غزل و شاه بیت @ghazal_shahbeyt Channel on Telegram

غزل و شاه بیت

@ghazal_shahbeyt


با سلام و عرض ادب؛
به کانال غزل شاه بیت خوش آمدید؛
این کانال برگزیده ای از زیباترین اشعار
با تکیه بر شعر با لحن وفضای امروزی است
امیدوارم مورد توجه شما قرار گیرد
بهروزضرونی
لرستان.کوهدشت

غزل و شاه بیت (Persian)

با سلام و عرض ادب؛ به کانال غزل شاه بیت خوش آمدید؛ این کانال برگزیده ای از زیباترین اشعار با تکیه بر شعر با لحن وفضای امروزی است. آیا شما علاقه‌مند به خواندن و استماع شعرهای غزلی و شاه بیت هستید؟ آیا دنبال یافتن جوایز هنری و ادبی جدید هستید؟ اگر پاسختان بله است، پس کانال غزل شاه بیت مناسب شماست. در این کانال، شما می‌توانید به زیباترین اشعار و شاه بیت‌ها با لحن و فضای امروزی دسترسی پیدا کنید و لذت ببرید. با عضویت در این کانال، به یک تجربه‌ی ادبی منحصربه‌فرد دست پیدا کنید و از دنیای شعر زیبا لذت ببرید. منبع این کانال ادبی، بهروز ضرونی، اهل لرستان و ساکن کوهدشت تهیه کننده‌ی محتویات آن است. از این رو با عضویت در کانال غزل شاه بیت، به دنیایی از زیبایی‌های ادبی و شعری وارد شوید و لحظاتی شاد و شیرین را سپری کنید.

غزل و شاه بیت

24 Jan, 08:47


دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است
دل بریدن گاه تنها راه عاشق ماندن است

هرکسی از عشق با خود یادگاری می‌برد
یادگار من غمی در جان و زخمی بر تن است

من غمم جای مرا با شادمانی پر مکن
هرکجا چشمی بگردانی نشانی از من است


#فاضل_نظری

غزل و شاه بیت

24 Jan, 08:47


دستت مرا از اینهمه غربت رها نکرد
گفتم خدا کند که بمانی ، خدا نکرد

بعد از تو شهر در خفقانی عظیم مرد
بعد از تو هیچ پنجره‌ای چشم وا نکرد


وقتی که خنده از لب ما دست میکشید
گریه برای آمدنش پا به پا نکرد

آن روزها ، فرشته ی ما خواب مانده بود
شاید کسی برای من و تو دعا نکرد

حتی بهار سرزده از شهر ما گذشت
اما به خشکسالی ما اعتنا نکرد

هر چند تو بریدی از آن روزها ، ولی
غم دستهای کوچک من را رها نکرد

#رویا_باقری

غزل و شاه بیت

24 Jan, 08:47


تنها افرادی که رنج نمی کشند و ناراحت نمی شوند، مرده ها هستند.
زنده بودن یعنی گاهی آسیب دیدن، شکست خوردن دچار استرس شدن اشتباه کردن
و همچنان ادامه دادن
...

#سوزان_دیوید

غزل و شاه بیت

24 Jan, 08:47


دست بر پیشانی‌ام بگذار! تب دارم هنوز
صبح دارد می‌رسد از راه و بیدارم هنوز


خشک‌سالی آمده اینجا ولی من بعد تو
تکه ابر کوچکی هستم که می‌بارم هنوز


شیشه‌ی عطر دلم با رفتنت خالی نشد
این‌همه سال است از بوی تو سرشارم هنوز

هیچ‌کس از شانه‌هایم جز تو باری برنداشت
نیستی من روی دوش شهر سربارم هنوز


نام تو پیچیده دور تارهای صوتی‌ام
مثل آهنگی قدیمی روی تکرارم هنوز

آخ اگر وا می‌شد از روی دهانم قفل شرم
می‌زدم فریاد هر شب: دوستت دارم هنوز

#حسنا_محمدزاده
📚 #پری_روز

غزل و شاه بیت

23 Jan, 08:37


زخم بر دل دارم و سخت است پنهان کردنش
مثل هابیلی که گیجم کرده فکر مدفنش

پیش من لبخند تلخی زد که حتی هیچکس
انتظارش را ندارد لحظه‌ای از دشمنش

آن قدر دور است از من که شب ویرانی‌ام
گرد و خاکی هم نمی‌شیند به روی دامنش


رفت اما یادگاری بین ما جامانده است
حسرت او بر دل ما، حق ما بر گردنش


هم غم کنعانیان شد، هم عزیز مصریان
لطف‌ها کرده به یوسف قصه‌ی پیراهنش

#محمدشیخی

غزل و شاه بیت

23 Jan, 08:37


به تمام جهان گفته‌ام
که چگونه عاشقت شده‌ام
اکنون نوبت توست
که به تمام جهان بگویی
چگونه مرا کُشته‌ای


قیس عبد المغنی
ترجمه: سعید هلیچی

غزل و شاه بیت

23 Jan, 08:37


خدا تو را به همان صورتی که میخواهم
قلم به دست گرفت و کشید همراهم


کسی به نام من از ساعت جهان گم شد
همان دقیقه که پیدا شدی سر راهم


قبول دارم، تقصیر سر به زیری توست
اگر رسید به آن سیب، دست کوتاهم

پر از ظرافت و زیبایی زنی، اما
تو را به خاطر این چیزها نمیخواهم

به کاسه ی کلمات زمین نمی گنجی
برای درک تو درمانده است الفبا هم

تو دوست داری شهر مرا و عادت کرد
به کفش های تو پس کوچه‌های این جا هم


#مهدی_فرجی

غزل و شاه بیت

23 Jan, 08:37


چرا باید در همه‌ی عمرم
از صبح تا غروب
در جست‌وجوی نان و عشق نایاب باشیم
انتخاب من
خواب و فراموشی بود
که هر دو رایگان بود


احمدرضا احمدی

غزل و شاه بیت

22 Jan, 09:57


اگر معاشرت با دیگران تو را آزرده میکند همیشه قدری از تنهایی ات را با خود به جمع ببر
یعنی بیاموز آنچه می اندیشی را فورا ابراز نکنی چیزی که میشنوی را زیاد جدی نگیری و از دیگران پیش از اندازه انتظار نداشته باشی



آرتور شوپنهاور
در باب حکمت زندگی

غزل و شاه بیت

22 Jan, 09:57


مقابل تو از اندوه ناتوان بودن
رسیده‌ام به رسیدن به جاودان بودن

قبول کن که اگر زن تویی گناهی نیست
برای مثل منی عاشق زنان بودن


کدام یوسف از این عشق دست خواهد شست؟
که پیریِ تو میارزد به صد جوان بودن

به غیر اینکه لبت را درست بشناسد
بگو چه منفعتی دارد استکان بود
ن؟

تو فطرتا به جهانی غریب متصلی
موظف است نگاهت به مهربان بود
ن

فقط برای شبی که به ماه خیره شدی
تمام حسرتم این بود آسمان بودن


تو دیگری و جهان دیگرند باور کن
عذاب چیست؟ به چشم تو دیگران بودن


#امیرعلی_سلیمانی

غزل و شاه بیت

22 Jan, 09:57


اگر بی‌تابیِ من خاطرت را میکند محزون
غمت را مثلِ تیری از دلِ خون میکشم بیرون

تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی
که چون نیلوفری گُل کرده‌ام در برکه‌ای از خون


#فاضل_نظری

غزل و شاه بیت

22 Jan, 09:57


تو شعله‌شعله شدی آتش و زدی به تنم
بزن که لذت محض است از تو سوختنم

نسیم شهوتی و بی‌گدار می آیی
خودت عبور کن از تار وپود پیرهنم

بریز عطر خوش زن بریز در نفسم
بپیچ ساقه‌ی گرما بپیچ بر بدنم

دو پلک،چشم مرا پر کن ازخمار شراب
بنوش نوبر سرخ, انار از دهنم


تو آبشاری ودر ظرف برکه میریزی
به آستانه‌ی طغیان رسیده خواستنم

بگیر درمن و عریانی مرا گم کن
بپیچ بانوی نیلوفری! به دور تنم


#مهدی_فرجی

غزل و شاه بیت

21 Jan, 09:11


در حقیقت تنگدستی مایه‌ی دیوانگیست

در چمن بید از غم بیحاصلی مجنون شد


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

21 Jan, 09:11


سیر گلشن کردی و گل غنچه شد بار دگر

بس که از شرم جمالت دست پیش رو گرفت


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

21 Jan, 09:11


از لطافت میتوان چون شمع در فانوس دید

از زلال گردن او شعله ی آواز را


#نجف_علی_بک

غزل و شاه بیت

21 Jan, 09:11


از بس در انتظارت مُردم به هر سر راه

با آنکه یک شهیدم صد جا مزار دارم

#نصیرای_همدانی

غزل و شاه بیت

20 Jan, 08:36


انسان همواره به خاطر رعایت ادب بیش از حد به دیگران میدان میدهد و آنها هم از این موضوع برای آزار دادن انسان استفاده می کنند.

#روبر_مرل

غزل و شاه بیت

20 Jan, 08:36


رفتیم و دلت با دل ما راه نیامد
هر چند که اندوه تو کوتاه نیامد

بر بام شب مه زده‌ی عشق نشستیم
با سبزه و آیینه ولی ماه نیامد

پرسیدم از آیینه که پس منجی ما کو؟
در آینه هم جز شبح آه نیامد

این شیر، فقط پنجه زده بر جگر خویش
عمری ست که صیدی به کمینگاه نیامد

من دیر به دنیای شما آمده بودم؟
یا هیچ کسی دل بَرِ دل خواه نیامد

دلوی شده در خویش فرو رفتم و غیر از
پژواک تهی از دل این چاه نیامد


#عبدالحمید_ضیایی

غزل و شاه بیت

20 Jan, 08:36


.
به تو
 نخواهم گفت نرو
اگر سردت شد
بارانی ام را بردار
این ساعت ها
 بهترین لحظه های روزند
کنارم بمان

به تو
نخواهم گفت نرو
اما باز
خودت می دانی
اگر دروغ می خواهی
از من نخواهی شنید
من دلت را با دروغ
نمی آزارم
 
به تو
نخواهم گفت نرو
اما نرو ، لاوینا
نام ات را پنهان خواهم کرد
آن قدر که حتی
تو هم نخواهی فهمید



ازدمیر آصف
مترجم : سیامک تقی زاده

غزل و شاه بیت

20 Jan, 08:36


من آمده ام فاتح دنیای تو باشم
تا گام نخستین به بلندای تو باشم

تو قله ی برفی و نفس گیر تر از مرگ
می خواهم از این دامنه هم پای تو باشم

با من؛ که تو آغوش اگر واکنی امروز
مصلوب شوم بر تو؛ مسیحای تو باشم

با شاعر در بند جنون تو گرفتار
میسوزم و میسازم اگر جای تو باشم


خورشیدَمی و عادت هر روزه‌ام این است؛
یک پنجره مبهوت تماشای تو باشم


#مهدی_فرجی

غزل و شاه بیت

18 Jan, 08:30


از این به خمره نشستن از این خراب شدن
چقدر فاصله مانده است تا شراب شدن؟

رها کنید مرا تا رها شوید از من
عذاب میکشم از مایه عذاب شدن

دلم گرفته از اینجا کجاست تُنگ خودم؟
چه سود ماهی آزاد منجلاب شدن؟

پرنده بودن و کابوس میله و چنگال
پرنده بودن و هر صبح خیس آب شدن

شبیه پنجره یک عمر سنگسار شوی
به جرم عاشق چشمان آفتاب شدن

ببخش رود بلندم، چرا که راهی نیست
در این وفور بیابان ، بجز سراب شدن
...

