پنجاهوهشتمین مطالعهی کتاب از چالش #کتاب۱۴۰۳
آیا تجربهی دیدار با مادری که فرزندش را از او گرفتهاند داشتهاید؟ آیا احساس زنی که در بیخبری از فرزندش به سر میبرد را میتوانید درک و تصور کنید؟ آیا تا به حال پای صحبتهای زنی که از همسرش محبتی ندیده نشستهاید؟ آیا تا امروز حرفهای زنی که همسرش او را فریب داده شنیدهاید؟
زنان در جامعهی ایران، به دلیل قوانین مرد سالارانه، همواره در محاکم قضایی مورد ستم قرار میگیرند و مگر در مواردی خاص، دیگر در هیچکجا نمیتوانند تکیهگاهی مطمئن برای خود پیدا کنند و با تکیه بر آن از حق تضعیفشدهی خویش دفاع کرده و به آنچه لایقش هستند برسند.
رمان #نیمه_ی_کال ، نوشتهی خانم #فرزانه_صفایی_فرد از #نشر_برکه_خورشید را خواندم. این رمان زندگی زن جوانی به نام آواز است که در شروع داستان او را در حالی میشناسیم که دچار فروپاشی روانی شده و خواب آرام به سبب کابوسهایی که در عالم خواب میبیند، بر وی حرام شده.
دلیل این بههم ریختگی روانی، وقوع اتفاقی است که نزدیک به ششماه پیش در زندگیاش افتاده. همسر آواز، یک روز صبح، بیهیچ دلیل و توضیحی، کودک نوزادشان را برداشته و از خانه رفته است. در این مدت هم هیچ تماس و دیداری با آواز نداشته و از طریق وکیل با فراهمکردن چند سفته و مدرک میتواند غیابی آواز را طلاق بدهد؛ اما این تازه اول ماجرا است چرا که بعد از گذشت چندماه، پسربچهای جلوی در حیاط منزل پدری آواز میآید و برگهی یادداشتی به او میدهد که در آن آدرس خانهای نوشته شده و از او خواستهاند برای دیدن کودک ششماههاش به آنجا برود.
آواز سراسیمه به آن آدرس میرود و این آغاز برملا شدن رازهای تکاندهندهی مرتبط با زندگی همسرش و حتی زندگی متاهلی خود آواز است، بهطوری که...،...،...
داستان با ضربآهنگی متناسب با وقایع و ساختار انتقاد اجتماعی در بستر خانواده که تعلیقی تحسین برانگیز دارد، مخاطب را غرق در وقایع خود میکند. جذابیت ماجرا و همچنین خلق صحنههای مهیج و دور از انتظار، سبب میشود مدام در پی دنبالکردن اتفاقات داستان باشیم. پایانبندی سنجیده و منطقی داستان نیز مهر تایید آخر و محکمی است که باعث میشود در انتها تاکید فراوان داشته باشم بر مطالعهی این رمان به شما.
از خواندن این کتاب بینهایت لذت بردم، اگر با من همسلیقه باشید مطمئنم شما هم از خواندنش لذت زیادی خواهید برد و ضمن دنبالکردن یک ماجرای پرتعلیق، در انتها نکات عبرتآموز داستان را هم هرگز فراموش نخواهید کرد.