صبح اسلام @sobheeslam Channel on Telegram

صبح اسلام

@sobheeslam


🟡 لينك عضويت در كانال صبح اسلام:
https://t.me/joinchat/AqvfZjxpATSagK5xag1W-g

صبح اسلام (Persian)

صبح اسلام یک کانال تلگرامی با محتوای دینی و اسلامی است. این کانال به منظور ایجاد یک فضای مطالعه و تفکر درباره اصول و ارزش‌های اسلامی تأسیس شده است. اگر شما علاقه‌مند به یادگیری و تفکر در مورد دین اسلام هستید، صبح اسلام بهترین انتخاب برای شماست. در این کانال می‌توانید مقالات، ویدیوها و پادکست‌های مفید در زمینه اسلام و دینی پیدا کنید. عضویت در این کانال به شما کمک می‌کند تا عمق تفکر و دانش خود را در ارتباط با اصول دینی افزایش دهید. جهت عضویت در کانال صبح اسلام، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://t.me/joinchat/AqvfZjxpATSagK5xag1W-g

صبح اسلام

21 Nov, 08:08


🟡 معنای وفاق (١)

🟢 گفتگو با: عباس عبدی

🟢 مدّت گفتگو: ٧۶ دقیقه
🟢 مورّخ: آبان‌ماه سال ١۴٠٣

SobheEslam

صبح اسلام

19 Nov, 07:46


🟡 آخرالزمان شیعی

ادیان و مذاهب، نوعاً «تاریخ مقدسِ» خاص خود را دارند؛ روایتی از حیات بشر (بندگان خدا) از آغاز تا انجام. تاریخ مقدس، تاریخی فرجام‌مند است. برخلاف تاریخ عرفی، تاریخ مقدس، تنها روایت‌گرِ عهد ماضی نیست. بلکه مهم‌تر از آن، روایت‌گرِ مستقبل است. مستقبلی که سهمی از ساخت آن بر دوش دین‌داران قرار دارد. این میان، روایت آخرالزمانی ادیان و مذاهبی که خصلت اقلیّت‌بودگی دارند و حافظۀ تاریخی دین‌داران‌شان با طردشدگی و انزوا پیوند خورده، به‌هم شباهت بیش‌تری دارد. برای این دسته ادیان و مذاهب، آخرالزمان، عصرِ گشودگی است. عصر رهایی از رنج. عصر بیرون‌آمدن از پیلۀ اقلیّت‌بودگی. عصر غلبه و استیلا. عصر «جبران» که در آن قرار است همه‌ی قرن‌ها رنج پیروان آن دین جبران شود.

تشیع اثنا‌عشری نیز تاریخ مقدس خود را دارد. تاریخی که محوریّت آن، منصب نبوت و در ادامه‌اش منصب امامت است. از ابتدای هبوط آدم، تاریخ نبوت آغاز می‌شود و تا پایان رحلت آخرین نبی، محمد مصطفی(ص) ادامه می‌یابد. با رحلت نبی، تاریخ بشر حول محور امام ادامه می‌یابد تا پایان جهان. در باور شیعی، منصب امامت مقامی است که حتی بالاتر از نبوت قرار می‌گیرد و تنها برخی پیامبران در مرتبه‌های عالی نظیر ابراهیم(ع) توانسته‌اند به آن مقام دست یابند (اشاره به آیه‌ ١٢۴، سورۀ بقره). در باور شیعه، رهبر جامعۀ مؤمنان «امامِ» معصوم واجب‌الاطاعة است. حکومت منصبی الاهی است و تنها به پیامبران و پس از ایشان امامان تعلق دارد. به‌همین‌دلیل شیعیان، حکومت خلفای سه‌گانه و خلفای اموی و عباسی را غصبی و مصداق حکومت جور ‌دانسته و مسیر خود را از فردای رحلت پیامبر اکرم(ص) از مسیر دیگر مسلمانان جدا کرده‌اند. طبق باور ایشان، در هر دوره، حکومت باید در دست امام باشد؛ زمین هیچ‌گاه از حجت خالی نیست و حجت، در شخص امام حی و زنده مصداق می‌یابد. لازمۀ پذیرش این اصل، اعتقاد به اعجاز حیات مخفی دوازدهمین امام(ع) است تا زمانی که به اذن خدا، ظهور کند. برهمین‌اساس، غیبتِ امام، یک امر عارضی است. یک استثنا که البته تا امروز بیش از هزار و صد و اندی سال به‌طول انجامیده است.

از منابع تاریخی می‌توان استنباط کرد که تصور ابتدایی غیبت نزد شیعیان در مقاطع آغازین دوره‌ی موسوم به غیبت کبرا با آنچه بعدها محقق شد، تفاوت داشته است. آنان گمان نمی‌کردند غیبت امام ممکن است چند دهه بلکه چند قرن استمرار یابد. تا سال‌ها پس از غیبت، این رأی در بین فقهای شیعه رایج بود که وجوهات شرعیه از آن‌جا که متعلق به امام است، در زمان غیبت او، یا وجوب ندارد و یا باید به امانت نگاه داشته شود. برخی شیعیان وجوهات‌شان (سهم امام) را در بیابان‌ها به خاک می‌سپردند تا وقتی امام آمد، خود درباره‌ی کیفیت مصرفش تصمیم بگیرد. (عده‌ای براین باور بودند که این وجوهات مدفون در زمین، چه‌بسا همان گنج‌های مخفی‌ای است که طبق روایات در زمان ظهور ظاهر خواهد شد.) فقیهی چون شیخ‌مفید در کتاب «المقنعه» مشابه همین نظر را ابراز داشته و معتقد بود باید وجوهات را فرد در جایی ذخیره کند و اگر عمرش به سر آمد و حضرت نیامد، آن را به ودیعه به شخص دیگری بسپارد و او هم به‌همچنین تا زمان ظهور برسد و تحویل حضرت شود. گزارش ابن‌بطوطه از رسم انتظار شیعیان حله در روز آدینه نشان می‌دهد گویا تا قرن‌ها بعد و زمان او یعنی میانه‌ی قرن هشتم نیز باور به بسیار نزدیک ‌بودنِ ظهور ادامه داشته است. آن‌سان که هر آدینه جمعی از شیعیان، مهیای نبرد همراه حضرت می‌شدند.

محسن حسام مظاهری

SobheEslam

صبح اسلام

18 Nov, 09:10


🟡 علامه طباطبایی و نظریۀ حق حکمرانی (٢)

⚪️ مورّخ: روز پنج‌شنبه ٢٧ آبان‌ماه ١۴٠٣
⚪️ مدّت گفتگو: ۵٠ دقیقه

محمدسروش محلاتی

SobheEslam

صبح اسلام

16 Nov, 09:56


🟡 جامعه‌ی ایرانی در مواجهه با دین

🟢
محسن حسام مظاهری

🟢 موضوع: آیا جامعه‌ی ایرانی در سال‌های اخیر از دین فاصله گرفته یا به آن اُنس بیشتری یافته است؟ اساساً دین در دوران مدرن، کماکان کاربُردی است؟

🟢 مدّت گفتگو: ١٨۴ دقیقه
🟢 مورّخ: آبان‌ماه ١۴٠٣

🟢 آدرس فیلم جهت حمایت از برگزارکنندگان گفتگو در یوتوب آزاد:

https://youtu.be/eliJhhPXfPs

SobheEslam

صبح اسلام

14 Nov, 14:49


🟡 علامه طباطبایی و نظریۀ حق حکمرانی (١)

⚪️ مورّخ: روز پنج‌شنبه ٢۴ آبان‌ماه ١۴٠٣
⚪️ مدّت گفتگو: ۴۶ دقیقه

محمدسروش محلاتی

SobheEslam

صبح اسلام

13 Nov, 15:07


🟡 خاله می‌خواد بستری بشه!