#علی_ارجمند

غزل و شاه بیت

18 Jan, 08:30


دیگری....
مهدی_ یغمایی


@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

18 Jan, 08:30


خالیست دست باغ و در آن یک جوانه نیست
حتى بهار روي لبانش ترانه نیست

پیچیده زلف حوصله‌ی روزها ولی
در دست هیچ حادثه‌ی تازه ، شانه نیست

کز کرده ابر خسته و در لحن خشک او
از لهجه ی صمیمی باران نشانه نیست

خیره نگاه من به صف آب و دانه هاست
دلتنگ آسمان تو در فکر دانه نیست


قحطی زندگیست ولی " دوست دارمت
آری به غیر عشق ، جهان را بهانه نیست


#زیبا_پالیزبان

غزل و شاه بیت

18 Jan, 08:30


موجود تنهایی است‌،انسان
هرچند
غوغای مردمان احاطه اش کند
کسی جز خودش
به همراه او
مسیر دردش را طی نمی کند
.

حمور زیاده
برگردان : صالح بوعذار

غزل و شاه بیت

17 Jan, 08:35


دیوار،،،
دردش گرفته بود
وقتی به او تکیه داده بودم
وبه تو فکر می‌کردم،،،،


#افشین_صالحی

غزل و شاه بیت

17 Jan, 08:35


حال من خوب است ، آری خود فریبم سالها
آشنای دردم و با خود غریبم سالها

آن قدر هر درّه‌ای ترسانده ما را از فراز
مثل یک درمانده در حال نشیبم سالها

دست خود از شانه‌ی زخمی من بردار دوست !
بس یهودا دیده‌ام فکر صلیبم سالها

جاذبه دیگر ندارد این زمین از چشم من
بر درخت بی وفایی مثل سیبم سالها

آسمان آغوش بازی دارد اما باز هم -
مثل بازی پر شکسته بی نصیبم سالها

رد پای درد دارد حرف های من ، اگر -
همنشین با این غزل های عجیبم سالها


حسن جهانی

غزل و شاه بیت

17 Jan, 08:35


ندارم حالتی از زنده بودن در تنم دیگر
که از آیینه هم این روزها دل میکنم دیگر


لبم را دوختم، آوازهایم در گلو ماندند
ندارم هیچ فرق کوچکی با میهنم دیگر


تماشا می کنم کوچیدن صدها پرستو را
مترسک شد درخت سرو در پیراهنم دیگر

مراکوهی از آهن دیده‌ای شاید که ممکن نیست
بریزد، این فرو پاشیده‌ی از هم منم دیگر!

برایم گاه شعری، بوسه ای، قلبی، گلی بفرست
بگو این مرده را می خواهی اش، من هم زنم دیگر


#مینا_سراوانی

غزل و شاه بیت

17 Jan, 08:35


خاطراتی هست که آدم هایش رفته اند این خاطرات غم انگیز است
ولی آن خاطرات که آدم هایش حضور دارند اما شبیه گذشته نیستند بسیار دردناک تر است
…"

منصوب به #گارسیا_مارکز

غزل و شاه بیت

16 Jan, 08:35


در خموشی میشود لعل لبش آدم فریب

چون بهم آید دو لب، یک دانه گندم میشود


#حیرت_لاهوری

غزل و شاه بیت

16 Jan, 08:35


بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم

همسایه‌ی همیم و خانه‌ی هم را ندیده‌ایم


#صیدی_تهرانی

غزل و شاه بیت

16 Jan, 08:35


دوردستان را به احسان ياد كردن همت است

ورنه هر نخلي به پاي خود ثمر مي افكند


#صائب_تبريزي

غزل و شاه بیت

16 Jan, 08:35


نه اشک است این که گاه دیدنت از دیده میریزم

نگه در دیده‌ام از شرم رویت آب میگردد


#قاسم_خان

غزل و شاه بیت

15 Jan, 09:35


چشم ها حس دروغی را تعارف میکنند
تا که بر هر چشم بیش از حد توقف میکنند

عشق نامش نیست این بازی بی شرمانه‌ایست
شرم بر آنها که در بازی، تخلف میکنند

چشم تا وا میشود، دل ساده میریزد فرو
قصر بی دروازه را راحت تصرف میکنند

ناگهان آنها که اظهار ارادت کرده اند
میروند و ساده اظهار تأسف میکنند

شعر بر میخیزد آنجایی که در ما حرفها
برنمیخیزند و احساس تکلف میکنند


عاقبت دستانمان رو میشود با شعرها
مثل چشمانی که بعد از گریه‌ها پف میکنند


#سجاد_رشیدی_پور

غزل و شاه بیت

15 Jan, 09:35


بیا به مصرع بعدی که شرح حال من است:
خیال من شده اویی که بیخیال من است
!

خجالتم که بگویم به عقلِ دوراندیش
کسی که باور من بوده احتمال من است!


به سایه‌سار بلوطم همیشه می‌خوابید
همان که کلبهٔ او گرم از ذغال من است!


تمام قدرت او در «نه» صریحش بود
تمام مشکل من از زبان لال من است!

چه پاسخی بدهم در جواب اینکه: کجاست؟!
که این سؤال شما نیست؛ این سؤال من است!


#حمزه_کریم_تباح_فر

غزل و شاه بیت

15 Jan, 09:35


*حضور مداحان یزدی بر مزار استاد شجریان و زمزمه یکی از آهنگ های استاد ، بشنوید و لذت ببرید هر چند برای من حزن انگیز هم بود*

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

15 Jan, 09:35


سخت دلبستگی‌ای داشت به بالم صیاد

تا نشد بالش او پُر ز پرم خواب نکرد


#غنی_کشمیری

غزل و شاه بیت

14 Jan, 08:38


از خوشی‌های زمانه سهممان کم بود حیف
قسمت ما عاشقان اندوه و ماتم بود حیف

درک مان از عشق ناقص بود همچون عقلمان
فهم ما از زندگی تصویر مبهم بود حیف

گاهگاهی با صدای‌در، هراسان می شدیم
می دویدیم و ولیکن پُشت در غم بود حیف


ما نماز عشق می‌خواندیم امّا غافل از ...
...این که در پُشت سرِما ابن‌ملجم بود حیف


از همان اوّل سزاوار جهنّم بوده ایم
سیب و گندم فتنه‌ی حوّا و آدم بود حیف

قبل خلقت چاره‌ای ایکاش پیدا می‌شد و
منصرف می‌شد خدا... امّا مصمّم بود حیف

#مهدی_خداپرست

غزل و شاه بیت

14 Jan, 08:38


اشک و آهم گر غبار آلود آید دور نیست

یاد طفلی در دل من خاکبازی می کند

#قاسم_مشهدی

غزل و شاه بیت

14 Jan, 08:38


تو غریبی و من انگار غریبانه ترم
بی‌تو در شهر تو من از همه بیگانه ترم

از چه مینالم و از درد چه؟ رسوایم کن
که بفهمند چرا بی‌تو از پیمانه تَرم

آنقدر بی‌خودم از خویش که دارد کم‌کم
باورم میشود از چشم تو دیوانه ترم


چاره‌ای نیست دچارم کن و بر بادم ده
که من از باد هم انگار که بی خانه ترم


هر شب این گونه به ناچار غزل میگویم
ورنه از مرز غزلهای تو پرچانه ترم


#نجمه_زارع

غزل و شاه بیت

14 Jan, 08:38


عشق مستغنی‌ست از تدبیرِ عقلِ حیله گر

شیر کی سازد عصای خود دُمِ روباه را


#صائب_تبریزی

غزل و شاه بیت

13 Jan, 08:43


اینکه میخواهم تورا در دل بماند بهترست
عاشقی سخت است،دل،عاقل بماند بهترست


گرچه میگویند باید کاشت در دل، بذرعشق
باغِ آفت دیده،بی حاصل بماند بهترست

این که باید دل به دریا زد همیشه خوب نیست
کِشتیِ بی ناخدا، ساحل بماند بهترست

واعظان چون در خفا آن کار دیگر میکنند
عالِم دور از عمل، جاهل بماند بهترست

آنکه با افطار، از درک فقیران عاجز است
روزه هایش هم اگر باطل بماند بهترست

سیب را چون خورد حوّا، زیر لب آهسته گفت
آدم از ترس خدا غافل بماند بهترست


#مهدی_خداپرست

غزل و شاه بیت

13 Jan, 08:43


ارزش ندارد که آدمی برای مبارزه کردن با کوته فکران خود را آزرده سازد، زیرا پیروزی بر آنان هیچ ارزشی ندارد.

#میکل_آنژ

غزل و شاه بیت

13 Jan, 08:43


از آن روزی که ظلم‌ت بُرد از من شادمانی را
نه تنها من که بر خود زهر کردی زندگانی را

هر از گاهی نگاهی، عشوه‌ای، حرفی ولی بس کن!
که شاعرها بلد هستند این بلبل‌زبانی را

جهان از پشت چشمان غرورانگیز تو ریز است
بیا بردار لطفاً عینکِ ته‌استکانی را


مرام کوفیان شاید که تجدید نظر گردد
مورّخ ها اگر بینند از تو میزبـانی را


تو حتی واژه های دهخدا را جابجا کردی
که باید ثبت کرد این انقلاب واژگانی را

بجای دوست بنویسند باید واژه‌ی دشمن
بجای عشق بنویسند مرگ ناگهانی را

علیرغم همه این‌ها نمی‌دانم چرا مردان
همیشه دوست می‌دارند زن‌های روانی را.!؟

#مهدی_خداپرست

غزل و شاه بیت

13 Jan, 08:43


با یافتن چشم تو آرام گرفتم
چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی..

چندیست که سردم شده دور از دم گرمت..
بر گردنم از بوسه مگر شال ببافی
...

#علیرضا_بدیع

غزل و شاه بیت

12 Jan, 08:30


شما هر چقدر هم ارزش دیگران را حفظ کنید در نهایت آنها طبق لیاقت و شایستگی خودشان با شما رفتار میکنند

#دیل_کارنگی

غزل و شاه بیت

12 Jan, 08:30


خوش خیالیست که گفتند دل یار شکسته
دل خون خواه کجا از سر بر دار شکسته
؟

بغض من گنج غریبی ست که از لحظه خلقت
سالها حفظ شد و موقع دیدار شکسته

قامتم را به چه تشبیه کنم بعد تو وقتی
مثل یک سایه که افتاده به دیوار شکسته


فكر تسكين جراحات مرا دور کن از خود
حرمت قبر مرا عيش عزادار شکسته


تکه های دل من ارزش ترمیم ندارند
مثل آن ظرف سفالی ست که صدبار شکسته

حال من حال همان زاهد پیری ست که فهمید
روزه اش چند نفس مانده به افطار شکسته

#هادی_معراجی

غزل و شاه بیت

12 Jan, 08:30


من از سلاله ی درختانم
تنفس هوای مانده ملولم میکند پرنده ای که مرده بود
به من پند داد که
پرواز را به خاطر بسپارم


#فروغ_فرخزاد

غزل و شاه بیت

12 Jan, 08:30


هم از «در» رویگردانم هم از «دیوار» میترسم!
هم از «آسودگی سیرم هم از «آزار» میترسم!

کسی با این تعارض روبرو بوده است غیر از من؟! ؛
که از «دوری» دلم تنگ است و از «دیدار» میترسم!

خودم اصلا نمیدانم چرا چندیست حتی از
مسیر بین «منزل» تا «محل کار میترسم

من از هر شکلی از خالی شدن خالی شدنهای
خیابان ،خانه ماشین پاکت سیگار میترسم

من از این شعرهای سرکش ام مثل خدایی که -
به دست بندگان خود شود انکار میترسم


«کمی من را بخواه اما برای مدتی بسیار»
که من از هر که میخواهد مرا «بسیار» میترسم!


#اصغر_عظیمی_مهر

غزل و شاه بیت

11 Jan, 09:05


دور از تو شکسته‌ست دلم تاب ندارم
چون پنجره ها نیست به جز سنگ نثارم

ابرم که فرو بسته بغضی نگرانم
ای عشق در آغوش بگیرم که ببارم

کی از دل گیسوی تو با سوی نگاهت
شب را به دم صبح فروزان بسپارم؟

تا کی من دلبسته به این عقربه لنگ
سرگشته ترین ثانیه ها را بشمارم؟

آن قدر که از آینه ها طعنه شنیدم
درد آمده با خنده نشسته ست کنارم!!

محکوم شدم با قلم عشق که تا حشر
بر این جگر سوخته دندان بفشارم


از سنگدلی های تو مردم ولی ای کاش
یک تکه از آن سنگ شود سنگ مزارم


#سعید_فارس

غزل و شاه بیت

11 Jan, 09:05


من هر گلی را آب دادم زردتر شد
هر دست سردی را گرفتم سردتر شد

هی قد کشیدم زیر بار مشکلاتم
من زندگی را ساختم او مردتر شد

سیلی به سیلی صورتم را سرخ کردم
من درد پشت درد و او بی دردتر شد

با درد با اندوه با تردید و با اشک
هی زن شدم هی زندگی نامردتر شد

گفتم مگر با این غزل تسکین بگیرم
با بیت بیتش سینه ام پر درد تر شد


#مینا_امیری

غزل و شاه بیت

11 Jan, 09:05


بعضی وقتا در طول روز
با هیچ کس صحبت نمیکنم
بعد یادم می افته
که من باید یه تلفن میزدم
اما پشت گوش میندازم

یه چیز...
یه چیز لذت بخشی تو حرف نزدن هست.»


#دیالوگ
#برگمان

غزل و شاه بیت

11 Jan, 09:05


گل نرگس
دلیله نمازی
شعر: باقر نمازی


@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

10 Jan, 08:31


قطعه: تو بیا جانان من باش
آواز: مرجان وحدت


@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

10 Jan, 08:31


"تا ز دل آهی کشیدم، جمله دلها درگرفت

باد بود، از آتش یک خانه، چندین خانه سوخت


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

10 Jan, 08:31


چنان نهفته ام اسرار عشق را که لبم

خبر نیافت که نام که بر زبان منست


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

10 Jan, 08:31


سراپا ناز من، از تربتم دامن کشان مگذر

مبادا غافل از خاکم برآرد آرزو دستی


#حزین_لاهیجی

غزل و شاه بیت

10 Jan, 08:31


"در سخن پنهان شدم چونان که بو در برگ گل

هر که دارد میل دیدن، در سخن بیند مرا


#مخفی_رشتی

غزل و شاه بیت

09 Jan, 08:26


هرچند ما خموشیم، ای چرخ بیَ‌مروت!

حدی بوَد ستم را، اندازه‌ای جفا
را...

#طبیب_اصفهانی

غزل و شاه بیت

09 Jan, 08:26


نوازش‌های ناکس عاقبت آفت بود ای‌دل!

کُشد آخِر همان بادی که سازد زنده آتش را...


#آفرین_لاهوری

غزل و شاه بیت

09 Jan, 08:26


طغیان نموده است جنونم به‌سوی یار

چون سیل می‌زنم همه‌جا سینه بر زمین


#صیدی_تهرانی

غزل و شاه بیت

09 Jan, 08:26


صاحبِ حوصله، دل‌سوختگان می باشند

کَس ندیده است که شمعی گله از باد کُند


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

09 Jan, 08:26


سیه‌روز و پریشان‌خاطر و آشفته‌ احوالم

صبا این است پیغامم ، به آن زلفِ پریشان بر


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

08 Jan, 08:31


نفسم عطر خوش موی تو را می خواهد
باد هم  پیچش گیسوی تو را می خواهد

کشتی خسته و بی لنگر دریای جنون
ساحل امن شب کوی تو را می خواهد

کاش می شد که فقط از تو بگویم جانا
قلمم  رخصت  ابروی تو را می خواهد

مگذارید  تهی دست  ازین  باغ  روم
تاج بختم گل شب بوی تو را می خواهد

لشکر  فتنه ی  دوران  منشیند از پای
فتح این غائله بازوی تو را می خواهد

با ریاضت به دل کس نتوان جای گرفت
عشق  تأیید  گل  روی تو را می خواهد

دل برید است ز درمان طبیبان واسع
بی قراریست که داروی تو را می خواهد


#سید_علی_کهنگی

غزل و شاه بیت

08 Jan, 08:31


از لحظه‌ی تولد خود در جهنمیم
ما وارثان غفلت حوا و آدمیم

چون قطره‌های پخش که دریا نمی‌شوند
گیرم که بی‌شمار، ولی دور از همیم


دنیا اگر قفس شده اینجا قفس‌تر است
"ما ساکنان گوشه‌ی غمگین عالمیم..."


#مجید_ترکابادی

غزل و شاه بیت

08 Jan, 08:31


يا گرمى يك بوسه به پيشانى من باش
يا علت يك عمر پريشانى من باش


با فاصله‌اى امن كه آسيب نبينى
بنشين و فقط شاهد ويرانى من باش


هر بار كه عاقل شده‌ام خير نديدم
يك‌بار بيا و تو به نادانى من باش

من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم
تو جاى من و محو غزل‌خوانى من باش

ناچار به مرگم ته اين قصه بيا و
يك معجزه در قسمت پايانى من باش

#سیدتقی_سیدی

غزل و شاه بیت

08 Jan, 08:31


زندگی بار گران بود بدوش....

#شکیلا

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

07 Jan, 08:35


دلم تلاطم ممتد سرم بریز و بپاش
چقدر بی تو پر از حسرتم پر از ای کاش

نه اولین تو بودم نه آخرین اما تو
اولین منی آخرین من هم باش

اگر بناست که مهر تو از دلم برود
بگو به دل چه بگویم؟ دل بهانه تراش

به نام من تب عشق و به کام من حسرت
دهان به پای تو میسوزد از نخوردن آش

هزار زخم عمیق از تو بر تنم باقیست
تو یادگار چه داری؟ یکی دو تکه خراش....

زبان به کام کشیدم ز هر چه با تو گذشت
که راز بین من و تو دمی نگردد فاش

اگر چه با تو نشد همسفر شوم اما
من از تو کینه ندارم تو هم نداشته باش


#هادی_معراجی

غزل و شاه بیت

07 Jan, 08:35


اگر جنگ نبود
تو را به کافه‌های کشورم می‌بردم
و شاید دو پیک را به سلامتیت می‌نوشیدم
و مجبور نبودم ماشه‌ای را بکشم
که برای دختری در آنور مرزهای کشورم
اشک به بار می‌آورد

حالا که جنگ می‌درد
تن‌های بی روحمان را

برای زنی که
عکسش در جیب سمت چپم نبض می‌زند
گلوله نفرست.


#نزار_قبانی

غزل و شاه بیت

07 Jan, 08:35


رنج فهمیدن به من آموخت فهمیدن خطاست
روز و شب دائم سوال از خویش پرسیدن خطاست

مثل مردم بی تفاوت باش و چشمت را ببند
ساده دل! در سرزمین کورها دیدن خطاست

تا که می‌رنجیم اَنگِ زود رنجی میزنند
زود رنجاندن روا و زود رنجیدن خطاست

گاه گاهی پیک های لطف را باید شمرد
بی حساب از باده‌ی احساس بخشیدن خطاست


مثل باران بودم و این روزها فهمیده ام
روی خاک خشک و بی محصول باریدن خطاست


گاه تلخی ها به لطف صبر شیرین میشود
میوه های کال را از شاخه ها چیدن خطاست

#مهدی_جوینی

غزل و شاه بیت

07 Jan, 08:35


به مردم
به خاطر سهم‌شان از شادی
حسادت نکنید...
چرا که
سهم غم‌شان دیده نمی‌شود


#ادهم_شرقاوی

غزل و شاه بیت

06 Jan, 09:30


سوت و کور بودم آن زمان،
کنون هم نگاه و هم صدا شدم؛
چون غبار بودم
آن زمان به زیر پای عابران
هیچ، هیچ
با ظهور تو شروع شد
قیام من
هیچ بودنم که دیده‌ای،
بیا و ببین چه‌ها شدم
...

ای که از
پشت سر مرا نگاه می‌کنی،
ز روبرو، نه ...!
کی آن دریچه‌ نگاه و رنگ را دوباره سوی بوستان آشتی باز می‌کنی ...؟

کی دوباره مثل یاس در تلألوء نسیم
ناز می‌کنی ...؟
کی ...؟

بگو ...!
کی دوباره چنگ دلنواز را
ساز می‌کنی ...؟


#رضا‌_براهنی

غزل و شاه بیت

06 Jan, 09:30


همواره می‌توان
از دستِ بدقلقی‌های روزگار،
به لذت تماشا کردن یک گل آفتابگردان پناه برد.»


#امیل_زولا

غزل و شاه بیت

06 Jan, 09:30


شبیه وحی که بر بال جبرئیل میآید
همیشه سوره‌ی معشوق، بی بدیل میآید

به یُمن عشق همین بس که در میان تلاطم
دوباره حضرت موسیٰ، به رود نیل میآید

شبی به خانه ی «ابن السلام» می رسد و بعد
شبی به خانه ی «مجنون»، از این قبیل میآید

که هرچه هست به اعجاز خود علیه سلام است
برای قفل، کلید و پیِ دخیل میآید


به فکر عشق نبودم که خاطری بتکانم
قشنگی‌اش به همین است: بی‌دلیل می آید!


#سارا_صابر

غزل و شاه بیت

06 Jan, 09:30


می‌رود دستم به کار... امّا دلم آماده نیست
با چنین حال بدی از عشقْ گفتن ساده نیست

حال امروز مرا با خون دل باید نوشت
روزگارِ گفتن از معشوق و زلف و باده نیست

سوختم تا عاقبت این نکته را آموختم
عشق، آن‌چیزی که در ظاهر نشانم داده نیست

تاول پایم به من آموخت از آغاز راه
هیچ امّیدی به پایان خوش این جاده نیست

بر سر بازار، یوسف را به زاری می‌برند
این که رسم دستگیری از به‌‌چاه‌‌افتاده نیست!

دست من کوتاه بود و سقف رؤیاها بلند
عشق در اندازه‌های این رعیّت‌زاده نیست


#سعید_ایران_نژاد

غزل و شاه بیت

05 Jan, 09:03


از صد آدم يك نفر انسان خوبی میشود
آخرش دوران ما دوران خوبی میشود

میشود خودکامه کم کم مهربان و دست کم
شهر ما هم صاحب زندان خوبی میشود
!!

گر در آمد اشک من از رفتنت دلخور نشو !
دست کم در شهرتان باران خوبی میشود !


چارراه بی چراغ قرمز چشمان تو
با کمی چرخش در آن میدان خوبی میشود !


طول و عرض کوچه‌تان را بارها سنجیده است
کفش من دارد ریاضیدان خوبی میشود !!!!


آخرش روزی پشیمان می شوی از رفتنت
شعر من هم صاحب پایان خوبی میشود !

#اصغر_عظیمی_مهر

غزل و شاه بیت

05 Jan, 09:03


یک روز اگر گیاه شوم
چمنی در سبزه‌زاری باشم ای کاش،
نه این‌که شوکران

یک روز اگر مسیری در زیر پاها باشم
ای کاش ماشین عروس از من عبور کند
نه این‌که زنجیر فولادین تانک‌ها
و کودکان ای کاش روی من بدوند
نه سربازانی که فرار می‌کنند
یا آن‌که در تعقیب دیگران‌اند

یک روز اگر بخواهید از خاک من
آجر بسازید
برای مدرسه‌ها باشد ای کاش
نه این‌که برای زندان‌ها..

اگر نفسی ماندگار باقی بمانَد
ای کاش نغمه‌یی در سوت بنوازد
ای امان... نه این که در سوتکی بدمد

شما قلم از من بسازید... قلم
و سروده‌هایی درباره‌ی عشق بنویسید
نه این که فرمان مرگ..

من پس از مردن‌ام
در هیات برگ‌های درخت غار
زندگی خواهم کرد
نه این‌که در هیات جنگ‌افزار‌ها


#عزیز_نسین

غزل و شاه بیت

05 Jan, 09:03


هر روز ممکن است
از کسی که فکر میکنیم
درست میشناسیم،
کاری سر بزند که
به ما ثابت کند
شناخت و اطمینان هیچ است
.

#هرمان_هسه

غزل و شاه بیت

05 Jan, 09:03


از من بگو که با غم عالم گریستم
از من بگو که مستحق درد نیستم

زن هستم و پیامبری با کتاب شعر!
نفرین به امتی که نفهمید کیستم

حال مرا بپرس! که دیگر پس از بهشت
یک روز هم به کام دل خود نزیستم

هر چند پای صحبت مردم نشسته ام
اما نشد که پای خودم هم بایستم

از زن بگو پیامبری که خود خدا مانده است
این میانه من از بهر چیستم؟

کم کردم از زنانگی ام بلکه بشنوید
از من بگو که در بدن خویش نیستم


#نرگس_کاظمی_زاده

غزل و شاه بیت

04 Jan, 08:47


صبر چیزی نیست جز امید در دل داشتن
ساقه ی گُل بودن آنگه پای در گِل داشتن

موج حسرت قایقم را برد چون کافی نبود
در میان موج ها رویای ساحل داشتن!

چیستم؟ پروانه ای دور اجاقی نیمه جان
سوختم در حسرت شمعی به محفل داشتن

هستی ام بر باد رفت از عشق های موسمی
عشق یعنی در مسیر باد منزل داشتن..

سخت باشد زندگی با همدم ناسازگار
سخت تر آنجا که با خود نیز  مشکل داشتن

در خطای دیگران گاهی تغافل عیب نیست
عیب یعنی خویش را از خویش غافل داشتن
..

#پوریا_شیرانی

غزل و شاه بیت

04 Jan, 08:47


صورتک بر چهره بستید و شما را می‌شناسم
روی پنهان کرده‌اید اما صدا را می‌شناسم

شرم را بر آستان لقمه‌ها کردید قربان
من گدایان زبون بی‌حیا را می‌شناسم

همچو گرگ از اشتیاق طعمه لبریزید، آری
معنیِ این خنده‌ی دندان‌نما را می‌شناسم

باورم را آشنایی نیست با گفتار لبها
من زبان ساکت اندیشه‌ها را می‌شناسم

هست زندانی سیه در پشت این دیوار رنگین
از ورای رنگ دلسوزی ریا را می‌شناسم

اشک تمساح است این در آرزوی طعمه ریزد
من به ساحل مردمی بی‌دست و پا را می‌شناسم

گر طلسمی بسته گرداند، دعایی می‌گشاید
می‌شناسید آن طلسم و این دعا را می‌شناسم

بند هر مشکل که بر پایم زدید آسان گشودم
معجز این پنجه‌ی مشکل‌گشا را می‌شناسم

صورتک از چهره بگشایید ای پتیاره دیوان
من شما را می‌شناسم من شما را می‌شناسم...


#سیمین_بهبهانی

غزل و شاه بیت

04 Jan, 08:47


«شايد بايد نگويم كه
اشک توی چشم‌های من چرخيد،
ولی چرخيد.
چرايش را نمی‌دانم.
هنوز هم نمی‌دانم
اما ديدم باز از آن وقت‌ها شد
كه بی‌اختيار اشک می‌آيد.
هرگز كتک مرا به گريه نينداخت،
دردهای شديدِ تن
و ناخوشی هم نه
.
نزديكی‌ها و دوری‌های انسانی، چرا. زياد.»

#ابراهیم_گلستان

غزل و شاه بیت

04 Jan, 08:47


من گریسته‌ام‌، آری
مدتی است که
با هر ضربه‌ی کوچکی
با هر بهانه اندکی
به گریه می‌افتم.
دوستِ من، دلم زخم دارد. همین


سیمین بهبهانی

غزل و شاه بیت

03 Jan, 08:28


عِتابِ یارِ پری‌چهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند

حافظ
#شجریان

غزل و شاه بیت

03 Jan, 08:28


آن بارگران رفت و دگر یار شما نیست
دل کندنم این بار به اصرار شما نیست

من رود پریشان و تو دریای غروری
دیگر به سرم خواهش دیدار شما نیست


یا تاب دلم کم شده یا ظلم تو بسیار
چون طاقتم اندازه آزار شما نیست


سوزاندن و له کردن من عادتتان شد
این آدم دلسوخته سیگار شما نیست

بیهوده پی پنجره‌ای بودم و دیدم
یک روزنه سرتاسر دیوار شما نیست

یک جور از آوار تنم ساده گذشتی
انگار که ویرانی من کار شما نیست

پایان مرا خوب تماشا کن و خود را
مفروش به آن کس که خریدار شما نیست

#مهدی_جوینی

غزل و شاه بیت

03 Jan, 08:28


مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
که آبروی تو ای گل بود ز ژالهٔ من

" شراب خون دلم می‌خوری و نوشت باد
دگر به سنگ چرا می‌زنی پیالهٔ من
"

#هوشنگ_ابتهاج

غزل و شاه بیت

03 Jan, 08:28


مرا ببخش عزیزم اگر که غمگینم
که تار و تیره پر از ابرهای سنگینم

هنوز دوری؟ یا چشم من مه آلود است؟
کجاست عینکم این روزها که بدبینم


که هر چه ابر تکاندم که هر چه باریدم
به غیر اشک نیامد کسی به بالینم


که فکر میکنم انگار مرده ام یا نه؟؟؟
میان این همه تردید پس کدامینم؟

بیا و حرف بزن حرف با دل زخمم صدا..
صدای تو یک عمر بوده تسکینم

شب است و مثل همیشه غم عزیز دلم
برای خاطره ات میز شام می چینم

لباسهای سیاهت همه اتو زده بود
ولی چرا سر قبرم تو را نمی بینم؟

#سیده_تکتم_حسینی

غزل و شاه بیت

31 Dec, 09:24


وقتی ميان همهمه‌ها بی صدا شدی
يعنی به عشق و دردسرش مبتلا شدی

مَنعم مكن ز گريه كه اين گريه‌ی‌ غم است
تو اشك شوق بودی و از من جدا شدی

با رفتنت اگرچه كنار آمدم ولی
با دشمنم چگونه ؟ كجا آشنا شدی؟

دنيا هميشه دار مكافات بوده است
من بی وفا قبول، تو هم بی وفا شدی


ای بغض مانده كنج گلويم چه كرده‌ای
همچون صدف دهان كه گشودم رها شدی


پيراهنت شبيه دعا بر تن من است
خيلی عجيب نيست برايم خدا شدی


#سعید_شیروانی

غزل و شاه بیت

31 Dec, 09:24


آری عزیزم
این‌جا خاور میانه است
و تنها صدای مردگان به گوش می‌رسد
صدای شکستن جمجمه‌ها
زیر چَین تانک‌ها

این‌جا خاور میانه است
در غزه اگر نمرده باشی
در بیروت از هم جدا می‌شوی
از عشقت تنها پیراهن پاره‌پاره‌یی می‌ماند
حتا اگر مهم‌ترین شاعر جهان باشی


در «بیروت» اگر نمرده باشی
در «حلب» از هم جدا می‌شوی
تو و معشوقت را نه
جمجمه و بدنت را می‌گویم


#وحید_بکتاش

غزل و شاه بیت

31 Dec, 09:24


به من فراق تو غم، درد، چشمِ تَر داده است
از آنچه حق دلم بود، بیشتر داده است


اگر شکستی و خون کردی‌اش، فدای سرت!
خدا برای چه دل را به ما مگر داده است؟


دچار چشم تو از خلق سنگ خواهد خورد
همیشه عشق به دیوانه دردسر داده است

از آنچه بر سرم آورده عشق می‌پرسی؟
مرا به بند کشیده است و بال و پر داده است


مرا توان صبوری هنوز هست، ولی
بس است! صبر فقط عمر را هدر داده است


#محمد_عزیزی

غزل و شاه بیت

31 Dec, 09:24


تنها یک­‌بار می‌­توانست
در آغوش‌اش کِشَد
و می­‌دانست آنگاه
چون بهمنی فرو می­‌ریزد
و می­‌خواست
به آغوش‌ام پناه آورد؛

نام‌اش برف بود
تن‌­اش برفی
قلب‌اش از برف
و تپش‌اش صدای چکیدن برف
بر بام‌های کاه‌­گلی،
و من او را
چون شاخه­‌ای که
زیر بهمن شکسته باشد
دوست می­‌داشتم


#بیژن_الهی

غزل و شاه بیت

30 Dec, 08:34


نزدیک به‌آسیب چنانم که پس از مرگ

از شمعِ مزار ، آتشم اندر کفن افتد
...

#كليم_كاشانی

غزل و شاه بیت

30 Dec, 08:34


آبروی شمع آخر ریخت اشک بی‌اثر

آرزوی مرده را تا چند غسالی‌ کنم


#بیدل_دهلوی

غزل و شاه بیت

30 Dec, 08:34


تهی گشتیم از خود تا ببالد نشئۀ دردی

نیستان کرد ما را آرزوی ناله سرکردن


#بیدل_دهلوی

غزل و شاه بیت

30 Dec, 08:34



ز بس بی آفتاب عارضت شب را سحر کردم

ز من آموخت اختر، شیوه شب زنده داری را


#فرخی_یزدی

غزل و شاه بیت

29 Dec, 09:15


نه نا خوشم
نه ناامید،
اما هیچ چیز
در مکان و زمان خودش نیست.
احساس میکنم
نیاز مبرمی به سفر
به مکانی ناشناخته دارم
یا به سکوت و ماندن
در سایه های تاریک


عبد الرحمن منيف
ترجمه: سعید هلیچی

غزل و شاه بیت

29 Dec, 09:15


کاری مکن که رو به در آسمان نهم
هر تیرناله‌ای که بود در کمان نهم

کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبوریی که ندارم به جان نهم

کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله ی عاشقان نهم

کاری مکن که نیم شب از رخنه ی قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم

کاری مکن که راز جگرسوز داغ را
با مرهم حرام ،نمک، در میان نهم

انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی برگ سبز رو به در آشیان نهم

آخر چنان مکن که چو صائب ززلف تو
دل بر گرفته رو به صف نیکوان نهم


#صائب_تبریزی

غزل و شاه بیت

29 Dec, 09:15


تو بگو آینه ی چشم سیاهت باشم
یا شریک غم پنهان نگاهت باشم

تا به خاطر ننشسته ست غباری زمنت
خوش تر آن است که بر آینه آهت باشم


خواهی آمد به مزارم؛ چه گزافی مپسند
که پس از خاک شدن چشم به راهت باشم


می شدی قبله ی من پشت و پناه دل من
می پذیرفتی اگر پشت و پناهت باشم

عشق ای رایت افتاده به خاک از کف من
نشد ار همچوسگان بنده ی ماهت باشم

سرنگون ، غرقه به خون، پیش تو جان خواهم داد
تا به خون جگر خویش گواهت باشم


#یوسفعلی_میرشکاک

غزل و شاه بیت

29 Dec, 09:15


همیشه میترسم
کسانی را که دوست دارم
روزی از دست بدهم،
اما باید از خودم بپرسم
آیا کسی هم هست بترسد
از این که مرا روزی از دست بدهد؟


#پائولو_کوئلیو

غزل و شاه بیت

28 Dec, 08:53


کنج آغوش تو گیتار به رقص آمده است
کلبه ی ساکتم انگار به رقص آمده است

می‌خورد بوسه ی باران به لب پنجره ام
ناودان در شب ِدیدار به رقص آمده است

با قدم های خوش آهنگ تو از اوّل شب
"سبزه میدان" سرِ بازار به رقص آمده است

لطف کن اینهمه آویشن و بابونه نخر
دیدم از بوی تو عطّار به رقص آمده است

عطری از دامن گلدار تو پیچیده به شهر
که ته ی باغ، سپیدار به رقص آمده است

باز از خنده ی تو شیخ شکایت دارد
مسجدش با در و ديوار به رقص آمده است

ساعت مرگ کنارت به عقب افتاده!
زندگی با تب تکرار به رقص آمده است

الکل چشم تو گیرایی خاصی دارد
مست شد واژه و خودکار به رقص آمده است


#محمد_علی_نیکومنش

غزل و شاه بیت

28 Dec, 08:53


تا وقتی
چشمی هست که
با تو اشک بریزد
میتوان رنج زندگی را
تح
مل کرد.

#رومن_رولان

غزل و شاه بیت

28 Dec, 08:53


به کجا پر بزنم ؟! من که پرم ریخته است
شهر آوار شده روی سرم ریخته است !

