Последние посты شارنامه| صلاح الدین خدیو (@sharname1) в Telegram

Посты канала شارنامه| صلاح الدین خدیو

شارنامه| صلاح الدین خدیو
ارتباط با من
@Salahkhadiw

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/salah.khadiw
13,016 подписчиков
721 фото
202 видео
Последнее обновление 09.03.2025 02:26

Похожие каналы

کتێبخانەی کوردستان
6,906 подписчиков

Последний контент, опубликованный в شارنامه| صلاح الدین خدیو на Telegram

شارنامه| صلاح الدین خدیو

27 Feb, 13:08

10,620

🔺دادگاە ثابتی و منطق ثابت حکمرانی

شاکی: سه نفر ناشناس که در سن کهولت به سر می برند و بیش از نیم قرن پیش توسط ساواک دستگیر و شکنجه شدەاند.
متشاکی: پرویز ثابتی 88 ساله معاون ساواک، معروف به مقام امنیتی که اکنون در تبعید با ناباوری نظارەگر احیای نوستالژی حکومت سابق و تطهیر عملکرد سازمان بدنام ساواک است.

با هر نگاه، این یک کیفرخواست سیاسی است؛ نه علیه پهلوی دوم و نه حتی سازمان امنیت او بلکه علیه روایتی رتوش شده و اسطورەای است کە حکومت سابق را بی عیب و نقص نشان می دهد.
این دادخواهی تلاشی برای نبش قبر رژیم گذشته است تا از رهگذر آن بتوان به مصاف موج نیرومند احیای خاطرەی حکومت قبل از انقلاب رفت.

دادخواهان خیالی و در حقیقت صحنه گردانان اصلی داستان، می خواهند از " زیرزمین " نقبی به تاریخ بزنند و با آوردن یاد حکومت رعب و وحشت ساواک به "رو زمین" بزم خیال انگیز و مفرح افسوس برای گذشته را بهم بزنند.

گرچه در توفیق و تاثیر این کارزار  تردیدی جدی وجود دارد، اما دستکم دارای این مزیت است که از رهگذر آن به سنخ شناسی تازەای از ماهیت حکومت ها دست زد.
هر حکومتی دلرای دو بخش زیرزمین و روزمین است. نهادهای دولتی، دستگاه های اداری، سازمان های اقتصادی و فرهنگی و ...روی زمین قرار دارند.
با این تعریف، زیرزمین جای استقرار بخش مخفی حکومت نظیر پلیس سیاسی، دستگاه های سرکوب و سازمان های کنترل و مراقبت شهروندان است.
طبعا حکومت های غیردمکراتیک زیرزمین های عمیق تر و فراخ تر دارند و چه بسا قلب تپندەی نظام حکمرانی در آن قرار دارد.

این تمثیل ممکن است یادآور بحث روبنا و زیربنا در مارکسسیم کلاسیک باشد.
جایی که ادعا می شد شیوەی تولید اقتصادی و مناسبات منسوب به آن، زیربنای جامعه و تعیین کنندەی روبنای آن است.
بر مبنای این خوانش افراطی، روبنا عبارت بود از شکل دولت، جهت گیری های اساسی آن در فرهنگ، سیاست و اقتصاد و حتی نظام ارزشی و زیباشناختی رایج در اجتماع.
در خوانش های بعدی تلاش گردید با قائل شدن به قسمی پویایی و عاملیت مستقل برای روبنا، اصالت و جدیت اصلی ایده مصون بماند.

گرچه دید مکانیکی و تصلب استدلالی حاکم بر این دیدگاه، ماهیتا رهزن است، اما می تواند به تخیل ما جهت برساختن پیوند و دستور کاری مشابه یاری رساند.
در دولت هایی که زیرزمین های بزرگتر و غنی تر وجود دارد، روی زمین به تدریج به اسارت آن در می آید و خواسته و ناخواسته از عاملیت مستقل ساقط می شود.
قرار گرفتن عقل دولت در زیرزمین می تواند ژرفای بیشتری یافته و به آبادانی گورستان ها و بالاخص پدیدەی گورهای دسته جمعی بینجامد.

اتفاقی نیست که بیشترین گورهای دسته جمعی در کشورهایی مانند کامبوج، اسپانیای فرانکو، عراق، سوریه و ...قرار دارند که هریک شاهد دورەای از حکومت پلیسی و هراس و وحشت بودەاند.
مراد آنست که امنیتی شدن مفرط حکومت به سلب قوەی تشخبص و فقدان عقل سلیم می انجامد و در نهایت زوال و سقوط آن را رقم می زند.

حاکمیت نگاه امنیتی به معنای عریان شدن بیش از پیش و تاراندن منطق، عقلانیت، اخلاق، معنویت و شایستگی است.
با این تفاصیل ساواک و مدیر ارشد هنوز در قید حیات آن یکی از عوامل سقوط شاه بودند و قدر مسلم اینکه اگر چند سالی زودتر فضا باز و زندانیان سیاسی آزاد می شدند، انقلاب 57 به این کیفیت رخ نمی داد.

همانطور که گفته شد هدف شاکیان پیشگفته محاکمەی ثابتی نیست، بلکه تبدیل دادگاه فدرال اورلاندو به یک محکمەی تاریخ جهت صدور حکم اعدام خاطرەی رژیم سابق است.
پهلوی دوم یکبار پنجاه سال پیش در دادگاه تاریخ محکوم شد. اما بعدا در یک روند تجدید نظر خواهی آمیخته با درد و رنج - عمدتا ناشی از روزگار نابسامان کنونی - تبرئه گردید.
صد البته این پایان کار نیست و داوری نهایی تاریخ معمولا زمان زیادتری می برد.
باید نیم قرن دیگر بگذرد، گرد و خاک های کنونی بخوابد تا " دیوان عالی تاریخ " حکم نهایی را صادر و هر یک از دولت های لاحق و سابق را در جایگاه شایستەی خود قرار دهد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

25 Feb, 20:22

10,284

🔺پرسەی روح هیتلر در آلمان شرقی سابق!

ابتدا تصویر پایین را نگاه کنید. نقشەای که توزیع آرای انتخابات پارلمانی آلمان را نشان می دهد.
پدیدەی این انتخابات، حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان - AFD- است که با کسب بیش از 20 درصد آرا در جایگاه دوم ایستاد.
از این عجیب تر فتح تمام و کمال استان های آلمان شرقی سابق - رنگ آبی - توسط این حزب است!

آلمان شرقی با نام رسمی جمهوری دمکراتیک آلمان، ویترین بلوک شرق و فخر اردوگاه کمونیستی بود.
احسان طبری نظریه پرداز حزب تودە که بخش اعظم سال های تبعیدش را در آن زیست، کمتر می توانست احساس سراپا تحسین و شورش را نسبت به آن پنهان کند:
پیروزی نظام سوسیالیستی بر ویرانه های رایش هیتلری از معجزات تاریخ است.
کمونیست ها جهد بسیار کردند تا خودآگاهی انترناسیونالیستی را در دماغ آلمانی هایی فاشیستی فرو کنند که از زمان بیسمارک، با ترنم سرود؛ آلمان والاتر از هر چیز پرورده شدەاند.

لابد اگر طبری امروز زنده بود و پیروزی AFD را می دید، سخت رنجیده خاطر می شد؛
وارثان معنوی هیتلر و حزب نازی بر ویرانه های سوسیالیسم سابق نشسته و از سوی ترامپ و ماسک ستایش می شوند!

ظهور یک جریان ناسیونالیست بیگانه ستیز در آلمان شرقی سابق با تحلیل های متعارف به سختی قابل توضیح است.
احتمالا هیچ کشوری در جهان به اندازەی آلمان با گذشتەی گناه آلودش تسویه حساب نکرده است.
آلمانی ها دائما خاطرەی نحس هولوکاست و کشتارهای سازمان یافته را زنده نگه می دارند و از یادآوری مسئولیت های خود ابایی ندارند.
حتی در مفام مقایسه آلمان شرقی سابق در قیاس با همسایەی غربی اش، با گذشتەی فاشیستی خود، مواجهەای شدید و خالی از انعطاف تر داشت.

دولت کمونیستی حاکم بر برلین، در قیاس با آلمان غربی، سنخیت کمتری با رژیم نازی داشت و با بازماندگان آن ملاطفت بسیار کمتری به خرج داد.
با این اوصاف تقصیر نباید به گردن باخت در نبرد معروف " حافظه علیه فراموشی " انداخته شود.
چه بسا شاید یادآوری بیش از حد موضوع تاثیری منفی بر جا گذاشته و مصداق این پند حکیمانه شده است:
گاه اجرای عدالت به بهای به خطر انداختن صلح تمام می شود!
حزب AFD کار خود را به عنوان یک جریان ضد یورو آغاز نمود. آنها می گفتند جهان غرب با تاکید افراطی روی تقصیر گذشتەی آلمان در پی تحقیر آن است.
آنها اتحادیەی اروپا را یک پیمان ورسای نوین به قصد استثمار آلمان به عنوان ثروتمندترین و بزرگ ترین اقتصاد قاره می دیدند.

اما سخن این است که چرا پروپاگاندای مذکور بیشتر در شرق کشور کارگر شد؟
یحتمل به علت خاطرات تلخ گذشته از دعوت به همبستگی بین المللی و انترناسیونالیسم از سوی مسکوی کمونیست که مآلا نسخەی لیبرالی و قرن بیست و یکمی آن در بروکسل کاپیتالیست را ملکوک و بی اعتبار می نمود.
علاوه بر آن پایین تر بودن استانداردهای زندگی در شرق به نسبت غرب که سالها چوب ناکارامدی و کژکارکردی سوسیالیسم واقعا موجود را شمرده بود.

برای اهالی شرق که با حسرت به شکوفایی اقتصادی آلمان غربی می نگریستند، شراکت اتباع سایر کشورها در مزایای اقتصادی آن، حسرت آور و اندوهناک بود.
به این فهرست باید عاملی مهم تر را هم افزود. در هنگامەی به هم پیوستن دو آلمان، اتحادی راستین رخ نداد.
بلکه شرق گرسنه اما مغرور با شتاب به غرب مرفه ملحق شد.
در نگاه آنان، شرق تا زمانی که به راست گرایش نیافته بود، نادیده گرفته می شد.
تفاوت های فرهنگی و رفتاری میان دو بخش آلمان بر اثر شکاف اقتصادی چند دهەای آنقدر زیاد بود که در فرهنگ عمومی و نظام زیبایی شناسی بازتاب می یافت.
در کشوری که هر نوع شوخی با یهودیان و اقلیت ترک تبار با انگ نژادپرستی شماتت می شود، اهالی شرق بردوام آماج لطیفەهای تحقیر آمیز بخش غربی کشور قرار می گیرند.

عامل مهم دیگر مهاجرت است. آلمان مهمان نوازترین و سخی ترین کشور اروپایی به نسبت مهاجران خاورمیانەای و اهالی جنوب جهانی بوده است.
شاید در یک مورد سرزنش های راستگرایان آلمانی خطاب به آمریکا و اروپا منصفانه باشد؛
بزرگ ترین موج مهاجرت دوران اخیر که شامل دهها میلیون نفر از اهالی خاورمیانه و شاخ آفریقاست، عمدتا معلول سیاست های شکست خورده و مداخلات مخرب واشنگتن در منطقه است.
این مساله در سراسر اروپا به احیای راست افراطی و رواج جهت گیری های هویت خواه و ضد مهاجرتی انجامیده است.

به این فهرست می توان عامل اساسی دیگری به نام ظهور ترامپ را افزود.
وقتی در راس به اصطلاح جهان آزاد که از قضا قید و بندهای لیبرال منشانەی فراوانی را پس از جنگ به آلمان و اروپا تحمیل کرده، رهبری خاص گرا و هویت طلب و معتقد به برتری سفیدپوستان و مردان قرار گرفته، چرا بقیە از او پیروی نکنند؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

24 Feb, 19:44

12,781

🔺کاخی که قرار بود حسینیه شود، کرملین شد!

در سومین سالروز تهاجم روسیه به اوکراین، آمریکا و اسرائیل در کنار مسکو به قطعنامەی محکومیت روسیه در مجمع عمومی رای منفی دادند.
در حالیکه ایران و چین به عنوان متحدان اصلی روسیه در کنار 63 کشور دیگر به آن رای ممتنع دادەاند.
در این رای گیری آمریکا در کنار معدود طرفداران روسیه در جنوب جهانی نظیر نیکاراگوا، سودان، روسیه سفید، آفریقای مرکزی، بروندی و اریتره قرار گرفته است.
این تحول، تازه ترین نمود انقلاب ترامپی و نشانەی دیگری دال بر دوری آمریکا از اروپا و مغازلەی آن با روسیه است.
زوج ترامپ - ماسک که در حال زیر و رو کردن سنت ها و رویه های رایج سیاست و ساختار قدرت آمریکایی هستند، تمثیلی از لنین و تروتسکی به شمار می روند.
رهبران انقلابی راست گرایانه با درونمایەای از ناسیونالیسم توده گرا و اندیشەی تجارت آزاد.
جهان بین الملل برای زوج ترامپ - ماسک مانند لپ تابی است که با دگمەای خاموش و روشن می شود!
البته دستکم تا اینجا خیلی خوش به حال پوتین شده؛ ایران شوخی شوخی می گفت کاخ سفید را حسینیه می کند، اما ظاهرا جدی جدی دارد به کرملین تبدیل می شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

24 Feb, 16:06

11,462

🔺نفت ملی؛ نه انگلیسی، دولتی و چینی!

در ایران معاصر پیوند نفت و دولت به اندازەی رابطەی دین و دولت، پراهمیت و مناقشه برانگیز است.
مصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص در سخنانی جنجالی انگشت روی نکتەای مهم گذاشته است:
ملی شدن نفت از دوران مصدق به بعد عملا به دولتی شدن این صنعت انجامیدە و به معنای متعلق به ملت بودن آن نیست.

این یک اعتراف درست است. نفت از دست انگلیس خارج شد و به تیول دولت درآمد.
دولت ها همیشه نمایندەی ارادەی ملی نیستند و چه بسا منافع گروه های حاکم و الیگارش های متحد حکومت را در اولویت قرار می دهند.
دولت اصول گرای احمدی نژاد در میانەی دهەی 80 با شعار فریبندەی؛ پول نفت باید سر سفرەی مردم بیاید، روی کار آمد.
برنامەی آن در واقع نوعی سیاست خرید طبقات به قصد انحراف طبقەی متوسط از پیگیری خواست اصلاحات و توسعەی سیاسی بود.
امکانی که به واسطەی بالا بودن بهای نفت و میزان بالای تولید ایران در آن سالها دور از دسترس نمی نمود.
اما در غیاب یک نظام حکمرانی منسجم و منضبط افسار کار از دست آن خارج و به یک حامی پروری گل و گشاد و آمیخته به فساد میدان داده شد.
به سخن دیگر نفت نه تنها مردمی نشد بلکه حکومت به عنوان صاحب و متولی آن، دلارهای نفتی را به سوی گروه های اجتماعی همسو و بالقوه متحد خود سرازیر نمود.

در این میان نباید از یک تحول بزرگ دیگر در مقیاس اقتصاد سیاسی غافل شد.
با آغاز تحریم ها از دهەی نود، دولت به میزان زیادی اختیار و کنترل خود بر صنعت نفت را از دست داد و به نوعی به دوران قبل از دولت ملی دکتر مصدق برگشت.
تحریم های سخت گیرانه و ممنوعیت های متعدد و محرومیت ایران از مزایای ادغام در اقتصاد جهانی، به مرور نقش دلالان و واسطه ها را برجسته کرد.
به موازات آن به قدرت چانه زنی و نفوذ اقتصادی  خریداران باقیمانده در کشورهای شرق جغرافیایی نظیر چین و هند و کره افزود.
نفت صادر شده از بنادر ایران با بهایی ارزان تر به کمک کارچاق کنها و شبکەهای ترانزیت در سواحل و بندرها انبار و ارز معادل آن بارها بلوکه شده است.
تنها راه چاره هم اغلب تهاتر با کالاهای مد نظر کشور خریدار است که طبعا با زیان بیشتری همراه است.

از این رو می توان از نوعی سیر قهقرایی سخن گفت. نفت انگلیسی، ابتدا دولتی شد و پس از دهه ها در سایەی پیشامدهای سیاسی، چینی و کره ای و صد البته الیگارشیک هم گردید.
با این تفصیل ضمن آنکه سخن میرسلیم پربیراه نیست، اما واجد غفلت اساسی یاد شده است.
شاید تنها کشور جهان که شاهد ملی شدن راستین نفت خود بوده، نروژ است.
نروژ نه تنها از ورود دلارهای نفتی به بودجەی عمومی جلوگیری می کند، بلکه مجموع آن را در صندوقی شیشەای گذاشته که به صورت لحظەای بروز رسانی می شود.
هم اکنون صندوق مزبور واجد بیش از هزار میلیارد دلار است و رسما گفته می شود که هر فرد نروژی معادل دویست هزار دلار در آن اندوخته دارد.
کشورهای خلیج فارس هم با وجود داشتن نظام های استبدادی و غیرپاسخگو، قدم های مهمی در جهت تنوع بخشی به اقتصاد و کاستن از اتکا به درآمدهای نفتی برداشته اند.

گویی با اندوه، قصەی پرغصەی نفت ایران به ابتدای خود بازگشته است.
بدین معنا که دوباره نفت باید از اسارت خارجیان و الیگارش ها و کاسبان تحریم خارج و از نو ملی شود.
در گام دوم می بایست این صتعت از چنبرەی دولت رانتی و مغرور و متورم از قبل درآمدهای نفتی رها و به دامن ملت بازگردد.
اگر هم الگوی نروژ قدری بلدپروازانه و ناهمسان با وضعیت و توان ملی ما باشد، آموختن ار تجربەی همسایگان جنوبی خیلی سخت و غیرفروتنانه نیست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

21 Feb, 19:49

16,222

🔺خیانت آمریکایی و شادی کودکانەی ایرانی!

برخی محافل اصولگرا از سیاست ترامپ دربارەی اوکراین ذوق زده شده و دست از سر نمی شناسند.
این شادی کودکانه، مانند هیجان زدگی طفلی است که با دیدن دود شعله ی آتش از دور، به وجد در می آید و از درک مخاطرات آن ناتوان است.
تحقیر اروپا و تنبیه اوکراین که تمام تخم مرغ هایش را در سبد غرب گذاشته، ممکن است دل فرقەی اقتدارگرا را خنک کند و اسباب تسلی خاطرشان گردد.

عقل سلیم اما می گوید که این سرور هم غیر منطقی است و هم موقتی.
در مرتبەی اول دود تصمیمات و ایدەهای عاری از اخلاق و قانون رئیس جمهور آمریکا به چشم کشورهای کوچک و بازیگران ضعیف می رود.
در جهانی که اکنون هم چندان در بند نظم و قانون نیست، شل شدن و بی در و پیکر شدن بیشتر و زوال نظامی که پس از جنگ جهانی دوم سر برآورد،ه به زیان دولت هایی چون ایران است.
کشوری که به اقتضای طبیعت و ژئوپولتیک از قسمی تنهایی مزمن استراتژیک رنج می برد.
ایران هم اکنون عضو هیچ معاهدەی دفاعی نیست و هیچ تضمین امنیتی معتبری از آن صیانت نمی کند.

چیزی که ترامپ در حق اوکراین انجام می دهد، البته نوعی تکرار عملکرد اروپا در دهەهای گذشته است.
بیش از صد سال پیش، انگلیس و فرانسه دو قدرت عمدەی وقت جهان طی پیمانی سری موسوم به سایکس - پیکو متصرفات عثمانی در خاورمیانە را میان خود تقسیم کردند.
با معیارهای امروز این امر اندکی عجیب به نظر می آید.
خود عثمانی خبر نداشت، عرب ها که با وعدەی یک وطن عربی متحد پیشتر فریفته و برای شورش علیه عثمانی برانگیخته می شدند، چند کشور جعلی تهیه شده با خط کش و مداد رنگی دریافت کردند.
کردها به کلی نادیده گرفته شدند و حق تعیین سرنوشتشان به محاق رفت.
ایران هم که به عنوان همسایه می بایست در جریان تغییرات مرزی و تحولات سهمگین سیاسی در مجاورت مرزهایش قرار گیرد، مطلقا بی خبر نگه داشته شد.
تازه خود ایران هشت سال قبل تر در جریان قرارداد مخفیانەی 1907 روس و انگلیس در سن پترزبورگ میان دو قدرت فوق تقسیم و فقط روی کاغذ وجود داشت.