از دیروز که خانم دارستانی خبر از راه انداختن کلینیک برای ترک بی‌حجابی داده، این ماه‌طلعت امان مرا بریده است. یکریز زنگ می‌زند و می‌پرسد که آدرسش کجاست چون می‌خواد بره در آنجا بستری بشه!
بهش می‌گم خاله! تو که حجاب داری!
با عصبانیت می‌گه؛ تو هفت ساله که منو ندیدی، از کجا می‌دونی حجاب دارم؟
می‌گم؛ یعنی حجابت را برداشتی؟
می‌‌گه؛ چرا ایقدر سوسراغو می‌کنی؟ لابد ورداشتم دیگه!
می‌پرسم؛ پس چرا می‌خوای برای گذاشتنش خودتو تو کلینیک بستری کنی؟
می‌گه؛ کیلنیکشون مجانیه؟ غذا هم می‌دن؟
می‌گم؛ خبر ندارم خاله.
می‌گه؛ اگه مجانیه و غذا هم می‌دن خاله به ارواح خاک عمو قسمت می‌دم که نری بنویسی و مسخره کنی و نذاری راش بندازن! خاله! مَ خیلی وقته دلم می‌خواد بیام تهرون ببینم چطور جائیه، ولی وسعم نمی‌کشه! اگر این کیلینیکی که می‌گن مجانی باشه خب منم می‌یام اوجا بستری می‌شم که هم فال باشه هم تماشا!
بعد با نگرانی می پرسه؛ خاله! خبر نداری برای ئی بی‌نمازا و روزه‌خوارا هم می‌خوان کلینیک راه بندازن یا نه؟ اگه خواستن به من خبری بده، چون این کل‌اسمال که خدا سرشاده چن ساله روزه نمی‌گیره، قاسو و فاطومون هم که اصلاً نماز نمی‌خونن! اگه بشه یه کلینیکی هم بزنن برا نمازنخونا و روزه نگیرا، اونوقت چارنفری باهم می‌یایم. بنویس پول اتومبوس و قطار هم یادشون نره. خدا خیرت بده خاله، اگه بتونی جلوجلو منه ثفت‌نام کنی یک فاتح برا عمو می‌خونم. درسته هیچکاره‌ای ولی اینقد که ازت وَر می‌آ!

احمد زیدآبادی

SobheEslam

صبح اسلام

11 Nov, 15:18


🟡 شریعت و عقلانیت (٢): فقه و عقل

🟢 مناظره میان آقایان:
عبدالکریم سروش/ ابوالقاسم علیدوست

🟢 مدّت گفتگو: ١٢۴ دقیقه
🟢 مورّخ: آبان‌ماه سال ١۴٠٣

https://youtu.be/jY9T2LlYHYQ

SobheEslam

صبح اسلام

10 Nov, 09:24


🟡 بشنو این نی

⚪️ جلسه صفر از سلسله جلساتِ شرح مثنوی
⚪️ موضوع: اهمیت شنیدن در اسلام

⚪️ مدت گفتگو: ٣٠ دقیقه
⚪️ مورخ: ١٣٩٣/٣/١٣

SobheEslam

صبح اسلام

08 Nov, 16:40


🟡 بر بام بلند عشق

دکتر علی شریعتی

SobheEslam

صبح اسلام

04 Nov, 12:30


🟡 شریعت و عقلانیّت (١): گستره فقه

🟢 مناظره میان آقایان:
عبدالکریم سروش / ابوالقاسم علیدوست

🟢 مدّت گفتگو: ١٢٣ دقیقه
🟢 مورّخ: آبان‌ماه سال ١۴٠٣

🟢 آدرس فیلم جهت حمایت از برگزارکنندگان مناظره در یوتوب آزاد:

https://youtu.be/WOY5S41gg0s

SobheEslam

صبح اسلام

02 Nov, 08:29


🟡 محمد خاتمی در آتشکده زرتشتیان یزد

⚪️ هر انسان منصفی که بخواهد از ایران و تاریخ آن سخن بگوید نمی‌تواند نقش زرتشتیان را نایدیده بگیرد.

SobheEslam

صبح اسلام

25 Oct, 08:06


🟡 برای نجاتِ ایمانی که از دست می‌رود

دوستان در فصل بدی هستیم، و من تمام امیدم و همهٔ ایمانم به شما جوان‌هاست. برای این‌که آن‌هایی که به هر حال به جایی رسیدند، علم دارند، پول دارند، پُست دارند، چیزی دارند، مسئولیتشان بیشتر از حفظ همانچه دارند، نیست؛
اما شما [جوان‌ها] که هنوز نعمت محرومیت را دارید شاید بتوانید برای نجات «ایمانی» که از دست می‌رود و آنچه که فراموش می‌شود کاری بکنید.

دکتر علی شریعتی
(مجموعه آثار، جلد هشتم، نیایش)

SobheEslam

صبح اسلام

22 Oct, 09:36


🟡 از اصلاحات تا رفراندوم

🟢 مناظره میان:

محمد فاضلی / صدیقه وسمقی

🟢 مدّت گفتگو: ١١۵ دقیقه
🟢 مورّخ: هفتم مهرماه سال ١۴٠٣

🟢 آدرس فیلم جهت حمایت از برگزارکنندگان مناظره در یوتوب آزاد:

https://youtu.be/K8uf7Wo4GaY

SobheEslam

صبح اسلام

20 Oct, 07:18


🟡 رویکردهای آخرالزمانی (٢)

این ایده‌ها دنبال معنا بخشیدن به آشفتگی‌های زندگی و جامعه هستند و چون نمی‌توانند فاجعه پیش‌روی جامعه را رد کنند، می‌خواهند به زندگی پس از فاجعه امید واهی دهند.
این نگاه دنبال پیدا کردن جایگزینی برای بی‌اعتمادی به سیاست‌مداران است.
برای فهم این پدیده کافی است که بخشی از اظهارات یک روحانی طرفدار این رویکرد را با تلویزیون ایران که هفته گذشته پخش شد مرور کنیم. آقای میرباقری در بخش‌هایی از گفتگوی خویش اظهار داشته است که:
«طرح خدای متعال برای سرپرستی انسان‌ها طرح بسیاربزرگی است که تا قیامت و بعد قیامت هم وجود دارد که در این طرح بزرگ اجازه یک درگیری داده شده است.»
طرف امروز و فردا را نمی‌تواند پیش‌بینی کند از ازل تا ابد و پس از قیامت را یکجا تحلیل و مجوز یک درگیری هم داده در حالیکه تاریخ بشر سراسر جنگ و درگیری بوده است.
«یک خطای محاسباتی که ممکن است دچارش شویم این است که ..... مردم دچار این خطا و اشتباه شده‌اند که فکر می‌کنند وادی ایمان وادی حرف و گفت‌وگو و .....است؛ این‌گونه نیست وادی فتنه است و از دل امتحانات سخت باید عبور کنیم.»
«خدا چنین صحنه‌هایی را پیش می‎آورد و احیاناً دست دشمن را باز می‌گذارد و آن‌ها هم ضرباتی به جبهه حق می‌زنند ..... پس این خطای در محاسبه نباشد که چون مؤمنیم، باید پیروزی ظاهری باشد و در آن سو هم چون پیروزی ظاهری حاصل شود مفهومش این نیست که طرح شیطان پیروز شده است گاهی خدا چنان دستگاه شیطان را همراهی می‌کند که خیال می‌کنند طرح خدا شکست خورد. خداوند می‌فرماید گاهی کار را برای امت‌های قبلی چنان دشوار می‌کردیم که همه متزلزل می‌شدند و انبیاء و جمع اندکی می‌ماندند انبیاء هم صدایشان درمی‌آمد.»
همه این‌ها یعنی این که عقل و فهم خدادادی را کنار باید گذاشت و اصلاً در بند آن نبود همه چیز دست خداست. خودش اینطوری اراده کرده است.
«اصلاً بیشتر از این‌ها هم کشته شود؛ نصف عالم کشته شوند.»
بعد می‌گویند ما نظریه‌پرداز جنگ نیستیم.
«اقتصاددانان ما حرف‌های علمی خوبی می‌زنند اما این عبور از وضعیت اقتصادی محاصره جز با کریدورهای جدید و جز با شکل‌گیری جغرافیای جدید و اتحاد منطقه جدید ممکن نیست.»
این همه کلی‌گویی برای رد علم لازم نیست خیلی صریح آن‌ها را رد کنید استناد به توجیهات بعدی مثل کریدورها و جغرافیای جدید بی‌فایده است.
«مسیر مسیر خداست. این مسیر حرکت از دل درگیری می‌گذرد وعده پیروزی قطعی است و نشانه‌های راه فراوان است و این مسیر ابتلا است چون رسیدن به خدا جز از دل ابتلا ممکن نیست.»
فکر نمی‌کنم پیامبران هم این اندازه با اطمینان از جانب خداوند وعده دهند. وی در واکنش به این سخنان و سخنانی که از ادامه جنگ و ضرورت جنگ سخن گفته است؛ مجری چنین سؤالی می‎پرسد:
«جامعه آمادگی این طرح و ابتلا را دارد؟»
پاسخ می‌دهد که:
«آمادگی پیدا خواهد شد.»
یعنی فعلاً نداریم؟!
«ما دو طرح بیشتر برای ایران نداریم:
١- الگوی توسعه بر مدار اقتصاد جهانی و نظم کنونی.
٢- الگوی پیشرفت اسلامی بر مدارنظم آینده و مداخله در نظم آینده. طرح پیروز دومی است و اولی قطعاً شکست خورده است ..... در آن آینده اگر بخواهیم حرکت کنیم ایران متحد هیچ جایی ندارد.»

این قطعیّت فقط از سوی کسانی ابراز می‌شود که هیچ‌گونه آشنایی با علم به‌ویژه سیاست و جامعه شناسی ندارند.

«اول خودمان باید هوشیار شویم و خودمان متذکر به ایام‌الله شویم و خودمان با طرح خدا راه بیفتیم و بعد آن‌ها که می‌خواهند در این طرح بایستند باید متذکر بقیه شوند. آن‌که مؤمن به موسی نیست که در ایام‌الله او قرار نمی‌گیرد و دنبال فتوحات فرعون‌ها است.»
«هر چه به دوره فتح اصلی نزدیک می‌شویم سطح درگیری تشدید پیدا می‌کند؛ ما بخواهیم یا نخواهیم.»
این دیگر پایان نگاه آخرالزمانی است. حتی هنگامی که همه نابود شوند باز هم توجیهاتی برای خود دارند چون هر توجیهی مستدل‌تر از این اظهارات خواهد بود.
وی در واکنش به این‌که این سخنان مردم را می‎ترساند، می‌گوید:
«بحث ترساندن نیست بحث واقعیت‌های عالم است.»
واقعیت این است؟ پس توهم چیست؟

تمام مطالب داخل گیومه به نقل از گزارش روزنامه هم‌میهن در باره سخنان آقای میرباقری در تلویزیون است.

لحظه‌ای فکر کنید که صاحبان این تصورات در انتخابات پیروز شده بودند. تصورش هم وحشتناک است.

عباس عبدی

SobheEslam

صبح اسلام

20 Oct, 07:15


🟡 رویکردهای آخرالزمانی (١)

رویکردها و تحلیل‌های آخرالزمانی کمابیش همیشه وجود داشته است و از میان نیز نخواهد رفت. این پدیده حتی مختص جوامع توسعه‌نیافته نیست، زیرا در کشورهای توسعه یافته نیز وجود دارد. در سال ۱۹۹۳ یک نظرسنجی از مردم آمریکا شد که نتیجه آن اعتقاد بیست درصدی آمریکاییان به این ایده آخرالزمانی است که عیسی مسیح در حوالی سال ۲۰۰۰ ظهور خواهد کرد. اعضای یکی از این فرقه‌ها اعتقاد داشتند که زمین در آستانه تغییرات عمده‌ای است و تنها کسانی که به آنان می‌پیوندند، می‌توانند نجات یافته و به یک سفینه فضایی در حال عبور بپیوندند. صدها فرقه طرفدار این رویکرد آخرالزمانی هستند و آن را تبلیغ می‌کنند، و برخلاف ظاهرشان، اغلب ظرفیّت خشونت علیه دیگران یا خود را دارند، و در مواردی دست به خودکشی دستجمعی زده‌اند.
جالب این است که حکومت‌ها خیلی از این فرقه‌های آخرالزمانی وحشت ندارند، بلکه می‌ترسند، هنگامی که آنان در پیش‌بینی‌های خود شکست خوردند که قطعاً هم می‌خورند، برای جبران دست به خشونت بزنند. ریشه‌های این نگاه آخرالزمانی در یهودیت، مسیحیت، امروز هم مسیحیان اوانجلیست، و بهاییت هم هست. حتی هیتلر و جنبش فاشیستی او نیز بازتابی از جنبش هزاره‌ای و و واجد مضامینی از رویکرد آخرالزمانی بود که نتیجه آن را همه دیدند. مارکسیسم هم با نظریه پایان تاریخ و جامعه بی‌طبقه کمونیستی نوعی رویکرد آخرالزمانی بود البته در قالب منطق بظاهر مادی و علمی و جذابیّت آن هم تا حدی محصول تلفیق همین دو ویژگی بود.
البته این‌ها با نگاه رسمی شیعه نسبت به ظهور متفاوت است که تعیین زمان و مصداق نمی‌کند، ولی در هر حال از ادعاهای افراد در ذیل این رویکرد در امان و مصون نیست و تا کنون هم نبوده است. همین الآن هم ده‌ها نفر از پیروان یک فرقه مذهبی طرفدار احمد الحسن البصری در دادگاه ویژه روحانیت محکوم شده و زندانی هستند. البته این نوع محکومیت‌ها شامل نیروهای غیر رسمی می‌شود و کسانی که در ساختار رسمی رویکردهای آخرالزمانی را بازتولید می‌کنند مواجه با این مسایل نمی‌شوند.
در خاطرات آقای هاشمی آمده است که: «به دیدار ‎رهبری رفتم، دیدم می‌خندند، سبب خنده را پرسیدم، گفت قبل از شما آقای ‎احمدی‌نژاد اینجا بود و اصرار داشت از فرودگاه امام خمینی به جمکران جاده‌ای ساخته شود، گفتم اتوبان قم که هست، گفت نه اگر امام زمان ظهور کنند و بخواهند به جمکران بروند در ترافیک و شلوغی اتوبان قم گیر نکنند!»
این رویکرد محصول همان گفتاری بود که رأی دادن به او یا انتخاب او را ناشی از خواست و حمایت مستقیم امام زمان معرفی می‌کرد، اکنون هم در ماجرای جنگ علیه غزه و لبنان این رویکرد دوباره جان گرفته است و حتی رسانه رسمی کشور با طرفداران آن نیز گفتگوهای مفصل می‌کند.
وجود این گونه عقاید در جامعه گریزناپذیر است، ولی هنگامی که بخواهد محور حمایت یا حتی مبنای سیاست رسمی قرار گیرد، خطرناک است. زیرا با سرنوشت جامعه بازی کردن است. این رویکرد بارها و بارها تجربه شده، و رویکردی است که اگر بخواهد پا را فرار از آرزو قرار دهد، به ناچار باید با عقلانیّت سیاسی برخورد کند. سخنان یکی از مُبلّغان این رویکرد در تلویزیون نشان می‌دهد که هیچ مبنایی را برای فهم متقابل که لازمه سیاست است باقی نمی‌گذارد.
این رویکرد بر پایه چند گزاره کلی استوار است. نوید بلادلیل و فریبکارانه به تغییرات گسترده و بزرگ؛ نشانه‌شناسی‌های من‌درآوردی از رویدادهای جاری؛ تقسیم‌بندی قاطع جهان و همه نیروهای آن به خیر و شر مطلق؛ امید دادن به اینکه پس از این تغییرات شاهد دگرگونی‌های معنوی و خوشایندی هستیم؛ اینکه تعداد تلفات یا حتی شکست مهم نیست؛ باید به یک ایده کلی که معلوم نیست از کجا به دست آمده باور داشت.
ایده‌هایی که معمولاً با شکست فاحش مواجه و موجب سرشکستگی پیروان یا حتی خودکشی آنان می‌شود. ایده‌هایی که براساس تفاسیر کشدار از کتب مقدس و نشانه‌های بی سر و ته نُستراداموسی صورت می‌گیرد که می‌توان به هر شکل دیگری نیز آنها را تفسیر کرد. ایده‌هایی که هیچ وقت محقق نشده‌اند و نمی‌شوند، و اگر شده بودند، امروز جهان آرمانی داشتیم؛ ولی هیچ گاه هم شکست‌های فاجعه‌بار خود را نمی‌پذیرند.
این ایده‌ها بیشتر در شرایط اجتماعی خاصی ظهور و طرفدار پیدا می‌کنند. ایده‌هایی که در بحران‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و یا قحطی رواج می‌یابند، ایده‌هایی که در غیاب یک ایده توضیح‌دهنده نابسامانی‌های موجود، می‌کوشد که مخاطب را نسبت به آینده و ادامه راه وضع کنونی امیدوار کند و نشان دهد که بن‌بستی وجود ندارد. اگر فرد احساس کند که مهار و کنترل خود را بر زندگی و آینده و سرنوشت از دست داده است، به ناچار باید به اوهام و تخیلات غیر منطقی و آخرالزمانی پناه ببرد.

⚪️ ادامه👇

SobheEslam

صبح اسلام

16 Oct, 09:22


🟡 قالتاقانه یا متوهمانه بودنِ وعده‌های آخرالزمانی

تردیدی نمی‌توان داشت که فرقه‌های آخرالزمانی یا قالتاق‌اند و یا متوهم. قالتاق‌اند؛ یعنی دروغگویند و مردم را فریب می‌دهند و متوهم‌اند؛ یعنی اگر دروغ می‌گویند و مردم را فریب می‌دهند، از روی عمد نیست؛ بلکه از روی وهم و خطایی است که به آن گرفتار آمده‌اند.
شاید بتوان گفت که لااقل برخی از رهبران فرقه‌های آخرالزمانی مثل نتانیاهو قالتاق‌اند؛ یعنی علم دارند که روایات آخرالزمانی خرافه است. منتها برای سواری گرفتن از گُردۀ مردمان ساده‌لوح به آن روایات متمسک می‌شوند و آن‌ها را بر زمانه و زمینۀ خود منطبق می‌سازند.
اما به طور قطع، عمدۀ تودۀ مردمی که به وعده‌های پوچ آخرالزمانی‌ها اعتماد می‌کنند، گرفتار توهم‌اند؛ یعنی باور کاذب پیدا کردند که این وعده‌ها بر روایاتِ معتبری متکی‌اند و وعده‌های مطرح در آن‌ها به طور قطع واقع خواهد شد.

داستان قالتاقی و توهم فرقه‌های آخرالزمانی

فرقه‌های آخرالزمانی بدون هیچ سند و مدرک معتبری ادعا می‌کنند که آخرالزمان نزدیک شده و به زودی مُنجیِ آخرالزمان ظهور می‌کند و قیامت بر پا می‌شود و پیروان فرقه به سروری جهان می‌رسند و وارث بهشت می‌شوند و دشمنان فرقه هلاک می‌گردند و به دوزخ انداخته می‌شوند.
حتی گاهی با قاطعیّت اظهار می‌دارند که در زمان حکومت فلان شخص یا در فلان تاریخ یا بعد از نابودی فلان کشور آخرالزمان وقوع پیدا می‌کند و از این رهگذر، مردمان ساده‌لوح بسیاری را فریب می‌دهند و سرمایه‌های مادی و معنوی بسیاری را از این انسان‌های ساده‌لوح و حتی دیگر انسان‌ها تباه می‌سازند.
بعد مدتی سپری می‌شود و حتی آن زمانی را که مشخص کردند، می‌آید و می‌گذرد؛ اما هیچ خبری نمی‌شود؛ یعنی نه مُنجیِ آخرالزمان ظهور می‌کند و نه قیامتی برپا می‌شود.
بعد وقتی که به جماعت آخرالزمانی‌ها اعتراض می‌شود که چرا مُنجیِ آخرالزمان ظهور نکرد و قیامت برپا نشد، قیافۀ حق به جانب می‌گیرند و می‌گویند که تقصیر خودتان بود؛ چون شما چنان که بایست از خودتان مایه نگذاشتید و به میدان نیامدید؛ لذا مُنجیِ آخرالزمان، یا خدا، بر شما خشم گرفت و ظهور یا قیامت را به تأخیر انداخت.
این جماعت، هیچ‌گاه خود را در قبال وعده‌های پوچ خویش، خطاکار یا مقصر نمی‌شمارند و خطا یا تقصیر را بر گردن مردم ساده‌لوحی می‌اندازند که تمام عمر و دارایی‌های خود را حتی در طَبَقِ اخلاص نهاده و برای تحقق وعده‌های پوچ این جماعتِ قالتاق یا متوهم هزینه کردند.
اوج قالتاقی و توهم این جماعت در آنجاست که وعده‌های پوچ خود را به خود خدا و مُنجیِ آخرالزمان منسوب می‌سازند؛ یعنی ادعا می‌کنند که خود خدا یا خود مُنجیِ آخرالزمان به ما وحی کرد یا به خواب ما آمد و فرمود که زمان ظهور یا وقوع قیامت نزدیک است، لذا خودتان را برای ظهور من یا وقوع قیامت آماده کنید و تمام سرمایه‌های مادی و معنوی خود را به میدان بیاورید و هزینه کنید تا ظهور یا قیامت محقق شود و مبادا از قافلۀ یاران منجی و وارثان بهشت عقب بمانید.

خاستگاه توهم یا قالتاقی فرقه‌های آخرالزمانی

چنانکه اشاره شد، آنچه باعث شده است که فرقه‌های آخرالزمانی وعده‌های پوچ بدهند، دو چیز است:

الف. روایات خرافی اسرائیلی:

خاستگاه اولیه وعده‌های پوچ فرقه‌های آخرالزمانی روایات خرافی اسرائیلی است که در کتاب‌های مقدس جمع آمده است و این فرقه‌ها آن‌ها را حجت و معتبر می‌شمارند و بعد بر زمانه و زمینۀ خود منطبق می‌سازند.
مضمون این روایات از این قرار است که روزی دنیا به پایان می‌رسد و قبل از به پایان رسیدن عمر دنیا یک انسان مقدسی ظهور می‌کند که مردم را از نزدیکی پایان جهان آگاه سازد تا مردم خود را برای ورود به جهان دیگر که سرشار از نعمت و آسایش است، آماده سازند و گرنه از قافلۀ بهشتیان عقب خواهند ماند و بلکه به دوزخ انداخته می‌شوند و به آتش می‌سوزند.

ب. رؤیاها و تأییدات علمای دینی:

حجیت و اعتبار روایات آخرالزمانی وقتی نزد آنان افزایش می‌یابد که با رؤیاها و تأییدات افراد مقدس همراه بگردد؛ یعنی وقتی که به مردم ساده‌لوح گفته شود که فلان خاخام یهودی تأیید کرده یا در رؤیا دیده است که ما اکنون در قرب ظهور مُنجی یا وقوع قیامت واقع شدیم.
آنگاه است که دیگر این مردم ساده‌لوح سر از پا نمی‌شناسند و تمام هستی خود را در طبق اخلاص می‌گذارند و به میدان می‌آورند تا مبادا از قافلۀ یاران منجی یا وارثان بهشت عقب نمانند و یا مورد خشم مُنجی یا خدا واقع نشوند و به هلاکت نرسند.

جعفر نکونام

SobheEslam

صبح اسلام

26 Sep, 10:49


🟡 رسول اکرم و حقوق شهروندی کافر

⚪️ رسول خدا کافری را که جهت کُشتَنش به مدینه آمده بود و پیامبر را نمی‌شناخت، پناه می‌دهد. به خانه خود می‌بَرد و پذیرایی می‌کند.
و در آخر به او می‌گوید: «من محمدم، همان که برای کُشتَنش آمده‌ای!»

⚪️ رسول خدا بعد از قدرت یافتن در مدینه، همۀ مشرکین را، بلااستثناء، می‌بخشد و از حقوق شهروندی محروم نمی‌کند. و مادام که پیمان نمی‌شکنند و مسلمان‌کُشی راه نمی‌اندازند شهروندی ایشان را به رسمیّت می‌شناسد.

⚪️ در زمان حکومت امام علی، همچون حکومت حضرت رسول، هیچ انسانی به دلیل عقیدۀ متفاوت از حقوق شهروندی محروم نمی‌شود.

⚪️ «ابوالعاص بن ربیع»، داماد پیامبر، (پسر خاله و همسر زینب، دخترِ بزرگِ رسول خدا) مسلمان نمی‌شود و همچنان مُشرک باقی می‌ماند. اما هرگز از خانواده رسول خدا طرد نمی‌شود! و همچنان عضو خانواده پیامبر باقی می‌ماند و برخوردار از تعریف و تمجیدِ پیامبر!
پیامبر او را «والامقام» می‌خواند زیرا معتقد است حق‌طلب و حق‌پذیرِ است.
رسول اکرم می‌گوید کُفرِ ابوالعاص برای آن است که هنوز بهحقانیّت این دین نرسیده است و لذا شایستۀ تکریم است.
زینب، که عاشق ابوالعاص است، طلاق نمی‌گیرد،
ابوالعاص حتی رو در روی پیامبر در سپاه کفر می‌جنگد و بعد از جنگ همچنان در خانواده پیامبر است. تا آن‌که بالاخره در سال ششم هجری با خواستِ خودش مسلمان می‌شود.

SobheEslam

صبح اسلام

26 Sep, 10:28


🟡 عشق به وطن

اگر عشقِ به وطن نبود، ریاست‌جمهوری را به عهده دیگرانی که به آن علاقه دارند می‌انداختیم
.

مسعود پزشکیان

SobheEslam

صبح اسلام

24 Sep, 17:05


🟡 حرکت جوهری

🟢 موضوع: شرح مختصری بر حرکت جوهری صدرالمتألهین شیرازی.

🟣 مدت گفتگو: ٥٦ دقیقه
🔴 مورخ: پنج‌شنبه ١٣٩۵/١/٢۶

SobheEslam

صبح اسلام

23 Sep, 07:40


🟡 کوه یخی در گرما

وضعیت ما مثل کوه یخی است که به دلیلِ گرما همه آن در حال آب شدن است و آب‌ها نیز در اقیانوس هرز رفته و پس از مدتی تمام می‌شوند. ناترازی‌های کشور به مرحله بحران‌زا رسیده است. در جهان به ما می‌خندند که چرا در چنین شرایطی ۵ میلیارد دلار از منابع کشور را صرف واردات بنزین کرده و برای سوزاندن در خودروهای بی‌کیفیّت و جاده‌های خطرناک هزینه می‌کنیم، در حالی که ده‌ها اولویّت دیگر مثل دارو و غذا، سرمایه‌گذاری و ..... وجود دارد که ارز ندارند. این ناشی از یک ذهن جمعی و اجتماعی یا سیاسی معیوب است.

مسئولین باید مسائل کشور و راه‌حل‌های آن صریح‌تر طرح و در باره آن‌ها به توافق برسند، سپس در اجرای آن اقدامات قاطع انجام دهند، و اجازه ندهند که نیروهای غیرمسئول بر اثر بی‌اطلاعی یا از روی آگاهی در آن اخلال ایجاد کنند. وفاق حکومت با مردم در گرو وفاق درون حکومت به علاوه انتخاب یک سیاست اصلاح‌گرانه برای حل مشکلات اصلی مردم است.
مردم عادی بیش از هر گروه دیگری آماده حمایت هستند، به شرطی که مسئولین این دو گام را بردارند، نه این‌که در فضای عمومی برای یکدیگر درس انقلاب و اخلاق و سیاست دهند.

عباس عبدی

SobheEslam

صبح اسلام

21 Sep, 01:58


🟡 محمد در قرآن

اگر کسی هرگز در میان مسلمانان نزیسته باشد و هیچ کتابی هم دربارۀ پیامبر اسلام(ص) نخوانده باشد، جز قرآن، چه تصویری از ایشان در ذهن او رسم می‌شود؟ پیامبری که قرآن از او و با او و دربارۀ او سخن می‌گوید، با پیامبری که از طُرُق دیگر، معرفی شده است، فرق‌هایی دارد. این فرق‌ها و تفاوت‌ها به قدری است که «این قلم، جرأت گفت‌وگو دربارۀ آن را ندارد»؛ مگر اندکی:
١- پیامبر از سوی خدا مأموریتی جز «ابلاغ» نداشت؛ اگرچه گاه از سوی مردم، مسئولیت‌هایی را ‌می‌پذیرفت. (مائده/٩٩)
٢- قلبی مهربان داشت و همین مهربانی، مردم را به گرد او جمع می‌کرد. بنابراین، عامل مهم دین‌گرایی، «مهربانی و رأفت» است و عامل مهم دین‌گریزی، خشونت و کینه‌ورزی.
پس هر جا که دین‌گریزی است، عامل مهم آن، خشونت‌گرایی متولیان دین است، نه چیز دیگر. (آل عمران/ ١٥٩)
٣- خدا بر او منّت می‌گزارد که تو چنین و چنان بودی، و «ما تو را به راه آوردیم». (ضحی/ ١١-٦ و فتح/٢)
٤- «زندگی را دوست داشت» و از همۀ حقوق ویژه و عرفی خود استفاده مى‌کرد. (احزاب/٣٨-٣٧)
٥- گاهی بیش از آنچه وظیفه داشت، برای مردم «دلسوزی» می‌کرد. (شعراء/٣)
٦- «حق نداشت از جانب خدا سخنی بگوید که خود نشنیده است»، بیان قرآن در نهی از سخن‌افزایی، به قدری تند و شگفت‌آور و تکان‌دهنده است که گویی مخاطب، کسی است جز پیامبر. (حاقه/ ٤٦-٤٤)
٧- رفتار ایشان با مسلمانان، بیشتر شبیه رفتار «دوستان با یکدیگر» یا «برادر بزرگ‌تر با برادران کوچک‌تر است»؛ نه «رفتار چوپان با گوسفندان». (شوری/ ٣٨)

بسیاری از آنچه امروز مسلمانان به پیامبر(ص) نسبت می‌دهند، «هیچ نشانی در قرآن ندارد»؛ حتی گاهی خلاف آن در قرآن آمده است. صفات و آرایه‌هایی که اکنون اگر کسی دربارۀ آن‌ها چند و چون کند، حسابش با کرام‌الکاتبین است، در قرآن نیست؛ اگرچه مقداری از آن‌ها را در روایات پراکنده می‌بینیم و بسیار بیش از این مقدار را در کتاب‌های پسینیان.
با وجود این، پیامبری که قرآن معرفی می‌کند، بسیار دوست‌داشتنی‌تر و به ما نزدیک‌تر است؛ آنقدر که هر خداپرست زنده‌دلی آرزوی همدمی با او را دارد.
بله؛ برخی از آنچه تاریخ از ایشان نقل کرده است، برای ما مفهوم نیست؛ اما این نامفهومی، گاهی بیش از آنکه دلیل دینی داشته باشد، علت بشری و تاریخی دارد.
تناقض‌ها از آنجا آغاز می‌شود که ما پیامبری ساخته‌ایم که «نه تاریخ» آن را می‌شناسد و «نه قرآن» و نه «دستگاه نبوّت».

فتنه و آشوب و خون‌ریزی مجو
بیش از این از شمس تبریزی مگو
از درونم صد خموشِ خوش نَفَس
دست بر لب می‏‌زند، یعنی که بَس

رضا بابايى

SobheEslam

صبح اسلام

20 Sep, 13:42


🟡 والا پیامدار محمد

نخستین ترانه را پس از انقلاب زنده ‌یاد فرهاد مهراد دربارۀ پیامبر خواند. از آن تاریخ تاکنون حدود نیم قرن گذشته است.
از کجا به کجا رسیدیم! از صدای فرهاد و شعر کسرایی و آهنگ منفردزاده به روضه‌های سطحی و آلوده به خرافه و مداحی‌های بی‌اصالت و بی‌محتوا و صداهای غوغاپسند و بعضاً نتراشیده و نخراشیده که رونق مسلمانی را پاک برده است. بر میراث معنوی و اخلاقی‌مان چوب حراج زده شد!

احمد زیدآبادی

SobheEslam

صبح اسلام

19 Sep, 07:57


🟡 به نقل از منابع اهل سنت!

تاریخ اسلام و تاریخ زندگی پیامبر(ص) حداقل یکصد سال پس از ایشان نوشته شده است و مَملوِّ از گزارشات متناقض تاریخی است، علت آن هم نقل قول‌های سینه به سینه و بعضاً گزارشات دروغین و منفعت‌طلبانه و بعضاً غالیانه بوده است. به هر حال باید توجه داشت که «سنّت و حدیث» حداقل تا یک‌صد سال حالت «شفاهی»، و پس از آن حالت «کتبی» به خود گرفته است. و لذا نقل آن با وسواس و احتیاط کامل و دیدن همه‌ی جوانب عقلانی و تاریخی باید باشد.
و اما تاریخ طبری در قرن چهارم نوشته می‌شود و مملوِّ از گزارشات متناقض است. خود طبری تأکید می‌کند که مطالب تاریخی خود را از راویان مختلف نقل می‌کند که برخی از ایشان مانند «سیف بن عمر» دروغگو و غیرموثق‌اند، اما برای آن‌که این دروغ‌ها با گذشت زمان بیشتر نشود «محمد بن جریر طبری» همۀ آن گزارشات راست و دروغ را تا آن زمان جمع می‌کند (دقیقاً همان کاری که مرحوم مجلسی در باره‌ی احادیث مختلف در «بحارالانوار» کرده است)
لذا مشاهده می‌شود که در تاریخ طبری بعضاً در یک صفحه ماجرایی نقل می‌شود و در چند صفحۀ بعد، همان ماجرا، به شکلی دیگر و کاملًا متضاد با گزارش اول می‌آید، و در این میان هر کس (اعمِّ از شیعیان، اهل سنت و غیره) متناسب با اهداف خویش و به نقل از تاریخ طبری، (و به قول برخی از روحانیان و مداحان، به نقل از منابع اهل سنت!) آن را ذکر می‌کند!
برای مثال در همین ماجرای در و دیوار و آتش و میخ و سقط جنین، طبری در گزارش دیگری می‌نویسد که وقتی خبر بیعت اکثریّت مردم با ابوبکر به گوش علی(ع) می‌رسد، ایشان شتابان و حتی با لباس زیر و پای برهنه، برای بیعت با ابوبکر به سمت مسجد می‌دود، و پس از بیعت با او، به قنبر، غلام خویش، می‌فرماید: «اکنون که خاطرم آسوده گشت لباس و کفشم را بیاور که تأخیر در بیعت با خلیفۀ مسلمین جایز نبود!»

نکتۀ آخر آن‌که به‌نظر می‌رسد هر چه به خورشید صدر اسلام و زمان پیامبر(ص) و علی(ع) نزدیک و نزدیک‌تر می‌شویم این اختلافاتِ هویتی و مذهبی بی‌رنگ‌تر می‌شود.
شاید بسیاری از دعواهای امروز ما با اهل سنّت، نزاع‌هایی است که حتی خود علی(ع) در زمان حیاتش با ایشان نداشت.
شخصاً دوست می‌دارم که در فضایی گرم و روشن و نزدیک به خورشید، که به قول مولانا، مشرق و مغرب نداشته باشد، به سر بَرَم، و داوری دربارۀ این‌گونه گزارشاتِ متناقض تاریخی را در قیامت به خود خداوند واگذارم:

سوی مَشرِق نرویم و سوی مغرب نرویم / تا اَبَد گام‌زنانْ جانب خورشید اَزَل
هان و هان ناقۀ حَقّیم، تَعَرُّض مَکُنید / تا نَبُرَّد سَرِتان را سَرِ شمشیرِ اَجَل


(دیوان شمس / غزل ١٣٤٤)

SobheEslam

صبح اسلام

15 Sep, 11:03


🟡 داستان موسی و شبان

داستان موسی و شبان، خلاصۀ مثنوی است. این حکایت که در دفتر دوم آمده است، همۀ مختصات زبانی و فکری مولانا را داراست و شاید زیباترین داستان مثنوی باشد. اگر کسی تنها همین داستان را از مثنوی بخواند، مهم‌ترین و محبوب‌ترین آموزۀ عرفانی مولانا را دانسته و نیز با بیشتر مهارت‌های زبانی آن سلطان شگرف آشنا شده است. مولانا در این داستان، هم طنز آورده و هم تَغَزُّل کرده و هم پرده از راز دین برداشته و هم مرام‌نامۀ ايمان وجودی را در داستانی دلکش به نظم کشیده است. دکتر سروش در کتاب قمار عاشقانه، این داستان را احسن‌القصص مثنوی خوانده و شرحی نیکو بر آن نوشته است.
داستان موسی و شبان مثنوی، از جهتی دیگر نیز سزاوار درنگ است: مخالفان مولوی، این داستان را فراوان نکوهیده‌اند. من نخست گمان می‌کردم که تنها دلیل مخالفت‌ها، تقابل قهرمان داستان (چوپان) با پیامبری بزرگ (موسی) است. اگر هر داستانی، قهرمانی داشته باشد، بی‌شک قهرمان این داستان چوپان ساده‌دل است، نه موسی. در نهایت نیز خدا طرف شبان را می‌گیرد و موسی را سرزنش می‌کند که چرا «بندۀ ما را ز ما کردی جدا؟»
دوستداران مولوی می‌گویند: اولًا ارادت و علاقۀ مولانا به حضرت موسی زبانزد است (نام هیچ پیامبری در آثار او به اندازۀ موسی نیامده است). ثانیاً شبیه این تقابل‌ را در قرآن (در داستان موسی و خضر) و در روایات و حکایات اسلامی می‌توان دید. ثالثاً شیوۀ داستان‌سرایی مولوی به‌گونه‌ای است که جایی برای این‌گونه خرده‌گیری‌ها نمی‌گذارد.
اما گویا علتی مهم‌تر، منتقدان مولوی و مثنوی را بر ضدِّ این داستان برانگیخته است، و آن، ستایش نوعی از دینداری در این داستان است که قرائت رسمی از دین و خداپرستی را آچمز می‌کند. مولوی می‌گوید: ایمان رابطه‌ای وجودی با خدا است و این رابطه، در گرو دانستنی‌های بسیار و افعال و اذکار خاص نیست. بسا کسانی که هیچ تعلق خاطری به هیچ آیین و مناسکی ندارند، اما خدا را چنان می‌پرستند که فرهاد، شیرین را، و بسا کسانی که آن دانستنی‌ها و آن افعال و اقوال را دارند، اما هیچ نشانی از خداباوری در سراپای وجودشان نیست:

نشانِ اهلِ خدا عاشقی است، با خود دار
که در مشایخِ شهرْ این نشان نمی‌بینم


مولوی در این داستان، کنایاتی نیز دارد که شرح و بسط آن‌ها، پشت پردۀ کینه‌ورزی‌ها را با مولوی آشکارتر می‌کند. مثلًا وقتی می‌گوید «جامه‌چاکان را چه فرمایی رفو؟»، طعنه‌ای است به کسانی که شغلشان رفوگری است. یا آن‌جا که از زبان خدا می‌گوید: «چند از این الفاظ و اضمار و مَجاز/ سوز خواهم سوز، با آن سوز ساز»، لفاظان و صاحبان علوم رسمی را در مرتبه‌ای بس فروتر می‌نشاند؛ مرتبه‌ای که آنان به هیچ روی به آن رضایت نمی‌دهند. مولوی در همین داستان، باورمندان را به دو گروه «آداب‌دان» و «سوخته‌جان» تقسیم می‌کند و در کل مثنوی‌، وفاداری‌اش به این تقسیم، بیش از دوگانه‌هایی است که فقه و کلام می‌سازند. در مثنوی، فاصلۀ آداب‌دانان تا سوخته‌جان و روانان، بیش از فاصلۀ کافر تا مسلمان است.

موسیا! آدابْ‌دانان دیگرند
سوخته‌جان و رَوانان دیگرند


مولوی به واکنش‌هایی که چنین داستانی برمی‌انگیزد آگاه بود. به همین دلیل در همین داستان بارها عنان سخن می‌کشد و بر خود نهیب می‌زند که «بیش ازین گر شرح گویم ابلهی است.»

وَرْ بگویم، عقل‌ها را بَر کَنَد
وَرْ نِویسَم، بَسْ قَلَم‌ها بِشْکَنَد

چندی پیش، سخنرانی یکی از واعظانِ نامدار را دیدم و شنیدم که می‌گفت: «داستان موسی و شبان جایی برای دین باقی نمی‌گذارد.»، بله؛ اگر دین، همین بساط و دستگاهی باشد که بر حفظ ظواهر استوار است، داستان موسی و شبان، وقعی به آن نمی‌نهد؛ زیرا این داستان از نوعی دینداری سخن می‌گوید که اولًا متولی و نان‌خور ندارد و ثانیاً قهرمان آن، انسان‌های دل‌سوخته و پاک‌باخته است، نه سخندانان و ظاهرسازان. داستان موسی و شبان، هدف را و مقصود را چنان عریان می‌کند که آبرویی برای مدعیان باقی نمی‌‌ماند. داستان موسی و شبان، راهی را نشان می‌دهد که با پای ادعا و سخن پیمودنی نیست. در این راه، دانش دینی و ظاهرسازی و حتی زهد و تقوا کسی را واجد ایمان نمی‌کند.

تکیه بر تقوا و دانش، در طَریقت، کافری است
راهرو گر صد هُنَر دارد، تَوکُّل بایَدَش

دینی که مولانا از آن سخن می‌گوید، از جنس احکام و عقاید و حتی اخلاق و افعال نیست؛ از مقولۀ حس درونی است. فروداشت عقاید و احکام در آثار مولانا تنها در جایی است که با آن حس درونی مقایسه می‌شوند. مولوی خود در شمار ملتزمان به شریعت بود؛ اما می‌دانست که مغز دین، ایمان است، و حقیقت ایمان در احوال انسان است، نه در اقوال و افعال و باورهای او. این، همان درسی است که خدا به موسی آموخت.

بَعد ازان در سِرِّ موسی حَق نَهُفت
رازهایی گفت کان نایَد به گفت

رضا بابایی

SobheEslam

صبح اسلام

14 Sep, 16:17


🟡 قبض و بسط مناسک دینی

🟢 مناظره میان آقایان:
محسن حسام مظاهری / عبدالرسول علم‌الهدی

🟢 موضوع: تورم مناسک در تشیعِ ایرانی

🟢 مدّت گفتگو: ١۴٠ دقیقه
🟢 مورّخ: ١۴٠٣/۶/٢١

SobheEslam

صبح اسلام

07 Sep, 17:30


🟡 خشونت در قرآن

🟣 موضوع
: شرح آیۀ ٣٣ از سوره مائده:

«إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ»

🟤 مدت گفتگو: ٣٢ دقیقه

🟢 مورخ: ١٣٩۶/١١/۴

SobheEslam

صبح اسلام

07 Sep, 12:56


🟡 برده‌داری در اسلام

🔸سؤال: آیا نظام برده‌داری مورد پذیرش اسلام است؟

🔸پاسخ: از اول خلقت تا کنون، تا جنگی برپا بوده، اسیر جنگی گرفتن وجود داشته، و بنای عُقلا بر این بوده و هست و خواهد بود که دشمنی را که می‌خواهد انسان را از بُن بَرکَنَد اسیر نماید، تا از لحاظ اراده و عمل محدود شده و آزاد نباشد. و این همان «برده‌گیری» به معنای «اسیر گرفتن» است که مورد پذیرش اسلام نیز می‌باشد، و آن را برنداشته و برداشتن آن امکان ندارد.
به غیر از این مورد (یعنی اسیر جنگی)، دو گونه برده‌داری دیگر رواج داشته است:

١- در آفریقا، مردِ خانه، فرزندان و زن خود را می‌فروخت!

٢- پادشاهانْ هر کسی را می‌خواستند به بردگی می‌گرفتند.

اسلام این دو قسم برده گرفتن را الغاء فرمود و از بین بُرد، ولی چنان‌که اشاره شد بَرده گرفتن به معنای اسیر جنگی را الغاء نکرده و نمی‌شود آن را الغاء نمود.

[پاورقی کتاب: در اسلام راه‌ها و دستورات زیادی برای آزادی بردگان قرار داده شده که تا به‌حال بیشتر بردگان، اگر نگوییم همه آنان، آزاد گشته‌اند.]

محمد حسین طباطبایی
(در محضر علامه طباطبایی، محمدحسین رُخشاد، انتشارات سماء قلم، صفحات ۴١١ و ۴١٢)

SobheEslam

صبح اسلام

07 Sep, 11:30


🟡 ازدواج با کنیز

١- در آیه ٢۴ از سوره نساء می‌خوانیم: «وَٱلْمُحْصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَٰنُكُمْ» یعنی: «و نیز [حرام است بر شما ازدواج با] زنان شوهردار، مگر از آن (اسیران جنگی) که در اختیار شماست»

٢- جمله «مَا مَلَکَتْ اَیْمٰانُکُمْ» با «فعل ماضی» آمده و نه با «وصف کنونی» (مثلًا مملوککم) و یا با «فعل استمراری» (مثلًا تملک ایمانکم) و این یعنی این عبارت ناظر بر زمان گذشته است نه ناظر بر زمان «حال» یا «آینده».

٣- معنای ماضی آمدن فعل در عبارت «مَا مَلَکَتْ اَیْمٰانُکُمْ» آن است که اگر در گذشته و بر اساس عُرف اعرابِ جاهلی، در جنگی اسیری و کنیزی گرفته‌اید و ایشان قبل از اسارت، شوهر داشته‌اند اکنون ازدواج و نکاح با ایشان بلامانع است. یعنی این کنیزان جزو زنان شوهردار محسوب نمی‌شوند و اجازه نکاح با ایشان به شما داده می‌شود.
دلیل این حکم آن است که قبل از اسلام و در میان اعراب‌ِ جاهلی وقتی زنان به قصد شرکت در جنگ، راهی میدان نبرد می‌شدند قرارداد ازدواج قبلی‌شان طبق عُرف آن جامعه باطل می‌شد.

۴- در قرآن کریم در ١۵ آیه عبارت «مَا مَلَکَتْ اَیْمٰانُکُمْ» آمده و در هر ١۵ بار این عبارت با «فعل ماضی» آمده است. یعنی اگر «در گذشته» مطابق عُرفِ اعراب جاهلی صاحب کنیزی شده‌اید و طبق آن عُرف، قرارداد قبلی آن زن با شوهرش باطل شده است، شما امروز، به شرط نکاح، می‌توانید او را به همسری خود برگزینید.

۵- شاهد این مدعا آن‌ است که مسلمانان در زمان پیامبر و در جنگ‌های بدر، فتح مکه، و حُنین حدود شش هزار زن و کودک را اسیر کردند اما به دستور پیامبر همه اسیران را، بدون استثناء، آزاد کردند و هیچ زنی را به کنیزی و اسارت نگرفتند، زیرا عقیده داشتند این قبیل آیات درباره کنیزان، ناظر بر زمان گذشته بوده است، نه زمان حال یا آینده.

۶- اسلام با شگردهای مختلف و با شیبی ملایم با نظام برده‌داری، و خرید و فروش برده، که امری مرسوم و متعارف در آن روزگار بود، مبارزه کرد و در نهایت آن را ریشه‌کن نمود.

٧- متأسفانه با آغاز خلافت بنی‌امیه و بنی‌عباس، که به‌ظاهر مسلمان، و در باطن بی‌خبر از قرآن و سنت، و از مشرکانِ جاهلی بودند، بعضاً این قبیل سنت‌ها به اسم قرآن و‌ پیامبر احیاء شد، همچنانکه در روزگار ما داعشیان چُنین می‌نُمایند.

٨- امروزه بیشتر معنای «کنیز» ، «خدمتکار زن یا پرستار» است نه اسیر جنگی.

SobheEslam

صبح اسلام

06 Sep, 06:54


🟡 جنگ ابتدایی

اگر جنگ ابتدایی برای نابود کردن شرک واجب بود رسول‌خدا (ص) در حُدیبیه با مشرکان پیمان صلح منعقد نمی‌کرد بلکه با آنان می‌جنگید تا اسلام را تحمیل کند! و نیز بعد از فتح مکه مشرکان را آزاد نمی‌گذاشت که بر شرک خود باقی بمانند و در سال بعد در مراسم حج به شیوۀ خود عمل کنند! و نیز با مشرکان خُزاعه پیمان دوجانبۀ دفاعی نمی‌بست که دفاع از آنان را در برابر هجوم دشمنانشان به عهده بگیرد! بلکه به جای پیمان‌بستن با آنان با «جنگ ابتدایی» به منظور «تحمیل اسلام» سرکوبشان می‌کرد.
اساساً «شرک» به عنوان یک «عقیدۀ قلبی» با جنگ و قدرت اسلحه نابود نمی‌شود، زیرا اسلحه فقط بر بدن انسان کارگر می‌شود نه بر قلب او، و شرک در قلب او جا دارد.
اگر جنگ ابتدایی با کفار برای تحمیل اسلام به نام جهاد اصلی واجب بود قبل از هر کسی خود رسول‌خدا این کار را می‌کرد و بهترین وقتی‌که می‌توانست این کار را بکند در «فتح مکه» بود که آن‌جا را تسخیر کرده و قدرت مسلط به‌شمار می‌رفت ولی آن حضرت در مکه کسی را «مُخیّر بین اسلام و شمشیر» نکرد بلکه اعلام کرد که هر که درِ خانه‌اش را ببندد در امان است و هر کس در مسجد داخل شود در امان است و هر کس به خانۀ ابوسفیان برود در امان است. (سیرۀ ابن‌هشام جلد ٢ صفحه ٤٠٣)
این امان‌ دادن برای حفظ کفار بود، زیرا آنان‌که مسلمان بودند، یا مسلمان شدند، نیازی به امان نداشتند، پیامبر به همین کفار فرمود: «بروید که شما آزادید»، زیرا مسلمانان، در اصل آزاد بودند و نیازی نبود که کسی به آنان بگوید «بروید که شما آزادید.»
چنان‌که معلوم است رسول‌اکرم (ص) کفار را بر کفرشان باقی گذاشت و به نام جهاد، اسلام را با قدرت اسلحه بر آنان تحمیل نکرد.

نعمت‌الله صالحی ‌نجف‌آبادی
[کتاب «جهاد در اسلام»، نشر نی، صفحه ٦٠]

SobheEslam