ساسان حبیب‌وند

پدر و مادر عزیز،
این فکر که «بگذار برای بچه‌ام همه چیز را تهیه کنم تا او هیچ کم و کسری نداشته باشد» تصوری غلط و زیان‌بار است.
خوشحالی انسان به داشتن چیزهای زیاد نیست؛ به درک قدر و ارزش داشته‌هاست.

🔹 فرزند شما همان‌قدر که به خوراک و پوشاک و وسایل رفاه نیاز دارد، نیاز به قبول مسئولیت دارد، نیاز به هنر درک دیگران دارد، نیاز به مهارت تفکر و تشخیص دارد، نیاز به کوشش و تلاش دارد‌. این‌ها اساس شادی و خوشحالی آدم‌هاست. اینها را از او نگیرید‌.


اگر به این موضوع علاقمند هستید دو فایل صوتی زیر را بشنوید 👇👇

۱. لایو «پیله و پروانه»: در اینجا.

۲. لایو «پرورش فرزند ناشاد»: در اینجا.

t.me/sasanhabibvand

🌀 «آیا رابطه‌ی خونی کافی است؟»

ما در فرهنگ‌مان یک هنجار غلطی داریم که می‌گوییم: «عیبی ندارد، هرچه باشد و هرکس که باشد برادرت است، یا پدرت است یا مادرت است. باید ببخشی و بپذیری و خلاصه، هرجور آدمی هم که بودند، هرقدر هم که رفتارهای‌شان مانع زندگی تو و رشد تو و آسایش تو بود، باید چشم بپوشی و رابطه‌ات را حفظ کنی». چرا؟

🔹 «آخر برادرت است و پدرت است و...» خب، شاید هیتلر برادر من باشد، شاید یک قاتل زنجیره‌ای پدر من باشد! به نظرتان من باید با او معاشرت بکنم؟! برادر بودن چیزی را ثابت نمی‌کند. اساساً ارتباط خونی، معیار درستی برای رابطه نیست.
هدف من، شادی و شکوفایی و زندگی سالم است. اگر برادر یا خواهر یا دایی‌ام هم با من همراه است، فبها، خیلی هم عالی‌ست. اما اگر مخل سلامت زندگی من است باید حذف شود.

🔹 به همین ترتیب خیلی از دوستان هستند که باید از زندگی ما حذف شوند و یک آدم هدفمند این کار را می‌کند. نگاه می‌کند و می‌گوید این آدم و این دوست به درد رشد من و سلامت من نمی‌خورد.... اما فلانی که یک غریبه است، بودن با او به سلامت روحی و اخلاقی و ارتقاء خرد و رفتار من کمک می‌کند. در واقع، دوست من این آدم است. می‌گوید: «بیگانه اگر نیک بود خویش من است».

🔹 البته منظور، منفعت‌طلبی یا استفاده از آدم‌ها نیست. منظور این است که چیزی که با هدف شما تناسب و هماهنگی داشته باشد، خوب و مفید است. آدمی که خوب باشد، غریبه هم که باشد، در حکم خواهر یا برادر شماست و اگر نباشد برادرتان هم که باشد غریبه است.
و می‌بینید که ما در فرهنگ‌مان چقدر با این موضوع درگیری داریم.
#بیگانه_درون

(تصویر: همایش «از خار تا گلشن»، دسامبر ۲۰۲۴ - کالیفرنیا)
t.me/sasanhabibvand

🌀 «هیچ‌وقت دیر نیست»
رسیدن به آرزوهای بزرگ،
در نیمه دوم زندگی

فایل تصویری این گفتگو را در کانال یوتیوب ما ببینید 👇👇
https://youtu.be/KEbA424FFxY?si=RUDKIcR17kgItkRc

t.me/sasanhabibvand

"در دنیا دو دسته دزد وجود دارد:
دزدان کوچک که پلیس آن‌ها را دستگیر می‌کند،
و دزدان بزرگ که پلیس از آن‌ها محافظت می‌کند."

(برتولت برشت، نویسنده و شاعر آلمانی)
t.me/sasanhabibvand

🌀 شیوه سقراط
فرق استقلال رأی و خودرأیی
«از جلسات دنیای فلسفه»
t.me/sasanhabibvand

💠 «جان و تن»

🔹 در کلام مولوی، دو عنصر «تن» و «جان» مکررا در مقابل هم قرار دارند. البته این تقابل به معنای تضاد نیست. «تن» یا بدن، به‌سان پوسته‌ای است که شکل بیرونی وجود آدمی را تشکیل می دهد و روح یا جان، گوهر این وجود است:

مغز میوه به بود از پوستش
پوست را تن دان و مغز آن دوستش

🔹 «تن» آدمی محمل «جان» اوست و ارزش خویش را وامدار جان است و بدون او مُرداری بیش نیست. آز آنجا که «جان»، خاستگاهی برین و آسمانی دارد، پیوسته مشتاق علو و پر کشیدن و بالا رفتن است، در حالی که «تن» به مقتضای سرشت خاکی خویش، میل به ماندن و فرو رفتن دارد. جان خواهان لذات عالی است و تن در پی ارضای لذات مادی:

میل تن در سبزه و آب روان
زان بود که اصل او آمد از آن

میل جان اندر حیات و در حی است
زآن که جان لامکان اصل وی است

میل جان در حکمت است و در علوم
میل تن در باغ و راغ است و کُروم

میل جان اندر ترقی و شرف
میل تن در کسب اسباب و علف

🔹 با این همه، «تن» یا «بدن»، در هستی انسان ساحتی منفور یا وانهادنی نیست، بلکه ارزش و جای‌گاه خود را دارد و باید قدر او را در همان حد شناخت و وام او را داد.
#از_نگاه_مولوی

@sasanhabibvand

🌀 پیش فرض‌های ذهنی و باورهای دینی،
سایه‌ای بر شناخت انسان؟

مصاحبه با فصل‌نامه «مغز و شناخت»
نشریه ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی ایران

مصاحبه کننده: یاسمن صفایی

🔹 متن مصاحبه در صفحات ۲۰ تا ۲۱ فصل‌نامه آمده است.
t.me/sasanhabibvand

🌀 «روان‌شناس هیچ کمکی نمی‌کند!»

«آخر روانشناس برای من چه می‌تواند بکند؟ مشاور چطور می‌تواند مشکلات من را حل کند؟ مشکل من مالی است، کاری است، عملی است؛ این‌ها چه ربطی به روان‌شناسی و مشاوره دارد؟ پیش روان‌شناس رفتن بیهوده است. باید مسأله‌ی اصلی حل بشود....»

🔹 اشکال کار این‌جاست که این آدم‌ها خودشناسی کافی ندارند. آن‌ها جنس و ریشه‌ی رنج‌ خود را نمی‌شناسند.‌
ناآگاه‌اند که چه چیزی است که به‌واقع مایه‌ی غم‌شان است. درست است، باید ‌مساله اصلی حل بشود، اما آن‌ها مسأله‌ی اصلی را اشتباه گرفته‌اند.

🔹 آن‌ها تصور می‌کنند مسأله‌ای که درگیرش هستند، موضوعی فقط و فقط مربوط به بیرون است؛ مشکلی است از جنس کار، درآمد، رابطه و جدایی... اما واقعیت آن است که آن‌چه ما آدم‌ها را رنج می‌دهد، خودِ مشکلات و چالش‌ها نیست بلکه نوع نگاه ما، میزان خودباوری ما و اندازه توانایی ما در برخورد با مشکلات است.

🔹 یادتان باشد، هر مشکلی، اگر بزرگ است، در مقایسه با قدرت شما بزرگ است؛
در مقایسه با آسیب‌پذیری شما آزارنده است؛
در مقایسه با قابلیت های شما سهمگین است...

🔹 روان‌شناس شاید نتواند مشکل بیرونی شما را حل کند، ولی به شما در آگاه‌تر شدن، قوی‌تر شدن و توانمندتر شدن کمک می‌کند.
یک مشاور آگاه و دلسوز، شما را به هنر، خرد و تواناییِ برخورد با چالش‌ها مجهز می‌کند. مشاور، مشکل درون شما را حل می‌کند. مسائل، دیر یا زود می‌گذرند اما آنچه همیشه با شماست، خرد و خودباوری‌تان است.

🔹 هیچ مشکلی به خودیِ خود نه بزرگ است، نه کوچک. آن‌چه یک مشکل را کوچک یا بزرگ می‌کند، درهم ریختن یا نریختنِ وجود شماست. مسأله‌ی اصلی و نهاییِ شما این است.

(در این مورد، همچنین «قانون الاکلنگ» را در اینجا بشنوید)
t.me/sasanhabibvand

🎵 دیوار
داریوش‌و‌ فرامرز اصلانی
@bazmemousighi
t.me/sasanhabibvand

فهرست آثار ساسان حبیب‌وند
لطفا اطلاع‌رسانی بفرمایید.
با مهر و سپاس
t.me/sasanhabibvand

💠 "دفتر سپید"
با رسیدن سال نو،
هر یک از ما از زندگی دفتر سفید دیگری به هدیه دریافت می‌کنیم.
در هر یک از ۳۶۵ برگ این دفتر می‌توان نکته‌ای نو و زیبا نوشت، آن گونه‌ که با فرارسیدن آخرین برگ، داستانی زیبا و جذاب بخوانیم.
سال نو میلادی بر شما دوست عزیز و خوب این گروه و به‌خصوص بر مسیحیان عزیز شادمان و مبارک باد...
@sasanhabibvand

🌀 «چرا مولانا به جنگ مغولان نرفت؟»

در کانال یوتیوب ما عضو شوید و ده‌ها فیلم با موضوعات فلسفی روانشناسی و مولانا شناسی را ببینید👇👇

https://youtube.com/shorts/oSZQflWmwQw?si=OcHdZkw2r4Cr80TJ

به مناسبت شب عرس مولوی

🌀 «از خار تا گلشن»
نقش فکر در درمانگری مولانا

سخنرانی در جمع ایرانیان‌ فرهیخته کالیفرنیا
همایشی به دعوت و همت سازمان همگام
دسامبر ۲۰۲۴

🔹 بخش اول:
جایگاه فکر در فلسفه مولانا

۱. جایگاه فکر در هستی آدمی
۲. جایگاه فکر در سطح اجتماعی
۳. نقش فکر در غم و شادی انسان
۴. غم گذشته و ترس آینده
۵. فکر خوب؛ فکر بد

