بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن) @bidaademooriyanehaa Channel on Telegram

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

@bidaademooriyanehaa


@bidaademooriyanehaa
ارتباط با ادمین
@farhoudnegin1360

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن) (Persian)

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن) یک کانال تلگرامی است که به طرفداران شعر زن اختصاص دارد. با ورود به این کانال، شما با دنیایی از شعر زنانه، احساسی و زیبا روبرو خواهید شد که شامل آثار مختلف شاعران زن از سراسر جهان می‌باشد. از شعرهای عاشقانه گرفته تا قطعاتی که به زن و زندگی او اختصاص دارد، در این کانال همه چیز پیدا خواهید کرد. اگر علاقه‌مند به شنیدن و خواندن شعرهای زنانه هستید، بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن) بهترین انتخاب برای شماست. از زیبایی و اعماق شعر زنانه لذت ببرید و به دنیایی از احساسات و اندیشه‌های نیکو قدم بگذارید. برای ارتباط با ادمین، می‌توانید به آیدی @farhoudnegin1360 در تلگرام مراجعه کنید.

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

17 Feb, 10:02


https://t.me/hadimohitpoems/11
کانال «شعر طوطی»

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

12 Feb, 02:41


شاید حقیقت آن دو دست جوان بود
آن دو دست جوان
که زیر بارش یک‌ریز برف مدفون شد...


۲۴ بهمن‌ماه است و سال‌مرگ خانم فرخزاد؛
یادش گرامی است!


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

06 Feb, 16:38


با من برقص ای شکوه ازدست‌رفته
ای وقاحت عاشقانه که هیچ مرگ از تو جان سالم به در نبرد
برقص میان ترس
ايمن به گرد دوزخ
نشانم بده چگونه به‌آرامی ذوب می‌شوی در آن میانه که می‌رقصی
با آن تضعیف ناگهانیِ اتفاق‌افتاده در تن
میان بوسه‌های بلندشده هربار از کناره‌های زبان
در باد وحشی حروف
برقص كه ما هر دو نيازمندیم
ما هر دو به این هولناکی
با دو تخطی مجاز
انگار دو ناتوانیِ کنشمنديم
كه هربار به فکر خودکشی می‌افتیم
هر زمان بر زمین به‌آسودگی
میان موسيقی مردگان و شیپورهای فقیر
در هم می‌آميزيم.
ای بطالت غیرواقعی
حد اعلای کلمات ناپسند
در آن لحظه که نمی‌بینمت به‌ سرسختی نزدیکی
ای ابتذالِ زاری
با من در آغوشی که چنين به زیبایی نيست برقص!
كجاست جسارتی كه به چشم خیره شود بگوید: «احمق!»
آن‌چه از تو می‌خواهم عفیف است
من تنت را می‌خواهم در برخوردی جنسی
بگذار امور قبیح بیرون پرده اتفاق بیفتند كه عشق
آن دیو نورانی
سر درآورده از دوستت دارم‌های عامیانه و تو خالی
بگذار اين جمله‌ی آبکی در خفا
بی‌خيرگی به چشم اتفاق بیفتد
بگذار تو را برهنه برابر تماشاچیان کنم آرام‌آرام
آن‌گونه که ديوانه شوند از ابتدا
آن‌گاه به ذهن‌های منزوی بپیوندم
آن‌جا که لمس بدن بی‌اندازه معمولی‌ست
مثل شعرهای دوستانم که چون برای تو نیست بی‌اندازه شاعرانه معمولی‌ست
مثل صلح نامه‌ای که امضا می‌شود بی‌توجه به خشونت پوستت پس بی‌اندازه انسان
دوستانه معمولی‌ست
مثل بيماری که عشق برایش بی‌اندازه احمقانه معمولی‌ست
فراتر از آن‌ها برقص كه به دنبال ناممکن‌اند در بی‌هوشیِ اخلاق و انبوه کتاب
ناتوان از رقصیدنی عاطفی
قهقهه بزن، فرمان بده، اندامت را قطعه‌قطعه کنم، ای خشونت عفيف!
محبوب من، کسی ما را آموزش نمی‌دهد
من همان اندازه نابلدم که تو
بگذار زیبایی‌ات به گریه‌ام بیندازد
به این دشواری بی‌قیدوبند نمی‌شود با بلوغ پاسخ داد
اما زبانِ اشک هم‌زاد واقعيت است
وقتي اویی که دوستش دارم
اویی که دوست دارم نيست
و اويي كه دوست داردم او نيست
این.جاست که نامش مقدس است
آن‌چنان که از نزدیک شدن به تنش هول می‌كنم
نامش فلج‌کننده است
شبحی که نمی‌شود نشانش داد
گذاشته‌ام هر چه می‌خواهند خطابم کنند اما همچنان بر خطای دیداری‌ام اصرار می‌ورزم
كه حال همواره در گذشته‌ی ساده
«عاشق شدم»
با اين اعترافِ روح پریشان
او را ازدست‌رفته می‌پندارند اما
تو هنوز نیامده‌ای و من شاهدت بودم آن زمان که خواهی آمد
و اين منتهای فراروی تخيل از تخیل من است.
بر خود بمالم كلمات را
چرا كه تو در آن‌ها می‌رقصی و من
آن‌چه به لحاظ تجربی ناممکن در وهم مرتكب شده‌ام.

#سحر_بیانی
#بیداد_موریانه‌_ها 
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

05 Feb, 10:31


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

05 Feb, 07:01


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

05 Feb, 07:00


ماه را دوباره روشن کن
ترانه‌ی تاریک
پس باد
ترانه‌ی تاریک زمین بود
که بر گوش زمین شنی
می‌خواند
و بر خاک زرد
خط می‌نوشت
تا به یاد بماند
آن‌چه ویران کرد
و باد بود
دست تاریکی
که ابر روشن را
به هم می‌ریخت
مباد ببارد
پاک شود
دست‌نوشته‌ی شومش
و باد بود
به جست‌وجوی کوچه‌ی ویران
که بی‌هوا
تک‌سو چراغ پشت پنجره را
می‌کشت

#نازنین_نظام‌_شهیدی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

03 Feb, 07:23


طالع لیلی‌ست
در شوریدگی‌هاش
آواز ساربان
سرخ گونه‌اش
می‌پرد از رنگ
هنگام که ادای سفر بالغش می‌کند
کدام معجزه
شتاب خلخال از شانه‌ی علف خواهد گرفت؟
مگر بداند
پی سایه‌اش
چیزی از ویرانه باقی‌ست
که غروب را بر دست می‌برد
و تنها تویی
که طلوع
از این منظومه‌ی خیس می‌کنی
به نفس‌خوانی‌ت
لبی که بوسه بر ریگ می‌داند و می‌پرهیزد
غبار
در مذاق قدم شور و
آه... بادیه!
هزار آهو بر خیزران تپید و تو
چه چشم‌هایی داشتی؟
سرخ __

لیلی‌ست که خون می‌خورد از
جان‌سخت‌ترین موریانه‌ها
دمی که
فسردنم از پوست پیش می‌رود
به فرمانی
بر خار پاشنه

اما دل به آواز نمی‌دهی ای باد!
بگو کدام جنون
گریه می‌رباید از من
تا راه خواب بپذیرم به جانبی روشن


اکنون
سهره‌ای پلک‌بسته
تکه‌خورشیدی به نُک می‌برد
که نگرفته‌ای از روز.

#عاطفه_انتظامی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

21 Jan, 04:55


دعوت از شاعران زن فارسی‌زبان؛

آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صداها

بیداد موریانه‌ها در ادامه‌ی سنت دیرین خود ویژه‌نامه‌ی نوسال شعر زنان را تقدیم خواهد کرد.
لطفاً، دوستان شاعر از تاریخ یکم بهمن تا سی‌ام بهمن دو شعر در فایل word، فقط‌وفقط، به ایمیل‌آدرس درزیرآمده ارسال کنند.

این ویژه‌نامه
با احترام تقدیم می‌شود به #بتول_عزیزپور

[email protected]

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

19 Jan, 04:53


آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صداها

بیداد موریانه‌ها در ادامه‌ی سنت دیرین خود ویژه‌نامه‌ی نوسال شعر زنان را تقدیم خواهد کرد.
به‌زودی، اطلاعات مربوط به این ویژه‌نامه از طریق کانال تلگرامی بیداد موریانه‌ها در دسترس شما دوستان قرار خواهد گرفت.

این ویژه‌نامه، ضمن گرامی‌داشت نام و یاد #محمد_شعبانی و #بکتاش_آبتین،
با احترام تقدیم می‌شود به #بتول_عزیزپور


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Jan, 08:36


زنی که آمد مرا بپوشد
حتی شبیه دریایی
 با قایق‌های پیر
زیباتر نشد زنی که آمد مرا بپوشد
ترس‌ها در خطوط آبی لو می‌روند
از ما یکی می‌خواست
خود را به شعر بیاویزد
دومی منقار خونی تو را
در زخم چرخاند و رفت
ملال زاییدن را کند کرده بود
و خستگی
روی دویدن دهان اسب می‌کشید
شراب را چکیدم
و پاییز دیگری انگورها را نوشت
تمام روزهایی که پاره کرده‌ای
در حروف غایب فشارم می‌دهد
درد را لیسیده‌ای
و چشمان سیاه
اعتنایی به زوزه‌ها نداشت
شعر قدم‌های آهسته‌ای بود
از تقلید پرنده در گودی زمین...

#آزیتا_قهرمان
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Jan, 08:26


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Jan, 08:26


نرگس فریاد زد
خیابان خندید: 
«این سگ غماز است...»*
نبودی
آزادی ارزان شده
خیابان
محل سقوط آزاد
از طبقه‌ی چهارم به بالا!
خیابان
محل دهن‌های دوخته،
محل شروین‌های سرگردان
که برای غزه آواز می‌خوانند!
با جلق فکری متمدن شدیم
خیابان قانون دارد!
تار مویی چند؟
توماج متمدنانه در تبعید
با دست خودش
که دست از خیابان بردارد!

تمام مغزها و بی‌مغزهای فراری  آزاد
با پدرهای پیر دخیل‌بسته به پای صندوق آرا
مادرهای آلزایمر
هی بگو
هی بخند
واتساپ آزاد…

حق‌السکوت!
تا مراسم تاج‌گذاری خدا روی زمین
دولت کریمه
دولت مقتدره
خیابان امن است.
صندوق‌تان مبارک!
نرگس فریاد زد
خیابان خندید:  «ما را به بانگ خود فضیحه کند…»
خیابان، دشنام خاموش، بخواب…

*قصه‌ی اصحاب کهف


#پریسا_کرد
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Jan, 08:22


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Jan, 08:22


هر بار که برمی‌گردم به تنهایی
هر بار که برگردم
چیزی موجودی
در خود بجویم
که باز نیابد تنهایی
هر بار باز به خود برمی‌گردم
که برنگردم از بیگانگی
برنگردم از سیگار ناشتا
از تلخیِ قهوه تا تلخیِ عرق
طعم لورازپام ۲ تا کجا؟
نا کجا
نفس می‌کشم و نمی‌آید به تنهایی
نفس می‌کشم و می‌آیم به تنهایی
خوش آمدی!
بگذار ببینم تو را،
ای تنهایی برآمده از تن
از روزهای کودکی آیا؟!
گوشت را بگیرم بر تن
و گلوله‌ها  بشمارم
یک‌به‌یک به تن
من تمام گلوله‌ها را
- تمام آن‌هایی که تا به امروز جمع‌شان کردم ـ
خواستم
خواستم
بتکانم
آیا شد؟
نمی‌شود
چون تو پیش از من مرده‌ای.
برنگردم به جهان اول
به لحظه‌ی تولد
در دمادم مرگ
کش می‌آید به تنهایی
از تنهایی.

#افروز_کاظم‌زاده
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Jan, 08:09


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Jan, 08:09


مرگ خواب می‌ماند
ساعت ۱۰ صبح
پیرزنی رو به پنجره
روزهایش در شلواری سیاه
شب‌هایش
هزار و یک شب بی‌حرف
مرگ پیر می‌شود مثل چرخ‌دستی
گوشه‌ی حیاط زوزه می‌کشد
دهانش از این‌همه خرت‌وپرت
لقوه می‌گیرد
بی‌خیال پاهایش را
به گوشه‌ای پرت می‌کند
دست‌ها کنار پنجره
زیر چانه‌ای که نیست
به افق خیره می‌شود
از افق سنگ می‌بارد
از چشم‌هاش سنگ می‌بارد
سنگ می‌بارد
سنگ می‌بارد در آواز و سوت
پیرزن به رقص می‌نشیند
مرگ در آغوش مرگ
در ریتم قدم‌هایش می‌خزد
مرگ خواب می‌ماند
ساعت ۱۰ صبح

#آنا_رضایی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

01 Jan, 04:48


کوچک
چون چراغی سوسوزن
نمیر
در این تالار کهن‌سال
که سیاهی نطفه‌ی هرروزه‌اش است
کوچک
چون گیاهی از دل سنگ
از انبوه لایه‌های مرده و انگار موم‌خورده
سر برمی‌آورد و می‌گوید سلام
کوچک چون سینه‌ی پرنده
دم از ترس می‌گیرد و
بازدم به بالی که می‌کشد به آسمان
آسمانی با هفت لا قبا و
ابری روبند زیبایی‌‌اش.
کوچک چون چکاوک که در کوچ خانه ندارد
بی‌امان بماند در سفر
بیم آن را نداشته باشد
جایی کنار دیوار قضاوت
بیفتد
از زبان
چشم بچراند و محو
تماشای عمر رفته را نوک بکوبد
و کوچک می‌شود پیر
و چروک می‌شود حافظه
بر پوست خط به خط
زمان نقش می‌بندد
چراغِ رو به خاموشی می‌شود و
گهواره در یاد تکان می‌خورد.
کوچکم که به زخم خندیدم
وقتی به معبر خون رسیدم
و از شانه‌های ناسورم پرسیدم
که مجبورم؟
هم از اهل قبورم
سنگی به انتظارِ سلام
شعری به سینه سپرده‌ام و
از بندر داغِ بی‌زبانی
دلی در هوای شرجی سوزانده‌ام تا
شاعر دیوانه‌ام
موجیِ این‌ گاه شود
بنویسد سلام
از دست ردِ به سینه نترسد
جلوه‌گاهِ اخته‌ی مردی
همین فرشِ چهل‌تکه
همین پامال‌شده
در خلوت خود خزیده و
چمبره بر شرع و سیاست
آوازِ دهل می‌شنود.
شاعر است و شیدایی‌ش
از قهرِ کبوتر هم می‌ترسد
پس می‌نویسد سلام
اما به خواب می‌زند خودش را
تا مرا به حالِ فقری بدنی
به سوتِ یک تصمیم تا ستاره بفرستد.
وامانده‌ام این‌جا و
فسیلِ بی‌نقشی شده‌ام
کاشف به عمل لال آمده‌
بی‌تن از هزار سال دوری برمی‌گردم
بارها و دوباره و هزارباره
نخلِ عقیمم،
خرمای خنده‌های شما
بر زخم‌هام.
چون کودکی به شوقِ شنیدنِ بوق قطار
نعشم را ریل می‌بینم،
سوت بزنید
سلام!

