عرفان و عارفانه ها @secretganjgrpmanvy Channel on Telegram

عرفان و عارفانه ها

@secretganjgrpmanvy


عرفان کهن عارفان (Persian)

عرفان کهن عارفان یک کانال تلگرامی است که به ارائه مطالب و محتواهای مرتبط با عرفان، تسلط بر خود و رسیدن به درجات عالی دینی و روحانی می‌پردازد. اگر به دنبال یافتن راه‌های رسیدن به عرفان و تحقیق در مسائل روحانی هستید، این کانال برای شماست. عرفان کهن عارفان در این کانال به اشتراک گذاری آیات قرآنی، حدیث‌های نبوی، تفاسیر قرآن، و مطالب دینی و روحانی دیگر می‌پردازد. هدف این کانال ارتقاء دانش و فهم شما در زمینه‌های مختلف عرفانی و دینی است تا بتوانید به روشنی در مسائل روحانی تصمیم بگیرید. اگر به دنبال رسیدن به آرامش داخلی و توسعه روحی هستید، به عرفان کهن عارفان بپیوندید و از محتواهای ارزشمند آن بهره مند شوید. با عضویت در این کانال، می‌توانید به تجربیات و دانش عارفان و عرفانیان معاصر دسترسی پیدا کنید و به عمق مسائل روحانی تجارب جدیدی دست پیدا کنید.

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 14:32


امام زمان آمریکایی یعنی ترامپ اگر به وعده ها و تهدید های خود عمل کند که احیانا می کند حداقل چند قرن ظهور امام زمان ادیان سامی و اسلامی را به تاخیر می اندازد ، ایران که کاملا سکولار شد و حداقل ۹۰ درصد مردم ایران از هرچه دین موسوم و مذهب مرسوم رها شدند (یخرجون من دین الله افواجا ) یعنی ترک مناسک و معابد که سهل است ترک عقاید و معاقد کرده اند ، تو گویی ناخواسته رهبران و حاکمان انقلاب ایران برغم ظاهر دین ورزانه افراطی ، فقط رسالت دین زدایی و نابودی شیعه و حوزه و روضه و نماز و روزه را داشتند ، همانطورکه علامه طباطبایی فرموده بود اولین شهید انقلاب ایران خود اسلام خواهد بود ، باز بگویید فلسفه الهی کشک هست !! فقط او بود که به عنوان تنها فیلسوف عارف عصر ما شکست ماهوی انقلاب ایران را و ظهور سکولاریسم افراطی ضد روحانیت را پیامبرانه بر خلاف منطق تاریخی کارل پوپر ، پیش بینی کرده بود و درست هم از آب در آمد ، حالا ترامپ ظهور کرد و ظهور امام زمان ادیان را سده ها به تاخیر انداخت ، او بزودی سیمای خاورمیانه را که با تندروی و افراط گروی اهل مذاهب و معارک خراب و خلاب شده بود را تغییر می دهد و شاید ایران را نیز آبادان و فراوان ولی وابسته بخود سازد یعنی ایران مثل سابق هم شرقی و هم غربی شود ولی غیر اسلامی ....
( ببخشید که در متن ارسالی واژه نامانوس بکار رفت ، من بی تقصیرم )

دردمند شهربند ، هاشمی مازندرانی

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 14:32


ترامپ قشنگ مثل تخم چپش با شاه اردن رفتار کردو حرف خودش رو زد. شاهچه‌ی اردن صداش در نیومد:))))
خبرنگار پرسید میخری غزه رو؟
گفت نه، برش میدارم برای خودمون.
پرسید با چه قانون یا دستوری؟
گفت با دستور ایالات متحده‌ی آمریکا!



✈️@Smanewss

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 04:58


《 هر روز با شعر 》

امروز چهار شنبه ۲۴بهمن۱۴۰۳ هست .

۲۴ بهمن ۱۳۴۵🖤 درگذشت "فروغ‌ الزمان فرّخزاد" نامور به"" فروغ فرخزاد"" ( زاده ی۸ دی ۱۳۱۳) شاعر ایرانی بود. او شش کتاب شعر منتشر کرد که از نمونه‌های شایان شعر نوی فارسی هستند.
فرّخزاد بامجموعه‌های  اسیر،  دیوار  و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. او یکی از پیشگامان شعر نوی فارسی دانسته شده است.

من هیچگاه پس از مرگم
جرئت نکرده‌ام در آیینه بنگرم
و آنقدر مرده‌ام که هیچ چیز مرگ مرا دیگر
ثابت نمی‌کند

♡♡♡ ♡♡♡

گوش کن
وزش ظلمت را می‌شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می‌نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش من
وزش ظلمت را می‌شنوی

♡♡♡ ♡♡♡

وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ‌های مرا تکه‌تکه می کردند

<<فروغ فرخزاد>>

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 04:50


وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
مرده آن تن که بدو مژده جانی نرسد

سیه آن روز که بی‌نور جمالت گذرد
هیچ از مطبخ تو کاسه و خوانی نرسد

وای آن دل که ز عشق تو در آتش نرود
همچو زر خرج شود هیچ به کانی نرسد

سخن عشق چو بی‌درد بود بر ندهد
جز به گوش هوس و جز به زبانی نرسد

مریم دل نشود حامل انوار مسیح
تا امانت ز نهانی به نهانی نرسد

حس چو بیدار بود خواب نبیند هرگز
از جهان تا نرود دل به جهانی نرسد

غفلت مرگ زد آن را که چنان خشک شدست
از غم آنک ورا تره به نانی نرسد

این زمان جهد بکن تا ز زمان بازرهی
پیش از آن دم که زمانی به زمانی نرسد

هر حیاتی که ز نان رست همان نان طلبد
آب حیوان به لب هر حیوانی نرسد

تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد

#مولانا
- دیوان شمس
-

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 04:21


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل هشتادوسوم
ص ۲۳۴ 🍃🍃

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 04:16


به ملازمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟

که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را

ز رقیبِ دیوسیرت، به خدای خود پناهم

مَگَر آن شهابِ ثاقب مددی دهد، خدا را!

مُژِه‌یِ سیاهت اَرْ کرد به خونِ ما اشارت،

ز فریبِ او بیندیش و غلط مکن، نگارا

دلِ عالمی بِسوزی چُو عِذار بَرفُروزی

تو از این چه سود داری، که نمی‌کنی مدارا؟

همه‌شب در این اُمیدم که نسیم صبحگاهی،

به پیام آشنایان، بنوازد آشنا را

چه قیامت است، جانا، که به عاشقان نمودی؟

دل و جان فدای رویت، بنما عِذار ما را

به خدا، که جرعه‌ای دِه تو به حافظ سحرخیز؛

که دعایِ صبحگاهی، اثری کند شما را

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 04:08


خدا را سپاس که هر چند طرف بی دین و بی ایمان و بی وجدان شدند جزای شوق قدرت طلبی آنان است ، نه رفتار آنان شباهت به منش علی دارد و نه شباهت به روش عُمر ، هر چند طرف ماهیت فرعونی پیدا کردند و هرچند طرف کافر و لامذهب شدند چون بویژه وقتی یک آدم مذهبی و متشرع به قدرت بی نظارت و ثروت بی نهایت می رسد بیش از آدم لامذهب به منبع جوشان غرور و دروغ و نمایش و ریاکاری و زورگویی و ستمگری و فساد و بیداد و افراط و اسراف تبدیل می گردد با بقای بر همان شریعت البته ، جالبه دوزرف طالبان و ایران با آن ظاهر عربی و مذهبی بسوی یک قبله نماز جمعه و جماعت می خوانند و خود را تابع یک کتاب و سنت یک پیامبر و خلفای راشدین قلمداد می کنند ولی بدجوری فاسد و کاسد و غافل و کاسل شدند ، این خاصیت جوهرین قدرت و ثروت است که آدمی را مسخ به درندگان انسان نما می کند ، مع الوصف اکثر مردمان و جوانان یک تمنّای ابدی از جهان ازلی دارند و آن وصول سریع یک شبه به انباشت قدرت و ثروت بیکران است ....

دردمند شهربند ، هاشمی مازندرانی تنهای غریب

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 04:08


#تحلیل_روز

🎥 تماشا کنید: سلاح ضدایرانی که باکو و اردوغان تحویل طالبان دادند

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 03:42


🌹🌷خواننده :زنده ياد بانو هایده

نامِ ترانه : سایه‌ی عشق

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 03:23


جناب دکتر عزیز بله شما (مثل بنده ) از طفولت در تخیّل و توهّم و تقلید محض زندگی را شروع کردید گرچه در آن توهّمات هم گاهی حقایقی بود ولی قطعا توّهم امروز شما به واقعیت نزدیکتر است اگر عین الواقع نباشد ، چون تجربه و تعقل توامان شما هم تدریجا شما را از آن توّهمات اعتقادی و فرهنگی و مذهبی دیروز خارج ساخت و هم جرات و جسارت تشکیک پیدا کردید که خود را تغییر بدهید و این شک مبارک مقدمه وصول به یقین است ، در گذشته شما این باورهای کهن تقلیدی و تلقینی را نه تجربه کرده بودید و نه فرصت و جسارت تعقل و حتی تشکیک در آنها را داشتید ، امروز می توانید اندیشه و انتخاب کنید اما دیروز این والدین و اکابر مذهبی و اجتماعی و اکاثر عوام و اشاهر هوام به جای شما می اندیشدند و برای شما انتخاب می کردند ، خدا کمک کرد عکس برادر شهیدتان در دنیا بمانید و قبل از سفر به آخرت به واقعیت تقرّب بیشتری پیدا کنید پس خدا را سپاس گوئید بر این نعمت ماندن بیشتر در این دنیایی که سراسر آن عبرت و شراشر آن حکمت است ...

عرفان و عارفانه ها

12 Feb, 03:21


سلام
آن روزها (جوانی) و دوران شاه در آرزوی امروز بودیم
امروز فهمیدم که آن روزها در توهم بودیم
شاید امروز هم دوباره  مانند خیلی ها در توهم باشیم

عرفان و عارفانه ها

11 Feb, 18:14


یا رب این بوی که امروز به ما می‌آید
ز سراپرده اسرار خدا می‌آید

بوستان را کرمش خلعت نو می‌پوشد
خستگان را ز دواخانه دوا می‌آید

در نمازند درختان و به تسبیح طیور
در رکوعست بنفشه که دوتا می‌آید

هر چه آمد سوی هستی ره هستی گم کرد
که ز مستی نشناسد که کجا می‌آید

از یکی روح در این راه چو رو واپس کرد
اصل خود دید ز ارواح جدا می‌آید

رنگ او یافت از آن روی چنین خوش رنگست
بوی او یافت کز او بوی وفا می‌آید

مست او گشت از آن رو همگان مست ویند
خوش لقا گشت کز آن ماه لقا می‌آید

نی بگویم ز ملولی کسی غم نخورم
که شکر رشک برد ز آنچ مرا می‌آید

زان دلیرست که با شیر ژیان رو کردست
زان کریمست که از گنج عطا می‌آید

آنک سرمست نباشد برمد از مردم
تا نگویند کز او بوی صبا می‌آید

بس کن ای دوست که سنبوسه چو بسیار خوری
که ز سنبوسه تو را بوی گیا می‌آید

«مولوی»

عرفان و عارفانه ها

11 Feb, 11:49


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل هشتادودوم
ص ۲۳۱_ ۲۳۲ 🍃🍃

عرفان و عارفانه ها

11 Feb, 11:44


جیمز فریزر اسطوره شناس در کتاب شاخه زرّین می گوید ریشه دین جادوگری است و جادو اعمال مشابه طبیعت انجام دادن است برای تاثیر و تحریک بر طبیعت برای باران و افتاب مثلا با آب ریختن روی همدیگر ، حالا در ایران انقلابی هم مدام در هرجمعی مانند جادوگران عکس رهبران آمریکا و اسرائیل را آتش می زنند تا بر آنها تاثیر بگذارند و بعد آنرا حرکت نمادین نام می گذارند !! چه تاثیری ؟ جز آنکه آنان را بخندانند ، یک نفر عاقل پیدا نمی شود بگویید فایده این کارهای سبک عوامانه تکراری چیست؟ مانند سوزاندن قرارداد برجام در مجلس ، یعنی یک نفر نیست بگوید تا به حال این بازی کودکانه چه سودی داشت حتی برای خود آنها تا چه رسد برای مردم مانند مرگ بر آمریکا گفتن هر روزه ، ای خدا حداقل یک روز فقط یک روز به این انقلابی نماهای بیکار علاُف عوام ، شعور ببخش که این نوع رفتار چهل و پنج ساله کودکانه را ترک کنند دیگه بس است ...

عرفان و عارفانه ها

11 Feb, 11:44


امروز در مراسم ۲۲ بهمن، بعد از دستگیری رییس‌جمهور آمریکا او را دار زدند و اگهی ترحمیش هم پخش شد! بنیامین نتانیاهو هم گردن زده شد و سرشو گذاشتن تو قفس😁

@Sahamnewsorg

عرفان و عارفانه ها

11 Feb, 07:19


تمرین‌های شکرگزاری کوانتومی وصال

1⃣اولین روز چالش سی روزه جذب سلامتی🔵

این که شما باور داشته باشید سلامت هستید بسیار مهم است. اما بر زبان آوردن عبارت«من سالم هستم و سلامتی حق الهی من است» بسیار مهم تر است. زیرا با گفتن این عبارت، هر کجا که باشید سلامتی و شفا به دنبال شما می آید.هر آن چه را که می خواهید خداوند برای شما جبران کند، آن را بر زبان بیاورید.اکثر بیماری ها در اثر تکرار افکار و اندیشه های منفی توسط خود فرد خلق میشوند. اگر از بیماری ، مشکل جسمی و یا افسردگی رنج میبرید و یا کم حافظه شده اید، کافیست تمرکزتان را از روی عضو بیمار برداشته و بر سلامتی سایر اعضاء بدنتان بگذارید. شروع کنید به سپاسگزاری کردن بابت سلامتی روح و جسمتان تا بدین وسیله سلولهای سالم جایگزین سلولهای بیمار شوند و سلامتی که حق الهی شماست را بدست آورید ، با این روند بدنتان خود به خود مسیر سلامتی را طی خواهد کرد...

عرفان و عارفانه ها

11 Feb, 06:07


☀️

ساعتی گرگی دَرآیَد در بَشَر

ساعتی یوسُف‌رُخی هَمچون قَمَر



#مثنوی_دفتر_دوم
#حضرت_مولانا

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 12:33


درود و سپاس بیکران از وجدان بیدار مومنانه شمای عزیز ، باور کنید نوشتار شما بنده را بشدت متاثر کرده بلکه ترساند و لرزاند ، به خدا پناه می برم که ایستار و نوشتار من باعث تضعیف ارکان ایمان برخی شود ،والله قسم قصد من تقویت بنیان راستین ایمان بود اما نه پایه سُستین اعتقادات که محصول تربیت و فرهنگ دینی ماست ، دین ملهم از کتاب و سنت است نه اموات و عادات ، بنده در دفاع از امام رضا گفتم که او محض روح است نه جسد ، او سیره و سجیّه است نه جیفه و حیفه که عوام دنبال آن بگردند ، مگر در خانه خدا و مساجد ما قبور امامان است ؟ مگر صِرف حصول حس و حال شِبه مذهبی نشان درستی احساس و احوال است ؟ عرض کردم تشیع عراقی قرن چهارم و عصر غیبت کبری توسط محدثان کوفه و بغداد در برابر تسننّ حجازی ساخته شد ، متن تشیع علی نهج البلاغه هست که جای آنرا مباحث بیفایده و بیهوده اثبات خلافت علی گرفته مثل همان کتاب شبهای پیشاور ، ما که علی را خلیفه اول می دانیم چه فضیلتی بر مخالفان پیدا کردیم که به آن مباهات کنیم ، علی بگفته اکابر اهل سنت امام تمام اَزمان است نه بعد رحلت پیامبر ، اگر گفتم مهدی ظهور نمی کند چه بهتر که نکند چون بقول خواجه طوسی ، عدمه منا ، نبودش بخاطر بود ماست تا ما خود منجی خود نشویم کسی به کمک ما نیاید و از مهدی هم کاری نشاید ، نص قرآن و برهان است ، فراتر از این مباحث و مقاصد ، زمانه بدست حاکمان کمانه کرده بسوی همین اعتقادات و پایه آنرا را بلرزاند ، نه شبهه افکنی امثال بنده ، اتفاقا بنده غریب به دنبال عقلانی نمایی سنت های ایمان بخش هستم فروتر از این اعتقادی که با طرح یک شبهه بلرزد به صنّاری نیرزد ، باید ساختاری نگریست نه کارکردگرایانه بقول جامعه شناسان ، نگران بی ایمان شدن نباشد نگران معتقدان کجروی شبکور باشید که هرگز نخواستند فراتر از فهم موروث والدین و اکابر دینی فراز گیرند ، ببخشید اطاله کلام و ملال را سپاس مجدد ...

هاشمی مازندرانی غریب ...

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 12:33


با سلام و عرض ارادت حضور استاد ارجمند. اگرچه از لحاظ مکانی از شما دورم اما توفیق استفاده گهگاهی از مطالب ارزشمند شما حاصل شده است. منتهی به عنوان یک شاگرد کوچک شما تمایل داشتم مطالبی به استحضار برسانم.
حضرتعالی دانش فراوانی در ابعاد گوناگون دارید و این مرا به یاد بزرگانی همچون شهید مطهری ، جوادی آملی و ... می اندازد و باید خدا را شاکر بود که هنوز افراد ذوالفنونی همچنان هستند و می توان از گستره دانش آنها بهره جست منتهی استاد عزیز دوست دارم سخنی از یکی از اساتید عرفان خودم که توصیه ای به ما کرده بودند را در اینجا برای خود یاداوری کنم و آن این بود که آن بزرگوار وقتی در مقابل هجمه فقیهان و جمود اندیشان قرار می گرفت به ما که نوآموزان علوم عرفانی بودیم توصیه به خویشتن داری می کنند و با ترسیم دو جبهه کفر و ایمان این فقیهان و... را جزئی از جبهه ایمان معرفی می کردند و باورشان این بود که مقابله عرفانیان با فقیهان به زیان جبهه ایمان منجر خواهد شد لذا توصیه به فروخوردن این هجمه ها می‌شدند از این رو پاره ای از نقادی های شما از حاکمیت و دین نمایان نگویم بی دین و شاید سست دین همین اندک روزنه امیدی که شاید برای گروهی از مردمان پاک نهاد کم دانش وجود دارد به خاموشی و کم سویی می کشاند و شاید بهتر باشد موضع چنان تند و تیزی گرفته نشود که اینگونه افراد پاک نهاد دچار تردید و جبهه گیری های کم حاصل شوند.
مطلب بعدی پاره ای از اظهارنظرهای تاریخی شما ممکن است شبهاتی را بیافریند که باز موجب سستی در ایمان و دیانت افراد گردد زیرا به باور این فقیر درباره بسیاری از وقایع تاریخی نمی‌توان با قاطعیت سخن گفت و شاید بهتر باشد به علت غیرمستند بودن بسیاری از آنها اصلا از بیان آنها خودداری کرد از باب نمونه به سه مورد از مطالب شما اشاره میکنم.
یک. عدم ایمان ابوطالب تا پایان عمر. اگرچه آنچنان این موضوع حیاتی نیست که بخواهیم ساعتها برای آن وقت بگذاریم ولی خود مستحضرید که اعتقاد به ایمان نیاوردن ابوطالب بیشتر در کتب اهل سنت مشهود است و البته در برخی منابع شیعی. اما مستندات متعددی هم خلاف آن را ثابت می‌کند که برای مشاهده آن مستندات می توانید به منابعی که مرحوم سلطان الواعظین در شبهای پیشاور اشاره کرده اند مراجعه شود.
دوم در خصوص این مطلب که فرمودید قبر امام رضا ع در مشهد فعلی وجود ندارد و البته نقلی از چند تن از بزرگان کردید. خوب این موضوع هم تاثیر زیادی در ایمان و ارادت شیعیان و حتی شاگردان شما خواهد داشت حتی به فرض محال بپذیریم که شهید مطهری ویا ... این سخن را گفته اند چه دلیل قطعی برای اثبات این موضوع وجود دارد ولی به زعم ما عاشقان اهل معرفت اینان توان مشاهده حقیقت را داشته اند امثال شیخ نخودکی و بهجت و... و افرادی که خود توفیق حضور ایشان را داشتم که همه اذعان به صحت این موضوع می‌کنند.
سوم. در یک نوشتاری فرمودید که امام عصر ع هرگز ظهور نخواهند کرد. خوب شما برچه اساسی این را می فرمایید . کتب سنی و شیعه مملو از روایاتیست که به اصل ظهور صِحّه می گذارد. آیا القای این مطلب موجب دوری افراد و شاگردانتان از اینگونه باورهای دینی نمی شود. نیک می دانید که این اعتقاد به زعم هانری کربن چقدر ارزشمند بود و وجه تمایز شیعه و موتور حرکت آن را همین مطلب می دانست.

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 09:59


"برف که می‌بارد، گویی آسمان ردای سفیدی بر زمین می‌گستراند تا روح طبیعت را به سکوت و آرامش دعوت کند. در این سکوت سپید، فرصتی است تا جانت را از هیاهوی دنیا تهی کنی و در آینه دل، حقیقت را ببینی. امروز را با آرامش برف آغاز کن و با هر قدم در این سپیدی، نزدیک‌تر به خویشتن حقیقی‌ات شو."

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 09:45


.

