آخرین محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط 📶درسگفتارهای جامعه شناسی در تلگرام
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
26 Feb, 14:08
1,302
☄دو پرسش اساسی هانا آرنت: ما چه کسی هستیم؟ ما چه چیزی هستیم؟
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
26 Feb, 13:51
1,618
☄اسیبشناسی خلقیات و روحیات ایرانیان: (عوامزدگی یا عوامپژوهی)
✍محمدامین سلیمانی
پیش از هرگونه طرحبحث در ارتباط با خصائص و خلقیات ایرانیان و ترسیم فیگور انسانایرانی, یاداوری این نکته لازم است که "انسان ایرانی" فراورده یک گذار تاریخی در پهنهای از حوادث است. لذا امری تحت عنوان ماهیت ثابت و لایتغیر برای ان نمیتوان تعریف کرد که بتوان انرا ابدی دانست. تفاوت بین خودانتقادیفرهنگی و ساختکلیشههای عوامپسند در قالب جوک و هزل از این نکته اغاز میشود که طی پروسه خودانتقادی و انکشاف فرهنگی, انسانایرانی در مییابد که فیگور او در اینده مشروط به طرح پرسشهایی معاصر و انتقادی پیرامون وضعکنونی اوست. بدین جهت طرح این پرسشها در بستر حال میتواند جزئی از تاریخ "انسان ایرانی" شود که اینده او را دستخوش تغییر خواهد کرد. حال انکه جوک و هزل نوعی واکنشدفاعی و جبرانی ناخوداگاهجمعی جهت برائت از اتهام انفعال و وادادگیتاریخی است. لذا در قدم اول اسیبشناسی خلق و خوی انسانایرانی نه یک راهحل و هدف که به منزله طرح یکمسئله است. بدین منظور میتوان گفت مرز فوقالعاده باریکی فیمابین "عوام زدگی" و "عوام پژوهی" وجود دارد. گرچه هر دو نقطهعزیمت خود را بر مبنای ملموسترین و بیرونیترین تجربیاتزیسته در بین احاد جامعه قرار میدهند, اما شانیتیکسانی ندارند. هنر "عوامپژوهی" عبور از توصیف عوامانه و تبدیل کردن ان به یک مسئله تاریخی است که حل ان مستلزم تبیین علل نظاممند و جامعهشناختی است; نظاماتی که خلقیات و روحیات مردمان در واقع روساختهایی از چنین زیرساختهایی اند. حال انکه عوامزدگی از طرح "مسئله تاریخی" جهت صورتبندی خلقیات مورد انتقاد سرباز زده و به سبب گریز از اظهار ضعف و ناتوانی دست به طنزالود کردن موضوع میزند. "عوام زدگی" مسئله را به خود مسئله ارجاع میدهد و ساختارها و پدیدارهای اجتماعی را همسان میپندارند. این رویکرد با لودگی و هجو تمامعیار میگوید: "چونکه انسان ایرانی چنین است, لذا چنین میماند..." به تعبیری شالوده عوامپژوهی مبتنی بر مسئله و جدا پنداشتن ساختها و پدیدارهای جمعی است; حال انکه شالوده عوامزدگی مبتنی بر طنزی است که هیچ تفاوتی بین ساختها و پدیدارهای اجتماعی قائل نمیشود.