👁 هوشمندى @hooshmandy Channel on Telegram

👁 هوشمندى

@hooshmandy


در جهان هوشمند ما
هیچ رویدادی تصادفی به وقوع نمی‌پیوندد.

هر چیز که
در مسیر زندگی
سر راه شما قرار می‌گیرد؛
نکته‌ایست برای آموختن!

👁 هوشمندى (Persian)

👁 هوشمندى nn👁 هوشمندى یک کانال تلگرامی فارسی است که به مباحث هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، و تکنولوژی های نوین مرتبط با هوش مصنوعی می پردازد. اگر به دنبال آخرین اخبار و مقالات مرتبط با هوش مصنوعی هستید، این کانال بهترین منبع اطلاعات است. nnدر جهان هوشمند ما، هیچ رویدادی تصادفی به وقوع نمی‌پیوندد. هر چیزی که در مسیر زندگی سر راه شما قرار می‌گیرد؛ نکته‌ایست برای آموختن! با عضویت در کانال 👁 هوشمندى، می توانید به جدیدترین دانش ها و تحولات در حوزه هوش مصنوعی دسترسی داشته باشید و بتوانید بهترین تصمیمات را بگیرید. همچنین می توانید با دیگر اعضای کانال به اشتراک گذاشتن تجربیات و دیدگاه های خود پرداخته و به ارتقای دانش مشترک بپردازید. nnپس برای به دست آوردن آخرین اطلاعات و دانش های مرتبط با هوش مصنوعی، کافی است که به کانال تلگرامی 👁 هوشمندى ما بپیوندید و از بهترین منابع آموزشی و اطلاعاتی بهره مند شوید!

👁 هوشمندى

20 Nov, 17:43



گفت آری خوش عمل کردی بدان
تا بگویم پند ثالث رایگان؟!

پند گفتن با جهول خوابناک
تخم افکندن بود در شوره خاک

چاک حمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای پندگو

@hooshmandy

👁 هوشمندى

20 Nov, 14:12


@hooshmandy

👁 هوشمندى

18 Nov, 22:10


@hooshmandy

👁 هوشمندى

10 Nov, 06:53


@hooshmandy

👁 هوشمندى

10 Nov, 02:23


  آقای جامعه، چطور از منِ انتظار داری

همزمان هم عشق و محبت به همنوعانم را در دل  داشته باشم و هم بخواهم بر آنها برتری پیدا کنم و اولین و بهترین باشم

آموزه های محمد جعفر مصفا

👁 هوشمندى

09 Nov, 16:05


#تکرار

   بعضی‌ها با لحن اعتراضی می‌گویند "چرا در تعالیم عرفانی موضوعات بارها و بارها تکرار می‌شود؟".

    پدر بزرگم گوشش خیلی سنگین است و ما بچه‌هایش باید حرفمان را چند بار آنهم با صدای بلند بگوئیم تا متوجه شود. خیلی وقت‌ها هم که فکر می‌کند متوجه شده، متوجه نشده و در حقیقت آنچه خودش دوست داشته بشنود را شنیده است!

   خیلی از ما هم دچار سنگینی گوش باطنیم. مطلبی را می‌شنویم، بگوشمان می‌خورد، یا در کتابی می‌خوانیم، اما گویی اصلاً نشنیده‌ایم و نخوانده‌ایم و ندیده‌ایم. نمی‌دانم شده است(حتماً شده است!) که کتابی را دوباره بخوانی یا مطلبی را دوباره گوش کنی و متوجه شوی که دفعهٔ قبل که این مطلب را خوانده یا شنیده بودی، اصلاً متوجه فلان جمله یا جملات نشده بودی. مصلحت "هویت فکری" بسیاری جاها اقتضاء می‌کند انسان گوش فهمش سنگین شود، و حتی کر. حس باطنی که جای خود دارد!

