▪️مردم ایران درگیر مسائل عمدهای بودند، چون ناامنی و بیفردائی و فقر که اگر بگوییم آب خوش از گلویشان پائین نمیرفت، اصطلاح خودش را جستهایم.
با یک نگاه کلی، مشکل آنها را در سه طاغوت میبینیم:
شاهان
عالمانِ دنیادار
عوام
در مورد طاغوت دوم، عالمِ دنیادار، اینگونه بود که بنحوِ غیرمستقیم خود را با دیوانیان در ادارهٔ ملک ذینفع میدانست. در واقع مملکتداری مانند خورجینی بود که یک سرش را میبایست شمشیر حاکم پُر کند و سر دیگرش را تبلیغِ عالِم. گروهی از عالِمان که ریاست و رفاه را سرمایهٔ نقد میدانستند و آن را جز در مشارکت با حاکمان نمیتوانستند به دست آورند.
در کنار این عدّه از روحانیّون (مرکب از قاضی، مفتی، فقیه، ذاکر و واعظ) صوفیانِ بیصفا نیز بودند، و نیز مورّخان و شاعرانِ مدّاح که مجموعِ آنها «رهبران فکری زمان» در اصطلاح امروز intelligentsia را تشکیل میدادند. این سه دسته، ماشین تبلیغاتی عقیدتی حکومت را به راه میبردند، که بیوجود آنها حاکمِ جبّار نمیتوانست به حاکمیّتِ خود ادامه دهد.
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن