سی مرغ (@cmorghgrom30) के नवीनतम पोस्ट टेलीग्राम पर

سی مرغ टेलीग्राम पोस्ट

سی مرغ
بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود


برای انعکاس نقطه نظرات خود به آی دی زیر پیام دهید
@atabiatpoor
1,451 सदस्य
45 तस्वीरें
3 वीडियो
अंतिम अपडेट 11.03.2025 07:39

سی مرغ द्वारा टेलीग्राम पर साझा की गई नवीनतम सामग्री

سی مرغ

14 Jan, 18:29

4,354

.

💢 صدای خدا یا خُوار گوساله سامری 💢


۱- خداوند در آیات(انعام/۱۳۶ تا ۱۵۰) حرام‌هایی را نفی می‌کند که به دروغ و افترا، فقهای مشرکین از یک طرف و احبار یهودیان از طرف دیگر  به خدا نسبت می‌دادند و بدین ترتیب دینی برای مردم اختراع کرده بودند که سراسر عسر و حرج و سختی و ضرر و بی‌عدالتی و خرافات بود.
خداوند در ادامه در آیات ۱۵۱ و ۱۵۲ ضمن محکوم کردن چنین دین دست و پا گیری که فقها بافته‌اند، شرط اولیه‌ی متدین بودن را رعایت "ده فرمان" الهی اعلام می‌کند.
این ده فرمان عبارتند از : شرک نورزیدن، احسان به پدر و مادر، نکشتن فرزندان از بیم تنگدستی، به یاد داشتن اینکه تنها روزی رسان خدا است، دوری از زشتی‌های پیدا و پنهان، پرهیز از قتل ناحق، رعایت مال یتیم، پرهیز از کم‌فروشی، رعایت عدالت، و وفای به عهد.

۲- در اخبار آمده است که مسلمان شدن اسعد بن زراره به خاطر شنيدن این ده فرمان آيات (انعام/۱۵۱ و ۱۵۲) بوده است. شرط اولیه دیانت، انسان شدن و رعایت حقوق است که قرآن آن را صراط مستقيم می‌خواند و آن را راه تمامی انبيا می داند.
اینها همان ده فرمان خداوند به موسی(ع) بودند و عیسی(ع) هم بر آنها صحه گذارده بود و محمد مصطفی(ص) هم در فرازهای مختلف رسالت خود چون بیعت اولیه ی یثرییان در عقبه و نیز بیعت با زنان بر آنها تاکید داشت. در سنت اسلامی تعهد به مفاد این ده فرمان را بیعةالنّساء نامیده‌اند زیرا در آنها تعهدی بر جنگیدن در راه خدا نیست  و چون جنگیدن از وظایف مردان بوده است، لذا این بیعت را بیعةالنّساء نامیده‌اند.

۳- خداوند در آیه بعدی یعنی ۱۵۳، تاکیدمی‌کند که رعایت این ده فرمان که عرف جهانی و فصل مشترک همه‌ی ادیان در  درازنای تاریخ و پهنای جغرافیا بوده است و خواهد بود، همان صراط مستقیم است که ما مسلمانان هر شبانه روز لااقل ده بار از خداوند طلب می‌کنیم.
در همین آیه رعایت این ده فرمان را شرط لازم برای متقی بودن می‌داند و در (بقره/۲) آمده است که تنها متقین هستند که از هدایت کتاب و شریعت بهره می‌برند.
آیه (انعام/۱۵۴) می‌گوید "آنگاه(ثم) تورات را فرستادیم تا تمام کننده‌ی شرایع قبلی باشد که فقط مبتنی بر صراط مستقیم بودند". آیه با "ثم" شروع می‌شود که به متأخر بودن شریعت از آن ده فرمان جهانی اشاره دارد که به عبارتی گواه تقدم انسانیت بر دین است.
یعنی كتاب الهی، چه تورات و چه قرآن، تمام كننده‌ی نعمت هدایت برای كسانی است كه گام‌های اولیه‌ی انسانیت را پیموده باشند.

۴- شریعت و دینداری قرار است آنچنان را آنچنان‌تر کند. اگر انسانی ده فرمان جهانی را رعایت کرد و بر صراط مستقیم الهی پای نهاد و بر آن استقامت ورزید، کتاب و شریعت او را متعالی‌تر و معنوی‌تر می‌کند، تا جایی که می‌تواند صدای خدا باشد و خدا از طریق او با دیگران سخن گوید.
ولی کسی که در مال ملتی بدون اجازه‌ی آنها تصرف کند که در بین آنها یتیمان و بیچارگان فراوانند، یا فرمان به کشتن ناحق آنان دهد، یا ادعای ولایتی شرک‌آلود بر مردم کند، یا موجب فقر و تنگدستی مردم شود که مردم مجبور به کشتن خود و فرزندانشان شوند، یا نهادهای تحت تسلطش کم‌فروشی کنند، یا ظلم و فساد سیستماتیک را بگستراند، یا به تعهدات خود به مردمش خیانت ورزد، چنین کسی صدایش حتی صدای انسان هم نیست چه رسد که صدای خدا باشد.

۵- سامری طبق آیات (طه/۸۵ تا ۹۷)، مدعی بود که صدای خدا از عجل و عجله و میانبر زدن در می‌آید. او بدون طی صراط مستقیم و تنها با گرفتن اثری از رسالت و شریعت، ظاهری مقدس مآب بخود گرفت و ادعا کرد که صاحب صدای خدا است.
بنا به مفردات راغب(اینجا) و مجمع البیان طبرسی(اینجا)، عرب گوساله را عجل می‌نامد، زیرا گوساله به عجله بزرگ شده و به صورت گاو در می‌آید.
قرآن این نمایش سالوسانه‌ی سامری‌مآبان را افشا می‌کند که صدای آنان نه صدای خدا که خُوار گوساله است.
خُوار صدای چهارپایان است و صدای برخاسته از پایمال کنندگان ده فرمان الهی، صدای گوساله‌ای بیش نیست که مدعیان دروغینِ صدای خدا، چهارپایانند و بل هم اضل.



@Cmorghgrom30

.
سی مرغ

14 Dec, 21:02

4,709

.

💢 چند سوال در رابطه با زیارت 💢


🔺سوال:
با توجه به بقای ارواح رفتگان و امکان اجازه‌ی سر زدن آنها به این دنیا و نظارتشان به زندگی فرزندان و بستگان، و از طرفی معرفی شهدا (به تبع آن صالحین و صدیقین و انبیاء و…) در قرآن به زنده و روزی‌خوار نزد خداوند، زائری که به حرم امامان (ع) می‌رود و آنان را با اعتقاد به زنده و هشیار و شنوا و بینا بودن خطاب قرار می‌دهد(البته نه آنگونه که خدا می‌بیند و می‌شنود بلکه مانند یک انسان زنده)  آیا باز هم عملی شرک آلود انجام داده است؟
همچنین سوال دیگری که برایم پیش آمده درباره اصل زیارت قبور معصومین و اولیاء الهی است … رفتن به این زیارتگاه ها، عرض ادب و سلام دادن به قبور آنان و … (بدون درخواست‌های فوق الذکر که شبهه ی شرک دارد) چه حکمی دارد؟
🔹پاسخ:
۱- قطعا ارواح مردگان باقی هستند.
۲- قطعا ارواح شهدا و صلحا و اولیا زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند.
۳- قطعا خداوند به درجاتی به آنان اجازه می‌دهد که پیام سلام زندگان را بشنوند و به خواب آنها بیایند و برخی احوال آنها را مطلع شوند.
۴- اما و هزار اما هرگز قرآن به ما اجازه نداده است که از مردگان طلب حاجت کنیم نه بالاصاله و نه بالواسطه. شما حتی یک آیه از قرآن و یا یک روایت معتبر پیدا نمی‌کنید که در آن اولیا و صلحا از مردگان طلب حاجت کرده باشند.
۵- خطاب قرار دادن همزمان هزاران انسان به روح نادیدنی و ناشنیدنی یک انسان از هر زمان و هر مکان، با این پیش‌فرض که او ما را می‌بیند و ما را می‌شنود و به خواسته‌مان عمل می‌کند، قطعا دادن صفات الهی به ان روح است ولو ما اسمش را اله نگذاریم.
۶- این همان کاری بود که مشرکان مکه می‌کردند. آنها معتقد بودند که تمام کائنات و هستی را الله آفریده است. ولی چون ما گنهکار هستیم و دستمان از الله کوتاه است، برای نزدیکی به الله و اجابت خواسته‌هامان، اروح نیکان و فرشتگان را واسطه قرار می دهیم تا الله خواسته‌مان را برآورده سازد. مشرکان سنگ و چوب و فلزی که تراشیده بودند را نمی‌خواندند(که قرآن این خواندن را پرستش می‌داند) بلکه آنها را نماد و سمبلی از ارواح صلحای پیشین و فرشتگان می‌دانستند که با خطاب قرار دادن آنها در ذهن خود با آن انوار مقدسه ارتباط برقرار می‌کردند. و متاسفانه این همان کاری است که زائران فعلی با ضریح امامان و امامزادگان می‌کنند.
۷- بنده هرگز بخود اجازه نمی‌دهم که دیگران را مشرک خطاب کنم، گرچه معتقدم اعمال برخی از مردم شبیه عمل مشرکان مکه است.
در لسان قرآن هرگاه به کافران و مشرکان اشاره شده است، که قتال با آنها واجب گشته است، منظور سران قریش بوده‌اند که اولا با حضور و انذار محمد مصطفی (ص) حجت به آنها تمام شده بود و باز عناد می‌ورزیدند و ثانیا به قتل و شکنجه و غارت و اخراج مسلمانان و جنگ با آنها مبادرت کرده بودند. تعمیم آن مشرکان به چند خدا باوران امروزی که نه پیامبر (ص) و اوصیای ایشان (ع) در میانشان وجود دارد که حجت به آنها تمام شده باشد و نه به قتل و آزار موحدین پرداخته اند، فاقد هر گونه وجاهت است.
۸- زیارت اهل قبور و سلام بر آنها و از جمله صالحان یک سنت اسلامی معتبر است. ولی این سنت بیشتر برای اثر تربیتی بر زائر است تا یاد مرگ و قیامت باشد و زندگی را در پرتو مرگ تفسیر کند. اگر صاحب مزار از امامان و صلحا باشد اثر دیگر می‌تواند پیوند خوردن روح زائر با امام باشد تا از آن به بعد مانند امام بگوید و رفتار کند که این تنها با معرفت به زندگی و سلوک امام امکانپذیر است.
۹- اصل مسلم برای مسلمان قرآنی و شیعه‌ی راستین این است که هیچکس بار دیگری را بر دوش نمی‌کشد و فردای قیامت هرکس تنهای تنها با الله واحد قهار روبرو خواهد شد و در آنجا تنها ایمان و عمل صالح چاره ساز خواهد شد.
این آموزه بسیار رعب‌آور و دهشتناک است و قطعا آن آرامشی که شیعیان غالی با توهم توسل و شفاعت از آسودگی قیامت دارند را از انسان سلب خواهد کرد.
که البته این همان توحید واقعی است که انسان در تردید بین خوف و رجا، تنها امیدش به خدا باشد. در جایی که امامان عظیم الشان ما در مناجات سحرگاهان خود از خوف الهی در سجده به رعشه می‌افتادند.

🔺سوال:
با توجه به این مطالب، تفاوت عقاید شما با وهابیت در چیست؟
🔹پاسخ:
بنده به امامت امام علی (ع) و فرزندان طاهرینش ایمان قاطع دارم،
سقیفه را کودتا می‌دانم و نه شورا،
خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را غیر شرعی می‌دانم و موجب انحراف اسلام،
و هر سخنی که از ۱۲ امام بصورت قطعی الصدور به ما رسیده باشد را واجب‌الاطاعه می‌دانم.
اگر تصور می‌کنید کسی با اعتقاد به این مبانی باز می‌تواند وهابی باشد، قطعا در اشتباه بزرگی هستید.
تمام عرض بنده این است که این گنبد و بارگاه‌ها و زیارتنامه‌ها و توسلات، از ائمه (ع) به ما نرسیده است و از بدعت‌هایی است که جباران و جاعلان و تحریف‌گران در دوران غیبت امام معصوم (ع) به تشیع افزوده‌اند.



@Cmorghgrom30

.
سی مرغ

09 Dec, 16:17

3,631

.

💥 از سوالات رسیده 💥


دوستان عزیز در رابطه با فرسته‌ی اخیر (اینجا) سوالاتی را داشته‌اند که ذیلا به همراه پاسخ آنها مطرح می‌شوند :

🔺سوال:
آنجا که گفتید: "هر چه به دین اضافه شود و ..."، منظور شما از هر چه اضافه شود به دین چیست؟ به عبارت دیگر قسمت اضافه شده به دین را چطور متوجه می‌شویم؟
🔹پاسخ:
با داوری عقل و عرف، و رجوع به قرآن و سنت قطعی.
در فقه که عهده‌دار روش‌های زیست دنیایی است، همانطور که گفتیم، عقل و عرف فقط در حیطه‌ی عبادات خود را نیازمند دین می‌داند. در امور غیر عبادی(که در فقه به معنی اعم معاملات گویند) عقل و عرف خود را توانا می‌یابد که ذیل اصول و ارزش‌های کلی اخلاقی، روش‌های زیست دنیایی را تاسیس کند.

🔺سوال:
مواردی که گفتید تحت عنوان "کلام غالیانه" این موارد را چگونه به عنوان "اضافه شده به دین" تشخیص دادید؟
🔹پاسخ:
باز با داوری عقل و عرف، و رجوع به قرآن و سنت قطعی.
نه در قرآن و نه در سنت قطعی، نشانی از این عزاداری‌های من‌درآوردی رایج امروزی، گنبد و بارگاه‌های مجلل و طلا اندود، زیارتنامه‌های بی اصل و سند، تقلید از غیر معصوم، و .... نمی‌یابیم.
مفاتیح الجنان عمری کمتر از ۱۰۰ سال دارد و غالب مستنداتش یا خواب افراد است یا حداکثر کتاب‌های کفعمی و سید بن طاووس و شیخ طوسی و ابن قولویه که همگی فاقد اسانید معتبر و اطمینان‌آور هستند.
بدیهی است امکان ندارد خداوند دین خود را به این نحو گنگ و مبهم و نامطمئن به ما رسانده باشد و از آن طرف در کتاب خود مکررا ما را از پیروی ظن و گمان و تقلید پرهیز داده باشد.

🔺سوال:
با توجه به قسمت خلاصه که گفته شد: " دین مجموعه بینش و ارزش و منش در رابطه با مبدا و معاد و دنیا است به علاوه‌ی روش عبادات"، بخش روش عبادات را دین چگونه توضیح می‌دهد؟ و نقش اولیا و اوصیا و پیامبران و امامان و ... در این دین چیست؟
🔹پاسخ:
عبادات از طریق قرآن و سنت قطعی به ما رسیده است. اینها به طریق مطمئنی به ما رسیده‌اند و غیر از موقعیت‌های خاصی ثابت هستند. مثلا نحوه‌ی نماز خواندن و روزه گرفتن نسل بعد از نسل از پیامبر (ص) به ما رسیده است و تمام فرق اسلامی با تمام اختلافات، در این موارد اتفاق نظر دارند.(غیر از موارد ناچیزی که قطعا آنها ظنیاتند) پس قطع پیدا می‌کنیم که پیامبر اکرم(ص) چنین نماز می‌گزارده است. در سایر عبادات نیز همین طور است.
نقش امامان (ع) بیش از عبادات، بیشتر در حوزه معاملات و امور اجتماعی است که با برگزاری یک کارگاه آموزشی ۲۵۰ ساله برای ما، بصورت عملی آموزش دادند که در هر زمان و مکانی چگونه با اجتهاد در اصول کلی اخلاقی قرآن، زیست اجتماعی مومنانه داشته باشیم. مثلا در مقابله با دستگاه حکومتی ظالم، در شرایط مختلف چگونه عمل کنیم.

🔺سوال:
در خصوص توسل، تعریف شما از توسل چیست؟
🔹پاسخ:
توسل یعنی خداوند سبحان نظام عالم را بر اساس اسباب و مسببات آفریده است و برای هر خواسته‌ای باید "وسیله" مربوطه را استفاده کرد.
ولی نکته‌ای را که باید دقت کرد این است که هر خواسته و هدفی، وسیله‌ی خاص خود را دارد که آن وسیله در "ایمانیات" و "عبادات" توسط شرع و در "معاملات" توسط عرف تعیین می‌شود.
چاقو وسیله بریدن است و باید آن را به دست گرفت و مثلا با آن میوه را پوست کند. وسیله بودن چاقو به این معنی نیست که چاقو را در جلو خود بگذاریم و به آن التماس کنیم که میوه را پوست بکند.
انبیا و ائمه اطهار(ع) وسیله هدایت و اسوه‌ی چگونه زیستن هستند و نه وسیله‌ی طلب حاجات و استجابت دعا. وسیله‌ی طلب حاجات و استجابت دعا در شرع چیزهای دیگری معرفی شده اند که عبارتند از اولا ایمان و ثانیا عمل صالح.
اینکه چگونه ایمان بورزیم و چه عملی، عمل صالح است را می‌توانیم از انبیا و امامان بیاموزیم و بکار بندیم و به فلاح برسیم.
ولی اینکه بر سر مزار آنان حاضر شویم و آنان را واسطه قرار دهیم و از آنان بخواهیم که از خدا بخواهند تا خواسته‌ی ما را اجابت کند، قطعا این مردود است و این همان کاری است که مشرکان مکه انجام می‌داده‌اند.

🔺سوال:
یعنی شما شفاعت را قبول ندارید؟
🔹پاسخ:
شفاعت یک اصل قرآنی است و قطعا در قیامت انبیا و امامان و ملائکه و جمعی از مومنین برای دیگران نزد خداوند مالک یوم الدین، شفاعت خواهند کرد.
آنچه مذموم است و خلاف توحید می‌باشد، طلب شفاعت از شافعان است. اینکه امام رضا(ع) در قیامت شفیع پیروانش خواهد بود یک حقیقت است و مورد قبول. ولی اینکه کسی بر سر مزار ایشان حاضر شود و خطاب به ایشان بگوید یا امام رضا در روز قیامت من را شفاعت کن، قطعا اشکال دارد. چون شافع ذاتی و حقیقی حق تعالی است و باید از او تمنا کرد.
اساسا طلب حاجت "مطلق" و "غیر مقید"(یعنی غیر مقید به زمان و مکان و اسباب و علل و به شکلی ماورای مادی و غیر عادی) فقط مختص به خداوند متعال است و در فرهنگ قرآنی هیچگونه "واسطه تراشی" در این مورد قابل پذیرش نیست.



@Cmorghgrom30

.
سی مرغ

06 Dec, 19:09

3,677

.

💥 از سوالات رسیده 💥


🔺سوال:
اگر اسلام دین خدا است، پس چرا مسلمانان اینقدر بدبختند؟
🔹پاسخ:
زیرا آنچه اکنون مسلمانان، اعم از شیعه و سنی دارند، اسلام نیست. صرفا کاریکاتوری از اسلام است. کاریکاتوری که از اختلاط اسلام با بدعت‌ها و انحراف‌ها حاصل شده است.

🔺سوال:
می شود مواردی از بدعت‌ها را بیان کنید؟
🔹پاسخ:
- فقه فربه اهل سنت که از زمان شیخ طوسی وارد فقه ما شیعیان نیز شد.
- کلام غالیانه‌ی غُلات که از زمان کلینی وارد اعتقادات ما شد.

🔺سوال:
می‌شود بیشتر توضیح دهید؟
🔹پاسخ:
هر چه به دین اضافه شود و به خدا نسبت داده شود، افترای به خدا و دین است و طبق آیات قرآن، مرتکبین به آن، ظالمترین مردمان‌اند.
در مورد فقه مفصل گفته‌ایم و بعدها هم خواهیم گفت.
در مورد کلام غالیانه هم به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
- زیارت جامعه کبیره
- لعن‌های زیارت عاشورا
- دعای توسل و واسطه تراشی بین خود و خدا
- گنبد و بارگاه‌های مجلل و طلا اندود
- یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیان
- سینه زنی و عزاداری‌های من‌درآوردی
- تقلید
- مفاتیح الجنان
- جایگزینی حسینیه و هیئت بجای مسجد
- و ....

🔺سوال:
حد و مرز دین را چطور تعریف می‌کنید که از روی آن بتوان اضافه شدن به دین را تشخیص داد؟ به عبارت دیگر تعریف دین و غیر دین چیست؟
🔹پاسخ:
سوال بسیار خوبی است.
دین، پاسخگویی به سه سوال بنیادین انسان است:
۱- از کجا آمده‌ام؟
۲- برای چه آمده‌ام؟
۳- به کجا می‌روم؟
وقتی قرآن را می‌خوانیم، تمام آن را شرح و بسط پاسخگویی به این سه سوال می‌یابیم.
در این رابطه دین، لااقل دین اسلام آنطور که قرآن معرفی می‌کند، عنان اختیار را داده است به عقل و عرف و می‌گوید محوریت با تو است و هر جا کمک خواستی من کمک کار توام.
عقل و عرف(عرف یا سیره عقلا، حاصل هم‌افزایی عقل‌ها است که در واقع خرد جمعی هر جامعه است) می‌گویند اینکه از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم را اعتراف می‌کنیم که ما نمی‌توانیم دسترسی پیدا کنیم و باید تو(=دین) به ما بگویی. در مورد اینکه برای چه آمده‌ایم هم باز تو باید به ما بگویی(بینش) و در قالب ارزش‌های اخلاقی آن را برایم باز کنی و متذکر گردی(منش). پس در رابطه با این دنیا، دین در سه سطح بینش و ارزش و منش به زندگی انسان وارد می‌شود و به زندگی او رنگ و معنا می‌دهد.
اما در سطح چهارم زندگی در دنیا، که سطح رویین آن است، یعنی روش‌ زیستن، عقل و عرف می‌گویند ما چهار حوزه‌ی زیست این دنیایی داریم :
- انسان در رابطه با خدا(عبادات)
- انسان در رابطه با خود
- انسان در رابطه با دیگر مردم
- انسان در رابطه با طبیعت و محیط زیست
عقل و عرف می گویند ما روش عبادات را هم از تو(=دین) می گیریم ولی در سه حوزه‌ی دیگر، ما خود را توانا می‌یابیم که روش زندگی را در چارچوب بینش و ارزش و منش که تو(=دین) به ما داده‌ای، پیدا کنیم. دین هم به این داوری عقل و عرف صحه می‌گذارد.


خلاصه: دین مجموعه‌ی بینش و ارزش و منش در رابطه با مبدا و معاد و دنیا است به علاوه‌ی روش عبادات.
مابقی یعنی روش زندگی در ارتباط سه‌گانه‌ی با خود و مردم و طبیعت، با عقل و عرف است.


@Cmorghgrom30

.
سی مرغ

23 Nov, 15:51

3,345

.

💥 از سوالات رسیده 💥


🔺سوال :
در رابطه با دید احتمالاتی که برای تشخیص وثاقت یک خبر که اینجا و اینجا مطرح کردید، نکته‌ای که به نظر می‌رسد وارد کردن تاثیر (impact) یک تصمیم است.  مثلا اگر احتمال وجود یک اشکال اساسی در یک راکتور هسته‌ای عدد به ظاهر ناچیزی باشد (مثلا ۰/۰۰۰۰۱٪) بازهم بدلیل اینکه رخداد چنین اتفاقی تاثیر بسیار زیادی می‌گذارد، این عدد به ظاهر کوچک نماینده درستی از میزان ریسکی که در ساخت چنین تجهیزاتی وجود دارد، نیست.

🔹پاسخ :
آنچه فرمودید در فقه و کلام قاعده ی "وجوب دفع ضرر محتمل" می گویند که در این حالت، علاوه بر فاکتور "میزان احتمال وقوع ضرر" ، فاکتور دیگری هم باید در نظر گرفت و آن "شدت ضرر محتمل" است. مانند مثالی که زدید، علیرغم احتمال وقوع ضعیف، ولی چون شدت خطر تشعشعات هسته ای بسیار بالا است، لذا به آن احتمال ضعیف هم ترتیب اثر می دهند و اصطلاحا "اصاله الحظر" را جاری می کنند و احتیاط به خرج می دهند.

ولی باید توجه داشت که جریان این قاعده برای هنگامی است که شما علم اجمالی به ضرر محتمل شدید دارید. یعنی اجمالا، در اثر تجربیات فراوان، می دانید که تشعشعات هسته ای آسیب شدیدی بر نسوج بدن می گذارد که غیر قابل ترمیم است.

ولی در مواقعی که چنین علم اجمالی وجود ندارد، نباید دچار وسواس فکری شد و بخاطر یک خطر موهوم، احتیاط های نابجا کرد و دچار عسر و حرج شد. در این حالت باید "اصاله الاباحه" را جاری کرد.

در باره ی اوامر و نواهی الهی یک قاعده وجود دارد به نام "قبح عِقاب بلا بیان". یعنی امکان ندارد حضرت باری تعالی بدون اینکه حکمی را بیان کرده باشد و حجت را بر بنده اش تمام کرده باشد، او را بخاطر عمل به نواهی یا ترک اوامر عقاب و مواخذه کند.

در امور عبادی چون دست عقل و عرف کوتاه است و نمی تواند پی ببرد که چگونه خدا را پرستش کنیم، باید احتیاط کرد و به اندازه ی معقول به ظنون عمل کرد. اینها شامل طهارت از حَدَث(وضو و غسل و تیمم) و نماز و روزه و حج می شود که اتفاقا این موضوعات هم در آیات قرآن به صراحت آمده اند، و هم سیره مسلمین متفق در آنها هستند و هم این که با عقل و عرف ناسازگار نیستند. یعنی در اینجا چیزی بیش از ظن بلکه اطمینان به مطابقت با واقع این احکام داریم. یعنی در این امور واقعا احکام بیان شده اند و حجت تمام است.

ولی در غیر عبادات، چون حکومتداری و قضاء و مجازات مجرمین و معاملات و ازدواج و طلاق و اطعمه و اشربه و طهارت از خَبَث(طهارت از نجاسات) و .... عقل و عرف، خود را توانا به تشخیص حکم و قانون می داند وآن مقدار هم که نیاز به تصحیح بوده است در قرآن و سنت قطعیه "بیان" شده است و لزومی ندارد وسواس بخرج دهیم و دنبال روایات با ظن کم برویم و لذا در آنها "اصاله الاباحه" جاری می کنیم.

خلاصه اینکه خداوند حکیم و هادی است و حکمت و هدایت الهی حکم می‌کند که هر جا لازم است او باید با حجت قطعی وارد شود و خطاهای بندگانش را به نحوی علم‌آور، و نه با ظنون ضعیفی چون روایات واحد، تصحیح کند. و در جاهایی که این علم قطعی وجود ندارد، به منزله‌ی سکوت شارع مقدس است که این خود بدین معنی است که امور به عرف وانهاده شده و عمل عرفی امضا و تایید  شارع مقدس را دارد.

پ.ن. : دو گانه‌ی اصاله الحظر/الاباحه با دو گانه‌ی اصاله الاحتیاط/البرائه تفاوت دارد. جریان اولی، قبل از شرع و داشتن علم اجمالی است و دومی، بعد از شرع و داشتن علم اجمالی است.

@Cmorghgrom30

.