{ داستان های کوتاه } @jomalatkotah_v_pandamoz Channel on Telegram

{ داستان های کوتاه }

@jomalatkotah_v_pandamoz


{ داستان های کوتاه } (Persian)

با کانال تلگرام { داستان های کوتاه } ، شما به دنیایی از داستان های جذاب و متنوع وارد می شوید. این کانال توسط کاربر jomalatkotah_v_pandamoz برای دوستداران داستان های کوتاه راه اندازی شده است. اگر به دنبال تجربه کردن لحظاتی پر از هیجان، هنر و تعجب هستید، این کانال برای شماست. با عضویت در این کانال شما قادر خواهید بود داستان هایی از نویسندگان معتبر و موفق را بخوانید و لذت ببرید. از داستان های عاشقانه تا داستان های تخیلی، همه چیز در این کانال یافت می شود. بنابراین، اگر دنبال یک تجربه شگفت انگیز و سرگرم کننده هستید، همین حالا به کانال { داستان های کوتاه } بپیوندید و دنیای داستان های فوق العاده را کشف کنید.

{ داستان های کوتاه }

15 Nov, 09:08


📚 #فلسفه

🖌علم بدون فلسفه مجموعه اموری است که دورنما و ارزش ندارد و نمی‌تواند ما را از قتل و کشتار حفظ کند و از نومیدی نجات بخشد. علم دانستن است و فلسفه حکمت و خردمندی است.

📕 #تاریخ_فلسغه
🖋 #ویل_دورانت

@jomalatkotah_v_pandamoz
🌱💧🌹💧🌱

{ داستان های کوتاه }

08 Nov, 22:12


{ داستان های کوتاه } pinned Deleted message

{ داستان های کوتاه }

08 Nov, 22:09


{ داستان های کوتاه } pinned Deleted message

{ داستان های کوتاه }

04 Nov, 15:54


🖌فقط کافیه که خودت باشی
محبت رو با آدم ها معامله نکنی
دو‌دوتا چهار تا نکنی که اون این کار رو کرد پس من هم این کار رو میکنم
به اندازه دل خودت جبران کنی
لطف دیگران رو وظیفشون ندونی و زرنگی نکنی
خیلی ساده است
با خودت که روراست باشی متوجه خواهی شد
نقاب نداشته باشی وجودت زلال زلال میشه
وسعت وجودمون رو میتونیم ببینیم
بعضی ها هرچقدر پولدار تر میشن ، فقیر تر میشن ، چشم و دلشون گشنست و حرص میزنند

🖋بعضی ها هم زندگیشون ساده است ولی خیلی ثروت مند هستند چون دارائیشون فقط پول و ماشین و خونه و کارخونه نیست
وجودشون و دلشون خیلی گران بهاست
یادمون باشه
حتی اگه پولدار ترین فرد روی زمین باشیم ولی وقتی تنها باشیم یعنی واقعا فقیریم
فقیررررر
ثروت مند که باشیم آدم های کمی ممکنه کنارمون باشن ولی فقط بخاطر وجودمون کنارمون هستند
اگه تب کنی کنارت میشینن تا حالت خوب بشه و مشکلت رو مسئله خودشون میدونند
چون سر سفره دلمون میشینن محرم رازهامونن و به یک استکان چای که هیچ، به قیمت کل دنیا هم که بشه ، کنارت میمونند
و ملاکشون ، ملاکمون ، دارایی و تحصیلات و غیره و غیره نیست
و چی از این قشنگ تر ؟

🖍پی نوشت: امیدوارم از این دسته انسان ها در زندگیتون زیاد باشه...


@jomalatkotah_v_pandamoz
🥀💫💧💫🥀

{ داستان های کوتاه }

04 Nov, 14:46


قانون جذب – مایکل لوسیر

مایکل لوسیر در کتاب قانون جذب با استفاده از تمرین‌ها و راهنمایی‌های کاربردی به شما کمک خواهد کرد تا سرعت یادگیری خود را افزایش داده و قانون جذب را در زندگی خود تمرین کنید.
تا به حال شنیده‌اید که پول، پول می‌آورد؟ یا هر چی سنگه مال پای لنگه؟ فکر می‌کنید کسی این ضرب‌المثل‌ها را از خودش درآورده یا پشت هر کدام از این‌ها رازی نهفته است؟ یا اصلا شده آرزو کنید کاش یک چوب جادویی داشتید تا هر چه می‌خواستید در یک چشم بر هم زدن برایتان مهیا می‌شد؟ مشخص است که همه‌ی ما در زندگی خود خواسته‌ها و آرزوهای کوچک و بزرگی داریم که حاضریم برای برآورده شدنشان دست به هر کاری بزنیم. گاهی هم پیش می‌آید که اصلا از چیزی یا کسی خوشمان نمی‌آید و می‌خواهیم هر طور شده از شرش خلاص شویم اما نمی‌دانیم چطور.

- توسعه فردی

📚 کانال داستان های کوتاه📚

@jomalatkotah_v_pandamoz
🍂🐚🌹🐚🍂

{ داستان های کوتاه }

30 Oct, 20:54


باران که شدی مپرس این خانه کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدی پیاله‌ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران تو که از پیش خدا می‌آیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
بر درگه او چون که بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

مولانا
@jomalatkotah_v_pandamoz

{ داستان های کوتاه }

29 Oct, 08:17


هنر رندانه به تخم گرفتن – مارک منسن

اگر شما از آن دست افرادی هستید که هر اتفاقی که برایتان می افتد به گردن قضا و قدر و فضا و زمان و محیط و کائنات می اندازید حتما هنر رندانه به تخم گرفتن را بخوانید. هر اتفاقی که برای هر کس حادث میشود نتیجه تفکرات و تصمیمات خود همان شخص است و هر شخصی باید عواقب اعمال خود، چه نیک و چه بد را بپذیرد.اینکه چه چیزهایی برای شما و زندگیتان ارزش باشد؛ به گردن خودتان است. پس زندگی را برای خودتان سخت نکنید. چند چیز که در نظر شما بهترین است را انتخاب کنید و بینهایت برای خواسته هایتان تلاش کنید همین


کانال داستان‌های کوتاه
@jomalatkotah_v_pandamoz
💫💧🌹💧💫

{ داستان های کوتاه }

29 Oct, 08:13


📚 #داستان_کوتاه 📚

🖌در شبی سرد و بارانی ....!
باران به شدت می بارید و مردم باچترهایی روی خود از هرسوی خیابان در حال رفتن به خانه های خود بودند ...
وبعضی که چتر نداشتند از کناره های پیاده رو زیر دیوارها می رفتند تا خیس نشوند...
در این هوای سرد و بارانی مردی مانند بت آنجا ایستاده بود بدون چتر و سرپناه...
با لباسهایی کثیف و حتی تکان هم نمی خورد ....تا جایی که بعضی از مردم او را مجسمه  تصور می کردند ، و بعضی هم اورا دیوانه می پنداشتند...
🖊شخصی به او نزدیک شد و با تمسخر  از او پرسید: لباس قشنگتر ازین نداری ؟

سپس دستش را در جیبش فرو برد و کیف پولش را در آورد و با تکبر به او گفت  : پولی چیزی نمی خواهی ؟
مرد به آرامی گفت: فقط می خواهم از جلوی چشمانم دور شوی...
مرد سوال کننده رفت ، و او همچنان آنجا بود سپس زیر باران نشست ، و باز بی حرکت آنجا ماند ، بعد از مدتی به طرف هتلی که در همان خیابان بود رفت .
مهماندار هتل روبرویش آمد و به او گفت : تو نمی توانی اینجا بنشینی ، گداها حق ندارند به اینجا بیایند .

🖊مرد به او نگاه خشمگینانه ای انداخت و از جیبش کلید اتاقی که از همان هتل رزرو کرده بود را درآورد که شماره 1b روی آن نوشته شده بود ، رقم 1 بزرگترین و بهترین شماره دریک هتل محسوب میشود و متعلق به اتاقی است که رو به دریا باز می شود ، سپس به  مهماندار هتل گفت : بعد از نیم ساعت آماده می شوم ماشین را آماده کنید به طرف «ال رولز رایس»...
مردمهماندار مانند اینکه صاعقه ای برسرش فرود آمده باشد وحشت کرد و گفت : روبروی من چه کسی قرار دارد ؟.....
مرد به اتاق رفت و لباسهای فاخری را پوشید و شیک و کراوات زده وباکفشهایی که از تمیزی برق می زد بیرون آمد !
مهماندار هتل که از حیرت دهنش باز مانده بود جلو آمد و گفت ماشین آماده است...

🖊مرد وقتی سوار ماشین می شد از او پرسید: ماهیانه چقدر دریافت می کنی ؟
مهماندار گفت : سه هزار دولار قربان !
مرد گفت : برایت کافیست ؟
مهماندار گفت : نه زیاد ..
مرد گفت : آیا بیشتر ازین می خواهی ؟!
مهماندار گفت : کسی هست که نخواهد قربان؟
مرد پرسید : مگر کسی که پول بخواهد ممنوع نیست که اینجا بیاید ؟
مهماندار سرش را پایین انداخت و گفت : بله قربان.

مرد گفت: وای بر شما که مردم را بر حسب دارائیهایشان درجه بندی می کنید ..پاکی و بی آلایشی مخصوص خداوندیست که در دولباس دو چهره از تو به من نشان داد ..در سرما خواستم احساس فقرا را درک کنم ، برای همین با لباس زیر باران رفتم مانند بی خانمان ها ، تا احساس فقرا را در برخورد مردم با آنان درک کنم...

🖍اما شما خاک بر سرتان...
که اگر کسی مال نداشته باشد نزد شما احترامی ندارد...
انگار  فقیر لکه ننگیست بر دنیایتان ،  اگر به او کمک نمی کنید  ، لااقل تحقیرش نکنید و با خوشرویی کلمه ای زیبا به او بگویید که آن نیز صدقه است...
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
#بهترین_داستان_های_کوتاه_جهان

@jomalatkotah_v_pandamoz
🌱🐚💖🐚🍃

{ داستان های کوتاه }

28 Oct, 07:39


🖌چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم ؟
این درست نیست.
" آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد."
آدم نمی‌تواند آنها را عوض کند، فقط توازن‌شان را بر هم می‌زند. چون یک انسان از قطعه‌های واحدی درست نشده است که بتوان تکه‌ای را برداشت و بجایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است، و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده می‌شود.

📕 نامه به فلیسه
🖋 #فرانتس_کافکا

@jomalatkotah_v_pandamoz
🥀🌼💞🌼🥀

{ داستان های کوتاه }

14 Oct, 15:30


📗 #معضل_کمدین

🖌ست گادین در کتاب پرطرفدار خود به نام
«این است بازاریابی» می‌نویسد:

یکی از کمدین‌های بی‌نظیر آمریکا، برای اجرایی هیجان انگیز در نیویورک، سانس‌های مختلفی را تدارک دیده بود.
در اولین سانس‌، کمدین داستان ما با شور و حرارت شروع به اجرا می‌کند ولی بعد از مدتی
متوجه می‌شود که هیچ کس به کارها، جوک‌ها و خاطره‌های او نمی‌خندد!

بعد از نمایش، کمدین خودش را به شدت سرزنش می‌کند که دیگر پیر شده‌ام و مردم به اجراهایم نمی‌خندند.

بعد از طرح موضوع با مدیر برنامه‌هایش، متوجه یک اشتباه بزرگ می‌شوند:
کسانی که بلیت سانس اول را خریده‌ بودند،همگی از یک گروه گردشگری از ایتالیا بودند و اصلا انگلیسی بلد نبودند.

🖊گادین بعد از تعریف این داستان، معضل کمدین را این گونه تعریف می‌کند:

وقتی شما نمی‌توانید مشتری هدف‌تان را درست انتخاب کنید یا به هر مشتری‌ای که به شما مراجعه می‌کند، بله می‌گویید و شروع به معرفی محصول‌تان به او می‌کنید، قطعا بعد از مدتی متوجه می‌شوید که مشتری متوجه حرف‌تان نمی‌شود و هیچ واکنش مثبتی به محصول‌ جذاب‌تان نشان نمی‌دهد.

در این حالت، نه ایرادی به محصول‌تان وارد است نه ایرادی به فن بیان و روش ارائه شما.
🖊تنها ایرادتان این است که نمی‌توانید به مشتری بگویید:

«این محصول مناسب شما نیست»

🖍درست مثل مدیر برنامه‌های کمدین داستان ما که نتوانسته بود به گروه گردشگران ایتالیایی بگوید که تئاتری به زبان انگلیسی برای شما مناسب نیست.

📚 #داستان_های_کوتاه 📚

@jomalatkotah_v_pandamoz
💫🌹💫

{ داستان های کوتاه }

14 Oct, 14:15


🖌آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود چیزی نمی‌آموزند، وجدان هستی را مجبور می‌کنند تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد تکرار کند، تا فرد آن چیزی را که آن اتفاقات ناگوار می‌خواهند آموزش دهند، یاد بگیرند.
آنچه که انکار می‌کنی، تو را شکست می‌دهد؛
آنچه که قبول می‌کنی، تو را تغییر می‌دهد.

🖋 #کارل_گوستاو_یونگ

@jomalatkotah_v_pandamoz
🍂🌼🌿🌼🍂

{ داستان های کوتاه }

14 Oct, 14:02


📚 #معرفی_کتاب

شازده کوچولو – آنتوان دوسنت اگزوپری

داستان از جایی شروع می‌شود که خلبانی بی‌نام پس از سقوط اضطراری در کویر، با پسرکی به نام شازده که از سیارکی به نام ب 612 آمده است، آشنا می‌شود. شازده برای اکتشافات سیارات دیگر و یافتن حقیقت، راهی سفری طولانی می‌شود و در خلال داستان، ماجرای سفرش را برای خلبان بازگو می‌کند. از آدم‌ بزرگ‌های عجیبی که با آن‌ها روبه‌رو شده گرفته تا ماجرای گل سرخی که معشوقه‌ی اوست. در نهایت شازده کوچولو تصمیم می‌گیرد به سیارک خود نزد گل سرخ بازگردد، زیرا زمین جای آدم‌های عجیب است. جای آدم بزرگ‌ها.


📚 داستان های کوتاه 📚
@jomalatkotah_v_pandamoz
🍃🐚🌹🐚🍃

{ داستان های کوتاه }

19 Jul, 13:47


🖌گاهی بدست نیاوردن، نرسیدن خود 
معجزه ای بزرگ است که شاید خیلی 
دیر به چشم بیاید.

گرچه صدای آه بعضی حسرت ها بلند و خسته کننده  آدم را به انتهای ناامیدی می رساند 
اما بعدها خواهیم فهمید جای پای 
بعضی آدم ها اگر ماندنی میشد و 
بعضی از اتفاقات اگر بیش از پیش 
خاطره ساز میشدند دیگر امیدی 
نمی ماند که به انتهای ناامیدی برسد 
اشک ها کش دار و روح پریشان تمام 
عمر را عزادار بود...

🖊باید بپذیریم بعضی بدست نیاوردن ها 
شانس فوق العاده ایست که می توانست 
آغازگر یک ویرانی بزرگ تر باشد، زخم های 
عمیق تر باشد..!

🖍گاهی بدست نیاوردن، 
نرسیدن معجزه ای بزرگ است که چشم ها 
توان دیدنش را ندارند،‌ باید زمان ها بگذرد 
تا بفهمیم معمای این گره بازنشده را...

@jomalatkotah_v_pandamoz
🌿❄️💞❄️🌿

{ داستان های کوتاه }

19 Jul, 10:44


🖌هرگز حاضر نیستم به خاطر عقایدم بمیرم،
چرا که ممکن است عقایدم اشتباه باشند...

🖋 #برتراند_راسل


🖍《این جمله رو اولین بار که شنیدم زندگیمو عوض کرد،
از اون موقع کمتر نظر میدم و بحث میکنم》

@jomalatkotah_v_pandamoz
🌱💫🌹💫🌱

{ داستان های کوتاه }

19 Jul, 09:57


📚 #معرفی_کتاب

انسان خداگونه – یووال نوح هراری

🖌انسان خداگونه کتابی است آگاهی‌بخش و تکان‌دهنده، کتابی که می‌تواند جرقه‌ای در ذهن همه باشد.

🖍خواندن این کتاب به شدت پیشنهاد می‌شه‌.

📚بهترین داستان های کوتاه جهان📚
@jomalatkotah_v_pandamoz

{ داستان های کوتاه }

19 Jul, 09:43


#معامله_با_خدا ❗️

🖌مردی داخل بقالی محله شد و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر است؟ بقال گفت: شش هزار تومان و سیب هشت هزار تومان.
در این لحظه زنی وارد مغازه شد که بقال او را می‌شناخت، و او نیز در همان منطقه سکونت داشت.
زن نیز قیمت موز و سیب‌ها را پرسید و مرد جواب داد: موز کیلویی دو هزار تومان و سیب سه هزار تومان. زن گفت: الحمدلله؛ و میوه‌ها را خواست.
مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد و خشمگینانه نگاهی به بقال انداخت و خواست با او درگیر شود که جریان چیست که مرد بقال چشمکی به او زد تا دست نگه دارد و صبر کند تا زن از آنجا برود.
بقال میوه‌ها را به زن داد و زن با خوشحالی گفت الحمدلله بچه‌هایم میوه خواهند خورد و از آنجا رفت.

هردو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را شکر می‌کرد.
مرد بقال رو به مرد مشتری کرد و گفت:
به خدا قسم من تو را گول نمی‌زنم بلکه این زن چهار تا یتیم دارد، و از هیچ کس کمکی دریافت نمی‌کند، و هرگاه می‌گویم میوه یا هرچه می‌خواهد مجانی ببرد ناراحت می‌شود، اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و اجری ببرم برای همین قیمت میوه‌ها را ارزان می‌گویم.

من با خداوند معامله می‌کنم و باید رضایت او را جلب کنم. این زن هر هفته یک بار به اینجا می‌آید به الله قسم و باز به الله قسم هربار که این زن از من خرید می‌کند من آن روز چندین برابر روزهای دیگر سود می‌برم.

در حالی که نمی‌دانم چگونه چنین می‌شود و این پول‌ها چگونه به من می‌رسد. وقتی بقال چنین گفت، اشک از چشمان مرد مشتری سرازیر شد و پیشانی بقال را به خاطر کار زیبایش بوسید.

🖊هرگونه که قرض دهی همانگونه پس می‌گیری؛ نه اینکه فقط برای پس گرفتن آن بلکه به خاطر رضای الله چرا که روزی خواهد آمد که همه فقیر و درمانده دربرابر الله می‌ایستند و صدقه دهنده پاداش خود را خواهد گرفت.
🖍لذت برآورده نمودن حاجات دیگران را کسی نمی‌داند مگر آنکه آن را برطرف نموده باشد.

@jomalatkotah_v_pandamoz
🍂💧🌹💧🍂

{ داستان های کوتاه }

19 Jul, 08:34


🖌بدون استثنا،
هر روز از زندگی را با «سپاسگزاری»
شروع کنید.
همینطور که در آینه نگاه میکنید
بگویید:
«متشکرم خدا، برای زندگی، برای بدنم،
برای خانواده و کسانی که عاشقشان هستم.
برای این روز،
و برای فرصت خدمتگزاری که در اختیارم قرار دادی.
به قدرت خدا و زمانبندی دقیق او ایمان داشته باشید.

🖋 #وین_دایر

@jomalatkotah_v_pandamoz
🍃🥀🌼🥀🍃

{ داستان های کوتاه }

25 Jun, 13:11


{ داستان های کوتاه } pinned Deleted message

{ داستان های کوتاه }

24 Jun, 15:42


#نکته ‼️

🖌اون بچه ای که بهش میگی "چقدر حرف میزنی!"
بعدا میشه همون آدمی که وقتی میخواد به یه نفر پیام بده یا زنگ بزنه مدام با خودش میگه نکنه مزاحمش بشم؟!

🖊اون بچه ای که بهش به شوخی میگی
"شیطونی کنی ولت می کنم میرم"
میشه همون آدمی که توی تک تک رابطه هاش اضطراب رها شدن رو با خودش حمل میکنه

🖊اون بچه ای که  بهش‌میگی "از بچه مردم یادبگیر"
میشه همون آدمی که لحظه لحظه زندگیش در حال مقایسه خودش با بقیه‌ست

🖊اون بچه‌ای که بهش میگی "اه بسه دیگه چقدر گریه میکنی!"
میشه همون آدمی که توانایی ابراز احساسات نداره

🖊اون بچه ای که  مدام بهش گفتی "چرا بیست نشدی؟!"
شد همون آدم کمال‌گرا تا چیزی که کامل و عالی نباشه نمی‌تونه بپذیرتش


🖌حرف هایی که به بچه ها می زنیم، آینده اونا رو شکل میده❗️

🖍توی حرف زدن با بچه ها حساس باشیم...

@jomalatkotah_v_pandamoz
💧🍂🌼🍂💧

{ داستان های کوتاه }

24 Jun, 15:26


🖌تف به محیطی که تو را پرورش داده. اگر لیاقت اخ و تف را داشته باشد! به قدر خوک، به قدر میکروب طاعون در دنیا زندگی تو معنی نداره. هر روزی که سه چهار هزار تومان بیشتر دزدیدی، آن روز را جشن می‌گیری.
با وجودی که رو به مرگی و از درد پیچ و تاب می‌خوری باز هم دست بردار نیستی! طرفداری از دموکراسی می‌کنی برای اینکه دوا و غذای مردم را احتکار بکنی، حتی از احتکار واجبی هم رو برگردان نیستی.

🖊می‌دانی: توبۀ گرگ مرگ است.
آسوده باش! من دیگر حرفه‌ی شاعری را طلاق دادم. بزرگ‌ترین و عالی‌ترین شعر در زندگی من از بین بردن تو و امثال توست که صدها هزار نفر را محکوم به مرگ و بدبختی می‌کنید و رجز می‌خوانید. گورکن‌های بی‌شرف!

🖋 #صادق_هدایت
📕 کتاب: حاجی آقا

@jomalatkotah_v_pandamoz
🌱💫🌹💫🌱