شیخ جعفر مجتهدی @sheykhjafar_mojtahedi Channel on Telegram

شیخ جعفر مجتهدی

@sheykhjafar_mojtahedi


تنها کانال رسمی جناب آقای حاج شیخ جعفر مجتهدی

Lalei az malakoot

ارتباط با ادمین:
@sheykh_jafar_mojtahedi

شیخ جعفر مجتهدی (Persian)

شیخ جعفر مجتهدی یکی از شخصیت‌های برجسته و مورد احترام در زمینه‌ی اسلام و عرفان است. او با دست‌یافتن به دانش عمیق خود و تلاش‌های فراوان، توانسته‌است پیام‌های ارزشمندی را به جوامع مختلف منتقل کند. کانال رسمی شیخ جعفر مجتهدی به نام "Lalei az malakoot" تنها کانالی است که توسط جناب آقای حاج شیخ جعفر مجتهدی اداره می‌شود و پیام‌های او در آن به اشتراک گذاشته می‌شوند. این کانال فضایی مناسب برای آموزش، تفکر و رشد روحی است. اگر به دنبال یافتن آرامش و آگاهی عمیق‌تر در زندگی خود هستید، این کانال را از دست ندهید. ارتباط با ادمین و ارسال نظرات و پیشنهادات خود را می‌توانید به آدرس @sheykh_jafar_mojtahedi برقرار کنید.

شیخ جعفر مجتهدی

11 Jan, 20:25


صدای نفس کشیدن ایشان را نمی‌شنوم

جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید علی موحد ابطحی نقل کردند: چند سال قبل از انقلاب آقای دکتر حاتم زاده که در بیمارستان رحیم زاده اصفهان (امير المؤمنین فعلی) مشغول بودند به طور مرموزی ناپدید شدند و هرچه جستجو شد، خبری از ایشان به دست نیامد؛ تا این که برادر اینجانب آیة الله آقای حاج سید محمد باقر موحد ابطحی از اصفهان با من تماس گرفته و گفتند: شما که در قم هستید، نزد آقای مجتهدی بروید و از ایشان راجع به مفقود شدن آقای دکتر حاتم زاده کسب اطلاع کنید.
بدین منظور شب چهارشنبه همان هفته خدمت آقای مجتهدی رسیدم و جریان ناپدید شدن آقای دکتر را برایشان نقل کردم.
آقای مجتهدی به حالت خلسه فرو رفته و پس از تأملی فرمودند: زمانی که داماد شما جناب آقای دکتر سید عبدالوهاب طالقانی مفقود شده بودند و شما کسب اطلاع کردید، من صدای نماز خواندن و توسلات ایشان به ائمه اطهار عليهم السلام را در زندان می‌شنیدم ولی اکنون هر چه نظر میکنم حتی صدای نفس کشیدن آقای دکتر حاتم زاده را هم نمی‌شنوم!
با شنیدن این مطلب فهمیدم که آقای دکتر حاتم زاده در قید حیات نیستند. لذا به ایشان عرض کردم خبر درگذشت آقای دکتر را به خانواده  ایشان بدهم؟ ناگهان آقا متغیر شده فرمودند: خیر این چه خبری است که می خواهید بدهید! هفته  آینده از طرف خود آنها به شما خبر وفات ایشان را می دهند.و همان طور که آقای مجتهدی فرموده بودند درست در شب چهارشنبه هفته بعد از اصفهان با من تماس گرفتند و گفتند جسد آقای دکتر در کنار رودخانه  زاینده رود پیدا شده است.

منبع✍️ دوره ۴جلدی کتاب نفیس لاله‌ای ازملکوت ،جلدچهارم صفحه۲۱۰

شیخ جعفر مجتهدی

23 Dec, 11:43


بساط میخانه!
جناب آقای محمد گذری تعریف کردند در زمان رژیم سابق، رئیس یکی از بزرگ‌ترین میخانه ها را به نام «عبد الأحد» نزد آقای مجتهدی آوردم او یک انگشتر بسیار بزرگ از جنس طلا در دست داشت و یک گردنبند طلا هـم بـه گردنش آویخته  بود! مقداری نزد آقا نه نشستیم. سپس آقا یک انگشتر به او دادند که در دست کند اما راجع به حرمت انگشتر طلا و گردنبند صحبتی نفرمودند، و چنان با آن شخص صحبت می‌کردند که گویا سالهاست او را می شناسند.

ایشان هر چند دقیقه یکبار نگاه عمیقی به آن مرد می‌انداختند که گویا در اثر آن تغییراتی در او صورت می‌گرفت تا این که سرانجام پس از مدتی که خدمت آقا بودیم اجازه ی مرخصی گرفتیم.
وقتی از خانه خارج شدیم یکمرتبه دیدم او به گریه افتاده و با دست بر سر و صورت خود می‌کوبد! سپس به طرف حرم حضرت رضا علیه‌السلام رفت و انگشتر و گردنبند طلای خود را در ضریح انداخت! از حرم که بیرون آمد به طرف میخانه رفت و تا به آنجا رسید بساط میخانه را بر هم زد و آنجا را به یک چلوکبابی تبدیل کرد و از آن پس به عبادت خدا پرداخت و این گونه با تمکّن و قدرت معنوی آقای مجتهدی رئیس یک میخانه به راستی متحول شد و تغییر مسیر داد.
منبع✍️دوره ۴جلدی کتاب نفیس لاله‌ای از ملکوت
جلدسوم صفحه۲۴۳
مشهد#کربلا#نجف#مجتهدی#بهجت#قاضی#عرفان#بین الحرمین#لاله ای#از ملکوت# مجتهدی# سفیدابیان#کشمیری#ذاکر#اصفهان#هیات
‏telegram: @sheykhjafar_mojtahedi
تهیه کتاب ازصفحه اینستاگرام یا کانال تلگرام
09131151840

شیخ جعفر مجتهدی

01 Dec, 19:06


اتمام عمر
جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسین موحد ابطحی تعریف کردند: یک روز برادرم جناب آیة الله آقای حاج سید محمد باقر موحد ابطحی که در قم ساکن هستند، نزد آقای مجتهدی رفتند و عرض کردند: پدرخانمم که سید روضاتی و از روضه خوانهای اصفهانند به شدت بیمارند. دعایی بفرمایید تا ایشان شفا پیدا کنند؛ اما آقای مجتهدی صحبتی نکرده و سکوت اختیار کردند!
وقتی برادرم آنجا را ترک می‌کنند فرزند برادر دیگرم حضرت آیة الله آقای حاج سید محمد علی ابطحی نزد آقا می‌روند و آقا به ایشان می‌فرمایند: آقاجان زمانی عده ای نزد عارفی می‌روند و از او می‌خواهند تا برای مریض آنها دعا کند.آن عارف به آنها مبلغ پنجاه تومان پول می‌دهد و می گوید: این پول برای کفن ودفن اوست؛ و این گونه آنها را از اتمام عمر مریضشان آگاه می‌کند. آقاجان، قبل از شما عمویتان به اینجا آمده بودند و برای شفای پدرخانمشان التماس دعا داشتند. اما من خجالت کشیدم مبلغی پول به ایشان بدهم تا برای او کفن تهیه کنند
پدرخانم ایشان دار فانی را وداع گفته است. حجه‌الاسلام والمسلمين حاج سید حسین ابطحی می گفتند: برادرم جناب آية الله حاج سید محمد باقر ابطحی همان شب از قم به اصفهان می‌روند و متوجه می‌شوند چند ساعت قبل پدرخانمشان از دنیا رفته است و جنازه را نگهداشته‌اند تا ایشان از قم به اصفهان برسند.
جناب آیة الله آقای حاج سید محمد باقر موحد ابطحی می فرمودند: مدتها بعد که به خانه ی حضرت آقای مجتهدی رفتم در اثنای دیدار، سوگندشان دادم و از ایشان خواستم تا بگویند جریان وقوفشان بر رحلت پدرخانمم چه بوده است؟ ایشان فرمودند: ساعتی که شما به اینجا تشریف آوردید و صحبت آن مرحوم را پیش کشیدید من ایشان را کفن پوش دیدم.

منبع✍️ دوره۴جلدی کتاب نفیس لاله‌ای از ملکوت
جلدچهارم صفحه۲۴۲

شیخ جعفر مجتهدی

14 Nov, 19:35


#حکایات

🔴 روایت اولین فدایی ولایت

جناب اقای میرزا ابوالفضل ثقفی تعریف کردند: حدود چهل سال قبل طبق معمولِ هر هفته، شب چهارشنبه به قصد زیارت حضرت معصومه علیها السلام و تشرف به مسجد مقدس جمکران با عده ای از دوستان،از قزوین به قم مشرف شدیم . برنامه ما چنین بود که اول به زیارت حضرت بی‌بی مشرف می‌شدیم و قبل از عزیمت به مسجد جمکران به منزل آقای مجتهدی می‌رفتیم و در آن جا مجلس توسلی بر پا می‌کردیم.  آن شب مصادف بود با شب شهادت حضرت زهرا علیها السلام و در بین راه، حال بسیار خوشی داشتیم. وقتی به منزل آقای مجتهدی رسیدیم، جناب  حجة الاسلام شهیدی، دفتردار حضرت آیةالله مرعشی نجفی و جناب آیةالله سید محمد باقر ابطحی و برادرانشان همگی آن جا بودند. آقای مجتهدی فرمودند: آقای ثقفی، از آن حالِ خوشی که شما در راه داشتید ما هم سهم داریم، برای ما هم بخوانید؛ امشب شبِ شهادت بی بی حضرت زهرا علیها السلام است. من هم شروع به خواندن این شعر کردم:
من نگویم حال زهرا از دل مضطر بپرسید......
آقا به شدت گریه می کردند و خلاصه آن شب ، مجلس،شور و حال عجیبی پیدا کرد. پس از اتمام توسل، آقای مجتهدی به جناب آیةالله سید محمد باقر ابطحی فرمودند: شما دعا بفرمایید. ایشان هم که حال بسیار خوشی داشتند، قبل از این که دعا کنند در ادامه توسل گفتند: هنگام شهادت حضرت رسول اکرم، بی‌بی حضرت فاطمه علیها السلام به قدری ناراحت و غمگین بودند که روح قدسی از جسم مبارکشان در حال مفارقت بود. پیامبر اکرم که حال بی‌بی را چنین دیدند ، ایشان را در آغوش کشیدند و مطلبی آهسته در گوش ایشان فرمودند که با شنیدن آن، بی‌بی یکمرتبه آرام و خوشحال شدند. آن مطلب این بود که: فاطمه جان ، اولین کسی که از اهل بیتم به من ملحق می‌شود شما هستید؛ و به همین خاطر بی‌بی شادمان شدند.
وقتی کلام آقای ابطحی به اینجا رسید، آقای مجتهدی فرمودند: نه جانم، مطلب چیز دیگری است، حضرت رسول به دخترشان فرمودند : دخترم، بعد از من تو باید فداییِ ولایت شوی، تو باید فدای علی شوی و اولین قربانی ولایت تو هستی. همین که آقا این مطلب را بیان کردند،گویا آتشی در مجلس زده شد و تا پاسی بعد نیمه شب همه گریه می کردند!.......
منبع✍️
دوره ۴جلدی کتاب‌نفیس#لاله_ای_از_ملکوت
#جلد_سوم
#صفحه_۱۹۸
@sheykhjafar_mojtahedi

شیخ جعفر مجتهدی

13 Nov, 10:11


چاره‌اش همین آبکشی است.
جناب آقای محمد گذری تعریف کردند: زمانی با شخصی بهایی سلام و علیکی داشتم که به مرور زمان با تماسهای بیشتر قرار شد آن بهایی، مسلمان شود. من هم با کمال خوشحالی از او استقبال کرده و پذیرفتم تا هر کمکی از من ساخته است برایش انجام دهم ناگهان به ذهنم خطور کرد تا او را نزد آقای مجتهدی ببرم؛ به طرف منزل آقا راه افتادیم. هنگامی که درب را زدم آقا خودشان باز کردند و از سر و صورت و دستهای آقا که تر بود معلوم شد ایشان سر حوض آب مشغول وضو گرفتن بوده اند. در همان بدو ورود آقا چنان آن شخص بهایی را تحویل گرفتند که من غرق حیرت شدم هر چند دست و صورت مبارکشان به علت گرفتن وضو کاملاً خیس بود اما اصلاً به روی خود نیاوردند و با او دست دادند سپس همراه ایشان به داخل اتاق رفتیم و آقا در همان آغاز سخن به آن شخص فرمودند: خوش آمدید آقاجان من اذان و اقامه را می‌خوانم شما هم همراه من بخوانید سپس شروع به خواندن اذان و اقامه و شهادتین نمودند و بعد از آن فرمودند: شما دیگر مسلمان هستید، اکنون به حمام بروید. بالأخره از خدمت آقا مرخص شدیم و پس از این که دوستم را به حمام بردم از او خداحافظی کردم و مجدداً به منزل آقا بازگشتم. وقتی وارد منزل شدم دیدم آقا دارند خودشان را در حوض می‌شویند و می‌خندند! عرض کردم: آقاجان حال شما چطور است؟ فرمودند: آقای گذری درستش همین بود اگر آن وقت می‌گفتم خیس هستم و با او دست نمی‌دادم برای آن شخص خاطره بدی از دین اسلام باقی می‌ماند و بازتاب خوشی نداشت بله آقاجان چاره‌اش همین آبکشی است، اما حاصلش پیامدی بسیار خوش داشت. با خود گفتم: اگر تمام اشخاص مانند آقای مجتهدی این گونه با بسط روحی و گشادگی خاطر برخورد می‌کردند اکنون دیگر منحرفی وجود نداشت.....
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به می پرستی از آن نقش خود بر آب زدم
که تا خراب کنم نقش «خود پرستیدن»
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟
بخواست جام می و گفت: راز پوشیدن
به رحمت سر زلف تو واثقم ورنه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن؟ 1....

1.خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
منبع✍️دوره ۴جلدی کتاب نفیس لاله‌ای از ملکوت
جلد دوم صفحه ۱۹۱

شیخ جعفر مجتهدی

06 Nov, 18:31


باطن کلمه ی توحید
جناب آقای احسان محمد شاکر (ابو احمد) تعریف کردند: وقتی در محضر آقای مجتهدی بودیم گاهی حضرت آقا به مناسبت مطلبی می فرمودند. یک روز که در حضور ایشان صحبت از اسماء الله و توحید و عوالم توحید و مراتب و منازل توحید به میان آمد ایشان فرمودند: اخص کلمات توحید، «لا اله الا هو» است که در قرآن هم آمده است و کلمه  (هو) اشاره نیست بلکه هویت غیبیه است. سپس فرمودند: آقای ابواحمد باطن کلمه توحید ولایت است و اگر شما حساب کنید، کلمه «لا اله الا هو» به عدد ابجد می‌شود ۱۱۰ و اسم مبارک مولا علی علیه‌السلام هم به عدد ابجد می‌شود ۱۱۰ و یکی از اسرار این دو اسم، تطبیق آنهاست و تنها راه رسیدن به اخص مراتب توحید معرفت به مقام ولایت حضرت امير المؤمنین علی علیه‌السلام است.
آقای ابواحمد ادامه دادند: هنگامی که حضرت ولی عصر ظهور می‌نمایند. مطلبی می‌فرمایند که تمام اصحاب حضرتش در عالم منتشر می‌شوند و با طى الارض تمام عالم و تک تک افراد را تفحص می‌کنند و متوجه می‌شوند غیر از حضرت ولی عصرعلیه‌السلام ، کسی دارای مقام ولایت مطلقه  کلیه الهیه و ظهور آن نیست! سپس به عنایت خود حضرت مجدداً باز می‌گردند و به آن حضرت تسلیم می‌شوند. آن کلمه در توحید است. يسمع من شراک نعله اسرار التوحید (۱) یعنی:
از بند کفش آن حضرت اسرار توحید شنیده میشود.
1. رساله الانوار فی معدن الاسرار (نوشته: شرف الدین محمد بن علی نیمدیحی، قرن نهم هجری)، ص 297
منبع✍️
دوره۴جلدی کتاب نفیس لاله‌ای ازملکوت،
جلددوم،صفحه۲۹۴

شیخ جعفر مجتهدی

22 Oct, 19:24


مقام محمود

جناب آقای دکتر غلامرضا باهر نقل کردند؛ حضرت آقای مجتهدی به خاطر معرفتی که در باب شناخت خدا و عشق و علاقه به ائمهاطهار داشتند. ابدی شده اند. ایشان پیوسته در زمان حیات دنیوی توصیه هایی می فرمودند که به یک مورد از آن اشاره می‌کنم .ایشان به برقراری ارتباط با خدا از راه تهجد توصیه می فرمودند و بر انجام نماز شب تأکید فراوان داشتند.
روزی پیرامون این موضوع فرمودند؛
آقاجان می‌دانید چرا پیامبر اکرم ﷺ به اسم محمود نامیده شده اند؟ عرض کردم خیر آقاجان فرمودند: خدا در قرآن می فرماید:
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامَاً مَحْمُوداً ) (۱) البته حضرت خاتم الانبیاء و ائمه ی اطهار اولاً و بالذات واجد این مقام و مرتبه اند و مقام محمود برای کسی که پیرو رسول الله و ائمه اطهارباشد ممکن است و دیگران هم (اولیای اخیار) از آنها و در طول آنها این مقام را دارا می‌باشند و شما سعی کنید حتماً نماز شب را به جای آورید و تهجد داشته باشید تا در حد خود مقام محمود پیدا کنید. مقام محمود از نتیجه های تهجد است تهجد برای رسول اکرم ﷺ واجب بوده است.

۱_سوره اسراء، آیه ۷۹ (و بعضی از شب بیدار و متهجد باش و نماز شب خاص تو است، باشد که خدایت به مقام محمود (شفاعت) مبعوث گرداند).

شیخ جعفر مجتهدی

23 Sep, 14:23


اصحاب جذب

جناب آقای احسان محمد شاکر (ابو احمد) تعریف می‌کردند: مدتی بود که آقای مجتهدی هر روز فرازی از اواخر دعای عرفه را که مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ عباس قمی از قول مرحوم سید بن طاووس نقل کرده است می‌خواندند و اغلب بنده توفیق داشتم تا دعا را برایشان قرائت کنم و بیشتر اوقات، حضرت آية الله کشمیری هم موقع خواندن دعا حاضر بودند.
حضرت آقای مجتهدی مطالب عجیبی پیرامون فقرات این دعا می فرمودند که به خاطر سنگینی و ثقل مطلب، آنها را بازگو نمی‌کنم اما حیف است به نکته ای که پیرامون این قسمت از دعا فرمودند اشاره نکنم. قال الحسين بن علي : «وَاسْلُكْ بي مَسْلَكَ أَهْلِ الجَذب»، حضرت آقای مجتهدی می فرمودند: در عالم کسانی وجود دارند که اهل جذبند و مجذوب واقعی الی الله ایشانند. آنها دیگران را مجذوب می‌کنند و به واسطه جاذبه آنها بقیه افراد مجذوب می‌شوند و در هر برهه از زمان افراد خاصی، مجذوبین واقعی حضرت حق بر روی کره زمین هستند. مثلاً حضرت شعیب علی نبینا وعلی آله السلام در زمان خود اهل جذب بود. او آن قدر گریست تا نابینا شد. از جانب حضرت حق خطاب آمد: ای شعیب چرا اینچنین گریه می‌کنی؟ آیا به شوق بهشت است یا ترس از جهنم؟ شعیب در جواب عرضه داشت پروردگارا من نه برای بهشت و نه به خاطر ترس از جهنم گریه می‌کنم؛ بلکه من از شدت شوق به تو می‌گریم.
پس خداوند بینایی‌اش را به او بازگرداند و شعیب همچنان می‌گریست تا مجدداً نابینا شد. خداوند جبرئیل را بر او نازل کرد و مجدداً چنین فرمود: اگر به شوق بهشت گریه می‌کنی آن را به تو عطا کردم و اگر به خاطر مغفرت و آمرزش می‌گریی تو را بخشیدم.
شعیب باز در جواب عرضه داشت: خداوندا من عاشق تو هستم و گریه ی من به خاطر اشتیاق به توست... و خداوند دوباره بینایی از دست رفته را به او بازگرداند تا این که در مرتبه سوم نیز همان اتفاق رخ داد. جناب رب جلیل در جواب به جذبه ملکوتی شعیب علیه السلام فرمود: «سَأُخْدِمُكَ كَلِيمِي مُوسَى بْنِ عِمْران»؛
یعنی به زودی کلیم خود موسی بن عمران را به خدمت تو می‌گمارم و بدین ترتیب حضرت موسی علیه‌السلام را که کلیم الله بود به مدت هشت سال به خدمت جناب شعیب علیه‌السلام گمارد و به دو سال دیگر تکمیل نمود و این از قدرت جذبه حضرت شعیب علیه‌السلام بود که با سبب سازی حضرت حق این گونه موسی علیه‌السلام را در مدت ده سال جذب کرد. (۱) آقای ابواحمد می‌گفتند: حضرت آقای مجتهدی خود اهل جذب بودند و چنان حالت جذبه‌ای داشتند که بسیاری از افراد حتی اولیای خدا هم مجذوب ایشان

می شده و می شوند. (۲)

1. علل الشرایع: 57/1; بحار الانوار: 12/380

۲. البته خوانندگان محترم استحضار دارند که این گونه افاضات از جانب حضرت پروردگار بر اولیای خاص و پیامبران مقربش توام با حکمت و مصلحتی بلند است و گرنه خدای تعالی بهتر از هر کس می داند که شعیب سلام الله علیه از چه رو می‌گرید و کنه اسرار و روح احوال و اعمال او را بالعیان نظاره می کند. اما از باب معاشقه «عبد و مولی و تربیت دیگران که هر یک به نوبه خود در این مسیر، شوق سلوک دارند. این گونه سؤال و جواب فرموده و در حقیقت افاضه به غیر می‌فرماید تا اغیار نیز مشمول رحمت و تربیت الهی گردند و تحت قبه ربوبیت و ربانیًت او واقع شوند. (مؤلف)

شیخ جعفر مجتهدی

15 Sep, 10:38


تولی و تبری
جناب آقای رضا بیگدلی نقل میکردند آقای مجیدی که یکی از نوکران و خدمتگزاران به ساحت مقدسه بی‌بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها بودند. در ایام عيد الزهراء مراسم جشن و سرور ترتیب می‌داده و با انجام کارهای ملیح و حرکات شیرین مردم را به خنده درمی‌آوردند و در آن ایام کسی به غیر از ایشان مراسمی برگزار نمی کرد.
روزی به آقای مجتهدی عرض کردم آقای مجیدی که هر سال مراسم عبد الزهراء برپا می‌کردند امسال از برگزاری آن صرف نظر کرده، اما در عالم رؤیا به زیارت حضرت زهراسلام الله علیها مشرف شده و بی‌بی به ایشان دستور می فرمایند که مراسم را برپا کند. هنگامی که این مطلب را به آقا عرض کردم، فرمودند: آقای‌ مجیدی را نزد من بیاورید، می خواهم ایشان را ببینم. وقتی که پیغام آقای مجتهدی را به آقای مجیدی رساندم با ذوق و شوق تمام خدمت آقا رسید و هنگام ورود مقابل ایشان از خود حرکاتی نشان داد که موجب خندیدن و سرور آقا شد. سپس آقای مجتهدی مبلغ بیست تومان که در آن زمان قابل توجه بود به آقای مجیدی داده و فرمودند: این پول حواله حضرت است بگیرید و هیچگاه دست از ارادت و خدمتگزاری برندارید و در جهت برگزاری مراسم عبد الزهراء به شرط آنکه با معصیت همراه نباشد. تأکید فرمودند در این هنگام دیدم آقای مجیدی گریه می‌کند. او به من گفت آقای مجتهدی از کجا می‌دانستند که من مبلغ بیست تومان قرض دارم؟!
امروز قبل از اینکه به منزل آقا بیایم به حرم مطهر حضرت معصومه مشرف شده و عرض کردم مبلغ بیست تومان بدهکارم و آبرویم در خطر است و از این موضوع غیر از من و بی‌بی هیچ کس خبر نداشت اکنون متحیرم که چگونه آقای مجتهدی از این مطلب با خبر شده اند؟!
آقای بیگدلی می گفتند: به آقای مجیدی گفتم آقای مجتهدی هر لحظه با حضرات ائمه علیهم السلام در ارتباط هستند.
✍️منبع:دوره۴جلدی
کتاب‌ لاله‌ای‌ از ملکوت
جلد اول صفحه۳۶۳

شیخ جعفر مجتهدی

13 May, 21:56


کیمیای کم نظیر
جناب آقای احسان محمد شاکر (ابواحمد) تعریف کردند: در دورانی که من درمحضر حضرت آقای مجتهدی بودم و به دستور حضرت امیر ا به ایشان خدمت میکردم در ایامی ایشان به قدری بیمار بودند که اصلاً توانایی در بدن نداشتند و اکثرا روزها می‌فرمودند آقای ابواحمد فلان دعا را از فلان کتاب برایم بخوانید؛ و من به دستور ایشان دعای مذکور را می‌خواندم و ایشان غرق حالات ربانی و
فنای روحانی بودند.
همچنین هنگام نماز می‌فرمودند: من نماز را شروع می‌کنم و شما هنگام سجده با اشاره‌ام مهر را روی پیشانی‌ام بگذارید؛ من هم هنگام سجده در صورتی که آقا نشسته و یا خوابیده بودند مهر را روی پیشانی ایشان می‌گذاشتم تا ایشان سجده را به جای آورند. در آن ایام حالاتی از حضرت آقا مشاهده می کردم که نه تنها گفتنی نیست بلکه در تصوّر هم نمی‌گنجد و به هنگام عبادت و توسل، در هر لحظه عجایبی از ایشان مشاهده می‌کردم و واقعاً حالات الهی ایشان برای اهلش هم خیلی قابل هضم نبوده و نیست.
ناگفته نماند که حضرت آقای مجتهدی تا قبل از بیماری و تا اواخر دوران سلامت، دائماً مقید به خواندن نماز حضرت جعفر طیارعلیه‌السلام بودند و آن را کیمیای کم نظیر تلقی می‌فرمودند و دوستان هم به تبعیت از حالات ربانی ایشان به خواندن بعضی از ادعیه و نمازها از جمله نماز جعفر طیار علیه‌السلام مقید بودند.
منبع:✍️
دوره۴جلدی#کتاب#لاله‌ای‌ازملکوت،
جلدسوم ص۱۴۳
#مشهد#کربلا#نجف#مجتهدی#بهجت#قاضی#عرفان#بین الحرمین#لاله ای#از ملکوت# مجتهدی#ذاکر#اصفهان#هیات
‏telegram: @sheykhjafar_mojtahedi
تهیه کتاب ازصفحه اینستاگرام یا کانال تلگرام
09131151840

شیخ جعفر مجتهدی

10 May, 09:44


ظهور نورانی ملیکه ی ملک وملکوت، مظهرعصمت پروردگار ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برامام زمان وپیروانشان مبارک باد
@sheykhjafar_mojtahedi

شیخ جعفر مجتهدی

29 Mar, 00:51


تعویض پرچم‌های حرم مولا علی علیه‌السلام در آستانه شهادت حضرتش