خاطرات فردوس | khateratferdows @khateratrferdows Channel on Telegram

خاطرات فردوس | khateratferdows

@khateratrferdows


بر آنیم تا صفحات تاریخ و خاطرات تون قدیم را با شما ورق بزنیم
⛔️ هرگونه استفاده و کپی برداری از مطالب کانال خاطرات فردوس بدون ذکر منبع ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد ⛔️

خاطرات فردوس | khateratferdows (Persian)

خاطرات فردوس یک کانال تلگرامی با هدف به اشتراک گذاری و باز کردن صفحات تاریخ و خاطرات قدیمی با اعضای خود است. آیا علاقه‌مندید تا سفری به سرزمین خاطرات و زمان‌های گذشته بکنید؟ اگر بله، خاطرات فردوس بهترین مکان برای شماست. این کانال شامل مطالب متنوعی از خاطرات و تاریخ بوده و هر روز با محتواهای جذاب و جالب برای شما روزانه به روز می‌شود. از تجربه و خاطرات دیگران بیاموزید و با اشتراک گذاری داستان‌های خود، به این مجموعه ارزشمند اضافه کنید. اما به یاد داشته باشید که هر گونه کپی برداری از مطالب کانال بدون ذکر منبع ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. پس با خیال راحت وارد دنیای خاطرات فردوس شوید و لذت بردن از خواندن داستان‌های جذاب را تجربه کنید.

خاطرات فردوس | khateratferdows

22 Jan, 05:37


✍️  زمانی که استالین فوت کرد، نیکیتا خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به بازگویی جنایات استالین کرد. همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین این چنین تند انتقاد می‌کند، در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچ‌کس جواب نداد دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم.


👤 نیکیتا خروشچف
📗 خاطرات من

@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

21 Jan, 17:05


کمی داد و فریاد می کند و چون فریاد رسی نمی بیند ، دل به مرگ می دهد ؛
با مختصر نور تابیده از روزن ، اطرافش را می بیند و می ترسد که از جایش حرکت کند و به امید راه نجاتی وارد بقیه ی سرداب ها شود .
بزمجه هایی رنگارنگ می بیند که اطرافش حرکت می کنند و نزدیکش می شوند؛ چند تایی بادام و انجیر خشک در جیب دارد که برای سد جوع پیرزنی کافی است ؛ پوست بادام ها را جلوی بزمجه ها می ریزد که از هم می قاپند و این حوالی عصر روز اول باید باشد .
باقی زمان اقامت در سرداب ( از عصر روز اول تا غروب روز دوم و نجات ) مملو از گفتارهایی عجیب ، خنده دار و البته فیلسوفانه است ؛ نمی فهمی که کدامش خواب بوده و کدام هوشیاری ؛ زن بلند قدی که دست کودک بلند قدی را در دست دارد و برای ننه حاجی چاشت می آورد و با او به صحبت می نشیند ؛ کودک پاهای لاغر و نحیفی دارد و چشمانی گود افتاده و تمام مدت ساکت است و خیره می نگرد ؛ زن چادر بلندی بر سر دارد و از ننه حاجی من هم رو می گیرد ؛ غذایش غالبا آبگوشتی است که فقط آب و گوشت است ... .
چوپانی با بزهایش در همان حوالی می گردد ؛ غالبا دور است و گاهی نزدیک می آید و از شباهتی که به کودک دارد ، ننه حاجی حدس می زند که شاید پدرش باشد ؛ چوپان مهربان است و کاسه ای شیر به ننه حاجی می دهد و بزمجه ها را کمی عقب تر می راند ؛ صداهای بالا در سکوت سرداب طنین می اندازند و گاهی صدای نزدیکی می شنود و او هم فریادی می زند ؛ از هم صحبتی با زن قد بلند لذت می برد اما بیرون چاه به خاطر نمی آورد که از چه چیزهایی صحبت می کرده اند ! ؛ اما قطعا بحث هایشان خیلی جالب بوده که ننه حاجی افسوس چاه را می خورد تا مدت ها ...

غروب روز دوم ، صداهای نزدیک تری از بالا می شنود و طنابی را می بیند که مرد لاغری با چراغی بر پیشانی از آن پایین می آید ؛ مرد ننه حاجی را " والده ی آقا رضا " خطاب می کند .
آتش نشان گشتی در سرداب می زند و از ننه حاجی می پرسد که ضرب خوردگی یا شکستگی دارد یا نه ؛ بعد می گوید که من هم مثل آقا رضا پسرتان هستم و طناب را به ننه حاجی می بندد و پیرزن قصه ی ما ، ناراحت و عصبی ، بالا کشیده می شود .
آتش نشان بعد ها بزمجه های رنگی را تایید کرد و سرداب های تودرتو را اما زن و بچه ی بلند قد را نه و چوپان و گله ی بزش را هم کسی نپرسید که بودند یا نه !!!!
ما در بچگی با مهدی در همان حوالی بزمجه ی خوش خط و خالی را شکار کرده بودیم که رنگارنگی بدنش به مرغان بهشتی جزایر گینه ی استوایی می مانست .
موقع بیرون آمدن از چاه ، ننه حاجی فریاد می زده که جای من راحت بوده و چرا من را بیرون آورده اید و آرامشی که سال ها به دنبالش بودم را به هم زده اید ؟!!! فرزندان گمان می کنند که مادرشان مشاعرش را باخته و او را در بیمارستان بستری می کنند ؛ روز بعد هم مرخص می شود و البته تا زمان مرگش در حدود 2 سال بعد ، خاطره ی آن چاه و سرداب از یادش نمی رود و افسوس لحظات آرامش بخش آن ظلمات را می خورد ! .
راست و حقیقت این که چند سال قبل ترش ، پدر بزرگ یکی از دوستان نیز در چنین چاهی ( البته کهنه چاهی از قنات های به گل نشسته ی بیابان ) اسیر شده بود و بعد از روزی که بیرونش آورده بودند ، بیرون نمی آمده و می گفته که او را رها کنند تا در همان چاه زندگی کند ! ؛ آن موقع می خندیدیم که پیرمرد بیچاره دیوانه شده اما وقتی همان اتفاق برای ننه حاجی رخ داد ، به فکر فرو رفته بودم که مگر در این چاه های کویری چه خبر است که مردمان نمی خواهند از آن بیرون بیایند ؟!
حالا حکایت شمس ماست و غروبش در چاه ...
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

