اشعار مذهبی @janatmahdi Channel on Telegram

اشعار مذهبی

@janatmahdi


با سلام این کانال در راستای ترویج فرهنگ اهلبیت ع تلاش میکند...

ادمین
@Haz133

آدرس در ایتا
https://eitaa.com/jannatolmahdi

آدرس در نرم افزار سروش
http://sapp.ir/jannatolmahdi

آدرس سایت اینترنتی

Www.janatmahdi.blogfa.com

اشعار مذهبی (Persian)

اشعار مذهبی یک کانال تلگرامی است که با اهداف ترویج فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) تاسیس شده است. این کانال تلاش می کند با انتشار اشعار مذهبی و ادبی، افکار و احساسات مردم را به سوی ارزش‌های معنوی و دینی هدایت کند. ویژگی اصلی این کانال انتشار اشعار و نثرات مذهبی بوده و از این رو توانسته است جمعی پرشور و با انگیزه از اعضا را به خود جلب کند.nnادمین این کانال زحمت فراوانی برای انتشار مطالب معنوی و دینی در این کانال کشیده است. با اشعار و مطالبی که منتشر می‌کند، تلاش می‌کند تا ارزش‌های اهل بیت را به مخاطبان نزدیکتر کند.nnبرای دسترسی به این کانال می‌توانید به آدرس‌های زیر مراجعه کنید:n- آدرس در ایتا: https://eitaa.com/jannatolmahdin- آدرس در نرم افزار سروش: http://sapp.ir/jannatolmahdin- آدرس سایت اینترنتی: Www.janatmahdi.blogfa.comnnبا عضویت در این کانال می‌توانید به دنیایی از اشعار و نثرات مذهبی دسترسی پیدا کنید و از زیبایی‌های فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت بهره‌مند شوید. پس از عضویت، شما می‌توانید سوالات خود را مطرح کرده و نظرات خود را با سایر اعضای این کانال به اشتراک بگذارید. همچنین می‌توانید از اطلاعیه‌ها و مطالب تازه‌ای که در این کانال منتشر می‌شوند، با خبر شوید.

اشعار مذهبی

19 Nov, 18:48


#حضرت_زهرا

آتشی در خانۀ اهل کسا انداختند
ریسمان بر گردن شیر خدا انداختند

بدتر از آن ریسمان این بود که ، در پشت در
یاس هجده سالۀ او را ز پا انداختند

با لگد گیرم چنان انداختندش بر زمین
پیش چشم دخترش زینب چرا انداختند

فرصتِ آنکه سرش را خم کند پیدا نکرد
دست ، سمت صورت او بی هوا انداختند

دور از چشم علی فضه بیا امداد کن
با لگد هم طفل من را هم مرا انداختند

از علی شد هتک حرمت وقت مسجد بردنش
از سرش عمّامه از دوشش عبا انداختند

دیدنِ این چادر خاکی علی را می کشد
روی چادر چند تایی ردِّ پا انداختند

آتشی را کز درِ این خانه شعله می کشید
بعدها در خیمه های کربلا انداختند

دیدهء عباس روی نیزه ها پُر آب شد
دختری را بی هوا از ناقه تا انداختند

جان فدای آن سری که شامیان با سنگها
شرط بستند و ز رویِ نیزه ها انداختند

گشت آقایی میان خاکها با گریه گفت : ...
خاتمت بردند ، انگشتت کجا انداختند

مهدی مقیمی

@janatmahd
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

19 Nov, 18:48


#حضرت_زهرا         

عالم فدای خاک کف پای فاطمه
قربانِ "بعلها و بَنیها"ی فاطمه
خورشید و ماه، محو تماشای فاطمه
تنها علی ست گوهر همتای فاطمه
بی فاطمه، علی لقبش مرتضی نبود
زهرا اگر نبود، رسول خدا نبود

شب، انعکاس کوچکی از رنگ چادرش
درمانده اند آینه ها از تصورش
تدبیر، سر نهاده به پای تدبّرش
کوثر شده کثیر برای تکاثرش
هفت آسمان چو نقطه ای از «هَل أتی» او
نازل شده ست سوره انسان برای او

چشم فلک به گردش دستاس خانه اش
جنّ و ملک، گدای درِ آستانه اش
اخلاص، محو بندگی خالصانه اش
یک شهر، وامدار دعای شبانه اش
قوم یهود، معجزه ها دیده اند از او
مردان کور نیز حیا دیده اند از او

با نام او صحیفه خلقت گشوده شد
زیباترین سرود نجابت سروده شد
نوری که در لسان خدایش ستوده شد
از قبلِ آفریده شدن آزموده شد
هر واژه ی زیارت او، چاره ساز ما
تسبیح اوست مهر قبول نماز ما

سرِّ نهفته در دل تکبیر، فاطمه
شأن نزول آیه ی تطهیر، فاطمه
همچون علی شجاع تر از شیر، فاطمه
گرچه نبرده دست به شمشیر، فاطمه
جنگیده در برابر صد مرد، پشت در
هی شعله پشت شعله و هی درد، پشت در

این در، حسابش از همه ی خانه ها جداست
این در  محل آمد و رفت فرشته هاست
با دستهای پاک نبی، خوب آشناست
یک میخ آن شریف تر از خانه ی خداست
بازار دین فروشی تاریخ، داغ شد
آتش به در زبانه زد و میخ داغ شد

درها که وا  شوند به دیوار می رسند
دیوار اگر نشد به تنِ یار می رسند
غم ها به قلب حیدر کرار می رسند
یک روز هم به گوش علمدار می رسند
عباس، اشک ریختنش فرق می‌کند
از کوچه طرز رد شدنش، فرق می کند

تا رفت سوی علقمه یک کوچه باز شد
بی جنگ و بی مقدمه یک کوچه باز شد
در آن خروش و همهمه یک کوچه باز شد
گویا برای فاطمه یک کوچه باز شد
اینجا ولی به جای لگد، تیر می‌زدند
جای غلاف، با خودِ شمشیر می‌زدند

میخواست پیش پای برادر بایستد
در پیش چشم خسته خواهر بایستد
سر راست کرد، حداقل سر بایستد
آخر توان نداشت که بهتر بایستد
یک عمر ایستاده به زینب سلام کرد
دستش به سینه بود و به او احترام کرد

می‌خواست آب را برساند ولی نشد
شرمنده ی رباب نماند، ولی نشد
خود را کشید تا بتواند، ولی نشد
خود را به خیمه ها بکشاند ولی نشد
تا برد نامِ فاطمه را مادرش رسید
قبل از حسین، فاطمه بالا سرش رسید

محسن مرادنوری

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

19 Nov, 18:44


#حضرت_زهرا

عاشق شده‌ست دانه به دانه هزار بار
دل‌خون و سینه‌چاک و برافروخته «انار»

فریاد بی‌صداست ترک‌های پیکرش
از بس‌که خورده خونِ دل از دست روزگار

پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان
بسته حنا به پینۀ دستان شاخسار

در سرزمین گرم، انار آتشین شود
یاقوت را می‌آورد آتشفشان به بار

با دست خود به حوصله پنهان نموده است
یک دانه از بهشت در او آفریدگار

آن میوه‌ای که ساخته تسبیحی از خودش
شُکر است بر زبانش، فی اللیل و النهار

آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار

آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار

نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار

آن نام را می‌آورم، اما نه بی‌وضو
دل را به آب می‌زنم، اما نه بی‌گدار

جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست
برخاست آن قیامت عظمی به اختیار

رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد است به معراج رهسپار

شد عرصه‌گاه تنگ، ولی ماند پشت در
چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار

برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار

در خون خضاب شد تن یاران بعد از او
آن‌ها که نام «فاطمه» را می‌زنند جار

من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند
حَجّاج‌ها به ورطۀ تاریخ بی‌شمار

آن‌ها که با غرور نوشتند ساختیم
دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار

از کربلا به واقعه فَخ رسیده‌ایم
از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار

محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار

بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم
محکوم می‌کند حسنک را به سنگسار

در لُمعَةُ الدَّمِشقِیَه جاری‌ست همچنان
خون شهید اول و ثانی چون آبشار

اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه
نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار

بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار:

«جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صدهزار
تا صدهزار بار بمیرم برای یار»

فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل
راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار

اینک مدافعان حرم شعله‌پرورند
تا در بیاورند از آن دودمان دمار

با تیغ آبدیده‌ای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار

زهراست مادر من و من بی‌قرار او
آن نام را می‌آورم آری به افتخار

آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده می‌آیند و او سوار

فریاد می‌زنند که سر خَم کنید، هان!
تا از صراط بگذرد آیات سجده‌دار

هرجا نگاه می‌کنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌

این‌ها که گفته‌ایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه، مصمم، امیدوار...

سید حمیدرضا برقعی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

19 Nov, 18:42


#حضرت_زهرا

پیش شوهر زن اگر گریه کند عیبی نیست
مرد اگر گریه کند در بر همسر سخت است

دوش دیدم، که زینب به حسینم می گفت 
که تماشای کتک خوردن مادر سخت است

یک زن و آنهمه نامرد خدا صبر دهد
چقدر دیدن این صحنه به شوهر سخت است

پشت در بودم و ای کاش، میگفت یکی
که زن حامله را ضربه این در سخت است

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

19 Nov, 18:41


#حضرت_زهرا

نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست
ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست

در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب
تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست

محتاج نور نیست هر آنکس تو را شناخت
مهرت چراغ خانه ی هر دو جهان ماست

مادر شدی و لحظه به لحظه حواس تو
در پیش "اعتقاد دل" و "آب و نان" ماست

ذکر شریف فاطمه، ای خیر دستگیر
سنگین ترین عبادت روی زبان ماست

داغ تو را نه اینکه فقط گریه می کنیم
امروز درس فاطمیه، امتحان ماست

واجب ترین فریضه ی ما فاطمیه است
این اعتقاد قاطبه ی دوستان ماست

صورت کبود روضه ی دیوار و کوچه ایم
این زخم های سرخ همیشه نشان ماست

جان داده ای به راه امامت که همچنان
نام علی هنوز  بلند از اذان ماست

حسن کردی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

15 Nov, 20:11


#حضرت_زهرا

خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را
زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را

تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد
به دست فاطمه داده زمام اختیارش را

نخی از چادر او را به همراه خودش برده
از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را

هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد
بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را

لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود
زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را

زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در
میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را

علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و
غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را

تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد
شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را

از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی
به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را...

علی علی بیگی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

15 Nov, 20:04


عزای فاطمیه کل دین است
که این غم از ازل با دل قرین است

علی با حق و حق در نزد او کیست؟
یقیناً فاطمه حق‌الیقین است

ولایت بر علی دارد که زهرا
امام رحمت للعالمین است

ملائک از دم او زنده هستند
مسیح حضرت روح‌الامین است

به اذن فاطمه عالم بنا شد
مزارش لنگر عرش و زمین است

خدا از فاطمه باید بگوید
که او پیرایه عرش برین است

به وقت ذکر او خوش‌تر ز باده
لبالب ساغرم از انگبین است

ازل مبهوت دیروزش که زهرا
درون خلقت حق اولین است

حجج‌های خدا تسلیم اویند
خدا را در زمین او جانشین است

رکاب عصمت پیغمبران را
شکوه عصمت کبری نگین است

طوافش حج واجب بر خلایق
نخی از چادرش حبل المتین است

به زیر چادرش اهل کسایند
که این چادر همان حصن الحصین است

کشم بر دیده خاکش را چو سرمه
که خاک پای او مهر جبین است

برای پهلوان و شیر خیبر
مریض خانه حیدر حزین است

نفاق از چهره دشمن عیان کرد
دلیلش قبر مخفی در زمین است

#سجاد_احمدیان

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

14 Nov, 22:00


#حضرت_زهرا          

دین حق را نقطۀ پرگار ، دست فاطمه ست
گردش این گنبد دوّار دست فاطمه ست

حجة الله الحُجَج ، آرام جان مصطفاست
بوسه گاه احمد مختار دست فاطمه ست

جبرئیلش همزبان و کاتب وحی اَش علی
بعد احمد رشتۀ گفتار دست فاطمه ست

مهبط زهرا کجا و طور موسای کلیم
مُصحف خلقت چنان طومار دست فاطمه ست

آینه دار مناجاتش قنوت هر شبش
رازدار حضرت دادار دست فاطمه ست

یار مست فاطمه دلدار مست فاطمه
کار دست فاطمه پیکار دست فاطمه ست

در مصاف حق و باطل ، در غبار فتنه ها
چون عَلَم افتد علم بردار دست فاطمه ست

خطِّ بیعت را اگر روشن نمی فرمود او
حق نهان می ماند ، پس اینکار دست فاطمه ست

تا ابد پیروزِ جنگی نابرابر کوثر است
چون مدال بهترین رفتار ، دست فاطمه ست

آنکه با اقدام زهرا مفتضح شد خصم اوست
پس شکست دشمن قدّار دست فاطمه ست

بسکه اقدامِ به هنگامش بصیرت ساز بود
تا قیامت پرچم ابرار دست فاطمه ست

جبهۀ اسلام تا آنسوی عالم فاتح است
فتح ما اینبار نه ، هربار دست فاطمه ست

روز رزم عاشقان سربند یا زهرا خوش است
ریزش اُردوی استکبار دست فاطمه ست

مرتضی هم روز رزمش ذکر یا زهرا گرفت
ذوالفقار حیدر کرار دست فاطمه ست

(روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود)
یاور آن رهبرِ بی یار دست فاطمه ست

