خشت کج | نقد نظام آموزشی (@kheshtekaj)の最新投稿

خشت کج | نقد نظام آموزشی のテレグラム投稿

خشت کج | نقد نظام آموزشی
🔷️ انفکاک عمدی از جهان و تفکرات روزمره

🔴 نقدی بر نظام فعلی آموزشی

✅ تحول انگاره در حوزه تعلیم و تربیت

💠 درجست و جوی الگو واره جدید

ارسال نظرات ، سوژه ها و پیشنهادات :

@kheshtekaj_admin
1,427 人の購読者
215 枚の写真
221 本の動画
最終更新日 09.03.2025 13:35

خشت کج | نقد نظام آموزشی によってTelegramで共有された最新のコンテンツ

خشت کج | نقد نظام آموزشی

01 Nov, 08:14

2,507

🔴 پایان سلطه مقالات دانشگاهی


🔷️داده‌های در دسترس نشان می‌دهد، بیش از ۸۰/هشتاد درصد مقالات علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی حتی یک ارجاع (citation) هم نمی‌گیرند! این مقدار برای علوم تربیتی، علوم اجتماعی، روانشناسی و مدیریت حدود چهل درصد است. مقالات علمی رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی وضعیت خیلی بهتری دارند. رشته‌های علوم پایه و مهندسی هم اگرچه شرایط ایدآلی ندارند ولی وضعیتشان از علوم انسانی به مراتب بهتر است.

وقتی کمتر از بیست درصد مقالات علوم انسانی مطالعه می‌شوند و رفرنس داده می‌شوند، چرا باید این همه انرژی و سرمایه زمان برای نگارش و انتشار مقاله علمی صرف شود؟

به شکل سنتی مقاله‌نویسی در سرشت علوم انسانی نیست. کانت و دکارت و فروید و نیچه با کتاب‌هایشان شناخته می‌شوند و نه با مقاله‌هایشان! شاید به همین علت است که قبای مقاله‌نویسی بر تن علوم انسانی جدید ننشسته است.  مقاله‌نویسی میراث علوم پایه و مهندسی است. اگر درست است، آیا نباید پایان عصر هژمونی مقالات علمی در حوزه علوم‌انسانی را اعلام‌کرد؟!

علوم انسانی در جهان امروز به سمت رفلکشن و نت‌نویسی پیش می‌رود. در ایران هم این وضعیت کم‌و بیش صادق است. مثلا باوجود صیانت ظالمانه و تحقیرآمیز اینترنت، گاهی یک یادداشت علمی یا رفلکشن کوچک در تلگرام بعد از یک هفته ده‌ها هزار مشاهده‌کننده و خواننده دارد. اما تعداد دانلود (و نه ارجاع دهی!) بهترین مقاله یک فصلنامه علمی-پژوهشی بعد از سال‌ها، ممکن است یکهزار مشاهده و یا دانلود هم نگیرد‌!

این وضعیت بیانگر اثر اجتماعی و اعتنای خوب حوزه عمومی به رفلکشن‌ها، نت‌ها و سخنرانی‌ها است. شخصا روزانه دست‌کم پنج تا ده رفلکشن و سخنرانی می‌خوانم یا گوش می‌کنم. اما زمانی به سمت مقالات علمی و پژوهشی می‌روم که برای نگارش کار علمی و رعایت مناسک آکادمیک به آنها نیاز دارم. در حقیقت، لذتی از مطالعه مقالات علمی-پژوهشی حاصل نمی‌شود! نگارش مقالات علمی و مطالعه آنها بیشتر شبیه احترام به مناسک علمی است تا تولید دانش!

بنظر می‌رسد، عصر وزن‌دهی انحصاری و کارکرد وتویی مقالات علمی و دانشگاهی در سرنوشت تحصیلی و حرفه‌ای دانشجویان و استادان در حال بسر آمدن است. دوره سلطه «واس» و «اسکوپوس» نیز بسر خواهد آمد. در سیاستگذاری‌های اجتماعی و حوزه عمومی اصولا کسی وقعی به محتوای مقالات علمی و دانشگاهی نمی‌نهد! استادی که با افتخار خود را دانشمند دو درصد جهان معرفی می‌کند، تعداد استنادات و ارجاع‌دهی‌ها طی یکسال به تمام مقالات و آثار علمی عمرش سه رقمی است! پیش‌بینی می‌شود، بتدریج ملاک‌ها و معیارهای ارتقا و ارزشیابی اساتید و دانشجویان در دانشگاههای جهان به کلی تغییر کند.

