شاکی: سه نفر ناشناس که در سن کهولت به سر می برند و بیش از نیم قرن پیش توسط ساواک دستگیر و شکنجه شدەاند.
متشاکی: پرویز ثابتی 88 ساله معاون ساواک، معروف به مقام امنیتی که اکنون در تبعید با ناباوری نظارەگر احیای نوستالژی حکومت سابق و تطهیر عملکرد سازمان بدنام ساواک است.
با هر نگاه، این یک کیفرخواست سیاسی است؛ نه علیه پهلوی دوم و نه حتی سازمان امنیت او بلکه علیه روایتی رتوش شده و اسطورەای است کە حکومت سابق را بی عیب و نقص نشان می دهد.
این دادخواهی تلاشی برای نبش قبر رژیم گذشته است تا از رهگذر آن بتوان به مصاف موج نیرومند احیای خاطرەی حکومت قبل از انقلاب رفت.
دادخواهان خیالی و در حقیقت صحنه گردانان اصلی داستان، می خواهند از " زیرزمین " نقبی به تاریخ بزنند و با آوردن یاد حکومت رعب و وحشت ساواک به "رو زمین" بزم خیال انگیز و مفرح افسوس برای گذشته را بهم بزنند.
گرچه در توفیق و تاثیر این کارزار تردیدی جدی وجود دارد، اما دستکم دارای این مزیت است که از رهگذر آن به سنخ شناسی تازەای از ماهیت حکومت ها دست زد.
هر حکومتی دلرای دو بخش زیرزمین و روزمین است. نهادهای دولتی، دستگاه های اداری، سازمان های اقتصادی و فرهنگی و ...روی زمین قرار دارند.
با این تعریف، زیرزمین جای استقرار بخش مخفی حکومت نظیر پلیس سیاسی، دستگاه های سرکوب و سازمان های کنترل و مراقبت شهروندان است.
طبعا حکومت های غیردمکراتیک زیرزمین های عمیق تر و فراخ تر دارند و چه بسا قلب تپندەی نظام حکمرانی در آن قرار دارد.
این تمثیل ممکن است یادآور بحث روبنا و زیربنا در مارکسسیم کلاسیک باشد.
جایی که ادعا می شد شیوەی تولید اقتصادی و مناسبات منسوب به آن، زیربنای جامعه و تعیین کنندەی روبنای آن است.
بر مبنای این خوانش افراطی، روبنا عبارت بود از شکل دولت، جهت گیری های اساسی آن در فرهنگ، سیاست و اقتصاد و حتی نظام ارزشی و زیباشناختی رایج در اجتماع.
در خوانش های بعدی تلاش گردید با قائل شدن به قسمی پویایی و عاملیت مستقل برای روبنا، اصالت و جدیت اصلی ایده مصون بماند.
گرچه دید مکانیکی و تصلب استدلالی حاکم بر این دیدگاه، ماهیتا رهزن است، اما می تواند به تخیل ما جهت برساختن پیوند و دستور کاری مشابه یاری رساند.
در دولت هایی که زیرزمین های بزرگتر و غنی تر وجود دارد، روی زمین به تدریج به اسارت آن در می آید و خواسته و ناخواسته از عاملیت مستقل ساقط می شود.
قرار گرفتن عقل دولت در زیرزمین می تواند ژرفای بیشتری یافته و به آبادانی گورستان ها و بالاخص پدیدەی گورهای دسته جمعی بینجامد.
اتفاقی نیست که بیشترین گورهای دسته جمعی در کشورهایی مانند کامبوج، اسپانیای فرانکو، عراق، سوریه و ...قرار دارند که هریک شاهد دورەای از حکومت پلیسی و هراس و وحشت بودەاند.
مراد آنست که امنیتی شدن مفرط حکومت به سلب قوەی تشخبص و فقدان عقل سلیم می انجامد و در نهایت زوال و سقوط آن را رقم می زند.
حاکمیت نگاه امنیتی به معنای عریان شدن بیش از پیش و تاراندن منطق، عقلانیت، اخلاق، معنویت و شایستگی است.
با این تفاصیل ساواک و مدیر ارشد هنوز در قید حیات آن یکی از عوامل سقوط شاه بودند و قدر مسلم اینکه اگر چند سالی زودتر فضا باز و زندانیان سیاسی آزاد می شدند، انقلاب 57 به این کیفیت رخ نمی داد.
همانطور که گفته شد هدف شاکیان پیشگفته محاکمەی ثابتی نیست، بلکه تبدیل دادگاه فدرال اورلاندو به یک محکمەی تاریخ جهت صدور حکم اعدام خاطرەی رژیم سابق است.
پهلوی دوم یکبار پنجاه سال پیش در دادگاه تاریخ محکوم شد. اما بعدا در یک روند تجدید نظر خواهی آمیخته با درد و رنج - عمدتا ناشی از روزگار نابسامان کنونی - تبرئه گردید.
صد البته این پایان کار نیست و داوری نهایی تاریخ معمولا زمان زیادتری می برد.
باید نیم قرن دیگر بگذرد، گرد و خاک های کنونی بخوابد تا " دیوان عالی تاریخ " حکم نهایی را صادر و هر یک از دولت های لاحق و سابق را در جایگاه شایستەی خود قرار دهد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1