زيتون | Zeitoons@ @zeitoons Channel on Telegram

زيتون | Zeitoons@

@zeitoons


وب‌سايت خبری-‌تحليلی زيتون
www.Zeitoons.com

تریبونی «مستقل» با روی‌کردی حرفه‌ای برای بازتاب اخبار، تحلیل و اندیشه.

ایمیل: [email protected]

تلگرام: @Zeitoons
@Zeitoons :اینستاگرام
توییتر:@Zeitoons
فیس‌بووک:

زيتون | Zeitoons@ (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرام زيتون | Zeitoons@! زيتون یک وب‌سایت خبری-تحلیلی مستقل است که با روی‌کردی حرفه‌ای اخبار، تحلیل و اندیشه‌های روز را ارائه می‌دهد. این تریبون مستقل به تلاش برای بازتاب صحیح و دقیق اتفاقات می‌پردازد و به خوانندگان خود اطلاعات کامل و معتبر ارائه می‌کند. با دسترسی به وب‌سایت زيتون، شما می‌توانید به آخرین خبرها، تحلیل‌ها و نقد‌های موجود در حوزه‌های مختلف اطلاع پیدا کنید. این کانال برای افرادی که به دنبال اطلاعات موثق و روز در حوزه‌های مختلف هستند، مناسب است. برای اطلاعات بیشتر و پیوستن به جامعه زيتون، با ما در پلتفرم‌های مختلف ارتباط برقرار کنید: ایمیل: [email protected]، تلگرام: @Zeitoons، اینستاگرام: @Zeitoons، توییتر: @Zeitoons، فیس‌بوک: زيتون | Zeitoons@.

زيتون | Zeitoons@

15 Jan, 21:07


 
ابراهیم(داور) نبوی، نویسنده، روزنامه‌نگار و یکی از بزرگترین طنزپردازان معاصر به زندگی خود پایان داد.

دختران آقای نبوی در اطلاعیه‌ای اعلام کردند: «به اطلاع دوستان و آشنایان می‌رسانیم که پدرمان، سیدابراهیم نبوی شب گذشته در شهر سیلورسپرینگ ایالت مریلند، جان خود را گرفت. پدرمان در یک دهه‌ی اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و ناممکن بودن زندگی در وطن‌ش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود. او در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود دور از ایران کنار بیاید.»

ابراهیم نبوی در نشریات و روزنامه‌های بسیاری در دهه ۶۰ و ۷۰ فعالیت کرد و پس از خروج از ایران کارش را در رسانه‌های آنلاین پی‌گرفت. پس از تعطیلی نشریه اینترنتی روزآنلاین، نبوی ستون طنز خود را به زیتون منتقل کرد و سال‌ها آن را ادامه داد. آخرین نوشته‌‌ی او در ماه گذشته در زیتون منتشر شد.

زیتون فقدان این طنزپرداز معاصر و سرشناس را به خانواده، بازماندگان و مخاطبان فراوان او تسلیت می‌گوید.

زيتون | Zeitoons@

14 Jan, 01:56


بیانیه جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی

سال ۲۰۲۴ میلادی، حکومت ایران بیش از سی زن را اعدام کرده است و گویا سال جدید میلادی را هم قصد دارد با اعدام یک زن آغاز کند. انگاری با جهانی شدن شعار «زن، زندگی، آزادی» اعدام زنان در ایران نیز فزونی گرفته است.

هم‌چنین پس از سقوط سریع و ناگهانی حکومت اسد، گویی این نگرانی برای حاکمان بوجود آمده که مبادا سقوط یک دیکتاتور دیگر در منطقه باعث انگیزش و تقویت شجاعت مدنی مردمان ناراضی در ایران شود. به همین خاطر شاهد افزایش صدور احکام اعدام، بازداشت و احضارهای امنیتی هستیم.

آخرین خبرها حکایت از تایید حکم اعدام، این بار برای یک هموطن کرد دارد. خبرها حاکی از تایید حکم اعدام برای خانم پخشان عزیزی است که به مدت حدود ده سال فعالیت‌های مددکاری در اقلیم کردستان عراق و اردوگاه‌های پناهندگان در شمال سوریه داشته است. این فعالیت‌ها خصوصاً در جهت کمک به زنان ایزدی مورد تهاجم، تجاوز و آزار و اذیت از طرف گروه داعش بوده است.

آقای امیر رئیسیان، وکیل خانم عزیزی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پخشان عزیزی نه در گروه‌های نظامی عضو بوده و نه فعالیت نظامی داشته، این حکم در تعارض با دادرسی منصفانه و بی‌توجه به ایرادات پرونده صادر شده ‌و امروز به ما ابلاغ شد».

خانم پخشان عزیزی در نامه‌ای سرگشاده به شکنجه‌های دوران بازجویی خود اشاره کرده و به طور ویژه بارها از تجربه‌ی شکنجه‌ی اعدام مصنوعی سخن گفته و نوشته است که علی‌رغم «انواع توهین‌ها‌، تحقیرها و تهدیدها در بدترین شرایط جسمانی که حاصل اعتصاب‌های مکرر و ... است» به بازجوی خود که از او می‌خواهد به تروریست بودن اعتراف کند، پاسخ می‌دهد: «من تروریست نیستم.» و در جای دیگری از نامه‌اش، فعالیت خود در کمپ‌های آوارگان جنگی را «خدمت به انسانیت» دانسته است.

ناگفته پیداست که اصرار حاکمیت ایران بر زندانی کردن زنان و حتی اعدام‌های پی‌درپی، هدفی جز هراس‌افکنی و ترساندن آزادی‌خواهانِ جامعه ندارد، هدفی که البته اثر خود را از دست داده است. وانگهی، مخالفان اصل حکم اعدام بارها اشاره کرده‌اند که اعدام راه بی‌بازگشت است و اگر پس از اعدام شدن مشخص شود که متهمی بی‌گناه بوده، کدام حکم قضایی می‌تواند او را دیگربار به زندگی بازگرداند؟

ما امضاءکنندگان این بیانیه معتقدیم از آن‌جا که اتهامات وارد شده به خانم پخشان عزیزی به هیچ عنوان وارد نیست، حکم اعدام ایشان باید فوراً لغو شود. از همه آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان ایرانی نیز می‌خواهیم در مقابل این حق‌کشی آشکار ساکت ننشینند و نگذارند خون مددکاری زحمتکش به ناحق ریخته شود.

ژیلا موحد شریعت‌پناهی، محمدجواد اکبرین، عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری، میثم بادامچی، سروش دباغ، احمد علوی، رضا علیجانی، علی طهماسبی، رحمان لیوانی، عبدالله ناصری طاهری، داریوش محمدپور، یاسر میردامادی، مهدی ممکن.

زيتون | Zeitoons@

06 Jan, 05:19


آهوان گم شدند در شب دشت آه از آن رفتگان بی‌برگشت…

دکتر رضا رئیس طوسی استاد برجسته دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران و یکی از فعالان سیاسیِپیش‌کسوتِ ملی- مذهبی پس از عمری سراسر مبارزهبرای بهبود شرایط مردم و میهنش در گذشت.

رضا رئیس طوسی به شهادت نزدیکان و همفکرانش،فردی بسیار اخلاقی، فروتن و اهل گذشت و فداکاری ومصداق بارز «هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم»، باعمری سراسر تلاش و نو به نو شدن و وفاداری به آرمان‌های سیاسی و ارزش‌های اخلاقی‌اش بود.

دکتر رئیس طوسی یکی از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق و از همراهان زنده یاد محد حنیف‌نژاد بود. ایشان  پس از انقلاب و با «روند جدایی» از آن سازمان، به سلک نیروهایی درآمد که بعدا به نام ملی- مذهبی شناخته شدند. وی یکی از نزدیکان زنده یاد مهندس سحابی و مسئول سرویس سیاست خارجی مجله ایران فردا بود.

ایشان در سال 79 همراه با بقیه دوستان و یاران ملی- مذهبی‌اش، بازداشت و با وجود سن بالا، ماه‌هایی طولانی را در سلول‌های انفرادی زندان 59 مخفی سپاه (زندان عشرت‌آباد) گذراند.
ما جمعی از دوستان و دوست‌داران آن عزیز در خارج از کشور درگذشت این مرد بزرگ و فروتن را به جامعه سیاسی و دانشگاهی کشور و همفکران و همراهان او در داخل کشور و نیز خانواده و فرزندان محترم‌شان تسلیت می‌گوییم و برای این عزیزان سلامتی و صبوری آرزو می‌کنیم.

امیدواریم با استمرار تلاش‌های تمام نیروهای ملی و وطن‌دوست کشورمان روزی آرمان‌های بزرگ این عزیز تحقق یابد و تلاش‌های او و هزاران هم‌چون او، به بار بنشیند و مردم کشورمان به آزادی، دموکراسی، عدالت و امنیت پایدار دست یابند.

احمد علوی
الهه امیرانتظام
آلان توفیقی
بهروز خلیق
تقی رحمانی
توران همتی
حسن فرشتیان
حسن یوسفی اشکوری
حسین کمالی
رحمان لیوانی
رضا شیرازی
رضا علیجانی
زهرا قضات
سروش دباغ
سمیه قضات
عبدالعلی بازرگان
عبدالکریم سروش
عبدالله ناصری
علی اکبر موسوی (خوئینی)
علی ایزدی
علی کلایی
فرشین کاظمی نیا
فهیمه ملتی
کاظم علمداری
مرتضی کاظمیان
معصومه شاپوری
منصوره شجاعی
مهدی امینی زاده
مهدی جامی
مهدی ممکن
مهران مصطفوی
نیره توحیدی
هژیر عطاری
یاسر میردامادی

زيتون | Zeitoons@

09 Dec, 00:27


شما هم تنها هستید مثل بشار اسد
عبدالله ناصری

رهبر انقلاب اسلامی ۵۷ بعد از پیروزی و بر خلاف اکثریت مردم که رسالت ملی برای انقلاب قائل بودند، گفتمان “صدور انقلاب” را ترویج کرد و مهم‌ترین سازمان مروج این گفتمان، واحد نهضت‌های آزادیبخش سپاه پاسداران بود. نه دولت بازرگان و نه انقلابیون با تجربه و ملی، هیچ رسالت فراملی درنهضت خمینی نمی خواستند. ولی رهبر انقلاب مثل پیامبر و قرآن که دو جمع دو رسالت ملی و جهانی را برای اسلام می‌خواستند، برای انقلاب مردم ایران رسالت جهانی هم می‌پنداشت.

مثال روشن و سادهٔ آن، راهپیمایی‌های برائت در حج بود که بی‌طاقتی‌سعودی‌ها را در سال ۶۶ نشان داد و قتل ۴۰۵ مسلمان را (۲۷۵ ایرانی) را بر جای گذاشت و برای سه سال حج ایرانیان را معطل کرد. متأسفانه حکومت پندی از کشتار ۶۶ نگرفت. سال بعد، شورای عالی حج تصمیم گرفت که به جای ایرانی‌ها، مسلمانان هوادار انقلاب را از کشورهای دیگر به مکه اعزام کند.

کارشناسانی محدود انتخاب شدند تا به کشورها و برای سازماندهی این مقصود اعزام شوند.من هم متأسفانه برای کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا و نیجریه منتخب شدم. سعودی‌ها در سال ۶۷ اجازه تظاهراتی نداد، البته صداهایی در مکه شنیده شد. امتداد همین باور غلط و ضد ملی، شد تأمین “عمق استراتژیک” برای جمهوری اسلامی، آنهم نه با مشت گره خورده که با موشک و پهباد. از صدور انقلاب تا عمق استراتژیک، پول ملت ، پلکانی افزوده شد تا توهم رهبر فعلی محقق شود.

امروز که با خرسندی تمام، شاهد سقوط دیکتاتوری سوریه هستم، از هزینه ۳۰–۴۰ میلیارد دلاری ولی فقیه برای بقای حاکم ظالم دمشق خنده‌ام گرفته که چه دور بود علی خامنه‌ای از مسلمات منطقه. البته باز هم شاکر خداوند باشیم که "استدراج” دیگری بر آن حاکم ظالم فرود آورد. حاکمی که نصایح سی ساله را نشنید و حتا ناصحین را دشمن نامید، اکنون باید با موسیقی مشترک ترامپ-اردوغان برقصد.

درد بزرگ و غمباد سختی است. دیگر کسی شک نکند به این گزاره: “رهبر، محرمانه و یواشکی کاسه زهر را فرو بلعید”. خوشحالی پی در پی خانواده های داغدار و شاکی، از جنبش سبز ۸۸ تا انقلاب زنانه ۱۴۰۱ ، دل را خنک می کند. و کلام آخرم با والی نامشروع جمهوری اسلامی که: "شما هم تنها هستید مثل بشار اسد”.

زيتون | Zeitoons@

04 Dec, 19:22


🔴 بازگشت میرحسین موسوی به حصر

میرحسین موسوی از بیمارستان به حصر اختر بازگشت. دختران رهنورد و موسوی در یادداشتی ضمن «تشکر از توجه‌ها و پیگیری‌ها» خبر داده‌اند که «بعد از چند روز سخت، پدرمان با بهبود وضعیت، رفع مشکل و رضایت پزشکان از بیمارستان مرخص شده است».

یادآوری می‌شود اخبار مربوط به زهرا رهنورد و میرحسین موسوی تنها در صورتی معتبر است که در صفحات فرزندان‌شان در شبکه‌های اجتماعی و کانال سایت کلمه منتشر شود.

@Kaleme

زيتون | Zeitoons@

03 Dec, 21:37


میرحسین موسوی در بیمارستان بستری است. بنابر گزارش رسیده به کلمه، آنچه در ۴۸ ساعت اخیر گذشته است در پی می‌آید:

«میرحسین موسوی به دنبال درمان‌های سرپایی و روتین گذشته، دچار عارضه حساسیت شدید دارویی شده است در حالی که داروی مصرف شده در این نوبت درمان، سال‌های قبل هم ایجاد حساسیت کرده بود. تشدید عوارض خطرناک و ایجاد وضعیتی بحرانی در ادامه درمان، در نهایت منجر به انتقال ایشان به بیمارستان گردید.
هم اکنون این وضعیت تحت نظر پزشکان معتمد کنترل شده و همچنان لازم است میرحسین موسوی جهت ادامه فرایند بهبودی، تحت کنترل و نظارت و درمان باشد».

@kaleme

زيتون | Zeitoons@

02 Dec, 06:54


بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور: ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

پس از رفت و برگشت‌‌های مکرر میان مجلس و شورای نگهبان به مدت ۷۴ ماه، متن موسوم به «قانون ححاب و عفاف» مجموعا در پنج فصل تنظیم و نهایی گردید و از سوی مجلس تصویب شد. قالیباف رئیس مجلس نیز اعلام کرده است که این «قانون» از ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برای اجرا به عنوان قانون ابلاغ خواهد شد. بررسی متن این «قانون»، که منتشر شده است، بیانگر سازماندهی جنگ سراسری و گسترده‌ی نهادهای سرکوبگر حاکمیتی علیه زنان است. این «قانون» اما همزمان تحقیر و سرکوب کل جامعه را نشانه گرفته است. حاکمیت در همین راستا، تلاش می کند تا با اجرائی کردن این «قانون» دستاوردهای خیزش زن، زندگی آزادی در خصوص آزادی پوشش را سرکوب کند، دستاوردهای خیزشی که پیوندی ناگسستنی با آزادی در عرصه‌های دیگر جامعه دارد و تنها مخصوص زنان نیست. این‌ها همه در حالی است که اموری همچون تنگناهای اساسیِ اقتصادی، آزادی‌های مدنی و آینده‌ی کشور هم‌چنان در صدر اولویت‌های مردم جان‌به‌لب‌رسیده است. تردیدی نیست که عملکرد حاکمیت، زندگی را برای شهروندان تیره‌وتار ساخته است. حاکمیت ولایی پشت نقاب دین‌داری، کرداری زن‌ستیزانه، بی‌رحمانه و خلاف مروت و انسانیت انجام می‌دهد که با آزادگی، که پیام اصلی دینداری است، به هیچ عنوان سازگاری ندارد.

حجاب اجباری و حکومتی، سیاستی سرکوبگرانه و مخالف عقل سلیم است. حاکمیت ولایی پیش از این تلاش کرد تا از طریق گشت ارشاد، ضرب و زور فیزیکی و محدودیت‌های اداری آن را اجرائی کند اما کار او به شکست انجامید. اینک همان سیاست‌ها در قالب «قانون ححاب و عفاف» صورت‌بندی شده است. این «قانون» در مرحله‌ی اول بیانگر شکست سیاست سرکوبگر و امنیتی در تحمیل پوشش اجباری است. در مرحله‌ی بعد اما این یک عقب نشینی رذیلانه و شریرانه با جریمه‌های سنگین مالی است از جمله برای فشار مالی، دوشیدن جامعه و مهمتر از همه درگیر کردن شهروندان با یکدیگر، از مدیران دولتی و خصوصی گرفته تا رانندگان وسایل شخصی و حمل و نقل عمومی.
ظاهرا برای قدرتمداران حاکم تحمیل ظواهر آنچه شریعت می پندارند کافی است و به نفرتی که متعاقب آن در ذهن و روان جامعه نسبت به اصل دیانت بوجود می‌آید، اهمیتی نمی‌دهند. حتی در میان دینداران سنتی نیز طرفداران اجبارگری در اجرای شریعت در اقلیت قرار دارند. در مجموعه‌ی جوامع مسلمان‌نشین نیز به جز موارد معدودی مثل جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان در افغانستان در هیچ کشور دیگر اسلامی همانا حجاب اجباری نیست.
این نوع اقدامات، نمادی از حاکمیت تمامیت‌خواه و سرکوبگر نه تنها نسبت به زنان که نسبت به حقوق و آزادی‌های مدنی کل ملت است. تحمیل حجاب، با توجیه «حفظ امور شرعی یا عفاف و امر به معروف و نهی از منکر» فضایی خفقان‌آور برای همه‌ی ایرانیان، و نه فقط زنان، ایجاد خواهد کرد و همانا کرده است.

ما امضاکنندگان این بیانیه از همه‌ی ملت، و به ویژه کسانی که دارای باورهای دینی اصیل هستند و وجدان انسانی خود را حفظ کرده‌اند، دعوت می‌کنیم که در کنار زنان آزادی‌خواه و مقام ایران ایستاده و با صدای بلند، مخالفت خود را با «قانون ححاب و عفاف» و سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای که نقاب دین‌داری بر چهره دارند، اعلام کنند.

در پایان تاکید می‌کنیم این «قانون» مانند بسا قوانین مشابه، در میان مردم متمدن ایران قابلیت اجرایی ندارد و آب در هاون کوبیدن است و اگر هوس اجرای آن در ذهن اقلیتی ماجراجو وجود داشته باشد، با مقاومت مدنی شدیدی که از هم اکنون وجود دارد، عواقب خطرناک‌تری برای عاملان آن در پی خواهد داشت.

ژیلا موحد شریعت‌پناهی، صدیقه وسمقی، محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، رضا بهشتی معز، سروش دباغ، علی طهماسبی، رحمان لیوانی، رضا علیجانی، احمد علوی، حسن فرشتیان، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی، عبدالله ناصری طاهری

زيتون | Zeitoons@

08 Nov, 10:59


ترامپِ جنگ‌افروز
حسن یوسفی اشکوری

https://www.zeitoons.com/115545

زيتون | Zeitoons@

08 Nov, 10:59


معنای بازگشت ترامپ برای اقتصاد ایران چیست؟
احمد علوی

https://www.zeitoons.com/115542

زيتون | Zeitoons@

08 Nov, 10:58


سه مؤلفه رویکرد صوری فقیهان به قرآن
رحمان لیوانی

https://www.zeitoons.com/115536

زيتون | Zeitoons@

05 Nov, 18:20


گذارطلبی و نفی اصناف جنگ‌طلبی!
سروش دباغ، مصطفی دانشگر


https://www.zeitoons.com/115484

زيتون | Zeitoons@

05 Nov, 18:18


ایرانیان و نزاع اسرائیل و فلسطین
احمد علوی؛ رحمان لیوانی


https://www.zeitoons.com/115501

زيتون | Zeitoons@

05 Nov, 18:17


حمله‌ نظامی به ایران: «برکت»، «فرصت»، «فلاکت»
امیرحسین گنج‌ بخش؛ دامون گل‌ریز

https://www.zeitoons.com/115493

زيتون | Zeitoons@

05 Nov, 18:14


بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور

در محکومیت فشارها بر «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم»


🔹۳۰ مهرماه ۱۴۰۳ مجمع محققین و مدرسین حوزه‌ی علمیه قم بیانیه‌ای در محکومیت حمله‌ی اسرائیل به ایران و تسلیت کشته شدن یحیی سنوار صادر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده بود که «این مجمع، بازگشت رژیم اسرائیل به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را راه‌حل برون رفت از این بحران می‌داند.» این بخش بیانیه بهانه‌ای به دست خبرگزاری‌های امنیتی و گروه‌های فشار در قم و نهایتاً رییس قوه‌ی قضائیه داد تا این مجمع را زیر فشار قرار دهند و حتی تهدید به انحلال آن کنند. بهانه‌ی اختناقگران این بود که به رسمیت شناختن راه حل دوکشوری به معنای تأیید اشغالگری اسرائیل است.

این در حالی است که راه حل دوکشوری مصوبه سازمان ملل است و ایران نیز به عنوان یک عضو سازمان ملل شکایت از اسرائیل را به همین سازمان می‌برد. وانگهی، موضع خود حماس نسبت به راه حل دوکشوری در مقایسه با موضع اختناقگران داخلی منعطف‌تر بوده است. گرچه حماس راه‌حل دوکشوری را رسما نپذیرفته است در بیانیه‌ی ۲۰۱۷ حماس آمده بود که حماس حاضر است کشور فلسطینی در مرزهای پیش از تهاجم اسرائیل در ۱۹۶۷ را بپذیرد. اخیراً خلیل الحیه، از مقام‌های ارشد سیاسی حماس نیز از راه حل دوکشوری استقبال کرده بود.

ما امضاء کنندگان این بیانیه فشار امنیتی به این تشکل مدنی (فرهنگی-دینی) را محکوم می‌کنیم. تلاش برای تحمیل تک‌صدایی بر حوزه‌ی علمیه‌ی قم محکوم به شکست است. موارد مشابهِ اختناق‌افکنی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم، مانند محدودیت‌های چند ساله‌ برای آیت‌الله سید کمال حیدری، نیز هنوز رفع نشده است. برقراری اختناق علاوه بر منع شرعی و اخلاقی و نیز ضدیت با بخش‌هایی از قانون اساسی کاری سرمایه‌سوز است. هیچ کشوری، خاصه به هنگام فشارهای فزاینده‌ی سیاسی، اجتماعی، بین‌المللی و اقتصادی، این‌چنین با دست خویش آتش به سرمایه‌‌های فکری و معنوی خود نمی‌زند. صرف نظر از موافقت یا مخالفت با راه حل دو کشوری، به اعتقاد ما آنچه که منافع و امنیت ملی ما ایرانیان و کشور عزیزمان ایران را به خطر می اندازد نه دفاع از راه حل دو کشوری بلکه جو اختناق در بحث از سیاست خارجی کشور است.

ژیلا موحد شریعت‌پناهی، محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، سروش دباغ، رضا علیجانی، حسن فرشتیان، علی طهماسبی، یاسر میردامادی، مهدی ممکن، عبدالله ناصری طاهری

https://www.zeitoons.com/115532

زيتون | Zeitoons@

23 Oct, 19:54


اطلاعیه

در ماه گذشته، روند به‌روزرسانی و انتشار مطالب سایت زیتون با تأخیر و مشکلاتی روبه‌رو بوده که بابت آن از خوانندگان و همراهان همیشگی عذرخواهی می‌کنیم.

خوشبختانه با مرتفع شدن بخشی از مشکلات، از ابتدای ماه نوامبر (۱۲ آبان ۱۴۰۳)، سایت زیتون با طراحی جدید و محتواهای نو و متفاوت، همراهی با شما خوانندگان عزیز و مردم ایران را ادامه خواهد داد. لطفاً همراه ما باشید.

با احترام و آرزوی ایرانی آباد و آزاد،

تحریریه زیتون

https://www.zeitoons.com/115480

زيتون | Zeitoons@

12 Oct, 13:02


تشدید فضای سرکوب
ابوالفضل قدیانی


دستگاه امنیتی علی خامنه‌ای مستبد قدرت پرست حاکم بر ایران، اخیراً دور جدیدی از سرکوب فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را آغاز کرده است.

این دور جدید قابل پیش‌بینی بود. شاید پیش‌بینی‌پذیر‌ترین پدیدار در حکومت استبداد ولایت مطلقه فقیه آغاز یک سیکل جدید سرکوب پس از یک دوره کوتاه فترت است. در واقع حکومت علی خامنه‌ای برای بقا چاره‌ای جز توسل به ارعاب ندارد زیرا مدت‌هاست مشروعیت سیاسی این نظام به طور کامل از بین رفته‌است.

ادامه این استبداد همزاد با این هراس است که صدای منتقدانِ گوشه و کنار روزی از دهان هزاران هزار مردم کوچه و خیابان فریاد شود.

مستبد قدرت‌پرست حاکم بر ایران در خواب و بیداری کابوس می‌بیند که مردم ستم‌دیده‌ی این خاک، همان‌طور که در جنبش زن، زندگی، آزادی دیدیم، فریاد بزنند چرا‌که بدیهی‌ترین آزادی‌های اجتماعی از آنان دریغ شده‌است. او در هر دم و بازدمش می‌ترسد که خیل عظیمی، همان‌طور که در جنبش سبز دیدیم، از او بپرسند چرا از حقّ بنیادی تعیین سرنوشت سیاسی‌شان محروم شده‌اند. با هر لقمه‌ای که می‌خورد این هراس را فرو می‌خورد که انبوه جان‌به‌لب‌رسیدگان، مانند دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ او را به محکمه بخوانند که چرا حکومت استبدادی او با استقرار نظامی فاسد و رانتی آن‌ها را از تأمین نیازهای ابتدایی یک زندگی معمولی باز داشته است. هر شب که سر به بالین می‌گذارد و چشم‌هایش را می‌بندد سپاهی از مادران و پدران را در میدان‌های شهرهای ایران می‌بیند که گریبانش را گرفته‌اند که چرا این خاک را این‌چنین سال‌ها در معرض جنگ و ویرانی و تحریم نگاه داشته است.
 
در این فقره متأسفانه کسانی که نام اپوزیسیون را هم یدک می‌کشند اخیراً در تشویق دولتِ جنایت‌کار و نسل‌کش اسراییل برای حمله به ایران، عملاً  با علی خامنه‌ای در ویرانی وطن هم‌دست شده‌اند. مدت‌هاست تجربه‌های متعدد دخالت نیروی نظامی خارجی در کشورهای منطقه این نکته را عیان کرده‌است که ارتش خارجی برای ما صلح، ثبات، امنیت و  دمکراسی نمی‌آورد. امّا این‌که عده‌ای با ادعای تلاش برای دست‌یابی به این آمال، دست به دامان دولتی شوند که چنین آشکارا و وقیحانه ودرپیش‌چشم حیرت‌زده جهانیان، اصول‌حقوق‌بشررانقض می‌کند و پی‌درپی مرتکب جنایت‌های جنگی می‌شود، مرزهایی که پیش از این روشن بود را روشن‌تر می‌کند؛ مرز میان این‌که چه کسانی برای ایران مبارزه می‌کنندوچه‌کسانی کسب قدرت ایران را ثمن معامله می‌کنند -افراد، گروه‌ها و جریان‌هایی که میهن‌دوست و آزادی‌خواه‌اند و به حقوق شهروندی و دمکراسی متعهدند به سرکوب‌گر خارجی برای رهایی ایران دل نمی‌بندند.
 
در این‌جا به این نکته نیز اشاره کنم که نباید شیوه  حکومت علی خامنه‌ای در تقویت جریان‌های جنگ‌طلب در اسرائیل و غرب فراموش شود. توضیح این موضوع فرصت مبسوطی را می‌طلبد ولی می‌توان بسادگی نشان داد که ارتجاع قرون وسطاییِ این سو، مؤید و تقویت‌کننده‌ی ارتجاعِ قصّابِ بنیادگرا در داخل اسراییل بوده‌است.

خلاصه سطره‌های فوق چنین است: حکومت علی خامنه‌ای، از ملّت ایران آزادی‌های اجتماعی و سیاسی، تأمین حدّاقل نیازهای مادی و امنیت روانی و صلح را دریغ کرده است. همین ناکارآمدیِ تعمّدی است که قاطبه ملّت ایران را خواستار و مترصد پایان حکومت استبداد ولایت مطلقه او کرده است. او برای ماندن چاره‌ای جز راندن ماشین سرکوب ندارد؛ ماشین سرکوبی که دیر یا زود در مقابل ایستادگی ملّت ایران از حرکت بازخواهدایستاد.

راه تغییر وضعیت موجود و بهبود مؤثروبادوام مردم این آب و خاک، نه از مسیر به اصطلاح اصلاح‌طلبانه‌ی تسلیم‌طلب و صندوق‌محور می‌گذرد و نه از مسیرشوم دخالت خارجی. راه حل، مقاومت آحادمردم و گروه‌های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در برابر استبداد و تجمیع این مقاومت است. حتی تصمیم علی خامنه‌ای در تغییر جناح حاکم بر دولت ناشی از همین مقاومت بوده است.

جنبش۱۴۰۱ و تحریم انتخابات فرمایشی مجلس مضاف بر شرایط منطقه‌ای علی خامنه‌ای را واداشت که در یک مانور تاکتیکی تن به تغییر در چینش دولت دهد و با برپایی این نمایش و منحرف کردن اذهان برای خود زمان بخرد. اما این تغییر دکوراسیون، هر چند منتج از تغییر موازنه اجتماعی و سنگین‌تر شدن کفه انبوه کسانی است که خواستار پایان استیلای استبدادند امّا ناشی از تغییر موازنه واقعی قدرت در داخل کشور نیست و منجر به تغییر این موازنه نیز نخواهد شد چراکه مفروض آن پذیرش ساختار قدرت و استیلای نهاد استبداد بر آن است. به گمان من عیان است که تسلط نهاداستبدادولایت‌مطلقه فقیه بر تمامی ارکان قدرت واقعی، اعم از قدرت اقتصادی، نظامی و قانون‌گذاری، هیچ تغییری نکرده است. ادامه مقاومت مدنی ملت ایران است که می‌تواند منجر به کرنش استبداد در مقابل خواست ملّیِ برگزاریِ رفراندومِ تغییرِ این نظام به نظام جمهوری دمکراتیک سکولار با کمترین هزینه شود.

مهر ۱۴۰۳، زندان اوین

زيتون | Zeitoons@

08 Oct, 01:11


در ستایش صلح

سیدمصطفی تاجزاده


۱. عملیات ۷ اکتبر باوجود خساراتش تغییر مهمی در سرنوشت فلسطین ایجاد کرد و تشکیل دو دولت را پس از سالها روی میز سیاست جهانی قرار داد. پیش از آن دولت اسرائیل فلسطینیان را مسئله داخلی خود تعریف و ادعا می‌کرد دولت مستقل فلسطینی بی‌معنا و تمام شده است. شهرک‌سازی نیز هر روز فلسطینیان بیشتری را آواره و خانه آنان را به یهودیان تازه از راه رسیده واگذار می‌کرد. اما ظاهرا پیش فرض‌های حماس مانند تکیه بر اختلافات داخلی اسرائیل، کوتاه‌آمدن درمورد گروگان‌ها و ناتوانی ارتش اسرائیل در جنگ طولانی مدت غلط از کار در آمد.
نتانیاهو نیز با اغتنام فرصت به کشتار بیش از ۴۲ هزار فلسطینی پرداخت و با تحمیل گرسنگی و آوارگی به آنان و تخریب بخش بزرگی از غزه کوشید مقاومت مردم را در هم بشکند، اما شکست خورد.

۲. دخالت حزب‌الله در این منازعه فداکارانه ولی خسارت‌بار بود و افزون بر کشته‌شدن جمعی از شهروندان لبنانی، نابودی بخش مهمی از ظرفیت‌های انسانی و لجستیک آن را در پی داشت. حزب‌الله یک حزب سیاسی است و باید در چارچوب دولت-ملت عمل کند. ورود آن به هر جنگی باید بخشی از یک تصمیم ملی باشد که دولت اتخاذ می‌کند. البته حق دفاع برابر تجاوز ارتش بیگانه به خاک میهن برای تمام شهروندان و احزاب محفوظ است اما مداخله نظامی یک حزب در بحرانی خارجی بدون تصمیم حکومت توجیه ندارد. اسرائیل با استفاده از خطای مزبور تاکنون صدها تن از اعضا، بسیاری از فرماندهان و دبیرکل حزب‌الله را ترور و بخشی از تجهیزات و امکانات آن را تخریب کرده است.

