✔️شورای تشکل های هم سو محلی برای انتشار دیدگاه های همکاران
«مدنی بودن در قامت نهاد مدنی»
«ما کهن ترین نهاد مدنی ایران هستیم!»؛ حتماً کمتر وکیلی در جمعی از اجتماع وکلا حضور داشته و این جمله معروف را از باب مباهات و بالیدن نشنیده است.
«بودن»، «هستنده» بودن و زیست مشترک در قالب کهن ترین نهاد مدنی، آنچنان ارزش جوهری دارد، که هرچه خط تکوین آن در درازای تاریخ قدیمتر باشد، به همان اندازه گردن افتخار را افراشته تر نگه می دارد.
مرزهای ارزشمندی و افتخار اما تنها به اعضای نهاد مدنی محدود نمی شود، بلکه نفس وجود، قدرتمندی و اثرگذاری نهاد مدنی، در شکل دهی مناسبات مردم با قدرت و تقسیم و توازن آن نقش تعیین کننده دارد، درعین حال که عیار پایبندی نظام های سیاسی به تامین حقوق و آزادی افراد، قانون گرایی، مردم سالاری، دسترسی به عدالت، الزامات دموکراسی و نیز نوع و شکل حکومتها را، عیان میسازد.
از سوی دیگر، همان اصولی که تعهد و التزام به آن، جامعهای را مدنی تر و قدرتسیاسی را مشروع تر می سازد، الگوهای قدرت و نقش افراد و اعضا در درون همان نهاد مدنی را نیز تعریف مینماید.
بنابراین نهادی می تواند حقیقتاً بر خود نام نهاد مدنی گذارد، که همان مبانی، اصول و قواعدی که به دنبال اجرای آن در مناسبات اجتماعی بیرونی و تنظیم و توزیع قدرت است، به اولی درجه در ابعاد کوچکتر خود، به آن پایبند و برای ارتقای آن راهکار و ساختار چیده و اندیشیده باشد.
اگر حداقل بخشی از کارویژه این کهن نهاد مدنی، پاسخگوتر ساختن قدرت لااقل در مسائل صنفی و به تبع آن مشارکت در امر عمومی تعریف شده، می بایست چنین نهادی ابتدا در ساختار درونی هم، خود را تماما به آن ملتزم ببیند. بنابراین لاجرم ابزار و سازوکارهای مدنی بودن، ابتدا درون این نهاد تعریف، ساختارمند و تمرین می شود.
در حافظه ی جمعی چنین نهادی قطعا مسجل است، حضور و مشارکت فعال، حساس، ناظر و معنادار اعضاست که خیر و مصلحت عمومی را تامین می کند و متعاقبا مشارکت و حضور تاثیرگذار در چنین نهادی «حقی» فهمیده نمیشود، که بتوان از آن صرف نظر نمود، بلکه عنصر وجودی، سازنده و ماهیتی آن فرض گرفته میشود.
در چهارچوب این نهاد که خود صدای رسای جامعه و شهروندان است، سکوتپیشگی و غیاب، واگذاشتن «اندیشیدن» و عاملیت در تعیین سرنوشت جمعی است و تصمیم گیری بدون مشارکت افکار عمومی و در بایکوت خبری، تحمل نمی گردد.
در این ساختار به خوبی فهمیده میشود، ارزشهای مشترک، اساس شکل گیری آن بوده، پس اجازه داده نمی شود، چنین ارزشها و اهدافی از حافظه ی جمعی اعضا زدوده یا باژگون گردد.
در این نهاد، مشارکت دادن و مشارکت خواستن، نه تنها تهدید کننده تلقی نمیشود، بلکه کانون تلاقی منافع همه و تامین کننده ی خیر جمعی انگاشته و درمقابل عدم مراجعه به آرا و خواست عمومی در تصمیمات حساس و اساسی، مصالحه و قربانی این خیر فرض گرفته میشود.
در چهارچوب یکچنین نهادی قاعده مند نشدن و سازمان نیافتگی، بریدگی استمرار، دور شدن از تثبیت و توسعه و نحیف و ناکارآمد شدن فهمیده میشود.
نداشتن اخلاق مسئولیت و کنشگری در این نهاد پارادوکسیکال و در تضاد با وصف مدنیت و مبانی وجودی آن، یعنی مطالبه گری، پاسخگوسازی و نقش نظارتی درک میشود.
در قامت چنین نهادی به خوبی یقین گردیده، بدون وجود حداقلی این الزامات در ساختار سازمان و در باور و عمل اعضا، «کهن نهاد مدنی»، شوخی تلخ و گزنده ای با «مدنی بودن» تعبیر میشود.
وکیل نجمه باقری
🔻ارتباط با ما :
✔️اینستاگرام :
https://www.instagram.com/tashakol.hamsoo?igsh=NWg3c2hvMG1rcWl6
✔️تلگرام :
https://t.me/+0kBJq67hVpY5NTY0
ایمیل :
[email protected]