صالح نیک‌بخت @salehnikbakht Channel on Telegram

صالح نیک‌بخت

@salehnikbakht


کانال رسمی صالح نیک‌بخت
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹
در باب حقوق ؛ جامعه ؛ فرهنگ ؛ سیاست ؛ تاریخ و زندگی

صالح نیک‌بخت (Persian)

با خوشامدگویی به کانال رسمی صالح نیک‌بخت خوش آمدید! این کانال یک منبع ارزشمند برای مطالعه و بحث در مورد حقوق، جامعه، فرهنگ، سیاست، تاریخ و زندگی است. صالح نیک‌بخت یک فعال جامعه شناس و نویسنده است که تمام تلاش خود را برای ارتقای دانش عمومی و بحث بر پایه حقیقت انجام می‌دهد. اگر به موضوعات پرباری مانند حقوق انسانی، تاریخ جهان و ایران، و یا مسائل اجتماعی و فرهنگی علاقه‌مندید، این کانال انتخاب بسیار مناسبی برای شماست. پیوستن به این کانال شما را به یک جامعه علاقه‌مند به بحث و یادگیری در موردهای مختلف می‌برد. منتظر حضور گرمتان در این کانال مفید و پربار هستیم!

صالح نیک‌بخت

08 Jan, 02:11


دوکتور شێخ #محمد_مەعشوق_خزنەوی مامۆستای نیشتمانپەروەری ڕۆژئاوای کوردستان.
#کورد
#کوردستان
#ڕۆژئاوا
https://t.me/kurdokurdistan

صالح نیک‌بخت

08 Jan, 01:41


غفور سلیمانی

مسؤولین جمهوری اسلامی از یک سو مردم را تشویق به فرزند آوری میکنند! از سوی دیگر قیمت آب را بیست برابر کرده اند! آیا نمیدانند برای متولد شدن یک بچه چقدر آب لازم است!?مثلا برای استحمام شستشو و غیره؟!
برای مثال قیمت آب منزل بنده که نابینای مطلق هستم و بیماری شدید دیابتی دارم و تقریبا مشکل شدید هردو پا دارم و با داشتن فوق لیسانس علوم سیاسی غیر سهمیه ای! بدون شغل و بدون درآمد هستم؛ نسبت به دوره قبل بیست برابر شده است!  این در حالی است که در سال پنجاه و هفت قول مجانی کردن آب و برق و غیره را دادند! 

🟥 کانال گزینگ
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

07 Jan, 17:40


#سالگرد
در پنجمين سالگرد  هواپیمای اکراینی یاد همه قربانیان مظلوم این فاجعه بزرگ را گرامی می‌داریم

@salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

07 Jan, 01:39


#سوگنامه🏴🏴🏴🏴

سوگمندانه ، جناب آقای محمد خرازی قاضی دیوانعالی کشور در سن ۸۸ سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
آقای خرازی به شغل  معلمی در سردشت اشتغال داشت که در نیمه دوم دهه چهل قرن گذشته هجری شمسی تصمیم گرفت به گفته خودش زندگی خویش را تغییر دهد وراهی دیگر جوید.با این رویکرد در کنکور دانشکده حقوق دانشگاه تهران  شرکت کرد و با رتبه ممتاز قبول شد.
پس از اخذ لیسانس حقوق قضایی برای تصدی شغل قضا در سال ۱۳۴۹ به استخدام وزارت دادگستری وقت در آمد. چون در دوره کار آموزی قضایی جزو سه نفر برتر آن دوره کار آموزی بود در دادگستری تهران مشغول به کار شد.او در رژیم گذشته مشاغل دادرس و ریاست دادگاههای بخش و شهرستان را بر عهده داشت.پس از انقلاب رئیس شعبه ۱۱ دادگاه صلح و حقوقی۲تهران شد.پس از اعمال منع تصدی شغل قضا توسط قضات اهل سنت در مناطق شیعه نشین، وی و چند نفر از قضات کُرد مانند شادروانان عزیز وحیدی و عزت الله ارجمند   و ... کرمپور و... مجبور شدند بدون حق صدور رای در دادگاههای حقوقی ۱ با سمت مشاور کار کنند.این اقدام تبعیض آمیز دیری نپایید و با تصویب قانون تشکیل دادگاههای عمومی در سال ۱۳۷۳ قضات سنی مذهب نیز ابلاغ تصدی شغل قضا و متصدی پست ریاست محاکم عمومی و مستشاری دادگاههای تجدید نظر و دیوانعالی کشور در تهران و مناطقی که اکثریت ساکنان آن شیعه مذهب  بود،شدند. در این دوره آقای خرازی با ابلاغ  مستشاری دادگاههای تجدید نظر و دیوانعالی کشور در اداره‌کل حقوقی مشغول به کار شد و به مدت حدود دو دهه معاونت این اداره کل را به عهده گرفت و در تشکیل و تقویت کمیسیون‌های حقوقی در این اداره کل که بعدا به معاونت حقوقی و تنقیح قوانین ارتقاء یافت، نقش ممتاز و مشهودی داشت. شادروان خرازی پس از انتخاب جناب اقای مرتضوی به عنوان رئیس دیوانعالی کشور برای تصدی پست مستشاری به دیوان دعوت شد و بیش از ۵ سال مستشار شعبه دوم دیوانعالی کشور بود.
اینجانب هم بخشی از کار آموزی نیمه  تمام دوره ۲۶ قضایی و هم دوره کارآموزی  وکالت را نزد این بزرگوار انجام دادم و از خوان بیدریغ دانش حقوقی و تجربه قضایی او به ویژه در حقوق مدنی و آیین دادرسی مدنی بهره فراوان بردم .آن مرحوم فردی متواضع و برد بار بود و هرکس از او در امور حقوقی کمکی میخواست به او یاری میداد و بیش از ۶۵ سال از عمر شریف خود را به کار و تلاش پر زحمت و رنج  گذراند.یاد و خاطرات او را گرامی می داریم و به روانش درود می‌فرستیم .
در گذشت او را به خانواده محترم خرازی و فرزندانش تسلیت می گویم
صالح نیک بخت
بامداد ۱۸ دی ۱۴۰۳
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

07 Jan, 01:28


*_جان مریم_*

تک‌خوانان: سارا نائینی و نگینه امانغلوا (خواننده‌ی تاجیک)
تنظیم و رهبر ارکستر: آرش فولادوند
گروه کُر: گروه کُر «بهار»
ارکستر: فیلارمونیک پاریس شرقی

صالح نیک‌بخت

06 Jan, 05:27


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

05 Jan, 13:28


مدیر دفتر رسانه‌ایِ اسد:

🔹 پس از سقوط حلب، روسیه به درخواست بشار اسد برای انتقال کمک‌های ایران به ارتش سوریه از طریق پایگاه حمیمیم پاسخ نداد

🔹 ایرانی‌ها گفته بودند که تضمینی برای انتقال هواپیما به این پایگاه دریافت نکرده‌اند

🔹 آمریکایی‌ها تهدید کرده بودند که هواپیمای ایران را ساقط خواهند کرد؛ لذا این هواپیما مجبور به بازگشت شد

🔹 اسد در سفر آخرش به روسیه پیش از سقوط دمشق، نتوانست تماسی با پوتین برقرار کند

@Sahamnewsorg

صالح نیک‌بخت

05 Jan, 13:05


اینهم سزای حق گویی و نیک گویی...


فعالیت سایت و کانال دکتر محسن رنانی متوقف و پرونده این استاد دانشگاه و توسعه پژوهش به مرجع قضایی ارسال شد

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

05 Jan, 05:27


10 کشور برتر جهان

از دیدگاه کیفیت زندگی و بر پایه 9 شاخص درآمد بالای سرانه، ثبات سیاسی و امنیتی، دوام خانواده (نرخ طلاق)، زندگی اجتماعی (نرخ حضور در کلاب ها، معابد و ..)، اعتدال و پاکی آب و هوا، امنیت شغلی(نرخ کار و بیکاری)، آزادی های سیاسی، مانند آزادی های مدنی، بیان و اندیشه و بالاخره برابری جنسیتی(میانگین درآمد مرد و زن و...)‌ 10 کشور نخست جهان عبارتند از:
سوئیس، دانمارک، هلند، فنلاند،استرالیا، ایسلند، المان، اتریش، نیوزلند، نروژ و سوئد.
از آنجا که ضریب دو ملت سوئد و نروژ تقریبا یکی است، هر دو در ردیف دهم‌ قرار گرفته اند. البته پس از این ها سلطنت عمان و دوک نشین لوکزامبورگ قرار دارند.
شگفت آن که برخلاف ادبیات رسوب یافته سیاسی در ایران، شش ملت در این جدول دارای رژیم پادشاهی هستند. دوم‌ این که رژیم همه این ملت ها سکولار است؛ یعنی فاقد مذهب رسمی هستند. سوم این که رژیم همه این ملت دمکراتیک به شمار می رود. چهارم‌ این که ساختار جغرافیایی-سیاسی این رژیم ها بر پایه‌ فدرالیسم یا شیوه عدم تمرکز اداری-سیاسی است. یادآوری می شود که جمهوری اسلامی در این فهرست، در رتبه 150 ام‌ است.
#یدالله_کریمی‌_پور
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

05 Jan, 05:12


محمد سرافراز، رئیس اسبق صداوسیما:

«چرا در موضوع قاچاق سوخت و وارداتِ مواد مخدر، حکمرانی صورت نمی‌پذیرد و صرفاً «حکمرانیِ فضای مجازی» مهم شده است؟!»

@Bamdad_Khavar

صالح نیک‌بخت

04 Jan, 10:04


دکتر رضا رئیس طوسی از جهان رفت

جواد کاشی

آنها که امروز شصت و سه،چهار یا پنج ساله‌اند، در زمان انقلاب، هفده، هجده یا نوزده ساله بودند.من هم در میان آنها بودم. ما را می‌توانستی نوجوانان مجدوب بنامی. مجدوب نسلی بودیم که گاهی فقط سه چهار سال بزرگ‌تر از ما بودند گاهی هم البته بیشتر. آنها را امروز نسل آرمانگرای انقلابی می‌نامند و به مثابه نسل متهم بارها موضوع بازجویی قرار داده‌اند. ما را به عنوان شاهدان به دادگاه فرابخوانید. از زبان ما هم بشنوید آرمانگرایان آن روزگار چند گروه بودند.
یک گروه فرصت‌طلبان انقلابی بودند. تا یک روز قبل از پیروزی انقلاب خیلی منطقی و واقع‌گرا بودند، یکباره آتش گرفتند، آرمانگرا شدند.
گروه دوم کسانی بودند که سواد انقلابی داشتند. به قلم و گفتار آرمانگرا بودند. واژگان گرم گفتار انقلابی را با حرارت می‌گفتند و می‌شنیدند. مجذوب ساحت کلام بودند. آنها بدون نام‌های بزرگ و آتشین نمی‌توانستند روزگار بگذرانند. این گروه در اوج روزگار انقلاب میان صحنه بودند اما هنگامی که مشت‌های گره کرده یک به یک وا شد و رسوا شد، سرد شدند، از صحنه بیرون رفتند و به کار و زندگی خود پرداختند.
گروه سوم کسانی بودند که خود را رسول می‌پنداشتند. خیال می‌کردند وظیفه دارند آرمان‌ها را محقق کنند. اگر توانستند به کلام و نصیحت، اگر نتوانستند به شلاق و زور و فریب. مناصب سیاسی را اشغال کردند و مانیفست تابعیت از حقیقت را پیش چشم مردم نهادند. مردم باید انتخاب می‌کردند به راه حقیقت خواهند رفت یا دشمنان شیطان‌اند. در صف دوستان می‌نشینند یا در صف دشمنان خواهند ایستاد. وای به حال کسی که به آرمان‌ها تعهد انقلابی نمی‌داد.
گروه چهارمی هم وجود داشت. دکتر رضا رئیسی طوسی در آن شمار بود. شب پیش از دنیا رفت. بعید می‌دانم کسی از نسل جدید حتی نامی از او شنیده باشد. شهرتی نداشت. اهل قلم و کلام آتشین نبود. نه تنها در منصب قدرتی حاضر نشد، بلکه در چهل و پنج سال بعد از انقلاب یک روز خوش ندید. بزرگان می‌دانند او که بود و چه نقش‌های شگرفی بازی کرد. از چه شجاعتی بهره داشت.
آرمان‌ برای این گروه چهارم، یک مساله شخصی بود. آرمان دستاویزی برای حراست از خود بود. آرمان او را از پرتاب شدن در ابتذال روزگار حراست می‌کرد. نه تسلیم غوغاهای زمانه می‌شد نه از نیروهای امنیتی ترسی به خود راه می‌داد. در این سال‌های آخر چهره‌ای تکیده داشت. اما چشمان و رفتارش مثل یک کودک معصوم و ساده بود.
من دانشجوی او بودم. یکی از بهترین اساتید علوم سیاسی بود. در موقعیتی نیستم که از جایگاه علمی او سخنی بگویم. اما در این سی سال گذشته هر وقت به ملاقاتش می‌رفتم، از میزان تواضع‌اش دست و پایم را گم می‌کردم. با مهر و سادگی به من می‌نگریست. اغلب سکوت می‌کرد. من هم اغلب جرات سخن گفتن نداشتم و همه چیز به تماشا و تعارفات ساده و ذکر چند خبر می‌گذشت.
از آرمان و آرمان‌گرایی فقط شلاقی برای کتک زدن به خود ساخته بود. به آنهایی که از آرمانگرایی به قول شاملو «گندچاله دهانی» می‌دانستند با گذشت و مهر و صبر می‌نگریست. اگر بزرگانی مثل او نبودند، هیچ شاهدی برای دفاع از آرمان‌ و آرمانگرایی نبود. قلیل‌اند، یک به یک از جهان چشم فرومی‌بندند، اما اسنادی بی‌بدیل برای روز داوری‌اند.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

04 Jan, 05:10


پسر، عاقل باش! پدرت[ آتاترک] هم نتوانست!

قسمتی از خطبەی شیخ مرشد الخزنوی مرجع دینی کردهای سوریه علیه رجب اردوغان
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

04 Jan, 05:02


📹 غنی نژاد: مصوبه بدون حقوق اقلیت قانون نیست

▫️آیا صرف تصویب یک قانون، آن قانون در جامعه مشروعیت پیدا می کند؟» این پرسشی است که این روزها با تصویب قانونی با عنوان «عفاف و حجاب» در جامعه به محل ابهام برای بخش زیادی از جامعه تبدیل شده است. موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان در گفت و گو با اکوایران تاکید کرد: هر چیزی به صرف تصویب، قانون تلقی نمی شود.

▫️او با استناد به جلد سوم کتاب «قانون، قانونگذاری و آزادی» اثر فردریش هایک علاوه بر توضیح چرایی اینکه قانون عفاف و حجاب در صورت ابلاغ به شکل فعلی نمی‌تواند ضمانت اجرا داشته باشد به سه پرسش مهم پاسخ داده است. اینکه قانون چیست؟ فرق قانون و مقررات در چیست و چه چیزی قانون را قابل اجرا می کند؟

▫️نسخه کامل این گفت و گو به زودی از سایت، یوتیوب و تلگرام اکوایران منتشر خواهد شد.

📺 @ecoiran_webtv

صالح نیک‌بخت

03 Jan, 19:35


*دکتر "رضا رئیس‌طوسی"، استاد دانشگاه، پژوهشگر و کنشگر اجتماعی درگذشت*
● مرحوم رییس طوسی جدای از آثار و کتاب‌های فراوانی که از خود برجای گذاشت، با کنشگری سیاسی و اجتماعی برای احقاق حقوق مردم و تحقق آرمان‌های انسانی همچون عدالت و آزادی در جامعه تلاش فراوان کرد
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

03 Jan, 11:10


چاه عمیق تعهد؛ چگونه گرفتار تعهدهای بی‌منطق خود می‌شویم؟

الهام حمیدی
*نشر:* گاهنامه مدیر
■اگر بلیت یک رویداد ورزشی را خریده باشید و در شبِ مسابقه، کولاک برف و هوای نامساعد، خروج شما را از خانه به یک تصمیم خطرناک تبدیل کند، احتمالاً باز هم دل به دریا می‌زنید، ریسک می‌کنید و بدون توجه به خطرهای موجود برای تماشای مسابقه‌ای که برای آن هزینه کرده‌اید از خانه خارج می‌شوید. در چنین شرایطی تغییر برنامه برای شما به امری دشوار تبدیل می‌شود، به‌خصوص اگر خرید بلیت، هزینه زیادی روی دستتان گذاشته باشد و نوعی تعهد غیرمنطقی در شما ایجاد کرده باشد.

□سال‌هاست به ما گفته‌اند که بی‌ثباتی خصلت ناپسندی است، همین آموزه قدیمی مردم را بر آن داشته که بر باورهای خود استوار بمانند و نمادی از ثبات و قطعیت باشند. به این ترتیب تعهد به باورهایمان ما را از تعلل و وسوسه‌های دیگر باز می‌دارد. تصورمان این است که اگر کسی سه روز در هفته به باشگاه می‌رود، می‌تواند در برنامه‌های دیگر نیز متعهد و ثابت‌قدم باشد.

●حالا سناریوی دیگری را در نظر بگیرید. شخصی سال‌هاست در شرکتی کار می‌کند، با وجود نارضایتی و بی‌علاقگی همچنان خود را متعهد به ادامه کار می‌داند، زیرا تصورش این است که زمان و انرژی سرمایه‌گذاری‌شده برای بالا رفتن از نردبان موفقیت و کسب اعتبار در این شرکت، در صورت استعفا، کلاً به هدر می‌رود در حالی که همزمان اطمینان دارد که یافتن شغل جدید تنها راه نجات او از عذاب کار کردن در آن شرکت است. به این خطای ذهنی خطای «تشدید تعهد» می‌گویند.

○خطای تشدید تعهد یعنی تمایل افراد برای تداوم تخصیص منابع (وقت، انرژی، پول) به یک عملکرد ناموفق و بی‌حاصل، عمدتاً به این دلیل که تصمیم‌گیرنده نمی‌خواهد شکست را بپذیرد یا به اشتباه خود اعتراف کند.

□خطای «تشدید تعهد» به صورت واضح و روشن نشان می‌دهد که چگونه افراد به جای قبول اشتباه و گذر از اتفاقات، همچنان به عملکرد پر از خطای خود پایبند می‌مانند که به یک چرخه بی‌پایان منجر می‌شود. زیرا هرچه زمان، انرژی و سرمایه خرج‌شده برای کاری بیشتر شود، رها کردن آن و قبول اشتباه‌ها بسیار دشوارتر شده و تعهد برای پیشبرد آن به طرز نامعقولی تشدید می‌شود.

●خطای «تشدید تعهد» را اولین‌بار بِری اِستاو، رفتارشناس و استاد دانشگاه برکلی، در مقاله سال ۱۹۷۶ خود با عنوان «تا زانو در گل: مطالعه‌ای در زمینه تشدید تعهد در مسیر یک عملکرد» مطرح کرد. پروفسور بری استاو می‌خواست نشان دهد که چگونه وقتی تصمیمات ما پیامدهای منفی به دنبال دارد به جای امتحان کردن راه‌های دیگر، همچنان متعهدانه بر تصمیم‌های اولیه خود پافشاری می‌کنیم.

○در پژوهش او، ۲۴۰ دانشجوی مدرسه تجارت شرکت کرده بودند که از آنها خواسته شده بود در یک نقش‌آفرینی فرضی برای اخذ تصمیمات تجاری مشارکت کنند. آقای استا از آنها خواست که برای اختصاص بودجه یک شرکت در یک پروژه فرضی تصمیم‌گیری کنند. پس از تصمیم‌گیری آنها، پیامدهای این تصمیمات به دو صورت مختلف دستکاری می‌شد؛ یا تصمیم آنها مفید بود و برای شرکت سودآوری داشت یا منفی بود و به ضرر شرکت تمام می‌شد. نتایج پژوهش نشان داد که در هر دو حالت دانشجویان متعهدانه بر ادامه برنامه خود پافشاری می‌کردند، بدون توجه به پیامدهای منفی یا مثبت تصمیم‌گیری‌شان. نکته جالب اینجا بود که دانشجویانی که مسوول تصمیمات منفی بودند سرسختانه از تصمیمات خود دفاع می‌کردند و سعی داشتند آنها را توجیه کنند.
 
■خطای هزینه هدررفته (sunk cost fallacy):
اقتصاددانان و رفتارشناسان از واژه دیگری برای اشاره به خطای ذهنی مشابهی در رفتار مالی سرمایه‌گذاران و مدیران پروژه استفاده می‌کنند که به آن خطای هزینه هدررفته یا هزینه غرق‌شده (Sunk Cost) می‌گویند. این خطای ذهنی به سرمایه‌گذاری و تصمیم‌های مالی زیان‌باری اشاره دارد که سرمایه‌گذار آگاهانه بر ادامه آن اصرار می‌کند. گرفتاران این تله ذهنی، این‌طور احساس می‌کنند که اگر بر سر تصمیمات قبلی خود نمانند، همه سرمایه‌گذاری‌هایشان بر باد فنا می‌رود و به نوعی حس شکست و حس ناتوانی در تصمیم‌گیری‌هایشان منجر می‌شود. ظاهراً رنج عواقب منفی کارها قابل تحمل‌تر از اتخاذ تصمیم‌های جدید و طرح برنامه‌های جایگزین است.

□هرچه اقتصاددانان در نکوهش این رفتار متعصبانه مقاله بنویسند و صحبت کنند، افرادی هستند که بی‌اعتنا به هزینه‌های هدررفته، همچنان به ادامه سرمایه‌گذاری‌های پراشتباه خود ادامه می‌دهند. در یک فرآیند تصمیم‌گیری منطقی، باید قبول کنیم که در یک سرمایه‌گذاری یا اجرای یک پروژه، هزینه‌های انجام‌شده قبلی قابل برگشت نیستند و قاعدتاً نباید این هزینه‌ها عامل تاثیرگذاری در اخذ تصمیمات بعدی برای ادامه پروژه باشند.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

03 Jan, 11:10


ولی متاسفانه رفتار ما همیشه هم منطقی نیست، ما تصور می‌کنیم اگر پروژه ناتمام بماند، همه هزینه‌هایی که تاکنون انجام شده به هدر رفته است و تنها راه توجیه هزینه‌های انجام‌شده، ادامه تصمیم‌های اشتباه قبلی است.

●در سال ۱۹۶۶ پروژه ساخت نیروگاه اتمی در لانگ‌آیلند، نیویورک شروع شد. طبق پیش‌بینی‌های انجام‌شده بودجه مورد نیاز این پروژه معادل ۷۵ میلیون دلار برآورد شده بود و قرار بود تا سال ۱۹۷۳ برق مورد نیاز شهر را تامین کند. قبل از شروع احداث هیچ‌کس مخالفت مردم محلی برای ساخت این نیروگاه را در نظر نگرفته بود، از این‌رو این پروژه نهایتاً در سال ۱۹۸۹ با هزینه‌ای معادل شش میلیارد نیمه‌کاره رها شد و هرگز به بهره‌برداری نرسید. این در حالی است که تحلیل اطلاعات و آمار صحیح و مدیریت کارآمد می‌توانست در مراحل اولیه امکان موفق بودن پروژه را پیش‌بینی کند و مانع از چنین هزینه کلانی برای پروژه‌ای ناموفق شود.
 
○روانشناسی خطای تشدید تعهد:
همه تلاش مغز که در نهایت به ایجاد سوگیری «تشدید تعهد» منجر می‌شود برای دستیابی به یک هدف است؛ اثبات اینکه ما تصمیم‌گیران منطقی هستیم. از این‌رو نه‌تنها از تصمیمات قبلی خود دفاع می‌کنیم بلکه بر اجرای آنها پافشاری هم داریم و تصور می‌کنیم این‌گونه به خود و اقداماتمان نوعی اعتبار بخشیده‌ایم.

■تاریخ مملو از داستان‌ها و سیاست‌های رهبرانی است که گرفتار خطاهای شناختی بودند و مسیر تحولات دنیا را تغییر دادند. یک نمونه آن جنگ ویتنام است. در این جنگ عملیات «تندر غلتان» عملیات بمبارانی بود که خسارات مالی، جانی و تسلیحاتی بی‌شمار آمریکاییان و غیرنظامیان را به دنبال داشت. این عملیات سه سال ادامه پیدا کرد زیرا تسلیم شدن در هر زمان برای سیاستمداران تهدیدکننده‌تر از ادامه آن بود.

□نمونه تاریخی دیگر سخنرانی معروف سال ۲۰۰۳ جرج بوش بود که در آن از جنگ عراق با عنوان «ماموریتی که انجام شد» یاد می‌کند در حالی که این جنگ هرگز پایان نیافت و همچنان آمریکا به طور غیرمستقیم درگیر آن است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، جرج بوش ماموریتی اشتباه را در عراق آغاز کرد و با توجیه و اصرار به ادامه آن، موجب ادامه استقرار نیروها و تلفات غیرنظامیان شد.
 
●دنیا مملو از پروژه‌های هزینه‌بر و ناکارآمدی است که با نگرشی منطقی و حسابگرانه باید متوقف یا مجدداً برنامه‌ریزی می‌شدند. مانند پروژه Big Dig که گران‌ترین پروژه بزرگراهی در تاریخ آمریکاست، مملو از خطاهای طراحی، هزینه‌های مازاد، مدیریت ناکارآمد و استفاده از مصالح غیراستاندارد بود، پروژه‌ای که قرار بود در سال ۱۹۹۸ با هزینه بالغ بر ۲.۸ میلیارد دلار به اتمام برسد ولی در سال ۲۰۰۷ با هزینه بالغ بر ۸.۰۸ میلیارد دلار به بهره‌برداری رسید. فرودگاه برندنبرگ برلین نیز نمونه دیگر این‌گونه پروژه‌هاست؛ فرودگاه قرار بود در سال ۲۰۱۱ افتتاح شود ولی به دلیل مشکلات طراحی، اجرای کند پروژه و مدیریت ضعیف و فساد در سال ۲۰۲۰ به بهره‌برداری رسید.

○الیا کازان کارگردان معروف هالیوود در خاطرات خود می‌نویسد که چگونه پروژه‌های فیلمسازی خود را با هزینه‌های هدررفته و فقط به دلیل حفظ آبرو و شهرتش ادامه می‌داده است. پروژه‌های فیلمسازی‌اش که باید به دلیل هزینه زیاد متوقف می‌شدند، با جذب بودجه بیشتر و منابع هنگفت تولیدشان همچنان ادامه پیدا می‌کرد. مطالعات فراوانی در مورد پروژه‌های مشابه در سراسر دنیا انجام شده است پروژه‌هایی مانند اکسپو ۸۶، نیروگاه اتمی شورهام، فرودگاه بین‌المللی دنور و ... که همه مثال واقعی رانندگی در شب طوفانی برای تماشای مسابقه ورزشی است که بلیت آن را از قبل خریده‌اید.

■ولی واقعاً چه زمانی باید دو شاخه را از پریز بکشیم؟ چه زمانی باید شکست را بپذیریم و قبول کنیم ادامه آن سراسر خطر، زیان و شاید حتی مرگ باشد. بین سال‌های ۱۹۲۱ و ۲۰۰۶ بیش از هشت هزار نفر کوهنورد و شش هزار نفر از بومیان اورست در این کوه کشته شدند. ولی همچنان کوهنوردان در حین صعود با وجود تحلیل جسمی و روانی و خطرات آب‌و‌هوایی خود را متعهد به فتح قله می‌دانند؛ رفتاری که به ظاهر تحسین‌برانگیز ولی پرخطر و غیرمنطقی است. فتح کوه اورست مانند بسیاری از تصمیمات و برنامه‌های زندگی‌مان باید با استراتژی‌های متعادل‌کننده‌ای همراه باشد. باید همواره نگاهی متعادل به اعتمادبه‌نفسمان، داد و ستدهایمان و تعهدمان نسبت به همه امور داشته باشیم و از نظرات اشخاص مورد اعتماد و متخصص بهره ببریم. وقتی کشتی را به گل می‌نشانیم تنها راه نجاتمان، یا کمک گرفتن است یا رها کردن. هر تصمیمی به مراتب بهتر است از ماندن در آن شرایط و تحمل خسارت و زیان بیشتر، به هر حال از قدیم هم می‌گفتند جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است. 
*منبع:* هفته نامه تجارت فردا
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

03 Jan, 11:09


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

03 Jan, 11:08


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

03 Jan, 11:07


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Dec, 02:35


💥از عبرتهای تاریخی!
✍️
علی مرادی مراغه ای

دیروز مصادف بود با پیشنهاد نخست وزیری از سوی محمدرضاشاه به دکتر سنجابی(رهبر جبهه ملی). که او نپذیرفت و دکتر صدیقی نیز شروطی قائل شد و سرانجام شاپور بختیار پذیرفت.

♦️وقتی این دو تکه فیلم محمدرضاشاه را در کنار هم بگذاریم از عبرتهای بزرگِ تاریخ میگردد!
یکی اعلام حزب رستاخیز در اسفند ۱۳۵۳ و دیگری آبان ۵۷ که میگوید من صدای انقلاب شما را شنیدم.
در عرض حدود این ۳ سال، خوب به تفاوتهای سخنانش، ژست اش، طرز نشستن اش و تُنِ صدایش دقت کنید! در اولی دستور میدهد اما در دومی، صدایش از ته چاه بیرون می آید!


♦️هزاران صفحه میتوان در خصوص این شیفتِ رفتاری نوشت اما چون اعمال دیکتاتورها بیشتر با طنز پهلو می زند پس، یاد داستان طنز مانندی افتادم:
در مراغه در محله فقیرنشین یک دیوانه آسمان جُلی بود بنام «عظیم». که در جوانی عاشق دختری شده اما دختر را به او نداده و سر به بیابان گذاشته بود.
بعدها که روزگار بر او خیلی فشار آورده بود «عظیم» را دیده بودند که(...) درآورده و در دست گرفته و پی در پی آنرا به دیوار می کوبید و با عصبانیت می گفت:
«پدرسوخته! هم خودتو بدبخت کردی، هم ما را بدبخت کردی...!
»

صالح نیک‌بخت

26 Dec, 02:35


💥از کنار خرس قطبی آرام رد شوید!
✍️علی مرادی مراغه ای

به عنوان یک ایرانی پس از سالها مطالعه در مورد تاریخ ۲۰۰ ساله مناسبات ایران با روسیه، به این نتیجه رسیده ام که باید از کنارِ این خرس قطبی خیلی با دقت و حساب شده رد شوید!
نه با او دشمن و درگیر شوید چون شکست می خورید و سر از ترکمنچای در می آورید و نه با این خرس قطبی دوست شوید و نزدیکش شوید که بر دوستی خاله خرسه هیچ اعتباری نیست...

♦️اكتاويو پاز سخن بسیار دقیقی در این مورد دارد می گوید:
«اين خرس قطبى(روسيه) نمی تواند از جاى خود بجنبد و هر وقت از جا بجنبد يا همسايه‏ اش را لگدمال می ‏كند يا خودش تكه پاره می ‏شود...»!
سخن پاز کاملا با حوادث تاریخی ۲۰۰ ساله صدق می کند کمتر دوره ای وجود داشته که این خرس قطبی یکی از همسایگانش را لگد مال نکند!
اما تاریخ نشان داده که دوستی با این خرص قطبی نیز عاقبت خوشی نداشته چون همیشه در حساسترین زمانها دوستانش را ول کرده و فروخته است از جنبش جنگل گرفته تا فرقه دمکرات آذربایجان تا حتی حزب توده و...

♦️در آخرین کتاب ام(پروکروستس ایرانی...) با اسناد متقن و به کرات آورده ام که هم دشمنان و هم دوستان روسیه، سرانجام خوشی نداشته اند در این کتاب اشاره کرده ام که وقتی حکومت ایران در پی دستگیری و جمع کردن حزب توده برمی آید آقای رفسنجانی در ۷ آذر می‌نویسد که«آخر شب، جلسه سران بود در باره تعقیب حزب توده...بحث شد و در حد گرفتن سران حزب توده موافقت شد. مسئولان امنیتی پیشنهاد گرفتن عده زیادی را دادند که نپذیرفتیم»
در واقع این احتیاط سران ایرانی، بخاطر عکس العمل خرس قطبی بود. رفسنجانی در ادامه در ۲۱ فروردین می نویسد:
«در جلسه‌ای که در دفتر رئیس جمهور با حضور وزیر امور خارجه شرکت کردم در باره همکاری بیشتر با روسیه قرار شد پیشنهاد چند مسئله مهم سدهای روی ارس و اترک و احیای طرح ریخته‌گری سیصدهزار تنی و فروش گز و خرید اسلحه و چیزهایی از این قبیل به منظور امیدوار کردن شوروی به امکان داشتن رابطه بیشتر و جلوگیری از توطئه روس‌ها به خاطر یاس از انقلاب ما بعد از سرکوبی حزب توده، بحث شد».
اما روسها که همیشه دوستان خود را در سربزنگاههای تاریخی تنها گذاشته اند در اینجا نیز بدنبال منافع خود بودند و در فکر قرارداد تجاری با ایران. بخاطر همین، رفسنجانی پس از ضربه اول به حزب توده در ۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ش می‌نویسد:
«آقای دکتر ولایتی از برخوردهای مثبت شوروی‌ها خبر داد. با توجه به برخوردی که با توده‌ای‌ها و خود شوروی شده، مهم و قابل توجه است» .
همین بی‌اعتنایی روس‌ها به سرنوشت حزب توده باعث شد که حکومت ایران با خاطر جمعی در پی تکمیل کار نیمه تمام باشد و با آغاز عملیات موج دوم دستگیری اعضای باقیمانده حزب توده، کار را تمام کند!.
(پروکروستس ایرانی...صفحات۳۳۴ و ۳۳۵)

♦️نظامی گنجوی بیش از هشتصد سال پیش، زمانى كه حتى كشورى به نام روسيه وجود نداشته و روسها به مانند قبايل وحشى زندگى مى ‏كردند شاعر با ديدى عميق خشونت آنان را در آن عهد ديده و در شعرى به تقبيح آنان پرداخته بود گويى شاعر مخاطرات آنان بر كشورهاى ديگر را از فراز قرن‏ها پيش ‏بينى كرده بوده!
همه رهزنانند چون گرگ و شير
به خوان نادلیرند و بر خون دلير
ز روسى نجويد كسى مردمى
که جز گوهری نیستش زادمی...

⏹️از کنار خرص قطبی با دقت تمام حرکت کنید!
نه به او لگدِ دشمنی بزنید و نه با او دستِ دوستی بدهید و خیلی نزدیکش شوید...

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 20:09


با کانال ما در تلگرام و واتساپ همراه شوید
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹

برای عضویت کانال در تلگرام اینجا کلیک کنید

🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹
در باب حقوق ؛ جامعه ؛ فرهنگ ؛ سیاست ؛ تاریخ و زندگی
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹
برای عضویت کانال در واتساپ اینجا کلیک کنید

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 18:40


نخست وزیر بشار اسد: سوریه به ایران، 30 میلیارد دلار بدهی دارد

محمد جلالی آخرین نخست وزیر دولت بشار اسد:
🔹️حقوق ماهانه نخست وزیر 140 دلار، وزیر 70  و کارمند 20 دلار بود.

🔹️دولت ایران سالانه یک میلیارد دلار به سوریه می داد


🔹️ ایران ماهانه دو میلیون بشکه نفت برای سوریه ارسال می کرد.

🔹️سرباز با حقوق ماهانه ۱۷.۵ دلار جانش را برای کشور و حکومت نمی دهد./عصرایران

@hammihanonline
hammihanonline.ir

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 16:39


دیپلماسی؛ تجربه گذشته، چراغ راه آینده

سیدمحمود صدری

چهار سال پیش با رفتن ترامپ و آمدن بایدن، کاخ سفید رویکرد مثبتی را نسبت به ایران در پیش گرفت و سیاست جنگ سرد ترامپ و تشکیل جبهه متحد در منطقه علیه ایران ناموفق ماند.
مقامات‌جدید کاخ سفید نه تنها رویکرد تعامل و گفتگو با ایران را برگزیدند بلکه دشمنی آشکاری را نسبت به ولیعهد عربستان نشان دادند.
اقای بن سلمان تحت شدیدترین فشارها قرار گرفت و دیپلماتهای نزدیک به ایران‌ همچون رابرت مالی مامور گفتگو و توافق با ایران شدند.
کاخ سفید بر خلاف دوران ترامپ، بر تشکیل دو دولت تاکید نمود و گسترش شهرک های صهیونیست نشین را مردود اعلام کرد .همچنین دولت دمکرات مستقر در کاخ سفید نشان داد که اختلافات اساسی با نتانیاهو دارد.
متاسفانه دولتمردان دولت سیزدهم و بخصوص دستگاه دیپلماسی آن دوران در سودای دیگر بودند و‌در برابر این تغییرات مثبت وسازنده مواضع صلبی و غیر قابل انعطاف را در پیش گرفتند.
همزمان با آن تحولات مثبت در کاخ سفید ،جنگ اکراین نیز فرصت گرانبهائی‌ را در اختیار ایران قرار داد تا‌‌ با توجه به نیازهای گازی اروپا، روابط محکمی را با این قاره پی ریزی نماید.
اقبال دیگر ایران‌ دراین مقطع وجود سیاستمداران طرفدار تعامل با ایران در اتحادیه اروپا از جمله آقای بورل بود که با تمام وجود تحقق نوعی توافق با ایران را دنبال می نمود.
متاسفانه حرفه ای نبودن دستگاه دیپلماسی در آن دوران و اعمال نفوذ دولت در سایه ورق را کاملا وارونه نمود، بطوریکه کاخ سفید‌ سیاست ضدیت با ایران و دوستی با عربستان و نزدیکی بیشتر با اسرائیل و برنامه ناتمام ترامپ مبنی بر ایجاد روابط بین عربستان واین رژیم را بر گزید.
از سوی دیگر اتحادیه اروپا با توجه به سیاست ایران نسبت به اکراین، کشور مان را در ردیف دشمنان اتحادیه دانسته‌ و فعال سازی مکانیسم ماشه را در دستور کار قرارداده است.
اکنون ایران با ناترازی انرژی و ناتوانی در تامین نیازهای اولیه مردم و عدم تامین سوخت و برق برای کارخانجات و صنایع تولیدی مواجه شده است. در حالیکه فرصت اکراین و نیاز اروپا می توانست امکان سرمایه گذاری و همکاریهای گسترده و بزرگ در تولید گاز و دیگر شاخه های انرژی‌را بوجود آورد. خروج از انزوا نیز تحول دیگری بود که می‌ توانست ایران را از وضعیت اسف بار اقتصادی فعلی رها سازد.
متاسفانه آن فرصتهای بسیار بزرگ از دست رفت و اکنون ایران‌‌ در شرایط سخت و دشواری قرار گرفته است.
بر دولت سیزدهم و دستگاه دیپلماسی آن دولت حرجی نیست چرا که استعداد و توانایی فهم سیاسی و بین المللی آنها بیش از این نبود.
اکنون دولت وفاق ملی که درک و فهم درستی از سیاست‌خارجی دارد و با تغییرات جزئی در دستگاه دیپلماسی در صدد اصلاح سیاست خارجی می باشد لازم است تجربه گذشته را چراغ راه آینده پر خطر کشور قرار دهد‌.
اقای دکتر پزشکیان آگاه است با دولتی در کاخ سفید روبرو خواهد شد که اگرچه رئیس جمهور غیر قابل پیش بینی ای دارد اما با توجه به خصوصیاتش، گفتگو با او امکان پذیر است. از جانب دیگر تیم این رئیس جمهور احتمالا از جناح بسیار تندرو و جنگ طلب و ضد ایران خواهد بود. تیمی که نزدیکترین قرابت با صهیونیستها و بیشترین دشمنی با فلسطینیها وایران را خواهد داشت.اما ترامپ نشان داده که شیفته شهرت و انجام کارهای پر سر و صداست.
او در دوره قبلی ریاست جمهوری نیز آماده بود که با رئیس‌جمهور وقت ایران و حتی وزیر خارجه دیدار داشته باشد.
با توجه به آن رفتارها،دولت وفاق ملی میتواند گفتگو با ترامپ‌ را با چند هدف دنبال کند و اجازه ندهد فرصت ها تبدیل به تهدید شوند.
یکی از هدفها عدم فرصت به تیم کاخ سفید برای تاثیر گذاشتن بر ترامپ می باشد. رئیس جمهور آمریکا نشان داده که در صورت به نتیجه رسیدن در یک موضوع،میتواند بدون نظر مشاوران و اعضای کابینه تصمیم بگیرد و آن را اجرا کند.ترامپ در سیاست خارجی با سه بحران چین و روسیه و ایران روبروست. با توجه به گرایش مثبت وی به روسیه و چراغ سبز پوتین در رابطه با دلار وجنگ اوکراین،احتمالا موضوع روسیه قابل حل می باشد. در اینصورت رابطه روسیه و آمریکا بهبود یافته و همکاری دو کشور در موضوعات مختلف از جمله ایران محتمل است.
چالش با چین سخت تر و مهمتر است اما شی چی پینگ هم بمنظور اجتناب از  رویاروئی با آمریکا، آماده دادن امتیاز و انعطاف نسبت به درخواستهای ترامپ می باشد. از اینرو  لازم است هدف دیگر دستگاه دیپلماسی در دولت وفاق ملی این باشد که ایران به تنها موضوع اولویت دار در محور مشکلات دولتمردان جدید کاخ سفیدتبدیل  نشود و حتی اگر بتواند، زودتر از چین و روسیه، مسئله خود را با امریکا به نقطه حل و فصل نزدیک نماید
هدف سوم خنثی نمودن تلاش‌های نتانیاهو و دولت صهیونیستی مبنی بر حمله به‌ مراکز هسته ای و جلوگیری از اتحاد اروپا و آمریکا نسبت به فعال سازی مکانیسم ماشه و اعمال‌ جنگ سرد می باشد

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 16:05


دوکتور شێخ #محمد_مەعشوق_خزنەوی مامۆستای نیشتمانپەروەری ڕۆژئاوای کوردستان.
#کورد
#کوردستان
#ڕۆژئاوا
https://t.me/kurdokurdistan

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 16:05


🔻قوه قضائیه ایران بی‌حس کردن عضو سارق و محارب را برای مجازات «قطع عضو» مجاز اعلام کرد.

🔹اداره کل حقوقی قوه قضاییه ایران نبود ممنوعیت شرعی و قانونی را برای بی‌حس کردن عضو «سارق و محارب » هنگام اجرای حد قطع عضو را با مراجعه به اصل کلی «اصاله‌الاباحه» بلامانع دانسته است.

به گزارش رسانه‌های ایران، اداره کل حقوقی قوه قضاییه ایران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «آیا در حد قطع عضو سارق و محارب، بی‌حسی قبل از اجرای حد امکان‌پذیر است؟» جواب داده است: «با توجه به فقد ممنوعیت شرعی و قانونی برای بی‌حس کردن عضو در اجرای حد قطع عضو سارق یا محارب، مراجعه به اصل کلی «اصاله‌الاباحه» جواز را اثبات می‌کند؛ زیرا آنچه مهم است «اجرای حد» است؛ نه تعذیب محکوم به حد قطع عضو و ارتباطی با حس درد وی ندارد.»
بودن بی‌حسی را اعلام کرده است.

📷ایسنا
@BBCPersian
https://www.instagram.com/p/DEAXiFcOzhH/?hl=en

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 14:40


همراهان عزیز کانال
با توجه به رفع انسداد از شبکه اجتماعی واتساپ، با عضویت در کانال واتساپ ما به نشانی زیر، می توانید زین پس بدون هیچ گونه فیلتری از محتوای این کانال استفاده کنید





با کانال ما در تلگرام و واتساپ همراه شوید
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹

آدرس کانال در تلگرام
https://t.me/salehnikbakht
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹
در باب حقوق ؛ جامعه ؛ فرهنگ ؛ سیاست ؛ تاریخ و زندگی
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹
آدرس کانال در واتساپ
https://whatsapp.com/channel/0029VaDTBJRGk1Fty2qqpD2P

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 13:14


«از سنگ‌نگاره بیستون تا نام‌نگاره سنوار »
تقابل تاریخ و ایدئولوژی

علی رضایی

بیستون که از دل تاریخ و اساطیر ایران برخواسته ، نمادی است از جاودانگی فرهنگ ایرانی. بیستون باشکوه در کرمانشاه، روایتگر حکایت عشق فرهاد و شیرین است و مکانی که کتیبه داریوش ، شکوه تاریخ این سرزمین را به رخ جهانیان کشیده است. نام بیستون تنها یک نشانی جغرافیایی نیست، بلکه میراثی است از هویت، هنر و تمدن این کهنه دیار. تغییر نام خیابانی در تهران که این میراث بزرگ را تداعی می‌کند به نام «یحیی سنوار»، یک اقدام معنادار در عرصه سیاست و ایدئولوژی است.
نکته قابل تأمل اینکه این اقدام، اگرچه از منظر سیاسی ممکن است پیام روشنی داشته باشد، اما در تقابل با میراث فرهنگی و تاریخی ایران قرار می‌گیرد.
در تحلیل این تغییر نام، نمی‌توان دشمنی تاریخی برخی با کلیت فرهنگی ایران را نادیده گرفت.
در نهایت، باید به یاد داشت که تاریخ، هرچند با سیاست گره خورده است،اما باید به گونه‌ای با آن رفتار شود که هویت ملت‌ها محفوظ بماند. ایران، سرزمینی با تاریخی کهن و فرهنگی غنی است و هر اقدام نمادین باید با احترام به این میراث انجام شود،نه در تقابل با آن.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 07:57


امروز، زادروز استاد بهرام بیضایی است



جامعه‌ای که در آن اندیشهٔ حکیمان و فرزانگان نقشی نداشته باشد، به ناگزیر، بازیچهٔ خودکامگان و عوام‌فریبان است.
محمدرضا شفیعی کدکنی، مفلس کیمیا‌فروش، ۹۵
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 06:59


اظهارات علی عبدی کارشناس برنامه ثريا و تحلیلگر مشهور مسائل خاورمیانه و اسرائیل!!!

