بازسازی گفتمان دینی (@drbehrouzmoradi) के नवीनतम पोस्ट टेलीग्राम पर

بازسازی گفتمان دینی टेलीग्राम पोस्ट

بازسازی گفتمان دینی
@Behrouz_Moradi44
دکتر بهروز مرادی؛ فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دين و فرهنگ از دانشگاه‌های هلند، قرآن‌پژوه، نویسنده، دین‌پژوه، شاعر، مترجم، پژوهشگر اجتماعی و مطالعات شهری
2,557 सदस्य
150 तस्वीरें
98 वीडियो
अंतिम अपडेट 12.03.2025 10:33

समान चैनल

نهضت آزادى ايران
8,350 सदस्य
دکتر نوروزی
1,414 सदस्य

بازسازی گفتمان دینی द्वारा टेलीग्राम पर साझा की गई नवीनतम सामग्री

بازسازی گفتمان دینی

26 Feb, 18:28

1,172

«ممیزی در خدمت پوشاندن واقعیت اجتماعی»

🖍بهروز مرادی

کتاب شعرم با عنوان: "دلم را به‌جای خدا بسیار بوسیده‌ام"، آماده‌ی انتشار است.

اما ممیزی اداره‌ای که بر کرسی صدور حکم در خصوص چاپ کتاب‌ها نشسته و مجوز کتاب‌ها را اوست که صادر می‌کند، حکم به حذف یکی از شعرهای کتابم داده است.
این شعر را در خرداد ١۴٠٠ زمانی سرودم که دو زباله‌گرد را در یکی از میدان‌های نارمک تهران در حال جنگ بر سر محتویات یک زباله دیدم.

همان رویکردی که واقعیات اجتماعی را کتمان می‌کند و بحران معیشتِ فراگیر در جامعه را انکار می‌کند، هموست که سخن‌گفتن از واقعیات را نیز برنمی‌تابد و حکم به پوشاندن آن می‌دهد تا تصویر جعلی و توهم‌آمیزی که او از واقعیت ارائه می‌دهد، همچنان بر واقعیت سایه بیفکند و سکه‌ی واقعیت جعلی را در رسانه‌ها ضرب کند.

اینک این شعر حذف‌شده و سپس دکلمه‌اش را در پی‌اش می‌آورم:



«ستیز بی‌شکوه»

در ایستگاه فاجعه
فقر گواهی می‌دهد که جنگ‌ها بی‌شکوه‌اند.
در ستیزِ تلخکامانه‌ی روح شما
          طوفانی به ننگ مکرر می‌شود.
وطنم ناپیداست
                   تا پدری باشد برای شما.
شکوهِ پیکار گم شده است.
در تیرگی
           عشق
         دیوباره‌ای است به جنون نشسته،
کجاست زندگی
                   تا مادری کند برای شما؟
ستیزِ بی‌شکوه‌تان
      ننگی را مرور می‌کند
  در گوش‌هایی که انسان را از یاد برده‌اند.
و فقر
که داس‌هایی بر گلوگاه زندگی‌ست،
دوستی را از چشمان شما دریغ می‌دارد
    تا انسان
   عمرش را از دوزخی تلخ بازنشناسد.
آه ای همه‌ی چشم‌های جهان!
     مرا در هجوم اشک‌های فاجعه
                                   پناهی باشید.

                               *

٨ اسفند ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

26 Feb, 12:13

1,838

«فاجعه‌ی تغییر کارکرد مسجد در ایران»

🖍بهروز مرادی؛ جامعه‌شناس دین

امروز از گفت‌وشنود همسرم با یکی از شاگردان سابقش شنیدم که در مسجد یوگا می‌کند، همان مسجدی که جلسات پیلاتس هم در آن برگزار می‌شود، آن‌هم به قیمت بسیار پایین.

در ابتدای جنگ عراق با ایران و جیره‌بندی کالاها و خوراکی‌ها، مساجد به مکان توزیع اجناس کوپنی مانند سیگار، پنیر، کره و .... تبدیل گردیدند. هنگام انتخابات نیز مساجد ازجمله اصلی‌ترین مراکز رأی‌گیری را تشکیل می‌دهند. همچنین مساجد در ایران از دیرباز مکانی برای مراسم عزاداری مذهبی و بویژه عزاداری ماه محرم، روضه‌خوانی و نوحه‌سرایی بوده‌اند. امروزه مساجد مرکز اصلی مداحی به شمار می‌روند. البته در مساجد، امکان برگزاری مراسم ختم مردگان برای عموم نیز وجود دارد، مشروط به رزرو آن از قبل و پرداخت هزینه‌ی مربوطه.

