خاطرات و روزنوشت ها @isaharkhiz Channel on Telegram

خاطرات و روزنوشت ها

@isaharkhiz


اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست؛
این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال

خاطرات و روزنوشت ها (Persian)

خاطرات و روزنوشت ها یک کانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ویژه یادداشت های روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست. اینجا همچون رسانه های پیشنهادی، تریبونی است برای بازپخش دیدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالک کانال. این کانال تحت نام کاربری isaharkhiz فعالیت میکند و علاقه‌مندان به خواندن تحلیل‌ها، تفسیرها، و خاطرات متنوع روزمره میتوانند به آن ملحق شوند. اگر شما هم علاقه‌مند به دیدن دنیای دیگران از نگاه خودشان هستید، این کانال یک فضای عالی برای تبادل نظر و بحث‌های سازنده خواهد بود. پس حتما به این کانال بپیوندید و از تحلیل های جذاب و متنوع آن لذت ببرید.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 15:45


تحلیل و نسخه نویسی بر مبنای خصومت

ناصر دانشفر

روز گذشته رهبری با بیان این جمله که « باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله می‌کنیم و حرف می‌زنیم. » بر همگان روشن ساختند که به دولت پزشکیان برای مذاکره با آمریکا چراغ سبز داده شده و با توجه به پالس‌های مثبت طرف مقابل، احتمال انجام مذاکرات رودررو در آیندهٔ نزدیک دور از ذهن نیست.
آژیر خطر کشیدن اهالی کیهان و استفادهٔ ابزاری از گفته‌های بنیانگذار انقلاب قطعاً به همین دلیل می‌باشد. با توجه به سقوط اسد و وارد آمدن صدمات سنگین به جبههٔ مقاومت، در اینکه نظام در شرایط نامساعدی بنای نشستن بر سر میز مذاکره را دارد، تردیدی نیست.‌ بدین جهت بر ماست که هشدار هر کنش‌گری را جدی بگیریم تا مبادا بدون در نظر گرفتن تمامی جوانب، وارد کارزاری به این سطح از دشواری شویم.
آقای سعداله زارعی در نوشتار امروز خود بر اساس نگرشی همسو با رهبر، علیرغم فهم این موضوع که ورود به مذاکره با موافقت سلطان امکان‌پذیر گردیده، با مبنایی همراستا با رهبری به نتیجه‌ای متفاوت از خواست معظم‌له اصرار می‌ورزد. لذا پیشنهاد بنده به آقای پزشکیان این است که از حضرت‌آقا بخواهند که این دستور را مکتوب نمایند، تا فردا روزی دوباره نفرمایند که من از ابتدا با مذاکره مخالف بودم.
گمان من این بود که آقای زارعی بدلیل دست خالی بودن دیپلمات‌های کشورمان، مطالبی در این زمینه بنگارند و راهکارهایی برای توفیق نمایندگان ولی‌امر مسلمین‌جهان در این عرصه ارائه نمایند. اما شوربختانه جناب ایشان تمام هم و غم خود را مصروف آن نموده که این تلاش شروع نشده، پایان پذیرد. جناب ایشان بر اساس پنج گزارهٔ ذیل به تحلیل نشسته است.
۱- آمریکا بنا دارد که نظام حاکم بر این را سرنگون کند.
۲- آمریکا در پی مهار قدرت منطقه‌ای جمهوری‌اسلامی می‌باشد.
۳- حکومت مستقر در کشورمان خواهان عدم دخالت ایالات متحده در امور منطقهٔ غرب آسیا می‌باشد.
۴- مسئولان نظام مقدس طالب عدم مداخلهٔ ساکنان کاخ سفید در مسائل داخلی کشورمان می‌باشند.
۵- شرایط ایران به واسطهٔ پیشرفت‌های یکدههٔ اخیر اضطراری نیست که بخواهیم به خاطر این موضوع به امور مخالف منافع ملی تن دهیم.
در اینکه نیت بسیاری از اعضای دو حزب اصلی حاکم بر سرزمین یانکی‌ها، برچیدن بساط نظام مقدس است، تردیدی نیست. همچنین این نیز چون روز روشن است که آمریکایی‌ها همواره در پی مداخله در امور سایر کشورها از جمله ایران هستند.‌ در طرف مقابل هم باید اذعان نمود که استراتژی مقام معظم رهبری همان است که نویسندهٔ کیهان مرقوم نموده‌اند، اما بدون درنظر گرفتن فرضیهٔ پنجم ایشان و بررسی صحت یا عدم صحت آن، می‌پرسم که آیا این موضوعات دلایل موجهی برای عدم ورود به ساحت مذاکره است؟
بگذارید کمی دقیقتر به مسئله نگاه کنیم و مبانی چهارگانهٔ فوق را اساس کار قرار دهیم. می‌پرسم، کدام رژیم را در این دنیای بزرگ و متکثر می‌شناسید که در دل خواهان محو جمهوری‌اسلامی نباشد؟ ترکیه؟ عربستان؟ آذربایجان؟ امارات؟ اسرائیل؟ لبنان؟ فرانسه؟ آلمان؟ حتی چین و روسیه هم اگر یقین به تأمین منافعشان در حکومت بعدی ایران داشته باشند، قطعاً خواهان رفتن این نظام جنگ‌طلب، عشق قدرت و طالب نفوذ می‌باشند.‌ این حکومت به قدری بد عمل کرده که اینک حتی همسایگان هم‌کیش آن بر طرح مودت ظریف می‌خندند. از آقای زارعی می‌پرسم کدام کشور خاورمیانه و حتی خاور دور خواهان مهار کردن نظام تحت امر ولایت عظمی نیست؟ آیا این دروغ است که رئیس‌جمهور جدید لبنان خواهان خارج شدن حزب‌الله از فاز نظامی و تحویل سلاح‌های خود به ارتش این کشور است؟ آیا حشدالشعبی از وضعیت مناسب‌تری برخودار است؟ این کذب است که دولت جدید سوریه و حتی مردم این کشور، از هیچ دولتی در جهان به اندازهٔ جمهوری‌اسلامی متنفر نیستند؟ آیا سرود ملی ما را مردم منطقه بارها و بارها هو نکرده‌اند؟ با پرچم و تمثال‌های رهبری و سردار سلیمانی چه می‌کنند؟ آقای زارعی، آیا بر مبنای اصول چها‌رگانهٔ شما نباید به دستگاه دیپلماسی کشورمان توصیه کرد که با تک‌تک این کشورها قطع رابطه نماید؟
می‌فرمایید که ما به حق خواهان عدم مداخلهٔ آمریکا در منطقهٔ غرب آسیا هستیم؟ ممکن است توضیح دهید که کدام دولت این محدودهٔ جغرافیایی به شما چنین وکالتی داده است؟ اگر بحث منافع است و شما برای حفظ منافع خود، به طرح چنین خواسته‌ای پرداخته‌اید، ممکن است تبیین کنید که چرا آمریکا باید از منافع خود در این منطقه به خاطر شما چشم بپوشد؟ این شد دلیل برای عدم مذاکره؟
می فرمایید که آمریکا نباید در امور کشورمان دخالت کند، سخنی است درست، اما مگر نه اینکه از ابتدای انقلاب تا هم‌اکنون جار می زنید که ما تنها کشور مستقل دنیا هستیم و در تصمیمات خود از احدالناسی تأثیر نمی‌پذیریم، پس مشکلتان چیست؟ اما اگر منظورتان ورود آمریکا به 

متن کامل
https://B2n.ir/h78830

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 15:34


چگونه به گفته طالبان اعتنا می‌کنید، وقتی به قراردادهای رسمی خود نیز پایبند نیستند؟

حبیب رمضانخانی

عباس عراقچی بعد از سفر و دیدار با طالبان گفت: طرف افغان تعبیر زیبایی در مورد حقابه دارد؛ آن‌ها موضوع را فراتر از معاهده بلکه وظیفه شرعی و انسانی می‌دانند.

در پاسخ به این اظهار نظر:
جناب عراقچی اگر به تعبیر زیباست، طالبان نیز همان ابتدای قدرت‌گیری و اشغال افغانستان تاکید می‌کردند؛ هم دنیا و هم آخرت شما را به سامان می‌کنیم! در مورد حق و حقوق زنان تعابیر زیباتری، مبنی بر عدم ممانعت از تحصیل و عدم تعرض به حقوق و آزادی‌های آن‌ها وعده می‌دادند و...

ولی بعد از جلب اعتماد و رسیدن به ثبات، دیدیم همه آن تعابیر زیبا برعکس از آب درآمده و زنان به پستوی خانه‌ها رانده شده و مذاهب و قومیت غیر پشتون چگونه در سختی و آوارگی شدند!

جناب عراقچی، اگر این تعابیر زیبا محل اعتنا بود، پس چرا سرریز سد کمال‌خان را به بیابان‌ها هدایت کرده و مانع از ورود به ایران شدند؟

اگر این جماعت قابل اعتماد بودند بی‌شک به پاکستان که مهمترین حامی آن‌ها بود وفادار می‌ماندند که چندی پیش گلوله باران مرزی تا حد یک جنگ دامنه‌دار پیش رفت!

در پایان، جناب عراقچی! اگر من فرد عادی به چنین وعده و شعارهایی فریفته شده و اعتنا کنم، محل ایراد نیست. به شما که عمری کار دیپلماتیک انجام و به سازوکارهای آن آشنا هستید، اعتنا به این شعارها و حتی ذکر آن بر زبان، محل نقد است؛ خاصه جماعتی که با خود حق پنداری محض، به کمتر قرارداد و توافقی پایبند بوده است.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 15:31


سطح مذاکرات ایران-آمریکا

یدالله کریمی پور

چنان چه توقع رهبری و دیگر تصميم سازان از گفتگوی جمهوری اسلامی با ایالات متحده آمریکا آن باشد که مذاکرات در سطح برداشتن تحریم ها محدود بماند و یا بیشینه بده-بستانی باشد در جهت کاهش فشار پرزیدنت ترامپ و در آزای آن، کنترل جهانی بر فعالیت های هسته‌ای، همان بهتر که اصلا انجام‌ نشود. حتی روس و چین هم با این سطح از مذاکرات بین ایران‐آمریکا مخالف نیستد.

منظور آن است که چنان چه این مذاکرات در سطح استراتژیک نباشد، برای ایران دردی دوا نخواهد کرد. در این‌ صورت پرسش این است که سطح‌ مذاکرات استراتژیک‌ چیست و حد و حدودش تا کجا است؟
منظور از داشتن مناسباتی استراتژیک بین ایران-آمریکا، برقراری روابطی مانند مناسبات عربستان، اسرائیل و بلکه فرانسه و چک و لهستان با ایالات متحده است.

در این صورت داشتن چنین مناسباتی با ایالات متحده، تا جایی که به جمهوری‌اسلامی بر می گردد، لازمه کدامین کنش ها خواهد بود؟:

۱- اتحاد همه جانبه با غرب؛
۲- بازگشایی نمایندگی های آمریکا در ایران؛
۳- بستر سازی برای سرمایه‌گذاری کلان در ایران؛
۴- برقراری مناسبات رسمی با اسرائیل (اشغالگر)؛
۵- زمینه سازی برای هماهنگی با ناتو و نوسازی و هماهنگ سازی نیروهای مسلح بر این اساس.

البته که مصادیق همراهی و همکاری با ایالات متحده می تواند به دهها مورد برسد. در عین حال نیازمند وقت چندانی هم از دیدگاه تطویل گفتگوها نخواهد بود. من معنی ره صدساله را یک‌شبه طی کردن به خوبی اینجا وجدان می کنم.

ولی گرچه همواره ایده آلیست و بلکه رمانتیک بوده و هستم، کمتر پیش می آید که مخاطبانم را در این سودا رها کنم.

نیک می دانم که رهبری با تفکر ضد امپریالیستی دیرینه و به ویژه آمریکاستیزی دامنه دار، تن به این سطح از گفتگو نخواهد داد.
هرچند چنان چه ایشان هم‌ رضایت دهند، کورپراسیون نظامی و نیز نفوذی های‌ روسیه و ترکیه سدهایی محکم‌ در برابرش خواهند بود.

ولی تا جایی که به سیاست خارجی بر می گردد، این پاکترین،جامع ترین و فوری ترین درمان دردهای بیکران ایران و در عین حال آرمانی ترین آنها است. آرمانی که خواه ناخواه باید محقق شود و کمترین گمانی نیست که محقق هم خواهد شد.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:36


🔶 بخش دوم مناظره حاتم قادری و سعید زیباکلام

🎥 آیا اصلاح سیاسی ممکن نیست؟

🔻سعید زیباکلام:
در تغییر نظام‌های سیاسی، ضمانتی برای بهتر شدن وضعیت وجود ندارد. نمی‌خواهم مجددا هزینه‌های زیاد انقلاب را ببینم، ولی بار دیگر شاهد همین وضعیت باشم. هیچ نظامی نمی‌تواند راه اصلاح را مسدود کند. تنها راه‌حل ما نیز اصلاح مدنی است. اگر بنزین سه برابر می‌شود، بی‌عدالتی در حق کارگران هفت‌تپه اتفاق می‌افتد و... راهش این نیست که با پاره آجر و خشونت با آن مقابله کنیم.

🔻حاتم قادری:
من هم مخالف هر حرکت کور و سازمان‌نایافته‌ای هستم و معتقدم بهترین راه برای تغییر حکومت، نوعی استحاله است، ولی وقتی وضعیت انسداد بر مردم آوار می‌شود، آنها راه‌های خودشان را می‌روند، همان‌طور که اتفاقاتی نظیر انقلاب ۵۷ هم تحت کنترل نخبگان نبود. حکومت و به‌تبعش جامعه دچار نوعی نیهیلیسم شده و این تبعات وحشتناکی برای ایران خواهد داشت.

🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/cSMI2Yvdi_o

🆔@AzadSocial
🆔@Saeidzibakalam

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:33


از همین جا شروع کنید؛‍
لغو احکام اعدام و آزادی زندانیان سياسی

اجلال قوامی

تصویر اول: پس از بیم و امیدهای فراوان و با تلاش وکلای پخشان عزیزی و همراهی مردم و جامعه مدنی سرانجام اعاده دادرسی وی در دیوانعالی کشور پذیرفته شد و سایه اعدام از سر او برداشته شد.
در همین حال برخی این اقدام را به شورای امنیت کشور نسبت دادند و در دیگر سو هم امام جمعه موقت سنندج آن را نتیجه رایزنی مسئولان امنیتی و قضایی کردستان برای حل مساله پخشان عزیزی خواند.
به هر روی فعلا با پذیرفتن اعاده دادرسی امیدها پر رنگ تر شد و جامعه از نگرانی اجرای حکم اعدام خانم پخشان عزیزی به درآمد.

تصویر دوم: اکنون که حکم اعدام پخشان عزیزی برای دادرسی مجدد مراحل قانونی را طی کرده و مسئولان هم صدای مردم را در رابطه با لغو این حکم شنیدند پس ضرورت دارد با توجه به شرایط خطیر و حساس کشور دو اقدام عاجل را از همین نقطه اجرانشدن حکم اعدام پخشان عزیزی شروع کنند:
اول: آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
دوم: لغو احکام اعدام

اگر واقعا بنای حاکمیت در سیاست داخلی بر تغییر و اصلاح است و ضرورت آن را درک کرده می توانند از همین نقطه آغاز نمایند.امید که چنین شود.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:30


🔹در نامه به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، عنوان شد؛

حزب ندای ایرانیان: مشکلات ناشی از محدودیت‌های ارتباطات مالی با تداوم حضور در لیست سیاه FATF تشدید شده/ اتخاذ تصمیمات شجاعانه از سوی نهاد‌های مسئول ضروری است

دیدارنیوز-سرویس سیاسی: حزب اصلاح‌طلب ندای ایرانیان در نامه‌ای به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، نسبت به تبعات تداوم حضور ایران در لیست سیاه FATF برای کشور هشدار داده و بر ضرورت تصویب آن تاکید کرد.

در بخشی از این نامه، آمده:

اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
با سلام و احترام

🔹استحضار دارید در جهانی که اقتصادها به‌طور روزافزون به یکدیگر وابسته می‌شوند و مرزهای جغرافیایی اهمیت کمتری پیدا می‌کنند، هیچ کشوری نمی‌تواند در انزوا به رشد و توسعه پایدار دست یابد. جمهوری اسلامی ایران نیز برای تحقق اهداف کلان توسعه‌ای خود به تعامل سازنده با جامعه جهانی نیازمند است. این تعامل نه‌تنها به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک می‌کند، بلکه زمینه‌ساز تقویت جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی خواهد بود.

🔹یکی از چالش‌های عمده پیش‌روی کشور، مشکلات ناشی از محدودیت‌های ارتباطات بانکی و مالی با سایر کشورها است. این مشکلات به‌ویژه در شرایطی که ایران در لیست سیاه FATF قرار دارد، تشدید شده و دسترسی به بازارهای جهانی را به‌شدت محدود کرده است. این محدودیت‌ها، نه تنها تبادلات مالی و تجاری کشور را مختل کرده، بلکه فشارهای اقتصادی قابل‌توجهی را بر مردم و فعالان اقتصادی تحمیل کرده است.

🔹حزب ندای ایرانیان معتقد است پیوستن ایران به استانداردهای FATF نه تنها یک تصمیم فنی، بلکه یک ضرورت ملی است. پیش از این، در فروردین ۱۴۰۰، طی نامه‌ای رسمی از مجمع تشخیص مصلحت نظام درخواست کرده بودیم که با تسریع در تصویب لوایح مربوط به FATF، مسیر تعاملات اقتصادی کشور را هموار سازند. امروز، پس از گذشت زمان، آثار منفی عدم تصویب این لوایح بر اقتصاد کشور و زندگی روزمره مردم به‌وضوح قابل مشاهده است.

🔹ادامه حضور ایران در لیست سیاه FATF محدودیت‌های جدی در دسترسی به نظام مالی جهانی ایجاد کرده و تأثیرات زیانباری بر هزینه‌های مبادلات مالی، بهره‌وری اقتصادی و توان رقابتی کشور گذاشته است.

🔹این وضعیت، شرکت‌های ایرانی را مجبور به استفاده از مسیرهای پرهزینه و غیرشفاف کرده و امکان بهره‌برداری از فرصت‌های اقتصادی را کاهش داده است. حتی شرکای تجاری مهمی نظیر روسیه و چین نیز به دلیل این محدودیت‌ها، نتوانسته‌اند همکاری‌های اقتصادی خود را با ایران به سطحی مطلوب برسانند. تصویب لوایح FATF می‌تواند به ارتقای شفافیت مالی، کاهش فساد و بهبود جایگاه ایران در نظام مالی جهانی کمک شایانی کند.

🔽جهت مشاهده متن کامل کلیک کنید:
https://www.didarnews.ir/fa/news/179427/

#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:29


همه آنچه می کنند اهریمنی است
 
علیرضا کفایی

نمایش های خیابانی و اتفاقاتی که این روزها می افتد و در خیابان هیاهو و جنجال به راه می اندازند از سوی گروهی اندک که همیشه علیه اندیشه و راه مردم گام برداشته اند و هر بار با عدم اقبال مردمی روبرو شده اند سیاستی پلشت است که گروهی کژاندیش و منحرف آن را هدایت می کند؛ سیاستی که در این سالها با حرص و ولع قدرت و نفوذ در جایگاههای امنیتی و حراستی کوشیده حتی با تباه کردن زندگی و آبروی مردم سیطره خویش را بیش از پیش بگستراند و دیگران را یا منقاد و تسلیم می خواهد یا ماشه تفنگ جهالت را بر سینه حیثیت افراد می چکاند.

آقای پزشکیان به رای مردم برآمد و آقای ظریف روزنه ای بر بهبودی وضع مردم و جامعه گشود، گرچه هم انتقاد و هم اعتراض به برخی روندها و انتصاب ها داریم که رای داده ایم اما هیچگاه نه خود و نه رای خود را تسلیم نکرده ایم، اما از رایی که داده‌ایم حمایت و پشتیبانی می کنیم ولی آنچه مهمتر است اندکی بهتر شدن وضع مردم بوده و هست؛ اصل برای اصلاح‌طلبان و حامیان دولت آزادی های مدنی و سیاسی و عبور از تنگناهای معیشتی مردم و عبور از بحران های متعددی است که کشور با آن روبروست.

بیدادگری پایدارچی ها در این سال ها فراموش ملت نمی شود؛ بازهم می خواهند در خیابان جولان دهند؛ فرعونی که از درون و بیرون بر اینان فرمان می راند امر بر خوار و ضعیف کردن مردم کرده و می خواهند همان "حدیث راه پرخون" را ادامه دهند.

 انتشار نفرت و کینه در فضای کشور و زبان به هتاکی باز نمودن و پروای آبروی نداشتن و در مشکل و مصیبت قرار دادن مردم شیوه آنان است؛ می خواهند دعوا راه بیندازند و رقیب را تحریک کنند و نیز از مذاکره مستقیم با آمریکا جلوگیری نمایند و یا به نام خود مهر و امضاء بزنند؛ همان تدوین و تولید و بازسازی کفن پوشی و خشونت در خیابان است که آنرا بر پیش فرضهای سیاسی غلط و جهت گیریهای ایدئولوژیک خشونت طلبانه استوار ساخته اند که این بار بسیار خطرناک است؛ آگاهانه دست به چنین خودسری ها می زنند، دستهایی در کار است تا آرامش مردم را در این وانفسای بحرانها و در راس آنها وضعیت اقتصادی بر هم زند.
دیدن چنین نمایشهایی مفتضح و آزار دهنده است و می بایست نمایشنامه نویسان و کارگردانان امر شناسایی و به مردم معرفی شوند. نمایشهایی که تاکید دارد فقر و تنگدستی و گرانی ادامه یابد......

نمی بایست فریب خورد و چه با مجوز و چه بی مجوز وارد این بازی شد و عکس العمل نشان داد که این فقره شیطانی معدود ضمن اینکه از بسط کینه و افتراگویی و تهمت‌زنی باکی ندارد بلکه به مباهته آمده و از هیچ خیانتی و جنایتی فروگذار نیست؛ پاکی را در این گروه منحرف نمی توان یافت، کشور را به لبه پرتگاه برده اند و در هر گوشه از تاریخ کوتاه انقلاب خیانتها کرده اند و آشوب ها بپا کرده اند و دروغها بافته اند و چه انسانهایی را که به دام انداخته و از خطاها و یا فقر و مسکنت و یا جاه طلبی آنها بهره برده و با آبروی پاکان بازی کرده اند.

آنکه بلاها بر سر مردم و جامعه و دین آورد و انحراف در همه چیز را آغاز کرد و باعث ویرانی همه چیز شد؛ همچنان هر چه می خواهد میگوید و می کند و در کار تجزیه و افتراق و شانتاژ است، بلبشو و خشونت کار و شیوه آنهاست، این همه یعنی راهی می روند که سرانجام به بستن فضا و دیکتاتوری می انجامد.

باید هشیار بود و در دام اینان نیفتاد؛ به آنان بی اعتنا بود که همه آنچه می کنند اهریمنی است...... در فکر مردم و عبور از بحران ها بود، کار بزرگی در حال انجام است که با مذاکره مستقیم می شود بسیاری از مشکلات را حل و فصل کرد....

بگذار بگویند استمرارطلب، بگذار هرچه می خواهند بگویند؛ کار بزرگ را با اهریمنی دون‌صفتان به تعویق نیندازیم که.... دشمن ملت هستند؛ فتنه می کنند تا هم خارج و هم داخل را تحریک کنند تا جلوی آن کار بزرگ گرفته شود...

فریب اهریمن را نباید خورد که مظهر شیطان و دشمن انسان هستند.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:23


🔥 جشن سده

شب آمد بر افروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه

یکی جشن کرد آن شب و باده خْوَرد
سده نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار

کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی از او یاد کرد

در شبان تاریک ناامیدی و در زمستان سرد بی مهری ها، گرد آتش جمع می شویم، گرد آتش عشق و شور و زندگی، ما نگهبان آتشیم، هیربدان نور و روشنی.

#فردوسی
#جشن_سده
#نگهبان_آتش
#نورونار

@erfannazarahari

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:21


جشن سده در تاجیکستان

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
دهم بهمن ماه هر سال روز برگزاری این جشن است.

https://t.me/Galyan_Moghaddam

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:17


دهم بهمن
جشن کهن سده بر ایرانیان مبارک و شاد باش

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 12:10


اختلاف نظر بد است یا خوب؟

خدیجه گلین مقدم

اگر در جایی اختلاف نظر وجود نداشته باشد، معنایش دو چیز است: یا آنقدر خفقان و سرکوب و دیکتاتوری زیاد است که هیچ کسی نمی‌تواند ابراز عقیده کند و یا همه آنقدر گوسفندند که برایشان فرقی نمی‌‌کند که چه می‌گذرد که این هر دو در ایران مصداق ندارد.

چون در ایران به مدد شبکه‌های اجتماعی (نه چیز دیگر) همه در حال حرف زدن و ایراد گرفتن از همند، نه به این دلیل که حاکمان دلشان می‌خواهد، که اگر دلشان می‌خواست که از ۲۰ سال پیش یعنی از زمان بوجود آمدن فیس بوک توسط زاکربرگ، شبکه‌های اجتماعی را فیلتر نمی‌کردند.
حاکمان دوست دارند همه خاموش باشند و خود حرف بزنند. این مردمند که اجازه نمی‌دهند. چون مردم جلوتر از حاکمانند و این پیشتازی واقعا جالب است.

شاهدیم که در ایران اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. مگر در آمریکا وجود ندارد؟ یا در ژاپن یا در کره شمالی در جاهای دیگر؟
همه جا اختلاف نظر وجود دارد، حتی در یک خانواده. منتها آنچه مهم است اختلاف نظر نیست، بلکه نوع برخورد حاکمان با اختلاف نظر است.
چرا داشتن اختلاف نظر در کره شمالی برای مردم گران تمام می‌شود؟ چون یک جاهل رهبر آنجاست و می‌گوید همه باید مانند او باشند. او می‌خواهد همه گوسفند باشند تا هر کاری دلش می‌خواهد بکند که گویا همینگونه است.
آن جاهل البته خیلی ضعیف است و از سایه خویش هم می‌ترسد.

اما چرا در آمریکا چنین چیزی وجود ندارد و به عنوان مثال یک نفر کتاب می‌نویسد و براساس نظریاتی که در آن کتاب آورده، به خیابان می‌آید و تظاهرات می‌کند و عده‌ای هم دورش را می‌گیرند تا امنیت نویسنده به خطر نیفتد؟ چون بزرگ شده‌اند.

پس بین حل کردن و حل نکردن اختلاف نظر و بزرگ بودن یا جاهل بودن رابطه مستقیم وجود دارد. یعنی جایی که رهبرانش کوچک و جاهلند، اختلاف نظر را برنمی‌تابند و زندانها را از منتقدان پر می‌کنند مثل کره شمالی و امثالهم. اما جایی که رهبرانش دارای اندیشه‌های بلند و سازگار هستند، اختلاف نظرها را کم می‌کنند و اگر هم اختلاف نظری باقی بماند آن را نادیده می‌گیرند تا بتوانند جامعه تحت مدیریت خود را به درستی اداره کنند و به خاطر اختلاف نظرها منافع کشور را به خطر نمی‌اندازند.
به عبارتی دارا بودن اختلاف نظر که امریست طبیعی را می‌شود به درستی حل کرد یا از آن به نفع اکثریت عبور کرد.

آن اختلاف نظری مشکل‌ساز است که عده اندکی شمشیر را از رو ببندند و علیه اکثریت شمشیر بکشند، آن دیگر نامش اختلاف نظر نیست، بلکه جنگِ منافع است.
جنگ منافع هم فقط با دروغ سرپا می‌ماند و در یک ساختار دروغ‌محور، هر کسی بیشتر دروغ بگوید، منفعت بیشتری کسب می‌کند. (رانت، دزدی، اختلاس، ارتشاء و ...)

آن مرد بزرگ که نام او ماندلا بود، چون برای خود نفع شخصی تعریف نکرده بود، وقتی به قدرت رسید همه را بخشید، حتی زندانبانش را، تا کشورش را که در هجوم تاریکی‌ها بود را نور بخشد و روشن سازد.
اکنون اگر کارگزاری با شفافیت و صداقت کاستی‌ها را بیان می‌‌کند باید به او مدال ارزشمند داد نه آنکه بر او ایراد گرفت، یا او را تهدید کرد که چرا در فلان‌جا بر اختلاف نظرها سرپوش نگذاشته است. اگر سرپوش‌گذاری کار خوبی‌ست چرا اکنون کشور اینجاست؟

انگار هنوز برخی سران کشور نمی‌دانند که جهان امروز به مانند آسانسور شیشه‌ای‌ست که همه یکدیگر را می‌بینند و رصد می‌کنند. هنوز عده‌ای در فاز ۳۰۰ سال پیش هستند و قصد به روز رسانی افکار خود را هم ندارند.
امروز همه چیز در دنیا رو به شفافیت می‌رود. چرا که همه همدیگر را می‌بینند. پس حتی اگر میل به مخفی‌کاری هم وجود داشته باشد، دیگر نمی‌شود.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 11:23


جناب پزشکیان؛ دولت شما همچون دیوار معوجی است که در خوزستان ساختید؛ روا نیست در سایه آن بمانید!

علیرضا مکرمی

آجر ده سوراخه (آجر ماشینی) امروزه به یکی از ستون‌های دنیای سازه های سنتی تبدیل شده است، کمی گرانتر از آجرهای بدون سوراخ (آجر گری_آجر دست ساز) است اما بعلت عدم نیاز دیوار به زیباسازی ثانویه، کار با این آجر زیبا هزینه تمام شده کمتری داشته و نیز به سبب نفوذ بتن به سوراخ ها، سازه محکمتری بدست میدهد.

قسمت پایین عکس، دیواری است که با آجر ماشینی کار شده، بنّایی با این آجر از عهده هر اوستایی بر نمی آید، در این سازه رعایت دقیق فاصله و تراز آجرها و ارتفاع یکسان ملات بین رجها به قدری مهم است که حتی ملات ساز و ملات ریز نیز باید نیمچه اوستایی باشند.
به ردیف آجرهایی که پزشکیان و معاونش چیده اند دقت کنید؛ افتضاح کار بقدری است که اجرها انگار نیاز به ارتودنسی دارند! به تفنن آجربازی شده نه آجر چینی!

پزشکیان با این عمل، نخست نزد عوام دلبری کرد و هم به نحوی زیرکانه در برابر خواص نیز مطلبی را آشکار کرد؛ اینکه او در کشور حمال و بیل بدستی بیش نیست و «اختیارات» دست آن بالایی است.
البته برای این دو هدف کافی فقط بود دستی به بیل و سیمان بزند، ای کاش لااقل دست به آجر نمی شد و در مقام رییس جمهور یک مملکت این بلا را بر سر دیوار مدرسه نمی آورد!
همچنان که بهتر بود بهمان نمایندگی مجلس اکتفا میکرد و خرقه گشاد ریاست جمهوری را به اهلش وا می نهاد، قطعا نگارنده اهلیت جلیلی و دار و دسته اش را نیز تایید نمیکند.

اگر میخواهید بدانید آجربازی پزشکیان چقدر پارادوکسیکال می نماید کافیست سری به بنیاد مسکن چند شهرستان بزنید تا به چشم خود لیست هزاران نفری ببینید که ماههاست به زحمت پروانه ساخت گرفته و مدارک وام ساخت مسکن روستایی را تکمیل کرده اند اما خبری از وام نیست.

احمدی نژاد علی رغم آنکه مهندس عمران بود و مدام بین روستاییان و پروژه های مسکن چرخید اما به احترام بنّایان چیره دست میهن مان دست به آجر و کمچه نزد و حرفه باستانی خشت چینی را اینگونه به سخره نگرفت که در عوض، بیش از ۴میلیون خانه تحویل مردم داد و کمر معضل مسکن را برای نخستین بار در تاریخ صدساله اخیر شکست.

جناب پزشکیان؛ قیمتها سر به فلک کشیده و معیشت مردم رو به فلاکت رفته است، اعتبار سیاسی کشور و ارزش پول ملی به کف چسبیده، از رفت و آمدتان به مسکو نه تنها آبی برای ملت گرم نخواهد شد که فقط لیست سوتی های مضحک شما در تشریفات دیپلماتیک به درازا میکشد، عجبا که دولتتان در عرض چندماه توانست روی دولت مفلوک رییسی را سفید کند!

امروز بر جلیلی هم مبرهن شده که نظام شما را در آب نمک خوابانده بود نه او را، همه ی نامزدهای اصلاح‌طلب را ردصلاحیت کردند جز شمای دردانه را! با این حیله پیروزی شما در برابر رقبای اصولگرا تضمین شد.

حالا اگر برای برون رفت از بن بست فعلی جرات مذاکره مستقیم با ترامپ را دارید به نق نق حلقه فرتوت قدرت وقعی نگذارید و شجاعانه اقدام کنید تا شاید بتوانید مردم را به یاری طلبیده و در مذاکره مستقیم با همتای آمریکایی چاره ای بسازید و اگر همچنان که از رفتارهایتان در همین چند ماهه اخیر بر می آید مثل یک شهروند ساده برنامه ای جز افشای لیست ناترازی ها ندارید شما را به حرمت آن بیمارانی که زمانی دور در بیمارستان تبریز نجاتشان داده اید استعفایتان را تقدیم آن بالایی کنید، قبل از آنکه نفس ملتی را در چاه ناتدبیری و ترس بستانید.
مطمئن باشید تا همیشه استعفای امروز شما در قله تاریخ خواهد درخشید، دولت شما مثل همان دیوار کج و معوجی است که ساختید! روا نیست زیر آن توقف کنید!

ضمنا شما قبلا صادقانه اعتراف کرده اید که بلدچی عرصه سیاست و دیپلماسی نیستید! به اذعان خودتان رجل سیاسی نمی باشید، البته که این حقیقت از اکثریت رای نداده و آنهایی که به شما تاییدصلاحیت دادند پنهان نبوده است، حالا اقلیت هوادار شما نیز به کمدانی شما پی برده اند، حتی سریع القلم گفته؛ «دایره لغات پزشکیان خیلی کوچک است!» میدانید یعنی چه!؟

نظام کسی را میخواهد که بیل زن باشد و تابع اوامرش، یک زمانی پایدارچی ها در مخالفت با احمدی نژاد گفتند؛ «ما رییس جمهوری میخواهیم که فقط بیل بزند و کاری با مباحث کلان نظری و حقوقی نداشته باشد!» سوگمندانه بنظر میرسد بیل زن خوبی هم در کاسه ملت نگذاشتند.

برخی مخاطبین عزیزم میدانند که به سبب حقوق ناچیز دولتی، علی رغم داشتن سه مدرک دانشگاهی شغل اول من بنّایی و شغل دومم کارمندی است، این بار از بنّایی به لزوم استعفای پزشکیان رسیدم و مطلقا از استعفای آن بالایی که مسلما راهگشاتر می نماید سخن نمیرانم چون تجربه محاکمه قبلی ام میگوید؛ بیدادگاههای انقلاب، اصرار به استعفا نهایتا تا رده رییس دولت را تحمل دارند نه رییس حکومت!

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 11:10


کاهش رشد اقتصادی در پاییز؛
افت محسوس در بخش نفت و صنعت


گزارش پژوهشکده پولی و بانکی نشان می‌دهد که رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در پاییز ۱۴۰۳ به ۱.۳ درصد کاهش یافته است، در حالی که این رقم در تابستان ۳.۳ درصد برآورد شده بود. مهم‌ترین عامل این افت، کاهش رشد تولید نفت عنوان شده است.

بررسی آمارهای بخش‌های مختلف نشان می‌دهد رشد تولید نفت ایران در سه‌ماهه پایانی ۲۰۲۴ حدود ۶.۷ درصد بوده، در حالی که در ۹ ماهه ابتدایی سال ۱۸.۸ درصد گزارش شده است. این افت باعث شده که رشد ارزش افزوده بخش نفت در پاییز به ۳.۸ درصد کاهش یابد.

بخش صنایع و معادن عملکرد منفی داشته و شاخص آن ۱.۷ درصد نسبت به سال قبل کاهش یافته است.
بخش خدمات نیز رشد کمتری نسبت به تابستان تجربه کرده است.
بخش کشاورزی با رشد ۲.۲ درصدی عملکردی بهتر از تابستان داشته است.

مقایسه این برآوردها با گزارش‌های بانک مرکزی و مرکز آمار نشان می‌دهد که رشد اقتصادی تابستان بین ۲.۵ تا ۳.۴ درصد بوده و پیش‌بینی‌های پژوهشکده نیز تطابق نسبی با آمارهای رسمی داشته است.

این کاهش رشد، زنگ خطری برای اقتصاد محسوب می‌شود و سیاست‌گذاران را با چالش‌های جدیدی در حوزه‌های نفت، صنعت و سرمایه‌گذاری مواجه خواهد کرد.

متن کامل

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 10:55


حکمرانی اخلاقی در دولت پزشکیان؛
۱۲ وفاق ملی


رحیم عبادی٭

دکتر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در یک سال گذشته بارها بر اهمیت وفاق ملی تأکید کرده‌اند. ایشان در همایش گفت‌وگوی ملی درباره وفاق ملی که در دی ۱۴۰۳ برگزار شد، بر لزوم همکاری و همبستگی میان اقشار مختلف جامعه برای حل مشکلات کشور تأکید داشتند. همچنین، در سفرهای استانی دولت وفاق ملی، دکتر پزشکیان بر ضرورت توجه به نیازهای مردم و تقویت همبستگی ملی تأکید نموده‌اند؛ اما به راستی وفاق ملی چیست؟ ضرورت و راهکار تحقق آن چگونه است؟ نسبت آن با حکمرانی اخلاقی چه می تواند باشد؟

آیا وفاق ملی در شرایط بحرانی کشور یک راه حل بنیادی برای حل مسائل اساسی است یا یک داد و ستد برای حضور در مسند ریاست جمهوری و تشکیل و استقرار دولت وفاق آقای دکتر پزشکیان؟

وفاق ملی: ضرورت، موانع و راهکارها در ایران

وفاق ملی یکی از مفاهیم اساسی در اداره و پیشبرد جوامع متنوع و پیچیده است. در کشورهایی مانند ایران که از تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی بالایی برخوردار هستند، ایجاد وفاق ملی به معنای واقعی کلمه یک ضرورت است.
وفاق ملی در یک افق راهبردی به معنای ایجاد همبستگی و انسجام در بین تمامی اقشار جامعه با وجود اختلافات طبیعی در فرهنگ، دیدگاه‌ها و منافع است؛ اما اگر نگاه کوتاه مدت بر آن حاکم باشد، چیزی جز یک مسکن برای التیام دردهای مزمن نخواهد بود. این یادداشت به تعریف وفاق ملی، ضرورت آن در ایران، موانع پیش روی تحقق آن و در نهایت راهکارهای پیشنهادی می‌پردازد.

تعریف وفاق ملی


وفاق ملی به مفهوم ایجاد درک و همدلی مشترک میان گروه‌های مختلف جامعه است، به‌گونه‌ای که تمام افراد جامعه نسبت به اهداف و ارزش‌های کلان ملی متعهد باشند. این مفهوم بر پایه‌های احترام به تفاوت‌ها، عدالت اجتماعی و همبستگی برای دستیابی به آینده‌ای مشترک بنا شده است.

ضرورت وفاق ملی در ایران

1. فقدان انسجام اجتماعی
: جامعه ایرانی طی دهه های گذشته  بدلیل سیاست های نادرست سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی وحتی مذهبی موجب چندپاره!گی، گسست اجتماعی، تشدید فاصله طبقاتی، تبعیض وبی عدالتی و... شده است و سرمایه اجتماعی جامعه به پایین ترین سطح تنزل یافته و بیم آن می رود که درصورت غفلت به فروپاشی اجتماعی منتهی گردد. وفاق ملی زمینه امیدواری را برای بهبود سرمایه اجتماعی فراهم می آورد.

2. تنوع قومی و فرهنگی:
ایران به‌عنوان کشوری با بیش از ده‌ها قومیت و زبان، نیازمند وفاق ملی است تا این تنوع به یک فرصت تبدیل شود و از چالش‌های ناشی از اختلافات جلوگیری شود. وفاق ملی می‌تواند به تقویت حس هویت مشترک کمک کند.

3. چالش‌های اقتصادی و اجتماعی:
مشکلات اقتصادی نظیر تورم، بیکاری و نابرابری‌های اجتماعی در جامعه ایران از جمله مواردی هستند که بدون همبستگی و مشارکت جمعی نمی‌توان برای آن‌ها راه‌حلی پایدار یافت.

4. تهدیدهای خارجی:
در شرایطی که ایران همواره با تهدیدهای خارجی و تحریم‌ها مواجه بوده است، وفاق ملی می‌تواند عامل تقویت مقاومت و ایستادگی در برابر این چالش‌ها باشد.

5. توسعه پایدار:
بدون وجود وفاق ملی، امکان برنامه‌ریزی و اجرای سیاست‌های کلان و توسعه پایدار کاهش می‌یابد.
جامعه ایرانی به شدت نیازمند ومحتاج توسعه همه جانیه و پایدار است راه حل اساسی برطرف نمودن ناترازی ها ، اقدام اساسی برای تسریع دربرنامه های توسعه ایران است.

... وفاق ملی در ایران نه تنها یک ضرورت؛ بلکه یک اولویت است. بدون ایجاد همبستگی ملی، تحقق اهداف کلان و توسعه پایدار دشوار خواهد بود.
با توجه به موانع و چالش‌های موجود، تلاش برای تقویت عدالت اجتماعی، گفت‌وگو، و حس هویت ملی می‌تواند گامی مؤثر در مسیر ایجاد وفاق ملی باشد.

از سوی دیگر وفاق ملی و حکمرانی اخلاقی دو روی یک سکه هستند. برای دستیابی به یک جامعه متحد و همبسته، رعایت اصول اخلاقی حکمرانی ضروری است. از طرف دیگر، وجود وفاق ملی می‌تواند حمایت عمومی از حکمرانی اخلاقی را تقویت کند؛ بنابراین، ارتباط بین این دو نه تنها مستقیم بلکه حیاتی است.

امیدواریم نظام حکمرانی در جمهوری اسلامی به وفاق ملی به عنوان یک راهبرد برای حل مسائل اساسی کشور نگاه کند و زمینه را برای تحقق آن فراهم آورد. حضور دکتر پزشکیان برای نظام حکمرانی یک فرصت تاریخی و شاید غیرقابل تکرار باشد. این حضور را باید مغتنم شمرده و اراده ملی برای تحقق آن فراهم گردد. ان شاالله

٭ عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان

متن کامل
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1657300

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 10:36


وفاق ملی

احسان شریف ثانوی

مقدمه

در ایام انتخابات سه ایده‌ی روزنه‌گشایی، راه‌گشایی و میانه‌روی را با نگاهی انتقادی مورد مداقه و تحلیل قرار دادم. به گمان من وفاق ملی ایده‌ای در ادامه‌ی زنجیره ایده‌هایی است که ذکر کردم.
جدای از جنبه‌های اشتراکی مولفین و موسسین این ایده‌ها، که در مقام تحلیل و نقد بی‌اهمیت است، باید مجددا به کنه نگاهی پرداخت که راه‌حل تمامی ابرمسائل و بحران‌های سیاسی و اجتماعی این سال‌ها را با نگاهی تقلیل‌گرایانه به راه‌حل‌ها و ایده‌هایی چون روزنه گشایی، صبر شادمانه و اکنون وفاق ملی فرومی‌کاهد.
ماهیت همه‌ی این پروژه‌ها که به نظرم از ایده عنوان دقیق‌تری است، اشتراکات جدی دارد. میانه‌روی، خشونت گریزی، اصلاح‌طلبی دولت‌محور‌ راهبردهای متفاوت این پروژه‌ها در نسبت با ساختار سیاسی و جامعه است.

من ابتدا مجددا به بررسی مفهومی دقیق گره‌های مرکزی این ایده‌ها خواهم پرداخت. سپس تحلیلی از ابربحران‌ها و کلان مساله‌های سیاسی و اجتماعی را طرح خواهم کرد و‌ در نهایت امر سراغ تحلیل و تدقیق "وفاق ملی" به عنوان نهایی‌ترین کالای خط تولید راهبرد محمدرضا جلایی پور عزیز و دوستان خواهم رفت.

خلط و تقلیل گرایی مفهومی

میانه‌روی‌ در مقام راهبرد سیاسی هیچ فضلیت دائم و مطلقی ندارد. در صورت‌بندی کلان، ایده‌های سیاسی میانه‌روی در نسبت با محافظه‌کاری و اصلاح‌گری معنا پیدا می‌نماید.
محافظه‌کاری نسبتی وثیق با حفظ وضع موجود و ‌بازگشت به سنت‌ها و‌پرهیز از هر اقدام انقلابی و بنیادین دارد.
اصلاح‌گری هم مفهوم وسیعی است که از اصلاح ساختار حقیقی و حقوقی سیاسی تا رفرم نهادهای دینی و فرهنگی را در برمی‌گرد.

میانه روان در حقیقت عاملین سیاسی و اجتماعی هستند که جامعه و ساختار سیاسی را از اقدامات رادیکال و فوری پرهیز می‌دهند. حال باید دید سطح تعریفی میانه‌روی در کنش‌های گفتاری سپهر سیاسی ما چیست؟ 
میانه‌روی راهبردی عملا با امکان داشتن مرجعیت و عاملیت در نسبت با ساختار سیاسی یا ساختار اجتماعی معنا پیدا می‌کند. حاملین این ایده در شرایط فعلی هیچ عاملیت و مرجعیت جدی از هیچ‌کدام از این دو ساحت ندارند. ساختارسیاسی در متمرکزترین وضع ممکن از ایده‌های میانه روی، روزنه‌گشایی و راه‌گشایی صرفا برای مهندسی وجه شبه ‌انتخاباتیش بهره می‌برد.

عملا با مرگ هاشمی رفسنجانی آخرین ظرفیت جدی درون ساختاری برای پیش‌برد ایده‌ی میانه‌روی از میان رفت. در نسبت به جامعه هم عمل‌کرد عاملیت‌های حامل این ایده به ویژه در دولت‌های اعتدال روحانی باعث ناامیدی مطلق جمعی از این ایده و فقدان حداقل سرمایه اجتماعی برای آن شده‌است. البته که تمایز بین این ایده‌ی سیاسی و عمل‌کرد نمایندگان امری واضح و مشخص است اما عملا آن‌چه که در این باب موضوعیت اصلی دارد، خلط مفهومی شدیدا تقلیل‌گرایانه را در نسبت با مفاهیمی چون اعتدال و میانه‌روی است.

سازشکاری با قدرت سیاسی، خیانت به امید جمعی و جنون حضور به هر قیمت در بخش حداقلی انتخابی ساختار سیاسی نسبتی با این مفاهیم ندارد. در حقیقت ما با مهندسی معکوس از هدف به روش طرفیم. با پیش فرض گرفتن مطلوبیت عمده و اصلی کنش صرف رسمی درون ساختاری و گرفتن نقش در بازی انتخاباتی دست‌درازی به این مفاهیم برای تئوریزه‌کردن و توجیه نظری شروع می‌گردد.
روزنه‌گشایی و راه گشایی پروژ‌های برآمده از همین نگاه بی‌هیچ دقت و توجهی با واقعیت متصلب ساختارسیاسی و بحران‌های عظیم اجتماعی است.
در باب خشونت پرهیزی هم عمدتا این نگاه‌ها تماما تقلیل‌گرایانه و انفعالی باجنبش‌های اجتماعی مواجه می‌گردند. نه درکی از خشونت وجود دارد، نه فهمی از منابع مولد آن. خشونت سیستماتیک و چند لایه که هیچ، همین خشونت مدام روزمره را هم نادیده‌ می‌گیرند و‌صرفا دعوت‌هایی در خلا به خشونت‌گریزی انفعالی از سوی جامعه انجام می‌دهند.

اشتراک مفهومی همه این نگاه‌ها در خلاصه کردن امر سیاسی و امر اجتماعی به حضور حداقلی در وجه انتخابی خلاصه می‌شود. امری که در ادبیات دموکراسی‌سازی از آن تحت عنوان مغالطه انتخابات‌گرایی یاد می‌گردد.

در آن سو باید از جریان اصلاح‌گری قدرت محور سخن گفت. جریانی که مولود ائتلاف تاکتیکی با اعتدالیون و راهبردهای انحصاری محض قدرت سیاسی در این سال‌ها حیات پیدا نموده‌است.
این جریان ایده‌‌ی اصلاح‌گری را در تقلیل یافته‌ترین فرم ممکن راهبردی و بی‌خطرترین و مطلوب‌ترین شکل ممکن کنشی پی گرفته‌است. 
آسیب شناسی تاریخی روند شکل‌گیری این ایده‌ها و راهبردها من را به رئوس زیر در این باب می‌رساند:
Ehsan Sharif, [Jan 29, 2025 at 11:29]

1. گروهی از حاملان و عاملان این ایده‌ها فهم دقیق

متن کامل
https://telegra.ph/وفاق-ملی-01-29-2

تحکیم ملت

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 10:32


اجازه دهید حرفها زده شود

شهاب الدین حائری شیرازی

اینجا ویدئوی صحبت آقای زیباکلام و وعده برخورد قضایی و مدعی العموم را با او ببینید.
زیباکلام دارد برداشتش را از جامعه می گوید.

چرا اجازه نمی دهید افراد حرف بزنند؟!
آقای زیباکلام برداشت خود را از نحوه تعامل ایرانیان با مسئله فلسطین گفته است.
شما اگر حرف او قبول ندارید با رسانه های فراوان خود پاسخش را دهید.
این نحوه تعامل با نخبگان به ضعیف و ضعیف تر شدن پایگاه اجتماعی سیاسی حاکمیت و تقویت بیش از پیش جایگاه منتقدان در عرصه جامعه می انجامد.

فطرت و وجدان عمومی جامعه قضاوت کننده است که حق با چه کسی است و آیا منصفانه است جلو اظهار نظر فردی اندیشمند در موضوعی سیاسی اجتماعی گرفت یا نه.

غرب با آزادی بیان به موقعیت فعلی از نظر رشد کیفیت حکمرانی رسیده.
رقیب غرب یعنی شرق و شوروی سابق دقیقا نقطه مقابل غرب بود به بهانه های مختلف جلو اظهار نظر مردم و نخبگان را می گرفت، نتیجه آن حکمرانی شد انباشته شدن نارضایتی ها و ناکارامدی ها و فروپاشی.

دین هم نقدحکام و کیفیت حکمرانی را مثل عقل و عقلای عالم واجب دانسته.
امیرالمومنین بزرگترین حق بین دو نفر را حق نقد و نظر نسبت به حکام دانسته در خطبه 216 نهج البلاغه.

توضیح بیشتر را اینجا ببینید.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 10:29


اثر قطع کمک‌های خارجی توسط ترامپ بر نهادهای حقوق بشری

احمد زیدآبادی

تعلیق کمک‌های آمریکا به کشورها و نهادهای غیرآمریکایی به جز مصر و اسرائیل، با نگرانی شماری از "مؤسسات حقوق بشری" تحت ادارۀ ایرانیان خارج از کشور روبرو شده است.
این مؤسسات ظاهراً کارشان "مستند کردن موارد نقض حقوق بشر در ایران" و ارائۀ آن به دولت‌ها و مجامع بین‌المللی است.

فعالیت در زمینۀ حقوق بشر و نقض آن، به واقع از جنس قضاوت و داوری است و قاضی و داور هم لزوماً باید بی‌طرف و غیرسیاسی و برکنار از هرگونه حب و بغض باشد تا بتوان به داوری و گزارش آن استناد کرد.
با این حال، برخی از نهادهای "حقوق بشری" متکی به کمک‌های آمریکا و سایر کشورها که از سوی ایرانیان خارج از کشور اداره می‌شوند، خود را "دشمن جمهور اسلامی" و مدافع "براندازی" آن معرفی می‌کنند.

با این وضع چطور می‌توان به بی‌طرفی آنها در گزینش و پردازش داده‌ها و نگاه یکسان به تمام افرادی که حقوق‌شان نقض می‌شود، اطمینان کرد؟
یک فرد حامی براندازی به طور طبیعی نقض حقوق براندازان به چشمش بسیار پررنگ می‌آید اما نقض حقوق سایر گرایش‌های سیاسی را نادیده می‌گیرد. در عین حال، چنین فردی، قادر به دیدن و اعتراف به هیچ مورد احتمالی از بهبود وضعیت حقوق بشر در حوزۀ کاری خود نیست و آنها را به طور کامل یا نادیده می‌گیرد و یا انکار می‌کند!

اگر هدف از فعالیت نهادهای حقوق بشری کمک به ارتقاء و بهبود وضعیت حقوق بشر و جلوگیری از نقض آن در یک کشور باشد، بدون شک یک نهاد حقوق بشری با گرایش غلیظ سیاسی، کمکی به این هدف نمی‌کند و چه بسا میل باطنی‌اش به تشدید وخامت حقوق بشر باشد تا کارش رونق بگیرد و صدایش بهتر شنیده شود و بودجۀ بیشتری دریافت کند!

با این حساب، دولت ترامپ در تعلیق این کمک‌ها به منظور ارزیابی دوبارۀ نتایج کار دریافت‌کنندگان آن، در گام نخست حرکت غلطی نکرده است.

حقوق بشر و دفاع از آن باید از سیطرۀ بازی‌های سیاسی و منازعات قدرت خارج شود و نهادهای حقوقی بی‌طرف و از هر جهت معتبر و مطمئن این امر خطیر را به عهده گیرند.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 06:29


دو واقعه و دو پیش‌بینی نتیجه

رضا رضائی

آیا مردم بخصوص جوانان از بزرگداشت سالگرد انقلاب در ۲۲ بهمن حمایت می‌کنند یا از حرکت اعتراضی به تداوم حبس رهبران جنبش سبز در ۲۵ بهمن؟

مقدمه: بزرگداشت انقلاب که هرساله با آوردن مردم به خیابان، به یک مراسم حکومتی تبدیل شده را باید نمادی از وفاداری حاکمیت به روز منشأ به‌قدرت‌رسیدن خود بدانیم و تعطیل‌کردن یک روز و هزینه‌های سنگین برای آن را کاملاً قابل‌توجیه بدانیم؛ اما اعتراض به ۱۴ سال حصر رهبران جنبش سبز و مطالبه‌ی آزادی آنها در روز آغاز پانزدهمین سال را می‌توان یک حرکت مدنی خشونت پرهیز با حدود ۲۵۰۰۰ امضا، یک حرکت مردمی دانست که دل در گروی رفع بی‌عدالتی و استقرار ایران آزاد و آباد دارند.

یکم: امکان دارد که رسانه‌ی جبلی چون سال‌های گذشته، برای پوشش رویداد ۲۲ بهمن امسال و تبدیل آن به یک حماسه‌ی ضد استکبار و حتی نماد حمایت از جبهه‌ی مقاومت و پیروزی مردم غزه و لبنان، چیزی فروگذار نکند؛

دوم: امکان دارد که برگزاری تجمع امضاکنندگان رفع حصر که از ایثارگران، هنرمندان، سیاسیون، خانواده‌ی زندانیان و مردم عادی هستند، میسر نشود و یا هیچ‌گونه پوشش خبری و اطلاع‌رسانی برای آن انجام نشود؛

سوم: امکان دارد حاکمیت مراسم ۲۲ بهمن را چنان بزرگ و کشدار کند تا در ۲۵ بهمن، کسی یارای اعتراض به حصر و ظلم و مطالبه‌ی تغییرات اساسی را نیابد؛

چهارم: امکان دارد که حاکمیت با امنیتی‌کردن موضوع رفع حصر، از چندین روز جلوتر از ۲۵ بهمن، مانع ورود سیل مردم به تهران شده و یا با وارد کردن نیروهای نظامی – انتظامی بیشتر، فضای عمومی شهر تهران را امنیتی کرده و عملاً مانع تشکیل هسته‌ی هر تجمعی شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:
1⃣ به نظر می‌رسد که درخواست اعتراضی ۲۵ بهمن می‌تواند فرصت مناسبی برای حکومت در نشان دادن انعطاف و نرمش در مقابل یک خواسته‌ی مردمی باشد؛

2⃣ به نظر می‌رسد که باتوجه‌به تغییرات فزاینده‌ی فناوری‌های ارتباطی که انتشار گسترده‌ی فراخوان تجمع ۲۵ بهمن در فضای مجازی را برای ارتباطات بین‌نسلی فراهم ساخته، احتمال زیادی وجود دارد که این فراخوان و مطالبه به یک نقطه‌ی عطف در کنشگری مردمی تبدیل شود؛

3⃣ به نظر می‌رسد که شخصیت حقیقی و حقوقی امضاکنندگان بیانیه‌ی رفع حصر رهبران جنبش سبز (آقایان موسوی، کروبی و بانو رهنورد) و سایر زندانیان سیاسی و روزنامه‌نگاران، می‌تواند آنها را به‌عنوان پیشران‌های حرکت‌ها و فعالیت‌های بعدی نشان داده و رهبری اعتراضات مردمی به این جمع واگذار شود.

فراموش نکنیم که سال‌ها است مطالبه‌ی آزادی، عدالت، برابری، رفع تبعیض، دفع فاسدان و ناکارآمدان، محاکمه و مجازات خائنین به وطن، مصادره‌ی اموال به یغما رفته، فراهم نمودن تسهیلات برای بازگشت نخبگان و سرمایه‌گذاران به کشور، بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم، جزو مطالباتی بوده که از حرف درگوشی به شعارهای تمامی مردم تبدیل شده است.

به‌خاطر داشته باشیم که تغییرات گسترده‌ی منطقه‌ای و جهانی، این فرصت را نخواهد داد که کشور عزیز ما، منتظر تصمیمات حاکمان بماند،
پس بهتر است که ملت خود وارد عمل شده و تصمیم بگیرد و اجرا کند، چون خیلی زود، دیر می‌شود.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Jan, 05:20


🔴محسن امین زاده در مصاحبه با ایران فردا :

💠قدرت گرفتن نظامیان و خلع نهاد دیپلماسی، مهمترین دلیل از دست رفتن موقعیت منطقه‌ای ایران



@iranfardamag


🔻ایران فردا - روح الله سوری - سقوط دولت اسد در سوریه و روی کارامدن حاکمان جدید در این کشور را بدون شک بایست مهمترین رویداد طی چهاردهه اخیر دانست که از توانایی تاثیرگذاری بسیار جدی بر ایران برخوردار بوده است. اهمیت چنین موضوعی بهانه ای شد برای مصاحبه با آقای محسن امین زاده از معاونین پیشین وزارت خارجه ج.ا.ا. در دوره اصلاحات. امین زاده در این مصاحبه با ظرافت خاصی به تحلیل جوانب موضوع پرداخته و نکاتی را مطرح کرده است که خواندن آن را هم برای مخاطبین عام و هم برای متخصصین سیاست خارجی واجد جذابیت خاصی کرده است. این دیپلمات پیشین مهمترین عامل در وضعیت کنونی ایران در سوریه را قدرت گرفتن بیشتر نظامیان در برابر دیپلمات ها و خلع نهاد دیپلماسی از مدیریت تحولات منطقه می داند. از نگاه امین زاده واگذاری دیپلماسی به نظامیان را باید بزرگترین اشتباهی دانست که باعث وارد شدن ضربات سنگین به موقعیت منطقه ای ایران شد. اشتباهی که از نظر وی پیش از این نیز در کشانده شدن پای ایران به جنگ اوکراین تکرار شد و روسیه با فریب نظامیان ایران موفق شد ایران را به شریک سیاسی و نظامی خود در حمله به اوکراین بدل کند. در ارتباط با تاثیر انتخاب مجدد دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، امین زاده رویکرد دوری از جنگ و گرایش های اقتصادی ایشان را مهمترین مساله ای می داند که می تواند فرصت هایی را برای ایران ایجاد کند. مشروح این مصاحبه را در ادامه می خوانید: 🔺

*******

1️⃣سقوط بشار اسد چه تاثیری بر موقعیت بازیگران منطقه ای و بطور خاص ترکیه، ‌ایران و اسرائیل و عربستان خواهد داشت؟

🔸طبعا سقوط دولت اسد و حاکم شدن دولتی که مواضع و تفکراتی کاملا متفاوت دارد، به جایگاه ایران در منطقه آسیب زده است چرا که نقش بشار اسد بیش از یک متحد عادی برای فعالیت های نظام در منطقه بود و حذف او از قدرت در سوریه لطمه سنگینی به حضور و فعالیت های ایران در خاورمیانه عربی زده است و لذا تا این مرحله جمهوری اسلامی ایران، بازنده اصلی تحولات سوریه است.

🔹از طرفی دیگر تا این مرحله ترکیه هم حق دارد که خود را پیروز اصلی این تحولات تلقی کند . جریانی که در دمشق قدرت را به دست گرفته است بسیار به دولت ترکیه نزدیک است و شواهد حاکی است که حاکمان جدید دمشق، سال ها تحت مدیریت سازمان اطلاعاتی ترکیه، آموزش دیده اند. از شکست های پیشین درس گرفته اند و آموزه های ایجاد یک نظام حکمرانی قابل قبول و متفاوت از ساختارهای داعشی را فرا گرفته اند.

🔸اسرائیل از حذف شدن متحدان ایران و از دست رفتن موقعیت راهبردی نظام در سوریه، طبعا بسیار خشنود است و به نظر می رسد که حتی در ایجاد این شرایط و پیشبرد تلاش های این جریان نزدیک به ترکیه،‌ همکاری ها و کمک های مستقیم و غیر مستقیم کرده است. اسرائیل پیش از این نیز با ملاحظات راهبردی خود، حتی گروه های داعشی را به دولت اسد و نیروهای متحد ایران ترجیح می داد.

🔹عربستان سعودی نیز ظاهرا از تحولات استقبال می کند اما طبعا از حاکم شدن این دولت، به اندازه ترکیه و حتی قطر خشنود نیست. سعودی ها و مصری ها نگرانی های مهمی نسبت به حاکم شدن تفکر اخوانی در خاورمیانه عربی دارند.

2️⃣ آیا می توان تحولات یکسال اخیر منطقه را سرآغازی برای شکل گیری نوع جدیدی از توزیع قدرت در منطقه در نظر گرفت؟

🔸بدیهی است که تا همین مرحله نیز بخشی از فرآیند جابجایی قدرت، طی شده است و سازوکارهای جدیدی در سوریه و حتی لبنان در حال شکل گیری است. ساختار قدرت و سازوکارهای پیشین قدرت در سوریه نابود شده است و سازوکارهای جدیدی در چارچوب باورهای حاکمان جدید به سرعت در حال شکل گیری است. اما ابهامات زیادی هم وجود دارد که باید منتظر مانند و تحولات را دید. اما برای ارائه تعریف شفافی از آنچه در دمشق و سوریه، پایدار خواهد شد و پایدار خواهند ماند؛ هنوز خیلی زود است. از جمله کردها جایگاه خود را دارند و از سوی دول غربی به ویژه آمریکا حمایت جدی می شوند. حساسیت های ترکیه نیز نسبت به کردهای سوریه و روابط آنان با کردهای ترکیه بسیار جدی است . گسترش فعالیت کردها در منطقه برای ترکیه خط قرمز مهمی است و این دولت امیدوار است که جریان مذهبی حاکم بر سوریه اجازه فعالیت های موثر به کردها را ندهد. . اما کردها هم حامیان جدی خودشان را دارند و مصالح خودشان را دنبال خواهندکرد. علوی ها نیز یک اقلیت قدرتمند در سوریه هستند و تصویر روشنی از آینده موقعیت و فعالیت و روابط آنان با حاکمیت جدید هنوز وجود ندارد....


▪️متن کامل:

https://cutt.ly/0e4DWerM

#ایران_فردا
#روح‌الله_سوری
#محسن_امین‌زاده
#مداخله‌ی_نظامیان
#موقعیت_منطقه‌ای_ایران

http://t.me/iranfardamag

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 08:43


⭕️دکتر نگار ذیلابی با دستور رییس جمهور به دانشگاه شهید بهشتی بازگشت!


بازگشت به کار، با آرزوی بازگشت دیگر استادان تعلیق یا اخراج‌شده به دانشگاه‌ها

نگار ذیلابی٭

دوستان عزیز، دانشجویان جان، همکاران گرامی!

سرانجام پس از دو سال انتظار، پس از احکام مثبت دو دادگاه بدوی و تجدیدنظر و دستور جناب رییس جمهور و پیگیری‌های مکرر و مشفقانه وزارتخانه و نیز همدلی ریاست محترم دانشگاه و همه مدیران متبوع مرتبط در دانشگاه، حکم بازگشت به کار من صادر شد و به امید خدا از ترم آینده در خانه دلخواه خودم دانشگاه بهشتی به خدمت بازخواهم گشت.

از همه این عزیزان که مسئولانه و مهربانانه در رقم خوردن این اتفاق خوب سهیم بودند و همه شما دوستانی که در این مدت، احوال‌پرس و حامی و مایه دلگرمی بودید از بن جان سپاسگزارم و به شکرانه و نیز از سر وظیفه و وفا آرزومندم که به زودی شاهد بازگشت دیگر استادان تعلیق یا اخراج‌شده به دانشگاه‌ها باشیم و در کنار یکدیگر توفیق خدمتگزاری خالصانه به ایران عزیز و جوانان میهن را تا عمر و نفسی باقی است، داشته باشیم.

٭استاد دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی

@motalebe_shorayesenfi

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 08:35


شاه‌بابا؛
شاه شهید!


خدیجه گلین مقدم

شاه شهید!

وقتی معانیِ واژه‌ها را وارونه می‌کنند نتیجه آن می‌شود که ناصرالدین ملقب به
قبله عالم، ظل‌الله، شاه‌بابا، سلطان صاحبقران
که ۵۰ سال حکومتش آلوده به خون بسیاری حتی امیرکبیر بود پس از مرگش شاه شهید نامیده می‌شود.

شاه‌بابای قصه ما به مفت‌خورها بها می‌داد و به طفیلی‌پروری نیز علاقمند.

او وقتی
در تدارک برگزاری جشن‏‌های پنجاهمین سال سلطنت خود بود توسط سه گلوله از پای درآمد و بلافاصله این شاه‌بابا لقب شاه شهید گرفت.

امثال این شاه‌بابا‌ها که پس از مرگشان آنها را شهید نامیدند در جمهوری اسلامی کم نداریم. شاه‌باباهایی که دستانشان تا مرفق به خون مردمان بیگناه آلوده است، اما وقتی از پای در می‌آیند، لقب شهید به آنها می‌دهند.
انحراف بزرگی که باید آن اصلاح کرد، تا خون پاک شهیدان واقعی، قربانی خونهای کثیف شاه‌بابایی نشود که مردم را به تنگ آوردند و از میان برداشته شدند.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 08:18


پزشکیان: در توافقنامه راهبردی ایران و روسیه، ما متعهد شده‌ایم در صورت حمله کشوری دیگر به ایران یا روسیه به هیچ وجه با آنها همکاری نکنیم و اجازه ندهیم این اتفاق بیفتد

قصد حمله به هیچ کشوری نداشتیم و نداریم و نخواهیم داشت

متاسفانه در سوریه آن سربازان باورهایشان از درون خالی شد و آن دژ محکم از درون خالی شد و در نتیجه به این گرفتاری رسیدند

🔸مسعود پزشکیان رییس جمهور کشورمان در جریان سفر به روسیه در گفتگویی با شبکه 1 تلویزیون روسیه گفت: مطابق مفاد توافق، بنابر این است که در صورت حمله کشوری دیگر به ایران یا روسیه، ما متعهد شده‌ایم به هیچ وجه با آنها همکاری نکنیم و اجازه ندهیم این اتفاق بیفتد. در کلان این همکاری بین ما و فدراسیون روسیه وجود دارد و جزئیات آن را روندها و توافقات بعدی مشخص خواهد کرد. در کلیت بندهایی در جهت توافقاتی که باید با هم داشته باشیم آمده، اما منجر به این شده است که بعدا دو کشور بتوانند با هم برنامه اجرایی داشته باشند.👇👇👇

https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1656837

🕌 @jamarannews

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 08:15


نمی‌توان «دموکراسی بدون دموکرات‌ها» داشت

نادر هاشمی

رابرت دال، پیشوای نظریه‌پردازان دموکراسی آمریکایی، در پاسخ به این سؤال که چگونه می‌توان یک فرهنگ دموکراتیک در یک جامعه غیردموکراتیک ایجاد کرد، می گوید که:

«کمتر کسی به‌طور جدی با این موضوع مخالفت خواهد کرد که یک عامل مهم در چشم‌اندازهای دموکراسی پایدار در یک کشور، قدرت حمایت پراکنده از ایده‌ها، ارزش‌ها و شیوه‌های دموکراتیک است که در فرهنگ کشور ریشه دارد و به‌طور عمده از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود»

در جهان مسلمان امروز، چه کسی ارزش‌ها، ایده‌ها و شیوه‌های دموکراتیک را ترویج، تبلیغ و منتقل می‌کند؟ آیا علماء (روحانیون) هستند؟ سیستم آموزشی؟ رسانه‌ها؟ طبقه روشنفکر؟ خانواده؟
(من به‌طور عمدی دولت را به دلایل واضح در نظر نمی‌گیرم.) نکته واضح است.

به قول غسان سلامه، شما نمی‌توانید «دموکراسی بدون دموکرات‌ها» داشته باشید.

توکویل این موضوع را بیش از 170 سال پیش زمانی که به بررسی فرهنگ سیاسی جامعه آمریکایی اولیه پرداخت، درک کرد. در مقابل اروپا در قرن نوزدهم و بخش‌های وسیعی از جهان مسلمان امروز، در ایالات متحده،

«روح دین و روح آزادی … به‌طور نزدیک با هم متحد بودند و … بر همان کشور به‌طور مشترک سلطنت می‌کردند»
(توکویل 1999:308).

در نوشته‌هایش درباره دین و دموکراسی، توکویل غذاهای فکری قابل توجهی برای دموکرات‌های مسلمان فراهم می‌کند تا آن‌ها بخوانند و در مورد آن‌ها تأمل کنند، در حالی که با مشکلات توسعه سیاسی که جوامع خود را آزار می‌دهد، دست و پنجه نرم می‌کنند.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 08:01


هنوز فرصتی برای دیدار رییس‌جمهور با وکلای دادگستری فراهم نشده است؛
به برخی وکلای صاحب نام اجازه ورود به محاکم داده نمی‌شود


علی مجتهدزاده٭

در آستانه روز جهانی وکلای در معرض خطر لازم است، یادی کنیم از همکار عزیزمان محمدرضا فقیهی که با توجه به قطعیت رای خود، روز سه‌شنبه روانه زندان شده است.
این حکم به صرف شرکت در یک تجمع مسالمت‌آمیز در سال ۱۴۰۳ مقابل کانون وکلای دادگستری که در واقع خانه وکلاست، صادر شده است.
این وکیل شریف در آستانه روز جهانی حمایت از وکلای در معرض خطر برای اجرای حکم اعلام آمادگی کرده و راهی زندان شده است.

شخصا مواردی را دیده‌ام که در کیفرخواست‌هایی که علیه برخی افراد صادر شده، برای وکلای شریف این افراد هم با عناوینی چون «‌وکلای معاند» نام برده شده است یا بعضا به برخی وکلای صاحبنام به دلیل قبول کردن پرونده‌های امنیتی و... اجازه ورود به محاکم داده نمی‌شود!

بسیاری از این وکلا به دلیل انجام تکالیف و وظیفه خود با برخوردها، فشارها و بعضا احکام قضایی مواجه شده و هزینه‌های گزافی را پرداخته‌اند.

 اغلب احکام و پرونده‌های تشکیل شده علیه وکلا هم به دلیل آن است که آنها پرونده‌های امنیتی را قبول کرده‌اند. برخی وکلا با باطل شدن پروانه‌های وکالت خود، مشکلات بسیاری را تجربه کرده‌اند.

 برخوردهای سلیقه‌ای با وکلا دامنه وسیعی دارد، به گونه‌ای که اجازه وکالت در برخی پرونده‌های امنیتی به آنان داده نمی‌شود.

رییس‌جمهور طی ماه‌ها و هفته‌های اخیر با اغلب اقشار و گروه‌های مردمی و صنفی دیدار داشته‌اند، اما هنوز فرصتی برای دیدار رییس‌جمهور منتخب با وکلای دادگستری فراهم نشده است. 


٭حقوقدان

متن کامل

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:54


حمله کیهان به اظهارات ظریف در داووس: هرچی دق‌دلی از نیروهای انقلاب داشت را برای آمریکایی‌ها بیرون ریخت

روزنامه کیهان در مطلبی با عنوان «آفتابه نداره! » در ستون (گفت و شنود) خود نوشت:

[ظریف] گفته اگر تندروها یعنی انقلابیون مسئولیت داشتند من نمی‌توانستم در خیابان‌های تهران قدم بزنم! خلاصه هرچی دق‌دلی از نیروهای انقلاب داشته را برای آمریکایی‌ها بیرون ریخته.

آینده

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:51


🔴 جزییات جدید از ماجرای فایل صوتی ظریف از زبان خودش

🔻چکیده‌ای از صحبت‌های مرا خدمت حضرت آقا داده بودند.

🔻بعد از سخنرانی ایشان، من هفت صفحه گزارش خدمت ایشان فرستادم.

🔻نوشتم که ما مجری سیاست هستیم و خودمان تصمیم نمی‌گیریم؛ عین حرفی که حضرت آقا زده بودند را من در آن نوار گفته بودم.

🔻۷ ساعت گفتگو است که سه ساعتش پخش شد و ۴ ساعت دیگرش پخش نشد./ جماران

jamaran.news
🕌 @jamarannews

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:30


ادعای آکسیوس درباره محتوای مذاکرات ایران و اروپا در ژنو

وبگاه «آکسیوس» به نقل از دیپلمات‌های اروپایی مدعی شده است که نمایندگان ایران در مذاکرات اخیر خود با سه کشور اروپایی، فرانسه، آلمان و انگلیس در ژنو، به صراحت اعلام کرده‌اند که خواهان مذاکراتی برای یک توافق هسته‌ای جدید و متفاوت از برجام هستند.

نمایندگان ایران در مذاکرات ژنو از کشورهای اروپایی خواسته‌اند تا این پیام را به واشنگتن ابلاغ کنند و تصریح کنند که منتظر طرح یا پیشنهاد ایالات متحده هستند.

در گزارش آکسیوس به نقل از این دیپلمات اروپایی ادعا شده است که پاسخ دیپلمات‌های اروپایی به دیپلمات‌های ایرانی این بود که این موضوع به تهران بستگی دارد که پیشنهادی را روی میز بگذارد که شامل امتیازات بیشتری در مورد موضوع هسته‌ای باشد.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:26


.
🔷 سوالی که دوباره در اذهان زنده شد: بابک زنجانی به چه کسانی پشتگرم است؟

بازگشت بابک زنجانی به صحنه با وعده های رویایی؛ از ایجاد بانک جدید تا ایرلاین و رمز ارز تازه


بابک زنجانی متهم بزرگ رانت و نماد «کاسبی از تحریم» با انتشار توئیت های جدید وعده ایجاد بانک جدید، راه اندازی ارز دیجیتال جدید و نیز ایرلاین جدید را داده است
او روز حضور بزرگان فناوری مثل ایلان ماسک و صاحبان آمازون و گوگل در تحلیف ترامپ نیز با انتشار توئیت هایی سعی کرد خود را قهرمانی شبیه به آنها معرفی کند که در پی خلق ثروت در ایران است

زنجانی که هنوز آزادی و مختومه شدن پرونده رانت و قاچاق نفتی او در هاله ابهام است در توئیت جدید خود از راه اندازی ایرلاین بزرگ و مدرن جدید در‌ ایران با نام ایرلاین دات وان خبر داد

قبل از این نیز گفته بود:
“به زودی… #بیت_بانک معادلات مالی را تغییر خواهد داد.”

برخی از روزنامه نگاران پرسیده اند چگونه فردی که به نماد سوءاستفاده از اموال عمومی و حیف و میل 2/8 میلیارد دلار پول فروش نفت تبدیل شد اکنون می خواهد میداندار اقتصادی شود براستی او به چه اشخاص یا مراکزی پشتگرم است


@A_pajhohi

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:26


رهبر انقلاب دستور مذاکره مستقیم با آمریکا را صادر کردند

پزشکیان:
🔹️رهبر انقلاب فرمودند که براساس سه اصل عزت، مصلحت و حکمت با همه ارتباط داشته باشیم به غیر از اسرائیل.

@hammihanonline
hammihanonline.ir

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:25


آیا ترامپ موفق می شود ج ا ا را به مسیر توسعه بازگرداند

شهاب الدین حائری شیرازی

حاکمان ایران چنان عادت کرده اند به گم شدن در بازی های متوهمانه ایدئولوژیک که باختن دهها میلیارد دلار در سوریه و لبنان و عراق و غزه نتوانست انها را از خواب پیروزی بیدار کند که همچنان آتش بس در غزه را پس از ده ها هزار کشته و ویرانی غزه و....جشن می گیرند و با لبخندهایی تا بناگوش به هم تبریک می گویند.
مطمئنا هر اتفاقی غیر از حضور ترامپ در کاخ سفید نمی توانست این متوهمان همیشه پیروز را متوجه شکست و بیدار کند.

ترامپ موجود عجیبی است که قبل از نشستن بر تخت ریاست آمریکا و در فاصله حدود دو ماهه رای اوری و به دست گرفتن قدرت، توانست قدرت خود را به رخ بکشد.

وقتی با آمدن صدای پای ترامپ، چین از خرید نفت ایران با تخفیفات ویژه هم سر باز زد و روسیه چشم به راه اوست تا جنگ اوکراین را به صورتی که نه سیخ بسوزد و نه کباب تمام کند، دیگر ج ا ا فهمید تنها تر از همیشه شده.

متوهمان همیشه پیروز دیدند قبل از آمدن ترامپ و البته به اشاره او نه تنها صلح بین اسرائیل و حماس رقم خورد که عراق به سمت خلع سلاح و یا حل شدن صد در صد شبه نظامیان حشد الشعبی در نیروی مسلح زیر نظر دولت رفت که دیگر کاری بر ضد منافع امریکا انجام ندهند.

ترامپ یک تاجر است و تجارت به شدت انسان را واقع گرا می کند و از توهمات ایدئولوژیک دور می کند.
ایدیولوژی فقط افکار مارکسیستی و یا دگم های مذهبی نیست، افکار خام جرج بوش پسر که به دنبال امریکایی کردن افغانستان و عراق با حمله نظامی پرهزینه بود هم یک فکر ایدیولوژیک لیبرال نما بود که با دگم اندیشی گمان می کرد قدرت نظامی کافیست برای امریکایی کردن افغانستان و عراق که البته با خارج شدن امریکا از افغانستان در زمان بایدن پس از خرج کردن میلیاردها دلار و بازگشت طالبان به قدرت و نفرتی که از رفتار تحقیر امیز نظامی گری امریکایی در دوره بوش پسر با عراقی ها، نصیبشان شد و نیروهای آمریکایی مجبور شدند تاریخ خروجشان از عراق را هم معلوم کنند هم یک دگم ایدیولوژیک است.

مطمئن باشید اگر چرخش قدرت و انتخابات، بوش پسر را به زیر نکشیده بود تا ورشکسته کردن کامل امریکا پیش می رفت تا به افکار مالیخولیایی و پریشانش جامه عمل بپوشاند.

آنچه این روزها از تقویت جایگاه آمریکا در عراق دیده می شود محصول ترفندهای سیاسی و اقتصادی ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریش و در ادامه بایدن و درگیر کردن عراق در پروژه های بزرگ اقتصادی است و البته پایان دادن به حضور تحقیر امیز توأم با نمایش اقتدار لخت و عریان نظامی در عراق است که در دوره بوش پسر استمرار داشت.

معلوم شد چرا با ورود بوش پسر به مراسم تدفین کارتر چند روز پیش از تحلیف ترامپ، ترامپ ترجیح داد نه تنها از جا بلند نشود و احترامی نگذارد که نگاه هم به او نکرد و ترجیح داد با اوبامای دموکرات گپ بزند تا به هم حزبی متوهمش نگاه کند.

شاید پس از فروپاشی شوروی کمتر زمانی آمریکا چنین قدرت خویش را حس کرده بود.
قدرت آمریکا مرهون غفلت رقیب دیرینش هست.
جنگ روسیه که محصول توهم و دگم اندیشی پوتین که غرق در بازسازی دوران اوج شوروی با تهدید اتمی بود به شدت روسیه را تضعیف نمود و به نمد مال شدن نیروی نظامی و اقتصادیش زیر پای آمریکا و اروپا انجامید، روسیه چنان ضعیف شد که مجبور گردید دمش را بگذارد روی کولش و از سوریه که 50 سال پایگاه سنتی استراتژیکش در مدیترانه بود، فرار کند.

رقیب دیگر آمریکا، چین بود که با دیدن عواقب رفتار نسنجیده روسیه، کاملا متوجه شد اگر رشد اقتصادی می خواهد بایست در کنار آمریکای قدرتمند بایستد نه در برابرش.

به هر حال به احتمال زیاد آیندگان ایرانی، ترامپ را منشاء تغییر رفتار ایران پس از 45 سال خواهند دانست چرا که او با واقع بینی خود توانست ج ا ا را بین دست برداشتن از توهمات ایدئولوژیک یا نابودی قرار دهد.

امشب سه خبر قرینه بود بر احتمال فوق یکی اینکه کانال رئیس جمهور منتشر کرد

رهبر انقلاب مانع مذاکره مستقیم با آمریکا را برداشتند.
پزشکیان: رهبر انقلاب فرمودند که براساس سه اصل عزت، مصلحت و حکمت با همه ارتباط داشته باشیم به غیر از اسرائیل.

دوم خبری بود که خبرگزاری فاینشنال تایمز مخابره کرد.
تصمیم ترامپ برای واگذاری پرونده ایران به استیو ویتکاف، مخالفان ایران در کنگره و واشنگتن را نگران کرده که او در جستجوی یک توافق احتمالی، خیلی سریع فشار‌ها بر ایران را کاهش دهد
ترامپ در جلسات گفته است که می‌خواهند راهی برای جلوگیری از یک درگیری گسترده‌تر با ایران باز نگه دارد/انتخاب

و سوم خبری بود که حکایت از دست پاچگی کاسبان تحریم از احتمال عادی شدن رابطه با امریکا می کرد.
روح الله مومن نسب: ظریف را بازداشت و بازجویی کنید!
دبیر شورای امر به معروف تهران نوشت: نیرو‌های ضد کودتا باید ظریف را به‌محض ورود به کشور بازداشت و تحت بازجویی قرار دهند...

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:19


درد بی‌درمان

بهروز مرادی

غربت درد بی‌درمان است.
این را نویسنده‌ی این مکتوب می‌گوید که خودش ١۵ سال در سرزمین غرب غریب بود و دچار این درد بی‌درمان.

در غربت؛ نه پای بازگشت به وطن برایت می‌ماند و نه دل ماندن در سرزمینی غریب. هر روزت را با آه و حرمان به سر می‌آوری. همه چیز هم که داشته باشی، باز هم آن عزیز اصلی را نداری، یعنی وطنت را. همان عزیزی که دلت برایش می‌تپد، همان که معیار همه‌ی داشتن‌ها و خواستن‌ها و منظره‌ها و زیبایی‌ها و خوشی‌های توست. همان که بدون او گویی هیچ نداری. بدون او گویی خلأیی در تو ریشه می‌دواند که هیچ چیز نمی‌تواند آن را پر کند،
و عطشی که هیچ آبی آن را فرونمی‌نشاند.

حتی در محیطی زندگی می‌کنی که زیباست. خانه‌ای داری که قشنگ است و درختانی که دورتادور خانه‌ات را احاطه کرده‌اند و محیطی سبز و خرم برایت فراهم آورده‌اند، اما باز هم این احساس در تو هست که این‌ها برای من نیستند، چرا که تو خاک خودت را زیر پایت نداری و نمی‌توانی در خاکی دیگر ریشه بدوانی.

در فراق وطن آه می‌کشی و حسرت می‌خوری و دلت تنگ است و دلتنگی‌هایت اشک‌هایت را مدام میهمان چشمانت می‌کنند.
وطنت را از تو گرفته‌اند، ربوده‌اند، به یغما برده‌اند و در آن جایی برای تو نیست.
دزدانِ وطنت تو را آواره کرده‌اند. بدکاران تو را از نفس‌کشیدن در هوای وطنت محروم ساخته‌اند و این حق‌کشی، ظلمی‌ست گران به تو.

چنان می‌شوی که هر نشانی از وطنت تو را برمی‌انگیزد و بر سر شوق می‌آورد و شادی می‌بخشد.
در خیابان، فارسی که می‌شنوی، ناخودآگاه لبت به خنده وا می‌شود و گُل از گُلت می‌شکفد. وقتی‌که جمع هموطنانت را در جایی می‌بینی، گویی دنیا را به تو داده‌اند.

در انتظار بازگشت به وطنت هر خبر امیدبخشی را با اغراق در ذهنت تکثیر می‌کنی و حتی اگر بشود آن را هزار بار دوره می‌کنی تا بازگشتن را برایت به واقعیت تبدیل کند.

شادی تو آن خوابی می‌شود که به ایران بازگشته‌ای و کابوست آن خوابی می‌شود که نگذارند وارد وطنت بشوی.

اما اگر در عالم بیداری و نه رؤیا بدانی که راه بازگشت به وطن بسته است، هیچ بعید نیست که افسرده‌حال شوی و غم غربت سرِ گرمت را چنان بر زمین سرد بکوبد که دیگر بازایستادن را نتوانی.

مرگ خودخواسته‌ی ابراهیم نبوی اگرچه راه‌حلی پیشنهادی برای درمان درد بی‌درمان فراق از وطن نبود، اما بغضی سخت را در گلو می‌فشرد؛ بغضی از گم‌شدن وطن ما ایرانیان، بغضی از آوارگی و پریشانی پاره‌های تن ما در غربت،
بغضی از تلخی‌های بس گرانی که گلوی روح همه‌ی ما را می‌فشرد و ما را دارد می‌کشد؛ عده‌ای از ما را به ناگهان و عده‌ای دیگر از ما را به تدریج.

کجاست خلوتی؟ که این بغض امان نمی‌دهد.

🌿
@drBehrouzMoradi

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:15


🔺دلار 84000 تومانی و تورم فرغونی 

پول ملی در مسیر سقوط مرزهای جدیدی را جابجا کرد. در ویدئوی بالا ارزش ضایعات ریال از بهای آن بیشتر است.
هفتاد هزار تومان سکه با سه کیلو وزن، 1200000 تومان قیمت گذاری می شود!
به نظر می رسد باید در نحوەی بیان تنزل ارزش ریال تجدید نظر کرد.
مثلا امروز گفته شد که دلار از مرز 84000 تومان گذشت.
واقعیت این است که دلار سر جای خودش نشسته و دارای کمترین نوسان است.
در حالی که ریال در حال سقوط و از دست دادن ارزش برابری خود با ارزهای خارجی است.

به بیان دیگر این دلار نیست که نرخ آن بالا می رود، برعکس؛ ریال است که پایین می آید و اعدادی که ارزش برابری آن را نشان می دهند، روز به روز درشت تر می شوند.

خدا پدر کارت های بانکی و بانکداری الکترونیک را بیامرزد، که اگر نبودند می بایست از " تورم فرغونی " و کوه های اسکناس و تپه های سکه سخن به میان آورد.
ویدئو: عبدی مدیا
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 07:05


بی‌رونقی دکه‌ها؛
چرا مردم دیگر به روزنامه‌ها توجه نمی‌کنند؟


عبدالرضا خزایی٭

دکه‌های روزنامه‌فروشی زمانی قلب تپنده شهرها بودند؛ جایی که مردم با اشتیاق به تیترهای روزنامه‌ها خیره می‌شدند. اما امروز آن شور و شوق جای خود را به سکوت و بی‌اعتنایی داده است.

دکه‌ها بیشتر به محل فروش سیگار و تنقلات تبدیل شده‌اند و دیگر خبری از تجمع علاقه‌مندان به اخبار نیست.

این تغییرات از گسترش رسانه‌های دیجیتال و اینترنت ناشی می‌شود. مردم اکنون اخبار را سریع‌تر و راحت‌تر از طریق تلفن‌های همراه دنبال می‌کنند.

علاوه بر این، بحران اعتماد به رسانه‌ها نیز مزید بر علت شده است؛ چراکه برخی روزنامه‌ها به ابزاری برای منافع گروه‌های خاص تبدیل شده‌اند و این مسئله اعتماد مردم را خدشه‌دار کرده است.

از سوی دیگر، هزینه‌های بالای چاپ و کاغذ، بسیاری از ناشران را به سمت انتشار نسخه‌های دیجیتال سوق داده است. تغییر سبک زندگی و نیاز به سرعت در دریافت اطلاعات نیز باعث کاهش تمایل به خرید روزنامه‌های چاپی شده است.

با این حال، دکه‌های روزنامه‌فروشی می‌توانند با تطبیق خود با نیازهای امروز جامعه، دوباره به مرکز توجه تبدیل شوند. عرضه محصولات فرهنگی متنوع مانند کتاب‌های تخصصی، مجلات علمی و هنری، و ارائه خدمات دیجیتال می‌تواند جان تازه‌ای به این دکه‌ها ببخشد.

همچنین، روزنامه‌ها باید بر تحلیل‌های عمیق و بی‌طرفانه تمرکز کنند تا اعتماد از دست رفته را بازگردانند. اگر این تغییرات به درستی اجرا شود، دکه‌ها نه تنها به نمادهای فرهنگی گذشته بازمی‌گردند، بلکه می‌توانند در عصر دیجیتال نیز نقش مهمی ایفا کنند.

٭روزنامه‌نگار

دیدار نیوز

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 06:58


به نام خدا
هَله هُش دار که در شهر دو سه طرّارند

علیرضا کفایی


می بایست بطور جدی در مورد آنچه اتفاق افتاده است و آنچه اتفاق خواهد افتاد به آقای پزشکیان هشدار داد، بعضی از افرادی که در مدیریت ها قرار گرفته اند تفکر بسته ای دارند؛ عقبه همان تفکری هستند که نه تنها برای رای مردم ارزشی قائل نیستند بلکه از اساس در فکر حذف دیگران و بخصوص یک جریان فکری و سیاسی موثر و ریشه دار هستند.

دولت آقای پزشکیان نمی تواند دولت مردمی باشد، اولین و اساسی ترین ابراد این است که در راستای رای مردم نیست، مدیران منصوب چه در سطح وزیران و چه مدیران میانی مغایر با انتخاب مردمی است، به نوعی دموکراسی هم دور زده شده و هم بازیچه قرار گرفته است، با این وضع دولت_ملت شکل نمی گیرد بلکه شکاف عمیقی که وجود داشت عمیق تر می شود.

در برخی موارد کمترین قرابتی با آرای عمومی وجود ندارد، نمی توان ادعا نمود که پاسخگوی مطالبات مردم هستند، اینگونه تصور می شود که بیعت در اولویت و رای مردم مورد ریشخند قرار گرفته است و چگونه می توان مدعی "وفاق" شد که واقعاً با این حال و احوال نامی بی مسمی و قرارداد و توافقی برای عبور از انتخاب اکثریت است.

برکشیدن مجدد پایداری ها و جلیلی چی ها دهن کجی آشکار و اهانت به مردمی است که رای دادند تا اینها نباشند.
آقای پزشکیان حق ندارد با انتصاب های مشکوک باز طایفه متوهم را در جایگاهی قرار دهد تا رای مردم را بی اثر کند، حق ندارد به "معانی کلمات" تجاوز نماید، هم "وفاق" و هم "دموکراسی" و صندوق رای را بی خاصیت نشان دهد.

با حرف و عباراتی مانند "ما می توانیم" ، " باید بشود"، "وعده تحقق رشد هشت درصدی" و از این قبیل کلی گویی ها کشور اداره نمی شود، چنانکه می بینیم و هر روز وضع مردم بدتر از دیروز است، گرانی و فقر و مصیبت ها در همه ابعاد و در همه بخش ها بیشتر از دیروز است، چرا انکار بشود، تعویق قانون حجاب و رفع فیلترینگ و ..... درد مردم نبوده و نیست، چه آنها اجرا کنند و چه نکنند، مردم کار خودشان را می کنند.

معیشت مردم گروگان گرفته شده؛ علاوه بر طایفه متوهم سابق، رانت خواران و ثروت اندوزان از دل مجلس قیام کرده اند تا برای منافع خود بر دولت غلبه کنند و متأسفانه غالب شده اند،
از وزیران و استانداران باج می گیرند و نیروهایی که آنان را منتفع کند در مدیریت ها تحمیل می کنند.

آقای پزشکیان بفرمایند با کدام متر و معیار و میزانی وزیر و مدیر منصوب می کند، چه افتخاری است کسی را که صد در صد مخالف رای مردم بود جایگاه دهید تا رای دهنده را خوار و خفیف کند که مثلاً ادعا نمائید.
"وفاق"؟، این وفاق از اساس غلط است، "بیعت" است نه "وفاق" و معلوم است که از مردم برداشت "رعیت" دارند.

آقای پزشکیان بیدار شوید، به شما رای داده نشد که چنین شود و بدانید که حیله گران و مکاران به فریب و نیرنگ به تدریج دارند مسلط می شوند و انسان های شریف و ارزشمند مدیر و مدبر حذف می گردند، طراری می کنند تا از سر ماه هم کلاه بردارند.
آگاه و بیدار باشید، مردم را دریابید؛ برای خوش آمد این و آن و تعبیر غلطی که از وفاق دارید مردم و رنج و مصیبت و بیچارگی این ملت را فراموش نکنید.

هم به رای مردم بازگردید و هم به مردم احترام بگذارید با روی کار آوردن آنان که رای داده اند و برای زدودن رنج های سالیان دراز؛ مذاکرات مستقیم را با آمریکا شروع کنید.... همه با شما خواهند بود.

هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند
که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند
خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند
لیک چون وانگری،  مُتَّفقِ یک کارند
مَردُمی کن، برو از خدمتشان، مَردُم شو
زان‌که این مَردُمِ دیگرْ، همه،  مَردُمخوارند
بَس کن و بیش مگو، گرچه دهانْ  پُر سُخَنَست
زان‌که این حرف و دَم و قافیه،  هم اَغیارند

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 06:48


🎥 انقلاب یا اصلاح؟

🔶 بخش اول مناظره حاتم قادری و سعید زیباکلام

🔻حاتم قادری: در وضعیت انسداد سیاسی هستیم و حکومت اجازه تغییر را نمی‌دهد. بنابراین بقای این وضعیت یعنی تداوم انحطاطی که در آن قرار داریم. در تاریخ معاصر ایران، حداقل دو انسداد سیاسی را تجربه کرده‌ایم. «تغییر قاجار به پهلوی در ۱۳۰۴» و «انقلاب بهمن ۱۳۵۷» هر دو در اثر انسداد سیاسی شکل گرفتند. در حال حاضر نیز بار دیگر در چنین وضعیتی قرار گرفته‌ایم.

🔻سعید زیباکلام:‌ انسداد سیاسی به‌معنای ناتوانی مردم از اصلاح حاکمیت را قبول ندارم. مشکل اصلی ما ناشی از یک زمینه اجتماعی-سیاسی در جامعه است که از آن به «صغارت‌پذیری» تعبیر می‌کنم و باید برای تغییر این نگاه در جامعه تلاش کرد. در زمان انقلاب ۵۷ ما و رهبران انقلاب بسیار خام بودیم و فکر می‌کردیم مشکلات فرهنگ سیاسی با تسخیر مراکز تصمیم‌گیری برطرف می‌شود.

🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/ZDR1plzCJ9Q

🆔@AzadSocial
🆔 @Saeidzibakalam

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 06:46


جناب ظریف، هسته‌ای به‌جز ابزاری برای دشمنی با غرب، دیگر چه سودی برای مملکت داشته؟

صادق زیباکلام

جناب دکتر ظریف در اجلاس داووس فرموده‌اند: «ما اگر می‌خواستیم سلاح هسته‌ای تولید کنیم، می‌توانستیم». به عبارت دیگر، ایشان می‌گویند که ما به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نبوده‌ و نیستیم.
می‌ماند این سؤال که: «پس جناب ظریف، ما ظرف سه دهۀ گذشته که تراژدی مصیبت‌بار هسته‌ای به‌راه افتاد و از آب، نان و بهداشت و سلامت و مدرسه و راه آهن، محیط زیست، تولید آب، برق، گاز، مراقبت از جنگل‌ها و... زدیم و در چاه ویل هسته‌ای ریختیم و خدا می‌داند که چقدر مستقیم و چقدر غیرمستقیم (در نتیجۀ تحریم‌ها) هزینۀ برنامه‌های بی‌فایدۀ هسته‌ای‌مان کردیم، هدفمان از آن‌همه هزینه چه بوده؟».

در دوران معجزۀ هزارۀ سوم که پوپولیسم «حق مسلم ماست» به‌راه افتاده بود و هسته‌ای تبدیل به بت مبارزه میان حق و باطل شده بود، جناب دکتر علی اکبر صالحی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی در پاسخ به انتقادات بنده در همایشی پیرامون بی‌فایده بودن برنامه‌های هسته‌ای کشور، فرمودند که: «ما تا پایان دهۀ ۱۳۹۰، پنج نیروگاه هسته‌ای به ظرفیت نیروگاه بوشهر خواهیم ساخت».
۴ سال از تاریخی که آقای دکتر صالحی وعده داده بودند، گذشته و خاموشی‌های مکرر و هزینه‌های سنگین قطع برق صنایع، بخشی از زندگیمان شده.

می‌ماند این سؤال از جناب ظریف، که اگر آن‌همه هزینه که در چاه ویل، بی‌خاصیت و بی‌حاصل هسته‌ای ریخته شد و نه منجر به تولید برق شده و نه کاربرد دیگری دارد، پس جناب ظریف، هسته‌ای کدامین دستاوردهای اقتصادی برای مملکت داشته؟

جناب ظریف، آیا غیر از این است که هسته‌ای به‌جز ابزاری برای مبارزۀ کور و بی‌هدف دشمنی با غرب و چانه‌زنی و امتیازگیری از غرب، کاربرد دیگری نداشته؟

جناب ظریف، روزی سرانجام معلوم خواهد شد که ایدئولوژی کور و بی‌هدف غرب‌ستیزی، دشمنی با آمریکا و نابودی اسرائیل چه دماری از روزگار منافع ملی ایران به در آورده؟

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 06:03


از حرف تا عمل!
💢 در باره مشکلات و مسائل اجتماعی مانند اختلافات و تنش‌های سیاسی فقط با حرف و توصیه و نصیحت و دعوت به وفاق، نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود!

💢 مسئولان کشورهای توسعه‌یافته دنیا معمولا" کم‌تر وقت خود و ملت را به سخنرانی و خطبه و خطابه و ارائه رهنمود مشغول می‌کنند!

💢 آن‌ها دیدگاه‌ها، نظرات و برنامه‌های خود را پس از انجام مطالعات دقیق و کارشناسی علمی، با ارائه سخنرانی مکتوب و حداکثر به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ارائه می‌دهند، و بیشتر کمر همت به اجرای برنامه‌ها می‌بندند و نتایج آن‌ها را فقط پس از به ثمر رسیدن، به اطلاع مردم به عنوان پاسخگوئی به مسئولیت خود اعلام می‌کنند.
#سریع‌القلم#دکتر_سریع‌القلم

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 06:03


توسعه پایدار آری، پوپولیسم هرگز

مجتبی نجفی

پوپولیسم محکوم است، چه با لباس رفتگری احمدی نژاد چه با لباس کارگری پزشکیان.

حتی مهم نیست نیت پزشکیان چیست، مهم تاریخ عوامفریبی در جمهوری اسلامی است، همان رویکردی که می‌گفت تشنه خدمتیم نه قدرت اما دودستی بر صندلی قدرت می‌چسبید، رقیب و منتقد را حذف می‌کرد و در  سفره پهن شده قدرت، خودی ها محرم بودند و غیرخودی ها مغضوب.

این فرهنگ ساده زیستی پوپولیستی از همان آغاز انقلاب شیوع یافت. حتی سفهایی امروز هم می‌گویند ببینید رهبر جمهوری اسلامی چه زندگی ساده ای دارد.
حالا حساب کنید فردی بیش از سی سال است رهبری یک کشور را به صورت انتصابی به دست گرفته و تمام رئوس سیاست داخلی و خارجی در دستانش است، انواع بنیادها و نهادهای نظامی اطلاعاتی را زیر دست خودش دارد، رییس قوه قضاییه را منصوب و قوه قضا را زایده قدرت و ابزار حذف مخالف کرده، اما ساده زیست است.

بگذریم که بیت رهبری خودش یک دولت است اما ترجیح می‌دهم اولین مقام عالی یک کشور در کاخ بنشیند و زندگی تجملی داشته باشد اما مادام العمر و پیشروان نظام دیکتاتوری به عنوان مهم ترین عامل انشقاق ملی نباشد.

طبیعتا از پزشکیان به عنوان رییس جمهور یک انتخابات محدود که با بخشی از رای ناراضیان بر رقیب تندرویش پیروز شده انتظار این است به رفع فیلترینگ، رفع معضلات  تحریم، دفاع از حقوق شهروندی و کنترل تورم و کاهش افسارگسیخته ارزش پول ملی بپردازد و این نمایش ها را بر عهده جامعه مدنی زیر ضرب حکومت بگذارد.
بگذریم که بن مایه فکری پزشکیان با جامعه مدنی پیشرو فاصله دارد و او مدرسه سازی را نشات گرفته از فرهنگ بسیجی می‌داند غافل از اینکه بسیج و نهادهای شبه نظامی قاتل جامعه مدنی اند.

اگر می‌بینید در این چند سال رویگردانی از صندوق رای رادیکال شده دلیلش اشرافی گری منتسب به حسن روحانی نبود بلکه بی اعتنایی او به حمایت بیست و چهار میلیونی مردم در سال نود و شش بود. تاریخ جمهوری اسلامی انباشته از این حرکتهای پوپولیستی است از جنس لباس رفتگری احمدی نژاد و « ناهار خوردی» رئیسی و تشنگان خدمت چسبیده به میز قدرت، نمایندگان تکراری چندین دوره مجلس، وزرای پیر نرینه در سنت حذف زنان است.

حق بدهید از این تصویر اعلام انزجار کنیم چرا که مسأله، فاصله شگرف بین ناراضیان و نظام سیاسی حاکم نه نوع لباس پوشیدن رییس قوه اجراییه یا نون و ماست خوردن رهبر جمهوری اسلامی که توسعه پایدار و مشارکت دادن شهروندان در اداره کشوری است که  زیر سایه نفوذ روز افزون بسیج و سپاه و کمرنگ شدن میدان فعالیت جامعه مدنی‌ در مسیر فرسایشی گرفتار شده‌.

توسعه پایدار آری، پوپولیسم ضد توسعه هرگز.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Jan, 05:47


🔶سخنان حاج محمود دردکشان در مورد شرایط بحرانی کشور و ضرورت انسجام ملی با رفع حصر ۴بهمن۱۴۰۳

🔸ترسیم شرایط نابسامان امروز جامعه

🔸تنها گزینه ملتی که هر روز مرگ را تجربه می کند انسجام بخشی بین نیروهای موثر و مردمی است

🔸رفع حصر مهندس موسوی و خانم رهنورد و آقای کروبی گام موثری در انسجام ملی است.

🔸رابطه نابسامانی های حاکم بر کشور با حصر نخبگان

🔸جرم اساسی محصورین تصمیم برای نجات کشور در سال ۸۸ بود

🔸اخلاص و صداقت مهندس موسوی در مسئولیت پذیری برای نجات کشور

🔸حذف و حصر و سرکوب نمی تواند ادامه داشته باشد

🔸اراده نیروهای دلسوز و شناخته شده کشور برای برداشته شدن مسالمت آمیز حصر و ارسال پیام شفاف به حاکمیت

🔸فاجعه این است که این ظلم ها به اسم اسلام انجام می شود

🔸حصر آیت الله منتظری و خسارت های آن برای کشور

🔸تمام همت آیت الله منتظری برای استقلال و آزادی و پیاده شدن ارزش های الهی در ایران بود


🔸سرمایه سوزی و فرصت سوزی ها

🔸رفع حصر آغاز کار برای بر طرف شدن مشکلات است

🔸اگر تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ رفع حصر اتفاق نیفتد نیروهای مردمی برای تجمع مسالمت آمیز فرخوان می دهند

🔸دعوت به همراهی

🔹فقیه دوراندیش
👇👇👇
@va3moharam

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 22:30


کارزار حمایت از تقاضای رفع حصر

اینک که جمعی از ایثارگران و خانواده شهدا با امضا متنی، تقاضای رفع حصر از آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم رهنورد را اعلام نموده‌اند، ما نیز با امضای این کارزار حمایت خود را از این اقدام آنان اعلام می‌نماییم.

https://www.karzar.net/177622

🔸سه‌نقطه 👇
@noghteh3

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 21:43


چرا روایت آشنا از ترور آسیب زاست؟

داوود حشمتی

در برندینگ فروش محصول این جایز است که شما ایده‌های تبلیغاتی خود را به ایده‌های قبلی که وجود داشته و مخاطب با آنها آشناست، پیوند بزنید تا در نهایت برند را در ناخودآگاه و ضمیر مخاطب هک کنید. در واقع شما الزام دارید تا تبلیغاتی که میسازید یک خط ارتباطی با اصل «قصه و داستان برند» شما داشته باشد. چون قرار است به صورت مداوم ذهن مخاطب با برند شما پیوند بخورد و یک روایت ثابت را در مورد شما به یاد بیاورد. این کار به کانالیزه شدن ذهن منجر میشود تا به غیر از برندی که شما می‌خواهید، به چیز دیگری فکر نکند.

اما بیایید در وقایع سیاسی به همین مساله نگاه کنیم. با شروع اولین خبر‌ها در مورد ترور دو قاضی دادگاه (قاضی مقیسه و قاضی رازینی) تحلیل‌های همیشه آشنا شروع شد. اینکه این ترور توسط نفوذی منافقین و یا اسرائیل انجام شده است. این نوع تحلیل‌ها آنی و فوری (و البته دم دستی) چند اشکال عمده دارد:

۱- ذهن مسئولان و محققان را کانالیزه می‌کند.

۲- ساده است و قابلیت باورپذیری سریع توسط مردم را دارد، اما راه هر نوع تفکر برای جامعه را مسدود می‌کند.

۳ – اگر در تحقیقات به یک روایت دیگری از آن واقعه برسند، جرات ابراز و بیان آن را نخواهند داشت. چرا که روایت آشنای اولیه آنقدر در ذهن‌ها به سرعت می‌نشیند که نمی‌توان آن را تغییر داد.
هر نوع تلاش برای تغییر نیز با برچسب‌های مختلف (از جمله سفیدشویی مجاهدین خلق یا اسرائیل و هزاران برچسب دیگر) مواجه می‌شود.

۴ – ریشه‌های اتفاقات مهمی از این دست ممکن است نادیده و ناپیدا باقی بماند. فرضا اگر تسویه حساب سازمانی یا مافیایی باشد، می‌تواند در پشت روایت‌های آشنا (مانند اینکه کار سازمان است) پنهان شود.

راه حلی که البته مسئولان به ذهنشان رسیده این است که راه را بر روی هر روایت سازی غیررسمی مسدود کنند. در عین حال تنها برخی اجازه دارند که روایت خودشان را منتشر کنند و خط شکل دهی افکارعمومی را دنبال کنند. کاری که از همان ابتدا با همین ترور‌ها انجام شد، بدون اینکه هنوز هیچ دلیل قاطع و روشنی برای روایت ساخته شده به جامعه ارائه شود.

در رویارویی با این وقایع و نوع مواجهه رسانه‌ای عمده رسانه‌ای وجود دارد:

۱- می‌شود همه راه‌ها برای بیان روایت‌های دیگر را بست و همه را برای ارائه روایت رسمی منتظر نگه داشت. این مدل در سال اخیر دستکم در ماجرای سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی اجرایی شد. اما می‌بینیم که همین امروز هم روایت رسمی که براساس تحقیقات ستادکل نیرو‌های مسلح بیان شده از سوی بسیاری (از جمله هواداران و حتی افراد نزدیک به خانواده او) زیرسوال می‌رود.

۲- مسیر گمانه زنی‌های مختلف را باز گذاشت تا جامعه آنقدر راجع به آن حرف بزند که روایت‌های مخدوش خودبه خود در مواجهه با نقد‌ها و بیرون آمدن اطلاعات از بین برود. اشکال این روش هم این است که باتوجه به اینکه جامعه ما عادت به این نوع فضای باز ندارد، روایت اول تاثیرگذاری زیادی پیدا می‌کند. در چنین مواقعی جامعه منتظر نیست تا داده‌ها و تحلیل‌های مختلف را جمع آوری کرده و بعد قضاوت کند.

در میانه این دو روش، اما می‌توان یک سیاست درست رسانه‌ای اتخاذ کرد. سیاستی که طی آن این کار‌ها صورت می‌گیرد:

الف: دستگاه رسمی نخواهد با انتشار خبر ذهن افکارعمومی را به سمت خاصی معطوف کند.

ب: اجازه داده شود جامعه رسانه‌ای به ابعاد گوناگون مساله از جنبه‌های مختلف نگاه کنند.

ج: بی اعتبار کردن منابعی که سعی می‌کنند با دادن تحلیل‌های شاذ و اولیه مسیر افکارعمومی را منحرف کنند.

مجموعا اینکه در بروز چنین حوادثی اتفاقا باید مراقب تکرار روایت‌های آشنا با ذهن مردم بود. نباید به سرعت اسیر روایت‌های آشنا و ساده همیشگی شد.

رویداد24

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 21:35


پرونده‌های باز

سرمقاله هم‌میهن
02 بهمن 1403


🔹حتماً توجه کرده‌اید کمتر پرونده‌ مهمی وجود دارد که در جامعه باز شود و مدتی بعد مختومه اعلام شود و به عبارت دیگر، حقیقت آن به‌طور نسبی روشن شود و بی‌گناه و گناهکار آن شناخته شوند. اغلب پرونده‌های مهم و ملی همیشه باز و مفتوح می‌مانند و مردم نیز درباره آنها به وحدت‌نظر نمی‌رسند و هر کس مطابق میل یا تصور خود آن را داوری می‌کند.

🔹در چنین جامعه‌ای بصیرت و آگاهی جمعی شکل نمی‌گیرد و اغلب مردم در حال بازبینی دوباره و چندباره پرونده‌‌های باز از گذشته دور و نزدیک هستند. در این جامعه چیزی به نام گذشته که واقعاً گذشته باشد، وجود ندارد. بیشتر پرونده‌های مهم تاریخی و گذشته، همچنان روی میز و جلوی مردم برای داوری کردن است و منتظرند که کسی در پشت میز رسیدگی قرار گرفته و حکم عادلانه صادر کند.

🔹ولی نه‌تنها این اتفاق نمی‌افتد، بلکه هر روز پرونده جدیدی روی این میز شلوغ گذاشته می‌شود و مردم همچنان سرگردان و حیران هستند. رسیدگی قطعی به پرونده‌های ملی حداقل دو مرجع مشخص دارد؛ اول و مهمتر از همه نهاد رسمی قضایی است. دوم رسانه‌ها و یا گروه‌های مدنی حقیقت‌یاب هستند.

🔹یکی از نمونه‌های مهم آن که این روزها دوباره خبرساز شد، پرونده کرسنت است. ۲۸سال پیش مذاکراتی برای فروش گاز ترش میدان نفتی سلمان (مخزن مشترک نفتی ایران و ابوظبی) با شرکت کرسنت انجام شد و ۵سال بعد به توافق رسیدند که روزانه ۵۰۰میلیون فوت‌مکعب تحویل این شرکت شود تا در امارات آن را پالایش و استفاده کنند.

🔹در این میان، دوره دولت آقای خاتمی پایان یافت و احمدی‌نژاد آمد و برای اثبات اینکه قبلی‌ها خوب نبودند و ما خوبیم خواستند تغییراتی در قرارداد بدهند، خلاصه قرارداد اجرا نشد و کرسنت علیه ایران شکایت کرد و تاکنون در یک حکم ۶۷۰میلیون دلار ادعای خسارت کرده و حکم گرفته و اکنون نیز در این روزها برای دو ساختمان شرکت ملی نفت ایران در اروپا حکم مصادره گرفته است.

🔹همزمان پرونده این موضوع در ایران باز شد. در انتخابات تابستان گذشته به یکی از موضوعات جنجالی سیاسی تبدیل شد و به جدال آقای زنگنه و آقای جلیلی انجامید که جلیلی حاضر به مناظره مستقیم نشد.

🔹پرسش اساسی این است که چرا در این مدت هنوز حکم قطعی و روشنی صادر نشده است؟ چرا دادگاه علنی برگزار نکردند و نمی‌کنند تا مردم بدانند واقعیت ماجرا چیست و چه کسانی گنهکار و چه کسانی بی‌گناه هستند؟

🔹آیا کسی حق دارد بپرسد که چرا پرونده‌های مشهور به امنیتی به‌سرعت رسیدگی و اجرایی می‌شد و می‌شود؛ ولی این‌گونه پرونده‌ها معمولاً یا متوقف مانده یا کسی از آن اطلاعی ندارد.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 20:18


🔺اسرائیل و نقد در جنگ!

مساله‌ای که در مطالعات اسرائیل به ویژه در سایه برخورد کلیشه‌ای کنونی مغفول می‌‍ماند، ظرفیت بالای نقد در آن به ویژه در زمان جنگ است؛ به نحوی که تحلیل‌گران و ناظران اسرائیل در نقد راهبردها، سیاست‌ها و تاکتیک‌ها خط قرمزی ندارند و همین فضای نقدی بستر مناسبی را برای شناخت اشتباهات در عرصه‌ها و سطوح مختلف و تلاش برای رفع آن‌ها در آینده فراهم می‌کند.

در همین حال نیز این فضا بستر اطلاعاتی و تحلیلی مهمی برای ناظران واقع‌‍بین خارجی برای شناخت اسرائیل، رویکرد نخبگان و افکار عمومی آن خلق می‌کند. از روزی هم که توافق با حماس امضا شده است، این فضای نقد وارد ابعاد جدی‌تر و دقیق‌تری شده است. یقینا سرویس‌های اطلاعاتی، امنیتی و ارتش اسرائیل این نقدها را رصد و در پی‌ریزی سیاست‌ها و رویکردهای بعدی خود در نظر می‌گیرند.

البته ناگفته هم نماند که باز بودن فضای نقد به معنای باز بودن فضای انتشار دیتای محرمانه نیست، بلکه سازمان سانسور نظامی ارتش بر انتشار دیتاهای امنیتی و نظامی حساس نظارت می‌کند و هر چند شبکه‌های مجازی سلطه آن را در سال‌های اخیر به چالش کشیده‌اند، اما همچنان اخبار امنیتی و نظامی جنگ از حملات و تعداد کشته‌ها و مجروحان تا جزئیات حوادث امنیتی و غیره باید ابتدا از کانال آن بگذرد و مجوز انتشار آن صادر شود.

متاسفانه در ایران شناخت اسرائیل تحت‌الشعاع کشمکش‌های سیاسی داخلی قرار گرفته و غالبا معطوف به مواجهه‌ای علمی نیست. از یک طرف ناظران و تحلیل‌گران نزدیک به حکومت از زاویه‌ای کلیشه‌ای به مساله اسرائیل و منازعه کنونی می‌پردازند و از دیگر سو نیز شناخت منتقدان و مخالفان از اسرائیل بیشتر از دریچه خصومت و ضدیت با جمهوری اسلامی است.

تحلیل و ارزیابی واقع‌بینانه و پیش‌بینی‌های تقریبی محصول نگاه بی‌طرفانه و مواجهه منطقی با پدیده‌ها و مسائل است و در موضوع اسرائیل رسانه‌ها و مراکز تحقیقاتی آن در صورت جریان‌شناسی دقیق و درک قبلی تعلقات سیاسی و گروهی این رسانه‌ها منبع معرفتی خوبی برای شناخت اسرائیل هستند.

اکنون جدا از اظهارنظرهای برخی سیاستمداران اسرائیلی همچون بن گویر و اسموتریچ که غالبا جنبه تبلیغات انتخاباتی برای انتخابات پیش‌رو را دارد و نمی‌توان زیاد بر روی آن‌ها برای شناخت گام‌های بعدی اسرائیل چه در غزه چه در منطقه حساب باز کرد، اما ما حصل نقدهای چند روز اخیر کارشناسان، ناظران و به ویژه کهنه‌سربازان اسرائیلی این است که جنگ غزه جنگی «شکست خورده» بوده و اسرائیل نباید خود را دوباره بعد از مراحل آتش‌بس درگیر جنگ با غزه کند.

در این میان، سخنان ژنرال گیورا آیلاند رئیس سابق شورای امنیت ملی و صاحب «طرح ژنرال‌ها» در شمال نوار غزه در گفتگو با شبکه 12 اسرائیل انعکاسی روشن از فضای نقد نسبت به نتایج جنگ 15 ماهه اخیر در بالاترین سطوح است. ایلاند بیان داشت: «این جنگ شکستی بزرگی برای اسرائیل در غزه و پیروزی حتمی حماس» است. او تاکید کرد که «یک دلیل خیلی ساده شکست جنگ این است که حماس نه تنها توانست از تحقق اهداف اسرائیل جلوگیری کند، بلکه هدف خود در ماندن در قدرت را نیز محقق ساخت.»

رئیس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل در ادامه به نقد توافق هم می‌پردازد و می‌گوید که «توافقنامه هم مانع نمی‌شود که (حماس) قدرت خود را بازسازی کند و در صورتی که این کار را انجام دهد و اسرائیل مانع آن شود، در واقع توافقنامه را نقض کرده است.»
البته ناگفته هم نماند که نتانیاهو چندان خود را در گیر و دار این تعهدات نمی‌داند، اما مقصود ژنرال اسرائیلی بیشتر نقد مضمون توافق است که آن را انعکاسی از نتایج جنگ می‌داند.

به هر حال، این گونه پیداست که در دوره پیش‌رو تمرکز اسرائیل بر کرانه باختری خواهد بود و احتمال خروج اوضاع از کنترل در این منطقه در دو سه سال آینده وجود دارد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 20:17


ترامپ رسماً قدرت را بدست گرفت؛ آیا گام‌های پایان تنش ۴۶ ساله ایران و آمریکا آغاز می‌شود؟

حمید آصفی

در بیش از چهار دهه‌ای که از انقلاب اسلامی گذشته است، ایران با چالش‌های زیادی مواجه شده است که بسیاری از آن‌ها ریشه در سیاست‌های خارجی و به‌ویژه تنش‌های طولانی‌مدت با ایالات متحده دارد.
در این مدت، جمهوری اسلامی با اتکا به گفتمان ضدآمریکایی و دشمن‌سازی، مسیرهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را از دنیای آزاد و روابط بین‌المللی جدا کرده است.
اما در این شرایط، نگاه به آینده و تغییر در این سیاست‌ها می‌تواند به نفع جامعه ایران و به سود جنبش‌های دموکراتیک، اقتصادی و اجتماعی باشد.

