شرنگ @drabbasee Channel on Telegram

شرنگ

@drabbasee


SHARANG

SHARANG (Persian)

SHARANG کانال تلگرام Drabbasee است که به طرفداران سینما و تئاتر ایرانی اختصاص دارد. این کانال یک منبع بزرگ برای اخبار، بررسی‌ها، و تحلیل‌های عمیق در مورد فیلم‌ها و نمایش‌های ایرانی است. اگر علاقه‌مند به فرهنگ سینمای ایران هستید، SHARANG مکان مناسبی برای شماست. این کانال به شما فرصت می‌دهد تا از آخرین اخبار صنعت سینما و تئاتر ایران با خبر شوید، نقدها و بررسی‌های حرفه‌ای از فیلم‌ها و نمایش‌ها را مطالعه کنید، و به تبادل نظر و گفتگو با دیگر طرفداران سینما و تئاتر بپردازید. با عضویت در SHARANG، به یک جامعه فعال از علاقه‌مندان به فرهنگ سینمای ایران ملحق شوید و تجربیات خوبی در این زمینه کسب کنید. پس حتما از فرصت عضویت در این کانال استفاده کنید و به دنیای جذاب سینما و تئاتر ایرانی خوش‌آمدید بگویید!

شرنگ

17 Nov, 15:48


گل‌سرخ نیشابور، تازه‌ترین رمان امیرحسن چهل‌تن داستان عشق، حسادت و شکستن تابو است

کیانوش فرید

رمان گل‌سرخ نیشابور را انتشارات «س اچ بک» به زبان آلمانی منتشر کرد و به‌تازگی با حضور امیرحسن چهل‌تن در کشورهای آلمان، اتریش و سوئیس، تازه‌ترین اثر او رونمایی و به بازار عرضه شد. این دهمین رمان چهل‌تن است که به زبان آلمانی منتشر می‌شود و مانند دیگر آثارش در ۲۰ سال گذشته از حق انتشار در ایران محروم بوده است. در این داستان، دیوید، جوانی انگلیسی به آرزوی دیرین خود دست می‌یابد و در سال ۲۰۱۵ به زادگاه شاعر محبوبش، عمر خیام سفر می‌کند. اما ایران پیش از این نشانه هایی از نامهربانی با مسافران خارجی از خود نشان داده است و دیوید باید در سفرش احتیاط کند. با این حال، دوست ایرانی‌اش، نادر و دوست دخترش نسترن به او در تهران خوشامد می‌گویند و زوایای مرموز و جذاب این شهر آشفته را به او نشان می‌دهند.
علاقه مشترک آنها به خیام، به یک مثلث عشقی می‌انجامد که به نظر می‌رسد محکوم به شکست است. گل‌سرخ نیشابور رمانی تکان‌دهنده درباره عشق، حسادت و شکستن تابوها در یک دولت استبدادی است. چهل‌تن به‌خوبی تنش‌های میان شرق و غرب را به تصویر می‌کشد و قدرت تأثیرگذار ادبیات را در فرار از زندگی روزمره و واقعیت‌های تلخ به تصویر می‌کشد.

چهلتن و روایت‌های عمیق از تناقضات اجتماعی تاریخ معاصر ایران
امیرحسن چهلتن، که در محافل فرهنگی آلمان به «بالزاک ایران» شهرت یافته، با نثر خاص و روایت‌های عمیقش، جامعه و تاریخ معاصر ایران را به‌گونه‌ای بی‌پرده و موشکافانه تصویر می‌کند. او به‌مانند بالزاک که با ترسیم لایه‌های زیرین جامعه فرانسه به ادبیات جهانی راه یافت، به ریشه‌یابی زخم‌ها و رازهای تاریخ ایران می‌پردازد و تهران و مردم آن را از دل روایت‌های تاریخی زنده می‌کند.
در آثار چهلتن، تهران چیزی فراتر از یک مکان جغرافیایی است؛ او این شهر را به‌عنوان موجودی زنده، با لایه‌های سرشار از تناقض و بحران به صحنه می‌آورد. از دل این شهر و از خلال رویدادهای کلیدی مانند کودتای ۲۸ مرداد، گروگان‌گیری، اعدام‌های ۶۷ و قتل‌های زنجیره‌ای دهه ۷۰، او داستانی از حافظه‌ی زخمی و واقعیت تلخ جامعه ایران می‌سازد. چهلتن با اشاراتی به مکان‌های نمادین مانند خیابان انقلاب و گورستان خاوران، تاریخ را روایت می‌کند اما از چشم‌انداز کسانی که بیشترین آسیب‌ها را از دگرگونی‌ها و بحران‌ها متحمل شده‌اند.

شرنگ

13 Nov, 19:40


به کدامین گناه کشته شدی فرزند وطن که سهمی از وطن جز مرگ نصیب‌ات نشد؟. در آبان، داغی بر داغ‌های دیگر ما نهادی. بسیاری چون تو را شوکران مرگ نوشاندند در خلوت و‌ جلوت. مام وطن سینه‌هایش را خواهد برید تا قاتلان کیانوش‌‌های آینده شیر از آن ننوشند.
‎#کیانوش_سنجری

شرنگ

08 Nov, 19:43


‌دستِ ملا ز چه بوسیم که این دست تهی
نه به چنگ و نه به تار و نه به پیمانه رسید!

عماد خراسانی

شرنگ

04 Nov, 21:01


نامه دارم. در رسا و عزای وطن بشنویم‌اش. میکائیل برای وطنی به نام ایران خوانده که بسیاری از «ما»، ما ایرانیان، سهمی از آن نداریم. «وطن‌دزدی» را می‌توان به ادبیات سیاسی هم افزود. وطن ما گویی اِشغال شده یا به سرقت رفته است و اینک، ما را اگر بی‌وطن بخوانند، پُر به‌راهه خوانده‌اند.

شرنگ

04 Nov, 04:14


چطور حکمرانی را فشل کنیم؟!

شهریار عامری

چندی پیش سندی در فضای مجازی وایرال شد که دستورالعملی بود از طرف سرویس اطلاعاتی انگلیس برای جاسوس های نفوذی به دشمن. در این سندِ سال های1940، با جزئیات و به تفصیل اشاره شده بود که چطور می شود با عملیات خرابکارانه سیستم حکمرانی کشور دشمن را به هم ریخت. من در آغاز به مستند بودن آن دستورالعمل شک کردم ولی بعد از جستجو اصل سند را پیدا کردم و تعجبم بیشتر شد. برای کوتاهی سخن، آن دستورالعمل را در پنج اصل زیر خلاصه کرده ام:
1. مراکز تصمیم گیری را تا می توانید افزایش دهید
2. برای هر کاری یا تصمیمی یک کارگروه، کمیته، شورا .... تشکیل دهید و تعداد اعضا را تا می توانید افزایش دهید
3. کارها و تصمیمات مهم و بنیادی را معطل و بجای آن به امور روزمره و کم اهمیت بپردازید
4. با هر نوع تغییر و بهبودی مخالفت کنید و زمان تصمیم گیری را به تعویق بی اندازید و تصمیم نهایی را به مشورت بیشتر و نظرات کارشناسی دیگران منوط کنید
5. افراد همراه، بله قربان گو، کیف کش . . . را ارتقا دهید و صاحب نظران و افراد برجسته را به کارهای بی اهمیت و کوچک وادارید یا حذف کنید

مهمترین شاخص تعیین موفقیت و یا شکست کشورها در طول زمان، مقایسه تولید ناخالص داخلی (GDP) آنها است. تولید ناخالص ملی یا داخلی ایران در سال 1976، قبل از شروع خیزش های انقلابی 68 میلیارد دلار بوده است (به روایت آمار بانک جهانی). در همین سال GDP کشورهای اسرائیل، ترکیه و کره جنوبی، به ترتیب 16، 51 و 30 میلیارد دلار بوده است. در سال 2023 بانک جهانی GDP همان سه کشور اسرائیل، ترکیه و کره جنوبی را به ترتیب 513، 1130، 1713 میلیارد دلار اعلام کرده است. بدون در نظر گرفتن اینکه منابع ایران با هیچ یک از این سه کشور قابل مقایسه نیست و با فرض مساوات، با بستن یک تناسب ساده می شود گفت که اگر بنا بود GDP ایران با روند ترکیه رشد کند در 2023 باید به 1506 میلیارد و با رشد مساوی با اسرائیل 2180 و با رشد مساوی با کره 3883 میلیارد دلار می شد. ولی بر اساس گزارش متورم شده ارسالی (نرخ تسعیر واقعی و دولتی) از ایران به بانک جهانی حجم اقتصاد ایران 370 میلیارد دلار است. یعنی بین یک چهارم تا یک دهم آنچه می باید باشد. یعنی انقلاب اسلامی، اقتصادی را که 1.3 برابر ترکیه، 2.3 برابر کره جنوبی و 4.25 برابر اسرائیل بوده تحویل گرفته و بعد از 45 سال اقتصادی که یک سوم ترکیه، یک پنجم کره جنوبی و هفت دهم اسرائیل است را تحویل داده است.

در مورد بحث بالا باید از چه سازمان یا مقامی در ج. ا. پرسش کرد؟ از وزارت اقتصاد؟ سازمان برنامه و بودجه؟ از رئیس های ادوار بانک مرکزی؟ از وزرای ادوار نفت و نیرو؟ از معاونین ادوار رئیس جمهور؟ از خود رئیس های جمهور؟ از نمایندگان ادوار مجالس؟ از کمیسیون های ادوار مجالس؟ از رئیس های ادوار مجالس؟ از شورای نگهبان؟ از دیوان محاسبات؟ از بازرسی کل کشور؟ از مجمع تشخیص مصلحت؟ از دیوان عدالت اداری؟ از دیوان عالی کشور؟ از رئیس های ادوار قوه قضاییه؟ از مجلس خبرگان؟ از یکی از صدها شورای عالی؟ از اندیشکده ها، پژوهشکده ها، از دانشگاه های بی شمار؟ از کارشناسان و متخصصانی که هر روز از گوشه و کنار می رویند؟
دیروز بودجه سال 1404 (خاطرتان هست که سال 1404 قرار بود ما کجا ها باشیم) تسلیم مجلس محترم شد. کمیسیون محترم تلفیق بودجه بناست این بودجه که صدو هفتاد و هفت صفحه دارد را بررسی کند و به دولت بگوید کجاهای بودجه را چاق کند و از کجاهایش بزند. این کمیسیون بیش از چهل عضو دارد! ریز و درشت، بدون در نظر گرفتن کوچکترین ارزیابی صلاحیت اظهار نظر در یک موضوع اقتصادی، بدون گرفتن یک درس در زمینه میکرو یا ماکرو اقتصاد، همینطور دورهمی باید در مورد امر خطیر بودجه کشور تصمیم بگیرند (اینکه خود بودجه با چه وضعی نوشته می شود، بماند). معلوم نیست چطور بناست تقسیم کار کنند، فرآیند کارشان چیست، انتظار از ایشان چیست؟ در راس شان هم همان نماینده ایست که در زمان آقای روحانی برجام را زیر سوال برد و طرحی را علیه عضویت در برجام به قانون تبدیل کرد.

یعنی خلاصه به عنوان یک شهروند از کجا باید فهمید تصمیماتی که منجر به چنین فاجعه ی عظیم اقتصادی در یک کشور شده از کجا آمده است؟ چه کسی یا کسانی مسئولند؟ 700 میلیارد دلار درآمد نفت زمان احمدی نژاد کجا رفت، زیان قطع رابطه با جهان چند تریلیون دلار بوده است؟ چه کسی این زیان های نسلی را به مردم بر می گرداند؟ چه کسی برای ما جنگ تجویز می کند؟ ما را به انتظار وا می دارد؟ چه کسی حواس مردم را از بدبختی های بزرگی که به سرشان آمده پرت می کند و به فیلتر و حجاب مشغول شان می کند؟.

شرنگ

26 Oct, 19:13


حقی به نام وطن

وطن کجاست؟. وطن ایرانیان کجاست؟. آیا تمامی ایرانیان، سهم و حقی از وطن دارند؟.

پس از کشمکش‌های میان ایران و اسرائیل بر سر مسألهٔ فلسطین و اینک نیز لبنان، شکاف ارزشی و عقیدتی میان ایرانیان به اوج رسیده است. بخشی از ایرانیان بنا بر تحلیل خود، از حملهٔ امروز اسرائیل شادمان شدند. آرزوی این بخش از جمعیت این است (بنا بر اظهارات‌شان در فضای واقعی و سایبری) که با کمک دولت‌های خارجی بتوانند دست به انقلاب سیاسی بزنند و حکومت فعلی را سرنگون کنند. در مقابل، نیروهای حکومتی (موسوم به ارزشی‌ها)، دستهٔ اول را وطن‌فروش و بی‌وطن نامیده‌اند. دسته‌ای هم معتقدند جدای از عملکرد حکومت اسلامی، بایستی در برابر تجاوز به ایران، متعهدانه به وطن وفادار ماند؛ چرا که وطن، متعلق به حکومت نیست بلکه متعلق به مردمان گذشته، فعلی و آینده است و برخلاف ظهور و سقوط حکومت‌ها، عنصر ذهنی و عینی ِ ماندگاری است که به‌جز خاک، فرهنگ دیرپا و تعلق خاطر و دلبستگی جمعی مردمی متمایز را پوشش می‌دهد. این احساس تعلق به سرزمین جغرافیایی و فرهنگ و تمدن، منشأ روح جمعی و احساس همبستگی و یکپارچگی مردمی به نام ایرانیان است که در شکل‌گیری فرهنگ و تمدن جهانی سهم و مشارکت داشته‌اند. با این استدلال، حتی مفهوم ملت، جدیدتر از وطن است و ملت بدون وطن، امکان شکل‌گیری تاریخی ندارد.
بعید می‌دانم مردم عادی حتی خیالاتی از وطن‌فروشی در ذهن داشته باشند، چه رسد به امکان آن. در تاریخ ایران، هیچ مرد و زن ایرانی با وطن‌فروشی نسبت نداشته‌اند به‌جز کسانی که قدرت سیاسی داشتند. واگذاری پاره‌های از مام وطن به متجاوزان، توسط سیاستمداران انجام شد نه مردم کوی و برزن.
واقعیت این است که این قطب‌سازی، از دل ایدئولوژی حکومت برآمده است. سال‌های سال، حکومت مردم را به دو دستهٔ خودی- غیر خودی تقسیم کرد. دستهٔ اول را بالا کشید و مشمول هدایا و امتیازات و مزایای نامتناسب کرد (فقط به صِرف حمایت چشم‌بسته از حکومت)، و دسته دوم را معزول و محروم از حقوق مسلّم و اساسی و بشری کرد و انواع محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها و حق‌کشی‌ها را به آنان تحمیل کرد.
کافی است گذری در کوی و برزن و فضای سایبری داشته باشیم تا ببینیم که اگر بخشی از ایرانیان از هجوم به خاک و وطن شادی می‌کنند، بر اساس تحلیل خود وطن‌فروشی نمی‌کنند بلکه معتقدند با این‌گونه حملات، حکومت ضعیف می‌شود تا آنان بتوانند دست به سرنگونی آن بیازند. به این‌ترتیب، واقعیت ذهنی آنان، این است که وطن اِشغال شده است و به هر راهی باید آزاد بشود حتی با هجوم کشوری بیگانه.
حکومتیان و ارزشی‌ها، بپسندند یا نه، این واقعیتی عریان در پهنهٔ ایران‌زمین است. ایجاد آن گسل ایدئولوژیک، اقدامی بود از سوی حکومت در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و حتی سازمانی که بر زندگی بسیاری از ایرانیان تأثیرات مخرّب و ویران‌گری بر جای نهاد. یک نتیجه از نتایج پیدا و پنهان دوقطبی‌سازی، امروز مقابل چشمان همگان رخ نموده است. نتیجهٔ بلافصل استقبال از هجوم به آسمان و خاک ایران، اضمحلال اتوریته و مشروعیتی است که هر حکومتی محتاج و مقوّم به آن است.
معنای افت و اضمحلال مشروعیت را حکومت می‌تواند در همین چندماه گذشته چشیده باشد که اگر هر نیروی مهاجمی از مشروعیت حکومت میان مردم‌اش مطمئن باشد، حتی خیال درازدستی هم نمی‌پرورد؛ چه رسد به انجام عملیات نظامی.
این که چند درصد از ایرانیان، احساس تعلق به وطن دارند؛ و این‌که آیا مسئولین حکومت با تجربیات چندماههٔ اخیر، هنوز هم با هزینه‌کرد میلیاردها تومان از سهم ایرانیان، به تعمیق و گسترش دوقطبی‌سازی ادامه می‌دهند، نیاز به اندکی گذشت زمان دارد.

https://t.me/drabbasee

شرنگ

14 Oct, 21:33


.

تصنیف در این شب سیاه

آواز:  همايون‌ شجریان
آهنگساز: فردین‌ خلعتبری
شعر: امیرحسین الهیاری

از کوچه بگذر و به خیابان بریز ماه
دزدیده از خلایق و پنهان ز خشم شاه
آه آه آه در این شب سیاه
آن‌گونه عاشقم که اگر دست بر زنی
چون ماجرای موج بیابی مشوشم
آن‌گونه عاشقم که اگر پای بر نهی
دریای دامن تو بسوزد در آتشم
با یاد من غمینی و من با غمت خوشم
تلفیق خون و برف و بهار است دامنت
تصویر سبز سرخه‌حصار است دامنت
خود حسرت هزار سوار است دامنت

در شیشه‌های رنگی بنگر به چشم شاه
انگار سوی توست اگر می‌کند نگاه
در مقدم تو می‌زنم امشب نقاره را
بی‌خواب می‌کنم
چشم خمار و خفتهٔ شمس‌العماره را

از کوچه بگذر و …

https://t.me/drabbasee

شرنگ

14 Oct, 20:13


https://www.instagram.com/p/DBGqbWDR8bK/?igsh=eXducG0wbW91d2Z5

شرنگ

10 Oct, 11:29


جایزه نوبل ادبیات به هان کانگ، زنی نویسنده‌ از کره جنوبی رسید | ایران اینترنشنال
https://www.iranintl.com/202410100175

شرنگ

04 Oct, 23:00


https://t.me/drabbasee

شرنگ

04 Oct, 11:41


‍ ای ما که عدد فقط!
رثای معدنچیان ِ مدفون‌مان.🖤🌿

آورده‌اند که
زندگی زیباست!
هست آری
یگانه موهبت ِ میان ِ دو نیست
گویا
"آتشگهی دیرنده پابرجا"*
یا
گوهر گرانبهای ِ هستی
خلقت
تکامل
یا هرچه
ههه!
راستی که عجب زیباست!

ما هم از نخست که به خشت
افتادیم
خانه به گور بوده‌ایم
استخوان‌هامان
صیقل‌خورده به گرسنگی و رنج
تن‌ستون ِ جان‌هامان
مستحکم ِ در
حسرت و
درد
پس راه ِ دوری‌ نرفته‌ایم
هم اینک نیز!

عمری به ظلمات ِ اعماق
شعله‌‌ی چشمان ِ گودی‌نشسته‌مان
سرخ درخشیده
در سیاهی ِ ملعون ِ معدن
و نان‌قاتق‌ و
چای ِ جوشیده‌مان
خش‌خش ِ شن و زغال داشته
به زیر دندان و
استکان شکسته‌ی جرم‌گرفته‌مان.

آه
که عروس سپیدپوش ِ ما
هم از شب ِ اول
دلهره‌ی رخت عزا به جان داشته
و کودکان‌مان
ترس ِ از تنهایی را
پناه به عروسک و توپ و کتاب ِ مدروس ِ خویش برده‌اند.

زنده به گور بوده‌ایم ما
هم از نخست
بر سفره‌ی کم‌رونق ِ ناگزیرمان
نیز
پس نه!
راه ِ دوری نرفته‌ایم
مایی که عدد
فقط!
چرا که چون
به زمانی
تقدیر را
به خشت‌اندر فرو افتادیم به ناخواست،
فرزندان ِ گور بوده‌ایم
"دوزخیان ِ زمین"** بوده‌ایم
ما!

فواد نظیری
۳ - مهرماه - ۱۴۰۳

* تعبیری به وام از "آرش کمانگیر" ساوش کسرایی‌.
** عنوان کتابی از فرانتس فانون.

موسیقی: "مارش عزا"/ شوپن/ پاره‌ای از موومان سوم، سونات ۲.

شرنگ

03 Oct, 21:04


تولد را همیشه جشن گرفته‌اند. اما تصور کنید که فیلسوفی معتقد باشد برای میلاد یک کودک، باید سوگواری کرد و تولد را منشأ هر فاجعه و رنجوری بداند و بر آن باشد که یکی از مدارک به قهقرا رفتن بشریت این است که هنوز ملت یا قبیله‌ای پیدا نشده که برای تولد، سوگواری و مرثیه‌خوانی کند. اغلب ما، چنان خود را فراموش می‌کنیم که یک اتفاق مضحک - یعنی تولد خودمان- را رخدادی ملوکانه می‌دانیم که برای پیشرفت و موازنهٔ جهان ضروری بوده است!.
از منظر امیل چوران، پدر شدن یعنی ارتکاب جرم. در مسیر گذشت عمر و پیر شدن هم اتفاق خاصی نمی‌افتد. هر آن‌چه را در ۸۰ سالگی می‌دانیم، در ۲۰ سالگی هم می‌دانستیم؛ پس آن ۶۰ سال، تقلایی بوده است تا دانستنی‌های خود را بسنجیم. در زندگی احساس آزاد بودن می‌کنیم اما می‌دانیم که آزاد نیستیم. آزاد، کسی است که مُرده به دنیا آمده است. در مجموع چون نیک بنگری، متولد شدن، دردسر و رنج است و بس. گویی ابوالعلی معرّی پُر به‌راهه گفته است که آن‌کس که فرزندی به دنیا نمی‌آورد، مرتکب جنایت نگردیده؛ چرا که افزودن فرزند بی‌چاره به جمع رنج‌کشنده‌ها، ارتکاب یک جنایت است. به این ترتیب، اکثریت نزدیک به ۱۰۰% انسان‌ها، جنایت‌پیشه‌اند!.
امیل‌چوران در این کتاب به شیوهٔ نیچه، فلسفهٔ خود را گزین‌گویه کرده است. بند بند این کتاب تأمل‌برانگیز است. باید آن را مدام در آستین داشت. احساس من این است که مراجعهٔ روزانه به این کتاب، سبک‌کردن رنج سنگین هستی است.
فرض کنید این سخن یک راز است: تنها احساس خوشبختی در زندگی این است که مرگ واقعی است.
بکوشید این راز، بلکه هیچ رازی را به کسی نگویید. افشا کردن راز، کاری احمقانه است؛ و اگر روزی ما مرتکب این کار احمقانه شدیم، علاجش این است که شنوندهٔ راز را در دم بکُشیم!.
این کتاب، زندگی خواننده را به دو بخش تقسیم می‌کند؛ بخشی پیش از خواندن آن و بخشی پس از خواندنش.
فلسفهٔ زندگی است به زبانی ساده.
#امیل_چوران
#دردسر_متولد_شدن
#ترجمه
#مترجم
#فرهاد_کربلایی
#انتشارات_ثالث
#گزین_گویه
#نیچه
https://www.instagram.com/p/DArSS8ZSqE9/?igsh=MXQ4Z3Vta2U5MDF0eg==

