Últimas publicaciones de Saved Messages (@secure_message) en Telegram

Publicaciones de Telegram de Saved Messages

Saved Messages
گریز از میانمایگی، آرزویی بزرگ است؟
1,887 Suscriptores
37 Fotos
3 Videos
Última Actualización 11.03.2025 07:46

El contenido más reciente compartido por Saved Messages en Telegram

Saved Messages

16 Jan, 14:34

1,572

ذهن‌ام، گورستانی از خاطرات و انسان‌هایی‌ست که روزگاری برایم بسیار عزیز و ارزشمند بودند اما چاره‌ای به جز مدفون کردن در کنج ذهن‌ و رها کردن‌شان نداشتم. گاهی آدمی چاره‌ای جز نادیده‌گرفتن و زیر پا گذاشتن احساس قلبی‌اش ندارد. این بی‌رحمی با خویشتن هم شکل غم‌انگیزی از جبر زندگی‌ست
Saved Messages

15 Jan, 12:05

1,202

تو زیبایی ‌هم‌چون صلح در چشمان ملتی خسته از جنگ‌ها
Saved Messages

13 Jan, 20:30

1,389

همه‌چیز می‌گذرد و همه‌چیز در کشاکش دهر، لابلای جنگ ثانیه‌ها و دقایق و ساعت‌ها فراموش می‌شود، جز سه چیز. چشم‌هایت، بوی عطر و صدایت وقتی آن‌ شب به من گفتی «جانم»
Saved Messages

13 Jan, 00:33

1,797

ما هر دو خسته‌ایم.
تو از آن خسته‌ها که سرت را روی زمین نگذاشته خوابت می‌برد،
من از آن خسته‌ها که تا سپیده چشم می‌دوزم به ظلمات شب و خیال می‌بافم و خوابم نمی‌برد
Saved Messages

12 Jan, 00:01

1,515

دلم برای خانه‌ای تنگ شده است که تمام خنده‌های کودکی‌ام را در آن جا گذاشته‌ام. تمام بازی‌هایم، تمام قد کشیدن‌هایم، و تمام آرامش‌ام
Saved Messages

11 Jan, 16:32

1,491

به کسی تکیه نمی‌کرد. از زیر آوار ماندن‌ "دوباره" هراس داشت
Saved Messages

09 Jan, 21:40

1,776

آدم‌ها باید کسی را داشته باشند که بی‌هراس ‌‌و واهمه از هر قضاوتی، به او بگویند این پوسته‌ی ظاهری را نبین. من از درون شکل یک بنای متروکه‌ام و تنها توانایی‌ام در حفظ ظاهر مثال‌زدنی‌ست. وگرنه سال‌ها قبل ویران شده‌ام. و سپس یک‌بار دیگر در آغوش او، فرو بریزند
Saved Messages

08 Jan, 22:50

1,636

و چقدر پرواز را در عمق دیدگانت دوست دارم و این‌که لانه‌ای بسازم، در گودی ترقوه شانه‌ات
Saved Messages

07 Jan, 21:40

1,626

در وجودم، حس فقدانی‌ست که هرگز قادر به تشریح آن نیستم. گویی همه چیز می‌توانست جور دیگری باشد اما «نشد»
Saved Messages

06 Jan, 21:40

1,402

پیش‌ترها از مردم انتظاراتی داشتم که نمی‌توانستند برآورده کنند، دوستی مداوم و عاطفه‌ی همیشگی. حال آموخته‌ام انتظاری کم‌تر از آن‌چه می‌توانند برآورند، داشته باشم. همدمی و مصاحبتی دور از تکلف و تعارف