غزل و شاه بیت @ghazal_shahbeyt Channel on Telegram

غزل و شاه بیت

@ghazal_shahbeyt


با سلام و عرض ادب؛
به کانال غزل شاه بیت خوش آمدید؛
این کانال برگزیده ای از زیباترین اشعار
با تکیه بر شعر با لحن وفضای امروزی است
امیدوارم مورد توجه شما قرار گیرد
بهروزضرونی
لرستان.کوهدشت

غزل و شاه بیت (Persian)

با سلام و عرض ادب؛ به کانال غزل شاه بیت خوش آمدید؛ این کانال برگزیده ای از زیباترین اشعار با تکیه بر شعر با لحن وفضای امروزی است. آیا شما علاقه‌مند به خواندن و استماع شعرهای غزلی و شاه بیت هستید؟ آیا دنبال یافتن جوایز هنری و ادبی جدید هستید؟ اگر پاسختان بله است، پس کانال غزل شاه بیت مناسب شماست. در این کانال، شما می‌توانید به زیباترین اشعار و شاه بیت‌ها با لحن و فضای امروزی دسترسی پیدا کنید و لذت ببرید. با عضویت در این کانال، به یک تجربه‌ی ادبی منحصربه‌فرد دست پیدا کنید و از دنیای شعر زیبا لذت ببرید. منبع این کانال ادبی، بهروز ضرونی، اهل لرستان و ساکن کوهدشت تهیه کننده‌ی محتویات آن است. از این رو با عضویت در کانال غزل شاه بیت، به دنیایی از زیبایی‌های ادبی و شعری وارد شوید و لحظاتی شاد و شیرین را سپری کنید.

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


تک درختی خشک و بی روح و بدون سایه‌ام
مثل یک شعر سپید خالی از آرایه‌ام

روزگاری، سرو قامت بودم و مغرور و سبز
حال اکنون عبرت خلق و مثال و آیه‌ام

سایه سارم رفت و آمد جای آن قد بلند
چوب خشکی که شده این روزها سرمایه ام

شاخه‌هایم استراحتگاه صدها یاکریم
بود و حالا مار و عقرب گشته اند همسایه ام

نوبهاران سبز بودم، موسم پاییز زرد
چند سالی هست بی رنگ و گل و پیرایه ام

آن که هر روز خدا در سایه ی من می نشست
رفت و اکنون بعد او بی باغبان و دایه ام

ای که گفتی یک مثل از حال صاحب کارگو
من شدم اعدامی و چوب تنم شد پایه ام


علی_صاحبکار

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


بانوی من
بادبان‌ها و دکل‌ها
از حنظل افراشته‌ام
عشق در این قبیله
رنگ آهک و خون دارد

همه‌ی کلام‌های نگفته
که عشق سیاهم می‌شناسد
همه چیز به گور می‌انجامد
آه
ای ام‌الملایک
عشق در این قبیله
نشستن چاقو در زخم است

اکنون
پریزاد شن
به برکت این گل زخمی بازگشته‌ام
هنگام مرگ است
مجنون بادیه تنهاست

مهمانم کن
به نگاهی _
و گاه مردنم
دست بر خلخال زن
و آواز نخوانده‌ام را زمزمه کن


محمدرضا_فشاهی

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


آمدی تا دهن پنجره ها وا بشود
شهر با دیدن تو غرق تماشا بشود

شانه و باد حسودند مبادا یک شب
گره روسری ات پیش کسی وا بشود

رو به آیینه در آغوش منی ، میترسم
سرِ تو بین من و آینه دعوا بشود

نه ، روا نیست که از پیرهن حسن شما
قسمت پاره ی آن سهم زلیخا بشود

این غزل با تو قرار است به پایان برسد
آخرین قافیه حیف است که تنها بشود


مهدی_دقاقین

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


وقاحت آن است که
عمل خودت را فراموش کنی
و من را بر اساس
عکس العملم بازخواست کنی
.

#جبران_خلیل_جبران

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:54


#نقطه‌ی_پایان
#گوگوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛ غزل شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt


همه چیز به گور می‌انجامد
آه ای ام‌الملایک
عشق در این قبیله
نشستنِ چاقو در زخم است ..


#محمدرضا_فشاهی

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:53


#محمد_معتمدی
#جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛ غزل شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt

می‌بینم
که همچو آن لنگرهای کهنه،
فراموشم.

عصر چون کرانه می‌کند،
اسکله‌ها غمناک‌ترند.


