بازسازی گفتمان دینی @drbehrouzmoradi Channel on Telegram

بازسازی گفتمان دینی

بازسازی گفتمان دینی
@Behrouz_Moradi44
دکتر بهروز مرادی؛ فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دين و فرهنگ از دانشگاه‌های هلند، قرآن‌پژوه، نویسنده، دین‌پژوه، شاعر، مترجم، پژوهشگر اجتماعی و مطالعات شهری
2,643 Subscribers
150 Photos
98 Videos
Last Updated 04.03.2025 18:14

بازسازی گفتمان دینی: نگاهی به نقش دین در جامعه امروز

بازسازی گفتمان دینی به عنوان یک فرایند پیچیده و چندجانبه به منظور تجدید نظر در معرفت دینی و پاسخ به چالش‌های معاصر مطرح شده است. در عصر حاضر، با توجه به تحولات سریع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نیاز به بازسازی مفاهیم دینی و ایجاد یک گفت‌وگوی مؤثر میان سنت و مدرنیته احساس می‌شود. این موضوع به ویژه در جوامع اسلامی که دین نقش محوری در هویت و فرهنگ آن‌ها دارد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. دکتر بهروز مرادی، فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دین و فرهنگ از هلند، به عنوان یک قرآن‌پژوه و دین‌پژوه، در این زمینه گام‌های مؤثری برداشته و سعی دارد بر مبنای نیازهای جامعه معاصر، گفتمان دینی را بازتعریف کند. در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف این رویکرد و تأثیر آن بر جامعه می‌پردازیم.

بازسازی گفتمان دینی چیست و چرا مهم است؟

بازسازی گفتمان دینی به معنای تجدید نظر در مفاهیم و ارزش‌های دینی به منظور سازگاری با تحولات اجتماعی و فرهنگی است. این فرآیند به افراد این امکان را می‌دهد که با آگاهی بیشتری به مسایل دینی و هویت خود بپردازند. در واقع، با توجه به چالش‌های جدیدی که در جوامع معاصر ایجاد شده است، بازسازی گفتمان دینی می‌تواند منجر به ایجاد یک حس عمیق‌تر از تعلق به جامعه و فرهنگ شود.

مهم‌ترین نکته در بازسازی گفتمان دینی، تلاش برای ایجاد یک گفت‌وگوی سازنده بین سنت و تجدد است. این گفت‌وگو می‌تواند به افراد کمک کند تا ارزش‌های دینی را در بستر واقعیات زندگی مدرن خود درک کنند و از این طریق به تقویت هویت فرهنگی و دینی خود بپردازند.

نقش دکتر بهروز مرادی در بازسازی گفتمان دینی چیست؟

دکتر بهروز مرادی به عنوان یک جامعه‌شناس و پژوهشگر، در تلاش است تا از طریق تجزیه و تحلیل‌های عمیق و مستند، ابعاد مختلف گفتمان دینی را شناسایی و بازسازی کند. وی با استفاده از تجارب خود در زمینه قرآن‌پژوهی و مطالعات جامعه‌شناسی، سعی دارد تا یک نگاه نو به مسایل دینی ارائه دهد.

او همچنین به بررسی چالش‌های مختلفی که در معنای دین و هویت در عصر حاضر وجود دارد، پرداخته و پیشنهادهایی برای ایجاد یک گفتمان دینی پویا و سازنده ارائه می‌دهد. این تلاش‌ها می‌تواند به عنوان یک الگویی برای دیگر پژوهشگران و فعالان در زمینه دین و فرهنگ مورد استفاده قرار گیرد.

چالش‌های پیش روی بازسازی گفتمان دینی چیست؟

یکی از چالش‌های اصلی در این زمینه، وجود تفاسیر مختلف از دین و تفسیرهای سنتی است که ممکن است در روبه‌رو شدن با ایده‌های جدید مقاومت کنند. همچنین، در برخی جوامع، قدرت‌های اجتماعی و سیاسی ممکن است تمایلی به پذیرش تغییرات در گفتمان دینی نداشته باشند.

چالش دیگر، فقدان یک بستر مناسب برای گفت‌وگوی بین نسلی در مورد دین و فرهنگ است. در بسیاری از موارد، نسل جوان به دلیل عدم وجود گفت‌وگوهای مؤثر با نسل‌های گذشته، از مفاهیم دینی دور می‌شود و این می‌تواند به زوال هویت فرهنگی منجر شود.

