و اما سرنوشت دو کشور....
@uttweet
#علیصاحبالحواشی
تقابل "آزادی" و مدرنیته با قبیلهگرایی سنتی را در سرنوشت دو کره میتوان خواند. همین را در سرنوشت دو بلوک غربی و شرقی اروپا هم میتوان خواند. سرنوشت اوکراین و روسیه هم این تفاوت را نشان میدهد.
در قبیلهگراییِ سنتی، هویتمداری و مرجعیتمداری و مردسالاری و اطاعت کورکورانه از بالادستیها و انگاره "تقدس" هست؛ در مدرنیته هیچیک از اینها نیست، جرثومههایی هم مانده باشد، روبه زوال است. فساد و سرکوب اجتماعی، سرنوشت محتوم اولی، و آزادی و توسعه سرنوشت محتوم دومی است.
دنگشیائوپینگ الگوی سومی بهدست داد که همان اولی است ولی در غیاب "آزادی" توسعه بهبار میآورد، چندان هم فاسد نیست. این هوشمندانهترین تقلای قبیلهگراییِ سنتی برای پرهیز از انقراض تام بود.
بنیادگرایان پشیمان ما که اصلاحطلبان شدند، و ملیمذهبیها این راه سوم را میخواهند چون با "آزادی" مشکل دارند. به همین جهت هم در طیف قبیلهگرایان طبقهبندی میشوند.