#نرودا

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:53


علیرضا_قربانی
خیال خوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛ غزل شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt

مهمانم کن
به نگاهی _
و گاه مردنم
دست بر خلخال زن
و آواز نخوانده‌ام را زمزمه کن

#محمدرضا_فشاهی

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:53


راوی
#هایده
جمعه‌ها؛ باترانه و موسیقی
کانال؛ غزل‌ شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt

تو در میان استخوان‌های من آواز می‌خوانی..

#غلامحسین_ساعدی

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


دلی اهل نظر اما نظر پوشیده‌ای دارم
نمی بینم کسی غیر از تو را تا دیده‌ای دارم

به چشمانت قسم از دار دنیا چشم پوشیدم
که بعد از دیدنت چشمان دنیا دیده ای دارم

نگاهت هم مرا آرام هم بی‌تاب می سازد
برای درد عشقت نسخه ی پیچیده ای دارم

خیالت جمع باشد من فراموشش نخواهم کرد
حساب زخم هایی که به دل بخشیده‌ای دارم


همین اندازه از تاثیر چشمان تو میگویم :
دلی زنده به عشق اما به خون غلتیده‌ای دارم


#محمد_عزیزی

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


آدمهای تمام شده را
دیگر از نو شروع نکن
نه آنها مثل قبل خواهند بود
نه تو...
نه حتی رابطه تان
...

#پائولو_کوئیلو

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


دیدمت با تارهای مو که بر پیشانی‌ات...
با همان شلوار جین و عینک و بارانی‌ات

شعر می‌خواندی و می‌خندیدی و من گیج و مات
محو بودم در تو و آن لهجه‌ی تهرانی‌ات:

"ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال"
وای! می‌میرم من از این‌گونه حافظ‌خوانی‌ات

اعتدال بی‌نظیر فصل‌های زندگی‌ست
گونه‌های برفی و لب‌های تابستانی‌ات

مثل مولانا چهل سال پیاپی یافتم
شمس را در چشم‌های مست ترکستانی‌ات


حیف اما زود رفتی و رها کردی مرا
در نبودن‌های حسرت‌آور طولانی‌ات

آه ای ماه بلند قله‌های دور دست!
مهربان‌تر باش با این یار شهرستانی‌ات!

#پاییز_رحیمی

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


مغز ما
بازتاب جهانی است که
در آن رشد میکنیم
به روشی
دوست داشتنِ
خود را نشان خواهیم داد که
دوستمان داشته اند
.

#اوپرا_وینفری

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


می تواند که تو را سخت زمینگیر کند
درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند

آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت
قسمت این است بنا نیست که تغییر کند

گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست
قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند


گفت دکتر: من و تو مشکلمان کم خونیست
خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند


در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند

خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم
نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند

مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید
بشود مثل تو را آینه تکثیر کند


#سیدتقی_سیدی

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


تو را به ترانه‌ها بخشیدم
به صدای موسیقی
به سکوت شکوفه‌ها
که به میوه بدل می‌شوند
و از دستم می‌چینند
تو را به ترانه‌ها بخشیدم

با من نمان!
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد.

#شمس_لنگرودی

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


دوباره می گذرم از کنار آدم ها
بدون دلخوشی اما دچار آدم ها


ببین چطور به کارم گره می‌اندازند
منی که کار ندارم به کار آدم ها


شبیه وصله ی ناجور زندگی کردم
تمام زندگی ام در کنار آدم ها

کلاغ های جهان قار قار می خندند
به طرز زندگی خنده دار آدم ها

بگیر دست مرا از خودم بکش بیرون
چقدر گیر کنم در حصار آدم ها

مقصّر اصلی...شاید آن کسی باشد
که پرت کرد مرا در مدار آدم ها

□ □ □

صدای ساعت شمّاطه دار می گوید
دوباره اول صبح و دوباره آدم ها...

#سعید_حیدری_ساوجی

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


همیشه باید بجنگی،
مخصوصا اگه فکر می کنی
قراره ببازی.
اتفاقا همون موقع است که
باید
سخت‌تر از همیشه بجنگی....


#دیزی_دارکر

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


شور عشق از دل دیوانه نیاید بیرون
سیل ازین گوشه ویرانه نیاید بیرون

خاکساران و سرانجام شکایت، هیهات
این زمینی است کز او دانه نیاید بیرون


آنقدر خون ز لب لعل تو در دل دارم
که به صد گریه مستانه نیاید بیرون


دلِ آزرده به پیغام تسلی نشود
از جگر تیر به افسانه نیاید بیرون

هر که داند که خبرها همه در بی خبری است
هرگز از گوشه‌ی میخانه نیاید بیرون

زنگ بیرون ندهند از دل خود، سوختگان
سبزه از تربت پروانه نیاید بیرون

#صائب_تبریزی

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


او دوست داشت
در جهانی خالی از
هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند
اما متأسفانه
تمام دنیاهایی که میتوانست
انتخاب کند
پُر از
انسان بودند.