۳. عملکرد غیرمدبرانه در جریان حمله روسیه به اوکراین نگرش کشورهای غربی به ایران را منفی‌تر کرده است. غلبه رقابت‌های انتخاباتی بر فضای سیاسی آمریکا نیز به نتانیاهو اجازه داده تا هر ملاحظه‌ای را در مواجهه با ایران و هم‌پیمانانش کنار گذارد و سطح تنش را تا ترور رییس دفتر سیاسی حماس در تهران بالا ببرد.

۴. اسرائیل نمی‌تواند حماس و حزب‌الله را نابود کند، زیرا پایگاه مردمی دارند و ضربات وارده را هرقدر سنگین، دیر یا زود ترمیم می‌کنند. جمهوری اسلامی نیز قادر به محو اسرائیل نیست چراکه تمام قدرت‌های بزرگ خود را متعهد به حفظ موجودیت آن می‌دانند. بر این اساس راه نجات تلاش برای تغییر راهبرد دو سر باخت طرفین است. اولین گام استفاده از همه ظرفیت‌ها برای جلوگیری از گسترش تنش‌ها و بروز جنگ بین دو کشور است.

۵. خطرناک‌ترین وجه جنگ برای ایران اوضاع اسف‌بار اقتصادی و نارضایتی گسترده ایرانیان از ناکارآمدی نظام حکمرانی است. تجاوز به حقوق فردی و ملی شهروندان و سرکوب آزادی‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آنان از یک سو، و از سوی دیگر گرانی و تورم کمرشکن که ریشه در راهبرد غلط رهبر دارد، گسست بزرگی بین حاکمیت با اکثریت ملت به‌وجود آورده است. باوجوداین، تشوق یا توجیه جنگ یا تهاجم نظامی بیگانه به ایران را برای رهایی ایرانیان غیرواقع‌بینانه و برخلاف مصالح ملی می‌دانم و با آن مخالفم. جنگ در خاورمیانه کنونی فاجعه‌بار است و دنبال جنگ رفتن، چه در حکومت چه در اپوزیسیون، در حقیقت ایران را نشانه گرفتن است.

۶. جنگ با اسرائیل که حامیانی قدرتمندی دارد و در کشتار و ویرانگری حدی نمی‌شناسد، جمهوری اسلامی را سرنگون نمی‌کند، همچنان که تحریم‌های حداکثری ترامپ نتوانست آن را ساقط کند، اگرچه اقتدارگرایی را تقویت کرد. جنگ می‌تواند به زیرساخت‌های کشور آسیب‌های جدی بزند، خدمات‌رسانی به مردم را بدتر کند، فقر و فساد را گسترش دهد و کمبودهای تازه بیافریند. تندروها را نیز بر کشور حاکم می‌کند.
اگر هم به فرض جمهوری اسلامی را ساقط کند، به استقرار دولتی دموکراتیک منجر نمی‌شود. به احتمال قریب به یقین ایرانیان گرفتار بی‌دولتی و هرج و مرج می‌شوند. حتی ممکن است یکپارچگی سرزمینی و ملی به خطر افتد. هر دو حالت ملت را سالیان دراز از توسعه و رفاه و دموکراسی دور می‌کند.

۷. رشد متوسط قیمت‌ها در ۳۴ سال گذشته ۱۲ هزار درصد بوده است. هم‌اکنون بیش از ۲۵ میلیون ایرانی زیر خط فقرند و ۵ میلیون نفرشان پول تهیه غذا ندارند. این واقعیت تلخ ناشی از استراتژی غلط جاری است. وفاق برای تداوم آن حلال مشکلات نیست، همچنان که یکدست‌شدن حکومت در دولت رئیسی مشکلات را حل نکرد. جمهوری اسلامی نه تنها نباید وارد جنگ شود، بلکه برای عبور از بحران‌ها باید به وضعیت «نه جنگ/نه صلح» که جامعه را در شرایط تعلیق و اضطراب و انتظار نگه داشته است، پایان دهد. آنگاه وفاق معنا و امید به حل مسائل افزایش می‌یابد. توافق در مورد راهبرد غلط، فقر و فساد و نابسامانی‌ها را بیشتر می‌کند، نارضایتی, ناامیدی و خشم را گسترش می‌دهد و خدای ناکرده می‌تواند ایران را به کام جنگ بکشاند، که چنین مباد.

اوین
۱۶ مهر ۱۴۰۳

منبع:
@MostafaTajzadeh

زيتون | Zeitoons@

06 Oct, 11:52


قبل از «نه به جنگ»
علی سلطانی

نه به جنگ، شعاری مقبول، معقول، انسانی و آرزوی کهن بشر است. کدام انسان سالم از حیث سلامت و بهداشت روان، به جنگ روی خوش نشان می‌دهد؟ از خون‌ریزی دفاع می‌کند؟ جز دد و دیوانه و ناسالم به جنگ سلام نمی‌گوید و از این پدیدهٔ همیشه مخرب استقبال نمی‌کند.

اما و اما. این شعار می‌تواند دستمایهٔ شعبده‌بازی با کلمات و تردستی با مغالطه‌های منطقی شود. این شعار حرف حقی است که می‌تواند ایده‌ای ناحق و ناواقع را بر دوش خود سوار کند. همچنان‌که کم نیستند کسانی که در این وضعیت به درستی نفرت خود را از جنگ ابراز می‌کنند و می‌گویند: سلام به صلح، سلام به انسان. اما به چند پرسش مشخص پاسخی نمی‌دهند. نمونه‌ای از این رویه را در این بیانیه ببینید. بیایید چند نمونه از این پرسش و درنگ‌های بنیادین را، ناظر به این شعار و اتفاقات تلخ جاری، مرور کنیم.

فلسفه‌خوانده‌ها می‌دانند که توماس هابز مشهور است به اینکه وضع طبیعی انسان را «ستیز و جنگ» معرفی می‌کند و با این سنگ بنای انسان‌شناسانه، کل نظریهٔ قرارداد اجتماعی و نظریهٔ دولتش را تبیین می‌کند. یعنی وضع معمول و طبیعی ِانسانی جنگ است و ما باید برای ترک مخاصمه قرارداد اجتماعی وضع کنیم و قدرت را برای رسیدن به مسالمت، به دولت‌ها بسپاریم.

این قبیل بیانیه‌ها و افرادی که این «صدای سومِ» نه به دوطرف را دنبال می‌کنند، دست‌کم سه پیشفرض ناگفته دارند. اینکه: وضعیت بغرنج منطقه و خاصه مناطق اشغالی، مقصرانی هم‌وزن دارد. پیشفرض دوم که خود را در راه‌حل می‌نماید، عین این بیانیه، درخواست از مجامع بین‌المللی و کشورهای دیگر برای فشار به دو طرف در ترک جنگ است. پیشفرض آشکار سومِ این دست هم‌وطنان، مخالفت عمیق با نظام سیاسی در ایران و دخالت جدی این مولفه در تحلیل وضعیت است.

به نظرم به شرح چندانی نیاز ندارد که هر سهٔ این پیشفرص‌ها مخدوش است. وضعیت مناطق اشغالی عمری بلندتر از شروع جمهوری اسلامی و عزمی عمیق‌تر از ارادهٔ جمهوری اسلامی برای نرسیدن به صلح و پیگیری ایده‌های آخرالزمانی از سوی اسرائیل دارد. نمونه‌اش کرانهٔ باختری که دخالت ایران در آن کمترین است. وزنهٔ تقصیر هم اصلا و ابدا برابر نیست. نه در حجم کشتار، نه در سابقهٔ نسل‌کشی و نه در متوقف‌نکردن ماشین جنگ. این دست کنشگران سیاسی نمی‌توانند «بغض به‌حق یا ناحق» از جمهوری اسلامی (به‌ویژه از اوضاع داخلی) را در داوری علمی و دقیق قضایای خارجی دخالت ندهند. گذشته به کنار. رئیس‌جمهور ایران در حضور اخیر خود در سازمان ملل چه گفت و نتانیاهو در آنجا چه گفت؟!

درخواست از مجامع بین‌المللی هم متأسفانه و متأسفانه جز خاتمه‌ای روشنفکرانه و انتزاعی در چشم‌بستن بر واقعیت‌های سیاسی ندارد. کدام نهاد بین‌المللی ِ دیگر باید ضد اسرائیل بیانیه و حکم صادر کند و هیچ‌کاره نمانده باشد؟ سازمان ملل؟ عفو بین‌الملل؟ دیوان بین‌المللی دادگستری؟ حتی دولت فعلی آمریکا در مقاطعی. حال که متأسفانه نهادهای بین‌المللی که ماحصل خرد و تجربهٔ انسان مدرن در پرهیز از جنگ و کشتار است، در بستن دست اسرائیل متأسفانه هیچ‌کاره شده‌اند، جز این راه‌حل شکست‌خورده، پیشنهاد این دست افراد چیست؟ تماشا و مرگ بر نظام گفتن؟ آیا در اینجا می‌توانند با عقلی سرد و انصافی گرم، کینه از جمهوری اسلامی را لحظه‌ای تعلیق کنند و بیندیشند که متأسفانه در وضعیت هابزی، جز بازدارندگی نظامی نمی‌تواند در مقطع فعلی جلوی اسرائیل را بگیرد و مانع شود که عین همان بمب‌های غزه و این‌روزها در بیروت، وسط تهران نیفتد. تهران و ایرانی که سرزمینی مشابه با قلمرو سیاسی نظام دارند!

اینجاست که متأسفانه شاعری در پایان بیانیه‌ مثل «به جنون سوداگران مرگ پایان دهید»، هیچ مخاطبی در جهان ندارد، جز هم‌وطن مستأصل ایرانی. شاید هم این نویسندگان جز برای خوراک داخلی نمی‌نویسند و بیانیه نمی‌دهند. اگر نه، این دست شعارها و بیانیه‌ها با واقعیت سیاسی و عوامل موثر کمترین نسبتی ندارد.

زيتون | Zeitoons@

06 Oct, 08:01


 
برای صلح، آزادی و دموکراسی جنگ در خاورمیانه را متوقف کنید!
نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی ایران!
 
