جناب آقای غلامعلی کریمی تعریف کردند آقای مجتهدی علاقهای عجیب به جناب حافظ داشتند و نسبت به این غزلجنابحافظ که فرموده است:
ای آفتاب آینه دار جمال تو مشک سیاه مجمره گردان خال تو
حساسیت عجیب داشته و میفرمودند این غزل را جناب حافظ مخصوص حضرت على بن موسى الرضا علیهالسلام سروده و تفسیری بسیار شیوا و شنیدنی در مورد این غزل داشتند که قبل از بیان آن به قضیه ای که دوست عزیزم آقای ارجمندی (ساعت ساز برایم نقل کردند اشاره میکنم.
ایشان میگفتند: روزی در خدمت آقای مجتهدی بودم که ایشان فرمودند: آقای ارجمندی تفالی به دیوان حافظ بزنید. بنده هم تفالی زده و دیوان حافظ را باز کردم غزلی آمد که آمادگی خواندن آن را نداشتم لذا ورقی زده و غزل دیگری را خواندم اما آقای مجتهدی از ابتدای خواندن غزل تا آخر در فکر بودند هنگامی که غزل به پایان رسید فرمودند: آقای ارجمندی ما تفال زدیم، باید غزل ای آفتاب آینه دار جمال تو می آمد! چطور این غزلی که خواندید آمد؟ به ایشان عرض کردم شرمنده ام تقصیر از من است همین غزلی که شما می فرمایید آمد اما چون آمادگی نداشتم صفحه را عوض کرده و غزل دیگری خواندم.
ای آفتاب آینه دار جمال تو
مشک سیاه مجمره گردان خال تو
صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود
کاین گوشه نیست در خور خیل خیال تو
در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن
یا رب مباد تا به قیامت زوال تو
مطبوع تر از نقش تو صورت نیست باز
در چین زلفش ای دل مسکین چگونه ای
برخاست بوی گل زدر آشتی در آی
طغرانویس ابروی مشکین مثال تو
کاشفته گفت باد صبا شرح حال تو
ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو
تا آسمان زحلقه به گوشان ما شود
کو عشوهای زابروی همچون هلال تو
تا پیش بخت باز روم تهنیت کنان
کو مژده ای زمقدم عيد وصال تو
این نقطه سیاه که آمد مدار نور
عکسی است در حدیقه بینش ز خال تو
در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم
شرح نیازمندی خود یا ملال تو
حافظ درینکمند سر سرکشان بسیاست
سودای کج میز که نباشد مجال تو
اما تفسير غزل
آقای مجتهدی میفرمودند جناب حافظ برای همه حضرات معصومین شعر سروده است و از جمله این غزل را مخصوص حضرت رضاعلیهالسلام سروده که در آن بیتی وجود دارد که شاه بیت غزل و از تمام ابیات آن پررنگ تر است، بیت مورد نظر این است.
این نقطه سیاه که آمد مدار نور
عکسی است در حدیقه بینش ز خال تو
سپس فرمودند: تفسیر ظاهری بیت از این قرار است که در حدقه چشم نقطه سیاهی به نام مردمک وجود دارد که این نقطه سیاه مدار نور، یعنی محل دید است و به وسیله آن انسان اشیاء را میبیند. جناب حافظ این نقطه سیاه را به «خالی تشبیه کرده که بر گونه ائمه علیهم السلام است. خلاصه اینکه بر گونه تمام حضرات معصومین علیهم السلام خالی هست که بر زیبایی آنها افزوده و جناب حافظ مردمک چشم را عکس آن خال میداند.
اما تفسير باطنی و تعبیر عرفانی به این صورت است که خال سیاه گونه ائمه علیهم السلام در طریق معرفت و بصیرت نسبت به عالم وجود محل دید و مرکز بینش است و در عرفان و سیر و سلوک از نور ذات و کنز مخفی تعبیر به سیاهی شده است. چنانچه شبستری در این بیت این گونه تعبیر کرده است
سیاهی را که بینی نور ذات است
به تاریک درون آب حیات است
جناب حافظ سیاهی مردمک چشم که آلت دیدن در عالم ظاهر است را عکس آن خال سیاه که وسیله نظاره کردن به نور ذات است میداند و نور ذات آخرین نوری است که در مراتب سیر، سالک به آن می رسد و در آن وادی بدون
راهبر و مرشد کامل نمیتواند حرکت کند و الا در ورطه هلاکت قرار گرفته و غرق میشود.
آقای مجتهدی در ادامه می فرمودند:
هر یک از حضرات معصومینعلیهم السلام در این عالم مأموریتی دارند و مأموریت حضرت رضاعلیهالسلام دستگیری از عرفا و سالکین در این مرحله یعنی «نور ذات» است و لذا این بیت در وصف حضرت ثامن الحجج سلطانعلىبنموسى الرضا علیهالسلام توسط جناب حافظ به نظم در آمده است.
خلاصه اینکه خال گونه مبارک حضرت رضاعلیهالسلام وسیله دیدن و هدایت کننده کسانی است که در حدیقه بینش و آخرین مرحله سیر، یعنی نور ذات واقع میشوند که حتماً باید در آن مقام با عنایت و دستگیری آن حضرت طی طریق کنند.
منبع✍️دوره ۴جلدی کتاب نفیس لالهای از ملکوت جلداولصفحه۲۰۱