🖋علی خورسندی

◀️برگرفته از کانال پداگوژی فرودستان
@khorsanditaskoh

https://dahliaremler.com/2014/04/09/are-90-of-academic-papers-really-never-cited-searching-citations-about-academic-citations-reveals-the-good-the-bad-and-the-ugly/#:~:text=“Only”%2012%25%20of%20medicine,social%20science%20articles%20go%20uncited!


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

01 Nov, 08:07

1,752

♦️ چرا شاگرد آخرهای کلاس، شاگرد اول‌های زندگی‌اند؟

🖋علی خورسندی


قول مشهوری است از ارنست همینگوی که می‌گوید، کمیاب‌ترین چیزها افراد باهوشی هستند که احساس خوشبختی می‌کنند! شواهدی دال بر همصدایی یا پدر ادبیات نوین و برنده جایزه نوبل وجود دارد. به گذشته که بر می‌گردیم، می‌بینیم خیلی از همکلاسی‌های درس‌خوان و شاگرد اول‌های‌ کلاس پیشرفت اجتماعی متوسط‌تری دارند؛ زیست اقتصادی پایین‌تری دارند؛ بعضا اجتماع گریزند؛‌ زندگی عاطفی پرچالش‌تری دارند. احساس خوشبختی کمتری می‌کنند! در مقابل، همکلاسی‌های درس‌نخوان و مدرسه‌گریز دوران مدرسه زیست‌ اجتماعی‌ بهتری دارند؛ وضعیت اقتصادی پررونق‌تری دارند. اغلب شادترند؛ زیست عاطفی رضایت‌بخش‌تری دارند؛ و بیشتر ابراز خوشبختی می‌کنند.

به‌راستی چرا اینگونه است؟ تحقیقا پاسخ به این پرسش و تایید پیش‌فرض‌هایی فوق نیازمند پژوهش‌های علمی است. اما بنظر می‌رسد علت‌ها و عوامل مختلفی در این رابطه می‌توانند دخیل‌ باشند!

علت اول اینکه، در دنیای بیرون از مدرسه، برای شاگرد اول شدن، هوش شناختی در حد «معمول» و «متوسط» کفایت می‌کند! پیشرفت تحصیلی و رشد علمی حاصل پیوند هوش شناختی برتر و هوش جسمانی بهتر (آگاهی از توانمندی و پشتکار در تمرین و تکرار) است. اما در جامعه اینگونه نیست! هوش شناختی، هوش عقلانی ماست؛ و به ظرفیت‌های یادگیری افراد اشاره دارد که به ضریب هوشی علمی و محاسباتی افراد اطلاق می‌گردد. هوش شناختی معمولا ارثی است؛ اگرچه محیط در باروری و بهره‌وری آن موثر است. به عبارتی، ترکیب متعالی هوش شناختی و هوش جسمانی می‌تواند متضمن شاگرد اول شدن در کلاس درس باشد اما برای شاگرد اولی در جامعه و زیست اجتماعی کافی نیست.

علت دوم اینکه، برای شاگرد اول شدن در جامعه به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است. هوش اجتماعی هوش بازتابی ماست؛ بیانگر توانمندی ما در کنار آمدن با واقعیت‌ها و دیگرانی است که الزاما از ما و یا مثل ما نیستند. هوش اجتماعی به مهارت‌های ارتباطی ما اشاره دارد که اکتسابی است و در محیط ساخته می‌شود. برای شاگرد زرنگ بودن در کلاس درس نیاز نیست هوش اجتماعی بالایی داشته باشیم! اما متقاعد کردن معلم برای نمره خوب دادن به هوش اجتماعی نیاز دارد! جسارت در مکتب‌گریزی و فرار از قفس تنگ و دلگیر مدرسه نیز به هوش اجتماعی بالایی نیاز دارد! در جامعه هم همینطور است؛ برای کسب سود بیشتر در بازار، پیشرفت اداری در سازمان، و رشد عمودی در قدرت به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است!

