لا اله الا هو
سیّد مهدی طباطبایی
@mahditabatabaei7
عشقت رسد به فریاد..
دریای خیال (Persian)
دریای خیال یک کانال تلگرامی جذاب با موضوعات متنوع و جذاب است که توسط کاربر محدی تاباطبایی با نام کاربری @mahditabatabaei7 اداره می‌شود. این کانال به خلق یک فضای خیالی و زیبا اختصاص داده شده است که شما را به دنیایی پر از وهم و زیبایی‌های بی‌پایان می‌برد. اینجا جایی است که هیچ محدودیتی بر وسعت خیال شما وجود ندارد و هر چیزی که دلتان بخواهد در آنجا واقع شده است. اگر به دنبال یک فضای متفاوت و الهام‌بخش هستید، حتما این کانال را دنبال کنید. بیایید با هم به دنیایی پر از خیال و زیبایی‌های نامحدود سفر کنیم! برای اطلاعات بیشتر و عضویت در این کانال، به آدرس Instagram.com/mahditabatabaei مراجعه کنید.
سیّد مهدی طباطبایی
12 Jan, 21:55
الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون
سیّد مهدی طباطبایی
11 Jan, 14:31
مولانا محمّد مصطفیٰ صلّی الله علیه و آله؛
خداوند متعال برای برادرم، علی بن ابی طالب، فضائلی قرار داده که جز خدا نمی‌تواند آن ها را شمارش کند؛
هرکس یکی از فضائل او را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانه‌ای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می کنند.
هرکس به فضیلتی از فضائل علی گوش دهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، می‌بخشد.
و هرکس به نوشته‌ای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده است، خداوند گناهانی را که بیننده آن فضیلت با چشمانش مرتکب شده می‌بخشد.
خداوند متعال برای برادرم، علی بن ابی طالب، فضائلی قرار داده که جز خدا نمی‌تواند آن ها را شمارش کند؛
هرکس یکی از فضائل او را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانه‌ای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می کنند.
هرکس به فضیلتی از فضائل علی گوش دهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، می‌بخشد.
و هرکس به نوشته‌ای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده است، خداوند گناهانی را که بیننده آن فضیلت با چشمانش مرتکب شده می‌بخشد.
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 22:10
مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ
وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ
وَ هُوَ الدِّینُ الْخَالِصُ
وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ
وَ هُوَ الدِّینُ الْخَالِصُ
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 22:07
نبی‌ست ختم رسالت، علیست اصل پیامش
نبی‌ست شمس هدایت، علیست بدر تمامش
علیست مالک افلاک و مهر و ماه غلامش
کجا رسد قدم عارفان به درک مقامش؟
که رفته معرفتش پا به پای معرفةُ اللّه
نبی‌ست شمس هدایت، علیست بدر تمامش
علیست مالک افلاک و مهر و ماه غلامش
کجا رسد قدم عارفان به درک مقامش؟
که رفته معرفتش پا به پای معرفةُ اللّه
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 22:01
آی حلال‌زاده ها؛
بنازید به مولاتون
سعی کنیم در حد توانمون فضائل مولامونو نشر بدیم
یه زمانی بیان فضائل مولا جرم بود و خیلی از شیعیان رو به جرم نشر فضائل از دم تیغ میگذروندن
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین
بنازید به مولاتون
سعی کنیم در حد توانمون فضائل مولامونو نشر بدیم
یه زمانی بیان فضائل مولا جرم بود و خیلی از شیعیان رو به جرم نشر فضائل از دم تیغ میگذروندن
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:59
«وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»
و اگر هرچه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد، کلمات خدا پايان نپذيرد قطعا خداست كه شكست ناپذير حكيم است
«۲۷ لقمان»
و اگر هرچه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد، کلمات خدا پايان نپذيرد قطعا خداست كه شكست ناپذير حكيم است
«۲۷ لقمان»
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:57
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
#امیدی_تهرانی
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
#امیدی_تهرانی
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:56
جونم فدای این فضیلت
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
بِدَر حجاب و بگو مرتضیٰ رسول الله
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
بِدَر حجاب و بگو مرتضیٰ رسول الله
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:55
أَنَا مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ أَنَا
أَنَا مِنْ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ مِنِّی
أَنَا مِنْ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ مِنِّی
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:54
أَنَا الْمُنَادِی مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ قَدْ سَمِعَهُ الثَّقَلَانِ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:53
أَنَا الَّذِی أَجْرَیتُ أَنْهَارَهَا وَ فَجَّرْتُ عُیونَهَا وَ غَرَسْتُ أَشْجَارَهَا بِإِذْنِ رَبِّی
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:52
أَنَا الَّذِی أَخْرَجْتُ إِبْرَاهِیمَ مِنَ النَّارِ بِإِذْنِ رَبِّی
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:52
أَنَا الَّذِی جَاوَزْتُ بِمُوسَی بْنِ عِمْرَانَ الْبَحْرَ بِأَمْرِ رَبِّی
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:52
أَنَا الَّذِی أَخْرَجْتُ یونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ بِإِذْنِ رَبِّی
سیّد مهدی طباطبایی
10 Jan, 21:50
أَنَا صَاحِبُ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ أَلْهَمَنِی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عِلْمَ مَا فِیهِ
سیّد مهدی طباطبایی
09 Jan, 02:57
کعبة الاولیاء، امام مهدی سلام الله علیه؛
به درستی که ما در رسیدگی به شما کوتاهی نمی‌کنیم و شما را از یاد نمی‌بریم.
به درستی که ما در رسیدگی به شما کوتاهی نمی‌کنیم و شما را از یاد نمی‌بریم.
سیّد مهدی طباطبایی
08 Jan, 18:54
«صلی اللّه علیک یا اباعبدالله الحسین»
ای آرزوی حور و پری، نور روی تو
کوری چو من چگونه کند آرزوی تو؟
تو مایهٔ حیاتی و ما تشنگان وصل
چون خاک ریختیم در اطراف کوی تو
سرگشته همچو باد به هر سو شتافتیم
کاری نداشتیم به جز جستجوی تو
حزن خجستهٔ تو رفیقی‌ست با وفا
کز هر دل شکسته طریقی‌ست سوی تو
معنای سهل و ممتنع هر غزل، لبت
مضمون هر قصیدهٔ پیچیده، موی تو
دور از حیاست خواهش یک بوس از آن دو لب
ما را بس است یک دو نفس گفتگوی تو
زیباترین ترانهٔ هستی صدای توست
گیراترین شمیم حیات است بوی تو
بر مردگان بدَم که دمت گرم و جان‌فزاست
ای صد مسیح کشتهٔ ناز گلوی تو
سید مهدی طباطبایی
ای آرزوی حور و پری، نور روی تو
کوری چو من چگونه کند آرزوی تو؟
تو مایهٔ حیاتی و ما تشنگان وصل
چون خاک ریختیم در اطراف کوی تو
سرگشته همچو باد به هر سو شتافتیم
کاری نداشتیم به جز جستجوی تو
حزن خجستهٔ تو رفیقی‌ست با وفا
کز هر دل شکسته طریقی‌ست سوی تو
معنای سهل و ممتنع هر غزل، لبت
مضمون هر قصیدهٔ پیچیده، موی تو
دور از حیاست خواهش یک بوس از آن دو لب
ما را بس است یک دو نفس گفتگوی تو
زیباترین ترانهٔ هستی صدای توست
گیراترین شمیم حیات است بوی تو
بر مردگان بدَم که دمت گرم و جان‌فزاست
ای صد مسیح کشتهٔ ناز گلوی تو
سید مهدی طباطبایی
سیّد مهدی طباطبایی
07 Jan, 22:39
حسین جان
مجنون تو، کوه را ز صحرا نشناخت
سودازدهٔ عشق، سر از پا نشناخت
هرکس به تو ره یافت، ز خود گم گردید
آن کس که تو را شناخت، خود را نشناخت
#فکری_مشهدی
مجنون تو، کوه را ز صحرا نشناخت
سودازدهٔ عشق، سر از پا نشناخت
هرکس به تو ره یافت، ز خود گم گردید
آن کس که تو را شناخت، خود را نشناخت
#فکری_مشهدی
سیّد مهدی طباطبایی
07 Jan, 16:27
امروز در عرش معلّیٰ، آیات انتهایی سوره مبارکه کهف رو به نیابت از شما تلاوت کردم.
بهترین‌های دنیا و آخرت روزیتون باشه✨
بهترین‌های دنیا و آخرت روزیتون باشه✨
سیّد مهدی طباطبایی
07 Jan, 10:04
«مَن ذَا الَّذي يُقرِضُ اللَّهَ قَرضًا حَسَنًا فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضعافًا كَثيرَةً وَاللَّهُ يَقبِضُ وَيَبسُطُ وَإِلَيهِ تُرجَعونَ»
چه کسی به خداوند، قرض نیکو می‌دهد تا آن را برایش چندین برابر کند؟
و خداوند روزی بندگانش را محدود و گسترده می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید.
«البقره؛ ۲۴۵»
چه کسی به خداوند، قرض نیکو می‌دهد تا آن را برایش چندین برابر کند؟
و خداوند روزی بندگانش را محدود و گسترده می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید.
«البقره؛ ۲۴۵»
سیّد مهدی طباطبایی
07 Jan, 01:07
عارفان اینجا به معنی زائرند اللّه را
عرش حق خوانند خاصان این تجلّی‌گاه را
#صغیر_اصفهانی
عرش حق خوانند خاصان این تجلّی‌گاه را
#صغیر_اصفهانی
سیّد مهدی طباطبایی
04 Jan, 18:30
وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا
و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده (و نیست)!
🔖#قرآن_مجید | مریم: ۶۴
و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده (و نیست)!
🔖#قرآن_مجید | مریم: ۶۴
سیّد مهدی طباطبایی
04 Jan, 12:26
قدم ز غمکدهٔ اختیار بیرون نِه؛
که در بهشتِ رضا هیچ‌کس غمین ننشست
#صائب_تبریزی
که در بهشتِ رضا هیچ‌کس غمین ننشست
#صائب_تبریزی
سیّد مهدی طباطبایی
02 Jan, 13:39
• لیله الرغائب غزّه
گفتم از عید، گفت خاطره‌ایست
گفتم از آرزو، صدا زد کیست؟
باز شد سفرۀ دلش، دیدم
آب و نانی نمانده از پی زیست
گفت سرما برادرم را کشت
ای زمستان! خدای را که بایست
خانه‌هامان به گل فرو رفتند
سقف جز آه روی سرها نیست
...
بازهم «لیلة الرغائب» شد
راستی! سقف آرزوی تو چیست؟
#مسعود_یوسف_پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
گفتم از عید، گفت خاطره‌ایست
گفتم از آرزو، صدا زد کیست؟
باز شد سفرۀ دلش، دیدم
آب و نانی نمانده از پی زیست
گفت سرما برادرم را کشت
ای زمستان! خدای را که بایست
خانه‌هامان به گل فرو رفتند
سقف جز آه روی سرها نیست
...
بازهم «لیلة الرغائب» شد
راستی! سقف آرزوی تو چیست؟
#مسعود_یوسف_پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
سیّد مهدی طباطبایی
01 Jan, 12:32
حسین جان
دو نگاهی که کردمت همه عمر
نرود تا قیامت از یادم؛
نگهِ اولین که دل بردی
نگهِ آخرین که جان دادم..
#آذر_بیگدلی
دو نگاهی که کردمت همه عمر
نرود تا قیامت از یادم؛
نگهِ اولین که دل بردی
نگهِ آخرین که جان دادم..
