علمی تخیلی / درام / اسمات
خلاصه:جیمین پسری که احساساتش توسط خانوادش کشته شده بود و انگیزه ای برای ادامه زندگیش نداشت ولی با اصرار دوست صمیمش ادامه میداد تا وقتی که با پسر بچه ای روبه رو شد که چشماش در عین غمگین بودن برق زیبایی میزدن...
داستان اون بچه زیادی شبیه به خودش بود شاید همین باعث شده بود که در قلبش رو بعد از مدت ها به روی کسی باز کنه ولی خوشحالی همیشه دووم نمیاورد و مریضی ای که مدت ها براش مهم نبود قرار بود اونو از نور زندگیش دور کنه....
«اسپویل سد اند بودن یا هپی اند بودن فیک تو کامنت اول اسپویلر داره »