https://t.me/drabbasee

شرنگ

02 Oct, 09:54


🔴 صدام دیر فهمید

توس طهماسبی

چرا صدام حسین به التیماتوم‌های چندباره ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده اعتنا نکرد و از کویت خارج نشد؟ آیا او فکر می‌کرد نیروی نظامی‌اش از آمریکا قدرتمندتر است؟ خیر! اما صدام گمان می‌کرد که ماشین جنگی‌اش به عنوان بزرگترین ارتش خاورمیانه آنقدر توان دارد که جنگ زمینی را چند هفته طول بدهد و ده هزار نفر تلفات از آمریکایی‌ها بگیرد. از نگر او در این شرایط فشار شدید افکار عمومی آمریکا همچون جنگ ویتنام موجب توقف عملیات ارتش آمریکا خواهد شد.
صدام از حمله آمریکا مدلی همچون عملیات نرماندی برای سربازانش ترسیم کرده بود: یک حمله آبی خاکی از ساحل کویت و انبوهی از تفنگداران که مستقیم به سوی آتش سلاح‌های سربازان عراقی پیشروی می‌کنند و در این شرایط او آنقدر فرصت دارد که تلفات لازم را از آمریکایی‌ها بگیرد‌. حتی زمانی که شش هفته بمباران دقیق و بی سابقه شیرازه ارتش عراق را گسیخته بود، سازمان تبلیغاتی او مدام به سربازان وحشت زده که عموما ارتباطشان با فرماندهی و دیگر واحدها قطع شده بود، پیام می‌داد: " استقامت کنید! محکم بمانید! آمریکایی‌ها بالاخره می‌آیند! آنها از دریا می‌آیند! آنها تماما هلیکوپتر و پیاده نظام سبک هستند!
در اوهام صدام آمریکایی‌ها بالاخره آنقدر نزدیک می‌شدند که سربازان او بتوانند از آنها تلفات لازم را بگیرند. او بخش بزرگی از نیروهایش را رو به دریا مستقر کرده بود! اما آمریکایی‌ها هیچوقت از دریا نیامدند! آنها با لشکرهای زرهی مجهز به تانک‌های وحشتناک آبرامز با سرعتی باور نکردنی از صحرای عربستان وارد خاک عراق شده و از پشت به نیروهای او در کویت حمله کردند و جنگ زمینی تنها هفتاد و دو ساعت طول کشید! صدام درکی از تغییرات شگرفی که در یک دهه گذشته در عرضه تکنولوژی نظامی روی داده بود نداشت. او درکی از نبرد عصر اطلاعات نداشت و به نبرد دره بقاع که هشت سال قبل بین سوریه و اسرائیل رخ داده بود توجهی نکرده بود. صدام به شدت از زمان عقب بود.
او گفته بود که آنقدر از خلبانان آمریکایی اسیر می‌گیرد که افکار عمومی آمریکا با دیدن صف طولانی آنها جنگ را تمام کند و موقعیت او در کویت را به رسمیت بشناسد. او نیرومندترین شبکه پدافند هوایی در جهان سوم را در اختیار داشت‌. اما در شب نخست آغاز جنگ هوایی شانزده فروند هواپیمای نامرئی اف صد و هفده نایت هاوک که در این تصویر می‌بینید، هر کدام با دو بمب دو هزار پوندی هدایت لیزری بدون آنکه کسی متوجه آنها شود به قلب بغداد نفوذ کرده و حساس ترین هدف‌ها را بمباران کردند. پدافند عراق حیرت زده شده بود که این دیگر چه نوع حمله‌ای است؟ آنها تا لحظه انهدام مواضع‌شان هیج هواپیمایی ندیدند.
در همان حال اهداف حساس دیگر عراقی‌ها با موشک‌های کروز توماهاوک که از هزار و هفتصد کیلومتر دورتر شلیک شده و با جثه کوچک و ارتفاع پایین‌شان قابل شناسایی نبودند، منهدم می‌شدند. رادارها قبل از این که بتوانند واکنشی نشان دهند، توسط موشک‌های هارم ضد رادار که توسط فانتوم‌های وایلد ویزل و ای شش‌ها شلیک شده بودند، منهدم می‌شدند. فرودگاه‌ها توسط مهمات دقیق و ضد بتنی که استرایک ایگل‌ها و تورنادو‌ها شلیک می‌کردند، از کار می‌افتادند و جنگنده‌های صدام درون پناهگاه‌های بتنی خود منهدم می‌شدند. صدام بهای سنگینی برای عقب ماندن ذهنش از تحولات کلیدی عرصه فن‌آوری نظامی پرداخت.
آمریکایی‌ها هیچوقت در جایی که او می‌خواست و در فاصله نزدیکی که مد نظر او بود، آفتابی نشدند تا او بتواند رویای "ویتنام در صحرایش" را محقق کند! رهبری که حتی تفاوت جنگ منظم در دشت باز را با جنگی چریکی و نامنظم همچون ویتنام تشخیص نمی‌داد برای چند دهه سرنوشت میلیونها عراقی را به دست گرفته بود. جنگ برای آزادی کویت نخستین پرده پر سر و صدا از جنگ نوین هوشمند عصر اطلاعات بود که توجه جهان را به خود جلب کرد. طرح‌هایی که از اوائل دهه هفتاد میلادی در مراکزی نظیر ترادوک تدوین شده بودند، حالا میوه داده بودند. با اینحال این تنها آغاز راهی طولانی بود که حتی امروز هم به پایان خود نرسیده است. در جنگ کویت تنها سیزده درصد از مهمات سنگین مصرفی هوشمند بودند! هنوز بمب‌های هدایت ماهواره‌ای، تسلیحات شبکه محور و بسیاری از فناوری‌های موثر امروز به میدان نیامده بودند

شرنگ

27 Sep, 12:53


زندگی ارزش زیستن دارد؟. اگر دارد، چگونه زندگی‌ای ارزش زیستن دارد که برای‌اش زحمت و رنج بکشیم؟
من نسبت به زندگی اکنون (یعنی در ایران و در این زمانه) خیلی بدبین هستم. اگر هم تا حالا دست به خودکشی نزده‌ام، صرفاً به این دلیل است که دو یا سه نفر از اعضای خانواده‌ام با مرگ من آسیب می‌بینند. ماجرای مزخرفی است که آدمی‌بچه، نه تولدش به اختیار خودش بوده و نه مرگ دلخواهش در کنترل خودش است
در غرب فیلسوفان و ادیبان؛ و در شرق، ادیبان و عرفا در مورد ارزش زندگی بسیار گفته‌اند. گفته‌های ادیبان و عرفای شرقی و ایرانی هرچند با جملات و اشعار زیبایی گفته آمده، اما در اغلب موارد، چرندیات و ترّهات بافته‌اند. فراوان گفته‌اند ما در زندگی، موجودات مختاری هستیم؛ که حرف یاوه‌ای است.
از نگاه کامو، همه، پرومتهٔ در زنجیریم که مقهور ابسورد شده‌ایم. در منظومهٔ ایلیاد، مدیوس از اصل‌ونسب گلائوکوس می‌پرسد و پاسخ می‌شنود که وقتی که نسل انسان بر روی زمین شبیه برگ‌هاست، پرسش از اصل‌ونسب چه اهمیتی دارد؟. کامو البته خودکشی ناشی از ابسورد را رد می‌کند هرچند معتقد است خودکشی به زندگی و‌ جهان خالی از معنا، رسمیت می‌بخشد.
کامو می‌کوشد در تحلیل زندگی ارزشمند از تجربهٔ شخصی فراتر برود اما اگر کامو به جای کارگر معدن طبس یا مهاجر افغانستانی یا دختر باغملکی(که برای ناتوانی از خرید لوازم مدرسه خودکشی کرد) یا زندانی تحت شکنجه روانی یا کولبر کُرد و سوخت‌بر بلوچ بود، باز از عصیان در برابر ابسورد و ارزش دادن به زندگی می‌گفت؟ نمی‌دانم.
https://www.instagram.com/reel/DAa5N97uePy/?igsh=Y3lzZWc5bmd3ejUx

https://t.me/drabbasee

شرنگ

24 Sep, 07:24


این تنها یک دقیقه از سال‌ها ستمی‌است که بر کارگران و خانواده‌های آنان رفته است. پیش از همه، وظیفهٔ رسانه‌های داخلی بود که چنین ظلم‌هایی را علنی و منتشر کنند؛ همان رسانه‌هایی که سوبسید از بیت‌المال می‌گیرند؛ شبانه‌روز در حال لابی‌گری برای گرفتن آگهی هستند و تعداد بسیاری از آنان در پنهان‌کاری فاجعه‌آفرینی مسئولان نقش اول را ایفا می‌کنند. ننگ بر آن رسانه و خبرنگاری که می‌دید و می‌گذشت؛ که می‌بیند و می‌گذرد. حقوق ماهیانه یک کارگر، معادل میز نهار یک رئیس با دو تا مهمان ویژه‌اش نیست. اکثریت رسانه‌ها در واقع، قلم‌به‌مزد هستند.
مصیبت بزرگ همین است که چنین فاجعه‌ای هر سال تکرار می‌شود و گرد روزگار بر چهرهٔ مسئولی نمی‌نشیند. این‌که دادستان و دادگاه و مجلس و قاضی و نماینده و شحنگان و حجاب‌بان‌ها در این کشور چه می‌کنند، والله بر ما پوشیده است.
هواپیمای اوکراینی، کشتی سانچی، هواپیمای کوه دنا، پلاسکو، و فاجعه پشت فاجعه؛ و جان‌های ما مردم بی‌ارزش و بی‌مقدار، و مسئولانی نالایق و حکومتی زورگو. این است زندگی ما مردم سالخوردهٔ تاریخ.
#معدن_طبس
#ایران
#عزادار
#سوگوار
#کارگر
#کارگران
https://www.instagram.com/reel/DASoFJkukEw/?igsh=MWp0ejZ4eGJkMWx6bA==
https://t.me/drabbasee

شرنگ

16 Sep, 19:02


‏گفتند: چگونه‌ای؟
گفت: زخمی عظیم خورده‌ام.
گفتند: بر کجا؟
گفت: بر جان.
[گفتند: از چه کسان زخمی چنین عظیم رسیده‌ات؟
گفت: غریبان را دست‌رسی به جان ما نبود. جان در کف آشنایان بود؛ و خنجر نیز در بساط دوستی ٍشان فراوان و پنهان].

تذکرة‌الاولیا، شیخ عطار

3,628

subscribers

125

photos

79

videos