#آذر_بیگدلی
سیّد مهدی طباطبایی
01 Jan, 02:39
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستی‌ست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
#حافظ
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستی‌ست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
#حافظ
سیّد مهدی طباطبایی
01 Jan, 02:27
نگویمت که همه ساله مِی‌پرستی کن
سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا می‌باش
#حافظ
سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا می‌باش
#حافظ
سیّد مهدی طباطبایی
31 Dec, 17:31
قالَ الْكاظِمُ عليه السلام: رَجَـبٌ نَهْـرٌ فِى الْجَنَّـةِ أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ، فَمَن صامَ يَوْما مِنْ رَجَبٍ سَقاهُ اللّه ُ مِنْ ذلِكَ النَّهْرِ.
امام كاظم عليه السلام فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت، از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر. هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از آن نهر به او مى نوشاند.
شکر خدا را که باز ماه رجب آمده
باز شده میکده باده به لب آمده
"غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست"
ای دل عاشق بیا ماه رجب آمده
جوی بهشت است این، بوی بهشت است این
بهر طهارت ببین باز سبب آمده
بس که نوای مَلَک می رسدش از فلک
از نفحاتِ مَلَک جان به طرب آمده
از مَلکِ داعی اش، رحمتِ اَللهی اش
هر دل افسرده ای هم به طلب آمده
رحمت خاص اِله می برد از ما گناه
سیل خروشانی از رحمتِ رَب آمده
#علی_مقدم
#عاصی_خراسانی
#رجب
۲۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
پ ن: مصراع داخل گیومه از #سعدی
@aasi_khorasani
امام كاظم عليه السلام فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت، از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر. هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از آن نهر به او مى نوشاند.
شکر خدا را که باز ماه رجب آمده
باز شده میکده باده به لب آمده
"غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست"
ای دل عاشق بیا ماه رجب آمده
جوی بهشت است این، بوی بهشت است این
بهر طهارت ببین باز سبب آمده
بس که نوای مَلَک می رسدش از فلک
از نفحاتِ مَلَک جان به طرب آمده
از مَلکِ داعی اش، رحمتِ اَللهی اش
هر دل افسرده ای هم به طلب آمده
رحمت خاص اِله می برد از ما گناه
سیل خروشانی از رحمتِ رَب آمده
#علی_مقدم
#عاصی_خراسانی
#رجب
۲۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
پ ن: مصراع داخل گیومه از #سعدی
@aasi_khorasani
سیّد مهدی طباطبایی
31 Dec, 17:31
رجب رسید، بیایید
قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي
فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي [نادى] ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ
وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي
الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ
اَلا که موسم عشق و طرب رسید، بیایید
دوباره نفحه ی رحمت ز رَب رسید، بیایید
خمار باده توحید! تشنگی به سر آمد
هزار شکر که جام رجب رسید، بیایید
دوباره موسم "شَهر الاَصَمّ" رسید، بشارت
که پُر ز رحمت حق لب به لب رسید، بیایید
دوباره فرصتِ با حق نشستن آمده از راه
"جَلیسُ جالسنی" هایِ شب رسید، بیایید
حیات تازه وزیدن گرفت از ملکوتش
اگر چه جان ز گناهان به لب رسید، بیایید
فسردگان تباهی و مبتلا به سیاهی
برای بخششِ عصیان سبب رسید، بیایید
#عاصی_خراسانی
۲۹ جمادی الثانی۱۴۴۵
۲۲ دی ۱۴۰۲
@aasi_khorasani
قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي
فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي [نادى] ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ
وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي
الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ
اَلا که موسم عشق و طرب رسید، بیایید
دوباره نفحه ی رحمت ز رَب رسید، بیایید
خمار باده توحید! تشنگی به سر آمد
هزار شکر که جام رجب رسید، بیایید
دوباره موسم "شَهر الاَصَمّ" رسید، بشارت
که پُر ز رحمت حق لب به لب رسید، بیایید
دوباره فرصتِ با حق نشستن آمده از راه
"جَلیسُ جالسنی" هایِ شب رسید، بیایید
حیات تازه وزیدن گرفت از ملکوتش
اگر چه جان ز گناهان به لب رسید، بیایید
فسردگان تباهی و مبتلا به سیاهی
برای بخششِ عصیان سبب رسید، بیایید
#عاصی_خراسانی
۲۹ جمادی الثانی۱۴۴۵
۲۲ دی ۱۴۰۲
@aasi_khorasani
سیّد مهدی طباطبایی
31 Dec, 10:46
بسم اللّه الرحمن الرحیم
چنین که تیغ کشیده‌ست آفتاب نجف
گمان کنم که چشیده‌ست از شراب نجف
نجف بهشتِ برین است و آسمانِ زمین
بهشت با همه آبادی‌اش خراب نجف
چنین که خاک نجف روح‌بخش و ذی‌روح است
خوش‌است اگر که صدایش کنی جناب نجف
ز عارفی سبب عمر خضر پرسیدم؛
جواب داد که نوشیده است از آب نجف
اگر به خاک درِ بوتراب سجده کنی
به طاق عرش رساند تو را تراب نجف
به هرکجا بروم، هرچه دورتر بشوم
دوباره می‌کشدم سوی خود طناب نجف
کدام مست و چه دیوانه می‌دهد ترجیح
شراب کهنه شیراز را به آب نجف؟
به منطق منِ دیوانه، دورْ باطل نیست
علی دری به طف است و حسین باب نجف
مزار باب اباالفضل بی‌سر است اینجا
چنانچه طالب فضلی به سر بیا به نجف
سیّد مهدی طباطبایی
چنین که تیغ کشیده‌ست آفتاب نجف
گمان کنم که چشیده‌ست از شراب نجف
نجف بهشتِ برین است و آسمانِ زمین
بهشت با همه آبادی‌اش خراب نجف
چنین که خاک نجف روح‌بخش و ذی‌روح است
خوش‌است اگر که صدایش کنی جناب نجف
ز عارفی سبب عمر خضر پرسیدم؛
جواب داد که نوشیده است از آب نجف
اگر به خاک درِ بوتراب سجده کنی
به طاق عرش رساند تو را تراب نجف
به هرکجا بروم، هرچه دورتر بشوم
دوباره می‌کشدم سوی خود طناب نجف
کدام مست و چه دیوانه می‌دهد ترجیح
شراب کهنه شیراز را به آب نجف؟
به منطق منِ دیوانه، دورْ باطل نیست
علی دری به طف است و حسین باب نجف
مزار باب اباالفضل بی‌سر است اینجا
چنانچه طالب فضلی به سر بیا به نجف
سیّد مهدی طباطبایی
سیّد مهدی طباطبایی
31 Dec, 10:43
اگر به خاک درِ بوتراب سجده کنی
به طاق عرش رساند تو را تراب نجف
دعاگوی دوستانم
به طاق عرش رساند تو را تراب نجف
دعاگوی دوستانم
سیّد مهدی طباطبایی
29 Dec, 14:00
یاعلی جان
ز افعال و صفات و ذاتت آگه نیستم، لیکن
تویی دانم امام خلق بعد از مصطفیٰ حقّا
به هرکس غیر تو نام امام الحق بدان مانَد
که بر گوسالهٔ زرّین، خطاب ربّی الاعلی
#هاتف_اصفهانی
ز افعال و صفات و ذاتت آگه نیستم، لیکن
تویی دانم امام خلق بعد از مصطفیٰ حقّا
به هرکس غیر تو نام امام الحق بدان مانَد
که بر گوسالهٔ زرّین، خطاب ربّی الاعلی
#هاتف_اصفهانی
سیّد مهدی طباطبایی
29 Dec, 11:03
هرکس که مرام خویش را نشناسد
تا قبر، مقام خویش را نشناسد
در عرصهٔ حشر کور محشور شود؛
آن‌کس که امام خویش را نشناسد
سیّد مهدی طباطبایی
تا قبر، مقام خویش را نشناسد
در عرصهٔ حشر کور محشور شود؛
آن‌کس که امام خویش را نشناسد
سیّد مهدی طباطبایی
سیّد مهدی طباطبایی
27 Dec, 21:40
توحید، با نگاه تو برجسته می‌شود
زندیق، با تو عارف وارسته می‌شود
هرکس که بی‌تو زیست، دلش خسته می‌شود
دوزخ بدون شک دهنش بسته می‌شود
گویند اگر تمامی افواه؛ یاعلی
زندیق، با تو عارف وارسته می‌شود
هرکس که بی‌تو زیست، دلش خسته می‌شود
دوزخ بدون شک دهنش بسته می‌شود
گویند اگر تمامی افواه؛ یاعلی
سیّد مهدی طباطبایی
27 Dec, 21:40
عن ابن عبّاس؛ قال رسول اللّه صلّی الله علیه وآله:
لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ عَلی حُبِّ عَلِی بْنِ أبی طالِبٍ لَما خَلَقَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ النّارَ.
از ابن عبّاس روایت شده که رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:
اگر مردم بر محبّت علی بن ابی طالب اتّفاق داشتند، خدای بزرگ آتش دوزخ را نمی‌آفرید.
لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ عَلی حُبِّ عَلِی بْنِ أبی طالِبٍ لَما خَلَقَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ النّارَ.
از ابن عبّاس روایت شده که رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:
اگر مردم بر محبّت علی بن ابی طالب اتّفاق داشتند، خدای بزرگ آتش دوزخ را نمی‌آفرید.
سیّد مهدی طباطبایی
25 Dec, 20:06
هزار تجربه کردم، هزار جا رفتم؛
به غیر عشق علی هرچه هست، بیهوده‌ست!
به غیر عشق علی هرچه هست، بیهوده‌ست!
سیّد مهدی طباطبایی
23 Dec, 15:04
حنان بن سدیر از پدرش نقل کرده است:
نزد امام باقر علیه السلام بودم، فرمودند:
ای سدیر! هرگز از غذای خوب و لباس نرم و بوی خوش از شما بازخواست نخواهند کرد. این‌ها برای ما خلق شده است و ما برای استفاده از آن‌ها مأموریم که با استفاده از این نعمت‌ها فرمان‌بردار خدا باشیم.
عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، پس نعیم چیست؟
فرمودند: حبّ امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام و خاندانش علیهم السلام.
خداوند روز قیامت بازخواست خواهد کرد از این‌که چگونه سپاس نعمت حبّ علی علیه السلام و عترتش علیهم السلام را که بر شما ارزانی داشتم به‌جا آوردید.
مستدرک الوسایل، ج۱۶، ص۲۴۸
نزد امام باقر علیه السلام بودم، فرمودند:
ای سدیر! هرگز از غذای خوب و لباس نرم و بوی خوش از شما بازخواست نخواهند کرد. این‌ها برای ما خلق شده است و ما برای استفاده از آن‌ها مأموریم که با استفاده از این نعمت‌ها فرمان‌بردار خدا باشیم.
عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، پس نعیم چیست؟
فرمودند: حبّ امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام و خاندانش علیهم السلام.
خداوند روز قیامت بازخواست خواهد کرد از این‌که چگونه سپاس نعمت حبّ علی علیه السلام و عترتش علیهم السلام را که بر شما ارزانی داشتم به‌جا آوردید.
مستدرک الوسایل، ج۱۶، ص۲۴۸
سیّد مهدی طباطبایی
23 Dec, 15:02
«ثُمَّ لَتُسأَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ»
و آن‌گاه در آن روز دربارهٔ نعمت‌هایی که داشته‌اید، بازخواست خواهید شد.
التّکاثر- آیه ۸
و آن‌گاه در آن روز دربارهٔ نعمت‌هایی که داشته‌اید، بازخواست خواهید شد.
