فئانور، بزرگترینِ الف های تاریخ، سه سنگِ سیلماریل رو از نورِ درختانِ والینور خلق کرد.
بعد از مرگ او یکی از سنگ ها به ائارندیلِ سلحشور رسید. قبل از رفتنِ ائارندیل به انتهای جهان برای پاسبانی از مرز های جهان، بانو گالادریل شیشه ای از نورِ آن سنگ تهیه کرد.
با اینحال قوی ترین مهارت سارومان باز هم صدای او بود
حتی بعد از سقوط آیزنگارد و اسیر شدن سارومان وقتی گندالف به همراه تئودن و دیگران به سمت سارومان میان باهاش صحبت کنند سارومان چنان سخنرانی قوی و جادویی انجام میده که سربازان تئودن محو او میشن و صداهایی شنیده میشه از اینکه سارومان درست میگه. و چه بسا اگر گندالف نبود سارومان میتونست همه ی اونهارو فریب بده.
از این نوشته ها میفهمیم سارومان برای خودش یک حلقه ی قدرت میسازه حلقه که اتفاقا در دوئل با گندالف نقطه ی قوتش بوده و باعث میشه گندالف رو شکست بده. ولی طبیعتا این حلقه بسیار ضعیف تر از حلقه ی سائرون بوده و سارومان همیشه در دل آرزوی بهدست آوردن یگانه حلقه ی قدرت رو داشته.
و جالبه بدونید سارومان یک حلقه ی قدرت ساخته بود که در فیلم بهش اشاره نمیشه . . درکتاب وقتی گندالف ماجرای اسیر شدن خودش به دست سارومان رو شرح میده میخونیم:
«اما تا پای اورتانک راندم و به پلکان سارومان رسیدم ؛ و او آنجا به استقبالم آمد و مرا به تالار فوقانی راهنمایی کرد. حلقه ای به انگشت کرده بود»
و باز از زبان سارومان: " ... زیرا من سارومان هستم، سارومانِ خردمند، سارومانِ حلقه ساز، سارومان بسیار رنگ !" (سارومان بسیار رنگ لقبی بود که سارومان بعد از لقبِ «سپید» برای خودش برگزید)
سارومان یکی از خردمندترین و داناترین جادوگران به حساب میآمد (و به درستی غالبا با عنوان مهتر شورا خوانده میشود)
از میان تمام نژادهای سرزمین میانه، او بیش از همه با انسانها روزگار گذراند.
زیرک و باهوش بود، و دانش زیادی در بسیاری از زمینهها داشت، با این حال تخصص ویژهای در شناخت حلقههای قدرت داشت.
او همچنین مهارتی استثنایی در نوآوری و صنعتگری داشت که نامش را هم از همان گرفت: سارومان که معنای تحتاللفظی آن مرد مهارت است.
جدا از هوش فراوانش، او قادر بود مجموعهای از تواناییهای جادویی را به کار بندد: برای مثال، گفته میشد که او میتوانست ظاهرش را ( یا دست کم ادراک دیگران از ظاهرش را )تغییر دهد.
قابل توجهترین قدرت سارومان صدایش بود، که قدرت قانع کنندگی عجیبی داشت.
سارومان میتوانست با صحبت کردن با صدای آرام و شمرده، در نظر هر آنکه صدایش را میشنید دانا و خردمند جلوه کند، هرچند این قدرتش محدود بود: صدایش بر یک فرد تنها اثرگذارتر بود تا بر گروهی با نقطه نظرات گوناگون. اگرچه بدون شک این قدرت از دانش ذاتی عمیق سارومان در مسائل گوناگون نشأت میگرفت، تا حدی به مهارتهای جادویی او هم وابسته بود.
یه قسمتی از کتاب سقوط گوندولین هست که شخصیت «تور» داره میره که به پادشاه گوندولین هشدار بده، در مسیر به سرزمینی میرسه که تورین تورامبار، گلائرونگ (اژدها) رو کشته …
و هیچوقت نمیفهمه این کار تورین پسر عموی خودش بوده.
