خاطرات و روزنوشت ها @isaharkhiz Channel on Telegram

خاطرات و روزنوشت ها

@isaharkhiz


اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست؛
این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال

خاطرات و روزنوشت ها (Persian)

خاطرات و روزنوشت ها یک کانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ویژه یادداشت های روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست. اینجا همچون رسانه های پیشنهادی، تریبونی است برای بازپخش دیدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالک کانال. این کانال تحت نام کاربری isaharkhiz فعالیت میکند و علاقه‌مندان به خواندن تحلیل‌ها، تفسیرها، و خاطرات متنوع روزمره میتوانند به آن ملحق شوند. اگر شما هم علاقه‌مند به دیدن دنیای دیگران از نگاه خودشان هستید، این کانال یک فضای عالی برای تبادل نظر و بحث‌های سازنده خواهد بود. پس حتما به این کانال بپیوندید و از تحلیل های جذاب و متنوع آن لذت ببرید.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 21:56


غائله‌سازان جولان می‌دهند

سرمقاله هم‌میهن
05 آذرماه 1403


🔹گرچه نیازی به هیچ شاهدی برای اثبات خطرناکی گروه شکست‌خورده انتخابات اخیر نبود، در نتیجه سود و هزاران بار بازگشت سرمایه صرف شده در این انتخابات همان روز ۱۶ تیر و با شکست آنان نصیب ملت ایران شد، ولی هر چه می‌گذرد بیش از پیش خطرناکی این جماعت آشکار می‌شود. گرچه انتظار می‌رفت که درس بگیرند و مدتی را سر در گریبان ببرند ولی از آنجا که گفته‌اند؛ «پری روی تاب مستوری ندارد» هر روز درصدد ایجاد یک غائله جدید هستند؛

🔹غائله‌ای که جز زیان نتیجه دیگری برای مردم ایران ندارد. آنان در این شرایط بحرانی کینه‌ورزانه و برخلاف تصمیمات جاری پای خود را در یک کفش کرده‌اند که با معاون راهبردی ریاست‌جمهوری برخورد کنند. واقعاً مسخره‌بازی است.

🔹فارغ از این انحراف زشت سیاسی مسائل امروز ایران همچنان در حال پیچیده‌تر شدن است و همه موارد به یکدیگر وابسته می‌شوند. مسئله فوری ما اکنون سیاست خارجی است.

🔹کوشش‌های دولت برای حل این مورد نیازمند بکارگیری نیروهایی بیش از ظرفیت رسمی موجود است.


@hammihanonline
hammihanonline.ir

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 19:10


پیام تاجزاده چیست؟

سعید برزین

گفتگوی ملی یکی از مهمترین اصولی است که مصطفی تاجزاده دنبال می‌کند. او خواهان به رسمیت شناخت و تعامل تمام جریان‌های سیاسی، در داخل و خارج حکومت، با یکدیگر است. از زاکانی و احمدی‌نژاد گرفته تا خاتمی و تاجزاده و تا جمهوریخواهان و سلطنت‌طلب‌ها.

تاجزاده این گفتگوی ملی را برای این می‌خواهد که دستور کار سیاسی کشور مشخص شود. و این دستور کار را در “دو” محور، به شکل همزمان و موازی، دنبال می‌کند.
اول، تغییر و اصلاح سیاست‌های جاری حکومت، مشخصا در قبال سیاست خارجی و باز شدن فضای سیاسی.

دوم، تغییر و اصلاح قانون اساسی، از جمله تقویت نهادهای انتخابی، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و بازنویسی و یا حذف اصل ولایت فقیه.

تاجزاده جنبش زنان ایران برای آزادی حجاب را مادر آزادی‌های سیاسی می‌شمارد. یعنی این جنبش را الگو قرار می‌دهد. الگویی که ثابت کرد جنبش مدنی با همراهی نیروهای سیاسی می‌تواند اهداف خود را به حکومت تحمیل کند. و موجب تغییر، عمیق ولی تدریجی، رفتار حکومت و جامعه شود.

حجاب رفت، و یا در حال رفتن است، اما رژیم سرنگون نشد. الگویی که در آن، جنبش به اهداف خود نزدیک شد ولی موجب فروپاشی نهادهای لشکری و کشوری نشد.

در شرایط فعلی که منطقه گرفتار جنگ خانمانسوز و خطرناک غزه است پیام فوری تاجزاده به آقای خامنه‌ای این است که بپذیرد قیام مسلحانه محور مقاومت اشتباه بود و منافع ملی فلسطین و ایران را تامین نکرد. و پس، سیاست خارجی حکومت باید تغییر کند.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 19:08


آخر بازی ما با غرب کجاست؟

محمود سریع‌القلم

پهلوی اول با تصورِ اینکه آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، فاتح نهایی خواهد بود فعالیتِ گستردۀ آلمانها در ایران را تسهیل کرد. پهلوی اول تصور نمی­کرد که انگلستان و شوروی علیه آلمان متحد شوند و با همراهی آمریکا، آلمانِ نازی را شکست دهند.
این تحلیل بدانجا انجامید که لندن و مسکو در عرض چهار ساعت ایران را اشغال کردند و به پهلوی اول خاتمه دادند.

طی سال های ۱۳۳۲-۱۳۳۰، براساس این تحلیل که نظام بین ­الملل بر عدالت و انصاف بنا شده رویارویی دیگری میان ایران از یک طرف و انگلستان و آمریکا از طرف دیگر بدانجا انجامید که لندن و واشنگتن در مدت چند روز، سرنوشت دیگری بر ایران رقم زدند.

از ۱۳۹۰ مواجهۀ دیگری در حال تکامل است. دستگاه دیپلماسی کشور بر این پایۀ تئوریک پیش می­رود که حقوق بین‌­الملل بر سیاست و اقتصاد ارجحیت دارد و بنابراین، قدرت­ های بزرگ را به انسانیت، اخلاق، برابری و انصاف دعوت کرده و آنها را نصیحت می­کند.

متأسفانه مناسبات جهانی صرفاً بر محور سودِ اقتصادی و زورِ نظامی می­چرخند.
هیچ ملتی و حکومتی دوست ندارد به او زور بگویند و بر او مسلط شوند. هیچ ملتی. حتی زیمبابوه.
اما برای اینکه زور و نفوذ و سلطۀ خارجی زمینه پیدا نکنند، توجه به دو نکته، جهت­‌گیری و سرنوشت را روشن­تر می­کند.
اول، فهم واقعی از اینکه اقتصاد و سیاست بین ­الملل چگونه عمل می­کنند و دوم، اهتمام جهت بارورسازی نظام داخلی به منظور کسب مصونیتِ و حاکمیت ملی.
چه فردی از ضررهای محتملِ محیطی در امان است؟ فردی که با فکر تصمیم بگیرد؛ در تصمیم­ گیری مشورت کند؛ در هزینه ­ها مراقبت کند؛ مواظب زبان خود باشد؛ تا می­تواند توانایی کسب کند تا در بازار کار و تخصص ارجحیت داشته باشد؛ هر کاری انجام می­دهد به فکر ده، بیست، سی سال و پیری خود باشد.

مطالعۀ علمی، مقایسه­ ای و دور از تعصبِ تاریخ ۱۵۰ سالۀ کشور به وضوح نشان می­دهد که شناخت از بازیگران جهانی و محیط بین­ المللی بسیار ناقص و مبتنی بر آرزو بوده است تا واقعیت.
اسناد تاریخی نشان می­دهد که روی آوردن پهلوی اول به آلمانها از ۱۳۱۰ به بعد بیشتر براساس تنفر نسبت به انگلیسی ­ها و روس ها بوده نه فهمِ دقیق از ماهیتِ نظم اروپایی و مناسبت­ هایِ میان قدرت های بزرگ.

اگر ژاپنی­ ها حکمرانی خود را بعد از ۱۹۴۵ براساسِ عصبانیت و انتقام، تنظیم کرده بودند نمی­ توانستند برای ۵۵ سال اقتصادِ دوم جهان بشوند. ژاپنی­ ها برخود، توان­مندی­ های خود و شناخت عینی از واقعیات متمرکز شدند و به یک کشور پیشرفته و محترم جهانی تبدیل شدند.

در حالی که در سال ۱۳۵۴، ۵۵ درصد زنانِ ایرانی بی­سواد بودند، پهلوی دوم، کشور را در زمرۀ پنج قدرت صنعتی جهان می­شمارد! شاید اگر کشور برنامه­ ریزی می­کرد، درون را بارور می­کرد، سیستم می­ساخت، مشارکت مدنی ایجاد می­کرد، از جهان می­ آموخت، طبعاً طی چندین دهه، جایگاهی کمتر از ژاپن در صحنۀ جهانی پیدا نمی­کرد.

پهلوی اول و دوم با غرب درگیر شدند تا امتیازات نفتی وغیرنفتی بگیرند، آیا باعث تضعیف و افول غرب شدند؟ غرب یک واقعیت و جریان تاریخی است که از قرن شانزدهم آغاز شده و احتمالاً تا آخر قرن بیست و یکم، سلطۀ جهانی خود را حفظ خواهد کرد. حتی کمونیسم و ظهور مشترک دو قدرت جهانی مانند شوروی و چین، باعث افول غرب نشدند.

نزدیک به یک و نیم قرن است که اندیشمندان و سیاست­مداران ما با جغرافیا و فکر غربی درگیر هستند و به نوعی “مشغولیت” تبدیل شده است. اصولاً آخر این تقابل چیست؟

با مطالعۀ دقیق اندیشه در غرب نسبتاً روشن است که افول تدریجی غرب از درون خودش خواهد بود و نه از بیرون.
اگر ما ثروت تولید نکنیم، حتی درحفظ نظم داخلی مشکل خواهیم داشت.

امروز غرب می­تواند با هند همکاری کند ولی نمی­تواند بر آن سلطۀ سیاسی پیدا کند چون هندی ها در درون خود به اجماع رسیده اند درحدّی که این اجماعِ نخبگان به قرارداد اجتماعی تبدیل شده است.

آمریکایی ­ها لابلای این هیاهویِ روزانه، ۵/۸ میلیارد دلار به اضافۀ حدود ۴ میلیارد دلار هزینه ­های نگهداری و مدیریت، اسلحه فروختند و حدود ۲ میلیون شغلِ موقت در اقتصاد خود ایجاد کردند چون تمرکز آنها بر تولیدِ ثروت و سلطه بر جزیره­ العرب است.

اگر به عملکرد بدون هیاهوی خانم مرکل در یک دهۀ گذشته توجه کنیم متوجه می­شویم که او از هر سخن و بحثی که توجهش را از اهداف درازمدت آلمان منحرف کند، پرهیز کرده است. او برخلافِ میلِ آمریکایی­ ها، ائتلافِ اقتصادی آرامی را با چین شکل داد و با ضعیف شدن اتحادیه اروپا،ضمن حفظ روابطِ استراتژیک با آمریکا، آیندۀ دو دهۀ آلمان را با شرق آسیا و مخزنِ عظیمِ مالی و فن­آوری آن منطقه قفل کرد.
آنها حتی با مسکو مدارا می­کنند چون فقط یک هدف مهم است: آلمان و آیندۀ مردم آلمان.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:48


ایران، سرزمین مادری ما در روزگار سختی به سر می برد!

مادران صلح ایران

روزها ازپی هم می گذرند و تن رنجور میهن_در سایه ی جنگ، تحریم، تورم و بی عدالتی و فشار حداکثری به مردم، از پای در می آید. بیش از چهار دهه از انقلاب می گذرد وهرچه به پیش می رویم نه تنها از وعده های داده شده به مردم خبری نیست؛ که در تنگنای نابرابری وتبعیض و بی عدالتی و از دست دادن منابع ثروت سرزمین وسرمایه های انسانی کشور قرار گرفته ایم و هرچه می گذرد، حاکمیت با خشونت و تبعیض و بی عدالتی  بی محابا به پیش می رود.  به گونه ای که بسیاری از زنان میهن، به عنوان نیمی از جمعیت ایران به جای  مشارکت در امر توسعه به طرز شگفت آوری تحت فشار و شکنجه و حبس برای حجاب اجباری قراردارند. و به تازگی کلینیک ترک حجاب با بودجه هنگفتی به دور از هرگونه دستاوردهای علمی نیز به فهرست راهکارهای نابخردانه در تقابل با آزادی های مورد درخواست زنان افزوده شده است.

اعدام جوانان با اتهام های واهی در نبود مدارک ومستندات حقوقی چون جوانان اکباتان، بدون محاکمه ی عادلانه ی حقوقی درپی اعتراضات به حق، نیز همچنان ادامه داشته وفضای رعب و وحشت آن بیش از زور گیریهای خشونت بار ناشی از فقر و درماندگی در ملاء عام، آرامش حداقلی را از مردم ستانده و واژه امنیت روانی را، به رویایی دست نایافتنی تبدیل کرده است.

نداشتن امید به آینده و اعمال سیاست های خشونت آمیز در همه ارکان جامعه و در میان اقشار مختلف تا آنجا به پیش رفته که هر روزه  به دلیل بکار گماردن مدیران ناشایست وفشارهای وارده ی ناشی از سیاست های منقبض ایدئولوژیک وخودی وغیر خودی کردن شهروندان، شاهد خودکشی دانش آموزان ، دانشجویان و سایر هم میهنان  به دلایل فشارهای اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی هستیم. 

فقدان سیاست گذاری اجتماعی کمر مردم را زیر بار گرانی و تورم خمیده کرده و شرایط نه صلح که پیامد سیاست گذاری نامتوازن وخلاف منافع ملی در این چند دهه در حوزه سیاست خارجیست  نیز ، همواره سایه جنگ را برسر مردم آوار کرده است.

نبود برنامه های توسعه که منجر به ناامیدی، بیکاری و مهاجرت روز افزون آینده سازان میهن  شده است نیز، خود مزید برعلت است.                           
مادران صلح ایران با اندوهی گران ، نظاره گر فرار فرزندان خود علیرغم میل باطنی ، از خانه و‌کاشانه ی خویشند...
زهی تأسف!      
                                      حاکمان! روی سخنمان باشماست فرصتی تا فروپاشی ایران زمین، باقی نمانده است .تنها راه نجات بخش این سرزمین تنها و تنها، وفاق با آحاد مردم است و پاسخگویی به خواسته های آنان که سالیان سال است متحمل همه ی این فشارها شده اند.آری تنها راه رهایی ایران از منجلاب جنگ و تحریم وتورم و فقر و فساد و تباهی، وفاق با مردم وپرهیز از سیاست های خشونت بار ضد توسعه و استبداد و تمامیت خواهی کنونی است.
چنانچه  حاکمیت، عقلانیت را سرلوحه حکمرانی خود که همانا وفاق با اندیشه ورزان، روشنفکران  و توده های میلیونی مردم و جلب مشارکت آنان در توسعه ی درونزای میهن است، قرار ندهد، شاهد فروپاشی فاجعه بار ایران زمین! خواهیم بود به گونه ای که رد پای سیاه آن در تاریخ این سرزمین همواره مکتوب و باقی خواهد ماند.

اینک می توان با تقویت جامعه مدنی در جهت آموزش فرهنگ صلح و مدارا؛ اجرای عدالت اجتماعی و تدوین قوانین در جهت حمایت کودکان، زنان و کیان خانواده وحفظ محیط زیست، گام هایی موفق برداشت تا این سرزمین وسیع با قدمت چندین هزار ساله در دانش و فرهنگ و هنر با منابع و ثروتی عظیم، مردمان شجاع و دگرپذیر خود را مهربانانه  پذیرا باشد.

۳ آذر ماه  ۱۴۰۳

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:43


نمایندگان منصوب خامنه ای شاهکاری از بلاهتند

📝 مهدی سلیمی

حمیدرضا عزیزی نماینده کوهرنگ:  «بسیجیان بختیاری اعلام آمادگی کردند که با صدور حکم ورود به منزل نتانیاهو و گالانت آنها را در راستای حکم کیفری دادگاه لاهه دستگیر کنند»

بسیجی ها حتی در کشور هم ضابط قضایی محسوب نمیشن و اجازه ورود به منزل رو ندارن بلکه آتش به اختیار عمل میکنن حالا چطور میتونن اجرا کننده حکم دیوان بین المللی باشن!!!

اگر بسیجی ها میتونن تا اسراییل و اونم خونه نتانیاهو برن و دستگیرش کنن و بیارن چرا بعد از اینهمه بمباران فلسطین ، لبنان، سوریه و حتی کشور خودمون هنوز به اسراییل نرفتن!!!

اینکه نمایندگان مجلس در فرآیند دموکراتیکی انتخاب نشدن یک مسئله هست و اینکه نمایندگان منصوب خامنه ای از چنین سطح آگاهی و هوشی برخوردار هستند که واقعا گمان می کنند دیوان لاهه قرار است حکم ورود به منزل صادر کند و بسیجی ها می‌توانند مجری آن باشند یک فاجعه است

ایل بزرگ بختیاری مهد شجاعان، نام آوران و اندیشمندان بزرگی است اما انتخاب حکومت از میان این مردم چنین فردی است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

گناه مومنانه 👇
https://t.me/salimimeh

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:41


بهره‌گیری هدفمند از تئوری توهم توطئه توسط مسئولان!

حبیب رمضانخانی

در تازه‌ترین اظهارنظر شاذ از مسئولان، جناب الله‌کرم، رئیس شورای هماهنگی انصار حزب‌الله گفته: هدف ایلان ماسک و آمریکا از ارتباط با ایران، منابع لیتیوم ایران و دست‌یابی به آن است!

مشابه همان نگاهی که سال‌هاست نسبت به نفت ایران بوده و مسئولان همواره مدعی هستند که هدف آمریکا و غرب از تلاش برای ارتباط و نزدیکی با ایران، نهایت به دست آوردن و غارت منابع نفتی ایران است!

با نگاهی به تاریخ ایران، شاهدیم تئوری توهم توطئه در ایران همواره برجسته و نقل محافل در تحلیل رویدادها و اتفاقات بوده است که نمود آن را می توان در جمله معروف «کار، کار انگلیسی‌هاست» بررسید.

رویکردی که به دلیل ذهنیت تاریخی ایرانیان از دخالت‌ها و آسیب‌های وارده شده از بابت دو قرن کشاکش استعمارگران روس و انگلیس در ایران، کاربرد از جانب برخی گروه‌های مردم را می توان قابل توجیه دانست که به دلیل عدم آگاهی و سطحی نگری، به آن متوسل می شوند.

ولی استفاده گسترده آن از جانب برخی مسئولان، بی‌شک نه از بابت عدم آگاهی، بلکه دانسته و با هدف اقناع افکار عمومی در جهت امتداد دشمنی با غرب است. رویکردی که با هدف کاستن از نارضایتی‌ افکار عمومی، ناشی از ناکارآمدی‌‌هاست که اینگونه با تقلیل آن به دشمن و متوجه کردن مشکل به جانب آن‌ها، هم از پاسخ‌گویی طفره می روند و هم با مرتبط کردن مخالف و منتقد به آن دشمنان، زمینه طرد و حذف آن‌ها را مهیا و نهایت زمینه بقا و امتداد آن شرایط و امتیازات انحصارگرانه خود را تضمین می کنند!

نتیجه اینکه: بچه که بودیم و ناآگاه، طبق شنیده‌ها و القائات عوامانه، فکر می‌کردیم ما ایرانی‌ها باهوش‌ترین افراد عالم هستیم و تمام نگاه و توجه جهانیان به ما خیره شده است!
بزرگتر که شدیم و به منابع معتبر دسترسی یافتیم، فهمیدیم ما هم مثل باقی مردمان دنیا تفاوتی با دیگران نداریم و در تمام این سال‌ها می‌توانستیم با مسالمت و ارتباط منطقی، با دنیا وارد تعامل سازنده و برابر شویم و نفع خود ببریم.

حال اگر در تمام این سال‌ها با دنیا در افتادیم و نهایت برای آن‌ها تبدیل به مسأله شدیم، نه از بابت متفاوت بودن ما با دیگران از بابت اقلیم و ملیت، بلکه از بابت ایدئولوژی و مشی متفاوت مسئولان هست که بقای خود را در این تفاوت داشتن و درافتادن با دنیا دیدند.

پس امروز اگر از جانب آمریکا و غرب در کانون توجهات خصمانه هستیم، نه از بابت خاص بودن ذاتی ایرانیان و شرایط متفاوت با آن‌ها، بلکه از بابت اقدامات و اهداف ساختار بوده که در تمام این سال ها بی‌جهت پای مردم را به این بازی کلیشه‌ای و نخ‌نما کشیده‌اند.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 18:36


شیرجه در استخری که هنوز پرنشده!

؟؟؟؟؟

شروع گفتگو با سه‌کشور اروپایی که اخیراً از شورای‌حکام آژانس بین‌المللی هسته‌ای علیه ایران قطعنامه گرفتند کار خیلی‌خوبی است ولی آقای‌وزیر امورخارجه پزشکیان باید بتواند توضیح‌بدهد:

- معنای این‌اقدام پس‌از آن‌قطعنامه و آن‌اعلامیه‌ی تهدیدات متقابل ایران چیست؟
آیا اروپایی‌ها جازدند و یا مصلحت این شد که ما برای شروع این‌گفتگوها شیرجه‌بزنیم؟

- منطق این‌گفتگو چیست؟ این‌که ایالات‌متحد حاضر به گفتگو نیست؟ می‌خواهیم اروپا را از ایالات‌متحد جداکنیم؟
چون اروپایی‌ها روی دولت جدید آمریکا نفوذدارند و می‌توانند جلویش را بگیرند؟
چون معلوم‌شده تداوم موضع محکم سابق می‌تواند سال آینده ایران را دربرابر شورای‌امنیت بنشاند؟
همه‌ی این‌ها با هم؟

سوال اساسی: به نماینده‌ی ترامپ (که ملاقات با او را مانند به‌سرقت‌رفتن اسناد هسته‌ای تکذیب‌کرده‌اید) چه پیشنهادی داده‌بودید؟

سوال مهم: چه‌چیزی را به‌عنوان ثمن روی میز گذاشته‌اید؟

ارزیابی جامعه‌نو این است که:
وزارت‌خارجه اجازه‌یافته‌است به‌هرطریق‌ممکن باب یک‌معامله‌ی مناسب با ایالات‌متحد را بازکند و اروپا دروازه‌ی آمریکا فرض‌شده‌است. اولین پس‌نشینی برای این‌معامله پذیرش مذاکره بر سر همه‌ی مسائل، یعنی هسته‌ای، موشک، تعطیل فعالیت نیابتی‌ها (همچنان که سخنگوی وزارت امورخارجه گفته: «طیفی از مباحث و موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله موضوع فلسطین و لبنان و نیز موضوع هسته‌ای موردبحث و تبادل‌نظر قرارخواهدگرفت») و کنترل تراکنش مالی است.

حکومت این را عقب‌نشینی از اشتباه گذشته‌ی خود می‌داند ولی درواقع برد ایران است. دفعه‌ی قبل که دنبال معامله جامع بر سر همه‌ی مسائل نبود اشتباه استراتژیک مهیبی کرد. باز این‌کار را نکند، حزب الله را هرچند دوسال‌پیش صدتومان می‌خریدند، دیگر به دوپول سیاه هم نخواهند خرید.

ولی باتوجه به روند رخدادهای فعلی عرضه‌ی این‌آمادگی‌ها به اروپائیان در شرایطِ موجود آمریکای ترامپ را وادارمی‌کند شرایط سخت‌تری را روی میز بگذارد. اروپایی‌ها هرچه بخواهند و بگیرند او دوبرابرش را خواهدخواست: درست مثل برجام که می‌گفت یک‌چیزی بیش‌از آن که به اوباما دادید به من هم بدهید تا خارج‌نشوم.ه

مذاکرات فعلی عملی از روی ترس و امتیازدادن به ترامپ از-راه-نرسیده محسوب‌می‌شود و اشتباه بسیاربزرگی است؛ هرچند قابل‌درک است: هزینه‌ی اشتباهات بزرگ بیش‌از هزینه‌ی ظاهری آن‌هاست! ترامپ آن‌آدم سابق نیست و با عکس‌انداختن با پزشکیان ارضاء‌نمی‌شود؛ چون مشاوران او هم دیگر اشخاص سابق نیستند.

شاید، فقط شاید، اعلام این‌که ایران فقط زمانی در مذاکرات محدودکننده شرکت‌می‌کند که دولت جدید ایالات‌متحد هم حضور داشته‌باشد هزینه‌های یک‌باخت پرطول‌و‌عرض و له‌شدن استراتژی حکومت در دوره‌ی پس‌از برجام دربرابر دنیای غرب را کاهش‌دهد. این همان‌داستان لزوم «مذاکره‌ی مستقیم» است که روزنامه‌ی اطلاعات بیش‌از سه‌دهه‌پیش مطرح‌کرد، تودهنی‌خورد و حالا برای آن له‌له‌می‌زنند. سرطان کهنه‌ متاستاز داده‌است و کمترین هزینه‌ی علاجش تراشیدن سر است.

ما اگر جای عقلای‌حکومت بودیم هزینه‌ی آبروریزی تراشیدن سر را خیلی‌خیلی‌کمتر از منافع آن ارزیابی‌می‌کردیم!

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:40


فهم سازه‌انگارانه فرصت ترامپ

عباس موسایی٭

واکنش‌های گسترده داخلی و خارجی به خبر دیدار سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل و ایلان ماسک، یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های حامی و نزدیک به دونالد ترامپ را می‌توان ناشی از تأثیرپذیری گسترده سایر زیرسطوح سیاست، از مسئله پیچیده «رابطه ایران و آمریکا» دانست.

علیرغم ِ تکذیب این خبر توسط سخنگوی وزارت خارجه ایران، مخالفت /موافقت/ درخواست گفت‌وگو/تخطئه دیدار و... ، حاکی از گستره وسیعی از تأثیرگذاری/پذیری از این مسئله است.

رابطه خصمانه‌ای که از بدو شکل‌گیری جمهوری اسلامی ایران و با تقابل ایدئولوژی‌بنیان این دو کشور، رابطه سایر ِ کشورها با ایران را نیز تحت‌تأثیر خود درآورده و از سویی بر زیرسطوح مختلف سیاست بین‌المللی، منطقه‌ای، داخلی، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد، امنیت و... تاثیر گذاشته است.

محی‌الدین مصباحی، ژئواستراتژیست برجسته ایرانی و صاحب کرسی استادی در دانشگاه فلوریدا، در کنار اهمیت استراتژیک ایران، نقش محوری دشمنی آمریکا و ایران را در شروع و ماندگاری بحران‌های مختلف، قابل‌توجه می‌داند و می‌نویسد: «هیچ‌یک از جنگ‌های منطقه‌ای از ۱۹۷۹تاکنون، ظهور چالش و افراط‌گرایی اسلامی، نظامی‌سازی دموکراتیزه‌سازی و اصلاحات اخیر در منطقه (به‌عنوان مثال« بهار عربی») و آینده پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای، بدون فهم اهمیت استراتژیک ایران و نقش محوری دشمنی آمریکا و ایران در شروع و ماندگاری آن بحران‌ها، قابل‌تبیین نیستند».

٭فعال سیاسی اصلاح‌طلب

متن کامل
https://mjrahbord.blogfa.com/post/152

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:36


به یاد داشته باشیم که مقصود "جنبش رهایی‌بخشی" که اکنون به پیش می‌رود، حذف حریف نیست، بلکه بازگرداندن حریف به قلمرو معقول و پذیرفته‌ شده‌ی خویش است، تا جا برای "دیگری" باز شود.
می‌خواهد جا برای "انسان" (در برابر دین)،  برای "شهروند" (در مقابل دولت)
و جا برای "فرد" (در مقابل جامعه) باز شود. مقصود، رها کردن گریبان انسان، شهروند و فرد است از سه قدرتی که مجال حضور و وجود به "دیگری" نمی‌دهد.

گریز از دین، دولت و جامعه، ممکن نیست، از این رو "انسان ایرانی" تلاش می‌کند به خوانشی از دین، دولت و جامعه دست یابد که بتواند عمارتی در آن بنا کند با سه ستون "انسان"، "شهروند" و "فرد". به گونه‌ای که در نهایت، "سوژه‌ی آزاد" به جای "سوژه‌ی منقاد" بنشیند. آن‌گونه که بتواند "خود، صلیب خود را بر دوش بکشد."
وقتی از سوژه‌ی آزاد و مختار سخن رانده می‌شود، توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که "آزادی" یعنی پذیرفتن مسئولیت. هر کس باید بار مسئولیت خود را، به تنهایی بر دوش بکشد.
گریختن از سایه و سلطه‌ی مرجعیت‌های سه‌گانه‌ی پیش‌گفته، فقط گام اول است،  اما به تعبیر حافظ، "که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها". در این‌جا، مسئله، پذیرش مسئولیت از سوی "انسان ایرانی" مطرح می‌شود. گرچه رهایی شیرین است اما پس از رهایی، "مسئولیت" بار سنگین و هولناکی است که تحمل کردن‌اش، آمادگی و توان بالا می‌طلبد. شاید آن‌چه روند "جنبش رهایی‌بخش" را کند می‌کند، غول ترسناک "مسئولیت" است.

آمادگی اخلاقی و مهارت عملی برای گذار از دوره‌ی انقیاد و اطاعت به دوره‌ی "برپای خود‌ ایستادن" و فرمانروای خویش گشتن و پذیرفتن مسئولیت، گرچه پروسه‌ی دشوار و طولانی است، اما سبب می‌شود که آدمی از "صغارت خودخواسته‌"ای که "کانت" (فیلسوف) از آن سخن می‌گفت، بیرون آید و آن‌گاه با آزمون و خطا زندگی‌خود را مدیریت کند.

  انسان ایرانی، برای بیرون آمدن از "صغارت خودخواسته"، نیاز به نگرش نوینی دارد که میان "خدا و انسان "دولت و شهروند"، "جامعه و فرد"، آشنی و صلحی برقرار کند و قلمرو هر یک را چنان ترسیم نماید که آزادی، حق انتخاب و مسئولیت انسان، شهروند، فرد، در آن نادیده گرفته نشود.

۰۴ / ۰۹ / ۱۴۰۳

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:36


  سه ابرمسئله‌ی "انسانِ ایرانی"؛ایرانیان در چالش برای تعیین سه قلمرو

علی زمانیان

در این نوشتار کوتاه تلاش می‌کنم مهمترین چالش‌های امروز ایران را در سه‌گانه‌ای به نام "مثلث بحران" صورت‌بندی و به اختصار هر یک را بیان نمایم.

اما پیش از طرح مسئله, اشاره به چهار مقدمه‌ی کوتاه، لازم است:

اول،، وقتی به "ایرانیان" اشاره می‌شود، مسلم است که منظور، تمامی ساکنان این سرزمین نیست و همه‌ی مردم، بدون استثنا در این طرح نمی گنجند. بلکه منظور، اشاره به عمومیت فزاینده و مسئله‌ای تعمیم‌یافته در طیقات اجتماعی است که به منزله‌ی جریانی قوی ظاهر شده و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

دوم، مثلث نزاعی که مطرح می‌شود، دست کم یک‌قرن قدمت دارد، اما آن چه امروزه ان را از گذشته متمایز می‌کند، شتاب و گستردگی و جدیت رو به افزون آن است، به نحوی که نمی‌توان از ان چشم پوشی کرد. به سخن دیگر، اگر چالش سه گانه‌ی موزد نظر تا قبل از انقلاب ۵۷ در لایه‌های زیرین، پنهان و عموما در طبقه‌ی متوسط، حرکتی کند داشته است، اما در چند دهه‌ی اخیر بتدریج به سایر طبقات اجتماعی سرایت یافته  و به ویژه حرکتی شتابان و آشکارگرفته است.

سوم، ممکن است نزد برخی از افراد، بعد اول از بحران سه ضلعی معاصر و یا بعد دوم و یا بعد سوم مهمتر باشد. و سایر اضلاع مثلث بحران" را کم اهمیت بدانند. به سخن دیگر، احتمال دارد نزد برخی از افراد، یکی از ابعاد مثلث بحران کمرنگ تر از ابعاد دیگر رخ نموده باشد

و بلاخره چهارم، همه‌ی آنان که درگیر چالش سه گانه‌ی مورد نظر هستند، الزاما نسبت به کیفیت و ماهیت این نزاع آگاهی ندارند. از این رو نمی‌توانند چالش درونی خود را به نحو شفاف و قابل فهمی صورت‌بندی و بیان نمایند.

   و اما طرح مسئله:
  امروزه، ایران به نحو جدی، آشکار و گسترده، درگیر چالش با سه مسئله است.

چالش برای تعیین قلمرو در سه عرصه:

۱. چالش بر سر تعیین قلمرو دین.
انسان ایرانی، می‌خواهد عرصه‌ی عمومی و مشخصا سیاست را از دین بازپس گیرد و قلمرو دین را کاهش دهد تا جا برای انسان و عقل او باز شود. چالشی برای محدود کردن فرمان‌روایی دین در امور عمومی و سپردن مدیریت عرصه‌ی عمومی و سیاست به عقل بشری. تلاشی برای ظهور "انسان محق" در برابر "انسان مکلف". آن‌گونه که آدمی حق داشته باشد به سامان کردن زندگی جمعی خود را به "عقل مستقل از دین" بسپرد.
امروزه، جریان بازپس‌گیری عرصه‌ی عمومی از دین و مجال دادن به "فرمان‌روایی عقل" را "سکولاریسم" می‌نامند. اما فارغ از نام‌گذاری بر چنین جریانی، آن‌چه عملا در حال رخ‌دادن است، "انقباض قلمرو دین" و "انبساط قلمرو انسان" است. و نیز نزاع برای بیرون آمدن "سیاست" از زیر چتر دین.  و در نهایت عقب راندن دین تا پشت مرز حوزه‌ی خصوصی.