التّکاثر- آیه ۸
دریای سیاه
09 Dec, 20:39
ما بیکسیم و معرکه خونخوار یا علی
ما را به لطف خویش نگهدار یا علی
از گنج‌های لطف تو یا بوالحسن مدد
وز اژدهای قهر تو زنهار یا علی
عالم فرو بَرَد چو گشاید به گاه قهر
سیمرغ ذوالفقار تو منقار یا علی
فریاد رس که سیل بلا در ره است و ما
در خواب غفلتیم و تو بیدار یا علی
تسبیح قدسیان فلک هر نفس بوَد
صد بار یا محمّد و صد بار یا علی
خضر و مسیح تشنه لب جرعهٔ تواند
مست تواند مردم هشیار یا علی
آن‌دم که تافت نور الهی ز صبح غیب
روی تو بود مطلع انوار یا علی
بهر خدا که تشنهٔ دیدار خویش را
سیراب کن به شربت دیدار یا علی
دیدار خود نمای به جنّت که پیش ما
سهل است حور و کوثر و انهار یا علی
غیر از تو دل به هر که دهم بت پرستی است
زانِ توام، ز غیر تو بیزار یا علی
منصورْ کشته کِی ز انا الحق شدی؟ اگر
گفتی چو عاشقان به سر دار یا علی
صد یوسف آورَد به خریداری‌ات ز شوق
جان عزیز بر سر بازار یا علی
تو مظهر عجایب حقّی و می‌کنی
از هر عجب عجیب‌تر اظهار یا علی
آن‌دم که برفراشتی از بهر دین علم
کردی لوای کفر نگون‌سار یا علی
دشمن ز سرکشی نبَرَد کار خود ز پیش
او را به تیغ توست سر و کار یا علی
تا خصم رو سیاه شود شرمسار خود
بردار تیغ آینه کردار یا علی
عالم به آب تیغ بشوی از غبار کفر
دین را مهل بر آینه زنگار یا علی
طوفان نوح تازه کن از آب ذوالفقار
در خصم بد اثر مهل آثار یا علی
آن‌را که دل به بوی تو چون غنچه وا نشد
خون کن دلش چو نافهٔ تاتار یا علی
بر بادِ قهر ده به یکی گرد دلدلت
طاق و رواق گنبد دوّار یا علی
عالم سراسر است پر از غم، ولی چه غم؟
ما را که هست لطف تو غم‌خوار یا علی
شهباز همّتی، بِرَهان جان ما ز دام
ما را مهل چو مرغ گرفتار یا علی
چشمی فکن به حال گدایان خود، که ما
کم مایه‌ایم و لطف تو بسیار یا علی
داماد مصطفیٰ و پسر عمّ او تویی
ای جانشین احمد مختار یا علی
اهلی کجا رود؟ که غلام قدیم توست
او را کجاست جز تو خریدار یا علی؟
در دام محنت است به لطفش تو دست گیر
بازش ز چنگ غصّه برون آر یا علی
#اهلی_شیرازی
ما را به لطف خویش نگهدار یا علی
از گنج‌های لطف تو یا بوالحسن مدد
وز اژدهای قهر تو زنهار یا علی
عالم فرو بَرَد چو گشاید به گاه قهر
سیمرغ ذوالفقار تو منقار یا علی
فریاد رس که سیل بلا در ره است و ما
در خواب غفلتیم و تو بیدار یا علی
تسبیح قدسیان فلک هر نفس بوَد
صد بار یا محمّد و صد بار یا علی
خضر و مسیح تشنه لب جرعهٔ تواند
مست تواند مردم هشیار یا علی
آن‌دم که تافت نور الهی ز صبح غیب
روی تو بود مطلع انوار یا علی
بهر خدا که تشنهٔ دیدار خویش را
سیراب کن به شربت دیدار یا علی
دیدار خود نمای به جنّت که پیش ما
سهل است حور و کوثر و انهار یا علی
غیر از تو دل به هر که دهم بت پرستی است
زانِ توام، ز غیر تو بیزار یا علی
منصورْ کشته کِی ز انا الحق شدی؟ اگر
گفتی چو عاشقان به سر دار یا علی
صد یوسف آورَد به خریداری‌ات ز شوق
جان عزیز بر سر بازار یا علی
تو مظهر عجایب حقّی و می‌کنی
از هر عجب عجیب‌تر اظهار یا علی
آن‌دم که برفراشتی از بهر دین علم
کردی لوای کفر نگون‌سار یا علی
دشمن ز سرکشی نبَرَد کار خود ز پیش
او را به تیغ توست سر و کار یا علی
تا خصم رو سیاه شود شرمسار خود
بردار تیغ آینه کردار یا علی
عالم به آب تیغ بشوی از غبار کفر
دین را مهل بر آینه زنگار یا علی
طوفان نوح تازه کن از آب ذوالفقار
در خصم بد اثر مهل آثار یا علی
آن‌را که دل به بوی تو چون غنچه وا نشد
خون کن دلش چو نافهٔ تاتار یا علی
بر بادِ قهر ده به یکی گرد دلدلت
طاق و رواق گنبد دوّار یا علی
عالم سراسر است پر از غم، ولی چه غم؟
ما را که هست لطف تو غم‌خوار یا علی
شهباز همّتی، بِرَهان جان ما ز دام
ما را مهل چو مرغ گرفتار یا علی
چشمی فکن به حال گدایان خود، که ما
کم مایه‌ایم و لطف تو بسیار یا علی
داماد مصطفیٰ و پسر عمّ او تویی
ای جانشین احمد مختار یا علی
اهلی کجا رود؟ که غلام قدیم توست
او را کجاست جز تو خریدار یا علی؟
در دام محنت است به لطفش تو دست گیر
بازش ز چنگ غصّه برون آر یا علی
#اهلی_شیرازی
دریای سیاه
09 Dec, 20:26
ما بیکسیم و معرکه خونخوار یا علی
ما را به لطف خویش نگهدار یا علی
#اهلی_شیرازی
ما را به لطف خویش نگهدار یا علی
#اهلی_شیرازی
دریای سیاه
07 Dec, 16:40
ده بار از این نُه فلک و هشت بهشت
هفت اخترم از شش جهت این نامه نوشت
کز پنج حواس و چار ارکان و سه روح
ایزد به دو گیتی چو تو یک بت نسرشت
#بابا_افضل_کاشی
هفت اخترم از شش جهت این نامه نوشت
کز پنج حواس و چار ارکان و سه روح
ایزد به دو گیتی چو تو یک بت نسرشت
#بابا_افضل_کاشی
دریای سیاه
04 Dec, 21:41
حضرت جعفر بن محمد الصادق علیه السلام:
هرکس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی‌گمان شب قدر را درک کرده است.
هرکس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی‌گمان شب قدر را درک کرده است.
دریای سیاه
04 Dec, 21:35
حضرت محمد مصطفیٰ صلى الله عليه و آله:
درب خانه فاطمه درب خانه من است و منزل او منزل من، پس هرکس حرمت آن را هتک کند، حجاب خدا را هتک کرده است.
درب خانه فاطمه درب خانه من است و منزل او منزل من، پس هرکس حرمت آن را هتک کند، حجاب خدا را هتک کرده است.
دریای سیاه
04 Dec, 16:21
ز روزگار به دردم، ز دوستان محروم
چو مرتضیٰ ز خلافت، چو فاطمه ز فدک
#ادیب_صابر
چو مرتضیٰ ز خلافت، چو فاطمه ز فدک
#ادیب_صابر
دریای سیاه
04 Dec, 07:05
گر مرا بی‌تو در بهشت برند
دیده از دیدنش بخواهم دوخت
کاین چنینم خدای وعده نکرد
که مرا در بهشت باید سوخت
#سعدی
دیده از دیدنش بخواهم دوخت
کاین چنینم خدای وعده نکرد
که مرا در بهشت باید سوخت
#سعدی
دریای سیاه
04 Dec, 07:03
مردان نه بهشت و رنگ و بو می‌خواهند
یا موی خوش و روی نکو می‌خواهند
یاری دارند مثل و مانندش نیست
در دنیی و آخرت هم او می‌خواهند
#سعدی
یا موی خوش و روی نکو می‌خواهند
یاری دارند مثل و مانندش نیست
در دنیی و آخرت هم او می‌خواهند
#سعدی
دریای سیاه
04 Dec, 06:46
دیونیسیوس می‌فرماید: دوزخ، جدایی از خداوند است و بهشت، دیدار جمال الهی.
مواعظ؛ مایستر اکهارت
مواعظ؛ مایستر اکهارت
دریای سیاه
04 Dec, 06:43
و گفت: یک ذره از حلاوت معرفت او در دلی، بهتر از آنکه هزار قصر در فردوس اعلی.
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر بایزید بسطامی
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر بایزید بسطامی
دریای سیاه
04 Dec, 06:42
ای مژدهٔ دیدارِ تو چون عید مبارک
فردوس به چشمی که تو را دید مبارک
#بیدل_دهلوی
فردوس به چشمی که تو را دید مبارک
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
02 Dec, 16:26
بیگانه وضعیم یا آشناییم
ما نیستیم اوست، او نیست ماییم!
نفی دویی بود علم تعیّن
تا خاک گشتیم گفتیم لاییم
فکر دویی چیست؟ ما و تویی کیست؟
آیینه‌ای نیست؛ ما خود نماییم!
سیر دو عالم کردیم لیکن
جایی نرفتیم کز خود برآییم
گر بحر جوشید، ور قطره بالید
ما را نفهمید جز ما که ماییم
#بیدل_دهلوی
ما نیستیم اوست، او نیست ماییم!
نفی دویی بود علم تعیّن
تا خاک گشتیم گفتیم لاییم
فکر دویی چیست؟ ما و تویی کیست؟
آیینه‌ای نیست؛ ما خود نماییم!
سیر دو عالم کردیم لیکن
جایی نرفتیم کز خود برآییم
گر بحر جوشید، ور قطره بالید
ما را نفهمید جز ما که ماییم
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
02 Dec, 16:21
چه سِحر بود؟ که دوشم دل آرزوی تو داشت
تو را در آینه می‌دید و جستجوی تو داشت
به هر دکان که در این چارسو نظر کردم
دماغ ناز تو سودای گفتگوی تو داشت
به دور خُم‌کدهٔ اعتبار گردیدیم؛
سپهر و مهر همان ساغر و سبوی تو داشت
ز خلق این همه غفلت که میکند باور؟
تغافل تو ز هر سو نظر به سوی تو داشت!
نظر به رنگ تو بستم، نظر به رنگ تو بود
خیال روی تو کردم، خیال روی تو داشت
ز ما و من چه‌قَدَر بوی ناز می‌آید!
نفس به هرچه دمیدند های و هوی تو داشت
غرور و ناز تو مخصوص کج‌کلاهان نیست
شکسته‌رنگیِ ما هم خمی ز موی تو داشت
هزار پرده دریدند و نغمه رنگ نبست
زبان خلق همان معنی مگوی تو داشت
چه جرعه‌ها که نه بر خاک ریختی زاهد
به این حیا نتوان پاس آبروی تو داشت
به سجده خاک شدی همچو اشک و زین غافل
که خاک هم تری از خشکی وضوی تو داشت
به گردش نگهت پی نبرد فطرت تو
که سبحهٔ تو چه زنّار در گلوی تو داشت
در این حدیقه به صد رنگ پر زدم بیدل
ز رنگ در نگذشتم که رنگ و بوی تو داشت
#بیدل_دهلوی
تو را در آینه می‌دید و جستجوی تو داشت
به هر دکان که در این چارسو نظر کردم
دماغ ناز تو سودای گفتگوی تو داشت
به دور خُم‌کدهٔ اعتبار گردیدیم؛
سپهر و مهر همان ساغر و سبوی تو داشت
ز خلق این همه غفلت که میکند باور؟
تغافل تو ز هر سو نظر به سوی تو داشت!
