شارنامه| صلاح الدین خدیو @sharname1 Channel on Telegram

شارنامه| صلاح الدین خدیو

@sharname1


ارتباط با من
@Salahkhadiw

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/salah.khadiw

شارنامه| صلاح الدین خدیو (Persian)

شارنامه| صلاح الدین خدیو یک کانال تلگرامی است که به مباحث مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران اختصاص داده شده است. در این کانال شما می‌توانید مطالب جذاب و آموزنده‌ای در مورد تاریخ و فرهنگ ایران پیدا کنید. صاحب این کانال، صلاح الدین خدیو، از تحصیل کنندگان علاقه‌مند به تاریخ و فرهنگ ایران است که تمام تلاش خود را می‌کند تا اطلاعات مفید و جذابی را به مخاطبان خود ارائه کند. با دنبال کردن این کانال، شما می‌توانید به جزئیات جالب و مهمی از تاریخ و فرهنگ ایران دسترسی پیدا کنید. برای ارتباط با صاحب کانال می‌توانید به این آدرس مراجعه کنید: @Salahkhadiw. همچنین می‌توانید از اینستاگرام صاحب کانال نیز دیدن کنید: https://www.instagram.com/salah.khadiw

شارنامه| صلاح الدین خدیو

28 Jan, 19:38


🔺 ایران در کشاکش معامله و مذاکره با ترامپ

با سخنان امروز مقام رهبری روشن شد که ایدەی مذاکره با دولت جدید آمریکا دستکم در تئوری از تایید عالی ترین سطوح نظام سیاسی برخوردار است.
با این اوصاف مخالفت های بی سابقه و رادیکال روزهای اخیر با این موضوع را چگونه می توان تفسیر کرد.
در این زمینه سه فرضیه وجود دارد که به اختصار به آن می پردازم.

اول: دربارەی حدود و ثغور مذاکره و دستور کار اساسی آن، هنوز اجماع کافی بدست نیامده است.
با توجه به ناکامی تجربەی برجام و شرایط نسبتا نامطلوب ایران به نسبت ده سال قبل و افزایش خواسته های طرف مقابل، نوعی سردرگمی استراتژیک در کانون های تصمیم گیرنده وجود دارد.
میانه روها طرفدار بدەبستان کامل و تنش زدایی نهایی با واشنگتن و دست برداشتن از به چالش کشیدن نظم بین المللی هستند.
اما تندروها خواهان توافقی موقت و محدود به مسالەی هستەای بودە و نگران استحالەی هویت انقلابی نظام بر اثر پیامدهای سیاسی سازش با کاخ سفیدند.

دوم: اهمیت جناح گرایی و فساد را در این کارزار ضد مذاکره نباید از یاد برد.
کاهش نقش ایدئولوژی و افزایش فساد با افزایش قابل توجه عامل فرصت طلبی در گردش نخبگان در دو دهەی اخیر همراه بوده است.
بخشی از مخالفان دوآتشەی مذاکره و مدعی انقلابی گری ریشەی چندانی در انقلاب 1357 ندارند و با مقاصد پیشرفت شغلی و بهرەمندی از امتیازات سیاسی و اقتصادی به کنسرت انقلاب پیوستەاند.
ابزارهای مفهومی نظیر اسلام رفاقتی و سرمایه داری رفاقتی برای تحلیل اقتصاد سیاسی برآمدن این پدیده راهگشا و آموزنده است.
این دسته منافع مشخصی در نظم سیاسی و اقتصادی فعلی داشته و از اقتصاد تحریم شده و اندک سالاری سیاسی سود می برند.
برای اینان تداوم عدم تقارن فعلی میان دولت و جامعه و فرادستی جناح متبوع شان به پیگیری یک سیاست خارجی رادیکال و تجدید نظرخواه وابسته است.

سوم: فرضیەی آخر و البته ضعیف تر، قائل شدن به نوعی تقسیم کار سیاسی است؛ به اصطلاح تندروها دست پیش می گیرند و رادیکال و سازش ناپذیر ظاهر می شوند، تا دل  تیم ترامپ را خالی کنند.
مطابق این نظر مخالفت تندروها، توپخانەی دیپلماسی نظام به قصد پیش روی دیپلمات های مذاکره کننده است.

به این فرضیه ها می توان این تکمله را هم افزود: در حالی که خواسته های ترامپ و دستور کار احتمالی گفتگوها هنوز مشخص نیست، دست پیش گرفتن و با توپ پر آمدن می تواند طرف مقابل را به تعدیل انتظارات و کاهش مطالباتش وادار کند.
در هر حال ایران با یکی از پیچیده ترین و مهم ترین مسائل سیاست خارجی خود مواجه است و تا روشن نشدن رویکرد ترامپ نمی توان به جمع بندی دقیقی رسید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

27 Jan, 19:58


🔺زاکانی فرد نیست، روند و رویکرد است!

یک دختر دانشجو در انتقادی صریح خطاب به  زاکانی گفت: نه سواد دارید و نه مدرک تحصیلی مرتبط و تمام ترم ها مشروط شده بودید.
شهردار شدن شما نتیجه خیانت به شایسته‌سالاری و نخبگان است
.

متاسفانه این مورد نه استثنا بلکه قاعدەای کلی است. وضع سواد و اعتبار مدارک تحصیلی اکثر مسئولان ریز و درشت همین گونه است.
فرضا اگر یک نهاد معتبر سواد، کارنامەی تحصیلی و مدارک علمی نمایندگان مجلس را بررسی کند، یحتمل تعداد زیادی مشمول اخذ دوبارەی دیپلم و شرکت مجدد در کنکور سراسری خواهند شد.

سوگمندانه فساد درازدامن امروز به همان اندازه که ساحت اقثصاد، محیط زیست و سیاست را آلوده، علم و دانشگاه را هم بی نصیب نگذاشته است.
وقتی امور قدسی نظیر ایمان و معنویت بروکراتیزه می شوند، تکلیف امور مادی معلوم است.

فساد آنقدر نیرومند است که از طریق قراردادهای زبانی، زبان را هم به تباهی کشانده؛ چه در مقام ابزاری میانجی و چه نظام معنایی.
به تعبیر هاینریش بل فهرست واژگان خیانت شده و تباه گشته روز به روز طولانی تر می شود: حاجی، دکتر، نخبه، خیر، خدمت، تکلیف، دانشگاه، استاد، شایسته و ...
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

26 Jan, 19:29


🔺خودمختاری سرزمینی یا فرهنگی، بن بست کوبانی و جولانی!

الجزیره به نقل از مقامات جدید سوریه می گوید؛ کردها بستەی پیشنهادی دمشق برای مصالحه را نپذیرفتەاند.
به قرار مسموع بستەی مزبور شامل موارد ذیل است:

1.اعطای خودمختاری فرهنگی به کردها و تصریح و تضمین آن در قانون اساسی جدید.
2.تمرکززدایی از نهادهای حکمرانی و فراهم کردن امکان خودمدیریتی در کردستان از طریق دادن صلاحیت های گسترده به شوراهای محلی.
3.ادغام نیروهای کرد در ارتش جدید و باز کردن در دوائر امنیتی و نظامی به روی بکارگیری کردها.

به گزارش الجزیره کردها ضمن رد این موارد، سه پیش شرط را مطرح کردەاند:
1. پیوستن نیروهای سوریەی دمکراتیک به صورت لشکرهای مجزا به ارتش و باقی ماندن آنها در مناطق فعلی جهت پاسداری از آنها.
2.اعطای سهمی مشخص از درآمدهای نفتی به کردها.
3. ممنوعیت پیوستن نیروهای ارتش ملی که متحد ترکیه هستند به ارتش بازسازی شدەی سوریه.

مقامات دمشق ضمن رد این پیشنهادها گفته اند که پروندەی نفت نباید به ابزار چانه زنی در مذاکرات تبدیل شود.
مطابق این گزارش مقامات جدید سوریه پیشنهاد مسعود بارزانی برای میزبانی اربیل برای گفت و گوهای سازش را نیز نپذیرفته اند.
چرا که به معنای مساوی بودن جایگاه برابر دمشق و قامیشلو خواهد بود.

اظهارات دیروز جولانی و ابونصره وزیر دفاع سوریه که حاکی از نارضایتی و تهدید ضمنی کردها بود، دال بر شکست گفتگوها با کردهاست.
با این اوصاف پرسش این است که آیا جنگ میان دو طرف اجتناب ناپذیر است؟

هیات تحریرالشام که جناح عمده و اصلی هیات حاکمەی جدید است، تمایل کمی برای جنگ با کردها دارد.
این گروه که به دنبال تغییر چهرەی خود و تمرکز بر بازسازی اقتصاد کشور و رفع تحریم هاست، از پیامدهای یک جنگ داخلی دیگر نگران است.
چنین جنگی منجر به تقویت جناح ارتش ملی و دیگر متحدان ترکیه می شود که هم اینک تعداد نفرات آنها با 90000 نفر از اعضای تحریرالشام پیشی گرفته است.

مضاف بر آن وقوع جنگ خطر افزایش بی ثباتی و احتمال دخالت بازیگران خارجی را افزایش می دهد که از بالادستی ترکیه ناراضیند.
اسرائیل، ایران، امارات و مصر که هریک به درجاتی از گرایش سیاسی و جهت گیری احتمالی حاکمان جدید ناخرسندند، فرصت بهتری برای تحقق آمال خود می یابند.
حملەی مستقیم ترکیه به کردها می تواند به سرعت به بی ثباتی اوضاع بینجامد و موجبات تغییر در آرایش کنونی را فراهم بیاورد.

سوی دیگر ماجرا کردها هستند که امیدوار به ادامەی حمایت آمریکا و پشتیبانی احتمالی اسرائیل از خود سرسختی نشان می دهند.
دو ابتکار عمل روزهای اخیر یعنی دیدارهای جداگانەی مظلوم کوبانی با جولانی و مسعود بارزانی با پیش دستی و تمهید آمریکایی ها انجام گرفت.
علیرغم سیاست مبهم ترامپ در مورد سوریه، طرفداران کردها در دولت او حضوری پررنگ دارند و در کوتاه مدت احتمال خارج کردن آمریکایی ها از سوریه دور از ذهن است.
هرچند ترامپ برای کم کردن فشار تعارض منافع میان شبکەی متحدانش در منطقه: اسرائیل، ترکیه و کردها کاری سخت در پیش دارد.

از طرف دیگر بازەی زمانی شش ماه آینده که نهادهای سیاسی و قانون اساسی جدید به تدریج شکل می گیرند، مهم است.
مدت زمانی که هم رئوس کلی سیاست ترامپ روشن می شود و هم کردها به علت تداوم وضعیت فعلی از فرصت و ابزارهای چانه زنی مناسبی برخوردار خواهند بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

24 Jan, 18:08


🔺اسپانیا و پادشاهی که لخت نیست!

چندی است که فیلم حضور عاری از تجمل و پروتکل پادشاه اسپانیا و همسرش در فضای مجازی فارسی وایرال شده.
سلطنت طلبان آن را نماد برتری نظام پادشاهی بر جمهوری می خوانند! جمعی دیگر هم به ستایش امنیت فوق العادەی اسپانیا و مقایسەی آن با ایران می پردازند.

امنیت کامل زمانی به وجود می آید که بین دولت و جامعه توازن قدرت برقرار باشد. اگر دولت قدرقدرت و مردم ضعیف باشند، دیکتاتوری به وجود می آید.
اگر هم دولت ضعیف باشد، هرج و مرج و فرقه گرایی سر بر می آورد.
فقط در حالت حاکمیت قانون، مردم و دولت هر دو قوی و پیوندشان متقارن می شود.
حاکمیت قانون یعنی قانون از زمامدار مهم تر باشد و نهادهای سیاسی و اقتصادی مشروع و ریشه دار عملا سکاندار امور گردند.
زمامداری قانون یک وضعیت نهادی متعالی است و ربطی به شکل حکومت ندارد.
کامل ترین دمکراسی های جهان، چه جمهوری و چه مشروطەی سلطنتی، محتوای سیاسی یکسانی دارند: دمکراسی های نمایندگی که حاکمیت مردم از رهگذر فرادستی قانون محقق می شود.
اسپانیا دقیقا 40 سال است از دیکتاتوری فرانکو - حکومتی مشابه پهلوی - به دمکراسی پارلمانی گذر کرده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

23 Jan, 20:03


🔺دلار 84000 تومانی و تورم فرغونی 

پول ملی در مسیر سقوط مرزهای جدیدی را جابجا کرد. در ویدئوی بالا ارزش ضایعات ریال از بهای آن بیشتر است.
هفتاد هزار تومان سکه با سه کیلو وزن، 1200000 تومان قیمت گذاری می شود!
به نظر می رسد باید در نحوەی بیان تنزل ارزش ریال تجدید نظر کرد.
مثلا امروز گفته شد که دلار از مرز 84000 تومان گذشت.
واقعیت این است که دلار سر جای خودش نشسته و دارای کمترین نوسان است.
در حالی که ریال در حال سقوط و از دست دادن ارزش برابری خود با ارزهای خارجی است.

به بیان دیگر این دلار نیست که نرخ آن بالا می رود، برعکس؛ ریال است که پایین می آید و اعدادی که ارزش برابری آن را نشان می دهند، روز به روز درشت تر می شوند.

خدا پدر کارت های بانکی و بانکداری الکترونیک را بیامرزد، که اگر نبودند می بایست از " تورم فرغونی " و کوه های اسکناس و تپه های سکه سخن به میان آورد.
ویدئو: عبدی مدیا
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

22 Jan, 20:07


🔺ترامپیسم در آئینەی اندیشەی سیاسی

صدها نفر از  ثروتمندان عمدتا آمریکایی و اروپایی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به اجلاس داووس هشدار دادند که ثروت بیکران تهدیدی علیه دموکراسی است.
آنها خواهان افزایش مالیات بر درآمدهای خود شدند و افزودند، تاثیر افراد ابرثروتمند بر ترامپ  تهدیدی برای ثبات جهانی است.

در این نامه سرگشاده به سران دولت‌ها و مقامات عالی‌رتبه جهان به این "حقیقت ناخوشایند" اشاره شده که "افراد فوق‌ثروتمند نسبت به دیگران قدرت نفوذ بیشتری دارند" و تاکید کردند که "ثروت بیش از حد تهدیدی برای دموکراسی است".

انتشار این نامه که به ابتکار دو سازمان توسعەی oxfam و شبکەی میلیاردرهای میهن پرست تدوین شدە، همزمان با تحلیف ترامپ نقطه عطفی محسوب می شود.
حضور پررنگ میلیاردرهای کارآفرین چون ایلان ماسک، جف بزوس و ماک زاکربرگ در متن مراسم تحلیف ترامپ، عملا حضور رووسای دولت ها و رهبران سیاسی را به حاشیه برده بود.

مدافعان لیبرال دمکراسی همیشه با افتخار روی فضیلتی مهم انگشت می گذارند:
در یک دمکراسی تکامل یافته می توان از ثروت به قدرت رسید ولی عکس آن ناممکن است.
طبعا این معادله در کشورهایی فاقد کثرت گرایی سیاسی نظیر ایران برعکس است.
در اینجا حضور در مناصب و مقامات سیاسی و دولتی به قصد ثروت اندوزی قاعدەای مرسوم است.
نامەی ابرثروتمندان مورد اشاره هم نوعی هشدار و ابراز نگرانی نسبت به این وارونگی است؛
مبادا اتحاد مردان قدرت و ثروت به فقر دمکراسی و فتور نهادهای دمکراتیک بینجامد.

برخی ناظران از این منظر اجلاس داووس را هم مورد انتقاد قرار می دهند؛
داووس زمینەای مناسب برای اختلاط دولتمردان و ثروتمندان فراهم می کند و ضریب نفوذ سرمایه داران بر حلقه ها و مکانیسم های تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاسیون را افزایش می دهد،
راهکار این دسته از میلیاردرها، افزایش مالیات بر صاحبان درآمدهای کلان است تا قدرت مردم افزایش یابد و از انحصار قدرت و ثروت در دست اقلیتی کوچک جلوگیری به عمل آید.

این راهکار ریشه ها و سوابق معتبری در تجربەی حکمروایی دمکراسی های غربی دارد.
تجربەی دولت رفاه در دهەهای پس از جنگ دوم جهانی به مثابەی قسمی سوسیالیسم پارلمانی هنوز درخشنده است.
این الگو که سوگمندانه قربانی انقلاب تاچر و ریگان و سپس لحظەی نئولیبرالی در اوان دهەی نود شد، سهمی بزرگ در بردن مبارزەی ایدئولوژیک و پیروزی بر سوسیالیسم اردوگاهی شوروی و اقمارش در شرق اروپا داشت.

صد البته بخش عمدەی پدیدەی پسرفت دمکراسی و زوال سیاست و انحراف گروه های اجتماعی از سیاست متعارف چپ و راست، معلول خصوصی سازی افراطی و نئولیبرالیسم افسارگسیخته است.
برآمدن ترامپ به عنوان تظاهر سیاسی این پدیده در چنین بستری قابل ارزیابی است.
پول پرستی و ترکیب نگاه کاسب کارانه و اقتصاد محور با سیاست قدرت، ترامپ را به سرنمون و الگوی افراطی این نگاه تبدیل کرده است.

تردیدی نیست که در رده بندی 2025 اکونومیست، معدل دمکراسی آمریکایی که هم اکنون جزو دمکراسی های معیوب دسته بندی می شود، چند پلەی دیگر هم سقوط کند.
همانطور که گفته شد در طی جنگ سرد کیفرخواست لیبرال دمکراسی غربی علیه افتدارگرایی کمونیستی متکی بر دو اصل بود:
حذف آزادی از جامعه به بهانەی ساختن ساختاری دادگر و برابری طلب و دوم ترجمەی عملی عدالت به توزیع یکسان فقر در جامعه!

این در حالیست که امروزه جناح راست حزب جمهوریخواه و ترامپیست های دوآتشه و همتایانشان در احزاب راست افراطی اروپا اصراری روی ستایش آزادی و دمکراسی ندارند.
ترامپ هیچ دعوای ایدئولوژیکی با رهبران چین و روسیه ندارد و چه بسا عزم پولادین و انحصار قدرت و یکه تازی آنها را می ستاید.

با این اوصاف تعمیق و تثبیت ترامپیسم و تداوم حضور آن در قدرت می تواند تفاوت های مبنایی میان دمکراسی غربی در حال زوال و اقتدارگرایی شرقی را کمرنگ نماید.
هنر حزب کمونیست چین و دارودستەی پوتین در ترکیب یک اقتصاد مدرن با سیستم سیاسی ماقبل مدرن است.
مهارتی که شیخ نشین های جنوب خلیج فارس هم آن را از رهگذر تلفیق با سنت های بومی خود آموخته اند.
این ساختار شترمرغی سودی سرشار نصیب نحبگان حاکم، شاهزاده های حزبی، الیگارش ها و دیگر وابستگان قدرت کرده و تعداد میلیونرها و میلیاردرها را شدیدا افزایش می دهد.
همزمان از این استعداد برخوردار است که در کوتاه مدت و احیانا میان مدت رضایت مردم را هم جلب کند. هرچند در افق های بلند مدت بذر نارضایتی و تغییر خود را می کارد.

نامەی هشداردهندەی مورد بحث، ابراز نگرانی در مورد این تطور و دعوت بازگشت به سنت دولت رفاه و سوسیال دمکراسی است.
بازگشت به جهانی که در آن دگربار دو فضیلت سیاسی آزادی و برابری در دو قطب سیاست قرار گیرند و دمکراسی پارلمانی چتر حفاظت آنها شود.
آیا با ترامپ و ایلان ماسک این امر میسر می شود؟ نه!
آنچه رخ می دهد تضعیف دمکراسی و خطر بی ثباتی و تهدید صلح جهانی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

21 Jan, 19:40


🔺راند دوم ایران و ترامپ و هشت سوال!

با آغاز بکار ترامپ انتظار می رود، مسالەی ایران به یکی از چالشی ترین پروندەهای سیاست خارجی او تبدیل شود.
ترامپ با ایران چه خواهد کرد؟
پاسخ روشن است: بازگشت به سیاست فشار حداکثری به هدف قطع صادرات نفت ایران و خشکاندن درآمدهای ارزی آن.

هدف چیست؟ همانگونه که در طول مبارزات انتخاباتی بیان داشته، هدف او نه تغییر رژیم بلکه تحت فشار قرار دادن ایران برای رسیدن به توافقی بهتر است.

توافق بهتر به چه معناست؟
مراد ترامپ از توافق خوب، جایگزینی برای برجام است که علاوه بر محدود کردن برنامەی هستەای، توقف پیشرفت برنامەی موشکی را هم در دستور قرار دهد.
علاوه بر آن ایران را متعهد گرداند که از پشتیبانی از نیروهای نیابتی و شبکەی متحدان غیر دولتیش در منطقه دست بردارد.

ایران چگونه با چالش ترامپ مقابله می کند؟
ایران که از پیامدهای وخیم تحریم های شدیدتر نگران است، برخلاف دور اول ترامپ که به پای مذاکره نیامد، این بار آمادەی گفت و گوست.
اما با دورنمایی به کلی متفاوت!
تهران آماده است بر سر یک توافق محدود که فقط شامل برنامەی هسته ای باشد، با واشنگتن مذاکره کند.
اما دستکم در مرحلەی کنونی به هیچ وجه مهیای توافقی همه جانبه که شامل محدود کردن صنعت موشکی و عادی سازی کامل روابط با آمریکا باشد، نیست.

آیا با این اوصاف امکان حصول توافق وجود دارد؟
در عمل بیش از سه گزینه فراروی دو طرف وجود ندارد:
توافق محدود، توافق کامل و جنگ!
اگر گزینەی اول و دوم بخت تحقق نیابند، امکان درگیری نظامی با پیش دستی اسرائیل بالا می رود.
ترامپ قبلا هم تمایل خود را برای ضربه زدن به اهداف هستەای ایران پنهان نکرده است.

در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد؟
یک پنجرەی باریک زمانی در دست است. تا منقضی شدن مکانیسم ماشه هشت ماه زمان باقیست.
در این بازەی زمانی احتمال حدوث رخدادهایی سرنوشت ساز وجود دارد.
اگر توافق بدست نیاید، سه کشور اروپایی مکانیسم ماشه را فعال و تحریم های شورای امنیت به صورت خودکار باز می گردند.
در این صورت سیاست فشار ترامپ به یک اهرم بین المللی مجهز و پیامدهایی مضاعف خواهد داشت.
اگر ایران در پاسخ از NPT خارج و دکترین هستەایش را تغییر دهد، احتمال درگیری نظامی بالا می رود.

موضع سایر بازیگران چگونه خواهد بود؟
دور دوم فشار حداکثری با دور اول کاملا متفاوت است. محیط ژئوپولتیک منطقه دگرگون شده و با ضربه خوردن حماس و حزب الله سقوط بشار اسد، موقعیت منطقه ای ایران تضعیف شده است.
از طرف دیگر برنامەی اتمی  به نسبت هفت سال قبل پیشرفت کرده و ایران کشوری در آستانەی هسته ای شدن است.
مجموع این مسائل برای اسرائیل وسوسه انگیز و تحریک کننده است تا با استفاده از فرصت ترامپ به مراکز هسته ای حمله کند.
یک تناقض مهم کشورهای امارات و عربستان هستند که در دور اول مشوق اصلی ترامپ برای فشار علیه ایران بودند.
اینان اکنون روابطشان را با تهران اصلاح کرده و روی پیشرفت اقتصادی و پروژەی توسعەی بدون نفت متمرکز شدەاند.
طبعا این کشورها تمایلی برای تشدید تنش ها و وقوع جنگی بزرگ در منطقه ندارند.
در سوی دیگر چین و روسیه هستند که بر خلاف دهەی نود از تحریم علیه ایران حمایت نمی کنند.

در نهایت چه خواهد شد؟
تاب آوری اقتصادی ایران متغیر اصلی برای سنجش روند رویدادها و پلن های بعدی رقیب است.
البته سقوط شتابان و شتابزدەی ارزش ریال جای خوش بینی چندانی باقی نمی گذارد.
متغیر دوم، قایلیت ایران برای تغییر ادراک استراتژیک اسرائیل و آمریکاست.
ترامپ از در نوعی ابهام استراتژیک وارد شده، مساله این است که ایران هم بتواند از رهگذر هراس آفرینی دال بر کشاندن آتش جنگ به حاشیەی متمول و توسعە یافتەی جنوب خلیج فارس و مراکز جمعیتی اسرائیل مقابله به مثل کند!
متغیرهای دیگری هم چون نتیجەی جنگ اوکراین و اصطکاک های قابل پیش بینی میان آمریکا و متحدان اروپایی اش هم وجود دارد که می تواند روی مسالەی ایران تاثیرگذار باشد.
مضاف بر آن در بخشی از هیات حاکمەی ایران تمایلی واضح به سود عادی سازی کامل روابط با آمریکا وجود دارد که فعلا صدای غالب نیستند.
اگر این دیدگاه به خط مشی اصلی تبدیل شود که البته مستلزم ریل گذاری تازەای برای سیاست خارجی است، احتمال نیل به گزینەای میان توافق کامل و توافق محدود وجود خواهد داشت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

19 Jan, 20:45


🔺غزوەی غزه؛ فراتر از برنده و بازنده!

برنده کیست؟ ابتدا تصاویر را ببینید!
اول: ظاهر شدن پلیس شهری حماس پس از غیبتی 15 ماهه!
دوم: بازگشت فلسطینیان به ویرانەهای شمال غزه

تصویر اول بیانگر ناکامی اسرائیل در نابودی حماس علیرغم کشتن 40 فلسطینی به ازای  هر اسرائیلی است.
حماس سرسختی بی نظیری نشان داد و خاطرەی مقاومت ویتنامی ها و الجزایری ها را زنده کرد که با تقدیم میلیون ها شهید به آزادی ملی نائل آمدند.

تصویر دوم متضاد اولی است. بعید است حماس حتی قادر به آواربرداری از این خرابی ها باشد.
طبق معمول نگاه ها متوجه سخاوت کشورهای ثروتمند عرب است.

عربستان و امارات بعید است با مدیریت فعلی غزه کنار بیایند. قطر و ترکیه هم بی چراغ سبز آمریکا مجوزی دریافت نخواهند کرد!
حتی اگر آتش بس پایدار بماند، بازگشت به شرایط قبل از 7 اکتبر فاجعه است. غزەی ویران تاب محاصرەای دیگر را ندارد.

مشروعیت مبارزاتی حماس تحت تاثیر مشکلاتی چون قحطی و ویرانی قرار می گیرد.
به این دشواره باید دگرگونی محیط استراتژیک خاورمیانه را هم افزود.
باید آوارهای سیاسی روی لبنان و سوریه و عراق را هم برداشت تا به درک درستی از اوضاع رسید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

17 Jan, 12:32


🔺به اقلیم کردستان دوم خوش آمدید!

ملاقات  مسعود بارزانی و مظلوم کوبانی را باید در چارچوب دو خبر دیگر ارزیابی کرد.
اعلام حمایت صریح روبیو وزیر خارجەی ترامپ از کردهای شام و سفر ژنرال کوریلا فرماندەی سنتکام به سوریه.
از خلال این مثلث، سیاست آتی آمریکا در سوریه و قصد آن برای رسمیت خودمختاری کردها روشن می شود.
کوبانی فرماندەی کردها تحت الحفظ آمریکایی ها به اربیل و دیدار بارزانی رفت.
پیشتر هم توسط بالگردی آمریکایی به دمشق و دیدار شرع رفته بود.
دیدار اربیل نشانەی توفیق تلاش های واشنگتن جهت رفع اختلافات دو جناح کردیست.
جناح حاکم نزدیک پ.ک.ک و متحد آمریکاست.
جناح ناراضی نیز متحد بارزانی و نزدیک به ترکیه حساب می شود.
کاخ سفید بر آن است که با وحدت این دو جریان از غلظت حضور پ.ک،ک در ساختارهای سیاسی و نظامی روژاوا کاسته و اطمینان خاطر ترکیه جلب شود.
این اقدام مشابه رخدادی تاریخی دیگر است. توافقنامەی 1998 واشنگتن میان طالبانی و بارزانی به ابتکار آلبرایت که به بیش از سی سال جنگ های متناوب داخلی خاتمه داد و بنیان اقلیم کردستان کنونی را گذاشت.
خلع بهانه از ترکیه مانند خلع سلاح آن در سوریه است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

16 Jan, 18:43


🔺لندکروز و پیکان؛ تئوکرات و تکنوکرات!

میرسلیم سوار بر لندکروز به تصویری کهنه از هویدا در حال راندن پیکان وضوح  بیشتری می بخشد.
پیکان جوانان گل سرسبد خودروسازی نوپای ایران بود و  در نمایشگاه های  شرق و غرب عالم می درخشید.
نخست وزیر مقتول به عنوان کارگزار یک رژیم استبدادی و ناقض حقوق بشر، به پیشرفت صنعتی کشورش می بالید و تکنوکراسی را مستمسکی برای جلب همکاری متخصصان و درس خواندگان ناراضی  قرار می داد.
دوران طولانی ثبات و آرامش اقتصادی هویدا، عصر انقلاب صنعتی ایران بود که طومارش را انقلابی سیاسی در هم پیچید.
مردان هویدا بروکرات بودند یا تکنوکرات، چندان مهم نیست! مهم این بود  که شاید سرنوشتی نیک مانند هیوندا برای ایران خودرو رقم می زدند.
دست تقدیر اما تدبیری دیگر اندیشید. تکنوکرات ها رفتند و تئوکرات ها - مردان دینی - چون میرسلیم آمدند.
خودروسازی داخلی در خدمت ایدئولوژی درآمد. انحصار اقتصادی و انقطاع از جهان، استقلال و خودکفایی نام گرفت.
صنعت خودروسازی نه تنها از پیشرفت جا ماند، بلکه عملا مالک جان و مال ایرانیان گردید. هم جانشان را می ستاند و هم مالشان را!
  206 از لندکروز بهتر است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

15 Jan, 20:48


🔺به یاد ابراهیم نبوی و در ستایش زندگی

ستایش مرگ و عطیەی کفن و اعلامیەی ترحیم شبکەی افق، ظاهرا به ابراهیم نبوی رسید.
نویسنده، روزنامه نگار و طنزپرداز محبوب دوران اصلاحات که در روزنامه هایش از زندگی ستایش می کرد و جهد بلیغ می نمود که مرگ خواهی مندرج در آرمان ها و ایدئولوژی های سیاسی دهەهای پنجاه و شصت را به کنج نسیان براند.

ایرانیان از رهگذر سال های اصلاحات و رونق اقتصادی نسبی دهەهای هفتاد و هشتاد با ترکیبی از بیم و امید و تردید با زندگی آشتی کردند و دهەی پر از رنج و آمیخته با مرگ شصت به بخشی از نوستالژی جمعی تبدیل شد.
با آغاز دهەی نود و برخاستن موج جدید و جدی تحریم ها و انسداد سیاست و اقتصاد و فرهنگ، به تدریج قسمی سرخوردگی و افسردگی ملی جایگزین حس سرخوشی و امید به آینده گردید.
مهاجرت از وطن کم کم به فراری همگانی و یک خون ریزی اجتماعی بند نیامده بدل شد.
نخبگان، استعدادها، مغزها و دارندگان تخصص و مهارت با اندوه از وطن رفتند و از رهگذر اینترنت و شبکه های اجتماعی کوشیدند رشته هایی که روحشان را به خاکشان پیوند می داد، متصل نگه دارند.
اما مگر اینترنت و مدرنیتەی دیجیتال می تواند از رهگذر بهم فشردن زمان، از پس دشوارەی نبودن در مکان بر آید؟
مگر می شود با فیبر نوری، وطن و خاک باران خورده و هوای آلوده و آسمان سگرمه گرفتەی آن را بویید و جویید؟
این نتوانستن، راز افسردگی جمعی این روزها و خودکشی های سیاسی سریالی اخیر است.

در حقیقت امروز مرگ و گفتمان های مرگ خواهانه بهانه های زیادی برای ورود به ساحت زندگی دارند.
از لابلای احکام مرگ، زندگی های تباه شده، اقتصاد فاسد و فاشل و فقدان امید و اعتماد و دیگر عناصر سرمایه سازی که حکم کیمیا پیدا کرده اند.
سوگمندانه زندگی همەی ما امروز ترجمان این شعر شیرکو بیکس شاعر بزرگ کرد است:

مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه‌ای نان و خیالی آسوده.
چه می‌‌خواهم؟
جز تکه‌ای آ‌فتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجره‌ای که
رو به عشق و آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از وطن
که از من دریغش کردند.
آه ای میهن مغموم
وطن از پا افتاده
بدرود
بدرود...

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

15 Jan, 19:57


🔺پایان جنگ و آغاز خاورمیانەی تازە

جنگ را یحیی سنوار آغاز کرد، نتانیاهو با قساوتی کمتر دیده شده، پانزده ماه بدون توقف آن را ادامه داد و سرانجام دونالد ترامپ آن را تمام کرد.
جنگ غزه یکی از نادرترین لحظات تاریخ خاورمیانه بود، رخدادی سرنوشت سازتر از خودسوزی محمد بوعزیزی دست فروش تهیدست تونسی.

درست است که بوعزیزی با خودسوزی خاورمیانەی سایکس پیکو را به آتش کشید، اما " آتش نشانان ضد انقلاب " در عربستان و امارات زود سر رسیدند و از سرایت آن به سایر کشورها جلوگیری کردند. حتی در خود کشورهای آتش گرفته هم آن را خاموش نمودند.
اما اخگری که سنوار در انبار باروت منطقه افکند، سوزاننده تر از شعله های بهار عربی بود.
بخش مهمی از محور مقاومت تحت رهبری ایران سوخت. سنوار که می خواست نتانیاهو را از اریکەی حکومت پایین بکشد و پیمان ابراهیم را دفن کند، ناخواسته بشار اسد را سرنگون کرد.
حزب الله بر اثر آن پدران بنیادگذار و فرماندهان کلیدی و در راس آنها رهبر کاریزماتیک و تاریخی اش را از دست داد.
ایران به عرصەی رویارویی مستقیم با اسرائیل کشیده شد و در یک تنگنای جدی ژئوپولتیک و راهبردی قرار گرفت.

نقش اصلی داستان را نتانیاهو ایفا کرد. بی هیج خط قرمز و با زیر پا نهادن تمام قوانین جنگ، پانزده ماه در صدد جبران مافات و احیای بازدارندگی از دست رفته برآمد.
شکست اطلاعاتی اسرائیل در پیش بینی و جلوگیری از حملەی هفت اکتبر برای دولت دست راستی و تندروی آن در حکم از دست دادن بکارت استراتژیک بود.
تمام آنچه نتانیاهو کرد و در ضمن آن، سر از دادگاه بین المللی کیفری هم در آورد برای جبران این فقره بود.
پیروزی های اطلاعاتی بر حزب الله و موفقیت در هدف قرار دادن هنیه در تهران و حملەی دوم بە ایران، بخش مهمی از شکست هفت اکتبر را پوشاند.

اما مهم تر از آن، نتوانست جنگ را به میل خود و مطابق اهداف اعلام شده تمام کند.
نه حماس مانند ساف در تابستان 1982 از غزه بیرون رفت و نه از توان رزم چریکی آن چندان کاسته شد.
حماس البته ضرباتی جبران ناپذیر خورد و ظرفیت آن برای تکرار حملاتی شبیه هفت اکتبر تا سالها از دست رفت.

آیندەی غزه البته همچنان مبهم است. منطقه ای ویران شده که برای بازسازی محتاج صدها میلیارد دلار است و بدون یک ساز و کار سیاسی مشروع و مورد پسند جامعەی بین المللی تامین آن دشوار و چه بسا غیرممکن است.

سوت پایان را ترامپ زد. بدون ضرب الاجل او احتمالا سرنوشت این دور از مذاکرات مانند ادوار پیشین قربانی بوالهوسی های نتانیاهو می شد و جنگ بی هدف باز ادامه می یافت.
اکنون هم اسرائیل و هم حماس می توانند ادعای پیروزی بکنند.
حماس چون از نابودی جان بدر برد و به زانو در نیامد.
اسرائیل هم توانست محور مقاومت را تضعیف و موازنەی قدرت را به زیان ایران دگرگون کند.

حدود 50000 کشتەی فلسطینی و 2000 اسرائیلی مقتول این درگیری را از سایر جنگ های گذشته متمایز کرده است.
به همین میزان خاورمیانه هم تغییر و وارد دورانی تازه شده است.
ترامپ درست مانند رونالد ریگان که کارش را با آزادی گروگان های آمریکایی در ایران آغاز کرد، در روز تحلیف از موهبتی عظیم برخوردار شده است.
وی با سرمایەی ناشی از آن به سراغ پرونده های ایران و جنگ اوکراین و چین خواهد رفت و با دست پر هم خواهد آمد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

13 Jan, 20:21


🔺صدای پای ترامپ و آتش بس غزه

بر اساس خبرها، اختلافات اساسی میان حماس و اسرائیل در حال رفع شدن است و دو طرف به سرعت در حال رسیدن به توافق هستند.
ظاهرا دستور  مذاکرات آتش بس و آزادی گروگان ها بر اساس طرح بایدن است که در اردیبهشت گذشته مطرح و سپس به مدت هشت ماه فریز گردید.
اما اکنون طرفین نرمش و انعطاف بیشتری نشان داده و از برخی مواضع خود عدول کرده اند.
اگر مذاکرات در آخرین لحظات بهم نخورد، می توان در روزهای آینده منتظر اعلام آتش بس شد.

گویی تاریخ یک بار دیگر تکرار می شود.
45 سال قبل پس از 444 روز گروگان های آمریکایی لحظاتی پس از تحلیف رونالد ریگان آزاد  شدند.
بحران گروگان گیری باعث شد که کارتر به رئیس جمهوری تک دوره ای تبدیل شود. مضاف بر آن سرنوشت ایران و انقلاب نوپای آن به صورتی درازدامن و پایدار تحت تاثیر تبعات منفی این بحران قرار گرفت.
اکنون هم دور نیست که گروگان های اسرائیلی پس از 465 روز و در آستانەی بازگشت ترامپ آزاد شوند.
در حالی که سرنوشت منطقه تحت تاثیر آن قرار گرفته است.

رفتن بایدن و آمدن ترامپ نقشی کلیدی در این تحول رو به جلو داشت.
تهدید ترامپ مبنی بر بپا کردن جهنم در صورت آزاد نشدن گروگان ها قبل از آغاز بکارش به نوعی کار خود را کرده است.
گرچه  چیزی در غزه برای کشتن و سوختن و بردن نمانده و ترساندن حماس از سر بریدەی بالای دار عملا بیهوده است، اما ممکن است این گروه نگران پایان اندک نرمش های دولت بایدن باشد.
بیشتر از این زاویه که اسرائیل با پشتگرمی ترامپ به طور کامل مانع ورود کمک های بشردوستانه شود و مردم غزه در سرمای زمستان با قحطی و گرسنگی بیشتر روبرو شوند

برای طرف اسرائیلی هم مخالفت با ایدەی ترامپ مبنی بر پایان جنگ های بی حاصل به سادگی دوران بایدن نخواهد بود.
علاوه بر این نتانیاهو با وجود ترامپ چالش های کمتری برای مقابله با شرکای تندرو دولتش خواهد داشت.
کسانی که بر طبل جنگ بی پایان در غزه می کوبند و نخست وزیر را در صورت موافقت با آتش بس به فروپاشی ائتلاف تحت رهبریش تهدید می کنند.
وجود یک رئیس جمهور موافق الحاق کرانەی باختری به اسرائیل در کاخ سفید، مشوقی برای بازهای صهیونیست جهت بده بستانی احتمالی در موضوع غزه است.
از سوی دیگر پایان این جنگ پر انتقاد فرصتی برای نتانیاهو جهت تمرکز روی پروندەی هسته ای ایران است.

به لحاظ میدانی هم پس از 15 ماه این جنگ به بن بست رسیده است.
اسرائیل نه توانسته حماس را به زانو دربیاورد و نه گروگان هایش را آزاد کند.
تلفات ارتش در شمال غزه جایی که طرح ژنرال ها در آن پیاده می شود، به نحوی بی سابقه بالا رفته و حماس در حال بازسازی و سازمان دهی مجدد است.
از سوی دیگر نتانیاهو تحت فشار بستگان خانواده های اسیر است و این بیم وجود دارد که گروگان های زنده، دومین زمستان غزه را تاب نیاورند.

با تحولات صورت گرفته در منطقه، برای حماس هم معلوم شده که بازگشت غزه به قبل از هفت اکتبر ناممکن است.
نه تنها غزه دیگر غزه ی قبل نیست، بلکه خاورمیانه به پیش و پس از هفت اکتبر تقسیم شده است.
اسرائیل جلوی چشم حماس، برخلاف سابق، آتش بس برقرار شده با حزب الله را روزانه نقص می کند و رهبری ضربه خوردەی این سازمان چارەای جز صبر و انتظار ندارد.
نگرانی اصلی حماس پایبند نبودن تل آویو به ادامەی آتش بس پس از آزادی اسرا و خارج شدن این اهرم استراتژیک از دست حماس است.
همچنین مسالەی ادارەی غزه پس از جنگ که تاکنون یکی از موانع رسیدن به توافق بوده است.

در هر دو مورد احتمالا طرفین به ارزیابی های واقع بینانە تری رسیدە اند.
وقتی اسرائیل نتوانسته پس از یک جنگ طولانی و ویرانگر حماس را ریشه کن کند، منطقی نیست که با ابزار چانه زنی و احیانا ادامه ی محاصره به این هدف نایل شود.
از طرف دیگر وقتی با وجود دهها و بلکه صدها گروگان زنده، نتانیاهو حاضر نشد لحظه ای جنگ را متوقف کند، حماس نباید انتظار داشته باشد که با نگه داشتن چند جنازه یا اسیر، مانع از سرگیری تهاجم شود.
در هر صورت موارد فوق و ریزه کاری های فراوان دیگر وجود دارد که می تواند توافق احتمالی را با چالش و تهدید مواجه سازد.
با این وجود بعید نیست که پایان نسل کشی غزه به نخستین دستاورد ترامپ تبدیل شود و او را تشویق کند که به همین سیاق سراغ جنگ اوکراین برود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

12 Jan, 19:26


🔺آوازخوانی پرزیدنت پرآوازه!

علاقەی اردوغان به خوانندگان مانند عشق آتاترک به دخترخوانده هایش است.
ابراهیم تاتلیسس، آژدا پکان و سیبل جان، عملا جانشین دخترکان آتاترک شدەاند!
اردوغان در گردهمایی استانی حزب حاکم با تاتلیسس به آواز خوانی پرداخت، تا از نامزدیش برای انتخابات 2028 پرده بردارد.
آتاترک یک قرن قبل از اردوغان می زیست. در عصر دیکتاتوری های حزبی اروپا در روسیه،، آلمان و ایتالیا.
اما بر خلاف آنها تمام مظاهر دمکراسی را از بین نیرد. نمودهایی از حکومت قانون حفظ و ایدئولوژی دولت سالاری به بهای یکه تازی حزب جمهوریخواه خلق تمام نگردید.
اردوغان درست مانند دوست و مرادش ولادیمیر پوتین رفتار می کند.
هر دو کشور قرن 21 را با رهبران کنونی آغاز کردند و شواهد و قرائن بیانگر آنست که حالا حالاها هستند.
قرن 21  قرن قهقهرای دمکراسی در روسیه و ترکیه است. پوتین و اردوغان اما دوست دارند آن را عصر رستاخیز ملی و احیای امپراتوری های قدیمی بنامند.
اتحاد اردوغان و ایبو ، مانند هم دوستی پوتین و قدیروف و الیگارش ها کنشی ضد توسعەی سیاسی است.
اتحاد اوباش و نخبگانی که فقر نهادمندی سیاسی را برملا می سازد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

11 Jan, 20:43


🔺مدافعان جدید حرم و چالش های دشوار

امروز سرویس اطلاعاتی سوریه یک حملەی تروریستی علیه حرم سیده زینب در دمشق را خنثی کرد.
این تلاش نافرجام یادآور حملەای مشابە در سال 1384 علیه اماکن مقدس شیعیان در سامراء است.
حملەای که به تخریب بخشی از گنبدهای " حرمین عسکریین " انجامید و احساسات مذهبی اکثریت شیعەی عراق را برانگیخت.
پس از این اقدام نبردهای فرقه ای میان شیعیان و سنی ها اوج گرفت. شعله ور شدن آتش جنگ مذهبی بخشی از استراتژی گروه زرقاوی - نیای اصلی و اولیەی داعش و تحریرالشام -  برای بر هم زدن صحنه آرایی آمریکا و اخراج آن از عراق بود.
اقدام امروز داعش هم در این راستا ارزیابی می شود.