#نسترن_خزائی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

29 Dec, 03:29


هشتم دی‌ماه بود و صدای کاشته‌ی فروغ در همه‌جا رشد کرده بود.

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

23 Dec, 15:15


نگاهم کردی آن‌گاه 
در چشم‌های تو
انگار‌ برای اولین بار 
که بر برکه‌‌ای خم می‌‌شدم‌ 
دیدم چهره‌ای از ‌روی من افتاد
و بر صورت آب لرزید  
چهره‌ای‌ که ‌در هیچ آینه‌ای ندیده بودم ‌
و چشم‌های تو از ورای سرزمین فاصله‌ها
و فصل‌های بی‌زمان نشانم داد:
«نگاهت کن در نگاهم
که چه زیباست 
وقتی در این آینه دست می‌برد  
و پرده‌ی حجاب‌‌ تو را برمی‌‌‌‌دارد   
و می‌بیند که می‌بینی
حقیقت خود را که جه عریان‌ در
نور ساطع نامت می‌درخشد.»
...
بهار بود...  
و‌  باز هم‌ بهار... 
و هر فصل 
تکرار بهار بود  
و بهار شعر بود
و شعر جنون کلمه بود
که پروای هیچ معنایی نداشتد 
برای ما که بر‌ کنار برکه‌های دورِ خود ماندیم 
و تصاویر هم را از زیر صفحات نورانی آب صدا کردیم 
و هی از چشمه‌های حرف‌های هوایی حباب می‌شدیم... 
حباب‌هایی از غیاب که پر از هوای حضور بود در همه‌جا 
و درعین‌حال از  همه‌چیز با چشمان‌ تو نگاهم می‌کرد
مثل آن ردیف گل‌های بنفشه
‌‌که‌ تکثیر صورت تو بود
یا من چنان از عشق بنفش بودم 
که از ماورای بنفش تکه‌های شیشه‌ای ابر
و منشور الماس‌های آسمان می‌تابیدم‌
یادت هست؟
من با لباس بنفش، موهای بنفش،
لب‌های بنفش،
پلک‌های بنفش،
در سایه‌های بنفش 
از خوشه‌های بنفش
یاس تو را می‌بوییدم‌ 
که‌ نبض تو را می‌زد  
و در هر لحظه‌ام‌ ضربان داشت
بر پلکان جادو 
بر سنگ‌ریزه‌‌های سکوت تاریخ
که می‌شکست
با صدای قدم‌‌‌های من در کنار قدم‌های تو
در بال زدن آن‌همه پروانه در پر هوا 
بر پهنه‌ی ‌جاده‌هایی ‌
که سمت تو را می‌کشیدم...
که فاصله‌‌ی ما بود 
و فاصله از دو سوی دور  
ما را دو رود جاری کرد 
و در بستر دیدار دریا فروریخت 
تا در برهنگیِ ژرفنا‌ شنا کنیم‌   
و در پناه سواحل ناآشنا
از نیش‌های‌ آشنا زدوده شویم‌ 
و رها بر بال ‌پرنده‌ی باد 
و یالِ سیال جانوران آب 
هجرت کنیم
تا جغرافیای فراغت  
تا آزادی بیگانگی‌ش  
‌‌‌بیگانه با هر چه بودیم و بود  
آن‌چه باشیم
که می‌خواستیم‌ 
(و می‌دانستیم ما از زهدان اشتباه زمان‌ بر زمین اشتباه تباه می‌شدیم‌)
آن‌قدر معلق در رؤیای آب بودیم 
که تعلق‌مان را به تقدیر گرداب نمی‌دیدیم‌
که در احاطه‌‌ی محتوم‌ دوایر گردانش   ‌‌‌
کنده و پراکنده 
به ‌قعر ‌ناگزیر ‌پرتاب می‌شویم‌
و در چرخش مدارهای مکنده  
آهسته کاسته می‌شویم ‌از هم‌‌‌  
از هر چه داشتیم‌
و دوست داشتیم‌ 
و دوست‌مان‌ داشت...
و حالا همه‌چیز را از دست ‌داده‌ایم‌
حتی گریه کردن‌های‌مان را...
یادت هست؟
گفتی آن هق‌هق‌ها  
روی پله‌های ایستگاه
از قطار جا ماند 
و برای همیشه همان جا ماند 
آیا هنوز آن‌جا 
زیر پای مسافرین نفرین می‌کند؟
یا در بساط دست‌فروش‌های دوره‌گرد 
دست به دست
می‌گردد 
و کسی 
نمی‌داند چیست؟
جز زائری که از معبد برگشته باشد
و‌ ببیند پاره‌های ایمان اوست
که را از دست داده است...
پس چیست ‌آن‌چه  
زیر سکوت خاکستر 
گاه بر روی لب‌های ‌بی‌گناه می‌ریزد  
و گاه بر صلیب کتف‌هایت کشیده می‌شود...
سرشار از نشانه‌‌های تقدسی مرموز‌‌‌‌
هر بار با آن‌که انکار می‌شود 
اما هنوز هست...
که عشق همیشه اماست 
و هستی‌ش معماست 
لایه‌لایه پیچیده در لاینحل 
که باور ندارد به
«باید برود»
اما هنوز هست  
در ابهام ‌‌یک شاید 
که شاید بیاید...
به‌هرحال  
حتی بعد از هزار سال 
با زورقی شفاف از  تبلور نمک 
در لفاف زرورقی از فلز نور  
برود از دل شور آب ‌ 
تا جزایر نامرئی‌ بی‌کران  
بر بستر سرخ خواب مرجان 
و تالار صیقلی شکاف صدف 
و برکت‌ پهن سفره‌ماهی‌ها 
جایی‌ که موهبت ماوراها گناه نیست...
شاید ... شاید... شاید 
که «شاید من» نمی‌داند  
چه‌قدر از خودم باقی مانده‌‌ام
که مجال به خیال کودکی بدهد 
که در توقف کودکی‌‌اش پیر می‌شود 
یا در تردید جوانیِ تنها و اندیشناک  
که هیئت آرام‌ غمناک تو را دارد 
با آن جنون معصوم 
و شتابناک 
که‌ بی‌اعتنا‌‌ می‌خواهد 
«شاید تو» یادش برود و برود...
که می‌داند در انتظار برای شاید
وقت بیهوده 
می‌شود     
و برای گریز از تلف ایام 
همه شکایت و عتاب می‌شود

اما هنوز هست...
در انزوای ناگزیر من از همه‌چیز 
در فراموشی و
سکوت همه 
در اختصار کلمات‌ تو...
در شعر  من‌  
که همه‌چیز را به یاد دارد 
در مرگ من که همه‌چیز را از یاد می‌برد  
و تنم‌ که با گوشت خاطرات 
در جسم خاک تجزیه می‌شود 
به جزئیات کوچک آغازین 
در حافظه‌ی زمین 
(که ربط‌ها و معنا‌های قبل‌شان
را از دست داده‌اند 
و در ترکیبات جدید‌ مرکباتی دیگرند)

اما هنوز هست...
حتی در انتظار یک جمجمه‌‌‌‌ 
که سطور یک نوشتار ‌را تکرار می‌کند...
یادت هست نوشته بودی:
مرگ سراغت نمی‌آید 
چون به بیماری دیدن مبتلایی  
و  تنها با دیدن من است
که دیدن در تو کم می‌شود 
و برای تسکین عذاب دیدن 
سیصد سال است به گورستان می‌آیی
و در باران استخوان‌هایم را می‌شوری
در آغوش می‌گیری   
و دوباره با خاک می‌پوشانی 
و می‌گویی: «خیلی زود برمی‌گردم
صد سال دیگر...»