من به شوق قفس‌ات آمده ام، در بگشا
وعده‌ی دانه مده، دور و برم ریخته است


سر کشیدم که دل دوست نرنجد، چه کنم ؟!
زهر در ساغر من همسفرم ریخته است


شمع‌ام و بعد تو دیگر دل من روشن نیست
قطره قطره بدن شعله ورم ریخته است

ماهی قرمز کوچک، دل من پر تَـرک است
آب این تنگ تو را تا ببرم، ریخته است

ترسم این است که در شهر شما سیل شود،
اشکهایی که فقط نامه برم ریخته است


خواستم پیش تو برگردم و عاشق باشم
هر چه پل بود ولی پشت سرم ریخته است

#سیدمهدی_موسوی

غزل و شاه بیت

28 Dec, 08:53


تویی تمام ماجرا.....
#علیرضا_قربانی

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

27 Dec, 08:21


به خون آغشته گیسوی زنی در دست بادم من
در این شب، این جذامِ جنّ و جادو، شهرزادم من
 

هزار و یک شبِ آهستگی، افسانهٔ صبرم
دوام آوردن امیدواران را نمادم من


بیابان تا بیابان بارگاه غولِ اندوه است
در این بی‌منزلی‌، باروی شادی را سوادم من


قلم شد دستهایم، سوخت مغز استخوانم، تا-
در انگشتان از خون سرخ آزادی مدادم من


خدایی را بغیر از "زندگی" ایمان نیاوردم
ببین: در ازدحام "مرگ بر"ها، "زنده‌باد"م من!


تو هم، چون هر گناه دیگری، روزی به آغوشم
پشیمان بازمی‌گردی، که فردای معادم من!


#پانته‌آ_صفائی

غزل و شاه بیت

27 Dec, 08:21


قسمت این بود که چون موج به دریایِ وجود

هر کجا رو نَـهَم ، احوال پریشان گذرد ...


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

27 Dec, 08:21


"عمریست که می‌گِریم و یارم شده این اشک
آرامش چشمان خمارم شده این اشک

دستم به قلم آمد و از اشک نوشتم....
دیدم همه‌ی دار و ندارم شده این اشک

تقدیرِ مرا دست خزان برده به اندوه
هر سالِ زمستان و بهارم شده این اشک

در غربت و تنها شدنم هیچ ندیدم!
جز دیدن هر لحظه کنارم شده این اشک

تقویم نمی‌خواهم و از عمر چه حاصل؟
وقتی که همین، روزشمارم شده این اشک

بر سنگ مزارم بنویسید که آخر...
مرگم به غم و چوبه‌ی دارم شده این اشک


#الهه_نودهی

غزل و شاه بیت

27 Dec, 08:21


لازم است
گاهی در زندگی
بعضی آدمها را گم کنید،
تا خودتان را پیدا کنید
.

#ژان_پل_سارتر

غزل و شاه بیت

24 Dec, 09:23


‏پیش‌تر از همه مرغِ دلِ ما را کُشتی

جرمش این بود که در دامِ تو بی‌دانه نِشست


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

24 Dec, 09:23


رویم سیه کز سادگی، شرمنده کردم دوست را

او تیغ زد پنهان به‌دل، من زخم رسوا دوختم


#طالب_آملی

غزل و شاه بیت

24 Dec, 09:23


حسرت کش یک بوسه خشکیم در این بزم

فردا که دلت سوخت نگویی که نگفتیم
...

#محمد_سهرابی

غزل و شاه بیت

24 Dec, 09:23


چند مارا زِ جفایِ تو دَوَد اشک به روی؟

ما به رویِ تو نیاریم ، تو خود شرم بدار


#وحشی_بافقی

غزل و شاه بیت

23 Dec, 09:07


زنی نشسته درونم زنی مقابل من
میان این دو، جدال و سکوت، حاصل من


لب از گلایه اگر بسته ام تو می دانی
چه زخمها که دهان باز کرده در دل من

رسید موج غم از سینه تا زبان اما
دوباره پس زده آن را غرور ساحل من


چو آه آمدم از تنگنای سینه برون
مُرَدَدَم بنشینم کجاست منزل من؟

گمان کنم که خداوند نیز بی خبر است
از آتشی که خود افروخته ست در گِل من

#زیبا_پالیزبان

غزل و شاه بیت

23 Dec, 09:07


از که دورم،
که به‌خود ساختنم دشوار است؟


#بیدل

غزل و شاه بیت

23 Dec, 09:07


ویلیام شکسپیر؛

در بدترین ما آنقدر خوبی هست،
و در بهترین ما آنقدر بدی هست،
كه هيچ يك از ما حق این را نداریم
که از دیگری عیب جویی کنیم
.

غزل و شاه بیت

23 Dec, 09:07


باد غیر از سینه‌ی من خاک زرخیزی نیافت
چون نگاهم آبِ با آتش گلاویزی نیافت


باد در تقویم‌های کهنه چرخی زد ولی
برگ‌ریزان مرا در هیچ پاییزی نیافت


هر که آمد شخم زد قلب مرا با نیتی
در زمین جز تخم چشمانت ولی چیزی نیافت

زندگی روح مرا در شیشه‌ی مشروب ریخت
ریخت، اما روزهای سکرآمیزی نیافت

خانه را باید همین امشب به درمانگاه برد
ریشه‌ی بیماری‌اش را هیچ تجویزی نیافت

روزگار مس‌فروش از لابه‌لای ظرف‌ها
چون دل من کاسه‌ی از صبر لبریزی نیافت


#حسنا_محمدزاده

غزل و شاه بیت

22 Dec, 09:13


بگو چه کار کنم ؟ شوق دیدنت دارم
هوای درتو و در خود کشیدنت دارم

دو دست من بشود حلقه توی موهایت
هوای " آه عزیزم ! " شنیدنت دارم

نفس نفس بزنی تُند توی آغوشم
هوای لب ، لب ِ مستت،گزیدنت دارم

بیا تمام جهان را به باد بسپاریم
که شوق سبزه ی پیکر چریدنت دارم

بهشت ِ آن بغلِ مست رو به من واکن
که شوق در تو نهانی خزیدنت دارم

تو باغی و تن تو عطر عشق می زاید
هوای بوی تو ، بر تو لمیدنت دارم 

تو مست می کنی ام ای گل همیشه بهار
بیا که شوق تو و قصد چیدنت دارم
!

   #محمد_عزیزی
 

غزل و شاه بیت

22 Dec, 09:13


«امروز در
باغ عجیب کنار خانه‌ام،
من علف کوچکی را،
برای آن که بوی تو را می‌داد بوسیدم.»


#پرویز_اسلامپور

غزل و شاه بیت

22 Dec, 09:13


دست خودم نبود،
آن‌ حرف پایم را شکست.
دیگر نمی‌توانستم
پا به پای او همراهش باشم.
در میانه‌ی راه افتادم
.


#شاهرخ_مسکوب

غزل و شاه بیت

22 Dec, 09:13


نسیمی روی دوشش میهمان شد...استراحت کرد
پس از آن روسری از روی مویش رفعِ زحمت کرد

برایم شیطنت می‌کرد و روی شانه می‌آمد
گمانم گفت سنگین باش...مویش را نصیحت کرد

به آرامی پریشان کرد خاطرجمعیِ ما را
اصولِ دلبری را مو به مو امشب رعایت کرد

دهانم را به صرفِ بوسه‌ای از طعمِ لب‌هایش
به لبخندی به این مهمانیِ پُرشور دعوت کرد


به قدری چرخ زد با دامنِ گلدار و رنگینش
که عطرِ دامنش را با تمامِ خانه قسمت کرد...



#محمد_شریف

غزل و شاه بیت

21 Dec, 09:10


و این بلندترین شام سال هم طی شد
نیامدی تو و این احتمال هم طی شد
.

ورق گشودم و حافظ نوشت می آیی
دروغ گفت و خوشی‌های فال هم طی شد


و پله پله که از چشم هایت افتادم
مراتب غزلم در کمال هم طی شد

اگر چه عشق تو پرهای طاقتم را کند
مسیر ترک تو بی لطف بال هم طی شد


به رو سیاهی یلدای خالی از تو قسم
که سردی شب ما بی زغال هم طی شد.


چرا به هم نخورد حال من از آینده؟
گذشته رفت به پای تو حال هم طی شد


#مهدی_عابدی

غزل و شاه بیت

21 Dec, 09:10


فکر می‌کردم خدا را می‌پرستی لااقل
بر نمی‌گردی از آن عهدی که بستی لااقل


گرچه دنیا رنگرز‌خانه شده این روزها
فکر می‌کردم که تو یک‌رنگ هستی لااقل

بی تفاوت بو‌دنت خرد و خمیر‌م کرده‌است
کاش با حرفی دلم را می شکستی لااقل


مهربانی نه، نوازش نه، نگاه گرم نه
صندلی خالی‌ست پیشم می‌نشستی لااقل

آینه زنگار بسته شمعدان بی‌حوصله‌ست
می‌کشیدی بر سر این خانه دستی لااقل

با توام، تنها دلیل دل به دنیا بستنم!
وقت رفتن بندها را می گسستی لااقل

#حسنا_محمدزاده

غزل و شاه بیت

21 Dec, 09:10


«هیچ افسوسی
بالاتر از این نیست،
این‌که ببینی "ابلهی"
در آن‌چه تو شکست خورده‌ای،
پیروز شده است!»

#گوستاوو_فلوبر

غزل و شاه بیت

21 Dec, 09:10


می‌خندم اگر درد است، می‌گریم اگر خنده‌ست
دیگر گریه یادم نیست
؛ من یک دردِ خندانم

عریانم نکن ای دوست! ای بر استخوانم پوست!
از چیزی نمی‌ترسم، وقتی در تو پنهانم

#مریم_جعفری_آذرمانی

غزل و شاه بیت

20 Dec, 08:38


تو مثلِ رودی و من غرق در زلالیِ تو
نشسته‌ام به تماشای بی‌خیالی تو

همیشه پیشِ تو لبریزم از جواب، ولی
عذاب می‌کشم از بُهت و بی‌سؤالی تو

جز این که حرصِ مرا در می‌آورد، دیگر
چه سود می‌برد آیینه از توالی تو

شبیه کوچۀ پُر رفت و آمدی شده‌ای
که دائماً به تو شک می‌کنند اهالی تو

قلم برای شکارِ غزل کمین کرده
که واژه‌ها همه جلدند در حوالی تو

پس از تسلسل سیگارها چه محسوس است
میان هاله‌ای از دود، جای خالی تو
...

محمد_شریف

غزل و شاه بیت

20 Dec, 08:38


می‌سوزم و به گریه شبی روز می‌کنم
چون شمع، گریه‌های گلوسوز می‌کنم

گر دیر دیر می‌نگرم بر رخت مرنج
خود را به دوری تو بدآموز می‌کنم...


#فیضی_دکنی

غزل و شاه بیت

20 Dec, 08:38


جز حرفِ تو هر حرف شده حرفِ اضافه
بی‌حوصله‌ام بی‌تو...همین‌قدر کلافه

من در ته فنجان و کفِ دست پیِ تو‌...
برگرد که خود را نسپارم به خرافه

آوارۀ یک شهر شدم کوچه به کوچه
از دوریِ تو، تلخ شدم کافه به کافه


هر شب وسطِ خواب و خیال و غمِ دوری
هی موی تو را بافته‌ام بافه به بافه


برگرد تو ای صبحِ سپید از پسِ ظلمت
تا روی تنِ من نکشیدند ملافه...


#محمد_شریف

پ.ن:
نگارنده به خروج زبان از حالت معیار در عبارت "ملافه" آگاه است!

غزل و شاه بیت

20 Dec, 08:38


چیزی ندارم
جز این دستانِ تُهی‌دست
اما دوستت دارم،
رگ‌هایم را برای تو آورده‌ام
که علاقه‌ای به آبی نداری.

گهواره‌ای
در قلبم تکان می‌خورد
به تازگی،
پا به جهانت گذاشته‌ام
و افسوس می‌خورم
که برای عبور از خیابان‌های عریض
قدم‌های کوتاهی دارم
...