🔹 بخش دوم:
مولانا و مدیریت فکر

۱. تغییر نگرش
۲. ذهن‌آگاهی
۳. «احتما»
۴. «خیر با خلق»
۵. حکایت گاو در جزیره
t.me/sasanhabibvand

#پیام_شما

🔸 با سلام خدمت آقای حبیب‌وند و تشکر از مطالب آموزنده‌تون.
نگاه ناظرانه و مدیرانه رو میشه همون مایندفولنس و ذهن آگاهی در نظر گرفت؟ یا نه، در مایندفولنس ما فقط ناظر بر افکار خودمون هستیم و مدیریت و جهت‌دهی از این حوزه خارجه؟

🔹 سلام و درود به شما عزیز
درست است، همانطور که فرمودید، در مایند‌فولنس یا ذهن‌آگاهی فقط توجه و آگاهی مطرح است بی هیچ نقد، مقاومت یا مدیریتی.
آنچه بنده در خودشناسی و در «خود والد» طرح کرده‌ام بسیار فراگیرتر از مایندفولنس و به طور کلی، تکنیک و تمرین است.
این روش، شناخت و پرورش همه ابعاد عاطفی و عقلانی و رفتاری وجودمان را در بر می‌گیرد.
در این مورد لطفاً فایل «خود والد» را در اینجا بشنوید.

https://t.me/sasanhabibvand

🌀 گزیده‌ای از سخنرانی
«از خار تا گلشن»
نقش فکر در درمانگری مولانا

در جمع ایرانیان فرهیخته کالیفرنیا
دسامبر ۲۰۲۴

(فایل صوتی همایش به‌زودی منتشر خواهد شد.)
t.me/sasanhabibvand

🌀 «ده ویژگی انسان شکوفا»

(فایل کامل سخنرانی با موضوع «ده مانع تحول از منظر مولانا» را اینجا بشنوید)

می‌توان گفت شخصی که به‌واقع در مسیر رشد و تحول قرار دارد، در کنش و منش، واجد ده خصوصیت زیر است:


ویژگی اول:
دچار توهم‌ کمال و بی‌نیازی از آموختن و اندیشیدن نیست بلکه همواره در حال نقد، پرسش‌گری و آموختن است.‌

ویژگی دوم:
برای حل مشکلات، به راه‌های جاهلانه و رنج‌افزا متوسل نمی‌شود بلکه سعی می‌کند مسائل را به درستی بشناسد و‌ شیوه‌ای سنجیده و سازنده انتخاب کند.

ویژگی سوم:
تکنیک و تمرین را با خرد و بصیرت اشتباه نمی‌گیرد. بجای ارتقاء آگاهی و شناخت، به تکنیک و تلقین دل خوش نمی‌کند.

ویژگی چهارم:
شادی و رضایت را در شکوفایی وجود خویش جستجو می‌کند. چشم از آدم‌ها، موقعیت‌ها و اشیاء برای خوشبخت شدن برمی‌دارد.

ویژگی پنجم:
جایگاه و اهمیت خود را به قضاوت دیگران گره نمی‌زند و از این و آن، طلب ارزش و تأیید نمی‌کند.

ویژگی ششم:
ضعف‌ها و قوت‌های خود را به درستی می‌شناسد و به جای خودفریبی و فرار از مسأله، برای پیشرفت خود دائماً کار می‌کند.

ویژگی هفتم:
به جای تعلل و امروز و فردا کردن، زندگی‌اش جریان مداومی است از تلاش برای پیشرفت و کمال.

ویژگی هشتم:
خود را متخصص و همه‌کاره نمی‌داند بلکه فروتنانه از بصیرت خردمندان و کاردانان، برای شکوفایی خود بهره می‌گیرد.

ویژگی نهم:
جدی و سرسخت است. هیچ مانعی نمی‌تواند او را از تمنا و‌ طلب باز دارد.

ویژگی دهم:
برخلاف اکثر آدم‌ها، به جای آنکه در هر رابطه‌ای در پی خودنمایی و ابراز وجود باشد، مشتاق شنیدن، پرسیدن و آموختن است.
t.me/sasanhabibvand

🔸 #پیام_شما
سلام خدمت  جناب آقای دکتر بزرگوار و تشکر بابت کانال مفید و فراهم آوردن فرصت پرسش و پاسخ.
پیشاپیش از اینکه به سؤالم جواب میدین خیلی متشکرم.
آقای دکتر از کجا می تونیم بفهمیم شخصی در مسیر خود شکوفایی قرار گرفته؟
فرد خود شکفته شده دارای چه ویژگی هایی هست؟

🔹 سلام و درود به شما همراه عزیز و گرامی‌.
جواب سوال شما را بطور مبسوط در سخنرانی اخیر با عنوان «۱۰ مانع تحول از منظر مولانا» داده‌ام.
به سخن دیگر، انسان شکوفا واجد ده ویژگی زیر است.👇👇

خورشیدِ رَخشان می‌رَسَد
مَست و خُرامان می‌رَسَد
با گوی و چوگان می‌رَسَد
سُلطانِ میدانی‌ست این
https://t.me/drHashemiRakavandi

🌀 «جنایت و تقسیم گناه»
تحلیلی اخلاقی-روان‌شناختی از رویداد سوریه
(بخش دوم و آخر)

🔹 «انطباق»
در پدیده «همگونی» یا «انطباق»، فرد، برای هماهنگ شدن با دیگرانی که لزوماً از حیث مقام و مرتبه از او بالاتر نیستند، به پیروی از الگوها و رفتارهای جمعی دست می‌زند.
مثل کسی که دزدی خود را چنین توجیه می‌کند که: «این‌که چیزی نیست، همه دزدی می‌کنند!» یا این‌که در دفاع از سنت‌های غیرعقلانی گفته می‌شود: «این کار رسم خاندان ماست». به این شکل رفتارهای غلط در سطح اجتماع عادی‌سازی می‌شود و تداوم می‌یابد.

🔹البته باید توجه داشت که همه این اعمال در یک بستر فرهنگی‌ـ‌اخلاقی صورت می‌پذیرد؛ فضایی که اساساً خشونت، تجاوز یا خرافات در آن شکل گسترده و فراگیر دارد.
به این ترتیب، ساختارهای قدرت، مکانیزم‌های روانشناختی و فشارهای اجتماعی همگی دست به دست هم می‌دهند تا ارتکاب این اعمال هولناک ممکن شود.
این مطلب در تحقیقات متعددی از جمله آزمایش‌های مشهور استنلی میلگرم، آلبرت بندورا و فیلیپ زیمباردو که روی موضوع «اطاعت از مافوق» و «دفع مسوولیت» پژوهش کرده اند نشان داده شده است.

🔹 بعضی‌ اشخاص از این یافته‌ها نتیجه می‌گیرند که آدم‌ها تقصیر ندارند، بلکه گناه از مکانیزم‌ها و سیستم‌هاست؛ گویی که مکانیزم یا سیستم، یک شیء یا پدیده مستقل و جدا از آدم‌هاست. متأسفانه، همین‌گونه مغلطه‌هاست که باعث به خواب رفتن وجدان و شعور افراد می‌شود و چرخه ظلم و جهل را تداوم می‌دهد.

🔹 کشفیات علمی قرار است سطح فهم و آگاهی انسان‌ها را ارتقاء دهد و آنها را به عملکرد مسئولانه‌تر راه ببرد، نه این‌که بر بار خودفریبی آنها بیفزاید و وجدان‌شان را نسبت به اعمال غیراخلاقی آسوده سازد.
چرا مطلب را از آن‌سو نگاه نکنیم؟ اگر آن فرمانده دستور ندهد، اگر آن سرباز شلیک نکند، اگر آن مأمور شلاق نزند، اگر هرکدام از اینها از نقش خود در این مجموعه دست بکشند، زنجیره شوم ارعاب و ستم پاره خواهد شد.
معنای این یافته‌ها آن نیست که بیایید همگی ظلم کنیم و زشتی و پلشتی آن را باهم تقسیم کنیم! بلکه معنی‌اش آن است که تداوم ظلم و فساد، از همین انداختن مسئولیت به دوش یکدیگر است.

🔹 دیکتاتوری یک سیستم است و برای برقراری هر سیستمی، همکاری همه اجزا و افراد ضروری است. هرکسی باید از سهم خود در گردش مجموعه‌ای که جزو آن است آگاه باشد و به‌جای انکار مسئولیت، هر رفتار و عمل خود را بسیار مهم و تعیین‌کننده بداند.
چشم باز کنیم و ببینیم که شکنجه‌گران بشار اسد و قذافی و هیتلر از سیارات دیگر نیامده‌اند. آنها جزوی از مردم و فرهنگ خویش هستند؛ فرهنگی که خوارداشت انسان، ارتکاب خشونت و کوچک شمردن علم و فرهنگ در ذهن و اخلاق آن ریشه دارد.

🔹 مردم رنج‌دیده سوریه برای سقوط نظام ظلم و خفقان به هم تبریک می‌گویند. عالی است اما باید توجه داشت که نظام اصلی هر جامعه‌ای، نظام فرهنگی و اخلاقی آن است.
سقوط دیکتاتوری لازمه تحقق دموکراسی و آزادی است؛ اما تا زمانی که دیکتاتور درون آدم‌ها بر سر کار است، به‌واقع سقوطی اتفاق نیفتاده است.
t.me/sasanhabibvand

🌀 «جنایت و تقسیم گناه»
تحلیلی اخلاقی-روان‌شناختی از رویداد سوریه
(بخش اول)

🔹 چند روز است خبر گشوده شدن زندان‌های مخوف دیکتاتور فاسد سوریه و افشای جنایات هولناک در آنها همه را متحیر کرده است.
انسان حیرت می‌کند که چگونه بعضی آدم‌ها تن به چنین رفتاری با همنوعان خود می‌دهند. حتماً شما هم با دیدن و شنیدن چنین اخباری از خودتان پرسیده‌اید که آن رهبر یا رئیس جمهور چگونه اقدام به شکنجه مخالفان می‌کند؟ آن مأمور چگونه به افراد بی‌گناه شلیک می‌کند؟ آن فرمانده چطور دستور بمباران شیمیایی را می‌دهد؟ مگر این‌ها هم مثل من و شما انسان نیستند؟ مگر وجدان ندارند؟ مگر بویی از عاطفه نبرده‌اند؟

🔹 عجیب‌تر این که در تحقیقات علمی معلوم شده است که بسیاری از این آدم‌ها در زندگی شخصی‌شان، انسان‌هایی با عواطف عادی و حتی گاه مهربان و آرام هستند. پس چگونه است که اقدام به چنین اعمال هولناکی می‌کنند؟
جواب در دو مفهومی است که در روانشناسی اجتماعی، به آنها اطاعت (obedience)و انطباق (conformity) گفته می‌شود.
«اطاعت»، یعنی پیروی از خواست نیروی مافوق و «انطباق»، یعنی پیروی از خواست یا رفتار جمعی. به این معنا اطاعت، رابطه‌ عمودی قدرت است و انطباق، رابطه افقی آن.