همچنین بسیاری از مساجد امروزه به کار پخت‌وپز و فروش غذا مشغولند و یعنی اینکه تبدیل به آشپزخانه و رستوران و چلوکبابی شده‌اند. چنین مساجدی از کارکرد فروش غذا به متقاضیان، از درآمد قابل توجهی برخوردار می‌گردند و البته افراد گرسنه‌شده را نیز به خود جذب می‌کنند.

این سازمان دینی آنچنان سرگرم امور غیرعبادی گردیده که فرصت چندانی برای ارائه‌ی خدمات اصلی خود به متقاضیان عبادت ندارد. شگفت اینکه عموم آنها پس از ساعت اولیه‌ی اذان تعطیل می‌شوند و یعنی در بسیاری از ساعات شبانه‌روز امکان عبادت و اقامه‌ی نماز در آنها وجود ندارد. بدین‌ترتیب مسجد با از دست‌دادن کارکرد اصلی خود در ایران، به سازمانی متفاوت با کارکرد اقتصادی، سیاسی، عزاداری، نوحه‌گری، مداحی، روضه‌خوانی و آشپزی تبدیل گردیده است. از این به بعد می‌توان کارکرد ورزشی را نیز به این لیست افزود.

در ادبیات اسلامی؛ مسجد از نظر لغوی به معنی «سجده‌گاه» است. در فرهنگ مسلمانی، مسجد مکانی است خاص که برای عبادت خداوند ایجاد گردیده‌است. منظور از تأسیس این سازمان دینی به طور ذاتی آن بوده که فردِ ایمان آورنده در فضایی برانگیزاننده، روح و روان خویش را در هوای پاکِ مکانی قدسی پاکیزه و از این مکان ویژه، مسلمانیِ خویش را طراوت بخشد و تازه کند. اما در یک جامعه‌ی پولی‌شده، دنیاگرایان دین را به خدمت دنیا درمی‌آورند و حتی سازمان‌های دینی را نیز تغییر کاربری می‌دهند و کارکرد ذاتی آنها را در فعالیت‌های پول‌ساز مضمحل می‌کنند.

در تهران گاه اطلاعیه‌هایی بر درودیوارها نصب‌شده که ازجمله بر روی آن نوشته شده: "ارزان‌سرای مسجد .... ، خرید ضایعات مانند آهن و روی و ... و فروش لوازم خانگی یا معاوضه با نو." (نام مسجد را به عمد نیاورده‌ام.)

در ایران که حدود نیم قرن پیش قرار بود جامعه‌ای آرمانی براساس ارزش‌های والای قرآنی و معنوی ساخته شود، اینک کسانی اداره‌ی آن را در دست دارند که اجزای معنوی و اعتقادی و دینی ساختاری آن را از درون تهی نموده و لباس پول و مادیات را بر روح دین پوشانده‌اند. ظلم‌های به‌نام دین چیزی از دین باقی نگذاشته‌اند.

روند تغییر کارکرد ذاتی مسجد از سازمانی برای سازماندهی باکیفیتِ نیایش و ارتقای سطح پرستش پروردگار همچنان وارد فازهای نگران‌کننده‌ی بدیعی می‌شود و مسجد را به طور کامل از کارکرد ذاتی و فلسفه‌ی وجودی خود تهی ساخته است.
این نشانه‌ای دیگر است از برآمدن جامعه‌ای پولی‌شده که در آن؛ متولیانِ سازمان‌های دینی به جای آنکه درصدد تقویت بنیان‌های معنوی جامعه به کمک این سازمان‌ها باشند، دست از دین‌داری معنوی برداشته و دین را در خدمت دنیا درآورده‌اند. آنان حتی چنین سازمان‌هایی را فرصتی برای پول‌سازی می‌بینند.
اکنون نیز کارکرد ورزشی را به آن تحمیل نموده‌اند.

تبدیل مسجد به چلوکبابی یا بقالی یا باشگاه ورزشی، نشانه‌ای بسیار نگران‌کننده در حوزه‌ی حیات دین و فاجعه‌ای وخیم در حیات اسلام در ایران و سند تبدیل دین به ابزاری در خدمت دنیا و دنیاگرایان و صنعت پول‌سازی است.

٨ اسفند ۱۴۰۳

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

25 Feb, 10:20

971

انتشارات "آثار برتر" به‌زودی منتشر می‌کند:

کتاب مجموعه شعر نو

با عنوان:

"دلم را به‌جای خدا بسیار بوسیده‌ام"

از دکتر بهروز مرادی


🌿@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

22 Feb, 11:19

2,148

«آزادی بر آستان ماه رمضان»

🖍 بهروز مرادی

رمضان قرار است که بیاید.
برای شدن، طرح و برنامه‌ها و سازوکارها بباید.
روحی می‌بایست لاجرم در تو دمیده شود. در صوری باید در ساعتی بدمند تا به یکباره بر مردنِ خویش بشوری و به ناگهان بر آرامگاه سالیان خویش برآشوبی و به زنده‌شدن برانگیخته شوی، تا از مردگی برهی و به زندگی آغاز کنی.
هر سال و هر ماه و هر روز و هر دم با تو چنین می‌کنند.
تا کی بعثت خویش بیاغازی و تا چه هنگام رستاخیزت از سر جان برخیزد!

هلالِ روحت را می‌خواهند به در آورند از تاریکی‌های نهان‌ها و می‌خواهند تا سرشارت کنند از رحمت بی‌منتها.

رمضان نیز از تبار همین دمیده‌شدن‌ها و بیدارکردن‌ها و زنده‌سازی‌های پس از مردن‌های مکرر است. هلال نفس را رهایی‌بخشیدن از تاریکی‌های درون است.
مطلعی نکوست در نکوداشت رهایی از مرتبه‌ی آنچه هستی،
و برشدن تا مقام انسان خداگونه‌ای که باید بشوی، به شوق سرودن غزلی از مسیر فرا‍‌رفتنِ از خویش با قافیه‌هایی دلکش و ردیف‌های نغز از نفسی که بر آن مسلطی و بدی را در محاق برده‌ای و نیکویی را مجال و فضای تجلی داده‌ای، تا مهار خویش از دست اهریمن بستانی و در دست خویش بنشانی.

امید است که هلالِ روح همچو ماهت از تیرگی‌های نهان به در آید. قرار است همراهی‌اش کنی تا رشد کند و ببالد و ماه کاملی بشود تا در پرتو بلوغش راه را برای خود و برای محیط پیرامون خود روشن سازی و امنیت درون و برون خویش را بیافزایی، آنچنان که همه‌ی پدیده‌های مخلوق از آنچه که تو هستی در امان شوند.

قرار است ماهی تابنده شوی و درخشیدن را برگزینی و در امتداد زمانی که بی‌نهایت است، درخشیدن را در جهان بگسترانی. برای آنکه به چنین منزلتی برسی، لاجرم می‌باید خود را بپالایی و خود را به دست ذوب‌کننده‌ات بسپری تا درجه‌ی خلوصت را هر چه بالاتر ببرد، تا زنجیرها از دست و پا و دلت بگسلی و برگیری و فرونهی تا در آسمان پریدن آغاز کنی.
پرواز و دیگر هیچ! تا بیکران‌ها.
همین است ماموریت ما!

اینک که کمان ابروی ماه در آسمانِ ساغر در حال طلوع‌کردن است، تاریکی‌های درون خویش را در معرض خورشیدش بنه تا به درون‌زدایی آن رخصتی نیک داده باشی.

بیداری را تمرین کن تا خودِ سنگلاخی‌ات را کوفته و هموار کنی تا در دل و جانت قدمگاهی برای فرود و عبور حضرت حق بسازی.
بدین‌گونه مهندس سازه‌های نفس خویش باش جانا!

ماه روحت که کامل شد، آنگاه مردنِ پیش از مرگ را بیاغاز، با اختیار و در آزادی تا لذت آرامش و روشن‌بینی ببینی، تا مهتاب درونت را در آسمان عشقِ بی‌دریغ به انتشار نور درآوری، تا از آن پس زیستن در معشوق را در خود به نظاره بنشینی.

رمضان مبارک است؛ وجودافزا، بالاکِشنده، روح‌فزاینده و نفس‌پرورنده است. آزاد می‌کند، جانی نو می‌بخشد و تازه می‌کند، نه اینکه در بند کند و زنجیر بر دست و پای نهد و نامُدارانه تازیانه‌ی عقوبت زند.
چون کریم است، می‌دهد و می‌بخشد و در ازایش هیچ نمی‌خواهد و این معنی عشق است.

این ذکری ضروری است که در رمضان، همچون همیشه، آزردن حرام است و جان به لبِ خلایق رساندن گناه است و خون مردمان در شیشه‌کردن اهریمن‌خویی است.

آن‌ها که خود از تاریکی‌های درونِ خویش بند خویش بر مردم می‌افکنند، چگونه توانند پیام‌آور رهایی رمضان باشند؟ مگر نه این است که دین همچون عشق کار دل است؟! پس چگونه است که مردم را به جبر تشنگی و گرسنگی بدهند و از آزادمنشی رمضان سخن بگویند؟

آن‌ها که خود زنجیر بر دست و پای دارند، چگونه خواهند توانست از رهایی دیگران سخن بگویند؟

آن‌ها که مغز قرآن را وانهاده‌اند و پوسته‌اش را به خفتگی تقدیس می‌کنند، کی شود که دست از استعمار قرآن بردارند؟

آن‌ها که خود از درون با خود در صلح نیستند، کی توانند که با مردمانی که به هر دلیلی با روزه‌ی ماه رمضان همراهی نمی‌کنند، بر سر صلح و مدارا باشند؟

قرآن آزار مردمان نپسندد و نپذیرد. آنان در دین آزادند. حتی کافران آزادند که بر دین کفرِ خود باشند. در این ماه از آزار خلقِ روزه‌ندار بپرهیزید که در دین زور و اجبار و تحمیل و اکراه نیست ای مدعیان ایمان!

۴ اسفندماه ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

21 Feb, 10:18

1,121

انتشارت بهمن برنا منتشر کرد
بازسازی گفتمان دینی

21 Feb, 10:17

1,130

انتشارات بهمن برنا منتشر کرد👇
بازسازی گفتمان دینی

21 Feb, 08:53

893

سلسله مباحث نوگرایی قرآنی (٢٠۴)


«دین واحد از نظر قرآن»


👈 یکسانی روح تعالیم همه‌ی پیامبران
👈 یکی‌بودن دین
👈 تجلیل از همه‌ی کتاب‌های آسمانی
👈 تسلیم؛ نام دین واحد
👈خروج از پیروی یک پیامبر و ورود به
پیروی یک پیامبر دیگر ارتداد نیست


          بهروز مرادی: قرآن‌پژوه و 
    دکترای جامعه‌شناسی دین از هلند


              ٣ اسفندماه ١۴٠٣

🌿@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

20 Feb, 21:07

1,434

«مدیریت زبان»

🖍بهروز مرادی

پادشاهی به آشپزش گفت: "امروز بهترین غذایی را که بلدی برایم درست کن و بیاور."
آشپزباشی خوراکی از زبان پخت و برای پادشاه آورد.
روز بعد پادشاه این‌بار به او گفت: "امروز بدترین غذایی که ممکن است را برایم بیاور."
او غذایی پخت و برای پادشاه آورد. شاه که در خوراک نگریست، دید که بازهم از زبان درست شده.
از او پرسید، این چه حکمتی دارد که هم بهترین غذا از زبان درست می‌شود و هم بدترین غذا؟
آشپزباشی گفت: این حکمتِ خود زبان است که هم می‌تواند بهترین باشد و هم بدترین.

افزایش بی‌سابقه‌ی نرخ ارزهای خارجی و طلا در ایران و سقوط وحشت‌آور پول ملی و وخامت اوضاع اقتصادی و مالی و معیشتی کنونی از زمانی آغاز گردید که ترامپ قانون بازگشت سیاست فشار حداکثری به ایران را امضاء نمود. پس از آن، سخن از ارسال نامه‌ای سرنگشاده از سوی او به مسئولان جمهوری اسلامی به میان آمد که گفته شده ترامپ در آن، شرط مذاکره با دولت ایران را به‌جز توقف فعالیت‌های اتمی، نداشتن موشک‌های بالستیک و دوربرد از سوی ایران اعلام نموده است. تازه در قبال این خواسته‌ها، ترامپ از رفع تحریم‌ها نیز سخنی به میان نیاورده، بلکه بمباران‌نشدن مراکز اتمی ایران از سوی اسراییل را در عوض وعده داده است.

