learn Persian @learningpersian Channel on Telegram

learn Persian

@learningpersian


🔈آموزش گام به گام زبان فارسی
🆓برای همه و در همه جا
🔈Teaching Persian Language step by step
🆓 Everywhere for everyone

admin: @pouya_pouyan

learn Persian (Persian)

آیا دوست دارید زبان فارسی را یاد بگیرید؟ آیا می‌خواهید به راحتی و با گام به گام به دانش زبان فارسی دست پیدا کنید؟ اگر پاسخ شما بله است، کانال learningpersian مناسب شماست! این کانال به شما راهنمایی می‌کند تا به روش‌های موثر و جذاب آموزش زبان فارسی بپردازید. با استفاده از منابع متنوع و فعالیت‌های تعاملی، مهارت‌های زبانی خود را به طور قابل‌توجهی بهبود دهید. 🔈🆓 این فرصت را از دست ندهید! همه‌جا و برای همه در دسترس است. ادمین کانال @pouya_pouyan همواره در خدمت شماست تا به هر سوالی پاسخ دهد. با عضویت در این کانال، دنیای زبان فارسی را کشف کنید و با اعتماد به نفس به مکالمات روزمره پرداخته و در تعاملات اجتماعی بهتر عمل کنید.

learn Persian

28 Sep, 15:20


درختو



مادربزرگ گفت: «امشو درختو می شکنه.»
تند و بی امان، باد می آمد. شب بود، انتهای شب. خواب از چشممان پریده بود. دلم می خواست حیاط را ببینم، باغچه جلوی خانه را ببینیم، درخت ها را، در هجوم سوت و زوزه باد ببینم، درخت عزیز مادر بزرگ را ببینم، همان که می گفت «درختو». «او»یِ ته اسم، لهجه بود، شیوه ای گفتار در نشانه ی «مهربانی و عزیز کردگی». درختو، درخت سیب بود، سیب سرخ. بلند بود، خیلی بلند، لاغر و کشیده. سیب هایش را که نگاه می کردم گردنم درد می گرفت. توی روستا، آن درخت زبانزد بود. سیب در روستای ما کم نیست. اما این یکی از آن سیب هاست که همه دوست داشتند توی باغ و خانه شان باشد.
مادربزرگ که به خانه بابابزرگ آمده بود، عروس بود. درخت نهالی بود، هیچ کس نمی دانست چگونه توی باغچه پیدایش شده. مادربزرگ می گفت از ما بهترون آن را کاشته اند. بابابزرگ که شوخ بود می گفت: «از من بهتر، کی؟» درخت با مادربزرگ قد کشیده بود و میوه داده بود و مادربزرگ مادر شده بود.
بهار، درخت غرق شکوفه بود، سفید و صورتی.
مادربزرگ گفت: «امشو درختو می شکنه، با این تیفون!»
از لای در نگاه کردم. درخت توی تاریکی از باد شلاق می خورد، در خود می پیچید. صدای شکستن استخوان هاش می آمد. شاخه های پایینش خشک شده بود. شاخه های خشک می شکست و می افتاد.
مادربزرگ دعا می خواند. باد پشت در اتاق می خوابید، سر به در می کوبید و خرناس می کشید، پنجه می کشید به در. چفت در تلق تلوق می کرد.
گفتم: «بروم بیرون ببینم چه خبر است.»
گفت: «نه، یک وقت می بینی درختی شکست و افتاد رویت.»
نیمه شب صدای گرمبی آمد. اول ترق و تروق آمد و بعد صدای گرمب. درخت افتاد. توفان دم صبح خوابید. هوا روشن شد.
پاییز بود. نسیم صبح آرام آرام درخت ها را تکان می داد. مادربزرگ خواب خواب بود. چیزی گذاشتم زیر پایم و چفت در را باز کردم. رفتم توی حیاط. درخت سیب افتاده بود. سرش را گذاشته بود روی لبه بام و خواب رفته بود. گل داشت. آرام نفس می کشید. گل های سفید و صورتی اش شاداب بود. چند ریشه اش از خاک نم باغچه بیرون زده بود.
خم شده بود. بهار گل داشت، پاییز هم گل داشت. هر سال همین طور بود. تابستان سیب های درشت و سرخ و پرآب داشت. زمستان هم سیب داشت، ریز و خوشمزه همین او را در روستا سر زبان ها انداخته بود. پوستش خشک و ترک ترک بود و سخت و سفت.
مادربزرگ گفت: «نگفتم امشو این درختو می شکند. شکست.»
گفتم: «نشکست، خم شد.»
رفتم روی بام، چند تا از گل هایش که ریخته بود روی بام، برداشتم گذاشتم کف دستم، بو کردم، بوی دست های مادربزرگ داشت. مادربزرگ گلی را از کف دستم برداشت، بود کرد و با کناره چارقدش اشکش را پاک کرد و گفت:
«حیف. چه جان سخت است این درختو. چرا گل هاش را کندی؟»
«ریخته بود، نکندم. هنوز گل دارد ببین.»
درخت نمی توانست سرپا بایستد. برف زمستانی روی میوه هایش ریخت. همچنان به بام تکیه داشت. میوه می داد. بهار باز شکوفه کرد، سیب های سرخ و درشت و پرآب.
پی نوشت:
* هوشنگ مرادی کرمانی، زاده 16 شهریور ماه سال 1323 در روستای سیرچ از توابع بخش شهداد کرمان نویسنده معاصر ایرانی است. شهرت او بابت کتاب‌هایی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته‌است.