کتابخانه نیمه شب
مت هیگ

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


کسی چه می‌داند
من امروز
چندبار فرو ریختم
، چندبار دلتنگ شدم،
از دیدنِ کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود
...

#ژوان_هریس
کتاب: کفش‌های آب‌نباتی

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


شیرین لب من ! فصل رطب شد تو کجایی؟
خود را برسان شب شد و شب شد تو کجایی؟

بیچاره دلم باز در این گوشه ی دنیا
محتاج به آن گوشه ی لب شد، تو کجایی؟

اما اگر احوال مرا خواسته باشی
بیچاره تنم گشته‌ی تب شد، تو کجایی؟

از صلح بگو، حوصله ی جنگ ندارم
حالا که دلم صلح طلب شد تو کجایی؟

ای دورترین میوه ی پنهان شده در باغ !
دستم به هوای تو طلب شد، تو کجایی؟

یک بار دلم وصل تو را خواست غلط کرد
دل بی ادبی کرد و ادب شد تو کجایی
؟!

#ناصر_حامدی

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


احساس می کردم نداری هیچ مانندی
بعد از تو دیگر هیچ کس با هیچ لبخندی...

سخت است در چنگال این تقدیر جان دادن !
حال مرا شاید بفهمد شیر دربندی

من سردی این دست ها را خوب میفهمم
وقتی که چشمان مرا از پشت می بندی

وقتی کنارم می نشینی باز هم دوری
داری تظاهر می کنی خوبی که می خندی

طوری برو از سرنوشت روسیاهم که
انگار از اول نبوده هیچ پیوندی

حرفی نزن از این درام تلخ ! راهی شو
حتی نگو خوشبختی ام را آرزومندی !

آهو فقط یک بار در یک دام می افتد !
بعد از تو دیگر هیچ کس...با هیچ ترفندی
...

رویا باقری

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


می‌دوم و
استخوان‌هایم
هیاهوی ماه را عبور می‌دهند
.

#هوشنگ_چالنگی

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد

در تیررس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست من افتاد

بی دغدغه بی هیچ نبردی دلم آرام
در دام دو تا چشم دو شمشیر زن افتاد

می خواستم از او بگریزم دلم اما
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد

لرزید دلم مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد

درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی‌تان از دهن افتاد


#حمیدرضا_برقعی

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


اگر خودمان را به اندازه کافی دوست داشته باشیم؛ می‌توانیم به درخواست‌های غیرمنطقی دیگران، به‌راحتی "نه" بگوییم و دیگر تلاش نخواهیم کرد تا همه را از خود راضی‌نگه‌داریم!

#آلن_دو_باتن

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


جنازه‌ام زیر چکمه‌های شما نمی‌ماند
‏برمی‌خیزد
‏ستاره‌ای می‌شوم
‏خورشید ، ماه
‏با باران می‌بارم
و ‏جهان از گل‌های کوچکم سرشار می‌شود


‏#ناظم‌حکمت

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


در وصف تو بسیار سرودیم و ندیدی
یک عمر غزلخوان تو بودیم و ندیدی

با دیدنت ای خاطره‌ی خوش، همگان را
از خاطره خویش زدودیم و ندیدی

ای دلزده از سردی آغوش زمانه
ما این همه آغوش گشودیم و ندیدی

موهای تو شعرند و همین چند غزل را
از دفتر شعر تو ربودیم و ندیدی

چون گرد که پنهان شده از گردش چشمت
هستیم و نمی بینی بودیم و ندیدی


#سجاد_سامانی

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


دیشب ای بهتر زگل در عالم خوابم شکفتی
شاخ نیلوفر شدی در چشم پر آبم شکفتی

ای گل وصل از تو عطر آگین نشد آغوش گرمم
گرچه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی

بر لبش ای بوسه‌ی شیرین تر از جان
غنچه کردی گل شدی بر سینه‌ی همرنگ سیمایم شکفتی


شام ابرآلود طبعم را دمی چون روز کردی
آذرخشی بودی و در جان بیتایم شکفتی


یک رگم خالی نماند از گردش تند گلابت
ای گل مستی که در جام می نابم شکفتی

بستر خویش از حریری نرم چون مهتاب کردم
تا تو چون گل های شب در باغ مهتابم شکفتی

خوابگاهم شد بهشتی بسترم شد نوبهاری
تا توای بهتر زگل در عالم خوابم شکفتی .....


#سیمین_بهبهانی

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


در کشوری که
زندگی تلاشی ست برای بقا،
زیبایی وطن دردآور است
.

#هرتا_مولر

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


تلخ باش اما خودت باش اين صداقت بهتر است
ترش رويي از دو رويي بي نهايت بهتر است

من تو را بازيچه کردم يا تو من را؟ بگذريم
اين قضاوت بين ما روز قيامت بهتر است


با ترحم از خدا شادي برايم خواستي!
ناسزاى ديگران از اين محبت بهتر است

از پشيماني نگو انقدر و ناشکري نکن
آن گناه‌آلودگي از اين ندامت بهتر است

بي‌وفا جان دوستت دارم هنوز اما برو
هر چه از من دورتر باشى برايت بهتر است

#سيد_تقي_سيدي

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


دل از جفای که نالد شکایت از که کند؟
به شهر طفلان افتاده مرغ بی پر ما

دگر چه بخیه چه مرهم؟ ز هر دو کار گذشت
که زخم همچو قفس گشت دور پیکر ما


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


نه عشق، نه آرزو، نه امّید
دیگر چه بهانه زیستن را؟

کو دامنِ مهربانت ای مرگ؟
تا سر بنهم گریستن را



#هوشنگ_ابتهاج

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


بی خدا بودم و بیهوده دعا می کردم
حیف از آن خانه که بر باد بنا می کردم

عشق میخواست مرا صید کند اما من
بر خلاف جهت آب شنا می کردم


شکوه کردی که چرا با دگران میخندی
غافلی با همه تعریف تو را می کردم


جای این مردم دلمرده خودم را ای کاش
مثل یک خاطره در قلب تو جا می کردم

توی بی رحم بریدی و گذشتی از من
من نباید که تو را ساده رها می کردم

با چه رویی پس از این داغ صدایت بزنم
من که یک عمر تو را عشق صدا می کردم


#سیدتقی_سیدی

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


ای ماه جهان
#طاهر_قریشی
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت
@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


زلف بر باد مده
همایون شجریان
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛
غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
#داریوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


وقتی تو با من نیستی
از من چه می‌ماند ؟!
#معین
#جمعه‌ها؛ باترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


چه بیهوده اختراع شد
سَم ، شکنجه ، تیغ ، چوبه ی دار
...
وقتی یک خاطره می تواند
نفست را بند بیاورد
زمین گیرت کند
تو را به گریه بیندازد
خونت را به جوش آورد ...!

#حسین_پناهی

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


رد می‌شویم از کوچه‌های شهر با حسرت
وقتی که در هر گوشه‌ای پروانه می‌میرد


یک گل کنار پنجره جان می‌دهد هر روز
بلبل به شوق آسمان مستانه می‌میرد

با آتش آهی که در هر سینه می‌سوزد
دل در پی دلدار خود جانانه می‌میرد

حتی برای یک نفس اینجا هوایی نیست
یک حنجره با شانه‌ی مردانه می‌میرد

در ازدحام هر خیابانی نشانی هست
از ردپای عابری، بی‌خانه می‌میرد..

#الهه_نودهی‌

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


اصلاً چرا دروغ، همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می‌کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می‌کنم که شدم مبتلای تو


برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل می‌دهم دوباره به طعمِ صدای تو


از قول من بگو به دلت نرم‌تر شود
بی‌فایده ست این همه دوری، فدای تو!

دریای من! به ابر سپردم بیاورد
یک آسمان، بهانه‌ی باران برای تو

ناقابل است، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو


#ناصر_حامدی

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


عاقلانه کنار گذاشتمت
اما هر بار که
مژه‌ای می‌افتد
روی گونه‌ام
بی اختیار

تو را آرزو می‌کنم
مثل بعضی صبح‌ها
که یادم می‌رود نیستی
و بلند می‌گویم:
صبح بخیر

#مینا_آقازاده

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33


دیگر ز من نشان مرا پرس و جو مکن
دست مرا مقابل آیینه رو مکن

ای عشق ! هم نزن دل از یاد رفته را
غمهای ته نشین شده را زیر و رو مکن

در هم شکسته لشکر تاب و توان من
با یک سپاه تازه مرا روبرو مکن


با پای خود به مسلخ پاییز رفته‌ام
در شاخه‌هام برگ و بری جستجو مکن


پیراهن دریده ی پرهیز را دگر
با تارو پود وسوسه ای نو رفو مکن

دیگر سپردمت به خداوند و گفته‌ام
در حق من چه کرد! تو در حق او مکن

#زیبا_پالیزبان

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33


«چیزی که غمگینت می‌کند
این است که
از جایی شکست میخوری
که بیشتر از همه
به آن اطمینان
داری...»

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33



درد
نَقب می‌زند به بینایی‌ام،
احساساتم،
قوّه‌ی تشخیصم؛
همه‌چیز از صافیِ درد می‌گذرد
.

#آلفونس_دوده

‌‌ ‌

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33


آشفته تر از موی تو دنیای تباهم
عمریست تو را از همه سو چشم به راهم

پاییز شد و فصل زبان ریزی شاعر
لالم که تو را می نگرد چشم سیاهم


در قدرت من نیست بگویم که تو را دوس...
ای وای همین است همین است گناهم


از دوری تو جان به لبم آمده جانا
روزم شده شام و شب من هست پگاهم

گاهی به خیال من بیچاره سفر کن
من تشنه این مرحمت گاه به گاهم

من زخمی و دربند و گرفتار تو هستم
ای کاش بخوانی تو همین را ز نگاهم

#عبدالرحیم_عبدالکریمی 

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


اولین دیدارمان بود ، آخرین دیدارشد
بی هوا بوسیدمش اما همان یکبار شد

اشتیاقش مثل عمر قاصدک کوتاه بود
زود آمد دل سپرد و  زود هم  بیزار شد

ماهی تنهایی‌ام در تنگ خود خوابیده بود
تا صدای موج آمد ناگهان بیدار شد

عشق بعداز سالها برگشت و کبریتی کشید
کودکی در من پس از آن عاشق سیگار شد

در قنوتم از خدا آغوش گرمی خواستم
ربنا گفتم ولی  سهمم عذاب النار شد


چون مترسک مانده‌ام در کشتزاری بی ثمر
زندگی بیهوده بعد از او فقط تکرار شد


#مهدی_دهاقین

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


امشب
به خوابم بیا
ابری در چشم‌هایم مانده
که بی شانه‌های تو
نمی‌بارد
...

#معصومه_صابر

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


شب و دلتنگی و باران و خیابان گردی
دیدی آخر چه بلایی به سرم آوردی

روزی از کوچه ی ما رد شدی و بعد از آن
همه از شوق نوشتند، من از دلسردی

ما که از خیر تو ای عشق گذشتیم ولی
چاله با کور نکرد آنچه تو با ما کردی


دیدی ای کوه از آغوش تو دل کند و گذشت
چشمه ای را که به خون جگرت پروردی؟


زندگی آبنمایی ست که بیهوده در آن
دست و پا می زنی و دور خودت می گردی


#مهدی_دهاقین

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


شب شیشه‌ی چشمهام تر می گردد
تنهایی من بزرگ تر می گردد


یکبار به خواب من بیا با من باش
آن عمر که رفته است بر می گردد ...

#حامد_ابراهیم‌پور

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


هیچ کس هرگز به شکل واقعی یارم نشد
هر کسی آمد دلم را برد دلدارم نشد

«بسته شد هرجا که امید «گشایش» داشتم!
هر که را «در» فرض کردم غیر «دیوار»م نشد!

در نهایت هر کسی را از زمین برداشتم
رفت آن بالا و غیر از چوبه‌ی دارم نشد

من همان فرمانده‌ای بودم که در میدان جنگ
هر که سربازم شد آخر غیر سربارم نشد


هرچه سگ دو میزنم در این دیار لعنتی
این حقوق ساده حتی پول سیگارم نشد


در تمااام زندگی همواره در هر رابطه -
سعی کردم چیزهایی را نگه دارم نشد

#اصغر_عظیمی_مهر

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


دلتنگی یعنی،
درناها ازدل غروب بگذرند و
تو مثل مسافری ازقطار مانده
دنباله‌ی شان را
به چشم‌هایت گره بزنی
!

#رضا_کاظمی

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


دیوانه
از فریادهای دردم
شعر می‌تراشم
.


#ولادیمیرمایاکوفسکی
#مترجم: #مدیاکاشیگر

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


گردآفرید شعر سپیدم عنان به دست
این بار از کمین به درآمد کمان به دست

خلخال های ساخته از استخوان به پا
شمشیرهای آخته ی خون چکان به دست


در شیشه کرد خون مرا آن که پیش از این
آورده بود قلب مرا با زبان به دست


آسان به این پری نرسیدم؛ که گفته اند:
دشوار می رسد پر هندوستان به دست

دنیا به کام ما شد و نوبت به ما رسید
اما ... گرفت جای شکر، شوکران به دست

هر چند جز شرنگ نصیبم نشد، ولی
ما ایستاده ایم هنوز استکان به دست

شمشیر خون چکان توای عشق سرفراز
تا هست جان سرکش ما همچنان به دست


#علیرضا_بدیع

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


یادت نرفته است که ساغر بهم زدیم؟
هر چند دیر و دور ولی سر بهم زدیم؟

حرفی که بود در دل آن کوزه‌ی شراب
کردیم خاک اول و آخر بهم زدیم


ما غیر هم به هیچکس آزارمان رسید؟
خوردیم باده با هم و خنجر «به هم زدیم


از این قفس به آن قفس این زندگی گذشت
اما به قدر وسع شده پر بهم زدیم

هرکس که گفت بوسه نشان وفاست
دید ما زخم های کاری بهتر بهم زدیم

دلخسته از نمایش خونین روزگار
بستیم این دریچه و آن در بهم زدیم


#مژگان_عباسلو
تازه

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


هناك نوع من الحزن يجعلك تشعر بأنك غريب حتى في وطنك وبين أهلك.

«یک نوع اندوه وجود دارد که باعث می‌گردد حتی در وطن و خانواده‌تان احساس غربت کنید.»

#محمود_درویش
مترجم: #قهرمانپور

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


یک عمر هی دعا و دعا، بَسِمان نبود؟
هی ترس از قضا وبلا، بَسِمان نبود؟

از چاه و چاله کار من و تو گذشته است
این زندگی سر به هوا بسمان نبود؟

هی غصه پشت غصه نپرسید یک نفر
پس غصه های قبل چرا بسمان نبود؟

ما غرق در دعا شده‌ایم استجاب کو؟
کی میرسد صدا به صدا؟ بسمان نبود؟

ما را برای تجربه انگار آفرید
یک عمر آزمون و خطا بسمان نبود

آنقدر خسته ام که به عصیان رسیده‌ام
پاسخ بده سوال مرا! بسمان نبود؟

لطفا بیا و قصه ی ما را تمام کن
پس کی قیامت است خدا؟ بسمان نبود
؟

#نرگس_ کاظمی‌زاده

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


بوی کبر و بوی حرص و بوی آز

در سخن گفتن بیاید چون پیاز


#مولوی

غزل و شاه بیت

01 Nov, 08:42


دنیای بی تو بودن
#سامان
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


گیرم که در قمار محبت ضرر کنم
باید که از شکست نترسم خطر کنم

دیدار آخر است، کمی بیشتر بمان
میخواستم که درد دلی مختصر کنم


فرزند آدمم که از سیبی گذر نکرد
پس من چگونه از لب سرخت حذر کنم؟

از من عبور کردی و حالا تمام عمر
باید کنار خاطره‌های تو سر کنم

هر جای شهر یاد تو را زنده میکند
راهی نمانده باید از اینجا سفر کنم


#مجید_ترکابادی

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


كم كم
تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح
را یاد خواهی گرفت.
این که عشق تکیه کردن نیست
و رفاقت اطمینان خاطر
و یاد میگیری که بوسه ها
قرارداد نیستند
و هدیه ها عهد
و پیمان معنی نمیدهند
که حتی نور خورشید میسوزاند
اگر زیاد آفتاب بگیری
بعد باغ خود را میکاری
و روحت را زینت میدهی
به جای این که منتظر کسی باشی
تا برایت گل بیاورد
و یاد میگیری که میتوانی
تحمل کنی...
که محکم هستی....
که خیلی می ارزی
و می آموزی و می آموزی
با هر خداحافظی یاد میگیری


#خورخه_لوئیس_بورخس

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


حالم خراب بود و کسی باورش نشد
شادی نقاب بود و کسی باورش نشد

قلبم تمام عمر چنان زلف در همش
در پیچ و تاب بود و کسی باورش نشد

گفتند این و آن که بگو دوست داریَش
او یک سراب بود و کسی باورش نشد


او یک بهشت بود ولی از بهشتِ او
سهمم عذاب بود و کسی باورش نشد


پرسید با کنایه که "من گفته ام نرو ؟ "
پرسش جواب بود و کسی باورش نشد ...


#مجید_ترکابادی

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


من از آبشخور غوکان بدآواز می‌آیم
و با من گفتگوی مرغ‌های خانه‌به‌دوشی‌ست
که جفت خود را در آب می‌بینند

دلم ای دوست می‌سوزد
که قمری‌ها نمی‌خوانند
و دخترهای عاشق گل نمی‌چینند


#علی_باباچاهی

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


جز در پناه تو نمی خواهم امان را
انداختی از چشمهایم این و آن را

رو کرده دنیا هر چه را در چنته‌اش داشت
هر خنجرِ در آستینِ خود نهان را

تو هم خدا هم ناخدایی کن برایم
آرام کن این کشتی بی بادبان را


از سقف بالاتر نمی آید دعایم
لطفآ کمی پایین بیاور آسمان را

تا دست بردم آرزویی را بچینم
دنیا کشید از زیر پایم نردبان را


هستی کلافی هر دو سر کور است باید
یک بار دیگر سر بگیری این جهان را


#زیبا_پالیزبان

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


آدم از یک جایی به بعد می‌فهمد
که از حالا باید آینده‌اش را از نو بسازد
اما به نوعی دیگر می‌فهمد که زندگی یک موهبت است؛ یک غنیمت است، یک نعمت است
و نباید آن را فدای آدم‌های بی‌مقدار کرد.
اصلاً از یک جایی به بعد، حال آدم خودش خوب می‌شود
.