چگونه می‌توان به موفقیت در بازسازی گفتمان دینی دست یافت؟

موفقیت در این زمینه نیازمند تعامل مستمر میان پژوهشگران، فعالان اجتماعی و متولیان دینی است. ایجاد فضایی برای گفت‌وگو و تبادل نظر می‌تواند به تحقق این هدف کمک کند. همچنین، لازم است که از روش‌های نوین علمی و فرهنگی برای معرفی و تبیین مفاهیم دینی استفاده شود.

توجه به نیازها و خواسته‌های نسل جوان و ایجاد برنامه‌هایی برای آموزش و پرورش در زمینه دین و فرهنگ نیز می‌تواند به موفقیت در بازسازی گفتمان دینی کمک کند. از طریق این برنامه‌ها، افراد می‌توانند به درک عمیق‌تری از دین و هویت فرهنگی خود دست یابند.

تأثیر بازسازی گفتمان دینی بر هویت فرهنگی چیست؟

بازسازی گفتمان دینی می‌تواند به تقویت هویت فرهنگی در جامعه کمک کند. با تجدید نظر در مفاهیم دینی و ایجاد یک گفت‌وگوی مؤثر، افراد قادر خواهند بود تا ارتباطی عمیق‌تر با فرهنگ و تاریخ خود برقرار کنند. این نوع ارتباط می‌تواند به حفظ و تحکیم هویت فرهنگی در برابر تغییرات جهانی کمک کند.

علاوه بر این، بازسازی گفتمان دینی می‌تواند منجر به ایجاد حس تعلق به جامعه و فرهنگ شود. این حس تعلق می‌تواند به افراد کمک کند تا در مقابل چالش‌ها و ناملایمات زندگی مقاوم‌تر باشند و از تجربیات یکدیگر بهره‌مند شوند.

بازسازی گفتمان دینی Telegram Channel

بازسازی گفتمان دینی یک کانال تلگرامی است که توسط کاربر drbehrouzmoradi اداره می‌شود. در این کانال، دکتر بهروز مرادی، فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دین و فرهنگ از دانشگاه‌های هلند، بحث‌ها و مطالب مختلفی را در مورد دین و مذهب ارائه می‌دهد. او یک قرآن‌پژوه، نویسنده، دین‌پژوه، شاعر، مترجم، پژوهشگر اجتماعی و مطالعات شهری است که تجربیات و دیدگاه‌های خود را با اعضای کانال به اشتراک می‌گذارد. اگر به بحث‌های فلسفی و اجتماعی پیرامون دین و معنویت علاقه‌مندید، این کانال مکانی مناسب برای گسترش دانش و تبادل اطلاعات است. به‌همراه دکتر بهروز مرادی، در این کانال می‌توانید از تحلیل‌ها و نظرات ارزشمند او درباره موضوعات مختلفی مانند فلسفه دین، تفسیر قرآن، اخلاق و ارزش‌های انسانی بهره‌مند شوید. از این رو، پیوستن به کانال بازسازی گفتمان دینی به شما کمک خواهد کرد تا دیدگاه‌های جدیدی را کسب کرده و به بحث‌های پویای این کانال مشارکت کنید.

بازسازی گفتمان دینی Latest Posts

Post image

«خودشیفتگی بلایی شیطانی!»

🖍بهروز مرادی

از کودکی به آن‌ها می‌گویند "خوشگلم" و "چقدر خوشگلی!"
اخیراً مادرانی را می‌بینم که حتی برای پسربچه‌ها هم همین لفظ را به‌کار می‌برند.

توی تلویزیون هم برنامه‌ی کودک با صدای بلند از گروه کودکان می‌پرسد:
"کی از همه خوشگل‌تره؟"
و دسته‌ی بچه‌ها، دختر و پسر فریاد می‌زنند: "من، من."

او بزرگتر می‌شود و این حس را پیدا می‌کند که خوشگلی بالاترین ارزش است که با آن محک می‌خورد و از طریق آن مورد ارزیابی و داوری قرار می‌گیرد و به میزانِ خوشگل‌بودن مورد توجه قرار می‌گیرد.
اینچنین است که هویتی صورت‌بنیان و ظاهرمحور پیدا می‌کند و احساسِ خودارزشمندی‌اش وابسته می‌شود به لب و دهان و چشم و ابرو و دماغ و گونه و فرم صورتش.
او بیشتر به روابطی جذب می‌شود که از خوشگلی او تعریف می‌کنند. او برده‌ی قیافه‌اش می‌شود و اسیر زبانی که از او تعریف می‌کند و دربند توجهاتی که به ظاهر او معطوف می‌شود.

مرتب در گوش او اهمیت خوشگلی را تکرار و معیار خوشگلی را فروکرده‌اند. او می‌آموزد که برای موردتوجه‌بودن، خوشگل‌بودن کافی‌ست. پس زندگی‌اش می‌شود پروژه‌ای برای خوشگل‌بودن و زیباماندن.
او در این راه همه‌ی سعی خود را به‌کار می‌برد و در این مسیر چه هزینه‌ها که صرف نمی‌کند.
اما چون هویت او بر درونِ پرورش‌یافته استوار نگردیده، از هرکس که تعریف و تمجید بکنند، او برآشفته می‌شود و به نفی او و قیافه‌ی او و حتی سایر ارزش‌های او می‌پردازد. او بخیلِ معنوی هم می‌شود (مفهوم بخیلِ معنوی از بنده است)، یعنی اینکه نمی‌تواند خوبی و رشد دیگران را ببیند و ارزش‌های باطنی و شخصیتیِ دیگران را بپذیرد و تحمل کند. لاجرم حسادتیِ فعالیت‌یافته، واکنش‌های مسلط او را در مواجهه با ارزش‌ها و قابلیت‌ها و زیبایی‌های بیرون و درون دیگران رقم می‌زند.

همیشه به او گفته‌اند تو بهترینی، چون خوشگل‌ترینی! حتی اگر او دانشگاه برود و مدرک دانشگاهی بگیرد و یا در کلاسی معنوی و دینی شرکت کند، از آن کلاس‌ها جامه‌ای برای قامت هویتِ بخیل خود می‌دوزد تا از آن طریق به دیگران بگوید "من از دیگران بهترم و بهتر می‌دانم" و سعی بسیار می‌کند تا ثابت کند دیگران هیچ نمی‌دانند. او انرژی بسیاری صرف ستیزه با دیگران می‌کند تا مدل ذهنیِ خودبرتربینی‌اش را اثبات کند.
شاکله یا ساختار شخصیت‌اش وقت زیادی صرف می‌کند تا دیگران را نفی کند. او حتی عشق دیگران نسبت به خودش را پس می‌زند، چون در الگوی ذهنی‌اش این باورِ مخدوش نهادینه شده که دیگران عشق را نمی‌فهمند و خودش فقط همه‌ی چیزهای خوب را می‌فهمد. به‌همین‌خاطر است که تمایل بسیاری نشان می‌دهد به: تهاجم به دیگران و نفی دیگران و بدگویی راجع به دیگران و ندیدن دیگران و دیدن نقاط ضعف و ناکاستی دیگران.

در ادبیات قرآنی؛ در داستان خلقت، بویژه در آیات ٣٠ تا ٣٩ از سوره‌ی بقره چنین آمده که شیطان از تعظیم در مقابل آدم سرباز زد، چون جنس خودش را از آدم برتر می‌دید. شیطان ازجنسِ آتش‌بودنِ خودش را مایه‌ی برتری نسبت به آدم می‌داند که از جنس گِل است. تکیه‌ی احساسِ هویت او و معیار داوری‌اش در خصوص آدم بر ظاهر خودش و آدم استوار است. این ظاهربینی، او را خودبرترپندار نموده و او را به وادی کبر و عُجب درانداخته است. شیطان نماد انسان‌های کبرورزِ خودشیفته‌ای است که از ظاهر خود در عُجب‌اند و تلاشی وافر انجام می‌دهند تا برتری خودشان را بر دیگران به اثبات برسانند. اینان همان آدمیانِ میان‌تهی، بسیار حرف‌زننده، بدگو، غیبت‌کن، کبرورز، خودشیفته و خودبرترپندارند که یا هویتی جسم‌بنیان دارند و یا دانسته‌های خود را به ابزاری برای نفی دیگران و اثبات برتری خود بر دیگران تبدیل می‌کنند.

اینان هرکجا که باشند و در هر سِمَتی که قرار بگیرند، اذیت و آزار بسیار متوجه دیگران می‌کنند و بوی کبر و منیّت و عُجب آنها فضایی برای دوستی با آنان باقی نمی‌گذارد.
نافروتنیِ آنان، دیگرانِ معنوی را از آنان دور می‌سازد.
ظاهرگرایان و ریاکاران و بیماران نفسانیِ شبیه خودشان، گِردِ آنان حلقه می‌زنند.
خودشیفتگیِ آنان، دیگران را ویران می‌کند، چون خودشان از درون ویران‌اند.
عُجب آن‌ها حتی می‌تواند خلقی را تباه و جامعه‌ای را ویران کند.

١۴ اسفند ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi

04 Mar, 13:12
525
Post image

منظورم از دغدغه‌ی حلال و حرامِ یک مسلمانِ معتقد اینه.
قابل‌توجه مسلمانانِ ظاهرگرا، بويژه بسیاری از مسئولان مملکتی

🌿@drBehrouzMoradi

04 Mar, 12:15
291
Post image

«کی گفته حرامه؟»
(داستان کوتاه)

🖍بهروز مرادی

از ١٠٠ تومن کمی بالاتره و می‌پرسد:
"اشکالی نداره؟"
می‌گویم: "نه لطفاً بیشتر نشه، چون می‌مونه و خراب میشه."

کمش می‌کند و می‌گوید: "٩۵ تومن."

کارت بانکی‌ام را به او می‌دهم و رمز کارت را می‌پرسد.
رمز را می‌گویم و قبض‌ش را به من می‌دهد.

در همان حین که جعبه‌ی نیم‌کیلوییِ زولبیا و بامیه را از روی ترازو برمی‌دارم، به‌یکباره چیزی به ذهنم خطور می‌کند: آیا پول جعبه رو هم حساب کرده یا ازش کم کرده؟

علیرغم اینکه ۶-۵ نفر توی صف ایستاده‌اند محتویات ذهنم را از او می‌پرسم: "آقا پول جعبه رو ازش کم کردین؟"
فروشنده تند و تیز جواب می‌دهد: "خب معلومه که نه."
من که پاسخ را از قبل می‌دانستم، گفتم: "خب می‌دونید که این کار اشکال داره؟ شما باید پول جعبه رو ازش کم کنید."
-"چرا؟"
-"چونکه من اومدم اینجا که زولبیا و بامیه بخرم و نه جعبه."
-عصبانی می‌شود و با پرخاش می‌گوید: "برو آقا رد کارت!"
من با آرامش دستم را بلند می‌کنم و او را به آرامش دعوت می‌کنم و به او می‌گویم:
" صدای من پایینه و دارم محترمانه با شما صحبت می‌کنم. شما هم صداتو پایین بیار. کار شما اشکال شرعی داره. اگه پول جعبه رو کسر نکنی، حرامه!"

کلمه‌ی حرام را که می‌شنود، آمپرش بالا می‌رود و چشمانش گرد می‌شوند و می‌گوید:
"کی گفته این حرامه؟"
انگار منتظر بود اسم یک فرد سرشناس را بیاورم و فتوایی را برای او قرائت کنم.
ولی من گفتم:
"احتیاج نیست کسی گفته باشه. عقل میگه که پول جعبه رو با پول زولبیا و بامیه جمع نزنی. این پولی که بابت جعبه می‌بری، حرامه. اینو برای خودت می‌گم."
صدایش را بالاتر می‌برد و چشمانش از عصبانیت موج می‌زنند و فریادزنان می‌گوید: "برو بیرون".
مردی جوان از پشت پیشخوان به سمت من می‌آید و دست مرا با قدرت می‌گیرد تا مرا با فشار از مغازه بیرون کند. من که هنوز زیر زبانم حرف‌های ناگفته‌ی مهم دارم با دستانم مقاومت می‌کنم و سر جایم می‌ایستم و با لحنی پدرانه می‌گویم:
"برای آخرت‌تون می‌گم. شما به روز قیامت اعتقاد نداری؟ من نگران آخرت شما هستم."

چشم‌هایش به من می‌گویند که از ظاهر من که شبیه کلیشه‌ی یک آدم متدین متشرع سنتی متداول نیست، هم عصبانی و هم گیج شده و صدایش را دوباره بلند می‌کند و می‌گوید:
"تو چیزی زدی!"

من باز هم او را به آرامش دعوت می‌کنم و می‌گویم:
" من دارم با شما محترمانه صحبت می‌کنم، اما شما توهین می‌کنی. خیلی برای سطح فرهنگ شما متأسفم. خواستم شما کمی فکر کنی. امشب که رفتی منزل، فکر کن راجع به حرف‌های من."

اما کلام من مرتباً او را عصبانی‌تر می‌کند و هر بار کلام سنگین‌تری برای من انتخاب می‌کند و من هم دست‌بردار نیستم و سماجت می‌کنم و می‌گویم:
" من به فکر آخرت شما هستم و شما به من توهین می‌کنی."
-"آخرت من به تو ربطی نداره. تو به‌زور نمی‌تونی منو به بهشت ببری."
-"من گفتم حرام نخور....."
-"تو مورفینی چیزی زدی که توپی و ول نمی‌کنی."
-"باز هم که داری توهین می‌کنی."

-دو نفر از مردان توی صف که سنی از آن‌ها گذشته با لحنی که می‌خواهند غائله پایان بپذیرد می‌گویند:
" آقا کجای این مملکت درسته که اینجا درست باشه؟ کی دیگه حرام و حلالو رعایت می‌کنه؟"

من که انگار منتظر این واکنش کلیشه‌ای حضار میدان جامعه بودم گفتم:
" آقا چون دیگران حرام می‌خورند ما هم بپذیریم و چیزی نگیم. ما خودمون هم همدست بالادستی‌ها هستیم."

مرد جوان باز هم می‌آید و دست مرا می‌گیرد که بیرونم کند و همزمان می‌گوید:
" مگه پول جعبه چقدر میشه؟"
من باز هم مقاومت می‌کنم و می‌گویم: "مسئله مبلغ جعبه نیست. شاید این جعبه ۵ تومن یا ١٠ تومن بشه. منظور من اینه که مقدار پول حرام مهم نیست، نفس کار مهمه. اونی که دستش به ١٠هزار تومن می‌رسه، اینو می‌بره و اونی که می‌تونه میلیارد می‌بره."

عصبانیت فروشنده‌ یک سطح بالاتر می‌رود و می‌گوید:
"جان ناموست برو. ناموس داری؟ اگه ناموس داری، برو."

به اینجا که رسید، دیگه متوجه وخامت وضعیت شدم و ترسیدم که کلام بعدی او می‌تونه فحش ناموسی باشه و اونوقت رگ غیرت من ممکنه چنان باد بکنه که آرامشم رو از دست بدم.
در حین بیرون‌رفتن از مغازه می‌گویم: "من بیست‌ساله که اینجا میام، اما دیگه نمیام."

بیرون هوا سرد زمستانی‌ست. اما کله‌ام داغ کرده. انگار با پتکی بر سرم کوبیده باشند.
خیلی سریع به خودم می‌آیم و کنترل بر ذهن و احساس و روان و جسمم را پیدا می‌کنم و با خودم می‌گویم:
وظیفه‌ی من دادن پیامِ هشیاری بود. ولی خب این کار فحش‌خوردن هم دارد. آرام باش مرد، آرام باش.

لبخندی بر لبانم نقش می‌بندد. زندگی دوباره خودش را در من احیا می‌کند. روحم نمی‌گذارد این واقعه دریای آرامش درونم را متلاطم کند.

١٣ اسفندماه ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi

03 Mar, 16:23
803
Post image

«فقط ٣ نفر»

🖍بهروز مرادی

ماه‌ها وقت گرامی و نادر خود را صرف ترجمه‌ی کتابی ارزشمند نمودم تا به جریان‌یافتنِ آگاهی در جامعه‌ی فکری ایران‌زمین کمکی کرده باشم. آن‌هم ترجمه از زبان هلندی به پارسی است که مترجمان فعال و فراوانی ندارد.

از دیشب نمی‌دانم چه تعدادی این کتاب را دانلود کرده‌اند. آمار بازبینیِ مربوطه در این کانال و سایر گروه‌های فضای مجازی به بیش از هزار نفر رسیده است. اما تنها ٣نفر واریزی داشته‌اند، آری تنها ٣ نفر.

تفکیک میان حلال و حرام و رعایت حلال در جامعه‌ی ما شوربختانه در بحران قرار دارد.
فساد، بدکاری، فقر دامن‌گستر و غارتگری به نام دین به مبانی رعایتِ حلال‌خواری در جامعه آسیب بسیار آورده است، به‌گونه‌ای که هستند بسیاری از آدمیان که رعایت حلال‌ها و پرهیز از حرام‌ها را نوعی بازندگی و عقب‌ماندن از جریانِ جاریِ غارتگری می‌دانند و به‌همین‌خاطر از آن می‌پرهیزند.

اما یکی از نشانه‌های انسان‌های اصیل و حقیقی و تفاوت‌شان با باشندگانِ جعلی این است که مقاومت اخلاقی و باطنی بالایی در مقابل کجروی اجتماعی دارند و رفتار آن‌ها خودانگیخته و مستقل از انحرافات جامعه است. درستکاری درون آن‌ها قوی‌تر از بدکاری‌ها در جامعه است.

بدین‌وسیله خواستم از این ٣نفر که برای استفاده از کتابی که ترجمه‌اش را دیروز در کانالم قرار دادم، واریزی داشته‌اند، تشکر کنم؛ برای درستکاری و حلال‌خواری و حلال‌خوانی‌شان که این روزها این آدم‌ها در جامعه خیلی کمیاب شده‌اند:

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست


١٢ اسفندماه ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi

02 Mar, 19:22
902