learn Persian

25 Sep, 05:09


نامِ چَند جانِوَر دَر فارسی:
❇️ Some animal names in Persian:

1⃣ فیل 🐘
/fil/
➡️ elephant

2⃣ گُربه 🐈
/gorbe/
➡️ cat

3⃣ طوطی 🦜
/tuti/
➡️ parrot

4⃣ خِرس 🐻
/xers/
➡️ bear

5⃣ تَنبَل 🦥
/tanbal/
➡️ sloth

6⃣ خوک 🐖
/xuk/
➡️ pig

7⃣ لاک‌پُشت 🐢
/lâkpošt/
➡️ turtle

8⃣ طاووس 🦚
/tâvus/
➡️ peacock

9⃣ اَسب 🐎
/'asb/
➡️ horse

🔟 سَنجاب 🐿
/sanjâb/
➡️ squirrel

learn Persian

19 Sep, 11:29


Learn-to-Speak-Persian-Fast.pdf
#pdf #persian_English #farsi #Persian #persian

learn Persian

31 Aug, 19:39


💠 Some verbs and their present stems:

1⃣ سابیدَن (sâbidan)
to rub
ساب (sâb)

2⃣ گِرِفتَن (gereftan)
to take; to get
گیر (gir)

3⃣ اَنداختَن (andâxtan)
to throw; to drop
اَنداز (andâz)

4⃣ هُل دادَن (hol dâdan)
to push
هُل دِه (*hol deh)
*"hol dah" in present verbs

5⃣ کِشیدَن (kešidan)
to pull
کِش (keš)

6⃣ رَنگ کَردَن (rang kardan)
to paint; to dye
رَنگ کُن (rang kon)

7⃣ ریختَن (rixtan)
to pour; to shed
ریز* (riz)
* riz also means "small; tiny" as an adjective

8⃣ پَریدَن (paridan)
to jump; to skip
پَر* (par)
* par also means "feather" as a noun

9⃣ بَر‌داشتَن (bar-dâštan)
to pick up; to take
بَردار (bar-dâr)

🔟 گُذاشتَن (gozâštan)
to put; to place
گُذار (gozâr)

When conjugating the verbs which have two or more parts (e.g. bar-dâštan and hol dâdan) in the simple present tense, the prefix mi- & the verb endings are added to the last part of the present stem:

🌀I push = Man hol midaham
🌀You dye = To rang mikoni
🌀He picks up = U bar-midârad