نظر به رنگ تو بستم، نظر به رنگ تو بود
خیال روی تو کردم، خیال روی تو داشت
ز ما و من چه‌قَدَر بوی ناز می‌آید!
نفس به هرچه دمیدند های و هوی تو داشت
غرور و ناز تو مخصوص کج‌کلاهان نیست
شکسته‌رنگیِ ما هم خمی ز موی تو داشت
هزار پرده دریدند و نغمه رنگ نبست
زبان خلق همان معنی مگوی تو داشت
چه جرعه‌ها که نه بر خاک ریختی زاهد
به این حیا نتوان پاس آبروی تو داشت
به سجده خاک شدی همچو اشک و زین غافل
که خاک هم تری از خشکی وضوی تو داشت
به گردش نگهت پی نبرد فطرت تو
که سبحهٔ تو چه زنّار در گلوی تو داشت
در این حدیقه به صد رنگ پر زدم بیدل
ز رنگ در نگذشتم که رنگ و بوی تو داشت
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
02 Dec, 13:27
مرا معانی کوتاه، دل‌پسند نباشد
چو کَر نمی‌شنوم تا سخن بلند نباشد!
#سلیم_تهرانی
چو کَر نمی‌شنوم تا سخن بلند نباشد!
#سلیم_تهرانی
دریای سیاه
02 Dec, 12:42
فکر در دنیای بی‌حاصل جنون می‌آورد
صائب از اندیشهٔ بسیار می‌باید گذشت
#صائب_تبریزی
صائب از اندیشهٔ بسیار می‌باید گذشت
#صائب_تبریزی
دریای سیاه
01 Dec, 20:01
غرق وحدت باش اگر آسوده خواهى زيستن
ماهيان را هرچه باشد غير دريا آتش است
جز به گمنامى سراغ امن نتوان يافتن
ورنه از پرواز ما تا بال عنقا آتش است
#بیدل_دهلوی
ماهيان را هرچه باشد غير دريا آتش است
جز به گمنامى سراغ امن نتوان يافتن
ورنه از پرواز ما تا بال عنقا آتش است
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
28 Nov, 16:28
﷽
از دست عاقلان چه خوشا کو به کو شدن
رسوای عشق گشتن و بی‌آبرو شدن
هرجا بگویی از پیِ روی تو گشته‌ام
اّما دریغ از نفسی روبرو شدن
خامی‌‌ّ دل در آتش عشق تو پخته شد
از چپّ و راست خوردم از این زیر و رو شدن
دنیاست جای سختی و سخت است در سکوت،
در باتلاق راحتی خود فرو شدن!
از خنده دار بودن قصّه به خود بپیچ؛
ما و اسیر پیچش یک تار مو شدن!
در حسرت لبان تو مردیم و خاکِ ما
گِل شد میان منتظرانِ سبو شدن
پرسید تا کنون هوسی داشتی؟ چه بود؟
آری! گذشتن از خود و یک لحظه او شدن
تلخ است با توهّم آزادی از جهان،
زندانیِ جهان خود از چارسو شدن!
گفتم از آرزوی تو کردن چه خوشتر است؟
با عشوه چشمکی زد و گفت آرزو شدن!
پژمرده میکند همه را عمر، عاقبت؛
زیباست مثل گل همه خوش رنگ و بو شدن
از دستگاه عشق، دلی بی‌طلب طلب
آرامش دل است به بی‌آرزو شدن
حرفم به گوش مردم بی‌غم نمی‌رسد،
حیف است بین ناشنوایان گلو شدن!
سیّد مهدی طباطبایی
از دست عاقلان چه خوشا کو به کو شدن
رسوای عشق گشتن و بی‌آبرو شدن
هرجا بگویی از پیِ روی تو گشته‌ام
اّما دریغ از نفسی روبرو شدن
خامی‌‌ّ دل در آتش عشق تو پخته شد
از چپّ و راست خوردم از این زیر و رو شدن
دنیاست جای سختی و سخت است در سکوت،
در باتلاق راحتی خود فرو شدن!
از خنده دار بودن قصّه به خود بپیچ؛
ما و اسیر پیچش یک تار مو شدن!
در حسرت لبان تو مردیم و خاکِ ما
گِل شد میان منتظرانِ سبو شدن
پرسید تا کنون هوسی داشتی؟ چه بود؟
آری! گذشتن از خود و یک لحظه او شدن
تلخ است با توهّم آزادی از جهان،
زندانیِ جهان خود از چارسو شدن!
گفتم از آرزوی تو کردن چه خوشتر است؟
با عشوه چشمکی زد و گفت آرزو شدن!
پژمرده میکند همه را عمر، عاقبت؛
زیباست مثل گل همه خوش رنگ و بو شدن
از دستگاه عشق، دلی بی‌طلب طلب
آرامش دل است به بی‌آرزو شدن
حرفم به گوش مردم بی‌غم نمی‌رسد،
حیف است بین ناشنوایان گلو شدن!
سیّد مهدی طباطبایی
دریای سیاه
28 Nov, 16:14
بزم تجدید است اینجا، فرصت تحقیق کو؟
من منی دارم که تا وا می‌رسم «او» می‌شود
#بیدل_دهلوی
من منی دارم که تا وا می‌رسم «او» می‌شود
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
27 Nov, 17:30
تا زنده‌ایم باید در فکر خویش مردن
گردون بی‌مروّت بر ما گماشت ما را
#بیدل_دهلوی
گردون بی‌مروّت بر ما گماشت ما را
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
27 Nov, 16:06
*نمایش آئینی حریم*
داستان مسلمان شدن یک راهب مسیحی و ارادتش به حضرت امیر المومنین علی (ع) و ...
ویژه ایام فاطمیه🏴
🗓۲ الی ۱۵ آذر ماه
از ساعت ۲۰:۰۰ به مدت ۹۰ دقیقه
📍مسیل منوچهری نبش خیابان ۸/۳۳
مجموعه فرهنگی اجتماعی کوثر
هزینه ثبت نام رایگان است
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/namayeshe_harim?igsh=YTd5bXIwODJnbTAw
داستان مسلمان شدن یک راهب مسیحی و ارادتش به حضرت امیر المومنین علی (ع) و ...
ویژه ایام فاطمیه🏴
🗓۲ الی ۱۵ آذر ماه
از ساعت ۲۰:۰۰ به مدت ۹۰ دقیقه
📍مسیل منوچهری نبش خیابان ۸/۳۳
مجموعه فرهنگی اجتماعی کوثر
هزینه ثبت نام رایگان است
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/namayeshe_harim?igsh=YTd5bXIwODJnbTAw
دریای سیاه
25 Nov, 15:04
💠قصیده علوی
شعرخوانی
#سید_مهدی_طباطبایی
انجمن ادبی مطلع ۴ آذر ۱۴۰۳
مشهد مقدس
https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
شعرخوانی
#سید_مهدی_طباطبایی
انجمن ادبی مطلع ۴ آذر ۱۴۰۳
مشهد مقدس
https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
دریای سیاه
25 Nov, 14:59
💠مخمس تضمین غزل حافظ
شعر و آواز
#سید_مهدی_طباطبایی
انجمن ادبی مطلع ۴ آذر ۱۴۰۳
مشهد مقدس
https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
شعر و آواز
#سید_مهدی_طباطبایی
انجمن ادبی مطلع ۴ آذر ۱۴۰۳
مشهد مقدس
https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
دریای سیاه
23 Nov, 19:46
چو آن کافر که اسلام آوَرَد از بی‌نوایی‌ها
رهِ دین می‌رود زاهد، که دنیا نیست در دستش
#حزین_لاهیجی
رهِ دین می‌رود زاهد، که دنیا نیست در دستش
#حزین_لاهیجی
دریای سیاه
23 Nov, 19:46
زهی کرامت پیر مغان، که زاهد رفت
پیِ خرابیِ میخانه و خراب آمد
#ملا_حسین_رفیق
پیِ خرابیِ میخانه و خراب آمد
#ملا_حسین_رفیق
دریای سیاه
23 Nov, 19:45
در هر نماز دست به زانو چرا زند؟
زاهد اگر ز كرده پشيمان نگشته است!
#غنى_كشميرى
زاهد اگر ز كرده پشيمان نگشته است!
#غنى_كشميرى
دریای سیاه
23 Nov, 19:45
زاهد، برو به شهر خرابات و سیر کن
هر گوشه، دین دیگر و دنیای دیگر است
#اسلم_خان_سالم
هر گوشه، دین دیگر و دنیای دیگر است
#اسلم_خان_سالم
دریای سیاه
23 Nov, 19:44
زاهد نداشت تاب جمال پری رُخان
کنجی گرفت و ترس خدا را بهانه کرد
#قتیل_لاهوری
کنجی گرفت و ترس خدا را بهانه کرد
#قتیل_لاهوری
دریای سیاه
23 Nov, 19:43
خداخوان تا خدادان فرق دارد
که حیوان تا به انسان فرق دارد
محقق را مقلد کی توان گفت؟
که دانا تا به نادان فرق دارد
من و ابروی یار و شیخ و محراب
مسلمان تا مسلمان فرق دارد
#فروغی_بسطامی
که حیوان تا به انسان فرق دارد
محقق را مقلد کی توان گفت؟
که دانا تا به نادان فرق دارد
من و ابروی یار و شیخ و محراب
مسلمان تا مسلمان فرق دارد
#فروغی_بسطامی
دریای سیاه
23 Nov, 19:40
ز شیخ شهر شنو درس و علم ما آموز
که هرچه ردِّ مشایخ بود، موجّهِ ماست
#عرفی_شیرازی
که هرچه ردِّ مشایخ بود، موجّهِ ماست
#عرفی_شیرازی
دریای سیاه
22 Nov, 20:50
موسى‌ٰصفت به داغ ظهور تو سوختيم
نزديكى و ز آتش دور تو سوختيم
برخاست از ميان تو و من حجاب تن
اين خرقه را به نذر حضور تو سوختيم
وقت است اگر به جلوه شبم را سحر كنى
عمرى، چراغ ديده، به طور تو سوختيم
اى روزگار! عيش و غمت را اثر يكى‌ست
چون شمع، تن به ماتم و سور تو سوختيم
آبى بر آتش دل سوزان نمى‌زنى
اى ساقى بلا، ز غرور تو سوختيم
با خاكسار خود همه نازىّ و سركشى
اى شعله‌خو، ز طبع غيور تو سوختيم
از من بگو به آن صنم سرگران حزين
خورشيد من، ز آتش دور تو سوختيم
#حزین_لاهیجی
نزديكى و ز آتش دور تو سوختيم
برخاست از ميان تو و من حجاب تن
اين خرقه را به نذر حضور تو سوختيم
وقت است اگر به جلوه شبم را سحر كنى
عمرى، چراغ ديده، به طور تو سوختيم
اى روزگار! عيش و غمت را اثر يكى‌ست
چون شمع، تن به ماتم و سور تو سوختيم
آبى بر آتش دل سوزان نمى‌زنى
اى ساقى بلا، ز غرور تو سوختيم
با خاكسار خود همه نازىّ و سركشى
اى شعله‌خو، ز طبع غيور تو سوختيم
از من بگو به آن صنم سرگران حزين
خورشيد من، ز آتش دور تو سوختيم
#حزین_لاهیجی
دریای سیاه
22 Nov, 20:13
هجومِ جلوهٔ یار است، ذرّه تا خورشید
به حیرتم منِ بیدل دل از که برگیرم؟
#بیدل_دهلوی
به حیرتم منِ بیدل دل از که برگیرم؟
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
21 Nov, 21:58
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پروردهٔ کنار رسول خدا، حسین..