جای خالی سلوچ؛
اثر محمود دولت‌آبادی»

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


نشانه های خیانت را شناسنامه چه میداند؟
برادرم شده‌ای شاید مرا به چاه بیندازی...

پلنگ زخمی مغرورم گدار دره سزایت بود؟
که گفته پنجه خون آلود به سمت ماه بیندازی؟


#محمد_سلمانی

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


تمام شب آنجا
ز شاخه های سیاه
غمی فرو میریخت

کسی ز خود میماند
کسی ترا می خواند
هوا چو آواری به روی او می ریخت


#فروغ_فرخزاد

 

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


برای هرکس که رفتنی است،
فقط باید کنار ایستاد و راه را باز کرد
.

#چارلزبوکوفسکی

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


کافر به چشم‌های تو باور می‌آورد
آن چشم‌ها که آه مرا بر می‌آورد


من در پی تو هستم و مردم پی بهشت
ایمان شهر، کفر مرا در می‌آورد


عطر تو خوش‌تر است از آن عطرها که باد
از سوی باغ‌های معطر می‌آورد

آتش بزن به خاطره‌هایی که در قفس
پرواز را به یاد کبوتر می‌آورد

عاشق شدم، که تلخی ایام سرنوشت
بی یاد عشق، حوصله را سر می‌آورد

#سجاد_سامانی

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


وقتی بالغ هستید که
بتوانید تقریبا هر حرفی را بشنوید
بدون آن که
عصبانی شوید
یا اعتماد به نفستان را
از دست بدهید
.

#رابرت_فراست

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


میتوانی كه فريبم بدهی با نظری
پنجه‌ انداخته‌ای سوی شكار دگری

آه! ديوانه‌ی آن لحظه‌ی چشمان توام
كه پلنگانه به قربانـی خود مي‌نگری

آنچنان رد شو كـه آشفته كنی موی مرا
ای كه آسوده دل از بيشه‌ی من ميگذری

مرهمی بهتر از اين نيست كه زخمم بزنی
عشق ،  آمـاده بكن خنجر بُرَّنده تری

هيمه بر هيمه‌‌ی اين آتش سوزنده بريز
تا از آن  جنگل انبـوه  نمـاند اثـری


نكند بـوی تـو را باد به هر جا ببرد
خوش ندارم دل هر رهگذری را ببری


 #اعظم_سعادتمند

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


پس از تحملِ آن همه درد
کسی که به مقصد می‌رسد
دیگر همانی نیست
که به راه افتاده بود
.

#هاکان_گوندای

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


هر کسی میتواند
با رنج های دیگران همدردی کند

اما خشنود شدن از
موفقیتهای دیگران
سرشت بسیار پاکی میخواهد
.

#اسکار_وایلد

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


دردم نهاد بر دل و درمان نمی‌رسد
واین روزگار تلخ به پایان نمی‌رسد

موری ضعیفم و شده‌ام پایمال هجر
حالم مگر به گوش سلیمان نمی‌رسد


هر روز چرخ درد به دردم فزود و آه
کاین آه سوزناک به کیوان نمی‌رسد


دل خود ز دست هجر عزیزان فگار بود
وین نیش بین که جز به رگ جان نمی‌رسد

یک دم نمی‌زنم که به جانم ز روزگار
دردی دگر ز هجر عزیزان نمی‌رسد

فریاد و آه و ناله و زاری من چه سود
کاین تیره روز هجر به پایان نمی‌رسد

  #ملک_خاتون

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


جستجوی مرهم و درد شدیدی بیش نیست
امتحان کردیم این دنیا امیدی بیش نیست


با نسیمی گاه از چشمت میافتد پرده‌ای
آن که چون سرو است میبینی که بیدی بیش نیست

دره ای؟ نه... رود باریکی؟ نه... دیواری ست؟ نه...
بین ما با مرگ ای یاران وریدی بیش نیست

تا پذیرایی کنی تنها گریبان چاک کن
اینکه بر در میزند زخم جدیدی بیش نیست

فالگیری دید دستم و با اندوه گفت
آنچه میبینم در این میدان شهیدی بیش نیست

#حسین_جنتی

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


«آن هنگام که بمیرم
بسوزان مرا
و خاکسترم را،
در سیگارت بگذار
آنگاه
مرا عمیق دود کن

می‌خواهم
سپری کنم،
زندگی دیگری را،
در ریه‌هایِ تو..!»