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

23 Dec, 15:15


و استخوان‌هام در  انتظار نمی‌پوسند 
و از حفره‌ی خالی قلبم
از هسته‌ی هستن تو درختی می‌روید
اما میوه‌هایش  نرسیده می‌ریزد
میوه‌هایی که به رسیدن نمی‌رسند 
میوه‌های نرسیدن...
مثل آن درخت هلو که خودش میوه‌هایش را کال می‌ریخت 
وقتی به آن که هسته‌ی قلبش را کاشته بود نمی‌رسید...
داستانش را در کودکی‌‌ام خوانده بودم‌ 
شاید برای تو...

یادت هست؟
چه‌قدر کودکی‌ام را دوست داشتی 
وقتی هنوز به دنیا  نیامده بودی  
و از ماورای زمین نگاهم می‌کردی
که بر برکه‌ای 
خم  شده بودم‌ 
و دیدم ‌نگاه تو
از روی من افتاد 
و بر آب لرزید 
و من زیبا شدم‌ 
آن‌گاه از پهلوی خود
تو را نامیدم
حالا برو...
راستی،
می‌دانی صد سال دیگر  در خاک چه‌قدر طول می‌کشد؟

#طلایه_رؤیایی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

19 Dec, 09:08


منتشر شد.

خون‌های منجمد معاصر
#افسانه_پورقلی
انتشارات سیب سرخ

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

15 Dec, 09:20


ایوان خانه‌‌ام‌
به وسعت قبری‌ست‌
از آفتاب و خاک‌
نشسته‌ام به وسعت قبر
و منتظرم‌
که دست رهگذری‌
ادامه‌ی دستانم باشد
و قفل خانه را بگشاید

صدای خسته‌ی کفشی می‌آید
صدای تیزی زنگ‌
از قعر پلکان‌
مهمانی آمده‌ست بگوید
امروز هم هوا دوباره گرفته‌ست‌
امروز هم هوا دوباره خراب است‌
در این سکون سکوت‌آلود
پیکار پلکان را
یاران بر خود
با رنج این خبر سال‌های سال
هموار می‌کنند
امروز هم هوا دوباره گرفته‌ست
امروز هم هوا دوباره خراب است‌

#طاهره_صفارزاده
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

15 Dec, 09:16


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

15 Dec, 09:15


در شنل سیاهی که تمامِ تنش را
می‌پوشاند
به رنگ چکمه‌های سیاهش
پله‌ها را
همچون زندگی بالا رفت

وقتی که مرد
پنجه‌های او را بر زندگیش حس کرد
لب‌هایش برای کشیدن فریادی از هم
باز شد
و صدایش
- صدای پای سایه‌ای
که در دالانی در گذر است -
چون موج کوچکی
از روی عقربه‌های ساعت‌ به‌تندی
لغزید
و در آب‌های ساعت ۲۵
فرورفت.


#طاهره_بارئی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

13 Dec, 07:19


مقاله‌ی «واژگونی پدر شاعرانه»، با بهره‌گیری از نظریه‌های «اضطراب تأثیر» هارولد بلوم و «اضطراب نویسندگی» گیلبرت و گوبار، به بررسی تلاش شاعران زن معاصر فارسی، از جمله آتفه چهارمحالیان و پگاه احمدی، برای مقابله با سنت‌های ادبی مردسالارانه و نفوذ «پدران شعر مدرن فارسی»، نیما یوشیج و احمد شاملو، می‌پردازد. این شاعران با نقد الگوهای پدرسالارانه و جست‌وجوی الهام از «مادران شعری»، از جمله فروغ فرخزاد، به بازتعریف نقش زن در شعر فارسی و خلق زبان و بیان شعری جدید پرداخته‌اند. این مقاله به تنش میان سنت‌های ادبی تثبیت‌شده و نوآوری‌های فرمی زنان در ادبیات معاصر توجه ویژه دارد.

#فرشاد_سنبل‌دل

#پگاه_احمدی
#آتفه_چهار_محالیان


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

13 Dec, 07:17


https://poets.iranicaonline.org/article/dismantling-the-poetic-father-an-antithetical-reading-of-nimaic-poetry-in-the-1370s-1990s-and-1380s-2000s-case-studies-of-atifah-chaharmahaliyan-and-pigah-ahmadi/

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

08 Dec, 04:55


راه تو رفته است
و راه رفته روی راه مانده افتاده است
بی‌جان

و گرگ سفيد برخواهد خواست
و شب بر دنده‌های شكسته
شب‌پره نور خواهد شد
و شب / نقره‌ای در دهان گرگ
ماه كاملی كه جيوه می‌چكد از پلک‌هاش
و شب چون زحل چرخ خواهد زد و
گرگ سفيد قلب تو را خواهد دريد
ای مقاوم!
ای انگشت شكسته‌ی اشاره!
ای نقض و منقرض!
گرگ سفيد قلب تو را خواهد دريد
و بر مرده‌ات
خواهد ايستاد
درفش راه بر بادها
استخوانی كه می‌کوبد بر حلب: اينک ايست!
كه راهِ ادامه نشسته به زاری قلب‌ها
آن‌جا كه برای ابد محو می‌شوی و
يخی آراسته
يخی از هياكل عجب
يخی از دنده‌های ماموت
يخی از دوردست مفلوج
از زبان بريده‌ات در حلق
از گلوی جوشيده‌ات به دور زنجيرها
يخی به عزای شعله‌های قلب
به بلندای آب
به بلندای اشک
بر تو خيره
و تو را می‌پوشاند
و تو برای هميشه آب می‌شوی
شبنم هراس‌ها!
غول بازنده!
قطره!
قطره‌ی بی‌گناه!
بخار افيونی توده‌ها!

ای شيب!
ای دره‌ی هميشه‌ مرگ!