#محتشم_کاشانی
پروردهٔ کنار رسول خدا، حسین..
#محتشم_کاشانی
دریای سیاه
20 Nov, 20:46
مردم به نیم غمزه ندانم چه می‌دهند؛
ما خود در این معامله ایمان فروختیم..
#عرفی_شیرازی
ما خود در این معامله ایمان فروختیم..
#عرفی_شیرازی
دریای سیاه
20 Nov, 13:20
مسیح گفت که نتوان رسید در ملکوت
مگر کسی که به دنیا دو بار زاده شود
دوباره زاده شدم با محبّت و سهل است
که در دلم ملکوتِ جهان نهاده شود
مگر کسی که به دنیا دو بار زاده شود
دوباره زاده شدم با محبّت و سهل است
که در دلم ملکوتِ جهان نهاده شود
دریای سیاه
20 Nov, 13:16
عیسی مسیح علیه السلام:
این دستور من است که به یکدیگر عشق بورزید.
یوحنا، ۱۲:۱۵
این دستور من است که به یکدیگر عشق بورزید.
یوحنا، ۱۲:۱۵
دریای سیاه
20 Nov, 02:35
نفس چو صبح زدن بی حضورِ مِهر نشاید
چه زندگی‌ست کسی را که آشنا تو نباشی؟
ازل به یادِ که باشد؟ ابد دلِ که خراشد؟
که بود و کیست گر آغاز و انتها تو نباشی؟
#بیدل_دهلوی
چه زندگی‌ست کسی را که آشنا تو نباشی؟
ازل به یادِ که باشد؟ ابد دلِ که خراشد؟
که بود و کیست گر آغاز و انتها تو نباشی؟
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
19 Nov, 13:26
به جانِ دوست که غم پرده بر شما نَدَرَد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
#حافظ
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
#حافظ
دریای سیاه
14 Nov, 12:09
﷽
ای نور زندگی من، ای آسمان من
محیای من، ممات من، آرام جان من
«عجّل وفاتیِ» تو مرا پیر میکند
عمرت دراز، فاطمه! تازه جوان من!
ای آبروی هر خوشی، از ناخوشی مگو
افتاده‌ای به بستر بیماری از چه رو؟
یک لحظه هم نگاه بگردان به سوی من
هرچند در نگاه تو دیگر نمانده سو..
مانند تو نکرد کسی جان فدای من
چشم تو هرچه داشت، فقط ریخت پای من
مهریّه تو آب و نمک بود و عاقبت
با شور و شوق، آب شدی در هوای من
از داغ دوری پدرت گریه می‌کنی
از درد جان‌گداز سرت گریه می‌کنی
از غصّهٔ غریبی من آب می‌شوی
بر تشنه‌کامی پسرت گریه می‌کنی
دستت شکسته، بال و پرت درد میکند
دستار بسته‌ای و سرت درد میکند
دالان روزگار به من تنگ شد، که تو
دهلیز قلب شعله‌ورت درد میکند
دیگر به جسم زار تو حالی نمانده است
از قامت تو غیر خیالی نمانده است
با هر نفس که می‌کشی از حال می‌روی
با من سخن بگو که مجالی نمانده است
با این‌که تاب حرف نداری به لب، ولی
حرفی بزن به محرم رازت، منم علی
من مطمئنّم آخر سر خوب می‌شوی
یک بار با اشارهٔ ابرو بگو بلی
چیزی بگو که پشت در آمد وفات من
پوشیده‌اند رخت تمنّا لغات من
جان مرا سکوت تو می‌آورد به لب
با من سخن بگو که نمیرم، حیات من
برخیز و از سکوت عمیق حسن بگو
جان حسین، فاطمه! با من سخن بگو
از سوز «کلّمینی‌ِ» من، طاق عرش سوخت
نام مرا صدا کن، چیزی به من بگو..
سیّد مهدی طباطبایی
آبان ۱۴۰۳
ای نور زندگی من، ای آسمان من
محیای من، ممات من، آرام جان من
«عجّل وفاتیِ» تو مرا پیر میکند
عمرت دراز، فاطمه! تازه جوان من!
ای آبروی هر خوشی، از ناخوشی مگو
افتاده‌ای به بستر بیماری از چه رو؟
یک لحظه هم نگاه بگردان به سوی من
هرچند در نگاه تو دیگر نمانده سو..
مانند تو نکرد کسی جان فدای من
چشم تو هرچه داشت، فقط ریخت پای من
مهریّه تو آب و نمک بود و عاقبت
با شور و شوق، آب شدی در هوای من
از داغ دوری پدرت گریه می‌کنی
از درد جان‌گداز سرت گریه می‌کنی
از غصّهٔ غریبی من آب می‌شوی
بر تشنه‌کامی پسرت گریه می‌کنی
دستت شکسته، بال و پرت درد میکند
دستار بسته‌ای و سرت درد میکند
دالان روزگار به من تنگ شد، که تو
دهلیز قلب شعله‌ورت درد میکند
دیگر به جسم زار تو حالی نمانده است
از قامت تو غیر خیالی نمانده است
با هر نفس که می‌کشی از حال می‌روی
با من سخن بگو که مجالی نمانده است
با این‌که تاب حرف نداری به لب، ولی
حرفی بزن به محرم رازت، منم علی
من مطمئنّم آخر سر خوب می‌شوی
یک بار با اشارهٔ ابرو بگو بلی
چیزی بگو که پشت در آمد وفات من
پوشیده‌اند رخت تمنّا لغات من
جان مرا سکوت تو می‌آورد به لب
با من سخن بگو که نمیرم، حیات من
برخیز و از سکوت عمیق حسن بگو
جان حسین، فاطمه! با من سخن بگو
از سوز «کلّمینی‌ِ» من، طاق عرش سوخت
نام مرا صدا کن، چیزی به من بگو..
سیّد مهدی طباطبایی
آبان ۱۴۰۳
دریای سیاه
11 Nov, 12:00
﷽
شه‌بانویی که بر همهٔ خلق مادر است
امّ الائمه، فاطمه، زهرای اطهر است
دریای مدحش از لبهٔ عرش می‌چکد
یک قطره از فضائل او حوض کوثر است
در ظاهرش بواطن ذات است آشکار
طور معانی است و به هرجلوه مظهر است
چون ذات حق، حقیقت معنای فاطمه
از هرچه در خیال گذر کرده برتر است
سرّ وجود ما صدفی وا نگشتنی‌ست،
در بطن این صدف، نفس قدس، گوهر است
انوار فاطمه نفس قدس عالم است
بدر دجیٰ و شمس ضحیٰ، نور انور است
آن نورِ انور، آن شب قدری که تا ابد
مصباح عالم از نفحاتش منوّر است
یک معنی از عبارت لولاک میرسد؛
زهرا یگانه آینهٔ حیّ داور است
بودند اگر مسخّر داوود، کوه و طیر،
در دست فاطمه همه عالم مسخّر است
زهراست خاستگاه هدایت، صراط راست
زنهار، خصم فاطمه از خشم رب نرست
گشتند یازده نفر از نسل او امام
کوریِ چشم هرچه حسود است و ابتر است
زهرا، هم‌او که تاج سرش عشق مرتضیٰ‌ست
آری، که بر روی سر هر شاهْ افسر است
بانوی بانوان جهان، بانوی علی؛
شاهی که بر ملوک جوان‌مرد سرور است
مشکات عارفان علی و نور جان علیست
تنها دلیل تابش خورشید حیدر است
در کوره‌راه دهر و شب تار روزگار
مارا ولای حیدر کرّار رهبر است
یا مرتضیٰ محمّد و یا مصطفیٰ علی
احمد، ولی، علی نبی الله دیگر است
سودای دست‌بوسی شاهان برای غیر
مارا هوای بوسه به نعلین قنبر است
دست زمانه، مردم دون، هیزم حسد
افروخت آتشی که کماکان در آذر است
وا شد به کوچه پای چهل مرد جنگ‌جو
حاشا که مرد نیست هرآنکس مذکّر است
روز سقیفه قتل علی را رقم زدند
وقتی که دید فاطمه‌اش پشت آن در است
مفتاح غیب پشت در آمد غمین و گفت
پشت علی درآمدم ای قوم بت پرست!
لشکر کشیده‌اید برای چه این‌چنین؟
مردی غریب را چه نیازی به لشکر است؟
اینجا بدون پیکر و در نیست، ای گروه!
بیت ولایت است و زنی پشت سنگر است
نادَ المُنادُ واعلیا وامحمّداه
(کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است)
آتش زدند دوزخیان بر درِ بهشت
یارب چه فاجعه‌ست که چشم ملک تر است؟
بگشا درِ دل و نفسی پشت در ببین
در نزد حق، رسول خدا را که مضطر است
آن شاه‌بانویی که جهان در خورش نبود
مسمارِ در به سینه‌اش امروز زیور است
با پهلو‌یی شکسته و با بازویی کبود
با قلب خسته فاطمه در بین بستر است
فریاد زد وصیّ محمد که یا مغیث
این جسم زار، پیکر دخت پیمبر است
از هوش رفت حیدر و با آه و ناله گفت
با من سخن بگو که نفس‌های آخر است
ای غرقهٔ محیط غم، از من مگیر روی
کشتی عمر را غم روی تو لنگر است
این مرد دست‌بستهٔ دل‌خسته حیدر است
آری، علیست، فاتح پیکار خیبر است
در دیده خار دارم و در حلق استخوان
در قلب من بدون تو هرلحظه خنجر است
یارب روا مدار که از دست من رَود
این زن که بی کسیّ مرا یار و یاور است
این زن که سوخته‌ست ز بی‌مهری فلک
منظومهٔ حیات مرا یکّه اختر است
این زن که در نفس نفس افتاده در برم
جان من است و هرنفسش روح‌پرور است
ای آتش دلم، نفست سرد شد چرا؟
قلب علی پس از تو سپندی به مجمر است
(بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه‌دار بر الله اکبر است)
زهرا غریب رفت و علی شد غریب‌تر
با کوه ثور، غربت حیدر برابر است
آه، ای سروش عشق که خاموش گشته‌ای
عالم پُر است از تو ولی گوش‌ها کر است
در بزم عاشقان تو، ای خوشتر از بهشت!
دیگر چه جای سوختن عود و عنبر است؟
ای عشق آتشین که به دل شعله می‌کشی
از دل، از این بخور، دو عالم معّطر است
بر هر دمی که می‌زنم اذن تو قائم است
فیضی که میرسد به من از تو مکرّر است
ابواب فیض را دهن بسته وا کند
حلقه‌به‌گوش کوی تو چون حلقه بر در است
رحمی به حال بنده که این عبد روسیاه
در آستان قدس تو عمری‌ست نوکر است
تنها امید پاکی شب‌نامهٔ عمل
برق نگاه فاطمه فردای محشر است
از ما که بی‌دلیم کسی دل نمی‌برد
جز حبّ اهل بیت که بسیار دلبر است
سیّد مهدی طباطبایی
۱۵ آذر ۱۴۰۱
حریم عرشی مولانا الرضا صلوات الله علیه
*مصرع‌های داخل پرانتز تضمین از جناب سعدی‌ست.
شه‌بانویی که بر همهٔ خلق مادر است
امّ الائمه، فاطمه، زهرای اطهر است
دریای مدحش از لبهٔ عرش می‌چکد
یک قطره از فضائل او حوض کوثر است
در ظاهرش بواطن ذات است آشکار
طور معانی است و به هرجلوه مظهر است
چون ذات حق، حقیقت معنای فاطمه
از هرچه در خیال گذر کرده برتر است
سرّ وجود ما صدفی وا نگشتنی‌ست،
در بطن این صدف، نفس قدس، گوهر است
انوار فاطمه نفس قدس عالم است
بدر دجیٰ و شمس ضحیٰ، نور انور است
آن نورِ انور، آن شب قدری که تا ابد
مصباح عالم از نفحاتش منوّر است
یک معنی از عبارت لولاک میرسد؛
زهرا یگانه آینهٔ حیّ داور است
بودند اگر مسخّر داوود، کوه و طیر،
در دست فاطمه همه عالم مسخّر است
زهراست خاستگاه هدایت، صراط راست
زنهار، خصم فاطمه از خشم رب نرست
گشتند یازده نفر از نسل او امام
کوریِ چشم هرچه حسود است و ابتر است
زهرا، هم‌او که تاج سرش عشق مرتضیٰ‌ست
آری، که بر روی سر هر شاهْ افسر است
بانوی بانوان جهان، بانوی علی؛
شاهی که بر ملوک جوان‌مرد سرور است
مشکات عارفان علی و نور جان علیست
تنها دلیل تابش خورشید حیدر است
در کوره‌راه دهر و شب تار روزگار
مارا ولای حیدر کرّار رهبر است
یا مرتضیٰ محمّد و یا مصطفیٰ علی
احمد، ولی، علی نبی الله دیگر است
سودای دست‌بوسی شاهان برای غیر
مارا هوای بوسه به نعلین قنبر است
دست زمانه، مردم دون، هیزم حسد
افروخت آتشی که کماکان در آذر است
وا شد به کوچه پای چهل مرد جنگ‌جو
حاشا که مرد نیست هرآنکس مذکّر است
روز سقیفه قتل علی را رقم زدند
وقتی که دید فاطمه‌اش پشت آن در است
مفتاح غیب پشت در آمد غمین و گفت
پشت علی درآمدم ای قوم بت پرست!
لشکر کشیده‌اید برای چه این‌چنین؟
مردی غریب را چه نیازی به لشکر است؟
اینجا بدون پیکر و در نیست، ای گروه!
بیت ولایت است و زنی پشت سنگر است
نادَ المُنادُ واعلیا وامحمّداه
(کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است)
آتش زدند دوزخیان بر درِ بهشت
یارب چه فاجعه‌ست که چشم ملک تر است؟
بگشا درِ دل و نفسی پشت در ببین
در نزد حق، رسول خدا را که مضطر است
آن شاه‌بانویی که جهان در خورش نبود
مسمارِ در به سینه‌اش امروز زیور است
با پهلو‌یی شکسته و با بازویی کبود
با قلب خسته فاطمه در بین بستر است
فریاد زد وصیّ محمد که یا مغیث
این جسم زار، پیکر دخت پیمبر است
از هوش رفت حیدر و با آه و ناله گفت
با من سخن بگو که نفس‌های آخر است
ای غرقهٔ محیط غم، از من مگیر روی
کشتی عمر را غم روی تو لنگر است
این مرد دست‌بستهٔ دل‌خسته حیدر است
آری، علیست، فاتح پیکار خیبر است
در دیده خار دارم و در حلق استخوان
در قلب من بدون تو هرلحظه خنجر است
یارب روا مدار که از دست من رَود
این زن که بی کسیّ مرا یار و یاور است
این زن که سوخته‌ست ز بی‌مهری فلک
منظومهٔ حیات مرا یکّه اختر است
این زن که در نفس نفس افتاده در برم
جان من است و هرنفسش روح‌پرور است
ای آتش دلم، نفست سرد شد چرا؟
قلب علی پس از تو سپندی به مجمر است
(بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه‌دار بر الله اکبر است)
زهرا غریب رفت و علی شد غریب‌تر
با کوه ثور، غربت حیدر برابر است
آه، ای سروش عشق که خاموش گشته‌ای
عالم پُر است از تو ولی گوش‌ها کر است
در بزم عاشقان تو، ای خوشتر از بهشت!
دیگر چه جای سوختن عود و عنبر است؟
ای عشق آتشین که به دل شعله می‌کشی
از دل، از این بخور، دو عالم معّطر است
بر هر دمی که می‌زنم اذن تو قائم است
فیضی که میرسد به من از تو مکرّر است
ابواب فیض را دهن بسته وا کند
حلقه‌به‌گوش کوی تو چون حلقه بر در است
رحمی به حال بنده که این عبد روسیاه
در آستان قدس تو عمری‌ست نوکر است
تنها امید پاکی شب‌نامهٔ عمل
برق نگاه فاطمه فردای محشر است
از ما که بی‌دلیم کسی دل نمی‌برد
جز حبّ اهل بیت که بسیار دلبر است
سیّد مهدی طباطبایی
۱۵ آذر ۱۴۰۱
حریم عرشی مولانا الرضا صلوات الله علیه
*مصرع‌های داخل پرانتز تضمین از جناب سعدی‌ست.
دریای سیاه
09 Nov, 16:13
﷽
نقل است در صِحاح و روایات معتبر
از راویان ضابط و مقبول، این خبر؛
تاریخ سال یازده هجرة الرسول
در روزِ پنجشنبه که بود آخر صفر
وقتی رسول حق که درود خدا بر او
در بستر شهادتش افتاد محتضر
مسموم زهر کین شده بود و رمق نداشت
بودند گرد بستر او جمع، سی نفر
فرمود کاغذی و دواتی بیاورید
تا جمله‌ای رقم بزنم گرچه مختصر
باید وصیّتی بنویسم که بعد من
از راه راستین نروند امّتم به در
اصحاب در صدد که کنند امتثال امر
نزدیک شد نهال رسالت دهد ثمر
ناگاه باز کرد خلاف ادب دهان
فرعون امّت، آن دغل پست خیره‌سر
«انّ الرجل» به شاه دو عالم حواله کرد
شاهی که از لبش نتراود به جز گهر
حرفی گزافه گفت که «قد حسبُنا کتاب»
آخر حرامزاده که گفتت دهی نظر؟
بذر نفاق در دلشان رشد کرده بود
قومی که داشتند تمایل به راه شر
بی‌مایه‌گان مگر نشنیدند این سخن؟
«مَن لا یُطیعُ اَمرَ رسولٍ فَقَد کَفَر»
بی‌شک دهان سامری آنجا شکسته بود
در قلبشان نبود کمی حبّ عِجل اگر
امر مُطاع پیک خدا ماند بر زمین
پس بار بست با دل پر خون پیامبر
مرتد شدند بعد نبی، خلق، جز سه تن
نزدیک بود زحمت احمد شود هدر
در عرصه‌ای که قدر ندانند شیر را
کفتار ادّعای خلافت کند مگر!
شیر خدا علیست که دنیای خلق را
می‌دید از آب بینی بزغاله پست‌تر
جز بضعة النبی که فقط در خورَش علیست
چشمی ندیده حوریه در قامت بشر
پس شادمان به مهبط جبریل صف زدند
در وقت سوگواری زهرای خون‌جگر
رفتند کرکسان به حریمی که بر درش
جبریل بی‌اجازه نمی‌ریخته‌ست پر
زهرا مگر که در حق آنان چه کرده بود؟
غیر از دعای خیر که می‌کرد تا سحر
می‌کرد ریش‌تر دل ریش بتول را
از شویَش آنکه کینه به دل داشت بیشتر
روزی برای او سپرش را علی فروخت
امروز خود شده‌ست برای علی سپر
از آل مصطفیٰ به در بسته کس نخورد
جز بانوی بهشت که افتاد پشت در
چندان فشار ضربت سیلی شدید بود
فضّه نیافت ردّی از آن گوشوار زر
یک تن نرفت از اهل مدینه عیادتش
جز خون پهلو و غم بازو و درد سر
مظلوم بود فاطمه و مُهر این سند
در خون محسن بن علی گشت غوطه‌‌‌ور
محسن امام می‌شد اگر میخ در نبود
کافی‌ست در مصیبت عترت همین قدر
آن روز اشک فاطمه بر چوب خشک ریخت
این‌گونه بین شعلهٔ کین سوخت خشک و تر
کو مردمی که فاجعه را درک میکند؟
جز چشم مجتبیٰ که هنوز است شعله‌ور
از آتش سقیفه که آن روز دم گرفت
افتاد بر خیام شه کربلا شرر
من کیستم که دم زنم از آتش حرم؟
حور و پری‌ست در غم آن دوده نوحه‌گر
میراث فاطمه‌ست گران و عجیب نیست
طفل سه ساله‌‌ای بزند دست بر کمر
هرکس کشید بار علی را شهید شد
آری! علی اصغر شش ماهه را نگر
غرق ولای شمس که ساقی کوثر است
لب‌تشنه جان سپرد، لبِ علقمه، قمر
بعد از نبی ندیده به خود شیعه روز خوش
دیده‌ست اگر، به ناله و اندوه و چشم تر
تاریخ شاهد است که در این معادلات
هرگز نمی‌کند علی و آل او ضرر
پنداشتند شاخه طوبیٰ شکستنی‌ست
دست که میرسد به بلندای این شجر؟
کار بشر گشوده نگردد به هیچ وجه
جز با گشاده‌رویی مهدی منتظر
آزادگان گدایی هر در نمی‌کنند
الّا درِ نبی که بر آنیم مفتخر
سیّد مهدی طباطبایی
سحر چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰
حرم مطهر سلطان علی بن موسی الرضا
نقل است در صِحاح و روایات معتبر
از راویان ضابط و مقبول، این خبر؛
تاریخ سال یازده هجرة الرسول
در روزِ پنجشنبه که بود آخر صفر
وقتی رسول حق که درود خدا بر او
در بستر شهادتش افتاد محتضر
مسموم زهر کین شده بود و رمق نداشت
بودند گرد بستر او جمع، سی نفر
فرمود کاغذی و دواتی بیاورید
تا جمله‌ای رقم بزنم گرچه مختصر
باید وصیّتی بنویسم که بعد من
از راه راستین نروند امّتم به در
اصحاب در صدد که کنند امتثال امر
نزدیک شد نهال رسالت دهد ثمر
ناگاه باز کرد خلاف ادب دهان
فرعون امّت، آن دغل پست خیره‌سر
«انّ الرجل» به شاه دو عالم حواله کرد
شاهی که از لبش نتراود به جز گهر
حرفی گزافه گفت که «قد حسبُنا کتاب»
آخر حرامزاده که گفتت دهی نظر؟
بذر نفاق در دلشان رشد کرده بود
قومی که داشتند تمایل به راه شر
بی‌مایه‌گان مگر نشنیدند این سخن؟
«مَن لا یُطیعُ اَمرَ رسولٍ فَقَد کَفَر»
بی‌شک دهان سامری آنجا شکسته بود
در قلبشان نبود کمی حبّ عِجل اگر
امر مُطاع پیک خدا ماند بر زمین
پس بار بست با دل پر خون پیامبر
مرتد شدند بعد نبی، خلق، جز سه تن
نزدیک بود زحمت احمد شود هدر
در عرصه‌ای که قدر ندانند شیر را
کفتار ادّعای خلافت کند مگر!