درآستانه‌ی سالگردِ حمله‌ی تروریستی حماس به اسرائیلو بمبارانِ یک‌ساله مردمِ غزه به دستورِ دولتِ نتانیاهو کهبسیاری از مدافعِان حقوقِ بشر و کارشناسان  آن راجلوه آشکاری از نسل‌‌کشی می‌خوانند، در پی ترورِ رهبرانِ حماس و حزب‌الله، حمله‌‌ی ارتشِ اسرائیل بهجنوبِ لبنان و موشک‌پرانی حکومتِ جمهوری اسلامی بهاسرائیل، خطرِ گسترشِ جنگ بالا گرفته و ممکن است کهایران نیز به یکی از کانون‌ها و صحنه‌های جنگ بدلشود.
رجزخوانی‌ها  و ماجراجویی های بنیادگرایانِ حاکم برایران و متحدان منطقه ای آن برای نابودی اسرائیل وادعای بنیادگرایانِ اسرائیلی برای تحمیلِ «نظم نوین» در خاورمیانه تنها دعوت به ستیز و کشتار و ویرانیبیش‌تر در منطقه است. نه موشک‌پرانی حکومتِ جمهوریاسلامی و حمله‌های نظامی گروه‌های موسوم به "محورمقاومت" به اسرائیل به مردم فلسطین کمک می‌کنند ونهبمب‌های اسرائیلی برای غزه و لبنان و ایران صلح ودموکراسی و آزادی به ارمغان می‌آورند.
حکومتِ جمهوری اسلامی و گروه‌های بنیادگرای حامیآن با جنگ های نیابتی در منطقه، خواست‌های مردمِ فلسطین را به گروگان گرفته‌اند و دولتِ نتانیاهو باکشتار در غزه و لبنان و ادعای «نظم نوین» جنگ را درمنطقه خاورمیانه گسترش می‌دهد. حمایت از هر سویدرگیر در این جنگ ناانسانی پشت کردن به مردم وضربه زدن به زندگی انسان‌ها و آرمانِ صلح، دموکراسی، رفاه ، امنیت و همزیستی مسالمت‌آمیز درمنطقه است. هردو سوی این جنگ فرسایشی وضدانسانی به افزایش تنش و گسترش جنگ در منطقهدامن می‌زنند و نتیجه جز مرگ و ویرانیِ، آوارگی، تشدیدِ سرکوب و خفقان، رشدِ افراط‌گرایی و ناامنینیست.  
ما امضا کنندگان این بیانیه هم‌چون صدای سومی که بهرغم افق های فکری مختلف، با جنگ‌طلبی و جنگافروزی هر دو سوی این درگیری مخالفیم، از سازمانِ مللِ متحد، دولت‌های عضو، نهادهای حقوق بشری ومردمِ طرفدار صلح و دموکراسی در ایران و اسرائیل ومنطقه و جهان می‌خواهیم که با افزایش فشار برهمهسوی‌های درگیری  و تلاش برای برقراری آتش بسفوری در منطقه، مانع از گسترشِ جنگ به جبهه‌های تازهشده و جنگ را متوقف کنند.
به جنونِ سوداگرانِ مرگ پایان دهید! دفاع از صلح، دفاع از آزادی و کرامتِ انسانی است.
 
امضا کنندگان:
یروند آبراهامیان
تورج اتابکی
فرشته احمدی
پروین اردلان
محمد اعظمی
رضا اکرمی
اصغر ایزدی
منیره برادران
مهرزاد بروجردی
فرزانه بذرپور
بهروز بیات
کوروش پارسا
علی پرسان
علی پور نقوی
مهدی خانباباتهرانی
نیره توحیدی
فردوس جمشیدی رودباری
روزا روزبهان
میهن روستا
هادی زمانی
شعله زمینی
فاطمه حقیقت جو
نقی حمیدیان
بهروز خلیق
هادی خرسندی
منصوره خسروشاهی
رضا خندان
آتنا دائمی
مهرداد درویش پور
مریم سطوت
آرش سرکوهی
فرج سرکوهی
اکبرسیف
منصوره شجاعی
نگین شیر آقایی
مهرداد صمد زاده
اشکبوس طالبی
محمد رضا عالی پیام
شیرین عبادی
مجید عبدالرحیم پور
فرزانه عظیمی
رضا علامه زاده
کاظم علمداری
رضا علیجانی
جلال علوی نیا
پرستو فروهر
مهدی فتاپور
منصور فرهنگ
مسعود فتحی
فرهنگ قاسمی
کامبیز قائم مقام
محسن قائم مقام
شهرام قنبری
کاظم کردوانی
بهزاد کریمی
آزاده کیان
امیر کیان پور 
جهانگیر گلزار
مهدیه گلرو
رضا گوهرزاد
مزدک لیما کشی
محمد رضا نیکفر
مجید نفیسی
حسن نایب هاشم
پرویز نویدی
ایرج نیری
مهناز متین
مهران مطصفوی
پروین ملک
ناصر مهاجر
علی اکبر مهدی
همایون مهمنش
توران همتی
مهرداد وهابی
 

زيتون | Zeitoons@

30 Sep, 14:47


ابوالفضل قدیانی؛ پایایی همیشگی در صف مردم ستم‌دیده
 
علی‌رضا رجایی

دستگاه قضایی ایران و کارگزاران و ضابطانش هم‌چون بازوهای یک حکومت نظامی عمل می‌کنند. وقت و بی‌وقت با مستمسک قرار دادن پیکرهٔ نیمه‌جان و فرسوده‌ای به نام قانون، بر شهروندان هوار می‌شوند تا انتقام شکست‌های مهلکِ حاصل از بی‌خردی وبلند‌پروازی‌های بی‌سرانجامِ  یک سیاست افلیج و سترون را از آزاده‌ترین شهروندانی بگیرد که چشم‌اندازهای ناکام این چرخهٔ خودکامگی و تباهی را هشدار می‌دهند.
  اکنون ابوالفضل قدیانی، سند موجّه تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانهٔ ایران، به جرم ایستادن و پایاییِ همیشگی در صف مردم ستم‌دیده، طعمه خام‌اندیشانهٔ این حکوت شبه‌نظامی فرسوده شده‌است. آنها نمی‌دانند که قربانی، طعمه‌ای گلوگیر خواهدبود و حبس او بر درماندگی این تاریخی که دیگر به انتهای خود رسیده و زنجیرهای آن از هم گسسته، خواهدافزود.
 
قدیانیِ ۸۰ساله را بیش از همه ساکِ سبکِ کوچک و همیشه آماده و انباشته از دارویی می‌شناسد که برای پشتیبانی از یک دورهٔ زندان بلندمدّت دیگر تجهیز شده‌است؛ این، همهٔ سهمی است که او از زندگی خواسته‌است -بی منّتی یا تمنّای خاصی از هرکس دگری. قدیانی هرباره که تهدید به حبس و زندان شده، آغوش گشوده و آن را غنیمتی شمرده تا در کنار یاران محبوسش، مسیری را که از ابتدای جوانی دنبال کرده به انجام رساند. آزادی‌خواه بزرگی که هرگز فریفتهٔ کاخ‌های برافراشته از رنج مظلومان و معدن‌کاران، و مقهور درشت‌گویی‌های خفّت‌بار جبّاران نشده و جز در صراط مستقیمِ رهاییِ مردم، راهی نپیموده‌است. او هرگز مبارزه را به تجارتی کاسب‌کارانه برای شهرت، و نمایشِ خودپرستانه‌‌ای انباشته از حنجره‌خراشیدن و فریادهای کور نیالوده و طرحی از یک چشم‌انداز درست، در پیوند با جنبش‌های متوالی و متراکم ایران ترسیم کرده‌است.
 
قدیانی را تن رنجور و محصور در حصار حبس بازگویه نمی‌کند. او اکنون بیش از هر زمانه دیگری با سرشت جان آزاد خویش تعریف می‌گردد.

ریشه در تاریکی زمین
استخوان‌های سنگ را از هم می‌گسلد
به غرور و صلابت آن تَسخَرزنان

زيتون | Zeitoons@

30 Sep, 07:33


❇️ جبهه اصلاحات ايران دربيانيه‌اى در واكنش به فاجعه معدن ذغال سنگ طبس:
هیات‌های رسیدگی بدون در نظر گرفتن منافع اشخاص و جریان‌های خاص، مقصران این حادثه تلخ را به ملت معرفی و در پیشگاه دستگاه قضا پاسخگو کنند

🔺جبهه اصلاحات ايران با صدور بيانيه اى در واكنش به فاجعه معدن ذغال سنگ و مرگ شهادت گونه ده‌ها کارگر شریف و زحمتکش اين معدن، ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های داغ دیده و ملت ایران، خواستار معرفى مقصران این حادثه تلخ به ملت و پاسخگو كردن آنها در پیشگاه دستگاه قضا شد و در عين حال بر نقش و تأثير تشکل های مستقل کارگری در پیشگیری و پیگیری این رویدادها تأكيد ورزيد.

در اين بيانيه آمده است:
🔹فاجعه معدن ذغال سنگ طبس و مرگ شهادت‌گونه ده‌ها کارگر شریف و زحمتکش اين معدن که موجب سوگواری خانواده‌های آنان و جریحه دار شدن احساسات ملت ایران شد، نه اولین و نه آخرین حادثه‌ای است که در محیط‌های کار ناامن و سود محور رخ می‌دهد. این بار اما فاجعه، درست در جایی رخ داد که پیشتر هشدارهای لازم را دریافت کرده بود و عملکرد درست و به موقع مسئولان و دستگاه های ذی‌ربط می‌توانست مانع این رخداد تلخ شود.

🔹بررسی و رسیدگی به جنبه های مختلف این حادثه و دیگر رخدادهای مشابه که امروز به مطالبه ملی تبدیل شده است، نیازمند یک نگاه بی‌طرفانه و انسان گرا است و امیدواریم که این بار هیات‌های رسیدگی بدون در نظر گرفتن منافع اشخاص و جریان های خاص و با شفافیت هر چه تمام‌تر مقصران این حادثه تلخ را به ملت معرفی و در پیشگاه دستگاه قضا، پاسخگو کنند، اما این تجربه گزاف ثابت کرد که وجود نهادها و تشکل‌های مدنی مستقل و واقعی کارگری در پیشگیری و پیگیری این رویدادها تا چه حد می تواند موثر واقع شود.

🔹متاسفانه در حالی که در بیشتر کشورهای جهان تشکل‌های کارگری و کارفرمایی روز به روز تقویت شده و مطالبات خود را با حمایت دولت‌ها و در قالب پیمان های دسته جمعی، به قواعد حقوقی الزام آور تبدیل کرده اند، در ایران اما به رغم وجود بسترهای لازم و کافی در قوانین جاری اعم از قانون اساسی، قانون تجارت، قانون کار، قانون مدنی و امثال آن، قوای سه گانه کشور به ویژه قوه مجریه و در راس آن دولت‌ها، با تضعیف تشکل های موجود و یا با ایجاد مانع برای شکل گیری تشکل‌های مستقل، شرایطی را فراهم آورده اند که امروز بسیاری از کارگران مشاغل از جمله کارگران معادن، فاقد تشکل، نماینده و سخنگوی رسمی و قانونی برای مذاکره و احقاق حقوق حداقلی خود هستند.

🔹این نقصان در کنار عزل و نصب مدیران نالایق، سودجو و غیرمتخصص که تنها معیار گزینش آن‌ها وابستگی به کارفرمای دولتی و رانت است، شرایطی را به وجود آورده که کار در معدن که به لطف دانش، تکنولوژی و تجربه بشری در همه جای جهان به عنوان یکی از شغل‌های استاندارد شده با ریسک قابل قبول شناخته می‌شود، در ایران و در سایه فقر، مدیریت و ابتدایی ترین الزامات و تجهیزات، به یک کابوس برای کارگران تبدیل شده است.

🔹مدیران رانتی، با بی‌توجهی عمدی به نیروی کار مولد و امنیت شغلی آنان و عدم رعایت موازین "کار شایسته" که رعایت آن جزو الزامات حقوقی و پذیرفته شده بین المللی است، از طریق امضای قراردادهای بی‌ضابطه و موقت با دستمزدهای ناکافی، در بدترین شرایط اقتصادی کشور، شریف ترین نیروهای مولد را با قراردادن در معرض انواع خطرات و حوادث شغلی، به تبعیت بی چون و چرا از خواسته‌های سودجویانه خود واداشته‌اند، به طوری که کارگران نه قدرتی برای تغییر شرایط دارند و نه صدایی برای رساندن اعتراض خود به گوش‌های شنوا.

🔹جبهه اصلاحات ایران ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های داغ دیده و ملت ایران، با تاکید بر حق همه کارگران و شهروندان برای داشتن یک زندگی آبرومندانه و درخور شأن و کرامت انسانی، توجه دولت و همه نهادهای مسئول به ویژه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به توسعه دوباره سیاست "سه جانبه گرایی" (توافق بر سر منافع مشترك ميان كارگر، كارفرما و دولت) و تقویت تشکل‌های کارگری جلب می کند.

👈🏼 متن کامل بیانیه

🔹کانال رسمی جبهه اصلاحات ایران
@jebheheslahat

زيتون | Zeitoons@

23 Sep, 17:47


در باره اقدام آقای «مجتبی خامنه‌ای»
عبدالله ناصری

روز گذشته فرزند رهبر جمهوری اسلامی که در مظان رهبری سوم حکومت است، با اعلام تعطیلی درس، اذهان مردم و خصوصا کنشگران را به خود مشغول کرد.

خبر “مهم” بود.

دلالت اصلی سخنان ایشان، به نظرم، اعلان بی خبری «پدر» از این تصمیم است.

نگارنده گفتمان و نظرهای امنیتی اطراف پدیدار را باور ندارد. یعنی مسئله با انفجارهای دستگاه‌های حزب‌الله
ارتباطی ندارد، بلکه معتقدم این آقازادهٔ «آقا»! با مشورت دستیارانش، تصمیم گرفته است برای اولین مرتبه «اتوریته
رهبری» خودش را نمایش دهد.

در واقع این عمل آقا مجتبی، ترجمان سخن رهبر در پاسخ‌ به آقای کروبی در سال ۸۴ است که گفت: «خودش آقاست».

لذا پیش‌بینی می‌کنم رهبر فعلی در آینده نزدیک کناره‌گیری خواهد کرد و «آقا» مجتبی با نظر مجلس خبرگان‌‌ رسما رهبر سوم جمهوری اسلامی خواهد شد.

زيتون | Zeitoons@

22 Sep, 18:14


مجتبی خامنه‌ای چه گفت؟

«کلاس درس خارجم را تعطیل می‌کنم». یعنی: بدانید که کلاس خارج برگزار می‌کردم و شرایط علمی رهبر شدن را دارم.

«ممکن است این مطلب همیشگی باشد و ممکن است موقت باشد فعلا این مطلب بر من مجهول است». یعنی: تعطیل شدن کلاس‌هایم به تصمیم خودم نبوده و شرایط این‌گونه ایجاب می‌کند. یعنی وظیفه‌ای بر عهده من قرار گرفته و در برابر یک تکلیف قرار گرفته‌ام.

«پدر از این موضوع خبری ندارد». یعنی: مبادا فکر کنید رهبر شدنم موروثی است بلکه مجلس خبرگان بنده را «کشف»کرده.

*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.

زيتون | Zeitoons@

15 Sep, 06:55


‍ ابوالفضل قدیانی در سال‌گرد جنبش زن، زندگی، آزادی:
تنها راه برون‌رفت از بن‌بست ایستادگی همه‌جانبه در برابر استبداد است

  بیست و پنجم شهریورماه سال ۱۴۰۱ نظام استبداد دینی به ریاست علی خامنه‌ای، مستبدقدرت‌پرست ایران، دست خود را به خون دختری جوان، آلود. دختری با هزار آرزو که به جرم تن ندادن به پوشش اجباریِ مورد نظر استبداد، به دست مأموران گشت ارشاد به قتل رسید. امّا خون دختر ایران، مهسا امینی، به هدر نرفت. قتل او منجر به یکی از بزرگترین جنبش‌های سال‌های اخیر شد: جنبش زن زندگی آزادی. این جنبش در ادامه جنبش‌هایی است که از اواخر دهه هفتاد شمسی در ایران فراگیر شده‌اند، یعنی جنبش‌های خواستار احقاق حقوق اولیه انسانی اعم از آزادی‌های فردی، سیاسی و اجتماعی و بالمآل تغییر نظام سیاسی حاکم.
  هر کدام از این جنبش‌ها با این‌که به ظاهر سرکوب شدند، نویدبخش فصل نوینی در حیات سیاسی و اجتماعی ایران بودند. نظام استبداد دینی هرچند با سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و قطع اینترنت و.... نمود خیابانی این جنبش‌ها را کم‌رنگ کرد اما در بطن اجتماع سنگر به سنگر به عقب رفته‌است. این‌که اکثریت قریب به اتفاق حامیان نظامِ علی خامنه‌ای -که البته در مقابلِ قاطبه جامعه ایران اقلیت محضند- کسانی هستند که معیشتشان (چه از جنس جیره و چه از راه رانت) به بقای استبداد گره خورده‌است، خود گواه این مدعاست؛ این‌که ارزش‌های حکومتی این‌قدر در بین قاطبه جامعه منفور و بی‌ارزشند، خود حاصل سال‌ها ایستادگی مدنی در مقابل تحمیل این ناارزش‌هاست. 

تحول جامعه ایران تا به حدی بوده‌است که استفاده از لفظ انقلاب اجتماعی و فرهنگی برای آن موجه است هرچند این دگرگونی بنیادین تا‌کنون منجر به دگرگونی بنیادین سیاسی و حذف نظام استبداد دینی نشده‌است. به گمان من تحولات دو سال گذشته، بالاخص جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی و فضاحت انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲، حاکمیت را به این صرافت انداخت که در انتخابات تیر ماه ۱۴۰۳ تغییر «دکوراسیون» دهد و با به بازی گرفتن اصلاح‌طلبان، لااقل برای مدتی، در عزم قاطبه جامعه برای تغییر نظام سیاسی خلل و تأخیر بیندازد. این‌که جریانی نعل وارونه می‌زند و این تغییر دکوراسیون را اولاً «دستاورد بزرگ» می‌نامد و در ثانی آن را نتیجه مماشات‌جویی و تسلیم‌طلبی خود قلمداد می‌کند در تاریخ معاصر کم‌نظیر است و تاریخ درباره این گروه از سیاست‌ورزان بی‌مماشات داوری خواهد کرد.

سیاست‌ورزی درست، سیاست‌ورزی بر مبنای اصول است و اصل‌الاصول و غایت قصوای سیاست استیفای حق ملت است. این‌که من، هم بنیان و هم هدف سیاست را ستاندن حقّ ملّت می‌دانم بی‌دلیل نیست. با کُرنش در مقابل عامل اصلی تضییع حقوق ملت، یعنی علی خامنه‌ای، و بر آن نام وفاق و اعتدال و بازی برد-برد گذاشتن، حقّی از حقوق ملت استیفا نمی‌شود. استبداد این صحنه را به منزله رهایی خود از مخمصه تلقی می‌کند. به همین دلیل، هم‌چون بیانیه‌ام درباره مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری، مجدداً تأکید می‌کنم تنها راه برون‌رفت از این بن‌بست ایستادگی اجتماعی، فرهنگی و البته سیاسی در مقابل استبداد است. سیاست‌ورزی درست، ایستادن پای آرمان‌های کسانی است که در جنبش زن زندگی آزادی و جنبش‌های پیش از آن هزینه‌های گزاف پرداختند: جوانانی که چشم‌شان را از دست دادند، نوجوانانی که در خیابان کشته شدند، کسانی که در زندان‌ها اسیر و شکنجه شدند، دلیرانی که به چوبه دار ظلم و جور آویخته شدند و پدران و مادرانی که پای خون جوانان و نوجوانان‌شان ایستادند.

به‌نظر من، برخلاف سر و صدای چند ماهه اخیر، اکثریت فعالان سیاسی کشور نیز قائل به همین نحو سیاست‌ورزی‌اند. نظام استبداد دینی باز هم گام به گام به عقب خواهد رفت. اگر این عزم اجتماعی و سیاسی ادامه یابد، تغییر این نظام با کمترین آسیب، یعنی برگزاری رفراندوم و استقرار نظام جمهوری دمکراتیک سکولار، در آینده نه چندان دور ممکن خواهد بود.

ابوالفضل قدیانی
بیست و پنج شهریور ۱۴۰۳

زيتون | Zeitoons@

10 Sep, 18:30


یک نمونه از تدبیر! آقای علی خامنه‌ای
(به بهانه دالان زنگزور)

عبدالله ناصری


این روزها سخن از تکوین دالان راهبردی “زنگزور” زیاد است که حتما جمهوری اسلامی به رغم غوغاسالاری
زیاد تسلیم آن خواهد شد.

نگارنده از این مهم سخن نمی گوید، بلکه قصد دارد از "جغرافیافروشی” دیگری سخن بگوید.

رژیم حقوقی دریای خزر دهه‌هاست ایران و چهار همسایه آن دریا را به خود مشغول کرده است؛ از دونیم شدن منافع دریا بین ایران و چهار کشور دیگر بر جای مانده از اتحاد جماهیر شوروی تا سی و بیست در‌صد آن. یادم هست از همان
اوایل دهه هفتاد خورشیدی بعضی از کارشناسان، ضمن اهمیت موضوع، اصرار داشتند دولت ایران نباید متوهمانه از درصد سهم ایران سخن بگویند، زیرا بعضی از سران حکومت پنجاه درصد را می‌خواستند. (گویا نقشه اطراف دریا عوض نشده است).

آقای خاتمی مهم‌ترین وظیفه سفیر جدید(غلامرضا شافعی وزیر سابق صنایع) پیگیری رژیم حقوقی خزر اعلام شد. با پیگیری متناوب سفیر محترم و راضی‌کردن مقامات ارشد روسیه که تصمیم‌گیر اصلی بودند، سهم ایران هفده درصد تعیین شد.

در همان ایام من به علت ایراد سخنرانی در همایش دولتی “رسانه و تروریسم” در مسکو بودم. آقای شافعی در دیدار
خصوصی دو نفره، این حکایت را با شعف تعریف و تأکید کرد چند روز آینده به ایران خواهد آمد تا نهایی و اعلام کنند. در سفر معهود و در تهران سفیرمان را دیدم و دوباره پرسیدم.
با غمگنی و افسوس گفت: «رهبر قبول نکرد».

به همین راحتی تلاش سفیر که رضایت رئیس جمهور و مقامات وزارت خارجه را داشت، بر باد رفت. و پس از مدتی شنیدم که (رسمی یا غیررسمی) حق السهم جمهوری اسلامی هشت در صد است.

از یک طرف توهم و زیاده‌خواهی، و از سوی دیگر واداده‌گی و پذیرش استعمار نرم روسیه. اینک خوانندگان پیش‌بینی کنند سرنوشت “زنگزور” چه خواهد شد؟

زيتون | Zeitoons@

09 Sep, 16:27


پیام تسلیت

جناب آقای دکتر حسن فرشتیان

با نهایت تأسف و تألم، درگذشت مادر گرامیتان را تسلیت عرض می‌کنیم. بی‌شک فقدان مادری پارسا و مهربان که فرزندانی آزاده و عالم چون شما را پرورش داده، ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است.

مادر شما نمونه‌ای از زنان فداکار و متدین بود که با تربیت فرزندانی فرهیخته، خدمتی ارزنده به جامعه نمود. امید است که روح بلند ایشان در جوار رحمت الهی باشد.

اگرچه دوری از وطن و عدم حضور در مراسم تشییع، غم این فقدان را دوچندان می‌کند، اما یقین داریم که روح والای مادرتان از این فداکاری و صبوری شما خشنود خواهد بود. باشد که یاد و خاطره آن مرحومه، تسلی‌بخش قلب داغدارتان باشد.

از درگاه خداوند متعال برای آن فقیده سعیده علو درجات و برای جنابعالی و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم.

محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، میثم بادامچی، عبدالعلی بازرگان، رضا بهشتی معزّ، احمد علوی، سروش دباغ، علیرضا رجایی، محمود صدری، رضا علیجانی، رحمان لیوانی، سید علی محمودی، عبدالله ناصری طاهری، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی.

زيتون | Zeitoons@

02 Sep, 09:21


پزشکیان! چه باید گفت؟ چه باید کرد؟
اخبار هفته به‌روایت ابراهیم نبوی

یک، رئیس جمهور باید چه بکند؟ خدایش بیامرزاد آقای موسوی اردبیلی زمانی رئیس قوه قضائیه کشور بود و مثل اکثر روسای قوا یکی در میان امام جمعه تهران هم بود. نکته جالب این بود که در اکثر روزهایی که آقای موسوی اردبیلی نماز جمعه می‌خواند باران می‌آمد. در واقع بقیه ائمه جمعه روزهای بارانی برای نماز نمی‌رفتند و آقای موسوی اردبیلی را می‌فرستادند. در یکی از روزهایی که هم باران می‌آمد و هم آقای موسوی اردبیلی امام جمعه تهران بود، ایشان با حالتی ناراحت و غمگین گفت: «من نمی‌دانم این مشکلات قوه قضائیه را باید به چه کسی گفت؟» البته آن موقع کسی به ایشان نگفت که مرد حسابی! شما خودت رئیس قوه قضائیه هستی، شما نباید مشکل قوه قضائیه را به کسی بگویی، این بقیه هستند که مشکل قوه قضائیه را باید به شما بگویند. بقول عمران صلاحی حالا حکایت ماست. این آقای پزشکیان بعضی اوقات یادش می‌رود که رئیس جمهور شده و دائم مثل رهبران اپوزیسیون یا نویسندگان منتقد دولت در مورد مشکلات دولت حرف می‌زند. در واقع ساختمان جمله‌های ایشان گاهی غلط است. مثلا ایشان می‌گوید: «خودمان را باید اصلاح کنیم.» ایشان باید بگوید: «ما خودمان را اصلاح می‌کنیم.» یا باید به وزیر نفت دستور بدهد که خودش را اصلاح کند. یا ایشان در موضع اپوزیسیون می‌گوید: «نیروی انتظامی نوجوانان و دختران ما را هدایت نمی‌کند، تخریب می‌کند.» این جمله برای رئیس جمهور غلط است. ایشان باید نامه بنویسد به وزیر کشور و دستور بدهد که نیروی انتظامی به جای تخریب نوجوانان و دختران کشور باید آنها را هدایت کند.» اگر این روند ادامه پیدا کند من با جدیت با نیروی انتظامی برخورد می‌کنم. یا ایشان گفته است: «نخبگان را فراری ندهیم، چرا که کشور را آدمها می‌سازند نه کارخانه‌ها». ایشان باید به کلیه وزرا دستور بدهند که «وزارتخانه‌ها موظفند که جلوی فرار نخبگان را از طریق اجرای بخشنامه و دستورات زیر بگیرند.» یا ایشان گفته است: «انتخاب مدیران باید بر اساس عدالت باشد نه جناح و دسته». این جمله غلط است. رئیس جمهور باید بگوید: «ما و وزرا برای انتخاب مدیران فقط عدالت را در نظر می‌گیریم نه وابستگی سیاسی آنها را.» یا این یکی جمله هم غلط است: «باید کابینه‌ای شکل دهیم که افراد با تجربه، با علم و صادق در آن باشند.» ایشان باید بدون شعار دادن کابینه‌ای را شکل دهد که در آن افراد با تجربه، با علم و صادق باشند. لازم هم نیست که در مورد کاری که باید بکند، سخنرانی بکند. یا این جمله غلط است: «نباید برای افراد پرونده‌سازی کرد.» اصولا باید برای جملات منتقد دولت یا رهبر اپوزیسیون است. ایشان باید به وزیر علوم یا ارشاد دستور بدهد: «وزیر محترم علوم! از هر گونه پرونده‌سازی برای دانشجویان و اساتید خودداری شود.» یا برای وزیر فرهنگ و ارشاد دستور بدهد: «وزیر محترم فرهنگ و ارشاد! لطفا از هر نوع پرونده سازی برای نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران خودداری شود.» البته همین هفته آقای پزشکیان گفت: «من اهل شعار دادن نیستم.» بعد خودش شعار داد: «آموزش‌ها بی کیفیت است.» البته آقای کرباسچی همین حرف‌های مرا خیلی شیک و خلاصه و محترمانه گفت: «آقای پزشکیان! دستور صادر کنید، سخنرانی کافی نیست.» البته در مملکت ما که سخنرانی یکی از موضوعات مورد علاقه مردم است، خیلی سخت است که آدم بخش سخنرانی مغزش را متوقف کند و به جای آن دستور بدهد، ولی به هر حال این کار باید انجام شود.
در هفته گذشته پزشکیان در ارتباط با وزارت علوم خواستار بازنگری استادان و بازگرداندن دانشجویان اخراجی شد. به گمانم کمی ملایم است. ایشان باید نامه‌ای برای وزیر علوم بنویسد و دستور بدهد که «بر اساس این دستور تا روز فلان و ماه فلان اساتیدی و دانشجویانی که در سه سال( یا بیشتر) اخراج شده است به کار یا تحصیل باز گردانید و نتیجه را در اسرع وقت به من اطلاع دهید. ضمنا فهرست کلیه اساتید و دانشجویانی که در چهار سال گذشته اخراج شده‌اند تا هفته آینده روز شنبه صبح برای من ارسال کنید.»

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115389

زيتون | Zeitoons@

02 Sep, 09:19


‍ ‍ به نام خدا

📝📝📝جناب آقای خامنه‌ای

رهبر جمهوری اسلامی ایران

باسلام


پیرو دستور/تایید شما، سازمان موازی اطلاعات سپاه هفتمین پرونده را علیه اینجانب ساخته و به جریان انداخته است. برآن‌اساس آقای محمدجواد رستمی، بازپرس شعبه ۱ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳ تهران، با ارسال نامه شماره  ۱۴۰۳۶۸۹۹۰۰۲۸۶۸۰۲۴ مورخ ۱۰/۰۶/۱۴۰۳ اینجانب را به اتهام "اجتماع و تبانی به منظور ارتکاب جرم علیه امنیت کشور" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران" به دادگاه فراخوانده است.

جناب‌عالی آگاهید که من به روال سابق و در اعتراض به بی‌عدالتی حاکم بر دستگاه قضا، در دادگاه حاضر نمی‌شوم و از خود دفاع نمی‌کنم. بنابراین یکی از دو-سه قاضی مشهور و بدنام می‌تواند مرا به دو اتهام بالا به ۶ سال زندان جدید محکوم کند که ۵ سال آن قابلیت اجرایی‌شدن خواهد داشت.

سال ۹۲ که آقای روحانی رای آورد، ۶ سال زندانم به ۷ سال افزایش یافت. این‌بار ظاهراً قرار است ۵ سال زندانم به ۱۰ سال برسد.

مستحضرید تا همین لحظه و بدون احتساب حدود سه‌سال باقیمانده حبسم و بدون درنظرگرفتن محکومیت جدید احتمالی، من فقط به جرم انتقاد از شما که کشور را به وضعیت اسف‌بار کنونی کشانده‌اید، ۹ سال و ۲ ماه حبس کشیده‌ام.

تاآنجاکه می‌دانم طول مدت زندان مؤسسان حزب جمهوری اسلامی یعنی آقایان بهشتی، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، باهنر و خامنه‌ای به ۹ سال نرسید. کسانی‌که نزدیکترین یاران و شاگردان آیت‌الله خمینی بودند و هدف‌شان براندازی رژیم شاه بود. باوجوداین محمدرضا پهلوی را دیکتاتور می‌خوانید و خود را مبارز راه آزادی می‌نامید؟ سلطنت مطلقه شاه را فسادآفرین و ولایت مطلقه فقیه را رهایی‌بخش لقب می‌دهید؟

می‌دانم که در نشست‌های خصوصی می‌گویید ما اشتباه شاه را مرتکب نمی‌شویم. یعنی مجازات انتقاد از خطاهای ایران‌سوز و مردم‌گداز خود را ۱۲-۱۷ سال زندان تعیین می‌کنید (باتوجه به سن و سال من یعنی حبس ابد)، تا کسی جرأت نکند به نقد رفتار و گفتار رهبر و سپاهی بپردازد که قرار بود پاسدار انقلابی باشد که یکی از اصلی‌ترین شعارهایش آزادی بود، ولی به پلیس پرونده‌سازی تبدیل شده که سوژه‌هایش، آزادی‌خواهان این سرزمین‌اند.

اما آنچه نمی‌دانید این است که باوجود این‌همه بگیروببند، ترس مردم ریخته و نقد و بلکه اعتراض به رهبر، رایج‌ترین سکه جامعه شده است. متاسفم که نمی‌بینید با این پرونده‌سازی‌ها مردم را آگاه‌تر و خود را منزوی‌تر می‌کنید.

رهبر محترم!
حیات و ممات همه ما دست خداست. ظاهراً نظر مبارک این است که تا خامنه‌ای زنده است، تاجزاده باید در زندان بماند. اگر قضای الهی چنین مقدر کرده باشد، راضی‌ام و اعتراضی ندارم.

دعا می‌کنم اوین کفاره گناهان و خطاهایم باشد. برای شما نیز دعا می‌کنم خداوند مهربان توفیق توبه و جبران خطاها و جفاهایتان را بدهد، پیش از آنکه در دادگاه عدل الهی حاضر شویم.

می‌دانید که آنجا با دیگران برابر خواهید بود. مطلقاً قدرت ندارید و قدرت مطلقه هم ندارید و باید جواب‌گوی تک‌تک رفتار و گفتارتان باشید.

بنده کوچک خدا
#سیدمصطفی_تاجزاده
زندان اوین
۱۰شهریور ۱۴۰۳


🆔@MostafaTajzadeh

زيتون | Zeitoons@

12 Aug, 08:19


تحمل می‌کنیم با زخم، چون مرهم نمی‌بینیم...
 
باخبر شدیم دوستان عزیزِ، فعال و فرزانه‌مان، آقایان سراج‌الدین، یاسر و صدرا میردامادی، مادر مهربان‌شان زنده‌یاد خانم نرجس حوائجی را از دست داده‌اند؛ غمی که غربت دوچندانش می‌کند.
این غم بزرگ را به دوستان گرانقدر و همه بازماندگان تسلیت می‌گوییم و برای‌ ایشان شکیبایی و سلامتی آرزو می‌کنیم. به امید روزی که هیچ یک از شهروندان ایران از حقوق انسانی‌ نخستین و بدیهی خود که شرکت در غم و شادی‌ خانواده است، محروم نباشند.
آلان توفیقی
احمد علوی
الهه امیرانتظام
پروین کهزادی
حسن فرشتیان
حسن یوسفی اشکوری
حسین علیزاده
حسین کمالی
رحمان لیوانی
رضا بهشتی معز
رضا علیجانی
سروش دباغ
عبدالعلی بازرگان
علی افشاری
علی اکبر موسوی (خوئینی)
علی ایزدی
علی کلایی
غلامرضا مسموعی
فهیمه ملتی
کاظم علمداری
محسن یلفانی
محمد اولیایی فرد
مرتضی کاظمیان
معصومه شاپوری
مهدی امینی زاده
مهدی جامی
مهدی ممکن
مهدی نوربخش
نیره توحیدی
هژیر عطاری
 
 

زيتون | Zeitoons@

12 Aug, 06:47


هنیه: نفوذ یا استخدام عامل؟
اخبار هفته به روایت ابراهیم نبوی

یک، ادب مرد به ز دولت او نیست آقای پزشکیان گفت: «نیامده‌ام تا گروه و جناح خاصی را بر سر کار بیاورم.» و گفت: «مردم از ما ناراضی‌اند زیرا از حق و عدالت حرف می‌زنیم اما ناعادلانه عمل می‌کنیم.» و گفت: «دلمان می‌خواهد از همه دولت‌ها در هیات وزیران حضور داشته باشند.» یعنی آدم لذّت می‌برد از این جملات قشنگی که آقای پزشکیان به کار می‌برد، فقط مانده از فردا جملات برتراندراسل و حسین پناهی و وینستون چرچیل را بنویسد و کلی با خواندنش حال کنیم. آقای پزشکیان! دوره تبلیغات انتخاباتی تمام شد. شما الآن واقعا رئیس جمهور هستید، یک جوری همچنان نطق می‌کنید انگار می‌خواهید رای جمع کنید. برادر من! عزیزم! مسعود جان! شما الآن کاملا رئیس جمهور هستید و هیچ کس هم نمی‌تواند جلوی شما را بگیرد، حتی آقای جنتی هم زیر حکم شما را در مراسم تحلیف مجلس امضا کرد. بی‌خیال صادر کردن جملات قصار بشوید. الآن وقتی شما از حکومت حرف می‌زنید دیگر در موضع کاندیدا یا منتقد یا اپوزیسیون نیستید، شما واقعا خودتان حکومت هستید. خدا بیامرزدش یک روز مرحوم منتظری به آیت‌الله خمینی گفت: «اینا کی می‌رن؟» و آقای خمینی گفت: «اینها خودمانیم.» الآن شما به جای صدور جملات قصار باید به همان‌ها عمل کنید.

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115361

زيتون | Zeitoons@

12 Aug, 06:47


دلایل خشونت ساختاری در ایران چیست؟
احمد علوی

خشونت علیه دو دختر نوجوان ایرانی و کودکی افغانستانی به سرعت و گستردگی در رسانه های اجتماعی بازتاب یافت. در صحنه ای دیگر، یکی از مامورین نیروی انتظامی با تهدید شهروندانی که پیرامون او جمع شده بودند، به فحاشی علیه آنان پرداخت. بدین ترتیب بار دیگر ترکیبی از خشونت زبانی و جسمی بارز علیه شهروندان در رسانه های اجتماعی ثبت شد. در کنار این وقایعی که در خیابان مشاهده شد، صدور حکم اعدام یا مجازاتهای خشن و همچنین روند اعدام زنجیره ای هم در زندان های حاکمیت تداوم دارد. البته این موارد تنها بخش کوچکی از خشونتی است که مشاهده یا گزارش میشود، و بخش عمده آن -همچون پیکره کوه یخ غوطه ور در آب- همواره پنهان باقی می ماند. چرا که خشونت سیستماتیک نیروهای سرکوب حاکمیت نسبت به اقشار فرودست، تهیدست، ستمدیدگان، افراد کم درآمد، زنان، مهاجران، گروه های قومی و مذهبی و دیگر قربانیان، امری است که بطور مکرر و منظم در عرصه عمومی مشاهده میشود و ناگهانی و محصول تصادف و بخت نیست. این خشونت گسترده گاه نرم است و گاه سخت، گاه پنهان و گاه آشکار، اما همه ابعاد آن کاملا نمودار نمی شود تحت عنوان خشونت ساختاری قابل توصیف است. خشونت ساختاری (Structural Violence) (1) به نوعی از خشونت اشاره دارد که ناشی از ساختارهای متصلب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نابرابر است و اغلب به صورت غیرمستقیم و پنهان تثبیت شده است و تنها جلوه های آن گاه اینجا و آنجا خود را نشان میدهد. خشونت ساختاری تنها شامل اعمال فیزیکی و مستقیم خشونت نیست، بلکه شامل ساختارهایی است که- دسترسی به منابع، فرصت‌ها، و حقوق اساسی را به‌طور نابرابر توزیع می‌کنند و به حاشیه‌نشینی سیاسی-اقتصادی-اجتماعی، تهیدستی، فرودستی، ستم، فقر و نابرابری دامن می‌زنند- می باشد. خشونت نیروهای سرکوبی نظیر نیروی انتظامی علیه زنان، گروه های قومی، مذهبی، تهیدستان و فرودستان را می‌توان به‌عنوان نماد و جلوه ای از خشونت ساختاری در نظر گرفت که به واسطه ساختارهای قدرت و نابرابری‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برساخته میشوند.

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115367

زيتون | Zeitoons@

12 Aug, 06:46


باخت بود یا بُرد؟

باخت بود یا بُرد؟ باید از شادی، هورا می‌کشیدیم و هوا می‌پریدیم و هم‌دیگر را بغل می‌کردیم؛ یا از غم، هر یک در گوشه‌ای کِز می‌کردیم و قطرات اشک‌مان را از دیده‌ی همدیگر پنهان می‌کردیم. کیمیا همان دقایق اول جلو تاخته بود. ضربات‌اش بر سر و سینه‌ی ناهید که فرود می‌آمد؛ چیزی در دل غوغا می‌کرد. دل به تلاطم می‌افتاد. این ضربات را چه کسی بر سر چه‌کسی فرود می‌آورد؟ راند اول را که کیمیا با پیروزی به پایان بُرده بود؛ مردم در شوق بُردن ذوق‌زده بودند و یا در اضطراب باختن، دل تو دل‌شان نبود؟ راند دوم را هم کیمیا به امتیازات پی‌درپی از ناهید، پیش تاخته بود. ناهید از پی ضربات چرخشی کیمیا که بر روی دشک فرود آمده بود؛ بغض بود که از این زمین خوردن ناهید بر جسم و جان مردم تماشاگر سرازیر می‌شد یا لذت نزدیکی پیروزی بود که از نزدیکی بُرد کیمیا مردم را حس غرور می‌بخشید؟ و در ثانیه‌های آخر راند دوم که ناهید، کیمیا را شکست داده بود؛ مردم در حس پیروزی ناهید شریک داشتند می‌شدند و یا در حسرت پیروزی نزدیک از دست رفته با کیمیا، مغموم می‌شدند؟ و همین تراژدی تا پایان ادامه داشت. ناهید بازی را بُرده بود. ولی شاید اغلب مردم، به حس تلخ جان‌کاهی این مسابقه را تماشا کرده بودند. طعمی از حس تماشای یک مسابقه را نداشت. حتی اگر شکستی را هم در درون حس کرده بودند؛ به حس ناشی از باخت شبیه نبود. حسی از رویارویی ایرانی در برابر ایرانی دیگر بود؟ حسی از شقه‌شقه شدن بود؟ یک ایرانی از یک ایرانی بُرده و یک ایرانی به یک ایرانی باخته بود؟ باختِ یک ایرانی، بُردِ آن یکی ایرانی به حساب می‌آمد؟ آن‌دو به سودِ کدام طرف ضربات فنی‌شان را فرود می‌آوردند؟ دست‌دردست هم داشتند برای پیروزی نام وطن؛ و یا رودررویِ هم داشتند رنگ و نشان و تعلق خاطر به وطن را از اعتبار می‌انداختند؟ کدام‌شان اگر می‌بُرد، حسِ خوش بُردِ وطن در دل می‌نشست؟

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115364

زيتون | Zeitoons@

06 Aug, 07:50


اسماعیل هنیه، رئیسی، هلیکوپتر، موشک
گزارش هفته به روایت ابراهیم نبوی

https://www.zeitoons.com/115356

زيتون | Zeitoons@

30 Jul, 12:48


کاپشن صورتی دل منو بردی
خبرهای هفته ابراهیم نبوی

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115327

زيتون | Zeitoons@

22 Jul, 13:21


«مخواب که آنان نخوابیده‌اند»
نامه عبدالکریم سروش به مسعود پزشکیان


دریاب کنون که نعمتت هست به دست کاین دولت و ملک می‌رود دست‌به‌دست

جناب دکتر مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور منتخب و منتجب،
با تقدیم سلام و احترام،

اکنون که به طالع مسعود و با آراء جمهور بر مسند ریاست‌جمهوری ایران می‌نشینید، جای آن است که جمهوراً آن را به فال نیک بگیریم و چشم به راه مدیریت علمی و سامان‌بخشی مدبرانه امور در ولایت‌کده ایران باشیم.

اطمینان دارم که کارشناسان دانا و امین قصه پرغصه جویبار آلوده سیاست و دیوار شکسته اقتصاد و معیشت و سقف فروریخته دیانت و شرب‌الیهود قضات و قضاوت و گلوی فشرده حق و عدالت و ناکامی و ناکارآمدی مدیریت کلان مملکت و غلبه انصار شرارت و جهالت و رواج قشریت و زوال معنویت و رباخواری و ریاکاری دین‌فروشان و خرقه‌پوشان و شکم‌های فربه از حرام و کسوف خورشید دادگری و سرکوب اندیشه انتقادی و روشنگری و انبوهی جاهلان مکرّم و عالمان مُلجَم و بسط سایه سنگین استبداد نظری و عملی و صفیر صاعقه‌سوزان ستم و اندوه سینه‌های مجروح و جان‌های مرعوب و دهان‌های دوخته و چشم‌های برکنده و چهره‌های به تیزاب سوخته و عصمت‌های بر باد رفته و ناکامان در خاک خفته و قامت خمیده پدران و دیده اشکبار مادران و زندان‌های دوزخی ولایت و خشونت ارباب بی‌مروّت و رسانه‌های مقفل معطل و دانشگاهیان بی‌حریت و بی‌حرمت و فرار فرهیختگان و تحصیل بی‌حاصل و دانشگاهی و سخافت و ابتذال صداوسیمایی و … را برای شما خواهند گفت و لاجرم به کمک آنان مخرجی و مخلصی هوشمندانه ازین محنت‌آباد خواهید جست‌.

اکنون که در کار رایزنی و گزینش‌گری و تمیز الویت‌ها و برآورد چالش‌ها هستید، از صاحب این قلم بشنوید که دیر یا زود در سه گرداب هائل فروخواهید لغزید و لذا علاج واقعه قبل از وقوع کنید.

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115312