این گلدان را
کجای دلم بگذارم
که مُشرف به پنجره‌ات باشد.
چه ساعاتی از روز را
به چشمانم اختصاص دهم
که ناودان‌ها و معابر نرنجند از من؟

غمت غمگینم کرده است
اما دوستت دارم...

#حسین_صفا

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


تک درختی خشک و بی روح و بدون سایه‌ام
مثل یک شعر سپید خالی از آرایه‌ام

روزگاری، سرو قامت بودم و مغرور و سبز
حال اکنون عبرت خلق و مثال و آیه‌ام

سایه سارم رفت و آمد جای آن قد بلند
چوب خشکی که شده این روزها سرمایه ام

شاخه‌هایم استراحتگاه صدها یاکریم
بود و حالا مار و عقرب گشته اند همسایه ام

نوبهاران سبز بودم، موسم پاییز زرد
چند سالی هست بی رنگ و گل و پیرایه ام

آن که هر روز خدا در سایه ی من می نشست
رفت و اکنون بعد او بی باغبان و دایه ام

ای که گفتی یک مثل از حال صاحب کارگو
من شدم اعدامی و چوب تنم شد پایه ام


علی_صاحبکار

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


بانوی من
بادبان‌ها و دکل‌ها
از حنظل افراشته‌ام
عشق در این قبیله
رنگ آهک و خون دارد

همه‌ی کلام‌های نگفته
که عشق سیاهم می‌شناسد
همه چیز به گور می‌انجامد
آه
ای ام‌الملایک
عشق در این قبیله
نشستن چاقو در زخم است

اکنون
پریزاد شن
به برکت این گل زخمی بازگشته‌ام
هنگام مرگ است
مجنون بادیه تنهاست

مهمانم کن
به نگاهی _
و گاه مردنم
دست بر خلخال زن
و آواز نخوانده‌ام را زمزمه کن


محمدرضا_فشاهی

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


آمدی تا دهن پنجره ها وا بشود
شهر با دیدن تو غرق تماشا بشود

شانه و باد حسودند مبادا یک شب
گره روسری ات پیش کسی وا بشود

رو به آیینه در آغوش منی ، میترسم
سرِ تو بین من و آینه دعوا بشود

نه ، روا نیست که از پیرهن حسن شما
قسمت پاره ی آن سهم زلیخا بشود

این غزل با تو قرار است به پایان برسد
آخرین قافیه حیف است که تنها بشود


مهدی_دقاقین

غزل و شاه بیت

23 Nov, 08:30


وقاحت آن است که
عمل خودت را فراموش کنی
و من را بر اساس
عکس العملم بازخواست کنی
.

#جبران_خلیل_جبران

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:54


#نقطه‌ی_پایان
#گوگوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛ غزل شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt


همه چیز به گور می‌انجامد
آه ای ام‌الملایک
عشق در این قبیله
نشستنِ چاقو در زخم است ..


#محمدرضا_فشاهی

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:53


#محمد_معتمدی
#جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛ غزل شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt

می‌بینم
که همچو آن لنگرهای کهنه،
فراموشم.

عصر چون کرانه می‌کند،
اسکله‌ها غمناک‌ترند.


#نرودا

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:53


علیرضا_قربانی
خیال خوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛ غزل شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt

مهمانم کن
به نگاهی _
و گاه مردنم
دست بر خلخال زن
و آواز نخوانده‌ام را زمزمه کن

#محمدرضا_فشاهی

غزل و شاه بیت

22 Nov, 07:53


راوی
#هایده
جمعه‌ها؛ باترانه و موسیقی
کانال؛ غزل‌ شاه‌بیت


@ghazal_shahbeyt

تو در میان استخوان‌های من آواز می‌خوانی..

#غلامحسین_ساعدی

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


دلی اهل نظر اما نظر پوشیده‌ای دارم
نمی بینم کسی غیر از تو را تا دیده‌ای دارم

به چشمانت قسم از دار دنیا چشم پوشیدم
که بعد از دیدنت چشمان دنیا دیده ای دارم

نگاهت هم مرا آرام هم بی‌تاب می سازد
برای درد عشقت نسخه ی پیچیده ای دارم

خیالت جمع باشد من فراموشش نخواهم کرد
حساب زخم هایی که به دل بخشیده‌ای دارم


همین اندازه از تاثیر چشمان تو میگویم :
دلی زنده به عشق اما به خون غلتیده‌ای دارم


#محمد_عزیزی

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


آدمهای تمام شده را
دیگر از نو شروع نکن
نه آنها مثل قبل خواهند بود
نه تو...
نه حتی رابطه تان
...

#پائولو_کوئیلو

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


دیدمت با تارهای مو که بر پیشانی‌ات...
با همان شلوار جین و عینک و بارانی‌ات

شعر می‌خواندی و می‌خندیدی و من گیج و مات
محو بودم در تو و آن لهجه‌ی تهرانی‌ات:

"ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال"
وای! می‌میرم من از این‌گونه حافظ‌خوانی‌ات

اعتدال بی‌نظیر فصل‌های زندگی‌ست
گونه‌های برفی و لب‌های تابستانی‌ات

مثل مولانا چهل سال پیاپی یافتم
شمس را در چشم‌های مست ترکستانی‌ات


حیف اما زود رفتی و رها کردی مرا
در نبودن‌های حسرت‌آور طولانی‌ات

آه ای ماه بلند قله‌های دور دست!
مهربان‌تر باش با این یار شهرستانی‌ات!

#پاییز_رحیمی

غزل و شاه بیت

21 Nov, 08:25


مغز ما
بازتاب جهانی است که
در آن رشد میکنیم
به روشی
دوست داشتنِ
خود را نشان خواهیم داد که
دوستمان داشته اند
.

#اوپرا_وینفری

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


می تواند که تو را سخت زمینگیر کند
درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند

آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت
قسمت این است بنا نیست که تغییر کند

گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست
قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند


گفت دکتر: من و تو مشکلمان کم خونیست
خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند


در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند

خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم
نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند

مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید
بشود مثل تو را آینه تکثیر کند


#سیدتقی_سیدی

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


تو را به ترانه‌ها بخشیدم
به صدای موسیقی
به سکوت شکوفه‌ها
که به میوه بدل می‌شوند
و از دستم می‌چینند
تو را به ترانه‌ها بخشیدم

با من نمان!
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد.

#شمس_لنگرودی

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


دوباره می گذرم از کنار آدم ها
بدون دلخوشی اما دچار آدم ها


ببین چطور به کارم گره می‌اندازند
منی که کار ندارم به کار آدم ها


شبیه وصله ی ناجور زندگی کردم
تمام زندگی ام در کنار آدم ها

کلاغ های جهان قار قار می خندند
به طرز زندگی خنده دار آدم ها

بگیر دست مرا از خودم بکش بیرون
چقدر گیر کنم در حصار آدم ها

مقصّر اصلی...شاید آن کسی باشد
که پرت کرد مرا در مدار آدم ها

□ □ □

صدای ساعت شمّاطه دار می گوید
دوباره اول صبح و دوباره آدم ها...

#سعید_حیدری_ساوجی

غزل و شاه بیت

20 Nov, 08:41


همیشه باید بجنگی،
مخصوصا اگه فکر می کنی
قراره ببازی.
اتفاقا همون موقع است که
باید
سخت‌تر از همیشه بجنگی....


#دیزی_دارکر

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


شور عشق از دل دیوانه نیاید بیرون
سیل ازین گوشه ویرانه نیاید بیرون

خاکساران و سرانجام شکایت، هیهات
این زمینی است کز او دانه نیاید بیرون


آنقدر خون ز لب لعل تو در دل دارم
که به صد گریه مستانه نیاید بیرون


دلِ آزرده به پیغام تسلی نشود
از جگر تیر به افسانه نیاید بیرون

هر که داند که خبرها همه در بی خبری است
هرگز از گوشه‌ی میخانه نیاید بیرون

زنگ بیرون ندهند از دل خود، سوختگان
سبزه از تربت پروانه نیاید بیرون

#صائب_تبریزی

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


او دوست داشت
در جهانی خالی از
هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند
اما متأسفانه
تمام دنیاهایی که میتوانست
انتخاب کند
پُر از
انسان بودند.

کتابخانه نیمه شب
مت هیگ

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


کسی چه می‌داند
من امروز
چندبار فرو ریختم
، چندبار دلتنگ شدم،
از دیدنِ کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود
...

#ژوان_هریس
کتاب: کفش‌های آب‌نباتی

غزل و شاه بیت

19 Nov, 08:38


شیرین لب من ! فصل رطب شد تو کجایی؟
خود را برسان شب شد و شب شد تو کجایی؟

بیچاره دلم باز در این گوشه ی دنیا
محتاج به آن گوشه ی لب شد، تو کجایی؟

اما اگر احوال مرا خواسته باشی
بیچاره تنم گشته‌ی تب شد، تو کجایی؟

از صلح بگو، حوصله ی جنگ ندارم
حالا که دلم صلح طلب شد تو کجایی؟

ای دورترین میوه ی پنهان شده در باغ !
دستم به هوای تو طلب شد، تو کجایی؟

یک بار دلم وصل تو را خواست غلط کرد
دل بی ادبی کرد و ادب شد تو کجایی
؟!

#ناصر_حامدی

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


احساس می کردم نداری هیچ مانندی
بعد از تو دیگر هیچ کس با هیچ لبخندی...

سخت است در چنگال این تقدیر جان دادن !
حال مرا شاید بفهمد شیر دربندی

من سردی این دست ها را خوب میفهمم
وقتی که چشمان مرا از پشت می بندی

وقتی کنارم می نشینی باز هم دوری
داری تظاهر می کنی خوبی که می خندی

طوری برو از سرنوشت روسیاهم که
انگار از اول نبوده هیچ پیوندی

حرفی نزن از این درام تلخ ! راهی شو
حتی نگو خوشبختی ام را آرزومندی !

آهو فقط یک بار در یک دام می افتد !
بعد از تو دیگر هیچ کس...با هیچ ترفندی
...

رویا باقری

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


می‌دوم و
استخوان‌هایم
هیاهوی ماه را عبور می‌دهند
.

#هوشنگ_چالنگی

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد

در تیررس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست من افتاد

بی دغدغه بی هیچ نبردی دلم آرام
در دام دو تا چشم دو شمشیر زن افتاد

می خواستم از او بگریزم دلم اما
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد

لرزید دلم مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد

درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی‌تان از دهن افتاد


#حمیدرضا_برقعی

غزل و شاه بیت

18 Nov, 08:29


اگر خودمان را به اندازه کافی دوست داشته باشیم؛ می‌توانیم به درخواست‌های غیرمنطقی دیگران، به‌راحتی "نه" بگوییم و دیگر تلاش نخواهیم کرد تا همه را از خود راضی‌نگه‌داریم!

#آلن_دو_باتن

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


جنازه‌ام زیر چکمه‌های شما نمی‌ماند
‏برمی‌خیزد
‏ستاره‌ای می‌شوم
‏خورشید ، ماه
‏با باران می‌بارم
و ‏جهان از گل‌های کوچکم سرشار می‌شود


‏#ناظم‌حکمت

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


در وصف تو بسیار سرودیم و ندیدی
یک عمر غزلخوان تو بودیم و ندیدی

با دیدنت ای خاطره‌ی خوش، همگان را
از خاطره خویش زدودیم و ندیدی

ای دلزده از سردی آغوش زمانه
ما این همه آغوش گشودیم و ندیدی

موهای تو شعرند و همین چند غزل را
از دفتر شعر تو ربودیم و ندیدی

چون گرد که پنهان شده از گردش چشمت
هستیم و نمی بینی بودیم و ندیدی


#سجاد_سامانی

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


دیشب ای بهتر زگل در عالم خوابم شکفتی
شاخ نیلوفر شدی در چشم پر آبم شکفتی

ای گل وصل از تو عطر آگین نشد آغوش گرمم
گرچه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی

بر لبش ای بوسه‌ی شیرین تر از جان
غنچه کردی گل شدی بر سینه‌ی همرنگ سیمایم شکفتی


شام ابرآلود طبعم را دمی چون روز کردی
آذرخشی بودی و در جان بیتایم شکفتی


یک رگم خالی نماند از گردش تند گلابت
ای گل مستی که در جام می نابم شکفتی

بستر خویش از حریری نرم چون مهتاب کردم
تا تو چون گل های شب در باغ مهتابم شکفتی

خوابگاهم شد بهشتی بسترم شد نوبهاری
تا توای بهتر زگل در عالم خوابم شکفتی .....


