Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان# @ketabkhan0 Channel on Telegram

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

@ketabkhan0


@bahram1931348

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان# (Persian)

با خوشامدگویی به کانال فرهنگ و اندیشه، Ketab! اینجا مکانی است که علاقه‌مندان به کتاب‌ها و ادبیات می‌توانند به یک جامعه فرهنگی پیوسته و در مورد آثار مختلف به اشتراک نظر بدهند. این کانال توسط کاربری با نام کاربری ketabkhan0 اداره می‌شود و هدف آن افزایش آگاهی و دانش اعضای خود در زمینه موضوعات گوناگون است. با دنبال کردن Ketab، شما به یک دنیای پر از داستان‌های جذاب، شعرهای زیبا و افکار نوآورانه دسترسی خواهید داشت. آیا شما عاشق کتاب‌ها هستید؟ آیا علاقه‌مند به اندیشه و فرهنگ هستید؟ در این کانال، شما می‌توانید هم‌نظران خود را بیابید و با دیگر اعضا در ارتباط باشید. از این به بعد، همراه با Ketab باشید و از جذابیت های دنیای کتاب بهره ببرید!

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 19:57


با آن که پدرم اهل دود و همچنین اهل الکل و قمار نبود یک قوطی سیگار نقره داشت و با علاقه از آن نگهداری می‌کرد. روی درِ این قوطیِ سیگار یک سکه طلای بزرگ نصب شده بود. پدرم به این سکه دلبستگی شدید داشت. می‌گفت: این یکی از سکه‌هایی است که در زمان کودکیِ او به نام پدربزرگش ضرب شده‌اند. گاه‌گاهی که به مناسبتی صندوق اسناد و یادبودهای پدران خود را می‌گشود، قوطی سیگار را برمی‌داشت و سکه را به من و برادرانم نشان می‌داد و معمولا با لحنی حزن‌آلود سرگذشتی از سرگذشت‌های پدران خود برای ما نقل می‌کرد. آغاز سال تحصیلی بود. در مدرسه‌ی ابتدایی ناصرخسرو شاگرد کلاس سوم بودم. معلم کلاس سوم، مرحوم حسین کوهی کرمانی بود. کوهی کرمانی کتاب‌ها و دفترها و لوازم دیگری که برای کلاس سوم لازم بود در کلاس برشمرد و مقرر داشت که هر چه زودتر تهیه کنیم. قیمت آن‌ها را از نوشت‌افزارِ دَمِ مدرسه پرسیدم. تقریبا دوازده قِران می‌شد. مادرم به پدرم گفت: دوازده قران خرج مدرسه‌ی امیر است. کفش‌هایش هم پاره است.
_پدرم تنگدست بود. شغل و درآمد منظمی نداشت. دولت مستمری را که بعد از کشتار خانواده‌اش به او و سایر بازماندگان می‌پرداخت، قطع کرده بود و ارجاع مشاغل دولتی را هم به او و کَسانش صلاح نمی‌دانست. اگر کمک‌های پدربزرگ مادری‌ام، مرحوم ملک المورخین نبود، اصلاً چرخ زندگی خانواده‌ی ما نمی‌چرخید_
پدرم در فکر فرو رفت. سپس صندوق اسناد و یادبودها را گشود. قوطی سیگار را برداشت، دست مرا گرفت و از خانه بیرون آمد. راه درازی رفتیم اما در راه برخلاف دفعات پیش کلمه‌ای با من سخن نگفت. قیافه‌اش تلخ بود‌. سکوتش مرا نگران می‌کرد. رسیدیم به مسجد شاه. در ابتدای بازار صحاف‌ها کنار درِ شرقیِ مسجد مقابل یک دکه‌ی زرگریِ کوچک ایستاد. قوطی سیگار را به زرگر داد. بین او و زرگر چند جمله رد و بدل شد. زرگر کمی با قوطی ور رفت و سکه‌ی طلا را از قوطی جدا کرد و قوطی را با مقداری پول به پدرم داد. تازه فهمیدم که چه کرده است. گفتم حیف بود‌. دستی بر سر من کشید و گفت: حیف بود، چون یادگار پدر و پدربزرگم بود، ولی باکی نیست؛ تو یادگار همه‌ی ما خواهی بود. در بازار برایم کفش و لوازم مدرسه خرید. به خانه برگشتیم، همان روز پدرم با دست‌های هنرمندش بر جای خالی سکه قطعه‌ای صدف نصب کرد. سال‌ها از آن زمان گذشته است. در سراسرِ این مدت دراز، هر وقت گذارم به مسجد شاه می‌افتد، بی‌اختیار در ابتدای بازار صحاف‌ها کنار درِ شرقی مسجد می‌ایستم و با اندوهی آمیخته با سپاسگزاری به آن جا که روزگاری مَردی محزون در کنار کودکی نگران مقابل دکه‌ی زرگریِ کوچک ایستاده بود، خیره می‌شوم!

