Cc: Sadra
نومن کانت، عبارتی بیمعناست
ایمانوئل کانت در نقد عقل محض، مفاهیم نومن (Noumenon) و فنومن (Phenomenon) را برای تفکیک بین واقعیت فینفسه و واقعیتی که در چارچوب شناخت انسانی پدیدار میشود، مطرح کرد. از دیدگاه او، فنومنها همان چیزهایی هستند که ما از طریق حواس و ساختارهای شناختی ذهن خود درک میکنیم، در حالی که نومنها، یا اشیا فینفسه (Ding an sich)، ورای دسترس شناخت انسانی قرار دارند. کانت تأکید داشت که ما تنها پدیدارها را میشناسیم و هرگز نمیتوانیم مستقیماً به واقعیت مستقل از ادراک خود دسترسی داشته باشیم.
اما اگر از منظر تحولات علمی مدرن و فلسفهی زبان ویتگنشتاین متأخر به این مسئله نگاه کنیم، به نظر میرسد که مفهوم نومن کانتی اساساً عبارتی بیمعناست. در ادامه، ابتدا بررسی میکنیم که چگونه پیشرفت علم مرزهای شناخت ما را به سطحی گسترش داده که عملاً مفهومی مانند نومن را بیاعتبار میسازد، و سپس از دیدگاه نظریهی بازیهای زبانی ویتگنشتاین نشان میدهیم که چرا نومن، حتی بهعنوان یک مفهوم فلسفی، فاقد معنا است.
۱. آیا ما به کشف نومن رسیدهایم؟
اگر در زمان کانت، انسانها تصور میکردند که یک چوب، یک شیء کاملاً یکپارچه و محسوس است، امروزه ما از طریق علم میدانیم که این چوب در حقیقت مجموعهای از سلولها، مولکولها، اتمها و در نهایت، فضای خالی بسیار وسیعی میان ذرات بنیادی درون اتمها است. خود ذرات بنیادی هم ممکن است ریسمانهایی مشابه باشند که صرفا فرکانس ارتعاشی متفاوتی دارند و به همین دلیل خواص متفاوتی ارائه میدهند که به نظر میرسد با هم تفاوت دارند.
درک کلاسیک از فنومن چوب: چوب بهعنوان یک سطح یکپارچه و سخت دیده میشد.
درک مدرن از فنومن چوب: این شیء مجموعهای از سلولها، سپس مولکولها، سپس اتمهایی است که عمدتاً از فضای خالی تشکیل شدهاند، و در نهایت شاید ساختاری از ریسمانها در فیزیک نظری باشد.
کانت در زمان خود از این جزئیات بیاطلاع بود. حال این پرسش مطرح میشود: آیا این شناخت عمیقتر، ما را به سمت کشف نومن سوق داده است؟
از نگاه کانت، پاسخ منفی است، زیرا هر چیزی که ما از طریق علم کشف کنیم، هنوز در چارچوب شناخت بشری و در قالب پدیدارها (Phenomena) قرار دارد. ما صرفاً به جزئیات بیشتری از فنومنها پی بردهایم، اما همچنان از طریق مقولات ذهن خود آنها را میفهمیم. اما آیا این پاسخ کانت، با توجه به پیشرفتهای علمی، همچنان معتبر است؟ یا اینکه پیشرفت علم، خود نشان میدهد که نومن تنها یک مفهوم زائد است؟
۲. نقد ویتگنشتاینی: چرا نومن بیمعناست؟
از منظر ویتگنشتاین متأخر، معنا از طریق کاربرد در بازیهای زبانی شکل میگیرد. بهعبارتدیگر، یک واژه یا مفهوم فقط زمانی معنادار است که در یک زمینهی زبانی قابل استفاده باشد. حال اگر به مفهوم نومن کانتی دقت کنیم،
تعریف نومن از منظر کانت :« موجودات شناخت ناپذیر»
از منظر نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین متاخر، چون واژهی «موجود» در بازی زبانی معنادار شده قاعدهی شناخت پذیر بودن بر این واژه حاکم بود، ساختن عبارت «موجود شناختناپذیر»، خطای زبانی است که با اینکه فاقد معناست، توهم معنادار بودن را ایجاد میکند.
ویتگنشتاین متأخر تأکید داشت که بسیاری از مسائل فلسفی ناشی از سوءکاربرد زبان هستند. به نظر میرسد که مفهوم نومن نیز دقیقاً یک توهم زبانی است: چیزی که به نظر میرسد معنا دارد، اما در حقیقت هیچ استفادهی عملی و مشخصی در زبان ندارد.
۳. آیا علم نومن را از میان برده است؟
با توجه به شناخت علمی مدرن، این احتمال مطرح میشود که آنچه کانت نومن مینامید، بهسادگی بخشهای ناشناختهی فنومن بوده است. در دوران کانت، ساختارهای ریزمقیاس اشیا ناشناخته بودند و تصور میشد که ذات واقعی اشیا ورای درک ما باقی میماند. اما امروزه، با کاوش در اعماق ماده و انرژی، میتوان گفت که چیزی به نام «ذات ناشناختنی» اشیا وجود ندارد، بلکه صرفاً شناختی ناقص داریم که به تدریج گسترش مییابد.
بنابراین، دو راه برای نگاه به این موضوع وجود دارد:
یا نومن اصلاً از ابتدا بیمعنا بوده است (دیدگاه ویتگنشتاینی).
یا آنچه نومن نامیده میشد، صرفاً بخشهای ناشناختهی فنومن بود که با پیشرفت علم، در حال از بین رفتن است.
نتیجهگیری
از منظر فلسفهی ویتگنشتاین متأخر، مفهوم نومن کانتی اساساً بیمعناست، زیرا در هیچ بازی زبانی معتبری قرار نمیگیرد. ما تنها میتوانیم دربارهی فنومنها سخن بگوییم و هرچه به عنوان نومن مطرح شود، یا بخشی از فنومن است که هنوز کشف نشده، یا یک عبارت تهی و نامعتبر است.
بنابراین، با پیشرفت علم و تحول در فهم ما از ماهیت اشیا، میتوان گفت که نومن نهتنها یک مفهوم زائد است، بلکه اصلاً هرگز معنا نداشته است.
Modern Science

@Sciencemodern2
قنوات مشابهة



علم مدرن: درک جهان از طریق علم
علم مدرن به عنوان یک روش نظاممند و منطقی برای شناخت و درک جهان، نقش بنیادینی در پیشرفت بشر ایفا کرده است. از آغاز تاریخ بشر، انسانها به دنبال پاسخ به سؤالات اساسی دربارهٔ طبیعت و پدیدههای اطراف خود بودهاند. اما علم مدرن، که در قرن هفدهم و هجدهم میلادی آغاز شد، ویژگیهای خاص خود را دارد که آن را از فلسفه و دیگر روشهای شناختی متمایز میکند. علم مدرن بر اساس مشاهدات تجربی، آزمایشها و تحلیلهای منطقی ساخته شده و تحقیقات در این حوزه به ما کمک میکند تا به درک عمیقتری از قوانینی که جهان را حاکم کردهاند، برسیم. این درک نه تنها ما را قادر میسازد که پدیدهها را بهتر بشناسیم، بلکه به ما ابزارهایی میدهد تا مشکلات پیچیدهتری را حل کنیم و زندگی بهتری برای خود و نسلهای آینده بسازیم.
علم مدرن چه ویژگیهایی دارد؟
علم مدرن بر پایه مشاهده، آزمایش و استدلال منطقی بنا شده است. این علم به ما این امکان را میدهد که فرضیههایی را ابداع کنیم و سپس آنها را از طریق آزمایشهای تجربی تأیید یا رد کنیم. این روند تحقیقاتی به ما کمک میکند تا به یک درک بیپیشینه از طبیعت برسیم.
علاوه بر این، علم مدرن از روشهای تحلیل دادهها و مدلسازیهای پیشرفته استفاده میکند. این ابزارها به دانشمندان این امکان را میدهند که پیشبینیهای دقیقی دربارهٔ رفتار سیستمهای پیچیده ایجاد کنند.
چگونه علم به حل مشکلات اجتماعی کمک میکند؟
علم مدرن با فراهم کردن دادهها و تجزیه و تحلیلهای دقیق، به تصمیمگیریهای بهتر در حوزههای مختلف اجتماعی کمک میکند. به عنوان مثال، در زمینه بهداشت عمومی، پژوهشهای علمی میتوانند به شناسایی بیماریها و راههای پیشگیری از آنها منجر شوند.
علاوه بر این، علم میتواند در زمینههای اجتماعی مانند تغییرات اقلیمی و منابع طبیعی راهحلهایی ارائه دهد. مطالعات علمی در این حوزهها میتوانند به سیاستگذاران کمک کنند تا راهکارهای معقول و مؤثری برای مقابله با چالشهای زیستمحیطی ارائه دهند.
تأثیرات علم مدرن بر فناوری چیست؟
علم و فناوری دو نیمهٔ جدانشدنی از هم هستند. پیشرفتهای علمی منجر به توسعه فناوریهای جدید میشود که در زندگی روزمرهٔ انسان تأثیرگذار هستند. به عنوان مثال، در حوزهٔ پزشکی، تحقیقات علمی به اختراعات جدیدی در درمان بیماریها کمک کردهاند.
علاوه بر این، فناوری میتواند به محققان کمک کند تا دادههای بیشتری را جمعآوری و تحلیل کنند. این ارتباط متقابل میان علم و فناوری به پیشرفتهای شگرفی در تمام عرصههای زندگی انسان منجر شده است.
چرا روشهای علمی اهمیت دارند؟
روشهای علمی به پژوهشگران این امکان را میدهند که نتایج خود را به دقت ارزیابی کنند. این رویکرد ساختارمند به ما کمک میکند که از تأثیرات جانبی و خطاهای معمول جلوگیری کنیم و به دانش دقیقتری دست یابیم.
علاوه بر این، روشهای علمی باعث ایجاد اعتماد عمومی به نتایج پژوهشها میشوند. وقتی که روشهای علمی به درستی دنبال شوند، دیگران نیز میتوانند بر اساس این نتایج تصمیمگیری کنند.
آیا علم مدرن میتواند به ما در درک بهتر جهان کمک کند؟
بله، علم مدرن این توانایی را دارد که ما را به درک عمیقتری از جهان و پدیدههای آن برساند. با استفاده از روشهای علمی، ما میتوانیم به سؤالاتی که ذهن بشر را از دیرباز مشغول کردهاند، پاسخ دهیم.
این درک نه تنها به دانش و اطلاعات ما اضافه میکند، بلکه به ما این امکان را میدهد که تصمیمات بهتری در زندگی روزمرهمان بگیریم.
قناة Modern Science على Telegram
با کانال 'علم دانا' آشنا شوید! این کانال یک منبع معتبر و جذاب برای آخرین اخبار و تحقیقات در زمینه علوم مدرن است. اگر به دنبال آموزش های علمی، دانستنی های جدید و پیشرفت های جدید در علوم هستید، این کانال برای شما ایده آل است. 'علم دانا' به شما امکان می دهد تا به روزترین اطلاعات و دانش های علمی دسترسی داشته باشید تا بتوانید با پیشرفت های روز دنیای علمی همگام شوید. از تحقیقات مربوط به فیزیک، شیمی، زیست شناسی تا ریاضیات و فناوری، 'علم دانا' همه چیز را برای شما پوشش می دهد. به کانال 'علم دانا' بپیوندید و از جذابیت های علوم مدرن لذت ببرید! @Sciencemodern2