#پریماه_اعوانی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

03 Dec, 07:17


... اگر همیشه چشم به آسمان می‌دوختیم، در نهایت بال درمی‌آوردیم.
گوستاو فلوبر
 
دیگر نشسته‌ایم
طوری که رنگِ جانوریم
چسبیده به کاشی‌ها و گوشه‌ها
گوشه‌های کُرکیِ بی‌نام...
تصمیم گرفته بودیم بکوبیم
تصمیم گرفته بودیم خودمان کلّه‌پاش کنیم
می‌خواستیم همین که تمام شد جنگل را خبر کنیم
از خونِ ریخته بی‌خبر شویم و بِجَویم
بِجَویم      گوشت و پوستش را بِجَویم

دورتر       در استخری خالی نشسته‌ایم
همه‌چیز را ویران کرده‌ایم و قلب نداریم
همه‌چیز را ویران کرده‌ایم     درد نداریم
جانِ ملولمان را تقدیمِ آخرین جراحات می‌کنیم
سرریز از همین فعل‌های معمولی...
بو پریده و صدا غایب است
دست گذاشته‌ای روی آخرین رگِ خونی‌ات، مگر نچکد
ماری از سکّو پایین می‌خزد
می‌رود روی ظرف‌های غذا زهرش را امتحان کند
می‌گوییم حالا بپر      و نمی‌پری
دوباره می‌گوییم
چند کاغذ از پوستت بیرون کشیده‌ای
می‌گویی خواب سربازی را دیده‌ای که راهرویی درازِ دراز را با نوک زبانش تِی می‌کشد
وکیل گرفته‌ای جدا بشوی
وکیل گرفته‌ای بچه‌ات را بدزدد
وکیل گرفته‌ای مادرت را از خاک بیاورد بیرون
جدا نمی‌شوی اما
بچه‌ای نداری اما
مادرت از خاک پریده و رفته است جنوب
تا روی بالشتی از عهد عتیق بخوابد
روی دنده‌ای از طلا پهلو به پهلو شود
و صبح را مگر به یاد آوَرَد
مار از سکّو می‌رود بالا
نقطه‌هایی کوچکیم ما     همه کوچکیم
مار خطی مقطع بر خاک می‌کشد
مژه‌هایش را بر پیشانی‌ات گذاشته می‌گوید خواب دیده دو دست دارد
از شتاب نمی‌ترسد
گوش‌هایش را به زمین نمی‌کشد و مادرش
مادرش را در خواب دیده است
مارْ خوابِ ابدیت دیده است   «خیزابِ سردِ ابدیت»
چشم دوخته‌ای به آخرین صددلاری‌ات
چشم دوخته‌ایم ما
آن بالایی و می‌گوییم بپر      اما نمی‌پری
دوباره می‌گوییم
خودت را به بشکۀ نفت می‌رسانی
بچه‌ات را می‌خواهی
نام مادرت را صدا می‌زنی    که رفته‌ است بخوابد
کوسۀ شعله‌ور می‌خواهد بپرد
بادی بلند می‌شود و گُر می‌گیرد
 
از استخر می‌زنیم بیرون
کوچک‌تر‌ها مانده‌اند و صدا غایب است
آب می‌آید بالا و مدّ
ظرف‌های غذا را و مار را می‌بلعد
تصمیم گرفته‌ایم به جای دیگری برویم اما جانوریم
در گوشه‌های کُرکی قایمیم ما
تقاضای بال داده‌ایم    تقاضای قلب    تقاضای عقوبت
صدا غایب است و زحمتِ شب را کشیده‌ایم
باخبریم که ظهر قرار است بپری
ساعت نداریم اما        زیرا که ظهر است، بله، دمادم ظهر است
آخرین رگ را رها کرده‌ای و باز آن‌جایی
باخبریم که وکیل‌ات را آب بُرد    پروندۀ بچه‌ات را آب بُرد
و قبر مادرت
تماسی بی‌حاصل از جنوب
زیرا صدا غایب است...
پس عقب رفته‌ایم     تا گوشه‌ها عقب رفته‌ایم   و چشم بسته‌ایم
زیرا که صبح می‌شد و ما از ترس تُهی می‌شدیم.

#سمیرا_یحیایی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

02 Dec, 03:21


در انتظار گودو


در تلقین آینده و خیابان تو را گم کرده‌ام 
بالا می‌رویم
موهوم
به انتظار یک پرنده از چراغ 
شهر در کوچه‌های ما تپیده است
خیابان به خیابان

امارات رجز می‌خواند برای خلیج
و توپ‌های بچه‌ها زمین را شوت می‌کند به چمن 
کافه‌ها لبریز شده از ما که نوع دیگری از انسانیم 
و موهایمان به‌ اندازه‌ی یک کیلو تی‌اِن‌تی  توجیه انتحار 

وقتی مَهزاد کوچه را پاره کرد و روی دوشش گذاشت  
رفت تا با یک خطِ اینترنت  رؤیایش را سرعت دهد  
تا کارفرمایش بر تنِ مدل‌های عربی زار نزند 

انتظار فقط برای گودو نبود 
و تقارن خیابان در امید و ترس می‌پیچید 
تو آن‌جا 
من این‌جا 
و زندگی عادی نیست 
نبوده 
وقتی هلن برای اسب تروا تنها یک انگیزه شد
و هواپیما برای ما یک پرواز عبارت از...

تو را در تلقی یک خیابان با خودم گم کرده‌ام  
دیگر فرقی نمی‌کند چه کسی از دیوار بالا بیاد 
وقتی تقارن دیوار در امتداد چوبه‌ای، موازی می‌شود تو در ذهن من آویخته شده‌ای 
نه ترس ابتدایی دارد نه نترس
تو این‌جا
من آن‌جا 

زندان   فقط یک زندان است که عبارت از دیوارهایش بالا می‌رود 
هلن   یک انگیزه‌ی چوبی 
تروا که دیگر تراموا شده‌ است    او را می‌برد تا ایشان را برگرداند

#فروغ_سجادی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

28 Nov, 21:15


ویژه‌نامه‌ی بیداد موریانه‌ها
#بتول_عزیزپور
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

28 Nov, 09:51


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

28 Nov, 09:51


دیپلم افتخار انجمن نویسندگان اروپا (ایوا بوگدانی)، ۲۰۲۴، مستقر در بلژیک، به سوده نگین‌تاج تعلق گرفت. بیداد موریانه‌ها این موفقیت را پاس می‌دارد و برای همه‌ی شاعران زنِ فارسی‌زبان روزهایی روشن‌ و پرامید آرزومند است.

#سوده_نگین_تاج
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

28 Nov, 04:02


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

28 Nov, 04:02


در اسمی که ما نشسته‌ایم
هوا پس است
تلخ رسید از حرف و
 فرولغزید و
پراکنده شد در احشا
چون سیاه از دودکش‌ها
لطفاً مرا بیاور به جا
حالا که صدا
دست به دست
می‌رود از گل‌دسته‌ی سر
مورمور رگ زیر لا
پس می‌رود هوا
گفت نترس، خوشگلم! من این‌جام
جایی میان مرگ یافته‌ایم
اما نمی‌دانستیم مرگ هم اسم‌های مختلفی دارد
و اسمی که ما در آن نشسته‌ایم
امن نیست
 
 -------------------
کنار رودخانه‌ی پیدرا نشسته‌ام
نه نارونی لای موهایم
نه فانوسی در استخوان دارم
بریزم بابونه تا بهانه در جنون هورمون باشم
که از دهان تو خون می‌شنوم
و از معشوقه‌ی عاشق گریزانی
برویم باغ سنگی
برویم زیر خشک و سنگ
خط بکشیم روی تاریخ‌هام
هزاره‌ی مغول بودی
و دهانت به سبزینه آغشته است
یک‌بار هم آمده بودی پشت بارگاه
که سلجوقیان در مدار من افتادند
 