علت سوم اینکه، برای پیشرفت اجتماعی و رشد اقتصادی به هوش هیجانی بالاتری نیاز داریم. امروزه هوش هیجانی به عنوان مهم‌ترین فاکتور موفقیت حرفه‌ای و شغلی افراد در تجارت و کسب‌و‌‌کار شناخته می‌شود؛ هوش هیجانی بیانگر توان مدیریت احساسات خود و دیگری است. با انرژی حاصل از هوش هیجانی شناخت و حل مسائل واقعی و تمییز آنها از مسائل غیرواقعی  میسر می‌شود. هوش هیجانی، هوش تصمیم‌گیری ما در شرایط بحرانی است! چیزیکه که در دوران مدرسه اصولا تمرین و تجربه نمی‌شود! به همین دلیل، در سازمان‌های امروزی مدیرانی توان رهبری و حکمرانی اثربخش‌تر دارند که هوش هیجانی بالاتری داشته باشند.

علت چهارم اینکه، جامعه و زیست اجتماعی با مدرسه و زیست علمی فاصله و تفاوت دارد! مدرسه برای درس‌خوان‌ها و شاگرد اول‌های کلاس درس طراحی شده است! اما جامعه برای مردمان «معمولی» مهندسی شده است. مردمان معمولی همان‌هایی هستند که هوش شناختی و عقلانی «معمولی» دارند؛ زندگی نرمال دارند؛ اما در عوض هوش اجتماعی و هیجانی متناسب با نیازهای محیط دارند. افزون برآن، یک رابطه معناداری میان مدرسه‌گریزی و اجتماع‌طلبی افراد وجود دارد. یک تیپ شخصیتی اجتماع‌طلب چون خود را متعلق به جامعه بزرگ‌تری می‌بیند، از محیط محدود و دیوار بلند مدرسه گریزان است. عکس آن هم غالبا درست است. اینکه خیلی از شاگرد اول‌های کلاس اجتماع‌گریزند، بی‌دلیل نیست! مشکل از اینجا ناشی می‌شود که مدرسه نسخه اصلی جامعه نیست. یا به قول جان دیویی، مدرسه خود زندگی نیست!

گاردنر می‌گفت باهوش بودن، بسیار فراتر از پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مساله است. ما آدم‌ها از توانمندی‌های ذهنی و انواع هوش‌ها برخورداریم؛ لیکن همگی از مهارت‌های برابر در کاربرد انواع هوش‌ها برخوردار نیستیم! اگر  مدرسه واقعا پابلیک (ا)‌سکول است، نمی‌تواند تک‌ساحتی عمل کند؛ و یا تک‌بعدی آموزش دهد. فعالیت‌های آموزشی و غیرآموزشی مدارس امروزی نمی‌توانند با ابتنای صرف بر هوش عقلانی و هوش محاسباتی دانش‌آموزان برنامه‌ریزی شوند. مشکل مدرسه ایرانی افراط در تاکید بر هوش شناختی و منطقی دانش‌آموزان است! انواع هوش‌های ذاتی و اکتسابی به حاشیه رفته‌اند! برنامه‌های درسی و آموزشی یک مدرسه سالم روی انواع هوش‌ها، بطور ویژه هوش‌های اجتماعی و هیجانی دانش‌آموزان متمرکز است.


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

18 Oct, 12:48

1,527

🔻داوود امیریان: در مدرسه به جای کشف کردن، استعداد بچه‌ها را کور می‌کنیم

▪️داوود امیریان در گفت‌وگو با اکبر نبوی:
معلوم نیست ابوعلی سینای زمانه ما در کدام روستا دارد ختنه می‌کند. ما کشف استعداد نداریم. یکی از مشکلاتمان خود آموزش و پرورش است که فقط شده است آموزش. ۱۲ سال بعضا استعداد بچه‌ها را کور می‌کنند...

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

16 Oct, 16:57

3,426

خودآموزی از طریق بازی و اکتشاف
زمان برنامه ریزی نشده زیادی را نیاز دارد،
زمانی که فرد بتواند هر فعالیتی که دوست دارد را
بدون فشار، قضاوت
یا مداخله انجام دهد.
این زمانی است که فرد
برای شکل دادن دوستی،
ایده‌پردازی و بازی با اشیا،
تجربه کردن،
حوصله سر رفتن و غلبه بر آن،
یادگیری از اشتباهات خود
و اشتیاق پیدا کردن
نیاز دارد.

Peter Gray

◀️برگرفته از:
@kodakbazitabiatKIT


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

06 Oct, 14:09

2,216

🎯 دانش‌آموزان از زنجیر مدرسه آزاد می‌شوند
— ترجیح می‌دهی مدرسه باغبانی خوشحال تولید کند یا محققی عصبی؟

📍طی سیصد سال اخیر، آموزش رسمی تبدیل شده است به یادگیری زیر سقف، نشستن پشت میز، گوش‌دادن به معلمان، و عطشِ گرفتن نمرۀ بیست. ژان‌ژاک روسو می‌گفت این محدودیت‌های اجتماعی طینت دست‌نخوردۀ انسان‌ها را فاسد می‌کند. او برای آموزش کودکان به‌دنبال محیطی بود که آزادیِ تمام‌عیاری را برایشان رقم بزند و آن‌‌ها را از شر پیچیدگی‌های جامعه خلاص کند. پیروان روسو تا آنجا پیش رفتند که، برای آزادی کودکان، معلم‌ها را از مدارس بیرون کردند. واقعاً چگونه می‌توان آموزش عمومی و آزادی کودکان را با هم جمع کرد؟

