Últimas publicaciones de 📶درسگفتارهای جامعه شناسی (@kavosh_garan) en Telegram

Publicaciones de Telegram de 📶درسگفتارهای جامعه شناسی

📶درسگفتارهای جامعه شناسی
"جامعه‌شناسی فهم جامعه با تمام واقعیت هايش است.
#علیرضاهمدست

جهت آگهی به این آیدی پیام بدهید
@alirezahamdast

👉https://www.instagram.com/alireza_hamdast
17,843 Suscriptores
4,027 Fotos
1,535 Videos
Última Actualización 05.03.2025 23:44

El contenido más reciente compartido por 📶درسگفتارهای جامعه شناسی en Telegram

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Mar, 18:50

1,029

💬هنری فورد زمانی گفته بود که «پیری هنگامی به سراغ شما می‌آید که از یادگیری دست بکشید»

⚡️مدرسۀ مدیریت تصمیم
مجله‌ای برای توسعۀ مهارت‌های مدیریتی

🗒 هدف ما در مدرسۀ  تصمیم انتشار مطالب مفید و به روزی است که افق و ایده‌های شما را در رابطه با کار و سازمان اثربخش توسعه می‌‎دهد.

✔️اگر شما هم به مباحث مدیریت سازمانی به خصوص سازمان‌های غیرانتفاعی و فرهنگی علاقه‌مندید، با کلیک بر روی لینک زیر در کانال تصمیم عضو شوید.

⬇️⬇️⬇️
https://t.me/+AzfyaJRpXR5jNjBk
https://t.me/+AzfyaJRpXR5jNjBk

🚨 همچنین می‌توانید با کلیک بر روی لینک زیر دستنامۀ جامع «هوش مصنوعی» مدرسۀ تصمیم را به صورت رایگان دانلود کنید.
https://tasmimschool.com/ai-handbook/
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Mar, 10:53

835

باهم فیلم ببینیم

🖥 سگ کسی

کارگردان ،نویسنده ،تهیه کننده فیلم : بهرام بیضایی


سگ‌کُشی از فیلم‌های ماندگار «سینمای معترض اجتماعی»به‌شمار می‌رود و بعضی ناقدانِ ایرانی وجوهی از این فیلم را با آثارِ کلاسیکِ تاریخِ سینما سنجیده‌اند. یک گزارشِ بنیادِ فیلمِ بریتانیا سگ‌کُشی را از بهترین تریلرهای تاریخِ سینما شناخته است.

@kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Mar, 05:43

1,050

نظریه نظام حقوقی و نظم اجتماعی فریدریش فون هایک یکی از جنبه‌های کلیدی تفکر او در زمینه اقتصاد و فلسفه سیاسی است. هایک بر این باور بود که برای حفظ آزادی فردی و توسعه اقتصادی، وجود یک نظام حقوقی کارآمد و پایدار ضروری است. در زیر به برخی از نکات اصلی این نظریه اشاره می‌شود:

1. نظام حقوقی به عنوان یک چارچوب

هایک معتقد است که نظام حقوقی باید به عنوان یک چارچوب کلی برای رفتارهای اجتماعی عمل کند. این نظام باید قواعدی را تعیین کند که حقوق و مسئولیت‌های افراد را مشخص کند و از آزادی‌های فردی محافظت نماید. او بر این باور است که قوانین باید عمومی، ثابت و قابل پیش‌بینی باشند تا افراد بتوانند برنامه‌ریزی کنند و به فعالیت‌های اقتصادی بپردازند.

2. نظم اجتماعی خودجوش

هایک به مفهوم نظم اجتماعی خودجوش (یا نظم طبیعی) تأکید می‌کند. او معتقد است که نظم اجتماعی از طریق تعاملات فردی و بدون نیاز به مداخله مرکزی شکل می‌گیرد. این نظم ناشی از رفتارهای فردی و تصمیمات آزادانه افراد است و نه از طریق طراحی آگاهانه یا مداخله دولت.

3. نقش حقوق مالکیت

حقوق مالکیت یکی از ارکان اصلی نظام حقوقی در نظر هایک است. او بر این باور است که تضمین حقوق مالکیت، پایه‌گذار نظم اجتماعی و اقتصادی است. بدون حقوق مالکیت، افراد انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری و نوآوری نخواهند داشت و این امر منجر به کاهش رشد اقتصادی خواهد شد.

4. قوانین و قواعد اجتماعی

هایک تمایز قائل می‌شود بین قوانین (که توسط دولت وضع می‌شوند) و قواعد اجتماعی (که به طور طبیعی در جوامع شکل می‌گیرند). او معتقد است که قواعد اجتماعی معمولاً از طریق تجربه تاریخی شکل می‌گیرند و در طول زمان تکامل می‌یابند. این قواعد باید مورد احترام قرار گیرند تا نظم اجتماعی حفظ شود.

5. انتقاد از مداخله‌گری دولت

هایک به شدت با مداخله دولت در نظام حقوقی مخالف است. او بر این باور است که هرگونه تغییر عمدی در قوانین به منظور تحقق اهداف خاص می‌تواند منجر به اختلال در نظم اجتماعی و کاهش آزادی‌های فردی شود. او تأکید می‌کند که قوانین باید به طور طبیعی و از طریق فرآیندهای خودجوش شکل بگیرند.

6. تأثیرات فرهنگی و تاریخی

هایک به تأثیرات فرهنگی و تاریخی بر شکل‌گیری نظام حقوقی و نظم اجتماعی توجه دارد. او معتقد است که نهادها و قواعد اجتماعی باید با توجه به شرایط خاص هر جامعه توسعه یابند و نمی‌توان آن‌ها را به سادگی از یک فرهنگ یا کشور به کشور دیگر منتقل کرد.


نظریه نظام حقوقی و نظم اجتماعی هایک بر اهمیت آزادی فردی، حقوق مالکیت و نقش خودجوش نظم اجتماعی تأکید دارد. او بر این باور است که تنها در یک نظام حقوقی پایدار و قابل پیش‌بینی، افراد می‌توانند به دنبال اهداف خود برآیند و جامعه‌ای پویا و خلاق شکل گیرد. نظریات او همچنان در مباحث مربوط به اقتصاد، سیاست و فلسفه اجتماعی مورد توجه قرار دارند.
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Mar, 05:35

864

فریدریش فون هایک، اقتصاددان و فیلسوف سیاسی اتریشی، یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم است. نظریات او به ویژه در زمینه‌های اقتصاد، آزادی فردی و نقش دولت در جامعه، شناخته شده‌اند. در زیر به برخی از مهم‌ترین نظریات و مفاهیم او اشاره می‌شود:

1. آزادی اقتصادی و سیاسی

هایک معتقد است که آزادی اقتصادی پیش‌نیاز آزادی سیاسی است. او بر این باور است که تنها در یک سیستم اقتصادی آزاد است که افراد می‌توانند به طور مؤثر به دنبال اهداف خود برآیند و این آزادی‌ها باید محافظت شوند.

2. نقد سوسیالیسم

هایک به شدت سوسیالیسم را نقد می‌کند و آن را به عنوان سیستمی می‌داند که به سرکوب آزادی‌های فردی منجر می‌شود. او معتقد است که تلاش برای برنامه‌ریزی اقتصادی از سوی دولت، در نهایت به دیکتاتوری و فقدان آزادی‌های فردی منجر خواهد شد.

3. نظریه اطلاعات

یکی از مهم‌ترین نظریات هایک، نظریه اطلاعات است. او بر این باور است که اطلاعات اقتصادی به طور طبیعی پراکنده است و هیچ مرکزی نمی‌تواند همه اطلاعات لازم برای برنامه‌ریزی مؤثر را جمع‌آوری کند. بنابراین، بازار آزاد بهترین مکان برای هماهنگ کردن این اطلاعات و تخصیص منابع است.

4. نظام حقوقی و نظم اجتماعی

هایک بر اهمیت نظام حقوقی و قواعد اجتماعی تأکید می‌کند. او معتقد است که برای حفظ آزادی فردی، باید یک نظام حقوقی پایدار و قابل پیش‌بینی وجود داشته باشد که حقوق مالکیت و قراردادها را تضمین کند.

5. نقد مداخله‌گری دولت

هایک بر این باور است که مداخله دولت در اقتصاد نه تنها بی‌اثر است، بلکه می‌تواند نتایج معکوس داشته باشد. او معتقد است که دولت‌ها معمولاً نمی‌توانند به خوبی نیازهای اقتصادی جامعه را درک کنند و تلاش برای کنترل اقتصاد منجر به ناکامی خواهد شد.

6. فرآیند تکامل اجتماعی

هایک به فرآیند تکاملی جوامع اشاره می‌کند و بر این باور است که نهادها و قواعد اجتماعی به تدریج و از طریق تجربه‌های تاریخی شکل می‌گیرند، نه از طریق طراحی آگاهانه.

7. نقد ایدئولوژی‌های کل‌نگر

او انتقاداتی به ایدئولوژی‌های کل‌نگر (مانند مارکسیسم) دارد و معتقد است که این ایدئولوژی‌ها تلاش دارند تا واقعیت‌های پیچیده اجتماعی را ساده‌سازی کنند و در نتیجه به نتایج ناخواسته‌ای منجر شوند.

نظریات هایک تأثیر زیادی بر تفکر اقتصادی و سیاسی قرن بیستم داشتند و همچنان در بحث‌های معاصر درباره آزادی، دولت و بازار آزاد مورد توجه قرار می‌گیرند.
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Mar, 05:34

767

فریدریش فون هایک، اقتصاددان و فیلسوف سیاسی اتریشی، یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم است. نظریات او به ویژه در زمینه‌های اقتصاد، آزادی فردی و نقش دولت در جامعه، شناخته شده‌اند. طراحی آگاهانه.
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

04 Mar, 15:54

1,622

در طول تاریخ، همواره روشنفکران و نویسندگان کمونیست در کشورهایی که به شدت سرمایه‌داری بودند، آزادانه قلم زده‌اند، در حالی که در کشورهای کمونیستی، همان روشنفکران اغلب یا به سانسور دچار شده‌اند یا به زندان افتاده‌اند. این پارادوکس جذاب و در عین حال تلخ، نشان‌دهنده تفاوت میان ایدئولوژی و واقعیت است.

در کشورهای سرمایه‌داری، اندیشه‌های مارکسیستی و انتقادهای تند علیه نظام اقتصادی آزاد، بدون ترس از سرکوب منتشر شده‌اند، در حالی که در کشورهای کمونیستی، کوچک‌ترین انتقاد از دولت، خیانتی نابخشودنی تلقی می‌شد. روشنفکران کمونیست در لندن، پاریس یا نیویورک می‌توانستند بدون ترس از سانسور، کاپیتالیسم را نقد کنند، اما در مسکو، پکن یا هاوانا، کوچک‌ترین انحراف از خط فکری حزب، برابر با سرکوب بود.

جالب‌تر آنکه بسیاری از عاشقان کمونیسم، نه در جوامع کمونیستی، بلکه در قلب کشورهای سرمایه‌داری زندگی می‌کنند. آن‌ها در دانشگاه‌های برتر غربی، با امنیت و آزادی، از برابری و عدالت اجتماعی سخن می‌گویند، در حالی که در کشورهای کمونیستی، بسیاری از مردم در صف‌های طولانی برای دریافت حداقل نیازهای زندگی می‌ایستند.
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

04 Mar, 10:37

998

عصر پساحقیقت: وقتی حقیقت در جنگ روایت‌ها گم می‌شود

نعیمه دوستدار

این زمانه را عصر پساحقیقت نامیده‌اند، دوره‌ای که دیگر نمی‌توان دروغ را به‌راحتی از راست تشخیص داد و تعیین معیاری برای تمایز دادن این دو از یکدیگر دشوار شده است. در این عصر، کاربران شبکه‌های اجتماعی ساعت‌ها درباره‌ی اخبار اظهار نظر می‌کنند و به «شهروندان بیش‌فعال فراملی» تبدیل شده‌اند.

یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی، می‌گوید‌ که ایجاد حوزه‌ی عمومی دموکراتیک با گسترش قهوه‌خانه‌ها در پایتخت‌های اروپایی مرتبط بود، جایی که مردان اروپایی جمع می‌شدند تا با هم قهوه بنوشند، روزنامه بخوانند و درباره‌ی اخبار روز گفت‌وگو کنند. به نظر هابرماس، سلامت دموکراتیک جوامع مدرن تنها به قانون اساسی آنها وابسته نیست بلکه به زیرساخت اطلاعات و بحث‌های عمومی بستگی دارد.

بنابراین، او حق رأی دادن را به تنهایی کافی نمی‌داند و عقیده دارد که باید فضایی دموکراتیک برای تبادل نظر و گفت‌وگو درباره‌ی اخبار و رویدادها وجود داشته باشد.



🔻تحول نظم‌های اطلاعاتی از قرن نوزدهم تا قرن بیستم

در قرن بیستم، نظم اطلاعاتی در دموکراسی‌های اروپایی، به‌ویژه در دو دوره‌ی مهم، تغییراتی اساسی را از سر گذراند: نخست، میان دو جنگ جهانی و سپس بعد از جنگ جهانی دوم، یعنی زمانی که منازعات بلوک‌های قدرت با جنگ‌های استعمارزدایی در مناطقی نظیر هندوچین، الجزایر، آنگولا و کوبا در هم تنیده شد. در این دوران، تبلیغات مدرن با استفاده از فناوری‌های جدیدی مانند سینما، رادیو و روزنامه‌نگاریِ تحقیقی گسترش یافت.

در دهه‌ی ۱۹۵۰، قدرت‌های امپریالیستی برای حفظ نفوذ در مستعمرات سابق، به میزان چشمگیری در تبلیغات سرمایه‌گذاری کردند. آنها می‌خواستند نشان دهند که نظم جدید پسااستعماری، همچنان وابسته به کشورهای استعمارگر باقی خواهد ماند و نباید انتظار داشت که مستعمرات سابق به‌طور کامل مستقل شوند.

اما در این دوره تصاویر هولناک جنگ، افکار عمومی دنیا را به‌شدت متأثر کرد و روشن شد که احساساتِ مردم از سیاست جدا نیست و به ابزاری کلیدی در جنگ اطلاعاتی تبدیل شده‌ است.

هرچند فیلسوفان مکتب فرانکفورت، همچون آدورنو و هورکهایمر، درباره‌ی سوءاستفاده‌ی طبقه‌ی حاکم از رسانه‌ها برای کنترل توده‌ها هشدار دادند، اما بدون رسانه‌های جدید، احساساتِ عمومی نمی‌توانست سیاست‌های امپریالیستی را به چالش بکشد. نمونه‌هایی مانند تصاویر شکنجه در زندان ابوغریب نشان داد که رسانه‌ها می‌توانند افکار عمومی را علیه سیاست‌های قدرت‌های بزرگ بسیج کنند.



🔻نظم اطلاعاتی جدید در عصر دیجیتال و پساحقیقت

ظهور فناوری‌های دیجیتال، نظم اطلاعاتیِ جهانی را دگرگون کرده و مفهوم فضای عمومی را با پرسش مواجه کرده است. اکنون افراد به‌جای گفت‌وگو و تبادل اطلاعات در فضایی عمومی، در حباب‌های ارتباطی کوچک و فرد‌محوری محصور شده‌اند که بر اساس الگوریتم‌های شخصی‌سازی‌شده پدید می‌آید. این تغییر با افول روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و جایگزینیِ معیارهای کیفی با معیارهایی کمّی مثل تعداد «کلیک»‌، «لایک‌» و «بازدید» همراه شده است.

رشد بی‌سابقه‌ی شبکه‌های اجتماعی به افزایش اخبار جعلی، اطلاعات نادرست و نظریه‌های توطئه انجامیده است. در چنین شرایطی، بسیاری از کاربران بدون درک درست از صحت اخبار، مطالب را بازنشر می‌کنند و در نتیجه تمایز میان حقیقت و دروغ به‌تدریج از بین می‌رود. برخلاف تبلیغات رایج در دوران جنگ سرد که معطوف به تحریف آگاهانه‌ی حقیقت بود، اکنون بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی بی‌آنکه خود بدانند اطلاعات جعلی و نادرستی را منتشر می‌کنند.

هری فرانکفورت، فیلسوف فقید آمریکایی، در توصیف این وضعیت اصطلاح «مهمل‌گویی/مزخرف‌گویی» را به کار می‌برد: وقتی که اطلاعات نه بر اساس صحت آنها بلکه به منظور ایجاد واکنش‌های احساسی و جلب توجه ارائه می‌شود. در عصر پساحقیقت، نه‌تنها تشخیص حقیقت دشوار شده بلکه خود حقیقت هم بی‌‌اعتبار شده و این بی‌اعتباری به نوعی هنجار تبدیل شده است. در نتیجه، با تناقض بزرگی مواجه‌ایم: از یک سو، میلیون‌ها نفر وقت خود را صرف تشخیص حقیقت از دروغ می‌کنند، و از سوی دیگر، بسیاری اصولاً چنین تمایزی را بی‌اهمیت می‌دانند.

در این نظم جدید، تحلیل و استدلال منطقی جای خود را به احساسات زودگذر، هویت‌محوریِ اغراق‌آمیز و جلوه‌های تصویری‌ای نظیر «میم‌ها» داده است. اکنون اطلاعات نه برای کمک به درک عمیق‌تر بلکه برای ایجاد رضایت ذهنی و تقویت و تأیید پیش‌داوری‌های کاربران تولید می‌شود. در چنین شرایطی، آگاهی تاریخی کم‌رنگ شده و روایت‌های زودگذر و آکنده از احساسات بر فضای اطلاعاتی مسلط شده‌اند.

🔻رهبران خودکامه چگونه در کارزارهای اطلاعاتی می‌جنگند؟
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

04 Mar, 10:37

1,105

حکومت‌ها یگانه نقش‌آفرینانِ کارزارهای ترویج اطلاعات گمراه‌کننده نیستند. گروه‌های متعدد دیگری، از جمله احزاب سیاسی، گروه‌های تروریستی، هکرها، شرکت‌های تجاری، فعالان و سازمان‌های جامعه مدنی نیز به این کار مشغول‌اند. با این حال، حکومت‌ها نقش فزاینده‌ای در گسترش اطلاعات غلط دارند.

در واقع، نوعی نیهیلیسم معرفتی (epistemological nihilism) بر جهان حاکم شده که وجود حقیقت عینی را انکار می‌کند و معتقد است که تمام باورها و دانش‌ها نسبی و نامطمئن یا برساخته‌ی قدرت و منافع‌اند.

رهبران خودکامه و رژیم‌های غیردموکراتیک دنیا با سوءاستفاده از نیهیلیسم معرفتی، از نظارت و پاسخ‌گویی، مثلاً در زمینه‌ی حقوق بشر، شانه خالی می‌کنند. این حکومت‌ها با گسترش اطلاعات غلط و گمراه‌کننده، نوعی هرج‌ومرج در خارج از مرزهای خود ایجاد می‌کنند و از بی‌توجهی شبکه‌های اجتماعی به درستی و نادرستی اطلاعات و از میل آن‌ها به برانگیختن احساسات و دوقطبی‌سازی فضا بهره می‌برند.

معمولاً مداخله‌ی روسیه در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده را نقطه‌ی آغاز کارزارهای مدرن ترویج اطلاعات گمراه‌کننده می‌دانند. دیگر کارزارهای روسیه به قصد دامن زدن به اختلافات اجتماعی و تشدید تنش‌های سیاسی، به‌ویژه از طریق حمایت از کارزار برگزیت در بریتانیا یا جنبش استقلال‌طلبی کاتالونیا، اروپا را هدف قرار داده‌اند.

یِوگِنی پریگوژین، تاجر روس و فرمانده‌ی شبه‌نظامیان واگنر که زمانی از نزدیکان پوتین بود و بعد مغضوب و کشته شد، در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ در کارزارهای ترویج اطلاعات غلط علیه لیبی مشارکتی فعال داشت.

این کارزارها می‌کوشند تا با تکیه بر خشم و کینه و هراس مردم، قواعد و قرارداد‌های اجتماعیِ بنیادین نظام‌های لیبرال-دموکراتیک را تضعیف ‌کنند و به بدبینی، سوءظن بیمارگونه و بی‌اعتمادی در جامعه دامن بزنند.

بخش عمده‌ای از تلاش‌ حکومت‌ها برای انتشار اطلاعات گمراه‌کننده همچنان معطوف به مخاطبان داخلی است و هدف از آن نقض حقوق بشر، بی‌اعتبار کردن مخالفان سیاسی و سرکوب کردن اعتراضات است. این حکومت‌ها اغلب از مأموران سابق سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی که تغییر شغل داده‌اند یا از شرکت‌های روابط عمومی استفاده می‌کنند تا پیام‌ها و گفت‌وگو‌های کاربران ‌را آلوده کنند. آنها به دیدگاه‌های متفاوت حمله می‌کنند، مخالفانِ خود را بی‌اعتبار می‌‌سازند و از طریق آستروترفینگ (ایجاد موج‌های ظاهراً خودجوش پیرامون مضامین مبتنی بر احساسات منفی) پیام‌های کلیشه‌ای را تکرار می‌کنند.

روسیه تنها کشوری نیست که از اطلاعات غلط و گمراه‌کننده به‌عنوان ابزاری در سیاست بین‌المللی استفاده می‌کند. ایران، عربستان سعودی، فیلیپین، کر‌ه‌ی شمالی و چین نیز در این حوزه فعال‌اند. برای مثال، عربستان سعودی از سال ۲۰۱۷ تا کنون هزاران حساب جعلی در توئیتر ایجاد کرده تا اخبار گمراه‌کننده‌ای را علیه قطر منتشر کند. بسیاری از این حساب‌ها هویت قطری‌های معروف را جعل کرده‌اند. در سال‌های اخیر نفرت‌پراکنی و انتشار اطلاعات جعلی در حساب‌های کاربریِ شخصیت‌های معروف اروپایی و آمریکایی هم رو به افزایش بوده است.



🔻هوش مصنوعی و خطر افزایش اطلاعات غلط


با پیشرفت و پیچیده‌تر شدن هوش مصنوعی، احتمالاً تأثیراتِ مخرب کارزارهای ترویج اطلاعات گمراه‌کننده نیز افزایش خواهد یافت. ابزارهایی مانند «جعل عمیق»‌ و مدل‌های زبانی پیشرفته، تولید اطلاعات جعلی را تسهیل می‌کنند و امکان انتشار گسترده‌ی اطلاعات نادرست را فراهم می‌آورند.

تا چند سال قبل، چین بیشتر از تبلیغات سنتی و قدرت نرم برای تأثیرگذاری استفاده می‌کرد اما از زمان اعتراضات هنگ‌کنگ و همه‌گیری کووید-۱۹، این کشور هم به‌طور فزاینده‌ای به گسترش اطلاعات غلط در سطح جهانی روی آورده است.



🔻ایران در میانه‌ی میدان

شبکه‌های اجتماعی به میدان جنگ اطلاعاتیِ گسترده‌ای میان مخالفان و حامیان جمهوری اسلامی تبدیل شده‌اند. هر رویدادی، از اعتراضات داخلی تا سیاست‌های خارجی، به بستری برای انتشار روایت‌های متناقض، جنگ هشتگ‌ها و دستکاری اطلاعات تبدیل شده است. مخالفان جمهوری اسلامی، به‌رغم دشمن مشترک، بر سر مسائل مهمی مثل رهبری اپوزیسیون، نقش قدرت‌های خارجی، علل و چگونگی وقوع انقلاب ۵۷، استراتژی‌های مبارزه و آینده‌ی سیاسی ایران اختلافات عمیقی دارند. اختلافات شدید در شبکه‌های اجتماعی از ایجاد یک جبهه‌ی متحد جلوگیری کرده و تقابل‌های درونی و جنگ روایت‌ها میان مخالفان را به نوعی بحران تبدیل کرده است.

از یک طرف، گروه‌های مخالف حکومت برای ترویج هشتگ‌های ضدحکومتی تلاش می‌کنند و از طرف دیگر، حامیان جمهوری اسلامی با استفاده از ربات‌ها و حساب‌های جعلی، هشتگ‌هایی در حمایت از جمهوری اسلامی را رواج می‌دهند.
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

04 Mar, 10:37

1,331

در اعتراضات سال ۱۴۰۱، مخالفان جمهوری اسلامی در توئیتر و اینستاگرام از هشتگ‌های محبوبی نظیر #مهسا_امینی و #زن_زندگی_آزادی برای انتشار اخبار و فشار بر دولت‌های خارجی استفاده می‌کردند، درحالی‌که رسانه‌ها و حامیانِ حکومت این اعتراضات را اغتشاش و توطئه‌ی اسرائیل و آمریکا می‌خواندند.

دستکاری اطلاعات درباره‌ی سیاست‌های خارجی ایران نیز بخشی از این جنگ اطلاعاتی است. برای مثال، مخالفان حکومت برجام را ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به جمهوری اسلامی و تأخیر در فروپاشی آن می‌دانستند اما رسانه‌های دولتی آن را نمونه‌ای از پیروزی دیپلماسی ایران و نشانه‌ی ضعف آمریکا معرفی می‌کردند.

هری فرانکفورت، فیلسوف فقید آمریکایی، در توصیف این وضعیت اصطلاح «مهمل‌گویی/مزخرف‌گویی» را به کار می‌برد: وقتی که اطلاعات نه بر اساس صحت آنها بلکه به منظور ایجاد واکنش‌های احساسی و جلب توجه ارائه می‌شود.

پس از سوءقصد به جان سلمان رشدی در سال ۲۰۲۲، کاربران ایرانی در توئیتر به دو گروه تقسیم شدند: مخالفان حکومت این حمله را نشانه‌ای از خشونت‌طلبیِ جمهوری اسلامی و سرکوب آزادی بیان دانستند، اما بسیاری از کاربرانِ حامیِ حکومت از مهاجم حمایت کردند و او را قهرمان خواندند.

در جریان جنگ غزه پس از حمله‌ی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، یکی از گسترده‌ترین نبردهای اطلاعاتی میان کاربران ایرانی درگرفت. بسیاری این جنگ را معلول مداخله‌ی مستقیم ایران دانستند و گروهی دیگر حملات حماس را «پاسخی مشروع به جنایت‌های اسرائیل» معرفی کردند.

اعدام‌های سیاسی و واکنش‌ به آنها در شبکه‌های اجتماعی نمونه‌ی دیگری از این نبرد اطلاعاتی است. در مواردی مانند اعدام نوید افکاری، روح‌الله زم و محسن شکاری، مخالفان حکومت این اعدام‌ها را نقض فاحش آزادی بیان و حقوق بشر خواندند و کوشیدند تا از طریق فشار رسانه‌ای از اعدام زندانیان سیاسی جلوگیری کنند، اما رسانه‌های حکومتی این افراد را عوامل دشمن و تروریست خواندند و تلاش کردند که اعدام آنها را اقدامی قانونی جلوه دهند.