خواب امروز ترامپ برای اروپا، نوعی سایکس پیکوی عیان و آنلاین است. صد البته برخی جنبه ها و ابعاد محرمانه و پشت پرده هم حتما وجود دارد.
اما پرسش این است که ایران چگونه می تواند از قدم گذاشتن در جهان پر از مخاطرەی "بازی بزرگ" و بده بستان های نهانی قدرت های بزرگ خوشحال باشد؟
فرضا اگر اوکراین قربانی شود، چه تضمینی هست ایران هم در سیاهچالەی نظم ویران شدەی بین المللی نیفتد!
تازه میان مسالەی ایران و اوکراین پیوندهای ساختاری و کارکردی گوناگون هم وجود دارد!

با این اوصاف آیا ایران باید به یک سایکس پیکوی جدید لبیک گوید و دلش در جستجوی حال و هوای دهەهای اواخر قرن نوزدە و اوایل قرن بیست به تپش بیفتد؟
ملت های ضعیف و کوچک باید مشتاق و سینه چاک صلح عادلانه و راه حل های شرافتمندانه باشند.
پس از دویست سال هنوز سینەی ایران به خاطر قراردادهای گلستان و ترکمانچای درد می گیرد.
قلب کردها هم پس از گذشت صد سال از سایکس پیکو خون چکان است و عرب ها و ترک ها نیز هرکدام به نحوی با میراث شوم آن دست به گریبانند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

20 Feb, 13:10

10,726

روز جهانی زبان مادری و درسی که باید از دیگران آموخت
شارنامه| صلاح الدین خدیو

18 Feb, 19:08

11,820

🔺کردستان، کرکوک و تراکتوری که بر تانک پیروز شد!

یک سال پس از آنکه کشاورزان فرانسوی با شعار " نجات کشاورزی فرانسه " با تراکتورهایشان خیابان های پاریس را تسخیر کردند، ویدئوی مقاومت یک کشاورز تراکتور سوار کرد کرکوکی در برابر سربازان عراقی، مسالەی نجات کرکوک را دوباره به صحنه آورد.

نجات کرکوک نه تنها از اشغال و تعریب و تصاحب دولت های متوالی عراق، بلکه از دست فرقه گرایی، باندبازی، و برخورد کاسبکارانه احزاب و سیاستمداران کرد!
همچنین از کف سیاستمداران فاسد و جاه طلب جوامع محلی عرب و ترکمن که برای پر کردن جیب هایشان از دلار و دروغ، وفاق و همبستگی مردم را نشانه می روند.

وایرال شدن این ویدئو، در جوامع کردستانی بازتابی غریب یافته است.
گزارش ها حاکی از وجود یک پروندەی حقوقی قدیمی است. در حالیکه دادگاه فدرالی عراق مالکیت کشاورزان کرد را بر این اراضی تایید کرده، ارتش عراق با استناد به بخشنامه های شورای فرماندهی انقلاب زمان صدام مدعی احراز مالکیت بر آنهاست.
این مساله در کنار وضعیت ویژەی کرکوک پس از حوادث 16 اکتبر 2017 و فریز ماندن مادەی 140 قانون اساسی عراق که ناظر به تعیین سرنوشت این استان حساس است، به التهاب مزمن آن شدت بخشیده است.

بررسی واکنش های مخاطبان کرد شبکه های اجتماعی در این زمینه حاوی نکاتی جالب است.
کردهای ایران و کردهای مناطق خارج از اقلیم و از جمله کرکوک، از موضع گفتمان مقاومت به مساله می نگرند.
در حالیکه به نظر می رسد که ساکنان اقلیم عمدتا از زاویەی گفتمان معیشت و نقد کژکارکردی دولت خود به آن نگاه می کنند.
در مواردی نیز شاهد همپوشانی نادر دو گفتمان موصوف هستیم.
همزمان رسانه های نزدیک به حزب حاکم آن را دستمایەای برای برانگیختن شور ملی گرایی و تقویت گفتمان مقاومت و به حاشیه بردن مطالبات و نارضایتی های عمومی نموده اند.

این تلاقی و اصطکاک ها یادآور پلمیکی مشابه در ایران است.
اقتدارگرایانی که مشروعیت خویش را در تقویت محور مقاومت و چرخاندن سانتریفوژهای هسته ای می جویند و میانه روانی که گردش چرخ زندگی مردم را هم مهم می دانند.
تجربه نشان داده که دولت های دمکراتیک که نمایندەی راستین ارادەی ملی هستند، از مشروعیت و ظرفیت بیشتری جهت پیگیری یک سیاست خارجی متکی به منافع ملی برخوردارند.

این بدین معنا نیست که یک دمکراسی در میدان نبرد حتما دشمن دیکتاتورش را مغلوب می کند.
بلکه تاکید روی این نکتەی مهم است که یک نظام دمکراتیک برخوردار از خرد جمعی و بیمناک از برد و باخت های انتخاباتی، حتما در سیاست خارجی و تصمیم گیری های اساسی اشتباه کمتری می کند.
به نوعی عکس این موضوع نیز صادق است.
سیستم های سیاسی اندک سالار که با نقصان مشروعیت مواجهند، تمایل بیشتری برای پیگیری سیاست خارجی تهاجمی و دمیدن در شور ملی گرایی دارند.
مقاومت و مشروعیت اغلب مترادف می شوند و آنچه در داخل بدست نیامده، در خارج تحصیل می شود.

زخم خون چکان کرکوک از مصادیق بارز تضاد موصوف است. دو حزب عمدەی اقلیم کردستان نه تنها هیچگاه به عنوان موضوعی ملی با آن برخورد نکردەاند، بلکه در بزنگاه های حساس با مواجهەی حزبی آن را به قهقرا نیز بردەاند.
مثلا کرکوک یکی از پایگاه های مردمی دیرین اتحادیەی میهنی کردستان است، اما نیروهای آن در اکتبر 2017 با عقب نشینی هماهنگ نشده از شهر به ارتش عراق جهت بازگشت به آن کمک کرده و خطوط دفاعی کردها را تضعیف نمودند.
صد البته این شکست بدفرجام بخشی از تبعات رفراندوم ناکام سپتامبر بود.
اصل رفراندوم نمونه ای از تصمیمات عاری از خرد جمعی و مکانیزم های تصمیم گیری در نظام های دمکراتیک بود که پیامدهای آن هنوز اقلیم را رها نکرده است.
در یک مورد عجیب دیگر بهار امسال، پس از انتخابات استانی کرکوک، حزب دمکرات با دو نماینده وارد ائتلاف با جبهەی ترکمانی - متحد ترکیه و اصلی ترین مخالف کردها در کرکوک - شد تا اتحادیەی میهنی با شش کرسی را از گردونه خارج نماید.
این امر با دخالت سودانی که نگران حذف اتحادیه به عنوان نیروی سیاسی اصلی بود، ناکام ماند.

با این اوصاف، حادثەی دیروز و زورگویی نظامیان عراقی علیه کشاورزان بینوای کرد باید تلنگری جهت خاتمەی حزب بازی، فرقه گرایی و بازی های سیاسی موجود باشد.
قاعدتا اگر هدف کمک به مردم کرکوک و بازگرداندن آن به دامن اقلیم کردستان از طریق مکانیزم های قانونی و با حفظ منافع تمام اقوام و همزیستی صلح آمیز آنهاست، این امر از طریق شوهای رسانه ای محقق نمی شود.
در شرایطی که چند ماه پس از انتخابات اقلیم، هنوز دولت تشکیل نشده و احزاب و جریانات موجود هر کدام ساز خود را در سیاست داخلی و خارجی می زنند، نمی توان امید زیادی داشت.
اصلاحات ساختاری در اقلیم کردستان به نحوی که ارادەی راستین ملی جایگزین منافع سیاسی الیگارش ها و خانواده ها و دفاتر سیاسی احزاب شود، به مشروعیت رهبران کرد برای گره گشایی از مسالەی کرکوک می افزاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

18 Feb, 07:11

13,744

ایران الگوی یک کشور مصرف شده!

خبر تصرف دویست هکتار از اراضی دماوند توسط یک موسسەی مطبوعاتی گرچه شگفت انگیز است، اما خارق العاده و بیرون از روال مرسوم نیست.
در حقیقت این پدیده رجعت به روالی کهن است که قرن ها و بلکه هزاران سال در این ملک جریان دارد و شوربختانه در چند دهەی اخیر پس از دورەی کوتاە فتور، جانی تازه یافته است:
فقدان مکانیزم های قانونی و ضمانت های مطمئن جهت مالکیت، محترم نبودن حق مالکیت شخصی و دست درازی به اراضی ملی، منابع عمومی و ثروت های همگانی.

در ایران پیشامدرن مالکیت زمین یا بر اساس تبار و خون بود، یا غلبه و زور.
اکنون هم راه اصلی تحصیل ثروت، نه سخت کوشی و کار آفرینی و نه حتی شایستگی و مهارت و دانایی، بلکه میانبری بنام قدرت است.
راه نابعەای اقتصادی چون ایلان ماسک از رهگذر ثروت به قلەهای قدرت باز می شود، اما در ایران شایستگان جلای وطن می کنند و فرومایگان یک شبه دکتر و استاد دانشگاه و سرمایه دار و خیر و کارآفرین می شوند.

مسالەی اصلی این یادداشت البته این نیست، بلکه انگشت نهادن بر روی مسالەی مهم تاب آوری ایران به عنوان اکوسیستمی طبیعی، زیستگاهی انسانی و اجتماعی ملی در برابر این تاراج مغول وار و مصرف بی رویەی داشته ها و اندوختەی مادی و معنوی آن است.
بی هیچ اغراق و زیاده روی، میزان مصرف داشته های بالا از اندازەی تولید و تجدید آن بیشتر است و تاب آوری کشور رو به نقصان و کاستی است.
همه بی محابا از همه چیز مصرف می کنیم بدون اینکه چیزی در خور به آن بیفزاییم؛ محیط زیست، منابع آبی، ثروت های طبیعی، اعتماد عمومی، دین و باورهای معنوی و اخلاق و سرمایەی اجتماعی.

کدام کشور در طرلز ایران اینگونه با انقراض جمعیتی و زیست محیطی مواجه است؟
چرا نرخ دین گریزی و ستیز خالی از معنا با باورهای معنوی اینگونه بی محابا بالا رفته؟
آیا غیر از این است که دین به کالایی سیاسی تبدیل و به تدریج مصرف شده است؟
آیا اخلاق و معنویت را می توان به آسانی در سبد کالاهای تجدیدپذیر گذاشت؟
آیا جز این است که حاکمبت قانون به بهای اجرای یک سیاست حامی پرورانەی افراطی بیش از پیش تضعیف شد؟

کوته سخن اینکه به قیمت خرید وفاداری سیاسی و فرسایش خواست دمکراسی خواهی، دست تطاول فرصت طلبان و نان به نرخ روزخوران به روی منابع ملی و دولتی باز شد و اژدهای هزار سر فساد سر برآورد.
فرضا ناترازی آب و برق و گاز یک شبه سر برنیاورده، بلکه مرهون آمیزش نامیمون حامی پروری و هیولای فساد است.
در این روند فرسایش زا به همان اندازه که داشته های مادی از میان رفته و تاب آوری اکولوژیک مستهلک شده، عناصر سرمایه ساز اجتماعی چون امید و اعتماد عمومی هم تباه گشته است.

حدود شصت سال قبل یک فعال چپ گرای ایرانی در آلمان کتابی پر سر و صدا تحت عنوان ایران الگوی کشوری در حال توسعه نوشت.
در یک فضای سیاسی و فکری ویژه، دهها هزار نسخه از کتاب بهمن نیرومند فروش رفت.
اگر امروز کتاب ایران الگوی کشوری مصرف شده نوشته شود، چقدر سر و صدا می کند؟
یحتمل هیچ! چون بی تفاوتی عمومی و کرختی همگانی مانند قسمی بی حسی ملی، همەی اعضا و جوارح و شاخصەهای ادراکی این جامعه را فرا گرفته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

16 Feb, 19:00

15,886

🔺ایران وجه المصالحەی روسیه و آمریکا نشود!

با خاتمەی کنفرانس امنیتی مونیخ و سیاست نومید کنندەی آمریکا در برابر اروپا، به تدریج خطوط اصلی سیاست خارجی ترامپ و نظم بین المللی مد نظر او روشن می شود.
کنار گذاشتن اروپا از مذاکرات صلح با روسیه و زیر پا نهادن راهکار قبلی غرب برای دفاع از تمامیت ارضی اوکراین، تردیدهایی جدی دربارەی نیت و هدف اصلی ترامپ ایجاد کرده است.
قدر مسلم آنست که ترامپ در حال استمالت و دل جویی از پوتین است!
نکتەی جالب این جاست که کاخ سفید به موازات تنش زدایی با روسیه، در حال سخت کردن موضع خود علیه چین است.
برای نخستین بار طی چند دهەی گذشته وبسایت وزارت خارجه با حذف عبارت ما از استقلال تایوان حمایت نمی کنیم، نخستین گام ها را در جهت نقض سیاست چین واحد برداشت.
این امر در کنار برخی اقدامات اقتصادی بیانگر عزم ترامپ برای مهار چین می باشد.

نقش روسیه در این میان چیست؟
پس از حمله به اوکراین، روسیه از لحاظ اقتصادی بیش از گذشته متکی به چین شده و عملا به صورت دنباله رو و برادر کوچک آن در آمده است.
ترامپ خواهان آنست که با نجات پوتین از باتلاق اوکراین به قیمت قربانی کردن کییف، به شراکت استراتژیک مسکو و پکن خاتمه دهد.
به بیان دیگر ترامپ چبن را رقیب اصلی آمریکا می داند، نه روسیه!
پشت کردن به اتحادیەی اروپا و لگد زدن به روابط هشتاد سالەی دو سوی آتلانتیک هم دقیقا در این راستاست.
پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا جهت مهار شوروی، چتر دفاعی خود را بر سر اروپا گسترد و به بازسازی اقتصادی آن همت گمارد.
این مساله دیگر اولویت آن نیست و توجه آن روی مهار چین به عنوان ابرقدرت آینده متمرکز است.

نقش ایران در صحنه آرایی موصوف چه می تواند باشد؟
ترامپ با بازگشت به سیاست فشار حداکثری پیشاپیش  از رویکرد خصمانەی خود علیه ایران پرده برداشت.
همسویی کامل وی با دولت افراطی اسرائیل در این زمینه، کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که ایران را یک مزاحم منطقه ای و مخل سیاسی علیه خود می بیند.
چین و ایران دو کشوری هستند که هریک به نوعی و با درجات تاب آوری بسیار متفاوت هدف خصومت دولت جدید آمریکا قرار گرفته اند.
صد البته روابط امنیتی و دفاعی ایران با چین به گستردگی و عمق آن با روسیه نیست.

جدا کردن احتمالی روسیه از محور چین به بهای قربانی کردن اوکراین، معنایی جز تنها کردن ایران ندارد.
به بیان ساده اگر آمریکا حاضر شود دست از پشتیبانی اوکراین بردارد، روسیه هم به روابط ویژەی خود با ایران پشت خواهد کرد.
برقراری صلح در شرق اروپا، در شرایطی که تنش ایران و اسرائیل در حال رسیدن به نقطەی جوش است، به زیان تهران تمام می شود.
در دعوای فیل ها - در اینجا چین و آمریکا - ممکن است روسیه نجات پیدا کند ولی خطر احتمالی وجه المصالحه شدن قدرت های کوچک تر را نباید دست کم گرفت.
تهران باید به سرعت در صدد هماهنگ کردن خود با تحولات اروپا و آرایش جدید نظام جهانی برآید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شارنامه| صلاح الدین خدیو

15 Feb, 20:36

11,975

🔺"رهبر جهان اسلام" در اسلام آباد!

شهباز شریف نخست وزیر پاکستان در جریان دیدار اردوغان از این کشور، اظهار داشت که وی فقط رئیس ترکیه نیست، بلکه رهبر جهان اسلام هم هست!
روابط نزدیک و برادرانەی دو کشور به دورەی آقای شریف محدود نمی شود، عمران خان نخست وزیر قبلی هم در ستایش پرشور از ترکیه و اردوغان هرگز امساک به خرج نمی داد.

پاکستانی ها مسلمانانی مغرورند. طبقەی متوسط آنها به داشتن نسخەی خاص خود از اسلام و پیوند تنگاتنگ آن با هویت ملی افتخار می کنند.
با این وصف سر فرود آوردن آنان در برابر اسلام ترکی شایان تامل است.
این امر یادآور کوشش های مسلمانان شبه قاره در راه صیانت از خلافت عثمانی در ابتدای قرن بیستم می باشد.

اگر مجموعەی جهان اسلام را در زمینەی "تولید اسلام " به دو دستەی مولد و مصرف کننده تقسیم کنیم، پاکستان در زمرەی تولید کنندگان قرار می گیرد.
می توان گفت که پاکستان تنها کشور غیر خاورمیانەای است که در کنار متروپل هایی چون ریاض، قاهره، تهران و استانبول در صد سال اخیر نقشی پیشتاز در نهضت های فکری اسلامی داشته است.
در حالیکه انبوه جمعیت مسلمانان در شرق اعم از اندونزی، مالزی و بنگلادش از این لحاظ عمدتا مصرف کنندەی فراورده های فکری خاورمیانه بودەاند.

با این پیشینه و نیز وابستگی تام و تمام جامعەی ملی نه چندان قدیمی آن به هویت اسلامی، عجیب نیست که این کشور در برهەهایی سودای زعامت جهان اسلام را در سر بپروراند.
امری که همیشه قربانی چالش های معنوی و مادی فراوان شده است. دشوارەی انتخاب میان اسلام صوفیانەی شبه قاره با راست کیشی آیینی وهابیت و پیوند با مدرنیته که برگرفته از تقدیر پاکستان و درگیری همیشگی آن با هند است.
به این فهرست معنوی باید نقصان های مادی نظیر اقتصاد ضعیف، دولت فاسد و فرقه گرایی و تروریسم را هم افزود.

در برهەای از دهەی هفتاد میلادی تا چند سال قبل پاکستان در این زمینه کاملا به آغوش عربستان پناه برده بود.
دلارهای سخاوتمندانەی سعودی ارتش و اقتصاد آن را تغذیه می کرد. اسلام آباد هم در عوض به نسخەی اسلامی آن پرو بال و میدان می داد.
تبعات ترویج اسلام سخت گیرانەی سلفی به تدریج خود را به صورت افزایش شکاف های مذهبی و تشدید خطر درگیری های فرقەای نشان داد.
روابط پاکستان و عربستان اکنون به گرمی سابق نیست. به همان میزان روابط با ترکیه نزدیک تر شده است.

غیر از چالش های ژئوپولتیک و مسائل خاص سیاسی، به نظر می رسد که ترکیه در نبرد فرهنگی موصوف سعودی را مغلوب و جای پای خود را در جهان اسلام تثبیت کرده است.
فارغ از چالش های اردوغان در داخل و این واقعیت که محبوبیت وی به پایین ترین رده در ربع قرن اخیر سقوط کرده، وی در خارج هنوز فرهمندترین رهبر مسلمان محسوب می شود.
قدرت نرم ترکیه که متکی بر توان اقتصادی، تولیدات فرهنگی و قدرت چانه زنی آن در جامعەی جهانی است، با ایران، مصر، عربستان و امارات قابل قیاس نیست.
علیرغم اقتصاد بالندەی دو کشور اخیر، از حیث داشتن اجتماعی ملی و تاریخی غنی از قدرت هم آوردی با ترکیه برخودار نیستند.

تابستان آینده پاکستان 78 ساله می شود. سیکل پختگی و بلوغ دولت - ملت ها و موفقیت آنها در برساختن اجتماعی ملی با ارزش هایی مشترک و نهادهایی پایدار، مشابه عمر انسان هاست.
پاکستان در آستانەی هشتاد سالگی هنوز در انتخاب برند ویژەی خود از اسلام به جمع بندی نهایی نرسیده است.
اکنون اسلام معتدل ترکی با پس زمینەی لیبرالی و "اخلاق سرمایەداری" در کنار اسلام صوفی و راست کیشی وهابی، مدعی و میدان دار هویت دینی آن شده؛ انتخاب نهایی کدام یک خواهد بود؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1