🔹 «اطاعت»
در یک نظام سلسله مراتبی، اعم از سیاسی یا نظامی، احساس مسئولیت، میان حلقه‌های زنجیره قدرت تقسیم می‌شود. فرمانده‌ای که دستور شلیک می‌دهد، از یک سو پیش خود فکر می‌کند که او صرفا مجری دستور مافوق است و از سوی دیگر، خیالش آسوده است که عمل شلیک را شخص پایین‌تر انجام می‌دهد نه او. به این ترتیب، فرمانده، بار گناه یا مسئولیت را با دو نفر دیگر تقسیم می‌کند و آن را به مراتب سبک‌تر می‌سازد.
همین کار را سرباز می‌کند.‌ سرباز نیز خود را تنها یک اجراکننده می‌داند که از مافوق دستور می‌گیرد و لذا احساس گناه او هم کاهش می یابد هرچند شاید کمی کمتر – چون در آن سوی حلقه، کس دیگری قرار ندارد. با این مکانیزم، هر فرد این زنجیره، مسئولیت گناه یا جرم را با دیگران تقسیم می‌کند و با این کار هم عذاب وجدان خود را تخفیف می‌دهد و هم خود را از خطر تخطی و تنبیه نجات می‌دهد.
(ادامه در زیر)
t.me/sasanhabibvand

همراهان گرامی
لطفاً هر پرسش یا دیدگاهی را از لینک زیر بطور مستقیم در میان بگذارید 👇👇
@sasan_habibvand

🌀 «چرا تغییر نمی‌کنیم؟»
ده مانع تحول از منظر مولانا

سخنرانی در مجموعه فرهنگی ایرانیان کالیفرنیا- ساکرامنتو
۲۲ نوامبر ۲۰۲۴
(نشست سوم)

نشست اول اینجا
نشست دوم اینجا

🔹 بخش اول: سخنرانی
شرح ده مانع تحول از نظر مولانا

۱. «پندار کمال»
۲. راه‌حل‌های جاهلانه
۳. تکنیک بجای تفکر!
- قانون الاکلنگ
۴. خیره شدن به «برونی‌ها»
۵. طلب ارزش از دیگران
۶. خودفریبی
۷. تردید و تعلل
۸. کمک نجستن از متخصص
۹.‌ عدم جدیت
۱۰. گوش ندادن

🔹 بخش دوم: پرسش و پاسخ

- چرا آموخته‌ها را فراموش می‌کنیم؟
- مقصود از «خار دل» چیست؟
- در سخنرانی بعدی چه خواهیم گفت؟
- مولانا و خودارزشمندی
- معرفی آثار این قلم

(آواز: بانو فروغ- دف: آقای پدرام)

t.me/sasanhabibvand

🌀 «لذت بردگی»
و هزینه‌های آزادی

🔹 همه ما آزادی را دوست داریم،
اما آیا آزاد بودن، بدون سختی و دشواری است؟
از قضا بردگی هم لذت‌ها و خوشی‌هایی دارد که خیلی از ما ترجیح می‌دهیم آن را انتخاب کنیم....

در کانال یوتیوب ما عضو شوید و ده‌ها ویدیو با موضوعات فلسفی روانشناسی و مولاناشناسی را ببینید 👇👇

https://youtu.be/ADBjrzC6q1k?si=cZLNE73jvT8P-e0w

ادامه مطلب بالا(بخش ۳ از ۳)👆👆

اگر این پیش‌فرض‌ها بازنگری نشوند، می‌توانند عادت به تحلیل و پرسش‌گری را محدود و تفکر انتقادی را تضعیف کنند. این وضع، مانع رشد فکری و شخصیتی می‌شود، زیرا افراد ممکن است قدرت به چالش کشیدن هنجارهای کهنه یا پذیرش دیدگاه‌های تازه را از دست بدهند.

🔸 ۶. چرا بدیهیات اعتقادی، غالباً سرسخت‌تر هستند؟ چرا به چالش کشیدن پیش‌فرض‌های عقیدتی برای ما ترسناک است؟

🔹 یکی از خطاهای رایج، این تصور است که بدیهیات، صرفاً داده‌های ذهنی و فکری هستند. در حالی که نوع مهمی از بدیهیات، پیش‌فرض‌های عاطفی و احساسی است. بسیاری از باورهای زندگی ما، از جمله احترام، هویت، وطن، دین، خدا و تقدس، فرضیات یا اطلاعات محض نیستند، بلکه با عواطف مختلف ما پیوند دارند. این پیوند باعث می‌شود که هر سخن یا روشی که در تعارض با این پیش‌فرض‌ها باشد، با مقاومت عاطفی و احساسی مواجه شود.

🔸 ۷. چگونه می‌توان بدون افتادن در تله‌ی سوگیری‌های شناختی، زیستی عاطفی و معنوی داشت؟

🔹 بطور کلی انسان باید بجای تسلیم شدن به امواج فرهنگ و رفتار رایج در محیط، نقشی فعال در تعیین معنا و روش زندگی خود ایفا کند. این کار به تعبیر من با «معنویت خردگرا» ممکن است. یعنی معنویتی که دارای مبنایی سنجیده و آگاهانه است و برای آن توضیح عقلانی و منطقی وجود دارد. نه معنویتی که با منکوب ساختن خرد و عقل، قصد دارد انسان را به اصطلاح به اخلاق و معنویت برساند؛ شیوه‌ای که حاصلش پرورش موجودی کور، جاهل و خطرناک است.

🔸 ۸. راهکار عملی چنین زیستنی چیست؟

🔹 انسان آگاه با هر دو بال مهر و خرد پرواز می کند، به این معنا او درعین التزام به تعالی و معنویت، به نقد و بازنگری مداوم باورهای خود می‌پردازد تا اطمینان حاصل کند که عقاید و اخلاقیاتش همچنان منطقی و انسانی هستند. با مطالعه، خوداندیشی، پرسش‌گری و گشودگی به دیدگاه‌های مختلف، افراد می‌توانند در عین زیستن غنی و معنوی، از افتادن در دام خودبینی و سوگیری‌های شناختی که مانع رشد آن‌هاست اجتناب کنند. کلید این کار، داشتن ذهنی پرسش‌گر و انعطاف‌پذیر در عین حرکت در مسیر کمال و معنویت است.
سپاسگزارم.

پانوشت: در کتاب #بیگانه_درون در خصوص پیش‌فرض‌های آسیب‌زا مفصل‌تر صحبت کرده‌ام.
t.me/sasanhabibvand

ادامه مطلب بالا(بخش ۲ از ۳)👆👆

۴. آیا می‌توان بدون هیچگونه پیش‌فرضی زندگی کرد؟

🔹 بدون پیش فرض، فعالیت‌های زندگی اگر نه غیرممکن، ‌دست کم بسیار کند و دشوار می‌شد. وجود خود پیش‌ فرض‌ها نه تنها یک مشکل نیست بلکه برای زندگی و رفتار، ضروری است. مسئله این است که نسبت به پیش‌فرض‌ها هوشیار و فعال باشیم و بفهمیم چه زمانی این باورها، باوجود اهمیت سنتی، فرهنگی یا عملی‌شان، نیاز به پرسش یا بازنگری دارند. به عنوان مثال، اگر قرار باشد که شما از هفته‌ی بعد، درس‌تان را به اتمام برسانید یا ساعت کلاس‌تان به شیفت عصر تغییر کند، طبیعی است که باید در پیش‌فرض های مربوط به تنظیم ساعت تجدید نظر کنید.

در غیر این صورت، زنگ ساعت بجای کمک به شما، در کارتان اخلال ایجاد خواهد کرد. یا در مورد کمک به فرزند، ممکن است این کار به صورت یک عادت افراطی و ناسالم درآید و باعث ایجاد کاهلی یا بی‌تجربگی در فرزندتان شود. در این صورت باید در این پیش‌فرض که «من باید همیشه به فرزندم کمک کنم» تأمل کرده و در صورت لزوم آن را تعدیل کنید.

🔸 ۵. پیش‌فرض‌های دینی و اعتقادی چگونه درک ما از جهان را شکل می‌دهند؟ به ویژه در جامعه‌ی ایران، این پیش‌فرض‌ها چگونه بر تفکر نقاد و رشد شخصی ما تأثیر می‌گذارند؟

🔹 پیش‌فرض‌های اعتقادی، چارچوب‌های معنایی و اخلاقی برای ما فراهم می‌کنند و به ما حس تعلق، جهت‌مندی و داشتن پشتوانه را می‌بخشند. در ایران به عنوان یک جامعه کهن و کم و بیش سنتی، آموزه‌های مذهبی، رسوم خانوادگی و انتظارات اجتماعی، عواملی پررنگ‌ هستند و به شکل عمیق‌تری در ذهنیت جمعی ما جا افتاده‌اند.
t.me/sasanhabibvand
ادامه 👇👇

🌀 دین‌داری و پیش‌فرض‌های ذهنی
مصاحبه با فصل‌نامه «مغز و شناخت»
ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی ایران
مصاحبه کننده: یاسمن صفایی


🔸 آیا پیش‌فرض‌های ذهنی به زندگی ما کمک می‌کنند یا ما را محدود می‌سازند؟

این سوال از جمله پرسش هایی است که ساسان حبیب‌وند، روان‌شناس، مدرس و نویسنده‌ی حوزه‌ی فلسفه و عرفان در آثار خود مطرح می‌کند. تمرکز خاص کارهای آقای حبیب‌وند، روان‌شناسی فلسفی است، جایی که مفاهیمی چون هویت، نگرش، معنویت، ذهن و اخلاق با احساس و رفتار انسان پیوند می یابد.

این پژوهش‌گر در زمینه‌ی عرفان و مولاناپژوهی نیز تتبعات و تولیدات بسیاری دارد که هدف آنها بهره‌گیری عقلانی و مفید از آموزه‌های عرفانی است. در این شماره، با آقای حبیب‌وند راجع به رابطه‌ی میان پیش‌فرض‌های ذهنی با اعتقادات و باورهای انسان گفتگو کردیم. این گفتگوی جذاب را در ادامه برای شما نقل می‌کنیم.

آقای حبیب‌وند سلام. ممنون از قبول این گفتگو. با اجازه شما سوالاتم را یک به یک طرح می‌کنم.

🔹 سلام و عرض ادب خدمت شما و خوانندگان نشریه مغز و شناخت. در خدمت هستم.

🔸 ۱. چرا انسان به بدیهیات یا پیش‌فرض‌های ذهنی نیاز دارد؟ این باورهای بنیادین چگونه زندگی روزمره‌ی ما را شکل می‌دهند؟

🔹 ذهن ما از صبح تا شب با صدها پدیده روبرو می‌شود و برای واکنش مناسب، محتاج درک و پردازش اطلاعات دریافتی است. برای این منظور، ذهن به ایجاد پیش‌فرض‌ها یا بدیهیات دست می‌زند. پیش‌فرض‌ها، باورهای پیشینی و زمینه‌ای هستند که بدیهی فرض می‌شوند (یعنی خودشان مورد بازبینی یا پرسش قرار نمی گیرند) و مبنای فهم، تشخیص و مقوله‌بندی پدیده‌های دیگر قرار می‌گیرند. بدیهیات به ما کمک می‌کنند تا واقعیت‌های پیچیده را ساده‌سازی کرده و بدون نیاز به بازبینی مداوم، تصمیمات سریعی بگیریم.

اما یک آسیب‌ پیش‌فرض‌ها این است که ممکن است آنها هر چیزی را که با جنس یا ساختار آن‌ها همخوانی نداشته باشد، رد کنند یا اصطلاحاً پس بزنند. این همان حالتی است که به آن تعصب، تفکر بسته یا جزمیت می‌گوییم.

🔸 ۲. می‌توانید چند مثال از نقش پیش‌فرض‌ها در زندگی روزمره بیاورید؟

🔹 البته. شما هر شب ساعت زنگ‌دارتان را تنظیم می‌کنید تا فردا صبح بیدارتان کند و به دانشگاه بروید. در این موقعیت، هر بار از خود نمی‌پرسید که ساعت چیست، دانشگاه رفتن یعنی چه، و چرا باید برای آن ساعت بگذارم؟ بلکه این اطلاعات را به صورت پیش‌فرض یا «امر مسلم»‌ در ذهن دارید و وفق آن‌ها عمل می‌کنید. این قابلیت، رفتارهای شما را سریع و کارآمد می‌کند.

یا اگر در جایی برای فرزندتان مشکلی پیش بیاید، از خود نمی‌پرسید فرزند کیست، پدر و مادری چیست و چرا باید به فرزندم کمک کنم؟ بلکه با مفروض گرفتن همه‌ی این‌ها، به سرعت به محل اتفاق می‌روید و به فرزندتان کمک می‌کنید.

همینطور در حین رانندگی، دائماً از خود نمی‌پرسید که گاز کدام است و دنده کدام؟ یا چه وقت باید از ترمز استفاده کنم؟ این اطلاعات براثر تمرین، به صورت مهارت یا همان پیش‌فرض در مغز شما ثبت شده است. در نتیجه، ذهن شما از توجه مستقیم به عملیات رانندگی بی‌نیاز می‌شود و آزادی دارید تا ضمن رانندگی، به جاده توجه کنید یا به موسیقی گوش دهید.

🔸 ۳. چه عواملی بر شکل‌گیری پیش‌فرض‌های ذهنی تأثیر می‌گذارند؟

🔹 آنچه پیش‌فرض‌های ما را شکل می‌دهد، آمیزه‌ای از تجربیات فردی، آموزه‌های تربیتی و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی است. ما به مرور این پیش‌فرض‌ها را در ذهن خود می‌نشانیم و آن‌ها را مبنای شناخت و عمل خود قرار می‌دهیم.
t.me/sasanhabibvand
ادامه👇👇

مسأله این است که شما باور دارید که حقیرید.
و مقصر باوری که متعلق به شماست، خانواده و دیگران نیستند.
شاید آنها آن را به شما القاء کرده باشند، ولی امروز تداوم‌دهنده‌ی این باور، خود شمایید.
#بیگانه_درون
t.me/sasanhabibvand

🌀 جعل مفهوم "بدحجابی" به‌عنوان عارضه: تحلیلی اخلاقی- روان‌شناختی

🔹 نیروی انتظامی ایران اخیراً مفهومی ساختگی را با عنوان "بدحجابی" به‌عنوان یک عارضه یا اختلال روانی، مطرح کرده و حتی مراکزی تحت عنوان "کلینیک ترک بدحجابی" ایجاد نموده است.
چنانکه بسیاری از همکاران روانشناس اعلام کرده اند، این ادعا که بی‌حجابی یا "بدحجابی" نوعی اختلال روانی است، هیچ جایگاهی در کتاب‌های معتبر روان‌شناسی نظیر DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) یا سایر منابع علمی ندارد.

🔹 چنین اقداماتی نه تنها مایه حیرت و نگرانی متخصصان شده بلکه درواقع نشان از مشکلات اخلاقی و روان‌شناختی در میان مروجان این ایده عجیب و ساختگی است. در اینجا به بعضی از این اختلالات احتمالی اشاره می‌کنم:

🔹 فرافکنی (Projection)
این رفتار می‌تواند نشان‌دهنده فرافکنی ترس‌ها و ناکامی‌های شخصی، اخلاقی و عاطفی به دیگران باشد. جاعلان با این کار، ناتوانی خود در مدیریت مسائل واقعی اجتماعی را به‌صورت "عارضه‌سازی" در دیگران منعکس می‌کنند.

🔹 مردم‌فریبی (Demagogy)
طرح مفاهیمی نظیر "اعتیاد به بدحجابی" نمونه‌ی آشکاری از مردم‌فریبی است. به نظر می‌رسد این رویکرد برای انحراف افکار عمومی از مشکلات اساسی جامعه و ایجاد "دشمن خیالی" استفاده می‌شود تا فساد و ناکارآمدی مسوولان توجیه شود (در این باره، متن «دشمن مطلوب» را اینجا بخوانید).

🔹 وسواس فکری و جنسی (Sexual Obsession)
تمرکز افراطی بر تن و پوشش زنان و دختران و معرفی آن به‌عنوان یک "مسئله" می‌تواند ناشی از وسواس‌ غریزی و جنسی باشد. فرد مبتلا به وسواس جنسی، به دلیل ناتوانی در مدیریت افکار و احساسات مرتبط با جنسیت، مشکل خود را به دیگران فرافکنی می‌کند.

🔹 تصور تحقیرآمیز از جامعه
ایجاد مراکز "ترک بدحجابی" حاکی از نگرشی است که مردم را فاقد قدرت تفکر و تشخیص می‌داند. این دیدگاه تحقیرآمیز به شعور جمعی، نشان از ابتلا به حس حقارت و کمبود احساس خودارزشمندی دارد که نیازمند مشاوره و درمان است.

🔹 اختلال شخصیت اقتدارگرا (Authoritarian Personality Disorder)
به نظر می رسد جاعلان اینگونه مفاهیم دچار ویژگی‌های اقتدارگرایانه باشند که نوعی از اختلالات شخصیتی-رفتاری است. شخصیت اقتدارگرا، نیاز شدیدی به کنترل دیگران دارد و برای تثبیت سلطه خود، از انواع ابزارهای فرهنگی، دینی یا علمی جعلی بهره می‌گیرد.

🔹 کم سوادی علمی و تحقیر علم
جعل مفاهیم خودساخته و تخیلی و نسبت دادن آنها به علم، نشان‌دهنده عدم پایبندی به اصول اخلاقی و کم ارزش فرض کردن جایگاه و اهمیت علم است. این رفتارها نه‌تنها اعتبار علم را زیر سؤال می‌برد، بلکه موجب سردرگمی جامعه و کاهش اعتماد به نهاد روانشناسی و دیگر نهادهای علمی می‌شود.

🔹 مقابله با چنین فریب‌هایی، نیازمند آگاهی‌بخشی عمومی از جمله آموزش تفکر علمی و نقادانه است. متخصصان باید با استفاده از ابزارهای روشنگرانه، از گسترش چنین جعلیاتی جلوگیری کنند و جامعه را در مسیر رشد آگاهانه هدایت نمایند.
در عین حال به جاعلان و فریب‌کاران توصیه می شود به‌جای تقلای بی‌حاصل برای قالب زدن جامعه در محدوده رنج های روحی-اخلاقی خود، از مشاوران آگاه و دلسوز برای رفع مشکلات خود کمک بگیرند. سلامت روان، حق هر انسانی است.
t.me/sasanhabibvand

به‌عنوان یک روانشناس و فعال فرهنگی که وظیفه علمی و اخلاقی‌ام آگاهی‌رسانی و پاسداشت سلامت هموطنانم است، اخیرا مطلب زیر را نوشتم که به مصداق «هر دم ازین باغ بری می رسد»، چند روز قبل، قانون عجیب و تاسف‌آور حجاب اجباری وضع شد.
👇👇

🌀 «از خار تا گلشن»
نقش فکر در درمانگری مولانا

پدیده فکر، در نگرش مولانا جایگاه خاص و کم‌نظیری دارد، تا حدی که او انسان را همه اندیشه می‌داند:
ای برادر تو همه اندیشه‌ای...
و اندوه بی‌پایان را ناشی از اسارت در چنگال افکار بی‌مهار:
جمله خلقان سخره اندیشه‌اند
زان سبب خسته‌دل و غم‌پیشه‌اند.

به تبع این نگاه، اساس درمانگری مولانا، شناخت و مهار فکر است، شیوه‌ای که در روانشناسی مدرن بر آن تکیه فراوان می‌شود....
در روز چهارم دسامبر، در جمع ایرانیان فرهیخته ایالت کالیفرنیا، در خصوص این حکمت بزرگ مولانا سخن خواهم گفت.
اجرای موسیقی سنتی و امضای آثار، بخشی از این همایش خواهد بود.
با سپاس بسیار از سازمان فرهنگی همگام و همه عزیزان میزبان.
t.me/sasanhabibvand

#گزیده_کلاس

📝 کارگاه آنلاین «رابطه‌ی شکوفا» برمبنای تحلیل سریال:《پدر سالار و در انتهای شب》

👤 دکتر ساسان حبیب‌وند
       روانشناس و نویسنده

به منظور تهیه‌ی ضبط شده‌ی این کارگاه می‌توانید به وبسایت آکادمی مراجعه کنید و یا به تلگرام | اینستاگرام آکادمی با آی‌دی زیر پیام ارسال کنید:
@toAkademi

سایت آکادمی:
toAkademi.com

📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923

📱 شبکه‌های اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام: t.me/toAkademi_channel
🔹 یوتیوب: youtube.com/@toAkademi
🔹 اینستاگرام: instagram.com/toAkademi

#سلامت_رابطه
 #رابطه‌ی_شکوفا
  #ساسان_حبیب‌وند
 #بهزیستی #تحول_رابطه  #تحول_زندگی
.

🌀 «خود را دوست بدار»
(چرا و چگونه به خوددوستی برسیم)

سخنرانی در مجموعه فرهنگی ایرانیان کالیفرنیا- ساکرامنتو
۱۵ نوامبر ۲۰۲۴
(نشست دوم)


🔹 بخش اول: سخنرانی

- تعریف خوددوستی
- سه وجه خوددوستی
- مهرورزی به خود، اصل و اساس
- چرا با خود در تضادیم؟
- سه قانون برای خوددوستی: خودشناسی، خودشکوفایی، مرزگذاری
- اهمیت «چه نباید کرد»ها
- چگونه با وجود ضعف‌هایم، خود را بپذیرم؟
- فرق خوددوستی با خودپسندی
- فرق خوددوستی با خودرأیی

🔹 بخش دوم: پرسش و پاسخ

- علت نوسان مود و احساس چیست؟
- چرا خیلی از افراد مرفه، غمگین و اشخاص غیرمرفه، شاداند؟
- چرا نرمال بودن، به معنای سالم بودن نیست؟
- دو شیوه برخورد با قضاوت دیگران
- چرا نمی‌توان قضاوت نکرد؟
- چرا وجدان کافی نیست؟

t.me/sasanhabibvand

🌀 «سکه‌ی قلب»

عزیزی گفت: در فلان جا محفلی تشکیل داده اند و مولوی می خوانند و کف و دف می زنند و شور و حالی دارند.
گفتم: دیگر چه؟
گفت، همین. منظورت چیست؟
گفتم: من به اینجور مولوی خوانی ها (و خواندن هایی از این قبیل) نگاه چندان خوبی ندارم.

پرسید: چرا؟ اگر حالشان را خوش می کند اشکالش چیست؟
گفتم: هیچ. تو می توانی با شعر مولوی یا هر شاعر دیگری برقصی و کف بزنی و خوش شوی، مشروط بر این که بدانی که این که تو می خوانی و می دانی، مولوی نیست. در غیر این صورت گوهر واقعی را گم خواهی کرد و به خرمهره ای دلخوش خواهی ماند.

خود مولوی هشدار می دهد که توهم گنج است که از گنج حقیقی محرومت کرده است:
آنچه تو گنجش توهم می کنی
زان توهم گنج را گم می کنی
تو وقتی به مولوی ذهنی ات می چسبی و به آن دل خوش می کنی، از مولوی حقیقی محروم می مانی. می گوید آنچه حجاب زر ناب است، زر قلب است وگرنه انسان، حلبی را که با طلا عوضی نمی‌گیرد. چسبیدن به سکه‌ی بدل است که از ثروت سرشار محرومت کرده است.

این همه عالم طلبکار خوش اند
وز خوش تزویر اندر آتش اند
طالب زر گشته جمله پیر و خام
لیک قلب از زر نداند چشم عام

می گوید همه مردم دنیا طالب خوشی و شادی‌اند. از شادی‌ و‌ خوشی کاذب است که در رنج و محرومیت اسیرند. شادی کاذب است که تو برای کسب آن سرمایه‌های وجودت را بر باد می‌دهی. اگر خواهان طلای ناب هستی، مراقب باش که سکه قلب فریبت ندهد.
@sasanhabibvand

🌀 «علت اصلی رفتار کنترل‌گر»

در کانال یوتیوب ما عضو شوید و ده‌ها ویدیو با موضوعات فلسفی، روان‌شناسی و عرفانی را ببینید👇👇
https://youtu.be/WPiWgRMwcZg?si=iVSv-RrW_JJSspxl

🌀 «مصاحبه با رادیو بامداد»
کالیفرنیا، امریکا
نوامبر ۲۰۲۵
موضوع: آشنایی با نویسنده
میزبان: محمد گلشنی
t.me/sasanhabibvand

🌀 اشتباه بزرگ شخصیت منفعل
در فرزندپروری

(از کارگاه "رابطه شکوفا")
جهت تهیه فایل کامل کارگاه (صوتی و تصویری) لطفاً پیام بگذارید.

@sasan_habibvand

در آدمى عشقى و دردى و خارخارى و تقاضايى هست كه اگر صد هزار عالم مُلك او شود، نياسايد و آرام نيابد. در هر پيشه‌اى و صنعتى و منصبى مى‌كوشد و تحصيل نجوم و طب و غير آن مى‌كند و هيچ آرام نمى‌گيرد، زيرا آن چه مقصود است به دست نيامده است.

آخر معشوق را "دل آرام" گويند، يعنى كه دل به وى آرام گيرد. پس به غير او چون آرام و قرار گيرد؟

#فیه_ما_فیه
#مولانا
@drhashemirekavandihamgam

#پیام_شما

🔸 سلام استاد
سوالی داشتم. به نظر شما آیا انسان برای رنج کشیدن آفریده شده؟

🔹 سلام دوست گرامی
خیر، انگیزه انسان در زندگی، دائما رسیدن به آسایش، لذت و وضعیت بهتر است.
به حالات و رفتارهای‌ خود و دیگران و حتی همه موجودات زنده دقت کنید. این مطلب را به وضوح مشاهده خواهید کرد.
شاد و سلامت باشید.

t.me/sasanhabibvand

🌀 «از خار تا گلشن»
نقش فکر در درمانگری مولانا

پدیده فکر، در نگرش مولانا جایگاه خاص و کم‌نظیری دارد، تا حدی که او انسان را همه اندیشه می‌داند:
ای برادر تو همه اندیشه‌ای...
و اندوه بی‌پایان را ناشی از اسارت در چنگال افکار بی‌مهار:
جمله خلقان سخره اندیشه‌اند
زان سبب خسته‌دل و غم‌پیشه‌اند.

به تبع این نگاه، اساس درمانگری مولانا، شناخت و مهار فکر است، شیوه‌ای که در روانشناسی مدرن بر آن تکیه فراوان می‌شود....
در روز چهارم دسامبر، در جمع ایرانیان فرهیخته شهر ساکرامنتوی کالیفرنیا، در خصوص این حکمت بزرگ مولانا سخن خواهم گفت.
اجرای موسیقی سنتی و امضای آثار، بخشی از این همایش خواهد بود.
با سپاس بسیار از سازمان فرهنگی همگام و همه عزیزان میزبان.
t.me/sasanhabibvand

🌀 «پنج گنج مولوی»
سخنرانی در مجموعه فرهنگی ایرانیان کالیفرنیا- ساکرامنتو
۸ نوامبر ۲۰۲۴
(نشست اول)

گنج اول: خودت را بشناس
گنج دوم: قدر خود را بدان
گنج سوم: خودنمایی نکن
گنج چهارم: خوشبختی بیرونی نیست.
گنج پنجم: دشمن تو در درونت است.

(آواز آغاز و پایان گفتار: خانم‌ها فروغ و ژیلا)
t.me/sasanhabibvand

🌀 دیدگاه یکی از عزیزان
درباره کارگاه اخیر «رابطه شکوفا»

عرض سلام و ادب خدمت دکتر حبیب‌وند گرامی و همه‌ی دوستان همراه

کلاس بسیار عالی بود و نکات بسیار ارزشمندی طرح شد.
بر اساس تجربه‌های زیسته‌ی خودم بر این نظر هستم اغلب ما ایرانی‌ها به شدت از حیث سواد و دانش رابطه فقیر و بی‌بضاعت هستیم.

نظام تعلیم و تربیت استبدادزده، دیکتاتور مآب و منولوگ از ما انسان‌هایی ساخته که اغلب‌مان دچار مشکلات عدیده‌ای در برقراری رابطه‌ی سالم هستیم. حتی متاسفانه افراد تحصیل‌کرده در سطح عالی. در گروه‌های مجازی به‌کرات شاهد روابط ناسالم ارتباطی هستیم که نمونه‌ای در دسترس و قابل مطالعه است تا ببینیم چگونه تخالف در رای و نظر، سریعا به حمله‌ و تخریب شخصیت طرف مقابل می‌انجامد و در عمل رابطه قطع می‌شود.

یکی از مشکلات عدم شکل‌گیری گفت و گو در گروه‌های مجازی، یا در سطوح کلان فکری و اندیشه‌گی بیش از آن که مربوط به عقاید و باورهایِ‌ افراد باشد مربوط به شخصیت افراد و عدم مهارت آنها در برقراری یک ارتباط سالم و سازنده است.

تصور می‌کنم کل جامعه‌ی ما نیازمند دانش ارتباطی است و نیز نیازمند حداقل شناخت‌درمانی. من شخصاً متاسف شدم این کارگاه بسیار مفید و آگاهی‌بخش و کاربردی استقبال گسترده‌ای نداشت.

بسیاری از ما خود را بی‌نیاز از این دانش می‌دانیم و به سبب عادت‌زده‌گی به خوی و خصال‌ استبدادزده چنین دانشی را بی‌اهمیت تلقی می‌کنیم و هم‌چنان بر ادامه‌ی شیوه‌های ناسالم ارتباط چه در سطح خانواده چه در سطح روابط اجتماعی اصرار می‌ورزیم.

شاید بسیاری از مشکلات ما در روابط بروکراتیک، سازمانی، و نهادی از همین مشکلات فردی و تربیت استبداد زده‌ و شخصیت آسیب‌دیده‌ی ما نشات گرفته است که متاسفانه در ساختارهای بیمار و معیوب هم‌چنان تقویت می‌شود.

خواستم عرض کنم جامعه‌ی ما بسیار نیازمند دانش روابط سالم و تعالی‌بخش است و ای کاش این دانش در ایران فراگیر شود و به فرهنگ‌سازی از نوع روابط سالم سوق پیدا کند!

صمیمانه از زحمات دکتر حبیب‌وند گرامی در جهت بسط این دانش مفید و کاربردی تشکر می‌کنم. هم‌چنین از آقای پارسا و همکاران برای برگزاری این کارگاه.

با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون برای دکتر گرامی و عزیز 🙏🌹
t.me/sasanhabibvand

تعیین مرز با دیگران
t.me/sasanhabibvand

🌀 «خلیج فارس»
در سند هویت آقای شیخ زاید بن سلطان بن زاید، بنیانگذار امارات متحده عربی، در سال ۱۹۵۱، عبارت
"Persian Gulf"
یا «خلیج فارس» دو بار ذکر شده است.

این سند، یک‌بار محل جغرافیایی شیخ‌نشین ابوظبی را منطقه «خلیج فارس» اعلام کرده و بار دوم، عنوان مأمور سیاسی بریتانیا را مسوول ناظر بر تردد در «خلیج فارس» نامیده است.
منبع: ویکی‌مدیا

In the identity document of Sheikh Zayed bin Sultan bin Zayed, the founder of the United Arab Emirates, issued in 1951, the term "Persian Gulf" or "Khalij-e Fars" is mentioned twice.

This document refers to the geographical region of the Abu Dhabi Sheikhdom as the "Persian Gulf" in one instance and identifies the title of the British political officer as the supervisor responsible for the "Persian Gulf" in another.

Source: Wikimedia
t.me/sasanhabibvand

#پیام_شما
آقای حبیب وند عزیز سلام و عرض احترام.

از ته دلم از شما تشکر میکنم بابت ترویج آگاهی.
بنده ۳۲سالمه. کارشناسی بیولوژی دارم و خیلی علاقمند به روانشناسی بودم. از دوران راهنمایی کتابهای غیر درسی میخوندم.
بنده متاسفانه هم در تحصیل هم در کار ناموفق بودم تا به الان. خیل مطالعه داشتم اما پراکنده و نامنظم. به دنبال دین و عرفان از ابتدایی بودم. پیش خیلی ها رفتم ولی هیچوقت عقلم رضایت نمیداد. احساس میکردم همه ش نمایشه.
پارسال دچار افسردگی شدید شدم ومتاسفانه اقدام به خودکشی کردم. ولی خوشبختانه به بیماستان رسوندنم و نجات پیدا کردم.

خیلی دوران سختی رو میگذروندم که ما کی هستیم، چی هستیم، آخرش چی می‌شیم و هدف زندگی چیه.
خیلی سوالات تو ذهنم بود و هست اما کسی رو پیدا نکردم بپرسم. ذهنم بشدت سوال سازه. دوره های دکتر صاحبی رو دنبال کردم و استاد ملکیان و....
چون اهل مطالعه بودم خسته نمیشدم از یادگیری ولی یک چیزی خیلی به دلم نشست و اون فایل صوتی شما درباره معنای زندگی بود و اینکه گفتید معنای زندگی شادی و خودشکوفایی هست و اون پست تون با عنوان آیا خدایی هست؟

کتاب #بندباز رو هم مطالعه کردم. واقعا رمان پرمحتوایی بود و چنان با استدلال برای خودم اثبات کردم که جان گرفتم و زندگی جور دیگریه برام.
واقعا ممنونم از لطفتون.
آرزومند زندگی خوب و خوش و سعادتمند در لحظه لحظه عمر هستم براتون♥️♥️♥️♥️♥️

لطفاً پیام یا پرسش خود را از طریق زیر با من در میان بگذارید
👇👇
@sasan_habibvand

🌀 فلسفه، جزوی از زندگی

در کانال یوتیوب ما عضو شوید و ده‌ها ویدیو با موضوعات روانشناسی، فلسفی و عرفانی را ببینید.
👇👇
https://youtube.com/shorts/BXG6pmcT364?si=NYO64WXF2RuLSR85

🌀 ما و ظلم طبیعی

🔹 در مناطق جنگلی و مرطوب، گیاهان و جانوران مختلفی از قبیل علف‌های هرز، حشرات و جوندگان، در سقف و اطراف خانه‌ها می رویند و لانه‌سازی می‌کنند. بعضی از این موجودات، سمی و خطرناک‌اند و برخی دیگر باعث آسیب به خانه‌ها و گسترش بیماری‌ می‌شوند. از همین رو خانه ما هم مثل دیگران هر سال توسط متخصصان دفع آفات با استفاده از سموم و تله‌ها پاکسازی می‌شود.

🔹 مدتی است به این فکر می‌کنم که این موجودات بینوایی که ما می‌کشیم، چه تقصیری دارند؟ آن‌ها نمی‌دانند که حضور یا فعالیت‌شان ممکن است به ما لطمه بزند یا اذیت‌مان کند. آنها صرفاً به شیوه‌ای که طبیعت برایشان مقرر کرده، زندگی و رفتار می‌کنند؛ زندگی‌ای که در انتخاب یا نوع آن هیچ نقشی ندارند. اینکه موجودی بی‌گناه را به‌خاطر حیاتی که حق طبیعی اوست، از بین ببریم مصداق روشن ظلم است.

🔹 از خود می‌پرسم: آخر ما به چه حقی اینها را نابود می‌کنیم؟ ما چرا برای بقای خود به اینها ظلم می‌کنیم؟ به همین اصطلاح «گیاه هرز» یا «جانور موذی» فکر کنید. این ها آشکارا القابی خودمحورانه و خودبینانه هستند. این علف‌ها و آن جانوران از نظر منافع ما هرز و موذی‌اند. آنها برای خودشان نه هرزاند و نه موذی- آن بچه‌موش کوچولو برای پدر و مادرش عزیزترین موجود دنیاست!

🔹 آنها اگر هم مزاحمتی برای ما دارند، تعمدی و دانسته نیست. ما آم ها هم مزاحمت بسیار برای دیگر موجودات داریم و البته اغلب، تعمدی و دانسته. اما مسأله مهمتری وجود دارد.

🔹 اگر اصطلاحاً لنز دوربین‌تان را کاملا عقب ببرید و از بالا به کلیت جهان هستی نگاه کنید می‌بینید که گویی در این جهان نمی‌توان به‌طور مطلق از ظلم اجتناب کرد. گویی ظلم و زور، بخشی لاینفک از سازوکار این دنیاست.

🔹 در سال‌های اخیر موج مبارزه با گوشت‌خواری و کشتن حیوانات در جهان شدت گرفته و افراد بیشتری به گیاه‌خواری روی می‌آورند. به‌نظر من هم این اتفاقی بسیار نیکوست، اما مسئله فراتر از اینهاست. زندگی ما در هر لحظه به‌معنای مرگ صدها و هزاران موجود دیگر است - بدیهی است که زندگی آنها هم همین‌طور. ما علف‌های به اصطلاح هرز را ریشه‌کن می‌کنیم، سبزیجات را می‌خوریم و مصرف می‌کنیم. هنگام شستن دست‌هایمان، هربار هزاران موجود میکروسکوپی را نابود می‌کنیم. حتی فعالیت‌های طبیعی بدن ما، مانند عملکرد معده و سیستم ایمنی، مستلزم نابودی هزاران میکروارگانیسم است که همگی زنده‌اند و حق حیات دارند.
‌
🔹 مرگ و زندگی به‌شکل یک دوگانه‌ی جدایی‌ناپذیر در کل چرخه‌ی حیات مستتر است. موجودات گونه‌گون خواه‌ناخواه قربانی حیات و بقای یکدیگر می‌شوند. همین که طبیعت، من و شما را به‌گونه‌ای ساخته است که به‌تدریج ارگانیسم‌مان ضعیف می‌شود و رو به مرگ و زوال می‌گذاریم، نقشه‌ی کلی جهان را برای مرگ عده‌ای به‌منظور آمدن عده‌ای دیگر آشکار می‌سازد.

🔹 این مسئله برای من که معیار عمل درست را شکوفایی و معیار عمل نادرست را ظلم می‌دانم چالشی کلان و اساسی پیش می‌آورد. اما اگر حذف ظلم به‌طور کامل ممکن نباشد، شاید نتوانیم قانون اخلاقی قطعی و همیشگی وضع کنیم. شاید اخلاق را باید به‌عنوان یک روند پویا و منعطف ببینیم که هدف آن حرکت به‌سوی شکوفایی و کاهش رنج است، با معیارهایی کلی که بسته به شرایط و موضوعات مختلف باید تفسیر و تطبیق داده شود.

🔹 هر چه هست، یک نکته مسلم است، این‌که در دنیایی که این همه ظلم و رنج ناخواسته وجود دارد، باید تا جایی که می‌توانیم از ظلم و آزار خودساخته جلوگیری کنیم. اتفاقا وجود رنج‌های ناخواسته‌، ضرورت شفقت و مهرورزی را دوچندان می‌کند.
t.me/sasanhabibvand

🌀 «کوه خشم»
(شناخت، ریشه‌یابی و مدیریت خشم)
از کارگاه رابطه شکوفا
شهریور و مهر ۱۴۰۳

📌 برای تهیه فایل کامل کارگاه «رابطه شکوفا» (صوتی و تصویری) لطفاً پیام بگذارید 👇👇
@toAkademi
t.me/sasanhabibvand

📌 نامه اعتراضی به رئیس شورای اروپا
در خصوص خلیج فارس و جزایر سه‌گانه

دوست و همکار عزیزم جناب پروفسور محمود مسائلی استاد حقوق و روابط بین‌الملل دانشگاه اتاوا، نامه سرگشاده‌ای را خطاب به چارلز میشل، رئیس شورای اروپا در اعتراض به بیانیه اخیر اتحادیه اروپا درخصوص خلیج فارس و جزایر سه‌گانه ایران تنظیم کرده‌اند.
رونوشت این نامه در دو نسخه فارسی و انگلیسی تقدیم می‌شود. 
لطفاً جهت آگاهی‌رسانی، تا حد امکان منتشر بفرمایید.
با مهر و امتنان،
ساسان حبیب‌وند
t.me/sasanhabibvand

📌 نامه اعتراضی به رئیس شورای اروپا
در خصوص خلیج فارس و جزایر سه‌گانه

دوست و همکار عزیزم جناب پروفسور محمود مسائلی استاد حقوق و روابط بین‌الملل دانشگاه اتاوا، نامه سرگشاده‌ای را  خطاب به چارلز میشل، رئیس شورای اروپا در اعتراض به بیانیه اخیر اتحادیه اروپا درخصوص خلیج فارس و جزایر سه‌گانه ایران تنظیم کرده‌اند.
رونوشت این نامه در دو نسخه فارسی و انگلیسی تقدیم می‌شود. 
لطفاً جهت آگاهی‌رسانی، تا حد امکان منتشر بفرمایید.
با مهر و امتنان،
ساسان حبیب‌وند
t.me/sasanhabibvand

🌀 سبب‌شناسی رفتار ناسالم

- ریشه رفتارهای ناسالم ارتباطی چیست؟
ـ چرا بعضی افراد به خشونت، سلطه‌گری و فریب متوسل می‌شوند؟
- چهار علت عمده اختلالات رفتاری چیست؟

📌 برای تهیه فایل کامل کارگاه «رابطه شکوفا» (صوتی و تصویری) لطفاً پیام بگذارید 👇👇
@toAkademi
t.me/sasanhabibvand

🌀 «چرا ما اشرف مخلوقات نیستیم؟»

دوست عزیزی می‌گفت: نمی‌دانم چرا به انسان اشرف مخلوقات گفته‌اند؟
این تعبیر باعث شده انسان خودش را برتر از همه موجودات تصور کند و خود را محق بداند که هر رفتاری مایل بود با طبیعت، گیاهان و حیوانات انجام دهد.
پرسید: به نظر تو بشر واقعاً اشرف مخلوقات است؟

🔹 گفتم‌‌ به نظر من کلمات و تعابیر نباید ما را گمراه کنند.‌ موضوع، شرافت و برتری یا ارزشمندی نیست، بلکه مزیت و امکانات است. واقعیت آن است که انسان از یک مزیت بزرگ برخوردار است به اسم تعقل و تفکر، البته در حدی پیچیده‌تر و قوی‌تر از دیگر موجودات.

🔹 داشتن امکانات به خودی خود نه ارزشی دارد و نه چیزی را ثابت می‌کند مهم این است که از امکانات خود چگونه استفاده کنیم، در جهت ساختن و شکوفانیدن یا پژمردن و ویران کردن.

🔹 امکانات برای تفاخر و خودبرتربینی نیست، برای استفاده و بهره‌گیری است.‌ برخورداری از امکانات بیشتر، مسئولیت ما را حساس‌تر می‌کند، ما اگر عقل و فکر و شناخت بهتری داریم، باید مهربان‌تر، هوشیارتر و اخلاقی‌تر باشیم.

وب‌سایت ما👇👇
www.sasanhabibvand.com

🌀 در پس خشم آدم‌ها چه چیز وجود دارد؟
در کانال یوتیوب ما عضو شوید و ده‌ها ویدیو با موضوعات روانشناسی، فلسفی و عرفانی را ببینید👇👇

https://youtube.com/shorts/mkf_gNzNUzY?si=6J7DklHshE2Gg3LT

www.sasanhabibvand.com

🌀 «علم بهتر است یا امنیت؟»
خطای اساسی نظام آموزشی ما

در سلسله مراتب نیازهای انسان، و هر موجود زنده‌ای، نیاز به امنیت و نبود خطر، جزو نیازهای حیاتی‌ است.
از سوی دیگر، کنجکاوی و میل به آموختن، نسبت به امنیت، در درجه دوم قرار می‌گیرد.
از منظر روانشناختی، اشکال نظام آموزشی ما عدم توجه به این خصوصیت اساسی انسان است.
ساختار آموزشی ما قصد دارد با تهدید آرامش و امنیت فرد- اعم از امنیت فیزیکی، روانی و عاطفی- او را وادار به آموختن علم و دانش کند.‌
همین، رمز بزرگ شکست نظام آموزشی ماست.
t.me/sasanhabibvand

♦️مراحل رشد اخلاقی
در گفت‌وگو درباره‌ رمان "بندباز"
از استاد عزیز ساسان حبیب‌وند
۸ شهریور ۱۴۰۳

https://www.youtube.com/watch?v=UmWMAiLNkjU

#بندباز
#رشد_اخلاقی
#ساسان_حبیب‌وند

@NewHasanMohaddesi

🌀 «محبوب و تنها»
(بخش دوم)

🔹 تنهایی، به معنای درک نشدن و عزلت درونی، از بزرگ‌ترین رنج‌های افراد مشهور و سلبریتی‌هاست. این همان رنج بی‌همدلی و بی‌هم‌زبانی است که مولوی در همان آغاز مثنوی به تصویر می‌کشد. آخر مولوی هم یک سلبریتی بود؛ مشهور، محبوب، الگو، مورد ستایش و در عین حال، تنها.

هر که او از هم‌زبانی شد جدا
بی‌زبان شد گرچه دارد صد نوا

🔹 درست است که سخن مولانا بعد عمیق معنوی و عرفانی دارد. اما چه کسی گفته است که عرفان، یک مفهوم انتزاعی و غیرشخصی است؟ عارفی که رنج را از عمق جان خود حس نکرده باشد، چگونه می‌تواند ابیاتی چنان آشنا و ماندگار بسازد؟ از قضا این تصور، از جمله همان سوءتفاهم‌های ما درباره بزرگان است.

🔹 اساساً همین احساس تنهایی درونی است که عارف را عارف می‌کند و او را بی‌قرار وصل می‌سازد. در این حال، هم‌صحبتی کسانی که با این اندوه آشنا هستند، می‌تواند مرهمی دلپذیر بر این رنج مشترک باشد.

🔹 بی دلیل نیست که مولانا به حضور شمس آنهمه وابسته شد. آنچه او را به شمس پیوند می‌داد، فقط جاذبه یا نیکویی شمس نبود؛ بلکه غم سنگین تنهایی بود. اگر موضوع، فقط جذابیت معنوی یا عرفانی شمس بود، مولانا پس از او همچنان به دنبال همدم نمی‌گشت. اما پس از فقدان شمس، مولانا به‌سرعت به صلاح‌الدین زرکوب روی آورد و پس از او، حسام‌الدین را جایگزین کرد. مولانا نمی‌توانست بدون یار و مصاحب بماند و پس از آنکه کسی را درخور همنشینی می‌یافت، عمیقاً به او دل می‌بست. این نشانه‌ای است از رنج تنهایی و نیاز او به دوستی و همراهی.

🔹 بسیاری تصور می‌کنند شمس به مولانا علم و دانش آموخت. در حالی که مولوی به مراتب درس‌خوانده‌تر و تحصیل‌کرده‌تر از شمس بود. او سال‌ها در درخشان‌ترین مراکز علمی زمانه تحصیل کرده بود و بر عمده علوم زمانه خود تسلط داشت.

🔹 برخی دیگر معتقدند شمس به مولانا علوم باطنی و رموز سیر و سلوک آموخت. اما آن‌دو بیشتر، رابطه تبادل نظر و همفکری داشتند تا تعلیم و تعلم. این امری است که سخنان شمس در «مقالات» به‌خوبی روشن می‌کند. اما حتی اگر چنین بوده باشد، علوم باطنی برای مولانا چیز تازه‌ای نبود. او در خانواده‌ای اهل عرفان بزرگ شده بود. پدرش، صوفی بنام و صاحب اثر عرفانی «معارف بهاولد» بود. مولانا از کودکی علاوه بر حضور در مجالس وعظ پدر تحت تعالیم برهان‌الدین ترمذی، که شاگرد پدر بود، آموزش دید. برهان‌الدینی که خود، صاحب اثر ماندگار «معارف برهان‌الدین» است که از لطیف‌ترین مواریث ادبی و عرفانی به شمار می‌رود.
پخته گرد و از تغیر دور شو
رو چو برهان محقق نور شو

🔹 بنابراین، موضوع علم و عرفان نبود، یا حداقل همه ماجرا این نبود. چنانکه در سراسر سخنان و سروده‌هایش می‌بینیم، مولانا اندیشه‌ای خلاق و نگاهی متفاوت داشت. او به انسان، زندگی، دین و دنیا به شکلی می‌نگریست که برای بسیاری از مردم غریب و حتی هضم‌ناکردنی بود. اساسأ همین نگاه منحصر‌به‌فرد است که مولوی را به آنچه هست، تبدیل کرده است.

🔹 مولوی حرفهای ناگفتهٔ بسیار داشت، اما کسی را نمی‌جست که ظرفیت همراز شدن با او را داشته باشد. این تنهایی، به روح بیقرار و بلندپرواز وی، ناشنیدگی و ناشکفتگی عمیقی را تحمیل می‌کرد. در این هنگام، شمس از راه رسید، در اوج ازدحام بیرونی و عزلت درونی.

🔹 شمس هم، مانند مولوی، عمیقاً تنها بود. شاید از همین رو بود که می‌توانست جنس تنهایی مولانا را به خوبی درک کند. با این تفاوت که شمس، جسور و صریح‌الهجه بود. او پرده‌های واهمه و خودسانسوری را از ذهن و دل مولوی برداشت، سخن او را درک کرد و همدلی بی‌سابقه‌ای نشان داد.

🔹 گویی ورود شمس همان جرقه‌ای بود که خرمن جان مولوی انتظارش را داشت تا شعله عظیمی از حسرت و عشق و احساس، فوران کند. از این همراهی، مرغ جان مولوی به پرواز و آواز درآمد و دلنوازترین ترانه‌های عاشقانه را سرود. او خود در وصف این زیر و زبرشدگی می‌گوید:

در دست همیشه مصحفم بود
وز عشق گرفته‌ام چغانه
اندر دهنی که بود تسبیح
شعر است و دوبیتی و ترانه

شمس رفت، اما مولوی که اکنون درونش آزاد شده بود، با افرادی آشنا شد که مثل او، در میان هزاران، تنها و بی‌کس بودند.