شیر خدا علیست که دنیای خلق را
می‌دید از آب بینی بزغاله پست‌تر
جز بضعة النبی که فقط در خورَش علیست
چشمی ندیده حوریه در قامت بشر
پس شادمان به مهبط جبریل صف زدند
در وقت سوگواری زهرای خون‌جگر
رفتند کرکسان به حریمی که بر درش
جبریل بی‌اجازه نمی‌ریخته‌ست پر
زهرا مگر که در حق آنان چه کرده بود؟
غیر از دعای خیر که می‌کرد تا سحر
می‌کرد ریش‌تر دل ریش بتول را
از شویَش آنکه کینه به دل داشت بیشتر
روزی برای او سپرش را علی فروخت
امروز خود شده‌ست برای علی سپر
از آل مصطفیٰ به در بسته کس نخورد
جز بانوی بهشت که افتاد پشت در
چندان فشار ضربت سیلی شدید بود
فضّه نیافت ردّی از آن گوشوار زر
یک تن نرفت از اهل مدینه عیادتش
جز خون پهلو و غم بازو و درد سر
مظلوم بود فاطمه و مُهر این سند
در خون محسن بن علی گشت غوطه‌‌‌ور
محسن امام می‌شد اگر میخ در نبود
کافی‌ست در مصیبت عترت همین قدر
آن روز اشک فاطمه بر چوب خشک ریخت
این‌گونه بین شعلهٔ کین سوخت خشک و تر
کو مردمی که فاجعه را درک میکند؟
جز چشم مجتبیٰ که هنوز است شعله‌ور
از آتش سقیفه که آن روز دم گرفت
افتاد بر خیام شه کربلا شرر
من کیستم که دم زنم از آتش حرم؟
حور و پری‌ست در غم آن دوده نوحه‌گر
میراث فاطمه‌ست گران و عجیب نیست
طفل سه ساله‌‌ای بزند دست بر کمر
هرکس کشید بار علی را شهید شد
آری! علی اصغر شش ماهه را نگر
غرق ولای شمس که ساقی کوثر است
لب‌تشنه جان سپرد، لبِ علقمه، قمر
بعد از نبی ندیده به خود شیعه روز خوش
دیده‌ست اگر، به ناله و اندوه و چشم تر
تاریخ شاهد است که در این معادلات
هرگز نمی‌کند علی و آل او ضرر
پنداشتند شاخه طوبیٰ شکستنی‌ست
دست که میرسد به بلندای این شجر؟
کار بشر گشوده نگردد به هیچ وجه
جز با گشاده‌رویی مهدی منتظر
آزادگان گدایی هر در نمی‌کنند
الّا درِ نبی که بر آنیم مفتخر
سیّد مهدی طباطبایی
سحر چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰
حرم مطهر سلطان علی بن موسی الرضا
دریای سیاه
08 Nov, 17:39
امام صادق علیه السلام؛
هرکس سوره واقعه را تلاوت کند از همدمان امیرالمؤمنین باشد، این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین دارد كه دیگران با وی در آن شریک نیستند.
هرکس سوره واقعه را تلاوت کند از همدمان امیرالمؤمنین باشد، این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین دارد كه دیگران با وی در آن شریک نیستند.
دریای سیاه
08 Nov, 17:33
امام باقر علیه السلام؛
هركس هرشب پیش از خواب سوره واقعه را قرائت كند، در حالی خداوند را دیدار می‌كند كه چهره‌اش مانند ماه شب چهاردهم می‌درخشد.
هركس هرشب پیش از خواب سوره واقعه را قرائت كند، در حالی خداوند را دیدار می‌كند كه چهره‌اش مانند ماه شب چهاردهم می‌درخشد.
دریای سیاه
08 Nov, 16:25
حال دل من خراب و ناجالب بود
پیوسته هوای نفس من غالب بود
صد نسخه گرفتم ز طبیبان و شفا
در دست علی بن ابی طالب بود
پیوسته هوای نفس من غالب بود
صد نسخه گرفتم ز طبیبان و شفا
در دست علی بن ابی طالب بود
دریای سیاه
08 Nov, 13:51
إنّما اللّهُ إلٰهٌ واحِد
وهُوَ الغائِبُ وهْوَ الشّاهِد
جامی از هر دو جهان یکتا شو؛
«لا یَرَی الواحِدَ الّا الواحِد»
#جامی
وهُوَ الغائِبُ وهْوَ الشّاهِد
جامی از هر دو جهان یکتا شو؛
«لا یَرَی الواحِدَ الّا الواحِد»
#جامی
دریای سیاه
08 Nov, 13:45
در پس منگر دمی و در پیش مباش
با خویش مباش و خالی از خویش مباش
خواهی که غریق بحر توحید شوی
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش!
#بابا_افضل_کاشی
با خویش مباش و خالی از خویش مباش
خواهی که غریق بحر توحید شوی
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش!
#بابا_افضل_کاشی
دریای سیاه
08 Nov, 13:42
سمع و بصر و زبان و دستم همه اوست
من نیستم و هستیِ هستم همه اوست
این هستیِ موهوم، خیالی‌ست صریح؛
زین هستیِ موهوم چو رَستم، همه اوست
#بابا_افضل_کاشی
من نیستم و هستیِ هستم همه اوست
این هستیِ موهوم، خیالی‌ست صریح؛
زین هستیِ موهوم چو رَستم، همه اوست
#بابا_افضل_کاشی
دریای سیاه
07 Nov, 09:32
«السلام علیک یا جبل الصبر»
سرزمین صبر، پیش از مقدمت، کوهی نداشت
هیچ‌کس مانند اندوه تو اندوهی نداشت..
سرزمین صبر، پیش از مقدمت، کوهی نداشت
هیچ‌کس مانند اندوه تو اندوهی نداشت..
دریای سیاه
06 Nov, 11:09
هو
دمی که ذات حق، خود را طلب کرد
دو حرف کاف و نون را جان به لب کرد
ز حُسنش آفرید آیینه‌ای را
ز عشقش آینه لرزید و تب کرد
چکید «أحْبَبْتُ أنْ اُعْرَفْ» از آن لعل
فدای واجبی کاین مستحب کرد
زمین و آسمان شش روزه شد خلق
کجا؟ کی؟ خالق احساس تعب کرد؟
معاذ اللّه! این خلقت عبث نیست
تعالی اللّه! کاری بوالعجب کرد
به مخلوقات، بی‌اندازه بخشید
به هر موجود لطفی بی‌سبب کرد
دو چشمش بین مخلوقات می‌گشت
از آن بین آدمی را منتخب کرد
ستایش می‌کنم حق را که از لطف
گِلی بدبوی را انسان لقب کرد
به خود این مُشتِ گِل را داد نسبت
بشر را زین جهت عالی نسب کرد
چه تکریمی از این خوشتر؟ که گِل را
به تشریف خلافت منتصب کرد
سپس آموخت اسما را به آدم
خدا آموخت، آدم هم طلب کرد
جمالش روشنایی داد شب را
جلالش روز را بلعید و شب کرد
زمین را قبض او در دست غم داد
زمان را بسط او مست طرب کرد
وصالش ظرف دل را خوب سنجید
فراقش طاقت دل را وجب کرد
به هم آمیخت خوبی و بدی را
محمّد را قرین بولهب کرد
اگر از «عَلَّمَ الأسْما» بپرسی؛
علی بود آنکه آدم را ادب کرد
علی از گندم آدم را حذر داد
ولی خورد و علی بر وی غضب کرد
نخورد از نان گندم شاه مردان
رطب خورده کجا منع رطب کرد؟
دو چشم مست آن ساقی گل رخ
به هرچه روی کرد آن را عنب کرد
هر آن‌کس تشنهٔ آب بقا بود
علی سیرابش از نهر رجب کرد
به قربان طبیبی کز محبت
دل بیمار عاشق را مطب کرد
نه از درد فراق است این تقلّا
که ما را شوق وصلش جان به لب کرد
سیّد مهدی طباطبایی
مهر ۱۴۰۳
دمی که ذات حق، خود را طلب کرد
دو حرف کاف و نون را جان به لب کرد
ز حُسنش آفرید آیینه‌ای را
ز عشقش آینه لرزید و تب کرد
چکید «أحْبَبْتُ أنْ اُعْرَفْ» از آن لعل
فدای واجبی کاین مستحب کرد
زمین و آسمان شش روزه شد خلق
کجا؟ کی؟ خالق احساس تعب کرد؟
معاذ اللّه! این خلقت عبث نیست
تعالی اللّه! کاری بوالعجب کرد
به مخلوقات، بی‌اندازه بخشید
به هر موجود لطفی بی‌سبب کرد
دو چشمش بین مخلوقات می‌گشت
از آن بین آدمی را منتخب کرد
ستایش می‌کنم حق را که از لطف
گِلی بدبوی را انسان لقب کرد
به خود این مُشتِ گِل را داد نسبت
بشر را زین جهت عالی نسب کرد
چه تکریمی از این خوشتر؟ که گِل را
به تشریف خلافت منتصب کرد
سپس آموخت اسما را به آدم
خدا آموخت، آدم هم طلب کرد
جمالش روشنایی داد شب را
جلالش روز را بلعید و شب کرد
زمین را قبض او در دست غم داد
زمان را بسط او مست طرب کرد
وصالش ظرف دل را خوب سنجید
فراقش طاقت دل را وجب کرد
به هم آمیخت خوبی و بدی را
محمّد را قرین بولهب کرد
اگر از «عَلَّمَ الأسْما» بپرسی؛
علی بود آنکه آدم را ادب کرد
علی از گندم آدم را حذر داد
ولی خورد و علی بر وی غضب کرد
نخورد از نان گندم شاه مردان
رطب خورده کجا منع رطب کرد؟
دو چشم مست آن ساقی گل رخ
به هرچه روی کرد آن را عنب کرد
هر آن‌کس تشنهٔ آب بقا بود
علی سیرابش از نهر رجب کرد
به قربان طبیبی کز محبت
دل بیمار عاشق را مطب کرد
نه از درد فراق است این تقلّا
که ما را شوق وصلش جان به لب کرد
سیّد مهدی طباطبایی
مهر ۱۴۰۳
دریای سیاه
05 Nov, 20:17
سلیم از دامنِ هرکس کشیده دستِ خود، اکنون
ز شاهان جهان، امّید بر شاهِ نجف دارد
#سلیم_تهرانی
ز شاهان جهان، امّید بر شاهِ نجف دارد
#سلیم_تهرانی
دریای سیاه
05 Nov, 20:16
جهان به دیدهٔ ارباب معرفت هیچ است؛
چو حق ظهور کند باطلی نمی‌ماند!
#صائب_تبریزی
چو حق ظهور کند باطلی نمی‌ماند!
#صائب_تبریزی
دریای سیاه
05 Nov, 20:15
جهانْ استخوانی‌ست بی‌مغز، صائب؛
به پیش سگ انداز این استخوان را
#صائب_تبریزی
به پیش سگ انداز این استخوان را
#صائب_تبریزی
دریای سیاه
05 Nov, 20:15
دو روزی با غم و رنج حوادث صبر کن بیدل؛
جهان آخر چو اشک از دیده‌ات یکبار می‌افتد
#بیدل_دهلوی
جهان آخر چو اشک از دیده‌ات یکبار می‌افتد
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
05 Nov, 20:08
با چشمِ تَر، به یادِ تو رفتیم زین جهان
چون طفلِ خردسال که گریان به خواب شد
#سلیم_تهرانی
چون طفلِ خردسال که گریان به خواب شد
#سلیم_تهرانی
دریای سیاه
05 Nov, 19:53
عن‌قریب است که از ما اثری باقی نیست
شیشه افتاده و مِی ریخته و ساقی نیست
#علی_استرآبادی
شیشه افتاده و مِی ریخته و ساقی نیست
#علی_استرآبادی
دریای سیاه
04 Nov, 13:43
قُل یا عِبادی
تو هنوز هم بنده من هستی، نا امید مباش
خاک را خواند و "یا عبادی" گفت
شیوه ی احترام را نازم
#حزین_لاهیجی
#علی_مقدم
#سخنرانی #پادکست_صوتی #توبه
@aasi_khorasani
تو هنوز هم بنده من هستی، نا امید مباش
خاک را خواند و "یا عبادی" گفت
شیوه ی احترام را نازم
#حزین_لاهیجی
#علی_مقدم
#سخنرانی #پادکست_صوتی #توبه
@aasi_khorasani
دریای سیاه
04 Nov, 13:03
«قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسرَفوا عَلى أَنفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغفِرُ الذُّنوبَ جَميعًا إِنَّهُ هُوَ الغَفورُ الرَّحيمُ»
بگو: ای بندگان من که با زیاده‌روی در گناهان به خویشتن ستم کرده‌اید! از رحمت خدا نومید مباشید. بی‌گمان خدا همهٔ گناهان را می‌آمرزد. به راستی که او همان ذات آمرزنده و مهربان است.