هر جفایی دید راضی بود در راه علی
اذن و حکمِ ضربۀ مسمار دست فاطمه ست

هیچ با مولا سخن از سیلیِ دشمن نگفت
سرِّ مستودع در این اسرار دست فاطمه ست

فاطمه می خواست تا عالم نگردد زیر و رو
ورنه نفرین بر همه اغیار دست فاطمه ست

بیش از این رسوا نکرده آن چهل نامرد را
آری اسرار در و دیوار دست فاطمه ست

کربلای کوچه تا کرب و بلا محصول اوست
کربلا تا کربلا ایثار دست فاطمه ست

محمود ژولیده

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

14 Nov, 21:59


#حضرت_زهرا

یک در محکم برای خانه قیمت میکند
مرگ قادر نیست کاری را که حسرت میکند

با تمام غصه ها بر سجده می افتد علی
بنده وقتی بنده باشد شکر نعمت میکند

باز دارد می رود چاهی بنا سازد علی
مرد وقتی گریه دارد زود خلوت می کند

ناسزا پشت علی گفتن چه تکراری شده
بد همیشه پشت فرد خوب غیبت میکند

چند روزی میشود در گوشه ای میشیند و
به قنوت فاطمه با گریه دقت میکند

بغض میگیرد گلوی مرد خیبر را خدا
چادر خاکی زهرایش که صحبت میکند

قسمتی سهم علی بقیه سهم دخترش
این زمانه از چه غم اینگونه قسمت میکند

آه میبینم کنار پیکر لب تشنه ای
خواهر لب تشنه ای احساس غربت میکند

آن طرف تر چادر و خلخال قسمت میکند

علی حسنی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

14 Nov, 21:58


#حضرت_زهرا

سینه ی زخمیِ مسمار عواقب دارد
ضربه های در و دیوار عواقب دارد

بعد از آن کوچه ی باریک و قباله وقتی
می شود حادثه تکرار عواقب دارد

هیزم و شعله و دود و لگد وشش ماهه
مادر و حمله ی اغیار عواقب دارد

به زمین خوردن مجنون که امری عادیست
چون طرفداریِ از یار عواقب دارد

به زمین خورده و پا میشود از جا زهرا
خانه داریِ به ناچار عواقب دارد

قامتش خم شده حیدر به خدا حق بدهید
دیدن  بستر  بیمار  عواقب  دارد

مادری می رود اما به نظر سخت تر است
رفتن  میر و  علمدار  عواقب  دارد

بر سر عمه ی سادات همه سنگ‌ زدند
زینب و کوچه و بازار عواقب دارد

علی‌ علی بیگی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

13 Nov, 09:49


#امیرالمومنین



بر گنبد طلای علی، شاهِ چاره جو
خورشید یک دقیقه نتابیده بی وضو

از نوع فتح قلعه ی خیبر مشخص است
جز او نبوده است کسی قاهر العدو

یل های نامدار عرب هم نمی شدند
با ذوالفقار حیدر کرار رو به رو

خواندیم خط به خط همه آیات وحی را
مدح علی و آل علی بود مو به مو

ما دلشکسته ها مگر از خود چه داشتیم؟!
ما را نجف نشینی‌مان داده آبرو

آرام؟ کوچه های نجف را قدم بزن ...
هر جا  دلت شکست فقط "یا علی" بگو


#احسان_نرگسی


@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

12 Nov, 06:50


پیش الطاف خداوند سحر باید رفت 
با دل سوخته و دیده تر باید رفت 

شمع با گریه سر تربت پروانه نشست 
محضر سوخته با خون جگر باید رفت 

خبر آمد جگرت سوخته راه افتادیم 
خواجه گفته‌ست به دنبال خبر باید رفت

به سگ کهف نگفتند بمان امّا ماند
گرچه تحویل نگیرند مگر باید رفت؟

سر به سنگ تو نگیرد به لحد می‌گیرد
هر کجا که قدم توست به سر باید رفت

خانه قبر به هر حال مرا می‌خواند 
بار بندید از این خانه دگر باید رفت 

پدرم رفت و پی‌اش رفتم و دیدم نجفم
خوب گفتند که دنبال پدر باید رفت

خون قربانی ما ریخته زین‌جا رد شو
خون پامال تو هستیم و هدر باید رفت

پسرم از جگر سوخته‌ام یاد گرفت
مثل پروانه در آغوش خطر باید رفت

بهترین رزق سر سفره مادر گریه است
در دل بحر پی درّ و گوهر باید رفت

#علی_اکبر_لطیفیان

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

09 Nov, 18:49


اگر خوانی درونم بنده این خاندان باشم
وگر رانی برونم چون سگان بر آستان باشم

ندانم بنده روی تو باشم یا سگ کویت؟
بهر نوعی که می‌خواهی بگو تا آن‌چنان باشم

چه سگ باشم؟ که آیم استخوانی خواهم از کویت
ولی خواهم که از بهر سگانت استخوان باشم

چو از شوق تو یک شب خواب در چشمم نمی‌آید
اجازت ده که شب‌ها گرد کویت پاسبان باشم

غم هجر تو دارم یک زمان از وصل شادم کن
چه باشد غم برآید من زمانی شادمان باشم؟

قبای حسن پوشیدی سمند ناز زین کردی
بنه پا در رکاب ای عمر تا من در عنان باشم

مرا گفتی: هلالی در جهان رسوا شدی آخر
من آن بهتر که در عشق تو رسوای جهان باشم

#بدرالدین_هلالی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

07 Nov, 18:28


آن که با عشق حسینی گشته هم‌دم زینب است
آن که بر سرّ شهادت بوده محرم زینب است

 آن که شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است

 آن که نامش زین اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است 

آن که بر خواند حدیث امّ ایمن بر امام
من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است

آن که کاخ ظلم و استبداد را با یک خطا
بکند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است

دامن شير خدا بين شيرزن می‌پرورد
در شهامت برتر از سارا و مريم زينب است

آن که اندر مجلس گردن‌کشان قد کرد علم
چون حسین بر دشمنان یک‌دم نشد خم زینب است

با برادر درد دل مي‌كرد اين‌سان تا سحر
آن كه ريزد از فراقت اشک ماتم زينب است

وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است

ملجا اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است

پرچمت گر سرنگون شد من نگه می‌دارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است 

منزوی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است

#رحیم_منزوی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

07 Nov, 18:26


سرش را می‌دهد پاى حجابش معجرش را نه
که زینب می‌دهد سر یادگار مادرش را نه

تحمل می‌کند کرب‌وبلا را در دلش اما
نگاه مردهای هرزه دور و برش را نه

نگاه شهر قدش را کمان از درد دید اما
نگاه هیچ‌کس در هیچ‌جا چشم ترش را نه

توان دادن سر دست نیزه داشت عباسش
توان دیدن یک قطره اشک خواهرش را نه

ندیدم هیچ‌کس را از تو حیدرتر که در کوفه
تمام قلعه را لرزانده‌ای تنها درش را نه

زنی که پایبند راه زینب می‌شود یعنی
بگیر از او سرش را چادر روی سرش را نه

#مهدی_حنیفه

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

07 Nov, 18:26


عشق یعنی بی‌کرانی که کرانش زینب است
عشق خورشید است اما آسمانش زینب است

عشق یعنی آن ظهوری که شکوهش از علی‌ست
عشق یعنی آن نمازی که اذانش زینب است

دین به جز حب نیست یعنی که ستونش فاطمه است
فاطمه آن بی‌نشانی که نشانش زینب است

قبله‌ای دارد جهان با نام ایوان جف
در نجف دیدم که نقش آستانش زینب است

حا و سین و یا و نون عین و شین و قاف اوست
کاف و ها و یا عین صاد جانش زینب است

کعبه است آن محملی که پرده‌دارش اکبر است
کعبه است آن خیمه‌ای که در میانش زینب است

کربلا رود است و اقیانوس آرامش حسین
کربلا منظومه است و کهکشانش زینب است

روی زانوی علمدار است نقش پای او
حضرت عباس می‌داند توانش زینب است

آن‌که آهش شد حسین و آن‌که دادش شد حسن
خوش به حالش که همیشه خانمانش زینب است

هفت دفعه می‌دهد حق را به نام او قسم
حضرت صاحب زمان هم بر زبانش زینب است

زینبیون سرفرازان قیامت می‌شوند
سربلند است آن‌که در محشر امانش زینب است

#ناشناس

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

07 Nov, 18:26


عشق یعنی بی‌کرانی که کرانش زینب است
عشق خورشید است اما آسمانش زینب است

عشق یعنی آن ظهوری که شکوهش از علی‌ست
عشق یعنی آن نمازی که اذانش زینب است

دین به جز حب نیست یعنی که ستونش فاطمه است
فاطمه آن بی‌نشانی که نشانش زینب است

قبله‌ای دارد جهان با نام ایوان جف
در نجف دیدم که نقش آستانش زینب است

حا و سین و یا و نون عین و شین و قاف اوست
کاف و ها و یا عین صاد جانش زینب است

کعبه است آن محملی که پرده‌دارش اکبر است
کعبه است آن خیمه‌ای که در میانش زینب است

کربلا رود است و اقیانوس آرامش حسین
کربلا منظومه است و کهکشانش زینب است

روی زانوی علمدار است نقش پای او
حضرت عباس می‌داند توانش زینب است

آن‌که آهش شد حسین و آن‌که دادش شد حسن
خوش به حالش که همیشه خانمانش زینب است

هفت دفعه می‌دهد حق را به نام او قسم
حضرت صاحب زمان هم بر زبانش زینب است

زینبیون سرفرازان قیامت می‌شوند
سربلند است آن‌که در محشر امانش زینب است

#ناشناس

عشق یعنی بی‌کرانی که کرانش زینب است
عشق خورشید است اما آسمانش زینب است

عشق یعنی آن ظهوری که شکوهش از علی‌ست
عشق یعنی آن نمازی که اذانش زینب است

دین به جز حب نیست یعنی که ستونش فاطمه است
فاطمه آن بی‌نشانی که نشانش زینب است

قبله‌ای دارد جهان با نام ایوان جف
در نجف دیدم که نقش آستانش زینب است

حا و سین و یا و نون عین و شین و قاف اوست
کاف و ها و یا عین صاد جانش زینب است

کعبه است آن محملی که پرده‌دارش اکبر است
کعبه است آن خیمه‌ای که در میانش زینب است

کربلا رود است و اقیانوس آرامش حسین
کربلا منظومه است و کهکشانش زینب است

روی زانوی علمدار است نقش پای او
حضرت عباس می‌داند توانش زینب است

آن‌که آهش شد حسین و آن‌که دادش شد حسن
خوش به حالش که همیشه خانمانش زینب است

هفت دفعه می‌دهد حق را به نام او قسم
حضرت صاحب زمان هم بر زبانش زینب است

زینبیون سرفرازان قیامت می‌شوند
سربلند است آن‌که در محشر امانش زینب است

#ناشناس

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

07 Nov, 18:21


افتخار آفرینش از وقار زینب است
آسمان بی‌ستون از اقتدار زینب است

ماه و خورشید و نجوم و کهکشان و عرش و فرش
به اذن رب هر تک به تک خدمت‌گزار زینب است

این همه نعمت همه رحمت برای خاکیان
ولله و بالله همه از اعتبار زینب است

در شجاعت غیر حیدر عالمی دیگر ندید
غیرت و نام شجاعت شرمسار زینب است

زینب ار دار و ندار حضرت خیرالنساست
جان زهرا این حسین دار و ندار زینب است

مرتضی با ذوالفقار و عدل و ایمان شد علی
نطق آتش‌بار زینب ذوالفقار زینب است

جنگ بدر و جنگ صفین و جمل جنگ احد 
در قیاس کربلا یک در هزار زینب است

در میان قتل و غارت او خودش را گم نکرد
این شجاعت تا قیامت افتخار زینب است

زنده شد از نطق زینب خون شاه کربلا
نطق حیدوار زینب شاهکار زینب است

من فقیرم مدح و وصف او کجا و من کجا
همنشینی با فقیران در شعار زینب است

#مجید_قلعه‌بیگی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

07 Nov, 18:20


#امام_حسین_مناجات


شادی هردو جهان بی تو مرا جز غم نیست
جنت بی تو عذابش ز جهنم كم نیست

در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری
عمر جاوید به شیرینی آن یك دم نیست

حرم قرب خدارا كه دل عاشق توست
طرفه بیتی ‌است كه روح القدسش محرم نیست

بگذار آدمیان طعنه زنندم گویند
هر كه خود را سگ كوی تو نخواند آدم نیست

تا خدایی خدا هست لوای تو به پاست
زانكه جز دست خدا حافظ این پرچم نیست

هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند
كه به جز رأیت عشق تو در این عالم نیست

دوزخ ارزانی آنانكه ندارند غمت
با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست

ملك هستی همه ماتمكده ی توست حسین
جایی از ملك جهان خالی از این ماتم نیست

گوهر اشك عزای تو به هر كس ندهند
اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست


#غلامرضا_سازگار

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

05 Nov, 03:21


جهان تحت لوای حسن است
هر چه در عالم بالاست برای حسن است

به هوای حرم و صحن بقیع محتاجم
که غبار دلم از آب و هوای حسن است

نه فقط ذکر لب اهل زمین نام شما
که دمادم به لب عرش ثنای حسن است

نه فقط اهل مدینه به در خانه او
صد هزار حاتم طایی گدای حسن است

کل عالم به فدای شه بی‌سر اما
حضرت عشق خودش تحت ولای حسن است

بی‌حرم نیست چرا که حرمش عرش خداست
به نظر کنج کرم‌خانه سرای حسن است

گر که این بار شدم کرب‌وبلا را زائر
مطمئنا ز اثرهای دعای حسن است

ذکر لایوم شده ورد زبانش اما
کوچه و دست عدو کرب‌وبلای حسن است

#ناشناس

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

01 Nov, 18:17


کوه‌آهنیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست
لاتَحزَنیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

تیغیم؟ غمزه‌ایم؟ شرابیم؟ چیستیم؟
مردافکنیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

خونی که تا همیشه‌ی تاریخ عاشقان
بر گردنیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

دزدیده و دریده و خونین و چاک‌چاک
پیراهنیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

با دوست مهربان و وفادار و، سخت‌گیر
با دشمنیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

در سوگ بی‌کرانه‌ی دریادلانمان
بی‌شیونیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

ای مرگ سرخ، در تب و تابِ به پای تو،
افتادنیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست


#مهدی_جهاندار

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

29 Oct, 19:55


عزای فاطمیه کل دین است
که این غم از ازل با دل قرین است

علی با حق و حق در نزد او کیست؟
یقیناً فاطمه حق‌الیقین است

ولایت بر علی دارد که زهرا
امام رحمت للعالمین است

ملائک از دم او زنده هستند
مسیح حضرت روح‌الامین است

به اذن فاطمه عالم بنا شد
مزارش لنگر عرش و زمین است

خدا از فاطمه باید بگوید
که او پیرایه عرش برین است

به وقت ذکر او خوش‌تر ز باده
لبالب ساغرم از انگبین است

ازل مبهوت دیروزش که زهرا
درون خلقت حق اولین است

حجج‌های خدا تسلیم اویند
خدا را در زمین او جانشین است

رکاب عصمت پیغمبران را
شکوه عصمت کبری نگین است

طوافش حج واجب بر خلایق
نخی از چادرش حبل المتین است

به زیر چادرش اهل کسایند
که این چادر همان حصن الحصین است

کشم بر دیده خاکش را چو سرمه
که خاک پای او مهر جبین است

برای پهلوان و شیر خیبر
مریض خانه حیدر حزین است

نفاق از چهره دشمن عیان کرد
دلیلش قبر مخفی در زمین است

#سجاد_احمدیان

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

25 Oct, 20:27


زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان

به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعله‌ورم مهدی جان

قدح آب همین که به لبم شد نزدیک
غم لب‌های حسین زد شررم مهدی جان

قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه دیوار و درم مهدی جان

لحظه‌ای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعه کرب‌وبلا در نظرم مهدی جان

زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان

می‌درخشد رخ ماه تو به یاد آوردم
سر نورانی هجده قمرم مهدی جان

#سعید_خرازی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

25 Oct, 20:22


#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا

دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم

هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم

بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم

دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم

خسته شدم از این همه تاریکی نفسم
آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم

درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف
این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم

مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده عصیان مرا ریخته بر هم

داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته بر هم

فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم

مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل
احوال پریشان مرا ریخته برهم

لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد
نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم

محمدجواد شیرازی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

25 Oct, 20:21


#حضرت_زهرا

پیش شوهر زن اگر گریه کند عیبی نیست
مرد اگر گریه کند در بر همسر سخت است

دوش دیدم، که زینب به حسینم می گفت 
که تماشای کتک خوردن مادر سخت است

یک زن و آنهمه نامرد خدا صبر دهد
چقدر دیدن این صحنه به شوهر سخت است

پشت در بودم و ای کاش، میگفت یکی
که زن حامله را ضربه این در سخت است

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

25 Oct, 20:20


#امام_زمان_عج

دل به سودای تو بستیم کجائی آقا
از فراق تو شکستیم کجائی آقا

با دلی خسته و پرخون و دوچشم پر نم
سرِراه تو نشستیم کجائی آقا

صبح تا شام پیِ دیدن رخسار مهت
منتظر بوده و هستیم کجائی آقا

ای کریمان جهان سایه نشین کرمت
نظری کاسه بدستیم کجائی آقا

آن گداییم فقط از تو ترا میخواهیم
سائل شاه پرستیم کجائی آقا

آفتابا زپس پرده برون آی دمی
کز غم هجر تو خستیم کجائی آقا

زفراقت چه بگوییم چسانیم!همه
رشته صبر گسستیم کجائی آقا

تو بهای همهء منتظرانی جانا
بی تو بی ارزش و پستیم کجائی آقا

ای گل نرگسی گلشن زهرا باز آ
که دل از غیر تو رستیم کجائی آقا

ساقیا گوشه چشمی کن و مارا دریاب
که ز مینای تو مستیم کجائی آقا

یاسرا همچو دگر منتظرانش برگو
کز فراق تو شکستیم کجائی آقا
           
یاسر رستگار

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

24 Oct, 19:44


#امام_حسین_مناجات


روز را شب می کنم با درد بی بال و پری 
هیچ دردی نیست از این درد ، درد بد تری

ماجرای من شده مانند مرد یخ فروش
آب دارد می شود عمر و ندارم مشتری

نیمه ی شب از خیابان ها سراغم را بگیر 
روزگار عاشقی یعنی همین در به دری

گریه هایم را بگیرى زیر گریه میزنم
هر چه را دارم بگیر از من بده چشم ترى
 
کربلایم دیر دارد می‌شود کاری بکن
بی کسی ام را نکن با دوری ات یادآوری

یا ولی الله ، کارم لنگ گوشه چشم توست 
رب نمی بخشد مرا تا از گناهم نگذری

نوجوان بودم شدم دیوانه ی کویت حسین 
...آه از آن ساعتی که... روضه های کوثری
**
تازه میگردد برایم روضه ی عصر دهم
چشم من هربار می افتد به معجر، روسری

پیش چشم مادرت پیش نگاه خواهرت
حنجرت را پاره پاره کرد آخر خنجری

مثل نعلی که کمی از پیکرت را کند و برد
برد همراه خودش انگشت را انگشتری

بچه هاى فاطمه از قافله جا مانده اند
ساربان آهسته تر، داری مگر سر مى برى؟

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

23 Oct, 16:32


زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان

به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعله‌ورم مهدی جان

قدح آب همین که به لبم شد نزدیک
غم لب‌های حسین زد شررم مهدی جان

قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه دیوار و درم مهدی جان

لحظه‌ای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعه کرب‌وبلا در نظرم مهدی جان

زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان

می‌درخشد رخ ماه تو به یاد آوردم
سر نورانی هجده قمرم مهدی جان

#سعید_خرازی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 19:03


#امام_زمان

بیاکه بی تو دلم سخت زار وغمگین است
بیا که بار جدایی عجیب سنگین است

بدون بودن تو لحظه های من شد تلخ
بیاکه زندگی ام باتو سبز و شیرین است

تمام هفته به جای خودش ،نیامدنت...
همیشه بغض گلوی غروب آدینه است

اگر چه بردن نام تو سر بلندم  کرد
مقابل تو سرم از گناه پایین است

از انتظار رسیدم به اضطرار ،اما
همینکه آمدنت حتمی است تسکین است

کسی که عشق نورزد به نام نامی تو
به قول اهل محبت چقدر بی دین است

محمد حسن بیات لو

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 18:58


#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا

فتنه ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه
مادرت تنهاست برگرد ای عزیز فاطمه

پشت در جمعند اصحاب سقیفه وای من
شعله ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه

یک لگد بر در گرفته ثلثی از سادات را
پشت در غوغاست برگرد ای عزیز فاطمه

ناله ی حیدر بیا، شد ناله ی فضه بیا
اوج غم اینجاست برگرد ای عزیز فاطمه

پشت در زهرا صدایت کرد مهدی جان بیا
منتظر زهراست برگرد ای عزیز فاطمه

مرتضی آمد عبا را روی بانویش کشید
شرمسار آقاست برگرد ای عزیز فاطمه

روی دیوار و در و مسمارِ بیت مرتضی
رد خون پیداست برگرد ای عزیز فاطمه

مجتبی قاسمی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 18:57


#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا

لاله ی نرگس عذار فاطمه
عطر گیسویت بهار فاطمه

یوسف گمگشته ی آل علی
ای مسیحای تبار فاطمه

بهجت قلب رسول خاتم است
یاد تو ای گلعذار فاطمه

ای براهت مانده تا صبح ظهور
دیدگان اشکبار فاطمه

جلوه کن ای مه ز چاه انتظار
تا برآید انتظار فاطمه

امشب آقا کربلایی یا نجف
یا مدینه در کنار فاطمه

چارده گلدسته میسازد ز نور
اشکهایت بر مزار فاطمه

انتقام حق مادر حق توست
ای یگانه یادگار فاطمه

تا نفس در سینه ها جاری بود
شیعه باشد داغدار فاطمه

کاش میشد جان بیمقدار من
در رکاب تو نثار فاطمه

اسماعیل پورجهانی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 18:57


#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا 

لطفي نما غلام به لب جان رسيده را
بشنو فغان اين دل در خون تپيده را

چشمی دگر بده صنما تا كه بنگرم
آن خال گوشۀ لب تو آرميده را

روح لطيف تو نفس پاك و حق تو
در بند خود كشيده صفاي سپيده را

صف بسته اند سرو و صنوبر به راه تو
تا خم كنند پيش تو قد كشيده را

امشب بيا كه سینه پراز شور عشق توست
تا فرش پاي تو بنمايم دو ديده را

جانا... دلم هواي تو كرده تفضّلي
وقف تو كرده ام دل از غم رميده را

پرده بكش ز چهره ببينم دمي تو را
بر من نشان بده وجنات نديده را

شد فاطميه و دل ما مست فاطمه است
بر ما عيان نما حرم آن شهيده را

اشك مرا بگير و ببر نزد فاطمه
مرهم گذار زخم تن قد خميده را

ما را ببر به علقمه يا اينكه خود بيا
تشريح كن قصۀ چشم دريده را

تيغ دو سر بكش ز نيام و بريز سر
بستان تقاص خون سرِ  سر بريده را

مجتبی روشن روان

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 18:56


#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا

باز در شهر رسیدی و نفهمید کسی
آشنایی طلبیدی و نفهمید کسی

درد این است که ما مدعی هجرانیم!
درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی

غافل از چشمِ خدا بین تو مستیم همه
فعل ما را همه دیدی و نفهمید کسی

بی حیاییم و به جای همه ی ما آقا
لبت از شرم گزیدی و نفهمید کسی

هر سحر توبه به جای همه ی ما کردی
جور یک شهر کشیدی و نفهمید کسی

بارها وقت زمین خوردن ما با عجله
بهر امداد دویدی و نفهمید کسی

چه شد آخر وسط روضه ی ما غوغا شد؟
به گمانم که رسیدی و نفهمید کسی

هر زمان روضه گرفتیم برای زهرا
سرِمان دست کشیدی و نفهمید کسی

صبح و شب گریه برای غم مادر کردی
مثل یک شمع چکیدی و نفهمید کسی

دیده ای واقعه را... آجرک الله آقا
شاهد قتلِ شهیدی و نفهمید کسی

محمد جواد شیرازی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 18:56


#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا

خورشید دلبرنده و دلجو ظهور کن
شد بی‌تو روزگار ، سیه‌رو ظهور کن

شد فاطمیّه ، باز عزادار گشته‌ای
آقای من! به خاطر بانو ظهور کن

یا صاحب الزّمان! چه بگویم ز مادرت
سوگند به شکستنِ پهلو ظهور کن

بعد از هجوم ،در دل آن کوچه ، فاطمه
مجروح گشت بین هیاهو ظهور کن

یابن الحسن! به خاطر آن سینه‌ی جریح
یا منتقم! به سرخیِ بازو ظهور کن

شد صورتش کبود به‌دست عدو ؛ شها!
از داغ گوشواره و ابرو ظهور کن

هجده بهار روی زمین بود مادرت
از حُزن کوچ زودِ پرستو ظهور کن

در هُرم شعله ، پشت در و بین بسترش
کرده طلب ظهور تو را او ظهور کن

محمدعلی نوری

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 18:55


#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا

دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم

هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم

بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم

دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم

خسته شدم از این همه تاریکی نفسم
آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم

درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف
این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم

مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده عصیان مرا ریخته بر هم

داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته بر هم

فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم

مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل
احوال پریشان مرا ریخته برهم

لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد
نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم

محمدجواد شیرازی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

20 Oct, 18:55


با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانه میدان شهید شد

بیچاره آن کسی که به پیمان وفا نکرد
خوش‌بخت آن‌که بر سر پیمان شهید شد

تسبیح و عطر قمقمه آب پس کجاست؟
حدست درست با لب عطشان شهید شد

چند اسکناس پول زیادی نمی‌شود
اما کسی نگفت که ارزان شهید شد

آن کس که هم کتاب دعا هم تفنگ را
با هم به جبهه برد مسلمان شهید شد

بی‌عشق و بی‌حماسه و بی‌شوق و بی‌امید
بی‌جنگ و بی‌مبارزه نتوان شهید شد

من بی حسین ماندم و بل هم اضل شدم
او عاقبت بخیر شد انسان شهید شد

#مهدی_جهاندار

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

18 Oct, 19:43


شعر مهدی جهاندار برای شهید سنوار

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانه‌ میدان شهید شد

بیچاره آن کسی که به پیمان وفا نکرد
خوشبخت آنکه بر سر پیمان شهید شد

تسبیح و عطر، قمقمه‌ی آب پس کجاست؟
حدست درست، با لب عطشان شهید شد

چند اسکناس، پول زیادی نمی‌شود
اما کسی نگفت که ارزان شهید شد

آن کس که هم کتاب دعا هم تفنگ را
با هم به جبهه برد، مسلمان شهید شد

بی‌عشق و بی‌حماسه و بی‌شوق و بی‌امید
بی‌جنگ و بی‌مبارزه نتوان شهید شد

من بی حسین ماندم و بَل هُم أضَل شدم
او عاقبت بخیر شد، انسان شهید شد

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

13 Oct, 19:23


#حضرت_معصومه

برگدای خانه اش معصومه، عصمت می‌دهد
دستِ زائرهای خود برگ شفاعت می‌دهد
برکسی که خاک شد، تاثیر ِتربت می‌دهد
قولِ دیدارِ رضا را در قیامت می‌دهد

مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست
زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست

سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته
حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته
هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته
شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته

مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست
دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست

مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند
با تکان چادرش کافر مسلمان می کند
دست او باز است و زینب وار، احسان می کند
خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند

از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد
زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد

رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است
هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است
در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است
عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است

هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد
عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد

سالهای سال در چشم انتظاری سوخته
در فراق روی بابا دیده بر در دوخته
اسم زندان در دل او شعله ها افروخته
گریه های بی صدا را از کسی آموخته

خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده
گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده

در یتیمی احترامش را نگه می داشتند
دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند
بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند
جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند

داغ بابا دید اما داغی مسمار نه
کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه

فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد
بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد
با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد
گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد

مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد
سینه‌ی زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد

بعد بابا با رضا جان بیشتر مأنوس شد
ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد
غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد
که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد

شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس
گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس

نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد
موسم ناقه سواری های او آغاز شد
تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد
بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد

صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است
در دیار بی کسی داغ برادر دیده است

سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام
کوچه واکردند مردم در میان ازدحام
می رسید از هر طرف تنها صدای السلام
شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام»

چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند
عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند

کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند
دورِ ناقه چشم‌های بی طهارت مانده اند
خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند
بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند

بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است
گیسوی آقام دست آن و این افتاده است

بی طهارت ، دستْ گردان آیهٔ تطهیر شد
بسته دستِ قافله در حلقهٔ زنجیر شد
باتکانِ نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد
بارها با نیزه دار مست او درگیر شد

داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن
کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن

قاسم نعمتی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

09 Oct, 20:20


رفتند کربلا و مرا جا گذاشتند
روی دلم دوباره همه پا گذاشتند

تنها دلم به کرب‌وبلایی‌شدن خوش است
گیرم مرا ز قافله تنها گذاشتند

این بار هم ز قافله جا ماندم ای دریغ
خوبان چه شد به حال خودم واگذاشتند

دنبال آفتاب سر نیزه گم شدم
حالا دل مرا به تماشا گذاشتند

با دل مرا به کرب‌وبلا می‌برد حسین
سهم مرا به عهده مولا گذاشتند

حالا اگر لیاقت آن‌جا نداشتم
یک کربلا برای من این‌جا گذاشتند

آری مرا که خادم هیئت نوشته‌اند
دربست وقف زینب کبری گذاشتند

بر دیده ابر مقتل مولا چکیده است
بر سینه مهر حضرت زهرا گذاشتند

بر دل جمال حضرت مولا کشیده‌اند
بر جان وصال آل عبا را گذاشتند

آنان که می‌روند سوی هیئت حسین
انگار دل به جنّت اعلا گذاشتند

این ساده نیست دل حرم الله می‌شود
این را به دل در عالم بالا گذاشتند

هر کس که اهل چلّه‌نشینی کربلاست
یک اربعین در عالم معنا گذاشتند

می‌خواستم شهید ره کربلا شوم
این وعده را دوباره به فردا گذاشتند

#محمود_ژولیده

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

05 Oct, 19:53


کرده‌ام نذر که عمری ز غمت گریه کنم
آه از دل کشم و از المت گریه کنم

گر دل‌سوخته‌ای لطف به من کرده خدا
بهر آن است که سوزم ز غمت گریه کنم

گاه در ماتم تو بر سر و بر سینه زنم
گاه بنشینم و زیر علمت گریه کنم

منم آن سائل درمانده که با دست تهی
در دل شب به امید کرمت گریه کنم

به غبار حرم کرب‌وبلایت سوگند
دوست دارم که شبی در حرمت گریه کنم

کاش آیی دم مردن به سر بالینم
تا نهم صورت خود بر قدمت گریه کنم

همه شب گفت گدایت سر سجاده اشک
کی شود در حرم محترمت گریه کنم

#هاشم_وفایی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

03 Oct, 17:42


نمیفهمند ما را عقل‌های بی جنون هرگز
بگو سید نباشد راه ما بی فتح خون هرگز

نشستن را نمی‌دانیم در سوگت به پا خیزیم
که طوفان نسبتی هرگز ندارد با سکون هرگز

درنگ و جنگ ما در فتنه‌ها موقوف فرمان‌ است
  نباشد سربلندی‌های‌ ما بی‌آزمون هرگز

الا إنّ الدعیّ ابن الدعی قد رکّز ... هیهات
که بی سر می‌ شویم امروز اما سر نگون هرگز

متون را خوانده‌ام ما آنچنان پیروز فرداییم
  که حتی نامشان باقی نماند در متون هرگز

چنان در خون نصر الله صهیون غرق خواهد شد
که از یادش نخواهد رفت نحن الغالبون هرگز

شهید #سید_حسن_نصرالله

#محمد_مهدی_خانمحمدی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

02 Oct, 17:16


(وعده ی صادق )


بر جانِ سگِ  هَار، دوباره شرر افتاد
دنیا همه لرزید که صَهیون خطر افتاد
از سیلی ما صورت نحسش اثر افتاد

در روی زمین لحظه به لحظه خبر افتاد
با آل علی هر که در افتاد وَر افتاد

از غُرش سجیل چه تابی و تبی بود
دیدیم که آن گنبدشان هم حلبی بود
آن شب چه پیامی به سرانِ عربی بود

از دشمن ما بار دگر بال و پَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد وَر افتاد

با لطف خدا ((وعده ی صادق)) عملی شد
این سیلیِ تنبیه که با حکم ولی شد
کوبنده ترین ضربه ی بین المللی شد

این بود که در صدر خبرها اثر افتاد
با آل علی هر که در افتاد وَر افتاد

یوسف حق پرست

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

28 Sep, 19:56


تقدیم به سید مقاومت
«شهید سید حسن نصرالله»

در دلِ آزادگان جا داشتی
خود دلی مانند دریا داشتی

ای شهید قدس، ای سید حسن
تو لوای عشق برپا داشتی

نه فقط لبنان ،همه آزادگان
عاشقت بودند ،غوغا داشتی

حبّ تو لِله و بغض ات لِله است
هم تولا هم تبرا داشتی

خصم غاصب از خروشت بیمناک
همچو زینب نطق غَرّا داشتی

یا اباعبدالله از جان، ذکر تو
با عبیدالله دعوا داشتی

هر بلا دیدی تو بر لب ،نغمۀ
مارأیت الّا جمیلا داشتی

لب گشا نصرُ من اللهی بگو
تو به دل نور فتحنا داشتی

آنچه خوبان زمانه داشتند:
نازنین سید تو تنها داشتی

حاج قاسم دلبری کرد از تو و
رفتی آنجایی که سکنا داشتی

می‌توان قبل از شهادت شد شهید
تو قمر گونه تجلا داشتی

نام نصرالله می‌میرد مگر؟
زنده‌ای تو روح اعلا داشتی

خواستی با خانواده جان دهی
این پیام از جدّ والا داشتی

بی تو ما داریم یا زهرا به لب
چون شما نسبت به زهرا داشتید

#کلامی_زنجانی
#سید_حسن_نصرالله
#لبنان #ایران

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

28 Sep, 17:08


هر جوانی «اسامه»وار به ما
یاد داده‌ست پیر بودن را
یادگار ازخودش گذاشته‌است
رازی از «بی‌نظیر» بودن را

زده هرقرعه را به‌نام خودش
اقتدا کرده بر امام خودش
به مرادش رسیده پس دارد
داغ ننگ اسیر بودن را

در سرش‌ تا هوای اعجاز است
راهِ رفتن برای او باز است
می‌فروشد به سختی پرواز
لذّت گوشه‌گیر بودن را

هردلی دائماً پی نور است
تا حریم خداست، مستور است
آن‌کسی که گرسنه می‌خوابد
می‌برد فیض سیر بودن را

در دفاع از شکوه باورها
می‌شتابد به‌جنگ خنجر‌ها
تا به ترسیده‌ها نشان بدهد
رمز و راز دلیر بودن را

درزمانی که تنبلی هنر است
هرکه فعّال‌تر غریب‌تر است!
می‌برد هرکسی که می‌فهمد
خستگی‌ناپذیر بودن را...

می‌رسد بانگ؛ «جاءَنصرالله»
عاقبت غالب است حزب‌الله
پس به لطف خدا تحمل کن
سختی در مسیر بودن را

هرکه در این‌طریق، هادی شد
یک‌تنه پاس‌دار وادی شد
در همه عمر آرزو کرده‌ست
«در رکاب امیر بودن» را

#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#سید_حسن_نصرالله

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

27 Sep, 20:12


#حضرت_محسن

پای تو اهل بکا کم میارن
صائبا محتشما کم میارن
واسه تو شعر و قصیده کم میگن
واسه مدحت شعرا کم میارن

طبع شعر تازشو باید بده
فیض بی اندازشو باید بده
هرکسی مدح تورو میخواد بگه
فاطمه اجازشو باید بده

مردمو همش مردد میکنن
بخدا به خودشون بد میکنن
دکترای قلابی میشینن و..
با دروغ مقامتو رد میکنن

در شلوغی سپر فاطمه ای
خنکای جگر فاطمه ای
هم حسینی واسه ما هم حسنی
سومین گل پسر فاطمه ای

بذر روسیاهی کاشتی واسشون
ضربه های سختی داشتی واسشون
تورو با لگد گذاشتن بین در
تو هم آبرو نذاشتی واسشون

بغض تو صدای اهل بیت شدی
غم آشنای اهل بیت شدی
جون دادی تا که ولایت بمونه
یک تنه فدای اهل بیت شدی

کار ما تو این شبا با محسنه
سیر عرفانی ما تا محسنه
تپش قلب تموم شیعه ها
" یاحسین" و "یا حسن" "یا محسنه"

کاش همه واسه تو زحمت بکشیم
طعنه بشنویم ریاضت بکشیم
نکنه روز قیامت که میاد
از بابات علی خجالت بکشیم..

خون به قلب هرچی دشمن میکنیم
چراغ روضتو روشن میکنیم
ما برای محسنیه پا میشیم
مشکی فاطمیه تن میکنیم

حجت الله و سر گذر زدن
پیش چشمای علی به در زدن
اول ربیع که #تبریک_نداره
مادر مارو چهل نفر زدن

سید پوریا هاشمی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

21 Sep, 20:01


صاحب حوض کوثر و آب بقا محمد است
آینه در آینه تکرار خدا محمد است

خدا هر آن‌چه بخشد از طفیلی وجود اوست
خالق بی چون و چرای ماسوا محمد است

علی روایتش کند اوّلنا محمد و
اوسطنا محمد و آخرنا محمد است

قبله به سوی مرتضی سجود می‌کند ولی
قبله به وقت هر نماز مرتضی محمد است

کعبه طواف می‌کند پای برهنه گرد او
صفای سنگ وا نهم سعی و صفا محمد است

تربت کربلا اگر شفا دهد به اذن اوست
راز شفای تربت خون خدا محمد است

اگر چه اژدها شود عصای موسای نبی
معجزه کار او بود ذکر عصا محمد است

اقامه نماز ما سوی مدینةالنبی‌ست
قبله‌نمای شیعیان در همه جا محمد است

تربت او مدینه و در همه جا حضور  اوست
مثل خداست ذات او نگو کجا محمد است

ظاهر لوح و قلم و کرسی و عرش جسم اوست
سرّ احد در دل اسرار دعا محمد است

میم میان اسم او تمام راز خلقت است
ذات درون ذات‌ها یقین نما محمد است

فرق میان عابد و شکوه معبود کجاست؟
تمایزش نقطه بود نقطه با محمد است

نبی و صدیق و ولی عاصی و فرزانه و مست
چشم امید همگان روز جزا محمد است

طبیب نوح و آدم و دوای موسی و مسیح
بخوان تو یا من اسمه چون که دوا محمد است

تو را رها نمی‌کند گر چه رهایش بکنی
رفیق روز بی‌کسی در دو سرا محمد است

#سجاد_احمدیان

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

14 Sep, 18:28


#پیامبر_اکرم
#حضرت_خدیجه_سلام‌الله‌علیها

از همان آغاز،‌ چشم آسمان‌ها و زمین
تا ابد دیگر نمی‌بیند زنی را این‌چنین

بهترین‌های دوعالم در پی پیغمبرند
شد خدیجه در میان بهترین‌ها بهترین

در همان عصری که اهل‌شهر با شک کافرند
او به آیین محمد رومی‌آرد با یقین

هم‌ردیف هاجر و آسیه و مریم شده‌ست
هر زنی از توشه‌ی اخلاق‌او شد خوشه‌چین

گوهری مانند او شد زینت بیت‌ُالنَّبی
غبطه‌ی این‌خانه‌را خورده اگر عرش برین

تکیه‌گاهش شد خدیجه، ذوالفقارش شد علی
سرنخواهد داد پیغمبر دم: «هَل مِن مُعین»

میوه‌ی خوب از درخت خوب حاصل می‌شود
پس فقط دامان پاک اوست زهراآفرین

«چون لباس کعبه بر اندام بت زیبنده نیست»
غیر او بر دیگران عنوان؛ «اُم‌ُالمُومِنین»


از تمام خواستگارانت اگر رد می‌شوی
دلخوشی که عاقبت سهم محمد می‌شوی


پس خدا بخشید در عالم پیمبر را به تو
بهترین بودی و بخشید از تو بهتر را به تو

شد همه دارایی تو خرج راه دین حق
در عوض داده خدا چندین برابر را به تو

دخترت زهرای مرضیه‌ست، دامادت علی‌ست
لایقش بودی که داده این دو گوهر را به تو

تو همان سرچشمه‌ی خیر کثیر عالمی
داد ازاین‌رو چشمه‌ی جوشان کوثر را به تو

تا ابد ذریّه‌ی سادات از نسل تواند
چون عطا کرده خدایت قوم برتر را به تو

از ارادت‌مند‌های توست جبریل امین
می‌رساند تا سلام حیّ داور را به تو

از همه سبقت گرفتی در صراط مستقیم
هدیه داده ربِّ اعلی اوج باور را به تو

در قیامت چون‌که کار خلق دست فاطمه‌ست
می‌سپارد اختیار روز محشر را به تو


شک ندارم در قیامت هم قیامت می‌کنی
دوستان اهل‌بیتت را شفاعت می‌کنی


شد خدیجه مادر اسلام و دختر فاطمه
جان زهرا شد نبی، جان پیمبر فاطمه

نام زهرا می‌درخشد در میان اهل‌بیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه

چون کلام حق که با «هُم فاطِمَه» آغاز شد
در میان پنج‌تن هم بوده محور فاطمه

در بهای آفرینش از نبی و از علی
با «حدیث قدسی لولاک» شد سر فاطمه

هردو یک‌روح‌اند اما در دوتن، با این‌حساب
فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه

سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم
نیم آن با مرتضی و نیم دیگر فاطمه

مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می‌دهد
خطبه‌خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه

هرکه در راه خدیجه یک‌قدم برداشته‌ست
پاسخش را می‌دهد چندین برابر فاطمه


مادر زهرا شدن کار کسی غیر از تو نیست
خیر، معنایی ندارد هرکجا خیر از تو نیست


شان تو یک‌روز در عالم هویدا می‌شود
آن زمان که دخترت ام‌ابیها می‌شود

در جهان جاهلی‌ها زندگانی رسول
با حضور گرم تو بسیار زیبا می‌شود

شمّه‌ای از شان تو این است که در نشر دین
ثروت تو هم‌ردیف تیغ مولا می‌شود

مریم عذرا اگر آورده دنیا یک‌مسیح
هرکدام از خاندانت یک مسیحا می‌شود

با تو حتی می‌شود شعب ابی‌طالب بهشت
بی‌تو عام‌الحزن ما، هر سال دنیا می‌شود

دوست‌داران تو جزء برترین زن‌ها شدند
هرکه با تو دشمنی دارد «حمیرا» می‌شود

ای پناه و تکیه‌گاه خستگی‌های نبی
می‌روی و دخترت بعد از تو تنها می‌شود

بی‌کفن بودن فقط سهم حسین فاطمه‌ست
پس کفن سهمیه‌ات از عرش‌اعلی می‌شود


سهم زهرا از جهان بعد از تو تنها آه شد
عمر یاس پرپرت بی‌باغبان کوتاه شد...

#مجتبی_خرسندی

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

اشعار مذهبی

13 Sep, 20:41


مثل دشتی که ترک خورده و عطشان باشد
از خراسان طلب بارش باران داریم

از سر کفر نگفتیم: شفا دست شماست
ما به دستان شفابخش تو ایمان داریم

یک نجف قسمت ما کن به خدا یک عمر است
غصه جامعه‌خواندن دم ایوان داریم

شک ندارم که پس از مرگ ملائک گویند:
از دل مقبره برخیز که مهمان داریم

ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست؟
و بگویند که مهمان ز خراسان داریم

در بهشت ابدی حبّ وطن چون داریم
خانه‌ای پیش ولی نعمت ایران داریم

#مهدی_وزیری

@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi

1,178

subscribers

1,545

photos

60

videos