🔖 ۴۱۰۰ کلمه
زمان مطالعه: ۲۴ دقيقه

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://B2n.ir/s72057


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

04 Oct, 19:22

1,957

🔷️ الگوی مدرسه سامرهیل

◀️ سامرهیل منشأ کل جنبش مدارس دموکراتیک است. این جنبش در اوایل دهه‌ی ۱۹۲۰ توسط اِی. اِس. نیل آغاز شد و از آن زمان فلسفه‌ى او معلمان سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده است. احتمالاً این مدرسه در بین تمام مدارس بدیل مشهورترین مدرسه است. هدف نیل از ایجاد مدرسهٔ سامرهیل این بود که «به جای سازگار کردن کودک با مدرسه، مدرسه را با کودک تطبیق دهد. »
سامرهیل یک مدرسهٔ شبانه‌روزی است و دانش‌آموزان هر زمان که مایل باشند در کلاس‌ها شرکت می‌کنند. قوانین این مدرسه در جلسه‌‌ای هفتگی و عمومی توسط کلیهٔ اعضای مدرسه وضع می‌شود. این مدرسه فرصت‌هایی برای کودکان فراهم می‌آورد تا شکوفا شوند. نیل معتقد بود که کودکان ذاتاً شایسته هستند و اگر اجازه دهیم که شخصاً و در فضایی عاری از ترس تصمیم‌گیری کنند باعث می‌شود که متکی به خود و مستقل پرورش یابند. هنگامی که دانش آموزان جدید به این مدرسه می‌پیوندند ممکن است هفته‌ها، ماه‌ها یا در برخی موارد سال‌ها در کلاس‌های درس حضور نیابند اما این به معنای عدم فراگیری علم نیست. فراتر از دروس ارائه شده در کلاس‌های درس، درس‌های مهمی وجود دارد که باید آن‌ها را فراگرفت و نیل مطمئن بود که کودکان مدرسه‌ی سامرهیل در مقایسه با هم دوره‌های خود در مدارس سنتی تا حد زیادی از شخصیت، اعتماد به نفس و اصالت توسعه‌یافته‌تری برخوردار هستند. به اعتقاد او حتی آموزش هم مسأله‌ی فوق‌العاده مهمی نبود چرا که اگر کودکان قصد یادگیری مطلبی را داشتند صرف‌نظر از آموزش نیز آن را یاد می‌گرفتند. کودکان مدرسه‌ی سامرهیل به انتخاب خود و نه از روی عذاب وجدان در امتحانات شرکت می‌کنند و به این ترتیب احتمالاً بیشتر ترغیب می‌شوند که در امتحانات شرکت کنند. به گفتهٔ نیل، اگر کودکی علاقه داشته باشد که استاد دانشگاه شود در کنار تحصیلات خود و نه تنها به دلیل تحصیلات خود، استاد دانشگاه خواهد شد.
در این مدرسه هر روز صبح یک جدول زمان‌بندی برای دروس ارائه می‌شود و شرکت در کلاس‌ها به انتخاب دانش‌آموزان است. آن‌ها تقریباً بر اساس سن به کلاس‌های مختلف تقسیم می‌شوند.
اگر کودکی حضور در یک دورهٔ آموزشی خاص را آغاز کند و بعد از مدتی به‌‌‌طور نامنظم در کلاس‌ها حضور یابد ممکن است از طرف سایر همکلاسی‌هایش سرزنش شود چرا که باعث عقب افتادن آن‌ها شده است. (در این مدرسه) ساعات بعد از ظهر آزاد است بدین معنی که بچه‌ها می‌توانند هر کاری را که دوست دارند انجام دهند. بعضی از بچه‌ها از این زمان فراغت برای بازی کردن با دوستان خود در زمین بازی استفاده می‌کنند، برخی دیگر به پروژه‌های خاص در زمینهٔ هنر یا صنایع دستی می‌پردازند یا در کارگاه مشغول به کار می‌شوند. در ساعات اولیهٔ عصر فعالیت‌های بیشتری برای انجام دادن وجود دارد که بچه‌ها می‌توانند از بین آن‌ها فعالیت مورد نظر خود را انتخاب کنند.
بازرسان اداره‌ی استاندارد حوزه‌ی آموزش انگلستان مدرسه‌ی سامرهیل را به اجباری کردن کلاس‌های درس ملزم کردند اما مسئولین مدرسه از پذیرش این حکم امتناع کردند چرا که برخورداری از آزادی مشخصهٔ اصلی فلسفهٔ این مدرسه به شمار می‌آید. تصمیم تاریخی و برجستهٔ دیوان عالی در سال ۱۹۹۹ این مدرسه را نجات داد اما این نبرد به صورت طولانی مدت و جدی ادامه یافت. توافقات حاکی از این بود که فعلاً مدرسه به حال خود رها شود اما آینده نشان خواهد داد که آیا بازرسان بار دیگر دست به کار خواهند شد یا خیر.
سامرهیل یک مدرسهٔ تمام عیار و همه جانبه است ـ از بسیاری جهات این مدرسه در یک سوی طیف آموزشی قرار دارد ـ اما به معنای دقیق کلمه هدف ارزشمندی را دنبال می‌کند و برای بسیاری از کودکان منبعی الهام‌بخش بوده است. طی سالیان دربارهٔ این مدرسه تحقیقاتی انجام شده است و مطالب بسیاری درباره‌ی آن نوشته شده است و برخی از دانش‌آموختگان موفق این مدرسه در مشاغل مختلف مشغول به کار شده‌اند. البته، بر اساس معیارهای نیل مسأله این نیست. از نظر او نکتهٔ مهم این است که افراد از شغل انتخابی خود راضی و خوشحال هستند.
بسیاری از کودکانی که کاملاً از تحصیل دلزده شده بودند و قطعاً در سایر مدارس با شکست مواجه می‌شدند در مدرسه‌ی سامرهیل به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند. کودکان مختلف در محیط‌های آموزشی مختلف رشد و ترقی می‌یابند و به گفتهٔ کودکانی که در مدرسه‌ی سامرهیل حضور دارند این مدرسه برای آن‌ها عالی و ایده‌آل است...

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

23 Sep, 08:51

1,554

🎬 مدرسه و مهارت‌های نو

🎙گفتاری از مرتضی نظری

سطح دسترسی نسل جدید و خانواده‌ها به دانش و مهارت افزایش یافته. اگر آموزش و پرورش با تغییرات جدید جهانی به ویژه با محیط کسب و کارهای نو، خود را "منعطف و منطبق" نسازد، حذف می‌شود. مخاطبان نوجوان مدرسه به بزرگترها نشان داده‌اند منتظر تغییر سبک و محتوای نظام آموزشی نمی‌مانند و خودشان راه‌های جایگزین را پیدا می‌کنند.


◀️ برگرفته از کانال تربیت و توسعه
@IranHumanDevelopment2


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

22 Sep, 17:33

1,323

🔻 به جای چهار زنگ تفریح، دو زنگ تفریح گذاشتند...

🔶️کلاس‌ها به شدت شلوغ شده و حیاط مدرسه کفاف بازی بچه‌ها را نمی‌دهد.

🔷️به حقوق کودکان بی‌توجهیم و مسأله فراتر از کمبود معلم است
.

عادل برکم، کارشناس آموزش و پرورش گفت:

با فرسودگی مدارس و فرسودگی شغلی معلمان رو به رو هستیم. اینکه کلاسی بسازیم و چند دانش آموز آنجا باشند، نمی‌توانیم بگوییم آموزش انجام می‌دهیم. این وضعیت اسفبار را شاهد هستیم.

کلاس‌ها به شدت شلوغ شده و حیاط مدرسه کفاف بازی بچه‌ها را  نمی‌دهد؛ به جای چهار زنگ تفریح دو زنگ تفریح گذاشتند. حق نشاط و شادابی و تربیت جسمانی را از کودک گرفتند.

در چنین شرایطی نمی توانیم انتظار یک معلم باکیفیت داشته باشیم. در شرایط کمبود و نقصان سراغ هر نیرویی و هر کیفیتی می رویم و آموزش و پرورش یک ویرانه می شود.

متأسفانه آموزش و پرورش طبقاتی داریم؛ آقایانی که سیاسی و تصمیم گیر  هستند مدارس خصوصی خودشان را دارند. با این وضعیت نمی‌توان نظام آموزش و پرورش یک کشور را درست کرد و تا این نگاه و این افراد حضور دارند هر سال بدتر می‌شود...

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

20 Sep, 10:02

1,809

🔴 نخبه گرایی

از آغاز ورود تفکر رفتارگرایی به نظام آموزشی سنگ بنای دسته بندی، تفکیک وغربال کردن دانش آموزان به طرق مختلف گذاشته شد.
دسته بندی های غلط و برچسب زدن های نادرستی مانند تیزهوش و عادی و نیز تنوع بی پایه و اساس مدارس و از همه مهلک ترطبقه بندی شاگردان ضعیف و قوی براساس نمره دروس خاصی مانند ریاضی و قضاوت و ارزش گذاری بچه ها براساس نگاه تک بعدی به یک نوع هوش و استعداد که همچنان در کشور ما رایج است به انواع نابرابری ها درجامعه ایران دامن زده غافل از اینکه بنا به پژوهشهای معتبر و شواهد فراوان در نظام آموزشی نخبه گرا،بیشترین آسیب و ضرر متوجه همان دانش آموزانی است که از آغاز نوجوانی به دلیل برچسب،نخبه نابغه و تیزهوش با انتظارات بیش ازحد و سایه سنگین نگاه اطرافیان مواجه بودندوباز هم آنچه از آنان سلب شده،جریان واقعی زندگی است. سبک های موفق تربیتی، تعریف متفاوتی ازنخبه دارند و برابری خواهی را به جای برتری جویی دنبال می کنندودانش آموزان مستعدو تیزهوش را درمتن گروه همسالان و بدون جداسازی ازجریان زندگی واقعی با دیگران،موردحمایت قرار میدهند.

◀️برگرفته ازکتاب آمرانگی وآموزش
🖋اثرمرتضی نظری


🔰 خشت کج

🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی

17 Sep, 07:14

1,342

⁉️آموزش به معنی انتقال اطلاعات است یا ....

◀️ پرفسور الوانی


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj