𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌 @zarrokm Channel on Telegram

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

@zarrokm


«تن ظریفِ جان سخت»

زرّوک (Persian)

در کانال تلگرامی زرّوک با نام کاربری zarrokm، دنیایی را خواهید یافت که شامل زندگی ظریف و شیرین است. این کانال با عنوان «تن ظریفِ جان سخت» به معنای روشنفکری و زندگی سالم و بهتر می‌پردازد. زرّوک یک فضای پر از انرژی مثبت، انگیزشی و آموزشی است که برای هر کسی که به دنبال راهکارهایی برای زندگی بهتر است، بسیار مناسب است. از مقالات و پست‌های متنوع در زمینه‌هایی از جمله روانشناسی، تغذیه، ورزش، سلامتی و سبک زندگی به عکس‌ها و ویدیوهای الهام‌بخش، زرّوک همه چیز را برای شما فراهم کرده است. اگر شما هم دنبال راهکارهایی برای بهبود زندگی و افزایش کیفیت زندگی خود هستید، با عضویت در این کانال می‌توانید از تجربیات و مشاوره‌های ارزشمندی بهره‌مند شوید. زرّوک، محیطی که به شما کمک می‌کند تا بهترین نسخه خود را کشف کنید و به زندگی بهتری دست پیدا کنید.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

12 Jan, 07:59


غم و اندوه و تاسف و  حزن و حسرت و داغ و رنج و غصه و کرب و محنت.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

11 Jan, 03:48


حال خوب و ادامه‌دادن ارتباطی به هم ندارن. اونی که دیسیپلین داره با چشم‌های اشکی هم ادامه می‌ده. اگر هدف داشته باشی حالت اهمیتی نداره. فقط پیشرویه که اهمیت پیدا می‌کنه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

09 Jan, 06:48


می‌گفت:

The magic you are looking for is in the work you are avoiding
یعنی:
"معجزه در انجام کاریه که از انجام دادنش طفره می‌روی."

اینو گفتم که بهت بگم اگر همش تو ذهنته که شروعش کنی، که کتابت رو بنویسی، که مقاله ات رو شروع کنی، که پادکست خودتو بسازی، که کارتو استارت بزنی، باشگاه تو ثبت نام کنی، دست دست نکن. شاید معجزه‌ات همون باشه!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

08 Jan, 18:30


بالاخره یه روزی می‌پذیری و می‌گذری از همه نبودن‌ها، نشدن‌ها، نخواستن‌ها، رفتن‌ها، تموم شدن‌ها و ناامید شدن‌ها بدون اینکه دیگه دلیلش برات مهم باشه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

06 Jan, 17:38


تاحالا هیچ‌کسی رو ندیدم به هرشکلی حیوان‌آزار باشه و زندگی نرمالی داشته باشه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

06 Jan, 04:01


بَدی مَکُن که دراین کشتزار زود زوال به داسِ دهر همان بِدرَوی که می‌کاری.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

03 Jan, 06:33


دیگر به چیزی ميل ندارم. هر آنچه تصور می‌کردم به آن علاقه دارم، معنایش را به کلی از دست داده است.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

02 Jan, 18:02


بنظرم دومینه این زندگی خیلی پیچیده و عجیبه. امروز میخوری زمین اما قراره افتادنت باعث یه اتفاق فوق‌العاده بشه. نفس از سینه‌ت بیرون نمیاد اما قراره همین بی‌نفسی باعث خیلی اتفاقات زیبا و درست بشه. ته زندگی یه همچین افت و خیزهای آزاردهنده و قشنگ داره. به قول دوستی: با جریان زندگی حرکت کن، خودش میگه کِی بدویی، کی بایستی و کی شل کنی.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

02 Jan, 16:33


آرزوت کردم، محال‌ترین آرزوی ممکنِ من.🍓

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

01 Jan, 02:17


فکر کنم زندگی راجع به من اینجوری فکر می‌کنه که خب، هرچی می‌رم جلوتر، سفت و سخت‌تر می‌شم پس می‌تونه آزمون‌هاشو جوری طراحی کنه که انگار قلب ندارم، اما برخلاف تمام آزمون‌های طاقت‌فرسا و بی‌رحمش، هیچوقت نتونستم احساساتمو از دست بدم، اتفاقاً تمام لحظه‌هارو بیش از پیش احساس و زندگی می‌کنم🤍🫀

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

30 Dec, 18:36


می‌خواستم بیدار بمونم درس بخونم؛ مامانم می‌گه زندگی اینقدر ارزش نداره. درسته اونا تعیین کردن فردا بدون فرجه امتحان بدین ولی تو بخواب و نرو چون وقتش نیست.
حقیقتا خونواده خوب تمام ماجراست.🩵

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

30 Dec, 12:02


ماگ یکی از ممبرای گلمون 🥀

@dailydoseofgorbeh

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

29 Dec, 19:42


نیاز دارم بهم بگن معدل ارشد مهم نیست و هیچ جایی به کارت نمیاد.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Dec, 08:11


همیشه هم انتخاب ما قوی بودن و صبر کردن نبوده و نیست، گاهی وقتا زندگی ما رو تو‌ شرایطی قرار میده که ما راهی جز قوی بودن و ادامه دادن و صبوری کردن نداریم.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

27 Dec, 08:11


نه‌تنها دیرشد، بلکه حسرتم شد، رو دلمم موند، کاریشم نمی‌شه کرد :)

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

26 Dec, 17:30


من چون رودی تمامی طول تو را می‌پیمایم،
از میان بدنت می‌گذرم بدان‌سان که از میان جنگلی، مانند کوره راهی که در کوهساران سرگردان است و ناگهان به لبه‌ی هیچ ختم می‌شود، من بر لبه‌ی تیغ اندیشه‌ات راه می‌روم و در شگفتیِ پیشانیِ سپیدت سایه‌ام فرو می‌افتد و تکه تکه می‌شود، تکه پاره‌هایم را یک به یک گرد می‌آورم و بی تن به راه خویش می‌روم ، جویان و کورمال.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

25 Dec, 08:42


گور بابای غم، که تو دل‌خوشی منی.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

24 Dec, 21:32


"مرا برهنه، بدون تابوت و بدون دعاخواندن دفن کنید. صورتم رو به زمین باشد در حالی‌که از تمام جهان روی‌گردان شده‌ام."

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

24 Dec, 10:33


آوخ که بختِ من، طریق مروّت فروگذاشت!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

24 Dec, 06:33


تو برای شناخت پیدا کردن از آدما ناچاری یک بها و حتی تاوانی رو بدی ‏پس تا اینجاش رو نمیشه کاریش کرد و مجبوری به یک سطحی از آسیب خوردن تن بدی ولی اگه بعد از شناخت باز هم درس نگرفتی و مسیر قبلیتو ادامه دادی حالا دیگه داری به دنیا میگی که حق و لیاقت من همینه که باهام اینطوری رفتار بشه. این زنگ بیداریته. پاشو و راهتو عوض کن.


𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

24 Dec, 06:27


منو نمی‌شه گول زد، من خودم تصمیم می‌گیرم گول کیو بخورم.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

22 Dec, 21:15


امیدی توی زندگیم ندارم. یک سری اهداف تو سرم هست که نمی‌دونم چطوری می‌خوام بهش برسم. اوضاع هم هرروز داره بدتر می‌شه. اما با همه‌ی این اوصاف دلم روشنه. روشن به چی رو نمی‌دونم اما انگار یکی توی درونم هست که بهم می‌گه: "تو تلاش‌ت رو بکن، کاری که ازت برمیاد رو انجام بده، فکر بعدشم نباش." همین حسم هست که باعث شده هرروز برای رشد خودم تلاش کنم و فکر بعدشم نباشم. دلم آرومه، درنتیجه زندگیمم آرومه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

21 Dec, 16:03


این پیام رو فقط کسایی که مثل سگ درس دارند و مثل سگ درس نمی‌خونند فوروارد کنند.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

21 Dec, 14:08


نوشته بود روزی از رنج‌های زیسته‌ای خواهم گفت که؛ مرا تا لبه‌ی عمیق‌ترین پرتگاه های جهان برد و به من جسارت پرواز داد و مرا بزرگ‌تر کرد...

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

21 Dec, 06:02


مگه نمی‌گن خوشگلا باید برقصن؟ پس چرا من دارم می‌رم سرکار!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

20 Dec, 19:36


غبار غم برود، حال خوش شود حافظ؟
راستشو بگو!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

20 Dec, 07:46


این ترم رو پاس شم از ترم بعد فقط درس درس درس.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

18 Dec, 20:01


وقتی خوب تا می‌کنی و نمی‌شه، باید مچاله کنی.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

16 Dec, 05:27


برد با اونیه که تکلیف‌ش مشخصه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

16 Dec, 05:23


در آسمان تاریک، میان همه ستارگان، او ماه من است.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

29 Nov, 08:33


روزای سردِ آفتابی خیلی خوبن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Nov, 19:37


امروز، خیابون قدس

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Nov, 04:19


روزی به من خواهی رسید، مثل خبری خوش، مانند بسته‌ی پستی، همچون پرنده‌ای مهاجر.
تا آن روز، منتظرت خواهم ماند؛ گوش به زنگ، خیره به در، نگران به آسمان...