۲. چالش بر سر تعیین قلمرو دولت
مراد از تعیین قلمرو دولت، بازپس‌گیری عرصه‌ی خصوصی از حیطه و فرمانروایی دولت و واگذار کردن آن به شهروندان است. نزاعی برای محدود کردن وظایف و دخالت دولت در اموری که بنا به تعریف، از حیطه‌ی قلمرو دولت حارج و در اختیار جامعه است.
اگر نتیجه و ماحصل چالش اول، تولد "انسان" در برابر "خدا" بود، اما محصول ضلع دوم نزاع از مثلث بحران، "تولد جامعه" در مقابل فرماروایی بی‌حد و حصر دولت است.
از مصادیق مهم و قابل مشاهده‌ی کاهش قلمرو دولت، تلاش جامعه برای بازپس‌گیری "دین" از دولت است. جامعه می‌خواهد مدیریت زندگی دینی را خودش برعهده بگیرد و هر گونه تصمیم‌گیری در این زمینه را به شهروندان بسپرد.
آزادی بیان، عقیده، و آزادی و اختیار در تعیین سبک زندگی و این که "معنای خیر" چیست و نیز آزادی افراد در امور خصوصی، از مصادیق این نزاع است. چنین جریانی، امروزه عموما با عنوان "لیبرالیسم" شناخته می‌شود.
ماحصل تلاش در بعد دوم از "مثلث نزاع" ، تولد "شهروند آزاد" است.

۳. نزاع بر سر تعیین قلمرو جامعه
چالش سوم در آوردگاه میان فرد و جامعه در جریان است. جامعه که به نحو تاریخی، از طریق عرف و کنترل‌های غیر رسمی، "فرد" را در انقیاد کامل خود داشته است، امروزه با تنش ناشی از محدود شدن سلطه و ‌کاهش قلمرو خویش روبرو است. نزاعی برای خلق "فردیت" و به رسمیت شناختن "فرد" در برابر "جامعه". "فرد به مثابه‌ی سوژه‌ی مختار و آزاد از فرمان‌روایی فرهنگ و جامعه، در حال شکل‌گیری است. تا آن‌چه را  به عنوان "زندگی مطلوب" می‌شناسد، بر عهده گیرد.
وجه تشابه سه عنصر دین، دولت و جامعه، در مثلث نزاع، "تمامیت‌خواهی" است. انسان ایرانی با سه اردوگاه تمامیت‌خواه مواجهه است. بدون آن‌که بخواهیم همه چیز را به یک عنصر تقلیل دهیم، اما می‌توان بنیادی‌ترین مسئله‌ی امروز ایران را "تمامیت‌خواهی"، معرفی کرد.

  از یک منظر، تمام تلاش "انسان ایرانی" مقابله با سه‌گونه تمامیت‌خواهی است:

الف) تمامیت‌خواهی الاهیاتی
ب) تمامیت‌خواهی سیاسی
ج) تمامیت‌خواهی اجتماعی

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 15:14


جان در برابر چه؟
قسمت دوم و پایانی

رحیم قمیشی

در یادداشت قبل گفتیم هر هزینه دادنی ولو در راه مبارزه با دشمن، الزاماً موجه نیست.
شاید تنها مجموعه‌هایی که باور دارند دادن تلفات و یا گرفتن تلفات، و اساسأ هر هزینه‌ای اهمیتی ندارد، حاکمیت‌هایی هستند که منافع مادی فراوانی در اختیار دارند و جز با قدرت‌یابی امکان تداوم‌ منافع‌شان فراهم نیست.
در اختیار داشتن قدرت و حاکمیت بلامنازع و خزانه یک کشور پر معدن، به سادگی ممکن نیست. آنها می‌دانند که باید تلفاتی هم متحمل شوند، و البته از مردم!
اما در این نوشته و نتیجه‌گیری‌اش قصدم نوع مواجهه حاکمیت و نقد آن نیست.
قصد من نقد خودمان است!

فردا اگر بگویند رحیم قمیشی باید پنج سال زندان برود. آیا من کاری توانسته‌ام بکنم که آنجا خودم را قانع کنم این یک فداکاری بوده، این پنج سال زندان، ارزش آن را داشته؟
من برخی حقایق از دید خودم را نوشته‌ام، نقدها و ضعف‌هایی را که بسیاری می‌دانسته‌اند، به رشته تحریر درآورده‌ام.
انگار رفته‌ام روی خاکریز، رو به دشمن، و با الله اکبر فریاد زده‌ام که شما هیچی نیستید! ولو گلوله‌ای بیاید و جان مرا به خطر بیندازد.
آیا کار درست‌ را انجام داده‌ام؟!
قصدم زیر سؤال بردن شهادت و مجروحیت آن جوان‌های رعنا که برای اهداف‌شان مقابل دشمن ایستادند یا زندان رفتند نیست،  قصدم بیان ارزش جان و سلامتی است، حتی در مبارزه.

من اگر در کنار بیان دردها، نوشته‌ها، سازمانی بوجود آورده بودم، تشکیلاتی ولو چند نفره ایجاد کرده بودم، افکار و ایده‌هایی را کنار هم گذارده و مسیری را تشریح کرده بودم، برای آینده بهتر، برای نجات ایران، نه پنج سال که پنجاه سال زندان و حتی اعدام هم، در برابرش چیزی نبود!

اما امروز
به عنوان یک فرد
هر چه بنویسم، ولو با ادبیات صریح
ارزش یک روز زندان را هم ندارد!
من تنها قهرمان‌بازی درآورده‌ام!
با یک برخورد ساده حذف خواهم شد!

اگر امیرکبیر، اگر قائم مقام، اگر سیدجمال و برخی بزرگان تاریخ، یک نفره حرکت‌هایی مهم داشتند، آنها با حاکمیت همراه بودند.
گاندی و ماندلا هم اگر سازمانی پشت سر خود نداشتند هرگز موفق نمی‌شدند.
ما نباید برای حرکت‌های انفرادی هزینه‌های بالایی بدهیم.
آنچه ماندگار و با ارزش است، حرکت‌ها و برنامه‌های سازمانی، جمعی و تشکیلاتی است.
لزومی هم ندارد حتما حزب رسمی باشد یا سازمانی با سلسله مراتب.
وجود جمعی با اهدافی مشترک و پایدار.
هم‌عهد، همراه، مقاوم و متعهد به کار جمعی، و پیاده سازی مبانی دمکراسی در جمع.
بدور از خودمحوری و خود حق‌پنداری
بدور از شیوه‌های مرید و مرادی
و برآوردن این هدف اصلأ دشوار نیست!

نظام با زندان بردن و محکومیت افراد بدون سازمان، تنها زحمت خود را زیاد می‌کند و البته زندگی‌ها را متلاشی می‌کند.
باید تصمیم بگیریم جمعی را به‌وجود بیاوریم!
نه جمعی مبارز و جنگجو
اتفاقا جمعی که مهمترین وجه‌شان خشونت پرهیزی باشد و البته مصمم به ساختن ایران.
و آماده باشند هر هزینه‌ای هم بدهند.

آن وقت حاکمیت اگر خواست
ما را به زندان ببرد، دلمان نمی‌سوزد!
آن وقت زندان، شمع‌ هایمان را خاموش نمی‌کند!
وقتی پایۀ با هم بودن برای نجات ایران
پایه نترسیدن از جمع شدن
نترسیدن از مطالبه‌گری جدی را گذاشتیم

وقتی شدیم یک مجموعه واقعی
آن وقت است که برای مفت‌خورها
برای تخریب‌گران ایران و محیط زیستش
برای دزدهای میلیارد دلاری
برای چپاولگران و دروغگویان
واقعا خطرناک می‌شویم.
حاکمان ظلم احکامشان را باید بگذارند برای آن موقع
این قمیشی
و این افراد تک مانده
ارزش احضار و زندان که ندارند!

بالآخره برای نجات ایران
از جایی باید شروع کرد.
ما کوچک‌ها، وقتی دست‌هایتان را به هم بدهیم، حتماً بزرگ و قوی می‌شویم. چاره‌ای جز آن هم نداریم.
هیچکس حق ندارد منتظر دیگری بنشیند.
هیچکس حق ندارد بگوید بزرگان چه می‌گویند!
کدام بزرگان؟
ما هم بزرگیم!

ایران برای ساخته شدنش
نمی‌تواند همیشه به انتظار "یکی" بنشیند!
خودمان باید شروع کنیم
تا از دادن تلفات و جان
برای هیچ
پرهیز کنیم!
و بیهوده
تنها به انتظار ننشینیم
وقتی هر روز تلفات می‌دهیم!
برای "نجات ایران"

پایان

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:43


ایران اسیرِ کابوس است!

محمّد حسین کریمی پور

۱- قواعد بازی جهانی، حاصل برآیند تنازع قدرتها‌ست. تغییر قواعدِ بازی بنفع خود بدون کسب برتری اقتصادی/نظامی ممکن نیست.
آمریکا با  بهره از اقتصاد قوی، توان نو آوری، دست برتر در هر دو‌جنگ‌ جهانی، جنگ سرد و ایجاد بلوک غرب، نظم موجودِ آمریکائی و‌ دلار محور  را هوشیارانه آجر به آجر ساخت و  چنددهه حفظ کرد.

۲- انگلیس، فرانسه و اروپای غربی شرکای این کمپانی بودند. آلمان، ژاپن و کره در سایه آن برخاستند و‌سهامدار شدند.
چین ابتدا با آن جنگید ولی بعد آنرا نردبان ترقی یافت بر آن جهید و بالا رفت.
شوروی و بلوک شرق، کره شمالی و‌ ایران در تخریب آن کوشیدند. اما برای غلبه بر آمریکا و شرکا، مهارت، وزن و‌ خزانه وافی نداشتند. حریف رویشان افتاد و‌ درماندند.
در دنیای ناعادلانه آمریکائی، موضع و مدل بازی حکومت ها فرق می کرد. سرنوشت ملت هاشان هم! 

۳- هیچ نظمی ابدی نبوده و نیست. آمریکا، متحدان و اتحادهایش تدریجا ضعیف می شوند.
اتحادیه اروپا، رویای ابرقدرتی را وانهاده. چین و‌ امثال هند و اندونزی در کار طلوعند. بازیگران کوچک و آماده ای چون سنگاپور، اسرائیل، قطر و امارات، پر رنگ می شوند. چین چنان وزن گرفته که تغییر تعادلات جهانی در ربع قرن پیش رو، ناگزیر می نماید .
دنیای نیمه دوم قرن، بعیدست آنقدر آمریکائی باشد که بود. کشورها در تب و‌تاب پیش بینی روند آینده و باز تعریف جایگاه خود برای دوران انتقال و دنیای جدید اند. نظمی جدید در کار تولد است.

۴- به یُمن تغییر راهبرد صدور انقلاب به استراتژی تقویت چین، اژدها چهار دهه رشد ممتد اقتصاد را پشت سر نهاده. آن کشور فقیر و‌گرسنه دهه ۷۰، حالا سهمش از اقتصاد جهانی به ۱۵٪ نزدیک می شود. دومین بودجه دفاعی دنیا را دارد که از مجموع روسیه، انگلیس و فرانسه بیشترست! 
در تمام این سالها با همین قواعد دنیایِ آمریکائی کج‌دار و‌مریز، بازی کرده و قوی شده. هنوز هوشمندانه و فروتنانه منکرست که ابرقدرت شده یا در صددست جای آمریکا را بگیرد. چینِ عاقل، لاجرم  ابر قدرت خواهد شد و اکنون نیز قدرت دوم جهانست. 

۵-ایران که حتی ۰/۵٪ اقتصاد یا ۱٪ بودجه دفاعی دنیا را نداشت، بجای تمرکز بر تقویت خود، دنبال تغییر قواعد بازی رفت.
جنگ طولانی و بی برنامه با نظم جهانی آمریکایی، ریشه های ایران را فرسوده. خزانه خالی، فساد فراگیر، سرمایه اجتماعی ضعیف، دشمن زیاد، متحد مفقود، سرمایه و‌مغزها در حال فرار، چالش ها زورآور و‌بندهای تحریم محکم است. حکومت کُند و‌ ناهوشمند می نماید و‌ ناتوانِ از حل مساله است.

اینجا ایستاده‌ایم چون دنیا را نشناخته، بازیگوشانه تعادلات ریاضی قدرت را انکار و بدنبال سراب دویده‌ایم.
روزگارمان جوریست که هر که به ما می رسد، نه فقط چین و روسیه بل سریلانکا و عراق بدون توجه به منافع ما، خرِ خود می راند.
ضعیف‌ترین کشورهای جهان، حقوق بدیهی ما (حتی حق تسلط بر اموالمان) را بدون ترس از عواقب، نقض می کند. تا بدل به کشوری فرصت جو، حسابگر و‌ واقع نگر نشویم، آب به آسیاب هر که باشد، گندم ما آرد نمی شود.

۶- ایران عقب افتاد و‌ گرفتار اوهام شد. دار و ندارمان را در نبردهایی باخته‌ایم که اولویت ما نبودند. در کوره راههایی روانیم که به هیچ جا نمی رسد. گرفتار بحرانهایی هستیم که دیگران قرنهاست پرونده اش را بسته‌اند. گویی طلسمی سیاه بر جان ما مستولیست.

اگر می خواهیم طومار این کهن دیار بهم نپیچد، آب را باید به جوی گرداند. دشوار ولی ممکنست.
چالش هایمان متعدد و سنگین اند. اما در نیروی انسانی، زیر ساخت ها، موقعیت ژئوپلتیک، پتانسیل تولید، منابع، حجم بازار و اندوخته تمدنی مزایایی داریم. اگر عاقل باشیم، اینها به کار می آیند.  محتاج تغییر از درونیم، تغییر در نگرشمان به جهان و شیوه حکمرانی. باید چالش ها را برسمیت بشناسیم.
باید جمهوریت مرده را زنده کنیم و ساختار حکمرانی را با شرائط قرن ۲۱  متناسب کنیم. باید وزن خود و‌تناسبش با دیگر بازیگران منطقه و جهان را بفهمیم . باید راهبردهایی منطبق با واقعیات و اهدافی متناسب با منافع ملی اتخاذ کنیم.
باید کاری کنیم ملت احساس پیشرفت کند و راضی باشد.  باید اوهام و خیالات را وانهیم! خدا ایران را از شر دشمنان بیگانه و خودی حفظ کند! آمین!

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:21


احتمال حضور ایلان ماسک ‌در مذاکرات هسته‌ای ایران!

نورمن خبرنگار مطرح وال استریت ژورنال:

اگر ایلان ماسک آخر هفته آینده در ژنو ظاهر شود، جالب خواهد شد.

سهام نیوز

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:15


انگلیس: به دنبال کاهش تنش بر سر پرونده هسته‌ای ایران هستیم

یک سخنگوی وزارت امور خارجه انگلیس درباره نشست روز جمعه (۹ آذر ۱۴۰۳) میان ایران و تروئیکای اروپایی ادعا کرد که این کشور از طریق کانال‌های مختلف دیپلماتیک به دنبال کاهش تنش‌ بر سر پرونده هسته‌ای ایران است.

این سخنگو که طبق رویه‌های مرسوم خواست نامش فاش نشود، ضمن تکرار ادعاهای سیاسی درباره برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان، روز یکشنبه (۴ آذر ۱۴۰۳) به خبرنگار ایرنا در لندن گفت: ما به برداشتن هر گام دیپلماتیک برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای، از جمله از طریق مکانیسم ماشه (اسنپ بک) در صورت لزوم، متعهد هستیم.

اقتصاد آن‌لاین

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:12


.
🔴 پزشکیان: مسائل امنیتی اجازه نداد بیشتر در سیستان و بلوچستان بمانم./خبر

🔹رئیس جمهور مملکت با آن سطح حفاظت بالا گفته بخاطر مسائل امنیتی بیشتر از یک روز نتوانسته در سیستان و بلوچستان بماند !!
بعد همین مسئولین بچه های ۱۸ _ ۱۹ ساله مردم را بدون امکانات می فرستند لبِ مرز برای خدمت سربازی!!



@A_pajhohi

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:12


🔻 سفر رییس‌جمهور به سیستان و بلوچستان همراه با تاملات رویکردی

علی ربیعی

پنج‌شنبه را با رییس‌جمهور پزشکیان در استان سیستان و بلوچستان گذراندم. در ارتباط با این سفر، چند نکته قابل اشاره است:

۱- اولین سفر رییس‌جمهور از سری سفرهای استانی به سیستان و بلوچستان می‌تواند جهت‌گیری صحیح در مسیر تحقق عدالت و انصاف باشد. با توجه به وسعت منطقه، برای این خطه، سه سفر پیش‌بینی شده که در هر مورد، یک قسمت از این استان مورد بازدید و رسیدگی به مسائل آن در دستور کار قرار دارد.

۲- این استان همواره در صد سال گذشته بنا بر دلایلی مانند مرزی بودن، پراکندگی جمعیت و از همه مهم‌تر نداشتن صدای بلند در کشور دچار یک عقب‌ماندگی تاریخی شده است. نابرابری‌های  زیاد سبب شده که  شاخص‌های سرمایه‌گذاری‌های ملی، آموزش و سلامت در این منطقه رتبه‌های آخر را در کشور به خود اختصاص دهد.
لذا برای بهبود شرایط، نیاز به سیاست‌گذاری درست همراه با پیگیری مداوم و همچنین نوعی تبعیض مثبت دارد.

۳- همیشه در مورد چگونگی تأمین امنیت و رویکردهای جاری در این خطه تامل نقادانه داشتم.
حوادث چند سال پیش و خون‌های ایرانیانی که از هر قومی در این‌جا ریخته می‌شد، جانکاه و دلخراش بود. با تصمیم هنجارشکن دولت چهاردهم در خصوص انتخاب یک استاندار بلوچ، تحلیلی در سطح عمیق صورت نگرفت. زمانی که «مولوی عبدالحمید» در یک جمع محدود و سپس در جمع نخبگان استان متشکل از شیعه و سنی، بلوچ و سیستانی در مورد ایران در فضایی بدون حساسیت سخن می‌گفت؛ مسیری درست از امنیت‌سازی را نشان می‌داد. معتقدم تداوم این سیاست، فاصله عمیقی بین تروریسم و خواسته‌های مردم ایجاد خواهد کرد. خشونت گرایی، شرارت و تروریسم از متن جامعه بیشتر به حاشیه رفته و از سوی مردم منطقه هم مورد سرزنش و مقابله قرار خواهد گرفت. این نمونه نشانگر آن است که تئوری‌های مبتنی بر غیرسازی و جداسازی با ابزارهای سخت و فیزیکی بیش از ایجاد امنیت، امنیت‌زدایی خواهد کرد.
دوستان زیادی در بین اندیشمندان، متفکران و هنرمندان بلوچ دارم. آثار تغییرات رویکردی به خوبی برایم قابل درک بود. این امر می‌تواند درسی برای تغییر رویکردهای امنیتی باشد.

۴- در سالهای اخیر که در این مناطق، بیشتر فعالیت می‌کنم، شاهدم که در سه دهه اخیر، هموطنان ایرانی در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد به شکلی مسئولانه در این مناطق حضوری فعال و موثر داشته‌اند.
این امر، به نوعی سبب تجلی روح همدلی ایرانی و یاری‌گری شده است و نوعی زیست تنوع فرهنگی را هم به نمایش گذاشته است. مطالعات و شواهد نشان می‌دهد گسترش نهادهای مدنی و  امکان تسهیل‌گری برای حضور این نهادها در میان جامعه، می‌تواند با افزایش تاثیر خیرجمعی  در راستای منفعت عمومی، بهبود حال جامعه و با هم بودگی در نهایت منجر به پدید آمدن امنیتی مطلوب شود.

در کشوری که متشکل از اقوام متعدد است، قوام ملی و رویکردهای امنیت‌ساز می‌تواند با رویکردی از عدالت و انصاف بین منطقه‌ای، کاستن از نابرابری‌ها با سیاست‌های موثر و نیز  رفع تبعیض اداری و احترام به فرهنگ و مذاهب مختلف تقویت شود.

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 14:05


پولِ کی را کجا می‌برند؟

؟؟؟؟٭

«ردّ پول را دنبال‌کن» عبارتی بود برجامانده از دیالوگ‌های فیلم معروف «همه‌ی مردان رئیس‌جمهوری» در نزدیک به نیم‌قرن‌پیش.
بعداً براساس آن ادبیات سیاسی، گروه‌های تحقیقی روزنامه‌نگاری، سریال‌های معروف و روشی برای تحقیق درباره‌ی فساد دولتی در دنیا پدیدآمد.

همان‌طور که شامه‌ی تیز یک‌سگ برای رسیدن به نقطه‌ی مخفی‌شدن یک‌جنایتکار اشتباه‌نمی‌کند، گرفتن رد پول هم همیشه ما را به جایی که دولت‌ها (یعنی مالکان خزانه‌ی پول‌های یک‌کشور) پول ملت را می‌برند هدایت‌می‌کند.. روشی عالی است.

البته امروز می‌خواهیم از این‌روش برای درک رابطه‌ی ایرانی‌ها با حکومت استفاده‌کنیم.
برای این‌کار می‌باید به جنبه‌ی پوشیده این‌رابطه توجه‌کرد: خود حکومت، اعم از مقامات ارشد و مدیران و نمایندگانی که به مجلس می‌برد، زاینده‌ی یک‌شاهی از آن‌چه خرج‌می‌کند نیست و هرنوع درآمدی که حاصل‌می‌کند از جیب جامعه است: جیب و خزانه‌ی پر از پول دولت (به‌عنوان تکه‌ای از حکومت) یا حاصل از دریافت مالیات مستقیم است و یا غیرمستقیم. جز درمورد عملیات قاچاق و پنهان امکان‌ندارد خریدوفروشی ریز یا درشت بین مردم صورت‌گیرد و بخشی از مبلغ مبادله‌شده درنهایت به‌عنوان نوعی‌از مالیات به خزانه سرازیرنشود.

همه‌ی آن‌چه حکومت به‌عنوان هزینه‌ی خدمات می‌گیرد نوعی مالیات است؛ زیرا مالکیت نهایی دستگاهی که خدمات می‌دهد (نیروگاه یا سازمان‌ها، یا پلیس، یا فرودگاه، یا ارتش، یا جاده و امثالهم) ملی است و از درآمد ملی شکل‌گرفته‌است.
درآمد نفت هم از منبعی ملی است که متعلق به عام است و دولت صددرصد سهم هرایرانی را به‌عنوان مالیات بر درآمد برمی‌دارد!

از جنبه‌ی نظری حتی اگر یک‌دولت ازطریق عملیات قاچاق درآمد کسب‌کند آن‌درآمد ملی است؛ زیرا توسط دستگاه ملیِ اداری کشور تولیدشده‌است.

آخرین‌منبع درآمد دولت چاپ پول و خلق اعتبار است که آن هم صددرصد متعلق به ملت است: دولتی که برای بودجه (که تمامش را از منابع یادشده می‌گیرد) دچار کسری می‌شود و پول اضافی هم چاپ‌می‌کند دارد از درآمد آینده‌ی همان مردم پول برمی‌دارد تا به‌خیال‌خودش خرج امروز جامعه را بدهد.

برای نمونه اگر می‌خواهید بدانید اوضاع کشور چقدر از نظر اقتصادی و ازبین‌رفتن امکان برعکس‌کردن روند تخریب خراب است و حکومت چقدر از آینده‌ی این‌کشور خرج خود می‌کند می‌باید به این توجه‌کنید که هم‌اکنون باتوجه به کسری بودجه‌ی کنونی و عدم‌امکان‌رفع آن در بودجه‌ی سال‌آینده سیستم اداره‌ی کشور هرروز برای هرایرانی حداقل25هزارتومان بدهی ایجادمی‌کند؛ زیرا حداقل یک‌کسری 700هزارمیلیاردی بودجه دارد.
مردم این‌بدهی را حس‌نمی‌کنند؛ زیرا آن را ازطریق تورم و درقالب افزایش قیمت‌ها (اجناس و خدمات خصوصی و دولتی) جبران و بازپرداخت‌می‌کنند.

نکته‌ی ظریف این‌است‌که حکومت‌ها هیچ‌منتی بر سر مردم ندارند و حتی به اندازه‌ای که از تک‌تک مردم می‌گیرند به آن‌ها خدمت‌نمی‌کنند؛ زیرا علاوه‌بر تأمین هزینه‌ی خدمات عمومی به جامعه، دادن حقوق کارکنان و یارانه، هزینه‌ی نظامی و حفظ امنیت، معمولاً لقمه‌های چربی به اعضای خود و بچه‌ها و اقوامشان می‌دهند، طرح‌های هوس‌بازانه پر از ریخت‌وپاش اجرامی‌کنند، پول فراوان برای چهره‌سازی از خودشان می‌دهند، هوس‌بازی‌های سیاسی احمقانه یا ایدئولوژیک خارجی دارند (نفت مفت برای سوریه، خرجی مفت برای حزب‌الله، پیدا و چاق‌کردن مسلمان در بولیوی و تایلند، میهمانی پر خرج در خارج، بازسازی و توسعه‌ی قبور در خارج کشور، ده‌هاهزار طلبه‌ی خارجی و هزار کار زائد و بی‌مجوز ملی دیگر).
بنابراین درنهایت خزانه‌ی دولت‌ها یک‌ورودی دارد و یک‌خروجی که در درازمدت باهم برابر است.

نکته‌ی غیرعادلانه‌اش این‌است‌که کل‌ورودی به خزانه از جیب مردم امروز و فرزندان آن‌ها در آینده است، اما خروجی‌اش را حکومت تعیین‌می‌کند که معمولاً از اختیاراتی که ملت به آن می‌دهد پافراترمی‌گذارد و علناً سوءاستفاده‌می‌کند.

درمورد ایران حکومت ما نه‌تنها پافراترمی‌گذارد بلکه با ازبین‌بردن دستگاه‌های ناظر، برکشیدن اشخاص نادان (به بهانه‌ی متعهدبودن) درحال ویران‌کردن خزانه و بدهکارکردن ملت برای آینده است. آن را معمولا به‌گروگان‌بردن و فروختن آینده‌ی کودکان کشورها می نامند.

وظیفه‌ی کسانی که می‌توانند رد پول مبادله‌شده بین حکومت و مردم را دنبال‌کنند بردن این‌واقعیات به ساده‌ترین زبان برای عامه‌مردم است که چشم‌بندی‌های حسابداری حکومت‌ها معمولا ذهن آن‌ها را منحرف‌می‌کند تا به‌جای طلبکاری از حکومت‌ها نسبت به آن‌ها احساس دین کنند و مقامات را در جایگاه کرامت، سخاوت و آقابالاسرهای مهربان ببینند.

٭ تحریریه جامعه‌نو

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 13:26


وزارت خارجه ازسرگیریِ مذاکرات از جمعه را تأیید کرد

بقایی، سخنگوی وزارت خارجه:

نشست معاونان وزرای خارجهٔ ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس برای گفت‌وگو در مورد مسائل دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی جمعه برگزار می‌شود.

سیاست اصولیِ ایران مبنی بر تعامل و همکاری با دیگر کشورها بر مبنای اصول عزت، حکمت و مصلحت است و این گفت‌وگوها با ۳ کشور اروپایی در ادامهٔ گفت‌وگوهای انجام‌شده با آن‌ها در حاشیهٔ اجلاس سالانهٔ مجمع سازمان ملل انجام می‌شود.

در این دور از گفت‌وگوها که از همان نیویورک برنامه‌ریزی شده، طیفی از موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی ازجمله موضوع فلسطین، لبنان و موضوع هسته‌ای مورد بحث و تبادل‌نظر قرار خواهد گرفت.

فارس

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 12:57


پس از ۲ سال وقفه در مذاکرات هسته‌ای؛ ژنو، میزبان هیات‌‌های مذاکره کننده ایران و اروپا

هیات‌های نمایندگی ایران و اتحادیه اروپا قرار است روز جمعه در ژنو دیدار کنند تا پس از دو سال وقفه، مذاکرات هسته‌ای را از سر بگیرند.

مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران، مجید تخت روانچی تیم ایرانی را رهبری خواهد کرد. ایالات متحده، روسیه و چین در این دیدار حضور نخواهند داشت.

کیودو(خبرگزاری ژاپن)

خاطرات و روزنوشت ها

24 Nov, 12:54


بیانیه‌ی تحلیلی بیش از ۲۵۰ شخصیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

نه به تمامیت‌خواهی؛ نه به جنگ


💠به‌نام هستی‌بخش
در بهار و تابستان سال ۱۴٠۳ ایران دست‌خوش تحوّلات غیرمنتظره‌ای بود که هم بازتاب‌های عملی آن و هم ارزیابی‌هایِ پیرامون آن هم‌چنان ادامه دارند. در پی سقوط هلیکوپتر رییس دولت سابق، کسب مجوز حضور نامزد اصلاح طلب در انتخاباتِ قوهٔ مجریه به‌معنای شکست قطعی برنامهٔ یک‌دست‌سازی حکومت توسط جریان حاکمی بود که پیش از این، بدان امیدی فراوان داشت.

▪️با هر نقطه‌نظری نسبت به موقعیتِ دولت کنونی، در این نکته اتّفاق نظر وجود دارد که عمق بحران‌های کشور صرفاً با ترمیم‌های صوری و جزیی در سیاست‌های کلان کشور اصلاح‌پذیر نیست. در صدر این بحران‌ها گونه‌ای از اضمحلال اقتصادی مشهود است که از بارزترین نشانه‌های آن -تا آنجا که به این دولت برمی‌گردد- کسری تراز عملیاتی بودجه‌ معادل ۱۸٠٠ همت است که برای سال آینده پیش‌بینی می‌شود و به گفته صریح یکی از مسئولان، تقریباً تاکنون چنین رقمی -بجز اواخر دوران جنگ- بی‌سابقه بوده و بدین‌ترتیب عملاً ۳٠ درصد بودجه تبدیل به کسری بودجه شده‌است. کاهش شدید درآمدهای نفتی، ناتوانی و مشکلات ساختاریِ صندوق‌های بازنشستگی در تامین هزینه‌ها، کاهش بودجهٔ عمرانی و برداشت ۱٠ میلیارد دلاری از صندوق توسعهٔ ملّی، تصویر واضحی از اقتصاد ناپایدار ایران را در سال آینده ترسیم کرده‌اند. آمارها نشان می‌دهد که درآمدهای نفتیِ دولت در سال ۱۴٠۲ به‌نحوِ بی‌سابقه‌ای به کمتر از ۲٠ درصدِ درآمدهای سال ۱۳۸۸ کاهش یافته و در مقابل، در بودجهٔ سال آینده، درآمدهای مالیاتی بالغ بر ۳۹ درصد افزایش داشته‌است. پیامدِ عمومیِ این موارد همانا کاهش سرمایه‌گذاری‌های عمرانی، کاهشِ واقعی یارانه‌ها، رکودِ اقتصادی و نهایتاً فشارِ مضاعف بر شهروندان و کسب‌وکارها خواهد بود.

🔸به اعتقادِ کارشناسانِ اقتصادی، تداومِ چرخهٔ آتش میان ایران و اسراییل، افزایش احتمالی فشارهای تحریمی با بازگشت ترامپ و جمهوری‌خواهان به ریاست‌جمهوریِ آمریکا و مجموعهٔ ناترازی‌های اقتصادی، بودجهٔ ۱۴۰۴ را به چالشی عمیق برای دولت تبدیل خواهد کرد. چالشی که در آن دولت ناچار خواهدشد با کاهشِ یارانه‌ها، استقراضِ بیشتر و افزایشِ فشارِ تورّمی، سعی کند مخارج خود را به تعادل برساند. یکی از عمده‌ترین مسائلِ پیش روی دولت، مسالهٔ افزایش قیمتِ بنزین است که یک‌بار در سال ۹۸ به خیزش اعتراضی سراسری انجامید. برخی نمایندگان مجلس تخمین زده‌اند که عملاً -و نه به‌طور رسمی- "در لایحهٔ بودجهٔ سال آینده افزایش قیمت بنزین تا ۴۰ درصد آمده‌است چرا که بیش از ۲۰هزارمیلیارد تومان برای آن منابع پبش‌بینی شده‌ است" و این به معنای افزایش ۳۰ تا ۴۰ درصدی قیمت بنزین خواهدبود. مستقل از معادلات اقتصادیِ روی کاغذ، به‌لحاظ اجتماعی، از مدّت‌ها قبل پژوهش‌گران نهادگرا دولت کنونی را از افزایش بهای بنزین برحذر داشته و با توجّه به اتلاف منابع گسترده در اقتصاد کشور، به حذف حجم قابل‌ملاحظه مخارج غیرضروری و بی‌حاصل و انضباط مالی بیشتر توصیه کرده‌اند. چنان‌چه معضل بهای بنزین موجب تکرار وقایع سال ۹۸ گردد، این رخداد جز تیر خلاصی بر شعار "وفاق ملّی" دولت نخواهدبود. وفاقی که پیش از هر چیز تامین مشارکت همگانی و پاسخگویی به مطالبات فوری مردم نظیر آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی، رفعِ‌ حصر و سانسور، لغوِ نظارتِ استصوابی لغوِ حجاب اجباری، رفع فیلترینگ، آزادی مطبوعات، آزادی فعّالیت‌ احزاب و تشکل‌های مدنی و کارگری، کاهش میزان غنی‌سازی اورانیم و توقّف پروژه‌های غیرمولّد به ‌لحاظ اقتصادی و زیست‌محیطی، حذف هزینه‌های شبه‌مذهبیِ پوپولیستی و تخصیص منابع آن به معیشتِ اقشارِ آسیب‌پذیر، و بدین‌سان، مهار نسبی فقرعمومی و زوال اقتصادی در سرفصل آن قرار دارند و در غیراین‌صورت صفتِ "ملّی" دیگر موضوعیتی نخواهد داشت!

▪️ بنابراین برای کشور ما که از حمایت قدرت‌های بزرگ بی‌بهره است، واکنش اصولی، در برابر بی‌عدالتیِ حاکم بر نظام بین‌الملل، پیشبرد نوعی دیپلماسی ملّی و سیاست خارجی و منطقه‌ای مردمی و منطقی بر اساسِ اصل "توازن منفی" است؛ یعنی سیاستی که افزون بر اعلام همبستگی اخلاقی-انسانی و دفاع از حقوق پای‌مال‌شدهٔ ملّت‌ها، بر ضرورت صلح، تنش‌زدایی و حسن همجواری با همسایگان نیز تاکید ورزد. .....
🔻متن کامل و اسامی :
https://cutt.ly/aeK3fldh

@Sahamnewsorg