#سیمین_بهبهانی

غزل و شاه بیت

17 Nov, 08:34


در کشوری که
زندگی تلاشی ست برای بقا،
زیبایی وطن دردآور است
.

#هرتا_مولر

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


تلخ باش اما خودت باش اين صداقت بهتر است
ترش رويي از دو رويي بي نهايت بهتر است

من تو را بازيچه کردم يا تو من را؟ بگذريم
اين قضاوت بين ما روز قيامت بهتر است


با ترحم از خدا شادي برايم خواستي!
ناسزاى ديگران از اين محبت بهتر است

از پشيماني نگو انقدر و ناشکري نکن
آن گناه‌آلودگي از اين ندامت بهتر است

بي‌وفا جان دوستت دارم هنوز اما برو
هر چه از من دورتر باشى برايت بهتر است

#سيد_تقي_سيدي

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


دل از جفای که نالد شکایت از که کند؟
به شهر طفلان افتاده مرغ بی پر ما

دگر چه بخیه چه مرهم؟ ز هر دو کار گذشت
که زخم همچو قفس گشت دور پیکر ما


#کلیم_کاشانی

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


نه عشق، نه آرزو، نه امّید
دیگر چه بهانه زیستن را؟

کو دامنِ مهربانت ای مرگ؟
تا سر بنهم گریستن را



#هوشنگ_ابتهاج

غزل و شاه بیت

16 Nov, 08:35


بی خدا بودم و بیهوده دعا می کردم
حیف از آن خانه که بر باد بنا می کردم

عشق میخواست مرا صید کند اما من
بر خلاف جهت آب شنا می کردم


شکوه کردی که چرا با دگران میخندی
غافلی با همه تعریف تو را می کردم


جای این مردم دلمرده خودم را ای کاش
مثل یک خاطره در قلب تو جا می کردم

توی بی رحم بریدی و گذشتی از من
من نباید که تو را ساده رها می کردم

با چه رویی پس از این داغ صدایت بزنم
من که یک عمر تو را عشق صدا می کردم


#سیدتقی_سیدی

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


ای ماه جهان
#طاهر_قریشی
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت
@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


زلف بر باد مده
همایون شجریان
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال؛
غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
#داریوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

15 Nov, 07:59


وقتی تو با من نیستی
از من چه می‌ماند ؟!
#معین
#جمعه‌ها؛ باترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


چه بیهوده اختراع شد
سَم ، شکنجه ، تیغ ، چوبه ی دار
...
وقتی یک خاطره می تواند
نفست را بند بیاورد
زمین گیرت کند
تو را به گریه بیندازد
خونت را به جوش آورد ...!

#حسین_پناهی

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


رد می‌شویم از کوچه‌های شهر با حسرت
وقتی که در هر گوشه‌ای پروانه می‌میرد


یک گل کنار پنجره جان می‌دهد هر روز
بلبل به شوق آسمان مستانه می‌میرد

با آتش آهی که در هر سینه می‌سوزد
دل در پی دلدار خود جانانه می‌میرد

حتی برای یک نفس اینجا هوایی نیست
یک حنجره با شانه‌ی مردانه می‌میرد

در ازدحام هر خیابانی نشانی هست
از ردپای عابری، بی‌خانه می‌میرد..

#الهه_نودهی‌

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


اصلاً چرا دروغ، همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می‌کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می‌کنم که شدم مبتلای تو


برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل می‌دهم دوباره به طعمِ صدای تو


از قول من بگو به دلت نرم‌تر شود
بی‌فایده ست این همه دوری، فدای تو!

دریای من! به ابر سپردم بیاورد
یک آسمان، بهانه‌ی باران برای تو

ناقابل است، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو


#ناصر_حامدی

غزل و شاه بیت

14 Nov, 08:22


عاقلانه کنار گذاشتمت
اما هر بار که
مژه‌ای می‌افتد
روی گونه‌ام
بی اختیار

تو را آرزو می‌کنم
مثل بعضی صبح‌ها
که یادم می‌رود نیستی
و بلند می‌گویم:
صبح بخیر

#مینا_آقازاده

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33


دیگر ز من نشان مرا پرس و جو مکن
دست مرا مقابل آیینه رو مکن

ای عشق ! هم نزن دل از یاد رفته را
غمهای ته نشین شده را زیر و رو مکن

در هم شکسته لشکر تاب و توان من
با یک سپاه تازه مرا روبرو مکن


با پای خود به مسلخ پاییز رفته‌ام
در شاخه‌هام برگ و بری جستجو مکن


پیراهن دریده ی پرهیز را دگر
با تارو پود وسوسه ای نو رفو مکن

دیگر سپردمت به خداوند و گفته‌ام
در حق من چه کرد! تو در حق او مکن

#زیبا_پالیزبان

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33


«چیزی که غمگینت می‌کند
این است که
از جایی شکست میخوری
که بیشتر از همه
به آن اطمینان
داری...»

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33



درد
نَقب می‌زند به بینایی‌ام،
احساساتم،
قوّه‌ی تشخیصم؛
همه‌چیز از صافیِ درد می‌گذرد
.

#آلفونس_دوده

‌‌ ‌

غزل و شاه بیت

13 Nov, 08:33


آشفته تر از موی تو دنیای تباهم
عمریست تو را از همه سو چشم به راهم

پاییز شد و فصل زبان ریزی شاعر
لالم که تو را می نگرد چشم سیاهم


در قدرت من نیست بگویم که تو را دوس...
ای وای همین است همین است گناهم


از دوری تو جان به لبم آمده جانا
روزم شده شام و شب من هست پگاهم

گاهی به خیال من بیچاره سفر کن
من تشنه این مرحمت گاه به گاهم

من زخمی و دربند و گرفتار تو هستم
ای کاش بخوانی تو همین را ز نگاهم

#عبدالرحیم_عبدالکریمی 

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


اولین دیدارمان بود ، آخرین دیدارشد
بی هوا بوسیدمش اما همان یکبار شد

اشتیاقش مثل عمر قاصدک کوتاه بود
زود آمد دل سپرد و  زود هم  بیزار شد

ماهی تنهایی‌ام در تنگ خود خوابیده بود
تا صدای موج آمد ناگهان بیدار شد

عشق بعداز سالها برگشت و کبریتی کشید
کودکی در من پس از آن عاشق سیگار شد

در قنوتم از خدا آغوش گرمی خواستم
ربنا گفتم ولی  سهمم عذاب النار شد


چون مترسک مانده‌ام در کشتزاری بی ثمر
زندگی بیهوده بعد از او فقط تکرار شد


#مهدی_دهاقین

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


امشب
به خوابم بیا
ابری در چشم‌هایم مانده
که بی شانه‌های تو
نمی‌بارد
...

#معصومه_صابر

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


شب و دلتنگی و باران و خیابان گردی
دیدی آخر چه بلایی به سرم آوردی

روزی از کوچه ی ما رد شدی و بعد از آن
همه از شوق نوشتند، من از دلسردی

ما که از خیر تو ای عشق گذشتیم ولی
چاله با کور نکرد آنچه تو با ما کردی


دیدی ای کوه از آغوش تو دل کند و گذشت
چشمه ای را که به خون جگرت پروردی؟


زندگی آبنمایی ست که بیهوده در آن
دست و پا می زنی و دور خودت می گردی


#مهدی_دهاقین

غزل و شاه بیت

12 Nov, 09:08


شب شیشه‌ی چشمهام تر می گردد
تنهایی من بزرگ تر می گردد


یکبار به خواب من بیا با من باش
آن عمر که رفته است بر می گردد ...

#حامد_ابراهیم‌پور

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


هیچ کس هرگز به شکل واقعی یارم نشد
هر کسی آمد دلم را برد دلدارم نشد

«بسته شد هرجا که امید «گشایش» داشتم!
هر که را «در» فرض کردم غیر «دیوار»م نشد!

در نهایت هر کسی را از زمین برداشتم
رفت آن بالا و غیر از چوبه‌ی دارم نشد

من همان فرمانده‌ای بودم که در میدان جنگ
هر که سربازم شد آخر غیر سربارم نشد


هرچه سگ دو میزنم در این دیار لعنتی
این حقوق ساده حتی پول سیگارم نشد


در تمااام زندگی همواره در هر رابطه -
سعی کردم چیزهایی را نگه دارم نشد

#اصغر_عظیمی_مهر

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


دلتنگی یعنی،
درناها ازدل غروب بگذرند و
تو مثل مسافری ازقطار مانده
دنباله‌ی شان را
به چشم‌هایت گره بزنی
!

#رضا_کاظمی

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


دیوانه
از فریادهای دردم
شعر می‌تراشم
.


#ولادیمیرمایاکوفسکی
#مترجم: #مدیاکاشیگر

غزل و شاه بیت

03 Nov, 08:29


گردآفرید شعر سپیدم عنان به دست
این بار از کمین به درآمد کمان به دست

خلخال های ساخته از استخوان به پا
شمشیرهای آخته ی خون چکان به دست


در شیشه کرد خون مرا آن که پیش از این
آورده بود قلب مرا با زبان به دست


آسان به این پری نرسیدم؛ که گفته اند:
دشوار می رسد پر هندوستان به دست

دنیا به کام ما شد و نوبت به ما رسید
اما ... گرفت جای شکر، شوکران به دست

هر چند جز شرنگ نصیبم نشد، ولی
ما ایستاده ایم هنوز استکان به دست

شمشیر خون چکان توای عشق سرفراز
تا هست جان سرکش ما همچنان به دست


#علیرضا_بدیع

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


یادت نرفته است که ساغر بهم زدیم؟
هر چند دیر و دور ولی سر بهم زدیم؟

حرفی که بود در دل آن کوزه‌ی شراب
کردیم خاک اول و آخر بهم زدیم


ما غیر هم به هیچکس آزارمان رسید؟
خوردیم باده با هم و خنجر «به هم زدیم


از این قفس به آن قفس این زندگی گذشت
اما به قدر وسع شده پر بهم زدیم

هرکس که گفت بوسه نشان وفاست
دید ما زخم های کاری بهتر بهم زدیم

دلخسته از نمایش خونین روزگار
بستیم این دریچه و آن در بهم زدیم


#مژگان_عباسلو
تازه

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


هناك نوع من الحزن يجعلك تشعر بأنك غريب حتى في وطنك وبين أهلك.

«یک نوع اندوه وجود دارد که باعث می‌گردد حتی در وطن و خانواده‌تان احساس غربت کنید.»

#محمود_درویش
مترجم: #قهرمانپور

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


یک عمر هی دعا و دعا، بَسِمان نبود؟
هی ترس از قضا وبلا، بَسِمان نبود؟

از چاه و چاله کار من و تو گذشته است
این زندگی سر به هوا بسمان نبود؟

هی غصه پشت غصه نپرسید یک نفر
پس غصه های قبل چرا بسمان نبود؟

ما غرق در دعا شده‌ایم استجاب کو؟
کی میرسد صدا به صدا؟ بسمان نبود؟

ما را برای تجربه انگار آفرید
یک عمر آزمون و خطا بسمان نبود

آنقدر خسته ام که به عصیان رسیده‌ام
پاسخ بده سوال مرا! بسمان نبود؟

لطفا بیا و قصه ی ما را تمام کن
پس کی قیامت است خدا؟ بسمان نبود
؟

#نرگس_ کاظمی‌زاده

غزل و شاه بیت

02 Nov, 08:39


بوی کبر و بوی حرص و بوی آز

در سخن گفتن بیاید چون پیاز


#مولوی

غزل و شاه بیت

01 Nov, 08:42


دنیای بی تو بودن
#سامان
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


گیرم که در قمار محبت ضرر کنم
باید که از شکست نترسم خطر کنم

دیدار آخر است، کمی بیشتر بمان
میخواستم که درد دلی مختصر کنم


فرزند آدمم که از سیبی گذر نکرد
پس من چگونه از لب سرخت حذر کنم؟

از من عبور کردی و حالا تمام عمر
باید کنار خاطره‌های تو سر کنم

هر جای شهر یاد تو را زنده میکند
راهی نمانده باید از اینجا سفر کنم


#مجید_ترکابادی

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


كم كم
تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح
را یاد خواهی گرفت.
این که عشق تکیه کردن نیست
و رفاقت اطمینان خاطر
و یاد میگیری که بوسه ها
قرارداد نیستند
و هدیه ها عهد
و پیمان معنی نمیدهند
که حتی نور خورشید میسوزاند
اگر زیاد آفتاب بگیری
بعد باغ خود را میکاری
و روحت را زینت میدهی
به جای این که منتظر کسی باشی
تا برایت گل بیاورد
و یاد میگیری که میتوانی
تحمل کنی...
که محکم هستی....
که خیلی می ارزی
و می آموزی و می آموزی
با هر خداحافظی یاد میگیری


#خورخه_لوئیس_بورخس

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


حالم خراب بود و کسی باورش نشد
شادی نقاب بود و کسی باورش نشد

قلبم تمام عمر چنان زلف در همش
در پیچ و تاب بود و کسی باورش نشد

گفتند این و آن که بگو دوست داریَش
او یک سراب بود و کسی باورش نشد


او یک بهشت بود ولی از بهشتِ او
سهمم عذاب بود و کسی باورش نشد


پرسید با کنایه که "من گفته ام نرو ؟ "
پرسش جواب بود و کسی باورش نشد ...


#مجید_ترکابادی

غزل و شاه بیت

31 Oct, 10:36


من از آبشخور غوکان بدآواز می‌آیم
و با من گفتگوی مرغ‌های خانه‌به‌دوشی‌ست
که جفت خود را در آب می‌بینند

دلم ای دوست می‌سوزد
که قمری‌ها نمی‌خوانند
و دخترهای عاشق گل نمی‌چینند


#علی_باباچاهی

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


جز در پناه تو نمی خواهم امان را
انداختی از چشمهایم این و آن را

رو کرده دنیا هر چه را در چنته‌اش داشت
هر خنجرِ در آستینِ خود نهان را

تو هم خدا هم ناخدایی کن برایم
آرام کن این کشتی بی بادبان را


از سقف بالاتر نمی آید دعایم
لطفآ کمی پایین بیاور آسمان را

تا دست بردم آرزویی را بچینم
دنیا کشید از زیر پایم نردبان را


هستی کلافی هر دو سر کور است باید
یک بار دیگر سر بگیری این جهان را


#زیبا_پالیزبان

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


آدم از یک جایی به بعد می‌فهمد
که از حالا باید آینده‌اش را از نو بسازد
اما به نوعی دیگر می‌فهمد که زندگی یک موهبت است؛ یک غنیمت است، یک نعمت است
و نباید آن را فدای آدم‌های بی‌مقدار کرد.
اصلاً از یک جایی به بعد، حال آدم خودش خوب می‌شود
.

جای خالی سلوچ؛
اثر محمود دولت‌آبادی»

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


نشانه های خیانت را شناسنامه چه میداند؟
برادرم شده‌ای شاید مرا به چاه بیندازی...

پلنگ زخمی مغرورم گدار دره سزایت بود؟
که گفته پنجه خون آلود به سمت ماه بیندازی؟


#محمد_سلمانی

غزل و شاه بیت

30 Oct, 08:42


تمام شب آنجا
ز شاخه های سیاه
غمی فرو میریخت

کسی ز خود میماند
کسی ترا می خواند
هوا چو آواری به روی او می ریخت


#فروغ_فرخزاد

 

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


برای هرکس که رفتنی است،
فقط باید کنار ایستاد و راه را باز کرد
.

#چارلزبوکوفسکی

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


کافر به چشم‌های تو باور می‌آورد
آن چشم‌ها که آه مرا بر می‌آورد


من در پی تو هستم و مردم پی بهشت
ایمان شهر، کفر مرا در می‌آورد


عطر تو خوش‌تر است از آن عطرها که باد
از سوی باغ‌های معطر می‌آورد

آتش بزن به خاطره‌هایی که در قفس
پرواز را به یاد کبوتر می‌آورد

عاشق شدم، که تلخی ایام سرنوشت
بی یاد عشق، حوصله را سر می‌آورد

#سجاد_سامانی

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


وقتی بالغ هستید که
بتوانید تقریبا هر حرفی را بشنوید
بدون آن که
عصبانی شوید
یا اعتماد به نفستان را
از دست بدهید
.

#رابرت_فراست

غزل و شاه بیت

22 Oct, 09:46


میتوانی كه فريبم بدهی با نظری
پنجه‌ انداخته‌ای سوی شكار دگری

آه! ديوانه‌ی آن لحظه‌ی چشمان توام
كه پلنگانه به قربانـی خود مي‌نگری

آنچنان رد شو كـه آشفته كنی موی مرا
ای كه آسوده دل از بيشه‌ی من ميگذری

مرهمی بهتر از اين نيست كه زخمم بزنی
عشق ،  آمـاده بكن خنجر بُرَّنده تری

هيمه بر هيمه‌‌ی اين آتش سوزنده بريز
تا از آن  جنگل انبـوه  نمـاند اثـری


نكند بـوی تـو را باد به هر جا ببرد
خوش ندارم دل هر رهگذری را ببری


 #اعظم_سعادتمند

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


پس از تحملِ آن همه درد
کسی که به مقصد می‌رسد
دیگر همانی نیست
که به راه افتاده بود
.

#هاکان_گوندای

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


هر کسی میتواند
با رنج های دیگران همدردی کند

اما خشنود شدن از
موفقیتهای دیگران
سرشت بسیار پاکی میخواهد
.

#اسکار_وایلد

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


دردم نهاد بر دل و درمان نمی‌رسد
واین روزگار تلخ به پایان نمی‌رسد

موری ضعیفم و شده‌ام پایمال هجر
حالم مگر به گوش سلیمان نمی‌رسد


هر روز چرخ درد به دردم فزود و آه
کاین آه سوزناک به کیوان نمی‌رسد


دل خود ز دست هجر عزیزان فگار بود
وین نیش بین که جز به رگ جان نمی‌رسد

یک دم نمی‌زنم که به جانم ز روزگار
دردی دگر ز هجر عزیزان نمی‌رسد

فریاد و آه و ناله و زاری من چه سود
کاین تیره روز هجر به پایان نمی‌رسد

  #ملک_خاتون

غزل و شاه بیت

21 Oct, 08:50


جستجوی مرهم و درد شدیدی بیش نیست
امتحان کردیم این دنیا امیدی بیش نیست


با نسیمی گاه از چشمت میافتد پرده‌ای
آن که چون سرو است میبینی که بیدی بیش نیست

دره ای؟ نه... رود باریکی؟ نه... دیواری ست؟ نه...
بین ما با مرگ ای یاران وریدی بیش نیست

تا پذیرایی کنی تنها گریبان چاک کن
اینکه بر در میزند زخم جدیدی بیش نیست

فالگیری دید دستم و با اندوه گفت
آنچه میبینم در این میدان شهیدی بیش نیست

#حسین_جنتی

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


«آن هنگام که بمیرم
بسوزان مرا
و خاکسترم را،
در سیگارت بگذار
آنگاه
مرا عمیق دود کن

می‌خواهم
سپری کنم،
زندگی دیگری را،
در ریه‌هایِ تو..!»


#مثنی_شاکر

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


گر چه تنت را هنوز لمس نکرده تنم
بوی تو را میدهد هر نخ پیراهنم


در رگ من جای خون، می‌دود اکنون جنون
چون که معطر به توست، هر چه نفس می‌زنم!


هم، همه‌ام سوختند، هم همه را سوختم
خرمن در آتشم، آتش در خرمنم

در خودم آتش زدم غافل از این‌که کنون
من توام و اوفتاد خون تو بر گردنم

فاصله‌ی عشق و مرگ، طی شده با پای من
گر نپذیری تو، نیست طاقت برگشتنم

پشت در دوستی کیستی ؟ از من مپرس
پیش تو من کیستم؟ تا که بگویم منم؟!

#غلامرضا_طریقی

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


اندوهت را
میان کلمات قرار بده
سوگی که
در خود نگه میداری
آنقدر در قلبت نجوا خواهد کرد
که روزی
تو را خواهد شکست.


شکسپیر

غزل و شاه بیت

20 Oct, 08:35


حس مي کنم کنار تو از خود فراترم
درگیر چشم های تو باشم رهاترم

دلتنگی ام کم از غم تنهایی تو نیست
من هرچه بی قرارترم...بی صدا ترم

گاهی مقابل تو که می ایستم نرنج
پیش تو از هر آینه بی ادعاترم

قلبی که کنج سینه ی من می زند...تویی
من با غم تو از خود تو آشناترم

هر لحظه اتفاق می افتم بدون تو
از مرگ ها و زلزله ها بی هوا ترم


حالم بد است...با تو فقط خوب می شوم
خیلی از آن چه فکر کنی مبتلاترم...!


#اصغر_معاذی

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


بریز همنفس تلخی هماره‌ی ما
سلامتی شبِ سرد! بی ستاره‌ی ما

بریز اگرچه که هرگز نمیرسند آخر
به هیچ جای جهان کفش های پاره‌ی ما

بریز مزه‌ی لوطی مگر که خاک نبود
که خاک بر سر دنیای بی قواره‌ی ما

هزار بار زمین خورده ایم و پا شده‌ایم
سلامتی زمین خوردن دوباره ی ما

به کورچشمی اندوه، حال ما خوب است
اگر بد آمده یک عمر استخاره‌ی ما

بریز اجازه نده رنج غرقمان بکند
جهان نشسته به ساحل پی نظاره‌ی ما


چه غم که مردم این روزگار میخندند
به اشک و آه و غم و درد سوگواره‌ی ما

زمانه تا به ابد این چنین نمی ماند
شکوفه میدمد از باغ بی بهاره‌ی ما

بس است هر چه که یک عمر خون دل خوردیم
بریز غیر می ناب نیست چاره‌ی ما...

#سیده_تکتم_حسینی
غزل تازه

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


راستش من گاهی فکر میکردم شاید این یک جور قدرت باشد که بتوانی وانمود کنی از کسی نرنجیدی

#شاری_لاپنا

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


چشمم در آرزوی تو... روشن به دیدنت
گوشم نشسته چشم به راه شنیدنت


با شهر گفته‌ام که هوایش عوض شود
باید بهار گل بدهد تا رسیدنت


هر عید، تازه می‌شوی ای داغ دلنشین
با هر نفس به سینه‌ی حسرت‌کشیدنت

در زلف سبزه، حسرت انگشت‌های توست
با جان سیب‌ها هوس سفره‌چیدنت

هر لحظه شعر تازه دوانده‌ست در رگم
یک‌ریز گوشه‌گوشه‌ی قلبم تپیدنت

دلتنگيِ "کؤچه لره سو سپمیشم" تویی
حال بدی‌ست بودنت اما ندیدنت

از برف می‌تکاند و می‌ریزدم به هم
از شاخه‌ی درخت خیالم پریدنت...!

#اصغر_معاذی

غزل و شاه بیت

19 Oct, 08:33


زندگی،
انتظار برای آرام شدن طوفان نیست؛
زندگی بودن و رقصیدن در باران است
.

#ویدیا_مالا_برچ

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:37


داغ یک عشق قدیما....
#گوگوش
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:36


اگه داشتم تو را....
#معین
جمع‌ها با؛ ترانه و موسیقی
کانال؛
غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:36


غمگین و تنها
#مهستی
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt

غزل و شاه بیت

18 Oct, 08:36


همین مونده بود(جدید)
#محسن_چاووشی
جمعه‌ها؛ با ترانه و موسیقی
کانال
؛ غزل شاه‌بیت

@ghazal_shahbeyt