مسئولان حکومت جمهوری اسلامی در مقابل موضع ترامپ تا زبان به سخن گشودند، التهاب و تنش و احساس ناامنی و اغتشاش بازار و جامعه را فراگرفت و در پی آن؛ سقوط وحشتناک پول ملی و افزایش کم‌سابقه‌ی اخیر نرخ ارز و قیمت طلا نیز کلید خورد.

دستگاه دیپلماسی در کشور در چنین شرایط پیچیده‌ی جهانی آنچنان می‌بایست پخته و سنجیده عمل می‌کرد که در بازار، التهابی چنین وحشت‌آور ایجاد نشود و پول ملی در مقابل ارزهای خارجی تا این‌حد سقوط نکند.

اما پس از گذشت حدود نیم قرن از تأسیس نظام جمهوری اسلامی، هنوز دولتمردانی که قوائد دیپلماسی را بلد باشند و در چنین شرایط تنش‌آلود منطقه‌ای و جهانی، واکنش‌های مهارشده و سنجیده و پخته ابراز بدارند و در تله‌ی جنگ روانی طرف مقابل نیفتند و قادر به مدیریت شرایط پیچیده باشند، وجود ندارند.

اگر چنین کسانی در دستگاه حکمرانی وجود می‌داشتند، نامه‌ی سرنگشاده را به صورت سربسته پاسخ می‌دادند و شرایط طرف مقابل را غیرقابل قبول اعلام می‌کردند و شرایط مذاکره‌ای خود را به‌صورت غیرتنش‌زا تأکيد و تکرار می‌کردند و اعلام می‌کردند که منتظر تجدیدنظر دولت ترامپ در گفته‌های پیشین و اعلام شرایط جدید مذاکره خواهند ماند و سپس در فضای اجتماعی، از طریق تهاجم کلامی به ترامپ، التهابی چنین عظیم و ویرانگر را در جامعه سبب نمی‌شدند.

شوربختانه ادبیات آقای دکتر پزشکیان نیز از همین ضعف ناپختگیِ غیردیپلماتیک رنج می‌برد. او همچون اغلب مقامات نظام قادر به سنجش و ارزیابی تأثیرات سخنان خود بر حوزه‌ی اقتصادی و مالی و ارزی و دیپلماتیک و..... نمی‌باشد.

سواد ناکافی سیاسی و دیپلماتیک، هم سبب برانگیختگی احساسی و هیجانی و ایراد سخنان نسنجیده و آسیب‌زننده و التهاب‌زا می‌گردد و هم سطح تنش‌های فی‌مابین را افزایش می‌دهد و این شرایط، بازار مالی و اقتصادی را ویران می‌کند و هم فضای روانی که لازم است به سوی مذاکره برای رفع تحریم‌ها متحول شود را متأثر از جنگِ سردِ فعال‌شده مملو از ادبیات تخاصمی می‌سازد.

بخش قابل توجهی از التهابات و تنش‌هایی که کارگزار ویرانی ایران بوده، ناشی از بی‌سوادی دیپلماتیک و نابلدی سخن‌گفتن با جهان غرب بوده است.

مطلب از این قرار است که دولت دکتر پزشکیان اگر نحوه‌ی سخن‌گفتن با غرب را نداند و نسبت به نامه‌ها و اقدامات طرف مقابل با زبان هیجان و التهاب و شاخ‌وشانه کشیدن واکنشِ هیستریک نشان بدهد، آنگاه نخواهد توانست فضا را برای آغاز مذاکرات فی‌مابین مهیا و آماده سازد.