#مثنی_شاکر

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


گر چه تنت را هنوز لمس نکرده تنم
بوی تو را میدهد هر نخ پیراهنم


در رگ من جای خون، می‌دود اکنون جنون
چون که معطر به توست، هر چه نفس می‌زنم!


هم، همه‌ام سوختند، هم همه را سوختم
خرمن در آتشم، آتش در خرمنم

در خودم آتش زدم غافل از این‌که کنون
من توام و اوفتاد خون تو بر گردنم

فاصله‌ی عشق و مرگ، طی شده با پای من
گر نپذیری تو، نیست طاقت برگشتنم

پشت در دوستی کیستی ؟ از من مپرس
پیش تو من کیستم؟ تا که بگویم منم؟!

#غلامرضا_طریقی

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


اندوهت را
میان کلمات قرار بده
سوگی که
در خود نگه میداری
آنقدر در قلبت نجوا خواهد کرد
که روزی
تو را خواهد شکست.


شکسپیر

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


حس مي کنم کنار تو از خود فراترم
درگیر چشم های تو باشم رهاترم

دلتنگی ام کم از غم تنهایی تو نیست
من هرچه بی قرارترم...بی صدا ترم

گاهی مقابل تو که می ایستم نرنج
پیش تو از هر آینه بی ادعاترم

قلبی که کنج سینه ی من می زند...تویی
من با غم تو از خود تو آشناترم

هر لحظه اتفاق می افتم بدون تو
از مرگ ها و زلزله ها بی هوا ترم


حالم بد است...با تو فقط خوب می شوم
خیلی از آن چه فکر کنی مبتلاترم...!


#اصغر_معاذی

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


بریز همنفس تلخی هماره‌ی ما
سلامتی شبِ سرد! بی ستاره‌ی ما

بریز اگرچه که هرگز نمیرسند آخر
به هیچ جای جهان کفش های پاره‌ی ما

بریز مزه‌ی لوطی مگر که خاک نبود
که خاک بر سر دنیای بی قواره‌ی ما

هزار بار زمین خورده ایم و پا شده‌ایم
سلامتی زمین خوردن دوباره ی ما

به کورچشمی اندوه، حال ما خوب است
اگر بد آمده یک عمر استخاره‌ی ما

بریز اجازه نده رنج غرقمان بکند
جهان نشسته به ساحل پی نظاره‌ی ما


چه غم که مردم این روزگار میخندند
به اشک و آه و غم و درد سوگواره‌ی ما

زمانه تا به ابد این چنین نمی ماند
شکوفه میدمد از باغ بی بهاره‌ی ما

بس است هر چه که یک عمر خون دل خوردیم
بریز غیر می ناب نیست چاره‌ی ما...

#سیده_تکتم_حسینی
غزل تازه

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


راستش من گاهی فکر میکردم شاید این یک جور قدرت باشد که بتوانی وانمود کنی از کسی نرنجیدی

#شاری_لاپنا

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


چشمم در آرزوی تو... روشن به دیدنت
گوشم نشسته چشم به راه شنیدنت


با شهر گفته‌ام که هوایش عوض شود
باید بهار گل بدهد تا رسیدنت


هر عید، تازه می‌شوی ای داغ دلنشین
با هر نفس به سینه‌ی حسرت‌کشیدنت

در زلف سبزه، حسرت انگشت‌های توست
با جان سیب‌ها هوس سفره‌چیدنت

هر لحظه شعر تازه دوانده‌ست در رگم
یک‌ریز گوشه‌گوشه‌ی قلبم تپیدنت

دلتنگيِ "کؤچه لره سو سپمیشم" تویی
حال بدی‌ست بودنت اما ندیدنت

از برف می‌تکاند و می‌ریزدم به هم
از شاخه‌ی درخت خیالم پریدنت...!

#اصغر_معاذی

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


زندگی،
انتظار برای آرام شدن طوفان نیست؛
زندگی بودن و رقصیدن در باران است
.

#ویدیا_مالا_برچ

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:37


داغ یک عشق قدیما....
#گوگوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:36


اگه داشتم تو را....
#معین
جمع‌ها با؛ ترانه و موسیقی
کانال؛
غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:36


غمگین و تنها
#مهستی
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:36


همین مونده بود(جدید)
#محسن_چاووشی
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt