از روزگار بیشترم انتظار نیست
هر شب غمی درون دلم گریه میکند
تا صبح! ماه این همه شب زنده دار نیست
گفتم به چشمهام که از گریه خسته ام
گفتم ولی به ابر بهار اعتبار نیست
تاریخ سرگذشت برابر زیاد داشت
یک هست ، در برابر صدها هزار نیست
ای کاش جای این همه روئین دلی کند
روئین تنی محافظ اسفندیار نیست
اینگونه با نگاه حقارت نبین مرا
هر کس به پای گل بنشیند که خار نیست"
#علی_اکبر_آغاسیان