Últimas publicaciones de مهران صولتی (@solati_mehran) en Telegram

Publicaciones de Telegram de مهران صولتی

مهران صولتی
دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

@mehran_solati : ارتباط با نویسنده

https://instagram.com/solati_mehran
6,319 Suscriptores
127 Fotos
38 Videos
Última Actualización 06.03.2025 08:17

El contenido más reciente compartido por مهران صولتی en Telegram

مهران صولتی

21 Jan, 18:17

5,336

🔹 روشنفکران ایرانی در آغاز انقلاب ۵۷ چگونه می‌اندیشیدند؟

@solati_mehran

مهران صولتی


افراد حاضر در قاب تصویر پیوست، نمایندگان جامعه روشنفکری ایران در طلیعه انقلاب ۵۷ و ماه‌های آغازین آن محسوب می‌شوند. همان ایامی که هژمونی چپ‌گرایی مسیر و مقصد فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی را نمایان می‌ساخت. آن‌چه البته در چکیده سخنان ایشان نمایان است شباهت‌های شگفت‌انگیز به‌رغم تفاوت‌های اندک می‌باشد. به بیان روشن‌تر صرفا ادبیات ایشان با یکدیگر متفاوت است. از همین‌رو شاید بتوانیم اشتراکات روشنفکری ایران در اوان انقلاب را حول عناصر زیر صورت‌بندی کنیم:

امپریالیسم ستیزی: بر خلاف پژوهش محمدحسین پناهی پیرامون شعارهای مردم در آستانه انقلاب که نشان می‌دهد شعار علیه شاه با ۸۶۳ مورد دارای بیشترین، و شعار علیه وابستگی وی به دولت‌های بیگانه با ۳۷ شعار دارای کم‌ترین فراوانی بوده است، چپ‌گرایان بعد از پیروزی انقلاب موفق شدند تا امپریالیسم ستیزی را به عنوان پیشران این رویداد مهم درتاریخ معاصر ایران معرفی نمایند. لذا انقلابی که قرار بود به حیات استبداد در کشور خاتمه دهد در یک چرخش تاریخی به مسیر غیریت سازی با غرب و به ویژه امریکا افتاد. رویکردی که با تسخیر سفارت امریکا در آبان ۵۸ در مسیری بی‌بازگشت گام نهاد.

اقتصاد دولتی: تجربه بی‌فرجام ملی شدن نفت در دوره محمد مصدق به موازات مالکیت‌ستیزی چپ‌گرایان زمینه مساعدی را برای ملی‌شدن بانک‌ها و صنایع در دوران حیات دولت موقت و بعد از آن فراهم آورد. در حقیقت به‌رغم تایید مالکیت خصوصی در قرائت سنتی، این معجزه‌ی خوانش انقلابی از اسلام بود که به نحیف شدن بخش خصوصی، فربه شدن دولت، و مداخله‌گری آن در حریم اقتصاد و فرهنگ میدان داد. حاصل اما ناکارآمدی مزمن اقتصادی است که با گذشت بیش از چهاردهه هم‌چنان ایرانیان را رنج می‌دهد و اقسام خصوصی‌سازی‌ها در آن با نیت چابک‌سازی و کارآمدی به نتیجه مطلوب نرسیده است.

ضدیت با لیبرال‌ها: در روزهای پرالتهاب بعد از انقلاب بود که حبیب الله پیمان نوشت؛ لیبرالیسم؛ جاده صاف‌کن امپریالیسم. سخنی که می‌توانست ترجمان حملات روشنفکران به مهدی بازرگان باشد. تلاش برای آرام‌کردن فضا، عادی کردن اوضاع، تداوم ارتباط با جهان، و پایان بخشیدن به شتاب‌زدگی‌های انقلابی از مهم‌ترین اقدامات دولت بازرگان در عمر کوتاه خود محسوب می‌شد که طیف متنوعی از امپریالیسم ستیزان از فداییان و مجاهدین گرفته تا جنبشی‌ها و انقلابیون مسلمان را خشمگین ساخته بود. بعد از آن بود که لیبرال به یک از ناسزاهای نان و آب‌دار برای چپ‌ها (مذهبی و سکولار) تبدیل شد که با آن رقبای خود را از عرصه سیاسی خارج نمایند.

🔹 نکته پایانی: ایران در دوران معاصر پیش از هر چیز یک کشور پیرامونی و در معرض نفوذ اندیشه‌های ناسیونالیستی، لیبرالیستی، و مارکسیستی بوده است. امری که به تعارض میان نظم گذشته و وضعیت جدید انجامیده است. وقوع سه نهضت و انقلاب نیز آشکارا از طولانی و پرهزینه شدن دوران گذار حکایت دارد. بر اساس معیارهای امروزین شاید روشنفکران دوران مشروطه نگاه دقیق‌تر و بینش عمیق‌تری از تحولات ایران معاصر در مقایسه با روشنفکران انقلاب ۵۷ داشتند.

@solati_mehran

#بازرگان
#پیمان
#روشنفکران
#انقلاب
مهران صولتی

15 Jan, 11:25

6,069

🔹 علل ناکامی انقلاب ۵۷ 🔹

@solati_mehran

مهران صولتی


با گذشت بیش از چهاردهه از پیروزی انقلاب اسلامی اکنون برای نقد آن‌چه این تحول شگرف برای جامعه ایران به ارمغان آورد ضرورت بیشتری احساس می‌شود. انقلابی که به باور چارلز کورزمن در کتاب ناگهان انقلاب با مشارکت ۱۰ درصد مردم حتی از نصاب بالاتری نسبت به دو انقلاب فرانسه و روسیه هم برخوردار بوده است. اما پرواضح است که انقلاب ۵۷ نتوانست به تناسب امیدهای فراوانی که برانگیخت کامیاب شود. اگر‌چه رجوع به آرای مردم در سال‌های نخست و سپس مشارکت بخش قابل توجهی از مردم در جنگ هشت ساله توانست پشتوانه توده‌ای انقلاب را به رخ کشد ولی هم‌آیندی بحران‌های متعدد اجتماعی و اقتصادی در سال‌های اخیر موجبات احساس نارضایتی بسیاری از ایرانیان را از وضعیت موجود فراهم آورده است. این یادداشت به برخی از علل ناکامی‌های انقلاب  پرداخته است:

فقدان نظریه‌ای برای کنترل قدرت: انقلاب‌ها با هدایت رهبران کاریزماتیک به پیروزی می‌رسند. اما در فردای انقلاب که قرار است نهضت به نظام تبدیل شود کار دشوار عبارت از گنجاندن روح فربه کاریزما در کالبد تنگ قانون است. همین می‌شود که جامه‌ی قانون اساسی را به تناسب قامت بلند رهبران می‌دوزند. چالش کاریزما و قانون از این جا به بعد نیز تداوم می‌یابد. انقلاب ایران فاقد نظریه‌ای برای کنترل قدرت بود. تئوری ولایت فقیه نیز بیش از اتکای بر عدالت ساختاری، مبتنی بر عدالت فقهی بود که صبغه‌ای کاملا شخصی و درونی داشت. شاید بتوان فقدان نظریاتی برای کنترل قدرت و ثروت را از جمله کمبودهای آشکار انقلاب ۵۷ دانست. غفلت روشنفکران عمدتا چپ‌زده پیش از انقلاب در این زمینه نابخشودنی است.

تداوم ساختاری حکومت غیر‌ پاسخ‌گو: انقلاب ۵۷ اگر چه بنا داشت تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد ولی خیلی زود در چنبره یک دولت رانتیر متکی به اقتصاد نفتی گرفتار آمد. امری که دولتی ارباب صفت و غیر پاسخ‌گو را بر سرنوشت آینده ایرانیان مسلط ساخت. در حقیقت انقلاب نتوانست ساختارهای مولد استبداد را دگرگون سازد چرا که اگر چه در عرصه فرهنگی واجد آرمان‌های بلند انسانی بود ولی نتوانست ایده‌های موثری برای مهار سرکشی‌های دو عرصه سیاست و اقتصاد پیشنهاد کند. از همین رو تنها بعد از گذشت یک‌دهه، وجوه رهایی بخش انقلاب تسلیم سود‌‌گرایی و قدرت‌محوری آن‌ها شده و صرفا به‌صورت مناسکی تداوم یافتند‌.

فقدان گفتمان دموکراسی و حقوق بشر: در روزگاری که روایت روسی از مارکسیسم توانسته بود دموکراسی را محصول بورژوازی غرب و امپریالیسم امریکا معرفی کند، روشن بود که حقوق بشر نیز به دلیل خاستگاه سرمایه‌داری خویش نمی‌توانست جایگاه رفیعی نزد انقلابیون ایران بیابد. آن‌چه البته رونق داشت آمیزه‌‌ای از خوانش چپ‌گرایانه از اسلام در کنار بومی‌گرایی جهان‌سومی و معنویت‌گرایی پست مدرن بود. ملغمه‌ای که بر تیرگی اذهان می‌افزود و افقی مبهم و مه‌آلود را فراروی انقلابیون ترسیم می‌کرد. بنابراین در فقدان گفتمان دموکراسی و حقوق بشر در بحبوحه انقلاب بسیاری از رویدادهای چهار دهه گذشته نباید چندان شگفت انگیز جلوه کند‌.

انقلابی‌گری و پیش‌بینی‌ناپذیری: انقلاب‌ها جزء استثنایی‌ترین پدیده‌های اجتماعی محسوب می‌شوند. دینامیسم حاکم بر انقلاب‌ها هم به گونه‌ای است که با تبدیل کاریزما به قانون، و نهضت به نهاد به‌تدریج عادی‌سازی و محاسبه‌پذیری بر این پدیده حاکم می‌شود. شگفت آن‌که بر خلاف عرف رایج برخی از انقلابیون هم‌چنان در قبال نرمالیزاسیون مقاومت کرده و می‌کوشند تا این پدیده با تحمیل هزینه‌های بسیار، اراده‌گرایانه، ساختار‌گریز و پیش‌بینی‌ناپذیر جلوه نماید. اگر عقب‌ماندگی را سرنوشت محتوم سیاست‌گذاری‌های کنونی در نظر بگیریم پر واضح است که تداوم استثناگرایی و محاسبه‌ناپذیری نظم سیاسی موجود نمی‌تواند به توسعه‌ای شایسته ملت ایران بینجامد.

🔹 نکته پایانی: در میانه نبرد گفتمانی انقلابیون و براندازان بر سر میراث انقلاب ۵۷ شاید راه‌گشاترین موضع عبارت از بازخوانی این رخداد شگفت در افق تحولات امروزین باشد. میزان تحقق‌ یافتن شعارهای استقلال، آزادی، و جمهوریت، به علاوه بیان شجاعانه بحران دستاوردی که انقلاب به آن دچار شده است از مهم‌ترین مولفه‌های این رویکرد محسوب می‌شود. با گذشت حدود نیم قرن از پیروزی انقلاب اکنون فرصت برای بازاندیشی بیش از همیشه مناسب است.

@solati_mehran

#انقلاب_اسلامی
#ناکامی_ها
مهران صولتی

12 Jan, 07:35

4,170

🔹 ملاحظات انتقادی درباره ایده وفاق

@solati_mehran

مهران صولتی


ایده وفاق مطرح شده از سوی پزشکیان اگر‌چه از بستر تایید صلاحیت او برخاست و به پیروزی او در انتخابات منجر شد ولی هم‌چنان با ابهامات زیادی مواجه است. موافقان وفاق برخی تحولات مانند حضور اقوام مختلف در ساختار مدیریتی کشور، آغاز پروژه رفع فیلتر، رای اعتماد مجلس به کلیت کابینه، و حضور بیشتر زنان در عرصه‌های مدیریتی را شواهدی برای موفقیت این ایده تلقی می‌کنند، مخالفان هم تداوم تورم ناشی از تحریم‌ها، انتصاب برخی از چهره‌های پایداری، ادامه سخت‌گیری‌ها برای حجاب اجباری، و عدم شکل گیری آشتی ملی را از قرائن شکست این  ایده می‌دانند.

وفاق ملی طرح شده بیشتر از حیث فقدان بنیانی تئوریک مورد انتقاد است. روشن است که در میانه تنازعات موجود در ملت - دولت‌های مدرن این اصل پایبندی به منافع ملی است که می‌تواند به توافقی میان نیروهای اجتماعی - سیاسی بینجامد ولی مشکل آن‌جایی است که در ایران امروز هم‌چنان نزاع فرساینده میان ملت‌گرایی و امت‌گرایی در عرصه عمومی و سیاست‌گذاری حضور دارد. پرواضح است تا زمانی که ملت به مثابه واحدی با الزامات؛ به رسمیت شناخته شدن حقوق شهروندی، برابری جنسیتی، آزادی‌های اجتماعی، و امکان فاعلیت سیاسی هم‌چنان ناشناخته باشد نمی‌توان از منافع ملی سخنی به میان آورد.

توافق پایدار محصول توازن پایدار است لذا از آن‌جایی که قدرت فی‌نفسه تمایل به انباشت و انحصار دارد اگر نوعی تعادل میان رقبا در عرصه سیاست وجود نداشته باشد پیمان‌ها عمدتا به کاغذپاره شباهت خواهند یافت. بهترین شاهد در این زمینه بازدارندگی هسته‌ای میان قدرت‌های جهانی است که مانع از وقوع جنگ جهانی سوم تاکنون شده است. بر همین اساس روشن است که با ادامه عدم توازن میان نهادهای انتصابی و انتخابی در عرصه سیاست‌گذاری‌های کشور نمی‌توان انتظار داشت که ایده وفاق به نحو موثری تداوم یابد. شاید حرکت به سمت انحلال تدریجی بسیاری از شوراهای عالی به موازات کاهش مداخلات نهادهای انتصابی بتواند چشم‌انداز روشن‌تری را پیش‌روی این ایده قرار دهد.

تایید صلاحیت و پیروزی پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری بیش از هر چیزی مرهون اظهار قدرت جامعه در عرصه جنبش زن، زندگی، آزادی و کاهش بی‌سابقه مشارکت در انتخابات مجلس بود. حال اگر ایده وفاق را به سه سطح ملی، حاکمیتی، و بین‌المللی تقسیم کنیم شاید بتوان بزرگ‌ترین مانع بر سر راه تحقق آن را تقلیل به عرصه حکم‌رانی دانست. بدیهی است بدون وداع با استثناء‌گرایی در خارج، و کاهش سیستماتیک نقش‌آفرینی مردم در داخل که موجبات افزایش تحریم‌ها، ناامیدی گسترده، سقوط سرمایه اجتماعی، و مهاجرت‌آفرینی را ایجاد کرده است نمی‌توان به فرجام چانه‌زنی‌های کم‌فایده در کریدورهای قدرت به ویژه در روزگار هم‌آیندی بحران‌ها امیدوار بود.

🔹 نکته پایانی: حجم مشکلات آوار شده بر جسم و روح ایرانیان به اندازه‌ای است که جز با ایجاد تغییرات ملموس و بهبودهای عینی امید به آینده کشور حاصل نمی‌شود. از همین رو اگر ایده وفاق نتواند در کمترین زمان ممکن به رفع معضلاتی از جمله تحریم‌، ناترازی‌های مختلف، تورم پایدار، و مداخله در موضوعاتی مانند حجاب و اینترنت منجر شود از واژگان زیبا و دل‌فریب هم کار چندانی ساخته نیست. بیم آن می‌رود که تعلل در این مسیر ایده وفاق را نیز دچار فرسایش ساخته و به سرنوشت تمام شعارهای گذشته دچار نماید. زمان زیادی برای ایجاد تغییرات معنادار باقی نمانده است.

@solati_mehran

#وفاق
#پزشکیان
مهران صولتی

07 Jan, 07:56

31,516

🔹 درباره اهمیت محسن رنانی برای ایران امروز

@solati_mehran

مهران صولتی


انتشار خبر رسیدگی قضایی به پرونده دکتر محسن رنانی و تعلیق فعالیت سایت و کانال تلگرامی پرمخاطب وی موجی از نگرانی و ناامیدی در میان دغدغه‌مندان آینده ایران ایجاد کرد. واقعیت این‌است که از چند سال پیش از این مقوله توسعه با نام رنانی گره خورده و او را به نماد بارزی برای این مفهوم تبدیل کرده است. از همین رو رسیدگی قضایی به پرونده او امری فراتر از پی‌گرد حقوقی یک پژوهش‌گر دانشگاهی تلقی می‌شود. اما چرا محسن رنانی برای ایران امروز اهمیت زیادی دارد؟

جریان سازی: رنانی یک اندیشمند جریان‌ساز است. از همین‌رو گزاف نیست اگر بگوییم که در سایه کوشندگی افرادی مانند او بوده که امروزه توسعه به گفتمانی قدرتمند در میان بخش قابل توجهی از نخبگان کشور تبدیل شده است. این تلاش زمانی اهمیت می‌یابد که در نظر آوریم در دوره حیات جمهوری اسلامی نیروهای ضدتوسعه و بحران‌آفرین همواره نقش مهمی را در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها ایفا نموده اند، ولی حق این‌است که امروزه گفتمان توسعه از وزن قابل توجهی در مناسبات نخبگانی برخوردار شده است.

نهاد سازی: اهمیت کار رنانی آن‌جایی بیشتر جلوه‌گر می‌شود که او هرگز به جریان سازی بسنده نکرد و در صدد نهادسازی برآمد. این در حالی‌است که نظام سیاسی در نیم سده گذشته از دو استراتژی نهاد‌سازی در حکومت و نهاد زدایی از جامعه بهره جسته است. شاید بهترین مثال برای استراتژی اول را بتوان گسترش فزاینده شوراهای عالی در نهاد قدرت، و برای دومی امنیتی‌سازی فعالیت احزاب سیاسی و تشکل‌های مدنی در جامعه عنوان کرد. تاسیس پویش فکری توسعه مهم‌ترین نهادسازی رنانی در این مسیر تلقی می‌شود‌

کنش‌گری مرزی: رنانی در طول سال‌های فعالیت‌اش با اعتقاد به ضرورت رقم خوردن معادله؛ دولت کارآمد و پاسخ‌گو- جامعه تشکل‌یافته و مدنی برای توسعه ایران کوشیده است تا در قامت یک کنش‌گر مرزی ظاهر شده و هم‌زمان پایی در حکومت و پایی در جامعه داشته باشد. این شیوه حضور زمانی اهمیت می‌یابد که در نظر آوریم مقصود فراستخواه؛ کنش‌گران مرزی را مهم‌ترین حاملان توسعه و تجدد در ایران معاصر معرفی می‌کند. بنابراین شاید گزاف نباشد اگر اولویت پروژه توسعه کشور را پرتعداد بودن این دسته از کنش‌گران بدانیم.

تمرکز بر آموزش‌و‌پرورش: این‌که روزگاری پیش از این رنانی اذعان کرده بود تنها مشاورت وزیر آموزش‌و‌پرورش را در صورت پیشنهاد به عنوان مسئولیتی دولتی خواهد پذیرفت از نگاه بنیادی او به مسائل توسعه حکایت دارد. واقعیت این است که پرداختن به نسبت میان آموزش و توسعه وزن قابل توجهی در آموزه‌های رنانی در سال‌های اخیر داشته است. در همین راستا او کوشید تا با توجه به دوران کودکی از حق مهمی به‌نام کودکی کردن و الزامات آن به عنوان یکی از ارکان توسعه‌یافتگی سخن گفته و نگاه‌ها را به سوی یکی از مهم‌ترین بنیان‌های آن یعنی سرمایه انسانی معطوف نماید.

توجه به سرمایه اجتماعی: رنانی همواره نگاه ویژه‌ای به مقوله سرمایه اجتماعی داشته است. کتاب چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد مبتنی بر چنین نگرشی کوشیده است تا نسبت میان سرمایه اجتماعی و توسعه را مورد کاوش قرار دهد. هم‌چنین در این سال‌ها رنانی سعی کرده تا در سخنرانی‌های خود با تمرکز بر دو وجه ارتباط و اعتماد به عنوان ارکان اصلی سرمایه اجتماعی از اهمیت آن برای رشد اقتصادی، ایجاد رفاه، امیدآفرینی، و متوقف کردن رشد فزاینده مهاجرت سخن بگوید. برای محسن رنانی به عنوان نماد توسعه کشور رهایی از محدودیت‌ها و اثربخشی افزون‌تر آرزو می‌کنیم.

@solati_mehran

#توسعه
#محسن_رنانی
#نهاد_سازی
#سرمایه_اجتماعی
مهران صولتی

05 Jan, 16:07

4,929

🔹 از کشف حجاب اجباری تا وضع حجاب اجباری!

@solati_mehran

مهران صولتی


هفدهم دی‌ماه سالیاد واقعه کشف حجاب در دوره پهلوی اول است. رویدادی که گویا با الهام از تجربه آتاتورک در ترکیه انجام گرفت و هیاهوی بسیاری پیرامون آن در ایران برپا شد. موافقان و مخالفان حول درستی یا نادرستی آن صف‌آرایی کردند و مجادلات زیادی بر سر آن ایجاد شد. حالا امروزه با گذشت بیش از هشتاد سال از آن رویداد دوباره با سخت گیری‌های فزاینده درباره حفظ حجاب روبرو شده‌ایم و همین امر بازخوانی آن واقعه تاریخی را ضروری‌تر می‌سازد.

رضا‌شاه دولتی شبه مدرن بر پا کرد که قرار بود جامعه ایران را از سنت به سوی تجدد راهبری کند. دولتی که کوشید تا مظاهر سنت از قبیل مکتب‌خانه‌ها، حوزه‌های علمیه، نظام قضایی شرعی، تعزیه و شبیه‌خوانی را از عرصه اجتماعی حذف، و نمادهای تجدد از جمله مدارس نوین، دانشگاه، و دادگستری مبتنی بر نظام قضایی مدنی و مدرن را جایگزین سازد.

هم‌چنین رضاشاه کوشید تا برای تحقق یک دولت متمرکز به تاسیس ارتش ملی و اسکان اجباری عشایر اقدام نماید. تاسیس بوروکراسی هم برای سامان‌بخشیدن به امور مدیریتی این دولت نوپای شبه مدرن صورت گرفت. اما و هزار اما اجبار مردان به پوشیدن یونیفورم و کلاه رسمی و اجبار زنان به کشف حجاب حکایت از امری ظریف‌تر و پیچیده‌تر داشت.

زیگموند باومن جامعه‌شناس شهیر پست‌مدرن با ابداع مفهوم دولت‌باغبانی برای دولت‌مدرن، از عزم این دولت برای نظم بخشیدن به بی‌نظمی‌ها و وجود اراده‌ای برای رام کردن وحشی‌گری‌ها از منظر مدرنیته سخن می‌گوید. براین اساس دولت مدرن می‌کوشد تا شهروندانی بهنجار و مطیع تربیت کند که قادر باشند نقش عملگی را برای آن ایفا نمایند.

بنابراین رضاشاه با درک موقعیت پیرامونی‌ایران در نظام جهانی و لزوم جبران عقب‌ماندگی ایرانیان نسبت به جهان پیشرفته کوشید تا سخت‌افزارهایی از جمله بوروکراسی و دانشگاه را وارد نماید. هم‌چنین از جنبه نرم‌افزاری سعی کرد تا انسانی تراز‌ نوین خلق نماید که به برنامه تجدد باور داشته و به اندازه کافی مطیع و رام  باشد.

فاطمه صادقی در کتاب کشف حجاب به خوبی نشان می‌دهد که حتی هنر عکاسی هم در این دوران در خدمت آفرینش سوژه‌هایی جدید (آلتوسر)  کاربرد می‌یابد. به باور صادقی فیگور زنان کشف‌حجاب کرده در مقابل دوربین و سپس انتشار گسترده این تصاویر در محافل رسمی و غیر‌رسمی جامعه نشان از خلق سوژه‌هایی نوین برای پیشبرد برنامه‌های تجدد داشت.

نکته مهم‌تر این‌که افراد جای گرفته در قالبی فرمال، خود نیز کوشیدند تا انتظارات دیگران از خود (دولت) را برآورده سازند و بهنجار شوند. به عبارت دیگر سوژه‌ها  تلاش داشتند تا این انتظارات را درونی ساخته و به انسانی نوین تبدیل شوند و این البته نقطه خطرناک عمل‌کرد دولت مدرن در سراسر جهان و البته در ایران دوران رضا‌‌‌شاه بود.

با مرور جامعه شناسانه پروژه کشف حجاب اجباری اکنون چگونه می‌توان درباره برنامه وضع حجاب اجباری داوری کرد؟ واقعیت این‌است که ناسازگاری پروژه اخیر با تغییرات اجتماعی و تحولات جهانی به‌قدری آشکار است که نمی‌توان انتظار داشت به هدف بهنجار‌سازی در راستای خلق انسانی در تراز جمهوری اسلامی منجر شود.

برنامه‌ای که اکنون صرفا به مثابه اعاده حیثیت حکومت در قبال تخطی آشکار شهروندان از خطوط قرمزش تلقی شده و می‌کوشد حتی به قیمت افزایش شکاف‌های اجتماعی و گسترش نارضایتی‌های عمومی آب رفته را به جوی بازگرداند. اراده‌ای که به‌رغم تحمیل هزینه‌های بسیار به جامعه و نظام سیاسی پیشاپیش محکوم به شکست است.

@solati_mehran

#کشف_حجاب
#رضا_شاه
مهران صولتی

04 Jan, 18:44

2,421

تربیت سیاسی در مدارس ایران


🔹 مهران صولتی در این فایل صوتی به محورهای زیر اشاره می‌کند:

🔺 آصف بیات و زندگی به مثابه سیاست

🔺 معنای تربیت سیاسی در نظام‌های ایدئولوژیک

🔺 معنای تربیت سیاسی در نظام‌های دموکراتیک

🔺 علل شکست تربیت سیاسی در نظام‌های ایدئولوژیک

🔺 پیشنهادهایی برای تربیت سیاسی موثر در مدارس


زمان فایل: ۲۲دقیقه
۱۵ دی‌ماه ۱۴۰۳

@solati_mehran

#تربیت_سیاسی
#نظام‌های_ایدئولوژیک
#نظام‌های_دموکراتیک
مهران صولتی

03 Jan, 17:31

2,663

📝📝« آیا مهاجرت امر ساده‌ای است؟ »



⬅️« مهاجرت، شروع کردن همه‌چیز زندگی از ابتداست، همه چیز از نو، مانند کودکی که تازه می‌خواهد سخن گفتن، راه رفتن، غذا خوردن و ارتباط برقرار کردن را آغاز کند و این بسیار دشوار است ».

✏️این جمله‌ای است که بسیاری از ایرانیان مهاجر در توصیف مهاجرت از وطن به مقصد کشوری دیگر، آن را به زبان می‌آورند. 
همه چیز را از نو شروع کردن کار بسیار سختی است، آن هم در جغرافیا و فرهنگ متفاوتی که بسیاری از عناصر ملموس و ناملموس آن با جغرافیا و فرهنگی که مهاجران
سال‌ها در آن زندگی کرده و با آن خو گرفته‌اند بسیار متفاوت است. 
این تفاوت طیف وسیعی از عناصر را در بر می‌گیرد: زبان، دین و مذهب، قوانین، عرف، آداب و رسوم، خرده فرهنگ گروه‌های مختلف، حتی غذا و سبک غذایی که در ابتدا موضوع مهمی بنظر نمی رسد اما پس از چند روز اهمیت خود را به رخ مهاجران می‌کشد.
بخش دیگری از دشواری از نو شروع کردن زندگی مهاجران در سرزمینی دیگر، رفع نیازهای زیستی اولیه برای بقا و زنده ماندن است. این افراد باید بتوانند به خوراک و سرپناه و لباس و دارو و درمان دسترسی داشته باشند و دسترسی به این‌ موارد در ازای داشتن شغل و درآمد امکان پذیر است. و غالباً داشتن شغل و درآمد پایدار و کافی از مشکلات بسیار جدی و اساسی مهاجران به‌ویژه در آغاز رسیدن به مقصدی جدید است.

✏️با افرادی که ظرف یک دهه‌ی گذشته از ایران مهاجرت کرده‌اند، گفت‌وگوی پراکنده و دوستانه ای داشته‌ام؛ از جمله طی گفت‌وگو با مهاجر ایرانی که شاعر و روزنامه‌نگار است به جمله قابل درنگی برخوردم:
« کشورها دو چهره دارند، یک چهره‌ی نمایشی برای جهان و یک چهره‌ی واقعی که برای مهاجران بیش از هرکسی عینیت می‌یابد.
از ویژگی‌های این چهره‌ی واقعی و عینی، نگرش نامطلوب مردمان کشورها به اتباع مهاجران کشورهای دیگر به سرزمین خود است که ایشان را معمولا عناصر غیرخودی و تحمیلی محسوب می‌کنند ».
  
مهاجر دیگری که یک نویسنده و هنرمند ایرانی است و به اروپا مهاجرت کرده است از  حس تعلیق و بیگانگی مهاجران در مقصد جدید زندگی، حس دشوار کسب هویت جدید شهروندی؛ سخن می‌گوید.
او می‌افزاید: در کنار این احساسات ناخوشایند، مهاجران با شرایط عینی دشواری یافتن شغل، دسترسی سخت و زمان بر به خدمات دارو و درمان، هزینه‌های بالای اجاره مسکن و تهیه غذایی ارزان و با کیفیت  مطابق با ذائقه و سبک غذایی خود؛ در هر شبانه روز مواجه هستند. در واقع مهاجران هر روز برای بقا و زنده ماندن درحال جنگ اند!

🔹برخی مهاجران با داشتن تخصص و سرمایه‌ی تحصیلی و اقتصادی بالا، به دلیل برچسب دائمی مهاجر بودن، به منزلت اجتماعی که در وطن خود داشته‌اند دسترسی مجدد ندارند و یا با تأخر زمانی بدان دست می‌یابند. و این شکاف منزلتی یا نزول منزلت اجتماعی در جامعه‌ی مقصد نسبت به وطن و جایی که از آن مهاجرت کرده‌اند؛ یکی از چالش‌های مهم در دوران جدید زیست آن‌ها پس از مهاجرت است.

🔹دلتنگی برای خاطرات بجای مانده در وطن جایی که مهاجران در آن‌جا متولد شده و بزرگ شده‌اند و دوری از خانواده و دوستان و آشنایان قدیمی، از مشکلات مشترک تقریباً همه‌ی مهاجران است؛ حتی افرادی که ممکن است هیچ یک از کمبودها و چالش های ذکر شده در سطور بالا هم‌چون شغل و مسکن و درآمد پایدار را نداشته باشند.

بدیهی است همه‌ی این‌ها که اشاره شد در گروه‌های سنی، جنسی، طبقاتی و بنا بر علت و انگیزه مهاجرت؛ وضعیت و شرایط متفاوتی خواهد داشت.

✏️مهاجرت امر پیچیده و سختی است که مهاجران را درگیر فرآیند زندگی در شرایط ناشناخته و متفاوت از فرهنگ و جغرافیایی که در آن جامعه‌ پذیر و فرهنگ پذیر شده اند، روبرو ساخته و آن‌ها را با چالش‌ها و شرایط عینی و ذهنی دشواری برای بقا مواجه می‌کند.

✍️
فریبا نظری 
۱۴ دی ۱۴۰۳



#مهاجرت_ساده_نیست
#زندگی_در_شرایط_جدید_و_ناشناخته


https://t.me/Sociologyofsocialgroups
مهران صولتی

02 Jan, 05:30

4,477

🔹 حمله به جاودانگی گورها

@solati_mehran

مهران صولتی


🖌 ادرار کردن یکی از هواداران سلطنت بر گور غلامحسین ساعدی به عنوان یک زندانی چپ‌گرای نظام سیاسی پیشین واکنش‌های گسترده‌ای به دنبال داشته است. بازخوردهایی که با حضور طیفی از طرفداران این نویسنده بر مزار او ابعادی وسیع‌تر هم یافت. شاید هیچ‌‌کسی تصور نمی‌کرد که این عمل موهن قادر باشد به تضادی این‌چنین پررنگ میان سلطنت با جمهوریت ختم شود. اما هر چه بود این داستان برای ما دعوتی‌است به اندیشیدن نسبت به ابعاد رمزآمیز گورها در جهان اجتماعی! این‌که گورها از چه رو مورد تهاجم مخالفان خود واقع می‌شوند؟

🖌 تاریخ ایران عرصه‌ای برای کور کردن گورها و بیرون کشیدن استخوان‌ها بوده است. با جایگزینی سلسله‌ای به جای سلسله‌ی دیگر گور پادشاهان گذشته معدوم و بقایای جسد بنیان‌گذار حکومت قبلی در پیش پای سلطان جدید به خاک سپرده می‌شد. تلاشی که همزمان برای تاریخ‌زدایی از گذشتگان و تاریخ‌سازی برای آیندگان به کار می‌رفت. قرار بود که اثری از سلسله‌ی پیشین باقی نماند و تاریخ از فتح بزرگ پادشاه جدید آغاز شود. امری که گویا بدون حمله به گور سلطان قبلی ناتمام به نظر می‌رسید.

🖌 گورها نماد جاودانگی‌اند. سنگ نوشته‌ها پیام‌هایی برای ارج‌گذاری به متوفی و بیان آمال اویند. صفحه‌ای که می‌‌کوشد تا به اختصار شرح حالی را بیان کند. هر گوری شناسنامه‌ای است برای او که در آن خفته است. بنابراین گورها هویت دارند و می‌توانند در بزنگاه‌هایی به نماد حقیقت و مقاومت برای هواداران خود تبدیل شوند. امری که برای باورمندان به یک اندیشه الهام بخش می‌شود. واقعیتی که می‌تواند برای حکومت‌های مستقر نیز مخاطره آفرین باشد.

🖌 اگر زندگی را چیزی ورای زیستن روزمره و در پیوند با حافظه جمعی در نظر بگیریم گورها نماد زندگی‌اند چون سیل خاطرات را در بستر زمان جاری می‌سازند. ویران کردن گور مخالفان در برخی از نظام‌های سیاسی تلاشی برای اختلال در جریان زندگی محسوب می‌شود. اظهار قدرتی که به ابراز مقاومت منجر شده و به روند سیاسی شدن زندگی دامن می‌زند. روشن است که این پدیده در زمره پیامدهای ناخواسته تصمیم‌های سیاسی جای می‌گیرد.

🔹 نکته پایانی: همچنان که به دار آویختن شیخ فضل‌الله نوری نتوانست مانع از بازتولید اندیشه‌های‌ او در ادوار بعدی شود، ادرار کردن بر کور غلامحسین ساعدی هم نمی‌تواند از سهم وی در ادبیات معاصر بکاهد. شاید اگر مخالفان مواضع سیاسی ساعدی صبوری پیشه کرده، و به جاودانگی گورها به مثابه آیینه‌ای از زندگی یک فرد حمله نمی‌آوردند گذشت زمان بهترین امحاء کننده آن‌ها به ویژه در زمانه کنونی بود.

@solati_mehran

#ساعدی
#گورها
مهران صولتی

26 Dec, 06:29

4,692

🔹 ضربه قانون به حاکمیت قانون!

@solati_mehran

مهران صولتی


تبار قانون خواهی به سال‌های پیش از مشروطه بازمی‌گردد. روزگاری که روشنفکران مشروطه‌خواه حاکمیت فرمان را ام‌الفساد جامعه، و استبداد را عامل اصلی ناکارآمدی‌ها و عقب‌ماندگی‌های ایران تفسیر می‌کردند. در این میان برخی معتقد بودند که قانون را می‌‌توان مانند تلگراف وارد کرد و برخی دیگر آن را از سلطان تمنا می‌کردند. شاید فقط عبدالرحیم طالبوف بود که قانون را متکی بر حقوق دانسته و نگاه ژرف‌تری نسبت به فرآیند پیدایش آن داشت.

در طی دو سده پیش سیر تحول قانون در جامعه ایران فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده است. در عمده این مسیر هم فرمان خود را در جامه قانون عرضه کرده و تشریفات قانون‌گذاری از حیث فرم و ظاهر آن تا حدودی رعایت شده است. کار به جایی رسیده که ما اکنون به روایتی با پدیده تورم قانون به میزان دو برابر میانگین جهانی آن مواجه هستیم. اما آن‌چه اکنون به شدت مفقود است عبارت از حاکمیت قانون و پای‌بندی نظام‌های سیاسی مختلف به همان قوانینی است که خود وضع کرده‌اند.

فرآیند قانون‌گذاری در دوران پس از انقلاب عمدتا پراشکال بوده است به‌ویژه از آن‌رو که کوشیده شده تا بازدارندگی را بدون توجه به واقعیت‌های موجود و پذیرش اولیه نزد مردم پی‌گیری نماید. به بیان دیگر حتی اگر قانون را جامه‌ای برای پوشاندن و آراستن فرمان در نظر آوریم این پوشش در بسیاری از موارد با اندام تناسبی نداشته است. سرنوشت قوانینی مانند ممنوعیت ویدئو، ماهواره، و فیلترینگ اپلیکیشن‌های موبایلی نشان داد که فراتر از نوشتن قانون، داشتن دیدگانی باز به روی واقعیت‌های اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

امروزه بی‌اعتنایی به اقتضائات عرفی از یک‌سو و داشتن نگاه کنترلی به قانون از سوی دیگر موجب شده که نه تنها اثری از حاکمیت قانون موجود نباشد بلکه شهروندان نیز برای آن به مثابه مهمترین دستاورد مدرنیته ایرانی ارزش چندانی قائل نباشند. مضافا این‌که در سال‌های اخیر  قانون‌شکنی به مثابه مهم‌ترین جلوه‌ مقاومت مدنی از سوی برخی از ایرانیان معرفی شده است. اقدامی که تبعات آن بیش از همه متوجه حاکمیتی است که کوشیده تا بدون توجه به واقعیت‌های اجتماعی از قانون به مثابه ابزاری برای تثبیت ارزش‌های ایدئولوژیک و ایجاد محدودیت‌های سیاسی- اجتماعی بهره جوید.

🔹 نکته پایانی: برای کشوری که هنوز در آن فرمان بر قانون حکم می‌راند و پیش‌بینی ناپذیری و استثناگرایی سکه رایج بازار سیاست آن است، توسعه‌‌یافتگی صرفا نوعی خیال‌پردازی محسوب می‌شود. جامعه‌ای که در آن قانون نه بنیادی برای تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی بلکه ابزاری برای  محدود سازی شهروندان می‌باشد. فقط در چنین سرزمینی است که قانون می‌تواند در تقابل با حاکمیت قانون قرار گرفته و چشم‌اندازهای نوینی برای قانون‌شکنی به مثابه نافرمانی مدنی ترسیم نماید.

@solati_mehran

#فرمان
#قانون
#حاکمیت_قانون
مهران صولتی

20 Dec, 09:39

4,913

🔹 چرا یلدا نوستالژیک شد؟

@solati_mehran

مهران صولتی


سخن از یلداست. آیینی تاریخی که بهانه‌ای می‌شود برای دورهمی‌های خانوادگی. بساط هم جور است: سماور ذغالی، چراغ گردسوز، کرسی قدیمی، شاهنامه، دیوان حافظ، و پذیرایی از جنس انار و انگور و آجیل. چند سالی‌است که برپایی یلدا به شمایل گذشته‌های نه چندان دور، به یک پدیده اجتماعی در ایران تبدیل شده و هر سال هم رونق بیشتری می‌یابد. با پررنگ شدن شبکه‌های اجتماعی هم‌اینک شاهد احیای هر چه بیشتر سنت‌های دورهمی فامیلی در قاب تصاویر و ویدئو‌های کوتاه هستیم.

همه‌جا سخن از آرزوی بازگشت به گذشته‌ای است که در آن همه اعضای دور و نزدیک خانواده در منزل بزرگ خاندان جمع شده و شبی ماندگار و خاطره‌ساز را رقم می‌زدند. شاید بتوان گفت ما اکنون با یک نوستالژی مواجه شده‌ایم. اما چرا؟ هر چند که ملت‌ها همواره خاطره‌های جمعی تاریخی و دلنشینی داشته‌اند که از آن برای یادآوری گذشته افتخارآمیز خود بهره می‌برده‌اند ولی پررنگ شدن بیش از پیش این نوستالژی در ایران می‌تواند نشانی از برخی مسائل اجتماعی داشته باشد که ما امروزه با شدت بیشتری با آن‌ها مواجه شده‌ایم.

به نظر می‌رسد بخش مهمی از این نوستالژی در واکنش به نارسایی‌های موجود در ایران به دلیل انباشت بحران‌ها و مدرنیته بدقواره‌ای است که به آن دچار شده‌ایم. شاهد ما زیستن  در وضعیتی است که نه تنها بسیاری از مشکلات ناشی از توسعه برون‌زای قبل از انقلاب حل نشده باقی مانده، بلکه معضلات بسیار بیشتری هم بر آن‌ها افزوده شده است. اگر در گذشته دین پناه‌گاهی تلقی می‌شد که مردم از سر استیصال می‌توانستند به آن پناه ببرند و آرامش یابند، امروزه به دلیل بهره برداری‌های سیاسی، بخش عمده ای از این ماوای امن فروریخته و کم اثر شده است.

اگر در روزگار گذشته شب نشینی‌ها در شکل طبیعی و متناسب با شرایط اجتماعی و خانوادگی خود انجام می‌گرفت، امروزه با افزایش خودمحوری‌ها و منفعت طلبی‌ها، شاهد احساس حسرت عمیق برای گذشته جمعی خود هستیم. آرزومندی برای روزگاری که دیگران هم برای‌مان مهم بودند، به یکدیگر اعتماد داشتیم، و اگر چه در ابراز محبت کاستی داشتیم ولی برق مهم انگاشتن دیگران همواره در دیدگان‌مان می‌درخشید.

خلاصه بگویم مشکل امروز ما این است که زمان و زمانه‌مان دگرگون شده است ولی ما از آفرینش منظومه فکری، عملی، اخلاقی و اجرایی لازم برای نوسازی نوعی تفکر انتقادی، هم‌بستگی اجتماعی، اخلاق مدنی و جامعه‌ای پویا و توانمند در حل و فصل بحران‌های خود بازمانده‌ایم. این عوامل موجبات شکل‌گیری و رونق بیش از پیش یک نوستالژی را برای جامعه ایران فراهم آورده‌اند. گذشته‌ای که اگر چه بی‌ایراد نبوده است ولی در مقایسه با امروز پر‌ ایراد ما ، می‌تواند دست کم برای لحظاتی کوتاه هم که شده اوضاع نابسامان کنونی را از خاطرمان محو سازد. یلدا مبارک

#یلدا
#نوستالژی

@solati_mehran