گر می فروش حاجت رندان روا کند
ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند

ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند

حقا کز این غمان برسد مژده امان
گر سالکی به عهد امانت وفا کند

گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم
نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند

مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد
وان کو نه این ترانه سراید خطا کند

ما را که درد عشق و بلای خمار کشت
یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت
عیسی دمی کجاست که احیای ما کند


🍃حافظ جان

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 06:01


.


تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

#حافظ

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 05:42


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل شصت‌وهفتم
ص ۱۹۶_ ۱۹۷ 🍃🍃

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 04:01


یک شبی پروانگان جمع آمدند
در مضیفی طالب شمع آمدند
جمله می‌گفتند می‌باید یکی
کو خبر آرد ز مطلوب اندکی
شد یکی پروانه تا قصری ز دور
در فضاء قصر یافت از شمع نور
بازگشت و دفتر خود بازکرد
وصف او بر قدر فهم آغاز کرد
ناقدی کو داشت در جمع مهی
گفت او را نیست از شمع آگهی
شد یکی دیگر گذشت از نور در
خویش را بر شمع زد از دور در
پر زنان در پرتو مطلوب شد
شمع غالب گشت و او مغلوب شد
بازگشت او نیز و مشتی راز گفت
از وصال شمع شرحی باز گفت
ناقدش گفت این نشان نیست ای عزیز
همچو آن یک کی نشان دادی تو نیز
دیگری برخاست می‌شد مست مست
پای کوبان بر سر آتش نشست
دست درکش کرد با آتش به هم
خویشتن گم کرد با او خوش به هم
چون گرفت آتش ز سر تا پای او
سرخ شد چون آتشی اعضای او
ناقد ایشان چو دید او را ز دور
شمع با خود کرده هم رنگش ز نور
گفت این پروانه در کارست و بس
کس چه داند، این خبر دارست و بس
آنک شد هم بی‌خبر هم بی‌اثر
از میان جمله او دارد خبر
تا نگردی بی‌خبر از جسم و جان
کی خبر یابی ز جانان یک زمان
هرکه از مویی نشانت باز داد
صد خط اندر خون جانت باز داد
نیست محرم نفس کس این جایگاه
در نگنجد هیچ کس این جایگاه

منطق_الطیر_

عطار

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 04:00


ای عاشقان ای عاشقان،
هنگام کوچ است از جهان

بر گوش جانم می رسد،
بانگ رحیل از آسمان

این بانگ ها از پیش و پس،
بانگ رحیل است و جَرَس

هر لحظه ای نفس و نَفَس،
سر می کشد در لا مکان

#مولانای_جان

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 03:58


☀️
 یکی را ازمشایخ طریقت که
بوصف عشق موصوف بود گفتند :
ای شیخ لذت عاشق در چه وقت است
گفت : فی اِفشاءالمَحبوب عند غَفله الرَّقیب

محبوب پرده برگرفته
و رقیب عشق خفته
و عاشق پروانه وار
در بریق انوار روی او پرواز در گرفته:

ان شب که مرا از تو خیالی باشد
بنگر که مرا در ان چه حالی باشد
در رفتن شب هزار تاخیر بود
در امدن صبح ملالی باشد....




جناب عین القضات همدانی
لوایح
.

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 03:57


از بلبل سرمست نوائی شنوم
وز باد سماع دلربائی شنوم

در آب همه خیال یاری بینم
وز گل همه بوی آشنائی شنوم

#مولوی_دیوان_شمس
#مولوی‌دیوان‌شمس
🌹🌺
سلام
صبح شما به خیر

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 03:50


تو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود بیفروز



#مولانا
.

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 03:47


ذهن همه چیز است,
هرچه فکر کنید, همان می شوید.

بودا

ای برادر تو همان اندیشه‌ای
ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای

گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی

مولانا

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 03:30


ببخشید فضولی بنده را ، دیگه بس است دروغ گفتن ها و جعل و خلق اسناد و اسمار برای مشروعیت فرقه ای به نام شیعه ، دیگه برای فرقه شیعه آبرویی نمانده است از بس به نام علی زدند و خوردند و بردند و کشتند در طول تاریخ البته تا بحال نیز ، غلوّ در باره علی عالی هم در واقع دروغ بستن به علی هست و تعریف غلط از او که اول مظلوم تاریخ سیاه ستمگران نقابدار است ، البته منظورم روایت منابع شیعه عراقی در باره ابوطالب است نه سراینده مخلص این اشعار زیبا ، اکثرمنابع تاریخی اهل سنت آوردند ابوطالب فقط به عنوان عموی پیامبر و به مقتضای غیرت خود از برادر زاده خودش پیامبر حمایت کرد و حتی از طفولت حضرت را در کنار علی حضانت و تربیت نمود ولی تا آخر عمرش مسلمان نشد تا چه رسد که شیعه فرزندش علی شده باشد ، بقول دکتر شریعتی ، شیعه یک پیرو داشت و آن هم خود علی ابن ابیطالب بوده است و اکنون هم کیش شیعه راستین یک شیعه در آستین دارد و آن هم علی است و تا آخرالزمان هم پیرو علی فقط خود علی است ...

داعی الخیر ...

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 03:30


سلام علیکم و الرحمه
صباح الخیروالنوروالعافیه
عرض تسلیت وفات حضرت ابوطالب سلام الله علیه
🏴
عروج، بال و پرش میشود ابوطالب
کمال، برگ و برش میشود ابوطالب

کسی که هست امیرِ تمامیِ عالم
بدون شک پدرش میشود ابوطالب

نگاه کردم و دیدم که از لحاظ نسب
علی، بزرگترش میشود ابوطالب

علیست صاحب بیت خدا و ازاین رو
کلید دارِ درش میشود ابوطالب

درخت دین نبی است و علی یقین دارم
که علت ثمرش میشود ابوطالب

قریش راه به جایی نمیبرد وقتی
رسول حق سپرش میشود ابوطالب

زمان گذشت و تمام معاندان دیدند
که شیعه تاج سرش میشود ابوطالب
🏴
التماس دعا

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 02:48


🌹🌷در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

دل که آیینهٔ شاهی‌ست غباری دارد

از خدا می‌طلبم صحبت روشن‌رایی

کرده‌ام توبه به دست صنم باده‌فروش

که دگر مِی نخورم بی رخ بزم‌آرایی

نرگس ار لاف زد از شیوهٔ چشم تو مرنج

نروند اهل نظر از پی نابینایی

شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان

ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی

جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر

در کنارم بنشانند سهی‌بالایی

کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست

گشت هر گوشهٔ چشم از غم دل دریایی

سخن غیر مگو با من معشوقه‌پرست

کز وی و جام مِی‌ام نیست به کس پروایی

این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت

بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی

«گر مسلمانی از این است که حافظ دارد

آه اگر از پی امروز بود فردایی

عرفان و عارفانه ها

27 Jan, 02:45


کُلّهم از این قماش ، یواش یواش از آلایش سیاست دروغ شدند اوباش ، این قماش رجال بی رگ و بی مرگ سیاسی چسبیده به مسند قدرت پایدار ، این خوش تیپان و خوش کیپّان و شیک پوشان بی خال و خیال و مرفهیّن بی درد و ملال ، کاخ نشینان مدعیّ با انبوه مدارک های جعلی فقط با نمایش شعار و آرایش دثار حاکم شدند بر گُرده دین و ملت بی قرار ، همه را کردند در زندان و مهار حتی عزراییل هم از دست دروغ های شاخدار این خوش تیپ و کیپ ها کرده فرار ...

عرفان و عارفانه ها

26 Jan, 17:52


فلسفه غرب جلسه (۵۰)
دکتر هاشمی مازندرانی (رکاوندی)

عرفان و عارفانه ها

31 Dec, 12:40


زشتی رفتار این گله اوباش هزار بار کمتر از زشتی رفتار انقلابیون ایرانی مدعیّ مسلمانی علیه منتقدان و معترضان هموطن و همکیش خویش است ، حداقل با یک ناهمکیش خود به یک سیلی اکتفا کرد ، اما اگر داعشیم شیعی تکفیری صفوی قجری بود بویژه انقلابی افراطی توده باور علی شعار امروز بود هم خودش را می زد و می بُرد و می کُشت و یا به زندان می کرد و هم حقوق او را قطع می نمود هم اولادش را آزار و بیکار و هم دودمانش را با یک مباهته گرفتار و نشاندار می ساخت .... ، لعنت بر هر نوع و جنس آدمک مریض مذهبی و افراطی بیمار که می خواهد دیگری را با زور تابع عقاید سخیف و نحیف و جَنیف خودش بکند و خودش را حق مطلق می پندارد و هر که را مخالف قوالب اعتقادی موروثی خودش می یابد تحقیر و توهین و تعذیب و حذف و هدم می نماید ، توّحّش مذهبی همواره خشن تر و کثیف تر از توّحش فرهنگی است ، آدم مذهبی متشرع بی عرفان و برهان یک بیمار قالب زده خشکیده توی پیله عقیده است فقط باید مومن عاقل عامل بود و بس ...

هرکه گوید جمله حق است احمقی است آنکه گوید جمله باطل او شقیّ است

هاشمی مازندرانی تنهای میرا...

عرفان و عارفانه ها

31 Dec, 12:40


🎥 ضرب و شتم یک شهروند سوری توسط تکفیری‌ها به جرم علوی بودن و در برابر چشمان فرزندش

🕌 @jamarannews

عرفان و عارفانه ها

31 Dec, 11:23


.

Gole Pamchal
Ahmad Pejman



دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی


#سعدی

عرفان و عارفانه ها

31 Dec, 08:34


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل چهل‌وپنجم
ص ۱۴۰ 🍃🍃

عرفان و عارفانه ها

31 Dec, 07:28


📌داستان دباغ در بازار عطاران
▫️ از مثنوی_مولانا

روزی گذر یک دبّاغی به بازار عطر فروش ها می افتد ، در بازار عطاران قدیم غالبا ترکیبات گلاب را به صورت عطر می فروختند
دباغ وقتی وارد بازار عطاران می شه؛ناگهان بیهوش روی زمین می افته:

آن یکی افتاد بیهوش و خمید
چونکه در بازار عطاران رسید

چند ساعتی مرد دباغ، بیهوش در بازار عطارها افتاده بود، مردم دور او جمع شده بودند و برای به هوش آوردنش تلاش می کردند، و به رسم قدیم برای اینکه او را به هوش بیاورند، به صورتش گلاب می پاشیدند

آن یکی کف بر دل او می براند
وز گلاب، آن دیگری بر وی فشاند

در حالی که در واقع، علت از حال رفتن مرد دباغ شنیدن بوی خوش عطر و گلاب بود:

خلاصه مردم به دور مرد دباغ در تب و تاب بودن تا او را درمان کنند ، یکی گلاب به صورتش می زد، یکی نبضش را می گرفت....
مرد دباغ، برادری داشت زیرک و دانا؛
بعد از شنیدن این خبر، مقداری مدفوع سگ پیدا کرد و به سرعت خود را به میان جمعیت رساند و به مردم گفت من می دونم مشکل برادرم چیه و درمانش را هم می دونم:

اندکی سرگین سگ در آستین
خلق را بشکافت و آمد با حنین


برادر دباغ توضیح داد که مرد بیهوش، دباغ است و هر روز مشامش پر می شود از بوی نامطبوع لاشه و فضولات حیوانی
علت اینکه در بازار عطاران از حال رفته است همینه که مشامش عادت به استشمام بوی خوش نداره

وقتی بوی خوش گلاب و عطر به مشام او رسیده، حالش دگرگون شده و از هوش رفته

و بعد مولانا توضیح می ده که بسیاری از رنج های ما ناشی از آن است که چیزی خلاف عادت همیشگی ما در زندگی مان پیدا می شه، هر کدوم از ما احتمالا به چیزهایی عادت داریم که فاصله گرفتن از آنها برای ما سخته و درد و رنج به همراه داره

پس چنین گفتست جالینوس مه
آنچه عادت داشت بیمار،آنش ده

کز خلاف عادت است آن رنج او
پس دعوای رنجش از معتاد جو

مرد دباغ آنقدر با بوی نامطبوع در تماس بوده و به آن عادت کرده بود که بوی خوش و مطبوع گلاب رو نمی تونست دیگه تحمل کنه

بنابراین برادر دباغ برای معالجه او به میان جمعیت رفت و مردم را عقب راند تا نبینند چه می کند و بعد سرگین سگ را که با خود آورده بود جلوی بینی برادرش گرفت و او مدتی پس از استشمام بوی نامطبوع آن، به هوش آمد
هدف مولانا از  بیان این حکایت

🔚ذهن شهودی مولانا از این حکایت پل می زنه برای توضیح اینکه مهمه که ما به چه چیزی عادت می کنیم و با چه چیزهایی مانوس می شیم، ذائقه و سلیقه ما تحت تاثیر مسائلی که مرتب و روزمره با اونها در ارتباطیم شکل می گیره،
مراقب عادت های خودباشیم
عادت خرافه پرستی
عادت همرنگ جماعت بودن
عادت چشم وهم چشمی
عادت تقلید کورکورانه
عادت مد
عادت پوپولیستی
عادت ریاوتملق

عرفان و عارفانه ها

31 Dec, 07:28


چشمم نگران به هر که درمی آید
دل می جهد از جا، که مگر می آید!
#شمس_تبریزی
🌻🌻🌻


چه خواستنی است این چشم انتظاری.
حتی اگر یک عمر در رفتن پی سراب ها تشنه تر شده باشیم، این "همه جا"  به دنبالش گشتن، تمنا کردنی است.

همیشه به دنبالش بودن، حتی اگر شده در پاکی و بی آلایشی حیوانات و سکوت و امنیت گیاهان ...  یا عظمت و بی کرانگی ستارگان.

مگر در وجود خدا دنبال چه هستیم؟
جز اینکه بتوانیم بی واهمه ای دوستش داشته باشیم.
بتوانیم محبتی که در دل داریم را  با او شریک شویم.
به او بگوییم:
ای که دوستت دارم،
فقط باش !

یا دیدن دوست یا هوایش
دیگر چه کند کسی جهان را

مولانا🌱🌱

عرفان و عارفانه ها

31 Dec, 05:36


.

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دلِ غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق‌کُشی و شیوهٔ شهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامتِ او دوخته بود

جانِ عُشّاق سپندِ رخِ خود می‌دانست
و آتشِ چهره بدین کار برافروخته بود

گر‌چه می‌گفت که زارَت بِکُشم می‌دیدم
که نهانش نظری با منِ دلسوخته بود

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله، که تلف کرد و که اندوخته بود؟

یار مَفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زَرِ ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یا رب این قلب‌شناسی ز که آموخته بود؟

#حافظ_شیرازی



وقت تون به شادی

عرفان و عارفانه ها

30 Dec, 21:16


#کلام_استاد و کلام_عارفان

گرت دیده بخشد خداوند امر
نبینی دگر صورت زید و عمرو

«سعدی»#بوستان

آن عداوت اندرو عکس حقست
کز صفات قهر آنجا مشتقست

وآن گنه در وی ز جنس جرم تست
باید آن خو را ز طبع خویش شست

خلق زشتت اندرو رویت نمود
که ترا او صفحهٔ آیینه بود

چونک قبح خویش دیدی ای حسن
اندر آیینه بر آیینه مزن

«مولوی»

عرفان و عارفانه ها

30 Dec, 21:16


کار عالم به موج دریا می ماند یا خود موج دریاست.
و عاقل هرگز بر موج هرگز عمارت نسازد و‌ نیت اقامت نکند.

ای عزیز! به یقین بدان که ما مسافرانیم و البته ساعة فساعه در خواهیم گذشت و حال هر یک از ما هم مسافر است و البته ساعة فساعه خواهد گذشت و اگر اقبال و راحت است می گذرد و اگر محنت است هم می گذرد ،
پس اگر اقبال داری اعتماد بر بخت مکن که معلوم نیست که ساعت دیگر چون‌ باشد و اگر محنت داری هم دل خود را تنگ مکن که معلوم نیست که ساعت دیگر چون باشد.

در بند آن باش که آزاری از تو به کسی نرسد به قدر آن که می توانی راحت می‌رسان و شکر توفیق بکن.


الانسان الکامل
عزیزالدین نسفی


راوی ساعد باقری

عرفان و عارفانه ها

30 Dec, 21:15


#ایدئولوژی

ایدئولوژی به انسانها این امکان را می‌دهد که خشونت، بی رحمی و شرارت را نه تنها بپذیرند و نسبت به آن بی‌تفاوت شوند بلکه می‌توانند با آرامش خاطر آن را مرتکب شوند و همچنان در قلب خود احساس کنند که انسان‌های خوبی هستند.

آنها توسط همفکران خود تایید می‌شوند و این همراهی حس تنهایی را در برابر امر اهریمنی که مرتکب می‌شوند از میان خواهد برد.

الکساندر سو لژنتسین

عرفان و عارفانه ها

30 Dec, 16:42


📌 از میان تمام چیزهایی که می‎توانند
بر آینده شما تاثیر داشته باشند،
رشد شخصی، مهم‎ترین آن‎هاست.
کلید اصلی آینده‎ای بهتر، خود شما هستید.
این کلیدی‎ست که تمام درها را باز می‎کند...
هر چه در این لحظه آگاه و هشیارتر شوید
تمامی لحظات زندگی تان دگرگون خواهد شد.

عرفان و عارفانه ها

30 Dec, 10:58


🌷افراد حسود کمک می کنند به موفقیت بیشتری دست یابید

🌷وقتی به عنوان فردی موفق شناخته می شوید، باید انتظار آدم‌های حسود را در زندگی‌تان داشته باشید. آنها سعی می کنند ارزشمند بودن شما را زیر سؤال ببرند و به موفقیت هایتان حسادت می ورزند. افراد حسود تأثیر منفی خود را به سادگی به زندگی دیگران وارد می کنند؛ اما ما دوست نداریم مورد حسادت و بی‌لطفی دیگران قرار بگیریم؛ اما حقیقت این است معاشرت با افراد حسود اجتناب ناپذیر است.

🌷در ادامه‌ به 10 نکته‌ مهم اشاره می کنیم که با استفاده از آنها می توانید از رفتار افراد حسود در جهت دست یابی به موفقیت بیشتر بهره ببرید.

1⃣ اگر به شما حسودی می شود، یعنی در مسیر درست زندگی قرار دارید

بودن تعدادی افراد حسود در اطرافتان این پیام را القا می کند که به موفقیت قابل توجهی دست یافته‌اید. اگر هیچ موفقیتی نصیبتان نشده است، هیچ کسی هم به شما آن‌قدر توجه ندارد که انتقادی بکند. پس حسادت‌ها نشان دهنده‌ درست بودن کارهایی است که انجام داده‌اید.

2⃣ متفاوت از رفتار و اخلاق آن‌ها عمل کنید

مواجهه با رفتارهای زشت دیگران، به شما یاد می دهد نسبت به اطرافیانتان پذیراتر باشید. به جای تکرار رفتارهایی که حسودها در مقابل دیگران انجام می دهند، رفتار برعکس آن‌ها را در پیش بگیرید. با چنین نگرشی، آگاهی و همدلی‌تان نسبت به احساسی که دریافت بازخوردِ منفی در اطرافیان ایجاد می کند، ارتقا پیدا می کند.

3⃣ خود را با انتقادات آنها ارزیابی کنید

خیلی از انتقادها به خاطر حسادت بیان می شود، اما باز هم ممکن است با انتقادی درست رو به رو شوید. در این مواقع، ناراحت نشوید، بلکه به حرفی که دیگران می زنند خوب گوش کنید. گاهی انتقادات سازنده به شما کمک می کند به آدم بهتری تبدیل شوید.

4⃣ تواضع بیشتری داشته باشید

بدون شک شما موفقیت بیشتری از آدم‌های حسود دارید که سعی می کنند شرایط را برایتان سخت کنند. در هر صورت باید در واکنشی که دارید متواضع‌تر باشید. نیاز نیست خودستایی کنید یا سعی کنید اعتبار خود را به تائید برسانید. بلکه واکنش خود را متواضع و محترمانه نشان دهید.

5⃣ تعارض‌ها را بهتر حل و فصل کنید

برخورد با آدم‌های حسود، فرصتی فراهم می کند تا بهتر بتوانید تعارض‌ها را حل و فصل کنید. شاید شما را در فضای مجازی یا در برخورد حضوری به چالش بکشند و موقعیت سختی برایتان ایجاد کنند. باید از این فرصت برای آموختن بیشتر درباره‌ تعارض استفاده کنید. گاهی باید بگذرید و هیچ پاسخی ندهید؛ در برخی مواقع نیز واکنشتان باید کمی متفاوت باشد.

6⃣ یاد بگیرید خشمتان را کنترل کنید

شاید افراد حسود حرفی بزنند که شما را بسیار خشمگین و عصبانی کند؛ اما باید یاد بگیرید خشمتان را کنترل کنید و واکنش خود را به آرامی بروز دهید. بدون شک نتیجه این توانایی را در زندگی خود مشاهده خواهید کرد.

7⃣ تأثیر منفی برخورد با حسودان را نادیده بگیرید

ما نمی توانیم تمام اطرافیانمان را مجاب کنیم که دوستمان داشته باشند. به همین خاطر می توان از افراد حسود به عنوان افرادی ارزشمند برای یادگیری این درس استفاده کرد.
قبول این مساله به شما این امکان را می دهد تا توجهتان را روی مسائلی بگذارید که اهمیت بیشتری دارند؛ مثلاً، حضور داشتن در لحظه، چالش‌هایی که با آن‌ها مواجه هستید و تلاش برای تبدیل شدن به انسانی بهتر.