جنگ اطلاعاتی تنها به تقابل میان موافقان و مخالفان حکومت محدود نمی‌شود و اختلافات میان خود مخالفان نیز به مشکلی جدی تبدیل شده است. برای مثال می‌توان به مناقشه‌های شدید درباره‌ی نقش رسانه‌ها و چهره‌های مختلف اپوزیسیون، مطالبات گروه‌های قومی و منازعه‌ی اسرائیل و فلسطین اشاره کرد که رد پای نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و حساب‌های جعلی ارتش سایبری در آن مشهود است.



🔻مسئولیت‌پذیری شبکه‌های اجتماعی در نظم جدید اطلاعاتی

شبکه‌های اجتماعی با جمع‌آوری گسترده‌ی داده‌های شخصی نوعی «سرمایه‌داری نظارتی» پدید آورده‌اند که هم به کنترل شهروندان توسط دولت‌های غیردموکراتیک کمک می‌کند و هم مانعی در برابر سیاست‌های مترقی در جوامع دموکراتیک است.

سرمایه‌داران دیجیتال با نفوذ در سیاست‌گذاری و صرف مبالغ هنگفت برای اِعمال نفوذ، این تصور را رواج داده‌اند که دسترسی آن‌ها به داده‌های کاربران امری اجتناب‌ناپذیر است. این داده‌ها گاهی در اختیار حکومت‌هایی قرار می‌گیرد که از آنها برای تبلیغات هدفمند یا سرکوب مخالفان سیاسی استفاده می‌کنند.

با این حال، برخی رویدادها نشان می‌دهد که دموکراسی‌ها در صورت وجود اراده‌ی سیاسی می‌توانند قدرت فناوری‌های اطلاعاتی را مهار یا تعدیل کنند. پس از رسوایی کیمبریج آنالیتیکا و افشای نقش فیس‌بوک در جمع‌آوری اطلاعاتِ کاربران و استفاده از این داده‌ها برای تأثیرگذاری بر انتخابات، مارک زاکربرگ مجبور شد که در برابر کنگره‌ی ایالات متحده حاضر شود و به پرسش‌ها پاسخ دهد.

این نشان داد که دولت‌ها، در صورت تمایل، می‌توانند شرکت‌های فناوری را پاسخگو کنند. اگر مالکان شبکه‌های اجتماعی در قبال الگوهای تجاری خود پاسخگو شوند، می‌توان از سوءاستفاده از داده‌ها و فروش آنها به سازمان‌های اطلاعاتی و شرکت‌های تجاری، و همکاری این رسانه‌ها با رژیم‌های خودکامه برای شکل دادن به افکار عمومی و دستکاری در انتخابات جلوگیری کرد.

دموکراسی‌های لیبرال خود را به آزادی بیان و روزنامه‌نگاری حرفه‌ای متعهد می‌دانند و برای مقابله با ترویج اطلاعات گمراه‌کننده ظرفیت زیادی دارند، اما ظهور رهبران پوپولیست، به‌ویژه در آمریکا و اروپا، و قدرت گرفتن مالکان میلیاردر شرکت‌های فناوری، این ظرفیت را به میزان چشمگیری کاهش داده است. برای مثال، می‌توان به کاهش نظارت بر محتوای ایکس (توئیتر) و فیسبوک اشاره کرد. اکنون مقابله با این چالش‌ها به‌شدت دشوارتر شده و چنین کاری محتاج نوآوری و راهکارهای ابتکاری است.

@NashrAasoo
@kavosh_garan
📶درسگفتارهای جامعه شناسی

04 Mar, 10:07

971

عصر پساحقیقت: وقتی حقیقت در جنگ روایت‌ها گم می‌شود

نعیمه دوستدار