«سوره مبارکهٔ زمر؛ آیه ۵۳»
بگو: ای بندگان من که با زیاده‌روی در گناهان به خویشتن ستم کرده‌اید! از رحمت خدا نومید مباشید. بی‌گمان خدا همهٔ گناهان را می‌آمرزد. به راستی که او همان ذات آمرزنده و مهربان است.
«سوره مبارکهٔ زمر؛ آیه ۵۳»
دریای سیاه
04 Nov, 12:55
و گفت: توبهٔ عوام از گناه است و توبهٔ خواص از غفلت.
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
دریای سیاه
04 Nov, 12:55
و گفت: عبودیت آن است که بنده او باشی به همه حال، چنان‌که او خداوند توست به همه حال.
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
دریای سیاه
04 Nov, 12:54
و گفت: علامت دل بیمار چهار چیز است؛
یکی آن است که از طاعت حلاوت نیابد.
دوم از خدای ترسناک نبود.
سوم آنکه در چیزها به چشم عبرت ننگرد.
چهارم آنکه فهم نکند از علم آن‌چه شنود.
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
یکی آن است که از طاعت حلاوت نیابد.
دوم از خدای ترسناک نبود.
سوم آنکه در چیزها به چشم عبرت ننگرد.
چهارم آنکه فهم نکند از علم آن‌چه شنود.
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
دریای سیاه
04 Nov, 12:53
و گفت: اگر تو را به خلق انس است، طمع مدار که هرگزت به خدای انس پدید آید.
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
تذکرة الاولیاء؛ فی ذکر ذوالنون مصری
دریای سیاه
03 Nov, 17:58
با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان
بی دوست خاک بر سرِ جاه و توانگری
تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری
#سعدی
بی دوست خاک بر سرِ جاه و توانگری
تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری
#سعدی
دریای سیاه
03 Nov, 17:13
گفتیم از چه دانش سبقت کنیم بر خلق؟
تعلیم هیچ بودن فرمود موبد ما
#بیدل_دهلوی
تعلیم هیچ بودن فرمود موبد ما
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
03 Nov, 16:59
چنان با نیک و بد، عرفی، به سر بر، کز پسِ مردن
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
#عرفی_شیرازی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
#عرفی_شیرازی
دریای سیاه
03 Nov, 16:54
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام:
عقل و ایمان شخص مسلمانِ تسلیمِ حق تمام نیست، مگر این‌که ۱۰ خصلت را دارا باشد؛
۱ـ از او امید خیر باشد.
۲- از بدى او در امان باشند.
۳- خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد.
۴- خیر بسیار خود را اندک شمارد.
۵- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
۶- در عمر خود از دانش‌طلبى خسته نشود.
۷- فقر در راه خدایش از توانگرى محبوب‌تر باشد.
۸- خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوب‌تر باشد.
۹- گمنامى را از نامداری خواهان‌تر باشد.
۱۰- دهمی آن است که احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
عقل و ایمان شخص مسلمانِ تسلیمِ حق تمام نیست، مگر این‌که ۱۰ خصلت را دارا باشد؛
۱ـ از او امید خیر باشد.
۲- از بدى او در امان باشند.
۳- خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد.
۴- خیر بسیار خود را اندک شمارد.
۵- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
۶- در عمر خود از دانش‌طلبى خسته نشود.
۷- فقر در راه خدایش از توانگرى محبوب‌تر باشد.
۸- خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوب‌تر باشد.
۹- گمنامى را از نامداری خواهان‌تر باشد.
۱۰- دهمی آن است که احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
دریای سیاه
03 Nov, 16:48
تسلیم به تدبیر ندارد سر و کار
در کشتی نوح، بادبان بیکار است
#بیدل_دهلوی
در کشتی نوح، بادبان بیکار است
#بیدل_دهلوی
دریای سیاه
03 Nov, 16:46
گر کار تو نیک است، به تدبیر تو نیست
ور نیز بد است هم ز تقصیر تو نیست
تسلیم و رضا پیشه کن و شاد بزی
چون نیک و بد جهان به تقدیر تو نیست
#ابوسعید_ابوالخیر
ور نیز بد است هم ز تقصیر تو نیست
تسلیم و رضا پیشه کن و شاد بزی
چون نیک و بد جهان به تقدیر تو نیست
#ابوسعید_ابوالخیر
دریای سیاه
03 Nov, 01:39
هرگاه مؤذّن در اذان به "أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه" می‌رسید، مولانا جلال‌الدّین به زانو از زمین بر می‌خواست و می‌فرمود:
نامت بماند تا ابد
ای جان ما روشن ز تو
مناقب العارفین
نامت بماند تا ابد
ای جان ما روشن ز تو
مناقب العارفین
دریای سیاه
02 Nov, 11:16
«وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»
و هر كس از ياد خدای رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مىگماريم تا براى وى همنشینی باشد.
«وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»
و مسلما آن‌ها ايشان را از راه باز مى‌دارند و آن‌ها مى‌پندارند كه راه يافتگانند.
«حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»
تا آن‌گاه كه او با همنشینش به حضور ما آيد و به او گويد؛ اى كاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود كه چه بد همنشینی هستى!
«وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ»
و امروز هرگز پشيمانى براى شما سود نمىبخشد، چون ستم كرديد. در حقيقت شما در عذاب مشترک خواهيد بود.
«سوره مبارکه زخرف؛ آیات ۳۶ تا ۳۹»
و هر كس از ياد خدای رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مىگماريم تا براى وى همنشینی باشد.
«وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»
و مسلما آن‌ها ايشان را از راه باز مى‌دارند و آن‌ها مى‌پندارند كه راه يافتگانند.
«حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»
تا آن‌گاه كه او با همنشینش به حضور ما آيد و به او گويد؛ اى كاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود كه چه بد همنشینی هستى!
«وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ»
و امروز هرگز پشيمانى براى شما سود نمىبخشد، چون ستم كرديد. در حقيقت شما در عذاب مشترک خواهيد بود.
«سوره مبارکه زخرف؛ آیات ۳۶ تا ۳۹»
دریای سیاه
02 Nov, 11:08
«وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»
و روزى كه ستمكار دست‌هاى خود را مىگزد و مىگويد اى كاش با پيامبر راهى برمىگرفتم.
«يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»
اى واى، كاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم.
«لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا»
او بود كه مرا به گمراهى كشانيد پس از آنكه قرآن به من رسيده بود و شيطان همواره فروگذارنده انسان است.
«سوره مبارکه فرقان؛ آیات ۲۷ تا ۲۹»
و روزى كه ستمكار دست‌هاى خود را مىگزد و مىگويد اى كاش با پيامبر راهى برمىگرفتم.
«يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»
اى واى، كاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم.
«لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا»
او بود كه مرا به گمراهى كشانيد پس از آنكه قرآن به من رسيده بود و شيطان همواره فروگذارنده انسان است.
«سوره مبارکه فرقان؛ آیات ۲۷ تا ۲۹»
دریای سیاه
02 Nov, 10:56
با بد گهر میامیز تا بد گهر نگردی
حکم شراب دارد آبی که در شراب است
#صائب_تبریزی
حکم شراب دارد آبی که در شراب است
#صائب_تبریزی
دریای سیاه
02 Nov, 10:55
مجنون را گفتند که از لیلی خوب‌ترانند بر تو بیاریم.
او می‌گفت که آخر من لیلی را به صورت دوست نمی‌دارم و لیلی صورت نیست!
لیلی به دست من همچون جامی‌ست، من از آن جام شراب می‌نوشم.
پس من عاشق شرابم که از او می‌نوشم و شما را نظر بر قَدَح است.
از شراب آگاه نیستید!
فیه ما فیه؛ مولانا جلال الدین
او می‌گفت که آخر من لیلی را به صورت دوست نمی‌دارم و لیلی صورت نیست!
لیلی به دست من همچون جامی‌ست، من از آن جام شراب می‌نوشم.
پس من عاشق شرابم که از او می‌نوشم و شما را نظر بر قَدَح است.
از شراب آگاه نیستید!
فیه ما فیه؛ مولانا جلال الدین
دریای سیاه
02 Nov, 10:53
همه عالم عاشقِ معنی‌اند و می‌گویند که ما عاشقِ صورتیم، سخت خطا می‌گویند؛ عاشق معنی‌اند. صورت را هیچ نزد ایشان اعتبار نیست، از شخصی می‌رَمند که این بدخو و دیوانه است و شخصی را دوست می‌دارند که این عاقل و خوش‌خوست. آخر عقل و خوی خوش، صورت نیست، معنی است.
پس محقق شد که نظر همه بر معنی‌ست زیرا که از معنیِ بد می‌رمند و به معنی خوش عاشق می‌شوند و آن‌گه می‌گویند که ما معنی را نمی‌بینیم، صورت را می‌بینیم، معکوس می‌گویند و باژگونه.
صورت همچون کاسه است و معنی همچون طعام؛ مقصود از همه کاسه‌ها طعام است نه کاسه.
مقصود ز کاسه‌ها طعام است
چون طفل، چه طالب سفالی؟
ردَ و قبول کاسه از جهت طعام است، اگر طعام شیرین است کاسه مقبول است، و اگر تلخ است کاسه مردود است.
معارف سلطان ولد
(فرزند مولانا جلال‌الدین)
پس محقق شد که نظر همه بر معنی‌ست زیرا که از معنیِ بد می‌رمند و به معنی خوش عاشق می‌شوند و آن‌گه می‌گویند که ما معنی را نمی‌بینیم، صورت را می‌بینیم، معکوس می‌گویند و باژگونه.
صورت همچون کاسه است و معنی همچون طعام؛ مقصود از همه کاسه‌ها طعام است نه کاسه.
مقصود ز کاسه‌ها طعام است
چون طفل، چه طالب سفالی؟
ردَ و قبول کاسه از جهت طعام است، اگر طعام شیرین است کاسه مقبول است، و اگر تلخ است کاسه مردود است.
معارف سلطان ولد
(فرزند مولانا جلال‌الدین)
دریای سیاه
29 Oct, 21:50
به صحن کعبه مرا کُشت عشق در عهدی
که بی‌گنه نتوان شمع در شبستان کشت
#طالب_آملی
که بی‌گنه نتوان شمع در شبستان کشت
#طالب_آملی
دریای سیاه
29 Oct, 21:46
ز آنگونه که دل به زیر تیغ تو نشست
در سایهٔ بید، باغبان ننشیند
#شکیبی_اصفهانی
در سایهٔ بید، باغبان ننشیند
#شکیبی_اصفهانی
دریای سیاه
29 Oct, 21:45
من بار سر به خاطر تیغ تو می‌کشم
ورنه تن ضعیف مرا سر چه حاجت است؟
#طالب_آملی
ورنه تن ضعیف مرا سر چه حاجت است؟
#طالب_آملی
1,201
subscribers
18
photos
6
videos