8⃣از حضور افراد حسود برای داشتن تفکری مستقل‌تر استفاده کنید

شاید با توهین‌های فردی مواجه شوید که باورها و شخصیت شما را زیر سؤال می برد. شما نمی توانید خود را با باورهای فرد دیگری مطابقت دهید. اگر یاد بگیرید خود را به خاطر همانی که هستید دوست داشته باشید، آن وقت می توانید با تفکری مستقل تر زندگی کنید. این روش زندگی میزان رضایت و موفقیتتان را افزایش می دهد.

9⃣ به افراد حسود اجازه دهید انگیزه‌ شما باشند

اگر فکر می کنید با رسیدن به موفقیت می توانید حسودان را دور کنید، از این فرصت استفاده کنید و از آن به‌عنوان انگیزه‌ای برای سخت‌تر تلاش کردن بهره ببرید.

🔟 قدردان موفقیت‌هایتان باشید

آدم‌های حسود به شما کمک می کنند نسبت به پیروزی‌هایتان قدردان‌تر باشید. دست یابی به موفقیت بعد از اینکه افراد حسود زیادی به شما گفته‌اند این کار به نتیجه نمی رسد، بسیار خوشایند است.🌷

عرفان و عارفانه ها

30 Dec, 06:58


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل چهل‌وچهارم
ص ۱۳۷_ ۱۳۸ 🍃🍃

عرفان و عارفانه ها

30 Dec, 04:22


بالاخره کارتر مُردنی هم مُرد و تنها خودش را به ورای ظاهرش بُرد اگرچه هرگز فرصت نکرد بداند که خودش کی بود و غیر خودش کی !! خیلی تمنّا و تقّلا کرد که بماند و ابدی شود اما نشد که نشد ، به نازم به ناز و کرشمه دادار ازلی و سرمدی که به هرگز نمُردن خودش دل ما مردگان محتوم را شیفته و شیدای خود ساخته است هو الحَیّ الذی لایَموت ، کارتر رهبر بزرگترین کشور بود ، کشور ماند و رهبر مُرد همواره چنین خواهد بود ، خاک بر سر گمان می کرد آنچه داشت مِلک طِلق اوست حال آنکه آنچه نداشت مال او بود حالا او چون همه حاکمان قله نشین چون ظرف بدون مظروف رفت ، او دیگر فقط اوست دیگه نمی توان به او تو و شما گفت ، فقط می توان او را به ضمیر غایب او نام بُرد ، فقط اوست که می توان او را به اسامی و ضمایر حاضر و غایب خواند هم حاضر ( اَنتَ ) و هم غایب ( هُوَ )....

عرفان و عارفانه ها

25 Dec, 11:34


درود ، رئیس جمهور پزشکیان را اول گول زدند و او را به میدان کشیدند برای بقای فنای خود ، ولی بعد متوجه شد و مشاهده کرد حسابی ابزار دست گروه ویژه خواه و ویژه خوار واقع شد و حالا که گول خوردن را تجربه کرد حالا آموخت چطوری گول بزند و اما نمی فهمد که سرانجام گول زدن و گول خوردن رسوایی و پرده دری و تهمت زنی و فرافکنی است و نفرت و بی اعتمادی بیشتر ، البته من هنوز از او مایوس نشدم هرچه باشد خیلی بهتر از رقبای خون نشان و تیر و کمان بدست خودش هست و من هنوز از سخنرانی خودم در ستاد او پشیمان نشدم و در انتظار بسر می برم اما ته به اندازه انتظار ظهور فرج...

عرفان و عارفانه ها

25 Dec, 11:10


تشکر کردن دلارو گرم‌تر می‌کنه، آدمارو به هم نزدیک‌تر می‌کنه. غرور و خودخواهی رو بذاریم کنار، یاد بگیریم بگیم "ممنونم."
با یه تشکر کوچیک، دنیا یه ذره قشنگ‌تر می‌شه. پس بزنیم به دل مهربونی، تشکر کنیم و بذاریم آدمایی که برامون هستن، حس خوب بگیرن.

عرفان و عارفانه ها

25 Dec, 06:51


پول پول پول و زور زور زور ماهیت پیامبران خدا را هم عوض می کند تا چه برسد به این مِسکین مُستکین ، و البته که سرانجام ترس بر قله قدرت مانند قرار گرفتن بر نوک دماوند ، آدمی را دچار توّهّم و تخیّل می کند و به هذیان گویی می اندازد ، این جناب سردار پنجاه سال می گوید آمریکا غلطی نمی تواند بکند ، خاک بر سر ما چه ظلم و گناهی این ملت هیجان سالار هرهری مذهب مرتکب شدند که گرفتار این نوع آدم ها جاهل متوّهم شدند و امثال ماها را ببین ، ما که همواره آگاه به اوضاع بودیم چرا فریب ظواهر نرم این بواطن سخت را خوردیم ، در همایش دانشگاه برق در حکیمیه تهران بنده هم دعوت به سخنرانی شده و ما را در ردیف جلوی سالن بزرگ نشانده بودند ناگهان یکی از این سرداران خیلی معروف سپاهی کشور با لباس یونیفورم با دبدبه و کبکبه وارد شد و چاپلوسی او را آورد ردیف جلو در حالیکه جاه نبود مرا گفت لطفا ... ما ناگهان بلند شدم و تشر زدم بگو بروند پشت سر من گفتم این همایش قاضی طباطبایی است و من هم سخنران هستم این اقای نظامی اینجا چه می کند ؟ چنان داد زدم توی سال پیچید و او ناچار رفت عقب نشست ، یعنی نظامی و سپاهی یا حتی وکیل و وزیر و آدم جسمانی در همایش حکیم ربانی در یک دانشگاه چه می کند و حالا آمده چرا حتما باید حتما جلو جلوس کند مثلا یک ردیف عقب برود چه می شود !! خدایا ما با تیر خلاص همین سرداران بکش که فقط زور آنان به امثال من بی سلاح و بی دفاع می رسد .....

مخلص مفلس ....

عرفان و عارفانه ها

25 Dec, 06:51


#فرقه_شعار

سردار نقدی: آمریکایی‌ها در محاصره ما هستند، اگر ما به آمریکا حمله کنیم آنها جرأت پاسخ به ما را ندارند و دست مذاکره رو به ما دراز خواهند کرد، امروز آمریکا با کدام ارتش و اقتصاد و پشتوانه مردمی می‌خواهد جنگ کند؟



#تحلیل_زمانه
@TahlilZamane

عرفان و عارفانه ها

25 Dec, 05:55


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل چهلم
ص ۱۲۸_ ۱۲۹ 🍃🍃

عرفان و عارفانه ها

25 Dec, 04:23


صبح است و صبا
مشک فشان میگذرد

دریاب که از کوی فلان میگذرد
برخیز چه خسبی





که جهان میگذرد
بوئی بستان که کاروان میگذرد

عرفان و عارفانه ها

25 Dec, 01:28


گر نمیدانی بدان

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 20:34


https://t.me/+IJMwZ8TBZEJmMjBk
دانشوران معنوی
دکتر هاشمی مازندرانی (رکاوندی)

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 20:30


سفرهای مولانا ؛🌐۵-  سفر از تنگ‌نظری به گشاده‌دلی یا دریادلی:

🌻اینکه گمان نکنم جهان همان است که از پنجره من و روزنه من دیده می‌شود. یعنی گمان نکنم جهان لزوما چیزی نیست که من یافته‌ام.

به تعبیر بسیار خوب مولانا، حقیقت شب قدر است.

چرا شب قدر را پنهان کرده‌اند و دقیقا تعیین نکرده‌اند که چه شبی است؟ زیرا ما در هر شبی امید شب قدر بیابیم و به هر شبی سرک بکشیم و به هر شبی ناخنک بزنیم و از هیچ شبی کاملا ناامید نباشیم.

✔️مولانا می‌گفت، حقیقت نیز شب قدر است و انسان از هیچ انسانی ناامید نشود. او می‌گفت:

حق شب قدر است در شب‌ها نهان
تا کند جان هر شبی را امتحان

🔻مولانا می‌گفت اذهان و نفوس دیگران شب‌های قدری هستند که حقیقت در آنها پنهان شده است. ما باید به همه آنها سرک بکشیم و از هیچ کدام کاملا رویگردان نشویم. او می‌گوید:

پس مگو این جمله در ره باطل‌اند
باطلان بر بوی حق دام دلند
پس مگو جمله خیالست و ضلال
بی‌حقیقت نیست در عالم خیال

✔️ او احتمال می‌دهد هر کسی چیزی را بداند و حقیقتی را کشف کرده باشد. نه هیچ‌کسی را مجسمه حق می‌داند و نه هیچ‌کسی را مجسمه باطل. همه آدمیان آمیزه‌ای از حق و باطلند و هیچ کسی نیست که حق مطلق باشد و هیچ‌کسی نیست که باطل مطلق باشد.

🔝 بنابراین با این سفر من در همه آدمیان کندوکاو می‌کنم و دلم نمی‌خواهد حقیقتی در جایی پنهان باشد و از دست من فوت شود و چون چنین می‌شوم، از #تعصب و #جزم و #جمود و #آرزواندیشی و #خرافه‌پرستی و #بی‌مدارایی و #پیشداوری خواه مثبت و خواه منفی دوری می‌کنم، زیرا به هر‌کدام روی بیاورم، احتمال فوت حقیقتی از حقایق در من قوی‌تر می‌شود

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 20:29


سروده رودکی : بوی جوی مولیان اید همی
با صدای منوچهر انور و موسیقی فریدون شهبازیان
.🌹🌹

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 20:16


گزیده‌ای از کتاب "چنین گفت مهتاب"
اثر زنده‌یاد رضا بابایی

☑️ رازِ عاشقی

شیخ حسن جهرمی می‌گوید: "در سالی که گذارم به جندی‌شاپور افتاد، سخنی از محمد مهتاب شنیدم که تا گور بر من تازیانه می‌زند. دیدمش که زیر آفتابِ تموز نشسته، نخ می‌ریسد و ترانه‌ زمزمه می‌کند."

بدو گفتم: «ای مردِ خدا! مرا عاشقی بیاموز تا خدا را همچون عاشقان عبادت کنم.»
مهتاب گفت: «نخست بگو آیا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز شکفتنِ گلی در باغچۀ خانه‌ات تو را از غصّه‌های بی‌شمار فارغ کرده است؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز زیر نم‌نم باران، آواز خوانده‌ای؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز به آسمان نگریسته‌ای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرونشانی»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز خندۀ کودکی نازنین، تو را به خلسۀ شوق برده است؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز غزلی، یا بیتی، یا سخنی فصیح، چندان تو را بی‌خود کرده است که اگر نشسته‌ای، برخیزی و اگر ایستاده‌ای، بنشینی»؟
گفتم: "نه."

گفت: «هرگز زلالیِ آب، یا بلندیِ سرو، یا نرمیِ گلبرگ، یا کوششِ مورچه‌ای، اشک شوق از دیدۀ تو سرازیر کرده است؟»
گفتم: "نه."

گفت: «هرگز شده است که بخندی؛ چون دیگری خندان است و بگریی؛ چون دیگری گریان است»؟
گفتم: «نه».

گفت: «هرگز بر سیبی، یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف می‌کنی، چشم دوخته‌ای؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز عاشق کتابی، یا نقشی، یا نگاری، یا آموزگاری شده‌ای»؟
گفتم: «نه.»

گفت: «هرگز دست بر روی خویش کشیده‌ای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کرده‌ای؟»
گفتم: «نه.»

گفت: «از من دور شو، ای ملعون که سنگ را عاشقی می‌توان آموخت، تو را نه

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 13:00


اولا قدرت های خارجی نمی خواهد به زحمت بیفتد و ما را نابود کند ، ما خودمان استاد تخریب بدون تعمیر هستیم ما خودمان نقشه راه هستیم در خود زنی و نخبه زنی و بانک زنی و بیت المال زنی و غارتگری گروهی با الله اکبر و هرکاری که در زمین و آسمان ممکن و محال است را علیه خودمان انجام دادیم و می دهیم حالا این غرب جنایتکار فضول شد و نمی گذارد ما پروژه نابودی کامل خودمان را انجام دهیم و اخیرا ما را با ماشه می ترساند اسنپ بک ، وای خدای من چقدر نفهم هستند و حرف حساب نمی فهمند مدام مزاحم ما می شوند خودمان تا آخر خط نابودی دین و دنیای مردم رفتیم حالا که به فاتحه خوانی رسیدیم ماشه را به رخ ما کشیدند .....

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 13:00


پزشکیان در دیدار مدیران وزارت اطلاعات؛

اگر مردم را همراه خودمان کنیم، هیچ قدرتی نمی‌تواند ما را زمین‌گیر کند

📌رئیس جمهور ضمن تشکر از تلاش و فعالیت گمنامانه کارکنان و مدیران وزارت اطلاعات، گفت: اجر شما به خاطر اعتقادتان با خداست، دشمن خارجی نمی‌تواند ما را به زانو درآورد و با قدرت پیش خواهیم رفت.


در لینک زیر بخوانید

https://jarestan.ir/?p=130605

🔹 جارستان حامی مردم ایران

اینستاگرام / تلگرام / واتساپ

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 07:22


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل سی‌ونهم
ص ۱۲۴_ ۱۲۶ 🍃🍃

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 04:50


قسمت سوم
«شمس تبریزی»

«غــروب آفتــاب»
پس از مولف الجواهرالمضیئه می‌رسیم به افلاکی و روایات متناقضی که او در این باب آورده است.
در یک‌جا وی از سلطان‌ولد نقل می‌کند که شمس در خلوت با مولانا نشسته بود، یکی آهسته از بیرون اشاره کرد تا بیرون آید، شمس برخاست و به مولانا گفت:«به کشتنم میخوانند» و چون بیرون رفت هفت‌تن از مخالفان که دست یکی کرده بودند با کارد به جان او افتادند.
شمس چنان نعره‌ای زد که آن جماعت همه بیهوش گشتند و چون به هوش آمدند جز چند قطره خون چیزی ندیدند و نشانی از شمس به دست نیامد.
باز در جای دیگر افلاکی روایت می‌کند که شمس پس از آنکه زخم خورد «ناپیدا شد». جامی هم این روایت را از افلاکی گرفته و در کتاب خود آورده‌است.
ادامه دارد...

عرفان و عارفانه ها

24 Dec, 03:52


سلامی چو بوی خوش آشنايی
بدان مردم ديده روشنايی

درودی چو نور دل پارسايان
بدان شمع خلوتگه پارسايی

نمی‌بينم از همدمان هيچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجايی

ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
فروشند مفتاح مشکل گشايی

عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شيوه بی‌وفايی

دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگين دلان موميايی

می صوفی افکن کجا می‌فروشند
که در تابم از دست زهد ريايی

رفيقان چنان عهد صحبت شکستند
که گويی نبوده‌ست خود آشنايی

مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشايی کنم در گدايی

بياموزمت کيميای سعادت
ز همصحبت بد جدايی جدايی

مکن حافظ از جور دوران شکايت
چه دانی تو ای بنده کار خدايی

#حافظ


صبح تون پر نشاط 💐💐

عرفان و عارفانه ها

23 Dec, 18:32


🔥 آهنگیفای: دانلود موزیک

عرفان و عارفانه ها

23 Dec, 18:27


🕊🍃💫

خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم

سزای تکیه گهت منظری نمی‌بینم
منم ز عالم و این گوشه معین چشم

بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل می‌کشم به روزن چشم

سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر می‌گرفت دامن چشم

نخست روز که دیدم رخ تو دل می‌گفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم

به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم

به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم


#حافظ

عرفان و عارفانه ها

23 Dec, 16:37


عاشقی گر زین سر و گر زآن سر است
عاقبت ما را بدان شه رهبر است

مولانا از کثرت به وحدت رسیده بود و اگر گاهی مجبور می شد دم از کثرت بزند، این گونه توجیه می کرد که با انسان های احول همنشین هستم و خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو:

چون که جفت احولانیم ای شمن
لازم آمد احولانه دم زدن

حافظ هم همواره تاکید کرده است:

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند
ما دل به عشوه که دهیم، اختیار چیست

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی

در عاشقی حجاب از میان صنم و صمد و بت و بتگر و مستور و مست کنار می رود و بزم باده نوشان و بت پرستان بر پاست

جایگاه مخاطبِِ آراسته به استعداد، در آفرینش غزل‌های ناب و حال مستی و بی‌خویشی مولانا حائز اهمیت بسیار بوده، تا جان آن خویشاوند روحی،جام مِی‌ای گردد جمله دهان، برای سرشاری‌ها و سرریزشدن‌هایش(به تعبیر حافظ).

چرا که مخاطبِ نامحرم و نامتناجس، منظور مضامین را در نطفه خاموش می‌کند و آنچه باید فاش و شکفته شود، در ذهن و ضمیر، نهفته و نگفته می‌ماند و او که مشتاق و مهیای برملا شدن‌هاست، همراز و دمساز نمی‌یابد و می‌گوید :

گر سخن‌کش یابم اندر انجمن
صدهزاران گل برویم چون چمن

ور سخن‌کُش بینم و خامه بمُزد
نکته‌ها از دل گریزد همچو دزد

و از کسانی که از سنخ و جنس او باشند به «دوزخ آشام» تعبیر می‌کند که بسیار دوستش می‌دارد:

فرو کشیدم و باقی غزل نخواهم گفت
مگر بیابم چون خویش دوزخ آشامی

به هر روی، همه:

رهرو منزل‌ عشقیم‌ و ز سرحد عدم
تا به‌ اقلیم‌ وجود‌ این‌همه‌ راه‌ آمده‌ایم

عرفان و عارفانه ها

23 Dec, 16:35


‍ دانه باشی مرغکانت برچنند
غنچه باشی کودکانت برکنند

دانه پنهان کن بکلّی دام شو
غنچه پنهان کن گیاه بام شو

هر که داد او حسن خود را در مزاد
صد قضای بد سوی او رو نهاد

چشمها و خشمها و رشکها
بر سرش ریزد چو آب از مشکها

دشمنان او را زغیرت می درند
دوستان هم روزگارش می برند

دشمن طاووس آمد پرّ او
ای دو صحد شه را بکشته فرّ او

حضرت مولانا

تو بی محابا حسن می نمایی و دل می ربایی، بی آنکه توجه کنی که دلربایی و جلب قلوب، بندی به پای مرغ روح تو می شود.
وقتی که تو زیبایی های خود را دانه دام می کنی، البته کسانی هم برای برچیدن آن دانه سرمی رسند. اگر دشمن باشند با بدخواهی ها و تنگ نظری هایشان زندگی را بر کام تو تلخ می کنند، و اگر دوست باشند با تقاضاهای رنگارنگ خود وقت و عمر تو را ضایع می کنند.

پس چه باید کرد؟
نباید زیباییهای خود را جز به قدر ضرورت آشکار سازی کرد،از جلب مشتری و طلب نام و شهرت بپرهیز.
بدنامی در این سو به نیک نامی در آن سو می انجامد.

عاشق که به صد تهمت بدنام شود این سو
چون نوبت وصل آید صد نام و لقب بیند

عرفان و عارفانه ها

23 Dec, 16:34


🕊🍃💫


خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم

سزای تکیه گهت منظری نمی‌بینم
منم ز عالم و این گوشه معین چشم

بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل می‌کشم به روزن چشم

سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر می‌گرفت دامن چشم

نخست روز که دیدم رخ تو دل می‌گفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم

به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم

به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم

حافظ

‌‌‎‌‌‌‎‌‌┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎

عرفان و عارفانه ها

23 Dec, 11:29


✳️ آتاتورک: شاهنامه سند مالکیت و ملیت شماست

👤 آتاتورک خطاب به محمدعلی فروغی:

🔘 شما ایـرانـی‌ها قدر ملیـت خود را نمـی‌شناسیـد، و معنـی آن را نمـی‌فـهمیـد، و نمـی‌دانیـد که ریشـه داشتـن، و حـق آب و گل داشتـن در قسمتـی از زمیـن چه نعمتـی عظیـم است، و ملیت وقتی مصداق پیدا می‌کند که آن ملت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست، و در معارف و تمدن بشـری، سابقه‌ی ممتد باشد. شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمی‌شناسید و عظمت شاهنامه را درنمی‌یابیـد که این کتاب سند مالکیت و ملیت و ورقـه‌ی هویـت شماست و من ناگزیـرم برای ملت تُرک چنیـن سوابقی دست و پا کنم."

