نشریه زمان ظهور @zaman_zohour Channel on Telegram

نشریه زمان ظهور

@zaman_zohour


🗞 نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت🗞
📬 ارتباط با ما : 📮
🆔 @warethinmalakoot_publicrelation
🌐varesin.org
📧[email protected]

هفته‌نامه زمان ظهور (Persian)

با افتخار ما به شما هفته‌نامه زمان ظهور را معرفی می‌کنیم. این هفته‌نامه تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت به شما ارائه می‌شود. زمان ظهور یک منبع عالی برای اخبار و مقالات متنوع در حوزه‌های مختلف است. این مجله با هدف انتشار اطلاعات مفید و آموزنده برای خوانندگان عزیز خود تأسیس شده است. از اخبار روز و تحلیل‌های تخصصی گرفته تا نقد و بررسی‌های فرهنگی و هنری، همه چیز در زمان ظهور پوشش داده می‌شود. n اگر به دنبال یک منبع معتبر و معتبر برای خواندن اخبار و مقالات جذاب هستید، هفته‌نامه زمان ظهور بهترین گزینه است. برای ارتباط با این مجله، می‌توانید به آدرس @warethinmalakoot_publicrelation در تلگرام مراجعه کنید یا به وبسایت varesin.org مراجعه کنید. همچنین می‌توانید با ارسال ایمیل به [email protected] با تیم زمان ظهور در تماس باشید. پس از عضویت در این کانال، از مطالب جذاب و اطلاعات مفید زیادی بهره‌مند خواهید شد. منتظر حضور گرم شما در هفته‌نامه زمان ظهور هستیم!

نشریه زمان ظهور

12 Jan, 14:30


#مقاله_صوتی
#پادکست

🎙گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

⬅️قسمت سوم
✍️به‌قلم: متیاس


🎙عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است.

🔹کشیش استیفان از الیاس خواست که سخنان ردّ وبدل شده بین او و وهب را در اختیارش قرار دهد.

🔹ساره خوشحال از اینکه پیشنهاد رفتن نزد کشیش را داده بود و او با یک آیه توانسته بود خط بطلانی بر ادعای احمدالحسن بکشد


🔗متن مقاله

🔗 پادکست قسمت دوم


👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

11 Jan, 11:00


🕊️🍃
🍃

#سید_احمد_الحسن_ع

هیچ علت حقیقی از جانب انسان برای ارتقا یافتن وجود ندارد؛ علت اصلی ارتقای انسان، عطا و بخشش خداوند سبحان است، و بقیه[اش] نیز لطفی از جانب خداست. 

اگر وجود ما اعتباری است، پس چه جایگاه و ارزشی برای اعمال و حتی اخلاص ما وجود دارد، اگر اصلاً اخلاصی باشد؟ 

(قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ) (بگو: به لطف و رحمت خداست که باید شاد شوند؛ این بهتر است از آن چیزی که جمع می‌کنند). [سورۀ یونس، آیۀ 58]

کسی که مال می‌اندوزد، قطعاً شادی او از آن، سفاهت و کم‌عقلی‌ای بیش نیست. اما حتی کسی که حسنات و اعمال صالح جمع می‌کند، نباید از این جمع‌آوری شاد و مغرور شود، حتی در درون خود، وگرنه به‌واسطۀ بزرگ‌ترین بیماری، یعنی منیت، هلاک می‌شود.
اگر روزی قدم در ملکوت آسمان‌ها و عرصه‌های قدس الهی گذاشتی، مبادا به خود یا اعمال و جمع‌آوری‌هایت نگاه کنی، که در این صورت هلاک می‌شوی. بلکه باید به لطف، رحمت، و عطا و بخششِ پیش‌دستانه و بی‌مقدمهٔ خداوند شادمان و خوشحال باشی. 

هر صبح، علی (ع) در سجده چنین می‌فرمود: 
«ای خدای من، دلم محجوب است، نفْسم معیوب است، عقلم مغلوب است، هواوهوسم غالب است، طاعتم اندک است، معصیتم بسیار است، و زبانم به گناهان معترف است. پس چارۀ من چیست، ای پوشانندۀ عیب‌ها، ای دانای غیب‌ها، ای برطرف‌کنندۀ سختی‌ها؟ به‌ حرمت محمد و آل‌محمد، همهٔ گناهانم را ببخش. ای آمرزنده، ای آمرزنده، ای آمرزنده. به مهر و رحمتت، ای مهربان‌ترین مهربانان.»

جهل کسانی را که می‌گویند این سخنان تنها برای آموزش شیعیان است، کنار بگذار. علی (ع) در پیشگاه پروردگارش به [آموزشِ] خلق مشغول نیست. او این سخنان را می‌گوید و با هر کلمه‌اش خود را این‌گونه می‌بیند. اگر خودش و عملش را چنین نمی‌دید، هرگز به مقامی نمی‌رسید که فرشتگانِ ملأ اعلی دربارۀ او بحث و گفت‌‌وگو کنند.


✍️ پیام سید احمدالحسن (ع) در ایکس
📆 11ژانویه2025 م

💬 لینک پیام

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🌐@Varesin13

نشریه زمان ظهور

10 Jan, 17:30


#انتشار
#نشریه_شماره_195


🗞هفته‌نامه زمان ظهور


🔗عناوین هفته‌نامه شماره 195


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

10 Jan, 17:30


💢خبر مهم📢


🍃 انتشار هفته‌نامه زمان ظهور 🗞

🍃
#نشریه_شماره_195 🗞


✍️در این شماره از هفته‌نامۀ زمان ظهور می‌خوانیم:

▫️راز زیارت ناحیهٔ مقدسه
▫️استبدال |قسمت اول
▫️گفت‌وگوی داستانی دربارهٔ دعوت فرستادهٔ عیسی مسیح |قسمت هفتم
▫️اگر حق با آن‌ها بود می‌آمدند


🔗دانلود هفته‌نامه زمان ظهور


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

10 Jan, 10:23


🌹
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع

لب تشنه...
تو حضرتِ آبی و زمین، لب تشنه
دیدارِ تورا اهلِ یقین، لب تشنه
تمثیلِ علی ساقیِ کوثر در توست
نگذار مرا شاه چنین، لب تشنه
برادر سفیر عشق
@ashaar13 🔔
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید...✔️

نشریه زمان ظهور

08 Jan, 16:30


#نشریه_شماره_194
#خضر

✔️پژوهشی در شخصیت خضر (ع)



🔗مطالعه کامل مقاله (مشاهده فوری)



👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

07 Jan, 15:30


#معرفی
#خضر

پژوهشی در شخصیت خضر (ع)

✍️به‌قلم: ستاره شرقی


🔎آیا هر کجا که سرسبزی باشد، خضر از آنجا گذر کرده است؟
🔎در بسیاری از روایات گفته شده که خضر از چشمۀ آب حیات نوشیده است. آب حیات چیست؟ و چشمۀ آب حیات کجاست؟
🔎در داستان سفر حضرت موسی (ع) و عبد صالح در سورۀ کهف بسیاری از روایات، عبد صالح را خضر می‌دانند. آیا این نام‌گذاری صحیح است؟
🔎آیا صحیح است حضرت موسی (ع) که پیامبری اولوالعزم است، به شاگردی عبد صالح درآید؟


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 194


👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

06 Jan, 14:43


👈پس تمامی این جنگ‌ها نه برای تغییر مذهب غیرمسلمانان یا اعمال خشونت، بلکه به‌خاطر دفاع در برابر هجوم دشمنانی صورت گرفت که یا به اموال مسلمانان حمله می‌کردند یا جان ایشان را می‌گرفتند یا در همسایگی سرزمین اسلامی بودند و پیش‌تر مسلمانان را متوجه تهدید خود کرده بودند.[11]

💢بهشت، عالمی مادی؟!

تئوفانس در انتها می‌گوید:
«او مطالبش را [این‌گونه] آموزش می‌داد که کسی که دشمنی را بکشد یا توسط دشمن کشته شود به بهشت می‌رود؛ و او گفت که این بهشت از خوردن و نوشیدن‌های مادی و هم‌بستری با زنان است، و دارای نهری از شراب، عسل و شیر است، و اینکه زنان مانند زنان این پایین نیستند، بلکه متفاوت، و هم‌بستری طولانی‌مدت است و لذت مداوم؛ و چیزهایی دیگر پر از فسق و حماقت. همچنین اینکه مردان باید با هم هم‌دردی کنند و به کسانی که [به آنها] ظلم شده است کمک کنند.» پایان نقل‌قول.

✍️می‌گویم:
در قرآن نیامده است که این خوردن و نوشیدن به‌صورت مادی است و این کلمه‌ای است که تئوفانس گمراه‌کننده به آن افزوده است. همچنین پیش‌تر به‌صورت مفصل، پاسخ این کج‌فهمی مسیحیان -به‌طور خاص یوحنای دمشقی- از بهشت موصوف در قرآن تقدیم شد؛ آن هم به برکت روشنگری سید احمد الحسن. خلاصۀ آن این است که قرآن دارای متشابهات است و همین قرآن نشان می‌دهد که تنها خدا و راسخان، از معانی قرآن آگاهی دارند و این راسخان، همان جانشینان خدا برروی زمین پس از حضرت محمد (ص) هستند و مهدی اول یا احمد که یکی از این جانشینان است، برای ما روشن کرد که بهشت عالم مادی نیست و معنای خوردن و نوشیدن و آمیزش در بهشت، مانند این عالم دنیا نیست‌.
بنابراین همان‌طور که در کتاب مقدس، تشبیهات بسیاری را شاهدیم، در قرآن نیز چنین موضوعی را می‌بینیم.

بنابر‌این باور دارم که مسیحیان آزاداندیش، با آنچه در قرآن آمده است منصفانه روبه‌رو خواهند شد و هرگز با دید متعصبانه و کوردلانۀ کسانی که قلبشان از حسد و کینه به حضرت محمد (ص) و اسلام پر شده است به قرآن نمی‌نگرند. 

💢نتیجه‌گیری

تمام شد! دیدیم که تئوفانس تا انتهای کلامش نیز به‌دنبال اثبات این است که وجودش مملو از تاریکی و نادانی است. آنچه او دربارﮤ اولین مرد مسلمان ادعا کرد یا رواج دین اسلام با خشونت یا بهشت موجود در قرآن، حداقل نشان می‌دهد که چقدر نسبت به حقیقت جاهل است، یا شاید بهتر است بگوییم او تا چه‌اندازه در برابر حقیقت مقاومت می‌کند! قضاوت را بر عهدﮤ مخاطبان حق‌جو و حق‌طلب می‌گذارم و امیدوارم در آنچه گذشت منصفانه تدبر کنند و اجازه ندهند که تعصب‌ چشمان و قلبشان را نسبت به حقیقت بپوشاند.
 
📚منابع:

[1] https://www.roger-pearse.com/weblog/2009/07/17/theophanes-in-english/
[2] البزار، مسند البزار = البحر الزخار، ج 9، ص ۳۴۲.
[3] طبري، ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى (ع)، ج ۱، ص ۲۶۰.
[4] همان، ص۲۵۷.
[5] همان، ص۲۶۲.
[6] همان، ص۲۶۱.
[7] علاء السالم، دفاع از رسول، ص ۱۱۳.
[8] مجلسي، بحارالأنوار - ط مؤسسةالوفاء، ج 18، ص ۱۸۴.
[9] شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 1، ص ۱۸۹.
[10] شيخ صدوق، كمال‌الدين و تمام‌النعمة، ج 2، ص ۳۴۵.
[11] علاء السالم، دفاع از رسول، شبهات مربوط به جنگ‌های رسول خدا، ص ۴۴۵-۴۸۷.
[12] هفته‌نامۀ زمان ظهور، نشریۀ شمارﮤ ۱۷۲، سلسله‌پاسخ‌هایی به بدعت شمارﮤ ۱۰۱ یوحنای دمشقی، قسمت ۲۴، ص۱۹ |


📖صفحه ۲

🔗قسمت هفتم

🔗نشریه شماره 194

👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

06 Jan, 14:43


#نشریه_شماره_193
#تئوفان

✔️پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده

🙃قسمت هشتم
✍️به‌قلم ارمیا خطیب

✔️پاسخ به ادعای تئوفان دربارۀ اولین مرد
مسلمان، جنگ‌های پیامبر (ص) و بهشت در قرآن


جنگ‌های حضرت محمد (ص) نه به قصد تغییر دین مردم و نه با هدف اعمال خشونت و خون‌ریزی صورت گرفت، بلکه تماماً دفاعی بود

💢پیشگفتار

به قسمت پایانی پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده رسیدیم. همان‌طور که پیش‌تر تقدیم شد، تئوفانس یک ادعای نادرست یا دروغ را دربارﮤ نحوﮤ ایمان آوردن حضرت خدیجه (س) آورد که به لطف خدا به آن پاسخ داده شد. در این قسمت نیز مشخص می‌شود که او ادعاهای دیگری را آورده است؛ بنابراین کلمات او ارائه و به بررسی آن می‌پردازیم.

💢کلمات تئوفانِ اعتراف‌کننده

او می‌گوید:
«بدین ترتیب، گزارش از زنان به مردان سرایت کرد و ابتدا به ابوبکر، کسی که او جانشین خودش قرار داد.
این بدعت در منطقۀ عدن، در نهایت با جنگ رواج یافت: در ابتدا به‌مدت ده سال به‌صورت پنهانی و ده [سال] دیگر با جنگ، و نه [سال] به‌صورت آشکار.
او مطالبش را [این‌گونه] آموزش می‌داد که کسی که دشمنی را بکشد یا توسط دشمن کشته شود به بهشت می‌رود؛ و او گفت که این بهشت از خوردن و نوشیدن‌های مادی و هم‌بستری با زنان است، و دارای نهری از شراب، عسل و شیر است، و اینکه زنان مانند زنان این پایین نیستند، بلکه متفاوت، و هم‌بستری طولانی‌مدت است و لذت مداوم؛ و چیزهایی دیگر پر از فسق و حماقت. همچنین اینکه مردان باید با هم هم‌دردی کنند و به کسانی که [به آنها] ظلم شده است کمک کنند.»[1]

💢ابوبکر، نخستین مرد مسلمان؟!

تئوفانس می‌گوید:
«بدین ترتیب، گزارش از زنان به مردان سرایت کرد و ابتدا به ابوبکر، کسی که او جانشین خودش قرار داد.» پایان نقل‌قول.
تئوفانسْ ابوبکر را نخستین فرد مسلمان به حساب آورده است! آن هم پس از اینکه نحوﮤ ایمان حضرت خدیجه (س) را به‌صورت ساختگی و غیرحقیقی می‌آورد! اما حقیقت به‌گونۀ دیگری است! زیرا اولین کسی که مسلمان شد و ایمان آورد، کسی نبود جز حضرت علی (ع). برای نمونه، حضرت محمد (ص) حضرت علی (ع) را به‌عنوان اولین کسی که ایمان آورد معرفی کرده‌ است.[2]
عمربن خطاب نیز -که هم‌دست ابوبکر بود- اعتراف می‌کند که پیامبر خدا حضرت محمد (ص) اعلام فرمود که علی (ع) اولین ایمان‌آورنده و اولین مسلمان است.[3]
حتی خود ابوبکر نیز اعتراف می‌کند که علی (ع) اولین مسلمان است [4] و سلمان فارسی (ره) نیز علی (ع) را به‌عنوان اولین کسی که اسلام آورد معرفی می‌کند [5] و حتی خود حضرت علی (ع) گواهی می‌دهد که اولین مسلمان و اولین مؤمن خودِ ایشان است و نه ابوبکر. [6]

🗣همچنین نکتۀ مهم دیگری که وجود دارد این است که اگرچه خدیجه (س) به‌محض شنیدن دعوت ایمان آورد، اما نخستین کسی که دعوت الهی پیامبر (ص) به او رسید و ایمان آورد، حضرت علی (ع) بود و سپس این دعوت به حضرت خدیجه (س) رسید و او نیز به‌محض شنیدن ایمان آورد.[7]
واقعاً نمی‌دانم کلیسا با چه دلیلی تئوفانس را قدیس شمرده است!

💢جنگ‌های حضرت محمد (ص)

تئوفانس می‌گوید:
«این بدعت در منطقۀ عدن، در نهایت با جنگ رواج یافت: در ابتدا به‌مدت ده سال به‌صورت پنهانی و ده [سال] دیگر با جنگ، و نه [سال] به‌صورت آشکار.» پایان نقل‌قول.
می‌گویم:
اینکه او دعوت حضرت محمد (ص) را بدعت می‌داند، پاسخش پیش‌تر تقدیم شد. اما ظاهراً او انتشار این دعوت را در منطقۀ عدن - یکی از شهرهای جنوب یمن امروزی - تصور کرده‌ است! اما انتشار دعوت پیامبر خدا (ص) نه در آنجا، بلکه از مکه آغاز شد! که البته مکه در تهامه بود و تهامه از یمن. 

🔺تئوفانس از بیست و نه سال صحبت می‌کند! اما بعثت ایشان (ص) در چهل‌ سالگی [8] و شهادتشان در شصت و سه سالگی بود.[9] بنابراین مدت رسالت حضرت محمد (ص) بیست و سه سال بود‌ و نه بیست و نه سال!
مشخص نیست تئوفانس شش سال دیگر را از کجا آورده است؟! از طرف دیگر، ایشان (ص) بعد از شروع رسالتشان سیزده سال در مکه بود[10] که در این سال‌ها جنگی بین او و دشمنان رخ نداد؛ پس آنچه باقی می‌ماند، ده سال پایانی است که بعد از هجرت ایشان (ص) از مکه به مدینه آغاز شد و دلیل تمامی این جنگ‌ها تماماً به‌خاطر آن بود که دشمنان حضرت محمد (ص) و اسلام و مسلمانان تاب تحمل وجود ایشان را نداشتند یا متعرض مسلمانان یا سرزمین آنها می‌شدند.

🔎آری، آنچه تئوفانس تلاش می‌کند نشان دهد که این -به ادعای او- بدعت با جنگ رواج یافت، تلاشی شکست‌خورده است، زیرا مخالف شواهد و مدارک درست تاریخی است و دکتر علاء السالم به‌طور مفصل در کتاب دفاع از رسول اثبات می‌کند که جنگ‌های حضرت محمد (ص) نه به قصد تغییر دین مردم و نه با هدف اعمال خشونت و خون‌ریزی صورت گرفت، بلکه تماماً دفاعی بود. به عبارت دیگر، تهاجمی نبود. در این دوران، مسلمانان با انواع خیانت‌ها و کشتار‌ و توطئه‌ها و حتی ترور پیامبر (ص) روبه‌رو شدند.

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

05 Jan, 13:32


#مقاله_صوتی
#پادکست

🎙گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

⬅️قسمت دوم
✍️به‌قلم: متیاس


🎙آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

🔹چگونه مدعیان راستین را از دروغ‌گویان تشخیص بدهیم؟!

🔹الیاس پرسید: «جناب کشیش، آیا شما از ظهور فرستادۀ عیسی باخبرید؟»


🔗متن مقاله

🔗 پادکست قسمت اول


👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

04 Jan, 17:31


#معرفی

❄️پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده

🔺قسمت هشتم
✍️به قلم: ارمیا خطیب


🔸پاسخ به ادعای تئوفان دربارۀ اولین مرد مسلمان، جنگ‌های پیامبر (ص) و بهشت در قرآن

🔸جنگ‌های حضرت محمد (ص) نه به قصد تغییر دین مردم و نه با هدف اعمال خشونت و خون‌ریزی صورت گرفت، بلکه تماماً دفاعی بود

🔸ابوبکر، نخستین مرد مسلمان؟!



🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 194


👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

03 Jan, 10:03


💔🫀🫀
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#جمعه_های_انتظار

غم غربت...
مردی آمد که نه آوازه نه شهرت دارد
این طلوعیست که باخودغم وغربت دارد
تا طلوع پدر غایبش ای چشم نخواب
خواب در بین طلوعین کراهت دارد
🕊️خواهر محیا
@ashaar13 🦋
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫✔️

نشریه زمان ظهور

01 Jan, 17:30


👈این اقتدا و اقامۀ نماز مهم‌ترین امتحان دین‌داران است که اگر در امتحان پیروز شوند، همۀ ویژگی‌ها و صفات شیعیان حقیقی، ازجمله عزادار بودن سرور و سالار شهیدان برازنده‌شان خواهد بود و اگر فقط اهل خواندن نماز باشند، بدون شناخت حسین زمان خود، باید مراقب باشند، چراکه این دین‌داری ظاهری و بدون بصیرت، ممکن است انسان را با سنج و زنجیر عزاداری به جنگ با حسین زمان بکشاند.
حسین زمان، امام مهدی (ع) است و ایشان مسلم خود را فرستاده تا او را یاری کنیم.

⚡️آیا یاریگری هست که او را یاری کند؟
خداوند در قرآن اقامه کردن نماز را ازجمله ویژگی‌های یاران قائم (ع) برمی‌شمارد، آنجا که می‌فرماید:

▫️(الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ) [7]
▫️(همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز بر پا مى‌دارند و زكات مى‌دهند و به كارهاى پسنديده وامى‏‌دارند و از كارهاى ناپسند بازمى‏‌دارند و فرجام همۀ كارها از آنِ خداست).

💬امام محمد باقر (ع) فرمود: «(همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز بر پا می‌‏دارند و زكات مى‏دهند و به كارهاى پسنديده وامى‏دارند و از كارهاى ناپسند بازمى‏دارند و فرجام همۀ كارها از آنِ خداست).
اين آيه برای آل‌محمد، مهدی (ع) و يارانش است كه خداوند آنها را بر مشرق و مغرب زمين تمكين می‌دهد و دين را ظاهر می‌كند و خداوند به دست آنان بدعت‌ها و باطل را می‌ميراند، همچنان‌كه بی‌خردان، حق را بميرانند تا اينكه اثری از ظلم نماند. و امر به معروف و نهی از منكر می‌كنند. و فرجام همۀ کارها از آنِ خداست.»[8]

🔹متأسفانه ابلیس به‌‌واسطۀ فقهای گمراهی توانسته است نسل‌های امروزی را برخلاف نسل‌های نیکوکار پیشین خود که به حاکمیت خدا اعتراف می‌کردند، به انحراف بکشاند و این‌چنین نمازشان را ضایع گرداند. 
▫️(فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا)[9]
▫️(آنگاه پس از آنان جانشينانى به‌جای ماندند كه نماز را تباه ساخته، از هوس‌ها پيروى كردند. و به‌‌زودی [سزاى‏] گمراهى را خواهند ديد). 

◀️نه اینکه نماز نمی‌خوانند، بلکه آن را اقامه نمی‌کنند، یعنی ایمان و تسلیم در برابر امام خود ندارند. یقین داشته باشید که ‌اشک و ماتم و سنج و زنجیرزنی گناهی را نمی‌آمرزد، اگر اهل لبیک گفتن و اقامۀ نماز نباشید!

🟦اگر شما خوانندﮤ گرامی‌، مؤمن به وصیت رسول خدا (ص) هستید، پس شما نمازتان را اقامه می‌کنید و جزو عزاداران واقعی امام حسین (ع) هستید و اگر به وصیت بازدارنده از گمراهیِ رسول خدا (ص) [10] ایمان ندارید، بهتر است در افکار و اعتقاداتان تجدیدنظر کنید، زیرا نه‌تنها عزادار نیستید، بلکه در ادعای مسلمانی خود نیز صادق نیستید. و مطمئن باشید عزاداری که وصی‌ای از اوصیای حسین (ع) را لبیک نگوید، اگر در کربلا می‌بود، ایشان را نیز یاری نمی‌کرد. 
والسلام علی من التبع الهدی

📚منابع:

[1] سورﮤ انفال، آیۀ ۳۵.
[2] سورﮤ بقره، آیۀ ۱۱۵.
[3] سورﮤ عنکبوت، آیۀ ۴۵.
[4] رسول اللّه (ص): «مَثَلُ الصَّلاةِ مَثَلُ عَمودِ الفُسطاطِ ؛ إذا ثَبَتَ العَمودُ نَفَعَتِ الأطنابُ و الأوتادُ و الغِشاءُ، و إذا انكَسَرَ العَمودُ لم يَنفَعْ طُنُبٌ و لا وَتِدٌ و لا غِشاءٌ.» «مَثَل نماز مَثَل ستون خيمه است؛ اگر ستون محكم باشد، طناب‌ها و ميخ‌ها و چادر كارايى دارند، امّا اگر ستون بشكند، نه طنابى به كار مى‌آيد و نه ميخى و نه چادرى.» شیخ کلینی، الكافي، جلد ۳، حدیث ۹، صفحه ۲۶۶.
[5] حضرت رسول اکرم (ص): «الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن.» «نماز معراج مؤمن است.» ابوالفضل رشیدالدین میبدی، کشف‌الأسرار، ج ۲، ص ۶۷۶.
[6] سورﮤ عنکبوت، آیۀ ۲.
[7] سورﮤ حج، آیۀ ۴۱.
 [8] الشیخ یزدی، إلزام‌الناصب، جلد ۱.
[9] سورﮤ مریم، آیۀ ۵۹.

📖صفحه ۳

🔗نشریه شماره 194

👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

01 Jan, 17:30


👈طبق نص قرآن، نماز ظاهر و باطنی دارد که اکتفا به ظاهر آن جز سوت کشیدن و کف زدن نیست.
این همان نماز خواندن است، نه اقامه کردن. همان کاری که یزیدیان در روز عاشورا کردند، نماز خواندند. اما در آن سوی مهلکه، یاران امام ‌حسین (ع) نماز را اقامه کردند.
تفاوت اقامه یا بر پا کردن نماز با خواندن آن، در خود نماز است.
اگر ندانیم‌ نماز چیست، مسلماً آن را طبق ظاهر می‌خوانیم و اقامه نخواهیم نکرد. پس قبل از اقامه کردن باید نماز را بشناسیم. 

📶داوود بن کثیر معنای نماز را از امام صادق (ع) می‌پرسد.
ایشان می‌گوید: به ابوعبدالله (ع) عرض کردم: «آیا شما نماز ذکرشده در کتاب خداوند عزّوجل هستید؟ و آیا شما زکات و حج هستید؟» فرمود: «ای داوود، ما نماز ذکرشده در کتاب خداوند عزّوجل هستیم. ما زکات، روزه، حج، ماه حرام، سرزمین حرام، کعبۀ خداوند، قبلۀ خداوند و وجه خداوند هستیم.
خداوند می‌فرماید: ﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ﴾ (پس به هرجای که رو کنيد، همان جا رو به خداست). ما آیات و بینات هستیم... .»[2]

در این حدیث شریف نه‌تنها نماز، امام عنوان شده، بلکه حتی بالاتر از آن، قبله و وجه خدا نیز امام ذکر شده است.

⚡️پس اقامه کردن نماز، رو کردن به‌سمت قبله و وجه خدا، یعنی اطاعت و فرمان‌بری از آن امامی ‌است که منتخب خداست. لذا کسی که به امامت امامی ‌از اوصیای رسول خدا (ص) ایمان نداشته باشد، نماز را اقامه نمی‌کند، حج نمی‌گذارد، زکات و روزه و هرآنچه را به دین‌داری منتسب است انجام‌ نمی‌دهد، بلکه خود را به ظواهر مشغول ساخته است.

🗣این شخص حتی اگر شیعه و محب حسین (ع) باشد، اگر امام زمان خود را نشناسد و به او اقتدا نکند، نمازش سوت و کف زدن است. همان‌طور که سنج و زنجیر و سینه زدنش فقط تولید صداهایی موزون است؛ صداهایی که فرشتگان را می‌آزارد و غم سالار شهیدان را صد چندان می‌کند.
کسانی که ادعای تشیع دارند، ولی امام زمانشان را نشناخته‌اند، اگر در کربلا بودند، زیر بیرق یزید و در سپاه دشمن‌ نماز می‌خواندند، زیرا معنا و حقیقت نماز را نفهمیدند که اگر می‌دانستند، حسین زمانشان را که همان قبله، وجه و نماز حقیقی است یاری می‌کردند. همان نمازی که افراد را از گناه و فحشا دور می‌کند.[3]
همان نمازی که ستون دین است.[4]
همان نمازی که معراج مومن است.[5]
مسلماً این توصیفات برای یک نماز دست‌وپاشکستۀ بدون معرفت و توجه بیان نشده است و مُراد از آن، امام است.
امامی ‌که خليفۀ خداست و رو کردن به امام و اطاعت و اقتدا و تسلیم بودن در برابر او تو را جزو نمازگزاران حقیقی یا همان بر پا کنندگان نماز و در ادامه عزاداران واقعی ثبت می‌کند. 

طبق وصیت شب وفات رسول خدا (ص) سید احمد الحسن وصی و فرستادﮤ امام مهدی (ع) است و ایمان و اقتدا به‌ وصی واجب است و لازم.
حال از خودت بپرس: آیا نمازت را اقامه می‌کنی یا فقط آن را می‌خوانی؟! هفتاد و دو نفر در کربلا نماز را اقامه کردند و سی هزار نفر نماز را خواندند و نتیجه آن شد که می‌بینید.
اقامۀ نمازْ نامِ بر پا کنندگان را جاودانه کرد و در جوار امامشان آرمیدند و مدفنشان زیارتگاه انبیا و اولیا و محل رفت‌وآمد فرشتگان گشت.
اما نام نمازگزاران که تنها به ظاهر نماز اکتفا کردند و حاکمیت غیر خدا را به حاکمیت خدا ترجیح دادند، به زباله‌دان تاریخ پیوست. 

◀️اقامۀ نمازْ اصلی مهم و سازنده است و این قضیه به کربلا و در زمان امام حسین (ع) ختم‌ نمی‌شود.
همان‌طور که قرآن در همۀ زمان‌ها ساری و جاری است، فهم نماز و اقامۀ نماز هم در همۀ دوران استمرار دارد. همان‌طور که می‌دانید هیچ‌کس با ایمان زبانی رها نمی‌شود، بلکه طبق نص قرآن [6] در بوتۀ ابتلا و امتحان قرار می‌گیرد و مهم‌ترین امتحان بشرْ امتحان او با خلفای الهی یا همان نماز است، که آیا نماز را اقامه می‌کنید یا فقط آن را می‌خوانید؟!

📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

01 Jan, 17:29


#نشریه_شماره_194
#امام_حسین

❄️عزادار حقیقی امام حسین (ع) چه کسی است؟

⚡️عزادار حقیقی نماز نمی‌خواند، بلکه نماز را اقامه می‌کند 

✍️به قلم: سارا ستوده 

محرم ماه عزاست. ماه گریه، ماه شیون، ماه بر سر زدن و خاک به صورت پاشیدن. ماه خجالت و شرم‌ساری.
ماهی که در آن قصه‌ها تازه می‌شود و غصه‌ها نیز هم. ماهی که هر روزش داستان غمی‌ سنگین را حکایت می‌کند؛ غمی‌عالم‌گیر؛ غصه‌ای بی‌همتا؛ غم‌بادی گلوگیر.
ماهی که در آن سلالۀ پیغمبر را می‌کُشند و بدن شریفش را زیر سُم اسبان لگدکوب می‌کنند. عزیزان و یارانش را شهید، فرزندان و اهل‌بیتش را اسیر، و مقام و جایگاه آسمانی‌اش را دستخوش جسارت قرار می‌دهند. 

🗣هزار و اندی سال است ما بر سینه زده و برای امام‌ مظلوم خود سیاه پوشیده و عزاداری می‌کنیم و در زیارت عاشورا مسببان عاشورا را سب و لعن می‌کنیم.
اما آیا ما حقیقتاً عزادار حسین (ع) هستیم؟ یا فقط ادای عزاداران را درمی‌آوریم؟ آیا ‌اشک‌هایمان دریاهای آتش را سرد می‌کند؟ آیا هيئت و روضه رفتن‌هایمان دل زهرا (س) را شاد می‌کند؟ آیا شفاعت حسین (ع) را خواهیم داشت؟
برای پاسخ به این سؤالات ابتدا باید از خودمان بپرسیم: عزادار حقیقی کیست؟ و چه ویژگی‌هایی دارد که لایق شفاعت حسین (ع) می‌شود و فرشتگان‌ اشک‌هایش را به تبرک برمی‌دارند؟ اکثر شیعیان به‌سمت کعبه نماز خواندن، سیاه پوشیدن و حب حسین (ع) را برای شفاعت و عاقبت‌به‌خیری کافی می‌دانند و چون حب امام حسین (ع) را در دل دارند، نتیجه می‌گیرند که اگر در کربلا بودند، امام حسین (ع) را یاری می‌دادند.
اما این سخنی گزاف است، زیرا حسین (ع) را قومی‌ کشتند که ادعای محبت رسول خدا (ص) را داشتند. پس دوست داشتن کافی نیست و اگر فهمی ‌از دین نباشد، آن دوستی هم حقیقت ندارد. 

🔺کربلا صحنۀ تفاوت‌هاست؛ تفاوت‌هایی که عدﮤ اندکی را حسینی و پاک گرداند و عدﮤ بسیاری را یزیدی و ناپاک. تفاوت‌هایی که به‌راحتی قابل شناخت نیست و برای درک آن، تدبر و فهم دینی را می‌طلبد.
به‌طور مثال، اگر شخصی بی‌طرف و ناآشنا به دین در کربلا بود، حتماً می‌پرسید: «حق و باطل از کجا مشخص می‌شود؟ هر دو سپاه که ادعای اسلام دارند و هر دو گروه نماز می‌خوانند؟» اینجا همان نقطۀ عطف و حقیقت کربلاست و پاسخ همۀ سؤالات، به‌ویژه سؤال اصلی: (آیا ما عزادار حقیقی امام حسین (ع) هستیم یا نه؟)
در همین یک جمله خلاصه می‌شود. پاسخ در همان نماز است؛ نمازی که برای یاران حسین (ع) معراج بود و برای یاران یزید باتلاق. باتلاقی که یزیدیان در آن فرورفتند. باتلاق ظاهربینی، باتلاق کوته‌فکری و سطحی‌نگری. آنان دین را پوسته‌ای می‌ديدند و از درک و فهم بطن و حقیقت آن عاجز بودند و دین را فقط از دریچۀ کوچک و تاریک ذهن عقب‌ماندﮤ خود نگاه می‌کردند؛ دریچه‌ای که از طریق آن حسین (ع) را یک خارجیِ داعیِ حکومت و سپاه ايشان را از دین خارج‌شده می‌دیدند و برای کشتن آنها از هم سبقت می‌گرفتند تا به ملاقات رسول‌الله (ص) بروند. رسول خدایی که از آنها بیزاری می‌جست. اما نه چشمی ‌داشتند که‌ اشک‌های رسول خدا را ببینند و نه گوشی که ناله و فغان ایشان را بشنوند. 

🔹برای این افراد چاره‌ای جز دوزخ نیست؛ دوزخی که با اعمال خود ساختند، چراکه دین را فهم نکردند. فقط شنیدند و تقلید کردند. حال چه ننگ بزرگ و چه داغ عظیمی ‌است، اگر امروزه نام عزاداران حسین (ع) را در جرگۀ یزیدیان تاریخ بنویسند، آن‌ هم به‌دلیل جرم یکسانشان با یزیدیان؛ یعنی نشناختن حجت خدا. حال عزادار حقیقی کیست؟ آیا عزادار نباید فهم و درکی از عزای خود داشته باشد؟ آیا نباید مسیر و راه و رسالت حسین (ع) را بشناسد؟ آیا نباید دین را که یک عقیده است، با تعقل و شناخت و معرفت دریابد؟ تفاوت عزادار حقیقی با عزادار غیرحقیقی در یک کلمه خلاصه می‌شود و آن «نماز» است.
عزادار حقیقی نماز نمی‌خواند، بلکه آن را اقامه می‌کند. آری، اقامه. در قرآن کریم در ۱۳ آیۀ شریفه به بر پا کردن و اقامۀ نماز امر شده‌ایم، نه خواندن آن. خداوند می‌فرماید: (و اقیموا الصلوة) (نماز را بر پا دارید).

🔺نماز چیست؟ آیا نماز فقط ظاهر و پوسته‌ای است که همگان را به رکوع و سجود به‌سمت یک قبلۀ مادی فرامی‌خواند؟‌
اگر این‌طور باشد، شمر و شبث و عمر بن سعد، در اثر کثرت نماز، پیشانی و زانوانشان پینه بسته بود. یا اینکه نماز و اقامه کردن آن حقیقتی ورای ماده و ظواهر است؟
پاسخ خداوند به این سؤال را در قرآن می‌خوانیم: 
(وَما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیتِ إِلاَّ مُكاءً وَتَصْدِیةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ)[1] (و نمازشان در خانه [خدا] جز سوت ‌كشیدن و كف ‌زدن نبود. پس به‌سزاى آن‌كه كفر مى‏ورزیدید، این عذاب را بچشید). 

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

31 Dec, 18:30


#معرفی
#عزاداری

✔️عزادار حقیقی امام حسین(ع) چه کسی است؟

✍️به قلم: سارا ستوده

⚫️عزادار حقیقی نماز نمی‌خواند، بلکه نماز را اقامه می‌کند 
⚫️آیا ما حقیقتاً عزادار حسین(ع) هستیم یا فقط ادای عزاداران را درمی‌آوریم؟
⚫️آیا ‌اشک‌هایمان دریاهای آتش را سرد می‌کند؟
⚫️آیا هيئت و روضه رفتن‌هایمان دل زهرا(س) را شاد می‌کند؟
⚫️آیا شفاعت حسین(ع) را خواهیم داشت؟


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 194


🚀@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

30 Dec, 18:30


👈می‌بینی الیاس، موسی نیز که از بزرگ‌ترین انبیای خداوند است، در دربار فرعون و‌ توسط دانشمندان و حکیمان مصری که اساتیدی غیرالهی بودند، آموزش داده شد. البته این فقط برداشت ما نیست، هم مفهوم و معنای آیه واضح است و هم مفسران بزرگ مسیحی نیز به این حقیقت اذعان داشته‌اند.

⚡️و مثال بعدی، دربارﮤ عیسای ‌مسیح است:
«پس از آنجا روانه شده، به وطن خویش آمد و شاگردانش از عقب او آمدند. * چون روز سَبَّت رسید، در کنیسه تعلیم دادن آغاز نمود و بسیاری چون شنیدند، حیران‌شده گفتند: «از کجا بدین شخص این چیزها رسیده و این چه حکمت است که به او عطا شده است که چنین معجزات از دست او صادر می‌گردد؟ * مگر این نیست نجار پسر مریم و برادر یعقوب و یوشا و یهودا و شمعون؟ و خواهران او اینجا نزد ما نیستند؟» و از او لغزش خوردند.»[3]

💎نکته‌ای در این آیات وجود دارد که امیدوارم به آن توجه کرده باشی. عیسی به ناصره می‌رود و در آنجا شروع به تعلیم مردم می‌کند. آنها از حکمت بسیار عیسی متعجب می‌شوند و می‌گویند مگر او همان نجار، پسر مریم نیست؟ و غرورشان باعث می‌شود که به سخنان عیسی گوش ندهند و در او لغزش بخورند. بسیار خب، پس عیسی نجار بود. حال، سؤالی پیش می‌آید. چه کسی این شغل را به عیسی یاد داده بود؟ فکر می‌کنم واضح باشد که عیسی این شغل را از یوسف نجار آموخته بود، چراکه شغل یوسف نیز نجاری بود و به گفتۀ مفسران مسیحی نیز او بود که این شغل را به عیسی یاد داد. پس عیسی نیز نزد استادی غیرالهی آموزش دیده بود.

🔎پس ایرادی ندارد، اگر فرستادگان الهی علوم بشری را نزد اساتید غیرالهی آموزش ببینند.
اما آنها برای شناخت مردم زمانشان و چیزی که مردم به آن نیازمندند، نیازی به دیگران و اساتید غیرالهی ندارند، بلکه از طریق وحی به‌صورت همیشگی با خداوند در ارتباط هستند و همۀ چیزهایی راکه انسانیت برای رهایی به آن نیازمند است و تمام آنچه برای سعادت انسان و شناخت حق لازم است، از جانب خدا دریافت می‌کنند.»[4]

🗣الیاس پس از خواندن پیام وهب، همان لحظه برایش نوشت: «بسیار خب، پس احمد الحسن همیشه با خداوند در ارتباط است و هرآنچه را برای شناخت مردم زمانش به آن نیازمند است از طریق وحی از خدا می‌گیرد. حال که این‌طور است، پس احمد الحسن باید بتواند با مردم هر کشوری با زبان آن‌ها صحبت کند تا بتواند آن‌ها را بشناسد. این کمترین کار برای شناخت آنهاست. آیا او می‌تواند به فارسی و زبان‌های زندﮤ دنیا صحبت کند؟»

این گفت‌وگوی داستانی ادامه دارد ...

📚منابع:

[1] در محضر عبد صالح، ج 2، نسخۀ فارسی، ص 40.
[2] همان، ص 39.
[3] انجیل مرقس 1:6-3.
[4] سید احمد الحسن در کتاب عقاید اسلام، ص 249 می‌گوید: «علم حجت آن‌گونه که بیان کردم، وحیی همیشگی از سوی خدا به حجت اوست، دربارﮤ همۀ چیزهایی که انسانیت برای رهایی و شناخت حق و شناخت آنچه خدا از انسان‌ها می‌خواهد، به آن نیازمند است. علمی که دانستن آن برای حجت خدا لازم است، به‌هیچ‌وجه آگاهی از زبان‌های کتاب‌های آسمانی یا زبان‌های دیگر یا حفظ جملات کتاب‌های آسمانی نیست، بلکه او باید همۀ معانی که در همۀ کتب آسمانی وارد شده است و حقایقی را که به آن اشاره شده است با خود داشته باشد؛ بدون اینکه نیازمند خواندن آن یا آماده ‌کردن آن نزد خودش باشد. همۀ کتاب‌های آسمانی در صفحۀ وجودی معصوم، به‌عنوان حقایق و معانی در مرتبۀ حقیقت و معنا به امانت نهاده شده است. هر حجتی کتاب خود و شناخت مخصوص به خود و مردم زمانش را و چیزی را که آن مردم به آن نیازمندند، داراست. اصلاً علمی که بر حجت واجب است، آگاهی از علوم مادی نیست، حتی علوم ضروری برای زندگی مردم، مانند پزشکی.»

📖صفحه ۲

🔗قسمت پنجم

🔗نشریه شماره 194


👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

30 Dec, 18:30


#نشریه_شماره_194
#عیسی #مسیح

💕گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

🙃قسمت پنجم
✍️به قلم متیاس

💢چرا فرستادۀ عیسی در دانشگاه تحصیل کرده است؟ و آیا او انجیل برنابا را انجیلی معتبر می‌داند؟


الیاس در پاسخ وهب نوشت: «آقای وهب، زمانی توضیحاتت برایم قانع‌کننده می‌شود که ابتدا حقانیت محمد برایم ثابت شود. بعد از آن وصیتش و‌ جانشینانش را می‌پذیرم. در حال حاضر، او را نه پیامبر می‌دانم، و نه می‌پذیرم که برای او آیات بشارتی در کتاب مقدس موجود باشد. فعلاً هم مایل نیستم در این باره چیزی بدانم. راستش چون می‌دانم که شما مسلمانان انجیل برنابا را صحیح می‌دانید و اگر از آیاتی مربوط به محمد و احمد الحسن سخن می‌گویی، شاید می‌خواهی به این کتاب جعلی استناد کنی، پس لطفاً دیگر از آیات مربوط به آن‌ها سخن نگو... اما سؤالی دارم. احمد الحسن اگر فرستادﮤ خداوند است، چه نیازی به تحصیل در دانشگاه و آموزش نزد استادانی غیرالهی دارد؟ چرا خداوند او را از علم خود بی‌نیاز نکرده است؟»

🗣او سپس گوشی خود را به همسرش داد تا پیام‌های وهب را بخواند. آن‌ شب در حالی گذشت که موضوع صحبت‌های آنها باز هم احمد الحسن و ادعایش بود. الیاس نیمه‌شب با احساس تشنگی از خواب بیدار شد. هنگامی که بلند شد تا به آشپزخانه برود، همسرش را دید که هنوز نخوابیده بود و مشغول کار با گوشی همراهش بود. با تعجب از او پرسید: «تو چرا هنوز بیداری؟ تو که همیشه تأکید به زود خوابیدن داری! چیزی شده است؟!»

🔺ساره با دستپاچگی جواب داد: «نه الیاس جان، من خوبم. داشتم کتاب سیزدهمین حواری را می‌خواندم. ببین من تحتِ‌تأثیر قرار نگرفته‌ام، ولی باید اعتراف کنم که احمد الحسن سخنانی دارد که هیچ‌ کجا نخوانده و نشنیده‌ام. این حال من را بگذار به‌حساب اشتیاق همیشگی‌ام برای دانستن مطالب جدید و منحصربه‌فرد.»

الیاس همسر و زندگی‌‌اش را بسیار دوست داشت و اصلاً اجازه نمی‌داد که هیچ‌کس و هیچ‌چیز این آرامش را از او بگیرد. او با حالت ملتمسانه‌ای به ساره گفت: «چرا خودت را فریب می‌دهی؟ چرا تظاهر می‌کنی که تحتِ‌تأثیر قرار نگرفته‌ای؟ اینکه تو که این‌قدر به خواب شب حساس بودی، تا این‌ موقع بیدار ماندی و کتاب احمد الحسن را می‌خوانی، برایم معنای خوبی نمی‌دهد. به حرفم گوش کن و دیگر این کتاب را نخوان.»

◀️ساره به آرامی گفت: «به من اطمینان کن، الیاس. من فقط کتاب احمد الحسن را می‌خوانم، چون برایم مطالب جدیدی دارد. نمی‌توانم قول بدهم که دیگر به‌سراغ آن نروم. راستی وهب پاسخ سؤالت را هم داد و چون می‌دانستم حرف خصوصی‌ای با هم ندارید، آن را خواندم. جالب است که می‌گوید ایمان‌داران به احمد الحسن برخلاف سایر مسلمانان انجیل برنابا را قبول ندارند. بیا خودت توضیحاتش را بخوان.»

🔹الیاس با دل‌خوری گوشی‌اش را گرفت و به اتاق رفت. سپس پیام وهب را باز کرد. او پاسخ داده بود: «خیر دوست عزیز. ما حقانیت محمد (ص) را با آیات کتاب مقدسی که اهل کتاب آن‌ را قبول دارند ثابت می‌کنیم. ما با شما براساس باورهای خودتان احتجاج می‌کنیم. اما دربارﮤ انجیل برنابا، احمد الحسن نیز این کتاب را جعلی می‌داند.
ایشان می‌گوید: «آنچه انجیل برنابا نامیده می‌شود، صرفاً بازیچه‌ای است که مسلمان‌نماها خودشان را با آن فریب می‌دهند، وگرنه این انجیل نه ارزش تاریخی دارد و نه هیچ فرد عاقلی می‌تواند با آن بر مسیحیان احتجاج نماید. چگونه ممکن است بتوان با کتابی که اصالتی ندارد محاجه نمود؟!»[1]

🔺 همچنین در جای دیگر می‌گوید:
«خداوند شما را توفیق دهد! انجیل بَرنابای متداول، صددرصد انجیلی جعلی است و فرد مسلمان نمی‌تواند با آن بر مسیحیان احتجاج کند، زیرا به‌اختصار برای این انجیل هیچ طریق یا سند تاریخی معتبری وجود ندارد. نسخۀ انجیل قدیمی که این انجیل از روی آن چاپ شده کجاست؟ تاریخ آن چه موقع است؟ کجا یافت شده و آیا مورد تجزیه‌و‌تحلیل قرار گرفته است؟ چه کسی آن را بررسی کرده و در این باره چه گفته است؟ کسی که می‌خواهد به‌وسیلۀ‌ این کتاب احتجاج کند باید به این پرسش‌ها پاسخ گوید و البته بعد از آن درمی‌یابد که دستش از هر دلیل و مدرکی که بتواند به پشتوانۀ‌ آن با این کتاب بر مسیحیان احتجاج کند خالی است.»[2]

🔻اما پرسیدی که چرا احمد الحسن در دانشگاه تدریس کرده است و استادانی غیرالهی داشته است؟

الیاس عزیز، این موضوعی بسیار طبیعی و تکرارشده در شرح‌حال انبیای الهی در کتاب مقدس است. برای پرهیز از اطالۀ کلام، تنها به ذکر دو مثال اکتفا می‌کنم:
در کتابِ اَعمالِ رسولان، فصل ۷، آیۀ ۲۲ می‌خوانیم:
«و موسی در تمامی حکمتِ اهل مصر تربیت ‌یافته، در قول و فعل قوی گشت.»

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

نشریه زمان ظهور

29 Dec, 16:43


#معرفی

✔️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

قسمت ششم
✍️به‌قلم: متیاس

🔹چرا فرستادۀ عیسی در دانشگاه تحصیل کرده است؟

🔹آیا او انجیل برنابا را انجیلی معتبر می‌داند؟

🔹عیسی به ناصره می‌رود و در آنجا شروع به تعلیم مردم می‌کند. آنها از حکمت بسیار عیسی متعجب می‌شوند و می‌گویند مگر او همان نجار، پسر مریم نیست؟


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 194


✈️@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:30


💢سخن پایانی

آری، محمد(ص) چون می‌خواست هیچ شود «همگان» شد و چون هیچ فکری جز نیستی نداشت «همه‌دان» شد و این‌گونه بود که خداوند خودش را در کلمه‌اش محمد(ص) تکثیر کرد و او همان «همگان همه‌دان» بود که: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. * همان در ابتدا نزد خدا بود. * همه‌چیز به‌واسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت.» [46]

🔅پس این «همگان همه‌دان» نخست «بی‌همگان» و «هیچ‌ندان» شد تا ظرف لاهوت شود؛ و چون از خود بی‌خود شد، خود او شد در امتدادی به نام «محمّد».
ای کاش ما هم...
مقاله را با یک بیت شعر از «غمام همدانی» پایان می‌دهم:

«یارم همدانی و خودم هیچ‌ندانی
یا رب! چه کند هیچ‌ندان با همه‌دانی؟!»


📚منابع:

[1] تارنمای دانشچی (https://www.daneshchi.ir/همه-چیز-را-همگان-دانند/) به‌نقل از کتاب قابوس‌نامه، تألیف عنصر المعالی کیکاووس ابن‌وشمگیر.
[2] ر.ک: هفته‌نامهٔ زمان ظهور، شمارهٔ ۱۵۷، مقالهٔ «جنینی که مادرش را می‌بلعد».
[3] کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۶.
[4] صدوق، الأمالی، ص ۲۱.
[5] مستحضرید که یکی از نشانه‌های مدارا با مردم، روحیۀ خضوع و تواضع و شنیدن و آموختن از مردم است و چنین کسی به فرمودۀ امام صادق(ع) عاقل‌ترین مردم است.
[6] لیثی، عیون الحکم والمواعظ، ص ۱۱۳.
[7] لیثی، عیون الحکم والمواعظ، ص ۱۱۷.
[8] صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۵.
[9] توبه، ۶۱.
[10] ر.ک: علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۰۰.
[11] فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۸۹.
[12] آل‌عمران، ۱۵۹.
[13] ابن‌جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج ۲، ص ۱۴۰ و ۱۸۹.
[14] سیوطی، الدرّ المنثور، ج ۳، ص ۲۰۲.
[15] واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۹ و ۲۰۸.
[16] واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۲۱۱.
[17] تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۴۰۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۲.
[18] تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۴.
[19] مفید، الإرشاد، ج ۱، ص ۹۶؛ ابن‌اثیر، أسد الغابة، ج ۲، ص ۲۸۴.
[20] ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۵۸ و ۱۶۷؛ واقدی، المغازی، ج ۳، ص ۹۲۶ و ۱۰۱۹؛ تفسیر الجلالین، ص ۷۵۰.
[21] ر.ک: احمدالحسن، المتشابهات، ج ۴، ص ۹۶.
[22] ر.ک: احمدالحسن، المتشابهات، ج ۴، ص ۷۴.
[23] دیوان حافظ شیرازی، غزلیات، غزل شمارهٔ ۱۸۴.
[24] ر.ک: احمدالحسن، التوحید، ص ۲۴؛ المتشابهات، ج ۴، ص ۱۲۵.
[25] فمحمد(ص) هو الخلق، وهو الکون، وهو کل العوالم المخلوقة، فمحمد(ص) هو الألف والیاء، وهو الأول والآخر، وهو الظاهر والباطن فی الخلق، وتعالى الله سبحانه رب العالمین. (احمدالحسن، المتشابهات، ج ۴، ص ۵۶)
[26] محمدتقلی مجلسی، روضة المتقین، ج ۸، ص ۱۶۲.
[27] قصص، ۳۰.
[28] ر.ک: احمدالحسن، المتشابهات، ج ۱، سؤال ۵؛ ج ۳، سؤال ۶۹.
[29] ویبقى أمر لابد من معرفته فی قضیة الإرسال من الرُسُل، وهو کون المُرسِل لابد أن یکون بمقام اللاهوت للمُرسَل؛ ولذا فإنّ المرُسِلین من المرُسَلین من الله سبحانه وتعالى لابد أن یکونوا بمقام الله فی الخلق. (احمدالحسن، النبوة الخاتمة، ص ۳۱).
[30] ر.ک: احمدالحسن، النبوة الخاتمة، ص ۳۱.
[31] ر.ک: ابن‌فهد حلی، عدة الداعی، ص ۲۱۸.
[32] شهید ثانی، کشف الریبة، ص ۱۱.
[33] عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۹۹.
[34] همان.
[35] احمدالحسن، المتشابهات، ج ۴، ص ۵۶.
[36] کتاب مقدس، عهد عتیق، کتاب حبقوق، اصحاح ۳.
[37] الأصول الستة عشر، ص ۸۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۷، ص ۲۳۲.
[38] اعراف، ۱۸۰.
[39] علمای ادیان ابراهیمی چون از حقیقت توحید غافل بودند، یا این نصوص دینی را تأویل و تحریف کردند؛ یا قائل به تثلیث و الوهیت مطلق عیسی(ع) شدند یا مثل وهابی‌ها خدا را جسم و جسد تصور کردند. سید احمدالحسن در کتاب توحید با دلایل و شواهد کافی نشان می‌دهد که الوهیت همیشه لزوماً به‌معنای الوهیت مطلق نیست و به لاهوت مقید (مثل رسول‌الله) هم می‌توان «الله» گفت، همان‌طور که کتاب‌های آسمانی که وحی خدا هستند بارها چنین کرده‌اند.
[40] این مسئله برای نویسنده در حد یک گمانه نیست، بلکه بر پایۀ مطالعاتی که در حوزﮤ فلسفه و علم داشته‌ام به این باور موجّه رسیده‌ام، به‌خصوص پس‌از مطالعۀ کتاب بی‌نظیر «توهّم بی‌خدایی» و به‌خصوص فصل چهارم و پنجم و ششم این کتاب، اما در این مقالۀ محدود نمی‌توانم شواهد مدّعای مذکور را اقامه کنم. لذا برای رعایت اسلوب پژوهشی در اینجا با تعبیر «گویا» سخن گفتم تا مسئله به آینده موکول شود، اگر خدا بخواهد.
[41] رجال الکشی، ص ۲۰۹.
[42] کتاب مقدس، عهد جدید، مکاشفه، اصحاح ۴، آیات ۹ – ۱۱.
[43] ر.ک: احمدالحسن، «سیزدهمین حواری».
[44] ر.ک: شیخ طوسی، الغیبة، صص ۱۵۰ – ۱۵۱.
[45] ر.ک: آندریاس انصاری، سلسله‌مقالات پاسخ به بدعت شماره ۱۰۱ یوحنای دمشقی، هفته‌نامۀ زمان ظهور، شمارۀ ۱۶۵.
[46] انجیل یوحنا، ترجمۀ قدیم، فصل ۱، آیات ۱ الی ۳.

📖صفحه ۱۱

🔗نشریه شماره 192


👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:30


از دیدگاه علمی –استقرائی اثبات این مسئله ساده به نظر نمی‌رسد. شاید در آینده مقاله یا کتابی در این‌ باره بنویسم که به موارد متعدّدی از آموزه‌های فیلسوفان و دانشمندان گذشته و حال اشاره کنم که ریشه و سرچشمه‌شان در کلام محمد(ص) دیده می‌شود. آن هنگام این گمانه تقویت می‌شود که گویا همۀ عالمان و حکیمان و عارفان،خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته، بر سر سفرﮤ معرفتی محمد(ص) نشسته‌اند و همۀ این چشمه‌های معرفت و حکمت از آن عقل کلّ سرچشمه گرفته و گویا عقل ناب محمدی ریشه و سرچشمهٔ خرد جمعی بشری –یعنی فیلسوفان و عالمان جهان– است[40]، چنان‌که امام باقر(ع) فرمود: «شَرْقاً أَوْ غَرْباً لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»[41] «به شرق و غرب عالم که بروید، علم درستی پیدا نخواهید کرد مگر اینکه از نزد ما اهل‌بیت خارج شده باشد!»

⚡️بنابراین برای معتقدان به ادیان ابراهیمی و به‌خصوص اسلام، اثبات این مسئله ازطریق متون معتبر دینی کار ساده‌ای است، اما ممکن است کسی بگوید من به ادیان ابراهیمی یا قرائت و تفسیر شما از متون کتب مقدس ادیان ابراهیمی باور ندارم؛ آیا راه ساده‌تری برای اثبات «همگان همه‌دان» بودن محمد(ص) برای ما هم دارید؟

🗣بله، باید عوالم باطنی را بپیماییم تا خودمان ببینیم که همۀ عالَم و همۀ عالِم و همۀ علم و عقل و همۀ خلق و همۀ مخلوق، همان نقطۀ آغازین و سرچشمۀ خلقت یعنی محمد(ص) است. بنابراین درک این معنا از طریق وحی و ادراک حضوری و شهود باطنی و تجربهٔ دینی میسور است و راه این تجربه برای هر انسانی باز است، همان‌طور که فقط با وحی می‌توان به معرفت خدا رسید، و با شهود می‌توان به یقین رسید که این پیامبر(ص) و کتاب آسمانی‌اش ازسوی خداست و با همین شهود و وحی و ندای آسمانی و صیحۀ جبرئیلی و رؤیای صادقه می‌توان به یقین رسید که یمانی ازسمت امام مهدی(ع) آمده.
برای نمونه، یوحنا این حقیقت را مکاشفه کرد و گفت:

🔺«و چون آن حیوانات جلال و تکریم و سپاس به آن تخت‌نشینی که تا ابدالآباد زنده است می‌خوانند، * آنگاه آن بیست ‌و چهار پیر می‌افتند در حضور آن تخت‌نشین و او را که تا ابدالآباد زنده است عبادت می‌کنند و تاج‌های خود را پیش تخت انداخته، می‌گویند: * ای خداوند، مستحقی که جلال و اکرام و قوت را بیابی؛ زیرا تو همۀ موجودات را آفریده‌ای و محض ارادۀ تو بودند و آفریده شدند.»[42]

💡این تخت‌نشین محمد(ص) است و بیست‌ و چهار پیر اطراف او همان ۱۲ امام و ۱۲ مهدی از فرزندانش‌ هستند[43]؛ همان‌طور که در وصیت او ذکر شده‌اند.[44]

بنابراین در مکاشفۀ یوحنّا آن تخت‌نشینی که اطرافش بیست ‌و چهار پیر است، خالق همۀ موجودات است و همۀ آنها به او سجده می‌کنند.[45]

📖صفحه ۱۰
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:30


💢اولین خلق خدا و همۀ خلقت، همان عقل اول است

در بعضی روایات آمده که اولین مخلوق خدا –یا همان سرچشمۀ ازلی فیض و معرفت– نور محمد(ص) بوده است: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي»[33] و در بعضی روایات آمده که اولین مخلوق خدا عقل بوده است: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلُ».[34]

اگر این دو متن دینی را در قالب یک قیاس منطقی از نوع قیاس اقترانی شکل دوم قرار دهیم، نتیجه‌اش این می‌شود که نور پیامبر(ص) همان عقل است.

🙃صغری: اولین خلق خدا نور محمد(ص) بوده؛
🙃کبری: اولین خلق خدا عقل بوده؛
🔃نتیجه: نور محمد(ص) همان عقل بوده.

به زبان ساده، آن سرچشمهٔ وجود و معرفت، همان وجود نوری و لاهوتی محمد(ص) بوده، و او نخستین و تنها چیزی است که مستقیماً از ذات خدا صادر شده، چون بقیۀ مخلوقات با واسطه و حجاب محمد(ص) خلق شدند. بنابراین درست است که بگوییم او همۀ خلق است، چون سایر مخلوقات چیزی جز مراتب ضعیف‌تر و جلوه‌های نازل‌تر نور محمد(ص) نیستند.

سید احمدالحسن می‌فرماید:
«فمحمد(ص) هو الخلق، وهو الکون، وهو کل العوالم المخلوقة، فمحمد(ص) هو الألف والیاء، وهو الأول والآخر، وهو الظاهر والباطن فی الخلق»[35] «پس محمد(ص) همان خلقت و همان جهان است، و او همۀ عوالم خلق شده است. پس محمد(ص) الف و یاء و اول و آخر و ظاهر و باطن در خلق است.»

💢از کجا بدانیم محمد(ص) همان «همگان همه‌دان» است؟

«بی‌همگان به سر شود، بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمی‌شود»
در آغاز مقاله از روش استنتاج علمی و میزان معناداری جملات در فلسفه و علم سخن گفتیم، اما به‌راستی از کجا می‌توان فهمید که آن عقل کل و وجود جمعی خلق و مبدأ پیدایش عوالم، مصداقش محمد(ص) است؟

⚡️از دیدگاه دینی اثبات این مسئله دشوار نیست. در عهد عتیق بشارت آمدن محمد(ص) را این‌گونه می‌خوانیم: «الله جاء من تیمان و القدّوس من جبل فاران»[36] «خدا از یمن می‌آید و قدّوس از فاران»، یعنی آن موعودی که به اسم الله می‌آید و خودش اسم اعظم الله است محمد(ص) بود که از یمن آمد، چون مکه بخشی از تهامه بود و تهامه بخشی از یمن قدیم. و خود رسول‌الله(ص) فرمود: «الْإِيمَانُ يَمَانٍ، وَ أَنَا يَمَانِي»[37] «ایمان یمان است و من یمانی هستم.»

🔎ادله و شواهد قرآنی و روایی برای اثبات این مسئله بسیار است و چون اینجا مجال کافی برای پرداختن به آنها نیست، پیشنهاد می‌کنم به کتاب «توحید» نوشتۀ سید احمدالحسن مراجعه کنید تا دریابید چگونه کسی که خودش تنها مخلوق مستقیم الله –تبارک‌وتعالی– است، ازسوی خود خداوند متعالی به نام «الله» نامیده می‌شود. فقط همین نکته را اشاره می‌کنم که «الله» یعنی ذاتی که همۀ کمالات را دارد؛ یعنی شهر کمالات الهی؛ یا شهر علم و حکمت و معرفت. الله یعنی ذات؛ و ذات یعنی دارنده؛ اما دارندﮤ چه‌چیزی؟ نام‌ها و نشانه‌های نیکو، یعنی تجلیات و ظهورات نیک: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها»[38] «و نام‌های نیکو فقط برای خداست؛ پس خدا را با آنها بخوانید.» بنابراین حقیقت و کنه خداوند «الله» یا ذات نیست، بلکه کنه و حقیقت او (هو) چیزی است که هیچ اسم و صفتی ندارد و «الله» فقط یک حجاب معرفتی است برای اینکه خلق محتاج و وابسته و فقیر و ضعیف، به آن تکیه کنند و با آن خدا را بشناسند.

با این توضیح، آیا محال است خداوند مخلوقی داشته باشد که آینۀ تمام‌نمای ذات خدا باشد و تمام آن صفات و اسم‌های نیکو را داشته باشد، جز اینکه در اصل بودنش محتاج و فقیر خدا باشد؟ خیر؛ محال نیست، بلکه از قضا طبق اصل «سنخیت علت‌ومعلول» فقط چنین چیزی ممکن است مستقیماً از ذات خدا صادر شده باشد!
حال اگر چنین مخلوقی آفریده باشد که مشابه یک رونوشت یا کپی از ذات خدا باشد، آیا می‌توان او را «الله» به‌معنای «الله فی الخلق» نامید؟ بله، اشکالی در این نام‌گذاری نیست؛ بلکه از قضا بارها در کتاب مقدّس و قرآن و روایات اهل‌بیت(ع) این نام‌گذاری استفاده شده.[39]

🔹از دیدگاه عقلی و فلسفی، اصل اینکه باید چنین موجودی پیش از همۀ مخلوقات آفریده شده باشد، با قاعدﮤ «الواحد» و نیز قاعدﮤ «امکان اشرف» قابل اثبات است، چون اگر آن نقطۀ شریف و عالی آغازین نبود، چیزی آغاز نمی‌شد تا به این گسترﮤ گستردﮤ عالم ما برسد، اما اینکه چگونه بفهمیم آن وجود جمعی و آن عقل اول و مخلوق اول همان محمد(ص) است نه کسی دیگر، دلیل عقلی معتبری برایش نیافتم. البته ممکن است برخی زیرکان از مشاهدﮤ قرآن محمد(ص) و علو و سیطرﮤ معنوی و روحانی آن بر همۀ رسالت‌ها و کتاب‌های پیشین، این را دریابند که قله و سرمنشأ معرفت و وحی الهی همان محمد(ص) صاحب قرآن است.

📖صفحه ۹
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:30


💢محمد(ص) در لاهوت، همان پادشاه سیمرغ است

در حقیقت، محمد(ص) چون در قوس صعود از همۀ سایه‌ها و پیرایه‌ها و به‌ویژه از خود بودن خودش گذشت و منیت و ظلمتی را که همیشه همراه مخلوقات است نیز قربانی حضرت حق نمود و به مقام منیع و درجۀ رفیع «فتح مبین» رسید، تبدیل شد به سرمنشأ عالم خلقت و عقل اول و خلق اول و «حقّ مخلوقٌ به» و «الله فی الخلق»[24] و نور آسمان‌ها و زمین و وجود «جمع الجمع» خلق و تبدیل شد به همۀ خلق[25] و همۀ معرفت، چون خلقت چیزی نبود جز علم خدا به خودش و نگریستن حق‌تعالی به خودش، چنان‌که در حدیث قدسی آمده: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِاعْرَف‏»[26] «من گنج پنهانی بودم که دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.»

🔹این مقام در عالم لاهوت فقط نصیب محمد(ص) شد، چون او بود که در امتحان نخستین و پیدایش نخست (عالم ذرّ) پیش و بیش از همه به‌شکل یکپارچه و بی‌شائبه خودش را در آتش ولایت خدا سوزاند و چیزی از او باقی نماند که محمّد نامیده شود؛ پس خودش همان آتش شد که به موسی(ع) می‌گوید: (إِنِّي أَنَا اللَّه)[27]؛ پس «الله فی الخلق»[28] یعنی خدای در خلقت شد و لاهوت مقیّد برای ربوبیت جمیع خلایق شد. نتیجۀ این فتح مبین آن شد که همۀ فرستادگان و اوصیاء که فرستادگان خدا نامیده می‌شوند، در حقیقت فرستادهٔ حجاب ذات خدا –یعنی محمد(ص)– هستند، و غالب آنها البته مستقیماً نیز از محمد رسول‌الله(ص) فرستاده نشده‌اند، بلکه از حجاب محمد(ص) در عالم بالا –یعنی علی(ع)– و بلکه حجاب‌های علی(ع) فرستاده شدند[29]؛ و به همین جهت همواره خداوند از ارسال آنها با صیغۀ جمع سخن می‌گوید که ما فرستادیم[30] و ما نازل کردیم و ما خلق کردیم و ما آسمان‌ها را گستراندیم و... .

🗣این «ما» همان سیمرغ هستند که خود را از خود تهی کردند و در نتیجه چیزی در آنها جز حق باقی نماند؛ پس آنچه ذات خداوند انجام می‌دهد همواره به‌وسیلۀ این حجاب‌های نورانی صورت می‌گیرد، چون اگر محمد(ص) و حجاب‌های نورانی دونِ او نبودند، هیچ نسبتی بین ذات خدا –یعنی نور محضی که هیچ ظلمتی ندارد– با جهان ما –که نور مخلوط با ظلمت‌هاست– برقرار نبود؛ و به‌راستی اگر جایگاه محمد(ص) در «فتح مبین» نبود، هیچ سنخیتی بین علت قدیم و واجب (باری‌تعالی) با مخلوقات حادث و ممکن نبود تا چنین اثری از چنان مؤثر منزّه و مطلق و نامحدودی صادر شود.

🔺کسی که به چنین جایگاهی در عالم بالا (فتح مبین) دست پیدا می‌کند که از خود بودن خودش تهی می‌شود، در عالم جسمانی هم اخلاق و صفاتی در او بروز می‌کند که قلهٔ توحید و مکارم اخلاقی است و شاید برای اهل زمین جزو ویژگی‌های نامطلوب یا تمسخرآمیز یا غیرعادی تلقی شود؛ مثلاً موسی(ع) خودش را از یک سگ بیمار هم برتر حساب نمی‌کرد[31]؛ عیسای مسیح(ع) حاضر به بدگویی از یک لاشۀ سگ نبود و هنگامی که حواریون گفتند چقدر بوی بدی دارد، بی‌درنگ فرمود: «چه دندان‌های سفیدی دارد»[32]؛ محمد(ص) به روشی عمل می‌کرد که منافقان می‌پنداشتند خودش نظری ندارد و چیزی نمی‌داند و فقط گوش است!

«گفتم که الف، گفت دگر؟ گفتم هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!»


📖صفحه ۸
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:30


💢افسانۀ سیمرغ یا حقیقت جمعی سی‌مرغ؟

افسانۀ «سیمرغ» که در قالب یک منظومۀ عرفانی از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری به‌جامانده، داستان زیبا و آموزنده‌ای است که پیشنهاد می‌کنم دست‌کم خلاصۀ آن را مطالعه کنید. در اینجا می‌خواهم نکتۀ آموزنده‌ای از این داستان عرفانی را به کار بگیرم:

🔹سیمرغ حقیقی چیزی نبود جز همان اجتماع سی‌مرغ! پس وحدت این سی عدد مرغ ازخودگذشته، حقیقتاً باعث شد موجود افسانه‌ای سیمرغ تبدیل به یک واقعیت شود. مرغ حکیم شهر مبدأ هم خوب می‌دانست که سیمرغ چیزی نیست جز اجتماع ۳۰ مرغ خالص؛ نیز می‌دانست که آنها باید این مسیر را طی کنند تا به این وحدت برسند و بدانند که عقل کل چیزی نیست جز پیوستن و هم‌داستانی راستان (عقل‌های خالص) در آستان وحدت و فنا. به همین سبب آنها را راهنمایی کرد که این راه را بروند تا به سیمرغ برسند و پادشاه عالم را بیابند؛ پادشاهی که چیزی نبود جز خودشان، البته پس‌از غربال و خالص شدن و از خودگذشتگی و نابودی خودها.

🔺جهان ما براساس آموزه‌های دینی و شواهد فلسفی و مکاشفات عرفانی متعدّد، جهانی چندلایه است که از تاریک‌ترین نقطه (دنیا) گرفته تا عالم نور و عقل و جبروت ادامه دارد. کسانی که به گنبد عالم خلقت –یعنی عالم جبروت و عقل- می‌رسند مانند همان سی مرغ‌اند که تا اینجا رسیده‌اند تا در نتیجه، حجاب برایشان کنار برود و بفهمند که اگر با هم یکتا شویم، جلوهٔ خدای یکتا می‌شویم. در واقع جهان –فیض و نور خدای یکتا– از یک نقطه آغاز شده که همان نقطۀ «ن» است[21] و آن نقطه هرچه به عالم جسمانی ما نزدیک‌تر شود کثرت و تفصیل و ظلمت و خطا و استثنائات بیشتری پیدا می‌کند، همان‌طور که آیات کتاب تدوینی (قرآن) هم تفصیل و استثناء پیدا می‌کنند.[22] در نتیجه نشانۀ عروج نفوس به‌سمت عالم بالا، یکی شدن اراده‌ها و جان‌ها و عقول سالکان –یا همان اجتماع قلوب– است!

🔅قصۀ سیمرغ داستان یکی شدن نفس‌ها و عقل‌های سالکان طریق وحدت است که این اتحاد جز در عالم نور و عقل (جبروت) میسور نیست. اگر چیزی به نام عقل کلّ یا «همگان همه‌دان» وجود داشته باشد، باید در همان نقطۀ مقصد جست‌وجویش کنیم، نه در جهان تضادّ و تنافی مادّی و نه حتی در عالم مثال و ملکوت. سایه‌ها بیش از آنکه محصول نور باشند، محصول‌های حجاب‌های پیشِ‌روی نور هستند. نور یکتا و یگانه است، اما اشیاء و اشکالی که در مسیر تابش نور قرار می‌گیرند، دارای چگالی و تاریکی‌اند و این تعدّد و تفاوت اشکال و حجاب‌ها، باعث پدید آمدن سایه‌های متعدّد است. جهان ما عرصۀ تاخت‌وتاز و نبرد همین سایه‌هاست:
«جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»[23]

📖صفحه ۷
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:30


💢محمد(ص) «گوش نیکو» بود

از عجایب سیرﮤ حضرت محمد(ص) این است که منافقان برای تمسخرش او را ملقب به «أذن» و گوش کرده بودند، چون می‌گفتند موضع ندارد و سخن مؤمنان و حتی مؤمنان ظاهری را باور و تصدیق می‌کند. عجیب است که خداوند این لقب را از رسول‌الله(ص) نفی نکرده، بلکه آن را تکمیل کرده و توضیح می‌دهد که او «أذن خیر» یعنی گوش نیکوست که به خدا ایمان دارد و سخن مؤمنان و حتی مؤمنان ظاهریِ فاقد ایمان حقیقی را باور می‌کند.

⬅️قرآن می‌فرماید: (وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ- يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ‏)[9] (یعنی برخی از آنها کسانی‌اند که پیامبر را اذیت می‌کنند و می‌گویند او گوش است؛ بگو گوش نیکویی است برای شما که ایمان به خدا دارد و مؤمنان را باور می‌کند).

◀️در تفسیر قمی آمده که سبب نزول این آیه این بود که عَبْداللَّهِ بْنَ نُفَيْلٍ یکی از منافقان بود که نزد پیامبر(ص) می‌نشست و سخنش را می‌شنید و به منافقان گزارش می‌داد و سخن‌چینی می‌کرد. جبرئیل(ع) بر رسول‌الله(ص) نازل شد و گفت: «ای محمد، یکی از منافقان سخن‌چینی تو را می‌کند و کلامت را به منافقان می‌رساند.» پیامبر(ص) پرسید او کیست؟ جبرئیل(ع) مشخصات ظاهری آن منافق را بیان کرد. پیامبر(ص) او را فراخواند و جریان را برایش نقل کرد. عبدالله بن نُفَیل قسم خورد که چنین کاری نکرده. پیامبر(ص) فرمود: «از تو پذیرفتم؛ پس دیگر با ایشان هم‌نشین نشو.» عبدالله بن نفیل به اصحابش برگشت و گفت: «محمد(ص) گوش است؛ خدا به او گزارش داده که من سخن‌چینی‌اش را می‌کنم و وحی خدا را قبول کرد؛ و من هم به او گفتم که این کار را نکردم و سخن من را هم قبول کرد.» لذا خداوند بر پیامبرش(ص) این آیه را نازل کرد: (وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ- يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ‏) یعنی کلام خدا را تصدیق می‌کند و عذر و بهانهٔ تو را هم در ظاهر قبول می‌کند و در باطن تصدیق نمی‌کند، اما «وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ»، یعنی باور می‌کند کسانی را که اقرار به ایمان دارند، اما اعتقاد واقعی ندارند.[10]

🗣در تفسیر کبیر فخر رازی هم چند روایت دربارﮤ تفسیر آیه از صحابه نقل شده که همین مضمون را تأیید می‌کند. «ابن‌عباس گفت: برخی از منافقان در خلوتشان سخنان بدی دربارﮤ پیامبر(ص) گفتند. برخی گفتند: این کار را نکنید؛ می‌ترسیم که این سخنان به محمد(ص) برسد. جلاس بن سوید گفت: ما هرچه بخواهیم می‌گوییم؛ سپس نزد او می‌رویم و قسم می‌خوریم که نگفتیم و سخن ما را قبول می‌کند، چون محمد(ص) فقط یک گوش شنواست! پس این آیه نازل شد. صحابی دیگری گفت: منافقان می‌گفتند: این مرد چیزی نیست جز یک گوش؛ هرکس که بخواهد نظرش را عوض می‌کند؛ چون نظر جازم و تصمیم قاطعی ندارد!»[11]

🔺اگرچه این آیۀ قرآن سبب و شأن نزول مشخصی دارد، اما این لقب ازسوی منافقان و پذیرش آن به‌صورت «أذن خیر» ازسوی خداوند نشان می‌دهد که این یکی از صفات آشکار و ممتاز رسول‌الله(ص) بوده که گوش شنوایی برای مردم بوده، آن‌هم در حدّی که منافقان او را به‌سبب همین فضیلت اخلاقی تمسخر می‌کردند!!
گویا اعراب شبه‌جزیره چنان به فرهنگ دیکتاتوری عادت کرده بودند که محمد(ص) را به‌سبب «گوش نیکو» بودنش یک فرد غیرعادی و قابل تمسخر می‌دانستند!

📖صفحه ۶
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:29


💢خرد جمعی می‌تواند پاسخ مسئله باشد؟

شاید بگویید: معنای جملۀ «همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز زاده نشده‌اند»، بسیار ساده است و نیازی به این تأملات فلسفی نبود.
بله، می‌دانم که مقصود از این جمله چیست: اینکه یک انسان هرچه دانا و باتجربه باشد، اگر دروازه‌های مغزش را ببندد و از دیگران نشنود و نیاموزد و از خرد جمعی استفاده نکند، به‌سبب محدودیت ذاتی‌اش از فهم و تجربۀ بسیاری از چیزها محروم است؛ پس انسان‌ها نیاز به بهره‌گیری از خرد جمعی هم‌نوعان خود دارند، چون بسیاری چیزها را هم‌نوعان ما می‌دانند و تجربه کرده‌اند و ما فقط با نیکو شنیدن و مشورت و آموزش می‌توانیم برکۀ بستۀ اطلاعاتمان را به اقیانوس اطلاعات جامعه وصل کنیم.
این مطلب درستی است که تجربه و عقل و متن دینی تأییدش می‌کند. در اینجا به چند نمونه از متون دینی اشاره می‌کنم:

▫️امام صادق(ع) به هشام فرمود که لقمان حکیم به پسرش می‌گفت: «تَوَاضَعْ لِلْحَقِّ تَكُنْ أَعْقَلَ النَّاسِ وَ إِنَّ الْكَيِّسَ لَدَى الْحَقِّ يَسِيرٌ»[3] «برای حق متواضع باش تا عاقل‌ترین مردم باشی، و انسان زیرک در نزد حق سخت‌گیر نیست.»

▫️امام صادق(ع) فرمود: «وَ أَعْقَلُ النَّاسِ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاةً لِلنَّاسِ»[4] «عاقل‌ترین مردم کسی است که در مدارا با مردم قوی‌تر باشد.»[5]

▫️در حدیثی مرسله از امیرالمؤمنین علی(ع) آمده: «أَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ ظَنَّ أَنَّهُ أَعْقَلُ النَّاس»[6] «احمق‌ترین مردم کسی است که گمان می‌کند عاقل‌ترین مردم است.»

▫️در حدیث مرسلۀ دیگری از امام علی(ع) آمده: «أَعْقَلُ النَّاسِ مَنْ أَطَاعَ الْعُقَلَاءَ»[7] «عاقل‌ترین مردم کسی است که از عاقلان پیروی کند (و حرف بشنود).»

▫️امام صادق(ع) فرمود: «وَ أَعْلَمُ النَّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ»[8] «داناترین مردم کسی است که دانش مردم را به علم خودش اضافه کند.»

این دسته از روایات نشان می‌دهد که جملۀ «همه‌چیز را همگان دانند» با این تفسیر عرفی، از دیدگاه دینی هم درست است. می‌دانیم که اگر کسی نسبت به دیگران شنونده و متواضع و آموزنده باشد، چیزهای بیشتری را می‌آموزد و علم و عقل کامل‌تری خواهد داشت. در نتیجه اگر ثابت شود که فلان شخص یا فلان پیامبر بیش از همه شنونده و متواضع و اهل مشورت و استفاده از خرد جمعی بوده، می‌توانیم نتیجه بگیریم که احتمالاً او جزو عاقل‌ترین و داناترین افراد بوده، یا دست‌کم رفتارش طبق الگوی عاقل‌ترین‌های جهان بوده، حتی اگر میزان انباشت اطلاعات یا استنتاج‌های ذهنی‌اش از برخی کمتر باشد.

در نتیجه بهره‌گیری از خرد جمعی، مشورت گرفتن و هنر خوب گوش دادن و آموختن از دیگران، نمی‌تواند شما را «همگان همه‌دان» کند، اما اقلاً در مقیاس این عالم جسمانی می‌تواند شما را از یک کامپیوتر مبتنی‌بر حافظۀ داخلی تبدیل به یک کامپیوتر متصل به اینترنت کند که همه‌چیز را بالقوه در اختیار دارد و فقط کافی است کمی جست‌وجو کند تا به اقیانوسی از اطلاعات متصل شود! البته تفاوت این دو کامپیوتر بسیار چشمگیر است؛ چیزی شبیه تفاوت 1 با (n + 1)، اما باز هم ما را به الگوی «همگان همه‌دان» در معنای دقیق فلسفی‌اش نمی‌رساند.

📖صفحه ۵
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:29


💢«همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند» اعتبار منطقی دارد؟

اگر معنای «همه‌چیز» در این جمله، همۀ تجارب و دانش‌های بشری باشد، این گزاره از نظر منطقی درست به نظر می‌رسد و اقلاً بخش اولش نیاز به آزمایش هم ندارد، چون جزو گزاره‌های تحلیلی است که دلیلش در خود گزاره نهفته است، چون در واقع معنایش این است: «معلومات همگان در نزد همگان است، نه در نزد یک نفر.»
البته اکتشاف بزرگی اتفاق نیفتاده، مثل اینکه بگوییم «هر مادری فرزند دارد.» فرزند داشتن همان تعریف کلمۀ مادر است! ناگفته نماند که حتی طبق این تفسیر هم قسمت دوم جمله همچنان محتاج استدلال است، چون محال نیست که یک نفر مساوی همگان یا حاوی و محیط بر همگان یا معلومات همگان باشد. بنابراین قسمت اثباتی جمله کاملاً بدیهی و تحلیلی است، اما قسمت سلبی آن دلیل می‌خواهد. قبول دارم کمی عجیب است، اما از لحاظ فلسفی محال نیست که جناب «همگان» خودش یک شخص یا یک روح کلی باشد که از مادر زاییده شده باشد و همۀ مردم جهان بخش‌ها یا جلوه‌هایی از شخصیت او باشند یا تکه‌هایی از پازل آن عقل کلّ و «همگان یکتا» باشند.
حال اگر مقصود از جمله، همۀ حقایق هستی باشد، داستان بسیار متفاوت خواهد شد، چون در این صورت، خود این کلیشهٔ معروف هم یک جملۀ معتبر علمی نیست، بلکه شعاری پوپولیستی است، زیرا اقلاً دو رخنهٔ اساسی در این کلیشه وجود دارد:

🔎از کجا معلوم که همه‌چیز –یعنی همۀ حقایق– در بین همگان یافت شود؟
اگر هم یافت شود، چطور تمییز داده می‌شود؟
به زبان ساده، چطور می‌توان اثبات کرد که همه‌چیز –یعنی همۀ حقایق– را در مجموع بشریت می‌توان یافت؟ چه اشکالی دارد که حتی همگان –یعنی مجموع انسان‌های تاریخ– همه‌چیز را ندانند و مثلاً همۀ بشریت فقط یک درصد از حقایق عالم را بشناسند؟!
لذا این پیش‌فرض (همه‌دانی همگانی) ازطریق استقراء علمی –چه با روش اثبات‌پذیری و چه با روش ابطال‌پذیری- اعتبارسنجی نشده و اصلاً قابل راستی‌آزمایی تجربی نیست، دقیقاً مانند ادّعای عجیب شیخ تلویزیونی دربارﮤ سلول‌های خاکستری مغز پیامبر(ص)؛ پس در مقیاس فلسفۀ علم هیچ معنایی ندارد. گمان می‌کنم این جمله محصول تلفیق دگماتیزم و اومانیزم -یا التقاط جزم‌اندیشی و انسان‌محوری- است.

🔸وانگهی حتی اگر کسی بتواند گزارﮤ «همه‌چیز را همگان دانند» را با روش فلسفی و الهیاتی توضیح دهد و اثبات کند که همۀ حقایق در بین همۀ مردم پراکنده است، باز هم این گزارﮤ مبهم هیچ معرفتی به ما نمی‌دهد، چون اگر «همه‌چیز» در بین همگان پراکنده باشد، ما چطور می‌فهمیم که این «همه‌چیزِ صحیح» در بین این همه «همه‌چیزِ غلط» کجاست؟

💢آیا هوش مصنوعی می‌تواند «همگان همه‌دان» و «جام‌جم» شود؟

اگر یک ملاک قطعی ساده برای تمییز گزارﮤ درست (همه‌چیز صحیح) از گزارﮤ نادرست (همه‌چیز غلط) داشته باشیم که مانند یک الگوی کامپیوتری عمل کند، دیگر نیازی به این نداریم که همه‌چیز را همگان بدانند، بلکه هرکسی آن الگو و الگوریتم کامپیوتری را در دست داشته باشد و همۀ گزاره‌ها را در اختیار داشته باشد، به‌سادگی همۀ «همه‌چیزهای درست» را از «همه‌چیزهای غلط» تشخیص می‌دهد و در این صورت، باید بگوییم همه‌چیز را فلان نرم‌افزار هوش مصنوعی می‌داند، اما اقلاً درحال‌حاضر چنین چیزی نداریم، یعنی یک بانک اطلاعات جامع به‌همراه میزان سنجش «همه‌چیز صحیح» در بین این همه بی‌همه‌چیز نداریم. حتی اگر در حدود سال ۲۰۴۰ به عصر "هوش فوق‌العاده" یا super intelligence برسیم که یک ابرکامپیوتر خودش مصداق همگان شود و همه‌چیز را بداند و کاملاً از هوش انسانی بی‌نیاز شود، باز هم نهایتاً باید بگوییم همه‌چیز را ماشین می‌داند، نه اینکه «همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند»، چون از قضا این جنین نامبارک از مادر زاییده شده و همان جنینی است که اگر هرچه سریع‌تر کنترل نشود، می‌تواند به‌زودی مادرش را ببلعد![2]

⚡️وانگهی منظور از «همه‌چیز» در اینجا امور محاسبه‌پذیر است، یعنی هوش مصنوعی اطلاعات موجود را می‌خواند و براساس مشترکات و ویژگی‌های آن اطلاعات، در شرایط مشابه اطلاعات مشابه مناسب ایجاد می‌کند و این براساس احتمالات ریاضی انجام می‌شود. بنابراین هوش مصنوعیِ همه‌چیزدان نیز همه‌چیز را نمی‌داند، بلکه همه‌چیزی که برای آن و طبق آن ساخته‌شده را می‌تواند بداند؛ پس در نهایت می‌تواند جای عقل معاش و قوهٔ حسابگری انسان را بگیرد، اما همه‌چیز لزوماً مساوی با همۀ چیزهای محاسباتی و ریاضی نیست؛ پس هوش مصنوعی هم نمی‌تواند «همگان همه‌دان» باشد، بلکه نهایتاً می‌تواند جامع‌ترین بانک اطلاعاتی حاوی پیچیده‌ترین انواع محاسبات و پردازش‌های تجربی باشد.

📖صفحه ۴
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:29


💢استدلال عجیب خطیب تلویزیونی دربارﮤ عقل کل بودن پیامبر(ص)

چند سال پیش در زندان مرکزی قم (معروف به زندان لنگرود) در بند ویژﮤ روحانیت در جوار تنی چند از انصار امام مهدی (ع) بودم. روزی کانال‌های تلویزیون را مرور می‌کردیم. به کانالی رسیدم که سخنرانی یکی از سخنران‌های معروف و پرطرفدار مذهبی را نشان می‌داد. او دربارﮤ عقل کلّ بودن پیامبر اکرم (ص) سخن می‌گفت. این موضوع برایم جذاب بود و با دقّت به سخنانش گوش دادم؛ چند آیه و روایت از متون اسلامی ارائه کرد که دلایل درون‌دینی نسبتاً قابل‌قبولی بود؛ ناگهان جمله‌ای گفت که شگفت‌زده شدم، چون کاملاً جدی سخن می‌گفت و جمعیت انبوهی شنوندۀ سخنانش بودند و عده‌ای هم سخنانش را یادداشت می‌کردند!! او می‌گفت: «حتی علم جدید هم اثبات کرده که عقل پیامبر ما (ص) از عقل همۀ انسان‌ها کامل‌تر بوده، چون دانشمندان رشتهٔ مغزشناسی نشان داده‌اند که تعداد سلول‌های خاکستری مغز حضرت محمد(ص) از تعداد سلول‌های خاکستری مغز همۀ انسان‌ها -از آدم تا روز قیامت- بیشتر است!»

🔎در زمان کودکی هم شاهد چنین ادّعاهایی بودیم، اما اقلاً آن سخنان را یادداشت نمی‌کردیم! تعجب کردم از اینکه کسی نپرسید: چطور سلول‌های خاکستری مغز حضرت محمد (ص) را آزمایش کردید؟ و چطور سلول‌های خاکستری مغز حضرت آدم (ع) و تمام انسان‌ها تا روز قیامت –که هنوز نیامده– را آزمایش کردید؟ در حقیقت مردمی که آن سخنان را شنیدند، دوست داشتند چنین جملاتی بشنوند و سخنران معروف هم همان چیزی را به آنها داد که منتظرش بودند؛ پس تعجب نمی‌کردند و این سؤالات برایشان مطرح نمی‌شد!

⬅️احتمالاً بیشتر شما سخنانی ازاین‌دست را از کشیش‌ها و خاخام‌ها و ملاها شنیده‌اید و شاید برخی از این اظهارات جنجالی در این روزها در گوشی‌های هوشمند همۀ شما در گردش باشد.
تا اینجا فهمیدیم که هر جملۀ معنادار در فلسفه یا علم باید ملاکی برای راستی‌آزمایی داشته باشد؛ همچنین دانستیم که بسیاری از مردم تمایل دارند دروغ‌هایی را بشنوند که نتیجه‌شان این است که شما قوم برگزیده‌اید و بهترین نسل و نژاد هستید و با دیگران متفاوتید. در این مقاله می‌خواهم به این مسئله بپردازم که آیا جملۀ کلیشه‌ای معروف «همۀ این‌ها را پیامبر ما(ص) می‌دانست و گفته بود» هم از همین سنخ سخنان است، یا این جمله قابلیت راستی‌آزمایی دارد و یک گزارﮤ معتبر است؟

💢آیا یک جملۀ کلّی می‌تواند معنادار و معتبر باشد؟

نخست باید ببینیم آیا این جمله قابلیت راستی‌آزمایی دارد یا نه؟ آیا این جمله می‌تواند معنادار و معتبر باشد؟ جملۀ «همۀ حرف‌های درست را پیامبر ما(ص) می‌دانست و گفته بود» از نظر منطقی «موجبۀ کلیه» است؛ پس یا باید با استقراء تام اثبات شود یا از طریق برهان. برای مثال وقتی کسی بگوید: همۀ سیاست‌مداران متکبّرند، یا باید زندگی همۀ سیاستمداران را بررسی کرده باشد که بتواند این ادّعای کلی را اثبات کند، یا باید یک استدلال عقلی–تحلیلی ارائه کند که در قالب یک قیاس معتبر منطقی تنظیم شود، مثلاً:

🙃صغری: کسی می‌تواند سیاست‌مدار شود که خودش را برتر از دیگران بداند؛
🙃کبری: کسی که خودش را برتر از دیگران بداند متکبر است؛
🔃نتیجه: کسی می‌تواند سیاست‌مدار شود که متکبّر باشد. (پس به زبان ساده: همۀ سیاست‌مدارها متکبّرند).

این استدلال از نظر ماده باطل است، اما مقصودم این بود که نشان دهم برای اثبات یک گزارﮤ کلی (موجبۀ کلیه) راهی وجود ندارد جز استقراء تامّ یا اقامهٔ برهان عقلی. استقراء –چه با تفسیر اثبات‌گرایی و چه با تفسیر ابطال‌گرایی– همان روش علم است و برهان عقلی هم روش فلسفه است.

⚡️آیا جملۀ «همۀ معارف صحیح را پیامبر ما(ص) گفته بود» می‌تواند با استقراء ثابت شود، یا به‌عبارت ساده‌تر آیا این جمله می‌تواند یک گزارﮤ معنادار علمی باشد؟ این ادّعا به‌اندازه‌ای کلی است که اگر بخواهیم با آن به روش علمی برخورد کنیم، نخست باید ترکیب «معارف صحیح» را به ‌شکل شفاف تعریف کنیم و سپس همۀ نمونه‌های معارف صحیح را از همۀ سخنوران و اندیشمندان تاریخ بشریت گردآوری کنیم و سپس همۀ سخنان پیامبر(ص) و جانشینانش (علیهم‌السلام) را گردآوری کنیم و جایگاه همۀ آن گفتارهای صحیح را در متون اسلامی نشان دهیم، که انجام چنین استقراء تام و همه‌جانبه‌ای بسیار دشوار است!

📖صفحه ۳
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:29


⬅️کودکان می‌دانند که تو کوچک و ضعیفی؛ پس باید از اعتبار پدرت خرج کنی که قدری برای آنها مجهول و مبهم است؛ پس باید بگویی پدرم یک انسان ماورایی است و من هم فرزند اویم؛ پس من یک شاهزاده‌ام که وقتی بزرگ شوم شاه می‌شوم!

کودکانی را دیده‌اید که در بازی‌ها و رقابت‌های خود دو دسته می‌شوند؛ فردی از گروه اول می‌گوید: «بابای من قهرمان است و می‌تواند همه را بزند»، درحالی‌که پدرش یک کارمند معمولی نیروی انتظامی است که دورهٔ اجباری دفاع شخصی را مثل بقیۀ کادر انتظامی گذرانده. کودکان جناح او همگی این سخن را تأیید می‌کنند بااینکه می‌دانند یک ادّعای واهی است، اما دوست دارند باور کنند که واقعی است، چون به سربلندی آنها در این مصاف کمک می‌کند! نمایندﮤ جبهۀ مقابل، اگر تنش‌آفرین باشد، می‌گوید: «دروغ می‌گویی»، اما اگر کمی سیاست‌مدار باشد، کار خودش را پیشاپیش خراب نمی‌کند و اصلاً سراغ مفاهیم منطقی "صدق" و "کذب" نمی‌رود، چون خودش هم نیاز به همین آشفتگی منطقی دارد؛ پس تلاش می‌کند برگ برنده‌ای از همین جنس رو کند: «بابای من دزدهای دریایی را دستگیر می‌کند»، درحالی‌که پدرش یک کارمند عادی نیروی دریایی ارتش است و دزد دریایی را فقط در سینما دیده.

🔹جملات ما لزوماً تابع قواعد منطقی نیستند. ما هرگز سوگند نخوردیم که باید با منطق علم -یعنی استقراء- یا منطق فلسفه -یعنی برهان- سخن بگوییم، بلکه گاهی منطق علم و فلسفه را با خودخواهی ژنتیکی‌مان لگدمال کنیم؛ مثلاً همسران مایل‌اند هر روز از شریک زندگی‌شان بشنوند: «تو زیباترین زن جهانی؛ تو قوی‌ترین مرد دنیایی؛ من بدون تو می‌میرم و ... .» همۀ ما می‌دانیم که این جملات دروغ‌اند، اما از شنیدنشان رنجور نمی‌شویم، بلکه از نشنیدن این دروغ‌های کلیشه‌ای می‌رنجیم.

🔺جهان ما همواره با تنش و تنازع بقاء تکامل یافته؛ پس گویا میراث تکاملی ما این است که همیشه با گونه‌های رقیب درگیر بودیم و همیشه در رقابت هوشمندانه از همان ادبیات دوران کودکی استفاده می‌کنیم که اختصاص به جنسیت زن یا مرد ندارد، بلکه یکی از پیامدهای هوشمندی است. هوشمندی ما را کمک می‌کند در تنازع بقاء و به‌تبع آن «کل‌کل کردن با رقبا» از مفاهیم انتزاعی استفاده کنیم و چیزهایی را بسازیم که مشاهده نکردیم، یعنی دروغ بگوییم و مبالغه کنیم. هرچه ابزار هوشمندی ما کامل‌تر شد، قدرت و مهارت اقناع و وانمود کردن و دروغ گفتن ما هم بیشتر شد، تا جایی که امروز بیشتر مردم جهان باور دارند که عامل بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و جنگ ویتنام و... رهبر آزادی‌خواهی و حقوق بشر است!

🔹خودشیفتگی مذهبی و سیاسی و نژادی و به‌طور کلی خودشیفتگی صنفی جزو همان باورها و گزاره‌هایی است که نباید دنبال پشتوانهٔ منطقی‌اش باشیم، همان‌طور که در دعواهای گروهی کودکانه دنبال صدق و کذب گزاره‌ها نبودیم و تنها درصدد غلبه بودیم. خودشیفتگی‌های سیاسی و نژادی و مذهبی، غالباً از همین سنخ‌اند، مثلاً وقتی هیتلر شعار می‌داد که نژاد ژرمن برترین نژاد دنیاست، کسی از او نمی‌پرسید این گزاره را چگونه و از چه داده‌هایی استنتاج کردی؟ نازی‌ها از این دروغ خرسند می‌شدند و هورا می‌کشیدند، چون آن جمله به این معناست که ما بهترین هستیم و دیگران از ما پایین‌ترند. لذا پدیدﮤ نژادپرستی منحصر به نازی‌ها نبوده و این دروغ بزرگ در همه‌جای دنیا رواج دارد. بسیاری از ایرانیان همچنان معتقدند: «هنر نزد ایرانیان است و بس»؛ و اگر کسی در مدعایشان تشکیک کند، به وطن‌فروش و بی‌اصالت و غرب‌زده یا تازی‌پرست متهم می‌شود.

🙃می‌توانیم اسم این اپیدمی «خودشیفتگی صنفی» را به‌جهت پررنگ بودنش در اقشار مذهبی، «خودشیفتگی مذهبی» بنهیم. به زبان ساده: یهودیان نژاد برتر هستند، چون خودشان باور دارند؛ مسیحیان فرزندان یا دوستان خاص خدایند، چون خودشان باور دارند؛ مسلمانان امت یکپارچه و پیروزند، چون خودشان باور دارند؛ آتئیست‌ها فرهیخته و دانشمند هستند، چون خودشان باور دارند؛ و... . در اینجا نباید دنبال دلیل منطقی این گزاره‌ها باشیم، بلکه باید دنبال علت تمایل مردم به پذیرش این باورها باشیم؛ یعنی به‌جای عامل منطقی، باید دنبال عامل روانی و ژنتیکی این باورهای جزمی باشیم. بنابراین «هیچ بقالی نمی‌گوید ماست من ترش است»، چون اگر این را بپذیرد، باید دکّانش را ببندد و خودش مشتری دکّان دیگری شود!

📖صفحه ۲
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 16:29


#نشریه_شماره_192
#مقاله

✔️همه‌چیز را همگان دانند یا محمد(ص)؟!

✔️درنگی گذرا بر پایه و پیرایۀ شعار معروف «همۀ این‌ها را پیامبر ما می‌دانست و گفته بود»

✍️به قلم: عباس فتحی


می‌گویند: در روزگار خسرو انوشیروان فرستاده‌ای رسمی از روم به دربار شاه آمده بود. انوشیروان برای اینکه نزد فرستادﮤ روم به وزیر هوشمندش –بزرگمهر– مباهات کند، به او گفت: «تو همه‌چیز را می‌دانی و به آنها آگاهی. درست است؟» بزرگمهر پاسخ داد: «نه ای پادشاه، چنین نیست». انوشیروان که انتظار چنین پاسخی را نداشت با عصبانیت از او پرسید: «پس همه‌چیز را چه ‌کسی می‌داند؟» بزرگمهر پاسخ داد: «همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند».[1]

🗣احتمالاً بسیاری از شما این شعار معروف مذهبی را شنیده‌اید: «همۀ این‌ها را اسلام گفته بوده»؛ «همۀ این‌ها را از پیامبر ما گرفته‌اند». من هم مثل میلیون‌ها ایرانی که زیستن در فضای مذهبی را تجربه کرده‌اند این جمله را بارها شنیدم و گاهی درنگ کردم که آیا واقعاً پیامبر ما(ص) و دین ما و قرآن ما و پیشوایان معصوم ما (علیهم‌‌السلام) همۀ حقایق علمی و فلسفی و اجتماعی را گفته‌اند و دیگر دانشمندان و اندیشمندان سخن جدّی جدیدی برای گفتن ندارند، یا این جملۀ کلّی صرفاً مصرف تبلیغاتی داخلی دارد؟

🔺زمانی که دل‌مشغول فلسفه بودم با مفاهیمی مانند «استقراء» و «اثبات‌پذیری» و «ابطال‌پذیری» آشنا شدم. آنها هر جمله‌ای را معتبر و معنادار نمی‌دانند، بلکه به باور اثبات‌گرایان جمله‌ای معنادار است که قابل اثبات تجربی باشد؛ و ابطال‌گرایان می‌گفتند: «جمله‌ای معنادار است که قابلیت ابطال داشته باشد»، اما آیا این نوع جملات کلّی مذهبی معنادار و قابل راستی‌آزمایی‌اند یا اصلاً گزاره محسوب نمی‌شوند و صرفاً جملاتی انشائی برای بیان احساسات شخصی و آرزوها و تخیّلات‌اند؟ در اینجا نمی‌خواهم مسئلۀ ملاک معناداری گزاره‌ها یا معناداری زبان دین و گزاره‌های دینی را واکاوی کنم، اما دست‌کم امیدوارم با پذیرش برخی پیش‌فرض‌های حدّاقلی و اصول منطقی مورد تسالم، بتوانم دربارﮤ این گزارﮤ خاص مذهبی به‌طرز خردمندانه‌ای تأمل کنم.

💢پدیده‌ای به نام خودشیفتگی مذهبی

دیالوگ مشهوری را همۀ ما بارها در مشاجره‌های دوران کودکی شنیده‌ایم: «بابای من بهترش رو داره». این یک گزارﮤ معنادار و قابل راستی‌آزمایی نبود و احتمالاً سایر کودکان هم این را می‌دانستند، اما در آنجا مهم این است که وانمود کنی بهترین و ثروتمندترین هستی، حتی اگر همه و ازجمله خودت بدانی که این دروغ است.

📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

04 Dec, 11:13


Channel name was changed to «زمان ظهور»

زمان ظهور

03 Dec, 19:10


#ایستگاه_تفکر
#هشدار

🔻همراه امام بودن، همراه حجت خدا بودن، نیاز به تعقل دارد، نیاز به این دارد که انسان برای همراهی خداوند آماده باشد؛ به‌طوری که این انسان، در خود ملاک‌های برعکس آن را نداشته باشد؛ چراکه در آن صورت نمی‌تواند با حجت خدا همراهی کند؛ چراکه حجت خدا همان «صراط مستقیم» است.

◀️پس وقتی در تو کجی باشد هرچقدر هم که ناچیز باشد، اما در نهایت از حجت خدا جدا خواهی شد. حتی اگر مسافتی را با او همراهی کرده باشی ـ‌مثلاً یک روز، دو روز، یک سال، دو سال‌ـ اما اگر انحراف داشته باشی، در نهایت از حجت خدا جدا خواهی شد.

🔺اهل‌بیت (ع) آمدند تا کجی را اصلاح کرده و مردم را در راه راست قرار دهند؛ اما «لا أمر لمن لايطاع»؛ یعنی کسی که اطاعت نشود، کاری از دستش برنمی‌آید، همان‌طور که با امیرالمؤمنین (ع) رفتار شد و کار وی به جایی رسید که خطاب به اهل کوفه فرمود: «قد ملأتم قلبي قيحاً: دلم را خون کردید.»

⚡️چه تلخی‌هایی که امیرالمؤمنین تحمل کرد، و چه تلخی‌هایی حسن (ع) کشید و چه تلخی‌هایی حسین و زین‌العابدین (ع) کشیدند و به همین صورت تا امام مهدی (ع)...


🔗مطالعه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour

زمان ظهور

02 Dec, 17:31


#معرفی

💠همه‌چیز را همگان دانند یا محمد(ص)؟!

💠درنگی گذرا بر پایه و پیرایۀ شعار معروف «همۀ این‌ها را پیامبر ما می‌دانست و گفته بود»

✍️به قلم: عباس فتحی

🔺پدیده‌ای به نام خودشیفتگی مذهبی
🔺استدلال عجیب خطیب تلویزیونی دربارﮤ عقل کل بودن پیامبر(ص)
🔺آیا یک جملۀ کلّی می‌تواند معنادار و معتبر باشد؟
🔺«همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند» اعتبار منطقی دارد؟
🔺آیا هوش مصنوعی می‌تواند «همگان همه‌دان» و «جام‌جم» شود؟
🔺محمد(ص) در لاهوت، همان پادشاه سیمرغ است
🔺از کجا بدانیم محمد(ص) همان «همگان همه‌دان» است؟


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 192


👏@Zaman_Zohour

زمان ظهور

30 Nov, 17:30


👈علمای گمراه در تمام تاریخ این حربه را به کار بردند. به نوح(ع) گفتند «پیروانت انسان‌های پَست و بی‌ارزش‌اند» و در برابر ابراهیم(ع) آتش افروختند. فرق امیرالمؤمنین آیة الله العظمی علی(ع) را شکافتند، امام حسن(ع) را مسموم کردند، امام حسین (ع) را لب‌تشنه در صحرای کربلا سر بریدند و امام کاظم(ع) را سالیانی طولانی در زندان‌های تنگ و تاریک حبس کردند تا اینکه همان‌جا به شهادت رسید.
تنها دلیل تمسخر و تکذیب و طرد و به قتل رساندن انبیای الهی توسط علمرای گمراه، این بود که آنان توان مقابلۀ علمی در برابر حجت‌های الهی را نداشتند.[6]

🙃تاریخ اسلام گواه تلاش‌های بی‌وقفۀ مشرکان برای آزار و اذیت پیامبر(ص) و انکار دعوت الهی ایشان است. آنها از هیچ تلاشی برای سلب آسایش مسلمانان و حتی خودشان فروگذار نکردند و جنگ‌های خونینی مانند بدر، احد و خندق و... را به راه انداختند. و این درحالی است که اگر مشرکان می‌توانستند حتی یک سوره معادل سوره‌های قرآن کریم بیاورند، به‌سادگی می‌توانستند ادعای پیامبری حضرت محمد(ص) را رد و بطلان آن را ثابت کنند و هزینه‌های آنچنانی را بر خود تحمیل نمی‌کردند. اما چون نتوانستند در مقابل معجزۀ الهی -قرآن- کاری از پیش ببرند، به راه‌های دیگر متوسل شدند.
البته آنها در تمامی زمینه‌های مخالفت مثل تمسخر، توهین، اذیت، تبعید، جنگ و نیز آوردن قرآن تلاش خود را کردند، اما تلاششان راه به جایی نبرد.[7]

⬅️آیا امروزه شاهد تکرار همان رفتارها در برابر دعوت سید یمانی(ع) نیستیم؟ دعوت یمانی که مبتنی بر علم و عقیده است، با سیل عظیمی از تهمت، تمسخر و توهین روبه‌رو شده است. مشوقان این اقدامات مذبوحانه، زمانی که دیدند تلاش‌هایشان برای ممانعت از ارادۀ الهی بی‌نتیجه است، به قلع‌وقمع، تعقیب و حبس کسانی که با تحقیق و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام و استمداد الهی به حقیقت دست یافته و بر آن گواهی داده‌اند، متوسل می‌شوند.

⬅️اکنون که معنای درستِ سُست بودنِ خانۀ عنکبوت را دریافتیم، باید تأیید کنیم که در واقع رژیم صهیونیستی همانند لانۀ عنکبوت سُسْت است (و نه سُسْت‌تر از لانۀ عنکبوت)؛ همان‌طور که تمامی ساختارهای سیاسی و دینی دیگر، ازجمله خود حسن نصرالله همانند لانۀ عنکبوت سُسْت هستند. چرا که هیچ‌یک از این مراکز دینی و سیاسی، دلیلی برای اثبات حقانیت خود یا برهانی برای رد دعوت سید احمدالحسن یمانی ندارند.
به همین دلیل است که آنها (با شدت و ضعف) به تمسخر و هجو و در نهایت دستگیری و زندانی کردن مؤمنان به سید یمانی روی می‌آورند.

⚡️همان‌طور که در حدیث آمده است: «حَيَارَى سُكَارَى لَا مُسْلِمِينَ وَ لَا نَصَارَى»[8] «گمراهان مستی که نه مسلمان‌اند و نه نصرانی»؛ عجیب است که با وجود تمام این حقایق، فقط افراد اندکی فکر می‌کنند و آخرت خود را به دنیای فانی دیگران نمی‌فروشند.

◀️خوانندۀ گرامی، امید است با آگاهی از این حقایق، دیگران را نیز از آن آگاه کنی؛ چراکه هدایت یک نفر از تمام آنچه خورشید بر آن می‌تابد، ارزشمندتر است. چنان‌که پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود: «لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ‏ عَلَيْهِ الشَّمْسُ‏ مِنْ مَشَارِقِهَا إِلَى مَغَارِبِهَا»[9] «اگر خداوند عبدی از بندگانش را به دست تو هدایت کند، برایت از هر آنچه خورشید از مشرق تا مغرب بر آن تابیده، بهتر است


📚منابع:

[1] با توجه به اینکه سخنان نصرالله متناظر با قرآن است، پس سخن او را باید در همین قالب سنجید. او می‌توانست به‌سادگی بگوید که اسرائیل از آب سست‌تر است. اما او آیه‌ای از قرآن را انتخاب کرد و قصد داشت با استفاده از کلام الهی به اعتبار سخنان خود بیفزاید. لذا، نصرالله موظف بود تناسب بین سخن خود و آیۀ قرآن را حفظ کند. 

[2] کهف، 22.

[3] سید احمدالحسن،روشنگری‌هایی از دعوت‌های فرستادگان، ج2، ص14.

[4] اگرچه در این کار موفق نبودند و خداوند اراده کرد شبیه عیسی(ع) به‌جای عیسی(ع) به صلیب کشیده شود.

[5] محمد بن حسن، شيخ حر عاملى، ‏ إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، نشر اعلمی، بیروت، 1425ه.ق، ج‏1، ص 226.

[6] تاكنون كه قرن‌ها از زمان تحدّی يادشده می‌گذرد، با همۀ مظاهره‏ها و معاونت‏های كافران لَدُود و ملحدان عَنُود و منافقان لجوج، هيچ‌گونه نشانۀ كاميابی آنان در آوردنِ مثل قرآن يا مثل سوره‌ای از آن به چشم نمی‌خورد. عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، مرکز نشر اسراء، 1388، ص130.

[7] محمدصادق درگاهی، گزیده‌ای از علوم قرآن، انتشارات اطلس، 1383، ص18.

[8] حسن بن محمد ديلمى، أعلام الدين في صفات المؤمنين، مؤسسة آل‌البيت عليهم‌السلام،  قم، 1408ق، ص291.

[9] مصباح الشريعة، اعلمى،  بيروت، 1400ق، ص 199


📖صفحه ۲

🔗نشریه شماره 191

🆔@Zaman_Zohour

زمان ظهور

30 Nov, 17:30


#نشریه_شماره_191
#مقاله

💕لانۀ عنکبوت

💕درنگی بر معنای صحیح آیۀ (مثلهم کمثل العنکبوت)

✍️به قلم: کاظم محمدی

رژیم غاصب صهیونیستی بیش از هفتاد سال است که قبلۀ اول مسلمانان را غصب کرده و شمار زیادی از مردم آن دیار را قتل‌عام یا آواره کرده است.
در نخوت و سبعیت (درنده‌خویی) این دولت سفاک و به تعبیر یمانی موعود سید احمدالحسن، «امت پیامبرکُش» هرچه بگوییم کم است.
آنچه در غزه بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۴ جلوی دیدگان همهٔ رسانه‌های دنیا رخ داد، مشتی از خروار است و ما را از طولانی کردن سخن در توحش این فرزندخواندهٔ دجال اکبر (آمریکا) بی‌نیاز می‌کند.

❗️مسلمانان در جنگ با این رژیم همیشه با بن‌بست مواجه شدند، چه آنان که مانند «صدام» و «قذافی» به‌شکل نمایشی به رژیم صهیونیستی حمله کردند و چه کشورهایی مانند مصر و سوریه که به‌صورت جدی با این رژیم وارد جنگ شدند.
در این میان اما وضع گروهی که خود را از دیگر مسلمانان متمایز جلوه می‌داد، بسیار بدتر است. گروهی که تلاش می‌کرد با حملات پارتیزانی و جنگ‌های نامنظم، خود را به‌عنوان رهبر مبارزان و آزادی‌خواهان معرفی کند.

به‌طور خاص اگر بخواهیم این گروه را معرفی کنیم، باید نام «میلیشات» معروف به حزب‌الله لبنان را به میان بیاوریم.

💬پس‌از جنگ 33 روزۀ این شبه‌نظامیان با رژیم صهیونیستی در سال 2006 که منجر به صلح شد، «حسن نصرالله» طی سخنانی که از حرارت گلوله‌های سپاهیان این گروه نیز آتشین‌تر بود، ادعا کرد «والله، رژیم صهیونیستی از لانۀ عنکبوت هم سست‌تر است».
و البته ده سال بعد، این سخن خود را با یادآوری سوگندی که ایراد کرده بود، تکرار کرد.
«سست‌تر از لانۀ عنکبوت» اشاره‌ای به آیۀ 41 سورۀ عنکبوت است.

💬خداوند می‌فرماید: (مَثَلُ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُون‏) (مثل کسانی که دوستانی غیر از خدا برگزیدند، مانند عنکبوت است که خانه‌ای گرفت درحالی‌که سست‌ترین خانه، خانۀ عنکبوت است اگر می‌دانستند).خداوند می‌فرماید «سست‌ترین خانه، خانۀ عنکبوت است.»

⬅️آقای حسن نصرالله باید توضیح دهد چگونه خانه‌ای را کشف کرد که حتی از خانۀ عنکبوت هم سست‌تر است؟[1]
با توجه به اینکه قرآن می‌گوید سست‌ترین خانه، خانۀ عنکبوت است، آیا ایشان با قرآن مخالف است که چیز دیگری را سست‌تر معرفی می‌کند؟ یا اینکه این مخالفت ایشان به‌جهت بی‌اطلاعی او از قرآن است؟
گذشته از این، او که بر قسم جلالۀ خود بعد از ده سال تأکید می‌کند و با اعتقادی جازم می‌گوید «به آن قسم پایبند هستم»، باید توضیح دهد که به چه دلیل بعد از گذشت بیش از 18 سال سست‌تر از سست‌ترین خانۀ جهان را نابود نکرده است؟

همه می‌دانند برای نابودی لانۀ عنکبوت، نیازی به تانک و هواپیما نیست. کافی است دست خود را دراز کنی و آن را پاره نمایی. و آنچه از لانۀ عنکبوت هم سست‌تر است، طبیعتاً حتی به این مقدار تلاش هم نیاز ندارد.
اما آقای حسن نصرالله در مدت این 18 سال این کار را نکرد و این می‌تواند دو دلیل داشته باشد:

🔺1_بودن اسرائیل برای ایشان منافعی در پی دارد و برای همین ایشان قصد ندارد اسرائیل را نابود کند
🔺2_نصرالله از نابود کردن سست‌تر از لانۀ عنکبوت هم عاجز است.

اگر گزینۀ اول دلیل نابود نکردن اسرائیل است، وای به حال دنباله‌روهای او که با پیروی کورکورانه، جان خود و امنیت کشور و اعتقاد بخشی از مردم را به خطر انداختند.
و اگر گزینۀ دوم دلیلی بر نابود نشدن اسرائیل باشد، باید به حال نصرالله و میلیشیات اطراف او تأسف خورد. زهی ضعف و زبونی که از نابودی سست‌تر از لانۀ عنبکوت نیز عاجزید و بااین‌حال شعارهایتان گوش جهان را کَر کرده است.

🗣تا اینجا سعی کردیم به دستور قرآنی (فَلا تُمارِ فيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِرا)[2] (... پس دربارۀ ايشان جز به‌صورت ظاهر جدال مكن...)
توجه آنها را به اشتباهاتشان و سطحی‌نگر بودن رهبرانشان جلب کنیم. اما حق مطلب را می‌خواهیم از سید احمدالحسن بیاموزیم. ایشان بیان می‌کند:

🔎«عنکبوت، علمای گمراهی خیانت‌کار هستند و لانه‌شان همان جدالشان با فرستادگان و سفسطۀ سست و ضعیف آنان است.
آیا کسی هست که پند گیرد و خود را از دام ضعیف آنان برهاند و از نیش عنکبوت و مُخدّری که وارد جسمش کرده است، رها گردد و متوجه خداوند شود و حق را پیروی کند و از باطل و اهلش روی گرداند و متوجه شود که همۀ نیروها از آنِ خداوند است و به دست اوست؟»[3]

🔺هنگامی که عیسی(ع) با آیات تورات بر علمای بنی‌اسرائیل احتجاج کرد، آنها استدلالی برای رد ادعاهای عیسی(ع) نداشتند، جز اینکه او را به پیلاطس تسلیم کنند تا او را به قتل برساند.[4]
و هنگامی که محمد(ص) به بشارت‌های عیسی(ع) ادعا کرد، مسیحیان راهی برای رد او نداشتند جز اینکه بگویند ما شک داریم.[5]

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

🆔@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

26 Nov, 16:30


#معرفی

✔️مصیبت برتر

✔️قسمت سوم
✍️به‌قلم: نازنین زینب احمدی

⚫️خیر و حق

⚫️رفاه و آسایش در دنیا نباید باشد؟

⚫️چرا مؤمنان خوشبختی را در کنترل خویش و کناره‌گیری از دنیا می‌دانند؟

⚫️دنیا چه‌چیزهایی را در برابر آخرت به انسان می‌بخشد؟



🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 191


🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

25 Nov, 15:30


#مقاله_صوتی
#پادکست

🎤عقاید غلوآمیز دربارۀ ویژگی‌های معصوم

✍️به قلم: نوردخت مهدوی

🔹منشأ چنین عقایدی کجاست؟
🔹عقاید غلوآمیزی که در نوع خود شاهکارند
🔹معصومینی که در باغ وحش شناخته می‌شوند
🔹زمین مردم کشتزار است و پای امام تراکتور!
🔹جسمی بدون سایه


🔗متن مقاله

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

25 Nov, 08:30


👈ممکن است برخی از این حالات برایش رخ دهد. نکتۀ قابل توجه این است که حتی در کتاب دانیال -که مسیحیان نیز به آن باور دارند- شواهدی مبنی‌بر وقوع چنین حالاتی در مواجهه با وحی الهی وجود دارد:

⚡️«و من دانیال تنها آن رؤیا را دیدم و کسانی که همراه من بودند رؤیا را ندیدند، لیکن لرزش عظیمی بر ایشان مستولی شد و فرار کرده، خود را پنهان کردند.* و من تنها ماندم و آن رؤیای عظیم را مشاهده می‌نمودم و قوت در من باقی نماند و خرمی من به پژمردگی مبدل گردید و دیگر هیچ طاقت نداشتم.* اما آواز سخنانش را شنیدم و چون آواز کلام او را شنیدم به روی خود بر زمین افتاده، بیهوش گردیدم.* که ناگاه دستی مرا لمس نمود و مرا بر دو زانو و کف دست‌هایم برخیزانید.* و او مرا گفت: «ای دانیال مرد بسیار محبوب! کلامی را که من به تو می‌گویم فهم کن و بر پای‌های خود بایست؛ زیراکه الان نزد تو فرستاده شده‌ام.» و چون این کلام را به من گفت لرزان بایستادم.»[3]

🗣همچنین می‌خوانیم:
«که ناگاه کسی به شبیه بنی‌آدم لب‌هایم را لمس نمود و من دهان خود را گشوده، متکلم شدم و به آن کسی‌ که پیش من ایستاده بود گفتم: «ای آقایم، از این رؤیا درد شدیدی مرا درگرفته است و دیگر هیچ قوت نداشتم.* پس چگونه بندۀ آقایم بتواند با آقایم گفت‌وگو نماید و حال‌آنکه از آن وقت هیچ قوت در من برقرار نبوده، بلکه نفس هم در من باقی نمانده است.»* پس شبیه انسانی بار دیگر مرا لمس نموده، تقویت داد.»[4]
باور دارم که اگر تئوفانس در یک خانوادۀ بی‌دین به دنیا می‌آمد، نبوت دانیال(ع) را نیز منکر می‌شد و این ادعا را مطرح می‌کرد که ایشان(ع) به بیماری صرع مبتلا بوده و خبری از فرشته و وحی نیز نبوده است!

💢پاسخ به ادعای پریشانی خدیجه(ع) بعد از آگاهی دربارۀ بیماری پیامبر(ص)

دکتر علاء السالم با استناد به شواهد تاریخی به این نکتۀ مهم اشاره می‌کند که بیماری صرع در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز شناخته‌شده بوده است. بااین‌حال، عاقلانه نیست که بپذیریم حضرت محمد(ص) به این بیماری مبتلا بوده باشد، اما هیچ‌یک از نزدیکان و دوستان ایشان متوجه آن نشده باشند! حتی دشمنان او و منافقان!

◀️همچنین، دکتر علاء السالم به این واقعیت اشاره می‌کند که وحی نه‌تنها در خلوت، بلکه در حضور مردم و حتی هنگام سوارکاری بر پیامبر(ص) نازل می‌شده است. حال سؤال اینجاست: اگر پیامبر(ص) مبتلا به صرع بوده است، چرا هیچ‌کس نشانه‌های بارز این بیماری را در هنگام نزول وحی بر ایشان(ص) مشاهده و گزارش نکرده است؟
می‌گویم:
واقعاً نمی‌دانم تئوفانس مخاطبان خود را چه فرض کرده که این کلمات جاهلانه را پشت‌سر هم قرار می‌دهد!

⬅️چگونه ممکن است شخصی که تاریخ را خوانده است باور کند حضرت خدیجه(ع) پیش از ازدواج با پیامبر(ص) به اخلاق و رفتار پاک ایشان(ص) اشراف داشت، اما متوجه این بیماری نشد؟! اما پس‌از ازدواج با ایشان متوجه این موضوع شده است؟! بیماری‌ای که شخص در بروزش دخیل نیست و به عبارت دیگر قابل پنهان کردن هم نیست و هرجایی می‌تواند آشکار شود! افزون بر همۀ این‌ها، همان‌گونه که تئوفانس اقرار می‌کند، حضرت خدیجه(ع) از خویشاوندان پیامبر(ص) بوده است!

«محمد مذکور که بی‌بضاعت و یتیم بود، تصمیم گرفت وارد خدمت زنی ثروتمند شود که از اقوام او به نام خديجه بود. به‌عنوان کارگر استخدامی، با هدف تجارت با شتر در مصر و فلسطین.»

پس چگونه می‌توان پذیرفت که حضرت خدیجه(ع) ناگهان پس‌از ازدواج متوجه این بیماری شده باشد؟! شاید تئوفانس بتواند افرادی را که با تاریخ اسلام و حضرت محمد(ص) آشنا نیستند فریب دهد، اما هر فرد آگاه و منصفی به‌سادگی می‌تواند پوچی این ادعا را تشخیص دهد. پیامبر(ص) در هیچ موقعیتی لب به دروغ باز نمی‌کرد و دوست و دشمن او را به راست‌گویی می‌شناختند [5]. پس چگونه است که تئوفانس از معروف بودن ایشان(ص) به راست‌گویی سخنی بر زبان نمی‌راند؟! سپس داستانی بی‌اساس و دروغین و کاملاً سفیهانه می‌بافد که هیچ عاقلی هرگز آن را نمی‌پذیرد؟!
بدون شک بالا بودن مقام و شرافت حضرت محمد(ص) نزد مردم موجب شد که تئوفانس بذر حسادت را در سینۀ خود بکارد تاجایی‌که شاخ‌وبرگ این گیاه سمی، چشمان او را نسبت به حقایق دعوت ایشان(ص) پوشانده است.

اگر خدا بخواهد ادامه دارد...

📚منابع:
[1] https://www.roger-pearse.com/weblog/2009/07/17/theophanes-in-english/
[2] دکتر علاء السالم، دفاع از رسول، شبهۀ ۱۵: حالت رسول خدا هنگام نازل شدن وحی، ص۱۶۷.
[3] دانیال، ۷:۱۰-۱۱.
[4] دانیال ۱۶:۱۰-۱۸.
[5] راست‌گویی و امانت‌دار بودن پیامبر اسلام یک حقیقت تاریخی است. ر.ک: دکتر علاء السالم، دفاع از رسول خدا، نسخۀ فارسی، شبهۀ ۱: نامعلوم بودن چگونگی پرورش رسول خدا(ص)، ص۵۸-۶۰.

📖صفحه ۲

🔗قسمت چهارم

🔗نشریه شماره 191


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

25 Nov, 08:30


#نشریه_شماره_191
#تئوفان

❄️پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده

🟡قسمت پنجم
✍️به‌قلم ارمیا خطیب

✔️پاسخ به ادعای ابتلای پیامبر(ص) به بیماری صرع و ربط دادن آن به موضوع وحی

✔️پیامبر(ص) در هیچ موقعیتی لب به دروغ باز نمی‌کرد و دوست و دشمن او را به راست‌گویی می‌شناختند


💢پیشگفتار

در بخش پیشین به‌وضوح نشان دادیم که ادعای تئوفانس مبنی‌بر فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) در ازدواج با حضرت خدیجه(ع) دروغ است؛ چراکه:
1. این حضرت خدیجه(ع) بود که بر ازدواج با محمّد(ص) راغب شد؛
2. حضرت خدیجه(ع) خودش مایل بود تمام اموالش را به محمد(ص) ببخشد؛
3. تاریخ گواه آن است که محمد(ص) زاهد بود و بندۀ دنیا و مادیات نبود.
بنابراین، اتهام فرصت‌طلبی به ایشان، بار دیگر نشان از کینه و حسد و بغض عمیق تئوفانس نسبت به پیامبر خدا(ص) دارد.
همچنین، ادعای یادگیری پیامبر(ص) از اهل کتاب نیز با چالش‌های جدی مواجه است. اگر هدف از این یادگیری، انتقال تعالیم به قرآن و مشروعیت‌بخشی به دعوت بود، چرا قرآن در بسیاری از موارد با تورات تعارض آشکار و جدی دارد؟ روشن است که فردی که در پی کسب مشروعیت در میان اهل کتاب است، هرگز چنین تعارضاتی را ایجاد نمی‌کند. علاوه‌بر این، قرآن هیچ‌گاه اشتباهات علمی موجود در تورات تحریف‌شده را تأیید نکرده است. این امر نشان می‌دهد که قرآن کلام وحی و ازجانب خداست و نه ساختۀ دست بشر.
آنچه تاکنون از تئوفانس اعتراف‌کننده مشاهده کرده‌ایم، دروغ‌گویی آشکار و بدون ترس او از خداست و حتی از خود نیز شرم ندارد. عملیات افشای چهرۀ واقعی وی همچنان ادامه دارد. امید است که خفتگان و مردگان بیدار شوند!

💢کلمات تئوفانِ اعتراف‌کننده

تئوفانس در ادامۀ کلماتش گفت:
«او همچنین به بیماری صرع مبتلا بود. هنگامی که همسرش از این موضوع آگاه شد، بسیار پریشان شد تا آنجا که او، یک زن نجیب‌زاده، با مردی مانند او که نه‌تنها فقیر بود، بلکه صرعی هم بود، ازدواج کرده بود. او سعی کرد فریب‌کارانه او را آرام کند با گفتن: "من مرتباً رؤیای [مکاشفۀ] فرشته‌ای به نام جبرائیل می‌بینم و چون توان تحمل دیدن او را ندارم، غش می‌کنم و می‌افتم."»[1]

💢پاسخ به ادعای تئوفانس دربارۀ بیماری صرع پیامبر خدا(ص)

در پاسخ به ادعای باطل تئوفانس مبنی‌بر ابتلای پیامبر اکرم(ص) به بیماری صرع، دکتر علاء السالم در کتاب ارزشمند «دفاع از رسول» به نکات مهمی اشاره می‌کند[2] که به شرح زیر است:
وی ابتدا روشن می‌سازد که هنگام نزول وحی، علائمی بر پیامبر(ص) ظاهر می‌شد؛ ازجمله:
عرق ریختن از پیشانی؛
تغییر رنگ رخسار: بیانگر ترس و خضوع در برابر پروردگار.
گاهی از هوش رفتن.
سپس دکتر علاء السالم توضیح می‌دهد که آنچه برای پیامبر خدا(ص) رخ می‌داد، به‌دلیل عظمت وحی بوده‌ و موضوعی طبیعی است؛ یعنی هنگامی که انسان در مقابل شخص باعظمت و پرهیبت قرار بگیرد

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

24 Nov, 17:30


#معرفی

❄️پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده

🔺قسمت پنجم
✍️به قلم: ارمیا خطیب


🔸پاسخ به ادعای ابتلای پیامبر(ص) به بیماری صرع و ربط دادن آن به موضوع وحی

🔸پیامبر(ص) در هیچ موقعیتی لب به دروغ باز نمی‌کرد و دوست و دشمن او را به راست‌گویی می‌شناختند

🔸پاسخ به ادعای پریشانی خدیجه(ع) بعد از آگاهی دربارۀ بیماری پیامبر(ص)


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 191


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

22 Nov, 18:30


#مقاله_صوتی
#پادکست

🎙گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

⬅️قسمت اول
✍️به‌قلم: متیاس


🎙آیا ذکر صریح نام شخص بشارت داده‌شده شرط حقانیت اوست؟

🔹نام احمد در کجای کلام عیسی و در کجای کتاب مقدس آمده‌ است؟

🔹آیا می‌توانی آیه‌ای از عهد قدیم بیاوری که به‌صراحت نام عیسی را به‌عنوان شخص بشارت داده‌شده برده باشد؟

🔹اگر این درخواست را یک یهودی از شما داشته باشد و بخواهد که در اثبات حقانیت عیسی، نام او را در آیه‌ای از عهد عتیق بیاوری، چه جوابی به او‌ می‌دهی؟


🔗متن مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

22 Nov, 09:45


⚪️⚡️⚡️
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#جمعه_های_انتظار

ای یوسفِ من، شاخه گلِ کنعانی
من وصف کنم تو را به چه عنوانی
عطرِ گلِ رویِ تو عجب غوغایی ست
تو رازِ گُلابِ قمصرِ کاشانی
🦋برادر سفیر عشق
🔘 @ashaar13 🕊️
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫✔️

هفته‌نامه زمان ظهور

19 Nov, 16:30


👈به کلام عیسی بازگردیم. او به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته که هر مدعی پس‌از او کذاب است.
ما با توجه به این زنگ خطری که عیسی برای‌مان به صدا در آورده است، به‌سادگی هر ادعایی را نمی‌پذیریم، بلکه با حساسیت بیشتری دلایل ارائه‌شده ازسوی هر مدعی را بررسی می‌کنیم.

✔️اگر دلایلش با دلایل دیگر فرستادگان خداوند یکی باشد، او را خواهیم پذیرفت و اگر غیر از آن دلایل حرفی بزند، او را در زمرۀ همان انبیای کذبۀ بسیار قرار خواهیم داد.
دوست من، فکر می‌کنم توضیحاتم واضح باشد. اما اگر باز هم حرفی داری یا سؤالی برایت پیش آمده، بپرس.»

این گفت‌وگوی داستانی ادامه دارد...

📚منابع:

[1] انجیل متی 11:24.
[2] همان.

📖صفحه ۲

🔗قسمت دوم

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

19 Nov, 16:30


#نشریه_شماره_191
#مقاله

❄️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

🟡قسمت سوم
✍️به قلم: متیاس

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است.

🗣کشیش استیفان از الیاس خواست که سخنان ردّ وبدل شده بین او و وهب را در اختیارش قرار دهد. پس‌از اندکی که از خواندن آن متن گذشت، کشیش گفت:
الیاس، بعضی توضیحات این شخص صحیح است. بله، نام صریح عیسی در عهد قدیم نیامده. همچنین ارائۀ معجزه برای تمام فرستادگان خداوند ضروری و حتمی نبوده است. این سؤالات تو از ابتدا اشتباه بوده است. اصلاً نیازی به این بحث‌ها نبوده! فقط کافی بود که به این کلام عیسی بسنده کنی و بطلان ادعایشان را ثابت کنی:
«و بسا انبیای کذَبه ظاهر شده، بسیاری را گمراه کنند.»[1]

🔺می‌بینی فرزندم؟! این، خود عیسی است که هشدار می‌دهد و ما را از افتادن در دام این افراد برحذر می‌دارد.
عیسی پیش‌بینی کرده بود که پس‌از او، مدعیان کذابی می‌آیند و مردم را گمراه می‌کنند. اگر کتاب مقدسمان را با دقت بخوانیم، ذره‌ای به باطل بودن این افراد و ادعاهایشان شک نمی‌کنیم.
حال با خیال راحت به خانه برو و دیگر این افراد را دنبال نکن.»

⚡️الیاس و ساره از کشیش استیفان تشکر کردند و راهی منزل شدند. ساره خوشحال از اینکه پیشنهاد رفتن نزد کشیش را داده بود و او با یک آیه توانسته بود خط بطلانی بر ادعای احمدالحسن بکشد؛ به خیالش الیاس دیگر به‌سراغ وهب نمی‌رفت؛ و اما الیاس خوشحال از اینکه برای ادامۀ مباحثه با وهب، پاسخ دندان‌شکنی یافته بود.

▫️ساعتی گذشت و الیاس گوشی خود را برداشت و‌ برای وهب نوشت:
«پس احمدالحسن معجزه هم دارد. چه خوب و‌ تأثیرگذار! می‌دانی اصلاً از همان ابتدا سؤالات من اشتباه بود. تو درست می‌گفتی! برای اثبات حقانیت یک شخص مدعی، نیازی به ذکر صریح نامش نیست. و این را هم با تو‌ موافقم که ارائۀ معجزه برای تمامی انبیای خداوند ضروری نیست. من با سؤالات بیجا وقت خود را هدر دادم. اما اکنون آیه‌ای از کتاب مقدس می‌آورم که همان یک آیه، کذب ادعای شما را ثابت می‌کند. ای‌کاش می‌توانستم چهره‌ات را هنگام خواندن این آیه ببینم! کارت تمام است وهب!
«و بسا انبیای کذَبه ظاهر شده، بسیاری را گمراه کنند.» [2]
می‌بینی؟! عیسی ما را به حال خود رها نکرده است. ما با این هشدار عیسی آمادۀ ظهور هر مدعی دروغینی بودیم و هستیم. حالا دیگر بساطتت را جمع کن و از فریب مردم دست بردار.»

الیاس بسیار از عملکرد خود و از اینکه نسبت به وهب و خبرش بی‌تفاوت نگذشته بود، راضی بود. او گمان می‌کرد دیگر پاسخی ازجانب شخص ایمان‌دار به احمدالحسن دریافت نمی‌کند.
ناگهان صدای اعلان گوشی‌اش او را به خود آورد. این جواب، سریع‌ترین پاسخی بود که وهب داده بود. وهب برایش نوشته بود:
«الیاس عزیز، ما قصد فریب کسی را نداریم، ای‌کاش عینک بدبینی را از چشمانت برداری و باانصاف و ذهنی آزاد پاسخ‌های مرا بخوانی.
تو انسان خوبی هستی! سخنانی از ما را که درستی‌شان برایت اثبات شده است، می‌پذیری و جدل نمی‌کنی. از تو می‌خواهم که مانند مردی عادل و باانصاف، در دلایلی که می‌آوریم تفکر کنی و سپس قضاوت نمایی.
از آیۀ متی ۱۱:۲۴ گفتی. بسیار عالی دوست من! من نیز این آیه را بسیار دوست دارم و هشدار عیسی را نسبت به مدعیان دروغین به گوش جانم سپرده‌ام. اما متوجۀ ارتباط این آیه به احمدالحسن نشدم. بیا یک بار دیگر آیه را بخوانیم:
«و بسا انبیای کذَبه ظاهر شده، بسیاری را گمراه کنند.»

◀️این آیه به ظهور و آمدن انبیای کذبۀ بسیاری هشدار می‌دهد. دقت کن الیاس، انبیای کذبۀ بسیار! و معنی‌اش این است که پس‌از عیسی مدعیان دروغین بسیاری می‌آیند، نه اینکه هر مدعی که پس‌از عیسی بیاید، کذاب است.
بگذار برایت مثالی بزنم:

▫️یک مدرسه را تصور کن. مدیر آن مدرسه بازنشسته می‌شود و قبل از رفتن خود نسبت به آمدن معلمان کم‌سواد بسیاری به آن مدرسه هشدار می‌دهد و می‌گوید: حواستان باشد! من برای شما و این مدرسه و سطح علمی‌اش تلاش بسیار کردم. پس‌از من اجازۀ ورود هر معلمی را به این مدرسه ندهید، زیرا معلمان کم‌سواد بسیاری برای استخدام به اینجا خواهند آمد.

🔃خب الیاس، حال تکلیف چیست؟ آیا مسئولان استخدام آن مدرسه باید تمامی معلمانی را که قصد تدریس دارند و برای مصاحبه به آنجا می‌آیند رد کنند و بگویند همۀ شما کم‌سواد هستید، و مدیر ما را نسبت به کم‌علمی شما آگاه کرده بود؛ یا باید با توجه به هشدار مدیر نسبت به وجود معلمان کم‌سواد بسیار، با حساسیت و هشیاری بیشتری دانش هر معلم را بسنجند و معلمانی را که سابقۀ تدریس خوب و عالی دارند بپذیرند. منصف باش و به مثالم فکر کن.


📖صفحه ۱
👇ادامه


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

18 Nov, 16:30


#معرفی

✔️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

قسمت سوم
✍️به‌قلم: متیاس


🔹عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است.

🔹کشیش استیفان از الیاس خواست که سخنان ردّ وبدل شده بین او و وهب را در اختیارش قرار دهد.

🔹ساره خوشحال از اینکه پیشنهاد رفتن نزد کشیش را داده بود و او با یک آیه توانسته بود خط بطلانی بر ادعای احمدالحسن بکشد


🔗مطالعه مقاله در سایت وارثین


✈️@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

17 Nov, 18:43


👈این وصیت فاطمه دختر رسول خداست. مضمونش این است که شهادت می‌دهد به این‌که خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد عبد او و رسول اوست. بهشت و جهنم حق است. قیامت حق است. ساعت می‌آید، شکی در آن نیست و خداوند آن کسانی را که در قبرها هستند، مبعوث خواهد کرد.

⚡️فرمودند: ای علی، من فاطمه دختر محمد، خدا مرا به عقد تو درآورد تا در دنیا و آخرت با تو باشم. به من غیر از تو اولی و سزاوارتر نیست. مرا در شب غسل و حنوط و کفن کن. شبانه بر من نماز بخوان، شبانه مرا دفن کن و هیچ‌کس را خبر نکن. علی جان، خداحافظ. سلام مرا به همۀ فرزندانم تا روز قیامت برسان.

💢شهادت و دفن شبانه

[محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد:
«وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلی الله علیه وسلم سِتَّةَ اَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها اَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی علیها» «فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانی که از دنیا رفت، شوهرش علی او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را باخبر نساخت.» (صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۳۹)
مرحوم شیخ صدوق در علت دفن شبانۀ آن حضرت می‌نویسد:

🔅«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَبِی حَمْزَةَ عَنْ اَبِیهِ قَالَ سَاَلْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السّلام لِاَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ علیهاالسّلام بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِاَنَّهَا اَوْصَتْ اَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ]» «علی‌بن ابوحمزه از امام صادق علیه‌السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام‌الله‌علیها وصیت کرده بود تا در شب وی را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازۀ آن حضرت نماز نخوانند.» (شرائع الاسلام، ج۸، ص۲۷۹)]

🔃امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب (ع)، زهرا (س) را شبانه غسل داد. شبانه کفن کرد. بندهای کفن را که می‌خواست ببندد صدا زد: «ای فرزندان فاطمه، از مادرتان توشه بردارید. با مادرتان وداع کنید.» امام مجتبی خودش را روی نعش مادر انداخت. اباعبدالله صورت به کف پای مادر [چسباند]. زینب آمد وداع کند. امیرالمؤمنین قسم یاد می‌کند: به خدا قسم دیدم بندهای کفن از هم وا شد، دست‌های زهرا از کفن بیرون آمد، عزیزانش را به آغوش گرفت. ندایی، هاتفی، صدا زد: اباالحسن، این عزیزان را از روی نعش مادر بردار، ملائکۀ آسمان طاقت دیدن این صحنه را ندارند.
﴿وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ﴾ (الشعراء: ۲۲۷)

💢حسن ختام

پروردگارا، هرچه زودتر فرج و تمکین قائم آل‌محمد را برسان و همۀ انصارشان را در مسیر او ثابت‌قدم بدار.
زندانیان از انصار در هر جایی که هستند، در کشور ایران، هرچه زودتر آزادشان بگردان.
خدایا، دعای سید احمد الحسن در حق خودش، خانواده‌اش، دوستانش، دشمنانش و انصارش در هر جای عالم که هستند، برآورده به‌خیر بگردان.

📚پی‌نوشت:

[1] اشعار آئینی وحید محمدی
[۲] غلامرضا سازگار (میثم)

📖صفحه ۷

🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

17 Nov, 18:43


👈با فاطمۀ زهرا (س) چه کردند؟! حضرت زهرا در بین زنان مدینه که به عیادتش آمده بودند، خطبه خواند: من از دنیای شما سیرم. از مردانتان بیزارم. امتحانشان کردم و آنها در امتحان شکست خوردند و از آنها خشمگین هستم.‌ (معانی‌الأخبار، ص ۳۰۴)
وقتی آن دو نفر به عیادت فاطمۀ زهرا آمدند تا خودشان را تبرئه کنند و در بین طرفدارانشان وجهۀ ازدست‌رفته‌شان را [به‌دست آورند و] عادی‌سازی کنند، حضرت زهرا آنان را نپذیرفت. [وقتی کار به اینجا کشید و فهمیدند که حضرت (س) آنان را به حضور نمی‌طلبد] امیرالمؤمنین را واسطه کردند. فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها وقتی دید امیرالمؤمنین ضمانت کرده، فرمود: «البَیتُ بَیتُکَ وَ الحُرَّةُ اَمَتُکَ، اِفعَل ما تَشَاءُ!» «این خانه خانهٔ توست، علی. این کنیز هم کنیز تو، هرچه بگویی من با تو مخالفت نمی‌کنم.» (بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۹۸)

⬅️آنها آمدند، حضرت پرده آویخت و پشتش را به آنها کرد. آنها اصرار کردند که ما را ببخش.
البته بازی بود، یعنی می‌خواستند بازی در بیاورند، چون اگر واقعاً می‌خواستند معذرت خواهی کنند، باید حق علی را برمی‌گرداندند. زهرای مرضیه به آنها خطاب کرد:

[فَقالَتْ: نَشَدْتُکمَا اللّهُ أَلَمْ تَسْمَعا رَسُولَ الله (ص) یقُولُ:
"رِضَی فاطِمَةَ مِنْ رِضای، وَ سَخَطُ فاطِمَةَ مِنْ سَخَطی، فَمَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ إِبْنَتی فَقَدْ أَحَبَّنی، وَ مَنْ أَرْضی فاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضانی، وَ مَنْ أَسْخَطَ فاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنی"؟
قالا: نَعَمْ! سَمِعْناهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ‌ (ص)! فَقالَتْ: فَإِنّی أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِکتَهُ أَنَّکما أَسْخَطْتُمانی وَ ما أَرْضَیتُمانی وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِی لَاَشْکوَنَّکما إِلَیهِ!»] (بحارالأنوار ، ج ۲۹، ص ۶۲۷)
در مقابل طاغوت باید این‌چنین محکم بود.
«آیا شما دو نفر نشنیدید، به خدای عزوجل سوگندتان می‌دهم، نشنیدید که رسول خدا فرمود:
[... هَلْ سَمِعْتُمَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ: مَنْ آذَى فَاطِمَةَ فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اَللَّهَ ؟ فَقَالاَ: اَللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَتْ: فَأَشْهَدُ أَنَّكُمَا آذَيْتُمَانِي] (بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۱۵۸)

◀️«فاطمه پارۀ تن من است و من از او هستم. هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هرکس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است. هرکس بعد از مرگ من او را اذیت کند، مثل این است که در زندگی و حیات من او را اذیت کرده است.
گفتند: بله. حضرت از ایشان اقرار گرفت. وقتی آنان گفتند، آری، ما شنیدیم، فرمود: الحمدلله که شنیدید و اقرار کردید. سپس فرمود:

اللهم انی اشهدک فاشهدوا یا من حضرنی انهما قذ آذیانی فی حیاتی و عند موتی و الله لا اکلکما حتی القی ربی فاشکوکما الیه بما صنعتما بی و ارتکبتمانی منی. (بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۰۱)
«خدایا، تو شاهد باش! ای کسانی که حاضرید شاهد باشید. شهادت بدهید که این دو، مرا در زندگی و در هنگام مرگ و نزدیک به مرگم اذیت کردند. به خدا قسم، با شما سخن نمی‌گویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و شکایت شما را از آن کاری که با من کردید و دربارﮤ من جنایتی که مرتکب شدید با پروردگارم شکایت شما را ببرم و با او سخن بگویم.»

◀️زهرای مرضیه حتی در وصیتش هم آنها را افشا و رسوا کرد. با وصیت تاریخی‌ای که نوشت، هم به حق علی شهادت داد، هم به حق احمد شهادت داد. قبر مخفی او سند حقانیت ولایت علی‌بن ابی‌طالب بود که در طول تاریخ همۀ شیعیان با آن با دشمنان احتجاج می‌کردند.
امروز هم انصار امام مهدی، [به‌وسیلۀ] سید احمد الحسن، به‌عنوان معجزه، با افشا و آشکار کردن قبر مطهر مادرشان فاطمۀ زهرا احتجاج می‌کنند. سید احمد الحسن، همان کسی‌ است که آمده، قبر مادرش را آشکار کرده. او کسی‌ است که جای قبر مخفی فاطمۀ زهرا را آشکار کرده است.

💢وصیت فاطمۀ زهرا (س) چه بود؟

«بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَهُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ، یا عَلِیُّ اَنَا فاطِمَهُ بَنتُ مُحَمَّدٍ (ص) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لاکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرهِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیْرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَهِ»

📖صفحه ۶
👇ادامه

🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

17 Nov, 18:43


👈آگاه باشید که در فتنه قرار گرفتید و به‌راستی جهنم کافران را احاطه کرده است.»
خطبۀ مفصلی ا‌ست. خیلی خواندنی، جذاب و عجیب است که انسان را برای شجاعت در مواجهه با طواغیت تشویق می‌کند.
سید احمد الحسن نیز به ما توصیه می‌کنند که سیرﮤ حضرت زهرا و حضرت زینب را مطالعه کنیم. ایشان فرمود اگر سیرﮤ حضرت زهرا و زینب را مطالعه می‌کردی، می‌دیدی که آن دو، برای دفاع از حق سخن گفتند و با طاغوتیان و پیروانشان مواجه شدند؛ بلکه زهرا (س) به‌سبب تهییج مردم علیه طاغوتیان که خلافت الهی در زمین را غصب کردند، در معرض اذیت‌های بسیار قرار گرفت. [موجب شد] خانۀ ایشان را به آتش بکشند و او و فرزندش را بکشند. به خانۀ ایشان هجوم بردند و پهلویشان را شکستند، ولی این دردها و مصیبت‌ها، او را از استمرار دفاع از حق بازنداشت تا این‌که در این راه به شهادت رسیدند.

🔹ببینید ممکن است یکی از انصار پایمردی کند، [اما] همین که سختی برایش به وجود بیاید، یا یکی از [انصار] را دستگیر کنند یا از دادسرا او را بخوانند، خانم انصار خدای نکرده، سریع جا بزند، ولی فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها تا آخر ایستاد و در این راه به شهادت رسید. زینب نیز پیش از کربلا و در کربلا و بعد از کربلا، به همین سیرﮤ مادرش زهرا سلام‌الله‌علیها عمل کرد.
در ادامه، سید احمد الحسن به زنان مؤمن و انصار توصیه می‌کنند که در مواجهه با طاغوت، که این‌ها شیطان و نطفۀ شیطان هستند، مطلوب این است که با صدای نازک سخن نگویند، بلکه در مواجهه با طاغوت قوی باشند و شدت در ذات الهی داشته باشند.

🔺حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها همۀ وجودش را برای دفاع از حق گذاشت. بعد از این‌که تمام تلاشش را کرد و دیگر کاری از دستش برنمی‌آمد، با گریه‌های افشاگرانه‌اش در قبرستان بقیع، دشمن را رسوا و طاغوت را مفتضح کرد.
البته زهرای مرضیه در خانه بی‌تابی و گریه می‌کرد. گریه‌های مستمر زهرای مرضیه، اهل مدینه را به‌ستوه آورد، چون این‌ها می‌دانستند چه اشتباهی کرده‌اند و چه ظلمی در حق آل‌محمد مرتکب شده‌اند. برای همین در روایت آمده:

▫️«و اجتمع شیوخ اهل المدینة و اقبلوا الی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فقالوا له یا ابا الحسن ان فاطمة (علیهاالسلام) تبکی اللیل و النهار فلا احد منا یتهنا بالنوم فی اللیل علی فرشنا و لا بالنهار لنا قرار علی اشغالنا و طلب معایشنا و انا نخبرک ان تسالها اما ان تبکی لیلا او نهارا فقال (علیه‌السلام) حبا و کرامة فاقبل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) حتی دخل علی فاطمة (علیهاالسلام) و هی لا تفیق من البکاء و لا ینفع فیها العزاء فلما راته سکنت هنیئة له فقال لها یا بنت رسول الله صان شیوخ المدینة یسالونی ان اسالک اما ان تبکین اباک لیلا و اما نهارا فقالت یا ابا الحسن ما اقل مکثی بینهم و ما اقرب مغیبی من بین اظهرهم فو الله لا اسکت لیلا و لا نهارا او الحق بابی رسول الله صفقال لها علی (علیه‌السلام) افعلی یا بنت رسول الله ما بدا لک ثم انه بنی لها بیتا فی البقیع نازحا عن المدینة یسمی بیت الاحزان و کانت اذا اصبحت قدمت الحسن و الحسین (علیهماالسلام) امامها و خرجت الی البقیع باکیة فلا تزال بین القبور باکیة فاذا جاء اللیل اقبل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) الیها و ساقها بین یدیه الی منزلها و لم تزل علی ذلک الی ان مضی لها بعد موت ابیها سبعة و عشرون یوما». (بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۷۷)

⚡️بزرگان اهل مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: ای ابا‌الحسن، فاطمه شب و روز گریه می‌کند. ما شب آسوده نیستیم، نمی‌توانیم در بسترمان آرام بگیریم و در روز هم آرامش و آسایش نداریم که به کارهایمان برسیم. همه گفتند یا شب گریه کن یا روز، یا زهرا! آمدند پیش امیرالمؤمنین گفتند: به فاطمه بگو یا شب گریه کن یا روز. ما طاقت گریه‌های فاطمه را نداریم. با این حال، فاطمه (سلام‌الله‌علیها) گفت: ‌ای ابوالحسن، من چندان در میان این مردم زندگی نخواهم کرد و به‌زودی از میان آنان خواهم رفت. علی جان، به خداوند سوگند من شب و روز از گریه آرام نخواهم گرفت تا این‌که به پدرم ملحق شوم. سپس امیرالمؤمنین خانه‌ای را در بقیع بنا کردند، «بیت الاحزان» را ساختند.

📶در روایت هست که زهرای مرضیه می‌آمد کنار این درخت می‌نشست، در سایۀ درخت [می‌نشست] و آنجا گریه می‌کرد. همه می‌دیدند فاطمۀ زهرا (س) به آن درخت تکیه می‌زند و گریه می‌کند. می‌دیدند تنها دختر رسول خدا که در بینشان هست این‌چنین بی‌تابی می‌کند و حسنین را با خودش می‌برد.
روزی امیرالمؤمنین دید حسن و حسین آمدند و صورتشان سوخته است. پرسیدند: چی شده؟! حضرت حسنین عرضه داشتند که آن درختی را که ما زیر سایه‌اش بودیم قطع کردند و مادرمان زیر آفتاب بود.

📖صفحه ۵
👇ادامه

🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

17 Nov, 18:43


👈امیرالمؤمنین می‌گوید: می‌بینم که اطراف مدینه به لرزه درآمده و عذاب الهی در حال نزول است. سلمان را می‌فرستد تا جلوی فاطمه را بگیرد و از او بخواهد که این کار را انجام ندهد [ نفرین نکند].
سلمان می‌گوید: نزد فاطمۀ زهرا (س) آمدم و گفتم بانو دست بردارید، شما رحمة العالمین، دختر رحمة للعالمین هستید. گفتند مگر نمی‌بینید با مولایم چه می‌کنند؟! [سلمان] گفت آقا امیرالمؤمنین دستور داده‌اند. حضرت [زهرا] فرمود: سمعاً و طاعتاً؛ و برگشت.

💢فدک، خطبهٔ فدکیه

هدیه‌ای که خداوند از طریق رسولش به او [حضرت زهرا] عنایت کرد. ذیل آیۀ (وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا) (سورۀ اسراء، آیۀ ۲۶) فرمودند که یکی از تأویل‌های [این آیه] فدکی است که خداوند به رسولش و حبیبش دستور می‌دهد «آن حق را به فاطمۀ زهرا بپرداز و ادا کن.» فاطمۀ زهرا صاحب حقیقی فدک بودند، درحالی‌که با زور این حق را غصب کردند. [فدک] روستایی آباد بود و از لحاظ اقتصادی می‌توانست [خلافت و حکومت را] تأمین کند. شخصی مثل امیرالمؤمنین که مدعی خلافت است و خطر جدی برایشان محسوب می‌شد [باید از این موقعیت اقتصادی به‌دور می‌ماند] به همین جهت، این [فدک] را از دست فاطمۀ زهرا گرفتند.

🔺حضرت [زهرا] به‌ناچار در مسجد خطبه‌ای (خطبۀ معروف فدکیه) خواندند. دقت کنید زهرای مرضیه کسی که در عفت و پارسایی آن‌قدر دقت دارد که وقتی رسول خدا می‌فرماید: بهترین زن و مقرب‌ترین زن نزد خدا کیست؟ هیچ‌کس نمی‌تواند جواب بدهد، سراغ فاطمۀ زهرا می‌روند، این [چنین] جواب می‌دهد: آن بانویی که در قعر خانه‌اش بنشیند و نه نامحرمی ببیند و نه او را نامحرمی ببیند. این شخص، با این اوج عفت و پاک‌دامنی، در بین نامحرمان و در مسجد شروع می‌کند با صدای رسا و بلیغ،از حق خودش و ولی به حق الهی دفاع می‌کند، [آن هم] با چه الفاظی!
خطبۀ فدکیه، بسیار زیبا و حماسی است، یعنی یک درس حماسه است. در صورت طاغوت بایستی و حرف حق بگویی.

«اَلْحَمْدُللَّـهِ عَلی ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها» «حمد و سپاس برای خدایی که نعمت‌های فراوانی خلق فرمود و عطایای گسترده عطا کرد.»
فاطمۀ زهرا (س) در ادامۀ خطبۀ فدکیه می‌فرمود:
«اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی‏مُحَمَّدٌ» «ای مردم، بدانید من فاطمه هستم و پدرم محمد مصطفی‌ است»
«اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً» «اول و آخر حرفم یکی‌ است»
«وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطا» «سخنم اشتباه نیست»
«وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً» «کارم اشتباه و پراکنده نیست»
«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ» «رسولی از خودتان، از جنس خودتان آمد. سختی‌هایی که به شما می‌رسد، برای او هم سخت است. بر شما و بر مؤمنان حریص و مهربان است.»

◀️«فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدوهُ اَبی دُونَ نِسائکُمْ، وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعمَ الْمَعزِىُّ اِلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» «اگر او را می‌شناختید، می‌دانستید که از میان زنان شما، او پدر من است و از میان مردان شما، او برادر پسرعموی من است. چه نیکو بزرگواری است آن‌که من این نسبت را به او دارم»
«وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَهَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَهَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَهَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِیءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّهً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ» «شما کنار پرتگاهی از آتش بودید، مانند جرعه‌ای آب و در معرض طمع طماعان بودید، لگدکوب راه‌روندگان بودید، از آبی می‌نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند»

«فَاَنْقَذکُمُ اللَّـهُ تَبارکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّـتَیا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِی بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَهِ اَهْلِ الْکِتابِ» «تا این‌که خدا به دست محمد (ص) شما را نجات داد، بعد از آن‌که از دست قدرتمندان و گرگ‌های عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتی‌ها کشیدید.»
پس از سخنرانی طولانی، فاطمۀ زهرا (س) فرمودند:
«هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا ینْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَهِ، اَلا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَهٌ بِالْکافِرینَ» «این در حالی بود که زمانی نگذشته بود و موضع شکاف زخم هنوز وسیع نشده بود و جراحت التیام نیافته بود، پیامبر هنوز به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید که از فتنه می‌هراسید.

📖صفحه ۴
👇ادامه

🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

17 Nov, 18:42


👈همۀ اهل مدینه، علیه آنها هستند، همه [با ابوبکر] بیعت کرده‌اند. تعداد اندکی، دوازده نفر که اسامی‌شان هم در روایات آمده، از مهاجرین و انصار هستند که در راه نصرت امام زمان حاضر شدند و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، خانه‌اش محل تحصن مخالفان حکومت شد. یعنی خودش و خانه‌اش را در معرض نابودی و هلاکت قرار داد. خودش را در معرض کشته ‌شدن قرار داد. وقتی که این‌ها حمله کردند به خانۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها همان‌طور که شنیده‌اید، حضرت زهرا (س) بود که پشت در آمد و از ورود آنها ممانعت کرد. اتفاق‌هایی که افتاد، روضه است؛ یعنی همه باید با این روضه‌ها گریه کنیم:
«صلی الله علیک یا مولاتی، یا فاطمه»
این صفای سینه‌هامان از صفای فاطمه ا‌ست
هرچه داریم و نداریم از عطای فاطمه‌ است
چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
بازهم در جان ما حال و‌هوای فاطمه ا‌ست
بازهم... بازهم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دل خون از غم و سوز عزای فاطمه‌ است [۱]
مولای من، یا احمد الحسن، آقا جان، این شب‌ها چه حالی دارید؟! باز ماتم مادرتان فاطمۀ زهراست.

⚡️مولایم، بار سنگین این مصیبت و این مصیبت‌ها بر دوش شما سنگینی می‌کند، بر دوش انصار شما سنگین است، چون فاطمۀ زهرا قربانی شد، قربانی تقدیم کرد تا شما و انصار به آن هدف والای محقق کردن حاکمیت الله، بنای دولت عدل الهی، برسید.
باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دل خون از غم و سوز عزای فاطمه‌ است
گوش کن!
از کوچه‌ها دارد صدایی می‌رسد
یا صدای مجتبی، یا نه صدای فاطمه ا‌ست
علت چشمان تارش بعدها معلوم شد
جای دست گرگ، روی پلک‌های فاطمه ا‌ست
قربان غریبی‌ات، یا امام مجتبی. با زبان دل، زبان حال امام مجتبی:
من ایستاده بودم...
من ایستاده بودم، دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می‌زد
گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه می‌زد
گردیده بود قنفذ همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر، این تازیانه می‌زد [۲]
اما همان‌گونه که سید احمد الحسن در بیاناتشان فرمودند، در این شب‌ها عزاداری کنید و از طلاب حوزﮤ مهدوی خواستند واقعیت را همان‌طور که هست بیان کنند. اتفاق‌هایی که افتاده و جنایت‌هایی که علیه فاطمۀ زهرا شده است، بدون سب و لعن و توهین به مهاجمان او، مطالب را همان‌طور که بوده تذکر دهند.

🗣ان‌شاءالله، از مجامع و متونی که برای ما باقی مانده، متن روایت را خواهم خواند. این کلماتی ا‌ست که خود فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها نقل می‌کند که چه اتفاقی برایشان افتاد:
«فَجَمَعُوا الْحَطَبَ بِبَابِنَا وَ أَتَوْا بِالنَّارِ لِیُحْرِقُوا الْبَیْتَ فَأَخَذْتُ بِعِضَادَتَیِ الْبَابِ وَ قُلْتُ: نَاشَدْتُکُمُ اللَّهَ وَ بِأَبِی رَسُولِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَنْ تَکُفُّوا عَنَّا وَ تَنْصَرِفُوا فَأَخَذَ عُمَرُ السَّوْطَ مِنْ قُنْفُذٍ مَوْلَى أَبِی بَکْرٍ، فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی فَالْتَوَى السَّوْطُ عَلَى یَدِی حَتَّى صَارَ کَالدُّمْلُجِ، وَ رَکَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تَسَعَّرُ، وَ صَفَقَ وَجْهِی بِیَدِهِ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی وَ جَاءَنِی الْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحَسِّناً قَتِیلًا بِغَیْرِ جُرْمٍ فَهَذِهِ أُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ، وَ قَدْ تَبَرَّأَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهَا وَ تَبَرَّأْتُ مِنْهَا.» (الهدایة الکبرى، ص ۱۷۹، الباب الثالث: باب سیدة النساء علیهاالسلام)

⬅️«بر درب خانهٔ ما هیزم زیادی جمع کردند. آتش آوردند تا ما را با خانه به آتش بکشند. من پشت در ایستادم و آنها را به خدا و پدرم قسم دادم که دست از سر ما بردارند و ما را یاری کنند. عمر تازیانه را از دست قنفذ، غلام ابوبکر گرفت و با آن به بازوی من کوفت. در این هنگام، تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه‌ای که دور تا دور بازویم ورم کرد و مثل بازوبندی شد. پس من با صورت به زمین افتادم، درحالی‌که آتش شعله‌ور بود و حرارتش صورتم را می‌سوزاند. عمر چنان به صورتم سیلی زد، به‌طوری که گوشواره‌هایم تکه‌تکه شد، از گوشم جدا شد و درد زایمان به‌سراغم آمد و محسن را سقط کردم؛ و بدون جرمی او کشته شد. آیا این‌ها مردمانی هستند که می‌خواستند بر جنازﮤ من نماز بخوانند؟ همان‌طور که خداوند و فرستادﮤ او از آنان بیزاری جسته‌اند، من نیز از آنان بیزاری می‌جویم.»

◀️زهرای مرضیه از امیرالمؤمنین دفاع می‌کند. در مسجد و کنار قبر رسول خدا (ص) می‌ایستد و می‌گوید: اگر از مولایم و پسرعمویم علی‌بن ابی‌طالب، دست برندارید، شما را نفرین می‌کنم.

📖صفحه ۳
👇ادامه


🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

17 Nov, 18:42


👈با احترام، صفات پسندیده را در فرزندانش جاری و ساری می‌کرد و حق ولی خدا علی‌بن ابی‌طالب را به آنها متذکر می‌شد. مادران انصاری برای تربیت فرزندشان و حتی پدران انصار که می‌خواهند فرزندانشان را تربیت کنند، باید با احترام و حرمت گذاشتن به آنان، نکاتی را که سید احمد الحسن در تربیت فرزندان تذکر داده‌اند، [به کار بگیرند] و انصار خوبی برای ایشان تربیت کنند. [این نیز] یک راه دفاع از امام حق است.

💢در علم‌آموزی

فاطمۀ زهرا (س) در علم‌آموزی هرگز خسته نمی‌شدند. یکی از بانوان خدمت حضرت رسیده بود و سؤالات ریزودرشتی پرسید. فکر کرد حضرت را خسته کرده‌اند. حضرت فرمود: نه من خسته نشدم. باز هم سؤالاتت را بپرس. هرقدر سؤال بپرسی، من ناراحت و خسته نمی‌شوم، زیرا از پدرم رسول خدا شنیدم که فرمود: «روز قیامتْ علمای پیرو ما وقتی محشور می‌شوند، خدا به‌اندازﮤ دانششان، خلعت‌های گران‌بها به آنان عطا می‌کند و اندازﮤ پاداش به میزان تلاشی است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا صرف کردند.»
پس انصار خدا، وظیفه‌ای که سید احمد الحسن، امام مهدی و خداوند بر دوشمان گذاشته‌اند، [این است که ما] رسولان امام مهدی در منطقه و در [میان] خانواده هستیم؛ پس علمی که از سید احمد الحسن [می‌آموزیم] علوم بی‌نظیری که ایشان منتشر کرده و در اختیار انصارش گذاشته را با اخلاص و بدون خستگی به اهلش برسانیم. آن کسانی که مشتاق هستند جان‌هایشان را از علم ایشان (ع) سیراب کنیم، همان‌طور که حضرت زهرا (س) بود.

💢در زهد و عبادت

فاطمۀ زهرا (س) اهل عبادت بود. اهل زهد و بی‌رغبتی به دنیا بود، که همۀ انصار خدا باید به آن متصف باشند. [او به‌قدری به عبادت و ذکر خدا عشق داشت که وقتی رسول خدا (ص) به‌جای دادن کنیز، تسبیحات صدگانه (۳۴ بار تکبیر، ۳۳ بار تسبیح و ۳۳ بار تحمید) را به او آموخت، سه بار از روی شادی و نشاط روحی گفت: «رَضِیتُ عَنِ اللهِ وَ رَسُولِهِ» «از خدا و رسولش خشنود شدم.» (بحارالأنوار، ج ۴۳، ص۸۳) حسن بصری می‌گوید: «در امّت اسلام، هیچ‌کس عابدتر از فاطمه (س) نبود. آن‌قدر به عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد.»] (بیت‌الأحزان، ص ۴۱؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۸۴)
اما نکته‌ای که بیشتر می‌خواهم به [آن] بپردازم، دربارﮤ نصرت امیرالمؤمنین علی (ع) است، این‌که حضرت زهرا (س) نسبت به علی (ع) به‌عنوان امام زمانش چه کار کرد و چگونه بود؟

💢شاهد و مدافع حق

فاطمۀ زهرا (س) شاهد بر وصیت بود. زمانی که پیامبر اکرم خواست وصیت کند و وصیت‌نامه‌اش را در جمع یاران و اصحاب بیان کند، آن نانجیب [عمر] اجازه نداد و به پیامبر (ص) توهین کرد. رسول خدا همه را از محضرشان بیرون کردند. اما چند روز بعد، امیرالمؤمنین، در شب وفات، در محضر رسول خدا سلمان، مقداد و ابوذر را جمع کرد و از ایشان [رسول‌الله] خواست که وصیت بفرمایند. امیرالمؤمنین (ع) [وصیت] را نوشتند و حضرت زهرا (س) حاضر و شاهد در وصیت رسول خدا بود که به حق احمد، مهدی اول شهادت داد. رسول خدا و حضرت زهرا شاهد و حامل این وصیت بود و تمام تلاشش را در نصرت وصی رسول خدا، آن کسی که در وصیت نامش برده شده بود، انجام داد.

🔺 بعد از رحلت رسول خدا، وقتی سقیفۀ بنی‌ساعده تشکیل شد و سنت الهی در تعیین خلیفه از نص و وصیت، به شورا و رأی بزرگان و افراد منتقل شد و سنت به بدعت تبدیل شد، زهرای مرضیه تمام تلاشش را کرد. درب خانۀ مهاجرین و انصار را به‌همراه امیرالمؤمنین و حسنین می‌زدند. سلمان نقل می‌کند که علی‌بن ابی‌طالب، فاطمۀ زهرا (س) را بر مرکب سوار می‌کرد و دست حسنین را می‌گرفت و خانه‌ای از مهاجرین و انصار از اهل بدر نبود که درب خانه‌شان را نزده باشند.

🗣هم امیرالمؤمنین، هم فاطمۀ زهرا (س)، حق [وصایت] علی‌بن ابی‌طالب را تذکر می‌دادند. دعوت به نصرت حق را شروع کردند، و از تعداد اهل بدر، تنها چهل ‌و‌ چهار نفر اجابت کردند و می‌گفتند ما هستیم. [با وجود این‌که] حضرت به‌ ایشان گفته بود که فردا صبح، سرتراشیده با سلاح در میعادگاه حاضر باشید، ولی چهار نفر هر روز می‌آمدند و این [کار] سه شب تکرار شد. هر روز صبح که امیرالمؤمنین با مقداد، سلمان، ابوذر و زبیربن عوام می‌آمد، تعدادی که برای قیام و باز پس گرفتن حق امیرالمؤمنین نیاز بود جمع نمی‌شد. [این‌چنین] امیرالمؤمنین از باز پس گرفتن حقشان محروم شدند.

📶 زهرای مرضیه زمانی که برای بیعت از امیرالمؤمنین (ع) هجوم آوردند، از علی (ع) دفاع کرد. [چراکه] خانۀ حضرت زهرا به محل تحصن مخالفان حکومت تبدیل شده بود. دقت کنید. فرض کنید یک خانوادﮤ انصار مثلاً چنین وضعیتی دارد. ببینید یک‌خانم چقدر می‌تواند تحمل کند، همراهی کند، پایمردی کند.

📖صفحه ۲
👇ادامه


🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

17 Nov, 18:42


#حضرت_زهرا

💢فاطمه (س) برترین الگو

⚡️گزیده‌ای از سخنرانی سید حامد میری، آذرماه 1401، حسینیه و مدرسۀ انصار امام مهدی (ع)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین، الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیرا

سلام و عرض تسلیت خدمت امام مهدی ارواحنا له الفدا و وصی و فرستاده‌شان امام احمد الحسن و شما انصار خدا.

ان‌شاءالله خداوند توفیق شناخت مقام فاطمۀ زهرا (س) و تأسی (دنباله‌روی) از سیره و روش حضرت زهرای مرضیه را به همۀ ما عنایت کند.
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در تمام طول زندگی، وجودش را برای دفاع از امام حق و حجتی که اطاعتش بر او واجب بود صرف نمود. از زمان کودکی که مصادف بود با صدر اسلام و آغاز دعوت رسول خدا (ص) و آن سختی‌های عجیب‌غریب مکه، شعب ابی‌طالب و سختی‌های زمان همراهی با رسول خدا در فرازونشیب‌های دعوت الهی، هجرت از مکه به مدینه، تحمل غربت و زندگی در غربت و جنگ‌هایی که در مدینه آغاز شد، پدر بزرگوارشان را همراهی کردند. ایشان (س) در مقابل مشکلاتی که در مدینه داشتند ایستادگی و بردباری کردند.

◀️وقتی همسر علی‌بن ابی‌طالب شدند، در خانۀ علی (ع)، به‌عنوان همسر یکی از مجاهدان و انصار رسول خدا، با علی‌بن ابی‌طالب که فرماندهی بسیاری از غزوات و جریان‌ها را به عهده داشت، همراهی و کمک کرد؛ و اگر همراهی زهرای مرضیه نبود، شاید علی‌بن ابی‌طالب، به این مقدار نمی‌توانست رسول خدا را نصرت بدهد و این‌قدر در یاری و نصرت حجت خدا در زمانش موفق باشد. این درسی برای همۀ بانوان انصاری است.

💢در خانه

در خانۀ علی (ع)، کارهای خانه را به عهده گرفته بود. روایتی هست از امام باقر (ع): «انَّ فاطمه ضمنت لعلی (ع) عمل البیت و العجین و الخبز و قم البیت و ضمن لها علی (ع) ما کان خلف الباب. نقل الحطب و ان یجیی ء بالطعام» «برای تقسیم کارهای خانه - حضرت فاطمه (س) خمیر کردن و پخت نان و نظافت را به عهده گرفت و علی (ع) نیز کارهای بیرون خانه، همچون تهیه هیزم و خرید لوازم خوراکی را پذیرفت.» (تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۷۱)

🔺فاطمۀ زهرا به علی‌بن ابی‌طالب، کار در خانه، تدبیر منزل و پخت‌وپز را تضمین داد و علی‌بن ابی‌طالب کارهای بیرون از خانه را تضمین کرده بود. وقتی رسول خدا به خانۀ علی و فاطمه آمد، می‌فرمود: «... مَرْحَباً بِبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ وَ نَجْمَیْنِ یَقْتَرِنَانِ» «... آفرین به دو دریایی که به‌هم می‌رسند و دو ستاره‌ای که در کنار هم قرار می‌گیرند.» (تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام، ج ۱۵، ص ۴۰۴؛ المناقب، ج ۳، ص ۳۵۵)
سپس می‌پرسیدند: «سئل علیاً کیف وجدت اهلک؟» رسول خدا (ص) از علی پرسید: همسرت را چگونه یافتی؟!
فقال: «نعم العون علی طاعة اللَّه» «بهترین کمک‌کار در طاعت الهی.» و سئل فاطمه فقال: «خیر بعل» و از فاطمه پرسید که علی چگونه است؟ فرمودند: «بهترین شوهر است.» (بحارالأنوار ج ۴۳، ص ۱۱۷؛ تفسير کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۹، ص ۴۸۵)

🔅بانوان بزرگوار انصاری باید از فاطمۀ زهرا (س) الگو بگیرند. اگر از شوهرانشان بپرسند که خانم چگونه است؟! بگویند بهترین کمک‌کار در طاعت الهی و همراه و همیار در راه نصرت خلیفۀ خداست. این روش و سیرﮤ [اهل‌بیت] است.
البته این‌طور نیست که کار در خانه، منحصر به خانم‌ها باشد. یعنی خود سید (ع) [احمد الحسن] در کارهای خانه کمک می‌کند و [برای همکاری در خانه] توصیه می‌‌کند. شیخ حبیب سعیدی (حفظه‌الله) می‌گوید: روزی سید (ع) را دیدم که انگشتش را فوت می‌کند، صحبت می‌کند بعد انگشتش را فوت می‌کند. پرسیدم چی شده؟!
[احمد الحسن] گفت: در خانه کار می‌کردم، دستم سوخته است. در خانه مشغول پخت‌وپز بودم.
سیرﮤ ایشان این‌چنین است. تشویق می‌کنند و یکی از راه‌های تقرب به خدا را کمک به همسر در خانه می‌دانند. این سیرﮤ سید (ع) برای همۀ انصار درس است. زهرای مرضیه (س) در خانه این‌چنین بودند و کارهای خانه را به نحو احسن انجام می‌دادند.

💢در تربیت فرزندان

حضرت زهرا (س) تمام تلاشش این بود که در خانه با فرزندانش طوری رفتار کند که بهترین تربیت را داشته باشند. تربیت ولایی داشته باشند. حق علی‌بن ابی‌طالب و اولیای الهی را در جان کودکانش اشراف بکنند. با هنرمندی گاهی اوقات، با فرزندانشان با شعر سخن می‌گفتند. حضرت زهرا با امام حسن این‌چنین سخن می‌گفتند: «اِشْبَهْ اَباکَ یا حَسَن/ وَاخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَن/ وَاعْبُدْ اِلهاً ذا مِنَن/ وَلا تُوالِ ذَا الْاِحَنِ» «حسن جان، مانند پدرت باش/ ریسمان را از گردن حق بردار. [منظور این‌که راه حق را هموار کن]/ خدای صاحب‌نعمت و احسان‌کننده را پرستش کن/ با افراد بدخواه و کینه‌توز دوستی مکن.» (اعیان‌الشیعه، ج ۱، ص ۵۶۳؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۸۶ و ۲۸۷)

📖صفحه ۱
👇ادامه

🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

16 Nov, 18:00


👈شاید آن زمان که دختر پاک و محبوب پیامبر خدا (ص) را بین در و دیوار کتک زدند و جنینش محسن علیه‌السلام را شهید کردند و درب خانۀ مقدسشان را به آتش کشیدند، و به اهل‌بیت رسول خدا (ص) جسارت کردند، با خود گفتند می‌زنیم و می‌رویم و کسی نمی‌فهمد! یا اگر هم بفهمند، کسی جرئت ندارد ما را متهم کند، چه برسد به انتقام! و این هتکِ‌حرمت‌ها تا به امروز ادامه پیدا کرد و گفتند اصلاً هر زمانی که بشود، حقشان را غصب می‌کنیم و از حکومت بر مردم -که جز آنها هیچ‌کس شایستگی آن را ندارد- دورشان می‌کنیم. حالا کو تا منتقم بیاید؟ و فکرش را نمی‌کردند که سرانجام روزش می‌رسد! و منتقم حق‌های مسلّم و خون‌های پاکشان سال‌هاست که آمده است. از بصره هم آمده، درست از همان‌جا که باید می‌آمد!

🔹اشعیا ۶۳: «1 این کیست که از ادوم با لباس سرخ از بصره می‌آید؟ یعنی این‌که به لباس جلیل خود ملبّس است و در کثرت قوّت خویش می‌خرامد؟ من که به عدالت تکلّم می‌کنم و برای نجات، زورآور می‌باشم. ۲ چرا لباس تو سرخ است و جامۀ تو مثل کسی که چرخشت را پایمال کند؟ ۳ من چرخشت را تنها پایمال نمودم و احدی از قوم‌ها با من نبود و ایشان را به غضب خود پایمال کردم و به حدّت خشم خویش لگدکوب نمودم و خون ایشان به لباس من پاشیده شده، تمامی جامۀ خود را آلوده ساختم. ۴ زیراکه یوم انتقام در دل من بود و سال فدیه‌شدگانم رسیده بود.»
می‌بینید رنگ لباس منتقم را؟! «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.»
اما هنوز کار به انتقام و خون‌خواهی نرسیده است. دفاع پسر از مادر پاک و پدران بزرگوارش هنوز در مرحلۀ معرفی شأن و جایگاه‌ رفیعشان است، و چه دفاع شایسته‌ای و چه مدافع برازنده‌ای!

⬅️پس به خود بیا! هنوز فرصت هست. به دعوتش لبیک بگو. نگو انکار نمی‌کنم، اما سکوت می‌کنم، نه! حتی سکوت هم نکن! چراکه هیچ حدّ وسط و بی‌طرفی وجود ندارد. یا خدا را یاری می‌دهیم و به حاکمیت او اعتراف می‌کنیم، یا در صف شیطان و دوستداران حاکمیت او قرار می‌گیریم. ساکت‌ها در این میان، شیاطین لال و بی‌صدا هستند. [۶]

از خداوند می‌خواهیم که ما را در زمرﮤ پیروان حقیقی بانوی تاج‌دار مکاشفه –اولین شهیدﮤ وصیت رسول خدا (ص)- قرار دهد و لحظه‌ای ما را از این مسیر خارج نکند.

📚پانوشت:

[1] مکاشفۀ یوحنا، فصل ۱۲.
[2] سیزدهمین حواری، پی‌نوشت دکتر علاء سالم، ص 23-28؛ سیزدهمین حواری، پی‌نوشت دکتر توفیق مغربی، ص 140- 149.
[3] سید احمد الحسن، پاسخ های روشنگرانه بر بستر امواج، ج 6، پرسش ۵۲۹.
[4] سید احمد الحسن، متشابهات، ج 4، پرسش ۱۳۷.
[5] اشعیا، ۶۳
[6] سید احمد الحسن، جهاد درب بهشت است، ص ۹۵.

📖صفحه ۲


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

11 Nov, 14:30


👈کشیش گفت: «من نمی‌دانم بخندم یا گریه کنم! خنده‌ از آن‌جهت که چطور و با چه جرئتی خبری به این اندازه سست و بی‌اساس را نشر می‌دهند، و گریه‌ برای اینکه چگونه ایمان‌دارانی مثل شما این اخبار را جدی می‌گیرند و پیگیر می‌شوند.»

⚡️ الیاس گفت: «جناب کشیش، نگرانی من برای دیگران است، نه خودم! من که یقین دارم این ادعا باطل است، اما به فکر ایمان‌دارانی هستم که فریب این افراد را می‌خورند و از پدرمان دور می‌شوند. این‌طور که به نظر می‌رسد آنها کاملاً آماده و آموزش دیده‌اند و پاسخ‌هایی مطابق با کتاب مقدس ارائه می‌کنند.»

این گفت‌وگوی داستانی ادامه دارد...


📚منابع:

1- انجیل یوحنا 24:7.
2- انجیل یوحنا 41:10.
3- انجیل متی 24:24.

📖صفحه ۲

🔗قسمت اول

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

11 Nov, 14:30


#نشریه_شماره_190
#مقاله

❄️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

🔅قسمت دوم
به قلم: متیاس

💢 آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد و تصمیم گرفتند که فردا به دیدار کشیش بروند. آ‌نها درحال قدم زدن و لذت بردن از هوای مطبوع و طبیعت زیبای پارک بودند که زنگ اعلان گوشی همراه الیاس به صدا در آمد. الیاس نگاهی به گوشی خود انداخت و گفت: «وهب است، همان پسر ایمان‌دار به احمدالحسن! عجله‌ای برای خواندن پاسخش ندارم!» او تظاهر می‌کرد که خواندن جواب وهب برایش اهمیتی ندارد، شاید نمی‌خواست ساره را نگران کند، اما خودش می‌دانست که به‌شدت درگیر و‌ مشتاق پیگیری این مباحثه شده است. وقتی به خانه رسید، گوشی‌اش را برداشت و پیام وهب را خواند. او نوشته بود:
«الیاس عزیز، پاسخ این پیامت را در چند بخش کوتاه تقدیم می‌کنم؛ پیش از هرچیز لازم است بگویم که: گفتی از همین ابتدا می‌دانی آیاتی که در اثبات حقانیت احمدالحسن می‌آورم، به وی بی‌ارتباط است:
«به‌حسب ظاهر داوری مکنید، بلکه به راستی داوری نمایید.»[1]

▫️ای‌کاش لااقل به آیات کتاب مقدس خود پایبند باشید و بدون پیش‌داوری دلایل ما را بخوانید و بررسی کنید.
به پاسخ سؤالت دربارۀ معجزات احمدالحسن می‌پردازم:👇🏻

🔺اول:بله، ایشان معجزات بسیاری داشته‌اند؛ ازجمله خبر از غیب، شفای بیماران و‌ حتی زنده کردن مردگان و...
🔺دوم:از اینکه از معجزات احمدالحسن پرسیدی، چه هدفی داشتی؟ آیا حقیقتاً معجزه را نشانۀ حقانیت یک شخص می‌دانی و اگر ایشان معجزه‌ای ارائه نکرده بود، آن را دلیل بر باطل بودن ادعایش می‌دانستی؟ پس اگر در زمان یحیای ‌نبی بودی چه می‌کردی؟
«و بسیاری نزد او آمده، گفتند که یحیی هیچ معجزه ننمود و لکن هرچه یحیی دربارۀ این شخص گفت، راست است.[2]

🔺اگر کتاب مقدس خود را با دقت بیشتری بخوانی، درمی‌یابی که عیسی نسبت به مسیح‌ها و انبیای دروغین هشدار داده است که از آنها هم معجزات صادر می‌شود.
«زیراکه مسیحان کاذب و انبیا کذَبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی برگزیدگان را نیز گمراه کردندی.»[3]

💢پس چگونه مدعیان راستین را از دروغ‌گویان تشخیص بدهیم؟!

احمدالحسن مانند عیسی معجزه دارد، اما این، راهِ شناختِ ثابت نیست. اگر ثابت و یکسان بود، پس چرا یحیای نبی و بسیاری انبیای دیگر معجزه‌ای مادی نداشتند؟!
بهتر است این نکته را بدانی که معجزات مادی همیشگی نیستند و به‌خواست خداوند نشان داده می‌شوند.

دوست من، اگر بخواهی می‌توانم برایت از قانونی بگویم که بر همۀ فرستادگان خداوند صدق می‌کند و همۀ آنها با این قانون، حقانیت خود را ثابت می‌کنند.»

گویی پس‌از خواندن پاسخ وهب، اندکی از خشم الیاس نسبت به وی کاسته شده بود. شاید چون دانسته بود که با انسان آگاهی درحال مباحثه است که تنها به پاسخ‌هایی براساس کتاب مقدس اکتفا کرده و از بیان کوچک‌ترین توهینی خودداری می‌کند.
ا‌و تصمیم گرفت تا فردا و پس‌از دیدار با کشیش استیفان هیچ پاسخی به وهب ندهد.
لحظۀ موعود فرارسید و الیاس و ساره به کلیسا رفتند. ازآنجاکه آن روز، روز شلوغی برای کلیسا بود و آنها قصد نداشتند که دیگران از این‌ موضوع باخبر شوند، از کشیش خواستند که وقت خود را در اختیارشان قرار دهد و در جلسه‌ای خصوصی و خلوت به سؤالات آنها پاسخ بدهد. کشیش درخواستشان را پذیرفت و آنها به انتظار و مشتاق دیدار با کشیش نشستند. ساره امیدوار بود که این ملاقات، پایان درگیری‌های ذهنی الیاس دربارۀ خبر ظهور فرستادۀ عیسی باشد و الیاس مشتاق شنیدن راهنمایی‌های کشیش بود تا از آنها در مباحثه با وهب استفاده کند.

🔎سرانجام پس‌از پایان‌ مراسم کلیسا در آن روز، کشیش استیفان آنها را به اتاقی دعوت کرد و گفت‌وگوی آنها آغاز شد.
الیاس شروع کرد و گفت: «جناب کشیش، آیا شما از ظهور فرستادۀ عیسی باخبرید؟ بهتر است بگویم آیا با افرادی که درحال نشر این خبرند مواجه شده‌اید؟»
کشیش استیفان چندلحظه با بهت و‌ سکوت به الیاس خیره شد و کلمه‌ای بر زبان نیاورد. ساره که متوجه حیرت وی شده بود، ادامه داد و گفت: «البته که ما می‌دانیم ادعای آنها کذب محض است، اما ازآنجاکه الیاس با یکی از این افراد وارد بحث شده، و ذهنش اندکی درگیر شده، تصمیم گرفتیم نزد شما بیاییم تا سخنان شما خط پایانی بر مباحثۀ الیاس با آن شخص بکشد و دیگر وقت خود را صرف خواندن پاسخ‌های او نکند.»


📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

10 Nov, 15:30


#معرفی

✔️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

قسمت دوم
✍️به‌قلم: متیاس


🔹آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

🔹چگونه مدعیان راستین را از دروغ‌گویان تشخیص بدهیم؟!

🔹الیاس پرسید: «جناب کشیش، آیا شما از ظهور فرستادۀ عیسی باخبرید؟»


🔗مطالعه مقاله در سایت وارثین


✈️@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

09 Nov, 16:30


👈«به ‌این‌ ترتیب، به سخن نهایی و حل اختلافات در خصوص امکان اثبات وجود پروردگار یا خدا براساس نظریۀ تکامل می‌رسیم. ثابت کردیم که زندگی هدف‌ دارد و هدفمند است، و تکامل نیز به همین صورت. وقتی «صفت اثر دلالتی است بر صفت مؤثر» اثبات می‌شود که مؤثر نیز دارای صفت هدفمندی و تعقّل و دانایی است و براین‌اساس وجود یک مؤثر هدفمند، منطقی و دانا را اثبات نموده‌ایم. در نتیجه وجود پروردگار یا خدا، خواه به‌طور مستقیم مؤثر باشد یا یکی از آثارش دالّ بر این صفت وی یعنی هدفمندی باشد، اثبات می‌گردد. این موضوع، به‌خودی‌خود برای ردّ نظریۀ خداناباورانۀ جدید، مبنی‌بر اینکه تکامل فاقد هدفی درازمدت است، کفایت می‌کند.»[16]

📚منابع:

[1] ریچارد داوکینز، ساعت‌ساز نابینا (۱۹۸۶)، فصل ۳، انباشته شدن تغییر کوچک (ص ۵۰) نسخه انگلیسی.
[2] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۳۶.
[3] ریچارد داوکینز، ساعت‌ساز نابینا (۱۹۸۶)، فصل ۵، قدرت و سوابق (ص ۵) نسخه انگلیسی.
[4] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۲۱۲.
[5] ر.ک: احمدالحسن، توهم بی‌خدایی، فصل چهارم.
[6] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۵۴۲.
[7] Waggle dance.
[8] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۲۰۵.
[9] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۲۰۶.
[10] Flightless bird.
[11] احمدالحسن، وهم الإلحاد (نسخه عربی)، ص ۱۹۷.
[12] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۲۲۶.
[13] احمدالحسن، وهم الإلحاد (نسخه عربی)، ص ۱۹۴.
[14] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۲۰۳.
[15] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۲۰۴.
[16] احمدالحسن، توهم‌ بی‌خدایی، ص ۲۰۵.


📖صفحه ۶

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

09 Nov, 16:30


👈-انسان راست‌قامت (Homo erectus): قطعه‌ای که تقریباً به‌شکل نهایی رسیده، با عملیات‌های پیشرفته‌تری برای بهبود کیفیت.
- انسان هایدلبرگی (Homo heidelbergensis): قطعه‌ای که به‌شکل نهایی خود بسیار نزدیک شده، با چند بهبود نهایی.
- انسان خردمند (Homo sapiens): قطعه‌ای که پس‌از تمامی مراحل پرداخت و صیقل‌کاری به‌شکل نهایی و مطلوب خود رسیده.

⚡️در این مقایسه، در هر مرحله از تکامل حجم مغز و پیچیدگی‌های مربوط به آن و توانایی‌های مربوط به هوشمندی موجودات ازجمله‌ استفاده از ابزار، توانایی‌های زندگی اجتماعی و... که منجر به بقا و تطابق بهتر موجودات با محیط زیستشان شده است افزایش یافته است. این فرایند تکاملی مشابه با بهبود تدریجی و افزایش کیفیت در مراحل تولید یک قطعۀ فلزی در کارخانۀ ریخته‌گری است.
عده‌ای متصور شده‌اند که انقراض و حذف شدن موجودات میانی در فرایند تکامل -برای مثال انسان راست‌قامت (Homo erectus)- نشان‌دهندۀ هدفمند نبودن تکامل است، درحالی‌که اگر به تکامل به‌صورت یک کل و از زاویه‌ای درست بنگرند، متوجه می‌شوند که فرایند تکامل بسیار مشابه یک کارخانۀ ریخته‌گری است که به‌صورت دقیقی کار می‌کند و دیگر اشکالشان معنایی نخواهد داشت.

🔺«نگرش و دید می‌تواند از زوایای مختلفی شکل بگیرد. برخی مواقع زاویۀ دید، نگرش ما را به‌طور کلی تغییر می‌دهد. زاویۀ دید درست، نگاه انسان را کاملاً تغییر می‌دهد. به عنوان مثال تصاویر نقوش برجسته در تصویرهای سه‌بعدی را فقط از زاویۀ دید درست یا معین می‌توان تشخیص داد و اگر نپذیریم از این زاویۀ خاص به آن بنگریم، مطمئناً آن نقش برجسته را نیز نخواهیم دید؛ باوجود اینکه ده‌ها نفر قادر به تماشای آن هستند!» [14]

💢تکامل در بلندمدت هدفمند است

در این سیستم کلی که در آن قرار گرفته‌ایم -سیستمی که چه بسا شامل جهان‌های فراوانی باشد- مجموعه‌قوانینی حاکم است که قوانین مربوط به فرایند تکامل تنها بخشی از آنهاست و قوانین بسیار دیگری وجود دارند که از آنها آگاهی نداریم، اما نتیجۀ قوانین مربوط به تکامل -که در این مقاله بررسی کرده‌ایم- به‌طور خلاصه عبارت‌اند از:

۱) ایجاد ابزار هوشمندی هرچند ابتدایی حتمی است؛
۲) ژن هوشمندی در تنازع با دیگر ژن‌ها شکست نمی‌خورد؛
۳) فرایند تکامل همواره در جریان است و تنها در موجودی که به‌اندازۀ کافی هوشمند شده باشد متوقف می‌‌شود.


🔻حال با توجه به مقایسۀ فرایند تکامل با کارخانۀ ریخته‌گری، در ابتدای این فرایند اولین همانندساز مانند قطعه‌ای وارد کارخانه‌ شده است. طبق گزارۀ اول، با گذشت زمان و در اثر صیقل‌کاری‌های مداوم، ژن‌های مربوط به هوشمندی به تدریج به موجود (قطعه) اضافه می‌شوند. طبق گزارۀ دوم می‌دانیم که در این فرایند پرداخت، صیقل پیدا کردن بخشی باعث حذف یا خراب شدن بخش مربوط به ژن‌های هوشمندی نمی‌شود و همواره ژن هوشمندی در معرض صیقل پیدا کردن و بهبود است. طبق گزارۀ سوم می‌دانیم که فرایند ریخته‌گری همواره ادامه پیدا می‌کند تا که موجود به حدی از هوشمندی برسد که توانایی کنترل و توقف روند انتخاب طبیعی را داشته باشد.

💡از همین رو، روشن است که این مجموعه قوانین به‌ صورت هدفمند ایجاد شده‌اند و به‌دنبال ابزار هوشمندی‌اند و زمانی که در کنار مجموعه قوانین دیگری که مناسب باشند قرار گیرد، موجودی هوشمند ایجاد می‌کند، مانند اتفاقی که دقیقاً برای ما رخ داده است و نتیجۀ‌ سیستمی که در آن زندگی می‌کنیم رسیدن به موجود هوشمندی، مانند انسان بوده است.

🔸«هر نوع زندگی، خواه زندگی زمینی ما باشد - که بر آب، کربن، نیتروژن و دیگر مواد شیمیایی استوار است -خواه زندگی در سیاره یا جهانی دیگر- که به‌جای آب بر آمونیاک یا به‌‌جای کربن بر سیلیکون متکی باشد، چراکه می‌تواند زنجیره‌های طولانی همچون کربن را به وجود آورد - نتیجۀ حتمی آن، ایجاد ابزار هوشمندی خواهد بود و براساس قانونی که اکنون می‌شناسیم، این همان هدف حتمی تکامل است و هیچ حیات یا همانندسازی یا ابزار نسخه‌برداری و تکامل نمی‌تواند دیر یا زود از رسیدن به آن برکنار بماند.»[15]
تا اینجا مشخص شد که فرایند تکامل در بلندمدت هدفمند بوده و تولید ابزار هوشمندی هدف حتمی تکامل است.

💢اثبات وجود رب یا اله

همان‌طور که پیش‌تر استدلال شد، فرایند تکامل هدفمند است و براساس اصل «صفت اثر دلالتی است بر صفت مؤثر»، وجود رب یا اله را نیز اثبات می‌کنیم.
اگر مؤثر فرایند تکامل را "A" نام‌گذاری کنیم. از آنجا ‌که اثر "A" (یعنی فرایند تکامل) هدفمند بوده و به‌دنبال صفت هوشمندی است، نتیجه گرفته می‌شود که "A" نیز باید هدفمند و هوشمند باشد، زیرا فاقد یک چیز نمی‌تواند اعطا‌کنندۀ آن چیز باشد.

📖صفحه ۵
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

09 Nov, 16:30


👈«تکامل از توسعۀ ابزار هوشمندی برتر دست نمی‌کشد تا هنگامی که ابزار هوشمندی برتر و دستاوردهای آن به سطحی برسند که خود، روند تکامل خویش را متوقف سازند، همان‌گونه که برای انسان امروزی پیش آمده است؛ زیرا ما روند تکامل را تقریباً حداقل در رابطه با خودمان متوقف ساخته‌ایم. یکی از مهم‌ترین دلایل توقف تکامل گونۀ ما توسط خودمان همان ابزار هوشمندی برتری است که در اختیار داریم؛ زیرا این ابزار، توانمندی‌هایی در اختیار ما قرار داده که به بیشتر افراد گونۀ ما، اجازۀ بقا و زادوولد می‌دهد. بنابراین قانون انتخاب طبیعی دیگر تسلطی بر ما ندارد که بخواهد روند تکامل ما و پیشرفت ابزار هوشمندی برتری را که در اختیار داریم استمرار بخشد. آری، تنها یک راه برای پیشرفت ابزار هوشمندی که در اختیار داریم، باقی می‌ماند و آن روند جهش ژنتیکی مصنوعی است یا به عبارت دیگر اینکه ما خودمان ترکیب ژنتیکی‌مان را برای تولید مردمانی مثلاً با مغزهای باهوش‌تر دست‌کاری کنیم.»[12]

💢فرایند تکامل وکارخانۀ ریخته‌گری

فرایند تکامل را می‌توان به یک کارخانۀ ریخته‌گری تشبیه کرد، جایی که هر قطعه به‌طور مداوم بهبود می‌یابد و به‌شکل نهایی خود نزدیک‌تر می‌شود. در کارخانۀ ریخته‌گری، قطعات فلزی ابتدا به‌صورت خام و ناهموار از قالب بیرون می‌آیند. این قطعات خام نیاز به عملیات صیقل‌کاری، پرداخت و برش‌کاری دارند تا به‌شکل نهایی و مطلوب خود برسند. به‌طور مشابه در فرایند تکامل، موجودات زنده نیز از حالت‌های ابتدایی و ناپایدار به‌سوی سازگاری و پیچیدگی بیشتر پیش می‌روند. این فرایند تکامل شامل جهش‌های ژنتیکی و انتخاب طبیعی است. در هر نسل، جهش‌های ژنتیکی مختلفی رخ می‌دهد که برخی از آنها ممکن است به ویژگی‌های مفید و کارآمد منجر شوند. این ویژگی‌های مفید به موجودات کمک می‌کنند تا در محیط خود بهتر زنده بمانند و تولیدمثل کنند.

🗣در کارخانۀ ریخته‌گری، هر مرحلۀ عملیات پرداخت و صیقل‌کاری، به بهبود کیفیت قطعه کمک می‌کند. به همین ترتیب در تکامل، تغییرات کوچک ژنتیکی که منجر به بهبود کارکرد موجود شود، به‌طور تدریجی به بهبود کلی موجود زنده منجر می‌شود. انتخاب طبیعی همانند کارگران ماهری است که هر روز روی قطعه کار می‌کنند تا آن را به‌شکل مطلوب برسانند. جهش‌های مفید حفظ می‌شوند و جهش‌های غیرمفید کنار گذاشته می‌شوند، تا نهایتاً موجودی بهینه و کارآمد به وجود آید.

🔺بنابراین می‌توان گفت که فرایند تکامل موجودات زنده، مانند فرایند تولید در یک کارخانۀ ریخته‌گری است که در آن موجودات از حالت‌های خام و ابتدایی به‌سوی پیچیدگی بیشتر پیش می‌روند و هر مرحله از این فرایند، به بهبود و تکامل بیشتر موجودات کمک می‌کند.
«اگر آنها از کفر و خداناباوری و عدم اعتقاد به وجود خدا به‌سمت شک‌وتردید در وجود خداوند حرکت می‌کردند و به تکامل به‌عنوان مجموعه‌ای یکپارچه می‌نگریستند، درمی‌یافتند که این موجودیت، براساس سیستمی دقیق و مولد کار می‌کند؛ مانند بهترین کارخانۀ ریخته‌گری که ممکن است به چشم ببینیم. در کارخانۀ ریخته‌گری، معمولاً قطعات به‌صورت صیقل‌یافته از قالب بیرون نمی‌آیند، بلکه روی آنها چندین عملیات صیقل‌کاری و پرداخت و حتی برش‌کاری‌هایی صورت می‌گیرد تا به‌شکل نهایی و مد نظر درآیند. تکامل نیز همین‌گونه است. همچنین اگر آنها آن را به چشم وجودی واحد بنگرند، از مولّد بودن آن حکم به هدفمند بودنش می‌دهند. تکامل، هوشمندی و به‌دنبال آن حکمت، ایثار و اخلاق را به بار آورده است. فاقد هیچ‌چیز نمی‌تواند اعطاکنندۀ چیزی باشد؛ بنابراین اگر تکامل هدفمند نبود و در پسِ آن قانون‌گذاری وجود نمی‌داشت، این دستاورد ارزشمند به بار نمی‌آمد. اما متأسفانه این عده، تکامل را تفکیک و پاره‌پاره می‌کنند و به اجزای تشکیل‌دهندۀ آن می‌نگرند و به‌دنبال آن نمی‌توانند نتیجۀ خاص حاصل از کُل آن را ببینند. آنها دقیقاً مانند کسی عمل می‌کنند که صنعت بزرگی را به خطوط تولید جدا از هم تقسیم می‌کند، تا به‌این‌ترتیب نظر پژوهشگر را بر اهداف کوتاه‌مدت هریک از خطوط تولید متمرکز کنند و از هدف نهایی این صنعت به‌عنوان یک واحد یکپارچه منحرف نمایند.»[13]

برای درک عمیق‌تر شباهت فرایند تکامل به فرایندی که در یک کارخانۀ ریخته‌گری رخ می‌دهد، دربارۀ فرایند تکاملی هوموساپینس‌ها مثالی می‌زنم.
- ساحل‌مردم چادی (Sahelanthropus tchadensis): قطعۀ خام فلزی با ویژگی‌های ابتدایی و پایه‌ای.
- جنوبی‌کپی (Australopithecus): قطعه‌ای که تحت عملیات ابتدایی صیقل‌کاری و پرداخت قرار گرفته، با برخی بهبودهای اولیه.
- انسان ماهر یا انسان هابیلی (Homo habilis): قطعه‌ای که تحت عملیات پیشرفته‌تر قرار گرفته، با بهبودهای چشمگیر در عملکرد و کارایی.

📖صفحه ۴
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

09 Nov, 16:30


👈برای درک بهتر مفهوم تنازع میان ژن‌ها، مثالی از پرندگان بی‌پرواز[10] در جزیره‌ای منزوی ارائه می‌کنیم. در این مثال ظهور ژن‌های مربوط به یک سری از صفات جدید، باعث از بین رفتن ویژگی پرواز در پرندگان شده است. به‌نوعی ژن‌های صفت جدید در این تنازع پیروز شده‌اند.

🗣فرض کنید در جزیره‌ای منزوی که هیچ شکارچی در خشکی وجود ندارد و منابع غذایی فراوان است، پرندگانی زندگی می‌کنند. در چنین شرایطی، پرواز کردن دیگر برتری محسوب نمی‌شود، چراکه در نبود شکارچی و فراوانی غذا، پرواز کردن فعالیتی پرهزینه است و برای فرار از خطر یا یافتن غذا ضرورتی ندارد.

🔺در این شرایط، پرندگانی که می‌توانند انرژی خود را به‌جای پرواز صرف صفات دیگری کنند مانند افزایش اندازۀ بدن یا تقویت پاها برای تحرک بیشتر در خشکی، احتمالاً از مزیت انتخابی در این محیط برخوردار خواهند بود. با گذشت زمان تعداد پرندگانی که توانایی پرواز آنها کاهش یافته یا به‌طور کامل از بین رفته است، در این جزیره افزایش می‌یابد و صفات جدیدی جایگزین ویژگی پرواز در این‌گونه پرندگان می‌شود.
یکی از نمونه‌های بارز این پدیده، پرنده باکلان بی‌پرواز یا باکلان گالاپاگوس (Galápagos Cormorant) است. این پرندگان که بومی جزایر گالاپاگوس هستند، تنها باکلان‌هایی هستند که توانایی پرواز خود را از دست داده‌اند.

🔅در این مثال همان‌گونه که مشاهده شد مجموعه‌ای از ژن‌ها ازجمله‌ ژن‌های مربوط به پاهای قوی‌تر برای باکلان گالاپاگوس، ژن‌های مربوط به پرواز کردن را شکست داده و باعث حذف تدریجی آن شده است.
اما ژن‌های ساخت ابزار هوشمندی امکان ندارد در تنازع با سایر ژن‌ها شکست بخورند؛ زیرا ظهور هیچ صفتی در موجودات نمی‌تواند اهمیت هوشمندی را در موجود از بین ببرد و باعث شود هوشمندی از مجموعه ژن‌های عامل در موجود زنده‌ خارج شود، مانند اتفاقی که دربارۀ قدرت پرواز کردن باکلان گالاپاگوس رخ داد. برای مثال، درون همین پرندگان بی‌پرواز موجود در جزایر منزوی، ژن‌های ساخت ابزار هوشمندی می‌توانند نقش بسیار مؤثری در بقای‌ آنها داشته باشد؛ زیرا می‌تواند به آنها در پیدا کردن غذا، ساخت لانۀ مناسب، تعامل با دیگر هم‌نوعان، حل مسئله، یادگیری، دفاع از قلمرو و... کمک بسیاری ‌کند.
  دقت کنید که در اینجا ما نمی‌گوییم موجود هوشمندتر در تنازع با بقیۀ موجودات همواره پیروز می‌شود، بلکه نکته آنجاست که با پدیدار شدن ژن‌های ساخت ابزار هوشمندی، این‌گونه ژن‌ها از ژن‌های عامل در موجود زنده خارج نمی‌شوند و همواره در معرض پیشرفت‌اند و در صورتی که شرایط مهیا شود این پیشرفت حاصل می‌شود تا آنجا که موجودی به هوشمندی انسان را پدید آورد.

🔹«گاهی فرد هوشمندتر یا جانداری که از ابزار هوشمندی برتری بهره‌مند است، از کسی که هوشمندی کمتری دارد، یا از ابزار هوشمندی پایین‌تری برخوردار بوده یا حتی اصلاً فاقد ابزار هوشمندی است شکست می‌خورد. این وضعیت پیامد ویژگی‌ها و شرایط رویارویی طرف‌های درگیری است. گاهی در تنازع بقا، نوعی که از ابزار هوشمندی برتر برخوردار است در مقابل نوعی که ابزار هوشمندی ضعیف‌تری دارد، شکست می‌خورد، زیرا از ویژگی‌ها و شرایط خاصی برخوردار است.

البته هنگامی که ژن ایجادکنندۀ ابزار هوشمندی ایجاد شود و وارد مجموعه‌ای از ژن‌های سازندۀ موجودات زنده گردد، ممکن نیست در تنازع در برابر ژن‌های دیگر شکست بخورد و امکان ندارد از مجموعۀ ژن‌های عامل در ساختن موجودات زنده خارج شود، بلکه پیش خواهد رفت و آهنگ روبه‌جلو با گذر زمان پیشرفت خواهد کرد؛ زیرا میان این ژن و دیگر ژن‌ها در تنازع بقا یا پیشرفت و رسیدن به جایگاه نخست، تفاوت بسیاری وجود دارد.
◀️رقابت میان ژن‌ها، فقط به تنازع بقا محدود نمی‌شود، بلکه میان ژن‌ها برای تقدم و صدرنشینی در مجموعۀ ژن‌هایی که جسم موجودات زنده را می‌سازند نیز رقابت وجود دارد. هر ژن می‌کوشد تا تعداد بیشتری داشته باشد. حتی اگر این رقابت به‌شکلی ناآگاهانه و غیرهوشیارانه باشد، بلکه این رقابت و تنازع، از خلال قانون عمومی تکامل می‌گذرد و تابعی از آن به شمار می‌رود.»[11]

💢۳- انتهای فرایند تکامل، موجود هوشمندی است که جلوی روند تکامل بر روی خود را می‌گیرد

فرایند تکامل همواره بر روی تمام موجودات در جریان است و برای مثال در صورتی که شرایط محیطی مهیا شود و جهش‌های ژنی مرتبط رخ دهد، موجوداتی هوشمندتر ایجاد می‌شوند، زیراکه موجود هوشمند در فرایند تکامل دارای برتری بیشتری است، چون قدرت سازگاری، حل مسئله، یادگیری و حافظه، توانایی استفاده از ابزار و... بیشتری را داراست. حال تنها در یک صورت فرایند تکامل بر یک موجود، تقریباً به‌صورت کامل متوقف می‌شود که موجود به‌میزانی هوشمندی‌اش افزایش پیدا کند که روند تکامل را بر روی خود ببندد و برای مثال مانع از تأثیر انتخاب طبیعی بر خودش شود؛ مثلاً با درمان بیماری‌ها.

📖صفحه ۳
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

09 Nov, 16:29


👈«انتخاب طبیعی، فرایند کور و ناخودآگاه و خودکاری است که داروین کشف کرد و اکنون می‌دانیم که توضیحی برای وجود و شکل ظاهراً هدفمند زندگی است و هیچ هدفی در ذهن ندارد. عقل و چشم ذهنی ندارد. برای آینده برنامه‌ریزی نمی‌کند. نه بینایی دارد، نه آینده‌نگری و نه کلاً بینشی. اگر بتوان گفت در طبیعت نقش ساعت‌ساز را بازی می‌کند، ساعت‌ساز نابیناست.»

«آنچه داوکینز انجام داده همچون غوطه‌ور شدن در درون انسانی است که به‌سوی هدفی مشخص درحال دویدن است، و سپس می‌گوید: به قلب نگاه کنید که چون عضلات به اکسیژن و غذا نیاز دارند، خون را با قدرت پمپاژ می‌کند، کلیه‌ها اوره را از بدن بیرون می‌ریزند، کبد سموم بدن را دفع می‌کند، معده غذا را هضم می‌کند و... و... و... هدف همۀ این‌ها زنده نگهداشتن انسان نیست؛ بلکه مقصود و آرمان آنها کوچک و فقط در حوزۀ عملکرد خودشان است؛ آنها نابینایانی هستند که زندگی جسم را نمی‌بینند، بنابراین هدف درازمدتی را مد نظر ندارند، پس هدفی هم وجود ندارد. این درحالی است که کل این مجموعه با تمام اجزایش هدفمند است و هدف از این فرایندها، ناظر به کل است، نه اینکه هر بخش به‌طور جداگانه برای خود هدفی مستقل داشته باشد.»[4]

با مطالعۀ کلام زیست‌شناسان آتئیست مانند ریچارد داوکینز که تلاش می‌کنند نشان ‌دهند تکامل هدفمند نیست، روشن می‌شود که اصلاً استدلالی دقیق مبنی‌بر هدفمند نبودن فرایند تکامل وجود ندارد و استدلال‌های بیان شده، صحبت‌هایی غیر دقیق است و تاکنون شاهد هیچ استدلال مثبتی از داوکینز و دیگران دراین‌باره نبوده‌ایم.

⚡️در اینجا ذکر دو نکته دارای اهمیت است: اول، دلیلی وجود ندارد که نشان دهد جهش ژنتیکی تصادفی و بدون هدف است. دوم، حتی از دیدگاهی که تکامل را بخش‌بخش می‌کند نیز وجود رب یا اله اثبات می‌شود. خوانندۀ علاقه‌مند می‌تواند برای بررسی این موضوع به فصل چهارم کتاب «توهم بی‌خدایی» رجوع کند.[5]

💢تعریف هوشمندی و ابزارهوشمندی

از آنجا که در ادامه از مفهوم هوشمندی استفاده شده است، در اینجا تعریف خود از آن را ارائه می‌کنیم.
«هوشمندی، به‌طور کلی نشان‌دهندۀ توانایی در سازمان‌دهی کنش‌ها و واکنش‌ها براساس داده‌های فضا و محیط است که معمولاً برای جلب منفعت و دفع ضرر صورت می‌گیرد. وجود ابزار هوشمندی (مانند مغز یا سیستم عصبی) در یک جاندار، باعث می‌شود که وی بتواند سایر توانایی‌های بیولوژیکی و اعضایش را مانند یک اسلحۀ بیولوژیکی جهت کسب منفعت بیشتر و چند برابر کردن آن‌ توانایی‌ها سازمان‌دهی کند.»[6]

🔹با توجه به این تعریف، جاندارانی که دارای ابزار هوشمندی تکامل‌یافته‌تری هستند برای بقا و تولیدمثل دارای مزیت بیشتری‌اند. برای مثال زنبورهای عسل از یک روش ارتباطی پیچیده به نام رقص زنبور[7] استفاده می‌کنند. زنبورها از طریق رقصی ظریف و پیچیده، اطلاعات مربوط به جهت و فاصله تا منبع غذایی را به یکدیگر منتقل می‌کنند. و از این طریق به زنبورهای دیگر می‌گوید که منبع غذایی در کجا قرار دارد و چگونه می‌توان به آن دسترسی پیدا کرد. زنبورها از حافظه و قدرت مسیریابی قابل‌توجهی برخوردار هستند که به آنها در یافتن آسان‌تر منابع غذایی کمک می‌کند. حال با توجه به انتخاب طبیعی مشخص است که کُلنی‌های زنبوری که هوشمندترند و قدرت حافظه، مسیریابی و قدرت ارتباط برقرار کردن بهتری دارند در شرایطی که به دست آوردن منابع غذایی دشوار شود، شانس بیشتری برای بقا نسبت به کلنی‌های با هوشمندی کمتر دارند.
در ادامه به بررسی سه گزارۀ کلیدی دربارۀ تکامل و هوشمندی می‌پردازیم:

💢۱- پدیدار شدن ژن‌های ساخت ابزار هوشمندی حتمی است

حتی با فرض تصادفی و بی‌هدف بودن جهش‌های ژنتیکی بعد از گذشت زمانی کافی -ایجاد ژن‌های تولیدکنندۀ ابزار هوشمندی- هرچند به‌صورت کاملاً ابتدایی، حتمی است.

«حتی اگر فرض کنیم جهش ژنتیکی از همان ابتدا تصادفی بوده است، باید ژنی را فراهم کند که قابلیت ایجاد ابزار هوشمندی را دارا باشد. منظور از ابزار هوشمندی، مغز فعلی انسان و حیوانات نیست، بلکه مراد هرچیز قابل تصوری است که بتوانیم آن را به‌عنوان نخستین مرحلۀ ساخت مغز در نظر بگیریم؛ مثل یک سلول عصبی.»[8]

💢۲- ژن هوشمندی در تنازع با دیگر ژن‌ها شکست نمی‌خورد

«البته هنگامی که ژن ایجادکنندۀ ابزار هوشمندی ایجاد شود و وارد مجموعه‌ای از ژن‌های سازندۀ موجودات زنده گردد، ممکن نیست در تنازع در برابر ژن‌های دیگر شکست بخورد و امکان ندارد از مجموعۀ ژن‌های عامل در ساختن موجودات زنده خارج شود، بلکه پیش خواهد رفت و آهنگ روبه‌جلو با گذر زمان پیشرفت خواهد کرد؛ زیرا میان این ژن و دیگر ژن‌ها در تنازع بقا یا پیشرفت و رسیدن به جایگاه نخست، تفاوت بسیاری وجود دارد.»[9]

📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

09 Nov, 16:29


#نشریه_شماره_190
#فرگشت

❄️آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

✍️به قلم: شیث کشاورز

امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً تأییدشده و مستدل برای تنوع حیات بر زمین پذیرفته شده است. تکامل به‌صورت مختصر عبارت است از: تغییر و تکامل تدریجی موجودات زنده در طول نسل‌های متوالی که توسط مکانیسم‌هایی مانند جهش و انتخاب طبیعی هدایت می‌شود.

💢علمای ادیان و تکامل

در این میان، علمای ادیان در تقابل با این نظریه دو دیدگاه کلی را اتخاذ کردند:
دستۀ اول: این گروه نظریۀ تکامل را رد کردند و ردپای کشیشان مسیحی را طی کرده و یادآور مواضع آنان دربارۀ چرخش زمین به دور خورشید شدند و چه بسا از آنها نیز بدترند، چون صرف‌نظر از شواهد علمی فراوان در خصوص صحت تکامل، هر انسان عاقلی با اندکی تفکر متوجه می‌شود که نتیجهٔ حتمی وراثت، جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی قطعاً به تکامل ختم می‌شود. این عده و مقلدانشان را در اینجا به‌حال خود رها می‌کنیم و صرفاً آنها را به مطالعه و تفکر دعوت می‌کنیم.
دستۀ دوم: این گروه نظریۀ تکامل را همان‌گونه که دانشمندان زیست‌شناسی تکاملی مانند ریچارد داوکینز –که برای خداناباوری نظریه‌پردازی می‌کند- بیان می‌کنند، می‌پذیرند یا دست‌کم معتقدند که صحت آن خللی به دین الهی وارد نمی‌کند. این گروه در خیال خود تصور می‌کنند که با این موضع‌گیری تضاد بین علم و دین را حل کرده‌اند.

💢آیا نظریۀ تکاملی که امثال داوکینز معرفی می‌کنند با دین الهی قابل جمع است؟

هرگز! تکاملی که زیست‌شناسان امروزه درک کرده‌اند بیان می‌دارد که فرایند تکامل در بلندمدت هدفی ندارد. ازاین‌رو، نتیجه گرفته‌ می‌شود که حیوانات و ازجمله انسان نتیجۀ یک فرایند بی‌هدف‌اند و این موضوع به‌هیچ‌وجه با دین الهی که بیان می‌دارد مخلوقات به‌صورت هدفمند و برای هدف خاصی خلق شده‌اند قابل جمع نیست.

ریچارد داوکینز می‌گوید:
" Evolution has no long-term goal. There is no long-distance target, no final perfection to serve as a criterion for selection…"[1]
«تکامل هدف بلندمدتی ندارد. هیچ هدف از راه دوری وجود ندارد، هیچ کمال نهایی برای استفاده به‌عنوان معیار انتخاب وجود ندارد...»

از همین رو جهل دستۀ دوم علما که سعی داشتند تضاد به وجود آمده میان علم و دین را حل کنند نیز روشن شد؛ کسانی که نه شناخت صحیحی از علم دارند و نه شناخت صحیحی از دین که بتوانند از آن در مقابل هجمه‌های واردشده دفاع کنند.

🗣«نظریۀ تکامل آن‌گونه که امروزه مطرح می‌شود و آن‌گونه که زیست‌شناسان تکاملی آن را درک می‌کنند و بیان می‌دارند، می‌گوید: تکامل هیچ هدف بلندمدتی ندارد و به همین دلیل با دین قابل جمع شدن نیست. بنابراین کسی نمی‌تواند بگوید بله، من هرآنچه نظریۀ تکامل بیان می‌دارد و نیز نتایج آن را ازجمله اینکه تکامل در بلندمدت هدفمند نیست صددرصد می‌پذیرم و در عین حال دین را هم قبول دارم! این سخن دارای تضاد و تعارض بسیار آشکاری است و هیچ دانشمند عاقلی به چنین چیزی معتقد نیست، مگر اینکه با رفع تناقض مزبور سخنش درست و مقبول و منطقی گردد.»[2]

🔺آشکار شد که حل شدن تعارض بین علم و دین مستلزم آن است که نشان‌ داده شود تکامل در بلندمدت هدفمند است و این مطلبی است که سید احمدالحسن آن را در کتاب «توهم بی‌خدایی» نشان داده‌اند که در ادامه بخشی از استدلال‌های مربوط به این گزاره بیان شده است. برای دریافت استدلال‌ها و توضیحات بیشتر به کتاب «توهم بی‌خدایی» رجوع کنید.

💢داوکینز چگونه نتیجه گرفته است که تکامل فاقد هدف بلندمدت است؟

داوکینز در کتاب «ساعت‌ساز نابینا» به جای نگاهی کلی به فرایند تکامل، آن را به اجزای کوچک‌تری تقسیم کرده و هر بخش را جداگانه بررسی می‌کند. او بیان می‌دارد که جهش‌های ژنتیکیِ تصادفی همراه با انتخاب طبیعی غیرتصادفی، که تنها اهداف کوتاه‌مدتی برای انتخاب موجودات بهتر سازگاریافته با محیط دارند، منجر به بروز ویژگی‌های خاصی می‌شوند و سپس با انباشت تدریجی این ویژگی‌ها در طول زمان، تغییرات و نتایج مشاهده‌شده در گونه‌ها به وجود می‌آید. او این‌گونه استدلال می‌کند که فرایند تکامل هیچ هدف بلندمدتی ندارد، زیرا تنها به سازگاری‌های کوتاه‌مدت و بقای موجودات در محیط فعلی خود وابسته است.

“Natural selection, the blind, unconscious, automatic process which Darwin discovered, and which we now know is the explanation for the existence and apparently purposeful form of all life, has no purpose in mind. It has no mind and no mind’s eye. It does not plan for the future. It has no vision, no foresight, no sight at all. If it can be said to play the role of watchmaker in nature, it is the blind watchmaker.”[3]

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

08 Nov, 09:44


❤️❤️🌹🌹
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#جمعه_های_انتظار

طواف عشق💬
عمرم به انتظار تورفته گزاف نیست
یک شب هزار شب گذرد حرف و لاف نیست

از دوری‌ات جنون گرفته زمین وزمان بیا
مانند سابق آسمان ِ دل من که صاف نیست

من را بگیر از من و لایق به خویش کن
در لطف بیشمار تو جای خلاف نیست

یوسف اگر نظر به خریدار خود کند
فرقی میان درّ و طلا وکلاف نیست

باید زبان به مدح تو خرج ابد شود
در یاری تو تیغ زبان در غلاف نیست

حجش قبول آن قلمی کز تو دم زده
درحج عشق جز تو که جای طواف نیست

محتاج دست های شما هست این‌ جهان
درکوی عشق خوش تر از این اعتراف نیست
🕊️خواهر سادات
🌹 @ashaar13 🔔
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید. 🚫🔥

هفته‌نامه زمان ظهور

06 Nov, 14:30


#فرگشت
#تکامل

❄️آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

✍️به قلم: شیث کشاورز

✔️علمای ادیان و تکامل
✔️آیا نظریۀ تکاملی که امثال داوکینز معرفی می‌کنند با دین الهی قابل جمع است؟
✔️داوکینز چگونه نتیجه گرفته است که تکامل فاقد هدف بلندمدت است؟
✔️تعریف هوشمندی و ابزار هوشمندی
✔️فرایند تکامل و کارخانه ریخته‌گری


🔗مطالعه مقاله در سایت وارثین


🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

05 Nov, 18:32


#ایستگاه_تفکر
#حجت‌شناسی

❄️ما شیعۀ علی (ع) هستیم یا شما؟!

❄️روش حجت‌شناسی در نهج‌البلاغۀ امام علی (ع)

✍️نوشتۀ عباس فتحی

امام علی‌بن ابی‌طالب (ع) در بخشی از خطبۀ اول نهج‌البلاغه، به ضرورت استمرار و اتصال پیامبران الهی و روش شناخت آن فرستادگان اشاره کرده و می‌فرماید:

▫️«وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ و مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاء»

▪️ترجمۀ مضمونی روان:
"و خداوند خلقش را از نبیّ فرستاده‌شده یا کتاب فروفرستاده‌شده یا حجّت همراه یا راه پایدار خالی نگذاشت؛ فرستادگانی که کمبود عددشان و فراوانی تکذیب‌کنندگانشان موجب کوتاهی کردن آنها نمی‌شود؛ آن فرستادگانی که قبلی‌شان بعدی را نام برد و بعدی‌شان هم توسط قبلی معرّفی شده بود. بر همین روش، قرن‌ها گذشته و روزگاران سپری شد و پدران رفتند و فرزندان به‌جایشان آمدند."

🔻این یعنی هر پیامبر و امام و وصی و حجّتی، با معرّفی‌نامه و نصّ تشخیصی حجّت قبلی شناخته می‌شود؛ و اصلی‌ترین و مهم‌ترین راه شناخت حجت‌های الهی این است که آنها داری نصّ و وصیت‌نامه باشند.

🟦سؤال ۱. به نظر شما، آیا بین آن چیزی که امام علی (ع) دربارﮤ قانون معرفت حجت (روش حجت‌شناسی) فرموده، با آنچه فرزندشان امام احمد الحسن (ع) در مسئلۀ خالی نبودن زمین از حجت و نحوﮤ شناخت آن حجت‌های الهی در کتاب عقاید الإسلام و ... گفته، تفاوتی وجود دارد؟

🟦سؤال ۲. به نظر شما، آن روشی که بعضی فقها و مقلدانشان فریاد می‌زنند - مثل این‌که امام باید به همۀ زبان‌ها سخن بگوید و همۀ معجزات درخواستی مادّی را انجام دهد و ... - با سخن امام علی (ع) سازگار است یا با سخن شیطان که می‌گفت: این آدمِ گلی، هیچ برتری بر من ندارد تا بر او سجده کنم؟

🟦سؤال ۳. به نظر شما، امروز چه کسانی شیعۀ امام علی‌بن ابی‌طالب‌ (ع) هستند؟ ما انصار امام مهدی (ع) که حاکمیت را مخصوص خدا می‌دانیم و ولیّ و رهبرمان را فقط با نصّ تشخیصی -وصیت‌نامۀ تضمین‌شدﮤ رسول‌الله (ص)- شناختیم، یا دیگرانی که سرپرستشان را در شورا انتخاب می‌کنند و سپس از نزد خودشان، به آنها قداست می‌بخشند؟


🔗مقاله حجت‌شناسی قرآنی (کلیک کنید)


🔎التماس تفکر

🔹یا علی


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

28 Oct, 16:30


#معرفی
#رؤیا

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی

✍️به قلم: نوردخت مهدوی

🔎به چه رؤیاهایی باید عمل کرد؟
🔎آیا می‌توانیم از رؤیا عقیده و احکام اخذ کنیم؟
🔎آیا مؤمنان زبان ملکوت را می‌شناسند؟
🔎حدود و میزان عصمت در رؤیاها را مؤمنان می‌توانند تشخیص دهند؟
🔎آیا هر رؤیایی قابل بازگفتن است؟
🔎آیا رؤیا می‌تواند سببی برای آسیب به مؤمنان باشد؟


🔗مطالعه مقاله در سایت وارثین


🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

27 Oct, 19:00


👈الیاس با صدای ساره به خود آمد و‌ گوشی همراهش را کنار گذاشت و به‌سراغ همسرش رفت. ساره از او خواست که به گردش بروند و‌ کمی تا پارک نزدیک منزلشان قدم بزنند. در مسیر پیاده‌روی الیاس به او گفت: «می‌دانی داشتم به چه کسی پیام می‌دادم؟» ساره اظهار بی‌اطلاعی کرد و الیاس ادامه داد: «با همان شخصی که مدعی ظهور فرستادۀ عیساست.

🔹پسر جوانی با نام کاربری وهب!» ساره با تعجب گفت: «الیاس تو واقعاً وقتت را برای صحبت با چنین شخصی هدر می‌دهی؟! دنبال چه هستی؟ اگر باطل بودن این ادعا برایت محرز است، چرا وقت باارزشت را برای او می‌گذاری؟!» الیاس جواب داد: «خودم هم نمی‌دانم چرا نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم. ساره، این‌طور نیست که آ‌نها فقط ادعایی به این بزرگی کنند و بروند، بلکه امروز برایم روشن شد که آ‌نها کاملاً آمادۀ پاسخ دادن به سؤالات ما هم هستند.

🔹می‌پرسم نام احمد در کجای کتاب مقدس آمده؟ می‌گوید نام صریح عیسی در کجای عهد عتیق آمده است؟ می‌گویم عیسی دارای آیات رمزی بسیاری در عهد قدیم است که با اشاره از وی گفته‌اند، می‌گوید احمدالحسن هم این‌چنین است! او حتی می‌خواست آن آیات را بیاورد و برایم توضیح دهد که من عدم تمایلم را نشان دادم. اکنون از او فقط یک معجزه از احمدالحسن خواستم.»

🔺ساره بسیار ناراحت شد. اصلاً فکرش را نمی‌کرد که همسرش تا این اندازه این موضوع را جدی گرفته باشد و مدام از آن سخن بگوید. ناگاه فکری به سرش زد و گفت: «الیاس، این افراد حتماً آموزش دیده‌اند و ما که نسبت به آیات کتاب مقدس تخصصی نداریم، نمی‌توانیم از عهدۀ پاسخ دادن به آنها بربیاییم. چطور است نزد کشیش استیفان برویم و از او‌ بخواهیم که راهنمایی‌مان کند.»

این گفت‌وگوی داستانی ادامه دارد...

📖صفحه ۲

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

27 Oct, 19:00


#نشریه_شماره_189
#مقاله

❄️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

🟡قسمت اول
✍️به‌قلم متیاس

💢آیا ذکر صریح نام شخص بشارت داده‌شده شرط حقانیت اوست؟

فرستادۀ عیسای ‌مسیح -احمدالحسن- ظهور کرد.
این اولین پیامی بود که الیاس پس‌از ورود به تلگرام در روز شنبه با آن مواجه شد.
▫️الیاس با خواندن این پیام بسیار متعجب شد و سپس به آن شخص که نام کاربری‌اش -وهب- بود، پاسخ داد و‌ نوشت: «عیسی هرگز فرستاده‌ای نخواهد داشت. لطفاً این اکاذیب را نشر ندهید!»
سپس گوشی همراه خود را کنار گذاشت و‌ نزد همسرش -ساره- رفت تا با یکدیگر صبحانه بخورند. الیاس صبحانۀ خود را خورد بدون اینکه حتی یک کلمه بر زبان بیاورد، و از ساره تشکر کرد و آمادۀ رفتن به محل کار خود شد. ساره که متوجۀ بهت و سکوت الیاس شده بود، از او‌ پرسید: «الیاس چه چیزی ذهن تو را آن‌قدر به خود مشغول کرده که حتی یک کلمه بر زبان نیاوردی؟!»

▫️الیاس جواب داد: «موضوع مهمی نیست، نگران نشو!»
▪️ساره با تعجب گفت: «موضوع مهمی نیست، اما تا این اندازه ذهنت را آشفته کرده؟! لطفاً بگو چه اتفاقی افتاده الیاس!»

🔻الیاس که قصد نداشت همسرش را درگیر این خبر کند، از سر اجبار و به‌خاطر اصرار‌های او بالأخره جواب داد و گفت: «راستش امروز پیام عجیبی دریافت کردم. شخصی پیام داده بود که فرستادۀ عیسی آمده! ساره من نمی‌توانم نسبت به این دروغ‌ها بی‌تفاوت باشم. در جواب آن شخص نوشتم که عیسی فرستاده‌ای ندارد!»
ساره لبخندی از سر تعجب زد و گفت: «باورم نمی‌شود الیاس! چطور اجازه می‌دهی که این‌چنین خبری، تو را آشفته کند؟ این اخبار را بخوان و بگذر و ذهن خود را درگیر این اکاذیب نکن. حتی بهتر بود وقت خود را برای جواب دادن به او‌ هدر نمی‌دادی.»

🗣الیاس پاسخ داد: «نه ساره، من نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم. باید به این دروغ‌گوها بفهمانم که ما ایمان‌داران فریب نمی‌خوریم و‌ ثابت می‌کنیم که این ادعا کذب محض است.»
الیاس از منزل خارج شد و‌ در مسیر خانه تا محلّ کار به آن پیام فکر می‌کرد. او آن‌قدر به فکر فرورفته بود که اصلاً متوجۀ گذر زمان نشده بود، و‌ وقتی به خود آمد که همکارانش مشغول خداحافظی از یکدیگر بودند. گویی برای الیاس مهم‌ترین موضوع آن ‌روز، جواب دادن به خبری بود که ازسوی کاربر وهب به او رسیده بود.
سرانجام الیاس تصمیم خود را عملی کرد و وارد مباحثه با وهب شد. او پیام خود را با این سؤال آغاز کرد که: «گفتی که فرستادۀ عیسی -احمد‌الحسن- ظهور کرده است! از تو می‌خواهم که به سؤالاتم دقیق پاسخ بدهی. نام احمد در کجای کلام عیسی و در کجای کتاب مقدس آمده‌ است؟»

🔺او که به خیال خود شروع موفقی داشته است، با رضایت گوشی خود را کنار گذاشت و عازم منزل شد. ساعتی گذشت و وهب پاسخ داد. او نوشته بود: «دوست عزیز، مگر ذکر صریح نام شخص بشارت داده‌شده، شرط حقانیت اوست؟ آیا خود شما می‌توانی آیه‌ای از عهد قدیم بیاوری که به‌صراحت نام عیسی را به‌عنوان شخص بشارت داده‌شده برده باشد؟ اگر این درخواست را یک یهودی از شما داشته باشد و بخواهد که در اثبات حقانیت عیسی، نام او را در آیه‌ای از عهد عتیق بیاوری، چه جوابی به او‌ می‌دهی؟!»
الیاس با خواندن پاسخ وهب برآشفته شد و نوشت: «احمدالحسن را با عیسی مقایسه می‌کنی؟! بله، نام عیسی به‌صراحت در عهد قدیم ذکر نشده، اما آیات بسیاری وجود دارند که با رمز و اشاره از وی سخن گفته‌اند و بشارت آمدنش را داده‌اند. احمدالحسن چه؟ در حقانیت او چه دارید بگویید؟»

⚡️وهب: «بسیار عالی! از اینکه در مقابل این موضوع که نام عیسی به‌صراحت در عهد قدیم نیامده مقاومت نکردید متشکرم، اما از آیات رمزی در اشاره به عیسی گفتید و آنها را دلیل برحق بودن وی دانستید. خوب است بدانید که به احمدالحسن هم بارها با رمز و اشاره در کتاب مقدس بشارت داده شده است، اگر مایل باشید آن آیات را با یکدیگر بخوانیم و بررسی کنیم.»

🔺الیاس که ادعای وهب را بی‌اساس می‌دانست و آن را جدی نگرفته بود، پاسخ داد: «تلاش بیهوده نکن و‌ وقت من را نگیر! می‌دانم می‌خواهی چه بکنی! می‌خواهی آیاتی را بیاوری و تلاش کنی تا ارتباطشان را به احمدالحسن ثابت کنی، درصورتی‌که از همین ابتدا باطل بودن دلایلت برایم آشکار است. بیا و از کتاب مقدس ما بگذر. کتاب مقدس را کنار می‌گذاریم، چون می‌دانم که در هیچ‌کجای این کتاب از این شخص سخنی گفته نشده، اما سؤال دیگری دارم. از معجزات احمدالحسن برایم بگو. آیا او نیز مانند عیسی مرده را زنده می‌کند و مریضان را شفا می‌دهد؟»


📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

26 Oct, 19:30


#معرفی

✔️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

قسمت اول
✍️به‌قلم: متیاس


🔹آیا ذکر صریح نام شخص بشارت داده‌شده شرط حقانیت اوست؟

🔹نام احمد در کجای کلام عیسی و در کجای کتاب مقدس آمده‌ است؟

🔹آیا می‌توانی آیه‌ای از عهد قدیم بیاوری که به‌صراحت نام عیسی را به‌عنوان شخص بشارت داده‌شده برده باشد؟

🔹اگر این درخواست را یک یهودی از شما داشته باشد و بخواهد که در اثبات حقانیت عیسی، نام او را در آیه‌ای از عهد عتیق بیاوری، چه جوابی به او‌ می‌دهی؟


🔗مطالعه مقاله در سایت وارثین


✈️@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

25 Oct, 10:30


💫💥 😘💥
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#جمعه_های_انتظار

خلوت یار💬
گفتم از احساس هاشعری سرایم گاه گاه
تا از این احوال تکراری در آیم گاه گاه
بغض خاموشم میان سینه غوغا می کند
می کشد قد تا بلندای صدایم گاه گاه
تا کویر بی کسی ها می روم با پای دل
تا بماند روی شن ها رد پایم گاه گاه
می تکانم شانه هایم راکه احساسی شوی
دست بگذاری مگر بر شانه ها یم گاه گاه
من نمیدانم کجایی کوبه کومی جویمت
تو نمی گیری سراغم من کجایم گاه گاه
کاش میشد میفرستادی که خوشحالم کنی
یک پیامی نامه اي پیکی برایم گاه گاه
آسمان همراه اشکم می شود با نور ماه
تا فضا را پر کند سوز دعایم گاه گاه
دوستت دارم تو را باور کن اما غایبی
خلوتی دارم ز عشقت با خدایم گاه گاه
حاجتی دارم ولیکن وسعت یک کهکشان
رحم کن بر من نما حاجت روایم گاه گاه
ای زلال کوثر ازآئینه چشمان تو
جلوه‌ ای کن باز پیش چشم‌ها یم گاه گاه
🕊️برادر سحاب
@ashaar13 🦋
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید. 🚫💚

هفته‌نامه زمان ظهور

24 Oct, 18:30


#ایستگاه_تفکر

💥مردم حق دارند از هرچه بوی دین می‌دهد فراری باشند؛ چون علمای دین هنوز هم حق را  نپذیرفتند و با پذیرفتن چرخش زمین به دور خورشید فقط یکی از چندین خاک‌ریز جهل و جهالت را از دست دادند. آنها هنوز معتقدند حضرت آدم (ع) اولین انسان روی زمین بوده و تکامل در خلقت انسان نقشی ندارد.

سید احمدالحسن به روشنی توضیح داد که فرگشت با دین هیچ منافاتی ندارد. بدین شکل که فرگشت جسم انسان را پدید آورده و آنچه در بهشت دنیا آفریده شد، نفس انسانی است.

آن امتی که قبل از ارسال پیامبران(ع) بودند، نه مؤمن بودند و نه کافر. زیرا ایمان و کفر وقتی معنا پیدا می‌کند که کسی نسبت به چیزی تکلیف داشته باشد؛ و در این صورت اگر پیروی کرد مؤمن است و اگر پیروی نکرد کافر است.


🔗مطالعه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

23 Oct, 18:30


⬅️مادری باشی همچون «ام‌وهب» که در کربلا وهبِ بیست و پنج سالۀ تازه‌دامادش را ترغیب و تشویق می‌کند به یاری حسین (ع) و به او می‌گوید: «برخيز ـ ای پسرم ـ و فرزند دختر پيامبر خدا (ص) را ياری ده.» و وقتی سرش را برای این مادر غیور هدیه می‌فرستند، مادرش سر وی را برگرفت و آن را بوسيد و با عمود خيمه، [به دشمن] حمله کرد و با آن دو تن را کشت؛ تاجایی‌که امام حسين (ع) به او فرمود: «ام وهب، بازگرد که جهاد از دوش زنان برداشته شده است.» او نيز بازگشت.. [4] غیور و تسلیم امر امام خویش.

⚡️از این قبیل زنان کم نیستند، مدافعان غیوری برای آل الله؛ مدافعانی همچون: خدیجه کبری (س) که دوشادوش نبی‌الله محمد (ص) از سختی‌های روزگار صدر اسلام نوشید و اعتراضی نکرد و در بحرانی‌ترین شرایط دعوت حق را لبیک گفت... ام‌البنین مادر اباالفضل العباس (ع) که چهار فرزندش فدای «حاکمیت خدا» شدند... آسیه همسر فرعون که از اعتقادش به آیین موسی (ع) دست نکشید تا بر اثر شکنجه به دست فرعون کشته شد... سمیه همسر یاسر و مادر عمار درحالی‌که او را وادار به توهین و سب رسول خدا (ص) می‌کردند جز شهادت بر یگانگی الله و رسالت محمد (ص) کلامی از او شنیده نشد تا بر اثر نیزۀ ابوجهل در قلبش جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.

🔹حال در این برهه از تاریخ که گویی گل سرسبدش هم هست، شایسته‌ این است که بر دنیای فانی و زوال‌پذیر چیره شویم و همراه با پسر فاطمه (ع) در بنای دولت عدل الهی با هرآنچه در توان داریم ایستادگی کنیم. همان‌گونه که سید احمدالحسن خطاب به زنان مؤمن می‌فرماید: «در بیان حق و ابلاغ به مردم کوتاهی نکنید، چه تبلیغ چهره‌به‌چهره باشد و چه از طریق رسانه‌هایی که در دسترس شماست مانند اینترنت؛ همان‌طور که بسیاری از برادران انصار شما مبادرت ورزیده‌اند به انتشار مقالات در روزنامه‌هایی که در اینترنت منتشر می‌شود و مردم بخش عمده‌ای از کشورهای جهان مطالعه می‌کنند. این کار بسیار اثرگذار بوده و باعث گرویدن برخی مردم از کشورهای مختلف بوده است.»[5]

لذا از خدا می‌خواهیم در پیشگاه پسر مظلوم فاطمه (س) دوشادوش مردان آنچه را رضایش در آن است تقدیم آل‌محمد (ع) کنیم. به امید آنکه در روز حشر شرمسار مادرش زهرای اطهر (س) نشویم.

📚پانوشت:

[1] سید احمدالحسن، پیام صفحۀ فیس‌بوک، 29اوت2020م.
https://b2n.ir/699253
[2] سید احمدالحسن، در محضر عبدصالح، ج 2، نقش زن در یاری حق.
[3] محمد، 7.
[4] خوارزمی، مقتل الحسین (ع).
[5] منبع 2.

📖صفحه ۲

🔗لینک مقاله در سایت

👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

23 Oct, 18:30


#نشریه_شماره_189
#زن

❄️زنان مدافع حق

پیش از دعوت سید احمدالحسن همیشه با خود می‌اندیشیدم ای کاش در زمان امام حسین (ع) می‌بودم و این امام غریب را یاری می‌دادم تا این‌گونه مظلومانه به مسلخگاه قدم نگذارد. آرزویی که شاید برای شیعیان دست‌نیافتنی بود. سال‌ها گذشت و با دعوت سید احمدالحسن، وصی و فرستادۀ امام مهدی (ع) آشنا شدم و دانستم او همان میعاد الهی است که وعده‌اش را انبیا و اوصیا و به‌طور خاص محمد و آل‌محمد (ع) داده‌اند. حالا به آرزویی که روزی آن را دست‌نیافتنی می‌دیدم نزدیک‌تر شده‌ام.
به‌راستی یاری من به‌عنوان یک خانم در این دعوت مبارک چگونه است؟

🗣آیا زنان هم می‌توانند دوشادوش مردان از همۀ حقی که موعود با خود آورده است، دفاع کنند؟
قطعاً خانمی که مجرد است با فراغ بال بیشتری می‌تواند به دعوت خلیفۀ الهی خدمت کند؛ اما یک خانم متأهل چگونه می‌تواند یاریگر دعوت الهی باشد؟ مخصوصاً زمانی که همسرش نیز مؤمن است. به یاد همسر «زهیر بن قین» افتادم؛ کسی که همسرش را از منجلاب فرش به عالی‌ترین درجات عرش رسانید و زهیر عثمانی‌مسلک را به یاری پسر فاطمه (س) فراخواند و عاملی بود برای تحول شوهرش تا از راه تجارت به مسیر ناب شهادت وارد شود و هم‌پای قربانی عرش خدا حسین بن علی (ع) نام خود را در سجلّ جاودانۀ حیات به ثبت برساند. ببینید تأثیر کلام یک زن بر مردش را. پس خود را دست‌کم نگیریم.

🔺اگر در یادآوری کوچۀ بنی‌هاشم بر مصائب فاطمه زهرا (س) سرور زنان عالمیان، اشک از دیدگانم سرازیر می‌شود و منتقم را فریاد می‌کنم باید بدانم اکنون زمان، زمان ابتلا و امتحان من است. آیا اشک من از سر معرفت است یا تنها اشک عاطفی است که عایدی برایم ندارد! آری، تفاوت است بین اشک عاطفی و اشک از سر معرفت. اشکی که از دیدگان زینب (س) در کربلا جاری شد، اشکی از سر معرفت بود و تداوم کربلا و ماندگاری‌اش مدیون همین معرفت ناب زنانه است. مقتدر و استوار و محکم همچون کوه پناهگاهی برای طفلان وحشت‌زده از نبردی نابرابر. خود از طوفان بلایا گذشته است اما پناهی است برای پسر برادر -علی بن حسین (ع)- و تداوم امامتش. ببینید یک زن، تمام‌قد می‌ایستد برای تداوم امامت آل‌محمد (ع) و هراسی ندارد از سرزنش سرزنش‌کننده؛ و این‌گونه است که قائم آل‌محمد (ع) زنان را متوجه عمۀ عقیله‌اش می‌کند و می‌فرماید: «مثل زینب باش».[1]

🔹الگوی زینب (س) مادرش فاطمه (س) است؛ فاطمه‌ای که برای بازپس گرفتن حق غصب‌شدۀ خلافت از علی (ع) درب منازل تک‌تک صحابه را دق‌الباب کرد تا تبلیغ کند امر امامت و ولایت علی (ع) را؛ آن هم در روزگار فتنه و آشوب که اولی و دومی و فرقۀ تبهکارشان به راه انداخته بودند و در راهش از ریختن خون دردانۀ رسول خدا (ص) و سبب آفرینش افلاک، فاطمه زهرا (س) هم نگذشتند. چه خون‌های پاکی از مادر تا فرزند... و این مسیر بر زمین ادامه یافت تا اینکه منتقم و منصور مبعوث شد.

🔺حال، ما زنان مؤمن انصاری باید نگاهمان به شیرزنانی باشد که برای امروز زمینه‌سازی کردند و در تندباد بلایا هرگز پرچم حق از دستان مبارکشان نیفتاد؛ پرچمی که امروز در دستانِ مقتدرِ سید احمدالحسن به اهتزاز درآمده و ندای حسین (ع) از حلقوم مبارکش به گوش می‌رسد که: «هل من ناصر ینصرنی»؟ ناصری هست برای حسین زمان؟ ناصری هست برای به تحقق پیوستن آرزوی انبیا و اوصیای الهی؟
نجوای حسین زمان شنیدنی است، آنجا که می‌گوید: «زن مؤمن مانند مرد مؤمن است. زن مؤمن نماز می‌گزارد، روزه می‌گیرد و دقیقاً مانند مرد مؤمن به آنچه مورد رضای خداوند سبحان است عمل می‌کند، مگر در برخی تفاصیل و خصوصیات. زن مؤمن مکلف است نسبت به دین خود معرفت یابد و در حد وسعش، حق را به مردم بشناساند و ابلاغ نماید.»[2]

🔹پس تکلیف مشخص است: معرفت نسبت به دین خدا و یاری‌اش و شناساندن حق به مردم و تبلیغ دعوت حق؛ مرد و زن هم ندارد. (یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم)[3] (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد).

🔸مبادا به‌خاطر مصائب و ترس از حرف این‌وآن دست از یاری‌اش برداریم؟ مبادا از ترس اخراج شدن شوهرانمان از محل کارشان، آنان را از تبلیغ در راه حق منصرف کنیم؟ خودمانی بگویم مبادا غُرولُندکنان مرتب بگوییم «چرا تو باید بری تبلیغ؟ چرا فقط تو؟ اگه تو رو بگیرن و بری زندان تکلیف من و بچه‌ها چی می‌شه؟» اتفاقاً اگر صاحب فرزند هستی به نظرم تکلیفت دوچندان است. در کنار اینکه همسرت را به مسیر حق سوق می‌دهی، باید به تربیت نسلی بپردازی که ازجان‌گذشته برای مهدیین (ع) شوند.

📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

22 Oct, 18:30


#معرفی
#مقاله

❄️زنان مدافع حق

⚫️پیش از دعوت سید احمدالحسن همیشه با خود می‌اندیشیدم ای کاش در زمان امام حسین (ع) می‌بودم و این امام غریب را یاری می‌دادم

⚫️به‌راستی یاری من به‌عنوان یک خانم در این دعوت مبارک چگونه است؟

⚫️ آیا زنان هم می‌توانند دوشادوش مردان از همۀ حقی که موعود با خود آورده است، دفاع کنند؟


🔗مطالعه مقاله در سایت وارثین


🚀@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

21 Oct, 18:30


📚منابع:

1- https://www.roger-pearse.com/weblog/2009/07/17/theophanes-in-english/
2- (گفت: «یهوه از سینا آمد و از سعیر بر ایشان طلوع نمود. و از جبل فاران درخشان گردید. و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد). (تثنیه ۲:۳۳).
3- سید احمدالحسن، عقاید اسلام، استخلاف سنت خداست، سوم. آنچه در عهد قدیم (تورات) نقل شده، ترجمۀ فارسی ص65و66؛ نسخۀ عربی، ص۴۷؛ سید احمدالحسن، نبوّت خاتم، حضرت محمد(ص) ظهور خداوند در فاران، ترجمۀ فارسی، ص41و42؛ نسخۀ عربی، ص۲۳؛ سید احمدالحسن، متشابهات، ج ۳، س ۶۹. 
4- مائده،۷۳.
5- «ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ‌کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.» مرقس ۳۲:۱۳؛ ر.ک: سید احمدالحسن، توحید، فصل‌الخطاب از انجیل، ترجمۀ فارسی، ص130؛ هفته‌نامۀ زمان ظهور نشریۀ شماره 149؛ سلسله‌‌پاسخ‌هایی به بدعت ۱۰۱ یوحنای دمشقی، قسمت 13 https://t.me/Zaman_Zohour/9445
6- مائده، ۸۲و۸۳. 
7- حدید، ۲۷.
8- مریم، ۱۶-۱۹.
9- نساء، ۱۵۵و۱۵۶.
10- مائده، ۷۵.
11- آل‌عمران، ۴۵و۴۶.

📖صفحه ۳

🔗قسمت اول 🔗قسمت دوم

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

21 Oct, 18:30


👈﴿مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرک ورزيده‏اند دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعاً كسانى را كه گفتند ما نصرانى هستيم نزديك‌ترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت؛ زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى‏اند كه تكبر نمی‌ورزند* و چون آنچه را به‌سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند می‌بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏‌اند اشک از چشم‌هايشان سرازير می‌شود، می‌گويند پروردگارا ما ايمان آورده‏ايم، پس ما را در زمرۀ گواهان بنويس﴾.[6]

▫️﴿آنگاه به‌دنبال آنان پيامبران خود را پى‌‌درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دل‌هاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم و [اما] ترک دنيايى كه از پيش خود درآوردند، ما آن را بر ايشان مقرر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند؛ بااين‌حال آن را چنان‌كه حق رعايت آن بود منظور نداشتند؛ پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدان‌ها داديم و[لى] بسيارى از آنان دستخوش انحراف‌اند﴾.[7]

باور دارم که این متون به‌اندازۀ کافی روشن است و نیاز به توضیح اضافی ندارد و این نکته نیز می‌تواند نشان دهد که ادعای تئوفانس دروغ است.

🔹محور دوم. موضع قرآن دربارۀ شخصیت‌های بزرگ مسیحیت

هرکسی با باورهای یهودیان آشنایی داشته باشد می‌داند که آنها دوشیزه بودن مریم مقدس(ع) هنگام تولد عیسی(ع) را انکار می‌کردند و انکار می‌کنند و به معجزه بودن نحوۀ تولد عیسی(ع) باور نداشتند و تا امروز نیز باور ندارند و همچنین مریم مقدس(ع) را تکریم نمی‌کردند و تا امروز چنین هستند. پس اکنون بنگریم در قرآن چه آمده است:

▫️﴿و در اين كتاب از مريم ياد كن؛ آنگاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت* و در برابر آنان پرده‌ای بر خود گرفت؛ پس روح خود را به‌سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش‏اندام بر او نمايان شد* [مريم] گفت اگر پرهيزکارى، من از تو به خداى رحمان پناه می‌برم* گفت من فقط فرستادۀ پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم﴾.[8]

▫️﴿پس به [سزاى] پيمان‏شكنی‌شان و انكارشان نسبت به آيات خدا و كشتار ناحق آنان [از] انبيا و گفتارشان كه دل‌هاى ما در غلاف است [لعنتشان كرديم] بلكه خدا به‌خاطر كفرشان بر دل‌هايشان مهر زده و در نتيجه جز شمارى اندک [از ايشان] ايمان نمی‌آورند* و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند﴾.[9]

▫️﴿مسيح پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى آمده بودند و مادرش زنى بسيار راست‌گو بود؛ هر دو غذا می‌خوردند. بنگر چگونه آيات [خود] را براى آنان توضيح مى‏دهيم سپس ببين چگونه [از حقيقت] دور مى‏افتند﴾.[10]

▫️﴿[ياد كن‌] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را به كلمه‌اى از جانب خود كه نامش مسيح، عيسى‌بن‌مريم است مژده مى‌دهد، درحالى‌كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.»* «و در گهواره [به اعجاز] و در ميان‌سالى [به وحى‌] با مردم سخن مى‌گويد و از شايستگان است.»﴾[11]

🔻سپس بعد از خواندن این آیات باید بگوییم که اگر آن 10 یهودی در همان مذهب یهودیت منحرف شده‌ بودند، پس هرگز مطالبی را آموزش نمی‌دادند که نفرت مردم را ضد خود برانگیزانند؛ چراکه مردم مسلمان‌شده پس‌از مطالعۀ قرآن و همچنین پس‌از آشنایی با باورهای یهودی دربارۀ عیسی(ع) و مریم(ع) قطعاً از آن‌ها منزجر می‌شدند و جامعۀ یهودی تحت فشار بیشتری قرار می‌گرفت! پس کجا بود احاطۀ آن 10 یهودی بر پیامبر خدا طبق ادعای تئوفانس؟!

💢نتیجه

ادعای تعلیم یهودیان به پیامبر(ص) به‌طور کلی دروغ و بی‌اساس است و باور به نفی لاهوت مطلق بودن عیسی(ع) نیز بی‌اشکال و کاملاً قانونی و مشروع است؛ چراکه این اعتقاد هم‌سو با کلمات عیسی(ع) در انجیل است.

💢ادعای ماندن تا ابد در کنار پیامبر (ص) از روی ترس

ظاهراً به عقل تئوفانس نرسید که اگر این 10 نفر واقعاً در ابتدای دعوت نوپای پیامبر خدا کافر شدند، پس می‌توانستند به هر بهانه‌ای به‌جای دیگری سفر کنند یا حتی در سرزمین خیبر سکونت کنند! این ادعای سفیهانۀ تئوفانس حقیقتاً جای هیچ دفاعی ندارد.

اگر خدا بخواهد ادامه دارد...



📖صفحه ۲
👇منابع


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

21 Oct, 18:30


#نشریه_شماره_189

❄️پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده

❄️پاسخ به داستان گوشت شتر و تعلیم پیامبر(ص) و دلیل باقی ماندن یهودیان نزد او

🟡قسمت سوم
✍️به‌قلم ارمیا خطیب


⚡️اگر باور به نفی الوهیت مطلق داشتن عیسی(ع) نامشروع باشد، پس بر پایۀ انجیل عیسی(ع) حق نیست

💢پیشگفتار

در قسمت پیشین ادعای تئوفانس دربارۀ داستان ایمان 10 یهودی به پیامبر(ص) و سپس ارتدادشان به چالش کشیده شد؛ ازاین‌رو که او ادعا کرد این 10 یهودی پیامبر خدا(ص) را به‌عنوان مسیح موعود پذیرفتند! درحالی‌که پیامبر خدا از نسل یَسّیٰ -پدر داوود(ع)- یا به عبارت دیگر از نسل اسحاق نبود، بلکه از نسل برادر اسحاق یعنی اسماعیل بود! ازسوی دیگر ادعای او در این موضوع که آنان دین موسی را ترک کردند و به دین دیگری پیوستند اشتباه بود؛ زیرا همان‌طور که سید احمدالحسن برای ما به‌زیبایی آشکار کرد، دین موسی و محمد یکی است. تا اینجا مشخص شد که کلمات تئوفانس پر از دروغ و اشتباهات فاحش است. در ادامه نیز بسیار خواهید دید!

💢کلمات تئوفانِ اعتراف‌کننده

تئوفانس در ادامۀ کلماتش گفت:
«اما وقتی [10 یهودی] دیدند او گوشت شتر می‌خورد، فهمیدند که او کسی نیست که فکر می‌کردند، و در تنگنا بودند که چه کاری انجام دهند؛ ترسان از ارتداد از دین او، آن مردان نگون‌بخت به او چیزهای نامشروعی را ضد ما مسیحیان آموزش دادند و با او ماندند.»[1]

💢ادعای ارتداد پس‌از خوردن گوشت شتر توسط پیامبر(ص)

✍️می‌گویم:
تئوفانس ابتدا ادعا می‌کند که این 10 یهودی دین موسی(ع) را ترک می‌کنند و سپس می‌گوید آنها با دیدن خوردن گوشت شتر توسط حضرت محمد(ص) مرتد شدند! دلیلی که می‌آورد این است که آنان همچنان به شرایعی که در تورات آمده بود -اعم از حرام بودن خوردن گوشت شتر- ایمان داشتند و حاضر نبودند آن را ترک کنند! هر عاقلی حق دارد بپرسد چگونه ممکن است آن 10 نفر به حضرت محمد(ص) -به‌عنوان کسی که متصل به خداست- ایمان بیاورند، اما احکامی را که ایشان با آن می‌آید رد کنند؟! اگر این قسمت از کلمات تئوفانس درست باشد، این از اشتباه و جهل آن یهودیان بود و می‌پرسم این چه ایمانی است که آنها داشتند؟! و می‌گویم ارتداد آنها موجب اشکال به اسلام و حضرت محمد(ص) نمی‌شود؛ در تورات و در سِفِر تثنیه از آمدن یهوه –یا به عبارت دیگر صورت یهوه در میان مردم- سخن به میان آمده است درحالی‌که او از فاران و با شریعت آتشین می‌آید[2] و بدون شک این فرد حضرت محمد(ص) است که از فاران و با شریعت آمد[3] بنابراین هر حکمی که او در زمان خود آورده باشد باید مورد پذیرش یهودیان قرار می‌گرفت و نه مخالفت آنان!

💢ادعای آموزش‌ دیدن پیامبر(ص) ضد مسیحیان

احتمالاً منظور از تعلیم دادن مطالب نامشروع و غیرقانونی آن 10 یهودی -در نظر تئوفانس- آیاتی در قرآن است که به خرافی بودن باور مسیحیان تثلیثی و بی‌ایمانی آنها اشاره دارد؛ مثلاً این آیه:
﴿آنان که گفتند: خدا یکی از [این] سه تاست [پدر، پسر، روح‌القدس] یقیناً کافر شدند، و حال‌آنکه هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست. و اگر از آنچه می‌گویند بازنایستند، قطعاً به کسانی از آنان که [به‌سبب چنین اعتقادی] کافر شدند، عذابی دردناک خواهد رسید﴾.[4]

✍️می‌گویم:
اگر باور به نفی الوهیت مطلق داشتن عیسی(ع) نامشروع باشد، پس بر پایۀ انجیل عیسی(ع) حق نیست؛ زیرا از همان انجیلی که تئوفانس به آن ایمان داشت، آشکار است که عیسی(ع) لاهوت مطلق بودن خود را نفی می‌کند و تنها پدر را نور مطلق یا به عبارت دیگر لاهوت مطلق می‌داند.[5] بنابراین باید از فرستادۀ خدا حضرت محمد(ص)–کسی که حقانیتش با قانون ثابت شناخت فرستادگان اثبات می‌شود- انتظار داشت که با کلماتی ازسوی خدا بیاید که این باور کفرآمیز را نه تصدیق، بلکه رد کند!

🔺اما اینکه تئوفانس یا دیگران این تعلیم یا سایر تعالیم دیگر قرآن را نه وحی خدا بلکه از سوی انسان‌ها اعلام می‌کنند، ارزشی ندارد؛ چراکه خودِ خدا به حقانیت ایشان شهادت می‌دهد و قانون ثابت شناخت فرستادگان در هر زمان حقانیت پیامبر خدا حضرت محمد(ص) را اثبات می‌کند. آری، ادعاهای آنان واهی است و ارزشی ندارد.

اما دو موضوع دیگری که علاقه دارم به آنها بپردازم این است:

🔹محور اول. دیدگاه قرآن دربارۀ یهودیان و مسیحیان

بر فرض محال اگر آن 10 یهودی از ابتدا بر پیامبر(ص) احاطه داشتند، پس قطعاً کاری می‌کردند که وضعیت یهودیان دچار تزلزل نشود؛ یعنی با این حساب قرآن باید دیدگاه بسیار نرمی راجع به یهودیان می‌داشت تا به بقای جامعۀ یهودی کمک می‌کرد یا حداقل این‌گونه می‌بود که یهودیان را در وضعیت بهتری نسبت به مسیحیان قرار می‌داد! اما این‌چنین نیست! در قرآن می‌خوانیم:


📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

20 Oct, 16:30


#معرفی

❄️پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده

🔺قسمت سوم
✍️به قلم: ارمیا خطیب


🔸پاسخ به داستان گوشت شتر و تعلیم پیامبر(ص) و دلیل باقی ماندن یهودیان نزد او

🔸اگر باور به نفی الوهیت مطلق داشتن عیسی(ع) نامشروع باشد، پس بر پایۀ انجیل عیسی(ع) حق نیست

🔸ادعای آموزش‌ دیدن پیامبر(ص) ضد مسیحیان

🔸ادعای ماندن تا ابد در کنار پیامبر(ص) از روی ترس


🔗مطالعه مقاله در سایت وارثین


👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

20 Oct, 09:43


#نشریه_شماره_182
#پادکست

🎙آیا انسان اشرف مخلوقات است؟

✍️به‌قلم: مجتبی انصاری


🔹آیا آلوده کردن محیط زیست و نابود کردن زمین شرافت است؟

🔹آیا جنگ‌ها و تسلط و غارت منابع زمین و دسترنج سایر انسان‌ها شرافت است؟

🔹پس چرا گفته می‌شود انسان اشرف مخلوقات است؟


🔗متن مقاله 🔗لینک مقاله



👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

19 Oct, 17:43


👈(ابو الصّباح كنانى گويد: «نزد امام صادق(ع) بودم، پيرمردى بر آن حضرت وارد شد و گفت فرزندم مرا نافرمانى كرده و برادرانم‌ به من ستم کردند، پس امام صادق(ع) فرمود: مگر نمى‌دانى كه حقّ دولتى دارد و باطل دولتى دارد، و هريک از آن دو در دولت ديگرى خوار و ذليل است؟ پس هركه آسايش دولت باطل به او رسد، تقاص آن را در دوران دولت حقّ خواهد داد.»[۱۱]

«هركه آسايش دولت باطل به او رسد، تقاص آن را در دوران دولت حقّ خواهد داد!!»

پس هرکه می‌گوید الان حالش [نسبت به پیش از ایمان] بدتر است، چرا نمی‌گوید و باور ندارد که محبت خداوند نسبت به او و رحمت و عنایتش بر او به‌حدی رسیده است که نمی‌خواهد او در دولت حق تقاص پس دهد یا از قدر و منزلت و پاداش و مجاهدت و شکیبایی او کاسته شود. پس رفاه و آسایش دولت باطل را از او گرفت تا تمام فضل و عطای خود را در دولت خویش به او بدهد، دولت حق. و دولت حق نزدیک شده است حتی از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیک‌تر است ان‌شاءالله.
نباید انتهای صبرمان بی‌تابی یا شکایت باشد. الحمد لله رب العالمين.»[۱۲]

💢آیا باید متقاضی بلا باشیم؟!

در پایان ذکر این نکته ضروری است: توضیحاتی که عنوان شد، به این معنا نیست که انسان از خداوند تقاضای بلا داشته باشد، بلکه انسان باید همواره از خداوند تقاضای عافیت و آسانی داشته باشد، و طبیعتاً این منافاتی ندارد با اینکه انسان بلا و مصیبت‌ها را نعمت و لطف خدا ببیند و نسبت به قضای الهی رضا و صبر پیشه کند. سید احمدالحسن می‌نویسد:
«دعای ما که به قضا در آینده و اینکه برای ما خوب باشد، تعلق دارد با خشنود بودن ما با قضای فعلی و وضعیتی که در آن به‌سر می‌بریم، منافاتی ندارد. به‌ عنوان‌ مثال من به بیماری که اکنون گرفتارش شده‌ام، راضی هستم؛ چراکه در ضمن قضای خداوند رخ‌ داده است و در عین ‌حال دعا می‌کنم که پس‌از این زمان شفا پیدا کنم؛ بنابراین دانش من به اینکه درحال‌حاضر بیماری‌ام در ضمن قضای خداوند واقع‌شده است و راضی بودنم به آن، به این معنی نیست که من آگاه‌ترم یا می‌گویم که خداوند اراده فرموده تا روز دیگر یا سال دیگر یا بقیۀ عمر بیمار بمانم، تا به‌این‌ترتیب بگویم به قضای خداوندی که تغییر نمی‌کند راضی و خشنود هستم و دعا را رها کنم. حتی اگر ازسوی خداوند و از راهی از راه‌های غیبی مانند رؤیای هشداردهنده بدانی که چنین اتفاقی فردا خواهد افتاد و اتفاقی است که آزار و زیانی در بر دارد، می‌توانی به درگاه خداوند دعا کنی یا صدقه بدهی تا خداوند این زیان و آزار را از شما برطرف نماید؛ چراکه این مطلب، قضای خداوندی نیست که تغییر نکند و نوشته‌شده در ام‌الکتاب باشد؛ بلکه اخبار (اطلاع‌رسانی) از وجهی از وجوهات موجود در لوح محو و اثبات دربارۀ چیزی است که می‌تواند اتفاق نیفتد یا به‌صورت دیگر واقع شود.

ما دعا می‌کنیم؛ چراکه از نتیجۀ نهایی و قطعی که حاصل خواهد شد خبر نداریم؛ همان چیزی که قضای آیندۀ خداوند دربارۀ ما هست. ما دعا می‌کنیم تا آزاری که در نتیجۀ اشتباه ما به وجود آمده است، باقی نماند: )وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير ((و هرگونه مصيبتی که به شما رسد، به‌خاطر دستاوردهایی است که خود به دست آورده‌اید و خدا از بسیاری درمی‌گذرد). این دعا کردن ما با رضایت و خشنود بودن ما به قضای خداوندی که هم‌اکنون دربارۀ ما جریان دارد و واقعیتی است که در آن زندگی می‌کنیم، منافاتی ندارد و شکر خداوند را در مورد آن به‌ جا می‌آوریم.»[۱۳]

پانوشت
۱. زیارت عاشورا.
۲. رباعیات نقل‌شده از ابوسعید.
۳. متشابهات، ج4، پرسش 149.
۴. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۲، س۶۳.
۵. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۴، س۴۰۰.
۶. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۷، س۸۱۷.
۷. طه، 12.
۸. سید احمدالحسن، پیک صفحه، ج۲، ص۵۶۴-۵۶۵.
۹. مستند عارف، پخش‌شده از شبکهٔ «المنقذ العالمی».
۱۰. سید احمدالحسن، عقاید اسلام، پیوست آخر با عنوان «چه کسانی مهدی را یاری می‌دهند؟»
۱۱. نعمانی، الغیبة، ص 334.
۱۲. از صفحهٔ نگارنده به نشانی زیر:
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid0o9CVYZuWWDzTL7DTYLcT2v3ypZAZzxehoL9P5vGjgY1p1X5qtwoF9GJU7qfZBRfUl&id=100011664780186&mibextid=9R9pXO
۱۳. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۷، پرسش 676.

📖صفحه ۳

🔗لینک مقاله در سایت

👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

19 Oct, 17:43


⬅️و در جایی دیگر می‌نویسند:
«دنیا سرای بلا و امتحان است و به‌اندازۀ سختی، پاداش است. سزاواترین افراد برای سختی و مشقت و پاداشی که بر آن مترتّب می‌شود، خلیفۀ خداوند در زمینش است.»[۶]
همچنین در جایی دیگر می‌فرماید:

🔺«مشکلات، سختی‌ها، فشارها، گرسنگی، تشنگی، فقر، نیاز و بیماری در بسیاری از اوقات نعمت و دعوتی الهی هستند تا با دعا به‌سوی خداوند سبحان پناه برده و در ساحت مقدس او حاضر شویم، و به او نزدیک شده و خودمان را از کثافت این عالم پایین پاک کنیم. و حقیقت روزه کشش و جاذبه‌ای الهی برای ماست. ما در گیرودار این زندگانی دنیوی غوطه‌ور هستیم، پس باید بهترین بهره را از آن برده و در ساحت قدس خداوند سبحان حاضر شویم. اگر خواهان حضور در ساحت خداوند سبحان هستی، در این ماه کریم هرگونه تعلق خود را از دنیا بِکَن.
(إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوى)[۷]‌ (همانا من پروردگارت هستم، پس کفش‌های خود را دربیاور، زیرا تو در وادی مقدس طُوی هستی).»[۸]

🔹از مجموع سخنان سید احمدالحسن به‌روشنی می‌توان دریافت که میزان بلا و ابتلای انسان مؤمن، همچون نشانه و علامتی است که قُرب یا بُعد او نسبت به حجت الهی را نشان می‌دهد؛ به‌قول معروف:
هرکه در این بزم مقرب‌تر است
جام بلا بیشترش می‌دهند


🔹جالب آنکه عکس این مسئله نیز صادق است و انسان هر چقدر به‌دنبال راحتی و آسایش باشد، از حجت خدا به‌دور است. دکتر سید واثق حسینی می‌گوید:
«کلامی از سید احمدالحسن وجود دارد که می‌گوید: «خدایا هرکه را به‌دنبال راحتی است از من دور کن»؛ چون این دعوت پر از رنج‌ها و سختی‌هاست.»[۹]

نیازی به ذکر این نکته نیست که دعای رسولان مستجاب است؛ این یعنی همان‌گونه که مقربان به میزان تقربشان بلا و مصیبت می‌بینند، افراد راحت‌طلب نیز از حجت خدا دورند. ناگفته پیداست که دعای سید احمدالحسن در ارتباط با دورسازی افراد راحت‌طلب، نه به این خاطر که او بخواهد آنان را از رحمت واسعهٔ خود محروم کند، بلکه این دعا عین رحمت اوست؛ چراکه مسیر حجت خدا مسیر بلا و ابتلا و امتحان است، و در این بین، او برای افرادی که به‌دنبال مسیر متفاوتی هستند و به‌قول معروف راهشان سواست دعا می‌کند که همراه او نباشند.

💢مقربان اهل بلا هستند

شایان ذکر است که در اوصافی که در روایات آل‌محمد برای سیصد و سیزده نفر یار مقرب و نزدیک قائم(ع) برشمرده نیز به‌روشنی این نکته هویداست که آنان همواره در رنج و سختی و ابتلا هستند و دیگران از دست آ‌نها در آسایش و راحتی هستند:

✔️برخی از این اوصاف عبارت‌اند از:

-خودشان در سختی هستند و بدن‌هایشان تیره است. مردم از آنان در راحتی هستند. (برای جامعهٔ انسانی کم‌هزینه و پرفایده‌اند)؛
- آنان افرادی هستند که در حالت آسانی و سختی به برادران نیکی می‌کنند؛ و در حالت سختی نیز دیگران را بر خودشان برتری می‌دهند؛
- اگر شب آنان را فرابگیرد، زمین را فرش خود قرار می‌دهند و خاک را بالش خود قرار می‌دهند؛
- اهل حرص و مال‌اندوزی نیستند؛
- سبک‌بال و کم‌هزینه و خانه‌به‌دوش‌اند؛
- اهل درخواست از دیگران نیستند ولو آنکه از گرسنگی بمیرند (عزت نفس دارند)؛
- اهل مواسات‌اند و برادران و هم‌نوعان خود را بر جیب خود مقدم می‌دارند؛
- ارزش همهٔ دنیا نزد آنان به‌اندازۀ بال پشه نیست؛
- اگر همۀ آنچه در دنیا و در آن است، طلای سرخ شود و بر گردن یکی از آنان باشد و سپس از گردن آنان بیفتد، هیچ‌چیزی احساس نمی‌کنند. گویا چیزی بر گردنشان نبوده است و از آن چیزی نیفتاده است، به‌خاطر پستی دنیا نزد ایشان؛
- شکم‌هایشان از روزه فرورفته است؛
- پلک‌هایشان از تسبیح فرسوده شده است؛
- چشمانشان از گریه ضعیف شده است؛
- صورت‌هایشان در اثر شب‌زنده‌داری زرد شده است و... [۱۰]

⚡️بنابراین یکی از علائم و مشخصه‌های تقرب و نزدیکی به حجت خدا، میزان ابتلا و سختی‌هایی است که مؤمنین در مسیر ایمانی خود با آن روبه‌رو می‌شوند؛ دکتر علاء سالم می‌نویسد:
«گاهی مؤمن در پاسخ به سؤال زیر دچار حیرت و سرگردانی می‌شود:
چرا کارهای من (یا برخی از آنها) با تأخیر و تعلل همراه است؟ و چرا همان‌طور که پیش از ایمان به دعوت حق پیش می‌رفت پیش نمی‌رود؟! و چرا رفاه و آسایشی که قبل از ایمان احساس می‌کردم کاهش یافته؟ یقیناً دلایل زیادی برای این امر وجود دارد که درصدد برشمردن آن در اینجا نیستم، و بسیاری از آنها برای شما مشخص است؛ بهشت در سختی‌ها پیچیده شده، نه در شهوات؛ اما در این نجوا و تلنگر برادرانه می‌خواهم شما و خودم را به خواندن مرواریدِ محمدی زیر دعوت کنم:


📖صفحه ۲
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

19 Oct, 17:43


#نشریه_شماره_188
#ابتلا

❄️درنگی بر یکی از علائم نزدیکی به حجت الهی
❄️بلا و ابتلا در زندگانی مؤمن

✍️به‌قلم: محمدرضا عطوف

💢درآمد

پروردگار رئوف و رحیم از شدت رحمتش برای مؤمنین در طول مسیر ایمانی‌شان علائم و نشانه‌هایی قرار داده است. این علائم همچون تابلو‌های راهنما عمل می‌کنند و ما را نسبت به درستی یا نادرستی مسیر راهنمایی می‌کنند؛ مثلاً یکی از این علائم رؤیاهای صادقهٔ بشارت‌دهنده است که به تعبیر سید احمدالحسن، مؤمنان را به درستی عقیده و راهشان بشارت می‌دهد. علامت دیگری هم وجود دارد که به انسان نشان می‌دهد تا چه اندازه در مسیر صحیح گام برمی‌دارد و چقدر به حجت خدا نزدیک است.
کدام‌یک از ماست که دلش نخواهد به حجت خدا نزدیک شود؟!
به‌هرحال همهٔ ما نمازهای واجب یومیۀ خود را با نیت «قربة الی الله» می‌خوانیم؛ یعنی این اعمال عبادی را انجام می‌دهیم تا به خداوند نزدیک شویم. طبیعتاً نزدیکی به خدا هم تنها از رهگذر قرب و نزدیکی به حجت خدا امکان‌پذیر است؛ در زیارت عاشورا می‌خوانیم:

▫️«یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ‏ وَ إِلَى فَاطِمَهَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیْکَ بِمُوَالاَتِکَ‏ وَ بِالْبَرَائة مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاس ذلک... وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاَتِکُمْ وَ مُوَالاَهِ وَلِیِّکُمْ‏ وَ بِالْبَرَائة مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ النَّاصِبِینَ لَکُمُ الْحَرْبَ»
▫️«ای اباعبدالله، من به خدا و رسولش و امیرمؤمنان و فاطمه و حسن تقرّب می‌جویم، به‌واسطهٔ دوستی تو؛ و به‌واسطهٔ بیزاری از کسی که پایه‌گذاری کرد اساس این حادثه را ... و به خدا تقرّب می‌جویم و سپس به شما تقرب می‌جویم، با دوستی نسبت به شما و دوستی نسبت به دوستان شما و به بیزاری از دشمنانتان و برپاکنندگان جنگ با شما... .»[1]

🗣بنابراین همهٔ ما می‌خواهیم به حجت خدا نزدیک شویم و این در نیت اعمال عبادی روزانهٔ ما هویداست. طبیعتاً منظور ما قرب و نزدیکی مکانی و جسمی نیست، بلکه منظورمان نزدیکی روحی است. چه بسیار افرادی که به‌لحاظ جسمی به حجت الهی نزدیک بودند و برای مدتی مدید توفیق همراهی با او را داشتند، اما این نزدیکی سودی به‌حال آنها نداشت و راه به جایی نبردند. و چه بسیار افرادی که دور بودند و اویس قرنی شدند.

گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی‌منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی[2]


🔺دراین‌خصوص سید احمدالحسن می‌فرماید: «ولیّ خدا همان سبیل [راه] خداست؛ کسی که با او به‌سوی خدا مهاجرت کند، گشایش و عطایی عظیم می‌یابد، و خداوند به او همچون پیامبران و فرستادگان عطا می‌فرماید؛ همانند مالک اشتر که صدها کیلومتر دورتر از علی بن ابی طالب(ع) بود، ولی شبانگاه می‌نشست و گریه می‌کرد. یارانش از او علت را می‌پرسیدند و او می‌گفت: می‌گریم، زیرا مناجات علی را می‌شنوم. آری، برای مالک درب ملکوت آسمان‌ها گشوده شد، همان‌طور که برای انبیا و مرسلین گشوده شده بود.»[۳]

بنابراین منظور ما از قرب و نزدیکی به حجت الهی، نزدیکی روحی است.

💢هرکه در این بزم مقرب‌تر است...

یکی از علائم و نشانه‌هایی که همچون ابزارهای سنجش مسافت، به‌روشنی نشان می‌دهد که ما چقدر به حجت خدا نزدیکیم مقولهٔ «بلا و ابتلا»ست؛ در این خصوص سید احمدالحسن می‌فرمایند:
«کسانی که به بیشترین بلاها مبتلا می‌شوند انبیا و اوصیا و پس‌از آنها پیروانشان به نسبت نزدیکی‌شان به آنها هستند.»[۴]

✍️همچنین در جایی دیگر سید احمدالحسن در پاسخ به فردی که گفته بود: «من از وقتی شیعه شده‌ام مصیبت‌ها همین‌طور بر زندگی‌ام می‌بارد» می‌نویسند:
«... عبدالرحمن بن حجاج می‌گوید: نزد امام صادق(ع) صحبت از گرفتاری به میان آمد و اینکه بلاها از الطاف خاص خداوند عزّوجلّ است که به مؤمنین عطا می‌فرماید. آنگاه امام صادق فرمود: «از پیامبر خدا سؤال شد که در دنیا چه کسانی سخت‌تر گرفتار می‌شوند؟ فرمود: پیامبران و سپس جانشینان آنان به‌ترتیب، و بعد مؤمن به‌اندازۀ ایمان و کارهای نیکش. هرکس ایمان صحیح و اعمال نیکو داشته باشد شدیدتر مبتلا می‌شود و آنکه ایمان سست‌تر و اعمال ضعیف‌تر داشته باشد بلاهایش کمتر خواهد بود.
و از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «خدای عزّوجلّ بندگانی دارد در بین بندگان خالصش که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود بر ایشان فرود آورد.»[۵]


📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

18 Oct, 17:30


#انتشار
#نشریه_شماره_189


🗞هفته‌نامه زمان ظهور


🔗عناوین هفته‌نامه شماره 189


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour

هفته‌نامه زمان ظهور

18 Oct, 17:30


💢خبر مهم📢


🍃 انتشار هفته‌نامۀ زمان ظهور 🗞

🍃
#نشریه_شماره_189 🗞


✍️در این شماره از هفته‌نامۀ زمان ظهور می‌خوانیم:

▫️زنان مدافع حق
▫️وظیفهٔ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادهٔ الهی
▫️گفتگوی داستانی دربارهٔ دعوت فرستادهٔ عیسی مسیح |قسمت اول
▫️پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده |قسمت سوم


🔗دانلود هفته‌نامه زمان ظهور


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour

3,521

subscribers

2,539

photos

420

videos