دولت دکتر پزشکیان برای ورود به اتاق مذاکره، نمی‌بایست در دام این بی‌سوادیِ نهادینه‌شده در نظام کنونی بیفتد و نباید اعلام موضعِ موضعیِ دولت ترامپ را موضعِ نهایی آن دولت بداند، بلکه باید بداند که چانه‌زنی مذاکرات، نه از اتاق مذاکره، بلکه از پیش از اصل مذاکرات آغاز گردیده است.
ای‌کاش این دولت آن‌چنان از سواد دیپلماتیک و آکادمیک و پختگی سیاسی و خرد مدیریتِ تنش برخوردار بود که به‌جای خط‌ونشان کشیدن برای طرف مقابل و ایجاد تنش و التهاب و وحشت در بازار و جامعه‌ی ایران، خونسردی خود را حفظ می‌کرد و با زبانی دیپلماتیک اسلوب تنش‌زدایی را مراعات می‌نمود.

ای‌کاش می‌دانستند که رفع تحریم‌ها، فرایندی طولانی‌مدت است که از پیش مذاکرات آغاز می‌شود و مدیریت فضای روانی و اجتماعی و محافظت از جامعه و ارکان و اجزای ساختاری آن در این فرآیند، نیازمند سلطه‌ی اصول خردورزانه‌ی دیپلماتیک و قوائد عقلانی حکمرانی بر پندار و احساس و زبان و رفتار و کردار است.

٣ اسفندماه ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

20 Feb, 16:57

1,155

انتشارات بهمن برنا منتشر کرد 👇
بازسازی گفتمان دینی

19 Feb, 11:31

1,203

«ناسزاگویی و نافرهیختگی»

🖍بهروز مرادی

امروز رفته بودم جلسه‌ی اولیاء مدرسه. معلم پسر دبستانی‌ام زبان به شکوه گشود که شاید مهم‌ترین مشکلش با شاگردانش این باشد که بیشتر آن‌ها فحش می‌دهند؛ فحش‌های بد و زشت و متنوع. او می‌گفت که علیرغم تجربه‌ی سالیان طولانی تدریس در مدارس مختلف، به طور مکرر فحش‌های جدید از بچه‌ها می‌شنود و اخیراً "فحش‌های انگشتی" را شنیده است با توضیحات بسیار، درحالی‌که خانم معلم مربوطه، شناختی از این نوع فحش نداشته است.

مدیر مدرسه نیز گفت که گاه فحش‌هایی از شاگردان دبستانی‌اش می‌شنود که بر سر جایش میخ‌کوب می‌شود.

با خود می‌گویم وقتی که بسیاری از دانشجویانِ معترض و بازنشسته‌ها و معلمان مدارس و کارگران مطالبه‌گر و افراد عادی جامعه در خیابان، اعتراض به وضع موجود را با فحش‌گویی فاش‌گویانه ابراز می‌دارند و بسیاری از مدرک‌دارانِ دانشگاهی نیز به آنان حق می‌دهند که نسبت به مسئولان فاسد چاره‌ای جز ناسزاگویی وجود ندارد و حتی فحش‌دادن را امری مقدس می‌شمرند، وقتی‌که تاریخ ما نیز همواره پر از ناسزاگوییِ اقشار مختلف اجتماعی علیه هم بوده و پادشاهان و مسئولان مملکتی چه دیروز و چه امروز به مخالفانِ خود فحش می‌داده‌اند و مردم نیز همواره به حاکمان فحش و لعن و نفرین نثار می‌کرده‌اند و بسیاری از پدرومادرهای این نسل نیز گوی سبقت را از اسلاف خویش ربوده و بعضی وقت‌ها چنان خُلق پرنوسانی دارند که گاه بچه‌ها را با حُبّ می‌نوازند و گاه با بغض فضای خانه و خیابان را آن‌چنان از فحش آن‌هم از نوع رکیک آن اشباع می‌کنند که گوش‌های مؤقر و پاکیزه در خانه و خیابان فاقد امنیت می‌شوند، در این‌صورت این کودکان از کجا و توسط چه کسانی قرار است قبیح‌بودنِ فحش‌گویی را دریابند و در مسیر فرهیختگی و دوری از رذیلت و کسب فضیلت، زبان خود را مهار کنند و پاکیزه و زیبا و گوش‌نواز سخن بگویند؟

وقتی‌که جامعه در بحران نافرهیختگی و بی‌اخلاقی و هرج‌ومرج نفسانی قرار داشته باشد و حتی در بسیاری از اماکن دینی به‌جای موعظه، ناسزا تولید و منتشر می‌شود، در این‌صورت کدام مرجع اجتماعی به این کودکان پاکی زبان را تعلیم خواهد داد؟

١ اسفند ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi