از فکر کردن خسته شده ام. از عصبانی بودن. از زیر سوال بردن خودم و تو. از محکوم کردن خودم و تو. از بخشیدن مکرر خودم و تو. از نفرت و انزجاری که گاه و بیگاه یقه ام را می گیرد.از در انتظار بودن خسته شده ام. از این بیهودگی محض! به جایی رسیده ام که فکر می کنم برای نجات دوستی، عشق و ارزش هایی که یک روز با هم داشتیم، بهتر است یک قیچی بردارم و ناف این رابطه را ببرم. آنهم برای همیشه ....
نیکی فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ/نشر ایجاز
@nikifiroozkoohi