📕 برگی از کتاب مقالات فروغی ٫ جلد اول


#فرهنگ_ایرانی

عرفان و عارفانه ها

23 Dec, 11:24


در وجود هر انسان جهانی پنهان نهفته است که در آن نور و تاریکی به طور همزمان همزیستی می‌کنند. شناخت این دوگانگی درونی، سفری به سوی خویشتن اصیل است؛ مکانی که از طریق پذیرش ضعف ها و جنبه های نادیده گرفته شده، قدرتی عمیق زاده می‌شود. این قدرت نه از انکار تاریکی، بلکه از توانایی ادغام آن با نور سرچشمه می‌گیرد و به فرد امکان می‌دهد پرتوهایی را که پیش‌تر گم شده بودند، ببیند.
چراغ ها تعامل پیچیده میان نور و تاریکی را کاوش میکند جایی که هر نوری لزوما راهنمای واقعی نیست. همان طور که نیچه گفته است: «بسیاری از افراد به دنبال نورهایی هستند که وعده روشن گری و حقیقت می دهند در حالی که این مشعل ها ممکن است تنها سایه هایی از واقعیت را روشن کنند

عرفان کهن عارفان

24 Nov, 07:33


خاندان رانتخوار و دوماد مکار شیرازی

👤حدود بیست سال پیش با معاون وزیر کشاورزی مصاحبه داشتم. وقتی خواست اسم «مدلل» را بر زبان بیاورد، صدایش را پایین آورد و گفت، انحصار صادرات و واردات دانه‌های روغنی در اختیار این شخص است. گفت اخیراً خانه‌ای ساخته که ۱۴۰ میلیارد هزینه کرده. مدلل داماد «مکارم شیرازی» است؛ مملکت دزدان

👤یه پیچی هست هروز آمار کشتی‌های پهلو گرفته بندرامام رو میذاره، از هر ۵ کشتی ۱۰ کشتی متعلق به شخصی بنام مدلل هستش
کیه این مدلل؟ چیه این مدلل؟ چکاره‌ست این مدلل؟

@poshtpardeha

عرفان کهن عارفان

24 Nov, 04:30


#آخ_لیلی
#کیهان_کلهر
#موسیقی_کُردی
جووان بیم وَ عشق، آمان تو پیرم کِردی
وَ زنجیر زُلف گیان، اسیرم کِردی...


کیهان کَلهُر (زادهٔ ۳ آذر ۱۳۴۲) موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ کُرد از ایل کلهر اهل ایران است.او اصالتاً اهل کرمانشاه است

۰

عرفان کهن عارفان

24 Nov, 04:15


‍ مَتیٰ حَلَلْتَ بِشیراز یا نَسیمَ الصُّبْح
خُذِ الْکِتابَ وَ بَلِّغْ سَلامیَ الْأَحْباب
اگر چه صبرِ من از روی دوست ممکن نیست
همی کنم به ضرورت، چو صبرِ ماهی از آب

#قطعه شماره یک #عالی جناب سعدی
میکس# شهریار

عرفان کهن عارفان

24 Nov, 03:12


تشیع عراقی ایران ، به چه دلیلی از یهود و حتی یهود صهیونیسم نفرت و خصومت دارد و اصلا یهود را تمثال یک دین خشک و خشنِ دنیاپرستانه و مادی گرایانه و تبعیض گرا می داند با آنکه عقاید و رفتار یهودیان در قرآن با بَسَامد بسیار بیشتری در زندگی اکثریت این شیعیان درباری و بازاری و سرداری و خبرداری و کارداری امروز ایران به وفور یافت می شود !! دنیاپرست تر ، بی رحم تر ، گوساله پرست تر ، پول پرست تر ، لجوج تر و عنود تر از این شیعه برساخته ، از صفویه تا زماننا هذا ، در جهان امروز اصلا وجود ندارد !! بنگرید انقلابی کردند تماما آزار و کشتار علیه خود و بیگانه با نام خدا و محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین ، در حالیکه الان چهل و پنج سال است رفتار اکثر این انقلابیون ، عین رفتار کسانی است که مقابل و قاتل و ظالم پنج تن آل عباء و کساء بوده اند ، اکثریت این مردمان مشابه حاکمان خود و اکثریت این حاکمان مشابه مردمان خود هستند و فقط در طلب پول و زور و شکم و حشم و قدرت و انکار و اجبار و کشتار و کارزار و انبار و اغیار بوده و می باشند ، بخدا از کوچه و خیابان امروز این کشور بوی کفر و بلا می آید ، خوب چه مرضی و چه غرضی دارند مدام شعار جنگ با یهود و اسراییل می دهند ، چه مانعی دارد دست در دست هم بدهند و با هم کار کنند تا جهان را تسخیر و بین خود تقسیم نمایند ، اصل سبک و سلوک زندگی است نه عقاید و باورها ...

الداعی الخیر ، هاشمی مازندرانی

عرفان کهن عارفان

24 Nov, 02:03


☆ خود تا خدا ۴۲ ☆ دوره دوم

مکرر ذِکر می کنیم تنها دو واقعیت در این عالم هستی اصالت دارد خود و خدا که هر یک دیگری را نمایان میکند.با فهمیدن خود و خدای حقیقی خواهیم دانست که تمام بخشهای زندگی و هستی ما واسطه و حاشیه هستند ، دینداران از خدا شروع میکنند تا به خود برسند و عارفان و حکیمان از خود شروع میکنند تا به خدا برسند.
گفتیم دو حوزه طبیعت و جامعه مسقط و مهبط ماست و ما هم از طبیعت تقلید میکنیم و هم از جامعه.تقلید از طبیعت ، غریزی و طبیعی و جبری است و بدون چون و چرا ، یعنی کسی به ما نمی اموزد که دنبال غذا و سرپناه و جنس مخالف برویم و همه ما اینجا یکسان عمل میکنیم همینطور تقلید در دین تکوینی که مبنای دین تعلیمی هست که ما باید تقلید تکوینی را جایگزین تقلید تعلیمی کنیم.بر اساس برهان و وجدان ما مقلّد طبیعت و خداییم چون خدا ما را اینگونه آفریده است مثلا دعا کردن تکوینی اما در قالب نماز تعلیمی است .
اما در جامعه مقلد اکابر دینی و فرهنگی میباشیم دیگر اینجا مقلد خدا نیستیم حتی اگر این تقلید آگاهانه و دستوری حق باشد و ما ندانیم ، برای رهایی از تقلید اکابر و مقلد الله شدن باید کار خدا را بشناسیم.ما گمان میکنیم وقتی مقلد عالمان دینی شدیم داریم حتما از خدا تقلید میکنیم بدون آنکه بدانیم تقلید خدا تنها یک فُرم دارد چون خلقت خدا واحد و ثابت است و ما باید آن را کشف کنیم.
حکمت و علوم عالم واقع و تکوین را بیان میکنند نه عالم تعلیم و تدوین را.علم تجربه تکوین است اما دینی که دست عالمان ماست لزوما دین تکوینی و فطری نیست چون اگر اینگونه بود  همه جا یکسان و یکی بوده و همه یک دین داشتند.بر این اساس قران لفظ دین واحد را میاورد،
ادیان تعلیمی متکثرند و از نظر پدیدارشناسی هر یک خود را برحق میدانند،در صورتیکه حق واحد است و نمی تواند متعدد باشد.
بنابراین بهتر است یاد بگیریم که حقیقت دین چیست ، حتی بی دینی هم به نوع دیگر افتادن در دین دیگر میباشد.انسان نمیتواند بدون دین زندگی کند چون دین ریشه در تکوین دارد،دین امر تکوینی و ماهم مقلد دین تکوینی هستیم.از روی دین تکوینی موسسان هر دینی انگار عکسی از تکوین گرفتند لذا چندین فرقه بوجود آمد.تمامی این فرقه ها منحرف هستند از دین حق که تکوینی است و تنها آن فرقه نجات میابد که برحق یعنی تکوین است مذهب برحق از نظر استاد گرامی آنست که آنچه میگوید بر قوانین و احکام تکوین و کاشف آن باشد یعنی بر مبنای حکمت و علوم ( عقل و تجربه ) باشد ، همین علوم فیزیک،شیمی،جامعه شناسی،روانشناسی و فلسفه و حتی عرفان.قران ما را دعوت به فطرت و خلقت و تکوین و تعقل و تقلید از دین واحد کرد.امروزه اگر عالمان دینی تابع علوم تجربی نشوند همه از نظر خدا کافرند و حتما نیوتن و گالیله هم به بهشت میروند چون بر اساس تکوین و واقعیت سخن گفته اند ‌، خدا به ما فطرت دینی و غریزه داده که بر اساس آن عمل کنیم تا آسیب نبینیم و این ها را دانشمندان ما مانند ابوریحان و بوعلی سینا و رازی و فارابی ‌‌هم گفتند و پایه گذار علوم غربی اند.ما دین خدا را باید از اینها نیز بیاموزیم و نه از صِرف محدثان و فقیهان که بر مبنای اخبار و ظنون نظر می دهند اگرچه علوم هم بر ظنون استوار است ولی استقرایی و قابل نقد و اصلاح هست ، اینجا چند مغلطه و مشکله به میان می آید اولا علوم برای فهم عُرفی سنگین است ثانیا احکام نماز و عبادت چه ربطی به آرای بوعلی و فارابی و نیوتون و فروید دارد.....

دکتر هاشمی مازندرانی
تلخیص:شهربانو بابایی

عرفان کهن عارفان

24 Nov, 01:59


الحمدالله! دست به کمر وایساده وسط خیابون، این فکر نمیکنه دزده فکر میکنه حقشه


@Dirty_Kids 👻

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 11:17


انواع نقاشی ایرانی

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 11:10


ایرانی ها چقدر خوبند

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 05:42


ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
“قدح”
با صدای : علیرضا افتخاری
ترانه سرا:
آهنگساز»حسن میرزاخانی
آلبوم :تو می آیی

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 05:41


باب القرب

پس از تجريد قرب است امّا قربت همّت نه قربت مسافت. از بهر آنكه مسافت علّت است و علّت نشان شركت است، و هر كه درين مقام قريب‌تر از خلق قريب‌تر. چون اغيار بگداشتى مسافت از ميان برداشتى، بعد و قرب را بگداشتى.

چون از خود برميدى، از قرب به قرب رسيدى، چون به ديدۀ كمال از قرب ببريدى، ديدى آنچه ديدى. بعد ازين اشارت حلال نباشد و عبارت را مجال نباشد. بيان را بدين راه نيست و زبان ازين حرف آگاه نيست از صولت زبانۀ آتش كه در برابر است پروانه بى‌خبر است.

در هجر همى‌سوزم از شرم خيال
در وصل همى‌جوشم از بيم زوال

پروانۀ شمع را چنين باشد حال
در هجر نسازد و بسوزد ز وصال

رسائل خواجه عبدالله انصاری

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 05:41


باب الانس.

انس تسكين نيران جلالست و تمكين عاشق در ميدان جمال.

انس جراحت فراق به راحت درد كشتن است و دوست با دوست گستاخ گشتن است. و نشان انس آنست كه از خود دور شود و از خلق نفور شود و از كلّ‌ اوصاف خليقت بپرهيزد و در ظلّ‌ حمايت حقّ‌ گريزد.
انس معانى عظيم است اينجا از ايمنى بيم است، اگر بدانى كه انس چونست از عقل و وهم و خيال بيرون است.

درويش بايد كه نصيب خود نجويد و به ترك خود بگويد تا صفات صمديّت ماند و ذات احديّت، انس حقيقت اين باشد و شريف‌تر دوستى چنين باشد.

جز روى تو زلفين ترا مجلس نيست
كس جز تو ترا درين جهان مونس نيست


رسائل خواجه عبدالله انصاری

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 05:34


دل از من
دلبری از تو...

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 04:38


بخاطر گرفتن گوشی
بیچاره رو سلاخی کردند 😢

عوضش امنیت داریم


#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane

عرفان کهن عارفان

23 Nov, 03:15


در هر گاه و پگاه بخودت اندیشه کن ، به مرگ محتوم و زندگی گذران خودت ، به خدای درون خودت ، به انسان بودن خودت ، به وجدان همیشه بیدار خودت ، نه به شکم و شهوت تن خودت که شکم و شهوت و خشم و خشونت برای بقا و فربهی حیوان پنهان درون توست ، بلکه اول بر سلامت جسم و جان خودت و سپس بر رشد معنوی و معرفتی خودت تمرکز کن تا تدریجا از آن حیوانیت درون خودت آزاد شوی و به وارستگی نائل گردی ، اموال و اولاد تعلق تو به همان حیوان درون توست ، انسان باش و انسان بمان یا راضی شو و منتظر باش که مسخ به خوک و میمون گردی مانند آنان که بر تو حکومت می کنند و نان سفره تو می خوردند و به تو خیانت و بر تو جنایت روا می دارند صبر کن که سحر نزدیک است و صبح تو می آید.....


الداعی الخیر ، هاشمی مازندرانی غریب

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 22:26


ترانه : تا وقتی که من بمیرم دل بمیره
خواننده : گیتی
آهنگ : پرویز اتابکی
شعر : کریم محمودی(چشمام اگه آهو بشه تو صحرا)
🌐 کانال موسیقی گلها
@MousighiGolha

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 22:23


حی بن یقظان ( ۸ )



متن حی بن یقظان
زنده ی بیدار
صدا و تحلیل: مینا خادم الفقرا
#حی_بن_یقظان 
#بوعلی_سینا
#ابن_سینا

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 18:39


اقای عزیز بنده در پنجاه گروه عضو مهمان هستم در هیچ گروهی این نوع افراد را نمی بینم به همین دلیل اعضای قلیل و ثابت دارد والله از همین گروه چند نفر به بنده توصیه کردند از گروه بزن بیرون ، شما به عنوان یک روحانی جوان و جوانمرد اول مرگ و خدا را در نظر بیاور ، انسان خدا خوای مرگ اندیش هرگز بر خلاف محسوس و مشهود و ملموس حرف نمی زند مگر کذاب یا دیوانه باشد ، اقای عقلایی بر مبنای شواهد محسوس و موافق شهادت همه مردم نظر می دهد، معلومه که شائبه منفعت طلبی در کار ایشان نیست اما این دوسه نفری که اخیرا وارد کردید بر خلاف وجدان و گفته های خود برخی از این حاکمان و سیمای میلی کلیپ پرانی می کنند در جهت دفاع مطلق ، پس یا مغزشویی شده اند و یا مزدور گروهی خاص هستند و یا مامورند و پول می گیرند و یا بالاخره آدم ساده فریب خورده اند ، این آخوندها دسترنج این مردم مفلوک را می خورند چطور دربست از حاکمان موجود که برخی از درون خودشان قبولش ندارند دفاع یکجانبه و افراط آمیز و برخلاف حس و چشم و عیان می کنند باید آنرا نقد نمایند تا اصلاح شود ، اکثر این حاکمان و نظامیان بخدا خود ولی فقیه را قبول ندارند مگر ولی فقیه می خواهد کشور تا این حد در فقر و فساد غرق باشد؟! اصلا نمیشود باور کرد ، شما آخوندها هرچه می خورید و می خرید از دسترنج و سفره این مردم بیچاره است از مردم دفاع کنید که بانی اصلی نظام هستند ، این همه خیانت و جنایت و فساد و بیداد و اختلاس و اکتناز در کدام دوران تاریخی ایران نمونه دارد ؟! من تاریخ ایران و اسلام و کلیت غرب و شرق را اجمالا خواندم اصلا چنین نمونه ای بخدا ندیدم حالا چطور شما چند آخوند یا عالم دینی پشت به مردم کرده و از حکومت موجود افراطی و یکجانبه دفاع می کنید بله حق دارید از شخص ولی فقیه خودتان دفاع کنید ولی نه از حاکمان موجود مثل رییس جمهور که مکرّر از انباشت فساد و بیداد حرف زده ولی الان همه آن وعده ها را فراموش کرده است ، من مردم را عوام و اکثرا هُرهُری می دانم ولی دلم به فنای تدریجی دین و دنیای آنان می سوزد ، مردم بویژه ۹۰ درصد جوانان از هرچه دین و ایمان و ایران و اسلام و روحانیت بریدند و حاکمان همچنان بر طبل منفعت شخصی و حزبی با شعار دروغین دفاع از نظام و اسلام می کوبند در حالیکه ریشه نظام و اسلام را زدند و دیگر جیزی نمانده است همه چیز از دست رفت خلاص....

دردمند شهر بند ، هاشمی مازندرانی

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 18:15


"یک سخن از مارتین لوترکینگ، کشیش و اصلاح طلب آلمانی: "

فراعنه نمی توانند بًرده را به وجود آورند، زیرا برده ها هم تعدادشان زیاداست و هم قدرتشان، درنتیجه این خود برده ها هستند که فرعون ها را می سازند.!

این سخن بشنو از آن مرد بزرگ
پند نیکو،گوهراست وهم سترگ

گفت قدرت ها وفرعون ها یقین
هرچه قدرت باشداندر این زمین

قدرت   آن  را   ندارد    بی گمان
او   بیارد   بَرده ای  را  در جهان   

هیچ  فرعونی   ندارد  آن    توان
برده  را  تسلیم  کند  در هر زمان

یا که  آرَد  برده ای را   در  وجود
تا  نهد  بر  درگه  فرعون،  سجود

چون که تعداد  همه  این برده ها
هست افزون همچو آن  برگ  گیا

قدرت  آن ها   بُوَد بی شک  زیاد
لشکر  آنها   بُوَد  چون  قوم  عاد

لیک برده  خود بسازد چون هِرم
سایه ی  فرعون  و  ارباب  ستم

او کند تعظیم  و کرنش پیش او
می پرستد  چون خدا  فرد عدو

جمله کارش بینداوخوب وقشنگ
می پذیردحرف اوبی نقد و جنگ

او  بسازد  بر   سر   خود  قدرتی
می بَرد  از  مال   مردم    ثروتی

هم کند تقدیس و تمجیدش  زیاد
تا که بیند خویش را بر اسب باد

می شود  بر  جان  مردم  کدخدا
می بَرد  از  یاد  خود،  ذات خدا

او شود  فرعون  و  قارون  زمان
قدرتی  یابد   ز    برده     ناگهان

برده سازد با دو دست خود  بُتی
می رساند  بر  همه  خلق    آفتی

بر  سر و صورت زند  ای  وای ما
از چه  آوردم  به جان  خود  بلا؟

هر کسی تقدیس شد اندازه  بیش
اوشودفرعون و بت،برغیروخویش

عادل ار ظالم  رسد  بر تخت شاه
روز   مردم  می شود   روز  سیاه

    
                       

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 18:14


‏✧  ‏✧‏  ✧

پر کن از باده ی چشمت
قدح صبحِ مرا...

خود بگو
من ز ِ تو سرمست شوم
یا خورشيد...؟


حضرت_مـــولانـــا

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 18:11




ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را
آن راه زن دل را آن راه بر دین را

زان می که ز دل خیزد با روح درآمیزد
مخمور کند جوشش مر چشم خدابین را

آن باده انگوری مر امت عیسی را
و این باده منصوری مر امت یاسین را

خم‌ها است از آن باده خم‌ها است از این باده
تا نشکنی آن خم را هرگز نچشی این را

آن باده به جز یک دم دل را نکند بی‌غم
هرگز نکشد غم را هرگز نکند کین را

یک قطره از این ساغر کار تو کند چون زر
جانم به فدا باشد این ساغر زرین را

این حالت اگر باشد اغلب به سحر باشد
آن را که براندازد او بستر و بالین را

زنهار که یار بد از وسوسه نفریبد
تا نشکنی از سستی مر عهد سلاطین را

گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر می‌جو
رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را

 
🎵 دکلمه ؛ عبدالکریم سروش
🎼 شعر ؛ مولانا
🎻 غزل شماره ۸۱ دیوان کبیر

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 18:07


مگر دیده باشی که در باغ و راغ
بتابد به شب کِرمَکی چون چراغ

یکی گفتش ای کرمکِ شب فروز
چه بودت که بیرون نیایی به روز؟

ببین کآتشی کرمکِ خاک زاد
جواب از سرِ روشنایی چه داد

که من روز و شب جز به صحرا نیَم
ولی پیشِ خورشید پیدا نیَم

بوستان سعدی: تصحیح و توضیح استاد غلامحسین یوسفی، ص ۱۱۰

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 15:22


سلام مدیر محترم گروه محترم تر ، این جناب اقای اقا مسعود خانلری عزیز ظاهرا یک نظامی تندروی سفارش شده یا بسیجی کوک شده یا آخوند وابسته مادی به دولت است تمام گروه را صحنه تبلیغات به نفع حکومتی تبدیل کرده که ۹۰ درصد مردم حتی خانواده های شهدا و رزمندگان پیر مراد ، آنرا فعلا منحرف از مسیر انقلاب و اسلام و تشیع و اخلاق و اهل البیت و ضعفا و فقرا می دانند ، (گرچه بنده در جناح معتدل قرار دارم ) این بزرگوار شان گروه را با این عنوان علمی تنزّل می دهد ، حداقل در این گروه جای بنده پیر استاد و استاد پیر نیست ، چون بارها از این گروه بیرون رفتم باز فراخوانده شدم خواستم این بار اول متذکر شوم ، اگر این اقا دست از تعریف و تبلیغ افراطی از حکومت و دولت جدا از دین و دنیای مردمانش بر ندارد بنده به عنوان تکلیف انسانی و شرعی از گروه خارج می شوم ، خدا کند ایشان پشت این نوع کلیپ های مکرر دنبال اهداف سیاسی و اقتصادی نباشد که ظاهرا چنین هست چراکه دیگه در سیاست ایران آدم مخلص یا بسیجی لشکر خدا پیدا نمی شود همه طرف ها دنبال بقای بر منافع هستند یعنی تمام این نوع تبلیغات توسط اشخاص برای خدا و نظام اسلامی مردم نهاد نیست ، این نوع تبلیغات افراطی در جمهوری اسلامی توسط کسانی انجام می شود که یا دنبال پول هستند یا دنبال پُست و یا دنبال بقای بر منفعت بهر قیمت ، تجربه چهل و پنج سال نظاره و مشاهده عینی من و ما و تو و اوست ، آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است مدتی تحّمل می کنم و سپس الخروج بعد الولوج ...