 
 #نرگس_باقری
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

28 Nov, 03:58


به او که نگاه می‌کنی کجای آفرینشم؟
زنی در مردمک‌ها
 ابد و یک روز
دست در کلماتی برده‌ای که استخوان‌های من است
گفته بودم زبان برای نگفتن
در تای تن نمی‌گردد
رها شده‌ام در لا
رها چون پوپکی که هرگز نامی از ساقه نشنیده است
و پیشِ رو پیش‌بینی باران است
این روزها زمین نقطه‌ای ست
افتاده زیر اسمم
خالی بر دامن
بعد از استخوانم
و نماز دیگر از اسکندریه به واراناسی رخت خواهم کشید
که در فراموشی روشن‌ترم
بخواب!
پیش از زیبا شدن بخواب که بیرون از ذهن جهانی!
حرف‌ها را بریز توی هوا
کلمه‌ای شو در بالا
ای که در آهنگی به سطح رسیده‌ای
و از حرکت و نور و صدا در وجدی
گفتم من دست از استخوان‌های شما برداشته‌ام
گفت دست در کلمات فرو کن و بگو این استخوان‌های من است
و خون تمام خواهد کرد


#نرگس_باقری
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

27 Nov, 04:36


لَختی ستاره
مشتی صدای پریدن

جراحتی از چریدن باد
موسم لاله
کتف کوه و
همین ـــ

بی‌فرصتی که بمانیم
یا زنیم بر آتش‌مان
آب.


#فیروزه_میزانی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

08 Nov, 06:49


به جبران پریدن از اسب
و امکان گسستن از اصل
مهیا کن فرصتی
تا در احیای ریشه‌هات
شهامتی یابی
به‌‌ دریدن پوستِ حیوان
که سال
سالِ حزن بود‌ و
خون بند نمی‌آمد از شقیقه‌ی درخت.

ما که از شکلِ حجیمِ فاجعه
رجعتی بلند داشتیم
و آشوبِ رمه‌های حصر
گلوی کودک‌مان می‌فشرد
فرزندِ طاغیِ عصر خویش بودیم‌ و
شتابِ پیشی‌گرفتن بر سلامتِ سنی که جوان می‌نمود

در توالی جریده‌های عصر
صبح دیگری می‌جستیم‌ و
بدن‌هامان در رنجشی تحمیل شده
به بعد مطرودتری مایل می‌شد

نه اراده‌ی معطوفِ تن
نه اشاره‌ی چشم و پلکی که در استیصالِ برهنگی
مشروطِ بریدگی از تن‌های دیگر باشد

یک قابِ بلیغ از تنهایی بشر!
تعارضِ جنسیتی مبلغ
در شهودِ گریختن از اذهانِ پرنخوت
پیچیدگی کن، ای دختر
نافرمانی کن، ای دختر
و در تمایلِ چشم‌های مترصد
تمامیتِ منفردِت را
بر اراده‌ی محتومِ قرن بتابان
چون رسوایی بلندِ آفتاب که دف می‌زند
می‌رقصد و می‌رقصاند

جهانِ منفردِ ایستاده بر هیجانِ  نظاره‌گرت باش.
ایستادگی کن، ای دختر

به افکارِ ملهجِ جمعیتت
اشتیاق بنوشان
دریدگی کن، ای دختر
که سال سالِ تو بود‌ و
خشونتِ محیط بر اضطرابِ صورت
شتاب کن، ای دختر

تزریقِ خون باش در رگ کبوتر
میلِ براندازیِ شب‌های نقاهت
تکفیرگوی مؤذن
الست* از ازل همچنان‌شان به‌گوشِ روایت‌های خونی
با سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایتِ* داستان‌های معاصر

اما این جسارت محترم است
این جنون مبارک است
اما ما بسیار راه به‌دره‌ها برده بودیم
با دخترانِ کبوتر و آهو
با دو بال و دو رانِ وحشی
به‌رفتارِِ دویدنشان با گرگ
در عصیانِ آب و سنگ

ای مبارزه‌ی عزیز که از تو گفتن
جدالِ زبان بود در دهانِ معترض
و ما همواره زندگی را
درآغوشِ روز می‌یافتیم
به آن انکارِ مضطرب از جریانِ نور، بگو

چرا بدن‌هامان به اعتراضِ خویش خرسندند
و پاشنه‌ی آشیلمان از حدقه‌ی تاریخ بیرون زده؟!


*سعدی:
الست از ازل همچنانشان به گوش
به فریاد قالوا بلی در خروش

*حافظ:
در زلفِ چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا
سرها بریده بینی، بی‌جرم و بی‌جنایت

#سمیه_جلالی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

06 Nov, 14:31


چه کنم با آن دو چشم پُر همه تخس؟
با یک جفت دستِ مست چه کنم؟
با ناز و نحو و انحنات
خندیدنی که دلم را
دلم را
مست که می‌شوی را
که لطیف از دایره بیرون می‌افتی را چه کنم؟
خوابیدنت را ندیده‌ای
خوابیدنت را آن‌همه شوخ آن‌همه پُر آن‌همه شنگ
با خواب با بی‌خواب با خوابیدنت شوخت شنگت چه کنم؟
سر تا پات
شیوه‌ی سر تا پات
میوه‌ی سر تا پات
نحوِ سراپات صرفِ سراپات
سر تا پات یک طرف
من با له‌لهِ دو طفلِ معصوم لب‌هات
آب اگر ندهم چه کنم؟

#متین_عابدی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

06 Nov, 04:48


به خاطر «آرزو»...


غازهای یک‌دست سفید
در نظم صفی که نمی‌بینی
روی موج‌ها
سفیدی را نگه‌ داشته‌اند
باد می‌آید.
پوشش شما مناسب نیست. 
زیر لباس‌تان پرنده پنهان کرده‌اید.
ناخن‌هاتان را ببینم!
بنفشه‌ها
رازقی‌ها
رزهای وحشی
زرد 
سرخابی
از جلو نظام...
غازها دیگر نمی‌خوانند.
شما پوشیده‌اید؟
تن شما را پوشانده‌اند؟
شما مناسب نیستید.
بدن شما زیادی‌ زنده است.
زیادی زنده‌اید!
موج بعدی که بیاید
آب غازها را خواهد برد
رنگ‌ها را خواهد برد
دریایی از گل‌های شکسته
به خیابانی که عمود می‌ایستد.

#افسانه_نجم‌آبادی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

03 Nov, 14:37


مرگ
بر استخوانیِ گل‌برگ
به می‌میرد باشی و نیست

کنار زوزه‌ی توت
سیگارِ نشسته‌ای
بازو به گل‌برگِ استخوانت بکش باش
شط استخوان‌ست خاک
رقصیده باشی باش و فریادْ آخته باشی باز
شط استخوان‌ست این خاک
دریده می‌گذاردت آرام مرده باشی
تل ماهی‌ست به گل‌برگ شانه‌هات
کنار پوکه‌ی برگ
رقصیده بودی باش
بی‌که استخوان پرسیده باشی
پولک به گونه‌هاش

شط استخوان بوده‌ست خاک
تل پولک به شانه‌هاش و
زوزه به گل‌ولاش

#بهار_علیزاده
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

02 Nov, 03:12


همیشه پای یک پرنده در میان است
 
چشم را اگر پرنده بدانیم
دو بالِ سنگینش را که باز کنیم با دو شَستِ بلاتکلیف
دوایرِ سنگینِ توی هم – تو بگو شب‌کور-
کجا معلّق باشند که مرگ مسجّل شود؟
 
پلک اگر پرنده باشد
در فواصلِ چقدر گشاد از هم بپرد خوب است
که نشستن‌اش روی سیمِ برق
محرز شود در مَراثیِ موزونِ بی‌نقص؟
-تو بگو مینا-
 
تنش را فرض کن کبوترخانه‌ی مِیبُد
زمین دهن وا کند
گلاب بشوید جوجه‌های سفیدِ کاکلی‌اش را تا آبراه
چقدر بذرِ کبوتر و بغ‌بغویِ الفاتِحَه
پروازِ بی‌برگشتش را اثبات می‌کند؟
-مرحومه‌ی باستانی-
 
می‌شود کک‌مکی‌های صورتش را کبک تصور کرد
علت مرگ: پرسه‌ی عصرگاهی در دامنه‌ی کوهی در کلِیبَر
شکلِ غریبِ چمباتمه زدنش روی تخت
قوی گردن‌تابیده دور خودش در تالاب اگر باشد
علت مرگ تنهایی‌ست
انگشت‌هایش را
منقار تیز مرغ مگس‌خوار اگر فرض کنیم
علت مرگ: نامعلوم
می‌شود سرش را مثلاً دارکوب دانست
که علت مرگش را معلوم تصور کنیم
یا لک و پیسِ روی ساق‌هایش را
به جای اسامیِ غریب پرندگانِ رأس‌السرطان
بچپانیم در گواهیِ فوت
علت مرگ: پیشروی در مناطقِ ممنوعه.
 
قاب را اما اگر پرنده بدانیم
می‌شود طوطی
به زبانِ مرغ‌های دریایی
پرواز صامتش بالای تمامِ لبخندها در عکس‌های یادگاری
به زبان پرستوها می‌رود که هرسال بهار برگردد
به زبان کلاغ، همیشه هست
وَ خودش را هم که مطابق آدابِ معمول
می‌کارند توی خاک.
 
خاک را اگر پرنده بدانیم
بلوطِ بی‌بدیلِ مرا
در فاصله‌ی چقدر دور از زمین بقاپَد خوب است
که دلایلِ مرگ
به وضوح مکتوب شود در مدارکِ مربوطه؟
 
 
#بنفشه_فربس_آبادی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

29 Oct, 17:25


چه بسا که روز بود
و فقرات پدر 
از چهار ستون خانه بیرون زده بود 
و فقرات پدر 
جای امنی بود برای گریستن
شانه کردن موها با ناخن
و خون که هروله می‌کند از پوست
یقیناً شب است
گمانم من آخرین پرنده باشم 
که نه گلوله می‌خورد
نه زنده می‌ماند
پس ریختم به جانب کوه
و از امکانات قوس قزح
طنابی خواستم برای مرگ
مرگْ مرد نبود
زن نبود
گریه نمی‌دانست یعنی چه
دستم را گرفت
و آن‌قدر بوسیدم
که در میدان شریعتی باران گرفت...
من از بیمارستان تا خانه
به چشم‌هایت فکر کردم
و کمربند ایمنی‌ات را بستم
من از بیمارستان تا خانه
تخته‌سنگ‌ها را شمردم
دیوار کشیدم
نامه نوشتم به روزنامه‌ها
و اصرار کردم که چای بنوشند
سیگار بکشند
و بمیرند
می‌شنوی پدر؟!
بیمارستان
پر از لغات دردناک فارسی‌ست.

#معصومه_داوود_آبادی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

29 Oct, 12:50


جایی اگر هست همین‌جاست
غباری میانِ دست‌ها
آن منم
قبیله‌ای در باطنِ بی‌تن

رجوع کن به اجزای تن
به عکسِ بی‌عَین

روی پوست
بردار کمی اَمان
از پاره‌های مو
هوی منی
ای لمسِ برآب‌ریخته
آن کودکِ در محاق منم
که اجدادش در چاک درخت شدند!

جایی اگر هست همین‌جاست
حَمزِه‌پُورد
میانِ پریشانیِ چند گیسو‌
       و غاری ملتهب

تپشی می‌ایستد در سینه
به احترامِ جوانی
بنشان بوسه بر بی‌نشانی‌ام
با من بیا      با آهو
باید بِبَرَم حجله‌ی زلیخا را
به اولین میدانِ دیلمان
پنجه بر پنجه‌ی دو شیرِ خفته


#م‌_ب_آهو
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

29 Oct, 12:48


آن بندِ بدنم را
از کدام انگشتت بریده‌اند
که بوسه‌اش بر حَبّه‌ی سبابه
بضاعتِ قلبم را اندازه می‌گیرد؟

ای که به بوی غنچه‌ات
ظرفِ فراموش‌کارِ سینه را
صیقل می‌دهی
فکر نمی‌کنی تو خود که می‌شکُفی
گنجایشِ منی؟

ای صحتِ دایره‌ی زهدان!
با توام، ای نخستین بلورِ عریان!
بگو  شیشه‌ات را با کدام پوستم
پوشانده‌اند
که نگاهم را در تنَم می‌گردانی؟

آن بندِ میانِ ما را که بریدند
تو در غربت دریاها به دنبال امواجِ معالج بودی
که آیا آبی‌ات می‌کنند؟

اما تو باید حُقه‌ی آب‌ها را
از انگیزه‌ی ظروف بخوانی
آری، هر اقیانوس که جنینی می‌پروَراند
قادر است اجسادِ بالغ را در گالُن‌های کوچک
از هم بشکافد

قسم به آن بندِ بالنده
که دست‌های بُرّان
از سیاهیِ قحط‌سال آمده بودند
وگرنه اشک‌های من بر فلس‌های ساحل
به حجمِ دریا نمی‌افزود

قسم به آهنگِ انگشتانت
که بوسه‌ی سَبابه بر سازها اسبابِ سفر است
که در سیاحتِ ماسه‌ها فهمیدم
آن از ریسه‌ی وابسته آویزان
من بودم



#زهرا_جهانی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

28 Oct, 05:26


پرت شدن
از ارتفاعِ تو افتادن
روی فریادی که سُر می‌خورد از صورتم
که همه‌چیز ربط دارد به همه‌چیز
به لیوان‌های بعدِ غروب
به آستین‌های بالازده قبل از کار
به چشم‌های شهری که جا مانده‌ای در آن
که همه‌چیز زیرِ سرِ چشم‌هاست
سری به زیر بارانی که برعکس می‌بارد به آسمان
ربط دارد همه‌چیز به
چریک‌های زندانی در سینه‌ات
به سرباز‌های مفقودالاثر توی سلول‌هات
به جنگی که هر بار می‌روی
هر بار از آن بر‌می‌گردی
در من یک نفر بیوه می‌شود
حالا صفحه سفید شده است 
سیب‌های زرد به تعداد نفرات روی میز
جاذبه 
اسامی را به جایی دور تبعید کرده است
تیتراژ
و این پایان
می‌تواند همیشه تو را
یاد همین پایان بیندازد.