🔹 حسام‌الدین که سالها رهبر گروهی به نام «فتیان» (جوانمردان) بود چرا آن‌همه پیروان را رها کرد و به یاران مولوی پیوست؟ چرا پیش از این چنین نکرده بود؟ زیرا حسام هم مانند مولانا، انسانی تنها بود و پس از سال‌ها همدلی را یافته بود که می‌توانست او را از تنهایی به‌درآورد.
این بار مصاحبت حسام بود که مثنوی معنوی را بیت‌به‌بیت و دفتربه‌دفتر از عمق سینه مولوی بیرون کشید و بر سینه کاغذ ریخت:

ای ضیاءالحق حسام‌الدین توی
که گذشت از مه به نورت مثنوی

گردن این مثنوی را بسته‌ای
می‌کشی آن سوی که دانسته‌ای

مثنوی را چون تو مبدا بوده‌ای
گر فزون گردد، توش افزوده‌ای
t.me/sasanhabibvand

🌀 لایه‌های پنهان معنا
در داستان‌های مولوی
(بخشی از لایو «دانه و پیمانه»)

فایل کامل صوتی را در اینجا بشنوید.

t.me/sasanhabibvand

🌀 «دانه و پیمانه»
درنگی در شیوه داستان‌پردازی مولانا
همراه با شرح چند حکایت از مثنوی

(برنامه‌ای به شادباش ولادت جلال‌الدین محمد بلخی)
محسن محمد - ساسان حبیب‌وند


ای برادر، قصه چون پیمانه‌ای‌ست
معنی اندر وی مثال دانه‌ای‌ست
دانه‌ی معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل


🔹 سرفصلهای این گفتگو:
- چرا مولانا رساله و درس‌نامه ننوشت؟
- چرا از ابزار تمثیل و حکایت استفاده کرد؟
- ویژگی‌های سمبل و تمثیل چیست؟
- آیا همه داستان‌ها از خود مولوی است؟
- اگر نه، مآخذ حکایات او کدام است؟


🔹 همراه با تفسیر و تحلیل سه حکایت:
- حکایت «بقال و طوطی» (دفتر اول)
- حکایت «اسب واپس‌رو» (دفتر ششم)
- حکایت «خاریدن روستایی شیر را در آخور» (دفتر دوم)
- نقد مولوی به "پندار کمال" ما

t.me/sasanhabibvand

🌀 «برخورد با اخبار»
یکی از دغدغه‌های مهم این روزهای ما با مسئله اخبار است.
این روزها ما توسط انواع اخبار ناگوار، بمباران می‌شویم، خبر جنگ، حمله، انفجار و وقایع هولناک.
این اخبار ممکن است به ما آسیب بزند و گاه ما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
در چنین شرایطی، سوال این است که با این اخبار چه کنیم؟
چند اصل مهم درباره مواجهه با اخبار را در اینجا ببینید.
👇👇

https://youtu.be/YWB7DHFDl5g?si=j3qu4MouQBJrdLAM

🌀 «محبوب و تنها»
(بخش اول)

این نوشته را در دو بخش تقدیم می‌کنم. این دو بخش، هم مستقل‌اند و هم مکمل یکدیگر. شما آنها را به هر شکلی که دوست داشتید بخوانید...

🔹 چرا خیلی از آدم‌های مشهور خودکشی می‌کنند؟
چرا بسیاری از ثروتمندان، سلبریتی‌ها و هنرمندان بزرگ، داروی ضدافسردگی و ضداضطراب و خواب‌آور مصرف می‌کنند؟ چرا خیلی از آدم‌های بنام و محبوب دچار غم و اندوه‌اند و حتی دستخوش فروپاشی عاطفی و روانی می‌شوند؟ یک علت بسیار شایع این امر، تنهایی است.

🔹 باورش کمی سخت است چون بیشتر این آدم‌ها هزاران و بلکه میلیون‌ها هوادار و خواهان و عاشق دارند. پس چگونه ممکن است تنها باشند؟ جواب این است که تنهایی یک امر فیزیکی یا اجتماعی نیست. تنهایی یک مقوله روحی و فکری و درونی است. البته بدیهی است که منظور از تنهایی، غیاب فیزیکی آدم‌ها نیست،‌ بلکه غیاب درونی آنهاست، نبودن آنها در دل تو و نبودن تو در دل آنها.

🔹 در یک جمله، تنهایی به این معنا، یعنی سوءتفاهم. یعنی اینکه آدم‌ها تو را نفهمند، متوجه احساس و رنج و نیاز تو نباشند. تو را عوضی تعبیر کنند. یعنی اینکه کمتر کسی از درون تو خبر داشته باشد. کمتر کسی بداند بر تو و بخصوص در تو چه می‌گذرد. در عوض، همه تو را با عینک برداشت‌ها و تصورات خودشان ببینند و داوری کنند. اینجاست که تو تنها می‌شوی، گاه عمیقاً تنها. این همان مشکلی است که داریوش اقبالی درباره‌اش می‌خواند: آدم که غمگینه دنیا براش زندونه، مابین صدمیلیون باز هم تنها می‌مونه.

🔹 به این معنا، هراندازه هم مشهور و محبوب باشی،‌ باز هم تنهایی. چرا؟ چون آدم‌ها با چهره بیرونی تو رابطه دارند. آنچه آنها دوستش دارند صورت بیرونی توست، آنچه با آن ارتباط برقرار می‌کنند ظاهر تو و بیرون توست، نه درون تو و آنچه که در تو می‌گذرد. آن هم البته از لنز درک و تصور و دنیای خودشان. اغلب ما با این مشکل آشناییم، شاید البته با دوز پایین‌ترش. اما درباره اشخاص بنام، این مساله گاه در حد یک معضل عظیم و خفقان‌آور بزرگ و سنگین است.

🔹 از قضا هرقدر محبوب و مشهور باشی، این تنهایی بیشتر و عمیق‌تر می‌شود. چرا؟ زیرا آن صورت بیرونی، پررنگ‌تر می‌شود و واقعیت درونی را در لفافه ضخیم‌تری می‌پیچاند و گم و مدفون می‌کند. از آن گذشته، شهرت بیشتر، شکننده‌تر است چون هرقدر آدم‌ها به دانستن درباره زندگی خصوصی تو مشتاق‌تر و کنجکاوترند، درز کردن اطلاعات شخصی‌ات می‌تواند آسیب بزرگتری برایت به بار بیاورد و این یعنی تو، هم تنهاتری و هم آسیب‌پذیرتر.

🔹 اما تو چرا به کسی چیزی نمی‌گویی؟ چرا با کسی رنجت را مطرح نمی‌کنی؟ چون آنها باورت نمی‌کنند. برایشان هضم اینهمه تفاوت میان واقعیت و تخیلاتشان سخت است. به علاوه، اغلب افراد هیچ‌وقت در موقعیت تو نبوده‌اند و با رنج‌های کسی مثل تو بیگانه‌اند. و این یعنی همان سوءتفاهم و تنهایی.

🔹 اتفاقاً هوادارانت، به محض آنکه دریابند تو هم مثل بقیه یک انسان معمولی هستی،‌ با‌ رنج‌ها، ‌نیازها و آسیب‌پذیری‌های خودت، به کلی با تو بیگانه می‌شوند. چون دیگر نه می‌توانند با چهره واقعی تو ارتباط برقرار کنند، نه با چهره بیرونی‌ات. هر دو صورت در نظرشان شکسته است.
و این یعنی آنکه تو در هر دو صورت، تنهایی....
t.me/sasanhabibvand

🌀 «مدیریت خویش در شرایط سخت»
https://www.instagram.com/reel/C5xcUOKOZlH/?igsh=MWt6YThqdXVyaWF2Yg==

🌀 «فراشناخت چیست»؟
و چگونه به بهبود احساس و رفتار کمک می‌کند.

(از کارگاه «رابطه شکوفا»، مهر ۱۴۰۳)

📌 کارگاه «رابطه شکوفا» همچنان برقرار است. برای پرسش یا ثبت‌نام، لطفاً پیام بگذارید 👇👇
@toAkademi
t.me/sasanhabibvand

🌀 «ویژه برنامه حکایت خوانی»
به مناسبت زادروز مولانا
لایو اینستاگرامی

هشتم مهر،‌ زادروز عارف و حکیم فرزانه جلال‌الدین محمد بلخی است. مردی که اگر پا به جهان نمی‌گذاشت،‌ به‌راستی دنیای عشق و اندیشه چیزی کم داشت.
به این مناسبت، بر آن شدیم تا «مثنوی معنوی» مولوی را برگیریم و شما را به نقل و تفسیر داستان های نغزی از دفتر موزون فکر او دعوت کنیم.
لطفا همراه باشید.
با مهر بسیار،
ساسان حبیب‌وند- محسن محمد
t.me/sasanhabibvand

🌀 «ویژگی‌های شخصیت صریح»
تنها سبک سالم ارتباطی

(از کارگاه «رابطه شکوفا»، مهر ۱۴۰۳)

🔹 در کارگاه توضیح داده‌ایم که آدم‌ها در مجموع به یکی از این چهار سبک یا چهار روش، با شما و دیگران رابطه برقرار می‌کنند:
سبک «سلطه‌جو یا قلدر‌»، سبک «تسلیم یا منفعل»، سبک «آزارگر منفعل» و «سبک صریح».

🔹 گفتیم که از این چهار شیوه، سه نوع اول در روانشناسی به عنوان روش‌های ناسالم و ناکارآمد شناخته می‌شوند.
این شکل‌های ناسالم رفتاری است که در انواع ارتباط از جمله زناشویی، والدگری، دوستی و روابط کاری و اجتماعی، موجب ایجاد اختلاف، رنجش، سوء‌استفاده و مشکلات عاطفی و روحی می‌شوند.

🔹 در مقابل، تنها شیوه سالم ارتباطی، «سبک صریح» است که رابطه‌ای عادلانه، شفاف و سالم با دیگران برقرار می‌کند.
در گزیده زیر، به بعضی ویژگی‌های سبک صریح اشاره شده است.

📌 کارگاه «رابطه شکوفا» همچنان برقرار است. برای پرسش یا ثبت‌نام، لطفاً پیام بگذارید 👇👇
@toAkademi

t.me/sasanhabibvand

🌀 «ویژگی‌های شخصیت سلطه‌جو»
تحلیل روانشناختی سریال «پدرسالار»
(از کارگاه «رابطه شکوفا»، مهر ۱۴۰۳)

📌 کارگاه «رابطه شکوفا» همچنان برقرار است. برای پرسش یا ثبت‌نام، لطفاً پیام بگذارید 👇👇
@toAkademi

https://youtu.be/m8odVItmKuo?si=LeZyyrcKUJMIknYx