مخلص مفلس ، هاشمی مازندرانی

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 09:50


فلسفه مجلس ختم و ترحیم ، هاشمی مازندرانی

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 07:28


🎙 پادکستِ گفت‌و‌گو با استاد ملکیان با عنوانِ «زندگی برای چه؟»


در این گفت‌و‌گو استاد ملکیان به پرسش‌های زیر پاسخ می‌دهد:


۱. مطلوبِ زندگی چیست؟

۲. زندگیِ معنادار و زندگیِ شورمندانه چیست؟

۳. معنای زندگی کشف‌کردنی است یا ساختنی؟

۴. چه معنایی ارزشِ ساختن دارد؟

عرفان کهن عارفان

22 Nov, 05:02


"جهان را بسازید همچو بهشت
  مگویید هرگز سخن‌های زشت

  همه یک به یک مهربانی کنید
  جهان را همه، پاسبانی کنید

  بگویید این جمله در گوش باد
  که یک تن به گیتی پریشان مباد"


فردوسی

                       با درود،
             همچو مهر رخشنده؛
         مهربان باشیم و بخشنده.
            هربامداد،و هر لحظه
🌸🍃

عرفان کهن عارفان

04 Nov, 10:21


تصنیف بسیار زیبا و خاطره انگیز
🔸درویشان (الا یا ایها الساقی )
🔹در مدح علی ( ع )
با صدای: بانو حمیرا
شعر: حافظ
آهنگ: کامل علیپور
آلبوم : درویشان

عرفان کهن عارفان

04 Nov, 05:32


عجیب ترین عجیب زادگان تاریخ بشریت از آدم تا خاتم الزمان ...

ساختن یک کشور خراب اندر خراب محتاج افراد خلّاق و نستو و متفکر و تواناست ، در درون سیستم هزار فامیل جمهوری اسلامی حتی یک نفر از این نوع آدم ها پیدا نمی شود و اگر هم احتمالا پیدا شود فعلا هیچ اراده ای به ساختن ندارد لذا وقتی توان و امکان ساختن نیست پس باید بالاخره یک کاری بکنند تا نشان داده شود که حاکمان بی دلیل بر مسند تکیه نزدند ، پس باید دست بهرجا ببرند و دخالت کنند و مدام در حال تخربب باشند که بهترین نشان بودن و مهم بودن است ، راحت ترین روش خراب و تباه کردن یک کشور اول چسبیدن به امور جزیی و فرعی و ارزشی و مذهبی و تربیتی و نظافتی و نجاستی و غیره است دوم جنگ و دعوا راه انداختن است تا بودن ابدی حاکمان بر مسند قدرت و ثروت بیکران ( به بهانه امنیت کشور و مردم البته) توجیه پذیر شود ، پس باید مثل حاکمان کره شمالی مدام شعار جنگ بدهند چون نمی توانند مثل کره جنوبی بشوند ، جنگ تنها چاره ماندگاری بسیاری از حاکمان بر مسند قدرت ابدی است اگرچه با استمرار جنگ جنگ جنگ یک دفعه همه چیز فرو می ریزد و بعد کشتار و فرار حاکمان را ببین ...


مخلص مفلس ... هاشمی مازندرانی

عرفان کهن عارفان

04 Nov, 05:00


سلام قربان ، چرا خانم دکتر عزیز ما را شرمنده فرمودید ، آنانکه از مکان بعید می آیند همیشه مهمان قریب ما هستند ، اصلا از شما متوّقع نبودم که هزینه پرداخت کنید ، باید به شما بر گردانم وقتی از شهر دور تقّبل زحمت می فرمایید و به کلاس تشریف می آورید حتما علاقه و عاطفه دارید ، شما همیشه مهمان ما هستید این پول گرفتن ها را بیشتر برای اثبات تعلق خاطر و جبران احتمالی ترک درس و مَدرَس می طلبم ، بشدت مظنون هستم که آیا برخی یاد می گیرند ، نکند خسته شدند ولی به مقتضای عادت به کلاس می آیند ، آیا با کسب معرفت به آرامش وجودی می رسند و تغییری ولو اندک می پذیرند ، شاید برخی کشکی و مَشکی می آیند ، مبادا از تنهایی و بیکاری و برای سرگرمی بیایند و فقط عُمر مرا بر باد دهند ، واقعا آیا برخی علاقه و ارادت قلبی دارند یا فقط زبانی هستند اگر ارادت قلبی نداشته باشند هر دوطرف هیچ و پوچ می شویم ، فعلا در روزگار ما اول از همه پرداخت هزینه مادی نشان اثبات تعلق معنوی و حتی ارادت قلبی به درس و مَدرَس است و بعدا برای جبران هزینه های مادی پیدا و پنهان ، چه کنیم گرفتار شدیم در دولاب دودلی ....

مخلص مفلس ....

عرفان کهن عارفان

04 Nov, 04:24


#شهیار_قنبری
قدغن

آبی دریا قدغن
شوق تماشا قدغن
عشق دو ماهی قدغن
با هم و تنها قدغن

برای عشق تازه اجازه بی اجازه
برای عشق تازه اجازه بی اجازه

پچ پچ و نجوا قدغن
رقص سایه ها قدغن
کشف بوسه ی بی هوا
به وقت رویا قدغن

برای خواب تازه اجازه بی اجازه
برای خواب تازه اجازه بی اجازه

در این غربت خانگی
بگو هرچی باید بگی
غزل بگو به سادگی
بگو زنده باد زندگی

برای شعر تازه اجازه بی اجازه
برای شعر تازه اجازه بی اجازه

از تو نوشتن قدغن
گلایه کردن قدغن
عطر خوش زن قدغن
تو قدغن من قدغن

برای روز تازه اجازه بی اجازه
برای روز تازه اجازه بی اجازه

عرفان کهن عارفان

04 Nov, 04:02


پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد این را هم بدان

آگاه باش که در جهان آفرینش, بد مطلق وجود ندارد, بدی در جهان یک امر نسبی است.

در زمانه هیچ زهر و قند نیست
که یکی را پا, دگر را بند نیست
هیچ زهر و قندی در جهان وجود ندارد که برای یک نفر مفید و برای دیگری مضر نباشد.

مر یکی را پا, دگر را پای‌بند
مر یکی را زهر و بر دیگر چو قند
هرچیزی ممکن است برای یک نفر وسیله مفیدی باشد و برای دیگری اسباب دردسر, برای یک نفر مثل زهر کشنده باشد و برای دیگری مانند قند شیرین.
مثنوی_مولانا

مولانای جان در این چند بیت نکته مهمی در هستی شناسی اضداد را برای ما مشخص می کنند و می فرمایند که کارکرد هر چیزی در دنیا بستگی به مکان و زمان و شخص مورد استفاده آن دارد. دانستن این نکته به یک طرف و کارکرد و کاربرد آن در زندگی روزمره ما به یک طرف, یعنی فقط دانستن این مساله مهم نیست بلکه تاثیر آن در رفتار ما مهم می باشد. چگونه این مساله را به کار ببریم؟
حتما برای همگی ما بارها اتفاق افتاده که یک وضعیت, شخص یا موقعیت, برای ما بسیار مضر بوده و مکافات در مکافات برای ما ایجاد کرده است و ما حیران که چرا اصلا چنین چیزی باید وجود داشته باشد, چرا من؟ چرا اصلا چنین چیزی باید رخ دهد؟ غافل از این هستیم که همین وضعیت یا شخص, برای دیگری مفید و چه بسا حیاتی باشد. در این مواقع طرز برخورد و کلامی که از ما صادر می شود, تعیین کننده می باشد, یعنی اینکه اگر ما این وضعیت را شر مطلق بدانیم و شکوه و شکایت و اعتراض به خالق دانای عالم کنیم, دچار اشتباه و چه بسا گناه خواهیم شد. امام علی در نهج البلاغه فرموده اند که عدالت آن است که خدا را متهم نسازی یعنی اگر دچار ضرری شدی یا وضعیت نامطلوبی برای تو پیش آمد, آن را شر مطلق ندانی و خداوند را متهم نکنی.
مولانا در مثنوی می فرمایند:
پس نهانی ها به ضد پیدا شود
چون که حق را نیست ضد پنهان بود.
یعنی اگر اضداد نباشد, خلقت غیر ممکن است و به واسطه این اضداد است که ما به شناخت هستی می رسیم.
نکته پایانی که خدمت دوستان باید عرض کنم این است که علت اینکه ما هستی را متضاد می بینیم, به خاطر جزئی نگری و دیدگاه میکروسکوپی محدود ما است و اگر دید ما به جهان به صورت کل نگر باشد و کل هستی را یکپارچه مشاهده کنیم, این مساله برای ما برطرف می شود. خیلی ساده, همین شب اگر وجود نداشت, چگونه روز را می شناختیم؟ یا اگر گرما نبود, سرما قابل شناخت بود؟
در فلسفه چینی, یین و یانگ که دو قطب متضاد هستند نیز دقیقا چنین عملکرد و اساس معرفتی دارند.
سخن را با بیتی دیگر از مولانا در مثنوی به پایان می برم:

چونک بی‌رنگی اسیر رنگ شد
موسیی با موسیی در جنگ شد

باید از رنگ به بی رنگی برویم تا جنگ اضداد در نظر ما از بین برود.

شمس_تبریزی در این مورد فرموده اند:

ای شیخ, تو را گفته اند که از رنگ برون آی


عرفان کهن عارفان

04 Nov, 03:53


▪️رو سر بنه به بالین..


شعر: #مولانا


اجرا: #سعید_الیف

عرفان کهن عارفان

04 Nov, 03:49


✍️ محسن رنانی

🖊 رئیس جمهور مسعود، ما تو را فریب دادیم!



◀️ امروز سحرگاه دوشنبه که دارم این متن را می‌نویسم خیلی به حال تو گریستم. گریستم چون ما تو را فریب دادیم، ما به تو رای دادیم چون نیاز به قهرمان داشتیم؛ و چون رفتار و گفتار تو جوری بود که ما احساس کردیم این همان قهرمانی است که می‌تواند برود و حق ضایع شده تاریخی ما را «ظرف یک ‌ماه» بستاند؛ پس به صندوق‌ها هجوم بردیم.

◀️ مسعود گرامی! می‌دانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شده‌ای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیس‌جمهور ایرانی که باید چوبه‌دار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود. از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور. اما تو بمان، که آینده‌ای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیس‌جمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای‌ ما واجب‌تر است.

◀️ می دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می دانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکرده‌ای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیده‌ام اما از این همین دور می‌فهمم که برای قربانی شدن آمده‌ای نه قربانی کردن؛ و اگر غیرازاین باشد،‌ همه ما باخته‌ایم! خبر دارم که کاندیداهای تراز اول وزارتخانه‌های تو را فقط به خاطر تحصنی یا امضای بیانیه‌‌ای یا نوشتن نامه‌ای در گذشته‌های دور، رد صلاحیت کرده‌اند؛ اما صبور باش و بمان و چوبه‌دارت را بر دوش بکش و با گام‌های آرام و کوتاه به پیش برو. ما چاره‌ای جز این مسیر نداریم. نه این نسل سیاست را می‌شناسد و نه تاریخ می‌‌داند؛ و نه این حکومت، خلاقیت، استقلال اندیشگی و قدرت کوبنده این نسل را می‌فهمد؛ بنابراین هیچ‌کدام زبان هم را نمی‌دانند و خطر همین‌جاست!😢😢

◀️ و تو بمان چون به تو نیازمندیم. ما به بازیگران سیاسی صبورِ پوست کلفت که فحش بشنوند ولی عصبانی نشوند و تحقیر شوند اما قهر نکنند شدیداً نیازمندیم. ما با کمبود مفرط صبر و کمبود مفرط آهستگی و کمبود مفرط آدمی روبروئیم که آمده باشد که آبرویش را بگذارد و برود نه اینکه آبرویش را با خود به خانه یا به حصر ببرد.

◀️ و در عجبم از حکومت که با امواج بحران‌هایی که در همه حوزه‌ها آفریده است و به تنهایی قادر به حل هیچ کدام نیست، حکومتی که اکنون در یک مورد بحرانی، بیست هزار مگاوات کمبود برق دارد، در حالی که تمامی فرصت‌های ما را در یک ربع قرن گذشته برای تولید فقط یک هزار مگاوات برق اتمی در نیروگاه بوشهر، سوزانده است؛ به زبان پزشکیان را حمایت می‌کند اما در عمل کاری می‌کند که اعتماد مردم را به او نابود کند. آی حکومت! مسعود را هر روز می توان در میدان شهر به فلک بست! اما این کار را مکنید؛ نه به سود شماست، نه به سود ملت! چرا که مسعود، امروز هم نماد حکومت است هم نماد مردم؛ به این سرمایه بزرگ چوب حراج مزنید!
🌹❤️🌹❤️🌹

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 19:38


گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت
دوست را، زیر باران باید دید
عشق را، زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است.
روشنی را بچشیم
شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را
گرمی لانه لکلک را ادراک کنیم
روی قانون چمن پا نگذاریم
در موستان گره ذایقه را باز کنیم
و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد
و نگوییم که شب چیز بدی است
و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ
سهراب سپهری

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 16:46


دیر آمدی ای نگار سرمست
زودت ندهیم دامن از دست

بر آتش عشقت آب تدبیر
چندان که زدیم بازننشست

از روی تو سر نمی‌توان تافت
وز روی تو در نمی‌توان بست

از پیش تو راه رفتنم نیست
چون ماهی اوفتاده در شست

سودای لب شکردهانان
بس توبه صالحان که بشکست

ای سرو بلند بوستانی
در پیش درخت قامتت پست

بیچاره کسی که از تو ببرید
آسوده تنی که با تو پیوست

چشمت به کرشمه خون من ریخت
وز قتل خطا چه غم خورد مست

سعدی ز کمند خوبرویان
تا جان داری نمی‌توان جست

ور سر ننهی در آستانش
دیگر چه کنی دری دگر هست

سعدی

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 16:15


یه روزی رفتم که رفتم رو واست خونده بودم ،
یه دل اینجا یه دل اونجا


مرضیه

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 07:11


تنهات یافتم

هر یکی به چیزی مشغول و بدان خوشدل و خرسند .
بعضی روحی بودند
به روح خود مشغول بودند
بعضی به عقل خود
بعضی به نفْس خود

ترا بی‌کس یافتم
همه یاران رفتند به سوی مطلوبان خود و تنها رهات کردند
من یارِ بی یارانم


جناب شمس تبریزی

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 06:02


این آخوند چون دانش ندارد ناچار است با احساسات بازی کند ، چون بیسواد مانده ناچار است به این شیوه پروژه سرگرم سازی خودش را پیش ببرد ، شاید هم از آگاهی وحشت دارد ، می توان مردم کوچه بازار اکثرا فاسد القول ما را ساعتی جمع و دوربینی نصب کرد و از همه خواست همصدا شعر و سرود بخوانند و شعار دهند و دثار چاک بزنند اما امثال این آخوندها نمی فهمند آنانکه با حس و حال دور و بر کسی جمع می شوند بسیار موجودات خطرناکی هستند با فیشی جمع می شوند اگر حاجات روانی مادی آنها تامین نشود با کیشی می روند و در قطب مخالف ساکن می شوند، البته اگر روزی دانا شوند دمار از روزگار آن آن کس و خس بر می آورند چون آنرا فریب می خوانند ...

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 03:29


🍃

خواهی که شود دل تو چون آئینه
ده چیز برون کن از میان سینه





حرص و دغل وبخل وحرام و غیبت
بغض و حسد و کبر و ریا و کینه

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 03:29


شریعت و عقلانیت: گستره فقه

مناظره #عبدالکریم_سروش
و
#ابوالقاسم_علیدوست

قسمت #اول

عرفان کهن عارفان

03 Nov, 03:25


ذکر بایزید بسطامی، سلطان العارفین
تذکره الاولیاء


اجرا، بهروز رضوی

عرفان کهن عارفان

02 Nov, 19:16


🌱 رنج، بیداری و رشد 🌱

کارل یونگ، روانشناس مشهور، می‌گوید:
“رنجت را تحمل نکن، رنجت را درک کن؛ این فرصتی است برای بیداری.”
این جمله ما را به تأمل در رابطه با رنج و درد دعوت می‌کند. به جای فرار از درد، باید آن را بپذیریم و درک کنیم که رنج می‌تواند دروازه‌ای به رشد و آگاهی باشد.

این مفهوم در شعر مولانا نیز به زیبایی بیان شده است:
“رنج گنج آمد که رحمت‌ها دروست. مغز تازه شد چو بخراشید پوست.”
مولانا به ما یادآوری می‌کند که رنج و سختی‌ها در حقیقت گنجی از رحمت و یادگیری هستند. همان‌طور که پوست باید خراشیده شود تا مغز تازه‌ای به وجود بیاید، ما نیز باید از رنج‌ها عبور کنیم تا به روشنایی و بیداری دست یابیم.

بیایید به رنج‌هایمان به عنوان فرصتی برای رشد نگاه کنیم و بگذاریم که درد، ما را به سوی آگاهی و فهم عمیق‌تری از خود و زندگی هدایت کند. 💫

عرفان کهن عارفان

02 Nov, 19:02


استجابت دعا
چرا خدا جواب دعاهای ما را نمی‌دهد؟

همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس
که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم



دکتر #سروش
.

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 23:10


کثافتا ما تو بیداری زدیم شما چرا الان زدین بیناموسا

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 23:10


احتمالا جنگنده های فرزندان قوم حضرت موسی علیه السلام در راه هستند🥲

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 21:19


ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم
همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند
تا کارِ خود زِ اَبروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغِ صبوحی کشیده‌ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

پیر مغان ز توبه‌ی ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

کار از تو می‌رود مددی ای دلیلِ راه
کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

چون لاله، مَی مبین و قَدَح در میانِ کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست؟
نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 21:16


چه دریایی


چه زیبا و در عین حال وحشتناک

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 20:59


کدام باغ به دیدار دوستان مانَد؟
کسی بهشت نگوید به بوستان ماند!
اگر تو روی به هم درکشی چو نافه‌ی مشک
طمع مدار که بوی خوشت نهان ماند!

💌 سعدی

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 20:55


گل سنگم هایده عزیز

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 20:49


🎼 متن ترانه تاجیکی "میزند باران به شیشه"
شاعر: لایق شیر علی ( ۷۹-۱۳۲۰ .خ)

میزند باران به شیشه
تاره تاره، ریشته ریشته
شعرهایم نیم کاره
سرگذشتم نانوشته

میزند باران به شیشه
همچو انگشت فریشته
خاطراتم مثل باران
بگذرد از کوه و پشته

میزند باران به شیشه
قرض خواهانه، دومشته
جام هایم نیمه خورده
زندگی ام بی سریشته

نیم عمرم مانده یا نه
نیمه ی خوبش گذشته
دفترم خالیست، خالی
چون زمینهای نه کیشته

بگذرم من همچو باران
یک زمان زین کوه و پشته
من بهشته عالمی را
یا مرا عالم بهشته

یابدم یک روز باران
از سر عالم گذشته
یا نکنده قرض دل را
یا وصیت نانوشته


عرفان کهن عارفان

25 Oct, 07:43


درود ، این خانم مخالف رفع فیلترینگ خانه دار یا نظامی است که متاسفانه این نوع زنان و مردان و روحانیان امروزه در مسند قدرت هم فراوان هستند ، در عین حال بسیار عوام و مغزشسته است ، در محافل بسته مذهبی سیاسی روضه خوانان و مداحان سیاسی مزدور زیاد شرکت می کند احیانا منافع مادی هم دارد یعنی چیزی به او می رسد لذا یک مذهبی آگاه و مخلص و دلسوز به حال اسلام و نظام و جوانان نیست ، او نمی فهمد که فساد جنسی در طول تاریخ و همیشه بود اما زیر پوشش و پنهان یعنی با فضای مجازی پدید نمی آید بلکه آشکار می شود درواقع با زمینه بیداد اجتماعی و سیاسی پدید می آید بعلاوه اختلاط حریم ها ،  الان در امیر نشین های خلیج فارس فیلترینگ نیست آیا آنجا همه فاسد و خانواده ها تباه شده اند تا چه رسد به غرب ؟ وقتی اکثریت جامعه و جوانان تمام ظرفیت معنوی و معرفتی خود را از دست داد و مقلّد پوچ متنفر از دین و اخلاق و فقیر و بیکار یا دزد و کذاب بار آمد خود بخود در زیر پوست شهر حتی زیر حجاب به دنبال سکس و فساد می رود ، اقبال به فضای مجازی مانند رفتن به بازار برای خرید است و فقط یک علامت فساد گستری است که به حاکمان آگاهی می دهد که فساد یا حاجات جنسی جوانان را مدیریت کنند مثل زمان شاه ، در اصل فساد به عدم رعایت حریم در درون خانه ها و محافل خصوصی بر می گردد باید به زنان و مردان آموزش داد از اختلاط دوری کنند مثلا بیاموزند و بدانند که مردان عادی بطور غریزی مانند خوک و بوفالو اسیر سکس و پول هستند و زنان هم بیمار خودنمایی و جلوه توجه ، در نتیجه عامل اصلی گسترش فساد به عدم حجاب در حد چادر و روسری بر نمی گردد بلکه در اصل و اول به عدم رعایت حدود و حریم در خانه ها و محافل خصوصی مختلط بر می گردد بعلاوه سقوط ارزش های اجتماعی و سیاسی...

مخلص مفلس ....

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 06:55


#قرابت_معنایی



گفت:
مَن لَم یَکُن لَهُ سِرُّ
فَهُوَ مُضِرُّ

ترجمه:
کسی که رازی از عالَمِ معنا در دل ندارد
وجودِ او زیانبار است




📎بقول حضرت لسان الغیب:

ای بی‌خبر!
بکوش که صاحب خبر شوی!

عرفان کهن عارفان

25 Oct, 04:13


از صد نسیم گلشن فردوس خوشترست
بادی که می وزد ز گلستان صبح گاه

دامان صبح گیر  مگر سر بر آورد
صبح امید تو  ز گریبان  صبح گاه

#عراقی

عرفان کهن عارفان

24 Oct, 18:59


ایرانیان و تقدیس همیشگی آب


اکثر ما شعر معروف «آب را گل نکنیم» سهراب سپهری را شنیده‌ایم. ممکن است فکر کنید این شعر در ادامه تفکر عرفانی سهراب است و احتمالأ رقت عاطفی او به حدی بود که طاقت گل‌آلودن آب را هم نداشته است اما خوب است بدانید این تفکر بیش از اینکه در عوالم معنوی و عرفانی معنا پیدا کند یک باور بسیار کهن ایرانی است تا حدی که حتی مورخان یونانی نظیر هرودوت و استرابون نیز به آن اشاره کرده‌اند. از آن جمله هرودوت می‌گوید:


«پارس‌ها در مجاری اب، ادرار نمی‌کنند و در آن آب دهان نمی‌اندازند و روی خود را نمی‌شویند و حتی اجازه نمی‌دهند که کسی اینچنین کند برعکس ما، برای مجاری آب احترام زیادی قایل اند.»


تاریخ هرودوت. صص ۲۲۱-۲۲۰

عرفان کهن عارفان

24 Oct, 18:10


ریشارد واگنر به یکی از دوستانش می‌نویسد:
«آشنایی با حافظ واقعاً مرا بهت زده کرده است.
ما باید به شدت از تمام فرهنگ روشنفکری پرشکوه اروپایی خود قبل از آن چیزی که مدتها پیش در مشرق زمین با چنین آرامش روحی معین و صمیمانه‌ای مطرح شده بود، شرمنده باشیم.»

واگنر خطاب به دوست خود اولیگ مى‌نویسد:
«من ترجیح مى‌دهم در آتش بسوزم و ترجیحاً در آتش حافظ. حافظ را با دقت مطالعه کن: او بزرگترین و والاترین فیلسوف است. تا به حال کسى با اطمینان و ثابت قدمى ِ او از مسائل اطلاع نداشته است. او تنها به یک چیز اهمیت مى‌دهد و حتى از صحبت در مورد بقیه‌ی چیزها پرهیز مى‌کند. درست مانند آن چه که از حلقه‌ی نیبلونگ من بر می‌آید: خوش باش! زیرك باش و سختى‌ها را آسان گیر!»

او در جایی دیگر می‌نویسد:
«کتاب حافظ را تهیه کن! این حافظ پارسی بزرگترین شاعری است که زندگی کرده و شعر سروده است. اگر بی‌درنگ کتاب او را تهیه نکنی به کلی مورد تحقیر من واقع خواهی شد.»

کوزیما واگنر در دفتر خاطرات خود می‌نویسد:
«ریشارد اغلب از حافظ نقل قول می‌کرد.»


«مجموعه‌اى از اشعار حافظ در آلمان توسط‌ گئورگ فریدریش دامر به چاپ رسیده بود و منظور واگنر اشاره به این چاپ است.»

«مجموعه نوشته‌هاى ریشارد واگنر -

عرفان کهن عارفان

23 Oct, 06:31


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل پانزدهم
ص ۶۲ 🍃🍃

عرفان کهن عارفان

23 Oct, 05:23


غم حبیب نهان ...❤️🕊

هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز
ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز

روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز

غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب
که نیست سینه ارباب کینه محرم راز

اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنیست
من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز

چه گویمت که ز سوز درون چه می‌بینم
ز اشک پرس حکایت که من نیم غماز

چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت
که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز

بدین سپاس که مجلس منور است به دوست
گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز

غرض کرشمه حسن است ور نه حاجت نیست
جمال دولت محمود را به زلف ایاز

غزل سرایی ناهید صرفه‌ای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز

«حافظ»

عرفان کهن عارفان

23 Oct, 04:11


دوش بیماری چشم تو بِبُرد از دستم
لیکن از لطفِ لبت صورتِ جان می‌بستم

عشق من با خَطِ مشکین تو امروزی نیست
دیرگاه است کز این جامِ هِلالی مستم

از ثباتِ خودم این نکته خوش آمد که به جور
در سرِ کویِ تو از پایِ طلب ننشَستم

عافیت چشم مدار از منِ میخانه‌نشین
که دَم از خدمتِ رندان زده‌ام تا هستم

در رَهِ عشق از آن سویِ فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رَستم

بعد از اینم چه غم از تیرِ کج اندازِ حسود
چون به محبوبِ کمان ابرویِ خود پیوستم

بوسه بر دُرجِ عقیقِ تو حلال است مرا
که به افسوس و جفا مُهرِ وفا نشکستم

صنمی لشکریَم غارتِ دل کرد و بِرَفت
آه اگر عاطِفَتِ شاه نگیرد دستم

رُتبَتِ دانشِ حافظ به فلک بَر شده بود
کرد غم‌خواریِ شمشادِ بلندت پَستم

  حافظ

عرفان کهن عارفان

23 Oct, 03:47


🍂🍁
🔻«باز آمدم»

اجرای بانو «هنگامه

عرفان کهن عارفان

23 Oct, 03:35


صبحتان درخشان

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 22:33


🔊فایل صوتی


هاشمی رکاوندی

فلسفه غرب 17



.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 18:18


درون سینهٔ ما سوز آرزو ز کجاست؟
سبو ز ماست ولی باده در سبو ز کجاست؟

گرفتم اینکه جهان خاک و ما کف خاکیم
به ذره ذره ما درد جستجو ز کجاست؟

نگاه ما به گریبان کهکشان افتد
جنون ما ز کجا شور های و هو ز کجاست؟

اقبال لاهوری
📘زبور عجم

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 14:24


نیست شو….


من ذره و خورشید لقائی تو مرا
بیمار غمم عین دوائی تو مرا


#مولانا
#علیرضا_قربانی
.

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 14:18


به حقّ شمس الحق

خواننده؛ مهرداد ملکی

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 13:19


💠 داغ فقر

فرشته رضایی:

🔹 بیش از ۵۰۰هزار کودک زیر ۵ سال سیستان‌وبلوچستان، از فقر غذایی، لاغری و کم‌وزنی رنج می‌برند
.

🔹 روزگار بلوچ و کودکانش، سراسر رنج و غصه است. کودکان بلوچ همه‌جور سختی کشیده‌اند؛ از بی‌شناسنامه‌بودن تا فقر و گرسنگی. محرومیت همچون غباری بر زندگی آنان نشسته و خیال رفتن ندارد.

🔹بسیاری از کودکان خردسال هم در این رنج سهیم‌اند؛ از آنجا که به آنان غذا و مواد مغذی کافی نمی‌رسد و در نتیجه بسیاری از آنان با چالش‌های رشد در سنین کودکی مواجه‌اند. بر اساس آماری که هفتۀ گذشته رئیس دبیرخانۀ شورای‌عالی سلامت و امنیت غذایی گفت، ۸ استان کشور از نظر تغذیه نیاز به توجه بیشتری دارند.

🔹 سیستان‌وبلوچستان، کهگیلویه‌وبویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، خراسان جنوبی و بوشهر، استان‌های اعلام‌شده هستند.

🔹سال ۹۸ نیز که مدیرکل دفتر بهبود تغذیۀ جامعۀ وزارت بهداشت که در ارتباط با ناامنی غذایی حاکم در مناطق محروم کشور خبر داده بود، همین استان‌ها جزو اسامی نامبرده بودند، با این تفاوت که اکنون بوشهر نیز به این لیست اضافه شده است.

🔹بنابر اعلام وزارت بهداشت، این استان‌ها از نظر کیفیت و فراوانی مواد غذایی، کمبودویژه‌ای دارند و از ناامنی غذایی رنج می‌برند
       


#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 13:19


دستانم را میتوانی ببندی
پاهایم را میتوانی ببندی
دهانم را میتوانی ببندی
اما ذهنم را هرگز!
یک روز
ازذهن من، از ذهن تو
ازذهن ما هزاران پرستوی وحشی
به آسمان خواهد پرید

👤 #سارتر

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 05:20


( اصلاحیه ) آغاجری و میر باقری

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 04:56


سلام استاد
یک سوال داشتم خیلی ذهنم را مشغول کرده اگر راهنمایی بفرمایید ممنون میشم
حدیثی از پیامبر هست که متفق القول و متواتر هم در شیعه و سنی نقل شده
بدین شرح که پیامبر اسلام فرموده
هر کس شهادتین را بگوید و به قبله ما یعنی مکه نماز خوانده و ذبیحه ما را بخورد مسلمان است و جان و مال و ناموس ش در امان است
حدیث بسیار جالبی است
مانند استخوان در گلو نه میشه بلعید نه میشه در آورد
حیرانم

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 04:56


درود ، عجب پرسش تکانش آوری را طرح فرمودید که در پاسخ آن گریستم ، مسلمانی بیان شهادتین نیست برادر بلکه مسلمانی طریق سِلم و صلح و سلامت گزیدن و دست از ستم کشیدن در جهان مملو از تضاد و تعارضات است به همین دلیل پیامبر مسلمان ما با مشرک و مسیحی و یهودی و عرب و عجم صلح کرد و مذاکره و معاقده نمود چون مسلمان راستین بود ، رهبر فرقه ساز و سنیّ تراش و شیعه تراش نبود ، اما به محض مرگ آن حضرت عمر و ابوبکر جنگ با ملل را شروع کردند و شهادتین یا جزیه را شرط مسلمانی قرار دادند اما هم جزیه گرفتند به زور و هم زیر برق شمشیر شهادتین گرفتند به زور ، چون نفهمیده بودند قبله یک سنگ نشانی است که راه گم نشود حاجی احرام دگر بند ببین راه کجاست !!
قبله جان را چو پنهان کرده اند ، هرکسی رو جانبی آورده اند ،
تمام عقاید و مناسک و معابد همه ابزار و توشه و زاد طریق سلامت پذیری در پرتو ایمان بخدا و عمل صالح ( سالم ) است ، آن زمان این قصه و جمله شهادتین در حد سلام من به شما بود برای سهولت ورود مشرکان عصر پیامبر در جرگه مسلمین تلقی می شد ، بعدا فقیهان آمدند شهادتین را که چند تا جمله شعارین است را شرط مسلمانی بویژه در واپسین لحظات زندگی دنیا و حتی دخول در قبر و ورود به عالم آخرت تبدیل کردند و درواقع از آن غسل تعمید دروغین ساختند ، ما که مسلمان موروثی هستیم فقط به قصد نماز شهادتین گفتیم اما برای دخول در اسلام هرگز شهادتین نگفتیم نمی دانیم آیا مسلمان هستیم یا باید صبر کنیم تا بمیریم که آخوند سر نعش ما به ما تلقین شهادتین کند که حداقل دم مرگ مسلمان بمیریم !! چون ما به شیوه دنیا آمدن خود مسلمان شدیم

دردمند شهربند ، هاشمی مازندرانی غریب

عرفان کهن عارفان

22 Oct, 04:43


صراط های مستقیم

از تو ای بی نقش با چندین صور / هم مشبه هم موحد خیره سر

🍃 بی جهت نبود که پاره ای از فیلسوفان و عارفان میگفتند تنها صفت خداوند بی صفتی است ، در نهج البلاغه نیز جمله ای هست که می فرماید ؛{کمال التوحید نفی الصفات عنه } ؛ کمال توحید خداوند اینست که آدمی برای او صفتی قائل نباشد ، به تعبیر مولوی بی صورتی و بی نقشی

🌿 اگر شما خود را با چنین موجودی مواجه ببینید و شروع کنید به فکر کردن در این معنا ، رفته رفته حیرت بر شما عارض میشود و مثل این که دارید وارد یک محیط کاملا ناآشنا میشوید

🍀 آشناهای ما همین اعداد و اضدادند ، تصور کنید همه این نقوش و صُوَر و اعداد و اضداد کنار رفته ، حیرت حاکم میشود ، تصور هم نمیشود کرد ، همان که مولوی میگفت ؛
جای سوز اندر مکان چون در رود

🌻خدا یک موجود تصور سوز است در تصورات و مفاهیم نمیشود او را گنجاند چنین موجودی را چطور اسمش را ببریم ؟

❗️ خداشناسی متعارف عموم ما خداشناسی انسان گونه است ، یعنی ما یک خدای انسان_وار خیلی با عظمتی را تصور کردیم ، خیلی دانشمند، خیلی مقتدر ،خیلی عطوف و خیلی خشمگین است و او را می پرستیم ، کثیری از ما چنینیم

لیک هرگز مست تصویر و خیال
در نیابد ذات ما را بی مثال

🌼 مردمی که مست تصویر و خیالند همیشه خدا را در چهره ای از این چهره ها میبینند

اگر خداوند بی صورت است پس نسبتش با همه صورت ها مساوی است ، درست شبیه فکری که بی زبان است نسبتش با همه زبان ها یکی است یعنی میتواند به زبانهای مختلف درآید

چیزی که بی بی صورت و بی رنگ است نسبتش با همه صورت ها و رنگ ها یکی است ، اگر نسبتش با یکی از رنگ ها بیشتر باشد معلوم است که کمی رنگ داشته ، درست مثل عدالت که در ذات بی رنگ است و نمیشود گفت عدالت سرخ تر است


🍃 اگر این امر بی صورت را بپذیرید خدا بر همه مردم به صورتی تجلی میکند و همه صورت ها با او نسبت مساوی دارد ، در داستان موسی و شبان مثنوی _ موسی به شبان اعتراض میکرد که چرا به خدا می گویی بیا موهایت را شانه کنم ؟ تو یک مرد را با اسم زن صدا کنی به تو حمله میکند تو آمدی به خدا می گویی ؛ دستکت شویم کنم شانه سرت/وقت خواب آید بروبم جایکت؟


↩️ دریغا که شبان ، شبان بود ، اگر شبان نبود و با این اندیشه های فلسفی و عرفانی مولانا آشنا بود می توانست بگوید که خداوند صورت ندارد نسبتش با همه صورت ها مساویست ، چه فرقی است با صورتی که توی موسی می گویی و با صورتی که من شبان می گویم ؟


این که مردی را زن بخوانیم ، عصبانی میشود برای اینست که مرد وزن در انسانیت مشترکند ، هر دو صورتمندند لذا یک صورت را نمی شود به صورت دیگر نمی شود نسبت داد ، در آنجا خلاف است ، در بی صورتی چه؟

بی صورت نسبتش با همه صورت ها مساوی است دیگر فرقی نمی کند کسی بگوید خدا را من در تجلی شیر دیدم و کسی بگوید من خدا را در تجلی کبوتر دیدم ، بی صورت نسبتش با همه صورت ها مساوی است ، چه اشکالی دارد من او را به صورت شیر ببینم ؟ تو هم موسایی او را به صورت دیگری ببین

خداوند هم در نهایت بین موسی و شبان اینچنین داوری کرد که ؛

هر کسی را سیرتی بنهاده ایم / هر کسی را اصطلاحی داده ایم
در حق او مدح و در حق تو ذم / در حق تو شهد و در حق او سم
ما بری از پاک و ناپاکی همه / از گرانجانی و چالاکی همه

🌹در واقع خدا داوری اش این بود که خیلی سر به سرش نگذار ، خیلی هم بی راه نمی گوید

⁉️ اگر اینطور باشد رسالت انبیاء چه میشود؟ ما قبلن گفتیم رسالت انبیا تصحیح تفسیر مردم از خدا بود ، تصحیح تئوری پردازی های مردم از مواجهه با امر بی صورت بود ، تجربه دینی یک مواجهه با امر بی صورت یک امر خام و بی صورت است ، ما آن را تفسیر میکنیم یعنی روی آن صورت میگذاریم ، گاهی ممکن است صورت غلط بگذاریم انبیاء می گویند تجربه دینی تان محفوظ ، اما این صورت را برای او بگذارید ، این تفسیر را از او به دست دهید ولی با بیانی که گفتم آن بی رنگ و بی صورت نسبتش با همه صورت ها و رنگ ها یکی است شما اگر بخواهید خدا را با رنگ و صورت تفسیر کنید کدام رنگ و صورت بهتر است ؟هرکس بگوید فلان رنگ و صورت از خدا بهتر است معلوم میشود خدا رنگی و صورتی دارد ، باید بگوید هیچ فرقی ندارد تا شما چجور خدا را تجربه کردی تا چه تأملی از خدا برانگیرد واِلّا خدا سبزتر یا سیاه تر است نداریم ، هم میتوانیم به موسی حق دهیم هم به شبان ، همه رنگ ها و صورت ها هست و هیچ رنگی و هیچ صورتی نیست

صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بت‌ها را در پیش تو بگدازم

صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم
چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم

و

هر چه گویی ای دم هستی از آن
پرده دیگر بر او بستی بدان

عرفان کهن عارفان

21 Oct, 05:18


سیستانی برای معالجه مجدد به لندن رفت تا ثابت کرده باشد آن امامانی که در نجف و کربلا و سامرا دفن هستند شفا نمیدهند و فقط برای تحمیق بیشتر احمق‌ها و جاهلان کاربرد دارند

تا قبل از اختراع دوربین و آمدن اینترنت و موبایل، مراجع تقلید همه شان صاحب کرامات بودند.
مثلا میگن آیت الله بروجردی تربت کربلا را میمالید به چشمش، ضعیفی چشمش برطرف میشد دیگه عینک نمیزد!
اون یکی دو حبه توت خشک میخورد بواسیرش خوب می شد و کچلیش برطرف میشد.
دیگری تفاله چای را فوت میکرد و می داد خانمها میخوردند، فورا حامله میشدند.

اما حالا همه آن پدرسوخته بازی ها تمام شده و یکی از مرجع تقلید شیعیان (همان سیستانی) برای درمان و تعویض باتری رفته لندن
رفته انگلیس.
چون الان دیگه حتی امام حسینم شفا نمیده !
امام رضا هم مثل فامیلشون شده مدتهاست اونم شفا نمیده !

#مهسا_امینی



عرفان کهن عارفان

21 Oct, 04:20


از صد نسیم گلشن فردوس خوشترست
بادی که می وزد ز گلستان صبح گاه

دامان صبح گیر  مگر سر بر آورد
صبح امید تو  ز گریبان  صبح گاه

#عراقی

درود ... صبحتان بخیر🙋🏻‍♂🙋‍♀ 

در این صبح زیبا🌸
دلتون پر از محبت
روزتون پُـر‌ از رحمت
زندگیتون پر از بـرکـت
لحظه‌هاتون پر از موفقیت
روزگارتون پر از خوشبختی و
عاقبتتون ختم به خیر باشد

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 19:26


آن سیه‌چرده که شیرینیِ عالم با اوست
چشمِ میگون لبِ خندان رخ خرم با اوست

گرچه شیرین‌ دهنان پادشهانند ولی
او سلیمانِ زمان است که خاتم با اوست

خال مُشکین که بدان عارض گندمگون است
سِرِّ آن دانه که شد رهزنِ آدم با اوست

دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست

روی خوب است و کمالِ هنر و دامن پاک
لاجرم همتِ پاکان دو عالم با اوست

با که این نکته توان گفت که آن سنگین‌ دل
کُشت ما را و دمِ عیسیِ مریم با اوست

حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایشِ بس روحِ مکرم با اوست


#حافظ
اجرا:
#سعید_الیف

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 11:14


✳️ شیخ و مرشد « شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی »

مرا پیرِِ دانای مرشد شهاب
دو اندرز فرمود بر روی آب

یکی آن‌که با خلق بدبین مباش
دگر آن‌که با خویش خودبین مباش

نکویی اگر کرده‌ای بر کسی
و زو هم جفا دیده باشی بسی

هم این را هم آن را فراموش کن
دهان از بدِ خلق خاموش کن

# سعدی

❇️ این شعر در بوستان آمده است ، حال سوال این است که مرشد شهاب نام سعدی کیست ؟

◀️ شیخ شهاب الدین سهروردی شیخ و مرشد بزرگوار زمان سعدی بوده است.

◀️ بخشی از مباحث ایشان در این محل جهت علاقه مندان درج می گردد برای دیدن مقاله کامل به سایت مرکزسعدی شناسی مراجعه نمایید

❇️ شیخ‌ مرشد

◀️ مرشد و مربی‌ سعدی‌ با استناد به‌ سه‌ بیت‌ از سعدی‌، شیخ‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ می‌باشد:

مقالات‌ مردان‌ به‌ مردی‌ شنو
نه‌ سعدی‌ که‌ از سهروردی‌ شنو

مرا شیخ‌ دانای‌ مرشد، شهاب
‌دو اندرز فرمود، بر روی‌ آب‌

یکی‌ آن‌ که‌ در بند خودبین‌ مباش
‌دگر آنکه‌ در خلق‌ بدبین‌ مباش‌

اما این‌ شهاب‌ الدین‌ که‌ سعدی‌ از او یاد کرده‌ است‌، کیست‌؟

ما در تاریخ‌ به‌ سه‌ شخصیت‌ برخورد می‌کنیم‌ که‌ ملقب‌ به‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ بوده‌اند:

1. یحیی‌ بن‌ حبش‌ بن‌ امیرک‌، ملقب‌ به‌ شهاب‌ الدین‌ و شیخ‌ اشراق و شیخ‌ مقتول‌ و شهید و مکنی‌ به‌ ابوالفتوح‌ حکیم‌معروف‌ و احیاء کننده‌ حکمت‌ اشراق (متولد 549 مقتول‌ 587)، که‌ به‌ دو دلیل‌ نمی‌تواند، شهاب‌ الدین‌ مورد نظر و مربی‌ وپیر طریقت‌ سعدی‌ می‌باشد:

الف‌. شهاب‌ الدین‌ به‌ سال‌ 587 مقتول‌ گردیده‌ و شیخ‌ سعدی‌ در این‌ سال‌ یا هنوز متولد نشده‌ و یا بیش‌ از دو سال‌نداشته‌ است‌. (حتی‌ با در نظر گرفتن‌ تاریخ‌ 585).

ب‌. این‌ شهاب‌ الدین‌ احیاء کننده‌ حکمت‌ اشراق بوده‌ و در بسیاری‌ از موارد خلاف‌ رأی‌ قدما گفته‌ و از حکمت‌ ایرانی‌ واصلاحات‌ دین‌ زردشتی‌ استفاده‌ کرده‌ است‌ و متعصبان‌ او را به‌ الحاد متهم‌ کرده‌اند. علمای‌ حلب‌ خون‌ او را مباح‌ شمردند.کتب‌ مفصلی‌ که‌ نامبرده‌ در حکمت‌ ایرانی‌ و مهری‌ و زردشتی‌ تألیف‌ نموده‌ و نظریات‌ وی‌ که‌ در تألیفاتش‌ منعکس‌ شده‌است‌، مخالف‌ آراء فقهی‌ سعدی‌ می‌باشد.

2. ابوالنجیب‌ ضیاءالدین‌ عبدالقاهر بن‌ عبدالله سهرودی‌ عارف‌ معروف‌ (490 ـ 563) وی‌ از مریدان‌ احمد غزالی‌ وجانشین‌ وی‌ و دارای‌ مصنفات‌ بسیار است‌. این‌ شهاب‌ الدین‌ نیز نمی‌تواند مرشد و پیر شیخ‌ سعدی‌ باشد به‌ سبب‌ آن‌ که‌حداقل‌ 25 سال‌ قبل‌ از تولد سعدی‌ وفات‌ یافته‌ است‌.

3. ابوحفض‌ عمر، برادر زاده‌ ابوالنجیب‌ عبدالقاهر سهروردی‌ عارف‌ که‌ نسبت‌ تعلیم‌ او به‌ احمد غزالی‌ می‌رسد (متوفی‌632) از تألیفات‌ او کتاب‌ عوارف‌ المعارف‌ ـ النصائح‌ ـ اعلام‌ التقی‌ و اعلام‌ الهدی‌ است‌. وی‌ مؤسس‌ فرقه‌ سهروردیه‌ ومرشد سعدی‌ و اوحدالدین‌ کرمانی‌ است‌.

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 09:06


☆خود تا خدا ۳۹☆ دوره دوم

بحث ما تقلید دینی بوده و غریزه تقلید ریشه در خلقت ما آدمیان دارد،متابعت ناخودآگاه از طفولت از فرم و قالب ها بدون چون وچرا ، خطرناکترین نوع تقلید در عرصه دین رخ می دهد ، دین از دوران کودکی و نوجوانی تماما در قالب مناسک و مراسم مذهبی انتقال می یابد و تبدبل به باور می شود ، از آنجاییکه مذهب در بطن و آغوش فرهنگ جای میگیرد دین تقلیدی اخذ شده از مراسم و مناسک عمدتا از فرهنگ یک جامعه است.نوع دینداری مردم ایران و عراق با هم به دلیل تفاوت فرهنگی،فرق دارد و ما در واقع دین فرهنگی داریم نه فرهنگ دینی ، در شرایط فعلی که مردم اذعان دارند که از دین خارج میشوند در واقع از بخشی از فرهنگ جامعه و دین فرهنگی جدا میشوند نه از اصل دین که ریشه در فطرت انسانها دارد.با حذف مراسم و مناسک مذهبی دین حداکثری به سطح دین حداقلی که دین فرهنگی است میرسد ، طبق تعریف جامعه شناختی و انسان شناختی فرهنگ یعنی قالبهای غالب یک جامعه و مردم این الگوها را مبنای زندگی می دانند .
دین در قرآن دین فقط دین تکوینی و فطری است یعنی فطرت الله ، فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم،دین قیم و پایدار و باقوام دین تکوینی است نه تعلیمی ، پس این جدایی از دین فطری نیست و انسان نمیتواند کاری مستمر بر خلاف فطرت و خلقت خود انجام دهد‌‌ ، القسر لایدوم ، حقیقت دین و هر چیزی که ریشه در خلقت ما دارد.
ما در دین تکوینی مقلد خداییم نه ملّا و کشیش و راهب و علما و مراجع‌ ، همه چیز در مسیر دین خدا پایدار است و دین تعلیمی هم از روی دین تکوینی توسط عالمان ساخته میشود اما برای تشخیص آن از دین تکوینی باید تعقل کرد که آیا با آن مطابقت دارد.دین تکوینی واقعا تقلید است و ما بی دلیل از ذکر و دعا در مراسم دینی خوشمان نمی آید چون ریشه در خلقت ما دارد و معمولا در برابر رفتارهای غریزی و تکوینی پرسش نمیکنیم.
در قران واژه تقلید دینی بکار نرفته و اطاعت امده که برخلاف تقلید بطور آگاهانه صورت میگیرد،طوعا و کرها‌.آیه لااکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی دلالت بر دین تکوینی دارد که مفسران از ان اشتباها به دین تعلیمی تعبیر کردند،یعنی در دین الهی که مقتضای فطرت و طبیعت ماست اکراهی نیست نه در اعتقاد.
له اسلم من فی السموات و ما فی الارض جمیعا:همه چیز در خلقت خدا تسلیم خلقت خدایند.یا واژه مقالید در آیه له مقالید السموات و الارض به معنای هر چیزی است که آدمی را به زنجیر بکشد و همه زمین و آسمان مقلد خدایند و طبق بیانات ابن عربی در فتوحات مکیه و مولانا در فیه مافیه ما مقلد خداییم و از او تقلید میکنیم که ناخودآگاه است و ریشه در خلقت ما دارد و در اضطرار خودش را نشان میدهد که ما چطور مانند زنجیری بر دست و گردن خدا آویزانیم.
ناگفته نماند که کنار گذاشتن همین مراسم و مناسک در جوامع مرفه که زندگی آرام و بی دغدغه ای دارند منجر به پوچی و بی معنایی میگردد.
فرق تقلید از خدا و اطاعت از خدا ، آگاهی و کنشمندی دیندار مطیع است و بر این اساس خداوند تقلید را تکوینی و برای کل مخلوقات زمین و آسمان استفاده کرد و همه مقلد خدایند اما در حیطه دین تعلیمی تقلید عامل بیچارگی و تباهی ماستباید اطاعت باشد پس باید خوشحال باشیم که از تقلید دین برستیم که در مراسم و مناسک و عقاید خلاصه میشود و امروزه دین تکوینی باید به معنویت دینی تعریف و تحویل شود که از اهداف استاد گرامی از این سلسله مباحث میباشد.....

دکتر هاشمی مازندرانی
تلخیص: شهربانو بابایی

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 08:55


هر کجا هستم ، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچهای غربت؟

من نمی دانم 
که چرا می گویند:
اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست؟
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست؟
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.

چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست…
زیر باران باید بازی کرد.
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت..
زندگی تر شدن پی در پی ،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون"است….

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 08:14


بشنویم تا بیدار شویم.

خلاصه کتاب : #روح_ناآرام

دوران تاریک حکومت استالین

راوی
#امیر_سودبخش

برگرفته از کانال پادکست رخ

@Rokhpodcast

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 05:24


از هیچکس تقلید نکن. تقلید بخشی از جاه‌طلبی است. از بودا تقلید نکن، از عیسی تقلید نکن. سعی کن خودت باشی. البته سعی کردن نیز بیهوده است. فقط خودت باش. وقتی خودت هستی، به روی تمام امکانات گشوده ای. وقتی خودت هستی، کل هستی به تو کمک می‌کند. مبارزه نمی‌کنی.
وقتی مبارزه نمی‌کنی... این معنای اعتماد است. وقتی مبارزه نمی‌کنی، هستی بر تو رخ می‌دهد. اگر با هستی مبارزه کنی صرفاً خودت را نابود می‌کنی، امکاناتت را، انرژی ات را، زندگی ات را، هستی ات را نابود می‌کنی. مبارزه نکن! تسلیم هستی شو. خودت را همانطور که کل می‌خواهد باشی بپذیر، سعی نکن کسی دیگر باشی، و روشن بینی هر لحظه می‌تواند رخ دهد. در همین لحظه می‌تواند رخ دهد؛ نیازی به صبر کردن نیست.

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 04:20


پاییز
با صدای : شاهرخ
ترانه سرا : محمدرضا فتاحی
آهنگساز: منوچهر طاهرزاده

عرفان کهن عارفان

20 Oct, 00:09


.
  به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
  صبح را با تمام وجود
  نفس خواهم کشید .
  خستگی ام را در
  رختخواب رخوت خواهم پیچید .
  کفش هایم را به صبح های
  تازه آشنا خواهم کرد .

  من هم صدا با همه پرنده ها
  به خوشبختی لبخند خواهم زد .
  آغوشم را از آرامش
  صبح پر می‌کنم
  تا آغاز شوم مانند روزهای آفتابی
  من به صبح ، نزدیک تر از
  همه آفتاب ها هستم ...

 

  # فروغ_فرخزاد


  درود همراهان مهربان..
  صبحتون سرشار از عشق و لبخند

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 11:38


درود بر استادم جناب دکتر عزیز خیرُ الخَیّرین ، نهج البلاغه هرگز قابل قیاس با صحیفه سجادیه مجهول السند نیست ، صحیفه سجادیه اکثرا و قطعا نوشته زیدیان است اما در باره نهج البلاغه تحقیقات زیادی از سوی هر دو فرقه سنیّ و شیعه انجام و ثابت شد که حداقل دوسوم آن صد در صد کلام مولای غریب ماست ،بله کلام علی رسواگر حاکمان کذاّب شیعه صفوی و قجری تا امروز ، بعلاوه سید رضی الموسوی مولف این کتاب شریف ، خُطَب و کلام امام علی غریب عالَمِین ، علی ابن ابیطالب را اکثرا از منابع اهل سنت گرد آوری کرده است ، علامه امینی در جلد چهارم الغدیر تمام منابع نهج البلاغه را از اهل سنت گرد آورده است و محققان زیادی از دو طرف در باره اسناد و مسانید و مدارک نهج البلاغه کتابها نوشتند و حتی خطبه هایی مانند شِقشِقیه را مورد پژوهش قرار دادند و بر صحّت آن تاکید کردند ، نهج البلاغه کتاب نیست مِکشاف الکذب حاکمان و شیعیان سیاسی عراقی و مدعیان ولایت علی است ، چطور شد به محض تاسیس حکومت انقلابی شیعه عراقی ایران اولین اقدام حذف نهج البلاغه از مدارس و دانشگاه ها و حتی حوزه ها بود ، برای آنکه شور و هیجان و جاه طلبی و مالخواری و سلب آزادی و کشتار بیگناهان و مصادره اموال خادمان و نابودی دانشمندان با متون و بطون نهج البلاغه هیچ سازگار نبود و همه انقلابیون را به زیر تیغ سوال می کشاند ، مهمترین ثمره انقلاب روستازادگان ایرانی نابودی مرام و کلام علی بوده است و الحمدالله انقلابیون افراطی موفق شدند که به جای نهج البلاغه مراسم روضه و مرثیه و شعار و شکم و صیغه و خمس و کنز اموال و نشر اخبار و احادیث اکثرا دروغین را جایگزین کنند ، به همین دلیل از در و دیوار این مُلک و مملکت بلازده امروز فساد و بیداد مانند چرک و پِرک تن جزامی فرو می ریزد ، همه جا دروغ و ارغگی و حرام خواری و زورگویی و قانون شکنی و شکم سالاری موج می زند و می رود که همه را غرق کند ....

دردمند شهربند، هاشمی مازندرانی غریب

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 11:38


سلام
دانشمند بزرگوار
هاشمی مازندرانی
احتمال های زیادی در این مورد هست .
در مورد نهج البلاغه هم چنین احتمالی هست
یقینا زید نسبت به دیگرانی که...
برتری علمی  داشته

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 11:24


ـــــــــــــــــــــــ
آیا حافظ یک انقلابی است؟

#شفیعی کدکنی
کتاب: این کیمیایِ هستی




▪️آیا حافظ یک انقلابی است؟ فیلسوف است؟ یا ملحد است؟ قلندر است؟ صوفی است؟ عارف است؟ به نظرِ من باید گفت که حافظ فقط حافظ است با تمامی ابعادِ شخصیتش.

ساحَت زبان مورّخ با ساحتِ زبان هنرمند بسیار اختلاف دارد، چرا که مورّخ با ساحت گزارشی زبان سر و کار دارد ولی زبان به کار گرفته شده توسط هنرمند به‌طور کلی از زبان مورد نظر مورّخ جداست. با دو مثالِ ساده شاید این منظور بیان گردد:
مثلاً می‌گوییم: «مردی از شیراز می‌آید.» در بیانِ این جمله هیچ رمز و رازی وجود ندارد و دقیقاً ساحت گزارشی زبان مطرح است. اگر ما بیاییم و به‌جای «مرد» کلمهٔ «رند» و به‌جای شیراز «ملکوت» و در عوض آمدن «تجلّی» را جایگزین کنیم مفهوم جمله به‌طور کلی متفاوت می‌شود:
«رندی از ملکوت تجلّی می‌کند.» (دقیقاً در این جا یک ساحت عاطفی مطرح می‌گردد.) که تعبیر و تفسیر این جمله دیگر از ساحت گزارشی زبان فاصله گرفته است. برای درک و قبول هر کلمه ابتدا باید به کاربردش اعتقاد پیدا کرد چرا که تا شما فی‌المثل به کلمهٔ «تجلّی» در عرفان اسلامی اعتقاد نداشته باشید این کلمه برایتان بسیار بی‌روح و بی‌معنا جلوه خواهد کرد.

▪️حافظ متعلّق به فرهنگ جامعهٔ خود بود. او خودش را به عنوان یک انسان شناخته است و عواطف انسان‌ها را بازگو می‌کند. در اشعارش منی جهان‌شمول به ارزیابی می‌نشیند، منی انسانی. منظور از «منِ انسانی» آن منی است که شاعر فقط به خودش نمی‌پردازد. منِ موجودیت دیگران را نیز مطرح می‌کند. در آثار اوّلیِ قرن سوم و چهارم این منِ انسانی کمتر دیده می‌شود. فرخی‌ها و منوچهری‌های فراوانی وجود داشتند که غالباً منی شخصی را که فقط در محدودهٔ خواسته و تفکّرات خودشان بود به نمایش می‌گذاشتند. منوچهری:
من به فضل از تو فزونم
تو به مال از من فزونی


این من را با خیام، منی که شامل تمام انسانیت می‌گردد مقایسه کنید:
از تن چو برفت جانِ پاکِ من و تو
خشتی بنهند بر مغاکِ من و تو

آنگاه برای خشتِ گورِ دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو


و یا با این منِ حافظ:
من ملک بودم و فردوسِ برین جایم بود
آدم آورد در این دیرِ خراب‌آبادم

در این‌گونه من‌ها، شاعر فقط به خودش نمی‌پردازد و حافظ اینچنین بود. من‌های اجتماعی در اشعارش فراوان مطرح است و حتی برای یک برش زمان خاصّی هم شعر نسروده است، مثل ناصر خسرو و بعضی از شعرای دوران مشروطیت، مثل عشقی و امثالهم. نُرمِ شعری حافظ متفاوت نُرمِ شعریِ دیگر شعرا است.

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 10:02


🍃🍃 فیه ما فیه
فایل چهاردهم
ص ۵۹_ ۶۰ 🍃🍃

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 05:56


یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار نامتناسب جهنم است

هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است

نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمی‌ست
بس دیو را که صورت فرزند آدم است

آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی
یا لطف صورتی‌ست، دگر حشو عالم است

هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌ام
جز بر دو روی یار موافق که در هم است

آنان که در بهار به صحرا نمی‌روند
بوی خوش ربیع بر ایشان مُحَرَّم است

وان سنگ‌دل که دیده بدوزد ز روی خوب
پندش مده که جهل در او نیک محکم است

آرام نیست در همه عالم به‌اتفاق
ور هست در مجاورتِ یارِ مَحْرَم است

گر خون تازه می‌رود از ریش اهل دل
دیدار دوستان که ببینند مرهم است

دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است

مُمسِک برای مال همه‌ساله تنگ‌دل
سعدی به روی دوست همه‌روزه خرم است

#حضرت_سعدی

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 05:55


ریمیکس ترانه ی
«درد فراق»
👤 همایون شجریان

این ترانه هنگام خاکسپاری استاد شجریان توسط پسرشون همایون، میان گریه های حضار، به زیبایی هر چه تمام تر اجرا شد.

جـانا ز فراق تو، این محنت جان تا کی؟
دل در غم عشق تو‌ رسوای جهان تا کی؟

عطار_نیشابوری
موسیقی
شجریان

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 05:55


جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی
چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو
بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی
نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی
آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی
در آرزوی رویت ای آرزوی جانم
دل نوحه کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی
بشکن به سر زلفت این بند گران از دل
بر پای دل مسکین این بند گران تا کی
دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند
خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی
ای پیر مناجاتی در میکده رو بنشین
درباز دو عالم را این سود و زیان تا کی
اندر حرم معنی از کس نخرند دعوی
پس خرقه بر آتش نه زین مدعیان تا کی
گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر
هست او ز مکان برتر از کون و مکان تا کی
گر عاشق دلداری ور سوختهٔ یاری
بی نام و نشان می‌رو زین نام و نشان تا کی
گفتی به امید تو بارت بکشم از جان
پس بارکش ار مردی این بانگ و فغان تا کی
عطار همی بیند کز بار غم عشقش
عمر ابدی یابد عمر گذران تا کی
#عطار

عرفان کهن عارفان

19 Oct, 05:39


نقض، به معنی ویران کردن بنا و تباه کردن و برهم زدن پیمان است و نقیض به معنی مخالفت کننده و تباه‌کننده است.
#نقیضه واژگونه جواب گفتن به شعر شاعری دیگر است؛ شاعری شعری می‌گوید و شاعری دیگر آن را نقیضه می‌کند و مخالف آن را می‌آورد.

یکی از زیباترین نقیضه‌های ادبیات فارسی نقیضه‌ای است که #ابتهاج بر روی غزل حافظ آورده است و حقیقتا که بجز سایه کسی را یارای پیچیدن به پَر و پای خواجه‌ی شیراز نبوده‌است، با این بیت مُناقضانه‌ی نمونه:

#حافظ گوید همی:
عاشق که شد که يار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نيست وگرنه طبيب هست

#سایه پاسخ دهد همی:
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست

با اجرای بی‌نظیر #محمد_اصفهانی

عرفان کهن عارفان

18 Oct, 21:18


عنوان:
"شرح ابیاتی از مثنوی پیرامون مسئله‌ی زن


«در بیان این خبر کی: اِنَّهُنَّ یَغْلِبْنَ اَلْعاقِلُ وَ یَغْلِبُهُنَّ اَلْجاهِلُ»
ابیات ۲۴۳۳ و ۲۴۳۴ در ذیل، ترجمه‌ی جمله‌ی فوق هستند.


«گفت پیغمبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحبدلان»
(دفتر اول مثنوی، بیت ۲۴۳۳)
پیامبر (ص) فرمود : زن به دلیل اینکه منبع و نُماد عطوفت و مهربانی و آرامش است، در چشم و دلِ مردانِ فهیم و باشعور و زیبایی‌شناس نفوذ کرده، خُلق و خوی آنان را الهی و انسانی می‌کند، و آنان عظمتِ وجودِ زن و چراییِ فلسفه‌ی خلقتِ او را می‌فهمند و با بانوان به احترام و ادب رفتار می‌کنند.


«باز بر زن  جاهلان غالب شوند
زانک ایشان تند و بس خیره‌رُوَند»
(همان، ۲۴۳۴)
اما مردان جاهل بر خلاف مردان عاقل، با خشونت و بداخلاقی با زنان برخورد می‌کنند و آنان را آزار می‌دهند چرا که اشخاصِ نادان، ذاتاً کُندذهن و بی ادب و نفهم و تندرو هستند.


«کم بُوَدشان رقَّت و لطف و وَداد
ز آنک حیوانیست غالب بر نهاد»
(همان، ۲۴۳۵)
در وجود اشخاصِ جاهل و سنگدل، خُلقیاتی همچون دلسوزی و عطوفت و دوستی یافت نمی‌شود زیرا حیوانِ درّنده‌ای به نام نفْسِ امّاره بر روح و جسم آنان چیره شده، حکم می‌رانَد، و آنان را گرفتارِ عقب‌ماندگی و تعصباتِ خشک کرده است.


«مهر و رقّت، وصفِ انسانی بُوَد
خشم و شهوت، وصفِ حیوانی بود»
(همان، ۲۴۳۶)
این بیت از آن ابیاتی است که نیاز به هیچگونه شرح و تفسیری ندارد، فقط می‌بایست با آب طلایش نوشت و خواند و اندیشید؛ همین.


