نوشتۀ: د. فقیهی هروی
گفتی که خسیساند همه اهل هریوا
این فکر خسیس است، نه این مردم دانا
شاید که دمی چهرۀ افکار خودت را
دیدستی در این آیینۀ پاک هریوا
این فکر خطا بود و این دید خطا بود
ای کاش تو را بود دل و فکرت بینا
هرات شهر اولیاء الله و سرزمین بزرگان دانش و معنویت است. هرات آیینۀ حقیقتنمایی است که با نور کرامت بزرگانش، هیولای خبایای دلهای ناپاک و تمثال نهانهای ضمایر بیادراک را با تصویری از سخن و بیان خودشان، برای همگان، آیینهداری میکند. بدین اساس، آنانکه هرات و هراتیان را به خساست طبایع و رذالت خصایل، توصیف مینمایند، در حقیقت چهرۀ طبع منحوس و صورت خصایل منکوس خود را در آیینۀ هریوا دیدهاند و بیان کردهاند. پس آنچه از خساست طبع، بیان داشتند، توصیف خبایای قلب خویشتن کردهاند؛ و آنچه به هریوای بزرگ نسبت دادهاند، تبیین خصایل خود در انجمن داشتهاند!!
اهل هرات خسیس نیستند و هرات سرزمینی است که مهمانپذیریاش از اهالی مناطق دور و نزدیک را با قلبی گشاده در همه عصرها و در بسا حوزهها به اثبات رسانده است.
هرات یا همان هریوای بزرگ، نه تنها در جوانمردی و پذیرایی مادی- که بسی بیارزش است و تنها اسیران وادی خورد و خواب در بند آن هستند- دست بالا داشته است، بلکه مهمانپذیرِ حوزههای گوناگون دانش و تمدن و فرهنگ و معنویت بوده است. این سرزمین سترگ، مهمانپذیر شخصیتهای بزرگی بوده و دانشمردانی را در آغوش خود پرورده که مایۀ افتخار نه تنها جهان اسلام، بلکه جهان انسانیت شدهاند.
هرات در آوان ظهور خورشید تابناک اسلام، مهمانپذیر خانوادۀ شریفی از سلالۀ ابوایوب انصاری، صاحب رحل رسول الله صلی الله علیه وسلم گردید که با مهمانداری از آن سلالۀ پاکیزه، پیر هرات شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری را در آغوش خود پرورد و به جهانیان تقدیم داشت؛ شخصیتی را که با مناجاتهای سوزناکش، شعله در خرمن سوختگان عالم زد، با منازل خویش، نوابغ تألیف و تصنیف عرب را ریزهخوار خوان تزکیه و احسان ساخت و با صدمیدان خود، عارفان عجم را مرهون دانش و عرفان گردانید.
هرات در قرن چهارم و پنجم، مهمانپذیر خانوادههای عزیز و سترگ سیستان بود که با مهمانداری از آنان، توانست یحیی بن عمار سجستانی، معروف به خواجه غلطان ولی، و خواجه محمد بن فضل طاقی سجستانی را در دامان خود پرورش دهد که هر دو مأمن فضل و دانش و مرجع اهل معرفت و بینش بودند.
هرات در قرن شش هجری از خانوادۀ بزرگ و نامدار خطیب ری مهمانپذیری کرد و توانست، بزرگمرد دانش و تمدن، امام فخرالدین رازی هروی را در دامان خود پرورش دهد، شخصیتی را که نه تنها جهان اسلام، بلکه جهان بشریت را به نور دانش خود روشنگری نمود.
هرات در قرن هشتم و نهم هجری، مهمانپذیر خانوادههای بزرگی از کاشغر و تفتازان تا جام و بیهق و سیستان بود. این شهر بزرگ با مهماننوازی از آن خانوادهها توانست، علامۀ بزرگ تفتازانی، مولانا جامی هروی، واعظ کاشفی و معین الدین معینی فراهی هروی معروف به ملا مسکین را در دامان پرمهر و مهماننوازش تربیت کند و به جامعۀ دانش و معرفت تقدیم نماید. شخصیتهایی که از خوان این سرزمین مهرانگیز، استفاده بردند و الوان رنگارنگی از معنویت و دانش و تمدن را برای جامعۀ انسانی به ارمغان آوردند.
هرات این شهر بزرگ و باستانی و این خطۀ سترگ آرمانی، همین اکنون نیز در تمام سرزمین خراسان قدیم یا افغانستان امروز، جایگاه برتر، منزلت والاتر، شکوه عالی و مفاخر متعالی دارد. همه اصحاب دانش و ارباب بینش به سرافرازی این سرزمین اقرار دارند و به مهماننوازی این شهر اعتراف میدارند. خسیسی باید که قدر و منزلت این خطۀ دانشپرور را نداند و بیهنری باید که جایگاه این سرزمین هنر را نشناسد:
قدر این مهد تعالی را نداند سفلگان
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری