چه روشن، چه بیسایه دل باختیم چه ساده، چه ساده غزل ساختیم چه ناباور از آخرین سطرِ شب، طلوعی دوباره درانداختیم.
چه بیخاطره، بینفس، بینگاه، کبوتر پراندیم از عمقِ چاه نه از نامهای خطِ یاری رسید، نه چنگِ پلنگی خطی زد به ماه
بکش نعره تا اوجِ ناروزگار، خوشا آخرین رقص، بر بامِ دار!
در این یورشِ تیشهدستان به باغ، بگیر از درختانِ بیسر سراغ ستاره میاندار میدان نشد در این قحطسالِ صدا و چراغ.
در این شب به شب هفتهی دلگداز، غزل را به نانِ نفسبُر نباز. در ایوانِ باران، نفس تازه کُن، از این حنجره خنجری تازه ساز.
بکش نعره تا اوجِ ناروزگار، خوشا آخرین رقص، بر بامِ دار
به پیغام هر قاصد بدخبر، نزن بوسه - ای گل! - به تیغِ تبر نزن زخمه بر سازِ ناکوکِ درد صدا را به معراجِ وحشت نبر
نگو اسمِ شب را به شبباوران، نسوز از تبِ اینهمه ناگهان ببین! آرشِ قصه بر قله نیست، پس از این تویی و زهِ این کمان!
بکش نعره تا اوجِ ناروزگار، خوشا آخرین رقص، بر بامِ دار!
یغما گلرویی
29 Oct, 22:03
17,487
"این سرزمین زن است"
این سرزمین زن است. زنی کتکخورده که سر خم نمیکند و میشمرد مدام درختها و دریاچههای مُردهاش را...
فشنگهاتان را هدر نکنید! هَنگِ گُنگی که به لهجهی تفنگ سخن میگویید و عقیقِ انگشترهاتان با پنجهبوکسها خو گرفتهاند!
فشنگهاتان را هدر نکنید! با هر گلوله آینهای سُرخ در تکه تکههایش تکثیر میشود و گُلی گردههایش را در باد منتشر میکند.
این دخترانِ مُرده نمیمیرند و پرچمِ طرههاشان دیگر منتظرِ بادِ موافق نمیماند برای رقصیدن.
باز میگردند و عاقبت شما را در گردابِ گیسوانشان، در قطرهقطرههای خونشان و در اشکِ مادرانشان غرق میکنند.
گُردانِ سرگردانِ پنهان در ابرهای اشکآور که سلاخخانهی خیابان را سان میبینید. با شتکِ خونِ کبوتران بر کلاهخودهایتان.
فشنگهاتان را هدر نکنید! زندهبهگوران از مرگ نمیترسند.
یغما گلرویی
23 Oct, 18:06
16,395
"چه میکنی؟"
داریوش تنظیم موسیقی: رامین زمانی ترانه: یغما گلرویی
تکفیر میکنی گُلو به جرمِ انتشار عطر خط میزنی فواره رو قطره به قطره، سطر، سطر.
منو به دار میکشی، به اتهامِ یک نفس پرنده رو پر میبُری، در این شبِ قفس قفس.
دیوار میکِشی هنوز بین چراغ و چشمِ من زنجرهها رو میکُشی از ترسِ همصدا شدن.
رگبار میبندی به ماه، فانوسو گردن میزنی ستاره پایین میکشی، آیینهها رو میشکنی.
با سردخونههای پُر، با خشمِ ما چه میکنی؟ با بغضِ زندونی شده تو این صدا چه میکنی؟
شکنجه میدی گندمو با سایهی داسِ غضب حراج میکنی تنِ مزرعه رو وجب، وجب.
لاله به حبس میبری، شبپره پرپر میکنی، خورشید رو میدزدی و شب رو مکرر میکنی.
رگبار میبندی به ماه، فانوسو گردن میزنی ستاره پایین میکشی، آیینهها رو میشکنی.
با سردخونههای پُر، با خشم ما چه میکنی؟ با بغضِ زندونی شده تو این صدا چه میکنی؟
یغما گلرویی
21 Oct, 07:43
12,941
"رویای مشترکِ ما"
النا زارمبا، خوانندهی اوکراینی که کشورش چند ماه است در جنگی خونبار به سر میبرد به نشانهی همبستگی با مردم و زنان ایران ترانهی "رویای ما" را به زیبایی بازخوانی کرده و این یعنی انسانها جدا از زبان و ملیت و نژادشان رویای مشترکی دارند به نامِ آزادی. ما هم اوکراین و ایرانی آزاد و آباد و بدون جنگ را آرزو داریم.
خوانندگان: ابی و شادمهر موسیقی: شادمهر کلام: یغما گلرویی