•هنگام پرهیزگار

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

27 Nov, 17:02


خیلی خسته‌ام، اما به خودم می‌گم:
یکم دیگه تحمل کن، شاید فردا بهتر باشه یکم دیگه تلاش کن، شاید همین تلاش آخر، راهی جدید به روت باز کنه. یه بار دیگه دل به دریا بزن، شاید همین موج، تورو به ساحل برسونه، شاید این موج منو به خودم برگردونه. یه بار دیگه قدم بردار، شاید همین قدم، خورشید پشت شب رو نشونت بده.🤍

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

26 Nov, 19:12


گفت هنوز نتونستم رهایی رو یاد بگیرم
گفتم امیدوارم هیچ‌وقت یاد نگیری، ترسناکه!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

26 Nov, 19:10


ره‌سپردن در اوج خواستن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

26 Nov, 19:01


یاری آن است که زهر از قِبَلش نوش کنی
نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی...

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

26 Nov, 18:54


رها کردن در اوج خواستن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

25 Nov, 14:04


همکلاسیام می‌گن پرپوزالتو چکار کردی؟
کسی نمی‌گه پرپوزال با تو چکار کرد!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

25 Nov, 10:44


خیالت لحظه‌ایی آرامم نمی‌گذارد. مثل درختی که به سوی آفتاب قد می‌کشد همه‌ی وجودم دستی شده است و همه‌ی دستم خواهشی. خواهش تو. تو را خواستن و تو را طلب کردن: الهام آخرین، کلام آخرین، و شادی آخرین.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

23 Nov, 17:57


نوشتم تو آخرِ آدم‌ها ایستاده‌ای. از تو گذشتن یعنی از آخرین آدم‌ها گذشتن. نوشتم انسان همیشه اِحتیاج به چیزی، کسی، دارد تا از پناهَش، آشیانه‌های هوشیار بسازد.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

23 Nov, 04:13


من نمی‌دونم چطوری درخواست کمک کنم؛ من فقط غیب می‌شم، و وقتی حالم خوب شد برمی‌گردم.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

22 Nov, 17:52


سال‌هاست که می‌شناسمش،
چون گلی وحشی،
در گوشه‌ای از باغِ بی‌صدا
در خاکی که بارانش گاهی نمی‌رسد،
اما او می‌روید، می‌روید.

هر روز که می‌نگرم،
جانم به تار و پودش گره می‌خورد،
شکفتنش،
لبخندی که ساده نیست
و صدایش،
که از چشمه‌ای می‌آید ناشناخته.

اما دلم،
دلم هراس دارد،
هراسی که چون سایه بر دیوار افتاده،
و هر لحظه،
با بادهای بی‌خبر،
دورترش می‌بیند.

چه کنم اگر روزی
دستِ خاموشی،
عطرِ حضورش را از هوایم بگیرد؟
چه کنم اگر چشمم
به گلدانی خالی خیره شود؟

عشق من،
همچون شمعی که خاموشی را دوست ندارد،
تو را هر روز بیشتر دوست دارم،
و هر لحظه،
بیشتر می‌ترسم.

🤍

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

22 Nov, 16:46


سخته منتظر چیزی باشی وقتی می‌دونی ممکنه هرگز اتفاق نیوفته؛ اما دست کشیدن ازش سخت تره، وقتی می‌دونی تمام چیزیه که می‌خوای.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

21 Nov, 04:40


حدودا ۶ سال از روزی که این فکر رو داشتم و گیاهخوار شدم می‌گذره. حقیقتا همه‌چی از همچین ذهنیتی شروع شد و یه سری چیزا تثبیتش کرد.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

21 Nov, 04:39


میگم اینکه ما یه موجود زنده رو می‌کشیم، خیلی ریلکس پوستشو می‌کنیم و تمیزش می‌کنیم، بعد با ادویه می‌پزیمش و می‌خوریمش خیلی عجیب نیست؟ قصد ندارم گیاه‌خوار شم ولی عجیبه

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

20 Nov, 19:33


اطرافیان من فلسفشون خوبه، منطق ندارن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

19 Nov, 15:48


دلم یه انفعال چند روزه می‌خواد.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

19 Nov, 02:29


متاسفانه خدا چهره‌هایی که تایپمه رو روانی آفریده.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

18 Nov, 17:53


یه بی‌نفس همیشه‌ یادت...

@zarrokm

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

18 Nov, 08:35


من اگه تو زندگی‌م هر مشکل و سختی داشتم، خدا به جاش در تموم مراحل زندگی‌ام دوست‌های خوبی بهم داده؛ جبران تموم سختیام. واقعا مرسی که هستین. 🍋

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

18 Nov, 02:41


اما در نهایت منو به بهتر از اون چیزی که میخوام میرسونه
خدایِ معجزه‌هایِ ناگهانی🤍

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

17 Nov, 18:21


😂🍃

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

17 Nov, 14:30


زندگی همینه؛ ساده، کوتاه، و پر از فرصت برای خوشحال بودن. پس بی‌خیال سخت‌گیریا، عاشقانه زندگی کن، و تا می‌تونی حال خوب بساز.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

17 Nov, 14:30


و هیچ‌وقت، حتی یه لحظه، از چیزی که لبخند به لبت آورده پشیمون نشو. اون لحظه‌های خوشی، همونا هستن که زندگی رو قشنگ می‌کنن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

17 Nov, 14:30


عشقو واقعی تجربه کن، نه الکی و عجله‌ای. هر بوسه‌ای رو با حوصله و از ته دل حس کن، جوری که انگار زمان وایستاده. خنده‌هاتو نگه ندار، هر چقدر می‌تونی بلند و از ته دل بخند. همون خنده‌های بی‌اختیار و خالص که روحتو پر از انرژی می‌کنه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

17 Nov, 14:30


زندگی کوتاه‌تر از اونیه که بخوایم تو چارچوب‌های سفت و سخت گیر بیفتیم. بعضی وقتا لازمه قواعد رو بشکنی، نه برای لجبازی، بلکه برای اینکه به خودت یادآوری کنی زندگی برای لذت بردنه. آدمارو راحت ببخش، نه به خاطر اونا، به خاطر دل خودت که آروم بگیره.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

17 Nov, 07:45


سخته منتظر چیزی باشی وقتی می‌دونی ممکنه هرگز اتفاق نیفته؛ اما دست کشیدن ازش سخت تره، وقتی می‌دونی تمام چیزیه که می‌خوای.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

17 Nov, 03:45


گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

16 Nov, 17:23


بزە لەسەر لێومە و کێوێک خەم لە دڵما🩶

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

16 Nov, 10:49


فکر‌می‌کنم من دیگه هیچ‌وقت دلتنگ نشم چون انگار قرار نیست حسی باشه که گاهی بیاد و بعدش هم بره. رها کنه. ول کنه. من احتمالا دیگه هیچ‌وقت دلتنگ نمی‌شم، دلتنگ می‌مونم. باهاش زندگی می‌کنم. تا آخر عمر.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

15 Nov, 18:22


چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده، کاکنون همانیم

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

15 Nov, 13:10


دلتنگی نمی‌ذاره زندگی کنم.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

14 Nov, 12:23


مگه حذف کردن آدمی که یه روزی عزیز دلت بوده و باهاش کلی خاطره ساختی به همین آسونیاست. هی می‌گین رها کن، حذف کن آدم سمی‌های زندگیتو. ما هم می‌دونیم یه جای کار می‌لنگه و هر کسی خیلی بهتر از بقیه می‌دونه تو زندگیش یه چیزی داره خوب پیش نمیره. ولی سخته. حذف نکردین نمی‌دونید. نمی‌دونید جونت در میاد تا یچیزایی رو فراموش کنی. تا به یچیزایی عادت کنید. از سر نگذروندین. خبر ندارین. فقط حرف می‌زنید و نظریه صادر می‌کنید.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

14 Nov, 06:07


در تاریکی مطلق هم می‌شناختمت، حتی اگر لال بودی و من کر. تو را در زندگی دیگر، در زمان‌ها و بدن‌هایی دیگر هم می‌شناختم، و در تمام این‌ها دوستت می‌داشتم، تا آن هنگام که آخرین ستاره‌ی آسمان به فراموشی سپرده شود.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

13 Nov, 17:48


می‌مونم و از خودم می‌پرسم: چه‌جوری می‌شه تو این دنیای پر از زخم، کورسویی از امید پیدا کرد؟ ای کاش یه روز بتونیم از دل این دردها، دلیلی برای ادامه دادن بسازیم. شاید که بتونیم نسل بعد رو از این تاریکی نجات بدیم.»

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

13 Nov, 17:44


«چند وقتیه ذهنم پر از فکرای تاریک و صحبت درباره‌ی خودکشی بوده... جلسات تراپی پی‌در‌پی، تلاش برای پیدا کردن امید وسط این ناامیدی.
حالا خبر مرگ اعتراضی کیانوش سنجری رو می‌خونم، کسی که با تمام سختی‌ها و فشارها، دست به اعتراضی تلخ زد... و می‌بینم زندگی چقدر می‌تونه دردناک باشه.
ای کاش روزی بتونیم این دردها رو به چیزی تبدیل کنیم که ارزش زندگی رو به خودمون و بقیه یادآوری کنه.»

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

13 Nov, 13:40


صبح با گریه بیدار شدم، همین‌جور اشک می‌ریختم و آماده می‌شدم. درحالی که گریه می‌کردم ضدآفتابمو می‌زدم. خواب بابا رو دیده بودم. بهش گفتم که یه‌سری کارا رو باید تموم کنم و بعدش میام پیشش. حرفی که حتی الان هم یادش می‌افتم، بغض گلوم رو می‌گیره و اشک دوباره تو چشام جمع می‌شه. چقدر روح و روانم خسته‌س که این‌جور خوابایی می‌بینم.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

13 Nov, 11:39


کەفارەتی دووری، باوەشێکی درێژە.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

13 Nov, 03:51


به اندازه یه پِخ با گریه فاصله دارم.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

12 Nov, 17:02


اصالت خیلی مهمه. آدما هرچی اصیل‌تر باشن، واقعی‌تر، مهربون‌تر، چشم و دل سیر‌تر و خاکی‌ترن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

12 Nov, 07:19


هم‌کلاسی اول دبستانم دیروز رزومشو فرستاد که استخدامش کنم، شوک بودم. :)

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

12 Nov, 07:18


به شکل ناگهانی دلم خواست بدونم هم‌کلاسی‌های دوران ابتداییم الان کجان و چی شدن. البته در حد دونستن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

12 Nov, 05:14


‏در موردش ناراحت نیستم، در موردش تموم وجودم، قلبم، روحم حروم شد.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

12 Nov, 04:24


آدمی که واقعا خوشحال و موفق باشه تلخ و متلک‌گو نیست.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

11 Nov, 16:24


توی این بارون، دلم چایی دکه‌‌ای می‌خواد

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

02 Nov, 19:11


@zarrokm

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

02 Nov, 17:21


می‌گه: ظاهر تو اون‌قدر معصوم و بچه‌گونه‌ است که انگار یه دختر کوچیک و بی‌غل‌وغش، بدون هیچ آرایشی، اینجا رو‌به‌روم نشسته. نگاهت، خنده‌هات، و حتی طرز نشستنت، همه‌شون یادآور سادگی و بی‌پیرایگی یه کودک کم‌سن‌وساله. اما وقتی شروع به حرف زدن می‌کنی، انگار یه آدم دیگه از درونت ظاهر می‌شه؛ یه آدم پخته و باتجربه که حرف‌هاش سنگینی ۱۰، ۱۵ سال بزرگ‌تر از سن واقعیت رو داره. انگار پشت این ظاهر ساده و معصوم، دنیایی از خرد و تجربه پنهونه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

02 Nov, 14:55


تولدت مبارک قلب.🫀

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

31 Oct, 05:03


خودتو سفت بچسب؛ اونی که در هر شرایطی پشتته و می‌تونی دو دستی بچسبیش، خوده خودتی!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

31 Oct, 03:49


«زمان ِ درستِ رها کردن» نجاتمون میده از وایسادن در جای اشتباه. گاهی ناامیدی نجات بخشه. از جایی که چشمه نمی‌جوشه، انتظار زمین حاصل‌خیز داشتن اشتباست.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

31 Oct, 03:48


تو را دوست میدارمو
شباهنگام
به رویایت ، کوله هجر می‌بندم..

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

31 Oct, 01:53


شخصیتِ واقعیتون هالوین امسالمو ساخت.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

30 Oct, 20:23


دنیا میچرخه، صحنه‌ها تکرار میشن، نقش‌ها جا به جا!

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

30 Oct, 13:04


هفته‌ای که گذشت میگ میگ بودم.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

30 Oct, 12:08


تعریف‌هایی که از ظاهر و استایلت می‌شن خوبن، ولی وقتی یه نفر به عنوان یه انسان ازت تعريف می‌کنه، در مورد طرز فکرت، شخصیت و هویتت، این‌که چقدر قلب بزرگ و پاکی داری، اونجوری بیشتر بهت قوت قلب می‌ده..

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

29 Oct, 19:24


تصور می‌کنم
در سکوت جادویی شب، نور نرم ماه روی آن‌ها می‌تابد، سایه‌هایشان روی زمین می‌رقصد. دست در دست، بی‌نیاز از هر حرفی، آرام و هماهنگ قدم برمی‌دارند؛ انگار که دنیای اطرافشان محو شده و تنها خودشان و این لحظه باقی مانده‌اند. نفس‌هایشان در هم می‌آمیزد و در این بی‌صدایی، هر نگاهشان هزاران حرف ناگفته دارد.
ماه، مانند تماشاگری صبور از آسمان نگاهشان می‌کند، آرام و مهربان، گویی تمام جهان برای چند لحظه درنگ کرده است؛ زمان ایستاده تا تنها شاهد این لحظه‌ی ناب باشد. جایی که فقط این دو نفرند و درخشش نقره‌ای ماه.
هر گام، دل‌هایشان را نزدیک‌تر می‌کند؛ در این خلوت رویایی، تمام احساسات مثل موجی لطیف، بی‌پروا و آزاد، میان آن‌ها جاری می‌شود. این لحظه برایشان همچون ابدیتی شیرین و ساده است؛ جایی که همه چیز همان‌طور که باید باشد، بی‌نقص و سرشار از آرامش.


•به قلمِ بد خط پردیس‌.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

29 Oct, 19:22


@zarrokm

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

29 Oct, 15:32


واقعیت اینه که آدم اگه یکبار اعتمادشو نسبت به کسی از دست بده، هرچقدرم اون مسئله و مشکل حل شده باشه،به ظاهر فراموش شده یا تموم شده باشه و ازش گذشته باشه، باز هم مثل قبل نمیتونه اعتماد کنه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Oct, 19:19


کاش من جای اونی بودم که دوستش داره :)

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Oct, 18:14


Bella Ciao

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Oct, 12:21


حقیقتا باید بپذیریم که موندن طولانی یک نفر مهم نیست؛ مهم اینه که اون شخص به شما احساس دیده شدن، شنیده شدن، درک شدن، قدردانی و حمایت بده. اگر کسی این احساسات رو به شما نداده و قدر حضورتون رو نمی‌دونه، شاید بهترین تصمیم این باشه که خودتون و توجهتون رو ازش بگیرید. این یعنی انتخاب خودتون، احترام به ارزش‌هاتون، و جستجوی آدم‌هایی که واقعا شما رو درک می‌کنن و قدردان شما هستن. 🤍

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Oct, 10:29


خداوندا خارم کن اما مردم آزارم مکن.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Oct, 04:29


آدم نمیتونه همینجور الکی تسلیم شه. مخصوصا وقتی برمی‌گرده نگاه می‌کنه می‌شمره چقدر معجزه رخ داده. چقدر شب صبح شده. از پس چه سختی هایی بر اومده. آدم نمی‌تونه شرمنده ی خودش شه و بعد یه عمر با این شرمندگی زندگی کنه. پاشو بجنگ. تو لیاقت رسیدنو داری.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Oct, 03:15


یه روزی می‌ترسیدم از دستش بدم، اما حالا خودم می‌ذارمش کنار.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

28 Oct, 03:13


تخصص خاصی در بستن درها دارم؛ اون‌قدر آروم و بی‌صدا می‌بندمشون که انگار هیچ‌وقت باز نبودن. قفل می‌کنم، کلیدشو قورت می‌دم و پشت در می‌شینم، غرق می‌شم تو سکوت. بعد کم‌کم تبدیل به یه ماهی می‌شم، تو سکوت شنا می‌کنم و همه چی رو پشت سر می‌ذارم، انگار که هیچ‌چیزی نبوده. ولی هر روز، یه هفت ثانیه‌ای اون درد برمی‌گرده، از نو شروع می‌شه.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

27 Oct, 17:39


زود بخوابیم چون شب که از راه می‌رسه، غربتم باهاش می‌آد.

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

27 Oct, 17:13


روزی که به خیر شد. 🪷

𝒁𝒂𝒓𝒓𝒐𝒌

27 Oct, 04:30


خدایا خودت امروز، فردا و روزهای بعدش رو به خیر بگذرون. بوس بهت.