☄جامعه شناسی دین 🔻دکتر سارا شریعتی جلسه سوم @kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
16 Feb, 07:29
1,550
☄تاریخ خلقیات و روحیات ایرانیان بر پایه آثار مقصود فراستخواه
با سخنرانی: مقصود فراستخواه آرش حیدری داریوش رحمانیان
@kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
16 Feb, 07:28
1,902
☄تاریخ خلقیات و روحیات ایرانیان بر پایه آثار مقصود فراستخواه
با سخنرانی: مقصود فراستخواه آرش حیدری داریوش رحمانیان
@kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
15 Feb, 06:49
1,798
☄پژوهش کیفی و چارچوب نظری
✍️ دکتر حمید رزاقی
در پژوهشهای کیفی، چارچوب نظری میتواند یک عنصر ضروری باشد. اما نقش آن در پژوهشهای کمی متفاوت است. در پژوهشهای کمی چارچوب نظری از آغاز مشخص میشود و به عنوان مبنای فرضیهها به کار میآید. اما در پژوهش کیفی این چارچوب سیال، روان و انعطافپذیر است و ممکن است در فرایند تحقیق به بازسازی گذاشته شود و اصلاح گردد.
پژوهشهای کیفی به سه شکل میتوانند از چارچوب نظری استفاده کنند:
۱. از پیش تعیین شده: در برخی از پژوهشهای کیفی، محقق از ابتدا چارچوب نظری مشخصی را انتخاب میکند، به طوری که دیدگاه کلی او را به پدیده تعیین میکند. به طور مثال یک مطالعهی کیفی دربارهی مخاطرات محیطی از نظریهی مدرنیته بازاندیشانهی اولریش بک استفاده کند.
۲. نظریهی در حال شکلگیری یا گرانددتئوری: در این پژوهش،چارچوب نظری در طول فرایند تحقیق شکل میگیرد. پژوهشگر بدون چارچوب نظری صلب وارد میدان تحقیق میشود و نظریه بر اساس دادههای متنی تکوین مییابد و توسعه پیدا میکند و در نهایت به یک پارادایم تئوریک دست مییابد. در این گراندد تئوری چارچوب نظری پیشینی به کار نمیآید، بلکه از حساسیتهای مفهومی به عنوان راهنمای اولیه استفاده میگردد. اما به تدریج در فرایند تحقیق مفاهیم جدیدیبه طور استقرایی برساخت میشود و به انتظام مفهومی و یا پارادایمی ره میسپارد.
۳. نوع آمیخته: در این حالت محقق با یک چارچوب نظری پیشین میآغازد، اما در روند پژوهش آن را تغییر میدهد و یا توسعه میبخشد. به طور مثال ابتدا ممکن است از نظریهی برساختگرایی اجتماعی مخاطرات محیطی استفاده کند، اما در پایان کار به تئوری تاخر ادراکی مخاطرات محیطی دست یابد و چارجوب نظری خود را متحول نماید.
در تحلیل روایت هم میتوان از چارچوب نظری پیشین نیز بهرهمند شد؛ بدین معنی که بستگی به دیدگاه پژوهشگر دارد که از چارجوب نظری پیشین استفاده کند و یا نکند. تحلیل روایت به بررسی داستانها و روایتهای افراد دربارهی تجربیاتشان میپردازد. پژوهشگری ممکن است بدون چارچوب نظری بیاغازد تا روایتها را با ذهنی بازتری تحلیل کند. اما پژوهشگر دیگری هم ممکن است، چشمانداز نظری داشته باشد و با این افق نظری، تحلیل وسیعتر و عمیقتر روایتها را به توصیف و تفسیر بگذارد. به طور مثال، محققی که روی مخاطرهی محیطی ادراک شهروندان از آلودگی هوا مانند افراد مبتلا به سرطان تحلیل روایت میکند، ممکن است با استفاده از نظریهی تابآوری افق بلندتری برای تحلیل تجارب بیماران به دست آورد.
@kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
14 Feb, 09:33
4,998
☄تعطیلی های بی رویه مدارس و چالش هایی که برای نظام آموزشی می آفریند
✍محمد نجاتی فعال فرهنگی
موضوع تعطیلات کلاس های درس مدرسه که امروزه به بهانههای مختلف بر نظام آموزشی تحمیل می شود یک بحث اساسی و قابل تأمل است . همگی بر این باوریم که زیربنای توسعه و پیشرفت هر جامعهای بستگی به آموزش و پرورش آن جامعه دارد و توسعه یافتگی کشورها را مرهون نظام آموزشی آن کشورها میدانیم و علت اصلی عقب افتادگی کشورهای توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته را نیز در ضعف نظام آموزشی آنان می یابیم.
یکی از متغیر های تاثیر گذار در آموزش، زمان اختصاص یافته به آموزش است.در کشور ما تعداد روزهای آموزشی در طول سال 270روز می باشد البته این تعداد روز 270 روز بدون محاسبه ایام امتحانات نوبت اول ونوبت دوم واگر تعطیلات رسمی و تعطیلات غیر رسمی و اجباری را لحاظ کنیم، کمتر از ۱۴۰روز خواهد شد(کمتر از میانگین روزهای آموزشی دنیا است) که متأسفانه کاهش زمان آموزش، موجب ایجاد پیامد های منفی و بروز مشکلات متعدد برای نظام آموزشی، معلمان، دانش آموزان، خانواده ها و در نهایت برای جامعه می شود.
در اینجا به اختصار به چند مورد از مشکلات وعواقب جدی آن(تجربه دوره کرونا) این نوع تعطیلات که عملاً تجربه کرده ام و یا تجربه می کنیم به عرض می رسانم:
🔻مهمترین پیامد تعطیلی ناخواسته مدارس افت تحصیلی و پایین آمدن کیفیت و راندمان وکم شدن انگیزه و علاقه به درس و مدرسه و آموزش است . ما در شرایط عادی کیفیت چندان قابل قبولی در آموزش نداریم . مصداق بارز آن را در عملکرد ضعیف دانش آموزان در آزمون های بین المللی تیمز وپرلزو نیز در میانگین معدل بسیار پایین (۱۱-۱۰) دانش آموزان پایه دوازدهم در سال تحصیلی گذشته می بینیم.
🔹معلمان برای تدریس شان در دروس خود در طول سال تحصیلی، یک برنامه ریزی درسی و یک تقویم آموزشی و بودجه بندی درسی دارند. این نوع تعطیلات ناخواسته چارچوب های آموزشی معلمان را مختل و آنان برای جبران عقب افتادگی در بودجه بندی دروس، محتوای دروس را سریع تر ارائه می نمایند در نتیجه، دقت و کیفیت کار معلم آسیب دیده و بسیاری از دانش آموزان به خصوص در دوره ابتدایی با مشکل یادگیری مواجه می شوند. آن وقت برخی از دانش آموزانی که در مدارس غیر دولتی تحصیل می کنند، احتمالآ در کلاس های جبرانی مشکل شان رفع میشود ولی متأسّفانه در مدارس عادی دولتی معمولأ این کمبود ها جبران نمی شوند .
🔻تعطیلات موجب ایجاد مشکلات عدیده ای برای خانواده میشود، به خصوص برای خانواده هایی که پدر و مادر هر دو شاغل باشند که مجبورند فرزند خود در خانه تنها بگذارند تا از شبکه شاد استفاده کند
🔹نارضایتی از کیفیت آموزش مجازی
در مدارس دولتی دانش آموزان ملزم به استفاده ازشادبرای دریافت آموزش معلمان ودبیران خود هستندکیفیت پایین شاد،قطع وصل شدن های مکرر وکندی سرعت اینترنت محدودیت های تعدادگوشی های هوشمند، عدم تمرکز دانش آموزان بصورتی خود دانش آموزش شادرا جدی نمی گیرد قربانی اصلی شاد دانش آموزان دبستانی که نیازمند تعامل معلم خود میباشد هستند در دوره متوسطه نیزپیچیدگی دروس که نیاز به توضیح دبیررا دارد شاد نمی تواند گزینه خوبی باشد