21 Jan, 17:05


خاطرات فردوس | khateratferdows:
🔹ننه حاجی
نویسنده :حمیدرضا شهرآشوب

ننه حاجی من ( که 9 سالی می شود به رحمت خدا رفته است .) پیرزنی بود لاغر و نحیف ؛ 5 دختر و 3 پسر داشت اما بعد از مرگ باباحاجی و تنها شدنش ، اموراتش را با مبلغ مختصر اجاره ی سالیانه ی 2 فنجان آب بلده ی صفوی می گذراند ؛ با نرخ امروز ، اجاره ی هر فنجان آب بلده ( 3 دقیقه آب جوی بلده در مداری 14 روزه ) برای سال حدود 300 هزار تومان است و به روزگار ننه حاجی این مبلغ کمتر از 50 هزار تومان در سال بود .
خانه ی قدیمی باباحاجی در کناره ی بافت تاریخی فردوس قرار دارد ؛ یعنی همان جایی که در زلزله ی هولناک سال 47 در کام خاک فرو رفت و بیشتر ساکنانش به سمت زمین های شمال شهر کوچ کردند و شهری نو ساختند ؛ باباحاجی اما خانه اش را ساخت و در همان جنوب ماند .
" شهر کهنه " اصطلاحی است که مردمان فردوس به قسمت های ویران و زلزله زده ی فردوس می گویند ؛ آب انبار ها ، حمام ها ، مساجد و مدرسه ی علمیه ی " شهر کهنه " هنوز نسبتا سر پایند و در چند سال گذشته و به همت دکتر محمد جعفر یاحقی ، استاد ادبیات دانشگاه فردوسی ، مرمت شده اند و کل محدوده ی شهر کهنه پلاک گذاری شده تا بیشتر تخریب نشود .
هر از گاهی در اثر باران های زمستانی ، سرداب ها و چاه هایی در شهر کهنه سر باز می کنند و همه به حیرت می افتند که در زیر زمین این ملک چه خبر بوده که این همه سردابه دارد ؟!
در زمان زلزله و در کنار امام زاده ی شهر کهنه ، سردابی بزرگ و هولناک سر باز کرده و شیر دلانی جرئت کرده بودند و داخلش شده بودند و از اسکلت های تکیه داده بر دیوارهای سرداب و زیورآلات ریخته شده به پای اسکلت ها به وحشت و شوق افتاده بودند ...

زمستان سال 83 بود که مادرم زنگ زد و گفت ننه حاجی گم شده ! .
شبی یکی از خاله ها به خانه اش می رود و می بیند که نیست ؛ دنبالش می گردند ، کمتر پیدایش می کنند ؛ به گمان این که در عبور از کمربندی تازه تاسیس شهر ، که هیئت موسی بن جعفر (ع) و قبرستان را از شهر جدا کرده ، ممکن است خودرویی عبوری زیرش گرفته باشد و جنازه اش را جایی انداخته ، تمام ویرانه های اطراف را می گردند ( و نمی دانی که شهر کهنه ی فردوس چقدر ویرانه دارد ! ) ؛ تا چند کیلومتری خارج شهر ، زیر پلها و داخل جوها و خاک های تازه را می جورند و ننه حاجی پیدا نمی شود ؛ مرده شوخانه ی قبرستان بابی ها و چاه معروفش را می گردند و خبری نمی گیرند .
خلاصه کنم که یک شبانه روز تمام دنبال پیرزن بودند تا این که یکی از همسایگان از دهانه ی سوراخی بسیار کوچک در فاصله ی 20 متری از خیابان و در محدوده ی شهر کهنه صدایی نحیف و ضعیف را می شنود ؛ اول گمان می کند که صدایی بچه روباهی است و چون سوراخ خیلی تنگ و باریک بوده ، گمان نمی کند که صدای انسانی باشد ؛ چند ساعت بعد که برای همسایه ی دیگری تعریف می کند که صدایی از سوراخی شنیده ، کنجکاوی دومی سبب ساز پیدا شدن ننه حاجی می شود .
مردم و بستگان جمع می شوند و آتش نشانان می آیند و یکی با طنابی پایین می رود و 10 متر پایینتر و از درون سردابی بزرگ ، ننه حاجی را سالم اما ناراحت بیرون می آورد ؛ من نبودم اما مادرم می گفت که مادرش ناراحت بوده از بیرون آمدن و می گفته که جایش راحت است و هر چند مدتی زنی قد بلند که کودکی همراه داشته برایش چاشتی می آورده و چوپانی نیز بزهایش را همان اطراف می چرانده است !!! .
مامور آتش نشانی می گفت که ابتدا گمان کرده در چاهی پایین می رود اما بعد از 10 متر ناگهان از طاق سردابی داخل شده و سردابی دیده است که در در سرداب های دیگری هم داشته و چون خزندگانی رنگارنگ دیده ، ترسیده و به همان نجات پیرزن اکتفا کرده و جلوتر نرفته تا بقیه ی سرداب ها را ببیند اما می گفت که سرداب ها سالم بودند و دیوارهایی آجری و سالم داشتند ؛ آن چاه هم به نظر دریچه ای رو به بالا بوده است .
من یک ماه بعد ننه حاجی را دیدم ؛ اثر زخم کوچکی روی بینی داشت که می گفت هنگام سقوط در چاه رخ داده ؛ گویا در مسیر رفتن به هیئت موسی بن جعفر ( ع ) ، خواسته میانبر بزند و از میان ویرانه های شهر کهنه می گذشته که ناگهان زیر پایش خالی می شود و تا بخواهد که فریادی بزند و کمکی بخواهد ، چاه او را می بلعد و روی تل کوچکی از خاک و آجر و درون سرداب بزرگی می افتد .
چون سبک وزن و نحیف بود ، مثل پر کاهی سقوط می کند و دیواره های تنگ چاه هم مثل ترمز عمل می کنند و هبوطش چندان دردناک نبوده ! و زمانش صلاة ظهر است ؛

خاطرات فردوس | khateratferdows

21 Jan, 17:01


این جزو اولین حواله های صادر شده بلده می‌باشد مربوط به زمان ناصر الدین شاه ۱۲۳ سال پیش
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

20 Jan, 11:37


💠تاریخچه باشگاه هواپیمایی کشور
سال ۱۳۱۸ هجری شمسی، طبق دستور رضا شاه پهلوی، باشگاهی ملی برای هوانوردی تأسیس شد که هزینه آن را مردم تأمین می‌کردند. رئیس هیئت مدیره باشگاه قوام‌الملک شیرازی، مدیرعامل آن عبدالله یاسایی و نایب رئیس هیئت مدیره شوکت‌الملک علم (وزیر پست و تلگراف) بودند و دیگر اعضای آن عبارت بودند از: علی‌اصغر حکمت (وزیر کشور)، صدیق اعلم (رئیس فرهنگستان ایران) سهام‌السلطان بیات (نایب رئیس مجلس شورای ملی)، عباس مسعودی (نماینده مجلس و مدیر روزنامه اطلاعات)، سرتیپ احمد نخجوان (سرپرست وزارت جنگ) و سرتیپ احمد خسروانی.

با پولی که مستقیماً از مردم جمع‌آوری شد، ۲۵ فروند هواپیما از آمریکا به بهای مجموعاً ۱۲۸۱۵۱ دلار و وسائل و تجهیزات لازم برای فرودگاه و قطعات یدکی به بهای ۳۶۵۴۷۳۱ ریال خریداری شد. زمین کنونی فرودگاه مهرآباد به مساحت یک میلیون و چهارصد هزار متر مربع، انتخاب و با هزینه پنج هزار و ششصد تومان تسطیح شد.

حدود هزار نفر برای آموزش خلبانی ثبت‌نام کردند که از میان آن‌ها چهارصد نفر در پرواز همراه با خلبان شرکت کردند و تا سال ۱۳۲۰، بیست و شش نفر آموزش دیدند و توانستند به صورت مستقل پرواز کنند. اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ توسط متفقین، روند کار باشگاه را متوقف کرد. تا آذر ۱۳۲۰، ۲۷۶۸۸۴۵۲ ریال از ایرانیان داخل و ۵۷۵۳۴۸ ریال از ایرانیان خارج از کشور برای راه‌اندازی باشگاه هواپیمایی پرداخت شده بود. آموزشگاه و آسایشگاه خلبانی در فرودگاه مهرآباد در حال ساخت بود و تا آذر ۱۳۲۰، ۲۸۴ هزار و سیصد تومان هزینه برداشته بود.

در پایان سال ۱۳۲۱، باشگاه هواپیمایی دوازده خلبان و هجده مکانیسین داشت و آموزشگاه خلبانی‌اش با دوازده هواپیمای آموزشی برقرار بود. دوازده هواپیمای دیگر این آموزشگاه در همان زمان به وزارت پست و تلگراف فروخته شد.

در سال ۱۳۲۶، اداره کل هواپیمایی کشوری تأسیس شد. این اداره ابتدا با دو کارمند، کار خود را در اتاقی در طبقه پایین ساختمان شمس‌العماره آغاز کرد و سال بعد با بودجه‌ای بالغ بر سیصد هزار تومان به فرودگاه مهرآباد انتقال یافت.

اداره کل هواپیمایی کشوری در آغاز از متخصصان خارجی و افسران نیروی هوائی ارتش شاهنشاهی استفاده می‌کرد. در سال ۱۳۲۸، قانون تشکیل اداره کل هواپیمایی کشوری به تصویب مجلس شورای ملی رسید و این اداره رسماً زیر مجموعه وزارت راه شد. در سال ۱۳۳۱، آموزشگاه‌های مخابرات و دیدبانی هواشناسی (با ۳۰ دانشجو)، رادیو تکنیسین (با ۳۰ دانشجو)، رادیو مکانیسین (با ۲۰ دانشجو) و آموزشگاه عالی پیش‌بینی هواشناسی (با ۹ دانشجو) تأسیس شد و آموزشگاه ناوبری و خلبانی (با ۹ دانشجو) در حال تأسیس بود.

سال ۱۳۵۳ اداره کل هواپیمایی کشوری با عنوان «سازمان هواپیمایی کشوری» زیر پوشش وزارت جنگ رفت و پس از انقلاب ۱۳۵۷ با تصویب شورای انقلاب به وزارت راه و ترابری ملحق شد.

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

https://t.me/joinchat/AAAAADwpHYaPyJCTjnnOLg

خاطرات فردوس | khateratferdows

20 Jan, 03:57


فردوس بنا به این سند سال ۱۳۱۹ نمایندگی باشگاه هوایی کشوری داشته است.
حالا ببینید در این سالها با فردوس چه کردیم
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

19 Jan, 15:30


💢اگر در جامعه اى، کسانى فقرا را به صبر دعوت کردند، که میدان را براى یغماگرى یغماگران باز بگذارند و بگویند صبور باش تا خدا در آخرت به تو عوض دهد! این سخن، سخن اسلام نیست...

✍🏻دکتر سید محمد بهشتی

کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

19 Jan, 11:50


مداحی شهید علی رحیمی /گردان کوثر /دانشجویان تربیت معلم شهید مفتح فردوس /بهمن 64
کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

17 Jan, 16:37


روستای زیبای گستج
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

https://t.me/joinchat/AAAAADwpHYaPyJCTjnnOLg

خاطرات فردوس | khateratferdows

12 Jan, 15:29


💠تبلیغات در صفحه اینستاگرام خاطرات تون
به مناسبت روز پدر و به مدت ۳ شب فقط ۱۰۰هزارتومان

♦️برای رزرو تبلیغات به آدرس زیر پیام بدهید
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

11 Jan, 17:54


سال تحصیلی ۴۷_۴۸ برپایی دبستان نوبنیاد فردوس زیر چادرپرسنل واموزگاران ازراست آقایان:روحی.اسدالله محجوب .محمدعباسی زاده.مرحوم جعفرخالقی رییس مدرسه.هاشمی یوسف ابادی اهل مشهد.بهرامی سپاهی دانش اهل تهران.فرستنده آقای محمد عباسی زاده

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

https://t.me/joinchat/AAAAADwpHYaPyJCTjnnOLg

خاطرات فردوس | khateratferdows

09 Jan, 06:38


💠از هرده خانومی که به مرکز مشاوره مراجعه می کنند،
نه نفر دچار  غمباد و بغض ِ درونی هستند... و اگر کمی سربه‌سرشون بذارید چشم‌هاشون پر از اشک می‌شود!

🔹از هر ده خانوم، هفت نفر عصبانی هستند و آماده‌ی پرخاشگری!

🔹غمباد...
غم‌هایی ست که روی هم انباشته می شود! بادی در بدن بوجود می آورد که از نظر طب چینی می‌تواند چرخه‌ی انرژی ِ بدن را مختل کند و روی عمل کرد دستگاه گوارش اثر منفی بگذارد!!!
انواع قرص و داروی شیمیایی می‌خورند و در نهایت، چرا جوابی نمی‌گیرند؟!

حرفم با پدرها، برادرها، پسران و همسرها نیست که چرا با سهل‌انگاری به این امر دامن می‌زنند!!! اون ها تربيت شدهِ من و مادرِ من و شما هستند !!!!!

🔹روی سخنم با خود ِ خانم‌هاست...

که چرا همیشه منتظر هستند یکی از راه برسد بغض‌هایشان را بشکند و اشک‌هایشان را پاک کند...؟!
گریه کردن خیلی خوبه امّا، منتظر کسی نباشید.
زیرا اگر کسی بودکه کارشما به اینجا نمیرسید!!!

🔹 روش خوب‌کردن ِ حال ِ خودتون رو یاد بگیرید، وقت صرفش کنید، آزمون و خطا کنید.
شما را بخدا... کمی هم به سلامتی ِ جسم و روح و روان خودتان اهمیت دهید.
🔸چون زن یعنی زندگی...
زن اگر حالش خوب باشه یک زندگی حالش خوب است...
شما باید با رفتارتان، شادی را به دخترانتان بیاموزید...
بغض داری گریه کن...
وقتی خالی شدی؛ بخند...
بخند تا خداوند رحمت‌ش را سرازیر کند.
كينه، حسادت، من و تويي، بغض، گذشته، جاري، خواهرشوهر، همسايهِ بد، نداري همه بهانه اي است تا تو، خودت را فراموش كني!
سلامت جسم و روحت را ....
درست غذا  بخور، مطالعه كن، ورزش كن، منتظر قضاوت نباش، عشق بورز و مهربان باش ....
زندگي ات شيرين خواهد شد!

🔹به إندازه وسعت مالي خود و خانواده ات شادي و مهرباني را برنامه ريزي كن ! مهم نيست النگو در دست داري يا نه، وقتي معاينه چك آپِ ساليانه انجام نمي دهي، مهم نيست خونه چند اطاق خوابه داري وقتي دندانِ خراب داري و أضافه وزن !
🔹مهم نيست جهيزيه و سيسموني دخترت چگونه است وقتي دو تا سفرِ بي دغدغه با شوهرت و بچه هات نرفتي و يك عالمه خاطره نساختي....!
🔹مهم نيست بچه هات چه مدركي دارند وقتي هنوز روحيه حسادت و رقابت با بقيه مردم آرامشِت رو از گرفته و شب دير مي خوابي و عصبي هستي ....!
زن باش و زنانگي كن ....!
زود دير ميشه ! خيلي زود!

سرکار خانم دکتر جعفری

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

09 Jan, 06:35


گزارش مالی(دخل وخرج) شهرداری که با تاکید انجمن شهر. در شش ماه اول سال 1341 بانصب در معابر به اطلاع عموم رسید.
ارسالی سید جمال الدین معزی
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

06 Jan, 15:30


پیکر بی جان سید علی میرزا پس از ۲۴ سال از زیر خرابه های ارگ طبس بیرون کشیده می شود.
منبع:دانشنامه طبس
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

https://t.me/joinchat/AAAAADwpHYaPyJCTjnnOLg

خاطرات فردوس | khateratferdows

06 Jan, 15:25


🔸ازراست آقايان علي فرازي،خسرو خزاعي،رضا نصري،محمود گرانفر؟حسين مهري،حميد محبي،رضا فرازي
نشسته؟غلام رايگان،سید علی میرزا پيرمرد طبسي (مستند معروف پ مثل پلیکان در دهه ۵۰ از زندگی ایشان ساخته شد)،حسين إلهامي،علي رايگان

🔸دهه ٥٠طبس گلشن
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

https://t.me/joinchat/AAAAADwpHYaPyJCTjnnOLg

خاطرات فردوس | khateratferdows

02 Jan, 16:29


چند روز پیش ، به دیدار خانواده یکی دیگر از کارگران معدن ذغالسنگ طبس در شهرستان فردوس که با اهدایِ عضو خود ، به چند نفر جان بخشیده بود، رفتیم.
همسر و فرزندان زنده یاد جواد آخوندی هم در آن جمع تعریف کردند که او پیش از آسمانی شدنش آرزو داشت که هر زمان هنگام رفتنش سر برسد، امکانِ اهدای عضو او به دیگران برایش فراهم شود …، و سرانجام به آرزویش رسید.هدایای انجمن اهدای عضو ایرانیان را نیز از طرف این دوستان به خانواده این عزیز، تقدیم کردیم.
یادش همیشه گرامی
💠خاطرات تون

https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy
#

خاطرات فردوس | khateratferdows

01 Jan, 16:37


💠مدرسه چادری 
داستاني از مهندس محمد حسن مزدستان  با يادي از استاد آن سال ها آقا شيخ عبدالحسين جوادي  و  ذبيح الله خاني زاده  رئيس دبيرستان فاضل
زلزله شدید سال 1347 کلیه بناهارا تخریب نموده بود. به ناچار کلاس‌های درس در چادرهای اجتماعی بزرگی که بهمین منظور از تهران آورده بودند تشکیل می‌شد. مدارس را مجموعه‌ای از این چادرها تشکیل می‌داد که با نظم خاصی دورتادور یک محوطه نصب شده بود. این مدارس چادری برای ما که دانش‌آموز بودیم؛ نوعی تنوع محسوب می‌شد! به سرما وگرمایش خیلی کار نداشتیم؛ از ستونها؛ طناب‌ها و دیواره‌های برزنتی؛ پنجره‌های تلقی؛ هرکدام ابزاری برای تفریح می‌ساختیم. یکی از دردسرهای معلمین معمولاً قاطی شدن صدای معلم در دو کلاس و نیز مهمتر از آن سروصدای بچه‌های کلاس بغلی بود. وقتی به دلیلی معلم یکی از کلاس‌ها نبود و یا نوبت زنگ ورزش یکی از کلاس‌ها بود؛ سروصدای بچه‌ها مدرسه را به هم می‌ریخت و کار ناظم و رئیس خیلی سخت می‌شد. یکی از آن روزها درس ادبیات فارسی داشتیم که مرحوم آقای جوادی درس می‌دادند. درس آن روز ما شعر داستانی «مناظره سگ و گرگ» از پروین اعتصامی بود.
پروین اعتصامی مضامین عالی اخلاقی را در قالب داستان‌های کوتاه و نمادین هنرمندانه به نظم در آورده است و با این کارش به یکی از مشاهیر بزرگ ادبیات ما تبدیل شده است. آقای جوادی که خود روحانی و به ادبیات فارسی وعربی مسلط بود و ظرایف ادبی کار این شاعر را به خوبی درک می‌کرد؛ علاوه بر توجه به مضمون اصرار زیادی بر درست خواندن شعر داشت. دانش‌آموزان معمولاً به هیچ یک از آن موارد توجه نمی‌کردند وسرسری شعر را بد وغلط می‌خواندند. در چنین وضعیتی؛ قالب و مضمون شعر هردو ضایع می‌شد. در همین هنگام کم کم سروصدای کلاس بغلی هم اوج می‌گرفت؛ سرو صدای بیرون نیز مزید برعلت شده بود. ظاهرا معلمشان نیامده بود! ولی معلوم بود که شیخ براحتی دست بردار نیست!چند بار ایشان بیرون رفت و باز به داخل کلاس آمد. چند بار طول کلاس را قدم زد. چند بار برخاست وسپس نشست؛ مرتب زیر لب غرو لند می‌کرد که حیف شعر مردم را خراب کردید! بعداً ناگهان گویا تصمیم جدیدی گرفته باشد؛ با آن هیکل تنومند از جا برخاست و کتاب یکی از دانش‌آموزان را گرفت؛ انگار برای ایراد خطابه آماده می‌شود! سپس با صدایی رسا ودلنشین شروع به خواندن کرد:
پیام داد سگ گله را شبی گرگی:
  «که صبحدم بره بفرست، میهمان دارم

...دکان کید، برو جای دیگری بگشای
   فروش نیست در آنجا که من دکان دارم»

ایشان ضمن خواندن کامل این شعر بصورت آهنگین وزیبا؛ مضامین و تمثیل‌ها را نیز توضیح می‌داد.
کلاس خیلی جلب نحوه ارائه ایشان شده بود به‌طوری که گویا در کلاس نفس از کسی بر نمی‌آمد. ولی تعجب انگیز این بود که انگار مدرسه را نیز سکوت فرا گرفته بود! در بیرون صدایی بگوش نمی‌رسید جز صدای قار قار چند کلاغ که از دور دست‌ها شنیده می‌شد ویا صدای موتور سیکلتی که از جاده خاکی کنار«شاه جوی بلده»پشت مدرسه می‌آمد. آقا معلم ضمن توضیح در یک لحظه دامن چادر را بالا زد... زمستان بود؛ و الآن آفتاب کمی بالا آمده و ترجیح می‌داد که مقداری از نور آفتاب استفاده شود. پس از کنارفتن دامن چادر؛ با صحنه بسیار جالبی مواجه شدیم؛ بله آقای خانی‌زاده بود! ایشان نیز صدای آقای جوادی را شنیده و بچه‌های دیگر را جمع کرده همه باهم دور چادر ما حلقه زده و به شعرخوانی و توضیحات آقای جوادی گوش می‌دادند!
آقای خانی‌زاده توضیح دادند که چون معلم نداشتیم؛ می‌خواستم کلاس را تعطیل کنم و بچه‌ها را به خانه هایشان بفرستم. لکن متوجه شدم شما داستان مناظره سگ و گرگ را خیلی خوب ارائه می‌دهید. حيفم آمد آن‌را ازدست بدهیم!از بچه‌ها خواستم اگر مایلند باهم این داستان را گوش بدهیم وبعداً تعطیل کنیم. بچه‌ها هم اول با رودربایستی پذیرفتند ولی بعداً به قدری علاقمند شدند که در این هوای سرد تا آخر کلاس شما طاقت آوردند و با لذت گوش دادند. البته پیدا بود که تحریک و تحریص آقای خانی‌زاده به استفاده از بیانات ایشان دانش‌آموزان را کنجکاو کرده بود که مگر این شیخ چه می‌گوید؛ که ایشان اینقدر علاقه نشان می‌دهد؟و پس از لحظه‌ای تامل کردن کم کم جذب شده بودند. تعدادی از آن دانش‌آموزان به جمع شهدای بزرگوار پیوستند. عده‌ای دیگر در مصادر مهمی منشأ آثاری برای کشور وانقلاب شدند. خداوند این معلمان دلسوز و آن شهدای گران‌قدر را غرق رحمت واسعه خویش گرداند و بر توفیقات بقیه بیفزاید انشاءالله.
به قلم :علی خانی زاده
# کتاب اموزگار مهر 
🔸خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

30 Dec, 04:25


🔶جشن سده 🔶
سده درلغت ( سَ-دَ)مرکب از سد (صد) و(ه) که پسوندنسبت است یعنی یک دوره صدساله –قرن – یا دوره صد روزه . معمولا گذشتگان و نیاکان ما ایرانیان سده را چهل روز پس از جشن شب چله که برابر می شد با دهم بهمن ماه برگزار می کردند یعنی در حقیقت زمستان را به شصت روز تقسیم کرده بودند که چهل روز اول را که سردترین و پر بارش ترین برف و باران رابه همراه داشته است  به نام چله بزرگ که از اول دی ما ه آغاز می شد ه وتا دهم بهمن ماه ادامه داشته است و  ازروز یازدهم  بهمن  ماه تا اول اسفند ماه که بیست روز می باشد را به نام چله کوچک نامگذاری کرده بودند ودر میان عام معروف و در میان کشاورزان مرسوم بوده و هست که در چله کوچک زمستان سخت پایان یافته یا به گفته عامیانه کمر سرما شکسته شده وبایدآغاز چله کوچک و پایان یافتن زمستان سخت را به شادی و جشن برگزار کنیم و یااینکه معتقد بودند که چون از آغاز چله کوچک صد روز و شب ( پنجاه روز و پنجاه شب ) به آغاز سال نو و جشن نوروز مانده است برای رفتن به پیشباز نوروز باید جشن گرفت وجشن سده را رفتن به پیشباز نوروز می دانستندونیز گفته اندکه در قدیم زمستان را پنج ماه یعنی از اول آبان تاآخر اسفند می گرفتند وسده جشنی بود که بمناسبت گذشتن صدروز از زمستان از اول آبان تا دهم بهمن برگزار می شده است به هر حال این جشن در بین ایرانیان مرسوم بوده است  واجدادونیاکان ما ایرانیان سالها وسالها بود که این جشن را برگزار می کردندومتاسفانه امروزبه فراموشی سپرده شده است برگزاری این جشن درهر شهری آداب خاصی داشته است در بیشتر شهرهای بزرگ در قدیم ازروز قبل درمیادین شهر خرمنی از هیزم درست  می کردند وشب جشن آتش می کشیدندوشادی می کردند.
https://telegram.me/khateratrferdows
👆عضويت درکانال خاطرات فردوس👆

خاطرات فردوس | khateratferdows

26 Dec, 12:43


شیوع تب برفکی در شهرستان فردوس و مشکلاتی که برای دامداران بوجود آمده است

💠خاطرات تون

https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy
#فردوس #شب_چله #یلدا #شب_یلدا #بیرجند #طبس #بشرویه #گناباد #شعرمحلی

خاطرات فردوس | khateratferdows

22 Dec, 21:47


دبستان نوبنیاد فردوس چادر مدارس سال تحصیلی ۴۷_۴۸.ازراست آقای اسدالله محجوب.اقای بهرامی اهل تهران سپاه دانش.اقای محمد عباسی زاده.اقای هاشمی یوسف ابادی اهل مشهد.دانش آموزان ازچپ نفر دوم آقای علی آناهید ونفرچهارم ایستاده آقای صفر فرهنگی
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

21 Dec, 19:15


مادر . . .
هماننده سوره ای از ” قرآن ” است . . .
که هیچ کس حتی . . .
نمیتواند . . .
مانندش را برایت . . .
بیاورد
🌹روز زن و روز مادر گرامی باد🌹

https://telegram.me/khateratrferdows
👆عضويت درکانال خاطرات فردوس👆

خاطرات فردوس | khateratferdows

20 Dec, 12:39


🍁 شوچلگی
💠حافظ خوانی استاد سید هاشم مصطفوی
🌹واپسین نوشینه های باده پاییزی مستانه نوشِ شادکامی باد....

💠کاری از خاطرات تون

https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy
#فردوس #شب_چله #یلدا #شب_یلدا #بیرجند #طبس #بشرویه #گناباد #شعرمحلی

خاطرات فردوس | khateratferdows

19 Dec, 12:58


🍁شو چلگی،قسمت دوم
شعرخوانی استاد حسین محمودزاده

💠کاری از خاطرات تون

https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy
#فردوس #شب_چله #یلدا #شب_یلدا #بیرجند #طبس #بشرویه #گناباد #شعرمحلی

خاطرات فردوس | khateratferdows

18 Dec, 16:17


🍁شوچلگی
🔸️قسمت اول
🔸️تاریخچه شب یلدا
🔸️راوی:جناب آقای علی اسماعیل نژاد

💠کاری از خاطرات تون

https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

16 Dec, 05:38


❤️استاد هاشم مصطفوی
بمناسبت تولد مردی که همه نسل‌ها آرزوی شاگردی او را دارند
کسیکه در سکوت مکتب عشق و ادب را به نسل امروزی آموخت و در دل تک تک دانش آموزانش مهر علم و محبت را حک کرد
https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

13 Dec, 11:08


🔻 قصه‌ی خون؛ سیدحسین فاطمی

این داستان وطن پرستی است که پایه گزار ملی شدن نفت و مبارزه با استکبار و اسرائیل بود
مردی که ستاره‌ی بختش در دهه‌ی بیست درخشید اما سیاست‌بازی و کینه‌ها از پا درش آورد.
فاطمی کارش را با روزنامه‌نگاری شروع کرد، در فرانسه در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد و بعد از بازگشت به کشور بدل به چهره‌ای مبارز شد.
فکر تشکیل جبهه‌ی ملی و حتی ملی شدن نفت از فاطمی بود و محمد مصدق، اعتماد کاملی به او داشت. همین هم باعث حسادت‌های فراوانی شد.
روز کودتای بیست وهشت مرداد اعلام شد که مخالفان مصدق، فاطمی را تکه‌تکه کرده‌اند. اما او برای چندماه مخفیانه زندگی کرد تا به طور اتفاقی بازداشت شد.
قصه‌ی زندگی او را در رادیوتراژدی بشنوید.

نویسنده: میلاد محمدی | راوی: کریم نیکونظر | اصلاح صدا و میكس: رضا دولت‌زاده | ناشر: رادیو تراژدی

https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

12 Dec, 17:41


یادی از برادران بخشایش
مرحوم حسین بخشایش و مرحوم رضا بخشایش و حسن بخشایش

شیرینی های آقای بخشایش رو یادتون هست؟
https://telegram.me/khateratrferdows
👆عضويت درکانال خاطرات فردوس👆

خاطرات فردوس | khateratferdows

11 Dec, 19:00


🎼داود پیرنیا

این شماره‌ی رادیوتراژدی درباره‌ی داود پیرنیاست؛ کسی که نقش مهمی در تأسیس سازمان بازرسی کل کشور، اداره‌ی آمار و … در ایران داشت. اما یکی از مهم‌ترین کارهایش بنیان‌گذاری برنامه‌ی گلها بود؛ برنامه‌ای که موسیقی ایرانی را به خانه‌های ایرانی برد و نقش مهمی در معرفی خوانندگان و نوازندگان داشت.

نویسنده: سوسن سیرجانی | راوی: کریم نیکونظر | اصلاح صدا و میكس: رضا دولت‌زاده | ناشر: رادیو تراژدی

https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

11 Dec, 07:19


🎼نوای سوزناک آقای سلطانی چوپانی از روستای کریمو
💠بر درخت گردویی
فاخته ای، آشیانی دارد
اندکی بیشتر
بر زمینی هموار
رنگ خورشیدی گندم
انعکاسی بر لبه ی تیز داس دهقان می اندازد
گویی که داس و گندم یکدیگر را نوازش می کنند
همه وسعت ده
از بلندای تپه ای پیداست
آنجا خانه چوپان قصه ها ست . ...

فیلم :@behroz__mohebi
ادیت صدا:@jaberbaharmast
@khaterat.toon
#چوپان #نوا #روستا #آواز
https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

08 Dec, 18:06


💠علی اکبر رفوگران

شماره‌ی تازه‌ی رادیوتراژدی درباره‌ی  علی‌اکبر رفوگران است؛ صاحب کارخانه‌ی تولید خودکار بیک در ایران. او کارش را از نوجوانی در بازار شروع کرد و بعد، به دلیل علاقه‌اش به تولید کالا در داخل، توانست رضایت مارسل بیک، مدیر کارخانه‌ی خودکار بیک فرانسه، را جلب کند و در ایران انواع خودکار را تولید کند. او بعدها مداد سوسمارنشان را هم تولید کرد. با این همه زندگی همیشه روی خوشش را به او نشان نداد.
قصه‌ی زندگی و کار او را در رادیوتراژدی بشنوید.


نویسنده: سحر آزاد | راوی: کریم نیکونظر | اصلاح صدا و میكس: رضا دولت‌زاده | ناشر: رادیو تراژدی
  https://telegram.me/khateratrferdows
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

21 Nov, 17:40


با نهایت اندوه و تالم و تاسف درگذشت انسانی شریف و نیکو خصال و خوش اخلاق ؛ کاسبی مردمدار و بی ادعا و بینهایت صبور و بزرگمرد
زنده یاد شادروان حاج کربلایی اسکندر فخار جوان عزیز
پدر مومن و ارجمند شهید همیشه جاوید محمد رضا فخار جوان
را به محضر خانواده بزرگوار ایشان و مردم فردوس تسلیت عرض میکنیم
#فردوس #تسلیت #شهید #خاطرات_تون
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

16 Nov, 14:31


🔸سمت راست مرحوم عباس خانی .محمد رضا خانی .سید جعفر علی پرست...پایین نفر اول سمت راست مرحوم اسد آله خاکسار
عکسی قدیمی از عاشورای سال ۱۳۵۸
🔹خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

15 Nov, 17:14


شهر تاریخی تون، از شهرهای بزرگ سرزمین خراسان محسوب می‌شده که دارای پنج دروازه بوده و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای حکومتی نقش مهمی در اقتصاد منطقه داشته‌است. شهر تاریخی تون در جنوب غربی شهر فردوس امروزی قرار گرفته‌است.
بررسی‌های باستان‌شناسی و وجود محوطه‌ها و تپه‌های باستانی، رونق این ناحیه را تا پیش از اسلام به‌خصوص در عصر تاریخی به اثبات رسانده‌است.قدیمی‌ترین آثار یافت‌شده در تون توسط باستان‌شناسان میراث فرهنگی خراسان، مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد است آثاری نیز از دوره اشکانی و ساسانی و دوران‌های تاریخی پس از اسلام بدست آمده‌است که تداوم حیات طولانی در این شهر را نشان می‌دهد.
حال که روستای اصفهک به همت دلسوزان طبس ثبت جهانی شده است
باید همه دلسوزان فردوس نیز این شهر تاریخی, که گنجینه ی عظیم میراث و تاریخ و فرهنگ در خراسان بزرگ است را ثبت جهانی کنند
و این همتی مضاعف می‌طلبد
🔸️به امید آن روز
——————————————
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy
——————————————
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

14 Nov, 19:47


دارنده اصل و نسب .حتی در دشمنی هم بزرگوار است

@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

13 Nov, 12:56


باران
شعری از آقای جواد فغفوری
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

12 Nov, 04:24


🔸️استاد رضا حسین زاده
🔸️قدیمی ترین سفالگر فردوس

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

#فردوس #سفال #سفالگری #مشاغل
#خاطرات_فردوس  #خیام

🔹خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

11 Nov, 13:36


📜وقف نامه بلده
یکی از قدیمی ترین مستندات موجود در زمینه قنات بلده وقفنامه ای است که در زمان شاه عباس صفوی تنظیم شده است. موضوع پیدایش این وقفنامه از این قرار بوده که حدود چهارصد سال پيش تعداد زيادي از مالکين آب قنات بلده به دليل شيوع بيماري وبا جان خود را از دست داده و با از بین رفتن مالکین عملا بخش قابل توجهي از آب اين قنات که حدود 2057 فنجان بوده فاقد مالکيت مشخص شد.
در اين سال شاه عباس صفوي که پیاده در معيت شيخ بهاء در حال عزيمت از اصفهان به مشهد مقدس از تون(فردوس کنوني) عبور کرده و به پيشنهاد مير توني آب فوق الذکر را بين چهار گروه علماء، صلحا ، فقرا و سادات تقسيم مي نمايند که در حال حاضر به نام موقوفه صفويه شناخته مي شود.
حکم شاه عباس به جانشین او شاه صفی داده می شود و در این زمان به صورت یک فرمان حکومتی مکتوب می گردد.
از آنجایی که این وقفنامه به عنوان مستند ترین سند مکتوب در ارتباط با آب قنات بلده به شمار می رود لذا به استناد این وقفنامه تاریخ بنای این قنات حداقل تا 400 سال گذشته به صورت مستند وجود دارد.
🔰مهندس سعید سعیدپور .کارشناس میراث فرهنگی
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

11 Nov, 04:58


🌹من بوی گل شنیده ام...
کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

07 Nov, 16:34


🔸باغهای انار فردوس دلبرانه های پاییزیند
🔸️حاصل زندگی
🔸️خواننده سالار عقیلی

فیلم و تدوین :خاطرات فردوس
کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

06 Nov, 17:31


آنگاه که دردمندی سلامت خود را بازیابد آنگاه که دستی به نشان شکر به آسمان
بلند شود ملائک تو را می‌ستایند
روز پرستار مبارک

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

06 Nov, 11:27


🍃همه می پرسند :
چیست در زمزمه ی مبهم آب ؟
چیست در همهمه ی دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید ،
روی این آبی آرام بلند ،
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال؟
#فريدون_مشيرى
#قنات_بلده
📸طیب نجفیان

خاطرات فردوس | khateratferdows

04 Nov, 12:02


پیرو آسفالت جاده باغستان و اسلامیه

کاری از آقای مجتبی سلیمی

@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

31 Oct, 08:10


حضور حجه الاسلام معراجی در دیدار ریاست محترم جمهوری با علمای قم
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

30 Oct, 03:06


💠 نماهنگ رسمی اختتامیهٔ چهارمین همایش ملی خانه‌های بومگردی ایران، شهرستان فردوس، ۶ آبان ۱۴۰۳

🔹 تهیه و تولید توسط تیم رسانه ۷۲۴پرس

#گزارش_ویدئویی
#فردوس
#خراسان_جنوبی

🎥 فیلمبرداری و تدوین : مجید پرمچی
@khateratrferdows
🆔 @SKH_724Press

خاطرات فردوس | khateratferdows

29 Oct, 15:52


💠به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست
#چهارمین همایش خانه های بومگردی ایران

@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

28 Oct, 16:27


💠بازدید از مجموعه جهانی قنوات بلده
چهارمین همایش خانه های بومگردی فردوس
@khateratrferdowd

خاطرات فردوس | khateratferdows

28 Oct, 04:21


💠رقص محلی خراسانی
🔸️چهارمین همایش خانه های بومگردی ایران
🔸️مدرسه علیا شهرستان فردوس

📱 @khateratrferdows

اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

26 Oct, 05:15


#رویداد_خانه_های_بوم_گردی_ایران
#خراسان_جنوبی_شرق_با_شکوه

چهارمین رویداد ملی تجربی و آموزشی خانه‌های بوم گردی ایران

همراه با رویداد گردشگری انار و زعفران

خراسان جنوبی _ شهرستان فردوس (۶ الی ۸ آبان ۱۴۰۳)
📱 @khateratrferdows

اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

26 Oct, 04:47


🔹نه تعلّل میکنیم، نه شتاب‌زده میشویم...
رهبر انقلاب ۱۴۰۳/۰۷/۱۳

📱 @khateratrferdows

اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

25 Oct, 10:32


بمناسبت تولد سرکار خانم وحدت
@khateratrferdows

اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

21 Oct, 12:00


💠با یادی از مرحوم حاج اسحاق حسینی
کاسب قدیمی و خوشنام فردوس
یادش گرامی .......
#تسلیت #فردوس #نوستالژی

@khateratrferdows

اینستاگرام
https://www.instagram.com/khaterat.toon?igsh=ejN6YzdsN29ncjNy

خاطرات فردوس | khateratferdows

19 Oct, 15:02


محبوب من !
پاییز مصرع سوم رباعی دوری از شماست.
محبوب من !
پاییز میراث فرهنگی عاشق است.
شما نباشی؛ همه ی بغض‌های جهان در گلوی من است.
کوچه‌ها را یکی یکی ورق می زنم.
از پاییز راهی به شما پیدا می کنم.
باران های درونم آغاز می شود.
محبوب من!
بی تو پاییز دوران سختی ست...

@khateratrferdows |محمدصالح علاء

خاطرات فردوس | khateratferdows

18 Oct, 20:18


🔸گندم پلو
یکی از به یادماندنی ترین غذاهای کودکی ما ، گندم پلو  یا به قول مردمان قدیم " بلغور پلو " است . امروزه کمتر خانواده هایی چنین غذاهایی تهیه می کنند و بچه ها هم با طعم این غذا ها کاملا نا آشنااند ؛ بچه که بودیم در طول پاییز و زمستان ، حداقل هفته ای دو بار گندم پلو می خوردیم . غذای بسیار سالم ، مقوی و پر خاصیتیه ؛ مخصوصا اینکه از گندم کامل و همراه با سبوس تهیه میشه و می تونه جبران کننده ی قسمتی از نیاز کودکان و نوجوانان در حال رشد به مواد مغذی موجود در گندم و سبوس گندم باشه .

مردمان فردوس عقیده داشتند که گندم پلو باعث میشه قسمتی از بی هوا شدن مغز جبران بشه ! ؛ معنی امروزی این جمله این بود : در اثر فعالیت های ذهنی ، مغز ما نیاز به مواد مغذی پیدا می کند و گندم پلو حاوی بیشترین ماده ی مغذی برای مغز است . در سال های دور ، برنج برای بسیاری از مردمان مناطق مرکزی ایران ، یک خوراکی خاص محسوب می شده و برای حجم دادن بیشتر به پلو از بلغور گندم استفاده می کرده اند . امروز برنج یک خوراکی ساده و حجم دهنده ( هم به غذا و هم به بدن !) به حساب میاد و برای بالا بردن بیشتر ارزش غذایی از بلغور گندم استفاده می کنیم .

برای پخت گندم پلو ، بلغور گندم لازم است که در هر مغازه و فروشگاهی پیدا می شود . اگر برای پخت پلو به عنوان مثال دو پیمانه برنج مصرف می کنیم ، برای پخت گندم پلو نیاز به یک پیمانه برنج ( البته که برنج ایرانی ! ) و یک پیمانه بلغور گندم داریم .

اول پلوپز را روشن کرده و کمی پیاز رنده شده را همراه با مقداری کره داخل پلوپز سرخ می کنیم ؛ سیب زمینی ، هویج و سبزیجات دلخواه دیگه رو اضافه کرده و می گذاریم با هم بپزند .

یک پیمانه بلغور گندم را داخل یک ماهیتابه ی چدنی ریخته و روی حرارت به آرامی تفت می دهیم تا رنگش قهوه ای روشن شود ؛ سپس بلغور ها را ریگ شور کرده و همراه با برنج شسته شده و کمی نمک داخل پلوپز می ریزیم ؛ همان مقدار آبی که برای دو پیمانه برنج کافی بوده را اضافه می کنیم و تمام ! .

بر خلاف بسیاری از غذاها که من درست می کنم یا بر مراحل تهیه اش نظارت کامل دارم ، گندم پلو دست پخت مامان است و من فقط می خورم ! . این غذای مقوی رو میشه با ماست و خیار یا شور گوجه فرنگی خورد
🔸حمیدرضا شهرآشوب
🔹خاطرات فردوس
| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

18 Oct, 04:32


انار بهانه‌ی آمدن پاییز است
هوس کن
ببین که دانه‌های دلم برایت
هزار پاره است...

@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

17 Oct, 12:23


یادم آمد...
شوق روزگار کودکی
دهه پنجاه شمسی

ایستاده از راست آقایان مجیری . عباس میبدی . رضاشکسته بند معلم . غلامرضا سکندرپور . بهرام ... از کردهای عراقی هادی بخشایش . رضا آریانفر . کاظم ملکی . شهید امینی . مسعود واحدی .عبیری . مجیری .
نشسته ها خراسانی . غلامعلی خورشاهی .
پشت سرخورشاهی قلی نیا تامین اجتمایی صفرزاده از برون . دکترحسینی . عطایی . محمودی .

🔸خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

16 Oct, 05:49


🌹فصل برداشت انار هم رسید...
لذت برداشت انارهای باغ اسلامیه پدربزرگ فراموش نمیشه
یادمه جمعه که همه خانواده تعطیل بودند دورهم جمع می‌شدیم و به مدیریت پدربزرگ شروع می‌کردیم به چیدن انارهای قرمز باغ پدربزرگ.
اون زمان واقعا همه چی با برکت تر بود.
مردها مشغول چیدن انار بودند و خانمها مشغول تدارک دیدن ناهار
یادش بخیر بعد از اینکه از چیدن انار فارغ می‌شدیم ناهار قورمه ای که مادربزرگ آماده کرده بود واقعا میچسبید
بعد قورمه هم یه آب انار دبش که خوردنش همه چی رو با خودش می‌شست و می‌برد 😅

راستی امسال انارهای شما نیش عقرب خورده یا مثل ما همه دونه سفیدن😅

باغ حاج آقای حقیقی عزیز
#انار #پاییز #باغ #باغستان #فردوس #اسلامیه

@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

15 Oct, 20:13


🟥مژده 🟥مژده
😍موسسه فرهنگی هنری نبوت تقدیم میکند👏👏

🟣یک شب شاد و پرخنده با اجرای نمایش کمدی و طنز گروه نبوت🤣
و
🔴موسیقی زنده با صدای خواننده محبوب محمود سهیلی👌👌👏👏

⏰️زمان:پنجشنبه ۲۶ مهرماه
💥ساعت ۱۹
🧭مکان:فردوس پارک دلگشا آمفی تئاتر روباز گلهای کویر
میبینیمتون🤩🤩🤩

🔴باجه های فروش بلیط
🟣فردوس خدمات همراه اول جنب هیئت فاطمیه س
🟢اسلامیه خشک شویی مجید
🟠و درب سالن دوساعت قبل از شروع مراسم

@nabovat82

خاطرات فردوس | khateratferdows

15 Oct, 06:11


#تیکه_کتاب

صاحبخانه بدش نمی‌آمد که ما همیشه گریه کنیم، عزادار باشیم و مصیبتنامه بخوانیم، چون مشغول می‌شدیم.

دیگر کسی از او نمی‌خواست پشت‌بام را کاه‌گل کند یا برایمان آب لوله بکشد.


📕 #آبشوران
✍️ #علی_اشرف_درویشیان

🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

14 Oct, 17:06


🟥مژده 🟥مژده
😍موسسه فرهنگی هنری نبوت تقدیم میکند👏👏
🟣یک شب شاد و پرخنده با اجرای نمایش کمدی و طنز گروه نبوت🤣
و
🔴موسیقی زنده با صدای خواننده محبوب محمود سهیلی👌👌👏👏
⏰️زمان:پنجشنبه ۲۶ مهرماه
💥ساعت ۱۹
🧭مکان:فردوس پارک دلگشا آمفی تئاتر روباز گلهای کویر
میبینیمتون🤩🤩🤩
@nabovat82

خاطرات فردوس | khateratferdows

10 Oct, 13:15


💠پیام خداحافظی حجه الاسلام و المسلمین زارع حسینی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان فردوس
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

09 Oct, 07:50


💠حضور سید اقبال واحدی در فردوس
و سخنانش با مردم فردوس
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

08 Oct, 20:32


کارمندان اداره پست فردوس در دهه سی و دهه پنجاه شمسی فردوس
🔹کانال خاطرات فردوس
💠| @khateratrferdows |

خاطرات فردوس | khateratferdows

07 Oct, 12:34


با یادی از مرحوم علی اکبر قنبری
مدیریت خانه سالمندان و مرکز خیریه کودکان معلول ذهنی فردوس
@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

07 Oct, 09:36


مدرسه علیا

@khateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

02 Oct, 12:57


💢قابل توجه همشهریان گرامی
با توجه به حضور یک تیم علمی و فنی از مرکز نسخ خطی سازمان کتابخانه ها و موزه های آستان قدس رضوی در شهرستان فردوس و استقرار آنها در مدرسه حبیبیه ، جهت مستندسازی و اسکن اسناد و نسخ خطی شهرستان ، همشهریان عزیزی که تمایل دارند با هدف حفظ میراث مکتوب اسلامی طی امروز و فردا پنجشنبه به این مجموعه مراجعه و نسبت به مستند سازی اسناد و نسخ خطی خود با پیشرفته ترین امکانات روز به طور رایگان اقدام نمایند.
ضمنا یک نسخه دیجیتال از اثر، تحویل همشهریان عزیز خواهد شد.

💢شماره تماس آقای رمضانی مسئول گروه
📞۰۹۱۵۳۱۹۱۹۰۳

💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
با سپاس
کمیته مفاخر و آثار فرهنگی شهرستان فردوس - کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر فردوس

خاطرات فردوس | khateratferdows

02 Oct, 06:06


🎊✨️تصویر عروس و داماد لبنانی

کاربران مجازی به شوخی نوشتند جهت ثبت سفارش نورافشانی مراسم ازدواج خود، به ایرانی‌ها پیام بدید

@kateratrferdows

خاطرات فردوس | khateratferdows

02 Oct, 03:54


🎥 لحظۀ اعلام رمز عملیات «وعده صادق۲» توسط فرمانده کل سپاه و تماس با دکتر پزشکیان، رئیس جمهور ایران
_
اصلاحات نیوز
@Eslahatnews
🔗 Eslahatnews.com

2,676

subscribers

2,337

photos

550

videos