فی المثل من از استاد فلانی درباب استاد بهمانی میپرسم ایشان بنابه هزاردلیل که یکی ازان مودت دوستی است بسیار تعریف میکند ایشان در مقام نقد حرفی نزده در مقام همکار دوست هنرمند ووو یک اظهارنظر کرده استناد به این جمله که مثلاً درسی سال پیش گفته شده آیا شامل کیفیت فعلی این هنرمند نیز میشود ؟طبیعتا خیر
افت دیگری که بواسطه چندین عامل دامنگیر افراد و اساتید میشود خویش استادیست که ریشه در مریدی مرادی تملق عدم تفکر وفقدان نقددرجامعه خوشنویسی دارد فرد متاسفانه ازجایی ببعد خودش رابین نیاز میبیند ونقش شاگردان و اطرافیان متملق وفقدان جامعه منتقد رانیزدرنظر بگیرید و اصطلاحا دستش شروع به هرز نویسی میکند وچون استاد است خب متاسفانه خط راهم بکسی نشان نمیدهد هرکس هم ببیند به به میکند پس هرچه مینویسد قطعا بی عیب است چون سیستم خود انتقادی نه در جامعه نه درفرد رشد نکرده است اینجاست که متاسفانه معنای کلمه استاد مترادف بابی عیب وقدیس میشود وسینه چاکان حضرتش حاضرند بقیه راسلاخی کنند چراکه بمقام اقدس همایونی توهین شده است
موضوع آخر خود منتقد است دوستان منتقد لزوما نباید استاد کار باشد اومطلع است توان درست دیدن وقوع تجزیه و تحلیل دارید نه به سن مربوط میشود نه توانایی تکنیکی این یک انحراف ذهنی است که متاسفانه درقشر خوشنویس نهادینه شده است در واقع منتقد یکی ازواجب تمرین اجزای یک جامعه هنریست که باعث حرکت ورشد است
درنهایت ازاطناب کلام پوزش میطلبم و امیدوارم با مشارکت مفید همه دوستان سطح رشد خرد ورزی رو به تزاید بگذارد
م علوی. ۱۴۰۳