که طعمۀ طمع موریانهای شده است
به گریه سنگ به هم میزنند و میخندند
بیا ببین که چه دیوانهخانهای شده است
«امیدواری بهبود» را چه توصیفی
جز اینکه دلخوشی کودکانهای شده است
به شیر در دل آتش نگاه کن که چه تلخ
مطیع شعبدۀ تازیانهای شده است
دلی که در فلک سعد بال و پر میزد
کنون فلکزدۀ آب و دانهای شده است
غمی که چشم جهانی بر آن گریسته بود
به گوش مردم بیغم ترانهای شده است
وفا خیال و محبت فریب و عشق دروغ
رفیق، گمشدۀ بینشانهای شده است
گمان یافتن کیمیای خوشبختی
برای عهد شکستن بهانهای شده است
نه قدر لطف، نه رسم وفا، نه حق نمک
گلایه نیست ولی بد زمانهای شده است
✍🏻#فاضل_نظری
📚#وجود
📝#اواخر_عصر
https://telegram.me/fazelnazariii