https://t.me/ketabkhan0

بریده‌ای از خاطرات
#دکترامیرحسین_آریان‌پور

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 17:52


https://t.me/ketabkhan0

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 17:52


#محمدحسن_لطفی‌تبریزی

(زاده سال ۱۲۹۸ تبریز -- درگذشته ۲ آذر ۱۳۷۸ تهران) نویسنده و مترجم

https://t.me/ketabkhan0

او مترجم آثار افلاطون و برخی از آثار ارسطو به فارسی و هم‌چنین کتاب‌های مرتبط با فلسفه و فرهنگ یونان بود. در سال ۱۳۱۷ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۲ بورس دولت ترکیه و بعد از مدتی بورس وقفیه هومبولد را پذیرفت و در سال ۱۹۴۳ در آلمان مشغول تحصیل دکترای حقوق کیفری در دانشگاه گوتینگن شد. وی پس از سقوط آلمان نازی، تحصیلاتش نیمه‌تمام ماند و بعد از سختی‌های بسیار،  به دستیاری برتولد اشپولر، رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه گوتینگن و از اسلام‌شناسان و استادان  زبان فارسی رسید.
او پس از گرفتن دکترای حقوق کیفری، در سال ۱۹۴۷ به ایران بازگشت و پس از توقفی سه‌ساله، در سال ۱۹۵۰ به آلمان رفت و با نامزد آلمانی‌اش، خانم زیگرید که دانشجوی ادبیات روسی بود ازدواج کرد و پس از مدت کوتاهی دوباره به ایران بازگشت و در جریان ملی‌شدن صنعت نفت به فعالیت سیاسی روی‌آورد و سپس به فعالیت فرهنگی پرداخت و در نخستین گام، رساله آپولوژی (رساله محاکمه سقراط) افلاطون را با همکاری رضا کاویانی به فارسی برگرداند که در واقع اعتراضی به محاکمه دکترمصدق در دادگاه نظامی بود. او در ادامه به ترجمه کلیه آثار اصلی و منتسب به افلاطون پرداخت و در اواخر عمر نیز قصد ترجمه کلیه آثار ارسطو را داشت که با درگذشتش ناتمام ماند.