   ما بسیاری از حرف‌های مولانا را هم با وجود چندین بار شنیدن و خواندن، باور کنید که هنوز نشنیده‌ایم، و مانند پدربزرگم، آنچه خودمان می‌خواسته‌ایم را شنیده‌ایم و برداشت کرده‌ایم. چرا که ما بیشتر بدنبال تأئید گرفتن برای دانسته‌ها، افکار و عقاید خودمان هستیم تا دریافت حقیقت.

   لذا علت تکرار موضوعات در عرفان، شاید همین باشد.

"باشد کز آن میانه یکی کارگر شود".

👁 هوشمندى

08 Nov, 12:32


@hooshmandy

👁 هوشمندى

04 Nov, 05:19


مردن بر لذت‌ها

   یکی از بهترین تمرین‌ها، مردن بر لذت‌های کوچک است.

از لقمهٔ آخر غذا گرفته، تا یک بستنی،
یک لیوان نوشابه، فست‌فود یا غذایی خوشمزه و غیره...

   مردن بر لذت‌های کوچک را می‌توان تعمیم داد.

ما با فکر کردن به تصاویری در ذهن‌مان، بدنبال لذتیم.

در اعماق ذهنم به پس‌اندازم در حساب بانکی‌ام، اعتبار اجتماعی‌ام، شغلم، روابطم، توانایی‌هایم، همسرم، کس و کارم و بسیاری دیگر از متعلقاتم فکر می‌کنم و از این افکار، احساس امنیت و لذت می‌کنم.

حال آنکه آیا جز این است که اینهایی که در ذهنم مرور می‌کنم، همه مشتی تصاویر ذهنی‌اند؟

   مردن بر لذت‌های چه جسمی و چه فکری، حتی بصورت مقطعی در طول روز، روزی فقط سه بار حتی، تمرینی بسیار مفید است.

   مولانا می‌گوید مرگی که بناچار همهٔ ما، بدون استثناء، آن را می‌چشیم، را می‌توانیم بهمین صورت تمرین کنیم.

قبل از آنکه آن مرگ(مرگ فیزیولوژیکی) بیاید، تلخی مردن بر لذت‌های کوچک را تجربه کنیم.

این را «جزو مرگ» معرفی می‌کند و می‌گوید اگر این مردن بر لذت‌های کوچک را تمرین کنی و رفته رفته تلخی‌اش برایت هموار شود و بلکه شیرین شود،
«دان که شیرین می‌کند کل را خدا».

   بعضی، که میل به درپیچیدن با خود دارند، اشکال می‌کنند که: این مردن بر لذتها آیا خودش برای کسب لذتی دیگر نیست؟
می‌گویم: اگر باین قصد و منظور است که برای لذتی دیگر از این لذت بگذرم، بله.
یعنی در حقیقت، مردن بر لذت وجود نداشته است.
فقط شکلش از حالت نقد، به نسیه تغییر یافته!
مردن بر لذت یعنی چه از نقد و چه از نسیه‌اش بطور کامل، بطور ریشه‌ای دل برکنی.

   از درد مردن بر لذت‌ها نترسیم.

متاسفانه روال تبلیغات و تربیت غالب جوامع امروز این است که
«بنیان زندگی‌ات را بر لذت بگذار. هر چه بیشتر لذت ببری
(چه لذت جسمی و چه لذت فکری و خیالی، معاشقه با تصاویر ذهنی)
خوشبخت‌تری».

این دقیقاً عکس سخن مولاناست. و عجب از ما که حرفهای مولانا را برای همدیگر فوروارد می‌کنیم، لایک می‌کنیم، اما در زندگی واقعی و در درونمان، عملاً در جهت عکس آن حرکت می‌کنیم.

دان که هر رنجی ز مردن پاره‌‌ای است
جزو مرگ از خود بران گر چاره‌‌ای است‌‌

چون ز جزو مرگ نتوانی گریخت
دان که کلش بر سرت خواهند ریخت‌‌

جزو مرگ ار گشت شیرین مر ترا
دان که شیرین می‌‌کند کل را خدا

دردها از مرگ می‌‌آید رسول
از رسولش رو مگردان ای فضول‌‌

هر که شیرین می‌‌زید او تلخ مرد
هر که او تن را پرستد جان نبرد

#مولانا

@hooshmandy

👁 هوشمندى

04 Nov, 05:11


زمان واقعیت ندارد، مخلوق ذهن است.

@hooshmandy

👁 هوشمندى

04 Nov, 04:55


ما فات مضی و ما سیأتیک فأین؟
قم! فأغتنم الفرصة بین العدمین

آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه می‌آید كجاست؟

برخیز و فرصت میانِ دو نیستی را دریاب.

@hooshmandy

👁 هوشمندى

03 Nov, 21:50


از حادثهٔ جهان زاینده مترس
وز هرچه رسد چو نیست پاینده مترس

این یکدم عمر را غنیمت میدان
از رفته میندیش وز آینده مترس

منسوب به خیام و مولانا

@hooshmandy

👁 هوشمندى

02 Nov, 09:35


@hooshmandy

👁 هوشمندى

31 Oct, 13:59


"به تو نمی‌اندیشم"!

(کارت تولد یک ذن‌بودیست)


@hooshmandy

👁 هوشمندى

31 Oct, 01:33


من سر نخورم که سر گران‌ست
پاچه نخورم که استخوان‌ست

بریان نخورم که هم زیان‌ست
من نور خورم که قوت جان‌ست

من سر نخوهم که باکلاهند
من زر نخوهم که بازخواهند

من خر نخوهم که بند کاهند
من کبک خورم که صید شاهند

بالا نپرم نه لک لکم من
کس را نگزم که نی سگم من

لنگی نکنم نه بدتکم من
که عاشق روی ایبکم من

ترشی نکنم نه سرکه‌ام من
پرنم نشوم نه برکه‌ام من

سرکش نشوم نه عکٓه‌ام من
قانع بزیم که مکٓه‌ام من

دستار مرا گرو نهادی
یک کوزه مثلثم ندادی

انصاف بده عوان نژادی
ما را کم نیست هیچ شادی

سالار دهی و خواجه ده
آن باده که گفته‌ای به من ده

ور دفع دهی تو و برون جه
در کس زنان خویشتن نه

من عشق خورم که خوشگوارست
ذوق دهنست و نشو جان‌ست

خوردم ز ثرید و پاچه یک چند
از پاچه سر مرا زیانست

زین پس سر پاچه نیست ما را
ما را و کسی که اهل خوانست

#مولانا
@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 15:23


#صندوق

انسانها تصور می کنند اگر نوع طرز تفکرشون رو عوض کنند، مثلاً اگر از یک سیستم اعتقادی و فلسفی به سیستم دیگری کانورت کنند، تغییر کرده‌اند!

در صورتیکه فقط از این صندوق به اون صندوق رفته‌اند!

گر ز صندوقی به صندوقی رود
او سمائی نیست، صندوقی بود!

#مولانا

@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 14:56


من کسی در ناکسی در یافتم
پس کسی در ناکسی در بافتم

جمله شاهان بندهٔ بندهٔ خودند
جمله خلقان مردهٔ مردهٔ خودند

جمله شاهان پست پست خویش را
جمله خلقان مست مست خویش را

#مولانا
@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 14:51


ما همه شیران ولی شیر علم
حمله‌شان از باد باشد دم‌بدم

حمله‌شان پیداست و ناپیداست باد
آنک ناپیداست هرگز گم مباد

#مولانا
@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 14:36


یک سیل عظیم از انبوه در و دکان‌های باصطلاح معنوی که جز چرندیات و افزودن به توهم انسانها هیچ نتیجه و بهره‌ای ندارند، در جامعهٔ ایران راه افتاده.

   بطرز عجیبی خرافه‌گرایی و صحبت دربارهٔ «انرژی»، «کائنات»، «فرشته‌های ثروت‌آفرین»، «موجودات معنوی و غیر ارگانیک»، «هشیاری عالم هستی»،  «عالم ماوراء»، «سفر روح»، و کلمات و اصطلاحاتی مشابه اینها در جامعه مثل مور و ملخ ریخته. همه هم از محتوی و جوهر بی‌بهره. نه تنها بی‌بهره، بلکه بسیار مخرب و مضر!

   گردانندگان مجالس و دور همی‌های اینچنین محتواهایی هم آدم‌های شیاد عوام‌فریب، که از مردم از همه جا بی‌خبری که میل به درمان سردرگمی‌شان در زندگی را دارند، بهره‌کشی می‌کنند.
هوشمند باشید

@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 14:32


@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 14:03


آسیب‌پذیری


آسیب‌پذیر بودن ضعف نیست.

این ذهن است که می‌خواهد همیشه در حاشیهٔ امن قرار گیرد.

در طلب «قرار» و امنیت است.

در حالیکه امنیت در نطلبیدن امنیت و قرار است!

مادامیکه ذهن در پی آسیب‌ناپذیری و اقتدار و تسلط است، همیشه متزلزل و بی‌قرار و ناآرام و آسیب‌پذیر است.

وقتی به شفافیت و باز بودن و آسیب‌پذیری و صداقت اعتماد شود، احساس امنیت و آرامش و قرار باطن خواهد بود. 

توکل بر حق بگمانم به همین معنی‌ست.

هیچ تضمینی و هیچ امنیتی جز سپردن خود بدست حق، بدست جریان پویا و در حرکت ِ زندگی، وجود ندارد.
و هر چه غیر از اینست، وهم و خیال است. و باطل.

@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 07:05


@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 07:01


@hooshmandy

👁 هوشمندى

30 Oct, 07:00


@hooshmandy

👁 هوشمندى

28 Oct, 08:31


این همان است که
لائوتزو wei-wu-wei نامیده
(عمل از طریق بی عملی)
این همان است که
اساتید ذن می گویند.
نشستن در سکوت
بدون انجام هیچ کاری.
بهار می آید
و علف خودش رشد میکند.
به یاد بسپار »خودش« نباید
کاری انجام شود.


تو علف را
بالا نمیکشی که رشد کند.
بهار می آید
و علف خودش رشد میکند.

وقتی،
به زندگی اجازه دهی
به راه خود برود.

وقتی،
نمیخواهی هدایتش کنی.

وقتی،
نمیخواهی هیچ کنترلی
بر آن باشد.

وقتی،
دستکاری نمیکنی.

وقتی،
هیچ نظمی را بر آن
تحمیل نمیکنی.

این حالتِ
خود انگیختگی بی انضباطِ ناب، مدیتیشن است.

@hooshmandy

👁 هوشمندى

27 Oct, 07:53


نقدِ صوفی نه همه صافیِ بی‌غَش باشد
ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد

صوفیِ ما که ز وِردِ سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد

خوش بُوَد گر مِحَکِ تجربه آید به میان
تا سِیَه‌روی شود هر که در او غَش باشد

خَطِّ ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رُخ که به خونابه مُنَقَّش باشد

ناز‌پروردِ تَنَعُّم نَبَرَد راه به دوست
عاشقی شیوهٔ رندانِ بلاکش باشد

غمِ دنیای دَنی چند خوری؟ باده بخور
حیف باشد دلِ دانا که مُشَوَّش باشد

دلق و سجادهٔ حافظ بِبَرَد باده‌فروش
گر شرابش ز کفِ ساقی مَه‌وَش باشد

@hooshmandy

👁 هوشمندى

26 Oct, 22:38


@hooshmandy

👁 هوشمندى

26 Oct, 21:40


@hooshmandy

👁 هوشمندى

26 Oct, 20:57


@hooshmandy

👁 هوشمندى

26 Oct, 20:24


@hooshmandy

👁 هوشمندى

25 Oct, 08:25


@hooshmandy

👁 هوشمندى

24 Oct, 19:54


@hooshmandy

‌‌
مهم ترین انتخابی که می‌کنید دانشگاهی که می‌روید نیست، خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنید نیست، یا شغلی که برمی‌گزینید نیست. کسی است که عمرتان را با او می‌گذرانید.

