شعر نفیس (@sherenafis)の最新投稿

شعر نفیس のテレグラム投稿

شعر نفیس
شعرنفیس
گنجینه و مرجع بهترین و ناب ترین اشعار
صفحه اینستاگرام شعرنفیس 👇
instagram.com/sherenafis
دریافت نظرات و اشعار و ارتباط با ادمین
2,680 人の購読者
1,187 枚の写真
32 本の動画
最終更新日 06.03.2025 17:03

類似チャンネル

سيد تقى سيدى
15,657 人の購読者
معلم یار دوم
9,696 人の購読者
غَزَلِستان 🍃🌱
1,838 人の購読者

شعر نفیس によってTelegramで共有された最新のコンテンツ

شعر نفیس

23 Feb, 18:21

883

من مهندس گشته‌ام راه دلت پیدا کنم
ورنه با یک شغل ساده می‌شود خورد و نمرد!

#سامان_رضایی

@sherenafis
شعر نفیس

14 Feb, 17:33

1,620

@sherenafis

برایت شعر خواندم گوش دادی دلبری کردی
تو گفتی دوستت دارم و کار دیگری کردی

تو را پروردمت توی زمستان های طولانی
تو گل دادی، بهارت را به نام دیگری کردی

که من با دفتر ناچیز شعرم کافرت بودم
کتاب آوردی و بی ادعا پیغمبری کردی

برایت راز بودم سینه ات ماوای امنم شد
تو پیش ناکسان درباره ام افشاگری کردی

نوشتم دوستت دارم قسم خوردم به چشمانت
سند کردی به نامم رفتنت را، محضری کردی

#محمدحسین_ناطقی

@sherenafis
شعر نفیس

10 Feb, 09:42

2,086

@sherenafis

از کِشتِ پدر، زحمتِ بسیار در آمد...
او شوقِ ثمر داشت ولی دار در آمد!

دردا که اگر تخمِ در و پنجره کِشتیم،
دیوانه شد آن دانه و دیوار در آمد!

«یک‌صفحه» غلط داشت کتابِ شبِ پیشین،
شیرازه پریشان‌شد و طومار در آمد!

با نیزه نشستند چنان بر سرِ مُصحف،
کز لفظِ روان، معنیِ دشوار در آمد!

امروز همه اهلِ نَفَس مُنکِرِ عطرند...
از بس لجن از کلبه‌ی عطار در آمد!

گفتی که در این دایره‌ی بی‌ در و پیکر،
از خَلق، چرا کافر و دیندار در آمد؟!

فرقِ بشر این است که با بوسه‌ی ابلیس،
از دوشِ یکی دار، یکی مار در آمد!

#حسین_جنتی

@sherenafis
شعر نفیس

09 Feb, 08:43

1,926

زمین، عروس شد و آسمان به حرف آمد

چه شادباشی از این خوب‌تر که برف آمد؟!

#علیرضا_بدیع

@sherenafis
شعر نفیس

29 Jan, 10:27

2,460

آنقدر با حوض و ماه و شب تبانی مي كند
تا پلنگی مثل من را هم روانی می كند

از علاجم دكتران شهر عاجز مانده اند
دكتر من در ده بالا شبانی می كند

او پريزاد است و از افسانه ها بر گشته است
اين يكی هم شهرت من را جهانی می كند

قاتل من بوده و آزاد مي چرخد چرا
بر خرابه های قلبم حكمرانی می كند

پيرمردی را كه در آيينه می‌بينم منم
عشق نافرجام پيرت در جوانی می كند

#مهدی_شيخيانی

@sherenafis
شعر نفیس

12 Jan, 19:01

3,184

@sherenafis

در دلم غوغاست، اما رازداری بهتر است
چشم می‌دوزم به دَر، امیدواری بهتر است

استکان دیگری را لب به لب پرمی‌کنم
خواب مستی لااقل از هوشیاری بهتر است

یوسف من دستگیر مردم افتاده بود
تا بگیرم دامنش را خاکساری بهتر است

حسن روزافزون او در اشک من تکثیر شد
خانه‌ی چشم مرا آیینه‌‌کاری بهتر است

عشق عمرم را به غارت برد و او لبخند زد
گفت: هنگام مصیبت بردباری بهتر است

#حسین_دهلوی

@sherenafis
شعر نفیس

09 Jan, 06:46

3,086

ز پا افتادگان را در جوانی دستگیری کن
به پیری گر نمی خواهی که محتاج عصا گردی

چو در دام غمی افتی، پر و بال آنقدر میزن
که باشد قوت پرواز اگر روزی رها گردی . . .

قسمتی از شعر #کلیم_کاشانی

@sherenafis
شعر نفیس

30 Dec, 17:39

3,788

@sherenafis

مثل یک ساعت از رونق و کار افتاده
هر که در عشق رکب خورده کنار افتاده

فصل تا فصل خدا بى تو هوا یک نفره است
از سرم میل به پاییز و بهار افتاده

هر دو سُرخیم ولى فاصله ما از هم
پرده هایى است که در قلب انار افتاده

پیش هم بودن و هم جنس نبودن درد است
آه از آن سیب که در پاى چنار افتاده

حس من بى تو به خود نفرت دانشجویى ست
از همان درس که در آن دو سه بار افتاده

سهمم از عشق تو عکسى ست که دیدم آن هم
دستم آنقدر تکان خورده که تار افتاده!

#سعید_صاحب_علم

@sherenafis
شعر نفیس

20 Dec, 13:11

3,613

@sherenafis

ای لب تـو قبله ی زنبورهای سومنات
خنده ات اعجاز شهناز است در کرد بیات

مطلع یک مثنویِ هفت مَن، زیبایی ات
ابروانت، فاعلاتُن، فاعلاتُن، فاعلات

من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز
آی می چسبد شب یلدا هل و چایی نبات


جنگل آشوب من ای آهوی کوهستان شعر
این گوزن پیر را بیچاره کرده خنده هات

می رود، بو می‌کشد، شلیک، مرغی می پرد
گردنش خم می‌شود، آرام می افتد به پات

گرده اش می سوزد و پلکش که سنگین می شود
می‌کشد آهی، که آهو ... جان جنگل به فدات

سروها قد می کشند از داغی خون گوزن
عشق قُل قُل می زند از چشمه ها و بعد، کات:

پوستش را پوستین کرده زنی در نخجوان
شاخ هایش دسته ی چاقوی مردی در هرات..

#حامد_عسکری

@sherenafis
شعر نفیس

19 Dec, 06:36

3,189

دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

آخرین جرعهءجام است وشبم طولانیست
چه کنم این همه غم از دل تنها برود

دل پر حسرتی از این همه یلدا دارم
کاش یک بار بیایی تو و غم ها برود

راه برگشتنی ای ماه به مردابت نیست
مثل رودی که بنا نیست به دریا برود

دل من بود که در گوشهء تنهایی سوخت
هر کسی شرم ندارد به تماشا برود

عاشقی کردنمان درد سری بیش نبود
عشق ای کاش که از دهکده ی ما برود

هر که معشوق برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود

#فرامرز_عرب_عامری

#یلدا #شب_یلدا

@sherenafis