تورین تورامبار را میتوان تنها مردی دانست که مستقیما مورد نفرین بزرگترین خصم آردا (مورگوت) قرار میگیرد. گرچه سایهی این نفرین بر سر تمام خانوادهاش سنگینی میکند. اما این تورین است که از کودکی در تنهایی دست و پا میزند؛ به ناحق مورد اتهام قرار میگیرد، مسبب مرگ عزیزترین کسانش میشود و با خواهر خود ازدواج میکند که نمونه ی این عمل حتی بین پستترین نژادهای سرزمین میانه هم دیده نشده است و از دید همه ننگی بزرگ است.
تورین تورامبار مردی است که در عین بدبختی نیز بزرگ بود و تاریخ سرزمین میانه کسی را چون او به خود نمیبیند.
انسانی که فرزند خوانده شاه الفها و همسر مایایش باشد و به تنهایی بتواند چنین ترسی در دل سپاه مورگوت بیاندازد. کشنده ی اژدهای بزرگ مورگوت.
• روهیریم (انسانهای روهان): • مردم روهان، که به نام روهیریم یا «ارابهسواران» نیز شناخته میشوند، گروهی از انسانها هستند که در اصل از شمال سرزمین میانه آمدهاند. آنها نوادگان قومهایی بودند که ارتباط نزدیکی با الفها یا نومهنوریها نداشتند، ولی متحدانی وفادار به گوندور بودند. تاریخ آنها نسبتاً سادهتر و کمتر پیچیده است و به عنوان مردمانی جنگجو و زنده در سرزمینهای باز و دشتی شناخته میشدند.
۲. عمر و ویژگیهای جسمی
• نومهنوریها: • نومهنوریها به خاطر میراث خاص خود، عمری بسیار طولانیتر از انسانهای عادی داشتند (گاهی تا چند صد سال) و همچنین قدرتمندتر و بلندقدتر بودند. این ویژگیها در نوادگان مستقیم نومهنوریها مانند آراگورن دیده میشود که تا دههی نهم زندگیاش هنوز جوان به نظر میرسید. • روهیریم: • روهیریم عمر عادی داشتند و از ویژگیهای خاص فیزیکی برخوردار نبودند، ولی از لحاظ بدنی قوی، نیرومند و ماهر در سوارکاری بودند. آنها به اسبهای خود افتخار میکردند و بهترین سوارکاران سرزمین میانه بودند.
۳. فرهنگ و سبک زندگی
• نومهنوریها: • نومهنوریها فرهنگ پیشرفتهتری داشتند و به معماری، دانش، دریانوردی و هنرهای دیگر علاقهمند بودند. شهرهای آنها بزرگ و باستانی بود، مانند اوسگیلیات و میناس تیریت. آنها همچنین از قدرتهای جادوییای که از الفها و والار آموخته بودند، بهرهمند بودند. • روهیریم: • فرهنگ روهیریم سادهتر و به جنگاوری، سوارکاری و زندگی قبیلهای متمرکز بود. آنها بیشتر در دشتها زندگی میکردند و شهرهای کوچکتری داشتند، مانند اِدوراس. زندگی روهیریم حول محور سوارکاری و نبرد میچرخید و آنها از نظم و انضباط نظامی بالایی برخوردار بودند.
۴. ارتباط با الفها و سائرون
• نومهنوریها: • نومهنوریها از دوستان و متحدان دیرینهی الفها بودند و در جنگهای مهم علیه سائرون و مورگوت شرکت داشتند. پادشاهان گوندور و آرنور اغلب رابطه نزدیکی با الفها داشتند. • روهیریم: • روهیریم ارتباط مستقیمی با الفها نداشتند، هرچند که در جنگها علیه سائرون به گوندور کمک میکردند. آنها خودشان را بیشتر متحد گوندور میدانستند تا بخشی از سیاستهای بزرگتر سرزمین میانه.
نتیجهگیری:
در کل، نومهنوریها از لحاظ فرهنگی و تاریخی برجستهتر و پیشرفتهتر بودند و عمری طولانیتر داشتند، در حالی که انسانهای روهان مردمانی سادهتر، جنگجو و سوارکاران ماهری بودند. هردو قوم، با وجود تفاوتهای زیاد، نقش مهمی در دفاع از سرزمین میانه علیه سائرون داشتند.