Vocabulary Master @vocabulary_master Channel on Telegram

Vocabulary Master

@vocabulary_master


(International platform for learning English)
Our channel is an engaging and useful resource for learning and expanding your vocabulary. Join us to learn the best word

💠 زبان انگلیسی خود را با VOCABULARY MASTER بهبود بخشید
ADMIN : @I_M_NM

Vocabulary Master (English)

Are you looking to enhance your English vocabulary and improve your language skills? Look no further than Vocabulary Master! This international platform is dedicated to helping individuals learn and expand their vocabulary in a fun and engaging way. Whether you are a beginner or an advanced learner, our channel offers valuable resources to help you on your language learning journey. From daily word of the day posts to interactive quizzes and exercises, Vocabulary Master provides a variety of tools to support your learning.

Join our community today and start improving your English vocabulary with Vocabulary Master. Our channel is managed by dedicated admins who are passionate about helping others succeed in their language learning goals. Don't miss out on this opportunity to take your language skills to the next level. Come learn with us and become a vocabulary master!

ADMIN: @I_M_NM

Vocabulary Master

10 Jan, 08:55


آللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِڪ عَلۓِ نَبِيِّنَـــا مُحمَّد ﷺ

Vocabulary Master

08 Jan, 16:42


بخشی از زیبا ترین سخنان دکتور "الهی قمشه ای"

Vocabulary Master

08 Jan, 14:34


سلام خدمت همه شما خوبان .
عزیزان ازین به بعد PDF تک تک از گرامر ها به ترتیب با تمام جزئیات و قوانین و استثنا ها با شما شریک خواهیم ساخت.

و اساس زبان انگلیسی همین دو اصل هستند
1) گرامر
2) لغات


موفقیت هر چ بهتر و بیشتر شما را خواهانیم ❤️

Vocabulary Master

03 Jan, 18:19


مبارزه سلول دفاعی با سلول مهاجم

Vocabulary Master

26 Dec, 14:56


آللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِڪ عَلۓِ نَبِيِّنَـــا مُحمَّد ﷺ

Vocabulary Master

24 Dec, 15:42


عبارت برای توصیف زمان‌های مختلف :

⚡️Second:.............. ثانیه
⚡️Minute:............... دقیقه
⚡️Hour:.................. ساعت
⚡️Day:.................... روز
⚡️Week:................. هفته
⚡️Fortnight:........... دو هفته
⚡️Month:............... ماه
⚡️Monthly:............ ماهانه
⚡️Semiannual:...... شش ماهه
⚡️Biannual:........... دو بار در سال
⚡️Year:.................. سال
⚡️Annual:.............. سالانه
⚡️Decade:............. دهه
⚡️Century:............. قرن
⚡️Millennium:....... هزاره


🌐 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

16 Nov, 17:07


اطلاعیه!

مژده‌ای دیگر برای علاقه‌مندان به زبان انگلیسی.

شروع صنف های سطح صفری جدید به صورت آنلاین
با قیمت بسیار مناسب

شروع صنف ها روز سه‌شنبه

دیگر نیازی نیست برای مراجعه به مراکز آموزشی؛ زبان انگلیسی را در خانه به شکل آنلاین بیاموزید.

برای اطلاعات بیشتر، به آی‌دی زیر پیامک کنید.
@Popal115

💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

Vocabulary Master

16 Nov, 10:45


1. Ax (noun)

• Synonym: Hatchet
• Persian Translation: تبر
• Pronunciation: /æks/

2. Axe (verb)

• Synonym: Chop
• Persian Translation: بریدن
• Pronunciation: /æks/

3. Axial (adjective)

• Synonym: Central
• Persian Translation: محوری
• Pronunciation: /ˈæk.si.əl/

4. Axon (noun)

• Synonym: Nerve fiber
• Persian Translation: آکسون
• Pronunciation: /ˈæk.sɒn/

5. Axle (noun)

• Synonym: Shaft
• Persian Translation: محور
• Pronunciation: /ˈæk.səl/

6. Axiomatic (adjective)

• Synonym: Self-evident
• Persian Translation: بدیهی
• Pronunciation: /ˌæks.i.əˈmæt.ɪk/

7. Axiality (noun)

• Synonym: Centrality
• Persian Translation: محوری بودن
• Pronunciation: /ˌæk.siˈæl.ɪ.ti/

8. Axiome (noun)

• Synonym: Principle
• Persian Translation: اصل
• Pronunciation: /ˈæks.i.oʊm/

9. Axonometric (adjective)

• Synonym: Isometric
• Persian Translation: ایزومتریک
• Pronunciation: /ˌæk.sə.noʊˈmɛt.rɪk/

10. Axiology (noun)

• Synonym: Value theory
• Persian Translation: ارزش‌شناسی
• Pronunciation: /ˌæks.iˈɒl.ə.dʒi/



🖼️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

16 Nov, 06:02


Vocabulary Master pinned «😀 فواید و مزایای داشتن ذخیره لغات بالا در یادگیری زبان انگلیسی. داشتن ذخیره لغات بالا در یادگیری زبان انگلیسی مزایای زیادی دارد که می‌تواند به تسهیل فرآیند یادگیری و ارتباطات کمک کند. در ادامه به برخی از این فواید اشاره می‌شود: 1. بهبود مهارت‌های گفتاری و…»

Vocabulary Master

16 Nov, 06:02


😀 فواید و مزایای داشتن ذخیره لغات بالا در یادگیری زبان انگلیسی.
داشتن ذخیره لغات بالا در یادگیری زبان انگلیسی مزایای زیادی دارد که می‌تواند به تسهیل فرآیند یادگیری و ارتباطات کمک کند. در ادامه به برخی از این فواید اشاره می‌شود:

1. بهبود مهارت‌های گفتاری و نوشتاری: با داشتن دایره واژگان گسترده، می‌توانید ایده‌ها و احساسات خود را به‌طور دقیق‌تر و مؤثرتر بیان کنید. این امر باعث بهبود کیفیت نوشتار و گفتار شما می‌شود.

2. درک بهتر مطالب: وقتی که لغات بیشتری بدانید، می‌توانید متون و محتوای مختلف را بهتر درک کنید. این شامل کتاب‌ها، مقالات، فیلم‌ها و مکالمات روزمره است.

3. افزایش اعتماد به نفس: تسلط بر واژگان بیشتر به شما اعتماد به نفس بیشتری در مکالمات و تعاملات اجتماعی می‌دهد. این امر به ویژه در موقعیت‌های رسمی یا هنگام سفر به کشورهای انگلیسی‌زبان اهمیت دارد.

4. یادگیری آسان‌تر قواعد گرامری: با داشتن دایره واژگان وسیع، می‌توانید ساختارهای گرامری را بهتر درک کنید و آن‌ها را در جملات خود به کار ببرید.

5. تنوع در بیان: با داشتن واژگان متعدد، می‌توانید از عبارات و کلمات مختلف برای بیان یک مفهوم مشابه استفاده کنید، که این باعث می‌شود گفتار و نوشتار شما جذاب‌تر و متنوع‌تر شود.

6. توانایی در تحلیل و نقد: با دایره واژگان وسیع، می‌توانید به راحتی نظرات و تحلیل‌های خود را درباره موضوعات مختلف بیان کنید و در بحث‌ها شرکت کنید.

7. یادگیری فرهنگ و معانی عمیق‌تر: هر واژه بار معنایی خاصی دارد و با یادگیری لغات جدید، می‌توانید با فرهنگ و تاریخ زبان انگلیسی بیشتر آشنا شوید.

8. افزایش فرصت‌های شغلی: تسلط بر زبان انگلیسی و داشتن دایره واژگان وسیع می‌تواند در بازار کار مزیت رقابتی ایجاد کند و فرصت‌های شغلی بیشتری را برای شما فراهم کند.

به طور کلی، افزایش دایره واژگان یکی از کلیدهای اصلی موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی است و می‌تواند تأثیر مثبتی بر جنبه‌های مختلف زندگی شما داشته باشد.


🕹 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

16 Nov, 05:20


🖼️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

16 Nov, 03:09


برای آموختن موضوعات آکادمیک انگلیسی به این کانال جوین شوین👆👆

Vocabulary Master

16 Nov, 03:06


https://t.me/EnglishIsEasyWithPopal

Vocabulary Master

14 Nov, 17:34


آللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِڪ عَلۓِ نَبِيِّنَـــا مُحمَّد ﷺ♥️

Vocabulary Master

14 Nov, 15:00


🖼️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

14 Nov, 10:06


✈️ انواع کشتی

✈️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

13 Nov, 13:39


لغات کاربردی :

1. Awake (verb)
/əˈweɪk/
Synonym: Arise
معنی: بیدار شدن

2. Awful (adjective)
/ˈɔːfəl/
Synonym: Terrible
معنی: وحشتناک

3. Awkward (adjective)
/ˈɔːkwərd/
Synonym: Clumsy
معنی: دست و پا چلفتی

4. Awe (noun)
/ɔː/
Synonym: Wonder
معنی: شگفتی

5. Awareness (noun)
/əˈwɛrnəs/
Synonym: Consciousness
معنی: آگاهی

6. Awash (adjective)
/əˈwɑːʃ/
Synonym: Flooded
معنی: غرق در آب

7. Awe-inspiring (adjective)
/ˈɔː ɪnˌspaɪərɪŋ/
Synonym: Impressive
معنی: الهام‌بخش

8. Awning (noun)
/ˈɔːnɪŋ/
Synonym: Canopy
معنی: سایبان

9. Awkwardly (adverb)
/ˈɔːkwərdli/
Synonym: Clumsily
معنی: به طرز دست و پا چلفتی

10. Awestruck (adjective)
/ˈɔːstrʌk/
Synonym: Amazed
معنی: شگفت‌زده


🟢@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

13 Nov, 06:51


⚡️لغات کاربردی :

1. Avarice (noun)

- Pronunciation(تلفظ) : /ˈæv.ər.ɪs/
- Synonym(مترادف) : Greed
- Persian Translation(ترجمه فارسی) : طمع

2. Avow (verb)

- Pronunciation: /əˈvaʊ/
- Synonym: Declare
- Persian Translation: اعتراف کردن

3. Aversion (noun)

- Pronunciation: /əˈvɜr.ʒən/
- Synonym: Dislike
- Persian Translation: بیزاری

4. Avenue (noun)

- Pronunciation: /ˈæv.ə.njuː/
- Synonym: Street
- Persian Translation: خیابان

5. Avert (verb)

- Pronunciation: /əˈvɜrt/
- Synonym: Prevent
- Persian Translation: جلوگیری کردن

6. Avian (adjective)

- Pronunciation: /ˈeɪ.vi.ən/
- Synonym: Bird-like
- Persian Translation: پرنده‌ای

7. Avocation (noun)

- Pronunciation: /ˌæv.oʊˈkeɪ.ʃən/
- Synonym: Hobby
- Persian Translation: سرگرمی

8. Avowal (noun)

- Pronunciation: /əˈvaʊ.əl/
- Synonym: Admission
- Persian Translation: اعتراف

9. Avulsed (adjective)

- Pronunciation: /əˈvʌlst/
- Synonym: Torn away
- Persian Translation: جدا شده

10. Avatar (noun)

- Pronunciation: /ˈæv.ə.tɑːr/
- Synonym: Incarnation
- Persian Translation: تجسم



⚡️⚡️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

12 Nov, 07:05


🖼️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

12 Nov, 04:57


🔤🔤🔤🔤🔤

1. Augment (verb)

Pronunciation: /ɔːɡˈmɛnt/
Synonym: Increase
Persian: افزایش دادن

2. Authentic (adjective)

Pronunciation: /ɔːˈθɛntɪk/
Synonym: Genuine
Persian: اصیل

3. Audience (noun)

Pronunciation: /ˈɔːdiəns/
Synonym: Spectators
Persian: تماشاچیان

4. Audible (adjective)

Pronunciation: /ˈɔːdɪbəl/
Synonym: Hearable
Persian: شنیدنی

5. Audit (noun)

Pronunciation: /ˈɔːdɪt/
Synonym: Examination
Persian: حسابرسی

6. Augury (noun)

Pronunciation: /ˈɔːɡjʊəri/
Synonym: Omen
Persian: پیشگویی

7. Authoritative (adjective)

Pronunciation: /ɔːˈθɒrɪtətɪv/
Synonym: Commanding
Persian: معتبر

8. Auspicious (adjective)

Pronunciation: /ɔːˈspɪʃəs/
Synonym: Favorable
Persian: خوش‌یمن

9. Autonomy (noun)

Pronunciation: /ɔːˈtɒnəmi/
Synonym: Independence
Persian: خودمختاری

10. Austerity (noun)

Pronunciation: /ɔːˈstɛrɪti/
Synonym: Severity
Persian: سخت‌گیری


💡@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

11 Nov, 09:57


⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️

1. Attract (verb)

• Synonym: Draw
• Persian: جذب کردن

2. Attempt (noun)

• Synonym: Effort
• Persian: تلاش

3. Attain (verb)

• Synonym: Achieve
• Persian: دستیابی

4. Attention (noun)

• Synonym: Focus
• Persian: توجه

5. Attitude (noun)

• Synonym: Mindset
• Persian: نگرش

6. Attach (verb)

• Synonym: Fasten
• Persian: متصل کردن

7. Attire (noun)

• Synonym: Clothing
• Persian: لباس

8. Attest (verb)

• Synonym: Confirm
• Persian: گواهی دادن

9. Atone (verb)

• Synonym: Compensate
• Persian: جبران کردن

10. Atrophy (noun)

• Synonym: Deterioration
• Persian: تحلیل رفتن


⚡️⚡️ ⚡️@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

11 Nov, 05:39


🔠🔠🔠🔠🔠

1. Ascend (verb)
Synonym: Climb
Persian: صعود کردن

2. Aspect (noun)
Synonym: Facet
Persian: جنبه

3. Assume (verb)
Synonym: Presume
Persian: فرض کردن

4. Assert (verb)
Synonym: Declare
Persian: اظهار کردن

5. Assess (verb)
Synonym: Evaluate
Persian: ارزیابی کردن

6. Assemble (verb)
Synonym: Gather
Persian: جمع آوری کردن

7. Assistance (noun)
Synonym: Help
Persian: کمک

8. Astute (adjective)
Synonym: Shrewd
Persian: زیرک

9. Asylum (noun)
Synonym: Sanctuary
Persian: پناهگاه

10. Astonish (verb)
Synonym: Amaze
Persian: شگفت زده کردن


📢 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

10 Nov, 10:33


سلام به همه شما عزیزان !

امیدوارم حال همگی خوب باشد!
دوستان عزیز من به متنی بسیار مفید برخورد کرده‌ام که معتقدم می‌تواند به هر یک از شما کمک زیادی در درک و فهم بسا موارد اموری و زندگی شما کند. برای اینکه این متن را قابل دسترس‌تر کنیم، می‌خواهم شما را تشویق کنم که آن را برای خود ترجمه کنید.

با ترجمه این متن، نه تنها درک خود را عمیق‌تر خواهید کرد، بلکه مهارت‌های زبانی‌تان نیز تقویت می‌شود. علاوه بر این، این یک فرصت عالی برای ارتباط با مطالب علمی به صورت شخصی است!.


Pleasure versus Happiness!!!
Dr. Robert Lustig, in his bestselling book “The Hacking of the American Mind” explains the key differences between the two phenomenon which are often used and confused interchangeably.
- Pleasure is short-lived; happiness is long-lived.
- Pleasure is visceral (relating to inward feelings rather than the intellect); happiness is ethereal (light, delicate, and almost magical, like it's from a dream).
- Pleasure is taking; happiness is giving.
- Pleasure can be achieved with substances (drugs, including immoral behavior, etc.); happiness cannot be achieved with substances.
- Pleasure is experienced alone; happiness is experienced in social groups.
- The extremes of pleasure all lead to addiction, whether they be substances or behaviors. Yet, there’s no such thing as being addicted to happiness.
- Pleasure is “dopamine” and happiness is “serotonin”.
The difference between the two neurochemicals (dopamine and serotonin) is that:
Dopamine excites the neuron brain cells it communicates with. And, neurons, when they’re excited too much and too frequently, tend to die. So, the neuron has a defense mechanism against that, through which, it reduces the number of receptors that are available for stimulation. It does so to mitigate the damage. So, naturally, when you get a hit of stimulating substance or act, you get a rush of dopamine, and the receptors go down. So, next time, you need a bigger hit to get the same amount of rush because of less receptors, and next time bigger, till it reaches the point where you get nothing (called tolerance). That’s the addiction point.
Serotonin is inhibitory, not excitatory. It inhibits, slows down, or relaxes its receptors to provide contentment (satisfaction, fulfillment).
Dopamine downregulates serotonin. So, the more pleasure you seek, the unhappier you get.


💡@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

10 Nov, 05:04


🅰️🅰️🅰️🅰️🅰️

1. Arbitrary (Adjective)
- Synonym: Random
- Persian: تصادفی

2. Ardent (Adjective)
- Synonym: Passionate
- Persian: پرشور

3. Arise (Verb)
- Synonym: Emerge
- Persian: بوجود آمدن

4. Arrest (Verb)
- Synonym: Capture
- Persian: دستگیری

5. Artifact (Noun)
- Synonym: Relic
- Persian: اثر تاریخی

6. Arrogant (Adjective)
- Synonym: Haughty
- Persian: متکبر

7. Arid (Adjective)
- Synonym: Dry
- Persian: خشک

8. Arsenal (Noun)
- Synonym: Armory
- Persian: انبار تسلیحات

9. Articulate (Adjective)
- Synonym: Eloquent
- Persian: گویا

10. Ascertain (Verb)
- Synonym: Determine
- Persian: تعیین کردن



🖼️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

09 Nov, 08:32


✏️ لیست کاملی از انواع تیپ شخصیتی در زبان انگلیسی :

Outgoing - برونگرا
Introverted - درونگرا
Confident - مطمئن
Shy - خجالتی
Assertive - مصمم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Reserved - محتاط
Friendly - مهربون
Empathetic - همدل
Ambitious - جاه‌طلب
Creative - خلاق
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Analytical - تحلیلگر
Optimistic - خوش‌بین
Pessimistic - بدبین
Adventurous - ماجراجو
Reliable - قابل اعتماد
Responsible - مسئولیت‌پذیر
novinzaban
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Patient - صبور
Impatient - بی‌صبر
Humble - فروتن
Energetic - پرانرژی
Laid-back - آرام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Humorous - شوخ‌طبع
Serious - جدی
Independent - مستقل
Dependable - قابل اعتماد
Curious - کنجکاو
Perceptive - تیزبین
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Organized - منظم و مرتب
Flexible - انعطاف‌پذیر
Sensitive - حساس
Persistent - مصر/سمج
Honest - صادق
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Caring - مهربان
Supportive - حمایت‌کننده
Charismatic - جذاب
Diplomatic - دیپلماتیک
Innovative - نوآور
Rational - منطقی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Emotional - احساسی
Decisive - قاطع
Trustworthy - قابل اعتماد
Motivated - مشتاق
Resilient - انعطاف‌پذیر
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Analytical - تحلیلی
Artistic -هنرمند/ هنری
Disciplined - منضبط
Enthusiastic - مشتاق
Easygoing - خونسرد و بیخیال
Thoughtful - با ملاحظه

🌐 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

09 Nov, 05:23


🔊 چند عبارت به منظور اخطار دادن


💡 Be prepared!
آماده باش!

💡 Be careful!
مراقب باش!

💡 Watch out!
مواظب باش!

💡 Look out!
مراقب باش!

💡 Look sharp!
بجنب!

💡 Hit the deck!
آماده ی کار شو!

💡 Caution!
احتياط کن!

💡 Take care!
مراقب باش!

💡 Safety first!
اول امنیت!

💡 Play it safe!
جانب احتياط را رعايت کن!
📱 @EnglishlsEasyWithPopal

Vocabulary Master

07 Nov, 16:07


آللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِڪ عَلۓِ نَبِيِّنَـــا مُحمَّد

Vocabulary Master

05 Nov, 17:43


📱 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

03 Nov, 15:23


Vocabulary Master pinned «🕹 حفظ لغات به همراه بخش گفتار (part of speech) و مترادف‌ها (synonyms) فواید زیادی دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود: 1. تقویت دایره لغات: حفظ لغات به شما کمک می‌کند تا دایره لغات خود را گسترش دهید و در ارتباطات روزمره و نوشتن بهتر عمل کنید. …»

Vocabulary Master

03 Nov, 14:43


🕹 حفظ لغات به همراه بخش گفتار (part of speech) و مترادف‌ها (synonyms) فواید زیادی دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1. تقویت دایره لغات: حفظ لغات به شما کمک می‌کند تا دایره لغات خود را گسترش دهید و در ارتباطات روزمره و نوشتن بهتر عمل کنید.

2. بهبود فهم مطلب: با آشنایی با بخش گفتار هر کلمه (اسم، فعل، صفت و ...) می‌توانید بهتر بفهمید که چگونه از آن در جملات استفاده کنید و معنی دقیق‌تری از متن‌های مختلف بگیرید.

3. یادگیری معانی چندگانه: بسیاری از کلمات ممکن است معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشند. با یادگیری مترادف‌ها می‌توانید درک بهتری از تنوع معنایی کلمات پیدا کنید.

4. تقویت مهارت‌های نوشتاری: با داشتن مترادف‌های مختلف برای یک کلمه، می‌توانید نوشته‌های خود را غنی‌تر و جذاب‌تر کنید و از تکرار کلمات جلوگیری کنید.

5. افزایش اعتماد به نفس: وقتی که شما دایره لغات گسترده‌تری دارید، در مکالمات و نوشتن احساس راحتی و اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

6. یادگیری آسان‌تر زبان: حفظ لغات به همراه اطلاعات اضافی مانند بخش گفتار و مترادف‌ها می‌تواند یادگیری زبان را برای شما آسان‌تر کند، زیرا شما می‌توانید ارتباطات بین کلمات را بهتر درک کنید.

7. کمک به یادآوری بهتر: وقتی که شما کلمات را به همراه اطلاعات دیگر حفظ می‌کنید، احتمال یادآوری آن‌ها در آینده افزایش می‌یابد.

8. درک بهتر ادبیات: با آگاهی از لغات و معانی آن‌ها، می‌توانید ادبیات را بهتر درک کنید و از لذت خواندن آثار ادبی بیشتر بهره‌مند شوید.

9. تقویت مهارت‌های شنیداری: با یادگیری واژگان جدید و استفاده از آن‌ها در مکالمات، مهارت‌های شنیداری شما نیز تقویت می‌شود.

10. آمادگی برای آزمون‌ها: حفظ لغات به همراه اطلاعات مربوطه می‌تواند در آماده‌سازی برای آزمون‌های زبان و سایر آزمون‌های تحصیلی کمک کند.

با توجه به این فواید، حفظ لغات به همراه بخش گفتار و مترادف‌ها می‌تواند یک روش مؤثر و مفید برای یادگیری زبان باشد.



🚀 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

03 Nov, 08:29


🖼 لغات کاربردی مهم

1. Aquatic (Adjective)
آبزی

2. Aquarium (Noun)
آکواریوم

3. Aqueduct (Noun)
آب‌راه

4. Aqueous (Adjective)
آبی

5. Aqualung (Noun)
دستگاه تنفس زیر آب

6. Aquifer (Noun)
سفره آب زیرزمینی

7. Aquaculture (Noun)
آبزی‌پروری

8. Aqua (Noun)
آب

9. Aquaplane (Noun)
شناور آبی

10. Aquascope (Noun)
مشاهده‌گر زیرآبی

⭐️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

03 Nov, 06:09


🎙🔤❤️🔤🔤
💡لغات کاربردی مهم.

1. Appear (verb)
Synonym: Emerge
Persian: ظاهر شدن

2. Appreciate (verb)
Synonym: Value
Persian: قدردانی کردن

3. Application (noun)
Synonym: Request
Persian: درخواست

4. Approach (verb)
Synonym: Advance
Persian: نزدیک شدن

5. Appoint (verb)
Synonym: Designate
Persian: منصوب کردن

6. Applaud (verb)
Synonym: Praise
Persian: تشویق کردن

7. Apology (noun)
Synonym: Regret
Persian: عذرخواهی

8. Apparent (adjective)
Synonym: Obvious
Persian: واضح

9. Apathy (noun)
Synonym: Indifference
Persian: بی‌تفاوتی

10. Applicable (adjective)
Synonym: Relevant
Persian: قابل اجرا


🔗🔗🔗🔗🔗🔗 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

02 Nov, 15:06


🖼 لغات کاربردی

1. Analyze (verb)

• Synonym: Examine
• Persian: تجزیه و تحلیل کردن

2. Ancient (adjective)

• Synonym: Old
• Persian: باستانی

3. Announce (verb)

• Synonym: Declare
• Persian: اعلام کردن

4. Anticipate (verb)

• Synonym: Expect
• Persian: پیش‌بینی کردن

5. Anguish (noun)

• Synonym: Suffering
• Persian: درد و رنج

6. Anxiety (noun)

• Synonym: Worry
• Persian: اضطراب

7. Anomaly (noun)

• Synonym: Irregularity
• Persian: ناهنجاری

8. Annual (adjective)

• Synonym: Yearly
• Persian: سالانه

9. Antagonize (verb)

• Synonym: Oppose
• Persian: مخالف کردن

10. Anecdote (noun)

• Synonym: Story
• Persian: حکایت


🖼 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

02 Nov, 11:31


🎙🔤❤️🔤🔤

💡اصطلاح "I don't buy it" به معنای این است که شخص به چیزی اعتقاد ندارد یا آن را قبول نمی‌کند. در فارسی می‌توان آن را به صورت "من این را قبول ندارم" یا "من به این باور ندارم" یا هم "مهم نیست" ترجمه کرد. این عبارت معمولاً زمانی استفاده می‌شود که کسی نسبت به یک ادعا، توضیح یا دلیل شک دارد و نمی‌خواهد آن را بپذیرد.

🖼️Phil:
Welcome to The English We Speak, with me Phil…
🖼️Feifei:
And me, Feifei.
🖼️Phil:
We have an expression that you can use if you just don't believe someone – it’s ‘I
don't buy it’.
🖼️Feifei:
‘I don't buy it’. Tell us a bit more – it's not connected to shopping, is it?
🖼️Phil:
No, it’s not connected to shopping. Beth told me she can juggle with five balls –
and I just don't buy it – I've never seen her practicing. It can't be true!
🖼️Feifei:
And you told me you can play me the trumpet, but I've never seen or heard you do
it – I don't buy it.
🖼️Phil:
Did I really say that? I'd forgotten. I said the same thing to my brother and he
definitely didn't buy it – he knows I have no musical talent at all.
🖼️Feifei:
Clearly. Let’s listen to these examples.

🖼️ Examples:
• You're saying it was an accident? Sorry, I don't buy it.
• She said her broken computer stopped her doing the assignment, but her tutor
• just didn't buy it.
• He said he was working late, but I don't buy that story!

Vocabulary of the Conversation:

1. Expression - عبارت
2. Believe - باور کردن
3. Tell - گفتن
4. Bit - کمی
5. Connected - مرتبط
6. Juggle - شعبده بازی کردن
7. Seen - دیده شده
8. True - درست
9. Trumpet - شیپور
10. Heard - شنیده شده
11. Forgotten - فراموش شده
12. Definitely - قطعاً
13. Musical talent - استعداد موسیقی
14. Clearly - به وضوح

✔️............................ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

02 Nov, 09:52


🎙🔤❤️🔤🔤
📶لغات کاربردی مهم :

1. Amass (verb)
Synonym: Accumulate
Persian: جمع‌آوری کردن

2. Amaze (verb)
Synonym: Astonish
Persian: شگفت‌زده کردن

3. Ambiguous (adjective)
Synonym: Unclear
Persian: مبهم

4. Amicable (adjective)
Synonym: Friendly
Persian: دوستانه

5. Ample (adjective)
Synonym: Abundant
Persian: فراوان

6. Amend (verb)
Synonym: Modify
Persian: اصلاح کردن

7. Amusement (noun)
Synonym: Entertainment
Persian: سرگرمی

8. Amorous (adjective)
Synonym: Romantic
Persian: عاشقانه

9. Amulet (noun)
Synonym: Talisman
Persian: طلسم

10. Amnesty (noun)
Synonym: Pardon
Persian: عفو


🖼️ @Vocabulary_Master
🖼️ @Shaeranaa

Vocabulary Master

31 Oct, 11:37


آللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِڪ عَلۓِ نَبِيِّنَـــا مُحمَّد ﷺ

Vocabulary Master

31 Oct, 07:24


🎙🔤❤️🔤🔤

1. Alleviate (verb)

• Synonym: Ease

• Persian: تسکین دادن

2. Allure (noun)

• Synonym: Attraction

• Persian: جاذبه

3. Altruism (noun)

• Synonym: Selflessness

• Persian: نوع‌دوستی

4. Allegiance (noun)

• Synonym: Loyalty

• Persian: وفاداری

5. Allegorical (adjective)

• Synonym: Symbolic

• Persian: تمثیلی

6. Alchemist (noun)

• Synonym: Sorcerer

• Persian: کیمیاگر

7. Almanac (noun)

• Synonym: Calendar

• Persian: سالنامه

8. Alter (verb)

• Synonym: Change

• Persian: تغییر دادن

9. Alimentary (adjective)

• Synonym: Nutritional

• Persian: غذایی

10. Algebra (noun)

• Synonym: Mathematics

• Persian: الجبر


🆎 @Vocabulary_Master
🆎 @Shaeranaa

Vocabulary Master

30 Oct, 17:13


بزرگ ترين خيانتی كه انسان ميتواند به خودش بكند، ترس از فكر ديگران در مورد خودش است. انبوهی آدم در جهان وجود دارد که در جهنم بسر می برند زیرا سخت وابسته به داوری دیگرانند.

🖼️ #ژان_پل_سارتر


🖼️ @Shaeranaa

Vocabulary Master

30 Oct, 05:42


🎙🔤❤️🔤🔤


1. Ajacent (adjective)
Synonym: Nearby
Persian: مجاور

2. Ajacency (noun)
Synonym: Proximity
Persian: همجواری

3. Ajar (adjective)
Synonym: Partially open
Persian: نیمه‌باز

4. Adjust (verb)
Synonym: Modify
Persian: تنظیم کردن

5. Adjustment (noun)
Synonym: Alteration
Persian: تنظیم

6. Adjective (noun)
Synonym: Descriptive word
Persian: صفت

7. Ajeet (noun)
Synonym: Unyielding
Persian: تسلیم‌ناپذیر

8. Ajdustable (adjective)
Synonym: Adaptable
Persian: قابل تنظیم

9. Ajog (verb)
Synonym: Jogging
Persian: دویدن آرام

10. Ajunct (noun)
Synonym: Addition
Persian: ضمیمه


➡️@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

29 Oct, 16:09


کسی که نتواند افکارش را تغییر دهد
هیچ چیز را نمی‌تواند تغییر دهد...

جورج_برنارد_شاو

🖼️ @Shaeranaa

Vocabulary Master

29 Oct, 08:34


🖼️ لغات کاربردی

1. Ail (verb)
Synonym: Suffer
Persian: رنج بردن

2. Aim (noun)
Synonym: Goal
Persian: هدف

3. Air (noun)
Synonym: Atmosphere
Persian: هوا

4. Aisle (noun)
Synonym: Passage
Persian: راهرو

5. Ailment (noun)
Synonym: Illness
Persian: بیماری

6. Airborne (adjective)
Synonym: Flying
Persian: هوایی

7. Aide (noun)
Synonym: Assistant
Persian: دستیار

8. Ailurophobia (noun)
Synonym: Cat phobia
Persian: ترس از گربه‌ها

9. Ailment (noun)
Synonym: Disorder
Persian: اختلال

10. Aisling (noun)
Synonym: Vision
Persian: رؤیا


🖼️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

29 Oct, 04:45


🔠🔠🔠🔠🔠

1. Aggravate (verb)

• Synonym: Intensify

• Persian: تشدید کردن

2. Agile (adjective)

• Synonym: Nimble

• Persian: چابک

3. Agitate (verb)

• Synonym: Disturb

• Persian: برانگیختن

4. Agony (noun)

• Synonym: Pain

• Persian: درد

5. Agreements (noun)

• Synonym: Contracts

• Persian: توافقات

6. Aggressive (adjective)

• Synonym: Hostile

• Persian: تهاجمی

7. Aggrieve (verb)

• Synonym: Wrong

• Persian: آسیب رساندن

8. Aggregate (noun)

• Synonym: Total

• Persian: مجموع

9. Agog (adjective)

• Synonym: Excited

• Persian: بی‌صبرانه

10. Ageless (adjective)

• Synonym: Eternal

• Persian: بی‌زمان



@Vocabulary_Master🐝

Vocabulary Master

28 Oct, 19:16


کانالی برای دوستداران شعر و ادب
💠 اشعار زیبا
💠 سخنان و پندهای حکیمانه و زیبای نویسندگان و شاعران
💠 بیو های ادبی زیبا

در این سفر ادبی، ما را همراهی کنید! تا با هم لحظاتی پر از الهام و خلاقیت داشته باشیم.

📖 @Shaeranaa

Vocabulary Master

28 Oct, 11:36


لغات کاربردی مهم

1. Affirm

• Synonym: Confirm

• Part of Speech: Verb

• Persian Translation: تأیید کردن

2. Affection

• Synonym: Fondness

• Part of Speech: Noun

• Persian Translation: محبت

3. Affluent

• Synonym: Wealthy

• Part of Speech: Adjective

• Persian Translation: مرفه

4. Affiliation

• Synonym: Association

• Part of Speech: Noun

• Persian Translation: وابستگی

5. Affirmative

• Synonym: Positive

• Part of Speech: Adjective

• Persian Translation: مثبت

6. Affliction

• Synonym: Suffering

• Part of Speech: Noun

• Persian Translation: رنج

7. Affinity

• Synonym: Kinship

• Part of Speech: Noun

• Persian Translation: وابستگی

8. Afraid

• Synonym: Scared

• Part of Speech: Adjective

• Persian Translation: ترسیده

9. Affect

• Synonym: Influence

• Part of Speech: Verb

• Persian Translation: تأثیر گذاشتن

10. Afford

• Synonym: Provide

• Part of Speech: Verb

• Persian Translation: توانایی داشتن



🌟 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

24 Oct, 05:51


🌟لغات کاربردی

1. abnormal [اَبنُرمال] = غیرطبیعی

2. bamboo [بَمبُو] = نی هندی

3. blossom [بِلَسُم] = شکوفه - گل

4. compass [کامپس] = قطب نما

5. dialect [دِیاٖ لِکت] = زبان محلی

6. dishonest [دِس هاٖنِست] = متقلب، دغل باز

7. dwarf [دِوارف] = آدم قدکوتاه

8. ecosystem [اِکُوسِیستِم] = زیست بوم

9. fatal [فَتَل] = کشنده و مهلک

10. impatient [اِمبشِنٗت] = بی صبر، بی تاب


🌟@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

23 Oct, 08:15


✈️ 10 تا از قشنگ‌ترین کلمات انگلیسی:

۱-شفق قطبی: Aurora
۲- خو گرفتن: Inure
۳- ملیح: Mellifluous
۴- سرخوشی: Euphoria
۵- اقبال خوش: Serendipity
۶- تسلی دادن: Cherish
۷- متین: Demure
۸-اکسیر Elixir
۹- ابدیت: Eternity
۱۰- سعادت: Felicity

🎲 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

23 Oct, 05:56


🌟چند کلمه مخفف انگلیسی و #کاربردی:

BTW: by the way (به هر حال)
IDC: I don't care (اهمیت نمیدم)
IDK: I don't know (نمیدونم)
BRB: be right back (الان برمیگردم)
CUL: see you later (بعدا میبینمت)
ATB: all the best (با آرزوی بهترین‌ها)
ASAP: as soon as possible (هرچی زودتر)
AFAIK: as far as I know (تا اونجایی که میدونم)
DIY: do it yourself (خودت انجامش بده)
LMK: let me know (بذار بفهمم،منو آگاه گن)
Sb: somebody , So: someone (کسی)
St: something (چیزی)
AI: artificial intelligence (هوش مصنوعی)
.e.g: exempli gratia (برای مثال)
etc: et cetera (غیره)
vs: versus (درمقابل)
LOL: laughing out louder بلند بلند خندیدن؛)
وقتی استفاده میشه که موضوعی بنظرتون خنده‌داره)
JK: just kidding (شوخی کردم)


🌟 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

19 Oct, 09:53


🌟 لغات کاربردی مهم

1. Adapt (verb)

• Meaning: To adjust to new conditions.

• Synonym: Adjust

• Translation: سازگار کردن

2. Addict (noun)

• Meaning: A person dependent on a substance or activity.

• Synonym: Dependent

• Translation: معتاد

3. Adhere (verb)

• Meaning: To stick firmly to a surface or substance.

• Synonym: Stick

• Translation: چسبیدن

4. Adventurous (adjective)

• Meaning: Willing to take risks or try out new methods.

• Synonym: Daring

• Translation: ماجراجو

5. Advertise (verb)

• Meaning: To promote goods or services.

• Synonym: Promote

• Translation: تبلیغ کردن

6. Admonish (verb)

• Meaning: To warn or reprimand someone firmly.

• Synonym: Warn

• Translation: تذکر دادن

7. Advocate (noun/verb)

• Meaning: A person who supports a cause / To support or argue for something.

• Synonym: Supporter / Support

• Translation: حامی / حمایت کردن

8. Adverse (adjective)

• Meaning: Preventing success or development; harmful.

• Synonym: Unfavorable

• Translation: نامساعد

9. Adroit (adjective)

• Meaning: Clever or skillful in using the hands or mind.

• Synonym: Skillful

• Translation: ماهر

10. Adulation (noun)

• Meaning: Excessive admiration or praise.

• Synonym: Praise

• Translation: ستایش



@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

19 Oct, 05:01


🆕 عبارات قوی و مهم و معادل‌های فارسی آن‌ها
شما می‌توانید ازین عبارات بجای استفاده کردن از "Very" معادل آن که لغت واحد میباشد در مکالمات روزمره‌تان از آن‌ها استفاده کنید. هر عبارت به همراه معادل فارسی‌اش ارائه شده است تا بهتر متوجه شوید که چه زمانی باید از آن‌ها استفاده کنید.

1. very small = tiny (بسیار کوچک = ریز)

2. very good = excellent (بسیار خوب = عالی)

3. very bad = awful (بسیار بد = وحشتناک)

4. very happy = joyful (بسیار شاد = خوشحال)

5. very sad = miserable (بسیار غمگین = بدبخت)

6. very funny = hilarious (بسیار خنده‌دار = فوق‌العاده خنده‌دار)

7. very serious = grave (بسیار جدی = جدی)

8. very brave = courageous (بسیار شجاع = دلیر)

9. very cowardly = timid (بسیار ترسو = خجالتی)

10. very fast = swift (بسیار سریع = تند)

11. very slow = sluggish (بسیار کند = تنبل)

12. very bright = radiant (بسیار روشن = درخشان)

13. very dark = gloomy (بسیار تاریک = تیره)

14. very noisy = boisterous (بسیار پر سر و صدا = پر سر و صدا)

15. very quiet = silent (بسیار آرام = ساکت)

16. very strong = powerful (بسیار قوی = قدرتمند)

17. very weak = feeble (بسیار ضعیف = ناتوان)

18. very hot = sizzling (بسیار داغ = داغ)

19. very cold = chilly (بسیار سرد = سرد)

20. very young = youthful (بسیار جوان = جوان)

21. very old = elderly (بسیار پیر = سالخورده)

22. very rich = wealthy (بسیار ثروتمند = ثروتمند)


✈️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

17 Oct, 12:28


آللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِڪ عَلۓِ نَبِيِّنَـــا مُحمَّد ﷺ♥️

لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ❤️

Vocabulary Master

17 Oct, 10:28


🌕 لغات کاربردی مهم

1. nowhere [نُوِر] = هیچ کجا

2. pat [پت] = نوازش کردن

3. relief [ریلیف] = تسکین، راحتی

4. reproduce [رِی پرودِیُوس] = دوباره ساختن

5. rhyme [رایم] = قافیه، نظم

6. suck [سَک] = مکیدن

7. urgent [اُرجِنت] = فوری، ضروری

8. vanish [وانِش] = ناپدید شدن

9. wagon [واگن] = واگن, بارکش

10. wrinkle [رِینکَل] = چین و چروک



✔️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

17 Oct, 05:28


💠 لغات کاربردی
1. absence [اَبسِنس] = غایب

2. aloud [اَلاٖود] = صدایی بلند

3. bald [بُلد] = بدون مو، طاس

4. blanket [بلَنکِیت] = پتو

5. creep [کِریب] = حرکت آهسته

6. divorce [دِیوُورس] = طلاق

7. imitate [اِمِتِیت] = تقلید کردن

8. infant [اِنفَنت] = شیرخوار، کودک

9. kidnap [کِیدنپ] = آدم ربایی

10. nap [نَپ] = چُرت زدن


⬛️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

16 Oct, 16:38


⭕️ بعضی از کلمات با فعل " Make " .

💠 Make a decision
تصمیم گرفتن
💠 Make a prediction
پیش بینی کردن
💠 Make an excuse
عذر خواستن
💠 Make a war
جنگ کردن
💠 Make a peace
صلح کردن
💠 Make a speech
سخترانی کردن
💠 Make fun of
تمسخر کردن
💠 Make progress
پیشرفت کردن
💠 Make friends
دوست شدن
💠 Make a noise
سر و صدا کردن
💠 Make trouble
مشکل درست کردن



@Vocabulary_Master

Vocabulary Master

16 Oct, 11:15


⬛️ لغات کاربردی


1. Adapt (Verb) - سازگار کردن
- Synonym: Adjust

2. Addict (Noun) - معتاد
- Synonym: Dependent

3. Adhere (Verb) - چسبیدن
- Synonym: Stick

4. Adjacent (Adjective) - مجاور
- Synonym: Nearby

5. Admire (Verb) - تحسین کردن
- Synonym: Appreciate

6. Adverse (Adjective) - نامطلوب
- Synonym: Unfavorable

7. Advocate (Noun) - حامی
- Synonym: Supporter

8. Adorn (Verb) - تزئین کردن
- Synonym: Decorate

9. Adroit (Adjective) - ماهر
- Synonym: Skillful

10. Admonish (Verb) - تذکر دادن
- Synonym: Warn



⬛️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

16 Oct, 06:23


💠 لغات کاربردی

1. Accomplish (Verb) - به انجام رساندن
- Synonym: Achieve

2. Accurate (Adjective) - دقیق
- Synonym: Precise

3. Acquire (Verb) - کسب کردن
- Synonym: Obtain

4. Acknowledge (Verb) - تصدیق کردن
- Synonym: Recognize

5. Acquaint (Verb) - آشنا کردن
- Synonym: Familiarize

6. Acidic (Adjective) - اسیدی
- Synonym: Sour

7. Acclaim (Verb) - تحسین کردن
- Synonym: Praise

8. Accord (Noun) - توافق
- Synonym: Agreement

9. Accessible (Adjective) - قابل دسترسی
- Synonym: Approachable

10. Acute (Adjective) - حاد
- Synonym: Sharp


⬛️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

15 Oct, 13:45


Essential Words for TOEFL

| English | Synonym | Persian |
|------------|------------------|------------------|
| Abrupt | Sudden | ناگهانی |
| Acceptable | Satisfactory | قابل قبول |
| Acclaim | Praise | ستایش |
| Adverse | Unfavorable | نامطلوب |
| Persistent | Tenacious | مداوم |
| Postpone | Delay | به تعویق انداختن |
| Valid | Legitimate | معتبر |
| Withdraw | Remove | خارج کردن |
| Chronic | Long-lasting | مزمن |
| Disapprove | Reject | عدم تایید |
| Disruptive | Disturbing | مختل کننده |
| Frail | Weak | شکننده |
| Heyday | Peak | اوج |
| Refine | Improve | تصحیح کردن |
| Worthwhile | Valuable | ارزشمند |
| Collide | Crash | برخورد کردن |
| Contemporary | Modern | معاصر |
| Distribute | Allocate | توزیع کردن |



🟡 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

15 Oct, 04:26


💠 لغات کاربردی
1. Abandon (verb) - Forsake
Persian Meaning: رها کردن

2. Abate (verb) - Diminish
Persian Meaning: کاهش یافتن

3. Abduct (verb) - Kidnap
Persian Meaning: ربودن

4. Abhor (verb) - Detest
Persian Meaning: نفرت داشتن

5. Abnormal (adjective) - Unusual
Persian Meaning: غیرعادی

6. Abstain (verb) - Refrain
Persian Meaning: پرهیز کردن

7. Absolve (verb) - Exonerate
Persian Meaning: تبرئه کردن

8. Abstract (adjective) - Theoretical
Persian Meaning: انتزاعی

9. Abundant (adjective) - Plentiful
Persian Meaning: فراوان

10. Abysmal (adjective) - Wretched
Persian Meaning: فاجعه‌آمیز


➡️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

13 Oct, 10:09


چند تا اصطلاح جالب عامیانه‌ی انگلیسی :

-Goochy goochy goo: گوگولی مگولی
-Roly poly: تپلی مپلی
-lovely dovey: عشقولانه
-teeny weeny: ریزه میزه
-Itsy bitsy: کوچولو موچولو
-okay dokey: باشه حتما
-Willy nilly: چه بخوایی چه نخوایی
holy moly: جَلل خالق

Vocabulary Master

13 Oct, 06:29


🔡🔡🔡🔡🔡

1. Ethereal (Adjective)
• Synonyms: Delicate, heavenly, airy
• Persian: اثیری

2. Enigmatic (Adjective)
• Synonyms: Mysterious, puzzling, cryptic
• Persian: مرموز

3. Exuberant (Adjective)
• Synonyms: Joyful, energetic, enthusiastic
• Persian: پرشور

4. Transient (Adjective)
• Synonyms: Temporary, fleeting, short-lived
• Persian: زودگذر

5. Resilient (Adjective)
• Synonyms: Strong, tough, adaptable
• Persian: مقاوم

6. Eloquent (Adjective)
• Synonyms: Articulate, expressive, fluent
• Persian: شیوا

7. Ambiguous (Adjective)
• Synonyms: Vague, unclear, doubtful
• Persian: مبهم

8. Luminous (Adjective)
• Synonyms: Bright, radiant, glowing
• Persian: درخشان

9. Benevolent (Adjective)
• Synonyms: Kind, charitable, compassionate
• Persian: نیکوکار

10. Tenacious (Adjective)
• Synonyms: Persistent, determined, resolute
• Persian: سرسخت


🛫 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

12 Oct, 16:37


زیبایی طبیعت

Vocabulary Master

12 Oct, 14:52


🥇 لغات کاربردی مهم

1. Serene (adjective)
- Synonym: Tranquil, Calm
- Persian: آرام

2. Illuminate (verb)
- Synonym: Light up, Brighten
- Persian: روشن کردن

3. Vivid (adjective)
- Synonym: Bright, Lively
- Persian: زنده، پررنگ

4. Benevolent (adjective)
- Synonym: Kind, Charitable
- Persian: خیرخواه

5. Euphoria (noun)
- Synonym: Elation, Bliss
- Persian: سرخوشی

6. Conceal (verb)
- Synonym: Hide, Cover
- Persian: پنهان کردن

7. Elusive (adjective)
- Synonym: Difficult to find, Evasive
- Persian: گریزان

8. Astonish (verb)
- Synonym: Amaze, Surprise
- Persian: شگفت‌زده کردن

9. Fragile (adjective)
- Synonym: Delicate, Weak
- Persian: شکننده

10. Persuade (verb)
- Synonym: Convince, Influence
- Persian: متقاعد کردن


👍 @Vocabulary_Master❤️

Vocabulary Master

12 Oct, 06:37


🧠 لغات کاربردی آب و هوا


1. خیلی گرم - Extreme (hot/cold)

2. شرایط آب و هوایی در ارتفاعات - Alpine

3. خنک - Cool

4. سرد - Cold

5. خیلی سرد و یخبندان - Freezing

6. ملایم - Mild

7. آفتابی - Sunny

8. مرطوب - Humid

9. خشک - Dry

10. گرم - Warm

11. داغ - Hot

12. خیلی گرم و سوزان - Scorcher

13. غبارآلود - Mist

14. صاف - Clear

15. طوفانی - Stormy

16. متغیر - Changeable

17. شرجی - Muggy

18. هوای خفقان آور - Stifling

19. ابری - Cloudy

20. کسل کننده - Dull

21. بارانی - Rainy

22. بادی - Windy

23. یخبندان - Freeze

24. مه آلود - Foggy

25. رعد و برق - Thunder and lightning

26. طوفان شدید – گردباد - Hurricane – typhoon

27. تگرگ - Hailstone

28. رگبار - Hailstorm

29. طوفان همراه با آذرخش (رعد) - Thunderstorm

30. برف - Snow

31. باران - Rain

32. تابش شدید نور خورشید - Sunshine

33. ابر - Cloud

34. باد - Wind

35. شرایط آب و هوایی سخت - Storm

36. بهار - Spring

37. تابستان - Summer

38. پاییز - Autumn – fall

39. زمستان - Winter

40. دوره یا فصولی که هوا مرطوب است - Wet

41. دوره یا فصولی که هوا خشک است - Dry


✈️ @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

10 Oct, 13:09


آللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِڪ عَلۓِ نَبِيِّنَـــا مُحمَّد ﷺ♥️

Vocabulary Master

07 Oct, 18:48


Let the past die. Kill it if you have to. It's the only way to become what you were meant to be. Succeed or fail. Attempting is a luxury for the weak. Power is not to be gained, but to be taken. Embrace your strength. For only through dominance can you shape your destiny. With failure, true mastery is born. Hope is like the sun. If you only believe in it, when you can see it, you'll never make it through the night.

1. Past - گذشته
2. Kill - از بین بردن
3. Become - شدن
4. Meant - قصد داشتن،هدف داشتن
5. Succeed - موفقیت
6. Fail - ناکامی،شکست
7. Attempting - جستجو کردن،تلاش کردن
8. luxury - عیش،تجملات
9. Weak - ضعف
10. Gained - بدست آوردن ،نائل آمدن
11. Embrace - پذيرفتن
12. dominance - تسلط، غَلَبه
13. Destiny - سرنوشت ،تقدیر
14. Mastery - اربابی،بزرگی
15. Hope - امید،ارزو،انتظار


🕹 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

07 Oct, 18:41


Vocabulary Master pinned Deleted message

Vocabulary Master

07 Oct, 09:36


🔄 لغات کاربردی مهم
1. nowhere [نُو-وِیَر] = هیچ کجا

2. pat [پت] = نوازش کردن

3. relief [ریلیف] = تسکین، راحتی

4. reproduce [رِی پرودِیُوس] = دوباره ساختن ویا تولید کردن

5. rhyme [رایم] = قافیه، نظم

6. suck [سَک] = مکیدن

7. urgent [اُرجِنت] = فوری، ضروری

8. vanish [وَانِش] = ناپدید شدن

9. wagon [واگن] = واگن, بارکش

10. wrinkle [رِینکَل] = چین و چروک



📝 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

07 Oct, 05:56


🟡 طریقه های متفاوت برای گفتن (من معذرت میخوام یا من متأسفم و یا هم ببخشید )

🚀 @Vocabulary_Master

Vocabulary Master

06 Oct, 18:37


سخنان زیبا و شنیدنی از دکتر الهی قمشه ای

Vocabulary Master

06 Oct, 13:00


🟡 لغات کاربردی مهم
1. Impact
- Synonym: Effect
- Persian Meaning: تأثیر
- Part of Speech: Noun/Verb

2. Impair
- Synonym: Damage
- Persian Meaning: آسیب زدن
- Part of Speech: Verb

3. Implement
- Synonym: Execute
- Persian Meaning: اجرا کردن
- Part of Speech: Verb/Noun

4. Imply
- Synonym: Suggest
- Persian Meaning: دلالت کردن
- Part of Speech: Verb

5. Impose
- Synonym: Enforce
- Persian Meaning: تحمیل کردن
- Part of Speech: Verb

6. Impoverish
- Synonym: Deplete
- Persian Meaning: فقیر کردن
- Part of Speech: Verb

7. Incentive
- Synonym: Motivation
- Persian Meaning: انگیزه
- Part of Speech: Noun

8. Incessant
- Synonym: Continuous
- Persian Meaning: مداوم
- Part of Speech: Adjective

9. Incidental
- Synonym: Secondary
- Persian Meaning: تصادفی
- Part of Speech: Adjective

10. Incite
- Synonym: Stir up
- Persian Meaning: تحریک کردن
- Part of Speech: Verb


🟡 @Vocabulary_Master

2,124

subscribers

180

photos

61

videos