سیدعلیرضا نبوی ثالث
چون علی کو کسی که تا دم مرگ
خـورد انـدوه مـردم بــیبـرگ
در مقاله ای آمده بود که « رفع فقر اصلیترین رکن عدالت اقتصادی است. بسیاری رفع فقر را به معنای تامین حداقلی معیشت برای آحاد جامعه اسلامی اعم از مسلمان و غیر مسلمان میدانند. به این ترتیب که اگر افراد یک جامعه بتوانند با حداقل درآمد نیازهای اساسی خود شامل خوراک، پوشاک، مسکن و نیازهای آموزشی، بهداشتی و فرهنگی را تامین کنند میتوان گفت که فقر در جامعه معنایی ندارد و ایجاد چنین فضایی در جامعه بر عهده دولت و آحاد جامعه اسلامی است.» مهمترین عامل گسترش فقر عمومی ناترازی دخل و خرج است، تازمانی که دخل و خرج انسان با هم همخوانی نداشته باشد، بدون شک به صورت روزمره مردم بیش از این فقیر و فقیرتر خواهند شد، ضمن اینکه معمولا دخل قاعدتا باید برای رفع نیازهای جانبی در موارد ضروری از خرج بیشتر باشد، همه باید در موسم جیک جیک های مستانه به فکر پس اندازی ناچیز برای زمستانشان باشند، در حال حاضر دخل و خرج ها نه تنها با هم برابر نیستند بلکه کفاف تامین مایحتاج اولیه ی زندگی را هم نمی دهد، درصورت برابری دخل و خرج با حفظ قناعت می شود گفت یک فرد محتاج نیست یعنی دستش به دهنش میرسد، درحال حاضر خیلی ها خرجشان بیشتر از دخلشان است، فقر پدیدهای است که در اثر نابرابری دخل و خرج خلق میشود، چگونه باید این نابرابری دخل و خرج بازنشسته و حقوق بگیر مورد توجه مجلس و دولتمردان قرار گیرد. چه سیاستهایی برای رفع فقر و محرومیت باید دولت و مجلس اتخاذ کنند تا اندکی از درد و رنج اقشار کم درآمد کاسته شود؟ شواهد نشان می دهد سیاستهای موجود به اندازه ی کافی راهگشا نیست.
به قول زنده یاد دکتر علی شریعتی : «زندگی چیزی نیست جز نان، آزادی، فرهنگ، ایمان و دوست داشتن» ، اولین شرط بقا، داشتن نان است،این حدیث را به کرات همه شنیده ایم: کسی که معاش ندارد معاد ندارد، سفارش پیغمبر است، کمترین دغدغه ی دولتمردان شایسته است رفع ناترازی دخل و خرج مردم باشد، نسل ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، برحق ترین کلام ها را از زبان علما و برخی خطیبان تشنه ی استقرار عدالت و حاکمیت ارزش های اسلامی بر روی منبر شنیده ایم ، یادم هست فخرالدین حجازی یک سخنرانی کرده بود با عنوان امت اسلامی، نوارش را اگر دستت می گرفتند سرو کارت با ساواک بود، یک جا به وجود شکاف طبقاتی اعتراض داشت و با همان لحن منحصر به فردش می گفت: «چرا باید یک نفر در تهران در حلبی آباد زندگی کند یک نفر در زعفرانیه» احتمالا آن زمان زعفرانیه بهترین نماد اسکان طبقات مرفه بی درد بوده است، یکی از مستمعین وسط کلامش گفت صلوات بفرستید، پس از ختم صلوات فخرالدین حجازی با عصبانیت به آن بنده خدا گفت: «مرتیکه من دارم مردم را تحریک می کنم تو با یک صلوات آن ها را سرد می کنی؟»منظور این که یکی از اهداف انقلاب اسلامی مبارزه با فقر و تبعیض و بی عدالتی بوده است، این که این روزها قشر کم در آمد یا حقوق بگیر یا بازنشسته به این سختی زندگی کند و دخل و خرجش با هم جور نیست نباید از چشم مسئولان پنهان بماند و هر فرد با توجه به میزان مسئولیتی که دارد رئیس جمهور، وزرا، نمایندگان مجلس، استانداران، ائمه جمعه همه و همه هر کدام به سهم خودشان باید به فکر حل این مشکل باشند.
ادامه مطلب را در سایت #طرثیث_نامه بخوانید
https://torsisnameh.ir/post/342/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%AE%D9%84-%D9%88-%D8%AE%D8%B1%D8%AC-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF