Life art @life_ch Channel on Telegram

Life art

@life_ch


مجله هنری لایف آرت
عکاسی
شعر و متن ادبی

Life art (Persian)

با خوش آمدید به مجله هنری لایف آرت! این کانال تلگرامی جایی است که عاشقان هنر، عکاسی، شعر و متن ادبی می‌توانند به دنیای زیبایی‌های هنری فرار کنند. اینجا مکانی است که شما می‌توانید از آثار هنری زیبا لذت ببرید، عکس‌های دیدنی را ببینید و با شعر و متن‌های ادبی عمیق ارتباط برقرار کنید. با دنبال کردن کانال تلگرامی Life art، به دنیایی از زیبایی، خلاقیت و هنر خواهید پیوست. اگر شما هم علاقمند به هنر هستید، حتما این کانال را دنبال کنید و از محتوای فوق‌العاده آن لذت ببرید. عکاسی، شعر و متن ادبی همه در یکجا، در کانال تلگرامی Life art! از دست ندهید و فرصت را از دست ندهید. عضو شوید و از زیبایی‌های هنری لذت ببرید.

Life art

05 Sep, 09:49


ما انسان ها گاهی دیر قدر همدیگر را می‌دانیم!
وقتی یک نفر را از دست می‌دهیم تازه یادش می‌کنیم، خوبی‌هایش از جلوی چشمانمان می‌گذرد، می‌نشینیم خاطراتی که با او رقم خورده را مرور می‌کنیم، غصه می‌خوریم، بغض می‌کنیم و با خود می‌گوییم کاش بودی، کاش به همین راحتی از دست نمی‌دادمت.
خلاصه کنم رفیق
اگر خواستی به کسی بی‌مهری کنی،
یک لحظه
با خودت
به نبودن‌اش فکر کن
به نبودن‌اش برای همیشه.

#علی_سلطانی

@life_ch

Life art

04 Sep, 21:53


بعضی شب‌ها انگار که خدا حواسش پرت شده باشه و کیسه‌ی دل‌تنگی از دستش ول شده باشه رو سر شهر، کل شب‌ رو سیل دل‌تنگی با خودش می‌بره، هوا بویِ دل‌تنگی می‌گیره و میلِ گریه.

گنجشکا با دل‌تنگی می‌خوابن، رفتگرا با دل‌تنگی جارو می‌کشن، شب‌بوها با دل‌تنگی عطر می‌کنند.
و تو... دل‌تنگ می‌میری، دل‌تنگ دوباره زنده می‌شی، دل‌تنگ دوباره می‌میری...

بعضی شب‌ها، انگار که خدا حواسش پرت شده باشه دل‌تنگی به مغز استخون می‌رسه؛ به خودِخودِ ریشه‌ی دل
#محيا_زند

@life_ch

Life art

25 Aug, 12:37


خودم را دوست دارم!
خودم را بسیار دوست دارم!
چرا که هر گاه خود را تنها یافتم ، هنوز کنار ِ خودم بودم همراه و پابه پای دلم
هرگز دست خودم را رها نکردم...
چرا که بسیار شکستم و هرگز شکسته هایم را زیر پای ِ دیگری نریختم.
خودم را دوست دارم ،که در درون خویش ققنوسی دارم که مرا هر سحر از جادوی عشق می آفریند.
خودم را بسیار دوست دارم
و این نه از سر ِ خودخواهی ست که در سینه قلبی دارم
به رنگهایی که هرگز ندیده ای، آرام ، و آیینه ای که هیچ چیز را در خود نگاه نمی دارد، می بیند و میگذرد...
خودم را بسیار دوست دارم
و می دانم
اینها همه از آن روست که من ،"توام"...
تمام قد تو...

#معصومه_صابر

@life_ch

Life art

29 Jul, 10:10


ناتوان نشوید در مقابل گذشته تان.
درمانده نشوید.
اگر بخواهید میتوانید پرونده‌های‌ نیمه تمامتان را تمام کنید و خودتان را از گذشته‌تان‌ رها کنید.
میتوانید و میشود.
درستان‌ را بگیرید تا از تکرار آن جلوگیری کنید و قدم بعدی تان را بردارید و از خودتان بپرسید:
اگر درگیر گذشته ام نباشم چه چیز را باید در زندگی ام سر و سامان بدهم؟
قلبتان به شما راه را نشان میدهد.

#پونه_مقیمی

@life_ch

Life art

27 Jul, 14:58


وقتی کسی می‌گوید حالم خوش نیست، دنبال اتفاقات بزرگ نگردیم و نگوییم این که چیز مهمی نیست، به دلایل متعدد بازتاب یک اتفاق بیرونی در درون ممکن است بسیار بزرگ باشد.
به رسمیت شناختن هرازگاهِ «حق کم آوردن» برای دوست، امنیت بخش‌ترین قسمت دوستی است و شناخت این حق برای خود، نشان از صلح با خود دارد در عمیق‌ترین لایه‌های وجود.

#اروین_د_یالوم

@life_ch

Life art

21 Jul, 08:55


من برای امروزی که تو را ندارم،
ناراحت نیستم‌...
ناراحتم، برای چهل سالگی ام،
آنجا که به بهانه ی یک شعر، یک آهنگ،
به یادت می‌افتم...
و به دخترم لبخند میزنم ...
من برای آن لبخند که درد دارد،
ناراحتم ...
#مریم_قهرمانلو

@life_ch

Life art

19 Jul, 20:38


وقتی مریض شدم توقع داشتم
همه حواسشون فقط به من باشه!
ولی بعد فهمیدم، آدما باید زندگی خودشون رو بکنن و اگه شد و دوست داشتن گاهی کنارم باشن؛ کنارم باشن.

📽️ جهان با من برقص

@life_ch

Life art

19 Jul, 13:02


قشنگیش به اینه که اگر طرف بد بود ولش نکنی بری...
کنارش بمونی؛ جمع و‌جورش کنی...!
دلگرمی روزای سردش باشی...
لازم بود حتی بزنید تو سر و کله ی هم اما با هم درستش کنید!
دوست داشتن و موندن با کسی که هیچ عیب و ایرادی نداره که هنر نیست!
حتی عشق هم نیست...!
تو خستگیاش کنارش باشی،
وسط کلافه بودناش دستاشو بگیری!
حرفاشو بشنوی و گاهی حتی در سکوتش فقط حضور داشته باشی!
آدما همه نوسان دارند و این خیلی طبیعیه!
نوسانِ حالِ همو بلد بشید و بفهمید...
اینجوری قوی تر با زندگی و چالش هاش، رو به رو میشید!
لااقل میدونید که هر چی بشه یا نشه همو دارید...
#آیدا_بیات

@life_ch

Life art

19 Jul, 10:37


دنیا خوب، بد، زشت، زیبا فراوان دارد.
تو خوب باش...
تو زیبا بمان،
و بگذار با دیدنت
هر رهگذرِ ناامیدی لبخند بزند
رو به آسمان نگاه کند
و زیر لب بگوید:
هنوز هم عشق پیدا می‌شود...

#نادر_ابراهیمی

@life_ch

Life art

18 Jul, 16:24


دلم تنگ می‌شود، گاهی
برای حرف‌های معمولی
برای حرف‌های ساده
برای «چه هوای خوبی!»
«دیشب چه خوردی؟»
و چه قدر خسته‌ام از«چرا؟»
از «چه گونه!»
خسته ام از سؤال‌های سخت، پاسخ‌های پیچیده
از کلمات سنگین
فکرهای عمیق
پیچ‌های تند
نشانه های با معنا، بی‌معنا
دلم تنگ می شود، گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه‌ی داغ»
سه «روز» تعطیلی در زمستان
چهار «خنده‌ی» بلند
و پنج «انگشت» دوست‌داشتنی

#مصطفی_مستور

@life_ch

Life art

18 Jul, 10:02


اون استانبولی که توی خونه درست می کنی و موهات بوی پیاز میگیره از عکس غذاهای خوش رنگ و لعابِ اینجا خوشمزه‌تره چون واقعیه! اون لباسی که پولاتو جمع می‌کنی تا اول فصل بخری، از عکس لباسای گرون قیمت اینجا بیشتر بهت میاد چون واقعيه. اون بحثی که با یارت می‌کنی اما تهش با یه لبخند آشتی می‌شی ،از عکس لاو ترکوندنای اینجا حسش بیشتره چون واقعیه! اون سفری که با امکانات حداقلی میری، ازعکس سفرِ لاکچریِ اینجابیشتر خوش میگذره چون واقعيه ببین... واقعیتِ زندگی‌ت رو دوست داشته باش. تو از قبل وُ بعدِ عکسایی که آدما اینجا نمایش میدن هیچ خبری نداری. با واقعیت خودت حال کن. البته زندگیِ اینستاگرامی‌ام خوبه اگه نِت قطع نشه!


#علی_سلطانی

@life_ch

Life art

18 Jul, 08:32


حواسم را پرت کن
از غمی که گاهی گونه هایم را می بوسد
حواسم را پرت کن
از جهان ِ غمگینم
بنشین کنارم
سرم را بگذار روی ِ شانه ات.و بگذار یادم برود
من و تو
دو تکه ی جدا از همیم!
حواسم را پرت کن
از خودم...

#معصومه_صابر

@life_ch

Life art

17 Jul, 22:03


صورتش به نظرم از همیشه روشن‌تر می‌آمد و خنده‌اش چیز عجیبی در خودش داشت. انگار فرشته‌ای باشد که کلام خدا را روی لبخندش به زمین آورده است.
شیر آب را بست. شلنگ را پیچید و کنار شیر گذاشت و آمد و لب باغچه کنار من نشست. چایش را برداشت و جرعه‌ای خورد. سرم را روی شانه‌اش گذاشتم و چشم‌هایم را بستم.
صدای بیدار شدن آرام شهر را از گوشه و کنار می‌شنیدم و یک ریتم منظم که هنوز ادامه داشت زیر صدای‌های دیگر تکرار می‌شد؛ تیک، تیک، تیک. 

#سهیل_سرگلزایی

@life_ch

Life art

17 Jul, 13:31


خودت اعتبارِ خودت باش و جوری زندگی کن که در "همسر یا فرزندِ فلانی" تعریف نشوی! بگذار اسم و رسمت، معرف و اعتبار تو باشند، نه خویشاوندی‌ها و پسوند‌ها و پیشوندها...
برای دیگران اعتبار باش، ولی از دیگران اعتبار نگیر! چشمه‌ای باش که می‌جوشد، رودی باش که می‌خروشد، نه برکه‌ای که بدون چشمه و رودخانه، خالی‌ست و به هیچ کار نمی‌آید.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@life_ch

Life art

17 Jul, 11:14


آنقدر مدام خوابت را دیده‌ام
آنقدر راه رفته‌ام
آنقدر سخن گفته‌ام
آنقدر عشق ورزیده‌ام به سایه‌ات
که دیگر از تو هیچ چیز برایم نمانده است
فقط این برایم مانده
که سایه‌ای باشم میان سایه‌ها
که صدبار سایه‌تر باشم از سایه
سایه‌ای که می‌آید
و باز می‌آید
به زندگی آفتابی‌ات

#روبرو_دسنوس

@life_ch

Life art

17 Jul, 10:58


حالا بخند...‌ مرگِ من بخند... بیشتر... یکم بیشتر..‌. آهااان حالا شد...»

این کلمه ها رو وقتی شنیدم که راننده ی اسنپ داشت با تلفن حرف می‌زد.حدودا چهل و پنج سال داشت. بعد از اینکه تلفن رو قطع کرد بهم گفت "ببخشید داداش شرمنده، دست خودم نیست خانومم که دلش می گیره اصلا دیوونه میشم. یه چیزایی میگم که جوونا نمیگن. ولی خداییش عجقم و عجیجم نمیگم." بعد زد زیر خنده.… خندیدم و گفتم "دمت گرم، کارِت خیلی درسته."
گفت "خدا پیغمبری نمی‌خوام لاف بزنم ولی با اینکه سواد درست حسابی ندارم، دکترای عاشقی دارم. می‌دونی مهمترین نشونه عشق چیه؟!"
گفتم " نه."
بعد همینطور که بوق می‌زد تا ترافیک باز بشه گفت خنده...
گفت "تو وقتی عاشق یکی باشی عاشق خنده‌هاش میشی،
اون‌وقت هر کاری می‌کنی تا بخنده… اگه خنده یه نفر قند تو دلت آب نکرد یعنی هیچ حسی بهش نداری. اگه خنده‌ش یادت موند و صبح تا شب جلوی چشمت اومد یعنی دل باختی حتی اگه نخوای قبول کنی."
وقتی پیاده شدم و کرایه رو‌ حساب کردم بهش گفتم می‌دونی تو نشونه های عشق چی از خنده مهم تره؟!
گفت "چی؟!"
گفتم "هیچی... هیچی از خنده کسی که دوسش داری مهم تر نیست. خودت و خانومت خوش خنده باشید همیشه."
دو تا بوق زد یعنی توام همینطور...

#حسین_حائریان


@life_ch

Life art

16 Jul, 20:04


قطعا که عشق حاصل نااگاهی و دیدن از دور است.
هرقدر نزدیکتر شوی خال‌ها، لک‌ها، جای زخم‌ها، رد چاق شدن‌ها، جای عبور سال‌ها و ایام، خط اخم و لبخند، منافذ باز و سفیدی مو و لکه دندان و خال چشم و بوی عرق و شوره سر هم معلوم‌تر می‌شود. باید بعدش ببینی گرمای ابن بغل به همه این زشتی‌ها می‌ارزیده یا نه‌.یا باید از همان دور و از روزنه اتاق خودت برای او که سر درآورده از روزنه اتاقش دست تکان دهی و لبخند بزنی و صبح بخیر بگویی... راستش آفتاب هم از نزدیک و بی عینک و بی اس‌پی‌اف آدم را کور و جزغاله می‌کند. بنی بشر که جای خود...

کودک که بودم خیال می‌کردم چطور کسی طلاق می‌گیرد. فکر می‌کردم دو تا آدم که زیر و بالای هم را دیده‌اند، با هم شریکی بچه دارند، از لیوان هم آب خورده‌اند و بدتر از همه چسبیده به هم خوابیده‌اند، چطور می‌توانند بشوند غریبه؟ پس آن لحظات خوش و آن خاطره‌ها و تاریخی که با هم توی یک خانه سپری کرده بودند چه؟ چطور می‌شود مردی زنش را با دامن کوتاه و پیراهن یقه باز و آستین حلقه‌ای ببیند و او را ببوسد و زن برای مرد پلو و خورش بپزد و یکهو از یک روزی بشوند غریبه؟

بزرگتر که شدم فهمیدم چیزی که همه‌ی هم‌سری‌ها و هم‌بستری‌ها و هم‌راز بودن‌ها و هم‌خانگی‌ها و هم‌سفر بودن‌ها را می‌شورد و می‌برد زبان آدم است. کلمه‌هاش. کلمه‌ها آدم می‌کشد. و این زبان در دهان آدم‌ها به قدر دادن شمشیر آخته به دست کودکی شیطان و حرف‌نشو، خطرناک است‌. حتی دهشتناک.

مراقب باشیم با زبانمان به کی و کجایش را زخم می‌زنیم.

از آغوش جهان، یکی کم

#الهام_فلاح


@life_ch

Life art

14 Jul, 23:14


«دکتر گفت: تا وقتی کاملاً خوب نشده‌ای نباید اورا ببوسی.
به دکتر گفتم: پس چه‌ کار کنم؟
۱۸۲ بوسه‌ دیگر به او بدهکارم.
گفت: می‌توانی بوسه‌ها را در یک جعبه بگذاری و برایش بفرستی.
همهٔ بوسه‌ها را به دقت برایت در یک جعبه بسته‌بندی کرده‌ام.
حتماً برایم بنویس که آیا صحیح و سالم به دستت رسیده یا‌ اینکه چندتای آن‌ها در راه گم شده است.»


#لوئیس_کارول نامه به گرترود


@life_ch

Life art

10 Jul, 13:12


من از نظر تو آدم معمولی هستم، چون دست‌هام زور چندانی ندارن، یه بازیگر معروف و دلربا نیستم و پولی هم ندارم تا مثل دیگران واست کادو بگیرم.
اما چیزهایی درباره من، پیچیدگی‌های ذهن من و قلب بزرگ من هست که تو شاید در هنگام کار کردن، تلویزیون دیدن یا خندیدن با دوست‌هات متوجه نباشی، ولی هنگام تنهایی، آهنگ گوش دادن و خوابیدن همه چیز فرق میکنه، اون وقت خاطرات، حرف‌ها و داستان‌های من جان می‌گیرن، من اسم این رو گذاشتم "نفوذ".


#روزبه_معین

@life_ch

Life art

08 Jul, 14:28


من تجربه کرده‌ام؛ بدون فراغت و تفریح، زندگی هیچ‌گونه ارزشی ندارد!!!
آدم هیچ چیز از جهان نمی‌فهمد؛ وقتی که سفر نمی‌رود، وقتی که با خانواده و عزیزان نمی‌نشیند و وقتی که برای خوشحالی خودش هیچ کاری نمی‌کند.
چه فایده‌ای دارد دویدن و دویدن و به هدف رسیدن اما از مسیر، هیچ نفهمیدن؟
چه فایده‌ای دارد از میان تمام رنگ‌های جهان، خاکستری را دیدن و از میان اینهمه پنجره‌ی رو به زیبایی، مقابل دیوار نشستن؟!
چه فایده‌ای دارد، خسته و مشغول، به رفت‌ و آمدها نگریستن و از لبخندها و شادی‌ها و لذت‌ها هیچ نفهمیدن؟!
باید در زیستن به تعادل رسید. نه کار اولویت است، نه تفریح! باید هر دو را با هم آمیخت و به موازات کار، تفریح داشت و به موازات هدف‌ها، دلخوشی...
باید دلگرم بود به چیزی، به کسی، به جایی. باید تعلق داشت... باید هوشمندانه از جهان بهره‌ برد و به زیستنی خوشایند و مطلوب رسید.
باید زیست، باید سبز و گرم و عاشق و امیدوار زیست...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@life_ch