بدون شرح
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 02:30


🎄🎄🎄🎄🎄
جشن دل‌انگیز زمستانی کریسمس ، فرصتی است برای گردهم آمدن، برای شادی و مهربانی، و برای گرامیداشت لحظه‌هایی که با عشق و دوستی معنا می‌یابند.
به همه هموطنان عزیز مسیحی‌ ، میلاد این روز باشکوه را تبریک می‌گوییم. باشد که نور شمع‌های درخت کریسمس ، گرما و امید را به خانه‌هایتان بیاورد و صدای خنده و شادی، همنشین هر لحظه‌تان باشد.
امید که سال پیش‌رو، پر از رویاهای محقق‌شده و لحظه‌های ناب برای شما و عزیزانتان باشد.

کریسمس مبارک!
🎄🎄🎄🎄🎄
🍂🍁🍂🍁🍂
💐💐💐💐💐

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

25 Dec, 01:29


۴۰۰ کامیون‌دار ایرانی فعلا در افغانستان گروگان هستند تا مشکل خرید بار افغانستان از عراق حل شود

🔺رضا رستمی، رئیس کمیسیون حمل و نقل اتاق بازرگانی در گفتگو با «خانه اقتصاد»: طالبان با آزمایشاتی که انجام داده ادعا می‌کند کالایی که از عراق خریده با کالایی که از کامیون‌های ایرانی تخلیه کرده تفاوت دارد.

@Sahamnewsorg

صالح نیک‌بخت

24 Dec, 20:59


❇️✴️ دموکراسی چیست؟

یووال نوح هراری

کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی می‌گوید دموکراسی نه به معنای حاکمیت مردم است، نه حاکمیت اکثریت! مردم یا اکثریت هیچ‌وقت حکومت نکرده‌اند. مبنا و معیار دیگری نیاز است. آنچه دموکراسی را دموکراسی می‌کند «توانایی و حقِ عزل حاکمان است از سوی مردم، بدون خونریزی و براندازی».

وآنچه دیکتاتوری را دیکتاتوری می‌کند، «بی‌نصیب ماندن مردم از این توان و حق است، مگر با انقلاب و سرنگونی».

دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چه‌کس باید حکومت کند؟» کنار می‌زند و به جای آن می‌پرسد «چگونه باید حکومت کرد؟»
چنان باید حکومت کرد که شرورترین و رذل‌ترین حاکم را بتوان پایین آورد.

اگر این درس مهم و اساسی پوپر را بسط دهیم، می‌توانیم بگوییم حکومت دموکراتیک، نهادها و قوانین و دستگاه‌هایی دارد که از این توان و حق مردمی حمایت می‌کنند.
بر این اساس، خطاست اگر دموکراسی را به مجلس و رأی و چیزهایی از این جنس، تقلیل دهیم.

صندوق رأی و پارلمان، دموکراسی را تضمین نمی‌کنند. مقصود این نیست که دموکراسی بدون رأی گرفتن از مردم ممکن است، بلکه هر رأی‌گرفتنی، به معنای اجرای دموکراسی نیست.
البته که انتخابات ابزار لازم و ضروری است، اما این وسیله باید در خدمت غایتِ دموکراسی باشد؛ حقیقت انتخاباتِ و دموکراسی، عزل است نه نصب!
برای دستیابی به دموکراسی، به دستگاه و نظامی نیاز است که از حق و حقوق مردمان، و در ذیل آن حقِ عزل، پشتیبانی کند.
این‌ موضوع برای آموزش عمومی و افزایش آگاهی عامه مردم لازم است. بخصوص این‌روزها که در بسیاری از کشورها، همه در حال فکر کردن به راه چاره هستند؛ اینکه از کجا ضربه خورده‌اند و چرا همه‌ حرکت‌ها و جنبش‌های عدالت‌خواهانه به نتیجه نمیرسد؟

ژنرال شارل دوگل در جنگ جهانی دوم، رهبر آزادی بخش فرانسه بود. او بعد از جنگ به ریاست جمهوری رسید و غیر از تلاش‌هایی که برای آزادسازی فرانسه از اشغال آلمانِ نازی کرد، از اقدامات ارزشمند او آزاد سازی ۱۲ مستعمره آفریقایی فرانسه بود. او در سال ۱۹۶۹، رفراندومی برای اصلاحات قانونی و اجتماعی برگزار کرد.

دوگل مدعی بود برای رفع مشکلاتی که اعتراضات وسیع سال ۱۹۶۸ یکی از نشانه‌هایش بود، رئیس جمهور به قدرت و اختیارات بیشتری نیاز دارد.
مردم فرانسه علی‌رغم احترامی که برای شارل دوگل قائل بودند، به آن رفراندوم رأی منفی دادند و دوگل که نتوانسته بود اعتماد و موافقت مردم را جلب کند، از قدرت کناره‌گیری کرد. درس بزرگ مردمِ فرانسه برای مردم دنیا این بود که: سوابقِ جانفشانی و خدمت یک قهرمان, دلیل و توجیه کافی برای سپردن مقدرات زندگی یک ملت و کشور به دست آن قهرمان نیست؛ چون به سادگی امکان هیولا شدن را به قهرمان می‌دهد.

دموکراسی، متضمن برابری افراد جامعه و تبعیت حاکم از ملت است، هیچ حاکم فرهمندی نباید اختیار بیابد اراده‌اش را بر ملت تحمیل کند. دموکراسی فقط آن نیست که بتوان با رأی مردم کسی را به مقامی منصوب کرد، بلکه دموکراسی آنست که بشود آنکس را که در مسند قدرت است، با رأی مردم از قدرت عزل کرد.
در جامعهٔ برخوردار از دموکراسی، هیچ کسی در هیچ مکانیزمی نباید اختیاراتی بر ملت بیابد که بعداً نتوان جز به جنگ و جبر از او پس گرفت.

هیچ فضیلتی اعم از زهد، علم، قول، عهد و سوابق، ضمانت نمی‌کند که شخص حاکم، منافع خودش یا صنف و گروهش را در پای حقیقت و یا پای مردم قربانی کند. پس قدرت باید محدود، موقت، قابل نظارت و قابل استرداد باشد.
این سر رشته‌ای است که اگر در جامعه‌ای گم شود، زندگی در آن جامعه، زندان و جهنم می‌شود و هر بار وعده تازه‌ای برای رهایی و رستگاری، ما را به دنبال خود می‌کشد تا روزی برسد که بتوان از جهنمی که خود ساخته‌ایم نجات یابیم.

اگر در سال ۱۹۶۹، مردم طبق میل ژنرال دوگل رأی داده بودند، احتمالاً امروز دوگل به شدت فردی منفور شده بود مثل ژنرال فرانکو، معمرقذافی، موگابه، صدام حسین، حاکمان کره شمالی، کوبا،  و... و تا آخر عمر دوگل رئیس جمهور می‌ماند و هرگز بدون جنگ داخلی و انقلاب و شورش نمی‌شد قدرت را از او پس گرفت و به منتخبی دیگر انتقال داد، چه رسد به تحت تعقیب قرار دادن رئیس جمهور مجرم یا جنایتکار.

🔰 درس گرفتن از تاریخ شرطِ عقل است و مجازاتِ درس نگرفتن از تاریخ, تکرار تمام مصائب تاریخ؛

صالح نیک‌بخت

24 Dec, 20:58


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

24 Dec, 11:02


این دو روحانی واقعیت سوریه را گفتند: ما در همه جنایات رژیم اسد شریکیم و مجرمیم باید آرزوی مرگ ‌کنیم

سؤال: اگر افرادی که در زندان‌های بشار اسد و ... مورد ظلم قرار گرفته‌اند از شما بپرسند شما می‌خواستید دفع افسد به فاسد کنید چرا من هزینه‌اش را باید بدهم، چه پاسخی دارید؟

حجت‌الاسلام نبوی: فرمایش حضرت علی را به او می‌گویم: آرزوی مرگ می‌کنیم.

حجت‌الاسلام سلیمانی: حدیث حضرت علی برای جایی است که به کسی ظلم شده و ما نتوانستیم دفاع کنیم. ولی در این جا ما متهمیم. تلویزیون ما تا روز آخر هم آقای جواد لاریجانی را می‌آورد برای دفاع از اسد!

@Bamdad_Khavar

صالح نیک‌بخت

24 Dec, 07:57


💥اصلی ترین «پنجاه هفتی» خود محمدرضاشاه بود...!
✍️علی مرادی مراغه ای
https://t.me/Ali_Moradi_maragheie

❇️در سالهای اخیر، طرفداران پهلوی برگشته و انگی و چماقی درست کرده اند بنام چماقِ«پنجاه هفتی»! و برای از میدان بدر کردن مخالفان خود، این چماق را بر سرِ طرف می کوبند، بقول آتشی:
«...با چهره‌ های‌ معوج‌ دشمن‌ خو
خنجر گرفته‌ اند زير گلوگاهم‌
و اعتراف‌ سهماگينی‌ می خواهند
كز خون‌ بی ‌قرار تبارم‌...»
اما در این نوشته میخواهم نشان دهم که اصلی ترین «پنجاه هفتی» خود محمدرضاشاه بوده...!

♦️در آن جهان دو قطبی و جنگ سرد، تمام فکر و ذکرش خطر چپ و مبارزه با کمونیزم بود، خودش را نظر کرده میدانست که علی(ع) در کودکی از بیماری نجاتش داده(مأموریت برای وطنم...ص87) و با مذهب میخواست به جنگ کمونیزم برود!.
خوب به این آمار دقت کنید:
از سال 1333تا 1342در عرض 10سال، تنها 567عنوان کتاب مذهبی در ایران منتشر شده اما،
از سال 1342تا1346در عرض 5سال به 765عنوان مذهبی رسیده.
تنها در عرض سه سال یعنی از 1348تا1350 به تعداد 755عنوان کتاب مذهبی افزایش یافته،
به میزانی که به اواخر رژیم می رسیم باز هم انتشار کتب مذهبی افزایش یافته بطوریکه تنها در عرض سه سال یعنی از1351تا 1353 تعداد کتب مذهبی به 1695 عنوان افزایش می یابد...!
یعنی در دهساله1333تا1342 تنها 10درصد کتابهای منتشره در ایران را کتبِ مذهبی تشکیل میداده اما به میزانی که به اواخر حکومت شاه میرسیم درصد انتشارِ کتب مذهبی چنین افزایش می یابد:
در سال 1351 تعداد کتب مذهبی با 578 عنوان 25درصد کل کتابها بوده،
در سال 1353تعداد کتب مذهبی، به 33درصد کل کتابها رسیده،
یعنی در حالیکه در دهساله 1333تا 1342، میزان کتابهای مذهبی پس از ادبیات، تاریخ و جغرافی، علوم اجتماعی در مقام چهارم قرار داشته در سال 1353میزان کتب مذهبی، مقام اول را پیدا میکند.
در 1352 تنها در تهران، کتاب مفاتیح الجنان تیراژش 490هزار نسخه بوده و در 1354مجله مکتب اسلام ماهانه 60هزار تیراژ داشته...!
میزان مساجد در1341 در ایران3653باب بود اما این تعداد در 1352به 5389 افزایش می یابد!
در سال1340 در قم تنها6000 طلبه وجود داشت اما در سال 1354به 18000طلبه می رسد!
در سال1340 در تهران293باب مسجد بوده اما در سال1351 به 700مسجد افزایش می یابد! و در 1352 به 909 مسجد می رسد و در 1354این تعداد به 1140مسجد می رسد...
(صدایی که شنیده نشد، اسدی و دیگران...صص52الی55)

♦️طرفدارانش او را معمار تجدد ایران می دانند اما، این چگونه پروژه مدرنیزاسیون و تجددی است که برعکس غرب و همه جای دنیا، به میزانی که ارابه آن به جلو رانده میشود، بجای کاستن از نقش مذهب در عرصه عمومی، برعکس افزایش می یابد...؟!
جالب است که محمدرضاشاه از مسجدسازی در قلب اروپا نیز غافل نبوده! شریف امامی در خاطراتش می نویسد وقتی شاه خبر یافت که مسجد ساخته شده در هامبورگ آلمان، بدلیل نداشتن بودجه نیمه کاره مانده و «شهردار هامبورگ پیشنهاد کرد که ساختمان مسجد نیمه کاره مانده اگر دولت ایران میخواهد آنرا تخریب کرده بجای مسجد از زمین آن استفاده دیگر بکنند»
اما محمدرضاشاه گفت مسجد تکمیل گردد و هزینه تکمیل آنرا نیز خودش پرداخت...!
(خاطرات شریف امامی، هاروارد...ص285)

♦️آن فضایِ بسته و دیکتاتورزده یِ ضد کتاب، چنان ریشه عقلانیت را خشکانده بود که حتی خیلِ روشنفکرانِ دکتر و مهندس سوربن دیده نیز نمی توانستند چند متر دورتر از جلویِ پای خود را دیده و تحلیل کنند، بجای زمین در بالای ابرها می زیستند، احزابی با جثه های ﺑﺰرگ اما با ﻣﻐﺰهایِ ﻛﻮﭼﻚ و فاقد شعور. احزابی که بیش از هر چیز شبیه همان سیستم اش و همان جان و تنِ سرطان زده اش بودند که اینک حتی قویترین مرفین ها نیز نمی توانست اندکی دردش را بکاهد!
در اواخر پاییزِ پدرسالاریش، خود را چنان عقل کل میدانست که حتی کوچکترین پیشنهاد و مشورت را توهین میدانست!
یکبار جلال وارسته در مسند وزارت کشور جرات کرد از «کامیونهای حمل زباله» در تهران انتقاد کند دیگر برای همیشه از شرفیابی محروم شد( توقیف هویدا.... ص6)
در نتیجه، دور و برش را بی سروپاترین و چاپلوس ترین آدمها پر کرده بودند که برای خوشایندش، فقط بادش می زدند!.

♦️به مانند تمامی دیکتاتورها، خیلی دیر صدای مردم را شنید، و آن زمان دیگر، هیچکس از آن گله ی متملقین، حتی افتخار نمیدادند به دیدارش روند!
و امیراصلان(رئیس تشریفات) مجبور میشد از دوستانش مانند فرمانفرمائیان، امیرانی، عبدالله انتظام و دیگران بخواهد که ظاهرا، بوسیله او تقاضای شرفیابی کنند تا روحیه اعلیحضرت تقویت شود....!
(خاطرات امیراصلان...ص451)

دیکتاتورها خودشان ممکن است زودتر بمیرند اما میراث شوم فکری و فرهنگی آنها سالها پس از مرگشان میماند و مغزها را فلج و جامعه را به کمای سیاسی برده و از ظهور و تربیت انسانهای برجسته و دانا و احزاب مدرن و مترقی ممانعت به عمل می آورند...

صالح نیک‌بخت

24 Dec, 06:16


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

23 Dec, 13:45


پوتین: حلب توسط 350 شبه نظامی اشغال شد و 30 هزار نیروی دولتی و یگان های طرفدار ایران بدون درگیری عقب نشینی کردند

@Sahamnewsorg

صالح نیک‌بخت

23 Dec, 13:43


‌‌«شلیک در آنکارا، پیروزی در دمشق»


ترورها همیشه وجهی نمادین هم دارند که ممکن است در موردی پررنگ‌تر یا کمرنگ‌تر باشد. گاه هدف از ترور اصلاً نمادپردازی است؛ چه وقتی دوک‌اعظم اتریش به قتل می‌رسد ــ تا با قتل نماد صلح، جنگ جهانی درگیرد ــ و چه وقتی مرکز تجارت جهانی، نماد جهانی‌سازی کاپیتالیستی‌ـ‌امریکانیستی، در آتش و خاکستر فرومی‌ریزد. ضارب سیاسی می‌خواهد ضمن کشتن نمادپردازی کند و شعاری سر دهد.

هشت سال پیش در چنین روزی در آنکارا، در فضای هنری یک نمایشگاه عکاسی، جلوی دوربین‌هایی که لحظاتی فرهنگی را ضبط می‌کرد، جوانی که قرار بود حافظ امنیت باشد، در پشت صحنه نفس عمیق کشید، دست در کمر برد، اسلحه کشید و آندری کارلوف، سفیر روسیه را به قتل رساند. حضار در صدای جیغ زنان و بانگ «الله‌اکبر» قاتل از گالری گریختند، اما چشمان سردِ دوربین‌ها همچنان نمادها را ضبط می‌کرد: ضارب به عربی شعاری شبیه یکی از سرودهای جبهۀ فتح شام (همان جبهۃ‌النصرۃ) را فریاد زد و گفت ما با پیامبر برای جهاد بیعت کرده‌ایم و همیشه پای آنیم، و بعد به ترکی گفت: «سوریه را فراموش نکنید! حلب را فراموش نکنید!» سفیر، بی‌جان، پیش پای او افتاد بود و او شعار می‌داد... البته فراموش نکرد برای تکمیل نمادپردازی بالای سر جنازه برود و چند تیر خلاص به کسی که پیش‌تر مرده بود شلیک کند. دقایقی بعد، پلیس سر رسید و ضارب را کشت. ــ در ویدئوی پیوستِ همین پست می‌توانید واقعه را ببینید.

اما ضارب نه مردی با ریش‌بلند و دستاری بر سر بود، و نه چهره‌ای بیگانه با تبار ترک. جوانی خوش‌سیما و خوش‌پوش با کت و کراواتی شیک بود که انگشتش را رو به آسمان گرفته بود و فریاد می‌زد. هنوز ۲۲ سالگی را پر نکرده بود. گرگی در پوستین میش بود، زیرا اصلاً پلیس بود؛ آن‌هم از قضا گارد حفاظت شخص اردوغان. نام کاملش مولوت مَرت آلتینتاش بود. خواهرش می‌گفت از وقتی به دانشگاه افسری رفته بود پنج نوبت در روز نماز می‌خواند. خانواده‌اش از این ترور او آن‌قدر سرافکنده بود که جنازه‌اش را تحویل نگرفت و مأموران او را در گورستان مردگان گمنام دفن کردند. البته واقعیت گاه دروغ می‌گوید؛ یا بهتر است بگوییم، گاه همۀ حقیقت را نمی‌گوید. و این غربتِ قاتل در گورستان گمنامان دروغی بیش نبود، زیرا آلتینتاش اصلاً بی‌کس نبود؛ نه تنها بی‌کس نبود، بلکه حتی یک جریان آینده‌دار تاریخی را نمایندگی می‌کرد. نشانۀ روشن آن اینکه گلوله‌هایش از قلب سفیر گذشت و هشت سال بعد در همان ماه دسامبر در سوریه به قلب هدف اصلی خورد. حلب و دمشق به دست همفکران او فتح شد. از این منظر که بنگریم، او فاتح نبرد آینده بود.

طبیعی بود دولت ترکیه این خشونت عریان را محکوم می‌کند و طبق معمول همه‌چیز را گردن بُز بلاگردان همیشگی، یعنی جریان فتح‌الله گولن، می‌اندازد. ضبط و ربط دندانگیری هم کشف نشد، با آنکه روس‌ها هم بیست کارشناس برای همراهی در تحقیقات به ترکیه فرستادند. در این میان فقط سفرهای مکرر قاتل به قطر ــ این دستگاه خودپرداز بنیادگرایان ــ مشکوک به نظر می‌رسید. حتی گوگل هم نتوانست ایمیل‌های پاک‌شدۀ او را برگرداند.

اما کیست که نداند نبرد قدرتی میان ترکیه و روسیه جریان داشت؟ مداخلۀ روسیه ــ و جمهوری اسلامی ــ تضاد بزرگی میان روسیه و ترکیه پدید آورده بود. و باز کیست که نداند اردوغان احیاگر اسلام‌گرایی در ترکیه است؛ طبعاً بدون اینکه نیاز باشد سیاست خود را به اسلام‌گرایی تقلیل دهد و بدون اینکه چهره‌ای رادیکال از خود نشان دهد. بنابراین، انگشت اشاره به سوی گولن بیراه بود. بهتر است واژه‌ها را بجا به کار بریم: ترکیۀ اردوغان به میهن اسلام‌گرایی جدیدی تبدیل شده بود و ظهور کسانی چون آلتینتاش پیامد آن بود. لازم هم نیست دست شخص خاصی را در پس این ترور ببینیم، بلکه این یک جریان اجتماعی نیرومند است.

اسلام‌گرایی بزرگ‌ترین ظرفیت سیاسی در خاورمیانه است. وقتی صد سال سنت کمالیسم نتوانست مانع احیای نسخۀ اسلام‌گرایی ترکی شود، در دیگر نقاط هم وضع بهتر از این نیست. از پاکستان تا مصر در هر کشوری انتخابات آزاد برگزار شود، یک جریان اسلام‌گرا به پیروزی می‌رسد ــ البته به گمانم دیگر باید گفت: بجز ایران که از پایه، یعنی از قاعدۀ جامعه، روحی سکولار در آن پا گرفته است. البته حکم کلی دادن درست نیست و برای مثال باید احوال کشورهای خلیج فارس و عربستان را دقیق بررسی کرد. کیست که نداند در همین عربستان اگر دست نیرومند بن‌سلمان در کار نباشد و جامعه پولیتیزه شود، اسلام‌گرایی بی‌درنگ همه‌چیز را به کام خود می‌کشد.

برای درک جریان‌های تاریخی باید واحد سال را کنار گذاشت و دهه‌ای اندیشید. در این مقیاس‌، تیری که آلتینتاش شلیک کرد، یک دهۀ بعد به ثمر نشست و فرضیۀ من این است که این جریان در همین مقیاس زمانی سنگرهای دیگری را نیز فتح خواهد کرد...

مهدی تدینی

@tarikhandishi  |  تاریخ‌اندیشی

صالح نیک‌بخت

06 Dec, 08:40


گوش های ناشنوا
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

06 Dec, 08:03


💠 تندیس علامه ذکاء‌الملک دهخدا!

عکسی که می‌بینید، تندیس «ذکاء‌الملک دهخدا» در محوطه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی (انجمن آثار ملی سابق) است و داستانی شنیدنی دارد: در سال ۱۳۵۶ از فرامرز پیلارام خواسته شد که مجسمه‌ ذکاء‌الملک فروغی، ادیب و سیاستمدار معاصر و از بنیانگذاران انجمن آثار ملی ایران را بسازد تا در یکی از میدان‌های تهران نصب شود. این مجسمه در فروردین ۱۳۵۷ تحویل انجمن آثار ملی شد و به علت وقوع انقلاب همان‌جا ماند.

سپس، مدیران انقلابی انجمن که نه دل‌شان می‌آمد چنین اثر هنری ارزشمندی را نابود کنند و نه می‌توانستند آن را به علت خدمات فروغی به حکومت پهلوی در آن‌جا نگه دارند، تصمیم گرفتند با بریدن سر فروغی، سر دهخدا را روی بدن او نصب کنند. به این ترتیب از ترکیب دو ادیب و سیاستمدار برجسته معاصر، شخصیتی به نام ذکاء‌الملک دهخدا متولد شد!

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

06 Dec, 07:46


*⚽️صاحب این شکم را می‌شناسید!؟*

*مالک این شکم بزرگ که در تصویر مشاهده می‌کنید، ‏دانیل بادیسلاو، دروازه بان ۱۳۰ کیلوگرمی رومانیایی بود که باعث سقوط تیمش از درجه دوم به چهارم شد اما باشگاه قادر به بیرون کردن وی نبود، زیرا مادرش از مالکین و حامیان باشگاه بود.*
*چهار مربی به خاطر این موضوع استعفا دادند ‏و یک مربی نیز به علت سکته قلبی از دنیا رفت.*
*یک بازیکن فیکس تیم نیز برای همیشه با فوتبال خداحافظی کرد!*
*دانیال در ابتدا پست فوروارد را برای خود انتخاب کرد اما چون قادر به دویدن نبود ناچار پست دروازه‌بانی را انتخاب کرد.*
*به خاطر ناتوانی در گرفتن توپ نیز مربی مجبور بود‏ همه بازی‌ها را با ۷ دفاع و سه هافبک بازی پیش ببرد!*
*جالب اینجا بود که او در بین یارانش بیشترین دستمزد را هم داشت!...*

امثال دانیل چند نفر می شناسید ؟!

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 20:35


همکار ارجمند و فعال حقوق بشر
با سلام و احترام،
*موضوع : دعوت نامه پاسداشت روز جهانی حقوق بشر مورخ ۱۹ آذر دوشنبه ساعت یک تا سه

مسبوق می باشید که فرارسیدن روز جهانی حقوق بشر فرصتی ارزشمند برای پاسداشت اصول بنیادینی است که انسانیت و کرامت ذاتی هر فرد را محترم می‌شمارد. در این روز، جامعه حقوقی و به‌ویژه وکلای دادگستری به عنوان مدافعان مستقل حقوق مردم، رسالت خطیر خود را در تحقق عدالت، صیانت از حقوق و آزادی‌های بنیادین و حاکمیت قانون بیش از پیش یادآور می‌شوند.
وکلای دادگستری همواره به عنوان مدافعان حقوق بشر و حامیان عدالت اجتماعی، نقش کلیدی در جلوگیری از تضییع حقوق و حفظ کرامت انسانی ایفا کرده‌اند. در این راستا، پاسداشت این روز فرصتی است تا ضمن تأکید بر مسئولیت‌های خطیر حرفه‌ای و اخلاقی، نقش بی‌بدیل کانون‌های وکلا در نهادینه کردن ارزش‌های حقوق بشری مورد توجه قرار گیرد.
کارگروه حقوق بشر اسکودا در این راستا با طرح موضوع " الزامات و موانع ارتقای نقش وکیل در توسعه حقوق بشر ایران " دعوت می نماید در جلسه ای با محور یاد شده به بیان نقطه نظرات همکاران وکیل شرکت نموده تا ماحصل این گفتگو ها اسیب شناسی وتوانمند سازی وکیل در ارتقا و توسعه حقوق بشر باشد.
با امید به اینکه تلاش‌های مستمر شما در دفاع از حقوق مردم و صیانت از عدالت، به نفع خیر جمعی و منافع همگانی رقم خورده و گامی اثربخش در دادرسی منصفانه و عدالت قضایی باشد؛
به پیوست متن یادداشت ترویجی کارگروه حقوق بشر تقدیم حضور می شود.
کارگروه حقوق بشر اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 20:34


#پرسش_و_پاسخ

ﭼﺮﺍ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ ﻧﺴﺒﺖ
ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ ﺷﮏ کرده ﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ؟


پاسخ را از زبان #راسل بشنویم:

ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﭼﻪ ﺟﻮﺭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭﻟﻬﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟

ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﺎ، ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ، ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻔﺮﺕ ﻫﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺰﯼ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯾﺸﻮﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ، ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺸﻮﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ باشد.

به طور مثال ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺎﺳﺎ، ﺷﺮﻭﻉ ﺍﻭﻥ ﺟﻨﮓ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﭼﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﯾﺎ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺟﻨﮓ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩ "ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺖ" ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩ "ﺑﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ" ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ "ﻫﯿﭻ" ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

مثل ﺯﻥ ﯾﺎ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼﺷﺮﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ،
ﮐﻠﯽ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ
ﮐﻪ ﺷﺮﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﻭﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﻓﮑﺮ
ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ حال از او فرزند دارد و عده زیادی
نمی توانند راهشان را اصلاح کنند یا ﻓﺮﺩﯼ ﮐﻪ ترم پایانی ﯾﮏ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﮐﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﻭ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺻﺮﻑ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﺭﺷﺘﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺮﺍیﺵ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ؛ ﻭﻟﯽ ﺟﺮﺍﺕ ﺗﺮﮎ ﺁﻥ ﺭﺷﺘﻪ،
ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺭﺷﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ.

ﻣﺜﻞ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﺎﺳﺒﺶ ﻧﯿﺴﺖ،
ﻭﻟﯽ ﺟﺮﺍﺕ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﭼﺮﺍ؟
ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﮐﺎﺵ ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ " ﻫﻮﯾﺖ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ " ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪﻣﺎﻥ ﺗﻔﮑﯿﮏ ﮐﻨﻴﻢ ﮐﻪ
ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻳﻢ ﺁﻥ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
"ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺖ " ﻧﺸﻮﻳﻢ. ﮐﺎﺵ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺎ،ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻔﺮﺕ ﻫﺎﺷﺎﻥ ﺷﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺗﺮﻣﺰ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﺎﻭﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺟﻠﻮﯼ ﺿﺮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼﻣﻨﻔﻌﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦﺟﺎﺳﺖ ﮐﻪ " ﺗﻐﯿﯿﺮ " ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﺮﺍﺕ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ.

#برتراند_راسل

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 20:06


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 20:06


اولین خبرنگاری که در سانحه بالگرد ريیسی وامیر عبداللهیان در صحنه حاضر شد دوشادوش تحریرالشام دیده میشود.

@Bamdad_Khavar

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 20:00


🔺پس از حماه و سرنوشت دمشق!

با سقوط حماه، تصرف شهر حمص کار دشواری نیست و با گرفتن این شهر نیز، گروه‌های مسلح تنها دو ساعت با دمشق فاصله خواهند داشت.

البته باید دید بعد از سیطره احتمالی بر حمص با تصرف غرب آن، قصیر و بسط نفوذ در قلمون به محاصره سواحل سوریه اقدام خواهند کرد و سپس به سمت دمشق می‌روند یا قبل از آن به سمت پایتخت حرکت خواهند کرد.

در چنین وضعیتی، بازپس‌گیری این شهرها در سایه فروپاشی خطوط دفاعی ارتش سوریه و افتادن تجهیزات گسترده نطامی به دست گروه‌های مهاجم و کمبود شدید جنگ‌افزار بسیار مشکل خواهد بود.

اینجا سه سناریو محتمل است:
نخست حرکت به سمت دمشق و تصرف آن و خروج بشار اسد رئیس جمهور سوریه از کشور

سناریوی دوم کودتای نظامی در دمشق و توقف حمله مخالفان و شکل‌گیری گفتگو میان دو طرف. این هم به احتمال زیاد محصول معامله بازیگران خارجی خواهد بود.

سناریوی سوم نیز توافق بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی برای توقف حمله در دروازه‌های دمشق و شروع گفتگوها برای ترسیم آینده سیاسی سوریه و تشکیل نطامی جدید
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 19:31


رضا داوری اردکانی: حکومتی که دیروزش را از یاد می‌برد، کار امروز را هم محاسبه نمی‌کند؛ چنین حکومت‌هایی کشور را به خطر می‌اندازند

🔹️حکومت‌ها باید همواره گفته‌ها و کرده‌های خود و آثار و نتایج آن را در نظر داشته باشند تا بتوانند از اشتباه‌های هولناک بپرهیزند


رضا داوری اردکانی، فیلسوف و اندیشمند ایرانی


🔹️حکومتی که دیروزش را از یاد می برد، کار امروز را هم محاسبه نمی کند. اینکه اشخاص اهل محاسبه و مراقبه نباشند نقصی بزرگ در زندگی آنان است، اما بدتر از آن این است که حکومت بی آنکه پروایی به نتیجه کار خود داشته باشد، هر چه بخواهد بی محاسبه می کند.

🔹️چنین حکومت هایی نمی توانند آینده کشور را بسازند و احتمال بسیار هست که آن را به خطر اندازند.

🔹️حکومت ها باید همواره گفته ها و کرده های خود و آثار و نتایج آن را در نظر داشته باشند تا بتوانند از اشتباه های هولناک بپرهیزند و اگر چنین پروایی نداشته باشند نمی توانند به کشور و مردم خدمت کنند و چه بسا که گفتار و رفتارشان مایه زیان و آشفتگی باشد./ جماران

@hammihanonline
hammihanonline.ir

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 01:09


یکی از بهترین ثبت‌ها از خانواده‌ پلنگ ایران در طبیعت استان سمنان، پارک ملی صیدوا
ثبت از احمد درویش

@Sahamnewsorg

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 01:09


⭕️یک آلباتروس لیسان ماده، که پیرترین پرنده وحشی شناخته‌شده خارج از اسارت در جهان است، در ۷۴ سالگی دوباره تخم گذاشته است.

پناهگاه حیات‌ وحش آمریکا در شمال اقیانوس آرام با اعلام این خبر، تصاویری از این مرغ دریایی بزرگ و جفتش جوان‌ترش را منتشر کرده است. پژوهشگران نام این ملکه دریاها را «ویزدم» به معنای فرزانگی و خرد گذاشته‌اند.

جان پیلسنر از این پناهگاه آبزیان و حیات وحش ایالات متحده می‌گوید که سن ویزدم تخمینی است اما پژوهشگران نخستین بار پس از تخم‌گذاری این آلباتروس در سال ۱۹۵۶ به پایش حلقه وصل کردند. با احتساب اینکه این گونه تا ۵ سالگی بالغ نمی‌شوند، سن حدودی او ۷۴ سال برآورد می‌شود در حالی‌که عمر این گونه به‌طور متوسط حدود ۳۰ سال است.
@bbcpersian

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 01:09


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 01:08


هفت گناه کبیره حافظه

🖊️دکتر نوشین میرجهانیان
*نشر:* گاهنامه مدیر
■حتماً برای شما هم پیش آمده که خاطره‌ای در ذهنتان شکل بگیرد و پس از مدتی متوجه شوید که آن خاطره با واقعیت همخوانی ندارد. جالب است بدانید که این اتفاق بیشتر از چیزی که فکر می‌کنید رخ می دهد. اجازه دهید  با یک داستان شروع کنیم.
https://t.me/gahname_modir
□سال ۲۰۱۰، مردیث ماران، نویسنده و فمینیست معروف، در طی جلسات روان‌درمانی با یک خاطره سرکوب ‌شده مواجه شد؛ خاطره‌ای از دوران کودکی‌اش که نشان از تجاوز پدرش داشت. اما ماجرا به این سادگی‌ها نبود. خانم ماران در طول جلسات روان‌درمانی متوجه شد که احتمالا در دوران کودکی پدرش به او تجاوز کرده است. او این موضوع را آشکار کرده و مشکلاتی در ارتباط با فامیل و آشنایان پیدا می کند و حتی عده ای را به زندان می فرستد.

●ولی بررسی ها مشخص می کنند که موضوع واقعیت نداشته است و این خاطره از حافظه واقعی او نشات نگرفته است. در واقع این حافظه در جلسات روان درمانی او به صورت غیر واقعی شکل گرفته بود. این اتفاق که در دهه ۱۹۹۰ هم به صورت شایع دیده میشد  باعث تاسیس انجمی  برای بررسی حافظه و تاثیر پذیر آن در زندگی افراد گردید.

○بیایید موضوع را بیشتر بررسی کنید. کارکرد حافظه، در زندگی بسیار فراگیر و گسترده می باشد و گاهی آنقدر بدیهی است  که ما از ارزش آن غافل می شویم. معمولا حافظه ما  در هر کاری که در طول روز انجام می دهیم، اثر گذار است.  هر تجربه‌ای که داریم، به نوعی به حافظه ما متصل است. ولی حافظه، نقص‌هایی دارد که می‌تواند باعث تغییر یا تحریف خاطرات ما شود. به همین دلیل، برای نقد هر موضوعی، نیاز نیست همه جزئیات آن را بدانیم، بلکه همان نقص‌های اولیه برای نقد کافی است.

■تفاوتی شگفت‌انگیز حافظه انسان با حافظه‌های دیجیتال!

قبل از اینکه موضوع  “هفت گناه حافظه“، را بررسی کنیم اجازه دهید نگاهی به عملکرد خود حافظه بندازیم. اگر با این موضوع آشنا نباشید، شاید براتون جالب باشد که بدانید حافظه انسان بسیار با حافظه کامپیوتر یا موبایل و فلش تفاوت دارد. ما میدانیم که  هر چیزی که در حافظه دیجیتال ثبت گردد دقیقاً همانگونه و بدون تغییری در طول زمان قابل استفاده  می باشد. مانند  وقتی که از یه صحنه تصادف فیلم گرفته می شود  و ذخیره می گردد. این فیلم حتی بعد از چندین سال، هیچ تغییری نمی کند و با همان جزئیات قابل در دسترس خواهد بود.

□اما مغز انسان اینگونه نیست. مغز ما نه‌تنها ثبت دقیقی از جزئیات نمی کند بلکه هر بار که یک خاطره را به یاد می آورد در واقع به نوعی آن خاطره رو از نو می سازد.
به این معنی که  که ما فقط یک سری اطلاعات کلیدی از هر حادثه را در ذهنمان ذخیره می‌کنیم و وقتی می‌خواهیم آن را یاد آوری کنیم، با ترکیب همان جزئیات کلیدی، بقیه داستان را با ذهنیت جدید بازسازی می‌کنیم. این بازسازی بستگی به حالات روحی و احساسی ما در موقعیت دارد. به طور مثال اگه حال روحی ما خوب باشد جاهای خالی خاطره را با اطلاعات مثبت پر می‌کنیم و اگه حال روحی مناسبی نداشته باشیم بیشتر اطلاعات منفی جایگزین خواهند شد. بنابراین این فرآیند باعث می شود گاها برخی قسمت‌های خاطره، نادرست عنوان شوند و یا تحریف گردند.

●به عنوان مثال فرض کنید شما ۵ سال پیش شاهد یک رویداد سخت تصادف بودید. بعد از گذشت این مدت، اگر بخواهید آن حادثه را به یاد بیاورید ممکن است، جزئیات را فراموش کرده باشید یا حتی  برخی از آنها را اشتباه به خاطر بیاورید. این اتفاق به این خاطر است که ذهن شما  جاهای خالی حافظه را خودش بر اساس موقعیت اکنون تکمیل می کند.

○بنابراین اینکه ما میتوانیم خاطرات بسیاری را به یاد آوریم بسیار جالب است اما حافظه ما گاهی ما را مایوس میکند وقتی سعی داریم اطلاعات را از مخزن حافظه بازیابی کنیم ممکن است عملیات با شکست مواجه شود. این موارد را دنیل شاکتر، نویسنده کتاب “هفت گناه حافظه”
( The Seven Sins of Memory: How the Mind Forgets and Remembers
به عنوان خطاهایی معرفی می‌کند که حافظه‌ی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. هر کدام از این گناهان جنبه‌ای از عملکرد حافظه را که ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد، نشان می‌دهند. بیایید نگاهی به این هفت گناه بیندازیم:

︎زوال (Transience): با گذشت زمان، خاطرات کم‌رنگ‌تر و کمرنگ‌تر می‌شوند. این یکی از دلایل اصلی فراموشی است. مثلا آیا نام تمام همکلاسی‌های دوران دبستان‌تان را به خاطر دارید؟ احتمالاً  خیر

︎حواسپرتی و عدم تمرکز (Absent-mindedness):  آیا تا به حال شده در حالی که مشغول گوش دادن به یک پادکست هستید ناگهان متوجه شوید که چیزی از گفته های گوینده را به یاد نمی‌آورید؟ این موضوع نشان دهنده عدم تمرکز کافی است. تجربه نشان داده است که بسیاری از دل مشغولی های ما و تفکرات ما، واقعا ارزش فکر کردن ندارند و فقط مسیر اصلی تفکر ما را محرف می کنند.

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 01:07


_وظیفه انسان‌ها نسبت به قانون بد چیست؟ گاندی معتقد است وظیفه هر انسانی شکستن قانون‌های غیر اخلاقی و غیر انسانی موجود است._


تصور کنید، مردی که "همسرش" به شدت "بیمار" است و چیزی به مرگش نمانده.
تنها راه نجات یک "داروی بسیار گران قیمت" است که در شهر فقط یک نفر هست که آن را می فروشد.
مرد فقیر داستان ما هیچ پولی ندارد، هیچ آشنایی هم برای "قرض گرفتن" ندارد، به سراغ "دارو فروش" می‌رود و "التماس" می‌کند. به دست و پایش می‌افتد و عاجزانه خواهش می‌کند آن دارو را برای همسر بیمارش به عنوان "وام یا قرض" به او بدهد.
"داروفروش به هیچ‌وجه راضی نمی‌شود، به هیچ‌وجه.!"
حالا مرد ما دو راه دارد.
یا دارو را بدزدد و یا نظاره‌گر مرگ همسرش" باشد.
مرد دارو را شبانه می‌دزدد و همسرش را از مرگ "نجات می‌دهد."
"پلیس شهر او را دستگیر می‌کند."

جان کلبرگ، "روانپزشک و نظریه پرداز" بزرگ قرن بیستم، با "طرح این داستان" از مردم خواست به دو سوال "جواب" دهند:
۱- آیا کار آن مرد درست بود؟
۲- آیا برای این دزدی، مرد باید "مجازات" شود؟ چرا؟
"داستان معروف کلبرگ تمام بزرگان دنیا را به چالش کشید!"
وی پس از طرح آن گفت:
از روی جوابی که می‌توانید به این سؤال بدهید من می‌توانم "میزان هوش و شعور اجتماعی" شما را تشخیص دهم...
مهمترین قسمت این سنجش، پاسخ به سوال "چرا" در سوال دوم بود.
هرکس "جواب متفاوتی" می‌داد.
حتی "سیاستمداران بزرگ دنیا" به این سوال پاسخ دادند:
- آری، باید "مجازات شود،" دزدی به هر حال دزدی است.
- "زیر پا گذاشتن مقررات،" به هر حال "گناه" است. فارغ از بیماری همسرش.
- کار آن مرد "درست نبود" اما مجازات هم نشود. زیرا فقیر است و راهی نداشته.
اما هنگامی که از "گاندی" این سوال را پرسیدند، "پاسخ عجیبی" داد.!
گاندی گفت:
"کار آن مرد درست بوده است و آن مرد نباید مجازات شود.!"
چرا؟
"زیرا قانون از آسمان نیامده است."
ما انسان‌ها "قانون" را "وضع می‌کنیم" تا راحت‌تر زندگی کنیم.
تا بتوانیم در "زندگی اجتماعی" کنار هم تاب بیاوریم. اما هنگامی که قانون "منافی جان یک انسان بی‌گناه" باشد، دیگر قانون نیست!
"جان انسان‌ها در اولویت است."
آن قانون باید عوض شود.
گاندی گفت:
انسان بر قانون مقدم است.
"کلبرگ پس از شنیدن سخنان گاندی گفت: بالاترین نمره ای که می‌توان به یک مغز داد همین است."
به امید روزی که انسانیت حرف اول را در جهان بزند.
هر انسانی می‌تواند آدم باشد ولی هر آدمی نمی‌تواند انسان باشد.


بیاندیشیم به صلح و برکت و دوستی.

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 01:07


https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%DB%B4%DB%B5%DB%B1

صالح نیک‌بخت

05 Dec, 01:04


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

24 Nov, 07:29


عدالت بی مرز

علی رضایی
اعتماد ۴ آذر ۱۴۰۳

روز پنجشنبه، دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) احکام بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین این کشور، را به اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت صادر کرد.این اتهامات مرتبط با درگیری‌های جاری در غزه و بر مبنای اصول حقوق بین‌الملل، به‌ویژه ماده ۸ اساسنامه رم، مطرح شده‌اند.در این ماده، استفاده از گرسنگی غیرنظامیان به‌عنوان ابزار جنگی و محرومیت آنان از نیازهای اساسی مانند غذا، آب و دارو، صراحتاً ممنوع شده است.
اقدام روز پنجشنبه دیوان کیفری بین‌المللی ، یادآور احکام مشابهی است که پیش‌تر علیه رهبران بلندپایه‌ای همچون عمر البشیر، رئیس‌جمهور سابق سودان، صادر شده بود و نشان می‌دهد که هیچ‌کس، حتی رهبران مستقر در قدرت نیز از پاسخ‌گویی در برابر جنایات ارتکابی مصون نیستند.
جنایات جنگی، بیش از آنکه نقض قوانین باشند، زخم‌هایی عمیق بر پیکره انسانیت‌اند.هنگامی که انسان ها از ابتدایی‌ترین نیازهای خود، چون آب و غذا محروم می‌شوند و زمانی که جنگ، با تمام قساوتش، به‌طور سیستماتیک بر زندگی غیر نظامیان بی‌گناه سایه می‌افکند، جامعه جهانی وظیفه‌ای حقوقی_اخلاقی دارد تا در برابر این بربریت مدرن بایستد و از جنایتکاران پاسخ بخواهد.
احکام صادرشده علیه نتانیاهو و گالانت، صرفاً یک پیام قانونی نیست، بلکه حاوی هشداری اخلاقی هم هست که: هرگز نباید اصول مبتنی بر حقوق انسان، قربانی بازی‌های قدرت شود. این احکام ، تعاملات دیپلماتیک و سفرهای بین‌المللی این دو فرد را به‌شدت محدود خواهد کرد، چراکه کشورهای عضو دادگاه (۱۲۴ کشور) موظف‌اند افراد موضوع احکام بازداشت را در صورت ورود به قلمرو خود بازداشت کنند.
این احکام همچنین می‌توانند نظارت بین‌المللی بر اقدامات نظامی اسرائیل را تشدید کرده و فشارها برای پاسخ‌گویی به نقض حقوق انسانی توسط این رژيم را افزایش دهند.
با این حال، اجرای حکم صادره با موانع جدی روبه‌روست؛ از فشارهای سیاسی گرفته تا برخی پیچیدگی‌های حقوق بین‌الملل در مقام اجرا.
اما مهم‌تر از این چالش‌ها، تأثیر حقوقی_سیاسی نمادین این تصمیم است.فلسفه وضع مقررات و نهادهای بین المللی ناظر بر حقوق بشر این است که جهان بپذیرد: قدرت، نه در انباشت سلاح های بزرگ ، بلکه در پذیرش مسئولیت و احترام به حقوق انسان‌ها نهفته است.
احکام دادگاه کیفری بین‌المللی علیه نتانیاهو و گالانت، پژواکی از تعهد جامعه جهانی به عدالت و کرامت انسانی است. این اقدام نه‌تنها یادآور محدودیت قدرت مطلق است، بلکه راهی است برای التیام زخم‌های بشریت و امید به ساختن آینده‌ای که در آن هیچ‌کس فراتر از قانون نخواهد بود.
اگر این احکام با حمایت جهانی و اجرای مؤثر همراه شود، می‌تواند سرآغازی برای جهانی عادلانه‌تر باشد؛ جهانی که در آن حقوق، اخلاق و عدالت بی مرز، در برابر خشونت و اقتدارگرایی بی‌پایان، پیروز می‌شود.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

24 Nov, 07:26


عدالت بی مرز

یادداشت روزنامه اعتماد در بررسی صدور دستور بازداشت نتانیاهو و گالانت توسط دیوان کیفری بین‌المللی

👇👇👇👇
https://is.gd/n0oKuw

صالح نیک‌بخت

22 Nov, 20:16


🔘 *حدود ۵۶۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰۰.۰۰۰ تومان تخفیف سالیانه به خاطر تحریم!*

#مجید_انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:
📌گروهی با نام دور زدن تحریم می‌گویند جاده را باز نکنیم ما جاده فرعی ساختیم و روزانه یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت را می‌برند.
📌ما پرسیدیم به چه قیمتی می‌فروشید؟
👈می‌گویند ۱۵ تا ۳۰ دلار در هر بشکه.
📌یعنی میانگین ۲۰ دلار در هر بشکه تخفیف می‌دهند. یعنی روزی یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت ضربدر ۲۰ دلار؛  یعنی اینکه روزانه ۲۶ میلیون دلار از پول مردم ایران، کشاورزان و اعضای کمیته امداد به خریدار انحصاری نفت تخفیف می‌دهند.
📌می‌پرسیم چه کسانی نفت می‌فروشند؟ اسامی را اعلام کنید.
👈می‌گویند اگر بگوییم دشمن متوجه می‌شود.
📌می‌پرسیم به چه کسانی نفت را می‌فروشید؟
👈می‌گویند؛ اگر بگوییم مشتری منصرف می‌شود زیرا امریکا اینها را رصد می‌کند.
📌وقتی سوال می‌کنیم نفت را با چه قیمتی می‌فروشند؛
👈می‌گویند اینها محرمانه است.
📌می‌پرسیم پول به کدام حساب واریز می‌شود؟
👈می‌گویند امریکا بانک را تحریم کرده اما پول‌ها برمی‌گردد.
📌می‌پرسیم از چه طریقی برمی‌گردد؟
👈می‌گویند: صرافی‌ها؛
📌می‌پرسبم صرافی‌ها متعلق به چه کسانی است؟
👈 می‌گویند محرمانه است.
📌می‌پرسیم بخش عمده پول کجاست؟
👈می‌گویند همه در یک کشور است.
📌می‌پرسیم آیا آن کشور پول را می‌دهد؟
👈می‌گویند خیر، فقط می‌توانیم کالا وارد کنیم.
📌می‌پرسیم کالا را چه کسی وارد می‌کند؟
👈 بازهم نمی‌گویند!
یعنی رقمی حدود ۹.۴۰۰.۰۰۰.۰۰۰ دلار و معادل  ۵۶۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰۰.۰۰۰ تومان تخفیف سالیانه به خاطر تحریم، بخوربخورهایی که این وسط صورت می‌گیرد به کنار!
مملکت گل و بلبل به اینجا می‌گویند. حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را و اینکه میان این روابط و مناسبات اقتصادی چه نسبتی وجود دارد با شیوه برخورد حضرت علی(ع) با شمع بیت‌المال، زمانی که طلحه و زبیر به دیدار ایشان می‌روند.

#اکبر_اعلمی
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

22 Nov, 20:15


روانشناسی قدرت!


■برداشت عمومی در ارتباط با علت رفتار غالبا مستبدانه یک صاحب قدرت، این است که فرد مزبور انسانی است که ذاتاً از طبیعتی مالامال از خصلت‌های منفی، از قبیل خودبزرگ‌بینی، کیش شخصیت و نگاه از موضع بالا در رابطه خود با انسان‌های دیگر است.

□اما مطالعاتی که در زمینه‌های مشترک روانشناسی و علوم سیاسی بعمل آمده، نشان می‌دهند که چرا افراد قدرتمند در اکثر مواقع و در طول تاریخ به نحوی شگفت‌انگیز از خود، رفتاری به کلی متفاوت، پیش و پس از به قدرت رسیدن نشان می‌دهند و رفتار و کردار و حتی نحوه سخن گفتن فرد بطور بارزی پس از رسیدن به قدرت دست‌خوش تغییر می‌گردد.

●ادم گالینسکی، روانشناس اجتماعی در دانشگاه Northwestern University-Kellogg School of Management سالها پیش دست به آزمایشی بدیع زد. او دو گروه از دانشجویان را برگزید و با هر گروه به این ترتیب عمل کرد: با گروه A به بحث و تبادل نظر نشست و از انواع وسائل استفاده نمود تا نقاط قوت روحی آنان را استخراج و برای آنان برجسته نماید. او با تأکید بر قدرتمند بودن این گروه آنان را برای ورود به آزمایش آماده نمود. رفتار گالینسکی با گروه B درست از نقطه عکس آغاز شد و آنان را به لحاظ روانی در شرایطی قرار داد که احساس ضعف و زبونی بر آنان غالب گردد و پس از آن هر دو گروه را راهی آزمایش نمود.

○گالینسکی و دستیارانش از داوطلبین خواستند که در یک محل گرد هم آیند و سپس به آنان گفتند که حرف E را با یک ماژیک بر روی پیشانی خود بنویسند. تعداد کسانی که در گروه B حرف E را وارونه نوشتند (آنچنانکه این حرف در آینه ظاهر می‌شود) به نحوی که برای نفراتی که از روبرو به پیشانی آنان نگاه کنند، قابل خواندن باشد سه برابر گروه A بود که اکثریت قریب به اتفاق افراد آن حرف E را از دید و منظر خود نوشتند؛ یعنی برای کسانی که از روبرو آنان را می‌دیدند وارونه به نظر می‌آمد و قابل خواندن نبود.

■نتیجه‌ای که دیچر کلتنر، روانشناس اجتماعی از دانشگاه برکلی از آزمایش گالینسکی گرفت این بود که قدرت باعث می‌گردد که به نحوی اعجاب‌آور، فرد تازه به قدرت رسیده، از لحظه تکیه زدن به جایگاه قدرت رفته‌رفته جهان پیرامون خود را تنها از منظر خود می‌بیند و بطور اسرار‌آمیزی تجزیه و تحلیل‌ها و تصمیماتش در جهت حفظ و بقاء قدرت خویش است.

□دستیابی به قدرت باعث می‌گردد که فرد به سرعت تمامی مهارت‌های خود را در ایجاد رابطه عاطفی با پیروان خود به فراموشی سپرده و دیگر دیدگاه‌های آنان را نبیند و صدای آنان را نشنود. او تنها چیزهائی را می‌بیند که دوست دارد ببیند و صداهائی را می‌شنود که دوست دارد بشنود.

●در حقیقت، فرد قدرتمند با دستیابی به قدرت به این نتیجه می‌رسد که لابد توانائی‌های فردی و مهارت‌های تخصصی و یا قدرت مدیریت او از دیگران یک سر و گردن بالاتر بوده که توانسته گوی سبقت را از دیگران برباید. او با خود می‌اندیشد: اگر من برتر از همه نبودم چه دلیلی داشت که به این موفقیت و مقام برسم؟ از این لحظه به بعد او خود را بطور بی‌وقفه مُحق می‌داند که وزن به مراتب بیشتری به نظرات خود بدهد و انتخاب مردم را اینگونه تفسیر کند که چون نمی‌توانسته‌اند و یا نمی‌دانسته‌اند که چگونه کار‌ها باید سامان داده شود به من روی آورده‌اند.

○اما اشکال بزرگتر در اینجاست که وقتی از نظرات مردم سخن به میان می‌آید خواست‌های آنان نیز با نظراتشان درهم می‌آمیزد. وی هرگز توجه نمی‌کند که هر چند ممکن است در باب اداره و مدیریت و یافتن راه حل، نظر مردم صائب نباشد (که در آن هم بحث است) اما قرار نیست “خواسته‌هایشان” نیز هم‌پای “نقطه نظرات غیرتخصصی‌شان” در هم آمیخته و فاقد ارزش و اعتبار گردد.

■در نهایت، الزاماً این خصائل فردی که در مسند قدرت نشسته نیست که رفتار او را رقم می‌زند، بلکه در اکثر موارد این پروسه رسیدن به قدرت است که از فرد شخصیت جدیدی می‌سازد. این فرآیند می‌تواند کاراکتری افتاده و درویش مسلک و همراه مردم را به مستبدی سرسخت و نفوذناپذیرو بی‌توجه به خواست مردم مبدل کند. تغییر و تحول یاد شده بخصوص برای آنان که خود را خادمین خداوند و یا مردم می‌دانند سخت هشدار‌دهنده است.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

21 Nov, 20:13


بیست و ششمین سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر، امروز - اول آذر - با حضور جمعی از فعالان سیاسی و دخترشان، پرستو فروهر، برگزار شده است آن هم در حالی که ماموران امنیتی در خانه فروهرها و اطراف آن حضور یافته بودند.‎به‌ جز فعالان سیاسی و مدنی، جمعی از چهره‌های خانواده‌های دادخواه اعتراضات دو سال پیش و زندانیان سیاسی سابق هم در این مراسم حاضر شده بودند.از جمله آتش شاکرمی، خاله نیکا شاکرمی، دختر نوجوانی که در جریان اعتراضات«زن، زندگی، آزادی» کشته شد.‎داریوش فروهر زمانی که در سال ۱۳۷۷ توسط ماموران امنیتی به قتل رسید، هفتاد ساله بود. نیم قرن از زندگی فروهر در مخالفت و مبارزه با حکومت مرکزی سپری شد؛ هم در دوره پادشاهی پهلوی و هم در زمانه جمهوری اسلامی، او از مخالفت دست برنداشت.‎پروانه فروهر، همسر او هم در این حمله به قتل رسید.‎این دو در خانه خود در تهران با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند.قتل سیاسی این دو و چندین چهره از روشنفکران و دگراندیشان در پاییز ۷۷، به #قتل‌های_زنجیره‌ای موسوم شد و وزارت اطلاعات نیروهای خودسر را مسئول آن اعلام کرد.
📷باربد گلشیری، وبسایت فروهرها، نشر آسو
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

21 Nov, 19:42


♨️ ‌سید محمدرضا مرتضوی دبیر کل خانه صنعت و معدن ایران:

انقلاب کارگری خواهد شد؛ فقرا خانه‌های ثروتمندان را آتش خواهند زد...!
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

21 Nov, 19:38


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

21 Nov, 19:09


🌐 *حکم بازداشت #نتانیاهو و #گالانت توسط لاهه صادر شد*

دادگاه کیفری بین‌المللی حکم بازداشت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ برکنار شده را صادر کرد.

دادگاه کیفری بین‌المللی با انتشار بیانیه‌ای در وب‌سایت خود اعلام کرد: این دادگاه حکم دستگیری «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسرائیل و «یوآو گالانت» وزیر جنگ برکنار شده اسرائیل را به دلیل جنایات جنگی مرتکب شده در جنگ غزه صادر کرده است.»
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

21 Nov, 07:53


زندگی به مثابه سیاست چگونه امکان‌پذیر است؟

✍️ مهران صولتی

در تاریخ جوامع مختلف همیشه روزهایی وجود داشته‌اند که فشار سرکوب مانع از شکل‌گیری فعالیت‌های سیاسی متعارف هم‌چون تظاهرات، انتخابات آزاد یا فعالیت حزبی شده است. در چنین ایامی مفهوم زندگی به مثابه سیاست پدیدار می‌شود و زیستن روزمره مردم بیش از پیش سیاسی می‌شود. به طور مثال در روزهای سرکوب بعد از ۲۸ مرداد، شعر نو به ابزاری برای بیان آزادی و نه گفتن به استبداد تبدیل شده بود (شعر زمستان اخوان نمونه‌ای از این اشعار به‌شمار می‌رود.)

در زندگی به مثابه سیاست بسیاری از کنش‌های تکراری و بی‌اهمیت رنگ و طعم مقاومت پیدا می‌کنند و برای دیگران هم الهام‌بخش می‌شوند. آن‌چنان که به یک زبان مشترک و نمادین در میان مردم تبدیل می‌شوند. البته جامعه برای ورود به میدان این مبارزه نمادین نیازمند آمادگی‌هایی است که آصف بیات برخی از الزامات آن را بیان کرده است.

نویسنده کتاب زندگی به مثابه سیاست با ذکر ویژگی‌های سیاست‌ورزی در خاورمیانه کوشیده است تا از امکانات نهفته در زندگی شهروندان این منطقه  برای تاثیر‌گذاری بر سیاست‌های حکومت‌های‌شان پرده بردارد. وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیت‌پذیری و سیاسی فکر کردن می‌داند.

شاد بودن: برای جامعه‌ای که در آن غمناکی روند مشارکت اجتماعی را به حاشیه برده، و ناامیدی شهروندان را از پی‌گیری مطالبات خود بازداشته است، شادی امری سیاسی، و از جلوه‌های مقاومت در برابر نظم مسلط محسوب می‌شود. در چنین وضعیتی شادی وجهی اجتماعی یافته و به افزایش اعتماد عمومی می ‌انجامد. شاد بودن هم‌چنین مبداء هر گونه فعالیت تحول‌خواهانه محسوب می‌شود زیرا هیچ جامعه‌ای با شهروندان افسرده و غمگین روی توسعه‌یافتگی را ندیده است‌.

مسئولیت پذیری: بر‌خلاف این باور رایج که با انجام ندادن وظایف روزمره اداری می‌توان به حاکمیت ضربه زد واقعیت این‌است که انجام مسئولانه و منتقدانه وظایف شهروندی اساس تحول‌خواهی محسوب می‌شود. از همین‌رو کسانی که با بی‌مبالاتی به دنبال مسولیت‌گریزی و منفعت‌طلبی هستند نمی‌توانند راهبر خوبی برای تغییر شرایط موجود باشند. در روزگار به بن‌بست رسیدن بسیاری از آرزوها تنها می‌توان به کسانی امید بست که با درک مسئولیت‌های خطیر شهروندی می‌کوشند تا جامعه را حتی اندکی به سمت‌و‌سوی وضعیت بهتر هدایت کنند‌.

نگاه سیاسی: پیش از آن‌که سیاست این‌چنین به مسائل زرد و نگرش‌های منفعت‌طلبانه آلوده شود، پدیده‌ای ارزشمند و متکی بر مقوله‌ای به نام خیر عمومی تلقی می‌شد. چنین سیاستی قرار بود که زندگی را برای همگان دلپذیرتر و قابل تحمل‌تر سازد. هم‌چنین بنا بود که سیاست‌مداران حقایق و ارزش‌هایی از جمله منافع ملی، مدیریت عقلانی، عدالت، و دموکراسی را بر منافع شخصی و جناحی مقدم بدانند. نگاه سیاسی به معنای دغدغه داشتن برای مردم و سایر آرمان‌های بلند انسانی است حتی اگر امروز هم کاری از ما ساخته نباشد. بالاخره روزی فرا می‌رسد که راهی گشوده یا ساخته خواهد شد‌
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

21 Nov, 07:19


💥تنها ثروت بابا یک قوطی بود!
✍️
علی مرادی مراغه ای

♦️«رضا گنجه‌ای» متعلق به خاندانی از شهر گنجه بوده که پس از شکست ایران از روسیه و پیوستنِ شهر گنجه و برخی شهرهای دیگر به روسیه، تابعیت روسیه را نپذیرفته، به تبریز آمدند.
او در١٢٩٠ش در محله ششگلان تبریز متولد شد. در ۱۳۰۵ش به تهران و سپس آلمان رفت و در رشته مهندسی پلی‌تکنیک زوریخ تحصیل کرده پس از بازگشت، در دانشکده فنی دانشگاه تهران، استاد و سپس ریاست دانشکده فنی شد و در سال ۱۳۳۴ در کابینه حسین علا وزیر صنایع و معادن شد...
اما آن چه سبب شهرت او شد مدیریت نشریه «باباشمل» بود که اولین هفته نامه فکاهی ایران بوده. با وجود شغلهای مهمی چون ریاست، وزارت... از دارِ دنیا عزیزترین چیزِ بابا در زمان مردن، یک قوطی کوچک بود! به این قوطی در آخر نوشته باز خواهم گشت...

♦️بیشتر از هر مقامی به نقد و شوخی با مجلس و نمایندگان می پرداخت. مثلا از زبان نمایندگان مجلس چنین می سرود:
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم لذت شغل وکالت نرود از یادم
جزصحیح است نگفتم سخنی در مجلس چه کنم حرف دیگر یاد نداد استادم

♦️یا در ستونی دیگر در گزارش از سخنان نمایندگان مجلس نقل قول میکرد و خودش چنین پاسخ میداد:
آقای دکتر شفق نماینده مجلس: مطابق اصول پارلمانی دنیا...
باباشمل: جانِ بابا، تو کی از این مقایسه ما با دنیا دست بر میداری؟ چه چیز پارلمان شما با پارلمانهای دنیا قابل قیاس است که اصولش باشد.
آقای ثقه الاسلامی: خیلی خوشوقتم که دوره چهاردهم انتخابات آزاد است...
باباشمل: تو را به روح ثقه الاسلام مرحوم. بگو ببینم، خودت حرف خودت را باور داری؟.
آقای فولادوند: مردم را از حق قانونی شان که داشتن نماینده است در مجلس نباید محروم کرد.
باباشمل: ای کاش بجای محرومیتهای غیرقانونی فقط این حق قانونی را از ما میگرفتند.
(مجله باباشمل،18خرداد1323،ش57.ص7)
آقای شریعت زاده نماینده مجلس: تبریز مهد پرورش آزادی و موجد اساس مشروطیت ایران بوده است.
باباشمل: جانم، مشروطیت حال، سی و هشت سالش است دیگر مهد ندارد بلکه تختخواب لالایی میکند.
(مجله باباشمل،15تیر1323،شماره61،ص6)
یک ستونی بنام نیش و نوش داشت در باره موضوعات مختلف. به عنوان نمونه:
صلاح مُلک کجا؟ کله ی خراب من کجا؟! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!
یکی زمجلسیان نکته ای حسابی گفت: که این جماعت رهزن کجا، حساب کجا؟!
وزیر فکر خود و ما صلاح از او خواهیم ببین که ما کجائیم و آن جناب کجا؟!
(باباشمل، سال دوم، شماره49، 17فروردین1323)

♦️در سر مقاله ای با عنوان «شیربرنج» مینویسد:
«یکی به کورمادرزاد گفت: هیچ تا به‌ حال شیربرنج خورده‌ای؟ جواب داد: نه، اصلاً من نمیدونم شیربرنج چه شکلیه. گفت: یه چیز سفیده. کورمادرزاد جواب داد: سفید چیه؟ گفت: سفید، رنگ غازه. جواب داد: غاز چه شکلیه؟ یارو انگشت‌هاش رو راست کرد و نوکاش رو به‌ هم چسبوند و مچ دستش رو کج کرد، دستش رو شکل غاز نمود و دست کوره را گرفت و مالید به دست خودش. گفت: غاز یه همچو شکلی داره. کوره همین که دستش به دست گُنده و زِبر یارو خورد، خودش رو عقب کشید و گفت: نه جانم! من شیربرنج به این کلفتی نخورده‌ام...
حالا به جون همه‌ تون، اونایی هم که خواستن به ما کور و کچل‌ها، مشروطه و حکومت ملی رو حالی کنن، همین کار و کردن و درست همون قدر ما از مشروطه و آزادی سر در آوردیم که اون کوره از شیربرنج...»!

♦️پس از انقلاب، بابا شمل نیز راهی غربت شد و البته علیرغم وزارت و ریاستش که در طول عمرش داشت اما در سویس در نهایت فقر بود، فقط تعدادی کتاب، مجله و آن قوطی معروفش را با خود داشت. حتی در آخر عمرش به کمک دیگران زندگی میکرد و تنهای تنها...
زمانی همه را میخنداند اما خودش مدت زیادی با خنده بیگانه شده بود! وقتی هم در ١٥ شهریور ١٣٧٤ در ژنو درگذشت سه روز جنازه اش بر زمین مانده بود!
اما تنها ثروتش که برایش از هر چیزی گرانبهاتر و عزیزتر بود یک قوطی بود که وقت رفتن از ایران، آنرا نیز با خودش برده و در غربت همیشه در کنار رختخوابش و کنار داروهایش میگذاشت. کسی نمیدانست داخل آن چیست، بارها کسانی از محتویات قوطی پرسیدند پاسخ نداده بود اما در یکی از سفرها به دکتر هوشنگ طالع که خواهرزاده اش بود باباشمل گفت:
- اون قوطی را می بینی؟ همان که بالای گنجه است.
- بله...بله دیدم.
- آن را بردار.
- دکتر طالع آن را برداشت، درش را باز میکرد که فریاد باباشمل بلند شد.
- چه می کنی؟ مواظب باش نریزد!
- با دقت جعبه را به سوی او دراز کرد. بابا در حالی که هم دستش و هم صدایش از شدت هیجان می لرزید گفت:
- می دانی این تو چیست؟ داخل این جعبه، خاک وطن است یادت باشد وقتی من مُردم آن را در تابوت من بریزی...!»

و این خاک را در طول تاریخ همین باباها حفظ کرده اند...

کاریکاتوری از طرز رفتار متفاوت نمایندگان مجلس در قبل و پس از انتخابات از باباشمل آورده ام در
اینجا...!

صالح نیک‌بخت

21 Nov, 06:35


اخلاقی زیستن در شرایط اضطراری

✍️محمدباقر تاج الدین

این موضوع کم و بیش آشکار و مسلم است که تمام انسان ها در شرایط گوناگون وظیفه دارند که تا آن جا که ممکن است اخلاقی زیستن را در پیش بگیرند و ارزش ها و قواعد اخلاقی را رعایت کنند تا از این طریق امکان رشد و بالندگی فردی و جمعی فراهم شود. اما می ماند این پرسش مهم که در شرایط اضطرای و دشوار که برای هر کسی ممکن است در طول زندگی اَش پیش بیاید چه باید کرد؟ آیا در چنین شرایطی نیز انسان ها موظف به اخلاقی زیستن هستند یا این که می توانند از هنجارهای اخلاقی سرپیچی کنند؟ برای مثال دست به دزدی بزنند یا دروغ بگویند که از شرایط اضطراری و به اصطلاح از مهلکۀ نابودی جان سالم به در ببرند؟ به نظر می رسد که پرسش آسانی نباشد چرا که پیچیدگی ها و ابعاد گوناگونی دارد.

این که سعدی از "دروغ مصلحت آمیز" سخن گفته است نیز ناظر به همین موضوع است چرا که با چنین دروغی جان انسانی نجات می یابد. آشکار است که این گفته هرگز مجوز دروغ گویی برای همیشه و تمام موقعیت ها را برای هیچ کس صادر نمی کند، بلکه فقط و فقط برای شرایط اضطراری. لذا هنگامی که شرایط اضطراری برطرف شد دیگر نباید قواعد اخلاقی را زیر پا گذاشت. در مثالی دیگر اگر فرد فقیری برای نجات جان فرزندش از بیماری ناچار دست به دزدی بزند عملی غیر اخلاقی انجام نداده است و نباید هم تحت تعقیب و مجازات قرار گیرد چرا که در شرایط اضطراری دست به چنین عملی زده است. البته فلاسفۀ اخلاق برای چنین وضعیتی عنوان دوراهه ها یا دشواره های اخلاقی نیز نهاده اند که آدمی باید بین دو شرایط دشوار یکی را برگزیند و دیگری را فروبنهد.

واقعیت این است که نمی توان به افراد در شرایط دشوار و اضطراری توصیه های اخلاقی نمود و از آنان خواست که انسان های اخلاقی و به اصطلاح نرمالی باشند. چنین توصیه هایی نه تنها نوعی فریب برای آنان محسوب می شود، بلکه از صدها دشنام هم برای شان بدتر است. انسان های فقیر و بی نوایی که از برآورده نمودن نیازهای اولیه و ضروری یک زیست معمولی نیز درمانده شده اند چگونه می توانند آدم های اخلاقی باشند؟! اگر اخلاقی باشند که بسیار عالی و بلکه آرمانی است(و البته در مواردی هم دیده می شود که واقعاً اخلاقی اَند) اما اگر نباشند هم نمی توان آنان را سرزنش کرد. لذا اخلاقی زیستن بیش از همه برای شرایط نرمال و بهنجار است که دست کم نیازهای اولیه و ضروری همگان در حدّ مطلوبی برآورده شده باشد و نه برای شرایط دشوار و اضطراری.

این گونه به نظر می رسد که شرایط اضطراری شرایطی است که طی آن فقر و محرومیت از یک سو و تنگناهای اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر عرصه را برای کسر قابل توجهی از مردم محدودتر و دشوارتر نموده باشد و در نتیجه انتظار اخلاقی زیستن انسان ها نیز بسیار دشوار شود. نکتۀ مهم تر در این زمینه این است که در وضعیت و شرایطی که عده ای اندک بخش بزرگی از ثروت و سرمایه های کشور را در اختیار گرفته و حتی به غارت برده باشند نمی توان از مردمان فقیر و بی نوا در خواست اخلاقی بودن را داشت که در حقیقت نوعی فریب آشکار است. به زبان ساده اگر در جامعه ای عده ای فرصت طلب و در واقع غارتگر و دزد سرمایه های کشور را به آسانی به یغما ببرند و از مردم به ویژه بی نوایان و فقیران بخواهند که شما اخلاقی باشید روشن است که راه غارتگری و به یغما بردن سرمایه های مردم نیز به آسانی باز خواهد شد. بدتر این که در اثر بروز چنین وضعیتی هیچ گونه انتظاری برای بهبودی وضعیت فقرا و محرومین نیز وجود نخواهد داشت. در واقع، نمی شود که عده ای اندک سرمایه ها و ثروت ملی شهروندان یک جامعه را به آسانی به یغما ببرند و از همان شهروندان بخواهند که شما زیست اخلاقی داشته باشید که این نوعی فریب و شارلاتانیسم بزرگ و کُشنده است!!
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

20 Nov, 07:13


💥آنا آخماتووا و سیصد ساعت انتظارش!
✍️
علی مرادی مراغه ای

در آن سال‌ها تنها مردگان لبخند می‌زدند
خشنود از اینکه آرمیده‌اند:
و لنینگراد همچون زائده‌ای بی‌مصرف کنار زندان‌هایش آویخته بود...!


♦️گورهای دسته جمعی زیادی از دوران استالین کشف شده اما یکبار در حفاری جهت لوله کشی گاز به گورهایی برخوردند که بیش از هزار اسکلت بیرون آمد و شگفتی آنجا بود که این اسکلتها جفت شده در کنار هم بودند یعنی دژخیمان استالین برای صرفه جویی در گلوله هر دو نفر را به همدیگر جفت کرده و با شلیک یک گلوله دو نفر را باهم کشته بودند!
در دوران استالینیزم ۲۲ میلیون نفر اعدام شدند و ۱۵۰۰ نفرشان شاعر و نویسنده بوده، استالین برعکس هیتلر که از یهودیان و از بیگانگان کشت از مردم شوروی کشته!
آمار دقیق محکومین اردوگاهها را از منابع روسی به ترتیب سال در
اینجا آورده و آمار به خاک افتادگان ایرانی و کشورهای دیگر را به تفکیک اینجا آورده ام.

♦️در آن دوران وحشتناک، سرگئی یسنین و ولادیمیر مایاکوفسکی خود را کشتند، اوسیپ ماندلشتام در اردگاه زندانیان جان سپرد، مارینا تسوتایوا در همین سالها خود را حلق آویز کرد و...
اما شگفت انگیز است که وقتی میلیونها انسان در اردوگاهها با مرگ تدریجی دست و پنجه نرم میکردند نویسندگانی از کشورهای جهان مانند پابلو نرودا، برنارد شاو، رومن رولان، ژان پل سارتر، رافائل آلبرتی، هانری باربوس، امیل لودویگ، لویی آراگون، اچ. جی. ولز و کثیری از نویسندگان و شاعرانی ایرانی در ستایش از حاکمیت تاواریش استالین قلمفرسایی کرده و میکوشیدند به چهره ضدانسانی آن سیستم، صورتی انسانی ببخشند!.

♦️در اوج تصفیه ها، آنا اخماتووا ابتدا طرد شد، دبیر حزب در یک سخنرانی او را به عنوان یک فاحشه محکوم کرد و او از اتحادیه نویسندگان شوروی اخراج شد، تمام کتاب‌هایش جمع آوری گردید و انتشارشان ممنوع شد...
این شاعره دستگیر نشد در عوض شوهرش و پسرش را دستگیر کردند وضعیت او چنان وحشتناک شد که دوستانش به آخماتووا توصیه کردند برای عفو پسرش شعرهایی در ستایش استالین بنویسد و او برای نجات جان پسرش تن به خفت داد! استالین را ستایش کرد، سرزمین مادری را تجلیل و از زندگی شاد در شوروی نوشت...!
اما جلادش استالین آنها را به اندازه کافی صمیمانه تشخیص نداد و ترتیب اثر نداد!
آنا آخماتووا بعدا در این زمینه چنین سرود:
آه پسرم!
هفده ماه صدایت کرده‌ام که به خانه بیایی،
به پای جلاد افتاده‌ام
آه پسر من، دهشت من!

♦️آنا آخماتووا به مدت ۱۷ ماه یعنی ۳۰۰ ساعت در سرما و یخبندان و در گرما در مقابل زندان انتظار کشید تا بلکه خبری از پسرش بیابد اما نیافت و شعر ماندگار مرثیه را در همین صفِ انتظار مخفیانه سرود بی‌آنکه آن را بنویسد یا چاپ کند، شعر را تنها به خاطر می‌سپارد و برای دوستان معدودش می‌خواند تا به خاطر بسپارندش. نیم قرن طول می‌کشد تا در ۱۹۸۷ در روسیه این شعر منتشر می شود که در واقع وصیتنامه آخماتووا است. او در پایان شعر می‌گوید اگر زمانی بخواهند برایش تندیسی به افتخارش بسازند، تنها به یک شرط بدان رضایت خواهد داد که انرا کنار همین زندان بسازند، همینجا که به همراه میلیونها خانواده زندانیان، ۳۰۰ساعت ایستاد تا آن در گشوده شود و گشوده نشد:
و اگر روزی در این کشور
تصمیم بگیرند که تندیسی برای من برپا کنند،
من تنها به یک شرط بدان رضایت می دهم
آنرا نه کنار دریا، یا جایی که به دنیا آمدم
و نه در باغ سلطنتی در نزدیکی درخت کاج عزیز،
فقط اینجا، جایی که من سیصد ساعت ایستادم،
و هرگز درها را برای من باز نکردند....

♦️ژرفای اندوه این ۳۰۰ ساعت انتظار در تصور نمیگنجد که زن باشد که شاعره باشد که مادر باشد و خشونتِ بی انتهای استالینیزم...!
اما سرانجام شعر ماند و دیکتاتور رفت و این تندیس برنزی با ارتفاع سه متر در حدود نیم قرن پس از مرگِ دیکتاتور پلید در ۲۰۰۶ در جلوی همان زندان ساخته شد و یک شاهکار است تصویر تندیس را در زیر آورده ام:
مانند شمعی در حال ذوب شدن است یک دست در سینه و در دستی دیگر تسبیح قرار دارد به نشانه محبوبترین کتاب شعریش که بنام تسبیح است، تندیس سرش را چرخانده به عقب به همان درِ زندان نگاه می کند که ۳۰۰ساعت نگاه کرده بود و یادآور همسر لوط است به روایت تورات، زمانی که سدوم نابود شد، به لوط و خانواده‌اش دستور آمد برای نجات، از آنجا خارج شوند و به عقب نگاه نکنند، اما زن لوط به عقب نگاه کرد و تبدیل به ستونی از نمک شد!
و این لحظه ی همسر لوط قبلا یکی از شعرهایش بوده:
زمانی هست، میتوانی همچنان به گذشته نگاه کنی،
در برجهای قرمز سدوم که در آن متولد شده اید،
جایی که در آن آواز می خواندی، می چرخیدی،
جایی که زندگی فرزندان بوده،
او نگاه کرد و از درد متحیر شد،
بدنش به نمک نیمه شفاف تبدیل شد،
چگونه، برای یک نگاه، او جان داد...؟!


◀️تندیس آنا آخماتووا

صالح نیک‌بخت

20 Nov, 06:55


فیلم‌های بخش مسابقه یازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» معرفی ‌شدند

منصور جهانی ـ فیلم‌های بخش مسابقه یازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» در اقليم کردستان عراق معرفی شدند و کارگردانان ایرانی با آثار سینمایی، مستند و کوتاه خود، حضور پررنگی در این رویداد سینمایی ‌دارند.
یازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» Duhok با یاد «یولماز گونای» Yılmaz Güney کارگردان سرشناس کُرد برنده جایزه نخل طلای جشنواره بین‌‌المللی فيلم «کن» فرانسه (1982) به ریاست «امیرعلی محمدطاهر» مدیر جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» و با مدیریت هنری «شوکت امین کورکی» فیلمساز کُرد، با شعار «ورزش» و «ورزش همگانی» و با نمایش 107 اثر از کارگردانان ایرانی و کشورهای مختلف جهان، در قالب فیلم‌های بلند سینمایی، کوتاه و مستند در بخش‌های رقابتی و غیررقابتی و با حمایت حکومت اقلیم کردستان عراق از روزهای 19 تا 26 آذر ماه 1403 (9 تا 16 دسامبر 2024) در سالن «کنگره» دانشگاه دهوک و مجموعه سینمایی «دهوک مول» در شهر دهوک در اقليم کردستان برگزار می‌شود.

رقابت برای دریافت 7 جایزه اصلی جشنواره
«روند زید» Ravand Zaid مدیر برنامه‌ریزی بخش «سینمای کُردی» یازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک»، در کنفرانس خبری این رویداد سینمایی گفت: از روز 26 خرداد ماه 1403 (15 ژوئن 2024) پذیرش آثار را از طریق درگاه فیلم برای شرکت در یازدهمین دوره این جشنواره شروع کردیم در نهایت در روز 11 شهریور ماه 1403 (1 سپتامبر 2024) 180 فیلم کُردی را دریافت کردیم؛ که بعد از ارزیابی توسط هیأت انتخاب جشنواره، 46 فیلم در مرحله نهایی برای حضور در بخش‌های رقابتی و غیررقابتی «پانوراما» انتخاب شدند که برای تصاحب جوایز بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی، جایزه «فیپرشی» FIPRESCI فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم و همچنین جایزه استانداری دهوک با یکدیگر به رقابت می‌پردازند.

فیلم‌های سینمایی بخش رقابتی «سینمای کُردی»
وی همچنین گفت: در بخش فیلم‌های سینمایی بخش مسابقه «سینمای کُردی»، 8 فیلم در بخش مسابقه اصلی انتخاب شده‌اند که عبارتند از: «باکره و کودک» The Virgin and Child به کارگردانی «بنفشه بریوان» Binevsa Berivan از بلژیک، «برندگان» Winners به کارگردانی «سولین یوسف» Soleen Yusef از آلمان، «وقتی برگ‌های گردو زرد می‌شوند» When The Walnut Leaves Turn Yellow به کارگردانی «مهمت علی کُنار» Mehmet Ali Konar از ترکیه، «هیوا» (امید) Hêvî به کارگردانی «اُرهان اینجه» Orhan Ince از ترکیه، «ساکار» (ساده) Sakar به کارگردانی «ابراهیم سعیدی» از ایران، «کوچر» (مهاجر) Caucher به کارگردانی «مشفق شجاعی» از ایران، «سناریست» Scenarist به کارگردانی «سامی صباح» Sami Sabah از اقلیم کردستان و همچنین «روزت مبارک» A Happy Day به کارگردانی «هیشام زمان» Hisham Zaman از نروژ.

فیلم‌های مستند بلند بخش رقابتی «سینمای کُردی»
مدیر برنامه‌ریزی بخش «سینمای کُردی» در ادامه سخنانش گفت: امسال برای بخش رقابتی مستند جشنواره، 8 فیلم انتخاب شده‌اند و برای کسب جایزه بهترین مستند، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از: «بی‌سرزمین مثل باد» landless like the wind به کارگردانی «برهان احمدی» از ایران، «خوشه‌های خشم» The Grapes of Wrath به کارگردانی «ماریا ماوتی» از ایران، «گیلاوه» Gelawe به کارگردانی «محمد حمزه‌پور» از ایران، «خواب روژین» (خه‌ونی روژین) Rojin is Dream به کارگردانی «سوره علی‌ویسی» از ایران، «پسر کوهستان» Son of Mountain به کارگردانی «احسان کمرخانی» از ایران، «ملافه‌های سفید» White Sheets به کارگردانی «زانیار عزیزی» از ایران، «گفت‌وگوی زنانه» GotûbêJin به کارگردانی «نعمت قطار» Nimet Gatar از ترکیه و همچنین «اسماعیل ما» Our Ismail به کارگردانی مشترک «فاتین کانات» Fatin Kanat و «کِندر اینجه» Önder İnce از ترکیه.

صالح نیک‌بخت

20 Nov, 06:53


💥آخرین ایستوری اینستاگرامی اینجانب.

✍️علی مرادی مراغه ای

مرگ شاه به دلیل مصرف بیش از حد قرصهای جنسی!
برخی میگویند نباید به حوزه خصوصی صاحبان قدرت پرداخت اما وقتی آن حوزه خصوصی آنقدر در تصمیم گیرهای آنها و سرنوشت مردم تاثیر دارد دیگر اینجا حوزه خصوصی چه معنی ندارد؟!
مگر می توان به دوره فتحعلیشاه پرداخت اما به حرمسرای 700 نفری او با هزاران کنیز و نوکر و اسب خانه مستقل و دخیل و تاثیرگذار در کل سیاست کشور نپرداخت؟!
اسدالله علم در خاطراتش دهها بار از خانم بازی خود و شاه نوشته:
«مهمانی برایم رسیده، ملاحظه فرمودند و چون شاهنشاه شیفته لب کلفت هستند، فرمودند، بعد از ظهر باید او را قطعاً ببینم. من واقعاً پشیمان شدم[چون همبستری همه روزه شاهنشاه با دختران جوان برای سلامتی شان مضر است]...»
(خاطرات علم، ج ۶. ص ۴۲).
اکنون منوچهر رزم آرا(وزیر بهداری پهلوی) میگوید:
شاه به دلیل مصرف زیاد قرص های جوانی و تقویت جنسی سرطان گرفت و مرد! و علت مرگ مشکوک علم، عبدالکریم ایادی، قلی ناصری و حسین دانشور از وزرا و درباریان شاه، استفاده از همین داروی تقویت جنسی بود...


◀️دوستان جهت مراجعه به اینستاگرام اینجانب:
@ali_morady_maragheie

صالح نیک‌بخت

19 Nov, 18:24


🔴 برق از کجا می‌رود

وقتی دندان درد می‌گیرد، چند روز با مُسکن جلوی درد را می‌گیریم. درد آرام می‌شود.
خیلی‌ها در این مرحله باقی می‌مانند، به خیال اینکه خلاص شده‌اند و مشکلی نیست. یادشان می‌رود که آن درد نشانه شروع خرابی دندان است. مدتی می‌گذرد و ناگهان می‌فهمند که دندان از بین رفته ‌ و جز کشیدن راهی باقی نمانده است. یا اگر اقبال داشته باشند، باید با هزینه زیاد و رفت‌و‌آمدهای فراوان و کارهای مفصل تخصصی شاید بتوان آن را درمان کرد.
دردها نشانه‌های مرض‌اند.

حکایت اغلب مشکلات و بحران‌هایی که سال‌ها گریبان ما را گرفته است، حکایت درد و مُسکن است.

ماجرای کمبود برق، نوک کوه یخ بحران‌ها و ماجرای سلسله‌ای از دردهاست که با مسکن موقتا آرام می‌شوند و فراموش می‌شوند.

سه نیروگاه از مدار خارج شده‌اند، چون مازوت می‌سوزانند که هوا را بسیار می‌آلاید. مازوت می‌سوزانند، چون کشور دچار کمبود گاز است. کمبود گاز به خاطر وجود بحران فرسودگی در صنایع نفت و گاز و برق است. بحران و فرسودگی دارند، چون سوءمدیریت طولانی‌مدت و تا حدی تحریم‌ها مانع از به‌روز‌رسانی آنها شده است. سوءمدیریت است، چون این صنایع در ایران از بزرگ‌ترین منابع تولید رانت‌اند و تسلط بر آنها از عسل شیرین‌تر. تصدی این مجموعه‌های عظیم نه تابع معیارهای تخصصی، بلکه تابع منفعت‌طلبی قدرت‌های سیاسی است.

سال‌هاست که درد کمبود برق را مثل دیگر دردها با مسکن‌های مختلف می‌خواهند آرام کنند. گاه با استفاده از سوخت‌های آلاینده در نیروگاه‌ها و گاه دادن برنامه‌های خاموشی، گاهی نیز با قطع برق کارخانجات. آن‌قدر استفاده از مسکن‌ها زیاد شده ‌ که دیگر اصل درد و منشأ آن به فراموشی سپرده شده است. در آرامشی ویرانگر دندان‌ها یک به یک به سوی خراب‌تر‌شدن می‌روند.

هرگاه بحث کمبود برق به میان می‌آید، کارشناسان مختلف به بیان راه‌حل‌های متعدد می‌پردازند؛ شیوه‌های افزایش تولید برق، روش‌های صرفه‌جویی در مصرف برق، استفاده از انرژی‌های نو مانند باد و آفتاب و راه‌های تخصصی دیگر.

اینک از زاویه‌ای دیگر به موضوع نگاه کنیم.

تقریبا در تمام برنامه‌های توسعه پنج‌ساله کشور، موضوع افزایش تولید برق و اصلاح نیروگاه‌ها مورد توجه قانون‌گذار بوده و در بودجه‌های سالانه هم ردیف‌های بودجه‌ای برای آن پیش‌بینی شده است. علاوه‌براین بیش از 30 سند بالادستی در همین حوزه در سطوح عالی تصویب شده‌اند که هرکدام ضوابطی برای این صنعت تعیین کرده‌اند تا برق مورد نیاز ‌ برای انواع مصارف کشور تأمین شود. در سال‌های 93 و 94 که سند چشم‌انداز صنعت برق در افق 1404 تصویب شد، «تأمین برق مطمئن و پایدار» اولین هدف استراتژیک از اهداف 12گانه این سند بود. اگر این قوانین و این اسناد اجرا می‌شدند، الان کشور دچار چنین بحران سنگینی برای تولید برق نبود که نقطه پایان هم معلوم نباشد.

گفته می‌شود کمبود گاز یکی از دلایل بروز بحران در صنعت برق است.
ایران دومین ذخایر طبیعی گاز جهان را دارد‌ اما نمی‌تواند برای نیروگاه‌ها گاز مورد نیاز را تأمین کند. درباره تولید و مصرف گاز هم مقررات زیادی وجود دارد که اگر اجرا شده بودند، این سال‌ها کشور دچار این بحران‌ها نمی‌شد.

این مقدمه نسبتا طولانی ما را به این نتیجه می‌رساند که پرسش اصلی این نیست که چرا کشور در کمبود برق به سر می‌برد. کارشناسان صنایع نفت و گاز و برق دلایل فنی و تخصصی را  می‌دانند و گفته‌اند.

پرسش اصلی و مهم‌تر این است که چرا و چگونه قوانین و مقررات مربوط به صنایع نفت و گاز به اجرا درنیامده‌اند تا براساس آنها صنایع برق و گاز بتوانند به‌درستی به اجرا درآیند و کشور وارد چنین بحران‌های بزرگی نشود. ریشه اینجاست. برق از جای دیگر است که می‌رود. تا به این سؤال پاسخ داده نشود و براساس پاسخ اقدام اصلاحی نشود، هر راه‌حل فنی برای بهبود وضعیت تولید نفت و گاز و برق بی‌اثر است و حداکثر اینکه باز مسکنی خواهد بود که درد اصلی را از یاد می‌برد.

ریشه دندان که خراب باشد، هر درمانی روی دندان بیهوده است، مگر درمان از ریشه آغاز شود.

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Nov, 06:20


انتظار از سیاست

جواد کاشی

در دهه هفتاد سوال «انتظار از دین» در ذهنیت اهل فکر و نظر محوریت پیدا کرد. کاش قبل از آن سوال «انتظار از سیاست» را طرح کرده بودیم و به آن می‌اندیشیدیم. هر پاسخی به پرسش «انتظار از سیاست» پیامدهای تلخ و شیرین خود را در همه عرصه‌ها به بار می‌آورد منجمله بر دین.
تجربه جنگ هشت ساله با عراق، پاسخی به پرسش انتظار از سیاست ساخت و پیش روی ما قرار داد: اقتدار، عزت و شکوه. نظام سیاسی با این پاسخ سامان یافت و مسیر خود را پی گرفت. ما در انتخاب میان دو گزینه «عزت و ذلت» قرار گرفتیم. پیداست که نباید تن به ذلت می‌دادیم و همیشه در جهت عزت و اقتدار و شکوه ملی حرکت می‌کردیم.
این امکان وجود داشت که به پرسش انتظار از سیاست، پاسخ دیگری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادیم و در مقابل دوگانه‌های دیگر قرار می‌گرفتیم. «فضیلت» یک پاسخ دیگر به سوال انتظار از سیاست بود. آن را رها کردیم. فضیلت در ادبیات سیاسی به معنای اولویت بخشی به خیر عمومی در مقابل خیر یا نفع خصوصی است. اگر انتخابش کرده بودیم در میان دوگانه آنچه خیر عموم مردم را تامین می‌کند و آنچه نفع یک گروه خاص را قرار داشتیم.
رفاه و خوشی یک پاسخ دیگر به پرسش ما بود. آنگاه می‌توانستیم در دوگانه هر آنچه موجبات رفاه و شادی اکثر مردم است و آنچه سبب رفاه و خوشی اقلی از مردم قرار داشتیم.
آزادی یک پاسخ دیگر بود. آنگاه می‌توانستیم در دوگانه کاستی یا افزونی هستی آزاد تک تک شهروندان قرار داشته باشیم.
گسترش میدان رقابت یک پاسخ دیگر بود. اگر آن را اختیار کرده بودیم می‌توانستیم به عرصه سیاسی به مثابه میدان بازی بیاندیشیم تا خود را در دوگانه برد و باخت بیابیم. آنگاه از یکی دو باخت، خود را نمی‌باختیم و آماده بازی‌های بعد می‌شدیم.
اختیار هر پاسخی به سوال انتظار از سیاست، پیامدهای خود را به بار خواهد آورد. می‌توانستیم انتخاب‌های دیگر کنیم و اینک در موضع پاسخ‌گویی به پرسش‌های دیگر باشیم. سخت است، اما می‌توانستیم به توازن میان این همه بیاندیشیم. متاسفانه مثل کشتی بانانی عمل شد که همه چیز را هیزم سوخت حرکت کشتی می‌کنند منجمله بدنه خود کشتی‌ را. اگر هم فر و شکوه و عزت نصیب ایران شده، باید پاسخ دهیم چقدر یک جامعه و حکومت فضیلت‌مند داریم به طوری که دلمشغول خیر عمومی مردم باشیم؟ رفاه و خوشی مردم را تا کجا افزون کرده‌ایم؟ چقدر مردم احساس آزادی در انتخاب و مشارکت و زندگی می‌کنند، چقدر آموخته‌ایم با قواعد یک بازی منصفانه در داخل، منطقه و عرصه بین‌الملل بازی کنیم؟
اقتدار و عزت را نمی‌توان از دایره حیات سیاسی حذف کرد. اما امروز بیش از هر وقت نیازمند آن هستیم که پنجره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیگر را هم به پرسش انتظار از سیاست بگشائیم. نباید آنچه تاریخ پیش روی ما قرار داده، به تقدیر و زندان ما تبدیل شود. برخیزیم پنجره‌ها را بگشائیم.

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Nov, 06:12


🔲⭕️غریبه آشنا، دوست دارم بیا!
مجتبی لشکربلوکی

آیا به نظرتان می رسد ما این ظرفیت، این تحمل و این بلندنظری را داریم که مدیر عامل ایران خودرو یک آلمانی باشد، مدیر عامل همراه اول یک لبنانی باشد و مدیر عامل یکی از بانک های ما یک تایوانی؟ بلافاصله خواهیم گفت ما این همه استعداد مدیریتی در کشور داریم چرا دستمان را به سوی بیگانگان دراز کنیم؟ چرا برویم زیر دست اجنبی؟ مگه ما خودمان چه چیزی کم داریم!

حالا به این واقعیت ها توجه کنید: ساندار پیچای، مدیر عامل آلفابت (گوگل)، یک هندی‌الاصل است، کارلوس گُسِن، مدیر عامل سابق رنو، اصالتاً برزیلی-لبنانی بود. مارک جوزف کارنی، رئیس اسبق بانک مرکزی کانادا بود تا اینجایش خاص نیست ولی جالب اینجاست که ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ شد رئیس بانک مرکزی انگلستان! ایلان ماسک از آفریقای جنوبی آمده، دارد در آمریکا موشک هوا می کند! جنسن هوانگ در تایوان دنیا آمده اما در آنسوی دنیا دارد جهان را به عصر هوش مصنوعی می برد! نماد ژاپن چیست؟ سونی! مدیر عاملش برای مدت های طولانی یک آمریکایی بود! دارا خسروشاهی، مدیر عامل اوبر است با ۳۷ میلیارد دلار درآمد (مقایسه کنید با فروش سالانه نفت ایران)

سال هاست که ارتباط ما با جهان به سطحی اسفناک سقوط کرده. قبول ندارید؟ به چهار سوال جواب بدهیم، بعد شما و وجدان تان!
از ۱۰۰۰ شرکت برتر جهان، کدامشان در ایران دفتر فعال دارند؟
از ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا، چند درصدشان با دانشگاه های ایران برنامه مشترک دارند؟
از ۱۰ شرکت برتر مشاوره جهان کدامشان در ایران فعالند؟
سرمایه گذاری خارجی مستقیم (FDI) و در بازار سرمایه (FPI) ما نسبت به کشورهای عربستان و ترکیه چقدر است؟

دقت کنید که اصلا منظورم این نیست که سکان شرکت ها و سازمان هایمان را به دیگران بدهیم، بلکه تاکیدم روی همکاری و تعاملات بین المللی است. سپردن مدیریت یکی از صدها روش همکاری بین المللی است.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
کار کردن با خارجی ها اصلا چه فایده ای دارد؟ جدای از دسترسی به بازارهای بین المللی، جذب منابع مالی و انتقال تکنولوژی که در همه منابع اشاره می شود می خواهم روی موضوع دیگری دست بگذارم و آن تغییر عمیق درونی است. اگر با جهان کار کنیم ما دیگر آن آدم سابق نخواهیم شد:

۱) قد ما بلند می شود. فرض کنید که کسی در یک روستای ۱۰۰ نفره به دنیا می آید و همانجا زندگی می کند و می‌میرد. درکش از جهان و فرصت هایش چقدر است؟ کسی که با جهان در ارتباط است قدش بلند می شود چیزهایی را می بیند که امکان دیدن آن را قبلا نداشته

۲) می فهمیم که آدم های دیگر با دین و آیین متفاوت نیز به اندازه ما انسان هستند. به اندازه ما وجدان دارند، به اندازه ما به خانواده اهمیت می دهند، به اندازه ما برای عدالت دغدغه دارند. ما قطعا و حتما انسان تر خواهیم شد.

۳) ژن نوآوری ما تقویت می شود. دو تن از اساتید دانشگاه هاروارد و یک استاد دیگر این سوال برای شان مطرح شد که کارآفرینان نوآور با مدیران معمولی چه تفاوتی دارند؟ بررسی هایشان را در کتابی منتشر کردند به نام ژن نوآوری! آن ها متوجه شدند تفاوت در ۵ مهارت کلیدی است. یکی از آن ها شبکه سازی بود؛ ساختن ارتباطات اجتماعی و جستجوی فعالانه برای یادگیری از افراد با زمینه‌های متفاوت، تخصص‌های متنوع و دیدگاه‌های مختلف. شبکه بزرگ تر و متنوع تر یعنی ایده های با کیفیت تر، دیدگاهی وسیع تر و خلاقیت بیشتر.

۴) همزمان تواضع و اعتماد به نفس ما بیشتر می شود. وقتی در ایران زندگی می کنيم، به عنوان یک نویسنده یا کارآفرین یا مربی باشگاه فوتبال، جامعه ای که خودم را با آنان مقایسه می کنم محدود است (حدود ۱٪ جمعیت جهان). ممکن است به درستی یا نادرستی خودم را بهترین بیابم. ولی به محضی که پایم را از ایران بیرون می گذارم می بینیم که ده ها نویسنده، کارآفرین و مربی بالاتر از من هستند. دیگر امکان ندارد که مغرور شوم. ارتباط با جهان، فروتنی و تواضع می آورد. همچنین وقتی با خارجی ها کار می کنیم، می فهمیم که ما به یک اندازه باهوشیم، آن ها آدم های عجیب و غریبی نیستند. برخی از ما به خاطر شبکه محدودمان به شدت در معرض «غرور جاهلانه» و برخی دیگر در معرض ضعف اعتماد به نفس هستیم.

تا رفع تحریم ها که نمی دانیم چه زمانی است، به هر طریقی که می توانیم باید تعاملات بین المللی خود را توسعه دهیم.

می توانید مرا به غریبه پرستی، خودباختگی و «مرغ همسایه غازپنداری» متهم کنید. اما پیش از آن از خودتان بپرسید که کدام یک از استدلال های بالا اشتباه است. خلاصه کلام اینکه ما باید یاد بگیریم که با غریبه‌ها، بیگانگان، خارجی‌ها و اجنبی‌ها، کار کنیم. مدت هاست جهان، جهانی شده است و آنانکه بلد نیستند با جهان کار کنند ممکن است در نقشه های جفرافیا باقی بمانند اما در صفحات تاریخ حذف خواهند شد. با غریبه های بیشتر باید آشنا شد!

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Nov, 06:10


🔴دست و پا زدن در بن‌بست

🔺اعتماد ۲۸ آبان ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘هنگامی که یک فرد به بن‌بست می‌رسد، عقل سلیم به او دستور می‌دهد که برگرد. ولی مشکل برخی از آنجا آغاز می‌شود که هزینه بازگشت را خیلی زیاد می‌بینند و جرأت فکر کردن به آن یا شجاعت پذیرش تصمیم جدید را ندارند. تصمیمی که باید گرفته شود و هزینه‌های آن نیز باید پرداخت گردد تا از هزینه‌های بزرگتر در امان ماند. به همین دلیل افراد فاقد شجاعت در انتهای راهی که روشن است هیچ افقی ندارد و به هیچ ده‌کوره‌ای ختم نمی‌شود؛ توقف نمی‌کنند و با تبلیغات فراوان امید می‌دهند که راه باز است و هدف نزدیک است، یک تکان دیگر ما را به هدف می‌رساند.

🔘جالب اینکه شعار‌دهندگان غالباً می‌دانند که واقعیت چیست، در حالی که می‌دانند راه نیز بن‌بست است، ولی هم چنان ادامه می‌دهند. دلایل این ادامه دادن نیز گوناگون است. شاید بتوان گفت که فضای بسته و ممنوعیت سخن گفتن و نقد آزادانه ریشه اصلی رسیدن به بن‌بست و توقف در آن است. هنگامی که دیگر بن‌بست قابل انکار هم نیست، به کارهای دیگری دست می‌زنند، بلکه خود را مشغول کنند. کارهایی که عوارض راه طی شده را چند برابر می‌کند.

🔘چندی پیش ویدیویی از معاون امور زنان دولت آقای رییسی منتشر شد که درباره سیاست‌های مواجهه با پوشش زنان سخن می‌گفت و ابراز داشت که ماجرای مهسا یک اتفاق بود و قتل نبود.‌ وی بلافاصله به تنهایی خود پرداخته و اضافه می‌کند که من تنها یک زن بودم در دولت. ادامه می‌دهد که وقتی اکثریت به نتیجه می‌رسند، کار تیمی اقتضا دارد که بقیه همراهی کنند یا حداقل سکوت کنند (منظور مصوبه آنان در باره حجاب است.)

🔘از نظر او، آقای رییسی بر بحث فرهنگی تأکید داشت و این مسأله را فرهنگی می‌دانست ولی از طرف دیگر سیستم هم به شدت تحت فشار بودند (با مکث قابل توجه)، و خیلی از افرادی که معتقد بودند در ریاست جمهوری ایشان نقش داشته‌اند، معتقد بودند که او باید خیلی صریح‌تر عمل کند، می‌گفتند چرا با قاطعیت برخورد نمی‌شود. یک بخشی تحریک دشمن بود، خیلی از آنان از روی اخلاص این حرف‌ها را می‌زدند ولی دشمن سعی می‌کرد ببندد راه مسایل را و سعی می‌کرد که این تقابل را در جامعه ایجاد کند.

🔘اینها سخنان اخیر این خانم سه ماه پس از خروج از دولت است. هنگامی که مدیرانی در بالاترین سطوح دولت معتقدند که بخشی از این سیاست تبلیغاتی در باره فشار به رییس جمهور در موضوع پوشش زنان، تحریک دشمن است که البته اقرار محسوب می‌شود، پس چرا همچنان در این مسیر گام برمی‌دارند یا متوقف شده‌اند؟ آیا این رفتار معنایی جز آگاهی نسبت به وجود بن‌بست و ضمنا توقف در آن است؟


https://telegra.ph/دست-و-پا-زدن-در-بن%E2%80%8Cبست-11-17

صالح نیک‌بخت

17 Nov, 08:28


من کاندیدای ریاست جمهوری هستم!

✍️ مجتبی لشکربلوکی

۱۵۰ سال پیش در آمریکا اتفاق بامزه ای افتاد. یک زن در آمریکا، به جرم «کاندیداتوری برای ریاست جمهوری» زندانی شد! «ویکتوریا وودهال» به‌عنوان اولین زن در تاریخ آمریکا رسما کاندیدای ریاست جمهوری شد. او زمانی چنین تصمیمی گرفت که حتی زنان حق رای نداشتند.
خانم «وودهال» استدلال جالبی داشت. طبق قانون (که البته آن هم باید تغییر کند) ما، زنان، حق رای دادن نداریم اما کجای قانون نوشته زنان حق کاندیدا شدن ندارند. سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، «ویکتوریا وودهال» بازداشت شد. جرم او مسخره بود: اعلان مکرر کاندیداتوری ریاست جمهوری و پافشاری بر جذب کردن رای شهروندان از تریبون روزنامه‌ای که تحت مالکیت وی بود.او پس از آزادی از زندان، همچنان به سخنرانی‌ها و فعالیت‌های اجتماعی خود برای دستیابی زنان امریکایی به حقوق سیاسی و اجتماعی برابر با مردان، ادامه داد. سرانجام «وودهال» توانست در آخرین سال‌های عمر خود، «اعطای حق رای به زنان» را ببیند.

نکته اول اینکه آدم های منطقی که وضعیت موجود را می پذیرند، رشد و پیشرفت مدیون آدم های غیرمنطقی است که می زنند زیر میز!
نکته دوم اینکه لازم نیست من و شما رییس جمهور شویم، فقط کافیست در هر حوزه ای که هستیم، خط شکن باشیم:

اولین دختری که تصمیم گرفت پنهانی درس بخواند راهی را باز کرد برای فعال شدن تمام زنان و دختران.

اولین کاسبی که تصمیم گرفت اعتماد کند و کالای فروخته شده را پس بگیرد

اولین تولیدکننده ای که تصمیم گرفت از مواد اولیه با کیفیت در محصولاتش استفاده کند.

اولین کسی که تصمیم گرفت از بیت کوین برای خرید و فروش استفاده کند و آن را جایگزین پول واقعی کند

اولین پزشکی که تصمیم گرفت مانند همه کارمندان و معلمان مالیات پرداخت کند و بقیه پزشکان را هم به مالیات دادن ترغیب کند.

اولین کارمندی که به احترام مراجعه کننده (و نه هیچ دلیل دیگری) از وقت ناهارش بگذرد.

اولین سیاست مداری که مثل بچه آدم تصمیم گرفت غرور را کنار بگذارد و از مردم معذرت خواهی کند.

اولین مدیری که تصمیم خواهد گرفت نامه ای بنویسد به تمام زیرمجموعه هایش و ابلاغ رسمی کند که هیچ کدام از فرزندان، اطرافیان، هم محلی ها و اقوامش حق ندارند خارج از عرف اداری درخواستی کنند.

اولین کارخانه داری که تصمیم گرفت به جای گواهی عدم سوء پیشینه، گواهی سوء پیشینه بگیرد و کسانی که زندان رفته اند را استخدام کند.

این ها همه شان کاندیداهای ریاست جمهوری هستند. این ها قهرمان های توسعه یافتگی هستند. داستان این «زن قهرمان» نشان می دهد که هر کدام از ما فارغ از سن و سال، فارغ از جنسیت و زبان می‌توانیم یک کنشگر توسعه باشیم. کافیست از خانه و محله، سازمان و مدرسه خود شروع کنیم یک بهبود و یک تغییر را هدف گیری و پی گیری کنیم. خداوند همه مدیران، پزشکان، و سیاست مداران و زنان و مردان خط‌شکن را یاری خواهد کرد.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

17 Nov, 07:29


🔸حاکم، تجارت کند، بازرگان چه کند؟!

وزير هرمز بن شاپور به وی نامه نوشت که بازرگانانِ دریا، بارِجواهر بسیار آوردند و آنرا به صدهزار دینار خریده‌ام برای پادشاه، شنیده‌ام که پادشاه آنرا نمی‌خواهد، اگر راستست فلان بازرگان، به صد هزار دینار سود می‌خرد. هرمز در جواب نوشت، که:
«صد هزار دینار و صد هزار چندان پیش ما قدری ندارد. اما چون ما بازرگانی کنیم پادشاهی که کند و بازرگانان چه کار کنند؟».

✔️بهارستان جامی
امروز سالروز درگذشت عبدالرحمان جامی شاعر و ادیب بزرگ ایرانی است
@sahandiranmehr

صالح نیک‌بخت

17 Nov, 06:54


🔴 *ترامپ، احمدی‌نژاد و رئیسی،*


✍️ عباس مجنونی

ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شد
مردی که هر چه کرد و گفت و هر رسوائی که به بار آورد، ذره‌ای از محبوبیتش نکاست.
تَفنُنی به سیاست آمد و حالا جِدی‌جِدی برای مرتبه دوم در بلندترین کاخ قدرت دنیا نشسته است

خرج انتخابات را خودش و ماسک و شرکایش دادند. با بزرگان حزبش در افتاد و هر چه پیش‌کسوت سیاسی بود را به گلوله طعن و توهین بست و هیچ ادبی نگاه نداشت که ثابت کند "دولت مرد به ز ادب اوست"

بیش از ٧٠ میلیون آمریکائی شامل زنان به او رأی دادند با این‌که می‌دانستند زن‌باره است و حرمتی برای نسوان قائل نیست و رقیبش از حزب دمکرات یک بانوی فرهیخته است

عجیب اینکه با تمام دعوای که در گذشته از جمله حمله به کنگره راه انداخت و هیچ‌گاه از توهین و افتراء و عقایدِ ضد مهاجران و مسلمان‌ ستیزش عقب‌نشینی نکرد. باز هم مورد اقبال عمومی قرار گرفت، شاید الهه‌ لذت و خوش‌باشی در ترامپ حلول کرده و در یک دگردیسی اخلاقی، بیشترین آمریکائی‌ها را مَفتون خود کرده است

رؤیای آمریکائی یعنی ثروت و هر چه بیشتر ثروت، حالا مصداقی یافته به نام ترامپ و از آنجا که گداهای شهر، نشانی قصر ثروتمندان را خوب می‌دانند، ترامپ حتی در میان افتادگان و فرودستان آمریکائی طرفدار بسیار دارد

برای خیلی از آمریکائی‌ها خنده‌ و رقص ترامپ خلاصه همه خوبی‌هاست. او کسی است که تا اینجای عُمر به هرچه می‌خواسته رسیده است. خانواده‌اش عروسک‌های باربی زنده‌اند و حرف‌هایش به‌راحتی در مِعده عوام هضم می‌شود

همان‌قدر از سیاست و دنیا می‌داند که بیشتر آمریکائی‌ها می‌دانند و همین ندانستن، قرابت می‌آورد. دکترینش سرشار از تضاد است و سَرجمع مَواهب نظریه‌های متضاد. بی‌خیال همه آشوب‌های عالم از حقوق بشرش گرفته تا جنگ سیاه خاورمیانه و محیط زیست، البته گوش مالی دادن چین را فراموش نکنید

ترامپ آرزوی برباد رفته‌ میلیون‌ها آمریکائی است، یکی که هر چه بخواهد می‌خرد و به «مقامْ چند» رسیده است یعنی به هر که می‌رسد می‌گوید چند می‌ارزی؟ و می‌تواند جیرینگی چِکَش را بکشد

ترامپ در فرافکنی مشکلات هم ید طولائی دارد و این پرتاب مشکلات به گردن دیگران با ذکر نام را عوام تحسین می‌کنند

اگر درهای آمریکا بسته شود، مکزیکی‌ها به دور ریخته شوند و مسلمانان این مو سیاهان دردسر ساز سرکوب شوند، مشکلات آمریکا یک‌ شبه حل خواهد شد. اصلاً ترامپ آدم یک‌ شبه است، برنامه ندارد اما وعده بسیار.

دیر رسیده و زود می‌خواهد برود. مثل یک فیلم پورن سرشار از کشاکش و سر و صداست و ببینده را میخ‌کوب می‌کند، بی‌هیچ قصه‌ای و بی‌نتیجه، همین است که هست و بدین سبب بیش از ٧٠ میلیون آمریکائی اُسکار ریاست‌جمهوری را تقدیمش کردند.

در سالهای گذشته دولت فرهیخته اوباما از گفت‌و‌گو، فرهنگ ساخته بود و در مجموع دولت آمریکا در حوادثِ واقعه، قابل پیش‌بینی بود. این پیش‌بینی‌پذیری و شناخت جهانی از مرام اوباما، لنگر سُکنایی بود که حداقل وضعیت را از این بدتر نمی‌کرد.

اما حالا ترامپ مثل جکی چان در فیلم میمون مست، کاملاً غیرمترقبه است. یکی از دلایل رأی آوردنش هم همین سوار بر حس کنجکاوی و تازه‌یابی بشری شدن است، ممکن است به سمت روسیه بچرخد و در داد و ستدی چنان معامله‌ای کند که خاورمیانه را بدهد و به جایش بازار بگیرد.

ما ایرانی‌ها که مارگزیده هستیم و معجزه هزاره سوم و سید محرومان دیده، بهتر میدانیم در فرو ریختگی فرهنگی اجتماعی، احتمالش زیاد است که حتی اگر کسی مثل بابک زنجانی هم برای ریاست‌جمهوری تایید صلاحیت شود، به راحتی هر کاندیدائی را شکست دهد، کافی است روایتی قوی و راه‌حل‌هایی ساده داشته باشد و رقیبی نچسب و ترسناک! چنانچه بارها از ترس مارغاشیه به عقرب جرّاره پناه بردیم

ترامپ، احمدی‌نژاد و رئیسی و بسیاری دیگر، در یک نکته اشتراک روش دارند. آنان جاعلان رؤیای مردمان سرزمین خویش‌اند.
مردمانی که چون اشباح مسخ‌شده از رؤیاهای خویش، پای صندوق رأی می‌روند و سرنوشت خود و یک ملت را دگرگون می‌کنند. مردمی که از وضعیت موجود ناخرسند و خشمگین‌اند و دل‌بسته راه‌حل‌های ساده و یک‌شبه.

در سیاست آمریکا چیزی در حال شُدن است؛ شاید آمریکا دیگر آن کشور بدون تاریخ نباشد که رؤیایش را از تاریخِ مردم دیگر وام می‌گرفت. اینک آمریکا در تاریخ، صاحب قدمتی هرچند کوتاه شده است، و ترامپ نمادِ نوعی از ملی‌گرائی است، نمادِ رؤیائی که بناست کشورش را از تاریخ مهاجران خود جدا سازد و شاید از این‌رو بسیاری در جهان دیدگاه‌های او را به فاشیسم نزدیک دانسته‌اند. نگران نباشید، ترامپ را جدی نگیرید.

ترامپ نشانه بی‌آرمانی و بی‌فرهنگی انسان معاصر ماست، توده‌های بی‌چشم که زندگی را دنبال استیک خوک، بو می‌کشند

صالح نیک‌بخت

16 Nov, 21:29


⚡️ *واکنش باشگاه روزنامه نگاران جوان به خبر رسانی وزارت‌خارجه!*

درحالی که رسانه‌های آمریکا خبرها و جزئیات مختلفی از دیدار "ایلان #ماسک" و "سعید #ایروانی" نماینده ایران در سازمان ملل ارایه می‌کنند، وزارت خارجه ایران این دیدار را پس از یک روز تکذیب کرد.

این هم از مصائب خبر رسانی در ایران است. روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های آمریکایی هر دم جزئیات یک دیدار را اعلام می‌کنند اما در ایران همان خبر با تأخیر 24 ساعته تکذیب می‌شود.

اگر این خبر از اساس کذب است، چرا وزارت‌خارجه همان دیروز و بلافاصله آن را تکذیب نکرد و 24 ساعت پس از آنکه روزنامه‌ها و رسانه‌های ایرانی آن را منتشر کردند و درباره آن تحلیل نوشتند و عده‌ای به رئیس جمهور و دولت تاختند و عده‌‌ای از دولت و رئیس‌جمهور حمایت کردند، تکذیب کرد؟

آیا وزارت‌خارجه از اینکه عده‌ای در کشور بر سر یک موضوع  یا یک خبر رودرروی هم قرار گیرند لذت می‌برد؟

آیا وزارتخارجه از اینکه رسانه‌ها در ایران بی‌اعتبار شوند خوشحال می‌شود؟ برای مدیران این وزارتخارنه دسترسی به نماینده ایران در سازمان ملل که با یک تلفن ممکن است، آنقدر سخت بود که نمی‌توانستند خبر را همان دیروز تکذیب کنند؟ یا اینکه اساسا خبر چنانکه رسانه‌های آمریکایی از جزئیات مختلف آن خبر می‌دهند، درست است اما وزارتخارجه می‌خواهد جا خالی دهد؟
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

16 Nov, 09:50


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

16 Nov, 01:32


‏گزارشی از وضعیت رو به افول آمریکا!

واشنگتن با تولید ناخالص داخلی سرانه حدود ۲۶۰ هزار دلار ثروتمندترین ایالت امریکا و می‌سی‌سی‌پی با ۵۱ هزاردلار کم‌پول ترین ایالت امریکا هستند. حتی کم‌پول‌ترین ایالت امریکا هم تولید ناخالص داخلی سرانه بالاتر از بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و ژاپن دارد.

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

16 Nov, 01:31


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 20:01


ترامپ، ایلان ماسک و ایران!

ایلان ماسک ثروتمندترین فرد جهان به نوشته نیویورک تایمز دوشنبه گذشته با سعید ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل دیدار و گفتگو کرده است. این دیدار در صورت صحت یک روز قبل از انتصاب ماسک به سمت رسمی وزیر کارآمدی دولت در کابینه دوم ترامپ انجام شده است.
این دیدار به طور حتم با هماهنگی ترامپ بوده است و می‌توان آن را تلاشی برای ایجاد پل ارتباط مستقیم با تهران پنداشت و به احتمال زیاد دو طرف ایرانی و آمریکایی در این دیدار توافق هم کرده‌ باشند که این ملاقات‌ها ادامه یابد.
به همین علت باید دید ترامپ با این دیدار و تلاش برای زدن پل ارتباطی با ایران به دنبال چیست و چرا ماسک را مکلف به این رایزنی کرده است؟
در وهله نخست، این دیدار می‌تواند نمایش یک روی دیگر سیاست ترامپ در قبال ایران باشد که با تصویر انتخاب طیفی به شدت تندرو، جنگ‌طلب و ضدایرانی سنخیتی ندارد که به قول دوستی، عاقل‌ترین افراد تیمش، خود ترامپ است.
ترامپ همین است و این شیوه بازی او نیز طبیعی و با مضمون چند یادداشت نگارنده درباره شخصیت ترامپ و سیاست‌های احتمالی او هم‌خوانی دارد.
فارغ از این که در این ملاقات چه گذشته است، اما ترامپ با این دیدار احتمالا خواسته باشد تصویری متفاوت و «غیرجنگ‌طلب» از خود در قبال ایران مخابره کند. در این قاب، این دیدار فی نفسه می‌تواند حامل این پیام باشد که به دنبال رفع تنش است نه تشدید آن.
تنش‌ها در منطقه خاورمیانه در سطح خطرناکی است و هر چند به نقطه جوش نرسیده است، اما به آن نزدیک است و ممکن است ناخواسته منطقه را درگیر جنگی کند که نه آمریکایِ بایدن آن را می‌خواست و نه آمریکایِ ترامپ می‌خواهد. از این رو احتمالا ترامپ از بیم درگیر شدن در چنین جنگ ناخواسته‌ای می‌خواهد از هم اکنون برای کنترل و مهار اوضاع اقدام کند.
در این راستا هم می‌توان این ابتکار ترامپ را نوعی تلاش برای مدیریت رفتار و کنش ایران به ویژه در قبال اسرائیل و منصرف ساختن آن از پاسخ به حمله نیز دانست. گرچه این پاسخ هم به گمانم همچنان به جد در دستور کار تهران است.
اما احتمال دیگر این که ترامپ از همین ابتدای کار خواسته است که از نزدیک با شیوه و زیرکی خود، شناختی از سیاست‌ و رویکرد ایران در قبال آمریکایِ او کسب کند و یحتمل ببیند که تا چه اندازه بازگشت او و این تصویر «رعب‌آور» با چینش این تیم ضد ایرانی موثر واقع شده است و این که تا کجا می‌تواند در این تصویرسازی پیش برود و همچنین میزان آمادگی طرف ایرانی برای کاهش تنش را بسنجد.
اما انتخاب تاجر بزرگی چون ایلان ماسک و نه یک شخصیت امنیتی و نظامی یا سیاستمدار افراطی برای این رایزنی نیز مکمل گزاره بالا و حامل این پیام نیز هست که در کنار تمایلش برای کنترل تنش، اهل معامله و توافق نیز هست.
ناگفته هم نماند که ماسک نیز مانند خود ترامپ شخصیتی متغیر دارد و این سال‌ها روابطشان همواره نوسانی بوده است. ایلان ماسک در انتخابات 2016 به شدت از سیاست‌های کلینتون حمایت و از ترامپ شدیدا انتقاد می‌کرد.
خود همین روابط نوسانی نیز درس‌های مهمی برای شناخت دقیق ترامپ دارد.
با وجود مواضع ماسک، و در حالی که تلاش خاصی برای دلجویی از ترامپ نکرده بود؛ اما چون «دلار» و «پول» یک محرک و جهت‌‍دهنده نیرومند نظام فکری ترامپ است، پس از پیروزی در انتخابات 2016، ماسک را به عضویت شورای مشورتی اقتصادی درآورد.
اما دوباره ماسک در سال 2017 در اعتراض به خروج از معاهده آب و هوایی پاریس قهر کرد و پس از آن نیز چند بار این قهر و آشتی تکرار شد که غالبا خود ترامپ برای دلجویی، آشتی و کشاندن ماسک به سمت خود تلاش کرده است؛ تا این که در سه ماه گذشته روابط بسیار نزدیک شد و ماسک روزانه یک میلیون دلار به کمپ انتخاباتی او کمک کرد و اکنون نیز به چهره‌ای کلیدی در تیمش تبدیل شده است. با این حال، باید دید این دوستی تا کی دوام می‌آورد.
اما به موضوع اصلی که برگردیم، در آینده نیز در امتداد همین تناقضات ترامپی، به احتمال زیاد شاهد فصول دیگری از این دو روی سیاست‌ورزی او در قبال ایران باشیم. یک بار چنان موج تندی راه بیفتد که انگار جنگ حتمی است و بار دیگر موجی متناقض که انگار آشتی و توافق حتمی است.
در میانه جدال این دو تصویر اعلامیِ گیج کننده و بعضا گمراه کننده، باید دید سیاست واقعی ترامپ با ایران راه به کدام سمت می‌برد.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 18:29


مسعود پزشکیان پیش از ظهر امروز با حضور در منزل استاد محمد علی موحد، حقوقدان، شاعر، نویسنده، عرفان پژوه و از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با ایشان دیدار کرد.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 17:35


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 15:28


کتاب؛ قربانی تزئین و گرانی

به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی

علی رضایی

در روزگاری که سرانه مطالعه در کشور به عددی نگران‌کننده رسیده، شاهد تبدیل شدن کتاب به ابزاری برای تزئین قفسه‌ها و پر کردن فضای خالی کتابخانه‌ها هستیم ؛ گویا کتاب از «یار مهربان» به جسمی بی‌روح و بی‌جان بدل شده که فقط حضور فیزیکی اش حس می‌شود، نه اثر علمی و فرهنگی آن.
روزگار ما روزگاری است که گویی بهای دانش به بهای کالا تبدیل شده و کتاب، این گنجینه خرد و آگاهی، کم‌کم به مجسمه‌ای بی‌صدا در میان تزیینات منازل و دفاتر کار بدل شده است.
این واقعیت تلخ، نه تنها ناشی از کاهش تمایل به مطالعه، بلکه از بحران اقتصادی و گرانی روزافزون کتاب نیز سرچشمه می‌گیرد. قیمت‌های بالای کتاب، به ویژه در شرایط اقتصادی کنونی، مانعی بزرگ در دسترسی آزاد به این گنجینه دانش و آگاهی ایجاد کرده است؛ گویا خواندن و دانستن، به جای حق همگان، امتیازی برای قشری خاص شده است.
آیا می‌دانیم که این فاصله از کتاب چه تأثیری بر زندگی همگی ما گذاشته است؟ به همان اندازه که فرهنگ مطالعه در خانواده‌ها کمرنگ شده، درک و توانایی ها در حل مسائل پیچیده زندگی نیز کاهش یافته است.کتاب‌نخوانی یعنی نداشتن توانایی برای نقد سازنده، ناتوانی در شناخت عمیق‌تر از انسان‌ و جهان، و در نتیجه، کاهش همدلی و تعامل سازنده در جامعه.از آن سو، جامعه‌ای که اهل مطالعه نباشد، به راحتی گرفتار کلیشه‌ها و قضاوت‌های سطحی می‌شود و توانایی درک مسائل پیچیده را از دست می‌دهد.
حال باید پرسید که چرا کتاب‌خواندن به عادتی دیرینه تبدیل نشده و چرا تمایل به مطالعه این‌چنین کم‌رنگ است؟ شاید بخشی از مشکل، به شکل عرضه و معرفی کتاب‌ها و بخشی دیگر به نبود فرصت‌های مناسب و انگیزه‌های لازم برای مطالعه و صد البته به مسائل و مشکلات اقتصادی خانوارهای ایرانی بازگردد.
هر چه هست، در هفته کتاب و کتابخوانی، شایسته است که به جای پر کردن قفسه‌ها با عناوینی که هیچ‌گاه گشوده نمی‌شوند، دست‌کم روزی چند دقیقه را به خواندن و فهمیدن اختصاص دهیم تا با بازگرداندن کتاب به جایگاه اصلی‌اش، نه فقط فردی آگاه‌تر، بلکه جامعه‌ای فهیم‌تر و انسانی‌تر بسازیم.
کتاب، حق همه ماست و بایستی با راهکارهایی، همچون توسعه کتابخانه‌های عمومی، کتابخانه‌های دیجیتال و ایجاد بسترهای مناسب برای دسترسی آسان‌تر به کتاب‌ها، این گنجینه ارزشمند را دوباره در اختیار همگان قرار دهیم. شاید با این گام‌ها بتوانیم از کتاب به عنوان نیرویی برای توسعه و رشد فردی و اجتماعی بهره‌مند شویم و جامعه ای سعادتمند تر را در پیش روی آیندگان امکان پذیر کنيم.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 12:29


💥خبر: بیانیه‌ انجمن‌های روانشناسی و روان‌کاوی علیه #کلینیک_ترک_بی‌حجابی

👈 انجمن روان‌شناسی ایران و انجمن علمی روان‌درمانی ایران:

🔷 خبر راه‌اندازی«کلینیک ترک #بی‌حجابی در تهران» موجب تشویش اذهان عمومی شده و متخصصان سلامت روان را متعجب و در عین حال به‌شدت نگران کرده است.

🔹 داشتن یا نداشتن حجاب پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی است و نه یک بیماری که نیاز به درمان داشته باشد.

🔷 استفاده از واژه‌های "کلینیک" و "ترک"، به‌طور ضمنی «حجاب متفاوت از قوانین کشور» را به‌عنوان یک اختلال یا بیماری معرفی می‌کندکه از نظر علمی کاملا مطرود و مصداق  بارزی از سوءاستفاده از روان‌شناسی و روان‌پزشکی است.

🔹چنین تصمیم‌ها و اقداماتی آسیب‌زا،  افراد غیربیمار را با برچسب بیماری مواجه می‌کند، موجب استیگما می‌شود، دریافت‌کنندگان خدمات روان‌شناختی را دچار سردرگمی می‌کند یا حتی با خلط درمان و تادیب که دو امر ناهمخوان و متضاد است، ممکن است موجب نگاه منفی مراجعان به این خدمات شود و آنها را از دریافت کمک‌های حرفه‌ای محروم کند.

🔷متاسفانه سوءاستفاده از روان‌شناسی و روان‌پزشکی پیش از این هم در اشکالی نظیر حکم قضایی رخ داده و با واکنش انجمن‌های مرتبط با سلامت روان و نامۀ این انجمن‌ها (انجمن علمی روان‌پزشکان ایران، انجمن روان‌شناسی ایران، انجمن علمی روان‌درمانی ایران و انجمن علمی پزشکی روان‌تنی ایران) به رئیس محترم قوه قضاییه شده بود که خوشبختانه مورد توجه قرار گرفت و چنین احکامی تکرار نشد.

🔹امید اینکه دست‌اندرکاران به حساسیت امر و آسیب‌های جدی ناشی از سوء استفاده از روان‌شناسی و روان‌پزشکی توجه کنند، اقدامات اینچنینی را متوقف کنند.

@javadrooh

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 12:18


این آقای محترم که امیدوارم خداوند امثال ایشان را در این مملکت زیاد کند، آقای ملک است، ایرانی و تبریزی‌ که به جای چرتکه انداختن و استفاده انتفاعی از این مکان در جای گرانقیمتی مثل ولنجک تصمیم گرفته است به یاد پدر و مادرش این کتابخانه را تاسیس کند( کتابخانه باغ ملک ولنجک) و بدون دریافت پول یا حتی داشتن کارت عضویت، هر کتابی را که می‌خواهید به شما امانت بدهد. با دوستان یا خانواده‌تان به کتابخانه‌اش سر بزنید (همه روزه ۱۰ صبح تا ۸ شب)، به او خسته‌نباشید بگویید، برای پدر و مادرش فاتحه بخوانید، کتابخانه‌اش را به دیگران هم معرفی کنید و اگر کتابی دارید به کتابخانه‌ ملک اهدا کنید… خلاصه به‌جای نق‌ونوق، هرکدام‌مان برای آگاهی و رشد جامعه‌مان هر کاری از دست‌مان برمی‌آید ولو اندک انجام بدهیم یا حداقل به کسانی مثل آقای ملک انرژی بدهیم.
✍️سهند ایرانمهر
#هفته_کتاب

@sahandiranmehr

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 12:17


«دیپلماسی پنهان»

حمید ابوطالبی

نیویورک تایمز در خبری اعلام نموده است که ”ایلان ماسک و سفیر ایران در سازمان ملل به صورت محرمانه دیدار کرده‌اند“. تواترِ خبر ، وثاقتِ نیویورک‌تایمز و سوابقِ تعاملات دو کشور نشان می‌دهد که این خبرْ قریب به یقین صحیح است؛ و این یعنی آغاز «دیپلماسی پنهان» با دولت جدید آمریکا.
با این وجود، و با توجه به سوابق تعاملات دو کشور، و چنانچه این اقدامْ صرفا تکرار روش‌های پیشین باشد، بیشتر نگران‌کننده است تا امیدوارکننده. چرا که در گذشته و در زمان روی کار آمدن روسای جمهور پیشین آمریکا نیز اینگونه دیدارها صورت می‌گرفته، در هاله‌ای از تایید و تکذیب باقی می‌مانده، و تاثیر مثبتی هم در روابط دو‌ کشور ایجاد نمی‌کرده است. نگاهی به نخستین ملاقات‌های دوره‌های اوباما ترامپ و بایدن و خبرسازی‌ها و چندپهلو و سخن‌گفتن‌های چند بعدی نشان می‌دهد که صرفا در سال ۱۳۹۲ تصمیمی راسخ برای تحولی روشن در روابط وجود داشته و مکالمه‌ی دو رییس جمهور آن را نهایی نموده است.
اما گذشته از این احتمالات، اقدام هر دو‌طرف ستودنی است؛ اگرچه من حدسِ قریب به یقین می‌زنم که ایران هنوز در این رابطه به جمع‌بندی نهایی نرسیده است، بعید می‌دانم هنوز شهامت این اقدام ایجاد شده باشد و باورم این است که تجربه‌های گذشته به همان صورت در حال تکرار شدن است. چراکه همچون گذشته، وزیر خارجه هم مکررا اعلام می‌دارد که ”چنانچه منافع ما تامین شود با آمریکا مذاکره خواهیم کرد، ما هیچ‌گاه میز مذاکره را ترک نکرده‌ایم، ما آماده آغاز مذاکرات هسته‌ای هستیم“.که همان «ماندنْ در گذشته» و تلاش برای کنترل تنش‌های روزافزون! است، و نه اتخاذ راهبردی نوین در امنیت ملی و راهی که ریشه در «عقلانیتِ دیپلماتیکِ رو به آینده» داشته باشد؛ همان سخنانی که وزیر خارجه دولت قبل هم دقیقا با همین جملات و حتی بیش از آن، مطرح و اعلام موضع می‌نمود. زیرا باید مذاکره را آغاز، و از طریق مذاکره منافع ملی را تامین نمود؛ نه آنکه بگوییم اگر منافع ما تامین شود مذاکره را آغاز خواهیم کرد!! جملات و شروطی، که بیشتر رتوریک است تا دیپلماتیک.
لذا باید هشیار بود که اگرچه «دیپلماسیِ پنهان» میان ایران و آمریکا تا اواخر ماه ژانویه ۲۰۲۵، تنها راه ممکن و البته صحیح است؛ لیکن دورانِ ماندن در روش‌های «کج‌دار و مریز» و «پنهان» در روابط دو کشور، همچون گذشته، دیگر به سر آمده است. زیرا این روشِ ناپایدار، مانند قبل، در هر دو‌طرف یاس بسیار ایجاد خواهد نمود، مخالفان فراوانِ خارجیِ بازسازی روابط ایران و آمریکا را به شدت فعال خواهد کرد، مخالفان داخلی را به سمت لشکرکشی خواهد راند، مردم را دوباره میان امید و ناامیدی سرگردان می‌کند، اقتصادِ شرطی شده ایران را میان خوف و رجاء نگاه خواهد داشت، و… و در نهایت و در صورت توقف آن، آمریکا را به سمت دشمنی بیشتر و خسارت افزون‌تر ایران سوق خواهد داد.
بر این مبنا و به دنبال تحولات تعیین کننده‌ی منطقه‌ای و جهانی و شرایط جدید ایران از یکسو و ارائه‌ی دسترسی‌های بیشتر به IAEA و احتمال صدور قطعنامه آژانس در هفته آینده از سوی دیگر، دوران «دیپلماسی پنهان» و «مذاکراتِ موردی» به سر آمده، و اعلام آمادگی برای مذاکرات هسته‌ایِ صرفْ بی‌فایده است؛ چرا که نه ایران در شرایط پیشین خود است و نه آمریکا وضعیت دوران پیش از ترامپ را دارد. بنا بر این، باید با «طرحی جامع» برای مذاکرات همه‌جانبه‌ی مستقیم و علنی با آمریکا گام برداشت؛ انتخابات آمریکا را تبریک گفت؛ و مسیر بازسازی روابط فیمابین را هموار نمود.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 09:37


‍ .
📚جشن خاونکار و انار، از هورامان تا بوتان

  ✍️اسماعیل شمس

از امروز ایام سه روزه خاونکار در میان کردان یارسان آغاز می‌شود. داستان این سه روز و مطالب دیگری درباره سلطان اسحاق را که جشن خاونکار هم به نام اوست به قلم نگارنده در لینک زیر مطالعه بفرمایید.

https://B2n.ir/y94638

این یادداشت کوتاه تنها سعی دارد به جایگاه انار در جشن خاونکار و فرهنگ کردی بپردازد. در نظریه های نماد شناسی واسطوره شناسی، انار به سبب دانه های متعددش پیش از هر چیز، نماد باروری و تکثیرنسل و حاصلخیزی و وفور نعمت است.انار دردین زردشتی مقدس بود و زردشتیان‌ از آن درمناسک دینی خود بهره می بردند.هم اکنون کردهای یارسان هم در مراسم مذهبی خود از این محصول استفاده می کنند.بر پایه یک روایت،در بیستون‌ کرمانشاه هم درخت‌ اناری‌ روییده‌ بود که‌ آن‌ را «انار فرهاد»می‌نامیدند.در افسانه‌ای‌ آمده‌ است‌ که‌ فرهاد از شنیدن‌ خبر مرگ‌ شیرین‌ تیشه‌ بر سرش‌ زد. دستۀ تیشه‌ که‌ از چوب‌ انار بود،بر زمین‌ افتاد و در خون‌ فروریختۀ فرهاد بر خاک‌ رویید.میوۀ این‌ درخت‌ را که‌ می‌شکافتند، اندرونش‌ سوخته‌ و خاکستر بود.
یکی از مهم ترین اسطوره های مربوط به انار در فرهنگ هورامان و کردستان،اسطوره بابایادگار از پیران اهل حق است که در متون کردهای یارسان دیده می شود. بر پایه این اسطوره که ترکیبی از شیوۀ تولد حضرت عیسی(ع) و سلامت حضرت ابراهیم (ع) پس از عبور از آتش است ،بابا یادگاراز مادری به نام دادا سارا و در نتیجه خوردن دانه ای انار که در مراسم جم توسط سلطان اسحاق متبرک شده بود،به دنیا آمد و پاکدامنی مادر او پس از انداختن فرزندش به دستور سلطان در تنور داغ و سالم بیرون آمدنش اثبات گردید. در شاهنامه، رویین تن شدن اسفندیار  به سبب خوردن انار مقدسی بود که زردشت به او داده بود.همچنین نقش انار در یک روایت عامیانه از مهم ترین افسانه فرهنگ کردی؛یعنی مم و زین هم دیده می شود که در آنجا هم انار به عنوان سمبل جاودانگی و حیات نشان داده شده است. پس از آنکه مم،قهرمان مرد داستان،در زندان بیمارشد،شخصیت شیطانی قصه(بکو) اناری را که با سوزن به داخل آن سم مهلکی ریخته بود به زین (قهرمان زن داستان و دلدادۀ مم )داده و به او گفت که اگر آن را به مم بدهد بیماری‌اش شفا می‌یابد و آزاد می‌شود.
زین هم این انار را برای مم برد. مم در خواب احساس کرد که در یمن در کنار پدر و مادرش است آنها به او می‌گویندکه انار مسمومی را برایت می‌آورند تو باید آن را بخوری تا به مرگ ظاهری بمیری،هفت روز پس از آن هم زین می‌میرد و پیش تو می‌آید.وقتی زین انار را به او داد، مم خوابی را که دیده بود برای زین تعریف کرد. ولی زین از او خواست که هرگز انار را نخورد.مم به سخن او توجهی نکرد و پس از خوردن اناردر دیدۀ مردم فوت کرد ولی در حقیقت از دست آنان رها شد و نزد پدر و مادرش برگشت.
در ادبیات شفاهی هورامان هم افسانه ای با عنوان“دانه انار”وجود دارد که زندگی دختری را به همین نام نشان می دهد.در این داستان هم نمادهای زایش و جاودانگی دیده می شود.

ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم!
قیصر امین‌پور

ایام خاونکار پیروز باد

https://t.me/kurdistanname

صالح نیک‌بخت

15 Nov, 07:12


💥هشدار مهم عصمت اینونو به رضاشاه!
✍️
علی مرادی مراغه ای

شش ماه قبل از اشغال ایران توسط متفقین، عصمت اینونو رئیس‌جمهور ترکیه از طریق اسفندیار سپهبدی سفیر ایران در ترکیه، نامه ای به رضاشاه نوشته اطلاع میدهد که متفقین بدلایل مختلفی حتما به ایران حمله خواهند کرد لذا هر چه زودتر آلمانی ها را از ایران بیرون کرده با متفقین وارد مذاکره و قرارداد بشوید تا کشورتان اشغال نشود.
عصمت اینونو حتی مینویسد که رضاشاه به من وکالت رسمی بدهد و من تضمین میدهم که این کار را من انجام بدهم.

♦️سالها پیش، من راجع به این نامه مهم
اینونو در منابع ترکیه خوانده بودم و منبع یادم نمانده و در منابع ایرانی مدام دنبال آن می گشتم و نمی توانستم این نامه را پیدا کنم، خوشبختانه، ردّ آنرا در این فایل تصویری دکتر فریدون هویدا پیدا کردم، او در اینجا توضیح می دهد که آنرا پیدا کرده و دیده است!
عجیب است که نامه ای به این مهمی که در آن زمان از ترکیه به تهران تلگراف گردیده، مقامات ایرانی بخاطر ترس از خشم رضاشاه که همچنان چشم به پیروزی آلمان دوخته بوده، اصلا جرات نمی کنند آنرا به رضاشاه نشان دهند و در نتیجه، معاون وقتِ وزیر امور خارجه ایران در زیر این نامه دستور داده که بایگانی گردد!.
بعدها که فریدون هویدا(برادر امیرعباس) وزیر خارجه می گردد این نامه را پیگیری کرده و پیدا می کند، چون اسفندیار سپهبدی سفیر وقت ایران در ترکیه که شوهر خواهر هویدا بوده و از این نامه مطلع بوده قبلا به فریدون هویدا گفته بوده که عصمت اینونو چنین نامه ای را نوشته است!

♦️شوربختی در اینست که، کسی جرات نمی کرد به رضاشاه نزدیک شود و سخنی بگوید که خلاف میل دیکتاتور باشد!
امیر احمدی اولین سپهبد ایران می نویسد که در مرداد ۱۳۲۰ یعنی کمتر از یک ماه قبل از حمله متفقین، ارتش مانوری در تپه های ازگل در حضور رضاشاه برگزار کرده و رضاشاه نیز چادر مخصوصی در آنجا برافراشته بود و هر کدام از امرای ارتش برای خوشایند او از رشادت ارتش ایران می گفتند و او نیز از شادی قاه قاه میخندید! یک تلفنگرامی از گروهان اول دانشکده افسری رسید و شاه بی نهایت خوشحال شد و آنرا به من نشان داد و در تلفنگرام فرمانده نوشته بود:
«با چابکی و رشادت تمام گردنه قوچی را گرفتیم. اگر قشون سلم و تور هم به میدان ما بیاید، شکست خواهد خورد، منتظر امر اعلیحضرت بزرگ ارتشتاران فرمانده هستیم که هر جا را امر کند فتح می کنیم.
شاه گفت: قشون من عالی ترین قشونی است که امروز در دنیا می توان نشان داد و این ادعا که فرمانده گروهان اول کرده درست است...»
(خاطرات نخستین سپهبد ایران احمد امیراحمدی...ص۴۱۴)
و ما البته می دانیم که آن قشون، سه روز بیشتر نتوانست در مقابل متفقین مقاومت کند!

♦️خطر متفقین را یکبار دیگر ساعد مراغه ای سفیر ایران در مسکو گزارش کرده بوده اما دیکتاتور وقعی ننهاده و خشمگین شده بود!
اینجا را ببینید.
مؤدب نفیسی در آن زمان پیشکار ولیعهد و تنها کسی بوده که رضاشاه او را «آقا»
خطابش می‌کرد، شمس‌الدین جزایری داماد او می نویسد آقای اسمیت(معاون اداره دخانیات) تقریباً یک ماه قبل از اشغال ایران دو دفعه مرا سوار ماشین اش کرد تا شمیران وسط راه و هی به من می‌گفت که «آقا، اگر کسی هست که با دربار ارتباط دارد به رضاشاه بگوید که این مرتبه مسئله جدی است، متفقین احتیاج دارند به راه‌آهن ایران. باید به روسیه کمک بشود و اگر رضاشاه این راه‌آهن را به اختیار نگذارد راه‌آهن را به اجبار خواهند گرفت.»
شمس‌الدین جزایری می گوید من با همسرم صحبت کردم. گفت «والّا، گمان نمی‌کنم کسی جرأت بکند با رضاشاه حرف بزند».
سرانجام وقتی به مودب نفیسی می گویند که به رضاشاه اطلاع دهد، او جواب می دهد:
«بله، این مطلب خیلی اساسی است و جدی، ولی من جرأت نمی‌کنم با رضاشاه صحبت بکنم.»
احتمال حمله متفقین را به ابراهیم قوام الملک شیرازی هم گفته بودند اما او نیز ترسیده بود که با رضاشاه در میان بگذارد و بعدها هم اشرف پهلوی، همه‌اش وقتی که از پسر قوام شیرازی طلاق گرفت می‌گفت:
«این [مرد] خیانت کرده. چون این مسئله را به او گفته بودند و نیامده به پدر بگوید»!.
(مصاحبه جزایری با پروژه تاریخ شفاهی ایران، دانشگاه هاروارد، نوار اول، ۱۲ مهر ۱۳۶۳، حبیب لاجوردی)

🔷 آیا اگر دیکتاتور، گوشی شنوا داشت ایران به آن شکل تحقیرآمیز اشغال می گردید؟! آیا تاریخ آینده ایران متفاوت نمی شد؟!
اما دیکتاتور همه عقلا را حذف کرده و هیچکدام از آن مردان استخوانداری که در دامن مشروطیت پرورش یافته و در اوایل سلطنت بدورش بودند در اواخر سلطنتش، حذف شده و دورِ دیکتاتور را متملقین گرفته و حسابی از عقلانیت تهی گشته بود.
همیشه در چنین مواقعی است که بلا بر سر کشور نازل می گردد...!


◀️مصاحبه فریدون هویدا را اینجا و یا در زیر ببینید:

صالح نیک‌بخت

14 Nov, 10:39


زن کشی در سایه‌ی سنت و قانون

علی رضایی
اعتماد ۲۴ آبان ۱۴۰۳

پدیده زن‌کشی در ایران، پدیده‌ای تلخ، تراژیک و رو به گسترش است که معمولا در هیاهوی جامعه و جریان‌های روزمره نادیده گرفته می‌شود. این پدیده در ایران موضوع نوظهوری نیست و متاسفانه ریشه‌های عمیقی در تاریخ و فرهنگ دارد. این معضل که حتی به قشرهای نخبه‌ ای مانند وکلا نیز سرایت کرده، هشداری است به تمامی لایه‌های اجتماعی.
زن‌کشی، به‌ویژه در قالبی که به خشونت خانگی و قتل‌های ناموسی پیوند خورده، نمادی از بی‌عدالتی تاریخی و ساختارهای نامتوازن جنسیتی در جامعه ایرانی است.
زن‌کشی در ایران را نمی‌توان بدون توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی آن تحلیل کرد. در فرهنگ پدرسالارانه و سنتی برخی جوامع از جمله ایران، زنان همواره به عنوان نماد شرف و ناموس خانواده، قبیله و قوم تلقی شده‌اند؛ تفکری که گاه جایگاه انسانی آن‌ها را نادیده گرفته و آن‌ها را در معرض خشونت و محدودیت‌های شدید قرار داده است. در این چارچوب، هرگونه نافرمانی، استقلال‌طلبی یا عبور از خطوط قرمز عرفی از سوی زن، نه به عنوان حق طبیعی او بلکه به مثابه تهدیدی علیه نظم خانواده و جامعه در نظر گرفته شده است.این بینش، ریشه در رسومات عرفی و حتی برخی از متون حقوقی دارد که مالکیت بر زنان را نه فقط به صورت غیرمستقیم، بلکه به وضوح در روابط حقوقی بازتاب داده‌اند.از این‌رو، زن‌کشی، گاه به عنوان «تنبیه» برای سرپیچی از ارزش‌های سنتی یا دفاع از آن‌چه «ناموس» خوانده می‌شود، در ذهن برخی مشروعیت یافته است.چنین باوری، در تاروپود نظام فرهنگی و اجتماعی و حتی بعضا در ساختارهای حقوقی کشور ما رخنه کرده است.
نگاهی به حقوق زنان در ایران نشان می‌دهد که زنان همواره در مقایسه با مردان از بسیاری از حقوق اساسی خود محروم بوده‌اند یا حقوق‌شان به گونه‌ای تفسیر و اجرا شده که در خدمت ساختارهای مردسالار قرار گیرد.در مواردی همچون ارث، طلاق، حضانت و دیه و..... ،قواعد حقوقی و فقهی به وضوح به نفع مردان تدوین شده است. هرچند در دهه‌های اخیر و به‌ویژه با گسترش آگاهی زنان و مبارزات مدنی، پیشرفت‌هایی در اصلاح برخی قوانین رخ داده، اما تغییرات محدود بوده و هنوز زن در بسیاری از مناسبات اجتماعی و حقوقی، جایگاه برابر با مرد ندارد.
شاید یکی از تکان‌دهنده‌ترین وجوه پدیده زن‌کشی در ایران، وقوع آن در میان وکلا و حقوقدانان است؛ که نشان می‌دهد خشونت علیه زنان، مسئله‌ای چندلایه و ساختاری است و فقط ناشی از فقر فرهنگی یا سطح پایین تحصیلات نیست . خشونت خانگی و زن‌کشی، محصول ترکیبی از ساختارهای تبعیض‌آمیز، فشارهای اجتماعی و اقتصادی و در نهایت، نظام‌های تربیتی است که زنان را به عنوان انسان‌هایی مستقل به رسمیت نمی‌شناسند.
از منظر جامعه‌شناختی نیز، زن‌کشی محصول ساختارهای پدرسالارانه، ضعف در حمایت‌های قانونی و فقدان آموزش صحیح است. وقتی جامعه‌ای به زنان به عنوان دارایی مردان یا نماد «ناموس» نگریسته و قوانینی وضع می‌شود که این نگرش را تقویت می‌کند، جای تعجب ندارد که خشونت‌های علیه زنان، حتی در قالب قتل، افزایش یابد.در واقع، زن‌کشی، نماد بارز خشونتی است که از بسترهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و حقوقی تغذیه می‌کند.
راهکارهای برون‌رفت از این بحران، نیازمند رویکردی چندبعدی است. نخست، لازم است تا فرهنگ‌سازی گسترده‌ای در مورد حقوق انسانی و جایگاه زنان صورت گیرد. این فرهنگ‌سازی می‌بایست از سطوح ابتدایی آموزشی آغاز شود و در خانواده‌ها، مدارس و رسانه‌ها تداوم یابد. دوم، قوانین حمایتی از زنان باید به گونه‌ای اصلاح شود که تمامی اشکال خشونت علیه آنان جرم‌انگاری شده و مرتکبان به اشد مجازات محکوم شوند. قوانین باید به گونه‌ای بازنگری شوند که زنان در برابر تهدیدات خشونت‌آمیز حمایت شده و احساس امنیت کنند.
منتسکیو، بر این باور بود که جامعه به دو طریق به سمت فساد و تباهی پیش رود:
اول)عدم رعایت قوانین توسط مردم: این وضعیت را منتسکیو به عنوان یکی از مسیرهای انحطاط معرفی می‌کند، اما از دیدگاه او این مشکل با اصلاحات، آموزش و اجرای قوانین قابل رفع است.
دوم)فساد ناشی از خود قوانین و متون حقوقی:منتسکیو بر این باور بود که اگر قوانین و متون حقوقی ذاتاً فسادآمیز باشند و مردم را به سمت تباهی سوق دهد، این مشکل اساساً درمان‌ناپذیر است. به نظر منتسکیو، قدرت و تأثیر قوانین بر سلامت و اخلاق جامعه، مسئله‌ای بسیار بنیادین است و فساد درون قوانین از فسادهای رایج دیگر، زیان‌بارتر و عمیق‌تر است.

برای مشاهده ادامه یادداشت اینجا مراجعه کنید

https://is.gd/I9bEHs

صالح نیک‌بخت

14 Nov, 10:37


بررسی تحلیلی ریشه های افزایش خشونت های خانگی علیه زنان در یادداشت امروز روزنامه اعتماد

متن کامل را در پی می‌آید 👇👇👇



https://www.etemaad.ir/fa/main/detail/225195/%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D9%83%D8%B4%DB%8C

صالح نیک‌بخت

14 Nov, 07:26


*گابریل_گارسیا_مارکز*

یک روز در حالی که به شدت گرسنه بودم وارد رستوران شدم و گوشه‌ای نشستم، امیدوار بودم در فرصت غذا بتوانم کارهاى کامپيوتريم را هم انجام دهم، غذا را سفارش دادم و لپ تاپم را روشن کردم میخواستم شروع به کار کنم که ناگهان صدای بچگانه‌ای مرا از جایم تکان داد:

*آقا شما پول خرد دارید؟*

*ندارم، بچه...*

*من فقط میخواهم یک نان بخرم.*

*باشه خودم یک نان برای تو میخرم.*

در صندوق پست الکترونیکی نامه های جدید زیادی داشتم و مشغول باز کردن و خواندن آنها بودم که صدا دوباره گفت:

*آقا، ممکن است کمی کره و پنیر هم برای من بگیرید میخواهم با نان بخورم.*

*باشه اما مزاحم من نشو سرم شلوغه*

غذای من را آوردند و برای آن پسر بچه هم غذا سفارش دادم خدمتکار از من پرسید که آیا او را از رستوران بیرون کند؟ مانع او شدم و گفتم اشکال نداره همین جا بمونه ، بعد از چند دقیقه پسرک که در مقابل من نشسته بود پرسید:

*آقا دارید چه کار می کنید؟*

*نامه های الکترونیکیم را چک می‌کنم یعنی پیام هایی که دیگران از طریق شبکه اینترنت برای من ارسال کردند ، مثل نامه است اما از طریق اینترنت فرستاده می شود.*

میدانستم او چیزی درباره اینترنت و حرف‌هایی که من میزنم نمی‌فهمد اما امیدوار بودم هر چه زودتر دست از سوال هایش بردارد و رهایم کند

*آقا شما شبکه اینترنت دارید؟*

*بله در دنیای امروز اینترنت مهم است*

*شبکه اینترنت چیست؟*

*جایی است که در آنجا می‌توانیم چیزهایی مثل خبر و کتاب را بخوانیم، موسیقی بشنویم، فیلم ببینیم و با دوستان جدیدی آشنا بشویم .... در این دنیای مجازی همه چیز وجود دارد !!*

*مجازی یعنی چه؟؟*

سعی می کردم با ساده‌ترین کلمه ها به او توضیح بدهم هر چند که میدانستم زیاد متوجه نمی شود، فقط می خواستم بعد با آسودگی غذایم را بخورم

*چیزهای مجازی یعنی چیزهایی که نمی‌توانیم آنها را لمس کنیم یا با حواسمان آنها را تجربه کنیم اما در همین دنیای مجازی می‌توانیم به تخیلات خودمان باور داشته باشیم.*

*چقدر خوب من هم مجازی را دوست دارم.*

*ببینم پسر تو معنی مجازی را فهمیدی؟*

*آره آقا من در دنیای مجازی زندگی میکنم.*

*مگر تو هم کامپیوتر داری؟*

*نه اما دنیای من همین طور است مثل یک دنیای مجازی...* *مادرم هر صبح تا دیروقت بیرون از خانه کار می کند. من هر روز مواظب برادر کوچکم هستم و هر وقت گرسنه یا تشنه باشد من به او آب میدهم و به دروغ به او میگویم که آش است، خواهرم هر روز بیرون میرود و میگوید که تن فروشی میکند اما وقتی بر میگردد می‌بینم که تن اش وجود دارد، پدرم خیلی وقت پیش زندانی شد، من قبلا فکر میکردم که خانواده یعنی جایی که همه باهم در یک خانه زندگی میکنند و غذای زیادی دارند، فکر میکردم که هر روز میتوانم به مدرسه بروم و دکتر بشوم... آقا این یک دنیای مجازی است نه؟؟*

*رایانه‌ام را خاموش کردم و نتوانستم مانع ریختن اشک هایم بشوم ، پس از اینکه پسرک غذایش را خورد حساب کردم و پولی به او دادم، او لبخندی به من زد که در تمام زندگیم خیلی کم لبخندی مثل آن را دیده بودم، گفت:*

*ممنونم آقا ... شما آدم خوبی هستید.*


*احساس کردم ما هر روز مدت زیادی در دنیای مسخره مجازی زندگی می کنیم اما به خیلی از حقیقت‌های بی‌رحم اطراف توجهی نمی‌کنیم !!*

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

14 Nov, 07:22


این کلیپ اینقدر زیباست و زیبایی در آن نهفته است که دوست دارم دوباره ببینیم. تنها فیلم کوتاهی که سه جایزه معتبر اروپایی ، ایتالیا، آلمان، و فرانسه را از آن خود کرد، دستمریزاد به فیلمنامه نویس و کارگردانش

صالح نیک‌بخت

14 Nov, 02:20


مرثیه‌ای برای کیانوش که پرواز را فریاد کرد

علی رضایی

کیانوش سنجری در هزارتوی روزهای تاریک و تنهای سرزمینش به چراغی خاموشی ناپذیر بدل شد؛مشعلی که آتش خشم و حق طلبی در برابر سکوت اجباری را بر شانه های نحیف خود حمل می‌کرد. صرفنظر از علائق سیاسی اش، او با آرمانهایی انسانی و شوقی به آزادی، گام به دنیای دشوار و پرفشار فعالان حقوق بشر نهاد.داستان او، حکایتی ست از صدای در گلو خفه شده ای که در هر قفسی سعی می‌کند بر زنجیرهایش فائق آید و همچنان حقایق تلخ ولی ضروری را فریاد کند.
کیانوش از آغاز آماج تهدیدها و زندانهای مکرر شد.زندانی که برای او نه فقط یک چهاردیواری ،بلکه قفسی از جنس سکوت و تاریکی بود.
نبردی عمیق و نفسگیر میان روح و جسم، نبردی که آرام آرام دل کیانوش را از هم میدراند. او در این جدال بی پایان بارها از جسم و جان خویش برای آگاهسازی و حمایت از آزادی زندانیان بی پناه گذشت، اما هزینه های بی اندازه و تنهاییهای بی انتهایش بذر سیاه یأس را در وجود او کاشت.
بازگشتش به ایران، نه از سر شکست یا پشیمانی که از عمق عشقی بی پایان به مادر و زادگاهش بود؛ اما او را به زندانی دیگر کشاندند و این بار زنجیرهایش سنگینتر و دستهایش بسته‌ تر شد. او که با امیدی به آشتی بازگشته بود، در زنجیر بیرحمانه ی اتهام هایی نادرست گرفتار شد و صدایش در طوفان اتهام ها و تهدیدها گم شد.
در نهایت کیانوشِ خسته ، در ۲۳ آبان ۱۴۰۳ تصمیم گرفت برای آخرین بار فریاد بزند؛ اما این بار با پایانی تلخ و تراژیک. او در اوج درماندگی و اعتراض به تداوم بازداشت فعالان سیاسی، خود را از بلندی پرتاب کرد؛ پروازی که نه از سر ضعف، بلکه از فرط خستگی از جنگیدن در دنیایی بود که دیگر تاب شنیدن صدای او را نداشت. او که عاشق بود و امید داشت، در یک نبرد نابرابر ، سلاحی جز فدا کردن جان خود نیافت.
سؤال تلخ اینجاست: چگونه میشود جوانی با این شور و عشق به زندگی، به آستانه ای از تلخی و خستگی برسد که پایان زندگی اش را خود خواسته باشد؟ در جهان کیانوش، هر دری به روی او بسته شد و هر نوری از او دریغ گشت؛ حقیقت در قفسی محصور و دنیای آرزوهای او در انفرادی محبوس شد. وقتی تمام راه های بازگشت به عدالت مسدود شد و درهای گفت وگو و آشتی بسته ماند، گویی هیچ چاره ای جز آن پایان تلخ و تراژیک برایش باقی نماند.
مرگ کیانوش نه فقط خاموشی یک جوان بلکه زنگ بیدار باشیست برای همه؛ برای یادآوری این نکته که صدای اعتراض نباید از ترس خاموش شود. تاریخ می‌گوید :حتی در خاموشی، آوایی میتواند برخیزد که تا ابد در حافظه ها بماند
روحت شاد کیانوش سنجری
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

13 Nov, 21:18


🔴 حق کیانوش این نبود
اجلال قوامی

🔸به وعده اش وفا کرد و به زندگی پر از حسرت و درداش پایان داد.کیانوش سنجری روزنامه نگار خیلی ساده و بدون روتوش دو روز پیش در شبکه اکس درخواست آزادی چند زندانی سیاسی را داده بود و در ادامه نوشته بود اگر آزاد نشوند خود را خواهد کشت و چنین هم شد.کسی باور نمی کرد کیانوش برای آزادی زندانیان سیاسی جان اش را بگذارد.زندگی او پر از حسرت و آه و ناکامی بود.روزنامه نگاری که آرام و قرار نداشت و به آرمان های بلند انسانی باوری عمیق داشت.او به زندگی خود پایان داد.ساده از خودکشی و مرگ کیانوش می نویسیم.کیانوش آینه ی تمام عیار روزنامه نگاری مستقل و دردمند است که پناهگاه و ملجایی ندارد.کیانوش به همین سادگی زندگی را بدرود گفت و رفت.


https://t.me/gzeng
لینک کانال....
مارا به دوستان خود معرفی کنید... 

🟥 کانال گزینگ ⬅️ @Gzeng

صالح نیک‌بخت

13 Nov, 13:10


روز مهربانی

✍️علی رضایی

در روزگاران پرآشوب کنونی، سیزدهم نوامبر بهانه‌ای است تا زنگارهای دل‌های خسته را بزداید و پژواکی از زیبایی فراموش‌شدهٔ انسانیت را زنده کند.روز جهانی مهربانی،روزی است که در آن،جهانی پرهیاهو آرام می‌گیرد و گوش جان به صدای لطیف محبت می‌سپارد؛ آن نوازشی که بی‌هیچ زبان،معنای همدلی و عشق را به دوش می‌کشد.این روز، بهانه ای است تا نگاه‌های آشنا و ناآشنا با نیرویی پنهان به یکدیگر پیوند خورند؛ لبخندی گرم بر لب‌ها نشیند و هر دست، همچون چراغی، در ظلمت دنیای دیگری روشنایی بخشد. مهربانی، بذرهای کوچک عشقی است که هرجا نشیند، زاینده می‌شود، ریشه می‌گیرد و شاخه‌های امید را بر آسمان بی‌کرانه‌اش می‌گستراند.گویی این روز،شبیه جرقه‌ای است که انسان را به جوهر خویش بازمی‌گرداند؛به جوهری که در عمق وجود هر دل،مهر و همدلی را بر دوش دارد.
این روز یادآور آن است که در جهانی چنین سرد و غم‌گرفته،هر لبخند، هر نگاه مهربانانه، و هر کلام محبت‌آمیز،همچون سپیده‌ای نو در جان دیگران می‌دمد.پس بیاییم و در این روز، به یاد آوریم که هنوز هم، زیباترین عطیه‌ای که انسان به دیگری می‌تواند ببخشد، اندکی مهربانی است.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

13 Nov, 10:47


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 19:04


💥آخرین روزهای تب دارِ دکتر حسین فاطمی.
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie

۱۹آبان سالروز اعدامش بود، او اولین دکترای روزنامه نگاری داشت، سری پر شور که بارها از مرگ حتمی جست، اما آخر سر، اولین دکترای روزنامه نگاری را با بدنی مریض، زخمی و تبدار، با برانکارد جلوی جوخه اعدام بردند!
بار اول در سخنرانی بر مزار محمد مسعود توسط عبدخدایی نوجوان 15ساله از اعضای فدائیان اسلام ترور شد، چند تیر به قلب و طحالش خورد اما زنده ماند، بار دوم پس از دستگیری در حضور تیمور بختیار، شعبان بی مخ با چاقو به جانش افتاد تا کارش را بسازد و به دادگاه زحمت ندهد! اما خواهر فاطمی خود را سپر کرد و...

♦️وزیر خارجه و شیفته مصدق بود او را پیشوا می نامید، مصدق نیز چون پسرش دوست داشت.
در 25مرداد1332شاه دو تا کاغذ امضا کرده و با ثریا در کلاردشت بود که با شنیدن شکست کودتا به بغداد فرار کرد، همیشه در روزهای سخت آماده فرار بود!
در عرض این سه روز تا کودتای 28مرداد که شاه برگردد، فاطمی بر شاه و دربار تاخت:
«دربار در تمام طول ده سال اخیر قبله گاه هر چه دزد، بی ناموس بوده و از همه بدتر تنها تکیه گاه خارجیان و اتکا سفارت انگلیس این دربار گند و کثیف بوده...»
«ثروت یک مملکت را به غارت بردید، املاک و اموال و نوامیس مردم از دست این خانواده سی سال است در امان نبوده، حالا هم مثل دزدها و بدکارها از تاریکی شب برای کودتا استفاده میکنید و به کلاردشت تشریف می برید...پدر شما به دستیاری آیرونساید انگلیسی به روی هموطنان خود شمشیر کشید و عاقبت در منتهای نکبت در گوشه ژوهانسبورگ چشم برهم گذاشت...»
(سرمقاله هایِ باختر امروز، مورخه 25 و26مرداد1332)

♦️مردم به خیابانها ریخته مجسمه های شاه و پدرش را سرنگون کردند حتی غلامرضا تختی در راس افراد نیروی سوم در کندن مجسمه رضاشاه در میدان توپخانه شرکت داشت.
فاطمی اصرار میکرد مصدق، جمهوری اعلام کند، حتی صحبت از ایجاد شورای سلطنتی به ریاست دهخدا شد!
اما مصدق که در تمام عمر بر اصول مشروطیت پایبند بود و بر آن قسم خورده بود قبول نکرد.
فاطمی با عصبانیت گفته بود «این پیرمرد، عاقبت سرِ همه ما را به باد خواهد داد...!»

♦️هنگامیکه محمدرضاشاه با کودتای 28مرداد بازگشت، فاطمی توسط حزب توده ماهها مخفی شد، کیانوری مینویسد:
«میخواستیم او را از ایران خارج کنیم، فرصت نشد».
شاه که کینه شدیدی داشت بشدت در پی اش بود، سرانجام اتفاقی در میدان تجریش در منزلی پیدایش کردند با ریشی بلند و انبوه...
دکتر محمد مکری که با فاطمی در زندان لشکر بوده، حمله شعبان و اوباشانش را از فاطمی چنین شنیده:
«در اتاق تیمور بختیار بودم ...مخبرین روزنامه ها را خبر کرده آنها مرتبا عکس میگرفتند در این فاصله چاقوکشان شعبان بی مخ را خبر کردند ...بختیار دستور داد مرا به زندان تحویل دهند با مامورین از اطاق بختیار بیرون آمدم در راهرو، چاقوکشان بر سرم ریخته و در برابر ماموران با چاقو به جانم افتادند...خواهرم خود را رسانده با دیدن پیکر خونین من، خود را بر روی من انداخت...ضربات چاقو بر پیکر او وارد میشد و من از مرگ حتمی نجات پیدا کردم»
(خاطرات من...، محمد مکری...ص39الی40)

♦️نشریات درباری عمدا در مورد دستگیریش، مطالب مسخره ای نوشتند مثلا در محل اختفایش یک چک300هزار دلاری پیدا شده...!
اما مشخص شد که تنها 160ریال، کل موجودی فاطمی بوده...!
با بدنی بیمار و زخمی همچنان تحت بازجویی بود، آخرین روزهای زندگیش در نامه به آیت اله زنجانی، چنین بوده:
«...بنده مریضم، چاقو خورده ام...آرزو دارم که نفسهای آخر زندگیم نیز در راه نهضت و سعادت هموطنام صرف شود»
(مصدق، سالهای مبارزه، غلامرضا نجاتی...ج2ص301)
دادگاهش سری بود نمیتوان گفت چه گذشته، اما نمایشی بیش نبوده، چون، شاه از قبل، حکم اعدامش را در گفتگو با کرومت روزولت صادر کرده بود:
«...حسین فاطمی هنوز دستگیر نشده، ولی به زودی او را پیدا خواهند کرد، فاطمی بیش از همه ناسزاگویی کرده، مجسمه های من و پدرم را سرنگون... وقتی دستگیر گردید اعدام خواهد شد»

♦️زمان اعدام بشدت مریض بود و تب داشت، در آخرین نامه اش به خانواده، نوشته:
«...من تا مرگ فاصله زیادی ندارم زیرا تب اعصاب مرا خیلی متلاشی ساخته، من تمام این رنجها و مصائب را در راه هدف مقدس خود با خاطری آرام تحمل می کنم، فقط اگر بتوانید، سیروس را به هر صورتی که ممکن است، بفرستید او را ببینم، بسیار موجب خوشحالی من خواهد بود، آقای دادستان گفته که وقت دیر است و حکم باید اجرا شود»
(راه مصدق، مورخه28آذر 1333)
تیمور بختیار و نصیری بر اعدامش عجله داشتند!.

و سیروس، تنها یادگارِ دو ساله اش بود که پس از اعدام پدر، به انگلستان بردند، آنجا بزرگ شد و هرگز به ایران مختنق و فلک زده بازنگشت...

◀️تکه فیلم خواهر فاطمی:

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 09:11


دست تو زخمی دست من پینه
تو داس خشمی من پُتک کینه
بازو به بازو در وقت پیکار
با خشم و کینه با پرچم کار
باید دوباره کارگر شد
باید دوباره برزگر شد
باید درو کرد باید که کوبید
باید دوباره از ریشه رویید

شعر از ‎#محمد_علی_بهمنی
خواننده جناب ‎#فرامرز_اصلانی
اجرا شده اوایل انقلاب۵۷
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 09:07


گاهي ليوان را زمين بگذار!

*نشر:* گاهنامه مدیر
■استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند: ۵۰ گرم ، ۱۰۰ گرم ، ۱۵۰ گرم...
https://t.me/gahname_modir
□استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمیدانم دقیقا“ وزنش چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین
طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

●استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟ یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟ شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“
کارتان به بیمارستان خواهد کشید و ...

○همه شاگردان خندیدند. استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه. پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ در عوض من چه باید بکنم؟ شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت: دقیقا“!

■مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید، اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد  خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.

□فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب، تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید! یادتان باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذارید. زندگی همین است!  
      ----------
 گاهنامه مدیر = گاهواره دانایی
----------
👩‍💻تلگرام گاهنامه مدیر
https://t.me/gahname_modir
🧑‍💻تلگرام راهنامه مدیر
https://t.me/rahname_modir
👩‍💻سایت
http://gahnamemodir.ir/
🧑‍💻اینستاگرام
www.instagram.com/gahname_modir
_
🟨🟩🟦🟪🟫🟥🟧

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 08:56


🔸 *«ابتذال محصول سانسور»!*

🖋️ _محمدجواد مظفر_

🎧 _(برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)_
https://www.instagram.com/reel/DCHBKFqoc5l/?igsh=MW1zOGc1NG10a2Z6Ng==


🔹 "مدتی این مثنوی تأخیر شد" بیش از دو‌ هفته است موفق به نوشتن نشده‌ام. آنقدر مسأله و موضوعات حل ناشده بر سرمان آوار شده که مانده‌ام درباره کدام یک بنویسم که خوانندگان مطلب، حوصله خواندن تا آخر متن را داشته باشند و در نیمه آن را رها نکنند.
اما از آنجا که کار و زندگی و حرفه من و خانواده‌ام با کتاب و فرهنگ گره خورده است؛ لازم دانستم کوتاه سخنی با وزیر و معاونان جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشم.

🔹 در تمامی سال های عمر جمهوری‌اسلامی سیطره و سلطه سانسور بر کتاب، مطبوعات، موسیقی‌ و سینما حرف اول را زده. البته در مقاطعی این وضعیت افت و خیز داشته است.

🔹 دوران ریاست جمهوری خاتمی و عصر اصلاحات را می‌توان زمان آزادی نسبی این حوزه‌ها و دوران احمدی نژاد و رئیسی را حاکمیت بلامنازع سانسور در تمامی عرصه‌ها دانست.

🔹 چند وقتی است که صدای منتقدان سینمایی از کارگردان و هنرپیشه تا نویسندگان حوزهٔ سینما بلند شده که تولیدات سینمایی به نام عرضه طنز و کمدی به شدت بی‌محتوا و در حقیقت مبتذل شده است. این نیست مگر محصول مستقیم اعمال سانسور در حوزه سینما چرا که عرضه آثار فاخر به بهانه‌های واهی در چنگال سانسور گرفتارند.

🔹 هرچند کتاب در تمامی ادوار، مظلوم واقعی بوده و همواره تازیانه بی‌رحم سانسور را با تمام وجود احساس کرده است. تجربهٔ صاحب این قلم که در تمام ۴۶ سال عمر جمهوری‌اسلامی در حوزه فرهنگ فعالیت داشته‌ام به روشنی نشان داده که هرگاه سانسور مقتدر شده سر از ابتذال در آورده و مصداق بارز "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" گشته است.

🔹 در هر دولتی گروهی نامرئی بر اساس چه صلاحیتی حق دارند در حوزه کتاب و مطبوعات و موسیقی و سینما اظهار نظر کنند و بیخ گلوی فرهنگ و هنر را در چنگال خود گیرند؟

🔹 سال ۱۴۰۱ با نوشتن کتابی تحت عنوان "قصه آن زلف تابدار، حدیث مهجوری و مظلومی نشر و ناشر" کوشیدم تا در حد توان نشان دهم که محصول سانسور در تمامی حوزه‌های فرهنگی و هنری جز ابتذال نیست! آن هم در زمانه‌ای که هر کودک ده ساله و نوجوانی با استفاده از تلفن همراه و فضای مجازی قادر است به تمامی حوزه های ممنوعه سرک بکشد؛ سانسور جز هیاهو برای هیچ نیست و مسئولان فرهنگی و هنری در تمامی این سال‌ها تنها "عِرض خود برده و زحمت ما داشته اند".

🔹 در شرایطی که حتی یک قاتل می‌تواند در دادگاه با داشتن وکیل از خود دفاع کند و سپس به رأی صادره اعتراض کرده و کار را به دادگاه تجدید نظر برساند و باز هم به رأی دادگاه تجدید نظر اعتراض کرده و پرونده به دیوان‌ عالی ارجاع شود. در حوزه کتاب به راحتی حکم اعدام «غیر قابل انتشار» برای آن صادر می‌شود و بدون آن‌که نویسنده و ناشر بدانند توسط چه کسانی این حکم برای کتابشان صادر شده و هیچ امکانی برای دفاع از کتاب مظلومی که نیروی انسانی و هزینه‌های بسیاری برای آن صرف شده است وجود ندارد. حکم قطعی و لازم‌الاجراست!!! ده‌ها کتاب انتشارات کویر در سال‌های گذشته از جمله دو کتاب صاحب این قلم به تیغ گیوتین سانسور مبتلا و غیرقابل انتشار تشخیص داده شده! توسط چه کسی یا کسانی؟! همچنان در پس پرده مستوری است!!!

🔹 امید که مسئولان جدید وزارت ارشاد این حصار و سیاست فرهنگ و هنرسوز را با یاری صاحب‌نظران این حوزه‌ها به سوی شکوفایی قلم و اندیشه راهبری کنند.


📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 08:48


افشاگری عباس پالیزدار از پرونده فساد در ایران خودرو

🔴جزییات پرونده فساد بیش از یک میلیارد یورویی در #ایران_خودرو_دیزل در سال ۱۴۰۲


🗣عباس پالیزدار، عضو سابق هیات و تفحص از قوه قضاییه در گفت وگوی تفصیلی با دیده بان ایران به بیش ۱۰ پرونده فساد و فساد بیش از  ۵۴ مسئول پرداخت. وی در بخشی از گفت وگوی خود به تشریح جزییات یک فساد تازه در #ایران_خودرو_دیزل پرداخته و گفته است:

بالغ بر ۳ میلیارد یورو فقط در ایران‌خودرو دیزل، خرید قطعات خودرو از سی‌کی‌دی بگیر تا قطعات ریز انجام شده است. با آقای محمدزاده، مدیرعامل کنونی ایران‌خودرو دیزل صحبت کردم و به ایشان هم اثبات شده است که بالغ بر یک میلیارد یورو از این محل فساد شده است. یعنی نزدیک به یک‌سوم خرید قطعات خودرو در سال گذشته، فساد رخ داده است. اسنادش هم موجود است. به نظرم خود مدیرعامل فعلی هم تقریبا این موضوع را پذیرفته است. نمی‌دانم گفتن این موضوع برای ایشان خوب است یا نه، اما من واقعیت‌ها را می‌گویم. در حال حاضر تلاش می‌کنند که عوامل فسادی از آن موقع بودند و هنوز هم هستند را حذف‌ کنند. چند عنصر اصلی این فساد، هنوز در ایران‌خودرو دیزل حضور دارند.

🟢وجود این فساد به نهادهای نظارتی و بازرسی هم گزارش شده است؟

بله، من ماجرا به رئیس بازرسی ایران‌خودرو اطلاع دادم و ایشان گفت که من این پرونده را به میز اطلاعات این موضوع اطلاع می‌دهم./ دیده بان ایران

▶️فیلم کامل رادر #دیدبان_ایران ببینید👇🏻

https://youtu.be/yVDUT2ZQsLQ?si=qEgwK_ayaPMfrL2d


@didebaniran

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 08:48


▶️افشاگری پس از ۲۰ سال؛

🗣️عباس پالیزدار، عضو هیات و تفحص از قوه قضاییه:


🔴اندازه پرونده فساد مرحوم آیت الله محمدیزدی به اندازه قد من بود

🔴پسر محمد یزدی  ۳ هزار هکتار از اراضی جنگل‌های شمال  را برای خود برداشته بود

🔴خانواده یزدی #لاستیک_دنا برای خودشان برداشتند و هیچ گاه پولش را هم ندادند

🔴دادگستری هرمزگان لنج‌های مردم را توقیف کرد تا پول خانه یزدی تهیه شود

🔴کل کارخانه لاستیک دنا را یکجا بالا کشیدند، بعد گفتند در بورس فروختیم!


🗣️عباس پالیزدار، عضو سابق هیات و تفحص از قوه قضاییه در گفت وگوی تفصیلی با دیده بان ایران به  بیش ۱۰ پرونده فساد و فساد بیش از  ۵۴ مسئول  پرداخت.  وی در بخشی از گفت وگوی خود به تشریح جزییات مرحوم محمد یزدی پرداخته و گفته است:

آقای یزدی هم آمد طلب حلالیت کرد. چه زمانی؟ وقتی من در بیمارستان بودم. ایشان هم در بیمارستان بستری بود. پسرش را فرستاد. گفت: «ایشان را حلال کن.» گفتم: «من ایشان را حلال نمی‌کنم.» گفت: «چرا حلال نمی‌کنید؟» گفتم: «ایشان مرا به زندان انفرادی انداخت. در حالی که دزدی، تخلف و فساد کرده است. من باید به زندان بروم؟ آقا خودت و بچه‌هایت، خلاف و فساد کردید. آیا من باید بابت آن به زندان می‌رفتم؟» حالا پرونده آقای یزدی چه بود؟ وقتی آقای نیازی پرونده آقای یزدی را در اختیار من قرار داد. ما مشغول صرف ناهار بودیم. پرونده آقای یزدی تا سطح میز ناهارخوری بالا آمد. بعد دیدم یکی از پرونده‌ها، مربوط به ۳ هزار هکتار از اراضی جنگل‌های شمال خلیل‌محله عباس‌آباد بهشهر است.

🟢 آقای یزدی در آن زمان که رئیس قوه قضاییه بود، برای خرید خانه شخصی خود، به آقای ذاکر احمدی، رئیس دادگستری استان هرمزگان نامه زده است که مبلغ یک میلیارد تومان به حساب شخصی اینجانب واریز کنید. اگر اشتباه نکنم در نامه نوشته بود که به حساب ۸۹۵۷ بانک ملی شعبه مجلس شورای اسلامی واریز نمایید/ دیده بان ایران


▶️فیلم کامل گفت و گو رادر #دیدبان_ایران ببینید👇🏻

https://youtu.be/yVDUT2ZQsLQ?si=txFinCZry01qdqCG

@didebaniran

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 01:59


کنسرت گروه کوک ماه

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 01:22


مادری که با فرزندش عکاسی می‌کند

تصویرهایی از خانم فاطمه خواجه‌پور -عکاس ورزشی- در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه کاربران قرار گرفته است.
تصویرها نشان می‌دهد خانم خواجه‌پور در حالی که فرزندش را در آغوش دارد، از مسابقات ورزشی عکاسی می‌کند.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 01:21


بریده‌ای از کتاب احمد سمیعی (گیلانی)، زندگانی و خاطرات سیاسی در گفتگو با سایه اقتصادی‌نیا، نشر نی، ص ۱۳۸ ـ ۱۴۱.

▪️اتفاقاً می‌خواستم به کنگرۀ نویسندگان برسم. شما خودتان در کنگره نبودید؟

▫️خیلی کم.

▪️چطور؟ برایتان جالب نبود؟

▫️چرا جالب بود. ملک‌الشعرا رئیسش بود! خانلری تاریخچه‌ای دربارۀ ادبیات منثور عرضه کرد، طبری دربارۀ شعر سخن گفت، حکمت هم دربارۀ شعر. سخنرانی طبری قالبی و به اصطلاح مارکسیستی بود؛ ولی حکمت درست در نقطۀ مقابل سخن گفت و شعر را همان‌طور شناساند که امروز می‌پذیریم. کنگره گمانم به ابتکار شوروی سازمان یافته بود. شبیه شیوۀ برگزاری کنگره را بعدها در فرنگ مشاهده کردم: در کنفرانس ابتدا گزارش وسیع و جامعی دربارۀ موضوع کنفرانس می‌دادند که تدوین این گزارش چه‌بسا ماه‌ها کار می‌برد. از مدت‌ها قبل تدارک می‌دیدند و از همه‌جا گزارش می‌گرفتند. بعد از عرضۀ گزارش، سخنران‌ها در بخشی با عنوان «انتروانسیون»  خطابه ایراد می‌کردند. معنای لغوی انتروانسیون «دخالت» است به این معنا که سخنران‌ها در زمینۀ اصلی واردِ شاخه‌ها یا شرح جزئیات می‌شوند. مثل کنفرانس‌های ما نیست که سخنران‌ها این شاخه به آن شاخه و دیمی سخن بگویند. کاملاً هدایت‌شده است. کنگرۀ نویسندگان هم دقیقاً بر همین منوال بود و کاملاً هدایت‌شده. یعنی معلوم بود هر سخنران در چه زمینه و با چه محدوده‌ای باید صحبت کند، نه اینکه هرچه دلش خواست بگوید. سخنرانی‌های آن کنگره سندهای موثقی‌اند که جا دارد که دوباره به جامعه عرضه شوند.

▪️منتشر شده‌اند آقای سمیعی.

▫️واقعاً لازم است. از همه جای ایران آمده بودند به کنگره.

▪️افراشته هم در همین کنگره شعر خواند.

▫️افراشته شعر رندانه‌ای خواند. می‌دانی او همیشه مضامینی اختیار می‌کند مربوط به مردم و طبقات پایین، به‌علاوه شعرش از نظر قواعد و معیارهای شعر کلاسیک هم چفت‌وبست محکمی ندارد. برخی ادبا به ضعف تألیف او خرده می‌گرفتند و بهش طعنه می‌زدند. افراشته در کنگره با کنایه پاسخ طعنه‌زنندگان را داد. در این شعر  ادیب متحجری به افراشته انتقاد می‌کند تو قافیه و روَی نمی‌دانی و قواعد عروض سرت نمی‌شود؛ ولی مخاطب از لحنِ شعر می‌فهمد افراشته به اصطلاح مدح شبیه ذمّ می‌کند و به‌واقع فضائل خودش را انعکاس می‌دهد. ابیاتش آن‌قدر شیرین است که با خواندن اول در ذهن حک می‌شود. افراشته نادره‌ای بود در ادبیات. طبری هم جایگاه خاصی داشت. وقتی سخنرانی می‌کرد، اگر در سالن حضور نمی‌داشتی که ببینی او پشت تریبون ایستاده و فی‌المجلس سخن می‌گوید، خیال می‌کردی از رو می‌خوانَد. همان‌قدر فصیح سخن می‌گفت که می‌نوشت. یارشاطر هم این ویژگی را داشت. حتی با دوستانش آن‌قدر فصیح و شمرده سخن می‌گفت که انگار از رو می‌خواند.

▪️ولی در کنگرۀ نویسندگان امثال نیما و آل‌احمد و نوگرایان هم بودند. برای شما جالب نبود بروید این‌ها را ببینید؟

▫️راستش هیچ جالب نبود!

▪️اصلاً؟

▫️مطلقاً! دست‌کم برای من. آل‌احمد عضو سازمان دانشجویان بود و منش و شخصیتش اصلاً جذبم نمی‌کرد. اگر نوبتِ سخنرانی حکمت یا خانلری یا طبری بود، چرا، برایم جالب بود. یا نوبت شعرخوانی افراشته. ولی ما بی‌قرار بودیم جلسه تمام شود، فیلم پخش کنند!

▪️چرا دنبال فیلم بودید؟

▫️چون در عهد رضا شاه به‌کل چشم‌وگوش‌بسته بودیم. نه‌تنها در سیاست، بلکه در معاشرت با دخترها. تشنۀ تجربه‌های اجتماعی بودیم. ناگهان افتادیم در دل دنیایی که دنیای دیگری بود: دختر و پسر پهلوی هم می‌نشینند، با هم صحبت می‌کنند، با هم می‌روند کوه، با هم می‌روند سینما. این‌ها بود که برای ما تازگی و جذابیت داشت، نه آل‌احمد و نیما!

https://t.me/Sayehsaar

صالح نیک‌بخت

09 Nov, 01:01


موضع بی‌معنی

سرمقاله هم‌میهن
۱۹ آبان ۱۴۰۳



🔹درست است که سیاستمداران باید مواضعی بگیرند که شأن و منزلت کشور خود را حفظ کنند؛ ولی این کار به معنای آن نیست که جملات بی‌معنی گفته شود. بیایید این گزاره‌هایی را که پس از انتخاب ترامپ در ایران و به‌طور رسمی گفته شد با هم مرور کنیم: «برای این کشور (ایران) فرقی نمی‌کند چه کسی رئیس‌جمهور آمریکا شود»، «برای ما هرگز تفاوتی نخواهد داشت که چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز شده است»، «ما برای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و این‌که چه کسی انتخاب شود، چندان ارزشی قائل نیستیم».

🔹اینها مواضع رسمی است. اگر به غیررسمی‌ها اشاره شود که اوضاع بیخ پیدا می‌کند. مسئله این است که هیچ‌کدام از اینها درست نیست و مخاطب آنها را درک نمی‌کند و پاسخی بی‌معنی می‌پندارد. گوینده هم می‌داند که درست نیست. پاسخی است که اتفاقاً نه نشانه قدرتمندی بلکه ناشی از ضعف است.

🔹سیاست و سیاستمداران را ذات‌گرایانه نباید تحلیل کرد. سیاستمداران برخلاف آنچه نشان می‌دهند، خیلی هم منعطف هستند؛ چون اگر نباشند، بقای خود را با علامت سوال مواجه می‌کنند.

📌برای مشاهده متن کامل سرمقاله کلیک کنید

@hammihanonline
hammihanonline.ir

صالح نیک‌بخت

08 Nov, 18:43


به یاد مهدی سحابی

✍️علی رضایی

مهدی سحابی، مردی که میان کلمات،رنگ‌ها و حجم‌ها راه می‌پیمود،مسافری بود در میان جهان‌های گوناگون؛ ادبیات ، هنرهای تجسمی و روزنامه‌نگاری.
او بی‌وقفه در جستجوی لحظه‌های گم‌شده ای بود که زبان،گاه از بیان آن عاجز است.سحابی نه‌تنها یک مترجم برجسته بود،بلکه هنرمندی بود که مرزها را در هم می‌شکست،پیوند می‌داد و برای جامعه‌ای که در عطش معنای ژرف زندگی می‌سوخت،دریچه‌ای نو می‌گشود.
او با دقت و تعهد بی‌پایان،به کاوش در روح متون بیگانه می‌پرداخت و جوهر آن‌ها را به زبان فارسی منتقل می‌کرد،چنانکه هر واژه در دست او نه فقط کلمه‌ای ترجمه‌شده،بلکه تپشی از قلب اندیشهٔ نویسنده اصلی می‌شد.
سحابی در نقاشی و مجسمه‌سازی نیز قصه‌گویی منحصر بفرد بود؛ او در خطوط و رنگ‌ها همچون واژه‌ها به دنبال معنای ژرف زندگی میگشت.
در عرصه روزنامه‌نگاری هم حضوری بی‌بدیل داشت.قلمش همچون نوری در تاریکی بود که به خواننده کمک می‌کرد تا جهان را از زوایایی تازه ببیند و درک کند.
مهدی سحابی با میراثی ماندگار درگذشت.
میراثی که در هر صفحهٔ ترجمه،در هر تابلوی نقاشی و در هر مقاله‌ای که نوشت،جریان دارد.
امروز سالگرد درگذشت او بود

صالح نیک‌بخت

08 Nov, 06:46


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

07 Nov, 16:37


💥مال مصدق از شیر مادر حلال تر است...!
✍️
علی مرادی مراغه ای

امروز ۱۷ آبان سالروز آغاز محاكمه دكتر مصدق پس از پیروزی کودتای۲۸ مرداد بوده در دادگاه نظامی در سال ۱۳۳۲ش.
در میان غارت اموال خانه مصدق پس از پیروزی کودتا، عکسی از مجله هفتگی ترقی نظرم را جلب کرد که در زیر می آورم.
من هر موقع به تصاویر غارت خانه مصدق پس از کودتا توسط اراذل و اوباش نگاه می کنم بلافاصله به یاد غارت خانه ستارخان یا غارت اموال مجلس اول مشروطه پس از به توپ بستن اش توسط محمدعلی شاه می افتم که اراذل و اوباش در غارت اموال مجلس حتی به درختانِ حیاط آن هم رحم نکردند!

♦️در زمان حمله ی کودتاگران برای تسخیر خانه مصدق، فرماندهی محافظین خانه را سرهنگ ممتاز به عهده داشت او با امکانات و افراد بسیار کم، دفاع جانانه ای کردند اما با اتمام مهماتشان سرانجام شکست خوردند.
در آن روز، ابتدا جماعتی از اراذل و اوباش با قمه و چماق به منظور تسخیر خانه به منزل مصدق حمله کردند، اما چون موفق به فتح آن نشدند لذا به دستور ژنرال زاهدی، گروههای ارتشی مجهز به تانکهای شرمن وارد عمل شدند که پس از چند ساعت مبارزه، سرانجام با شلیک سنگین تانکها به خانه مصدق و البته اتمام مهمات محافظین، خانه توسط کودتاگران فتح شد، اندکی قبل از فتح خانه، مصدق با نردبانی از طریق پشت بام از خانه خارج شده به خانه همسایه رفته بود.

♦️سروان اسکویی اولین کسی بود که با تانک وارد خانه شد که بعدها به «تانک مصدق شکن» معروف گشت و در این زمان بلافاصله غارت خانه توسط اراذل و اوباش و کودتاچیان آغاز گردید.
در ظرف چند دقیقه، خانه کاملا ویران و غارت گردید و چیزی به درد خور باقی نماند، جالب است که خانه مجاور که اداره اصل چهار بود نیز از غارت مصون نماند!
هرکس که در آن ساعت ۷ از خانه مصدق خارج می شد چیزی به عنوان غنائم در دست داشت:
«یکی نفس نفس زنان یخچال برقی را بدوش گرفته خارج می برد چند نفر دو قالی نفیس کرمانی را بدوش می کشیدند یکی رختخواب و دیگری تختخواب را بخارج حمل می کرد، پرده های ابریشمی، مبل و صندلی و کمد و خلاصه هر چه در خانه بود بغارت رفت و اگر در حدود ساعت ۷ و حوالی آن کسی از این اطراف می گذشت می دید که هر کس چیزی در دست دارد فریاد می زد:
این مال مصدق است از شیر مادر حلال تر است...»
(مجله هفتگی ترقی، مورخه ۲ شهریور ۱۳۳۲.ص۱۹)
البته اشیایی که قابل حمل نبودند می شکستند چنانکه لاستیک و صندلی ها و چراغهای اتومبیل شخصی مصدق را بردند و باقیمانده ماشین را آتش زدند...

♦️در شکستِ مصدق و غارت خانه او که دقیقا شبیه غارت اموال مجلس اول مشروطه پس از به توپ بستن اش بوده در هر دو حادثه، شکست مشروطه خواهی و دمکراسی خواهی ایرانیان به وضوح دیده می شود اما در هر دو حادثه، عناصری شبیه هم و کمی متفاوت وجود دارند. عناصری از پاتریمونیالیسم سنتی و ایدئولوژی شبه مدرنیسمِ حاصل دوران پهلوی تا آن زمان که پیوند خورده و به هم آمیخته.
شباهتها در دو حادثه تلخ تاریخی مانند شکست دمکراسی خواهی و پیروزی استبداد و غارت اموالِ طرفِ شکست خورده عینا دیده می شوند.
اما در اینجا در هر دو شکست و در عین شکست، تفاوتی اساسی با دوران قبل از مشروطیت و پس از آن به چشم می خورد:
اینکه در دوران قبل از مشروطیت، شاه مستبد با یک اراده و با دو سطر دستخط، می توانست قدرتمندترین فرد پس از خود یعنی صدراعظم را مثلا در حمام فین کاشان به دیار نیستی بفرستد اما پس از مشروطه، دیگر آن اراده تنها با دو سطر دستنوشته متحقق نمی گردد بلکه با توسل به توپهای لیاخوف روسی و یا با توسل به تانکهای شرمن و قدرت و دلارهای بیگانگان و به زور امکان پذیر می گردد!
پس می توان گفت که مشروطه در عین شکست، مهرِ خود را بر جامعه ایران و ذهن ایرانی زده است و جامعه ایران از مشروطه تا آن زمان، اینقدر تغییر کرده است...!

◀️تصاویر زیادی از غارت خانه مصدق وجود دارد مانند
این تکه فیلمی که البته ناشیانه تصویر کاشانی و بقایی هم در کنار درِ مجلس شورا هستند بر آن چسیانده شده بطوریکه بیننده در ابتدا به اشتباه فکر می کند آنها هم به بازدید خانه مخروبه مصدق آمده اند...!
اما در این میان، تصویری وجود دارد که برایم جالب بود و در زیر این نوشته و یا
اینجا آورده ام. در این تصویر، یکی از غارتگران را می بینیم که شاید دیر رسیده و چون چیزی برای سرقت و غارت پیدا نکرده می کوشد سیم های دیوار خانه مصدق را جمع کند و با خود ببرد...!

صالح نیک‌بخت

07 Nov, 11:13


کۆچی ناوەختی خاتوونی پایەبەرز و خاوەن‌ڕێز، حاجییە خانم عایشە ئیمانی، ناسراو بە "دایە حاجی"، دایکی بەڕێز و دڵسۆزی عەدنان حەسەنپوور، ڕۆژنامەنووسی خەباتکار و چالاکی مەدەنی و سیاسی و جگەرگۆشەکانی‌تریان؛ بەڕێزان سەرگوڵ، شەهلا، ژیلا، لەیلی و هەروەها ئامیار حەسەنپوور، بوو بە مایەی تازیەباری و کەسەرێکی قووڵ بۆ شاری سەربەرزی مەریوان.
دایە حاجی لە پەروەردەکردنی چەندین ڕۆڵەی شایستە و هێژادا ڕۆڵێکی دیار و بەنرخی گێڕا و بەردەوام جێگەی ڕێزی خەڵکی مەریوان بووە. لە ساتی دەستبەسەرکردن و داسەپاندنی سزای سێدارە بۆ کوڕە گەورەکەی عەدنان حەسەنپوورەوە، ئازار و دژوارییەکی یەکجار زۆری چەشت و لە ئاست ئەم نەهامەتییەدا بە وێنەی چیا خۆڕاگر بوو. لە گەرمەی هەوڵەکان بۆ ڕزگارکردنی عەدنان و داخوازی پێداچوونەوە و لێکەوتێک کە دەرکردنی سزای سێدارە بۆ عەدنان لە ناوخۆی کوردستاندا هەیبوو، دایە حاجی یەکەم پرسیاری لە من وەک پارێزەری کوڕەکەی ئەوە بوو کە ئاخۆ چارەنووسی ڕۆڵەکانی‌ترم ( ئەو کەسانەی‌تر کە ئەو سەردەمە بە سێدارە مەحکووم ببوون) دەبێ بە چی؟ ئەو بە درێژایی ئەو دە ساڵەی کە عەدنان لە زینداندا بوو، بە بەردەوامی سەردانی ئەو دایکانەی دەکرد کە جگەرگۆشەکانیان لەسێدارە درابوون یاخود سزای سێدارەیان بۆ دەکرابوو و بەم چاوپێکەوتنانە ببوو بە سووکناییەک بۆ کول‌وکەسەری سەر دڵی ئەم دایکانە. ئەو ئازار و پەژارەیەیەی کە دایەحاجی و بنەماڵەکانی‌تر بەرگەیان گرت، تەنانەت پاش بەسەربردنی دە ساڵ زیندانی عەدنان و ئازادبوونی ئەویش نەڕەوییەوە و بەردەوام بوو.
دایەحاجی پاش ساڵانێک ئازارچەشتن و لەخۆبردوویی بێ ئەوپەڕ، دواجار لە شەوی پانزەی خەزەڵوەردا دڵە گەورەکەی لە لێدان کەوت و لەپاش خۆی گەلێک بیرەوەری و یادگاری بەنرخی بەجێهێشت.
یاد و بیرەوەری ئەم دایکە ئازدیخواز و دڵسۆزە بەرز و بەرێز ڕادەگرین و تازیەباری خۆمان ئاراستەی جگەرگۆشەکان و سەرجەم بنەماڵە و ئازیزانی دەکەین.

ساڵح نیکبەخت و بنەماڵە
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

07 Nov, 10:44


وداع با مادری کوه صفت
🖤🌹🖤🌹🖤🌹
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سوگمندانه درگذشت حاجیه خانم عایشه ایمانی مشهور به " دایه حاجی"، مادر گرامی روزنامه نگار مبارز و فعال مدنی وسیاسی؛ عدنان حسن پور و دیگر فرزندان شایسته ی این مادر مهربان خانمها؛ سرگل، شهلا ، ژیلا و لیلا و آقای آمیار حسن پور، شهر قهرمان پرور مریوان را در ماتم و اندوه فرو برد.
دایه حاجی که بانویی پرهیزگار بود و در پرورش فرزندانش نیز نقشی به سزا و سامان داشت در میان مردم مریوان همیشه ارجمند و مورد احترام بود.از زمان دستگیری پسر بزرگش "عدنان" و محکومیت ظالمانه او به اعدام با طناب دار و شرایط غیر انسانی که در دوران بازداشت برای عدنان به وجود آمده بود زیر کوهی از آوار مشکلات قرار گرفت ودر برابر این آوار رنج و محنت حکم اعدام عدنان چون همه مادران نستوه مانند کوههای کردستان مقاومت کرد. سرانجام با تلاش برای نجات عدنان و پذیرش اعاده دادرسی و نیز پیامد اعدام عدنان در تمام مناطق کردنشین ،دایه حاجی اولین سوالی که از اینجانب به عنوان وکیل پسرش کرد این بود : تکلیف سایر فرزندانم (محکومین به اعدام ان زمان ) چه میشود؟ در تمام مدت ده سالی که عدنان در زندان بود و پس از ان در حد توان به دیدار مادرانی که فرزندانشان اعدام شده یا زیر حکم اعدام بودند، میرفت و با این دیدارها تسلای خاطر دلهای غمگساران بود.رنج و محنتی که او و سایر خانودها متحمل میشدند حتی بعد از تحمل کیفر ده ساله حبس عدنان و ازادی او استمرار یافت. این مادر آزاده با کوله باری از رنج همراه با فداکاریهای کارستانش در شبانگاه روز پانزدهم آبانماه درگذشت و همراه غم واندوه درگذشت خود دنیایی از خاطرات خوب و تلاشهای انسانی از خود به یادگار گذاشت.
رفتار و سلوک "دایه حاجی " را ارج می نهیم و به فرزندان عزیز او و دامادها و همه خانواده عزادار وی تسلیت میگوییم. شادی روح آن عزیز سفر کرده را از یزدان پاک خواهانیم.
صالح نیک بخت و خانواده
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

07 Nov, 09:26


📹 ترامپ برد يا هريس باخت؟

▫️رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل سیاسی و کارزارهای انتخاباتی در گفت‌و‌گو با اکوایران تشریح کرد که انتخابات اخیر آمریکا را باید بیشتر برد ترامپ دانست یا باخت هریس.

▫️او درباره تفاوت‌های کمپین‌های انتخاباتی هریس و ترامپ گفت: موضع ترامپ در دو موضوع اقتصاد و مهاجرت برای رای دهندگان مردد باورپذیرتر بود و مالکیت موضوعی داشت، اما هریس در مورد مساله سقط جنین مزیت داشت.

▫️او اظهار کرد: هریس بعد از مناظره در سی‌ان‌ان به موضوعات اقتصاد و مهاجرت توجه کرد و این تغییر دیدگاه برای هریس تبعات منفی داشت.

▫️قهرمانپور تاکید کرد: پس از این اتفاق لاتین‌تبارها انگیزه خود را برای انتخاب هریس از دست دادند، از سویی هریس در موضوع اقتصادی نیز نتوانست اعتماد رای دهندگان را به دست بیاورد.

▫️او با اشاره به تفاوت موضع احزاب دموکرات‌ و جمهوری‌خواه در بخش اقتصاد گفت: هریس برخلاف بایدن نتوانست رای اقشار کارگری و گروه‌های فقیر در ایالات صنعتی را کسب کند.

📺 @ecoiran_webtv

صالح نیک‌بخت

07 Nov, 08:39


سیاست اسیر کلیشه‌ها

سرمقاله هم‌میهن
۱۷ آبان ۱۴۰۳



🔹یکی از بدترین ویژگی‌های سیاستمداران اسیر کلیشه شدن آنها است. سیاستمدار حاذق هیچ‌گاه هیچ پدیده‌ای را ذاتاً تهدیدآمیز یا مطلقاً فرصت‌‌آفرین نمی‌بیند.

🔹بلکه هر پدیده‌ای را همزمان واجد ظرفیت‌های تهدیدآمیز یا فرصت‌زا می‌داند و نحوه رفتار و واکنش خود را عامل تعیین‌کننده در تبدیل تهدید به فرصت و برعکس می‌داند. در واقع، سیاستمداران کارکشته و فعال، در برابر پدیده‌های بیرونی منفعل نیستند و به کنشگری خود در ایجاد ظرفیت‌های جدید باور دارند.

🔹انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید آمریکا از پدیده‌هایی است که می‌تواند مشمول کلیشه‌های رایج شود و آمدن او را برای ایران شر مطلق تحلیل کنند. به‌ویژه با تجربه حضور اول او در کاخ‌سفید که با خروج از برجام و تشدید تحریم‌ها و ترور سردار سلیمانی همراه بود، چنین برداشت و تحلیلی دور از انتظار نیست.

📌برای مشاهده متن کامل سرمقاله کلیک کنید

@hammihanonline
hammihanonline.ir

صالح نیک‌بخت

07 Nov, 05:25


ترســـــــــــــــــــــــــــوهای تنـهــــــــــــــــــــــــــــا

🔘آدم ها در مواجه با شرایط تنش زا مکانیسم های جبرانی متفاوتی بروز می دهند. عصبانیت، پرخاشگری، آسیب زدن به خود و دیگران معمولی ترین مکانیسم های مواجه با آزردگی های روحی و روانی هستند.
🔘 یک زن به هر دلیلی لباس هایش را از تن درآورده و با بدن عریان، عصبانیت و شرایط بحرانی خود را نشان داده است. پیداست که در شرایط روحی و روانی طبیعی هیچ کس چنین شکل و شیوه ای را نمی پسندد. انتخاب این رفتار حکایت از بحرانی عمیق و هیجانی شدید دارد.
🔘این که عریان شدن آن زن به خاطر تذکر پوشش نامتعارف بوده است یا به خاطر جای پارک نامناسب، تعادل روانی نداشته است یا با قصد و هدف این کار را کرده هرگز اهمیت ندارد. آنچه که من دیدم و برای من اهمیت دارد تنهایی آن آدم و ترس آدم های حاضر در آن صحنه بود. من در آن صحنه آدم هایی را دیدم که بدیهی ترین رفتارهای اجتماعی را بلد نبودند. نمی دانستند با یک آدم آشوب و آشفته چگونه باید مواجه شوند. شاید هم می دانستند  اما نمی توانستند؟ کسانی که در آن صحنه حضور داشتند گرخیده و گریخته به نظر می آمدند. دست و پای خودشان را گم کرده بودند. هوش و حواسشان سر جای خود نبود و تشخیص نمی دادند چه کاری درست و چه رفتاری نادرست است.
🔘صحنه عریان شدن آن زن و رفتار آدم های اطرافش نشان داد که ما تماشاگران ماهری هستیم. کار ما این است که سوژه ای پیدا کنیم و به تماشا بنشینیم. آدم های آن صحنه ثابت کردند ما مردم مداخله و مسئولیت نیستیم و برای مواجهه با بحران های اینچنینی نه آموزش دیده ایم و نه آمادگی داریم.
🔘 رفتار بهنجار آن بود که چند نفر از آدم های آن صحنه بروند نزدیک آن زن. کنارش بمانند.ـدستش را بگیرند. با او حرف بزنند. همراهش شوند و با لباس های خود و حتا اگر شده با تن و بدن خود حریمی امن برای یک آدم هراسیده بسازند و آرامش و اعتماد از دست رفته را به او بازگردانند.
🔘آن صحنه تابلوی گویای ترس و تنهایی جامعه ما بود. همه آن آدم ها تنها بودند و ترسیده. بی هیچ تفاوتی. زن ها ترسیده بودند  و مردها تنها. مامورها سر درگم نشان می دادند.  دانشجوها خام و خفتیده. بی تفاوتی همجنس ها تباه کننده بود. هیچ نشانی از یک جامعه آگاه و سرزنده و مسئولیت پذیر وجود نداشت. جامعه ای شقه شقه و آشفته را به نمایش گذاشتیم. هیچ کس در آن صحنه کار خودش را بلد نبود. هیچ چیز درست سر جای خود ننشسته بود.
🔘 بی تفاوتی آدم های اطراف آن زن نشانه ای از تنهایی همگانی جامعه است. بی تعلقی.  تعلیق ترس و تنهایی. آدم هایی که چون تنها هستند می ترسند و چون می ترسند در بزنگاه ها تنها می مانند. آن صحنه نشان داد ما  شهروندان بی پیوستگی و پشتوانه ای هستیم.
🔘 هیچ تاویل و تفسیری نمی توانم برای این واقعه بنویسم. حق هیچ قضاوتی ندارم. تنها می توانم بگویم زنی دیدم که مصیبت تنهایی خود را با بدن عریان برای تن هایی که ترسیده بودند فریاد می زد اما، نمی دانست که آدم های ترسو پیش از آن که ترسو شوند کور و کر می شوند!
🔘 نمی دانم و اگر هم بدانم هیچ اهمیتی ندارد که آن زن انقلابی بود یا ضد انقلاب، پرستو بود یا پروژه بگیر، روانی بود یا سالم، هنجار بود یا هنجار شکن،حق داشت یا نداشت، رفتارش درست بود یا نبود، مادر بود یا فرزند، هر چه که بود من زنی تنها دیدم که میان تن های ترسو، تنهایی و ترسویی همه ما را فریاد می زد!
🔘او که عریان شده بود از تنهایی خود می گریخت و آن آدم ها فقط تن او را دیدند و چشم ها و دست هایشان بر تنهایی او بستند. هیچ کس حتا نزدیک او نرفت. او زنی تنها بود که تنها ماند!
🔘آنچه من دیدم لخت شدن یک زن نبود عریانی یک اجتماع تنهای ترسیده بی تفاوت بود. نمایش تن های تنها و ترسوهای تنها.

صالح نیک‌بخت

29 Oct, 00:11


متفکران نقاد بهترین نتیجه بالقوه را از اطلاعات می‌گیرند و منطقی‌ترین تفسیر را ارائه می‌دهند.

۱۰. متفکران نقاد همدلانه می‌اندیشند. همدلی فکری یعنی اینکه با قوه تخیل خودمان را جای دیگران بگذاریم تا بتوانیم آنها را خوب بفهمیم. البته، همدلی فکری معادل هم‌فکری نیست. درواقع، درک کردن دیگران به معنای پذیرفتن باورهایشان نیست. در تفکر همدلانه باید به طور موقت دیدگاه‌ها و استدلال‌های خودمان را کنار بگذاریم و با دیدگاه‌ها و استدلال‌های دیگران بیندیشیم. باوجوداین، احساساتی بودن درک ما را از واقعیت منحرف می‌کند. اما هدف همدلی فکری این است که صرفاً به داده‌ها و واقعیت‌ها با نگاه سرد و بی‌روح نگاه نکنیم. هر کاری که درباره اطلاعات می‌کنیم به انسان هم ربط دارد. تفکر فقط درباره داده‌ها و واقعیت‌ها نیست؛ درباره انسان هم هست.

۱۱. متفکران نقاد متواضعانه می‌اندیشند. متفکران نقاد خوب آگاهند که درباره همه‌چیز نمی‌دانند. آنها می‌دانند که شناختشان بسیار محدود است. آنها همچنین فراتر از چیزی که می‌دانند ادعا نمی‌کنند. نقطه مقابل تواضع فکری غرور فکری است. افراد مغرور خود را «همه‌چیزدان» می‌دانند و برای حل مشکلاتشان با کسی مشورت نمی‌کنند.

۱۲. متفکران نقاد مشتاقانه وضع موجود را به چالش می‌کشند. تفکر نقادانه یعنی به چالش کشیدن عرف‌های دیرینه که در جامعه نهادینه شده‌اند. متفکران نقاد روال معمول را به چالش می‌کشند؛ اینکه سنتی مرسوم است بدین معنا نیست که باید تا ابد ادامه یابد. متفکران نقاد به‌دنبال پاسخ‌های هوشمندانه و عقلانی برای وضعیت موجود نامطلوب‌اند.

۱۳ متفکران نقاد خویشتن‌نگرند. خویشتن‌نگری یا درون‌کاوی یعنی آگاهی یافتن از احساسات، افکار و عواطف خودمان. متفکران نقاد درباره نحوه زندگی کردن خودشان می‌اندیشند؛ یعنی به درون ذهن خودشان سرک می‌کشند نه به درون زندگی دیگران. درون‌کاوی سبب می‌شود که از نحوه تفکر خودمان و خطاهایمان آگاه شویم. متفکران نقاد بیشتر دربارهٖ خودشان می‌اندیشند و قضاوت می‌کنند نه درباره دیگران. درواقع، متفکران نقاد خویشتن‌نگرند نه خویشاوند‌نگر. آنها دیده به گریبان خود فرو می‌برند و به عیب دیگران نمی‌نگرند. هدف تفکر نقادانه هم همین است که خویشتن‌نگر باشیم و درون خودمان را بکاویم. نظامی گنجوی در این زمینه می‌گوید:

عیب کسان منگر و احسان خویش

دیده فرو کن به گریبان خویش

۱۴. متفکران نقاد سیستمی می‌اندیشند. به مجموعه‌ای از اجزای مرتبط‌به‌هم که برای دستیابی به هدفی مشترک در تعامل‌اند سیستم می‌گویند. تفکر سیستمی مستلزم شناخت اجزای سیستم، ارتباط آن اجزا باهم و هدف یا کارکرد سیستم است. متفکران نقاد سیستمی می‌اندیشند؛ یعنی می‌توانند اجزای یک مجموعه را از هم تشخیص دهند و کارکرد هر کدام را جداگانه یا باهم بررسی و بین آن اجزا ارتباط برقرار کنند.

۱۵. متفکران نقاد خودتنظیم‌گرند. خود‌تنظیم‌گری یعنی مراقبت از مراحل تفکر خود به‌منظور آگاهی یافتن از رویدادهای ذهنی و تصحیح و تنظیم آنهاست. خود‌تنظیم‌گری مستلزم جدا کردن مفروضات و عقاید خودمان از مفروضات و عقاید دیگران است. مولوی درباره خودتنظیم‌گری می‌گوید:

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این

بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
*منبع:* خانواده‌‌ خردمند: چگونه در خانواده نقادانه بیندیشیم.
----------
 گاهنامه مدیر = گاهواره دانایی
----------
👩‍💻تلگرام گاهنامه مدیر
https://t.me/gahname_modir
🧑‍💻تلگرام راهنامه مدیر
https://t.me/rahname_modir
👩‍💻سایت
http://gahnamemodir.ir/
🧑‍💻اینستاگرام
www.instagram.com/gahname_modir
_
🟨🟩🟦🟪🟫🟥🟧

صالح نیک‌بخت

29 Oct, 00:11


متفکران نقاد چه ویژگی‌هایی دارند و چگونه می‌اندیشند؟

🖊️محمدرضا سلیمی
*نشر:* گاهنامه مدیر
■آلبرت انیشتین، هنری فورد، ماری کوری و زیگموند فروید از جمله متفکران نقادی بودند که دنیای ما را تغییر دادند.
https://t.me/gahname_modir
□سؤال: این افراد چه ویژگی‌هایی داشتند و چگونه می‌اندیشیدند که توانستند جهان بشریت را به طور چشمگیری تغییر دهند؟ آیا به صرف داشتن اطلاعات زیاد می‌توان جهان را تغییر داد؟ آیا صرف متفکر بودن می‌توان زندگی بشر را دگرگون کرد؟

●لازم است به این نکته توجه کنیم که تفکر نقادانه صرفاً جمع‌آوری اطلاعات نیست و کسی که حافظه‌ای قوی دارد و از دانش و اطلاعات فراوانی برخوردار است الزاماً متفکر نقاد نیست. متفکر نقاد کسی است که بتواند اطلاعات جمع‌آوری‌شده یا در دسترس را درست تحلیل و ارزیابی کند و به بهترین نتیجه‌ٔ ممکن دست یابد.

○متفکران نقاد فراتر از جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات پیش می‌روند تا به بهترین نتیجه‌ٔ ممکن دست یابند. متفکران نقاد مدام دانششان را ارتقا می‌دهند و البته چیزی فراتر از دانش در ذهنشان می‌پرورانند.‌ آنها انعطاف‌پذیرند و با نگاهی خاص به جهان و پدیده‌های آن می‌نگرند. آنها صرفاً مخزن اطلاعات نیستند، بلکه می‌توانند اطلاعات را درست، دقیق و علمی تحلیل و ارزیابی کنند و به خلاقیت دست یابند.

■متفکران نقاد ویژگی‌های متعددی دارند. در اینجا به ۱۵ ویژگی این افراد اشاره می‌کنیم و به‌اختصار آنها را شرح می‌دهیم.

۱. متفکران نقاد مشاهده‌گران ماهری‌اند. مشاهده‌ٔ دقیق یعنی توانایی جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات از طریق حواس پنج‌گانه. مشاهدهٔ متفکر نقاد به تبیین دقیق و فهم عمیق از جهان می‌انجامد.

۲. متفکران نقاد کنجکاوند. کنجکاوی و پرسشگری جوهره‌ٔ متفکران نقاد است. کنجکاوی و علاقه‌مند‌بودن به افراد و جهان صفت بارز متفکران نقاد است. این حس کودکانه (کنجکاوی) دائماً با آنها همراه است. به‌تدریج که ما بزرگ‌تر می‌شویم حس کنجکاوی کودکانه در ما کاهش می‌یابد، اما متفکران نقاد این حس را تا آخر عمر حفظ می‌کنند. کنجکاوی سبب می‌شود دانش افراد عمیق‌تر و فهمشان از جهان دقیق‌تر بشود.

۳. متفکران نقاد عینی‌گرا هستند. ذهن‌گرایی یکی از آفت‌های تفکر نقادانه است. ذهن‌گرایان معتقدند که عقاید همه به طور یکسان درست است، اما متفکران نقاد بر اساس شواهد و داده‌های عینی قضاوت و سعی می‌کنند هيجاناتشان بر قضاوتشان تأثیر نگذارند. البته، برای این افراد غیرممکن است که به طور کامل عینی‌گرا باشند؛ زیرا ذهنیتشان با دیدگاه‌ها، تجربه‌ها و چشم‌اندازها شکل گرفته است. آگاهی از خطاهای شناختی اولین گام در مسیر عینی‌گرا بودن است.

۴. متفکران نقاد حقیقت‌جو هستند. افراد حقیقت‌جو تمایل ندارند عقایدشان را به دیگران تحمیل کنند. حتی اگر نتیجه‌ٔ استدلال و بحث‌ و گفت‌وگو برخلاف عقایدشان باشد، آن را می‌پذیرند. آنها دیدگاه‌هایشان را مجدداً تحلیل و ارزیابی و در صورت لزوم اصلاح می‌کنند. وقتی تأمل صادقانه نشان می‌دهد که تغییر ضروری است، متفکران نقاد دیدگاه‌هایشان را تغییر می‌دهند.

۵. متفکران نقاد گشوده‌ذهن‌اند. متفکران نقاد دیدگاه‌های گوناگون را درک می‌کنند و دربارهٔ تعصبات احتمالی‌شان واقع‌بین‌اند. اولویت افراد گشوده‌ذهن تشخیص این واقعیت است که به دیگران حق داشتن و حفظ دیدگاه‌های خودشان را می‌دهند. این افراد «پذیرای» نظرات دیگرانند، بدون اینکه آن نظرات را بدون دلیل «بپذیرند».

۶. متفکران نقاد تحلیل‌گرند. تحلیل یکی از کلیدی‌ترین مهارت در یادگیری تفکر نقادانه است. تحلیل یعنی تعمق درباره اطلاعات ازطریق تفکیک اجزای سازنده آن به منظور ارزیابی و پی بردن به ماهیت آن اجزا. فرد تحلیلگر اجزای تفکر را باهم یا به طور مجزا ازطریق معیارهای فکری ارزیابی و درنهایت نتیجه‌گیری می‌کند. تحلیل با مشاهده و پرسشگری آغاز می‌شود. درواقع، پرسشگری ابزار تحلیل است.

۷. متفکران نقاد از سوگیری‌هایشان آگاهند. تعصب و جانبداری سم تفکر نقادانه است. متفکران نقاد تفکرشان را به چالش می‌کشند تا شواهدی که باورها و تمایلاتشان را شکل می‌دهند بیابند و معین کنند آیا این شواهد معتبرند یا نه.

۸. متفکران نقاد اطلاعات مرتبط را تشخیص می‌دهند. یکی از سخت‌ترین بخش تفکر نقادانه تشخیص مرتبط‌ترین و مهمترین اطلاعات درباره موضوع موردبحث برای بررسی آنهاست. ممکن است اطلاعات باارزش اما کم‌اهمیت باشند. ربط‌داری یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی تفکر خودمان و تفکر دیگران است.

۹. متفکران نقاد منطقی استنباط می‌کنند. استنباط یعنی توانایی نتیجه‌گیری از داده‌ها و کشف بروندادها یا نتایج بالقوه. برای مثال، اگر شما بفهمید که کودکتان بی‌حال است، استنباط می‌کنید او «بیمار» است. اگر پی بردید فردی ۱۲۰ کیلو وزن دارد، استنباط می‌کنید که او بیش‌ازحد چاق است.

صالح نیک‌بخت

29 Oct, 00:09


🔴مسئله ما در درجه اول، نه ترامپ است و نه هریس

🔺شرق ۷ آبان ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔹در راســتای تحلیل تأثیر انتخابات آمریکا بر سیاســت خارجی مســعود پزشــکیان، عباس عبدی در گفت وگویی با «شــرق»، تحلیل خود را با تشــبیه فضای سیاست داخلی و خارجی ایران به مسابقات ورزشی پیش می برد و پیرو آن باور دارد:
▪️«هنگامی که می خواهیم با تیم دیگری مســابقه دهیم، در درجه اول باید خودمان خوب بازی کنیم و بهتریــن ترکیب، مربی و تاکتیک را به کار بگیریم. در مرحله بعد بدمان نمی آید که بازیکنان خوب آنان غایب باشــند یا تیمشان اختلاف های داخلی و مدیریتی داشــته باشد. در هر حال، میان ایــن دو حالت بایــد تمام تأکید خود را بــر بهبود وضعیت تیم خودی گذاشت، ســپس طراحی نحوه مواجهه با تیم مقابل».▪️

🔹با چنین قرائتــی، این روزنامه نگار تأکید دارد:
▪️«اگر این گونه نگاه کنیم، مســئله مــا در درجه اول، نه ترامپ اســت و نه هریس. مســئله ما داخلی است»؛ چرا که از منظر عبدی، «هنوز وفاقی، نه در سطح ساختار سیاسی و نه با جامعه شکل نگرفته است. بنابرایــن هر کدام از آن دو (ترامپ/ هریس) که بیایند، به دنبال مقابله با ایران و کســب حداکثر امتیاز هستند»▪️

🔹در مجموع این فعال سیاســی نتیجه می گیرد:
▪️«اگر در داخل ضعیف باشــیم، آمریکایی هــا هرگونه که بتوانند مقابله می کنند و اگر نه، تفاهم را ترجیح خواهند داد».▪️

🔹عبدی، ذیل بازتبیین گفته‌های پیشــین خود دربــاره برجام و دولت روحانی که عنوان کرده بود
▪️«پیش از هر مذاکره ای، باید فضای داخل را مســاعد کرد»▪️

🔹و طرح این پرســش که آیا درباره دولت پزشــکیان هم گزاره مذکور صدق می کند یا برعکس باید با دیپلماســی بــه فکر تلطیف و تعدیل در داخــل بــود؟ ضمن آنکه فضــای کنونی منطقــه و جهان متفاوت از سال ۹۲ است، صرفا به بیان این جمله اکتفا می کند که

▪️«معنای وفاق همین اســت کــه باید در داخل حکومت و با مردم دربــاره موضوع روابط خارجی نوعی وفاق پیش آید و بر همین اساس نیز تداوم یابد. اگر بخواهیم روابط خارجی را به چماق در داخل تبدیل کنیم، به سرنوشــت برجام دچار خواهیم شــد».▪️

🔹عبدی در پاسخ به پرسش دیگری ناظر بر تحوالت یک ســال اخیر خاورمیانه که سایه جنگ ایران و اســرائیل هم بر آن ســنگینی می کند و اینکه در کل روی کار آمدن ترامپ یا هریس چه ســمت و ســویی به تنش تهران و تل آویو می دهد و آیا هریس به آتش بس می اندیشــد و ترامپ درصــدد دامن زدن به بحران خواهد بود یا روند دیگری شــکل خواهد گرفت؟ بر «عدم قطعیت» تمرکز دارد و تصریح می کند:
▪️«من نمی‌دانم چگونه یک ایرانی در ســطح من می تواند به این پرسش بسیار تخصصی پاسخ دهد؟ همه پاســخ‌ها در حد آخرین مطلبی اســت که از یک جا خوانده یا شنیده شــده است. از این حیث،کســانی که در ایران بتوانند تا این حد تخصصی در باره تحوالت آمریکا یا کشــوری مشابه نظر دهند، خیلی کم هستند»▪️

صالح نیک‌بخت

28 Oct, 19:53


پاییز نمادی از بی تعلقی

علی رضایی

پاییز این شاعر خاموش طبیعت، با هر برگ که به زمین می‌افتد، زمزمه‌ای از حقیقتی ابدی را در گوش ما نجوا می‌کند.می‌گوید هر آنچه به این جهان پا می‌گذارد،روزی رهسپار ابدیت است.این فصل، قصه‌گوی رفتنی‌هاست؛ فصل غروب‌ها و پایانها. فصلی که هر رنگش و هر بادی که برگ‌ها را به رقص درمی‌آورد، یادآور ناپایداری و گذر زندگی‌ست.
پاییز با زیبایی خیره‌کننده‌اش، در دل انسان نشانه‌ای از پذیرش می کارد. پذیرشِ آن که هر آغازی ، پایانی دارد و هر جوانه‌ای که بر شاخه‌ها می‌روید، روزی در دل خاک فرو می‌افتد. انسان نیز در این چرخه‌ی بی‌انتها، مسافری موقت است. هر آنچه می‌سازد و به آن دل می‌بندد، چون برگ‌های پاییز روزی لاجرم از او جدا می‌شود. پس باید درس رهایی و عدم تعلق را از این معلم طبیعت آموخت ؛ درس قدرشناسی هر لحظه و درک این حقیقت که هیچ چیز، حتی درخشان‌ترین روزها، ابدی نیست.
پاییز از ما می‌خواهد به تماشای زیبایی‌ها بنشینیم، اما اسیرشان نشویم؛پائیز به ما می آموزد که همه چیز در حال گذر است، و در این گذر، آرامش حقیقی نه در دلبستگی و وابستگی، که در رهایی و پذیرش نهفته است.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

28 Oct, 15:31


سوال صریح خبرنگار روزنامه کاروکارگر از سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص خیانت های پوتین به ایران
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

28 Oct, 08:44


اگر می‌توانستم کلمه‌ای بسازم و به زبان فارسی بیفزایم “درسناک” را می‌ساختم، به معنای پر از درس و شبیه دردناک که به معنی پر از درد است. درسناک را می‌ساختم برای زمان‌هایی که آدم‌ها در وضعیتی قرار می‌گیرند که از آن درس‌های بزرگ و فراوانی می‌آموزند. درسناک را می‌ساختم برای زمان‌هایی که آدم‌ها در وضعیتی قرار می‌گیرند که حجم زیادی از آنچه درست می‌دانستند نادرست از کار در می‌آید. درسناک را می‌ساختم برای زمان‌هایی که آدم‌ها در وضعیتی قرار می‌گیرند که ناگهان غبار‌های دور و برشان می‌نشیند، ابرها کنار می‌رود، و آنچه پیش از این نمی‌دیدند، آشکار می‌شود.
درسناک را می‌ساختم برای وضعیتی که آگاهی سیل‌وار از راه می‌رسد. وضعیتی که گاهی دردناک هم هست.

امیرعلی بنی اسدی
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

28 Oct, 07:11


💥از تاریخ بیاموزیم!
✍️
علی مرادی مراغه ای

⏹️در تاریخ هیچ حادثه ای دوبار رخ نمی دهد اما ۹۹ درصد حوادث شبیه هم و بارها رخ داده و رخ خواهند داد.
پس از تاریخ عبرت بگیریم و این نوشته نمونه ای از آن است...

♦️قبل از مشروطه، مختارالسلطنه رئیس نظمیه تهران بود مردم خاطرات خوبی از او داشتند:
گرفتن دزدان, مستان عربده کش، زنان بدکاره و مخصوصا مبارزه با گرانفروشی.
قصابى را كه گوشت كم داده بود، سرازير به قناره می آویخت!
(شهیدی،سرگذشت تهران.ص ۵۴۸)
روزی دیگر، نانوایی را كه داخل نان سبوس كرده بود گوشش را می برید!
فروشندگان، ماست را در تهران گران کردند فرمان داد ارزان کنند. خودش بصورت ناشناس به دکانی در شهر سر زد و ماست خواست، ماست فروش پرسید: چه جور ماستی میخواهی؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه؟!
وی با شگفتی پرسید مگر چند نوع ماست وجود دارد؟!
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر می‌گیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه می‌فروشیم. اما ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان می‌ بینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگرش آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته می‌فروشیم...!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درخت آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمرش سفت ببندند، سپس تغار دوغ را از بالا در لنگه‌های تنبانش ریختند و آنقدر آویزان نگه داشتند تا همه آبها که به ماست افزوده بود از تنبان اش بیرون چکید!
پس از آن، فروشنده ها ماست‌ها را در کیسه کردند و این مثل ماندگار شد!

♦️در این زمان وبا از عراق آمد و وارد کشور شد حاج سیاح در مورد ورد وبا می نویسد:
«یک نفر از علمای معروف از نجف با طلاب زیادی به عزم مشهد حرکت کرده و وارد کرمانشاه شد. اطبا و مامورین خواستند ایشان را قرنطینه نگاه داشته اطمینان از نبودن مریض بکنند. اما اطرافیانش گفتند«قدم حضرت آقا برکت و رحمت است، هر جا وارد شود بلا رفع می شود! نباید قرنطینه شوند» مامورین گفتند«حضرت آقا و غیر ایشان در کربلا و نجف بودند پس چطور بلا آنجا وارد شد؟» همراهان آقا با این دلیل واضح با چماق جواب داده، طبیب و مامورین را کتک سخت زدند. در ایران هم، به خلاف حکم خدا، بر اعمال و جنایات اهل عمامه مواخذه و مجازات نیست، به زور وارد کرمانشاه شدند. وبا هم با خود آوردند در کرمانشاه همان روز جمعی مبتلا شده ۲۳ نفر روز اول مردند»!

♦️حاج سیاح اسم نمی برد اما این شخص، آقا محمدحسن ممقانی یکی از مجتهدان متنفذ بود همراهان او تا مشهد به هر کجا رفتند وبا را بردند و وبا مانند آتشی بود که بر مرغزار خشک افتاد هزاران نفر مردند تنها در تهران ۲۰هزار نفر از وبا مردند«هر روز مردم مشغول روضه‌ خوانى میبودند ...وبا جمع كثيرى را كشت، از ده هزار نفر تا سى هزار نفر...»
(مرآت الوقایع مظفری...ج ۱،ص ۴۵۷)
دولتمردان و رجال از پايتخت گریختند اما مرحوم مختارالسطنه در شهر ماند چون کار میت، قبر و کفن رونق گرفته بود و فرصت طلبها، بیشتر از وبا بجان مردم افتادند! قیمت قبر را ده برابر کردند!
مختارالسلطنه حكم داد قبرى چهار قران بگيرند حتى در غسل اموات نيز شركت میکرد، سرانجام، خودش بر اثر ابتلا به وبا درگذشت.
(نظم و نظميه در دوره قاجاريه،سيفى...ص ۱۱۸)
با اينكه درس نخوانده بود«اما در عدالت و ديندارى عديل نداشت»!
(مرآت الوقایع...ج2ص ۷۱۲)

♦️جالب اینکه، پسر همین مختارالسلطنه، سرپاس مختاری معروف رئيس شهربانى رضاشاه بود و قاتل مطبوعات و قاتل نصرت‌الدوله، سردار اسعد، تيمورتاش، اسدى، صولت‌الدوله قشقايى، تقی ارانی، فرخی یزدی و...
اما سرپاس مختاری، عاشق موسیقی و پرورش گل بود و نخبه ویولن!.
پس از سقوط رضاشاه از شهربانی بركنار، محاکمه و ۸ سال زندانی شد پس از آزادی تا زمان مرگش در ۱۳۵۰ش بسراغ موسیقی و ويولنش رفت، نسل قبل از ما، آهنگهايش را حتما از راديو شنیده اند.
(بامداد، شرح حال رجال...ج ۶، ص ۱۰۸).

مرحوم مختارالسلطنه مرد نیکی بود اما او در یک جا اشتباه کرد او به نظم درونی نپرداخت، او برای مبارزه با دزدی، گرانفروشی به نظم بیرونی پرداخت از طریقِ دست بریدن، گوش بریدن، و سر و ته آویزان کردن....و نظم را هم انصافا برقرار کرد. اما این نظمی، سطحی و موقتی است، پس با رفتن او و آمدن دیگری، نظم او نیز رفت!
پسرش هم میتوانست یک هنرمند در حد جهانی باشد اما در یک سیستم دیکتاتوری، قاتل برجسته ترین فرزندان ایران شد!.
بدون شک، در وجود همه ما، استعدادی از شر و جنایت و رگه هایی از خیر، لطافت و موسیقی وجود دارد اما این بیشتر، زمینه و زمانه است که تعیین میکند کدامیک از آن جنبه ما، مجال نشو و نما یابد.
همچنانکه در یک سیستم سالم و آزاد، یک قاتل میتواند سر از هنر و موسیقی درآورد و برعکسِ آن, در یک سیستم دیکتاتوری نیز, یک هنرمند میتواند به قاتلِ شاعران و نویسندگان بدل گردد...

🔗لینک کانال
@Ali_Moradi_maragheie
http://www.upsara.com/images/l195616_1.jpg

صالح نیک‌بخت

28 Oct, 05:38


🔺آسمان عربی و حمله اسرائیل!

تنش نظامی میان ایران و اسرائیل زوایا و ابعاد مهم دیگری دارد که پیوندی مستقیم با متن این تنش ندارد، اما در حاشیه آن واجد اهمیت فراوان و ارتباطی غیر مستقیم است. از جمله آن‌ها بُعد ایرانی عربی و تحلیل مناسبات دو طرف از پنجره این تنش است.

اهمیت این بُعد هم بیشتر از آن جهت است که کشورهای عربی غالبا متحد آمریکا هستند و به شکل مستقیم و غیر مستقیم درگیر جنگ و تنش در منطقه.

اما در بحبوبه این وضعیت تنش‌آلود، دو اقدام قابل تامل بود؛ نخست خودداری بیشتر این کشورها از اجازه به اسرائیل برای استفاده از حریم هوایی آن‌ها در حمله به ایران و دوم نیز محکومیت سریع و گسترده این حمله.

هنوز مسیرهای دقیق عبور جنگنده‌های اسرائیلی روشن نیست؛ گرچه ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز دیروز اعلام کرد که این جنگنده‌ها وارد حریم هوایی عراق شده و از آنجا شلیک کرده‌اند.

دو مسیر نزدیک به عراق وجود دارد؛ نخست اردن و دیگری سوریه و دقیقا روشن نیست که جنگنده‌های اسرائیلی از کدامیک وارد آسمان عراق شده‌اند.

اردن اعلام کرد که هیچ هواپیمایی اسرائیلی از حریم هوایی‌اش برای حمله به ایران عبور نکرده است که البته نیاز به راستی‌آزمایی دارد. اما جدا از موضع رسمی اردن نشانه دیگری وجود دارد که جنگنده‌های اسرائیلی از آسمان سوریه وارد عراق شده‌اند و آن هم این که لحظاتی قبل از حمله به ایران حملاتی در مرکز و جنوب سوریه انجام شد و سیستم‌های راداری و پدافندی هدف قرار گرفت.

در این صورت می‌توان گفت که حمله به ایران نه از آسمان متحدانِ عربِ آمریکا، بلکه از آسمان دو کشورِ "دوست" صورت گرفته است که نظام‌های سیاسی هر دو متحد ایران هستند؛ اما کنترلی بر آسمان خود ندارند. آسمان عراق که در اختیار آمریکاست و آسمان سوریه هم جولانگاه اسرائیل و تقریبا در اختیار روسیه.

حمله اخیر اسرائیل محکی برای روابط ایران و کشورهای عربی هم بود. خودداری عربستان و متحدان عرب آمریکا که بعضا هم با اسرائیل روابط ائتلافی دارند، با در اختیار گذاشتن حریم هوایی خود و همچنین محکومیت سریع حمله می‌تواند بروندادی از دو امر باشد؛ نخست مسیر بهبودی که روابط ایرانی عربی طی می‌کند و رایزنی‌ها و تحرکات دیپلماتیک فشرده اخیر و دیگری نگرانی این کشورها نسبت به تشدید تنش و گسترش جنگ در منطقه.

این کشورها تمایلی به گسترش جنگ در منطقه با طرفیت ایران ندارند و آن را به زیان منافع و چشم‌اندازهای کلان اقتصادی خود می‌دانند که فضای ناامنی در منطقه آسیبی جدی به آن وارد می‌کند.

هدف دیگر واکنش کشورهای عربی منطقه به حمله اسرائیلی نیز می‌تواند فراهم کردن محملی برای خودداری ایران از پاسخ و ممانعت از افزایش تنش باشد.

اما موضع اخیر همسایگان جنوبی ایران در مخالفت با عبور جنگنده‌های اسرائیلی از حریم هوایی خود را نمی‌توان دلیلی بر تداوم این وضعیت در صورت وقوع جنگ دانست. اگر تنش نظامی در آینده به جنگی تبدیل شود که آمریکا خود را ناچار به دخالت در آن ببیند، بعید است که این کشورها حتی اگر هم بخواهند بتوانند مانع مشارکت پایگاه‌های آمریکا در جنگ شوند و محتمل هم نیست که اسرائیل اساسا گوش به مخالفت این کشورها دهد و منتظر اجازه عبور جنگنده‌هایش از حریم هوایی‌شان بماند.

واقعیت این است که این کشورها میان سندان روابط ائتلافی با آمریکا و الزامات توافق‌نامه‌های امنیتی و چکش جبر همسایگی با همسایه ایرانی و الزامات آن قرار گرفته‌اند.

نگارنده بر این باور است که هنوز تغییری بنیادین در ادراک رسمی عربی در قبال ایران رخ نداده و علت آن هم این است که جدا از متغیرهای فرارابطه‌ای، هنوز دیوار «بی‌اعتمادی» میان دو طرف پابرجاست.

در این راستا نیز می‌توان گفت که کشورهای عربی منطقه، یک طرف غیرمستقیم دو جنگ کنونی در غزه و لبنان و در کل درگیری ایران و اسرائیل بوده و با بیم و امید نظاره‌گر آینده تنش‌های کنونی هستند و این که چه طرفی در نهایت در منطقه موقعیت برتری پیدا خواهد کرد.

همچنین بر خلاف ملت‌های عرب که از منظر تاریخی عرب-اسرائیلی به جنگ کنونی می‌نگرند، غالب نظام‌های رسمی عربی و بازیگران موثر آن، خاورمیانهِ بدون حماس و حزب‌الله را فارغ از هویت مذهبی جداگانه هر دو، در قاب منطقهِ بدون اسلام سیاسی بیشتر می‌پسندند و در آن سو هم تمایلی ندارند که جایگاه آمریکا و بعضا حتی اسرائیل در منطقه در مقابل ایران و متحدانش تضعیف شود.

در پایان ذکر این نکته هم بد نیست که یکی از معضلات دیرپای سیاست خارجی ایران قرار گرفتن در سیکل مواجهه کلیشه‌ای و موسمی با مسائل بدون طراحی بلندمدت و آینده‌نگری ژرف است. محصول چنین نگاهی لزوما پیش‌بینی روزهای سرنوشت‌ساز کنونی در مسیر خصومت با آمریکا و اسرائیل می‌بود و همین خود می‌طلبید که از گذشته بستر منطقه‌ای برای این روزها مهیا شود و از حداقل تنش‌ها هم پرهیز و در صورت رخداد سریعا مهار می‌شد.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

28 Oct, 05:30


🔷 سی ویژگی افرادِ حیله‌گر!

✍️ محمود سریع‌القلم

۱. مهم ترین موضوع در حرف، واکنش و عملِ شخصِ حیله‌گر، در نهایت حفظ و ترویج خودش است؛

۲. ده‌ها شخصیت دارد؛

۳. تا می‌تواند وعده می‌دهد چون به درستی می‌داند عمومِ مخاطبان حافظۀ کوتاه مدت دارند؛

۴. به هیچ اصول ثابتی پایبند نیست و استعداد U-turn های مکرر در جهان‌بینی را دارد؛

۵. معقول بودن را هنرمندانه به نمایش می‌گذارد؛

۶. جز به سِمَت وامکاناتِ ناشی از سِمَت، وفاداری دائمی دیگری ندارد؛

۷. کلمات دلنشین، مهمترین سرمایۀ حیله‌گران است؛

۸. به تناسبِ مخاطب، ظاهرِ خود را تنظیم می‌کند و دنبال مرید است؛

۹. دائما در حال رصد کردن اوضاع برای فرصت‌طلبی و حفظِ منافع خودش است؛

۱۰. کانونی‌ترین هنر حیله‌گر، مخفی کردن خودِ واقعی است؛

۱۱. با آنچه می‌گوید و نمی‌گوید، خودِ واقعی را مخفی می‌کند؛

۱۲. به تناسب مخاطب، واژگان خود را تغییر می‌دهد؛

۱۳. از این واژه‌ها بسیار استفاده می‌کند: انسانیت، عدالت، صداقت؛

۱۴. خیلی ناجوانمردانه اطرافیان خود را حذف می‌کند؛

۱۵. رصد می‌کند تا آنچه را مخاطب دوست دارد بشنود، به او بگوید؛

۱۶. نهایت تلاش را به کار می‌گیرد تا مخاطب با حال قضاوت کند و گذشته را فراموش کند؛

۱۷. دومین سرمایۀ حیله‌گر این است که عامه معمولا گذشته را فراموش می‌کنند؛

۱۸. منحنی عملکرد او سینوسی است چون در پی حقیقت نیست؛

۱۹. حیله‌گری در طبیعت و DNA اوست؛

۲۰. دو «نیرو» در ناخودآگاه او همیشه فعال است: تصاحب مقام و دسترسی به پول و امکانات؛

۲۱. به جز مقام، شهرت و پول، عمومِ مدارهای دیگرِ لذت در وجود او خاموش است؛

۲۲. فرصت‌ها را شکار می‌کند تا در صحنۀ تئاتر بماند؛

۲۳. کلیدی‌ترین کاری که با دیگران دارد: ساختنِ «ذهنیت‌های» جدید برای آن‌ها؛

۲۴. یکی در میان، جملاتی می‌گوید تا مخاطب را نسبت به نیات خود سِحر کند؛

۲۵. از طریق بازی با واژگان و مفاهیم، اوضاع را امیدوار کننده ترسیم می‌کند؛

۲۶. توهم و fact را با هم مخلوط می‌کند تا مخاطب را گیج کند؛

۲۷. از پرداختن به موضوعات و مشکلات کانونی طفره می‌رود؛

۲۸. بو می‌کشد تا به کانون‌های قدرت و ثروت نزدیک شود و بماند؛

۲۹. عامدانه تلاش می‌کند بخش‌هایی از هر موضوع و داستانی را از دید مخاطب مخفی نگه دارد؛

۳۰. عامدانه سعی می‌کند دیگران در مورد سخنان و عملکرد او سریع به جمع‌بندی برسند.

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

28 Oct, 05:30


🔴عقل سلیم کجاست؟

🔺اعتماد ۷ آبان ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘دو روز پیش در یادداشت «بدترین پروتکل» نوشتم که بدترین پروتکل‌هایی که سیاستگذاران ما به آن‌ها عادت کرده‌اند و باید نقض شوند، پروتکل‌های ذهنی و رویکردی هستند که در ساختار موجود ریشه دوانده‌اند. یکی از مهم‌ترین آنها که نمادی از وجود پروتکل‌های زیان‌بار ذهنی است، مسأله قیمت‌گذاری حامل‌های انرژی است. در این زمینه به سخنان آقای پزشکیان هنگام ارایه لایحه بودجه اشاره کردم که اکنون مفصل‌تر آن را در اینجا می‌آورم: ▪️«پزشکیان یکی از چالش‌های موجودکشور را اصلاح یارانه‌های انرژی دانست و با اشاره به افزایش ۴۰ درصدی مصرف بنزین نسبت به ۵ سال گذشته، تصریح کرد: میزان مصرف بنزین در سال جاری، نسبت به سال ۹۸ حدود ۴۰ درصد افزایش پیدا کرده است، این در حالی است که میزان جمعیت و درآمد ملی بسیار کمتر از این است. امروز هزینه تمام شده بنزین بدون لحاظ قیمت نفت، که شامل هزینه پالایش، هزینه حمل فرآورده و هزینه جایگاه‌دار است حدود ۸ هزار تومان می‌باشد. امسال حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان و در صورت ادامه وضع موجود برای سال آینده باید ۱۳۰ هزار میلیارد تومان بنزین وارد شود که قیمت هر لیتر بنزین وارداتی، بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان هزینه‌بردار است. اصلاح نظام یارانه سوخت مورد توافق اکثر کارشناسان اقتصادی است.»▪️

🔘چند روز پیش لیستی را دیدم که به مسأله تغییرات قیمت ارز در افغانستان و ایران در دو سال اخیر اشاره کرده و نوشته بود که: ▪️«اگه اقتصاد واقعا علمه، چطوریه که اینها(با اشاره به طالبان) در ۲ سال حکومتشون ارزش پول کشور را ۱۲ درصد افزایش دادن؟ چطوریه که ما در این ۲ سال ۶۰ درصد از دست دادیم؟ اونم با این همه پروفسور؟ مشکل ما چیه؟»▪️

🔘اکنون می‌خواهم بگویم که برای اثبات نادرستی عرضه حامل‌های انرژی با این قیمت‌ها نیازی نیست که به علم یا اجماع یا اکثریت اقتصاددانان مورد نظر آقای پزشکیان اشاره شود؟ مگر کار اقتصاددانان اثبات نادرستی این سیاست است؟ برای مثال آیا نخوردن گوشت مردار گندیده و آلوده گربه افتاده روی زمین نیازی به منع و دستور پزشکان دارد؟ اگر کسی، نه حتی عقل متعارف، بلکه یک حس متعارف داشته باشد نزدیک به چنین گوشتی نمی‌شود. مگر اینکه کل حواس پنجگانه او از میان رفته باشد تا چنین گوشتی را بخورد.

https://telegra.ph/عقل-سلیم-کجاست-10-27

صالح نیک‌بخت

27 Oct, 18:24


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

27 Oct, 11:49


🔻یوسف مولایی: تخاصمات منطقه‌ای به زودی تمام می‌شود؛ اسرائیل به دنبال آتش‌بس است

یوسف مولایی استاد روابط بین‌الملل در خصوص ماجراجویی بامداد شنبه اسراییل به اعتماد گفت:

🔹بازدارندگی در برهه‌ای ممکن است به صورت فردی و با محوریت یک کشور خاص اعمال شود و زمانی هم با مشارکت جهانی و با حضور جامعه بین‌الملل محقق. در این شرایط جامعه جهانی به طرف متجاوزگر فشار وارد می‌کند که از ادامه اقداماتی که نظم و امنیت بین‌الملل را به هم می‌زند، خودداری کند. به نظرم ایران باید تلاش کند در هر دو حوزه توان خود را افزایش دهد. یعنی ضمن ایجاد بازدارندگی ژئواستراتژیک، ابزارهای دیپلماتیک را هم به کار بگیرد تا افکار عمومی جهانی و کشورهای صلح‌طلب را معطوف جنایات اسراییل کند.

🔹نظر شخصی من این است که تخاصمات منطقه‌ای به زودی پایان می‌گیرد و مذاکرات صلح خاورمیانه وارد مرحله جدیدی می‌شود. واقع آن است که اسراییل دیگر توانایی به دوش کشیدن بار سنگین هزینه‌های مادی، نظامی و اجتماعی این نبرد را ندارد. بنابراین تلاش می‌کند با روش‌های مختلف زمینه‌های آتش‌بس را فراهم سازد. با توجه به وضعیت منطقه، سایر کشورها تلاش می‌کنند زمینه‌های پایان دادن به تنش را فراهم سازند./ اعتماد

این مطلب را #اینجا_بخوانیم 👇

https://www.etemadonline.com/tiny/news-681405

#سیاسی

@EtemadOnline

صالح نیک‌بخت

27 Oct, 08:48


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

27 Oct, 05:21


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

27 Oct, 05:19


جامعه تشنه توازن است

جواد کاشی

جامعه با اقتصاد زندگی می‌کند، با فرهنگ و هنر و دین بالنده می‌شود، با سیاست راهی برای حل مشکلات خود پیدا می‌کند و با قدرت نظامی و پلیس از خود حراست می‌کند. هر کدام نقشی و جایگاهی ویژه در تداوم و غنای جامعه سیاسی دارند. اگر هر یک خیال کند کارکردهای دیگر را هم باید به آن سپرد جامعه رو به سوی بحران و انحطاط می‌برد. بیش از دو دهه است نهاد نظامی و پلیس مدعی همه کارکردهای متنوع اجتماع سیاسی ما شده است. قدرت نظامی پشتوانه شکوفایی اقتصادی قلمداد شده. ارزش‌های مبارزه و مقاومت و جنگ، به مثابه شاکله حیات فرهنگی و دینی معرفی شده و در صحنه سیاسی همه بازیگران با معیارهای دوستان و دشمنان طبقه‌بندی شده‌اند.
حاصل جامعه پریشان امروز است. به همین چند روز اخیر توجه کنید. جامعه دلنگران جنگ است. در کازرون یک فرد مسلح جان امام جمعه شهر را می‌گیرد و در دم به خود شلیک می‌کند، در سیستان و بلوچستان یک گروه مسلح با نیروی نظامی کشور درگیر می‌شود و تعداد قابل توجهی از نیروهای نظامی کشته می‌شوند. در چنین بزنگاهی دستگاه تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی نیز بابت سبک بودن حمله اسرائیل شادی می‌کند، انگار نه انگار چهار نیروی نظامی این کشور در نتیجه این حمله به شهادت رسیده‌اند.
جامعه ایران برای حراست از خود نیازمند نیروی نظامی است، اما پیش از آن نیازمند یک اقتصاد شکوفاست تا زندگی کردن ممکن باشد. نیازمند فرهنگ و دین و هنر است تا جامعه عمق پیدا کند، و نیازمند عرصه پررونق حیات سیاسی است تا خرد جمعی بر حیات اجتماعی سایه بیاندازد.
نیروی نظامی و بازیگران عرصه اقتصاد و فرهنگ و سیاست همه کارکردهای ضروری دارند. اما جامعه نیازمند خردی است که میان این ضرورت‌ها توازنی برقرار کند. سروری هر کدام بر دیگری فاجعه‌بار است.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

27 Oct, 00:58


‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ آبان زادروز ایرج میرزا

(زاده ۶ آبان ۱۲۵۳ تبریز -- درگذشته ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ تهران) شاعر

او از نوادگان فتحعلی‌شاه قاجار بود که پدر و پدربزرگش هردو شاعر بودند و او طبع شعری‌اش را از آنها به ارث برده بود. وی فارسی، عربی و فرانسوی را در تبریز نزد عارف اصفهانی و نصراله بهار شیروانی آموخت. در سال ۱۳۰۳ سمت بازرس کل امور مالیه خراسان را رها کرد و به‌تهران آمد.
اقامت او در خراسان که پنج سال به‌طول انجامید، بارزترین دوران کوشش ادبی وی بود. او نمی‌توانست نسبت به جنبشهای آزادیخواهی که در همه جای کشور پدید آمده بود، بی‌اعتنا باشد و در اشعاری که در این زمان سرود. سادگی و صمیمیت، عمق اندیشه و لحن افشا و اعتراض به‌طور کاملا آشکار به چشم می‌خورد و در این سالهاست که او را به‌عنوان یک شاعر بزرگ ملی می‌شناسند. وی در هنگام ورود به تهران با استقبال گرم و پرشور ادبا و شعرا و مردم عادی که اندیشه‌های خود را در شعر او دیده بودند روبرو شد
وی شاعری را شغل و حرفه خود قرار نداد و جز به حکم تفنن و فرمان طبع، شعر نمی‌سرود، حتی در ابتدا از لقب فخر الشعرایی که امیرنظام به او داده بود استفاده نکرد. او تا اواسط عمر کمتر شعر گفته و اشعار او منحصر به‌همان قصاید و اشعاری بود که جنبه تفنن و شوخی دوستانه داشت.
در تابستان  ۱۲۹۹  اندکی پس از قیام خراسان، ابوالقاسم  عارف، سفری  به آنجا کرد و مهمان کلنل محمدتقی‌خان پسیان شد. ایرج که دل خوشی از عارف نداشت، مثنوی عارفانه را سرود و هنگامی که این نوشته به‌تهران رسید و چاپ شد، ولوله‌ای در شهر به راه انداخت. دوستان عارف سخت برآشفتند  و به وی بد گفتند و او را هجو کردند. مثنوی عارفانه مشتمل بر پانصد و پانزده بیت است و در آن ایرج از عارف گله میکند و نیشهای بسیار تندی میزند ولی این مثنوی قسمتهای بسیار زیبایی در مورد زن، حجاب، مالکان ستمکار و بیچارگی دهقانان در خود دارد که اوضاع و احوال ناگوار مردم و کشور در آن روزگار را روایت می‌کند.
آرامگاه وی در گورستان ظهیر‌الدوله تهران است.
🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ایرج_میرزا، ز

صالح نیک‌بخت

27 Oct, 00:58


💥برو به شاه بگو كسی از توپ خالی شما نمی ترسد!
✍️
علی مرادی مراغه ای

آقانجفی یکی از دشمنان سرسخت مشروطه ایران بود و امروز زادروز اوست.

♦️قبل از مشروطه، مال و جان مردم اصفهان و حوالی آن در دست دو نفر یعنی: ظل السلطان(پسر ناصرالدین شاه حاکم اصفهان) و شیخ محمدتقی آقانجفی بود، همان روحانی ثروتمند، متنفذ و ضد مشروطه که گویند کتاب مثنوی معنوی را با چنگگ برمیداشت و در بخاری می انداخت تا دستش نجس نگردد!.
این دو نفر، چنان به هم نزدیک بودند که «ظل السلطان، شیخ آقانجفی را حضورا و غیابا اخوی خطاب میکرد»
(مقدمه ای بر جامعه شناسی اصفهان، انصاری...ص۴۸)
جالب اینجاست که پس از انقلاب مشروطه، مردم اصفهان از دست ظلم و تعدی ظل السلطان و آقانجفی در ۸محرم ۱۳۲۵ه به وکلای آذربایجان در مجلس اول متظلم شدند.
(اسناد مشروطیت، ایرج افشار...ص۳۴۶)

♦️این دو نفر، اصفهان را باهم میخوردند اما برخی مواقع، میانه شان شکرآب میشد، یکبار نجفی از ظل السلطان کاری خواست اما ظل السلطان گفت«من این کار را برای تو نخواهم کرد اگر قانع نمی شوی میتوانی به شاه بابام بنویسی تا مرا از حکومت اصفهان عزل کند»
آقانجفی هم در جواب گفته بود:
«چرا بنویسم شاه بابات ترا بردارد، مینویسم به امپراطور روس که شاه بابات را معزول کند»!
البته آقانجفی برای ناصرالدین شاه نیز تره خرد نمی کرد او ماهى دو سه هزار تومان به طلاب و فقرا شهريه می ‏داد.
(روزنامه خاطرات عين‏ السلطنه...ج‏۲ص۱۴۵۷)
و «بعنوان اجراء حد درباره مرتدين در اصفهان اسباب زحمت زياد براى دولت شد»
(چهل سال تاريخ ايران...ج‏۲ص ۷۷۳)
ثروتش به كرورها مى ‏رسيد و مالیات نمی پرداخت هر وقت هم او را به تهران احضار میکردند نمی رفت، او «در اصفهان قريب پنجاه شصت نفر از بابيه را شكم دریده و سر ‏بریده بود»!
(روزنامه خاطرات عين‏ السلطنة...ج‏۲ص۱۶۱۶).

♦️یکبار شورشی در اصفهان رخ داد و به كشته شدن تعدادی از مردم به دست حاكم شهر انجاميد، حاكم در گزارش خود به ناصرالدين شاه، شيخ آقانجفی را عامل تحريك مردم دانست. شاه او را به تهران احضار كرد. اما آقانجفی به احضار شاه وقعی ننهاد. روحانيون درباری به تكاپو افتادند كه سر و ته قضيه را به نحوی فيصله دهند تا نه سيخ بسوزد و نه كباب. امام جمعه، داماد شاه و آقا سيدعلی اكبر تفرشی و چند تن ديگر از علمای تهران، كوشيدند چنين وانمود كنند كه به خواهش علما، ناصرالدين شاه از پافشاری در احضار اهانت‌آميز آقانجفی خودداری كرده و از آقانجفی هم خواستند كه به قصد زيارت مشهد حركت كند و ضمن اقامت چند روزه در تهران، با شاه ملاقات نمايد. به اين ترتيب نه اهانتی به مقام روحانی آقانجفی وارد شود و نه امر شاه بلا اجرا بماند.

♦️اما وقتی دو سمبل قدرتِ دینی و سیاسی در تهران با همديگر روبرو شدند، اختلافشان نه تنها حل نشد بلكه عميق‌تر گشت:
«آقانجی با استقبال مردم وارد تهران شد و به اصرار علما در قصر شمس‌العماره به ملاقات شاه رفت. عمدا يكی از ملاهای اصفهان را هم با خود برد تا به محض آمدن شاه با صدای بلند مشغول مباحثه فقهی شوند! شاه وارد شد و معتمدالدوله پيش دويد و ورود «اعليحضرت قدر قدرت» را اعلام داشت...
اما آقانجفی به بهانه اينكه با تشريفات دربار آشنايی ندارد به روی خود نياورد، شاه نزديك شد ناگهان آقانجفي سر بلند كرد و با لهجه اصفهانی گفت:
«شاه شوماييد؟ سلام»!.
شاه از اين توهين عمدی برآشفته و غضبناك در حالیكه تهديدهای سخت می نمود از تالار خارج شد. غضبِ شاه، اتابك و رجال درباری را سخت به وحشت انداخت، آقانجفی هم برخاست و عصا زنان راه خود را گرفت كه برود، صدراعظم امين‌السلطان با رنگ پريده پيش دويده و گفت:
آقا... چرا اينطور رفتار فرموديد؟ امروز جان و مال تمام مملكت در اختيار اعليحضرت است. جان خودتان و ما را به خطر انداخته‌ايد...
آقانجفی در حاليكه به در خروجی قصر نزديك شده بود ناگهان در هشتی بزرگ شمس‌العماره چشمش به توپی كه در آنجا كار گذاشته بودند افتاد. «بدون توجه به تهديدها و تشويش‌های صدراعظم با لحن تمسخرآلودی گفت:
‌آقای صدراعظم‌باشی! اين «دروازه» چی است؟
صدراعظم جواب داد توپ.
پرسید توپ چی است؟ از همانهايی كه بچه‌ها بازی می كنند؟
صدراعظم پاسخ داد خير! اين توپی است كه در آن باروت می ريزند و آتش می كنند.
آقانجفی پرسید: باروت چه چيز است؟ در قرآن فقط هاروت و ماروت هست ولی حرفی از باروت نيست. صدراعظم پاسخ داد كه باروت دانه‌های سياهی است كه وقتی آتش به آن برسد منفجر می شود.
آقانجفی پرسید: وقتی توپ آتش گرفت چطور میشود؟
جواب داد اگر گلوله‌اش به هركسی برسد قطعه‌قطعه خواهد شد.
آقانجفی پيش رفت و جلوی توپ ايستاد و گفت آقای صدراعظم ‌باشی! بفرماييد توپ دربرود و مرا قطعه‌قطعه كند!
اتابك گفت اين توپ خالی است و حالا در نمی رود.
آقانجفی نگاه تمسخرآلودی به صدراعظم انداخت و در جواب تهديدها گفت:
«برو به شاه بگو كسی از توپ خالی شما نمی ترسد.»!

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 19:25


شعرخوانی شهید نسل جدید ارتش ایران که شب گذشته در حمله رژیم جنایتکار اسرائیل، جان خود را فدای خاک ایران کرد
شهید سجاد منصوری

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 18:53


به یاد شهدای بامداد امروز ارتش ایران که در حمله تجاوزکارانه رژیم اسرائیل به خاک ایران، جان خود را فدای وطن کردند🖤🖤🖤
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 18:51


یاد تمامی شهدای راه وطن گرامی باد

▪️اسامی شهدای بامداد امروز :
🔻۱. شهید محمد مهدی شاهرخی🩸
🔻۲. شهید حمزه جهاندیده 🩸
🔻۳. شهید سجاد منصوری🩸
🔻۴. شهید مهدی نقوی🩸
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 10:31


🔺درباره حمله اسرائیل و چند نکته!

بالاخره اسرائیل به حمله موشکی ایران واکنش نشان و حملاتی انجام داد که نخستین حمله مستقیم و آشکار اسرائیل در پاسخ به دومین حمله مستقیم و آشکار ایران به شمار می‌رود.

هنوز مشخص نیست که حملات به چه شکلی انجام شده؛ از راه دور بوده است یا خیر. منابع اسرائیلی گفتند که حدود 100 جنگنده در این حملات مشارکت داشتند، به فرض مشارکت این تعداد جنگنده، از کدام مسیر عبور و از کجا شلیک کردند؟ فعلا نمی‌توان پاسخی به این پرسش‌ها داد.

اسرائیل از حمله به 20 هدف خبر داده است اما منابع ایرانی آن را تکذیب کرده و از اهمیت حمله می‌کاهند.

هنوز حجم خسارت احتمالی روشن نیست و اطلاع دقیقی از آن وجود ندارد، اما حمله با موج رسانه‌ای سنگین اسرائیل همخوانی خاصی نداشت.

مدت زمان حمله نسبتا طولانی بود و حدود 4 ساعت به طول کشید.

به نظر نگارنده، گرچه نمی‌توان با قطعیت بیان داشت که همه چیز تمام شده است، اما به احتمال زیاد اسرائیل بعد از این حمله در آینده به سراغ اقداماتی غیر مستقیم از خرابکاری گرفته تا ترور خواهد رفت؛ به ویژه اگر احساس کند که تصویری که به دنبال آن بوده است، شکل نگرفته است.

به نظر می‌رسد که بیشتر از خود حمله آنچه برای اسرائیل اهمیت فراوانی داشته است تصویرسازی درباره آن بود و جنگ روانی گسترده‌ای که طی این سه هفته به راه انداخت، معطوف به این تصویرسازی بود. اما هنوز ساعاتی از حمله نگذشته است که قسمی از نارضایتی در لابلای تحلیل‌ها و اظهارنظرها در اسرائیل مشهود است.

به نظر می‌رسد که حمله امروز اسرائیل به این شکل را می‌توان به نوعی نشانه‌ای از قسمی از تاثیر حمله موشکی دوم ایران بر ادراک اسرائیل و همچنین پرهیز واشنگتن و تل آویو از تشدید تنش به دلایل مختلف پنداشت. البته حملات «کیفی» و «دقیق» حزب‌الله در دو هفته اخیر را نیز می‌توان واجد قسمی تاثیر در شکل حمله اسرائیل دانست.

اما درباره پیش‌بینی‌ها:
لحظاتی بعد از حملات موشکی دوم ایران طی یک یادداشت و سپس یادداشت‌های بعدی در این سه هفته ضمن برشمردن سناریوهای مختلف، پیش‌بینی‌هایی با قید «به احتمال زیاد» یا «غالبا» و غیره درباره ماهیت حمله اسرائیل مطرح شد که غالبا درست از آب درآمد.
بر این اساس هم گفته شد که حملات به احتمال زیاد «محدود» و علیه اهداف نظامی خواهد بود و بعید است که اهداف هسته‌ای یا نفتی مورد حمله قرار گیرد.

هر چند اطلاع دقیقی وجود ندارد، اما حمله‌ای که بنا به نوشته سایت آمریکایی اکسیوس، اسرائیل به دلایلی قبل از آن به ایران اطلاع داده و حتی اهدافی را که مورد حمله قرار می‌دهد نیز بیان کرده است، نمی‌تواند گسترده و بزرگ باشد. اما هنوز نتایج این حمله محدود روشن نیست؛ این که ضربات در چه سطحی بوده است.

در واقع همان دلایلی که اسرائیل را بر آن داشته است که قبل از حمله به ایران اطلاع دهد تا اوضاع از کنترل خارج نشود، می‌تواند موجب تحدید خود حمله هم شده باشد.

همچنین در پیش‌‍‌بینی‌ها تاکید شد که تله جنگی وجود ندارد، چون تصمیمی پیشینی برای جنگ در کار نیست و حملات اسرائیل نیز به احتمال زیاد به جنگی ختم نمی‌شود و حداکثر اتفاق ممکن در این وضعیت حملاتی رفت و برگشتی است.

همچنین تاکید شد که گرچه اسرائیل به دنبال کلاسیک کردن جنگ و وارد آوردن ضربات موثر و معنادار به ایران است، اما از وقوع جنگ بیم دارد و همین خود می‌تواند ترمز اسرائیل را بکشد.

اخیرا هم بیان شد که سفر بلینکن به منطقه برای «چک آخر» توافق آمریکا درباره زمان و اهداف حمله بوده است و این سفر در کنار بالا گرفتن دیپلماسی در روزهای اخیر در خصوص دو جنگ غزه و لبنان به عنوان نشانه‌های نزدیک بودن حمله اسرائیل تحلیل شد.

اما واکنش ایران چه خواهد بود؟
ایران به احتمال زیاد سریعا واکنشی نشان ندهد اما تهدید به پاسخ در زمان و مکان مناسب خواهد کرد. اگر هم بخواهد بعد از این حملات واکنش سریعی نشان دهد احتمالا بسیار محدود باشد.

چه بسا ایران به دلیل تمرکز حمله بر پایتخت و حومه، نوعی پاسخ به حمله اسرائیل را ضروری بداند، اما نباید از نظر دور داشت که حدود ده روز به انتخابات آمریکا باقی مانده است و احتمالا این متغیر و تاثیر احتمالی بالا گرفتن تنش بر شانس پیروزی ترامپ هم در نظر گرفته ‌شود.

به نظر می‌رسد که ثقل حکومت ایران در تقابل با اسرائیل بیشتر از قبل بر جبهه لبنان متمرکز خواهد بود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 05:59


تا کجا

بازی پینگ‌ پینگی موشک-جنگنده، تا کی و کجا ادامه می یابد؟ با کدام‌ هدف؟.
تا جایی که به موجودیت اسرائیل(اشغالگر) بر می گردد، چنین کنش و واکنش هایی کم‌ تاثیر خواهند بود.‌ این بازی پینگ‌پنگی از نقطه نظر نظامی جز اتلاف منابع و ظرفیت ها، دستاورد قابل لمسی در بر ندارد.
طی دو یادداشت توپ کجا خواهد نشست؟(۵ اکتبر) و حمله به تاسیسات اتمی؟ (۱۰ اکتبر)، توضیح داده شد که هدف اسرائیل در جهت واکنش عملیات صادق ۲، صرفا هدفگیری سیستم راداری-پدافندی و موشکی ایران خواهد بود و لاغیر.‌ یعنی تمرکزی بر تاسیسات هسته ای نخواهد بود.
در کوته نوشت زیر برآنم که نتیجه هماورد جویی نبرد پینگ‌ پنگی دو دولت  را تشریح کنم:
۱- در هیچ شرایطی امکان‌ نبرد مستقیم‌ زمینی بین دو طرف وجود ندارد؛
۲- سیستم پدافند کنونی ایران‌ فاقد توانایی کنترل، رهگیری و هدف قراردادن‌ جنگنده های رادارگریز آمریکایی است؛
۳- دولت های اردن، سوریه و عراق که بین ایران-اسراییل قرار دارند، حتی اگر بخواهند، توانایی کنترل آسمان خود را در جهت عبور ندادن‌ جنگنده های اسرائیلی ندارند؛
۴- ظرفیت و قابلیت موشکی جمهوری اسلامی در منطقه کم مانند است، ولی سیستم‌ پنجگانه دفاع موشکی مستقر در اسرائیل برای خنثی سازی موشک های ایران ساماندهی شده است؛
۵- درک این گزاره که جنگ جمهوری اسلامی نه با اسرائیل، که با امریکا، ۳۲ عضو ناتو و بلکه جهان غرب است، نیازمند فراست و بهره هوشی بالایی نیست. در واقع جمهوری اسلامی طی جنگ با اسراییل، باید خود را برای پیکار با جهان مهیا کند؛
۶- کمترین گمانی نیست که اسرائیل با بیشتر دولت های عرب همسایه در کنش و واکنش به جمهوری اسلامی، هماهنگ بوده و بلکه موافقت آنها را جلب کرده است؛
۷- درک این گزاره که جمهوری اسلامی در مواجهه با اسرائیل فاقد متحد استراتژیک همطراز با غرب است(مانند چین و روسیه)، بس ساده و حل شده است؛
۸- هم‌چنین با وجود حمایت آمریکا، ناتو و کلیت غرب و تنهایی جمهوری‌اسلامی، تداوم نبردهای پینگ‌پنگی، با وجود معادلات موجود، به نفع ایران نخواهد بود، سهل است که بعید نیست حکومت از درون به دلیل ورود به این جنگ‌ نابرابر زیر سوال برود؛
۹- کسانی که در بوق ادامه این جنگ‌ نابرابر می دمند، خیرخواه ایران نیستند.‌

نتیجه آن که چنان چه تصمیم سازان جمهوری‌اسلامی به نابرابری فاحش قوا در آسمان و پدافند تا کنون پی نبرده اند، که صد وای بر من. یا به اغلب احتمال این نابرابری را  درک‌ کرده اند، ولی عاشورایی به میدان می نگرند، که دچار یک اشتباه تاریخی می شوند. زیرا جمهوری‌اسلامی حکومتی مستقر بوده و در شرایط علوی است و نه حسینی. زیرا به دلیل استقرار دولت و حکومت، باید پاسخگوی ۹۰ میلیون‌ شهروند بوده و خواست آنها را مدنظر قرار دهد.
بر پایه عقلانیت استراتژیک، بعید نیست پس از عملیات دیشب، سمت و سوی آتش معرکه خاورمیانه کاهشی شده و رو به نشیب نهد.
#یدالله_کریمی_پور
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 05:58


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 05:15


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 05:11


به شکل کلی در خاورمیانه سطح ادعا با سطح توانایی واقعی در همه طرفین خیلی فاصله دارد
اینها ما پدافند اینجوری داریم اونها ما شاخ غول می‌شکنیم

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 05:08


در شبی که‌ نتانیاهو زیر زمین بود و پوریا زراعتی‌ها زیر تصاویر اتاق جنگ اسراییل لایک می‌زدند، مردم تهران در خواب بودند و اندازه اسراییلی‌ها هیجان نداشتند. یک ناظر تهرانی یقینا چیزی به مراتب کمتر از روزهای منتهی به چهارشنبه سوری( نه خود آن) شنید که آنهم صدای پدافند ایرانی بود.

‏نمی‌دانم حمله‌ای که اسراییل مدعی آن است چه میزان خسارت زده، شاید کم و شاید زیاد اما در «جنگ تصاویر و روایت » احتمالا تصویر غالب این چیزی است که برخی شبکه‌های عربی زده‌اند و دست‌کم در تصویر و تا این لحظه هیچ شباهتی به حمله ایران به اسراییل نداشته است.

‏اگر ماجرا چیزی بود که ساعاتی پیش دیدیم و اگر نگوییم حمله ایران سنگین‌تر و‌مهیب‌تر بود، دو طرف حدی از همآوردی و موازنه را نشان داده‌اند و خوشبختانه فشارها بر اسراییل موثر بوده و آن حمله‌ای که می‌توانست پاسخی شدیدتر و تنشی گسترده‌تر را به نمایش بگذارد، اتفاق نیفتاده است.

‏یکسال اخیر نشان داد هر دو‌طرف توان ضربه‌زدن به همدیگر را دارند، حالا باید امیدوار باشیم حالت پینگ‌پنگی این حملات همینجا تمام شده باشد.
@sahandiranmehr

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 01:40


فعالیت شدید پدافند در تهران؛ رهگیری و انهدام پرتابه‌ها
1403.08.05 0502 IRST
@GeopoliticIntel

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 01:38


التهاب در آسمان پایتخت

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 01:14


عملیاتی که در ساعات گذشته رخ داد، پرسش‌های بسیاری را در خصوص ماهیت و اهداف پشت آن‌ها برانگیخته است. یکی از تحلیل‌های یا سناریوهای محتمل، اشاره به امکان وجود یک دیپلماسی پنهان یا همان back-channel diplomacy است که ممکن است در پشت این وقایع در جریان باشد.
تاخیر در اجرای عملیات و کاهش شدت و وسعت آن نسبت به آنچه در رسانه‌ها ادعا می‌شد، می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که طرفین درگیر به دنبال راهکارهای دیپلماتیک برای کاهش تنش‌ها هستند. این کاهش تنش می‌تواند به دلایل مختلفی از جمله فشارهای بین‌المللی، نگرانی از عواقب گسترده جنگ یا ‌....باشد

منبع :جنگاوران
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 00:56


🔴انتظار دیوانگان

🔺اعتماد ۲۵ مهر ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘آقای پزشکیان گفته است: ▪️«تصور اینکه با روش فعلی به جایی خواهیم رسید دیوانگی است.»▪️ این حرف را در زمان انتخابات نزده بلکه پس از انتخاب شدن و در مجلس اظهار داشت. پس نمی‌توان آن را به یک گزاره شعاری و با هدف جمع‌آوری رأی تقلیل داد. در زمان انتخابات نیز آن را با تعابیر دیگری گفت ولی از آنجا که وی با هدف جلب رأی مردم سخن نمی‌گفت و هر چه گفت صادقانه معتقد به آن بود، لذا اکنون باید به چند پرسش مهم پرداخته شود.

🔘پرسش اول این است که ویژگی‌های عمومی آن روش دیوانگی چیست؟ پرسش مهم‌تر اینکه در این مدت سه ماهه کوتاه آیا آن روش تغییر کرده یا همچنان بر همان سیاق گذشته عمل می‌شود؟ به علاوه آیا مقامات عالی و روسای قوای کشور نیز بر این گزاره وی با جزییات آن توافق دارند؟ یا آنان به گونه دیگری می‌اندیشند؟ اگر متفاوت بیاندیشند پس محتوای وفاق چیست؟ بالاخره اینکه فرض کنیم به لحاظ تحلیلی هم موافق باشند، آیا اراده مشترکی در اجرای راه‌حل‌های این ایده و تحلیل وجود دارد؟

🔘در مجموع می‌توان این پرسش کلی را طرح کرد که؛ چرا آقای پزشکیان قدری روشن‌تر در باره جزییات این روش دیوانگی و جایگزین آن و اقدامات انجام شده یا برنامه‌های مورد نظر برای آن سخن نمی‌گویند؟ شاید تصور شود که چنین کاری مغایر با سیاست وفاق است، در این صورت معلوم خواهم شد که هیچ وفاقی در تحلیل و اجرا شکل نگرفته است، که بیان چنین نکاتی نیز ناقض وفاق تلقی شود.

🔘نکته مهم این است که از منظر بیرونی و به عنوان یک ناظر، تغییر چندانی در روش‌های جاری دیده نمی‌شود که بتوان نسبت به آینده خوش‌بین بود. اکنون فصل بودجه است، ظاهراً جلسات فوق‌العاده دولت برای بودجه پیاپی برقرار است ولی هنوز یک گزارش روشن در باره اینکه سیاست‌های بودجه‌ای چه تغییری خواهد کرد ارائه نشده است. وضعیت کسری بودجه سال جاری به قول وزیر اقتصاد ۸۵۰ هزار میلیارد تومان است و در کمترین حالت نیز از تورم ۳۰ درصدی عبور خواهیم کرد، و این کسری بودجه در سال آینده نیز بیشتر خواهد شد.

🔘مسأله صندوق‌های بازنشستگی، افزایش دستمزدهای گروه‌های گوناگون مثل پرستاران و... میزان افزایش حقوق و دستمزد کارمندان دولت، همگی روی میز دولت است، بدون اینکه تصویر روشنی از نحوه افزایش منابع و درآمدهای دولت در دسترس باشد ولی افزایش هزینه‌ها که کاملاً مشهود است. آمارها نشان می‌دهند که در شش ماه اول سال جاری و اغلب به دلیل قطعی برق، بخشی از صنایع با کاهش تولید مواجه شده‌اند. این موارد موجب کاهش درآمدهای دولت نیز خواهد شد.

https://telegra.ph/انتظار-دیوانگان-10-15

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 00:34


@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 00:22


💥خبر: سخنگوی ارتش اسرائیل: در پاسخ به حملات ایران به اهداف نظامی حمله کردیم

👈 #دانیل_هاگاری سخنگوی ارتش اسرائیل:

🔹در پاسخ به چندین ماه حملات مستمر از رژیم ایران علیه کشور اسرائیل، هم‌اکنون ارتش اسرائیل در حال انجام حملات دقیق به اهداف نظامی در ایران است.

🔹رژیم مستقر در ایران و نائبانش در منطقه از ۷اکتبر به صورت بی‌امان، از ۷جبهه به اسرائیل حمله کرده‌اند و از جمله، به صورت مستقیم از خاک ایران ما را هدف حمله قرار داده‌اند.

🔹اسرائیل همانند هر کشور دارای حاکمیت ارضی دیگر در دنیا حق و وظیفه پاسخ دادن دارد. ما هر اقدام لازم را برای دفاع از کشور اسرائیل و مردم اسرائیل را انجام خواهیم داد.

@javadrooh

صالح نیک‌بخت

26 Oct, 00:10


♻️بی‌روح شدن قدرت از نگاه ایوان کلیما

حکایت عجیبی است این بی عملی و ناتوانی حکومت‌های دیکتاتوری بحران‌زده در قبال حوادثی که پشت سر هم گریبان‌شان را می‌گیرد.ایوان کلیما،نویسنده‌ی چک ، به این عارضه ،"بی‌روح شدن قدرت " می‌گوید:

آدم‌هایی که قدرت را نمایندگی می‌کنند انگار روحشان را وانهاده‌اند و کالبدی بیش برایشان باقی نمانده و نگرانند که حتی این کالبد فاقد روح (پست‌ها و مناصب،و انواع امتیازات نومن کلاتوریایی)را نیز از کف بدهند.سیستمی که زمانی فعال و کارآمد به نظر می‌آمد، حالا سنگین و کند و ناتوان شده،خلاقیتش را از دست داده و در مواجهه با سیل بحران‌ها هیچ چاره ای ندارد جز انکار بحران‌ها یا متوسل شدن به پروپاگاندایی نخ نما شده و زور عریان .قشر صاحب امتیاز و قدرت به مرور زمان به فساد مالی گراییده و چاق و تنبل و نالایق شده و خودش به جای حل بحران‌ها زاینده‌ی بحران‌ها شده است .این قشر قادر به عرضه چهره‌های لایق و کاریزماتیک،که قادر به حل مسائل باشند،نیست.دولت عملا به دست"هیچ کسان" افتاده و این حضراتی که همه چیزشان را از سیستم دارند حالا که سیستم به ورطه بحران‌ها افتاده نمی‌توانند هیچ کاری برایش بکنند.سیستم به این ترتیب حتی قادر نیست در یک هم‌اندیشی جمعی اهداف اصلی و راهبردی خود را از نو تعریف و در روش‌هایش برای دستیابی به این اهداف تغییراتی ایجاد کند.در یک کلام، سیستم حتی عاجز از تغییرات روبنایی و ظاهر ی است.و این در حالی است که جامعه وارد مرحله تحول‌خواهی شده.حاکمان نمی‌توانند به روش‌های سابق حکومت کنند و مردم نمی‌خواهند به روش های سابق از حکومت تمکین کنند.سیستم در طول حیاتش اجازه نداده که افکار و عقاید گوناگون مطرح شوند و فعالیت فکری را عملا ناممکن کرده و جان و ذهن آدم‌ها را در قالب‌های تنگ فروریخته و حالا که نیاز به اندیشه و ابتکار عمل دارد نه اندیشمندی برایش باقی مانده نه مبتکری. ترس و احتیاط موجب نابودی خلاقیت‌ها حتی در بین نیروهای خودی شده و در نتیجه امید چندانی برای به عرصه آمدن اندیشمندان و عقلا برای حل بحران‌ها باقی نمانده است.

بیژن اشتری

صالح نیک‌بخت

20 Oct, 07:06


در تلاطم و التهاب

علی رضایی

قتل همکار وکیل در شیراز
تعرض حرفه‌ای، جسمی و معیشتی به وکلا
احضار محکومان سیاسی (موسوم به امنیتی) جهت اجرای حکم
تشدید نزاع های بین المللی و احتمال حمله نظامی به کشور و...
این آخری هم احضار نیلوفر حامدی و الهه محمدی، علیرغم شمول عفو بهمن ۱۴۰۱ بر آنان جهت تحمل حبس پنج ساله.
این روزها، ناظر و تجربه‌گر تشدید تحولاتی هستم که در جامعه ما رخ می‌دهد و زندگی نرمال را برای عموم مردم منتفی کرده است؛جامعه‌ای که زمانی سرشار از امید و آرزو بود ، اکنون درگیر بحرانی عمیق و پیچیده است؛ بحرانی که نه تنها فضای عمومی بلکه روح و جان تک تک ایرانیان را نیز به تسخیر خود درآورده است.شاهد روزهایی هستیم که خشونت و ترور ، چه در سطح جسمی و چه در قالب فشارهای روانی، بر زندگی عادی سایه افکنده‌اند.قتل همکار وکیل علی سلیمانی در شیراز و احضار و اجرای حکم‌های بعضا سنگین فعالان مدنی و سیاسی و روزنامه‌نگارانی همچون نیلوفر حامدی و الهه محمدی و.... همگی نمادی از فروپاشی‌های ذهنی و عینی ی پنهان و عمیقی هستند که زیر پوست جامعه ما در حال گسترش است.
در زمانه ای که عدالت و قانون بعنوان پناهگاهی برای همه ، رهسپار قربانگاه شده اند، شاهد تعرض‌های پیوسته به کسانی هستیم که وظیفه‌شان دفاع از حق و عدالت است؛ وکلا بعنوان یکی از بزرگ ترین پشتوانه های اجرای حق و عدالت، خود قربانی تهدیدات جانی و حرفه‌ای شده‌اند و فعالانی که تنها جرمشان فریاد حق‌خواهی است، هر روز بیش از گذشته با تنگناهای جسمی و روانی مواجه می‌شوند. از آن سو، افکار عمومی نیز با فشارهای بی‌سابقه‌ای رو‌به‌رو است؛ جامعه‌ای که دیگر نمی‌تواند خود را در امنیت(در ابعاد مختلف آن) ببیند و زندگی نرمال برای آحاد جامعه به مفهومی دست نیافتنی تبدیل شده است.آنچه امروز در ایران تجربه می‌شود، نه تنها نتیجه‌ی سیاست‌های ناپایدار و بی‌ثباتی‌های داخلی، بلکه پیامد گسستی عمیق است. اعتماد عمومی فروپاشیده و احساس امنیت اجتماعی بطور کلی از میان رفته است. مردم به جای یافتن پناه در نهادهای اجتماعی، به انزوا و دلهره فرو رفته اند. این وضعیت، بحرانی را در پی دارد که همه جنبه‌های زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ از معیشت گرفته تا آزادی‌های فردی و حرفه‌ای.
اما آنچه بیش از هر چیز نگران‌کننده است، نقض گسترده حقوق بنیادین است. حقوق بشر، آزادی بیان و حتی امنیت حرفه‌ای به گونه‌ای مکرر و بی‌رحمانه زیر پا گذاشته می‌شود، بنحوی که جای نفس کشیدن برای وکلا، فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران باقی نمانده است. این تعرض‌ها تنها به فرد ختم نمی‌شود؛ بلکه یک حمله مستقیم به بسترهای حقوقی و مدنی جامعه ای است که پایه‌های اعتماد عمومی آن بیش از پیش سست شده است.
آنچه در این میان بیشتر قلب را به درد می‌آورد، بی‌قدرتی افراد در برابر ماشین قدرتمند زر و زور و تزویر است. هر روز شاهد تلاش‌هایی هستیم که نه برای مقابله با فساد یا دفاع از حق، بلکه برای بقا در میان این آشفتگی‌هاست. این فشارها نه تنها فرد را از لحاظ جسمی و روانی تحلیل می‌برد، بلکه امید به آینده را نیز از دل‌ها می‌زداید. امیدی که گویی در گرداب این تحولات تیره و تار گم شده است.
با این حال، در این تاریکی محض، هنوز نوری از امید دیده می‌شود. جامعه، اگرچه تحت فشار است، اما زنده است و در جستجوی راهی برای عبور از این بحران. مردمی که برای حقوق خود ایستاده‌اند، هرگز به‌طور کامل تسلیم نخواهند شد. به گواه تاریخ صدای عدالت، حتی در خفقان‌آورترین فضاها، نه تنها خاموش نشده است ؛ بلکه با هر تعرض و هر خشونت، بلندتر و پرطنین‌تر نیز گردیده است.
شاید زندگی نرمال در شرایط کنونی امری دست‌نیافتنی به نظر برسد، اما ایستادگی و همبستگی می‌تواند در نهایت منجر به بازسازی زندگی شود؛ زندگی‌ای که در آن عدالت، آزادی و کرامت انسانی جایگاه واقعی خود را پیدا کند.به امید آن روز🕊
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 18:58


برگ‌های درخت چنارِ روبروی خانه‌مان افتاده‌اند به زرد شدن و ریختن. پادشاهِ برگ‌ریزِ فصول آمده است.برگ‌های چنار زیبا می‌شود اما همه‌ی اعتبار زیبایی می‌رسد به پاییز و می‌شود مدالِ روی سینه‌اش. به نامِ موسی و به کامِ عیسی. وقتی هم که چنار لخت شد و برگ‍هایش شد کودِ زیر پایش، همه‌ی شوکت و جلالِ برگ‌ها فراموش می‌شوند یا در بهترین حالت می‌شود تصویری کم‌رنگ، ته ذهن یک آدم عاشقِ دور از معشوق افتاده. همان که درویش گفته بود: «از یاد می‌روی|انگار هیچ‌گاه نبودی|چون مرگِ یک پرنده».
پاییز فصلِ به یادآوردن برگ‌های زرینِ فراموش شده است. فصل به یاد آوردن جای خالی بوسه‌ها. فصل به یاد آوردنِ این‌که زمستان در راه است. پاییز، این حد فاصل بین گرمای بوسه و سرمای جای خالی. فصل به یاد آوردنِ نسیان. این‌ها را باید نوشت تا فراموش نشود. تا نگارنده فراموش نشود. همان کاری که خالق می‌کند. #خلق می‌کند تا مبادا در گوشه‌ی سیاه کائناتش در تنهایی فراموش شود.مهم نیست چه چیزی را #خلق می‌کند. هر چیزی که او را به یاد آورد. ولو شده جهانی پر از حفره‌های سیاه #خلق کند که در آن عدالت جوکِ بی‌مزه‌ای باشد برای دست انداختن دیگران
#فهیم_عطار
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 18:22


🔺پیام‌های نظامی قبل از واقعه!

در روزهای اخیر به موازات بالا رفتن احتمال نزدیک شدن حمله اسرائیل به اهدافی در ایران شاهد اتفاقات زیرپوستی مهمی در منطقه هستیم که بیشتر به تبادل پیام هشدار با چاشنی بازدارندگی میان ایران، آمریکا و اسرائیل شباهت دارد.

در روزهای گذشته حملات آمریکا و انگلیس به انصارالله یمن شدت و گسترش قابل توجهی داشت که نباید آن را صرفا در چارچوب حملات چند ماه اخیر در واکنش به اتفاقات دریای سرخ علیه کشتی‌ها تفسیر کرد. تشدید و گسترش بمباران یمن با حمله احتمالی اسرائیل به ایران پیوند دارد.

گویا آمریکا می‌خواهد با هدف قرار دادن اهداف مهم انصار الله، مشارکت آن را در واکنش ایران به حمله اسرائیل و چه بسا در هر جنگ احتمالی منطقه‌ای به حداقل ممکن برساند.

همچنین احتمالا آمریکا خواسته است با استفاده از بمب‌افکن‌های B52 برای نخستین بار در یمن و کاربرد بمب‌های سنگرشکن علیه اهداف زیرزمینی، هشداری را نیز به ایران مخابره کند؛ با این محتوا که در صورت تعدی از حدود مشخصی در پاسخ به حمله اسرائیل، آمریکا ممکن است برای حمله به تاسیسات راهبردی در زیر زمین اقدام کند.

اما از دیگر سو، در تحولی، حزب‌الله در یک هفته اخیر به شکل چشمگیری حملات خود علیه اسرائیل را شدت بخشیده است.

شدت گرفتن حملات حزب‌الله هم صرف نظر از این که نشانه دیگری از خروج این حزب از شوک ترورها و عبور از اختلال پیش آمده در سیستم کنترل و فرماندهی باشد، بی‌ارتباط با حمله احتمالی اسرائیل به ایران نیز نیست.

در واقع بالا گرفتن حملات کمی و کیفی حزب‌الله از حمله به پایگاه گولانی تا منزل نتانیاهو را می‌توان نوعی پیام هشدار از جانب ایران با هدف تاثیرگذاری بازدارنده بر حمله احتمالی اسرائیل دانست. در واقع حزب‌الله و ایران می‌خواهند با تشدید حملات و هدف قرار دادن اهداف حساس بر محاسبات دولت اسرائیل تاثیر بگذارند.

به نظر می‌رسد که نتانیاهو نیز این پیام را دریافته و به همین خاطر امروز در واکنش به حمله پهپادی به منزلش گفت که تا آخر پیش خواهد رفت و چیزی مانع او نخواهد شد.

پوشیده نیست که حزب‌الله خط مقدم ایران به شمار می‌رفت و در مواجهه تهران و تل‌آویو قسمی بازدارندگی هم برای ایران خلق کرده بود.

در واقع قدرت حزب‌الله با توجه به نزدیکی جغرافیایی همواره در محاسبات اسرائیل در مواجهه با ایران به عنوان یک متغیر مدنظر بود. حتی زمانی هم که عملیات «وعده صادق 1» انجام شد، با وجود اطلاع اسرائیل از بخش مهمی از اندرون حزب‌الله - چه به وسیله پیجرها چه بی‌سیم‌ها چه رخنه انسانی- اما از واکنش جدی به ایران پرهیز کرد. یک دلیل مهم این پرهیز نگرانی از وجود نیمه پنهان و ناشناخته‌ای در توان حزب‌الله بود و دلیل دیگر هم آماده شدن برای جنگ لبنان بود.

اما پس از ترور سید حسن نصرالله و فرماندهان بلندپایه حزب‌الله و اختلال پیش آمده در سیستم کنترل و فرماندهی، عدم واکنشی بزرگ از جانب حزب به ترور دبیرکل خود، این ادراک را در اسرائیل ایجاد کرد که نیمه پنهان خطرآفرینی در حزب‌الله باقی نمانده و به این برآورد رسید که در حملات آسیب جدی دیده است.

اما حسب رصد رسانه‌های اسرائیلی، شدت تدریجی تصاعدی حملات حزب‌الله در دو هفته اخیر، گسترش حملات موشکی به عمق اسرائیل (و ایجاد موجی از رعب علی رغم نبود تلفاتی جدی)، حمله پهپادی دقیق به پایگاه گولانی در جنوب شهر راهبردی حیفا به نوعی برای اسرائیل شوک‌آور بود و ادراک قبلی آن نسبت به نبود نیمه پنهانی در حزب‌الله را مغشوش کرد.

در کنار آن، حمله پهپادی امروز به منزل نتانیاهو این ادراک را مغشوش‌تر و شوک دو هفته اخیر اسرائیل را به ویژه در جامعه اسرائیل تعمیق کرد.

این حمله به نوعی عبور از خیلی از خطوط قرمز اسرائیل بود؛ البته خود رژیم نیز تصور نمی‌کرد که حزب‌الله توان آن را داشته باشد که با عبور از همه سامانه‌های پدافندی، منزل نخست‌وزیر را مورد اصابت قرار دهد.

به نظر می‌رسد که آمریکا دیگر مخاطب حمله پهپادی به منزل نتانیاهو بود. احتمالا ایران با نمایش متفاوتی از توان پهپادی خود در جنگ لبنان خواسته باشد این پیام را هم به آمریکا برساند که می‌تواند دهها و صدها پهپاد از این نوع را همزمان در صورت وقوع جنگی به سمت اهداف آمریکا در منطقه روانه کند.

اکنون پرسش این است که اسرائیل و آمریکا عملا با این وضعیت چه برخوردی خواهند کرد؟ آیا پیام هشدار ایران بر محاسبات اسرائیل درباره کمیت و کیفیت حمله احتمالی اسرائیل تاثیری جدی خواهد گذاشت؟ یا نتانیاهو پس از این حمله مصمم‌‎تر خواهد شد؟

همچنین آیا پیام‌های نظامی آمریکا و ایران از یمن تا لبنان می‌تواند مانع وقوع جنگ در منطقه شود؟ یا احتمال آن را افزایش می‌دهد؟

منطقه روزهای حساس و تعیین کننده‌ای در پیش دارد.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 18:22


آقای پزشکیان! تو بگو چه خبر است؟

به الهۀ محمدی و نیلوفر حامدی دو همکار مطبوعاتی ابلاغ شده است که به مدت پنج روز خود را برای اجرای باقیماندۀ محکومیت شان به زندان معرفی کنند.
استدلال‌های حقوقی بسیاری از حقوق‌دانان و وکلا در مورد انطباق وضعیت پروندۀ آنها با فرمان عفو عمومی دو سال پیش یک طرف، این وضعیت واویلای منطقه هم طرف دیگر، آن قول و قرارهای مکرر در مورد ضرورت اجتناب از زندانی کردن افراد بخصوص اهل رسانه از سوی نهادهای مختلف هم در کنار آن دو، همۀ اینها واقعاً چه توجیهی برای زندانی کردن دو گزارشگر اجتماعی باقی می‌گذارد؟
از سران قوا بخصوص آقای پزشکیان به عنوان مسئول اصلی ضابطان این پرونده و آقای محسنی اژه‌ای به عنوان رئیس دستگاه قضا می‌پرسم که این ابلاغیه برای زندانی کردن دو خانم روزنامه‌نگار جوان در این وضعیت، جز اینکه فضای تبلیغاتی را از ماجراهای لبنان و غزه به سمت خود شما بچرخاند و عموم شبکه‌های خبری را علیه‌تان بسیج کند،چه عایدی دیگری دارد که اینطور رفتار می‌شود؟
در این مدتی که این دو همکار با قرار وثیقه آزاد شده بودند، چه آسیبی به دستگاه حاکم رسید که اینک قرار است با زندانی کردن آنها، جلو آن آسیب گرفته شود؟
من که در فهم این رفتارها پاک درمانده شده‌ام و اصلاً نمی‌فهمم در این کشور چه خبر است و قرار است چه خبر شود!
#احمد_زیدآبادی
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 12:31


خودشان بگویند چه هستند!

به طرف گفته‌اند "تئوریسین جنگ"، حامیانش عصبانی و دلخور شده‌اند.
آیا اگر به او گفته شود "تئوریسین صلح" راضی و خشنود می‌شوند؟ یا در آن صورت هم پرخاش و تهدید می‌کنند که چرا یک فرد مدافع "جهاد" و "مقاومت" به صلح و سازش متهم شده است؟
کاش خودشان صریح و روشن و بدون پرده‌پوشی اعلام می‌کردند که نهایتاً اهل جنگ هستند یا صلح تا به همان عنوان توصیف شوند. آخر در کدام تاریخ و یا جغرافیای این عالم چنین بوده است که اگر به کسی گفته شود، تئوریسین جنگ، ناراحت شود. اگر گفته شود تئوریسین صلح، باز هم ناراحت شود! اینطور که زبان بشری هم از ایفای کمترین نقش خود در ایجاد مفاهمه قاصر می‌شود!
منبع : کانال نگاه متفاوت
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 10:36


مبتكران باستانی دموكراسی در آتن می‌دانستند حتی با فضيلت‌ترين انسان‌ها می‌توانند از سر جاه‌طلبی يا ترس از راه راست منحرف شوند.

آنها می‌دانستند كه موفقيت چه آسان به غرور و غرور چه آسان به تكبر می‌انجامد.
آنها اين درس را از سنت ديرينه ادبياتشان از بر بودند كه چگونه تكبر به كوته‌بينی و كوته‌بينی به اشتباهات مصيبت بار منجر می‌شود.

دموكراسی زاده آگاهی‌ای توام با رواداری نسبت به سبكسری‌های انسان بود و با اين هدف طراحی شد كه نگذارد رهبرانش چنان قدرت لجام گسيخته‌ای بيابند كه حتی فرزانه‌ترين آنها از فرزانگی به تكبر و از تكبر به سبكسری كشيده شوند.

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 10:35


🔴تاریخ صلح‌های برباد رفته

لیست قطعنامه‌های سازمان ملل در جنگ ایران و عراق با تاریخ‌های شمسی و جزئیات پذیرش آن‌ها:

١- قطعنامه ۴٧٩
• تاریخ صدور: ۶ مهر ١٣۵٩
• موضوع: دعوت به آتش‌بس و حل مسالمت‌آمیز اختلافات.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت (١٢ مهر ١٣۵٩).
• پذیرش ایران: ایران این قطعنامه را نپذیرفت.

٢- قطعنامه ۵١۴
• تاریخ صدور: ٢١ تیر ١٣۶١
• موضوع: درخواست آتش‌بس و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت.
• پذیرش ایران: ایران نپذیرفت.

٣- قطعنامه ۵٢٢
• تاریخ صدور: ١٢ مهر ١٣۶١
• موضوع: تأکید مجدد بر آتش‌بس و مذاکره.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

۴- قطعنامه ۵۴٠
• تاریخ صدور: ٩ آبان ١٣۶٢
• موضوع: درخواست برای ادامه مذاکرات و توقف درگیری‌ها.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

۵- قطعنامه ۵۵٢
• تاریخ صدور: ١١ خرداد ١٣۶٣
• موضوع: محکومیت حملات به کشتی‌های تجاری در خلیج فارس.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

۶- قطعنامه ۵٨٢
• تاریخ صدور: ۵ اسفند ١٣۶۴
• موضوع: درخواست برای توقف درگیری‌ها و محکومیت استفاده از سلاح‌های شیمیایی.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

٧- قطعنامه ۵٨٨
• تاریخ صدور: ١۶ مهر ١٣۶۵
• موضوع: تأکید بر قطعنامه‌های قبلی و ادامه تلاش‌ها برای صلح.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

٨- قطعنامه ۵٩٨
• تاریخ صدور: ٢٩ تیر ١٣۶۶
• موضوع: درخواست توقف فوری درگیری‌ها، بازگشت به مرزهای بین‌المللی، و تعیین مسئولیت جنگ.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت.
• پذیرش ایران: ٢٧ تیر ١٣۶٧، ایران این قطعنامه را پذیرفت.

-سئوال امتحانی؛
«جنگ برای چه کسانی نعمت بود؟» و چرا؟
/سیدهاشم فیروزی
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 09:06


می خواهم زیبا بمیرم!

✍️علی مرادی مراغه ای


امروز ۲۷ مهر سالروز سرهنگ سیامک و مرتضی کیوان و سایر افسران حزب توده در ۱۳۳۳ یعنی یکسال پس از کودتای ۲۸ مرداد است.

♦️مرتضی کیوان شاعر، منتقد هنری و عضو حزب توده بود که پس از کودتا، در حالی که سه تن از نظامیان فراری سازمان نظامی حزب توده را در خانه خود پنهان کرده‌ بود، دستگیر و به جرم خیانت، در ۲۷ مهر ۱۳۳۳ش به همراه تعدادی از افسران حزب توده تیرباران میگردد.
کیوان در زمان اعدام ۳۳ سال داشت و سه ماه بود که با خانم پوری سلطانی ازدوج کرده بود، خانمی که از او به عنوان «مادر کتابداری نوین ایران» یاد میگردد یعنی ما که کتابداری خوانده ایم مادر ما نیز می باشد...

♦️یکی دیگر از اعدام شدگان ۲۷ مهر، سرهنگ سیامک می باشد برای پی بردن به بزرگی روح این انسان هیچ نوشته ای بهتر از خاطره زندان بان او یعنی استوار ساقی نیست، استوار ساقی می گوید:
«روزی که سرهنگ سیامک را میخواستند اعدامش کنند و در همین اطاق بود به حمام رفت و ریش هایش را خوب اصلاح کرد و بهترین لباسش را پوشید و وقتی من ازش پرسیدم تو را که میخواهند اعدام کنند پس چرا به خودت رسیده ای؟
جواب داد: میخوام زیبا بمیرم....»

♦️در بیرون از زندان خانواده های افسران حزب توده به اقدامات متعدد دست زدند تا بلکه از اعدام عزیزان خود جلوگیری کنند اما موفق نشدند، آنها البته بجای اینکه از برادر بزرگ خود شوروی کمک بخواهند یا در مقابل سفارتش تحصن کنند، در خانه آیت الله کاشانی تحصن کرده و یا به قم رفته به آيت الله بروجردی و سيدمحمد بهبهانی در تهران متوسل شدند، اما این مراجع که به آنها به دیده کافر می نگریستند از هر گونه کمک امتناع کردند...
فرمانداری نظامی تهران هم وقتی خبردار شد تعدادی كاميون نظامی فرستاد و اين خانواده ها را سوار كاميونها كرده و برای تحقيرشان، آنان را به محله بدنام تهران برده و در آنجا پياده كردند...!

♦️تاریخنویسی پهلوی ترجیح می دهد چیزی از این اعدامهای جنایتکارانه ننویسد و تاریخنویسی حزب توده نیز همیشه ترجیح داده تا اینجا بنویسد و رویارویی قهرمانانه افسران توده ای با مرگ را به تصویر کشد و اینجا تمام کند...
اما تاریخنویسی من همیشه دوست دارد ادامه دهد و این بقیه را هم اضافه کند که بخوانید!
برای من نیز مرگهای زیبا و شجاعانه مهم هستند، مرگ هایی که مانند مرگ قو زیبا باشند گویند قوها نمی خوانند و تنها در زمان مرگ می خوانند وقتی زمان مرگِ قو می رسد از گروه فاصله می گیرد و آوازی زیبا می‌خواند و سپس می میرد، آن آواز زیبا در واقع به منزله اختتامیه عمر عاشقانه شان است!.
اما به نظر من، بسیار مهمتر از نوع مرگ، هدفِ پشت آن است، باید ببینیم مرگی زیبا آیا معطوف به هدفی زیبا نیز بوده...؟!

♦️قسمت عجیب و یا دردناکِ اعدام افسران حزب توده این بوده که در وقتی که آنها دسته دسته توسط دولت کودتا اعدام می شدند در همین زمان، برادرِ بزرگ آنها یعنی شوروی روابط گرمی با دولت کودتای زاهدی برقرار میکند!
یعنی زمانی که افسران توده ای در زندان حکومت کودتا شکنجه می شدند و دسته دسته جلوی جوخه اعدام قرار می گرفتند در همین زمان، شوروی۱۱ تُن طلای متعلق به ایران را که از جنگ جهانی دوم در بانک شوروی نگاه داشته بود و از تحویل آن به دولت مصدق امتناع کرده بود به دولت کودتای ژنرال زاهدی تحویل داد!
در حالیکه قبل از این، دولت مصدق به خاطر تحریم درآمدهای نفتی، به آن طلاها نیاز شدیدی داشت، اما شوروی نه تنها از تحویل آنها امتناع ورزید بلکه از خرید نفت ایران نیز سرباز زد!
دکتر مصدق میگوید:
«هفته ها با نمایندگان شوروی برای فروش نفت صحبت کردیم ولی به جایی نرسید اگر آنها ۳ میلیون تن نفت فقط ۳ میلیون تن از ما می خریدند دولت انگلیس به گرد پای ما هم نمی رسید»
البته بعدها، حزب توده، فرج‌الله میزانی(ف.م. جوانشیر) دبیر دوم حزب را مامور کرد تا کتابی بنام «افسانه طلاهای ایران» را بنویسد و در آن، سعی کند برادر بزرگ را تبرئه کند!
من در کتاب معطل مانده خود در ارشاد که راجع به عملکرد نورالدین کیانوری است مفصل بدان پرداخته ام.
این برادر بزرگ اتحاد شوروی در طول تاریخ، حتی به دوستان خود نیز وفا نکرده چه برسد به دشمنانش.
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 08:26


من در تمام این شب یلدا/ دست امید خسته خود را/ در دست‌های روشن او می‌گذاشتم/
کیوان ستاره بود/ با نور زندگی کرد/ با نور درگذشت. (سایه)
۲۷مهر سالگرد شاعر شهید مرتضی کیوان
@salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

19 Oct, 08:26


✔️سال اشک پوری/ سال خون مرتضی

سال بد
سال باد
سال اشک
سال شک
سال روزهای دراز و استقامت های کم
سالی که غرور گدایی کرد
سال پست
سال درد
سال اشک پوری
سال خون مرتضی
سال کبیسه...

«احمد شاملو» 

همین چند کلمه از شعر شاملو کافی بود تا ما نوجوان هایی که درکی از سال های سروده شدن این شعر نداشتیم مدام از بزرگ ترهایمان بپرسیم: پوری کیست؟ مرتضی کیست؟ از سیاق شعر البته معلوم بود که شاعر به موضوعی سیاسی نظر دارد و این اسم ها یک جورهایی به مخالفانِ حکومت وقت ربط پیدا می کند. 

بعدها اسمِ مرتضی کیوان را خیلی شنیدیم. از دهانِ هم نسلان شاملو.مبارزی که به حزب توده تعلق داشت و در گیر و دار خفقان سیاسی آن سال ها به جوخه مرگ سپرده شد. مردی که اگرچه اثرِ مستقلی در حوزه ادبیات به یادگار نگذاشت اما ظاهرا بر یک نسل از مهم ترین نویسندگان و شاعران این سرزمین تاثیری عجیب برجای گذاشت. سال ها بعد تر در کتاب خواندنی «پیرِ پرنیان اندیش» به تفصیل هوشنگ ابتهاج از مرتضی کیوان سخن گفت. از پوری هم. که همسر مرتضی بود. البته پیش تر از این جسته و گریخته پوری سلطانی را در این مجلس و آن مجلس می دیدیم. پیر زنی که علی رغم پیری خوش سیما بود و این زیبایی از زیبایی افزون تر سال های جوانی خبر می داد. اسمش در حوزه کتابداری بلند بود و می گفتند از سرآمدان این حوزه است و کتابداری نوین امروز ایران مدیون تلاش های عاشقانه او. اما برای ما پوری سلطانی بیش از آن که کتابدار باشد همان بود که در شعر شاملو آمده بود. جوری که من هر وقت می دیدمش خیال می کردم باید اشک بریزد تا آن شعر شاملو بیشترمعنا پیدا کند: سالِ اشک پوری.

پوری سلطانی برای ما بیش از آن که کتابدار باشد و تلاش های علمی اش قابل ستایش، مظهر مقاومت بود و عشق. مقاومت در مقابل زمانه ای سفله پرور که شانس زیستن در کنار مردی شریف را از او دریغ داشت و پایبندی به عشقی پاک که او را وا داشت بیش از شصت سال به عهد و وفای خود با آن مرد وفادار بماند و یاد و خاطره زیستن دو سه ماهه در کنار او را با هیچ چیزی عوض نکند. پوری سلطانی از سلسله مردمانی بود که می توانستی با یاد آن ها شعر عاشقانه فارسی را بهتر بفهمی و رمان های کلاسیک را عمیق تر درک کنی. وقتی خبر در گذشتش منتشر شد باز شعر شاملو با صدایِ منحصر به فردش در گوشم طنین انداز شد: سالِ اشک پوری/ سالِ خون مرتضی. و یک بار دیگر به این اندیشیدم که شعر چه جادوی حیرت آوری است. که اگر نبود همین سه کلمه ساده: سالِ اشکِ پوری، شاید که نه به قطع یقین نام و یادِ پوری سلطانی این همه سال در حافظه مجروح من پا سفت نمی کرد.
سید عبدالجواد موسوی
منبع: خبر آنلاین
https://telegram.me/salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 18:33


محاصره‌ات را محاصره کن
راه گریزی نیست
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن راه گریزی نیست
من در نزدیکی‌ات افتادم مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو
آزادی، آزاد
آزادی...
‎#محمود_درويش

@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 18:23


بیانیه حزب اتحاد ملت در محکومیت موضع مشترک اروپا و شورای همکاری خلیج فارس درباره جزایر سه‌گانه ایران

به گزارش روابط عمومی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، این حزب با صدور بیانیه‌ای، ضمن محکومیت موضع مشترک اخیر اتحادیه اروپا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در خصوص حاکمیت کشورمان بر جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ بر لزوم اتخاذ موضع مقتدرانه دستگاه دیپلماسی در این باره تاکید کرد.

🔸متن این پیام به شرح زیر است:



بسمه تعالی

🔹بیانیه مشترک اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا در حالی صادر شد که بار دیگر ادعاهای بی‌اساس درباره تمامیت ارضی ایران در آن گنجانده شده بود. متاسفانه در سال‌های اخیر، شاهد تکرار این سخنان بی‌پایه که مالکیت ایران بر جزایر سه‌گانه را هدف قرار می‌دهند، بوده‌ایم.

🔹هرچند کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس پیش از این نیز ادعای واهی اشغال این جزایر را مطرح کرده بودند، اما این نخستین بار است که این اظهارات غیرواقع و گستاخانه از زبان مجموعه یا کشوری خارج از این گروه شنیده می‌شود. حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، این اقدام و گستاخی شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه اروپا را با شدیدترین لحن محکوم می‌کند.

🔸در این راستا، طرح چند نکته ضروری به نظر می‌رسد: 

🔹جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، بخشی همیشگی از خاک ایران هستند و طرح ادعای اشغال آن‌ها بی‌معنی است. تمامیت ارضی کشور که با فداکاری دلیرانه ایرانیان حفظ شده است، خط قرمز غیرقابل‌گذشت همه جریانات فکری و سیاسی داخلی با هر گرایشی محسوب می‌شود و این مبنای مشترک، قابل خدشه نیست. این موضع، در عین احترام به مرزهای بین‌المللی تمام کشورهاست.

🔹همان‌طور که تمامیت ارضی اوکراین قابل احترام و تجاوز به مرزهای این کشور محکوم است، اتحادیه اروپا و سایر کشورها نیز باید استانداردهای دوگانه خود را کنار گذاشته و با احترامی که شایسته ملت بزرگ ایران است، رفتار کنند و از طرح ادعاهای شبهه‌برانگیز بپرهیزند. 

🔹به نظر می‌رسد دستگاه دیپلماسی کشور باید در این زمینه فعالانه‌تر عمل کند. با کمال تاسف، این نخستین باری نیست که چنین ادعاهای کذبی مطرح می‌شود و متاسفانه شاهد گسترش این ادعاها و همراهی برخی کشورها در این رابطه هستیم.

🔹طبیعی است که ایران، با تکیه بر پشتوانه حقوقی، تاریخ و اقتدار خود، هرگونه خدشه نسبت به مالکیت خود بر این جزایر را نمی‌پذیرد. اما تکرار این ادعاهای بی‌اساس از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و به‌ویژه امارات متحده عربی، آن هم با حمایت برخی کشورها، نیازمند برخورد فعال‌تر دیپلماتیک است. 

🔹در پایان، ضمن محکومیت مجدد این اقدام گستاخانه، امید است که با اقتدار بیشتر و فعالیت مؤثرتر دستگاه دیپلماسی کشور در راستای برطرف کردن زمینه و ریشه‌های این قبیل مواضع، دیگر شاهد تکرار چنین ادعاهای واهی و گستاخانه نباشیم. 

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی 
٢٧مهرماه ۱۴۰۳

#امتداد
@emtedadnet

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 18:10


تنها نسخه‌ی من، خودِ منم. نه در مسابقه‌ام و نه در قضاوت. نه از کسی پیشم و نه از کسی عقب. بی‌نیاز از قیاس، راه خودم را می‌روم. من نه بهترم، نه بدتر؛ فقط شبیه خودمم.


🎙مسیحا برزگر
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 18:04


دو دیدگاه نسبت به حمله خارجی به خاک وطن

قضاوت را به بینندگان و همراهان عزیز کانال واگذار می‌کنیم
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 11:11


خیلی سال پیش در دبستانی در کانادا پوستری دیدم که روی آن خطاب به کودکان نوشته بود هر چه هستی باش، قدر نشناس نباش.
دو سه روز پیش از قول اکهارت توله جایی خواندم که اگر یک “سپاسگزارم” تنها نیایش شما در تمام عمر باشد، همین یک نیایش کافی است.
انگار اساسی‌ترین دوگانه جهان همین است، قدرشناسی و قدرنشناسی، شبیه به سپاسگزاری و ناسپاسی، شبیه به دوست داشتن سهم ما از جهان و نارضایتی از آن، شبیه به شکرگزار بودن و نبودن.
از اینجا که نگاه می‌کنم همه تمایز‌های پیشین بی‌معنا به نظر می‌آید…

امیرعلی بنی‌اسدی
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 10:42


سخنان قالیباف و اعتراض تند لبنان!

در بحبوحه جنگ لبنان، رئیس مجلس ایران با روزنامه فرانسوی لوفیگارو گفتگوی اختصاصی داشته که بخشی از آن بازتابی منفی در منطقه و به ویژه لبنان پیدا کرده است.
این روزنامه به نقل از قالیباف از اعلام آمادگی تهران برای مذاکره با پاریس در مورد اجرای قطعنامه 1701 شورای امنیت درباره لبنان خبر داده است.
این گفته بر لبنان چنان سنگین آمده است که نخست وزیر دولت متشکل از حزب‌الله و متحدانش را برآشفته و به واکنش سریع واداشته است، تا جایی که از وزیر خارجه لبنان خواسته‌ است که کاردار سفارت ایران را احضار و نسبت به این موضع اعتراض کند.
هنوز واکنش تهران روشن نیست، اما بعید نیست روزنامه متهم و اعلام شود که اظهارات قالیباف به درستی نقل نشده است.
نجیب میقاتی، سخنان رئیس مجلس شورای اسلامی ایران را «مداخله آشکار» در امور داخلی لبنان «تلاشی برای تثبیت قیمومت (وصایت) غیر قابل قبول» بر این کشور توصیف کرده و گفته است: «ما به وزیر خارجه ایران و رئیس مجلس شورای اسلامی در سفرهای اخیر خود به لبنان ضرورت درک وضع لبنان را اطلاع دادیم؛ به ویژه که لبنان در معرض تجاوز بی‌سابقه اسرائیل قرار دارد و ما با همه دوستان لبنان از جمله فرانسه در حال فشار بر اسرائیل برای آتش بس هستیم».
میقاتی همچنین تاکید کرده است که مذاکره درباره این قطعنامه صرفا از جانب کشور لبنان باید انجام شود و نه کشور دیگری و دیگر طرف‌ها جا دارد از آن حمایت کنند.
این سخنان در مصاحبه با لوفیگارو دستمایه فشار سنگینی از جانب مخالفان داخلی بر حزب‌الله در این جنگ خواهد بود. موضع‌گیری سریع میقاتی هم از این منظر قابل تامل است.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 09:29


هیچ اختلاف نظری بین این کشورها و اسرائیل وجود ندارد. تنها در سال گذشته، ایالات متحده ۱۷.۹ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل اختصاص داده است. بنابراین، بیایید یک بار برای همیشه این دروغ «میانجی‌گری ایالات متحده» را کنار بگذرایم، که گویا از نفوذ بازدارنده‌اش برای مهار اسراییل استفاده می‌کند، یا به تعبیر الکساندریا اوکاسیو-کورتز (که به عنوان جناح چپ افراطی در سیاست اصلی آمریکا شناخته می‌شود)، درگیر «تلاش خستگی‌ناپذیر برای آتش‌بس» است. خیر، یک طرف نسل‌کشی خودش نمی‌تواند میانجی باشد.

نه تمام قدرت و ثروت جهان، نه تمام سلاح‌ها و تبلیغات روی زمین دیگر نمی‌تواند زخمی را که فلسطین است پنهان کند. زخمی که از آن تمام جهان، از جمله اسرائیل، در حال خونریزی است.

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکثریت شهروندان کشورهایی ‌‌که دولت‌هایشان نسل‌کشی اسرائیل را ممکن می‌سازند، به‌وضوح اعلام کرده‌اند که با این امر موافق نیستند. ما آن راهپیمایی‌های صدها هزار نفری را دیده‌ایم، از جمله نسل جوانی از یهودیان که از این‌که از آن‌ها سوءاستفاده می‌شود و به آن‌ها دروغ گفته می‌شود، خسته شده‌اند. چه کسی می‌توانست تصور کند که روزی را خواهیم دید که پلیس آلمان، شهروندان یهودی را به دلیل اعتراض علیه اسرائیل و صهیونیسم دستگیر کند و آن‌ها را به یهودستیزی متهم کند؟ چه کسی فکر می‌کرد که دولت آمریکا، در خدمت دولت اسرائیل، اصل اساسی آزادی بیان را تضعیف کند و شعارهای طرفدار فلسطین را ممنوع کند؟ این به‌اصطلاح معماری اخلاقی دموکراسی‌های غربی ــ با چند استثنای احترام برانگیز ــ در بقیه جهان به مضحکه‌ای غم‌انگیز تبدیل شده است.

وقتی بنیامین نتانیاهو نقشه‌ای از خاورمیانه را دست می‌گیرد که در آن فلسطین پاک شده و اسرائیل از رودخانه تا دریا امتداد دارد، او به‌عنوان یک آینده‌نگر که در حال تحقق رؤیای سرزمین یهودیان است، مورد تحسین قرار می‌گیرد.

اما وقتی فلسطینیان و حامیان آن‌ها شعار می‌دهند «از رودخانه تا دریا، فلسطین آزاد خواهد شد»، آن‌ها متهم می‌شوند که برای برای نسل‌کشی یهودیان فراخوان داده‌اند.

آیا واقعاً چنین است؟ یا این فقط تخیل بیمارگونه‌ای است که تاریکی خود را بر دیگران فرافکنی می‌کند؟ تخیلی که نمی‌تواند تنوع را بپذیرد، نمی‌تواند ایده زندگی در کشوری در کنار دیگران، با حقوق برابر، را تحمل کند. همان‌طور که همه مردم جهان انجام می‌دهند. تخیلی که نمی‌تواند بپذیرد که فلسطینیان می‌خواهند آزاد باشند، همان‌طور که آفریقای جنوبی آزاد شد، همان‌طور که هند آزاد شد، همان‌طور که همه کشورهایی که یوغ استعمار را کنار زده‌اند، آزاد شدند. کشورهایی که متنوع‌اند، شاید حتی خسارت‌بار معیوب‌اند، اما آزادند. وقتی مردم آفریقای جنوبی شعار محبوب خود، «آماندلا! قدرت به مردم» را سر می‌دادند، آیا آن‌ها خواستار نسل‌کشی سفیدپوستان بودند؟ چنین نبود. آن‌ها خواستار برچیدن دولت آپارتاید بودند. همان‌طور که فلسطینیان هستند.

جنگی که اکنون آغاز شده، وحشتناک ادامه خواهد یافت. اما در نهایت آپارتاید اسرائیل را برخواهد چید. آنگاه تمامیِ جهان برای همه، از جمله برای یهودیان، بسیار امن‌تر و بسیار عادلانه‌تر خواهد شد. این مانند بیرون کشیدن یک تیر از قلب زخم‌خورده‌مان خواهد بود.

اگر دولت ایالات متحده حمایت خود را از اسرائیل قطع کند، جنگ می‌تواند امروز متوقف شود. خصومت‌ها می‌توانند همین لحظه پایان یابند. گروگان‌های اسرائیلی می‌توانند آزاد شوند، زندانیان فلسطینی می‌توانند آزاد شوند. مذاکرات با حماس و سایر طرف‌های فلسطینی که به ناچار پس از جنگ انجام خواهد شد، می‌توانست اکنون انجام شود و از رنج میلیون‌ها نفر جلوگیری کند. چه غم‌انگیز است که اکثر مردم این را یک پیشنهاد ساده‌لوحانه و خنده‌دار می‌دانند.

در پایان، اجازه دهید به سخنان تو دوست من، علاء عبدالفتاح، از کتابت «تو هنوز شکست نخورده‌ای» بازگردم. به ندرت کلماتی به این زیبایی درباره معنای پیروزی و شکست ــ و ضرورت سیاسیِ نگاه صادقانه به ناامیدی ــ خوانده‌ام. به ندرت نوشته‌ای دیده‌ام که در آن یک شهروند خود را از دولت، از ژنرال‌ها و حتی از شعارهای میدان شهر به این وضوح درخشان جدا کند.

«مرکز خیانت است، زیرا در آن فقط برای ژنرال جا هست… مرکز خیانت است و من هرگز خائن نبوده‌ام. آن‌ها فکر می‌کنند ما را به حاشیه رانده‌اند. آن‌ها نمی‌دانند که ما هرگز حاشیه را ترک نکرده بودیم، فقط برای مدت کوتاهی گم شده بودیم. نه صندوق‌های رأی و نه کاخ‌ها یا وزارت‌خانه‌ها، نه زندان‌ها و نه حتی گورها به اندازه رویاهای ما بزرگ نیستند. ما هرگز به دنبال مرکز نبودیم، زیرا در آن فقط برای کسانی که از رویا دست می‌کشند جا هست. حتی میدان هم برای ما به اندازه کافی بزرگ نبود، بنابراین بیشتر نبردهای انقلاب در خارج از آن رخ داد، و بیشتر قهرمانان خارج از قاب ماندند.»

صالح نیک‌بخت

18 Oct, 09:29


همان‌طور که وحشتی که در غزه و اکنون در لبنان شاهدش هستیم، به سرعت به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل می‌شود، قهرمانان واقعی آن خارج از قاب باقی می‌مانند. اما همچنان می‌جنگند، زیرا می‌دانند که روزی، از رودخانه تا دریا، فلسطین آزاد خواهد شد.

بله آزاد خواهد شد.

چشمانت را به تقویمت بدوز. نه به ساعتت.

این همان روشی است که مردم ــ نه ژنرال‌ها ــ مردمی که برای آزادی خود می‌جنگند، زمان را می‌سنجند.

[پایان]

*برگردان از انگلیسی به وسیله‌ی چت جی‌بی‌تی، نسخه فور او (اندکی ویراسته شده، ع. ک.)

برگرفته از:«وبلاگ عبدی کلانتری»

—–


علا عبدالفتاح، نویسنده، توسعه‌دهنده نرم‌افزار و فعال بریتانیایی-مصری، یکی از برجسته‌ترین زندانیان سیاسی در مصر است و بیشتر دهه گذشته را پشت میله‌های زندان گذرانده است. او آخرین بار در سال ۲۰۱۹ دستگیر شد و در دسامبر ۲۰۲۱ پس از گذراندن ۲ سال در بازداشت موقت محکوم شد. علیرغم اتمام محکومیت ناعادلانه ۵ ساله وی در ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، مقامات مصری از آزادی او خودداری کرده‌اند و در نقض موازین حقوقی بین‌المللی و قوانین جزایی مصر، مدت زمانی را که وی در بازداشت پیش از محاکمه سپری کرده، در نظر نگرفته اند.