🔻تعطیلی مدارس چاره هیچ مشکلی نیست. مهمترین نکته این است که به یاد داشته باشیم تعطیلی مدارس با هر دلیلی نشان ضعف در برنامه و عملکرد نظام آموزشی است. همان طور که هر پروازی توسط یک ایرلاین با تأخیر انجام شود یا کنسل شود، حاکی از کاستیها و نقاط ضعف آن ایرلاین است، تعطیلی هر کلاس با هر توجیهی وجهه مدیریت آموزشی را خدشه دار میکند. پس باید با توجه به شرایط کنونی و محدودیتهای مختلفی که بعضا قابل پیش بینی است، توسط تصمیم سازان و برنامه ریزان تدبیری اندیشیده شود. نباید آموزش و پرورش معطل مشکلات و محدودیتهای محیطی خود بماند. مطالعات آینده پژوهی و در نظر گرفتن اقتضائات آتی سبب میشود توان برنامه ریزی متناسب با این موضوع افزایش یابد، نه اینکه هر سال با آغاز بازگشایی مدارس، تعلیم و تربیت در کشور هر روز به دلیلی تعطیل یا با نام مجازی شدن از کیفیت و اصول خود خارج شود؛ البته کیفی سازی و افزایش بهره وری و اثربخشی آموزشهای آنلاین و مجازی هم قطعا باید به صورت موازی صورت پذیرد. علی ایحال منظور از تصدیع اوقات شریف این بود که موضوع تبیین، و از مسئولین محترم به خصوص استاندار های محترم به عنوان رئیس شورای آموزش و پرورش استان هااستدعا می شود در تصمیمات کلان خود، مدرسه و آموزش را در اولویت قرار داده و برای اعتلا و تقویت نظام آموزشی، همواره یار و همیار دستاندرکاران نظام تعلیم و تربیت باشند و اجازه ندهند مدرسه که قلب تپنده جامعه است به دلایل و بهانههای مختلف از حرکت باز داشته شود.
@kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
12 Feb, 20:03
4,023
📣 #مدرسه_تهران برگزار میکند:
📌سرمایه اثر مارکس، خوانشی رتوریکال ● با تمرکز بر ۵ فصل نخست جلد اول
🎙 با تدریس: دکتر رضا صمیم جامعهشناس و مدرس دانشگاه
۵ جلسه ( ۶۰۰ دقیقه)، ۵۰۰,۰۰۰ تومان دوشنبهها، ساعت ۱۸ تا ۲۰ از ۲۹ بهمنماه
🔴 دوره بهصورت حضوری، آنلاین و آفلاین 🏫 محل برگزاری: خ انقلاب، خ ۱۶ آذر، خ پورسینا، نبش خ جلالیه
📮 برای ثبتنام به آیدی زیر مراجعه کنید: 🔗 @Pouya_teh_82
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
12 Feb, 06:21
3,892
☄« تراشههای فلسفه ناخوانده »
✍فرشید رستگاری ( روایتدرمانگر )
قدرتمندترین کلان روایتِ جهان را مردی یونانی در کوتاهترین شکلِ نوشتاری خود بیان کرد؛ "خودت را بشناس". وزن این سه کلمه در کانونِ معرفتِ جهان بسیار سنگین و در بیانی دقیقتر میتوان گفت که معرفتِ بشر متناظرِ دقیقی برای آن است. در داستانهای فلسفه، انسانِ آویخته شده از این اَبَرروایت، بین درونِ ذهن و بیرونِ واقعیت در نوسان بود و همواره این آونگ، درست در نقطهی پایانِ یک نظام زبانیِ سیطره یافته و شاید به هدفِ رسیده، ادامهی حرکت را به نظامِ زبانی دیگری میداد و خود را برای استراحت و تدوین پرسشهای کُشندهاش از رقیب مهیا میکرد. چه شگفتانگیز است تاریخِ زبان و بازیهای آن! فلسفهی هگل در قرن نوزدهم و در اوجِ فلسفهی آلمان، جانِ ایدهآلیستها را به وجد آورده بود و دیگر این نظامِ زبانی چیزی را برای گفتن باقی نگذاشته بود، که آونگ به مسیری دیگر رفت و بازی زبانی جدیدی آغاز گردید. بیگمان انسانِ محاصره شده توسط ایدهآلیستها نیاز به استراحت داشت، اینکه واقعیتِ آدمی مستخرجِ از ذهن و ایدههاست و تجربیات ذهنی، بنیادیترین جنبهی واقعیتِ او هستند و یا اینکه ما هرگز نائل به درک واقعیت خارج نمیشویم الا به واسطهی ذهن، انسانِ گوشت و پوست و استخواندار را خستهتر از آنی کرده بود که میپنداشتند، آدمی از درونِ لایههای زبانیِ پیچیدهی فلسفی به بیرون خزیده بود و لاجرم مشکلاتی داشت که فلسفه قادر به حل آن نبود و مهمترین مسألهی او در آن زمان درکِ تفاوتهایش با دیگران بود. در این مقام به دور از انصاف است که معلمی فراموش شده در تاریخ را که اولین بار در سدهی شانزدهم، اصطلاح پسیکولوژی را در ساحت زبان خلق کرد را، بیاد نیاوریم، از جنس بسیار کسانی که بارِ اصلی فرهنگ و زحمت انتقال آن بر گُردهشان نهاده شده و بی هیچ ادعایی جهان را ترک کردهاند. او رودلف گروکلینوس (Rudolf Grocleinius) نام داشت، اما گفتمان غالب اجازهی نفسکشیدن را از او گرفت و حبابِ اصطلاحی که نیاز به نبردِ زبانی برای واقعی ساختن خود را داشت، ترکید! فیلسوفان هیچ تمیز معرفتی خاصی بین روانشناسی و فلسفه قائل نمیشدند، تا اینکه ستارهشناسان به مبحث اندازهگیری نور علاقمند و طبعاً کار به سنجش ادراک حسی کشیده شد. کنجکاوی پزشکی به نام ویلهم ووندت (1832-1920) را همین ستارهشناسان برانگیختند، زمانی که آنان در مشاهده و ثبت پدیدههای سماوی به اشتباه خاصی دچار میشدند، پرسشی در ذهن این پزشکِ فلسفه خوانده شروع به روئیدن کرد، آن پرسش این بود که آیا می توان ادراک حسی – بصری را اندازهگیری کرد؟ او در طی مطالعاتی که در نخستین آزمایشگاه روانشناسی جهان در 1879 با هدفِ شکل دادن به نوعی از روانشناسی که فقط متکی بر واقعیات باشد، به نتیجهای شگرف رسید: شعور وابسته به پایههای حسی مغز است. این آغازگر روانشناسی نوین انسانِ محاصر شده در ذهنِ متأثر از نظام زبانیِ ایدهآلیسم را به واقعیت کشاند. علم تازه تولد یافته نیازمندِ به رسمیت شناخته شدن بود، روانشناسی به همسایگی زیستشناسی و شیمی آمد و مهاجرت زمانی صورت گرفت که با مفهومی پیچیده و مانعی مستحکم به نام نفس، تسویه حساب کرده بود. جهان بسیار رنج کشید و از دل رنج عمیقِ جهان، پیامی واقعی شنیده شد که: فلسفهی اولی لازم اما کافی نیست. زان پس روانشناسی روی به قبلهی علم نمود و آدمی از کنه ذهن و ذهنیت به میدانِ آزمایشگاه آمد، شوق رو به ازدیادِ انسانها در آزمایشگاهِ شهر لایپزیک هنگامی که میخواستند آستانههای حسی خود را بیازمایند تماشایی بود. رفتارِ قابلِ مشاهده و آزمایشِ آن محوریت پیدا کرد، هویت انسان از ذهن به رفتار کشانده شده بود، رفتارگرایان رئالیست با رعایت اصول علمی به تدوین قواعد رفتار پرداختند. زمان زیادی طی نشد که آخرین میراثدار فلسفه به بنبست معنایی رسید و دیگر بار آونگی به نهایت رسیده میل به بازگشت نشان داد. مسیر بازگشت را جاذبهی گفتمانی تعیین کرد که زیگموند فروید مطرح کنندهی آن بود، فروید باور داشت که آنچه که فهم نشود باز میگردد و بینشهای به سطح آگاهی نرسیده میل به تجربهی خویش در واقعیت دارند. آدمی فهم نشده بود و دگر بار ادامهی نظام زبانی رئال، ایدهآلگرا شد و روانشناسی فهمید که بیعنایت به فلسفه هرگز قادر به تبیین آدمی نیست و اینک هراس نوروسایکولوژیِ رئالیست، از ورود مفهومِ انسان به جهانی است که در غیاب فیلسوفان، تراشههای کاشته شده در مغز، هدایت آونگ را عهدهدار شوند نه نظامهای زبانیِ انسانی.