O conteúdo mais recente compartilhado por صبح اسلام no Telegram
صبح اسلام
02 Mar, 11:47
60
🟡رمضان مبارک
ثوابِ روزه و حج قبول آن کس بُرد
که خاکِ میکدۀ عشق را زیارت کرد
حافظ
SobheEslam
صبح اسلام
26 Feb, 18:03
134
🟡تشابه شکم ماهی با جهنم [در داستان حضرت یونس]
🟢 موضوع: آیا حضور گنهکاران در جهنم دائمی است؟
🟢 مدّت گفتگو: ۵٨ دقیقه 🟢 مورّخ: ١۴٠١/٣/٢٩
SobheEslam
صبح اسلام
22 Feb, 08:38
2,344
۱. تعارض دین با اخلاق، وقتی دیندار احساس میکند آموزههای دینی به پیروانش دستور به قتل و رفتارهای خشن میدهد و یا میان دین با اخلاقِ زمانه و حقوق بشر تقابل و ناسازگاری میبیند.
۲. مسئلهی شر، شخص احساس میکند خداوند نسبت به بدبختی و مشقات انسان بیتفاوت است. خدایی که "دانای مطلق"، "توانای مطلق" و "خیرخواه مطلق" است، اما هنوز شر وجود دارد. به عنوان مثال، خداوند میداند که آدمی، در چه وضعیت مشقّتبار و سختی گرفتار شدهاست، میتواند او را از زیر بار رنج بیرون آورد و نیز خیرخواه است و میخواهد چنین شود، در این صورت چرا انسان گرفتار درد و رنج را یاری نمیرساند و او را از زندگی پرعذاباش نجات نمیدهد؟
۳. چالشهای علمی،یا تعارض یافتههای علمی با آن چه در کتب دینی آمده است، از جمله عوامل از دست رفتن برخی باورهایی است که نمیتوان از آنها دفاع کرد.
۴. تجربههای تلخ شخصی، شکست در دعا، و حس رهاشدگی و فراموش شدگی. تجربهی آلام دراز مدت و یا تنشهای سخت، به ویژه مرگ عزیزان، تغییرات ژرفی در اندیشه و عمل دینی ایجاد میکند و اعتقادات را میفرساید. در اینجا البته پارادوکسی هم شکل میگیرد. این که درد و رنجها و تنشهای دردناک در ساحت فردی، احتمالا دین شخص را از او میستاند، اما تجربههای سخت و دردناک جمعی و مشترک میان پیروان یک دین، احتمالا موجب دیندارتر شدن جمع را فراهم میکند. به سخن دیگر، تجربههای دردناک در سطح فرد و جمع، به دو نتیجه و محصول متفاوت منجر میگردد.
۵. مشاهدهی رفتارهای خشن و غیراخلاقیاز سوی جامعهی دینی به ویژه روحانیان و مبلغان دینی. کنشهای غیراخلاقی روحانیون، به چیزی دامن میزند که در اصطلاح روانشناختی، به آن، "تعارض شناختی" گفته میشود. تعارضی فرسایشگر که باورهای دینی را با تنش جدی روبرو میکند.
۶. مواجه شدن با سایر ادیان و اطلاع از جوامع دیگر، امکان مقایسهی میان وضع خود و دیگران را فراهم میآورد. در واقع آشنایی با خوبیها و ارزشهای موجود در پیروان سایر ادیان، میتواند این تصور را که دین من برتر از سایر ادیان است، زیر سوال ببرد. و نیز اطلاع از نحوهی زیست ساکنان سایر جوامع، به ویژه جوامع سکولار و توسعه یافته، تصور تقابل میان دین و توسعه را دامن میزند. و همین تقابل، سبب کاهش توجه به دین را نیز سبب میشود.
۷. ناتوانی دین در معنابخشی به زندگیو مهمتر از این، غیرکارکردی شدن، از علل اساسی ترک دین است. "کارن آرمسترانگ"، در کتاب "تاریخ خدا" که ترجمهی آن با عنوان "خداشناسی از ابراهیم تا کنون"، منتشر شده است، به این نکتهی مهم میپردازد که "هر دینِ پُر رونقی، گرمی بازارش از کارآیی آن است و نه از استدلالهای تاریخی و فلسفیاش". "آرمسترانگ" با طرح این نکته که دین باید با زندگی به وفاق برسد، تأکید میکند که هر مفهومی از خدا که کارآییاش را از دست بدهد، تغییر میکند. دین، عملا باید بتواند مسئلهای را از مسایل انسان را حل و یا مشکلی را رفع نماید. در غیر این صورت، بتدریج اهمیتاش را از دست میدهد.
۸. نزاع و تقابل دین با زندگی روزمره و ناسازگاری دین با ارزشهای بنیادین در هر عصر، در نهایت باعث میشود که دینداران، بتدریج یا دین را از اهمیت بیندازند و یا حتی آن را کناری نهند. نزاع دین و زندگی، در نهایت به ضرر دین تمام میشود.
۹. نظام سیاسی ناکارآمد و یا کژکارکرد که به نام خداوند بر ملّت حکمروایی میکند،سبب خروج تدریجی دینداران از دین میگردد. این نکته پر اهمیت است که آدمی به چه نام و ذیل کدام عنوان دچار درد و رنج میشود. رنجهایش را به چیزی استناد میدهد و چه چیزی را منبع مشقات خویش میشناسد. وقتی به نام دین و به نام خدا، مردمانی را به دریای مواج رنج و تعب میافکنند، بتدریج دین، در آن دیار سست و ضعیف خواهد شد و چه بسا افراد بسیاری، دینشان را ترک خواهند کرد.
علیزمانیان
[این نوشته با استفاده از کتاب "Faith No More_ Why People Reject Religion"، نوشتهی فیل زاکرمن، تهیه شده است.]
SobheEslam
صبح اسلام
22 Feb, 08:37
2,294
🟡علل خروج از دین
"فیل زاکرمن"، جامعهشناس آمریکایی در کتاب "چرا مردم دین را طرد میکنند"، به این مسئله میپردازد که چرا جماعتی از دینداران، دینشان را از دست میدهند و سرانجامشان به ارتداد کشیده میشود. "زاکرمن"، در ابتدا به شرح مفهوم "ارتداد" میپردازد و به این نکته اشاره میکند که ارتداد (apostasy)، از کلمهی یونانی "apostasia" به معنای شورش گرفته شده است. هم چنین با استفاده از برخی آرا و نظرات کسانی چون "آرماند ماوس" و "کاترین برک" به صورتبندی انواع "ترک دین" میپردازد. "زاکرمن"، به طور کلی، چهارگونه ارتداد را از یکدیگر تفکیک کرده است: ۱. ارتداد ایمانی ۲. ارتداد فکری و اعتقادی ۳. ارتداد آیینی و مناسکی ۴. ارتداد اجتماعی و هویتی
در اولین نوع ارتداد، یعنی ارتداد ایمانی، که بیشتر حس و تجربهی وجودی است، شخص دیندار اعتماد خود را به موجودی برتر و امر استعلایی از دست میدهد. به نحوی که گویی به این جهان پرتاب شده است. نوعی بیگانگی مطلق با این جهان و زیستن در غربتی تاریک. ارتدادی که همسایهی نیهیلیسم است. همان که کامو از آن با عنوان "آبزورد"(absurd) نام برده است. جهان آبزورد یعنی جهانی که نمیتوان آن را به نحو معقول فهم کرد و جهانی که فاقد معناست.
در ارتداد نوع دوم، شخص، ممکن است برخی و یا تمام اعتقادات و باورهای دینی خود را از دست بدهد. باور به خدا، معاد و یا اعتقاداتی که پایه و بنیان دین محسوب میشود. اما این که مرز ارتداد و دین در کجا نهاده شده است، منوط به این است که چه بخشی از باورهای دینی و کدام بخش از اعتقادات خود را رد میکند.
در ارتداد نوع سوم، فرد دیندار ممکن است برخی و یا تمامی مناسک و آیینهای دینی را طرد و از آن ها عبور نماید.
ارتداد نوع چهارم، وقتی است که شخص دیندار، خود را از جامعهی دینی که به آن تعلق دارد، رها میکند. پیوند و رابطهی خود را با هم دیناناش میگسلد و هویت خود را با خارج از مذهب بازتعریف مینماید. این نوع ارتداد را ارتداد اجتماعی نیز مینامد.
بنابر این ما با چهار گونه ارتداد و یا ترکِ دین روبرو هستیم، ارتداد ناشی از ترک ایمان، ترک اعتقاد و باور دینی، ترک مناسک و آیین و در نهایت، ترک اجتماع و هویت دینی خود.
"زاکرمن"، تقسیمبندی دیگری با محوریّت تقدّم و تأخّر ارتداد مطرح میکند و معتقد است دو گونه ارتداد را باید از هم جدا کرد: ۱. ارتداد اولیه، و آن وقتی است که شخص از ابتدا گرایشی به دین نداشته و مسیر خود را از همان ابتدا از مسیر دیندارانی که با آنها میزید، جدا کرده است ۲. ارتداد ثانویه، و آن وقتی است که شخص دیندار سالها ذیل چتر دین میزیسته است و اما به علتهایی دین خود را ترک میکند. ترک ثانویه دین، کار سخت و واجد مشقات اجتماعی و روانشناختی عمیقی است. در حقیقت، بسته به این که دین در زندگی شخص دیندار، چقدر اهمیت داشته و از نظر عاطفی به چه میزان به آن دلبسته بوده است، با پیامدهای روانشناختی مواجه خواهد شد.
هم چنین دو گونه ارتداد آشکار و پنهان نیز مورد توجه زاکرمن است. در جامعهای که هر گونه آزاداندیشی و انتخاب مسیر اعتقاد و زندگی، سخت و دشوار و به همراه عواقب است، ارتداد پنهان شکل میگیرد، به نحوی که آن را آشکار نمیکنند. علاوه بر تقسیمبندیهای پیشین، دو نوع دیگر از ارتداد را با محوریت "اثرگذاری" و "شدت"، نیز میتوان از هم سوا کرد. اولا، "ارتداد کمعمق" و ثانیا "ارتداد عمیق". ارتداد خفیف و یا کمعمیق، یعنی از آنِ کسانی است که دین خود را و حتی باور به خدا را طرد میکنند، اما همچنان احساس میکنند، "چیزی" در آن جا وجود دارد. یک نیروی ماورایی و امری استعلایی که وحدت عالم را حفظ میکند و میتواند به زندگی معنا ببخشد. اما در ارتداد عمیق، ما با نوعی دگرگونی ژرف در باورها و سبک زندگی فرد روبرو هستیم.
چرا و به چه علتهایی شخص، دیناش را از دست میدهد؟
پُرسش از عللِ ترک دین، پرسشی بزرگدامنه و پیچیدهای است و به علل و عوامل بسیاری وابسته است. و نیز برای هر فرد ممکن است علل مختلفی مطرح شده باشد. اما به طور کلی برخی از عواملی که سبب ترک دین میشود، عبارت است از:
🟡ادامه 👇
SobheEslam
صبح اسلام
20 Feb, 22:17
843
🟡آیا به بنبست رسیدهایم؟
🟢 مناظره میان آقایان: عباس عبدی / شهاب اسفندیاری
🟢 مدّت گفتگو: ١٣٨ دقیقه 🟢 مورّخ: بهمنماه سال ١۴٠٣
SobheEslam
صبح اسلام
16 Feb, 18:01
891
🟡امام غایب
🟢 مدّتِ گفتگو: ٢٠ دقیقه 🟢 مورّخ: جمعه ٢۶ بهمنماه سال ١۴٠٣ 🟢نشستِ ویژه به مناسبت نیمه شعبان
🟢عبدالکریم سروش
SobheEslam
صبح اسلام
15 Feb, 12:53
1,013
🟡وفاق ناممکن
یکی از موضوعات روز جامعهی ما، مسألهی «وفاق» بینِ دو تفکّر عمدهی سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب در حکومت است. در نظام سیاسی ایران، وفاق بین این دو جناح اصلی حکومت از ناممکنات است به این دلایل:
دلیل اوّل این که یک جناح، مبنای مشروعیّتِ سیاسی را در باور تجربهناپذیر «مهدویّت»و امری آسمانی، در جامعهای مقلّد و مطیعِ فرمانروا، و جناحِ دیگر منشأ این مشروعیّتِ سیاسی را در مراجعه به آرای عمومی در جامعهی برخوردار از گردش آزاد اطلاعات میداند.
دوم این که یک تفکّر که تفکّر حاکم است تمامی رفتارهای مذهبی و سیاسی اعضای جامعه (مانند رأی دادن) را «وظیفه و تکلیف» آنان تلقّی میکند و جناح دیگر بر مبنای تعریف جدید از انسان در دنیای نوین، هر رفتار سیاسی و مذهبی اعضای جامعه را نه وظیفه بلکه «حق» آنان میداند. دو نحوه تفکّر که در یکی اختیار آدمی لحاظ شده است و در دیگری نه.
سوم این که در یک تفکّر، «شخصیّتْ محوری یا همان کیش شخصیّت» مبنای تمام تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی است و باور به این که « هرچه آن خسرو کند، شیرین کند» در صدر نشسته و اطرافیان حدّ و سقف تفکّرشان تا جایی باید باشد که از آن شخصیّت عبور نکند و فراتر نرود امّا در تفکّر دیگری که نَسَب از اندیشمندانی همچون جان لاک و استوارت میل میبرد، «قواعد و قوانین و قراردادهای اجتماعیِ» مورد توافق جمع است که خطّ قرمز و مبنای تصمیمگیری های سیاسی و اجتماعی است.
چهارم این که در نگاه یک بخش نظام (که بخش حاکم هم است) ملاک شهروندی، حدود و ثغور عقیدتی و مذهبی تحت عنوان «امّت» است چنانکه مثلاً شیعیان کشورهای دیگر هم، از اعضای این امّت محسوب شده و از همان حقوقی برخورداند که شیعیان داخل کشور برخوردارند امّا در بخش مقابل، ملاک شهروندی تعلّق داشتن به حدّ و مرز زمینی و خاکی تحت عنوان «ملّت و کشور» است. در انگارهی نخست یعنی «امّت» رابطهی اعضاء با حاکمیت، رابطهای عمودی است با واحد «مؤمن»، امّا در انگارهی دوم یعنی «ملّت» رابطهی اعضاء با حاکمیت، رابطهای افقی است با واحد «شهروند».
این تفاوتهایی که ذکر شد، تفاوتهایی مبنایی و ریشهای است که تصوّر هرگونه وفاق را بین این دو جریان در نظام سیاسی ایران ناممکن میسازد.
غلامرضا اطمینان
SobheEslam
صبح اسلام
15 Feb, 10:15
979
🟡تفاوت کتاب مقدّس با عهد عتیق، عهد جدید، تورات و انجیل
١- کتاب مقدس (Bible) کتاب مقدّس مجموعهای از متون دینی است که در ادیان یهودیت و مسیحیت مقدّس شمرده میشود. این کتاب شامل دو بخش اصلی است:
- عهد عتیق (Old Testament) - عهد جدید (New Testament)
٢- عهد عتیق (Old Testament) این بخش از کتاب مقدّس مربوط به متون مقدّس یهودیان است که مسیحیان نیز آن را مقدّس میدانند. عهد عتیق شامل کتابهایی است که در یهودیّت به عنوان تنخ (Tanakh) شناخته میشود. این متون شامل تورات، کتابهای پیامبران و نوشتههای دیگر است.
٣- عهد جدید (New Testament) این بخش مخصوص مسیحیّت است و شامل نوشتههایی درباره زندگی، تعالیم، مرگ و رستاخیز عیسی مسیح (ع) و همچنین نامههایی از حواریون او به جوامع مسیحی اولیه است.
۴- تورات (Torah) تورات به معنای "آموزش" یا "شریعت" است و به پنج کتاب اول عهد عتیق اشاره دارد که به اسفار پنجگانه موسی (Pentateuch) نیز معروفاند: 1. پیدایش (Genesis) 2. خروج (Exodus) 3. لاویان (Leviticus) 4. اعداد (Numbers) 5. تثنیه (Deuteronomy)
یهودیان تورات را بخش اصلی کتاب مقدّس خود میدانند و معتقدند که این کتاب از طریق حضرت موسی (ع) نازل شده است.
۵- انجیل (Gospel) در مسیحیّت، "انجیل" (Gospel) به معنی "مژده" است و به داستانهای زندگی، تعالیم و معجزات حضرت عیسی (ع) اشاره دارد. این داستانها در چهار انجیل رسمی که در عهد جدید آمدهاند، ثبت شدهاند:
کتاب مقدّس: مورد پذیرشِ یهودیّت و مسیحیّت | شامل عهد عتیق (یهودیّت) و عهد جدید (مسیحیّت)
عهد عتیق: مورد پذیرشِ یهودیّت و مسیحیّت | شامل تورات و سایر کتابهای یهودی
عهد جدید: مورد پذیرشِ مسیحیت | شامل انجیلها و نامههای حواریون
تورات: مورد پذیرشِ یهودیّت و مسیحیّت | پنج کتاب اول عهد عتیق که به حضرت موسی (ع) منسوب است.
انجیل: مورد پذیرشِ مسیحیّت | روایت زندگی و تعالیم حضرت عیسی (ع)
به طور خلاصه، تورات بخشی از عهد عتیق است و عهد جدید شامل انجیلهاست، و کل این مجموعه در مسیحیت تحت عنوان "کتاب مقدّس" شناخته میشود.
SobheEslam
صبح اسلام
08 Feb, 07:40
984
🟡درصد رشد اقتصاد ایران
در دوران برجام (سالهای ١٣٩۴ الی ١٣٩۶)، اقتصاد ایران ۱۶.٢درصد رشد کرد؛ و در دوره ممنوعیّت مذاکره (سالهای ١٣٩٧ الی ١۴٠٠) این رشد تبدیل به منفی ۱۴.۳ درصد گردید.