«پرتو حق است آن معشوق نیست
خالق است آن گوئیا مخلوق نیست»
(همان، ۲۴۳۷)
اگرچه زن بهترین معشوق برای مردانی است که از لحاظ جسمی و جنسی و فکری سالم‌اند اما او نه فقط معشوق که پرتو و تجلیِ زیبایی‌های خداوند است، و خداوند با خلقتِ زن، اوج هنرمندیِ خود را در معرضِ عموم به نمایش گذاشته است.
زن بهترین نمونه‌ی خلقت برای اثبات خالقیتِ پروردگار است.
زن، مخلوقِ صرف و معمولی نیست.
زن، راهی است برای رسیدن به نورِ ایمان.
زن، روشنای چشم است و دل.
زن، قداست دارد.

گروهی می‌گویند چون که مرد فاعلیت دارد و زن فعل پذیر است؛ پس زن از مرد ضعیف‌تر است.
اما مولانا معتقد است که پذیرندگیِ زن نه بخاطر ضعیفه بودن، که اتفاقاً نشانه‌ی هنرِ پرورندگی و قدرتِ آفرینندگیِ اوست زیرا زن پس از دریافت نطفه از مرد، حالتِ فاعلی می‌گیرد و در درون خود، موجودی دیگر را می‌پرورانَد. موجودی که صاحبِ روح است. روحی که به خدا تعلق دارد و دمنده‌اش خداست.
تصور کنید:
روحِ خدا در زهدانِ زن؛
چقدر باشکوه!
و اینگونه است که در نگاه مولانا چگونگیِ "پرتوِ حق" بودنِ زن به وضوح عیان می‌شود.

این بیت جزو زیباترین، جسورانه‌ترین و بحث برانگیزترین ابیاتِ مثنوی است و مولانا را در صدرِ شخصیت‌های طرفدارِ حقوقِ زنان قرار داده است.


تکمله:
شاید در مثنوی ابیات و حکایاتی در ضدیت با زنان یافت شود اما با کمی تأمل می‌توان اطمینان حاصل کرد که آن ابیات و حکایات، یا جنبه‌ی تمثیلی دارند، یا خبر از مهلکه‌های نفْس امّاره می‌دهند، و یا در مورد زنانِ جاهل و بدطینت بیان شده‌اند کما اینکه مولانا در مذمّت مردان جاهل و بدطینت هم حکایات و روایات فراوانی دارد؛ (البته شخصاً با برخی از روایات و حکایات و ابیات و کلمات در مثنوی به خاطر بدآموزی و دور بودن از عفت کلام موافق نیستم...).
آنچه از اطلاعاتی که از زندگی، آثار و مکتوبات مولانا بر جای مانده و به ما رسیده است نشان دهنده‌ی این است که ایشان در سیره‌ی عملی احترام فوق‌العاده‌ای برای زن و شخصیت زن قائل بوده است و ابیات مورد بحث فوق، گواهی است بر این که شناخت مولانا از جایگاه و اهمیت مسئله‌ی زن، یکی از زیباترین، پاک‌ترین، کامل‌ترین و شامل‌ترین شناخت‌هاست.


https://t.me/secretganjgrpmanvy

عرفان کهن عارفان

18 Oct, 21:10


ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده‌ام
زان می که در پیمانه‌ها اندرنگنجد خورده‌ام

مستم ز خمر من لدن رو محتسب را غمز کن
مر محتسب را و تو را هم چاشنی آورده‌ام

ای پادشاه صادقان چون من منافق دیده‌ای
با زندگانت زنده‌ام با مردگانت مرده‌ام

با دلبران و گلرخان چون گلبنان بشکفته‌ام
با منکران دی صفت همچون خزان افسرده‌ام

عرفان کهن عارفان

18 Oct, 03:11


هنگام سپیده‌دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه‌گری


یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی‌خبری ...

خیام نیشابوری

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 18:50


درود ، قرآن محصول تعامل و تولید مشترک بین خدا و پیامبر تحت لیسانس نظام الهی است ، یعنی خدای تکوین و پیامبر تعلیم این ارتباط خفی و سریع که وحی نام گرفت و خود نوعی تکوین است را پدید می آورند ، هر نوع ارتباط تعلیمی بین عبد و خدا همزمان رخ می دهد عین ارتباط انسان و شیطان و انسان با خودش ، انّ الشیاطین لیُوحُون الی اولیائهم ، بل الانسان علی نفسه بصیره ، چنان نیست که یکی غافلانه دیگری را مغفولانه به نبوت بجنباند و منبعث کند ، عتاب یا ایهاالمدًثر قم فانذر ، ضیق و سعه زبان بشری است که خطاب و خطیب و مخطوب را از هم جدا می کند والاّ وحی هماره همزمان است و نبوت از نفس نفیس نبوی شروع می شود و پیام وحی تکوینی را دریافت می کند و آنگاه به زبان بشری با امداد الهی القا یا املاء یا ابلاغ می کند ، تفسیر های سنتی در تقابل با روایت اسراییلی و عِبرانی از نبوت است و بعلاوه اضافت و اضاقت وارد بر این نوع خوانش از سوی عالمان مسلمان آوانگارد این عرصه ...

مخلص مفلس ...

دکتر هاشمی مازندرانی(رکاوندی)

https://t.me/drhashemirekavandihamgam

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 11:27


قرآن کلام خدا، نه محصول مشترک خدا و پیامبر (ص)

اشکال:
قرآن محصول تعامل و تولید مشترک بین خدا و پیامبر تحت لیسانس نظام الهی است ،

پاسخ:
آیات قرآن صریحا دلالت دارد که قران کلام خدا است و آنانکه آن را محصول مشترک خدا و پیامبر (ص) میدانند یا قرآن نمیخوانند و به آن آشنا نیستند و یا تغافل میورزند تا خلقی را بفریبند.
خداوند فرمود (أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً) [نساء: 82] در این دلیل آورد که قرآن از غیر خدا نیست.
و به پیامبر (ص) فرمود (قُل‏... وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ) [انعام: 19]. (بگو... و این قرآن به من وحی شد).
و به پیامبر (ص) فرمود (وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظيم‏) [الحجر: 87] « (اى محمد) همانا هفت آيت با ثنا (و دعا كه قسمت بين خدا و عبد شده و در هر نماز دو بار خوانده مى‏شود، يعنى سوره حمد) و اين قرآن با عظمت را بر تو فرستاديم‏».
ولی مشکل این افراد وحی شیطان به آنان است در مقابل خدا (َإِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِم‏) [انعام: 121].
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 11:27


سلام بر ماشاء الله ، دل گفت مرا علم لدنّی هوس است ، تعلیمم کن اگر تو را دسترس است ، گفتم که الف گفت دگر گفتم هیچ ، در خانه اگر کس است یک حرف بس است ، مشکل شما و شماها و صدها مثل شماها آنست که خدا را نمی شناسید مگر باز از طریق پیامبر و قرآن یعنی دور مضمر و بدتر از آن حال که باید معرِّف اعرف از مُعرَّف باشد زهی نادان که او خورشید تابان ، به نور شمع جوید در بیایان ، همانطورکه خود را هم نمی شناسید یعنی دور مصرّح دیگر ، تا خود و خدا را خوب نشناسید قرآن را نیز خوب نخواهید شناخت لذا مدام باید بر ظواهر آیات و اخبار تکیه کنید و بعد دیگران را نادان بخوانید و در میان چرخه دور و تسلسل و تعصّب و تصلّب بچرخید تا عمر سر آید و جان بر آید ، آن اقفالها یعنی قفل و غلف و غُل شامل کسی است که در قرآن تدبر نکند و ظاهرا شامل شماهاست نه من بدبخت که از فرط عُمری تدبّر کردن ها تدبیر بر خودم را از دست دادم ، تدّبر جستن معنا در ورای آیات است نه ظواهر که ظواهر فقط در آیات الاحکام و فقه و شریعت صادق است نه در عقاید و حقایق ، باید در عرصه تدبّر و تفکر از ظاهر عبور کرد ، البته عبور نه عدول ...

مخلص مفلس ...

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 06:55


💢ارزش حداقل یکبار خوندن رو داره

•اگر به میهمانی گرگ میروی سگت را همراهت ببر
•قله ای که چند بار فتح شود؛
بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود !
مواظب دلت باش...!
•گاهی لب های خندان بیشتر از
چشم های گریان”درد”می کشند ...
•پایِ "معرفت" که میاد وسط
“دستِ “خیلیا کوتاه میشه...!
•وقتی حرف راست میزنید
فقط انسان هایی از دستتان عصبانی می شوند
که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است ..
•یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت...
اگه خودتو بگیری میندازنت !
•مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم
اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند :
معذرت میخوام ...
•مزرعه را موریانه خورد،
ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم
،لعنت به این حماقت!
•آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار
نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند ..

“زمان” وفاداری آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” ...

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 05:46


به نام خداوند جان وجهان
خلاصه تصوف ایرانی.


در گذشته چهار گروه مخالف با شعرراشناختیم . در این جلسه استاد به نظر دینداران و بطور خاص اسلام ومسلمین در مورد شعر پرداختند. قرآن کریم در
آیات 224 تا 227 شعرا می فرماید:
گمراهان از شعرا پیروی می کنند (224)آیا ندیدی آنان سرگردانند (225)
و به آنچه می گویند عمل نمی کنند (226)البته در این مورد قبلا مطرح شد که شعرا اهل سخن هستند ومرد عمل نیستند. در آیه (227) مؤمنین را استثناء میکند و می فرماید :مگر کسانی که ایمان آورده وعمل صالح انجام دادند و.......
چون تطبیق این استثناء با مصداق کار مشکلی بود لذا فقها حکم بر کنار گذاشتن شعر وشاعری دادند. اهل تسنن به دلیلی که در ادامه بیان خواهد شدبر حرمت شعر اسرار بیشتری دارند .اگر شعرایی چون حافظ وسعدی فردوسی و..... علی رغم داشتن مذهب اشعری شعر می سرودند به این دلیل بود که اصولا انسان حکیم واندیشمند خویش را اسیر زندان مذهب نمی کند . در جای دیگر قرآن می فرماید:ما شعر به او نیاموختیم وشاعری شایسته او نیست .(یس 69)ویا آیه 41 سوره الحاقه می فرماید وآن گفتار شاعر نیست .برای توضیح این آیات برمی گردیم به تاریخ قرآن. مکه زماننی فتح شد که شعرای جاهلیت جز در وصف اندام نساء و گاه جنگ و خونریزی شعر نمی گفتند که طبعا این اشعار مترود بود اما بعد از فتح مکه پیامبر شعر را از اطلاق به مقید برده هر شعری را مترود وهر شاعری را مذموم نمی دانست .حتی شاعران مترود هم بعد از توبه اگر یک شعر هم در جهت دین می گفتند بخشیده می شدند .داستان دو شاعر معروف عرب. شاهد این مدعا است. کعب ابن زهیر در تقبیح پیامبر شعرها گفت بطوری که بعد از فتح مکه پیامبر حکم قتل او را دادند . اما بعد از چند سال متواری بودن به وساطت برادر خود نزد رحمت للعالمین بخشیده ومورد تفقد واقع شد .همینطور حسان ابن ثابت که بعد از توبه با شعرهایی که در جهت اسلام ومدح پیامبر می گفت صله های بسیاری از ایشان دریافت کرد .در خبر است که رسول خدا مجلس شعر هم بر پا می کردند .اما در زمان خلیفه دوم علاوه بر مخالفت با متعه حج و متعه زنان با شعر هم مخالفت شد واین مخالفت تا حد شلاق زدن شاعر جدی بود. علت مخالفت عمر این بود که چون شعر با عالم خیال ارتباط داشت آن را موجب به فراموشی سپردن قرآن می دانست. پس معلوم شد که دلیل مخالفت حنابله و اشاعره با شعر چیست. حال برمی گردیم به ایران تا دلیل گرایش جامعه ایران به شعر را بدانیم .شعر در ایران در ردیف زبان محاوره قرار داشت. قبلا بیان شد که شعر چه نقش مهمی در بیان احوالات عارفان و شهودات ایشان داشت .علاوه بر شعرای عارف,شعرای غیر عارف نیز مسائل اجتماعی وآلام مردم را با زبان شعربه سبک هندی که به آن سبک اصفهانی هم گفته می شد بیان می کردند. که قطعا هر دو نوع تأثیر قابل توجهی داشته اند. علت این گرایش به شعر چیست ؟استاد اولین دلیل این امر را آرمانگرایی دانستند .به این معنا که جامعه ایرانی در طول تاریخ با تأثیر پذیری از آموزه های دینی بدنبال مدینه فاضله بوده تا طعم عدالت وپاکی وطهارت را بچشد .اما هیچگاه چه در گذشته وچه اکنون این آرزو جامه عمل نپوشید و شاعران این آرزو را در قالب شعر بیان کردند .فردوسی نمونه آشکار این آرمانگرایی است. از قول یک جامعه شناس ایتالیایی علت گرایش جوامع به اشعار آرمانی خشونت حکومتهاست .فشار وخفقان موجب می شود مردم یا در خفا شعر بسرایند ویا به دربار سلاطین پناه برده در وصف آنان شعر گویند .استبداد علاوه بر آرمانگرایی جامعه را به بیماری ترس و چاپلوسی آلوده می کند .محتشم کاشانی مثال این مورد است که چاپلوسی را در حق شاه عباس دوم به حد اعلا رسانده بود .البته شاعری چون ناصر خسرو هم پیدا می شود که می گوید:
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را
بلای دیگری که استبداد بر سر جامعه می آوردتفرد(گوشه نشینی) افراد اندیشمند است .انسان اندیشمند که محکوم به انزوا شود چاره ای ندارد جز اینکه افکار خویش را در قالب استعاره و کنایه و مجاز مطرح کند. و به این ترتیب از توبیخ وپاسخ گویی در امان باشد. فروید میگوید:انسانهایی که دچار عقده و سر خوردگی هستند یا شعر می گویند یا شعر می خوانند.اومعتقد است در شاعران عقاید خویش را در قالب شعر عقده های خویش را بطور رمز آلود بیان می کنند. اقبال هم این مطلب را تأ یید می کند که:
ای بسا شاعر که که از سحر هنر
رهزن عقل است و ابلیس نظر

دکتر هاشمی مازندرانی (رکاوندی)

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 05:43


درس تصوف ایرانی و مولانا شماره 39-دکتر هاشمی مازندرانی (رکاوندی)

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 05:31


راه رسیدن به عشق
هیچ بودن است
به محض اینکه فکر کنی
که کسی هستی؛
عشق از جاری شدن باز می ایستد ...

‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‍‎‌‌‍‎‌‍‎‌‌‍‌‍‎‌‍‎‌‍‎‍‎‌‌‍‎‌‍‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‍‎‌‌‌‍‎‌‌‍‎‌‍‎‌‌‍‌‍‎‌‍‎‌‍‎‍‎‌‌‍‎‌‍‌‌‍‎‌‌‍‎‌‍‎‌‌‍‌‍‎‌‍‎‌‍‎‍‎

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 05:30


اونجا که سهراب سپهری میگه:

لحظه‌ها می گذرد
آنچه بگذشت نمی آید باز



قصه‌ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز



مثل این است که یک پرسش بی پاسخ
بر لب سرد زمان ماسیده است

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 04:51


دمی همنشین حافظ باش؛ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی..

ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی

گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی

با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی

در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت چالاکی است و چستی

تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی
یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی

در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی

خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می‌در جنب ذوق مستی

صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی


https://t.me/secretganjgrpmanvy

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 04:42


غزل شماره ۱۸۳۰
حضرت عشق مولانا
دکتر عبدالکریم سروش
👌

عرفان کهن عارفان

17 Oct, 04:42


حسادت، اژدهایی آرمیده! و ناپیدا در کمینگاه و لایه‌های پنهان نفس سالک است و چون  به اندرون بنگرد، آن را نبیند و خود را از آن مبرّا داند. اما:

عقبه‌ای زين صعب‌تر در راه نيست
ای خُنُک آن كُش حسد همراه نيست

اين  جسـد  خـانه  حسـد آمـد  بدان
 وز  حسـد آلــوده  بــاشد   خـاندان

و جز کاملِ زمان و ولیِ خدا، همگان به طریقی درمعرض تهاجم این دشمن درونیند. حسادت صفتی نشآت‌گرفته از احساس کوچکی و حقارت است و خالق صفات رذیله‌ای همچون تکبر، نفرت، کینه، خودخواهی، خودبینی، بدبینی و عامل تشدید و رشد بسیاری ازصفات شیطانی دیگر است.

حسد میل و آرزوی زوالِ نعمت یا نابودی خوبی و حسن دیگران است. حسود، برای جبران ضعف و واماندگیِ خود و اثبات بزرگی و برتری خویش دیگران را نفی و حقیر جلوه می‌دهد و حسود در دركات نفسانی به حدّی تنزل می‌كند كه ترقی و پيشرفت ديگران برای او گران می‌آيد و به‌اصطلاح گرفتار تعزّز می‌شود و موفقيت ديگران برای او سنگين و غيرقابل تحمل می‌شود و چشم ديدن پيشرفت ديگران را ندارد. تا آنجا که برای ارضاء نفس خویش به تهمت، افترا، دسیسه و جنایت نیز متوسل می‌شود.

حسد ریشه‌ی بسیاری از اختلافات و دشمنی‌هاست. در قرآن داستان سقوط شیطان از عرش به فرش، حکایت هابیل و قابیل و قصه‌ی یوسف و برادران او حکایت اندوه‌بار حسدورزی است. به ابلیس امر شد که بر آدم سجده کن، تکبر کرد و بر مقام آدم حسادت ورزید و تسلیم ولیِ خدا نشد. پس آن که ساجد و مطیع ولی حق نباشد و بر او حسد برد مظهر کامله‌ی شیطان و او طاغوت است. قابیل نیز بر برادر حسد برد و حسد او را به آنجا کشید که برادر خود را کشت. آن‌که در طریق حق سلوک می‌کند می‌داند شیطان و قابیل به جهت دنیا و با انگیزه‌ی دنیوی حسد نبردند که جنایت و شقاوتشان برای حضرت حق و کسب محبتِ او بود، اما از طریق ناصواب و با فعل ناصواب‌تر. و برادران یوسف نیز اینچنین بودند و آنها نیز برای جلب توجهِ پدرو مولای خود، برادرخویش را به گرگ نفس سپردند. حسادت چنان کورشان کرد که آه و ناله و حزن مولایشان هم نهیبی برای نفسشان نبود. حسادت، معرفت را از آنها گرفت و نگذاشت که فرزندان یعقوب بفهمند که هر کدام خود یوسفی هستند اگر راه یوسف را در پیش گیرند.

حسد شعور سالک را ضایع می‌کند و خواسته و ناخواسته او را به دام دشمن خدا می‌اندازد و حسود در دل،  سوءظن، بدبینی و اعتراض به خدا و حکمت و عدالت او را تقویت و می‌پروراند و از وادی ایمان بیرون و به کفر و شرک متمایل می‌شود.

 هـر  كـسی كو  از حسد بينـی کند
 خويشتن بی‌گـوش و بـی‌بينی  كنـد

حسد موجب زندانی شدن روح می‌شود و انسان را از درک حقايق باز می‌دارد، بصیرت را می‌گیرد و سالک را کور می‌کند.

چون غرض  آمد هنر  پوشيده  شد

صد حجاب از دل به سوی ديده شد

حسد عامل تفرقه و حاسد تفرقه‌انگیز و منافق است.

از حــديث شيــخ، جمعيت رســد

تفــرقـه  آرد   دم   اهــل  حســد

حسود در رنجی درونی و دائمی غافل از درد بی‌درمان خویش است و هم خود و هم دیگران را به زحمت می‌اندازد.

تــوانم   آنكــه   نيــازارم    انــدرون    كسی

حسود را چه كنم كو  ز  خود به رنج در است

بمير  تا  برهی  ای حسود  كاين  رنجی است

 كــه  از مشقت آن  جــز به مرگ نتوان رست 

حسود آخربین و در پی نيل به داشته‌های متعالی و معنوی نیست بلکه آخوربین و در پی کسب عنوان و مقامات صوریست و در واقع حسود کوته‌بین است و دنیاطلب و از یاد مرگ غافل است.

       دنيی آن قدر ندارد كه به آن رشــک بــرند      

 ای بــرادر كه  نه محسود  بمـاند نه حسود

مولانا می‌فرماید:

كـافــران  همجنس   شيطــان   آمــــده
جانشــان    شاگــرد    شيطـانان   شده

صد هــزاران   خــوی   بــد   آمــوختـه
ديـده‌های  عقــل   و   دل    بردوختــه

 كمترين  خوشــان  به زشتی آن حســد 
آن  حســد    كه   گــردن   ابليس   زد

ز آن  سگــال  آموخته  حقد  و حســـد
 كه  نخـواهد  خلــق   را   ملک   ابــد

هر كه را ديد او كمال از چپ و راست
از  حسد  قولنجش  آمد  درد   خاست

زآنكه  هر  بــدبخت  خــرمن ســوخته
 می‌نخــواهد   شمــع    كس   افروخته 

هين  كمــالی  دست‌  آور تــا  تـــو هم
 از  كمال  ديگــران   نفتــی   به  غــم 

از   خـدا  می‌خــواه   دفع  ايــن  حسد
تا    خــدايت     وارهــاند   از    جسد

مر تـو را  مشغــوليی   بخشــد  درون
كه   نپردازی  از  آن  ســوی  بــرون

مثنوی شریف