گرچه حادثەی امروز مخاطرات فراروی سوریه از باب تلاش برای تفرقه اندازی و تحریک جنگ های طائفی را روشن می سازد، اما نظام جدید فرصت های ارزشمندی هم برای کنترل و مهار آن دارد.
گروه تحریرالشام به جهت خاستگاه سیاسی و آبشخور فکری اولیەی مشترک با داعش، از جایگاه بهتری برای خنثی کردن آن و ایفای یک نقش درجه اول "مدافع حرم" برخوردار است.

علاوه بر اماکن مورد احترام شیعیان، دمشق مدفن برخی از مهم ترین چهره های سیاسی و فکری تاریخ تمدن اسلامی است.
مزار شیخ الاسلام ابن تیمیه اصلی ترین ایدئولوگ پاک دینی اسلامی و سلفیت در این شهر قرار دارد.
مقبرەی صلاح الدین ایوبی یکی از معروف ترین کردهای تاریخ و سردار مسلمان شرقی هم که در جهان غربی از ارج و آوازەای بلند برخوردار است، در پایتخت شام واقع است.
شاید از بخت خوب فرایند سیاسی در سوریەی پس از اسد، این دو آرامگاه به مرتبەی تقدیس و تکریم نرسیدەاند.
پیروان اسلام سلفی به طور کلی قدسی سازی مقابر و مزار مردگان را نکوهش می کنند و کردها هم خشمگین از طالع شوم بی دولت بودن در دنیای دولت - ملت ها، ندانسته کاسه کوزه ها را سر صلاح الدین می شکنند!

اما مسجد تاریخی اموی که یادگار خلافت امویان است، از جهاتی نماد و معبد اسلام سنی در سوریه است.
نام این مسجد زمانی خیلی بر سر زبان ها افتاد که در ابتدای انقلاب سوریه، اردوغان وعده داد در آن نماز بخواند.
بقای اسد به کمک ایران و روسیه به مدت سیزده سال اجازه نداد این آرزوی دولتمردان ترکیه محقق شود.
اما اخیرا در یک گردهمایی طرفداران حزب عدالت و توسعه در استانبول با حضور بلال اردوغان، فرزند رئیس جمهور این شعار به اهتزاز درآمده بود:
دیروز ایاصوفیا، امروز مسجد اموی، فردا مسجد الاقصی!
تجمع کنندگان در این گردهمایی تبلیغاتی، سرمست از پیروزی در سوریه، وعده داده اند که پس از نمازخواندن در مساجد ایاصوفیا و اموی، نوبت قدس شرقی است.

پیام سیاسی این شعار به چالش کشیدن و رقابت با اسرائیل در سوریه است.
این بلندپروازی به معنای آنست که ترکیه جای ایران را گرفته و به مثابەی قیم سوریه، به رقابت با نفوذ و منافع اسرائیل می پردازد.
مقاصد سیاسی و ژئوپولتیک ایران در منطقه در یک بسته بندی ایدئولوژیک بنام دفاع از حرم ها قرار گرفته بود.

ظاهرا آنکارا هم مایل است در نقش مدافع مساجد ظاهر شود. فارغ از ارزیابی این مدعا، چالش اصلی ظرفیت های محدود ترکیه برای تاسیس یک دولت تحت الحمایه در دمشق است.
ترکیه به تنهایی نه از ظرفیت های کافی برای بازسازی سوریه برخوردار است و نه دارای توان نظامی کافی برای کنترل حریم هوایی آن و جلوگیری از دست درازی اسرائیل است.
از این رو هرگونه یک جانبه گرایی در این زمینه سرنوشتی بهتر از مداخلەی ایران نخواهد یافت.
هرچند امروز هاکان فیدان در برابر پیشنهاد کردها برای حضور نیروهای حافظ صلح فرانسوی در مرز منطقه ی خودمختار، ضمن تهدید فرانسه آن را یک قدرت کوچک اروپایی نامید.
اما روشن است که تک خور کردن سوریه به زودی زمینەی ابتلا به سندروم افغانستان و ویتنام و یمن را فراهم می کند.

مضاف بر آن هرگونه دمیدنی در شور ناسیونالیسم و هویت خواهی های مذهبی تحت هر نام، به منزلەی بردن سوریه به سمت گرداب های هایل فرقه گرایی و جنگ طائفی است.
همان بهتر که زمامداران جدید خود مدافع حرم ها و متولیان و خادمان مساجد مقدس باشند.
نفوذ ترکیه و دست درازی اسرائیل نباید به جایی برسد که تحریر الشام، تحریف الشام و یا تحریم الشام شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

11 Jan, 11:26


🔺ایران و قضیەی ایران!

دولت، هم شانی پدرانه دارد و هم فطانت ماکیاولی. از جهت سادگی سازمانی خود حامی و پدرانه است و از لحاظ مهارت در تمشیت امور ماکیاولی است.
زندگانی هم باشکوه و عالی است و هم عاری از پاکیزگی است. مردم هم مایەی بیزاری اند و هم اصالت و نجابت دارند و کارنامەی زندگی سرشار از افسونگری است.

سطور بالا بخشی از کتاب ایران و قضیەی ایران نوشتەی جورج کرزن جهانگرد انگلیسی است.
کرزن در سال 1889 شش ماه ایران را گشت و مشاهداتش را در کتابی 1500 صفحەای گزد آورد.
ایران ناصری گرفتار رکودی عمیق بود؛ کشور از تقریبا تمامی مظاهر تمدن نوین عقب مانده و از گزند همسایگان طماع و قدرت های امپریالیستی هم در امان نبود.
دولت اما هنوز با " فطانتی ماکیاولی " امور را تمشیت می کرد. در داخل قسمی استبداد غیر متمرکز برقرار بود و از رهگذر همسنگی میان انبوهی از میرزا و دوله  و حاجب و سلطنەها و ...نوعی آرامش که تنه به تن رکود و سکون می زد، حفظ شده بود.
در سیاست خارجی نیز با برساختن قسمی موازنەی مثبت که گاهی بهای آن به خاطر قراردادها و امتیازات عجیـب خیلی گزاف می شد، مرزهای کشور و تمامیت ارضی حفظ شده بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

09 Jan, 20:04


🔺ماکاریوس کردستان؛ رودرروی اردوغان!

وقتی شمال سوریه را با شمال قبرس اشتباه بگیری، باید منتظر یک ماکاریوس تازه هم باشی! مرشد خزنوی رهبر دینی کردهای سوری در تشییع چند تن از جنگجویان کرد از آنها خواست: به هیچ وجه سلاح بر زمین نگذراند.
چه بدون سلاح نمی توان روی میز مذاکره نشست!
فراخوان خزنوی ستیزه جویی علیه اردوغان است که به تهدیدهایش علیه نیروهای کرد افزوده است،.
خزنوی، کوبانی و الهام احمد سه گانەی رهبری کردهای سوریند.
حضور بالاترین مرجع مذهبی در صفوف نیروهای کرد، چالشی بزرگ برای اردوغان است که آنها را متهم به ارتداد و کفر می کند.
از این رو پیوستن "شیخ گریلا" به کارزار کردها جهت حفظ دستاوردهای ارضی و سیاسی، رخدادی مهم است.

وی نە تنها بهانه گیری های مذهبی آنکارا را بی اثر کرده، بلکه با تحت تاثیر قراردادن کردهای دو سوی مرز، به احتمال شورش داخلی در ترکیه در صورت جنگی تمام عیار با کردها افزوده است،

خزنوی در رفتار و گفتار و چهره، اسقف ماکاریوس سوم رهبر جنبش استقلال قبرس و رئیس جمهور بعدی آن را تداعی می کند.
ماکاریوس کرد در قبرس کردستان - روژاوا - ناچار است در چند جبهه همزمان بجنگد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

08 Jan, 20:19


🔺از پریزیدنت سرابی تا ملای اردبیلی!

الهام علیف رئیس جمهوری آذربایجان دیروز ضمن انتقاد شدید از سیاست های ایران، بارها به "ملای اردبیل " تاخت و خواهان عذرخواهی و برکناری وی شد.
مقصود علیف، سید حسن عاملی امام جمعەی اردبیل است که در مجلس مداح ناسزاگو حضور داشته است.
جالب این جاست که عاملی که علیف او را به باد انتقاد گرفت، طی جنگ 2020 قرەباغ در منبر و محضر به دفاع از باکو پرداخت و بازگشت قرەباغ بە دامن اسلام را شادباش گفت.
صد البته همان زمان موضع عاملی و سه امام جمعەی دیگر در محافل سیاسی و مطبوعاتی تهران پژواکی نامطلوب یافت.
این موضع اعلامی از سویی به لحاظ همراستا نبودن آن با مصالح ژئوپولتیک ایران و احیانا سیاست های اعمالی حکومت سرزنش شد.
همچنین از باب پدیدەی دخالت همگان در سیاست خارجی نیز که می تواند آسیب زا و هزینه ساز باشد مورد نقد و تخطئه واقع شد.
آخرین مورد این پدیده رجز خوانی مداح اردبیلی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان است که علیف را برافروخته کرده است.

اگر از ملا و مداح اردبیلی بگذریم، صد سال قبل دو اردبیلی دیگر در سیاست باکو و قفقاز برجسته شدند.
الهام علیف با داشتن شجرەنامەای کمونیستی احتمالا با داستان آنها آشنا باشد.
اردبیلی هایی که زمانی در بالاترین مناصب سیاسی باکو قرار داشتند. قبل از آنکه علیف پدر حتی به دنیا بیاید و از دالان های حزب کمونیست راهی به قدرت بیابد.
فردی بنام مشهدی حسین از اهالی سراب و از کارگران نفتی باکو که در جنبش مشروطه هم فعال بود، در فاصله ی سال های 1926- 1927 رئیس جمهور آذربایجان شوروی شد.
یک اردبیلی دیگر بنام کریم نیک بین هم که کودکی اش در باکو گذشته بود، از سوی حزب کمونیست شوروی، رئیس جمهور ترکستان شد.
جمهوری ترکستان شوروی، تمام جماهیر کنونی آسیای میانه را در بر می گرفت.
جالب این جاست که "پرزیدنت ترک" آنقدر خود را ایرانی می دانست که از پایتختش تاشکند، حزب جمهوری خواه زحمتکشان ایران را تشکیل داده بود!

این سرگذشت ها که هر کدام در جای خود خواندنی و شنیدنی هستند، عمق وابستگی و درهم تنیدگی شمال و جنوب ارس را نشان می دهد.
چرا که با وجود گذشت صد سال از جدایی  آران از ایران، هنوز  گسستی عملی و هویتی اتفاق نیفتاده بود.
ایرانیان در جنبش های سیاسی و کارگری شمال ارس فعالانه شرکت و روشنفکران و مبارزان باکویی هم به جنبش مشروطەی ایران می پیوستند.
جدایی اصلی احتمالا در دو دهەی اخیر رخ داد پس از آنکه ترکیه به آسانی آذربایجان را از دست ایران قاپید و به سوگلی کشورهای دنباله رو خود تبدیل کرد.
به این پیشامد باید فرصت طلبی اسرائیل در سایەی سیاست خارجی ایدئولوژیک و لبریز از تضاد ایران را هم افزود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

08 Jan, 18:48


🔺ترامپ و پرسش از حمله به ایران

دونالد ترامپ امروز از پاسخ به سوال یک خبرنگار دربارەی احتمال حملەی نظامی به ایران خودداری کرد.
وی در پاسخ به اصرار مصاحبه گر افزود: فقط یک احمق دربارەی استراتژی نظامی صحبت می کند!
سیاست ابهام استراتژیک ترامپ دربارەی جنگ علیه ایران بیانگر نگرانی و اولویت های راهبردی نامبرده است.

احتمالا وی با رویکرد سیاست ابهام تلاش می کند تهران را در وضعیت بلاتکلیفی نگه دارد و مانع عبور برنامەی هسته ای از نقطەی گریز شود.
اگر ترامپ آشکارا احتمال استفاده از زور را رد کند، مشوقی برای تهران جهت پیشبرد برنامەی هسته ای و غنی ساز نود درصدی و تبدیل سوخت به فلز خواهد بود.

از طرف دیگر اگر آشکارا وعدەی حملە بدهد، باز ممکن است ایران را ترغیب کند که به قصد ارتقای بازدارندگی خود در دوازده روز باقیمانده تا روی کار آمدن وی از آستانەی گریز هسته ای عبور نماید.

امری که می تواند واکنش یک جانبەی اسرائیل را برانگیزد و در اندک روزهای باقیماندە، دولت جدید آمریکا را گرفتار یک دردسر بزرگ سیاسی نماید.

به سیاست ابهام ترامپ می توان به گونەای دیگر هم نگریست.
تقریبا تمام ناظران بر این اعتقادند که وی بلافاصله پس از آغاز بکار به سیاست فشار حداکثری علیه ایران باز می گردد.
با این هدف که درآمدهای نفتی ایران را به صفر برساند و از موضعی ضعیف ایران را وادار به مذاکره سازد.

اما معمای اصلی کاربرد گزینەی نظامی است. به اغلب احتمال به علل ذیل ترامپ نسبت به دورەی اول ریاست جمهوری انگیزەهای بیشتری برای کاربرد زور دارد:
اول؛ نبودن زمان کافی به دلیل پیشرفت برگشت ناپذیر برنامەی هسته ای ایران و مقاومت تهران در برابر فشارهای اقتصادی آنگونه که در دولت اول ترامپ هم دیده شد.
دوم: تغییر موازنەی قدرت در خاورمیانه به دلیل ضرباتی که متحدان ایران در منطقه متحمل شدەاند.
سوم: انگیزه های شخصی و انتقام جویانه به دلیل متقاعد شدن ترامپ به این امر که ایران پنهانی برای ترور وی تلاش کرده است.


با این اوصاف بعید نیست ترامپ در آغاز کار با ترکیبی از فشار اقتصادی و تهدید نظامی که در دو پلن الف و ب جای گرفته اند، به مصاف ایران بیاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

07 Jan, 20:05


🔺تهران، پایتختی علیه ایران!

طرح انتقال پایتخت به سواحل مکران فارغ از مطالعات و ارزیابی های پیشینی و برنامه ریزی های پسینی برای انجام، حاکی از یک تغییر ذهنیت بزرگ است.
آبراهەی خلیج فارس عملا مانند مدار 38 درجەی مرز دو کره، شمال و جنوب خود را به دو اقلیم متضاد اقتصادی تقسیم کرده است.
جنوب دارا و متمول و دارای اقتصادهای پررونق جهانی به شمول کشورهای امارات، عمان، قطر، عربستان، کویت و بحرین و شمال فقیر و تحریم زده و منقطع از روندهای اقتصاد بین المللی.
کسانی که سواحل مکران را برای پایتختی ایران نامزد کردەاند، حتما گوشە نگاهی بە این گسست تلخ و لبریز از عبرت هم داشته اند.

دل کندن از تهران آسان نیست. روح ایران مدرن و مرکز علم و فرهنگ و سیاست که دو انقلاب مشروطه و 1357 را در دامن خود پروراند.
انقلابیونی که از شامگاه 22 بهمن زمام امور آن را بدست گرفتند، برای تهران رویاهای بزرگی در سر داشتند.
رویاهای انقلابی و سراپا شور که ویژەی هر انقلاب کلاسیک است. در نگاه آنان تهران انقلابی، شهر ام القری، ستاد مستضعفان و پاپرهنگان جهان و سنگر انقلاب جهانی اسلام بود.
فاتحان تهران بی هیج بروبرگرد  با نگاهی آمیخته به تردید و تحقیر به شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و مراکز شهری بدوی و بیابانی شان می نگریستند.
از دید آنها، آنان پایتخت ارتجاع عرب و نمونەی سرسپردگی بە سرمایە داری غربی و استکبار جهانی بودند و دیر یا زود خورشید انقلاب اسلامی بر سرشان درخشیدن می گرفت و مغاک های تاریک و نمورشان را روشن می نمود!

چرخ روزگار گذشت و شهرک های بیابانی و دهکده های ماهیگیری عرب در چشم بهم زدنی به متروپل هایی جهانی بدل شدند.
در مقیاس تاریخ، چهل سال و پنجاه سال معادل یک پلک زدن است.
در ایامی که تهران با شیدایی در اندیشەی صدور انقلاب و افکندن طرحی نو در جهان بود، دوبی و مسقط و ابوظبی و دوحه و جده بار خود را بستند و تهران سودازده را در کوچه پس کوچه های قرن بیست جا گذاشتند.
شهریاران تا به خود آمدند، دیدند که تهران نه تنها مرکز جهان نیست بلکه به قول برنارد هوکارد به پایتختی علیه ایران تبدیل شده است.
شهری زمخت و بدقواره، اسیر ترافیک و آلودگی و با نگاه به گذشته که نفس زنان می کوشد با موتور  هنوز روشن "شهرفروشی" خود را به کوهپایه های خنک شمالی برساند.

اصل این توسعەی شهری که به قیمت گرفتن ریه های پایتخت رو به شمال دارد، تخطی آشکار و بلکه خیانتی عریان به آرمان های انقلاب 1357 است.
انفلاب در مرکز سنتی و محافظه کار شهر و حاشیه های جنوبی آن زاده شد. با کیفرخواستی قاطع علیه نیمەی شمالی تازە متصل شده به شهر و مسکن طبقات متوسط و متجدد که در ادبیات انقلابی مرفهان بی درد نام گرفتند.
تا دو دهه پس از انقلاب هم، جنوب و شمال شهر مرکز جدل های ایدئولوژیکی بودند که ساحت شهرسازی و شهرداری را هم می آلود.
روح پایتخت و معرف میراث اسلامی و ملی کدام بود؟ جنوب و مرکز سنتی و محافظه کار یا شمال نوگرا و سکولار؟

در انتخابات پرحاشیەی سال 1388 این مباحث بیش از هر زمان روی نمودار رفت و مبنایی برای تشخیص جهت گیری سیاسی نیروهای اجتماعی گردید.
علیرغم این مهم، سال های دهەی 80 به نقطه عطفی در انحراف از دستور کار یاد شده و متعاقب آن تلنبار شدن انبوه مشکلات پایتخت بدل شد.

پس از آنکه اجماع نخبگان محصول وجود دشمن خارجی در سال های جنگ با عراق و ذهنیت تهدید مداوم غرب فروپاشید، حامی پروری راهی آسان برای ایجاد یک اتحاد جدید میان هواداران سیستم گردید.
در بستر یک سیاست حامی پروری کنترل نشده، سهام تهران بیش از همه روی بورس سیاست رفت و به ثمن بخس واگذار شد.
شهر فلاکت زدەی کنونی گرچه مشکلاتی مزمن و دیرپا از گذشته و حتی دهه های چهل و پنجاه دارد، اما مرض مرگبار کنونی اش بیشتر ناشی از بی توجهی های دو دهه ی اخیر است.

گویا عقلای قوم علاج آن را فقط در ترک آن و انتقال به دورترین ساحل در جنوب شرق کشور دیده اند.
این انتقال حتما با قسمی تحول دیدگاه و شیفت پارادایم همراه است. اما آموختن از سرمشق عرب های خلیج به سادگی هم میسر نیست.
ملزومات و شرایط این تحول مهم تر از خود آن است. پایتخت جدید اگر بخواهد به مسقط الرس توسعه و مسقطی پارسی و نه حتی دوبی و ابوظبی تبدیل شود، باید تن به جراحی های دردناک دهد.
تغییر نگاه به جهان و تغییر ریل سیاست خارجی و پیشه کردن بینشی اقتصاد محور و ترجیح آن بر ایدئولوژی و رهیافت های آرمانی از سیاست، کمترین توشەی این راه است.
سفر از دامنه های مشجر و خنک البرز تهران به سواحل گرم و شرجی دریای عمان، خالی از خطر نخواهد بود.

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

05 Jan, 19:35


🔺از دکتر بشار اسد تا دکتر حسام ابوصفیه!

آخرین تصویر مواجهەی تانک و وجدان جلوەای دیگر از نبرد حافظه و فراموشی است;
تصویر دکتر حسام ابوصفیه که ارتش اسرائیل سرانجام امروز بازداشت او را پذیرفت.
صفیه رئیس بیمارستان کمال عدوان در شمال غزه بود که تا آخرین لحظه بیمارستان ویران و بیماران و پزشکان و پرستارانش را رها نکرد.
در خاورمیانەای کە پزشکان قاتلی چون دکتر بشار اسد را پرورده، او فقط نماد شجاعت نیست. بلکه نشانەی تعهدی پولادین به انسانیت است.
از این رو برای اسرائیل اسد در قیاس با ابوصفیه دشمنی دلبر است!

تصاویر دیگر مربوط به سرکوب بهار پراگ توسط شوروی، سرکوب میدان تیاآنمن چین و تجاوز ترکیه به روژاواست.
در هر سه صحنه، دستکم برای لحطاتی نفس تاریخ ایستاد و تصور شد که تانک بر انسان پیروز شده است.
اما چنین نشد. بهار پراگ سرآغاز زوال جذابیت مدل شوروی و مشروعیت آن شد.
دولت چین به مدد جهش اقتصادی غول آسا توانست یاد کشتار هزاران نفر در سال 1989 را کمرنگ سازد. اما هنوز از سایەی تصویر مرد حاضر در تصویر می ترسد.
ترکیه هم با تجاوز به خاک کردها ابتدا رویای اسلام لیبرالی و گشادەروی آناتولی را سربرید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

04 Jan, 18:56


🔺جمهوری خلق مداحان!

در کمتر از یک هفته دو مداح در دو گوشەی کشور با جنجال آفرینی تیتر اول خبرها شدند.
در اردبیل یکی با رجزخوانی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان و نسبت دادن الفاظ ناشایست به آنان، جنجالی دیپلماتیک آفرید.
مداحی دیگر با سخنانی حاوی توهین و افترا به امام جمعەی اهل سنت زاهدان و نمازگزاران مسجد مکی این شهر بر التهاب های مزمن این استان حساس افزود.

نگاهی به موارد مهم دو دهەی گذشته در این باره نشان می دهد که فهرست مزبور به موارد بالا محدود نمی شود.
چهرەهای مدنی و سیاسی، روسای جمهور، روحانیون سرشناس و حتی مراجع تقلید شیعه در میان افرادی قرار دارند که بە تناوب مورد هجمەی مداحان حکومتی قرار می گیرند.
این امر بیانگر آن است که ما نه با پیشامدهای منحصر به فرد و منتزع از هم، بلکه با قسمی سازوکار نهادی مواجهیم که محصول تطورات فکری و سیاسی در دستگاه قدرت است.

به زحمت می توان ردی مهم از این پدیده در دهەهای شصت و هفتاد یافت.
آنچه دیده می شود و اهمیت دارد بیشتر مربوط به دو دهەی گذشته است.
جنبش اصلاحات دوم خرداد و اعتراضات سال 88 از سوی بخش های مهم و تصمیم ساز نظام سیاسی به عنوان تهدیدی وجودی تلقی شدند.
تهدیدی که واکنش های دفاعی برانگیخت و زمینه ساز تغییرات سیاسی و نهادی گردید.
در برابر خواست طبقات متوسط ساکن در شهرهای متوسط و بزرگ برای اصلاحات سیاسی، نظام نیاز به بازیابی و متشکل کردن هواداران سنتی و محافظه کار خود در روستاها و شهرهای کوچک را ضرورتی مبرم دانست.

در واقع مداحان و هیات های عزاداری که اینک با اضافه شدن ایام فاطمیه کار و بارشان رونق بیشتری هم یافته بود، راه ها و رسانه هایی مطلوب و موثر برای نفوذ در قلب محافظه کار جامعه به قصد اجرای  پروژەهای نخبە ستیزانه به شمار می رفتند.
در خلاء نهادی ناشی از نبود احزاب و جامعەی مدنی و ناکارامدی بنگاه های تبلیغاتی دولتی، اجتماعات مداحی و عزاداری، سهمی بزرگ در گسترش انگاره های فرهنگی و فکری بلوک حاکم را بر عهده گرفتند.
به جز این، کارکردهای موثر پروپاگاندایی این دسته که از موهبت استفاده از تریبون و جایگاه های مذهبی بهره می برد، ارزشی بی بدیل در رقابت های سیاسی یافت.
عمدتا به این دلیل که رقبای سیاسی و جناحی از تریبونی دینی و به شیوەای عمومی منکوب و اغلب فرصتی برای مقابله به مثل برابر نمی یافتند.

همانطور که گفته شد تحولات مذکور خالی از تغییرات و بلکه تطورات فکری و ایدئولوژیک نبود،
برآمدن رهیافت هایی تازه از ایدئولوژی نظام که بعضا اسلام هیاتی نامیده می شود، ره آورد این دوران است.
اسلام هیاتی ناظر به افزایش اهمیت و منزلت مداحان و هیات ها و مراسمات تعزیه در برابر اسلام فقاهتی است که ایدئولوژی اصلی قدرت در دو دهەی ابتدایی انقلاب به شمار می رود.
شایان گفتن است که چرخش از اسلام انقلابی دهەی پنجاە که گفتمان غالب انقلاب 1357 بود به اسلام سنتی و فقیه محور بعدی، یکی از ملزومات اصلی پوست اندازی سیاسی جمهوری اسلامی در ابتدای دهەی شصت بود.
نظام تنها به لطف این جهش پارادایمی بود که توانست میانه روهایی چون نهضت آزادی و بنی صدر را حذف و قسمی اجماع نخبگان حول اسلام فقیهان بوجود آورد.

گذر نسبی از رهیافت مذکور و پروبال دادن به اسلام هیاتی نیز به کار حذف و خالص سازی تازه ای آمد.
این بار گردونه ی حذف در ایستگاه اصلاح طلبان باورمند به اسلام لیبرالی و مداراگر نایستاد. بلکه به تدریج اصول گراهای سنتی و معتقد به اسلام فقاهتی را هم در برگرفت.
چرا که تشکل های جدید و نوپای اصولگرا که جایگزین احزاب و جریانات قدیمی شدند، بیشتر " سربازان سیاسی " با درجەی وفاداری و اطاعت پذیری بالا بودند.
ظاهرا مداحان هم نخبگان و مولدان اندیشەی این جماعات به شمار می روند.
در این وضعیت مداحی صرفا یک رسانەی متنفذ سنتی نیست، بلکه در خلاء نهادی ناشی از غیبت احزاب و انجمن ها و امنیتی سازی مفرط امر سیاسی، مداحان جای سیاستمداران و رهبران سیاسی را گرفته اند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

03 Jan, 15:43


🔺تحریف زشت الجزیره

شبکەی الجزیره گویی بلندگوی دولت ترکیه است، امروز وزرای خارجەی فرانسه و آلمان به دمشق رفته اند.
هر دو وزیر با زبانی صریح و بی پرده از کردها حمایت کردند. اما الجزیره به شیوەی ذیل آن را تحریف کرد:
وزیر خارجه فرانسه: کردهای سوریه متحدان فرانسه در نبرد علیه تروریزمند، در سوریه تازه باید در فرایندی سیاسی مساله ی کردها حل شود.
زمان آنست که در شمال شرق سوریه صدای سلاح ها خاموش و مسائل از راه سیاسی حل شوند.

الجزیره این بیان سلیس و تعریض ضمنی به ترکیه را اینگونه تحریف کرد:
از کردها می خواهیم که سلاح هایشان را بر زمین نهاده و وارد فرایند سیاسی شوند. ما تروریزم را در سوریه تحمل نخواهیم کرد!

ظاهرا در جهان امروز سه نوع رسانه وجود دارد.
رسانه های غربی که گرچه بی طرف نیستند، اما هنوز "معتبرترین" محسوب می شوند.
رسانه های شرقی مانند صدا و سیمای ایران که گویی در یک غار دهەی 50 قرن بیست خفته و خواب بولتن های حزب کمونیست شوروی را می بینند!
و بالاخره کانال های پروپاگاندایی مانند الجزیره و روداو که فرمتشان مانند C.N.N است اما عملکرد و ماهیتشان شبیه تلویزیون ایران و چین!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

02 Jan, 18:14


🔺شام آمریکایی شام؛ دیدار جولانی و کوبانی

دیدار ژنرال مظلوم کوبانی فرماندەی نیروهای سوریەی دمکراتیک و احمد شرع رهبر جدید سوریه، رویدادی کلیدی برای گمانه زنی دربارەی آیندەی اقلیم خودمختار کرد در این کشور است.
گفته می شود آقای کوبانی با یک بالگرد ارتش آمریکا و تحت حفاظت آنها به محل ملاقات در یک فرودگاه نظامی نزدیک دمشق رفته است.
امری که بیانگر اهتمام جدی آمریکا جهت ایجاد مصالحه میان کردها و قدرت تازەی دمشق است.

اساسا به لحاظ امنیتی ورود سرشناس ترین رهبر کردها که جزو اهداف ترور دولت ترکیه است، به شهری که جولانگاه جاسوسان میت و شبه نظامیان متحد آنکاراست، بدون همراهی آمریکایی ها ممکن نیست.
انتخاب مکان خاص - یک فرودگاه نظامی - به عنوان محل دیدار هم در این چارچوب قابل ارزیابی است.

اگر این رخدادها را در کنار پیشامدهای دیگر روزهای اخیر قرار دهیم، به نظر می رسد موج بلندپروازی اردوغان در روزهای اولیەی سقوط اسد برای پایان دادن به موجودیت کردی سوریه، زودتر از تصور به زمین نشسته است.
ارتش آمریکا در کوبانی که مواجه با لشکرکشی ترکیه بود یک پایگاه نظامی ایجاد کرده است.
نبرد بر سر کنترل سد تشرین که مرز میان شرق و غرب فرات است به سود کردها پیش می رود.
کاروان های حامل کمک های نظامی ائتلاف تحت رهبری کردها به مناطق کردنشین ادامه دارد و اوضاع در استان سوق الجیشی دیرالزور هم تحت کنترل در آمده است.

سرجمع این تحولات نشان دهندەی این است که کردها که از سقوط ناگهانی اسد غافلگیر شدند، در حال بازیابی خود و مهار پیامدهای استراتژیک و ژئوپولتیک آن و ترسیم خطوط راهبردی جدید هستند.

از سوی دیگر اسرائیل که از حاکمیت نیروهای نزدیک به ترکیه و به نوعی خویشاوندان ایدئولوژیک حماس بر دمشق نگران است، تمایل خود برای یاری به کردها را پنهان نمی کند.
دیدگاه اسرائیل در این زمینه می تواند تاثیر قابل توجهی بر شکل گیری سیاست های دولت ترامپ داشته باشد.

دستکم ده سال است که کاخ سفید با دشوارەی مدیریت تنش و مهار تعارض منافع در میان شبکەی خاورمیانەای متحدانش روبروست.
ترکیه و کردها، اسرائیل و ترکیه و تا اندازەای امارات و عربستان با قطر و ترکیه.
در شرایط کنونی همسویی اسرائیل و نیروهای سوریەی دمکراتیک به تقویت لابی کردها می انجامد و اردوغان برای تداوم سیاست ضد کردی خالی از مدارایش با چالش های بیشتر مواجه خواهد شد.
دولت جدید سوریه بدون شناسایی رسمی دیپلماتیک و رفع تحریم های اقتصادی که کلید آن عمدتا در دست واشنگتن است، سرنوشتی بهتر از اسد نخواهد داشت.

بر اساس الگوی تحلیلی فعلی این گشایش بدون مساهمت کردها در دولت جدید اتفاق نخواهد افتاد.
اگر روند سیاسی در سوریه بدون مزاحمت جدی پیش برود و مداخلات و دست اندازی های ترکیه و اسرائیل آن را منحرف نکند، کردها به موقعیتی قابل قیاس با اقلیم کردستان عراق دست خواهند یافت.
اگر وضعیت متفرق و از هم گسیخته ی فعلی نیز تداوم یابد، در وضع فعلی آنها تغییری بوجود نیامده و خودمختاری دوفاکتوی آنها برقرار می ماند، موقعیتی مشابه اقلیم کردستان در فاصلەی سال های 1991 تا 2003.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

01 Jan, 20:15


🔺پسرم عاقل باش! پدرت[ آتاترک] هم نتوانست!

خطبەی آتشین شیخ مرشد الخزنوی بالاترین مرجع دینی کردهای سوریه چالشی آشکار علیه پروپاگاندای دولت ترکیه است.
کارزار تبلیغاتی اردوغان علیه کردهای مخالف بر دو ستون استوار است؛
بی دین خواندن کردهای مخالف و متهم کردن آنان به داشتن عقاید کژروانه و عبور از راست اندیشی مذهبی.
دوم متهم کردن آنها به همراهی با نظام قبلی سوریه و هم سویی با جریانات شیعه.
برخی رسانه های اربیل هم بعضا به بازگویی خطوط تبلیغی پیشگفته می پردازند.

حضور تمام قد شیخ مرشد در صفوف نیروهای مدافع خلق و خواندن خطبه علیه نظامی گری اردوغان در کردستان، چالشی مهم و نادیده نگرفتنی در این زمینه است.
مرشد فرزند شیخ معشوق خزنوی بزرگ ترین عالم دینی کردستان سوریه و مرجع سیاسی پرنفوذ است که در سال 2005 توسط بشار اسد کشته شد.
قتل معشوق به بزرگ ترین تظاهرات اعتراضی در شهر قامیشلو انجامید.

بخشی از عصبانیت اردوغان ناشی از بی اثر شدن تبلیغات بالا است.
با سقوط اسد و خروج تمام متحدان ایرانی، عراقی، افغانی و لبنانی آن از سوریه، کردها همچنان در صحنه مانده و لقب تنها متحد آمریکا را هم یدک می کشند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

30 Dec, 16:54


ناسیۆنالیزمی کوردی کۆنەکتێبێکی کراوەیە کە ئێستا بەشەکۆتاییەکانی نەنووسراوە . لە سەدەی نۆزدە و سەرەتاکانی سەدەی بیستەم دا لە سەر دەستی شێخ و مەلا و ڕێبەرانی تەریقەت کەوتە دارەدارە و لە کۆتاییەکانی سەدە دا ڕووناکبیرانی چەپاژۆ بوونە پێشەنگ و جڵەوکێشی . ئێستاکەش خەریکی هەڵس و کەوتە دەگەڵ ئەو شەپۆلە جیهانییەی کە بە نەتەوەخوازیی پەڕگیری ڕاساژۆ دەناسرێ . با لەوەش گەڕێین کە هەمووی ئەوانه لە سەر داروپەردووی چەشنێک خۆناسینی کوردانەی لەمێژین داندراون . داستانی ئەم کتێبه خۆی نەداوە لە گێڕانەوەی ئەو سەربوردە فکرییە دوورودرێژه و خۆی له شەن‌وکەوی پاراستووە ، بەڵکوو سەرەنجی داوەتە سەر پەراوێزەکانی ڕەوتەکە ، واتە دەکرێ بلێین جۆرێک تێڕامانه لە هەندێک کەلێن و کەلەبەری بەڕواڵەت سادە بەڵام لە ڕاستی‌دا گرینگ ...
..

📚 | حەوتەوانه
( لێکدانەوەی حەوت دەستەواژەی بژاردەی سیاسی )

✍🏻 | سەلاحەددین خەدیو
🖨 |#باران
...
👈🏿 ناوەندی بڵاو کردنەوە :

مەهاباد - شەقامی سەلاحەددینی ئەییوبی - باڵەخانه‌ی قەندیل - کتێبی #گزینگ
٠٤٤٤٢٢٣٠٩٩٩
٠٩١٤٤٤٤٥٠٣٩
...
@gzingbook

شارنامه| صلاح الدین خدیو

29 Dec, 21:59


🔺مرگ کارتر و یادی از جیمی کراسی!

جیمی کارتر سی و نهمین رئیس جمهور آمریکا در صد سالگی مرد. نام کارتر برای ایرانیان با انقلاب بهمن 1357 و رخدادهای بعدی آن نظیر بحران گروگان گیری سفارت آمریکا گره خورده است.

اما برای جریان پادشاهی خواه ایران کارتر فراتر از یک نام و یادآوری گذراست.
در نگاه آنان وی تجسم شر محض و عامل اصلی یر باد رفتن حکومت دودمان پهلوی است.
این دیدگاه از سیاست حقوق بشری کارتر نشات می گیرد که در مقطعی رژیم های دیکتاتوری متحد غرب را برای انجام پارەای اصلاحات سیاسی تحت فشار قرار داد.
کارتر در فضای پس از جنگ ویتنام و احتمالا تحت تاثیر سندرم شکست آن، دولت شاه را متقاعد کرد که فشار بر زندانیان سیاسی را کاهش دهد و پارەای گشایش های سیاسی را در دستور کار بگذارد.
شاه ناخواسته به آن تن داد و برنامەی خود را فضای باز سیاسی نام نهاد.
مخالفان اما اعم از مسلمان و چپ گرا به طعنه آن را جیمی کراسی می نامیدند.
موهبتی سیاسی که فاقد ریشه و انگیزەی راستین بود و ره آورد رئیس جمهور دمکرات آمریکا محسوب می شد.

صد البته نرمش شاه و کشیدن ترمز ساواک بند و چفت های دستگاه را شل کرد و به دگرگونی در مقیاسی انقلابی منجر شد.
فقط سلطنت طلبان ایرانی نیستند که کارتر را از باب جیمی کراسی  سرزنش می کنند.

سالها بعد برنارد لوئیس شرق شناس و مورخ پرآوازه که مانند کارتر یک قرن تمام زیست، دولت های غربی را از باب برخورد فرصت طلبانه با دولت های استبدادی خاورمیانه به باد انتقاد گرفت.
لوئیس در آخرین نوشته هایش می گوید:
دولت های غربی در مواجهه با دولت های استبدادی متحد غرب در منطقه اسیر دو وسوسه می شوند.
وسوسەی راست؛ به این معنا که بی خیال رژیم های دیکتاتور و توصیه ناپذیر و سخت گیر شده و به صرف تامین منافع خود، چشم بر جباریت و اقتدارگرایی و نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی در آنها می بندند.
به فرض مثال پادشاهی بستەی عربستان تا حد زیادی در برابر انتقادات حقوق بشری غربی ناشنوا و روئین تن است.
وسوسەی چپ؛ درست بر عکس آنها در مواجهه با رژیم های دیکتاتوری میانه روتر که ظرفیت هایی درونزا برای اصلاح و آسان گیری دارند و بیشتر ملاحظەی حرف متحدان غربی شان را می کنند، به اعمال فشار می پردازند.
به گفتەی لوئیس نفوذپذیری بیشتر این دسته دولت ها در قبال توصیه و فشار غرب باعث تزلزل آنها می شود.
نتیجەی نهایی اما اغلب به سود دمکراسی و حاکمیت مردم نیست. بلکه روی کار آمدن نظامی اقتدارگراتر و کم تر از سلف خود مداراگر است.
با این اوصاف جیمی کراسی چیزی جز وسوسەی چپ واشنگتن نبود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

27 Dec, 11:58


🔺چرا شوروی فروپاشید؟

امروز 33 سال تمام از فروپاشی یکی از بزرگ ترین و قدرتمندترین امپراتوری های تاریخ گذشت.
شوروی احتمالا تنها امپراتوری تاریخ 500 سال اخیر بود که جذبە و قدرت نرم آن در مواردی حتی بر توان نظامی و اقتصادی آن می چربید.

چه در تمام هفتاد سال حیات آن در نگاه کثیری از مردم گیتی به عنوان بدیل اخلاقی و جایگزین محتوم نظام های سیاسی موجود مطرح بود.
تجربەی شوروی و رتوریک شورانگیز آن استعدادی شگرف در تسخیر تخیل سیاسی و اندیشەی اجتماعی روشنفکران و کوشندگان سیاسی داشت.

دامنەی تحقیق و پژوهش دربارەی پیدایش و فرسایش این پدیدار سیاسی استثنایی به قدری گسترده است که چه بسا نمی توان از همەی آن نام برد،
چه برسد به بررسی و وارسی تمام عوامل موثر در فروپاشی آن در یک یادداشت تلگرامی کوتاه.

آنچه مطمح نظر این وجیزه است تنها اشارەای کوتاه به یکی از تضادهای عمدەای است که در نهایت انفجار درونی آن را ناگزیر نمود.
شوروی محصول یک رویای قرن نوزدهمی بود. قرن نوزدهم از این لحاظ بر قرن پس از خود فضل تقدم دارد که انبوهی از آزمایشگاه های فکری را در خود گرد آورده بود که فراورده هایشان بعدا در کارگاه های سیاسی سدەی بیست بە تولید انبوه رسید.

کارل اشمیت فیلسوف سیاسی دست راستی آلمانی با طعنه به شوروی می گفت؛ این برادر افراطی که قرن نوزدەی اروپا را تمام و کمال باور و تعبیر کرده است!
اشمیت نه تنها در این داوری درست تنها نبود، بلکه سالها قبل از او یک مهندس نابغەی روس به فراست آن را دریافته بود.
پبتر پالچسنکی در سال 1925 در نامەای بە نخست وزیر شوروی می نویسد:
این قرن، قرن کمونیسم بین المللی نیست، قرن فناوری بین المللی است. ما باید نه کمینترن، بلکه تکینترن را به رسمیت بشناسیم.
کمینترن یک اتحادیەی کمونیستی به رهبری مسکو بود که وظیفەی صدور انقلاب را بر دوش داشت.
تکینترن که پالچنسکی با هوشمندی آن را بکار می برد مخفف Technolgy International بود.
پالچنسکی که سرانجام شجاعانه جانش را بر سر عقیدەاش نهاد، فن سالاری توسعه خواه بود که باور داشت؛ روسیەی دهقانی و عقب افتاده محتاج انفلاب صنعتی است، نه انقلاب سیاسی و اشتراکی کردن اجباری صنعت و کشاورزی.

باری مهندس نترس روس سر به نیست شد و بروکراسی حزبی بر تکنوکراسی پیروز!
چند دهه بعد ساخاروف فیزیکدان پرآوازەی ناراضی دربارەی مخاطرات تبدیل شوروی به یک قدرت درجە دوم کوته نظر هشدار داد که باز هم ناشنیده ماند.
نظام که دهه ها فن سالاران، دانشمندان و منتقدان را از خود رانده بود، در پایان به مرضی غریب و علاج ناپذیر گرفتار آمد:
رویارویی عرصەی سیاسی و بروکراتیک در حال انجماد با ساحت اجتماعی شاداب و سرزندەی در حال انفجار!
در پایان در حالی که شوروی نیمی از آلمان را در اشغال خود داشت و شمشیر داموکلس هزاران موشک قارە پیمای اتمی را بر سر انگلیس و فرانسه گرفته بود، اقتصادش عملا به سختی به یک دهم آنها می رسید!

دهه ها پس از اشمیت یک آلمانی تاریخ اندیش به فراست دریافت که اسلام سیاسی معادل کمونیسم قرن بیستم است.
ارنست نولته مانند اشمیت بر این باور بود که کمونیسم آرمانی قرن نوزدهمی است واسلام سیاسی پدیدار سدەی بیستم آن.
صد البته دنیای قرن 21 که عرصەی جهانی شدن اقتصاد و ادغام مالی و پولی کشورهاست، برای برساختن یک امت گرایی مدرن و بین الملل اسلامی زیادی زمان پریشانه است.

زادگاه اسلام و قلب اسلام محافظه کار سنی و حاشیەهای ثروتمند آن در دوبی و دوحه و ابوظبی، شتابان در حال دور شدن از رویاهای امت گرایی و پیوستن به نوعی اکینترن* فرضی هستند.
انقلاب اسلامی، انقلاب صنعتی دهەهای چهل و پنجاه ایران را ناکام گذاشت. اصلاحات اقتصادی دهەی هفتاد به مقصود بازگشت به مسیر صنعتی شدن نیز مغلوب هلال شیعی و گسترش نفوذ منطقه ای گردید.
هنوز دیر نیست، کافیست اقتصاد بر سیاست و پیشرفت بر هویت ارج نهاده شود.
* اکینترن; بین الملل اقتصادی Economy International
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

26 Dec, 19:33


🔺مزار ساعدی و مراق انقلاب زدگی!

جوانکی آواره در غربت پاریس بر مزار غلامحسین ساعدی نویسندەی خوش ‌قریحەی چپ گرا ادرار کرده است.
گویا جوان عاصی از اعضای جماعت سلطنت طلب است. به همین خاطر رفتار ناپسندش ولولەای در " میهن مجازی " به راه انداخته است،
منتقدان خشمگینانه می گویند صدای پای فاشیسم و استبدادی جدید را شنیدەاند!

اگر این ادعا مسموع باشد، ایرانیان دستکم سومین بار است که در یک قرن اخیر صدای پای این دو پدیدار پلید را از تاریک خانەهای اندیشەی سیاسی می شنوند.

نخستین بار سید حسن مدرس این صدا را از چکمەهای سردار سپە شنید و البته مسموع نگردید.
دومین بار سیدی قزوینی؛ علی اصغر حاج سید جوادی در خرداد 1359 گفت که آن را می شنود. اما با عتاب شمس آل احمد روبرو گردید که در حال داد و ستد نام و میراث جلال با دولت انقلابی بود و اظهار داشت:
صدای پای فاشیسم از جیرجیر کفش روشنفکران می آید نه نعلین پای آخوند!

ظاهرا ساعدی بخاطر نقش در انقلاب 1357 مورد غضب سلطنت طلبان قرار گرفته است.
آنان کیفرخواستی مشاع علیه انقلاب بهمن صادر و بی محابا همەی جریان های فکری و سیاسی ایران را از دم تیغ می گذرانند.

اگر شما می خواهید انفلاب ها را سرزنش کنید، باید نه تنها کل روشنفکران بلکه باید تمام تاریخ ایران را هم محکوم نمایید.
کلید تاریخ ایران قرن بیست در سه انقلاب است.
انقلاب مشروطه در 1906 که به شکست انجامید.
انقلاب اصلاحی ملی شدن صنعت نفت که در پی احیای آرمان های از دست رفتەی مشروطه بود و سوگمندانه ناکام ماند.
سرانجام انقلاب 1979 که پیروز شد و نیروهای رادیکال تر را به صحنه آورد و به انقطاع کامل از مرده ریگ انقلاب اول انجامید.

سرزنش انقلاب ها عملی بی فایده است. انقلاب پدیدەای اخلاقی و قانونی نیست که دربارەی آن به داوری نشست.
انقلاب ها خوب نیستند، خونبارند و در این باره کمتر استثنایی وجود دارد.
استفاده از قوەی قهریه برای دگرگونی سیاسی نمی تواند نرم و لطیف باشد.
بدتر از این لزوما نتیجەی مورد نظر و اهداف مصرح در دستور کار انقلابیون را به بار نمی آورد.

نه چپ گرایان و روشنفکرانی چون ساعدی نویسندەی نمایش انقلاب بودند و نه نیروهای اسلامی نام کارگردان و فیلمنامه نویس را به سرقت برده و متن آن را تغییر دادند.
در بهترین حالت کار هر دو کشف رویش و شکوفایی دگرگونی بود که به راه افتاده بود.
با این اوصاف پیدا کردن مقصر یا مقصران احتمالی ره به جایی نمی برد.
گمشدەی اصلی نه حل معمای انقلاب ها، بلکه ناکامی تاریخی ایرانیان در رسیدن به توسعه و دمکراسی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

25 Dec, 18:39


🔺سوری که زود تلخ شد!

امروز در حالیکه اردوغان در مجلس ملی ترکیه " فتح سوریه " را جشن گرفته بود، چندین شهر سوریه صحنەی درگیری های فرقەای گردید.
اقلیت علوی احتمالا با تحریک و سازمان دهی خارجی به خیابان ریختند و دولت جولانی را به چالش کشیدند.
همچنین در حالیکه اردوغان کردها را به دفن کردن تهدید کرد، آنها در غرب فرات به پیش روی علیه متحدان ترکیه ادامه داده و به چند کیلومتری منبج رسیدند.
این تحولات با درخواست جولانی برای خلع سلاح همگانی و تهدید ضمنی کردها مصادف شد.
به نظر می رسد ماه عسل سقوط دیکتاتور رو بە پایان  و چالش های تازه در حال ظهور است.
ایران و روسیه احتمالا در پی اجرای سیاست زمین سوختەاند، اسرائیل در مقام ابرقدرت منطقه به نقش اول ترکیه در شام رضایت نمی دهد.
سیاست کردی هم که به گرفتن ماهی از آب گل آلود عادت کرده، فرصتی جدید یافته؛
ایفای نقش مدافع اقلیت ها در برابر افراط گرایی مذهبی که علوی ها و مسیحیان و دروزی ها را به خطر می افکند!
تیم ترامپ هم به خاطر یکجانبه گرایی اردوغان به دردسر می افتد: تحمل فشار مضاعف برای مدیریت تعارض منافع شبکەی متحدان آمریکا:
کردها، ترک ها و اسرائیل!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

24 Dec, 20:22


🔺ایران در منطقه؛ کم ترین درآمد سرانه، بیش ترین فیلترینگ!

فیلترینگ مانند آن است که در عصر تاکسی های پرنده، ترن های سریع السیر و خودروهای برقی، سوار درشکه و شتر و ماشین دودی شد.
نیم قرن قبل که مسافربرهای کنکورد در تهران بر زمین می نشستند، پایتخت عمان هنوز دارای برج و بارو بود و شب ها دروازهای آن بسته می شد.
منظر اصلی دوبی و دوحه و شارجه نیز سرشار از  شن و شتر بود.

اما امروز گویی جهان ایران و اعراب وارونه شده است.
قاعدتا میان فقر و فیلترینگ ارتباطی مستقیم وجود ندارد. اما نمی توان ار پیامدهای ناگزیر کاهش ارتباطات و گسست با جهان روی رکود اقتصادی و کندی توسعه چشم پوشید.

ایران تنها کشور منطقه است که هر شش پیام رسان پرمخاطب امروز جهان در آن فیلتر هستند.
در عین حال  با داشتن درآمد سرانەای پایین که گاه به یک دهم برخی همسایگان هم نمی رسد، در جایگاه فقیرترین کشور منطقه ایستاده است.

آیا اگر اقتصاد ایران دارای نرخ رشدی معقول بود و در اقتصاد جهانی ادغام شده بود، امکان  فیلترینگ تمام شبکه های اجتماعی وجود داشت؟
یا اگر صرفا صنعت توریسم روی پا مانده بود، می شد اینترنت را به روی جهانگردان بست؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

22 Dec, 20:17


🔺قهوه خوران در قاسیون و تحقیر ملی

ضیافت " قهوه خوران " فیدان در معیت جولانی، بر فراز کوه مقدس قاسیون در حالی که دمشق زیر پایش است، تنها به کار تشدید افسردگی جمعی سوری ها می آید.
شاید آخرین باری که یک دولتمرد ترک از آن بالا دمشق را به نظاره نشست، سال 1914 بود.
ترکیه آمده که رویای ناکام قرن 19 را در قرن 21  محقق کند؛ خام دستی و روان پریشی از این بیشتر!؟

رویاها تاریخ مصرف دارند و قرون ماضی را نمی توان به اکنون آورد.
سوریه قلب ناسیونالیسم عرب، خاطرەی عمدەی سال های قرن جاری را با ندامت و تحقیر به یاد می آورد. اربابان روس و ایرانی رفتند و ترک ها بازگشتەاند،
البته در معیت اسرائیلی ها در هیات دشمن و اشغالگر!
احساس عمیق این حقارت تلخ،  می تواند به یک ناسیونالیسم پرخاشگر تبدیل شود.

دومین سفر فیدان طی یک هفته حتی اگر به ظاهر به نیت خیر باشد، به خودی خود تحقیرآمیز است،
مانند رفتار با " خویشاوند فقیری " است که پیشتر توسط دیگران اذیت شده و اکنون قوم و خویش خیرخواه آمده تا او را از باقی مایملکش لخت کند.
پوشیده نیست که فیدان صرفا به خاطر کردها  هر روز می آید و نمی گذارد سوریه  روی آرامش ببیند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

22 Dec, 18:34


🔺کراوات جولانی و خلافت اسلامی

کراوات جولانی پرسش های جدید دربارەی یگانگی صورت و سیرت وی آفریده است.
آیا جولانی واقعا از گذشتەی جهادی خود فاصله گرفته؟
تحول فرضی وی، به معنای تغییر سازمان متبوعش با هزاران رزمندەی خارجی هم است؟
آیا می توان به آسانی بخش سوریەی القاعده را به حزبی محافظه کار و لیبرال نظیر آکپارتی با خاستگاهی غیردینی تبدیل کرد.

برای خیل عطیم اسلام گرایانی که این روزها با ترکیبی از افسوس و افتخار به دیدن مسجد اموی دمشق می روند، جولانی یادآور نوستالژی معاویه بن ابی سفیان و امپراتوری شکوهمندش است.
شخصیتی متناقض و پیچیده در میان اهل سنت  که از سویی تدبیر و کیاستش را می ستایند و از سوی دیگر بخاطر تبدیل خلافت به ملوکیت سرزنش می شود،

جولانی تقریبا با همان دشوارەی معاویە در 1400 سال قبل روبروست؛ تاسیس سازمان حکومتی مدرن با داشتن مشروعیت اسلامی راستین.
گزینەهای اندکی فراروی معاویه بود، جولانی نیز چنین است.
آیا دمکراسی و انتخابات را می پذیرد یا هنوز در پی خلافت است؟
از روی کراوات سبزرنگش نمی توان پاسخ داد. شاید بخشی از پروتوکل توصیه شده توسط فیدان و مسئولان امنیتی قطری باشد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

20 Dec, 20:37


🔺کردستان در اعترافات پوتین گناهکار

ولادیمیر پوتین دیروز در جریان کنفرانس خبری اش، گریزی هم به مسالەی کردها زد. او با ابراز نگرانی از شعلەور شدن آتش جنگ میان کردهای سوریه و ترکیه گفت:
اخیرا دیپلمات های اروپایی به من گفتند طی جنگ جهانی اول به کردها وعدەی استقلال داده شد، اما فریبی بیش نبود...
مسالەی کردها می بایست در چارچوب رژیم اسد حل و فصل می شد، اما این اتفاق نیفتاد و امیدوارم اینک توسط دولت تازه چاره شود.

نمی دانم اظهار بی اطلاعی آقای جاسوس از سرگذشت پرادبار مسالەی کرد در صد سال قبل که منشا بحران های فعلی است، چقدر صحیح است.
کردهای سوریه همین پارسال در قامیشلو و در بغل گوش نیروهای روس، به خاطر صد سالگی پیمان لوزان و از بیم تکرار مصائب آن کنفرانسی برگزار کردند.
پیمانی که رویای کردهای آناتولی و ولایت موصل را برای استقلال به سراب تبدیل کرد. لوزان مهر بطلان بر پیمان سور بود که سه سال قبل قدرت های پیروز جنگ در آن به کردها وعدەی داشتن وطنی ملی و مستقل داده بود.

برای آنکه آقای پوتین ظاهرا بی خبر، بهتر متوجه شود، رخدادهای یک قرن پیش را با روندهای امروز مقایسه می کنم که خود ایشان معمار اصلی آن بوەاند.
پیمان سور تا حدی شبیه روند ژنو بود که با میانجیگری سازمان ملل و حضور قدرت های غربی برای حل و فصل بحران سوریه در جریان بود.
با مداخلەی روسیە در جنگ داخلی به نفع اسد، روند ژنو عملا کنار گذاشته شد. به جای آن پوتین روند آستانه را بنیان نهاد که شبیه تیله بازی میان خودش و اردوغان بود.
نقشی کم اهمیت هم گاه و بیگاه به ایران می رسید.
اما کردها مطلقا راهی به آستان آستانه نیافتند و از قضا همین امر به یکی از علل سقوط اسد و شکست نهایی ایران و روسیه بدل شد.
نیک می دانیم که یکی از عوامل اصلی سقوط دمشق، بحران ویرانگر اقتصادی و تورم و رکود لجام گسیختە بود که بدنەی اجتماعی هوادار نظام را از آن جدا کرد.
منابع نفتی سوریه که سهمی مهم در درآمدهای ارزی آن داشتند کلا در اختیار کردهاست که از حمایت آمریکا هم بهره مندند.
اگر رژیم در ازای اعطای یک خودمختاری محدود به کردها، مجددا کنترل نفت را بدست می گرفت و وضع اقتصادیش بهبود می یافت، به این سادگی مضمحل می شد؟
روشن است که نه! اما نه پوتین و نه ایران و نه به طریق اولی سوریه متوجه این مهم نبودند و قمار آستانه را به ترکیه باختند.
البته این سرانجام تمام روندهای پشت پرده، زد و بندهای غیررسمی و جاسوس بازی های سیاسی است که در لحظەای قربانی دسیسه و فرصت شناسی رقیب نامرد می شوند.

کشف گره کور مسالەی کرد از سوی آقای پوتین که گویا این یکی دو روز آن را از دهان دیپلمات های غربی شنیده، با وقایع تاریخی روسیه محور نیز  همخوان نیست.
چه رفقای کمونیست سابق وی نقشی مهم در افشای پیمان استعماری سایکس و پیکو داشتند که خاورمیانەی کنونی مولود آن است.
داستان این است که در سال 1916 انگلستان و فرانسه قبل از شکست نهایی عثمانی مخفیانه مرده ریگ آن را میان خود تقسیم و مراتب را به متحد خود، روسیەی تزاری اطلاع داده بودند.
پس از آن که کمونیست ها در مسکو به قدرت رسیدند، در نوامبر 1917 طی "اقدامی انقلابی" مفاد قرارداد "استعمارگرانەی مزبور را افشا و در روزنامەی پراودا منتشر کردند.
این اقدام زلزلەای میان نخبگان عرب، ترک، ارمنی و کرد ایجاد کرد.
عرب ها از تعارض قرارداد لو رفته با وعدەهای متفقین مبنی بر ایجاد یک میهن عربی واحد در  خاورمیانه سرخورده و عصبانی شدند.
ترک ها هراسان از مغبون شدن کامل و از دست رفتن  آناتولی خود را در تنگنایی بی سابقه یافتند.
لابی های ارمنی هم در سراسر جهان به کار افتاد و تلاشی وافر برای روی خط آوردن آمریکا آغاز شد و کردها هم هراسان دست به دامن این و آن شدند.

دور نیست که پوتین نیز که خود را وارث پطر کبیر و تزارهای روس می داند، در جریان تحولات اخیر مخفیانه با ترکیه و اسرائیل و تیم ترامپ نبسته  و سوریه را با اوکراین تاخت نزده باشد.
مغازلەی آشکار وی با حاکمان جدید دمشق اگر دال بر پذیرش باخت آشکار نباشد، قرینەی قسمی بده بستان مخفیانه است.
در این صورت باید منتظر رژیم پس از او و باز شدن آرشیوها و افشاگری های انقلابی جدید بود.
در هر حال وی یکی از مقصران اصلی وضع کنونی است و نمی تواند در جایگاه ناصح و ناجی قرار گیرد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

19 Dec, 14:36


🔺کوبانی و اردوغان؛ داستان یک نفرت بی پایان!

رامی عبدالرحمن مدیر دیدەبان حقوق بشر سوریە، نامی آشنا و معتبر است؛
کوشندەی حقوق بشر و دمکراسی و باورمند به استقلال سوریه و مخالف هر نوع مداخلەی خارجی.
دیدەبان نە یک دستگاه عریض و طویل، بلکه سازمانی مردم نهاد است که از طریق شبکەای از شهروند - خبرنگاران در اسرع وقت جهانیان را در جریان آخرین پیشامدهای جنگ سوریه و موارد نقض حقوق بشر و تلفات غیرنظامیان و نظامیان قرار می دهد.
طراحی ساده و ابتدایی سایت دیدەبان که به دو زبان انگلیسی و عربی در دسترس است، بیانگر مشی حرفه ای و مستقل آن است.
به جرات می توان گفت معتبرترین خبرگزاری های جهان نظیر رویترز، CNN، AP و BBC در سال های اخیر  اغلب متکی به آقای عبدالرحمن بودەاند.

باری رامی که در انصاف و دادگریش شکی نیست، دیشب در یک گفتگوی تلویزیونی به داوری دربارەی سیاست جنگی ترکیه علیه کردها پرداخت.
به باور او مشکل ترکیه نه با نیروهای سوریەی دمکراتیک و نه حتی دشمن دیرینەاش پ.ک.ک بلکە با اصل وجود کردهاست.
به گفتەی او در میانەی این خصومت و سنگدلی بدسگال، کوبانی جایگاهی ویژە دارد؛
خاری در چشم دولتمردان آنکارا و عقدەای که همیشه آزاردهنده است.

مایەی تعجب نیست که یک فعال سیاسی عرب مسالەی کرد را بیشتر و بهتر از خیلی از سیاستمداران و درس خواندگان کرد بشناسد که ایدەها و فرضیات اصلی شان را از پروپاگاندای حزبی و نه از مطالعه و خرد راستین  می گیرند،
سوگمندانه نه ماهیت رژیم ترکیه را می شناسند و نه دولت های دیگر صاحب و وارت مسالەی کرد را.

مثلا تبلیغات حزبی می گوید که اگر در سال 2014 در جریان انتخابات پارلمان کردها دست دوستی به سوی اردوغان دراز و کسری کرسی هایش برای تشکیل دولت را جبران می نمودند، آتش جنگ در کوهستان قندیل زبانه نمی کشید و کردها در سوریه به خطر نمی افتادند.
کسی منکر اشتباهات کوچک و بزرگ و متعدد پ.ک.ک نیست. کسی هم نباید در دادن نمرەی دمکراسی به آنها گشاده دستی نماید.
اما واقعا می شود حزبی که ظاهرا در میانه ایستاده -  حزب اردوغان - پس از ناکامی در اتحاد با حزب چپ گرا و گلوبالیست کردی دمکراتیک خلق ها، به دامن حزب راست گرا و فاشیست حرکت ملی بخزد؟

من می گویم اولی از ابتدا ممتنع ولی دومی ممکن بود.
بلوک حاکم بر آنکارا یک سنتز ترک - اسلامی و نوعی رجعت به خاستگاه تاریخی خود است.
رژیم ترک های جوان به رهبری انور و طلعت و جمال؛ هر سه پاشا هم همین بود:
در خاورمیانە اسلام گرا و در قفقاز و آسیای میانه پان ترکیست!
تفاوت این جاست که آن زمان ارمنیان، دیگری و دشمن اصلی بودند. چه به لحاظ ژئوپولتیک اتصال سرزمینی امپراتوری در مرزهای غربی را ناقص و بنا به اقتضای زمانه در آن روزگاران از ترک های آناتولی درس خوانده و متجددتر و در مشاغل جدید مهارت بیشتری داشتند.

اکنون هم کردها مانع اصلی اشتیاق و آرزوهای توسعە طلبی و الحاق خواهی سلطان هستند.
زیرا برای رسیدن به ایران، سوریه، عراق و جنوب قفقاز ابتدا باید از سد کردها گذشت و با چالش های گوناگون مسالەی کرد دست و پنجه نرم کرد.

اما عقدەی سیاسی کنونی همانطور که رامی گفته، کوبانی است.
نقطەای کانونی در تاریخ مبارزات کردها و فرازی سرنوشت ساز در روندهایی که به تشکیل اقلیم روژاوا انجامید.
اغراق نیست که بگوییم کوبانی که اینک از چند سو در حصار ترکیه و متحدانش است، استالین گراد کردهاست.
نه صرفا به خاطر مقاومت جانانه در برابر داعش‌ که انعکاسی جهانی یافت، بلکه به علت مشروعیت سیاسی عظیمی که برای کردهای سوریە به ارمغان آورد.

نبرد استالین گراد هم فقط نخستین نقطەی توقف رایش نبود، بلکه آغاز انفتاح الگوی شوروی در جهان و مسحور کنندەی تخیل و حس تحسین روشنفکران نسبت به ارتش سرخ و رهبری آن بود.
البته بخش اعظم این رخداد توهم و برخاسته از حباب ایدئولوژی بود، اما دهه ها طول کشید تا کنار برود.
طی این مدت هم نه تنها هنجارهای سیاسی و شاخص های زیبایی شناختی، بلکه معادلات ژئوپولتیک و استراتژیک هم دگرگون و عملا جهان متحول شد.

داستان کوبانی هم از این قرار است؛ پیوند دهندەی یک گروه چریکی ساکن کوهستان به قدرت های بزرگ جهان و متروپل هایی مهم چون واشنگتن، بروکسل، لندن و پاریس.
مهم تر از آن نمایش کردها به عنوان تنها نیروی میانه رو و سکولار در آشفته بازار سوریه و کلیشەی پرکاربرد مدافعان جهان آزاد در برابر افراط‌ گرایی شیعه و سنی و استبداد خون ریز بعثی!
در حقیقت این راز تنفر بی پایان اردوغان از کوبانی و اسطورەی مبارزاتی آن است.

کردهای نزدیک به حزب دمکرات کردستان ساده اندیشانه خیال می کنند که با جایگزینی واحدهای مدافع خلق با انجمن ملی کردستان و لشکر روژ و پایین آوردن پوسترهای های اوجالان و برافراشتن پرچم اقلیم کردستان می توان مساله را حل نمود.
زهی خیال باطل! این یک مغلطەی حزبی آشکار و محصول پروپاگانداست. لطفا ببینید رامی چه می گوید!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

17 Dec, 19:35


🔺کردستان اسرائیل و فلسطین ترکیه!

با خروج ایران و روسیه از سوریه، این کشور عملا بدست اسرائیل و ترکیه افتاده است.
دو قدرت امپریالیستی جدید که از اعمال زور برای دست یافتن به اهدافشان دریغ نمی کنند.
نتانیاهو امروز در معیت فرماندهان ارتش به کوه اشغال شدەی حرمون سوریە رفت.
بی بی گفت که حرمون مرتفع ترین قلەی منطقه، چشم و چراغ شامات است و اسرائیل از آن دست نخواهد کشید.
و افزود، از حرمون می توان دمشق، جنوب لبنان و دشت های اسرائیل را دید.

از سوی دیگر، شملرش معکوس برای حملەی ترکیه به کوبانی شروع شده است. نامی سمبلیک در مبارزات کردها و نماد جهانی ایستادگی در برابر بربریت دولت اسلامی عراق و شام.

کوبانی ناموس ناسیونالیسم کرد و و کوه حرمون و بلندی های جولان زخم خون چکان ملی گرایی عرب و قلب تپندەی آن در سوریه و لبنان است.
در حالی که دولت های غربی از ژست های مدنی جولانی به وجد آمدەاند، سیادت و تمامیت ارضی سوریه دارد زیر پای اشغال گران جدید آن لگدمال می شود.

سوریە امروز مانند لهستان اشغال شدە طی جنگ دوم جهانی است. که ابتدا میان استالین و هیتلر تکه پاره شد. سپس آلمان تک خوری کرد و سهم روسیه را هم بالا کشید.
در واپسین ماه های جنگ ارتش سرخ، لهستان را از آدولف هیتلر پس گرفت و بدست عوامل مسکو سپرد.
اشغال جدید چهل سال طول کشید و تا نوامبر 1989 و برافتادن پردەی آهنین در اروپا به طول انجامید.

ظاهرا سوری های نگون بخت چند سال آزگار دیگر باید رنج و حرمان را تحمل کنند.
آنها در واقع باید جور تنفر و هراس اسرائیل از مسالەی فلسطین و ترکیه از مسالەی کرد را بکشند.

واقعا معلوم نیست بدون آزادی ملی، بدون استقلال واقعی و در سایەی اشغال خارجی، چگونه می توان از آزادی و دمکراسی دم زد؟
آن هم توسط جولانی با یک سابقەی پروپیمان جهادی و دست هایی که زیر سنگ اسرائیل و ترکیه گیر افتاده است.

ظاهرا یک راه برای آرامش سوریه و سازش استالین و هیتلر - اردوغان و نتانیاهو - وجود دارد:
کردهای ساکن در کوبانی، عفرین، سری کانی و گری سپی به شمول آوارگان جملگی به نوار غزه منتقل شوند و ساکنان غزەی جنگ زده و ویرانه هم به نوار مرزی ترکیه با سوریه.
اینگونه اسرائیل با کردستانی کوچک و خودمختار همسایه می شود و ترکیه هم با مینی فلسطینی آواره که سنگش را به سینه می زند!
لابد ترکیه و اسرائیل که در همین دو سه سال اخیر چندین جابجایی و اخراج بزرگ جمعیتی را در قرەباغ، عفرین، سری کانی و غزە و کرانەی باختری انجام داده اند، این را هم می توانند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

15 Dec, 18:24


🔺سوریه؛ ملتی یک پا در کشوری بدون پا!

این تصویر غم انگیز نماد سوریەای است که خاندان اسد پس از نیم قرن بر جای گذاشتند.
منذر النزل که یک پایش را در جنگ داخلی از دست داده تمثیلی از مردم سوریه است و مصطفی پسرش که بدون پا به دنیا آمد، نمادی از خود سوریه که ارتش و اقتصادش را توامان از کف داده است!

اکنون مردم سوریه ناچارند با یک پا کشور معلولشان را سر پا نگه دارند!
بشار اسد روزی که می بایست برود، نرفت و با کمک خارجی و به قیمت آتش زدن کشور، 13 سال دیگر در قدرت ماند.

اکنون چشم ها به یک جنگجوی سابق القاعده دوخته شده که ناجی کشور شود.
جولانی پروردەی یک خانوادەی سکولار و فرزند یک ناصریست معروف است.

دگردیسی نسلی خانوادەی شرع در گذار از ملی گرایی  به اسلام گرایی، داستان خاورمیانە و معرکەی ایدئولوژی های آن در نیمەی دوم قرن بیست است.

شرع جوان اما نیازمند پوست اندازی تازەای است.
آمدن از ساحت تکفیر به " میدان تحریر " بس نیست. سوریه برای اینکه روی پاهایش بایستد محتاج رجحان دولت مدنی  بر دولت دینی و " فن " بر فقه و توسعه بر ایدئولوژی است.
صدای فن سالاران باید از صلای فقیهان و خطیبان بلندتر باشد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

14 Dec, 19:55


🔺سرنوشت و آتیەی حزب الله پس از اسد

شیخ نعیم قاسم گفته با سقوط اسد، حزب الله خطوط تدارکاتی و تجهیز خود از خاک سوریه را از دست داده و باید خود را با شرایط جدید وفق دهد.
سوریه برای حزب الله صرفا یک کریدور هوایی و زمینی برای اتصال به ایران نبود.
فراتر از آن، به عنوان آقای لبنان در دهەهای هشتاد و نود میلادی نقشی کلیدی در تثبیت و فرادستی حزب الله در میان انبوه بازیگران لبنانی و فلسطینی و پویایی های خاص نظام طائفی آن داشت.
از این رو پیش بینی سرنوشت و آتیەی حزب الله بدون آن، به عنوان یک جریان سیاسی و اجتماعی قدرتمتد که ریشەهایی عمیق در جمعیت شیعەی لبنان دارد آسان نیست.
14 سال قبل درست در این روزها سعد حریری نخست وزیر وقت لبنان به دیدار آیت الله خامنەای رفت.
دوران پس از ترور رفیق حریری بود و بحث خلع سلاح حزب الله گرم.
مقام رهبری که پیشاپیش از قصد حریری پسر برای مطرح کردن موضوع و بیان ضرورت انحصار سلاح در دست دولت لبنان مطلع بود، با ذکر فرازهایی از داستان گوژپشت نتردام با فراست راه را بر او بست.
گویی یک اثر کلاسیک ادبی فرانسوی می توانست مناسب مهمانی از  لبنان باشد که عموما با فرهنگ و ادبیات فرانسه آمیخته است!
به نقل از کانال عطاء الله مهاجرانی رهبری به او می گوید:
آقای نخست وزیر! در گوژپشت نتردام زنی زیبا و ملیح بنام اسمرالداست که همه را مسحور زیبایی خود کرده؛ از لات ها و قداره کش های پاربس گرفته تا اصحاب کلیسا و ...
اسمرالدا تمثیلی از کشور زیبای شماست که عروس خاورمیانه نام دارد و همگان، از اسرائیل گرفته تا دیگران را به طمع می اندازد.
اسمرالدا اما خنجری زیبا و ظریف از صدف دارد که حافظ پاکدامنی و زیبایی اوست.
سلاح حزب اللە همان تیزی دست اسمرالداست....

به نحوی شگفت انگیز  آنچه در ماه های گذشته بر سر منطقه آمد، با تحولاتی غریب و باورنکردنی، گویی ادامەی داستان گوژپشت نتردام و فرجام نهایی اسمرالداست.
جالب این جاست که جشن بازسازی کلیسای سوختەی نتردام با شرکت سران جهان هم درست مصادف شد با تحولات غریب و استثنایی کنونی در سرزمین شام.

اسمرالدای داستان در پاربس سرد ابتدای سدەی شانزده، عشاق و دلباختگانی شوریده داشت.
هر کس با کیدی به او نزدیک می شود. عاشقی ناکام از سر انتقام، قصد سر رقیبی عشقی را می کند و با ساختن پاپوشی آن را به اسمرالدا نسبت می دهد، انتقامی دو سره با یک تیر و دو نشان!
اسمرالدا محبوس می شود و روزهای زندگی اش در انتظار  قصاص به شماره می افتد.
گوژپشتی بدمنظر بنام کازیمودو که در نهان دلباختەی اوست، دخترک را می رباید و به قصد نجات از اعدام در کلیسا محبوس می کند.
ناگهان شورش خلاف کاران و رجاله های پاریس به راه می افتد و کلیسای قدیمی نیز غارت می شود.
اسمرالدا رهایی می یابد و بر حسب اتفاق در گوشەای از میدان مادرش را باز می شناسد.
پیرزنی نیمه مجنون که تاکنون اسمرالدا را از خود می راند، در واقع مادر اوست که پس از دزدیدن اسمرالدا توسط کولی ها دیوانه شده است.
تا پیش از این جریان پیرزن اسمرادلدا را که همراه بزش جالی ماهرانه می رقصید، کولی می پنداشت و از سر تنفر فرزند دزدی وی را از خود می راند!

رخدادهای عجیب و سرنوشت ساز غزه و شامات گویی فصول پایانی گوژپشت نتردام است.
فتح دمشق توسط شورشیان سوریه - مانند شورش پاریس-  بیش از هر کس حزب الله را در تنگنایی نفس گیر قرار داده است.
با هر خوانشی بخت چندانی برای جبران گسست پدید آمده در شام میسور نیست.
برخی می گویند برقراری یک حکومت اسلامی سنی متخاصم با اسرائیل در سوریه، بالقوه به معنای نزدیکی آن با ایران و ضاحیه خواهد بود.
این نگاه نزدیک بین از دیدن متغیرهایی چون سوریەی عملا خلع سلاح شده و ضعیف پس از اسد و دریای خون ریخته شده میان ایران و روسیه و حاکمان جدید دمشق غافل است.
یک احتمال ضعیف البته می تواند این باشد:
در سوریەی لیبی شدە و منقسم احتمالی، ایران یک متحد محلی بیابد و باقیماندەی نفوذش را از طریق آن نگه دارد.
حتی با این فرض هم کیفیت اتصال به حزب الله به هیچ وجه مانند گذشته نخواهد بود.
اما بر اساس استعارەی اسمرالدا، می توان پیش بینی کرد که حزب الله به دامن مادر لبنانی اش باز  گردد.
در نقش یک جریان اصیل ریشه دار بە اجبار به بازبینی رویکردهای امنیتی و اولویت های راهبردی اش  پرداختە و نقش سیاسی اش را در صحنەی داخلی حفظ می کند.
مشابه احزاب سوسیالیست حاکم بر اروپای شرقی که پس از فروپاشی برادر بزرگ، تن به برخی اصلاحات شکلی و محتوایی دادند تا با قواعد جدید بازی دمساز و جایگاه خود در جناح چپ را دوباره به دست آورند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

12 Dec, 17:32


🔺تحریک طالبان و تحریر شام؛ ترکیه و پاکستان و مرز باریک همبستگی و دلزدگی!

تاریخ با دوری تند تکرار می شود.
سه سال پیش سه روز پس از سقوط دولت غنی، حمید فیض رئیس اطلاعات ارتش پاکستان به کابل رفت، تا روی  نقش پاکستان در پیروزی طالبان و سهم ویژەی آن در آیندەی افغانستان تاکید نماید.

امروز هم ابراهیم کالین رئیس میت در دمشق حاضر شد، 4 روز پس از سقوط اسد و با همان منطق:
به رخ کشیدن واقعیت جدید در همسایەی کوچک تر و احیانا کمک به بازسازی و راه اندازی سازمان های امنیتی و حکومتی نو.

اما انتظارات همیشه مطابق واقعیت ها نیست.
روابط پاکستان و طالبان پس از ماه عسلی کوتاه به تشنج گرایید و چند بار کار به زد و خورد مرزی  کشید.
عزم اسلام آباد برای اخراج پناهندگان افغان و ترس از پیامدهای ایدئولوژی افراطی طالبان روی وزیرستان پاکستان از مسائل مورد اختلافند.
مهم تر از آن احساس عاملیت طالبان است.
آنها خود را دولتی مستقر و جنبشی نیرومند می دانند که آمریکا را بیرون رانده و نگاه  متکبرانەی پاکستان را نمی پسندند.
سه عاملی که در پیوند ترکیه و تحریر شام هم حی و حاضرند. آیا شامات برای ترک ها شام شریف می شود؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

11 Dec, 19:57


🔺وضعیت پیچیدەی کردها پس از سقوط اسد

با سقوط بشار اسد واقعیت روی زمین متحول و محیط استراتژیک سوریه به طرزی اساسی دگرگون شده است.
کردها به عنوان یکی از بازیگران کلیدی بحران  در حال دست و پنجه نرم کردن با تنگنا و فشارهای ناشی از پراهمیت تر شدن نقش ترکیه هستند.
چه با خروج ایران و روسیه از صحنه، عملا خلاء آنها با ترکیه و اسرائیل پر شده است.
هر دو کشور متحد آمریکا هستند و یکه تازی آنها در روزهای اخیر با مخالفت معناداری از سوی واشنگتن روبرو نشده است.

ترکیه و اسرائیل با فراغ بال در حال اجرا و طراحی اولویت های امنیتی خود به منظور محکم کردن جای پای خود در آیندەی سوریە می باشند.
چشم انداز استراتژیک ترکیه مبتنی بر سوریه ای منهای کردهاست.
اسرائیل هم دنبال خلع سلاح سوریه و حذف تهدید استراتژیک آن برای اسرائیل تا مدتهاست.
گرچە کردها رسما و عملا متحد آمریکا محسوب می شوند، اما تاکنون واشنگتن واکنشی جدی به حملات ترکیه و متحدان آن در غرب فرات و تحریکات آنها در شرق سوریه نشان نداده است.
امری که باعث شده آنکارا جهت نهایت استفاده از پنجرەی باز شدەی تا زمان روی کار آمدن ترامپ بکوشد و واقعیت جدید را به او تحمیل کند.
این مساله باعث نگرانی و سرگیجەی استراتژیک رهبری کردها شده و این پرسش قابل تامل را پدید آورده که در دوران تازه اهرم های از کف رفته را چگونه جبران کنند.

در روزهای گذشته، مقامات اسرائیلی چند بار زبان به سرزنش حملات ترکیه به کردها گشوده و از ایستادگی آنها در گذشته در برابر داعش ستایش نمودند.
معلوم نیست که اظهارات یاد شده صرفا قسمی چنگ و نشان دادن به ترکیه است، یا از یک ارزیابی راهبردی در سیاست تل آویو حکایت دارد.
روشن است که بخش اعظم آیندەی سوریە و شاکلەی احتمالی آن بر اسرائیلی ها مجهول است و می کوشند از طریق اقدامات عملی در مقیاس استراتژیک و برخی سیاست های تاکتیکی بر آن تاثیر بگذارند.
دور نیست که کردها هم که در برابر آتش ترکیه تنها ماندەاند و از موضع آتی ترامپ هم دلگرم نیستند، نزدیکی به اسرائیل را اهرم مناسبی برای موازنه سازی و نیز تعدیل سیاست آمریکا به سود خود ببینند.

سوی دیگر ماجرا ایران است که امیدوار است با دچار شدن سوریه به وضعیت لیبی، بخشی از نفوذ و عمق راهبردی سابق را از طریق بازیگران فروملی نجات دهد.
طبعا بر اساس این دیدگاه، نگاه تهران هم در درجەی اول متوجه کردها خواهد بود.
میان ایران و نیروهای دموراتیک سوریه برخلاف بحش های دیگر اپوزیسیون، خصومت ایدئولوژیک پررنگی وجود ندارد.
عمدەی درگیری های آنها معطوف به رقابت های استراتژیک در استان دیرالزور و مرز با عراق بود که اکنون سالبه به انتفاء موضوع است.
طبعا با وجود اتحاد با آمریکا، وارد شدن به یک شراکت راهبردی با آن برای کردها آسان نخواهد بود و همکاری مزبور از یک میزان تاکتیکی معین فراتر نخواهد رفت.

یک گزینەی دیگر همکاری با فاتحان دمشق و در راس آنها عمده ترین گروه اپوزیسیون یعنی تحریر الشام است.
این گزینه هم محدودیت های خاص خود را دارد.
اگر جولانی بتواند بدون معارضه، قدرت را قبضه و با چالش انگیزی رقبا مواجه نشود، از موضع سخت تری با نیروهای سوریه دمکرات روبرو می شود.
اما اگر سوریه به وضعیتی مشابه لیبی و افغانستان دهەی نود مواجه شود، کردها بختی بیشتر برای حفظ خودمختاری شان خواهند داشت.
نوع رابطەی تحریر الشام با دولت ترکیه هم که تاکنون مبهم و پیچیده بوده، در این میان تعیین کننده است.

فرضیات فوق تحت تاثیر متغیرهای گوناگون قرار می گیرند. عواملی چون زنده شدن دوبارەی روند ژنو و تصمیمات اروپا و آمریکا دربارەی پروندەی سوریه.
همچنین این امر که روند انتقال قدرت روی زمین و جا جای سوریه چه تناسب و تناظری با رهبری جولانی در دمشق و مسجد اموی خواهد داشت.

در بادی امر به نظر می رسد که در پایتخت های اروپایی و آمریکا تمایلی واضح به سود تعامل با جولانی و نادیده گرفتن گذشتەی القاعدەای وی وجود دارد.
احتمالا اصلی ترین انگیزەی آنها خستگی از بحران سوریه و خلاص شدن از شر آوارگان آن است.
چالش اصلی زمانی رخ می دهد که جولانی مانند طالبان به وعدەهایش عمل نکند و تلاش نماید که حکومتی مذهبی و سخت گیر بوجود بیاورد.
در این صورت تحریم های وضع شده علیه اسد لغو نمی شود و دوباره بورس کردها به عنوان نیروهای میانه رو و بخش سکولار سوریه نزد غربی ها بالا می رود.
در یک وضعیت بحرانی حتی می توان پیش بینی کرد که جایگاه نیروهای کرد مانند اتحاد شمال افغانستان در نبمەی دوم دهەی نود شود که از حمایت بین المللی توام با شناسایی دیپلماتیک برخوردار بودند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

10 Dec, 20:16


🔺 سوریه به کجا می رود؟

به نظر می رسد که الگوی شورشیان اسلام گرای سوری پس از فتح دمشق نه سیرەی پبامبر اسلام پس از فتح مکه، بلکه سنت برخی از انقلابیون مسلمان ایران در فردای 22 بهمن 57 است.
سه روز پس از سقوط اسد، بساط چوبه های دار و اعدام های خیابانی در شهرها برقرار شده، مقبرەی حافظ اسد، پدر بشار با خاک یکسان و وابستگان رژیم گذشته، از بیم جان آرام و قرار ندارند.

این رخدادها و نمایش های خیابانی شباهتی غریب با اعدام های شتاب زدەی ابتدای انقلاب ایران و تخریب قبر پهلوی اول و پاکسازی های گستردەی دستگاه دولتی دارد.
امری بغایت نگران کننده و نافی خوش بینی های اولیەای که گفتار و اطوار رهبر تحریر الشام آفرید.

خشونت غیر قضایی ابتدای انقلاب ایران، خالق فضایی شد که از دل آن تندروی های ساختاری زاده و موجب انحراف از آرمان و روح راستین انقلاب ضد سلطنتی گردید.

در سوریەای که هم اینک دست دراز ترکیه و اسرائیل را بر سر خود دارد و جنگی داخلی با صدها هزار کشته را پشت سر گذاشته، راه دادن به خشونت از همان ابتدای کار، مانند گشودن درهای دوزخ است.
درست است که مردم شام از شر یکی از سرکوب گرترین حکومت های جهان معاصر رها شدەاند و خاطراتی مالامال از سرکوب و کشتار و تبعیض و فساد با خود دارند، اما بیش از هر زمان نیازمند صبوری و فکوریند.

از قضا درست به همین دلیل بابد از گذشته دور و به آینده مشغول شوند.
همین سوریەی ویران شده در دهەی اول سدەی تازە به لطف برخی اصلاحات بشار جوان، یک رشد اقتصادی شکوفا و بالنده را تجربه می کرد.
شاید شگفت انگیز باشد؛ در سال 2011 اندازەی اقتصاد سوریه که هم اکنون یک سوم لبنان مفلوک و کوچک است، بزرگ تر از اسرائیل بود که اکنون یکی از پیشروترین افتصادهای منطقه و جهان بە شمار می رود.

اگر بشار اسد هنگام شروع اعتراضات بهار عربی عقلانیت به خرج می داد و به حرف حلقەی امنیتی فاسد و بی رحم اطرافش عمل نمی کرد، امروز در دمشق نشسته و به احتمال،
میزبان یک رخداد اقتصادی جهانی بود.

آیندەی سوریەی ویران شدە بستگی تام بە ساختن رژیمی دمکراتیک دارد.
خیلی سخت است، اما تنها راه برخاستن از هاویەی کنونی دمکراسی است.
یک سوریەی دمکراتیک و دارای حاکمیت قانون به آسانی می تواند اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و با اشغال غیر قانونی بلندی های جولان مقابله کند.
دولت قبلی که بمب های بشکه ای بر سر مردم خود می ریخت و به نیروی هوایی بی رحم روسیه اجازه داده بود مردم غیر نظامی حلب را سلاخی کنند، چطور می توانست از پس تجاوزات هوایی همسایەی قدرتمندتر خود بر بیاید.

دمکراسی قطب نمای اخلاقی دولت هاست که اگر آن را از دست دهند، در هرج و مرج نظام جهانی و آشوب های داخلی به آسانی گرفتار می شوند.
از این رو باید به دیدەی ترس و تردید به انتقام جویی های این روزها نگریست.
این صحنه ها پیش درآمد تاسیس یک دولت متمرکز کثرت گرا نیست.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

09 Dec, 20:09


🔺خاورمیانەی جدید و هم سفرگی گرگ و کلاغ!

ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.

آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.

در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!

در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را میدرند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار میخورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترکیە از سفرەی خون گرگ بالان دیدەی اسرائیل است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

08 Dec, 20:24


🔺نخستین روز بدون بشار چگونه گذشت؟

اولین روز سوریەی پس از اسد با سه رخداد مهم آغاز شد که تا حدی بیانگر آتیەی پرابهام آن است.
در حالی که جولانی در مسجد اموی دمشق مشغول نماز بود، نتانیاهو به بلندی های جولان رفت.
بی بی نقش شمارە یک در اسقاط اسد را به خودش اختصاص داد و گفت از طریق تضعیف ایران و حزب الله، حامیان اصلی بشار موفق به انجام آن شده است.

همزمان ارتش اسرائیل به متصرفات خود در جولان اشغالی افزود. و در یک جراحی دقیق و حساب شده، تمامی زاغەها و انبارهای تجهیزات استراتژیک ارتش سوریه را هدف قرار داد.

ترکیه و متحدانش در به اصطلاح ارتش آزاد و ارتش ملی به شهر راهبردی منبج هجوم بردند و با مدافعان کرد درگیر شدند.
هم اکنون جنگ سختی در منبج جریان دارد. شهری در منتهی الیه ساحل شرقی رود فرات و نماد تلاش شکست خوردەی کردها برای اتصال مناطق خودمختاریشان در شمال شرق و شمال غرب سوریه.

آمریکا هم بیکار ننشست و به بمباران سنگین پایگاه ها و زاغەهای مهمات داعش در بیابان های مرکزی سوریە پرداخت.

در غیاب ایران و روسیه و حزب الله و حشد شعبی که دستکم به صورت موقت از بحران سوریه حذف شدەاند، فعلا بازی با ترکیب فوق و اهداف ذیل ادامه دارد.

اسرائیل که در ده سال گذشته، گوشت سوریه به دهانش مزه کرده نمی خواهد آسان آن را از کف دهد.
آنچه تل آویو برای دمشق می خواهد، دکترین حاکمیت محدود است. بدین معنا که شامات - سوریه و لبنان - به حیاظ خلوت آن تبدیل و اختیار بخشی از زمین و تمام آسمان آنها را دارا باشد.

ترکیه غیر از ایدەی بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی و ساخت یک رژیم تحت الحمایه، مصمم به درهم شکستن ساختارهای شبه دولتی کردهاست.

آمریکا هم اعلام کرده که فعلا قصدی برای خروج ندارد و دلواپس سر برآوردن دوبارەی داعش است.

در سطح خردتر بازی قدری پیچیده تر می شود.
کردها که اینک به نیرویی معتبر در سطح بین الملل تبدیل شدەاند، با چنگ و دندان از دستاوردهای شان دفاع می کنند

جولانی وظیفەای سخت برای حفظ حدی از انسجام میان گروه های مختلف و همزمان نشان دادن چهرەای مدنی و ملی از خود بر دوش دارد.
آیندەی سوریە در کوتاە مدت تا حد زیادی وابسته به تعامل و تقابل این پنج بازیگر عمده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

08 Dec, 11:53


🔺فروپاشی جمهوری زندان

این سازەی چند ضلعی، پنتاگون نیست، زندان بدنام صیدنایا در نزدیکی دمشق است که امروز تسخیر شد.
صیدنایا یکی از دهها زندان مخوف سوریه است که در سال 1987 افتتاح و همواره پذیرای صدها زندانی سیاسی عملا مفقود الاثر بود.
هشام شرابی متفکر فقید عرب می گفت:
رژیم های انقلابی عرب از مدرنیته، فقط سرویس امنیتی و زندان را یاد گرفتند.
نوسازی برای آنها به معنای پلیسی کردن مفرط جامعه و سرکوب نهادهای مدنی بود.
اسد پدر و پسر 54 سال سوریه را مانند ملکی شخصی در اختیار داشتند.
میراث آنها امروز نه نهادهای سیاسی و اقتصادی پایدار بلکه زندان هایی مملو از مخالفان سیاسی به ویژه اسلام گرایان است.
امری که برای آیندەی کشور نگران کنندە است.
استبدادی شخصی فروپاشیده و قدرتی که در دستان یک نفر بود، میان آحاد جامعه پراکنده است.
قدرت در سیاست مانند انرژی در فیزیک است که از شکلی به شکلی دیگر تبدیل می شود ولی هرگز از بین نمی رود.
در ویرانەی اسدها به زحمت می توان نهاد یا مکانیزمی مناسب یافت که بتواند قدرت را در تجمیع و در ظرف مشروع خود قرار دهد.
به این نگرانی باید مخاطرەی دخالت خارجی را هم افزود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

08 Dec, 04:58


🔺فرار اسد؛ پس از این چه خواهد شد؟

دمشق لحظات دلهره آور و نفس گیری را می گذراند. بشار اسد فرار کرده و آخرین جمهوری سلطنتی خاورمیانه سرنگون شده است.
هنوز معلوم نیست یک هماهنگی و توافق خارجی برای تسلیم بدون درگیری دمشق وجود داشته یا نه!
در هر حال به نظر می رسد اوضاع بیشتر شبیه کابل سال 1371 است نه 1400 که طالبان دوباره آن را تصرف کرد.

در سال 71 مجاهدان افغان از چند جهت به کابل نزدیک شدند. شناخته ترین رهبر آنها احمد شاه مسعود بود که با سایر گروه های متنوع مخالفان توافق کرده بود در دروازه های شهر منتطر بمانند.
و کسی تا یافتن یک ساز و کار مسالمت آمیز انتقال قدرت وارد کابل نشود.
اما رقیب دیرینه اش حکمتیار از بیم عقب افتادن از گردونەی تحولات، بناگاە بە پایتخت تسلیم شده یورش برد.
این امر واکنش مسعود را برانگیخت و جرقەی جنگی را زد که چهار سال ادامه یافت و کابل را ویران کرد.
این جنگ تنها با آمدن طالبان نخست در سال 75 سایەاش را از کابل دور کرد.

ابومحمد جولانی اکنون با فاصله گرفتن از گفتار و رفتار گذشته اش، در حال تقلید از فرمانده مسعود است.
از دیشب برخی رسانه های عربی و ترکی می کوشند او را با نام اصلی اش؛ احمد الشرع برندینگ کنند تا کنیەی جهادی اش کمرنگ شود.
اما درست مانند مسعود معلوم نیست چقدر بر گروه های مختلف مخالفان کنترل دارد.

گروه هایی که از سمت درعا به دمشق رسیدند و جبهەی جنوبی را گشودند، اساسا جزو ستاد عملیاتی رد العدوان نیستند که از سمت شمال و حلب آمدند.
جولانی در حال تلاش برای یک انتقال آرام قدرت و دور کردن آتش سلاح ها از دمشق است.
روشن است که او از تکرار گذشته و مداخلەی خارجی نگران است.
با تضعیف نقش ایران و روسیه، آمریکا هنوز در سوریه حضور دارد و اسرائیل از هم اکنون شروع به ایمن سازی مرزهای خود و ورود به برخی مناطق سوریه کرده است.
در گذشته آمریکایی ها بارها پایگاه ها و حتی اتاق عملیات گروه تحت رهبری جولانی را هدف قرار داده اند.

از این رو او نیازمند یک تغییر چهرە و گریم سیاسی فوق العاده توام با صبری استراتژیک است.
روند حساس ساعات و روزهای آتی به کنترل واقعی او بر جبهەی متنوع مخالفان و آمادگی برای رویارویی با رویدادهای غیرمترقبه بستگی دارد.
اگر حکمتیاری سوری بناگاه ظهور نکند و انتقال قدرت در مناطق ساحلی علوی نشین به همین ترتیب آرام و مسالمت آمیز باشد، باید گفت او واقعا خوش شانس است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

07 Dec, 19:23


🔺جنگ دمشق؛ چالدران جدید ترکیه و ایران

سقوط قریب الوقوع دمشق لحظەای نادر در تاریخ منطقه است. رخدادی استثنایی که معادلات موجود را عمیقا دگرگون و خاورمیانەی جدیدی خلق می کند.
شاید بخشی از آنچه نتانیاهو در ماه های اخیر دربارەی تغییر منطقه می گفت، با برافتادن خاندان اسد محقق می شود.

سقوط اسد مانند " اصقلاب " های بهار عربی در مصر و تونس نخواهد بود که راس نظام برود ولی اصل آن باقی بماند.
سوریه یمن و لیبی هم نیست که به نحوی در حاشیه ها و جاهای پرت منطقه قرار دارند.

کشوری مهم در مرکز خاورمیانه با حکومتی 55 ساله است که تا این اواخر ضرب المثل ثبات و پایداری بود.
آنقدر مهم که ایران و روسیه برای نگهداری آن لشکر بکشند و نبرد بر سر تاج و تخت در دمشق، مانند جنگ داخلی اسپانیا به بحرانی در مقیاس جهانی تبدیل شود.
با درک این اهمیت، برخی تاریخ نگاران جنگ های  دهەی سی اسپانیا میان جمهوری خواهان و راست گرایان کاتولیک را، جنگ داخلی اروپا می خوانند.
نبرد داخلی اسپانیا پیش درآمد جنگ دوم جهانی و بازتوزیع اساسی قدرت در جهان شد.

به همین سیاق این جنگ سوریه است که استحقاق آن را دارد که جنگ داخلی خاورمیانه نامیده شود نه هرج و مرج های درازدامن یمن و لیبی که توجه و تمرکز جهانی کم تری برانگیختند.

به طور قطع، سقوط احتمالی سوریه بیش از یک تغییر رژیم ساده و تبعات آن دامن تمام قدرت های منطقه ای و فراتر از آن را می گیرد.
با این حال خسارت های آن برای متحدان استراتژیک سوریه یعنی ایران و روسیه را به سختی می توان محاسبه کرد.

سوریه برای ایران بیش از یک دارایی ارزشمند استراتژیک است.
دمشق ستون اصلی محور موسوم به مقاومت و دروازەی ورود آن به خاورمیانەی عربی است.
پایتخت سابق خلافت اموی در کانون هلال شیعی قرار دارد. آنچه برخی با تهور و تفاخر آن را بازسازی امپراتوری های باستانی ایران در قالبی مدرن می نامیدند.

درست است که ایران از عواقب ناخواستەی حملەی آمریکا به عراق بهره گرفت و با تسخیر غیر رسمی بغداد عملا به مرزهای اوج صفویه بازگشت. اما بغداد بدون دمشقی که ایران را به بیروت و جبل عامل می رساند، نمی توانست یک فتح کامل باشد.
این همان خاورمیانه ای است که بناست تغییر کند.
نظم با بی نظمی که پس از سقوط عراق حاکم شد و جعبەی پاندورایی که توسط نئوکان های آمریکایی در منطقه گشوده گردید.

ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت نوظهور به قالب های نوصفوی و نوعثمانی سابق برگشتند و بر سر قدرت و نفوذ به رقابت و هم آوردی پرداختند.

پازل بازی اما پیچیده تر از یک دوگانه سازی صرف بود.
بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دیگر مانند اسرائیل و عربستان و ...هم بودند.
مشکل برای ایران زمانی آغاز شد که به یک رویارویی مستقیم و پرهزینه با اسرائیل کشانده شد.
ترکیەی نوعثمانی درست از این نقطه وارد و ضربەی کاری خود را در قفقاز جنوبی و شامات به ایران وارد کرد.
بیراه نیست اگر بگوییم ترک ها یک چالدران نوبن برای ایران خلق نمودند.

روسیه هم مالباختەی دیگر ماجراست. سوریه درگاه بازگشت آن به خاورمیانه و آب های گرم بود.
علاوه بر آن عملیات پوتین برای نجات اسد منبع اصلی قدرت نرم و حسن شهرت روسیه برای نجات دیکتاتورها و پیمان کاری فروش استحکام و ثبات حکومت ها به شمار می رفت.
روسیه هم مانند ایران بازی را به ترکیه و احتمالا اسرائیل باخته است. یحتمل بخاطر بده بستان های ناشی از جنگ اوکراین و گردابی که در شرق اروپا در آن افتاده است.

منظرەی احتمالی خروج شتابزده و اجباری روس ها از سوریه مانند سقوط سایگون به لحظەای دراماتیک تبدیل و سال ها گریبان شهرت و آوازەی آن را رها نخواهد کرد.
روسیه پس از سقوط سوریه زمینه و زمانەی بازگشت به رویای ابرقدرتی دوران شوروی را به صورت کامل از کف می دهد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

06 Dec, 19:06


🔺کردها و بریدن چهل درصد کیک سوریه!

آخرین تحولات میدانی روی نقشه؛
با عقب نشینی کامل نیروهای اسد از دیرالزور و رقه، باقیماندەی استان های دیرالزور و رقه به انضمام تمام گذرگاه های مرزی با عراق و چاه های نفت به دست کردها افتاد.
اکنون چهل درصد خاک سوریه دست کردهاست(رنگ زرد)

مخالفان ( رنگ سبز ) از شمال و جنوب به سرعت به سمت دمشق می روند و لحظه به لحظه از رنگ قرمز کاسته می شود.
احتمال دارد به زودی نقشەی فوق به دو رنگ زرد و سبز درآید.

پایگاه اجتماعی اصلی اسد در مناطق ساحلی غربی در لاذقیه و طرطوس است که با سقوط قریب الوقوع حمص ارتباط آنها با دمشق قطع می شود.
با وجود پایگاه های روسیه در این مناطق بعید نیست باقیمانده های دولت علوی از طریق نوعی ژنرال حفتر سوری در آنجا به حیات خود ادامه دهند.

با این اوصاف دستکم در کوتاه مدت سوریه مانند آلمان پس از جنگ به سه منطقەی تحت نفوذ آمریکا، ترکیه و روسیه تقسیم می شود؛
زرد( آمریکا) سبز ( ترکیه ) و قرمز ساحل ( روسیه)
آسمان هم تحت سیطرەی اسرائیل می ماند.
ایران در وضعیت جدید ناچار می شود به نیروهای کرد نزدیک و مانع شق کامل هلال شیعه شود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

06 Dec, 14:23


🔺با رهبر جدید سوریه آشنا شوید!

به نظر می رسد که جهان باید به زودی خود را برای رهبر جدید سوریه آماده کند؛
ابو محمد جولانی رزمندەی سابق القاعده و اسلام گرای افراطی که آمالش تشکیل حکومت اسلامی در سرزمین شام است.

جولانی از حالا مانند یک رهبر رفتار می کند. پیام حسن همجواری به نخست وزیر عراق می فرستد، رودرروی CNN می نشیند و از دمکراسی و انتخابات می گوید.
با کردهای مقتدر حاکم بر شمال سوریه از در قسمی مصالحه در می آید.
همچنین با انتقاد از عملیات هفت اکتبر و موجب بی ثباتی خواندن آن، به اسرائیل اطمینان خاطر می دهد که مانند اسد در نقطەی آتش بس سال 1974 می ایستد.

جایگزین شدن یک مستبد سکولار با حاکمی اسلام گرا، پدیدەای غریب در خاورمیانه نیست.
بشار اسد اگر سقوط کند، آخرین بازماندەی حکومت های انقلابی و برخاسته از اندیشەی ناسیونالیسم عرب هم به تاریخ می پیوندد.

پیش از این به ترتیب عراق بعثی، لیبی قذافی، مصر ناصر، یمن جنوبی مارکسیست و الجزایر انقلابی ساقط و یا جهت بقا تن به چرخش های 180 درجەای دادەاند.

حکومت بشار اسد هم همانطور که جولانی گفته، مدتهاست کە مرده به حساب می آید.
این حکومت ده سال قبل تا آستانەی سرنگونی پیش رفت، اما به لطف حمایت روسیه، ایران و حزب الله به زندگی نباتی بازگشت.
درست مانند یک بیمار نباتی، هنگامی که زمین و آسمان آن از وجود نیروهای روسیه و حزب الله و ایران خالی شد، مرگ محتوم آن فرا رسید.

جدای از محرک ها، عوامل، بازیگران و متغیرهای گوناگون داخلی و خارجی دخیل در این بحران می توان آن را نوعی معرکەی ایدئولوژی ها و هویت های سیاسی نیز قلمداد کرد.
حزب بعث سوسیالیست عرب به عنوان ملغمەای از ناسیونالیسم، سوسیالیسم عربی و برخی ایدەهای برگرفته از فاشیسم دهەی سی اروپا مدتهاست که مرده است.
بخش عراقی آن پیشتر با سقوط صدام به گرداب تاریخ افتاد.
جالب این جاست که بقایای آن هنگامی که مقاومت مسلح ضد اشغال آمریکا را سازمان داد، تنها زیر پرچم القاعده و داعش و با پلتفرم اسلام سلفی جهادی می توانست عرض اندام نماید.

ناسیونالیسم عرب بر خلاف همپالگی های ترک و ایرانی خود که به ترتیب نافشان با اسلام سنی و تشیع بومی بریده شده، ماهیتا سکولار است.
نسل نخست کوشندگان و بنیادگذاران آن عرب های مسیحی بودند.
بعث با حجاب ایدئولوژی و حباب های سیاسی آن توانست دهەها اقلیت سنی را بر اکثریت شیعه در عراق حاکم کند و در سوریەی سنی افسار قدرت را بدست اقلیت کوچک علوی بسپارد.
امری که در هر دو کشور با کم شدن فروغ ملی گرایی سکولار به محرک بی ثباتی و الهام بخش نارضایتی تبدیل شد.

همانطور که اشاره رفت، یک قاعدەی کلی در خاورمیانه وجود دارد که سوریه هم نمی تواند از آن مستثنی شود:
جایگزین حکومت های استبدادی و ناکارامد سکولار با بدیل های اسلامی.
صد البته خود این به معنای به پیشواز رفتن بی ثباتی و درگیر شدن با ترجیحات و الگوهای رایج نظام جهانی است.
رژیم اسد که یک بار از مرگ حتمی نجات یافت، در وافع نان این نگرانی را می خورد.
نانی که چون با آزمندی نخواست آن را با مخالفان  تقسیم کند، در نهایت سر خودش را خورد.

با این اوصاف باید منتظر درخشش ستارەی اقبال جمهوری اسلامی یا امارت اسلامی سوریه بود.
قلب باستانی امپراتوری روم شرقی، مرکز خلافت اموی، بخش برگزیده و شیک امپراتوری عثمانی و زادگاه ناسیونالیسم سکولار عرب، چندی به نوبت عاشقی با اسلام انقلابی جهادی می رود.

حجلەای خونین که ار حالا طالع بدشگون آن پیداست.
چرا که مسالەی اصلی برون رفت از چرخەی کور استبداد سکولار با ناکارادی و نارضایتی - استبداد مسلمان و هرج و مرج است.
احتمالا خوش اقبال ترین بخش جهان عرب از این لحاظ، دولت های نفتی کرانەی جنوب خلیج فارسند که با قسمی استبداد منور به روز شده به امور کسب و کار و رتق و فتق اقتصاد مشغول شدەاند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

05 Dec, 18:56


🔺سقوط احتمالی دمشق چگونە خواهد بود؟

با سقوط حما و پیش بینی پیشروی آسان مخالفان به سوی حمص،  بیش از هر زمان، زنگ خطر برای دمشق به صدا در آمده است.
سقوط احتمالی دمشق یک رخداد مهم در طراز منطقه و جهان خواهد بود که بسیاری از معادلات کنونی را تغییر می دهد.

ایران یک متحد کلیدی و قدیمی را از دست می دهد. سوریه از فردای پیروزی انقلاب 1357، بدون حتی یک روز وقفه هم پیمان مصمم‌ و تزلزل ناپذیر ایران بوده است.
ایران بدون سوریه، لبنان را هم نخواهد داشت و بخش اعظم نفوذ و عمق استراتژیک آن در خاورمیانە را باید از دست رفته تلقی کرد.

برای روسیه هم سوریه بیش از یک متحد قدیمی وفادار است.
این کشور و بنادر آن در دریای مدیترانه پایگاهی برای بازگشت روسیه به خاورمیانه پس از خروج آن در مقطع فروپاشی شوروی هستند.

برای اسرائیل هم در حکم از دست رفتن یک دشمن ضعیف پیش بینی پذیر و مقید به رعایت خطوط قرمز نوشته و نانوشته است.

سقوط دمشق چگونه خواهد بود؟
برخلاف غالب تحلیل ها، سقوط احتمالی دمشق بیشتر شبیه سقوط کابل در بهار 1992 بدست مجاهدان افغان خواهد بود نه پنجمین سقوط پایتخت افغانستان در تابستان 2021 بدست طالبان.

در آوریل 1992 پس از سیزده سال جنگ داخلی جنگ سالاران اسلام گرای افغان وارد کابل شده و به حیات حکومت کمونیستی تحت الحمایەی مسکو خاتمه دادند.
سه سال قبل از این تاریخ شوروی نیروهایش را از افغانستان خارج کرده بود، اما به حمایت های کجدار و مریزش از دولت نجیب الله ادامه می داد.

ضعف داخلی روسیه و آغاز روند فروپاشی آن پس از کودتای نافرجام اوت 1991 باعث قطع کامل کمک ها به دولت دست نشاندەی کابل شد و فرایند  سقوط آن را تسریع نمود.
صد البته در یک پیوند دیالکتیکی، شکست در افغانستان باعث زلزله در امپراتوری اروپایی شوروی گردید و  زوال آن را تسریع نمود.

می توان پبش بینی کرد که در صورت ادامەی روند کنونی و رخ ندادن اتفاقی غیرمنتظره، جهادی های تکفیری با شعار الله اکبر وارد دمشق شوند.
حکومت سکولار و از دید آنان کافر اقلیت علوی را ساقط و مانند مجاهدان افغان سازمان دولت - state - را ویران سازند.
با نابودی سازمان ها و تشکیلات اداری خلاء دولت پدید آید و در گوشه و کنار شهر دستجات مسلح مختلف، مقدرات امور را بدست گیرند و کشور دچار جنگ داخلی و بی ثباتی گردد.

حکومت خودمختار کردها از بیم خطرات اسلام گرایان، علیرغم فشارهای ترکیه با حمایت غرب به حیات خود ادامه دهد.
اسرائیل هر از گاهی مانند داوری مداخله جو روی تشک کشتی سوریه بیاید و به یکی ضربه و دیگری را از زیر ضرب خارج سازد.
ادراک استراتژیک اسرائیل در سوریەی منهای ایران عمدتا بر مبنای امحای توان راهبردی آن و جلوگیری از بازسازی مجدد و تسلیح بیش از اندازەی گروە های اسلام گرا خواهد بود.
مضاف آن فرصت را برای محاصرەی کامل سرزمینی حزب الله از دست نخواهد داد.

سوریەی پس از اسد سالها مانند افغانستان دهەی نود خواهد شد، تا زمانی که از دل تلفیق پویایی های داخل و اجماعی مسلط در خارج، دگربار حکومتی مرکزی و مقتدر بوجود بیاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

04 Dec, 17:49


🔺 جولان جولانی در قلعەی حلب!

امروز محمد جولانی رهبر گروه تحریر الشام بر فراز قلعەی تاریخی حلب ظاهر شد.
هشت سال قبل تصویر سردار سلیمانی در همین مکان به نماد پیروزی ایران و متحدانش در جنگ سوریە بدل شدە بود.

دست بدست شدن مجدد حلب نشان می دهد ورق برگشته؛ نه تنها در سوریە بلکه در سطح منطقه. جنگ سوریه بە نوعی جنگ داخلی خاورمیانه به شمار می رود.

8 سال قبل ایران نه تنها سوریه بلکه خاورمیانه را فتح کرده بود و با امضای برجام به نوعی آتش بس سیاسی با غرب هم دست یافته بود.

مساله اما این بود که از دید طرف طرف غربی، دوام و استحکام برجام به تنش زدایی در منطقه گره خورده و استعارەهای برجام دو و سه ناظر به این معنا بود.

ایران که در عراق، لبنان، سوریه و یمن دست بالا را داشت و در داخل هم نگران بالادستی میانه روها بود، آمادەی بده بستان بیشتری نبود.
غرب می خواست دستاوردهای خاورمیانەای ایران را در چارچوب یک نظم منطقەای مشروع جرح و تعدیل و چکش کاری کند.

ایران اما نمی خواست از جایگاه قدرت منطقه به بازیگر منطقەای نزول اجلال نماید.
آنچه در شش سال گذشته تا امروز رخ دادە، برهم کنش این دو دیدگاه بوده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

03 Dec, 19:16


🔺سنتز ترک - اسلامی پان ترکیسم در سوریه

تصویری سوررئال از آتاترک، اردوغان و پرچم ترکیه در مقر فرماندهی ارتش آزاد سوریه در جبهەی حلب، بیانگر سنتز ترک - اسلامی در جدیدترین نسخەی الحاق گرای پان ترکیسم است.
ارتش آزاد سوریه تجسم این ایدەی ضیاء گوگالپ از پدران بنیادگذار توران گرایی است:
مقدر است ترکان آلتای شمشیرزن و سپردار اسلام باشند.
ناسیونالیسم ترک در بدو خود، اختراعی شرق شناسانه بدست اندیشمندان اروپایی بود.
رژیم ترکان جوان در ابتدای سدەی 20 آن را به ایدئولوژی ملی تبدیل و بنا به مقتضیات سیاسی اندیشەی اتحاد اسلام را به آن افزود.
پس از آتاترک ملحقات اسلامی آن به دور انداخته شد و وجهی ضد روس و کمونیسم یافت.
از این منظر بیشتر به جریانات افراطی راست اروپا چشم دوخت و دست در دست اوکراینی ها و لهستانی های ضد روس نهاد، تا حدی مانند امروز و حمایت اوکراین از ارتش آزاد!
حزب شبه فاشیست حرکت ملی تجسد اصلی این تطور است.
از دورەی عدنان مندرس ارجاع به اسلام کم کم پدیدار و بدست اردوغان به اوج خود رسید.
اتحاد اردوغان و باغچه لی یادآور رژیم ترکان جوان و بازگشت پان ترکیسم به فراگشت ابتدایی خویش است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

02 Dec, 20:27


🔺حجاب فروشی و سرمایه داری نظارتی!

زوایای پیدا و پنهان و جرم انگاری و مجازات های عجیب و غریب قانون حجاب، از منظر اقتصاد سیاسی هم قابل تحلیل است.
مساله فقط این نیست که یک دیدگاه فرهنگی بغایت محافظه کارانه، از رهگذر ابزار قانون در صدد تحمیل علائق و هنجارهای خود به اکثریت است، بلکه مقصود نهان قسمی تولید اقتصادی از بدن زنان است.

چندی است گفته می شود که جوامع غربی توسعه یافته وارد مرحلەی سرمایه داری نظارتی شدەاند.
بدین معنا که شرکت های بزرگ اطلاعاتی نظیر گوگل و برخی پلتفرم های اجتماعی که غالبا خدماتشان رایگان است، هرینەهای خود را از طریق جمع آوری داده های خصوصی کاربران جبران می کنند.
از باز کردن یک حساب ایمیل گرفته تا کاوش و وب گردی در موتورهای جستجو و پسند و اشتراک گذاری ها، به دقت رصد و ذخیره می شود و اولویت و سلیقەی کاربران مورد شناسایی قرار می گیرد.
در واقع جمع آوری داده های خصوصی مردم در بانک های مجازی، اصلی ترین سرمایه و بدن انسان بسان کانی پایان ناپذیر، مقصد عمدەی سرمایە داری نظارتی است.
به زبان دیگر در این مدل اقتصادی، بدن انسان بجای چاه های نفت و معادن الماس و مس استخراج و مورد بهره برداری قرار می گیرد.

گویا طراحان قانون حجاب و عفاف نیز به نسخەای تحریف شده از سرمایه داری نظارتی/اطلاعاتی چشم دوخته اند.
همانطور که ما در طول  150 سال گذشته با مدرنیته، دمکراسی، سوسیالیسم و نئولیبرالیسم بومی و تحریف شده سروکار داشته ایم، این بار باید با کاپبتالیسم نظارتی تحریف شده چشم در چشم شویم.

مدرنیته و نوسازی را به توسعەی آمرانەی کج و کولە و ناتمام ترجمه کردیم.
دمکراسی در عوام گرایی و توده پرستی خلاصه شد و سوسیالیسم هم پس از غسل تعمیدی مقدس در پیشگاه مذهب، با تلفیق قیبله و عقیده در پوششی مدرن و امروز پسند، صورتی دگرگون یافت.

درست است که سرمایه داری در مسقط الراس غربی خود به معنای آمد و شد آزادانەی سرمایە و پیروی از عقل خودبنیاد بازار است، اما در جهان غیر غربی الگوهای متفاوت و متنوعی از آن پدید آمد.
چین مهم ترین الگوی از این نوع، قسمی سرمایه داری دولتی و حزب کمونیست بزرگ ترین کارفرمای کشور است.
در ایران ما اما این نسخەی ابتدا به ساکن تحریف شده نیز دگربار تحریف شد.

سرمایه داری رفاقتی به معنای پبوند ناگسستنی  مردان سیاست و کسب و کار و مخدوش شدن مرز بین بخش خصوصی و عمومی است.
جایی که بی پشتکار و خلاقیت می توان از قدرت به ثروت رسید و از خوان گشودەی اموال عمومی،  تسهیلات حاتم بخشانه، بخشش های مالیاتی، مجوزهای خاص صادرات و واردات و امضاهای طلایی متنعم شد.

در این ساختار اقتصادی ویژه، بیراه نیست اگر نسخەای بومی و مخدوش از سرمایه داری نظارتی هم به میان آید.
گوگل و متا و مایکروسافت از طریق جمع آوری داده های خصوصی انسان ها و پیش بینی پذیر کردن رفتارشان، بە کسب بیشینەی سود می پردازند.

مردان سرمایه داری رفاقتی اما در اندیشەی کسب سود از امیال و سلائق یک جامعەی چهل میلیون نفری از رهگذر دیالکتیک مقاومت و انکار هستند.

این راهی است که هیچ خلاقیتی نمی خواهد، تنها اندکی تخیل سیاسی و شم اقتصادی لازم است تا ارقام سر به فلک کشیدەی جرائم رسمی و بازارهای جانبی و غیرمستقیم آن را محاسبه نمود.

زمانی لنین می گفت؛ امپریالیسم عالی ترین مرحلەی سرمایە داری است.
لابد اگر امروز زنده بود می گفت سرمایه داری نظارتی عالی ترین مرحلەی امپریالیسم فرهنگی است.
اما به طور قطع دربارەی قانون حجاب و عفاف درمانده می شد، چه می توانست بگوید؛
برده داری پست مدرن؟ اوج اعتلای سرمایه داری رفاقتی؟ سرمایه داری نظارتی اسلامی؟ یا ...
#صلاح_الدین_خدیو
#اقتصاد_سیاسی
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

30 Nov, 20:42


🔺آیندەی بشار اسد و سه فرضیه!

پیش روی خیرە کنندەی مخالفان و سقوط دومینیووار شهرها و استان های سوریه، ناقوس مرگ نظام اسد را به صدا درآورده است.
با هر نگاهی، دولت سوریه از این بحران دستکم به صورت کامل جان سالم بدر نمی برد.

روسیه و ایران به عنوان حامیان بین المللی و منطقەای آن در موقعیت ضعیف تری از گذشته به سر می برند.
اسرائیل که در سال های گذشته عملا سوریه را به حیاط خلوت خود تبدیل کرده، سقف مطالبات خود از اسد را بالا برده و آشکارا خواهان قطع ارتباط آن با ایران است.
بحران اقتصادی در مناطق تحت کنترل دولت بیداد می کند و شهرهای حلب و حما که به تازگی بدست مخالفان افتادەاند، مشحون از خصومت و خاطرات تلخ اهالی از سرکوب های بیرحمانەی گذشتەاند.
با این اوصاف آیندەی سوریە می تواند یکی از این حالت های ذیل باشد.

▪️مخالفان با همین سرعت پیش بروند و در روزها یا هفتەهای آتی به دمشق برسند.
باقیماندەهای دولت علوی از پایتخت رانده شده و در استان های ساحلی طرطوس و لاذقیه که پایگاه اجتماعی قوی تری دارد، مستقر شود.
در این صورت امارت اسلامی کوچک ادلب به دمشق منتقل و جامعەی جهانی باید خود را برای افغانستانی جدید در بیخ گوش اروپا آماده کند.
در ادامه باید شاهد درگیری های ادامه دار میان کردها، علوی ها و اسلام گرایان حاکم بر دمشق بود.

▪️طرف های خارجی نظیر ترکیه که پیشرفت آسان مخالفان را میسر ساختەاند، در دروازەهای دمشق آنها را متوقف کنند.
در اینجا پای یک معامله به میان می آید که بهای مصالحه است.
رژیم که مدتها در برابر گسترش دایرەی شمول خود ابستادگی می کرد، کوتاه بیاید و قدرت را با اپوزیسیون تقسیم کند.
در صورت رضایت به بقای اسد هریک از ترکیه و اسرائیل سهم ویژەی خود را هم می خواهد:
قطع ارتباط با ایران و حزب الله و همکاری جهت مبارزه با جنگجویان کرد مستقر در شمال و شرق کشور.

▪️یک کودتای نظامی یا قسمی تحویل قدرت رخ دهد و ضمن حذف راس نظام، اصل نظام باقی بماند.
به این معنا که اسد و خانوادەاش و حلقەی اول علوی ها کنار بروند و ارتش و نهادهای امنیتی پس از پاکسازی از هواداران ایران باقی بمانند.
این حالت تکرار الگوی انقلاب های بهار عربی در مصر و تونس است که ضمن حفظ شاکلەی نظام، تنها شخص زمامدار و خانوادەاش از صحنه خارج شدند.
مزیت این الگو از دید طرف های خارجی جلوگیری از هرج و مرج های شبیه عراق و لیبی و یا به قدرت رسیدن اسلام گرایان است.
در وضعیت سوم احتمال بروز بی ثباتی و جنگ قدرت از دو وضعیت دیگر کمتر است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

30 Nov, 14:12


🔺سوریە؛ گناه مومنانه و قضاوت اسلام گرایان


1⃣ اکتبر پارسال حماس یک گروه اسلام گرای سنی در اقدامی غافل گیرانه به اسرائیل حمله کرد و با کشتن و اسارت صدها نفر ضربەای کاری بە آن وارد نمود.
حملەی حماس واکنش جنون آمیز اسرائیل را برانگیخت و موجب آغاز جنگی شد که ویرانی غزه و کشتار دهها هزار فلسطینی را در پی داشت.

2⃣ از فردای حملەی حماس، حزب الله یک گروه اسلام گرای شیعەی وابسته بە ایران در حمایت از آن وارد عمل شد و کوشید با گشودن جبهەای در شمال، متحد سنی خود را از زیر فشار شدید خارج نماید.
اقدام حزب الله به بهایی سنگین تمام شد. تقریبا تمامی پدران بنیادگذار و کادر اصلی فرماندهی آن کشته شدند.
پس از چهارده ماه این حزب ناچار شد سیاست وحدت جبهەهای محور موسوم به مقاومت را کنار نهد و به آتش بس منهای غزه تن دهد.

3⃣  زیر ضربه رفتن حزب الله و بمباران روزمرەی خطوط تدارکاتی آن در سوریه و لبنان توسط اسرائیل، به تضعیف خطوط دفاعی نیروهای آن و ایران و ارتش سوریه در جبهەی حلب انجامید.
این امر باعث شد که گروه اسلام گرا و سنی تحریر الشام که انشعابی از سازمان القاعده محسوب می شود، از فرصت استفاده کند و در عملیاتی برق آسا شهر حلب را پس از هشت سال از نیروهای موسوم به محور مقاومت بازپس گیرد.

4⃣جنگ خونین قبلی بر سر حلب که به ویرانی بخش اعظم شرق آن انجامید، یکی از خطوط اصلی درگیری های فرقه ای بود که خاورمیانه را را در امتداد شکاف شیعه / سنی تقسیم کرد.
عملیات هفت اکتبر حماس و بربریت نمونه وار اسرائیل که باعث وحدت و هم سنگری اسلام گرایان شیعه و سنی در یک جبهه شد، تا حدی باعث گذار منطقه از خاطرات و ذهنیت های  منقسم بر اثر درگیری های فرقەای در عراق، سوریه، لبنان و یمن گردید.
اما به نظر می رسد این همبستگی دچار قانون عواقب ناخواسته شده؛ تضعیف حزب الله ناخواسته به تقویت مخالفان سنی بشار اسد انجامیده و شعله ور شدن مجدد آتش جنگ در سوریه یک پیامد مهم آن است.

5⃣ پیامدهای ناخواستەی جنگ غزه به اینجا ختم نمی شود.
کردهای سوری که یکی از اضلاع بحران درازدامن آن هستند، مستقیم و غیرمستقیم از عملیات تحریرالشام متاثر می شوند.
این دسته از بازیگران بحران سوریه چپ گرایانی گلوبالیستند که از ابتدا کوشیدند ورای تقسیم بندی نظام/اپوزیسیون و شکاف شیعه/سنی قرار گیرند.
اکنون مساله فقط این نیست که تحریرالشام در راس جبهەای از گروه های مسلح وابسته به ترکیه قرار دارد و به دلایل ژئوپولتیک و ایدئولوژیک خاطر کردها را خوش نمی دارد.
بلکه نزدیکی تاکتیکی مجدد دمشق و قامیشلو - پایتخت غیر رسمی اقلیم خودمختار کردها - است.
این هم سویی تاکتیکی میان دو دشمن بالقوه و گاه بالفعل که در ابتدای بحران سوریه هم دیده شد، ظاهرا دوباره در حال رخ نمایی است.
بشار اسد که می داند نیت کردها صرفا خودمختاری است و طمعی به حکمرانی در دمشق ندارند، از سر ناجاری به صورت موقت آنها را بر جهادی های دشمن قسم خوردە ترجیح می دهد.
به همین خاطر از سر اجبار جا خالی داده و برخی مکان های حساس را به آنها واگذار کرده است.
صد البته همین دستمایەی اتهام زنی به آنان و همدست و مزدور خواندنشان از جانب محور سنی شده است.

6⃣ اکنون پرسش این است اگر بجای اسلام گرایان سنی، نیروهای کرد از ضعف محور موسوم به مقاومت به خاطر جنگ با اسرائیل، استفاده کرده و به پایگاه های آنان در استان مورد اختلاف دیرالزور حمله می بردند و یا به باقیماندەی حضور دولت در حسکه خاتمه می دادند، در پایتخت های شیعه و سنی به آنها چه می گفتند؟
پیداست که می گفتند کردها عامل اسرائیل و اجرای نقشه های آنند و در این شرایط خطیر از پشت به امت خنجر زدەاند.
همانطور که گفته شد فارغ از هر ارزیابی اخلاقی و داوری دربارەی خیر و شر این آوردگاه ها، می توان گفت همه به نوعی در جبر نوعی قاعدەی عواقب ناخواسته افتادەاند.
صد البته در این چارچوب کنش کردها در چارچوب خطاکار بی گناه قرار می گیرد نه احیانا شرارت گناهکارانەی دیگر بازیگران!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

29 Nov, 20:02


🔺سرنوشت خودمختاری کردها پس از سقوط حلب

کردهای سوریه که در قالب نیروهای سوریەی دمکرات کنترل بخش های مهمی از شرق و شمال این کشور را در دست دارند، مانند اسد از تحولات حلب غافلگیر شدەاند.
تغییر تعادل قوا در استان استراتژیک حلب مستقیما روی آنها تاثیر می گذلرد.
  رخدادها و تحولات آتی می تواند زمینه را برای مداخلەی بیشتر ترکیه و احیانا حملەی آن به دولت خودمختار کردها فراهم نماید.

غیر از این، در شهر حلب چند محلەی کردنشین مانند شیخ مقصود و اشرفیه وجود دارد.
این محلات که در سال های اخیر پذیرای هزاران کرد آوارەی گریخته از حملات ترکیه و گروه های متحد آن است، توسط یگان های مدافع خلق اداره می شوند.

حتی در زمان تسلط اپوزیسیون بشار اسد بر شرق حلب، این محلات تا حد زیادی از جنگ در امان ماندند و خودمخناری دوفاکتوی آنها از تعرض دولت و مخالفان مصون ماند.
از این رو رفتار و نوع رویارویی فاتحان جدید شهر با این محلات تا حدی بیانگر الگوی رفتاری آنها در قبال نیروهای کرد و متصرفاتشان در سایر استان ها و مناطق خواهد بود.

گمانه زنی های مختلفی دربارەی طرف های خارجی دخیل در حوادث چند روز اخیر و انگیزه ها و پیامدهای آن وجود دارد.
هرچند در هر فرضیەای نمی توان از نقش و سهم ترکیه به عنوان دشمن شماره یک کردهای سوریه گذشت.

یک فرض می تواند این باشد که نوعی هماهنگی سطح بالا میان ترکیه، اسرائیل و اوکراین انجام شده؛
اوکراین که از پهپادهای شاهد ایران دل چرکین است، پرندەهای بی سرنشین پیشرفتە در اختیار مخالفان قرار داده و موقعیت را برای انتقام از اتحاد ایران و روسیه مغتنم شمرده است.

اسرائیل وظیفەی دادن اطلاعات حساس و طراحی جنگی برق آسا را برعهده داشته و ترکیه هم نقش هماهنگ کننده و آموزش دهنده را عهده دار شده است.

تهدید صریح بشار اسد توسط نتانیاهو انگیزه و اهداف اسرائیل را روشن می کند.
اسرائیل دنبال اخراج ایران از سوریه و قطع سرپل تدارکاتی حزب الله است.
برای طرف ترکی اما تضعیف حزب الله و ایران فرصتی است تا بشار اسد را به دو منظور تحت فشار قرار دهد:
پذیرفتن مخالفان در یک دولت به اصطلاح آشتی ملی بدون حضور کردها و با نیت پایان دادن به دولت دوفاکتوی شان.
بازگرداندن آوارگان سوری مستقر در ترکیه پس از پایان رسمی و عملی جنگ.
تحقق این اهداف به نوع واکنش ایران و روسیه بستگی دارد که هر دو نسبت به گذشته در موقعیت ضعیف تری هستند.

در کوتاه مدت احتمال حملەی مستقیم ترکیە و متحدان آن به کردها به علت حضور نیروهای آمریکایی و خطر قوت گرفتن مجدد داعش در پرتو هرج و مرج کنونی اندک است.
اما در میان مدت بسته به روندی کلان حوادث اخیر و روی کار آمدن ترامپ، مساله فرق می کند و احتمال در تنگنا قرار گرفتن کردها کم نبست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

29 Nov, 16:55


🔺سقوط حلب در چالەی خاورمیانەی جدید!

ظاهرا چیزی به سقوط کامل و بدون جنگ حلب پایتحت اقتصادی و بزرگ ترین شهر سوریه نمانده است.
مخالفان اسد گویی بە پیک نیک می روند، ظرف 72 ساعت، حدود 70 روستا و شهرک سر راه را تسخیر و به سرعت به مرکز شهر رسیدند.
نمایش خیابانی آنان در میدان صلاح الدین یادآور سقوط دراماتیک کابل در شهریور 1400 بدست طالبان است.

شهرهایی که توسط نظام های فاسد و ناکارامد کنترل و در هنگامەی خطر، بی دفاع و بدون شلیک حتی یک گلوله رها می شوند.
همین میدان صلاح الدین که امشب مخالفان در آن به پایکوبی مشغولند، در فاصلەی اندکی از قلعەی تاریخی شهر قرار دارد.

هشت سال پیش در چنین روزهایی تصویر قدم زدن فرماندەی ارشد ایرانی در این قلعه به نمادی از جنگ داخلی سوریه تبدیل شد؛
پیروزی ایران و متحدان آن بر محور اخوانی  ترکیه و قطر و محور عربی امارات و عربستان.

از آن موقع منطقه تغییرات زیادی کرده است.
کشورهای پیشگفته آرزوی سرنگونی بشار اسد را کنار گذاشتەاند، سوریە به آغوش برادران عرب بازگشته و ترکیه به هر قیمت در اندیشەی ساقط کردن دولت دوفاکتوی کرد در مجاورت مرزهای جنوبی خویش است.

یک متغیر نوظهور دیگر اهمیت یافتن نقش و جایگاه اسرائیل در منطقه است.
یک قدرت نوامپریالیستی جدید که رویایش برای تغییر سیمای خاورمیانه را پنهان نمی کند.
در هشت سال گذشته که ایران و حزب الله لبنان به کمک روسیه توانستند، تاج و تخت دولت علوی  را حفظ کنند، اسرائیل به تدریج به سلطان آسمان سوریه تبدیل شد.

نمی توان از این حقیقت گذشت که موضع خاص اسرائیل و ترجیح بقای اسد تضعیف شده بر حکومت اسلام گرایان سنی که دشمنی ایدئولوژیک بیش تری با آن داشتند، عامل مهمی در نجات اسد از سقوط بود.
اکنون تل آویو بهای این موضع را از دمشق می خواهد! قطع ارتباط با ایران و جلوگیری از بازسازی و تسلیح مجدد حزب الله توسط آن.
مقصود اسرائیل از خاورمیانەی جدید، منطقەای بدون حزب الله و حماس و یا تغییر نقش و جایگاه آنهاست.

همانطور که گفته شد ترکیه هم سهم خود را از تحولات جدیدی که با تضعیف حزب الله و مشغولیت ایران آغاز شده، می طلبد.
همکاری دمشق با آنکارا جهت مهار خطر کردی و برچیدن کیان خودمختار شمال و شرق سوریه.
تردیدی نیست که سرجمع این تحولات علیه ایران است. اما معلوم نیست موضع و نقش روسیه چیست؟

آیا میان اسرائیل و ترکیه یک همراهی راهبردی وجود دارد؟
آیا در نهان یک توافق گدعون سعار - هاکان فیدان وجود دارد که تداعی گر پیمان بدنام مولوتف - ربینتروپ است؟
در صورت سقوط کامل حلب و تثبیت سلطەی مخالفان بر آن، امکان سقوط بشار اسد وجود ندارد؟
ایران که با اسرائیل عملا در حال جنگ است، در قبال این حوادث چه واکنشی نشان خواهد داد؟
باید منظر رفتن گرد و غبارها و وضوح بیشتر اتفاقات ماند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

29 Nov, 07:32


🔺آزادی؛ آیزایا برلین، لاریجانی و ناصرالدین شاه!

اخیرا علی لاریجانی "سیاستمدار فیلسوف" در گفتگو با تسنیم به مفهوم آزادی مثبت و منفی آیزایا برلین اشاره و به اشتباه فیلسوف انگلیسی را "خانم" خواند.

شابد کشف ناصرالدین شاه از مفهوم آزادی منفی از لابلای رفتار آزادانەی مردم پاریس در 150 سال قبل در حضور امپراتور، از شرح لاریجانی دقیق تر است.
شاه می گوید:
راه می‌رفتند، می‌نشستند آزادی بود. یکی ایستاده بود [ماتحتش] را به امپراطور کرده بود سیگار می‌کشید. یکی نشسته بود و ... به امپراطور و سیگار می‌کشید. یکی ... را به ما کرده بود. هر کدام حالت آزادی داشتند!

جالب این جاست که ناصرالدین شاه در سال 1257 به پاریس رفت.  آیزایا برلین هم در بحبوحەی انقلاب 1357 برای دومین و آخرین بار به تهران آمد.
پس از انقلاب، مفهوم آزادی منفی دستخوش تمایلات حکومت برای اعتلای آزادی مثبت بر مبنای تفسیر خود گردید.
آزادی های اجتماعی از قبیل پوشش بانوان تحدید و گاه کار به مداخلەی افراطی در حوزەی خصوصی هم کشیده شد.
اخیرا هم قالیباف خلف لاریجانی با ابلاغ قانون سخت گیرانەی حجاب روی همان مسالەی 150 سال قبل قاجار انگشت نهاد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

27 Nov, 21:02


🔺معمای حلب؛ سوریه گوشت قربانی اسرائیل و ترکیه؟

1⃣پیش روی برق آسای مخالفان بشار اسد در غرب حلب، آنهم چهار سال پس از فریز شدن جبهەهای جنگ در سوریە، معماگونه و غیرمنتظره است.
شعله ور شدن مجدد جنگ در سوریه و در شهز حلب که هشت سال قبل توسط روسیه، ایران و حزب الله به سختی از شورشیان متحد ترکیه بازپس گرفته شد،
چه ارتباطی با معادلات جدید منطقه دارد؟

2⃣ آیا ترکیه که از تضعیف شدید حزب الله و مشغولیت روسیه و ایران در اوکراین و لبنان آگاه است، حملەی حلب را به ابزاری جهت تحت فشار دادن اسد مبدل کرده است؟
در دو سال گذشته که اردوغان جهت برچیدن موجودیت خودمتار کردها در سوریه برای عادی سازی روابط با بشار اسد تلاش می کند، دمشق تاکنون روی خوشی به آن نشان نداده است.
آیا حملەی امروز تمهیدی برای بر سر میز مذاکره آوردن اسد و جلب همکاری آن برای عملیات علیه کردهاست؟
تحولات امروز چه ارتباطی با ابتکار صلح ادعایی ترکیه با کردها دارد؟

3⃣ نقش اسرائیل در این میان چیست؟ به جرات می توان گفت در سال های گذشته وجود و حضور اسرائیل در معادلات سوریه بیشتر و مهم تر از نقش ایران و روسیه بوده است.
اکنون که مخالفان بدون هیچ مشکلی از جانب نیروی هوایی اسرائیل به سوی مرکز حلب پیش می روند، نمی توان از ارریابی منافع اسرائیل و موضع واقعی آن در این باره گذشت.
آیا هدف قطع ارتباط میان حزب الله و سوریه است؟
یا هدف مجازات سوریه بخاطر ادامەی همکاری با ایران است؟
آیا نقشەی بزرگ تر و پیچیدە تری برای سقوط اسد و بازگرداندن سوریه به محور عربی و پیگیری پیمان ابراهیم وجود دارد؟

4⃣ یک فرضیەی احتمالی دیگر وجود نوعی همکاری پنهان میان ترکیه و اسرائیل بر سر سوریه است.
درست مانند پیمان مخفی آلمان نازی و روسیەی شوروی برای تقسیم لهستان.
پیمانی که در سپتامبر 1939 به حملەی همزمان آنها به لهستان و تقسیم آن به دو منطقەی نفوذ روسی و آلمانی انجامید.
در سوریه اسرائیل و ترکیه هریک منافع و اهداف مشخصی را دنبال می کنند.
اسرائیل در پی منزوی کردن حزب الله و قطع سرپل های زمینی آن با ایران است.
ترکیه هم نقشەی برچیدن دولت دوفاکتوی کرد را در سر دارد.
اگر چنین باشد، موضع روسیه چیست؟ ترکیه و اسرائیل هر دو در جنگ اوکراین مواضعی بینابین و بیشتر نزدیک به روسیه گرفته اند.
آیا قرار است اوکراین و دولت بعث وجه المصالحه شوند؟
آیا این بخشی از یک بازی بزرگ با مشارکت ترامپ است؟

5⃣ یک فرض دیگر عاملیت مستقیم و مستقل اپوزیسیون سوریه و گروه تحریرالشام است.
آیا آنها با مشاهدەی ضربه خوردن حزب الله و بمباران مداوم اهداف ایرانی توسط اسرائیل و لطمه دیدن قدرت نظامی اسد در بمباران های روزمره، فرصت را مغتنم شمردەاند؟
پاسخ این پرسش ها به تدریج در روزها و هفته های آینده معلوم می شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

26 Nov, 20:32


🔺آتش بس یا سوت پایان نیمەی اول؟

با تصویب کابینەی کوچک اسرائیل آتش بس در جبهەی لبنان قطعی به نظر می رسد.
قرار است از روز چهارشنبه آتش سلاح ها پس از پانزده ماه خاموش شود. طولانی ترین و ویرانگرترین جنگ اسرائیل و حزب الله که به بهای جان تقریبا تمامی کادر رهبری و فرماندهان ارشد نظامی حزب الله تمام شد.

در طرف اسرائیلی، مخالفان نتانیاهو او را متهم می کنند که بدون پیروزی دست از جنگ کشیده و به شروط حزب الله تن داده است.
در مقابل، نتانیاهو با اذعان به خستگی ارتش و نقص در تدارکات نظامی آن، می گوید آتش بس را در برابر داشتن آزادی عمل در لبنان در صورت نقص آن از جانب حزب الله پذیرفته است.
او همچنین گفته که پس از کسب پیروزی های بزرگ در لبنان، روی جنگ غزه و رفع تهدید ایران تمرکز خواهد کرد.

در طرف حزب الله که باز توانسته از یک جنگ فراگیر نابرابر با تحمل تلفات و زخم های بزرگ، جان سالم بدر ببرد، اولویت های منفاوتی وجود دارد.
احتمالا برگزاری آئین های تشییع شکوهمند برای رهبران فقید و فرماندهان از دست رفته جزو اولویت های کاری آنان باشد؛
نوعی رژەی پیروزی به هدف تهییج و بازپروری پایگاه اجتماعی حزب و یادآوری اهمیت و جایگاه آن در سیاست داخلی لبنان.

برای طرف های خارجی که از دور و نزدیک جهت برقراری آتش بس تلاش کردەاند، پایداری آن از هر چیزی مهم تر است.
آنان می دانند که خلع سلاح حزب الله شدنی نیست، اما دور کردن آن تا ساحل شمالی رود لیطانی دستاوردی است که می تواند به کاهش نفوذ آن در سیاست لبنان بینجامد و آرایش سیاسی آن را تا حدی تغییر دهد.

از همه مهم تر اما تاثیر این توافق بر جبهەی غزه و تنش با ایران است.
گرچه نتانیاهو وعده داده تا تسلیم حماس، معامله بر سر آزادی گروگان ها را نپذیرد، اما همانند لبنان افزایش فشارهای داخلی و سرزنش های خارجی و عزم ترامپ برای پایان جنگ های بی پایان را نباید دستکم گرفت.
از این رو موفقیت آتش بس در لبنان می تواند به توافقی مشابه ولی متفاوت در غزه کمک کند.
احتمالا تا زمان آغاز بکار ترامپ نوعی کاهش تنش در جبهەی جنوبی هم اتفاق بیفتد.

در این صورت تکلیف نتانیاهو، بدون جنگ چه خواهد شد؟ کسی که در داخل و خارج تحت تعقیب است و آیندەی سیاسی اش بدون جنگ تمام شده است.
پاسخ این سوال را امشب خودش به صورت مبهم و موجز داد: تمرکز روی تهدید ایران و البته نمی توانم توضیحی بیشتر بدهم!
ناگفته پیداست که بی صبرانه منتظر آمدن ترامپ و آغاز دور تازەای از سیاست فشار حداکثری است.
پروندەی هستەای ایران که از غلاف برجام خارج شده و زیر شمشیر داموکلس مکانیسم ماشه قرار گرفته، مشغولیت جدید نتانیاهو خواهد شد.
احنمالا بی بی در اندیشەی ضربه زدن به متحدان ایران در عراق و یمن خواهد افتاد و چه بسا با خاموش شدن سلاح ها در لبنان احساس آزادی عمل بیش تری برای مواجهەی مستقیم با ایران پیدا خواهد کرد.

هرچه باشد دست اسرائیل در غزه و لبنان به نحوی زیر سنگ بود، در اولی به دلیل وجود گروگان ها و دومی هم به علت زرادخانەی موشکی و پهپادی حزب الله درست زیر بیخ گوش تل آویو و حیفا.
محذوریتی که به این نحو در مقابل ایران و متحدان نیابتی اش در عراق و یمن وجود ندارد.
در نهایت باید دید در عمل روند حوادث در لبنان چگونه پیش خواهد رفت و ترامپ که روی نیمکت ذخیره در حال گرم کردن خود است، چه تدبیر و تمهیدی در پیش خواهد گرفت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

25 Nov, 20:49


🔺سرشماری عراق؛ کردستان شهری و متجدد در برابر "عربستان" روستایی و محافظه کار!

1⃣نتایج ابتدایی نخستین سرشماری جمعیتی عراق پس از بیش از سه دهه حاوی دادەها و دلالت های قابل تاملی است.
کل جمعیت عراق بالای 45 میلیون نفر است، یعنی اندکی بیش از نصف جمعیت ایران.
این نسبت بیانگر نرخ رشد بیشتر جمعیت همسایەی غربی از ایران است.
در طول سال های نیمەی دوم قرن بیستم که دو کشور دارای شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نسبتا مشابه بودند، همواره جمعیت عراق اندکی بیش از ثلث جمعیت ایران بود.
2⃣جمعیت اقلیم کردستان 6300000 نفر اعلام شده، حدود 14 درصد جمعیت عراق.
این آرقام بیانگر کم تر بودن آهنگ رشد جمعیت اقلیم در برابر استان های دیگر عراق است.
البته این آمار شامل کردهای استان های کرکوک، موصل و دیاله نمی شود که خارج از اقلیم کردستان قرار دارند.
احتمالا با احتساب آنها، جمعیت کردهای عراق هشت میلیون نفر است، که 18 درصد جمعیت عراق را در بر می گیرد.
در گذشته معمولا جمعیت کردها بین 20 تا 25 درصد جمعیت عراق برآورد می شد.
3⃣ کاهش نسبی آهنگ رشد جمعیت کردستان نسبت به عراق، مرهون تحولات جامعه شناختی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی عدیدەای است.
شهری شدن فزاینده و رفاه اقتصادی نسبی در پرتو ثبات سیاسی بیشتر اقلیم کردستان برونداد جمعیت شناختی تحولات مذکور به شمار می رود.
4⃣ شاهد مدعای بالا تفاوت نرخ شهرنشینی در کردستان و عراق و نیز اندازەی متوسط خانوار است.
در حالیکه 84 درصد جمعیت کردستان در شهرها ساکنند، این رقم در تمام عراق به 70 درصد تنزل می یابد.
همچنین اندازەی خانوار در عراق 5/3 و در کردستان 4/6 است.
این بدین معناست که خانوادەهای کرد به طور متوسط یک بچه کمتر از خانواده های عرب دارند.
این تفاوت ها که مبین رشد سریع تر اندازەی طبقەی متوسط و رواج هنجارها و عادت وارەهای آن در اقلیم کردستان است، بی سابقه و خلاف عادت است.
به صورت تاریخی همواره تصور می شد که کردها در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه جزو بخش های عمدتا روستانشین و کمتر توسعه یافتەی کشورند.
داده های مذکور اما ناقض این تصور و بیانگر شهری تر بودن کردها در عراق نسبت به عرب هاست.
5⃣ غیر از موارد پیشگفته، نتایج ابتدایی این سرشماری مبین برخی تحولات دموگرافیک است که می تواند پیامدهایی ژئوپولتیک داشته باشد.
کاهش وزن جمعیتی کردها در عراق و تداوم روند آن می تواند به کاهش وزانت  سیاسی و ژئوپولینک به ویژه در استان های مورد مناقشه منجر شود.
غیر از آن، مطابق یک قاعدەی کلی همیشە روند مهاجرت از مناطق فقیر و کمتر توسعه یافته به سمت مناطق برخوردارتر و باثبات تر است.
هم اکنون نرخ مهاجرت از مرکز و جنوب عراق به سمت اقلیم کردستان بالاست.
تداوم این روند در صورت فراهم نکردن تمهیدات و مکانیسم های ضروری می تواند به زیان ترکیب جمعیت شناختی اقلیم تمام شود.
6⃣در رابطه با ایران هم این موضوع به نحوی دیگر می تواند صادق باشد.
رکود جمعیتی ایران در صورت ادامه و ورود به سیاهچالەی جمعیتی در شرایطی که همسایگان در دورەی گشایش جمعیتی هستند، می تواند مسبب از بین رفتن مزیت های آن در توسعه و تولید اقتصادی شود.
عراق با این مختصات جمعیتی در صورت برخورداری از ثبات سیاسی و دارا بودن یک برنامەی توسعەی منظم و متکی بر صادرات نفت و گاز، در میان مدت در عداد کشورهای ثروتمند خلیج فارس در می آید.
مضاف بر این که داشتن نیروی کار ارزان و جمعیت انبوه بومی و متخصصان تحصیل کرده می تواند به معنای قرار گرفتن در موقعیت کرەی جنوبی و چین به ترتیب طی دهه های شصت و هشتاد میلادی باشد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

17 Nov, 18:26


🔺اهداف و پیامدهای ترور سخنگوی حزب الله

یک روز پس از قدم زدن علی لاریجانی در معیت خبرنگار المیادین در خیابان های بیروت زیر سایەی تهدید پهپاد اسرائیلی، محمد عفیف مسئول امور رسانەای حزب الله ترور شد.

پیام این حمله آشکار است:
در قبال مانور دیپلماتیک ایران جهت حمایت از حزب الله و سوریه، خط قرمزها بار دیگر جابجا شدند، تا نشان دهند که هیچ محدودیتی سر راه اسرائیل وجود ندارد.
در جریان حملەی آمریکا به عراق در سال 2003، محمد سعید الصحاف به عنوان سخنگو و چهرەی رسانەای دولت بعث عراق مسئول اصلی پروپاگاندا علیه هجوم آمریکا و انگلیس بود.
اما پس از سقوط صدام بلافاصله آزاد و از تعقیب و مجازات مصون ماند.

عفیف نیز یک شخصیت غیرنظامی و تنها چهرەی حزب الله بود که هنوز کنفرانس های خبری خود در ضاحیه را زنده برگزار می کرد.
از این رو ترور او در اثنای مذاکرات آتش بس در لبنان و نمایش دیپلماتیک تهران برای تقویت حزب الله بیانگر هدف اسرائیل برای تحمیل ترتیباتی جدید در منطقه است.

به عبارت دیگر اسرائیل نه تنها حزب الله مجهز به زرادخانەی موشکی و پهپادی مستقر در مرزهای جنوبی لبنان را نمی پذیرد، بلکه از طریق هدف قرار دادن چهرەهای سیاسی و منافع اقتصادی و پایگاه جمعیتی آن در اندیشەی تبدیل آن به نیرویی کوچک و فاقد تاثیر است.

از قضا سقر علی لاریجانی و وزیر دفاع ایران هم درست برای مقابله با این هدف طراحی و انجام شده است؛
جمهوری اسلامی دست از حمایت حزب الله بر نخواهد داشت. روی برقرار ماندن خط تدارکاتی تهران - دمشق - بیروت برای تداوم حمایت از آن پافشاری می کند.
همچنین آمادەی تقویت موضع آن در جریان مذاکرات جاری آتش بس است تا با خسارت کمتری از جنگ فعلی بیرون بیاید.

پیش از ترور عفیف، اسرائیل با بمباران مکانی نزدیک به محل اقامت لاریجانی در دمشق به سفر او واکنش نشان داد.
قبل از آن هم به صراحت بشار اسد را در صورت کمک به حزب الله تهدید به ترور نمود.
پیام هایی با همین صراحت و مضمون هم دربارەی بمباران فرودگاه بیروت و بستن آسمان لبنان در صورت استفاده از سوی ایران برای کمک به حزب الله برای دولت لبنان فرستاده است.

اسرائیل برای نیل به هدف غایی خود دال بر تضعیف شدید حزب الله به چیزی بیش از قطعنامەی 1701 چشم دوخته که اجرای آن موضع اصلی دولت لبنان است.
مطابق این قطعنامه نیروهای حزب الله باید منطقەی مرزی را تخلیه و به ساحل نهر لیطانی عقب بنشینند.
تل آویو علاوه بر آن می خواهد از نوعی آزادی عمل دائم برای نقض حریم هوایی لبنان جهت رصد و مهار تحرکات حزب الله و جلوگیری از تسلیح مجدد آن برخوردار باشد.

این موضع سرسختانه می تواند ایران را در برابر انتخاب هایی دشوار قرار دهد که آخرین آن ورود مستقیم و احیانا انجام عملیات وعدەی صادق 3 می تواند باشد.
چشم امید اصلی آن در حال حاضر پایداری حزب الله در جنگ و تحولاتی است که ممکن است در میدان رقم بخورد و تاب آوری اسرائیل را کاهش دهد.
حزب الله در هفته های اخیر موج شوک و سردرگمی اولیه را پشت سر گذاشته و به رویکردی منسجم دست یافته است.
درست به همین دلیل است که استراتژیست های اسرائیلی بنا را بر قطع ارتباط آن با ایران و سوریه و اجرای سیاست زمین سوخته در لبنان گذاشته اند.

با آمدن ترامپ اسرائیل دست خود را بازتر دیده و موقعیت کنونی خود را که قسمی تبدیل شدن به نیروی نیابتی آمریکا در نبرد علیه جمهوری اسلامی و شبکەی متحدانش است، مستحکم تر می بیند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

16 Nov, 11:48


🔺بالماسکه با ماسک: از ترس کیهان یا لوگان؟

وزارت خارجه خبر مذاکرە نمایندەی دائم ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک را با قاطعیت تکذیب کرد.
این تکذیب دیرهنگام و غیرمنتظره از جوانب مختلف قابل تامل است. آیا اساسا دیداری انجام شده؟ اگر انجام شده چرا اکنون تکذیب می شود؟
نخستین خبر این رخداد در روزنامەی نیویورک تایمز درز پیدا کرد.
این روزنامه به نقل از " منابع ایرانی " خبر پیشگفته را درج کرد.
سپس روزنامه ها و خبرگزاری های دیگر دنبال آن را گرفتند و به جزئیات بیشتری پرداختند.
خود ماسک از تایید یا تکذیب خبر خودداری کرد؛
واکتشی معمول که اغلب ناشی از غیررسمی یا ابتدایی بودن یک روند است.
با این وصف تکذیب این خبر احتمالا ناشی از سه حالت است:

اول: ابتکار مزبور با هماهنگی بالاترین سطوح حکومت در ایران انجام شده؛ منتها دستور کار و روند آن راضی کننده نبوده است.
شاید بخاطر شرایط و پیش فرض های غیر قابل قبول طرف آمریکایی که نماینده و زبان حال یک تیم تندرو محسوب و مواضع نزدیکی به تل آویو دارد.

دوم: تکذیب خبر به درخواست ایلان ماسک صورت گرفته است.
شاید بخاطر مصون ماندن وی از عواقب قانون قدیمی لوگان که تماس و مذاکرەی افراد غیر مسئول با دولت های در حال تنش با آمریکا را ممنوع می سازد و احتمالا برخی ملاحظات داخلی دیگر.

سوم: واکنش خشم آلود روزنامەی کیهان به خبر این دیدار که باز اهمیت متغیر پویایی های داخلی ایران را به نمایش گذاشت.
این فرضیه یادآور مذاکرات برجام در زمان روحانی و رویەی با یک دست پیش کشیدن و با دست دیگر پس زدن است.
اگر این گمان وارد باشد به معنای آن است در سطوح بالای قدرت، ارزیابی وضعیت هنوز ادامه دارد و هنوز تصمیم نهایی برای مذاکره با ترامپ اتخاذ نشده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

15 Nov, 09:21


🔺ساری گلین باکو و رخسار پاییزی تهران

در جریان اجلاس کاپ 29 باکو دهها نفر از رهبران جهان به آهنگ ساری گلین گوش دادند.
آهنگی فولکلور و میراث مشترک آذری ها، ترکها و ارمنی ها و که به فارسی به نام دامن کشان و بە کردی نیز اجرا شده است.
میزبانی باکو البته از حیث سابقەی بد آن به عنوان یک دولت ناقض حقوق بشر و تولید کنندەی سوخت های فسیلی آلایندەی محیط زیست با انتقاداتی روبرو شد.
موفقیت باکو در این زمینه به مدد درآمدهای نفتی بدست آمد، درست مانند قطر که جام جهانی 2022 را خرید.

اما اگر روزی ایران بتواند موانع سیاسی کنونی را دور بزند، امکانات لازم را برای برگزاری اجلاسی با حضور صد رئیس دولت را دارد؟
سالن های مناسب، هتل های بین المللی و مدیریت برنامە موجود است؟

ظاهرا تنها سالن موجود، تالار اجلاس سران کشورهای اسلامی است که سال 76 با عجله برای مهم ترین گردهمایی بین المللی ایران پس از انقلاب ساخته شد. 
سالنی که سقف آن در روز افتتاح با حضور مهمانان چکه و میزبان را شرمسار نمود.
مطابق خاطرات رفسنجانی چهار سال قبل از آن تاریخ - سال 72 - باکو فاقد حداقل استانداردها  و در خطر سقوط بدست ارامنه بود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

12 Nov, 19:55


🔺کلینیک حجاب و جدال استالین و هیتلر!

در روزی که نتانیاهو به زبان فارسی فریاد زن، زندگی، آزادی سر داد، یک کلینیک ترک بی حجابی در تهران راه اندازی شد.
در ایامی که کمبود برق و بنزین و تورم لگام گسیخته گریبان مردم را گرفته و خبرهای محیر العقول دربارەی فساد روان جمعی را می آزارد، این خبر مانند باریدن برف در چلەی تابستان بود.

برای عموم مردم که از مشکلات اقتصادی و دشواری های زندگی روزمره به ستوه آمدەاند، پوشش زنان در حدود متعارف آن و به طریق اولی سیاسی کردن آن مسالەای فرعی است.
اما برای اقلیتی که از مواهب رانت و امتیازات عدیدەی شغلی و منزلتی برخوردارند، " خوشایند کردن فضاهای عمومی " و آن را مطابق میل خود در آوردن احتمالا یک دغدغەی اصیل و درجه اول محسوب می شود.

واپسین وسوسەی این طیف تندرو سیاسی که پایگاه اجتماعی اندکی در میان بدنەی محافظه کار جامعه و اصولگرایان سنتی دارد، مواجهەی استالینیستی با مسالەی حجاب است.

از نظر استالین هرگونه دگراندیشی و مخالفت با سیاست و فرهنگ رسمی که توسط آپارتچی های حزبی تدوین و بیان می شد، نه تنها ناهنجاری بلکه بیماری بود.
مرتکبان آن به اردوگاه های کار اجباری موسوم به گولاگ در سرزمین های دوردست شوروی فرستاده می شدند و سالها و گاه تا جان سپردن، روزگار را به بیگاری می گذراندند.

نواستالینی های بعدی با تغییر زمانه ناچار شدند اردوگاه های کار اجباری را برچینند و آسایشگاه های روانی را جایشان قرار دهند.
در رهیافت جدید، مخالفان سیاسی روان های نژند و بیمار تصور می شدند که محتاج بازپروری و اصلاحند.

اکنون هم در چین و روسیه از الگوهای فوق پیروی می شود.
در چین تحت عنوان فریبندەی "جنگ خلقی علیه ترور" میلیون ها مسلمان ایغور جهت شست و شوی مغری در اردوگاه های کار اجباری قرار گرفته اند.
در روسیەی پوتین هم، آسایشگاه ها و بیمارستان های روانی بازگشته و از روان پزشکی و روان شناسی برای مقابله با منتقدان و دگراندیشان بهره برده می شود.

ظاهرا بازگشت روح گولاگ به روسیه، دل و جان پایداری چی های وطنی را ربوده است!
به این الگوپذیری باید متغیری بنام فساد را نیز افزود.
در هر دو مدل چبنی و روسی به عنوان حکومت های پساایدئولوژیک، منافع مشخص نخبگان حاکم جای آرمان هایی نظیر پرولتاریا و انقلاب جهانی را گرفته است.

اینجا هم نباید از اهمیت این متغیر غافل شد. هم اکنون کلینیک ها و کمپ های ترک اعتیاد که غالبا توسط بخش خصوصی اداره می شوند، گردش مالی قابل توجه و بازدهی قابل قبول دارند،
کلینیک های ترک بی حجابی چگونه اند؟ یحتمل توسط بخش "خصولتی" اداره و با پروژه گیری و بودجه ستانی، خوانی از رانت و منفعت را به روی گردانندگانشان می گشایند.

صحبت استالین به میان آمد، حیف است به هیتلر هم نپردازیم.
نتانیاهو  هیتلر روزگار ما که هزاران زن و کودک غزه را کشته، در پیام امروز خود نوید آزادی به مردم و زنان ایران داد!
درست مانند آدولف هیتلر که به اتحاد شوروی حمله کرد تا به زعم خود توطئەی یهودی ساختەی بلشویسم را نابود و شر آن را از سر جهان کم کند.
پیام آزادی نتانیاهو و کلینیک ترک بی حجابی پایداری چی ها، یادآور نبرد هیتلر و استالین در اثنای جنگ دوم جهانی است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

11 Nov, 12:37


🔺ایران راستین در یک قاب

شهرام ناظری و کیخسرو پور ناظری کرد، لویس چکناواریان ارمنی، فرهاد فخرالدینی ترک و محمد رضا درویشی فارس در بزرگداشت هوشنگ کامکار سنندجی!

حال این تصویر رنگارنگ را در کنار شمای کلی ساختار قدرت قرار دهید: سیمایی یکدست از پیروان یک مذهب با شمایلی همسان و زبانی پالوده و یکسان!

قاب اول ایران مدنی و راستین است، قاب دوم ایران رسمی و دستچین!
میان این دو حبابی بزرگ وجود دارد. درست مانند حباب سکه و دلار و مسکن در اقتصاد.
حباب ها وقتی می آیند که تعادل عرضه و تقاضا بهم می خورد و بهای یک کالا از ارزش ذاتی آن بیشتر می شود.

حباب های سیاسی هم همینطورند. تسلط سیاست های هویتی که عمدتا از حباب های ایدئولوژی و کلیشەهای زنگار گرفتەی تاریخی ناشی می شود، فقط به تقسیم شهروندان نمی انجامد، حکومت را هم دچار خطای دید می نماید.

مردم در تعاملات اجتماعی تمایل اندکی برای دیدن یکدیگر از دریچەی هویت مذهبی دارند، اما قدرت از منظر حبابی ایدئولوژیک، بهایی گزاف به یک بعد از دهها مولفەی هویت ساز  می دهد.
دیدن مردم فقط از منظر هویت قومی و منزلت طبقاتی هم همینطور است.
ویدئو: سنندج مرداد 98
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

10 Nov, 20:14


🔺جان بشار اسد و آتش بس در لبنان

یک روزنامەی اسرائیلی امروز گزارش داد که دولت نتانیاهو بشار اسد را تهدید به قتل کرده است.
به گفتەی اسرائیل هیوم این تهدید تند در رابطه با خطوط تامین تدارکات حزب الله از خاک سوریه است که اسرائیل از اسد می خواهد آن را قطع کند.

تهدید اسرائیل همزمان با انتشار پیش نویس اولیەی طرح آتش بس جنگ لبنان علنی شد.
از این رو تصور می شود مکمل و یا بخشی از آن باشد.

به گزارش کانال 12 اسرائیل در این طرح که محصول رایزنی واشنگتن، مسکو و تل آویو است، یک آتش بس موقت دو ماهه پیشنهاد شده.
طی این دو ماه اسرائیل مواضعش را در عمق پنج کیلومتری اراضی لبنان حفظ می کند.
ارتش لبنان هم از حد فاصل سنگرهای اسرائیل تا ساحل رود لیطانی جایگزین نیروهای حزب الله می شود.
در این شصت روز هرگونه تلاش حزب الله برای تسلیح و استقرار مجدد، نفص توافق تلقی و اسرائیل خود بخود عملیات جنگی را از سر می گیرد.
در صورت رضایت هم پس از دو ماه به صورت کامل از لبنان خارج می شود.

اصلی ترین نکتەی این طرح ضمانت روسیه برای جلوگیری از قاچاق اسلحه و تجهیزات از سوریه به لبنان است.
قرار است آمریکا در قبال آن تحریم شرکت های روسی مستقر در سوریه را لغو کند.
هنوز موضع حزب الله در قبال این طرح که ظاهرا دولت لبنان آن را پذیرفته روشن نیست.

در صورت دقیق بودن آنچه کانال 12 اسرائیل گفته، اجرای عملی این طرح معنایی جز جدا کردن سوریه از محور موسوم به مقاومت ندارد.
همچنین به معنای آنست که روسیه پیمانکاری و اجرای این انفکاک را پذیرفته و پاداش خود را به صورت نقدی در سوریه و احتمالا سیاسی در اوکراین می گیرد.

زمزمەی جدا کردن سوریه از محور مقاومت حرف امروز و دیروز نیست.
چندی قبل گزارش شد که امارات متحدەی عربی در قبال بریدن دمشق از تهران، حاضر به بازسازی سراسری این کشور است.
اردن هم پیشنهاد داده که در ازای این معامله، گروه های مخالف اسد در جنوب این کشور را خنثی کند.
با این تفاصیل تهدید جان رئیس جمهور سوریه توسط اسرائیل در چارچوب نوعی سیاست هویج و چماق منطقەای با پشتیبانی بین المللی قرار می گیرد.
چارچوبی که بی ارتباط با بازگشت ترامپ به قدرت و خیز نتانیاهو و پوتین و احیانا اردوغان برای بازتعریف نطم منطقه ای؛ هریک از منظر سود و زیان خود نیست.
احتمالا دستور کار تماس امروز نتانیاهو با ترامپ نیز همین موضوع بوده است.

مطابق این گمانه زنی آمادگی بشار اسد برای جدایی از ایران و محاصرەی حزب اله مجوزی برای رهایی از تحریم غرب و بسط حاکمیتش بر مناطق تحت کنترل کردها در شمال و شرق و متحدان ترکیه در ادلب خواهد شد.
نتانیاهو و اردوغان هرکدام به اهداف منطقه ای معین خود می رسند و پوتین هم آن را دستاویزی برای معامله با ترامپ در اوکراین می نماید.

همانطور که اشاره شد، راستی آزمایی این گمانه زنی به صحت و دقت این اخبار منوط است.
همچنین متغیر مهمی چون واکنش ایران، حزب الله و بخش های مهمی از دولت سوریه و نیز تحولات میدانی جدید را هم نباید دستکم گرفت.
تهدید جان بشار خود گویای موضع مخالف و ناراضی دولت سوریه است.
مهم ترین نکته اما نقش دلالی روسیه و شتاب آن برای انجام معامله با ترامپ است که مشتاقانه به پایان جنگ ها تا آغاز به کار خود چشم دوخته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

10 Nov, 17:27


🔺 پینگ پنگ جنگی یا دیپلماسی: مساله این است!

در ماە مارس 1971 جمهوری خلق چین پس از دو دهه خصومت شدید با آمریکا که در مواردی شامل جنگ مستقیم بود، تیم ملی پینگ پنگ آن را به پکن دعوت کرد.
چینی ها قبل از آن در جریان مذاکرات صلح ویتنام گفتگوهای پنهانی را با آمریکا شروع کرده بودند.
دعوت از یک تیم ورزشی که در قالب آن چند دیپلمات هم حضور داشتند، دیپلماسی پینگ پنگ نام گرفت و نهایتا به سفر وزیر خارجەی آمریکا به پکن انجامید.
این سفر مقدمەی عادی سازی مناسبات و برقراری رسمی روابط دیپلماتیک سی سال پس از قطع آن گردید.

در شرایطی که گونەای جنگ پینگ پنگی میان ایران و اسرائیل جریان دارد، بازخوانی این تجربه خالی از لطف نخواهد بود.
اگر این حقیقت را بپذیریم که اسرائیل به نوعی نیروی نیابتی آمریکا در نبرد پینگ پنگی پیشگفته است، و احتمال ورود مستقیم واشنگتن به آن هم کم نیست، وجوه راهبردی این یادآوری تاریخی بیشتر روشن می شود.

مساله خیلی ساده است. ادامەی ضربات رفت و برگشتی در حالی که هر بار شدیدتر و پردامنه تر می شود، معنایی جز ورود به یک جنگ فراگیر فرسایش زا نخواهد داشت.
بازگشت ترامپ به صحنه هم در شرایط رسیدن خصومت ایران و اسرائیل به نقطەی جوش، کاتالیزوری آتش زنه خواهد شد.

ایران در دورەی نخست ترامپ برای مقابله با سیاست فشار حداکثری او، راهبرد نه جنگ و نه مذاکره را برگزید.
این سیاست اکنون زمینه و زمانەی خود را از دست داده و هم جنگ و هم مذاکره به نحوی به گزینه های تخطی ناپذیر تبدیل شدەاند.
مسالە صرفا انتخاب میان آنهاست. یک راه سوم وسوسه انگیز شاید " نیمه جنگ و نیمه مذاکره " باشد.
به سبکی که در سالهای گذشته وجود داشته و هنگام رسیدن به نقطەی احتراق، کانال های عمان و قطر باز شدەاند.
سیر حوادث ماه های گذشته نشان داده که  مذاکرەی محدود و موضوعی دیگر  کار ساز نیست.
به طریق اولی نمی توان به اختیار خود دستور کار جنگ را تعیین و احیانا آن را به نیابتی و نامتقارن و محدود بدل نمود.

با این اوصاف هیچ راه حل سیاسی پایدار و معطوف به پرهیز از افتادن در تلەی جنگ، بدون عبور از دالان تنش زدایی با آمریکا، موضوعیت نخواهد داشت.
این همان مسیری است که دریافت استراتژیک  چینی ها در ابتدای دهەی هفتاد به آن رسید.
پکن با داشتن اقتصادی ضعیف و منزوی، دارای روابطی متشنج و سطح پایین با دو قطب جهانی آن روزگار بود.
نفوذ سیاسی چین در میان دولت ها بلکه به برخی محافل دانشجویی کوچک در غرب و چند سازمان و جریان مائوئیست در آسیا و آفریقا محدود شده بود.

حملات پینگ پنگی اخیر بهتر از هر زمانی تنهایی استراتژیک ایران را برملا کرد.
در حالی که آمریکا و قدرت های اروپایی از الف تا یای مایحتاج دفاعی و تهاجمی اسرائیل را تامین کردند، چین و روسیه در مقام نظارەگرانی منفعل باقی ماندند.
ایران در درجەی اول محتاج بازگشت به جهان است. گویا کار بازسازی ورزشگاه آزادی تا پایان آذر به اتمام می رسد و می تواند پذیرای تیم های بسکتبال و پینگ پونگ خارجی باشد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

09 Nov, 16:16


🔺اخراج حماس از قطر!

به نقل از سی ان ان ، دولت آمریکا به قطر دستور داده رهبران حماس را از خاک خود اخراج نماید.
پس از اعلام این خبر گفته شد که یک منبع قطری گفته که دوحه رسما از فرایند میانجیگری میان اسرائیل و حماس کنار کشیده است.
با همین کیفیت گفته شده که آمریکا با استقرار دفتر سیاسی حماس در ترکیه هم موافقت نخواهد کرد.

اگر این خبرها تایید شوند، نشانەای دیگر از وخامت بیشتر اوضاع منطقه و احتمال وقوع یک جنگ فراگیر میان ایران و اسرائیل است.
بیشتر از این جهت که بیانگر نزدیک تر شدن مواضع آمریکا به اسرائیل و عدول از طرح قبلی بایدن برای آتش بس و آزادی گروگانهاست.
حماس آن زمان بلافاصله طرح بایدن را پذیرفت ولی نتانیاهو با لطایف الحیل از قبول آن شانه خالی کرد.

اخراج حماس از دوحه اهرم فشاری بر جنبش حماس است نا بدون آتش بس گروگان ها را آزاد کند و عملا از داشتن هرگونه نقشی در آیندەی غزه محروم شود.
ناظران از قبل پیش بینی کرده بودند که بازگشت ترامپ به قدرت، به معنای دادن چک سفید امضا به تل آویو و انطباق کامل موضع دو کشور خواهد بود.

خبر امروز نخستین نشانەی این تحول و مهر تاییدی بر سیاست جنگ طلبانەی نتانیاهو است.
هنوز معلوم نیست که حماس آواره پس از سه بار اسباب کشی طی سی سال این بار کجا خواهد رفت.

گزینه های زیادی در دسترس نخواهد بود؛
تهران، الجزیره، مسکو و ...؟
غیر از تهران احتمال گزینه های دیگر اندک است.
پیشوازی تهران هم دلالت ها و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت.

یکی ار  آنها بسته شدن اندک مجرای دیپلماتیک برای طرح تبادل اسرا و آتش بس است.
مهم تر از آن ایران عملا به طرف حساب اصلی در قضیەی گروگان ها تبدیل خواهد شد، دقیقا مطابق دیوارنگارەای که چندی قبل در میدان ولیعصر گفته بود:
هیچ گروگانی آزاد نخواهد شد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

08 Nov, 08:32


🔺هفت بازندەی بزرگ بازگشت ترامپ

یک روزنامەی روسی با اشاره به پیش بینی ناپذیری ترامپ نوشته: او مانند یک موشک هدایت نشده است و می تواند به هر سویی روانه شود!
اگر توصیف درست موسکوسکی کومسوملت را با این ملاحظه همراه کنیم که ترامپ مانند پرتابەهای ابتدایی حماس است که بالاخره به سوی جایی هدف گیری می شود، می توان موارد ذیل را پیش بینی کرد:
1⃣ ایران باید خود را برای راند دوم مشت زنی با ترامپ آماده کند. به احتمال غالب ترامپ نه تنها به سیاست تحریم و فشار حداکثری علیه تهران بر می گردد، بلکه دست دوقلوی سیاسی اش در اسرائیل را هم بازتر می کند.
این به معنای بیش تر شدن احتمال یک جنگ گسترده و فراگیر میان تهران و تل آویو خواهد بود.
2⃣ به احتمال زیاد اوکراین خنجری بزرگ از پشت خواهد خورد.
پوتین که از انتخاب ترامپ دست از سر نمی شناسد برای گفت و گو با ترامپ به قصد خلل در جبهەی متحد غرب علیه خود بی تابی می کند.
دور از ذهن نیست که ترامپ راه حلی غیرمنصفانه برای جنگ اوکراین با محوریت در اشغال ماندن بخشی از خاک آن را در ذهن داشته باشد.
چیزی که آرزوی روسیه و طناب نجات آن از باتلاق کنونی است.
3⃣ اروپا سومین بازندەی بزرگ بازگشت تاریخی ترامپ است.
سیاست اول آمریکا بعد جهان، در درجەی نخست علیه ناتو و اتحادیەی اروپاست.
کاهش تعهدات واشنگتن برای دفاع از اروپا در کنار پایان بدفرجام احتمالی جنگ اوکراین، ستون های امنیتی و نظامی این اتحادیه را به لرزه در می آورد.
جنگ تجاری با چین هم می تواند به تضعیف توان اقتصادی کشورهایی چون آلمان، فرانسه و بریتانیا بینجامد.
در یک جنگ اقتصادی فرضی افزایش هزینەی تمام شدەی ‌کالاهای چینی با وجود عقب ماندن کشورهای مزبور از تولید فناوری های نوین که عمدتا در اختیار آمریکا و چین است، به رکودی مضاعف در اروپا منجر می شود.
4⃣ تایوان که چندین سال است با بیم و هراس چشم از تنگەی مقابل خود با چین بر نمی دارد، وارد یک دورەی چهار سالەی وحشت مضاعف خواهد شد.
جنگ تجاری ترامپ با پکن به معنای سرسختی سیاسی بیشتر در قبال آن نیست. بلکه نشانەی معاملاتی تر شدن روندهای سیاسی و کاهش توجه آمریکا به هنجارهای لیبرالی و دمکراتیک است.
تایوان از حالا می تواند خود را در فهرست قربانی های بعدی ببیند.
5⃣ کردهای سوریه که با رنج و فداکاری بسیار توانستند از آب گل آلود خاورمیانه در دورەی جنگ های داخلی سوریه و عراق، یک شاه ماهی بزرگ صید کنند، با نگرانی به بازگشت ترامپ می نگرند.
تاجری بزرگ با انباشته ای اندک از تاریخ و سیاست، زبان رجب طیب اردوغان را بهتر می فهمد تا سیاستمداران پارتیزان چون الهام احمد و مظلوم کوبانی.
6⃣ کرەی زمین دیگر بازندەی بازگشت ترامپ است.
کسی که گرمایش زمین را نمی پذیرد و پیمان تغییرات آب و هوایی پاریس را ترفندی علیه اقتصاد آمریکا می بیند.
ترامپ در این چهار سال هیچ فرصتی را برای مخالفت با تعهدات دولت بایدن در این باره از دست نداده.
با انتخاب ترامپ بلافاصله  ارزش سهام شرکت های فعال در آب و هوای پاک و انرژی های تجدید پذیر کاهش یافت، به عبارتی ترامپ یعنی گرم شدن سیاره با سرعتی بیشتر.
7⃣ یک بازندەی احتمالی دیگر سیستم دولت - ملت است. وجود ایلان ماسک و پیتر تیل دو کارآفرین میلیاردر در کمپین ترامپ لحظەای سرنوشت ساز در تاریخ جهان است.
افزایش سریع و خیره کنندەی نرخ سهام شرکت های آنان پس از پیروزی ترامپ بیانگر اهمیت این رخداد است:
لحظەای کە مترادف عناوینی چون ازدواج قدرت و ثروت، اتحاد اوباش و نخبگان و پیروزی سرمایه داری نظارتی بر اشکال کلاسیک آن است.
تیل و ماسک به عنوان کارآفرینان لیبرال و پیشتاز در فن آوری های نوین اکنون فرصتی بی نظیر یافته اند که امپراتوری های مالی جهانی خود را فراتر از مرزها و اختیارات دولت ها گسترش دهند.
گسترش و کاربرد  مواردی چون ارز دیجیتال، شبکه های اجتماعی و هوش مصنوعی با سرعتی بیشتر فراگیر و از قوانین داخلی کشورها هم کاری بر نخواهد آمد.
به زودی به مرحله ای می رسیم که باید بپرسیم ایلان ماسک مهم تر است یا رئیس جمهور آمریکا؟
پوتین و شی و دبیرکل اتحادیەی اروپا که جای خود دارند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

07 Nov, 09:31


🔺امپراتوری ترکیش - مجار

اردوغان: جهان ترک امروز در وحدتی آرمانی قرار دارد!
اردوغان در اجلاس سران کشورهای ترک در بیشکک ضمن ادای سخن فوق، سکەی یادبود اسماعیل گاسپارالی را به سران حاضر اهدا کرد.
گاسپارالی تاتاری ساکن روسیەی تزاری و از پیشگامان پان ترکیسم بود.
در این نشست همچنین نشان عالی جهان ترک به اوربان رئیس جمهور مجارستان - عضو ناظر - اهدا شد.

یحتمل عضویت مجارستان در اتحادیەی کشورهای ترک به انگیزەی چسپاندن آن به اتحادیەی اروپا و افزایش مبادلات اقتصادی انجام شده، هدفی که فعلا دوردست به نظر می آید.

مجارستان البته حقی ویژه بر گردن اندیشەی پان ترکیسم دارد. مخترع ایدەی فرضی ساکنان تمام زبان های آلتایی و کاشف برخی رگه های تمدنی ترکی در تاریخ باستان، نه یک ترک، بلکه یک یهودی مجارستانی بنام وایبری بود.
آرمین وایبری محقق و زبان شناس و تبعەی امپراتوری اتریش - مجار بود که کتاب هایی چون سفر به ترکستان را نوشت.
وایبری که به ترکی می نوشت، به زودی جایگاهی والا در میان محافل ترک گرای قسطنطنیه یافت و به اندیشه پرداز اصلی پان ترکیسم بدل شد.
گفته می شود او روابط نزدیکی با دولت انگلیس داشته و " ترک پردازی " وی بخشی از نقشەی لندن برای ایجاد یک کمربند حائل ترکی در جنوب امپراتوری روسیه بود.
هدف غایی بریتانیا حغظ هندوستان و ایران و افغانستان از گزند دست درازی فزایندەی دولت تزاری بود.

صد البته یک دلیل مهم تر هم اوربان را به اردوغان و همتایان قفقازی و آسیای میانه ایش پیوند می دهد.
ویکتور سیاستمداری اقتدارگرا و تافته ای جدابافته در اتحادیەی اروپاست.
وی دوست نزدیک اردوغان و پوتین و ستایشگر پرشور دونالد ترامپ است.
مواضع تند وی علیه مهاجرت مسلمانان به اروپا و هشدار در باب به خطر افتادن میراث مسیحی - یهودی قاره زبانزد است.
با این وصف حضور وی در یک کنسرت غیردمکراتیک دور از انتظار نیست و با عمل گرایی اردوغان هم جور در می آید که با چند پا راه می رود!

طرفه این جاست که از اواخر قرن نوزده که  قسمی سرگشتگی هویتی و راهبردی، مسالەی اصلی ترکیەی عثمانی شد سه پاسخ سرراست برای آن از راه رسید.

عثمانیسم: اصلاحات لیبرال به مقصود بازسازی امپراتوری و اجرای یک سیاست شهروندی مدرن به منظور حفظ ملیت های شرق اروپا و همگام شدن با اروپای مدرن آن روز.

اتحاد اسلام: پیروی از ایدەی همبستگی اسلامی زیر لوای خلیفه و پاسخ دادن به ندای منورالفکران جهان اسلام که از پیشرفت غرب و پسرفت مسلمانان به ستوه آمده بودند.
در این راهبرد ضمن حفظ مستعمرات عربی و اسلامی در خاورمیانه، از توان سرزمینی و جمعیتی مسلمانان برای مقابله با قدرت های اروپایی استفاده می شد.

پان ترکیسم: که شرح آن رفت و بیشتر واکنشی بود در برابر آفرینش و گسترش ایدەی ناسیونالیسم در امپراتوری های روسیه و اتریش - مجار.

نکتەی مهم آنست که هریک از این نظرگاه ها، نمایندگان و صاحبان خود را داشت که در ساحت های فکری و سیاسی در حال مناقشه و هم آوردی بودند.
به طور مثال عثمانلی ها بیشتر شامل مشروطه خواهان و اصلاح طلبان می شدند.
پان ترکها عمدتا در میان افسران جوان ارتش در بخش های غربی عثمانی بودند.
ضمنا میان پان اسلامیست ها و ترکهای جوان قسمی این همانی تاکتیکی هم وجود داشت که انگیزه و صداقت آنان را زیر سوال می برد.

ترکیە پس از جمهوری عملا همەی این مسیرها را رها و صرفا به نوعی اروپایی گری چسپید که آن هم چندان نتیجه نداد.
اما با روی کار آمدن اردوغان هر سه از نو و به فراخور در دستور کار قرار گرفتند.
صد البته نه توسط سه جریان سیاسی و فکری بلکه همه بدست یک نفر!

اردوغان دورانش را با اصلاحات سیاسی و اقتصادی و گشایش های دمکراتیک آغاز نمود که ایده ها و کوشش های عثمانلی های اواخر امپراتوری را تداعی می نمود.

سپس پان اسلامیسم ترک های جوان را زنده و در جلد امیر المومنین رفت. ترکیەی اردوغان در این هیات خاورمیانه را به خاک و خون کشید.
همزمان با اینها، به زنده کردن پان ترکیسم مومیایی شدە  قرن نوزده در قفقاز و آسیای مرکزی پرداخت.

ارامنه از قرەباغ اخراج شدند، دالان تورانی زنگزور  در دستور کار قرار گرفت و وسوسەی الفبای مشترک لاتین و ترکی ساده شدەی قابل فهم دوباره زنده شد.

اکنون ترکیه با فراموش کردن سوریه و لیبی
با فلسطینی ها با لسان پان اسلامیسم سخن می گوید.
با کردها به زبان پان عثمانیسم، و از روند صلحی  می گوید  که در انتها کردها به شهروندان برابر تبدیل می شوند.
در آسیای مرکزی و قفقاز هم به ترکی دو آتشه تبدیل و اسلام و دمکراسی را فراموش می کند.
ظاهرا این آخرین ایستگاه سیاسی و فکری اوست.

اسلام گرایی ترکی مقهور واقعیت های جدید خاورمیانه و بروز موازنه های جدید شد و سلطان آن را عملا رها کرد.
آرمان ورود به اروپا هم ناکام ماند و ترکیه با قرار گرفتن روی محوری شرقی - غربی جایگاه ژئوپولتیک و استراتژیک جدیدی یافته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

07 Nov, 09:31


اعطای نشان جهان ترک به رئیس جمهور مجارستان
اهدای سکەی یادبود اسماعیل گاسپارالی به سران کشورهای ترک
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

06 Nov, 11:15


🔺پیروزی ترامپ و فهرست مردان خوشحال جهان

بدون شک بی بی قصاب فلسطین امروز بخاطر بازگشت رفیق گرمابه و گلستانش خوشحال ترین مرد جهان است.
اما فهرست مردان خوشحال به او ختم نمی شود. اردوغان هم دست از سر نمی شناسد.
رجب رسما مجوز اشغال بخش های مهمی از کردستان سوریه و جابجایی هایی گستردەی جمعیتی در آنها را از ترامپ گرفت.
پوتین هم که در باتلاق اوکراین افتاده، با قدری وسواس و تامل ترامپ را ترجیح می دهد.
ولیعهد جاه طلب سعودی هم که در زمان ترامپ سفارتخانه اش را با دباغخانه اشتباه گرفته بود، از بازگشت پدرخواندەی راست گرایان جهان مسرور است.
مودی رهبر هند هم نمی تواند از پیروزی مردسالاری بر برابری جنسیتی، هویت گرایی بر دمکراسی، ناسیونالیزم خاص گرا بر جهان روایی ناخرسند باشد.
چین در این میان استثنایی ناقص است که ناقض قاعدەی فوق نیست.
ترامپ چین را رقیب تجاری و اقتصادی آمریکا می داند، نه لزوما دشمن سباسی و دیگری هویتی.
برای ترامپ مذاکره بخشی از معامله است و نه قسمتی از مبارزه.
انتخاب دوبارەی او پسرفتی جدی برای دمکراسی و پیشرفت سیاست هویت و ناسیونالیسم ستیزه جو است. جهان ترامپ دنیای ناامن تری است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

06 Nov, 05:22


🔺ایران و آمدن دوم ترامپ

در حالی که چشم تمام جهان به نتایج انتخابات آمریکا دوخته شده، ایرانیان با توجه و حساسیت بیش تری آن را دنبال می کنند.
انتخاب رئیس جمهور آمریکا همیشه یک رخداد بین المللی است و کشورهای مختلف اعم از دوستان و متحدان آن گرفته تا رقبا و منتقدان آمریکا خود را در آن ذینفع می بینند.

شاه ایران به عنوان یک متحد ثابت قدم آمریکا  کار با رئیسان جمهوری خواه را کم دردسرتر می دید و غالبا و مخفیانه به کمپین آنها کمک مالی می نمود.
توجه بیشتر دمکرات ها به مسائل حقوق بشر و دمکراسی، وی را از آنها بیزار می کرد. آخر سر هم تاج و تختش فدای سیاست حقوق بشری کارتر دمکرات شد.

طرفه این جاست که حکومت پس از انقلاب هم بر اثر بحران گروگان گیری و روابط رو به وخامت با آمریکا، کوشید از انتخاب دوبارەی کارتر جلوگیری کند.
این رخداد که احتمالا اولین و آخرین دخالت فعالانه و موثر یک دولت جمهوری اسلامی در انتخابات آمریکا بود، نتایجی معکوس به بار آورد.
چه به انتخاب رونالد ریگان انجامید که از جهاتی سلف معنوی و رهبر سیاسی دونالد ترامپ شمرده می شود.
ریگان شاید به نحوی مانند ترامپ، ابتدا با ارسال فرستادەی ویژە همراه با کیک و انجیل به تهران، - تلاشی برای جلب عاطفەی مذهبی سران تهران - کوشید ایران را برای از سرگیری روابط قطع شده متقاعد کند.

برای دولت وقت ایران که زیر فشار جنگ با عراق بود، ابتکار عمل رئیس جمهور تندروی آمریکا فرصتی ناب بود، اما در نهایت به علت رقابت های سیاسی داخلی و شور انقلابی گری سال های ابتدای انقلاب به سرانجام نرسید.

این نافرجامی اما نتایجی فاجعه بار به همراه داشت. آمریکا به تدریج در کنار عراق قرار گرفت و  در آب های خلیج فارس مستقیما با نیروی دریایی ایران وارد جنگ شد.
انتخاب ریگان برای روس ها که از موضع ایران علیه کارتر ناخشنود بودند  یک فاجعەی ژئوپولتیک و استراتژیک به مراتب بدتری از کار در آمد.

ریگان از روز اول شوروی را امپراتوری شر نامید و با ابتکار پر هزینەی موسوم به جنگ ستارگان، مسابقەی تسلیحاتی دو ابرقدرت را به سطحی رساند که اقتصاد مفلوک شوروی تاب آن را نداشت.
در نتیجەی فروپاشی شوروی و پایان جهان دو قطبی کار برای ایران هم سخت تر شد و فضای تنفسی را که برای پیگیری یک سیاست مستقل نیاز داشت، به میزان زیادی از‌ دست داد.

جمهوری اسلامی که چهار سال ترامپ را آزموده بود، با درس گرفتن از این تجارب این بار کوشید از هر اقدامی که ممکن است به سودش تمام شود، اجتناب نماید.
حتی پاسخ قابل پیش بینی اش به اسرائیل را هم عقب انداخت.

در حالی که احتمال پیروزی ترامپ بالاست، این رخداد برای ایران به چه معناست،
ایران، خاورمیانه و جهان در چهار سال گذشته تغییراتی بسیار کرده، آیا ترامپ هم تغییر می کند؟

ترامپ در درجەی اول رهبری هویت گراست که در سیاست خارجی قائل به رویکردهای انزواگرایانه و کاستن از مداخلات جهانی آمریکا است.
این دو وجه نسبتا متضاد در کنار شخصیت غیر قابل پبش بینی و تا حدی دیوانه وار، به قسمی سیاست خارجی منجر می شود که به یکسان متحدان و مخالفان آمریکا را غافل گیر می سازد.

کسانی چون نتانیاهو، بن سلمان، اردوغان، نارندرا مودی و پوتین و حاکمان امارات در آئینەی ترامپ خود را می یابند.
بخش مهمی از آش سیاست فشار حداکثری که ترامپ علیه ایران به راه انداخت، در منطقه پخته شده بود.
از این رو در شرایطی که ایران و اسرائیل در آستانەی جنگی تمام عیار قرار دارند و آتش جنگ در غزه و لبنان زبانه می کشد، بازگشت ترامپ نشانەی خوبی نیست.

بر خلاف اوباما که می کوشید با سر و سامان دادن به مناقشات خاورمیانه، ایران را از قدرتی منطقه ای به بازیگری منطقه ای تبدیل کند، ترامپ کلا در جهت مخالف حرکت کرد.

ایدەی اوباما این بود که با امضای برجام و انعقاد احتمالی برجام های دو و سه، ضمن صحه ندادن به نفوذ منطقه ای ایران، از طریق قرار دادن آن در یک چارچوب پذیرفته تر شده، تهران را در موقعیتی مشابه زمان شاه در دهەی 50 قرار دهد.
زمانی که ایران یک بازیگر منطقه ای مشروع از حیث ترتیبات منطقه ای نظام جهانی بود.

اما نقشەی ترامپ که توسط متحدان نزدیکش در منطقه ترسیم می شد، کاملا متفاوت بود:
تیدیل ایران از بازیگری مشروع به دولتی مطرود و یاغی و تلاش برای مهار و اعمال محدودیت بر آن.
از این رو بازگشت ترامپ در شرایط کنونی به سود ایران نیست.

احتمالا نتانیاهو که دیشب ناگهان وزیر دفاعش را برکنار کرد، زودتر از همه موقعیت جدید را بوکشیده؛
به این معنا که آمدن ترامپ را معادل آزادی عمل بیشتر و رهایی از فشارهای واشنگتن برای آتش بس در غزه و لبنان می بیند.
با این تفاصیل انتظار افزایش تنش ها در منطقه طبیعی به نظر می رسد.
پیش بینی رفتار ترامپ در مورد چین و روسیه اما به این سادگی نیست.
جنگ اوکراین و چنگال تیز کردن چین برای تایوان  موقعیت های جدیدی است که انتظارش را می کشد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

03 Nov, 19:25


🔺این سه دختر ایران

دیروز در دانشگاه علوم و تحقیقات دختری خود را برهنه کرد.
امروز هم چهل و پنجمین سالگرد 13 آبان بود. دو تصویر آلفرد یعقوب زاده از آن روز پاییزی سرد تهران که سرنوشت نسل های بعدی را رقم زد، گویی با امروز و دختر برهنەی آن سخن می گویند؛

زنی محجبه در گوشەای از محوطەی سفارت آمریکا نماز می خواند.
یک دختر چپگرا هم بدون روسری و با اسلحەی کمری رو به دوربین ایستاده است،
این دو دختر مسلمان و کمونیست که اکنون زنانی سالمندند، در آرمان مبارزه با آمریکا همداستانند.
هر دو با سری پرشور و دلی آکنده از امید و مبارزه در پندار صدور انقلاب و پیروزی بر آمریکا هستند.

نمی دانیم کدامشان مادر دختر علوم و تحقیقات است. فرقی نمی کند!
زن انقلابی دیروز در هر دو فرمت مسلمان و چپ گرا، دیری است که دغدغه و الگوی نسل امروز نیست.

اینان برخلاف مادران خود نه شیفتەی سیاست رادیکال و توهمات انقلابی، بلکه در اندیشەی زندگی اند.
مالکیت بدن و نگهبانی از ساحت خصوصی خویش برای آنان به مراتب مهم تر از نوع حکومت و ماهیت آن است.
نسلی جهان وطن که دنیا را نه از دریچەی سیاست، بلکه اقتصاد و توسعه و رفاه می بیند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

01 Nov, 13:02


‍ ‍ 🔺کدام خاورمیانه؛ بهشت توریسم یا دوزخ تروریسم!

در حالی که در تخیل سیاسی ایرانیان خاورمیانه عمدتا مترادف با جنگ و بی ثباتی و تروریسم است، دادەهای معتبر جهانی در ردەبندی های گوناگون اقتصادی نافی این تصور است.

از میان ده شهر توریستی جهان در سال 2023 چهار شهر در خاورمیانه قرار دارند. استانبول، دوبی و آنتالیا شانەی بە شانەی لندن، پاریس و نیویورک، متروپل های دیرینەی جهان غربی ایستادەاند.
این سه شهر در کنار پایتخت های دیگر چون مسقط، دوحه و ریاض و ابوظبی چهرەی دیگری از شرق میانه را به نمایش می گذلرند که هم معنای روند شتابان جهانی شدن و خیز بلند برای توسعه است.

در سال های اخیر در جهان سیاست و رسانەی فارسی زبان، به سهو و عمد به کلیشه ای نادرست و شاعرانه دربارەی خاورمیانه دامن زده می شود.
انگارەای مخدوش که مطابق آن تقدیر این منطقه با جنگ و ناامنی و بی ثباتی سیاسی گره خورده است.
البتە این سنخ وارونه سازی که از غفلت از اقتصاد و توجه بیش از حد به سیاست ناشی می شود در ایران مسبوق به سابقه است:

اول: به لحاظ سیاسی مانند نظریەی امپریالیسم است که دهه ها روشنفکران چپ گرا و اسلام گرا تمام ادبار و بدبختی ایران را به گردن آن می انداختند.
فرافکنی مشکلات به خارج یک عادت وارەی روشنفکری است که البته سویەهای نامسئولانه و گمراه کنندەی مخربی نیز دارد.
از سویی از پویایی های داخلی مسبب مسائل اصلی کشور غافل می شدند و از سوی دیگر خود را از علت یابی دقیق و نظریه پردازی صحیح معاف می نمودند.


دوم: به لحاظ ذوقی و شاعرانگی و برانگیختن شور و احساس درونی، مانند کلیشەهایی چون شرق، مشرقی و " شرقی غمگین " است که در پانزده سال آخر رژیم شاه در شعر و ادبیات و اندیشه و سیاست جایگاهی والا یافت.
تاکید روی هویت شرقی و آسیایی ایرانیان و لزوم بازگشت به ریشه های اصیل آن در هر دو گفتمان چپی و مذهبی، واکنشی رمانتیک به تغییراتی شتابان در اقتصاد و اجتماع و جلوه های بصری و ذهنی زندگی بود.
مضاف بر آن تاکبد افراطی روی این مقوله به تاسیس پادگفتمانی می انجامید که غرب گرایی رژیم سابق را به نقد می کشید.

رویاپردازی کنونی دربارەی خاورمیانه اما نه از سر رفاه و تنعم بلکه از منظری رواقی برای تحمل پذیر کردن مصائب و مشکلات طاقت فرسای زندگی است،
بر اساس این رهیافت رواقی، خاورمیانه آنقدر به ما نزدیک و آنچنان با ادراک زیستی مان عجین شده که عمدتا به اختصار آن را منطقه می نامیم!
گویی دربارەی یکی از مناطق بیست و دوگانەی شهرداری تهران سخن می گوییم!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

31 Oct, 17:31


🔺کردها برابری می خواهند نه برادری!

اردوغان: برادران کرد، دستم را بگیرید!  سخنی که امروز تیتر اول شش روزنامەی مهم ترکیه شد.
جلال طالبانی رهبر فقید کرد خاطرەای جالب از نخستین دیدارش با یک مقام  ترک در سال 1990 تعریف می کند؛
ملک حسین شاه اردن در میانەی یک استقبال گرم تازه به آنکارا رفته بود. من هم به طرف گفتم:
این کجایش عدالت است، شما برای نوەی کسی که تا آخر همراه استعمار انگلیس برای شکست ترکیه با شما جنگید، فرش قرمز پهن می کنید!
در مقابل فرزندان و نوادگان کسانی که یاری دهندگان اصلی شما در جنگ استقلال بودند را به قتل می رسانید و یا به زندان می افکنید!

مقصود او  شریف حسین جد شاه فقید اردن بود که در جریان جنگ جهانی اول با وعدەی تاسیس یک دولت عربی در خاورمیانه  با انگلیسی ها علیه آتاترک جنگید.
در برابر آن کردهای آناتولی روی وعدەی خودمختاری آتاترک پس از جنگ حساب کردند و موجب پیروزی وی در جنگ علیه یونان و انگلیس و فرانسه شدند.
وعدەای که دروغ از کار در آمد،

طالبانی می گوید، مقام ترک تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: ما برادران کردمان را دوست داریم!
من هم گفتم: کردها برابری می خواهند نه برادری!

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

29 Oct, 19:22


🔺از فرانسەی ویشی تا کردستان ویشی!

حضور پروپیمان هیات عالیرتبەی کرد در جشن روز جمهوریت ترکیه در اربیل!
مقامات طراز اول کرد ناچارند پروتوکل های تشریفاتی را رعایت و الزامات همسایگی را مد نظر قرار دهند.
اما می شد با هیاتی کوچک تر و مقامات میانی تر به جشن ترک ها در کنسول گریشان در اربیل رفت، نه با شرکت نخست وزیر و سایر رهبران ارشد پارتی!

ترکیه در سایەی بحران خاورمیانە در حال انجام همان کاری است که اسرائیل در غزه انجام می دهد: بمباران نیروگاه های برق، سیلوهای گندم، ایستگاه های پمپاژ آب و ... به هدف ویرانی تمام زیرساخت ها و تاراندن جمعیت بومی و تغییر بافت دموگرافیک کردستان سوریه!

فرانسەی ویشی و مارشال پتن نمونەای عبرت انگیز است.
پس از آن که هیتلر پاریس را اشغال کرد، حکومتی دست نشانده در جنوب فرانسه به رهبری مارشال پتن تاسیس شد.
پتن که قهرمان ملی در جنگ جهانی اول بود، با استدلال پیشگیری از ویرانی بیشتر فرانسه به همکاری با اشغال گران آلمانی در جنگ دوم جهانی پرداخت.
اما ملت هرگز او را نبخشید!
طبعا کسی نمی گوید رهبران اقلیم کردستان، ژنرال دوگل شوند، اما مارشال پتن شدن هم پذیرفتنی نیست!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

29 Oct, 12:19


🔺از کجا به کجا: مرگ بر تلگرام و توئیتر و اینستا و واتساپ!

ابتدا فیلم ضمیمه شده را ببینید، شعارهای مدافعان فیلترینگ در تجمع کم شمار روزهای گذشته از اصل تجمع عجیب تر است؛
مرگ بر تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و توئیتر و مرگ بر اسرائیل مجازی!
گویی مرگ های پنج گانەی پیشگفته جایگزین پنج "مرگ بر " معروفی می شد که در ابتدای دهەی 60 از سوی اسلاف این افراد سر داده می شد:
مرگ بر آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه و چین!
لابد چهرەی پرآوازەی انصار حزب الله در دهەی 70 که سخنران این تجمع بود، به خوبی آن دوران را به یاد می آورد.

در آن زمان حکومت نوپای انقلابی مدعی یک راه سوم میان دو قطب بین المللی آن روزگار بود؛
امپریالیسم آمریکا و استکبار شوروی!
مخالفان داخلی سیستم نیز که به سرعت حذف شدند همنوا با این اقطاب، مجمع الجزایری متناقض از گرایش های گوناگون بودند:
از سلطنت طلبان هوخواه آمریکا گرفته تا رجال استخوان دار انگلوفیل و لیبرال ها و سوسیال دمکرات های متمایل به حزب حاکم سوسیالیست فرانسه.

در طیف چپ هم دهها گروه ریز و درشت مارکسیست وجود داشت که به تبع شکاف موجود در اردوگاه کمونیسم جهانی میان چین و روسیه تقسیم شده بودند.
با این تفاصیل حکومت می کوشید از رهگذر تکیه روی خلوص ایدئولوژی و حقانیت مکتبی، راست کیش ترین الگوی ممکن را با مرزبندی با تمام دگراندیشان به منصەی ظهور برساند.

چهار دهه بعد جهان گویی به اندازەی چهار قرن عوض شده است. فضای مجازی که شعار مرگ بر آن سر داده شد، " جهان جدیدی " است که تمام ابنای بشر ساکن آن هستند.
ایلان ماسک، زایکربگ و پاول دوروف بسی بیشتر از رهبران تاریخ ساز قرن بیست نظیر لنین، مائو، دوگل و چرچیل جهان امروز را ساخته اند.

دو کشور چین و روسیه هم که زمانی خصم ایدئولوژیک ایران انقلابی محسوب می شدند، امروز رفقای گفتمان گرمابه و گلستان آنند.
دیگر خبری از قطب بندی های چپ و راست دوران جنگ سرد نیست.
اما به تدریج جهان به دو اردوگاه مشخص تقسیم می شود: باشگاه لیبرال دمکراسی ها به محوریت غرب که حاصل اجماع واشنگتن است؛ ترکیب لیبرال دمکراسی و اقتصاد آزاد.
و اردوگاه اقتدارگرایی های نوین پساکمونیستی با عضویت چین، ایران،روسیه و ... و الگوپذیری از اجماع پکن:ترکیب دولت اقتدارگرا و اقتصاد بازار.

گروه دوم البته دشمن سرسخت اینترنت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعیند و آنها را ابزار نفوذ و سکوی تهاجم فرهنگی غرب می دانند.

می توان از حالا فرجام این جنگ مغلوبه را به انتظار نشست: مرگ بر فضای مجازی معنایی جز نفی شفافیت و مقابله با جریان آزاد اطلاعات و انقطاع با جهان ندارد.
این امر هم به عقب ماندن از تحولات و پیشرفت هایی منتهی می شود که جز در سایەی ادغام در اقتصاد و فن آوری جهانی و نوعی نظام تقسبم کار بین المللی ممکن نیست.
با قاطعیت می توان گفت اسرائیل در مقام قدرتی اشغال گر و جنگ طلب بیشتر از همه از خوارداشت اینترنت و شعار مرگ بر اسرائیل مجازی و انزوای خودخواسته و بریدن از جهان خوشحال می شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

28 Oct, 20:38


🔺بهانەی جدید؛ حمله به خانەی خالی نتانیاهو

برخی گزارشات تایبد نشده حکایت از آن دارد که  اسرائیل به فکر ماجراجویی جدیدی در ایران است.
ظاهرا بهانەی این جنگ افروزی تازە حملەی بدون تلفات حزب الله به خانەی نتانیاهو در هفتەی گذشته است.
اگر این اخبار جنگ روانی به قصد مختل کردن ارادەی ایران برای تلافی تجاوز سه روز پیش نباشد، ارزیابی خبر کانال 13 تلویزیون اسرائیل به لحاظ استراتژیک دشوار نیست.

این رژیم پس از حملەی آبان به ایران خود را یک وضعیت تهاجمی برتر می بیند و به دنبال تحمیل قواعدی جدید در نبرد علیه ایران است.
"سوریه ای کردن آسمان ایران " هدف اصلی اسرائیل به قصد تضعیف درازمدت تهدید استراتژیک ایران علیه خود است.
سخنان امروز گالات وزیر دفاع که اقدام اسرائیل علیه ایران را با خنثی کردن نیروی هوایی مصر در روی زمین در ژوئن 1967 مقایسه کرد، پرده از این ذهنیت بر می دارد.

دولت کنونی اسرائیل پس از غافل گیری های اخیر علیه ضاحیه و تهران، با غرور و انگیزەهایی از جنس جنگ 1967 به خاورمیانه می نگرد.
لذا به هر قیمت در پی عبور از فوببای هفت اکتبر پارسال است که از قضا خاطرەی تلخ شکست شش اکتبر 1973 را در حافظەی تاریخی اسرائیلی ها زنده کرد.
ارجاعات مکرر نتنایاهو به تغییر توازن قوا و دگرگونی در ساختارهای راهبردی و ژئوپولتیک خاورمیانه، بیانگر حلول روح 1967 در روان جمعی دولت یهود است.

آن زمان هم درست مثل حالا اسرائیلی ها کارزاری گسترده در سطح بین المللی راه انداخته و از مخاطرەی نابودی و کشتار جمعی بدست مصر ناصری داد سخن سر می دادند.
این کارزار دروغ گویانه توجیه و پوششی جهت مقصود اصلی بود؛ غافل گیر کردن دولت های عرب با حملەای برق آسا که نیروی هوایی در مرکز آن قرار داشت و سپس پیش روی زمینی و اشغال سرزمین هایی وسیع در اردن، مصر و سوریه.

فحوای کلام رهبران اسرائیل نشان می دهد که آنان بنا ندارند در نقطەی فعلی متوقف شوند و قصد دارند آوردەی استراتژیک حمله به ایران و حزب الله را دستمایەی کسب دستاوردهای بیش تر قرار دهند.

اما ماشین جنگی اسرائیل باید متوقف شود، امل چگونه؟
اسرائیل در پی آنست که ایران جز جنگ گزینەای دیگر نداشته باشد.
در یک سال گذشته تل آویو در جریان جنگ جاری منطقه تقریبا تمام منافذ دیپلماتیک را مسدود کرده و به هیچ پیشنهاد آتش بسی وقع نمی نهد.
ایران در وهلەی اول نباید در دام تلەی امنیتی - نظامی موصوف بیفتد.
اما در شرایطی که پرهیز از جنگ ممکن نباشد و دفاع از خود ضروری، راهی جز ترکیب دفاع و دیپلماسی وجود ندارد.

بی میلی دولت آمریکا در آستانەی انتخابات به یک جنگ فراگیر در منطقه و عدم اشتیاق دولت بعدی چه هریس باشد و چه ترامپ برای وارد شدن  در "درگیری های بی پایان" روزنه ای به سود دیپلماسی است.
پس از پایان عصر نئوکان ها در واشنگتن دولت های آمریکا چه دمکرات و چه جمهوری خواه رویکرد محتاطانه تری در منطقه در پیش گرفته اند.
آنها به قصد مهار چین در شرق آسیا و متوقف کردن روسیه در اوکراین رغبتی به مداخلات گسترده در منطقه ندارند.

لذا تنش زدایی با آمریکا به قصد تنوع بخشی به شرکای خارجی، عاملیت سیاسی ایران را افزایش می دهد و دیواری بازدارنده علیه اراده های سیاسی معطوف به عمل علیه ایران پدید می آورد.
تلاش نسبتا موفق بایدن برای تعدیل پاسخ اسرائیل به ایران موید این ادعاست.
با دیپلماسی بهتر می توان نظامی گری کنونی اسرائیل را متوقف و از بروز جنگی بی رویه جلوگیری نمود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

28 Oct, 12:58


🔺چین و روسیه دقیقا کجا هستند!

پیامدهای استراتژیک حملەی اسرائیل به ایران چیزی نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت.
یکی از پیشرفته ترین نیروهای هوایی جهان از آسمان باز عراق و سوریه گذشت و به فهرستی از اهداف نظامی در ایران هجوم برد.
تدارکات، اطلاعات، دقت و شدت این حملەی حساب شده بیانگر نوعی همکاری بین المللی گسترده با طرف مهاجم و ناترازی فاحش قدرت نظامی آن نه تنها با ایران بلکه به نوعی تمام کشورهای منطقه است

این امر ایران را در موقعیتی بغایت دشوار قرار داده است.
اگر تلافی کند، مارپیچ تصاعد بالاتر خواهد رفت و دشمن که هر بار حمایت بیشتری از آمریکا دریافت می کند، سطح و دامنەی درگیری را افزایش می دهد و به صرافت اجرای دکترین ضاحیه می افتد.
دکترین ضاحیه یک مرتبه از تخریب هسته ای پایین تر است.
مقابسەی بمباران شهر درسدن آلمان با حملەی اتمی به شهرهای هیروشیما و ناگازاگی به روشن شدن این مقایسه کمک می کند.
مضاف بر این مزیت های بازدارندگی ایران در منازعەی نامتقارن از طریق آسیب دیدن توانمند ترین بازوی خارجی آن یعنی حزب الله لطمه خورده است.
همچنین با پدیدار شدن دورنمای مداخلەی مستڤیم آمریکا در یک تبادل آتش ادامه دار، از هم اکنون بی میلی و یا ناتوانی دوستان فرضی ایران در پکن و مسکو برای کوچک ترین حمایت از ایران هویدا شده است.

اگر هم توپ در همین نقطه و در زمین ایران باقی بماند، مخاطرەی لطمه خوردن به بازدارندگی کشور وجود خواهد داشت.
طبعا از تبعات استراتژیک این فقره هم نباید به سادگی گذشت.

با این اوصاف چه باید کرد؟
یک ابتکار عمل سیاسی قدرتمند بین المللی که بتواند نقطەی پایانی بر تنش در این نقطه بنهد، به صورت موقت می تواند کارساز باشد.
ابتکار عملی که با مشارکت قدرت های بین المللی و منطقه ای از طریق برقراری نوعی آتش بس ضمانت شده میان ایران و اسرائیل، به صورت رسمی به حملات متقابل پایان دهد.
آتش بس فرضی مذکور لزوما نباید به خاموش شدن آتش سلاح ها در جبهه های غزه و لبنان که طیفی پیچیده و متنوع از مسائل در آنها وجود دارد گره بخورد و با مشتعل شدن آنها دوباره ایران را درگیر سازد.
اما می تواند شامل حوثی های یمن و پایان حملات آنها به کشتی ها در دریای سرخ شود، مشابه روندی که برای تنش زدایی با عربستان اتفاق افتاد.

در میان مدت اما تدابیر بزرگ تر و مهم تری مورد نیاز است. درس تلخ حوادث اخیر برملا شدن ناکامی و بیهودگی سیاست خارجی نگاه به شرق و نادیده گرفتن غرب است.
یک مثال تاریخی در این زمینه عبرت آموز است.
چین در دهەی شصت میلادی پیگیر یک سیاست خارجی انقلابی و بغایت آرمان گرایانه بود.
به علت بروز اختلاف و جدایی ایدئولوژیک با شوروی، پکن با هزینەای مضاعف سیاست ضد آمریکایی و ضد غربی خود را ادامه می داد.
در همین برهه اختلافات با شوروی متحد و همرزم ایدئولوژیک سابق مشتعل و رشته ای از درگیری های مرزی و مرگبار رخ داد.
نبردهایی که علیرغم ایستادگی پکن به علت ناترازی عظیم میان طرفین و قدرت آتش برتر شوروی به زیان چین تمام شد.

ضربەای استراتژیک که به منزلەی قسمی بیدارباش ایدئولوژیک عمل کرد.
چین از بیم توسعه طلبی شوروی که در هیات خصمی استراتژیک نمایان شده بود، پندارهای ایدئولوژیک و ستیزه جویی علیه " دشمن طبقاتی " یعنی امپریالیسم آمریکا را رها کرد.
این نقطه عطفی تاریخی و یک جراحی دردناک در نگاه چین به جهان بود.
تا سالها پکن لفاظی های سابق را ادامه داد، اما عملا در شراکتی استراتژیک با غرب قرار گرفت و جرقەی معجزەی اقتصادی آن زده شد.
درست نیم قرن پس از آن روزها چین ثروتمند و قدرتمند شده به صرافت رقابت با آمریکا و پایان سلطەی غرب بر جهان افتاده است.
برای ایران هم زمان یک بازاندیشی سرنوشت ساز فرا نرسیده است؟!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

27 Oct, 19:42


🔺" جنگ خلقی " اسلامی!

در حالیکه حملەی اسرائیل به ایران در کانون توجه قرار دارد، امروز تل آویو شاهد بزرگ ترین عملیات دهس بود.
حملات "دهس و طعن" ژانر جدیدی است که فلسطینیان بجای منفجر کردن خود با وسائط نقلیه، یا سلاح سرد و گرم در فضاهای عمومی سربازان و رهگذران اسرائیلی را آماج خود قرار می دهند.

امروز یک عرب اسرائیلی، کامیون خود را به صف عابران در یک ایستگاه اتوبوس نزدیک مقر موساد کوبید و یک نفر را کشت و پنجاه تن را زخمی کرد.
در ماه های گذشته حملات دهس افزایش چشمگیری داشته و عمق اسرائیل را هدف گرفته است.
این حملات که بازتابی از تداوم جنگ غزه و قساوت زایدالوصف آن است، تحولی نگران کننده برای اسرائیلی ها محسوب می شود.

همانگونه که گفته شد مهاجم امروز نه از ساکنان کرانەی باختری بلکه از شهروندان عرب اسرائیل و به اصطلاح فلسطینیان داخل خط سبز بود.
رادیکالیزه شدن جمعیت بیست درصدی اعراب شهروند اسرائیل بر اثر تداوم مناقشەی دیرپا با فلسطینی ها، همواره یکی از نگرانی های تل آویو بوده؛ امری که حملەی امروز بارقه های آن را نشان داد.

در طول انتفاضەی دوم در فاصلەی سال های 2000 تا 2003 در حملات انتحاری فلسطینی ها بیش از هزار اسرائیلی کشته شدند.
آمار قربانیان فلسطینی بر اثر خشونت های دولتی بیش از سه برابر این رقم بود.
در آن زمان رهبران حماس در برابر انتقادات دال بر تروریستی بودن حملات انتحاری در اتوبوس ها و رستوران ها و اماکن عمومی، به ارزش راهبردی آن استناد می کردند؛
بمب گذاران انتحاری، جنگنده های F16 ما هستند˸
اشارەای بە ناترازی امکانات و قابلیت های طرفین در یک نبرد نامتقارن.
جذابیت این راهبرد که پیشگام آن حماس و جهاد اسلامی بود، به جایی رسید که سازمان فتح یاسر عرفات و گروه مارکسیست جبهەی خلق هم آن را در دستور کار قرار دادند.
غیر از ایران، دولت وقت عراق هم فعالانه به تشویق و تایید این حملات می پرداخت.

پاسخ اسرائیل ترکیبی از تدابیر دفاعی و قتل های هدفمند رهبران فلسطینی بود؛
ترور سریالی رهبران و بنیانگذاران حماس، جبهەی خلق و ترور بیولوژیک یاسر عرفات به اضافەی جدا کردن سرزمین های فلسطینی از خاک اسرائیل توسط یک دیوار حائل و عقب نشینی یک جانبه از نوار غزه.
این تدابیر با برقراری قسمی توازن وحشت، حملات انتحاری را کاهش داد و عملا به پایان دوران عملیات های شهادت طلبانه منجر شد.

امروزه به نظر می رسد که عملیات دهس و طعن جایگزین آن شده است.
دهس و طعن که به نظر می رسد در فارسی و احتمالا انگلیسی معادل مناسبی به لحاظ آوایی ندارد، از لحاظ تدارکات از حملات انتحاری آسان تر است و نیاز چندانی به سازمان دهی و تمهیدات قبلی ندارد.
یک رانندەی خودرو ناگهان مسیرش را کج و مردم سر راهش را زیر می گیرد، یا با اسلحەی خودکار بی هدف جمعیت حاضر را هدف قرار می دهد.
مقابله با این نوع عملیات ها که غالبا به صورت فردی انجام می گیرند، دشوارتر از حملات انتحاری است که توسط سازمان های مسلح هدایت و انجام می گرفتند.

به صورت کلی بالا گرفتن دهس و طعن بیانگر آن است که حتی در یک دولت فوق امنیتی و دارای قابلیت های بی نظیر اطلاعاتی مانند اسرائیل هم نمی توان تمامی اشکال مقاومت را سرکوب کرد.
همچنین خشونت لجام گسیخته معمولا نتیجه ی عکس آورده و به عصیان و شورش بیشتر ختم می شود.
هر قدر اسرائیل قابلیت های مهار و کنترل خود را بیشتر افزایش می دهد، اشکال جدیدی از مقاومت ظهور می کند.
عملیات دهس در صورت گسترش به خاطر تهدید عمق جمعیتی و جغرافیایی اسرائیل، تبعات مخرب تری از موشک های نقطه زن و دارای قدرت بالا خواهد یافت.
همچنین درگیر شدن جمعیت عرب اسرائیل در مقیاسی بزرگ تر در درازمدت چشم انداز هولناک جنگ داخلی را فراروی تل آویو قرار می دهد.

فارغ از ارزش گذاری و داوری دربارەی تروریستی بودن و سرزنش برخی وجوه غیر اخلاقی حملات دهس و طعن، می توان تبار آن را نه در آموزه های کلاسیک دینی بلکه در رهیافت هایی نظیر " جنگ خلقی " یافت که کمونیست ها در زمان جنگ سرد به تبلیغ آن می پرداختند.
گویی جنگ خلقی در هیاتی دیگر بازگشته و حماس  مشوق اصلی آن از نظرگاهی استراتژیک است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

26 Oct, 07:19


🔺دلار دربارەی "دیشب" چە می گوید؟

ارزیابی آنچه دیشب اتفاق افتاد، محتاج زمان بیشتری است، اما واکنش بازار به آن می تواند قدری به روشن شدن دورنمای سیاسی کمک کند.
بر خلاف آنچه که انتظار می رفت، بازار واکنشی محتاطاته به حملەی کم سابقەی دیشب نشان داد. بهای دلار دچار نوسان معناداری نشد و با کاهش نسبی این نکته را تصدیق کرد که تبعات روانی و بازنمایی رسانەای حملەی اسرائیل چیزی نبود که انتظار می رفت.
واکنش بازار و کوچک نمایی حمله از جانب ایران کمک می کند تا دور جدید تنش ها در این نقطه متوقف بماند.
در چند ساعت گذشته بر تعداد کشورهایی که تجاوز اسرائیل را محکوم می کنند، افزوده شده و  به موازات آن دولت های غربی هم خواهان خویشتن داری ایران و پایان پینگ پنگ نظامی ایران شده اند.
این اظهارات تاییدی بر تلاش های آمریکا در روزهای گذشته به منظور تعدیل پاسخ اسرائیل است.
موفقیت دولت آمریکا در زمینەی جلوگیری از یک درگیری گسترده تر در خاورمیانه می تواند به کارزار انتخاباتی کامالا هریس کمک کند.
به احتمال قوی ایران هم با درک این موضوع از هر اقدام شتابزده که خروجی سیاسی آن به سود دونالد ترامپ تمام شود، خودداری خواهد کرد.
صد البته با وجود احتمالا بالای کاهش تشدید در کوتاه مدت، با وجود ادامەی جنگ در غزه و لبنان و شکسته شدن قبح مواجهەی مستقیم میان ایران و اسرائیل، نباید مخاطرەی برخوردهای بیشتر در آینده را نادیده گرفت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

25 Oct, 14:12


🔺پ.ک.ک و بانگ نابهنگام خروس در آنکارا!

ساعتی پیش پ.ک.ک مسئولیت حملەی اخیر به مرکز هوافضای آنکارا را برعهده گرفت.
درست یک رو،ز پس از سخنان دولت باغچه لی که روزنەی جدیدی به سمت نوعی "گشایش کردی" جدید تلقی شد، حادثەی آنکارا مانند بانگ نابهنگام خروس همگان را شگفت زده کرد.
پ.ک.ک در بیانیەاش گفته که این حمله ربطی به رخدادهای سیاسی اخیر ندارد و یک عملیات جنگی متعارف است که از پیش برنامه ریزی شده و مطابق جدول زمانی اجرا شده است.
راستی آزمایی این مدعا آسان نیست، پ.ک.ک به ندرت به آنکارا و استانبول حمله می کند. در موارد گذشته هم حملات آن آوردەی استراتژیک یا پیوستی سیاسی داشته است.
حملەی اخیر هم خارج از الگوی فوق نیست.
1⃣ احتمالا یک جناح مهم در این حزب نگران و ناامید از احیای روند صلحی است که در سال 2012 شروع و سه سال بعد بدون نتیجه خاتمه یافت.
الگوی عملیات نظامی ترکیه از آن تاریخ تغییر کرده و جنگی بی حد و مرز را به دشمن کرد خود تحمیل کرده است.
پهپاد بیرقدار در کانون جنگ کنونی قرار دارد و مسئول ترورهای هدفمندی است که روزانه در شمال عراق و شرق و شمال سوریه انجام می شود.
اگر این فرض مقبول باشد، باید پرسید؛
این جناح فرضی تا چه حد تحت تاثیر جهت های خارجی است؟ چه شباهتی میان آنها و بریگاد قسام بیشتر تندرو با دفتر سیاسی مستقر در دوحه و کم تر رادیکال وجود دارد؟
رقبای منطقه ای ترکیه در خاورمیانه - نظیر ایران و اسرائیل و روسیه - و موتلفان آن در استان ادلب که نگران سرنوشت خود هستند-، چه نگاهی به یک روند صلح احتمالی دارند.
2⃣ یک احتمال دیگر احیانا قصد پ.ک.ک برای ارزیابی میزان جدی بودن دولت ترکیه از رهگذر رصد سطح و میزان واکنش آن است.
اگر این طور باشد، یافته های موجود ناامید کننده است. چه ترکیه مطابق دکترین اسرائیل، واکنشی نامتناسب و بیش از حد از خود نشان داد.
نه تنها نیروی هوایی آن دهها سورتی پرواز جنگی انجام داد، بلکه عمدا جمعیت غیر نظامی را هم مجازات کرد.
اگر تغییری استراتژیک در نگرش آنکارا به مسالەی کرد به وجود آمده بود، طبعا نه با این شتابزدگی عمل می کرد و نه با این شدت و در این طراز به پاسخ گویی می پرداخت.
مقایسەی عملیات آنکارا با حملەی تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی از این جهت کارساز است.
در دومی که به مراتب از اولی مهم تر بود، واکنش ایران بغایت حساب شده و خویشتن دارانه تر بود.
در حالی که ترکیه مطابق دکترین ضاحیه عمل کرد که از سوی اسرائیل برای ویران سازی غزه و لبنان به کار رفت.
بمباران های ترکیه نشان داد که بیرقدار صرفا در مرکز دکترین دفاعی و استراتژی جنگی آن قرار ندارد، بلکه ناسیونالیسم فنی و تکنولوژیکی مولود پیشرفت در صنعت پهپادی، به قوەی عاقله و قلب منطق استراتژیک آن بدل شده است.
طبعا حکومتی با این ذهنیت نه تنها مهیای صلح نیست، بلکه از ابزار مذاکره و آتش بس و ...فقط برای تجدید قوا، بازآرایی استراتژیک صحنه و قسمی عملیات فریب استفاده می کند.
درست مانند اسرائیل که در اثنای مذاکرات آتش بس با حماس و حزب الله، تقریبا تمام رهبران درجەی یک آنها را کشت.
3⃣ یک فرض کم تر محتمل می تواند نگرانی پ.ک.ک از حضور ناگهانی رهبر زندانی اش در پارلمان ترکیه باشد.
اوجالان تا دیروز که با خوبشانش ملاقات کرد، حدود چهار سال است که منزوی و از کوچک ترین ارتباط با جهان بیرون محروم شده است.
فردی با این وضعیت نمی تواند در جریان اخبار و پیشامدهای روز باشد و حضور بی مقدمە و فوریش در تریبون های رسمی بدون چالش و تبعات منفی برای جریان تحت رهبری اش نیست.
سخنان باغچه لی و برخی شواهد دیگر حاکیست که ابتکار صلح مورد نظر دولت، دستکم در مراحل اولیه مستلزم دور زدن پ.ک.ک و تبدیل آن به بازیگر درجە دوم است.
به عبارت دیگر آنکارا می خواهد با ترکیبی از اوجالان و نمایندگان دم پارتی به مذاکره بنشیند و پ.ک.ک صرفا وظیفەی خلع سلاح از خود و احیانا انحلال ساختارهای حکومتی در سوریه را بر عهده داشته باشد!
از این رو می توان حملەی پ.ک،ک و بیانیەی اعلام مسئولیت آن را یادآوری مرکزیت و اهمیت قندیل تلقی کرد.
همچنین ذکر این نکته که در هر فرایند صلح احتمالی، اوجالان نقشی نمادین خواهد داشت و نمایندگان کرد دم پارتی هم صرفا تسهیل گر خواهند بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

24 Oct, 21:03


🔺ترکیه روی اسرائیل را سپید کرد!

ترکیە روی اسرائیل را سفید کرد. پس از یک حملەی تروریستی مشکوک در آنکارا، جنگنده های ترکیه چندین شهر را در شرق و شمال سوریه بمباران کردند.
در بمباران شهرهای رقه، کوبانی، منبج، حسکه و تل رفعت، نیروگاه های برق، ایستگاه های قطار، نانوایی ها و لوله های انتقال آب هدف قرار گرفت.
ترکیه پ.ک.ک را عامل حملەی آنکارا می داند، اما معلوم نیست چرا غیرنظامیان و زیرساخت های حیاتی شمال و شرق سوریه را نابود می کند.
اسرائیل برندەی اصلی حملات بدون دلیل و ویرانگر ترکیه است. چه در پرتو این تحولات حاشیەی امنی برای ادامەی سیاست تجاوزکارانە در غزه و لبنان پیدا می کند.
وزیر خارجەی این رژیم خوشحال از پیدا شدن یک " شریک جرم " نزدیک سازمان ملل و جامعەی جهانی را به رویارویی متهم و پرسیده؛
چرا حملات اسرائیل را محکوم می کنید ولی به بمباران های مناطق مسکونی توسط ترکیه واکنش نشان نمی دهید؟
بمباران های دو روز گذشته، هدف اصلی دولت آنکارا از طرح ترفند صلح را هم برملا می سازد.
موجودیت خودمختار کردها خار ژئوپولتیک چشم ترکیه است.
ناامیدی آنکارا از سازش با سوریه بر سر کردها و ناخرسندی از ادامەی حمایت آمریکا از یگان های مدافع خلق، ترکیه را در تنگنایی راهبردی گذاشته است.
از عمر موجودیت خودمختار کرد شمال و شرق سوریه، قریب پانزده سال گذشته و به تدریج در حال تثبیت و تبدیل شدن به واقعیتی مسلم است.
آنکارا به لحاظ سیاسی و نظامی در مقابله با آن ناکام مانده و این گونه فشارهای داخلی در این زمینه را تخلیه می کند.
ظاهرا ابتکار صلح حزب گرگ های خاکستری که پریروز مطرح شد و بمباران جنگنده های F16 در یک پیوستار واحد جای می گیرند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

23 Oct, 18:20


🔺ژنرال سیسی و نصیحت ایران!

گفته می شود در جریان دیدار امروز روسای جمهور ایران و مصر، ژنرال سیسی به همتای ایرانی خود گفته است؛
تصویر نادرستی از کشور شما در چهل سال گذشته در منطقه و جهان بوجود آمده، در اصلاح آن بکوشید!
شکی نیست که سیسی به عنوان رهبری خودکامه که با انتقادات حقوق بشری گستردەای روبروست، در جایگاهی نیست که ایران را نصیحت کند.
صد البته مقصود وی نه سیاست داخلی ایران بلکه جهت گیری ضد غربی سیاست خارجی آن و رویکرد ضد اسرائیلی مفرط آن است.
یحتمل سیسی در گوشی به همتای ایرانیش گفته؛
چکار به صدور انقلاب و مبارزه با اسرائیل و بازتعریف و تعدیل نظام جهانی دارید، بچسپید به داخل و از حکومت کردن لذت ببرید!
غربی ها دربارەی اسرائیل و انرژی و جنگ اوکراین حساس و سازش ناپذیرند، اما در مورد دمکراسی و حقوق بشر راه می آیند و مسائل را نادیدە می گیرند!
احتمالا وی برای اثبات درستی این سخن، مصر و عربستان و امارات را مثال زده است.

درک تاریخی سیسی در این زمینه ریشه در تجربەی مصر به عنوان کشوری سابقا انقلابی دارد.
قاهره در زمان ناصر و در فاصلەی سال های 1952 تا 1972 کانون انقلاب به شمار می رفت.
مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر نه تنها رهبر جهان عرب، بلکه محوری ترین کشور جهان مسلمان و سرنمون کشورهای آسیایی و آفریقایی بود.
سرزمین نیل، ستاد پشتیبانی از انقلابیون الجزایر و  میزبان چه گوارا بود، ستون اصلی جنبش عدم تعهد و رهبر جهان سوم و یک پایش هم در جنگ داخلی یمن قرار داشت و از مبارزه با اسرائیل هم غافل نبود.
چرخش اصلی اما در سال 1972 با اخراج کارشناسان روسی توسط سادات رخ داد.
رخدادی که یک شبه مصر را از کشوری شرقی به متحد بلوک غرب تحت رهبری آمریکا بدل کرد.
  جنگ یک سال بعد آن با اسرائیل هم تغییری در این جهت گیری پدید نیاورد.
از آن تاریخ مصر در مدار غرب باقی مانده و رژیم حاکم بر آن از مواهب حمایت غرب بهره برده است.
مضاف بر آن شبه جزیرە سینا را که در عهد انقلابی گری از دست داده بود، در زمانەی محافظه کاری دوباره بدست آورد.
انقلاب فوریەی 2011 که به سقوط راس نظام و نه خود نظام انجامید، میان پردەای گذرا بود که با آمدن سیسی در کودتای خونین سه سال بعد به روال سابق خود بازگشت.

ادراک شهودی و منطق سیاسی سیسی احتمالا ریشه در حافظەی تاریخی مصریان در قرن نوزده هم دارد.
150 سال پبش از آنکه دولت های عرب عراق و لیبی توسط یک ائتلاف غربی تحقیر و خلع سلاح شوند، مصر به عنوان پیشگام مدرنیته در جهان اسلام، تجربەای تلخ در این زمینه از سر گذراند.
قصه این بود که محمد علی نخستین خدیو و نایب السلطنەی امپراتوری عثمانی در مصر با الهام از آموزەهای انقلاب فرانسه دست به اصلاحات بزرگی زد و رژیمی متمرکز و مقتدر پدید آورد.
مصر محمد علی در آستانەی قسمی انقلاب صنعتی بود و اگر وسوسەهای کشورگشایی به سراغش نمی آمد، احتمالا اسکندریه و قاهره به زودی منچستر و لندن شرق می شدند.
کشور نیمه مستقل اما علم استقلال برداشت و در آرزوی تشکیل یک امپراتوری عربی بر ویرانه های عثمانی در سال 1837 به شام یورش برد.
بریتانیا که نگران فروپاشی عثمانی و از دست رفتن موازنه با روسیه بود، پنج قدرت مطرح اروپایی آن زمان را با خود همراه کرد و به نجات خلیفه پرداخت.
محمد علی نه تنها سرکوب شد، بلکه ناچار گردید ارتش 250000 نفری اش را به 18000 نفر کاهش دهد و از مخارج نطامی بکاهد و کارخانه های اسلحه سازی را برچیند.
این تحول احتمالا نخستین مورد خلع سلاح یک کشور در عهد مدرن و در آغاز دوران استعمار بود که از قضا در همین خاورمیانه رخ داد.
سیسی نیک آگاه است که جهان امروز با دویست سال قبل تفاوت چندانی ندارد. آمریکا جای امپراتوری بریتانیا را گرفته و زمانی طولانی برای رسیدن به تعادلی جدید و عبور از نظم غربی حاکم در پیش است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

23 Oct, 12:45


🔺تهران و آرمان بریکس: دمکراسی برای جهان، خودمختاری برای ایران!

سخنرانی پزشکیان در اجلاس بریکس از حیث هنر انشا نویسی زیبا و این متن که احنمالا اثر جواد ظریف است، تمامی خصائص یک انشای خوب را دارد.
اما جهان سیاست و واقعیت های بی رحم آن  میانەی چندانی با مهارتی ندارد که در مدارس آموخته می شود.
گروه عمدتا اقتصادی بریکس با مجموعەای متنوع و نامنسجم از کشورها، فاقد تاثیر گذاری کافی بر روندهای جهانی است.
چین، روسیه و ایران به درجات مختلف و با انگیزه های گوناگون مایلند غرب را به چالش بکشند.
اما یقینا هند، برزیل و عربستان چنین رویایی در سر ندارند.
تازه داستان چین با ایران جداست. پکن بر خلاف ایران در اقتصاد جهان ادغام شده و صرفا یک مجوز مادام العمر برای سیستم سیاسی استبدادیش می خواهد.
پکن در برابر غرب که روی دمکراسی درون دولت ها تاکید می کند، دمکراسی را بیرون دولت ها می خواهد؛ عیسی به دین خود و موسی هم به دین خود!
سخنان پزشکیان هم چیزی جز بیان این آرزوی چینی نیست!
نیاز امروز ایران اما نه صلح چینی بلکه جنگنده  و سیستم های دفاع هوایی نو برای جنگ با اسرائیل است که چین و روسیه آن را نمی دهند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

22 Oct, 20:02


🔺صلح ترکیه و پ.ک.ک: سراب یا واقعیت؟

سخنان امروز دولت باغچەلی رهبر حزب ضد کردی و نژادپرست حرکت ملی ترکیه دربارەی امکان سخنرانی عبدالله اوجالان در پارلمان کشور شگفت انگیز و تا حدی غافلگیر کننده بود.
حزب آقای باغچه لی متحد اصلی اردوغان است و   آقای اوجالان هم رهبر زندانی پ.ک.ک است.
حزبی که درست چهل سال است درگیر جنگی خونین با دولت ترکیه است.

علیرغم بدیع بودن سخنان این خصم کهنه کار کردها، نباید دچار خوش بینی های مفرط و ارزیابی های شتابزده شد.

شخصا آرزو می کردم سورپرایز باغچه لی مانند سخنرانی غافلگیر کنندەی انور السادات رئیس‌ جمهور اسبق مصر در مجلس ملی برخاسته از انگیزه های صادقانه و واقعیت های استراتژیک باشد.
سادات در نوامبر 1977 در اوج تخاصم با اسرائیل ناگهان گفت که در راه صلح حاضر است حتی به بیت المقدس برود.
حرامی سیاسی که گفتنش در آن زمان نیازمند تهوری بیش از حد متعارف بود.
مصر زمبن می خواست و اسرائیل صلح. در گذشته سادات تلاش کرده بود که شبه جزیرەی سینا را با جنگ بازپس بگیرد و نتوانسته بود.
اسرائیل هم با وجود پیروزی های نظامی پی در پی در منطقه مطرود و منزوی بود و در بدر دنبال مشروعیت می گشت.
معادلەی فوق کار خود را کرد و از دل آن روند کمپ دیوید در آمد.

اکنون باید پرسید اردوغان و باغچه لی چه می خواهند؟ مهم تر از آن، انگیزەهایشان تاکتیکی است یا راهبردی؟
پ.ک.ک چه می خواهد و در یک بده بستان فرضی طرفین چه به یکدیگر می دهند؟
به نظر می رسد که دو مسالەی داخلی و خارجی ائتلاف حاکم را به برخی نرمش های سیاسی گذرا و تاکتیکی وادار کرده است.
اول: نیاز به حد نصابی قانونی جهت تغییر مجدد و چند بارەی قانون اساسی به منظور تداوم دورەی ریاست اردوغان.
این امر بدون همکاری حزب کردی دم پارتی ممکن نیست.
مضاف بر آن چانکایا از چشم انداز نزدیکی حزب کردها با حزب اصلی رقیب و تقویت شدەی جمهوری خواه خلق نگران است و در اندیشەی خلل در آن می باشد.

دوم: به نتیجه نرسیدن ابتکار اردوغان برای آشتی با بشار اسد و اصرار دمشق به خروج نیروهای ترکیه از سوریه.
اردوغان در حال حاضر اصلی ترین تهدید امنیتی خود را موجودیت شبه دولتی کردی می داند که در مرزهای جنوبی اش در سوریه شکل گرفته.
وی برای مقابله با آن حتی حاضر بود به قول خودش با شیطان هم پیمان شود.
بن بست ایجاد شده در این روند که با پویایی های ناشی از تداوم حضور نیروهای آمریکایی، وضعیت استان ادلب، درگیری روسیه در اوکراین و جنگ قریب الوقوع ایران و اسرائیل پیچیده تر شده، چشم انداز آنکارا را هم تحت تاثیر قرار داده است.

ترکیه که به دنبال استفاده از کارت دمشق علیه کردها بود، یحتمل این بار بخواهد با نوعی بازی معکوس، سوریه را جهت نرمش بیشتر تحت فشار قرار دهد.
مضاف بر این همگرایی اخیر با عراق هم نتوانسته به تحولی معنادار و سرنوشت ساز در جنگ علیه قندیل بینجامد،
با این اوصاف شکنندگی اقتدار در داخل و پیچیده تر شدن روند تحولات در منطقه، ائتلاف حاکم را محتاج زنگ تنفسی احتمالا کوتاه کرده است.
بعید است این وضعیت  تازه به تغییری استراتژیک در معادلەی قدیمی با کردها بینجامد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

22 Oct, 10:02


🔺با چشمی اشکبار و وجدانی شرمسار این فیلم را ببینیم!

تصویر سوررئال دختر بچەی فلسطینی که در میان ویرانەهای شمال غزه خواهر زخمیش را بر دوش می کشد!
این تصویر بیش تر از سکانس "واپسین نبرد رهبر فلسطین" که با تکەای چوب به مصاف کوادکوپتر پیشرفتە رفت، عبرت آموز و تکان دهنده است:
شکاف جهان گرسنەی جنوب و شمال ثروتمند، نظم جهانی مبتنی بر استانداردهای دوگانه، حق حیات بیشتر برای شهروندان جهان غربی در برابر شرقیان شهروند درجه دو و سه....

نظم جهانی برخاسته از نظام های سیاسی غربی نه تنها دمکراتیک نیست، بلکه به حکومتی استبدادی با داشتن سیستم شهروندی درجه بندی شده شباهت می برد.
ملت های کوچک و ضعیف و بدون دولت قربانیان اصلی این بی عدالتی بزرگند.

اسرائیل موجودیتی استعماری  و دارای خاستگاهی مشابه جوامع ملی است که مهاجران غربی در کانادا، استرالیا و زلاندنو به زیان بومیان اصیل ساختند.
اما با مقصدی متفاوت با کشورهای فوق و این توهم؛ که می شود هم یهودی بود و هم دمکراتیک!
صد البته کلنی سازی در قلب شرق مسلمان با داشتن تاریخی کهن و تمدن های تا این اواخر مترقی و جمعیتی متراکم محتاج جنگ و خون ریزی بیشتری است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

21 Oct, 14:32


🔺شش حقیقت مهم دربارەی انتخابات اقلیم کردستان

انتخابات اقلیم کردستان پس از دو سال تاخیر و چهار بار تعویق سرانجام دیروز برگزار شد.
برگزاری این انتخابات در میانەی افزایش نارضایتی عمومی از فساد و ناکارامدی حکومت، تنش فزاینده میان دو حزب حاکم، فشارهای روزافزون ایران و ترکیه، توقف صادرات نفت و بحران اقتصادی واجد اهمیت خاصی است.
در ذیل تلاش می شود به پنج فراز پراهمیت آن اشاره شود.

1⃣ صرف نظر از نتایج که هم اکنون برآوردهای اولیەی آن در دسترس است، این انتخابات منجر به تغییر معناداری در روندهای حاکم کنونی نمی شود.
تقریبا مانند ایران که نهادهای اصلی قدرت خارج از دسترس صندوق های رای هستند، در اقلیم هم کم و زیاد شدن کرسی احزاب تاثیری بر کانون های قدرت مستقر در دفاتر سیاسی دو حزب عمده و خانوادەهای قدرتمند اقلیم ندارد.

2⃣ در انتخابات دیروز اتحادیەی میهنی موفق شدە که تعداد کرسی های خود را بیشتر کند و در مقابل حزب دمکرات پنج کرسی از دست داده است.
این تغییرات ناظر به بازسازی و منسجم شدن اتحادیه تحت تسلط پسران طالبانی و هم چنین تغییر در قانون انتخابات است که باعث شد حزب دمکرات برخی امتیازات قبلی را از دست بدهد.
نتیجەی فوق احتمالا باعث افزایش شکاف میان دو حزب شده و بن بست فعلی تداوم خواهد داشت.
به ویژه از این نظر که پارتی نتوانسته به اکثریت مورد نیاز برای تشکیل دولت دست یابد و محتاج ائتلاف با احزاب کوچک تر است.

3⃣ پدیدەی این انتخابات، جنبش نسل نو است. یک حزب جدید اپوزیسیون که به لحاظ ساختاری و کارکردی با احزاب کلاسیک کرد متفاوت است.
برخلاف احزاب قدیمی کرد که عمدتا خاستگاه های ناسیونالیستی دارند، نخستین کنش شاهسوار عبدالواحد رهبر آن، مخالفت با رفراندوم استقلال در سال 2017 بود.
این حزب با عبور از گفتمان سنتی ناسیونالیسم کرد، به انتقاد از دو حزب حاکم پرداخته و توجه به مسائلی از قبیل آزادی و عدالت را در گفنار خود برجسته کرده است.
کسب دستکم 15 کرسی توسط یک کارآفرین و سرمایه دار جوان از این لحاط محتاج قدری آسیب شناسی است.
بیشتر از این منظر که فرسایش سامان سیاسی موجود و بی اعتباری و تضعیف نهادهای آن را نشان می دهد.

4⃣دو حزب اسلامی فعال در اقلیم جمعا ده کرسی بدست آوردە و اتحاد اسلامی کردستان که شاخەی غیر رسمی اخوان المسلمین محسوب می شود، توانسته بر تعداد آرای خود بیفزاید.
این روند تا حدی با تحولات موجود در منطقه و به فرض مثال پیروزی اخیر اسلام گرایان در اردن مطابقت دارد.
در مقابل جمعیت عدالت که پسوند اسلامی را از نامش برداشته با کاهش آرا مواجه شده، یحتمل به علت همین اقدام خود کرده و دلسردی هواداران مصمم از لغزندگی گفتمان دینی آن.
نکتەی مهم دیگر روی آوردن هر دو حزب دمکرات و اتحادیەی میهنی به عناصر اسلامی در کارزارهای انتخاباتی شان بود.
تحولی که این انتخابات را با ادوار قبل متمایز ساخت. دو حزب عمده تعمدا از خاستگاه و ساختار سکولار خود فاصله گرفته و در یک همبستگی معنادار با تحولات زیر پوستی جامعه، رویکردی مذهبی برگزیدند.

5⃣ جنبش تغییر که قبلا معتبرترین گروه اپوزیسیون بود، با از دست دادن تقریبا تمام کرسی هایش به بازندەی اصلی بدل شد.
غیر از دست دادن رهبر کاریزماتیک و اختلافات داخلی، دلیل اصلی مشارکت ناموفق آن در قدرت بود.
شرکت جنبش تغییر در دولت و " خرید " بیشتر مسئولان و وزرایش توسط حزب دمکرات با وسوسه های مالی، پایگاه اجتماعی آن را زائل و امید اجتماعی به توانایی اپوزیسیون را را تضعیف کرد.
بخشی از آرای جنبش تغییر به سمت نسل نو رفت، اما در صورت امتناع اقلیم از اصلاحات و دچار شدن نسل نو به سرنوشت سلف خود، احتمال گسترش نارضایتی و کاهش حضور مردم در انتخابات های آتی دور از ذهن نیست.

6⃣ در این انتخابات هم دگربار منطقه گرایی احزاب به عنوان میراث شوم جنگ داخلی خود را نشان داد.
حتی دو حزب اصلی به سختی توانستند در هر چهار حوزەی انتخاباتی حداقل آرا را بدست آورده و نامزدی را روانەی پارلمان کنند.
بزرگترین و قدرتمندترین حزب اقلیم یعنی پارتی حدود 800 هزار رای کسب کرده که تقریبا دو برابر حزب پس از خود است.
اما نکته این جاست که دقیقا نصف این آرا از استان دهوک بدست آمده که به علت تعلق به یک حوزەی زبانی - فرهنگی متفاوت با اکثریت سورانی اقلیم، قلعەی تسخیر ناپذیر و مخزن رای پارتی محسوب می شود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

20 Oct, 18:48


🔺اسرائیل و استراتژی جنگ جنگ تا پیروزی!

با تهدیدهای امشب اسرائیل مبنی بر حمله به تمام زیر ساخت های اقتصادی حزب الله و شعبات بانک قرض الحسنه، جنگ لبنان وارد فازی متفاوت می شود.
ظاهرا تل آویو که از روند جنگ ناراضی است، تصمیم به غزه سازی لبنان گرفته است.
مقاومت غیر منتظرەی حزب الله در جنگ زمینی و تداوم حملات موشکی و پهپادی آن به عمق اسرائیل، عامل اصلی این تغییر تاکتیک است.
در شمال غزه هم دولت نتانیاهو با اجرای طرح موسوم به ژنرال ها در پی غیر مسکوتی کردن دائمی این ناحیه، گرسنگی دادن به ساکنان آن و اجبارشان به ترک همیشگی زادگاهشان است.
اسرائیل از این رهگذر می خواهد با روند تجدید قوای حماس در شمال غزه مقابله کرده و با از بین بردن زیست گاه انسانی و نابودی اکوسیستم، حماس را به زانو در بیاورد.

اجرای این برنامه در لبنان می تواند ابعادی دیگر نیز داشته باشد؛ با ادامەی فشارها بە حزب اللە و تشدید اقدامات غزه سازی نظیر بمباران احتمالی فرودگاه بیروت، حزب الله را زیر فشار رقبای سیاسی در دولت لبنان قرار دهد.
از طرف دیگر با مرعوب ساختن جامعەی شیعە به عنوان پایگاه اجتماعی اصلی حزب الله، از قدرت و اعتماد به نفس آنها را در رقابت با مسیحیان مارونی و سنی های لبنان می کاهد.
یحتمل آمال نهایی اسرائیل در این زمینه لبنانی کردن جنگ از طریق راه انداختن نوعی جنگ داخلی مطابق الگوی دهەهای هفتاد و هشتاد این کشور است.
شرایط لبنان کثیرالمله تا حدی با غزەی همگن و یکدست متفاوت است و متغیرهای بیش تری در آن فعالند.
اما از سوی دیگر حزب الله در قیاس با حماس از مزیت هایی چون در محاصره نبودن و داشتن زرادخانەی مجهزتر برخوردار است.

در یک سال گذشته جنگ غزه به نوعی بن بست رسیده و اسرائیل از آزادی گروگان ها و دست یابی به یک پیروزی پایدار و راهبردی باز مانده است.
خوش بینی هایی که پس از مرگ سنوار پدید آمد، تنها سه روز بعد با نبردهای سخت در جبالیا و کشته شدن یک ژنرال عالی رتبەی اسرائیلی رنگ باخت.
با این وصف آیا اسرائیل می تواند در لبنان حزب الله را از مرزها دور و به حملات راکتی آن به شمال کشور پایان دهد؟
نگاهی به تجربەی غزه نشان می دهد که این هدفی دست نیافتنی است.
آتش بس تنها راهی است که هم باعث آزادی گروگان ها می شود و هم ایمن شدن دوبارەی مناطق شمالی.
امری که نتانیاهو نشان داده که به هیچ وجه آمادگی پذیرش آن را ندارد.
با این وضع باید منتظر ادامەی بن بست، گسترش بحران و مواجهە با پیامدهای ناشناخته و ویرانگر جنگ با ایران بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

19 Oct, 19:03


🔺موضع ایران واقعا چیست؟

عباس عراقچی گفته که راه حل دو دولت، صلح پایدار به ارمغان نمی آورد و صلح در منطقه و حل مسالەی فلسطین تنها از رهگذر " دمکراسی در سرزمین های فلسطینی " بدست می آید.
هر چند دقیقا مقصود وزیر خارجه از این عبارت پردازی تازه مشخص نیست، اما یحتمل تکرار موضع کلی ایران دربارەی رفراندوم است.
صد البته در موضع موصوف هم هیچگاه چندان به جزئیات پرداخته نشده و معلوم نیست چه کسانی می توانند در رفراندوم موصوف شرکت کنند.
مثلا  مقصود از "فلسطینیان اصیل" مورد نظر ایران چیست؟
و شامل کدام دسته از یهودیان می شود؟

چیزی که عباس عراقچی امروز بر زبان آورده - شاید بی آنکه خود بداند - تکرار موضع سااف در فاصلەی سال های 1968 تا 1988 است.
ساف پس از اینکه توسط فتح و گروه های چپ گرای فلسطینی تسخیر شد، منشور ملی سابق را کنار گذاشت و از ایدەی فلسطین دمکراتیک واحد سخن بە میان آورد.
بر اساس آن، تمام یهودیان ساکن در فلسطین صرف نظر از تاریخ مهاجرت، در کنار عرب ها به شهروندان برابر کشور تبدیل و دولت دمکراتیک سکولار آن را می ساختند.
این طرح جایگزین منشور ملی 1964 شد که می گفت فلسطین کشوری عربی است و شهروندی آن از آن کسانی است که قبل از سال 1917 در آن سکونت داشته اند.
به عبارت دیگر وعدەی بالفور به عنوان مبدا محسوب و یهودیان پس از آن مشمول اخراج می شدند.
البته سند 1968 از آنچه منشور 1964 می گفت واقع بینانه تر بود.
چه اولی مستلزم برگشت تاریخ به عقب و بازگرداندن مسیر به مقطع عثمانی بود.
اما سند دوم هم با انکار یهودیان به عنوان اجتماعی ملی در پی انحلال اسرائیل و تشکیل دولتی تازه به جای آن بود.
اقدامی غیرممکن که مستلزم تغییری انقلابی در توازن قوا در هر دو سطح منطقه و بین الملل به شمار می رفت.

فلسطینی ها به مرور زمان و متناسب با محدودیت های خویش، دیدگاه خود را تعدیل کردند.
در سال 1988 سازمان آزادیبخش فلسطین، رسما قطعنامەی 242 را پذیرفت و عملا به راه حل دو دولتی گردن نهاد.
پذیرش این قطعنامه به معنای قبول تشکیل دولت فلسطین در خطوط آتش بس سال 1949 بود.
یعنی پذیرش قطعنامەی 181 سازمان ملل که در سال 1947 به تصویب رسید و پیشنهاد کرد فلسطین به دو دولت یهودی و عرب تقسیم شود،
صد البته با قبول متصرفات بعدی اسرائیل در جنگ های موسوم به استقلال.


با این اوصاف، نگرش فلسطینی های مبارز سه ایستگاه را پشت سر گذاشته است؛
پلتفرم اخراج یهودیان، تشکیل دولت دمکراتیک مشترک و راه حل دو دولت.
حتی حماس در مقام جناح تندروتر جنبش فلسطین نیز راه حل دو دولت را عملا پذیرفته است.
به دو دلیل:
شرکت در انتخابات سال 2006 که محصول روند اسلو بود و مشروعیت خود را از پیمان صلح سال 1993 ساف و اسرائیل می گرفت.
و دوم، سند دفتر سیاسی حماس که در قبال تشکیل دولت فلسطین در سرزمین های قبل از جنگ 1967 به اسرائیل پیشنهاد آتش بس نامحدود می دهد:
نوعی حفظ ظاهر و عمل گرایی شرمسارانه و معطوف به اهداف راهبردی.
در این میان به نظر می رسد موضع ایران چیزی در میانەی ایستگاه اول و دوم است.
منشور 1964 که از بازگرداندن یهودیان قبل از 1917 می گوید و سند 1968 که خواستار تشکیل دولت دمکراتیک سکولار در سرزمین تاریخی فلسطین است.
مساله اما این است که خود فلسطینی ها به انضمام تمام دولت های عرب دهه هاست که از هر دو عبور کردەاند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

19 Oct, 12:08


🔺حمله به خانەی نتانیاهو و پیامدهای آن

حملەی پهپادی حزب الله به اقامتگاه نتانیاهو در قیصریه تحولی در جنگ جاری ایجاد نمی کند.
اما می تواند بسته به ادراک اسرائیلی ها، پیامدهایی استراتژبک داشته باشد.
یک پرتابەی حزب الله با مخفی شدن از دید رادارها هفتاد کیلومتر در اسرائیل پرواز کرده و به محلی معین اصابت کرده است.

پس از حمله به مقر لشکر گولانی در اطراف حیفا، این دومین مورد موفق در عبور از گنبد آهنین است.
ضمنا حاکی از اشراف اطلاعاتی حزب الله بر مکان های استراتژیک دستکم در استان شمالی اسرائیل است.
لذا نمی توان آن را تصادفی قلمداد کرد و،حتما ذهن استراتژیست های اسرائیلی را مشغول می سازد.
نکتەی مهم دیگر اصابت به اقامتگاه نخست وزیر اسرائیل است.
گرچه در زمان حمله، نخست وزیر اسرائیل در آن حضور نداشته، اما نفس اقدام حزب الله در هدف قرار دادن محل اقامت رهبر اسرائیل، خالی از پیامدهای استراتژیک نیست.

به احتمال قوی حمله کنندگان می دانستند که اقامتگاه خالی است و با علم به آن اقدام به پرتاب پهپاد کردەاند.
بدین معنا که صرفا دنبال دستاوردی بزرگ در میدان جنگ روانی و سیاسی بودە تا از مزیت بازدارندگی آن در جریان جنگ جاری بهره ببرند.

پرواضح است که دریافت استراتژیک اسرائیل در این زمینه مهم تر از انگیزەی اصلی حزب الله است.
پیداست که با علم به ناترازی عظیم قدرت نظامی طرفین، اسرائیل آن را به عنوان رخدادی تعیین کننده قلمداد نخواهد کرد.
اما ممکن است با تفسیر آن به منزلەی نوعی عبور بی پروا از خطوط قرمز درصدد تلافی بر بیاید و بکوشد معادلەی جدیدی وضع کند.

در دوران معاصر هدف قرار دادن رهبران سیاسی و سران کشورها در میانەی کارزارهای نظامی سنتی عمدتا غربی بوده است.
طرف مقابل به دلیل ناتوانی نظامی و بیم مواجهه با عواقب ویرانگر کم تر به صرافت انجام آن افتاده است.
در سال 1986 آمریکا به هدف کشتن قذافی کاخ او را بمباران کرد.
در فاصلەی سال های 1991 تا 2003 هم بارها به اماکنی که فکر می کرد صدام حسین در آنها حضور دارد، حملەی نظامی نمود.
در نهایت هم هر دو رهبر مستقیم و غیر مستقیم توسط دولت های غربی به قتل رسیدند.

در اقدامی نامتعارف صدام حسین کوشید به انتقام جنگ کویت، بوش پدر را در سال 1993 در زمان ریاست بیل کلینتون در کویت ترور کند.
گفته می شود ده سال بعد از آن یکی از انگیزه های بوش پسر در حمله به عراق انتقام تلاش برای ترور پدرش بود!
در واقع صدام بهای آن را با سرنگون کردن حکومتش داد.
اخیرا هم آمریکا پس از گزارش هایی دال بر انگیزەی ایران برای گرفتن انتقام ترور سپهبد سلیمانی از ترامپ، صراحتا هشدار داد که آن را به عنوان عمل نظامی در نظر می گیرد.
مشخص نیست اسرائیل چگونه با حملەی امروز کنار می آید؟
آن را کم اهمیت دانسته و نادیده می گیرد، یا بر اساس رهیافت های استراتژیک پیش گفته عمل می نماید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

18 Oct, 09:02


🔺آیت الله میرباقری و گفتگوهای کنار استخر!

در فضای پرتنش خاورمیانه و در زمانی که بوی جنگ بیش از هر زمانی به مشام می رسد، یک عضو مجلس خبرگان رهبری گفته است:

خدا یک طرح بزرگ برای مردم جهان دارد و آن عبارت از جنگ میان کافران و مؤمنان است که از آغاز خلقت تا پایان جهان ادامه دارد. 
پیروزی نهایی در این جنگ برای مؤمنان است و این پیروزی هم قطعی است. 
 جنگ میان کافران و مؤمنان برای خالص‌سازی است تا صف مؤمنان از کافران جدا شود. مقصد این جنگ .قرب خداست.
برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، می‌ارزد.


در ساعاتی که از بیان این سخنان می گذرد، صاحب نظرانی ارجمند مبدا و مقصد " غیر دینی " این گفتار را به درستی برجسته کردەاند.
اما ندیدەام بە خاستگاە مدرن این بیان فارغ از روکش الهیاتی آن اشاره شود.
آنچه میرباقری گفته، یحتمل بدون آنکه خود بداند چیزی جز  نظریەی مارکسیستی  "اجتناب ناپذیری جنگ ها" نیست.
مطابق این نظر، تضاد میان سرمایه و کار و جنگ طبقاتی بین المللی جز از طریق نبرد نهایی میان نظام های اجتماعی متفاوت حل نمی شود.
جنگی که با شکست سرمایه داری غرب و پیروزی نهایی سوسیالیسم مغلوبه می شود.

پرواضح است که نگرەی آخر الزمانی موصوف به مثابەی قسمی مدرنیتەی تحریف شده می تواند آبشخورهایی دینی نیز داشته باشد.
اما تنها در صورت بندی های ایدئولوژیک و مدرن توانست به مثابەی یک پیوستار مدون ظاهر شود.
صد البته برای جریان های سیاسی نـظیر جبهەی پایداری با خاستگاه اجتماعی معین و آبشخورهای فکری متناظر با آن رهیافت مزبور از طریق نوعی مائوئیسم اسلامی قابل استحصال است.

در مقطعی بر سر تز همزیستی مسالمت آمیز خروشچف رهبر وقت شوروی میان او و کمونیست های چینی مناقشاتی درازدامن و تلخ در گرفت.
خروشچف پس از مرگ استالین بدنبال بازسازی اقتصادی روسیه و جبران عقب ماندگی های فنی و علمی آن از غرب بود.
لذا با این استدلال که در عصر اتم و هراس نابودی همگانی، دیگر جنگ پدیدەای اجتناب ناپذیر نیست، تز همریستی مسالمت آمیز را پیش کشید.
بر مبنای این ایده کشورهای جهان با داشتن نظام های سیاسی و اجتماعی گوناگون می توانند در صلح به سر ببرند.
خروشچف ضمن پذیرش مصالحه و پرهیز از جنگ، بر تداوم جنگ ایدئولوژیک و تبلیغ برتری نظام کمونیستی بر لیبرال دمکراسی تاکید داشت.

امروز هم نوعی تز همزیستی مسالمت آمیز بن مایەی فکری و سیاسی دولت هایی چون چین، ایران، روسیه، کوبا و ...است.
کشورهایی که بر به رسمیت شناختن تنوع نظام های ارزشی و سیاسی متفاوت در پهنەی بین المللی انگشت می نهند و تاکید جهان غربی بر جهان شمولی ارزش هایی چون آزادی و دمکراسی را مداخلات استعماری و زیاده خواهانه می دانند.

قصه اما این جاست که در دهەی پنجاە میلادی مائو رهبر انقلاب چین و "خورشید سرخ خاور"، این تفسیر به اصطلاح مماشات طلبانه را بر نتابید و همتای روسش را متهم کرد در اصول مسلم مارکسیزم تجدید نظر و بدعت آوری کرده است.

یک گفتگوی میان آنها در جریان آخرین سفر خروشچف به پکن در آگوست 1958 با لباس شنا و در کنار استخر هنوز زبانزد است.
مائو: رفیق خروشچف! آمریکا ببر کاغذی است و نظریەی شما دال بر پرهیز از رویارویی با آن زیادی مماشات طلبانه و غیر مارکسیستی است!
خروشچف: ولی رفیق مائو، توجه داشته باشید که این ببر کاغذی دندان های اتمی دارد!
مائو: چه باک! به فرض که جنگ اتمی شود و کشتاری بزرگ صورت بگیرد. از هر دو طرف صدها میلیون نفر کشته می شوند. اما عطف به جمعیت بسیار بیشتر جهان کمونیسم، اگر از 600 میلیون نفوس چین، 300 میلیون نفر هم بمیرد، باز 300 میلیون نفر می ماند که پیروزی سوسیالیسم را جشن بگیرد!

معروف است که رهبر شوروی از این اظهارات وحشت زده شد. در ادامە اختلافات چین و روسیه بالا گرفت و چهار سال بعد به جدایی کامل انجامید.
چینی ها روس ها را مرتد و وسوسیال امپریالیست می نامیدند.
دشنامی ایدئولوژیک که مابەازای ایرانی آن چیزی در مایه های " اسلام آمریکایی " است.
چرخ روزگار گذشت و در میانەی جنگ سرد در حال تشدید، واشنگتن به اندیشەی استفاده از خصومت میان دو غول کمونیست افتاد و کوشید به پکن نزدیک شود.
چین فقیر و متزوی ابتدای دهەی 70 که از توسعه طلبی همسایەی روس بیشتر از آمریکا می ترسید، مصالح ژئوپولتیک را بر پندارهای ایدئولوژیک ترجیح داد.
پاداش آمریکا در برابر عمل گرایی چینی ها گشایش اقتصادی و ولرد کردن چین به جریان اصلی اقتصاد بین المللی بود.
کاری که شوروی نخواست یا نتوانست انجام دهد و فرجامش هم فروپاشی بود.
امروز که دوباره روس ها و چینی ها با هم نرد عشق می بازند و گاه و بیگاه ایران را هم به ضیافت خود می خوانند، خواندن این سرگذشت های فکری و سیاسی خالی از عبرت نیست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

17 Oct, 20:18


🔺مرگ سنوار و معمای جنگ گستردەتر

مرگ طراح حملەی هفت اکتبر لزوما تغییری فوری و معنادار در وضعیت منطقه به وجود نمی آورد.
سنوار گلولەی برفی را از قلەی کوە به سمت پایین پرتاب کرد.
گلولەی مزبور در طول مسیر بزرگ و بزرگ تر شد و اینک فارغ از اختیار پرتاب کنندەی اولیه، چون بهمنی سهمگین در حال فرود آمدن بر چهرەی خاورمیانه است.
اسرائیل، سرزمین های اشغالی 1967، لبنان، ایران، یمن و سوریه همگی به درجاتی با پیامدهای مستقیم این حادثه درگیر شدەاند.
در صورت حملەی قابل انتظار اسرائیل به ایران، بسته به اندازه و شدت و حدت آن، تبدیل منطقه به گویی آتشین دور از انتظار نیست.
حتی اگر مرگ سنوار به فروکش کردن آتش جنگ در نوار غزه منتهی شود، آرامش در سایر جبهەها دور از ذهن به نظر می رسد.

ترکیب "خشم توراتی" اسرائیل با دینامیزم سیاست داخلی و جناح بندی های متلاطم آن جای هیچ گونه خوش بینی بر جای نمی گذلرد.
اسرائیل به هر بهایی دنبال احیای بازدارندگی از دست رفته ای است که در دو اکتبر متوالی - 7 اکتبر پارسال و اول اکتبر امسال - توسط حماس و ایران لکه دار شد.
بازدارندگی برای دولت ها مانند قسمی بکارت سیاسی است که لکه دار شدن آن را بر نمی تابند و بسته به قدرتشان، واکنش های جبرانی اتخاذ می نمایند.
اسرائیل امروز همان مرد هتک حیثیت شدەی خاورمیانە است.
حذف سنوار به لیست پیروزی های تاکتیکی نتانیاهو می افزاید و مشوقی می شود تا در سایەی محبوبیت نسبی داخلی، سیاست جنگی را با قدرت بیش تری ادامه دهد.
اگر تا همین اواخر حزب الله لبنان و انصارالله یمن، توقف حملاتشان به اسرائیل را مشروط به آتش بس در غزه می کردند، این معادله اکنون برعکس شده است.

به فرض مثال اگر رهبری حماس در غزه در فقدان سنوار قدری منعطف تر شود و اسرائیل هم جهت نجات جان گروگان هایش، حذف سنوار را نماد تضعیف حماس قلمداد و از خواسته های حداکثری خود کوتاه بیاید، باز آتش سلاح ها در لبنان خاموش نخواهد شد.
به طریق اولی احتمال حملەی تلافی جویانەی آن علیه ایران هم کاهش نمی یابد.

شادباش های مقامات غربی به اسرائیل بابت حذف سنوار، چیزی بیش از لفاظی های توخالی نیست.
نه سنوار بن لادن است و نه نصرالله ایمن الظواهری!
حماس و حزب الله هم القاعدەی بدون سرزمین نیستند که با حذف رهبران اصلی، تشکیلاتشان از هم بپاشد.
ایدئولوژی، سیاست و سازمان سیاسی و فکری آنها ریشه در خاک و بافتار اجتماعی زادگاهشان دارد.

تنش میان ایران و اسرائیل به نهایت خود رسیده و پنجرەی دیپلماسی هم تا حد زیادی بسته شده است.
تصاد پیشگفته تعین بخش خاورمیانەی جدیدی است که از فردای جنگ ایران و اسرائیل، صورت اصلی آن کم کم رخ می نمایاند.
مرگ سنوار اگر مواجهەی مستقیم و بیش تر ایران و اسرائیل را تسریع و تشدید نکند، از سرعت آن نخواهد کاست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

17 Oct, 14:02


🔺مرگ سنوار و آیندەی خاورمیانه

منابع اسرائیلی ادعا می کنند که در جریان یک عملیات، به احتمال قوی یحیی سنوار رهبر حماس را کشته اند.
سنوار طراح عملیات طوفان الاقصی است که عملا به طولانی ترین نبرد ارتش اسرائیل و درگیری آن در جبهەهای مختلف منجر شد.
سنوار گرچه قدرتمندترین چهرەی حماس در غزه بود، اما پس از ترور اسماعیل هنیه رسما به ریاست دفتر سیاسی این جنبش رسید.

بدون شک مرگ سنوار ضربەای مرگبار بە حماس و یک موفقیت تاکتیکی بزرگ برای اسرائیل است.
اما بعید است به فروپاشی ساختارهای فرماندهی حماس در غزه منجر شود و تحولاتی مانند آزادی گروگان های اسرائیلی را در پی داشته باشد.
در مقام مقایسه، ساختار رهبری حماس از رهبری هرمی و متمرکز حزب الله که باز توانست مرگ نصرالله را تاب بیاورد، پراکنده و شبکه ای تر است.
مضاف بر آن برای رهبران جنبش های مقاومت ضد اسرائیل، کشته شدن تقدیری محتوم و تنها وابسته به زمان است.
از این رو انجام تمهیدات لازم و نحوەی رسیدگی بە مسالەی خلاء رهبری و تعیین جانشین در شرایط اضطرار بخشی از ساز و کارهای ضروری آنها است.
از صد سال پیش که به نحوی جنگ بر سر فلسطین میان یهودیان و اعراب آغاز شده، اسرائیل دستکم صد رهبر متنفذ فلسطینی را کشته است.
این رهبر کشی سازمان یافته اما باعث سرکوب مقاومت فلسطینی ها و حذف مساله از دستور کار نشده است.

از منظری کلی اما حذف سنوار به پیچیدگی بیشتر بحران خاورمیانه و مسالەی فلسطین می انجامد.
وقتی هم مسیر دیپلماتیک جنبش فتح و هم راهبرد مسلحانەی حماس شکست می خورند، نتیجەای جز بحرانی تر شدن شرایط و ظهور اشکال تازەی مقاومت متصور نیست.
ابوایاد نظریه پرداز ترور شدەی ساف که برخی او را تروتسکی فلسطین می نامیدند در سال 1979 خطاب به اریک رولو خبرنگار فرانسوی گفت:
شکی نیست که در مقطع فعلی مبارزەی ما شکست خورده و هیچ چشم انداز امیدبخشی وجود ندارد.
اما این به معنای پایان کار نیست. نسلی از رهبران ظهور می کنند که به مراتب از ما رادیکال تر و برای اسرائیل خطرناک تر خواهند بود.
پیش گویی ابوایاد کمتر از ده سال بعد با ظهور حماس محقق شد. همچنین با اخراج ساف از لبنان و پایان جنگ های چریکی در آن خطه، کانون مبارزه از اردوگاه های سوریه و لبنان و اردن به داخل سرزمین های اشغالی منتقل شد.

راه حل اساسی این بحران خونین تشکیل دو دولت بر اساس قطعنامه های سازمان ملل است.
یگانه راهکار اجرای آن هم فشار راستین آمریکا بر تل آویو برای تن دادن به آن است.
امری که سوگمندانه در افق دیده نمی شود.
حتی در جهان احتمالا چند قطبی تر آینده که از عاملیت بلامنازع آمریکا کاسته می شود، به سختی می توان بارقەی امیدی به سود پایان اشفال گری اسرائیل و تاسیس دولت مستقل فلسطین دید.
چرخەی سرکوب و جنگ و مقاومت فعلا ادامه خواهد داشت و با جنگ احتمالی ایران و اسرائیل پویایی های تازەای هم خواهد یافت.
صد البته احتمال ظهور رهبرانی تندروتر از سنوار و سازمان هایی ستیزەجوتر از حماس دور از ذهن نیست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

17 Oct, 10:33


🔺اتحادیەی اروپا و اقدام علیه تمامیت ارضی ایران!

1⃣در یک اقدام نامتعارف، اتحادیەی اروپا با شورای همکاری خلیج فارس بیانیەای مشترک صادر و بر تعلق سه جزیرەی ایرانی مورد اختلاف به امارات متحدەی عربی تاکید کرده است.
از این غریب تر، استفاده از اصطلاح "ضرورت پایان اشغال از سوی ایران " در بیانیەی مزبور است.
اقدام اخیر اتحادیەی اروپا پس از تغییر موضع آشکار چین و روسیه و تندتر شدن موضع آمریکا در این بارە معنادار و مهم است و تحولی خطرناک به شمار می رود.
اخیرا چین و روسیه هم علیرغم اعتراضات مکرر ایران، در یک همسویی آشکار با ابوظبی خواهان ارجاع مساله به نهادهای بین المللی شدند.

2⃣مخلص کلام این که در سطح بین المللی نوعی تغییر کفەی ترازو به سود امارات پدید آمده است.
انزوای روزافزون ایران در پهنەی جهانی و تخریب روزافزون روابط آن با دنیای غرب در کنار شکوفایی اقتصادی و سیاسی امارات به عنوان قدرتی نوظهور، عوامل اصلی تغییر فضای بین المللی به زیان ایران است.
در این گیر و دار زلنسکی رئیس جمهور اوکراین دیروز به شدت به ایران حمله کرد.
زلنسکی ادعا کرد که کشورش صرفا با روسیه نمی جنگد بلکه در حال نبرد با ایران و کره شمالی نیز هست.
وی افزود؛ اتحاد ایران، چین، روسیه و کرەی شمالی ائتلاف جنایتکاران است!
شکی نیست که هم سویی ایران با روسیه، یکی از دلایل تعرض اتحادیەی اروپا بە تمامیت ارضی ایران در مسالەی جزایر است.
اما مهم تر از آن کلیشه شدن اتحاد چهارگانەی ایران، روسیه، چین و کره است.
این مساله در کنار پروژەی امنیتی سازی ایران که پس از جنگ غزه شدت گرفته، می تواند تبعاتی نامطلوب داشته باشد.
کلیشەی اتحاد چهارگانه که مکررا از زبان مسئولان غربی و روزنامەهای معتبر آمریکا و اروپا بیان می شود، بیش از آن که مابه ازایی واقعی و برخاسته از عینیت داشته باشد، قسمی فضاسازی سیاسی و پروپاگاندای ایدئولوژیک به منظور مهار چین است.
میان چهار کشور موصوف قسمی هم سویی وجود دارد، اما هیچ رشتەی محکمی آن ها را به هم پیوند نمی زند.
نه میان آنها پیمان های دو جانبەی دفاعی وجود دارد و نه احیانا در یک سازمان مشترک نظامی و امنیتی عضویت دارند.
چین بر خلاف ایران و کرەی شمالی و تا حدی روسیه، کاملا در اقتصاد جهانی ادغام شده و صرفا منتقد برخی رویه های حاکم بر محیط بین المللی است.
موقعیت چین چیزی در مایەهای آلمان اواخر قرن نوزده است که خواهان بازتوزیع قدرت جهانی و گرفتن سهمی در خور از کیک مستعمرات بود.

3⃣جالب این جاست که دیروز همزمان با بیانیەی اتحادیەی اروپا و سخنرانی زلنسکی، بیانیەی پایانی اجلاس شانگهای در پاکستان صادر شد.
اجلاس سران شانگهای که ظاهرا یکی از امیدهای ایران در زمینەی حلول جهان چند قطبی و پیدایش نظمی عادلانه تر است، اشارەای به جنگ غزه و لبنان و تهدید قریب الوقوع اسرائیل علیه ایران نکرد.
چرا که در شانگهای قدرت های نوظهوری چون چین و هند حضور دارند که به هیچ وجه مایل نیستند روابط گستردەی سیاسی و مراودات پرحجم تجاری خود را با غرب و متحدان منطقەای آن به خطر بیندازند.

4⃣اصولا جهان آیندەای که جمهوری اسلامی به آن چشم دوخته، بیش تر آمیخته با خطر است تا فرصت، دستکم در دوران گذار نسبتا طولانی آن به نظمی تازه.
مساله فقط این نیست که کشورهای کوچک و متوسط باید مراقب باشند که در میانەی دعوای فیل ها له و وجه المصالحه نشوند.
بلکه مهم تر آن اولویت محافظت از خود در دوران آنارشی و بی نظمی نسبی کنونی است.
گردن کشی اسرائیل در برابر خواست جامعەی جهانی پس از یک سال نسل کشی در غزه،  بارقەهای تضعیف نظام وستفالیایی موجود و تضعیف نقش جهانی آمریکاست.
اسرائیل که خود قدرتی نوظهور است از رهگذر موازنه سازی با قدرت های جدید نظیر چین، روسیه، هند و تا حدی امارات و عربستان توانسته عاملیت خود را افزایش و آن را از وابستگی تام به ارادەی سیاسی آمریکا منفصل نماید.
یا امارات در مقام یک قدرت نوظهور اقتصادی حاضر نیست به صراحت از اسرائیل انتقاد و در روابط خود با آن تجدید نظر نماید.
حمله روسیه به اوکراین و آشکارتر شدن عزم چین برای انضمام تایوان و لغو خودمختاری کشمیر هند که تحولاتی بی سابقه در 80 سال گذشته به شمار می روند، نشانەی غلبەی بی نظمی و گذار به تعادلی تازه در جهان است.
پیوستن تدریجی غالب کشورهای مهم جهان به امارات در مناقشەی آن با ایران، نشانەی دیگری از تغییر توازن های قدیمی و ورود به دورانی جدید است.
عصری که گرچه ایران در رویای آن به سر می برد، اما لزوما به معنای بهتر بودن و امن تر بودن آن نیست. خاصه آن که تهران بدون تمهیدات سیاسی و اقتصادی لازم و میزان کافی " حضور در جهان " خود را مهیای پیشوازی از آن کرده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

15 Oct, 20:12


🔺پرواز را بخاطر بسپار، پرنده مردنیست!

پایان پرواز هواپیماهای ایرانی به اروپا، نماد آغاز فصلی تازه است که اصلی ترین نمود آن انزوای فزاینده و انقطاع از جهان است.
حتی قبل از تحریم های اخیر نیز، ناوگان فرسوده و مستهلک هوایی ایران به خاطر مسائل ایمنی از ورود به برخی از شهرهای مهم اروپایی منع شده بود.

نگاهی به لیست پروازهای خروجی شهر فرودگاهی امام خمینی در شبانه روز اخیر نشان می دهد که مسکو و استانبول تنها "مقاصد اروپایی" خطوط هوایی ایران هستند.
در طول قرن نوزده، این دو شهر عمده ترین صادر کنندگان افکار و ایدەهای مدرن بە ایران بودند.
دو شهری که خود با واسطه، مدرنیتەی غربی را دریافت و در ذهن دولتمردان قاجار و منورالفکران اصلاح طلب آن زمان، سرنمون اصلاحات و نوسازی آمرانه به شمار می رفتند.

گویی دست تاریخ و چرخ روزگار دوباره ما را به گذشته برده و مسکو و استانبول را به جایگاه کانونی شان در تخیل " خارجه اندیش " ما باز گردانده است.
طرفه این جاست که هر دو شهر درست مانند گذشتەی پیش گفته، مرکز مدرنیتەی آمرانه و اقتدارگرایی های قرن بیست و یکمیند.
ما در گذشته از مسکو افکار انقلابی، سیاست رادیکال و سوسیال دمکراسی را آموختیم و از ترکیه ناسیونالیسم و ملت سازی و غرب گرایی را.

بعید می دانم امروز این دو متروپل بخت برگشته که زمانی شهرهایی جهانی بودند، چیز زیادی در چنته داشته باشند.
هر دو مقهور دولتمردانی هستند که زبان جهانی اقتصاد را چندان نمی فهمند.
جهانی بودن و جهان روایی در سدەی جاری بیشتر به معنای ادغام در اقتصاد جهانی است. به معنای آشتی با جهان از رهگذر داشتن سهم بزرگ تری از اقتصاد جهان در رده بندی بر اساس تولید ناخالص ملی است.
در جهانی که اقتصاد بر سیاست اولویت دارد، بزرگی نه به سال بلکه به عقل است.

ممکن است جایگاه و شان اقتصادی کشور کوچک و پنجاه سالەی امارات متحدەی عربی از امپراتوری های کهن و چند صد سالەی روسیە و ترکیه بیشتر باشد.
اما یک نکته روشن است؛ هیچ کشوری بدون داشتن روابط گسترده و متقابل با جهان رشد نمی کند.

سوگمندانه با وجود درخشش چین و هند و کره و سنگاپور و ...غرب هنوز مرکز جهان است و همەی راهها بە واشنگن و بروکسل ختم می شود.
اگر در دورەی قاجار در شرق یک ژاپن وجود داشت که چشم روشن اندیشان و اصلاح گران ما را به خود خیره می کرد، امروز در همین آسیا بیش از ده ژاپن وجود دارد.
اما هیچ کدامشان بدون ادغام در اقتصاد جهانی و گردن نهادن به ساز و کارهای عمدتا غرب ساختەی آن پیشرفت نکردەاند
حتی چین که علی الظاهر ضد سیستمی ترین نظام حکومتی را در میان قدرت های نوظهور دارد.

از این رو قطع پروازها به اروپا را نمی توان به فال نیک گرفت، اما می توان به این پند شاعرانه دلخوش بود که گرچه پرنده مردنی است، اما پرواز را می توان به خاطر سپرد.
پرواز توسعه و نوسازی و پیشرفت را نمی توان از یاد برد و ملت ایران به درازای دو قرن زمین افتادن و بلند شدن، این درس را خوب آموخته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

14 Oct, 19:45


🔺ایران با اسرائیلی جدید طرف است!

یک سال پیش در چنین روزهایی کسی پیش بینی نمی کرد که جنگ غزه بیش از چند هفته یا چند ماه طول بکشد.
برای بدبین ترین ناظران هم رسیدن به یک سالگی هفت اکتبر، فرضی دور از ذهن و غیر منطقی می نمود.
بنیان تحلیل اکثریت قریب به اتفاق ناظران دو متغیر شناحته شده بود:
پنجرەی مشروعیت تهاجم متقابل اسرائیل و تاب آوری داخل آن در قبال جنگی درازمدت.

اولی ناظر به مهلت و مجوزی است که متحدان غربی اسرائیل و در راس آنها آمریکا هر بار به تل آویو می دهند.
از جنگ 1956 گرفته تا آخرین درگیری بزرگ با مصر و سوریه در سال 1973 و سپس جنگ های لبنان و غزه، پس از چند هفته کاسەی صبر آمریکا لبریز و متحد کوچک ترش را برای توقف جنگ تحت فشار می گذارد.

تاب آوری داخلی هم متغیری است که بیش تر ناظر بر محدودیت های جغرافیایی اسرائیل و کوچک بودن سرزمین آن و ادراک خاص ساکنانش از مقولەی تهدید با استانداردهای اروپایی است.
امری که باعث می شود تحمل درگیری های روزمره  و ناامنی های متنوع متعاقب آن و کلا توان زیست در بحران آن از جوامع آسیایی همسایه پایین تر باشد.

بە نظر می رسد این بار هر دو مولفەی پیش گفتە، دچار دگرگونی عمیقی شدەاند.
پس از بیش از یک سال پنجرەی مشروعیت اسرائیل هنوز باز است و  به جنگ ویرانگرش در غزه ادامه می دهد.
رقم درشت 45000 کشتەای که از فلسطینی ها گرفت و نابودی دستکم نیمی از نوار غزه، نتوانسته به فشاری بین المللی علیه اسرائیل تبدیل شود.
درگیر نشدن عمیق جامعەی اسرائیل در نبرد جاری از رهگذر خاموشی نسبی راکت های قسام و عملکرد مطلوب سپر گنید آهنین، مزیت دیگری است که بر افسانەی بی تابی آن در جنگ های طولانی مهر ابطال زد.

عوامل متعددی در این دگرگونی موثرند: از بی میلی و ناتوانی آمریکا در اعمال فشاری راستین بر اسرائیل گرفته تا استفادەی تل آویو از وضعیت خاص کاخ سفید در سال انتخابات و شبح جنگ اوکراین و تهدید تایوان توسط چین روی غرب.
همچنین تغییر ادراک اسرائیل پس از حملەی ناگهانی هفتم اکتبر و شدت و خشونت همراە آن که باعث شد دریافت کلی دولت و مردم آن از امر تهدید دگرگون شود.
به گونەای که حتی نجات جان صدها گروگان به مسالەای فرعی بدل شده است.

واقعیت آن است که اسرائیل امروز همان دولت منزوی دهەهای گذشته نیست که کاملا گوش به فرمان واشنگتن باشد.
تنوع بخشی تل آویو به شرکای خارجی و موازنه سازی های آن در سطح منطقه و جهان باعث شده عاملیت سیاسی اش افزایش پیدا کند.
از این نظر، سیاست خارجی آن مانند ترکیه، عربستان و امارات تحت تاثیر پویایی های جهان در حال تغییر، با همەی قدرت های قدیم و نوظهور مراوده دارد.
این مزیت از قضا اهمیت آن را نزد شرکای غربی افزایش می دهد.

هاآرتص دیروز نوشته بود که اسرائیل کنونی نان سلاح منحصر بفردش را در اتحاد غربی می خورد؛
سامانەی گنبد آهنین!
نمادی از پیشرفت، ذکاوت و پیشتازی اسرائیل در دانش روز و تصویری که این سلاح از دولت یهود می سازد.
برای دولت های غربی که چالش ایران را در اتحاد فرضی مربع آن با چبن و روسیه و کره شمالی، دردسری بزرگ می پندارند، اسرائیل می تواند تجربه و تکنولوژی و اشراف اطلاعاتی فراهم کند.
ناگفته نماند که این همان منطق جنگ سرد است.
در آن دوران ایالات متحده با پیش فرض های ژئوپولتیک در متن رقابت با شوروی، چشم بر روی جباریت حکومت های خودکامه و دیکتاتوری های خون ریز می بست.
ظاهرا در این جا هم گنبد آهنین و بدافزار پگاسوس - که اوج خلاقیت در زمینەی شنود و کنترل و جاسوسی به شمار می رود- مشروعیت سیاسی لازم را برای اسرائیل فراهم ساخته است.
مشروعیتی که باعث خلق فرصتی نامحدود برای نابودی غزه و جنگ در لبنان شده است.
چند روز قبل برنار هانری لوی فیلسوف لیبرال فرانسوی گفته بود:

اسرائیل به لبنان حمله نمی‌کند، آن را آزاد می‌کند. لوی زیر غرش تانک ها و جنگندەهای اسرائیلی این  گونه به تقدیس جنگ پرداخت:
در تاریخ لحظاتی وجود دارد که خشونت به یک ضرورت و فضیلت تبدیل می‌شود.این تنها لبنان نیست که اسرائیل در حال آزادسازی آن است، بلکه بخش بزرگی از خاورمیانه را نیز آزاد می کند!


منطق لوی دقیقا همان چیزی است که روزنامەی چپ گرای هاآراتص به نقد آن پرداخت:
اخلاقی سازی جنگ با انگیزه های سیاسی و ژئوپولتیک معین و با نگره های آخر الزمانی!
در هر صورت گنبد آهنین و بدافزار پگاسوس تنها تاب آوری جنگی جامعەی اسرائیل را افزایش ندادەاند، بلکە پنجرەی مشروعیت محدود بین المللی اقدامات جنگی آن را هم تا حد ممکن باز کردەاند.
در بحبوحەی افزایش تنش با ایران، نباید از اهمیت این دو عامل غفلت کرد.
اسرائیلی جدید با رهبری نامحبوب که درجەی ریسک پذیری و دریافت های امنیتی و رهیافت های سیاسی آن دگرگون شده و بیش از هر زمان مهیای افزایش تنش و تغییر قواعد بازی با تهران است.
تازه اگر ماموریتی معین از سوی اتحاد غربی بر دوشش نباشد!!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

12 Oct, 18:49


🔺نیویورک تایمز و زمینه سازی برای جنگ

نیویورک تایمز ادعا کرده به اسنادی دست یافته که نشان می دهد، ایران از چند ماه قبل، از عملیات هفت اکتبر مطلع بوده و برای هماهنگی و تدارکات آن تلاش می کرده است.

به احتمال قوی گزارش نیویورک تایمز نوعی پرونده سازی است. از قسم پرونده سازی هایی که قبلا در مورد عراق انجام شد.
پس از انجام حملات یازده سپتامبر، دولت وقت آمریکا کوشید میان القاعده به عنوان عامل حمله و دولت صدام پیوندی بیابد.
تنها مدرک هم اظهار خوشحالی بغداد از انجام حمله و تایید کلی آن به مثابەی " تقاص جنایت های آمریکا " بود.

ظاهرا اکنون هم تلاش می شود با نخ تسبیحی مشابه میان یازده سپتامبر اسرائیل و جمهوری اسلامی ربطی پیدا شود.
ایران بلافاصله پس از هفت اکتبر به ستایش آن پرداخت و از طریق متحدان غیر دولتی خود در لبنان و یمن و عراق کوشید به کمک حماس بشتابد.
این امر به معنای دخالت ایران و حتی اطلاع آن از عملیات هفت اکتبر نیست.

غافل گیری بزرگ اسرائیل که به یک شکست بزرگ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی انجامید، بدون یک رازداری بی سابقه امکان پذیر نبود.
نه تنها ایران و حزب الله، بلکه دفتر سیاسی حماس مستقر در دوحه هم از آنچه در سر یحیی سنوار و محمد ضیف می گذشت بی خبر بودند.
اگر غیر از این بود با نفوذی که اسرائیل در تهران و بیروت و دمشق دارد، حمله پیش از انجام لو می رفت.

ممکن است ماه ها و حتی شاید از چند سال قبل، ایدەای کلی برای انجام حملەای بزرگ میان اجزای جبهەی مقاومت و از جمله ایران وجود داشتە باشد،
بدین منظور که جلوی روند عادی سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل گرفته و دستور کار جدیدی به منطقه تحمیل شود.
اما این به هیچ وجه به معنای داشتن یک نقشەی پیشینی برای جنگی در مقیاس امروز غزه نبوده است.
به احتمال قوی خبرسازی این روزنامه تلاشی آگاهانه یا ناآگاهانه جهت توجیه حملەی احتمالی علیه ایران است. مشابه آنچه علیه عراق اتفاق افتاد.
طبعا حملەی بزرگ مقیاس بدون هماهنگی و همراهی آمریکا انجام نخواهد شد.

ادراک امنیتی و استراتژیک این دو کشور در خاورمیانه پس از هغت اکتبر دگرگون شده و طولانی شدن جنگ در غزه و پرهیز از آتش بس موید این ادعاست.
آمریکا و اسرائیل به بازگرداندن خاورمیانه به قبل از هفت اکتبر می اندیشند، علی الظاهر از طریق ایجاد موازنه های جدید، عبور از خطوط قرمز سابق و تضعیف حماس و حزب الله و احتمالا حوثی ها به گونه ای که اررش راهبردی شان را برای ایران از دست بدهند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

11 Oct, 18:10


🔺صندوق کمیتەی امداد در زیر آوار بیروت

تصویری سوررئال از ویرانی ضاحیەی بیروت و صندوق کمیتەی امداد و حدیث صدقه بلا را دفع می کند.
ظاهرا کمیتەی امداد نتوانستە بلای بمباران اسرائیل را دفع کند، اما وجود آن نمادی از نفوذ همه جانبه و فراگیر ایران در لبنان است.
پیوند ایران و شیعیان لبنان به قبل از 1357 باز می گردد. زمانی که شاه متوجه اهمیت استراتژیک آنان در پیکار علیه پان عربیسم ، مارکسیزم و ایدئولوژی های رادیکال دیگر شد.
در فقدان یک ایدئولوژی بسیج گر و تسلط نوعی واقع گرایی مفرط که جهان را صرفا در دولت ملت ها می دید، پهلوی دوم نتوانست به نفوذی پایدار در شام دست یابد.
جمهوری اسلامی اما در احیای این روابط دیریته کامیاب و به نحوی به عهد صفویه بازگشت.
با این تفاوت که در آن زمان علمای جبل عامل بر پادشاهان ایران، دستکم به لحاظ نظری ولایت داشتند.
اما اکنون تهران ولی امر، پدرخوانده و فرماندەی شیعیان لبنان است.
پیوندی گسترده با داشتن ابعادی گوناگون که بعید است با بمباران از هم بگسلد.
ایران صرفا موشک و پهپاد به لبنان نفرستاده، نهادهای ایرانی بنیاد شهید و کمیتەی امداد و ایدئولوژی صادرات دیگر آنند.

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

10 Oct, 14:27


🔺آتش بس دور از دسترس در لبنان

معادلات سیاسی و نظامی منطقه به سرعت در حال تغییر است. در حالی که ایران و حزب الله به تلویح و تصریح خواهان آتش بس در لبنان هستند، اسرائیل آن را به آزادی گروگان هایش در غزه گره زده است.

تا یک ماه قبل، این اسرائیل بود که مشتاقانه خواستار آرامش در مرزهای شمالی و بازگشت ساکنان نوار مرزی به خانه هایشان بود.
دبیرکل فقید حزب الله اما در آخرین سخنرانیش که ده روز قبل از ترور انجام شد، آشکارا با آتش بس بدون خاموش شدن سلاح ها در غزه مخالفت کرد.

تغییر موضع اسرائیل ناشی از دو عامل است: احساس سرخوشی از برخی پیروزی های تاکتیکی بر حزب الله و قصد ادامەی تضعیف آن به منظور رفع خطر استراتژیک آن.
تل آویو در این مسیر امیدوار است که خلاء ناشی از تضعیف حزب الله و حذف فرماندهان آن توسط رقبای لبنانیش پر و نقش کلیدی این حزب در لبنان مختومه شود.

عامل دوم اما فشار بر حماس از رهگذر ایران و حزب الله است.
اسرائیل بر آن است با ادامەی جنگ در لبنان و حملەی احتمالی به ایران، آتش بس در سایر جبهه ها را منوط بر فشار بر سنوار نماید.
با این هدف که بیروت و تهران سنوار را تحت فشار قرار داده و او را وادار به نرمش نمایند.
کاری که مصر و قطر تاکنون از عهدەی آن برنیامدەاند.

در هر صورت تصور آتش بس در لبنان تا زمان فیصلەی حملات رفت و برگشتی با ایران دور از ذهن است.
مساله اکنون نه فقط پیوند ضاحیه و غزه، بلکه به طریق اولی تهران هم هست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

10 Oct, 12:08


🔺رمزگشایی از تلفن نتانیاهو و بایدن

نه فقط خاورمیانه، بلکه به نحوی تمام جهان به انتظار پاسخ اسرائیل به حملات موشکی ایران نشسته است.
گویی تاریخ جهان در نقطەی بحران موشکی کوبا بە نوعی در حال تکرار است؛ یک مبارزه جویی 13 روزه میان آمریکا و شوروی در اکتبر 1962 که تصویر هولناک آخرالزمانی هستەای فراروی جهان گذاشت.
بحران کوبا به وسیلەی دیپلماسی حل شد و جهان از یک جنگ ویرانگر جان سالم بدر برد. در حالی که به نظر نمی رسد اکتبر 2024 همانند اکتبر 62 سال قبل خوش اقبال باشد.

گرچه جزئیات مکالمەی رهبران اسرائیل و آمریکا فاش نشده، اما از لابلای اظهارات مقامات دو کشور  پیش و پس از انجام آن, می توان به مفاد آن پی برد.
تشدید لحن گالانت وزیر دفاع اسرائیل و تهدید ایران به انجام حملەای مرگبار، دقیق و غافلگیر کننده پس از انجام این گفتگو، بیانگر باز گذاشته شدن دست اسرائیل از سوی آمریکاست.
اسرائیل بر این گمان است که پس از چهل سال فرصتی نادر برای ضربه زدن به دشمن دیرینەاش  بدست آورده است.
فرصتی که به هیچ قیمتی نمی خواهد آن را از کف بدهد.

در مقابل آمریکا در آستانەی انتخابات آشکارا از یک جنگ گسترده و غیر ضروری که پای آن کشور را هم به وسط بکشد هراسان است.
از این رو در پی تعدیل واکنش اسرائیل و محدود کردن آن به حمله به مراکز نظامی است.

این اشتیاق وافر اسرائیل و نیز بی میلی آمریکا، تحت تاثیر انتحابات ریاست جمهوری آتی سمت و سوی متفاوتی به خود گرفته است.
نتانیاهو با درک این موضوع در پی گروکشی است. رای یهودیان متنفذ آمریکایی و مسیحیان انجیلی دلباختەی صهیونیسم، عاملی است که بایدن و تیم کامالا هریس نمی توانند آن را نادیده بگیرند.
دونالد ترامپ خواهان شدت عمل و واکنش حداکثری اسرائیل علیه ایران است و بایدن و هریس از این منظر، محدودیت های جدی برای تحت فشار قرار دادن اسرائیل دارند.
از این رو می توان فرض کرد بر خلاف آوریل گذشته، آمریکا مخالف حملەی اسرائیل به ایران نیست، بلکه نگران شدت و وسعت آن و پیامدهای ورود به یک درگیری حساب نشده می باشد.

با این اوصاف گفتگوی دیشب می تواند شامل چک کردن نهایی و کلی لیست اهداف و هماهنگی های اطلاعاتی و نظامی با سنتکام و حمایت سیاسی و دیپلماتیک پس از آن باشد.
از متظر سیاست داخلی اسرائیل، یک حملەی مۆثر علیه ایران مانند جنگ لبنان می تواند آثار روانی و سیاسی ناخوشایند جنگ فرسایشی و نافرجام غزه را دستکم به صورت موقت زایل کند.
هم نتانیاهو و هم رقیبان سیاسی اش این را فرصت تنفسی برای اسرائیل و ابزاری برای متحد ساختن نیروهای اجتماعی منقسم کشور می دانند.
می توان گفت این نخستین بار است که حملەی احتمالی به ایران عمیقا با سیاست داخلی اسرائیل و آمریکا؛ هر دو گره خورده است.
داو اصلی البته نوع و سطح پاسخ ایران است که کسی آن را نمی داند. متغیری که طرف های مقابل را به درنگ و تامل بیشتر وا می دارد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

09 Oct, 12:34


🔺سوگواری باکو در سالگرد هفت اکتبر

جمهوری آذربایجان نزدیک ترین متحد اسرائیل در جهان غیر غربی است.
در نخستین سالگرد هفت اکتبر که رهبران و سازمان های عمدتا غربی به ستایش " رنج یهودیان " در این روز پرداختند، باکو تنها کشور مسلمان جهان بود که رسما به پاسداشت این یادبود پرداخت.
شایان یادآوری است که سایر کشورهای مسلمانی که اسرائیل را به رسمیت می شناسند در میانەی کشتار فلسطینی ها و لبنانی ها ترجیح دادند در این زمینه سکوت کنند.
حتی بسیاری از دولت های غربی هم تنها با اشاره به ضرورت آتش بس و پایان دادن به رنج مردم غزه، حاضر شدند در "ذکر مصیبت" هفت اکتبر حاضر شوند.

اسرائیل به صورت سنتی خود را بخشی از جهان غرب و پایبند به ارزش هایی چون آزادی و دمکراسی می داند.
اما این دریافت، باعث نشده که در طول تاریخ نسبتا کوتاه خود با جبارترین دیکتاتوری های دست راستی جهان وارد دوستی و مغازله نشود.
این کشور در سال های ابتدایی حیات خود که همزمان با عصر استعمار زدایی در آسیا و آفریقا بود و کشورهای سابقا مستعمره یکی پس از دیگری مستقل می شدند، سعی در نوعی هم ذات پنداری با آنها داشت.
به عبارت دیگر خود را بخشی از جهان جنوب می پنداشت که پس از هزاران سال آزاد و مستقل شده است.

این تصور با تجاوز سه گانه به مصر در کنار بریتانیا و فرانسه در سال 1956 به سرعت رنگ باخت.
فرانسه و انگلیس دو کشور استعماری بودند که منافعی مشترک در مقابله با روند استعمار زدایی در جهان، آنها را به هم نزدیک می کرد.
جنگ 1956 فقط جهان سوم را از این نظر بیدار نکرد، بلکه به رویای خام دستانەی شوروی هم در این زمینه خاتمه داد.
شوروی سابق از نخستین کشورهایی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و برخی از نیازهای تسلیحاتی آن را در جنگ 1948 با عرب ها تامین کرد.
کرملین بر این گمان بود که عطف به برخی جهت گیری های سوسیالیستی جنبش صهیونیسم و وجود حزب کارگر در راس قدرت، اسرائیل طی جنگ سرد به بلوک شرق می پیوندد!
توهمی که غلط درآمد و اسرائیل نه تنها به بخشی از بلوک غرب تبدیل شد، بلکه به نوعی مسئول انجام "کارهای کثیف" آن نظیر حمایت از دیکتاتورهایی چون پینوشه در شیلی، رژیم ژنرال ها در آرژانتین و نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی گردید.

برای رژیم های دیکتاتور که با مخالفت داخلی قوی دست و پنجه نرم می کنند، اسرائیل یکی از جذاب ترین گزینه ها برای همکاری و پشتیبانی است.
تل آویو با توانایی های رشک برانگیز در امور اطلاعاتی و دارا بودن برخی فن آوری های منحصر بفرد نظامی و سایبری یک پیمان کار درجەی یک امنیتی است و می تواند به حفظ این دسته از دولت ها کمک کند.
روابط امنیتی و نظامی گستردەی آن با خونتاهای میانمار پس از تعلیق دمکراسی و کودتا علیه آنگ سان سوچی و کشتار اقلیت مسلمان روهینگا نمونەای از این امر است.

جمهوری آذربایجان هم به عنوان یکی از بسته ترین سیستم های سیاسی جهان، سوگلی اسرائیل در قفقاز و مجاورت مرزهای شمالی ایران است.
اسرائیل نیازهای امنیتی، نظامی و اطلاعاتی باکو را تامین می کند و متقابلا از جریان نفت و امکانات تدارکاتی و لجستیکی آن در جوار ایران سود می برد.
اغراق نیست اگر بگوییم اتحاد آذربایجان و اسرائیل حتی از روابط ویژەی آن با ترکیه هم مستحکم تر است.
روابط باکو و آنکارا که از حیث صمیمیت تزلزل ناپذیر با استعارەی " یک ملت و دو دولت " توصیف می شود، راهگشا و تسهیل گر روابط اسرائیل و آذربایجان است که عملا به هیات " دو ملت و یک دولت " در آمده است.

بر خلاف لفاظی های اردوغان علیه اسرائیل که جدا از مصرف داخلی آن، احتمالا به روابط شخصی وخیم و ناپایدار با نتانیاهو بر می گردد، ترکیه دارای روابط اقتصادی شکوفا و تنگاتنگی با تل آویو است.
به صورت کلی جهان ترک مورد ادعای رئیس جمهور ترکیه که شامل جماهیر آسیای مرکزی می شود، به علت تجربەی حدود یک سده عرفی سازی و مدرنیتەی ضد مذهب، اشتراکات فرهنگی و معنوی کم تری با مجموعەی جهان اسلام دارد.
این کشورها که عموما توسط اولیگارشی های خانوادگی اداره می شوند، منافع معینی در نزدیکی با اسرائیل دارند.
اما هیچ کدام به اندازەی آذربایجان جانب احتیاط را از کف نمی دهند و دست و دل را با هم نمی بازند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

07 Oct, 19:43


🔺 سجدەی شکری کە بە نماز " شهادت " رسید!

یک سال پیش صبح روز هفتم اکتبر، اسماعیل هنیه و معاونش عاروری به پاس عبور موفق سربازان حماس از حصار مرزی غزه، سجدەی شکر بە جای آوردند.
امروز هیچ کدام از آنها زنده نیستند، اما این تصویر به عنوان نمادی از یک دوران در اذهان خواهد ماند؛
عصر یکه تازی اسلام سیاسی در سیاست خاورمیانه!

این دوران پس از جنگ 6 روزەی 1967 آغاز شد، نقطه عطفی تاریخی که به نماد ورشکستگی گفتمان های ملی گرای سکولاری تبدیل شد که در بیشتر قرن بیستم بر سیاست خاورمیانه مسلط بودند.

درست 50 سال قبل از حملەی حماس در 6 اکتبر 1973 سربازان مصری با فریاد الله اکبر خطوط جبهەی اسرائیلی ها را در هم شکستند.
غریوی که در بهار عربی  هم شنیده می شد و هنوز در ترکیه و جهان عرب بانگی رساست.

خاورمیانه در رسیدن به دمکراسی ناکام مانده و اصلی ترین امیدهایش برای توسعه، استبدادهای نفتی خلیج فارسند.
عوامل درونزا مقصرند یا برونزا؟ هر دو!
اما نباید گناهان غرب و نقش اسرائیل را هم دستکم گرفت.
همراهی دمکراسی های غربی با جباریت دیکتاتوری های سازگار با منافع آنها، به تضعیف بدیل های دمکرات می انجامد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

07 Oct, 06:28


🔺درنگ اسرائیل بر اثر وسوسه انگیزی آمریکا!

ظاهرا حملەی قابل انتظار اسرائیل به ایران پس از دریافت یک بستەی پیشنهادی سخاوتمندانە از جانب آمریکا، در دقیقەی نود به تعویق افتاده است.
مفاد پیشنهاد مذکور دقیقا معلوم نیست، اما گویا شامل معاملەای وسوسە انگیز است:
اسرائیل در ازای دریافت حمایت های دیپلماتیک - که به شدت به آن محتاج است - و تسلیحات نظامی - احتمالا از نوعی که تاکنون از داشتن آن محروم بوده است - باید از حمله به اهدافی خاص در ایران خودداری کند.
با گمانه زنی می توان گفت در راس اهداف ممنوعەی احتمالی آمریکا، سایت های هسته ای و در مرحلەی بعد مراکز اقتصادی قرار دارند.
بر اساس خبرها، وزیر دفاع اسرائیل قرار است به زودی به واشنگتن برود؛ احتمالا برای چانه زنی و چکش کاری و جرح و تعدیل های بیش تر و هماهنگی کامل با آمریکا.
این رخداد نشان می دهد با وجود سرپیچی های مکرر نتنایاهو در یک سال اخیر، نقش آمریکا در این بحران هنوز حیاتی است.
تنها کشوری که می تواند اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و از بیم گسترش جنگ و مواجه با پیامدهای ناشناخته و ویرانگر آن، حدی از ممنوعیت بر سیاست تهاجمی آن اعمال کند.

سویەی دیگر این ماجرا ایران است که تنهایی استراتژیک آن بیش از هر زمان به چشم می خورد.
ایران عضو هیچ پیمان امنیتی دسته جمعی کارا نیست و روابط راهبردی با قطب های بین المللی نظیر چین و روسیه ندارد.
ایران در دهه های اخیر در غیاب مولفه های فوق، بر شبکه ای از بازیگران غیر دولتی و نیروهای نیابتی تکیه نموده که اکنون همگی زیر آتش قرار دارند.
سکوت و بی عملی چین و روسیه در روزهای اخیر نه تنها ناشی از بی میلی آنان برای بهم نخوردن سیاست موازنه گرایشان در خاورمیانه، بلکه به ناتوانی اساسی در هر گونه تاثیرگذاری بر رفتار اسرائیل هم بر می گردد.
با هر نگاهی معاملەی پیشگفته به سود اسرائیل است. گالانت با دست پر از آمریکا بر می گردد و حمایت استراتژیک کاخ سفید در درگیری با ایران را با خود می آورد.

فارغ از هر نتیجەای بە نظر می رسد، بحران کنونی به بازنگری های جدی در استراتژی دفاعی ایران منجر شود: از دکترین هسته ای گرفته تا تجدید نظر در جهت گیری های کلان منطقه ای و بین المللی.
توازن بخشی به سیاست خارجی، دشوارەی اصلی ایران در دویست سال گذشته بوده، از زمانی که کشور در معرض نفوذ و هجوم امپریالیسم غربی قرار گرفت و توان ملی کافی برای مقابله با آن وجود نداشت.
سیاست خارجی ایران در دهەهای 40 و 50 که بیش تر از هر دورەای واجد عناصر موازنه بخش بود، درس آموز به نظر می رسد؛
با هر دو قطب بین المللی آن روزگار روابطی نزدیک وجود داشت؛
چیزی در مایەهای سیاست خارجی امروز کشورهای عرب خلیج فارس که هم زمان با چین و روسیه و آمریکا نرد عشق می بازند.
آن زمان هم ایران صنایع سنگین را با کمک شوروی ساخت و نیروهای مسلح را از طریق آمریکا تجهیز و نونوار کرد.

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

06 Oct, 19:08


🔺ساعت صفر جنگ و ادراک ایران و اسرائیل

اسرائیل یک ابرقدرت منطقه ای است و قابلیت های نیروی هوایی آن در جهان کم نظیر است.
این کشور تا کنون  پایتخت های هشت کشور همسایه را بمباران کرده و تقریبا از هر مجازاتی مصون مانده است.
بیروت، قاهره، بغداد، دمشق، خارطوم، تونس، امان، و اخیرا هم بندر الحدیدەی یمن شهرهایی هستند که دستکم یک بار آماج جنگندەهای اسرائیلی واقع شدەاند.

در صورت حملەی احتمالی به تهران، نهمین پایتخت منطقه و اولین شهر غیر عربی خواهد بود  که نیروی هوایی اسرائیل به آن حمله می کند.
در تمام موارد یاد شده، طرف مورد حمله واقع گرفته، توانایی بازدارندگی کم تری داشته و از قدرت لازم برای وارد کردن ضربەی دوم برخوردار نبوده است.
در دکترین هستەای داشتن قابلیت وارد کردن ضربەی دوم و متقاعد کردن دشمن به وجود آن، جهت بازدارندگی ضروری است.

برتری قاطع نیروی هوایی اسرائیل به گونه ای بوده که معمولا توان اندیشیدن به ضربەی دوم را از کشور زیر حمله سلب کرده است.
این مزیت باعث شده تا تل آویو بدون هراس از ضربەی متقابل، در سطح جنگ افزارهای متعارف، قسمی بازدارندگی قوی بدست آورد و کاری کند که کشورهای همسایه فکر حمله به آن را از سر بیرون کنند.

ظاهرا رهیافت اسرائیلی ها دربارەی حملەی تلافی جویانه به ایران بر اصول پیشگفته استوار است. پیوست رسانەای حملەی احتمالی به ایران در روزهای اخیر دو محور مشخص داشته؛
تعدد و تنوع اهداف احتمالی از زیرساخت های اقتصادی و نظامی گرفته تا احیانا سایت های هستەای و شدت و میزان ضربەای که قرار است به آنها وارد شود.
روشن است که هدف نهایی، متقاعد کردن ایران به خودداری از تلافی جویی مجدد است.
هدف این است که هزینەهای حملەی موصوف چنان سر به فلک بکشد که تهران به ماندن توپ در زمین خود رضایت دهد و پذیرای نوعی آتش بس شود.

تفاوت مهم ایران با موارد قبلی در این است که تهران کوشیده قبلا از طریق دو موج حملەی موشکی که بار دوم به وضوح قدرتمندتر بود، قسمی دکترین دفاعی تخریب متقابل را به طرف اسرائیلی بقبولاند.
گذشتن تعداد قابل توجهی از موشک ها از تور دفاعی اسرائیل در حملەی شش روز قبل، حاوی این پیام بود که ایران قادر است مثلا سر موشک ها را اندکی کج و مناطق مسکونی را هدف قرار دهد.
موشک های ایران گرچه تلفات انسانی به بار نیاوردند، اما بازدارندگی اسرائیل را مخدوش و تصویر قدر قدرتی آن را لکه دار کرد.
از این رو تل آویو به هر بهایی به دنبال احیای موازنەی وحشت پیشگفته است.

اما پرسش اصلی این است که این بازدارندگی به چه بهایی احیا می شود؟
اگر احیانا صدمات ضربەی احتمالی وارد شدە بە ایران بالا باشد، آیا ایران به جوابی سخت تر نمی اندیشد؟
هر قدر اسرائیل برای ارعاب ایران سطح و شدت درگیری را بالا ببرد، ایران هنوز از توانایی موشکی لازم برای مقابله به مثل برخوردار خواهد بود.
قابلیتی که توان کافی برای تهدید عمق استراتژیک یک سرزمین کوچک و در پناهگاه حصر کردن ساکنان آن را دارد.
با این اوصاف چیزی مشابه جنگ فرسایشی با مصر اتفاق می افتد.
گرچه اسرائیل ضربات بیش تر و دردناک تری به مصر وارد کرد، اما خود هم روئین تن نبود و نهایتا داستان با مداخلەی راجرز وزیر خارجەی وقت آمریکا فیصله یافت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

شارنامه| صلاح الدین خدیو

06 Oct, 12:40


🔺سه پیامد سیاسی مهم حادثەی هفت اکتبر

عملیات طوفان اقصی که یک سال قبل توسط یک رهبر سرسخت و منزوی محلی در باریکەی کوچک و محاصرە شدە غزه انجام شد، به سرعت پیامدهای منطقه ای و جهانی یافت.
فارغ از ارزیابی تاثیرات ژئوپولتیک و راهبردی این عملیات که هنوز ادامه دارد و احتمالا با حملەی قریب الوقوع به ایران وارد فازی تازه می شود، می توان از سه پیامد مهم سیاسی و معنوی در سطح بین المللی سخن گفت.

نخست: با تبدیل شدن جنگ اسرائیل علیه غزه و اخیرا لبنان به فاجعەی انسانی و در موارد متعدد نسل کشی، وجدان جهانی تکانی بزرگ خورد.
دفاع تمام عیار آمریکا از اسرائیل و تامین بدون وقفەی احتیاجات نظامی آن در بحبوحەی یک کارزار آشکار نسل کشی، پرسش های پیشین دربارەی عادلانه بودن نظام جهانی و وجود استانداردهای دوگانه را برجسته کرد.
به جرات می توان گفت که در هشتاد سالی که از پایان جنگ دوم جهانی می گذرد، چیزی به اندازەی جنگ غزه، نظم جهانی پس از جنگ را مخدوش نکرده است؛
نظم مبتنی بر اصول نورنبرگ که به دقت مقولەی جنایت جنگی را کلاسه بندی کرده و نظام عمدتا غربی حاکم بر جهان بر شانه های آن استوار است.
ماهیت آپارتایدی این نظام در پرتو برخورد دوگانەی آمریکا برملا شد و وجوه ریاکارانه و دروغین آن آشکار گردید.
برندەی اصلی این چالش چین و روسیه هستند که خواهان تجدید نظر در نظام جهانی و رهایی از جبر استاتداردهایی چون دمکراسی و حقوق بشر می باشند.
بازندەی اصلی هم ایالات متحده است که با کاهش روزافزون قدرت نرم خود مواجه شده است.
در حقیقت معافیت اسرائیل از مجازات می تواند به یک اپیدمی در سراسر جهان بینجامد.
همچنین شکاف میان جنوب و شمال جهانی را افزایش دهد.
با فرسایش فزایندەی نظم موجود که به علت دروغین و ریاکارانه بودن آسیب دیده، احتمالا در دهه های آتی بحران ها و خلا های بیش تری پدید آید.

دوم: پیامد دوم این بحران عمدتا روی خاورمیانه است.
پس از آنکه هرج و مرج ناشی از اشغال عراق و تحولات بهار عربی، منطقه را در امتداد خطوط فرقه ای و بالاخص شکاف شیعه و سنی تقسیم کرد، تهاجم همزمان اسرائیل علیه فلسطین و لبنان  به مثابەی یک نقطه عطف است.
حذف تقریبا تمام رهبران درجه یک حماس و حزب الله در یک سنگر و کشتار هم زمان شیعیان و سنی ها توسط اسرائیل، به نوعی ورق افکار عمومی را برگردانده است.
آنچه که در جنگ های داخلی عراق، سوریه و یمن میان شیعه و سنی رخ داد در مقابل خشونت و ویران گری بی حد و حصر اسرائیل، نوعی میان پردەی گذرا به نظر می رسد.
می توان ادعا کرد ماشین جنگی اسرائیل و بربریت نمونه وار آن، افکار عمومی متفرق منطقه پس از بهار عربی را دگربار یکپارچه نمود.

سوم: کشتار غزه که با استانداردهای خود اسرائیل هم بی سابقه است، یک همدردی جهانی را با فلسطینیان برانگیخت.
دولت های غربی بیش تری دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت شناختند و نسل جوان کشورهای غربی به مدافعان جدید و پرشور آرمان فلسطین تبدیل شدند.
مضاف بر آن دولت های چپ گرا و منتقد وضع موجود نظیر روسیه و چین و آفریقای جنوبی و ... بیش از پیش به سیاست سنتی خود در این زمینه رجوع نمودند.
کشتار جمعی موصوف دوباره توجه جهان را به ریشەی اصلی مشکل یعنی تداوم اشغال گری اسرائیل جلب نمود.
امری که دهه ها اسرائیل با موفقیت آن را کم رنگ کرده بود. پیمان صلح ابراهیم که اساس آن صلح با دولت های عرب با نادیده گرفتن فلسطینیان است، قلەی موفقیت تل آویو در این زمینه بود.
اکنون عربستان سعودی مهم ترین کشور اسلامی و عربی می گوید بدون تشکیل کشور فلسطین، صلحی با اسرائیل در کار نخواهد بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1