تایپم :
antiluve
@fenchmn
@piinkil
antiluve
https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-cMxBPmQHKI
Fenchmn (French)
Bienvenue sur le canal Fenchmn ! Si vous cherchez un endroit pour discuter, échanger des idées et rencontrer de nouvelles personnes, alors vous êtes au bon endroit. Fenchmn est un lieu vibrant et convivial où les membres peuvent partager leurs passions, discuter de sujets variés et créer des liens solides.
Qui est Fenchmn ? Fenchmn est un canal Telegram créé pour rassembler des individus de tous horizons dans un environnement positif et accueillant. Que vous soyez un amateur de musique, un passionné de cinéma ou simplement à la recherche de conversations intéressantes, vous trouverez votre place ici.
Qu'est-ce que Fenchmn ? Fenchmn est bien plus qu'un simple canal de discussion. C'est un espace où vous pourrez vous exprimer librement, partager vos idées et découvrir de nouvelles perspectives. Les membres de Fenchmn sont encouragés à participer activement aux discussions, à poser des questions et à interagir les uns avec les autres de manière respectueuse.
Rejoignez-nous dès aujourd'hui sur Fenchmn et faites partie d'une communauté dynamique et chaleureuse. Nous avons hâte de vous accueillir parmi nous et de partager des moments inoubliables ensemble. N'attendez plus, cliquez sur le lien ci-dessus pour rejoindre le canal et commencez votre aventure avec Fenchmn dès maintenant !
antiluve
06 Nov, 11:51
فکرا تو سرم هر روز راه میرفت قلبمو آدما بدجور گایدن
جدیدا دیگه مهم نی زیاد انگار سر پایینی پشت فرمون خوابیدم
به خودم قول دادم برنگردم من حتی از این بدترم شم
جدیدا دیگه مهم نی زیاد انگار سر پایینی پشت فرمون خوابیدم
به خودم قول دادم برنگردم من حتی از این بدترم شم
antiluve
06 Nov, 11:49
مخ قطع مهیاد نیست کار دارم تو باز بیا شرابو شیواز دارم نیستی تختمم نیستش راحت اگه می‌جنگم من اینجا هرشب با درد شاید یاده تو رفت از یادم
antiluve
06 Nov, 11:41
تو خودمم کله ۲۴ ساعتو جدیدا هیچ جایی نیست آمارم
از هرکی که فک کنی میس کال دارمو
از هرکی که فک کنی میس کال دارمو
antiluve
06 Nov, 11:39
از خودم پرم یا عه تو نمیدونم بد نبودم من هر مدلی بودم بحث شدو یه بند شکوندم همچی این آدم بد اخلاقه میدونم
antiluve
06 Nov, 11:38
یه سری چیزارو دلت نمیگه وایمیسته تا اشکا بشن رفیقت
کاش میشد ساعتا به چپ بپیچه که باز ببینم تورو یه دیقه دیگه
کاش میشد ساعتا به چپ بپیچه که باز ببینم تورو یه دیقه دیگه
antiluve
06 Nov, 11:37
رد میشه بد حالت کی فهمید از منه تنها هی؟ الان که غم تویه حرفامه
تو بردی باز منو از یادت
یه رو بد میشه بد حالت کی فهمید از من تنها هی؟ الان که غم تویه حرفامه ندارم خبری از حالت
تو بردی باز منو از یادت
یه رو بد میشه بد حالت کی فهمید از من تنها هی؟ الان که غم تویه حرفامه ندارم خبری از حالت
antiluve
06 Nov, 11:35
حالا فقط این کلابیه درده بردی گیمو آخه صلاح تو قلبه
یکی گم شد تو شلوغی دورش و یکی تنهاس روی سرامیکا پهنه
یکی گم شد تو شلوغی دورش و یکی تنهاس روی سرامیکا پهنه
antiluve
06 Nov, 11:34
رو لبام میچرخه هی تفریحی لبخند جلو آینه ژست سنگین من هست ، بد میشه اوضاع الان هرچی میفهمم صدتا قافیه داره قلب شکستم
antiluve
06 Nov, 11:32
این تو بودی که بغضت زود میشکست من حبس شد تو سینم سوخت بیشتر شب تو خودم جنگ بود و روز نیشخند
antiluve
06 Nov, 11:31
وقتی هرشب این حسه میرفت کما با خودم حل کردم و این الکلا زیر حرفات زدی زدم زیرش دوباره همه روزام رو فرموله بی بندو بار
antiluve
06 Nov, 11:29
عه یادت میرم توام کم کم خوابت میبره بگو غیر از حالم الان واقعا چی بده بیخیال مگه راه حلی هست؟
antiluve
05 Nov, 16:46
آدم ضعیفی نبود، اما دیگر حوصله سختی‌ها را نداشت. میل عجیبی به گریز پیدا کرد، به ندیدن، نشنیدن ، ندانستن، رفتن برای همیشه.
antiluve
05 Nov, 16:24
آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو می‌ریزه توش و می‌شینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمی‌شه. به قول فروغ چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست.
antiluve
02 Nov, 12:27
من بعد کلی تلاش و برنامه ریزی به چیزی که می خواستم نرسیدم، آدم مورد علاقه ی زندگیمو که از خودم براش زدم از دست دادم، دوستای صمیمیم که روزم بدون اونا شب نمی شد و گریه خندمون باهم بود از زندگیم رفتن، همیشه از خودم برا خوانوادم زدمو جا درک شدن ازشون فقط تروما و افسردگی هدیه گرفتم ، من مرگ عزیز دیدم، اعتماد کردم، خیانت دیدم، دروغ شنیدم، قضاوت شدم ، تهدید شدم ، از حق طبیعیم محروم شدم محدود شدم ، کمبود خیلی چیزارو با پوستو استخون احساس کردم و سکوت کردم ،در مقابل طعنه و خیلی حرفا لبخند زدم ،از کسایی که توقعه نداشتم بدترین ضربه هارو خوردم ،نادیده گرفته شدم و بدترین برخوردا باهام شده. شبایی که حالم بد بوده تنها بودم، هیچوقت کسی برا تکیه کردن نداشتم خودم بودمو خودم ، خودم همیشه خودمو بغل کردم جمو جور کردم ، اضطراب و استرس داشتم تنها بودم و نکته ی مثبتش که به همه ی اینا می ارزه اینه که ناراحت کردن و اذیت کردن من بعد این اتفاقات تقریباً غیر ممکن شده.
antiluve
29 Oct, 13:24
خدایا اون یا مال من یا مال خودت ببرش پیش خودت ، جامعه پره گرگه میدرنش ، مرسی.▫️
fench
25 Oct, 11:42
خیلی برام ناراحت کننده س که یه سری آدمایی که خیلی دوسشون داشتم کارایی کردن که دیگه دلم باهاشون صاف نمی‌شه یا نمیتونم حس قبل رو بهشون داشته باشم، یعنی هر چی به درست شدن روابط فکر میکنم به این نتیجه می‌رسم که تنها راهش این بود که از اول خراب نمی‌شد.🤍
fench
20 Oct, 16:42
بلاک میکنم حذف میکنم میرینمم بهت چون کسی حق نداره تو گوشی که من پولشو دادم و زمان و وقتی که مال منه بخاد بره رو مخم یا زره ایی خاطرمو برنجونه .▫️
fench
15 Oct, 19:08
از همه فراریم ولی از تنهایی خسته شدم ، انرژی و حوصلم رو صفره و مطلقا توانایی انجام هیچ چیزیو ندارم. حس یوزلسی و اورثینک و افسردگی و سردرگمی و نا امیدی و دستو بالمو بسته و این زخما داره منو از درون میبلعه و سرش عصبانیم چون میخام بهترین باشم . هیچ چیزی رو حس نمیکنم و چیزی نمیتونه دیگه ذوق زده یا خوشحال و ناراحت کنه ، آدما حوصلمو سر میبرن، هرچیزی تو این دنیا حوصلمو سر میبره .
حرفای نزدم توی ذهنم انقدر زیاد شدن که هرموقعه میخام شروع به حرف زدن کنم لال میشم . با کسی حرف خاصی ندارم ساکتم ، ادما نزدیک دورم تقریبا به صفر رسیدن و از همه به یه دلیلی فاصله گرفتم ، اعتماد توم مرده و شک روحمو میگاد و هیچ آدم و آغوش امنی و دیگه نمیتونم تجربه کنم ،خیلی فکر میکنم، احساسات و تفریحات و دغدغه های همسنام برام بی معنیه. حس میکنم متعلق به اینجا نیستم. باید برم. حس میکنم به اندازه کافی زندگی کردم. انگار حضورم پوچ و توخالیه و هیچکی نمیتونه درکم کنه و کسی اینجا میلی برا شنیدن حرفای من نداره و هیچ راهی برایه معجزه نیست. باید به پذیرش برسم که زندگی کردنم فقط سراسر زجر و رنجه.
حرفای نزدم توی ذهنم انقدر زیاد شدن که هرموقعه میخام شروع به حرف زدن کنم لال میشم . با کسی حرف خاصی ندارم ساکتم ، ادما نزدیک دورم تقریبا به صفر رسیدن و از همه به یه دلیلی فاصله گرفتم ، اعتماد توم مرده و شک روحمو میگاد و هیچ آدم و آغوش امنی و دیگه نمیتونم تجربه کنم ،خیلی فکر میکنم، احساسات و تفریحات و دغدغه های همسنام برام بی معنیه. حس میکنم متعلق به اینجا نیستم. باید برم. حس میکنم به اندازه کافی زندگی کردم. انگار حضورم پوچ و توخالیه و هیچکی نمیتونه درکم کنه و کسی اینجا میلی برا شنیدن حرفای من نداره و هیچ راهی برایه معجزه نیست. باید به پذیرش برسم که زندگی کردنم فقط سراسر زجر و رنجه.
fench
15 Oct, 14:32
اگر روزهای خوب آمدند و من نبودم، به یاد بیاور که صبور و غمگین چقدر برای روزهای خوب منتظر بودم. و به یادم آوازی زمزمه کن، برقص و بلندتر بخند.
fench
08 Oct, 21:46
کنارم وایساد زد رو شونم گفت من میفهممت با من حرف بزن
نگاش کردم هیچوقت هیچکس نمیفهمید تو بدترین شرایط نداشتن ادم امن برایه ثانیه ایی پناه بردن تو اوجه بدبختی از همه آدما دورت یعنی چی ، به دوش کشیدن غصه بقیه و در کنارش تحمل مشکلات خودت یعنی چی
تلاش کردن با پرو بال شکسته و دستو پایه بسته یعنی چی اسیر افکار پوسیده بودن و تحمل اجبار ها یعنی چی تو حسرت آرزوهایی که برایه بقیه خاطرس زندگی کردن یعنی چی و ضربه خوردن از آدمایی که انتظار نداشتی تنها شدن تو اوجه نیاز یعنی چی و خیلی چیزهایه دیگه ایی که مرورشون فقط روحو روانمو بهم میریخت همشون شدن یه نگاه سرد و گفتن اینکه حرف زدن فایده ایی و فرقی به حالم نداره جز اعصاب خوردی و پوکایه عمیق به سیگار .
نگاش کردم هیچوقت هیچکس نمیفهمید تو بدترین شرایط نداشتن ادم امن برایه ثانیه ایی پناه بردن تو اوجه بدبختی از همه آدما دورت یعنی چی ، به دوش کشیدن غصه بقیه و در کنارش تحمل مشکلات خودت یعنی چی
تلاش کردن با پرو بال شکسته و دستو پایه بسته یعنی چی اسیر افکار پوسیده بودن و تحمل اجبار ها یعنی چی تو حسرت آرزوهایی که برایه بقیه خاطرس زندگی کردن یعنی چی و ضربه خوردن از آدمایی که انتظار نداشتی تنها شدن تو اوجه نیاز یعنی چی و خیلی چیزهایه دیگه ایی که مرورشون فقط روحو روانمو بهم میریخت همشون شدن یه نگاه سرد و گفتن اینکه حرف زدن فایده ایی و فرقی به حالم نداره جز اعصاب خوردی و پوکایه عمیق به سیگار .
fench
06 Oct, 23:36
حرف هایی در عمق وجودم سکوت کرده اند، که فریاد کردنشان حنجره ام را پاره میکند و ماندنشان قلبم را .▫️ ▫️
fench
04 Oct, 22:20
دوست داشتن تو آخرین مرز معصومیت کودکانه من بود.
از اینجا به بعدش آهنه و منطق و سرگرمی و پول.
🩷.
از اینجا به بعدش آهنه و منطق و سرگرمی و پول.
🩷.
fench
04 Oct, 16:52
از چیز هایه احمقانه خسته شدم ، دلم حرف هایه عادی میخاد ،عادی و مسخره مثل شنیدن
واقعا خوبی؟
🎀.
واقعا خوبی؟
🎀.
fench
01 Oct, 08:07
من بارها از مرحله ی پذیرفتن عبور کرده ام
این مسیر اما مستقیم نیست دایره است
باز میرسی به نقطه های قبل.
🎀.
این مسیر اما مستقیم نیست دایره است
باز میرسی به نقطه های قبل.
🎀.
2,932
subscribers
64
photos
30
videos
![Génie Civil-Hydraulique-Travaux Publics [L2-L3-M1-M2] {Cours_Résumé_Exercices et Examens Corrigés}](https://cdn4.cdn-telegram.org/file/KeIm5tcl6s5v4TOK--WX_7CwLyFD3oWI6xOrBB1KYxX1yy0xw1K4o8esOidNAheQx49kZHhE8vH4DoZwOkXLqwZrzYLoBW5p8WSYJJs_-5gx8jiU58wV_NUsegzXRCq1LA7tQQe4XcfoYt4ynusVxpgl5v9XSWiErFbfMs3poNPaWkcbyGTFIQgGqvVNyJ-FfapCuN4UhtR2b83DDizTiBviMPuZmw3KZzxwkc2S6NHwGC51ZjGJUsgMFdU2DYnUFhpbWRHbc-qtkK8QAtI6SdXDFfL4eA2yKJJ7Vk5Xbz6pVndgtoequdrBKgyRcKWEGlbgR9NZTMCKcXWJ7mdz9Q.jpg)