نیکول لپرا

👁 هوشمندى

23 Oct, 08:18


اگر بخواهى دنبال اسمان بگردى هرگز ان را نخواهى يافت

اسمان را كجا توانى يافت؟

هيچ جا

اسمان در همه جاست
و انچه در همه جاست
نمى تواند در جايى باشد

#اشو
#ذن_جاده_اضداد

@hooshmandy

👁 هوشمندى

23 Oct, 07:36


هنگامی‌که شما
شخص عزیزی را که
دوست می‌داشتید از دست می‌دهید،
برایش گریه می‌کنید.

ولی
آیا اشک‌های شما
به‌خاطر خودتان نیست؟

آیا
واقعاً به‌خاطر کسی است
که مرده است؟

آیا
تاکنون به‌خاطر دیگران
گریه کرده‌اید؟

آیا
هرگز برای پسرتان
که در جبههٔ جنگ کشته شده
گریه کرده‌اید؟
واقعاً گریه کرده‌اید؟

آیا
آن اشک‌ها
به‌دلیل دلسوزی و ترحم
به «خودتان» و «پسر خودتان» است
یا‌ واقعاً به‌خاطر این‌ است که
«یک انسان» کشته شده است؟

اگر
به علت ترحم به خودتان اشک می‌ریزید،
باید گفت که اشک‌های شما
به هیچ عنوان معنائی ندارد،
زیرا شما به «خودتان» اهمیت می‌دهید.


اگر
گریهٔ شما
به‌دلیل این است که
کسی که روی آن مقدار زیادی
سرمایه گذاری کرده‌اید، از بین رفته است،
باید اذعان کرد که
این عاطفه و مهر محبت نیست.


گریه کردن برای خود
کار ساده‌ای‌ است.

ظاهراً
گریه شما
حاکی از تاثر شماست،
اما قلب شما برای او متاثر نشده است،
بلکه به علت ترحم به خویش
متاثر شده است.

#کریشنامورتی
#رهایی_از_دانستگی

@hooshmandy

👁 هوشمندى

22 Oct, 18:17


@hooshmandy

👁 هوشمندى

22 Oct, 08:42


@hooshmandy

👁 هوشمندى

21 Oct, 20:21


@hooshmandy

👁 هوشمندى

19 Oct, 10:03



آسیب‌های دوران کودکی باعث می‌شود افرادی که به شما عشق واقعی می‌دهند را کنار بزنید و دنبال افرادی باشید که باعث می‌شوند برای دوست داشته شدن به تقلا بیفتید.

If you even have this awareness, you’re already on your healing journey.

Nicole LePera

اگر تنها همین آگاهی را داشته باشید، در حال حاضر در سفر شفابخشی خود هستید.

نیکول لپرا

@hooshmandy

👁 هوشمندى

17 Oct, 20:48


شرح یک رباعی از #مولانا - #اکهارت تُله

«در جان تو جانی است، بجو آن جان را
در کوه تو کانی است، بجو آن کان را

صوفی رونده، گر تو آن می جویی
بیرون تو مجو، ز خود بجو تو آن را»
#مولانا
@hooshmandy

👁 هوشمندى

16 Oct, 09:57


‌‌
عصبانیتت به تو‌می‌گوید کجا حد و مرزهای تو مورد تجاوز قرار گرفته است، کجا نیازهایت نادیده گرفته شده، یا الگویی سوء‌استفاده‌کننده از تو در حال شکل‌گیری‌ست.

نیکول لپرا
«عشقی باش که در پی‌اش هستی»
@hooshmandy

👁 هوشمندى

16 Oct, 02:26


رتبه می خواهی چو خورشید از خلایق دور باش    
  
  سایه از همراهی مردم به خاک افتاده است

#صائب_تبریزی

@hooshmandy

👁 هوشمندى

15 Oct, 21:12


 
این حکایت بشنو از صاحب بیان
در طریق و عادت قزوینیان

بر تن و دست و کتفها بی‌گزند
از سر سوزن کبودیها زنند

سوی دلاکی بشد قزوینیی
که کبودم زن بکن شیرینیی

گفت چه صورت زنم ای پهلوان
گفت بر زن صورت شیر ژیان

طالعم شیرست نقش شیر زن
جهد کن رنگ کبودی سیر زن

گفت بر چه موضعت صورت زنم
گفت بر شانه گهم زن آن رقم

چونک او سوزن فرو بردن گرفت
درد آن در شانه‌گه مسکن گرفت

پهلوان در ناله آمد کای سنی
مر مرا کشتی چه صورت می‌زنی

گفت آخر شیر فرمودی مرا
گفت از چه عضو کردی ابتدا

گفت از دمگاه آغازیده‌ام
گفت دم بگذار ای دو دیده‌ام

از دُم و دُمگاه شیرم دَم گرفت
دُمگه او دَمگهم محکم گرفت

شیر بی‌دُم باش گو ای شیرساز
که دلم سستی گرفت از زخم گاز

جانب دیگر گرفت آن شخص زخم
بی‌محابا و مواسایی و رحم

بانگ کرد او کین چه اندامست ازو
گفت این گوشست ای مرد نکو

گفت تا گوشش نباشد ای حکیم
گوش را بگذار و کوته کن گلیم

جانب دیگر خلش آغاز کرد
باز قزوینی فغان را ساز کرد

کین سوم جانب چه اندامست نیز
گفت اینست اِشکمِ شیر ای عزیز

گفت تا اشکم نباشد شیر را
گشت افزون درد کم زن زخمها

خیره شد دلاک و پس حیران بماند
تا بدیر انگشت در دندان بماند

بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد
گفت در عالم کسی را این فتاد؟

شیر بی‌دُم و سَر و اِشکم کی دید
این‌چنین شیری خدا خود نافرید

ای برادر صبر کن بر درد نیش
تا رهی از نیش نفس گبر خویش

کان گروهی که رهیدند از وجود
چرخ و مهر و ماهشان آرد سجود

هر که مُرد اندر تن او نفس گبر
مر ورا فرمان برد خورشید و ابر

چون دلش آموخت شمع افروختن
آفتاب او را نیارد سوختن

گفت حق در آفتاب منتجم
ذکر تزاور کذی عن کهفهم

خار جمله لطف چون گل می‌شود
پیش جزوی کو سوی کل می‌رود

چیست تعظیم خدا افراشتن
خویشتن را خوار و خاکی داشتن

چیست توحید خدا آموختن
خویشتن را پیش واحد سوختن

گر همی‌خواهی که بفروزی چو روز
هستی همچون شب خود را بسوز

هستیت در هستِ آن هستی‌نواز
همچو مس در کیمیا اندر گداز

در من و ما سخت کردستی دو دست
هست این جمله خرابی از دو هست

#مولانا
@hooshmandy

👁 هوشمندى

14 Oct, 06:08


@hooshmandy

👁 هوشمندى

13 Oct, 10:43


@hooshmandy

👁 هوشمندى

13 Oct, 09:35


هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی

بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا
که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی

که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمی‌نشانی

بگذار کاهلی را چو ستاره شب‌روی کن
ز زمینیان چه ترسی که سوار آسمانی

دو سه عوعو سگانه نزند ره سواران
چه برد ز شیر شرزه سگ و گاو کاهدانی

سگ خشم و گاو شهوت چه زنند پیش شیری
که به بیشه حقایق بدرد صف عیانی

نه دو قطره آب بودی که سفینه‌ای و نوحی
به میان موج طوفان چپ و راست می‌دوانی

چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی

چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی

تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی
که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی

تو اگر روی و گر نی بدود سعادت تو
همه کار برگزارد به سکون و مهربانی

چو غلام توست دولت کندت هزار خدمت
که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی

تو بخسپ خوش که بختت ز برای تو نخسپد
تو بگیر سنگ در کف که شود عقیق کانی

به فلک برآ چو عیسی ارنی بگو چو موسی
که خدا تو را نگوید که خموش لن ترانی

خمش ای دل و چه چاره سر خم اگر بگیری
دل خنب برشکافد چو بجوشد این معانی

دو هزار بار هر دم تو بخوانی این غزل را
اگر آن سوی حقایق سیران او بدانی

 #مولانا
#دیوان_شمس
@hooshmandy

👁 هوشمندى

13 Oct, 09:35


@hooshmandy

👁 هوشمندى

13 Oct, 08:52


پیش از روشن‌شدگی درد و رنج
وجود دارد.

پس از روشن‌شدگی فقط درد!

ضرب‌المثل #ذن
@hooshmandy

👁 هوشمندى

13 Oct, 08:21


همسو بودن با هستی از نگاه #ذن


از استاد بزرگ ذن، "#جوشو" سوال شد که "اساس آموزش شما چیست؟"

او گفت: "وقتی هوا گرم است، گرم است.
و وقتی هوا سرد است سرد است."

شخصی که این سوال را مطرح کرد فیلسوف بزرگی بود.

به استاد ذن گفت: "آیا با من شوخی می‌کنید؟ این چه نوع فلسفه‌ای است؟"

جوشو گفت: "این تمام آن‌ چیزی است که من به شاگردانم آموزش می‌دهم؛ در هر شرایطی فقط در زمان حال زندگی کنید. وقتی‌ که گرم است، عکس آن‌ چیزی را که هست آرزو نکنید."

🔅 خواستن معنایش این است که وقتی‌ که گرم است، شما می‌خواهید سرد باشد و یا وقتی‌ که سرد است، می‌خواهید گرم باشد.
میل و آرزو یعنی همین.
و شما چیزی را می‌خواهید که وجود ندارد.
آرزو یعنی خواستن چیزی که بر خلاف واقعیت است.

🔅 از استاد ذن دیگری سوال شد: "چگونه زندگی می‌کنید؟
راز شادی و سرور دائمی شما چیست؟"
او گفت: "رازی در کار نیست.

تنها یک پدیده طبیعی است؛ هرگاه احساس گرسنگی می‌کنم، می‌خورم و هرگاه احساس خستگی می‌کنم، می‌خوابم.

🔅 این یعنی بدون آرزو زندگی کردن. این لحظه به لحظه زندگی کردن است، بدون هیچ برنامه و نقشه و بدون اینکه انسان بخواهد اراده‌ی خویش را بر عالم هستی تحمیل کند.

یک انسان واقعاً طبیعی و عاری از خشونت کسی است که اراده‌ی خویش را بر طبیعت تحمیل نمی‌کند.

او همه‌ چیز را همان‌گونه که هست می‌پذیرد و همیشه از اینکه هر چیزی که پیش می‌آید با خود گنجی به‌ همراه دارد، دچار حیرت می‌شود.

🔅 ولی شما همواره به‌ دنبال چیزهای دیگری هستید و از آنچه که پیش می‌آید هرگز احساس رضایت نمی‌کنید، خواسته‌هایتان عملی نمی‌شوند، زیرا این هستیِ عظیم وظیفه ندارد خواسته‌های شما را تحقق بخشد.
می‌توانید در جهت موافق و یا مخالف آن حرکت کنید.
اگر با آن در تضاد باشید، در جهنم زندگی می‌کنید
و اگر با آن همسو باشید، در بهشت زندگی می‌کنید.

🔅 این تعریف من از بهشت و جهنم است:
حرکت در جهت جریان هستی، بهشت،
و حرکت در جهت مخالف آن جهنم است.


#اشو
@hooshmandy