پایان تنش‌ها؛ آغاز مسیر دموکراتیک و نوین
یکی از مهم‌ترین فواید برقراری رابطه عادی با آمریکا، پایان دادن به فضای خصمانه و دموکراتیک‌سازی فضا است. جمهوری اسلامی در شرایط کنونی، به شدت تحت فشار قرار دارد و مجبور است که به یک دگرگونی جدی دست بزند. زمانی که تنش‌ها به پایان برسند، هیچ‌گونه ابزار و بهانه‌ای برای ایجاد دشمن‌سازی و سرکوب مخالفان داخلی نخواهد داشت.
این امر به نیروهای دموکراتیک، ترقی‌خواه و جامعه مدنی این امکان را می‌دهد که به‌طور آزادانه صدای خود را مطرح کنند و در جهت تحقق خواسته‌های قانونی و حقوقی خود گام بردارند.

در شرایط کنونی، مخالفان داخلی حکومت همچنان با برچسب‌های مختلف مانند "سازش‌کار" یا "دشمن‌پرست" سرکوب می‌شوند، اما این گفتمان می‌تواند با برقراری رابطه عادی با آمریکا به طور اساسی تغییر کند.
به‌عبارت دیگر، پایان تنش‌ها با آمریکا به معنی خاتمه استفاده از برچسب‌های خصمانه و سرکوبگرانه علیه مخالفان داخلی است که از سال‌ها پیش در جهت حفظ سلطه سیاسی موجود به کار گرفته شده است. این امر باعث تقویت فضای باز سیاسی و اجتماعی در داخل ایران می‌شود.

تأثیر بر توسعه اقتصادی و اجتماعی
رابطه عادی با آمریکا می‌تواند باعث تسهیل در روابط اقتصادی ایران با کشورهای مختلف و به‌ویژه غرب شود. تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی که به‌طور عمده تحت تأثیر سیاست‌های ضدآمریکایی جمهوری اسلامی قرار دارند، بخش زیادی از اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشته‌اند. ایران در این شرایط از سرمایه‌گذاری خارجی، دسترسی به بازارهای جهانی، و همکاری‌های اقتصادی و فنی محروم است.
در این چارچوب، برقراری رابطه عادی با آمریکا می‌تواند راه را برای برقراری ارتباطات اقتصادی مفید هموار کرده و به بازسازی و بهبود اقتصاد داخلی کمک کند.

علاوه بر این، جامعه ایران به یک دوره جدید از تعاملات فرهنگی، علمی و سیاسی نیاز دارد تا شکاف‌های اجتماعی و اقتصادی را کاهش دهد. این تغییر در روابط بین‌المللی به سود توسعه نهادهای جامعه مدنی، ایجاد فرصت‌های شغلی جدید، بهبود وضعیت معیشتی و تحقق عدالت اجتماعی خواهد بود.
در نتیجه، این رابطه عادی می‌تواند به‌طور مؤثری برای افزایش رفاه عمومی و اجتماعی ایران منجر شود.

نقطه عطفی در تاریخ ایران
اگر این تنش ۴۶ ساله با آمریکا به پایان برسد، مردم ایران می‌توانند با مبارزات خود و تحمیل تغییرات ساختاری و بنیادین گامی در جهت آینده‌ای بردارند که در آن آزادی، دموکراسی، رفاه و صلح در اولویت قرار دارند.
این پایان تنش‌ها می‌تواند فرصتی طلایی برای تحول‌خواهی و دموکراتیزه کردن نظام سیاسی ایران فراهم کند. ایران در این دوران می‌تواند به یک کشور پیشرفته، آزاد و با روابط دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل در سطح بین‌المللی تبدیل شود.

نتیجه‌گیری
در نهایت، برقراری رابطه عادی با آمریکا نه‌تنها به سود مردم ایران و جامعه مدنی است، بلکه به‌طور مستقیم به تقویت دموکراسی و رفاه در کشور منتهی خواهد شد.
این تغییر می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات عمیق در سیاست‌های داخلی و خارجی کشور شود و فرصتی بی‌سابقه برای رسیدن به یک ایران دموکراتیک، مستقل و در مسیر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد.
ایران باید به این نتیجه برسد که به جای گفتمان‌های گذشته که بر پایه دشمن‌سازی و رویارویی با غرب استوار بود، به دنبال مسیری باشد که در آن رفاه، امنیت و آزادی برای تمامی مردم فراهم شود.

مبارزات مردم ایران می‌تواند تغییرات عمیق و بنیادینی را در حاکمیت تحمیل کند و در نتیجه، این روند به تقویت دموکراسی و رفاه در کشور منتهی خواهد شد.
پایان تنش‌ها با آمریکا، در صورتی که به‌درستی مدیریت شود، می‌تواند دروازه‌ای برای برقراری عدالت اجتماعی، تقویت اقتصاد و ایجاد یک آینده روشن برای ایران باشد.

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 18:12


«من، دانلد جان ترامپ، رسماً سوگند یاد می‌کنم ادارۀ ریاست‌جمهوری ایالات متحد را وفادارانه انجام دهم و با نهایت توانم در حراست، محافظت و دفاع از قانون‌اساسی ایالات متحد بکوشم»

ترامپ آمد. بیراه نیست اگر بگوییم تأثیر انتخابات آمریکا بر شهروند ایرانی بیشتر است تا بر شهروند آمریکایی. او اظهارنظر روشنی نکرده که در مواجهه با جمهوری اسلامی چه خواهد کرد.

اما نشانه‌ها:

یک
: ادارۀ امور را به کسانی واگذار کرده که بی‌پروا اهل مقابله با جمهوری اسلامی و دفاع از اسرائیلند. دو: دورۀ اول ریاست او ابهامی دربارۀ خط‌مشی او نمی‌گذارد. سه: دسترسی کشورهای دوست و رقیبِ آمریکا به ترامپ بیشتر از ایران است و بعید نیست روسیه هم برای رهایی از اوکراین از ایران هزینه کند. چهار: اروپا که قبلاً در مورد ایران حاضر به همکاری با ترامپ نبود، اخیراً تغییر رویه داده. پنج: اصرار اسرائیل بر تداوم جنگ با محورهای منتهی به تهران.

بنابراین، فشار حداکثری بازخواهد گشت و دو گزینه بیشتر نمی‌ماند: جنگ سردی بسیار پرفشار با لطمات اقتصادی نامعلوم؛ یا مذاکره و حصول توافقی که نیازمند دادن امتیازاتی بیش از برجام است.

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 18:06


خیلی خلاصه درباره وفاق

سیدحسین ملک

وفاق شعار محوری یک دولت است. این دولت ادعا می‌کند با به کار بستن این راهبرد، اوضاع بهتر می‌شود.

تعریف وفاق به عنوان شعار محوری و سیاست راهبردی یک دولت:
برای چنین تعریفی باید مدلی از سازوکار نظام‌های سیاسی داشت یا استخدام کرد. من «چهارچوب مفهومی نظم دسترسی داگلاس نورث و همکارانش» را کاراترین مدل در این باب می‌دانم و از آن استفاده می‌کنم.

وقتی بین اعضای ائتلاف مسلط درگیری و تنش رخ می‌دهد، و یک عضو ضعیف‌تر، توسعه و... را در گروی تغییر برخی سیاست‌های عضو قدرتمند می‌داند، سه وضعیت متصور است:

بخواهد؛
1⃣  طرف قدرتمند را ازبین ببرد.
2⃣ طرف قدرتمند را با اهرم‌های اجتماعی‌ای مانند تظاهرات، جامعه مدنی، مطبوعات و... مجبور کند.
3⃣ طرف قدرتمند را قانع و همراه کند.

حالت اول پروژه براندازی و تغییر نظام است، حالت دوم محور پروژه‌ توسعه سیاسی در دولت سیدمحمد خاتمی و مجلس ششم و همچنین پروژه توسعه رابطه با غرب در دولت حسن روحانی بوده است.

اما حالت سوم پروژه وفاق دولت مسعود پزشکیان است. چیزی که در قرن گذشته خیلی سابقه‌اش وجود ندارد.
همراه کردن، یعنی طرف قدرتمند عمیقا ببیند و حس و باور کند این مسیر برایش منفعت بیشتری دارد، حتی اگر در گام‌های اول با اکراه پذیرفته باشد، اما چنین منفعتی که به‌تدریج حاصل می‌شود، او را همراه و ذی‌نفع این مسیر گشایش کند.

امیرکبیر و منازعات بعد از مشروطه، نماد حالت دوم، و شیخ بهایی و دوران صفویه نمود حالت سوم می‌توانند باشند.

چگونه می‌توان بطور پایدار وفاق کرد؟

1⃣ در هر دوره و زمانی، در همه موضوعات امکان وفاق وجود ندارد و مسائل کمی هستند که بتوان سر آن‌ها وفاق کرد. باید آن موضوعات، خاصه آن‌ها که افق‌ساز و بنیادی برای توسعه هستند را پیدا کرد.

2⃣ هدفِ ازپیش‌تعیین‌شده‌ای را نباید مشخص کرد، بلکه در فرایند مذاکره و در مناطق اکراه و باتوجه به خطوط قرمز دو طرف می‌توان امید داشت که به نتیجه‌ای رسید.

3⃣ خطوط قرمز مهم و اصلی عضو قدرتمند را کامل در نظر گرفت.

4⃣ منافع (اقتصادی یا سیاسی) این مسیر را ترسیم کرد.

5⃣ عضو قدرتمند را در منافع حاصله، سهیم کرد، یعنی عضو قدرتمند، سود حاصل از همراهی کردن را بیشتر از ایجاد بازی حذفی تخمین بزند.

کدام موضوعات هستند که وفاق روی آن‌ها می‌تواند برای مسیر توسعه بسیار مهم و افق‌ساز باشد؟

1⃣  توافق اعضای ائتلاف مسلط روی محدوده‌ای از ضوابط غیرشخصی برای برخی از فعالیت‌های (خاصه اقتصادی) اعضا.

2⃣  تلاش برای فربگی توانایی کار جمعی با اصلاح بنیادین در نظام آمورش و پرورش (خاصه فرآیند یادگیری تا زیر ده سال)، تا بتوان امیدوار بود هزینه مبادله تا حدی کاهش یابد و امکان تشکیل سازمان‌های دائمی و مولد به تدریج در جامعه فراهم شود.

بنابراین براساس چهارچوب بالا مهمترین کار مصلحان و معاونت راهبردی باید این باشد که موضوعاتی که می‌توان در حال حاضر روی آن‌ها به وفاق رسید و طرف قدرتمند را قانع و همراه کرد و افق‌ساز و بنیادی برای توسعه هستند را پیدا کنند و چگونگی فرآیند اقناع و سهیم کردن طرف قدرتمند در منافع حاصله را طراحی نماید.

آنچه مسعود پزشکیان از حل مسئله براساس شواهد می‌گوید بسیار مهم و اساسی است اما نکته مهم این است که بر سر همه مسائل نمی‌توان براساس شواهد گفت‌وگو کرد، چرا که ارزش‌ها و منافع متعارض گروه‌های مختلف مانع از آن می‌شود.
روی موضوعاتی براساس شواهد می‌توان گفت‌و‌گو و حل مسئله کرد که روی آن‌ها وفاق صورت گرفته باشد.

با ادبیات نورثی پروژه وفاق در بلند مدت می‌تواند ما را به بسط «حاکمیت قانون» برساند. یعنی ابتدا فرادستان و بعد همه بتوانند سازمان تشکیل دهند و فعالیت کنند.
این هدف برای مسیر توسعه بسیار راه‌گشا، مهم و ضروری است، چرا که از مهم‌ترین شروط برای استقرار نظم دسترسی محدودِ بالغ و ایجاد شرایط آستانه‌ایِ نظم دسترسی باز از مسیر اصلاحی و تدریجی است.

@css_govir

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 18:00


   پیامی از تاریخ

حسین لقمانیان

از آنجا که "صلح" مجال آرامش است، اندیشه و توان بشر در "صلح" شکوفا می‌گردد، لذا نیاز همیشگی بشر است. همیاری و تعاون انسانها، که پایه‌ی دانش و فرهنگ، اکتشاف، اختراع و برخورداری از سفره‌ی گسترده‌ی طبیعت است، جز در پرتوی صلح ممکن نیست.
اینگونه است که باید گفت نخستین پلّه‌ی رسالت همه‌ی بشر و همه‌ی مکتب‌ها، پیمودن راه صلح است.
با این مقدّمه به متن می‌پردازیم:

می‌دانیم که رسول خدا در واقعه‌ی صلح حُدیبیّه پیک مخصوصی فرستاد تا با مشرکان متجاوز که آن حضرت و اصحابش را از وطنشان بیرون کرده و چند سال با وی جنگیده بودند ملاقات کند و سرانجام خود پیغمبر با مشرکان متجاوز که نیروی مسلح خود را بسیج کرده و از ورود رسول خدا به مکّه و زیارت خانه‌ی خدا جلوگیری کرده بودند، مذاکرات مستقیمی را شروع کرد و به برکت این مذاکرات مستقیم از جنگ جلوگیری کرد و پیمان صلح حُدیبیّه را منعقد نمود.
بدیهی است مذاکرات مستقیم رسول خدا با مشرکان تجاوزگر نه دلیل ضعف بود، نه به معنی پذیرفتن تجاوز، بلکه آن حضرت از موضع قدرت و با آمادگی کامل رزمی با سران شرک مذاکره کرد و از جنگ جلوگیری نمود و این فتح بزرگ بود که نصیب آن حضرت شد و برخی از مفسّران نزول آیه‌ی *انّا فتَحنا لکَ فتحاً مبیناً* را در مورد صلح حُدیبیّه می دانند.
البته بعضی از یاران رسول خدا از مذاکرات صلح و نتیجه‌ی آن ناراضی بودند و می‌گفتند این چه ذلّتی است که می‌پذیریم؟
ولی پیغمبر خدا به این افراط‌گرایی ها که ممکن است گاهی ملّتی را به سقوط بکشاند توجّه نمی‌کرد. و این جزئی از سیاست خارجی اسلام است که همیشه بی آنکه ظلم را بپذیرد، راه حلّ سیاسی را بر راه حلّ نظامی و برخورد ترجیح می‌دهد.

و این سياست را قرآن کریم ترسیم کرده، آنجا که درباره‌ی مشرکان مهاجم که جنگ بدر را بوجود آوردند به پیغمبر می‌فرماید: *و اِن جَنَحوا للسَّلمِ فَاجنَح لَها و تَوکّل عَلی الله* (انفال ۶۱) یعنی اگر دشمنان متجاوز، تمایل به صلح نشان دادند تو ای پیامبر صلح را بپذیر و بر خدا توکل کن.
بدین‌گونه می‌بینیم که در اسلام صلح و مسالمت اصل و پایه است و جنگ حالت اضطراری است که باید تا ممکن است از آن جلوگیری کرد.

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 16:10


چرایی امکان‌ناپذیری انتقال پایتخت

بخش اول: مشکلات تهران

سخنران: دکتر محمد حسین شریف زادگان

مطرح شدن انتقال پایتخت، مسئله جدیدی نیست و در دولت‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.

⚪️بسیاری از مشکلات و مسائل تهران در صورت مدیریت درست، قابل حل است.

⚪️اندازه جمعیت تهران در مقایسه با پایتخت‌های دیگر کشورهای جهان بسیار مطلوب و مناسب است.

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 16:06


فقط چند نمونه از عملکرد قاضی رازینی

مجتبی لطفی

از فعالیت‌های قضایی علی رازینی در قامت قضاوت در دادگاه روحانیت، رسیدگی به پرونده‌ای بود که در نهادهای امنیتی به «جریان منتظری» عنوان گرفته بود و قاعدتا برای هر جریان میز مشخص و کارشناس امنیتی وجود دارد.

در این باره چند نکته تاریخی از آقای علی رازینی قابل توجه است:
۱. پس از برکناری اسدالله لاجوردی از دادستانی اوین که با فشارهای نمایندگان آیت‌الله خمینی و شخص آیات منتظری، صانعی و اردبیلی صورت گرفت، علی رازینی جایگزین وی شد.
آقای منتظری از این انتساب تعجب می‌کرد و آن را در جهت اصلاح گذشته نمی‌دانست. نمایندگانی از آقای منتظری به زندان‌ها سرکشی می‌کردند که با واکنش منفی لاجوردی و سپس علی رازینی مواجه می‌شد تا جایی که رازینی پس از مدتی دیگر اجازه ورود نماینده آقای منتظری به زندان اوین را نمی‌دهد.

۲.در ماجرای دستگیری مرحوم سید مهدی هاشمی و تعداد دیگری با این بهانه، علی فلاحیان معاون وزیر اطلاعات(شاکی و مدعی!) دادستان، و علی رازینی قاضی پرونده شد.
در جریان این پرونده عمده اتهامات سید مهدی منبعث از اعترافات وی بود. اما علی رازینی به یکی از هم پرونده‌های وی گفته بود اعترافات سید مهدی ارزشی ندارد! اما با این حال علی رازینی از آیت‌الله خمینی می‌پرسد طبق فتوای شما سید مهدی محارب است؟
جواب: او فوق محارب است.
سوال: مطابق فتوای شما نمی‌توان اعدامش کرد!
پاسخ: دیگر آقایان چه می‌گویند؟ پاسخ: برخی می‌گویند با این شرایط، حکمش اعدام است. آقای خمینی: طبق این نظر عمل کنید.
آیا از قرائن بدست می‌آید حکم اعدام در نظر  علی رازینی شبهه‌ناک بوده و خواسته با پشتوانه‌ای قوی حکم بدهد؟! نمی‌دانیم!

با انتساب علی رازینی به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت که اولین پرونده سنگین آن رسیدگی به اتهامات مرحوم سید مهدی هاشمی بود، انتقاداتی در باره این انتساب مطرح شد زیرا وی از دوستان و مربوطین با دادستان - معاون وزرات اطلاعات - بود و جدای از آن، با آیت‌الله منتظری نیز زاویه داشت و مشخص بود که انتخاب وی با برنامه از پیش تعیین شده و برای اجرای حکم مشخص بوده است.

۳. علی رازینی که در سال ۷۷ ترور و  مجروح شد، رایزنی‌ها در باره عوامل افزایش یافت.
روزنامه جمهوری و مسیح مهاجری، یکی از احتمالات را، ترور توسط گروه سید مهدی هاشمی عنوان می‌کرد! بعدا معلوم شد گروه دیگر با کسب اجازه از نوه مرحوم آیت‌الله میلانی چنین کردند. بعدا گفته شد آقای رازینی از شکایت خود در باره ضاربان صرف نظر کرد.

۴. پس از حصر آیت‌الله منتظری (۱۳۸۱- ۱۳۷۶) در اقدامی با سابقه، منزلی با حکم علی رازینی مصادره شد.
آیت‌الله منتظری به لحاظ حقوقی و شرعی تعجب می‌کند:
"دفتري در اصفهان داشتم كه آقاي علي رازيني قاضي دادگاه ويژه حكم كرده فروخته شود به نفع دادگاه ويژه، من نفهميدم چرا؟!" 

تعجب آقای منتظری از آن جهت است که یهود و نصارا که در ذمه هستند مالشان محترم است گرچه از ذمه نیز خارج شوند اما چگونه یک مسلمان شیعی در حکومت اسلامی مالش احترام ندارد!

و می‌گوید:
" حالا من نمي‌دانم به چه مناسبت خانه‌اي كه دفتر من بوده و در آن درس گفته مي‎شد يا ممكن بود وجوهاتي بياورند، آقاي علي رازيني حكم كرده فروخته شود به نفع دادگاه ويژه؟! دفتر مشهد را هم همين طور توقيف كردند. اين حسينيه هم توقيف است. چند روزي آمدند شعار دادند ... همين طور اين وضعيت آنجا باقي است. اينها را من چطور به حساب جمهوري اسلامي بگذارم؟ وقتي كه آقايان مي‎گويند حقوق بشر در كشور كاملا رعايت مي‎شود من برايم يك جوک است، براي اين‌كه من يكي از پايه‌گذاران انقلاب بودم وقتي كه بنا باشد مال من احترام نداشته باشد و حقوق من رعايت نشود چطور باور كنم كه حقوق ديگر مردم رعايت ‎شود؟ "اللهم أصلح كل فاسد من امور المسلمين". (دیدگاه‌ها، ج۲، ص ۴۷۳).

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 15:35


آیا بدون چراغ سبز امریکا همکاری اقتصادی ایران و روسیه می تواند  از ۴ به ۴۰ میلیارد دلار برسد؟

امیر دبیری مهر

در سفر ۱۷ ژانویه ۲۰۲۵ مسعود پزشکیان به روسیه چهارمین توافقنامه جامع همکاری های راهبردی بین ایران و روسیه به امضا رسید.
این دومین توافق نامه جامع راهبردی بین ایران و یک کشور خارجی است. در سال ۲۰۲۲ ایران و چین هم توافق نامه ۲۵ ساله همکاری امضا کردند.

این توافق نامه ۴۷ ماده دارد و درتمدیدتوافق نامه های دوکشور درسالهای۱۹۲۱ ٬ ۱۹۴۰ و ۲۰۰۱ به امضا رسیده. توافق نامه اخیرتا ۲۰ سال اینده یعنی سال ۲۰۴۵ اعتبار دارد وشامل موافقت اصولی دوکشور برای همکاری های نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و اقتصادی و علمی و فرهنگی و حقوقی است.

وجه نظامی و امنیتی این سند بسیار پر رنگ است به گونه ای که ۱۴ ماده ان به این مسایل اختصاص یافته ازجمله در ماده سوم این سند دو کشور متعهد شده اند در صورت تجاور کشور ثالث به هر یک از طرفین با کشور متجاوز هیچ همکاری ای انجام ندهند.
اما درعین حال ایران و روسیه برای جنگ مشترک با کشورثالث نیز تعهدی ندارند که به نظر می اید دراین خصوص ملاحظات امنیتی امریکا و اروپا بویژه ناتو را درنظرگرفته اند. بویژه که درحال حاضر روسیه با اوکراین در حال جنگ است و غرب ایران را به پشتیبانی نظامی از روسیه متهم می کند ولی ایران آن را تکذیب کرده.

امضای توافق نامه جامع راهبردی بین ایران و روسیه دقیقا سه روزمانده به مراسم تحلیف دونالد ترامپ پیام روشنی هم برای امریکا داردکه بهتر است بجای تحریم و تخاصم با تهران و مسکو رویه همکاری و توافق را انتخاب کند.

گفتنی است هر چند امریکا درحال حاضر شدیدترین تحریم ها را علیه روسیه بخاطرجنگ اوکراین اعمال کرده اما رابطه خوب شخصی بین ترامپ و پوتین چشم انداز بهتری را در رابطه واشنگتن و مسکو درچهار سال اینده ترسیم میکند و به نظر می رسد این بهبود رابطه می تواند به رابطه با ایران نیز تسری یابد زیرا ترامپ بعنوان یک تاجر سیاست مدار مایل نیست بازار وسیع ایران و روسیه را درتجارت جهانی امریکا از دست دهد.

اما برخی ازکارشناسان معتقدند روسیه به کاهش تحریم های امریکا علیه خود تمایل دارد اما چندان از بهبود روابط ایران و امریکا روی خوش نشان نمی دهد و مانند کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس٬ تیرگی روابط ایران و امریکا را به نفع خود ارزیابی می کند .

نکته مهم دیگر اینکه چالشهای زیادی پیش روی اجرای این سند وجود دارد.
برخی ازکارشناسان ایرانی معتقدند روسیه قابل اعتماد و تکیه نیست، همانگونه که درساخت نیروگاه اتمی بوشهر و فروش سامانه های ضد موشکی اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ و از همه مهمتر در عدم پشتیبانی از دولت بشار اسد نشان داد که مسکو درتصمیم گیری های کلان سیاسی ٬ تابع منافع ملی خود است و ملاحظه همکاری با دیگر کشور ها ازجمله ایران را ندارد.

فراموش نکنیم سابقه طولانی دخالت و نفوذ روسها در ایران از ۲۰۰ سال پیش و دردوران تزارها نیز ذهنیت ایرانیان را نسبت به روسها تیره و تارکرده، بویژه جنگهای ایران روس بین سالهای ۱۸۰۴ تا ۱۸۲۸ که درنهایت منجر به جدایی بخش های وسیعی از ایران شد مانند گرجستان و ارمنستان و اذربایجان.

ایرانیان حمایت روسیه از صدام حسین در هشت سال جنگ عراق علیه ایران را هنوز فراموش نکرده‌اند .

غیر از این مسایل تاریخی مبادلات ۴ میلیارد دلاری تجاری بین ایران و روسیه نشان می دهد فاصله واقعیات حاکم بر روابط دو کشور با انتظارات مقامات سیاسی بسیار زیاد است . مقامات دو کشور می گویند این حجم ازمبادلات باید ۱۰ برابر شده و به ۴۰ میلیارد دلار برسد اما وجود تحریم های بین المللی بین دو کشور بزرگترین مانع این ارزوست.

همین  چالش در رابطه با چین هم وجود دارد و حجم تجاری ۱۵ میلیارد دلاری بین دوکشور می تواند به ۵۰ میلیارد دلار در سال برسد اما اینجا هم مانعی وجود دارد به نام امریکا.

بنابر این به نظر می رسد راه توسعه روابط اقتصادی با کشورهای شرقی مانند چین و روسیه نیز با رفع خصومت رابطه ایران و امریکا ارتباط دارد. در نتیجه همانطورکه امریکا نمی تواند بخاطر اختلافات سیاسی و نظامی چشم خود را بر بازار ایران و روسیه ببندد ایران وروسیه هم نمی توانند بدون همراهی اروپا و امریکا سطح روابط خود را بویژه در حوزه اقتصادی به بالاترین سطح برسانند.

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 15:24


توافق نامه اخیرمان با روسیه را چقدر جدی بگیریم؟

حامد پاک طینت

از دریچه سیاسی، این توافق ( ایران و روسیه) چند روز قبل از آمدن ترامپ، یک مانور سیاسی است؛ ایران بعد از جنگ اوکراین خود را درمقابل غرب قرار داد و حالا پس از دست رفتن سوریه، کارت دیگری برای بازی با معامله گر قهار ندارد!

از دریچه اقتصادی موضوع جالبتر است! روس ها ۱۲۰ میلیارد متر مکعب بازار گاز خود را پس از جنگ از دست دادند و دربدر دنبال مشتری اند و چه مشتری بهتر از ایران عزیز!
مشتری خوبی که ۵۰ سال پیش فروشنده گاز به روسیه بود و با یک خط ۱۱۰۰ کیلومتری گاز را از جنوب به روسیه صادر می کرد از بد روزگار حالا خریدار گاز شده !

نکته ای که دولت فخیمه باید به آن توجه کند ظرفیت ترانزیت گاز روسیه از مسیر آذربایجان است که بیشتر از ۱۰ میلیارد متر مکعب در سال نیست و با اعداد گفته شده در رسانه ها نه تنها فاصله دارد بلکه به دلیل فرسودگی فقط ۲۰% آن اجرایی است، هرچند همین هم شاید صنایع ایران را از این وضع اسف بار قدری نجات دهد. به شرط آنکه جناب علی اف و دوستان اسرائیلی اش بزودی فیلشان یاد هندوستان نکند!

تحکیم ملت

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 15:20


تأملی در ترور دو مقام عالیرتبه قضائی

علی رضا معینی

در تحلیل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی، بررسی خشم‌های متراکم و انفجاری پیچیدگی و ظرافت های خاص خود را دارد .
خشم‌های متراکم، به ویژه آن‌هایی که به صورت آنی و ناگهانی به وقوع می‌پیوندند، معمولاً حاصل شرایط پیچیده روانی و اجتماعی هستند که در فرد به دلایل مختلف، به ویژه فشارهای هیجانی، کمبودها، و ناتوانی در مهار هیجانات، به انفجار منجر می‌شود.
این نوع خشم‌ها می‌توانند به اشکال مختلف، از جمله ترور، انتقام یا خشونت‌های فردی، خود را نشان دهند.

در بسیاری از موارد، فشارهای اجتماعی، اقتصادی، یا سیاسی می‌توانند به تجمع خشم و نارضایتی در افراد منجر شوند.
طبق گفته‌های روانکاوان و روانشناسان، در شرایطی که صدای مردم سرکوب شده و انتقاد از مسئولان بدون پاسخ باقی بماند، این خشم‌ها به اشکال مختلف فوران می‌کنند.
این نوع فوران خشم اغلب شخصی و عکس‌العملی است و به‌طور معمول در پاسخ به احساس بی‌عدالتی، ظلم یا سرکوب، بروز می‌کند.

علل روان‌شناختی و اجتماعی خشم‌های انفجاری‌ بسیارند. به گستره‌ی اختلاف های میان مردم یا میان مردم و حکومت و این
فشارهای هیجانی و خلقی وقتی که افراد در شرایطی که تحت فشارهای روانی شدید قرار دارند، به‌ویژه در فضاهای سرکوب شده اجتماعی، توانایی کنترل خشم خود را از دست می‌دهند.
در این وضعیت، خشم به شکل انفجاری و آنی بروز می‌کند، مانند فردی که با کشمکش‌های درونی و خارجی مواجه است و به ناگاه به سمت یک عمل خشونت‌آمیز می‌رود.
خصوصا که این آسیب فردی روانی با نشخوار فکری و انتقام هم مقرن و ملتزم است و در مواردی که فرد در پی مشکلات یا خیانت‌هایی و جاهایی که خود یا محبوب های اش جفا دیده اند  و خود به دنبال انتقام است، این نشخوارهای فکری و افکار انتقامی، شدت بیشتری می‌یابند.

افراد به‌ویژه کسانی که تحت ظلم و فشارهای اجتماعی یا قضائی قرار دارند، ممکن است در پی یک فرصت برای پاسخ دادن به ظلم خود باشند. این پاسخ‌ها می‌توانند به‌طور ناگهانی و بدون پیش‌نویس از پیش، مانند ترور قاضیان و مقامات قضائی، ظاهر شوند.

ناتوانی در مدیریت و تخلیه صحیح خشم یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش خشونت است. در چنین شرایطی، وقتی فرد نمی‌تواند خشم خود را به شیوه‌ای سالم تخلیه کند، این احساسات به عمل‌های خشونت‌آمیز و غیرقابل کنترل تبدیل می‌شوند.

آمار و شواهد موجود نشان می‌دهند که این نوع خشونت‌ها در سال‌های اخیر افزایش یافته است.
این افزایش می‌تواند به دلایل مختلفی باشد از جمله:
سرکوب اجتماعی و سیاسی: هنگامی که دولت‌ها به هر طریقی صدای مردم را خاموش می‌کنند، از جمله از طریق سرکوب اعتراضات خیابانی یا ایجاد فضای اختناق، افراد به تدریج از طریق اعمال خشونت‌آمیز به اعتراض و بیان خشم خود می‌پردازند.

رشد بی‌اعتمادی عمومی به نهادهای قانونی: در جوامعی که مردم از عملکرد مقامات قضائی و قانونی ناامید می‌شوند، به دلیل عدم پاسخ‌گویی نهادهای قدرت، مردم تمایل دارند که خودشان دست به کار شوند و مشکلات را با خشونت حل کنند.
انتشار نارضایتی‌های اجتماعی و بروز نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی می‌تواند به سرعت به خشونت منجر شود.

در شرایطی که افراد نمی‌توانند برای برآورده کردن نیازهای اساسی خود اقدام کنند، احساس بی‌عدالتی و ناتوانی در مهار مشکلات، می‌تواند به فوران خشم و خشونت بینجامد. اما چاره ی کار چیست ؟

برای جلوگیری از بروز چنین خشونت‌هایی، لازم است که اقداماتی برای تخلیه سالم و اصولی خشم در جامعه انجام شود:
ایجاد فضاهای آزاد برای ابراز نظرات و اعتراضات از مهمترین آنهاست و این فضا در واقع کل جامعه است.
به این تدبیر ،فراهم آوردن محیطی و رسانه های آزادی  برای بیان خواسته‌ها و اعتراضات مردم بدون ترس از سرکوب، می‌تواند به تخلیه سالم خشم کمک کند.
این امر به کاهش احساس بی‌عدالتی و نارضایتی کمک خواهد کرد. بویژه اگر نقد عملکرد مقامات، در درازمدت موجب تذکر و تنبیه و عزل و تغییر رفتار شخص خاطی و نه منتقد و شاکی و معترض شود.

سرمایه‌گذاری بر روی سلامت روانی افراد جامعه اگر ایده آلیستی ننماید و ساده لوحانه جلوه نکند و نیز ایجاد برنامه‌های مشاوره‌ای و آموزش مهارت‌های مدیریت خشم، می‌تواند نقش موثری در کاهش انفجارهای آنی خشم و خشونت‌های ناشی از آن ایفا کند.

گسترش دسترسی به عدالت و پاسخگویی مقامات از مورد فوق هم مهمتر است. فراهم ساختن سیستم‌های قضائی عادلانه و پاسخگو، به‌ویژه در برابر ظلم‌های محسوس، می‌تواند از تراکم و انفجار خشم‌های اجتماعی جلوگیری کند.

فرهیختگان

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 15:09


مملکت و اعتماد عمومی را قربانی یک فرد نکنید

شهاب الدین حائری شیرازی

عقل و شرع حکم می کنند که انسان خود را از مظان اتهام دور کند.
یعنی به نحوی عمل کند مورد سوءظن انسانهای بی طرف واقع نشود.

حال این سوال مطرح می شود که چگونه سعیدجلیلی در به هم خوردن قرارداد کرسنت و وارد شدن میلیاردها دلار خسارت به مردم و مملکت به شهادت افرادی چون آقایان مصطفی پورمحمدی و زنگنه وزیر نفت دوره اقای خاتمی و خاقانی مسئول مربوطه دوره احمدی نژاد و قرائن بی شمار مقصر اصلی بوده اما هیچ پرونده ای برایش تشکیل نمی شود!

این نحوه برخورد با مسئله، مسئولان قضایی و بالاتر را در معرض اتهام قرار می دهد.
اولا گفته می شود لابد تصمیم در مقامهای بالاتر گرفته شده بوده و جلیلی کاره ای نبوده لذا با وی برخورد نمی شود.
بنده اطلاعی از این امر ندارم اما عدم برخورد با وی، این شبهه را در ذهن مردم به وجود می آورد. بیایید و به این شبهه پاسخ دهید.

ثانیا مسئولان قضایی و مدعی العموم متهم به ترک فعل و عدم ورود به مسئله ای که بایست ورود کنند چون به عامه مردم زیان وارد شده، می شوند.

چطور مدعی العموم به خاطر انتقاد از کیفیت حکمرانی، بلد است از بنده شکایت کند تا در یک سال دو بار و جمعا محکوم به سه سال و سه ماه زندان شوم اما بلد نیست از کسی که عدم برخورد با وی نظام را زیر سوال می برد و موجب سلب اعتماد عمومی در این وانفسای کاهش سرمایه اجتماعی می شود، شکایت کند؟

شما بودید که می گفتید علی علیه السلام شمع بیت المال را خاموش می کرد برای سخن گفتن شخصی و حال وقتی کسی از نزدیکانتان با چنین اتهام عظیمی مواجه است، از برخورد عبرت آموز و حتی در حد تشکیل محکمه برای پاسخگویی به افکار عمومی خودداری می کنید.

علی علیه السلام در مورد اجرای عدالت در خصوص نزدیکان و مریدان چنین فرموده خطاب به مالک اشتر :

"انصاف در برابر خداوند و مردم، نسبت به خويشتن و خاندان خود و کسانى از رعايا که مورد علاقه تو اند رعايت کن، زيرا اگر چنين نکنى و انصاف را رعايت ننمايى ستم خواهى کرد و کسى که به بندگان خدا ستم کند خداوند پيش از بندگانش دشمن او خواهد بود و کسى که خداوند دشمن او باشد عذرش را نمى پذيرد و در مقام نبرد با خداست تا زمانى که دست از ستم بردارد و توبه کند. بدان هيچ چيز در تغيير نعمت هاى خداوند و تعجيل انتقام و کيفر او از اصرار بر ظلم و ستم سريع تر نيست، زيرا خداوند دعاى مظلومان را بر ضد تو مى شنود و در کمين ستم کاران است"

لازم به ذکر است اخیر آقای مصطفی سنائی فر یکی از قضات عالی رتبه بازنشسته طی نامه ای به مسئولان قضایی و رهبری خواستار آن شد که در محکمه به اتهام اقای جلیلی رسیدگی شود و اگر او محکوم نشد وی را مجازات کنند.(نامه یک/  متن نامه2)

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 15:02


ترامپ به راه میانه تن نمی‌دهد

احمد زیدآبادی

بحث در بارۀ رابطۀ ایران و آمریکا بی‌نهایت تکراری و دل به هم زن شده است. هیچ حرف نو و ناگفته‌ای در این باره باقی نمانده است.

اینک لحظۀ تصمیم گیری قاطع و نهایی فرا رسیده است. ترامپ فردی نیست که با سیاست "مدیریت تخاصم" آنگونه که دستگاه بی‌رمق وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی در پی آن است، کنار آید.
او در پی "عادی‌سازی تمام‌عیار" یا "رویارویی تمام‌عیار " در روابط کشورش با ایران است.

حال این به عهدۀ مقام‌های مسئول است که یکی از این دو مسیر را انتخاب کنند.
این باری است صرفاً بر دوش خود آنان با همۀ سنگینی و عوارض و عواقبش.

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 15:00


🔹موج استعفای دسته‌جمعی دیپلمات‌های ارشد آمریکا پیش از تحلیف ترامپ

ساعاتی قبل از شروع مراسم تحلیف دونالد ترامپ، ده‌ها دیپلمات ارشد وزارت خارجه آمریکا از جمله جان باس و جف پیات استعفای خود را اعلام کردند. این موج استعفاها نشان‌دهنده تغییرات شدید در سیاست‌های وزارت خارجه است.
ساعاتی قبل از شروع مراسم تحلیف دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا، ده‌ها دیپلمات ارشد وزارت خارجه از سمت خود استعفاء کردند.

به نوشته این روزنامه آمریکایی، این موج قابل توجه استعفای دیپلمات‌های وزارت خارجه حاکی از تغییر سیاست شدید این وزارتخانه خواهد بود چون ترامپ پس از چهار سال ریاست جمهوری جو بایدن به دنبال تخریب صفحه شطرنج دیپلماتیک جهانی است.

اولویت های اصلی ترامپ شامل اعمال تعرفه‌های سنگین بر کشورهای متحد و غیرمتحد آمریکا، پایان دادن به جنگ در اوکراین، تحکیم آتش بس بین رژیم اسرائیل و حماس و اخراج میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی است.
یک نماینده دیپلمات‌های استعفا کرده گفت: «برای دوره گذار مناسب است به دنبال دیپلمات‌هایی باشیم که نظر ترامپ را اجرا کنند. ناکارآمدی‌های بسیاری وجود دارد و نیاز به تمرکز روی بعضی از اهداف احساس می‌شود.»
روز جمعه، تیم ترامپ سمت‌های بسیاری در وزارت خارجه را از پیش اعلام کرد.

منابع آگاه گفتند که تعدادی از این دیپلمات‌ها در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ نقش‌های کلیدی در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی داشتند. اولین بار فاکس نیوز خبر خروج دیپلمات‌ها را منتشر کرده ولی اشاره‌ای به نام باس و دیگر مقامات کلیدی نکرده بود.
ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود وعده داده بود که مقامات دولتی فاقد وفاداری به سیاست کاری‌اش را برکنار کند.

«مارکو روبیو» گزینه ترامپ برای پست وزارت خارجه آمریکا طی سخنانی گفت که وزارت امور خارجه باید برنامه‌های ترامپ را در اولویت قرار دهد. وی وعده داده است که چینش پست‌های این وزارتخانه را بر این اساس تنظیم کند.
@khabarha_nazarha

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 14:59


واکنش‌ها پس از کشته شدن «رازینی» و «مقیسه» چه بود؟

روزنامه نگار و زندانی سیاسی سابق

خبر کشته شدن «علی رازینی» و «محمد مقیسه» قاضی بدنام دستگاه قضایی جمهوری اسلامی واکنش‌های بسیاری را در سطح جامعه برانگیخت.

پرسش اینجاست که چرا هدف قرار گرفتن و کشته‌شدن مقام‌های جمهوری اسلامی چرا موجب شادمانی و خوشحالی بخش بزرگی از ملت ایران می‌شود و یکی از آرزوهای ملت، کشته شدن یا مرگ شخص … است؟

برای ما اهالی مطبوعات و جامعه روزنامه‌نگاری پس از قاضی «سعید مرتضوی» نام «محمد مقیسه» پررنگ‌تر از سایر قضات است و صابون بی‌ادبی و توهین‌های رکیک او در ذهن همه ما نقش بسته است.

مقیسه فردی به غایت خشن، بی‌تربیت، بی‌نزاکت و بی‌رحم بود که پرونده بسیاری از روزنامه‌نگاران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 زیر دستان آلوده او بود. احکام بسیار سنگین زندان و اعدام از یک سو و نوع برخوردهای دور از انسانیت و شرافت او در خاطر بسیاری از روزنامه‌نگاران باقی مانده است.

تنها چند روز پس از نماز جمعه 29 خرداد 1388 که بعدها به «خطبه خون» معروف شد دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل شدم. پس از 71 روز زندان انفرادی و ساعت‌ها بازجویی طاقت‌فرسا به نخستین جلسه «به‌اصطلاح» دادگاه در همان دادسرای اوین فرستاده شدم.
وقتی وارد اتاق‌ مقیسه شدم عمامه‌اش روی میز و جوراب‌اش را درآورده بود و پشت میز مشغول ور رفتن با میخچه انگشت پایش بود.

با عرض پوزش بسیار از مخاطبان محترم شرح مکالمه را بدون کم و کاست می‌نویسم زیرا اگر چنین نکنم در نشان دادن شخصیت این «اهریمن دوپا» کوتاهی و به مخاطبان محترم خیانت کرده‌ام.

سلام کردم، بلافاصله گفت: «تو پفیوز خبرهای آن مرتیکه پفیوزتر از خودت(میرحسین) را برای خبرگزاری‌های معاند می فرستادی؟ فکر کردید این مملکت همان طویله‌ای است که در آن بزرگ شدید؟».
حرف‌اش را قطع کردم و گفتم: «شما در مقام قاضی حق ندارید توهین کنید».
با صدای بلندتر گفت: «خفه شو مرتیکه بی‌ناموس شما حرامزاده ها فکر کردید حریف انقلاب می شوید؟».

در کمال بی‌شرمی که نشات گرفته از مکان رشد او بود ادامه داد: «اون پیرسگ افتاد وسط که براندازی کند و شما بی پدر و مادرها فکر کردید گهی هستید؟ بازجوها گفتند در برگه بازجویی نوشتی بدون حضور وکیل‌ات حرف نمی‌زنی؟ پس همین‌جا هستی تا روزی که وسط همین حیاط زندان هیکل نجس همه‌تون رو بالای دار بکشیم تا بقیه‌تون بفهمن هر گهی که خواستین نمی‌تونین بخورین».

عین همین عبارات را در شکواییه‌ای به دفتر معاون اول قوه قضاییه در آن زمان که «ابراهیم رئیسی» بود فرستادم که تا امروز پاسخی به آن داده نشده است.
در آن شکواییه ذکر کردم که مقام قاضی و جایگاه قضاوت به‌گفته خودتان جایگاه «امیرمومنان» است آیا امیرِمومنانی که شما مدعی پیروی از او هستید با مخالفان خود حتی خوارج که علیه حکومت‌اش قیام مسلحانه کردند چنین برخورد کرد؟

اگر چنین برخورد کرد که وای برما که از کودکی او را «امام عادل و معصوم» خود می‌دانستیم و اگر چنین برخورد نمی‌کرد، وای بر شما که سال‌هاست از نام او چنین سوءاستفاده می‌کنید!

البته عجیب هم نیست که رژیم آدمخوار جمهوری‌اسلامی علاوه‌بر جنایات ضدبشری، جمعی از افراد "چاروادار و لات‌صفت" که از سخیف‌ترین و شریرترین طبقات جامعه هستند را به‌کار گمارده است. افرادی که نه انسانیت می‌شناسند و نه معنی واژه‌هایی مثل شرافت، کرامت، نزاکت و هویت را می‌فهمند.

این جماعت برای نیل به مقاصد شیطانی‌شان روزی پاچه ولی‌نعمت خود را نیز می‌درند روزی که برای رهایی از چنگال بی‌رحم عدالت همین عبارات و حتی بدتر از آن را نثار رهبر جمهوری اسلامی خواهند کرد.
این جماعت نمونه «جواد آزاده» بازجوی همسر «سعید امامی» هستند که در صورت لزوم همان عبارات و حتی بدتر از آن را در بازجویی‌ها از «همسر خامنه‌ای و اعضای خانواده‌اش» به‌کار می‌برند.

آن روز خواهد رسید اما دریغ که این «پیرمرد کینه‌توز» هنوز شعور پذیرفتن آن را پیدا نکرده و همین عبارات را درباره خانواده خود خواهد شنید آن‌هم ازسوی همین قلاده‌شکسته‌هایی که امروز استخوانی برای‌شان پرت می‌کند. آن روز خواهد رسید.

سهام نیوز

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 14:53


قدرت معتبر؛ حکومت اکثریت

رضا اسلامی

حکومت حق اکثریت است، نه چون حق است، بلکه چون اکثریت است. حق بودن غیر از حق داشتن است. حقوق بشر هم مقوله حق داشتن است، فارغ از حق بودن.

حکومت حق گروهی نیست که خود را حق می پندارد؛ حق گروهی است‌ که‌ رای اکثریت را با خود دارد.
حکومت برخاسته از اراده جمعی اکثریت مردمان هر ملتی است که در همه پرسی ها و انتخابات تجلی می یابد و این فارغ از "حق" بودن است؛ چه اینکه هر گروهی خود را بر حق می پندارد اما فقط آنچه را و آنکه را که اکثریت انتخاب می کند حاکم است و حق حکومت دارد.
این همان قدرت معتبر است؛ به اعتبار اینکه منتخب اکثریت شهروندان است. قدرت معتبر ریشه در اراده و خواست جمعی، مستمر و سیال اکثریت مردمان دارد.

رای اکثریت همیشه ثابت نیست؛‌ در معرض آزمون و خطا و‌ تغییر است؛ و ریشه در عرف و اراده جمعی و مستمر مردمان دارد و تنها ملاک مشروعیت و حکومت است. خود حق پنداری ملاک حکومت نیست.

قدرت معتبر و رای اکثریت به خواست و اراده مردمان در گردش است. اکثریت و اقلیت تابع رای شهروندان آزاد و برابر است که در کف خیابان گفتمان عمومی را شکل می دهد و قدرت بی قدرتان را از طریق صندوق رای و به شکلی خشونت پرهیز به منصه ظهور می رساند.

در جوامع دور از تبعیض و خشونت و برخوردار از همزیستی مسالمت آمیز، اکثریت با رعایت حقوق اقلیت و برای مدتی کوتاه حکومت می کند و قدرتی معتبر دارد.
اقلیت هم همیشه این فرصت را دارد تا خود را بهتر عرضه کند و قدرت معتبر شود.

حکومتی که حقوق کرامت محور شهروندان خود را احترام و‌ رعایت کند و به دور از سرکوب، آزادی های عمومی را حمایت‌ کند و جامعه را به سوی آزادی، دمکراسی و توسعه رهنمون شود از رای اکثریت و قدرتی معتبر برخوردار خواهد بود.

*کانال نویسنده

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 14:50


🔴 بیانیه ۳۴۰۰ هنرمند، نویسنده، شاعر، روزنامه‌نگار، کنش‌گر مدنی و سیاسی، وکیل و دانشجو در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی

پخشان عزیزی انسانی از میانِ مردم ماست. از جنس دردها، آرزوها و امید‌های ما. اعدام پخشان عزیزی، زخمی بر وجدان ما خواهد بود که هرگز التیام نخواهد یافت. هیچ جامعه‌ای با ریختن خون انسان‌ها عادلانه‌تر نخواهد شد. در مسیر عدالت، هیچ جایی برای کلمهٔ اعدام وجود ندارد.

ما این بار نه به عنوان هنرمند یا فعال مدنی یا هر چهرهٔ دیگری، به عنوان مردم به درد آمده‌ای؛ به عنوان شهروندان این‌‌ کشور؛ خانواده‌های ایرانی، که در برابر هر گونه ستمی تکلیفی برای خود احساس می‌کنیم، اعتراض جدی خود را به حکم اعدام «پخشان عزیزی» اعلام می‌کنیم.

فهرست امضاها

کلمه

خاطرات و روزنوشت ها

20 Jan, 14:36


استبداد نفتی و انقلاب ۵۷

علی مرادی مراغه ای

تاثیر تعیین کننده درآمدهای نفتی در ایران به مثابه اصلیترین درآمد کشور باعث شده حکومتهای ایران  تحصیلدار نامیده شود به همین خاطر، میتوان گفت که، از زمانی که نفت درآمد اصلی ایرانیان شده، تاریخ ایران را میتوان تاریخ نفت نیز نامید...!

استبداد نفتی چون هیچ نیاز مالی به طبقات ندارد پس، برای آنها ارزشی قائل نیست و امکان هر گونه مشارکت سیاسی را برای تمام طبقات می بندد و ملاک مشارکت، تنها اطاعت محض و تبعیت از حکومت میگردد و شرط ورود به دستگاه اداری نیز اظهار عبودیت و وفاداری به استبداد نفتی میگردد.
نتیجه آن:
بوجود آمدن شکاف عظیم بین استبداد نفتی با طبقات مختلف مردم و مخصوصا طبقه متوسط بوده!
پس، هنگامیکه انقلاب ۵۷ آغاز گردید و رژیم پهلوی به خطر افتاد هیچ طبقه ای برای آن حکومت باقی نمانده تا به دفاع برخیزد!
تنها ارتش بود که او هم سر نداشت، چون سرش همان مستبد نفتی بود که با خروج از ایران، قطع گردید و با سفارش هایزر به پادگانها بازگشت...

طبقه متوسط که در جریان نوسازی جامعه و توسعه باید تقویت گردد، اما برعکس در ایران، وجود استبداد و سرکوب و فقدان نهادهای دمکراتیک باعث شد که طبقه متوسط عملا از مشارکت در جریان نوسازی محروم مانده و به لشکر ناراضیان بپیوندد.
استبداد نفتی کوشیده بود با احزاب فرمایشی مانند ایران نوین و حزب مردم، بخشی از طبقه تحصیلکرده و متوسط را به دور خود جمع کند اما نه تنها موفق نشده بلکه در ۱۳۵۳ش با انحلال آن دو حزب، حزب فرمایشی رستاخیز را بوجود آورد و حتی بر شکاف مردم با حکومت نفتی و نئوپاتریمونیالی، افزود.
چنین است که طبقه متوسط که باید در جریان نوسازی نقش پایگاه اجتماعی حکومت را بازی کند اما برعکس، در مقابل حکومت قرار گرفت!
به عبارتی، استبداد نفتی به ایفای نقشی فرا طبقاتی پرداخت و بقول اسکاچپول، پترودلارها، شاه را از اتکا به هر طبقه ای بی نیاز ساخت!

چون استبداد نفتی که بر درآمدهای نفتی تکیه داشت خود را بی نیاز از پاسخگویی به اقشار مختلف میدانست و به میزانی که آن درآمدها افزایش یافت و پترودلارها سرازیر شد به همان میزان، مغرور و از مردم فاصله گرفت.
در واقع، با افزایش پترودلارها، نوسازی اقتصادی شتاب گرفت اما در مقابل، توسعه سیاسی رو به افول نهاد و بسته تر گردید.
این یعنی تشدید تضاد بین نوسازی اقتصادی و نوسازی سیاسی!
یعنی رفاه مردم بالا می رود، اما مشارکت سیاسی بسته تر می گردد!
شاید ذکر مثالی تنها از حوزه آموزشی لازم باشد:
جنگهای اعراب با اسرائیل در بین سالهای ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳ و تحریم نفتی اعراب منجر به «شوک نفتی» شد و باعث افزایش قیمت نفت، صادرت بیشتر نفت ایران که به تحریم نپیوسته بود و در نتیجه، با افزایش درآمدها نفتی، ایران جایگاهی ویژه یافت، جریان شبه مدرنیستی شاه شتاب گرفت مثلا در دانشگاهها و موسسات عالی تعداد نفرات به ۱۵۴۳۱۵ افزایش یافته و بیش از ۹۰ هزار نفر با دلاهاری نفتی راهی دانشگاههای خارج گردیدند... اما آنها بیشتر جذب کنفدراسیون دانشجویی شده و بجای اینکه دکتر و مهندس بازگردند چریک شده باز می گشتند...!

آخرین تلاش جبهه ملی برای بازگرداندن دیکتاتور به قفسِ قانون اساسی مشروطه و دوری از استبداد در حساسترین زمان یعنی خرداد ۱۳۵۶ش صورت گرفت، نامه‌ی سه نفره سران جبهه ملی ایران به شاه بوده با امضای کریم سنجابی، شاپور بختیار و داریوش فروهر.
دیکتاتور نفتی میتوانست به چارچوب مشروطه برگردد، شکاف عظیم ملت با خودش را ترمیم کرده و بجای انقلاب ۵۷، شبیه انقلاب مشروطه پیش آید یعنی با واگذاری بخشی از حقوق مردم، بماند.
اما گوشش بسته بود و زمانی چنین کرد که دیگر دیر شده بود!

طلای سیاه بشدت گمراه کننده و مغرور کننده است مخصوصا وقتی قیمت آن بالا رود که دیگر نه پاسخگویی به ملت که خدا را هم بنده نمیشوند ذکر نمونه هایی از آن:
در سال ۱۹۷۵م، وقتی قیمت نفت اوج گرفت شاه چنان دچار کیش شخصیت شد که حتی آرا و نظرات اقتصاددانان را هم به سخره گرفته و گمان میکرد که قوانین اقتصادی را هم میتوان منقاد و مطیع فرامین سلطنتی کرد!.
در آن زمان دیگر حتی نیازی به مشورت با متخصصین نمی دید! به تحقیر از دمکراسی«چشم آبی ها» میپرداخت و در گفتگو با اوریانا فالاچی حتی ادعا میکرد که با خدا رابطه دارد!.
بعدها نیز همین افزایش قیمت نفت، باعث ادعای مدیریت جهانی از سوی آقای احمدی نژاد شد!
وقتی قیمت نفت از ۱۶۰دلار گذشت آقای پرزیدنت، ادعای مدیریت جهانی کرد!
میگفت: «باید خودمان را باور کنیم تا بتوانیم مدیریت جهان را در دست بگیریم»!
می گفت: بیش از ۱۰۰ سیاستمدار دنیا در گفتگو با من این توقع یعنی مدیریت جهان را بیان کردند و برخی اصلا
زنبیل گذاشته اند برای برقراری روابط با ما...!
و وقتی تحریم ها تازه آغاز شده بود می گفت: «تحریم نمنه دی؟!»
که البته با گذشته زمان، امروزه مشخص شده که تحریم نمنه دی...!

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 16:37


پس چرا ما را دستگیر نمی‌کنید؟

ناصر دانشفر

سه روز پیش با درخواست آقای قمیشی و بنده متن ذیل با تغییرات نسبتاً وسیع در سایت کارزار ثبت گردید.

کارزار حمایت از تقاضای رفع حصر

اینک که جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا با امضای متنی، تقاضای رفع حصر از آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد را اعلام نموده‌اند، ما نیز با امضای این کارزار حمایت خود را از این اقدام آنان اعلام می‌نماییم.
رفع حصر مطالبه‌ای برحق است که در شرایط فعلی کشور به کاهش التهابات داخلی و خطرات خارجی، کمک شایانی خواهد نمود.

به دو روز نکشیده مسئولان سایت کارزار، آن را متوقف نموده و دلیل آن چنین عنوان کردند.

این کارزار به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه متوقف شد.


از این عبارت اینگونه برداشت می‌شود که درخواست ما خلاف قوانین کشور بوده و طبیعتاً کسانی که این مضمون را به اشتراک گذاشته‌اند، مرتکب جرم گردیده‌اند.
هر چه به سلول‌های خاکستری خود بیشتر فشار می‌آورم، کمتر متوجه می‌شوم که کجای این مطالبه، غیرقانونی است و طبق کدام بند و مادهٔ قانونی ما مجرم می‌باشیم. طبق اصل سی‌ودوم قانون‌اساسی

«هیچ‌کس را نمی‌توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد.
»

حداقل بنا به این اصل صریح، حاکمیت حق نداشته که رهبران جنبش سبز را حتی یک روز در حصر نگه دارد، اما بر اساس تفسیر حضرات از این قانون، علاوه بر رهبری گویا شورای امنیت ملی نیز از اختیارات مطلق برخوردار است و می‌تواند به خاطر مصلحتی که خود تشخیص می‌دهد همهٔ قوانین موجود را زیرپا بگذارد. سلمنا این عمل مغایر قانون شما، قانونی است. اینک بفرمایید که چرا یکی حق اعتراض به این مصوبه را ندارد؟ مگر نه اینکه بنا به اصل ۲۳

«تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد»


خب باور ما این است که این عمل شورای امنیت با نص قانون‌اساسی مغایرت دارد و لذا در این مورد نظر مردم را جویا شده‌ایم، حال شما بفرمایید که محتوای درخواست ما کجایش مصداق محتوای مجرمانه است؟
باز هم بیائید فرض کنیم که حق با شماست و کردار ما مصداق دقیق جرم است. چرا با ما مجرمان که خرق قانون نموده‌‌ایم با استناد به قوانین جزایی کشور برخورد نمی‌کنید؟ نکند که بنا دارید با رأفت اسلامی با ما برخورد کنید و از آن گذشت کنید.
اگر این است، می‌پرسم چرا برای رفتن به مزار میلاد زارعی که جرم آن قطعاً در حد و اندازهٔ این بزه و ذنب لایغفر نمی‌باشد، ما را پس از بیش از یکسال از ارتکاب این خطای به مراتب کوچکتر در راهروهای دادگاه انقلاب بالا و پایین می‌نمایید؟

شما را به خدا جدی نگیرید، گمان ندارم در این کره خاکی به جز شمایان کسی عاملان استمداد از مردم برای تلاش در رفع حصر را مقصر و مجرم تلقی نماید.
نه ما علاقه‌ای به زندان رفتن نداریم و تنها بدین جهت سؤال مذکور را طرح نموده‌ایم که حتی در مخیله‌مان نیز نمی‌گنجید که با انجام وظیفهٔ انسانی، اخلاقی و مبتنی بر تعلیمات دینی اینگونه برخورد شود.

در پایان عرض می‌کنم که با چنین رفتار و اعمال مبتنی بر زور و قدرت، نمی‌توانید افکار مردمان را تغییر دهید. توصیه می‌کنم لحظه‌ای به این بیندیشید که با انسداد نظرسنجی، فرد علاقمند به مشارکت در این پویش اجتماعی از رأی خود برمی‌گردد و بر این باور خواهد شد که مطالبهٔ مذکور یک جرم بین است؟

بهتر نبود اجازه می‌دادید که این کار به پایان برسد و وزن خواستاران این موضوع معین گردد و مبتنی بر واقعیات تصمیم مقتضی گرفته می‌شد؟
از دو حال که خارج نبود، یا جمعیت مطالبه‌گران آنقدر اندک بود که با خیال راحت این ظلم و ستم بی‌منطق را ادامه می‌دادید و یا به قدری قابل ملاحظه بود که گذشتن از آن را عاقلانه نمی‌پنداشتید و مطابق مصلحت حاکمیتِ اقدام می نمودید.

اکنون با این کارِ شما، نه تنها بندهٔ حقیر که بسیاری اینگونه تحلیل می‌کنند که حاکمیتِ خود می‌داند انبوهی از مردمان این کشور مخالف ادامهٔ حصر هستند و تنها به دلیل لجاجت بی‌منطق، بر این رویکرد عبث ایستادگی می‌نماید.

از هر جنبه‌ای که این مسئله نگاه می‌کنم، درایت و حکمتی در آن نمی‌بینم. البته قبول دارم که این امری مرسوم در این دیار است و مسئولان اگر چنین نکنند باید شگفت‌زده شد.
هی هی هی

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 16:20


.
علی رازینی، دادستان انقلاب تهران در دهه شصت:

منتظری گفت رازینی آمده وضع زندان‌ها از زمان لاجوردی هم بدتر شده. در همین دوران کوتاه ۲ ماهه ۳۰۰ تا فک شکسته شده




@A_pajhohi

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 16:11


"ما درد مشترکیم؛ دست نگهدارید"

عادل عبيات

در میان آوار تاریخ، هر ملتی روزی به تقاطع درد و امید می‌رسد؛ جایی که گذشته‌ای پر از زخم و بی‌عدالتی، در برابر آینده‌ای پر از پرسش قد علم می‌کند.
در این لحظه‌ی حیاتی، جامعه یا به چرخه‌ی خشونت و انتقام بازمی‌گردد، یا مسیر دشوار اما سازنده‌ی عدالت انتقالی را برمی‌گزیند.

ما، مردمانی که دردهای مشترکمان از لابلای تاریخ جاری است، باید بپذیریم که راه رهایی از زخم‌های گذشته، انتقام نیست. عدالت انتقالی، مفهومی که ریشه در تجربه‌های انسانی دارد، نه‌تنها از مجازات ظالمان سخن می‌گوید، بلکه بر شفا، بازسازی و آشتی تاکید دارد. اما چرا این مسیر به‌جای آنکه اولویت ما باشد، اغلب به حاشیه رانده می‌شود؟

عدالت انتقالی تنها یک مفهوم حقوقی نیست؛ بلکه روایتی انسانی از تلاش برای فهم و جبران است. این عدالت، صدای قربانیانی است که خواستار شنیده شدن‌اند و فرصتی برای کسانی که در نقش ظالم، شریک یا خاموش ایستاده‌اند تا با حقیقت روبه‌رو شوند.

در کشوری چون ایران، که دهه‌ها سرکوب و بی‌عدالتی در تار و پود جامعه‌اش بافته شده، عدالت انتقالی می‌تواند راهی برای ترمیم روابط اجتماعی و بازسازی اعتماد باشد. اما این عدالت، تنها در صورتی معنا می‌یابد که از چرخه‌ی خشونت و انتقام فاصله بگیرد. دستی که به خشونت آلوده شود، نمی‌تواند آینده‌ای پاک بنا کند.

خشونت، حتی وقتی در لباس عدالت ظاهر می‌شود، در نهایت چیزی جز بازتولید همان بی‌عدالتی نیست که علیه آن قیام کرده‌ایم.
تاریخ به ما نشان داده که انقلاب‌های خونین، هرچند با شعار آزادی آغاز می‌شوند، اغلب به استبدادی نوین ختم می‌شوند. زیرا خشونت، ذاتاً ساختاری را می‌آفریند که بر پایه‌ی قدرت و سرکوب استوار است.

ما، به‌عنوان ملتی که درد مشترکیم، باید بفهمیم که هیچ جامعه‌ای با نفرت و انتقام ساخته نمی‌شود. عدالت انتقالی فرصتی است برای توقف این چرخه. فرصتی که در آن، صدای قربانیان و ظالمان شنیده شود، اما نه برای انتقام، بلکه برای فهم و پذیرش مسئولیت.

درد مشترک ما، می‌تواند نقطه‌ی شروعی برای فهم مشترک باشد. این درد، از زخم‌های تاریخی می‌آید؛ از اعدام‌ها، زندان‌ها، شکنجه‌ها، و تبعیدها. اما این درد، اگر به درستی بازگو شود، می‌تواند به ابزاری برای آشتی تبدیل شود.

ما باید بپذیریم که تاریخ ما تنها مجموعه‌ای از پیروزی‌ها و شکست‌ها نیست، بلکه قصه‌ای است از انسان‌هایی که در میان ظلم و مقاومت، تلاش کرده‌اند انسان بمانند.
عدالت انتقالی، وعده‌ی آینده‌ای است که در آن، گذشته فراموش نمی‌شود، اما ما را گروگان خود نیز نمی‌گیرد.
این آینده تنها زمانی ممکن است که ما به‌عنوان جامعه‌ای متحد، تصمیم بگیریم که درد مشترکمان را به نیرویی برای تغییر تبدیل کنیم.

ما درد مشترکیم. و این درد، اگر با خشونت پاسخ داده شود، تنها عمیق‌تر خواهد شد. پس دست نگه داریم، به جای آنکه شمشیر برداریم، قلم به دست گیریم از بازسازی بنویسیم تا در دور باطل چرخه‌ی خشونت گرفتار نشویم.

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 16:07


رازینی و حکم اعدام خبرنگار ایرنا

عملیات بازپس گیری مهران (کربلای 1 سال 65)، چند ساعت بعد از آغاز عملیات، من، خبرنگار جنگی ایرنا در منطقه دستگیر و در اتاق کاهگلی خاته ای روستایی و نیمه خراب با دو نگهبان زندانی شدم.
از ماموران هر چه  در مورد دلیلی بازداشت سوال می کردم، پاسخی نمی دادند تا  وقتی که نگهبان، درب را با زنجیر و قفلی معمولی می بست، گفت، افشای اسرار نظامی...
او افزود، قاضی رازینی دادگاه صحرایی را بزودی برگزار و تو را محاکمه خواهد کرد..

در ذهن خود به دنبال *اسرار نظامی می گشتم، که  "افشا" کرده بودم.
داشتم گیج می شدم..
تنها مطلبی که به تهران مخابره کرده بودم آغاز عملیات کربلای 1 بود..
آنهم ساعت ها بعد...
حدود دو ساعت در زندان کاهگلی بودم و خدا خدا می کردم، محمود ایلخان خبرنگار ایرنا که در منطقه حضور داشت از بازداشت من با خبر و به تهران اعلام کند...
بعد از حدود دو ساعت نگهبان، زنجیر در اتاق را باز کرد و گفت، بیا بیرون، قاضی رازینی برای  دادگاه صحرایی آمده...
به اتاق خالی و کاهگلی دیگری در همان خانه نیمه خراب روستایی هدایت شدم.
وارد اتاق شدم.
این اتاق کاهگلی و قدیمی در آن لحظه بعنوان دادگاه صحرایی نظامی استفاده شد.

برای نخستین بار قاضی رازینی را می دیدم.
میزی چارپایه با یک صندلی محل نشستن قاضی، تنها جیزی بودند که در آن اتاق قرار داشتند.

قاضی در ابتدا نام و مشخصات را خواست که قبل از پاسخ از او خواستم اتهامم را بگوید.

گفت‌ : افشای اسرار نظامی به دشمن!
گفتم، کدام اسرار؟
گفت: خبر شروع عملیات..
نیشخندی زدم و گفتم من خبرنگارم و برای همین در جبهه هستم. ضمن اینکه عملیات شروع شده و دشمن هم متوجه عملیات شده است.
رازینی جواب داد: به شما گفته بودند که هیچ خبری بدون تایید سپاه نباید منتشر شود و این اسرار نظامیست و حکمش اعلام است.....

و داشت خنده ام می گرفت.. اعدام... به همین راحتی...
به نظر می رسید، علاقه زیادی به اعدام  دارد.
خلاصه بعد از سین جین های زیاد، قاضی دستور داد مرا به بازداشتگاه ببرند تا تصمیم بگیرد..

در دوران جنگ واقعا تحمیلی، ایرنا از استقلال و قدرت برخوردار بود..
در آن دوران کمال خرازی بعنوان مدیر عامل ایرنا و رییس ستاد تبلیغات جنگ از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی انتخاب شده بود و همین به ایرنا قدرت داده بود...
دو جناح راست و چپ (اصولگرایان و اصلاحطلبان فعلی) همیشه از ایرنا انتقاد و هر جناح، خبرگزاری را متهم به طرفداری از جناح مخالف می کرد.
میر خسین موسوی و آقای خامنه ای در آنزمان نخست وزیر و رییس جمهور و از منتقدین ایرنا بودند.
برای پوشش عملیات در جبهه ها همیشه یکی از فرماندهان سپاه (عمدتا رحیم صفوی) برای  خبرنگاران  سخنرانی و تاکید می کردند هیچ خبری بدون تایید سپاه نباید مخابره شود.


در تهران نیز شادروان  احمد بورغانی مدیر خبر از ما می خواست، اخبار را ارسال کنید و به دستورات سپاه کاری نداشته باشید.

در هر صورت بعد از حدود 3 یا 4 ساعت  یک سپاهی درب زندان کاهگلی را باز کرد و   گفت، باید به قرارگاه برویم...
در قرارگاه فرماندهی،  یکی از سرداران شروع به صحبت های دوستانه و عذر خواهی کرد.
بعدا فهمیدم، دکتر خرازی از طریق محمود ایلخان خبرنگار همراه، ماجرا را فهمیده و اقای هاشمی رفسنجانی فرمانده حنگ را مطلع ساخته است و با دستور هاشمی آزاد و به کارمان ادامه دادیم..
حتی دیگر از ما نخواستند، برای خبر با انها هماهنگ کنیم.

بهرام حسن زاده

خاطرات و خطرات خبرنگاران ايرنا (ايرنايي ها)
@irnaeeha

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 15:42


معاهده راهبردی با روسیه یک غلط معنایی و املایی است!!

رستم شجاعی مقدم

با وجود تضادهای بنیادین میان منافع ایران و روسیه طرح معاهده راهبردی دو دولت یک غلط تام است، چرا که تضادها بسیار گویاتر از قابلیت پنهانکاری و انکارهای حکومت ایران هستند.

روس‌ها به تنهایی بیش از تمام دشمنان ایران در اعمال فشار بر قلمرو ملی ایران و تضعیف دایمی کشور ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

روس‌ها با تأسیس حزب توده در ایران که ماموریت آشکار آن جلوگیری از توسعه و پیشرفت ایران به هر طریق ممکن بوده‌اند، آنها همیشه فعالترین کشور خارجی در تضعیف اقتدار ایران بوده‌اند.

دیر زمانی است که هرگاه گام مثبتی در داخل ایران برداشته میشود اولین پرچم مخالفت را عوامل و طرفداران روسیه بلند میکنند، گرچه حزب توده اکنون در ایران به ظاهر تشکل ندارد اما عوامل روسیه در ایران کماکان هم صدا و متحد جهت‌گیری سیاست خارجی کشور را گروگان گرفته است.
( نکته: تأسیس گروههای مسلح در کشورهای عربی نوعی کپی برداری حکومت ایران از استراتژی توده‌ای روس‌ها بود)

تلاش و پویش‌های روسیه تحت رهبری پوتین در جهت هدایت حکومت ایران به سوی تقابل کور با نظم منطقه‌ای و جهانی و در نهایت انزوا و محرم سازی ایران از مزیت‌ها و فرصتهایی که هر یک  می‌توانست به اقتدار و تقویت جایگاه جهانی ایران کمک شایان نمایند، در زمینه‌های ذیل قابل کتمان نبوده و نیستند:

۱- منع ایران از امکان حضور در کوریدور شرق به اروپا
۲- منع ایران از حضور در کوریدور انرژی حوزه خزر به اروپا
۳- منع ایران از توسعه منابع انرژی شمال کشور
۴- بردن اجباری ایران به جنگ علیه اوکراین (عملا جنگ روسیه علیه اروپا) به منظور انزوای جهانی ایران و تیرگی بیشتر روابط ایران و اروپا و عدم امکان حضور ایران در بازار انرژی غرب
۵- رقابت شدید با ایران در دانش هسته‌ای از طریق جاسوسی هسته‌ای به نفع اسراییل
۶- هدایت ایران به سمت دشمنی و تقابل با مردم در جنگ سوریه و بالاخره حذف ایران از تحولات آن کشور
۷- حمایت صریح از ادعاهای سرزمینی کشورهای عربی علیه ایران
۸- تشویق و تحریک ایران به ایجاد ناامنی در حوزه دریای پارس (شعار بستن تنگه هرمز) در حالی که منافع ایران هرگز اقتضای ناامن کردن این آبراهه را ندارد و تنها به سود منافع روسیه بوده است(هزینه از ایران و‌منفعت برای روس‌ها).
۹- ترغیب ایران و گروه حوثی ها به ناامن کردن دریای سرخ که ضمن تحمیل هزینه‌های بزرگ بر ایران تنها در جهت سبک کردن فشار غرب بر روسیه بوده است.

به طور کلی روس‌ها در تحولات انقلاب ۵۷، تضعیف ارتش ایران در جریان اعدامها ، تحریک صدام به حمله علیه ایران، نفوذ در نیروهای مذهبی تحت عناوین ضدیت با امپریالیسم و استکبار جهانی عملا هویتی جعلی را بر حکومت ایران تحمیل کرده‌اند که نوعی دلدادگی به کمونیسم و خردستیزی را به ارکان آن تبدیل کرده است.

بالاخره در این ایام که نگرانی پوتین از شرایط جنگی با اروپا تشدید شده است، انعقاد معاهده راهبردی به منظور بازداشتن ایران از هر گونه گشایش باب روابط با اروپا و آمریکا است که نیاز واقعی و اورژانسی اقتصاد ایران به ویژه در بخشهای انرژی و سرمایه‌گذاری است.

پوتین عملا کاری می‌کند که از حصر سیاست خارجی و اقتصاد ایران مطمئن باشد و گویا حاکمیت ایران نیز چاره‌ای جز پذیرش اراده او ندارد.

۱۴۰۳/۱۰/۲۹

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 15:36


عبدالله ناصری

امروز روز خودم را شاد شروع کردم
با خبر قتل دو قاضی سیاه و قاتل
سازمان سیاه تر عدلیه.

یکی را سال ها از نزدیک می شناختم به واسطه ازدواج پسر فاسد و مفت خوار او با دختر یکی از نویسندگان متعهد انقلاب، یعنی مرحوم استادم مهدی مشایخی.
خانم دکتر سوگل(سمیه) مشایخی،
شاعر، نوازنده، نقاش، روانشناس که در فضای مجازی پرشهرت است و به خاطر فساد، اعتیاد و سرقت متعدد آقازاده رازینی از او جدا شد.

دوم، محمد مقیسه ای، قاضی پرونده
خودم در جنبش سبز که قصد داشت
مرا بشکند و نهایتا در بدوی حکم پنج
سال داد. مکرر می گفت “حرف رهبر
فصل الخطاب همه چیز است” که به
او پاسخ دادم در قانون اساسی چنین
چیزی نداریم. قاضی قاتل مزدوری که
در عین حال شلخته بود و وزین نه!

خیلی بر رهبر و حسن ختام او تأکید
داشت که نهایتا این آیه قران (۲۸/کهف) را خواندم:
وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا
یعنی:
“و از کسی که دلش را [به سبب کفر و طغیانش] از یاد خود غافل کرده ایم و از هوای نفسش پیروی کرده و کارش اسراف و زیاده روی است، اطاعت مکن”.
چهره بر افروخت قاضی مقیسه

عبرتی از این ترور- که می تواند یک
توطئه حکومتی باشد- هشداریم:
با توجه به فضای ملی و جهانی علیه
اعدام پخشان عزیزی، مراقب باشیم
تا با اتهام جدیدی، آن بانو بر سر چوب
دار ننشیند.

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 15:31


" آسمان و زمین بر آنان نخواهد گریست"

امیرحسین پورسینا٭

خبر کشته شدن رازینی و مقیسه برای اینجانب شاغل سابق در دستگاه بیگانه از عدالت!؟ سی سال از عمر خود را سپری و سیزده سال است کفاره آن را باز پس می دهم، ملاحظاتی در بر دارد:

1-دادگستری خصوصی یا اقدامات خودسرانه در مجازات دادن افراد متعلق به دوران پیشاتمدنی است و رواج آن ، هرج و مرج را در پی داشته مطلقا مطلوب نیست ،هرچند که نتیجه قهری بیدادگری، برکشیده شدن شمشیرها از نیام است ( حکمت 476 نهج البلاغه مولی امیرالمؤمنین علیه السلام ).

2- چه تاسف آور که جانی که ودیعه الهیست و حسب روایات اهل‌بیت عصمت و طهارت، مرگ جان های شریف، کاستی یافتن زمین به تصریح قرآن کریم بشمار رفته ( آیه 41 سوره رعد) با جنایت علیه بشریت چنان خوار و خفیف می شود که به صراحت آیه 29 سوره دخان که ترجمه ای از آن و البته با اندکی تغییر زینت بخش آغاز این کوته نوشت شد، حتی مهلتی برای توبه و ...به آنان داده نمی شود.

3- نکته اساسی که غفلت از آن روا نیست، آن که چگونه چنین افرادی بس تنک مایه چه از جهت علمی و نیز اخلاقی به سمتهایی چنان والا تکیه می زنند؟! البته شاید حاکم شرع شدن خلخالی پاسخ را بدهد!!؟.

4- عدلیه امروز با مفهوم واقعی خود صرفا اشتراک لفظی دارد و به فرموده استاد علامه مرحوم محمد رضا حکیمی، ادالت وصف مناسب تری برای آن باشد که جز فشار بر گلوی مظلومان و ستمدیدگان رسالتی ندارد.

5- وجود بس اندک قضات شریف، عادل و حق مدار هرگز نباید نادیده گرفته شود که کور سویی در این ظلمتگاهند.

6- بنده کمترین که عمری را در این دستگاه سپری کرده به جد بر این باورم که مظالم سیستم قضایی فعلی پاشنه آشیل این نظام بوده و چون صدر مشروطه همان باعث فروپاشی سیستم سیاسی خواهد شد.

7- من به سهم خود دعاگوی آقای رازینی هستم!! چه آن که بلافاصله پس از احراز پست معاونت حقوقی در دولت !! آقای آملی لاریجانی با من که سال یازدهم ماموریتم در روزنامه رسمی را سپری می کردم، تماس گرفت و گفت می خواهد آدم خود را به ریاست آن سازمان بگمارد، گفتم این طبیعی این نظام است و من نیز شایق رفتن، گفت فردا ....را می فرستد طی دو سه ماه کارها را به او یاد بده و هر جهنم دره ای (این تعبیر نازنین از من است) خواهی برو گفتمش مهلتی است بس دراز!! اگر امضا بلد است از فردا شروع تواند کرد چه آنکه چون شمایان دیگر، نیازی به علم و تجربه در احراز سمت ندارد، باری به رغم لطف رئیس وقت قوه قضائیه، از آبان 1390 متقاعد به تقاعد شده ام، جدای از این لطف، او بخاطر بدرفتاری خارج از قاعده خود با من در بدو بازگشت از خدمت 8 ساله قضایی در یزد، پس از عزل از ریاست دادگستری تهران در سال 78، دوبار به دفتر من در روزنامه رسمی آمد و حلالیت طلبید، مردی بود بس باهوش و مدیر و صد حیف که چنانچه روحانیون در جایگاه خود می ماندند هم خود رستگار می شدند و هم دین و دنیای ملتهایی را تباه نمی کردند.

8- مقیسه هتاکی بود حریص بر سیه روز کردن بیگناهان، کمتر درنده خویی چنو دیده ام، برای گرفتن رای صادره او علیه استادم جناب آقای دکتر ناصری عزیز که بنا به رسم غیر قانونی دادگاه‌های غیر قانونی انقلاب!!؟ به محکوم و وکیل او ابلاغ نمی شود و صرفا تلفنی اعلام و محکوم را کت و کول بسته می برند، به شعبه مراجعه کردم که با عبارت "مرتیکه برو گمشو" مرا مخاطب قرار داد. به اوگفتم:البت! از کوزه همان تراود که در اوست و اگر چنویی بودم فحش‌های چارواداری بهتری دانم که نثارش کنم...باری آنها رفتند و ما و دیگران نیز در پی، خوشا به حال کسانی که وارستگی، عدالت پیشگی و شرافتمندی را دستمایه زندگانی پوچ اندر پوچ چند روزه دنیا این عروس هزار داماد کنند.

٭قاضی بازنشسته
29 دی 1403

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 13:46


یک نکته ظریف؛
نکته‌ی مغفول عامل معیشت به عنوان انگیزه‌ی قتل

عیسی سحرخیز

پیشینه و نقش گسترده و اثرگذار مقتولین روز شنبه دیوان عالی کشور، اغلب قریب به اتفاق نگاه‌ها به این رویداد خونین را سیاسی و امنیتی کرده، لذا ممکن است یک نکته‌ی ظریف در این ماجرا مغفول بماند، حتی با احتمال بسیار ضعیف یک دو درصد!

اگر از زاویه‌ی مقتولان، آقایان رازینی و مقیسه به این حادثه‌ی خونبار نگاه کنیم و نقش اثرگذار این دو در صدور احکام اعدام و زندانِ ناعادلانه برای متهمان پرونده‌های امنیتی، سیاسی، عقیدتی، صنفی و... خواه ناخواه همه‌ی توجه‌ها تمرکز می یابد به روی یک اقدام تروریستی؛ همانگونه که مطالب و واکنش‌های مقام‌های حکومتی و رسانه‌های دولتی بیانگر این امر است یا حتی اظهارنظرهای برخی از افراد و خانواده‌های متهمان پرونده‌های این دو نشان می دهد.

طبیعی است که بیشترین شک و گمان‌ها به ویژه برود به سمت جریان‌های زخم‌خورده از اعدام‌های دهه ۶۰ یا حتی عوامل اسرائیل که سابقه‌ی این گونه اقدام‌های تروریستی را داشته و خواهند داشت.

اما چون فرض محال، محال نیست می توان از زاویای دیگری هم به این اقدام جنایتکارانه و خونبار نگاه کرد؛ چرایی اقدام قاتلی که خود را نیز کشته است.

آن گاه این پرسش اصلی مطرح می‌شود که انگیزه‌ی او چه بوده است؟
آیا تنها پاسخ این‌ست که قاتل یک عامل نفوذی از جانب باند رجوی و... بوده یا حتی اسرائیل که سال‌ها در نهادهای دولتی از جمله دیوان عالی کشور در جایگاه یک کارمند دون‌پایه‌ی خدماتی و آبدارچی کار کرده است تا در فرصت مناسب دست به بمب‌گذاری یا تیراندازی منجر به قتل بزند؟

آیا در این کشور روزانه صدها دزدی و آدم‌ربایی، قتل و جنایت اتفاق نمی‌افتد که منشا مالی و معیشتی دارند؟

چرا نباید ماجرای قتل آقایان رازینی و مقیسه از این دست باشد؟
چرا قاتل از روی نارضایتی ناشی از فقر و فلاکت، از روی بدبختی و تنگدستی دست به انتقام از "سران حکومتی" دمِ دست خود نزده باشد، آن هم در کشوری که روزی نیست که خبر یک قتل فامیلی منتشر می شود: "فلان مرد، زن و فرزند خود را کشت و سپس خودکشی کرد".

مگر این روزها شاهد این دست اخبار نیز نیستیم که فلان زن و دختر به علت داشتن بیماری روانی، لخت شده، حجابش را برداشته یا عمامه فلان فرد روحانی را ربوده است؟

شاید این قاتل هم حرفی شنیده، چیزی دیده یا... یک باره دچار "جنون آنی" شده و ناگاه سلاح به دست گرفته و شلیک‌های منجر به قتل انجام داده و سپس دست به خودکشی زده است. حتما که او نباید یک عامل انتحاری باشد و مزدور اجنبی.

بر این اساس، لازم است در جریان کشف این جنایات خونبار افکار عمومی هم در جریان جزئیات پرونده قرار گیرد و پیشینه‌ی قاتل از جمله سن و سال یا سابقه‌ی حضور در نهادهای حکومتی و مدت خدمت در دیوان عالی کشور".
به این موارد حتی می توان میزان حضور در جبهه‌ی قاتل، احتمال معلولیت و جانبازی و... را هم افزود!

در نهایت باز تاکید می کنم که چون "فرض محال، محال نیست" پس لازم است که به این یک نکته‌ی ظریف هم توجه داشت، نکته‌ی مغفول عامل معیشت به عنوان انگیزه‌ی قتل.

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 12:34


مقیسه و رازینی زندگی بسیاری را ویران کردند

حامد آئینه وند

مقیسه و رازینی زندگی بسیاری از جمله خودم را ویران کردند.

احکام سنگینی که هیچ نسبتی نه با روح قضاوت که ستون آن بی طرفی است داشت نه با آموزه های دموکراتیک مطابق بود ونه حتی با قوانین قرون وسطایی جاری تطابقی داشت.

آنها ماشین امضای نیروهای امنیتی بودند واین فرجام گوارای وجودشان...

تحکیم ملت

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 10:55


ترور: محکومیت و ضرورت تفکر انتقادی

حمید آصفی

در روزهایی که ایران در حال گذر از بحران‌ها و چالش‌های متعدد سیاسی و اجتماعی است، اقدام به ترور قضات دیوان عالی، عملی غیرقابل دفاع و توجیه، بار دیگر زنگ خطری برای جامعه ما به صدا درآورده است.
این عمل نه تنها به اندیشه و روح انسانی ما لطمه می‌زند، بلکه بر پایه‌های اجتماعی و سیاسی ما نیز آسیب وارد می‌کند و به تنش‌ها و بحران‌ها دامن می‌زند.

ترور، به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی، نه‌تنها ضدیت با دموکراسی است، بلکه نشانه‌ای از شکست ما در یافتن راه‌های مسالمت‌آمیز برای تغییرات بنیادین است.
قضاوت‌هایی که درباره نقش قضات در صدور احکام اعدام برای مخالفان سیاسی در دهه‌های گذشته وجود دارد، هرچند تلخ، اما حقیقتی انکارناپذیر است. با این حال، هیچ عمل خشونت‌آمیزی نمی‌تواند توجیه‌گر خشونت بعدی باشد.

ترور فقط تنش‌ها را دامن می‌زند و چرخه‌ای از انتقام و کینه را تقویت می‌کند. باید به خود بیندیشیم که چگونه است که بسیاری از نیروهای به دنبال تغییراتی دموکراتیک و تحقق عدالت، در این چند دهه موضوع عدالت انتقالی را مطرح می‌کنند. عدالت انتقالی شعار نیست، بلکه فرایندی است برای جبران گذشته، نه بخشیدن مسیح‌وار.

ما دیگر نباید شاهد میدان‌هایی باشیم که دادگاه‌های چند دقیقه‌ای در پشت‌بام‌ها تکرار شوند، و نه ترورهایی که گروه‌های مسلح در دهه‌های 40 و 50 رقم زدند، و نه شکنجه‌های سیستماتیکی که در زندان‌های رژیم گذشته بود، و نه اعدام‌های تلافی‌جویانه در تپه‌های زندان اوین در آن دوران.
از این تاریخ‌ها باید درس بگیریم.

در این مقطع زمانی، باید سؤالات بنیادینی را از خود بپرسیم: آیا استفاده از خشونت راه‌حلی واقعی برای مشکلات ماست؟ آیا با توسل به ترور و خشونت به خواسته‌های خود خواهیم رسید یا تنها عمیق‌تر به روندی از انتقام‌جویی و بی‌عدالتی فرو خواهیم رفت؟
پاسخ‌ها به یقین نشان می‌دهد که این الگو نه تنها سودآور نیست، بلکه به جای حل مشکلات، آن‌ها را تشدید می‌کند.

ما به‌جای اینکه به دنبال انتقام و خشونت باشیم، باید بدنبال تحقق عدالت انتقالی باشیم و این صدا را بلند کنیم.
دیالوگ و تفاهم، بین همه آحاد مردم بر مبنای گذار به نظم دموکراتیک و انسانی کلیدواژه‌هایی هستند که می‌توانند سرنوشت ما را متحول کنند. آیا می‌خواهیم تاریخ را با نقطه‌گذاری بر روی نوار خشونت ادامه دهیم یا آن را با گفتمانی از صلح و همدلی رقم بزنیم؟

ما به عنوان یک جامعه، باید بیاموزیم که تغییرات بنیادی و عمیق، نیازمند قوی‌ترین شکل‌های همکاری و تفکر انتقادی است. هر بار که تصمیم به توسل به خشونت می‌گیریم، باید عواقب آن را نیز به خاطر بسپاریم: تقسیم جامعه، فروپاشی اعتماد و ایجاد شکاف‌های عمیق که بارها و بارها به ما آسیب خواهد زد.
این تلاش برای ایجاد یک جامعه عادلانه و دموکراتیک، نباید به دوستی‌ها و همبستگی‌ها آسیب برساند.
ما باید به یاد داشته باشیم که مردم و گروه‌ها در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و هرگونه صحبتی در دفاع از ترور و خشونت تنها زمینۀ بازگشت به تاریخ تاریک‌تری را فراهم می‌آورد.

در نهایت، تاریخ به دست ما شکل می‌گیرد. ما مسئولیت داریم تا آینده‌ای روشن و مملو از صلح، عدالت و همزیستی مسالمت‌آمیز بسازیم.
این آرزو تنها در صورتی محقق می‌شود که همه ما با یکدیگر گفتمان کنیم، از خشونت دوری کنیم، و به‌جای کینه‌ورزی، به‌دنبال راه‌حل‌های سازنده و انسانی باشیم. جامعه ما، با تمامی چالش‌هایی که در پیش دارد، می‌تواند از طریق همدلی و تفکر انتقادی بر مشکلات خود غلبه کند. بیایید با هم به دنیایی از امید، صلح و همکاری دست یابیم.

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 10:42


"سفرهای فضایی، جاده‌های خاکی"

عادل عبيات

در جهان بی‌نهایت‌های سیال و پراکنده، جایی که حقیقت دیگر به درد فیلم‌های مستند می‌خورد و بقیه‌ی ما با حقیقت‌های جایگزین سرگرمیم، روشنفکر ایرانی به مثابه ستاره‌ای در کهکشان تئوری‌ها می‌درخشد، اما خب، شوربختانه در مدار خودش گیر کرده است.

او در صندلی نرم کافه‌ای در پاریس، میان دود سیگار و تکه‌ای کیک شکلاتی، مشغول استدلال درباره‌ی آخرین نظریه‌های دموکراسی است، در حالی که چای داغش را به طرز خطرناکی نزدیک به کتاب جنس‌دوم سیمون دبووار گذاشته است.

اما اپوزیسیون، که شوربختانه سیاست را با روشنفکری تاخت زده است، چیزی شبیه به کیسه‌ای از چیپس‌هایی با طعم‌ متضاد است، پیاز و جعفری، سرکه و نمک یا کچاپ داغ، هر کس طعمی برای خود دارد، اما هیچ‌کس نمی‌داند که آیا این چیپس‌ها اصلاً تاریخ انقضا دارند یا نه.

در جلسات سیاسی یکی از احزاب دمکراسی خواه ، یک نفر با شور و هیجان می‌گفت که حقوق بشر مهم است و دیگری با لحن فیلسوفانه‌ای جواب می‌دهد: بله، اما حقوق گاوها چه؟ و یک نفر دیگر که کمی از بقیه خسته‌تر بود، از گوشه دیگری می‌گوید: کسی چای دیگری دارد؟

روشنفکر ایرانی که معمولاً شب‌ها بیدار است و با فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم هات‌داگ‌های سیاسی کلنجار می‌رود، صبح‌ها تصمیم می‌گیرد که یک مقاله‌ی جدید بنویسد. اما این مقاله، مثل فلافل‌هایی هست که با روغن سوخته‌ی ماشین سرخ شده‌اند، طعمی آشنا، اما با احساسی از ناامیدی در هر لقمه.

مقاله از حقوق زنان، آزادی بیان، و حتی حق پرواز پرندگان سخن می‌گوید، اما هرگز به پرسش حیاتی امروز ما پاسخ نمی‌دهد: که چرا اپوزیسیون ما هنوز یک گروه تلگرامی منسجم ندارد؟

شاید مشکل این است که روشنفکر ایرانی، در تلاش برای نجات جهان، مدام به مسائلی می‌پردازد که هیچ‌کس در جهان سوم حتی حوصله‌اش را ندارد.
وقتی مردم به نان شب فکر می‌کنند، او درگیر این است که آیا پست‌مدرنیسم می‌تواند در سایه‌ی نقدهای میشل فوکو، فضای دموکراتیک جدیدی بسازد یا نه. گاهی حتی خودش هم نمی‌داند که این سؤال‌ها را از کجا آورده است.

اپوزیسیون ایرانی در واقع به یک اپلیکیشن موبایلی شباهت دارد که از دسترس خارج شده است. هر بار که می‌خواهی بازش کنی، اروری با مضمون لطفاً بعداً تلاش کنید ظاهر می‌شود. همین هم هست که باعث می‌شود روشنفکران ما به دنیای انتزاعی خود پناه ببرند، جایی که گفتمان‌ها سیال‌اند و هیچ‌کس مجبور نیست درباره‌ی چیزی تصمیم بگیرد.

اما مردم، با همان چیپس‌های سرکه‌نمکی و چای نیمه‌سردشان، به زندگی ادامه می‌دهند؛ نه به این دلیل که دموکراسی را نمی‌خواهند، بلکه چون به‌خوبی می‌دانند که با حرف‌های بی‌پایان، هیچ پلی به سمت آینده ساخته نمی‌شود.

روشنفکر ایرانی باید این واقعیت را بپذیرد: یا باید از سفرهای فضایی پرهیز کند و وارد جاده های خاکی سیاست شود  یا اینکه همچنان در صفحات بی‌پایان بیانیه‌ها و مقالات گم بماند، در جایی که هیچ‌کس منتظرش نیست.

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 09:48


قاضی مقیسه شاید بیش از ۱۰۰ سال از ایام جوانی دوستان من را نابود کرد

حسن اسدی زیدآبادی٭

قاضی مقیسه صادرکننده حکم حبس برای من و دوستانم در ۸۸ بود.

قاضی مقیسه شاید بیش از ۱۰۰ سال از ایام جوانی دوستان من را نابود کرد؛

البته راضی نبود، در جلسه محاکمه‌ام می گفت دستم بسته است و نمی‌توانم حدود الهی را علیه شما اجرا کنیم...

حدودی که در دهه ۶۰ او مسئول اجرایشان بود...

٭بازنشر توییت ۵ سال پیش

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 09:23


تقبیح ترور

احمد زیدآبادی

گرچه برای روشن شدن ابعاد ماجرای ترور قضات دیوان عالی و عوامل و انگیزه‌های آن باید منتظر ماند، اما ترور فی‌نفسه اقدامی مذموم است و معمولاً پیامدهای مخرب و ناگواری برای جامعه به دنبال دارد.

ترور از سوی هر کسی، علیه هر کسی و با هر انگیزه‌ای، لازم است به طور یکپارچه محکوم شود بخصوص در این شرایط ایران که بی‌نهایت خطیر است.

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 09:17


🔴ریزش شدید بورس پس از معاهده جامع با روس

🔸️اولین افتتاحیه پس از امضای معاهده جامع ایران و روسیه شاخص کل بورس با ریزش ۵۰ هزار واحدی در پایان معاملات امروز به ۲ میلیون و ۸۱۵ هزار واحد رسید.

📊 شاخص کل هم (وزن): ۱۲ هزار واحد منفی

📊 ارزش معاملات: ۹۴۸۰۰ میلیارد تومان


@iran_times

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 09:01


تغییر از صادرکننده، به وارد کننده!

عبدالله باباخانی

‏روزی روزگاری، ایران به روسیه گاز صادر میکرد

‏همزمان‌ با تولدم در سال 1345، ایران و شوروی قراردادی را برای صادرات گاز طبیعی امضا کردند.

‏به دنبال این قرارداد، خط لوله‌ای به طول حدود 1,100 کیلومتر ساخته شد که میدان‌های گازی ایران را به مناطق قفقاز در شوروی متصل می‌کرد. این خط لوله از جنوب ایران آغاز و از آذربایجان به شوروی می‌رسید.

‏صادرات گاز ایران به شوروی از سال 1349 آغاز شد و تا سال‌های کمی بعد از انقلاب ادامه داشت.

‏این پروژه به ایران اجازه داد تا از طریق فروش گاز به شوروی، درآمد قابل توجهی کسب کند.  شوروی نیز از گاز طبیعی برای تأمین انرژی صنایع خود استفاده می‌کرد. در سال‌های ابتدایی، صادرات روزانه گاز به شوروی حدود 10 میلیارد متر مکعب در سال بود که بعدها با توسعه زیرساخت‌ها افزایش یافت.

‏پس از این دوره، ایران تمرکز بیشتری بر توسعه صادرات گاز به کشورهای منطقه و سایر مقاصد از جمله ترکیه و عراق گذاشت.

‏اما اکنون بدنبال اشتباهات پیاپی مدیریت سنتی انرژی کشور، روزگار انتقام خودش را گرفت و علیرغم اینکه دومین مخازن گاز جهان را داریم، محتاج روسیه شدیم.

‏ جالب اینکه روسیه میخواهد از همان مسیر شروع و در ابتدا به همان اندازه به ایرانیان گاز بدهد تا گذشته پاک شود. بدتر اینکه مجبورمان کرده است که به آذربایجان هم حق حساب انتقال گاز بدهیم. شاید زنگزور هم رویش !!

‏«اگر دولت چهاردهم اجازه داشت و فقط 4 سال انرژی ایران را به نخبگان ایرانی واگذار میکرد، اطمینان دارم،  همچنان که تولدم همراه با غرور و فخر در بخش انرژی بود، رفتنم حداقل بجای خفت کنونی، با آرامش به پایان خواهد رسید».

‏به امید فردای بهتر برای ایران

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 09:01


🔹توییت خبرنگار حوادث:

🔹نیروی خدماتی نفوذی عامل این ترور بوده است/ محافظ را با چاقو مجروح و با استفاده از سلاح جنگی این ترور را انجام می دهد.

#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 08:54


🚨 ادعای یک خبرگزاری: دو قاضی در تهران به شهادت رسیدند

🔸فارس نوشت: ساعتی قبل ۳ تن از قضات دیوان عالی کشور مورد سوء قصد قرار گرفتند.

🔸 این قضات با تیر جنگی هدف قرار گرفتند و ۲ تن از آنان به شهادت رسیدند و یکی از قضات مصدوم شده است.

🔸ضارب پس از تیراندازی اقدام به خودکشی کرده است.

🕌 @jamarannews

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 08:52


گزارش خبرگزاری قوه قضاییه از ترورهای امروز

خبرگزاری میزان نوشت:

ساعتی پیش دو قاضی برجسته ، خدوم – انقلابی و قاطع در برابر مخلان امنیت مردم به شهادت رسیدند

صبح امروز فرد مسلحی نفوذی در دیوان عالی کشور در اقدامی برنامه‌ریزی‌شده اقدام به ترور دو قاضی شجاع و پرسابقه در مبارزه با جرایم علیه امنیت ملی، جواسیس و تروریسم کرد.

رازینی رئیس شعبه ۳۹ و مقیسه رییس شعبه ۵۳ دیوان عالی کشور بودند.

در پی این اقدام تروریستی، ۲ قاضی خدوم، انقلابی و قاطع در برابر مخلان امنیت مردم به شهادت رسیدند.

براساس تحقیقات اولیه، فرد مورد اشاره نه پرونده‌ای در دیوان عالی کشور داشته و نه از مراجعین به شعب دیوان بوده است.

بلافاصله پس از اقدام تروریستی صورت گرفته برای دستگیری فرد مسلح اقدام می‌شود که وی به سرعت اقدام به خودکشی می‌کند.

در حال حاضر تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عقبه این اقدام تروریستی آغاز شده است.

طی یک سال اخیر، اقدامات گسترده‌ای از ناحیه قوه قضاییه درباره شناسایی، تعقیب، دستگیری و محاکمه عوامل و عناصر وابسته به رژیم منحوس صهیونیستی و اذناب آمریکا، جواسیس و گروهک‌های تروریستی صورت گرفته است.

@ensafnews

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 08:17


اختلافات ترامپ و نتانیاهو جدی است

اسفندیار خدایی

نتانیاهو روابط بسیار گرم و نزدیکی با ترامپ دارد. در گذشته ترامپ نیز نشان داده که با اهداف نتانیاهو و جناح راست اسرائیل هماهنگتر است، از جمله انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم، خروج از برجام، و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان و نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین.

اما اتحاد نتانیاهو و ترامپ آنگونه که تصور می‌شود پایدار نیست و اختلافات اساسی بین آنها بزودی نمایان خواهد شد.

۱. دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. ترامپ و نتانیاهو به دنبال اهدافی هستند که بزودی آنها را مقابل هم قرار می‌دهد. آنها هر دو به دنبال قدرت‌نمایی هستند و هیچکدام نمی‌خواهند بازیچه دیگری شوند.
ترامپ در دور دوم به دنبال کارنامه ای تاریخی است تا در جمع روئسای جمهور بزرگ آمریکا قرار گیرد. او قرار نیست و نمی‌تواند در انتخابات بعدی نامزد شود چندان نیازی به حمایت اسرائیل و نتانیاهو و لابی اسرائیل هم ندارد.
ترامپ می‌خواهد جنگ اوکراین و غزه را تمام کند و گوشه چشمی به برنده شدن در جایزه صلح نوبل دارد، اما نتانیاهو می‌داند که با آتش‌بس غزه رسالتش تقریباً تمام است و باید بالاخره کنار رود. با توجه به جنایتهای غزه و محکومیت در دادگاه بین‌المللی او حتی نمی‌تواند به اروپا سفر کند.

۲. آتش‌بس غزه: ترامپ با اعمال فشار بر نتانیاهو، او را وادار به پذیرش آتش‌بس با حماس کرد. این در حالی بود که نتانیاهو پیش‌تر بر ادامه عملیات نظامی تا دستیابی به "پیروزی کامل" تأکید داشت. فشارهای ترامپ و تیم او، از جمله فرستاده‌اش استیو ویتکوف، نقش مهمی در تغییر موضع نتانیاهو داشت.

۳. ترامپ به دنبال جنگ نیست اما نتانیاهو هست. ترامپ به این افتخار می‌کند که تنها رئیس‌جمهور اخیر بوده که در دوره او هیچ جنگی شروع نشده و از اینکه نتانیاهو او را به جنگ با ایران بکشاند ابا دارد. اخیراً ترامپ در شبکه اجتماعی خود ویدئویی را بازنشر کرد که در آن نتانیاهو به "اصرار وسواس‌گونه" برای درگیر کردن آمریکا در جنگ با ایران متهم شده بود. این اقدام نشان‌دهنده نارضایتی ترامپ از سیاست‌های نتانیاهو و تلاش‌های او برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا است.

۴. عدم حضور نتانیاهو در مراسم تحلیف ترامپ: نتانیاهو تصمیم گرفت در مراسم تحلیف ترامپ شرکت نکند. ظاهراً این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که ترامپ ویدئویی انتقادی علیه نتانیاهو منتشر کرد که به تلاش‌های او برای ایجاد جنگ بین آمریکا و ایران اشاره داشت. اما این اقدام فقط پیش‌درآمدی از ظهور تنش روابط آنهاست.

۵. اختلاف در نگاه به ایران: هرچند هر دو بر مقابله با ایران تأکید دارند، اما ترامپ به‌دلیل دیدگاه "اول آمریکا" ترجیح می‌دهد وارد جنگ مستقیم با ایران نشود، در حالی که نتانیاهو به دنبال جلب حمایت آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران است.

۶. اختلافات ایدئولوژیک: ترامپ دیدگاهی مبتنی بر معامله‌گری دارد و به دنبال کسب نتایج ملموس و جلب توجه رسانه‌ها و خودنمایی است و به ایدئولوژی‌های آخرالزمانی صهیونیستها اعتقادی ندارد. اما نتانیاهو به‌عنوان یک رهبر راست‌گرای اسرائیلی، سیاست‌هایش را بر اساس دیدگاه‌های ملی‌گرایانه و مذهبی‌محور و ایدئولوژیک تنظیم می‌کند. این تفاوت باعث می‌شود که اهداف و منافع آن‌ها سازگاری نداشته باشند.

۶. نگاه به خاورمیانه: ترامپ به دنبال بازسازی روابط با کشورهای عربی و ایجاد تعادل در منطقه است. اما نتانیاهو همچنان دیدگاه سخت‌گیرانه‌ای نسبت به حماس و فلسطینیان دارد و مانعی سخت در این مسیر است.
ترامپ می‌داند که علی‌رغم تبلیغات لابی اسرائیل، منافع آمریکا و اسرائیل قطعاً یکی نیست و نمی‌خواهد بازیچه ماجراجویی‌های نتانیاهو شود.

۷. اختلاف در نگاه به چین و روسیه: ترامپ سعی دارد روابط خود را با قدرت‌های جهانی مانند چین و روسیه مدیریت کند و می‌داند که در جهان آینده شرق آسیا مرکز ثقل اقتصاد، سیاست و صنعت دنیا خواهد بود و منافع آمریکا در این است که بجای خاورمیانه بر شرق آسیا متمرکز شود. در حالی که نتانیاهو با سیاستهای خود، بدنبال آن است که آمریکا همچنان بر خاورمیانه تمرکز کند و به نفع اسرائیل در منطقه گرفتار بماند.

خاطرات و روزنوشت ها

18 Jan, 07:54


خطای سیاست‌مدار در قدرت

عباس عبدی

سیاست‌مداران جوامع در حال گذار که از نوعی ناپایداری بالفعل یا بالقوه نیز رنج می‌برند، در معرض این خطای رفتاری قرار دارند که به سرعت و به دلایلی که گفته خواهد شد، پس از به دست گرفتن قدرت کم‌کم وعده‌های خود را فراموش کنند، یا حداقل درک آنان از انجام وعده‌های داده شده یا از واقعیت، متفاوت از درک مردم شود.

در این یادداشت می‌خواهم چگونگی بروز این خطا را توضیح دهم و اینکه آیا می‌توان مانع از بروز آن شد یا آن را مهار کرد؟

در این گونه جوامع نمی‌توان شعارهای معین و مشخص و قابل سنجش داد. اگر هم داده شود، اغلب فراتر از ظرفیت حکومت است.
این گونه شعارها فقط وعده سر خرمن است، تا مردم را بسوی خود جذب کنند، که طبعا اغلب محقق هم نمی‌شوند، لذا پس از حضور در قدرت، در صدد عددسازی و توجیه برمی‌آیند، تا بگویند وعده‌های خود را انجام دادیم. مثل دولت پیش که صبح تا شب می‌کوشیدند که نشان دهند آن وعده‌های غیر قابل تحقق را اجرایی کرده‌اند.
آنان نمی‌دانستند که این کوشش‌ها نه تنها هیچ مسأله‌ای را حل نخواهد کرد بلکه، یک ایراد و امتیاز منفی دیگر(توجیه‌گری) را به امتیازات منفی آنان اضافه می‌کند.

چرا نمی‌توان شعارهای مشخص و قابل سنجش داد؟ برای اینکه مسایل و بحران‌ها عمیق و ریشه‌ای هستند و ابتدا باید به حل آنها پرداخت، و انجام آنها را هم نمی‌توان در قالب وعده‌های معین و دقیق و قابل سنجش ارائه داد. مثلا اگر بگویند امور را کارشناسی می‌کنیم. خوب هر کاری که بعدا انجام دهند، خواهند گفت که دقیقاً کارشناسی است. ولی وقتی گفتیم تورم را تک رقمی می‌کنیم و در عوض به ۵۰ درصد برسانیم دیگر توجیه‌پذیر نیست.

لذا سیاستمداران آگاه‌تر مجبورند فقط به بیان رویکردهای کلی خود اکتفا کنند. عمل کردن به این رویکردها مشکلات خاص خود را دارد و مقاومت در برابر اجرای آنها سهمگین است و اجرای این گونه شعارها بیش از آنکه به وسیله یک نهاد بوروکراتیک و اداری قابل حل باشد، نیازمند پشتیبانی یک حزب یا جریان سیاسی است و این در حالی است که به دلایلی سیاست‌مداران منتخب از این پشتیبانی بی‌بهره می‌شوند.

یا خودشان کم‌علاقگی نشان می‌دهند، یا فاقد نهاد و جمع و سازمان پشتیبانی‌کننده منسجم هستند، یا پشتیبانان دور از واقعیات می‌شوند و دچار انتظارات غیر واقعی می‌شوند. هم‌چنین جاذبه‌های مادی یا شهرت حضور در قدرت نیز می‌تواند مانع از نیاز به این پشتیبانی فکری و تحلیلی شود.

... هنگامی که میان سیاستمدار با حامیان او فاصله پیش آید، روند فرسایشی سیاست نیز آغاز می‌شود، زیرا پیشبرد موثر اهداف سیاسی مستلزم وجود شرایطی، از جمله حضور فکری و تبلیغی و عملی حامیان و پشتیبان سیاستمدار در عرصه عمومی است.

این وضعیت اگر با کمبود زمان مواجه شود، مشکلات را چند برابر می‌کند. هر روز نه تنها مسایل و مشکلات موجود حل نمی‌شود بلکه مصایب جدیدی هم اضافه می‌گردد.
این وضعیتی است که اکنون برای دولت و شخص آقای پزشکیان می‌بینیم. این شکاف شناختی به وجود آمده است و به احتمال فراوان و در مقایسه با ۵ ماه پیش، شکاف میان دولت با نیروهای پشتیبان و مردم رأی‌دهنده شکل گرفته است. حتی مردم حامی دولت نیز تصوری واقعی از عملکردهای مثبت آن ندارند، زیرا آن را با انتظارات خود متناسب نمی‌دانند، دولت هم کوششی در جهت رفع این نقیصه نمی‌کند یا متوجه ماجرا نیست یا قادر به حل آن نیست.

آیا راه‌حلی برای ترمیم این شکاف شناختی وجود دارد؟
بطور مختصر می‌توان گفت که بیش از هر چیز دامن زدن به گفتگوی عمومی و نقدهای صریح با پاسخ‌های روشن و البته همگی محترمانه و مسئولانه، ضرورت دارد. توجه به عینیت اجتماعی و پایه قرار دادن آن، از خلال نظرسنجی‌ها و کسب نظرات نخبگان نیز به فهم این مسأله و خطای شناختی کمک می‌کند.
معتقدم که با اولین چالش جدی که این دولت مواجه شود، این ارتباط به گسست کامل منجر خواهد شد.

مشکل اصلی در این مرحله متوجه حکومت خواهد شد که با دولتی بدون حامیان مواجه می‌شود که نه توان کار چندانی دارد و نه می‌تواند تغییرش دهد. این بازتابی از بن‌بست سیاست در ایران کنونی است.
تندروها در حال کار گذاشتن گُوِه‌ای در شکاف کوچک میان دولت و پشتیبانان آن هستند تا با ضربات گوناگون و پیاپی این شکاف را عمیق و عمیق‌تر کنند و به یک گسست تبدیل نمایند. آنگاه حکومت با یک خلاء جدی دولت مواجه خواهد شد. خلایی که نه می‌تواند به آن تن دهد و نه می‌تواند آن را پر کند. 

اگر این مسأله در سطح بالا حل و این شکاف اندک پر نشود، و وفاق مورد نظر به ۵۰ درصد بقیه جامعه که در انتخابات شرکت نکردند، نیز تعمیم داده نشود، قطعاً دچار مشکلات جدی خواهند شد. خواهیم دید.

متن کامل
https://telegra.ph/خطای-سیاست%E2%80%8Cمدار-در-قدرت-01-18

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 12:11


اتهامات سعید جلیلی، از اقدامات سال۸۸ تا پرونده کرسنت با ابلاغ ویژه رهبری به رییس قوه قضاییه رسیدگی شود

مصطفی سنایی فر٭

بسم الله الرحمن الرحیم
حضور رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی
حضرت آیت الله خامنه‌ای دام عزه

با سلام و آرزوی توفیق
احتراماً اینجانب طلبه‌ای حقیر که مفتخر است از عنفوان جوانی همه سلول‌های وجودش در عشق به حضرت دوست جل وعلا و کشور عزیزم ایران اسلامی و مردم دوست داشتنی و مظلوم آن و حضرت امام قدس الله سره الشریف و ارزش‌های متعالی امام و انقلاب تپیده و همچنان در تپش می‌باشد که شاهداین ادعا عبارت است از اینکه از سن ۱۳ سالگی با پخش اعلامیه‌ها و رساله عملیه و نوار سخنرانی‌های حضرت امام پا به میدان انقلاب و مبارزه با طاغوت و طاغوتچه‌ها نهادم و در سن ۱۵ سالگی به تحصیل علوم دینی در مدرسه حقانی قم مشغول شدم و دو بار در رژیم طاغوت توسط ماموران ساواک دستگیر که بار اول تازه به سن ۱۸ سالگی رسیده بودم و پس از انقلاب شکوهمند اسلامی نیز متناوباً بیش از ۱۵ ماه در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل مبارزه ودر دو بعد فرهنگی و نظامی جنگیدم تا اینکه آخرالامر توسط فرماندهان جنگ از جبهه اخراج شدم به دلیل تقدیم دو برادر عزیز خود که یکی از آنها سرباز حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف بود و دو خواهرزاده وعموزاده‌ و دایی زاده‌ وعمه زاده‌ و ده‌ها شهید از اقوام دور و نزدیکم تقدیم انقلاب و اسلام و کشور نموده بودم و بیش از سه دهه بعنوان قاضی در ارگان‌های حساس دستگاه قضایی از قبیل دادگاه و دادسرای انقلاب و دادگاه و دادسرای ویژه روحانیت و دیوان عدالت اداری و بازرسی ویژه ریاست قوه قضاییه به خدمت صادقانه و خالصانه پرداخته‌ام و هم اکنون نیز مجدداَ تاکید میکنم حاضرم برای اعتلای کلمة الله و سربلندی کشورم و خدمت به مردم خوب ودوست داشتنی آن همه هستی و جانم را فدا نمایم

جسارتاً فرصت را مغتنم میشمارم و باستحضار آن حضرت می‌رساند:

مسکوت گذاشتن و عدم رسیدگی به پرونده‌ای مفتوحه که متهم اصلي آن آقای سعید جلیلی، یکی از کاندیداهای تایید شده ریاست جمهوری اخیر و منصوب حضرت عالی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی و سالیان سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، بمصلحت کشور و نظام جمهوری اسلامی نمی باشد زیرا مردم رجوع و سوال می‌کنند: چرا پرونده‌ای مسکوت مانده و رسیدگی نمیشود که وزیر محترم نفت سابق آقای مهندس زنگنه وی را به کارشکنی و جلوگیری از اجرای قرارداد مهم و حیاتی کرسنت متهم نموده که اجرای آن می‌توانست صدها میلیارد دلار برای کشور درآمد ایجاد کند و عدم اجرای آن تاکنون باعث محکومیت کشور به پرداخت ده ها میلیارد دلار جریمه در دادگاه‌های بین‌المللی گردیده است و از طرف کاندیدای تایید شده ریاست جمهوری اخیر حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای پورمحمدی متهم به جلوگیری و ممانعت از اجرای برجام گردیده  که اگر آن قرار اجرا می‌شد بسیاری از مشکلات و ناترازی‌های موجود امروز در کشور بوجود نمی آمد و امروز شاهد مرگ و میر بسیاری از هموطنانمان در تهران و دیگر شهرهای بزرگ در اثر آلودگي شدید هوا ونیمه تعطیل شدن کشور نبودیم و حسب نقل مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی که این نقل در همان زمان مورد تایید مرحوم حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست محترم وقت قوه قضاییه و آقای دکتر محسن رضایی دبیر وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام و آقای دکتر علی لاریجانی ریاست محترم وقت مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و اخيرا هم ایشان یعنی آقای علی لاریجانی مشاور محترم آن حضرت، بر صحت‌ این مطلب تاکید نمودند، بدین قرار آقای جلیلی متهم گردیده اند به ممانعت از سخنرانی جناب آقای ميرحسين موسوی زید عزه در تلویزیون برای دعوت مردم به ترک خیابان‌ها و خودداری از ادامه اعتراضات در سال ۸۸ ، که قطعاً اگر آن سخنرانی انجام می‌شد آن فاجعه بزرگ بوجود نمی آمد و نتیجتا آن همه خسارات مالی و جانی و حیثیتی به کشور نیز وارد نمی‌گردید و باعث از بین رفتن سرمایه عظیم اجتماعی نظام نمی‌شد.

علی هذا خاضعانه و ملتمسانه بعنوان یک وظیفه شرعی و انقلابی و میهنی از آن حضرت تقاضا دارم دستور فرمایید ریاست محترم قوه قضاییه ترتیبی قضایی صورت دهند برای رسیدگی به این امر مهم و متشکل از قضاتی وارسته و با تجربه و بی‌طرف و به این اتهامات بزرگ و سنگین رسیدگی نمایند و جریان امر از طریق رسانه ملی مستقیماً پخش گردد تا مردم خادمان صادق خود را بهتر بشناسند و بدانند چه خسارات سنگین و جبران ناشدنی توسط این اقلیت تمامیت‌خواه خود اسلام و خودانقلاب و خودخدا پندار متوجه آنان و کشور و نظامشان گردیده است؟

با سپاس و تجدید احترام

٭ وکیل دادگستری و طلبه و قاضی بازنشانده

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 12:04


«مذاکره شرافتمندانه»؛
پخش «پیام مهم» پزشکیان فردا از شبکه NBC آمریکا

مهدی طباطبایی٭

پیام مهم رئیس جمهور پزشکیان در گفتگو با Lester Holt مجری معروف امریکایی فردا از شبکه تلویزیونی NBC پخش خواهد شد.

جمهوری اسلامی ایران خواهان صلح و تنش زدایی در منطقه و جهان است، جنگ افروزی، تجاوز و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی را محکوم می کند و آماده مذاکره شرافتمندانه و برابر است.

٭ معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 11:52


بیانیه‌ جمعی از ایثارگران، خانواده‌های شهدا و دلسوزان کشور

- ادامه وضعیت فعلی ممکن است به انهدام بنیان‌های کشور بینجامد
- ما خود را در برابر نسل امروز کشور بدهکار و شرمنده می‌دانیم
- اعتراض حق قانونی همه مردم است
- حصر غیرقانونی محصوران هر چه سریع‌تر باید برداشته شود
- ما در روز ۲۵ بهمن ماه اعتراض خود را به ادامه حصر آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد، در اجتماعی قانونی به نمایش خواهیم گذارد


به نام خدا

در سال ۱۳۵۷ تصور می‌کردیم با وقوع انقلاب، رفاه و آسایش، و پیشرفت و توسعه، به همراه عدالت و معنویت را به ایران عزیزمان هدیه می‌کنیم.
ما فکر می‌کردیم پس از شکست صدام و بیرون کردن متجاوزین از کشور، نوبت ساختن اساسی ایران می‌شود و هر روز با اخبار پیشرفت‌های جدید در کشور، دل مردم شاد خواهد شد.
اما به هزاران دلیل این اتفاق‌ها نیفتاد.
و امروز در برابر مطالبات به‌حق نسل جدید، ما جز شرمساری چیزی برای عرضه نداریم.
اینکه جامعه روزبه‌روز فقیرتر می‌شود، آزادی به بهانه‌های مختلف به محاق رفته و بسیاری اندیشمندان و مطالبه‌گران دلسوز ایران، در دادگاه های غیرعلنی به حبس‌ محکوم می‌شوند.
احکام اعدام، ابزاری شده برای ترساندن مردم، و ایران در صدر کشورهای با اعدام بالا در دنیا قرار گرفته.
دزدی و اختلاس و قاچاق در کشور امری عادی شده و افشاگران مفاسد به زندان انداخته می‌شوند.
بسیاری از جوانان و سرمایه‌های کشور جلای وطن نموده و یا به مهاجرت فکر می‌کنند.
بی‌توجه به مخالفت اکثریت مردم، سرمایه‌های کشور، صرف اموری در خارج از کشور می‌شود.
و حاکمیت خود را مبرا از هر پرسشگری و به‌رسمیت شناختن حق اعتراض مردم دانسته و هر اعتراض قانونی را به سرعت سرکوب می‌کند.
ما هرگز انتظار چنین روزهایی را نداشتیم و خود را در برابر نسل امروز کشور بدهکار و شرمنده می‌دانیم.
اعتراض حق این مردم است.
برخورداری از زندگی‌ای بهتر از حقوق اولیه آنهاست.
امید به آینده بهتر، برخورداری از حاکمیتی که سرافرازی ایران و رفاه مردم ایران را اولین هدف خود بداند.
قرار نبود پس از تقدیم صدها هزار شهید و جانباز، کشوری در حال ورشکستگی، با صنعتی ناتوان، پول ملی به‌شدت سقوط کرده، جامعه‌ای ملتهب از تهدید جنگ، بی‌عدالتی و ناامنی به ارمغان آورده شود.
حاکمان چند دهه گذشته نقش اول را در این نابسامانی‌ها بر عهده داشته و امروز باید پاسخگوی عملکرد خود در برابر مردم باشند.

ما جمعی از دلسوزان کشور، که سوابق‌مان نشان از آن دارد هرگز هدفی جز سربلندی ایران و مردم دردکشیده‌اش نداشته‌ایم، و غالبأ از ایثارگران، خانواده‌های شهدا و اهالی علم و فرهنگ کشور می‌باشیم، امروز اعلام می‌کنیم ادامه وضعیت فعلی ممکن است به انهدام بنیان‌های کشور بینجامد، لذا سکوت و بی‌تفاوتی را به هیچ عنوان جایز نمی‌دانیم.

اینک که در آستانه پانزدهمین سال حصر سه تن از بزرگانی هستیم که بدون برگزاری هیچ دادگاهی، به مجازات حصر درآمده‌اند و آن را مصداق بارز نقض اصول قانون اساسی جاری کشور و حقوق انسانی حصر شدگان می‌دانیم، تقاضای رفع سریع حصر و برگزاری اجتماعی اعتراضی را داریم.

اعتراض حق همه شهروندان است و حاکمیت موظف به اجابت درخواست هر اعتراض مسالمت‌آمیزی است.
اصول قانونی باید در کشور رعایت گردیده و احدی از فعالین سیاسی پیش از برگزاری دادگاهی علنی، با حضور هیات منصفه، به حبس یا حصر برده نشود.
چنانچه این حصر غیرقانونی تا ۲۵ بهمن ماه امسال خاتمه پیدا نکند، ما در تجمعی مسالمت آمیز خواهان پایان آن و پاسخگویی مسئولین در قبال وضعیت نابسامان کشور خواهیم شد.
حاکمیت ملزم به ایجاد زمینه های لازم برای این اعتراض قانونی بوده، و در همین رابطه آقایان رحیم قمیشی و ناصر دانشفر به عنوان هماهنگ کننده با وزارت کشور، برای تجمع ۲۵ بهمن ماه، به نمایندگی جمع، معرفی می‌شوند.
حصر غیرقانونی باید شکسته شود
مقامات باید پاسخگوی مطالبات مردم باشند.
زندانیان بی‌گناه با اتهامات واهی باید آزاد شوند.
احکام بی‌حساب اعدام‌ باید لغو شوند.
و تدابیری اتخاذ شود تا مردم از این وضعیت بغرنج اقتصادی و فقر ناشی از آن، رهایی یافته و در صورت مطالبه رفراندوم از این حق قانونی برخوردار باشند.

از جوانان عزیز تقاضا کرده‌ایم در این کنش، خود را به خطر نینداخته و اجازه دهند ما که خود در به‌وجود آمدن شرایط حاضر مقصر بوده‌ایم، در متن این اقدام و حرکت جمعی باشیم، شاید دریچه‌ای برای بیان سایر تقاضاهای به‌حق مردم و تغییرات اساسی در کشور، گشوده شود.

کشوری آباد، آزاد، سرافراز و پیشرفته، برای همه ایرانیان، هدف اصلی ماست و ما از این خواسته کوتاه نخواهیم آمد.

رحیم قمیشی
ناصر دانشفر
مهدی نصیری
اکبر دانش سرارودی
حسین جعفری
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
عبدالله مومنی
محمد جواد مظفر
علی مرادی
محمد جمادی
عیسی سحرخیز
احمد منتظری
سعیده منتظری
امید فراغت
علیرضا رجبیان
مهدی محمودیان

ادامه امضاها در بخش کامنت

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 09:00


جهنم تر از این؟!!

حسن یوسفی اشکوری

حال که پس از ماه ها گویا مذاکرات آتش بس (نه لزوما ایجاد صلح و نه لزوما پایان جنگ) بین دولت و ارتش اسرائیل و گروه حماس در فلسطین اشغالی جدی تر شده (وعده ای که با احتمال زیاد محقق نخواهد شد)، برخی از صهیونیست های سوپر افراطی (حتی تندروتر از موجودی به نام نتانیاهو) آشکارا با این آتش بس ادعایی مخالفت کرده اند!

نمونه آن مطلب زیر است که از سایت بی سی امروز (دوشنبه 25 دی 1403 / 13 ژانویه 2025) عینا نقل می کنم: 

«بتسالل اسموتریچ وزیر دارایی اسرائیل از حزب راست افراطی ملی- مذهبی صهیونیسم در ایکس نوشت که اسرائیل «باید تا زمانی که حماس تسلیم بی‌ قید و شرط را بپذیرد، غزه را به جهنم تبدیل کند.»
او در پست خود نوشت:‌ «این توافق احتمالی یک فاجعه برای امنیت ملی دولت اسرائیل است. ما بخشی از توافق تسلیم نخواهیم بود که شامل آزادی تروریست‌ها، پایان جنگ، از بین بردن دستاوردهای ما، و رها کردن گروگان‌های ما است.»

به محض خواندن این جملات نخستین چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود که: راستی، جهنم تر از آنچه در شانزده ماه در در باریکه غزه و در سرزمین اشغالی فلسطین دیده ایم، ممکن است؟!

چندی پیش رئیس جمهور منتخب آمریکا یعنی شاهنشاه تمامی زورگویان و تمامی راست های افراطی و متجاوز جهان و از جمله ارباب بی چون و چرای اسرائیل و رهبر ویژه و جنگ افروزِ افراطیون متجاوز یعنی دونالد ترامپ نیز تا کنون وعده ایجاد جهنم را در غزه داده و اخیرا نیز معاون اول وی آن را تکرار کرده است!

اما واقعا می توان تصور کرد بیش از این در غزه جهنم ساخت؟!
مگر تا کنون پادوی ترامپ و ارتش جانی و مرتکب جنایات جنگی و بچه کشی و نسل کشی در غزه (وفق قواعد بین المللی و حکم دیوان لاهه)، کاری بوده که برای ایجاد جهنم واقعی و آخرالزمانی در غزه انجام نداده باشد؟! به جد در شگفتم که دیگر چه مانده تا «جهنم تر» در غزه ایجاد شود؟!

نمی دانم! شاید هنوز باید «جهنم تر» را نظاره کنیم!! شاید درست گفته اند که: دنیا، دنیای ممکنات است و هرچیزی ممکن و محتمل!!                                                                                               

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:57


نخستین آهنگ در مدح حضرت علی (ع) با صدای یک زن!

تصنیف بسیار زیبا و تاریخی :

« علی گویم »

با صدای : « بانو هایده »

زنده یاد هایده این اثر را در حدود سال ۱۳۵۱ در تهران اجرا کرد که در همان زمان به صورت صفحه منتشر شد.

شعر این اثر از استاد محمد حسین شهریار است که در آن زمان راضی به فروش این قطعه به کمپانی آپولون نمی‌شد ..

گفته می‌شود استاد شهریار بخاطر اعتقاداتش راضی نمی‌شد که این شعر با صدای یک زن (هایده) منتشر شود، و اما با صحبتهای بسیار از سوی مدیر آپولون (منوچهر بی بیان) و با حدود ده برابرِ دستمزد، شهریار راضی به فروش شعرش شد..!

زمانیکه این آواز با صدای هایده منتشر شد؛ مورد توجه و تمجید بسیاری از عموم قرار گرفت.

ساز قانون این آواز را بانو سیمین نواخته است.

این آواز در روز خاکسپاری شادروان هایده در آرامستان "وستوود" طنین انداز بود.



#فرهیختگان راهی به رهایی

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:56


علی و غیرعلی!

احمد زیدآبادی

آنچه در مقام زمامداری‌، علی را از غیرعلی و پیرو او را از غیرپیرو او جدا و منفک می‌سازد، همانا خطبهٔ 216 نهج‌البلاغه است.

هر کس علی را با این خطبه معرفی کند و معیار حکمرانی خوب را عمل به مضامین آن بداند، می‌توان امیدوار بود که در اظهار وفاداریش به علی صادق است، در مقابل، آن کسانی که دائم دم از علی می‌زنند اما حتی یک بار ذکری از این خطبه نمی‌کنند، در ادعای پیروی از علی یا ناآگاهند و یا آنکه غرضی نامشروع را دنبال می‌کنند.

از نگاه من این موضوع، مهمترین ملاک و معیار تشخیص صادقان و ناصادقان در پیروی از سیرهٔ سیاسی مولاعلی است.
بخشی از آن خطبه که پس درازگویی یکی از اصحاب علی ایراد شد، چنین است:
"از زشت‌ترين حالات حکمرانان در نزد افراد نیکوکار، اين است كه مردم تصور کنند آنان دوستدار فخرفروشی و مباهاتند و بناى كار خود را  بر كبر و غرور نهاده‌اند.
من از  اینکه شما بپندارید خواهان مدح و ستايشم، بیزارم. سپاس خدا را كه من اهل خوشامدن از مدح و ثنا نیستم، اما اگر هم بودم آن را به سبب خاکساری در برابر پروردگارم ترک می‌کردم، زیرا فقط خداست که سزاوار عظمت و کبریاست.
بسيار پیش می‌آید كه افراد پس از انجام كار مهمى، دوست دارند مورد ستایش قرار گیرند، اما مرا به دلیل انجام فرمان خدا و رفتار نیکویم، مستایید زیرا هنوز حقوق و فرایضی بر گردن من است که ادا نکرده‌ام و به جا نیاورده‌ام.
با زبانی که با حاکمان ستمگر  سخن مى‌گویند، با من سخن مگوييد! آنچه را از افراد خشمگين به هنگام خشمشان پنهان مى‌دارند از من پنهان مدارید. به زبان چاپلوسى و تملق با من حرف نزنید و تصور نکنید  كه گفتن حرف حق بر من گران مى‌آيد. نمی‌خواهم که مرا بزرگ پندارید زیرا کسی که شنیدن حرف حق بر او گران آید یا نتواند اندرز کسی را در باب رعايت عدالت بشنود، عمل به حق و عدالت برای او سخت‌تر است.
پس با من از گفتن حرف حق يا توصیه به عدل سر باز نزنید زيرا من در نظر خود بزرگتر از آن نيستم كه مرتكب خطا نشوم و در اعمال خود از خطا ايمن باشم. باشد که خداوند مرا در آنچه مربوط به نفس من است، ایمن دارد، زيرا او تواناتر از من به من است."

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:42


توقف سرمایه گذاری خارجی در نفت به دستور شورای انقلاب؛ سال ۱۳۵۸

مسعود فروزنده٭

قانونی که به  قانون  کان لم یکن نفتی معروف است در سال ۱۳۵۸ به فرمان شورای انقلاب اسلامی صادر شد. روایت  ساخته شده و مورد قبول افکار عمومی از نفت در آن سالها، برابر با “غارتگری شرکت های نفتی امپریالیستی” بود. این روایت به تدریج رنگ باخت.

شورای انقلاب اسلامی در ۱۸ دی ۱۳۵۸ ماده واحده ای  به تصویب رساند که مطابق با آن اغلب قراردادهای نفتی با شرکت های خارجی  اعم از اکتشافی، حفاری، توسعه ای را به تعلیق درآورد.

متن ماده واحده شورای انقلاب اسلامی در پایین می آید.
‌ماده واحده: “کلیه قراردادهای نفتی که به تشخیص کمیسیون خاصی که از طرف وزیر نفت تعیین می‌شود مغایر با قانون ملی شدن صنعت نفت در‌ایران تشخیص داده شود کان‌لم‌ یکن تلقی گردیده و دعاوی ناشی از انعقاد و اجرای این قراردادها به رأی این کمیسیون قابل حل و فصل می‌باشد”.

این قانون به کار بسیاری  از شرکت‌های نفتی در خشکی و دریا پایان داد. اغلب دفاتر و تجهیزات آنها نیز در اختیار وزارت جدید التاسیس نفت که علی اکبر معین فر بر آن ریاست می‌کرد قرار گرفت. (معین فر چندان مخالفتی با این دستور نداشت به موازات آن صادرات گاز به شوروی هم قطع شد و در این مورد هم موافق بود).
یک سال و نیم بعد طرح شبکه گاز خانگی به اجرا درآمد. نفت به بحران رسید اما تقدیر آن بود گاز به خانه های ایرانیان بیاید.

از همان سال شرکت های نفتی خارجی به شکایت در دادگاه های بین المللی اقدام و ادعای خسارت کردند. پس از يک دوره نسبتا طولانی، ادعاها حل و فصل گردید.

قانون شورای انقلاب، به توقف توسعه در  صنعت نفت ایران انجامید و  قانون نفت که در سال ۱۳۶۶ به تصویب رسید کار را محکم تر نمود و هرگونه سرمایه گذاری خارجی را ممنوع  و نفت را بخشی از انفال و در اختیار حکومت اسلامی اعلام کرد.
در طول هشت سال دفاع، شبکه گاز خانگی پیشرفت کرد و به یک طرح ملی بدل شد.

در شرایط پایان جنگ که زیر ساخت های کشور مورد اصابت موشک قرار گرفته و فرسوده شده بودند زمینه تجدید نظر درباره سرمایه گذاری خارجی فراهم شد.

از اینرو در تبصره ۲۹  برنامه پنج ساله  اول توسعه که در  سال ۱۳۶۸ به تصویب مجلس رسید، “با تاکید بر گسترش میادین گازی و تأمین گاز خانگی”،  سرمایه گذاری خارجی مورد تائید قرار گرفت.

کارشناسان، در دولت هاشمی رفسنجانی، پس از تحقیق در سوابق حقوقی شرکت ملی نفت و دیگر شرکت‌ها و  برای نخستین بار، “‌قراردادهای بیع متقابل” را در بودجه سال ۱۳۷۳  گنجاندند.

در دولت محمد خاتمی از قراردادهای بیع متقابل (بای بک) رونمایی گردید  و بدین طریق مسیری برای  دور زدن قانون نفت پدیدار و سرمایه خارجی به کار گرفته شد.
حدود نیمی از  سرمایه های خارجی به کار گرفته شده در قراردادهای بیع متقابل در بخش گاز بود، گازی که صادراتش به شوروی متوقف شد و بعد از ۴۵ سال در ناترازی و کسری اسیر شده است.

٭تاریخ‌پژوه

متن کامل
https://ensafnews.com/571026

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:34


ترامپ: احتمال توافق آتش‌بس در غزه تا پایان هفته اعلام شود

🔸دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا در گفتگو با نیوزمکس گفت: ما به دستیابی به توافق آتش‌بس در غزه بسیار نزدیک هستیم و اگر این اتفاق نیفتد، مشکلات بزرگی به وجود خواهد آمد.

🔸ترامپ افزود: به یک توافق برای تبادل اسرا خواهیم رسید و مذاکرات به پایان خود نزدیک شده‌ است.

🔸وی گفت: احتمالاً این توافق تا پایان این هفته اعلام خواهد شد.
🕌 @jamarannews

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:34


🔻جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید می‌گوید «در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز» برای مذاکرات آتش‌بس در غزه قرار داریم و اظهار امیدواری کرده این توافق ظرف هفته جاری در دوحه پایتخت قطر نهایی شود.

یک مقام فلسطینی آشنا به روند مذاکرات بین حماس و اسرائیل به بی‌بی‌سی گفت توافق برای برقراری آتش‌بس در غزه و آزادی گروگان‌ها در حال نهایی شدن است.

این مذاکرات با میانجی‌گری قطر، مصر و آمریکا در دوحه پایتخت قطر جریان دارد و مقام‌های قطری هم به نمایندگی از حماس در آن حضور دارند. بنابر گزارش‌ها نمایندگان اسرائیل هم به این مذاکرات پیوسته‌اند.

خبرگزاری رویترز هم به نقل از یک مقام آشنا به روند مذاکرات نوشته فردا سه‌شنبه طی جلسه‌ای در دوحه، جزئیات باقیمانده نهایی خواهد شد.

یک مقام اسرائیلی هم دوشنبه شب به خبرگزاری رویترز گفته «مراحل نهایی مذاکرات» برای ازادی ۳۳ گروگان اسرائیلی (در مرحله اول) در جریان است.

امروز همچنین اعلام شد جو بایدن و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر هم گفتگویی تلفنی در مورد مذاکرات آتش‌بس داشته‌اند.

📷Getty Images
https://bbc.in/3WFeAAn
@BBCPersian

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:29


جنگ غزه در ایستگاه توافق!

صابر گل‌عنبری

ظاهرا جنگ غزه ساعات و روزهای پایان خود را می‌گذراند و اگر مشکل خاصی حادث نشود، به احتمال زیاد به زودی توافق آتش‌بس اعلام شود.

اساس توافق احتمالی هم به گفته دولت آمریکا و منابع اسرائیلی و آمریکایی همان پیشنهاد جو بایدن در 27 می گذشته است که حماس با آن موافقت کرد و نتانیاهو نپذیرفت.
این طرح متضمن پایان جنگ و عقب نشینی تدریجی ارتش اسرائیل از نوار غزه بود.

«پیشرفت بزرگ» به دست آمده در مذاکرات به موافقت نتانیاهو با دو شرط کلیدی توقف جنگ و عقب‌نشینی از باریکه غزه باز می‌گردد.

البته ارتش اسرائیل از دیروز خروج از نوار غزه را آغاز کرده و بنا به اعلام شبکه عبری «کان» در حال برچیدن پایگاه‌ها و تجهیزات نظامی خود در محور نتساریم حد فاصل شمال و جنوب باریکه غزه است.

این محور نتساریم هم خود داستانی طولانی دارد و تحولات آن نشان می‌دهد که در سیاست امر ثابت و حیثیتی وجود ندارد.
نتساریم  یا جاده 749 یکی از پنج ستون راهبرد آریل شارون در مواجهه با نوار غزه بود که آن را به مثابه تل‌آویو برای اسرائیل می‌دانست و تاکید داشت که هرگز از آن عقب‌نشینی نخواهد کرد، اما در سال 2005 از آن و محور فیلادلفیا با موافقت همه اعضای کابینه خود به استثنای نتانیاهو خارج شد.

وقتی هم که در این جنگ دوباره نتساریم و فیلادلفیا توسط ارتش اشغال شد، نتانیاهو تاکید داشت که از دارایی‌های راهبردی اسرائیل هستند که از آنها ولو موقتا عقب‌نشینی نخواهد کرد و امنیت اسرائیل را با ماندن در این دو منطقه گره زد؛ اما اکنون باز مثل شارون خود را ناچار به عقب نشینی از هر دو می‌بیند.

اما چهار عامل موافقت نتانیاهو با برداشتن موانع اصلی توافق:

نخست فشار دونالد ترامپ که به نوشته روزنامه فایننشال‌تایمز باعث تغییر موضع نتانیاهو شد. این در حالی است که بی‌بی با تعویق توافق و مخالفت با پیشنهاد بایدن مشتاقانه منتظر بازگشت ترامپ بود تا به او در اشغال نوار غزه و به زانو درآوردن حماس کمک کند؛ اما این اتفاق نیفتاد و چنان که نگارنده قبلا هم پس از پیروزی ترامپ در انتخابات بیان داشت، چه بسا نتانیاهو از این پیروزی متضرر شود و همین اتفاق هم (البته در پرونده غزه) در حال رخ دادن است.

اما چرا ترامپ با اعزام فرستاده خود به اسرائیل و ارسال پیامی «شدیداللحن» بر خلاف توقعات نتانیاهو عمل کرد؟
اینجا نقش عامل و پیشران دوم یعنی وضعیت میدانی غزه برجسته می‌شود. واقعیت این است که فشار ترامپ معطوف به مواجهه واقع‌بینانه او با جنگ غزه است. از یک طرف می‌بیند که اسرائیل و نتانیاهو هر آنچه در توان داشتند در غزه انجام دادند و دیگر کاری انجام نشده باقی نمانده اما نتوانسته است که حماس را به زانو درآورد و جنگ را یک طرفه خاتمه دهد و در مقابل عملیات‌های فلسطینی سیر تصاعدی عجیبی در هفته‌های اخیر پیدا کرده است.

از دیگر سو نیز ترامپ که اساسا میانه‌ای با اعزام نیرو از آمریکا به مناطق جنگی ندارد و تجربه افغانستان را پیش‌روی خود داشت، به این جمع‌بندی رسید که ادامه جنگ نه تنها موجب تسلیم حماس نمی‌شود؛ بلکه تداوم آن به معنای تداوم تنش نظامی در خاورمیانه و مانعی بر سر راه طرح‌های خود اوست، بنابراین راه چاره را در فشار بر نتانیاهو برای پذیرش توقف جنگ و عقب‌نشینی از نوار غزه برای تسهیل توافق دید.
در واقع اگر ترامپ می‌دانست که فشار بیشتر از این در غزه موجب تغییر موضع حماس می‌شود، مسلما طرف نتانیاهو را می‌گرفت.

عامل سوم نیز تغییر نگاه اکثریت جامعه اسرائیل است که بیش از دو سوم آن در دو ماه اخیر نه صرفا برای آزادی گروگان‌ها بلکه به علت تلفات مستمر ارتش اسرائیل به ویژه در هفته‌های اخیر خواهان توقف جنگ غزه نیز شده‌اند.
این عامل نیز فشار مضاعفی بر نتانیاهو بوده و تداوم جنگ غزه بدون آزادی گروگان‌ها، تحقق اهداف آن و در سایه تلفات بیشتر دوباره موقعیت نتانیاهو در جامعه اسرائیلی را در سیری نزولی قرار داد، این در حالی است که محبوبیت او تحت تاثیرات ترورها در منطقه، تحولات جنگ لبنان، حمله به ایران و تغییر در سوریه تصاعدی شده بود.

اما عامل چهارم نیز ضعیف شدن موقعیت بن گویر و سموتریچ به عنوان دو اولترا راست مخالف سرسخت هر گونه توافق با حماس در کابینه است. این امر هم این باور را نزد نتانیاهو ایجاد کرد که در صورت انجام این توافق کابینه‌اش سقوط نمی‌کند.
البته برای قضاوت در این باره فعلا زود است و باید دید موجی که علیه نتانیاهو از دو روز پیش با بالا گرفتن احتمال توافق در میان نخبگان و جامعه اسرائیلی در حال شکل‌گیری است به کدام سمت می‌رود.

این موج صرفا از جانب راستگرایان تندرو نیست، بلکه حامیان توافق نیز این پرسش منتقدانه را مطرح می‌کنند که چرا نتانیاهو همان می گذشته پیشنهاد بایدن را نپذیرفت و با رد آن موجب شد چندین گروگان و همچنین دهها نظامی ارتش جان خود را از دست بدهند.

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:23


مقایسه ۶۶ ماه حکومت علی با ۴۵ سال حکومت حاکمان امروزجامعه ما!

علی نظری٭

حکومت کوتاه و درخشان  علی ابن ابی طالب بعد از پیامبر در کمتر از شش سال مبتنی بر دموکراسی و احترام به نظرات افکار عمومی جامعه آن روز بود.
علی ابن ابی طالب بعنوان حاکمی دموکراتیک و قائل به آرای مردم وقتی که ناراضیان جامعه از بی عدالتی سلف وی به ستوه آمدند، به درب خانه علی آمدند و از پسر ابوطالب خواستند که زعامت حکومت جامعه اسلامی را بپذیرد. امام اول شیعیان در یک عمل انجام شده به رای مردم تمکین نمود و سرپرستی جامعه اسلامی را قبول کرد.

داماد پیامبر بعنوان سومین خلیفه، بعد از عثمان نتوانست بیشتر از ۶۶ ماه بر جامعه اسلامی بعد از پیامبر حکومت نماید.
بنابر اقوال مورخین شیعه و سنی آنچه که از آن حکومت کوتاه پنج سال و شش ماه بر سینه تاریخ اسلامی مانده است،چیزی جز افتخار برای پیروان علی ابن ابی طالب نیست.

حکمرانی علی در آن دوره کوتاه به گونه‌ای بود که حتی یک مخالفش در آن ۶۶ ماه به اتهام براندازی، تشویش اذهان و اخلال در نظم عمومی یا اقدام علیه امنیت ملی جامعه مجازات نشد!

در حکومت علوی که پسر ابوطالب بعنوان زعیم جامعه اسلامی سکاندار حکومت بود، هرگز زندانی سیاسی وجود نداشت! هیچ مخالفی به حبس نرفت و هیچ منتقدی محصور نشد!

انتقاد آزادانه آحاد مردم حتی یهودیان تحت قلمرو حکومت علی در بیان آزادانه مشکلات ریز و درشت جامعه از نحوه حکومت حاکم جامعه اسلامی رایج بود.
رسانه‌های مخالف علی شامل منابر (ناکثین، مارقین، قاسطین و خوارج) در آن دوره آزادانه فعالیت داشتند و  هرگز به اتهام مخالفت با خلیفه اسلامی در آن ۶۶ ماه تعطیل نشدند!
علی بعنوان حاکم مطلق جامعه اسلامی هرگز دهان مخالفانش را نبست!

در نحوه حکومت‌داری، اجرای عدالت بی‌نقص وی به گونه ای بود که امروز بعد از گذشت هزار و چهارصدسال، مخالفینش هم او را تحسین می کنند و علی را خلیفه عدالت طلب می نامند.

در حکومت علی هرگز پدیده ویژه‌پروری، رانت‌خواری اقوام و اطرافیان حاکمیت،حتی برای یک‌بار دیده نشد!
مخالفانش هم لب به تحسین وی در حفاظت بی نقص از بیت المال و عدالت طلبی وی پرداخته اند!

۶۶ ماه حکومت عدل گستر و دموکراتیک علی باعث شد که یک محقق مسیحی به‌نام جورج جورداق در کتاب «صوت العداله الانسانیه» به به تقدیس حکمرانی درخشان امام اول شیعیان در کمتر از شش سال بپردازد.

تصمیمات حکومتی علی «رییس حکومت» به گونه ای نبود که مردم تحت حکمرانی اش عوارض و خسارتهای آن را بپردازند!

حال سوال ما از حاکمان جامعه امروزی خودمان این است، در کدام مدل و شیون حکومتی ۴۵ ساله می‌توانید مدعی اجرای عدالت پیشگی یا دموکراسی علوی باشید؟

امروز بعد از گذشت هزار و اندی سال مورخان و محققان اسلامی ۶۶ ماه حکومت علی را افتخاری بزرگ بر پیشانی جهان اسلام می‌دانند. آیا در دهه‌ها و سده‌های آینده قضاوت آیندگان و تاریخ درباره عملکرد جمهوری اسلامی مانند حکومت ۶۶ ماهه علی ابن ابی طالب خواهد بود؟

٭ سردبیر مستقل آنلاین

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:13


شورایعالی امنیت ملی ابلاغ قانون حجاب را به مصلحت ندانسته، چرا عده ای کاسه داغتر از آش شده اند؟

مهرداد لاهوتی٭

قانون فعلی عفاف و حجاب در مجلس قبلی تصویب شده بود، دوستان فعلی داخل مجلس ایراداتی دارند و هم اینکه این قانون بیشتر به جریمه های مالی پرداخته است و به نوعی به دنبال ایجاد درآمد است یعنی هر کسی این کار را انجام نداد جریمه و پول بدهد و اگر نداد از حسابش کسر شود.

یکی دیگر از ایرادات قانون عفاف و حجاب این است که مردم را مقابل مردم قرار می دهد برای مثال اگر فردی داخل یک نفر دیگر نشست و حجابش را رعایت نکرد، صاحب ماشین باید جریمه را پرداخت کند و یا اینکه فردی به مغازه ای می رود، اگر حجابش را رعایت نکرد، صاحب آن مغازه مقصر می شود.

شورایعالی امنیت ملی ابلاغ قانون حجاب را به مصلحت ندانسته، چرا عده ای کاسه داغتر از آش شده اند؟

٭ عضو فراکسیون مستقلین مجلس

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 08:07


جناب صالحی بزرگوار، «فرهنگ‌سازی» سرابی بیش نیست

صادق زیباکلام

جناب دکتر سید عباس صالحی، وزیر محترم ارشاد، با ناخرسندی از رواج موسیقی پاپ کرۀ جنوبی در میان جوانان ایرانی، مقصر را ضعف و کم‌کاری فرهنگ‌سازی مسئولین بر روی موسیقی غنی کلاسیک و مدرن فارسی خودمان دانستند.

این نه نخستین‌باری است و نه آخرین باری هم خواهد بود که مسئولین، مشکلات اجتماعی را بر گردن ضعف «فرهنگ‌سازی» می‌اندازند.
باوری بسیار بنیادی میان مسئولین وجود دارد که فرهنگ را می‌شود ساخت. یعنی نظام می‌تواند هنجارها، رفتارها و باورهای مطلوبش، از اجتماعی تا مذهبی گرفته، تا سبک و سلوک‌های اخلاقی، تا حجاب و اعتقادات فلسفی، تاریخی و خلاصه هر چه که مورد نظرش است را از طریق آموزش و تبلیغات «فرهنگ‌سازی» نموده و به نسل‌های جدید منتقل نماید.

یادم می‌آید اوایل ریاست‌جمهوری جناب آقای روحانی بود در سال ۹۲، و چون برخی از روحانیون تندرو، دولت ایشان را از خودشان نمی‌دانستند، شروع کرده بودند انتقاد، که ایشان بودجۀ کافی برای نهادهای مذهبی اختصاص نداده‌اند. من یک آماری تهیه کردم از بودجه‌های رسمی دستگاه‌های دولتی و نشان دادم که مجموع بودجۀ ارگان‌ها، نهادها و سازمان‌هایی که مسئولیت امور مذهبی را بر عهده دارند، چندین برابر سازمان محیط زیست و دانشگاه‌های‌مان می‌باشند؛ که البته وظیفۀ این‌همه هزینه، همان سراب فرهنگ‌سازی می‌باشد.

البته این فقط ج.ا نبوده که ۴۶ سال است به‌دنبال «سراب فرهنگ‌سازی» بوده و هیچ نتیجه‌ای هم نداشته.
از انقلاب فرهنگی تا اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها و علوم انسانی گرفته تا ساخت ده‌ها و صدها فیلم و سریال، تا امور تربیتی از مهد کودک تا فوق دکتری، آخرش هم ناکام می‌رود به‌سروقت گشت ارشاد و لایحۀ حجاب و عفاف.

دویست سال پیش، کارل مارکس گفت: «فرهنگ روبناست و زیربنای هر جامعه‌ای اقتصاد است». مناسبات اقتصادی است که هنجارهای فرهنگی را می‌سازد و بدون تغییر در آن‌ها، هیچ فرهنگی را نمی‌توان تغییر داد.
لنین، استالین، مائو، کاسترو، پل پوت و بسیاری دیگر همچون ج.ا سعی کردند باورهای حکومت را به‌مردمانشان تلقین نمایند. میزان موفقیت تمامی آن‌ها کم‌وبیش به‌اندازۀ ج.ا بود.

البته مسئولین، همچون دکتر صالحی، سفت و سخت به سراب «فرهنگ‌سازی» باور دارند.
آموزش و پرورش برای کم‌رنگ شدن مذهب در میان نسل‌های جدید، صداوسیما را مقصر می‌داند؛ صداوسیما دانشگاه‌ها را؛ دانشگاه‌ها حوزه‌های علمیه را و الی آخر. جملگی هم غرب و اخیراً هم فضای مجازی را.

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 07:48


چرا برخی اعلام آمادگی هلال احمر برای کمک به مردم شهر سوخته‌ی لس‌آنجلس امریکا را بر نمی‌تابند؟

خدیجه گلین مقدم

چه خوب می‌شد که ۴۰ سال قبل روابط با آمریکا اصلاح می‌شد.
آمریکا دشمن ملت ایران نیست. روسیه و چین نیز و ... دشمن ملت ایران نیستند، اگر در داخل کار دست عاقلان باشد.

دشمن ملت ایران همین‌جاها و در همین نزدیکی‌ها هستند. در داخل کشور و در دسترس. در کانونهای قدرت.

دشمن ملت ایران همانهایی هستند که هر روز شعار بدون شعور می‌دهند. علیه زنان و جوانان قد علم می‌کنند.

دشمن ملت ایران مافیاهایی هستند که ایران را گردنه می‌بینند و مثل دزدان سر گردنه عمل می‌کنند. آنهایی که به صورت شبکه‌ی دوستی با ایدئولوژی همسانِ خاص با نفوذ در ساختار قدرت تمام امورات کشور را بدست گرفتند و کشور را در کسب سود‌های کلان خود هضم و اقتصاد و سیاست و جامعه و آموزش و پرورش و دانشگاهها را به قهقرا بردند.

دشمن ملت ایران همانهایی هستند که در گزینش‌ها حضور دارند و هر چه مدیر متخصص و با غیرت و دلسوز را کنار می‌زنند و به جای آنها آدمهای ناتوان و نادانی که حتی توانایی بستن یقه خود را ندارند را به کار می‌گمارند، چون می‌دانند که زیر سایه آنها راحت می‌توانند چپاول کنند. آنها می‌دانند که مدیران قدر و دلسوز هیچیگاه نه باج می‌دهند و نه باج می‌گیرند، به همین خاطر آنها را کنار می‌زنند.

راه نجات کشور به محاکمه کشیدن دشمنان داخلی ایران است. انهدام شبکه مافیایی دزدان.
مگر می‌شود در کشور:
دکل نفتی ۸۰ میلیون‌دلاری گم شود؟
چند فروند کشتی نفکش گم شود؟
فرمانده نیروی انتظامی نفت بفروشد؟
۲۰ تن شمش طلا با ۳۰۸ کانتینر و ۷.۵ میلیارد دلار پول نقد روانه ترکیه شود و اردوغان آن را ضبط کند و بگوید خدا رساند؟
رئیس جمهور کنونی اعلام کند که روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت گم می‌شود؟
مگر می‌شود روزانه ۷۰ هزار لیتر سوخت هواپیما گم شود؟
مگر می‌شود ۱۵‌هزار داوطلب معلمی در دولت قبل به خاطر پروفایلشان، یا به خاطر اینکه نام فلان امام جمعه را نمی‌دانستند، یا نمی‌دانستند که ارکان نماز چیست، رد شوند؟ چای دبش و بابک زنجانی و خاوری و ... از کجا تولید شدند؟ اکنون پشت قهرمان‌سازی بابک زنجانی چه کسانی هستند؟
پشت کشف‌های قرون وسطایی مانند فیلترینگ و قانون حجاب چه کسانی قرار دارند؟ چه کسانی نیروی انتظامی کشور را سرگرم حجاب کردند و مرزها را باز گذاشتند و میلیونها بیگانه را وارد ایران کردند و جان ایران را به خطر انداختند؟
آبهای ایران را چه کسانی تمام کردند و ...

آنکه امروز مصاحبه کرد و گفت کسانی که درس‌های غربی خواندند، اقتصاد را نابود کردند، در حال دادن آدرس اشتباهی‌‌ و انحرافی‌ست و شاید هم قصد دارد از آب گل‌آلودِ موجود به نفع خود ماهی صید کند.
علم که غربی و شرقی و اسلامی و غیر اسلامی نمی‌شناسد. اگر می‌شناخت ۴۰ سال است که در ایران در تمام قوانین و بندها و تبصره‌ها از پیشوند و پسوند اسلامی استفاده شده است، به کجا رسیدید؟

به جای بازی با کلمات و شعارهای الکی برای دلگرم کردن اقلیت پر سر و صدا، دنبال شبکه‌‌های مافیایی بگردید که پول و رسانه و زور دارند و کشور را نابود کردند.

سالها پیش گفته‌ام که ایران به جای دادن شعارهای توخالی علیه آمریکا، با این کشور مذاکره کند و دوست شود. اما کو کوش شنوا؟
امروز می‌گویم ایران راهی جز مذاکره مستقیم با آمریکا ندارد، تازه اگر آمریکا بپذیرد. چرا که یک ایران ضعیف شده را کسی نمی‌پذیرد.

روسیه هم همواره دنبال منافع خود است و تا می‌بیند جایی ممکن است ایران قدرت بگیرد، کاری می‌کند که ایران ببازد.
ایران با روسیه هم باید روابط داشته باشد، اما چه نوع رابطه‌ای؟ مداراگرانه و کم‌رونق‌.

ایران با چین هم باید رابطه داشته باشد، اما چگونه؟ سالهاست ایران در باتلاق چین افتاده است پس باید اول از باتلاق بیرون بیاید. راه خروج از باتلاقِ چین، روابط درست با آمریکاست.

امروز باید شک کرد به آن نماینده استصوابی در مجلس که خطاب به رئیس هلال احمر کشور فریاد می‌زد که راضی نیست مالیاتش قبل از آنکه به غزه برود، برای لس‌انجلس خرج شود! و ...

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 07:09


بی‌آبروییِ مجلس

مهدی اکبری

به ندرت اتفاق می‌افتد نام فامیل کسی به این اندازه برازنده صاحبش باشد.
کوچک‌زاده، نماینده‌ای که به لطف قلع و قمع‌ بی‌دریغ کاندیداهای مجلس توسط شورای نگهبان قانون اساسی (که این هم از آن طنزهای تلخ این مملکت و بی‌مسماترین نام برای چنین مجموعه‌ای است)، با رای سه چهار درصدی و بدون این که اسباب بزرگیش آماده شود، راهی بهارستان شد و تکیه بر جای بزرگانی همچون فروغی و بهار و مدرس و ارباب کیخسرو و … زد، در نطقی آتشین آسمان به ریسمان بافت و در عرض چند دقیقه عرض و آبرویی برای مجلس باقی نگذاشت، بخصوص آن‌جا که با عباراتی درخور خود به هموطنان خارج نشین توهین کرد.

معمولا سخن منطقی و درست را با چنین حرارتی بیان نمی‌کنند چرا که اصولا نیازی به دریدن حنجره ندارد و هر شنونده عاقلی می‌پسندد، اما وقتی با ادبیاتی سراسر موهن و پوچ قرار است مطلبی را(البته به اهلش) حقنه کنند، پاره کردن گلو لازم می‌آید.

از موجوداتی مانند کوچک‌زاده توقع کتاب خواندن فراتر از واقعیت است، اما پیشنهاد می‌کنم جناب قالیباف به عنوان رییس مجلس این نمایندگان سه چهار درصدی را مجبور به خواندن باب اول بوستان سعدی کند و امتحان کتبی نیز بگیرد تا مطمئن شود آن را خوانده‌اند.

برای کوچک‌زاده البته صد بار نوشتن این بیت سعدی کفایت می‌کند و لازم نیست مابقی را مرور کند:
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ‌های گردن به حجت قوی

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 07:04


حذف تحریر الشام از لیست تروریستی؛
باج خواهی یا تغییر قواعد بازی؟


يونس الدادی | مترجم علی سرداری

در جهانی که قوانین در حال بازنویسی هستند و اتحادها به‌سرعت تغییر می‌کنند، شاهد تصمیمی بحث‌برانگیز هستیم: حذف احتمالی نام «حیات تحریر الشام» از فهرست گروه‌های تروریستی.
این تصمیم صرفاً موضوعی مستقل نیست، بلکه بازتابی از تحولات عمیق در سیاست بین‌الملل است؛ سیاستی که با شعار «یا با من هستید یا علیه من» به ابزاری برای سیاه‌نمایی و تقابل تبدیل شده است.

فهرست‌ها و طبقه‌بندی‌ها: ابزاری کهنه در دنیای جدید

لیست‌ها و طبقه‌بندی‌های تروریستی، به‌ویژه از سوی قدرت‌های بزرگ به رهبری ایالات متحده آمریکا، همواره ابزاری برای فشار سیاسی و اقتصادی بوده‌اند.
این فهرست‌ها به جای آنکه بر اساس معیارهای ثابت و اصولی تنظیم شوند، اغلب به‌عنوان ابزاری برای دستیابی به منافع خاص استفاده شده‌اند. وقتی گروهی در چنین فهرستی قرار می‌گیرد، از هرگونه حمایت سیاسی و اقتصادی محروم می‌شود و افق‌های تعامل بین‌المللی برایش بسته می‌شود. بااین‌حال، حذف نام گروهی از این فهرست‌ها صرفاً یک «دعوت مشروط» برای بازگشت به عرصه بین‌المللی است، آن‌هم به شرط پذیرش قوانین طرف قوی‌تر.

ادامه مطلب

ملی مذهبی

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 06:55


سلامت مردم قربانی دولت شد!

داروسازی زهراوی، ، با مجوزی که از سوی سازمان غذا و دارو ارائه شده است، نرخ فروش محصولات خود را تا ۵ برابر (۴۱۵ درصد)، افزایش داد.

شرکت شبه‌دولتی داروسازی زهراوی که متعلق به سازمان تامین اجتماعی و از جمله عرضه‌کنندگان اصلی دارو در ایران است  قیمت ۱۶ قلم از تولیدات خود را از ۱۲ تا ۴۱۵ درصد (۵ برابر) افزایش داد.

نزدیک به یک‌ماه پیش، محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، از حذف ارز ترجیحی دارو خبر داد و گفت دارو قرار است با ارز نیمایی وارد شود.

آینده

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 06:52


آب، نفت و آتش بحران سلامت

دکتر بابک زمانی

در خبرها آمده بود یک میلیارد دلار به نظام سلامت اختصاص داده خواهد شد.
اختصاص هر مبلغی به نظام سلامت که در‌حال‌حاضر دچار تنگدستی، بحران و بدهکاری فزاینده است، خبر خوشحال‌کننده‌ای است اما نباید از یاد برد که نظام سلامت کشور بیش از کمبود منابع، از مشکلات ساختاری و برنامه رنج می‌برد.
اگرچه سهم سلامت از GDP بسیار کم است و روزبه‌روز از آن کاسته می‌شود، اما همین منابع اندک هم هرز می‌روند.

باید پرسید منابع مالی برای آتش بحران، آب خواهد بود یا نفت؟
امروزه دیگر همه می‌دانند که تزریق منابع مالی به سیستم‌ها و بنیادهایی که خود‌سامان نیستند -یعنی همواره نیاز به تزریق منابع دارند- نه‌تنها مشکلات و بحران‌های ایشان را برطرف نمی‌کند، بلکه بر حجم مشکلات ناکارآمدی‌ها و حتی فساد می‌افزاید که این به تجربه ثابت شده است.
در طرح تحول سلامت چنان آتشی بر نظام سلامت آوار شد که فراموش نمی‌شود. سیستم‌های سلامت در کشور ما نهادهای «خود‌سامان» نیستند و تقریبا همه نیاز به تزریق منابع مالی دارند. بر ‌اساس برخی تفکرات ظاهرا عدالت‌خواهانه (شاید هم ساده‌لوحانه) از یک سو دولت مسئول تمام خدمات پزشکی قلمداد شده و از سوی دیگر با ساده‌ترین برداشت‌ها، با کنترل و نازل نگه‌داشتن تعرفه‌ها، سودای ارزان‌کردن درمان در سر داشته‌اند.
نتیجه این روند موفق نبود، به طوری که این اَبَرمتولی سلامت از منابع مالی متناسب با این وظیفه محروم شد و سیستم برده‌داری برای گذران امور با منابع محدود رایج شد.

بیمارستان‌های آموزشی با عنوان خودگردانی که ظاهرا هدفش همین خودسامان‌کردن نهادها بود، یکی از بی‌رحمانه‌ترین سیستم‌ها را هم برای بیمار و هم برای طبیب فراهم آورده‌اند و از آنجا که اقتصاد تعطیل است و مناسبات اقتصادی نهاد‌های سلامت -آن‌هم در یک کشور سرمایه‌داری- جای خود را تماما به برنامه و تصمیماتی که نهایتا چند نفر باید بگیرند، داده‌اند، فساد نیز رشد کرده است.
همچنین برنامه‌ریزی برنامه‌ریزانی که منکر اقتصاد با همه قوانین علمی آن هستند و اساسا تصوری از دشواری این نوع برنامه‌ریزی ندارند، مزید بر علت بوده و بر مشکلات و شرایط سخت نهادهای خودسامان اضافه کرده است.

خلاصه اینکه بی‌تردید دولت متولی اصلی سلامت در کشور است. در دنیای مدرن، زندگی در جامعه‌ای بدون دولت خطرناک‌تر از زندگی‌کردن در زمانی است که در جنگل زندگی می‌کردیم و دولت نداشتیم. اما این وظیفه ذاتی را دولت گاه با اداره مستقیم و گاه با مدیریت از شیوه‌های اقتصادی و نظارتی باید انجام دهد.
دولت وظیفه ذاتی دارد که سیستم‌های بهداشتی و پیشگیری را در کشور‌ به‌طور مستقیم اداره کند. اورژانس‌های پزشکی شامل اورژانس‌های قلبی و مغزی و جراحی (تصادفات) هم جز برنامه‌ریزی مستقیم دولتی‌ راهی ندارند.
به‌علاوه مردم بسیار فقیر و سالمندان و ناتوانانی که هر روز بر تعداد ایشان افزوده می‌شود، جایی جز دولت برای پناه‌بردن ندارند. هیچ‌کس در این حقایق تردید ندارد. هیچ‌کس موافق جامعه بی‌رحمی نیست که هیچ‌گونه برنامه دولتی برای مستمندان و ناتوانان ندارد.
اما نکته ظریفی هست که مغفول مانده و به آن توجه نمی‌کنند؛ در شرایطی که سیستم‌های خودسامان سلامت وجود نداشته باشند، نرخ‌ها به‌طور روشن و بر مبنای اقتصاد تعیین نشوند و سلامت روزآمد که بیش از هر چیز یک کیفیت دائما در حال تغییر است، اساسا تحقق پیدا نکند، تردید نباید کرد که دولت در انجام وظایف چهارگانه ذاتی (بهداشت، اورژانس، فقرا و ناتوانان) هم موفق نخواهد بود.

تردید نباید کرد که در چنین شرایطی بدون توجه به زیر‌ساخت‌های اقتصاد سلامت، چاه ویل و کوره بد‌کارکرد کنونی همه منابع عالم را هم بلع خواهد کرد و برای دوره آینده تنها بدهکاری‌های بزرگ بر جای خواهد گذاشت، مانند گذشته!

خاطرات و روزنوشت ها

14 Jan, 06:41


اکنون سئوال می‌کنم؟!

دکتر مصطفی معین

چون یک نماینده مجلس[گفتم نماینده واقعی؟!] طبق قانون اساسی نمایندگی همه ملت را بر عهده دارد!
✔️اکنون سئوال می‌کنم که:

آیا شما با هزینه کردن پول مالیات خود از تریبون مجلس برای پخش اینگونه تنفرپراکنی و ادبیات کلامی و منطق خشن و بی‌ترمز موافق هستید؟

آیا صلاحیت نمایندگی اینگونه آدم‌‌ها و کاسبان تحریم را در شان و شخصیت خود می‌دانید؟

آیا اینگونه غوغاگری و عربده‌جوئی، نمک پاشیدن به زخم‌های چهل و چند ساله توده فرودست که ناشی از سیاست‌های منجر به تحریم اقتصادی و تداوم آن می‌باشد، نیست؟

آیا مذاکره با حتی دشمنان کشور، چنانچه در چارچوب منافع ملّی و توسط مسئولان باکفایت و نمایندگان واقعی ملت باشد [و نه با دلّالی روس یا وابستگان محلّی دولت‌های استعماری]، امری عقلانی و بلکه ضروری نیست؟

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 23:00


آقای پزشکیان، شما رئیس جمهورید نه کارگر؛
جمهور را ریاست کنید!

کامبیز نوروزی

آقای پزشکیان در سخنرانی خود در همایش نهضت مدرسه‌سازی گفته‌اند:
برای حل مشکلات مردم کارگری هم می‌کنم،

این جمله را شاید بتوان به حساب تواضع گذاشت اما آقای پزشکیان! مشکلات مردم با کارگری جنابعالی حل نمی‌شود.

جمهور را ریاست کنید.

مردم شما را برای ریاست جمهوری برگزیده‌اند نه کارگری. یک رئیس جمهور قاطع، قدرتمند، مدبر و هوشیار باشید.

از اختیارات وسیعی که به عنوان رئیس جمهور دارید استفاده کنید.

به وزرایتان بیاموزید که از حقوق مردم پاسداری کنند. با فساد مبارزه کنند و با مفسدین رانتی در نیامیزند.

در وزارت ارشاد از آزادی بیان و حقوق رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران دفاع کنند و تصمیمات غیرقانونی و فاسدی مثل ممنوعیت از کار هنرمندان را لغو کنند.

وزارت کشورتان با گروه‌های سیاسی رفتار دوگانه و تبعیض آمیز نداشته باشد.

اجازه ندهید به نام دولت با سوءاستفاده از قدرت تیشه به ریشه ملت بزنند.

به همه وزارتخانه‌ها دستور بدهید به آزادی اطلاعات احترام بگذارند و از پنهانکاری‌های شوم و مفسده‌انگیز دست بردارند و به این سنت سیئه پایان بدهند.

مثلا این روزها حکایت جابجایی پایتخت مطرح شده است. اما برای چنین موضوع مهم و حیاتی و استراتژیک با سیاست معاون اول شما، آقای عارف، همه چیز پنهان مانده است و پشت پرده می‌گذرد. تجربه نشان داده است وقایع پشت پرده سالم نیستند و در معرض فاسدند.

مشارکت نخبگان را در عمل محقق کنید و در حفظ آزادی و امنیت آنها را بکوشید.

آقای پزشکیان! با کارگری جنابعالی هیچ مشکلی حل نمی‌شود. این تعارفات بیهوده و بی‌ثمر را کنار بگذارید.
به اتکای رأی مردم قدرتمندانه جمهور را ریاست کنید.

ریاست جمهوری را زنده و قوی نگه دارید و پیش بروید.

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:54


گفتگویی صمیمانه با دوستانم

ما باید ثابت کنیم زنده‌ایم
زیر بار هیچ ظلمی نباید برویم
قبل از ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ باید حصر تمام شود
برای حفظ ایران لازم است همه با هم باشیم
هیچ کاری دشوار نیست اگر خودمان را باور کنیم

@ghomeishi3

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:53


خاطرات و روزنوشت ها pinned «کینه شتری!! علیرضا کفایی رهبری اشاره ای داشتند که: "آمریکا اینجا را تملک کرده بود ولی از کف و قبضه او بیرون کشیده شد؛ لذا کینه او نسبت به کشور و انقلاب "کینه شتری" است! و به این آسانی‌ها دست بردار نیست، آمریکا در ایران شکست خورده و درصدد است که این شکست…»

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:37


وزارت گردشگری به چه دردی می‌خورد، وقتی ایران هزار کلانتر بالاتر از وزیر دارد؟

خدیجه گلین مقدم

چچیلیا دختر ایتالیایی سرش را روسری کردید، زندانی کردید، اما در عرض ۲۰ روز آزاد شد.

سپیده هم بدون هیچ جرمی به چند سال زندان محکوم شد‌.
از ۱۴۰۰ تا ۴۰۳ برای صدها دختر ایرانی پرونده درست کردید. کلی ماشین مردم را بردید پارکینگ و برای مالکان آنها  پرونده و جریمه بریدید. اسنپ و بقیه هم گرفتار همین کارهای بی‌ارزشند. از افزایش ماشینهایی که شیشه‌های خود را دودی کردند، می‌شود فهمید که اوضاع از چه قرار است.

در ساختار قدرت، وزیر گردشگری هم داریم، او دوست دارد که سالانه میلیونها خارجی برای بازدید به ایران بیایند و پولهایشان را خرج کنند. آخر چگونه؟ فقط همین خبر‌های چچیلیا سالا، آن ۵ سال زندان نازنین زاغری و اعتصاب یکساله همسر او در لندن، سپیده رشنو، حجاب اجباری و هواپیمای اوکراینی کافی‌ست که هیچ خارجی پایش را به ایران نگذارد.

نمی‌دانم واقعا بلد نیستید مدیریت کنید یا چیز دیگریست که ما بی‌خبریم!
  هزاران گره‌ای که می‌شد با دست بازش کرد، برای شادی دل بیمار یک اقلیت، سپردید به دندان. تاسف!

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:33


احمدرضا حائری زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار ضمن اظهار تأسف نسبت به سکوت جامعه نخبگانی اعم از سیاسی، فرهنگی و....در مواجهه با فاجعه اعدام‌ها:
«هرکس در برابر این فاجعه «اعدامها» و تاراج «حق زندگی» شهروندان توسط استبداد سکوت کند، با آمران و عاملان این اعدام‌ها همدست است»

«طبق آخرین تماس‌های تلفنی که احمدرضا حائری با دوستان‌شان داشته‌اند، اظهار داشتند: « بر اساس آخرین مذاکراتی که با مقامات زندان‌ داشته‌ایم، ظاهرا رؤسای ارشد سازمان زندان‌ها هنوز بر گرفتن واحد چهار از زندان قزلحصار و دادن آن به زندان کرج اصرار داشته و حتی بخشی از محوطه واحد چهار را برای این کار فنس‌کشی کرده‌اند.»

احمدرضا حائری در این گفتگوها ضمن اظهار تأسف نسبت به سکوت جامعه نخبگانی اعم از سیاسی، فرهنگی و....در مواجهه با فاجعه اعدام‌ها و رکوردشکنی حکومت در ارتکاب این جنایت‌ها علیه «حق زندگی» هموطنان زندانی، تأکید کردند:

«علاوه بر فجایع گفته شده در نامه اخیر؛ حدود
۳هزار زندانی سیاسی، موادمخدر و زندانیانی با اتهامات دیگر از جمله چهار زندانی عقیدتی اهل سنت بلوچ که تازگی به واحد چهار منتقل شده‌ و حکم اعدام قطعی دارند، جان‌شان در معرض خطر جدی است، هرکس در برابر این فاجعه «اعدامها» و تاراج «حق زندگی» شهروندان توسط استبداد سکوت کند، با آمران و عاملان این اعدام‌ها همدست است، باور من این است که تکاپوی دستگاه سرکوب حکومت برای اجرای حکم اعدام خانم پخشان عزیزی، یا آقایان مجاهد کورکور، مهدی حسنی، بهروز احسانی و ده‌ها زندانی سیاسی دیگر، با تأیید این احکام در دیوان عالی، نتیجه سکوت در برابر اصل مجازات اعدام به عنوان مجازاتی غیرانسانی و قرون وسطائی است.

بر همه ماست که فارغ از باورهای سیاسی و عقیدتی‌مان، مراقب باشیم که با درگیر شدن در مسائل حاشیه‌ای و جدل‌های بی‌حاصل درباره گذشته‌های دور و...در زمین استبداد بازی نکنیم، و کوشش اصلی‌مان را بر کند کردن و در آخر شکستن تیغه سلاح اصلی استبداد برای تداوم سرکوب که همان اعدام است، متمرکز کنیم. امری که تنها در سایه مبارزه مستمر علیه این مجازات غیرانسانی به دست خواهد آمد.

آقای حائری در بخش دیگری از گفت‌گو‌ها به آمار جدیدی از زندانیان اهل سنت که به نام و به اتهام عضویت در داعش و دیگر گروه‌های سلفی در معرض اعدام هستند، اشاره کرده و گفت :« در شهریور سال  گذشته که ما را به قزلحصار آوردند کمتر از ده زندانی با اتهام ارتباط با داعش در این زندان نگه داشته می‌شد، اما اکنون بیش از پنجاه نفر از هموطنان اهل سنت و تعدادی از مهاجران افغانستانی را با اتهام همکاری با داعش و دیگر گروه‌های سلفی در واحد دو قزلحصار زندانی کرده‌اند، که همگی در شرایطی هستند که هیچ اطلاعی از روند رسیدگی به پرونده‌های آنها نداریم و در خطر اعدام قرار دارند، آقایان که سالها پیش در خارج از ایران مدعی پایان داعش شدند، اکنون چگونه است که در عرض یک سال تعداد زندانیان‌‌ در زندان‌های خودشان با اتهام همکاری با داعش پنج برابر شده است؟ قدر مسلم این است که بسیاری از این افراد زندانی عقیدتی بوده و قربانی دادرسی‌های غیرمنصفانه شده‌اند، و باید رسیدگی به پرونده‌های آنها با حق انتخاب وکیل انتخابی انجام شود، نه در پستوهای دادگاه انقلاب! ما اگر دادرسی منصفانه را حق می‌دانیم، نمی‌توانیم این حق را از هیچ‌ شخصی حتی با اتهامی چون همکاری با داعش دریغ کنیم.»

melimazhabi.com
@mellimazzhabi

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:30


قیمت دلار میزان الحراره اقدامات ملی و ضد ملی

احمد فعال

حرف زدن و اظهارنظر کردن اهالی قدرت، اگر برای انها سودی ایجاد نکند، هیچ هزینه‌ای ایجاد نخواهد کرد. اما برای جامعه هیچ اظهارنظری خالی از سود و زیان نیست.

ای بسا بسیاری از اظهارنظرهایی که به نظر خیلی ساده و راحت و مثل آب خوردن و بدون هزینه برای اهالی قدرت بیان می‌شوند، با یک رشته هزینه‌های کمرشکن برای جامعه همراه باشند.

اگر بخواهیم بدانیم کدام اظهارنظر و یا کدام اقدام، ماهیت ملی و یا ضدملی دارند، کافی است به منحنی افزایش و کاهش قیمت دلار نگاه کنیم.

اکر بخواهیم بدانیم کدام عملکرد ما به شکست و پیروزی منجر شده است، کافی است به منحنی افزایش و کاهش قیمت دلار نگاه کنیم.

ادعای پیروزی تنها کافی نیست، هرکس در اموری که دقیقاً نمی‌توان با معیارهای عینی واقعیت را نشان دهد، می‌تواند مدعی پیروزی شود. قیمت دلار راست و دروغ اظهارنظرهای ما، و راست و دروغ عملکردهای ما را اثبات می‌کند.

درست است که وضعیت ارزش پول ملی به ظرفیت‌های اقتصادی وابسته است، اما امنیت و ناامنی بخش مهمی از همین ظرفیت‌هاست که در وضعیت امنیت ایجاد می‌شوند و در وضعیت ناامنی از دست می‌روند.

با این وصف، چه خوب است آنهایی که در فکر آبادی وطن نیستند، اما ممکن است حال و روز مردم در درآمدها و هزینه‌هایی که دلار کمر آنها را شکسته اهمیت می‌دهند، به خصوص از نظامیانی که شاید حال روز مردم هیچ اهمیتی برای آنان ندارد، ملتمسانه بخواهید اگر مواظب عملکرد خود نمی‌توانند باشند، شما را به خدا و پیامبر قسم، از اظهارنظر خودداری کنید.

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:23


دولت عراق رسما انحلال حشد الشعبی را اعلام کرد

شبکه خبری عراق:در دیدار سردار قاآنی از عراق، ‌دولت عراق به وی نامه داد که عراق مایل نیست جزئی از محور مقاومت باشد و حشد الشعبی در هیچ عملیاتی شرکت نخواهد کرد.

@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp‏

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:18


اقلا دروغ نگویید!

محمود صادقی٭

کل مملکت تعطیل شده، علتش را هم درست نمی‌گویند


عکس الان با موبایل گرفتم.
هوای محله امیرآباد تهران آنقدر پاک است که ستاره ها هم پیدا هستند.!

مسئولان می‌گویند به علت آلودگی تهران تعطیل شده!!
اقلا دروغ نگویید.


شبکه خبر سیما با تیتر «ناتوانی مقامات آمریکا در مهار آتش‌سوزی کالیفرنیا»، درحال مصاحبه با کارشناسان مسائل امریکا! درباره علت آن است!

٭ نماینده سابق مجلس شورای اسلامی

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:14


دلایل سخن گفتن سخیف و گستاخانه این مجری تلویزیونی در #باکو
بی توجهی مقامات ایران به نفوذ پان ترکیسم در ساختار ایران،
کاهش مشروعیت حاکمیت و ضعیف شدن اقتصاد ایران است

وقتی در جنگ #قره_باغ امام جمعه های مناطق مطرح در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل با نگاه امتی نه ملی به مسائل نگاه میکنند و نگاه کردند عاقبتی بهتر از این سخنان در انتظار نیست.

باکو بهمراه آنکارا به دالان #زنگزور هم می اندیشند
ولی هنوز حاکمیت به افزایش نفوذ خود در مناطق دیگر ی می اندیشد

دیپلماسی در یک نگاه

@bestdiplomacy

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:08


به وقت تعطیلی چه فرقی می کند تهران پایتخت باشد یا مکران؟

حبیب رمضانخانی

برای فردا، شنبه ۲۲ دی‌ماه، عملا بسیاری از استان‌های کشور تعطیل شدند که با توجه به بالاتر از نرمال بودن دمای این روزهای مناطق مختلف ایران، خود نشان‌ دهنده ریشه‌ای و بحرانی بودن وضعیت تامین انرژی در کشور و چشم‌انداز خطرناک برای ماه‌ها و سال‌های پیش‌رو است.

وضعیتی که نشان می‌دهد همین مشکل را با کمبود شدید برق و آب در تابستان هم خواهیم داشت که با این فرمان، هرچه پیشتر می‌رویم، بایستی منتظر تعطیلات بیشتر و فراگیرتر در کشور باشیم!

حال سوالی که هست؛ در مملکتی که در حال تعطیلی است، چه تفاوتی دارد پایتخت آن در کجای ایران باشد، وقتی خروجی پایتخت به عنوان مرکزیت اداری، اجرایی و تصمیم گیری کشور در زمان غیر تعطیل نمود دارد؟

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 22:00


🔴تعطیلی واحدهای قضایی و اداری قوه قضاییه استان تهران روز ۲۲ دی

بنابر اعلام معاونت منابع انسانی و امور فرهنگی قوه قضاییه و با عنایت به مصوبه کارگروه اضطرار آلودگی هوای استان تهران به علت تداوم آلودگی هوا، واحدهای قضایی و اداری قوه قضاییه استان تهران در روز شنبه ۲۲ دی تعطیل است.

همچنین در سایر استان‌هایی که توسط مقامات محلی تصميمات مشابه اتخاذ شده در واحدهای قضایی و اداری نیز قابل اعمال است.


@iran_times

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 21:59


🔴 ایران تعطیل شد

🔸استانهایی که تاکنون شنبه را تعطیل اعلام کرده اند:
علاوه بر استان تهران و استان البرز سایر استانها نیز به دلیل صرفع جویی در انرژی شنبه را تعطیل اعلام کردند.

🔸خراسان جنوبی تعطیل شد: ‌با عنایت به تصمیم کارگروه مدیریت مصرف انرژی استان، کلیه ادارات دولتی، مؤسسات عمومی، بانک‌ها ، مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی فردا شنبه ۲۲ دی ماه تعطیل است.

🔸گلستان شنبه تعطیل شد:با عنایت به تصمیم کارگروه مدیریت مصرف انرژی استان، روز شنبه ۲۲ دی ماه تمامی ادارات دولتی، موسسات عمومی، بانکها، مدارس، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به استثنای مراکز امدادی، درمانی و خدماتی در استان تعطیل خواهد بود.

🔸استان سمنان هم تعطیل شد: به منظور مدیریت مصرف انرژی، فردا شنبه ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳ کلیه ادارات، بانک‌ها و شرکت‌های دولتی، موسسات و نهادهای عمومی غیردولتی استان بجز دستگاه‌های خدمات‌رسان تعطیل هستند.

🔸خراسان جنوبی تعطیل شد:‌با عنایت به تصمیم کارگروه مدیریت مصرف انرژی استان، کلیه ادارات دولتی، مؤسسات عمومی، بانک‌ها ، مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی فردا شنبه ۲۲ دی ماه تعطیل است.

🔸آذربایجان‌شرقی تعطیل شد:براساس تصمیم کارگروه اضطرار آلودگی هوای آذربایجان شرقی فعالیت تمامی مقاطع تحصیلی مدارس استان در نوبت صبح و بعد از ظهر به صورت غیر حضوری و از طریق شبکه شاد برگزار خواهد شد.

🔸استان‌های کرمانشاه و کردستان فردا به‌دلیل مصرف انرژی تعطیل شدند:کلیه ادارات دولتی، مؤسسات عمومی، بانک‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در استان‌های کرمانشاه کردستان به استثنای مراکز امدادی، و درمانی و خدماتی فردا تعطیل شدند.
امتحانات مراکز آموزشی نیز برگزار نمی‌شود.


🔸 استان مازندران روز شنبه تعطیل شد: فردا شنبه کلیه ادارات دولتی، موسسات عمومی، بانک‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی مازندران به استثنای مراکز امدادی، درمانی و خدماتی تعطیل است.

🔸استان قم تعطیل شد:مؤسسات عمومی، مدارس، دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، بانک‌ها و بیمه‌های استان قم (به استثنای واحدهای ذی ربط در مراکز درمانی، دستگاه‌های خدمات رسان، امدادی و بانک‌های کشیک) تعطیل خواهند بود.

🔸قزوین هم تعطیل شد:با عنایت به تصمیم کارگروه مدیریت بهینه مصرف انرژی استان، فردا شنبه کلیه ادارات دولتی، موسسات عمومی، بانکها، مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی به استثنای مراکز امدادی، درمانی و خدماتی در استان تعطیل است.


❇️ @baamdadeno

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 21:54


به جای وعده صادق۳، بی گازی ۳ عملیاتی شد و فردا در چند دقیقه کل کشور تعطیل شد

شهاب الدین حائری شیرازی

مملکت ضعیف شده و با کمی سرما تب می کند.
کسانی که باید تدبیری برای تقویت بنیانهای اقتصادی مملکت می کردند، مملکت را درگیر تحریم کردند و تحریم را نعمت دانستند!

نتیجه آن همه هزینه که برای محور مقاومت شد چه شد؟
همان پولها اگر در مملکت خودمان هزینه شده بود الان نه کمبود گاز و برق و بنزین و اب داشتیم و نه این همه نفرت از حکومت در دل مردم تلنبار می شد.

سه سال پیش وقتی روسیه گاز را روی اروپا بست، اروپایی ها اعلام کردند اماده اند با امریکا به سرعت به برجام بازگردند و خودشان هم با سرمایه گذاری کافی در انرژی ایران، گاز ما را جایگزین گاز روسیه کنند.
به بهانه های واهی مثل اینکه زمستان سرد و سخت در انتظار انهاست و بایست امتیاز بیشتری بدهند قید احیای برجام را زدیم.

امروز در آلمان هزینه برق به صفر نزدیک شده با توجه به استفاده از انرژی های متنوع پاک برای تولید برق.
اما ما به زمستان سخت دچار شدیم در حالیکه سرمای زمستان در اغلب نقاط مملکت قابل قیاس نیست با اروپا، انها بدون گازِ روسیه هم زمستانشان را گرم کردند.

می دانید ما ظاهرا به علم احترام می گذاریم اما انها واقعا به علم احترام می گذارند.
ما اجازه نقد و نظر به اهل علم نمی دهیم و انها را تنبیه می کنیم اگر بر خلاف نظر حکام حرف بزنند اما انها نظر کسی را مقدس و خط قرمز نمی دانند.

نتیجه علمی اداره کردن مملکت و احترام به آزادی بیان می شود زمستان گرم اروپا و نتیجه قدسی کردن رای و نظر حاکم، در ایرانی که بیشترین نفت و گاز دنیا را دارد  می شود زمستان سخت و تعطیل.

برادر من شما بی گازی 3 را رفع و رجوع کن بعد حرف از وعده صادق 3 بزن.

شامگاه 21 دی 1403--شیراز

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 21:49


تکرار مفید یا مُمِلّ؟

سرمقاله هم‌میهن
22 دی 1403


🔹آقای پزشکیان در سخنرانی روز پنجشنبه خود در همایش یک‌روزه وفاق‌ملی با کنار گذاشتن متنی که برای سخنرانی ایشان آماده شده بود، گفتند: «متونی که عزیزان تهیه کرده‌اند، بسیار ارزشمند و تأثیرگذار است، اما آنچه به باورم از اهمیت بیشتری برخوردار است، بیان آن چیزی است که از دل برمی‌آید و در متون از پیش آماده‌ شده، یافت نمی‌شود. متن‌هایی که پیش‌تر تهیه شده بود، چارچوب‌هایی را منعکس می‌کرد که به آن‌ها معتقدم. آنچه باور دارم و پیش‌تر در جریان انتخابات نیز بر آن تأکید کردم، اصولی است که حول محور حق و عدالت شکل می‌گیرد.»

🔹انتظارات امروز مردم از آقای رئیس‌جمهور متفاوت از دوره انتخابات است. امروز بیش از اینکه تشنه شنیدن حرف‌هایی باشند که هرچند بسیار خوب است و از دل بیرون می‌ریزد، منتظر شنیدن محتوایی هستند که محصول عقل جمعی و کارشناسی دولت باشد و از زبان رئیس‌جمهور گفته شود و مهمتر اینکه ناظر به عمل و سیاست‌های اجرایی باشد.

🔹سیاستمداران هر اندازه هم که سخنور باشند، به‌سرعت حرف‌های‌شان تکراری و مُمِلّ یا خسته‌کننده می‌شود. در همین سخنرانی آقای رئیس‌جمهور که محور آن عدالت و حق است، نکات بسیار ارزشمندی گفته شده است؛ نکاتی که نیاز امروز جامعه ماست، ولی مشکل اینجاست که این سخنان تاکنون بارها از سوی ایشان تکرار شده است.

🔹آنچه افراد به‌ویژه حکومت‌کنندگان را از یکدیگر متمایز می‌کند، تفاوت برداشت‌های آنان از مصداق‌های عدل و اجرایی این شعار است. نمونه روشن ماجرا در همان روز پنجشنبه رخ داد و آقای پزشکیان هیچ تبیینی درباره آن ارائه نکردند. این نمونه معطوف به شعار بسیار مهم ایشان یعنی «وفاق» است.  شعاری که ما هم معتقدیم بدون آن هیچ گرهی از کار فروبسته این کشور گشوده نخواهد شد و اعلام این شعار و کوشش برای تحقق آن قطعاً افتخار پزشکیان است.

🔹ولی معنای آن روی زمین چیست؟ چگونه می‌توان به سوی آن گام برداشت؟ در چه صورتی خواهیم گفت که این شعار به سرانجام مطلوب رسیده یا خیر؟ طرف مقابل شما و رفتار آن در شکست و پیروزی آن چه نقشی دارد؟ مردم و ما به‌عنوان افرادی که ناظر و مخاطب سخنان شما هستیم، درک مصداقی و روشن شما از این شعار را متوجه نمی‌شویم. درواقع مرزهای آن را نمی‌دانیم کجاست.

🔹برای نمونه در همین جلسه افتتاح بیمارستان که اغلب شخصیت‌های سیاسی دعوت شده بودند، چرا باید از حضور آقای خاتمی ممانعت به‌عمل آید؟ این منع از کدام قانون و شرع و اخلاق سرچشمه گرفته است؟ موضع شما به‌عنوان رئیس‌جمهور دراین‌باره چیست؟ می‌دانیم که حل این موارد سخت است؛ ولی در هر صورت و به‌لحاظ مصداقی باید مخاطب شما درکی از رفتار و برنامه‌های شما برای حل این موارد داشته باشد.

🔹این را هم می‌دانیم که تحقق هر شعاری نیازمند صبر و بردباری است؛ ولی متاسفانه باید گفت که شما هم وقت زیادی ندارید. درواقع مردم این زمان را نمی‌دهند؛ چون در گذشته و به پیشینیان شما زمان کافی دادند و نتیجه چندانی ندیدند. لذا اعتمادشان ضربه خورده است.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 18:00


‍ ‍ توافق در داخل؛
تقویت دیپلماسی

جواد امام٭

مذاكره امری اجتناب‌ناپذیر است. برای مهار بحران‌ها، عبور از چالش‌ها، حل منازعات منطقه‌ای، رفع تحریم‌ها و تهدیدهایی که نسبت به کشور وجود دارد، می‌توان به گفت‌وگو و مذاکره نگاه مثبتی داشته و برای گرفتن بیشترین امتیار از این مسیر تمرکز کرد.

حالا در وضعيتى قرار داریم که نیاز به مذاکره و گفت‌وگو با جهان بیش از گذشته حس می‌شود. شرایط فعلی موضوع گفت‌وگو را بسیار حساس کرده است.
باید توجه داشت که نمی‌توان به تندروها اجازه تاثیرگذاری و مانع تراشی داد. آنها نشان داده‌اند که به هیچ وجه نگاه مثبتی به مذاکره و گفت‌وگو ندارند و از این بابت نگران افزایش فشارها بر کشور نیستند.

نگاهی به دوره قبلی مذاکرات که توسط این گروه مدیریت می‌شد، تا حد زیادی روشن کننده نگاه آنها به این مقوله است.
در حالی که ما تلاش داشتیم به جهان نشان دهیم که نگاهی مسالمت آمیز به مشکلات داریم، تندروها اجازه این کار را نمی‌دادند.
عجیب اینکه در مواردی شاهد سنگ‌اندازی آنها در این راه بوده‌ایم که متاسفانه این افراد نتوانسته‌اند عدم پیوند خود را با کاسبان تحریم به مردم نشان دهند. از این رو برخی معتقدند برای برخی از تندروها منافع ملی و آینده ایران اهمیتی ندارد.

رویکرد آنها را در چند انتخابات  گذشته هم دیده‌ایم. مشاهده شده است که این افراد برای رسیدن به قدرت گاهی به آسانی برخی حقوق شهروندان را نادیده می‌گیرند و به‌جای اینکه خود را با مردم هماهنگ کنند تا از آنها رای بگیرند، حاضرند شرکت در انتخابات حداقلی باشد.
این کار فقط و فقط موجب دلسردی و دلزدگی مردم و رای‌دهندگان می‌شود. تجربه انتخابات های گذشته نشان می‌دهد که هرگاه شرکت مردم در انتخابات چشمگیر باشد، آنها جایی در  حاکمیت ندارند. اکنون می‌بینیم با شروع دور جدید مذاکرات احساس خطر کرده‌اند و برای حفظ جایگاه خود و بقای سیستم فکریشان حاضرند به تمامی در مقابل تصمیمی بایستند که در سطح حاکمیت ملی گرفته می‌شود. این گروه با هر چیزی که منافع‌شان را به‌خطر بیندازد، با تمام توان مقابله می‌کنند.
ممکن است کسی بگوید این کاری است که هر گروه سیاسی انجام می‌دهد اما اینجا موضوع رعایت اخلاق و پرنسیب سیاسی است. اکنون مصلحت ایران و منطقه در کاستن از تنش است تا بتوانیم از این راه اهداف دشمان ایران را به  باس و ناامیدی تبدیل کنیم. همیشه راه‌حل عبور از بحران جنگ نیست، مساله مدیریت  تنش است و هر تصمیمی که در سطح کلان برای کشور گرفته شود، لازم است همه با آن همراهی کنند. البته باید تاکید کرد که منظور از مذاکره تسلیم نیست با جلوی این چنین القائاتی ایستاد ، به هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود. آقایان در دو دولتی که در اختیار داشتند با تندروی در سیاست خارجه شرایط داخلی را سخت‌تر کردند و اکنون این تنش‌ها و بحران‌ها عواقب همان سیاست‌هایی است که تندروها دنبال می‌کرده‌اند.

اکنون می‌بینیم براساس همان عملکردها کمر شهروندان زیر بار مشکلات معیشتی در حال شکستن است.
واقعیت این است که برای بهبود وضعیت معیشتی مردم می‌توان از ابزار سیاست خارجی (دیپلماسی ) استفاده کرد و در عین حال لازم است در نگاه به سیاست داخلی تغییراتی داشته باشیم. هر نوع اقدام بازدارنده‌ای در کنار قوای نظامی، اجماع و انسجام درونی جامعه معنا می‌یابد.

اگر همچنان در کشور شکاف وجود داشته باشد و چالش‌ها برطرف نشود، بسیار سخت خواهد بود که در برابر دشمنان کشور مقاومت کنیم.
از این رو گفته می‌شود که آرامش و وفاق در داخل به معنای تقویت بنیه دفاعی کشور در برابر دشمنان خارجی است و در آن صورت قدرت دیپلماسی ما بیشتر خواهد شد.

منبع: آرمان ملى

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 17:29


طبابت دولت و نسخه انتقال پایتخت

مالک رضایی٭

در میان این‌همه ناترازی‌ها که نفس روز و روزگارمان زیر چرخ دنده‌های آن به شماره افتاده و حتی گاهی در پختن منظم نان روزانه و رساندن برق و آب و گاز به منازل مردم و باز کردن گره ترافیک جاده‌ها و خیابان‌ها مشکل داریم و....حداقل بر مبنای وعده‌های رئیس‌جمهور محترم، انتظار داشتیم که از دولت و شاکله‌ آن سخن کارشناسانه بشنویم؛ اما گویی خامی و ناپختگی در ذات اجرائیات ما لانه کرده است و به قول سعدی، به روزگاران، مهری نشسته بر دل، بیرون نمی‌شود، الا به روزگاران...

روزی معاون اول رئیس‌جمهور، با آن‌همه دنیادیدگی و فراست و کیاست، چشمان خود را می‌بندد و دهان مبارک خود را باز می‌کند و بی‌مقدمه در میان نگاه هاج‌وواج مردم از جایگزینی پارلمان محلی به جای پارلمان ملی سخن می‌گوید و در قالب آن، افزایش اختیارات استانداران و رساندن جایگاهشان به رئیس‌جمهور استان را طرح می‌کند.

بی‌آنکه مشخصا بفرماید کدام پارلمان محلی؟ با کدام قانون؟ با کدام اختیارات؟ کدام رئیس‌جمهور استان؟

چنان شعر رویاپردازانه و خیال‌اندیشانه می‌سراید که خودش هم در تکمیل وزن و قافیه‌اش درمی‌ماند و چاره‌کار در همان می‌بیند که در مقابل منتقدان سکوت کند. طوری‌که مجرب‌ترین رفوگران و خیاطان سخن هم در رفوی پاره‌گی سخنش درمی‌مانند و به صد قسم و آیه از شنوندگان سخنش می‌خواهند که مبادا از چنین سخنی تعبیر به فدرالیسم کنند.

خیالتان راحت. کسی تعبیر به فدرالیسم نمی‌کند؛ اما لطفا حق بدهید که تعبیر به فراموشی گوینده‌اش کنند که در حین افاضات خود، تمامی ابزارها و ادوات و سازوکار قانونی سخن خود را پاک، فراموش کرده است.    

روزی، دولت و سخنگوی آن چنان با قاطعیت از عملی شدن و اجرایی شدن قطعی انتقال پایتخت به "مکران" سخن می گوید که  هنوز ۹۰درصد مردم ایران نمی‌دانند "مکران و مکوران" کجاست؟

چنان قاطع می‌فرماید که پایتخت را به مکران انتقال خواهیم داد که کسی با آن قاطعیت نمی‌تواند از بستن بار و بندیل سفر با دو تا چمدان به مقصد مکوران سخن بگوید.

مکوران کجاست؟ منطقه‌ای در مرز جنوبی و جنوبی‌ترین نقطه‌ ایران که هیچ مرکزیتی به هیچ نقطه‌ای از ایران ندارد.
از شرقی ترین نقطه‌ی ایران در خراسان، تا غربی‌ترین نقاط ایران در آذربایجان و کردستان و... برای رسیدن به آن، باید ۲۰۰۰کیلومتر، طی مسیر کنند و ۱۵استان کوچک و بزرگ کشور را زیر پا نهند تا به پابوسی پایتخت جدید ایران نائل آیند و عرض و عریضه‌ نیاز خود را به دست پایتخت‌نشینان برسانند.

تازه، اگر نگویند دولت و سران و سردمداران آن اکنون در پایتخت قدیم و پیش زن و بچه‌های‌شان هستند و برای رسیدن و رسیدگی به امور کشور، شاید هفته‌ بعد به پایتخت جدید نزول اجلال خواهند فرمود.

سخنگویی که احتمالا در عمر خود یکبار هم مکوران را ندیده است و هنوز با تلفظ صحیح نامش هم آشنا نیست؛ چنان از مکران صحبت می‌کند که گویی از آدرس منزل بستگان خود در محله‌ همجوار پاستور سخن می‌گوید.

معلوم نیست به‌دنبال افاضات معاون اول رئیس‌جمهور، این آش جدید، دستپخت کدام مشاور عالی‌رتبه دولت فخیمه‌ ماست؟

اما از شدت شوری مزه‌ی آن می توان رد پای مذاق و مزاج کسانی را در آن دید که فعلا پایشان به خشکی ابتر است؛ اما با ابلاغی به‌دست، دریاییان را رهبر است. 
شاید، توجیه‌شان این است که پایتخت و صنایع کشور را دریامحور کنند.

اما آیا ناف صنایع کشور را به پایتخت بسته‌اند که شما برای انتقال صنایع کشور به کنار دریا، حتما باید پایتخت را هم انتقال دهید؟

طرفه آنکه دو روز از قاطع‌گویی سخنگوی دولت برای انتقال پایتخت به مکوران سپری نشده، رئیس محترم دولت می‌فرماید، طرح انتقال پایتخت به مکران، فقط در حد یک ایده است.

اما جناب دکتر پزشکیان، خاطرجمع‌تان کنیم که آن سخن در حد ایده هم نیست. نه مکران و نه هیچ نقطه‌ای از ایران، برای پایتختی، آلترناتیو تهران نیستند.

تهران نماد کامل ایران است که همه‌ اقوام و قومیت‌های ایران را در خود جای داده و به زیبایی هرچه تمام تصویر زیبای ایران را در آیینه‌ تمام‌نمای خود به نمایش گذاشته است.‌

شما اگر می‌توانید، دود و دم را از چهره‌ این آینه، بشویید و صنایع دودزای خود را از آن دور کنید که تهران، کمی نفس بکشد.

شما یک پزشک حاذق هستید و به‌خوبی می‌دانید که چاره‌ یک بیمار، رها کردن آن نیست؛ بلکه درمان آن است. صد افسوس که قبل از شما در مورد آن، هر درمان که کرده‌اند، آن عمارت نیست، ویران کرده‌اند. شما ویران نکنید. درمان بکنید.

به‌عنوان اولین مشورت خدمتتان، عرض می‌کنیم که تهران، خیلی چاق شده است. فقط باید اندکی رژیم بگیرد و لاغر شود. اگر می‌توانید ریه‌ها و عروق تهران را اندکی تمیز کنید. شما می‌توانید...

٭ کارشناس‌ارشد علوم‌سیاسی

راهبرد

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 17:24


آمار متجاوزان و قوانین الکن

فاطمه موسوی ویایه٭

معمولا به آمار تجاوز و آزار جنسی در کشورهای توسعه‌یافته اشاره می‌شود تا به طور ضمنی رویکرد برابری جنسیتی در این کشورها و آزادی زنان را دارای پیامدهای اخلاقی ناشایست و مضر برای زنان و کودکان نشان دهد. در مقایسه و تحلیل آمار جرایم جنسی کشورهای مختلف، باید به چند نکته توجه داشت:

۱- در مقایسه آمار جرایم باید به تفاوت تعریف آن در قانون جزایی هر کشور هم توجه داشت، آمار آزار جنسی فقط به آمار تجاوز محدود نیست و مواردی چون پورنوگرافی کودکان را هم شامل می‌شود و از آن مهمتر سوءاستفاده از موقعیت و برقراری رابطه جنسی با کارمند یا کارگر زیردست، موکل، بیمار و ... نیز به عنوان آزار جنسی در محل کار در همین آمار می‌آیند.
در اکثر کشورهای غربی، تمتع شوهر از زن در صورت عدم تمایل زن، تجاوز محسوب می‌شود، تمتع جنسی از فرد زیر سن رضایت به رابطه جنسی (که در کشورهای مختلف ۱۶ یا ۱۸ سال است) با وجود رضایت و خواست فرد زیر آن سن، باز هم تجاوز جنسی محسوب می‌شود. در ایران سن رضایت به رابطه جنسی تعریف نشده و آزار جنسی در محیط کار به رسمیت شناخته نمی‌شود.

۲- مقایسه آمار تجاوز در کشورهای مختلف دشوار است چون بیشتر کشورها آمار رسمی یا دقیق ندارند. پایین بودن آمار آزار جنسی یا تجاوز در بعضی کشورها به معنای کم بودن وقوع آن نیست، بلکه به معنای پایین بودن گزارش آن به دلایلی چون حفظ آبروست.
بعضی از کشورها به جرایم جنسی حساس‌تر هستند و در ثبت و رسیدگی به  آن دقیق‌تر عمل می‌کنند در نتیجه آمار بالاتری گزارش می‌کنند.
آخرین آمار جهانی برای سال ۲۰۰۸ است که در آن آفریقای جنوبی بالاترین نرخ تجاوز در جهان را دارد، ۹۱ در صدهزار نفر. بعد از آن کشورهای سوئد با نرخ ۵۳ و نیوزلند با ۳۰ و آمریکا با ۲۸.۵ قرار دارند. بین توسعه‌یافتگی یا برابری جنسیتی با نرخ تجاوز رابطه معنادار آماری وجود ندارد.
در فقدان آمار دقیق از تجاوز و تعرض جنسی می‌توان شاخص دیگری را موردتوجه قرار داد: تجاوز گروهی. این جرم بیشتر در کشورهایی با فرهنگ زن‌ستیزی رخ می‌دهد: هند، پاکستان، یمن و … پس انتظار می‌رود نرخ تجاوز و آزار جنسی نیز در این کشورها بالا باشد با وجود اینکه گزارش نمی‌شود.

۳- تحقیقات نشان می‌دهد که عامل اصلی تجاوز نه لباس قربانی یا رفتار او که دقیقاً نگاه جنسیت‌زده متجاوز است که زنان را به عنوان سوژه نگاه جنسی می‌بیند و در صورت فراهم بودن شرایط، زن را مورد هجوم قرار می‌دهد.
«مطالعه اثر مولفه‌های اجتماعی-فرهنگی والدین بر مزاحمت جنسی (خیابانی) فرزند پسر» از احمدی و بیورانی (مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، ۱۳۹۵) نشان می‌دهد که در جامعه نمونه شامل ۳۸۰ مرد جوان ساکن شهر سنندج به جز ۱۸ نفر بقیه یکی از انواع مزاحمت خیابانی را انجام دادند که ۱۲ درصد دارای مزاحمت زیاد بودند و ۸ درصد مزاحمت در حد متوسط. میزان سنتی‌بودن، میزان جنسیت‌زدگی و میزان خشونت در خانواده تاثیرگذارترین متغیرها بر مزاحمت جنسی هستند. همان دیدگاه سنتی که پوشش زنان را مقصر بزده‌دیدگی آنها می‌داند باعث ارتکاب بزه و مزاحمت خیابانی در میان مردان است. پس مقصرپنداری قربانیان (زنان) و درخواست از آنان برای پوشیدگی بیشتر مشکل را حل نمی‌کند زیرا ذهنیت سنتی مردان که عامل مزاحمت است همچنان باقی است.

۴- نکته مهم این است که برای کاهش جرم، شدت مجازات سودی ندارد بلکه حتمیت مجازات است که باعث می‌شود افراد وقتی احتمال دستگیری و مجازاتشان بالاست طبق قاعده سود و زیان جرم، از ارتکاب آن خودداری کنند مثلا نرخ تجاوز دو کشور با فرهنگ مشابه بلژیک ۲۶ و آلمان ۹ است، این تفاوت به دلیل تفاوت رفتار دستگاه قضایی است، نرخ تجاوز در ژاپن ۱.۲ در صدهزار است.
در این کشور ژاپن نرخ ارتکاب جرایم پایین است چون پیگیری پلیس و حتمیت مجازات بسیار بالاست. در ایران مجازات تجاوز اعدام است اما به ندرت روند قضایی منجر به صدور چنین حکمی می‌شود و حتی اگر قربانی بتواند شواهد مادی و پزشکی وقوع رابطه جنسی با یک فرد خاص را به دادگاه ارائه کند، نمی‌تواند به‌عنف بودن را اثبات نماید و متجاوز آزاد می‌شود.
باید برای تغییر قوانین چاره‌ای اندیشید، از شدت مجازات کاست و به جای آن متجاوزان بیشتری را به زندان فرستاد.

٭دکتری جامعه‌شناسی

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 17:05


نتیجه چنین احکامی؛ نفرت از حجاب و دین است

شهاب الدین حائری شیرازی

سپیده رشنو، برای اجرای حکم سه سال و هفت ماه حبس به شعبه اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳ تهران، مستقر در زندان اوین، احضار شد.

این دانشجو و شهروند معترض به حجاب اجباری با انتشار پستی در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام، ابلاغیه برای اجرای این حکم را مرتبط با پرونده‌ای مربوط به دو سال پیش دانست.

در ابلاغیه از او خواسته شده که ظرف پنج روز برای تحمل دوران محکومیت حبس خود در این شعبه حاضر شود.

سپیده رشنو تیرماه سال ۱۴۰۱ در اتوبوس شهری با یک زن حامی حجاب اجباری که در پی "امر به معروف و نهی از منکر" بود، درگیر و سپس بازداشت شد. بنا بر اعلام وکیل سپیده رشنو، او نهایتا در این پرونده به سه سال و هفت ماه حبس تعلیقی محکوم شد./مشروح خبر

حاشیه

حجاب اگر چه واجب است اما اجبار به آن برخلاف سنت نبوی و علوی است.
از هیچ کدام از پیامبر و علی علیهما صلوات الله در طول حکومتشان یک تعزیر یا تنبیه یا حتی تذکر نسبت به حجاب، گزارش نشده.
اصل در انجام حرام، عقوبت اخروی است و تنها چند حرام خاص نظیر زنا و لواط و شرب خمر به دلیل کتاب و سنت دارای عقوبت دنیوی علاوه بر اخروی دانسته شده.
دروغ کلید تمامی تباهی ها در روایات دانسته شده یا ربا جنگ با خدا اما هیچکدام عقوبت دنیوی ندارند.

در روایات از علل عدم تعلق اراده الهی به بارش باران، فاش و علنی و طبعا بسیار شدن احکام ظالمانه دانسته شده.(و اذا فشا الجور فی الحکم احتبس القطر)
شاید کسی بپرسد چرا برای عمل قاضی، یک مملکت یا شهر عذاب شوند؟
پاسخ آنستکه وقتی ظلمی صورت پذیرد و دیگران پذیرای آن شوند در ظلم شریکند.
یعنی اگر به قدر وسع نسبت به آن ظلم عکس العمل بازدارنده انجام ندهند به نحوی با ظالم شریک شده اند لذا مستوجب عقوبتند.

از زاویه دیگر باز در روایات، راضی به یک منکر و ظلم، مستحق عقوبت دانسته شده است.
در خبر است که در قیامت شخص می بیند در نامه عملش خون های ریخته شده ای محاسبه می شود، می پرسد من که کسی را نکشتم!
پاسخ می شنود رضایت داشتی به آن خون ریزی یا قتل.

پ ن: متن های متعددی در خصوص عدم مشروعیت اجبار به حجاب در کانال ویرایش ذهن منتشر شده که با جستجوی کلمه اجباری در کانال قابل بازیابی است. یک نمونه

پ ن دوم: از دیگر عوامل قطع باران در روایات، دروغگویی حاکمان دانسته شده که متن هایی با همین مضمون اینجا و اینجا می توانید بخوانید.

خاطرات و روزنوشت ها

10 Jan, 17:03


🌎 فقط ترامپ می‌تواند به تهران سفر کند

سینا عضدی
🔹 مجله فارن پالیسی

🌿 در تاریخ آمریکا جمله تاریخی معروفی هست که می‌گوید: فقط نیکسون می‌توانست به چین برود (Only Nixon could go China). نویسنده مقاله فارن پالیسی با مقایسهٔ ترامپ با ریچارد نیکسون، که با وجود دیدگاه‌های تند علیه کمونیسم به چین سفر کرد، استدلال می‌کند که ترامپ نیز می‌تواند با استفاده از اعتبار خود در میان مخالفان ایران، گام‌های جسورانه‌ای در جهت تعامل با ایران بردارد.

🌿 مقالهٔ «فقط ترامپ می‌تواند به تهران برود» به تحلیل این موضوع می‌پردازد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده، با توجه به مواضع سخت‌گیرانه‌اش علیه ایران، ممکن است فرصت منحصربه‌فردی برای بهبود روابط با تهران داشته باشد.

🌿 این مقاله به تصمیمات قبلی ترامپ، مانند خروج از توافق هسته‌ای (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریم‌های اقتصادی شدید علیه ایران، اشاره می‌کند و می‌گوید که این اقدامات به افزایش تنش‌ها منجر شده است.

🌿 در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، موانع داخلی و ژئوپلیتیکی مانع دیپلماسی شد. مشاوران تندرو نظیر جان بولتون و مایک پمپئو مذاکرات را تخریب کردند، و ایران، با موقعیت ژئوپلیتیکی قوی‌تر، نیازی به گفتگو نمی‌دید. اما در دوره دوم ترامپ، تغییر تیم امنیت ملی و تضعیف موقعیت استراتژیک ایران، فرصت‌های جدیدی برای دیپلماسی ایجاد کرده است.

🌿 ایران، با اقتصادی ضعیف و متحدان منطقه‌ای آسیب‌دیده، نیاز فوری به کاهش تحریم‌ها و سرمایه‌گذاری خارجی دارد. مذاکرات می‌تواند بر سر کاهش برنامه هسته‌ای ایران به مقاصد غیرنظامی و کاهش حمایت ایران از گروه‌های نیابتی منطقه انجام شود. این رویکرد، مشابه استراتژی نیکسون در چین، می‌تواند تنش‌ها را کاهش دهد، ثبات منطقه‌ای را تقویت کند، و تمرکز آمریکا را بر رقابت با چین معطوف سازد.

🌿 با این حال، نویسنده معتقد است که ترامپ، با توجه به رویکرد غیرقابل پیش‌بینی و تمایلش به مذاکرات مستقیم با رهبران کشورها، می‌تواند مسیر جدیدی در روابط با ایران ایجاد کند.

🌿 این مقاله پیشنهاد می‌کند که ترامپ می‌تواند با اتخاذ رویکردی مشابه با نیکسون، به تهران سفر کرده و با رهبران ایران دیدار کند تا به توافقی جدید دست یابد که به نفع هر دو کشور باشد.

🌿 در مجموع، نویسنده بر این باور است که ترامپ، به دلیل مواضع سخت‌گیرانه‌اش علیه ایران و تمایل به دیپلماسی شخصی، می‌تواند فرصت منحصربه‌فردی برای بهبود روابط با تهران داشته باشد.

لینک مقاله در فارن پالیسی

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 17:18


هیزم برای پختن سر سگ!

؟؟؟؟٭

به‌زودی آقای پزشکیان عازم روسیه می‌شود تا یک پیمان جامع با روسیه امضا کند. حرف آن از مدت‌ها پیش زده می‌شود و ایران پیشنهاد کرده بود این پیمان در حاشیه سفر حدود دو ماه پیش رئیس‌جمهور به روسیه برای شرکت در یک کنفرانس بین‌المللی امضا شود که روس‌ها نپذیرفتند.

حالا در آستانۀ افتادن ردای ریاست جمهوری آمریکا به دوش ترامپ، امضای این پیمان معنای خاصی پیدا می‌کند و هدف پوشیده‌ای دارد که خوب است کل حاکمیت به آن توجه کند وگرنه نیک میدانیم پزشکیان و خط‌مشی او در ترسیم خطوط این پیمان هیچ نقشی نداشته و ندارد.
این پیمان محصول دورۀ رئیس‌جمهور قبلی و نگاه خاص روس‌ها به ایران در دوران اوست: دوران گنده‌لات و نوچه!

درنگ پوتین در امضای این پیمان احتمالاً برای تجدیدنظر در شرایط مندرج در ملحقات و ضمائم این پیمان  است که ما نه از آن‌ها خبر داشتیم و نه خبر خواهیم شد. حتی می‌توانیم ادعا کنیم در همین هفتۀ اخیر هم با توجه به اینکه روسیه مستعمرۀ خود در سوریه را از دست داده است احتمالاً در مفاد این پیمان تجدیدنظر کرده‌اند چون دو معاون وزارت خارجۀ روسیه در روزهای اخیر در همین رابطه به ایران سفر کردند.

حالا که بی‌خبریم، اجازه بدهید کمی گمانه‌زنی کنیم. بنیان این پیمان بر همکاری دفاعی خواهد بود، هرچند شامل ابعاد اقتصادی نیز خواهد شد. البته قرار است ابعاد همکاریِ دفاعی پنهان باشد اما به دلایلی آن را برای ایالات‌متحده رو خواهند کرد: یک نقطۀ قوت روسیه در معاملۀ بعدی‌اش با آمریکای ترامپ خواهد بود!
  
همه می‌دانند روسیه در باتلاق اوکراین گیر کرده‌ است و ترامپ وسیلۀ بیرون آمدن او خواهد بود. با تضعیف فوری ناتو (صرفاً به خاطر حضور ترامپ)، کاهش حمایت از اوکراین و اجبار یک معاملۀ بزرگِ زمین در برابر پایان جنگ که اموری گریزناپذیرند، پای ایران به‌عنوان بخشی از ثمن معامله به میان کشیده خواهد شد: روسیه در برابر دریافت بخشی از خاک اوکراین و خروج آبرومندانه از بن‌بست جنگ، هزینه‌ای می‌دهد. بخشی از آن، کوچ اجباری از ساحل سوریه است و بخشی از آن باید ایران باشد.
بنابراین برای پوتین صرف می‌کند که پیمان دفاعی با ایران را تا حد ممکن چرب‌وچیلی و سنگین کند تا ارزش معاملاتی آن را بالا ببرد: بتواند در برابر رها کردن ایران در برابر گرگ اسرائیل و شیر پنتاگون امتیاز بیشتری بگیرد! حکومت ایران باید این را فراموش نکند که هرقدر در رفاقت با روسیه بیشتر احساس امنیت بکند، به همان نسبت هنگام نقض پیمان ضربۀ سنگین‌تری خواهد خورد. این قانون ابدی سیاست در دنیاست که از اعماق تاریخ به ما رسیده است و کشفیاتی تازه نیست.

روسیه یک قدرت اتمیِ در حال اضمحلال است. سهم روسیۀ بزرگ در جی‌دی‌پی جهان حدود ۳/۹درصد است (در برابر ۱۹درصد چین و ۱۲/۷درصد ایالات‌متحده) و ازنظر بزرگی اقتصاد حتی بین ده کشور اول جهان نیست. اتکای به آن از هیچ جنبه‌ای و به‌ویژه از جنبۀ سیاست بین‌الملل درست نیست.
هم‌اکنون در حال چانه‌زنی با آمریکا، اسرائیل و ترکیه است که آیا اجازه می‌دهند در بندر طرطوسِ سوریه بماند یا نه. تنها کاری که توانست در تحول مسئله‌دارِ سوریه برای متحد خود اسد بکند، این بود که او را از سوریه ببرد و پناهندگی بدهد.

شکی نیست که کشور باید با روسیه روابط خوبی برقرار کند، در مورد تحولات در شرف وقوع در مرزهای شمالی و غربیِ کشور آن را کنار خود نگه دارد و روابط اقتصادی‌اش را نیز با این همسایۀ بزرگ توسعه دهد، اما روسیه در مورد استراتژی امنیت ملی کشور و دیپلماسی کلانِ بین‌الملل قابل‌اتکا نیست (به یاد بیاورید موضعش را در مورد جزایر ایران) و هرقدر بیشتر به آن اتکا شود ضربۀ خیانتش بزرگ‌تر خواهد بود.
یک استراتژی سنجیده برای ایران که اخیراً استراتژی امنیت دفاعی آن دود شده است، تنظیم فاصله با قدرت‌های دارای قدرت مانور بالاست. علت ضرورت اتخاذ این استراتژی، وخامت اوضاع منطقه به‌ویژه در رابطه با همسایگانِ بلافصل است (در درجۀ اول با افغانستان، ترکیه و آذربایجان). معنای این تنظیم، حداقل در دو مورد فوری، تغییر سیاست و شیوۀ حرف زدن در غرب کشور (از مرز عراق تا ساحل مدیترانه) و فاصله گرفتن از جنگ اوکراین است که سر سگ در آن می‌جوشد و هیچ ارتباطی با ما نداشته و ندارد.

این فاصله‌گیری باید در پیمانی که پزشکیان امضا خواهد کرد تضمین می‌شد. آیا کسی پیشاپیش به آن اندیشیده است؟

٭ شورای سردبیری جامعه‌نو

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 17:03


دکتر کرمانپور رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت:

✍️ کیت آزمایشگاهی HMPV در کشور وجود دارد

✍️ منطقی است آماده باشیم که غافلگیر نشویم

این ویروس همانند کرونا ممکن است جهش کند و نسخ های متفاوتی خلق کند.

یادمان باشد ابتدای کرونا اصلا کیت آزمایشگاهی وجود نداشت که کرونا شناسایی شود اما در مورد HMPV کیت داریم و روزانه رصد می شود.

تمام شبکه های بهداشت کشور در آمادگی کامل هستند.

ممکن است این ویروس در ایران باشد اما تا کنون در تست هایی که انجام شده دیده نشده است.

مثل اکثر بیماریهای ویروسی، هیچ درمان قطعی وجود ندارد.

یادمان نرود سرماخوردگی با قرن ها حضور در جهان، هنوز درمان ندارد.


https://t.me/imed_360
@imed_360

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 17:02


کرونا از اول، ما از چندم؟

یاسرعرب

کوتاه خبر اینکه ویروس جدید تهاجمی و خطرناک وارد کشور شده است. کشنده است و واکسن‌های قبلی هیچ تاثیری روی آن ندارد و هیچ دارویی نیز فعلا در کشور برای آن نداریم.
اینها فرموده‌ی مقامات رسمی بهداشت و درمان کشور است‌ که فی الجمله گفته‌اند هر کار در شروع کرونا و آمدنش کردید را دوباره شروع کنید! از دوری و دوستی‌ها تا ماسک زدن و شستشوی دست‌ها و ...

اما
حالا که دوباره کرونا و دوباره خانه نشينی و دوباره چين و دوباره مرگ و بیماری و ... آیا دوباره تکرار داستان کرونا؟؟؟

دوباره مخفی کردن آمار کشته‌ها و سم پاش دادن دست گروه‌های ارزشی داخلی برای جهاد الکل و نشر توهمات طب سنتی و نوشیدن شاش شتر و لیسیدن ضریح و برپایی قرارگاه ویروس زدایی حاج قاسم و وعده‌ی تولید واکسن داخلی و کشته شدن پنجاه هزار نفر و صدها کار و راه مسخره و تکراری دیگر؟

یا عبرت از راه طی شده و به کار گیری تجربه‌های قبلی و تعامل سازنده حتی با آمريکا جهت دریافت آخرین نسخه‌ها و واردات انبوه واکسن ولو از آمريکا و نجات جان مردم در کنار تولید واکسن داخلی؟

قرار است حاکمان کشور کدام راه را انتخاب کنند؟
مقابله به وسیله هارت و پورت و مستعان بازی و رژه روحیه و قرارگاه سازی؟
یا سر تسلیم فرو آوردن در مقابل تجربه و علم و دانش بشری و دست کمک دراز کردن به سوی جامعه‌ی جهانی؟

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 16:42


 “جنگ سایه‌ها: چگونه جمهوری اسلامی واقعیت را به اسارت می‌گیرد؟”

حمید آصفی

جمهوری اسلامی ایران در نبردی پنهان و پیچیده از فناوری‌های نوین برای حفظ قدرت خود بهره می‌برد.
این ابزارها فراتر از روش‌های سنتی سرکوب هستند و در قالب یک جنگ شناختی تمام‌عیار، حقیقت را مخدوش و مخالفان را در شبکه‌ای از اطلاعات نادرست و اختلاف‌افکنی گرفتار می‌کنند.
این نبردی صرفاً سایبری نیست، بلکه حمله‌ای مستقیم به ذهن‌هاست.

حکومت با قطع برق، کنترل فضای مجازی و انتشار اخبار و اطلاعات جهت‌دار، تلاش می‌کند تفسیر مردم از جهان را شکل دهد.
استراتژی اصلی، نه مقابله مستقیم، بلکه تغییر ادراک جامعه از واقعیت است. نتیجه این رویکرد، اسیر شدن بسیاری از شهروندان در دام روایت‌های تحمیلی حکومت است.

اپوزیسیون در برابر این جنگ نامتقارن، اغلب درمانده است. آگاهی کم از قدرت نرم و ابزارهای پیشرفته کنترل اجتماعی، آن‌ها را در برابر تاکتیک‌های فریبکارانه‌ی حکومت آسیب‌پذیر کرده است.
خوش‌بینی بیش از حد و پیش‌بینی‌های مکرر سقوط حکومت، نه تنها کمکی به حل مسئله نمی‌کند، بلکه منجر به ایجاد توهم و غفلت از واقعیت‌های پیچیده می‌شود.
بخش مهمی از این استراتژی، اتمیزه کردن جامعه است؛ تبدیل هر فرد به یک جزیره منزوی.

این تاکتیک هزینه‌های مقابله با مخالفان را برای حکومت به‌شدت کاهش داده و فعالیت‌های سیاسی را برای شهروندان به امری پرمخاطره تبدیل کرده است.
سرکوب فعالانی چون نرگس محمدی و سپیده قلیان، که شجاعانه صدای خود را بلند کرده‌اند، با هدف ایجاد ترس و ناامیدی در جامعه صورت می‌گیرد. آن‌ها به اتهاماتی از جمله تبلیغ علیه نظام و برهم زدن امنیت ملی متهم شده‌اند. اما آیا واقعاً تبلیغ علیه نظام و برگزاری تجمعات مسالمت‌آمیز باید به مثابه جرم انگاشته شوند؟

این پرسش باید محور بحث‌های بنیادین در جامعه قرار گیرد: آیا بیان انتقاد و خواسته‌های مسالمت‌آمیز، که اساس دموکراسی و حقوق بشر هستند، باید به عنوان تهدید در نظر گرفته شوند؟
آیا نمی‌توان این حق را در زمره حقوق طبیعی بشر به شمار آورد؟

در این میان، شخصیت‌هایی نظیر سید مصطفی تاج‌زاده و سعید مدنی با انتقادات صریح خود، همواره سعی در روشنگری داشته‌اند. آن‌ها نیز به اتهاماتی از جمله فعالیت تبلیغی علیه نظام، پشتیبانی نظری و فکری از جنبش های اجتماعی، مواجه شده‌اند، در حالی که صرفاً در تلاش برای بیان واقعیت‌ها و مطالبات مردم هستند. این روش‌ها به وضوح یک استراتژی هدفمند هستند که به منظور خاموش کردن هر صدای مخالف و تحمیل سکوت بر جامعه، به کار گرفته می‌شوند.

غلبه بر این چالش، مستلزم درک عمیق این استراتژی و یافتن راه‌های خلاقانه برای مقابله با آن است.
این هدف، نیازمند همبستگی، ارتباط موثر و استفاده از ابزارهای نوین برای افشای تبلیغات گمراه‌کننده و ایجاد یک گفتمان آزاد و آگاهانه است.

در این شرایط، باید بلندگوی صدای حق و اعتراض باشیم و به یاد داشته باشیم که حق اعتراض و انتقاد جزو حقوق اساسی هر انسان است.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 16:33


ترامپ در جنوب ایران!

صابر گل عنبری

دو هفته‌ای تا آغاز دور دوم ریاست جمهوری ترامپ مانده و همچنان بحث و گمانه‌زنی درباره سیاست خاورمیانه‌ای او به ویژه در قبال ایران داغ است. نگارنده قبلا در این باره به تفصیل نوشته و گفته است.

برای پیش‌بینی تقریبی سیاست احتمالی او باید نگاهی همه‌جانبه داشت و صرفا به تصویر برآمده از چینش کابینه و تیم کاری او در سیاست خارجی اکتفا نکرد. با وجود اهمیت و تاثیر و نقش این متغیر و لابی‌های قدرت اوانجلیستی و اسرائیلی، اما نقش شخصیت خاص خود ترامپ و تاجرمسلکی او و منافع تجاری‌اش در منطقه خلیج فارس اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.

در این باره هم باید نیم‌نگاهی به سرمایه‌گذاری‌های کلان مجموعه اقتصادی ترامپ در کشورهای عربی در جنوب ایران و ارتباطات مالی این مجموعه با آن‌ها داشت. این متغیر احتمالا نقش خاصی در جهت‌دهی به سیاست‌های ترامپ در منطقه و در قبال ایران داشته باشد.

این ارتباط مالی از قبل از دور اول ریاست جمهوری ترامپ هم بوده، اما در این دوره و بعد از خروج او از قدرت گسترش یافته است.
به عنوان مثال، خطوط هواپیمایی قطر از 2008 با برج فاخر ترامپ در خیابان پنجم نیویورک قرارداد دارد که هزینه هر ماه یک اقامتگاه به 100 هزار دلار و در سال به یک میلیون دلار می‌رسد.

پس از پایان دور اول ریاست جمهوری‌اش در 2021، ارتباطات کاری  ترامپ با شاهزادگان جوان عرب در منطقه ادامه داشت و موافقت‌‍‌نامه‌های تجاری متعددی هم منعقد شد.
در سپتامبر گذشته هم قبل از انتخابات آمریکا در اقامتگاه خود در مار-ئه- لاگو با امیر قطر و رئیس امارات دیدار داشت و در چهار سال گذشته دامادش جراد کوشنر همواره با محمدبن‌سلمان ولیعهد عربستان دیدارها و گفتگوهای متعددی داشته و در جام جهانی 2022 قطر هم حضور یافت.

در همین امارات هم ترامپ حدود 6 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده است.
اکنون هم غول املاکی و مستغلاتی ترامپ پروژه‌های مستغلاتی کلانی در عربستان، امارات و عمان در دست اقدام دارد؛ از جمله دو پروژه «ترامپ ریاض» و «برج ترامپ» در جده که قرار است در سال 2029 افتتاح شود.

ورود امپراتوری املاکی ترامپ به پروژه‌ ساخت برج‌های مسکونی مجلل و فوق لوکس در این کشورها رونق چشمگیری به این صنعت و همچنین گردشگری در این کشورها می‌دهد.
در کنار آن هم تعدادی از نزدیکان ترامپ مانند دینا پاول، كين موليس و استیون منوچین نیز با برخی از شیخ‌نشین‌ها روابط سیاسی و تجاری دارند.

ناگفته هم نماند که پیوند تجاری ترامپ با حوزه عربی خلیج فارس تنها در سرمایه‌گذاری در این کشورها نیست، بلکه به قسمی شراکت تجاری و اقتصادی هم ارتقا یافته است که نمونه آن شراکت دار گلوبال غول عربستانی ساخت و ساز با شرکت ترامپ برای اجرای پروژه‌های مشترک در خود آمریکا و یونان است.

میان کمپانی‌های بزرگ آمریکا و سیاست در این کشور به ویژه در حوزه خاورمیانه پیوندی تاریخی وجود دارد. در این میان کمپانی‌های نفتی و تسلیحاتی بیشترین ارتباط را داشته‌اند. اما می‌توان گفت که در هیچ دوره‌ای از تاریخ آمریکا مانند دوره ترامپ پیوند پول و سیاست در راس هرم قدرت در آمریکا این چنین نمود نیافته است. این هم به دلیل تاجرمسلک بودن خود ترامپ است.
اما میان این پیوند قبل و بعد از آمدن ترامپ یک تفاوت معنادار و جدی وجود دارد. آن هم این که قبل از ترامپ پیوند کمپانی‌های بزرگ و سیاست در آمریکا معمولا در جهت ترغیب به مداخله مستقیم نظامی در منطقه بوده است، اما چنین پیوندی بعد از ترامپ در جهت مخالف آن و در خدمت مال و اقتصاد بوده است؛ نه نظامی‌گری!

این هم تا حدود زیادی به نوع تجارت ترامپ بر می‌گردد. در واقع اگر کار اقتصادی ترامپ هم در حوزه نفت و تسلیحات بود، چه بسا با توجه به شخصیت او تاکنون شاهد جنگ‌های ویرانگرتر از قبل می‌بودیم، اما نوع نگاه اقتصادی ترامپ و تجارتش در حوزه مستغلات و املاک (و تا حدودی بیتکوین) با جنگ و مداخله نظامی همپوشانی ندارد. از این رو، تجارت و شراکت ترامپ با همسایگان جنوبی ایران و رونق آن و در عین حال هم پیشبرد روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل و ادغام آن در نظم امنیتی منطقه به نوعی می‌طلبد از تنش نظامی و جنگ در منطقه در حد امکان پرهیز شود. وجود بستری ناامن برای این سرمایه‌گذاری‌ها که با گردشگری هم در پیوند است، سم مهلک است.

از این رو می‌توان گفت که حضور تجاری ترامپ در منطقه به نوعی در مقابل تصمیم به جنگ نقشی بازدارنده دارد، اما مفروض دیگر آن هم تامین امنیت این سرمایه‌گذاری‌ها و متحدان عرب آمریکا در منطقه برای آینده است. این امر نیز پیشرانی برای ترامپ جهت «مهار» و «تضعیف» ایران است. این سیاست را هم می‌خواهد با فشارهای سیاسی و اقتصادی چه بسا تا لب مرز جنگ (اما بدون ورود به آن) دنبال کند که برگردانی در یک توافق البته متفاوت از برجام به ویژه برای کنترل برنامه هسته‌ای ایران داشته باشد.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 16:25


واکنش حمید رسایی به فیلم حضورش در رستوران لاکچری/باز حمله به قالیباف: تیم رسانه‌ای قالیباف ویدیو من را منتشر کردند و این تخریب رسایی فقط یک معنی دارد؛ سلامت!

🔸رسایی نوشته است: فضای مجازی رو ترکوندن که رسایی، خانوادگی رفته رستوران لاکچری برج میلاد غذاخورده!
سندش ۶ثانیه‌ فیلم که نه رستوران، نه غذاخوردن، نه لاکچری بودن توشه، تازه جعبه شبیه کادو همراهشه، یعنی دعوت شده!
حالا خوبه رسایی سیسمونی ایتالیایی از ترکیه وارد نکرده یا یه هلدینگ رو باجاش نخورده

@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 16:23


فرصت کوتاه آمریکا در برابر ایران و نیاز به «اقدام سریع» علیه ایران


ریچارد هاس، رئیس سابق شورای روابط خارجی آمریکا
فارن افرز

🔹در تحولی قابل توجه در معادلات قدرت‌های منطقه‌ای، نفوذ ایران در خاورمیانه به دلیل مجموعه‌ای از چالش‌های داخلی و فشارهای خارجی به شدت کاهش یافته است. تهران که زمانی قدرت غالب منطقه‌ای بود، اکنون با شکست‌های نظامی، مشکلات اقتصادی و از دست دادن حمایت گروه‌های نیابتی خود مواجه است. حمایت ایران از گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله نیز اثر معکوس داشته و اسرائیل توانسته این نیروها را به شدت تضعیف کند.

🔹در کنار اینها، تحریم‌های اقتصادی و ناآرامی‌های داخلی، قدرت ایران را کاهش داده است. همچنین، تقویت توان نظامی اسرائیل و تحولات منطقه‌ای مانند بی‌ثباتی در سوریه و تغییر رویکرد آمریکا نسبت به خاورمیانه، موجب تضعیف بیشتر موقعیت ایران در منطقه شده است.

🔹حمایت مالی و نظامی ایران از گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان، حماس در غزه و شبه‌نظامیان در عراق و سوریه، به این کشور امکان داده بود تا نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. اما تحولات اخیر، از جمله تحریم‌های اقتصادی و فشارهای بین‌المللی، این توازن قدرت را به نفع رقبای ایران تغییر داده است.

🔹کارشناسان معتقدند که کاهش قیمت نفت، تحریم‌های شدید آمریکا و همچنین اعتراضات داخلی از جمله عواملی هستند که به تضعیف موقعیت ایران در منطقه کمک کرده‌اند. علاوه بر این، موفقیت‌های اخیر نیروهای دولتی در سوریه و عراق نیز به کاهش نفوذ ایران در این کشورها منجر شده است.

🔹با وجود تضعیف موقعیت، ایران همچنان ظرفیت نفوذ در منطقه را دارد و در کنار این تحولات برنامه هسته‌ای خود را گسترش داده است، ایران ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را افزایش داده و سطح غنی‌سازی را بالاتر برده است. کارشناسان معتقدند که ایران ممکن است به زودی قادر به تولید مواد کافی برای ساخت حدود دوازده سلاح هسته‌ای باشد.

🔹این تحولات نگرانی‌های گسترده‌ای را برانگیخته است، زیرا دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای می‌تواند توازن قدرت در منطقه را تغییر دهد و کشورهای همسایه را مجبور کند تا در استراتژی‌های دفاعی خود بازنگری کنند. از نگاه غرب، حمایت ایران از گروه‌های نیابتی همچنان یک چالش اساسی است، زیرا این گروه‌ها به بی‌ثبات کردن مناطقی مانند غزه، لبنان و یمن ادامه می‌دهند و در عین حال اسرائیل و سایر متحدان آمریکا را تهدید می‌کنند.

🔹ایالات متحده با لحظه‌ای بحرانی در مواجهه با چالش ایران روبرو است. در حالی که برخی از سیاستمداران خواستار اقدام نظامی برای برچیدن توانایی‌های هسته‌ای ایران و خنثی‌سازی گروه‌های نیابتی آن هستند، برخی دیگر بر رویکرد دیپلماتیک بیشتر تاکید می‌کنند. ترکیبی از دیپلماسی، با تهدید استفاده از نیروی نظامی در صورت لزوم، به عنوان موثرترین استراتژی تلقی می‌شود.

🔹ایالات متحده می‌تواند به دنبال توافقی باشد که برنامه هسته‌ای ایران را محدود کرده و حمایت آن از گروه‌های شبه‌نظامی را مهار کند و در ازای شفافیت و محدودیت بیشتر، تحریم‌ها را کاهش دهد. چنین استراتژی‌ای نه تنها از گسترش سلاح‌های هسته‌ای در خاورمیانه جلوگیری می‌کند، بلکه به مسائل امنیتی گسترده‌تری که ناشی از نفوذ منطقه‌ای ایران است نیز رسیدگی می‌کند. کلید موفقیت برای ایالات متحده «اقدام سریع» خواهد بود، زیرا پنجره فرصت برای شکل دادن به اقدامات ایران در حال بسته شدن است.

https://www.foreignaffairs.com/united-states/iran-opportunity

🇺🇸 @US_REVIEW 📍پایش آمریکا 📍

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 16:22


دستور «دفتر حضرت آقا»

حسین باستانی

در دادگاه پرواز شماره ۷۵۲، خانواده‌ها مکررا از علی اکبر صیدون فرمانده وقت پدافند نیروی هوا-فضای سپاه می‌پرسند نیروهایش به چه حقی در مسیر عبور هواپیمای مسافربری موشک‌انداز تور ام-۱ مستقر کرده‌‌اند؟ او پاسخ می‌دهد که این کار مطابق نامه نهادی بالاتر صورت گرفته و بعد، در پی فشار جمعیت كه خواستار معرفی آن نهاد هستند، از ستاد كل نیروهای مسلح نام می برد.

ولی خانواده‌های جان‌باختگان کوتاه نمی‌آیند و می پرسند ستاد کل با چه مجوزی ترتیب استقرار سامانه موشکی بدون اطلاع سیستم یکپارچه پدافند را داده که سرتیپ صیدون، با ذکر سرّی بودن موضوع، از پاسخ طفره می‌رود.

با اوج گیری اعتراضات حاضران، رئیس دادگاه از صیدون می‌خواهد جوابی بدهد. در اینجا فرمانده سپاهی می گوید دستور استقرار سامانه را -به بیان او- «دفتر حضرت آقا» صادر کرده است.

در ادامه دادگاه، از فرمانده پدافند نیروی هوا-فضای سپاه پرسیده می‌شود سپاه چرا حداقل شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور -زیر نظر ارتش- را در جریان این اقدام خطرناک قرار نداده است؟ علی اکبر صیدون با خونسردی پاسخ می‌دهد چون موضوع، «سری» بوده.

برای اطلاع بیشتر از موضوعات افشا شده در جلسات دادگاه غیرعلنی هواپیمای اوکراینی، لینک زیر را مشاهده بفرمایید:

https://www.youtube.com/watch?v=p9Bhc6Zt02M

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 16:15


مشت نمونه خروار؛
افزایش قیمت دارو، ۱۰۰ الی ۵۰۰ درصد

مهدی رباطی

‏این یک نمونه از افزایش نرخ شرکتهای دارویی است، بین 100-500 درصد در اغلب داروها این اتفاق رخ داده است.

‏وقتی اقتصاد یک کشور درگیر ⁧تورم ⁩ است، بدیهی است شما دو انتخاب بیشتر نداری، یا تعطیلی تولید با قیمت‌گذاری دستوری یا تعیین قیمت در بازار متناسب با تورم.

پس این افزایش نرخ ناگزیر است ، مشکل از جایی شروع می شود که افزایش نرخ حالت شوک پیدا می کند رویه ای که از دولت دوم ⁧ خاتمی ⁩ به بعد در کشور شروع شد و در تمام دولتها تا امروز ادامه داشته است، در دولت احمدی نژاد کمتر در دولت روحانی بیشتر و در دولت شهید رییسی هم اوج این رویکرد بود.

با مداخله در بازار اجازه افزایش قیمت متناسب با تورم داده نمی شود، تورم انباشته می شود و هر چند سال یکبار که صنایع به مرز ورشکستگی می رسند با یک شوک شدید و افزایش نابود کننده در قیمت نهاده تولید و کالای نهایی مواجه هستیم تا صنعت کشور به حیات ادامه دهد.

این وضعیت را در دارو، بنزین، مواد غذایی و... همه چیز شاهد هستیم.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 16:07


لاپوشانی و اطلاعات دروغ یا شیفتگی قدرت

ناصر دانشفر

نیروهای تحت امر مقام عظمای ولایت به قصد تبرئهٔ خود و ماله‌کشی شکست فضاحت‌بار در سرزمین شام، خیلی زودتر از آنکه که تصور می‌کردیم تصمیم به نشر واقعیات این بخش از جبههٔ مقاومت گرفته و ناخواسته به اشتباه راهبردی نظام اذعان می‌نمایند.

مردم سوریه از حداقل امکانات زندگی که نه حتی از مایحتاج اولیه چون برق و آب برخوردار نبوده و نیستند.
حزب بعث دچار فساد لجام‌گسیختهٔ ساختاری بود، تبعیض میان مردم عادی و عوامل حکومتی سر به فلک می‌کشید و قابل تحمل نبود.
نظام حاکم حتی توان تأمین زندگی نظامیان خود را نداشته است و استعداد روی کاغذ ارتش با واقعیات میدانی زمین تا به آسمان متفاوت بوده است.
در این سرزمین جز بشار و چند نفر از همراهانش که به شکلی ابتر حامی مقاومت بوده‌اند، تمامی نیروهای اثرگذار با آن مخالف و بنای پاره‌ کردن آن را داشته‌اند.

اینها گوشه‌ای از اعترافات سردار اثباتی در فایل صوتی زیر می‌باشد، کسی که به ادعای خود با آخرین پرنده از خاک سوریه فرار کرده و با اندوه فراوان به خاک وطن بازگشته است.

با استناد به این مطالب برخی ممکن است مدعی این شوند که رهبر جمهوری‌اسلامی ما به کل از اوضاع و احوال سوریه بی‌خبر بوده و بر اساس داده‌های غلط استراتژی جبههٔ مقاومت را سرلوحهٔ کار خود نموده است.
چرا که مگر می‌شود حضرت‌آقا با حکومتی چنین فشل، ضد مردمی، ناکارآمد و غرق در فساد دست در دست بگذارد و برای دفاع از آن همهٔ دار و ندار خود را پای کار بیاورد؟
البته شاید که دو دو تا چهارتای آنها غلط باشد و ولی‌امر مسلمین‌جهان با علم به این موارد به دلیل موجه دیگری که عقل ناقص آنان قدش به آنجا نمی‌رسد، با بصیرت کامل تن به این راهبرد مصیبت‌بار داده باشند.

سردار در این سخنرانی لب به اعتراف می‌گشاید که به هنگام سفر رئیس دولت محرومان، مسئولان نظامی که در قلب جبههٔ مقاومت قرار داشته، حتی بنای استقبال در حد وزیرخارجهٔ دولت به ظاهر دشمن امارات متحده را هم نداشته‌اند و جناب ایشان یک شب تا به صبح با تلاش همه جانبهٔ نیروهای تحت امرشان مسیر عبور را به شکلی سر و سامان داده‌اند که مایهٔ آبروریزی نباشد.

این ما را به تعجب نمی‌اندازد که سالهای سال به آن عادت داریم، اما از یک حقیقت پرده برمی‌دارد که سرداران سپاه در همهٔ عرصه‌ها مشغول صحنه‌سازی هستند و اطلاعات غلط تحویل مردی می‌دهند که در ظاهر او را مراد خود می‌خوانند.

شوربختانه سردار اثباتی پس از ارایهٔ گزارشی مطابق واقع در بارهٔ سوریه، به زعم خود برای روحیه بخشی به همفکران و نیروهای مسئله‌دار شده، دوباره رطب و یابس به هم می‌بافد و مدعی می‌شود که اکنون جبههٔ مقاومت در بهترین شرایط قرار دارد، چرا که اکنون در سوریه هستهٔ مقاومت واقعی شکل می‌گیرد، در لبنان افراد بروزی فرمانده‌ی عملیات را به عهده گرفته‌اند و در غزه عمق مبارزه با رژیم صهیونسیتی به کرانهٔ باختری کشیده شده است.

آری به ظاهر باید اذعان نمود که اگر هر کس دیگری هم به جای خامنه‌ای بود، با اتکا به این اطلاعات نادرست مواضع متفاوتی از وی نمی‌گرفت و می‌پنداشت که در مسیر درستی گام برداشته است، اما من باورم نمی‌شود که حضرت‌آقا تا به این اندازه اسیر کسانی شود که بالاترین سطح درک و فهم‌شان، راه افتادن در پی کلاهبرداران کرونایاب مستعان می‌باشد.

بدون تردید نگارنده حتی یک‌دهم اطلاعات امثال جناب اثباتی در مورد شرایط حاکم بر نیروهای مستقر در سوریه، مردم این کشور و سایر گروههای مقاومت را ندارد، اما با این‌حال از همان ابتدای ورود کشورمان به درگیری‌های این منطقه، به دلیل عدم مقبولیت خاندان اسد یقین داشتم که نهایت کار جز این نخواهد بود. این دلیل غیرقابل انکاری برای آن است که باور نکنم عدم اشراف به واقعیات سوریه باعث اتخاذ آن استراتژی ویرانگر باشد.

جناب خامنه‌ای به طور قطع و یقین از چند و چون اوضاع سرزمین تحت حاکمیت حزب بعث سوریه آگاه بود و با علم به این موضوع، کشورمان را درگیر رویارویی با مردم این کشور نمود.
ایشان جز به تحکیم قدرت خود در این هلال نمی‌اندیشید و برای نیل به این مقصود حاضر به قربانی شدن صدها هزار انسان بی‌گناه گردید.

رهبر معظم، تاریخ جهان شاهد آن است که سلاطین مطلق‌العنان هرگز از سرنوشت اسلاف خود درس نگرفته و هیچگاه عاقبت به خیر نگشته‌اند. پس یقین دارم که پایان کار هم‌پیمان استراتژیک شما نیز، اثری در حضرتعالی نخواهد گذاشت و امثال سردار اثباتی برای رضایت مولای خود آن خواهند گفت که مقبول شماست. اما اطمینان داشته باشید که دیر یا زود یکی چون ایشان به عنوان خبرهٔ جنگی و یا مرد سیاست، برای تحلیل سقوط نظام‌مقدس مطالبی را که ما امروز فریاد می‌کنیم بر زبان جاری خواهد کرد و آن روز اگر در قید حیات باشید، شاید چون گذشتگان خود افسوس بخورید که چرا نشنیدید و به تغییر تن ندادید.

https://B2n.ir/f09994

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 15:59


سرتیپ پاسدار «بهروز اثباتی» از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران در سوریه در یک سخنرانی در خصوص چگونگی فروپاشی رژیم بشار اسد روسیه را به «خیانت» متهم کرد و گفت: «ما در سوریه شکست بدی خوردیم.»

اثباتی در این سخنرانی که فایل صوتی آن در رسانه های داخلی ایران منتشر شده گفته «فساد در بدنه و فروپاشی اقتصادی از درون نیز باعث فروپاشی حکومت بشار اسد شد.»

‏او درباره نقش روسیه گفت مسکو تمام سیستم های راداری را خاموش کرد تا اسرائیل بتواند مقر اطلاعات نیروهای ایران موسوم به «شهید صادق» را بزند.

او درباره تهدیدات تهران درباره پاسخ به اسرائیل کفت «صحنه فعلی کشش وعده صادق۳ را ندارد» و افزود: «جمهوری اسلامی انتقام سید حسن نصرالله را گرفت.

العربیه

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 15:56


با همه اینها
محور مقاومت ادامه دارد!

رحیم قمیشی

دیشب و امروز موفق شدم فایل سخنرانی یک‌ساعته یکی از سرداران و مستشاران ایران در سوریه را گوش کنم.
او می‌گفت جرو آخرین مستشارانی بوده که مجبور شده سوریه را ترک کند و همچنان از ارادتمندان سیاست‌های شکست خورده حاکمان ایران بوده و هست.
سخنرانی هم در جمع هواداران نظام بوده.
چون می‌دانم همه حوصله شنیدن همه آن سخنرانی را ندارند، خیلی خلاصه می‌نویسم؛

ایشان می‌گوید از اینکه در ایران همه مسئولان متعجب بوده‌اند که چرا اسد سقوط کرده، خودش متعجب شده!
می‌گوید در آنجا مردم رژیمی فاسد، ناکارآمد، وابسته و دزد را به زیر کشیدند و همه‌شان می‌دانسته‌اند بزودی چنین اتفاقی خواهد افتاد.
می‌گوید در حالیکه مردم با قطع دائم برق مواجه بودند عده‌ای از مقامات و وابستگان آنها اصلأ نمی‌دانستند قطع برق چیست.
می‌گوید پول درشتی را آماده کردیم (نمی‌گوید از کجا و از جیب کدام مردم فلک‌زده‌ای) تا به نیروها بدهیم، بیشتر از نصف آن در مسیر چپاول شد، و به نیروها مبلغ بسیار اندکی رسید!
می‌گوید بشار اسد در عالم هپروت زندگی می‌کرده و اصلا نمی‌دانسته در کشور چه خبر است.
می‌گوید در رأس هرم حکمرانی سوریه چند دستگی شدید به‌وجود آمده بود و هر کدام یک طرف می‌کشیدند.
می‌گوید روسیه‌ای که ما به آن امید بسته بودیم، منافع اسرائیل را بیشتر در نظر داشت.
می‌گوید همه فرماندهان ایرانی که در سوریه شهید شدند با هماهنگی روسیه بوده و دقیقاً در هنگام بمباران، رادارها و پدافند روس‌ها خاموش می‌شد.
او می‌گوید رئیس جمهور ما که رفته بود سوریه، حتی یک پرچم از ایران، در خیابان‌های مسیر نزدند (و ما مستشاران ایرانی رفتیم خودمان پرچم زدیم!) اما وزیر خارجه امارات که می‌خواسته بیاید تمام مسیر و کل دمشق را به پرچم‌های آن کشور آراسته کردند.
و باز می‌گوید؛ اسد در کشور بود، رئیس جمهور بود، ارتش داشت، خدم و حشم داشت، نوکر و چاکر داشت، کشورهای بزرگ حامی داشت، اما همه‌اش یک پوستۀ ظاهری بود.
و باز می‌گوید؛
عجیب بود که مقامات ایران متعجب شده‌اند، اسد در کمتر از دو هفته، سرنگون و فراری شد!!

البته ایشان رجز‌خوانی‌هایی هم می‌کند که مقاومت شکست نخورده و قوی‌تر هم شده، و جوانان سوری برمی‌خیزند، و مردم سوریه عاشق حکومت ایران هستند و اینکه ژنرال‌های سوری‌ می‌پرسیده‌اند چرا همۀ طرفداران زن زندگی آزادی را در ایران نمی‌کشید!! و می‌پرسیده‌اند مگر آنها نمی‌دانند زندگی ما بسته به حکومت ایران است!

من تازه متوجه شدم چرا حاکمیت ایران شدیداً از مقایسه ایران و سوریه هراس دارد.
چرا اگر کسی بگوید نگاه کنید چقدر حاکمان ایران و سوریه شبیه هم هستند.، هر کس در کاخ بنشیند معنی‌اش کشورداری نیست.
چرا نباید پرونده سوریه در کشورمان باز شود.
چرا هر کس گفت سوریه آینه عبرت ایران است، باید تحت پیگرد قرار بگیرد.
دادستانی حق دارد مراقبت کند کسی نپرسد در سوریه چه شد!
باید لگدمال شود هر کس گفت؛
ای وای، مسیر ما که همان است!
غلط کرده...
روسیه به ایران استثنائا خیانت نمی‌کند.
همه مردم ایران حاکمیت را دوست دارند.
آنها چشم و گوششان بسته است!
اصلا نمی‌دانند میلیاردها میلیارد دلارمان، کجا به هدر رفت.
چرا به هدر رفت.
آنها باور می‌کنند
مقاومت ادامه دارد...
تا پول مفت ایران هست
نهضت ادامه دارد!!

تا اطلاع ثانوی؛
"کسی نپرسد در سوریه چه شد!"


فایل سخنرانی در بخش کامنت کانال

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 13:46


زودپز جامعه در حال ترکیدن است!

شهاب الدین حائری شیرازی

فرض کنید پدری اموال فرزندانش و دارایی که انها مالک ان هستند را به نحوی غیر قابل توجیه هزینه کند حال انکه فرزندان محتاج اولیات و ضروری زندگی هستند.

چقدر چنین خانواده ای عصبی و خشمگین است.
چقدر گفتگو در این جوّ مسموم، ناشدنی است.
هر لحظه امکان یک انفجار می رود.
در چنین انفجاری از خشم، احتمالا انها که بیشترند غلبه می کنند و در چنین فورانی از خشم طبعا حلوا پخش نمی کنند.

در جامعه ما همین وضعیت حاکم است.
حاکمان قدرت توجیه کیفیت حکمرانی را ندارند.
کیفیت حکمرانی به فقیر شدن جامعه منجر شده.

طبقه فرودست منتظر موقعیت است تا عقده های تلنبار شده در وجودش را خالی کند بر سر طبقه حاکم.

اما حکام علائمی از تغییر در سیاستهای تحریم زا بروز نمی دهند.
این مسیر، خشونتی غیرقابل تصور به دنبال خواهد داشت.

انقلابها زمانی رخ می دهند که مردم اصلاح را ناممکن می دانند و این حکام هستند که مردم را به این نقطه می رسانند.

این ویدئو - ویدئو که خانمی، به صِرف دیدن فردی معمم و بدون آنکه این فرد کاری به کار خانم داشته باشد، دچار هیجان عصبی و عصبانیت غیر قابل کنترل می شود یک زنگ خطر است برای روحانیت.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 13:38


بخشی از نامه  به علی خامنه ای بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی توسط موشک های سپاه

مهدی کروبی٭

بدون شک هیچ یک از شرایط و صفات احراز مسئولیت رهبری را ندارید

جنابعالی به عنوان فرمانده کل قوا مسئولیت مستقیم این امر را بر عهده دارید، بفرمایید آیا در صبحگاه چهارشنبه در جریان این فاجعه بودید؟ یا همانطور که رسانه های نزدیک به شما مدعی اند شما روز جمعه در جریان این موضوع قرار گرفته اید؟

اگر در جریان بودید و با علم به موضوع  به مسئولان نظامی و امنیتی و تبلیغاتی اجازه فریب مردم را دادید  پس بدا به حال شما که بدون شک هیچ یک از شرایط و صفات احراز مسئولیت رهبری را بر اساس قانون اساسی ندارید.

٭بازنشر

سهام نیوز

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 13:34


‏ترامپ پیروز شد؛
ترودو استعفا داد، تا نشان دهد که برای کشورش چگونه میتواند فداکاری کند

عبداله باباخانی

‏منافع ملی کانادا بر ماندن در قدرت برای ترودو و حزب او بسیار مهمتر بود، بنابرین قبل از آمدن ترامپ استعفا داد تا از صدمه اقتصادی به کشورش جلوگیری کند.

‏روابط انرژی بین کانادا و ایالات متحده یکی از مهم ترین و وابسته ترین مشارکت های انرژی دوجانبه در جهان است. این شامل نفت، گاز، برق، انرژی های تجدیدپذیر و زیرساخت های انرژی حیاتی است.

‏1.  نفت
‏• کانادا حدود 60 تا 70 درصد از کل واردات نفت خام ایالات متحده را به خود اختصاص می دهد. (روزانه حدود 4 میلیون بشکه)

‏2. گاز طبیعی
‏کانادا با صادرات قابل توجهی از طریق خطوط لوله، به ویژه از غرب کانادا به بازارهای ایالات متحده، دومین تامین کننده گاز طبیعی به ایالات متحده پس از تولید داخلی است. (روزانه حدود 250 میلیون متر مکعب)
‏• ایالات متحده همچنین گاز طبیعی را به کانادا صادر می کند، به ویژه در بازارهای شرق کانادا که منابع ایالات متحده در دسترس تر است. ( روزانه حدود 70 میلیون متر مکعب)

‏3. برق
‏کانادا و ایالات متحده یک شبکه یکپارچه برق با ده ها خط انتقال فرامرزی مشترک دارند. کانادا برق پاک و برق آبی را به چندین ایالت ایالات متحده صادر می کند و به آنها کمک می کند تا به اهداف انرژی های تجدید پذیر برسند.
‏• استان هایی مانند کبک و بریتیش کلمبیا نیروی برق آبی قابل توجهی را به مناطق ایالات متحده، به ویژه شمال شرق و شمال غرب اقیانوس آرام صادر می کنند.

‏4. انرژی های تجدیدپذیر
‏• دو کشور در پروژه های انرژی پاک، از جمله طرح های بادی، خورشیدی، و هیدروژن، به عنوان بخشی از اهداف گسترده تر انتقال آب و هوا و انرژی، بیشترین همکاری بین دو کشور جهتن را دارند.

‏تاریخ نام کسانی که کشورشان را بیشتر از مقام و منافع شخصی خودشان دوست دارند را ثبت خواهد کرد.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 13:28


فرصت‌هایی که در سایه ناکارآمدی و تحریم از دست می‌روند!

حبیب رمضانخانی

آشنایی می‌گفت قصد فروش باغی را داشتم که کنار یک ساختمان مخروبه قدیمی بود. خریدار جدید ساختمان مخروبه، قصد احداث گاوداری در آنجا را داشت و برای گسترش کارش مشتری باغ من نیز بود.
به مشاوره اطرافیان، مبنی بر اینکه او نیاز به زمین من دارد، تخفیف در قیمت ندادم. ولی بعد از چند روز متوجه شدم زمین پشتی خود را، جایگزین باغ من، خریده است.
حالا با گذشت دو سال، باغ از بابت مجاورت با گاوداری و بو و سروصدای آن، نصف قیمت قبل مشتری ندارد و اینگونه آن فرصت برایم تبدیل به مصیبت شد!

این مثال بسیار گویایی هست که می توان مشابه آن را بی‌شمار در زندگی مردم و عملکرد مسئولان دید که در موقعیت‌های مختلف از بابت تعلل و بی‌فکری فرصت‌های بزرگی را  از دست داده‌ یا حتی آن را تبدیل به تهدید کرده‌اند.
با این تفاوت که از از دست رفتن فرصت از دست مردم، نهایت چندین نفر تبعات و ضرر آن را متحمل شده‌اند، ولی از جانب مسئولان و حاکمیت، این فرصت‌های از دست رفته عمر و زندگی ده‌ها میلیون ایرانی را متاثر و گاه تباه کرده که به چندین مورد اشاره می‌رود:

طبق گزارش انجمن تجارت الکترونیک تهران، رتبه ایران از نظر کیفیت اینترنت در میان ۱۰۰ کشور برتر دنیا، رتبه ۹۸ است.
همزمان همین منبع اعلام کرده، ۳۰ هزار کاربر در داخل ایران به اینترنت استارلینک دسترسی دارند که در عرض یک سال چندین برابر شده است!
این یعنی در پی کیفیت پایین، اعمال فیلتر و سانسور اینترنت، مردم ایران به استفاده از رقیب داخلی متمایل شده که با این روند در مدت کوتاهی این بازار مصرف و فرصت بزرگ توسط شرکت‌های داخلی از بین خواهد رفت!

مشابه همین را، می‌توان به از دست رفتن فرصت سرمایه گذاری در پالایشگاه های نفت و گاز به جانب همسایگان از بابت تحریم و ناکارآمدی اشاره کرد!

به از دست رفتن فرصت عظیم جمعیت جوان دهه شصت و جوانان نخبه که در داخل به بیکاری و در بیرون به نیروی کار کشورهای غربی تبدیل شدند، اشاره کرد!

به فرصت ایجاد کریدورها و خطوط انتقال نفت و گاز از ایران که به نفع همسایگان و با دور زدن ایران از دست رفت، اشاره کرد!

به از دست رفتن سرمایه‌های عظیم داخلی و خارجی که با چشم انداز مبهم فردا و در افتادن با دنیا، از کف بیرون رفت، اشاره کرد!

به آن پشتوانه و اعتماد اجتماعی بزرگ به حاکمیت در دهه شصت که امروز تبدیل به نارضایتی و بی‌اعتمادی گسترده مردمی و دامن زدن به انواع بحران های اجتماعی شده، اشاره کرد!

و...

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 13:20


یک پدیده اجتماعی جدید؛
طلاق‌هایی نانوشته که جایی ثبت نمی‌شوند!

|
فاطمه کریمخان

همان‌طور که تعداد ازدواج‌ها کم و تعداد طلاق‌ها افزایش پیدا می‌کند، تعداد ازدواج‌هایی که به طلاق‌های نانوشته ختم می‌شود هم رو به افزایش است و با یک بررسی مختصر در اطراف هر فردی می‌توان اقلا دو، سه زوج را نام برد که در چنین شرایطی زندگی می‌کنند.

شرایط بد اقتصادی، بی‌اعتمادی به آینده و ناتوانی از پیش‌بینی و پیشرفت مسیر زندگی شخصی و خانوادگی می‌تواند بر سرد شدن روابط عاطفی و از هم پاشیدن زندگی‌های مشترک موثر باشد.

وقتی زندگی دچار رکود است و تنها تلاش ممکن دست و پا زدن برای سر پا باقی ماندن است، خیلی بعید نیست که آدم‌ها به این جمع‌بندی برسند که اگر تنهایی دست و پا بزنند، اقلا مسئولیت کمتری به دوش آنها خواهد بود.

البته روانشناسان همچنان اعتقاد دارند که هر قدر هم که شرایط زندگی سخت و طاقت‌فرسا باشد، در بسیاری اوقات می‌توان کاری برای نجات دادن زندگی‌های مشترک انجام داد.

متن کامل
https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-693789

خاطرات و روزنوشت ها

07 Jan, 12:30


دوستان موقت در سوریه

مصاحبه گلن دیسن  با جان میرشایمر و الکساندر مرکوریس
برگردان: شبنم کاظمی

گلن دیس: در ماه گذشته جهان و به‌ویژه خاورمیانه به‌شدت تغییر کرده است. شکست سوریه به وضوح تعادل قدرت در منطقه را مختل کرده است. اکنون گروه HTS (هیئت تحریرالشام) که یک سازمان به‌شدت تروریستی است جایگزین اسد شده است. ترکیه از شمال حمله می‌کند و اسرائیل سوریه به‌اصطلاح آزادشده را از سمت جنوب بمباران می‌کند. به نظر می‌رسد حزب‌الله تضعیف شده و حمایت از فلسطین هم کاهش یافته، البته رسانه‌ها اکنون نشان می‌دهند در سوریه صلح برقرار شده که ادعایی بسیار عجیب و اگر نگوییم گمراه‌کننده، حداقل ساده‌انگارانه است.

پروفسور میرشایمر: سوریه قبل از سقوط اسد، مجموعه متنوعی از مکان‌های مختلف بود که گروه‌های مختلف آنجا را اشغال کرده بودند. قبل از سقوط اسد، این کشور یک کشور متحد نبود و حالا هم نیست. باید به یاد داشته باشید امریکایی‌ها و کردها کنترل بخش بزرگی از شرق سوریه را قبل از سقوط اسد در دست داشتند و هنوز هم آنجا هستند. ترکیه هم قبل از سقوط اسد در شمال کشور دخالت داشت و هنوز هم آنجا حضور دارد. آنچه تغییر کرده این است که اسرائیلی‌ها اکنون بخش نسبتاً بزرگی از سرزمین را در جنوب اشغال کرده‌اند. به نظر می‌رسد ترکیه هم از شمال حمله خواهد کرد. به نظر من هیچ چشم‌اندازی برای یک سوریه یکپارچه در آینده نزدیک وجود ندارد. قبل از سقوط اسد هم سوریه یکپارچه‌ای وجود نداشت. سؤالی که باید بپرسیم این است که این دوره چگونه رو به جلو خواهد رفت.

مشخص نیست روس‌ها سوریه را ترک کنند و دو پایگاه  خود را در آنجا رها کنند، اما اگر این کار را بکنند، قطعاً به لیبی خواهند رفت. در حال حاضر هم در لیبی تجهیزات و نیروهای نظامی جابه‌جا می‌کنند؛ بنابراین معتقدم روس‌ها همچنان حضور خود را در خاورمیانه حفظ خواهند کرد. تکرار می‌کنم؛ این برای روس‌ها یک نمایش فرعی است.

من فکر می‌کنم ایران بزرگ‌ترین بازنده است. حزب‌الله هم در حال حاضر تا حدی بازنده بزرگی است، چون جنوب سوریه مجرایی بود که در آن زمان، سلاح‌ها از آنجا منتقل می‌شد. این اتفاق دیگر نمی‌افتد، حداقل فعلاً. من فکر می‌کنم از این نظر ایران بازنده است. خیلی از افراد می‌گویند ایران در حال حاضر بیشتر از همیشه آسیب‌پذیر است. من این را باور ندارم. من معتقدم وقتی صحبت از آسیب‌پذیری ایران می‌شود، منظور آسیب‌پذیری سایت‌های هسته‌ای است و من یک لحظه هم باور ندارم که این سایت‌های هسته‌ای بیشتر از قبل آسیب‌پذیر باشند.

اکساندر مرکوریس: کشور سوریه فروپاشیده است. این قطعاً به درگیری بسیار طولانی منجر خواهد شد. به‌علاوه، نیروهای بسیار بزرگی هم وجود دارند که سوریه را می‌گیرند و در سوریه منافع دارند. اگر شما مثل من اهل بالکان باشید نظرتان این خواهد بود که وقتی چنین وضعیت‌های آشفته‌ای پیش می‌آید، قدرت‌های خارجی که بیش از حد درگیر می‌شوند در خطر کشیده شدن به درگیری با یکدیگر قرار دارند؛ بنابراین در حال حاضر، ترک‌ها و اسرائیلی‌ها را می‌توان همدست یا حتی همراه دانست، اما آن‌ها در تقسیم سوریه به حوزه‌های نفوذ با هم شریک هستند. مگر اینکه بتوانند با احتیاط این موضوع را با یکدیگر مدیریت کنند که به نظر نمی‌رسد افراد مناسبی برای انجام این کار باشند.

پروفسور میرشایمر: یکی از دلایلی که به نظر می‌رسد روس‌ها می‌خواهند از سوریه خارج شوند این است که آن‌ها متوجه هستند اوضاع آشفته می‌شود و نمی‌خواهند به شکلی معنادار درگیر جنگ شوند. همان‌طور که پوتین در کنفرانس خبری‌اش گفت هنوز مشخص نیست روسیه در سوریه بماند. فکر کنم می‌توانید وضعیتی را تصور کنید که روس‌ها با تعداد معقولی نیرو در سوریه بمانند و هم‌زمان نیروهایی هم در لیبی داشته باشند؛ بنابراین درواقع در دو جا هستند، نه یکی.

الکساندر مرکوریس: فکر نمی‌کنم اسرائیل بخواهد سوریه‌ای پایدار وجود داشته باشد، چون ممکن است دوباره برخی از سیاست‌های مشابه گذشته نسبت به اسرائیل را در پیش بگیرد؛ بنابراین فکر نمی‌کنم تمایلی برای بازسازی یا دوباره تنظیم کردن سوریه وجود داشته باشد.

متن کامل گفتگو

لینک در یوتوب
@cheshmandaz_iran

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 14:48


زندان را جامعه و زندانبان را نظام سیاسی ندان؛
خطاب به دکتر صادق زیباکلام

مصطفی مهرآیین

اینروزها آقای دکترزیبا کلام سخت در پی تشریح و توضیح این مساله است که افراد مدعی تغییر رژیم فقط به دنبال لایک در فضای مجازی و محبوبیت و هورا کشیدن مردم پر از بغض و کینه هستند و هیچ برنامه ای برای عبور از جمهوری اسلامی ندارند و من هم وارد بازی براندازی نمی شوم و با وجود همه مشکلات کشور سعی در گشودن همین بن بست دارم.

۱.جناب دکتر زیبا کلام عزیز: صرف تصویر وضعیت موجود به مثابه یک بن بست به معنای آن است که ما با سیاست روبرو نیستیم که بخواهیم آن را تغییر دهیم. ما با درب زندانی روبروییم که باید آن را بشکنیم.

دوم آنکه تقلیل رنج و درد مردم و سخن گفتن از رنج مردم به جمع کردن لایک در فضای مجازی اوج بی اخلاقی و بی ایمانی و بی سوادی یک انسان دانشگاهی و اهل فکر است.
اگر خودتون گرفتار این مشکل هستید همه فعالان مدنی و سیاسی را همچون خود تصویر نکنید.

در جامعه ای که از ابتدا نظم اش بر این قرار گرفته که فقط یک نفر دیده شود و همین ایده اینهمه نابودی به بار آورده دیگر هیچ کس آرزوی تبدیل شدن به کانون دیده شدن مردم را ندارد: دیده می شوم پس نابود میکنم چون دیده شدن توسط مردم به من مشروعیت نابود کردن میدهد. این توضیح ساده اصل ولایت است.

۲.نکته مهم تر آنکه جناب زیبا کلام شما با کدام تعریف از نظام سیاسی، وضعیت سیاسی این کشور را دارای حکومت می دانید که بر جامعه اعمال قدرت میکند: سالهاست جامعه تبدیل به زندان و نظام سیاسی تبدیل به یک زندانبان و شکنجه گر شده است. شرایط زندگی در این جامعه چیزی جز زیستن در یک زندان نیست. اصلا نیازی نیست کسی نظریه تغییر رژیم بدهد.

ما از قبل با تغییر رژیم روبرو هستیم چون رژیم تبدیل به زندانبان شده است و ما زندانیان آن هستیم. در این حالت یا زندانیان شورش می کنند یا کسی از بیرون به کمک آنها می آید.

اینکه تعدادی تواب سیاسی اکنون به قدرت رسیده اند و به زندان سازی کشور مشروعیت بخشیده اند و هر روز در پی تعویض لامپ زندان یا خوشبو کردن هوای بدبوی آن هستند را حکومت می دانید؟

۳. جناب زیباکلام عزیز، به جای تکرار این مکررات و ناتوانی در روبرو شدن با ترس زندگی بدون جمهوری اسلامی، بهتر است به زبان دکتر حسین بشیریه به حکمت دیرین سیاست برگردید که همانا بهزیستی اخلاقی، اقتصادی و اداره امور عمومی جامعه و تدبیر امور مردم برای زیستن بهتر و تجربه کردن بالاترین میزان انسان بودن و آزادی و عدالت است.

جناب زیبا کلام جمهوری اسلامی تمام شده و دیگر اینقدر غرق در نقش زندان‌بان و شکنجه‌گر و جنگ‌افروز شده است که نمی تواند همچون یک موجود عادی زندگی کند.
شما نمی توانید به چنین پدیده ای حتی توصیه کنید که برای ماندن خودت هم که شده چنین و چنان کن که اگر هم بخواهد این زندان را زیباتر کند دیگر مردم زندانی این سرزمین آن را نمی خواهند: این جامعه به زبان آن فیلسوف نیاز به خروج از سیاهی جنگل و دیدن دشت صاف و فضای آزاد و تابیدن نور و سبک احساس کردن زندگی دارد. این همان فتح مبین ماست.

سخن از چیز دیگر نگو اگر نمیتوانی این بگویی و به زبان ویتگنشتاین بهتر است در مورد چیزی که نمی توانیم سخن بگوییم سکوت کنیم. این سکوت البته فلسفی است و منظور حق سخن گفتن شما نیست که حق سخن گفتن شما جزیی از همان دشت صاف و آزاد است.

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 12:57


تا ضعف ها سوزانده نشوند پیشرفتی حاصل نخواهد شد

سیدجواد میرموسوی

احتمالاً بسیاری نام ققنوس را شنیده باشید. ققنوس پرنده‌ای افسانه‌ای در اساطیر ایران، یونان و چین باستان است.
گفته می‌شود این پرنده هر هزار سال یک بار بر توده‌ای بزرگ بر هیزم آواز می‌خواند و پرواز می‌کند و در نهایت خود را در آتش می‌سوزاند و از دلِ خاکستر این آتش ققنوس دیگری متولد می‌شود.

این افسانه در عرصه کشورداری به ما یادآوری کند که هر از چند گاهی بخش‌هایی از سیاست ها، مواضع و رویکردهایی که فاقد کارایی هستند را باید سوزاند که از دلِ خاکستر این آتش زدن و سوزاندن یک سیاست و راهبرد جدید و کارآمد متولد شود.

نتیجه گیری راهبردی:

من گمان نمی‌کنم که در مجموعه ی حاکمیت، تصمیم گیرندگان این فرصت را برای خود ایجاد کرده باشند یک بازنگری عمیق و یک آسیب شناسی دقیق از سیاست های ناکارآمد و غیر اثربخشِ چهل سال گذشته کرده باشند تا آنها را کنار گذاشته و با اتخاذ سیاست‌های جدیدِ کارآمد، کشور را به سمت و سویی هدایت کنند که بیش از این مردم دچار مشکل نشوند.

عده‌ای را بر این باور بود که با انتخاب پزشکیان حاکمیت تصمیم به چرخش فرمان به سمت بهبود شرایط دارد. خب بسم الله بفرمایید ریل گذاری کنید تا حداقل جلوی بسیاری از سیاست‌های خودویرانگر را بگیرید.

کشورداری با لجاجت هیچ سنخیتی ندارد. تعامل سازنده با دنیا بر پایه‌ی منافع ملی و رفع تحریم های فلج کننده در شرایط کنونی ضروری ترین اقدامی ست که باید انجام پذیرد.

جامعه مدنی

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 12:44


.
صداوسیمای ملی نه، میلی هم نه، این صداوسیما، صداوسیمای "خیلی" است، اما...

محمدرضا یزدانپرست٭

سازمان شدیدا عریض و طویل صداوسیما، خیلی استودیو دارد، خیلی کارمند دارد، خیلی ملک دارد، خیلی مدیر دارد، خیلی تجهیزات و امکانات فنی صدا و تصویر دارد، خیلی مساحت دارد، خیلی حراست و نظارت دارد، خیلی توهمِ خودمهم‌پنداری دارد، خیلی خیلی خیلی پول از بودجه عمومی و درآمد از محل آگهی‌های بازرگانی دارد، اما... اما... اما...

خیییییییییییییلی "بیننده" ندارد!

٭مجری سابق تلویزیون و روزنامه‌نگار

آینده

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 12:10


برماست که گام آخر گذار را نیز با درایت برداریم؛
چه باید کرد؟


ناصر دانشفر

در چهار مقاله‌ای که با این عنوان در روزهای گذشته منتشر کردم، توضیح دادم که از نگاه من اسقاط رژیم از طریق مداخلهٔ نظامی ممکن نیست. گروه‌های مسلحی که مقبول مردم ایران باشند و بخواهند با کمک بیگانگان رژیم را به پایین بکشند، وجود خارجی ندارند.
از طریق تسخیر خیابان نیز به دلیل عدم وجود لوازم مورد نیاز، چنین امکانی وجود ندارد، اما ممکن است که بدلیل شرایط انفجاری کنونی با یک جرقه همه چیز از دست کنش‌گران سیاسی خارج شود و سرزمین مادری ما دوباره به ورطهٔ انقلاب بیفتد که این نیز با توجه به سرنوشت قریب به اتفاق خیزش‌های اینچنینی مطلوب نگارنده نمی‌باشد.

اما به گمان من راهی وجود دارد که مقصود ما برآورده می‌شود و در این نوشتار بنای شرح آن را دارم و در بخش سوم که پس از این به رشتهٔ تحریر درخواهد آمد، به این مسئله می‌پردازم که چگونه به این هدف می‌توان رسید.

ث) بنده به عنوان فردی از جمعیت کنشگران این مرز و بوم به مانند برخی دیگر از هموطنان بر این باورم که بهترین شیوهٔ گذار از هستهٔ سخت حاکمیتِ، یعنی غلبه بر قدرت متکی بر سلاح، همان است که در حوزهٔ نمادها رخ داده و مردم با مبارزهٔ مدنی خشونت‌پرهیز از آن عبور کرده‌اند. مگر نه اینکه مردم ما بدون خشونت و تنها از از طریق مبارزهٔ مدنی

۱- به دلایل ذیل از دین فقاهتی عبور کرده‌اند.
- اکنون مراجع دینی در میان اکثریت نسل نو هیچ جایگاهی ندارند و مسئلهٔ تقلید به کل از حیز انتفاع ساقط شده است.
- تغییر یا مسکوت گذاشتن برخی از فتاوا و قوانین مبتنی بر شریعت اما مغایر حقوق بشر
- ترک فرائض از جمله اقامهٔ نماز مستند به گفتهٔ امام جمعهٔ موقت شیراز که گفته‌اند تنها ۴۲ درصد جوانان نماز می‌خوانند و البته که معلوم است این نیز شاید عین واقعیت نباشد و عمق این قصه فراتر از اینها باشد.
- فاصله گرفتن از نماز جمعه و جماعت، به فرمودهٔ آیت‌الله ایازی تنها دو دهم درصد مردمان شهرها در این مراسم مشارکت دارند و به گفتهٔ حجت الاسلام ابوالقاسم دولابی نماینده مجلس خبرگان رهبری از ۷۵۰۰۰ مسجد موجود در کشور، تعداد ۵۰۰۰۰۰ آن عملاً تعطیل است.
- عدم باور به پوشش مد نظر مراجع دینی، بر اساس نظرسنجی مؤسسهٔ گمان در سال ۲۰۲۰ بیش از ۷۲ درصد افرادی که مورد پرسش قرار گرفته‌اند، با حجاب اجباری مخالفند.

۲- با توجه به شواهد زیر هنجارها و ارزش‌های مطلوب نظام حاکم را پس زده‌اند.
- نوع برگزاری مراسم ازدواج، جشن تولد، کنسرت‌ها، تئاتر، پارتی‌ها، حضور در ورزشگاه‌ها، بزرگداشت صاحبان اندیشه و به ویژه سلبریتی‌ها
- گزینش نام برای فرزندان، مکان‌های تجاری، شرکت‌ها و امثال اینها
- روابط از نگاه فقیهان نامشروع بین بخش بزرگی از دختران و پسران مجرد و حتی افراد متأهل 
- حضور بانوان در عرصه‌هایی که ملازم با رفتارهای مخالف نگرش متشرعین و دارندگان نگاه متعصبانه به مذهب است، از جمله ورزش و ساحت هنر

۳- با عنایت به واقعیت‌های ذیل با راهبردهای سیاسی اتخاذ شده توسط مقام عظمای ولایت به مقابله برخاسته‌اند.
- عدم حمایت از عملیات طوفان‌الاقصی که به دلیل نفرت مفرط برخی از آنان، گاه به حمایت از جنایات رژیم صهیونسیتی انجامید.
- مخالفت صریح بخش بزرگی از جامعه با دخالت‌های نظام در امور کشورهای همسایه، به ویژه تسلیح و تجهیز گروههای تحت‌امر حضرت‌آقا
- اعلام برائت اکثریت جامعه با آمریکا و اسرائیل ستیزی و اتحاد استراتژیک با روسیه و چین
- با علم به اینکه تغییرات روبنایی به جایی نمی‌انجامد،بارها و بارها زیر میز زده‌اند و مانع یکدست نمودن حاکمیت و خالص‌سازی آن شده‌اند.

اینها و‌ دهها فکت دیگر، نشان از گذار مردم ایران از حاکمیت در عرصهٔ نمادها دارد. این پدیده در طی چند دهه با آگاهی بخشی کنشگرانی که رنج‌های فراوان محتمل شده‌اند، بدون کمترین خشونت از ناحیه آنان نهادینه گردیده‌است.
اینک جز اقلیتی محدود، مردم قصهٔ دیگر و سبک زندگی متفاوتی از حکایت مطلوب حاکمیت را برگزیده و بی‌اعتنا به خواست آن به رتق و فتق امور خود می‌پردازند.

ما مردم و حاکمانی جدا از هم داریم که امکان ادامهٔ کار با هم را ندارند، بدیهی است که یکی از این دو باید تغییرات ماهوی کند و معلوم است که آن یکی مردم نیستند.

به گمان من تنها راه عبور از وضعیت فعلی، مبارزات مدنی خشونت‌پرهیز برای نیل به این مقصود است.
ما باید با باور به قدرت توده‌ها گام به گام نظام‌مقدس را به عقب برانیم و آن را از درون استحاله کنیم.

باید باور کنیم که همانگونه که بر اثر فشار ملت از اجرای قانون حجاب و عفاف دست کشیدند، در موضوع فیلترینگ عقب‌نشینی توأم با حفظ آبرو کردند و به احتمال قوی در برابر قصهٔ پر غصهٔ fatf کوتاه خواهند آمد، اگر با درایت عمل کنیم چیزی نخواهد گذاشت که تنها نامی از جمهوری‌اسلامی خواهد ماند. اما چگونه؟ خواهم گفت.

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 12:01


آغاز سال ۲۰۲۵

رحیم قمیشی

دلم می‌خواست در شروع سال جدید میلادی تنها از آرزوهای زیبا بگویم.
از اینکه حتما روزهای خوبتری منتظر ماست. از اینکه نابرابری‌ها و ظلم‌ها حتماً تمام می‌شوند، از اینکه ما هم مثل خیلی از مردم جهان حق زندگی مطابق میل خودمان را به‌دست خواهیم آورد.
بنویسم ۲۰۲۵ نیامده زیباست!
اما نمی‌توانم.
خوشبختی‌ای در راه نیست!
ما خودمان خوشبختی را می‌‌سازیم.
ما باید ثابت کنیم لایق خوشبختی هستیم.
شاهین خوشبختی بر دوش هر بی‌سر و پا و بی‌اراده‌ای نمی‌نشیند!!

من با خودم تصمیم گرفته‌ام در سال ۲۰۲۵ دیگر با اسم مصلحت‌، زیر باز زور و ستم نروم. تصمیم گرفته‌ام باور کنم حال و آینده‌ام را خودم می‌سازم، اگر اوضاع بد است، خودم بدم، اگر خوبست، خودم خوبم!
و چون می‌خواهم خوب باشم، حتما ۲۰۲۵ هم خوب خواهد بود.
در سال ۲۰۲۵ هر کس دروغ گفت باید رسوا شود، رهبر باشد یا رئیس‌جمهور، کارمند ساده یک اداره باشد یا فرماندار.
من حق ندارم به دروغ شنیدن خودم را عادت دهم.
من حق ندارم ببینم آزاد مردان و آزاد زنان، اندیشمندان سرزمینم، سال‌ها در زندانند و حصر
و من ساکتم!
من حق ندارم برای به‌دست آوردن یک زندگی سگی، پا روی حق و حقیقت بگذارم.

من باید صدایم را برابر ظلم بلند کنم. اگر کتک است، بخورم، اگر زندان است، بکشم، اگر اعدام است، بشوم. اگر پنجاه نفر با هم صدای حق‌طلبی‌مان  را بلند کنیم، پانصد نفر به ما می‌پیوندند، اگر پانصد نفر زندان شوند، پنج‌هزار نفر برمی‌خیزند، پنج‌هزار نفر کتک بخورند، پنجاه هزار نفر از آنها دفاع می‌کند، پانصد هزار نفر مشت‌هایشان را گره می‌کنند، پنج میلیون نفر خواهند گفت این که زندگی نیست و به‌سادگی پنجاه میلیون خواهیم شد.
و کشور را پس خواهیم گرفت.

این شگرد حکومت‌های ظالم است که مخالفان خود را اندک و پراکنده و وابسته به اجانب تصویر می‌کنند، اما اینطور نیست! آنها خود از درون پاشیده‌اند.
وقتی مدعی می‌شوند یک سایت اینترنتی، ارزش پول ملی را ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش داده، وقتی از آزادی اینترنت وحشت دارند، وقتی از باز کردن سلول‌های منتقدان به‌شدت می‌ترسند. یعنی بی‌نهایت ضعیفند.
وقتی سخنرانی می‌کنند و می‌گویند باید با مخالفان برخورد شود، یعنی به ته خط رسیده‌اند.
وقتی خودشان هم نمی‌فهمند چه می‌گویند و تنها وعده توخالی برای آینده می‌دهند!

از خدا می‌خواهم در سال جدید میلادی کمک کند خودمان را باور کنیم. روزی با هم قرار بگذاریم و با صدای بلند بگوییم "این کار باید بشود" "این کار نباید بشود".
بگوییم این کشور مال خودمان است.
آن وقت ببینیم کسی یارای ایستادن مقابل صدای مردم را دارد؟
ما یکی هستیم
طرفداران ایرانی آباد و آزاد
طرفداران زندگی توأم با سعادت
طرفداران پیشرفت و توسعه ایران
طرفداران  اصول مترقی حقوق بشر

ما وقتی در سال جدید
مثل قطره‌ها یکی شویم
چرا دریا نشویم
چرا خوشبخت نشویم
چرا آینده‌مان روشن‌تر از امروز نشود.
من نمی‌گویم ۲۰۲۵ حتما خوبست!
ایمان دارم، اگر ما خوب باشیم
سال هم خیلی خوب خواهد شد.
و دیکتاتورها بدترین سال عمرشان را
تجربه خواهند کرد!

آغاز سال ۲۰۲۵ به همه دوستان مبارک
امید این سال
سال حرکت ما باشد

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 11:56


پیشنهاد خاص مصباح یزدی؛
مجلسی کارامدتر از مجلس کنونی!

احمد زیدآبادی

شیخ محمدتقی مصباح یزدی معتقد بود که در "نظام اسلامی" مجلس شورا به عنوان نهادی که به نمایندگی از مردم حق قانونگذاری پیدا کند، محلی از اعراب ندارد، بنابراین پیشنهادش این بود که به جای مجلس شورا نهادی مرکب از انواع کارشناسان و متخصصان شکل گیرد که به عنوان بازوی مشورتی رهبری عمل کند.

با آنکه پیشنهاد آقای مصباح نفی کامل دمکراسی است اما به نظرم کارآمدتر از تشکیل مجلس شورای اسلامی با کیفیت کنونی و نوع برگزاری انتخابات آن است!

اگر هر صنفی، چند متخصص را برای حضور در نهاد مورد نظر مصباح یزدی معرفی کند، در آن صورت 2+ 2 حداکثر 5 می‌شود اما با مجلس کنونی، 2+2 محال است کمتر از 999 حساب شود!

البته آقای مصباح توضیح نداده  که منظورش از متخصص آیا واقعاً متخصص بوده است یا اینکه در این زمینه هم فقط افراد خاصی مثل حجت‌الله عبدالملکی را متخصص می‌دانسته است!

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 11:52


درد ایرانیان چیست؟
ایرانیان چرا می روند و برنمی گردند؟

مجتبی لشکربلوکی

از هر سه ایرانی ۱ نفر می خواهد سرزمین مادری اش را بگذارد و برود. این را من نمی گویم. بلکه نتایج یک نظرسنجی نشان می دهد و متاسفانه نسبت به ۵ سال قبل بیش از ۳٪ رشد نشان می دهد.

خب ممکن است بگوییم که مهاجرت امری عادی است. ۷۵۰ میلیون نفر در جهان میل به مهاجرت دارند.
بگذارید ایران را با کشورهای دیگر جهان مقایسه کنیم. میانگین تمایل به مهاجرت در جهان برابر با ۱۵٪ است. در آمریکای لاتین ۲۷٪، غرب آسیا ۲۴٪، اقیانوسیه ۹٪ و جنوب شرقی آسیا ۷٪ است.
در نتیجه می‌توان گفت تمایل به مهاجرت ایرانیان (با ۳۳٪)  تقریبا بیش از دو برابر میانگین جهانی است( منبع).

آیا فقط همین یک نظرسنجی است؟ نه رصد خانه مهاجرت اعداد وحشتناک‌تری را منتشر کرده: ۶۶٪ دانشجویان و دانش آموختگان میل زیاد یا بسیار زیادی به مهاجرت دارند. در مورد پزشکان که اوضاع به مراتب خطرناک تر است: ۷۱٪.

خب ممکن است بگوییم میل به مهاجرت که مهم نیست. خیلی دوست دارند اما نمی روند. در کنار شاخص میل به مهاجرت، شاخص دیگری وجود دارد به نام تصمیم به مهاجرت یعنی کسانی که دست به اقدام عملی زده اند یا می زنند.
فقط ۱۵٪ دانشجویان گفته اند که تصمیم بر ماندن قطعی دارند. ۵۷٪ بقیه گفته اند یا مهاجرت می کنند یا مهاجرت می کنند اما بعدا. بقیه (۲۸٪) هم مردد هستند بین ماندن و رفتن. ۵۰٪ جامعه استارت آپی برای مهاجرت اقدام کرده اند و فقط ۱۶٪ تصمیم گرفته اند در ایران بمانند.

خب ممکن است بگوییم بروند ان‌شاءالله برمی گردند. می دانید شاخص سوم یعنی شاخص میل به بازگشت چه چیزی را نشان می دهد؟
فقط سه درصد پرستاران گفته اند که قطعا به ایران باز خواهند گشت و فقط ۱۲٪ استارت آپی ها گفته اند که قصد قطعی دارند بعد از مهاجرت به ایران بازگردند.
همین می شود که رئیس سازمان نظام پزشکی گفته امسال هیچ کس متقاضی رشته جراحی قلب در کشور نشده و با این شرایط مجبوریم با عقب‌گرد ۴۰ ساله واردات پزشک از هند، پاکستان و فیلیپین داشته باشیم.

تحلیل و تجویز راهبردی:

هیچ آدم عاقلی وطن اش، ریشه اش، خانواده اش را می گذارد و برود؟ نه! درد ایرانیان چیست؟ بگذارید دوباره برگردیم به پژوهش ها.
از افراد خواسته شده بگویند که چرا می روید؟ آیا به خاطر شرایط بیرونی (وضعیت کشور) است یا مسایل شخصی و خانوادگی.
۸۷٪ از کادر درمان و ۸۰٪ دانشجویان علت اصلی تمایل خود به مهاجرت را شرایط کشور دانسته‌اند. مسایل فردی و خانوادگی نقش بسیار کمی بر میل به مهاجرت دارند.

بر اساس نظرسنجی، اصلی‌ترین علل افزایش میل به مهاجرت در چهار گروه مختلف یعنی جامعه دانشگاهی (اساتید و محققان)، کادر درمان (پزشکان و پرستاران)، دانشجویان و دانش آموختگان و فعالان استارت آپی این موارد است:

● بی ثباتی
● ابهام
● ناامیدی
● نارضایتی از شیوه حکم‌رانی و مملکت‌داری

ایرانیان خسته شده اند از حکمرانی که منجر به بی ثباتی و آینده مبهم شده است. بنابراین تصمیم گرفته اند که بروند گوشه ای از جهان را پیدا کنند که ثبات و آرامش و آینده روشن تری به آنان نوید دهد. حالا کاری نداریم که واقعا آن سوی مرزها چقدر این هدف محقق می شود یا نه؟

عادت ندارم تلخ بنویسم. دوست هم ندارم با سیاه نمایی و نقد کردن، لایک بخرم! این آمارهای نگران کننده را نگفتم که ناامید شویم، گفتم که بدانیم همه ما تکلیف بزرگی داریم و علاوه بر تلاش برای بهبود زندگی شخصی در حوزه جمعی و عمومی نیز باید باید باید تلاش کنیم.

از دست ما کاری برنمی آید؟
باید برویم سراغ کارهای شدنی‌تر. از بزرگ شروع نکنیم. دو مثال می زنم: بهبود شیوه حکمرانی و حل مسایل در سطح استان یا شهرستان (مانند کمک نخبگان و ذینفوذان محلی به استانداری برای بهبود حل و فصل مسایل استانی) و یا ایجاد جزیره های ثبات در یک دریای طوفانی (مانند ایجاد کسب وکارهایی پابرجا در شرایط عدم قطعیت محیطی که به کارکنان آن اجازه می دهد که به آینده فکر کنند و رشد کنند، تحقیق کنند و آینده بهتری بسازند).
همین دو کار کمک می کند که چراغ امید در ایران روشن بماند.

البته در این میان نقش اصلی به عهده زمام داران، تریبون داران، مجلسیان و کارگزاران است. یادشان باشد هر حرفی که می زنند، هر اقدامی که انجام می دهند هر طرحی که تصویب می کنند، هر محدودیت جدیدی که ایجاد می کنند باعث می شود که چند نخبه، چند پزشک و پرستار و چند جوان خوشفکر استارت آپی از کشور بروند.

خیانت همیشه فروش اطلاعات محرمانه به کشور بیگانه نیست. خیانت به کشور گاهی اوقات در قالب یک بیانیه نادرست، یک قانون ناروا و یک تصمیم ناکارآمد است.
فراموش نکنیم جاده‌ جهنم با نیت‌های خیر سنگ‌فرش شده است. حواسمان باشد با نیت های خوب کشور را به روزگار بد نکشانیم.

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 11:42


پیشنهاد مذاکراتی به ترامپ

با نزدیک شدن به مراسم تحلیف دونالد ترامپ، تحلیل ها و گمانه زنی های رسانه ای و اندیشکده ای از چگونگی رویکرد سیاست خارجی او در قبال بحران های منطقه ای و بین المللی مجددا داغ و سرتیتر اخبار قرار گرفته است.

در این چارچوب نشریه آمریکایی هیل نزدیک به کنگره ایالات متحده در مقاله‌ای به بررسی گزینه‌های دولت جدید جمهور خواه در قبال ایران پرداخته و تاکید می‌کند که بهترین گزینه برای رئیس‌جمهور منتخب، دیپلماسی و مذاکره با ایران است.

هیل با اشاره به تنش‌های تهران و واشنگتن که احتمالاً نخستین چالش جدی در سیاست خارجی دولت ترامپ خواهد بود، بویژه که ادعا می شود ایران بیش از هر زمان دیگری توان ساخت سلاح هسته‌ای را پیدا کرده است، می نویسد:

با وجود به بی‌اعتمادی فراوانی که میان ایران و آمریکا وجود دارد، هنوز هم دیپلماسی بهترین گزینه برای واشنگتن است. ازدست‌دادن این فرصت می‌تواند آمریکا را به یک جنگ فاجعه‌بار دیگر در خاورمیانه نزدیک کند، امری که او وعده اجتناب از آن را داده است.

از دید نشریه هیل ۲ مانع اصلی بر سر راه مذاکرات میان آمریکا و ایران وجود دارد:
اول؛ اینکه چندین دهه تنش میان تهران و واشنگتن باعث شده تا روابط دو کشور در مسیر تقابل قرار گیرد و دوم؛ اسرائیل به‌شدت با عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا مخالف بوده و در مسیر مذاکرات سنگ‌اندازی می‌کند.

هیل با هشدار نسبت به رویکرد فشار حداکثری ترامپ در دور اول ریاست جمهوری می نویسد: گزینه جایگزین برای مذاکره میان ایران و آمریکا، یک جنگ مستقیم است، امری که برای ثبات منطقه‌ای و منافع ایالات متحده فاجعه‌بار خواهد بود.

این یادداشت دقیقا ادبیات یک دهه پیش روزنامه نیویورک تایمز درخصوص مذاکره با ایران را تکرار می کند.
نیویورک تایمز در آن برهه که مصادف با مذاکرات برجام در ژنو و وین بود، نوشت جایگزین دیپلماسی، یا دستیابی ایران به بمب است یا بمباران برنامه هسته ای این کشور که هر دو پرهزینه و پرریسک است.

دنیای اقتصاد

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 11:31


#گفتگو

🏷 نگاه به پشتِ سر!

🖊 علی دانشیان | تحریریه جامعه‌نو
خواستم بنویسم «قرن‌های سکوت در ایران سرنیامده‌اند؛ همچنان می‌گذرند»، ولی بعد به‌نظرم‌آمد جمع‌کردن این حرف در حدود مقدمه‌ی یک گفتگو شدنی‌نخواهدبود. پس احتمالا فعلا می‌باید بسنده‌کرد به این‌که: چون تبانی قِسمِ نه‌چندان کوچکِ مفسد و فاسدشده‌‌ی اجتماع [که نان امروز را برده و می‌ترسد «آزادی» فردا آن را ازش بستاند] با حکومت پابرجاست، سیاست [و در معنای جزئی‌اش: حکومت] همچنان توانسته بر فرهنگ مسلط بماند و سانسور و تحدیدش‌کند. در نتیجه‌اش هم فرهنگ از واقعا بازاندیشیدن در مسائل اجتماع و شاید یافتن راه‌حلشان بازمانده.
یک بخش و برخش مربوط به حرفه‌ی ماست: سانسور و تحدید و تهدیدْ مطبوعات و رسانه‌ها را از گزارش واقعیات و تحلیلشان ناتوان کرده، این هم سبب از-دست-رفتن آنی شده که «مرجعیت رسانه‌های داخلی» می‌خوانندش: یعنی چون مردم تصویر و مسئله‌ی خودشان را در رسانه‌های داخلی نمی‌بینند، پَسِشان می‌زنند و چشم‌می‌کشند سوی رسانه‌های خارجی یا می‌نشینند پای منبرهای برپاشده در شبکه‌های اجتماعی و سرگردان می‌شوند در «نئو-فرقه‌گرایی»های دوران حاضر.
همچنان که در #الف «راه‌رفتن در تاریکی» گفتیم، در ایران امروز همه‌ی ایده‌ها و گرایش‌های سیاسی در اقلیت‌اند و این یعنی اجتماعْ مستعد (و حتی: در معرضِ) برخورد و تنش و خشونت و خون است. ممانعت از برخورد ایده‌ها ممکن نیست، ولی ممانعت از خون و خشونت و شر بزرگ‌تر چرا؛ ممکن‌است! آن دعوا را می‌باید به پشت میز تحریر و روی کاغذ روزنامه و کتاب و صحنه‌ی نمایش و پرده‌ی سینما و... کشید. آن‌وقت است که بختی خواهیم‌داشت برای یافتن راه‌حلی واقعی که می‌تواند منجر به خیر شود.
اعاده‌ی حق آزادی فرهنگ (و مثلا برداشتن چکمه از گلوی مطبوعات برای احیای مرجعیت رسانه‌های داخلی) هیچ کم‌اهمیت‌تر از مطالبات پرتکراری چون رفع مزاحمت از زنان و رفع فیلتر از اینترنت نیست: رفع سانسور خواسته‌ای لوکس نیست.
بهانه‌ی طرح دوباره‌ی این مسئله رسیدن ما در «جامعه‌نو» به هفتمین سالگرد از-دست-رفتن روزنامه‌مان، «جامعه‌فردا» است: روزنامه‌ای که در آن با اصرار کوشیدیم درست روزنامه‌نگاری کنیم و گزارشگر اجتماع باشیم و مثلا حتی اگر تنها ماندیم چشم از اتفاق دی96 نگیریم و انکارش نکنیم. البته خوش‌عاقبت نبود: پرحسرت به سر رسید و البته بی‌پشیمانی.
آنچه در ادامه و در پست بعدی می‌آید گفتگویی است با یکی از اعضای شورای سردبیری جامعه‌فردا و نویسنده‌ی «الف»های روزنامه، پیرامون علت واقعی به‌تعطیلی‌کشانده‌شدن آن روزنامه که پیش‌تر نگفته مانده‌بود. همچنین تأملی است در نسبت آن علتْ با رفتار صنف مطبوعات ایران، اجتماع و حکومت، و اصول حرفه‌ای در گزارشگری اعتراض‌های اجتماعی و مقدوراتش در ایران و البته... دقتی است دوباره در آنچه اتفاق دی96 واقعا بود:

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 11:30


در حالی که ما درگیر فیلترینگ هستیم عربستان به دنبال توسعه هوش مصنوعی است

علی شریفی زارچی٭


براساس نظرسنجی جاب ویژن و رصدخانه مهاجرت ایران ۹۵ درصد افراد تمایل زیاد و خیلی زیاد به مهاجرت دارند.
نظرسنجی کوئرا نیز نشان می‌دهد موثرترین موانع کاری برنامه‌نویسان سرعت و کیفیت اینترنت، فیلترینگ داخلی و تحریم‌های بین‌المللی است.

خطاب به مسئولان کشور در شوراهای عالی می‌گویم. شما با دیواری که از بیرون و درون دور کشور کشیده‌اید به آینده این کشور لطمه می‌زنید.

امارات برنامه ۱۰۰ هزار ویزای طلایی برای جذب نیروهای برنامه‌نویس دارد.
عربستان برنامه‌های جدی برای توسعه هوش مصنوعی دارد.
در همین حال مسئله ما این است که تلگرام رفع فیلتر بشود یا نه. با این کشور چه کار می‌کنید؟

٭عضو هیئت علمی دانشگاه شریف

دیجیاتو

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 11:24


شیشه های شکسته واگن رییس جمهوری                                                        
    اسماعیل آزادی٭                                                         ساختمانی خالی از سکنه را در کنار یک خیابان پر رفت‌وآمد را تصور کنید در حالی که شیشه‌ یکی از پنجره‌هایش شکسته است.
مشاهده‌های علمی می گوید: اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان می‌گیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد.
پس شیطنت ها شروع می‌شود و پنجره‌های سالم ساختمان مورد هدف قرار می‌گیرند؛ ساختمان تغییر شکل می‌دهد و البته ادامه‌ این روند می‌تواند منجر به ورود مهمانان ناخوانده به ساختمان بی‌صاحب شود و آثارش از سطح به عمق نفوذ کند.
اتفاقی که در اشکال مختلف شاهد آن بوده‌ایم.

توصیف فوق، چکیده ای  از یک نظریه جرم‌شناسی به نام «پنجره شکسته» است.

این نظریه‌ در دهه هشتاد و نود میلادی به کمک شهردار نیویورک آمد تا جرم‌خیزترین مترو جهان را که شهر زیرزمینی خلافکاران و اشرار به شمار  می‌ رفت سروسامان دهد.
شهرداری نیویورک، درنخستین اقدام به بازسازی واگن‌های مترو پرداخت و دستور داد تا واگن‌هایی که طی روز با آسیب و نوشتن یادگاری و... صدمه می‌بینند، شبانه از خط خارج شوند و تا صبح روز بعد رنگ‌آمیزی و تعمیر‌شده و به خط برگردند....

این اقدام شهرداری نیویورک یک پیغام مهم داشت مبنی بر این که "ما حواسمان به همه‌چیز است و هیچ خلافی را تحمل نمی‌کنیم"، و جواب داد.
این چنین شد که مترو ناامن نیویورک تبدیل به یکی از امن‌ترین متروهای جهان گردید.

اکنون جمهوری اسلامی مصداق پر فروغ تئوری پنجره های شکسته است  زیرا با مجموعه سیاست ها و عملکرد مسئولان نظام سیاسی وضعیت کشور چنان شده است که گویی کشور بی‌صاحب است.
دزدی و اختلاس و بی عدالتی فساد اداری و ناکارآمدی همه جا را گرفته و در سوی دیگر واگن های قطار رییس جمهوری جدید هم که به دنبال اصلاح یک حداقل هایی است مرتب با سنگ های پرشمار مورد هدف قرار می گیرد. این روند معنای روشنی دارد یعنی ما نه تنها حواسمان به مردم و منافع آنها نیست بلکه اهمیت هم ندارد که این قطار را از خط خارج شود.                                                          اما این که رییس جمهوری چه باید بکند بسیار روشن است او باید 3 کار مهم و نرم را انجام دهد:
نخست باید واگن ها را بازسازی کند. دوم، مردم را سوار این قطار کند و سوم٫ این که سنگ اندازان را به مسافران قطارمعرفی کند. ...

اقای رییس جمهوری! سرمایه اجتماعی خود را دست کم نگیرید از مردم کمک بگیرید، در کمال صداقت و خونسردی، سنگ اندازان را به مردم معرفی کنید. آنها باید با افکار عمومی مواجه شوند..

٭روزنامه نگار و نویسنده

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 11:15


چهار سخنرانی آقای خامنه‌ای

بیژن اشتری

آقای خامنه‌ای پس از سقوط بشار اسد و نمایان شدن شکست محور مقاومت تا کنون چهار سخنرانی کرده است:
اولی برای «جمعی از مردم» ، دومی برای «جمعی از بانوان به مناسبت ولادت حضرت زهرا » ، سومی برای «مداحان» و چهارمی برای «جمعی از خانواده شهدا به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی.»

نکته‌ای که توجه را جلب می کند این است که چرا ایشان در این دوره زمانی هیچ سخنرانی‌ای برای مسئولان و فرماندهان نظامی نکرده است. در حالی که منطقا اولین سخنرانی باید برای فرماندهان نظامی و مسئولان کشوری می‌بود.

من حدس می‌زنم که نارضایتی ایشان از عملکرد نظامیان در حوادث اخیر منطقه‌ای چنان بالا بوده که ایشان ترجیح داده سخنان خود را در جمع بانوان و مداحان و خانواده شهدا بزند و نه در جمع فرماندهان و مسئولان نظامی.

دیر‌وز هم‌ با پیام تند و نامعمول آقای خامنه‌ای به همایش مدیران صدا و سیما معلوم شد که ایشان به شدت از عملکرد صدا و سیما در بازتاب حوادث منطقه شاکی است.من یادم نمی‌آید آقای خامنه‌ای تا کنون در یک پیام مکتوب خطاب به منصوبان حکومتی خودش با چنین لحن تندی حرف زده باشد.

گرچه درسخنرانی های اخیر ایشان باز هم شعارهای قدیمی درباره ادامه راه مقاومت و شهادت تکرار شده اما غیبت فرماندهان نظامی در این جلسات حتی به عنوان مستمع گویای نکته های فراوانی است.
ظاهرا نظامیان و رسانه‌چی‌های حکومتی بیش از همه در معرض خشم رهبر قرار گرفته‌اند.

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 09:12


نتیجه‌ مناسبات ایران و آمریکا!

یدالله کریمی‌ پور

به باور من، هرگونه تفسیری از مناسبات ایران و آمریکا در دوران جمهوری اسلامی که به گزاره‌ی راستین باراک اوباما ختم نشود، بیهوده است و چیزی جز سردرگم کردن خواننده نخواهد بود:
"ایران کمترین چالش را در برابر منافع بلندمدت آمریکا ایجاد کرده، اما جایزه خصمانه‌ترین دشمن را به خود اختصاص داده است."

خلاصه‌ی این گزاره اوباما آن است که رویکرد طولانی‌مدت ضدآمریکایی جمهوری اسلامی، در بین همه ملت‌ها، کمترین تأثیر را بر قدرت جهانی آمریکا داشته است. بااین‌حال، جمهوری اسلامی با وجود این اثرگذاری ناچیز، خود را در معرض بیشترین و کشنده‌ترین‌ ضربات امریکا قرار داده است؛ موقعیتی که دشمن‌ترین دولت، در برابر آمریکا تلقی شود. به‌عبارت‌دیگر با وجود ایجاد کمترین خطر برای امریکا، بیشترین آسیب را برای ملت ایران از ناحیه‌ امریکا تدارک دیده است.

این سخن به نوعی یادآور گزاره‌ای است که به ماهاتیر محمد، معمار نوسازی مالزی، نسبت داده می‌شود.
او در پاسخ به پرسش یکی از دولتمردان جمهوری اسلامی چنین گفته بود:
"آمریکا مانند گاومیشی قدرتمند است؛ ما به شیر آن چشم داریم، ولی شما با شاخ‌هایش درگیر شده‌اید."

هیچ تردیدی نیست که جمهوری اسلامی با اتخاذ چنین رویکردی، ایران را به مسیری هدایت کرده که جز نابودی و آسیب برای کشور، نتیجه‌ای به همراه نداشته است.

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 09:05


رهبر انقلاب: خونی که در راه حق ریخته بشود هدر نمی‌رود، بدانید اینها که امروز جولان میدهند زیر پای مومنان لگد مال میشوند

@Noandishnews

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 09:03


شکایت دیگری علیه شریعتمداری در مرجع قضایی ثبت شده است
واکنش به تکرار ادعای ملاقات با سوروس


وکلای خاتمی

آقای شریعتمداری پرهیزی از دروغ و تهمت ندارند. دست ایشان خالی است.

ایشان پس از سالها از طرح و طراحی این دروغ به عبارتی مبهم از شخص مجهول استناد می کنند! خب اگر اسناد فراوانی موجود بوده، چرا آن را همان زمان در همان پرونده و همان شعبه به مرجع قضایی ارائه نکردند و به جای ارائه اسناد رطب و یابس بافتند و از پاسخگویی طفره رفتند؟!

چرا همین همراه کذایی را به مرجع قضایی به عنوان شاهد معرفی نکردند؟! روشن است که تکرار مدعا و تاکید بر ادعا هرگز نمی تواند جای خالی دلیل را پر کند.

مصمم هستیم شکایت مطروحه علیه ایشان را تا حصول نتیجه و در صدور رأی قطعی در مرجع قضایی پیگیری کنیم.

ما گزارش اقدامات و پیشرفت پرونده را هم به اطلاع عموم خواهیم رساند.

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 08:56


ادامه رفتارهای تندروها علیه دولت با تذکر رهبری مواجه خواهد شد

قسیم عثمانی٭

کسانی هم که به دنبال کلید زدن استیضاح وزرا و رییس جمهور هستند افراد و جریاناتی هستند که درد و مشکل جامعه را به درستی درک نکرده اند؛ چرا که اگر از چنین درکی برخوردار بودند متوجه می شدند که مشکل کنونی جامعه، مشکل اقتصادی است نه مشکل سیاسی و جناحی.

در واقع اینکه یک جریان خاص در حال پیگیری استیضاح وزرا و رییس جمهور است، جای تأسف دارد. امیدواریم عقلانیتی شکل بگیرد و به جای چوب لای چرخ دولت گذاشتن و مانع تراشی، به آن کمک کنند.

هر چند استیضاح حق قانونی نمایندگان مجلس است اما به هر حال باید از پایه و اساس منطقی برخوردار باشد. به بیان دیگر دولتی که حدود شش ماه از عمرش گذشته است، همچنین وزیری که نقشی در بحث ارز و قیمت آن ندارد، استیضاح آنها اقدامی سیاسی، جناحی و غیرمعقول است.

٭ عضو فراکسیون مستقلین مجلس

جماران

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 08:51


کارنامه سياه زمامداران رياکار

؟؟؟؟٭

سال ميلادي 2024 در عين حال که سياه‌ترين کارنامه را براي رژيم اشغالگر و تروريست صهيونيستي و حاميان غربي اين رژيم به همراه داشت، حاوي زرين‌ترين برگ‌ها و درخشان‌ترين کارنامه براي مردم کشورهاي غربي نيز بود. به همين جهت مي‌توان اين سال پرحادثه را سال متمايز شدن چهره مردم غرب از ماهيت سران کشورهاي غربي دانست.

امروز، اولين روز ژانويه و آغاز سال ميلادي 2025 است. صاحبنظران و تحليل‌گران مسائل سياسي پيش‌بيني مي‌کنند سال جديد ميلادي آبستن حوادث مهمي باشد که معادلات سياسي منطقه خاورميانه و حتي جهان را دستخوش تغييرات کم‌سابقه‌اي کند.

منطقه خاورميانه در يکسال اخير صحنه خشن‌ترين جنايات رژيم صهيونيستي بود که بيشترين آنها در غزه رخ دادند.
ارتش جنايتکار رژيم تروريستي اسرائيل بيش از 45 هزار نفر غيرنظامي را در اين يکسال به خاک و خون کشيد که بيشتر آنها زنان و کودکان بودند. هزاران نفر نيز هنوز زير آوارها مدفونند و بيش از 100 هزار نفر در اثر بمباران‌ها و حملات توپخانه‌اي و تيرباران‌هاي صهيونيست‌ها در غزه مجروح شده‌اند.

در ميان شهداي جنايات رژيم صهيونيستي 210 خبرنگار و هزاران پزشک، پرستار، کارمند بيمارستان‌ها و امدادگران محلي و بين‌المللي وجود دارند.
دو سوم خانه‌هاي غزه بطور کامل ويران شده‌اند و ده‌ها بيمارستان و مراکز درماني، صدها مسجد و کليسا و صدها مرکز آموزشي در اثر بمباران‌هاي ارتش جنايتکار رژيم صهيونيستي از کار افتادند. تا ديروز که آخرين روز سال 2024 ميلادي بود، بيش از 10 نوزاد در اثر سرما در غزه جان دادند و مادران خود را در حالي که آنها هم در اثر گرسنگي، سرما و بي‌سرپناهي در بدترين شرايط بسر مي‌برند داغدار کردند.

ويران کردن بيمارستان‌ها، خانه‌ها، مراکز آموزشي و کشتار زنان و کودکان و قتل‌عام غيرنظاميان، همگي از مصاديق بارز جنايت جنگي هستند.

نسل‌کشي هدفمند نيز مصداق برجسته جنايت جنگي است که صهيونيست‌ها در غزه مرتکب شده‌اند و به دليل همين جنايات کم‌سابقه، دادگاه کيفري بين‌المللي سران رژيم تروريستي اسرائيل را تحت تعقيب قرار داد و حکم بازداشت نخست ‌وزير اين رژيم و تعدادي از همدستانش را صادر کرد.

دولت‌هاي آمريکا، انگليس و آلمان به عنوان حاميان اصلي رژيم جنايتکار صهيونيستي در سال 2024 سياه‌ترين کارنامه را به خود اختصاص دادند.
آنها با در اختيار قرار دادن پيشرفته‌ترين سلاح‌ها به رژيم صهيونيستي اين امکان را دادند که به جناياتش ادامه بدهد و هر کاري که براي نابود کردن مردم در فلسطين، لبنان و سوريه لازم مي‌داند انجام بدهد.

تمام صاحبنظران نظامي بين‌المللي معتقدند اگر آمريکا و بعضي کشورهاي اروپائي سلاح و پول در اختيار صهيونيست‌ها قرار نمي‌دادند و از آنها حمايت‌هاي سياسي و تبليغاتي نمي‌کردند اين جنايات گسترده رخ نمي‌داد و اين کارنامه سياه شکل نمي‌گرفت.

تعدادي از کشورهاي غربي حتي از اجراي حکم دادگاه کيفري بين‌المللي عليه سران رژيم صهيونيستي نيز طفره مي‌روند و با اين کار خود آنها را گستاخ‌تر مي‌کنند.
زمامداران اين کشورها با اين کارنامه سياه در حالي که مدعي دفاع از حقوق بشر و پيروي از عيسي مسيح هستند، رياکاري خود را به اثبات رساندند.

جمع‌بندي عملکرد دولت‌هاي غربي در سال ميلادي 2024 در يک جمله اينست که آنها بشدت دچار انحطاط اخلاقي شده‌اند و يا شايد بهتر است گفته شود انحطاط اخلاقي آنها آشکارتر شد.

در کشورهاي اسلامي نيز سکوت سران سياسي دولت‌ها در برابر جنايات رژيم صهيونيستي و پرپر شدن ده‌ها هزار مسلمان بي‌گناه و مردان بزرگي چون سيدحسن نصرالله، يحيي السنوار، اسماعيل هنيه و... حقارت بيش از حد تصور زمامداران اين کشورها را به نمايش گذاشت.

روزنه اميدي که وجود دارد، حرکت‌هاي خودجوش ملت‌ها در سراسر جهان به ويژه کشورهاي غربي و موج اعتراض مجامع ديني مستقل کشورهاي عربی - اسلامي عليه جنايات رژيم صهيونيستي و سکوت حاميانش مي‌باشد.

با اين روزنه اميد، مي‌توان انتظار داشت سال ميلادي 2025 سال چرخش تحولات عليه کانون‌هاي ظلم و بي‌عدالتي باشد.

٭سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 08:49


📹رهبر انقلاب: سوریه متعلق به مردم سوریه است

🔹برخی کشورها اگر دچار اشتباه بزرگ شوند و عوامل ثبات و اقتدار خود را که همان جوان‌های مومن هستند، از صحنه خارج کنند، همانند سوریه خواهند شد

🔹سوریه متعلق به مردم سوریه است،کسانی که تعرض کردند یک روزی درمقابل جوانان غیور سوری عقب خواهند رفت

Asriran.com
@MyAsriran

خاطرات و روزنوشت ها

01 Jan, 08:42


پاسخ خامنه ای به کسانی که میگویند با حوادث اخیر منطقه، خون شهدای مدافع حرم به هدر رفت؛ اگر این جان‌ها نمی‌رفتند و این مبارزه انجام نمی‌گرفت، امروز خبری از اعتاب مقدس و کربلا و نجف و زینبیه نبود!!

‎پ ن: تا چند سال پیش می گفت اگر به سوریه نمی رفتیم باید در کرمانشاه و همدان با داعش می جنگیدیم حالا متوجه شده است که سخنش خیلی مسخره و مضحک بوده است لذا این بار به سراغ کربلا و نجف رفته است

@Sahamnewsorg

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 22:51


وسیعلم الذین ظلموا

جلال جلالی‌زاده

پنجاه ودوسال حکومت دروغ ،جنایت، بعثی پدر و پسر با اراده ی ملتی مظلوم و ستمدیده  به زباله دانی تاریخ پیوست.

جنایت های که در حق مردم شام که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم درباره ی آن فرموده: یا طوبی للشام! قالوا یا رسول الله وبم ذلک؟ قال تلک ملائکة  الله بسطوا أجنحتهم علی الشام. "اللهم بارک‌لنا فی شامنا" ستفتح علیکم الشام"

اگر پس از سرنگونی خانواده سلطنتی اسد که با کودتا بر مردم حاکم شد و درهای زندان ها گشوده شده و زندانی های چهل سال و سی ساله آزاد شده‌اند و جنایات این پدر و پسر افشا شوند مشخص می شود که ضرر ها وزیان های استبداد تا چه حدی است.

سال ۷۹ که برای شرکت در یک همایش به اردن رفته بودم، یکی از جوانان سوری نیز شرکت کرده بود و پس از دوره از عمان به دمشق رفتیم.

در بیست کیلومتری دمشق خطاب به من و دوستم  گفت: من شمارا نمی شناسم و در موقع پیاده شدن با من خداحافظی نکنید، چون اگر مأموران امنیتی بفهمند من با شما ارتباط دارم دستگیرم می کنند،
شما دیگر از این مطلبِ مجمل بقیه ی مسائل را بخوانید.

و یک بار در سر قبر سلطان صلاح الدین ایوبی معلم کوردی را دیدم و با او  گفتگو نمودم ،ضمن اشاره به ظلم و جنایت های اسد نسبت به کوردها، پس از خروج از مقبره خداحافظی کرد و گفت در بیرون با من صحبت نکن. 

این مشتی از هزاران خرمن جنایت پدر و پسری بود که سوریه را به خاک ذلت نشاندند و هزاران فلسطینی را در لبنان کشتند.

آیا واقعا کاری عاقلانه و درست بود که پنجاه سال سرمایه های ملت ایران  صرف رژیم فاشیستی و درنده شد. در آخر با چنین وضعیتی سرنگون شد.

در دوران دانشجویی هادی غفاری در آمفی تئاتر دانشکده الهیات سخنرانی می کرد، یکی از دانشجویان علت دادن نفت مجانی را به سوریه ازایشان پرسید، که در پاسخ گفت: سوریه کشور مسلمان برادر است و به نفت نیاز دارد، بنابراین هیچ اشکالی ندارد.

آری امروز مردم سوریه با رفتاری عاقلانه با طرفداران نظام وممتلکات عمومی به ویژه آنچه که حرم بزرگان محسوب می شد رفتار کردند وثابت شد دفاع از حرم، دفاع از بشاربوده که علاوه بر این همه هزینه ی مادی و معنوی فایده ای برای این دو ملت نداشت. و باید کسانی که این همه هزینه را برای ملت ایران ایجاد کردند و در زمانی حسن نصرالله و سردار زاهدی مقامات بالای نظام  را راضی به حمایت از اخوان و مخالفان نموده بودند، عده ی دیگری با فشارهای خود این تصمیم را برهم زدند و امروز این نتیجه نصیب دیپلماسی کشور شد.

اما آنچه که مهم است، عبرت و پندآموزی مبارزان و جانشینان اسد است که از حوادث منطقه و دیگر انقلاب ها عبرت بگیرند و درس بیاموزند و کاری نکنند که به سرنوشت اسد دچار شوند و لعن و نفرین مردم شامل حالشان گردد. و مردم پشیمان و حسرت دوران اسد را بخورند.

پنجاه سال ظلم و استبداد کافی بود و امروز نوبت ساختن و آبادانی کشور و درست کردن آینده ای روشن وآزاد برای سوریه است.

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 22:39


یک تراژدی مطلق؛
اشک شوق یا حسرت؟!

سه دهه حبس کشیدن در خاندان اسد و مادری که بعد از ٣٠سال زندان به پسر زندانی‌ش خیره می شود، اما او را نمی‌شناسد.

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 22:31


سلام فرمانده

@Sahamnewsorg

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 22:29


نوشتند و نوشتم اما کو گوش شنوا؟!

مجید مرادی

روز ۹ آذر نوشتم برای حفظ دولت وحده لا شریک له دیکتاتور دمشق دوباره راه قدس را بهانه نکنید و اشتباهات گذشته را تکرار نکنید. راه قدس از هیچ کجا نمی‌گذرد!

نوشتم که حزب‌الله لبنان باید نیروهای اندک خود را از پایگاه هایش در سوریه به لبنان برگرداند! و به نزاع مذهبی دامن نزند!

روز ۱۱ آذر خطاب به آقای پزشکیان نوشتم که قول ایستادگی در کنار دولت دیکتاتور بشار را ندهد! و اول ببیند ملت سوریه در کدام سوست؟!

نوشتم که ملت سوریه صغیر نیست که بیش از ۵۰ سال خاندان اسد سرنوشتش را تعیین کنند.

نوشتم که دولت و ملت سوریه در دو سوی متضاد ایستاده‌اند.
نوشتم که باید از بشار می‌پرسید چرا اجازه نداده ملت برای یک بار هم شده، آزادانه انتخاب کنند.

در ۱۶ آذر نوشتم استقرار دولتی دموکراتیک با مشارکت همه نیروهای اسلام گرا و لیبرال و سکولار در سوریه به نفع همه است جز اسرائیل!

دیشب از شاورمای آخر عراقچی در شام نوشتم و امروز از سقوط دیکتاتور بن دیکتاتور!

بخش عمده‌ای از نیروهای هیئة تحریر الشام درست مثل پایداری چی‌ها دنبال حجاب اجباری به مدد داغ و درفشند اما سوریهء آزاد و دموکراتیکِ فردا آنان را رام خواهد کرد.

لله الامر من قبل و من بعد!

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 22:12


دیکتاتورها درس نمیگیرند!

؟؟؟؟٭

تاریخ سیاست خارجی قدرتهای بزرگ به ما می آموزد که هرجا مردم با حاکمانشان همراه بودند حتی با وجود فشار خارجی، قدرتهای بیگانه شکست خوردند!

شکست آمریکا در جنگ ویتنام
و شوروی سابق در افغانستان نمونه هایی از آن هستند
حتی هرجا با مشت اهنین کودتا انجام دادند اگر دولت مردمی ساقط شد پس از سالها وضعیت متفاوت گشت.

همانطورکه پینوشه در شیلی با کودتا آمد و با وجود برخی تحولات اقتصادی مثبت، سرانجام بدلیل بکار گرفتن مشت اهنین در قبال مخالفان حکومتش و دوری از مردم، حکومتش فروریخت.

یا بارها کودتاهایی از سوی امریکا در برخی کشورها شد که موفقیت لازم را کسب نکرد.

افغانستان طالبان و عراق صدام حسین براحتی در برابر حملات نظامی امریکا شکست خوردند زیرا هردو حکومت هیچ پایگاه مستحکم مردمی در زمان مدنظر نداشتند.

بشاراسد سقوط کرد چرا که به اعتراضات مخالفین واقعی و درونی‌اش در سوریه تمکین نکرد.

راهبرد مشت آهنین او با حمایت مالی ج.ا و نیروی هوایی روسیه و کمک حزب ا..‌ لبنان مدتی او را نگه داشت اما در فرصت باقی مانده بجای اصلاحات ساختاری بار دیگر سعی در حفظ وضعیت موجود با مشت آهنین را داشت.

حالا حکومت او سقوط کرده است
سقوطی که عدم همراهی مردم داخل و فشار نیروهای بیگانه خارجی از ترکیه گرفته تا همکاری برخی کشورهای دیگر سبب ساز آن شد.

سقوط بشار اسد باید تمام دیکتاتورهای منطقه را بیدار کند
چرا که اصلاحات دیرهنگام بقول الکسی دوتوکویل بدترین نوع اصلاحات برای یک رژیم بد است و سرانجامی جز سقوط نمی افریند.

آیا دیکتاتورها از سرنوشت حاکمان دیگر درس میگیرند؟
تاریخ پاسخش منفی است.
بشار اسد سرنوشت قذافی، بن علی و مبارک و بسیاری دیگر را دید ولی هیچ تغییری در روند حکومتش نداد.

شیرینی قدرت، حاکمان مستبد را دیر بیدار میکند و چند روز مانده به سقوط از خواب میپرند که آنهم بسیار دیر شده است....

٭دیپلماسی در یک نگاه

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 22:07


گام های آشتی ملی کدام است؟

اکبر گنجی

گام های آشتی ملی بسیار است.
یکی از این گام ها، تبدیل صدا و سیمای باند مافیایی سعید جلیلی به صدا و سیمای مردم و ملی است.

در صدا و سیمای سعید جلیلی صدای مردم و مخالفان، منتقدان و رقبا جایی ندارد. اما علی خامنه ای این رسانه را تحویل باند مافیایی سعید جلیلی داده تا خانمان براندازی کنند.
  
  قانون حجاب و عفاف قطعاً یک پروژه‌ی نفوذیان موساد برای فروپاشی جامعه ایران زمین است.
کوشش برای ابلاغ آن در ۲۳ آذر و مجبور کردن به اجرای آن نیز یک پروژه‌ی اسرائیلی برای اضمحلال ایران است.

درخواست پاسخ ایران به اسرائیل نیز در این شرایط پروژه نفوذیان موساد است. 

قانون حجاب و عفاف مهمترین نماد اسلام طالبانی و محصول همکاری طیف  جلیلی_قالیباف_و_پایداری است.
اقدام برای ابلاغ آن، با هدف شلیک «تیر خلاص» به قلب دولت پزشکیان صورت می گیرد.

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 22:01


🔴 رهبر انقلاب چهارشنبه درباره تحولات منطقه سخنرانی خواهند کرد

#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:59


پرسش از نظام سیاسی آینده سوریه!

علی شمایلی

با سقوط دیکتاتوری بشار، نظام سیاسی استبدادی و سکولار این خاندان پایان یافت.
اکنون منطقه و جهان با بدگمانی و ترس در باره نظام سیاسی آینده سوریه، چگونگی آن و ویژگی هایش می پرسد.

شاید برای یک تحلیل واقع بینانه بهتر آن باشد که به جای پاسخ این پرسش که نظام سیاسی بعدی سوریه چه شکل و ماهیتی خواهد داشت، بکوشد به این پرسش پاسخ دهد که نظام سیاسی بعدی سوریه چه چیزی نخواهد بود!

در همین آغاز ناچارم بنویسم که نظام سیاسی بعدی سوریه بسیار دور است که دموکراتیک باشد و استوار بر حقوق بشر.
برآمدن نظام های دموکراتیک رویدادی نیست که یک شبه یا حتی چند ساله اتفاق بیفتد، این نظام به تمامی مبتنی بر نهادهای قدرتمند مدنی و سیاسی است که از سوی ساختارهای اجتماعی پذیرفته شده، نزد عموم مردم دارای پذیرش و مقبولیت است و ارزش های بومی جامعه ای اقلا ستیزه ای با آنها ندارد.

احترام به حقوق بشر و حقوق مدنی و شهروندی در میان جامعه و فرهنگی واقعیت و گسترش و پذیرش دارد که در آنها فرهنگ بومی چنین حقوقی را حمایت نهادمند بکند. یعنی نهادهای خانواده، آموزش و پرورش و دینی، برای پذیرش عمومی این حقوق به پرورش افراد همت گمارده باشد که  بتوانند برای دیگران را با هر گونه مرام و مسلک، به اندازه خود حق قائل شوند یا کمینه برای مخالفت با آنان یا مخالفت با حقوق مدنی و شهروندی برنامه های تربیتی و آموزشی نداشته باشد.

نطام سیاسی دموکراسی متکی بر حقوق بشر، با افراد و گروه های محدودی که به خاطر تحصیل و مطالعه شیفته آن هستند ایجاد نمی شود، بلکه زمانی چنین خواسته ای معقول است و شاید عملی می شود که این افراد و گروه های کم شمار و کم توان فعالیت های سیاسی و فرهنگی خود را به شکل نهادهای مدنی و سیاسی ریشه دار و گسترده درون جامعه در آورند.

یکی از بدترین آسیب های نظام های سیاسی سرکوبگر نابودی نهادهای مدنی وسیاسی است. در سایه چنین حکومت هایی بر روان و ذهن مردم همواره ترس از ناامنی و ستم دیگری حاکم است. مردم برای درمان این ترس باز در پی قدرت و اقتدار چیره شوند دیگر در تخت سیاسی می گردند.

نظام های سرکوبگر خانواده و آموزش و پرورش و دین را به شکل نهادهایی با ساختار هرمی قدرت درمی آورند که در آنها تنها اطاعت از فرد بالایی برای دوری از آسیب های احتمالی اهمیت دارد.
برای همین شکل تربیت است که در کشورهای خاورمیانه برای مقابله با حکومت های سرکوبگر سکولار، یا احزاب چپ اقتدارطلب مورد توجه بود یا اجزاب و گروه های دینی که باز هم اقتدار و ساختار قدرت هرمی و سلطه گر را برای آنها قابل توجیه و استفاده می کند.

سقوط بشار اسد عمدتا به دست نیروهای نظامی بود که سال هاست در میدان جنگ می جنگند و کشته می دهند و می کُشند.
با چنین روشی پیروز شدن در ستیزه های سیاسی، به نیروهای پیروز این حق بدیهی را می دهد که نخواهند و نتوانند دیگران را به خصوص آنانی که فعالت های مدنی و سیاسی از طریق نوشتن و کارهای فرهنگی داشته اند، در قدرت حتی شریک کنند.

آن گروه ها و افرادی که از دریای خون و ویرانی و جنگ گذشته و به تخت قدرت رسیده اند کی می توانند با اهل کت وشلوار با سواد که تنها می توانند حرف های قلمبه و سلنبه فرنگی از آزادی و دموکراسی و حقوق شهروندی بزنند به تساوی قدرت را شریک شوند. آنان چنین کاری را وهن به خود و یاران کشته شده و آن همه رنج و خون و مرگی می دانند که نصیب او و یاران اسلحه به دستشان شده است، می دانند.

مسلحین پیروز با خود نجوا می کنند این قدرت و پیروزی را با جنگ و خون و مرگ به دست اورده ام اگر کسی آن را می خواهد باید برای آن بجنگد پس من هم با او خواهم جنگید چون نمی توانم به خون یارانم خیانت کنم!

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:53


پایان اسد آغازی برای ما

سرمقاله هم‌میهن
19 آذر 1403


🔹چرا برخی از اصحاب قدرت سخنان بدیهی را نمی‌شنوند، ولی از سخنان بی‌ربط و خیالی و بی‌مبنا استقبال می‌کنند؟ سخنانی که درباره سوریه و دفاع از حضور ایران در آنجا زیاد گفته شد. آیا سیاستگذاران ایران یک لحظه هم به این صرافت نیفتادند که درباره سیاست خود در سوریه به نظرات منتقدان هم توجه کنند و فقط حرف‌های غیرعقلانی طرفداران کم‌‌دانش را نشنوند؟

🔹مگر همه منتقدان دشمن و بدخواه شما بودند؟ اگر قدری گوش می‌کردید، امروز با چنین وضعی مواجه نبودیم که همه شما مهر سکوت بر لب زده‌اید و کوچکترین توضیحی درباره اتفاقات سوریه نمی‌دهید .

🔹اولین مشکل شما نداشتن رسانه به معنای واقعی است. همین شنبه‌‏شب مهم‌ترین کارشناس سیاست خارجی و داخلی صداوسیما می‌‏گفت که سقوط دمشق به این راحتی نیست.

🔹با چنین رسانه‌‏ای که مجریان و کارشناسانش حرف‌‏های بی‌‏پایه و خلاف واقع را تکرار می‌‏کنند، نمی‌‏توان آگاهی جمعی و مفیدی تولید کرد.

📌برای مشاهده متن کامل سرمقاله کلیک کنید

@hammihanonline
hammihanonline.ir

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:52


مشت پوچ آرمان‌های پرطمطراق!

حسین رزاق

پایان «محور مقاومت» پایان اصلی‌ترین گفتمان معرفتی وفاداران نظام است. پایان خاکریزهایی که یکی پس از دیگری فرو میریزند تا مشت آرمان‌های پر طمطراق و پر هیاهو و پر هزینه‌، پوچ شود.

سیزده سال پس از آغاز غمنامه‌ی سوریه و تلاش بی‌وقفه‌ی شرکای بشار کودک‌کش برای بقای او به هرقیمتی و با قتل‌عام صدها هزار انسان و مهاجرت میلیون‌ها نفر، بعلاوه صرف کرور کرور ثروت مردم ایران، شاید حتی به ذهن معارضان سوری هم خطور نمیکرد که به سیزده روز نرسیده، حکومت بعثی خاندان اسد ریق رحمت را سر بکشد و عبرتی دیگر برای مستبدینی شود که ملت‌ها را در عطش آزادی نگاه میدارند و منافع ملى را بازیچه‌ی خودکامگی خود میکنند. 

اما فارغ از آنچه بر اسد رفته، مسئله‌ی ما همچنان ایران است.‌ شاید مخالفانی که دل به تغییر به هر نحو و هر ترتیب و قیمت و وسیله‌ای بسته‌اند، در ایام ولوله‌های موشکی، ناامید از درون، دلخوش به بیرون و امداد غیر، هر لحظه‌ای را در انتظار ساعت صفر گذرانده باشند!

بی هیچ درنگی باید یادآور شد آنچه شاید آخرین زنگ تفریح را به صدا در آورده "خلأ اندیشه‌ورزی‌ استراتژیک" در ساحت اجتماعی و سیاسی‌ست و گرفتاری نظام در عصر حیرت! تلاش بی‌وقفه‌ی دو دهه اخیر در برساخت گفتمان مقاومت و تغلب آن بعنوان گفتمان اصلی را شاید باید بزرگترین خطای استراتژیکی دانست که امروز با افول و محو محور مقاومت ضربه‌ای کاری و مهلک‌ شده است.

چنانکه در همین ساعات پسینی از سقوط بشار و ساقط شدن ستون اصلی خیمه‌ی مقاومت، سینه چاکان و وفاداران ایدئولوژیک نظام را هم‌ میتوان فرو رفته در «حیرت محض» یافت. و هیچ بعید نیست تداوم بی عملی و بی چاره‌گی‌ها، گفتمان حیرت را هژمونی غالب حامیان کند.

نظامی که وفاداران بی‌جیره یا با مواجبش بابت دستیابی به آرمان‌ها و قله‌های موهوم، حاضر به پرداخت هزینه‌های گزافی حتی در خانواده‌های خود شدند، چه رسد پیش همسایه و همکار و همشهری و هموطنان. چرا که خود و مسیرشان را حق میپنداشتند که لحظه‌ای امداد غیب از آنها غافل نیست! اما امروز برای سقوط پی در پی خاکریزهایی که قرار بود به قله‌های بهشت موعودشان‌ برسد هیچ پاسخی پیدا نمیکنند!

شاید این هشدار میرحسین موسوی امروز پر معناتر از همیشه باشد که؛ «گناه بزرگ حکومت ما دست بردن در حقیقت معانی‌ست که هر نام پرشکوهی به ننگین‌ترین جرائم تعلق می‌گیرد!»
گرچه گناه بزرگ آنها را باید ریختن خون در سرزمین‌های بیگانه برای تحکیم پایه‌های رژیمی کودک‌کش هم دانست که جان سرداران بی افتخارشان را نیز در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف کردند.

اما گناه بزرگتر «قمار» بر سر ثبات و امنیت ایران است که با استراتژی‌های اشتباه و کور، هر دمی را در پسِ سیر تحولات و تغییرات سریع منطقه‌، بزنگاهی برای برون‌ریزِ انباشت خشم ملت‌های تحت ستم کردند و چه بعید از آنکه روزی خشم مردمان سرزمین‌های مجاور سر ریز این سرزمین شود.

و بزرگترین گناه آنکه یحتمل روزی؛ دروازه‌های آسمان و زمین این خاک را نه معارضین و مخالفین، که ریزشی‌های بی‌رویش و سرخوردگان مأیوس از غیب با امید عفو به روی غیر باز خواهند کرد!

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:50


🔺دوباره سوریه، دوباره ایران

با توجه به تشدید بحران در سوریه، سقوط برخی مناطق این کشور، همچنین طرح مسأله درباره چگونگی ورود کشورهای منطقه از جمله ایران به این موضوع و نهایتاً بحث درباره بقاء یا عدم بقاء بشار اسد، مرور برخی مواضع پیشین ضروری به‌نظر می‌رسد. در اینجا گفت‌و‌گوی مصطفی تاجزاده با نشریه روبرو که در ۱۸ مهر ۱۳۹۵ به چاپ رسیده است، بازنشر می‌شود.

📌بخش‌هایی از این گفت‌و‌گو:

ما کوشیده‌ایم از حرم حضرت زینب دفاع کنیم؛ اما بیشترین مخاطرات را ناخودآگاه  متوجه عتبات نموده و کربلا و نجف و سامرا را آسیب‌پذیر کرده‌ایم؛ بنابراین برخلاف میل و نیت خود عملا هم جنگ را گسترش داده‌ایم و هم رنگ‌وبوی مذهبی به آن بخشیده‌ایم. این دقیقا خواست جنگ‌افروزان غربی، توسعه‌‌طلبان اسرائیلی و ارتجاع عرب بوده است.

ما گرانیگاه و تکیه‌گاه شیعه شده‌ایم؛ پس هر دولتی بخواهد شیعه را بزند، ایران را هدف قرار می‌دهد و هر کشوری هم بخواهد با ایران تسویه‌حساب کند، حمله به شیعیان را از نظر دور نمی‌دارد. پس هم ما ایرانی‌ها و هم شیعیانِ دیگر کشور‌ها موظفیم مسئولانه‌تر عمل کنیم.

ما نه با پررنگ‌کردن انگیزه‌های ناسیونالیستی یا شیعی، که با تکیه بر منطق و ادبیات دموکراتیک و حقوق‌بشری است که می‌توانیم به حل مشکلات در سوریه، یمن، بحرین و ... بپردازیم. بر اساس چنین منطقی است که می‌توانیم مانع آن شویم که جنگ شیعه و سنی پوششی برای مقاصد شوم استثمارگران غربی، ارتجاع منطقه و توسعه‌‌طلبان اسرائیلی فراهم آورد تا در لوای آن هر جنایتی را انجام دهند.

آیت‌الله سیستانی تا زمانی که داعش بغداد و نیز کربلا و نجف را به مخاطره نینداخته بود، علیه آنان فتوا نداد و زمانی عراقی‌ها را علیه داعش بسیج کرد که مردم می‌دانستند مبارزه آنها ماهیت دفاعی دارد و برای نجات بغداد و نجف و کربلا صورت می‌گیرد. به همین دلیل به آن فتوا اقبال کردند.

دیپلماسی جمهوری اسلامی ‌باید بر اساس منافع ملی و دفاع از استقرار مناسبات دموکراتیک در کشورهای همسایه استوار شود تا اقدام‌هایش، فرقه‌ای و شیعی جلوه نکند و اجازه سوءاستفاده به افراطیون آل‌سعود و آل‌خلیفه و ... در جهت تحریک عواطف و احساسات اهل سنت را ندهد و نگذارد که آنان افکار عمومی، ‌به ویژه اعراب را علیه ایرانیان و شیعیان برانگیزند.

ما هرچه بیشتر در سوریه حضور نظامی داشته باشیم، بیشتر آسیب می‌بینیم و نه‌تنها به منافع و حتی در درازمدت به امنیت ملی خود، بلکه به موقعیت شیعیان و نیز وجهه‌ مسلمانان در جهان لطمه می‌زنیم و موجب دیرپایی داعش می‌شویم.

امروز می‌گویند اگر به سوریه نیرو نفرستیم، دولت اسد سقوط می‌کند و شیعه کشی شیعه به راه می‌افتد؛ اما هرچه بیشتر نیرو بفرستیم، بر دامنه جنگ می‌افزاییم و خصومت و کینه میان مسلمانان را افزایش می‌دهیم. با کمال تأسف باید بگوییم ما درواقع وارد بازی دو سر باختی شده‌ایم که با اعزام‌نکردن نیرو می‌بازیم و با اعزامِ نیروی بیشتر هم می‌بازیم. به‌همین‌دلیل باید هرچه‌سریع‌تر با قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و جهانی به توافق برسیم و راه‌حلی سیاسی و دیپلماتیک پیدا کنیم. توافق میان ایران، ‌ترکیه، عربستان، مصر، آمریکا و اروپا تا حدودی می‌تواند شعله‌های جنگ را مهار کند و به مطالبات همه اطراف سوری تا حدودی پاسخ دهد.

جمهوری اسلامی باید به جایگاه شایسته‌اش در جامعه بین‌المللی و منطقه برگردد و نقش کلیدی و تاریخی خود را در پایان‌دادن به بحران سوریه ایفا کند. صرف‌نظر از شعارهایی که در صحنه جنگ ممکن است جذاب باشد، جمهوری اسلامی باید به سمت نجات سوریه و نجات مردمش پیش برود و با جامعه جهانی بر سر آینده دموکراتیک در سوریه به توافق برسد و جلوی مقاصد اسرائیل و برخی از جناح‌های افراطی منطقه را که به دنبال تداوم بحران هستند، با دیپلماسی صحیح بگیرد. ما باید به سمت توافق روی یک دولت ملی، متشکل از همه نیروهای سیاسی اقلیت و اکثریت در سوریه پیش برویم.

متن کامل

@mostafatajzadeh

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:47


آینده سوریه و نگاه ما

حسن اسدی زیدآبادی

لحظات تاریخی یا به تعبیر دینی ایام‌الله در سوریه رخ داد، رژیم بعث برای همیشه در گذشته ماند و نظامی که گذشته‌ای ندارد، حالا بایستی روی کار آید.

اینکه قول و قرارها در عرصه تماس‌های دیپلماتیک علنی و غیررسمی چیست و چه تصمیماتی گرفته شده را فعلا نمی‌دانیم، اما بنا به نمونه‌های مشابه سناریوهایی را می‌توان پیش بینی کرد. از جمله سازوکاری مانند آنچه در کنفرانس بن به محوریت سازمان ملل در مورد افغانستان با محوریت سازمان ملل.

نشانه‌های چنین تمایلی اکنون آشکار شده است. کاخ سفید روز جمعه اعلام کرد که وضعیت سوریه را از نزدیک تحت نظر دارد و خواستار یک روند سیاسی مطابق با قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل شد و سخنان یکشنبه شب بایدن نیز حول محور مفاد این قطعنامه بود. امروز هم وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران با انتشار بیانیه‌ای تصریح کرد که «جمهوری اسلامی ایران از سازوکارهای بین‌المللی با محوریت قطعنامه ۲۲۵۴ سازمان ملل متحد برای پیگیری روند سیاسی در سوریه همچون گذشته‌ حمایت کرده و به تعامل سازنده با سازمان ملل متحد در این زمینه ادامه می‌دهد.» به همین ترتیب روسیه نیز فعلا اعلام کرده که با چنین راه‌کاری موافقت دارد.

قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۵ تصویب شد، چارچوب نسبتا کاملی را برای حل و فصل مناقشه سوریه است. نکات کلیدی قطعنامه مذکور را می‌توان چنین فهرست کرد:

۱. «آتش بس و انتقال سیاسی»: 
قطعنامه خواستار آتش بس فوری و یک روند انتقال سیاسی از جمله ایجاد یک حکومت مشروع، فراگیر و غیر فرقه‌ای ظرف شش ماه بود.

۲. «مذاکرات»:
این قطعنامه از سازمان ملل می خواهد که مذاکرات رسمی بین دولت سوریه و گروه های مخالف را برگزار کند. (در آن زمان ژانویه 2016 برای شروع پیشنهاد شده بود)

۳. «دسترسی به کمکهای بشردوستانه»: قطعنامه بر لزوم دسترسی بدون مانع به کمک های بشردوستانه به تمام مناطق در سوریه و حفاظت از غیرنظامیان تاکید می کند. (این بند احتمالا دیگر معنای چندانی ندارد)

۴. «انتخابات»:
بر اساس قطعنامه یک جدول زمانی برای انتخاباتی آزاد و منصفانه که در مدت ۱۸ ماه تحت نظارت سازمان ملل متحد برگزار می شود با مشارکت همه سوری ها، از جمله آنهایی که در دیاسپورا هستند، باید تنظیم‌ و تعیین شود.

۵. «مسئولیت»: قطعنامه بر اهمیت پاسخگو کردن کسانی که مسئول جنایات جنگی و نقض حقوق بشر در سوریه هستند تاکید می کند.

بر اساس چنانچه گفته شد اگر چنین روندی بخواهد شکل بگیرد بایستی شاهد ایجاد چند نهاد جدید باشیم. تشکیل دولتی انتقالی با مشارکت تمامی مخالفان مسلح و غیرمسلح و نمایندگانی از اقلیت علوی، ایجاد سازوکار برگزاری انتخابات، تشکیل دادگاهی ملی یا بین‌المللی به منظور رسیدگی به جنایات جنگی در بحران سوریه. (بین المللی مانند نمونه یوگسلاوی و ملی مانند دادگاه صدام)

در مقابل مشکل شکل‌گیری چنین روندی نحوه مداخله دادن گروه‌های پیروز میدان همچون تحریرالشام خواهد بود چراکه مثلا آمریکا در ۲۰۱۸ این گروه را به عنوان گروه تروریستی معرفی و‌ ثبت کرده است، هرچند تعامل اخیر آمریکایی‌ها با طالبان و اخذ تعهداتی از آنان نشان داد که کلاه‌های شرعی فراوانی برای دور زدن این گونه مشکلات وجود خواهد داشت، اگر اراده سیاسی واقعی در کار باشد. اظهارات جولانی و نخست وزیر باقی مانده نیز حاوی علایمی در همین رابطه هستند.

شکل گیری چنین روندی به احیای نقش سازمان ملل متحد و سازوکارهای دیپلماتیک در عرصه بین‌المللی خواهد انجامید. به ویژه پس از اقدام قاطع دادگاه کیفری بین‌المللی در صدور حکم بازداشت نتانیاهو و حمایت عموم دولتها از آن. روندی که شاید خوشایند اسراییل هم نباشد.

با این همه نیروی تحول‌خواه و طرفدار دموکراسی چه نگاهی می‌تواند به این وقایع داشته باشد.
بدون شک سرنگونی رژیم خودکامه اسد که حتی گوشش به نصایح متحدانش مثل ایران و روسیه برای مدارا با مردم و مخالفان بدهکار نبود، رخدادی منحصرا خوشحال کننده و امیدآفرین است.

ایجاد آینده‌ای بهتر برای سوریه منوط به سرنگونی اسد شده بود و این گامی ضروری بود؛ رژیم بعث اسد از مدتی قبل نزد متحدان استراتژیک خود نیز پایان یافته تلقی می‌شد و به ویژه جمهوری اسلامی آشکارا در این مرحله کوشید تا به ملت سوریه نشان دهد که مانع تحقق اراده آنها برای اسقاط رژیم نیست و‌ نگاه با آینده دارد.

با این حال اینکه در ادامه ظرفیت ملت و به ویژه‌ نخبگان سیاسی در سوریه و نیز جامعه بین‌الملل برای شکل دهی به آینده سیاسی سوریه چه خواهد بود، امری است علیحده که نمی‌توان آن را به لزوم تغییر در سوریه گره زد و آن ملت را از حالا برای تحمل مصائب احتمالی پیش‌رو نکوهش کرد. 

https://t.me/hsnasadiz

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:42


🔻 جولانی در مسجد اموی؛ صحنه‌ای که کمتر کسی می‌توانست تصورش را بکند

فراس کیلانی، خبرنگار ارشد بخش عربی بی‌بی‌سی در دمشق

ابومحمد جولانی، رهبر هیئت تحریر شام بدون هماهنگی قبلی، از مسجد بزرگ اموی در دمشق قدیم بازدید کرد، لحظه‌ای که هیچکس نمی‌توانست ۲۴ ساعت قبل از آن تصورش را بکند.

این مسجد مدت‌ها مکانی بود که بشار اسد و پدرش حافظ اسد اغلب در آن نماز عید را برگزار می‌کردند، اقدامی نمادین برای حاکمان پایتخت.

جولانی در محاصره صدها فرد مسلح و گارد شخصی وارد مسجد شد، نماز مغرب را به جا آورد و در میان شعارهای پیروزی برای آنها که دور او جمع شده بودند، سخنرانی کوتاهی کرد.

پیش از این، جولانی از مناطق مهم شهر، از جمله میدان نمادین اموی بازدید کرد که مهم‌ترین نهادهای دولتی سوریه، مانند ستاد فرماندهی و تلویزیون دولتی آنجاست. من در میدان حضور داشتم، اما با نزدیک شدن او، نگهبانانش همه را دور کردند.

در حالی که بسیاری از مردم سوریه از این تحولات ابراز خوشحالی کردند، جشن‌های آنها با نگرانی آینده همراه بود. بوی تند باروت هنوز هوای دمشق را پر کرده است؛ شهری محصور و تقریباً متروک.

با شروع سفر جولانی، توده‌های دود به آسمان بلند شد و آینده را مبهم کرد و سؤالاتی را درباره روزها و هفته‌های آینده ایجاد کرد.

جولانی با پوشیدن لباس نظامی، تصویر حاکمی را در دمشق به نمایش گذاشت که بر فراز یک شهر و ملتی ایستاده است که برای چندین دهه تحت کنترل بشار اسد و رژیم بعث بود. در کمتر از دو هفته، آن رژیم از بین رفت و چیزی بیش از یک خاطره باقی نگذاشت.

با این حال، با گذشته جهادی جنجالی جولانی، این سوال باقی می‌ماند: آیا او می‌تواند در اداره پایتخت و مناطق اطراف آن موفق باشد؟
https://bbc.in/3OIPKer
@BBCPersian

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:27


اجرای قانون عفاف و حجاب در راستای پیام نتانیاهو است

سید علی بیزه٭

این که احتمالا چند نفر انسان های ظاهرا دلسوز، اما احتمالا هدایت شده و نا آگاه توسط چند نفوذی، قانون عفاف و حجاب را با وجود اعتراض دولت و... بنویسند و مصوب و بر ابلاغ آن تاکید کنند، آمیزه ای از نفوذ و رخنه و رقابت های ناسالم سیاسی است.

در شرایطی که ما با اعتراض پرستاران به خاطر حقوق و دستمزد و برخی از سایر کارمندان و به خصوص بازنشستگان مواجه ایم که صنفی است و اصلا هم سیاسی نیست، وقتی اصرار بر اجرای طرح و اجرای قانون عفاف و حجاب که یک بار روانی و سیاسی هم بر فضای اعتراضی وارد می کند را می بینیم، با تجربه امنیتی خود این کارها را در راستای پیام نتانیاهو می بینم که از مردم خواست تا در جهت براندازی حرکت کنند. 

این اقدامات به نظر من صد در صد در راستای اهداف پلید دشمنان ایران است.

در حال حاضر که فراجا در مأموریت های ذاتی خود با کمبود تجهیزات و امکانات و نیروی انسانی زبده مواجه است، درگیر کردن فراجا به مأموریتی خارج از حیطه انتظامی؛ جفا در حق این نیرو های زحمت کش است.

٭کارشناس امور امنیتی

متن کامل
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1651756

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:19


🔸هشدار پیرامون پیامدهای اجرای قانون حجاب و عفاف

🔹بیانیه تحلیلی نهضت آزادی ایران پیرامون قانون حجاب و عفاف

@Nehzatazadiiran

📌قانون حجاب و عفاف، مغایر با آموزه‌های قرآنی، سنت نبوی و فقه است.

📌 امر به معروف و نهی از منکر باید توام با مروت و نرمش و خیرخواهی و احتراز از هرگونه خشونت کلامی و رفتاری باشد تا رفتار واکنشی، اعتراض یا سرخوردگی ایجاد نکند.

📌 مشاهده وضعیت جامعه کنونی ایران نشان می‌دهد که اجباری کردن امور ناظر بر سبک زندگی مانند «حجاب» موجب اعتراض زنان محجبه و باعث عصیان مردم و انکار و وهن دین شده و نفرت از دین و دولت به بار آورده است.

📌 قانون حجاب اجباری با فلسفه قانون اساسی، آزادی‌ و حقوق ملت تعارض دارد و نه تنها نظم عمومی ایجاد نمی‌کند، بلکه پریشانی اجتماعی و تنش سیاسی رقم می‌زند و توام با التهاب و نگرانی و نارضایتی مردم و زمینه‌ساز شورش و ناامنی سیاسی و اجتماعی است.

📌قانون حجاب و عفاف بر خلاف تعهدات حقوق بشری دولت ایران و به منزله نقض بنیادین حقوق‌کودکان و آزار و خشونت سازمان‌یافته علیه آنان قلمداد می‌شود.

📌قانون حجاب و عفاف فاقد قابلیت اجرا و پذیرش عمومی است.

📌در شرایطی که نرخ تورم بهره بانک‌های ایران به‌مراتب از عرف جهانی بالاتر است، فقر و تبعیض و نابرابری فراگیر شده، نرخ مصرف الکل و مواد مخدر و روان‌گردان به روایت منابع رسمی سازمان‌های دولتی به شدت بالا رفته و گسترده‌ترین فسادهای مالی و اختلاس‌ها و رشوه‌گیری در دستگاه‌های اداری و ساختار حاکمیت رخ می‌دهد، اصرار بر حجاب اجباری، آخرین عرصه نمایشِ دین‌داری و تنها شاخصی است که از اسلامیت نظام تبلیغ می‌شود.

📌«حجاب اجباری» همواره مساله‌ای امنیتی بوده که زمینه ثبات آمرانه و نشستن بر امواج قدرتِ غیرپاسخ‌گو را فراهم ساخته است. دامن زدن به این بحث به‌ویژه از سوی افراطیونی که اولویتی جز کسب قدرت و ثروت ندارند، دلالتی جز تلاش برای ادامه وضع موجود در عرصه سیاست داخلی و روابط خارجی، حفظ سلطه بر منابع مالی و سیاسی و ممانعت از وفاق ملی ندارد.

📌قانون حجاب و عفاف، دهن‌کجی به اراده ملت و در صدد تشدید ناامیدی اجتماعی و زمین‌گیر کردن دولت چهاردهم از طریق ایجاد بلوا و شیوع گسترده نارضایتیِ عمومی است و افزون بر آن که می‌تواند رییس جمهور را به انفعال یا حتی استعفا وادار کند، واجد ظرفیت سرکوب وسیع اجتماعی و تدارک جابه‌جایی‌های موثر در عالی‌ترین سطوح مدیریت سیاسی کشور است.

📌رییس جمهور منتخب به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی و در مقام رییس شورای عالی امنیت ملی می‌تواند از طریق سازوکارهای حقوقی مانند ارجاع این قانون به شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیات عالی رفع اختلاف قوا، مانع از اجرای این قانون شود و زمینه اصلاح آن را فراهم آورد.

📌مخالفت با قانون حجاب و عفاف، مخالفت با قانون موضوعه و مخالفت با اجبار و سلطه‌گری و نفی اختیار و آزادی و کرامت انسان به‌مثابه زیربنای ایمان و یکتاپرستی است و نباید به مخالفت با یک دستور شرعی یا انکار توصیه دینی فروکاسته شود.

📌 حامیان و زمینه‌سازان این قانون با تمام قوا و به هر قیمت، خواهان جلوگیری و منتفی ساختن وفاق ملی و تلاش راهبردی برای شیوع و فراگیرسازیِ تفرقه هستند تا به اهداف بلندپروازانه‌ای که در سر دارند، نائل آیند و در فرصت تحولات محتوم پیش‌ رو در عرصه ساختار کلان نظام تصمیم‌گیری، ابتکار عمل را به دست گیرند.

📌قانون حجاب و عفاف، مشروعیت‌زدا و تنزل‌دهنده سرمایه اجتماعی نظام و موجب کاهش فزاینده امید اجتماعی و اعتماد ملی است. از این رو، پیشنهاد می‌کند که رییس جمهور منتخب، افزون بر استفاده از امکانات سیاسی و سازوکارهای حقوقی، از طریق راه‌کارها و روش‌هایی که متکی و نمایان‌گر حضور و پشتیبانی عظیم مردمی باشد، در صدد توقف فوری یا الغای این مصوبه برآید.

📌اجماع گسترده‌ای که به موجب مجموعه مواضع هماهنگ و هم‌سوییِ فکری و عملی احزاب اصلاح‌طلب و نهادهای مدنی و روشن‌فکران دینی یا سکولار با برخی جریانات سنت‌گرا و محافظه‌کار در مخالفت با قانون موسوم به حجاب و عفاف فراهم آمده و حتی اعتراض صریح مراجع عظام و مجتهدان را نیز برانگیخته است، پدیده‌ای است کم‌سابقه که از ظرفیت تبدیل این تهدید سهمگین سیاسی و اجتماعی به یک فرصت تاریخی کم‌نظیر در راستای نیل به وفاق ملی و گذار به توسعه و دمکراسی و استقرار عدالت اجتماعی برخوردار است.

@Nehzatazadiiran
 
📎چکیده و متن کامل این بیانیه را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-12-08-2

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:18


پرچم سفارت سوریه در تهران پایین کشیده شد.

ایران تایمز

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:15


مردم سوریه درمورد آینده‌شان تصمیم بگیرند

مسعود پزشکیان

این مردم سوریه هستند که باید در مورد آینده این کشور و نظام سیاسی و حکومتی آن تصمیم بگیرند.

درگیری نظامی هر چه سریع‌تر پایان یابد تا مردم سوریه بتوانند در محیطی آرام و به دور از خشونت و یا مداخله مخرب بیرونی برای تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرند.

خواستار هوشیاری همه طرف‌های داخلی در این کشور و نیز کشورهای منطقه در برابر سوءاستفاده رژیم صهیونیستی هستیم.

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 21:13


🔹پایان بی‌خبری از رئیس جمهوری فراری سوریه

بشار اسد وارد مسکو شد

بشار اسد و اعضای خانواده اش وارد مسکو شدند
یک منبع آگاه در کرملین به اسپوتنیک گفت که بشار اسد و اعضای خانواده اش وارد مسکو شدند.
وی مدعی شد: روسیه بر اساس ملاحظات بشردوستانه به بشار اسد و‌ خانواده اش پناهندگی داد.
@khabarha_nazarha

خاطرات و روزنوشت ها

08 Dec, 18:02


🔴 ترامپ: ایران و روسیه ضعیف شده‌اند، وقت آتش بس است!

@Americana_ir
«اسد رفته. او از کشورش گریخته است. حامی او روسیه به رهبری پوتین، دیگر علاقه‌ای به حمایت از او نداشت. در وهله اول دلیلی برای حضور روسیه در آنجا وجود نداشت.

آن‌ها تمام علاقه خود را به سوریه از دست دادند، زیرا در اوکراین نزدیک به ۶۰۰,۰۰۰ سرباز روسی مجروح یا کشته شده‌اند، در جنگی که هرگز نباید آغاز می‌شد و ممکن است تا ابد ادامه پیدا کند.

روسیه و ایران اکنون در وضعیت ضعیفی قرار دارند، یکی به دلیل اوکراین و اقتصاد ضعیف، دیگری به دلیل اسرائیل و موفقیت‌های نظامی آن.
به همین ترتیب، زلنسکی و اوکراین نیز مایل به توافق و پایان دادن به این جنون هستند. آن‌ها ۴۰۰,۰۰۰ سرباز و بسیاری از غیرنظامیان را از دست داده‌اند.

باید فوراً آتش‌بس اعلام شود و مذاکرات آغاز گردد. جان‌های زیادی بی‌جهت از دست می‌روند، خانواده‌های زیادی نابود می‌شوند، و اگر این وضعیت ادامه یابد، ممکن است به چیزی بسیار بزرگ‌تر و بدتر تبدیل شود.
من ولادیمیر را خوب می‌شناسم. اکنون زمان عمل اوست. چین میتواند کمک کند. دنیا در انتظار است!»
@EsfandiarKhodaee

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 06:39


از شکستنِ نوارِ کاسِت تا فرستادن دختر به دانمارک برای تحصیل و زندگی
(گفتار در تحولات فکری و رفتاری ایرانیان)

محمدباقر تاج الدین

من دهۀ شصت خورشیدی را کم و بیش  به یاد دارم. فضایی سنگین به لحاظ ایدئولوژیک که افکار  و رفتارهای چندان  متفاوتی شنیده و دیده نمی شد و اگر برخی افراد افکار و رفتارهای متفاوتی داشتند آن ها را در خفا انجام می دادند که کسی نبیند و نشنود.
برای مثال اگر کسی می خواست موسیقی ای گوش کند باید می رفت در اتاقی دربسته و دور از چشم اهالی خانه آن موسیقی  را به صورت پنهانی  گوش می کرد.
دخترِ  یکی از اقوام  ما  در یکی از روزهای تابستان آن سال ها در حال گوش کردن ترانه ای بود که برادرش متوجه می شود و نه تنها  اقدام به شکستن نوار کاسِت می کند (آن زمان دورۀ ضبط صوت و نوار کاست بود و هنوز خبری از کامپیوتر و گوشی های همراه و دیگر ابزارهای جدید برای گوش کردن موسیقی نبود)  بلکه خواهرش را نیز کتک مفصلی  می زند.

دهه ها از این قضیّه گذشت و تابستان  امسال  از آن آقای فامیل پرسیدم دختر خانم شما  چه می کنند؟  در پاسخ گفت: «دخترم  را برای تحصیل و زندگی فرستادم دانمارک»!!! عجب!! و من به ایشان گفتم شما  که روزی خواهرت را برای گوش کردن موسیقی کتک می زدی چطور شد که حالا دختر خودت را تنها  به کشوری اروپایی فرستادی؟
فامیل محترم عرض کردند: «حرف ها می زنی، الان دیگه این امور برای همه عادی شده و چیز عجیبی نیست!!  آن سال ها ما متوجه نبودیم و دچار نادانی  بودیم و هزاران افسوس که چه عمرهایی که تلف نکردیم»!!

در همین راستا برخوردها با دارندگان ویدئو و سپس دیش های ماهواره ای نیز از جمله اقداماتی بود که خیلی ها دیدیم و شنیدیم که راه به جایی نبرد و حالا داشتن ماهواره حتی به دورترین روستاهای کشور نیز سرایت کرده است چه رسد به شهرها!!
اگرچه  امروزه با داشتن گوشی های هوشمند و اتصال به اینترنت دیگر  گویی که تمام امور این  جهان در اختیار همگان است و انقلاب اطلاعاتی عظیمی در جهان و بلکه ایران  ایجاد شده  است.

البته می دانیم  که هنوز اقلیتی از ایرانیان هنوز هم در همان فضاهای گذشته و سنتی و بسته می اندیشند و عمل می کنند، اگرچه به ظاهر در قرن  بیست و یکم زندگی می کنند. شوربختانه این که این اقلیت در مواردی کوشش می کنند راه را برای دیگرانی که می خواهند به آگاهی و اندیشمندی برسند، ببندند اما واقعیت این است که عِرْضِ خود می برند و زحمت ما می دارند.
برخوردهای نادرست و غیر منطقی این جماعت اندک در خصوص فضای مجازی را  نیز این روزها می بینیم و می شنویم که همچنان بر طبل روش های گذشته نگرانه ای که با شکست های سختی هم روبرو شده اند، می کوبند!!!.

همۀ ما بارها صحبت های تعداد زیادی از هنرمندان، دانشگاهیان، روشنفکران و حتی شهروندان عادی  کشورمان را  شنیده ایم که رفتارها و اعمال گذشتۀ خود را به شدت مورد نقد و پرسش قرار می دهند و  تحولاتی که  در این دهه ها از سر گذرانده اند را توصیف می کنند. 

نمونه ها  فراوان است که پرداختن به تمام آن ها در این نوشتار کوتاه امکان پذیر نیست. واقعیت این است که  طی دهه های اخیر تحولات گسترده، عمیق و مهمی در بسیاری از افراد و گروه‌های اجتماعی در ایران به وقوع پیوسته است که  جای تأمّل و بررسی دقیق و همه جانبه دارد و البته باید آن ها را به فال نیک گرفت که تو گویی رنسانس  ایرانی  را در ذهن تداعی می کند.

چه خوب شد که کسر قابل توجهی از ما ایرانیان از آن تفکر نادرستِ مدینۀ فاضله درست کردن دست شسته ایم و به این باور رسیده ایم که  انسان و جامعۀ  فاضله ساختن دست کم در این جهان شدنی نیست و ضرورت دارد مطابق با "واقعیت های این جهانی" دست به رفتار و عمل زد.

غرض اما گفتن این مطلب مهم بود که آن تندروی ها و ایدئولوژی اندیشی ها  چه  نتایج و پیامدهای شوم و تیره ای برای این ملت در پی داشته است که صد البته بخشی بر عهدۀ خودشان بوده  است.

نکتۀ مهم دیگر پرداختن به این موضوع است که چنین تحولاتی در  بین شهروندان و گروه های اجتماعی مختلف ضرورتِ ایجاد  تحولات بنیادین در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های خُرد و کلان جامعه توسط سیاستگذاران و برنامه ریزان را به طور کامل ایجاب می کند، اما می دانیم که اکنون چنین نیست و تو گویی که درک و دریافت درستی از این همه تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه نزد آنان وجود ندارد!!

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 06:39


نظام سیاستگذاری و برنامه ریزی گویا هنوز  نمی خواهد باور کند که بیش تر شهروندان و گروه های اجتماعی در زیست جهانی کاملا متفاوت  از قرائت رسمی به سر می برند و از آن  ایدئولوژی اندیشی ها بسیار فاصله گرفته اند و بیش از همه "زندگی" را جستجو می کنند.

زندگی ای همراه با کاهش درد ها و رنج ها، افزایش سطح  رفاه، آرامش، آزادی، برابری، صلح دوستی، عشق ورزی، خیرخواهی، سلامتی جسم و روان،  مداراجویی با دیگرانی که چون ما نمی اندیشند و رفتار نمی کنند،  پذیرش تکثر و  تنوع فکری و رفتاری و پیشرفت و توسعه.

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 06:20


چند روزی است که به هوش فوق العاده عربها می اندیشم و کم کم غبطه می خورم ،چون هیچ چیز که نباشد وضعیت اقتصادی و برخورداری شأن از فن آوریها و سرمایه گذاری شأن در دنیا معلوم است. شگفت آن که به تنبلی معروف اند! اما گمان می کنم بسیار باهوشتر از ما هستند و آن قدر  می فهمند که اگر کاری را بلد نباشند به کاردان می دهند و کاری را که نتوانند انجام بدهند حتی بی مزد و منت به دیگران واگذار می کنند. پس اگر تنبل باشند تنبل باهوشند. معروف است که بیل گیتس برخی آموزش ها را به تنبل ها (نه کم هوش ها) واگذار می کرد و اعتقاد داشت و می گفت بالاخره اینها برای حل مشکل راهی ابداع می کنند!
کمی که می اندیشم به این نتیجه می رسم که این تنبل ها واقعا باهوش هستند و مانند همیشه تاریخ مشکلشان را به ما و دیگران منتقل کرده اند!؟ و از قضا شطرنج بازان سیاسی قهاری هم هستند.
نگاه کنیم که چه کردند: آنها ما را که رقیبان منطقه ای شان  بودیم به جنگ و درگیری کشاندند و خود تمام منابع مشترک نفتی و گازی ما را بردند و خوردند! آنها مشکلات جهان عرب را به ما واگذار کردند مشکل فلسطین را که هم قوم و هم مذهبشان بودند به ما منتقل کردند، تا هم ما را که رقیب تاریخی شان بودیم ضعیف کنند و منابع مشترک را ببلعند و هم مستقیم با اسراییل درنیفتند!
مقر اصلی حماس قطر بود، اما امروز ما متهم به حمایت هستیم و باشد که غرامت هم بدهیم!
هنیه هم در تهران ترور می شود نه دوحه! تصور کنید عمان و قطر که عددی نبودند چه دیپلماسی بزرگی دارند و واسطه مشکلات ما با آمریکا و اروپا و کره جنوبی و ... هستند.
در واقع عربها هم از ما باهوش ترند هم از آمریکا و اروپا! آنها بازارهای سهام و کارخانجات غرب را تملک کرده اند و در تحریم‌های روسیه صدها میلیارد دلار در روسیه سرمایه گذاری کردند و نشان دادند که گاو شیرده غرب بویژه آمریکا نیستند.
اما ما در جنگ اوکراین از سیاست روسیه پیروی کردیم و به اروپا گاز ندادیم بازارمان و فرصت آشتی با غرب را هم بکلی با فروش سلاح به روسیه متجاوز باختیم. 
اما عربها از روسیه هم پیمان ما امضای ضدایرانی نقض تمامیت ارضی ایران را می گیرند و ما فقط کمک یک طرفه می کنیم! روسیه به ما اس ۴۰۰ نمی دهد و برغم  همه گونه جانفشانی در جنگ سوریه و اوکراین این عربها هستند که سلاح اس ۴۰۰ را از روسیه می گیرند!؟ چون  باهوشند! 
لبنان یک کشور عرب است که پای تمام قطعنامه های ضدایرانی اتحادیه عرب را امضا می کند اما جنگ و صلح و بازسازی اش اکنون مشکل ما و همراهان ماست نه مشکل عربها!
حل مشکل داعش و تروریست‌هایی که خود عرب بودند هم به ما واگذار شد!
مشکل دولت عراق و سوریه با خون و پول و سلاح ما حل شد و می شود اما قراردادهای اقتصادی را با امارات و قطر و ترکیه بسته اند.
ما و حزب الله به دولت سوریه کمک کردیم اما امروز سوریه در جنگ لبنان دخالتی نمی کند چون ما هستیم! 
وقتی نیروهای ما در سوریه با اطلاع روسیه مورد حمله قرار می گیرند دولت سوریه کاری نمی کند اما در اتحادیه عرب پای تمام قطعنامه های ضدایرانی را در موضوع جزایر و غیر آن را امضا می کند! بیایید توبه کنیم و نگوییم عربها تنبل و کم هوشند و ما نخبه پروریم. امروز نخبگان ما جذب شرکتها، دانشگاهها و بیمارستانها و کارخانحات همین عرب های تنبل می شوند هرچند زحمت پروردن آنان را ما می کشیم.نمی دانم پروردن نخبگان چه قدر هوش می خواهد اما جذب و نگهداری آنان قطعا هوش و حساب می خواهد که عربها دارند.

ما گمان می کنیم با ۲۰۰-۳۰۰ دلار در ماه می شود نخبه را نگه داشت اما عرب ها می دانند نمی شود! بنابراین حق واقعی نخبگان ما را می دهند و جذبشان می کنند..
ما گمان می کنیم همان چندرغاز را باید به خودی بدهیم چون مملکت مال ... است و بقیه هم نخودی هستند در حالی که آن بقیه باهوشتر مغضوب نیروها و سرمایه بالقوه عربها و اروپاییان هستند. گذرگاههای(کریدورها) طبیعی حمل و نقل زمینی و هوایی و انرژی شرق و غرب متعلق به ایران است اما این  تنبل های باهوش با رندی کریدورهای ما را تخلیه کرده اند.
فرودگاههای تهران در ارتفاع بیش از هزار متر قرار دارند و فرودگاههای امارات و قطر تقریبا همسطح آبهای آزاد جهان هستند و نشست و برخاست در آنجا پرهزینه  است اما عربهای تنبل باهوش دنیا را مجاب کرده اند در فرودگاه آنان بنشینند و برخیزند.
خواهیم دید که پس از جنگ لبنان و فلسطین کریدور امارات- حیفا و فاو- ترکیه سه چهارم ظرفیت حمل و نقل زمینی ما را هم خالی خواهد کرد چون عربها باهوشند.
آیا هنوز آن انگاره ذهنی«عرب پخمه و تنبل و گاو شیرده» در ذهن شما جایی دارد؟!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 06:16


آوای خوش تغییر

سید یاسر بنی‌هاشمی

دیروز به میمنت و مبارکیِ معارفۀ دکتر جوان‌جعفری عزیز به‌عنوان رئیس جدید دانشگاه فردوسی مشهد، بعد از حدود ۲ سال و ۲ ماه، پیراهن رنگین پوشیدم و در آن مراسم باشکوه شرکت کردم.

مراسم دیروز، باشکوه‌ترین مراسمی بود که در ۱۰ سال اخیر در دانشگاه دیده بودم. نه تنها ۱۵۰۰ صندلیِ تالار پر شده بود، بلکه جمعیت بسیار زیادی به‌صورت ایستاده برنامه را دنبال می‌کردند. شور و اشتیاقِ حاصل از این تغییر را می‌شد در صورت‌های خندان و تشویق‌های مکرر حاضران مشاهده کرد؛ خصوصا وقتی سخنرانان از تغییر رویکرد مدیریت و باز کردن فضای خفقان دانشگاه و دل‌جویی از اساتید و دانشجویانِ آسیب‌دیده در این سال‌ها سخن به میان می‌آوردند.
نقطۀ عطف مراسم، سخنرانیِ درخشان دکتر جوان‌جعفری بود که آوای خوش تغییر را به گوش همگان رساند و حاضران را به وجد آورد.

دکتر جوان‌جعفری عزیز؛
همانطور که با بغض دیروز شما، ما هم بغض کردیم و با حضورمان در کنار شما، تلاش کردیم قوت قلبی برای شما باشیم و «امید» به تنها نبودن در این مسیر سخت را در دل شما زنده کردیم، امیدواریم شما هم در روزها و سال‌های پیشِ‌ رو، هم‌یار و هم‌صدایِ بی‌صدایانی باشید که دیروز با حضورشان، سال‌ها تحقیر و بی‌دادگری در فضای دانشگاه را فریاد زدند و «امید» به دستگیری و دادخواهیِ شما بسته‌اند.

و اما چند درخواست از مدیریت جدید دانشگاه؛

یکی دو سال پیش یکی از مسئولان بلندپایۀ دانشگاه که در دورۀ دانشگاه سبز با ایشان همکاری داشتم، از من پرسیدند چند تجربه‌ای که اندوختی را بگو. عرض کردم معتقدم تیم مدیریتی دانشگاه برای موفقیت باید ۳ اصل زیر را رعایت کند:

۱- تصمیم‌گیری بر پایۀ داده؛ چرا که معتقدم ما حتی در دانشگاه که باید نماد کار علمی باشد، بسیاری از تصمیمات مدیرانمان غیرعلمی‌ست و مبتنی بر داده‌های معتبر و تحلیل درست آنها نیست و بیشتر تصمیمات براساس قضاوت‌های کارشناسی صورت می‌گیرد که نقش کارمندان و تضاد منافع تصمیم گیران در آن بسیار پررنگ است؛

۲- شفافیت بسیار بالا در امور مالی و فرایند تصمیم‌گیری‌ها؛ چون اولا باعث رشد سرمایۀ اجتماعی می‌شود و ثانیا چون مدیر تمام تصمیماتش را در معرض دید عموم می‌بیند، در تصمیماتش تامل بیشتری خواهد کرد. ضمن اینکه این دومی اگر باشد، مورد اولی که تصمیم‌گیری بر پایۀ داده‌های معتبر بود را هم تقویت خواهد کرد؛

۳- دوری گزیدن از اقدامات تحولی بزرگ؛ چرا که چنین اقداماتی نیازمند دو چیز است که در این دوران ما از هر دوی آنها محرومیم: اول منابع مالی زیاد و دوم سرمایۀ اجتماعی بالا جهت پذیرش فرهنگی آن تحولات توسط اعضای سازمان. به همین دلیل تقریبا تمامی اقدامات تحولی صورت گرفته در دوره‌های مختلف مدیریتی سال‌های اخیر، نه تنها به ثمر ننشسته است، بلکه علاوه بر هدر رفت منابع هنگفت مالی دانشگاه، باعث نارضایتی بدنۀ سازمانی شده و سرمایۀ اجتماعی را رقیق‌تر کرده است. همچنین به دلیل کوتاه بودن دوره‌های مدیریتی، نفر بعدی آمده و قبل از به ثمر نشستن آن اقدامات، دوباره مسیر جدیدی را آغاز کرده است.

من معتقدم در این دوران، مدیران باید تلاش کنند دو اصل اول را تا حد امکان پیاده‌سازی کنند، و در سومی هم به اقدامات اصلاحی جزئی جهت بهبود شرایط اکتفا نمایند.
اگر این رویه برای چند سال ادامه یابد، امید است باعث بهبود نسبی شرایط دانشگاه و در نتیجه رضایت نسبی همکاران و رشد سرمایۀ مادی و اجتماعی دانشگاه شود تا بعدها بتوان بر پایۀ آن اقدامات تحولی عظیم انجام داد.

برای تیم جدید مدیریتیِ دانشگاه آرزوی موفقیت و سربلندی دارم و امیدوارم حس امیدی که در دل‌های دانشگاهیان زنده شده است را پاس بدارند و آن را توشۀ راه دشواری که در پیش دارند سازند.

پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۰۸

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 05:36


فهمیدم سرکاریست.
مرخصی بی مرخصی!

فاطمه ملکی (همسر محمد نوری‌زاد)
۶ آذر ۱۴۰۳

به نام خدای آزادی

« تو پیروزی محمد! »
ابتدا، بخشی از مقدمه رمان ۷۰۰۰ صفحه ای محمد نوری زاد که در سالهای بودن در زندان نوشته شده را بخوانید تا بعد.

« آموختم، یا بهتر بگویم: آموخته ام که از دست تنهایی های گزنده می شود رهید. می شود دردانه های پر بهایی نیز از چنگش ربود. آنکه تنهاست، اگر بتواند از ناخن های خراشنده تنهایی نهراسد؛ و نیز اگر بتواند به او بخندد؛ می تواند در دل تنهایی شناور شود. از میان خیزاب های خروشنده و پرخاشگرش،گوهرهای شاهواری بر آورد.
و من «تنها» بودم. ناگزیر بودم که تنها باشم. به یاد دارم در روز نخست تنهایی ام، بر پیشانی درهم تنهایی نوشتم:
«تو پیروزی محمد!».
تا نوشتم؛ تنهایی خنده اش گرفت. که: «خواهیم دید!» من با آن نوشته ی نخستین، پیشاپیش به تنهایی گفتم: «باش و ببین! آنکه در این کشاکش پیروز است؛ منم، نه تو!». او - تنهایی- سپاه سرسام آور خود آراست؛ و من، به پای پایداری ام بوسه زدم دستش گرفتم برخیزاندمش……..»

اگر شمای زندانبان هم خواندی؟ باید بدانی که محمد تنهایی و ترس را مچاله کرده، حالا تو هی بیا و تلفنش را قطع کن.
امروز شاید بیشر از ده بار آقای نوری زاد تماس گرفتند؛  حتی نگذاشتید صدای « این تماس از زندان اوین می باشد.» به گوش ما برسد،؛ مرتب قطع می کردید. البته این روال چند ماهه اخیر شما بوده ولی امروز دیگر نوبر بود.

با روان زندانی بازی نکنید.خجالت بکشید؛ شرم کنید.
چند ماه که تلفنش کامل قطع بود؛ بعد هم که فقط شماره منزل وصل شد و یکی از خواهران و بعد از مدتی تلفن دخترم و چندین بار درخواست وصل شماره موبایل مرا دادند پاسخی دریافت نکردند. به قدرت پوشالی خود ننازید که به یک شبی بند است.

در این مدتی که ننوشتم؛ احساس کردم شاید سخن گفتن از وضعیت زندانی در این روزهای پر آشوب گزافه گویی باشد ولی چاره چیست وقتی عرصه را بر زندانی و خانواده اش تنگ می کنند.

شنبه ۱۹ آبان بود که حال مادر آقای نوری زاد بشدت وخیم شده بود، بناچار به ایشان گفتیم شما برای دیدن مادرتان در خواست مرخصی بدهید؛ از ما اصرار و از ایشان انکار. نمی پذیرفتند؛ می گفتند: آنها منتظرند که من درخواست بدهم؛ نه بگویند. گفتم: باشد شما وظیفه دارید در لحظاتی که مادر شما حال مساعدی ندارد در کنارشان باشید. آنها هم اگر بویی از انسانیت برده باشند؛ به وظیقه شان عمل می کنند. قبول نمی کردند نهایتا با اصرار من و دخترم قبول کردند نامه ای نوشتند.

روز یکشبه آقای آقاسی برای دریافت پاسخ به دادسرای اوین رفتند و نامه ای خطاب به اداره پزشکی قانونی واقع در خیابان طالقانی را دریافت کردند. ایشان نامه را به من رساندند.
روز دوشنبه ۲۱ آبان ساعت ۸ صبح به اداره پزشکی قانونی رسیدم. ورودی کوچکی داشت با یک کیوسک شیشه ای. یکی از دو آقایی که آنجا بود نامه را گرفت؛ در حالیکه مخاطبش او نبود؛ نامه را باز کرد؛ تعجب کردم! تماسی تلفنی گرفت و به من گفت: شما باید مادر را به پزشکی قانونی غرب ببرید. پرسیدم: پزشک منزل نمی آید؟ گفت: ایشان را ببرید بهتر است.

بسمت منزل مادر حرکت کردم. ساعت ۹ رسیدم. مادر را بسختی در ویلچر نشاندیم.
همراه خواهر آقای نوری زاد و همسرشان به پزشکی قانونی غرب رفتیم. ساعت ۱۰ شده بود. تا ساعت یک آنجا بودیم؛ مادر با آن پای آسیب دیده و زخم بستر سخت، داشت از حال می رفت؛ که برگشتیم. بی نتیجه.
چقدر بالا و پایین رفتم با وجودیکه فقط دو ویلچری بود و سالن پر از جمعیت. کار ما به درازا کشید. دکتر پایین آمد. بسختی مادر را از ویلچر بلند کردیم تا آقای دکتر و دستیارانش زخم بسترش را ببینند. وحشت کردند از عمق زخم.

مادری که نود و یکسال عمر کرده و اکنون با پاهای از کار افتاده و بدن زخم و حواس پریشان، منتظر دیدن عزیزش است باید اینگونه به تماشایش بنشینند و در انتها بگویند بروید به پزشکی قانونی شریعتی، پیش پزشک معتمد ما.
عصبانی شدم گفتم: چرا از اول نفرستادید.

فهمیدم سرکاریست.
مرخصی بی مرخصی. آقای نوری زاد حق داشت.
مادر کمی بهتر شدند تا دیشب که دوباره حالشان بد شده و نفسهایشان به شماره افتاده.

این همه ظلم، مگر می شود؟! به درازای تاریخ شما ظلم کردید، بس کنید. بس کنید.
شرم بر شما!

https://t.me/baygani_mahdavifar/1876

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 05:30


گمان می کردیم وفاق ملی یعنی دیده شدن مردم رای نداده نه تقسیم غنایم با قالیباف

عبدالرسول عمادی٭

یکی از مشکلات فضای سیاسی ایران این است که شعارهای انتخاباتی به درستی تبیین نمی شوند و در عمل و اجرا مورد سوء استفاده قرار می گیرند. شعار وفاق ملی آقای پزشکیان از این جنس است..

در ایام‌تبلیغات انتخابات فکر می کردیم وفاق ملی یعنی این که قرار است در دولت همه‌مردم‌ایران صاحب سهم شوند و اکثریت ملت که در انتخابات شرکت نکرده اند هم دیده بشوند و مشارکت داده شوند و همه با تشکیل این دولت احساس پیروزی و موفقیت کنند، اما دولت که تشکیل شد و عنوان وفاق ملی به خود گرفت معلوم شد که وفاق ملی این‌گونه فهمیده می شود که باید مدیران دولت قبلی بمانند! و یا اگر کنار می روند هم ویرایش های دیگر همان جنس آدم ها بیایند اگر جلیلی مسلک هم نباشند حداقل قالب باف مرام باشند.

اصول گرایان که در هر شرایطی جریان غالب کشور هستند این بار هم ظاهرا قرار شده بود با شعار وفاق ملی در منصب های دستگاه‌های اجرایی باقی بمانند و طیفی که آقای پزشکیان را با خطرپذیری رئیس جمهور کرده اند هل دهندگان ماشینی باشند که  رفتن ماشین روشن شده را از پشت تماشا کنند و در مرحله انتخاب یا استعلام یا هر چیز دیگری نادیده انگاشته شوند.

این شد که مدیران دولت سابق به ماندن در دولت جدید امیدوار شدند و اصول گرایان این بار با عنوان وفاق ملی در دولت ماندند.

شعار وفاق ملی اصلا از کجا آمده بود؟ این شعار از دل این سخن تکرار شونده دکتر پزشکیان در ایام تبلیغات انتخاباتی در آمد که "دعوا نکنیم". چون نمی شد اسم دولت را گذاشت "دعوا نکنیم" لاجرم عنوان "وفاق ملی" به خود گرفت و مدیران دولت سیزدهم خوشحال شدند که قرار است با آنها وفاق ملی شود و بمانند و کسی هم دعواشان نکند که این چه اسب زین شده ای است که تحویل می دهید و حالا اصلا چرا اسب را تحویل نمی دهید؟!

ستاد آقای پزشکیان را اصلاح طلبان اداره کردند و ایشان هم‌کاندید اصلاح طلبان بود اما سهم اصلاح طلب های شناسنامه دار شد تک و توکی وزیر در هیأت دولت که همان‌ها هم‌چیزی نمانده بود بیفتند.

هر چه جلوتر آمدیم وفاق ملی بیشتر خودش را نشان داد وفاق ملی بعنی در انتخاب استانداران هم سهم بیشتری به جناح رقیب داده شود! و طبعا استاندار اصول گرا هم مدیران استان را آن‌گونه بچیند که با سلیقه خودش جور در می آید.

در حالی که وفاق ملی معنایی جز این‌ندارد که همه ملت در فرایند حکمرانی کشور هم رای و همراه باشند.
این شعار در شرایطی که اکثریت‌ ملت ایران در امر ملی انتخابات شرکت‌نمی کردند شعاری ضروری بود  برای گرد آوردن همه‌مردم حول سیاست های مردم‌گرایی که‌ منافع ملی را منظور کند و به دنبال کسب رضایت اکثریت مردم از طریق اتخاذ و اجرای سیاست های ناظر به بیشترین نفع عمومی باشد.

بدیهی است دولتی که تشکیل می شود باید عوامل خود را به صحنه مدیریت کشور بیاورد تا مجریان اهدافی باشند که در انتخابات شعارش را داده اند و مدیرانی را که تا آخرین لحظه با نقض بی طرفی کوشیده اند رقیب را به هر شکلی پیروز صحنه انتخابات کنند از مسند مدیریت دستگاه‌ها کنار بگذارد.

وفاق ملی مطلقا ربطی به جلب رضایت جریان‌ شکست خورده در انتخابات ندارد.
وفاق ملی به معنای وفاق میان آقای پزشکیان و آقای قالی باف نیست تا اگر آقای پزشکیان مدیر قالی بافی دستگاهی را تغییر داد آقای قالی باف هم پایش را در یک‌کفش کند که آقای دکتر ظریف باید از دولت برود!

وفاق ملی در نهایت یعنی دولت‌جدید با مدیران جدید از جنس شعارهای تغییر خواهانه اش با قدرت و اقتدار مستقر شود و رقیب انتخاباتی وسایلش را کارتن‌کرده دولت را تحویل دهد و دولت جدید با مدیریت در چارچوب گفتمان تغییر در کوتاهترین زمان به اجرای سیاست هایی همت گمارد که رضایت اکثریت مردم را  موجب شود.

دولتی که اصلاح طلبان پیروزی اش را موجب شوند و اصول گرایان منصب هایش را اشغال کنند هر چه باشد دولت وفاق ملی نیست.

٭رئیس ستاد مرکزی دکتر پزشکیان در استان بوشهر

ایران تایمز

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 05:22


🔻آیا آتش‌بس لبنان احتمال آتش‌بس در غزه را بیشتر می‌کند؟

✍️فرانک گاردنر، خبرنگار امورامنیتی بی‌بی‌سی

هنوز یک روز از آتش‌بس لبنان نگذشته است که توجهات بار دیگر بر درگیری در غزه متمرکز شده است. 

ایالات متحده، قطر، مصر، ترکیه و سایر کشورها همگی مایلند در آنجا آتش‌بس برقرار کنند. 

اما غزه نسبت به جنگ کوتاه اما خشونت‌آمیز اسرائیل با حزب‌الله لبنان متفاوت است و حل آن دشوارتر است.

حماس که از سال ۲۰۰۶ اداره غزه را در دست دارد گفته تا زمانی که اسرائیل ارتش خود را از غزه خارج نکند، حاضر نیست صد گروگان را که در اختیار دارد، رها کند و اسرائیل تا زمانی که تصمیم نگیرد توانایی نظامی حماس را چنان تنزل داده است که دیگر هرگز تهدیدی ایجاد نکند، این کار را انجام نخواهد داد.

سخنگوی دولت اسرائیل به بی‌بی‌سی گفت که حزب‌الله لبنان در حال حاضر عملاً از معادله خارج شده است، حماس منزوی شده است و باید بیشتر متمایل به آتش‌بس باشد. 

اما یک عامل پیچیده این است که برخی در تشکیلات اسرائیل برای غزه اهمیت ایدئولوژیکی قائل هستند، حتی در مورد ایجاد مجدد شهرک‌ها در آنجا صحبت می‌کنند.

در همین حال، حتی پس از ۱۳ ماه جنگ و کشته شدن بیش از ۴۴ هزار نفر، هنوز برنامه روشنی برای اینکه چه کسی و چگونه غزه را اداره کند، وجود ندارد.

@BBCPersian

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 05:18


آسیب‌شناسی بخش اجرا در چرخه سیاست‌های عمومی

روح‌اله اسلامی

مرحله اجرا در چرخه سیاستگذاری عمومی، در کشور ما با چالش‌های جدی روبه‌رو است.

یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها، وجود نهادهای موازی در فرآیند اجرا است. دیوان‌سالاری گسترده و پیچیده، با فرآیندهای اداری دست‌وپاگیر و نبود شفافیت نیز، انگیزه را در میان مجریان کاهش داده است.

از سوی دیگر، شوراهایی که اساسا باید نقش مشاوره‌ای و سیاستگذاری داشته باشند، وارد میدان اجرا شده‌اند و با ورود بی‌رویه خود، ساختار اجرایی را با بی‌نظمی مواجه کرده‌اند.

تمرکز بیش‌ از حد بر فعالیت‌های روزمره و حل مسائل کوتاه‌مدت، از دیگر مشکلات جدی است.

غفلت از اهمیت اجراییات بخش بین‌الملل و عدم توجه به تعاملات جهانی، کشور را از بسیاری از فرصت‌های بین‌المللی محروم کرده است.

نقش دولت در مرحله اجرا نیز به‌دلیل تداوم تصدی‌گری به جای تنظیم‌گری، ناکارآمد باقی‌مانده و منابع دولتی به جای هدایت و نظارت، درگیر وظایفی شده‌اند که می‌توانستند به بخش خصوصی یا جامعه مدنی واگذار شوند.

ساختار اجرایی کشور همچنان متکی بر بوروکراسی مکانیکی و سنتی است و پروژه‌های دولت الکترونیک، به‌طور ناقص اجرا شده‌اند.

حضور مدیران قدیمی با دانش و رویکردهای کهنه، گسترش حامی‌پروری و قوم‌وخویش‌گرایی در انتصابات اجرایی، تغییرات مکرر مدیران اجرایی و انتصاب افرادی خارج از حوزه‌های تخصصی، ثبات و انسجام در اجرای سیاست‌ها را از بین برده است.

غفلت از ظرفیت‌های حکمرانی محلی و عدم مشارکت نهادهای محلی در فرآیند اجرا، بسیاری از سیاست‌ها را از تاثیرگذاری مطلوب دور کرده است.

نظارت و ارزیابی، نادیده گرفته شده است. کمبود منابع مالی نیز بسیاری از طرح‌های توسعه‌ای را در نیمه راه متوقف کرده یا کیفیت اجرای آنها را کاهش داده است.

از همه مهم‌تر، فساد در اجرای سیاست‌ها از جمله رشوه، اختلاس و سوءاستفاده از منابع عمومی، باعث شده نه‌تنها اهداف کلان سیاستگذاری محقق نشود، بلکه در نتیجه چنین فضایی، اجرای سیاست‌ها به فرآیندی ناقص و تکراری تبدیل و اغلب به ارائه کالاهای خصوصی محدود شده است.

... نظارت و ارزیابی، که بخش جدایی‌ناپذیر از اجرای سیاست‌هاست، به دلایل مختلف نادیده گرفته شده و این موضوع مشکلات اجرایی را دائمی و غیرقابل اصلاح کرده است.

کمبود منابع مالی نیز بسیاری از طرح‌های توسعه‌ای را در نیمه راه متوقف کرده یا کیفیت اجرای آنها را کاهش داده است.
از همه مهم‌تر، فساد در اجرای سیاست‌ها از جمله رشوه، اختلاس و سوءاستفاده از منابع عمومی، باعث شده است که نه‌تنها اهداف کلان سیاستگذاری محقق نشود، بلکه در نتیجه چنین فضایی، اجرای سیاست‌ها به فرآیندی ناقص و تکراری تبدیل و اغلب به ارائه کالاهای خصوصی محدود شده است.

این شرایط، نه‌تنها از ارائه خدمات عمومی جلوگیری کرده، بلکه باعث شده است اجرا به جای آنکه بازویی قدرتمند برای تحقق اهداف سیاستی باشد، به مانعی در مسیر توسعه تبدیل شود.

برای اصلاح این وضعیت، لازم است نهادهای موازی در اجرا حذف شوند، دیوان‌سالاری تحول یابد و نظارت و ارزیابی تقویت شود. استفاده از فناوری‌های نوین، توجه به شفافیت در تخصیص منابع، مشارکت‌دادن حکمرانی محلی و ارتقای شایستگی مدیران می‌تواند راهگشای مشکلات کنونی باشد.
تنها در این صورت است که اجرای سیاست‌ها به ابزاری کارآمد برای تحقق توسعه و تامین منافع عمومی تبدیل خواهد شد.

متن کامل

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 05:14


بهره‌گیری هدفمند از تئوری توهم توطئه توسط مسئولان!

حبیب رمضانخانی

در تازه‌ترین اظهارنظر شاذ از مسئولان، جناب الله‌کرم، رئیس شورای هماهنگی انصار حزب‌الله گفته: هدف ایلان ماسک و آمریکا از ارتباط با ایران، منابع لیتیوم ایران و دست‌یابی به آن است!

مشابه همان نگاهی که سال‌هاست نسبت به نفت ایران بوده و مسئولان همواره مدعی هستند که هدف آمریکا و غرب از تلاش برای ارتباط و نزدیکی با ایران، نهایت به دست آوردن و غارت منابع نفتی ایران است!

با نگاهی به تاریخ ایران، شاهدیم تئوری توهم توطئه در ایران همواره برجسته و نقل محافل در تحلیل رویدادها و اتفاقات بوده است که نمود آن را می توان در جمله معروف «کار، کار انگلیسی‌هاست» بررسید.

رویکردی که به دلیل ذهنیت تاریخی ایرانیان از دخالت‌ها و آسیب‌های وارده شده از بابت دو قرن کشاکش استعمارگران روس و انگلیس در ایران، کاربرد از جانب برخی گروه‌های مردم را می توان قابل توجیه دانست که به دلیل عدم آگاهی و سطحی نگری، به آن متوسل می شوند.

ولی استفاده گسترده آن از جانب برخی مسئولان، بی‌شک نه از بابت عدم آگاهی، بلکه دانسته و با هدف اقناع افکار عمومی در جهت امتداد دشمنی با غرب است. رویکردی که با هدف کاستن از نارضایتی‌ افکار عمومی، ناشی از ناکارآمدی‌‌هاست که اینگونه با تقلیل آن به دشمن و متوجه کردن مشکل به جانب آن‌ها، هم از پاسخ‌گویی طفره می روند و هم با مرتبط کردن مخالف و منتقد به آن دشمنان، زمینه طرد و حذف آن‌ها را مهیا و نهایت زمینه بقا و امتداد آن شرایط و امتیازات انحصارگرانه خود را تضمین می کنند!

نتیجه اینکه: بچه که بودیم و ناآگاه، طبق شنیده‌ها و القائات عوامانه، فکر می‌کردیم ما ایرانی‌ها باهوش‌ترین افراد عالم هستیم و تمام نگاه و توجه جهانیان به ما خیره شده است!
بزرگتر که شدیم و به منابع معتبر دسترسی یافتیم، فهمیدیم ما هم مثل باقی مردمان دنیا تفاوتی با دیگران نداریم و در تمام این سال‌ها می‌توانستیم با مسالمت و ارتباط منطقی، با دنیا وارد تعامل سازنده و برابر شویم و نفع خود ببریم.

حال اگر در تمام این سال‌ها با دنیا در افتادیم و نهایت برای آن‌ها تبدیل به مسأله شدیم، نه از بابت متفاوت بودن ما با دیگران از بابت اقلیم و ملیت، بلکه از بابت ایدئولوژی و مشی متفاوت مسئولان هست که بقای خود را در این تفاوت داشتن و درافتادن با دنیا دیدند.

پس امروز اگر از جانب آمریکا و غرب در کانون توجهات خصمانه هستیم، نه از بابت خاص بودن ذاتی ایرانیان و شرایط متفاوت با آن‌ها، بلکه از بابت اقدامات و اهداف ساختار بوده که در تمام این سال ها بی‌جهت پای مردم را به این بازی کلیشه‌ای و نخ‌نما کشیده‌اند.

خاطرات و روزنوشت ها

28 Nov, 05:07


خاطرات و روزنوشت ها pinned «نامه‌ای از قم حبیب‌الله امیری بسم الله الرحمن الرحیم رهبر جمهوری اسلامی ایران آیت‌الله خامنه‌ای. در مورد فصل سوم، حقوق ملت و دیگر اصول قانون اساسی مربوط به حقوق ملت، مطالبی را به اختصار به اطلاع می‌رسانم: اصل ٢٢ – حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص…»

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:48


فامیل سالاری و گمان بیهوده

اکبر گنجی

علی خامنه‌ای و پسرانش و بخصوص  مجتبی خامنه‌ای

سعید جلیلی و برادرش و فامیل هایش در صدا و سیما

ابراهیم رئیسی و داماد و برادر داماد و همسرش در دولت

پزشکیان و پسر و دامادش

و.....

بیهوده گمان کرده بودیم که پزشکیان به این فرایند پایان می بخشد.

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:43


جماعت پرت از معادلات منطقه و جهان!

فرهاد قنبری

سوریه مساحتی بیش از هفده برابر لبنان دارد و قابل مقایسه با لبنان نیست. اسرائیل و حامیان جهانی و منطقه‌ایش بیش از یک دهه تلاش کردند که با استخدام وحوش بنیادگرا، ارتباط حزب‌الله لبنان با ایران از طریق سوریه را قطع کرده و مانع حضور ایران در مرزهای اسرائیل و نزدیکی مدیترانه باشند.

اسرائیل در سه ماه اخیر تمام ابزارهای جنگی و تروریستی خود را به کار گرفت تا حزب‌الله را برای همیشه از صحنه معادلات منطقه‌ای خارج کند.

اسرائیل پس از ترور رهبران و فرماندهان و حمله همه جانبه به جنوب لبنان در حذف حزب‌الله شکست خورد و حالا فرصت را مناسب دیده است تا با کمک ترکیه مانع بازسازی و تجهیز دوباره قدرت نظامی حزب‌الله از طریق خاک سوریه شود.

حملات امروز جبهه‌های متحد تروریستی که توسط ترکیه و اسرائیل آموزش دیده و به پیشرفته ترین تجهیزات نظامی مجهزند در واقع ادامه عملیات نظامی اسرائیل علیه حزب‌الله و با هدف قطع ارتباط ایران و حزب‌الله و در نهایت تغییر نقشه خاورمیانه است.

آنکه در ایران تصور می‌کند آتش‌بس در جنوب لبنان چراغ سبز غرب به ایران برای حل مناقشه هسته‌ای و برداشته شدن تحریم هاست، به کل پرت از معادلات منطقه و جهان است.

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:39


قرآن و فیزیک کوانتوم

مهراب صادق‌نیا

به تازه‌گی یکی از استادان حوزه و دانشگاه گفته‌اند که "فیزیک کوانتوم دقیقا منطبق بر آیات قرآن است."

فرض می‌کنیم که ایشان فیزیک کوانتوم را می‌شناسند و نیز آیات قرآن را هم می‌فهمند و نتیجه‌ی درستی گرفته‌اند. خُب الان چه بکنیم؟ برای فیزیک کوانتوم کف بزنیم یا برای قرآن؟
اگر چندی بعد این فیزیک زیر سوال رفت چه بکنیم؟ آن‌وقت قرآن با فیزیک جدید سازگار نخواهد بود و با یک فیزیک زیر سوال‌رفته سازگار است.
اساسا چه نیازی هست که زور بزنیم و قرآن را با فیزیک و شیمی و نجوم هم‌نوا بکنیم؟ چه تاثیری در دین‌داری مردم دارد؟

مروری بر تاریخ سکولاریزم نشان می‌دهد که هر چند در آغاز دوران مدرن، ساینتیست‌ها (اندیشمندان علوم تجربی) پیش‌ران‌های سکولاریزم بودند و روحانی‌ها مخالفان جدی آن؛ ولی کم کم روحانی‌ها با ادبیات علوم تجربی آشناتر و خویش‌تر شدند. رفته رفته، آن‌ها نه تنها مانعی برای سکولاریزم به حساب نمی‌آمدند، بلکه جای ساینتیست‌ها را گرفته و پیش‌برندگان سکولاریزم شدند. حکایت هاروی کاکس، گوگارتن، بولتمان، بون‌هافر، و دیگر الاهیات‌دان‌های مسیحی در این زمینه خواندنی است.

در دنیای اسلام نیز ماجرا تا اندازه‌ای چنین است. از سِر سید احمدخان هندی بگیرید تا بازرگان و نوپاهایی که این طرف و آن طرف، شعار تفسیر علمی قرآن را سر می‌دهند. این‌ها ممکن است به سکولاریزم فحش بدهند و حتی رقیبان خود را با این لقب گرفتار خشونت نمادین کرده و از میدان به در کنند؛ ولی کارشان ترویج سکولاریزم است حتی اگر تسبیح‌ به‌دست باشند و در مراکز حوزوی تدریس کنند.
کاری که این افراد به نام تفسیر علمی قرآن انجام می‌دهند، به زبان ساده، عبارت است از تبدیل تبیین‌های وحیانی به تبیین‌های تجربی.
آن‌ها اگر در کارشان موفق شوند و پرت و پلا نگویند،  معرفت دینی را به معرفت تجربی تبدیل کرده‌اند. یعنی معرفت را سکولار کرده‌اند.

من اگر مسیولیتی می‌داشتم و به جای کسانی بودم که وقتی اسم سکولاریزم می‌آید اوقاتشان تلخ می‌شود؛ حتما به جای دعوا با دانشگاهیان و ساینتیست‌ها، با کسانی دست به یقه می‌شدم که جسته و گریخته چیزی در باره‌ی علم شنیده‌اند و حالا دارند معرفت دینی را با معرفت‌های تجربی رنگ و لعاب می‌دهند.

مارادونا را ول کنید، غضنفرها را بچسبید!
۱۴۰۳/۹/۷

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:35


‍ روشنفکران گمراه

بیژن اشتری٭

خیلی بی‌مقدمه خدمتتان عرض می‌کنم که بدا به حال آن مملکتی که روشنفکرانش به بیراهه رفته باشند. امروز داشتم کتابخانه‌ام را مرتب می‌کردم و چشمم خورد به کتاب‌هایی که براهنی و ساعدی و شاملو و پرهام و... در دههٔ پنجاه نوشته یا ترجمه کرده بودند.

بی‌اغراق همهٔ کتاب‌ها یک مضمون واحد را دنبال میکرد و آن امپریالیسم‌ستیزی و استعمار ستیزی است. دریغ از یک کتاب تألیفی یا ترجمه‌ای دربارهٔ دموکراسی.

این واقعیتی است که در دههٔ پنجاه خورشیدی، مفهوم دموکراسی هیچ نقشی و هیچ جایگاهی در ذهنیت روشنفکران ایرانی نداشت. اصلاً در مواردی دموکراسی یک ارزش منفی شمرده می‌شد و به نظرم یک دلیل عمده‌اش این بود که حامیان نظام شاهنشاهی در جهان عمدتاً کشورهای دموکراتیک غربی بودند و البته دلیل دیگرش هم تأثیرپذیری تقریباً همهٔ روشنفکران ما، و حتی اندیشمندان مذهبی ما، از کمونیسم و مارکسیسم بود.

به هر حال انقلاب اسلامی که رخ داد دقیقاً همان چیزی را به روشنفکران داد که آنها تقریباً یک دهه دربارهٔ ارزشمندی آن نوشته و گفته بودند. نظامی روی کار آمد که امپریالیسم‌ستیز و آمریکاستیز بود.

جالب است که در یکی دو سال اول، باز همین روشنفکران همچنان بر باورهای قدیمی خود تأکید می‌کردند و حتی حکومت جمهوری اسلامی را متهم می‌کردند که به اندازهٔ کافی امپریالیسم‌ستیز نیست.

یادمان نرفته که اولین بار یک سازمان چپگرا، که مورد تأیید تقریباً عموم روشنفکران ما بود، سفارت آمریکا را اشغال کرد و یادمان نرفته که پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام، شاملو و ساعدی و‌ پرهام و دیگر بزرگان الیت روشنفکری کشور نامهٔ تأییدآمیزی بر این حرکت نوشتند و منتشر کردند. یادمان نرفته که چپی‌ها روی دیوارها می‌نوشتند سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و یا می‌نوشتند همهٔ ساواکی‌ها اعدام باید گردند.

خلاصه می‌خواهم بگویم دیگ تندروی و آمریکاستیزی را همین روشنفکران عزیز هم می‌زدند و جمهوری اسلامی نیز برای اینکه اینها را از حیث شعاری خلع سلاح کند مدام مرتکب اعمال آمریکا ستیزانهٔ افراطی‌تر می‌شد و آنقدر در این کار پیش رفت که روی حضرات روشنفکر کم شد.

خلاصه چپی‌های ما کاری کردند که لیبرال تبدیل به یک فحش ناموسی شد و حرف زدن از مزایای دموکراسی عملی مستوجب شماتت و احیاناً زندان. و نتیجه میگیرم که گناه همه گرفتاری های امروز ما را نباید صرفاً سر «آخوندها» انداخت. گناه روشنفکران دههٔ پنجاهی بیشتر نباشد کمتر نیست.

٭نویسنده و مترجم

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:30


تابعیت قهری آمریکایی؟!

حسن اسدی زیدآبادی

تابعیت پدیده‌ای حقوقی با ماهیت سیاسی است. امروزه رابطه شهروندی که یک سوی آن یک موجودیت انسانی و سوی دیگر آن دولت-ملت است به عنوان هنجاری همگانی و جهانشمول در همه نظام های حقوقی تثبیت شده است.

این پدیده حقوقی که سرشتی سیاسی دارد واجد ابعاد متخلفی است. اولا هر انسان حق دارد که تابعیت یک دولت را داشته باشد. به این ترتیب بی‌تابعیتی همچون یک معضل ‌و نقض حقوق بشر تلقی شده است. با این حال تابعیت در وهله اول اختیاری و انتخابی نیست. نظام‌های حقوقی به منظور جلوگیری از ایجاد پدیده بی‌تابعیتی سازوکارهایی را تعریف می‌کنند تا مطمئن شوند ساکنان سرزمینشان بی‌تابعیت نباشند. البته این رویکرد مدرن و حقوق بشری به امر تابعیت است. بطور کلاسیک، وجود جمعیت و در واقع اتباع رکن ضروری برای تشکیل یک دولت ملت است و دولتها از این منظر به موضوع تابعیت می‌نگرند.

این روزها اما موضوع «تابعیت قهری» در رسانه‌ها مطرح شده است که بد نیست به چیستی آن بپردازیم.
فارغ از بحث‌های تفصیلی می‌توان گفت تابعیت در وهله اول قهری است. یعنی انتخابی در مورد آن در کار نیست. بطور معمول هر فرد که به دنیا می‌آید تابعیت یک دولت به او بار می‌شود. هرچند ممکن است نظام‌های حقوقی در این مورد با یکدیگر دچار تعارض شوند. با این همه تابعیت ایرانی بطور عمده، تابعیتی قهری است.
مجلس شورای ملی در ۱۳۰۸ تصویب کرد که «کسانی که پدر آنها ایرانی است اعم از اینکه در ایران یا در خارجه متولد شده باشند.» تبعه ایران محسوب می‌شوند. (بعدا بند ۲ ماده ۹۷۶ قانون مدنی) در واقع این نوع تابعیت که از آن به عنوان تابعیت براساس خون هم یاد می‌شود،  قهری است و انتخابی در آن نیست.

اما قانون در ایالات متحده آمریکا چه می‌گوید؟ بطور معمول، نوزادان متولد شده در ایالات متحده به طور خودکار شهروند ایالات متحده محسوب می‌شوند. این قاعده (birthright citizenship) یعنی شهروندی ناشی از تولد به موجب اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی ایالات متحده تضمین شده است.
این اصلاحیه بیان می‌دارد که «همه افرادی که در ایالات متحده متولد شده یا اخذ تابعیت کرده‌اند و تابع صلاحیت قضایی آن هستند، شهروندان ایالات متحده و ایالتی هستند که در آن ساکن هستند».
این بدان معناست که به جز چند استثنا (مانند فرزندان دیپلمات های خارجی)، هر کودکی که در خاک ایالات متحده متولد شود، در بدو تولد تابعیت ایالات متحده را دریافت می کند.
@hsnasadiz

با این حال قوانین آمریکا صراحت دارد که کودکانی که در ایالات متحده از دیپلمات‌های خارجی متولد می‌شوند، به دلیل وضعیت دیپلماتیک والدین خود به طور خودکار در بدو تولد تابعیت ایالات متحده را کسب نمی‌کنند. (تابعیت آمریکایی بطور قهری بر آنها بار نمی‌شود) هرچند همچنان می توانند از طریق طی فرآیندی خاص، شهروند ایالات متحده شوند.
شرط اول در مورد پذیرش ورود آنها به فرآیند کسب تابعیت آمریکایی اقامت دائم قانونی (LPR) در آمریکاست. فرزندان دیپلمات‌ها می‌توانند از بدو تولد برای به رسمیت شناختن اقامت دائم قانونی درخواست دهند. (طبعا توسط والدین به عنوان سرپرست و‌ قیم قانونی) لذا شروطی مثل اقامت مداوم در ایالات متحده و حضور فیزیکی در زمان درخواست ضروری هستند.
همچنین پس از آنکه به حداقل سن ۱۸ سال برسند می‌توانند تابعیت آمریکا را تقاضا و اخذ کنند.

بنابراین این فرض که گفته شود تابعیت آمریکایی اجبارا و بدون درخواست به فرزندان محمدجواد ظریف تحمیل شده (فرضی که براساس آن دولت جمهوری اسلامی لایحه‌ای به مجلس فرستاده) نمی‌تواند صحیح باشد.

البته گفتنی است که نظام حقوقی ایران برای فرزندان دیپلمات‌ها چنین حقی برای درخواست تابعیت قائل نیست، تبصره ماده ۹۷۶ قانون مدنی مقرر کرده است که «اطفال متولد از نمایندگان سیاسی و قنسولی خارجه مشمول فقره ۴ و ۵ (کسب تابعیت ایران براساس تولد یا سکونت در ایران) نخواهند بود.»

در نهایت باید گفت از نظر نظام حقوقی ایران هرکس که از پدری ایرانی متولد شو‌د قهرا دارای تابعیت ایرانی است و هر نوع تابعیت دیگری که اخذ کند، نه تابعیت قهری که تابعیت انتخابی و مضاعف باید تلقی شود.

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:22


🔹شهر استراتژیک جلب در آستانه سقوط قرار گرفت

شبه نظامیان ضد بشار اسد به ۲ کیلومتری حلب، شهر تاریخی ‌و مرکز تجاری سوریه رسیده اند.
اگر ارتش و نیروهای مردمی نتوانند مقاومت کنند، سقوط این شهر استراتژیک قطعی است.
@khabarha_nazarha

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:17


معمای حلب؛
سوریه گوشت قربانی اسرائیل و ترکیه؟

صلاح الدین خدیو

1⃣پیش روی برق آسای مخالفان بشار اسد در غرب حلب، آنهم چهار سال پس از فریز شدن جبهەهای جنگ در سوریە، معماگونه و غیرمنتظره است.
شعله ور شدن مجدد جنگ در سوریه و در شهز حلب که هشت سال قبل توسط روسیه، ایران و حزب الله به سختی از شورشیان متحد ترکیه بازپس گرفته شد،
چه ارتباطی با معادلات جدید منطقه دارد؟

2⃣ آیا ترکیه که از تضعیف شدید حزب الله و مشغولیت روسیه و ایران در اوکراین و لبنان آگاه است، حملەی حلب را به ابزاری جهت تحت فشار دادن اسد مبدل کرده است؟
در دو سال گذشته که اردوغان جهت برچیدن موجودیت خودمختار کردها در سوریه برای عادی سازی روابط با بشار اسد تلاش می کند، دمشق تاکنون روی خوشی به آن نشان نداده است.
آیا حملەی امروز تمهیدی برای بر سر میز مذاکره آوردن اسد و جلب همکاری آن برای عملیات علیه کردهاست؟
تحولات امروز چه ارتباطی با ابتکار صلح ادعایی ترکیه با کردها دارد؟

3⃣ نقش اسرائیل در این میان چیست؟ به جرات می توان گفت در سال های گذشته وجود و حضور اسرائیل در معادلات سوریه بیشتر و مهم تر از نقش ایران و روسیه بوده است.
اکنون که مخالفان بدون هیچ مشکلی از جانب نیروی هوایی اسرائیل به سوی مرکز حلب پیش می روند، نمی توان از ارریابی منافع اسرائیل و موضع واقعی آن در این باره گذشت.
آیا هدف قطع ارتباط میان حزب الله و سوریه است؟
یا هدف مجازات سوریه بخاطر ادامەی همکاری با ایران است؟
آیا نقشەی بزرگ تر و پیچیدە تری برای سقوط اسد و بازگرداندن سوریه به محور عربی و پیگیری پیمان ابراهیم وجود دارد؟

4⃣ یک فرضیەی احتمالی دیگر وجود نوعی همکاری پنهان میان ترکیه و اسرائیل بر سر سوریه است.
درست مانند پیمان مخفی آلمان نازی و روسیەی شوروی برای تقسیم لهستان.
پیمانی که در سپتامبر 1939 به حملەی همزمان آنها به لهستان و تقسیم آن به دو منطقەی نفوذ روسی و آلمانی انجامید.
در سوریه اسرائیل و ترکیه هریک منافع و اهداف مشخصی را دنبال می کنند.
اسرائیل در پی منزوی کردن حزب الله و قطع سرپل های زمینی آن با ایران است.
ترکیه هم نقشەی برچیدن دولت دوفاکتوی کرد را در سر دارد.
اگر چنین باشد، موضع روسیه چیست؟ ترکیه و اسرائیل هر دو در جنگ اوکراین مواضعی بینابین و بیشتر نزدیک به روسیه گرفته اند.
آیا قرار است اوکراین و دولت بعث وجه المصالحه شوند؟
آیا این بخشی از یک بازی بزرگ با مشارکت ترامپ است؟

5⃣ یک فرض دیگر عاملیت مستقیم و مستقل اپوزیسیون سوریه و گروه تحریرالشام است.
آیا آنها با مشاهدەی ضربه خوردن حزب الله و بمباران مداوم اهداف ایرانی توسط اسرائیل و لطمه دیدن قدرت نظامی اسد در بمباران های روزمره، فرصت را مغتنم شمردەاند؟
پاسخ این پرسش ها به تدریج در روزها و هفته های آینده معلوم می شود!

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:14


جنگ لبنان؛ پایانی بدون روایت؟!

صابر گل عنبری

پس از اعلام توافق آتش‌بس موقت در جنگ لبنان آنچه جای تامل و پرسش دارد، سکوت یک طرف اصلی ماجرا یعنی حزب‌الله است؛ در حالی که اسرائیل، آمریکا، فرانسه و دولت لبنان واکنش نشان دادند.

واقعا چرا حزب‌الله هنوز نه بیانیه‌ای داده و شاهد هیچ روایتی از حزب نیستیم؟ این رفتار حزب‌الله به چه معناست؟ احتمالا در روزهای آینده دبیرکل آن در این باره سخنرانی کند، اما این پرسش‌ها صرف‌نظر از این سخنرانی همچنان پابرجا خواهد بود.

عدم واکنش آن به توافق تا این لحظه می‌تواند به یکی از این دو دلیل یا هر دو برگردد؛ نخست این که با وجود اجرای آتش‌بس اما حزب طرف اصلی این توافق نبوده است و دوم این که از محتوای آن راضی نیست.

در تایید این گزاره می‌توان به سخنان دیشب محمود القماطی معاون رئیس شورای سیاسی حزب‌الله در گفتگو با الجزیره اشاره کرد که به نوعی نسبت به متن نهایی توافق اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت باید قبل از امضای توافق در امروز چهارشنبه از جانب دولت لبنان نسبت به فحوای مورد موافقت نتانیاهو تدقیق کرد و اگر ملاحظات حزب‌الله لحاظ نشده باشد، متن امضا نشود.
اما اصلا کار به امروز صبح نکشید و آتش‌بس ساعت 4 بامداد به اجرا درآمد.

اصل آتش‌بس و توقف جنگ و خونریزی امر مطلوب و خوشایندی است؛ اما شیوه پایان هر جنگی برای دو طرف درگیر آن واجد اهمیت فراوانی است.
در این خصوص با وجود عدم انتشار متن رسمی توافق تا این لحظه، اما آنچه در رسانه‌های اسرائیلی و غیر اسرائیلی منتشر شده است، بیانگر توافقی نسبتا یکطرفه است که منعکس‌کننده واقعیت‌های میدانی جنگ لبنان نبود.

واقعیت این است که اسرائیل می‌خواست تحت فشار حملاتِ ویرانگر هوایی و  زمینی تا رود لیتانی پیش‌روی کند و با اشغال آنجا، کنترل این منطقه را از دست حزب‌الله خارج سازد تا هدف اولیه بازگشت آوارگان به شهرک‌های تخلیه شده محقق شود، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه با افزایش کمیت و عمق حملات موشکی حزب‌الله شهرک‌های بیشتری تخلیه شد و بنا به اعلام رسانه‌های اسرائیلی شهر اقتصادی راهبردی حیفا نیز عملا مختل شد.
این حملات تا آنجا پیش رفت که یکشنبه گذشته سه روز قبل از اعلام آتش‌بس رکورد زد.

در مجموع حملات روزانه حزب‌الله در این جنگ، فراتر از 2006 بود و در حالی که در آن سال با حملاتی کمتر توافقی به دست آمد که حزب دست برتر را در آن داشت، اما این بار این گونه نشد و می‌‎توان گفت که اسرائیل با توافق سیاسی کنونی در تتمه جنگ می‌خواهد اهدافی را از طریق نظامی برآورده نشد، محقق کند.

اینجا دو احتمال درباره شکل‌گیری چنین توافقی مطرح می‌شود؛ نخست این که حزب‌الله اساسا در برابر یک امر واقع و عمل انجام شده قرار گرفته و پس از اجماع داخلی دولت و مجلس و برخی طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی معطوف به محاسبات خاصی، چاره‌ای جز موافقت با اجرای آتش‌بس و نه خود متن توافق نداشته است؛ به این معنا که طرفِ اصلیِ تصمیم‌گیر در مقابل طرف اسرائیلی نبوده است.

احتمال دوم نیز این که حزب‌الله به هر حال به علت نگرانی از غزه‌‍‌ای شدن لبنان، روی آوردن اسراییل به شکل گسترده به بمباران برج‌ها و ساختمان‌های بلندمرتبه، پیامدهای ادامه جنگ از جمله جنگ داخلی و اعتراضات و چه بسا دلایل دیگری با آتش‌بس موافقت کرده، اما «فعلا» به علتی در قبال آن سکوت کرده است.

اما این مشکل هم می‌تواند از آنجا ناشی ‌شود که حزب‌الله پس از ترور دبیرکل خود و رهبران و فرماندهان ارشدش علی رغم بازیابی توان سازمان رزم خود، آن تعادل و توازن سیاسی قبلی خود را با فقدان سید حسن نصرالله هنوز بازنیافته است.

اینجا مساله حذف شرط توقف جنگ در غزه نیست، بلکه گویا توافق با انفعالي صورت گرفته است که حتی در آن مساله اسرای حزب‌الله در این جنگ مطرح نشده است.

در عین حال نیز نباید از نظر دور داشت که پذیرش توافق از جانب اسرائیل برای توقف جنگ بدون تحقق اهداف کامل نشان می‌دهد که خود نتانیاهو نیز این توافق را از سر انتخاب آزاد و فراغ‌دستی نپذیرفته است و اگر مطمئن بود که تداوم جنگ منافع بیشتری در بر دارد و بدون توافق می‌توان به اهداف برسد، آن را متوقف نمی‌کرد.

کما این که پایان جنگ لبنان، فشارهای داخلی را بر او برای توافق با حماس در غزه هم به دنبال خواهد داشت و این فشارها نیز از دیروز شروع شده است؛ با این درخواست که دولت حالا که جنگ لبنان را قبل از نابودی حزب‌الله متوقف کرده است، دیگر دلیلی برای عدم توقف جنگ غزه برای بازگشت گروگان‌ها ندارد.

اکنون پرسش این است که آیا این آتش‌بس موقت 60 روزه دوام می‌آورد؟ در پاسخ می‌توان گفت که به طور حتم هم شاهد موارد نقض آتش‌بس از جانب اسرائیل باشیم، اما بعید است که جنگ به ویژه پس از بازگشت آوارگان به جنوب لبنان از سرگرفته شود.

خاطرات و روزنوشت ها

27 Nov, 21:06


♦️گروه تحریر الشام به ۱۵ کیلومتری حلب رسیده/جنگنده های روسیه از آسمان مخالفان سوری را بمباران می کند

مناطقی که مخالفان سوری از صبح امروز تا ساعت 17:15 در عملیات ‎ردع_العدوان به تصرف درآوردند :

○ شیخ عقیل
○ روستای بالا
○ روستای قبتان
○روستای حیردرکل
○ روستای القاسمیه
○ روستای کفربسین
○ روستای حور
○ تجمعیة المعری
○روستای سلویم
○ روستای عنجره
○ بلدة عاجل
○ روستای الهوته
○ روستای اورم الصغری
○روستای جمعیه السعدیه

این روستاها همگی در غرب استان حلب سوریه هستند


@FouriAkhbar

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 21:56


غائله‌سازان جولان می‌دهند

سرمقاله هم‌میهن
05 آذرماه 1403


🔹گرچه نیازی به هیچ شاهدی برای اثبات خطرناکی گروه شکست‌خورده انتخابات اخیر نبود، در نتیجه سود و هزاران بار بازگشت سرمایه صرف شده در این انتخابات همان روز ۱۶ تیر و با شکست آنان نصیب ملت ایران شد، ولی هر چه می‌گذرد بیش از پیش خطرناکی این جماعت آشکار می‌شود. گرچه انتظار می‌رفت که درس بگیرند و مدتی را سر در گریبان ببرند ولی از آنجا که گفته‌اند؛ «پری روی تاب مستوری ندارد» هر روز درصدد ایجاد یک غائله جدید هستند؛

🔹غائله‌ای که جز زیان نتیجه دیگری برای مردم ایران ندارد. آنان در این شرایط بحرانی کینه‌ورزانه و برخلاف تصمیمات جاری پای خود را در یک کفش کرده‌اند که با معاون راهبردی ریاست‌جمهوری برخورد کنند. واقعاً مسخره‌بازی است.

🔹فارغ از این انحراف زشت سیاسی مسائل امروز ایران همچنان در حال پیچیده‌تر شدن است و همه موارد به یکدیگر وابسته می‌شوند. مسئله فوری ما اکنون سیاست خارجی است.

🔹کوشش‌های دولت برای حل این مورد نیازمند بکارگیری نیروهایی بیش از ظرفیت رسمی موجود است.


@hammihanonline
hammihanonline.ir

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 19:10


پیام تاجزاده چیست؟

سعید برزین

گفتگوی ملی یکی از مهمترین اصولی است که مصطفی تاجزاده دنبال می‌کند. او خواهان به رسمیت شناخت و تعامل تمام جریان‌های سیاسی، در داخل و خارج حکومت، با یکدیگر است. از زاکانی و احمدی‌نژاد گرفته تا خاتمی و تاجزاده و تا جمهوریخواهان و سلطنت‌طلب‌ها.

تاجزاده این گفتگوی ملی را برای این می‌خواهد که دستور کار سیاسی کشور مشخص شود. و این دستور کار را در “دو” محور، به شکل همزمان و موازی، دنبال می‌کند.
اول، تغییر و اصلاح سیاست‌های جاری حکومت، مشخصا در قبال سیاست خارجی و باز شدن فضای سیاسی.

دوم، تغییر و اصلاح قانون اساسی، از جمله تقویت نهادهای انتخابی، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و بازنویسی و یا حذف اصل ولایت فقیه.

تاجزاده جنبش زنان ایران برای آزادی حجاب را مادر آزادی‌های سیاسی می‌شمارد. یعنی این جنبش را الگو قرار می‌دهد. الگویی که ثابت کرد جنبش مدنی با همراهی نیروهای سیاسی می‌تواند اهداف خود را به حکومت تحمیل کند. و موجب تغییر، عمیق ولی تدریجی، رفتار حکومت و جامعه شود.

حجاب رفت، و یا در حال رفتن است، اما رژیم سرنگون نشد. الگویی که در آن، جنبش به اهداف خود نزدیک شد ولی موجب فروپاشی نهادهای لشکری و کشوری نشد.

در شرایط فعلی که منطقه گرفتار جنگ خانمانسوز و خطرناک غزه است پیام فوری تاجزاده به آقای خامنه‌ای این است که بپذیرد قیام مسلحانه محور مقاومت اشتباه بود و منافع ملی فلسطین و ایران را تامین نکرد. و پس، سیاست خارجی حکومت باید تغییر کند.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 19:08


آخر بازی ما با غرب کجاست؟

محمود سریع‌القلم

پهلوی اول با تصورِ اینکه آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، فاتح نهایی خواهد بود فعالیتِ گستردۀ آلمانها در ایران را تسهیل کرد. پهلوی اول تصور نمی­کرد که انگلستان و شوروی علیه آلمان متحد شوند و با همراهی آمریکا، آلمانِ نازی را شکست دهند.
این تحلیل بدانجا انجامید که لندن و مسکو در عرض چهار ساعت ایران را اشغال کردند و به پهلوی اول خاتمه دادند.

طی سال های ۱۳۳۲-۱۳۳۰، براساس این تحلیل که نظام بین ­الملل بر عدالت و انصاف بنا شده رویارویی دیگری میان ایران از یک طرف و انگلستان و آمریکا از طرف دیگر بدانجا انجامید که لندن و واشنگتن در مدت چند روز، سرنوشت دیگری بر ایران رقم زدند.

از ۱۳۹۰ مواجهۀ دیگری در حال تکامل است. دستگاه دیپلماسی کشور بر این پایۀ تئوریک پیش می­رود که حقوق بین‌­الملل بر سیاست و اقتصاد ارجحیت دارد و بنابراین، قدرت­ های بزرگ را به انسانیت، اخلاق، برابری و انصاف دعوت کرده و آنها را نصیحت می­کند.

متأسفانه مناسبات جهانی صرفاً بر محور سودِ اقتصادی و زورِ نظامی می­چرخند.
هیچ ملتی و حکومتی دوست ندارد به او زور بگویند و بر او مسلط شوند. هیچ ملتی. حتی زیمبابوه.
اما برای اینکه زور و نفوذ و سلطۀ خارجی زمینه پیدا نکنند، توجه به دو نکته، جهت­‌گیری و سرنوشت را روشن­تر می­کند.
اول، فهم واقعی از اینکه اقتصاد و سیاست بین ­الملل چگونه عمل می­کنند و دوم، اهتمام جهت بارورسازی نظام داخلی به منظور کسب مصونیتِ و حاکمیت ملی.
چه فردی از ضررهای محتملِ محیطی در امان است؟ فردی که با فکر تصمیم بگیرد؛ در تصمیم­ گیری مشورت کند؛ در هزینه ­ها مراقبت کند؛ مواظب زبان خود باشد؛ تا می­تواند توانایی کسب کند تا در بازار کار و تخصص ارجحیت داشته باشد؛ هر کاری انجام می­دهد به فکر ده، بیست، سی سال و پیری خود باشد.

مطالعۀ علمی، مقایسه­ ای و دور از تعصبِ تاریخ ۱۵۰ سالۀ کشور به وضوح نشان می­دهد که شناخت از بازیگران جهانی و محیط بین­ المللی بسیار ناقص و مبتنی بر آرزو بوده است تا واقعیت.
اسناد تاریخی نشان می­دهد که روی آوردن پهلوی اول به آلمانها از ۱۳۱۰ به بعد بیشتر براساس تنفر نسبت به انگلیسی ­ها و روس ها بوده نه فهمِ دقیق از ماهیتِ نظم اروپایی و مناسبت­ هایِ میان قدرت های بزرگ.

اگر ژاپنی­ ها حکمرانی خود را بعد از ۱۹۴۵ براساسِ عصبانیت و انتقام، تنظیم کرده بودند نمی­ توانستند برای ۵۵ سال اقتصادِ دوم جهان بشوند. ژاپنی­ ها برخود، توان­مندی­ های خود و شناخت عینی از واقعیات متمرکز شدند و به یک کشور پیشرفته و محترم جهانی تبدیل شدند.

در حالی که در سال ۱۳۵۴، ۵۵ درصد زنانِ ایرانی بی­سواد بودند، پهلوی دوم، کشور را در زمرۀ پنج قدرت صنعتی جهان می­شمارد! شاید اگر کشور برنامه­ ریزی می­کرد، درون را بارور می­کرد، سیستم می­ساخت، مشارکت مدنی ایجاد می­کرد، از جهان می­ آموخت، طبعاً طی چندین دهه، جایگاهی کمتر از ژاپن در صحنۀ جهانی پیدا نمی­کرد.

پهلوی اول و دوم با غرب درگیر شدند تا امتیازات نفتی وغیرنفتی بگیرند، آیا باعث تضعیف و افول غرب شدند؟ غرب یک واقعیت و جریان تاریخی است که از قرن شانزدهم آغاز شده و احتمالاً تا آخر قرن بیست و یکم، سلطۀ جهانی خود را حفظ خواهد کرد. حتی کمونیسم و ظهور مشترک دو قدرت جهانی مانند شوروی و چین، باعث افول غرب نشدند.

نزدیک به یک و نیم قرن است که اندیشمندان و سیاست­مداران ما با جغرافیا و فکر غربی درگیر هستند و به نوعی “مشغولیت” تبدیل شده است. اصولاً آخر این تقابل چیست؟

با مطالعۀ دقیق اندیشه در غرب نسبتاً روشن است که افول تدریجی غرب از درون خودش خواهد بود و نه از بیرون.
اگر ما ثروت تولید نکنیم، حتی درحفظ نظم داخلی مشکل خواهیم داشت.

امروز غرب می­تواند با هند همکاری کند ولی نمی­تواند بر آن سلطۀ سیاسی پیدا کند چون هندی ها در درون خود به اجماع رسیده اند درحدّی که این اجماعِ نخبگان به قرارداد اجتماعی تبدیل شده است.

آمریکایی ­ها لابلای این هیاهویِ روزانه، ۵/۸ میلیارد دلار به اضافۀ حدود ۴ میلیارد دلار هزینه ­های نگهداری و مدیریت، اسلحه فروختند و حدود ۲ میلیون شغلِ موقت در اقتصاد خود ایجاد کردند چون تمرکز آنها بر تولیدِ ثروت و سلطه بر جزیره­ العرب است.

اگر به عملکرد بدون هیاهوی خانم مرکل در یک دهۀ گذشته توجه کنیم متوجه می­شویم که او از هر سخن و بحثی که توجهش را از اهداف درازمدت آلمان منحرف کند، پرهیز کرده است. او برخلافِ میلِ آمریکایی­ ها، ائتلافِ اقتصادی آرامی را با چین شکل داد و با ضعیف شدن اتحادیه اروپا،ضمن حفظ روابطِ استراتژیک با آمریکا، آیندۀ دو دهۀ آلمان را با شرق آسیا و مخزنِ عظیمِ مالی و فن­آوری آن منطقه قفل کرد.
آنها حتی با مسکو مدارا می­کنند چون فقط یک هدف مهم است: آلمان و آیندۀ مردم آلمان.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:48


ایران، سرزمین مادری ما در روزگار سختی به سر می برد!

مادران صلح ایران

روزها ازپی هم می گذرند و تن رنجور میهن_در سایه ی جنگ، تحریم، تورم و بی عدالتی و فشار حداکثری به مردم، از پای در می آید. بیش از چهار دهه از انقلاب می گذرد وهرچه به پیش می رویم نه تنها از وعده های داده شده به مردم خبری نیست؛ که در تنگنای نابرابری وتبعیض و بی عدالتی و از دست دادن منابع ثروت سرزمین وسرمایه های انسانی کشور قرار گرفته ایم و هرچه می گذرد، حاکمیت با خشونت و تبعیض و بی عدالتی  بی محابا به پیش می رود.  به گونه ای که بسیاری از زنان میهن، به عنوان نیمی از جمعیت ایران به جای  مشارکت در امر توسعه به طرز شگفت آوری تحت فشار و شکنجه و حبس برای حجاب اجباری قراردارند. و به تازگی کلینیک ترک حجاب با بودجه هنگفتی به دور از هرگونه دستاوردهای علمی نیز به فهرست راهکارهای نابخردانه در تقابل با آزادی های مورد درخواست زنان افزوده شده است.

اعدام جوانان با اتهام های واهی در نبود مدارک ومستندات حقوقی چون جوانان اکباتان، بدون محاکمه ی عادلانه ی حقوقی درپی اعتراضات به حق، نیز همچنان ادامه داشته وفضای رعب و وحشت آن بیش از زور گیریهای خشونت بار ناشی از فقر و درماندگی در ملاء عام، آرامش حداقلی را از مردم ستانده و واژه امنیت روانی را، به رویایی دست نایافتنی تبدیل کرده است.

نداشتن امید به آینده و اعمال سیاست های خشونت آمیز در همه ارکان جامعه و در میان اقشار مختلف تا آنجا به پیش رفته که هر روزه  به دلیل بکار گماردن مدیران ناشایست وفشارهای وارده ی ناشی از سیاست های منقبض ایدئولوژیک وخودی وغیر خودی کردن شهروندان، شاهد خودکشی دانش آموزان ، دانشجویان و سایر هم میهنان  به دلایل فشارهای اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی هستیم. 

فقدان سیاست گذاری اجتماعی کمر مردم را زیر بار گرانی و تورم خمیده کرده و شرایط نه صلح که پیامد سیاست گذاری نامتوازن وخلاف منافع ملی در این چند دهه در حوزه سیاست خارجیست  نیز ، همواره سایه جنگ را برسر مردم آوار کرده است.

نبود برنامه های توسعه که منجر به ناامیدی، بیکاری و مهاجرت روز افزون آینده سازان میهن  شده است نیز، خود مزید برعلت است.                           
مادران صلح ایران با اندوهی گران ، نظاره گر فرار فرزندان خود علیرغم میل باطنی ، از خانه و‌کاشانه ی خویشند...
زهی تأسف!      
                                      حاکمان! روی سخنمان باشماست فرصتی تا فروپاشی ایران زمین، باقی نمانده است .تنها راه نجات بخش این سرزمین تنها و تنها، وفاق با آحاد مردم است و پاسخگویی به خواسته های آنان که سالیان سال است متحمل همه ی این فشارها شده اند.آری تنها راه رهایی ایران از منجلاب جنگ و تحریم وتورم و فقر و فساد و تباهی، وفاق با مردم وپرهیز از سیاست های خشونت بار ضد توسعه و استبداد و تمامیت خواهی کنونی است.
چنانچه  حاکمیت، عقلانیت را سرلوحه حکمرانی خود که همانا وفاق با اندیشه ورزان، روشنفکران  و توده های میلیونی مردم و جلب مشارکت آنان در توسعه ی درونزای میهن است، قرار ندهد، شاهد فروپاشی فاجعه بار ایران زمین! خواهیم بود به گونه ای که رد پای سیاه آن در تاریخ این سرزمین همواره مکتوب و باقی خواهد ماند.

اینک می توان با تقویت جامعه مدنی در جهت آموزش فرهنگ صلح و مدارا؛ اجرای عدالت اجتماعی و تدوین قوانین در جهت حمایت کودکان، زنان و کیان خانواده وحفظ محیط زیست، گام هایی موفق برداشت تا این سرزمین وسیع با قدمت چندین هزار ساله در دانش و فرهنگ و هنر با منابع و ثروتی عظیم، مردمان شجاع و دگرپذیر خود را مهربانانه  پذیرا باشد.

۳ آذر ماه  ۱۴۰۳

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:43


نمایندگان منصوب خامنه ای شاهکاری از بلاهتند

📝 مهدی سلیمی

حمیدرضا عزیزی نماینده کوهرنگ:  «بسیجیان بختیاری اعلام آمادگی کردند که با صدور حکم ورود به منزل نتانیاهو و گالانت آنها را در راستای حکم کیفری دادگاه لاهه دستگیر کنند»

بسیجی ها حتی در کشور هم ضابط قضایی محسوب نمیشن و اجازه ورود به منزل رو ندارن بلکه آتش به اختیار عمل میکنن حالا چطور میتونن اجرا کننده حکم دیوان بین المللی باشن!!!

اگر بسیجی ها میتونن تا اسراییل و اونم خونه نتانیاهو برن و دستگیرش کنن و بیارن چرا بعد از اینهمه بمباران فلسطین ، لبنان، سوریه و حتی کشور خودمون هنوز به اسراییل نرفتن!!!

اینکه نمایندگان مجلس در فرآیند دموکراتیکی انتخاب نشدن یک مسئله هست و اینکه نمایندگان منصوب خامنه ای از چنین سطح آگاهی و هوشی برخوردار هستند که واقعا گمان می کنند دیوان لاهه قرار است حکم ورود به منزل صادر کند و بسیجی ها می‌توانند مجری آن باشند یک فاجعه است

ایل بزرگ بختیاری مهد شجاعان، نام آوران و اندیشمندان بزرگی است اما انتخاب حکومت از میان این مردم چنین فردی است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

گناه مومنانه 👇
https://t.me/salimimeh

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:41


بهره‌گیری هدفمند از تئوری توهم توطئه توسط مسئولان!

حبیب رمضانخانی

در تازه‌ترین اظهارنظر شاذ از مسئولان، جناب الله‌کرم، رئیس شورای هماهنگی انصار حزب‌الله گفته: هدف ایلان ماسک و آمریکا از ارتباط با ایران، منابع لیتیوم ایران و دست‌یابی به آن است!

مشابه همان نگاهی که سال‌هاست نسبت به نفت ایران بوده و مسئولان همواره مدعی هستند که هدف آمریکا و غرب از تلاش برای ارتباط و نزدیکی با ایران، نهایت به دست آوردن و غارت منابع نفتی ایران است!

با نگاهی به تاریخ ایران، شاهدیم تئوری توهم توطئه در ایران همواره برجسته و نقل محافل در تحلیل رویدادها و اتفاقات بوده است که نمود آن را می توان در جمله معروف «کار، کار انگلیسی‌هاست» بررسید.

رویکردی که به دلیل ذهنیت تاریخی ایرانیان از دخالت‌ها و آسیب‌های وارده شده از بابت دو قرن کشاکش استعمارگران روس و انگلیس در ایران، کاربرد از جانب برخی گروه‌های مردم را می توان قابل توجیه دانست که به دلیل عدم آگاهی و سطحی نگری، به آن متوسل می شوند.

ولی استفاده گسترده آن از جانب برخی مسئولان، بی‌شک نه از بابت عدم آگاهی، بلکه دانسته و با هدف اقناع افکار عمومی در جهت امتداد دشمنی با غرب است. رویکردی که با هدف کاستن از نارضایتی‌ افکار عمومی، ناشی از ناکارآمدی‌‌هاست که اینگونه با تقلیل آن به دشمن و متوجه کردن مشکل به جانب آن‌ها، هم از پاسخ‌گویی طفره می روند و هم با مرتبط کردن مخالف و منتقد به آن دشمنان، زمینه طرد و حذف آن‌ها را مهیا و نهایت زمینه بقا و امتداد آن شرایط و امتیازات انحصارگرانه خود را تضمین می کنند!

نتیجه اینکه: بچه که بودیم و ناآگاه، طبق شنیده‌ها و القائات عوامانه، فکر می‌کردیم ما ایرانی‌ها باهوش‌ترین افراد عالم هستیم و تمام نگاه و توجه جهانیان به ما خیره شده است!
بزرگتر که شدیم و به منابع معتبر دسترسی یافتیم، فهمیدیم ما هم مثل باقی مردمان دنیا تفاوتی با دیگران نداریم و در تمام این سال‌ها می‌توانستیم با مسالمت و ارتباط منطقی، با دنیا وارد تعامل سازنده و برابر شویم و نفع خود ببریم.

حال اگر در تمام این سال‌ها با دنیا در افتادیم و نهایت برای آن‌ها تبدیل به مسأله شدیم، نه از بابت متفاوت بودن ما با دیگران از بابت اقلیم و ملیت، بلکه از بابت ایدئولوژی و مشی متفاوت مسئولان هست که بقای خود را در این تفاوت داشتن و درافتادن با دنیا دیدند.

پس امروز اگر از جانب آمریکا و غرب در کانون توجهات خصمانه هستیم، نه از بابت خاص بودن ذاتی ایرانیان و شرایط متفاوت با آن‌ها، بلکه از بابت اقدامات و اهداف ساختار بوده که در تمام این سال ها بی‌جهت پای مردم را به این بازی کلیشه‌ای و نخ‌نما کشیده‌اند.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:36


شیرجه در استخری که هنوز پرنشده!

؟؟؟؟؟

شروع گفتگو با سه‌کشور اروپایی که اخیراً از شورای‌حکام آژانس بین‌المللی هسته‌ای علیه ایران قطعنامه گرفتند کار خیلی‌خوبی است ولی آقای‌وزیر امورخارجه پزشکیان باید بتواند توضیح‌بدهد:

- معنای این‌اقدام پس‌از آن‌قطعنامه و آن‌اعلامیه‌ی تهدیدات متقابل ایران چیست؟
آیا اروپایی‌ها جازدند و یا مصلحت این شد که ما برای شروع این‌گفتگوها شیرجه‌بزنیم؟

- منطق این‌گفتگو چیست؟ این‌که ایالات‌متحد حاضر به گفتگو نیست؟ می‌خواهیم اروپا را از ایالات‌متحد جداکنیم؟
چون اروپایی‌ها روی دولت جدید آمریکا نفوذدارند و می‌توانند جلویش را بگیرند؟
چون معلوم‌شده تداوم موضع محکم سابق می‌تواند سال آینده ایران را دربرابر شورای‌امنیت بنشاند؟
همه‌ی این‌ها با هم؟

سوال اساسی: به نماینده‌ی ترامپ (که ملاقات با او را مانند به‌سرقت‌رفتن اسناد هسته‌ای تکذیب‌کرده‌اید) چه پیشنهادی داده‌بودید؟

سوال مهم: چه‌چیزی را به‌عنوان ثمن روی میز گذاشته‌اید؟

ارزیابی جامعه‌نو این است که:
وزارت‌خارجه اجازه‌یافته‌است به‌هرطریق‌ممکن باب یک‌معامله‌ی مناسب با ایالات‌متحد را بازکند و اروپا دروازه‌ی آمریکا فرض‌شده‌است. اولین پس‌نشینی برای این‌معامله پذیرش مذاکره بر سر همه‌ی مسائل، یعنی هسته‌ای، موشک، تعطیل فعالیت نیابتی‌ها (همچنان که سخنگوی وزارت امورخارجه گفته: «طیفی از مباحث و موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله موضوع فلسطین و لبنان و نیز موضوع هسته‌ای موردبحث و تبادل‌نظر قرارخواهدگرفت») و کنترل تراکنش مالی است.

حکومت این را عقب‌نشینی از اشتباه گذشته‌ی خود می‌داند ولی درواقع برد ایران است. دفعه‌ی قبل که دنبال معامله جامع بر سر همه‌ی مسائل نبود اشتباه استراتژیک مهیبی کرد. باز این‌کار را نکند، حزب الله را هرچند دوسال‌پیش صدتومان می‌خریدند، دیگر به دوپول سیاه هم نخواهند خرید.

ولی باتوجه به روند رخدادهای فعلی عرضه‌ی این‌آمادگی‌ها به اروپائیان در شرایطِ موجود آمریکای ترامپ را وادارمی‌کند شرایط سخت‌تری را روی میز بگذارد. اروپایی‌ها هرچه بخواهند و بگیرند او دوبرابرش را خواهدخواست: درست مثل برجام که می‌گفت یک‌چیزی بیش‌از آن که به اوباما دادید به من هم بدهید تا خارج‌نشوم.ه

مذاکرات فعلی عملی از روی ترس و امتیازدادن به ترامپ از-راه-نرسیده محسوب‌می‌شود و اشتباه بسیاربزرگی است؛ هرچند قابل‌درک است: هزینه‌ی اشتباهات بزرگ بیش‌از هزینه‌ی ظاهری آن‌هاست! ترامپ آن‌آدم سابق نیست و با عکس‌انداختن با پزشکیان ارضاء‌نمی‌شود؛ چون مشاوران او هم دیگر اشخاص سابق نیستند.

شاید، فقط شاید، اعلام این‌که ایران فقط زمانی در مذاکرات محدودکننده شرکت‌می‌کند که دولت جدید ایالات‌متحد هم حضور داشته‌باشد هزینه‌های یک‌باخت پرطول‌و‌عرض و له‌شدن استراتژی حکومت در دوره‌ی پس‌از برجام دربرابر دنیای غرب را کاهش‌دهد. این همان‌داستان لزوم «مذاکره‌ی مستقیم» است که روزنامه‌ی اطلاعات بیش‌از سه‌دهه‌پیش مطرح‌کرد، تودهنی‌خورد و حالا برای آن له‌له‌می‌زنند. سرطان کهنه‌ متاستاز داده‌است و کمترین هزینه‌ی علاجش تراشیدن سر است.

ما اگر جای عقلای‌حکومت بودیم هزینه‌ی آبروریزی تراشیدن سر را خیلی‌خیلی‌کمتر از منافع آن ارزیابی‌می‌کردیم!

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:40


فهم سازه‌انگارانه فرصت ترامپ

عباس موسایی٭

واکنش‌های گسترده داخلی و خارجی به خبر دیدار سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل و ایلان ماسک، یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های حامی و نزدیک به دونالد ترامپ را می‌توان ناشی از تأثیرپذیری گسترده سایر زیرسطوح سیاست، از مسئله پیچیده «رابطه ایران و آمریکا» دانست.

علیرغم ِ تکذیب این خبر توسط سخنگوی وزارت خارجه ایران، مخالفت /موافقت/ درخواست گفت‌وگو/تخطئه دیدار و... ، حاکی از گستره وسیعی از تأثیرگذاری/پذیری از این مسئله است.

رابطه خصمانه‌ای که از بدو شکل‌گیری جمهوری اسلامی ایران و با تقابل ایدئولوژی‌بنیان این دو کشور، رابطه سایر ِ کشورها با ایران را نیز تحت‌تأثیر خود درآورده و از سویی بر زیرسطوح مختلف سیاست بین‌المللی، منطقه‌ای، داخلی، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد، امنیت و... تاثیر گذاشته است.

محی‌الدین مصباحی، ژئواستراتژیست برجسته ایرانی و صاحب کرسی استادی در دانشگاه فلوریدا، در کنار اهمیت استراتژیک ایران، نقش محوری دشمنی آمریکا و ایران را در شروع و ماندگاری بحران‌های مختلف، قابل‌توجه می‌داند و می‌نویسد: «هیچ‌یک از جنگ‌های منطقه‌ای از ۱۹۷۹تاکنون، ظهور چالش و افراط‌گرایی اسلامی، نظامی‌سازی دموکراتیزه‌سازی و اصلاحات اخیر در منطقه (به‌عنوان مثال« بهار عربی») و آینده پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای، بدون فهم اهمیت استراتژیک ایران و نقش محوری دشمنی آمریکا و ایران در شروع و ماندگاری آن بحران‌ها، قابل‌تبیین نیستند».

٭فعال سیاسی اصلاح‌طلب

متن کامل
https://mjrahbord.blogfa.com/post/152

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:36


  سه ابرمسئله‌ی "انسانِ ایرانی"؛ایرانیان در چالش برای تعیین سه قلمرو

علی زمانیان

در این نوشتار کوتاه تلاش می‌کنم مهمترین چالش‌های امروز ایران را در سه‌گانه‌ای به نام "مثلث بحران" صورت‌بندی و به اختصار هر یک را بیان نمایم.

اما پیش از طرح مسئله, اشاره به چهار مقدمه‌ی کوتاه، لازم است:

اول،، وقتی به "ایرانیان" اشاره می‌شود، مسلم است که منظور، تمامی ساکنان این سرزمین نیست و همه‌ی مردم، بدون استثنا در این طرح نمی گنجند. بلکه منظور، اشاره به عمومیت فزاینده و مسئله‌ای تعمیم‌یافته در طیقات اجتماعی است که به منزله‌ی جریانی قوی ظاهر شده و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

دوم، مثلث نزاعی که مطرح می‌شود، دست کم یک‌قرن قدمت دارد، اما آن چه امروزه ان را از گذشته متمایز می‌کند، شتاب و گستردگی و جدیت رو به افزون آن است، به نحوی که نمی‌توان از ان چشم پوشی کرد. به سخن دیگر، اگر چالش سه گانه‌ی موزد نظر تا قبل از انقلاب ۵۷ در لایه‌های زیرین، پنهان و عموما در طبقه‌ی متوسط، حرکتی کند داشته است، اما در چند دهه‌ی اخیر بتدریج به سایر طبقات اجتماعی سرایت یافته  و به ویژه حرکتی شتابان و آشکارگرفته است.

سوم، ممکن است نزد برخی از افراد، بعد اول از بحران سه ضلعی معاصر و یا بعد دوم و یا بعد سوم مهمتر باشد. و سایر اضلاع مثلث بحران" را کم اهمیت بدانند. به سخن دیگر، احتمال دارد نزد برخی از افراد، یکی از ابعاد مثلث بحران کمرنگ تر از ابعاد دیگر رخ نموده باشد

و بلاخره چهارم، همه‌ی آنان که درگیر چالش سه گانه‌ی مورد نظر هستند، الزاما نسبت به کیفیت و ماهیت این نزاع آگاهی ندارند. از این رو نمی‌توانند چالش درونی خود را به نحو شفاف و قابل فهمی صورت‌بندی و بیان نمایند.

   و اما طرح مسئله:
  امروزه، ایران به نحو جدی، آشکار و گسترده، درگیر چالش با سه مسئله است.

چالش برای تعیین قلمرو در سه عرصه:

۱. چالش بر سر تعیین قلمرو دین.
انسان ایرانی، می‌خواهد عرصه‌ی عمومی و مشخصا سیاست را از دین بازپس گیرد و قلمرو دین را کاهش دهد تا جا برای انسان و عقل او باز شود. چالشی برای محدود کردن فرمان‌روایی دین در امور عمومی و سپردن مدیریت عرصه‌ی عمومی و سیاست به عقل بشری. تلاشی برای ظهور "انسان محق" در برابر "انسان مکلف". آن‌گونه که آدمی حق داشته باشد به سامان کردن زندگی جمعی خود را به "عقل مستقل از دین" بسپرد.
امروزه، جریان بازپس‌گیری عرصه‌ی عمومی از دین و مجال دادن به "فرمان‌روایی عقل" را "سکولاریسم" می‌نامند. اما فارغ از نام‌گذاری بر چنین جریانی، آن‌چه عملا در حال رخ‌دادن است، "انقباض قلمرو دین" و "انبساط قلمرو انسان" است. و نیز نزاع برای بیرون آمدن "سیاست" از زیر چتر دین.  و در نهایت عقب راندن دین تا پشت مرز حوزه‌ی خصوصی.

۲. چالش بر سر تعیین قلمرو دولت
مراد از تعیین قلمرو دولت، بازپس‌گیری عرصه‌ی خصوصی از حیطه و فرمانروایی دولت و واگذار کردن آن به شهروندان است. نزاعی برای محدود کردن وظایف و دخالت دولت در اموری که بنا به تعریف، از حیطه‌ی قلمرو دولت حارج و در اختیار جامعه است.
اگر نتیجه و ماحصل چالش اول، تولد "انسان" در برابر "خدا" بود، اما محصول ضلع دوم نزاع از مثلث بحران، "تولد جامعه" در مقابل فرماروایی بی‌حد و حصر دولت است.
از مصادیق مهم و قابل مشاهده‌ی کاهش قلمرو دولت، تلاش جامعه برای بازپس‌گیری "دین" از دولت است. جامعه می‌خواهد مدیریت زندگی دینی را خودش برعهده بگیرد و هر گونه تصمیم‌گیری در این زمینه را به شهروندان بسپرد.
آزادی بیان، عقیده، و آزادی و اختیار در تعیین سبک زندگی و این که "معنای خیر" چیست و نیز آزادی افراد در امور خصوصی، از مصادیق این نزاع است. چنین جریانی، امروزه عموما با عنوان "لیبرالیسم" شناخته می‌شود.
ماحصل تلاش در بعد دوم از "مثلث نزاع" ، تولد "شهروند آزاد" است.

۳. نزاع بر سر تعیین قلمرو جامعه
چالش سوم در آوردگاه میان فرد و جامعه در جریان است. جامعه که به نحو تاریخی، از طریق عرف و کنترل‌های غیر رسمی، "فرد" را در انقیاد کامل خود داشته است، امروزه با تنش ناشی از محدود شدن سلطه و ‌کاهش قلمرو خویش روبرو است. نزاعی برای خلق "فردیت" و به رسمیت شناختن "فرد" در برابر "جامعه". "فرد به مثابه‌ی سوژه‌ی مختار و آزاد از فرمان‌روایی فرهنگ و جامعه، در حال شکل‌گیری است. تا آن‌چه را  به عنوان "زندگی مطلوب" می‌شناسد، بر عهده گیرد.
وجه تشابه سه عنصر دین، دولت و جامعه، در مثلث نزاع، "تمامیت‌خواهی" است. انسان ایرانی با سه اردوگاه تمامیت‌خواه مواجهه است. بدون آن‌که بخواهیم همه چیز را به یک عنصر تقلیل دهیم، اما می‌توان بنیادی‌ترین مسئله‌ی امروز ایران را "تمامیت‌خواهی"، معرفی کرد.

  از یک منظر، تمام تلاش "انسان ایرانی" مقابله با سه‌گونه تمامیت‌خواهی است:

الف) تمامیت‌خواهی الاهیاتی
ب) تمامیت‌خواهی سیاسی
ج) تمامیت‌خواهی اجتماعی

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:36


به یاد داشته باشیم که مقصود "جنبش رهایی‌بخشی" که اکنون به پیش می‌رود، حذف حریف نیست، بلکه بازگرداندن حریف به قلمرو معقول و پذیرفته‌ شده‌ی خویش است، تا جا برای "دیگری" باز شود.
می‌خواهد جا برای "انسان" (در برابر دین)،  برای "شهروند" (در مقابل دولت)
و جا برای "فرد" (در مقابل جامعه) باز شود. مقصود، رها کردن گریبان انسان، شهروند و فرد است از سه قدرتی که مجال حضور و وجود به "دیگری" نمی‌دهد.

گریز از دین، دولت و جامعه، ممکن نیست، از این رو "انسان ایرانی" تلاش می‌کند به خوانشی از دین، دولت و جامعه دست یابد که بتواند عمارتی در آن بنا کند با سه ستون "انسان"، "شهروند" و "فرد". به گونه‌ای که در نهایت، "سوژه‌ی آزاد" به جای "سوژه‌ی منقاد" بنشیند. آن‌گونه که بتواند "خود، صلیب خود را بر دوش بکشد."
وقتی از سوژه‌ی آزاد و مختار سخن رانده می‌شود، توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که "آزادی" یعنی پذیرفتن مسئولیت. هر کس باید بار مسئولیت خود را، به تنهایی بر دوش بکشد.
گریختن از سایه و سلطه‌ی مرجعیت‌های سه‌گانه‌ی پیش‌گفته، فقط گام اول است،  اما به تعبیر حافظ، "که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها". در این‌جا، مسئله، پذیرش مسئولیت از سوی "انسان ایرانی" مطرح می‌شود. گرچه رهایی شیرین است اما پس از رهایی، "مسئولیت" بار سنگین و هولناکی است که تحمل کردن‌اش، آمادگی و توان بالا می‌طلبد. شاید آن‌چه روند "جنبش رهایی‌بخش" را کند می‌کند، غول ترسناک "مسئولیت" است.

آمادگی اخلاقی و مهارت عملی برای گذار از دوره‌ی انقیاد و اطاعت به دوره‌ی "برپای خود‌ ایستادن" و فرمانروای خویش گشتن و پذیرفتن مسئولیت، گرچه پروسه‌ی دشوار و طولانی است، اما سبب می‌شود که آدمی از "صغارت خودخواسته‌"ای که "کانت" (فیلسوف) از آن سخن می‌گفت، بیرون آید و آن‌گاه با آزمون و خطا زندگی‌خود را مدیریت کند.

  انسان ایرانی، برای بیرون آمدن از "صغارت خودخواسته"، نیاز به نگرش نوینی دارد که میان "خدا و انسان "دولت و شهروند"، "جامعه و فرد"، آشنی و صلحی برقرار کند و قلمرو هر یک را چنان ترسیم نماید که آزادی، حق انتخاب و مسئولیت انسان، شهروند، فرد، در آن نادیده گرفته نشود.

۰۴ / ۰۹ / ۱۴۰۳

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:14


جان در برابر چه؟
قسمت دوم و پایانی

رحیم قمیشی

در یادداشت قبل گفتیم هر هزینه دادنی ولو در راه مبارزه با دشمن، الزاماً موجه نیست.
شاید تنها مجموعه‌هایی که باور دارند دادن تلفات و یا گرفتن تلفات، و اساسأ هر هزینه‌ای اهمیتی ندارد، حاکمیت‌هایی هستند که منافع مادی فراوانی در اختیار دارند و جز با قدرت‌یابی امکان تداوم‌ منافع‌شان فراهم نیست.
در اختیار داشتن قدرت و حاکمیت بلامنازع و خزانه یک کشور پر معدن، به سادگی ممکن نیست. آنها می‌دانند که باید تلفاتی هم متحمل شوند، و البته از مردم!
اما در این نوشته و نتیجه‌گیری‌اش قصدم نوع مواجهه حاکمیت و نقد آن نیست.
قصد من نقد خودمان است!

فردا اگر بگویند رحیم قمیشی باید پنج سال زندان برود. آیا من کاری توانسته‌ام بکنم که آنجا خودم را قانع کنم این یک فداکاری بوده، این پنج سال زندان، ارزش آن را داشته؟
من برخی حقایق از دید خودم را نوشته‌ام، نقدها و ضعف‌هایی را که بسیاری می‌دانسته‌اند، به رشته تحریر درآورده‌ام.
انگار رفته‌ام روی خاکریز، رو به دشمن، و با الله اکبر فریاد زده‌ام که شما هیچی نیستید! ولو گلوله‌ای بیاید و جان مرا به خطر بیندازد.
آیا کار درست‌ را انجام داده‌ام؟!
قصدم زیر سؤال بردن شهادت و مجروحیت آن جوان‌های رعنا که برای اهداف‌شان مقابل دشمن ایستادند یا زندان رفتند نیست،  قصدم بیان ارزش جان و سلامتی است، حتی در مبارزه.

من اگر در کنار بیان دردها، نوشته‌ها، سازمانی بوجود آورده بودم، تشکیلاتی ولو چند نفره ایجاد کرده بودم، افکار و ایده‌هایی را کنار هم گذارده و مسیری را تشریح کرده بودم، برای آینده بهتر، برای نجات ایران، نه پنج سال که پنجاه سال زندان و حتی اعدام هم، در برابرش چیزی نبود!

اما امروز
به عنوان یک فرد
هر چه بنویسم، ولو با ادبیات صریح
ارزش یک روز زندان را هم ندارد!
من تنها قهرمان‌بازی درآورده‌ام!
با یک برخورد ساده حذف خواهم شد!

اگر امیرکبیر، اگر قائم مقام، اگر سیدجمال و برخی بزرگان تاریخ، یک نفره حرکت‌هایی مهم داشتند، آنها با حاکمیت همراه بودند.
گاندی و ماندلا هم اگر سازمانی پشت سر خود نداشتند هرگز موفق نمی‌شدند.
ما نباید برای حرکت‌های انفرادی هزینه‌های بالایی بدهیم.
آنچه ماندگار و با ارزش است، حرکت‌ها و برنامه‌های سازمانی، جمعی و تشکیلاتی است.
لزومی هم ندارد حتما حزب رسمی باشد یا سازمانی با سلسله مراتب.
وجود جمعی با اهدافی مشترک و پایدار.
هم‌عهد، همراه، مقاوم و متعهد به کار جمعی، و پیاده سازی مبانی دمکراسی در جمع.
بدور از خودمحوری و خود حق‌پنداری
بدور از شیوه‌های مرید و مرادی
و برآوردن این هدف اصلأ دشوار نیست!

نظام با زندان بردن و محکومیت افراد بدون سازمان، تنها زحمت خود را زیاد می‌کند و البته زندگی‌ها را متلاشی می‌کند.
باید تصمیم بگیریم جمعی را به‌وجود بیاوریم!
نه جمعی مبارز و جنگجو
اتفاقا جمعی که مهمترین وجه‌شان خشونت پرهیزی باشد و البته مصمم به ساختن ایران.
و آماده باشند هر هزینه‌ای هم بدهند.

آن وقت حاکمیت اگر خواست
ما را به زندان ببرد، دلمان نمی‌سوزد!
آن وقت زندان، شمع‌ هایمان را خاموش نمی‌کند!
وقتی پایۀ با هم بودن برای نجات ایران
پایه نترسیدن از جمع شدن
نترسیدن از مطالبه‌گری جدی را گذاشتیم

وقتی شدیم یک مجموعه واقعی
آن وقت است که برای مفت‌خورها
برای تخریب‌گران ایران و محیط زیستش
برای دزدهای میلیارد دلاری
برای چپاولگران و دروغگویان
واقعا خطرناک می‌شویم.
حاکمان ظلم احکامشان را باید بگذارند برای آن موقع
این قمیشی
و این افراد تک مانده
ارزش احضار و زندان که ندارند!

بالآخره برای نجات ایران
از جایی باید شروع کرد.
ما کوچک‌ها، وقتی دست‌هایتان را به هم بدهیم، حتماً بزرگ و قوی می‌شویم. چاره‌ای جز آن هم نداریم.
هیچکس حق ندارد منتظر دیگری بنشیند.
هیچکس حق ندارد بگوید بزرگان چه می‌گویند!
کدام بزرگان؟
ما هم بزرگیم!

ایران برای ساخته شدنش
نمی‌تواند همیشه به انتظار "یکی" بنشیند!
خودمان باید شروع کنیم
تا از دادن تلفات و جان
برای هیچ
پرهیز کنیم!
و بیهوده
تنها به انتظار ننشینیم
وقتی هر روز تلفات می‌دهیم!
برای "نجات ایران"

پایان

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:43


ایران اسیرِ کابوس است!

محمّد حسین کریمی پور

۱- قواعد بازی جهانی، حاصل برآیند تنازع قدرتها‌ست. تغییر قواعدِ بازی بنفع خود بدون کسب برتری اقتصادی/نظامی ممکن نیست.
آمریکا با  بهره از اقتصاد قوی، توان نو آوری، دست برتر در هر دو‌جنگ‌ جهانی، جنگ سرد و ایجاد بلوک غرب، نظم موجودِ آمریکائی و‌ دلار محور  را هوشیارانه آجر به آجر ساخت و  چنددهه حفظ کرد.

۲- انگلیس، فرانسه و اروپای غربی شرکای این کمپانی بودند. آلمان، ژاپن و کره در سایه آن برخاستند و‌سهامدار شدند.
چین ابتدا با آن جنگید ولی بعد آنرا نردبان ترقی یافت بر آن جهید و بالا رفت.
شوروی و بلوک شرق، کره شمالی و‌ ایران در تخریب آن کوشیدند. اما برای غلبه بر آمریکا و شرکا، مهارت، وزن و‌ خزانه وافی نداشتند. حریف رویشان افتاد و‌ درماندند.
در دنیای ناعادلانه آمریکائی، موضع و مدل بازی حکومت ها فرق می کرد. سرنوشت ملت هاشان هم! 

۳- هیچ نظمی ابدی نبوده و نیست. آمریکا، متحدان و اتحادهایش تدریجا ضعیف می شوند.
اتحادیه اروپا، رویای ابرقدرتی را وانهاده. چین و‌ امثال هند و اندونزی در کار طلوعند. بازیگران کوچک و آماده ای چون سنگاپور، اسرائیل، قطر و امارات، پر رنگ می شوند. چین چنان وزن گرفته که تغییر تعادلات جهانی در ربع قرن پیش رو، ناگزیر می نماید .
دنیای نیمه دوم قرن، بعیدست آنقدر آمریکائی باشد که بود. کشورها در تب و‌تاب پیش بینی روند آینده و باز تعریف جایگاه خود برای دوران انتقال و دنیای جدید اند. نظمی جدید در کار تولد است.

۴- به یُمن تغییر راهبرد صدور انقلاب به استراتژی تقویت چین، اژدها چهار دهه رشد ممتد اقتصاد را پشت سر نهاده. آن کشور فقیر و‌گرسنه دهه ۷۰، حالا سهمش از اقتصاد جهانی به ۱۵٪ نزدیک می شود. دومین بودجه دفاعی دنیا را دارد که از مجموع روسیه، انگلیس و فرانسه بیشترست! 
در تمام این سالها با همین قواعد دنیایِ آمریکائی کج‌دار و‌مریز، بازی کرده و قوی شده. هنوز هوشمندانه و فروتنانه منکرست که ابرقدرت شده یا در صددست جای آمریکا را بگیرد. چینِ عاقل، لاجرم  ابر قدرت خواهد شد و اکنون نیز قدرت دوم جهانست. 

۵-ایران که حتی ۰/۵٪ اقتصاد یا ۱٪ بودجه دفاعی دنیا را نداشت، بجای تمرکز بر تقویت خود، دنبال تغییر قواعد بازی رفت.
جنگ طولانی و بی برنامه با نظم جهانی آمریکایی، ریشه های ایران را فرسوده. خزانه خالی، فساد فراگیر، سرمایه اجتماعی ضعیف، دشمن زیاد، متحد مفقود، سرمایه و‌مغزها در حال فرار، چالش ها زورآور و‌بندهای تحریم محکم است. حکومت کُند و‌ ناهوشمند می نماید و‌ ناتوانِ از حل مساله است.

اینجا ایستاده‌ایم چون دنیا را نشناخته، بازیگوشانه تعادلات ریاضی قدرت را انکار و بدنبال سراب دویده‌ایم.
روزگارمان جوریست که هر که به ما می رسد، نه فقط چین و روسیه بل سریلانکا و عراق بدون توجه به منافع ما، خرِ خود می راند.
ضعیف‌ترین کشورهای جهان، حقوق بدیهی ما (حتی حق تسلط بر اموالمان) را بدون ترس از عواقب، نقض می کند. تا بدل به کشوری فرصت جو، حسابگر و‌ واقع نگر نشویم، آب به آسیاب هر که باشد، گندم ما آرد نمی شود.

۶- ایران عقب افتاد و‌ گرفتار اوهام شد. دار و ندارمان را در نبردهایی باخته‌ایم که اولویت ما نبودند. در کوره راههایی روانیم که به هیچ جا نمی رسد. گرفتار بحرانهایی هستیم که دیگران قرنهاست پرونده اش را بسته‌اند. گویی طلسمی سیاه بر جان ما مستولیست.

اگر می خواهیم طومار این کهن دیار بهم نپیچد، آب را باید به جوی گرداند. دشوار ولی ممکنست.
چالش هایمان متعدد و سنگین اند. اما در نیروی انسانی، زیر ساخت ها، موقعیت ژئوپلتیک، پتانسیل تولید، منابع، حجم بازار و اندوخته تمدنی مزایایی داریم. اگر عاقل باشیم، اینها به کار می آیند.  محتاج تغییر از درونیم، تغییر در نگرشمان به جهان و شیوه حکمرانی. باید چالش ها را برسمیت بشناسیم.
باید جمهوریت مرده را زنده کنیم و ساختار حکمرانی را با شرائط قرن ۲۱  متناسب کنیم. باید وزن خود و‌تناسبش با دیگر بازیگران منطقه و جهان را بفهمیم . باید راهبردهایی منطبق با واقعیات و اهدافی متناسب با منافع ملی اتخاذ کنیم.
باید کاری کنیم ملت احساس پیشرفت کند و راضی باشد.  باید اوهام و خیالات را وانهیم! خدا ایران را از شر دشمنان بیگانه و خودی حفظ کند! آمین!

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:21


احتمال حضور ایلان ماسک ‌در مذاکرات هسته‌ای ایران!

نورمن خبرنگار مطرح وال استریت ژورنال:

اگر ایلان ماسک آخر هفته آینده در ژنو ظاهر شود، جالب خواهد شد.

سهام نیوز

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:15


انگلیس: به دنبال کاهش تنش بر سر پرونده هسته‌ای ایران هستیم

یک سخنگوی وزارت امور خارجه انگلیس درباره نشست روز جمعه (۹ آذر ۱۴۰۳) میان ایران و تروئیکای اروپایی ادعا کرد که این کشور از طریق کانال‌های مختلف دیپلماتیک به دنبال کاهش تنش‌ بر سر پرونده هسته‌ای ایران است.

این سخنگو که طبق رویه‌های مرسوم خواست نامش فاش نشود، ضمن تکرار ادعاهای سیاسی درباره برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان، روز یکشنبه (۴ آذر ۱۴۰۳) به خبرنگار ایرنا در لندن گفت: ما به برداشتن هر گام دیپلماتیک برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای، از جمله از طریق مکانیسم ماشه (اسنپ بک) در صورت لزوم، متعهد هستیم.

اقتصاد آن‌لاین

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:12


.
🔴 پزشکیان: مسائل امنیتی اجازه نداد بیشتر در سیستان و بلوچستان بمانم./خبر

🔹رئیس جمهور مملکت با آن سطح حفاظت بالا گفته بخاطر مسائل امنیتی بیشتر از یک روز نتوانسته در سیستان و بلوچستان بماند !!
بعد همین مسئولین بچه های ۱۸ _ ۱۹ ساله مردم را بدون امکانات می فرستند لبِ مرز برای خدمت سربازی!!



@A_pajhohi

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:12


🔻 سفر رییس‌جمهور به سیستان و بلوچستان همراه با تاملات رویکردی

علی ربیعی

پنج‌شنبه را با رییس‌جمهور پزشکیان در استان سیستان و بلوچستان گذراندم. در ارتباط با این سفر، چند نکته قابل اشاره است:

۱- اولین سفر رییس‌جمهور از سری سفرهای استانی به سیستان و بلوچستان می‌تواند جهت‌گیری صحیح در مسیر تحقق عدالت و انصاف باشد. با توجه به وسعت منطقه، برای این خطه، سه سفر پیش‌بینی شده که در هر مورد، یک قسمت از این استان مورد بازدید و رسیدگی به مسائل آن در دستور کار قرار دارد.

۲- این استان همواره در صد سال گذشته بنا بر دلایلی مانند مرزی بودن، پراکندگی جمعیت و از همه مهم‌تر نداشتن صدای بلند در کشور دچار یک عقب‌ماندگی تاریخی شده است. نابرابری‌های  زیاد سبب شده که  شاخص‌های سرمایه‌گذاری‌های ملی، آموزش و سلامت در این منطقه رتبه‌های آخر را در کشور به خود اختصاص دهد.
لذا برای بهبود شرایط، نیاز به سیاست‌گذاری درست همراه با پیگیری مداوم و همچنین نوعی تبعیض مثبت دارد.

۳- همیشه در مورد چگونگی تأمین امنیت و رویکردهای جاری در این خطه تامل نقادانه داشتم.
حوادث چند سال پیش و خون‌های ایرانیانی که از هر قومی در این‌جا ریخته می‌شد، جانکاه و دلخراش بود. با تصمیم هنجارشکن دولت چهاردهم در خصوص انتخاب یک استاندار بلوچ، تحلیلی در سطح عمیق صورت نگرفت. زمانی که «مولوی عبدالحمید» در یک جمع محدود و سپس در جمع نخبگان استان متشکل از شیعه و سنی، بلوچ و سیستانی در مورد ایران در فضایی بدون حساسیت سخن می‌گفت؛ مسیری درست از امنیت‌سازی را نشان می‌داد. معتقدم تداوم این سیاست، فاصله عمیقی بین تروریسم و خواسته‌های مردم ایجاد خواهد کرد. خشونت گرایی، شرارت و تروریسم از متن جامعه بیشتر به حاشیه رفته و از سوی مردم منطقه هم مورد سرزنش و مقابله قرار خواهد گرفت. این نمونه نشانگر آن است که تئوری‌های مبتنی بر غیرسازی و جداسازی با ابزارهای سخت و فیزیکی بیش از ایجاد امنیت، امنیت‌زدایی خواهد کرد.
دوستان زیادی در بین اندیشمندان، متفکران و هنرمندان بلوچ دارم. آثار تغییرات رویکردی به خوبی برایم قابل درک بود. این امر می‌تواند درسی برای تغییر رویکردهای امنیتی باشد.

۴- در سالهای اخیر که در این مناطق، بیشتر فعالیت می‌کنم، شاهدم که در سه دهه اخیر، هموطنان ایرانی در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد به شکلی مسئولانه در این مناطق حضوری فعال و موثر داشته‌اند.
این امر، به نوعی سبب تجلی روح همدلی ایرانی و یاری‌گری شده است و نوعی زیست تنوع فرهنگی را هم به نمایش گذاشته است. مطالعات و شواهد نشان می‌دهد گسترش نهادهای مدنی و  امکان تسهیل‌گری برای حضور این نهادها در میان جامعه، می‌تواند با افزایش تاثیر خیرجمعی  در راستای منفعت عمومی، بهبود حال جامعه و با هم بودگی در نهایت منجر به پدید آمدن امنیتی مطلوب شود.

در کشوری که متشکل از اقوام متعدد است، قوام ملی و رویکردهای امنیت‌ساز می‌تواند با رویکردی از عدالت و انصاف بین منطقه‌ای، کاستن از نابرابری‌ها با سیاست‌های موثر و نیز  رفع تبعیض اداری و احترام به فرهنگ و مذاهب مختلف تقویت شود.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:05


پولِ کی را کجا می‌برند؟

؟؟؟؟٭

«ردّ پول را دنبال‌کن» عبارتی بود برجامانده از دیالوگ‌های فیلم معروف «همه‌ی مردان رئیس‌جمهوری» در نزدیک به نیم‌قرن‌پیش.
بعداً براساس آن ادبیات سیاسی، گروه‌های تحقیقی روزنامه‌نگاری، سریال‌های معروف و روشی برای تحقیق درباره‌ی فساد دولتی در دنیا پدیدآمد.

همان‌طور که شامه‌ی تیز یک‌سگ برای رسیدن به نقطه‌ی مخفی‌شدن یک‌جنایتکار اشتباه‌نمی‌کند، گرفتن رد پول هم همیشه ما را به جایی که دولت‌ها (یعنی مالکان خزانه‌ی پول‌های یک‌کشور) پول ملت را می‌برند هدایت‌می‌کند.. روشی عالی است.

البته امروز می‌خواهیم از این‌روش برای درک رابطه‌ی ایرانی‌ها با حکومت استفاده‌کنیم.
برای این‌کار می‌باید به جنبه‌ی پوشیده این‌رابطه توجه‌کرد: خود حکومت، اعم از مقامات ارشد و مدیران و نمایندگانی که به مجلس می‌برد، زاینده‌ی یک‌شاهی از آن‌چه خرج‌می‌کند نیست و هرنوع درآمدی که حاصل‌می‌کند از جیب جامعه است: جیب و خزانه‌ی پر از پول دولت (به‌عنوان تکه‌ای از حکومت) یا حاصل از دریافت مالیات مستقیم است و یا غیرمستقیم. جز درمورد عملیات قاچاق و پنهان امکان‌ندارد خریدوفروشی ریز یا درشت بین مردم صورت‌گیرد و بخشی از مبلغ مبادله‌شده درنهایت به‌عنوان نوعی‌از مالیات به خزانه سرازیرنشود.

همه‌ی آن‌چه حکومت به‌عنوان هزینه‌ی خدمات می‌گیرد نوعی مالیات است؛ زیرا مالکیت نهایی دستگاهی که خدمات می‌دهد (نیروگاه یا سازمان‌ها، یا پلیس، یا فرودگاه، یا ارتش، یا جاده و امثالهم) ملی است و از درآمد ملی شکل‌گرفته‌است.
درآمد نفت هم از منبعی ملی است که متعلق به عام است و دولت صددرصد سهم هرایرانی را به‌عنوان مالیات بر درآمد برمی‌دارد!

از جنبه‌ی نظری حتی اگر یک‌دولت ازطریق عملیات قاچاق درآمد کسب‌کند آن‌درآمد ملی است؛ زیرا توسط دستگاه ملیِ اداری کشور تولیدشده‌است.

آخرین‌منبع درآمد دولت چاپ پول و خلق اعتبار است که آن هم صددرصد متعلق به ملت است: دولتی که برای بودجه (که تمامش را از منابع یادشده می‌گیرد) دچار کسری می‌شود و پول اضافی هم چاپ‌می‌کند دارد از درآمد آینده‌ی همان مردم پول برمی‌دارد تا به‌خیال‌خودش خرج امروز جامعه را بدهد.

برای نمونه اگر می‌خواهید بدانید اوضاع کشور چقدر از نظر اقتصادی و ازبین‌رفتن امکان برعکس‌کردن روند تخریب خراب است و حکومت چقدر از آینده‌ی این‌کشور خرج خود می‌کند می‌باید به این توجه‌کنید که هم‌اکنون باتوجه به کسری بودجه‌ی کنونی و عدم‌امکان‌رفع آن در بودجه‌ی سال‌آینده سیستم اداره‌ی کشور هرروز برای هرایرانی حداقل25هزارتومان بدهی ایجادمی‌کند؛ زیرا حداقل یک‌کسری 700هزارمیلیاردی بودجه دارد.
مردم این‌بدهی را حس‌نمی‌کنند؛ زیرا آن را ازطریق تورم و درقالب افزایش قیمت‌ها (اجناس و خدمات خصوصی و دولتی) جبران و بازپرداخت‌می‌کنند.

نکته‌ی ظریف این‌است‌که حکومت‌ها هیچ‌منتی بر سر مردم ندارند و حتی به اندازه‌ای که از تک‌تک مردم می‌گیرند به آن‌ها خدمت‌نمی‌کنند؛ زیرا علاوه‌بر تأمین هزینه‌ی خدمات عمومی به جامعه، دادن حقوق کارکنان و یارانه، هزینه‌ی نظامی و حفظ امنیت، معمولاً لقمه‌های چربی به اعضای خود و بچه‌ها و اقوامشان می‌دهند، طرح‌های هوس‌بازانه پر از ریخت‌وپاش اجرامی‌کنند، پول فراوان برای چهره‌سازی از خودشان می‌دهند، هوس‌بازی‌های سیاسی احمقانه یا ایدئولوژیک خارجی دارند (نفت مفت برای سوریه، خرجی مفت برای حزب‌الله، پیدا و چاق‌کردن مسلمان در بولیوی و تایلند، میهمانی پر خرج در خارج، بازسازی و توسعه‌ی قبور در خارج کشور، ده‌هاهزار طلبه‌ی خارجی و هزار کار زائد و بی‌مجوز ملی دیگر).
بنابراین درنهایت خزانه‌ی دولت‌ها یک‌ورودی دارد و یک‌خروجی که در درازمدت باهم برابر است.

نکته‌ی غیرعادلانه‌اش این‌است‌که کل‌ورودی به خزانه از جیب مردم امروز و فرزندان آن‌ها در آینده است، اما خروجی‌اش را حکومت تعیین‌می‌کند که معمولاً از اختیاراتی که ملت به آن می‌دهد پافراترمی‌گذارد و علناً سوءاستفاده‌می‌کند.

درمورد ایران حکومت ما نه‌تنها پافراترمی‌گذارد بلکه با ازبین‌بردن دستگاه‌های ناظر، برکشیدن اشخاص نادان (به بهانه‌ی متعهدبودن) درحال ویران‌کردن خزانه و بدهکارکردن ملت برای آینده است. آن را معمولا به‌گروگان‌بردن و فروختن آینده‌ی کودکان کشورها می نامند.

وظیفه‌ی کسانی که می‌توانند رد پول مبادله‌شده بین حکومت و مردم را دنبال‌کنند بردن این‌واقعیات به ساده‌ترین زبان برای عامه‌مردم است که چشم‌بندی‌های حسابداری حکومت‌ها معمولا ذهن آن‌ها را منحرف‌می‌کند تا به‌جای طلبکاری از حکومت‌ها نسبت به آن‌ها احساس دین کنند و مقامات را در جایگاه کرامت، سخاوت و آقابالاسرهای مهربان ببینند.

٭ تحریریه جامعه‌نو

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 13:26


وزارت خارجه ازسرگیریِ مذاکرات از جمعه را تأیید کرد

بقایی، سخنگوی وزارت خارجه:

نشست معاونان وزرای خارجهٔ ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس برای گفت‌وگو در مورد مسائل دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی جمعه برگزار می‌شود.

سیاست اصولیِ ایران مبنی بر تعامل و همکاری با دیگر کشورها بر مبنای اصول عزت، حکمت و مصلحت است و این گفت‌وگوها با ۳ کشور اروپایی در ادامهٔ گفت‌وگوهای انجام‌شده با آن‌ها در حاشیهٔ اجلاس سالانهٔ مجمع سازمان ملل انجام می‌شود.

در این دور از گفت‌وگوها که از همان نیویورک برنامه‌ریزی شده، طیفی از موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی ازجمله موضوع فلسطین، لبنان و موضوع هسته‌ای مورد بحث و تبادل‌نظر قرار خواهد گرفت.

فارس

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 12:57


پس از ۲ سال وقفه در مذاکرات هسته‌ای؛ ژنو، میزبان هیات‌‌های مذاکره کننده ایران و اروپا

هیات‌های نمایندگی ایران و اتحادیه اروپا قرار است روز جمعه در ژنو دیدار کنند تا پس از دو سال وقفه، مذاکرات هسته‌ای را از سر بگیرند.

مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران، مجید تخت روانچی تیم ایرانی را رهبری خواهد کرد. ایالات متحده، روسیه و چین در این دیدار حضور نخواهند داشت.

کیودو(خبرگزاری ژاپن)

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 12:54


بیانیه‌ی تحلیلی بیش از ۲۵۰ شخصیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

نه به تمامیت‌خواهی؛ نه به جنگ


💠به‌نام هستی‌بخش
در بهار و تابستان سال ۱۴٠۳ ایران دست‌خوش تحوّلات غیرمنتظره‌ای بود که هم بازتاب‌های عملی آن و هم ارزیابی‌هایِ پیرامون آن هم‌چنان ادامه دارند. در پی سقوط هلیکوپتر رییس دولت سابق، کسب مجوز حضور نامزد اصلاح طلب در انتخاباتِ قوهٔ مجریه به‌معنای شکست قطعی برنامهٔ یک‌دست‌سازی حکومت توسط جریان حاکمی بود که پیش از این، بدان امیدی فراوان داشت.

▪️با هر نقطه‌نظری نسبت به موقعیتِ دولت کنونی، در این نکته اتّفاق نظر وجود دارد که عمق بحران‌های کشور صرفاً با ترمیم‌های صوری و جزیی در سیاست‌های کلان کشور اصلاح‌پذیر نیست. در صدر این بحران‌ها گونه‌ای از اضمحلال اقتصادی مشهود است که از بارزترین نشانه‌های آن -تا آنجا که به این دولت برمی‌گردد- کسری تراز عملیاتی بودجه‌ معادل ۱۸٠٠ همت است که برای سال آینده پیش‌بینی می‌شود و به گفته صریح یکی از مسئولان، تقریباً تاکنون چنین رقمی -بجز اواخر دوران جنگ- بی‌سابقه بوده و بدین‌ترتیب عملاً ۳٠ درصد بودجه تبدیل به کسری بودجه شده‌است. کاهش شدید درآمدهای نفتی، ناتوانی و مشکلات ساختاریِ صندوق‌های بازنشستگی در تامین هزینه‌ها، کاهش بودجهٔ عمرانی و برداشت ۱٠ میلیارد دلاری از صندوق توسعهٔ ملّی، تصویر واضحی از اقتصاد ناپایدار ایران را در سال آینده ترسیم کرده‌اند. آمارها نشان می‌دهد که درآمدهای نفتیِ دولت در سال ۱۴٠۲ به‌نحوِ بی‌سابقه‌ای به کمتر از ۲٠ درصدِ درآمدهای سال ۱۳۸۸ کاهش یافته و در مقابل، در بودجهٔ سال آینده، درآمدهای مالیاتی بالغ بر ۳۹ درصد افزایش داشته‌است. پیامدِ عمومیِ این موارد همانا کاهش سرمایه‌گذاری‌های عمرانی، کاهشِ واقعی یارانه‌ها، رکودِ اقتصادی و نهایتاً فشارِ مضاعف بر شهروندان و کسب‌وکارها خواهد بود.

🔸به اعتقادِ کارشناسانِ اقتصادی، تداومِ چرخهٔ آتش میان ایران و اسراییل، افزایش احتمالی فشارهای تحریمی با بازگشت ترامپ و جمهوری‌خواهان به ریاست‌جمهوریِ آمریکا و مجموعهٔ ناترازی‌های اقتصادی، بودجهٔ ۱۴۰۴ را به چالشی عمیق برای دولت تبدیل خواهد کرد. چالشی که در آن دولت ناچار خواهدشد با کاهشِ یارانه‌ها، استقراضِ بیشتر و افزایشِ فشارِ تورّمی، سعی کند مخارج خود را به تعادل برساند. یکی از عمده‌ترین مسائلِ پیش روی دولت، مسالهٔ افزایش قیمتِ بنزین است که یک‌بار در سال ۹۸ به خیزش اعتراضی سراسری انجامید. برخی نمایندگان مجلس تخمین زده‌اند که عملاً -و نه به‌طور رسمی- "در لایحهٔ بودجهٔ سال آینده افزایش قیمت بنزین تا ۴۰ درصد آمده‌است چرا که بیش از ۲۰هزارمیلیارد تومان برای آن منابع پبش‌بینی شده‌ است" و این به معنای افزایش ۳۰ تا ۴۰ درصدی قیمت بنزین خواهدبود. مستقل از معادلات اقتصادیِ روی کاغذ، به‌لحاظ اجتماعی، از مدّت‌ها قبل پژوهش‌گران نهادگرا دولت کنونی را از افزایش بهای بنزین برحذر داشته و با توجّه به اتلاف منابع گسترده در اقتصاد کشور، به حذف حجم قابل‌ملاحظه مخارج غیرضروری و بی‌حاصل و انضباط مالی بیشتر توصیه کرده‌اند. چنان‌چه معضل بهای بنزین موجب تکرار وقایع سال ۹۸ گردد، این رخداد جز تیر خلاصی بر شعار "وفاق ملّی" دولت نخواهدبود. وفاقی که پیش از هر چیز تامین مشارکت همگانی و پاسخگویی به مطالبات فوری مردم نظیر آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی، رفعِ‌ حصر و سانسور، لغوِ نظارتِ استصوابی لغوِ حجاب اجباری، رفع فیلترینگ، آزادی مطبوعات، آزادی فعّالیت‌ احزاب و تشکل‌های مدنی و کارگری، کاهش میزان غنی‌سازی اورانیم و توقّف پروژه‌های غیرمولّد به ‌لحاظ اقتصادی و زیست‌محیطی، حذف هزینه‌های شبه‌مذهبیِ پوپولیستی و تخصیص منابع آن به معیشتِ اقشارِ آسیب‌پذیر، و بدین‌سان، مهار نسبی فقرعمومی و زوال اقتصادی در سرفصل آن قرار دارند و در غیراین‌صورت صفتِ "ملّی" دیگر موضوعیتی نخواهد داشت!

▪️ بنابراین برای کشور ما که از حمایت قدرت‌های بزرگ بی‌بهره است، واکنش اصولی، در برابر بی‌عدالتیِ حاکم بر نظام بین‌الملل، پیشبرد نوعی دیپلماسی ملّی و سیاست خارجی و منطقه‌ای مردمی و منطقی بر اساسِ اصل "توازن منفی" است؛ یعنی سیاستی که افزون بر اعلام همبستگی اخلاقی-انسانی و دفاع از حقوق پای‌مال‌شدهٔ ملّت‌ها، بر ضرورت صلح، تنش‌زدایی و حسن همجواری با همسایگان نیز تاکید ورزد. .....
🔻متن کامل و اسامی :
https://cutt.ly/aeK3fldh

@Sahamnewsorg

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 15:25


دیوان کیفری بین المللی حکم جلب نخست وزیر و وزیر دفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

یورونیوز فارسی

دیوان کیفری بین‌المللی روز پنجشنبه ۲۱ نوامبر حکم بازداشت بین المللی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر، یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق اسرائیل و محمد ضیف، فرمانده گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس را به اتهام جنایت علیه بشریت صادر کرد.
در بیانیه دیوان آمده است که این حکم به دلیل «جنایات جنگی صورت گرفته طی دست کم هشت اکتبر ۲۰۲۳ تا ۲۰ مه ۲۰۲۴» علیه بنیامین نتانیاهو و یوآو گلانت صادر شده است.
این بیانیه می‌افزاید: «دلایل معقول و منطقی وجود دارد که نشان می‌دهد گالانت و نتانیاهو به طور عمد و آگاهانه جمعیت غیرنظامی را در غزه از دسترسی به آنچه برای بقای آن‌ها ضروری و حیاتی بوده محروم کرده‌اند.»

قضات دیوان در این بیانیه تاکید کرده‌اند که نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل غیرنظامیان ساکن غزه را «مشخصا از مایحتاج اولیه زندگی همچون غذا، آب، دارو، ملزومات پزشکی و نیز سوخت و برق محروم کرده‌اند.»

دیوان بین المللی دادگستری همچنین اعتراض اسرائیل به صلاحیت این نهاد برای رسیدگی به اتهامات را رد کرد. در رای دیوان آمده است که «برای رسیدگی به این پرونده لازم نیست که اسرائیل صلاحیت دیوان را بپذیرد.»
این درحالیست که به گزارش الجزیره، اسرائیلی‌ها اکنون و در پی صدور این حکم باید با این موضوع کنار بیایند.

واقعیت روی زمین در غزه این است که این جنگ ۴۱۰ روزه تاکنون بیش از ۴۱ هزار کشته به جا گذاشته که اغلب آنها را غیرنظامیان بویژه زنان و کودکان تشکیل می‌دهند.

ییوند خبر
https://tinyurl.com/4snpyxz5

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 15:23


دستاورد بی نظیر حکم جلب نتانیاهو

رضا نصری

دیوان کیفری بین‌المللی بالاخره حکم جلب نتانیاهو را صادر کرد. این بهترین اتفاق حقوقی در سال‌های اخیر است که تاثیرات سیاسی و حیثیتی قابل ملاحظه‌ای برای رژیم اسرائیل دارد.

‏کم‌ترین آن اینکه از این پس اتحادیه اروپا هیچ بهانه‌ای برای لغو قرارداد مشارکت خود با اسرائیل (وفق ماده ۲ قرارداد) ندارد.

‏این رویداد می‌تواند بستر حقوقی لازم را برای انواع ابتکارات دیپلماتیک‌ و سیاسی آماده کند. جامعه مدنی و فعالان حقوق بشر و رسانه‌ای هم می‌توانند از این فرصت برای ایجاد «هزینه حیثیتی» برای شرکت‌های بین‌المللی که در اسرائیل سرمایه‌گذاری می‌کنند استفاده کنند و آن‌ها را به لغو فعالیت‌ها در آنجا وادار سازند. اگر از این فرصت با هوشمندی استفاده شود، دستاوردهای بی نظیری می‌توان حاصل کرد.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 15:21


سرطان بدخیم ِ جامعه ایرانی!

امید پورمصطفی

همان‌طور که معمولا ما متوجه ناخوشی احوال شخصی خود می‌شویم و اگر مدتی طولانی یک بیماری ما را آزار دهد به پزشک و متخصص مراجعه می‌کنیم، در اجتماع نیز چنین است: جامعه متوجه ناخوشی احوال خود در زمینه‌های گوناگون می‌شود. البته جامعه در مراجعه به متخصص روشها و اصولی دارد و طبعا حق دارد آزادانه به متخصصان مورد اعتماد مراجعه کند.

سال‌هاست که جامعه ما احوال خوب و خوشی ندارد. انواع مشکلات و بحران‌ها چون بیماری و آفت به جان این جامعه افتاده و پیکر و هستی آن را نحیف و رنجور ساخته است. دریغ که این جامعه علی‌رغم تشخیص و احساس خود در شناخت بیماری، دستش از رسیدن به متخصص و معالج نه تنها کاملا باز نیست، که مجبور است به معدود افرادی مراجعه کند. البته در همین محدود و معدود افراد، طبیان حاذق و متخصصانی صادق هم هستند که متاسفانه باوجود شایستگی و دلسوزی از جانب شیادان و فریبکاران صاحب نفوذ، قدرت تصمیم‌گیری و رسیدگی چندانی ندارند.

عموما مردم ما و بویژه اهل نظر و درمندان دردشناس، هم دردها و آفت‌ها را می‌شناسند، هم منابع نشر آفت و بیماری را. کیست که نداند امروز جامعه دچار بلا و مصیبت جهل و توهم است؟ جز اندکی از بی‌خبران و جماعتی از نانخواران از جان و مال مردم کیست که سرطان‌ها را نشناسد؟

اما درد بزرگ‌ این است که کسانی که خود آفت این جامعه و مسبب فلاکت و بلای جان مردم هستند دیگران را سرطان می‌شمارند! کسانی سرطانند که گماشتگان‌شان تحریم را نعمت و فرصت می‌شمارند؛ با توهین و سرکوب مردم را به پذیرش نطر خود فرامی‌خوانند؛ با انواع محدودیت‌ها زندگی را بر مردم تلخ کرده‌اند و حتی پس از مواجهه با تودهنی مردم بازهم قدرت دارند و با اسب مراد بر زندگی مردم می‌تازند.

سرطان بدخیم کسانی هستند که بی‌اعتنا به روزگار سخت و واقعیت تلخ زندگی مردم در استمرار دیدگاه‌های خود و راندن کشور به سوی پرتگاه پایداری می‌کنند.

سرطان بدخیم آن کس و کسانی هستند که جز به کینه‌های خود و بیرون راندن متخصصان و دلسوزان و درس خواندگان و شایستگان این کشور نمی اندیشند. آنان که در راه کج و مسیر غلط خود پایداری می‌کنند.

آری؛ سرطان شمایید که این‌سرزمین پرگنج‌را به ویرانه‌ای پررنج تبدیل می‌کنید.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 15:11


📛فایننشال تایمز: نتانیاهو در صورت ورود به بیش از ۱۲۴ کشور دنیا بازداشت خواهد شد

⚪️حکم دیوان کیفری بین المللی به این معنی است که کشورهای عضو این دیوان که تعداد آنها بیش از ۱۲۴ کشور است ملزم هستند در صورت ورود نتانیاهو و گالانت به این کشورها، آنها را بازداشت کنند./ مهر


#لینک_گروه_تاجزاده

https://t.me/+5iOsx_5cMUsyZTQ0

#لینک_گروه_حامیان_سبز_میرحسین
https://t.me/+UqrfwnVQaww1N2Zk

#لینک_کانال👇👇
      
🆔@MohandesMirHosseinMousavi

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 15:11


عواقب حکم بازداشتِ نتانیاهو و گالانت!

احمد زیدآبادی

حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو و یوآف گالانت از سوی دیوان کیفری بین‌المللی چه عواقبی برای آنها خواهد داشت؟

به لحاظ عملی، همان عواقبی که برای ولادیمیر پوتین و عمرالبشیر به دنبال داشته است؛ یعنی تقریباً هیچ!

با این حال، گالانت و نتانیاهو برای سفر به کشورهای عضو دیوان کیفری با مشکلات بسیاری روبرو خواهند داشت.
ضمن آنکه حکم بازداشت، به لحاظ اخلاقی به حیثیت آنان به سختی آسیب خواهد زد.

در این میان اما دیوان کیفری بین‌المللی هم از عواقب صدور حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت در امان نخواهد ماند. به احتمال زیاد دولت ترامپ و کنگرۀ آمریکا، دیوان را تحریم و برای آن دردسرهای بسیاری ایجاد خواهند کرد چرا که مقام‌های اسرائیلی "خط قرمز" آنان محسوب می‌شوند!

به نظرم حتی ممکن است کریم اسد احمد خان دادستان دیوان کیفری که برای صدور حکم بازداشت دو مقام فعلی و سابق اسرائیلی تلاش فراوان کرد، قربانی این تلاش شود.
در هفته‌های اخیر رسانه‌ها از تحقیقات قضایی از کریم خان در یک پروندۀ "تعرض جنسی" خبر داده‌اند!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 12:47


گردنه‌ی سخت‌گذر رهبری

؟؟؟؟٭

به‌نظرمی‌رسد به‌زودی کشمکشی بر سر رهبری در کشور درخواهدگرفت. این‌کشمکش برای هیچ‌کس خیر به‌بارنخواهدآورد؛ حتی برای آنانی که فکرمی‌کنند جنگ درونی معادل پایان جمهوری‌اسلامی خواهدبود.
به‌عبارت‌دیگر راه‌افتادن جنگ قدرت عمر این‌نظام را پایان نخواهدداد؛ بلکه شرارتی را که در ذات ساختار قدرت یک«non-state government» یعنی یک«سیستمِ هنوز-دولت-نشده» نهفته‌است آزادخواهدکرد.

برای عبور از این‌وضعیت سرشار از مصیبت چندماه‌پیش و پیش‌از آن‌که دود آتش آغاز این‌نبرد دربیاید مطلب مشروحی درباره‌ی مسئله‌ی رهبری بعد از آقای‌خامنه‌ای و چرایی وجود بحران رهبری در بطن نظام و راه عبور از این بحران عرضه‌کردیم.
اکنون که موضوع کم‌کم درحال داغ‌شدن است بازخوانی آن مطلب و خواندن آن برای دوستانی که مطلب را ندیده‌اند ضرورت‌می‌یابد.

به‌هرحال مسئله‌ی حساسی است و ممکن‌است همه‌ی ما را، واقعا همه‌ی ما و زندگی‌مان را، در خود درگیرکند. بنابراین همه می‌باید برای عبور ایمن از این گردنه موضعی داشته‌باشند و وضعیت کشور را به‌روشنی ببینند. این مقاله برای همین نگاشته‌شده‌است. آن‌را سرفرصت بخوانید.

... ما البته واضح است از وضعیت کنونی کشور و شکل حکومت و برون‌دادهای آن (که قابلیت تبدیل آن را به «دولت» هر روز کم‌تر می‌شود) راضی نیستیم، ولی در منتهای محافظه‌کاری و خوف از بلاتکلیفی بدخیم در آینده، این پیشنهاد را عرضه و از آن پشتیبانی می‌کنیم.
مشکلی هم نداریم که این مقاله برچسب «مانیفست استمرارطلبی» بخورد. ترس ما این است که یک‌روز این کشور توپ فوتبالی بین حوزه و پادگان شود و در پایان کار چیزی از آن باقی نماند.
«امروز» دنبال راه‌حل «آن‌روز» می‌گردیم!

درضمن تلقی ما این است که تا زمانی که نظام ولایت مستقر است، بدنه‌ی غیراحساسی اصلاح‌طلبان به تداوم ولایت فعلی راضی‌ترند تا اشخاص محتمل دیگر.

یک نکته می‌ماند: نارضایی رهبر کنونی به این‌که مبادا نظام‌قدرت در ایران شکل میراثی به خود بگیرد. نگرانی به‌حقی است ولی اگر به‌فرض یکی از نامزدهای آن کمیسیون کسی نزدیک‌تر از دیگران به رهبر کنونی باشد، چه باید کرد؟ چاره آن نیست که به این رفتار رازآلود ادامه‌دهیم تا در فردای واقعه با استناد به عدم‌بقا بر تقلید از مجتهدِ درگذشته، فتوا و نارضایی ضدوراثتی او را کان‌لم‌یکن بگیریم و بعد با مشکل «هزار رقیب» در حوزه و پادگان روبروشویم.
چاره، داشتن شجاعت دفاع از تصمیم‌های بخردانه بهنگام به‌نفع حفظ ثبات و امنیت کشور است. در مقام روشنفکری نازا و یا نق‌زنی غیرواقع‌بین و یا رقیب حریص قدرت، می‌توان هرکار عاقلانه‌ای را به زیر عیب‌جویی، طعنه و ایراد کشید، ولی معقول این است که ببینیم اذهان نگران از سرنوشت کشور به چه راه‌حل‌هایی می‌رسند.

٭ شورای سردبیری جامعه نو

متن کامل اینجا

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 12:38


🗣 رییس‌جمهور خطاب به آمریکا و اروپا: شرم بر این حقوق بشری باد که شما از آن دفاع می‌کنید
_
اصلاحات نیوز
@Eslahatnews
🔗 Eslahatnews.com

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 12:31


پزشکیان و واگذاری نتیجه پس از پیروزی!

مجید مرادی

لابد بارها در اخبار ورزشی صداوسیمای جمهوری اسلامی شنیده‌اید که فلان تیم ملی یا ورزشکار ملی ایران نتیجه را به حریف واگذار کرد.
معنایش این است که با این که برنده بود اما مثل پوریای ولی! دلش سوخت و نتیجه را تقدیم حریف کرد.

حکایت پزشکیان این است که تنها در انتخابات پیروز شد اما نتایج مترتب بر پیروزی را به جناح پایداری و اصول‌گرا واگذار کرد.
اگر پزشکیان نیمی از همین مناصب را که در اختیار خصم قرار داده است پیشتر به آنان پیشنهاد می‌کرد بدون زحمت و با رای بیشتری پیروز می شد. دولتی که این قدر هفته بیجار باشد که به آن همه زحمتی که ما در ایام تبلیغات متحمل شدیم نمی ارزید.

گمان من این بود که پزشکیان صادق است و در برابر اردوگاه جهل مقدس خواهد ایستاد اما این گمان خطا بود. همه دیدند که در آخرین مناظره او با حالت قهر و غضب و بدون دست دادن با رقیب جایگاه را ترک کرد و از جلوی دوربین رد شد در حالی که وفق آداب باید دو نامزد با هم دست می‌دادند و شاید عکسی می‌گرفتند اما اکنون دولتش را به دست جلیلیست ها سپرده است.

دولت پزشکیان تبدیل به کشتی نوح شده است با این تفاوت که کشتی نوح کشتی نجات بود و کشتی پزشکیان به سوی صخره ای در حرکت است که تنها پاره‌هایی از آن خواهد ماند.

چندی پیش به دیدار بزرگی رفتم که پزشکیان در ایام انتخابات با خوش شانسی توانسته بود از او وقت ملاقات بگیرد. پیام تظلم صنفی از اصناف را داشت که بازارشان خوابیده و نمی‌توانند حقوق کارگران خود را بدهند.
پرسیدند با دولت ارتباط دارید؟
گفتم تا روز انتخابات با ستاد پزشکیان مرتبط بودیم و بعد از آن حتی تشکری هم نکردند.
قدیم‌ها -نه الآن- دختری را شوهر می‌دادند می‌رفت! که می‌رفت و زمانی به مطایبه گذشت.

ایشان گفتند از آقای ظریف هم خواستیم پیام ما را برسانند گفتند که با آن حلقه خاص پزشکیان ارتباط ندارند. گفتم سبحان مقلب القلوب! وقتی این حلقه خاص ظریف را هم کناری زدند و پزشکیان را دوره و استریلیزه کرده‌اند برای من که در عمرم تنها دو بار پزشکیان را دیده‌ام چه مجالی می‌ماند!

پزشکیان هم مانند احمدی‌نژاد اسیر چند رفیق قدیمی‌ مانند قائم پناه و دبیری‌ست که نقش مشایی و بقایی را برایش بازی می‌کنند.
مدخل و باب دولت پزشکیان پزشکی ست به نام قائم پناه.

چهره تازه متولد شده دولت هم مهدی سنایی مشاور «کشتارروز» پزشکیان است که درست در لحظاتی که قطعنامه علیه ایران در حال تصویب است به اروپا رهنمود! می‌دهد که در آژانس علیه ایران قطعنامه صادر نکند. این متوهم هنوز نمی‌داند که در همین سه ماهی که پزشکیان سوار پاستور شده نمودار حجم غنی سازی اورانیوم هم صعودی شده است.
لابد اروپایی ها هم امروز به ایشان پیغام داده‌اند که دستور شما دیر رسید و کار از کار گذشته بود وگرنه اطاعت می‌کردیم!

از انصاف نگذریم وزیر خارجه هم طرفه وزیری ست که یک خبرنگار پایداری‌چی را به سمت مشاور خود انتخاب کرد و به دور و بر خودش در وزارت خارجه نگاه نکرد و شرم نکرد که صدها دیپلمات شایسته و دلسوز دارد که این خبرنگار باید شاگردی شان را بکند.
این را هم بگویم که بزرگ‌ترین کار وزیر خارجه دولت بعد از دولت شهید آیت‌الله رئیسی در این سه ماهه این بود که قرائت ما را از نام آقای گروسی که به ضم گاف است نه فتح! تصحیح کردند که امیدوارم اصحاب لغت نامه دهخدا امعان نظر کنند تا کودکان نسل های پس از ما گاف گروسی را به ضم بخوانند و نه به فتح!

از دستاورد دولت واداده به گاف تصحیح شده ای قناعت کنیم.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 11:54


احتمال واریز یارانه تا امشب/ تامین منابع ربطی به سازمان هدفمندی ندارد

سخنگوی سازمان هدفمندی یارانه‌ها:

🔹یارانه احتمالا تا امشب واریز می‌شود.

🔹موضوعی که برخی رسانه‌ها تحت عنوان علت عدم واریز یارانه‌ها عنوان کرده‌اند و آن را ناشی از کمبود منابع دانسته‌اند گمانه‌زنی رسانه‌ای است.

🔹موضوع منابع، ارتباطی به سازمان هدفمندی ندارد./ایسنا

@hammihanonline
hammihanonline.ir

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 11:50


بلوای یارانه!

اجلال قوامی


همه جا سخن از واریز نشدن یارانه دهک های ۴ تا ۹ است. از صبح علی الطلوع در تاکسی و اتوبوس و بازار و صف نان صحبت از قطعی یارانه است.

بعد خبر آمد که پول یارانه تامین نشده است برای همین واریز نشده است. بعد برق قطع شد. دوباره خبر تازه تر آمد امشب شاید یارانه را واریز کنیم.

بلوای یارانه امروز دست کمی از بلواهای دیگر نداشت و حسابی خودش را نشان داد. فاجعه اینجا است که به نقطه ای رسیده ایم که معیشت مردم که در این تنگنا گرفتار آمده این ۳۰۰ هزار یارانه برایش فرجی است.

به کجا رسیده ایم؟ شما چه فکر می کنید؟ فقط نگویید به ....

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 11:47


؟؟؟؟؟

مادربزرگ عزیزم می گفت، نان بر سه گونه است. حلال و حرام و حسرت!

اوّل نان حلال است که از قدیم کمیاب بوده و در این روزگار می رود که نایاب شود. اگر گیر بیاید به گنج می مانَد. مثل عتیقه قیمتی است. عسل ناب است. دوای همه دردها و مرهم همه زخم ها.
پیدا کردن نان حلال سخت است. روز به روز سخت تر هم می شود. از دهان شیر باید ربودش. از میان سنگ باید درآوردش. برایش عرق جبین باید ریخت. پیه بدن باید آب کرد و پوست تن به آفتاب می باید داد.
آن کس که دنبال نان حلال است همیشه همنشین مِحَن و ملال است. سفره نان حلال روز به کمتر و کوچکتر می شود. ته نان حلال تهیدستی است. اشتهای آدم ها به نانِ حلال هر روز کم و کمتر می شود. بسیاری از مردم این روزگار دندان خوردن نان حلال را از بیخ و بن کنده اند!

دوّم نان حرام است. قدیمی ها می گفتند آتش است و هر کس به خانه ببرد آتش به خانه و خاندان خود زده. این روزها اما آن آتش بَرداً و سلاما شده است و دیگر نه در این جهان و نه در آن دنیا کُرک و پر کسی را نمی سوزاند. نان حرام فَت و فراوان است. همه جا ریخته و بر هر کوی و کرانی آویخته. اهلش که باشی می توانی جمع کنی و روی هم بگذاری و سر یک سال نشده از زمینِ ضلالت به اوج جلالت برسی!
نان حرام خوش خور است لامروّت. تُرد است و پر از طعم. شور و شیرین است. مثل انار سیاوْ میخوش و مَلَس. زیر دندان مزه اش مزید می شود بی صاحب. مثل باقلوا از حلقوم پایین می رود. با آن که نامش حرام است اما خوب برکت کرده است. در سرا و سفره ها بسیار است.
نان حرام نان بی زیان و زحمت است. مایه اش یک تلفن است یا یک پیامک یا یک امضا یا چند خط نوشتن و گفتن. چشم بر گناهی بستن یا گره ای بر گره ای زدن. همه جا هست. در ساک، در سبد، در صندوق. آنقدر که در ساخت و پاخت هست در ساخت و ساز نیست. عده ای آن را از واردات به دست می آورند و برخی از صادرات. در اداره ها و شرکت ها نامش شده است پول چای. شیرینی بچه ها!
در گذشته که حیا و حرمت هنوز این مایه خوار و خفیف نشده بود بعضی آن را از زیر میز می گرفتند اما امروزه به راحتی از روی میز برمی دارند و می ریزند به حساب همسر و همکار و هم پیاله شان!
نان حرام مردمی ترین نان است. صدی نود آدم هایی که صبح از خانه بیرون می روند گام به سوی آن برمی دارند. هر چه که نان حلال سخت به دست می آید نان حرام اما به دست نیاوردنش سخت است. قوتِ غالب مردم زمانه است. چه بخواهی چه نخواهی لقمه ای از آن در دهان یا پاره ای از آن به دامان یا جزئی از آن در جیبت خواهد افتاد. خیلی وقت است که نان حلال با نان حرام در هم شده و روز به روز سهم حلال اندک و غلظت حرام افرون می شود.

و سوّم از نان ها نان حسرت است و واویلا از نان حسرت. واحسرتا از این نان. کثیف ترین نانی که آدم می تواند بخورد. لقمه لعنت است. خورشِ خفت و خواری است. گندمش از دانه دنائت می روید. خمیرش با آب آبرو تهیه می شود. خوردنش روح را آلوده و جسم را نجس می کند.
نان حسرت زهر مامبای سیاه است. خوردنش روزگار آدم را سیاه می کند. روح را گرسنه می کند. آدم را از جان خودش سیر می کند. مناعت طبع را نابود می کند. هر لقمه ای از آن برای تباه کردن یک عمر کفایت می کند. اما چیست این نان حسرت؟
نان حسرت نانی است که نخبگان افتاده زیر دست پخمگان به دست می آورند. حقوقی که مایه دار بی مایه به بی مایگانِ جوانمرد می دهد! وردست با علم و اخلاق و اراده ای که از مافوق بی علم و عمل خود حقوق می گیرد نان حسرت به خانه می برد! کارمندی که به تدبیر و تمشیت امور از مدیر خود سرتر و برتر و بهتر است اما بنا بر مناسبات اداری و مراودات سازمانی باید زیر دست مدیر بماند نان حسرت می خورد. شاگردی که می بیند استادکارش چیزی در چنته ندارد اما ناچار است که کنار دست او بماند و خرابکاری هایش را تاب بیاورد حقوق حسرت می گیرد.
در جامعه ای که پادویی از پیراستگی جلو بیفتد و پخمگان بر نخبگان حق سروَری پیدا کنند نان حسرت فراوان خواهد شد. وقتی خردمندان می شوند زیر دست بیخردان و عالِمان می شوند وردست جاهلان سفره ها از نان حسرت انباشته خواهد شد.

عزیزم،
نان حلال اگر گیرت آمد بر دیده بگذار، ببوس و بخور که داروی همه دردها است.
اگر طَبعَت می کِشَد، اشتهایش را داری، دندانت بُرّا است و هاضمه ات از پس نان حرام برمی آید، بخور. گوارای وجودت. گوشت بشود و بماند به تنت.
عزیزم،

گرد نان حسرت اما هرگز نگرد. نان حسرت مثل آتشی که روی خاک روشن می کنی، برای همیشه خاک وجودت را نابود و نازا می کند. خوبیها را میرا و بدی ها را نامیرا می کند. نان حسرت موریانه است، تو را از درون می خورد. پیکره های پوکی که این روزها در حال افزایش هستند حاصل خوردن نان حسرت است. مایه افسوس و افسردگی می شود. ناامیدی به بار می آورد. دشمن شادی است.

عزیزم،
از گرسنگی بمیری بهتر است که نان حسرت بخوری!

کانال تلگرام هوشمندان

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 11:02


🔸جنگل های ایران، هیچ تعهدی نسبت به تامین مواد اولیه "صنایع چوب خوار" ندارند

علی بناگر ٭

صنایع چوب خوار نمی خواهند برای تامین مواد اولیه سلولزی خود به سراغ روش های جایگزین بروند و خود را همچنان طلبکار جنگل می دانند؛ چرا که چوب جنگلی در دسترس ترین و بی دردسرترین منبع ارزان تامین مواد اولیه صنایع سلولزی آنهاست.

نظام مدیریتی برداشت درختان خشک دار ( شکسته افتاده، ریشه کن ) که مجموعه ای از حیات بوم سازگان جنگل به حساب آمده و تعادل بین درختان سرپا و مجموعه نظام پویای جنگل را برقرار می سازد و هر گونه دخل و تصرف در موجودی درختان خشک دار ( که از میزان حجم آنها نیز اطلاعات کافی در اختیار نیست ) که مامن صدها موجود زنده به حساب می آیند و تعادل چرخه حیات جنگل را برقرار می سازند، سیر قهقرایی جنگل را فراهم می سازد.

بیابانی شدن شمال کشور، از دست رفتن کشاورزی، بیکاری و معیشت مردم و وقوع سیل های ویرانگر از عواقب قطع بی رویه درختان و کاهش عرصه‌های جنگلی است.
شاید 20 سال پیش صحبت از ریزگرد در استان های شمالی غیرواقعی به نظر می رسید؛ ولی امروزه می بینیم مردم گلستان هر روز درگیر جیره بندی آب هستند و نیز اکثرا درگیر ریزگردها هستند. آثار سیل های مخرب در شمال هم که جلوی چشم هست پس در صورت ادامه روند تامین مواد اولیه صنایع از جنگل، منتظر بیابانی شدن خطه سرسبز شمال هم باشیم.

"شرکت چوب و کاغذ مازندران" در یکی از نگهبانی هایش در "منطقه جنگلی واز" علیرغم امنیت نداشتن نگهبانان، حتی حاضر نشد یک مانیتور دست دوم از انبار شرکتش برای رصد تصویری و کنترل نگهبانی هزینه کند؛ ولی برای 300هزار مترمکعب از چوب فسیل زنده هیرکانی، دست به هر کاری می زند. هزینه این برداشت ها ، صَرف حقوق های نجومی و فاکتورهای بی در و پیکر و تشریفات و... می شود.

واقعیت این است که "سازمان منابع طبیعی" و سایر دستگاه های ناظر، چه مرتبط چه نیمه مرتبط، همانند "سازمان حفاظت محیط زیست" ، سازمان های بازرسی و ... ابزار و امکانات کافی برای پایش و کنترل این حجم از کار میدانی تخصصی را ندارند.
نیروهای فنی ادارات کل سه استان شمالی و قرق بانان نسل اول، یا بازنشسته شدند و یا در سال های آخر خدمت خود قرار دارند و تضعیف شده اند. نیروهای جایگزین نیز به دلیل تعطیل شدن سایر کادرهای فنی جنگل، فاقد تجربه لازم هستند و خود ادارات کل هم به شدت درگیر روزمرگی و مقابله با زمین خواری و قاچاق هستند.

در این این فشار کاری، بارگزاری بهره برداری و شرکت هایی که حاضر نیستند از منافع خود دست بکشند و در این راه هر عامل مزاحمی را قربانی می کنند خسارت بار است و مشخص است گوشت قربانی چنین اوضاعی، اندک باقیمانده هیرکانی ست.

٭دبیر اتحادیه انجمن های علمی منابع طبیعی و محیط زیست ایران

برگرفته ازگفت‌وگو با سلامت نیوز

متن کامل
https://telegra.ph/NAI-11-21

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 10:49


ما به توسعه نمی‌رسیم؟

رضا خجسته‌رحیمی٭

در خبرها آمده بود که مریم فربودی اقتصاددان جوان ایرانی که فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعتی شریف است و اکنون استاد دانشگاه ام‌آی‌تی، برنده‌ی یک جایزه‌ی مهم پژوهشی بین‌المللی در اقتصاد شده است.
مانند فربودی کم نیستند نخبگان ایرانی که جلای وطن می‌کنند یا در مملکت خویش اگر بمانند هیچ‌گاه از درهای گزینش و انتخاب رد نمی‌شوند.

با آغاز انتصابات در دولت، بسیار از گرایشات جناحی مدیران منتخب و غلظت و حدتِ اصلاح‌طلبی یا اصولگرایی مواضع آن‌ها صحبت شد. انتقادهایی شد که چرا برخی گزینه‌های منصوب‌شده به اندازه‌ی کافی اصلاح‌طلب نیستند یا اصول‌گرایند.
اما از شناسنامه‌ی اصلاح‌طلب یا اصول‌گرای مدیران مهم‌تر، ساختار گزینش در کشور، ساختاری نهادینه‌شده پش از انقلاب فرهنگیِ سال ۱۳۵۹، است که پیشاپیش دست و پای سیاست‌گذار را در تصمیم‌گیری و استفاده از بسیاری نخبگانِ بیرون از ساختار می‌بندد؛ و همواره بخش قابل توجهی از سرمایه‌های علمی و اجرایی کشور را بیرون از حلقه‌ی بسته‌ی گزینش‌شدگان می‌گذارد.

ما هاضمه‌ی ساختار حاکمیتی‌مان را آن‌قدری ضعیف کرده‌ایم که نه‌تنها توان جذب و هضم نخبگان و مشاورانی از ملیت‌های دیگر را ــ‌چنان‌که مسعود پزشکیان عادی‌اش می‌داند‌‌ــ ندارد که بخش قابل توجهی از مردمان کشور خود را هم خلاف ذائقه‌ و هضم‌ناپذیر تشخیص می‌دهد. چیزی جز اعتماد عمومی و بازتاب افکار عمومی، پابند و دستبند سیاستمدار در گزینش همکارانش نباید باشد، ما اما با دستبندها و پابندهای قانونی و شبه‌قانونی، نوشته و نانوشته، با گزینش و استعلام‌های پیچیده و تودرتو، انتخاب بهترین متخصصان برای توسعه‌ی کشور، بر اساس عقل سلیم و نه بر اساس ایدئولوژی را به مطالبه‌ای ناممکن و ممتنع تبدیل کرده‌ایم. و با این امتناع، راه تصور آینده‌ای متفاوت را مسدود ساخته‌ایم؛ و با این انسداد کشورمان را در چشم‌انداز شهروندان، بی‌آینده کرده‌ایم.

وفاق و اصلاحات برآمده از آن، تصویری متفاوت از آینده را قابل‌تصور نمی‌سازد، مادامی که در ساختار رابطه‌‌مان با خارج و ساختار رابطه‌مان با داخل بازنگری نکرده باشیم؛ دو ساختاری که یکی از تسخیر سفارت امریکا بدین‌سو پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی و شبکه‌ای را در تعلیق فرو برده، و دیگری از انقلاب فرهنگی بدین‌سو، پیوند نهاد حکمرانی ما با تخصص‌گرایی و شایسته‌سالاری به اغما کشانده است.

در غیاب چشم‌اندازی از پیوند با اقتصاد جهانی و شبکه‌ای، و در غیاب چشم‌اندازی از اتکای نهاد حکمرانیِ بر سرمایه‌های داخلی، دستگاه بوروکراسی ما جلسه پشت جلسه برگزار می‌کند: جلسات رفع فیلترینگ پس از جلسات فیلترینگ. جلسات آزادسازی واردات آیفون پس از جلسات ممنوعیت واردات آیفون. جلسات تشخیص دارویی بودن «قلم انسولین»، پس از جلسات تشخیصِ لوکس بودن «قلم انسولین»؛ جلساتی فرسایشی و گاه مستهلک‌کننده‌ صرفاً برای بازگرداندن کشور به مدیریت مبتنی بر عقل سلیم. و ما مشغول چنین تلاش‌های فرسوده‌کننده‌ای در بازگشت به عقل سلیم، از قطار توسعه جا مانده‌ایم؛ و تورمی شدن اقتصاد ایران همزمان به سرعت راه خود را ادامه می‌دهد.

تجربه‌ی اخیر آرژانتین در مبارزه با تورم را مرور ‌کنیم: خاویر میلی را که یکسال پیش با به‌دست گرفتن سکان ریاست‌جمهوری آرژانتین و تعطیلی نیمی از وزارتخانه‌های این کشور و کاستن از بسیاری هزینه‌های بی‌فایده‌‌ی دستگاه بوروکراسی و قطع بسیاری از یارانه‌ها، ماه گذشته، توانست نرخ تورم ماهانه‌ی آرژانتین را بالاخره بعد از یکسال به کم‌ترین میزان سه‌سال اخیر آن برساند.

ما اما به یاد می‌آوریم تعداد قرارگاه‌ها و کمیته‌ها و ستادهای بی‌حاصلی را که در این چندساله‌ی اخیر برای گوشت و نان و لبنیات و چای و...  ساخته‌ایم و به اسم کنترل تورم، بودجه پای‌شان ریخته‌ایم؛ یک قلمِ آن: ۷۵ هزار میلیارد تومان فقط برای طرح هوشمندسازی یارانه‌ی آرد و نان؛ و دقت کنیم که این فاکتوری‌ست جدا از ریخت‌وپاش‌ها در توزیع یارانه‌ی آرد و نان! و توجه کنیم که این فقط یک قلم، داستان و ماجرای نان، است. و این‌که البته کناررفتگان از دولت، با پایان عضویت در ستادها و قرارگاه‌های نان و شیر و گوشت و ماست، احتمالاً با چشم طمع به بودجه‌های نهادهای موازی غیردولتی، با پیشنهاد‌ قرارگاه‌ها و ستادها و کمیته‌های دیگری صف کشیده‌اند: «قرارگاه» مبارزه با سقط جنین، و برای اولین بار، «کلینیک ترک» بی‌حجابی.

٭از متن دیباچه‌ی اندیشه پویا ۹۳ به قلم سردبیر؛

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 10:43


چگونه شرکت‌های دولتی در دولت رئیسی رکورد زیان‌دهی را شکستند؟ بزرگترین شرکت‌های زیان‌ده زیر نظر کدام وزارتخانه بودند؟

داوود حشمتی

درحالی که دولت قبل مدعی راه انداختن کارخانه ها و کسب و کارها بود، گزارش تفریق بودجه سال ۱۴۰۲ که توسط دیوان محاسبات آماده و در مجلس ارائه شده، نشان می‌دهد که دولت حتی توان اداره شرکت‌های دولتی را هم نداشت.
براساس این گزارش تعداد زیادی از شرکت‌های دولتی به وضعیت زیان‌دهی رسیدند.

براساس گزارش اجمالی که دستغیب رئیس دیوان محاسبات در مجلس ارائه کرد،  تعداد شرکت های زیانده دولتی افزایش قابل توجهی داشتند
.

در این گزارش روشن میشود که علاوه بر صداوسیما بزرگترین شرکت زیان‌ده دولتی زیرمجموعه وزیر جهاد کشاورزی دولت رئیسی اداره می‌شد. وزارتخانه ای که در دوران مسئولیت وزیرسابق با فسادهای بزرگ چای دبش و فساد در واردات نهاده‌های دامی روبه رو بودیم.

دولت پیش‌بینی می‌کرد که در سال ۱۴۰۲ تنها ۱۷ شرکت دولتی زیان‌ده خواهد بود که رقم کل زیان آنها ۲۱ هزار  میلیارد تومان است. اما گزارش تفریق بودجه نشان داد دولت قبل با همت و پشتکار خود توانسته ۱۷ شرکت زیانده را به ۱۳۴ شرکت با رقم ۳۵۴ هزار میلیارد تومان زیان افزایش دهد. از این رقم ۸۰ درصد کل آن نیز مربوط به ۶ شرکت از جمله شرکت بازرگانی دولتی ایران، سازمان هدف‌مند سازی یارانه‌ها، سازمان بیمه سلامت ایران، شرکت مادرتخصصی و... است.

جالب تر اینکه از کل رقم ۳۵۴ هزار میلیارد تومان زیان، ۱۳۷ هزار میلیارد تومان آن به شرکت بازرگانی دولتی ایران تعلق دارد.

بررسی صورت‌های مالی این شرکت نشان می‌دهد که سال ۱۴۰۰ این شرکت با بیش از ۳۹ هزار میلیارد تومان زیان، بزرگترین و زیان‌ده‌ترین شرکت دولتی بود. در سال ۱۴۰۱ نیز این عدد با افزایش بیش از دو برابری، به حدود ۸۲ همت رسیده بود.
در نتیجه دولت رئیسی با تلاش‌های خود توانسته زیان این شرکت را از ۳۹ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ به ۱۳۷ هزار میلیارد تومان در ۱۴۰۲ ارتقا ببخشد.

مهمتر اینکه این شرکت همان شرکتی است که بارها و بارها در مورد کشف فساد در درون آن خبرهایی منتشر شده است. از جمله این موارد: «چه‌کسی پاسخگوی فساد هزاران تن روغن شرکت بازرگانی دولتی است؟» (22 خراد 1402، تسنیم) «پرونده فساد مالی در
شرکت بازرگانی دولتی| ۱۹ نفر شناسایی و دستگیر شدند» (ایسنا، 19 آذر 1402)

داستان روغن‌های فاسد

۲۲ خرداد ۱۴۰۲ رئیس دستگاه قضا به شمال کشور رفت و در بندر امیرآباد به موضوع واردات روغن هایی اشاره کرد که شرکت بازرگانی دولتی آن را ترخیص نکرده بود.

رئیس دستگاه قضایی در بازدید از بندر نوشهر به محل مخازن روغن خوراکی این بندر رفت و مشاهده کرد که بالغ بر 10 هزار
تن روغن خوراکی متعلق به شرکت بازرگانی دولتی ایران بیش از 300 روز در مخازن بندر نوشهر مانده است.

بنابر اظهارات مسئولان بندر، به دلیل پایین آمدن قیمت روغن نسبت به زمان خرید آن و عدم پرداخت هزینه انبارداری، شرکت مذکور تمایل به ترخیص کالا نداشت؛ حال آنکه در صورت تخلیه این روغن‌ها، مخازن بندر نوشهر قابلیت حداقل 10 مرتبه بارگیری در سال و کسب درآمد بیشتر را خواهند داشت.

رئیس قوه قضاییه در جریان بازدید از این بخش، سوالات مهمی را از مسئولان مربوطه به‌ویژه متولیان شرکت دولتی صاحب 10 هزار تن روغن خوراکی موجود در بندر نوشهر مطرح کرد؛ از جمله اینکه آیا موضوع عدم تمایل این شرکت به فروش این محموله روغن به واسطه کاهش قیمت و به تبع آن عدم ترخیص، مقرون به صحت است یا خیر؛ رئیس قوه قضاییه در این رابطه دستور شفاف‌سازی موضوع را صادر کرده بود اما بعد از آن هم هیچ خبری از این ماجرا نشد.

رتبه دوم تسهیلات

با این حال زیان‌ده بودن و فساد این شرکت دلیلی نشده تا این شرکت از خوان تسهیلات دولتی بانکها بی‌بهره بماند. به طوری که بر اساس اطلاعات منتشرشده از تسهیلات و تعهدات پرداختی بانکها به دستگاه‌های اجرایی، این شرکت زیانده دومین شرکت دریافت‌کننده تسهیلات بوده است.

رتبه اول در اختیار «سازمان تامین اجتماعی» است. این سازمان با دریافت ۱۲۳ فقره تسهیلات به ارزش ۴۴ هزار و ۲۰۹ میلیارد تومان تسهیلات رتبه نخست دریافت‌کنندگان تسهیلات را به خود اختصاص داده است.
پس از این سازمان، «شرکت مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران» با دریافت ۳۰ فقره تسهیلات به ارزش ۳۸ هزار و ۴۹۹ میلیارد تومان رتبه دوم را در اختیار دارد.

این درحالی است که جریان رسانه ای و حامیان دولت قبل تلاش می کنند از دولت رئیسی چهره‌ای ناجی شرکت‌ها و کسب‌و‌کارها بسازند. امری که در عالم واقع هیچ جایگاهی ندارد.


رویداد 24

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 10:39


بستن دهان ما، به نجات شما منجر نمی شود، از شوروی سابق درس بگیرید

شهاب الدین حائری شیرازی

مردم مشکلات را لمس می کنند و مسئولان مشکلات را می بینند اما چرا حل نمی شود چرا کمبود برق و گاز و چرا مشکل عدم سرمایه گذاری خارجی برای حل بحران گاز به سمت بهبود نمی رود بلکه هر سال تشدید می شود.
مشکل رشدنقدینگی و بی بها شدن پول ملی و مبدل شدن ریال ایران به کم ارزش ترین پول دنیا چرا حل نمی شود.

مگر دولت این همه کارمند و حقوق بگیر برای حل امثال همین مشکلات به کار نگرفته پس چرا حل نمی شود.

علت این است که عده ای حقوق می گیرند اما چون با توجه به تحریمها امکان کاری ندارند کاری نمی توانند بکنند و حقوق این وسط اتلاف می شود.
عده ای دیگر حقوق می گیرند که از سیاستهای غلط نظیر ستیزه با امریکا تعریف و تمجید کنند، کارشان را انجام می دهند و حقوقشان را می گیرند و عده ای دیگر حقوق می گیرند تا اگر کسی راست گفت وصداقت به خرج داد و سیاستها را نقد کرد، دهانش را ببندند حالا به هر وسیله یا با راه انداختن اخبار دروغ و خلاف واقع یا با بیکار کردن آن شخص یا اگر باز حرف خلاف واقع نزد وصداقت به خرج داد، با زندانی کردنش.

این دو دسته اخیر از نظر عقل و شرع، حقوقی که دریافت می کنند چون در قبال تضییع حق مردم است، چون در ازاء ظلم است، این حقوق حرام است و مصرف حقوق و مزایا موجبات نکبت شدن زندگی دو دنیایشان می گردد.

القصه اگر کار پیش نمی رود نتیجه حق گویی امثال من نیست که طی یکسال دوبار و جمعا به سه سال و سه ماه زندان محکومم می کنید.
اشکال کار در سیاستهای غلط است.

شوروی سابق منتقدین را به اردوگاه کار اجباری می فرستاد تا مخالفی حرفی جرات نکند بزند اما ایا این سیاست تنبیهی و این بستن دهان خیرخواهان مانع فروپاشی شوروی شد؟!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 10:37


زندان، اعدام، حصر
کی تمام می‌شوند؟

رحیم قمیشی

هنوز زندانیان بی‌گناه آزاد نشده، در دو پرونده جداگانه دوستان عزیزم آقایان حائری شیرازی و ناصر دانشفر به زندان محکوم شدند.
آقای حائری مجموعا به سه سال و سه ماه.
آقای دانشفر به شش ماه.
جرم هر دو تبلیغ علیه نظام و نوشتن حقایق است.

آقای اکبرنژاد هم که هر روز در رفت و آمد به دادگاه است و منتظر حکمش!
آقایان قدیانی و تاج‌زاده و مدنی که هیچ خبری از آزادی و حتی مرخصی‌شان نیست، مثل خانم محمدی و خانم سپهری و دادخواهان پویا بختیاری و ده‌ها و صدها زندانی دیگر.

کدامیک از این متهمین اسلحه برداشته‌ بودند؟ کدامیک از دایره منطق و ادب خارج شدند؟ کدامیک اختلاس کردند؟ کدام از خزانه کشور خوردند.

چرا شما خجالت نمی‌کشید.
بابک زنجانی با عفو چه کسی آزاد شد؟
کدام دادگاه برای آن‌که باغ ازگل را به نام خود زده بود تشکیل شد؟
آیا دادگاهی برای شکایت دکتر تاج‌زاده از آقای جنتی هرگز تشکیل شد؟
افشاگری‌های اخیر که در مغز مردم سوت می‌کشد به کجا رسید؟
پرونده میلیارد دلاری دبش چه شد؟
چرا حیا نمی‌کنید!
شما که آفتاب عمرتان لب گور است، نمی‌ترسید واقعاً آن دنیایی باشد و خدایی.

۱۴ سال حصر خانگی آقای میرحسین و خانم رهنورد و آقای کروبی کی قرار است تمام شود؟ کینه‌تان تمام نشد!
چند صد نفر بدون جرم قتل در صف اعدامند؟
در پرونده اکباتان چند نفر را به اعدام محکوم کردید؟
اخباری که از زندان‌های زنان می‌رسد همه‌اش دروغ است؟
من اگر بسیاری را از دور می‌شناسم در مورد آقایان حائری و دانشفر که چند سال است از نزدیک با آنها هستم، بگویم از آنها شریف‌تر، پاک‌تر، خوش‌قلب‌تر، دلسوزتر برای ایران و مردم مظلومش، بین فعالین سیاسی، سراغ ندارم.

مگر مخالفت با نظام جرم است؟
مگر گفتن دردهای مردم جرم است؟
نوشتن برای ایران جرم است؟
چرا متوجه نیستید مردم به حد انفجار رسیده‌اند.
نمی‌شود ظلم کرد و از عواقبش در امان بود.
شما که به مخالفان خوش اخلاق و دلسوز و نرم خو ترحم نمی‌کنید، نام خود را از انسانیت خط بزنید!
شما نمی‌توانید میلیون‌ها ناراضی را به زندان ببرید!
شما نمی‌توانید جلوی همه مردم بایستید.
شما نمی‌توانید ظلم را تا بینهایت ادامه بدهید.

ما خشونت‌طلب نیستیم
اما درد داریم
ما می‌بینیم و می‌شنویم
اما صبر داریم
ما هرگز فراموش نمی‌کنیم
اگر همه ما را هم زندان کنید
خرابی‌های کشور
با زندان و اعدام و حصر
درست نمی‌شوند!
و بدنامی تا ابد
بر پیشانی حکومت دینی‌تان
باقی خواهد ماند.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 10:27


دخالت در نهادهای مدنی: تهدیدی برای استقلال و اعتماد عمومی

حسین سلاح‌ورزی

شائبه پیرامون اقدام اخیر و دخالت وزارت صمت برای کنار زدن رییس منتخب اتاق اصناف و جایگزینی نماینده وزارت صمت، زنگ خطری جدی برای استقلال نهادهای مدنی و تشکل‌های بخش خصوصی در کشور است.
چنین دخالتی نه‌تنها با اصول حکمرانی مبتنی بر احترام به نهادهای مدنی و منتخبین آن‌ها در تعارض است، بلکه پیامدهایی جدی و بلندمدت برای اقتصاد، جامعه و اعتماد عمومی به همراه خواهد داشت.

1. ضربه به اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی
وقتی دولت، نهادی مانند اتاق اصناف که بر پایه اعتماد اصناف و فعالان اقتصادی به یک فرآیند انتخاباتی شکل گرفته است، با دخالت خود تخریب می‌کند، اولین پیامد آن کاهش اعتماد عمومی است. سرمایه اجتماعی، که یکی از ارکان توسعه و پیشرفت اقتصادی است، به شدت آسیب می‌بیند. افراد دیگر انگیزه‌ای برای مشارکت در ساختارهای مدنی نخواهند داشت و حس بی‌اعتمادی به حاکمیت تشدید خواهد شد.

2. تضعیف بخش خصوصی و اقتصاد ملی
بخش خصوصی و تشکل‌های صنفی، که اغلب نقشی کلیدی در پویایی اقتصادی دارند، با چنین دخالت‌هایی از کارکرد واقعی خود بازمی‌مانند.
این نهادها، به جای تمرکز بر مشکلات و چالش‌های اعضای خود، مجبور به مقابله با مداخلات دولتی خواهند شد. نتیجه، تضعیف عملکرد اقتصادی کشور و افزایش وابستگی به تصمیمات متمرکز و دولتی خواهد بود.

3. تناقض با وعده‌های دولت و اصول حکمرانی مطلوب
دولت پزشکیان با شعار صیانت از رای مردم و حمایت از نهادهای مدنی به قدرت رسید. اما این اقدام آشکارا با این وعده‌ها در تضاد است. تعارض میان گفتار و رفتار دولت، اعتماد رای‌دهندگان به ساختارهای انتخاباتی و سیاسی را کاهش می‌دهد و اعتبار دولت را خدشه‌دار می‌کند. این تناقض، تنها به زیان دولت نیست، بلکه به تضعیف کلی مشروعیت نظام حکمرانی منجر خواهد شد.

4. گسترش بی‌ثباتی در ساختارهای مدنی
هنگامی که نهادهای مدنی احساس کنند که استقلال‌شان قابل احترام نیست، فضای تشنج و بی‌ثباتی در میان این تشکل‌ها افزایش می‌یابد. این بی‌ثباتی، به‌ویژه در شرایط اقتصادی کنونی، به هیچ وجه قابل توجیه نیست و تنها به تشدید مشکلات و تعمیق بحران‌ها منجر خواهد شد.

5. ایجاد الگویی خطرناک برای آینده
این دخالت می‌تواند الگویی خطرناک برای سایر نهادهای دولتی باشد. اگر امروز اتاق اصناف با چنین رویکردی مواجه شود، فردا ممکن است نوبت به دیگر نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی برسد. این روند، به مرور زمان استقلال ساختارهای مدنی را کاملاً از بین خواهد برد و بخش خصوصی را به ابزاری در دست دولت تبدیل می‌کند.

راه‌حل چیست؟
برای جلوگیری از تکرار چنین رفتارهایی، ضروری است:

تشکل‌های مدنی و فعالان اقتصادی با اتحاد و واکنش قاطع، بر اهمیت استقلال خود تاکید کنند.
دولت به وعده‌های خود پایبند باشد و به جای مداخله، حمایت‌گر واقعی نهادهای مدنی باشد.
افکار عمومی نسبت به چنین رفتارهایی آگاه شود و فشار لازم را برای اصلاح مسیر به دولت وارد کند.
مجلس و دستگاه قضایی با بررسی دقیق چنین مداخلاتی، از وقوع مجدد آن جلوگیری کنند.

و آخر اینکه حفظ استقلال نهادهای مدنی نه‌تنها وظیفه‌ای اخلاقی، بلکه ضرورتی برای توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی است.
دولتی که این اصل را نقض کند، علاوه بر آسیب به ساختارهای مدنی، زیان جبران‌ناپذیری به اعتماد عمومی وارد خواهد کرد.

امروز وقت آن است که با هوشیاری و اقدام به موقع، از تبدیل این دخالت به یک رویه خطرناک جلوگیری شود.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 10:22


مگر کم می‌میریم؟

احمد زیدآبادی

کمیتۀ سوم مجمع عمومی سازمان ملل طی قطعنامه‌ای، جمهوری اسلامی را به دلیل "افزایش نگران‌کنندۀ مجازات اعدام" محکوم کرده است.

نمایندگی ایران در سازمان ملل این قطعنامه را "مغرضانه و با انگیزۀ سیاسی" دانسته است.
به فرض اغراض و انگیزه‌های سیاسی در پشت صدور این قطعنامه نهفته باشد، اما پاسخ نهادهای حاکم به روند فزایندۀ صدور و اجرای حکم اعدام چیست؟

گفته می‌شود در سال گذشتۀ میلادی، شمار اعدام‌ها در ایران سه-چهارم مجموع اعدام‌ها در سطح جهان بوده است! حتی اگر بخشی از این آمار صحت داشته باشد، وحشتناک است چه رسد به اینکه تمامش قرین واقعیت باشد
.
مگر ایرانی‌ها بر اثرِ تلفات جاده‌ای، حوادث محیط کار، خودکشی، قتل و غیره کم می‌میرند که قرار است از طریق اعدام جبران شود؟ بسیاری از کشورها حکم اعدام را از اساس لغو کرده‌اند و بسیاری دیگر هم آن را به حداقلِ ممکن رسانده‌اند. دلیل این کار، اثرات سوء و جبران‌ناپذیر و ماندگارِ حکم اعدام بر خانواده‌ها و روانِ جامعه است. با این وصف، به چه دلیلی در کشور ما باید روند صدور و اجرای حکم اعدام در زمینه‌های مختلف در جهتِ معکوس دیگر جوامع در حرکت باشد؟

از ریاست محترم دستگاه قضایی انتظار می‌رود که در جهت پیشگیری از روند فزایندۀ صدور حکم اعدام گامی بردارد و ماشین آن را از حرکت بیاندازد وگرنه با این رویه، هر خانواده‌ای به جای یک پیکان، یک اعدامی خواهد داشت!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 08:43


دود مازوت در ریه‌های مردم

محمد وصال٭

عواقب مصرف مازوت و مقابله با مصرف آن برای مردم ایران زیاد است. به قولی یا باید سم ناشی از سوخت مازوت را مصرف کنیم یا باید بی‌برقی را تحمل کنیم.

این واقعیت امروز کشوری است که دارای بزرگ‌ترین ذخایر انرژی فسیلی و بزرگ‌ترین منابع انرژی تجدیدپذیر جهان است.

ما سیاهه انتشار و مصرف مازوت در سراسر کشور را در اختیار نداریم که بدانیم دقیقاً، سهم مازوت در ایجاد آلایندگی در شهرهای بزرگ و کوچک کشور چقدر است.

مسئله مازوت پیچیده است. اگر مازوت در نیروگاه‌ها سوزانده شود، چون گوگرد و ترکیبات سمی بالایی دارد، طبیعتاً ایجاد آلودگی می‌کند و این آلودگی با باد به این سمت و آن سمت منتقل می‌شود.

ادعایی که می‌شود این است که در نیروگاه‌های شهر تهران مازوت‌سوزی وجود ندارد. اگر این ادعا را بپذیریم باید این را در نظر بگیریم که نیروگاه‌های غربی مثل نیروگاه البرز مازوت مصرف می‌کنند و با وزش باد غربی شرقی آن آلودگی به تهران منتقل می‌شود

البته فقط مسئله نیروگاه‌ها نیست بلکه سوخت کارخانه‌ها و بنگاه‌های صنعتی که در استان‌های تهران، البرز و قزوین استقرار دارند، بر آلودگی هوای تهران اثر دارند.

شهر اراک نیز دچار چنین وضعیتی است. مسئله آلودگی هوا در شهر اراک فقط مربوط به نیروگاه نیست بلکه صنایع دیگری هستند که تولید آلودگی می‌کنند.

متاسفانه به دلیل اینکه آماری به‌طور شفاف وجود ندارد که سهم مازوت‌سوزی در آلایندگی شهرهای آلوده را متوجه شویم، نمی‌توانیم تحلیل درستی داشته باشیم.

آلودگی یک مبحث چندوجهی است و فقط بحث مازوت مطرح نیست. باید تاکید کرد که ما نیاز به یک مدل آماری برای فهم و سنجش میزان مصرف مازوت و اثر آن بر آلودگی هوا داریم.

دلیل آن هم این است که دمای هوا، جهت وزش باد، فشار هوا و عوامل دیگر بر میزان تجمع آلاینده‌ها و شاخصی که افزایش پیدا می‌کند بر آلودگی اثرگذار است.

چند سال پیش آلودگی منطقه قزوین، کرج و تهران حتی به سمت مناطق حاشیه خزر سرریز کرده بود و پدیده ترسناکی به وجود آورده بود.

بحث انتشار به‌طور کلی قصه آلودگی را پیچیده می‌کند و راهکارهای مقابله با آن نیز متاثر از این پیچیدگی است.

بحث رقابت و رعایت استانداردهای آلایندگی بسیار مهم است. مادامی که درهای کشور به روی واردات خودرو بسته شده است، عملاً خودروهای داخلی نیازی نمی‌بینند که بخواهند کیفیت خود را ارتقا دهند.

وقتی مازوت‌سوزی کم شود، طبیعتاً به قطعی برق منجر می‌شود. اگر قطعی برق برای مصرف‌کنندگان خانگی باشد، باعث کاهش رفاه و از دست رفتن رضایت می‌شود. اما اگر به قطع برق تولید کشور منجر شود، هزینه آن برای اقتصاد زیاد است.

بنابراین این قطعی برق مستقیم بر روی تولیدات صنعتی و رشد اقتصادی تاثیر می‌گذارد.

البته در این چند سال که ما دچار ناترازی انرژی بودیم، بنگاه‌ها به سمت یکسری سرمایه‌گذاری‌ها رفته‌اند تا بتوانند این خلأ را جبران کنند.

اینکه چرا به جایی رسیده‌ایم که بین خاموشی و مصرف سم انتخاب کنیم، از یک‌جا دارد نشات می‌گیرد و آن هم نفهمیدن چهارچوب انگیزشی در اقتصاد است.

دولت قیمت برق خانگی، برق کشاورزی، برق روستایی، برق تجاری و حتی برق صنعتی را پایین نگه می‌دارد و از آن طرف می‌خواهد از نیروگاه‌ها این برق را به قیمتی خریداری کند که برای آنها صرفه داشته باشد.

اینجا یک شکاف ایجاد می‌شود که دولت به تامین این شکاف متعهد می‌شود.

اکنون روند در دنیا طوری است که سرمایه‌گذاری بر روی انرژی‌های خورشیدی رونق دارد و پیشرفت‌های جدی اتفاق افتاده و مناسب است که ما نیز به همین سمت برویم و قیمت برق را در کنار آن تصحیح کنیم و نوعی نظام انگیزشی طراحی کنیم تا بتوانیم به سمت تولید انرژی خورشیدی حرکت کنیم.

٭ عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف

تجارت فردا، شماره ۵۶۸

خاطرات و روزنوشت ها

21 Nov, 08:36


چرا مادران ایرانی دیگر انسانهای بزرگ نمی‌زایند؟

اسفندیار خدایی

مقایسه بزرگان و مشاهیر دوره پهلوی با عصر جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که جامعه ایرانی دیگر انسانهای بزرگ پرورش نمی‌دهد.
در ابتدای حکومت رضاشاه، جمعیت ایران حدود هشت میلیون نفر غالباً ساکن روستاها و عشایر کوچ‌نشین بود و بیش از ۹۵ درصد بزرگسالان بی‌سواد بودند. اکنون جمعیت ایران ۸۸ میلیون نفر است و تقریباً تمام بزرگسالان باسوادند. حدود سه هزار دانشگاه و ۹۶ هزار مدرسه در شهر و روستا دایرند که جای تحسین دارد.
نعمت رسانه‌های ارتباطی مثل اینترنت، تلویزیون، ماهواره، تلفن، برق، جاده، وسایل نقلیه، دسترسی به کتابها، دانشگاهها و محتواهای دیجیتال را آسان کرده است.

اما آیا جمهوری اسلامی توانسته به اندازه عصر پهلوی شخصیتهای بزرگ علمی، روحانی، نظامی، سیاستمدار، هنرمند و نویسنده بزرگ تربیت کند؟ شما متولدین ۱۳۴۴ به بعد را پرورش‌یافته جمهوری اسلامی حساب کنید چون این افراد فقط دوران کودکی را در دوره پهلوی گذرانده‌اند و در عصر جمهوری اسلامی به سن بلوغ و تحصیل رسیده‌اند. پس در این مقاله، کل جمعیت زیر ۶۰ سال را پرورش‌یافته جمهوری اسلامی حساب می‌کنیم.

از شاعران و ادیبان پرورش‌یافته عصر پهلوی شروع می‌کنم: شهریار، پروین اعتصامی، ملک‌الشعرای بهار، دهخدا، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، احمد شاملو، جلال‌آل‌احمد، سیمین بهبهانی، سیمین دانشور، فریدون مشیری، نیمایوشیج، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی، کزازی و... حالا شما چند شاعر و ادیب هم‌تراز این بزرگان که پرورش یافته جمهوری اسلامی باشند، را نام ببرید. من که سراغ ندارم.

روحانیون نامدار پرورش‌یافته عصر پهلوی: امام خمینی، مطهری، طالقانی، بهشتی، رفسنجانی، خامنه‌ای، منتظری، دستغیب، موسی صدر، مصباح یزدی، جنتی و علم‌الهدی همگی تربیت‌شده دوران پهلوی هستند. آیا شما شخصیت روحانی در تراز این بزرگان که پرورش‌یافته جمهوری اسلامی باشد یعنی سن او کمتر از شصت سال باشه، سراغ دارید؟

در عرصه موسیقی نیز پرورش‌یافتگان دوره پهلوی همچنان می‌درخشند: غلامحسن بنان، پرویز مشکاتیان، محمدرضا شجریان، جلیل شهناز، ابولحسن صبا، اکبر گلپایگانی، مسعود بختیاری، رضا سقایی، علی‌اکبر شکارچی، کیهان کلهر، شهرام ناظری، تاج اصفهانی، همایون خرم و بانوانی همچون حمیرا، هایده و مهستی و... آیا پس از انقلاب، در تراز این هنرمندان داریم؟

از نویسندگان و صاحب‌نظران علوم انسانی، پرورش یافته عصر پهلوی: علی شریعتی، احمد کسروی، عبدالحسین زرین‌کوب، عزت‌اله فولادوند، محمد مصدق، پروفسور حسابی (وزیر فرهنگ مصدق) حسین فاطمی (وزیر خارجه مصدق). اما آیا امروز اندیشمندان علوم انسانی در این تراز داریم؟
به پیشنهاد دوستان، نام آقایان رحیم‌پور ازغدی، حسن عباسی و علی‌اکبر رائفی‌پور را می‌نویسم که با احترام به این بزرگان، آنها را هم‌تراز گروه رقیب در دوره پهلوی نمی‌دانم. لکن دست جناح اصلاح‌طلب و منتقدان و حتی مخالفان خارج‌نشین جمهوری اسلامی هم خالی است. امثال کروبی، میرحسین موسوی، تاجزاده، حجاریان، زیباکلام، سریع‌القلم، ظریف و زهرا رهنورد همگی متولدین دهه ۱۳۱۰ و ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ هستند یعنی پرورش یافتگان مکتب طاغوت محسوب می‌شوند.

حتی چهره‌های نظامی پس از انقلاب نیز غالباً پرورش یافته عصر پهلوی هستند. مثل شهیدان مصطفی چمران، صیاد شیرازی، قاسم سلیمانی (متولد ۱۳۳۵) ابراهیم همت، محمد جهان‌آرا، عباس بابایی، عباس دوران و هزاران شهید جنگ تحمیلی.

امروز خوشبختانه نرخ باسوادی زنان بسیار بیشتر است و بانوان در دانشگاهها حضور فعال دارند. ولی آیا زنان بزرگی در تراز پروین اعتصامی، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، هایده و حمیرا و هنرمندان و بانوان سیاستمدار عصر پهلوی داریم؟ بله خانمها مریم میرزاخانی و انوشه انصاری از زنان خارج کشور قابل ذکرند.

جالب آنکه تمام سیاستمداران برجسته فعلی کشورمان تربیت‌شده دوره ستمشاهی طاغوت هستند، محمد خاتمی، حسن روحانی، محمود احمدی‌نژاد، ابراهیم رئیسی، مسعود پزشکیان و تمام معاونین روئسای جمهور فوق همگی متولدین دهه ۱۳۱۰ و ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ هستند.
خوشبختانه آقایان پرورش یافته عصر پهلوی فداکاری کرده و همچنان جور تمام پستهای سیاسی را می‌کشند و سخت مشغول آبادانی مام میهن هستند!

به نظر شما چرا پرورش‌یافتگان جمهوری اسلامی کم‌تعدادتر و کوتاه‌قامت‌تر از پرورش یافتگان عصر پهلوی و دوره مشروطه هستند؟ تعدادی از پاسخها و کامنتهای کوتاه برگزیده شما را در کانالم منتشر می‌کنم. خود نیز نظراتی در این زمینه دارم. لکن این نوشتار فقط مسئله را مطرح می‌کند، مسئله‌ای که می‌تواند موضوع پایان‌نامه‌ها و رساله‌های پژوهشی باشد.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 10:45


نگاهی به یک خودکشی سیاسی

شهاب الدین حائری شیرازی

ما فعالان سیاسی در ایران با انواع فشار، مخیر می شویم بین فعالیت سیاسی انتقادی یا داشتن یک زندگی معمولی.

سیستم امنیتی به شما با رفتارش تفهیم می کند تو اگر بخواهی از سیاستهای مملکت انتقاد کنی مجبوری دائما استرس تشکیل پرونده جدید و نداشتن یک شغل و نداشتن آرامش را با خود همراه داشته باشی.

وحید اشتری یک نمونه بود که خواست در کنار منتقد بودن یک رستوران داشته باشد که دستگیر شد و روانه زندان تا کارش تعطیل شد و ازاد شد و وسائلش را حراج کرد و رفت پی زندگیش!

این یک سیستم خودویرانگر هست که اجازه نقد کارهایش و سیاستهایش را نمی دهد.
ما چهارتا، یک نمونه هستیم از عملکرد سیستم امنیتی با منتقدین.
مهدی نصیری اخیرا شهریه و بیمه اش قطع شد، رحیم قمیشی و ناصر دانشفر هم خیلی وقت است از تدریس محرومند.
بنده هم از امامت جماعت و کار تبلیغی و طلبگی و تدریس محرومم.

خوب؛ کیانوش سنجری علاوه بر همه این مصائب تحمل زندان و بازجویی و تحقیر و بستری شدن در تیمارستان را هم کرده بود.
مگر روح و روان یک انسان چقدر تحمل دارد؟!
این کارها با منتقد یا معترض چه تاثیر اصلاحی دارد؟
جز اینکه منتقد را به دشمن خونی خود مبدل می کنید؟
آیا با این کارها میزان انتقاد و اعتراض کم شده؟
یا هم چوب را می خورید و هم پیاز.
هم منتقد را به دشمن مبدل می کنید و هم انتقاد و اعتراض کم نمی شود که گسترده تر می گردد.
سیستم امنیتی به جای درگیر کردن خود با آنچه نظام را در معرض متلاشی شدن قرار می دهد مثل علل سیستمی و نفوذ، که به استمرار سیاستی براندازانه انجامیده مثل سیاست ستیزه با امریکا، به منتقدین بند می کند تا آن سیاست غلط با قدرت استمرار یابد و حکومت را متلاشی کند.

به نظر می رسد ناتوانی سیستم و نظام برای توجیه سیاستها، به جای انکه حکام را به عقلایی کردن سیاستها بکشاند، آنها را به سمت و سوی زمینه استمرار سیاست غلط با بستن دهان منتقدین کشانده.

سخن گفتن ما که جز پند و اندرز نیست این که نمی تواند موجب زوال حکومتی شود، آنچه موجب زوال حکومت خواهد شد سیاست مخرب است.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 10:43


با این نوع دفاع، جز نفرت نمی‌افزایید!

حبیب رمضانخانی

با خودکشی کیانوش سنجری، فعال سیاسی، مشخص شد که برخی که در فضای مجازی به عنوان ارتش سایبری و طرفداران حاکمیت مشغول فعالیت هستند،  چگونه با پیام های زیر پست او که گاه رکیک و زشت بود، او را تحریک به انجام چنین کاری کردند!

همان‌هایی که به وقت دولت‌های مدنظر خود با چهره و اسم فعالیت و به وقت دولت مخالف، با تصاویر دختران و مردان کروات زده و... اهداف مدنظر و دیکته شده را پی می‌گیرند!

قابل تامل، هرچه فساد گسترده، ناکارآمدی و... ادعای دین محوری و اخلاق مداری برخی مسئولان را در عمل بی اعتبار کرده، به همان اندازه فعالیت این جماعت سایبری با آن ادبیات سخیف و بهره‌گیری از الفاظ رکیک و زشت در مخاطب قرار دادن مخالف و منتقد که گاه بویی از انسانیت و اخلاق ندارد، ادعای ظاهری حاکمیت به دین و اخلاق را نیز بی‌اعتبار کرده است!

بعد از کودتای ۲۸ مرداد، جدا از اینکه کدام طرف مقصر بود، یکی از نقاط ننگین و لکه‌دار آن رویداد، حضور و حمایت فواحش شهرنو و اراذلی چون شعبان جعفری‌ها در حمایت از سلطنت پهلوی بود که باعث بی اعتباری شدید آن جایگاه گردید و بی‌شک هیچ‌گاه از حافظه تاریخی ایرانیان پاک نخواهد شد!

حال فعالیت و‌ حمایت این جماعت سایبری از ساختار و نظام حاکم، آن هم با این ادبیات و مشی که سراسر بی‌اخلاقی و ضدیت با مبانی انسانی و دینی دارد، جر ضربه زدن بر وجهه و اعتبار نظام و ایجاد نارضایتی و نفرت‌افزایی بیشتر، خروجی دیگری ندارد!

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 10:39


ساری گلین باکو و رخسار پاییزی تهران

صلاح الدین خدیو

در جریان اجلاس کاپ 29 باکو دهها نفر از رهبران جهان به آهنگ ساری گلین گوش دادند.
آهنگی فولکلور و میراث مشترک آذری ها، ترکها و ارمنی ها و که به فارسی به نام دامن کشان و بە کردی نیز اجرا شده است.

میزبانی باکو البته از حیث سابقەی بد آن به عنوان یک دولت ناقض حقوق بشر و تولید کنندەی سوخت های فسیلی آلایندەی محیط زیست با انتقاداتی روبرو شد.
موفقیت باکو در این زمینه به مدد درآمدهای نفتی بدست آمد، درست مانند قطر که جام جهانی 2022 را خرید.

اما اگر روزی ایران بتواند موانع سیاسی  کنونی را دور بزند، امکانات لازم را برای برگزاری اجلاسی با حضور صد رئیس دولت را دارد؟
سالن های مناسب، هتل های بین المللی و مدیریت برنامە موجود است؟

ظاهرا تنها سالن موجود، تالار اجلاس سران کشورهای اسلامی است که سال 76 با عجله برای مهم ترین گردهمایی بین المللی ایران پس از انقلاب ساخته شد. 
سالنی که سقف آن در روز افتتاح با حضور مهمانان چکه  و میزبان را شرمسار نمود.

مطابق خاطرات رفسنجانی چهار سال قبل از آن تاریخ - سال 72 - باکو فاقد حداقل استانداردها  و در خطر سقوط بدست ارامنه بود!

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 10:27


چهره‌های جدید دولت ترامپ

سهند ایرانمهر٭

دونالد جدید ترامپ چهره‌های جدیدی را بکار گرفته است که نقش‌هایی کلیدی دارند، این چهره‌ها چه کسانی هستند؟

ایلان ماسک (elon musk)
 وزیر کارآمدی دولت


ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا از انتصاب ایلان ماسک، رئیس تسلا و پلتفرم X به سمت وزیر جدیدی با نام «کارآمدی دولت» خبر داد. ماموریت او بازسازی سازمان های فدرال، کاهش مقررات اضافی و کاهش هزینه‌ها در دولت خواهد بود.
ویژگی‌بارز: کارآفرین و‌ ریسک‌پذیری بالا برای اجرای طرح‌های بلندپروازانه

سوزی وایلز (Susie Wiles)  
 رئیس کارکنان کاخ سفید


او اولین زن در تاریخ ایالات متحده خواهد بود که این مقام عالی را به دست می آورد. ترامپ او را  به دلیل خونسردی، مدیریت بحران و رهبری کمپین انتخاباتی موفق خود «بچه یخی» نامید.
او‌استراتژیست ارشد کمپین ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ بود و  سابقه مدیریت کمپین موفق فرماندار فلوریدا، ران دی‌سانتیس، در ۲۰۱۸ را دارد. 
ویژگی بارز: متخصص در سازمان‌دهی کمپین‌های انتخاباتی و مدیریت بحران.  

پیت هگست (Pete Hegseth)
 وزیر دفاع


هگست که برای پست وزیر دفاع آمریکا نامزد شده بود، یک افسر سابق گارد ملی است که در عملیات نظامی در عراق و افغانستان شرکت داشت،ک. او مجری برنامه‌ای جنجالی در شبکه فاکس نیوز بود.
ویژگی بارز: دیدگاه‌های محافظه‌کارانه و حمایت قوی از سیاست‌های «اول آمریکا»ترامپ.  

مایک والتز (Mike Waltz)
مشاور امنیت ملی


نماینده جمهوریخواه که به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ انتخاب شده است. او نماینده جمهوری‌خواه فلوریدا در کنگره و اولین کهنه‌سرباز نیروهای ویژه (Green Beret) در مجلس نمایندگان بود.  
ویژگی بارز: تمرکز بر مسائل دفاعی و تهدیدات چین.  

الیز استفانیک (Elise Stefanik)
سفیر واشنگتن در سازمان ملل

یکی از برجسته ترین حامیان اسرائیل و مهمترین متحد رئیس جمهور منتخب آمریکا. او جوانترین زنی بود که در سال ۲۰۱۴ در سن ۳۰ سالگی به مجلس نمایندگان راه یافت. 
ویژگی بارز:
او در طول مراحل استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان، حمایت قاطعانه ای از او‌ کرد و به گفته ترامپ سمت جدید «پاداش وفاداری اوست».

تام هومن (Tom Homan)  
مسئول مدیریت پرونده مهاجرت


مدیر سابق اداره مهاجرت و گمرک (ICE) در دولت ترامپ.  او به دلیل اتخاذ مواضع سختگیرانه در مورد مهاجرت غیرقانونی به «تزار مرزی» معروف است. او از طرفداران سیاست «اجرای دقیق قوانین» است که منجر به جدایی بسیاری از کودکان مهاجر از خانواده هایشان شد به همین دلیل ترامپ او را به عنوان مسئول پرونده مرزی و مهاجرت برگزید.
ویژگی بارز:حامی سرسخت سیاست‌های مهاجرتی سخت‌گیرانه ترامپ.  

تولسی گابارد (Tulsi Gabbard)
مدیر اطلاعات ملی


او عضو حزب دموکرات بود اما در سال ۲۰۲۲ از آن خارج شد و آنان را عده‌ای جنگ‌طلب خواند. گابارد در امور نظامی بسیار باتجربه است و بارها بخاطر این موضوع مورد ستایش ترامپ قرار گرفته است.
ویژگی بارز: دیدگاه‌های ضد مداخله‌گرایانه و انتقادهایش از سیاست خارجی سنتی آمریکا.

٭گردآوری

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 10:24


نتانیاهو، برندۀ انتخابات آمریکا

مهدی تدینی

بگذارید با این جملۀ مبالغه‌آمیز بحث را آغاز کنم که وقتی در آن دقیق شویم متوجه می‌شویم چندان هم گزافه نیست: «اگر شخص نتانیاهو می‌خواست وزیر دفاعی برای دولت آمریکا انتخاب کند، گزینه‌ای بهتر از پیت هِگسِت پیدا نمی‌کرد!» و این پیت هگسِت دقیقاً کسی است که ترامپ برای وزارت دفاع خود زیر سر دارد؛ کهنه‌سرباز ارتش آمریکا که محافظه‌کارـ‌راست‌گرایی تمام‌عیار و چنان از هاروارد متنفر است که حتی مدرکش از این دانشگاه را پس فرستاد، زیرا اساساً معتقد است در دانشگاه‌های آمریکا به جای اینکه دربارۀ خطر افراط‌گرایی اسلامی صحبت کنند، دانشجویان را فرستاده‌اند دنبال نخودسیاه محیط‌زیست‌گرایی و مغز بچه‌های مردم را با نظریۀ انتقادی ــ بخوانید «نئومارکسیسم» ــ مسموم می‌کنند.

قرار نیست در این نوشته مروری کامل بر افکار این وزیر دفاع جوان و جبهه‌دیده کنم؛ فقط می‌خواهم نشان دهم او چقدر هوادار صهیونیسم است.

چند نمونه می‌آورم: هگست در ۲۰۱۸ در سخنرانی خود در جشنِ «شورای ملی اسرائیل جوان» ــ از نهادهای یهودی آمریکا ــ در نیویورک گفت: «صهیونیسم و امریکنیسم خطوط مقدم تمدن غربی و آزادی در دنیای امروزی ما هستند.» باور به صهیونیسم را صریح‌تر از این نمی‌شود صورت‌بندی کرد.

اما هگست از آن دست اسرائیل‌دوستان است که معتقد به حمایت کامل از تل‌آویو است. در همان سال ۲۰۱۸ در کنفرانسی که در هتل کینگ داوید در بیت‌المقدس/اورشلیم برگزار می‌شد، همه‌چیزِ اسرائیل را «معجزه» خواند و مشتاقانه از اعجازهای بعدی می‌گفت. در سخنان پرشوری که با تشویق حضار روبرو بود می‌گفت: ۱۹۱۷ معجزه رخ داد (صدور بیانیۀ بالفور که در آن انگلستان قول یک خانه یا میهن را به یهودیان داد)، در ۱۹۴۸ معجزه رخ داد (وقتی اسرائیل اعلام موجودیت کرد)، در ۱۹۶۷ معجزه رخ داد (شکست اعراب در جنگ شش‌روزه و تصرف بیت‌المقدس/اورشلیم توسط اسرائیل). البته ۲۰۱۷ نیز به اعتقاد او معجزۀ دیگری رخ داده بود، وقتی ترامپ اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. و در نهایت نتیجه گرفت معجزات دیگری هم رخ خواهد داد و معبد یهودیان دوباره برپا خواهد شد؛ البته با کمک همه‌جانبۀ آمریکا ــ و البته هگست چیزی تحت عنوان «کرانۀ  باختری» نمی‌شناسد. از نظر او آن منطقه یهودا و سامره و بخشی از اسرائیل است.   

هگست همین‌قدر که صهیون‌دوست است، با مخالفان صهیون نیز دشمن است. به همین خاطر در دور پیشین ریاست‌جمهوری ترامپ معتقد بود آمریکا باید انبارهای تسلیحاتی ایران را بمباران کند، حتی اگر در مراکز فرهنگی قرار داشته باشند. هنوز شک دارید که اگر نتانیاهو می‌خواست وزیر دفاعی برای آمریکا انتخاب کند، همین هگست را انتخاب می‌کرد؟

اما برویم سراغ وزیر خارجۀ ترامپ: مارکو روبیو؛ سیاستمدار نومحافظه‌کار کوبایی‌تبار که چندان با آن دولتِ انزواگرا که انتظار می‌رفت ترامپ بچیند، جور درنمی‌آید، زیرا روبیو مانند نئوکان‌ها معتقد است آمریکا باید در جهان مداخله کند.
روبیو منتقد سرسخت اوباما و بایدن بود؛ چه در سیاست داخلی و چه خارجی. از نظر او، اوباما مقصر وضعیت سوریه بود، زیرا در سرنگونی اسد تعلل کرد. او اوباما را به دلیل گشایش‌هایی که برای کوبای کمونیست انجام داده بود سخت ملامت می‌کرد.

اجازه دهید در مورد روبیو هم بسنده کنم به دیدگاه‌هایش دربارۀ اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران.
بعید است فرق چندانی میان روبیو و هگست باشد. بهتر است زیاد راه دور نروم و همین ماه‌های اخیر را یادآوری کنم. پس از حملۀ موشکی ایران به اسرائیل، روبیو از اسرائیل خواست با قدرت به این حملات پاسخ دهد.
او در بیانیه‌اش گفت اسرائیل حق دارد به گونه‌ای نامتناسب به این تهدید پاسخ دهد ــ در اینجا تعبیر «نامتناسب» مفهوم کلیدی است. او در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «اسرائیل باید همان‌گونه به ایران پاسخ دهد که اگر کشوری ۱۸۰ موشک به سمت ما شلیک کند، آمریکا پاسخ می‌دهد.» نظر او دربارۀ درگیری با حزب‌الله هم همین‌قدر بی‌مماشات است. روبیو به سخره می‌گفت بایدن با ایران مانند «دیپلمات‌های بلژیکی در سازمان ملل» رفتار می‌کند. نتیجۀ روشنی که از دیدگاه‌های روبیو می‌توان گرفت این است که او در مقام وزیر خارجۀ آمریکا نه تنها جلوی دست دولت اسرائیل را نمی‌گیرد، بلکه پشتیبانی بی‌پروا هم خواهد بود.

هشت نُه ماه پیش نوشتم نتانیاهو جنگ را ادامه می‌دهد تا ترامپ را به کاخ سفید برگرداند، زیرا این جنگ در هر حال باعث ریزشی دوـ‌سه‌درصدی در رأی هریس می‌شد (و همین کمک بزرگی به ترامپ بود).
البته نه فقط او، طبق نظرسنجی‌ها قریب هفتاد درصد اسرائیلی‌ها طرفدار ترامپ‌اند. با این ترکیب تصور هر گونه گشایش در مذاکره با آمریکا متوهمانه به نظر می‌رسد، در حالی که از دیگر سو، بده‌بستان مهمی میان پوتین و ترامپ سر اوکراین در راه است که بازندۀ آن نیز احتمالاً ایران است.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 09:08


محمد. الف

مارکی دو کوستین نویسنده فرانسوی نوشته بود "وای بر کشوری که در آن هر خارجی یک مُنجی به نظر می‌رسد."

زمانی که یک حکومت در حال مصرف کشور برای ایدئولوژی‌های خود است و پاسخ هر اعتراضی را با سرکوب و حکومت پلیسی می‌دهد، دیگر «فرار کردن» نه یک گزینه که تنها راه نجات است.

بیش از ۷۰ سال حکومت کمونیست‌ها در شوروی انفعال را در تمام جامعه تزریق کرده بود. در چشم طرفداران، کشورشان بزرگترین امپراتوری جهان بود که در حال به سرانجام رساندن یک آرمان مقدس بود و برای بسیاری کشور نه وطن آن‌ها که زندانی بود که باید از آن می‌گریختند.

اوضاع در جنگ دوم جهانی بیشتر تنه به یک طنز غم‌انگیز می‌زد. در چشم حکومت تمامیت‌خواه حزب کمونیست، هر شهروندی به محض نشان دادن کوچکترین زاویه‌ای با حکومت (حتی بدون نشان دادن آن و به طور پیش‌فرض) دشمنی بود که یا باید حذف می‌شد یا ایزوله. در طول جنگ دوم جهانی بسیاری از سربازانی که به دست دشمن فاشیست به اسارت افتادند، از اساس برچسب دشمن و عنصر نامطلوب خوردند زیرا که یا به اندازه کافی نجنگیده و یا افرادی که حالا مظنون به جاسوسی بودند.
یکی از این سربازانی که در اوکراین به اسارت آلمانی‌ها درآمده بود درحالی که می‌دانست با بازگشت به وطن چه چیزی در انتظار او است، بلافاصله بعد از جنگ به کانادا فرار می‌کند. ۴۰ سال بعد پسر او که در تمام این مدت پدر خود را مُرده فرض کرده به نحوی از زنده بودن او آگاه می‌شود و بعد از درخواست‌های طولانی در نهایت امکان سفر به خارج از کشور را می‌یابد. پدرِ داستان از دیدن پسرش خوشحال می‌شود؟ خیر. در تمام این مدت او فکر می‌کرده است که KGB در نهایت کسی را برای ترور او خواهد فرستاد. حتی نزدیکترین روابط خونی هم متاثر از رفتار حکومت بود. این تمامیت‌خواهی حتی بعد از سقوطش هم پشت سرش یک زمین سوخته و سمی را به جا گذاشته بود که درست کردن شرایط را سخت و فرار یا مهاجرت را به بهترین گزینه موجود تبدیل کرده بود.

یکی از روزنامه‌نگاران غربی که در دهه ۹۰ میلادی و بعد از فروپاشی شوروی برای ثبت دوران حکومت کمونیستی به روسیه سفر کرده بود، در کتاب خود (در فارسی روح ناآرام به ترجمه سرکار خانم سودابه قیصری) داستانی از مواجهه با این موج فرار را اینگونه نقل می‌کند:
غمگین‌ترین چیز در مسکو، نه ساختمان‌های رنگ و رو رفته، چاله‌های پرآب، مگس‌ها و موش‌ها که دیدن مردمی بود که فقط در فکر فرار بودند. به سختی می‌شد جوانی را پیدا کرد که در فکر مهاجرت نباشد و تعدادی از بهترین مغزهای کشور روسیه در بین آن‌ها بودند.
روزی به یک سمینار فیلمسازی با شرکت جمعی از بهترین فیلم‌سازهای روسیه دعوت بودم و چند کلمه‌ای صحبت کردم. بعد از پایان صحبت‌هایم یکی از فیلم‌سازان برخاست و به سمت من آمد و روی صندلی کنار من نشست تا با من صحبت کند!
برایم عجیب بود و با خود گفتم آیا تحت تاثیر صحبت‌های من قرار گرفته بود یا می‌خواست برای فیلم بعدی‌اش مرا انتخاب کند؟ نه. او فهمیده بود یک آمریکایی که زبان مادری‌اش انگلیسی است در اتاق حضور دارد.
به سمت من آمد، خم شد، کاغذی از جیبش درآورد و آهسته پرسید که آیا می‌توانم گرامر و دیکته آن را برایش ویراستاری بکنم. نامه‌ای به کنسول آمریکا بود، یک تقاضا برای ویزای مهاجرت...

در آلمان شرقی مردم جوکی داشتند که می‌گفت یک روز اریش هونکر رهبر آلمان شرقی در خیابانی قدم می‌زند که به یک صف طولانی از مردم مواجه می‌شود. او به صف می‌پیوند و می‌بیند که بسیاری از مردم از صف خارج می‌شوند. با تعجب می‌پرسد "این صف چی بود؟" یکی می‌گوید "صف خروج از آلمان." هونکر می‌گوید "خب چرا همه از صف خارج شدند؟" می‌گویند "حالا که تو می‌خواهی از اینجا بروی دیگر دلیلی برای خروج ما نیست."

یکی از کاربران نظامی‌نویس پیشترها نوشته بود "اگر به نظرتان هزینه تغییر زیاد است، بنشینید و هزینه تداوم وضع موجود را به نظاره بنشینید."

چشم‌انداز آینده وطنی که در دستان یک حکومت تمامیت‌خواه دزدسالار قرار دارد هیچگاه روشن نخواهد بود. زندگی زیر سایه چنین حکومت‌هایی زندان شهروندان است و آزادی یک رویا. تداوم اوضاع وطن را به جایی می‌کشاند که حتی با تغییر حکومت هم درست کردن اوضاع نیازمند معجزه باشد.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 08:59


نفوذی‌ها در پرونده‌ی ترور حسن طهرانی مقدم ۹ نفر بودند؟

پس از انفجار مرکز موشکی سپاه در حوالی ظهر ۲۱ آبان ۹۰ اعلام شد که ۳۹ نفر در این واقعه به شهادت رسیدند اما حالا و ۱۳ سال پس از ترور حسن طهرانی مقدم صداوسیما در گزارشی تعداد شهدا را حدود ۳۰ نفر اعلام کرده است.

به گزارش انصاف نیوز، خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه، در سال ۱۳۹۸ در گزارشی به بهانه‌ی سالگرد این رخداد اسامی ۳۹ نفر را به عنوان 'شهدای اقتدار' اعلام کرد. اما حالا صداوسیما شهدای انفجار مرکز موشکی در آبان ۹۰ را حدود ۳۰ نفر اعلام کرده است.

اگر بپذیریم که میان‌خطوط روایت‌های منتشرشده از آنچه در آبان ۹۰ در بیدگنه رخ داد نشانگر آن است که موساد از جزییات تصمیم ایران برای تست موشک قاره‌پیما مطلع شده و با این انفجار از انجام آن جلوگیری کرده‌ است می‌توان نتیجه گرفت که حدود ۹ نفری که حالا دیگر به عنوان شهدای این واقعه به رسمیت شناخته نمی‌شوند از عوامل ترور حسن طهرانی مقدم و همراهانش بوده‌اند.  

https://ensafnews.com/559459/
@ensafnews

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 08:40


احسنت به عمارحکیم؛
موضعی که می تواند موضع رسمی ایران هم باشد

شهاب الدین حائری شیرازی


سید عمار الحکیم :

عراق آمادگی وارد شدن به یک جنگ منطقه ای تمام عیار را ندارد! عراق می تواند از حماس و حزب الله از سه راه اصلی حمایت کند: سیاسی، رسانه ای و بشردوستانه
/ دیدارنیوز

حاشیه

این موضع می توانست موضع رسمی ایران هم باشد.
آیا ایران امادگی ورود به یک جنگ تمام عیار با اسرائیل و آمریکا را دارد؟
آیا نتیجه چنین جنگی پیشاپیش روشن نیست؟!
آیا نتیجه این جنگ آزادی فلسطین می شود؟!
اصلا نتیجه این جنگ به نفع چه کسی است؟

آیا عقل نمی گوید از به هلاکت فکندن خود بدون ثمره خاصی خودداری کنید؟

آیا خدا نفرموده لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه _ با دست خود خود را به نابودی نیافکنید.(۱۹۵ البقره)
این همه هزینه کردیم آیا علائمی از نابودی اسرائیل کسی می بیند؟

نه عقل و نه شرع چنین حمایتی که نتیجه اش از بین رفتن خودمان یا در معرض از بین رفتن باشد، را تجویز نمی کند.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 08:35


پزشکیان زیرآب‌می‌زند!

؟؟؟؟٭

مدتی‌است دوجریان موذی در کشور مشاهده‌می‌شود که نمی‌توانیم به آن‌ها ظن توطئه‌ی داخلی نداشته‌باشیم: این‌دوجریان که از یک‌آبشخور سیراب‌می‌شوند و هردو ردای ملی‌گرایی افراطی به‌تن‌دارند بسیارمشکوک و پرداخته‌ی یک‌توطئه‌ی واحد به‌نظرمی‌آیند که می‌باید درباره‌شان روشنگری‌کرد.

اولین‌شان را به‌طور خلاصه می‌توان «پانترکیسم باسمه‌ای» نام‌گذاشت که پیامبران و ایضاً فعالانش بیشتر شارلاتان‌های در جستجوی منابع‌مالی به‌نظرمی‌رسند تا اشخاص جاافتاده‌ی فکور و آگاه از تاریخ.
هرچند که صدای آن‌ها دربلندگوهای بیرون از ایران انعکاس می‌یابد اما ریشه‌ی آن‌ها در داخل است. تحرکات آن‌ها البته ناچیز و کم‌بُرد است و غیراز ظاهر و حرف این‌اشخاص که جذابیتی ندارد عللل بنیادینی نیز برای نگرفتن یخشان وجوددارد.

آذربایجان در گذشته نیز به‌عنوان یک‌خطه‌ی ترک‌زبان ایران هدف قابل‌تصاحبی به‌نظررسیده‌است اما هیچ‌گاه پیوند ارگانیکش با پیکره‌ی اصلی ایران گسسته‌نشده‌است. بخشی‌از آذربایجان که در داخل ایران نیست و به‌عنوان یک‌کشور شناخته‌می‌شود همچون بخش‌هایی‌از گرجستان به‌عنوان غرامت شکست در جنگ از سوی خاندان جهنمی قاجار به روسیه واگذارشد.

دلیل امتناع‌از درخواست برای بازگشت آن به ایران در هنگام نابودی تزاریسم و به‌قدرت‌رسیدن بلشویک‌های روسیه بی‌عرضگی قاجاریه بود. ابتدا دربرابر رفتار محبت‌آمیز روس‌ها که قوایشان را از ایران بیرون‌بردند و از پیمان با انگلیس برای تقسیم ایران دست‌شستند در رودربایستی ماندیم و ادعایی برای پس‌گرفتن سرزمین‌های ازدست‌رفته در دو عهدنامه‌ی گلستان و ترکمانچای نکردیم.
می‌شد این‌کار را کرد؛ چون دولت بلشویکی هم از جانب روس‌های سفید و هم از جانب انگلیس تحت‌فشار بود.
هنگام فروپاشی اتحاد شوروی نیز این‌درخواست قابل‌پیگیری بود ولی در آن‌زمان آقای‌رفسنجانی بیشتر دنبال دریافت زیردریایی دیزلی از شوروی برای جنگ با آمریکا بود تا سرزمین‌های ازدست‌رفته.

پاره‌ی شمالی آذربایجان به ایران بازنگشت ولی پاره‌ی جنوبی‌اش هم جداشدنی نیست؛ به‌همان‌دلایل بنیادینی که ابتدای نوشته گفتیم هست:
سرعت و شدت امتزاج ایرانیان در نیمه‌ی‌دوم قرن‌بیستم چنان‌زیاد بوده‌است که امکان واکندن اقوام ایرانی از یکدیگر را به صفر رسانده‌است.
توسعه‌ی اقتصادی دهه‌های‌ چهل‌ و پنجاه، واکنش اجتماع به سال‌های‌اول جنگ میهنی با صدام و مهاجرت‌های درون‌مرزی‌فراوان ایرانیان را در کل‌کشور درهم‌آمیخته‌است.

ازسوی‌دیگر تجربیات مکرر تاریخ نشان‌داده‌است جنبش‌های ملی با نمودهای ناسیونالیستی درونمایه‌ی بورژوایی دارند: بورژوازی‌ملی خواهان سلطه بر بازارملی و بیرون‌راندن عنصر تجاری بیگانه است و به‌همین‌دلیل جنبش‌های‌ملی از سوی بورژوازی‌ملی راهبری‌می‌شوند (یک نمونه‌ی ایرانی‌اش: انقلاب مشروطه).

آذربایجان ایران فاقد این‌کیفیت است و علت آن این‌است که بازار ملی بورژوازی‌آذربایجان محدود به شهرهای ترک‌زبان نیست بلکه تهران، مشهد، اصفهان و سراسر ایران است. بی‌اعراق نیمی‌از بازار تهران را بازرگانان بزرگ آذربایجانِ ایران تشکیل می‌دهد. این‌بورژوازی با هرگونه محدودشدن بازار و گستره‌ی فعالیتش مخالفت‌اکید می‌کند.

آن‌ها که تجربه‌ی بودن در آذربایجان در سال‌های۵۷ و ۵۸ را دارند به‌چشم دیده‌اند که چگونه بازار تبریز توطئه‌ی ملی‌گرایانه‌ی سیدکاظم شریعتمداری را برای جداساختن آذربایجان پس‌زد؛ درحالی‌که آن‌هنگام پیش‌افتادن آخوندها و به‌دنبال‌کشیدن ملت مدروز و بسیارآسان بود ولی بورژوازی تجاری و صنعتی آذربایجان تجربه و افتخار جلوداری انقلاب مشروطه را در کوله‌ی تاریخ خود داشت.

الغرض درآوردن ادای جداسری و به‌قول امروزی‌ها پان‌ترکی حداکثر می‌توانست و شاید بتواند توجه حکومت را به‌اختصاص بودجه‌ی بیشتر برای حفظ و اشاعه‌ی فرهنگ غنی آذربایجان جلب‌کند؛ وگرنه مبانی مادی برای آن‌که تحرک انشقاقی در این‌خطه از ایران صورت‌گیرد وجود خارجی ندارد.

اما جنبه‌ی توطئه‌آمیز این‌جریان که مدنظر ماست از محدوده‌ی آذربایجان بیرون و در تهران است. ایده‌ی اصلی شکل‌دهنده‌ی آن ایجاد دشمنی‌های خیالی و تفرقه برای تداوم حکومت است.

انشعاب‌اندازی برای جلوگیری از سیل است: وقتی دبی رودخانه بالامی‌زند و امکان سرریز و ازبین‌رفتن کاسبی‌های کناره‌ی رودخانه هست(!) سعی‌می‌کنند در بالادست بخشی‌از جریان آب را به مسیر انحرافی بفرستند و فشار را کم‌کنند.

برای ما آشکار است که دست‌های خبیث (که تعدادشان در حکومت از تعداد دزدان حکومتی کمتر نیست) پشت این‌جریان پان‌ترکی ایستاده‌اند. ملاقات پزشکیان با جوانان تبریزی که گویا به فارس‌ها فحش می‌دهند درواقع زدن زیرآب این‌جریان خبیث است.

جریان موذی دوم و بخش‌دیگر این توطئه را که اشاعه‌ی افغان‌ستیزی کور است به مطلب دیگری وامیگذاریم تا خسته‌نشوید!

٭ شورای سردبیری جامعه نو

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 08:24


گران کردن طلا و ارز برای جبران کسری بودجه اشتباه است

حسین راغفر٭


کسری بودجه ۱۴۰۴ حدود ۴۰۰ همت است که نسبت به سال جاری هزار میلیارد تومان افزایش داشته.

سیر صعودی کسری بودجه نگران‌کننده است و ریشه در تحریم، بی‌نظمی اقتصادی و هزینه‌های گزاف دولت دارد.

برای جبران کسری بودجه نیاز به اصلاح خرج و مخارج دولت است.

دولت‌ها به جای اصرار به روش اشتباه گران کردن ارز و طلا برای جبران کسری بودجه، با اخذ مالیات بر ثروت، دارایی و درآمدهای افسانه‌‌ای قشر مرفه در این مسیر گام بردارند.

تا زمانی که تحریم‌های بین‌المللی اقتصاد ایران را در حالت فلج نگه می‌دارند، نه کسری بودجه به طور کامل جبران می شود و نه دیگر مشکلات ریز و درشت اقتصادی رفع خواهند شد.

٭اقتصاددان

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 07:34


دیدار سبز
شعر: سیدعلی صالحی

این کلیپ را کیانوش سنجری ساخته و من خوانده ام.

تصمیم گرفتیم در نوروز منتشرش کنیم چون به عید مربوط است. اما فکر می‌کنم الان باید منتشر شود.....
فریدون فره اندوز
@fereidounfarahandouz

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 07:26


هشدار مهم عصمت اینونو به رضاشاه!

علی مرادی مراغه ای

شش ماه قبل از اشغال ایران توسط متفقین، عصمت اینونو رئیس‌جمهور ترکیه از طریق اسفندیار سپهبدی سفیر ایران در ترکیه، نامه ای به رضاشاه نوشته اطلاع میدهد که متفقین بدلایل مختلفی حتما به ایران حمله خواهند کرد لذا هر چه زودتر آلمانی ها را از ایران بیرون کرده با متفقین وارد مذاکره و قرارداد بشوید تا کشورتان اشغال نشود.
عصمت اینونو حتی مینویسد که رضاشاه به من وکالت رسمی بدهد و من تضمین میدهم که این کار را من انجام بدهم.

سالها پیش، من راجع به این نامه مهم
اینونو در منابع ترکیه خوانده بودم و منبع یادم نمانده و در منابع ایرانی مدام دنبال آن می گشتم و نمی توانستم این نامه را پیدا کنم، خوشبختانه، ردّ آنرا در این فایل تصویری دکتر فریدون هویدا پیدا کردم، او در اینجا توضیح می دهد که آنرا پیدا کرده و دیده است!

عجیب است که نامه ای به این مهمی که در آن زمان از ترکیه به تهران تلگراف گردیده، مقامات ایرانی بخاطر ترس از خشم رضاشاه که همچنان چشم به پیروزی آلمان دوخته بوده، اصلا جرات نمی کنند آنرا به رضاشاه نشان دهند و در نتیجه، معاون وقتِ وزیر امور خارجه ایران در زیر این نامه دستور داده که بایگانی گردد!.

بعدها که فریدون هویدا (برادر امیرعباس) وزیر خارجه می گردد این نامه را پیگیری کرده و پیدا می کند، چون اسفندیار سپهبدی سفیر وقت ایران در ترکیه که شوهر خواهر هویدا بوده و از این نامه مطلع بوده قبلا به فریدون هویدا گفته بوده که عصمت اینونو چنین نامه ای را نوشته است!

شوربختی در اینست که، کسی جرات نمی کرد به رضاشاه نزدیک شود و سخنی بگوید که خلاف میل دیکتاتور باشد!

امیر احمدی اولین سپهبد ایران می نویسد که در مرداد ۱۳۲۰ یعنی کمتر از یک ماه قبل از حمله متفقین، ارتش مانوری در تپه های ازگل در حضور رضاشاه برگزار کرده و رضاشاه نیز چادر مخصوصی در آنجا برافراشته بود و هر کدام از امرای ارتش برای خوشایند او از رشادت ارتش ایران می گفتند و او نیز از شادی قاه قاه میخندید! یک تلفنگرامی از گروهان اول دانشکده افسری رسید و شاه بی نهایت خوشحال شد و آنرا به من نشان داد و در تلفنگرام فرمانده نوشته بود:
«با چابکی و رشادت تمام گردنه قوچی را گرفتیم. اگر قشون سلم و تور هم به میدان ما بیاید، شکست خواهد خورد، منتظر امر اعلیحضرت بزرگ ارتشتاران فرمانده هستیم که هر جا را امر کند فتح می کنیم.
شاه گفت: قشون من عالی ترین قشونی است که امروز در دنیا می توان نشان داد و این ادعا که فرمانده گروهان اول کرده درست است...»
(خاطرات نخستین سپهبد ایران احمد امیراحمدی...ص۴۱۴)
و ما البته می دانیم که آن قشون، سه روز بیشتر نتوانست در مقابل متفقین مقاومت کند!

خطر متفقین را یکبار دیگر ساعد مراغه ای سفیر ایران در مسکو گزارش کرده بوده اما دیکتاتور وقعی ننهاده و خشمگین شده بود!
اینجا را ببینید.
مؤدب نفیسی در آن  زمان پیشکار ولیعهد و تنها کسی بوده که رضاشاه او را «آقا»
خطابش می‌کرد، شمس‌الدین جزایری داماد او می نویسد آقای اسمیت (معاون اداره دخانیات) تقریباً یک ماه قبل از اشغال ایران دو دفعه مرا سوار ماشین اش کرد تا شمیران وسط راه و هی به من می‌گفت که «آقا، اگر کسی هست که با دربار ارتباط دارد به رضاشاه بگوید که این مرتبه مسئله جدی است، متفقین احتیاج دارند به راه‌آهن ایران. باید به روسیه کمک بشود و اگر رضاشاه این راه‌آهن را به اختیار نگذارد راه‌آهن را به اجبار خواهند گرفت.»
شمس‌الدین جزایری می گوید من با همسرم صحبت کردم. گفت «والّا، گمان نمی‌کنم کسی جرأت بکند با رضاشاه حرف بزند».
سرانجام وقتی به مودب نفیسی می گویند که به رضاشاه اطلاع دهد، او جواب می دهد:
«بله، این مطلب خیلی اساسی است و جدی، ولی من جرأت نمی‌کنم با رضاشاه صحبت بکنم.»

احتمال حمله متفقین را به ابراهیم قوام الملک شیرازی هم گفته بودند اما او نیز ترسیده بود که با رضاشاه در میان بگذارد و بعدها هم اشرف پهلوی، همه‌اش وقتی که از پسر قوام شیرازی طلاق گرفت می‌گفت:
«این [مرد] خیانت کرده. چون این مسئله را به او گفته بودند و نیامده به پدر بگوید»!.
(مصاحبه جزایری با پروژه تاریخ شفاهی ایران، دانشگاه هاروارد، نوار اول، ۱۲ مهر ۱۳۶۳، حبیب لاجوردی)

آیا اگر دیکتاتور، گوشی شنوا داشت ایران به آن شکل تحقیرآمیز اشغال می گردید؟! آیا تاریخ آینده ایران متفاوت نمی شد؟! 
اما دیکتاتور همه عقلا را حذف کرده و هیچکدام از آن مردان استخوانداری که در دامن مشروطیت پرورش یافته و در اوایل سلطنت بدورش بودند در اواخر سلطنتش، حذف شده و دورِ دیکتاتور را متملقین گرفته و حسابی از عقلانیت تهی گشته بود.
همیشه در چنین مواقعی است که بلا بر سر کشور نازل می گردد...!


مصاحبه فریدون هویدا را اینجا و یا در زیر ببینید:

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 07:15


مرگ خودخواسته‌ی اعتراضی

رضا رضائی

آیا می‌توان مرگ خودخواسته‌ی کیانوش سنجری را نوعی حرکت اعتراضی، مانیفست بیداری یا فریاد بی‌صدا دانست؟

مقدمه: بدون شک هیچ‌کدام از معترضان به وضعیت موجود، کنشگران مدنی یا حتی اپوزسیون، راضی به مرگ یک هم‌وطن نیستند تا اهداف آنها محقق شود.
از سوی دیگر این نوع اعتراض آن‌قدر وحشتناک و تأثرانگیز است که می‌باید برای عدم تکرار آن گام‌های پیشگیرانه برداشت.

یکم: چقدر زشت و وقیحانه است که عده‌ای از مرگ خودخواسته‌ی یک هم‌وطن، به دنبال تطهیر خود یا وارونه‌نمایی یا کوچک‌نمایی باشند؛

دوم: هرچند که خواسته‌ی مرحوم سنجری مرتبط با قوه‌ی قضائیه است؛ اما چقدر خوب است که کل حاکمیت به فکر اصلاح امور باشند تا از این اتفاقات پیشگیری بشود و هیچ‌کسی برای گفتن پیام خود، مجبور به حذف خود نشود؛

سوم: فارغ از پیام این مرگ خودخواسته که حکایت از آزادی‌خواهی برای محبوسان و زندانیان سیاسی و مطبوعاتی است، این پیام حائز اهمیت است که انتخاب روش خودکشی برای هر فردی قابل‌تصور نیست مگر استیصال کامل. اگر کنشگری مدنی تا این حد به بن‌بست رسیده است، باید مرگ خودخواسته‌ی مرحوم سنجری را فریاد بی‌صدا نامید؛

چهارم: ازآنجائی‌که همه به دنبال تأثیر پیام این مرگ خودخواسته هستند و تهدید آن مرحوم مستقیماً به یکی از ارکان حاکمیت بر می‌گشت، شاید محتمل‌ترین واکنش حاکمیت در برابر آن پیام، تحقق وصیت، ملاطفت با بازماندگان، اتخاذ تدابیر پیشگیرانه برای مرگ‌های بعدی، برخورد با مشوقان و تغییر رویکردها نسبت به زندانیان سیاسی باشد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می‌رسد که قوه‌ی قضائیه باید دستور پیگیری همه جانبه و بررسی همه‌ی ابعاد این اتفاق جانسوز را سریعاً صادر کند؛

۲: به نظر می‌رسد که تمامی کنشگران مدنی که مشی اعتراض خشونت پرهیز را در پیش گرفته‌اند، باید نسبت به اعمال خشونت نسبت به خود، نیز موضع واحد گرفته و اجازه ندهند که این مرگ خودخواسته به مانیفست آزادی تبدیل شود؛

۳: به نظر می‌رسد نباید اجازه داد که هزینه‌های زیست آزادانه و شرافتمندانه، تلاش برای رسیدن به معاش و آرامش و آسایش، مطالبه گری و عدالت خواهی، آنچنان افزایش یابد که مردم از زندگی ناامید بشوند؛

۴: به نظر می‌رسد که جامعه باید نسبت به مرگ خودخواسته‌ی هرفردی با هر اعتقاد سیاسی یا مذهبی، واکنش مناسب نشان داده و با هروسیله ای از تکرار آن جلوگیری کرده و در جهت تحقق خواسته‌های مبارزان سیاسی بکوشد.

فراموش نکنیم که مرگ خودخواسته‌ی فرزندان وطن هرگز نباید تکرار شود. چه آن دختری که برای اعتراض به حجاب اجباری دست به این عمل می‌زند چه دخترک کوچک وطن که به‌خاطر لاک و ناخن بلند یا روسری کوتاه به او گیر می‌دهند و تهدید به اخراج از مدرسه می‌شود یا خدای‌ناکرده اتفاقاتی که در کلینیک ترک بی‌حجابی‌ها ممکن است پیش بیاید و چه برای هزینه‌های ترک بی‌حجابی.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 07:03


جلیلی و تندروهای تحریم طلب!
بپاخیزید از دیدار ایلان ماسک و مقام ارشد ایرانی

مصطفی فقیهی

از حالا باید منتظر جیغ‌ودادها و جامه‌دریدنِ امثال جلیلی، شریعتمداری و سایر تحریم‌طلب‌های وطنی و کاسب تحریم بود!

دیدار نماینده‌ی ایران در سازمان ملل و ایلان ماسک، مهم‌ترین اتفاق در روابط ایران-آمریکا بعد از خروج ترامپ از برجام است.

«ماسک» از نزدیک‌ و موثرترین افراد به رییس‌جمهور منتخب آمریکا محسوب می‌شود که حتی در تماس ترامپ با زلنسکی نیز روی خط حاضر بود؛ او وزیر آینده‌ی ترامپ و در شمار حلقه‌ی صفر و عضو اتاق فکر رییس‌جمهور منتخب آمریکاست.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 06:20


سفر گروسی و چالش مدیریت تنش!

صابر گل عنبری

مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در هنگامه‌ای بسیار حساس در دو سطح منطقه‌ای و بین‌المللی به ایران سفر کرده است.
گرچه برآورد طرف‌ ایرانی از گفتگوها «مثبت» و «سازنده» و «مهم» است؛ اما سخنان خود گروسی در نشست خبری با اسلامی قابل تامل و پرمعناست. این اظهارات هم می‌تواند برونداد قرائت گروسی از وضعیت کنونی باشد و هم «پیام‌های هشدار» از جانب خود او یا قدرت‌های غربی.

گروسی گفت که «فضا در شرایط متشنج کنونی برای دیپلماسی تنگ‌تر شده و می‌شود» و «باید به نتیجه ملموسی دست یابیم که ما را از مسیر تقابل دور کند». همچنین ضمن «غیرقانونی» خواندن هر گونه حمله به تاسیسات اتمی ایران، و این که نباید انجام شود، تاکید کرد که با ایجاد راه حل می‌توان احتمال جنگ را از بین برد و از تقابل جلوگیری کرد.

احتمالا ایران در شرایط دشوار کنونی برای مدیریت فضای تنش و جلوگیری از تشدید آن بخواهد با گروسی به تفاهماتی ملموس‌تر از قبل درباره برخی و نه همه زمینه‌های مورد اختلاف با شمول تعدادی از خواسته‌های آژانس و نه همه آن‌ها برسد.

هدف دیگر ایران ممکن است نوعی ریل‌گذاری از این طریق برای شروع مذاکرات هسته‌ای در آینده نیز باشد.
در این میان، چه بسا ایران تمایل داشته باشد که در این دو ماه مانده به عمر دولت بایدن مذاکرات هسته‌ای احیا شود تا اتوماتیک در دوره ترامپ تداوم یابد و دیگر معذوریت خاصی برای ازسرگیری آن در عهد او وجود نداشته باشد. اما هنوز روشن نیست که دولت بایدن تا چه اندازه آمادگی ازسرگیری مذاکرات را و لو به صورت شکلی در این مدت کوتاه دارد.

اما این که این مدیریت و مهار تنش از جانب ایران تا چه اندازه می‌تواند بر رویکرد طرف‌های مقابل موثر باشد، باید دید که آن‌ها اکنون به چه می‌اندیشند و چه دریافتی از آن خواهند داشت.

اگر گروسی با رضایتمندی خوبی از ایران خارج شود، ممکن است سخنان او بعد از سفر و گزارشش در نشست شورای حکام به تلطیف فضا کمک کند. اما بعید هم نیست که طرف‌های مقابل در شورای حکام، تفاهم احتمالی ایران و آژانس را «ناکافی» بدانند و برای بالا بردن دز فشار، قطعنامه جدیدی را تصویب کنند.

اگر هم قطعنامه‌ای تصویب نشود و فضای مثبتی شکل گیرد، اما به دلایلی این فضا غالبا موقت باشد و فعلا برگردانی در جهت ازسرگیری موثر مذاکرات هسته‌ای نداشته باشد.
دلیل نخست: دولت بایدن به عنوان دیگر طرف اصلی پرونده هسته‌ای به علل متعددی همچون دوره انتقالی کنونی پس از انتخابات و جنگ و تنش گسترده در منطقه در شرایطی نیست که به مذاکرات «جدی» و توافق با ایران ورود کند.

دلیل دوم: اساسا دریافت آمریکا و اروپا از وضعیت در شرایط کنونی با قبل فرق کرده است. همین باعث می‌شود که امتیازاتی را که ممکن است ایران در هر نوع توافقی با آژانس بدهد، «ناکافی» بدانند و تلاش کنند که از کانال آژانس و قبل از مذاکرات هسته‌ای جدید که مشخص نیست چه زمانی از سر گرفته می‌شود، «امتیازات بزرگ و بیشتری» حاصل شود. در مقابل ایران نیز نمی‌خواهد با دادن چنین امتیازاتی از هم اکنون و در ارتباط با آژانس، از قدرت چانه‌زنی خود در مذاکرات احتمالی با طرف اصلی پرونده برای رفع تحریم‌ها بکاهد.

دلیل سوم: مطرح شدن دوباره پرونده هسته‌ای ایران نه لزوما به علت نشست فصلی شورای حکام و بازگشت ترامپ و حتی توسعه برنامه هسته‌ای تهران بلکه بیشتر به علت مواجهه کنونی در منطقه و تنش نظامی میان اسرائیل و ایران است. در این شرایط، طرف‌های مقابل پرونده هسته‌ای را محمل بهتری برای فشار بر ایران نه خود برنامه هسته‌ای ایران می‌دانند. در این میان نیز نتانیاهو با بهره‌برداری از این وضعیت نهایت تلاش خود را می‌کند که بمباران تاسیسات اتمی ایران را در دستور کار طرف‌های دیگر قرار دهد.

دلیل چهارم: برای دولت بایدن، پیشرفت در حل اختلافات ایران و آژانس در گذشته و نه در این شرایط انتقالی می‌توانست تاثیر مثبتی بر مذاکرات هسته‌ای با آن بگذارد، اما با ترامپ و دولتش وضعیت فرق می‌کند. اساسا ترامپ اعتقادی به نهادهای بین‌المللی ندارد و کلا ترجیح می‌دهد که هر گونه حل و فصل و رفع اختلافی در هر پرونده‌ای با خود او باشد.

در کنار آن نیز هر چند از قبل از انتخابات آمریکا برای سفر گروسی برنامه‌ریزی شده بود، اما همین که پس از پیروزی ترامپ انجام می‌شود، ممکن است او توافق احتمالی با آژانس را محصول بازگشت «رعب‌آور» خود بداند و همین بر قرائت و دریافت او در چگونگی تعامل با ایران و پرونده هسته‌ای در آینده پیش‌رو اثر بگذارد.

در هر صورت اگر در این دو ماه باقیمانده دولت بایدن تحول سترگی در تنش ایران و اسرائیل اتفاق نیفتد، دیر یا زود مذاکرات هسته‌ای به ویژه در دولت ترامپ از سرگرفته می‌شود و با آغاز به کار او می‌توان برآورد جدیدی از وضعیت مطرح کرد.

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 06:18


🔴نیویورک‌تایمز: دیدار ایلان ماسک با سفیر ایران «مثبت» و «خبری خوش» توصیف شده است

🔸نیویورک‌تایمز در گزارشی به قلم «فرناز فصیحی» نوشته است که ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرد.

🔸این روزنامه آمریکایی در ادامه نوشت: دو مقام ایرانی گفتند که این میلیاردر فناوری، که یکی از مشاوران نزدیک دونالد ترامپ است، و سفیر ایران در این دیدار درباره راه‌هایی برای کاهش تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده صحبت کرده است.

🔸به گفته مقامات ایرانی، دیدار میان آقای ماسک و سفیر امیر سعید ایروانی روز دوشنبه در نیویورک انجام شده و بیش از یک ساعت طول کشیده است و در مکانی محرمانه برگزار شده است. مقامات ایرانی این دیدار را "مثبت" و "خبر خوش" توصیف کردند.

🔸مدیر ارتباطات ترامپ در پاسخ به نیویورک تایمز گفت: "ما در مورد گزارش‌های جلسات خصوصی که برگزار شده یا نشده‌اند، اظهار نظر نمی‌کنیم." ماسک نیز به درخواست برای اظهار نظر پاسخ نداد.

🔸کارولین لاویت، سخنگوی تیم انتقال قدرت ترامپ-وانس، در بیانیه‌ای گفت: "مردم آمریکا رئیس‌جمهور ترامپ را دوباره انتخاب کردند زیرا به او اعتماد دارند که کشور ما را رهبری کند و از طریق قدرت جهانی صلح را بازگرداند. وقتی او به کاخ سفید بازگردد، اقدامات لازم برای انجام این کار را خواهد کرد."

🔸ماسک تقریباً در تمام مصاحبه های شغلی ترامپ برای افراد حضور داشته است. در تماس هفته گذشته با رئیس‌جمهور اوکراین، رئیس‌جمهور منتخب تلفن را به این میلیاردر داد. ماسک نقش کلیدی در فراهم آوردن ظرفیت‌های ارتباطی برای اوکراین در جنگ با روسیه ایفا کرده است.

🔸چنین دیدار زودهنگام مستقیمی میان یک مقام ارشد ایرانی و ماسک، این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن است در دولت ترامپ، رویکرد تهران و واشنگتن تغییر کند. یکی از مقامات ایرانی گفت که این دیدار را ماسک درخواست کرده و سفیر محل دیدار را انتخاب کرده است.

🔸دو مقام ایرانی گفتند که دیدار با ماسک این امکان را برای آن ها فراهم کرده است که از نشست مستقیم با مقامات آمریکایی خودداری کند. ماسک اما به زودی پست رسمی خواهد داشت.

🔸یکی از مقامات وزارت خارجه ایران گفت که سفیر ایران به ماسک در این دیدار گفت که باید معافیت‌هایی از تحریم‌ها از وزارت خزانه‌داری دریافت کرده و برخی از کسب‌وکارهای خود را به تهران بیاورد./ انتخاب

🇺🇸 @US_REVIEW 📍پایش آمریکا 📍

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 06:16


خاطرات و روزنوشت ها pinned «خطبه الوداع رمزگشایی از سخنان خامنه‌ای در جمع خبرگان ؟؟؟؟؟ حیدری کاشانی، عضو مجلس خبرگان، تایید کرده که علی خامنه‌ای نگران کشته شدن خود است. وی گفته در جلسه‌ای با اعضای مجلس خبرگان در چهلمین روز کشته شدن حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان و معاون او هاشم…»

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 01:22


.
  برای دختر دریا

  محسن رنانی

خیلی وقت‌ها می‌نویسم، دستکم روزی یک مطلب و گاهی چند مطلب، اما فقط برخی از آنها را منتشر می کنم. مثلا در جنبش مهسا چهل‌و‌یک یادداشت نوشتم اما فقط هشت تای آنها را منتشر کردم. معمولا نوشته‌ای را منتشر می‌کنم که دستکم یکی از این سه شرط را داشته باشد:

- حرف تازه‌ای داشته باشم؛ یعنی حرفهایی که می‌خواهم بزنم را پیشتر دیگران نزده‌ باشند.
- برای آنچه می‌نویسم احتمال اثرگذاری وجود داشته باشد، حتی اندک.
- انتشارش برایم آرامش درونی و حسی از انجام وظیفه را به همراه داشته باشد.

برای دختر دریا (آهو دریایی، دختر علوم-تحقیقات) هم همان‌ روزها چند بار نشستم و نوشتم اما هر چه نگاه کردم دیدم نوشته‌های دیگران خیلی بهتر از نوشته من است، حرف جدیدی نداشتم و در آن زمان هم احتمال اثرگذاری نمی‌دیدم.

در میان نوشته‌هایی که من دیدم، یکی از فرسته‌های تلگرامی خیلی به دلم نشست. این نوشته از نگاهی انسانی و اجتماعی به مساله پرداخته است. نگاهی که از یک بی‌مهارتی عمیق انسانی و اجتماعی در جامعه ایران پرده برمی‌دارد. آن را در پیوند زیر بخوانید و برای دیگران نیز بفرستید:

https://t.me/khapuorah/189

ای کاش اجازه دهند یک منبع قابل اعتماد و بی‌طرف، گزارشی از آخرین وضعیت «دختر دریا» به جامعه بدهد. این وضعیت «ناتمامی» که در همه کارها در ایران وجود دارد، هم نشانه توسعه‌نیافتگی است و هم خیلی به اعتبار و سرمایه‌اجتماعی نهادهای رسمی آسیب می‌زند. مثلا هنوز پس از ده سال هیچ نهاد رسمی گزارشی درباره نتیجه پرونده اسیدپاشی به چهره زنان اصفهان نداده است. یا هنوز هیچ گزارشی از تحقیقات رسمی درباره مسمومیت‌های زنجیره‌ای در مدارس دخترانه ایران منتشر نشده است. این «بازبودگی» و «ناتمامی» ظاهراً در کوتاه مدت نهادهای مسئول را از فشار اجتماعی و پاسخگویی رها می‌کند اما در بلندمدت اعتبار آنها را نابود می‌کند.

آن چیزی که الان مایه نگرانی است این است که بناگاه ببینیم دختر دریا را آورده‌اند پشت تلویزیون که ابراز ندامت کند. اگر متوجه باشند، این کار فقط بدبینی جامعه را افزایش می‌دهد. هیچ وجدان بی‌طرفی اعترافات تلویزیونی را از روی اختیار و صداقت نمی‌داند. نخستین چیزی که مقامات نیروی انتظامی و قوه قضائیه باید متوجهش باشند این است که از نظر اکثریت جامعه او «مجرم» نیست.

اگر راست است که رفتار او در واکنش به فشارها و تذکرات درباره پوشش او بوده است، باید انگشت اتهام به‌سوی شیوه‌ها و سیاست‌های رسمی درباره حجاب اجباری گرفته شود.

اگر راست است که به علت دیگری مثل دوری از فرزندان تحت تنش روانی بوده است، باز رفتار او ناشی از شرایط نامساعد محیطی و روحی بوده است و باید با او همدلی کرد و او را یاری کرد تا از این شرایط خارج شود.

پس او را آزاد بگذارید تا هر جور دوست دارد با جامعه صحبت کند. حتی اگر بیاید و آزادانه بگوید به عنوان اعتراض سیاسی چنین کرده است بهتر از آن است که او را به سیما بیاورید یا روایت‌هایی که جامعه باور نمی کند (حتی اگر درست باشد) درباره‌اش منتشر کنید.

اگر آن روز که (دی ۱۳۹۶) نخستین دختر خیابان انقلاب، به اعتراض روسری خود را بر چوب کرد و کنار خیابان ایستاد، او را شنیده بودید و با حرمت با او برخورد کرده بودید و با مهر با او به گفتگو نشسته بودید آن روزهای پر تنش پس از آن تا جنبش مهسا را تجربه نمی‌کردید.

اکنون نیز اگر پیام دختر دریا را نشنوید و به جای دعوت از او برای بیان چرایی این اعتراض و شنیدن دردهایی که به این طریق فریاد کرده است، او را به حراست و دادگاه و زندان بکشانید، روزی را رقم خواهید زد که دختران دیگر نیز  شیوه اعتراض او را به عنوان رسم مبارزه انتخاب کنند.

پس مهم‌ترین و عاجل‌ترین کار این است که او هر جا هست اجازه داشته باشد با شهروندانی که نگرانش هستند آزادانه سخن بگوید. این کار بیشترین کمک را به بازسازی اعتماد جامعه به نهادهای رسمی خواهد کرد.

حتی اجازه بدهید تا در میزگردی با حضور استادان و دانشجویان در همان دانشگاه، حرفهایش را بزند و شما فقط بشنوید؛ حتی جواب هم ندهید؛ که معمولا جوابهایتان بی مهارتِ همدلی است و رسوایی را بیشتر می‌کند.

«به زخم های ایران سلام کنید» شاید عفونت‌ها التیام یابد.

۲۴ آبان ۱۴۰۳

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 01:17


💥خبر: دیدار نماینده ترامپ با سفیر ایران در سازمان ملل

👈 #ایلان_ماسک روز دوشنبه به عنوان نماینده #دونالد_ترامپ رئیس‌جمهور منتخب آمریکا با نماینده ایران در سازمان ملل متحد در محلی محرمانه در شهر نیویورک دیدار و گفت‌وگو کرده است.

🔹 نیویورک‌تایمز با اعلام این خبر اعلام کرد که ماسک به‌عنوان نماینده و مدیر ارتباطات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا با امیر سعید ایروانی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، دیداری را در محلی محرمانه در شهر نیویورک برگزار کرد که بیش از یک ساعت طول کشید.

🔹دو مقام ایرانی به نیویورک تایمز گفته‌اند در این دیدار که «مثبت» و «خبر خوش» توصیف شده است، دو طرف درباره راه‌هایی برای کاهش تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده صحبت کرده‌اند و سفیر ایران به ایلان ماسک پیشنهاد داده است که معافیت‌هایی را درباره بعضی تحریم‌ها از وزارت خزانه‌داری آمریکا دریافت کند و برخی کسب‌وکارهای خود را به تهران بیاورد.

🔹البته مدیر ارتباطات ترامپ به نیویورک تایمز گفته است که «ما درباره گزارش‌های جلسات خصوصی که برگزار شده یا نشده‌اند، اظهارنظر نمی‌کنیم.» خود ایلان ماسک هم به درخواست برای اظهارنظر در این زمینه پاسخ نداده است.

🔹گفته می‌شود که ماسک تقریبا در تمام مصاحبه‌های شغلی ترامپ برای افراد حضور داشته است. در تماس هفته گذشته با رئیس‌جمهور اوکراین نیز ترامپ برای دقایقی تلفن را به این میلیاردر داد. 

🔹براساس تحلیل نیویورک تایمز، چنین دیدار زودهنگام مستقیمی میان یک مقام ارشد ایرانی و ماسک، این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن است در دولت ترامپ، رویکرد تهران و واشنگتن تغییر کند.

🔹یکی از مقامات ایرانی گفته است که این دیدار را ماسک درخواست کرده و سفیر محل دیدار را انتخاب کرده است.

🔹دو مقام ایرانی به این رسانه آمریکایی گفته‌اند که دیدار با ماسک این امکان را برای آن‌ها فراهم کرده است که از نشست مستقیم با مقامات آمریکایی خودداری کنند.

🔹ماسک در حال حاضر سمتی در دولت ایالات متحده ندارد، اما به‌زودی پست رسمی خواهد داشت.

@javadrooh

خاطرات و روزنوشت ها

15 Nov, 01:14


📌توافق ایران و آمریکا در راه است؟ / ایلان ماسک با مقامات ایرانی دیدار کرد

🔹نیویورک تایمز نوشت: ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرد. دو مقام ایرانی گفتند که این میلیاردر فناوری و سفیر ایران در این دیدار درباره راه‌هایی برای کاهش تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده صحبت کردند.

🔹ماسک یکی از مشاوران نزدیک ترامپ است. در تماس هفته گذشته با رئیس‌جمهور اوکراین، رئیس‌جمهور منتخب تلفن را به این میلیاردر داد. ماسک نقش کلیدی در فراهم آوردن ظرفیت‌های ارتباطی برای اوکراین در جنگ با روسیه ایفا کرده است.

🔹چنین دیدار زودهنگام مستقیمی میان یک مقام ارشد ایرانی و ماسک، این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن است در دولت ترامپ، رویکرد تهران و واشنگتن تغییر کند. یکی از مقامات ایرانی گفت که این دیدار را ماسک درخواست کرده و سفیر ایران محل دیدار را انتخاب کرده است.

برای خواندن مشروح‌ گزارش کلیک کنید

@eghtesadonline

خاطرات و روزنوشت ها

08 Nov, 05:52


دوباره ترامپ؛
درباره انتخاب‌های سختی که پیش رو داریم

محسن صالحی‌خواه ٭

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شد. برخی به شوخی می‌گویند ای‌کاش مردم کشورهای دیگر هم می‌توانستند در انتخابات آمریکا شرکت کنند چون نتیجه آن، تقریباً بر تمام جهان تاثیر می‌گذارد. ایران هم یکی از آن کشورهای جهان است که از این مسئله تاثیر می‌گیرد. دموکرات یا جمهوری‌خواه، هر کدام که در کاخ سفید باشد، باید فضای موجود را از بین ببریم.

دوشنبه از سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری پرسیدم اگر ترامپ رئیس‌جمهور شود و معامله‌ای به ایران پیشنهاد دهد واکنش ما چه خواهد بود؟ آقای بقائی گفت تکلیف این فرد مشخص و بهتر است که درباره سناریوهای فرضی گمانه‌زنی نکنیم. بخش دوم این سوال پاسخ گرفت و ترامپ به کاخ سفید رفت اما مشخص نیست که قرار است با «تکلیف این فرد مشخص است» چه کنیم.

ایران به بیرون رفتن از این وضعیت نیاز دارد. از یک سو، ایران توانست با چراغ سبز دولت بایدن به یک فضای تنفسی دست پیدا کند و به چین نفت صادر کند. باید این سوال را از خودمان بپرسیم که آیا این فضای تنفسی در دوران ترامپ که تحلیلگران و ناظران او را به غیرقابل پیش‌بینی بودن می‌شناسند، ادامه پیدا خواهد کرد؟

اقتصاد ایران امروز در آبان ۱۴۰۳ ضعیف‌تر از سال ۱۳۹۷ است. شرایط داخلی و بحران‌هایی که پشت سر گذاشتیم نیز بیشتر از قبل شده‌اند. به گواه وزیر امور خارجه کشورمان، شرایط بین‌المللی امروز با زمانی‌هایی که برجام منعقد شد و ترامپ آن را پاره کرد بسیار متفاوت است. ما درگیر عواقب جنگ‌های اوکراین و غزه هستیم و پرونده‌های میان ایران و غرب طی ۶ سال گذشته پیچیده‌تر شده است.

راه‌حل کوتاه‌مدت یا میان‌مدتی پیش روی ما نیست. تندروها تلاش می‌کنند بریکس را به جای حل مسئله تحریم‌های ایران معرفی کنند اما به گواه خوش‌بین‌ترین کارشناسان، بریکس در بهترین حالت چند دهه آینده به بار خواهد نشست و حداقل دو عضو تاثیرگذار آن یعنی چین و هند در میان ۱۰ شریک تجاری اول ایالات متحده هستند.

می‌توانیم خودمان را با تصویر اسکناس بریکس در دستان پوتین فریب بدهیم که قرار است ناجی ایران باشد اما از یک طرف به بار نشستن این ایده اگر با هیچ مشکلی روبه‌رو نشود، در کوتاه‌مدت و میان‌مدت تاثیری برای ایران نخواهد داشت

ایران باید از این وضعیت خارج شود و خروج از این شرایط بدون مذاکره جدی با دولت آمریکا رخ نخواهد داد. در جهان چندجانبه پیش رو، باز هم آمریکا کشور مهمی است. سازوکارهای سیاسی و تجاری را در دست دارد و به این زودی‌ها افولی نخواهد کرد که برای ایران مثمرثمر باشد.

انتخاب‌های پیش روی ایران سخت است و قطعاً با واکنش تندروهای داخلی و خارجی، سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی روبه‌رو خواهد شد. اما چه کنیم که ایران باید تصمیم‌های سخت بگیرد و با ترامپ هم در نهایت پای میز مذاکره بنشیند. هر حکومتی ابتدا باید به منافع ملی و مردم خود توجه کند.

٭ گزارشگر هم‌میهن

متن کامل

خاطرات و روزنوشت ها

08 Nov, 05:49


حکمرانی بر رضایتمندان آسان‌تر است یا ناراضیان؟!

حسن دادخواه ٭

  بی‌گمان یکی از حرفه‌ها یا مشاغل یا مسئولیت‌های موجود در جامعه امروزی، مسئولیت عهده داری اداره کلان جامعه یا همان حکمرانی و سیاست‌مداری در جوامع است.

رشد سریع در دنیای مدرن در همه زمینه‌ها و بالا رفتن سطح مطالبات عمومی و ازدیاد جمعیت و از سوی دیگر، کمبود منابع طبیعی و نیازمندی به انرژی های نو، همه و همه بر سختی و دشواری این مسئولیت افزوده است.
 
برای گریز از سختی های این مسئولیت، حکومت ها اقدام به طراحی ساختار و نمودارهای مختلفی کرده اند تا با بهره جویی از مشاوران و معاونان و کارشناسان مستقل و مسئول و با توزیع قدرت و فعال کردن سیستم تحزب و سندیکاهای صنفی، دشواری و سختی‌های این مسئولیت بویژه در فرایند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری را کاهش دهند و درجه و احتمال بروز اشتباه و خطا را کم و کمتر کنند!
  
همه سیستم‌های حکمرانی آموخته اند و تجربه به آنان نشان داده است که به همان میزان که به خردجمعی و بهره جویی از نظرات مستقل و غیر دولتی، تکیه کرده و اعتماد نموده اند به همان اندازه از میزان و حجم و گستردگی اشتباه و خطا مصون مانده اند!

  دنیای پیچیده امروز، مجال تصمیم گیری فردی و بی اعتنایی به تحلیل‌ها و دیدگاه های عمومی و جمعی صاحب نظران و بلکه نظر عامه مردم را، تنگ و تنگ‌تر کرده است و از همین روست که تاریخ معاصر نشان داده است که حکومت‌های تک نفره راه به جایی نخواند برد و روز خوش را نخواهند دید!

  تجربه نشان داده است که مقامات عالی دولت ‌ها و حکومت ها هر چه برای بالا بردن میزان رضایتمندی مردم و عموم شهروندان کوشش نمایند، به همان میزان، میدان برای کوشش های بیشتر باز خواهد شد و آنان بایستی تمام انرژی و نگرانی خویش را برای تامین مطالبات و خواسته های بیشتر، به کار ببندند! و بطور دقیق، همین امر موجب پیشرفت مداوم آن کشورها در همه حوزه های علمی و اقتصادی و اجتماعی شده است! بر این پایه، اداره جامعه ای که هدف حاکمان و کارگزاران آن، تامین رضایت و بالا بردن سطح رضایتمندی شهروندان است، همیشه دشوار و سخت است.....!
 
در جوامع رضایتمندی که رابطه و نسبت مردم با دولت و حکومت، از نوع رابطه برابر است و رابطه استعلایی و از بالا به پایین در میان نیست،  شهروندان دائم، عملکرد حکمرانان را پایش می کنند و اجازه نمی دهند که تصمیمی به زبان جامعه و مردم و کشورشان، ملاک عمل قرار گیرد!

  در جوامع رضایتمند، وجود آرامش روحی و وجود مطبوعات آزاد در کنار دستگاه مستقل قضایی و نظارتی، امکان تخلف و استفاده فردی و خودرایی و خودکامگی را از مقامات در همه سطوح، به صفر می رساند!
   در جوامع رضایتمند، اهرم های اعمال قدرت بطور مطلق و بی حد و حصر در اختیار دولت ها نیست و کانون های قدرت ، عملا در خدمت ارادی جمعی مردم قرار دارد!

  در برابر و در مقابلِ جوامع رضایتمند، جوامعی است که پایه های خود را بر دوش ناراضیان قرار داده است و بی توجه به مطالبات و خواست جمعی و گروهی مردم، به دنبال جامه عمل پوشاندن به اهداف ویژه‌ای است که حکومت در فقدان و در غیاب مردم برای خود اتخاذ کرده است!

   در چنین جوامع، حکمرانان از آزادی عمل مطلق برخوردارند. منابع ثروت در اختیار آنان است و تقسیم آن را برعهده گرفته اند و به نظرات نخبگان و فرهیختگان جامعه توجه و اعتنایی ندارند!

   در جوامعی که به ناراضیان توجه نمی شود و حاکمان در پی کاهش ناراضیان و بالا بردن سطح رضایتمندی نیستند، عوامل خودساخته و مصنوعی و فرعی بجای اهمیت دادن به نظرات عموم جامعه، عملا سمت و سوی حرکت کشور را به دست می گیرد و کارگزاران و مقامات عالی به راحتی و بدون هیچ مانعی، تصمیماتی اتخاذ می کنند که نتیجه آن، بهبودی وضع عمومی جامعه نیست بلکه دقیقا حال و روز مردم را به تیرگی و تباهی بیشتر نزدیک می کند!

   در جوامعی که بنای خود را بر گسترش رضایتمندی نگذاشته است، هیچ مقامی مسئولیت سخنان و تصمیمات خویش را نمی پذیرد و به گردن نمی گیرد و اصولاً هیچ مقامی پاسخگوی رفتار خویش نیست! و از این رو، می بینیم که حکمرانی در چنین جامعه ای، به مراتب آسان و سهل است!!

٭عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها

خاطرات و روزنوشت ها

08 Nov, 05:46


شاه ترامپ و فرصتی استثنایی برای سواری گرفتن از شخصیت خودکامه‌اش.!

رضا کمال

    با انتخاب ترامپ به مقام ریاست جمهوری ایالات‌متحده امریکا؛ دنيا به‌ نوعی در آستانه  بازگشت شکلی به‌ سدهٔ گذشته‌ است و  ایالات‌متحده و دنيا به‌ يک دوره‌ شخصیت محور (مانند دوره هیتلر) پا خواهد نهاد که‌ اعتقادی به‌ شيوه و فرآیند نخواهد داشت. کما اینکه جان بولتون در کتاب خاطراتش نوشته بود که وی [ترامپ] اغلب، حوصله خواندن گزارشات را نداشت و  بدون مطالعه و با اکتفا به گزارشات خلاصه شفاهی، اقدام به تصمیم‌گیری می‌کرد

   با قاطعیت میتوان نوشت؛ نمی‌شود به‌ نتیجه انتخابات ایالات‌متحده، نگاهی صرفآ سیاسی، اجتماعی و..... داشت. گزينه صحيح شاید این باشد که "ما با یک رئیس جمهور جدید در دنيا روبرو نیستیم بلکه با ترامپ روبرو‌ایم". چرا که‌ شخصیت فردی ترامپ، تاثیر غیر قابل انکاری روی اِلِمان‌های اصلي اين دوره، خواهد

   این نوشتار، رویکرد تحلیلی و روانشناسانه به فردیت رئیس جمهور جدید ایالات‌متحده ندارد و صرفا تاکید می‌کند که‌ این‌ زاویه و رویکرد نیز باید توسط کارشناسان مربوطه‌ مورد بررسی قرار بگیرد.
    براي مثال: با ادعاهای ترامپ که‌ شاید مانند پوکر بازان، صرفآ بلوف باشد (با توجه‌ به‌ سبقه قماربازانه‌اش) قرار است بر صادرات چین، تعرفه‌هایی تا ۶۰ درصد، اعمال شود که همین می‌تواند باعث ایجاد تلاطم در آینده اقتصاد جهانی و پيچيده‌تر شدن اوضاع شود.

   در این بین، جمهوری اسلامی _ در صورت درایت_ می‌تواند بجاي  "کارت بازی" بودن، خود را تبدیل به یک "بازیگر" جهانی نماید. نقشی که با اغماض تا کنون کمرنگ و محدود به‌ منطقه بوده است. یحتمل چین وارد جنگ بزرگ اقتصادی خواهد شد و از آن‌جایی حجم تبادلات آنها با ایالات‌متحده صدها میلیارد دلار برآورد می‌شود؛ چین احتياج وافری به هم تیمی بعنوان بازیگر خواهد داست بطوريکه تحریم‌های علیه جمهوری اسلامی عملا و بدون‌ پرده‌پوشی، از طرف چین ناديده گرفته خواهد شد و شاهد دوران جدیدی در صحنه‌ اقتصاد خواهیم بود.

   البته‌ شرق و بخصوص چین و روسيه از قبل برای چنین تقابلی، پیش‌بینی‌هایی در قالب پیمان شانگهای و بریکس داشته‌اند و انتخاب ترامپ، صرفآ به‌ تسريع امور و برنامه‌های پیش‌بینی شده، منجر خواهد شد.

   از آنجایی که ترامپ خوی سلاطین و پادشاهان را دارد تا یک رئیس جمهور منتخب از دل پیشرفته‌ترين دموکراسی، لذا بجاي گزاره "جمهوری خواهان، چه رویکردی دارند؟"  می‌توان با پرسش صحیح‌ترِ  "شخص ترامپ، چه رویکردی در مورد دنیا و ایران خواهد داشت" بر سر میز تحلیل و آینده پژوهی، نشست.

   در اولین روز انتخاب ترامپ، تابلوی بورس برای اونس جهانی طلا قرمز و در عوض، همان تابلو برای رمز ارزهای معتبر، سبز شد که‌ پیش‌علامت و چراغ راهنماییست برای این‌که دنيا احتمالآ بسمت تنش ناشی از تغییر الگوی رفتاری ترامپ ( ونه صرفا شيوه دولت امریکا) با چین، روسیه، اوکراین، ایران و.....  خواهد‌رفت و در این مقطع تاریخی از روند جهانی،  ايران ناگزیر است (با حکمت و درایت که‌ حلقه مفقوده سالهای اخیر است) تا در این فرصت بوجود آمده در صحنه‌ تبادلات متنوع جهانی، نقش خود را از "کارت بازی" شرق، به "بازیگر" بین المللی، ارتفاء دهد.

خاطرات و روزنوشت ها

08 Nov, 05:41


خاطرات و روزنوشت ها pinned «سیگنال منفی به آمریکا ندهیم؛پزشکیان مخالفین را برای گفتگو با ترامپ قانع کند عبدالرضا فرجی راد اگر آقای پزشکیان رئیس‌جمهور است و یک سیاست تعادل در سیاست‌خارجی را در نظر گرفته؛ بتواند کل مجموعه جمهوری‌اسلامی را قانع کند که می‌شود با ترامپ هم گفتگو کرد، می‌توان…»

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 23:49


ایران؛ بازنده‌ی شطرنج قدرت در خاورمیانه!

؟؟؟؟٭

- متن حاضر برای آن فراهم‌شده که برخی ملاحظات را درمورد برداشت‌های آکادمیک اخیر از سوی «آرش رئیسی‌نژاد» در کتاب «شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه» و توضیحات تکمیلی ایشان، در باب جایگاه و رفتار شاه ایران در دو دهه‌ی چهل و پنجاه و بازتاب‌شان در زمانه‌ی‌کنونی مطرح و احیانا اصلاح‌کند.

درواقع می‌خواهیم ببینیم رفتار حکومت ایران از منظر نیازهای ژئوپولیتیک غربی و به‌ویژه ایالات‌متحد و بریتانیا تا چه‌حد براساس منافع منطقه‌ای آن‌ها صورت‌گرفته و چقدر برمبنای منافع و امنیت‌ملی ایران و حتی خودمحوری شاه ایران و بلندپروازی‌اش بوده‌است.

- این پدیده‌ی خطرناکی است که یک‌محقق با استخدام مبانی تاریخی غیرمرتبط سیاستی را که درستی‌اش در دوران‌پهلوی هم اثبات‌نشده در دوران ویران‌شدن کشور توسط جمهوری‌اسلامی تمجید و ترویج‌کند. متأسفانه کارکرد عملی و امروزی و نتیجه‌ی محتوای نظریات آقای رئیسی‌نژاد چنین‌است: سیاست حکومت ایران با این‌عنوان که می‌باید در سوریه بجنگیم تا جنگ به مرزهایمان نکشد سیاستی درست و بر مبنای نیازهای استراتژیک حفظ امنت‌ملی ایران است.

- به‌زعم‌ما سیاست جمهوری‌اسلامی در نپذیرفتن دوفاکتوی رژیم‌های عرب منطقه: غلط؛ دینی‌کردن منازعه‌ی فلسطین: اشتباه؛ حمایت از «هرمخالفی» در کشورهای همسایه و تشکیل لشگر از آن‌مخالفان: حماقت؛ اتکای بدون‌تفکر به ظرفیت‌های مادی موجود در سال۵۷: سوء‌برداشت؛ عدم درک نیاز ایران به درپیش‌گرفتن سیاست بی‌طرفی مثبت دربرابر قدرت‌ها و منازعات منطقه: خطای راهبردی بود. ایران تحویل‌شده به گروه روحانیون نیاز به برون‌گرایی کنترل‌شده، حفط فاصله از منازعات منطقه‌ای و درون‌گرایی مبتنی بر تقویت قوای مادی و دفاع مرزی داشت. ما آن را تحت‌عنوان «استراتژی خارپشت» فرمول‌بندی‌کرده‌ایم (تشریح آن در کانال قابل‌جستجو است).
نرفتن از این‌مسیر همچون راهی که  هندوستان درپیش‌گرفت مسبب وضعیت کنونی افتضاح و وخیم ماست.

درست‌است که درستی آن‌مسیر و رویکرد را هم نمی‌شد تضمین‌کرد و دیکته‌ی نانوشته غلط ندارد، اما سیاست‌های فعلی، یعنی این‌دیکته‌ی نوشته‌شده  هم حتی  یک‌کلمه درست ندارد: امنیت‌ملی ایران زدوده‌شده و میهن‌مان در شرف له‌شدن و حتی تکه‌تکه‌شدن است!

٭شورای سردبیری جامعه نو

- متن کامل اینجا

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 23:45


پوتین و ترامپ و تبریکی سریع!

صابر گل عنبری

ولادیمیر پوتین امروز یک روز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا شخصا و مستقیما به او تبریک گفت و نسبت به بهبودی روابط دو کشور و سخنان ترامپ در مورد بحران اوکراین ابراز امیدواری کرد.

وی همچنین از آمادگی خود برای تماس با ترامپ خبر داد که این اتفاق هم به احتمال زیاد به زودی خواهد افتاد.

این در حالی است که رئیس جمهور روسیه دو ماه پیش با لحنی تمسخرآمیز گفته بود هریس را بر ترامپ ترجیح می‌دهد!

یک روی «حمایت» پوتین از هریس و تبریک سریع او به ترامپ این است که آنچه را سیاستمداران بر زبان جاری می‌کنند، لزوما همانی نیست که در سر دارند و به دنبالش هستند.

به همین خاطر زیاد هم نباید مواضع اعلامی سیاستمداران را جدی گرفت؛ به ویژه اگر مواضع اعمالی آن‌ها چیز دیگری باشد.

پوتین چهار سال قبل که هنوز جنگ اوکراین در کار نبود، ۴۰ روز بعد از پیروزی بایدن و آن هم طی بیانیه‌ای از جانب کرملین به او تبریک گفت. این تاخیر هم نشانی از ناخرسندی او از برد بایدن و باخت ترامپ و پرهیز از ناراحت کردن او بود.

اما حالا یک روز نگذشته، پیروزی ترامپ را سریعا تبریک گفت که جدا از ابراز خرسندی نسبت به بازگشت او به قدرت، بیانگر شناخت دقیق پوتین از روان ترامپ و اثر چنین پیامی بر او و نگاهش به روسیه و تقویت رویکردش برای پایان جنگ اوکراین است.

واقعیت این است که این جنگ هر چند در طول نزدیک به سه سال خود تحولات زیادی را پشت سر گذاشته و میدان جنگ روزی به نفع اوکراین و چند روز به نفع روسیه بوده و اخیرا هم پیشروی‌های قابل توجهی داشته، اما در کل به جنگی فرسایشی برای مسکو تبدیل شده که مدام اقتصاد و توان نظامی روسیه را بدون پیروزی راهبردی به تحلیل می‌برد.

از این رو کرملین به دنبال پایان این جنگ و رفع تحریم‌هاست و بازگشت ترامپ به قدرت در سایه مواضع روسیه‌پسندش در قبال این جنگ و دوستی پیدا و پنهانش با پوتین را واجد منفعت بزرگی می‌داند.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 23:42


ماشین حزبی و رأی‌دهندگان
  
حسین دهشیار ٭

در تحلیل نهایی آنچه نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری را تعیین می‌کند، دیدگاه رأی‌دهندگان به عملکرد کاخ سفید در چگونگی مواجهه و مدیریت موضوعاتی است که زندگی روزمرهٔ شهروندان را متأثر می‌سازند، که رفتاری کاملاً عقلانی محسوب می‌گردد؛ چرا که به‌شدت محاسبه‌گرایانه و با در نظر گرفتن سود و زیانی است که سیاست‌های حکومت به وجود آورده‌اند. از سویی دیگر رأی‌دهندگان در پرتو احساسات و جان‌مایه‌ای که نسبت به کاندیداها در طول مبارزات ریاست‌جمهوری تجربه می‌کنند رنگ رأی خود را مشخص می‌نمایند.

اکثریت رأی‌دهندگانی که به پای صندوق‌های رأی رفتند این اعتقاد را داشتند که قطار کشور بر روی ریل اشتباه قرار دارد و شرایط بالاخص برای شهروندان بدون تحصیلات دانشگاهی و عضو طبقهٔ کارگر به هیچ روی قابل قبول نمی‌باشد.

کامالا هریس در مقام کاندیدای حزبی که در چهار سال گذشته فرمان هدایت کشور را در دست داشته، به‌جهت همین اعتقاد رأی‌دهندگان از همان آغاز انتهای تاریک تونل  مبارزات انتخابی را به‌وضوح می‌دید.

اینکه حرف‌های کاندیدا در طول مبارزات انتخاباتی چقدر همخوان با باورهای قلبی و حزبی او می‌باشد و اینکه رفتارهای او در گرد‌همایی‌های انتخاباتی و مصاحبه‌های تلویزیونی تا چه حد صادقانه است، برداشت احساسی رأی‌دهنده را هویت می‌بخشد.

آنچه در مورد کامالا هریس پس از پایان کنوانسیون حزبی و آغاز حضور او در کارزارهای انتخاباتی به‌طور رو در رو برای بسیاری از رأی‌دهندگان بالاخص افراد بدون وابستگی حزبی و به‌عبارتی مستقل کاملاً قابل حس بود، برداشت از غیرواقعی بودن و صادق نبودن کلامی و رفتاری کامالا هریس بود.
با وجود تمام تلاش‌هایی که مجموعه‌های طرفدار کاندیدای حزب دموکرات و یا مخالفان رقیب او در راستای تعریف و تمجید از او انجام دادند، این احساس غیرواقعی بودن با گذشت روزها و هفته‌ها غیر‌قابل‌تردید‌تر گشت.

رأی‌دهندگان به پای صندوق‌های رأی رفتند و بر اساس نگاه تواماً عقلانی و احساسی که به صحنهٔ انتخابات داشتند، کامالا هریس را شایستهٔ مقام ریاست‌جمهوری نیافتند.

نظر‌سنجی‌ها تماماً صحبت از نزدیکی انتخابات می‌نمودند؛ چرا که معیار آن‌ها اکثراً معطوف به مؤلفه‌های مادی هستند. اما زیر پوست جامعه و به‌عبارت ساده‌تر در میان عوام و بدنهٔ اجتماعی، حس متفاوتی حاکم بود که نظر‌سنجی‌ها قادر به ثبت آن نشدند.

کامالا هریس باخت، چون رأی‌دهندگان معمولی در میان بیش از یکصد و بیست میلیون رأی‌دهنده در پای صندوق رأی، چهرهٔ واقعی او را ورای ایفای نقش تشخیص دادند. انتصاب ماشین حزبی در برابر انتخاب اکثریت رأی‌دهندگان در گرد و غبار مبارزه محو گشت.

٭ استاد علوم سیاسی

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 23:39


🔻پدیده نظرسنجی‌های «بی‌اعتبار»، از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۴

غلط از آب درآمدن انبوهی از نظرسنجی‌ها در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، پدیده جدیدی نیست. در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا و رفراندوم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در همان سال هم، اغلب نظرسنجی‌ها به کلی با واقعیت فاصله داشتند.

مقاله زیر ۸ سال پیش، بعد از نخستین پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا -و رفراندوم برگزیت- منتشر شد. مقاله، واقعیت‌هایی را یادآوری کرده که انکارشان، به پیش بینی‌های کاملا اشتباه از نتایج صندوق‌های رای انجامیده، و مشخصا، دورنمای تکرار اشتباهات مشابه را در رای‌گیری‌های بعدی مورد بحث قرار داده است.

با توجه به تکرار مجدد همین پدیده در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، شاید بازخوانی آن نوشته قدیمی، بی‌فایده نباشد:

https://www.bbc.com/persian/iran-37964195

@HosseinBastaniChannel

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 23:37


به نام خدا
به رای مردم آمریکا احترام می گذاریم

علیرضا کفایی

ترامپ پیروز قاطع انتخابات آمریکا شد، او هرکه هست؛ اکنون رئیس جمهور آمریکاست؛ آمریکا هم هرچه هست؛ در حال حاضر ابرقدرتی است که بسیاری از معادلات در نظام بین المللی و بخصوص در منطقه را رهبری می کند.

اسرائیل از این انتخاب خرسند و خشنود است، ایران می گوید برای ما تفاوتی ندارد چه کسی رئیس جمهور آمریکا باشد اما در واقع بسیار هم تفاوت می کند؛ با نگرانی مسایل و تحولات پیش رو را می نگرد.

اسرائیل چشم به حمایت های بی دریغ ترامپ در خاورمیانه دوخته و نمی توان از نظر دور داشت که حتماً ترامپ اسرائیل را در بسیاری از سیاست های منطقه ای همراهی خواهد کرد.
ایران اسیر خشم و در برخی موارد استیصال و البته تحلیل های غلط بعضی از مسئولین امر که بدون ارزیابی های منطقی، از روی کینه و لجاجت و نیز خود برتر بینی و توهم مدیریت جهان و بدون در نظر گرفتن منافع ملی و توجه به نسل های آینده در فکر نابودی اسرائیل و درافتادن با آمریکا هستند؛ شده است.

گزاره ها و تحلیل و تفسیرهای بسیاری را می توان کنار هم نهاد و به نتایجی هم دست یافت اما آنچه روشن است این است که با تحلیل سال های گذشته و سیاست هایی که در دوره احمدی نژاد داده شد و در دولت رئیسی تداوم یافت نمی توان گرهی را گشود زیرا تحلیل غلط بوده و رفتار سیاسی هم غلط اندر غلط.

آقای پزشکیان در ماجرای ترور هنیئه و انتقام سخت و خونخواهی و .....با درایت و صبوری توانست تا حدودی راه فوران خشم و بروز کینه و سیاست لجوجانه را بگیرد؛ اما لازم است و بلکه ضرورت امروز ایران اقتضاء می کند که از حرافی و شعارهای توخالی نحله پایداری و دشنام گویی ها و اهانت‌هایی که می شود فاصله جدی بگیرد و هر سخنی را واگویه نکند.

او می بایست در نظر داشته باشد که در مقام ریاست جمهوری صلاح نیست و دموکراسی و حکومت داری در جهان امروز اجازه نمی دهد که به رئیس جمهور منتخب مردم کشور دیگری حتی اگر ترامپ باشد و حتی اگر دشمن هم باشد اهانت شود.

پزشکیان می بایست در دایره امکان ها و با توجه به منافع ملی و لحاظ وضعیت امروز ایران بر اساس واقعیت ها تصمیم درست و گاهی در لحظه اتخاذ کند، از شعار و هیجان و حتی عواطف دوری جوید، به ایران تأثیرگذار در جهان نوین و نسل های آینده ایران بیندیشد که از هم اکنون کاملاً آشکار است که به هیچ روی سیاست های این سال ها را نه تنها قبول ندارند بلکه از اساس به مقوله سیاست و نوع تعامل و ارتباط با دیگر کشورها به شکل دیگری می اندیشند و از حاکمیت و سیاسیون به تدریج فاصله می گیرند.

پزشکیان بدون آنکه امتیازی دهد به عرف دیپلماتیک رفتاری مبتنی بر دیپلماسی و در تراز یک رئیس جمهور مقتدر که از کسی دستور نمی گیرد از خود نشان دهد، از رای مردم آمریکا استقبال و احترام نماید، زیرکانه ترامپ را هرکه هست و آمریکا را هرچه هست در این مقطع زمانی خاص که احتمال جنگ و رویارویی می رود و به ضرر ایران خواهد بود در موضع تقابل قرار ندهد، می تواند بگوید به رای مردم آمریکا احترام می گذاریم.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 23:32


اساس دموکراسی: تمکین به اراده و رأی مردم

مهدی صادقی‌نیا

امروز دیگربار جهان شاهد موهبت دموکراسی بود، قوی‌ترین مرد جهان یعنی جو بایدن در برابر اراده و خواست مردم آمریکا سر تعظیم فرود آورده و بدون هیچ حرف و حدیثی جهت انتقال مسالمت‌آمیز قدرت به بزرگترین مخالفش اعلام آمادگی کرده و پیروزی او را تبریک گفت.

همین دموکراسی آنقدر قدرت داشت و دارد که در سال ۲۰۲۰ با وجود عدم پذیرش شکست توسط ترامپ و ایجاد غائله‌های خشونت‌آمیز او را وادار به ترک کاخ سفید نمود. انقلابی بزرگ و تاثیرگذار در مقیاس جهانی طی چند روز بدون هیچ کشته و زخمی از طریق صندوق رأی انجام پذیرفت.

آزموده را آزمون خطاست، ما نیز باید به درک و بلوغ سیاسی رسیده و از دموکراسی‌خواهی عدول نکنیم. عناوین مهم نیست آنچه اهمیت دارد ماهیت حکومت‌هاست. در تاریخ معاصر، مردم و کشور ایران تنها ۱۲ سال فاصله‌ی مابین شهریور ۱۳۲۰ تا امرداد ۱۳۳۲ از دموکراسی برخوردار بودند، در این دوران با وجود اشکالات، کشور روی ریل انقلابی فرهنگی قرار داشت که با وجود تمام سختی‌ها از اجبار رضاشاه به کناره‌گیری گرفته تا اشغال ایران و خطر تجزیه، بهترین دوران ایران از مشروطه تاکنون بوده است.

عصری که مصدق را به‌عنوان سمبل خود برگزیده است. او دیگر نیست، از قید تن رها شده، کسی هم مدعی جانشینی یا نمایندگی از وی نیست که عده‌ای احساس خطر کنند.
مطالعه پیرامون دوران نخست‌وزیری کوتاه و نقد وی می‌تواند سرمشق امروز ما قرار گیرد، او نشان داد زمامدار باید چگونه باشد و وظایف متقابل حکومت و مردم نسبت به یکدیگر چیست. اگر قدرشناس بزرگان خود نباشیم، از آنها یاد نگرفته و تاریخ را درس عبرت نسازیم، بازی را به کوتوله‌های سیاسی واگذار خواهیم کرد .

پ.ن.: رفتار دموکراتیک کمپین حزب دموکرات و مقایسه‌ی آن با رفتار حامیان جمهوری‌خواهان پس از انتخابات چهار سال پیش به‌خوبی تفاوت سیاستمدارانی که در درجه‌ی اول به منافع ملی می‌اندیشند و آن‌ها که تنها به منافع شخصی توجه دارند عیان می‌کند.

در انتخابات سال ۲۰۱۶ هم هیلاری کلینتون با وجودی که رأی مردمی بیشتری داشت و در شمارش آرای الکترال قافیه را باخت، نه حرفی از تقلب در انتخابات زد و نه به‌خاطر منافع شخصی سیستم دموکراتیک امریکا را زیر سؤال برد.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 20:23


زاکانی: با تایید رئیس جمهور همچنان دستیار ویژه ایشان در امور آسیب‌های اجتماعی هستم

🔹 در رابطه با مسئولیت بنده به‌عنوان دستیاری رئیس جمهور، این تصمیم با مصوبه هیئت دولت و بر اساس اصل ۱۲۷ قانون اساسی اتخاذ شده است. مصوبه هیئت دولت همچنان پابرجاست.

🔹بعد از انتخابات، به احترام هیئت دولت و شخص رئیس جمهور سه ماه جلسات را تشکیل ندادم. با آقای رئیس‌جمهور صحبت کردم و ایشان لطف کردند و تأیید کردند که این مسیر ادامه پیدا کند و نیازی به هیچ اقدام جدیدی هم نیست، چرا که این تصمیم قبلاً مصوب شده است.

✔️کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 20:21


اگر زاکانی دستیار ویژه رئیس جمهور است  ضمن پاک کردن عرق شرم از پیشانی صراحتا بگویید هست!

کامبیز نوروزی

یعنی در دفتر آقای رئیس جمهور کسی نیست که یک بیانیه‌ای، اطلاعیه‌ای، اعلامیه‌ای، چیزی بنویسد و منتشر کند و معلوم کند که بالاخره علیرضا زاکانی دستیار رئیس‌جمهور در امور آسیب‌های اجتماعی هست یا نه؟

خود آقای زاکانی گفت دستیار است. یکی دو نفر از آن شورای اطلاع رسانی شخصا و غیر رسمی توئیت زدند که نه؛ نیست. تکذیب می‌شود.

زاکانی دوباره می‌گوید:
"در رابطه با مسئولیت بنده به‌عنوان دستیاری رئیس جمهور، این تصمیم با مصوبه هیئت دولت و بر اساس اصل ۱۲۷ قانون اساسی اتخاذ شده است. مصوبه هیئت دولت همچنان پابرجاست...... با آقای رئیس‌جمهور صحبت کردم و ایشان لطف کردند و تأیید کردند که این مسیر ادامه پیدا کند و نیازی به هیچ اقدام جدیدی هم نیست، چرا که این تصمیم قبلاً مصوب شده است.

آقای دفتر رئیس جمهور! رسما اعلام کنید که قضیه از چه قرار است.

اگر زاکانی دستیار ویژه رئیس جمهور است  ضمن پاک کردن عرق شرم از پیشانی صراحتا بگویید هست و چرا هست و واجد کدام سابقه و صلاحیت کارشناسی و مدیریتی است که برای چنین موضوع مهم و حیاتی در این سمت ابقا یا منصوب شده‌است.

اگر نیست، به صراحت بگویید نیست.
شجاع باشید و از اطلاع‌رسانی و شفافیت فرار نکنید که این خود یک آسیب است.

به افکار عمومی و به اهمیت مبارزه با آسیب‌های اجتماعی احترام بگذارید.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 17:29


توسعه ی هشت درصدی با چی؟!

سیدجواد میرموسوی

این طنز قیف و قیر و بیل و جهنم رو احتمالا شنیده باشید‌. یکی رو می برنش جهنم، در حین بردن میگن به تو یه آوانس میدیم، میگه چی؟ میگن اینجا ۲ نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها. میپرسه فرقش چیه؟ میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یه بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز. خلاصه میگه من میرم جهنم خارجیا.

یه چند ماه بعد میبینه اینجا اوضاع ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود. اما بد نیست یه سری هم اونجا بزنم ببینم چه خبره. میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنن، خبری هم از قیر داغ نیست! از یکی می پرسه: داداش جریان چیه؟ میگه هیچی بابا اینجا یه روز قیر نیست، یه روز قیف نیست، یه روز بیل نیست، یه روز قیر هست، قیف هست، بیل هست اما کسی نیست که قیر رو بریزه توی حلق مون...

نتیجه گیری راهبردی:

حالا این طنز شده داستان توسعه ی مملکت ما. یه روز گاز نیست، یه روز برق نیست، یه روز ارز نیست، یه روز تحریمه، یه روز جنگه، یه روز ثبات در مدیریت نیست، یه روز بودجه نیست، یه روز در همه بخش ها ناترازیه و غیره و غیره...

حالا با این وضعیت میشه انتطار داشت مملکت توسعه پیدا کنه؟!

جامعه مدنی

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 17:24


یک خبر و چند نکته

حسین نورانی نژاد

در اطلاعیه دادستانی تهران درباره مرگ جمشید شارمهد، زندانی محکوم به اعدام، پس از ذکر مقدماتی آمده بود: «با حکم دادگاه صالح محکوم و در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۳ به سزای اعمالش رسید.»

از این خبر طبعا برداشت اجرای حکم اعدام پیش آمد. چون در ابتدا از محکومیت با حکم دادگاه گفته و بلافاصله رسیدن به سزای اعمالش را اعلام کرده است.

در پی بازتاب‌های این خبر و پس از چند روز گفته شد که خیر، او پیش از اجرای حکم سکته کرده است!

در این باره چند نکته گفتنی است:

خبری با این سطح از اهمیت چرا انقدر مبهم و قابل تفسیر تنظیم شده است؟

این چه حرفی است که اگر کسی سکته کند به سزای اعمال بدش رسیده. روزانه افراد پرشماری بر اثر سکته می‌میرند. آیا همه آنها شامل چنین قضاوتی هستند؟

وقتی همه چیز، آغشته به ایدئولوژی و شعارزدگی می‌شود و یک خبر ساده را نمی‌توانند سرراست و ساده بگویند، همین می‌شود که شد.

نکته آخر؛ درباره زمان وقوع سکته و مرگ، این‌طور اعلام شده: «حکم او آماده اجرا بود اما قبل از اجرای حکم...» این که روشن است آقای شارمهد پیش از اجرای حکم اعدام سکته کرده است. پس از اجرای حکم که نمی‌شود سکته کرد. آمادگی اجرای حکم هم که همیشگی است.

حالا که مشخص شده در این خبر، بازی با کلمات موج می‌زند، بهتر بود دقیقا گفته شود که آیا در همان دقایق منتهی به اجرای حکم و تشریفات خاص آن چنین اتفاقی رخ داده یا در حالی که مثل تمام چهار سال اخیر، در زمان پیش از اجرای حکم به سر می‌برده دچار این عارضه شده است.

تفاوت این دو حالت، و‌ مشخصاً روایت دوم، دست کم در برخی پیامدهای سیاسی و دیپلماتیک این مسأله می‌تواند اثر بگذارد.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 17:21


ترامپ میان دو داماد!

صابر گل عنبری

در گوشه و کنار جهان بحث‌ و جدل پیرامون سیاست احتمالی ترامپ بسیار داغ و گسترده و در خاورمیانه داغ‌تر است.

در ایران غالبا تصویری «آخر‌الزمانی» و سرسختانه‌تر از قبل از سیاست او ارائه می‌شود.

در اسرائیل نیز در حالی که خیلی‌ها با پیروزی ترامپ سر از پا نشناختند؛ اما از دیروز نوعی «نااطمینانی» و «نگرانی» از سیاست‌های او در دور دوم ریاست جمهوری پدیدار شده است.

این نااطمینانی به سخنرانی ترامپ پس از پیروزی و وعده‌های او به جامعه عرب و مسلمان آمریکا بر می‌گردد.

ترامپ در سخنرانی خود نه از یهودیان (به علت رای اکثریت آن‌ها به هریس) نام برد و‌ نه از گروگان‌ها و در مقابل با نام بردن از عرب‌ها و مسلمانان قدردانی و بر پرهیز از جنگ و توقف جنگ‌ها تاکید کرد.

دفنا لئیل تحلیل‌گر کانال 12 اسرائیل با نگرانی سخنان ترامپ را تفسیر کرده و می‌گوید که اسرائیلی‌ها با وجود ترجیح او بر هریس اما نسبت به سیاست آتی او مطمئن نیستند.

لئیل توضیح می‌دهد که اولویت ترامپ اقتصاد و مرزهاست و تاکیدش بر پرهیز از جنگ، واکنشی به انتظارات اسرائیل برای بمباران تاسیسات ایران است.

اوفر حدادر دیگر تحلیل‌گر اسرائیلی نیز نگران نومیدی ترامپ از یهودیان آمریکا و تاثیر آن بر موضعش در قبال اسرائیل است و ضمن اشاره به محتوای سخنرانی ترامپ معتقد است که سیاست خارجی او در دور دوم ممکن است متفاوت باشد.

ترامپ از حیث اعتقادی یک پرسبیتری (از شاخه‌های پروتستان) است و اوانجلیست (صهیونیسم مسیحی با نگاه آخرالزمانی) نیست. حتی برخی یهودیان آمریکا هم نگران رگه‌های نژادپرستی و هویت‌طلبی ترامپ و هواداران سفیدپوستش هستند.

از لحاظ اعتقادی، بایدن به صهیونیسم باورمندتر و چند بار خود را «یک صهیونیست» نامیده است؛ اما ارتباط ترامپ با صهیونیسم و اسرائیل بیشتر محصول پیوند منفعتی مستحکم با اوانجلیست‌های شدیدا طرفدار اسرائیل و شبکه نفوذ مالی و رسانه‌ای اسرائیل است که او را احاطه کرده‌اند. این مسیحیان در آمریکا نیز جمعیت پرشماری دارند و پایگاه بزرگ رای‌دهنده به ترامپ را تشکیل می‌دهند.

در واقع سیاست‌ها و اقدامات «بی‌سابقه» آمریکا در دوره قبلی ترامپ همچون انتقال سفارت به قدس، شناسایی آن به عنوان پایتخت اسرائیل، توافق ابراهیم در منطقه، مولود همین پیوند و وعده‌های ترامپ به اوانجلیست‌ها و همچنین تاثیر چشمگیر داماد یهودی‌اش جرد کوشنر بود که ارتباط نزدیکی با مسیحیان انجیلی، نتانیاهو و راستگرایان در اسرائیل دارد.
در کنار این دو عامل، خود شخصیت خاص و خودشیفته ترامپ برای انجام کارهای «خارق العاده» و «بی‌سابقه» نقش بسیار مهمی در چنین تصمیماتی داشته و خواهد داشت.

اما اکنون این نگرانی در اسرائیل وجود دارد که ترامپ چون دور دوم ریاست جمهوری‌اش است و به آرای اوانجلیست‌ها نیاز ندارد، ممکن است که متفاوت از دوره قبلی ظاهر شود. در این زمینه هم به دلخوری او از یهودیان آمریکا، وعده‌هایش به رای‌دهندگان عرب و مسلمان برای پایان جنگ اشاره می‌کنند.

نقش اقلیت‌های نژادی و مذهبی در آمریکا از جمله عرب‌ها و مسلمانان در ایالت‌های چرخشی بسیار مهم است. 

اقلیت عرب و مسلمان در این انتخابات نومید از سیاست‌های اسرائیلیِ ترامپ در دور قبلی و حمایت دولت بایدن از اسرائیل در این جنگ از هر دو رویگردان بودند؛ اما وعده‌های ترامپ برای پایان جنگ غزه و لبنان و مسعد بولس تاجر و پدر داماد لبنانی ترامپ نقش مهمی در تغییر نظر بخش بزرگی از آن‌ها در هفته‌های نزدیک به انتخابات در ایالت‌های چرخشی به ویژه میشیگان و جورجیا داشت.

در این خصوص برخی فعالان عرب و مسلمان آمریکا می‌گویند از هر دو نومیدند، اما امیدی بیمناک دارند که ترامپ شاید نتانیاهو را مجبور به پایان دادن به جنگ کند.

ناگفته هم نماند که ترامپ در عین این که چندین بار خواستار پایان جنگ شده است، اما هریس را نیز به بستن دست اسرائیل از طریق فشار برای آتش‌بس متهم می‌کرد.

همین تناقض و سیاست‌های قبلی او جای خوش‌بینی زیادی میان حامیان فلسطین و مخالفان جنگ علی‌رغم برخی امیدها به وعده‌اش باقی نگذاشته است. همچنین مشخص نیست به وعده‌اش عمل کند و اگر هم بخواهد اجرایی کند چگونه؟ فشار و قاطعیت با نتانیاهو یا شیوه دیگری؟

اما در عین حال نیز چنان که شرحش رفت، برخی در اسرائیل نگران ترامپی متفاوت در چهار سال آینده هستند.

این نگاه‌های متناقض هم به علت شخصیت پیچیده و پیش‌بینی‌ناپذیر ترامپ است که دوستان و دشمنانش را نگران می‌کند. همین شخصیت نیز ترامپ را در قامت رئیس جمهوری فراساختار و متفاوت از پیشینیان خود ساخته است.

اکنون باید دید ترامپ در دوره جدید مثل قبل به سمت اوانجلیست‌ها و داماد یهودی‌اش غش خواهد کرد یا این بار هوای داماد لبنانی‌اش و وعده‌هایش به اقلیت عرب و مسلمان را خواهد داشت و خودشیفتگی خود را این بار برای توقف جنگ به کار خواهد بست.

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 17:13


🔻 تاثیر خروج ترامپ از برجام بر متغیرهای کلان به روایت تصویر

🔺 دکتر محمدرضا منجذب
:

🔹 بر مبنای داده های مستخرج از سایت بانک مرکزی، تمامی متغیرها، از جمله مصرف بخش خصوصی، مصرف بخش دولت، صادرات و واردات به قیمت ثابت 95 و میلیارد ریال بعد از خروج ترامپ از برجام (در سال 1397) کاهش داشته است. این متغیرها هنوز به شرایط قبل از 97 برنگشته اند. ضمن اینکه جمعیت ایران در این سالها افزایش داشته است. در نتیجه متغیرهای سرانه کاهش بیشتری داشته است.


🌐 کانال دکتر منجذب

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 17:13


مال مصدق از شیر مادر حلال تر است...!

علی مرادی مراغه ای

امروز ۱۷ آبان سالروز آغاز محاكمه دكتر مصدق پس از پیروزی کودتای۲۸ مرداد بوده در دادگاه نظامی در سال ۱۳۳۲ش.

در میان غارت اموال خانه مصدق پس از پیروزی کودتا، عکسی از مجله هفتگی ترقی نظرم را جلب کرد که در زیر می آورم.
من هر موقع به تصاویر غارت خانه مصدق پس از کودتا توسط اراذل و اوباش نگاه می کنم بلافاصله به یاد غارت خانه ستارخان یا غارت اموال مجلس اول مشروطه پس از به توپ بستن اش توسط محمدعلی شاه می افتم که اراذل و اوباش در غارت اموال مجلس حتی به درختانِ حیاط آن هم رحم نکردند!

در زمان حمله ی کودتاگران برای تسخیر خانه مصدق، فرماندهی محافظین خانه را سرهنگ ممتاز به عهده داشت او با امکانات و افراد بسیار کم، دفاع جانانه ای کردند اما با اتمام مهماتشان سرانجام شکست خوردند.
در آن روز، ابتدا جماعتی از اراذل و اوباش با قمه و چماق به منظور تسخیر خانه به منزل مصدق حمله کردند، اما چون موفق به فتح آن نشدند لذا به دستور ژنرال زاهدی، گروههای ارتشی مجهز به تانکهای شرمن وارد عمل شدند که پس از چند ساعت مبارزه، سرانجام با شلیک سنگین تانکها به خانه مصدق و البته اتمام مهمات محافظین، خانه توسط کودتاگران فتح شد، اندکی قبل از فتح خانه، مصدق با نردبانی از طریق پشت بام از خانه خارج شده به خانه همسایه رفته بود.

سروان اسکویی اولین کسی بود که با تانک وارد خانه شد که بعدها به «تانک مصدق شکن» معروف گشت و در این زمان بلافاصله غارت خانه توسط اراذل و اوباش و کودتاچیان آغاز گردید.
در ظرف چند دقیقه، خانه کاملا ویران و غارت گردید و چیزی به درد خور باقی نماند، جالب است که خانه مجاور که اداره اصل چهار بود نیز از غارت مصون نماند!
هرکس که در آن ساعت ۷ از خانه مصدق خارج می شد چیزی به عنوان غنائم در دست داشت:
«یکی نفس نفس زنان یخچال برقی را بدوش گرفته خارج می برد چند نفر دو قالی نفیس کرمانی را بدوش می کشیدند یکی رختخواب و دیگری تختخواب را بخارج حمل می کرد، پرده های ابریشمی، مبل و صندلی و کمد و خلاصه هر چه در خانه بود بغارت رفت و اگر در حدود ساعت ۷ و حوالی آن کسی از این اطراف می گذشت می دید که هر کس چیزی در دست دارد فریاد می زد:
این مال مصدق است از شیر مادر حلال تر است...»
(مجله هفتگی ترقی، مورخه ۲ شهریور ۱۳۳۲.ص۱۹)
البته اشیایی که قابل حمل نبودند می شکستند چنانکه لاستیک و صندلی ها و چراغهای اتومبیل شخصی مصدق را بردند و باقیمانده ماشین را آتش زدند...

در شکستِ مصدق و غارت خانه او که دقیقا شبیه غارت اموال مجلس اول مشروطه پس از به توپ بستن اش بوده در هر دو حادثه، شکست مشروطه خواهی و دمکراسی خواهی ایرانیان به وضوح دیده می شود اما در هر دو حادثه، عناصری شبیه هم و کمی متفاوت وجود دارند. عناصری از پاتریمونیالیسم سنتی و ایدئولوژی شبه مدرنیسمِ حاصل دوران پهلوی تا آن زمان که پیوند خورده و به هم آمیخته.
شباهتها در دو حادثه تلخ تاریخی مانند شکست دمکراسی خواهی و پیروزی استبداد و غارت اموالِ طرفِ شکست خورده عینا دیده می شوند.
اما در اینجا در هر دو شکست و در عین شکست، تفاوتی اساسی با دوران قبل از مشروطیت و پس از آن به چشم می خورد:
اینکه در دوران قبل از مشروطیت، شاه مستبد با یک اراده و با دو سطر دستخط، می توانست قدرتمندترین فرد پس از خود یعنی صدراعظم را مثلا در حمام فین کاشان به دیار نیستی بفرستد اما پس از مشروطه، دیگر آن اراده تنها با دو سطر دستنوشته متحقق نمی گردد بلکه با توسل به توپهای لیاخوف روسی و یا با توسل به تانکهای شرمن و قدرت و دلارهای بیگانگان و به زور امکان پذیر می گردد!
پس می توان گفت که مشروطه در عین شکست، مهرِ خود را بر جامعه ایران و ذهن ایرانی زده است و جامعه ایران از مشروطه تا آن زمان، اینقدر تغییر کرده است...!

تصاویر زیادی از غارت خانه مصدق وجود دارد مانند
این تکه فیلمی که البته ناشیانه تصویر کاشانی و بقایی هم در کنار درِ مجلس شورا هستند بر آن چسیانده شده بطوریکه بیننده در ابتدا به اشتباه فکر می کند آنها هم به بازدید خانه مخروبه مصدق آمده اند...!
اما در این میان، تصویری وجود دارد که برایم جالب بود و در زیر این نوشته و یا
اینجا آورده ام. در این تصویر، یکی از غارتگران را می بینیم که شاید دیر رسیده و چون چیزی برای سرقت و غارت پیدا نکرده می کوشد سیم های دیوار خانه مصدق را جمع کند و با خود ببرد...!

خاطرات و روزنوشت ها

07 Nov, 17:04


فرصت‌ها و تهدیدهای انتخاب ترامپ

✍️عباس آخوندی

🔻امروز #ترامپ به‌عنوان برنده انتخابات امریکا اعلام شد. وی شخصیتی نابه‌هنجار دارد و پیروزی‌اش اثر منفی بر برخی بازارهای جهانی از جمله بازار ایران گذاشت. با این وجود، واقع‌نگری حکم‌می‌کند که نگاهی دقیق بر عملکرد گذشته و رویکردهای وی داشته‌باشیم و فارغ از هیجان‌زدگی تهدیدها و فرصت‌هایی که احتمالا برای کشور در سطح بین‌المللی گشوده می‌شود را شناسایی کنیم.‌

🔻من سه فرصت امکان استقرار #صلح، بهبود رابطه با #اتحادیه_اروپا و امکان بهبود تجارت ایران در صورت فهم دقیق سیاست تجاری حمایت‌گرانه وی را در گفتگو با اکوایران‌ شرح کردم. البته مشروط به فهم دقیق تحولات، جسارت اقدام از سوی دولت و داشتن سیاست فعال.

🔻در این‌گفتگو از ضرورت گفتگوی مستقیم در آمریکای ترامپ با وی و حتی قبل از شروع فعالیتش، حل مساله اوکراین و پیشنهاد برگزاری کنفرانس صلح در منطقه خلیج فارس توسط رئیس جمهور ایران سخن گفته‌ام.‌

🔻من بر این باورم که #وفاق به معنی پذیرش هویت ملت ایران و خروج از پدیده‌ی بی‌دولتی با تکیه بر دولت ملی مدرن و یگانه‌ی ایران است. گفتگوی کامل به پیوست است.

#امتداد
@emtedadnet

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 15:39


چین و روسیه و چرایی یک بی‌طرفی!

صابر گل عنبری

موضع آمریکا و اروپا در قبال جنگ غزه و لبنان و تنش نظامی ایران و اسرائیل بر کسی پوشیده نیست و با اختلافاتی تقریبا در یک راستاست.

انتظاری از آمریکا به دلیل ماهیت روابط ایران و آمریکا مبتنی بر خصومت و تنش مستمر 45 ساله و نیز  جنس روابط ایدئولوژیک و این‌همانی با اسرائیل نیست. با اروپا هم با قدری تفاوت مساله همین گونه است.

اما داستان چین و روسیه متفاوت است و علت آن هم انتظارات دیگری است که با خلق تصویری «دوستانه» و «راهبردی» از روابط با این دو قدرت در ایران ایجاد شده است.

اما موضع چین و روسیه در تنش نظامی ایران و اسرائیل با این انتظارات هم‌خوانی ندارد. این موضع عملا بی‌طرفی بوده و همین خود هم بیشتر برای تل‌آویو واجد منفعت‌ است.

در نشست اضطراری دیشب شورای امنیت، روسیه حمله را محکوم نکرد و فقط آن را غیر مسئولانه خواند. اما نماینده چین آن را به این طریق محکوم کرد که مستقیم نگفت حمله اسرائیل را محکوم می‌کنیم؛ بلکه بیان داشت که هر گونه نقض حاکمیت و تمامیت ارضی ایران را محکوم می‌کنیم.

هر دو نسبت به اعمال اسرائیل در غزه، لبنان و منطقه ابزار نگرانی کردند. نماینده روسیه انتقاداتی را هم به اسرائیل وارد کرد که البته آن هم بیشتر از دریچه تنش و مچ‌گیری آمریکا بود.

اما این رفتار چین و روسیه معطوف به یکی از دو دلیل است؛ یا آن‌ها به الزامات روابط «راهبردی» خود با ایران تن نمی‌دهند یا این که اساسا تصویر ایجاد شده از این روابط در داخل ایران اشتباه است. به نظرم دومی صحیح‌تر است.

در کنار آن نیز اساسا شناختی درست از سیاست خاورمیانه‌ای این دو بازیگر وجود ندارد و بدون فهم مناسبات قدر‌ت‌های خارجی در منطقه هم نمی‌توان خود مسائل منطقه و پیچیدگی‌های آن‌ها را درک کرد.

معطوف به شناخت سیاست چین و روسیه در خاورمیانه و روابط‌شان با اسرائیل، قبلا هم عرض شده که دو کشور در قضایای منطقه‌ای با طرفیت اسرائیل هیچ موضع عملی علیه آن نخواهند گرفت.

البته نباید مغفول گذاشت که هر کشور و قدرتی حق دارد که کنشگری خود را مطابق منافعش تنظیم کند و از این منظر خرده‌ای بر موضع کنونی چین و روسیه در قبال مناقشه جاری در منطقه نیست؛ اما مشکل در فهم نادرست سیاست خاورمیانه‌ای این دو قدرت، نوع تنش و رقابت آن‌ها با آمریکا و تسری دادن اشتباهی آن به منازعه با اسرائیل است.

یادم هست که بعد از آشتی ایران و عربستان در پکن چه تحلیل‌های عجیب و غریبی درباره نقش چین که نشد! از جمله این که می‌خواهد جای آمریکا را در منطقه بگیرد و علیه اسرائیل اقدام کند و غیره.

در حالی که چین سرش در کار خودش است و ظاهرا هم نگرانی خاصی بابت تاثیر تنش کنونی بر منافع خود در خاورمیانه ندارد؛ اگر هم نگرانی داشته باشد مادام که طرف مقابل اسرائیل و آمریکاست، بروز نمی‌دهد و وارد چالش نمی‌شود.

اگر هم در آینده مسیر تامین انرژی از خلیج فارس ناامن شود، احتمالا چینی‌های دوراندیش از هم اکنون جایگزین مناسبی در صورت بالا گرفتن تنش‌ها پیدا کرده‌اند؛ یعنی روسیه! با وقوع چنین تنش و جنگی در منطقه براحتی نفت روسیه اهمیت فوق راهبردی پیدا می‌کند و قیمتش هم سر به فلک خواهد کشید و کرملین به سهولت بخش بزرگی از هزینه‌های جنگ اوکراین را جبران خواهد کرد.

البته این منفعت بدان معنا نیست که روسیه به دنبال جنگی بزرگ در خاورمیانه است. ولو چنین منفعتی هم در کار نباشد، مادام که یک طرف مساله اسرائیل باشد، نه چین و نه روسیه ورود جدی نمی‌کنند و همین بی‌طرفی و بی‌تفاوتی در تنش کنونی بیشتر در عمل به سود اسرائیل است که نه فقط در شرق و غرب هیچ قدرتی جلودارش نیست؛ بلکه همراهی مستقیم و غیرمستقیم هم دارند.

اینجا ذکر این نکته هم بد نیست که مدتی است که گفته می‌شود توافق همکاری جامع ایران و روسیه آماده امضاست، اما چرا امضا نمی‌شود؟
به نظرم علت تعلل روسیه جدا از نقش لابی یهودی در این کشور، انتظار برای روشن شدن نتایج انتخابات آمریکاست که اگر نامزد دلخواه پوتین یعنی ترامپ برنده شود، احتمال امضای آن کم است و بیشتر تعلل خواهد کرد و اگر هریس برنده شود، به احتمال زیاد امضا شود، اما باز بعید است که لابی یهودی اجازه دهد بندهای مهم آن عملیاتی شود.

برای شناخت بهتر سیاست روسیه در منطقه خالی از لطف نیست که به سخنان یک مقام روس در دیدار اخیر هیئت حماس به مسکو اشاره شود. این مقام روس در یک کلام گفته بود که ما متحد شما نیستیم و دوست اسرائیل هستیم.

روسیه تا جایی به الزامات این دوستی پایبند است که به خاطر آن و قولی که به اسرائیل داده است، حاضر نیست کوچک‌ترین آسیبی به زلنسکی به دلیل بهودی بودن برساند؛ در حالی که با کشورش در جنگی سرنوشت‌ساز است!
حال چطور انتظار می‌رود با ایران علیه خود اسرائیل همکاری ‌کند؟!

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 15:34


با طناب این جماعت در چاه ویل نروید!

امیر تفرشی

در شرایط کنونی، بواسطۀ اقتضائاتش، چندان مایل به نوشتن و پرداختنِ تفصیلی به مسائل مستحدثه نیستم ولی سکوت مطلق نیز گاهی بسیار دشوار است.

امروز که صحبت‌های آقای عبدالملکی - وزیر رفاه در دولت آقای رئیسی - را دیدم، طاقت نیاوردم سکوت کنم. امیدوارم جمهوری اسلامی با طناب این جماعت متوهم داخل چاه نروند و اعتبار خودش و زندگی یک ملت را بر مبنای توصیه‌ها و القائات نابخردانۀ این جریان، تباه نکند.

فراموش نشود که استیصالِ امروز، محصول بی‌توجهی به هشدارهای گذشته است. ما از نظام عزیز اسلامی درخواست کرده بودیم که وارد منازعه مستقیم نظامی با رژیم نشود و قفل این مرحله را بدون چشم‌انداز مطمئن از نتایجش باز نکند و از ابزارهای دیگری برای پاسخ استفاده کند.

صهیونیستها با آمادگی کامل وارد این مرحله شده‌اند و سال‌ها برایش طراحی کرده‌اند. آنها مستظهر به پشتیبانی نظامی و اطلاعاتیِ بلوکی از قدرتمندترین کشورهای جهان و حتی همسایگان ما هستند. اغلب این کشورها نیز به دلایلی که محل طرحش اینجا نیست، متمایل به سر خم کردنِ جمهوری اسلامی در این منازعه هستند.

ایرانِ عزیز ما اما تنهاست و از جنبه‌های مختلف داخلی و خارجی، آمادۀ این تقابل سهمگین، طولانی و فرسایشی نیست.
ما در این مواجهۀ بی‌پایان، ناچار خواهیم شد تا ریالِ آخر موجود در خزانه و صندوق‌های ذخیره را - به شکل مستقیم و غیرمستقیم - در این طریق و پوششِ تبعاتش هزینه کنیم.

هندوانه زیر بغل نظام گذاشتن و تجویزهای متهورانه در این وضعیت، دلسوزی برای ملک و ملت نیست!
مسیر کنونی به سمت میانۀ باتلاق است و هر چه جلوتر رویم خروج آبرومندانه از آن دشوارتر خواهد بود و هزینه‌های بیشتری را بر کشور تحمیل خواهد کرد.

ما البته با بیان مکرر این تذکرات و اطمینان از اینکه تداوم این منازعه بر خلاف منافع ملت ایران است، در نهایت تابع تصمیمات اتخاذ شده از سوی نظام هستیم.
و الامر الیکم..

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 14:45


تنش‌ها به درون خانه اسرائیلی‌ها رسیده؛
اجازه ندهیم جنگ را به درون خانه‌‌‌های ایرانیان بکشانند

حشمت‌‌الله فلاحت‌پیشه

جریان رادیکالی در اسراییل تلاش دارد تا جنگ را به خاک ایران بکشاند، چراکه می‌خواهد آسیب‌پذیری‌های امنیتی حاکم بر سرزمین‌های اشغالی و مرز این بازیگر را بدین‌گونه به حاشیه برده و کمرنگ جلوه دهد.

اسراییلی‌ها هم در سرزمین‌های اشغالی و هم در درون مرزهای خود با چالش‌های امنیتی بی‌شماری مواجه هستند.

به باورم در طول زمان در این رژیم صداهای آتش‌بس و صلح بلندتر خواهد شد. البته که گاهی این جریان افراطی این صداها را تحت‌الشعاع یک عملیات خارجی اطلاعاتی- نظامی قرار می‌دهد.

تنش‌ها به درون خانه‌های اسراییلی‌ها رسیده است. پس اجازه ندهیم که افراطیون صهیونیست برای کمرنگ جلوه دادن شکست ایدئولوژیک خود جنگ را به درون خانه‌های ایرانیان بکشانند.

اعتماد

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 14:42


خدای مهرگستر، خدای قربانی‌طلبِ

امیر ترکاشوند

سخنان غلیظ‌ترِ میرباقری:
۱- برای هدف بزرگ همه‌ی خون‌ها هم ریخته شود می‌ارزد
۲- پرداختن به توسعه‌های موجود خیانت به آرمان امام زمان است

آقای محمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامیِ قم (آکادمی) که به تازگی سخنان او در تلویزیون رسمی کشور "مبنی بر این‌که کشته شدن نیمی از مردم برای رسیدن به هدف بزرگ می‌ارزد" موجب شگفتی و انتقادات فراوان شد اما نزدیک به ده سال پیش (به تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۹۴) سخنانی شگفت‌آورتر و خون‌بارتر بیان کرد که اینک در قالب دو عنوان به آن می‌پردازم:

الف- خیانت به آرمان امام زمان
(آیا شکوفایی حق انحصاری عصر ظهور است و در غیر آن دوران، خیانت به آرمان مهدی است؟)

به سخنان ایشان در ادامه خواهم پرداخت اما اینک این پرسش را مطرح می‌کنم:

این‌که چهل سال دیگه یا چهارصد سال دیگه یا چهل هزار سال دیگه یا چهل میلیون سال دیگه یا هر وقتِ دیگه‌ای در آینده‌ها مهدی یا مسیح یا هر منجی و موعودی ظهور کند و جامعه را به رنگ خدایی درآورد و مردم را پر از نعمت و فراوانی و رفاه و عدل و داد و استقرار حکومت مطلوب ربانی کند چه ربطی به بی‌شمار نسل‌های پیش از آن و به اینک دارد!؟
خب به مردمِ آن موعد تبریک می‌گوییم خوشا به احوال‌شان که در زمان‌شان حکومت حقّ با همه معیارهای الهی پیاده می‌شود و از خوشی معنوی و رفاهی سرمست می‌شوند؛
اما کدام عقل سالم است که بی‌شمار نسل‌های ماقبل را هزینه و قربانی برپاییِ آن وعده کند!؟ وعده‌ای که نسل‌ها در پای آن سوختند و رفتند و محقق نشد.
کدام عقل سالم و فطرت بیداری است که از پرورش استعدادهای بشری برای زندگی بهتر و رشد و توسعه همه‌جانبه استقبال نکند و زندگی بی‌شمار نسل‌ها را به امید ظهورِ "دستی از آسمان" در تعلیق نگه دارد!؟

اما آقای محمدمهدی میرباقری در این سخنرانی توضیح داد که برای تحقق ظهور مهدی نباید با پرداختن به چیزهای دیگر (از جمله اقتصاد و صنعت و رشد و توسعه و معیشتِ مطلوب و زندگی مرفه و پرنعمت و...،) از آن امر مهم غفلت ورزید! او توضیح داد که پرداختن به امور دیگری غیر از بسترسازی برای ظهور خیانت به آرمان امام زمان است!

خب زندگی در تعلیق یعنی همین
آفرینش خدا در تعلیق یعنی همین

این چه موعودی است که رشد و شکوفایی استعدادها برای زندگی‌های بهتر، خیانت به آرمان اوست!؟

به عین سخنان وی دقت کنید:
وقتی حرکتی اتفاق افتاده که یک قدم عالم داره به سمت ظهور می‌رود، غفلت از آن هدف و به اهداف کوچک پرداختن مثل توسعه و امثال اینها این یک نوع خیانت به آرمان امام زمان علیه السلام است》 دقیقه ۲۶ و ۲۰ ثانیه

او بی‌شمار نسل‌ها و انسان‌ها که از فدا شدن در راه ظهور(ی که معلوم نیست کی باشد) امتناع دارند  و به دنبال پیشرفت همه‌جانبه به کمک داشته‌های انسانی خود در عرصه‌های مختلف هستند را خائن به امام زمان می‌نامد! فراموش نکنیم همواره در طول قرون گذشته میرباقری‌های فراوانی بوده‌اند که زمان خود را موعد ظهور مهدی می‌دانسته‌اند

این منجیِ عجیب‌غریبِ وی کیست که جز هزینه بر نسل‌ها و جز تعلیق زندگی بشر هیچ عوایدی نداشته

آری شکوفایی در نزد اینان فقط مختص عصر ظهور است و در زمان‌های دیگر خیانت به آن حق اختصاصی و دخالت در وظیفه ذاتیِ موعود به شمار می‌آید.

او بی‌تعارف بر تکنولوژی و فرهنگ‌ها می‌تازد و بی‌لکنت زبان می‌گوید:
کل این تکنولوژی و فرهنگش مال اون تمدن ابلیسی است ... که از حجاب‌های ضخیم دوران ظهور است》 دقیقه ۱۶ و ۱۰ ثانیه

پرودگارا ما را از دست اینان که چنین به آفرینش ممتاز تو بی‌اعتمادند نجات ده

ب- برای هدف بزرگ همه‌ی خون‌ها هم ریخته شود می‌ارزد
(عبور از نصف به همه!)

میرباقری در این سخنرانی بر داعش و طالبان تاخت زیرا آن را نسخه خشونت‌آمیز از اسلام شمرد اما سپس سخنانی گفت که معلوم شد با خودِ خشونت و خون‌ریختن و کشتن و کشته شدن مشکل ندارد بلکه دردش اختلاف فرقه‌ای و مذهبی است زیرا در ادامه سخنانش خودش آشکارا جمله‌ای گفت که طالبان و داعش باید جلویش (در همان موضوع خشونت و جنگ) لنگ پهن کنند: برای رسیدن به هدف‌مان اگر همه خون‌ها هم ریخته شود می‌ارزد. عین عبارت وی چنین است:
《... برای این هدف بزرگ همه خون‌ها هم که ریخته شود (می‌ارزد )》 دقیقه ۲۷ و ۳۰ ثانیه به بعد

گمانم برخی‌ها خدای مهرگسترِ محمدی را با خدای قربانی‌طلبِ عصر جاهلی اشتباه گرفته‌اند.

متن + صوت سخنان آقای محمدمهدی میرباقری با عنوان رایحه ظهور "اینجا"

(خدایا ایزدا پروردگارا این چه رایحه‌ای است!!!)

فایل صوتی سخنرانی ایشان "اینجا"

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 14:13


✍️ #احسان_محمدی


1⃣ انگلیسی‌ها می‌گویند شیطان در جزییات است. یعنی آدم‌ها معمولاً به صورت کلی، خیلی با هم مشکل ندارند اما وقتی وارد جزییات می‌شوند شیطان لبخند پیروزی می‌زند. جزییات لعنتی.
.
2⃣ جایی از #عمران_صلاحی می‌خواندم فقط دم کلفت‌ها مهم نیستند، پا روی دم باریک ها هم نگذارید چون ممکن است دم‌شان به یک دم کلفت وصل باشد!
دم باریک‌ها نقشی کلیدی در دنیا دارند.

3⃣ اتفاقات کوچک گاهی باعث تاثیرات بزرگ می‌شوند که باورکردنش دشوار است. مثل این قطعه سنگ پنج میلی‌متری که اگر دومینوی سنگی ادامه داشت حتی می‌توانست دیوار چین را هم فرو بریزد.
.
4⃣ باز هم: The Devil is in the Details.
گفتم که شیطان در جزییات است. همین خُرده حرف‌ها، خُرده قضاوت‌ها، خُرده دل‌شکستن‌ها، خُرده گله‌ها، خُرده نیش‌ها، خُرده زخم‌زبان‌ها، خُرده توقعات، خُرده سنگ‌های پنج میلی‌متری!
#تمرین_کنیم بیشتر مواظب «خُرده‌ها» باشیم.

🇮🇷 @iranianspa

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 13:46


این وفاق نیست بلکه یک تدلیس سیاسی است

علی مجتهدزاده

آقای دکتر گرجی، استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی و از مسلط‌ترین صاحبنظران حقوق اساسی کشور خبر دادند که آقای اصانلو، یکی از کسانی که در جریان ابطال پروانه وکالت ایشان نقش داشته در دولت چهاردهم به عنوان معاون وزیر دادگستری منصوب شده است.

باید پرسید مگر دفاع از حقوق عامه و حریم قانون وعده پس چطور در دولت ایشان فردی چون اصانلو به کارگرفته می‌شود که بابت دفاع از همین ارزش‌ها پروانه وکالت استاد گرانقدری مثل دکتر گرجی را خارج از همه ضوابط قانونی و اخلاقی، باطل کرده؟ موقعیت عجیبی است؛ امثال آقای دکتر گرجی برای روی کار آمدن این دولت «آبرو» گرو گذاشتند و علی‌رغم تمام شایستگی‌هایشان هیچ جایی در دولت ندارند. اما جریان‌ها و افرادی که این دلسوزان و متخصصان را حذف و تضعیف کرده بودند همچنان در حال قدرت گرفتن هستند.

این وفاق نیست بلکه یک تدلیس سیاسی است.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 13:33


فشار عوام و مسیر مصدق!

؟؟؟؟٭

دچارشدن را به «دنباله‌روی از خواست جمعیت» از مدت‌ها پیش به‌عنوان گرفتاری و نقطه‌ضعف رهبران در ایران شمرده‌اند.
رامش سنگوی در کتاب خود به‌نام «شاه ایران» در سال 1968 این‌نقطه‌ضعف را درمورد دکترمصدق تشخیص‌داده و نوشته‌بود:
مصدق حامیان خود را با رویای یک‌ ایران عاری‌ از نفوذ خارجی به‌وجدآورد، اما به‌زودی اسیر خواست جمعیت شد که عامل‌اصلی تصمیم‌گیری سیاست در ایران است. در‌چنین‌شرایطی هرموفقیتی فقط مطالبات جدید پدیدمی‌آورد و کسی نمی‌تواند خلاف آن را درپیش‌بگیرد...

این‌مشکل هنوز هم وجوددارد. حکومت نیروهایی را (غالبا برای خنثی‌کردن یا سرکوب رقیب سیاسی) از شیشه درآورده و حالا خودش گیر آن‌ها افتاده و نمی‌تواند دربرابر تمایلاتشان مقاومت‌کند.

در داستان تبادل موشکی پینگ‌پنگی‌اش با اسرائیل درحال دچارشدن به این‌بلّیه است. یک نیروی باورمند (آلوده به تعدادی ناکس) فشار تلافی می‌آورند و چه‌بسا تعجیل‌نکردن صدای آن‌ها را بلندتر هم بکند.
عناصر این‌گروه پایداری و تکروهای فرصت‌طلب که روی اجاق حکومت حلیم خودشان را می‌پزند در این‌ زمره‌اند.

در دوران ملی‌شدن صنعت‌نفت کسانی (به‌درست یا غلط) فکرمی‌کردند واسطگی آمریکا را بپذیریم و به توافق مقبولی با انگلیسی‌ها برسیم. اما کسی جرات‌نکرد کلمه‌ای با مضمون سازش یا کنارآمدن یا کاهش فشار به انگلیس به‌زبان‌بیاورد. اگر می‌گفت همه‌ی آن‌جمعیت به‌هیجان‌آورده‌شده او را خائن می‌خواندند. خود مصدق هم نمی‌توانست جلوی این‌روند را بگیرد.  الان در همان‌مسیریم.

شجاعت می‌خواهد الان کسی در آن‌بالا به‌عقل و درایت فرمان را به‌سوی دیگر بچرخاند و راه دیگری بجوید.

٭جامعه نو

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 13:14


‍ سخنان رهبری و خط قرمز جنگ مستقیم

حمیدرضا جلائی‌پور

پس از حمله موشکی اسرائیل در پنجم آبان‌ماه به تاسیسات راداری ایران، رهبری سخنان مهمی را در ششم آبان‌ماه ایراد کردند. ایشان در ضمن این سخنان تاکید داشتند، اسرائیل «درباره ایران دچار خطای محاسباتی هستند؛ چراکه ایران و جوانان و ملت ایران را نمی‌شناسند و هنوز نتوانسته‌اند قدرت، توانایی، ابتکار و اراده ملت ایران را درست بفهمند که ما باید این را به آنها بفهمانیم."

از سخنان رهبری حداقل دو برداشت انجام شده است. برداشت اول این که رژیم نسل‌کش اسرائیل اشتباه محاسبه دارد و جرئت تعرض به کشور را پیدا کرده است و ایران را میان «جنگ یا تسلیم» مخیر کرده است. لذا عده‌ای از سخنان رهبری دستور ایشان را به حمله نظامی دوباره به اسرائیل برداشت کرده‌اند.

تفسیر دوم این است که رهبری به مفهوم عام قدرت و توانایی ملی ایران اشاره کردند نه الزاما جنگ مستقیم.
در همین صحبت رهبری تاکید کردند که «برای ایمن‌سازی کشور و جامعه و پیشرفت ایران باید از همه لحاظ اقتصادی، علمی، دفاعی، سیاسی و مدیریتی و دیگر ابعاد قوی باشیم و هر روز قوی‌تر شویم". و این قدرت ملی را باید به اسرائیل فهماند. در این نوشته از این تفسیر دوم دفاع می‌کنم.

به نظر می‌رسد افکار عمومی دنیا در برابر نسل‌کشی اسرائیل «مقاومت نرم» را انجام می‌دهند. کافی است به هزاران اعتراض مردمی در سراسر جهان توجه کنیم. ولی شبکه مقاومت در منطقه خصوصا حماس و حزب‌الله در برابر نسل کشی اسرائیل دارند «جنگ سختش» را (با شهدای زیاد) انجام می‌دهند، و ضمنا آرام آرام ایران هم دارد به این «جنگ سخت» کشیده می‌شود.
در این میان دولت‌های کشورهای اسلامی و عربی تقریبا نقش فعالی ندارند. روشن است در چنین صحنه‌ای ورود تدریجی ایران به «جنگ مستقیم» با دولتی دیگر راهبرد درستی نیست.   

در مقابل شایسته است جمهوری اسلامی، ضمن اعلام این که محو اسرائیل هدف حکومت ایران نبوده و نیست بلکه مثل گذشته دفاع از حقوق سرزمینی مردم فلسطین طبق نظر خودشان، در برابر دولت غاصب اسرائیل، هدف جمهوری است.
همچنین شایسته است که جمهوری اسلامی از جنبش‌های مقاومت منطقه حمایت کند اما ورود به جنگ مستقیم با دولتی دیگر، خط قرمز  جمهوری اسلامی است.

چرا خط قرمز است چون که بعنوان نمونه اولا در جنگ مستقیم با اسرائیل موازنه قوا به نفع جمهوری اسلامی نیست، یک طرف این جنگ غرب و آمریکا هستند و چین و روسیه هم در عمل کنار ما نیستند.
تصور کنید از سوی حکومت وعده صادق سه سریع انجام بشود، بعد باید بیشتر از وعده صادق دو چهار صد موشک بزنیم. آنگاه اسرائیل جواب می‌دهد. دوباره باید تعداد موشک‌ها را اضافه کرد.
آخرش چه می‌شود این که ایجاد بازدارندگی نیست بلکه حرکت در مارپیچ افزایش جنگ با ابعاد نامعلوم است.

دیگر این که ایران چند دهه هست با مشکلات داخلی تلنبار شده و خصوصا با تحریم‌های اقتصادی شدید روبرو است، اگر در این شرایط، جنگی به ایران تحمیل شود باز مردم مانند سال ۵٩ در برابر دشمن می‌ایستند، ولی در شرایط فعلی که جنگ تحمیلی نیست اکثریت مردم ایران آمادگی ورود به جنگ را ندارند.

همچنین در صورت درگیر شدن بیشتر ایران در جنگ و تخریب زیر ساخت‌های اقتصادی و نظامی ایران، نیروهای سرنگونی‌طلب بهترین فرصت را برای به آشوب کشاندن کشور ایران پیدا می‌کنند.
جمهوری اسلامی بجای کشیده شدن به جنگ مستقیم، شایسته است با فعال‌تر کردن «دیپلماسی متوازن» و مبتنی بر منافع ملی به دنبال ائتلاف سازی با کشورهای عربی و اسلامی علیه اسرائیل غاصب باشد. خصوصا جمهوری اسلامی تلاش کند برای ترمیم شکاف دولت و ملت، فرایند توسعه در کشور را کمی تحرک بدهد. توسعه ایران ستون پایه امنیت ملی است (و دیگر کشور کوچکی مثل امارات قادر نخواهد بود که درباره جزایر سه گانه ایران سخن بیجا بگوید).    

روشن است،  از این که حکومت وارد جنگ مستقیم نمی‌شود، نیروهای رادیکال برچسب سازشکاری به جمهوری اسلامی بزنند. اما به نظر می‌رسد برای دفاع از ایران از این تمسخر‌ها نباید هراسید.  برداشت من این است که فضا به گونه‌ای است عده‌ای حتی با حسن نیت آرام آرام حکومت را به طرف جنگ مستقیم  هل می‌دهند و باید هشیار بود و رهبری هم نگران این موضوع هست ولی نمی‌خواهند تصریح کنند و بحث و فحص و بیان آن را به مسولین حکومت واگذار کرده‌اند.
٨/٨/١۴٠

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 12:56


از کجا به کجا:
مرگ بر تلگرام و توئیتر و اینستا و واتساپ!

صلاح الدین خدیو

ابتدا فیلم ضمیمه شده را ببینید، شعارهای مدافعان فیلترینگ در تجمع کم شمار دیروز از اصل تجمع عجیب تر است؛
مرگ بر تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و توئیتر و مرگ بر اسرائیل مجازی!
گویی مرگ های پنج گانەی پیشگفته جایگزین پنج "مرگ بر " معروفی می شد که در ابتدای دهەی 60 از سوی اسلاف این افراد سر داده می شد:
مرگ بر آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه و چین!
لابد چهرەی پرآوازەی انصار حزب الله در دهەی 70 که سخنران این تجمع بود، به خوبی آن دوران را به یاد می آورد.

در آن زمان حکومت نوپای انقلابی مدعی یک راه سوم میان دو قطب بین المللی آن روزگار بود؛
امپریالیسم آمریکا و استکبار شوروی!
مخالفان داخلی سیستم نیز که به سرعت حذف شدند همنوا با این اقطاب، مجمع الجزایری متناقض از گرایش های گوناگون بودند:
از سلطنت طلبان هواخواه آمریکا گرفته تا رجال استخوان دار انگلوفیل و لیبرال ها و سوسیال دمکرات های متمایل به حزب حاکم سوسیالیست فرانسه.

در طیف چپ هم دهها گروه ریز و درشت مارکسیست وجود داشت که به تبع شکاف موجود در اردوگاه کمونیسم جهانی میان چین و روسیه تقسیم شده بودند.
با این تفاصیل حکومت می کوشید از رهگذر تکیه روی خلوص ایدئولوژی و حقانیت مکتبی، راست کیش ترین الگوی ممکن را با مرزبندی با تمام دگراندیشان به منصەی ظهور برساند.

چهار دهه بعد جهان گویی به اندازەی چهار قرن عوض شده است. فضای مجازی که شعار مرگ بر آن سر داده شد، " جهان جدیدی " است که تمام ابنای بشر ساکن آن هستند.
ایلان ماسک، زایکربگ و پاول دوروف بسی بیشتر از رهبران تاریخ ساز قرن بیست نظیر لنین، مائو، دوگل و چرچیل جهان امروز را ساخته اند.

دو کشور چین و روسیه هم که زمانی خصم ایدئولوژیک ایران انقلابی محسوب می شدند، امروز رفقای گفتمان گرمابه و گلستان آنند.
دیگر خبری از قطب بندی های چپ و راست دوران جنگ سرد نیست.
اما به تدریج جهان به دو اردوگاه مشخص تقسیم می شود: باشگاه لیبرال دمکراسی ها به محوریت غرب که حاصل اجماع واشنگتن است؛ ترکیب لیبرال دمکراسی و اقتصاد آزاد.
و اردوگاه اقتدارگرایی های نوین پساکمونیستی با عضویت چین، ایران، روسیه و ... و الگوپذیری از اجماع پکن: ترکیب دولت اقتدارگرا و اقتصاد بازار.

گروه دوم البته دشمن سرسخت اینترنت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعیند و آنها را ابزار نفوذ و سکوی تهاجم فرهنگی غرب می دانند.

می توان از حالا فرجام این جنگ مغلوبه را به انتظار نشست: مرگ بر فضای مجازی معنایی جز نفی شفافیت و مقابله با جریان آزاد اطلاعات و انقطاع با جهان ندارد.
این امر هم به عقب ماندن از تحولات و پیشرفت هایی منتهی می شود که جز در سایەی ادغام در اقتصاد و فن‌آوری جهانی و نوعی نظام تقسیم کار بین المللی ممکن نیست.

با قاطعیت می توان گفت اسرائیل در مقام قدرتی اشغال‌گر و جنگ‌طلب بیشتر از همه از خوارداشت اینترنت و شعار مرگ بر اسرائیل مجازی و انزوای خودخواسته و بریدن از جهان خوشحال می شود!

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 12:47


آقای اژه ای بگذارید صدای دیگری در حوزه ها وجود داشته باشد

محمدتقی فاضل میبدی

سخنی با ریاست محترم قوه قضائیه.
بعداز سلام وآرزوی توفیق.
مجمع محققین ومدرسین درپی  شهادت یحیی سنوارپیام تسلیتی صادر کرد.
در آن پیام برای مهار رژیم سفاک اسرائیل در کشتار مردم غزه و لبنان، خواستار بازگشت این رژیم به قطعنامه ۱۹۶۷ سازمان ملل و تشکیل دولت مستقل فلسطینی شد.
راه حلی که همه کشورهای  عرب ومسلمان واز جمله ایران خواستار آنست .

مجمع محققین هیچگاه ودر هیچ بیانیه ای رژیم اشغالگر قدس را برسمیت نشناخته و‌ نخواهد شناخت، چون بنای این حکومت بر اشغال سرزمین فلسطین است و موضع مجمع در این موارد، موضع دولت و نظام است.
اگر از بیانیه مجمع چنین سوء تفاهمی صورت گرفته کاملا اشتباه است. شاید می شد باعبارت درست‌ترنگاشت.

اگر فردی یا نهادی نظری برخلاف نظر رسمی نظام در مسائل فلسطین و اسرائیل داشت، (باتوجه به این که موضع رسمی دولت محو اسراییل نیست) با او چگونه باید برخورد شود؟ آیا چنین حقی برای هیچ  فرد و یا نهادی نیست؟ آزادی بیان در این موارد چه می شود؟

تاکید می کنم موضع ما موضع رسمی دولت و وزارت خارجه است، نه موضع امثال جریده کیهان.
نگاه  ریاست محترم قوه قضاییه نسبت به این بیانیه اگر با تامل بیشترصورت می گرفت سزاوارتر به نظر می رسید. شاید چنین خلطی نمی شد.

چرا باید یک نهادی که نزدیک به سی و چند سال سابقه دارد و افراد آن از لحاظ علمی و‌ سابقه مبارزاتی شناخته شده، و برخی مسند قضاوت، نمایندگی مجلس، امامت جمعه، تدریس خارج و‌ سطح، استادی دانشگاه، صاحب اثر، قرآن شناس و مترجم قران  و مدرس .. می باشند و همواره از انقلاب و نظام دفاع کرده و در برابر ناهمواریها موضع خود را شفاف و صریح ابراز داشته   و در هر انتخاباتی از موضع اصلاح طلبی شرکت فعال داشته اند،  مورد تهدید قوه قضاییه قرار گیرند و پرونده را  به دادگاه ویژه ارسال نمایند.

ارسال پرونده حدود بیست تن از افراد مشهور حوزه به دادگاه ویژه چه مفهومی دارد؟
اگر پرونده ای باید به دادگاه رود، پرونده کسانی است که درپی نماز جمعه کنار دیوار مجمع با دادن شعارهای موهن “ علمای یهود” نوشتند ( چشم نتانیاهو روشن!) درقم علمای یهود!!

خدا داند که هادی این آشوبها کی و کجاست؟ درشگفتم چرا قاضی القضاة سریع به قضاوت نشست؟
مگر این نهاد حوزوی که رسمی و‌ قانونی است چه خطایی داشته و یا چه خطابی ایراد کرده؟

انتظار نمی رفت که حجة الاسلام والمسلمین اقای محسنی اژه ای که فرزند حوزه است و افراد مجمع را خوب می شناسد، چنین برخورد تهدید آمیزی داشته باشد. و از آنان بیانیه جبرانی بخواهد. جبران کدام گناه؟!

جناب آقای اژه ای شما نیک می دانید، دراین روزگار که کثیری از جوانان که دغدغه اسلام و ایران را دارند، از تک صدایی حوزه ها گریزانند. مخاطب مجمع محققین جوانانی هستند مومن. وفادار به جمهوری اسلامی و حافظ استقلال کشور. ولی  مواضع برخی روحانیون و یا برخی امامان جمعه و یا نهادهای مذهبی دیگر را ( که غالبا دارای ردیف بودجه اند) بهر دلیلی قبول ندارند.

احازه دهید چنین نهادی در حوزه ( که هیچ بودجه ای از دولت ندارد) از پایگاه اسلام و انقلاب و نظام فعالیت خود را رونق بخشد. و این به سود نظام است.

زمان مرحوم  امام خمینی کسانی صدای روحانیت مبارز را نمی پسندیدند، با اجازه امام(ره) مجمع روحانیون تشکیل شد و افراد نامدار و از مسؤلین مهم نظام و از نزدیکترین یاران امام به آن پیوستند.

آقای اژه ای! ما هم مانند شما دغدغه نظام و کشور را داریم. اجازه دهید صدای دیگری درحوزه ها وجود داشته باشدتا جوانان این مرز و بوم برای خود پناهی بیابند. موفقیت شما را برای اقامه عدل وحق آرزو مندم
بجز داد و نیکی مکن درجهان/
پناه کهان باش و فرمهان/

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 10:18


عاقبت اين نردبان افتادنيست!

احمد زیدآبادی

خداوند نور به قبر مرحوم دكتر شريعتي ببارد. او بود كه كلۀ ما را پر از شور و حماسه كرد. چنان به عالم افلاك‌مان برد كه پاي‌مان به كلي از روي زمين برچيده شد.

در تاريخ ما، خيلي‌ها آدم خاكي را به افلاك برده‌اند. سنايي و عطار و مولوي نمونه مثلث‌گونه‌اي از آنهايند. اينها با اشعارشان روح را پرِ پرواز داده‌اند.

خداي‌شان بيامرزد. مرحوم شريعتي اما سياست را هم حماسي كرد و به عالم افلاك برد. سياست اما چيزي است كاملا زميني و نه فقط زميني كه تا حد زيادي زيرزميني!
منظورم از زيرزميني همان جهان مخوف «هادس » در اساطير يوناني است. داراي نوعي سرشت دوزخي يا جهنمي!

سياست تابع عقل سرد و توازن بي‌رحمانه قدرت است. اصلا راهي به فلك و آسمان و ملكوت ندارد. آن را شورانگيز و حماسي ديدن و در عالم ملكوت و اعلاء جست‌وجو كردن، گمراهي محض است.
مرحوم شريعتي در صحراي سياست واقعا ما را گمراه كرد ودنبال نخود‌سياه فرستاد.

قاعدتا من به اندازه همكارانِ«تجارت فردا» بي‌مبالات نيستم كه بخواهم كاسه‌كوزه‌هاي ناكامي نيم قرن گذشته را بر سر مرحوم دكتر شريعتي بشكنم چرا كه آن گمراهي، اولا مختص او نبود. بسياري از اهل مبارزه و سياست در آن وادي مي‌تاختند اما قلم شيوا و بيان رسا و توان فكري او را براي تئوريزه كردن آن گمراهي نداشتند و اغلب يا به حالش غبطه مي‌خوردند يا به او حسودي مي‌كردند.

ثانيا، مرحوم شريعتي محصول يك تاريخ طولاني و شرايط زمان خودش بود. گرچه او گذشته را به درستي نقد مي‌كرد، اما عناصر ماندگار در ناخودآگاه جمعي قوم ما را جذب كرد و مجذوب آن شد. همان ثنويت ماني‌مسلكانه كه سياست را هم به دو اقنوم سياه و سفيد منقسم مي‌كرد؛ يكي از آنِ جبهه حق و ديگري براي جبهه باطل. يكي كه از هر جهت اخلاقي و پاك و عادلانه و طيب و طاهر است و آن يكي كه آلوده و ناپاك و ستمگرانه و پليد است. ما هم كه خدا را شكر هر اخلاق و رفتار و پيشينه و سواد و دغدغه‌اي كه داشته باشيم، هميشه بي‌چون و چرا در صفِ مقدمِ جبهه حق ايستاده‌ايم و مخالفان‌مان در رديف نخستِ جبهه باطل. هر نوع ترديدي در اين باره را نيز با چماق تكفير سياسي يا اعتقادي، عقب مي‌رانيم!

ثالثا، ما به انتخاب و اراده خودمان، عقل‌مان را دودستي تقديم مرحوم دكتر شريعتي كرديم. او نه به دنبال ما فرستاد و نه علاقه‌اي به اين كار داشت. از قضا خلوت‌گزين و فراري از هجوم خلق در اطراف خود بود. اين ما خودمان بوديم كه او را تشويق و ترغيب و حتي اجبار كرديم تا آنچه در خيال خام آن بوديم، به قلم شيوا و زبان رسايش جاري سازد.
آن همه استقبال شورانگيز از او و آثارش براي چه بود؟ لابد خلأيي را پر مي‌كرد كه آن همه عاشق سينه‌چاك برايش خلق مي‌شد. پس نبايد تقصير خود را به گردن او بيندازيم. او كالايي توليد كرد كه مشتري و هواخواه بسيار داشت. كالا را هم به قصد رسيدن به نان و نوا و پست و مقامي توليد نمي‌كرد، زندگي و امنيت و آسايش خود و زن و بچه‌هايش را پاي آن مي‌گذاشت.

رابعا نيم قرن از وفات او گذشته است. در همه اين سال‌ها هم يا به كلي مغضوب بوده يا ناديده گرفته شده است. پس چرا ما تكاني نخورده‌ايم؟ چرا از پلكان سياستِ سر به آسمان گذاشته گامي به پايين برنداشته‌ايم و به سرشت خاكي و زميني آن نزديك نشده‌ايم؟ چرا هنوز سياست در نزد ما همچنان به صورت رويايي پا در هوا باقي مانده است؟ چرا سياست سكولاريستي نيز نزد ما همانقدر رويايي و منقطع از امر واقع و موجودي هورقليايي و گول زنك است؟

واي! اين مطلب از كجا كه سر در آورد! قصدم اين بود كه بگويم ما براي بقاي نسل خود هم كه شده بايد از پله‌هاي نردبان سر به آسمان كشيده سياست گام به گام پايين بياييم و پا روي زمين خدابگذاريم. حركت بر روي زمين هم مختصات پيچيده و بغرنج خود را دارد و تلاش و دانش فراوان مي‌طلبد. خلاصه از اين نردبان سياست پايين نياييم زمين مي‌خوريم و پاي‌مان بدجور مي‌شكند!

اين نردبان هم شبيه همان نردباني است كه مولاناي عزيز و گرامي صعود از آن را بلاي جان دانسته است:
نردبان خلق اين ما و منيست
عاقبت زين نردبان افتادنيست
هركه  بالاتر  رود  ابله‌ترست
كه استخوان او  بتر خواهد شكست

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 10:06


ایران و راه حل دو کشوری؛
اسرائیل و فلسطین

رحیم قمیشی

سازمان ملل، شورای امنیت جهانی، کشورهای عربی، آمریکا، اروپا، روسیه، چین، دولت خودگردان فلسطین و بیش از ۱۹۰ کشور جهان، اتفاق نظر دارند مشکل اسرائیل و فلسطین با تشکیل دو دولت مستقل قابل حل است.
دو دولت مخالفند؛ اسرائیل و ج.ا. ایران!
حاکمان ایران معتقدند آنجا باید یک کشور باشد، یا یهودیان زیر دست مسلمانان بروند و یا مسلمان‌ها زیر دست یهودیان!
و مسلم است رأی‌گیری به نحوی باید انجام شود که مسلمانان رأی اول را بیاورند! یعنی تمام فلسطینی‌هایی که برای همیشه از آنجا مهاجرت کرده و قصد بازگشت هم ندارند باید حق رأی داشته باشند! و به عکس یهودیان مهاجر، بدون حق رأی باشند.
مخالفت دولت اسرائیل هم که طبیعی است. تا قدرت را در دست دارد زیر بار هیچ طرحی نمی‌رود، به‌ویژه که ادعا می‌کند ایران در صدد محو اوست.

چقدر منطقی، عقلانی و پسندیده است مقامات ایران اعلام کنند، همراه سازمان ملل، شورای امنیت و همه کشورهای جهان با راه حل دو دولتی موافقند و تمام مساعی خود را در این راه بکار می‌گیرند.
مسلماً آرزوی ما اینست مجددا ایران و تاجیکستان و ترکمنستان و ارمنستان و آذربایجان و حتی افغانستان یک کشور بزرگ و مقتدر شویم، اما آیا امروز شدنی است؟ پافشاری بر چنین موضوعی چقدر منطقی است؟!
چرا ما باید به‌جای مردم فلسطین تصمیم بگیریم.
تا کی باید سرمایه‌های کشور صرف یک آرزوی لامحال شود؟
کی قرار است از جرگه اسرائیل بیرون بیاییم؟ و عملاً اهداف او را دنبال نکنیم!

راه حل دو کشوری بهترین راه‌حل است، اینکه رئیس قوه قضائیه ایران طرح چنین دیدگاههایی را بر خلاف امنیت ملی قلمداد کرده، تنها در صورتی قابل قبول است که بگوییم ما اصالتا فلسطینی هستیم، نه ایرانی!
اکثریت مردم حکومت دینی نمی‌خواهند، حاضر به رفراندوم نیستید.
اکثریت مردم روابط محترمانه با آمریکا، اروپا و جهان را خواهانند، حاضر به عمل نیستید.
اکثریت مردم با سختگیری پوشش و حجاب اجباری مخالفند، نمی‌پذیرید.
به وضوح اکثریت مردم از فیلترینگ فضای مجازی خسته و خشمگینند، آنها را صاحب صلاحیت نمی‌دانید.
اکثریت مردم انتخابات‌های شما را نمایشی می‌دانند، و می‌دانید، اما خود را به ندانستن می‌زنید.
حداقل در این زمینه نظر مردم را جویا شوید؛
آیا با دخالت در سرنوشت مردم فلسطین موافقید؟
آیا همراه شدن با نظر اکثر مردم دنیا و نهادهای جهانی را قبول دارید؟
آیا با پافشاری ایران بر راه حل محو اسرائیل موافقید؟

اگر تنها یک سوم مردم کشور با شما موافق بودند، شما بروید جشن بگیرید! که چنین نیست. شما بیست درصد جامعه ایران هم نیستید!
چرا پذیرش راه حل دو کشوری فلسطین و اسراییل باید بر خلاف امنیت ملی قلمداد شود!

تا کجا بدون منطق می‌خواهید برانید!
تا کجا بر خلاف نظر اکثریت مردم می‌خواهید اقدام کنید.
تا کجا می‌خواهید خواست مردم را نبینید؟
فکر نمی‌کنید روزی مردم، شما و ایده‌های ایدئولوژیک‌تان را به زیر می‌کشند.
فکر نمی‌کنید چرا مردم از حمله اسرائیل نمی‌ترسند؟
فکر نمی‌کنید تاریخ، عرصه جنگ عده‌ای امام حسینی و عده‌ای یزیدی نیست، و شما حسین نیستید!
این نمایشنامه شما خیلی وقت است عمرش پایان یافته.
آیا مردم حق ندارند تعیین کنند بودجه‌شان صرف چه اموری باید بشود؟

دست برداشتن از ایده‌های دگم محو اسرائیل امروز یک ضرورت است، این را با صدای بلند اعلام می‌کنیم، اگر این موضع خلاف امنیت ملی شماست!! لطفاً زندان‌هایتان را برای جا دادن هفتاد میلیون ایرانی باز کنید!

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 10:03


آقای رئیس جمهور مراقب معیشت مردم باشید

سیدجواد میرموسوی

گاهی انسان با یک تصمیم نادرست ناگهان تمام می شود بی آنکه شروع کرده باشد؛ گاهی یک تصمیم نسنجیده همه چیز را به هم می‌ریزد.

تصمیمی که زندگی سختِ مردم را سخت تر کند، ممکن خسارت جبران ناپذیری به کشور وارد کند. هیچگاه نباید اشتباهی را دو بار تکرار کرد، چرا که بار اول اشتباه نام می گیرد اما برای بار دوم که تصمیم گیری آگاهانه نامیده می شود، باید از آن پرهیز کرد.

واقعا جای شگفتی دارد که بخش‌های تأمین کننده ی نیازهای مردم از ناترازی چماقی ساخته و مرتب بر سرِ معیشت مردم می کوبند. اظهارات اخیر وزیر نیرو با بیانِ ناترازی در تولید برق، اولتیماتوم گرانی بهای برق خانگی را داده است.

بابا ناترازی درآمد و هزینه‌های زندگی سختِ مردم و بخصوص قشر مزدبگیران را هم ببینید.
رئیس جمهور پزشکیان نبایستی اجازه ی تصمیمات شتابزده در مورد افزایش قیمت ها از ارزاق گرفته تا سایر مایحتاج عمومی و حامل های انرژی را به دستگاه‌ها بدهند. باید در شرایط بسیار سخت اقتصادی از معیشت مردم مراقب کرد.

آقای رئیس جمهور باور کنید حالِ مردم اصلاً خوب نیست و هر روز بيش‌تر از پیش سفره مردم کوچک و کوچکتر می شود.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 09:49


خاخام کشتیل در دورهٔ عقیدتی نیروهای نظامی اسرائیل:
به امید خدا برده‌داری باز خواهد گشت. غیر یهودیان باید بردهٔ ما باشند. بله ما نژادپرستیم!

هولوکاست واقعی زمانی نبود که یهودیان را کشتند؛ اومانیسم و فرهنگ سکولاری که می‌گوید «ما به انسان اعتقاد داریم» هولوکاست واقعی است.
@Sahamnewsorg


"دین"، فرهنگ و زیست‌جهان، هنجار و اخلاق

علی صاحب‌الحواشی

یهودیت یک سنگواره فرهنگی متعلق به انسان سه‌ الی چهار هزارسال پیش است. همچون مرده‌ریگ‌های باستانی که بر کف‌ دریا جامانده‌اند، روی این سنگواره‌ای را نیز به‌قدری رسوبات زمان گرفته است که شکل و شمایلش از ریخت افتاده است و پاک کردن آن رسوبات نیز ناممکن است زیرا به درون جسم آن نفوذ کرده‌اند.
"تورات" را باید این‌طوری دست گرفت و خواند. حتی با مطالعات دقیق تاریخی، غالباً نمی‌توان معلوم نمود که کدامیک از بخش‌های تورات کارِ موسی و کدام قطعه‌ها فرآورده چه عصر و دورانی است، فارغ از آن‌که هیچ ردپای تاریخی از موسی در هیچ‌جا نیست، نه حتی در هیروگلیف‌های متکثر و مبسوط مصر باستان، از دیوارنگاره‌ها گرفته تا پاپیروس‌ها...

ادامه مطلب

کانال نویسنده

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 09:44


سخنان بسیار عجیب محسنی اژه‌ای مخالف امنیت ملی است و می‌تواند دستاویزی برای دشمن باشد

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی٭

ریاست محترم جمهوری اسلامی جناب آقای دکتر پزشکیان
با سلام و احترام و آرزوی توفیقات بیشتر

از آنجا که حضرتعالی طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی مسئول اجرای قانون اساسی هستید و نیز از آنجایی که نمی‌دانم به کجا باید شکایت کنم این نامه را خطاب به حضرتعالی می‌نویسم و امید به رسیدگی دارم.

ریاست محترم قوه قضائیه جناب آقای محسنی اژه‌ای در سخنانی بسیار عجیب اصول متعدد قانون اساسی ازجمله اصل مهم نهم را زیر پا گذاشته‌اند.
ایشان بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم را که در آن پذیرش مصوبه سازمان ملل در مورد مساله فلسطین مورد توصیه قرار گرفته است، جرم و خلاف امنیت ملی دانسته و تهدید به برخورد قضایی در صورت عدم جبران توسط این تشکل کرده‌اند.

یکم؛ اگر ما درباره این مساله کاملا معمولی نتوانیم موضع بگیریم و مصوبه سازمان ملل را که خود فلسطینیان و نیز جمهوری اسلامی قبلا پذیرفته‌ است، توصیه کنیم پس آزادی که در اصل نهم قانون اساسی آمده است چه معنایی می‌دهد؟!

دوم؛ چگونه کسی که ریاست قوه قضائیه را بر عهده دارد و بیش از چهل سال در این قوه پست داشته، نمی‌داند که قبل از اثبات جرم در دادگاه و دفاع متهم نباید جرم را قطعی دانست و درخواست جبران کرد و تهدید به برخورد کرد؟! این از اولیات حقوق است و در هیچ جای دنیا پذیرفته نیست.

سوم؛ ایشان مدعی است که بیانیه مجمع مدرسین و محققین خلاف امنیت ملی است که سخنی کاملا بی‌ربط است و خود این سخن و موضع ایشان مخالف امنیت ملی است و می‌تواند دستاویزی برای دشمن باشد.

از توجه و رسیدگی حضرتعالی بسیار سپاسگزارم
هشتم آبان هزار و چهارصد و سه

٭عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 09:36


♦️ولایتی: ایران برای ترمیم روابط تیره با کشورهای اروپایی تلاش می‌کند

علی اکبر ولایتی، از مشاوران ارشد آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران گفته است که ایران برای همکاری با کشورهای غربی آماده است.

آقای ولایتی در مصاحبه با نشریه فایننشال تایمز چاپ لندن، با وجود متهم کردن آمریکا به حمایت «بی قید و شرط» از اسرائیل گفت: «جمهوری اسلامی ایران آماده همکاری با هر کشور غربی است که به دنبال تعامل واقعی با ایران است، مشروط بر اینکه به حاکمیت ایران احترام بگذارد و با ما برابر رفتار کند.»

او افزود: «ایران برای ترمیم روابط تیره با کشورهای اروپایی تلاش می‌کند و همچنان برای از سرگیری گفتگوها در مورد بن بست هسته‌ای با آمریکا آمادگی دارد.»

علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه پیشین ایران در این مصاحبه گفت: «ما فعالانه در حال بازتعریف تعادل جدید در روابط با کشورهای غربی، شرقی و در حال توسعه هستیم.»

آقای ولایتی در این مصاحبه گفت:« آنچه جو بایدن به آرامی می‌گوید، ترامپ آشکارا می‌گوید. ما تجربه برخورد با هر دو را داریم و سابقه خوبی در مذاکره با آمریکا نداریم. ما به حسن‌نیت آمریکا اعتقادی نداریم. حمایت مستقیم و بی‌قید و شرط آمریکا از اسرائیل و درخواست‌های همزمان آن برای کاهش تنش از طریق واسطه‌ها، دو روی یک سکه است.»

او که یک روز پس از حمله اسرائیل به چندین هدف نظامی در سه استان ایران با فایننشال تایمز گفتگو کرد، حملات اسرائیل را «هیاهو برای هیچ» خواند و اسرائیل را به دامن زدن به «بی‌ثباتی» منطقه متهم کرد.

@FouriAkhbar

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 09:35


ایکاش لااقل حفظ ظاهر میکردید

اکبر دانش سرارودی

حقیقتاً خیلی بی انصافی است که رئیس دستگاه عدلیه نیز همه را به نشخوار مواضع رسمی حاکمیت فرا بخواند و عدول از قرائت متداول نظام را ولو در حوزهٔ نظر، آنهم نظری منطبق با مصالح فلسطینیان، همگام با قطعنامه سازمان ملل و در تضادی جدی با نظر حاکمان افراطی اسرائیل برنتابد و در کنار بمیدان آوردن کفن پوشان هتاک ومزدوری که بمثابه آتش باختیارانِ گروه فشار عمل میکنند به خنجر آخته حکومت در کنترل روحانیون (دادگاه ویژه) دستور برخورد دهد!

ایکاش لااقل حفظ ظاهر میکردید و در کشور و انقلابی که یکی از شعارها وخواسته های اصلی اش «آزادی» بوده چنین رسوایی زشتی را علنی نمی‌کردید که بگوئید مملکت مال حاکمان و عواملی است که به غلط اسم شان را حزب الهی گذاشته اند تا هرکاری دلشان خواست بکنند و حتی تشکل مهمی چون مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه نیز نتواند ولو در بیانیه ای که درمحکومیت ددمنشی های اسرائیل صادر کرده به راه دو دولتی ای اشاره کند که فقط دو مخالف جدی بنام اسرائیل و ج ا دارد

آقای اژه ای!
شما باید مدافع حقوق ملت باشید و از آزادی های مشروع شان دفاع کنید، نه اینکه..

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 06:59


باغ ازگل و قحط‌الرجال در دستگاه قضا!

اکبر اعلمی

باوجود این همه فقیه و حقوقدان برجسته در کشور، مگر قحط‌الرجال است که کسی به‌عنوان مشاور رئیس دستگاه قضا در جلسه شورای عالی قوه قضاییه جضور یابد که در انتقال سند ‎باغ ازگل، مشارکت و پس از افشای آن بدوا مدعی می‌شود که امضایش جعل شده و با روشن شدن بیشتر حقایق، آن‌را ناشی از «غفلت» می‌نامد!؟

آیا می‌دانید که این اقدام حامل چه پیامی برای افکار عمومی است!؟

آیا در این شرایط هم از شکاف عمیقی که در اثر ندانم‌کاری‌های مشابه و سایر اقدامات نادرست میان مردم و حکومت ایجاد شده بی‌خبرید!؟

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 06:45


موانع شادکامی ایرانیان در دوران معاصر!

مهران صولتی

زمانی که مقدمه کتاب ارزشمند درک باک با عنوان سیاست شادکامی را می خوانید با یک عبارت شگفت انگیز منسوب به پادشاه کشور کوچک بوتان واقع در عمق کوه های هیمالیا مواجه می شوید. 
در سال ۱۹۷۲ پادشاه جدید بوتان خطاب به مردم کشورش اعلام کرد؛ از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت، شادکامی ناخالص ملی خواهد بود و نه تولید ناخالص ملی!

درک باک مولفه های اصلی سیاست شادکامی در بوتان را به شرح زیر فهرست می کند؛
حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی/ توسعه اجتماعی-اقتصادی عادلانه و با ثبات/ صیانت از محیط زیست/ صیانت از فرهنگ

اما جامعه ایران در دوران معاصر مسیر پر فراز و فرودی را برای دستیابی به شادکامی پیموده ولی هم‌چنان در عمل تلخ‌کام باقی مانده است. تاریخ ستبری که بیش از چراغ بودن به مثابه ترمزی بر سر راه توسعه‌یافتگی عمل کرده و دوگانه‌های تئوریکی که نتوانسته‌اند به فصل مشترکی از همکاری دولت - ملت تبدیل شوند.
در این میان اگر چه حکومت‌ها در بسیاری از موارد کوشیده اند تا با اتکا به قدرت فائقه این جدال‌ها را به نفع یک‌طرف خاتمه دهند ولی واقعیت این‌‌است که تداوم بحران‌ها و ناکارآمدی‌ها از شکستی فاحش در پایان‌بخشیدن به این نزاع‌های تاریخی حکایت دارد.
به این دوگانه‌ها نظری می‌افکنیم:

جدال شرع و عرف: این نزاع هم‌چنان از دوران مشروطه تا کنون به قوت خود باقی‌است هر چند که در دوره پهلوی‌ها غلبه با عرف و پس از انقلاب چیرگی با شرع بوده است. تداوم روندی فرسایشی بدون دستیابی به تلفیق کارآمدی میان شرع و عرف، که شهروندان را دچار نوعی اسکیزوفرنی شخصیتی و جامعه را دچار نوعی صف آرایی کاذب بر سر چگونه زیستن ساخته است.
اگر شادکامی را نوعی رضایت‌مندی از نحوه زیست‌جمعی در سایه تلفیقی کارآمد از سنت و مدرنیته بدانیم روشن است که تاکنون از دستیابی به آن ناتوان بوده‌ایم.

جدال امت و ملت: از حدود چهار‌ دهه پیش ما وارد چالشی میان وابستگی به امت اسلام یا ملت ایران شده ایم. دل سپردن به هر کدام هم البته پیامدهایی داشته است. این‌که باید توجه تصمیم سازان صرفا معطوف به تحولات دنیای اسلام باشد یا باید بیشتر مسائل توسعه کشور مورد عنایت قرار گیرد از جمله مهم ترین مباحث ایران پس از انقلاب بوده اند.
واقعیت این‌است که در همه این سال‌ها هم تلاشی از سوی حکومت برای توجیه افکار عمومی جهت کاهش ابعاد این نزاع صورت نگرفته است. اکنون شاید اندکی روشن شده باشد که به دلیل کمبود منابع به ناچار باید به سوی نوعی اولویت بندی در این زمینه حرکت کنیم.

جدال اسلام و غرب: پس از آن‌که انقلاب اسلامی، ایران و غرب را به عنوان دو دیگری متضاد و دشمن ترسیم کرد در عمل امکان برقراری دیالوگ میان این دو تمدن از میان رفت. از آن پس بود که این دیگری‌ها خود را صرفا با عینک تیره آموزه‌های ایدئولوژیک نگریستند. دستاوردهای غربی از جمله دموکراسی، احزاب، رسانه‌ها، تشکل‌های مدنی و سبک زندگی با بدبینی مواجه شده و زیست فردی و جمعی شهروندان به شدت از سوی حکومت مورد نظارت قرار گرفت. مداخله‌ای که موجبات جدی کاهش رضایت‌مندی در میان ایرانیان را فراهم آورده است.

جدال انتصاب و انتخاب: این نزاع همان ادامه تقابل میان ولایت و وکالت است که میراث دوران مشروطیت محسوب می‌شود. چالشی بر سر نقش‌آفرینی مردم در اموری هم‌چون قانون‌گذاری، شرکت در انتخابات، و تعیین نوع نظام سیاسی، در مواجهه با دیدگاهی که قانون را فرابشری، انتخابات را کنترل شده، و حکومت را الهی می‌داند.
واقعیت این است که هم اکنون و با گذشت بیش از چهاردهه از انقلاب، احساس بی‌قدرتی شهروندان از ایجاد تغییرات معنادار به دلیل تودرتویی نهادی، کاهش قدرت نهادهای انتخابی، و عقب ماندن نظام سیاسی از تحولات پرشتاب اجتماعی به کانون نارضایتی‌های جمعی تبدیل شده است.

خاطرات و روزنوشت ها

29 Oct, 06:33


در آن زمان مسوولان وزارت اقتصاد وقت استدلال مي‌كردند بالا بردن نرخ بهره حقيقي باعث كاهش تورم و افزايش رويكردهاي مولد در اقتصاد مي‌شود.

يك سال پس از اين تصميم اما وزارت اقتصاد دولت چهاردهم، استدلالي ۱۸۰درجه با دولت قبل مطرح كرده و مي‌گويد تداوم وضع فعلي در خصوص نرخ سود بانكي ممكن نيست و بايد نرخ را كاهش داد!
استدلال وزارت اقتصاد دوات جديد اين است كه افزايش بهره حقيقي باعث گريز سرمايه‌گذاران از بازارهاي كشور و كاهش سرمايه‌گذاري شده است.

فارغ از اينكه كدام ديدگاه و كدام‌ مسوول استدلال منطقي‌تري ارايه مي‌كند و كدام تصميم از منظر اقتصادي به صلاح و صواب نزديك‌تر است، اينكه در اقتصاد ايران، طي يك سال چنين تصميمات متناقضي اتخاذ مي‌شود جاي سوال و پرسش دارد. اين در حالي است كه در ساير كشورها، يك الگوي اقتصادي مشخص با اجماع نخبگاني اتخاذ مي‌شود براي سال‌ها و دهه‌هاي متمادي اجرايي مي‌شود. آيند و روند دولت‌ها اين تصميمات و راهبردها را تغيير نمي‌دهد. بنابراين اصل اين تنوع تصميماتي عجيب است.

اخيرا فدرال رزرو امريكا پس از دهه‌ها ۲۵صدم درصد، ‌نرخ بهره را تغيير داده است؛ با يك چنين تصميمي هم اقتصاد امريكا از ركود خارج شد، تورم‌شان كاهشي شد و بازارهاي‌شان رونق پيدا كرد.
در ايران اما يك دولتي امسال نرخ بهره را ۶الي ۷درصد بالا مي‌برد و كمتر از يك سال بعد دولت ديگر نرخ را ۶الي ۷درصد پايين مي‌آورد. اما آب از آب تكان نمي‌خورد و مشكل ركود تورمي همچنان ادامه دارد.
نتيجه اين مي‌شود كه در ايران ۴۰درصد تورم براي مسوولان عادي شده و به تريش قباي هيچ مقام مسوولي هم بر نمي‌خورد.

بنابراين معتقدم در بحث كاهش و افزايش نرخ بهره، اشتباه محاسباتي رخ داد. افزايش نرخ در ادبيات اقتصادي باعث كاهش تقاضا و كاهش تورم مي‌شود. اما آيا اقتصاد ايران اقتصاد روتيني است كه يك چنين نسخه‌هايي براي آن پيچيده شود؟ افزايش نرخ سود بانكي باعث شد توقع افرادي كه طلا و ارز و خودرو و خانه و...دارند، بالا برود.
وقتي بانك ۳۰درصد سود مي‌دهد يا اوراق دولتي ضمانتي مي‌فروشد كه نرخ موثر آن ۳۳ و ۳۴درصد است، ‌چرا صاحبخانه بايد نرخ اجاره‌بها را كمتر از ۳۰درصد و ۵۰درصد در نظر بگيرد؟ ‌فروشنده خودرو هم مي‌گويد هر بار كه خودرويي را دست به دست مي‌كنم بايد ۳۰درصد روي آن بكشم!

جالب اينجاست بانك‌ها نقدينگي مردم را جمع مي‌كنند و به مردم ۲۳درصد سود مي‌دهند بعد اوراق دولتي را مي‌خرند و ۳۸درصد سود تضميني دريافت مي‌كنند!
اين نوع كنشگري توسط بانك‌ها، نماد و نمونه برجسته سوداگري است. بانك‌ها هر اندازه نقدينگي داشته باشند وارد اين نوع فعاليت‌هاي سوداگرانه مي‌كنند و بعد براي وام ازدواج مردم، نقدينگي وجود ندارد.

وقتي يك چنين قلمروهاي سوداگرانه‌اي وجود دارد، چرا مردم و فعالان اقتصادي بايد نقدينگي و سرمايه خود را وارد بازار بورس كنند و در  يك فضاي پر ريسك ۲۰درصد سود احتمالي را كسب كنند؟

حيرت‌انگيز اينكه امروز نرخ بهره غير رسمي در بازار ماهي ۴الي ۵درصد شده است، اما هيچ ناترازي در پول بازاري رخ نداده، سيستم بانكي اما با اين همه دفتر و دستك وام مي‌دهد و براي يك وام ساده مستاجران ۳ضامن معتبر طلب مي‌كند بعد با اين حجم از ناترازي و معوقات و... هم روبه روست.
من و شما كه جرات به تعويق انداختن وام‌مان را نداريم، اين افراد با‌نفوذ و نور‌چشمي‌ها و افراد داراي روابط خاص هستند كه هزاران ميلياردي وام مي‌گيرند و بازپرداخت آن را به تعويق مي‌اندازند.

مشخص نيست دولت قبل زماني كه درباره سود بانكي تصميم‌گيري مي‌كرد آيا به اين امور واضح توجه كرده يا نه؟

با اين توضيحات اين فكر به ذهن خطور مي‌كند كه وقتي متوجه شديم كه تصميم افزايش نرخ سود بانكي غلط بوده، آيا بايد به سرعت نرخ سود را كاهش داد؟
اين اشتباه دوم است، دولت سيزدهم نبايد نرخ سود را افزايش مي‌داد ولي حالا كه نرخ بالا رفته، دولت چهاردهم نبايد به سرعت آن را كاهش دهد! بايد توجه داشت اين نوع تصميمات ثبات بازار را كاهش مي‌دهد.

در صورت اتخاذ اين تصميم چه اتفاقي رخ مي‌دهد؟ سرمايه‌گذاراني كه انتظار نرخ سود بانكي بدون ريسك را داشتند، سرمايه‌هاي خود را از بانك‌ها خارج كرده و وارد بازارهاي سوداگرانه مي‌كنند. بازار طلا، ارز و خودرو از جمله اين نوع بازارهاست. بنابراين دولت  زماني كه قرار است تصميمي اتخاذ شود بايد به مجموعه گزاره‌ها و عوامل موثر بر موضوعات توجه كند. دولت به جاي اين نوع تصميمات بايد به سمت كنترل بازار ارز و مهار تورم گام بردارد. ثبات بيشتر و تصميمات بلندمدت‌تر مهم‌ترين نياز اقتصاد ايران است.

تعادل

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 11:40


ایران و اعراب و مساله لحن و لهجه

سهند  ایرانمهر

ترامپ ذاتا یک تاجر است و نگاهش به سیاست هم از این منظر است.
اگر الزامات عالم سیاست نبود یقینا ترجیح او افرادی چون بن‌سلمان و بن‌زاید بود تا دیوانه‌ای سیاستمدار و جنگ‌سالار همچون نتانیاهو  که بجای آنکه بگذارد آمریکا از پستان گاوش شیر بدوشد ترجیح می‌دهد شیرخواره ابدی منابع آمریکا باشد.
ترامپ با این وجود نشان داده است که وقتی قدرت می‌گیرد ضمن ادامه سیاست‌های آمریکا در قبال اسراییل، در خاورمیانه نگاه ویژه‌ای به عربستان و امارات دارد.

این را هم می‌دانیم که خاندان ترامپ از قِبَل رابطه با این خاندان‌ها چه پروژه‌های مشترکی در زمینه املاک و‌ مستغلات، هتل و توسعه مکان‌های تفریحی کلید زده است و  شیوخ عرب هم چشم انتظار بازگشت او هستند. 

نتانیاهو این نکته را می‌داند و از این منظر تنش‌زدایی میان ایران با امارات و عربستان به معنی دشوار شدن کار برای نتانیاهو خواهد بود ( بالاخص اگر برنده انتخابات آمریکا ترامپ باشد).

‏از سوی دیگر فراموش نکنیم که خاندان‌ها و شیوخ حاکم عرب بنا بر طبع قبیله‌ای و سنتی خود گاهی بیش از  نگاه گفتمانی و دیپلماتیک به معنای مدرن آن نگاهی خودمانی و شخصی به روابط دارند و در میان سیاستمداران ایرانی، هاشمی رفسنجانی ( دوران ملک عبداله) این نکته را به خوبی دریافته بود و ایران مدتها از این رابطه حسنه بهره‌مند بود.

‏بنابراین «لحن و کلام دوستانه یا خصمانه» برای این شیوخ عرب اهمیت بسیار دارد. این‌ نکته را یادآوری کردم تا بگویم « تهدید یا حتی جملات توهین‌آمیز غیر رسمی» نیز در این چارچوب تاثیر سوء خودشان را می‌گذارند بنابراین افراد یا گروه‌هایی سیاسی یا نظامی که دانسته یا ندانسته در این روزها از چنین لحنی استفاده می‌کنند عملا در همان راستایی حرکت خواهند کرد که اسراییل می‌خواهد.

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 11:29


یکی از حاضران در تجمع مخالفان برداشتن فیلترینگ: به خاطر کارم مجبورم در این تجمعات باشم وگرنه خودم اینستاگرام و تلگرام دارم

یکی از حاضران در تجمع مخالفان برداشتن فیلترینگ:
خواسته اکثریت دلیل محکمی برای اجرای خواسته مردم نیست. آیه قرآن داریم که می‌گوید، اکثرهم لایعقلون، اکثرهم کافرون، اکثرهم مشرکون... قرآن در مقابل اکثریت است، خواست اکثریت معیار حق و باطل نیست.
راستش من به دلیل اینکه کارم است، مجبورم در این تجمعات باشم، من خودم در اینستاگرام و تلگرام و... حضور دارم، ولی به خاطر مسوولیت و وظیفه‌ای که در قبال یک آدم دارم، ناچارم در این تجمع باشم. این آدم اگر به من بگوید، بالای اورست هم برو و شعار بده، من می‌روم./ اعتماد

کاربران ایرانی اینستاگرام در چند ماه گذشته افزایش یافته تا نشانه دیگری باشد از شکست سیاست فیلترینگ! این تصویر را اما باید نگه داشت، تصویری نمادین از رد پای مافیای فروش فیلترشکن و تلاش‌هایش برای حفظ منافع!/آرش هاشمی، خبرنگار

نه به فیلترینگ

محمدتقی کروبی:

‏آری این یک مطالبه ملّى‌‌ست، حقّى‌ست که مافیای قدرت و ثروت آن‌را  به منبع لایزال مالی‌ تبدیل کرده.

آقای رئیس‌جمهور الوعده وفا

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 11:18


اماراتی‌ها با دیدن نماد سه‌انگشت یاد جزایر ایرانی می‌افتند

رضا رشیدپور

گمان می‌کنند ما در دفاع از سرزمین‌مان با چهار تا فحش کم می‌آوریم.

برای ورود به جزایر سه‌گانه یا انجام حرکت‌های خیابانی در شهرهای مختلف ایران نیاز به مجوزهای خاص داریم.

ما دلمان می‌خواهد خیلی از شهرهای ایران میدان‌هایی به اسم خلیج فارس، تنب بزرگ و تنب کوچک داشته باشند. تاکید می‌کنم ما نیازی به یک ریال حمایت مالی نداریم.

جنگ روانی بزرگ نسبت به مردم ایران راه افتاده است. همه رسانه‌های بزرگ هر کدام از گوشه‌ای در حال راهبری یک جنگ شناختی علیه افکار عمومی ایران هستند که در دو شاخه پیگیری می‌شود.

نماد سه انگشت با حروف اختصاری w.v.l به معنای پیروزی و برتری و عشق است.

من احساس کردم اگر بتوانیم با یک حرکت جمعی این نماد را به نفع ایرانی‌ها و حرف حق خودمان مصادره کنیم، خیلی جذاب است.

سال‌ها در دوبی زندگی کردم و می‌دانم تندیس این نماد را در چندین جا قرار داده‌اند. از این به بعد خود اماراتی‌ها وقتی از جلوی این تندیس رد بشوند، یاد جزایر ایرانی می‌افتند.

ایرنا

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 11:13


اقلیت پرهیاهو؛
ماجرای تجمع آتش به اختیاران روبروی مرکز ملی فضای مجازی چه بود؟

المیرا حسینی

اگر حوالی ساعت دو بعدازظهر از خیابان شانزدهم احمد قصیر، به سمت بیهقی حرکت می‌کردید، با افرادی مواجه می‌شدید که به سمت این تجمع در حال حرکت بودند. مرکز ملی فضای مجازی ، میعادگاه این افراد بود
 
در مجموع چیزی در حدود 30  نفر در این محوطه جمع شده بودند و با بنرهای بزرگی، دورتادور محوطه مثلثی را پوشانده بودند.
  یکی، دو زن روی چادر خود کفن پوشیده بودند که روی آن توصیه‌هایی در خصوص حجاب و عفاف نوشته شده بود
 
همگی بالاتفاق معتقد بودند ضعف مدیران سبب شده تا ما چیزی به نام منشور اخلاقی نداشته باشیم که پلتفرم‌ها را ملزم به داشتن نماینده‌ای در ایران و رعایت آن منشور کند
 
نکته جالب این بود که آنها هم از وضعیت اینترنت رضایت نداشتند و احتمالاً فیلترینگ را فاقد تأثیر می‌دانستند که در متن فراخوان‌شان آمده بود: «پهنای باند فاصلاب سکوهای خارجی را به طور کامل ببندید؛ واتس‌اپ، تلگرام، اینستاگرام، ایکس، فیلترشکن»
 
🔹مسئولیت شیوع تفکراتی که ربطی به واقعیت ندارند، اما با سر‌و‌شکلی منطقی عرضه می‌شوند، بیش از هر جایی متوجه حاکمیت است
 
🔹آیا مخالفان این اقلیت هم آن‌قدر آزادی و اختیار عمل دارند که دست به سازماندهی تجمعات مشابه بزنند؟ آیا این مسئله که ما نمی‌توانیم این پلتفرم‌ها را به تبعیت از قوانین خودع وادار کنیم، به دلیل نداشتن منشور اخلاقی است یا به دلیل فقدان سیاست خارجی کارآمد است که سبب شده طی این سال‌ها روزبه‌روز منزوی‌تر شویم و بود و نبودمان برای جهان علی‌السویه باشد؟

هم میهن

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 11:01


۱۱ روز تا انتخابات آمریکا: چرا صدای پای ترامپ اینقدر نزدیک است؟
(بحثی در فقر گفتمانی دموکراتها)

محمدرضا اسلامی

تنها کمتر از دو هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی است و همچنان شانس دونالد ترامپ برای برنده شده بسیار بالاست. نظرسنجی ها نشان می دهند که افت محسوسی که ترامپ بعد از انصراف جو بایدن (و آمدن کامالا هریس) پیدا کرده بود ترمیم شده و در برخی نظرسنجی ها او اندکی بالاتر از کامالا هریس ایستاده است.

از این سوال بگذریم که پیرمردی مانند جو بایدن چگونه با کله‌شقی باعث شد که مهمترین بخش از «زمان رقابت» برای زمین زدن دونالد ترامپ هدر برود؛ ولی اکنون وقت آن است که به این سوال بپردازیم که چه شد و چرا ترامپ با وجود آمدن یک زن قاضی در عرصه رقابت، همچنان بر صدر مصطبه نشسته است؟

قبل از پرداختن تفصیلی به دلایل این بحث باید یک نکته را اذعان کنیم: ترامپ حتی اگر در قدرمطلق آراء (عدد رای) برنده نشود، ولی بازهم برنده این انتخابات است. عملا ترامپ توانسته یک تنه و فراتر از سطح حزب جمهوریخواه با همه ارکان حزب دموکرات آمریکا بجنگد. به بیان دیگر، ترامپ کاری را کرده که در تاریخ آمریکا بی سابقه بوده است: او توانسته خارج از Establishment (خارج از ساختار قدرت) با بخش مهمی از ارکان قدرت در آمریکا درگیر شود و در این درگیری، به آسانی حذف نشود!
عملا نکته مهم درباره ترامپ این نیست که او رای می آورد یا رای نمی آورد، بلکه نکته مهم درباره ترامپ این است که او «مهره حذف شدنی» نبود.

11 روز مانده به انتخابات وضع در آمریکا چگونه است؟ وضعیت امروز آمریکا مشابه وضعیت ترکیه است در انتخاب اردوغان. مشابه وضعیت انگلستان است در ماجرای رفراندوم برگزیت. یعنی کشور کاملا دو پاره است و تقریبا می توان گفت تا این لحظه وضعیت 50-50 است. تمام سعی دو نامزد بر این است که بر روی ذهن «تصمیم  نگرفته ها» (Undecided voter ها) تاثیر بگذارند.

با توجه به شرایط مذکور ذکر این موارد ضروری است:

1️⃣- دانشگاه و دانشجویان
تحرک خاصی در دانشگاهها در حمایت یا عدم حمایت از هیچ یک از دو نامزد مشاهده نمی شود. دلیلش این است که اساسا ساختار نهاد دانشگاه در آمریکا به سمت و سویی رفته که دانشجو عمیقا درگیر دو بحث است: هزینه های تحصیل + آزمون ها.
دانشجوی آمریکایی شدیدا درگیر این است که هزینه شهریه، خوابگاه، تغذیه و... را چگونه تامین کند. همزمان، سیستم آموزشی در آمریکا به گونه ای است که دانشجو در «طول ترم» درگیر کوئیز و تکالیف هفتگی است (بجای اینکه «آخر ترم» درگیر آزمون باشد). یعنی وزن کار تحصیلی دانشجو سرشکن شده به هفته های ترم.
با این اوصاف ذهن دانشجو عملا درگیر «امر دانشجویی» و هزینه هایش است و نهاد دانشگاه چندان محل مناسبی برای کنش سیاسی نیست.

2️⃣- تحسین ثروت و ثروتمندی
جامعه آمریکایی اساسا نسبت به مساله ثروت، منفی نیست. یعنی بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا که ثروتمندان «منفور» هستند در میان بخش زیادی از مردم، ثروتمندان «تحسین شده» هستند. این تلقی عمومی به دو دلیل است:
- فرد ثروتمند "توان" خلق ثروت و کارآفرینی داشته.
- وجود افراد ثروتمند در کشور باعث قدرت کشور می شود.
بدیهی است که ممکن است برخی با این دیدگاه همراه نباشند ولی عمده مردم ثروتمند بودنِ ترامپ را امر منفی نمی دانند. حال سخنان باراک اوباما را گوش فرادهید. او دائما وجهِ ثروت ترامپ را می کوبد. دائما می گوید: ای مردم! این آدم همه ی عمرش به فکر خودش بوده و به خودش (و اموالش) پرداخته.
این رویکرد دموکراتها، رویکرد موفقی نبوده است.

3️⃣- فقرِ گفتمانی دموکراتها
مسئله اصلی در کمپین هریس (و اساسا در سطحی بالاتر در میان دموکراتها) این است که گفتمان اینها مبتنی بر «حرف اثرگذار» روی اذهان عمومی نیست. محور فعالیتهای اینها بدگویی درباره دونالد ترامپ (خطر ترامپ) است؛ ولی از خودشان چیزی ندارند که ارایه بدهند.
مثلا سخنرانیهای چند روز اخیر هریس را نگاه کنید و محورهای حرفهایش را لیست کنید. عمدتا پیرامون کوبیدن ترامپ است. چه حرفی یا چه پیام ویژه ای برای مردم دارد؟ چه چیزی درش هست که «محرک رای دادن» شود برای بلاتکلیف ها؟

صفحه امروز CNN را ببینیم: یک خبر هست که در آن هریس در پنسیلوانیا ترامپ را فاشسیت و... خطاب کرده. بعد ذیل آن خبر، CNN یک خبر دیگر کار کرده که یک ویدئوی 5 دقیقه ای است با این مضون:
«پیام افرادی که هنوز تصمیم نگرفته‌ اند به هریس و ترامپ:
اینقدر همدیگر را لجن‌مال نکنید، ما برامون اهمیتی نداره!»

Undecided voter on Harris and Trump:
‘Stop trashing each other, we don’t care'

ویدئو را اینجا ببینید: لینک+

4️⃣-دل بستن به دادگاههای ترامپ
گمان بخشی از بزرگان دموکرات این بود که پرونده های قضایی متعدد (+)، ترامپ را زمین‌گیر و حذف خواهد کرد. ولی نکرد و این اشتباهی استراتژیک بود.

(ادامه دارد)
https://t.me/solseghalam

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 10:19


باز هم تجمع رسوای اجاره‌ای‌ها!

احسان بداغی

اسفند ۱۴۰۲ عده‌ای در تجمع اعتراضی به وضعیت ‎حجاب مقابل ریاست جمهوری، ماموران پلیس را کتک زدند و بعد به دروغ گفتند که بابت اعتقادشان زخمی شده‌اند.

یکی از لیدرهای آنها در صف اول تجمع مدافعان ‎فیلترینگ هم حضور دارد.

پینوشت اینکه نیروی انتظامی بابت آن اتفاق به این افراد «تو» هم نگفت.

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 10:09


محرومیت نرگس محمدی از درمان زمینه‌ساز «مرگ خاموش» اوست

٭جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی

ما، جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی، نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت سلامتی نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳ ابراز می‌داریم. وی مدت‌هاست در شرایط جسمی بسیار خطرناکی قرار گرفته است و نیاز فوری به مراقبت‌های پزشکی دارد. علی‌رغم توصیه‌های مکرر پزشکان، مسئولین زندان از اعزام او به بیمارستان خودداری و ادعا می‌کنند تصمیم‌گیری درباره‌ی وضعیت او از اختیار آنها خارج است.
نرگس محمدی، از مشکلات قلبی جدی رنج می‌برد و نیاز به آنژیوگرافی و استنت‌گذاری مجدد دارد.

افزون بر آن پزشک‌ها در سینه‌ی او ،توده‌ای مشکوک تشخیص داده‌اند که باید فوراً بررسی شود. در چنین شرایط اضطراری، اعزام او به بیمارستان از شهریورماه تاکنون سه بار به تأخیر افتاده و روند درمان با موانع امنیتی و قضایی مختل شده است.

این عدم رسیدگی‌ و تاخیرها، با توجه به پیامدهای آن، می‌تواند به سیاستِ تحمیل «مرگ خاموش» بر نرگس محمدی  تعبیر شود. وضعیت این فعال بین‌المللی حقوق بشر، نمایانگر بحرانی گسترده‌تر است که ده‌ها زندانی سیاسی و مدنی دیگر در ایران با آن مواجه‌ هستند و این برخوردهای فاجعه‌ساز حاکی از در معرض خطر بیشتر بودنِ زندانیان کمتر شناخته‌شده است.

ما امضاکنندگان این متن، اعلام می‌داریم که مقام‌های جمهوری اسلامی باید فوراً اقدامات لازم برای اعزام نرگس محمدی به بیمارستان را انجام و دسترسی او به مراقبت‌های پزشکی را تضمین کنند. از جامعه بین‌الملل و فعالان و نهادهای حقوق بشری داخل و خارج نیز می‌خواهیم ضمنِ توجه ویژه به این مهم، پیگیری‌های لازم را در اسرع وقت انجام دهند. جان نرگس محمدی نباید قربانی سیاست‌های سرکوبگرانه شود.

٭اسامی امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:

پروانه آل بویه، فعال صلح
محمد ابراهیم‌زاده، فرهنگی بازنشسته
منصوره اتفاق، فعال اجتماعی
شاپور احسانی‌راد، هضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران
مژگان احمدیه، فعال حوزه کودک و طبیعت و صلح
پروین اسفندیاری، فعال صنفی معلمان
کمال اطهاری، پژوهشگر توسعه
سیدهاشم آقاجری، استاد دانشگاه تربیت مدرس
شقایق اکبری، فعال دانشجویی
هستی امیری، فعال دانشجویی
مژگان اینانلو، مستندساز
ابوالفضل بازرگان، عضو نهضت آزادی ایران
محمد حسین بنی اسدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران
ژیلا بنی‌یقوب، روزنامه‌نگار
محمد توسلی، عضو نهضت آزادی ایران 
کمال جعفری یزدی، فعال سیاسی از امضاکنندگان بیانیه 14 امضا 
آتفه چهارمحالیان، فعال حقوق بشر
محترم حبیبی، فعال صلح
محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان
رویا حشمتی، شهروند سیاسی
امیر خرّم، فعال سیاسی
منصوره خسروشاهی، فرهنگی بازنشسته
هاشم خواستار، زندانی سیاسی و از امضاکنندگان بیانیه 14 امضا  
ناصر دانشفر، رزمنده جنگ
درخشنده تیموریان، خانه‌دار 
معصومه دهقان، فعال فرهنگی
زهرا رحیمی، همسر زندانی سیاسی 
حسین رزاق، فعال سیاسی 
سپیده رشنو، فعال اجتماعی 
آمنه رضایی، فعال اجتماعی
حسین رفیعی، فعال سیاسی
پروانه سلحشوری، فعال سیاسی-اجتماعی
عبدالفتاح سلطانی، وکیل حقوق بشری 
پروین سلیمی، فعال صنفی معلمان
سیدمحمد سیف‌زاده، وکیل حقوق بشری 
احسان شریعتی، پژوهشگر
فیروزه صابر، فعال مدنی
آرش صادقی، فعال حقوق بشری
کیوان صمیمی، روزنامه‌نگار 
عباس صادقی، خانواده دادخواه
منظر ضرابی، خانواده دادخواه
طاهره طالقانی، فعال سیاسی
عالیه مطلب‎زاده، فعال زنان
اسماعیل عبدی، فعال صنفی معلمان
حجت عسگری، فعال مدنی 
جعفر عظیم‌زاده، عضو هیئت مدیره آزاد کارگران
محمود عمرانی، فعال مدنی 
لیدا فاضلی، فعال صلح
اسدالله فخیمی، فعال حقوق بشر
پروین فهیمی، فعال مدنی و حوزه‌ی صلح 
آزاده فرقانی، فعال اجتماعی
رحیم قمیشی، فعال اجتماعی
رحمان کارگشا، فعال سیاسی
حسین کروبی، فعال سیاسی
محمد کریم‌بیگی، پدر دادخواه 
مریم کریم‌بیگی، دادخواه
بهمن لایقی، فعال مدنی 
فخرالسادات محتشمی‌پور، فعال سیاسی
رویا محمدی، خانواده زندانی سیاسی
پروین محمدی، عضو هیئت مدیره آزاد کارگران  
مهدی محمودیان، فعال سیاسی
ژینا مدرس‌گرجی، فعال حقوق زنان
احمد معصومی، فعال سیاسی
ژیلا مکوندی، فعال مدنی
عبدالله مومنی، فعال سیاسی
فرهاد میثمی، فعال مدنی
فرزانه ناظرانپور، فعال صنفی معلمان
پوران ناظمی، فعال حقوق بشر
کامبیز نوروززاده، فعال حقوق بشر
محمد نوری‌زاد، فعال سیاسی و حقوق بشر
صدیقه وسمقی، اسلام‌پژوه 
ثریا یوسفی، فعال اجتماعی

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 10:05


گزارشی درباره وضعیت زندان زنان در اوین و احکام ظالمانه زندان و وضع پزشکی نرگس محمدی

تقی رحمانی

کیانا و علی امروز در ایتالیا در مراسمی که به همت بنیاد لانکر برگزار شد، بعد از دیدار با شهردار بالزانو در سالن همایش شهرداری این شهر، درباره وضعیت زندان زنان در اوین و احکام ظالمانه زندان و وضع پزشکی مادرشان صحبت کردند.

کیانا و علی در این پرسش و ‌پاسخ بر حق مردم ایران برای آزادی و صلح در منطقه تاکید کردند و خواستار آزادی همه زندانیان مدنی و سیاسی در ایران شدند و توجه نهادهای مدنی به وضع ایران و منطقه را خواستار شدند.

آنان بر محرومیت صحبت با نرگس و دیگر محرومیت ها که به آن مبتلا شده اند گفتند و این رفتارها را ظلم به دنیای کودکی خودشان  دانستند.

کیانا گفت ده سال است که مادرش را ندیده است و تصویری از او در ذهنش ندارد.

علی گفت او تصویرهای گوناگونی از نرگس در ذهنش نقش می بندد اما هیچ کدام انگار شبیه  نرگس نیست.

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 10:00


آغازی برای تغییر رفتار حاکمیت

عمادالدین باقی

سخن بسیار درست آیت الله خامنه ای: "امروز بی‌تردید صد برابر از زمان جنگ تحمیلی قوی‌تر شده‌ایم و توانایی‌های کشور قابل مقایسه با آن زمان نیست اما صِرف حضور در میدان نظامی و پیشرفت‌های خوب در این زمینه کافی نیست بلکه باید بر روی دلها و فکرها و زبان ها و جهت گیری ها نیز کار مؤثر انجام داد"( پنجشنبه ۳ آبان ۱۴۰۳).

امروز در برابر تهدیدات، اهمیت این سخن، بیشتر است. سخنی است که بارها در سالهای گذشته گفته ایم. ولی آیا با سختگیری بر جامعه مدنی و حصر موسوی و رهنورد و‌ کروبی و در بند بودن مدنی ها، تاج زاده ها، ضیا نبوی ها، نجفی ها و دیگران و زندانی کردن نخعی، حائری و قدیانی و... حالا هم وعده حبس الهه و نیلوفر و عدم تلاش برای گشایش در وضعیت زندانیان وجدان، جذب دلها ممکن است؟

بهتر است همین سخن، آغازی برای تغییر در رفتار حاکمیت شود.

https://emadbaghi.com/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%AF%D9%86%D9%8A-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%8A/

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 07:52


وقتی توانایی تولید باکیفیت خودرو را نداریم و واردات خودرو، ارزان‌تر و باکیفیت و ایمن است، چرا وارد نکنیم؟

مهرداد گودرزوندچگینی٭

دولت در لایحه۱۴۰۴ واردات خودرو در سال آینده را پیش‌بینی کرده و حدود ۳میلیارد دلار برای واردات در نظر گرفته که این عدد خوبی برای شروع است.

با این عدد می‌توان حدود ۱۰۰هزار خودرو وارد کرد. این رقم واقع‌بینانه است و با ورود خودرو حداقل می‌توان گفت که ایران خودرو و سایپا یک رقیب دارند. در این شرایط بحث‌های ایمنی و صرفه‌جویی خود به خود دیده می‌شود.

نمی‌دانم این چه تفکری است که برخی از مسوولان دارند. زمانی که واردات خودرو ارزان‌تر و باکیفیت و ایمن است و خودمان فعلا توانایی تولید باکیفیت خودرو را نداریم، واردات را انجام دهیم.

محصولی مانند خودرو استراتژیک محسوب نمی‌شود. از سوی دیگر تا در بازار خودرو رقابت ایجاد نشود و فشار به خودروساز وارد نشود، اینها از نیروهای توانمند در سیستم خط تولیدشان استفاده نمی‌کنند و بار هزینه‌ای اداری‌شان را کم نمی‌کنند.

خودروسازان داخلی می‌گویند ورشکسته‌ایم که این به‌دلیل هزینه تمام‌شده و ناشی از دپوی نیروهایی است که در خط تولید نیستند.

٭عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس

متن کامل

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 07:40


عشق و جنگ

رحیم قمیشی

هر دو آمریکا تحصیل کرده و برگشته بودند آبادان، شهری که دوستش داشتند.
پالایشگاه آبادان بزرگترین پالایشگاه جهان، و رشته آنها هم پالایش نفت بود.
چه می‌دانستند جنگ بیشتر آرزوهایشان را به باد می‌دهد!

حکایت واقعی زیر، نوشتۀ پنج سال پیش‌ترم است. آن‌را تقدیم می‌کنم به آنها که نمی‌دانند جنگ چیست. می‌گویند چند میلیارد انسان هم کشته شود، برای اهداف‌شان، مهم نیست!
تقدیم می‌کنم به آنها که می‌پرسند چرا با جنگ این‌همه مخالفم. مگر اسرائیلی‌ام!
می‌دانم آنهااصلأ نمی‌دانند "عشق" چیست!

پیرمرد، سبیلِ سفید و پرپشتی داشت. ابروهای نیمه سفیدش قشنگ بودند.
موهایش را معلوم بود از صبح شانه‌ نزده. می‌خواست خودش را خونسرد نشان دهد، اما نمی‌توانست!
از چشم‌هایش نگرانی می‌بارید. به هر پرستاری که ممکن بود رو زده بود تا خبری از داخل برایش بیاورد.
پرستار سفیدپوش و خوش‌اخلاق گفت؛ پدر جان، خانم شما چون عمل دارد، نوبتش آخر است. لطفا بنشینید، باید حوصله کنید!
مرد، مستاصل و با خجالت آمد و صندلی کناری‌ام نشست.

اتاق انتظار همراهان بیماران بود. من هم منتظر همسرم.
به‌خاطر دلهره‌اش، خواستم سر صحبت را با او باز کنم، شاید سرگرم شود.
پرسیدم همسرتان داخل است؟
با سر تایید کرد.
گفتم من هم همسرم داخل است، نگران نباشید! اینجا بیمارستان خوبی است.
گفت: آخر همسر من در کما است! می‌ترسم اتفاقی برایش بیفتد.
با تعجب تکرار کردم: کما؟
گفت بله از سال ۱۳۸۳ با یک سکته رفته کما.
بیشتر از ۱۵ سال بود همسرش در کما بود! باورم نمی‌شد.

چشم‌هایش هنوز به در بود، شاید پرستار دیگری بیرون بیاید، تا حال همسرش را بپرسد، و من هنوز در بهت بودم.
گفتم یعنی تا حالا شده کسی بعد از اینهمه سال از کما بیرون بیاید؟
نگاهم کرد و‌ گفت؛ نه، نشده!
از سؤالم پشیمان شدم.
پرسیدم دکترها چه می‌گویند؟
گفت خیلی‌هایشان می‌گویند نگهداری‌اش فایده‌ای ندارد.
دیدم چشم‌هایش حسابی مرطوب شدند.
خواستم دیگر سؤالی نپرسم تا باز ناراحتش نکنم. ولی خودش ادامه داد.
گفت که خیلی دوستش دارد!
یک روز در میان فیزیوتراپ می‌برد خانه تا نگذارد بدن همسرش خشک شود. می‌گفت سه روز در هفته حمام‌اش می‌کند. از طریق لوله‌ای به معده‌ همسرش مواد غذایی می‌فرستد. امروز هم آورده بود تا جای لوله را عوض کنند، مبادا عفونت کند.
پرسیدم یعنی پرستار دارد؟
گفت خودم پرستارش هستم...

دوباره بلند شد و از پرستارها سؤال کرد، گفتند مشکلی نیست، حالش خوب است، و هنوز عمل نشده.
نمی‌توانست بنشیند!
۱۵ سال بود همسرش خوابیده بود، پیرمرد نمی‌خواست باور کند.
می‌گفت می‌داند همسرش به زندگی برمی‌گردد.
وقتی ترانه‌هایی را که او دوست دارد برایش می‌گذارد صورتش قشنگ‌تر می‌شود. بوی غذایی که دوست داشته، وقتی در خانه می‌پیچد میمک‌های صورتش تغییر می‌کنند.
می‌گفت دکترها چه می‌دانند، تکنولوژی با چه سرعتی جلو می‌رود.

گفتم این همه صبوری و امیدواری را چطور به دست آورده‌ای؟!
کمی مکث کرد.
حتماً می‌دانست چه می‌خواهد بگوید، اما نمی‌دانست من می‌توانم درک‌ کنم یا نه.
با تأمل زیاد گفت: با «عشق».
چشم‌های مرا هم پر از اشک کرد.

خودش و‌ همسرش درس خوانده آمریکا بودند، همانجا ازدواج کرده و ۴۵ سال پیش برگشته بودند ایران.
قرار گذاشته بودند تا آخر عمر همدیگر را تنها نگذارند. هر دو جنگزده آبادان بودند. مهندس پالایشگاه. می‌گفت جنگ همه چیزشان را سوزاند. همه نقشه هایشان را، آن زندگی آرام و زیبایشان را.
ولی باز با هم، زندگی را ساخته بودند. با چه زحمت‌ها و مصیبت‌ها.
با همان نیروی عشق‌شان.
اما نمی‌دانست چرا همسرش آخرش کم آورده بود.
عشق چه کارها که نمی‌کند.
امید تا کجاها که نمی‌برد آدمی را.

مرد آنقدر بی‌تاب شده بود که دیگر توضیحات پرستارها نمی‌توانست قانعش کند. همسرش اگر درد داشت که نمی‌توانست چیزی بگوید.
آنها نمی‌توانستند بفهمند.
پرستار مجبور شد برایش کاور مخصوص ورود به بخش بیاورد، تا برود داخل.
تا دوباره جان بگیرد.
تا همسرش باز حس‌اش کند.
تا هیچکدام تنها نباشند...

ما بدون جنگ، بدون دشمن‌سازی
بدون اسلحه و گلوله
تنها با همین عشق‌ها
سربلند و پیروزیم در دنیا

گاهی که دلتنگ بچه‌ها و جبهه می‌شویم
دلتنگ عشق آنجاییم
دلتنگ محبت‌های بی‌اندازه دوستان‌
و فداکاری‌های بی‌حدشان
گلوله‌های سربی و تن‌های خونی
که دلتنگی ندارد!

آن‌ها که شعار جنگ می‌دهند، یعنی می‌فهمند؟
آنها که دستور حبس و حصر و اعدام انسان‌ها را می‌دهند ، یعنی درک می‌کنند؟
آنها که می‌خواهند شهرهایی را با خاک یکسان کنند، یعنی حس می‌کنند؛
یک جان چقدر ارزش دارد.
آیا آنها در عمرشان، عاشق هم شده‌اند؟
اصلا می‌دانند عشق چیست!
مگر می‌شود یک عاشق واقعی
جز به زیبا کردن دنیا
جز به زندگی
بیندیشد!

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 07:36


جناب محتاط باشید
ایشان از نقشه ای سخن می گوید که بر پایه آن و به نظرش قرار بوده ایران به ۵ بخش تقسیم شود. استنادش به نقشه ای است که گویا در ملل متحد ارائه شده است.‌جناب رئیس آکادمی علوم اسلامی و نماینده خبرگان‌‌، مسائلتون:
۱- شما از کی متخصص جغرافیای سیاسی و نقشه خوانی شده اید؟ من که تا کنون نامی از شما در این رشته آکادمیک ندیده ام. چرا بی داشتن تخصص ورود می کنید؟
۲- ماخذ این نقشه ای که ملل متحد، آمریکا، اروپا و یا اسرائیل(اشغالگر) رسما ارائه داده اند، معرفی کنید. البته که نمی توانید، چون چنین نقشه ای وجود خارجی ندارد؛
۳- چنان چه موسسه ای پژوهشی ایده و تفسیرش را در قالب نقشه ارائه داد‌، می تواند مستندی برای نماینده عالی‌ترین مجلس ج.ا.ا باشد؟
۴- از دهه ها پیش هزاران نقشه ایده ای برای جهان ارائه شده است. بر این پایه آمریکا، بریتانیا، ترکیه،روسیه و.. به چندین کشور تقسیم شده اند؛ آیا فرض انتشار اینها دال بر تجزیه کشورها است؟

جناب، در جایگاه مجتهدی بس پیرتر از شما و متخصص این رشته، سفارش میکنم تمدن کهن ایران را به بازی نگیرید. در حوزه مانده و ورود به این مباحث را به اهلش واگذارید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 07:33


‍ بی‌روح شدن قدرت از نگاه ایوان کلیما

بیژن اشتری

حکایت عجیبی است این بی عملی و ناتوانی حکومت‌های دیکتاتوری بحران‌زده در قبال حوادثی که پشت سر هم گریبان‌شان را می‌گیرد.
ایوان کلیما،نویسنده‌ی چک ، به این عارضه ،"بی‌روح شدن قدرت " می‌گوید:

آدم‌هایی که قدرت را نمایندگی می‌کنند انگار روحشان را وانهاده‌اند و کالبدی بیش برایشان باقی نمانده و نگرانند که حتی این کالبد فاقد روح (پست‌ها و مناصب، و انواع امتیازات نومن کلاتوریایی) را نیز از کف بدهند. سیستمی که زمانی فعال و کارآمد به نظر می‌آمد، حالا سنگین و کند و ناتوان شده، خلاقیتش را از دست داده و در مواجهه با سیل بحران‌ها هیچ چاره ای ندارد جز انکار بحران‌ها یا متوسل شدن به پروپاگاندایی نخ نما شده و زور عریان .
قشر صاحب امتیاز و قدرت به مرور زمان به فساد مالی گراییده و چاق و تنبل و نالایق شده و خودش به جای حل بحران‌ها زاینده‌ی بحران‌ها شده است. این قشر قادر به عرضه چهره‌های لایق و کاریزماتیک، که قادر به حل مسائل باشند، نیست.
دولت عملا به دست "هیچ کسان" افتاده و این حضراتی که همه چیزشان را از سیستم دارند حالا که سیستم به ورطه بحران‌ها افتاده نمی‌توانند هیچ کاری برایش بکنند.
سیستم به این ترتیب حتی قادر نیست در یک هم‌اندیشی جمعی اهداف اصلی و راهبردی خود را از نو تعریف و در روش‌هایش برای دستیابی به این اهداف تغییراتی ایجاد کند. در یک کلام، سیستم حتی عاجز از تغییرات روبنایی و ظاهر ی است.و این در حالی است که جامعه وارد مرحله تحول‌خواهی شده.
حاکمان نمی‌توانند به روش‌های سابق حکومت کنند و مردم نمی‌خواهند به روش های سابق از حکومت تمکین کنند. سیستم در طول حیاتش اجازه نداده که افکار و عقاید گوناگون مطرح شوند و فعالیت فکری را عملا ناممکن کرده و جان و ذهن آدم‌ها را در قالب‌های تنگ فروریخته و حالا که نیاز به اندیشه و ابتکار عمل دارد نه اندیشمندی برایش باقی مانده نه مبتکری. ترس و احتیاط موجب نابودی خلاقیت‌ها حتی در بین نیروهای خودی شده و در نتیجه امید چندانی برای به عرصه آمدن اندیشمندان و عقلا برای حل بحران‌ها باقی نمانده است.

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 07:29


این همه اشتیاق برای رسوایی؟!!!
جناب خامنه‌ای از ما گفتن بود، صلاح مملکت خویش خسروان دانند!

ناصر دانشفر

پس از هزار روز از حصر میر و شیخ، مرحوم هاشمی ابراز کرده بود که شخصاً از رهبر نظام‌مقدس تقاضای آزادی آنان را نموده و به ایشان انذار داده که اگر در این وضعیت، خدایی ناکرده مشکلی برای این عزیزان به وجود آید، ننگ حصر بر دامان شما خواهد ماند.

حضرت آقا آن روز نشنید که هیچ، اکنون چهار هزار روز از بی‌توجهی غیرمعقول جنابشان گذشته و حصر این سه فرزند رشید ایران عزیز ما همچنان ادامه دارد.

آقای خامنه‌ای مرگ حق است و قطعاً به سراغ رهبران جنبش سبز نیز خواهد آمد. پر واضح است که این رخداد غیرقابل اجتناب، با توجه به سن و سال بالای این مبارزان نستوه و شرایط جسمانی آنان، خیلی دور نخواهد بود.
این بدان معنا می‌باشد که ترس یار دیرین شما در حال تحقق است، همان دوستی که در سالهای اول زمامداری‌تان به صراحت گفتید که هیچکس برایتان هاشمی نمی‌شود.

آقای خامنه‌ای، از چندین نفر به گوش خود شنیده‌ام که از خدا می‌خواهند تا این لکهٔ ننگ، مایهٔ روسیاهی دنیا و آخرت شما گردد‌. راستش با برآمدن دولت چهاردهم و خبرهایی که از رفع حصر به گوش می‌رسید، به خود گفتم که خداوند منان همچنان شما را دوست دارد. اما زهی خیال باطل!

آری گمان داشتم که بالاخره عقلانیت به سراغ شما و نوکران به ظاهر ولایت‌مدارتان آمده و بنا نیست که این رادمردان و بانوی قهرمان ما تا پایان عمر محصور بمانند. اما گویا خدا عادل‌تر از آن است که عامل این همه ظلم را از پیامدهای ستمگری مصون بدارد.

با این همه کینه و دشمنی که در شخص شما وجود دارد، نباید هم که این مسئله ختم به خیر شود. آری حضرت‌آقا، همچنان به لجبازی خود ادامه دهید تا آنانی که به عهد خود با مردم وفا کردند، جان به جان‌آفرین تسلیم کنند و شرمساری و سرافکندگی ابدی نصیب شما گردد.
قدیمی‌ترها بهترین دعایشان در حق یاران خود این بود که عاقبت به خیر شوید. من جای خدا نیستم تا تعیین مقدرات کنم، اما با این طریق حکومت‌داری شما، تردید ندارم که در ناصیهٔ حضرتعالی چنین چیزی نوشته نشده  و انگار قرار است که شما نیز بدون درج چنین بدنامی و بی‌آبرویی دار فانی را ترک نکنید.

جناب خامنه‌ای از ما گفتن بود، صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

خاطرات و روزنوشت ها

25 Oct, 07:17


سنگی برای مزار پدر؛
دلنوشته ای برای کودکان کار

محمد شریفی

عصرچهارشنبه ۴بهمن ۱۴۰۲ از یک نشست دوستانه به طرف منزل بر می گشتم، در میدان پنج نخل ملی راه پشت چراغ قرمز توقف کرده بودم، کودکی حدودن ۱۰ساله بدون توجه به موافقت من، شروع به تمیز کردن شیشه های ماشین کرد، پول نقد همراه نداشتم، خیلی احساس شرمندگی می کردم، که زحمت و تلاش کودک کار را بدون پاداش به امان خدا بسپارم، کله ام را از پنجره ماشین بیرون آوردم و خاضعانه گفتم:بخدا پول نقد بهمراه ندارم،شرمنده ام نکنید!؟
پسرک لبخند ملیحی زد و گفت؛آقا جمالت و عشقت، فدای سرت۔۔۔

چراغ سبز شد، شیشه های جلوی ماشین از تمیزی برق می زدند، با دوتا تک بوق از پسرک تشکر کردم، گفتم ،اسمت چیه؟ گفت: مسعود۔
گفتم : مسعود دوباره می بینمت۔
هر دو لبخند زدیم، آمدم منزل، اما تمام هوش و حواسم به لبخند مهربان مسعود مشغول بود، به اتاق کارم رفتم، اهل عیال چند شاخه گل و چند بسته ی کادوپیچ شده به مناسبت روز پدر روی میزم گذاشتند، از خانواده تشکر کردم، داستان مسعود را برایشان تعریف کردم، پیشنهاد دادم، دو بسته از کادوها را به مسعود بدهم، تا او هم مثل شما پدرش را خوشحال بکند، همه استقبال کردند.

به طرف مسعود راه افتادم، از چندرغاز موجودی ام در اولین باجه ی عابربانک حداکثر مبلغ قابل برداشت را بیرون کشیدم، ماشین را در مسیر کُند رو بلوار پارک کردم، مسعود از دور شناختم، برایش دست بلند کردم، ازش خواستم که بیاید سمت ماشین، پسرک با چه شوق و ذوقی به طرفم آمد، لُنگ و چند پارچه ی تنظیف و شیشه شور را به اشاره من در صندلی عقب ماشین گذاشت، پشت فرمان نشستم و مسعود هم روی صندلی جلو آرام گرفت، گفتم مسعود جان امروز روز پدر است، برای پدرت میخوای چه کادویی بخری؟

اشک از چشمان مسعود سرازیر شد و با صدایی لرزان گفت: می خواهم برایش سنگ قبر بخرم، اما هنوز پولم کامل نشد۔

ازش آدرس مدرسه اش را گرفتم، کادوهای من برایش نه تنها موضوعیتی نداشتند، بلکه دردش را بیشتر تازه می کردند، همان چندرغاز پول نقد را به اصرار بهش دادم، کادوها را به خانه برگرداندم ، فرزندم پرسید، بابا مسعود چی شد؟ گفتم بابا نپرس که این حکایت سر دراز دارد۔

روز بعد سراغ مدرسه مسعود رفتم، او یک آدم خودساخته و درس خوان بود، همه ی کادر آموزشگاه از سلوک و اخلاقش نهایت رضایت را داشتند، او تنها نان آور خانواده است، که با تلاش و مرارت و از خود گذشتگی چراغ خانه ی پدری را روشن نگه داشته است۔

دو روز بعد سراغ یک سنگ تراش آشنا رفتم و برایش شرح ماجرا کردم و گفتم حدیث دل پرخون مسعود را، توافقات انجام شد که مبلغی با تفاریق حقوق بازنشستگی من و مابقی با گذشت و انصاف هنرمند سنگتراش سرهم برهم بشود، مشروط بر آنکه جنس سنگ مرغوب و متن نوشته ها هنرمندانه و در نهایت ظرافت و آبرومندانه مهیا شود، برای گرفتن مشخصات سراغ مسعود رفتم، گفتم مسعود جان روی مزار پدر چه بنویسند،
گفت: بنویسند: پدرجان: دیده بسویت نگران است هنوز۔۔۔
خیلی زود سنگ مزار آماده و بسته شد، و مسعود با سوز دل می خواند آوای نوا را۔۔۔

و حرف آخر

کودکان کار را دریابیم، آنها کوه غیرت و کان مروت و مهربانی و در عین حال سخت آسیب پذیر هستند۔

اهواز
یکم آبان ماه ۱۴۰۳

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 11:34


🔶 هیچ روایتی فقها را به برپایی حکومت و تمدن اسلامی تشویق نکرده. /بهترین گزینه در عصر غیبت، حکومت دموکراتیک است.


🎥 مشاهده کامل مصاحبه در آدرس زیر:
https://youtu.be/oS-TNAVWAvs

🆔 @AkbarNejad_ir

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 11:15


♦️ آقای پزشکیان، قافیه را باخته‌اید!

احمد بخارایی ٭

جناب پزشکیان فرمودند:
۱ـ جنگ را به ما تحمیل کرده‌اند و شرایط را بدتر هم می‌کنند!

آقای پزشکیان داستان ۷ اکتبر ۲۰۲۳ یا ۱۵ مهر ۱۴۰۲ و قضیه‌ی حمله‌ی وحشیانه‌ی حماس به اسراییل و کشتن و اسیر گرفتن چیست؟
آیا ۵۰۰ موشکی که تاکنون از ایران به اسرائیل شلیک کرده‌اید در پاسخ به چه چیزی بوده است؟
آیا به سمت شما موشکی شلیک شده بود؟
آیا پاسخ ترور اسماعیل هنیه، پرتاب ۲۰۰ موشک از جمله موشک پیش‌رفته‌ی فتاح بود؟ خدا وکیلی چه کسی جنگ‌طلب است؟

۲ـ جناب پزشکیان شما از وضع نابسامان مالی در بانک‌ها گفتید. آیا این‌همه که گفته‌اید: باید کار کارشناسی کرد و ما هم مشغول کار کارشناسی هستیم، منظورتان همین است که یک سالی هم به بدیهیات بپردازید و به اسم کار کارشناسی، تکرار مکررات کنید و دوباره بگویید: شیره، شیرین است؟!

۳ـ جناب پزشکیان شما مقصر نیستید چون ماهیتاً تفاوتی با حاکمیت ندارید. مقصر اصلی اصلاح‌طلبان و رسانه‌ها و سایت‌های خبری‌شان هستند که در انتخابات، کمک‌تان کردند و اینک همع در سکوت مرگ‌بار به‌سر می‌برند.

همه‌ی شماها مسئول نابسامانی‌ها و فشارهای مضاعفی خواهید بود که در روزهای آتی به این مردم وارد خواهد شد!

٭۲۹ مهر و در جمع صادر‌‌کنندگان نمونه

تحکیم ملت

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 11:00


شیخ ! صلح طلبی یک خصلت انسانی است !

مازیار اوستا

طباطبایی نژادامام جمعه اصفهان صلح طلبان را با حیوانات مقایسه کرده، بزدل خوانده اند !
درحالی که بر خلاف برداشت ایشان جنگ مختص حیوانات برای ادامه بقاءاست نه انسان!

انسان برخلاف حیوانات  به واسطه عقل و توانایی سخن گفتن مشکلات را بوسیله زبان و گفتگو و به کمک عقل حل می کند!

از نظر طباطبایی نژاد دین فنی است و فن آن  کشتن و نابودی غیر خودی هاست؟

لذا بر اساس تعریف او از دین مسلمانان صلح طلب تا الان به غلط فکر می کرده اند که دین امری فطری است که فن آن اخلاق، مهربانی و ادب است!
همان فنی که به گفته قرآن علت جذب مردم به پیامبر اسلام بوده است!

مسلمانان صلح طلب تاکنون به غلط الگوی دبنداری راپیامبری می دانستند که هنگام فتح مکه دشمنان خود را بخشیدند !
مسلمانانی که به غلط مقتدای خود را امام علی می دانستند که در شروع هیچ جنگی پیش قدم نبودند! و‌‌‌..

درحالی که با تفسیر این شیخ نماد دین جنگ طلبان تاریخ بوده اند و مومن ترین افراد به اسلام معاویه، یزید، ابوبکر بغدادی، ملاعمر و بن لادن هستند، نه آن امامی که به خاطر مصلحت  مسلمین حتی با معاویه  هم صلح می کند!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 09:03


 شعور و فرهنگ، زودپز نیست!

احسان محمدی

بیشتر آدم‌ها وقتی فشار می‌آورند حقیقت را بگو، منظورشان این است چیزی که من به آن اعتقاد دارم و حقیقت محض است را تکرار کن! چون هر چیزی را غیر از تصور من بگویی مزدوری و دروغ‌گو!

اتفاقات این چند روز باز یادم آورد چه با حمله آمریکا ما منقرض بشویم و چه خنده را در دهان ترامپ به خاکستر تبدیل کنیم، راه درازی داریم تا یاد بگیریم کنار هم زندگی کنیم. چه در فضای مجازی، چه خیابان و چه زیر یک سقف. راهی طولانی، پر سنگلاخ، با دره‌های عمیق نفرت.

شعور، فرهنگ، تحمل نگاه مخالف، پرهیز از فحاشی و هتاکی به کسی که نظر و نگاهش را نمی‌پسندیم، [ماء‌الشعیر] نیست که برویم فروشگاه و بگوییم هلوشو بده، لیموشو بده، همه‌شو بده! بدبختانه یادگرفتنی است، تمرین‌کردنی است، با خون دل به‌دست می‌آید. برای همین کمتر کسی حوصله دارد به رنج یاد گرفتنش و یاد دادنش به نسل بعد از خود تن بدهد.

بیشتر ما گرفتار "سندرم نتیجه‌فوری" هستیم. همه چیز را زود و زیاد می‌خواهیم. بیشترین اطلاعات در کم‌ترین زمان. حداکثر پول و زیبایی با صرف کمترین انرژی، هزینه و درد. این خاصیت عصری است که سرعت در آن  جای همه چیز را گرفته. در چنین فضایی بیشتر آدم‌ها می‌گویند زود بگو! خب که آخرش چی؟ من حوصله ندارم بخونم، بگو چی می‌خوای بگی؟ تکلیفت رو روشن کن!

به‌جای این‌که آدم از صبح تا شب منتظر جاافتادن قورمه‌سبزی بماند، می‌شود رفت فست‌فود و گفت کدوم یک از غذاهاتون زودتر آماده می‌شه! می‌شود خرید، خورد و سیر شد اما برای شعور، فرهنگ و پیشرفت واقعی یک جامعه، فروشگاهی فست وجود ندارد. میان‌بر و دوپینگ وجود ندارد. این موبایل و ماشین و ماکروفر و ... نیست که بشود پول داد و خرید و مدرن به‌نظر رسید. مدرنیته با خون دل به‌دست می‌آید، با تمرین، با تحمل، با پرهیز از هتاکی.

از رانندگی ما شهروندان در تعطیلات سرخوشانه نوروز گرفته تا مدیریت یک تشییع پیکر، ما مستعدیم که خشم، توهین و حتی جنازه تولید کنیم. بیشتر ما همان کارهایی را می‌کنیم که از حکومت ایراد می‌گیریم، حیف که مثل آن‌ها اسلحه و کلید زندان نداریم تا از شر مخالف‌مان راحت شویم!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 08:58


جناب طباطبایی! وقتی یک نفر این وضع را در ایران ببیند و طالب جنگ باشد، از انسان و زندگی چیزی نمی‌داند.

حسین جمالی پور

طباطبایی نژاد امام جمعه اصفهان گفته است؛
"آنهایی که از جنگ با اسرائیل می ترسند بزدل هستند. دین یک کار فنی است. آنهایی که نق می زنند، از دین خبر ندارند و زندگی حیوانی دارند. نمی دانند انسان یعنی چه!"

جناب طباطبایی نژاد قریب به ۵۰ هزار انسان کشته شده است. ما می دانیم که انسان عدد نیست. ۵۰ هزار انسان یعنی ۵۰ هزار زندگی! ۵۰ هزار آرزو، ۵۰ هزار امید، ۵۰ هزار روایت!

البته که هر انسان با وجدانی با دیدن این حجم از کشتار پریشان و غمگین می شود.
اتفاقا همین ایرانیانی که با جنگ مخالف هستند و آنها را حیوان خطاب کردید، از دیدن این وضع ناراحتند. اما نمی خواهند سرنوشتی شبیه به فلسطین داشته باشند.

اگرچه وضع ما کم از جنگ زده ها ندارد.
کافیست به آمار زیر نگاهی کنیم؛
۲۰۰ هزار طلاق در سال
۱۶ هزار کشته در تصادفات
محرومیت ۹۰۰ هزار دانش آموز از تحصیل
۶۰ درصد زیر خط فقر
قرار گرفتن ایران در مفلوک ترین کشورهای جهان
قرار گرفتن در کنار افسرده ترین مردم جهان
بیکاری ۹۰ درصد فارغ‌التحصیلان تحصیلات تکمیلی
خودکشی سالانه بیش از ۴ هزار نفر در ایران
و....

آنقدر که من می فهمم، وقتی یک نفر این وضع را در ایران ببیند و طالب جنگ باشد، از انسان و زندگی چیزی نمی داند. اگرچه شما اسمش را شجاعت می گذارید و آن را یک آرمان دینی می دانید. اما حقیقت این است که این آرمان، زندگی ایرانیان را نابود کرده است.
حال انتخاب با خود شماست که این جمعیت را حیوان خطاب کنید!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 08:34


حداد عادل: دانشگاه امام صادق خزانه نیرو برای انقلاب اسلامی است.

🔻پ ن: نتیجه این خزانه رو در دولت رییسی با معرفی عبدالملکی و خاندوزی و دهها نفر دیگر دیدیم که چه بلایی سر کشور آوردند

@Sahamnewsorg

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 08:33


خزانه نیروی جمهوری اسلامی:
پل مدیریت یا دانشگاه‌های امریکا؟

مجید مرادی

حداد عادل: دانشگاه امام صادق خزانه نیرو برای انقلاب اسلامی است.

اگر به آمار مراجعه کنیم به رغم روابط تیره ایران و آمریکا در پنج دهه اخیر، خزانه نیرو برای انقلاب اسلامی، دانشگاه‌های ایالات متحده آمریکا بوده اند که بیشترین وزرای تاریخ جمهوری اسلامی دانش‌آموخته آن کشور بوده‌اند نه  دانشگاه مصادره‌ای پل مدیریت که از دل آن عجایب و غرایبی چون سلطان پورشه: عبدالملکی و سلطان تورم: خاندوزی و سلطان قطعنامه‌های تحریمی: سعید جلیلی و ازین دست سلاطین نابودگر بیرون زده‌اند!

البته شمار اندکی در روسیه تحصیل کرده‌اند که سلطان دبش: جواد ساداتی نژاد وزیر جهاد دولت رئیسی از آن جمله اند.

آقای حداد کمی عادل هم باشد!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 08:27


جنگ به کجا می رسد؟

یدالله کریمی پور

در تاریخ معاصر مقاومت‌ جهانی، پس از ویتنام، نام غزه و لبنان می درخشد. با وجود سنگین ترین بمباران ها و حملات زمینی منتهی به تخریب نزدیک به کامل و کشته شدن بیش از ۶۵٪ فرماندهان، هنوز اسرائیل نتوانسته به اهدافش دست یابد.
چنان‌که تکلیف اسیرانش هنوز روشن نیست، تضمینی در جهت حفظ امنیت از حملات حزب الله- حماس دریافت نشده و کمابیش جان اسرائیلی ها در خطر است.

با این همه شانس پیروزی محور مقاومت‌ در برابر اسرائیل (اشغالگر) دستکم‌ روی کاغذ ناچیز است. چرا؟

۱- توانایی اسراییل (اشغالگر) در آسمان، پدافند، جاسوسی و رخنه بین تصمیم سازان و فرماندهان محور مقاومت بس فراتر از رقیبان است؛

۲- اسرائیل با وجود مخالفت رو به افزایش ملت ها، هنوز از پشتیبانی سخاوتمندانه و استراتژیک آمریکا و ناتو برخوردار است؛

۳-هیچکدام از ۲۲ ملت- دولت عرب و ۵۶ کشور عضو همکاری اسلامی به جز ایران، حاضر به حمایت علنی از محور مقاومت‌ بر نیامده اند؛

۴- محور مقاومت‌ در شورای امنیت فاقد متحد استراتژیک است.

کوتاه آن که محور مقاومت‌ و در کل مسائل و دغدغه‌ های گریبانگیر و حاد اعراب و بلکه همه مسلمانان، برای دولت های غرب تقریبا هیچ اهمیتی ندارند. آنان طی مکانیسمی ساده و روان ، در پی برنامه های روزانه و از پیش طراحی شده خود بوده و در فکر هم نیستند که آفریقایی ها، برزیلی ها و... رنجیده خاطر شوند.
تنها و بزرگترین ترس آنها سرایت تروریسم‌ و پیامدهای اقتصادی این نبردها و یا ملاحضات استراتژیک است.

می خواهم بگویم خردمندانه و بر پایه عقلانیت تصمیم سازی شود. برای خدا و نظم کیهانی تکلیف تعیین نکنید. چون‌ شما را در آن راهی نیست و از پس پرده غیب آگاه نیستید. کار و تصمیم خود را بگیرید و کار خدا را به خودش وانهید.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 08:13


دیپلماسی به زانو در می آید؟

احمد زیدآبادی

سیدعباس عراقچی، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی، پایتخت اغلب کشورهای خاورمیانه را زیر پا گذاشته است تا از خطری که به گفتۀ او، «منطقه را در آستانۀ فاجعۀ تمام‌عیار» قرار داده است، بکاهد و راهی به سمت حل بحران از طریق دیپلماتیک باز کند.

آقای عراقچی پی در پی به پایتخت کشورهای عربستان، قطر، عمان، عراق، لبنان، سوریه، اردن، مصر و ترکیه سفر کرده و با مقام‌های بلندپایۀ این کشورها دیدار و گفت‌وگو داشته است.

اینکه در این سفرها، وزیر خارجه به مقام‌های کشورهای میزبان خود چه گفته و از آنها چه شنیده، به جز برخی حرف‌های کلی، جزئیات آن به رسانه‌ها درز پیدا نکرده است.
جمهوری اسلامی به طور رسمی خواستار اعلام آتش‌بس در جنگ نوارغزه و لبنان و پیشگیری از حملۀ اسرائیل به خاک ایران است. آقای عراقچی در جریان سفرهایش، بارها نسبت به ادامۀ جنگِ غزه و لبنان و به‌خصوص پیامدهای هرگونه حملۀ نظامی اسرائیل به ایران هشدار داده است.

در واقع عموم کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی دخیل در بحران جاری، خواهان اعلام آتش‌بس فوری در جنگ اسرائیل با لبنان و نوار غزه هستند، اما آنچه سبب می‌شود که به‌رغم درخواست آنان جنگ همچنان ادامه پیدا کند، تفاوت نگاه عمیق آنان در مورد شرایط آتش‌بس است.
در حقیقت، تا هنگامی که تمام طرف‌های ذیربط در دو جنگ جاری در منطقه نه‌فقط دربارۀ ضرورت آتش‌بس بلکه دربارۀ شرایط مشخص و تعریف‌شدۀ آتش‌بس به توافق دست نیابند، امیدی به خاموش شدن سلاح‌ها نمی‌توان داشت.

اسرائیل به عنوان طرف اصلی جنگ، شرایط خود را برای پذیرش آتش‌بس اعلام کرده است. در جبهۀ جنگ غزه، آنها خواهان توقف کوتاه‌مدت جنگ، در ازای مبادلۀ شماری از زندانیان فلسطینی با اسیران خود در نزد حماس هستند و آتش‌بس دائمی را به حذف ساختار نظامی و مدیریتی حماس و باز بودن دست خود در ادارۀ امنیتی نوارغزه مشروط می‌کنند.

طبعاً حماس این شرایط را نمی‌پذیرد و سایر کشورها هم راه‌های میانه‌ای را مطرح می‌کنند که قادر به پل زدن بین خواست‌های دو طرف نیست. به همین دلیل، آتش‌بس در نوار غزه به کلافی سردرگم تبدیل شده است و حتی پس از کشته شدن یحیی سنوار نیز، چشم‌اندازی برای پایان سریع جنگ گشوده نشده است.
در جبهۀ لبنان، طرف اسرائیلی برای اعلام آتش‌بس دائمی خواهان ایجاد یک منطقۀ حائل تا سه کیلومتری مرز و عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله به شمال رودخانۀ لیطانی و استقرار ارتش لبنان به جای آنهاست.

دیگر کشورها و بسیاری از احزاب لبنانی از اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت به عنوان فصل‌الخطاب درگیری با اسرائیل حمایت می‌کنند؛ موضعی که به جز ایجاد منطقۀ حائل، شرایط اسرائیل برای آتش‌بس را تأمین می‌کند. با این حال، روند اجرای قطعنامه خود موضوع اختلافی عمیقی بین اسرائیل و برخی دیگر از طرف‌هاست. اسرائیل اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ یعنی عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله به شمال رودخانۀ لیطانی را فقط «زیر آتش» می‌پذیرد و تا تحقق عینی مفاد قطعنامه حاضر به دست کشیدن از جنگ نیست.

آمریکا و برخی از متحدان آن در خاورمیانه و لبنان نیز تاکنون با اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ در «زیر آتش» مخالفتی از خود نشان نداده‌اند و ظاهراً نظرشان بر این است که در صورت آتش‌بس فوری، دلیلی برای پذیرش اجرای قطعنامه از طرف حزب‌الله و ایران وجود ندارد. بدین ترتیب، آنان تداوم ضربه به ساختار و امکانات نظامی حزب‌الله را ضمانتی برای اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ می‌پندارند.

در این میان اما جمهوری اسلامی عمدتاً بر اعلام آتش‌بس فوری بدون ارائۀ توضیحی دربارۀ شرایط آن تکیه دارد. روشن است که بدون روشن شدن شرایط آتش‌بس، شعلۀ جنگ فرو نخواهد نشست.

ظاهراً منظور جمهوری اسلامی از آتش‌بس، بازگشت به شرایط پیش از جنگ، در هر دو جبهۀ لبنان و نوارغزه است. این ایده در بین قدرت‌های غربی و حتی کشورهای عرب منطقه طرفداری ندارد. آنها به نوعی از نظم برای آینده منطقه چشم دوخته‌اند که گرچه با نگاه دولت راستگرا و افراطی حاکم بر اسرائیل هماهنگ نیست، اما با مواضع جمهوری اسلامی فاصلۀ بیشتری دارد.

با این همه، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در مصاحبه‌اش با روزنامۀ فرانسوی فیگارو، از علاقۀ جمهوری اسلامی برای مذاکره با اتحادیۀ اروپا و همینطور فرانسه، برای اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سخن گفته است.

واکنش منفی و عجولانۀ نجیب میقاتی سرپرست نخست‌وزیری لبنان به اظهارات آقای قالیباف عملاً مانع از آن شد که زمینه برای کشف و سنجش شرایط ایران برای پایان دادن به جنگ در لبنان فراهم شود.
از این جهت نهایتاً مشخص نشد که آیا جمهوری اسلامی به واقع با اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ در لبنان و پذیرش پیامدهای درازدامن آن موافق است و یا اینکه از سرِ تسامح این موضوع مطرح شده است.

در این میان، معضل پیچیده‌تر اما روند رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل است....

متن کامل
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-23732

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 08:00


*غذای آهسته :*
*(Slow Food)*

🔹این روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاىِ آهسته (Slow Food).
این جنبش می‌گوید که مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند، وقتِ کافى براى چشیدنِ غذایشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افرادِ خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند.

🔹غذاىِ آهسته در نقطه مقابلِ غذاىِ سریع (Fast Food) و الزاماتى که در سبکِ زندگى به همراه دارد قرار می‌گیرد.

غذاىِ آهسته پایه جنبشِ بزرگترى است که توسط مجله بزینس طرح شده و یک *"اروپاى آهسته"* نامیده شده است. این جنبش اساساً حسِ شتاب و دیوانگیِ به وجود آمده بر اثرِ نهضتِ جهانى شدن را زیر سوال می‌برد. نهضتى که کمیَت را جایگزینِ کیفیَت در همه شئونِ زندگى ما کرده است.

🔹مردمِ فرانسه با وجودى که ۳۵ ساعت در هفته کار می‌کنند امّا ازآمریکائی‌ها و انگلیسی‌ها مولّدترند. آلمانی‌ها ساعتِ کارِ هفتگى را به ۲۸/۸ ساعت تقلیل داده‌اند و مشاهده کرده‌اند که بهره‌ورى و قدرت تولیدشان ۲۰٪ افزایش یافته است.
این گرایش به آهستگى و کُندکردنِ جریانِ شتاب آلودِ زندگى، حتى نظرِ آمریکائی‌ها را هم جلب کرده است.

👈🏻 البته این *گرایش به عدمِ شتاب، به معنىِ کمتر کارکردن یا بهره‌ورى کمتر نیست.*

👈🏻 *بلکه به معنىِ انجامِ کارها با کیفیت، بهره‌ورى و کمالِ بیشتر، با توجهِ بیشتر به جزئیات و با استرسِ کمتر است.*

👈🏻 *به معنىِ برقرارىِ مجدّدِ ارزش‌هاى خانوادگى و به دست آوردنِ زمانِ آزاد و فراغتِ بیشتر است.*

👈🏻 *به معنىِ چسبیدن به حال در مقابلِ آینده نامعلوم و تعریف نشده است.*

👈🏻 *به معنىِ بها دادن به یکى از اساسی‌ترین ارزش‌هاىِ انسانى یعنى ساده زندگى کردن است.*

👈🏻 *هدف جنبشِ آهستگى، محیط‌هاىِ کارى کم تنش‌تر، شادتر و مولّدترى است که در آن‌، انسان‌ها از انجام دادنِ کارى، لذت می‌برند.*

🔹اکنون زمانِ آن فرا رسیده است که توقف کنیم و درباره این که چگونه شرکت‌ها به تولید محصولاتى با کیفیت بهتر، در یک محیط آرامتر و بی‌شتاب و با بهره‌ورى بیشتر نیاز دارند، فکر کنیم.

بسیارى از ما زندگىِ خود را به دویدن در پشتِ سرِ زمان می‌گذرانیم اما تنها هنگامى به آن می‌رسیم که بر اثرِ سکتهء قلبى یا در یک تصادفِ رانندگى به خاطرِ عجله براى سرِ وقت رسیدن به سرِ قرارى، بمیریم !!

🔹بسیارى از ما آنقدر نگران و مضطربِ زندگىِ خود در آینده هستیم که زندگىِ خود در حالِ حاضر، یعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش می‌کنیم. همهء ما در سراسرِ جهان، زمانِ برابرى در اختیار داریم. هیچکس بیشتر یا کمتر ندارد. تفاوت در این است که هر یک از ما با زمانى که در اختیار داریم چکار می‌کنیم. ما نیاز داریم که هر لحظه را زندگى کنیم.
به گفته جان ‌لنون، خواننده معروف:
زندگى آن چیزى است که براىِ تو اتفاق می‌افتد،
درحالى که تو سرگرمِ برنامه‌ریزی‌های دیگرى هستی!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 07:59


سندروم ارضای فوری

مجتبی لشکربلوکی

ما از نسل مایکرو ویو هستیم و نسل های قبلی ما از نسل بار گذاشتن آبگوشت برای درست کردن یک غذای سنتی مانند آبگوشت از روز قبل برخی مواد را خیس می دادند تازه دو سه بار آبش را هم عوض می کردند و سپس از صبح یا شب قبل غذا را بار می گذاشتند تا به خوبی پخته شود و سپس سفره ای انداخته می شد با هم و سر فرصت آرام آرام غذا خورده می شد.
اما الان یک غذای آماده یا نیمه آماده را می گذاریم در مایکرو ویو و سه دقیقه بعد، تمام!


ما همه چیز را سریع می خواهیم. نسل های قبلی ما در روابط عاطفی، سال ها نامه نگاری و هدیه و رفت و برگشت تا دل معشوقی را نرم کنند (چه فرهادها  مرده در کوه ها).
اما اکنون می خواهیم کمتر از یک هفته کار به نتیجه برسد و گرنه کات می کنیم! لاغری در ۱۰ روز و یادگیری زبان فرانسه در ۳ روز و افزایش قد در ۱ماه، همه چیز مایکروویوی شده است!!


  این نگرش زندگی  ما را تخریب کرده است. به همین خاطر جنبشی در دنیا راه افتاده به نام زندگی آهسته.
این جنبش از کجا شروع شد؟ ۱۹۸۶، در مشهورترین میدان شهر رُم، رستوران جدیدی افتتاح شد. هجوم فست‌فود آمریکایی به قلب شهر رُم حساسیت‌هایی ایجاد کرده بود.

یکی از معترضان یک ژورنالیست ایتالیایی، جنبشی را آغاز کرد به نام غذای آهسته. او بر محصولات محلی، آرامش در پختن و آرامش در خوردن و بیش از همه بر لذت بردن از مزۀ اصیل ایتالیایی تأکید می‌کرد.

این حرکت از غذا آغاز شد.
اما هیچکس فکرش را نمی کرد که این قدر توسعه پیدا کند.غذای آهسته با استقبال گسترده‌ای همراه شد و جالب است بدانید اکنون حدود بیست شاخه از آن در کشورهای مختلف ایجاد شده مثل مدیریت آهسته، تفکر آهسته،آموزش آهسته، علم آهسته، سفر آهسته، گردشگری آهسته، شهر آهسته، طراحی آهسته و خواندن آهسته یا کندخوانی.نهضت آهستگی مخالف سرعت و مدرنیته و بازگشت به گذشته نیست بلکه مخالف شتاب زدگی است.


سرعت تضادی با طمانینه ندارد. آنچه ایراد دارد شتاب زدگی است. هر گونه شتاب زدگی باعث می شود که عمق کم شود: لذت عمیق از رابطه، فهم عمیق از یک کتاب، درک عمیق از یک منطقه ای که برای گردشگری انتخاب کرده ایم. ما امروزه با لذت های سطحی، فهم سطحی و درک سطحی و تصمیمات سطحی روبرو هستیم.  

  تحلیل و تجویز راهبردی:

مهم ترین ریشه زندگی شتاب زده،رویکرد ویندوزی-مایکروویوی است. یعنی چه؟ یعنی چند کار را همزمان و با شتاب زدگی انجام می دهیم. قبل از ویندوز از کامپیوترها فقط یک کار را انتظار داشتیم. اما وقتی ویندوز آمد چند پنجره را با هم باز می کنیم و همه را هم همزمان اجرا می کنیم و انتظار داریم که همه را سریع به جمع بندی برسانیم. ترکیبی از چندکارگی (ویندوزی) و شتابزدگی (جستجوی ارضای فوری).
در زندگی جدید یکی از بزرگترین مشکلات این است که طمانینه از همه ما گرفته شده، یعنی ما چند کار را در آنِ واحد انجام می‌دهیم. در حالیکه دارید صبحانه می‌خورید ساعت مچیتان را می‌بندید تلویزیون هم روشن است. موبایل تان را هم چک می کنید. با همسرتان هم صحبت می کنید و لیست خرید روزانه تان را هم تکمیل می کنید.

در یکی از داستان ها، فرد مقدسی بود که معشوقه ای هم داشت. مشکل او در زندگی این بود که وقتی به عبادتگاه می رفت تا خدا را عبادت کند به فکر معشوقه اش رهایش نمی کرد و وقتی پیش معشوقه اش بود مدام وجدانش او را به یاد خدا می انداخت. نه عبادت عمیق داشت و نه لذت عمیق هم آمیزی با معشوقه اش.
برای رهایی از زندگی شتابزده، مدیریت شتابزده، غذای شتابزده چاره ای نداریم جز «مثلث تمرکز، عمق و تامل». از این شاخه به آن شاخه پریدن چه در امور روزانه و چه در مدیریت یک سازمان یا کشور، باعث می شود که تمرکز رخ ندهد. زمانی که به هر دلیلی یک کار متوقف می شود و به کار دیگری می پردازیم. آهنگ آن کار را از دست می دهیم و مسیر انجام کار را گم می کنیم و وقتی دوباره سراغ آن می رویم، زمان و انرژی باید بگذاریم برای دستیابی به آهنگ قبلی. بیشترین انرژی ما در رفت و برگشت بین کارهای مختلف صرف می کنیم. این رفت و برگشت ها و قطع شدن ها در مقایسه با زمانی که از ابتدا تا انتها روی یک کار متمرکز هستیم، زمان انجام آن کار را تا ۵ برابر بیشتر می کند. به بیان ساده، تک کاری می تواند زمان لازم را برای انجام کارهای مهم تا ۸۰ درصد کاهش داده و کیفیت و عمق کار را به شدت افزایش دهد.

پس به زبان ساده:

تمرکز:به جای چندکار در آنِ واحد،روی یک کار متمرکز شویم.

عمق:عمیق به یک کار بپردازیم. توجه کامل به آن تخصیص دهیم و نگذاریم چیزهای دیگر به آن هجوم بیاورند(مثال: وقتی با همسرمان صحبت می کنیم موبایل مان را کناربگذاریم).

تامل: حرص و ولع این که یک کار را به هر نحوی که شده به اتمام ببریم در خود کنترل کنیم و تا زمانی که لازم است به کار فعلی ادامه بدهیم و کار جدید را شروع نکنیم.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 07:44


و اینک حسّ نسبت ...

محسن رنانی

... جنگ چالدران و شکست ایرانیان و انضمام بخش‌های زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی،‌ نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود.
در‌حالی‌که ترکان عثمانی به ارتش عظیمی که دارای صدها توپ جنگی بود متکی بودند،‌ و لازم بود شاه اسماعیل در روابطش با عثمانیان جانب احتیاط را بر‌می‌گزید، برعکس، او به سلطان سلیم عثمانی نامه نوشت و به رخ سلطان کشید که بخش زیادی از ساکنان سرزمین عثمانی، شیعیان پیرو او هستند و با این کار، نگرانی از قدرت‌گرفتن صفویان را در دل سلطان عثمانی کاشت و عزم او را برای محدود‌کردن قدرت صفویان جزم کرد. سلطان سلیم پیش از جنگ با شاه اسماعیل، دست به قتل عام شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی زد و بازماندگان را نیز بر بدنشان داغ زد و به سرزمین‌های اروپایی که تصرف کرده بود تبعید کرد.

در جنگ چالدران نیز شاه اسماعیل به جای آنکه لشکر عثمانی را که مجهز به توپخانه بود،‌ پیش از استقرار و گرفتن آرایش جنگی، با حمله‌ای از پشت غافلگیر کند، صبر کرد تا آنها مستقر شوند و آرایش دفاعی بگیرند، چون شاه و مشاورانش تصمیم گرفته بودند در برابر لشگر عثمانی رجز‌خوانی کنند و دلیری خود را به رخ ترکان عثمانی بکشند.
پس از شکست سخت ایرانیان در این جنگ، ترکان عثمانی، تبریز (که پایتخت صفویان بود) را هم تصرف کردند؛ تنها کمبود آذوقه باعث شد تا آنان تبریز را تخلیه کنند، وگرنه امروز برای دیدن تبریز، باید ویزای ترکیه را می‌گرفتیم.

اما در‌هر‌صورت با این جنگ، قسمت‌های بزرگی از ایران به تصرف عثمانی‌ها درآمد که بعدها بخشی از آن توسط شاه عباس بازپس ستانده شد. اما نهایتاً کل کردستان غربی (که امروز شامل کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه می‌شود) از ایران جدا شد. و با قدرتی که عثمانی‌ها پس از پیروزی در جنگ چالدران پیدا کردند، دیری نگذشت که کل مناطق عربی خاورمیانه را تسخیر کردند. بنابراین ساختار خاورمیانه امروز با شکست ایران در جنگ چالدران رقم خورده است...

... این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنی‌هایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه به‌ویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروه‌های اندکی که در مقایسه میان توانایی‌‌ّ‌ها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و به‌واسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع می‌کوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را به‌سوی واکنش‌های هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم.

ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم.
سیاست‌مداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قول‌های نابه‌جا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاست‌خارجی و داخلی کرده‌ایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.

برگرفته از مقاله «حسِّ نسبت و توسعه» (آذر ۱۳۹۹)

متن کامل مقاله را در یکی از پیوند‌های زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/

https://t.me/Renani_Mohsen/360

https://telegra.ph/-12-03-495
.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 07:39


آزمون تکراری رسانه ملی

عباس عبدی

اشاره به خبر شهادت یحیی سنوار در تلویزیون ایران پس از یک روز از وقوع آن، تکان‌دهنده بود. نه از این حیث که مردم از این خبر بی‌اطلاع مانده بودند، چرا که در همین فاصله هزاران پست و نظر در فضای مجازی و سایت‌های گوناگون حتی رسانه‌های حکومتی در این مورد منتشر شده بود و کسی نیازی به اطلاع‌رسانی صدا و سیما نداشت، همچنین اگر کسی با یک روز تاخیر هم از این خبر مطلع می‌شد مشکلی برایش پیش نمی‌آمد. ولی این تأخیر در اطلاع‌رسانی بسیار عجیب و تاسف‌بار بود.

خبری که از لحظه آغاز نشر آن، به عنوان خبری جهانی در خروجی خبرگزاری‌ها و رادیو و تلویزیون‌ها و سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت، به طوری که سرچ نام سنوار در گوگل بر انتخابات آمریکا و نامزدهای آن پیشی گرفت. این رفتار نشان‌دهنده تصور مخدوشی است که مدیریت این رسانه از آن و جایگاهش دارد، گویی که سیاست‌گذاران آنجا درک درستی از مفهوم رسانه و خبر ندارند.

ابتدا باید پرسید؛ چگونه ممکن است که یک رسانه عریض و طویل با ده‌ها شبکه و... چنین خطایی را مرتکب شود؟ آن هم در حالی که به احتمال قوی اغلب دست‌اندرکاران خبری آن رسانه در همان روز مشغول پیگیری جزییات این ترور بوده‌اند، و شاید هم از آن نیز اطلاع داشته‌اند. پس چرا این خبر را منتشر نکردند، در حالی که می‌دانستند، دیگران از خبر مطلع هستند؟

این رفتار محصول تعریفی است که این شبه رسانه از کارویژه خودش دارد و گمان می‌کند، اگر خبری را اعلام نماید، به منزله تأیید آن خبر و‌ عمل منجر به آن است و اگر اعلام نکند آن خبر دروغ است. به عبارت دیگر صحت و سقم یک خبر را نه از روی اصل خبر، بله به واسطه روایت صدا و سیما می‌سنجند. این برداشت از سیاست خبری صدا و سیما، نزد مردم هم کمابیش وجود دارد و علت بی‌اعتمادی به خبر نیز همین برداشت است.

چرا چنین شده است؟ هنگامی که استقلال رسانه و واقعیت خبر و تحلیل را به رسمیت نشناسیم، و روایتی که بیان کنیم را اصل و معتبر بدانیم، نتیجه‌ای جز این انتظار نباید داشت. به همین دلیل است که مردم نیز خبرهای این رسانه را بیش از آنکه بازتابی از واقعیت بدانند، روایت صدا و سیما می‌دانند، در نتیجه آن را معتبر تلقی نمی‌کنند.

متن کامل
https://telegra.ph/آزمون-تکراری-رسانه-ملی-10-20

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 07:36


تحلیل اهداف عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران و راهکار مقابله با آن

علی نصری

همه شواهد حاکی از آن است که اسرائیل در حال برنامه‌ریزی برای یک عملیات قریب‌الوقوع و سنگین نظامی علیه ایران است.

هدف غایی این عملیات، همان‌طور که نتانیاهو با نمایش "نقشه نفرین" و "نقشه برکت" - و ساعاتی بعد از آن، هدایت عملیات ترور سید حسن نصرالله از مقر سازمان ملل - به صورت نمادین به تصویر کشید، ایجاد یک «نظم جدید» از طریق «تغییر رژیم» و خنثی‌سازی کامل ایران و محور مقاومت در منطقه است.

اما دستیابی به این هدف صرفاً از طریق یک عملیات نظامی، هرچند که گسترده باشد، ممکن نیست و آغاز یک جنگ تمام‌عیار علیه ایران نیز عواقب بسیار وخیمی برای منطقه و جهان به دنبال خواهد داشت،‌‌ و از این رو، از حمایت متحدان غربی و منطقه‌ای اسرائیل، به‌ویژه آمریکا، برخوردار نخواهد بود.

بنابراین می‌توان پیش‌بینی کرد که اسرائیل این طرح را از طریق روش‌های متفاوت و فراتر از یک عملیات نظامی یا وارد کردن ایران به یک جنگ تمام‌عیار پیگیری خواهد کرد.

رژیم صهیونیستی احتمالاً در مرحله نخست، با اجرای یک عملیات سنگین هوایی و موشکی، پایگاه‌های نظامی، برخی ساختمان‌های دولتی و برخی زیرساخت‌های اقتصادی و انرژی کشور را هدف قرار خواهد داد.
این عملیات احتمالاً شامل پالایشگاه‌های نفتی نخواهد بود تا از تحریک ایران به یک واکنش شدید و بروز بحران قیمت نفت جلوگیری شود، و به این ترتیب پروژه «تغییر رژیم» را آغاز خواهد کرد.

تلاش خواهد شد تا این عملیات تلفات غیرنظامیان نداشته باشد یا میزان آن حداقل باشد تا بتوانند بلافاصله وارد مرحله بعدی برنامه خود شوند.

عملیات نظامی اسرائیل در خاک ایران دو واکنش فوری در جامعه ایران به دنبال خواهد داشت: بخشی از جامعه به دلیل حس ملی‌گرایی، پایبندی به انقلاب یا غریزه بقا در مقابل تجاوز خارجی متحد خواهد شد، و بخش دیگری از جامعه که به شدت از وضعیت کنونی ناراضی است، تخت تاثیر و هدایت رسانه‌های فارسی‌زبان، این حمله را فرصتی برای «براندازی» حکومت با پشتیبانی خارجی تلقی خواهد کرد.

این دوقطبی ناگهانی که در جامعه پدید می‌آید، زمینه‌ای را برای اسرائیل، آمریکا و احتمالا برخی کشورهای اروپایی و منطقه فراهم خواهد کرد تا ایران را به دوره‌ای تازه از ناآرامی، بی‌ثباتی و درگیری‌های داخلی بکشند.

آن‌ها نیز با بهره‌گیری از تمامی ابزارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود - از جمله تحریم‌های اقتصادی، انزوای سیاسی، جنگ رسانه‌ای، توزیع سلاح، حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی، دامن زدن به تنش‌های قومی و غیره - تلاش خواهند کرد تا در یک پروسه زمانی تدریجی، به هدف نهایی خود دست یابند.

البته، حتی اگر این طرح منجر به سقوط کامل نظام سیاسی کشور نشود، اسرائیل با ایرانی بسیار تضعیف‌شده مواجه خواهد بود که تمام منابعش صرف درگیری‌های داخلی می‌شود و دیگر قادر به نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه نخواهد بود.

اقدامات ضروری ایران؛

با توجه به اینکه در شرایط کنونی، ظرفیت‌های دیپلماتیک، بازدارندگی نظامی و دیگر ابزارهای قدرت ایران برای کنترل تحولات و پیشگیری از حمله نظامی قریب‌الوقوع اسرائیل محدود است، اولویت فوری نظام جمهوری اسلامی باید جلوگیری از دوقطبی شدن جامعه و بی‌ثبات‌سازی کشور از طریق آشوب‌های داخلی باشد.

تجربه تاریخی ما، به ویژه در جنگ تحمیلی، نشان داده که در شرایط بحرانی، اگر انسجام ملی برقرار باشد، حتی ائتلاف قدرت‌های بزرگ نیز نمی‌تواند جامعه ایران را به فروپاشی بکشاند و تمامیت ارضی آن را تهدید کند.

اما امروز، ایجاد انسجام ملی بسیار پیچیده‌تر از زمان جنگ تحمیلی است و به یک رویکرد چندجانبه نیاز دارد. در آن دوران، «بسیج مردمی» عمدتاً به معنای حضور در سنگرهای نبرد و پشتبانی از آنها در پشت جبهه‌ها بود؛ اما اکنون این انسجام باید در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و رسانه‌ای نیز شکل گیرد تا مقاومتی جامع و همه‌جانبه در برابر تهدیدات شکل بگیرد.

و بدیهی است که در شرایط حساس کنونی، رفتارها و اظهارات نسنجیده یا مغرضانه جناحی در سطوح بالای مدیریت کشور که تنها به هدف تخریب چهره‌های محبوب و مورد اعتماد مردم صورت می‌گیرد و همچنین تکرار سیاست‌های «فرهنگی» ناکام و مخرب در سطح جامعه که تاکنون جز خسارت، تنش و بحران اجتماعی نتیجه‌ای نداشته‌اند، دامن زدن به آتشی‌ست که تیربار دشمن، در عملیات ترکیبی نظامی و روانی خود علیه موجودیت ما، می‌افروزند.

@AliNasriTelegram

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 07:27


توسعه سیاسی به وقتِ «تنگنایی»!

حسن دادخواه ٭

   اگر بپذیریم که تغییرات و تجدیدنظرات در حوزه سیاست‌های کلان، در مرحله ای پس از توسعه نظری سیاسی به دست می آید و جامه عمل بر آن پوشانده می‌شود، سخن به گزاف نگفته‌ایم زیرا که پیش‌نیاز هر تجدیدنظر در سطح تغییر رویکردهای بنیادین در سیاست های هر سیستم حکمرانی، پس از فراز و نشیب‌ها و رسیدن به تجربه مفید در سطح نظری، حاصل می گردد!

  ناگفته نماند که توسعه نظری در حوزه سیاسی بلکه در همه حوزه‌ها پس از گفت و شنودها و مطالعات و همفکری‌ها از رهگذر طرح در رسانه‌ها و نشست‌های علمی و تبیینی و توجیهی، تحقق می‌یابد!

   به سخن دیگر، تغییرات و تجدید نظرات بنیادین در سیاست‌های کلان، در فرآیندی از پایین به بالا انجام می‌گیرد. در گام اول، دیدگاه‌ها و چشم انداز ها و نقد و بررسی‌ها میان نخبگان رد و بدل می‌شود سپس از طریق رسانه ها به سطح عمومی می رسد و به یک مطالبه فراگیر تبدیل می‌شود و در گام بعدی، مقامات پس از مدتی مقاومت بر سیاست‌های جاری، به هر حال تن به تغییرات می دهند و  گفتمان تازه در بدنه سیستم رسمیت می‌یابد!

این فرآیند البته در بستری از زمان و حرکت تکاملی به شکل پایانی می‌رسد و نیازمند پیگیری مستمر و شکیبایی سیاسی است. هر گونه شتابزدگی، فرآیند را با کندی و ناپختگی و نتایج زودرس و معیوب می‌رساند!

  گاهی مقاومت مقامات رسمی در برابر هر گونه تغییر به درازا می‌کشد و چه بسا موجب ناامیدی دسته هایی از کنش‌‌گران شود. در جوامع بسته، که چرخه قدرت به کندی می چرخد و فرصت نو به نو شدن گفتمان ها، دیر فرا می رسد، در این شرایط، «تنگنایی»‌ها می تواند مقامات عالی را به تن دادن برای تغییرات عمیق و بنیادین وادار نماید!
  برای نمونه می توان به نحوه پایان یافتن جنگ هشت ساله و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل پیرامون برقراری صلح اشاره نمود!

   تجربه نشان داده است که در شرایط آرامش و متعارف سیاسی و اجتماعی، میل و اراده مقامات عالی در برخی سیستم های حکمرانی، بر ایستادگی و پافشاری بر صحت و درستی گفتمان رسمی و غالب به مراتب بیشتر است و مقاومت در برابر هر تغییر، قوی و پایدار است ولی در شرایط بحرانی و از روی ناچاری، پذیرش تغییرات هر چند ناقص و سراسیمه، دور از انتظار نخواهد بود!

   برای نمونه دوم می‌توان به سیاست رسمی و گفتمان غالب در کشورمان پیرامون رژیم اشغالگر قدس یا همان اسراییل اشاره نمود. در حالی که تاکنون کسی را جرائت و جسارت نبوده تا سخنی کمتر از محو شدن این دولت و کشور بر زبان خود بیاورد، در شرایط کنونی که بیم و احتمال درگیری محدود و مستمر میان ایران و آن کشور دور از انتظار نیست، از زبان مقامات رسمی، سیاست جدید و تازه‌ای را در پیرامون این موضوع می‌شنویم!

   باید اعتراف نمود که گرچه تن دادن به تغییرات عمیق در سیاست‌ها در وقتِ «تنگنایی»، شوربختانه در کشور ما به یک اصل و قاعده تبدیل شده است ولی بهتر آن است که نقد و نظر و ارزیابی سیاست گ‌های کلان همواره بخصوص در صلح و آرامش، جزیی از رفتار حکمرانی ما باشد! از این رهگذر و در فرآیند آرام و تدریجی بهتر می‌توان صحت و سقم و هزینه - فایده سیاست‌های راهبردی را مورد سنجش و پایش قرار داد.

٭عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 06:40


پیامدِ آمیختگیِ سیاست با مسائلِ ایران

زنده یاد محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

یک جریان که از شهریور ۱۳۲۰ آغاز شد و هنوز ادامه دارد، اتخاذِ نوعی دیدگاهِ منفی نسبت به تاریخ و فرهنگِ ایران از جانب گروهی از خودِ مردمِ ایران است.

کمتر دیده شده است که جمعی از شهروندانِ یک کشور، آشکار یا پنهان، نسبت به کشورِ خود این‌گونه سـرِ عناد داشته باشند، این ناشی از آمیختگیِ سیاست با مسائلِ ایران است.

این‌گونه کسان می‌خواستند ایران را در قالبِ منویّاتِ خود بگنجانند، و چون نمی‌گنجید با آن دشمن می‌شدند.
از سوی دیگر چون حکومت اداره کننده‌ی کشور بود، کسانی که با حکومت بد بودند، این کوته‌بینی را داشتند که با ایران بد شوند
.

نتیجه آنکه ما با نوعی نظرِ آنارشیستی، نیهیلیستی، و وارونه خواهی روبرو بوده‌ایم که گاه از درونِ مطبوعات و کتاب‌ها نشت می‌کند.

یک جریان دیگر هم چند سالی است خود را می‌نماید و آن ناظر به «شکاف» در قومیّتِ ایرانی است، و عجیب است که بعضی عناصرِ رسمی نیز در برابر آن علامت‌های تشویق یا سکوت بروز می‌دهند، معلوم نیست انتظار چه نفعی دارند که عاید آنها بشود!

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 06:34


نتیجه جلسه کمیسیون امنیت ملی در رابطه با پرونده انتصاب ظریف در جایگاه معاونت ریاست جمهوری

حمید رسایی٭

پیرو درخواست ۴۵ تن از نمایندگان برای اعمال ماده ۲۳۴ آیین نامه داخلی مبنی بر نقص قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس و انتصاب غیرقانونی ظریف به دلیل تابعیت آمریکای فرزندانش امروز با حضور معاون حقوقی رئیس جمهور در کمیسیون امنیت ملی بررسی شد.

بنده بعنوان نماینده درخواست کنندگان دلایلم را بیان کردم.
آقای مجید انصاری هم توضیحات خودشان را ارائه کردند.
برخی از نمایندگان کمیسیون هم نظراتشان را گفتند در نهایت مطابق آیین نامه درخواست نمایندگان مبنی بر نقص و استنکاف از اجرای قانون به رای گذاشته شد و کمیسیون امنیت ملی به آن رأی داد.

مطابق قانون گزارش کمیسیون در صحن قرائت و به رأی نمایندگان
گذاشته می‌شود.
در صورتی که گزارش کمیسیون امنیت ملی در صحن مجلس به تأیید نمایندگان برسد موضوع این تخلف رئیس جمهور در قوه قضائیه بدون نوبت وارد رسیدگی می‌شود.

امیدوارم دولت محترم پیش از این بر نقص قانون اصرار نکند و وقت خودش و مجلس را صرف انتصاب غیرقانونی یک نفر نکند.

٭ نماینده تهران

سه نقطه

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 04:12


.پزشکیان‌ مرد عمل و ورژن‌ ارتقاء یافته رئیسی برای سپر بلا شدن است!

حسین جعفری

ابطحی:"دلم برای پزشکیان می سوزد.‏"زیرا ورزای پزشکیان در حال باج دادن به پایدارچی ها هستند!

اینکه عاقبت تصمیم نابخردانه روزنه گشایان اصلاحات که سر در روزنه کرده اند به اینجا می رسد روشن بود زیرا از همان ابتدا پزشکیان خود را سربازی چون رئیسی می دانست که قرار است فرامین رهبری را بدون وجود اشکالات زمان رئیسی عملیاتی کند.در واقع پزشکیان نمونه ارتقاء یافته و ورژن بهتر رئیسی است!

نکته‌ مهم آنکه جریان اصلاحات به غلط و بدون موافقت داماد و اخذ تضمین برای حقوق خود تفویض بضع فرموده و با تحلیلی غلط (مبنی بر اینکه تایید پزشکیان یعنی قبول تغییرات از سوی نظام) لباس عروسی بر تن کردند و چون نمی توانند راه خود را جدا کنند رو به غر زدن آورده اند، دبیر جبهه نالیده و سخنگوی جبهه غر می زند، اما شرم آور اینکه سخنگوی اصلاح طلب دولت در نقش توجیه گر ظاهر و حواله به آینده ای مبهم می دهد!

اگر احمدی نژاد و رئیسی آمده بودند تا سپر بلا شوند ولی در عمل جاخالی دادند اما این پزشکیان مرد عمل برای سپر بلا شدن و ایستادن در برابر مطالبات مردم است.

خاطرات و روزنوشت ها

21 Oct, 04:06


خاطرات و روزنوشت ها pinned «نقطه‌ی قرمز! ؟؟؟؟٭ مجموعه‌ی علائم قابل‌روئیت نشان از وجود یک‌نیت پنهانی استراتژیک در خلیج‌فارس و اجرای تجدیدنظرشده‌ی طرحی قدیمی می‌دهند. احتمال‌دارد تاخیر در عملیات انتقامی اسرائیل، کنفرانس بی‌مقدمه و ‌بی‌سابقه‌ی اعراب و اروپائیان و اعلامیه‌ی غیرمنتظره‌اش…»

خاطرات و روزنوشت ها

20 Oct, 21:31


به جای جبران جفا، الهه و نیلوفر را به زندان نبرید!

مجید مرادی

خبر اجرای حکم زندان الهه محمدی و نیلوفر حامدی به مزاح شبیه تر است. امیدوار بودم که بسیار زودتر از این از آن دو برای تحمل حبس طولانی‌شان دل جویی شود‌. توقع نبود بعد از آن همه جفا که در حق این دو شد و اتهام همکاری با دشمن متوجه آنان شد که از اول روشن بود نارواست و سپس رفع شد، باز به اتهام مشابه دیگری محکوم شوند.

قوه قضائیه باید شجاعت اعتراف به اشتباه را داشته باشد و از این مهم تر، شجاعت جبران ضرر و زیان وارده به متهمانی را داشته باشد که اعتبار و آبرویشان با اتهاماتی سخیف و باطل خدشه‌دار می‌شود و نهایتا حکم به برائتشان صادر می‌گردد.

آیا وقت آن فرا نرسیده که برای مردم حق دسترسی آزاد به اطلاعات و برای اصحاب رسانه حق چرخاندن چرخه اطلاعات آزاد را قائل شویم؟!

امیدوارم ریاست محترم قوه قضائیه که بیش از همه رؤسای دیگر این قوه در زندان زدایی کوشیده است نه تنها حکم زندان این دو دختر ایران‌زمین را لغو کند که فراتر از این، در تدارک و جبران مظالمی که بر این دو و دیگر زندانیان بی‌گناه رفته و می‌رود بکوشد و نام نیکی از خود به یادگار نهد.