آثار:
دوره آثار افلاطون، چهار جلد، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۵۷
رساله‌های منسوب به افلاطون، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۶۷.
پایْدِیا، ورنر یگر، سه جلد، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۷۶، ۱۴۳۴
متفکران یونانی، تئودور گمپرتس، سه جلد، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۷۵، ۱۸۵۸ ص.
گفتارها، نیکولو ماکیاولی، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۷۷، ۴۳۳ ص.
متافیزیک (مابعدالطبیعه) ارسطو، تهران، طرح نو ۱۳۷۷، ۵۷۵ ص.
اخلاق نیکوماخس، ارسطو، تهران، طرح نو ۱۳۷۷، ۲۲۰ ص.
سماع طبیعی، ارسطو، تهران، طرح نو ۱۳۷۷، ۳۹۶ ص.
فرهنگ رنسانس در ایتالیا، یاکوب بورکهارت، تهران، طرح نو، چاپ اول ۱۳۷۶، ۵۱۱ ص.
تاریخ جنگ پلوپونزی، توکودیدس، تهران، خوارزمی ۱۳۷۷.
دوره آثار فلوطین (تاسوعات) دو جلد، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۶۶، ۱۱۲۷ ص.
خاطرات سقراطی، کسنوفون، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۷۳، ۲۱۶ ص.
زندگی و آثار افلاطون (جلد اول: دوره جوانی) ویلامووتیس مولندورف، تهران، صفی علیشاه، چاپ اول ۱۳۳۲.
افلاطون، کارل یاسپرس، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۵۷، ۱۸۸ ص.
سقراط، کارل یاسپرس، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۵۸، ۱۰۵ ص.
آغاز و انجام تاریخ، کارل یاسپرس، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۶۳، چاپ دوم ۱۳۷۳، ۳۷۱ ص.
آگوستین، کارل یاسپرس، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۶۳، ۱۵۵ ص.
فلوطین، کارل یاسپرس، تهران، خوارزمی، چاپ اول ۱۳۶۳، ۱۴۵ ص.
اسپینوزا، کارل یاسپرس، تهران، طرح نو، چاپ اول ۱۳۷۵، ۱۵۹ ص.
افلاطون، کارل بورمان، تهران، طرح نو، چاپ اول ۱۳۷۵، ۲۱۲ ص.
مرگ سقراط (تفسیر چهار رساله افلاطون) رومانو گواردینی، تهران، طرح نو، چاپ اول ۱۳۷۶، ۲۸۸ ص.


Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 15:54


https://t.me/ketabkhan0

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 15:54


...و اما نقاش
می تواند تازه تر از این ها را بکشد
وبه یک نخ که شده
دود را ادامه دهد تا پای کشتی

کشتی اما
چیزهای  تازه ای به بندر آورده
طوطی و قفسی تازه
که در هندوستان روییده
و عطر تند هاوایی که بر پیراهن ها پهن شده

زن ها قدر این روزها را
بهتر از شوهر هایشان می دانند
به قول آن ها
خرچنگ درست را هر جوری که شده باید شکار کرد
وگربه را از چشم هایش فهمید

نقاش هنوز دارد نخ را ادامه می دهد
بوم
جای سوزن انداختن ندارد
وتازه
اگر هم داشته باشد
دود نمی گذارد ببینم
https://t.me/ketabkhan0
#حبیب_الله_بخشوده

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 15:17


https://t.me/ketabkhan0

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 15:16


ترسیده­ ای
از آسمان خراش­ ها
که دست به آسمان می­ برند ...
از طیاره­ ها
که می­ افتند
و آدمها را
تمام می­ کنند
 
ترسیده­ ای
از ایستگاه­های مترو
که قلب زمین را
چنگ می­ زنند ...
از قطارها
که تو را بر می­ دارند
در فاصله­ ای دور
جا می­ گذارند
 
ترسیده­ ای
از آینده ات
در سرزمین سوخته
که دل کندن از آن
دشوار است
ماندن در آن
دشوارتر

https://t.me/ketabkhan0

#آرزو_نوری

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 15:15


گوشه‌گيران زود در دل‌ها تصرّف می‌كنند
بيشتر دل می‌برد خالی كه در كنج لب است!

https://t.me/ketabkhan0

#صائب_تبریزی

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 12:02


https://t.me/ketabkhan0

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 12:01


مادرم میگفت:
هر چقد سخت میخواهی گریه کن،
اما وقتی گریه کردنت تمام شد
مطمئن شو
دیگر هرگز برای همان دلیل گریه نکنی...

https://t.me/ketabkhan0

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 12:00


📕 Perelman
💴 ۲۸ هزار تومن
۱۹۸۰
مصور - زبان انگلیسی

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 11:59


📕 Conversation with God for teens
✍️ Neale Donald Walsch
2002
💴 ۳۵ هزار تومن
زبان انگلیسی

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 11:58


📕 writing and Researching
💴 ۲۰ هزار تومن
زبان انگایسی

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

21 Nov, 11:57


📕 آشپزی تایلندی
💴 ۳۰ هزار تومن
قطع رحلی - مصور رنگی