#شبنم_سلطانی
۱۳۶۲-۱۳۹۷

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

26 Oct, 16:56


خواب‌ها سر از شانه‌های تو سبز می‌برند
دورتر از وسعت آب‌های مرجانی
راست در سرم    طی
در سرم داشتنت    در پی
دوست داشتنت    راست در سرم     هی‌هی

شب از دهان کوسه‌ها دورتر
لب‌ریزِ آب‌های تو
ریزِ قرینه‌ی لب‌های درشتش
در برهنگی کابوس بیداری

آببازِ کنار دریابارِ پهلویت
ساق بر ساقِ آرمیدگی
بر نوسان درازنای چوب    آب می‌برند    نای‌نای
پریده ساحل از کف      بریده‌ی بی‌گمان
نوبتِ لکنتِ نفس‌خوارگی
در خواب‌های متمرّد را می‌خیساند

هان! رمنده‌ی شب
شب در دهان کوسه
سپیده‌های بی‌مقدمه   های‌های
ای مسیر هال بادها

رام می‌رود بادبان
کابوس روزهای کور
در نای‌نای بوسه‌های تو دور و
ناگهان
لب‌ریزِ لاشه‌ی شب بر شانه‌هام
رونده باد نام تو از نای لبان من
اسباب تازیانه

#معصومه_فتحی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

25 Oct, 18:47


«الا دختر! که موهای تو بور» بود و شش گلوله به جانت
ابواب آن خزائن پنهان را
تو با حدیث گشودی
که مایه بگیرد از تو پرنده بودنم
                                         بودنم.
چیزی بگو
که از حدیث شکافد حدیث* و خون از خون
بگو که پشتِ دری
تا «آتشی که بر دلُم مثل تنوره» سرد شود.
بگو این دو گونه‌ی گل‌انداخته
از حمام خون نیامده‌اند،
                   نیامده‌اند،
                    نیامده‌اند،
«مجنون نبودُم، مجنونُم کِردی».

چگونه علف برآمده از استخوان سرت
در روزگار تنگی آب؟
چگونه دست می‌افشانی
در تنگنای گور؟
و به تناول مقصودی
در خشک‌سال مرگ؟

تو راه دوری نرفته‌ای
و هرچه «کوه و کمر بوی تو داره» هنوز
و ماه
«نشان از طاق ابروی تو ...»

ببین که از حدیث شکافد ترانه و از خونْ گل!
چیزی بگو
موهایت را به‌ آن اشارت روشن ببند
و رها نکن این شهر را به حال خودش!



*از حدیث حدیث شکافد، تاریخ بیهقی
آن‌چه در گیومه آمده از ترانه‌ای خراسانی است.

#زهرا_حیدری
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

25 Oct, 06:17


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

25 Oct, 06:17


این‌جا خاورمیانه است
و زیر چشم‌های مردم تشنه
از هفت‌تپه تا کوه‌های شنگال
تیر می‌بارد
و خدایی که در شش روز جهان را آفرید
قرن‌هاست که در روز هفتم به خواب رفته است.
این‌جا خاورمیانه است
و تمام خاک‌ها دچار عادت ماهانه‌اند
و هر بار خون‌مردگی تازه‌ای
از شرم‌گاه معابد سقط می‌شود
تفنگ‌ها تکبیر می‌گویند
و گلوله‌ها با ایمانی راسخ
اسلام می‌آورند

رادیو روی موج‌های سرخ تنظیم می‌شود
و اژدهای موسی
از  چشم‌های زیتونی زنی بیرون می‌زند
که عشق را حتی در بستر اینترنت تجربه نکرده است.
اینجا خاورمیانه است
هر قدر هم گوش‌هایت را بگیری
دهان این زخم کهنه بسته نمی‌شود.

#آیدا_مجیدآبادی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

19 Oct, 04:25


شب‌پا با همراهی بیداد موریانه‌ها
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

16 Oct, 18:02


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Oct, 02:31


شعر و صدای رز فضلی
در پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Oct, 02:31


رز فضلی در پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

08 Oct, 05:24


نهنگی‌ست كه خوابش كرده‌ام
تار و پودش را به اقيانوس ريخته‌ام
و از مرزهای لوط گذشته‌ام!
اينجا اسكلتی بود كه بر فقراتم كِبره بسته بود
بر دريايی كه همخوابه‌ام بود
و جلبک‌ها كه به موهايم وفادار بودند
ماديانی‌ست مست كه پيچيده است لای موهايم
و اين مارها كه سراسيمه بر شانه‌هايم روييده‌اند!
اسب‌هايش از مرزهای خوابم گذشته‌اند
بر آبهای خليجش سال‌هاست كه دويده‌ام
مارها بر گوشه‌های دريايی مرده‌اند
و اسكلتی كه رو به ديوار نقش بسته است!
وحشی‌ترين اسب زمينم!
كه با نهنگی خوابيده‌ام
و در بادهای مغربی پيچيده‌ام
كه بر خواب‌های نهنگی لنگر كشيده‌ام
و از راه ابريشم گذشته‌ام
و در آب‌های خليج ساكنم!
عروسِ زمينم!
عروس جهان است
كه به تسخير دنيا آمده است.
با دستی كه به جهان آلوده است
و اسب‌هايی كه بر زمين رانده است...
كه تمام آب‌های جهان من بودم!…

#رزا_جمالی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

08 Oct, 05:19


بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

08 Oct, 05:18


افرا،
        ایستاده، برهنه، تنها
                     در فراموشیِ برگ!
زمین،
       خش‌خش، زیر پا
               در  آشوب زرد!
و برگ
       آشفته، رنگ‌رنگ
               در کشاکش زمین و آسمان
                            مرگ و زندگی!
دست‌هایم
          بر آسمانْ تنها
                 کشیده در بوران
                  کشیده تا فردا
                                 تا کی بهار…

                         
#پریسا_کرد
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

03 Oct, 10:54


پروژه‌ی مشترک نویزپوئم و بیداد موریانه‌ها با همراهی نام‌ و صدا‌ی:
• فیروزه میزانی
• کیانا برومند
• طیبه شنبه‌زاده
• انسیه اکبری
• افسانه مرادی
• پریماه اعوانی
• مهناز یوسفی
• فرزانه مرادی
• وحیده سیستانی
• صنم احمدزاده
• پروشات کلامی
• مونا زاهدی
• افسانه نجم‌آبادی
• طیبه کردمیر
• راضیه خشنود
• هلیا رهنمایی
• رز فضلی

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
@noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

03 Oct, 10:47


که در آغاز کلمه بود...

بیداد موریانه‌ها، ضمن قدردانی از کانال تلگرامی نویزپوئم و آرش الله‌وردی گرامی، از همه‌ی زنان شاعر دعوت می‌کند آثار خود را به آی‌دی درزیرآمده ارسال کنند.


@farhoudnegin1360

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

02 Oct, 18:05


#هلیا_رهنمایی
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa
@noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

02 Oct, 18:03


شعر و صدای #هلیا_رهنمایی
در پروژه‌ی مشترک نویزپوئم و بیداد موریانه‌ها
@noisepoem
بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن):
@bidaademooriyanehaa

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

13 Sep, 15:14


شعر و صدای #راضیه_خشنود
در پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

13 Sep, 15:14


#راضیه_خشنود
در پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

11 Sep, 03:13


شعر و صدای طیبه کردمیر
در پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

11 Sep, 03:13


طیبه کردمیر

پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Sep, 07:05


شعر و صدای افسانه نجم‌آبادی
در پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

09 Sep, 07:04


افسانه نجم‌آبادی
شعر و صدا
از پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

06 Sep, 12:50


شعر و صدای #مونا_زاهدی

از پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

06 Sep, 12:50


#مونا_زاهدی
در پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem

بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن)

04 Sep, 16:04


#پروشات_کلامی
صدا و شعر شاعر
از پروژه مشترک بیداد موریانه‌ها و نویزپوئم
@bidaademooriyanehaa

نویزپوئم @noisepoem