vkive @unesprtvide Channel on Telegram

vkive

@unesprtvide


Coffee & Chat: http://t.me/HidenChat_Bot?start=2002726748

vkive (Persian)

با کانال vkive زندگی خود را متحول کنید! این کانال یک پلتفرم جذاب برای اشتراک ایده‌ها، تجربیات و دیدگاه‌های شماست. در vkive، شما می‌توانید با دیگر اعضا ارتباط برقرار کنید، نظرات خود را به اشتراک بگذارید و از تجربیات دیگران بهره‌وری کنید. این کانال به عنوان یک فضای سبز برای تبادل دانستنی‌ها، رازها و تجربیات زندگی شناخته می‌شود. اگر به ارتقاء دانش و اندیشه خود علاقه‌مندید، حتما به کانال vkive بپیوندید! برای شروع، به لینک زیر مراجعه کنید و با کلیک بر روی Coffee & Chat، به جمع ما بپیوندید: http://t.me/HidenChat_Bot?start=2002726748

vkive

27 Jan, 15:46


خوشم میاد تو این مملکت هر روزش پر از غافلگیریه.

vkive

27 Jan, 15:45


یه دقیقه قیمت‌ها رو تغییر ندید، خدا شاهده تازه برنامه‌ریزی کردم

vkive

27 Jan, 12:31


- میری بیرون؟ داره بارون میاد

- دقیقا به‌خاطر همین میرم.

vkive

26 Jan, 15:21


چند هزار عکس روی هم تلنبار شدن و چه کسی توان داره همه رو چک و دسته‌بندی کنه؟

vkive

26 Jan, 15:20


ریمایندر: یه وقت بذارم گالریمو تمیز کنم.🤲

vkive

21 Jan, 12:06


من زنده‌اممم.

vkive

21 Jan, 12:05


تموم شددد

vkive

18 Jan, 15:48


این سری که مقصدم دریا بود تصمیم دارم بخشی ازش رو توی شیشه‌ای بریزم و همراه خودم به خونه بیارم، اینجوری شاید کمتر دلتنگش بشم، شاید هم بیشتر دلم هوای دریا کنه.

vkive

17 Jan, 10:47


یک‌روز بعد از چند سال کار و تلاش، همه چی رو جمع می‌کنم میرم یکی از شهرهای شمال، ترجیحا نزدیک جنگل، خونه‌ای کوچیک و نورگیر، با کلی گل و گیاه، چیدمانی صمیمی و ساده و آرامش‌بخش، سبک جدیدی از زندگی رو امتحان خواهم کرد.

vkive

17 Jan, 09:30


حس‌هام زودتر جریان رو درک می‌کنن، رفتار رو می‌فهمن، جزئی‌نگریه دیگه، تو دیگه حس امن بودن نمیدی عزیز؛ حتی با وجود تلاش‌هایی که کردم و جواب نداد.

vkive

17 Jan, 09:27


این عکس و به عنوان عکس "مورد علاقه" توی ژوژمان اضافه کردم، میزنمش به دیوار، اینجوری بیشتر میبینمش.

vkive

15 Jan, 07:12


وسط مترو

vkive

15 Jan, 07:12


هوس کیک لیمو کردم.

vkive

14 Jan, 21:20


هیچ‌کس:
منی که به صورت رندوم توی اینستا ویدیویی می‌بینم از شخصی که پِتِش رو از دست داده و باهاش اشک می‌ریزم.

vkive

14 Jan, 15:31


بعد از یه تایمی، بخصوص وقتی برنامه کار و درس فشرده میشه انرژی اجتماعیم به انتها میرسه و برای بازیابی خودم نیاز به تنهایی دارم، هرچقدر دیرتر بهش برسم از نظر ذهنی خسته تر میشم و روی تمام ابعاد زندگیم اثر می زاره.

vkive

12 Jan, 12:38


مشغله‌های بزرگسالانه کافیه، بریم دریا.

vkive

11 Jan, 16:35


فرصت نکردم عکس بگیرم، اما چند روز پیش کلاهی که مشغول بافتنش بودم تموم شد، کِرِمی رنگه، نگاهش که می‌کنم دقایقی که پای بافتنش گذاشتم یادم می‌آد. توی مترو، توی مسیر دانشگاه، توی مهمونی، قبل از خواب و ... امیدوارم بتونم این زمستون چیزهایی بیشتری برای خودم ببافم. دلم وست می‌خواد.

vkive

11 Jan, 16:29


خیلی وقت بود طعم به اتمام رسوندن کتاب زیر دندوم مزه نکرده بود، "چشم‌هایش" که به اتمام رسید، لذت بردم. بعد از شاید چند سال برگشتم سمت "ملت عشق" که نصفه نیمه رهاش کرده بودم، دیدگاه شمس جاذبه‌ی خاصی داره، کاش بیشتر صحبت ‌کنه، قوائدش بدجور نیاز این زندگیه.

vkive

11 Jan, 16:22


وقتی تمرکزت از روی خودت و اهدافت میره روی افکار و ری‌اکشن دیگران، یجایی به خودت میای می‌بینی همه فکر و ذکرت شده پر از سوال، چیزهایی که هیچ تاثیر مثبتی روی تو و روند زندگیت ندارن و به مرور شبیه یک باتلاق عمل می‌کنن. در نهایت فقط درموندگی و خستگیش برات می‌مونه، این ظلمیه که در حق خودت می‌کنی، با پای خودت از مسیری که باید بری فاصله میگیری، پس تمومش کن اهمیت دادن به اینکه بقیه چه فکر می‌کنن یا چه حسی دارن. تا وقتی دست خودت رو نگیری هیچ‌کس این کار و نمی‌کنه.

vkive

08 Jan, 18:33


اما نباید سخت بگیرم به خودم، اشکالی نداره
پیش میاد.

vkive

08 Jan, 18:32


رسیدن به محدوده انفجار و کشیده شدن ضامن اونجایی که صبح امتحان داشتی، تا ده شب سرکار بودی، توی مسیر رسیدن به آخرین مترو متوجه میشی ماگت و جا گذاشتی و فقط باید مسیرت و ادامه بدی و به این فکر کنی که چجوری بین این همه کار بری سر اون لوکیشن تا این شی با ارزش رو پس بگیری، سردردم ده برابر شد و خسته ترم الان.

vkive

07 Jan, 10:41


وقت چیه؟
با عذاب وجدان سریال دیدن.

vkive

06 Jan, 06:29


این همون ترمیه که میگفتم از اولین جلسه می‌خونم و دقیقا برعکس عمل کردم.

vkive

05 Jan, 17:56


دگم نباش با حضور میا + ادیت عکس‌های ژوژمان‌ فردا، خوش می‌گذره.

vkive

05 Jan, 10:57


اولین ولاگ‌ عمرمو اپلود کردم
ازش استقبال کنید 😘💙
بهتون یه گالری جذاب هم معرفی کردم

vkive

05 Jan, 07:09


مجموعه "گوهر شب افروز" جزء اون دسته از گالری هایی بود که عجیب حس خوب و آرامش رو منعکس می‌کرد، چیدمان، موسیقی و فضا همگی باعث میشد بخوای برای دقایقی بایستی، گوش بدی، نگاه کنی و از منظره پیش روت لذت ببری و چه بسا کشفش کنی، چشم‌ها و لبخندهایی که مابین آیینه ها قرار داشتن حس کنجکاوی‌ای رو توی ذهن قلقلک می‌داد تا برای فهمیدن هویتشون پاپیش بذاری، "یعنی هرکدوم از صاحب چشم‌ها و لبخندها چه جایگاهی براشون داشتن؟"
از شلوغی و ازدحام که بگذریم حسابی لذت بردم، زیبایی دیدم.

vkive

01 Jan, 08:09


کاش تلگرام آپشن بارون هم داشت.

vkive

01 Jan, 08:09


تلگرامم برفیه، چرا این حوالی برفی نیست؟

vkive

31 Dec, 21:39


یکی اینجا فردا ۸ و نیم صبح امتحان داره. حضوری.

vkive

31 Dec, 21:38


اما جدی 2025 شد؟
چرا 2019 برام نزدیک‌تره.

vkive

31 Dec, 21:37


این روزا بدجوری درگیر مسائل مختلف زندگی‌ام
گاهی خسته و کلافه، گاهی خوشحال و مفتخر، گاهی عصبانی و گله‌مند، اما امیدوارم سال جدید شباهت بیشتری به خواسته‌ها و اهدافم داشته باشه.

vkive

31 Dec, 21:35


خسته میشی، مسیر سخته، زندگی سخته، استراحت کن، صبر کن ولی عقب نکش، ناامید نشو.

vkive

31 Dec, 21:34


میرسه روزی که برمی‌گردی به عقب، قدم‌ها و زمین‌ خوردن‌هات رو نگاه می‌کنی، آینه رد می‌بینی، رد تجربه‌ها و سختی‌ها رو روی روح و شاید جسمت می‌بینی، به خودت دست مریزاد میگی، ثمره تلاش‌هات رو نگاه می‌کنی و به خودت افتخار می‌کنی.

vkive

24 Dec, 16:12


نقل قولی شنیدم که میگفت:
"هیچ‌کس جز تو نمیتونه تورو طردت کنه."
همه چیز از تو شروع میشه و به تو برمیگرده.

vkive

24 Dec, 05:45


هر وقت به مهارت های خودم و کاری که دارم انجام میدم شک میکنم، مجبور میشم یه بار دیگه به خودم یادآوری کنم که: اگه آماده نبودی، فرصتش از اول برات پیش نمیومد و اگه تواناییش رو نداشتی وسوسه اش به سراغت نمیومد.

vkive

21 Dec, 18:51


کتاب "کافکا در کرانه" شده 480، بسه جداً.

vkive

21 Dec, 10:51


گشتم، میان کتاب‌ها
بین قفسه‌ها
تک‌تک مغازه‌ها
خیابان‌های شهر را گز کردم
قدم‌های رفته‌مان را شمردم.
گشتم و گشتم
از کافه مورد علاقمان پرس وجو کردم
ردی از تو نیافتم
کجا رفتی عزیز کرده‌ی ناآشنا؟

vkive

19 Dec, 20:00


حس می‌کنم انرژی اجتماعیم تموم شده؛ خونه‌ی خودم رو می‌خوام.

vkive

19 Dec, 19:10


حرف‌های زیبا از انسان‌هایی با قلبی زیبا، حس و حال بهتری به امروز داد.

vkive

18 Dec, 20:40


Hi 21!

vkive

18 Dec, 18:44


بحث کار خیر جداست

vkive

18 Dec, 18:44


هیچ‌وقت رایگان کاری انجام ندید.

vkive

18 Dec, 18:20


ما حتی جورابامونم دوتا شده

vkive

18 Dec, 10:24


بنظر میرسه تو این زمستون همگی شلوارمون دو تا شده.

vkive

17 Dec, 20:42


همین چند ساعت پیش داشتم به یک عزیزی میگفتم بعد از عکاسی سخت ترین کار انتخاب و گزینش عکس‌هاست، به اسکرین خیره‌ای و با خودت میگی:
"چرا این همه عکس گرفتم؟"
"این چه غلطی بود من کردم"

vkive

02 Dec, 11:14


- روزهایِ سردِ آذر ماه / کارون.

vkive

30 Nov, 21:31


اصلا عالی

vkive

30 Nov, 21:29


صبح توی مسیر رسیدن به ایستگاه مترو یه خانومی با پسرشون جلوتر از من داشتن حرکت می‌کردن، گویا مادر اصرار داشت کلاه بذاره بچه که سرش سرما نخوره چون سوز میاد و بچه مذکور گوش نمیداد و میگفت نه، مامانش اینو یادآور شد که کلاه سرش نکنه سرما می‌خوره، از شانس من، همون لحظه عطسه کردم این دو عزیز برگشتن سمت من. پسر بچه به مامانش گفت: "یعنی مثل این خانومه مریض میشم؟" مادر محترمم از فرصت استفاده کرد و جواب داد که: "آره پسرم سرت نکنی اینجوری سرما می‌خوری." من فقط تونستم بخندم و رد شم.

vkive

29 Nov, 06:32


وقتی خط چشمم خوب میشه
اعتماد به نفسم: 📈

vkive

28 Nov, 16:41


"بذار این اوکی بشه بعد به بقیه‌ش هم می‌رسم" بسیار غلطه، می‌دونم اما دقیقا دارم همین‌کار و می‌کنم.

vkive

28 Nov, 16:39


به اون بازه زمانی از ترم رسیدم که "AhhAaaAaAaaaahhhHhhhHhhhhh"

vkive

28 Nov, 16:39


سعی میکنم رسیدگی به کارهام وابسته به شرایط و موقعیت نباشه اما واقعا نمی‌تونم در برابر بهم ریختگی و نبودن وسایل سر جاشون مقاومت کنم، بهم ریختگی‌ای که دخل و تصرفی روش ندارم و فقط باید بهش زمان بدم تا کم کم بتونم بهش رسیدگی کنم اما طولانی شدنش واقعا کلافم می‌کنه، هی میگم نه باید به کارهام رسیدگی کنم، بعد می‌بینم تمرکزم بیش از حد پایینه و بیشترش بخاطر محیطیه که اون جوری که باید باشه نیست.

vkive

24 Nov, 14:50


کاش میشد دو سه ماه بیشتر پائیز رو تمدید کرد، داره خیلی زود میگذره.

vkive

21 Nov, 10:43


چای از من
کتاب با تو
دوربین از من
دو جفت پای پیاده داریم
برای امروز مقصد مشخص نکنیم، نظرت چیست؟

vkive

19 Nov, 17:49


لعنت به اون وقتی که حس میکنی دیگه نمی‌شناسیش.

vkive

17 Nov, 18:38


انقدر ‌کار دارم که فقط "یا خدا".

vkive

17 Nov, 18:36


با رفیقتون همکار نشید یا اگر میشید، انتظار اینکه هر بار بهم نگاه می‌کنید و لبت‌هاتون کش میاد رو داشته باشید.

vkive

16 Nov, 20:00


چقدر ایده‌ی به تحریر در نیامده دارم.

vkive

16 Nov, 19:11


در ستایش کلمات، قدرت حروف، وقتی می‌فهمی در برگیرنده‌ی چه انرژی عظیمیه و تماماً در دست توئه تا هدایتش کنی، واقعا نمیشه چیز در خور و مناسبی گفت؛ فقط میشه درکش کرد.

vkive

16 Nov, 19:08


لعنت بهش، دلم می‌خواد نان استاپ نویسندگی رو ستایش کنم.

vkive

16 Nov, 19:07


نویسنده‌ها جدا می‌تونن به‌شدت خارق العاده و عجیب باشن، با چیزهایی ایده میگیرن و بهشون الهام میده که ذهن عموم مردم حتی ذره ای بهش توجه هم نمی‌کنه. جوری غرق در دنیایی میشن که می‌خوان به تحریر درش بیارن که زندگی حال حاضرشون غیرواقعی بنظر میرسه. به گونه‌ای با کرکتری که خلق کردن ارتباط برقرار می‌کنن و بخشی از خودشون رو برای روح بخشیدن بهش هدیه میدن که انگار فرزندشون رو راهی زندگی و آینده‌ش می‌کنن. نویسندگی و نویسنده بودن واقعا جالب، بی‌انتها، زیبا و کمی غم‌انگیزه. اینکه فقط خودت می‌دونی گوشه‌ی ذهنت، قصه‌ی کرکترهات، هیچ وقت به پایان نمی‌رسه و انگار خودشون بهت نشون میدن دارن چجوری زندگیشون رو می‌سازن.

vkive

16 Nov, 18:58


کاش واقعا می‌شد این جمله‌ی مارک منسن رو همیشه جلوی چشمم بذارم که میگه: "خیلی چیزها ارزش تره خورد کردن ندارن."

vkive

16 Nov, 18:57


و در نهایت می‌فهمی 99 درصد مسائل ارزش ذره ای به خطر انداختن سلامت جسم و روحت رو نداشته و تو به هیچ وجه نباید استرس ها و دردهات رو درون خودت حبس می‌کردی.

vkive

16 Nov, 09:10


تو این هوا برید تجریش آش/حلیم بخورید، کیف کنید.

vkive

15 Nov, 13:40


03.08.25

vkive

15 Nov, 13:34


آسمان امروز زیباست.
هوا عجیب دلبره.
شلوغی تجریش به دلم نشست،
آش خوردن کنار بچه‌ها خیلی چسبید.
برای امروز و شاید روزهای بعد، همه‌ی مشکلات برن به جهنم.

vkive

14 Nov, 19:49


هوای پاییز هم عجیب مرموز و گمراه کننده‌س.
باعث میشه دلت یار بخواد، از طرفی تنهایی هم خیلی بهت کیف میده.

vkive

14 Nov, 10:23


اگر تلگرام کیفیت عکس ها رو پایین نیاره شادمان میشم.

vkive

14 Nov, 10:22


- لاهیجان 🌱
تابستان 1403

vkive

13 Nov, 17:57


اگه کلا با یه چیز تا آخر عمر می‌تونستم غذا درست کنم، قطعا انتخابم "سیب‌زمینی" بود چون لعنتی، توی هر حالتی خوشمزه و دلبره.

vkive

13 Nov, 17:52


جداً اگر هنر نبود چجوری میخواستیم زندگی کنیم؟

vkive

13 Nov, 16:56


گاهی انقدر سوشال گریز میشم که خودم باورم نمیشه وجه اجتماعیم چقدر برونگرا و پر انرژی بنظر میاد.

vkive

11 Nov, 18:41


خلاصه ای از مدتی که گذشت: مقدار زیادی فشار روانی و استرس.

vkive

04 Nov, 14:12


صبوری کن عزیزِ من، درست میشه.

vkive

03 Nov, 11:05


پلن امروز عکاسی زیر بارونه.

vkive

02 Nov, 21:03


هی تایپ می‌کنم، دوباره پاک می‌کنم، هی می‌نویسم، می‌بینم حق مطلب و ادا نمی‌کنه، دیلیتش می‌کنم. یا دایره لغات من محدوده یا واقعا کلماتم گنجایش رسوندن مفهومی که می‌خوام و ندارن.

vkive

02 Nov, 21:01


درست کردن "رول لیمو" تقریبا بخش اعظمی از زمانم رو گرفت، اما در نهایت دوسش دارم.

vkive

02 Nov, 21:00


Lemon Roll 🍋

vkive

01 Nov, 15:22


03.08.11

vkive

30 Oct, 11:03


"How to CONTROL YOUR 4MS?"

vkive

27 Oct, 16:11


ببار عزیزِ من، ببار. خسته شدم بس که این زمین و خشک دیدم و هر نفسم بخار نشد.

vkive

27 Oct, 15:59


صدای رقص مداد روی کاغذ حین طراحی عجیب دلنشین و گیراست.

vkive

27 Oct, 15:12


ذهنم جای شلوغیه. امروز فهمیدم. مثل تجمع تعداد زیادی انسان توی بوفه‌ی کوچیک مدرسه توی زنگ تفریح. هرکس یه چیزی می‌گه، هرکس یه چیزی می‌خواد، هرکس در آن واحد علاوه‌بر فروشنده با بقیه هم صحبت می‌کنه و ارتباط می‌گیره. ذهن من هم همچین جاییه. فکرها میان و می‌رن، باهم ترکیب می‌شن، تجزیه می‌شن، وقتی تموم شدن هم راهشون رو می‌گیرن و می‌رن. روبه‌روم ایستاده. دارم فکر می‌کنم که “«کلمه» دوتا ـَ داره، همه‌ی حرف‌هاش بی‌نقطه‌ن، اگه جای حروف رو عوض کنیم می‌شه «ملکه»، اگه ه رو حذف کنیم می‌شه «کلم»” در همون حالی‌که به «کلمه» فکر می‌کردم بهم یه چیزی گفت. نشنیدم. دوباره می‌پرسم. نشنیدم. انقدر سرگرم فکر کردن به اینکه چی می‌تونه گفته باشه بودم که باز هم نشنیدم. تظاهر می‌کنم که شنیدم و یه لبخند محو می‌زنم. از نگاه گیجم می‌فهمه نشنیدم. می‌شینم و با خودم می‌گم باید بهتر بشنوم. کفش‌های همکلاسیم رو می‌بینم، مشکی‌ان. “تنها حرف نقطه‌دارش یه‌دونه ش هست. «مَشک» و «مُشک»، «کیش»، برعکس کیش میشه «شیک»”
چرا برای یک لحظه که شده آروم نمی‌شینم؟ نمی‌دونم. “سه ضربدر ۲۴۰ میشه ۷۲۰. برای فردا چه‌کارهایی دارم؟ امروز باید سریع باشم. از رنگ پرده خوشم میاد. راستی دیشب به بابا شب بخیر گفتم؟”

vkive

26 Oct, 20:59


میدونی، به‌نظر من زمانی دست و پات یخ می‌کنه که از درون احساس سرما می‌‌کنی. گرمای درونت ذره ذره با احساسات، افکار و مسائل مختلف رو به خاموشی رفته و گستره‌ی این سرما به قدری زیاده که جسمت رو هم در بر می‌گیره و در نهایت، در برابر سرمای بیرون ضعیف میشی.

vkive

26 Oct, 18:55


دِ خب مغزِ حسابی دو دقیقه درد نگیر بذار ببینم دارم چه غلطی می‌کنم.

vkive

26 Oct, 17:13


لعنت بهش، من برای حواشی این زندگی بی حوصله‌تر از این حرف‌هام.

vkive

24 Oct, 19:53


حفظ تعادل سخته، سوشال مدیا بیشتر از قبل با دوپامین های کوتاه و پشت هم جذبت می‌کنه و ارزشمندترین داراییت، زمانت رو ازت میگیره، اینکه بتونی چیزهایی که می‌خوای، برات مفیده و میتونی ازش یاد بگیری رو صید کنی و باقیش رو دور بریزی، نیازمند اراده‌ایه که شخص من بیشتر از قبل برای جمع کردنش باید تلاش کنم.

vkive

24 Oct, 19:48


روز به روز، لحظه به لحظه شلوغ‌تر میشه، دورت پر از ازدحامه، پر از سر و صداست، پر از حرفه، پر از آلودگی صوتیه، توی گوشیت مملو از صداست، همه‌ی اینها جلوی فکر کردن و میگیره، جلوی ایده‌هات و میگیره، جلوی ذهن پویا و خلاقت و میگیره، صدای درونت و توی خودش غرق می‌کنه، حواست و از همه‌چیز پرت می‌کنه، ما آگاه یا ناآگاه اجازه به زنجیر کشیده شدن روح و مغزمون رو صادر کردیم، حالا سوال اینجاست، می‌تونیم ازش خلاص شیم و برگردیم به زندگی‌ای که واقعا باید براش تلاش کنیم؟

vkive

24 Oct, 11:56


These days smell like coffee.

vkive

23 Oct, 09:17


امروز دلم نمی‌خواد از تختم جدا شم.

vkive

21 Oct, 17:52


برخلاف نظر اکثریت، حقیقتا دلم‌ نمی‌خواد مهر تموم شه، هنوز به خیلی کارها نرسیدم.

vkive

20 Oct, 09:05


ادیتشون نکردم، اینجوری بیشتر دوسش دارم.

vkive

20 Oct, 09:04


03.07.29 🌱

vkive

20 Oct, 08:25


یه مجموعه "سلف پرتره، اتاق" عکاسی کردم که خودم خیلی دوسش دارم، نظر استاد مهم نیست.

vkive

20 Oct, 08:22


قراره تا یه مدت تکست‌هاش رو بذارم، بله.

vkive

20 Oct, 08:21


Anne تموم شد.
غمگینم و از دیدنش خوشحال، درخواست فصل چهار رو دارم.

vkive

18 Oct, 21:30


دارم کم کم یاد می‌گیرم چجوری برنامه و کار خودم رو در اولویت قرار بدم و در کنارش حواسم به مسائل دیگران هم باشه، تا به الان همیشه برعکس بوده و دیگه نمیخوام این اشتباه و در حق خودم بکنم.

vkive

18 Oct, 20:07


به‌قطع، دیدن "Anne with an E" توی شروع پاییز یکی از بهترین انتخاب‌هام بوده.